کمک ساندرا بولاک به آسیب‌دیدگان توفان

 به گزارش مهر، به نقل از ورایتی، در حالی که بر اثر توفان شدید تگزاس شمار زیادی از مردم آسیب دیده یا خانه‌هایشان را از دست داده‌اند، ساندرا بولاک به چهره‌های مشهوری پیوست که با اهدای کمک مالی از این مردم حمایت کرده‌اند.
 


بولاک که از حامیان قدیمی صلیب سرخ آمریکاست، کمک مالی خود را به این سازمان اهدا کرد.این بازیگر گفت با وجود تقسