«بِل کانتو» به تالار وحدت می آید

ارکستر و کُر بزرگ «بل کانتو» به رهبری نیما پناهی ها سه شنبه چهاردهم شهریور ماه با چیدمانی متفاوت از نوازندگان و خوانندگان تازه ترین کنسرت خود را در تالار وحدت تهران برگزار می کند.

نیما پناهی ها رهبر ارکستر «بِل کانتو» از اجرای آثاری متفاوت از اپراهای ایتالیایی خبر داد و گفت: در این سال ها آثار بسیاری از اپراهای ایتالیایی توسط ارکستر بل کانتو روی صحنه اجرا شده اند که در میان آنها آثار آهنگساز برجسته جوزپه وردی سهم بیشتری داشته است. این در حالی است که اپراهایی چون «نابوکو»، «لا تراویاتا»، «دون کارلو» و «ارنانی و ریگولتو» در اجراهای قبلی «بل کانتو» بسیار تاثیر گذار بوده و با استقبال خوبی از سوی مخاطبان مواجه شدند.

وی ادامه داد: در اجرای ۱۴ شهریور، دو اپرای دیگر از جوزپه وردی مورد توجه بیشتری قرار گرفته اند که هر دو در شمار برجسته ترین شاهکارهای تاریخ اپرا هستند. یکی از این آثار اپرای «مکبث» برگرفته از تراژدی «مکبث» اثر ویلیام شکسپیر و دیگری اپرای «نیروی سرنوشت (لا فورتسا دل دستینو)» است که هر دوی آنها ساخته جوزپه وردی روی لیبرتوی ( اپرا نامه) فرانچسکو ماریا پیاوه آماده اجرا شده است.  

 پناهی ها با اشاره به تفاوت چیدمان نوازندگان در کنسرت پیش رو بیان کرد: یکی از مهم ترین  تفاوت هایی که روی آن تاکید دارم حضور سازهای بادی چوبی از جمله فلوت و ابوا در ترکیب ارکستر «بل کانتو» خواهد بود. البته حضور بهنام ابوالقاسم نوازنده شناخته شده پیانو در اجرای جدید ما یکی از امتیازاتی است که در این کنسرت با آن مواجهیم. به هر ترتیب حضور نوازندگان مطرح و با سابقه ارکستر نوید بخش اجراهای موفقی است که امیدوارم مورد توجه مخاطبان قرار گیرد.

رهبر ارکستر «بل کانتو» در معرفی نوازندگان این کنسرت نیز گفت: امین عطایی کنسرت مایستر و نوازنده ویولن، شقایق صادقیان نوازنده فلوت، نازنین احمد زاده نوازنده ابوا، نوید شعبان زاده نوازنده ویولن، کاوه تسعیری نوازنده ویولا، بهرنگ معتمدی نوازنده ویولنسل  و هادی اسماعیلی نوازنده کنتر باس ترکیب نوازندگان ارکستر «بل کانتو» را تشکیل می دهند.

این هنرمند درباره نحوه انتخاب خوانندگان «آواز زیبا» در این کنسرت افزود: انتخاب خوانندگان در گروه کُر «بل کانتو» با دقت زیادی انجام می گیرد زیرا رپرتوار «بل کانتو» بسیار دشوار است، همچنین اجرای خوانندگان روی تکست ایتالیایی آن هم با رعایت دقیق اصول اجرا و نیز تسلط کامل در ارائه دقیق ریتم و فرکانس نت ها مستلزم داشتن تسلط بر سلفژ و نیز تلاش بی وقفه خوانندگان این گروه است که ما را در انتخاب خوانندگان با دقت تر کرده است.  به هر ترتیب خواندن کُر در «بل کانتو» از احترام و جایگاه بالایی برخوردار است.

کنسرت ارکستر و کُر بزرگ «بل کانتو» ساعت ۲۱:۳۰ روز سه شنبه ۱۴ شهریور ماه در تالار وحدت تهران برگزار می شود.


منبع: عصرایران

پرهزینه‌ترین فیلم‌های تاریخ سینما

ساخت فیلم‌های هالیوودی اکثر اوقات با هزینه‌های سرسام‌آوری همراه است. گاهی این هزینه‌ها به دلیل بازیگران گران‌قیمت و گاهی به دلیل امکانات سخت‌افزاری و جلوه‌های بصری و ویژه‌ای است که برای ساخت فیلم لحاظ می‌شود. اکثر فیلم‌هایی که هزینه بالایی برای ساختشان صرف شده است، در ژانر علمی_تخیلی یا تاریخی هستند.در زیر لیستی از ده فیلم پر هزینه جهان قرار دارد؛ البته نمی‌توان به این لیست و اعداد و ارقامش به صورت مطلق و آماری صد در صدی نگاه کرد؛ چون بعضی از کمپانی‌ها و فیلمسازان آمار دقیقی از هزینه‌های صرف شده برای فیلم‌هایشان را در اختیار رسانه‌ها قرار نمی‌دهند.

۱-دزدان دریایی کارائیب: سوار بر امواج ناشناخته/ ۳۷۸ میلیون دلار
سری فیلم‌های دزدان دریایی کارائیب به دلیل بازی بازیگران معروف و گرانی مثل جانی دپ، اورلاندو بلوم، کیرا نایتلی و از طرف دیگر صحنه‌سازی‌ها و جلوه‌های رایانه‌ای و … که دارد، همواره یکی از پرخرج‌ترین پروژه های سینمایی جهان است. در این بین قسمت «سوار بر امواج ناشناخته» که در سال ۲۰۱۱ ساخته شد، پر هزینه‌ترین قسمت این سری از فیلم‌هاست.

۲-دزدان دریایی کارائیب: پایان جهان/ ۳۰۰ میلیون دلار
اثر دیگری که به عنوان یکی از پر هزینه‌ترین آثار سینمایی جهان است، یکی دیگر از پروژه‌های محبوب و پرمخاطب دزدان دریایی کارائیب به نام «پایان جهان» است.

۳-انتقام جویان: عصر اولتران/۲۸۰ میلیون دلار
انتقام جویان نام سری فیلم‌های ابر قهرمانی است که مبارزات و اتفاقات یک گروه چند نفره از قهرمانان افسانه‌ای را که هر کدام نیروی خارق‌العاده‌ای دارند، روایت می‌کند. در این سری فیلم‌ها بازیگران مطرحی چون رابرت داونی جونیور، کریس ایوانز، اسکارلت جوهانسون، سموئل ال جکسون و … بازی می‌کنند.قسمت عصر اولتران در سال ۲۰۱۵ ساخته شد و توانست فروش بالایی را به خود اختصاص دهد.

۴-جان کارتر/۲۶۳ میلیون دلار
جان کارتر فیلمی اکشن، علمی-تخیلی محصول سال ۲۰۱۲ است و داستانی ماجراجویانه در یک سیاره فرا زمینی را روایت می‌کند. این فیلم براساس شخصیت اصلی رمان ادگار رایس باروز ساخته شده است.برای این فیلم هزینه بسیار زیادی صرف شد، بدون آنکه هیچ ستاره و بازیگر سرشناسی داشته باشد و البته شاید به همین دلیل بود که توانست در گیشه فروش بالایی را به دست آورد.

۵- گیسو کمند/ ۲۶۰ میلیون دلار
گیسو کمند پرخرج‌ترین انیمیشن جهان و یکی از محصولات محبوب و زیبای کمپانی برجسته والت دیزنی است.طبق همه داستان‌های کلاسیک و جذابی که کمپانی والت دیزنی برای مخاطبان خود اختصاص می‌دهد، این اثر نیز روایت یک شاهزاده خانم و ماجراهای اوست.

۶-مرد عنکبوتی/ ۲۵۸ میلیون دلار
شاید بتوان این سری از چندگانه‌های مرد عنکبوتی که توبی مگوار در نقش این ابر قهرمان ظاهر شد را محبوب‌ترین و در عین حال پر فروشترین سری این فیلم‌ها دانست. مرد عنکبوتی ۳ ، که در سال ۲۰۰۷ ساخته شد به دلیل جلوه های بصری و ویژه بیشتری که نسبت به قسمت‌های قبلی داشت، پر هزینه ترین این سری از فیلم‌ها شد.از دیگر بازیگران مطرح این فیلم می‌توان به جیمز فرانکو و کریستین دانست اشاره کرد.

۷-هری پاتر و شاهزاده دورگه/ ۲۵۰ میلیون دلار
این فیلم ششمین قسمت از مجموعه «هری پاتر» است و در سال ۲۰۰۹ اکران شد و توانست علاوه بر جلب نظر مخاطبان سینما و فروش بالا، نظر منتقدان را نیز به خود جلب کند.سری فیلم های هری پاتر یکی از پرخرج‌ترین و در عین حال پر مخاطب‌ترین آثار سینمایی جهان است که علاوه بر گروه های سنی نوجوان، بزرگسالان را هم به خود جلب کرده است. داستان پیچیده و و خلاقیت نویسنده آن اثر کمک زیادی به فروش و جذب مخاطبان این اثر کرده است.

۸-هابیت نبرد پنج سیاه/۲۵۰ میلیون دلار
بخش سوم سری فیلم‌های «هابیت» به کارگردانی پیتر جکسون کارگردان نامی و موفق هالیوود که همیشه در جدول پرفروش‌ترین آثار سینمایی سهم بالایی را به خود اختصاص داده است، هزینه زیادی را به خود اختصاص داد.این کارگردان که سری فیلم‌های «ارباب حلقه ها» را نیز در کارنامه خود دارد، همیشه در ساختن پروژه‌های این چنینی که در فضای جادو و جادوگری شکل می‌گیرد، دستی بر آتش دارد. او این بار هم همین درونمایه را برای فیلم پر هزینه‌اش انتخاب کرد.

۹-بتمن در برابر سوپرمن: طلوع عدالت/ ۲۵۰ میلیون دلار
بتمن در برابر سوپرمن اولین فیلمی بود که هم بتمن و هم سوپرمن در آن حضور داشتند و در این فیلم بود که برای اولین بار شخصیت‌هایی مثل «زن شگفت انگیز» ظهور کردند. این اثر سینمایی با وجود هزینه‌ شگفت انگیز فراوانی که داشت، نتوانست نظر مخاطبان را جلب کند و انتقادهای تند و نظرات منفی بسیاری را دریافت کرد.در این فیلم سوپرمن در یک درگیری یکی از نزدیکان و دوستان بتمن را می‌کشد و به همین دلیل بتمن در صدد گرفتن انتقام از قاتل دوستش بر می آید.

۱۰- سریع و خشن ۸/ ۲۵۰ میلیون دلار
اولین قسمت از سری فیلم‌های «سریع و خشن» که پل واکر فقید در آن حضور ندارد، پرهزینه‌‌ترین آنهاست. این اثر شامل بازیگرانی همچون وین دیزل، دواین جانسون، میشل رودریگز، اوا مندس، شارلیز ترون، جیسون استاتهام و اسکات ایستوود می‌شود.


منبع: بهارنیوز

آینده در تصرف کنسرت- نمایش‌ها؟

یکتا تاجیک- روزنامه بهار
در نیمه اول امسال برنامه‌های جدیدی در عرصه فرهنگ و هنر باب شد که در نوع خود برای تماشاگر ایرانی تازگی داشتند. پروژه‌هایی که تلفیقی از هنرهای موسیقی، نمایش و طراحی نور بودند و با پیوند زدن این هنرها، تجربه‌ای جدید را برای مخاطبان علاقه مند رقم زدند. این مجموعه‌های متفاوت در اجرا و با حضور چهره‌های سرشناس، سر خط خبرهای فصل تابستان شد که با اقبال قابل توجهی هم روبه رو شدند. اینکه چه شده است که این نوع اجراهای تلفیقی در ایران پا گرفته و طرفدارانی هم برای خود پیدا کرده است، به عوامل مختلفی بستگی دارد اما آنچه به نظر مسلم می‌رسد این است که این ایده خوب یا بد، مورد اقبال واقع شده و گویا باید منتظر پروژه‌هایی با چنین سبک و سیاق‌هایی در آینده بود.
***
فصلی با طعم کنسرت – نمایش‌ها
هر چند اجرا و طراحی مجموعه‌هایی از تلفیق هنرهای مختلف مبتنی بر موسیقی و نمایش برای تماشاگران ایرانی، تجربه‌ای جدید محسوب می‌شوند و استقبال گرم آنها از این برنامه‌ها و انتشار قطعاتی از این مجموعه‌ها در شبکه‌های مجازی، نشانه موفق‌شدن این نمایش- کنسرت‌ها هستند، اما این نوع هنرها در خارج از ایران یکی از جدی‌ترین و پر سابقه‌ترین هنرها بوده است و سابقه دیداری و شنیداری تماشاگر خارجی پر است از این نوع تجربه‌ها. موارد زیادی دست به دست هم داده‌اند و مسبب بروز چنین مجموعه‌هایی شده اند. شاید یکی از عوامل سبب ساز، شبکه‌های اجتماعی و ارتباط با دهکده جهانی است. تجربه‌های جهانی و آشنایی با مولتی مدیاها، انگشت حیرت مخاطبان و توجه کاربران ایرانی را برانگیخته است. ضمن اینکه بسط و رشد آژانس‌های مستقل که گاه اثری خوب و گاه بد داشته است، به سودآوری یک برنامه بیشتر توجه دارد. به همین دلیل گرد هم آوردن هنرمندان دو حوزه موسیقی و نمایش موفق، شاید یکی از ایده‌های ناب و موفق این آژانس‌ها بوده است. ایده‌ای که پتانسیل بالایی در جاذبه‌سازی و جلب تماشاگر در خود دارد. سرآمد این مجموعه‌ها «پروژه سی» ، «غمنومه فریدون» و «اپرای خیام» بود که در صدر خبرهای رسانه‌ها هم قرار گرفتند.

پروژه «سی» : یکی از برجسته‌ترین مجموعه برنامه‌های تلفیقی، کنسرت- نمایش «سی» بود که همراه با خوانندگی همایون شجریان و آهنگ‌سازی سهراب پورناظری و نویسندگی متن نغمه ثمینی بود. مجموعه‌ای که به بخشی از داستان‌های شاهنامه از فردوسی می‌پرداخت و کماکان هم ادامه دارد. این مجموعه با عنوان پروژه «سی» توانست با گرد هم آوردن موسیقی عالی، صدای بی نظیر و دوست داشتنی مطرح این سال‌ها و البته چهره‌های سرشناس نمایش موفق عمل کند. همچنین این مجموعه از حضور موثر عواملی حرفه‌ای و تاثیرگذاری چون علی اصغر دشتی در اجرا و کارگردانی نمایش، نغمه ثمینی در نوشتار متن و حمید نعمت الله در ساخت مستند پروژه بی نصیب نماند و بتواند در راس خبرها بماند. این مجموعه شاید اولین نباشد اما یکی از کامل‌ترین تیم‌ها را در کنار خود داشت، ضمن اینکه متن و نحوه اجرای آن، تلاشی برای بازسازی در راستای هویت ملی بود و حضور چهره‌هایی چون سحر دولتشاهی، مهدی پاکدل، بهرام رادان و. . . و همچنین انیمیشن روی صحنه رفت.
«غمنومه فریدون» : مجموعه تلفیقی دیگری که در این فصل با استقبال و توجه ویژه علاقه مندان روبه رو شد، انتشار آلبومی با نام «غمنومه فریدون» بود. همان طور که از نامش پیداست، مجموعه‌ای با الهام از موسیقی ایرانی و لحن قدیمی بود، این اثر هم تلفیق از هنر موسیقی و نمایش بود و تجربه‌ای نو با حضور چهره مطرحی چون حسین علیزاده بود. در واقع این اثر، کتابی صوتی بر اساس داستانی به نویسندگی و کارگردانی پیمان قدیمی است و حاصل تحقیقات او در زمینه ادبیات کوچه است. در «غمنومه فریدون» علاوه بر حسین علیزاده، بازیگران و صداپیشگانی نظیر زنده‌یاد مرتضی احمدی، ژاله علو، صابر ابر، فرهاد اصلانی، امیر جعفری، سیامک صفری، حبیب رضایی، فاطمه معتمدآریا و آیدا شاملو ایفای نقش کرده‌اند. ویژگی خاص «غمنومه فریدون» این بود که روایتی محاوره و موزون به سبک ‌و سیاق قصه‌های کوچه از یک آبادی است که در آن خندیدن ممنوع می‌شود. . . این آلبوم در فروش رکورد زد و با استقبال ویژه مخاطب مواجه شد. زبان و فضای کلی این اثر، حس و حال اثر قدیمی و محبوب «شهر قصه» را یادآور می‌شد و در نوع خود در اجرا و طراحی پرجاذبه بود.

«اپرای عروسکی خیام» : این اثر هم تلفیقی از هنر نمایش عروسکی و موسیقی موفقی بود که در نوع خود و روایت داستان یکی از برجسته‌ترین شخصیت‌های فرهنگی ایران تازگی داشت. هر چند طراح این اپرا، بهروز غریب پور پیش از این هم مجموعه‌های دیگری برای بزرگان ادب این سرزمین در طی سال‌ها روی صحنه آورده بود اما این اپراها در طی امسال بیشتر در مرکز توجه قرار گرفته‌اند و از این بعد این مجموعه را هم می‌توان در همین طبقه‌بندی لحاظ کرد. در این اجرا، موسیقی و طراحی عروسک‌ها و طراحی صحنه، نقش اساسی و محوری دارند.

آینده در تصرف کنسرت- نمایش‌ها؟
علاوه بر این مجموعه‌های پر سر و صدا، قرار بود موسیقی – نمایشی با نام «زنمرد»  به نویسندگی و کارگردانی «کامران رسول‌زاده» اجرا شود. در این اجرا برای اولین‌بار ارکستر ملی ایران به رهبری «فریدون شهبازیان» قطعاتی که ازسوی  کامران رسول‌زاده آهنگ‌سازی شده و خودش خوانده بود اما اجرای آن لغو شد. طبق گزارشات این برنامه قرار بود با اتفاقات بصری گوناگون از جمله بهره‌گیری از تکنولوژی پروژکشن هولوگرافیک (جلوه‌های ویژه دو و سه بعدی) روی صحنه برود. این موسیقی – نمایش به دلیل طولانی بودن فیلم تئاتر محمد رحمانیان لغو شد. همچنین پرواز همای،  آهنگساز و خواننده اخیرا از تدارک اپرای «عشق و عقل و آدمی» خبر داد. این گروه گفته‌اند این نخستین اپرای ایرانی است که با تکنیک واقعی «اپرا» روی صحنه می‌رود. سه نقش اساطیری عشق و سه نقش اساطیری عقل در این اپرا حضور دارند که هر کدام انسان را به سوی خود می‌کشد. اینکه آینده عرصه فرهنگ و هنر در تصرف کنسرت – نمایش‌ها هستند یا نه؟ به بازدهی مجوعه‌های اخیر باز می‌گردد. سه تجربه بالا که زینت بخش فصل تابستان امسال بودند، توجه مخاطبان را جلب کرد اما در ادامه آن انتقادهایی هم به این مجموعه‌ها وارد شد که بیشترین آن به اجرای «پروژه سی» در کاخ نیاوران بود. بسیاری اجرای این برنامه را برای میراث فرهنگی کاخ نیاوران مخرب دانستند. مسائلی چون درجه صدا و نور روی ساختمان کاخ، فشار به ستون‌های کاخ به دلیل اجرای بازی‌ها و مواردی از این دست، صدای برخی را درآورد. برخی هم «غمنومه فریدون» را مشابه اثر قدیمی «شهر قصه» بیژن مفید دانستند و برخی هم «اپرای خیام» را زیاده از تاریک و کسالت بار خواندند. در هر صورت نا گفته نماند با همه این انتقادات این اقدامات قابل توجه و طراوتی ویژه به فضای فرهنگی ما بخشیدند و توانستند علاقه مندان هنردوست را جذب کنند. این مجموعه‌ها هنوز برای مثالی و یکه شدن، نیازمند تجربه‌های بیشترند اما بی‌تردید خلایی فرهنگی را پر کرده‌اند و پیشگام راهی نو در عرصه هنر شده اند.


منبع: بهارنیوز

فروش دوبرابری سینما نسبت به پارسال

به گزارش  ایلنا، در سال ۹۶ تاکنون حدود ۳۰ فیلم اکران و مجموع میزان فروش این فیلم‌ها به رقمی معادل ۱۷۴ میلیاردو ۶۲۵ میلیون ۱۶۳ هزار تومان رسید. این میزان فروش در حالی بدست آمد که فقط ۶ ماه از سال گذشته است و نیمی از ظرفیت سینمای ایران برای اکران ۳۰ فیلم دیگر همچنان باقی مانده است.آمار فروش فیلم‌ها زمانی قابل توجه است که با سال ۹۵ مقایسه شود. در سال ۹۵ حدود ۶۰ فیلم اکران شد و مجموع اکران ۶۰ فیلم به رقمی حدود ۱۵۶ میلیاردو ۸۹۹ میلیون و ۷ هزار تومان رسید.

در زمان مقایسه جز به جز فروش فیلم‌ها نیز تاکنون فیلم‌هایی که در صدر جدول فروش در سال ۹۶  قرار دارند از همتایان خود در سال ۹۵ بیشتر فروخته‌اند.تاکنون فیلم نهنگ عنبر۲ سلکشن رویا با بیش از ۲۰ میلیارد تومان، گشت ارشاد ۲ با بیش از ۱۹ میلیارد تومان، خوب بد جلف با بیش از ۱۶ میلیارد تومان، اکسیدان با بیش از ۸ میلیارد تومان، ساعت ۵ عصر با بیش از ۷ میلیارد تومان به عنوان ۵ فیلم ابتدای جدول فروش شناخته می‌شوند البته نباد فراموش کرد که اکران برخی از این فیلم‌ها همچون اکسیدان و ساعت ۵ عصر همچنان ادامه دارد. فیلم‌های دیگر همچون ماجرای نیمروز و رگ خواب نیز هرکدام با بیش از ۴ میلیارد تومان فروش در رده‌های بعدی قرار دارند.
مقایسه این آمار با سال ۹۵ نشان می‌دهد که وضعیت در سال ۹۶ بسیار بهتر بوده است. در سال ۹۵ پرفروش‌ترین آمار فروش به فیلم فروشنده با رقمی بیش از ۱۵ میلیارد تومان تعلق دارد و رتبه‌های دوم و سوم به من سالوادرو نیستم با ۱۴ میلیارد و سلام بمئبی و ۵۰ کیلو آلبالو هر کدام با ۱۳ میلیارد تومان تعلق دارد و رتبه‌های چهارم و پنجم به فیلم‌های ابد و یک روز و بارکد هرکدام با ۱۱ میلیارد تومان تعلق دارد.

با بررسی این آمار مشخص می‌شود که پرفروش‌ترین فیلم سال ۹۵ یعنی فیلم فروشنده به اندازه سومین فیلم پرفروش سال ۹۶ یعنی فیلم خوب بد جلف بلیت فروخته است.در انتهای جدول نیز در سال ۹۵ فیلم رفقای خوب با فروشی حدود ۱۶ میلیون و ۲۲ هزار تومان کمترین میزان فروش بلیت را داشته است. در سال ۹۶ نیز تاکنون فیلم سینمایی قلب سفید قاصدک‌ها با فروشی حدود ۸۴ هزار تومان در ردیف آخر قرار دارد.بررسی این آمار نشان می‌دهد میزان استقبال مخاطبان در سال ۹۶ بسیار بهتر از سال ۹۵ است.


منبع: بهارنیوز

تئاتر کمدی‌ "شیرهای خان‌بابا سلطنه"

گروه فرهنگی: نمایش کمدی موزیکال «شیرهای خان‌بابا سلطنه» به نویسندگی‌ و کارگردانی افشین هاشمی عصر یکشنبه (ویژه عکاسان رسانه‌ها) در پردیس تئاتر شهرزاد به روی صحنه رفت. افشین هاشمی درباره چگونگی نگارش این نمایشنامه می گوید : «ناصرالدین‌شاه تصمیم گرفت باغ‌وحش بسازد و شخصا به تربیت و نگهداری انواع و اقسام حیوانات وحشی بپردازد؛ پس اولین باغ‌وحش ایران یا «مجمع الوحوش» در منطقه‌ دوشان‌تپه (میدان شهدای فعلی) بنا نهاده شد.این مکان روزهای تعطیل به ویژه سیزده‌ به‌ درها جزو تفریحگاه‌ های تهران‌نشین‌ها به حساب می‌آمد و جز در مواردی که شاه حضور داشت، بقیه اوقات مردم عادی به راحتی می‌توانستند در آن رفت و آمد کنند.
 















































منبع: بهارنیوز

پردرآمدترین بازیگر هالیوود کیست؟

 

 
به گزارش ایسنا، مجله «فوربس» فهرست سالانه بازیگران سینمایی با بالاترین میزان دستمزد را منتشر کرد و این بار نام «مارک والبرگ» با ۶۸ میلیون دلار، در رتبه اول به چشم می‌خورد.  «والبرگ» برای کسب این عنوان، نفر نخست سال گذشته یعنی «دواین جانسون» را به رتبه دوم (۶۵ میلیون دلار) تنزل داد و خود صدرنشین جدول سالانه «فوربس» شد. این بازیگر ۴۶ ساله طی ۱۲ ماه گذشته فیلم «تبدیل‌شوندگان: آخرین شوالیه» را روی پرده داشت و در فیلم کمدی «بابا اومده خونه ۲» بازی کرده است. با وجود دستمزد بالای «والبرگ»، جدیدترین قسمت «تغییرشکل دهندگان» در گیشه موفق نبود و در سطح جهانی ۶۰۰ میلیون دلار فروخت.
 
این هنرپیشه به تازگی در «همه پول‌های جهان» به کارگردانی «ریدلی» اسکات بازی کرده است. «میشل ویلیامز» و «کوین اسپیسی» هم در این فیلم ایفای نقش کرده‌اند.  «وین دیزل» بازیگر «سریع و خشن» با ۵۴.۵ میلیون دلار دستمزد طی سال گذشته، عنوان سوم را در فهرست گران‌ترین بازیگران سینمای هالیوود کسب کرد. بعد از او «آدام سندلر» کمدین مشهور هالیوودی با ۵۰.۵ میلیون دلار قرار دارد.  در این فهرست همچنین نام ستاره‌هایی چون «رابرت داونی جونیور»، «کریس همس‌ورث»، «سموئل ال. جکسون»، «جرم رنر»، «کریس پرت» و «کریس ایوانز» به عنوان گرانترین بازیگران سینمایی آمده است.  «فوربس» همچنین فهرستی از گرانترین بازیگران بین‌المللی منتشر کرده که در آن نام «جکی چان»، «شاهرخ خان»، «سلمان خان» و «آکشای کومار» به چشم می‌خورد. 
هفته گذشته لیست پردرآمدترین بازیگران زن منتشر شده بود که در آن «اما استون» ـ هنرپیشه «لالالند» ـ با ۲۶ میلیون دلار رتبه نخست را داشت. «رایان گاسلینگ» همبازی او در فیلم «لالالند» رتبه بیست‌ونهم را در فهرست گرانترین بازیگران مرد هالیوود کسب کرد. ۱۰ بازیگر اول این جدول در کل طی سال گذشته ۴۸۸.۵ میلیون دلار دستمزد دریافت کردند که این رقم تقریبا سه برابر دستمزد کلی ستاره‌های زن هالیوود (۱۷۲.۵ میلیون دلار) است.


منبع: بهارنیوز

آمار گردشگران خارجی در ۳ ماه اول ۹۶

عبدالرضا مهاجری‌نژاد – مدیرکل دفتر برنامه‌ریزی و حمایت از توسعه گردشگری – با اعلام آمار گردشگران ورودی به کشور در سه ماهه نخست امسال به ایسنا گفت: در این مدت، یک میلیون و ۱۴۸ هزار و ۵۰ نفر به ایران سفر کردند، درحالیکه آمار گردشگران سال پیش در زمان مشابه، یک میلیون و ۱۸۷ هزار و ۲۳۳ نفر بود که حاکی از رشد منفی به میزان ۶.۹ درصد است.

او، افت این آمار را منسوب به کشورهای حوزه خلیج‌فارس و عراق دانست و افزود: در سه ماهه نخست امسال ورود گردشگران از این کشورها با ۹ درصد کاهش مواجه شده که تحت تاثیر روابط سیاسی کشورهای حوزه خلیج فارس با ایران پس از جریان سفارت عربستان، ناامنی در کشورهای پیرامونی و وضعیت نامناسب اقتصادی در عراق و سوریه بوده و در دو سال گذشته آمار ورود گردشگران خارجی به ایران را نزولی کرده است.

به گفته مهاجری نژاد، سال ۹۵ نیز آمار کلی گردشگران ورودی به کشور با ۵.۲ درصد کاهش روبرو شده است.

وی ادامه داد: سال گذشته در مجموع چهار میلیون و ۹۱۱ هزار و ۹۲۰ نفر به ایران سفر کردند که در مقایسه با سال ۹۴، ۵.۲ درصد کاهش آمار داشته که ناشی از رشد منفی ۹.۹ درصدی سفر از کشورهای حوزه خلیج فارس و عراق بوده است.

مدیرکل دفتر برنامه‌ریزی و حمایت از توسعه گردشگری در عین حال به رشد جذب گردشگر از بازارهای اروپایی پس از برجام اشاره کرد و گفت: اگرچه میل به سفر به ایران در کشورهای حوزه خلیج فارس و عراق بنا به شرایط اقتصادی و سیاسی کمتر شده، اما سفر گردشگران اروپایی و آمریکایی به ایران از سال ۹۵ (تا تیرماه) با ۵۶.۶ درصد رشد همراه بوده است.

به گفته او، پس از برجام و از مردادماه سال ۹۴ تا پایان سال ۹۵ از کشورهای غربی و بیشتر اروپایی ۴۷۸ هزار و ۸۲۶ نفر به ایران سفر کردند، درحالی که پیش از برجام در فاصله دی ماه ۹۲ تا تیرماه ۹۴، ۳۵ هزار و ۸۵۲ اروپایی به ایران سفر داشتند.

وی همچنین یادآور شد: این آمارها از پلیس مهاجرت گرفته شده که ورود و خروج اتباع خارجی را براساس نوع ویزا از مرزها ثبت می کند.

مهاجری نژاد در ادامه درباره تدابیر درنظر گرفته شده برای خروج از این وضع، اظهار کرد: برنامه‌ریزی هایی انجام شده و قطعا رییس جدید سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری برنامه‌هایی بنا به تاکید رییس جمهور برای تغییر این وضعیت دارد، طرح‌های شتابانی که رشد قابل ملاحظه‌ای را به دنبال خواهد داشت.

اگرچه او تاکید کرد؛ برای تغییر وضعیت موجود در گردشگری، رویه سیاست خارجی ایران و اقداماتی که برای رفع ایران‌هراسی برداشته می‌شود، اهمیت دارد.

مهاجری‌نژاد همچنین یادآور شد: رشد منفی در آمار گردشگری ورودی به بازارهای عربی محدود شده، وگرنه مهم این است که روند مسافرت از کشورهای اروپایی به ایران مثبت و افزایشی است که اگر این رویه ادامه داشته باشد قطعا به اهداف چشم انداز ۱۴۰۴ می رسیم.

وی سپس بیان کرد: طبق آمار سازمان جهانی جهانگردی هر گردشگر اروپایی و آمریکایی دست کم ۱۵۵۶ دلار خرج می‌کند، برای همین جذب گردشگر از این کشورها برای ما مهم تر است.

مدیرکل دفتر برنامه‌ریزی و حمایت از توسعه گردشگری درباره نظریه حاکم در بازار ایران که گردشگران عرب را به مراتب درآمدزاتر از اروپایی‌هایی که ایران را برای سفر انتخاب می‌کنند می‌داند، اظهار کرد: این نظریه درستی است که گردشگران حوزه خلیج فارس درآمد بیشتری برای ما دارد، چون آنها در کنار سفر زیارتی برای درمان و تفریح هم به ایران می‌آیند که درآمدزایی بیشتری دارد، اما شرایط این بازار فعلا معکوس است که بیشترین علت آن هم به وضعیت سیاسی و اقتصادی آن ها برمی گردد.

مهاجری نژاد همچنین درباره ی درآمدی که از محل ورود این گردشگران عاید کشور شده است، توضیح داد: آمار واقعی از درآمد گردشگری کشور زمانی بدست می آید که TCI (حساب اقماری) را اجرا کرده باشیم که بتوانیم تفکیک آماری کرده و توزیع درآمدها را در هر بخش مشخص کنیم.


منبع: عصرایران

کیارستمی در فهرست داردن‌ها

این زوج فیلمساز ۷۹ فیلم برتر قرن‌ بیستم را که باید ببینید، معرفی کرده‌اند.

روزنامه اعتماد نوشت: ژان پی‌یر و لوک داردن، برادران فیلمساز بلژیکی سزاوار برترین جایگاه در فهرست بهترین فیلمسازانی هستند که این روزها در صنعت سینمای فرانسه فعالیت می‌کنند و اگرچه منتقدان جشنواره فیلم کن، آخرین فیلم این زوج «دختر گمنام» را اثری شکست‌خورده می‌‌دانند اما آنها طی فعالیت آثار قابل توجهی از جمله «پسری با دوچرخه»، «بچه» و «رزتا» را ساخته‌اند و بدون شک این دو در کنار میشاییل هانکه، فیلمساز اتریشی و اولیویه آسایاس، کارگردان فرانسوی قرار می‌گیرند.

هرچند سنت فیلمسازی داردن‌ها متفاوت از سینما واریته‌ای است که قدمت آن به ژان روش می‌رسد اما پیشینه مستندسازی آنها برای سبک سینما واریته‌ فیلم‌های‌شان کارساز بوده است. این زوج فیلمساز ۷۹ فیلم برتر قرن‌ بیستم را که باید ببینید، معرفی کرده‌اند. این فهرست را La Cinetek منتشر کرده است.

انتخاب داردن‌ها شامل نخستین فیلم‌های ناطق از جمله فیلم «M» ساخته فریتس لانگ، فیلمساز سرشناس اتریشی- آلمانی تا فیلمساز مولف ایرانی عباس کیارستمی، آکی کوریسماکی فیلمساز فنلاندی و نانی مورتی فیلمساز ایتالیایی می‌شود.

عباس کیارستمی، فیلمساز اسطوره‌ای ایران با سه فیلم «زیر درختان زیتون» (۱۹۹۱)، «خانه دوست کجاست؟» (۱۹۸۷) و «زندگی ادامه دارد» (۱۹۵۶) در این فهرست حضور دارد. روبر برسون با چهار فیلم «ناگهان بالتازار» (۱۹۶۶)، «موشت» (۱۹۶۷)، «زندانی محکوم به مرگ گریخت» (۱۹۵۶) و «خاطرات کشیش روستا» (۱۹۵۱) در این فهرست جای دارند. این دو برادر پیش از این گفته بودند که با ساخت فیلم «رزتا» (۱۹۹۹) به فیلم کلاسیک «موشت» برسون ادای احترام کرده‌اند.

همچنین در این فهرست فیلم‌های غیرداستانی «بی‌آفتاب» (۱۹۸۳) ساخته کریس مارکر و «شوآ» به کارگردانی کلود لنزمن نیز دیده می‌شود. کن لوچ با دو درام‌ «قوش» (۱۹۶۹) و «سنگ باران» (۱۹۹۳) در این فهرست جای دارد. «قوش» دومین ساخته کن لوچ درباره پسری از طبقه کارگر است و همکلاسی‌ها و اعضای خانواده‌اش او را آزار می‌دهند. لوچ در این فیلم به شرح زندگی تیره و تار اهالی مناطق صنعتی شمال انگلستان می‌پردازد. «سنگ باران» نیز داستان مردی است که توان خریدن لباس مراسم نخستین عشای ربانی دخترش را ندارد و برای به دست آوردن این مبلغ دست به انتخاب‌های هولناکی می‌زند. این فیلم برنده جایزه ویژه هیات داوران جشنواره فیلم کن در سال ۱۹۹۳ شد.

هر چند در این فهرست با دیدن نام وودی آلن برای ساخت «جنایت و جنحه» (۱۹۸۹) غافلگیر می‌شویم. فیلم «صحنه‌های داخلی» که وودی آلن آن را در سال ۱۹۷۸ روی پرده برد، دیگر انتخاب داردن‌ها است؛ فیلمی که مرهون فیلمسازی اینگمار برگمان است اما در زمان اکران فیلم، منتقدان آن را تقلیدی سطح پایین از استاد فیلمسازی سوئدی معرفی کردند.

از طرفی اینگمار برگمان با دو فیلم «تابستان با مونیکا» (۱۹۵۲) و «آستانه زندگی» (۱۹۵۸) در این فهرست جای دارد. روایت مارتین اسکورسیزی از جوانی که بی‌خوابی او را رنج می‌دهد و شغل شبانه تاکسیرانی را انتخاب می‌کند، یکی از انتخاب‌های داردن‌ها است.

اما داردن‌ها پنج انتخاب خود را به موریس پیالا، فیلمساز فرانسوی که او را به خاطر سبک واقع‌گرایانه‌اش می‌شناسیم، اختصاص داده‌اند که مشهورترین آنها «زیر آفتاب شیطان» (۱۹۸۷) برنده نخل طلایی جشنواره کن است. این دو فیلمساز بلژیکی، هشت اثر سینمایی روبرتو روسیلنی، کارگردان ایتالیایی نئورئالیست را که از جمله آنها می‌توان به «سفری به ایتالیا»، «آلمان، سال صفر» و «استرومبولی» (۱۹۵۰) اشاره کرد.


منبع: عصرایران

معرفی ناشران بزرگ جهان

روزنامه هفت صبح – ترجمه از زهرا نوروزی: درآمد فقط یکی از ناشران خارجی در سال گذشته حدود ۲٫۵ میلیارد دلار تخمین زده شد و این در حالی است که درآمد کل ناشران نمایشگاه کتاب تهران چیزی نزدیک به ۱۱۰ میلیارد تومان (۲۹ میلیون دلار) بوده است.

پیرسون

رمان های برتر جهان

انتشارات پیرسون بزرگترین شرکت رسانه های گروهی بریتانیایی و چندملیتی در سطح دنیا به شمار می رود که در زمینه  نشر روزنامه، مجله و کتاب، همچنین مدیریت بر مدارس و آموزش و پروش فعالیت می کند. نشر کتاب در سال ۲۰۱۲، در سه بخش کسب و کار این شرکت یعنی مدرسه پیرسون، تحصیلات تکمیلی پیرسون و بخش تخصصی انتشارات آن بالغ بر ۹ میلیارد دلار سود به همراه داشت.

شرکت پیرسون در سال ۱۸۴۴ توسط ساموئل پیرسون تاسیس شد و در حال حاضر بیش از ۵۰ کشور در سراسر جهان از خدمات آموزشی آن بهره می برند. شرکت پیرسون مالک ۴۷ درصد از گروه پنگوئن، ۱۰۰ درصد از مجله فایننشال تایمز، ۵۰ درصد از بی اسکای بی و ۵۰  درصد از گروه اکونومیست به حساب می آید. دفتر مرکزی این شرکت در شهر لندن قرار دارد و سهام آن در بازار بورس نیویورک و بورس لندن معامله می شود.

معرفی ناشران بزرگ جهان 

پیرسون در ۲۳ ژوییه ۲۰۱۵ اعلام کرد به توافق رسیده است که فایننشال تایمز را به گروه رسانه ژاپنی نیکی به مبلغ ۸۴۴ میلیون پوند یا ۱٫۳۲ میلیارد دلار بفروشد. در ماه اوت ۲۰۱۵، پیرسون ۵۰ درصد سهام اکونومیست را به مبلغ ۴۶۹ میلیون پوند فروخت. ۵۰ درصد باقیمانده گروه اکونومیست متعلق به شرودرز، کدبریز و روتس چایلدز است.

در تاریخ پنج نوامبر ۲۰۱۵، پیرسون اعلام کرد بازنویسی مجدد، از جمله ایجاد لوگوی جدید با تمرکز صددرصد بر آموزش صورت می گیرد. در سوم ژوییه ۲۰۱۷، شرکت تکنولوژی آموزشی هندی به نام بایجو، آموزش آنلاین تیوترویستا و اجیورایت پیرسون را به دست آورد. در ۱۱ جولای ۲۰۱۷، پیرسون موافقت کرد با فروش ۲۲ درصد سهام در تجارت برتلزمن، سهام آن را در پنگوئن رندوم هاوس به ۲۵ درصد کاهش دهد.

رمان های برتر دنیا در لیست کتاب های انتشارات پیرسون می درخشند. این انتشارات در پی بازسازی آموزش جهانی و در حال حاضر، هدف آن ایجاد راهبرد تحقیق جهانی است. این نشر، بر آن دسته موضوعاتی متمرکز خواهدشد که پیرسون را به عنوان رهبر فکری در جنبه های اصلی آموزش و یادگیری در سطح جهان نشان خواهدداد. به همین منظور، هدفش ایجاد گفت و گو در زمینه آموزش و پروش خواهدبود. صندوق آموزش مقرون به صرفه پیرسون در جولای ۲۰۱۲ پایه گذاری شده و به دنبال سرمایه گذاری در مدارس انتفاعی و خدمات آموزشی به نفع دانش آموزان نیازمند در سراسر دنیا است.

آموزش های خصوصی کم هزینه، عنصری مهم و مکمل در آموزش و پروش کشورهای در حال توسعه است و این نشر به دنبال ضمانتی مبنی بر دسترسی همه کودکان به آموزش با کیفیت بالا است. با اجرای تلاش های صورت گرفته، پیرسون توانسته است در مسیر ایجاد نگرشی پویا و صرفه جویانه با هدف نوآوری آموزشی در قرن ۲۱ پیشتاز باشد.

پنگوئن رندوم هاوس

ناشر کتاب های فاکنر، جویس، مالرو و…

رندوم هاوس یکی از بزرگترین گروه های انتشاراتی جهان است که در سال ۱۹۲۷ توسط بنت کرف و دونالد کلاپفر تاسیس شد. بنت و دونالد بعد از خرید کتابخانه مدرن نیویورک، رندوم هاوس را تاسیس و هدف از آن را انتشار کتاب هایی به صورت تصادفی در کنار کار کتابخانه عنوان کردند. در سال ۱۹۳۴ اولین مجوز چاپ رمان «اولیس» جیمز جویس برای این نشر صادر شد. درواقع رمان اولیس، منجر به راه اندازی رندوم هاوس شد. رندوم هاوس در طول دو دهه بعد تبدیل به ناشری توانمند شد.

در سال ۱۹۳۶ شرکت، اسمیت وهاس را جذب کرد- رابرت هاس تا زمان بازنشستگی و فروش سهام خود به بنت و دونالد در سال ۱۹۵۶، سومین شریک به حساب می آمد- که نویسندگانی از جمله فاکنر، ایسکا دینسن، آندره مالرو، رابرت گر یوز و ژان د. برونوف را با خود همراه  کردند.

معرفی ناشران بزرگ جهان 

رندوم هاوس همچنین سردبیران افسانه ای هری مول، رابرت لینسکات و ساکس کامینز را استخدام نمود، همچنین به دنبال آن ها نویسندگانی مانند سینکلر لوییس و رابرت پین وارن به صحنه آمدند و در سال ۱۹۹۸، رندوم هاوس به زودی به نشری جهانی مبدل شد.

در سال ۲۰۰۸، رندوم هاوس برای سازماندهی مجدد همراه با تغییرات گسترده در بخش مدیران و کارکنان اعلام آمادگی کرد و سه بخش راه اندازی شد: گروه انتشاراتی رندوم هاوس، نوف دابل دی و کرون. رندوم هاوس از سال ۱۹۷۴، توزیع کننده نشر شامبلا بوده است که ام اکنون انتشار کتاب های رزولی، نشنال جئوگرافیک، مطبوعات استرفورس و ویزارد آو د کوست و بسیاری از مشهورترین مطبوعات دنیا را به عهده دارد.

این انتشارات از سال ۲۰۱۳ به پنگوئن رندوم هاوس مبدل شد که به طور مشترک به رسانه آلمانی برتلزمن و شرکت آموزشی و انتشار جهانی پیرسون پی. ال. اس تعلق دارد. در اکتبر ۲۰۱۲، برتلزمن با همکاری شرکت رندوم هاوس و گروه پنگوئن، وارد مذاکره با رقیبش پیرسون شد.

این ادغام در تاریخ یکم ژوییه ۲۰۱۳ تکمیل شد و شرکت جدید، پنگوئن رندوم هاوس نام گرفت. در زمان خرید، شرکت های ترکیبی، ۲۵ درصد از تجارت کتاب را با بیش از ۱۰۰۰۰ کارمند و ۲۵۰ اثر چاپ مستقل و با درآمد سالانه حدود ۳٫۹  میلیارد دلار کنترل کردند.

پنگوئن رندوم هاوس درآمدی بالغ بر ۲٫۶۶ میلیارد ییورو یعنی ۱۶٫۴ درصد از مجموع ۱۶٫۳۶ میلیارد یوروی برتلزمن در درآمد شرکت ها را از آن خود کرد.  ۵۴٫۳ درصد از درآمد انتشارات پنگئون رندوم هاوس در ایالات متحده، ۹٫۸ درصد در آلمان، ۲۱٫۱ درصد در سایر کشورهای اروپایی، ۰٫۴ درصد در فرانسه و ۱۵٫۳ درصد در سایر کشورها است. مجموع فروش به علت ادغام با پنگوئن و به دست آوردن سهام باقیمانده، ۲۳٫۹ درصد بالاتر از درآمد قبلی بود: درآمد سال گذشته بالغ بر ۲٫۱۴ میلیارد یورو تخمین زده شد و در مقایسه با رکورد ۲۰۱۲، این اتفاق نشان دهنده موفقیتی بی نظیر بود.

تامسون رویترز

۶۰ هزار کارمند

 تامسون رویترز، شرکت چند ملیتی رسانه های گروهی که در سال ۲۰۱۰ از سوی اینتربرند، به عنوان باارزش ترین برند در کانادا شناخته شد، در سال ۲۰۰۸ در پی خریداری شرکت بریتانیایی رویترز گروپ توسط تامسون کورپوریشن راه اندازی شد و در حال حاضر وودبریج کمپانی که متعلق به خانواده تامسون است، با در اختیار داشتن ۵۳ درصد از سهام تامسون رویترز، مالک اصلی آن به شمار می آید.

ریشه های تاسیس تامسون کورپوریشن به سال ۱۹۳۴ باز می گردد، که هربرت تامسون اقدام به راه اندازی روزنامه تیمینز دیلی پرس در انتاریو، کانادا کرد. رویترز گروپ نیز در سال ۱۸۵۱ توسط پل جولیوس رویترز در لندن تاسیس شد.

معرفی ناشران بزرگ جهان 

دفتر مرکزی شرکت تامسون رویترز در منهتن در ایالات متحده آمریکا قرار دارد و سهام آن در بازار بورس نیویورک و بازار بورس تورنتو معامله می شود. شمار کارکنان این شرکت به بیش از ۶۰ هزار نفر می رسد که در دفاتر تامسون رویترز در ۱۰۰ کشور جهان فعالیت می کنند. این شرکت توسط روی تامسون در سال ۱۹۳۴ در انتاریو به عنوان ناشری از تیمینزدیلی پرس تاسیس شد.

در سال ۱۹۵۳ تامسون روزنامه ای اسکاتلندی را به دست آورد و سال بعد به اسکاتلند نقل مکان کرد. سرانجام موقعیت رسانه ای خود را در اسکاتلند در سال ۱۹۵۷ تثبیت کرد و به انگلیس رفت. در سال ۱۹۷۱ زمانی که در یک کنسرسیوم برای بهره برداری از ذخایر در دریای شمال شرکت کرده بود، به اکتشاف نفت و گاز نائل شد.

در سال ۱۹۸۹، روزنامه تامسون با شرکت تامسون ادغام شد و در ۱۹۹۶ شرکت تامسون به طور موثر دو برابر اندازه آن و به سودآوری در آینده با خرید انتشارات غرب دست یافت. در سال ۲۰۱۲ توماس رویترز، زویا لیمیتد، سرویسی تجاری به منظور ارائه اطلاعات کسب و کار و ابزارهای منحصر به فرد برای متخصصان مالی در خاورمیانه و شمال آفریقا خریداری کرد و سالانه درآمدی بالغ بر ۱۳٫۲۷ میلیارد دلار داشت.

او در سال ۲۰۱۳ بخش تحصیلات حرفه ای و حسابداری آموزش و پرورش بیسیک و کورتز و آوداس را به دست آورد و پژوهش های علمی خود را گسترش داد. تامسون رویترز در آوریل ۲۰۱۶، معیارهای مبادلات ارزی معامله گر وی ام رویترز را از شرکت دولتی استریت و در سال ۲۰۱۷ کسب و کارهای اووکس و کلارینت را از شرکت سپرده گذاری دی تی سی سی خریداری نمود و هم اکنون از بزرگترین ناشران جهان به شمار می رود.

رید الزویر

۲۰ هزار عنوان کتاب

رید الزویر، انتشاراتی هلندی است که در زمینه ارائه اطلاعات علمی، پزشکی، قانونی و تجاری فعالیت می کند. بخشی از سهام این شرکت در بازار بورس یورونکست آمستردام، بازار بورس لندن و نیویورک معامله می شود. شرکت ریدالزویر در سال ۱۹۹۳ با اذعام شرکت الزویر، ناشر علمی هلند و شرکت رید اینترنشنال، ناشر کتب تجاری و مجلات بریتانیا تاسیس شد و یکی از انتشارات موجود در فهرست فایننشال تایمز جهانی ۵۰۰ به شمار می رود. این شرکت در بیش از ۱۸۰ کشور جهان فعالیت دارد و حدود ۵۵ درصد از درآمد آن از ایالات متحده آمریکا، ۲۵ درصد از اروپا و ۲۰ درصد از سایر نقاط جهان است. در سال ۲۰۰۰، دوسوم درآمد آن حاصل از چاپ و فقط یک درصد دیجیتالی بود؛ تا سال ۲۰۱۶، این شماره ها جا به جا شدند. چاپ اکنون فقط ۱۳ درصد از درآمد گروه ریدالزویر را دربر می گیرد.

معرفی ناشران بزرگ جهان 

در سال ۱۸۸۰، جیکوبز جورج رابرز، انتشارات الزویر را به منظور نشر آثار ادبی کلاسیک و دایره المعارف وینکلرپرنس راه اندازی کرد. رابرز این شرکت را پس از خانواده الزویر، ویرجینای قدیمی هلند نام نهاد که در سال ۱۵۸۷، آثار اراسموس را منتشر کردند. پس از جنگ، موفق به راه اندازی مجله هفتگی الزویر شد که بسیار سودآور بود و به سرعت گسترش یافت. شرکت پست الکترونیک الزویر پرس در سال ۱۹۵۱ در هوستون، تگزاس، ایالات متحده آمریکا آغاز به کار کرد و در سال ۱۹۶۲،  دفاتر چاپ و نشر در لندن و نیویورک افتتاح شد. این شرکت سپس در ژوئن ۱۹۹۷ تجارت رون شیلتون، نشر کسب و کار ایالات متحده را به مبلغ ۴۴۷ میلیون دلار خریداری نمود.

از سال ۲۰۱۱ تا ۲۰۱۴ میانگین ارزش سالیانه اوراق بهادار آن حدود ۳۰۰ میلیون دلار بوده است. انتشارات رید الزویر برای بهبود نتایج علمی سرمایه گذاران نیز کسب و کار فنی و پزشکی، اطلاعات و ابزار بسیار فراهم می کند. درآمد سالیانه این نشر را تا ۳۱ دسامبر ۲۰۱۶ بالغ بر ۲٫۳ میلیارد پوند تخمین می زنند. این شرکت در سال ۲۰۱۶، الزویر ویکلی را در هلند فروخت، قراردادی برجسته با موسسات تحقیقاتی انگلستان امضا کرد و دسترسی دانشگاهیان به تحقیقات منتشر شده در سطح جهان را با هزینه های پایین تر امکان پذیر ساخت.

رید الزویر در ژوئن ۲۰۱۷، راول لو، شرکتی قانونی در سانفرانسیسکو را به دست آورد و مجله نیوساینتیست را فروخت. از پایگاه های مهم اطلاعاتی این انتشارات می توان به سانیس دایرکت، پایگاه آنلاین تحقیقات اولیه اشاره کرد که حاوی ۱۳ میلیون سند است، همچنین سکوپوس، پایگاه اطلاعات کتابشناختی که شامل خلاصه ها و نقل قول ها برای مقالات و مجلات علمی و بیش از ۵۰ میلیون آیتم در بیش از ۲۰ هزار عنوان از ۵۰۰۰ ناشر در سراسر جهان را شامل می شود.

ولترز کلوور

فعالیت در ۱۵۰ کشور جهان

ولترز کلوور، شرکت چاپ و انتشارات هلندی و خدمات اطلاع رسانی جهانی، ارائه دهنده محصولات تخصصی در حوزه های بهداشتی، مالیاتی، حسابداری، شرکت ها، خدمات مالی، سازمان های قانونی و نظارتی است. نشر ولترز کلوور در سال ۲۰۱۱ درآمدی معادل ۳٫۴ میلیارد یورو داشته که این رقم در سال ۲۰۱۶ به ۴٫۳ میلیارد یورو رسیده است. تعداد کارکنان این شرکت، اکنون بیش از ۱۹۰۰۰ نفر در سراسر جهان است.

ولترز کلوور در سراسر اروپا، آمریکای شمالی، آسیا، اقیانوسیه و آمریکای لاتین فعالیت می کند. دفتر مرکزی این شرکت در شهر آلفن آن درین هلند قرار دارد. سهام شرکت ولترز کلوور در بازار بورس یورونکست آمستردام ذکر شده است و نانسی مک کینزتری سمت مدیرعاملی این شرکت هلندی را به عهده دارد.

معرفی ناشران بزرگ جهان 

در سال ۱۸۳۶ ژان برند ولترز انتشارات اسکولبوک را در هلند تاسیس کرد و در سال ۱۸۵۸، نشر نووردوف در کنار این انتشارات راه اندازی شد. سپس دو چاپخانه به هم پیوستند و در سال ۱۹۷۲ ولترز نووردوف با اتحادیه اطلاعات و ارتباطات ادغام شد. سپس نام خود را در سال ۱۹۸۳ به ولترز سامسون تغیبر داد. الزویر، بزرگترین انتشارات هلند در سال ۱۹۸۷ اعلام کرد، قصد دارد سهام کلوور را خریداری کند. کلوور با ولترز سامسون ادغام شد و پیشنهاد خرید الزویر را نپذیرفت. این ادغام منجر به تاسیس ولترز کلوور، دومین نشر بزرگ پس از ریدالزویر در هلند شد. پس از ادغام،۳ ولترز کلوور در سال ۱۹۸۹ با خرید انتشارات ایپسوا، کیزر، تکنی پابلیکیشن و تله کنسول گسترش یافت. در پایان سال، ولترز کلوور حضور خود را به اسپانیا، غرب آلمان و فرانسه گسترش داد و در سال ۱۹۸۹، ۴۴ درصد از درآمد شرکت از بازارهای خارجی به دست می آمد.

این شرکت در بیش از ۱۵۰ کشور جهان فعالیت می کند. تقریبا ۷۷ درصد از درآمد شرکت در سال ۲۰۱۳ از طریق اینترنت، نرم افزار و خدمات به دست می آمد. ولترز کلوور در آگوست ۲۰۱۴ با خدمات مالی برودریج به مشارکت پرداخت و در ماه سپتامبر، راه اندازی شرکت آپتودیت در آمریکای لاتین تحقق یافت. سپس مشارکت خود را با سرویس درآمد داخلی ایالات متحده گسترش داد. در سال ۲۰۱۶، ولترز کلوور بیش از ۶۰ درصد درآمد خود و سود آن را در آمریکای شمالی سرمایه گذاری نمود.

در سال ۲۰۱۷ درآمد انتشارات ولترز کلوور به ۲٫۱۷۴ میلیون یورو افزایش یافت. خالص خرید و فروش در سال ۲۰۱۶ و نیمه اول سال ۲۰۱۷، دو درصد افزودن بر درآمد بود و پس انداز سهامش بعد از اخذ مجوز، به میزان ۱۰۰ میلیون دلار افزایش یافت. ولترز کلوور اکنون به عنوان کیکی از بزرگترین شرکت های چاپ و نشر در سراسر جهان به شمار می آید.


منبع: برترینها

سیاستمداران جهان باید چه فیلم‌هایی را تماشا کنند؟

– ترجمه از رضا حسینی: الیور استون در جدیدترین مستندش (اثری چهارساعته که در ماه ژوئن در ایالات متحده روی پرده سینماها رفت) با ولادیمیر پوتین گفت‌وگو کرده است. این اولین باری نیست که این نویسنده و کارگردان اسکاری گفت‌وگویی رودررو با یکی از رهبران بحث‌انگیز جهان انجام داده است.

او پیش از این به سراغ فیدل کاسترو و هوگو چاوز رفته بود. اما این پروژه جدید، یک ایده‌ی سینمایی وسوسه‌انگیز دارد: استون و پوتین با هم به تماشای فیلم «دکتر استرنجلاو» (استنلی کوبریک، ۱۹۶۴) نشسته‌اند. از قرار معلوم، این رییس‌جمهور روس هرگز هجویه‌ی تیره‌وتار کوبریک را تماشا نکرده بود و به همین خاطر استون آن را برایش به نمایش گذاشت. امیدواریم پوتین چیزی در خصوص خطرهای حمله‌های اتمی از این فیلم آموخته باشد ! بنابراین بد نیست در ادامه نگاهی به فیلم‌هایی داشته باشیم که می‌توانند به رهبران سیاسی چیزهایی بیاموزند و سطح آگاهی آن‌ها را بالا ببرند.

سیاستمدار: آنگلا مرکل/ Angela Merkel

فیلم: «بچه رزماری»/ Rosemary’s Baby

صدراعظم مرکل شاید خونسرد به نظر برسد اما حتی او هم باید کمی نگران شود چرا که همتایان اروپایی آلمان به طرز خطرناکی در حال تغییر جهت به سوی جناح‌های راست هستند. اما شما مجبور نیستید به حرف همسایه‌های‌تان گوش کنید؛ حتی زمانی که آن‌ها سعی می‌کنند شما را قانع کنند که خیلی ساده، بهترین‌ها را برای شما می‌خواهند و آرزو می‌کنند.

سیاستمداران جهان باید چه فیلم‌هایی را تماشا کنند؟ 

از این رو احتمالاً نمایش فیلم ترسناک روان‌شناختی رومن پولانسکی با عنوان «بچه‌ی رزماری» (۱۹۶۸) می‌تواند یک بار دیگر این باور مرکل را تصدیق کند که حفظ خونسردی در شرایطی که همه‌ی اطرافیان در حال باختن خودشان به فرقه‌ای شیطانی هستند، مزایای فوق‌العاده‌ای در بر خواهد داشت. این فیلم هم‌چنین می‌تواند یادآور خوب و مفیدی باشد تا کورکورانه خود را به دست شفاگران نسپارید؛ و این اصلاً مهم نیست که چه کسی آن‌ها را تأیید کرده است.


سیاستمدار: نیکولا استورجن/ Nicola Sturgeon

فیلم: «آن‌ها زنده‌اند»/ They Live

نخست‌وزیر سابق اسکاتلند، الکس سالمِند، یک بار با خوش‌حالی تماشاگران جشنواره‌ای را با نمایش غیرمنتظره‌ی فیلم «ارواح مریخ» ساخته‌ی جان کارپنتر در شرایط سختی گرفتار کرده بود. استورجن که جانشین سالمِند است، احتمالاً بیش‌تر از تماشای هجویه‌ی پیشگویانه‌ی سال ۱۹۸۸ کارپنتر با عنوان «آن‌ها زنده‌اند» بهره خواهد گرفت؛ فیلمی در باب مبارزه برای رسیدن به خودمختاری که ویژگی‌های متمایز و روحیه‌ی جنگ‌جویی شخصیت اصلی نامتعارفش را به نمایش می‌گذارد.

سیاستمداران جهان باید چه فیلم‌هایی را تماشا کنند؟ 

اگر مل گیبسن می‌تواند به نمادی از استقلال اسکاتلندی‌ها بدل شود، پس “راودی” رادی پایپر (کشتی‌گیر کانادایی که با غرور با کیلت اسکاتلندی در رینگ حاضر شد) هم می‌تواند از عهده‌ی این کار برآید؛ و باز هم «آن‌ها زنده‌اند» حرف‌های جالبی برای گفتن درباره فداکاری‌هایی دارد که برای واژگونی نظم برقرارشده لازم به نظر می‌رسند، به‌خصوص در مواجهه با پیام‌رسانی رسانه‌ای یک‌پارچه.


سیاستمدار: دانلد ترامپ/ Donald Trump

فیلم: «ایدیاکرسی»/ Idiocracy

چهل‌وپنجمین رییس‌جمهور ایالات متحده با دکور و حضور سر صحنه‌ی فیلم‌ها غریبه نیست، اما حضورهای کوتاه و تک‌بُعدی‌اش در هر فیلمی از «تنها در خانه۲» گرفته تا «زولندر» نیز کمکی به او نکرده است تا بفهمد چه‌طور می‌تواند با جمله‌های کامل یا منسجم و منطقی صحبت کند. ما می‌دانیم که این فرمانده کل قوا، عاشق فیلم‌های اکشن دم‌دستی است از جمله «ورزش خونین» با حضور ژان‌کلود ون دام، و البته ترجیح او این است که بخش‌های خسته‌کننده‌ی چنین فیلم‌هایی را هم جلو بزند و با دور تند از آن‌ها عبور کند.

سیاستمداران جهان باید چه فیلم‌هایی را تماشا کنند؟

پس بد نیست به زور و اجبار هم که شده است، ترامپ را پای تماشای کمدی آینده‌گرایانه و پرزرق‌وبرق سال ۲۰۰۶ مایک جاج با نام «ایدیاکرسی» بنشانند؛ فیلمی از زیرژانر فاجعه که در آن فاجعه‌ی اصلی با فراگیری بی‌شعوری و حماقت اتفاق می‌افتد. شاید این تجربه‌ی سینمایی به ترامپ بیاموزد و او را دیرهنگام در این خصوص شیرفهم کند که  گزافه‌گویی و برخورداری از دیگر صفات ناخوشایند رییس کاماچوی سال ۲۵۰۵ این فیلم، چیز خوبی نیست.


سیاستمدار: کیم جونگ‌اون/ Kim Jong-un

فیلم: «جنگ‌بازی‌ها»/ WarGames

در این مورد شاید انتخاب سینمایی بدیهی، کمدی «مصاحبه» محصول ۲۰۱۴ باشد که داستانش درباره یک خبرنگار تلویزیونی بی‌مزه (جیمز فرانکو) است که قرار یک مصاحبه‌ی اختصاصی جهانی را با رهبر ارشد کره شمالی، کیم جونگ‌اون (با بازی رندل پارک) می‌گذارد. با در نظر گرفتن حمله‌های سایبری علیه کمپانی سونی که باعث شدند اکران عمومی فیلم به یک شکست مفتضحانه بدل شوند، شاید کیم پیش از این درسی را که خودش می‌خواسته است از این فیلم گرفته باشد: اول انتقام بگیر. بنابراین می‌توان فیلم «جنگ‌بازی‌ها» را به عنوان برنامه‌ی بعدازظهر یک‌شنبه پیشنهاد کرد.

سیاستمداران جهان باید چه فیلم‌هایی را تماشا کنند؟

کلاسیک محبوبی محصول سال ۱۹۸۳ که در آن متیو برادریک جوان به طور تصادفی یک ابررایانه‌ی نظامی را هک می‌کند و موجبات جنگ هسته‌ای جهانی با بمب‌های حرارتی را فراهم می‌کند. این فیلم که می‌توان آن را به «دکتر استرنجلاو»ی با چرخ‌های کمکی تشبیه کرد(!)، چنان پیام ضدجنگ قوی‌ای در خود دارد که ظاهراً پیش از این به جریان فکری رانلد ریگان در خصوص عدم گسترش تولید اتمی کمک کرده بود. آیا به طور حتم می‌توان گفت که کیم با پسر بد این فیلم – که همه‌ی دولت‌های جهان به او بدگمان شده‌اند – به همدلی می‌رسد و انگشتش را از دکمه‌ی بمب هسته‌ای دور می‌کند؟


منبع: برترینها

خوانندگان دهه ۷۰ در تهران کنسرت می‌دهند

در نشست خبری جشنواره تابستانی «شب های آرتمیس» برگزارکنندگان این رویداد فرهنگی از برپایی چند کنسرت ویژه با حضور خوانندگان برگزیده موسیقی کشورمان خبر دادند.

به گزارش مهر، مهران فرهادی مدیر اجرایی جشنواره در ابتدای نشست خبری جشنواره تابستانی «شب های آرتمیس» که روز سه شنبه ۳۱ شهریورماه در مجتمع «آرتمیس» تهران برگزار شد، بیان کرد: این برای اولین بار است که یک مکان تجاری از یک حرکت فرهنگی هنری مناسب حمایت کرده و فکر می کنم این دوره از جشنواره رویدادی برای دیدار صنعت و هنر است که در برگیرنده فضای متفاوتی در حوزه های مختلف فرهنگ و هنر به ویژه موسیقی به حساب می آید.

وی افزود: از جمله برنامه هایی که برای این جشنواره در نظر گرفتیم حضور در یک برنامه دراز مدت است که مایلیم با همکاری مجتمع برگزار کننده این جشنواره شرایطی را فراهم کنیم که مکان های اجرای برنامه ما در طول سال نیز ادامه پیدا کند. به همین جهت بعد از پایان جشنواره و برگزاری کنسرت ها در ماه محرم نیز ویژه برنامه های جالب توجهی را در نظر گرفتیم که این برنامه ها با همکاری نهادهایی چون وزارت ارشاد برگزار می شود.

مدیر اجرایی این جشنواره موسیقایی بیان کرد: بخش اصلی جشنواره متمرکز بر برگزاری کنسرت ها است البته در کنار این ها ویژه برنامه های نمایشی را هم داریم که فکر می کنم از فضای جالب توجهی برخوردار باشد. ما در کنار استفاده از خوانندگان موسیقی اصیل ایرانی، پاپ و موسیقی نواحی از جمله حجت اشرف زاده، فرزاد فرزین، رضا صادقی، سالارعقیلی، محمد زند وکیلی، گروه روناک، گروه سون، رستاک حلاج، رضا شیری، اشوان و امید جهان ویژه برنامه هایی را برای خوانندگان دهه هفتاد در نظر گرفتیم که در این برنامه تعدادی از خوانندگان معتبر و معروف نسل اول موسیقی پاپ از جمله قاسم افشار، حمید حامی، نیما مسیحا، مانی رهنما، حمید خندان و محمدرضا عیوضی در مکان جدیدی که در حاشیه دریاچه خلیج فارس تعبیه شده به اجرای برنامه می پردازند.

در این برنامه تعدادی از خوانندگان معتبر و معروف نسل اول موسیقی پاپ از جمله قاسم افشار، حمید حامی، نیما مسیحا، مانی رهنما، حمید خندان و محمدرضا عیوضی در مکان جدیدی که در حاشیه دریاچه خلیج فارس تعبیه شده به اجرای برنامه می پردازند.

وی افزود: به هر حال برگزاری کنسرت برای خوانندگان مطرح دهه هفتاد یکی از اقدامات مهمی است که در این دوره از جشنواره روی آن تاکید زیادی داشتیم و امروز بسیار خوشحالم که به همت برگزارکنندگان، این مهم اتفاق افتاد و ما بعد از سال ها شاهد اجرای خاطره انگیز خوانندگانی هستیم که با آنها خاطرات زیادی داریم. این هنرمندان از جمله خوانندگانی هستند که هرکدام طرفداران خاص خود را دارند و می توانند در کنار دیگر خوانندگان مردمی فضای متفاوت و کم نظیری را برای شهروندان تهران در یک مکان جدید فراهم کنند.

فرهادی درباره کیفیت اجرای برنامه ها و معیار انتخاب گروه های شرکت کننده اظهار کرد: صدابرداری به شکل حرفه ای انجام می گیرد و در این مورد هیچ مشکلی وجود ندارد. درباره معیار انتخاب خوانندگان هم باید بگویم که ما با در نظر گرفتن شخصیت مردمی خوانندگان و اینکه خیلی از مخاطبان امکان دسترسی به آنها در سالن های گران قیمت را ندارند، نسبت به انتخاب آنها اقدام کرده ایم. در حوزه موسیقی اصیل ایرانی هم فکر می کنم سالار عقیلی و گروه روناک بهترین گزینه های ما برای انتخاب بوده اند. در بخش خوانندگان نوستالژیک هم بازسازی خاطره آثار خوب آنها و خاطراتی که مردم با این آثار دارند فضای کار شکل گرفته است و در بخش خوانندگان پاپ هم ماجرا به شکلی بوده که سعی شده است کسانی انتخاب شوند که در حال حاضر امکان داشتن مخاطب زیاد در سالن های کم ظرفیت فعلی را ندارند و ما می توانیم در این فضای پرجمعیت میزبان مخاطبان باشیم.

مدیر اجرایی جشنواره شب های «آرتمیس» درباره نحوه بلیت فروشی کنسرت های این جشنواره عنوان کرد: ما برای استفاده هرچه بهتر مخاطبان و شهروندان تهرانی تلاش کردیم قیمت بلیت کنسرت ها را به شکل معقولانه ای تعیین کنیم که طبق برنامه ها میانگین قیمت بلیت ها بین ۱۵ تا ۶۰ هزار تومان است و تصور می کنم رقم معقولانه ای باشد. به هر حال تمامی تلاش ها و برنامه ریزی ها انجام گرفته تا جشنواره ای برگزار شود که طیف بیشتری از مخاطبان همراه با این پروژه باشند.

مهرداد غفارزاده کارگردان سینما و دبیر جشنواره هم در این نشست گفت: امیدوارم این رویداد وحدتی بین بتون و هنر باشد و شاهد یک برنامه معتبر در عرصه های فرهنگی هنری باشیم. به هر حال یکی از دلایل برگزاری جشنواره وجود منطقه جغرافیایی جدیدی چون دریاچه خلیج فارس در شهر تهران است که این رویداد می تواند معرف خوبی برای این منطقه ساحلی باشد. اگر تصاویر هوایی این منطقه را ببینید متوجه می شوید که شکل دریاچه در قالب نقشه ایران طراحی شده و سه جزیره ای که در این مکان ساخته شده به نوعی سمبل سه جزیره معروف خلیج فارس است که همه این ها می تواند بهانه خوبی برای برگزاری یک رویداد فرهنگی باشد.

وی ضمن تشریح انگیزه ها و دغدغه های برگزاری این رویداد فرهنگی هنری از سوی موسسه برگزارکنندگان به نحوه حمایت و پشتیبانی از گروه های شرکت کننده در جشنواره اشاره کرد و توضیح داد: ما از قبل این ایده را داشتیم که جشنواره در فصل تابستان برگزار شود بنابراین مشکلی هم از جهت باد و باران نداشتیم اما وقتی برنامه ریزی ها به این گونه شد که جشنواره در ماه آخر تابستان برگزار شود طبیعتا اقداماتی هم برای جلوگیری از هرگونه اتفاق احتمالی نظیر بارش باران انجام گرفته و ما قطعا برای برگزاری کنسرت ها هماهنگی هایی را با سازمان هواشناسی خواهیم داشت تا مشکلی از این بابت به وجود نیاید.

غفارزاده افزود: ما در برگزاری این پروژه به لحاظ دریافت مجوزهای لازم شرایط آسانی نداشتیم و صادقانه می گویم که در این مدت تلاش بسیار زیادی را برای کسب مجوزها انجام دادیم. به هر حال اینجا طراحی به نوعی میکل آنژی است که ما مجسمه ساز آن هستیم و امیدوارم گِل مجسمه در این منطقه از تهران بتواند تبدیل به مجسمه ای شود که سال ها باقی بماند.

امین الله امرا مدیر عامل مجمتع «آرتمیس» نیز در پایان این نشست گفت: این پروژه صنعتی یکی از پروژه های مهم ملی در راستای الگوی تعاونی و اقتصاد مقاومتی است که ما برای آن برنامه های متفاوتی در نظر گرفتیم و به زودی در حوزه برگزاری برنامه های فرهنگی و ساخت سالن ها جزئیات دیگری را مطلع می شوید که بسیاری از خدمات فرهنگی و هنری از جمله سالن سینما و سالن برگزاری کنسرت را پوشش می دهد.

جشنواره شب‌های «آرتمیس» روزهای چهارم تا شانزدهم شهریور ماه امسال در حاشیه دریاچه خلیج فارس برگزار می شود و علاقه مندان می توانند به سایت تیوال برای تهیه بلیت مراجعه کنند.


منبع: عصرایران

آغاز فیلمبرداری اثر جدید اصغر فرهادی در اسپانیا

اصغر فرهادی، کارگردان ایرانی فیلمبرداری هشتمین فیلم بلند خود به نام «همه می دانند» را در اسپانیا آغاز کرد.

به گزارش عصرایران به نقل از یورونیوز؛ در فیلم جدید اصغر فرهادی پنلوپه کروز و خاویر باردم، بازیگران اسپانیایی و ریکاردو دارین، هنرپیشه آرژانتینی ایفای نقش خواهند کرد. بودجه «همه می دانند» که به زبان اسپانیایی تهیه خواهد شد، ۱۰ میلیون یورو اعلام شده است.

فیلمنامه «همه می دانند» مانند سایر آثار اصغر فرهادی توسط خود این فیلمساز برنده جایزه اسکار نوشته شده است. این فیلم سرنوشت زنی به نام کارولینا را روایت می کند که از بوئنوس آیرس به همراه خانواده اش به زادگاهش در اسپانیا می رود. در آنجا سلسله رویدادهایی رخ می دهد که به کلی زندگی او و خانواده اش را متحول می کند.

فیلمبرداری هشتمین فیلم بلند اصغر فرهادی در نزدیکی مادرید، پایتخت اسپانیا آغاز شده است.

تهیه کننده «همه می دانند» همچون فیلم های «فروشنده» و «گذشته» الکساندر ملتگی، تهیه کننده فرانسوی است. «همه می دانند» اولین فیلم اصغر فرهادی به زبان اسپانیایی خواهد بود.


منبع: عصرایران

درگذشت«پیرمردبزرگ»آثار علمی تخیلی

به گزارش ایسنا به نقل از گاردین، این نویسنده پرکار انگلیسی که نویسندگی بیش از ۸۰ کتاب را در کارنامه داشت، پیرمرد بزرگ ژانر علمی تخیلی نامیده می‌شد که با آثارش از سال ۱۹۵۰ میلادی به بعد نقش قابل‌ توجهی در شکل‌گیری این گونه ادبی ایفا کرد.«برایان آلدیس» نویسنده، هنرمند، شاعر و شرح حال‌نویس که متولد ۱۹۲۵ در انگلیس بود، در خانه‌اش در آکسفورد و پس از برگزاری جشن تولد ۹۲ سالگی‌اش در کنار دوستان و خانواده‌اش درگذشت.او نویسنده آثار کلاسیک علمی‌ تخیلی چون «بی‌وقفه»، «گلخانه» و «گِری بِرد» و همچنین سه‌گانه «هلیکانیا» بود که توانست با این آثار خلأ میان آثار کلاسیک علمی‌ تخیلی و ادبیات معاصر را پر کند. او همچنین نویسنده تعداد زیادی داستان کوتاه از جمله «ابراسباب‌بازی‌ها تمام تابستان دوام می‌آورند» است که بعدها دستمایه ساخت فیلم «هوش مصنوعی» ساخته «استیون اسپیلبرگ» شد.
این نویسنده انگلیسی در طول دوران فعالیت خود جایزه‌های ادبی فراوانی را به دست آورد که از جمله می‌توان به جایزه «هیوگو» و «نبیولا» برای آثار علمی تخیلی و فانتزی، دکترای افتخاری از دانشگاه «رِدینگ»، دریافت عنوان «استاد بزرگ» از انجمن نویسندگان آثار علمی تخیلی و فانتزی آمریکا و همچنین دریافت بالاترین نشان امپراتوری بریتانیا برای خدماتش در عرصه ادبیات اشاره کرد.«برایان ویلسون آلدیس» متولد  ۱۸ اوت ۱۹۲۵ در دورهام اولین داستان علمی تخیلی خود را با عنوان «مسابقه جنایی» در سال ۱۹۵۴ و اولین داستان بلند خود را به نام «سفر یکسره» در سال ۱۹۵۸ منتشر کرد. او چند سال بعد رمان «خانه داغ» را عرضه کرد که این کتاب نیز با استقبال مخاطبان و منتقدان همراه شد. «گری برد» که یکی از موفق‌ترین رمان‌های «آلدیس» است در سال ۱۹۵۸ منتشر شد و پس از آن «آلدیس» به عنوان نویسنده آثار علمی تخیلی در مجلات مشغول کار شد. «فرانکشتاین رها شده»، «واکنش مذکر»، «زندگی فراموش‌شده»، «جایی در شرق»، «سیاره نئاندرتال»، «لحظه کسوف»، «تازه‌واردها، روابط قدیمی»، «زندگی در غرب» و «روز یادآوری» بخشی از آثار متعدد «برایان آلدیس» هستند.


منبع: بهارنیوز

روشنگری به جای حاشیه‌سازی

مرجان یگانه پرست- روزنامه بهار
اخیرا نوع برخورد دو تن از اساتید هنر که می‌توانست منجر به جدلی رسانه‌ای و جدی شود، با شفاف‌سازی به موقع و لحن محترمانه به نمونه‌ای مثالی تبدیل شد. نمونه‌ای از منش و شیوه برخورد صحیح و دور از حاشیه. در پی اظهارنظر حسین علیزاده در یک رونمایی آلبوم درباره «نمایش عروسکی خیام» به کارگردانی بهروز غریب پور، وی پیش از هرگونه موضع گیری غریب پور با انتشار نامه‌ای اقدام به شفاف‌سازی کرد و دیدگاه شخصی خودش را مطرح کرد و اعلام کرد که نقدی بر غریب پور ندارد. غریب‌پور هم در واکنش به این برخورد، طی نامه تشکر‌آمیزی علیزاده را به تماشای نمایش و دوری از سطحی زدگی نسبت به این هنر دعوت کرد. این نوع برخورد، هر چند که از سوی اهالی فرهنگ و هنر انتظار می‌رود اما در جامعه کم رخ می‌دهد. از این رو این نوع واکنش‌ها ستودنی بود. نقطه نظراتی که منجر به این نوع منش شده است را در گفتگو با غریب پور می‌خوانید.
***

واکنش شما و استاد علیزاده نسبت به سوءتفاهمی که بعد از اظهار نظر درباره «اپرای عروسکی خیام» شده بود و شفاف‌سازی‌هایی که اتفاق افتاد، از بروز جدلی رسانه‌ای ممانعت کرد. این نوع منش را کمتر شاهد بوده‌ایم و باید به هر دوی شما اساتید تبریک گفت. به نظرتان چطور می‌شود این منش می‌تواند در جامعه هنری و اجتماعی بسط پیدا کند؟
هر کسی شیوه‌ای در زندگی کاری اش اتخاذ می‌کند و من هم به شخصه وقتی این نگاه را دارم که عمر کوتاه است و فرصت‌ها کم، سعی می‌کنم از حاشیه فاصله بگیرم. در طی این سال‌ها با اینکه علیه من مطلب نوشتند یا کنایه زدند اما من سعی می‌کنم در مقابل روشنگری کنم و وارد حاشیه نمی‌شوم. این شیوه برخورد را سال‌ها پیش گرفته‌ام و امیدوارم که حاشیه‌ای پیش نیاید اما من همچنان با همین شیوه و منش برخورد خواهم کرد. من در نشست خبری‌ای که استاد علیزاده درباره نمایش عروسکی ما اظهار نظر کردند، نبودم و خبرنگارهای مختلفی که در آن نشست بودند آن اظهارنظر را به من منتقل کردند. معتقدم همه ما در فضای فرهنگی مشغول هستیم و لزومی ندارد رودرروی هم قرار بگیریم، آن هم برای موضوعی که محل مناقشه هم نیست. ممکن است یک جلسه دوستانه یک ساعته منجر به روشنگری بشود. به همین دلیل من صبوری کردم و واکنشی نشان ندادم. علیزاده بزرگواری کرد و نسبت به این شائبه پیش آمده شفاف‌سازی کرد و من هم از نوع برخورد ایشان تشکر کردم. چون ایشان از حاشیه پرهیز کردند و این منش قابل تقدیر است. خوشحالم که هر دوی ما توانستیم شرایطی را به وجود آوریم که به گفته شما به صورت نمادین هم شده از آن یاد شود. معتقدم در بسیاری از موارد مشابه می‌توان با ادبیات صحیح و برخورد مناسب چنین مناقشاتی را حل کرد. سال گذشته موردی مشابه در بین دو تن از اهالی موسیقی جدلی صورت گرفت که بی‌حرمتی‌های هر دو طرف نسبت به هم داشتند که شایسته فضای فرهنگی ما نبود. خوشحالم که موضع من و علیزاده انعکاس مطلوبی در پی داشت و امیدوارم این سیاق ادامه پیدا کند.

اجازه بدهید درباره اپرای عروسکی که در طی این سال‌ها کار کرده اید، بپرسم. خیلی جالب است که شما هربار به سراغ یکی از شخصیت‌های برتر ادبی ما رفته‌اید و راوی زندگی آنها شده اید. سوالم این است که چطور می‌شود از این شاخه هنری برای معرفی شخصیت‌های بزرگ ملی بهره گرفت؟
چند مولفه را از ابتدای فعالیتم در نظر گرفتم. اولین مولفه‌ای که در این مسیر درنظر گرفتم، رفع تحقیری بود که در فضای عمومی جامعه نسبت به هنر عروسکی وجود دارد. ایده ساخت این اپراها را از سال‌ها پیش پی گرفتم و اولین گام جدی که در این زمینه برداشتم، سال ۱۳۴۹ بود که اقدام به احیای خیمه شب بازی کردم. اعتقاد دارم که به همان زبان ساده نمایشگران سنتی می‌توان نکات اجتماعی و فرهنگی به صورت طنز و کمدی را مطرح کرد. در ادامه زمانی که مدیر دانشگاه نمایش عروسکی هنر بودم، رشته و درسی به نام خیمه شب بازی در دانشکده هنر بنیان گذاری کنم که بعد از من بسیاری از این میراث گرانقدر هم بهره‌برداری و هم حفاظت کنند. خوشبختانه این روند منجر به تشکیل جشنواره‌ای بین‌المللی در زمینه نمایش عروسکی به نام «مبارک» شد و با وجود مخالفت هایی که با آن شد، من نقش تعیین کننده‌ای در شکل‌گیری آن داشتم. بعدها موضوعاتی را برای نمایش عروسکی انتخاب کردم که موضوعات بحران آفرینی در نظام آموزشی خانواده‌ها بود مثل نمایش «کارآگاه دو» ، «شش جوجه کلاغ و یک روباه» و نظایر آن. در سال ۱۳۶۸ نمایشنامه‌ای که برای بازیگر نوشته بودم و تم عارفانه‌ای داشت، به صورت عروسکی اجرا کردم. این اقدام در جهت رفع نگاه تحقیر آمیز مخاطب به نمایش عروسکی و گشوده شدن زبانی در حوزه محدود تعریف بود. اولین هدف در ساخت اپرای عروسکی، شناساندن توانمندهای این زبان جاودانه بشری بود. از جانب دیگر نمایش عروسکی به دلیل قدرتش در پدید آوردن نقش‌های ویژه قابلیت دارد به طور مثال مولوی ای که من روی صحنه بردم، فقط مولوی است و هیچ بازیگری در آن نقش حضور پیدا نکرده که پیشینه‌ای هم دارد. در نتیجه مولوی تبدیل به کاراکتری ویژه می‌شود و این طبیعت نمایش عروسکی است. همین طور دیگر شخصیت‌ها و اسطوره‌ها. در اینجا بدون تحمیل بیوگرافی و پیشنیه بازیگر، نقش مورد داوری قرار می‌گیرد. مولفه دیگر نسبت به موسیقی و آواز ایرانی بی توجهی  و مواردی هم کار شده بود، بر اساس موسیقی و طراحی‌های غربی انجام شده بود. درنتیجه تلاش کردم که خواننده این نمایش در ردیف‌های آوازی ایرانی نقش را ایفا کند و موسیقی هم ایرانی باشد. قصدم این بود که تعزیه چهارصد ساله ما مختصات بی نظیری دارد و باید از آن بهره گرفت. علاوه بر این اراده کردم تا در این نوع نمایش‌ها به شعر، آواز، اسطوره‌ها و شاعران بزرگ ایرانی بپردازم. بنابراین ۵ شاعر و اندیشمند ایرانی را در فهرست برنامه هایم گذاشتم و خداوند هم همیاری کرد تا به این هدف دست پیدا کنم.

واکنش‌ها نسبت به این نمایش‌های عروسکی چگونه بوده است؟
خوشبختانه استقبال تماشاگران تا به حال عالی بوده و احساس می‌کنم که حرکت ما  خلاء موجود  را پر کرده است.

شما هم به رفع نگاه تحقیرآمیزی در بین مخاطبان ایرانی نسبت به نمایش عروسکی اشاره کردید که در نوع نگاه استاد علیزاده و بسیاری از تماشاگران ایرانی مستتر است. ظاهرا این هنر در بین ما مهجور مانده است، چه راهکاری هست که این روند ادامه پیدا کند و تماشاگران جذب این نوع اجراها شوند؟
ما در تلاشیم که نمایش‌های مان را به صورت DVD منتشر کنیم و در اختیار مخاطبان قرار دهیم تا شعاع گسترده‌تری را دربر بگیرد. از طرفی برخلاف بسیاری از گروه‌های نمایشی که از تماشاگران شان درخواست می‌کنند که در حین اجرا تصویربرداری نکنند، من این مسئله را به شرطی که مزاحم دیگران و مسئله ساز نشود، آزاد گذاشته ام. در اینجا هم کار غیر‌متعارفی کرده‌ام و اعتقاد دارم که هر کسی فیلم آثار ما را گرفته و حتی آن را قاچاق کرده باشد، به نفع ما عمل کرده است. به طور مثال نمونه‌های قاچاقی از اپرای مولوی در بازار پیدا شد که اتفاقا ناشر اثر با جسارت کامل قید کرده است تکثیر و توزیع این اثر بدون رعایت حقوق ناشر تحت پیگرد قانونی خواهد بود. من در مقابل این نمونه هم سکوت اختیار کردم و منبع توزیع را هم پیگیری نکردم چون فکر کردم که در این روند مولوی، حافظ و سعدی را منتشر می‌کنند و شمه‌ای از کار ما به مخاطب شناسانده می‌شود. همچنین سعی کردیم اجراهایی در شهرستان‌ها و خارج از ایران را در برنامه خودمان بگذاریم. هدفم این بود که این هنر در دنیا و شهرهای مختلف ایران معرفی شود. جالب توجه است که ما مخاطب ویژه پیدا کرده ایم، مخاطبانی که حتی سی یا بیست بار تماشاگر نمایش بوده اند. این نوع مخاطبان همان گونه که دوست دارند، به کرات اثر را تماشا کنند، عزیزان و دوستان شان را هم به دیدن آن دعوت کرده‌اند یا DVD اثر را هدیه داده‌اند. این نوع واکنش‌ها باعث شده، ما هم امیدوارتر عمل  و به این همه شور و حمایت معنوی ادای دین کنیم.

در طی چند ماه اخیر برنامه‌های موسیقیایی نمایشی متعددی چون «سی»، «غمنومه فریدون» و همین طور به نوعی «اپرای خیام» برگزار شده‌اند که تلفیقی از هنرهای مختلف هستند. این نوع اجراها می‌توانند در جذب بیشتر تماشاگر و پیوند هنرها تاثیرگذار باشند؟
این نوع آوری‌ها خوشبختانه به تازگی آغاز شده البته این نوع رویکردها در گذشته به صورت پراکنده وجود داشته است ولی این نسل با آن آشنایی کمتری داشتند. طبیعی است که هر کدام از این هنرمندها اجراهایی را‌ترتیب می‌دهند که به هم افزایی هنرهای مختلف کمک می‌کند، کار درستی و بازخورد خوبی هم داشته است. به نظرم باید غیرمتعارف عمل کرد و فاصله از کنسرت‌ها و نمایش‌های کلیشه‌ای به نزدیکی اهالی هنرهای مختلف و در مقابل مخاطبان موثر بوده است. به نظرم این حرکت فوق العاده خوب است و امیدوارم ادامه پیدا کند.
اخیرا در پی اعتراض جنجالی رضا بهبودی به تماشاگری، کمپینی هم برای رعایت قواعد تئاتر و استفاده از گوشی خاموش راه‌اندازی شده است که برخلاف شیوه شما  با تماشاگران تان است. به نظرتان آیا باید قواعد سخت‌تری بر فضای نمایش‌ها حاکم شود یا اینکه می‌توان چون شما در مواردی دست تماشاگران را باز هم گذاشت؟
موضوع اعتراض بهبودی به تماشاگری بود که بلیط خریده بود اما به جای اینکه حواسش معطوف به نمایش باشد، حتی به بهانه اینکه هزینه بلیط را پرداخته است، تمام مدت مشغول استفاده از موبایل باشد، نشان دهنده آن است که آن فرد خاطی و مزاحم نمایش است. در برخورد با چنین موردی ما هم معترض خواهیم شد اما بحث من این است در صورتی که کسی با موبایلش از نمایش عروسکی مان تصویر بگیرد، مانع شان نمی‌شویم.

در واقع این نوع واکنش را نشانه توجه آنها به اثر می‌دانید و فکر می‌کنید آنها به نوعی معرف اثر به دیگران خواهند شد؟
دقیقا و این همان نکته‌ای است که رضا بهبودی هم در اعتراضش مطرح کرد و عنوان کرد که چند نفر تماشاگر علاقه مند بهتر از جمعی بی توجه است. به نظر من بهبودی به درستی تماشاگر را مورد خطاب قرار داد و به او گفت که اگر نمی‌خواهی تئاتر را ببینی، اجازه بده تماشاگر علاقه مند به دیدن آن بیاید. دیدن نمایش آدابی دارد و اگر کسی در حین اجرا موبایلش را جواب بدهد و حرف بزند، ما هم معترض خواهیم شد. معتقدم بایستی مخاطب پروری کنیم و مخاطب تئاتری باید عادت کند که دو ساعت یا کمتر بتواند روی صندلی بنشیند و به احترام عواملی که روی صحنه حضور دارند، سکوت و توجه کند. نکته‌ای که من گفتم این است که از تکثیر شدن بخشی از اثر نه تنها نگران که خوشحال هم می‌شویم.


منبع: بهارنیوز

فیلم جدید اصغر فرهادی در اسپانیا کلید خورد

«همه می دانند» به کارگردانی اصغر فرهادی در اسپانیا جلوی دوربین رفت.

اصغر فرهادی روز گذشته دوشنبه سی ام مرداد ماه فیلم تازه‌ خود با نام «همه می‌دانند» (Everybody Knows) را در اسپانیا کلید زد.

به گزارش عصرایران به نقل از مهر، خاویر باردم و پنه لوپه کروز بازیگران اسپانیایی و ریکاردو دارین بازیگر آرژانتینی، بازیگران اصلی هشتمین فیلم بلند فرهادی هستند.

ادوارد فرناندز، باربارا لنی، الویرا مینگز، ایما کوئستا، روژه کاسا مایور و رامون باره آ از جمله بازیگران «همه می‌دانند» هستند.

در خلاصه داستان فیلم می‌خوانیم: «کارولینا برای دیدار با خانواده‌اش از آرژانتین به زادگاهش اسپانیا باز می‌گردد. در این سفر که پیش‌بینی می‌شد به تجدید دیدار اعضای خانواده خلاصه شود، رویدادهای غیرمنتظره‌ای به وقوع می‌پیوندد که بر روند زندگی کارولینا تاثیر می‌گذارد.»

خوزه لوییس آلکاینه هفتاد و هشت ساله، مدیر فیلمبرداری فیلم جدید فرهادی است. علاوه بر خود اصغر فرهادی، شرکت‌های Memento Films از فرانسه، Morena Film از اسپانیا و Luky Red از ایتالیا تهیه‌کنندگی مشترک این فیلم را بر عهده دارند.

مدیریت هنری فیلم بر عهده کلارا نوتاری و طراح لباس نیز سونیا گرانده است. هایده صفی یاری تدوینگر و دانیل فونترودونا مدیر صدابرداری فیلم خواهند بود.  

طرح ساخت فیلم «همه می‌دانند» در اسپانیا، چهار سال پیش آغاز شد و فرهادی تحقیق و نگارش داستان را از همان زمان شروع  کرد. با این حال ساخت فیلم «فروشنده» در ایران، روند نگارش فیلمنامه «همه می‌دانند» را موقتا متوقف کرد تا فیلمساز ایرانی پس از دریافت دومین اسکار، هشتمین فیلم سینمایی خود را در اسپانیا مقابل دوربین ببرد.

این خبر در حالی امروز از سوی روابط عمومی فیلم فرهادی اعلام شد که پیش از این یکی از کانال های سینمایی کشور تمام اطلاعات مربوط به فیلم جدید اصغر فرهادی را به نقل از رسانه های خارجی منتشر کرده بود.


منبع: عصرایران

مدیر بخش عکس جشنواره فیلمهای ورزشی منصوب شد

با حکم دبیر یازدهمین جشنواره بین المللی فیلم های ورزشی، سیدمحمد مختاری به عنوان مدیر بخش عکس این رویداد منصوب شد.

به گزارش امور رسانه ای جشنواره بین المللی فیلم های ورزشی، با حکم سید مجتبی علوی، سیدمحمد مختاری به عنوان مدیر بخش عکس این رویداد منصوب شد.

مختاری متولد سال ١٣۵٣شهرستان بویراحمد، فارغ التحصیل رشته سینما از دانشکاه هنر، سال ها به عنوان  فیلمساز، عکاس ، مدرس و مؤلف در حوزه‎ی نقد و تحلیل عکس و فیلم فعالیت در سوابق خود دارد.

دبیر جشنواره فیلم های ورزشی در مورد بخش عکس این جشنواره گفت: امسال پس از گذشت ده دوره، برای ارج نهادن به زحمات عکاسان ورزشی در شورای سیاستگذاری تصمیم گرفته شد تا بخش عکس به جشنواره افزوده شود و این چهارمین دوره ای است که بخش عکس در جشنواره حضور دارد.

علوی افزود: جزییات بخش عکس و فراخوان آن به زودی اعلام می شود و پس از آن علاقه مندان می توانند آثار خود را به دبیرخانه بخش عکس جشنواره ارسال کنند.

یازدهمین جشنواره بین‌المللی فیلم‌های ورزشی ایران زیرنظر فدراسیون جهانی Ficts، آذرماه امسال با همکاری کمیته ملی المپیک و پارالمپیک، وزارت ورزش و جوانان، وزارت کار و رفاه اجتماعی، شبکه ورزش، شهرداری تهران و سازمان سینمایی برگزار خواهد شد. برای کسب اطلاعات بیشتر می‌توان به سایت رسمی جشنواره به نشانی www.sport-film.com مراجعه کرد.


منبع: عصرایران

نقش موثر سینما در بسط فرهنگ محیط زیست

معاون رییس جمهور و رییس سازمان حفاظت محیط زیست گفت: هنر و سینما در بسط فرهنگ محیط زیست نقشی اساسی دارد و سازمان محیط زیست از برپایی ششمین جشنواره فیلم سبز حمایت می کند.

دکتر عیسی کلانتری در دیدار با فرهاد توحیدی دبیر و مهدی توحیدپور دبیر اجرایی ششمین جشنواره بین المللی فیلم سبز ایران در جریان نحوه برپایی این رویداد قرار گرفت.

به گزارش روابط عمومی ششمین جشنواره بین المللی فیلم سبز، کلانتری با تاکید بر اهمیت توسعه متوازن، تاکید کرد: در جریان توسعه متوازن نباید محیط زیست را قربانی کرد و در عین حال مانع توسعه و مقابله با فقر شد.

وی یادآور شد: با توجه به بضاعت و امکانات سازمان های دولتی، حفظ محیط زیست بدون مشارکت مردمی در عمل امکان پذیر نیست، از اینرو جامعه و فعالین اجتماعی در تحقق این مهم نقش موثر و تعیین کننده دارند.

معاون رییس جمهور عنوان کرد: ابزار هنر و به خصوص سینما در بسط فرهنگ محیط زیست و تغییر رفتار مردم بسیار مفید بوده و از اینرو برگزاری ششمین جشنواره بین المللی فیلم سبز به عنوان بزرگترین رویداد فرهنگی هنری محیط زیستی کشور می تواند در نهادینه کردن احترام به طبیعت و بهبود رفتار هموطنان که مخاطبان اصلی جشنواره هستند نقشی اساسی ایفا کند.

کلانتری یاداور شد: سازمان حفاظت محیط زیست از هرگونه مساعدت در برپایی جشنواره بین المللی فیلم سبز ایران دریغ نخواهد کرد.

ششمین جشنواره بین المللی فیلم سبز ایران ، رویداد فرهنگی حفظ محیط زیست ۱۸ تا ۲۴ شهریور در تهران و سراسر ایران بصورت همزمان برگزار می شود.


منبع: عصرایران

معاون گردشگری از کیش انتخاب شد

همزمان با اولین روز کاری «علی‌اصغر مونسان» در سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری، نخستین حکم برای معاون گردشگری این سازمان صادر و به این ترتیب اولین یارِ معاون رئیس جمهور از کیش راهی تهران شد.

به گزارش ایسنا، «محمد محب خدایی» که در دوران ریاست مونسان در سازمان منطقه آزاد کیش، معاون گردشگری این جزیره بود، رسما با حکم علی‌اصغر مونسان، رییس تازه منصوب شده سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری، معاون گردشگری این سازمان شد، جایی که یک ماه پیش شاهد تغییرات بود.

هرچند که از هفته گذشته، پس از ابلاغ حکم ریاست سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری از سوی رییس جمهور به مونسان، «محب خدایی» رفت‌وآمدهایی به معاونت گردشگری داشت و با مدیران این بخش جلسه‌هایی گذاشته بود، اما به تاکید اعلام کرده بود قرار نیست معاون گردشگری شود، اما از آنجا که این معاونت مسؤولی ندارد، نخستین جایی خواهد بود که حکم مسوول آن صادر خواهد شد.

علی‌اصغر مونسان نیز روز دوشنبه در پاسخ به سوالی درباره استفاده از مدیران کیش در تهران تاکید کرده بود: هیچ تیمی ندارم و تیم‌گرا نیستم.

البته او این مطلب را هم گفت: هرکسی در کنار من نقش ایفا کند و اهدافی که تعیین شده را اجرا کند، حتما همکار خوبِ من خواهد بود. همکاران سابق با سابقه‌های زیادی که در این سازمان حضور دارند را یک ظرفیت می‌دانم. حتما از “ترکیب نیروها” استفاده می‌کنیم تا دوره‌ی تحولگرایی را در این سازمان رقم بزنیم.

در حکمی که مونسان دیروز و بلافاصله پس از تحویل گرفتن این سازمان برای محب خدایی صادر کرده آمده است: «نظر به تعهد، تخصص، تجربه و شایستگی به موجب این حکم به‌عنوان «معاون گردشگری» سازمان منصوب می‌شوید.

سیاست‌گذاری علمی جهت فعال‌سازی کلیه ظرفیت‌های ملی، ایجاد هماهنگی بین دستگاه‌های اجرایی در جهت سند راهبردی توسعه گردشگری کشور با رویکرد استفاده حداکثری از بخش خصوصی، توسعه بازار گردشگری در بعد داخلی و بین‌المللی با نگاه آینده‌نگرانه، ایجاد فرصت‌های جدید سرمایه‌گذاری و اشتغال‌زایی، واگذاری تصدی‌گری‌های حوزه گردشگری به بخش غیردولتی، تسهیل فضای کسب‌وکار، به‌کارگیری سیستم‌های نوین آماری و تقویت سامانه‌های گردشگری الکترونیک، از شاخصه‌های مهمی است که انتظار می‌رود با برنامه‌ریزی دقیق و سامان‌دهی مناسب و بهره‌گیری از توان تخصصی کارشناسان، فعالان بخش خصوصی، صاحب‌نظران و تعامل با سایر حوزه‌ها در راستای تحقق اهداف و مأموریت‌های سازمان اهتمام شایسته به‌عمل آید.

توفیق شما را در خدمت به نظام مقدس جمهوری اسلامی و فرهنگ و هنر کشور عزیزمان ایران با رعایت اصول قانون‌مداری، اعتدال‌گرایی و منشور اخلاقی دولت تدبیر و امید از درگاه حضرت حق خواستارم.»


منبع: عصرایران

ظهور نوعی درام اجتماعی جدید در تئاتر ایران

– شقایق فرشته: هنر تئاتر اگر با حقیقت غوطه خورده باشد، به نیاز زمانه پاسخ خواهد داد و تلخ و شیرین زندگی را با جامعه در میان می‌گذارد.

 تئاتر به عنوان رسانه‌ای زنده نسبت به دیگر رسانه‌ها اعم از سینما، موسیقی، کتاب، رادیو و تلویزیون، این امکان را دارد تا با جسارت پیام خود را با زبانی گویا به مخاطب عرضه کرده و دردها و معضلات اجتماعی را در قالب نمایش بیان کند. این هنر تأثیرگذاری بیشتری در پرداختن به مسائل و معضلات اجتماعی دارد. از آنجا که مخاطبان، دیدن و شنیدن داستان‌های ملموس برای‌شان جذاب است، همواره از موضوعات اجتماعی استقبال می‌کنند.

دهه ۷۰ اوج رویکرد هنرمندان هنرهای نمایشی نسبت به معضلات اجتماعی بود اما پس از این دهه، موضوع‌های اجتماعی در هنر نمایش کمرنگ شد و مباحث مربوط به فرم و ظاهر اجرا در تئاتر ایران حاکم شد. این درحالی است که پرداختن به این مسائل برای مخاطب جذاب است و طرح داستانی که مخاطب با آن ارتباط بیشتری برقرار کند و تماشاگر درگیر آن شود، دامنه مخاطبان را گسترده‌تر می‌‌کند.

تئاتر در بیان معضلات اجتماعی به خصوص در ارتباط با محوریت مسائل زنان و خانواده نقش مهمی در آگاه‌سازی مردم جامعه خواهد داشت. هنر تئاتر اگر در حقیقت غوطه خورده باشد، به نیاز زمانه پاسخ خواهد داد و تلخ و شیرین زندگی را با جامعه در میان می‌گذارد. اکنون مدتی است، جهاد هنرمندان در پرداختن به معضلات و مسائل اجتماعی توانسته نقاط کور و مبهم مشکلات جامعه را به تصویر کشد، این اتفاق باید از سوی مسئولان به فال نیک گرفته شده و این همت ارج نهاده شود.

توجه هنرمندان در ماه‌های اخیر به موضوعاتی که در جامعه در جریان است بیش از گذشته شده و حتی شکل تئاتری کشور را دست‌خوش تغییر کرده است. توجه به تئاتر مستند در چندماه گذشته با نمایش‌هایی همچون “شلتر” و “مأنوس” و نگاه به معضلات در جریان کشور همچون، گورخواب‌ها، زنان کارتن‌خواب، کودک آزاری، پلاسکو، زنان خیابانی و… این روزها سوژه اغلب نمایش‌های روی صحنه تئاتر شده است. جدا از موضوع کیفیت این نمایش‌ها که باید با دید وسیع‌تری به آن نگریست؛ اما کمیت توجه هنرمندان تئاتر به مشکلات اجتماعی به نوعی توانسته جریان جدیدی در درام اجتماعی ایران شکل دهد.

گورخواب‌ها و “لامبورگینی”

در فصل تابستان چهار نمایش با رویکرد معضلات اجتماعی در تماشاخانه‌های تهران به صحنه آمد که این خود نشان از توجه هنرمندان عرصه تئاتر به این مقوله است. نمایش “لامبورگینی” یکی از این آثار نمایشی است که به نویسندگی و کارگردانی سیامک صفری و با بازی سیامک صفری و اشکان خطیبی از تیرماه در پردیس تئاتر شهرزاد روی صحنه آمد. این نمایش که به پدیده‌های اجتماعی چون گورخوابی، ریزش ساختمان پلاسکو و موسیقی زیرزمینی می‌پردازد موفق به جذب مخاطبان بسیاری شده است.

ظهور نوعی درام اجتماعی جدید در تئاتر ایران

اشکان خطیبی بازیگر این نمایش معتقد است اگرچه همواره سعی می‌شود که نسبت به معضلات اجتماعی چشم‌پوشی شود اما نمی‌توان آتش گرفتن یک ساختمان و یا خانواده‌هایی که درگیر با این رویداد شده‌اند را نادیده گرفت. او همچنین نادیده گرفته شدن موسیقی زیرزمینی با عنوان رپ را یکی دیگر از مسائل هنرمندانی که در این حیطه فعالیت می‌کنند، می‌داند.

سیامک صفری نویسنده، کارگردان و بازیگر این نمایش نیز اعتقاد دارد که عناصر بوجود آمدن “لامبورگینی” به هم وصل و در ارتباط هستند. او از “لامبورگینی” به عنوان متن عصبانی، شیرینی یاد کرده و گفته است که پرسوناژ‌های آن، کاراکترهای تخیلی نیستند و ۳ مضمون این اثر یعنی پدیده گورخواب‌ها، موسیقی زیرزمینی و حادثه پلاسکو به هم قلاب هستند و از هم پراکنده نیستند.

زنان کارتن‌خواب و “یک دقیقه و سیزده ثانیه”

نمایش دیگری که این روزها با نگاهی به زندگی زنان کارتن‌خواب در تالار استاد سمندریان تماشاخانه ایرانشهر به روی صحنه است، “یک دقیقه و سیزده ثانیه” نام دارد. این اثر نمایشی به نویسندگی محمد چرمشیر و بهمن عباسپور و کارگردانی شهرام گیل‌آبادی است. “یک دقیقه و سیزده ثانیه” از یکم مردادماه با بازی پانته‌آ بهرام، سیما تیرانداز، مینا دریس و لادن مستوفی اجرای آن آغاز شده است.

شهرام گیل‌آبادی معتقد است که تئاتر باید باشد تا معضلات اجتماعی را فریاد کند. او گفت: یازده ارگان مستقیم در رفع آسیب‌های اجتماعی نقش دارند اما با هر یک از مسئولان آنها که صحبت می‌کنیم، هر کدام کار را به گردن دیگری می‌اندازد!

ظهور نوعی درام اجتماعی جدید در تئاتر ایران

این کارگردان موضوع آسیب‌های اجتماعی را زخمی بر صورت کشور می‌داند و اعتقاد دارد همه ما در شکل‌گیری و مهار آن نقش داشته و داریم. گیل آبادی معتقد است؛ یکی از شکست‌های بزرگ‌مان در جامعه، زیست اجتماعی است و  خود ما باید جامعه را توانمند کنیم چراکه در جامعه افراد مختلفی در کنار هم زندگی می‌کنند و اینها باید توانمندی داشته باشند که در زندگی‌شان کارآمد و کنترل‌گر باشند. او نکته دیگر را سیاست‌گذاری و حوزه اجرا می‌داند که به مسئولان و نظام اجرا و بروکراتیک برمی‌گردد.  

این کارگردان همچنین اعتقاد دارد اگر هنر به این حوزه‌ها ورود نکند خیلی‌ها سرشان در برف است و احساس می‌کنند باید خودشان را پنهان کنند که در حوزه مسئولیت‌شان سوالی نشود در صورتی که این اسفناک است. گیل آبادی از تئاتر به عنوان رسانه‌ای که می‌تواند معضلات اجتماعی را فریاد کند و آنها را نشان دهد یاد کرده و اظهار داشته است تئاتر،‌ هنر و رسانه باید باشند تا مسئولیت‌ها فراموش نشوند.

کودکان خیابانی و “آرسن”

“آرسن” عنوان نمایشی نوشته کارینه خودیکیان نویسنده ارمنی است که بهزاد صدیقی آن را در تالار قشقایی مجموعه تئاترشهر به روی صحنه آورده است. در این نمایش که با موضوعیت کودکان خیابانی و مسأله تجاوز و تعرض به این کودکان اجرا می‌شود، مائده طهماسبی و آیلار نوشهری نقش‌آفرینی می‌کنند و فرهاد آییش در این اثر نمایشی حضور تصویری دارد.

صدیقی مضمون نمایش­نامه “آرسن” را موضوع حساس اجتماعی و به روزی می‌داند. او از این اثر به عنوان موضوعی تکان‌دهنده اجتماعی یاد کرده و معتقد است موضوع این نمایشنامه دغدغه­‌­ای است که در جامعه خودمان هست و این نمایش قصد دارد به یک مسئله مهم اجتماعی بپردازد و خیلی دوست دارم نمایندگان مجلس که ادعای زیادی در پیگیری حل مشکلات مردم و جامعه دارند هم به تماشای این نمایش بیایند و از عمق چنین مسائلی در حوزه اجتماع آگاه شوند.

ظهور نوعی درام اجتماعی جدید در تئاتر ایران

این منتقد و پژوهشگر تئاتر اعتقاد دارد زمانی که هنرمندان به چنین مسائلی می‌پردازند، این مسائل اهمیت بیشتری پیدا کرده و مسئولان هم ناچار به واکنش در این زمینه هستند. او همچنین یادآور شده است؛ سال گذشته که خبر وجود کارتن‌خواب‌ها در رسانه‌ها منتشر شد و آقای اصغر فرهادی هم به این موضوع واکنش نشان داد، جریان عظیمی در جهت حمایت از کارتن‌خواب‌ها و نقد وضعیت پیش‌آمده برای آن‌ها شکل گرفت. صدیقی واکنش هنرمندان، مدیران و افراد خاص را همیشه مورد توجه عموم می‌داند و اذعان داشته است که مسئولان ما آن‌قدر درگیر مشکلات روزمره­ سیاسی هستند که کمتر فرصت می‌کنند به چنین مسائلی بپردازند.

او همچنین اظهار داشته است که معمولاً مسئولان در همان لحظه­ اول توجه‌ای لحظه‌­ای به این‌گونه موضوعات دارند و بعد از مدتی دیگر هیچ واکنشی از خود نشان نمی‌دهند. پس بنابراین در این شرایط یا هنرمندان هستند که به این معضلات واکنش نشان می‌دهند و یا مردم که البته صدای آن‌ها ظاهرا به راحتی به جایی نمی‌رسد چون مردم رسانه‌ای ندارند. هرچند در سال‌های اخیر شبکه‌های مجازی به عنوان یک رسانه باعث شده‌اند که مردم تلنگر بیشتری به مسئولان بزنند اما باز هم کافی نیست و صدای مردم آن‌طوری که باید، شنیده نمی‌شود.

زنان خیابانی و “روز عقیم”

“روز عقیم” نیز داستان سه زن تن‌فروش در دوران دگرگونی تاریخ ایران و تغییر رژیم سابق است. این سه زن در یکی از محله‌های موجود در زمان قدیم به  نام قلعه زاهدی زندگی می‌کنند تا اینکه این محله مورد حمله قرار گرفته و آن‌ها برای نجات جان خود فرار می‌کنند. آن‌ها بعد از فرار به محلی پناه می‌برند که در حقیقت داستان “روز عقیم” در رابطه با آن است. این نمایش به نویسندگی و کارگردانی حسین کیانی با بازی فهیمه امن‌زاده، شایسته ایرانی، الهه شه‌پرست و رؤیا میرعلمی در تئاتر باران به روی صحنه است.

کیانی درباره این نمایش یادآور شده است: در این نمایش به مسئله و دغدغه  سه زن تن‌فروش می‌پردازیم و اینکه مشکلات اقتصادی، سیاسی و اجتماعی چگونه از زنان معمولی جامعه افراد خودفروش می‌سازد. تن‌فروشی چیزی نیست که بتوان آن را کتمان کنیم و یا رسانه و هنرمندان را منع کرده تا به این زخم جامعه نپردازند. قلعه زاهدی درگذشته برای چنین زن‌هایی بوده ولی اکنون این مسئله جزو معضلات پنهان به‌حساب می‌رود، حال با توجه به آمار و ارقام به‌دست‌آمده می‌فهمیم این مشکل نه‌تنها کم نشده است بلکه روزبه‌روز بر تعداد آن افزوده می‌شود.

ظهور نوعی درام اجتماعی جدید در تئاتر ایران

این نویسنده و کارگردان وظیفه هنر را نشان دادن بخشی از چنین معضلاتی و پرداختن به گوشه‌ای از زندگی این زنان می‌داند.

او همچنین درباره زمان تاریخی این نمایشنامه عنوان کرده است: بسیاری از معضلات را بی‌سبب در زمان گذشته می‌دانیم اما نزدیک به چهل سال از رژیم سابق می‌گذرد. این مسئله زمان تاریخی دقیق ندارد و در تمام دوره‌ها وجود داشته است اما من ترجیح دادم زمان نمایش را از آن دوره شروع کرده و ادامه بدهم. یحتمل در نمایش‌های آتی نیز به این مسئله در زمان حال خواهم پرداخت. اما باید اول زمینه‌ها را جستجو کرد و سپس به زمان حال نگاه کنیم.

اشاره به این آثار نمایشی نشان از آن دارد که توجه هنرمندان به مسائل و معضلات اجتماعی کماکان نسبت به دهه‌های اخیر رو به افزایش است و باید دید که این موضوع در واکنش مسئولان به این جریانات تا چه حد موثر واقع خواهد شد.


منبع: برترینها

آیا «ساعت پنج عصر» نمره قبولی گرفته؟

روزنامه هفت صبح – احمد رنجبر: روایت احمد طالبی نژاد از کم و کیف ساعت ۵ عصر، بازی سیامک انصاری و مسیر تازه ای که مهران مدیری شروع کرده است. این منتقد سینما عقیده دارد، فیلم در مجموع نمره قبولی می گیرد اما مدیری برای تداوم موفقیت باید قید تلویزیون را بزند.

نظرات احمد طالبی نژاد درباره کیفیت «ساعت ۵ عصر» میانه است. یعنی نه مثل برخی از هواداران متعصب مهران مدیری آن را شاهکار می داند و نه به طور کلی فیلم را رد می کند. این منتقد سرشناس می گوید با توقع و انتظار پایین به تماشای فیلم نشسته. در ۱۵ دقیقه ابتدایی ناامید بوده اما در نهایت از نتیجه کار راضی است.

کلاژی از یکسری فیلم 
با او درباره برخی نکات دیگر فیلم هم گپ زدیم؛ مثل غیرمنطقی بودن شرایط کاراکتر، بازی سیامک انصاری، نگاه بالا به پایین مهران مدیری به مردم و… طالبی نژاد به یک نکته دیگر هم اشاره می کند و می گوید مهران مدیری باید راه رضا عطاران را پیش بگیرد و حالا که به سینما آمده دور تلویزیون را خط بکشد. اشاره خاص او به برنامه «دورهمی» است که اعتقاد دارد از جمله کارهای ضعیف و غیرقابل دفاع کارنامه مدیری است.

فیلم «ساعت ۵ عصر» را دوست داشتید؟

من از فیلم خوشم آمد به این دلیل که از جنس کمدی های سخیفی که با تابوشکنی فقط می خواهند دل مردم را به دست بیاورند و فروش میلیاردی داشته باشند نیست. «ساعت ۵ عصر» از آن دسته کمدی های سیاه است که اشاره های روشن و مستقیمی به شرایط اجتماعی  ما دارد. درواقع استحاله یک آدم را که می خواهد سالم زندگی کند و در مسیر فیلم تبدیل می شود به یک آدم چندشخصیتی، که پر می شود از تضاد و به اصطلاح پدرسوختگی، خوب نشان داده است. ضمن اینکه من با توقع بسیار پایین به دیدن فیلم نشستم، چون اصلا کارهای اخیر مدیری را ندیده ام و حتی «دورهمی» را خیلی پراکنده دنبال کردم و یک جورایی فکر می کردم مهران مدیری تمام شده که به سمت تلویزیون رفته و شو اجرا می کند. بنابراین فیلم «ساعت ۵ عصر» برای من غافلگیرکننده و خوب بود.

درباره استحاله شخصیت درست می فرمایید، اما فیلم در خط روایی بیان داستان چندان موفق و باورپذیر عمل نمی کند. مثلا در جایی که اسپری فلفل به چشم مهرداد می خورد و به بیمارستان برده می شود. با تمکن مالی ای که دارد و از ابتدای فیلم برایمان آشکار شده، انتظار داریم با دیدن شلوغی بیمارستان، به یک مرکز درمانی خلوت تر برود.

ببینید در اینکه فیلم «ساعت ۵ عصر» کلاژی از چند فیلم تاریخ سینمای ایران و خارج است شکی نیست. من یک سکانس شاخص را نام می برم، جایی که دستش را برای اشاره به عدد بالا می برد و نشانه پیروزی به خود می گیرد اشاره مستقیمی دارد به فیلم «عصر جدید» ساخته چارلی چاپلین و همچنین وقایع سال ۸۸٫ اما اشکالی ندارد چون کمدی شیوه ای از بیان واقعیت است که به همراه اغراق، باید از راه های مختلف حرفش را بزند. مثلا در سکانس های ازدحام مردم در مترو ما به شدت اغراق می بینیم (البته گاهی در واقعیت این اتفاق می افتد).

اما در ساختار کمدی این اغراق لازم است. چون کمدی دو گزینه خیلی مهم دارد، تیپ سازی و اغراق که اگر این دو را از کمدی بگیریم، می شود یک فیلم اجتماعی که گاهی لبخند به لب می آورد. باید یادمان باشد که مهران مدیری به هر حال کمدین است و نمی تواند و نباید فیلم جدی بسازد. او بعضی وقت ها کمدین بسیار خوبی است، مثلا «مرد هزار چهره»، «شب های برره» و «قهوه تلخ» واقعا آثار قابل تاملی هستند.

مسئله این است که مهران مدیری بیزنس هایی در کنار کارگردانی دارد که باید از آنها بیرون بیاید. ما هیچ جای تاریخ نخوانده ایم که مثلا چاپلین برای ساخت فیلمش با فلان شرکت قرارداد ببندد. البته در شرایط موجود سینمای ایران حضور اسپانسر را نفی نمی کنم ولی اینکه کارگردان و فیلمساز خودش وارد بازی اسپانسرها شود، خطرناک است.

شما به فیلم «عصر جدید» چاپلین اشاره کردید که می توان در فیلم «پول را بردار و فرار کن» وودی آلن هم شاهد مثال های زیادی برای شباهت با «ساعت ۵ عصر» آورد. اما انتقادهایی که به فیلم مهران مدیری وارد است بیشتر به خاطر اغراق و منطق روایی است که شما از وجود هر دو در فیلم حمایت می کنید. حال آن که در فیلم «پول را بردار و فرار کن» سیر اتفاقات و عوامل شکل گیری بحران ها باورپذیر است.

من هر دوی این موارد را برای ساختار کمدی لازم می دانم. البته به همین نسبت به فیلم انتقادهایی دارم. مثلا به نظر من یک ربع اول فیلم بسیار شبیه سریال ها و برنامه های تلویزیون مدیری است که این اصلا خوب نیست و من داشتم از دیدن فیلم ناامید می شدم. اما از یک جایی به بعد در فیلم احساس می کنید دارد به سمت سینما می رود.

سکانس ها و بخش های پرازدحام و شلوغ فیلم هم به نظرم فقط تحت تاثیر محبوبیت مهران مدیری است که توانسته در سینمای ایران چنین صحنه هایی را رقم بزند. هر کسی نمی تواند این همه سیاهی لشکر مطیع پیدا کند که اتفاقا چقدر هم خوب نقششان را ایفا می کنند. از طرفی در بسیاری از جاها، نقش موثر محمود کلاری در قاب بندی ها را می توان به وضوح دید، البته نمی خواهم نقش خود مدیری را کم کنم ولی نمی شود این ها را نادیده گرفت. حقیقتا من بلاهتی در فیلم ندیدم و برای همین خوشم آمد.

کلاژی از یکسری فیلم

مهران مدیری یک سری عناصر ثابت در ساخته هایش دارد. مثلا انگار همیشه از بالا به مردم نگاه می کند. این مسئله در سریال ها و حتی در استندآپ کمدی های «دورهمی»اش هم کاملا محسوس است. این تحلیل را قبول دارید و اصولا به عنوان نکته منفی می توان به آن اصالت داد؟

من بابت این اجرای «دورهمی» و استندآپ کمدی هایش دلخور هستم. چون فکر می کنم خیلی شان او باید بالاتر از این حرف ها باشد. بنابراین دلم نمی خواهد اصلا این «دورهمی» در کارنامه اش باشد و به نظرم «دورهمی» را به فیلم و سریال هایش وصل نکنیم.

صحبت درباره نگاه بالا به پایین مدیری بود، به نظرتان نگاه او در فیلمش به مردم این موضوع را به ذهن متبادر نمی کند؟

نه، به نظرم آنچه در «ساعت ۵ عصر» از مردم ایران می بینیم بدون تعارف، عین واقعیت است. چون ما مردمی هستیم هیجانی و سعی می کنیم در هر زمینه از فرهنگی و اجتماعی تا حتی موضوعی مثل تدفین، به سرعت همه چیز را شلوغ کنیم. همه دیده ایم که در همین بهشت زهرای خودمان چقدر همه چیز به هم ریخته و بی نظم است و اصلا معلوم نیست کی به کی است. وقتی به مراسم تدفین یک خارجی نگاه می کنید، می بینید چقدر همه میزانسن ها قشنگ و شیک است.

در فیلم حتی با مراسم شیک و آرام یک هنرمند در بهشت زهرا هم شوخی می شود.

ما اگر بخواهیم یک تعریف درست از کمدی داشته باشیم باید گفت کمدی یعنی یک آینه در برابر جامعه و داشتن جسارت در نقد اجتماعی و اخلاقی جامعه، بدون ملاحظات سیاسی و اجتماعی. فکر می کنم مهران مدیری در این فیلم نگاه مستقلی دارد. مثلا می بینیم حتی در بیان و پرداختن به مسائل سال ۸۸ روش و نگاه ویژه خودش را دارد و اصلا با تمام نمونه های ساخته شده فرق می کند. حتی سکانس بازجویی خیلی مهم است چون تا به حال به این شیوه در سینمای ایران به این موضوع پرداخته نشده است.

درباره شخصیت مهرداد و بازی سیامک انصاری دو جبهه وجود دارد. بعضی ها می گویند این نقش کلاژی است از همه نقش هایی که تا به حال بازی کرده و بعضی ها هم معتقدند بهترین نقش کارنامه سیامک انصاری است. نظر شما چیست؟

به نظر من بازی سیامک انصاری یکی از بهترین بازی هایی است که در سینمای ایران ارائه شده است. بازی بسیار یکدست و درستی دارد که در عین کمدی و طنز بودن، درست بازی می کند. حتی اگر کلاژی از همه نقش هایش باشد.

به زعم ما سکانسی که امیر جعفری در نقش یک معتاد بازی دارد و به داخل آن شیرینی فروشی و باغ متروکه می روند ،وصله ناجور و نچسبی است و می شد نادیده اش گرفت؛ شما چه نظری دارید؟

با نظرتان موافقم. اصلا آن سکانس خوب نیست و امیر جعفری بسیار بازی بدی دارد. خواسته بودند چهره احمقی از او ارائه دهند اما بسیار چندش آور شده بوده.

کلاژی از یکسری فیلم

تحلیل کلی تان از فیلم «ساعت ۵ عصر» چیست؟

فیلم متوسط قابل تحملی است.

آینده مهران مدیری در کارگردانی سینما را چطور پیش بینی می کنید؟ در این عرصه موفق خواهدبود؟

بله توانایی اش را دارد. من سال ها از او ناامید بودم و فکر می کردم برای سینما ساخته نشده. اما به نظرم به عنوان کارگردانی می تواند در سینما بماند، به شرطی که مانند رضا عطاران تکلیفش را با تلویزیون روشن کند. یعنی به جایی که قبلا بوده برنگردد.

موقعیت هایی که باورشان سخت است

هشت ایراد اصلی «ساعت ۵ عصر» که باعث شده در ایجاد دنیای مورد نظرش ناموفق باشد.

مهران مدیری در اولین فیلم سینمایی اش تلاش کرده از جهان سریال هایش فاصله بگیرد و فضایی متفاوت پیش روی مان قرار دهد. به وضوح می توان این تغییر را احساس کرد هرچند در لحظاتی اثر کارهای قبل در «ساعت ۵ عصر» قابل رویت است. این فیلم در دسته کمدی های سیاه قرار می گیرد که البته پایه هایش را به جای مرگ، تجاوز و خشونت بر نقد جامعه امروز و رفتارهای مردم بنا نهاده.

«ساعت ۵ عصر» ادامه دغدغه های مدیری است که اوجش را در «دورهمی» می بینیم. او می خواهد به سهم خود رسالتش را در اصلاح فرهنگ نادرست جاری انجام دهد و البته چنین تفکری ارزشمند است. فیلم در رسیدن به این منظور آیا موفق عمل می کند؟ مواردی که در گزارش پیش رو به عنوان ایرادهای اساسی «ساعت ۵ عصر» به آن ها اشاره شده، فیلم را در رسیدن به منظور متعالی کارگردان ناکام می کند. به ویژه آن که می دانیم مدیری در سریال هایش ابتدا اصالت را به منطق روایی می دهد و اگر قصد عدول داشته، به بیننده «حالی» کرده که دارد شوخی می کند.

فیلمنامه

با توضیحاتی که داده شد، شاید نیاز نباشد بخشی مجزا را به فیلمنامه اختصاص دهیم. اصلا پایه اصلی مشکل «ساعت ۵ عصر» فیلمنامه است که منطق روایی ندارد، بحران ها و موقعیت ها غیرقابل باور است و شخصیت هایی اصلی و فرعی گرفتار اغراق و کلیشه هستند. با این وجود اگر ریتم قصه تندتر می بود، برخی از مشکلات مورد اشاره از بین می رفت.

کلاژی از یکسری فیلم 
کارگردان تعمدا موقعیت ها را کشدار تصویر کرده و روی اتفاقات، بیش از اندازه مانده است. خواسته زهر و تلخی اتفاق ها را بیشتر کند و نتیجه آنکه فیلم ریتم لازم ندارد و مخاطب خیلی زود خسته می شود. اگر مهران مدیری تمهید دیگری اتخاذ می کرد و فیلم را با الگوی سکانس بازجویی پیش می برد، حتما حالا طور دیگری درباره «ساعت ۵ عصر» نظر می دادیم. در این سکانس فضای شوخ خیلی زود دستگیر مخاطب می شود و بده بستان او و سیامک انصاری با ریتم تند روایت می شود. حتی تایم نسبتا بالا آن را از نفس نمی اندازد ولی فیلم در باقی موارد فاقد ریتم و قصه پرکشش است.

منطق روایی

داستان «ساعت ۵ عصر» بر پایه اتفاقی رئال شکل می گیرد. کمی بعد اشاره هایی در فیلم وجود دارد که خبر از کمیک بودن آن می دهد. مثل حمام رفتن مهرداد پرهام (سیامک انصاری)، غائله پارکینگ و… سیر اتفاقات منطقی است تا این که چشم پرهام بر اثر یک سوءتفاهم مورد اصابت اسپری فلفل قرار می گیرد و به یک بیمارستان آورده می شود. چشمش را که باز می کند خود را در جهنمی! می بیند که مگو.

او آدمی متمول است و می تواند از مهلکه بگریزد و به یک بیمارستان خصوصی برود. این کار را نمی کند و گیر یک پیرزن می افتد که شوهرش در آن بیمارستان بستری است. با رفتارهای انسانی اش همراه می شویم اما مصادیق رفتارهای او غیرقابل باور است و در ادامه موقعیت هایی که در آن قرار می گیرد، منطق محکم ندارد. تازه، پرهام وکیل است و تمکن مالی دارد؛ پس چرا در چنین موقعیتی گیر افتاده و چرا با ترفندهایی ساده از مهلکه نمی گریزد؟ اولین ضربه به «ساعت ۵ عصر» از غیرقابل باور بودن سیر اتفاق ها دریافت می شود.

بحران ها

به همان میزان که سیر روایت اتفاقات برای مهرداد پرهام باورپذیر نیست، بحران ها (موانع بازدارنده) هم غیرقابل باور است. اولین بحران برای مهرداد با تماسی که از سوی بانک ایجاد می شود که هشدار می دهد اگر تا ساعت ۵ عصر قسط را واریز نکنی، خانه مصادره می شود. طبعا کارگردان خواسته فضای اغراق آمیز فیلم را این گونه پی ریزی کند و لی توضیح می دهیم چرا موفق نشده. مخاطب با خودش می گوید این چه بانکی است که به خاطر یک روز تاخیر، خانه یک آدم خوش حساب را مصادره می کند. این چه وکیل ناآگاهی است؟

مورد دوم بر اثر دعوای همسایه ها شکل می گیرد. و این بار مخاطب می پرسد حالا که نمی تواند به خاطر لج بازی یک همسایه بی منطق، ماشین را از پارکینگ خارج کند، چه اصراری است با ماشین خودش سر قرار برود؟ چرا شخصیت فرهیخته و متمولی چون مهرداد نمی تواند از همان ابتدا یک مانع کوچک را کنار بزند تا تبدیل به بحران نشود، چرا کارگردان یک بحران اساسی پیش پای کاراکتر نگذاشته که گره داستان باورپذیر باشد؟

اغراق

اغراق جزیی از کمدی است؛ از هر نوعی که می خواهد باشد. مهران مدیری هم از این فاکتور برای «ساعت ۵ عصر» استفاده کرده و آرام آرام رفتارها و اتفاقات اگزجره بیشتر می شود. منتها به دلیل سه ایرادی که به آن ها اشاره شد و نیز ضعف در شخصیت پردازی که محور باکس بعدی است، کارکرد اغراق ها نتیجه عکس می دهد. به این معنا که روایت فیلم در شروع رئال است و رفتار مهرداد پرهام طبیعی؛ کمی بعد دوز رفتارهای اگزجره اطرافیان بالا می رود و در سکانس بیمارستان به اوج می رسد.

این اغراق قرار است به مخاطب نهیب بزند که ببین ما چه آدم هایی هستیم؟ می خواهد بگوید زیست مسالمت آمیز بلد نیستیم؟ همزمان با نشان دادن تنفس های عجیب پیرمرد و قیافه کج و کوله قصد خنده گرفتن دارد؟ واقعیت این است که اتفاقات «ساعت ۵ عصر» بیش از اندازه غول شده است و از یک جا به بعد رفتار آدم ها و شدت حوادث ذهن را خسته و کلافه می کند و میزان باورپذیری داستان را کاهش می دهد.

کاراکتر اصلی

دیگر مشکل اصلی «ساعت ۵ عصر» به شخصیت مهرداد پرهام بر می گردد. او وکیل است و به اقتضای شغلش باید آدمی رند باشد اما عکس العمل هایش پخمه وار است که به برخی موارد اشاره کردیم. اگر پرهام از ابتدا آدمی ساده لوح ترسیم می شد، چه بسا رفتارها و داستانش همراهی برانگیز می بود. حالا اما با یک وکیل رو به روایم که موقعیت شغلی اش می گوید، آدمی است جامعه دیده و خبره.

 کلاژی از یکسری فیلم
از آن طرف کارگردان تکلیف مهرداد پرهام را به درستی مشخص نمی کند؛ نمی دانیم رفتارهایش از سر دلسوزی و انسان دوستی است یا به خاطر سادگی که مدام گرفتار می شود و نمی تواند از مهلکه نجات یابد. منظور کارگردان این بود که آقای وکیل که وکالت دیگران را برعهده دارد، از پس خودش بر نمی آید؟ این مفهوم حتی اگر پس ذهن کارگردان بوده باشد در فیلم قابل لمس نیست. بلاتکلیف بودن شخصیت پرهام میان آدمی ساده لوح و انسانی شریف، بازی قابل قبول سیامک انصاری را هم زیر سوال برده است.

کاراکترهای فرعی

مهرداد پرهام محور  داستان و اتفاقات «ساعت ۵ عصر» است که در باکس قبل درباره اش نوشتیم. در کنار او کاراکترهای فرعی زیادی حضور دارند که فقط چند بازیگر آن ها چهره های مطرح هستند. درباره کاراکتر امیر جعفری به شکل جداگانه بحث می کنیم و روی نوشته بقیه شخصیت ها است. حضور آزاده صمدی مستقیم نیست و از طریق تصویر با نامزدش ارتباط دارد. بیشتر از صدای او استفاده شده و بخشی از اتفاقات دراماتیک از طریق این شخصیت روایت می شود.

انتظار خاصی از بازی او نداشته باشید؛ در طول فیلم یاد نقش های سلطه جوی او در «۵۰ کیلو آلبالو» و عشوه هایش در «خوب، بد، جلف» می افتید.

کارکرد رسول نجفیان بازخوانی ترانه «می رن آدم ها» است و نگین معتضدی شمایل فرشته های زمینی را دارد. کارگردان به شخصیت های فرعی نگاهی اغراق آمیز داشته؛ از رفتار همسایه ها بگیر تا راننده تاکسی و آدم های حاضر در بیمارستان، مترو و… این وسط کاراکتر پیرزن هم هست که می خواهد حس انسانی مهرداد را به دست بیاورد.

سکانس بیهوده

مهرداد بعد از مراسم کفن و دفن و مصیبت هایی که سرش می آید، تصمیم به بازگشت می گیرد. در کنار بزرگراه سوار ماشینی می شود که بعدا می فهمیم مرد معتادی است و از فرط مصرف مواد مشاعرش دچار اشکال شده است. گرفتار شدن مهرداد در این سکانس قابل باور است اما کل سکانس وصله ناجور «ساعت ۵ عصر» شده. از قضا این مسئله ای است که حتی غالب دوستداران فیلم مدیری روی آ« اشتراک نظر دارند. میزان اتفاقات فراواقعی و اغراق آمیز در این بخش از فیلم به اوج می رسد و در نهایت معلوم نمی شود کارگردان قصدش از نمایش زندگی حاشیه نشین های پایتخت چه بوده؟

خواسته بگوید وکیل نیکوکار به جای رستگار شدن (بعد از کمک به پیرزن)، اسیر مردی لایعقل شده؟ یا قصد داشته وکیل نازپرورده را با مردمانی رنج دیده آشنا کند؟ تازه در این سکانس باز هم روی بلاهت مهرداد مانور داده می شود؛ جایی که آقای وکیل باور می کند، مرد معتاد با رییس بانک رفیق است. بازی بد امیر جعفری هم به بدترشدن سکانس دامن زده.

شعاری بودن

به دغدغه مدیری برای نقد جامعه اشاره کردیم. حتما می دانید که او سعی کرده در همه آثار قبلی با زبان طنز و مطایبه فرهنگ نادرست رایج را سلاخی کند. از قضا در پاره ای موارد جواب گرفته و موفق بوده است. در «ساعت ۵ عصر» تغییر لحن به کمدی سیاه اما او را در رسیدن به این مطلوب ناکام گذاشته و حرف هایش رنگ شعار گرفته است.

دلیل دیگر این ناکامی را باید در مواردی که به آن ها اشاره شد جست و جو کرد. وقتی یک نفر کاملا سفید باشد (مهرداد پرهام) و دیگران سیاه (به جز پرستاران و متصدی بانک سهم کوچکی از فیلم دارند) تضاد به درستی شکل نمی گیرد. وانگهی تصویری که کارگردان از مردم در قبرستان، مترو، بیمارستان، اعتراض خیابانی و… نشان داده «رو» است و حرف مستقیم غالبا تبدیل به شعار می شود.

حتی شامل آدم های مثلا فرهیخته در بهشت زهرا نیز گل درشت است و یادآور شوخی های «مرد هزار چهره». با این تفاوت که حالا شوخی ها شکل نمی گیرد و همه چیز در حد پوسته ظاهری باقی می ماند.


منبع: برترینها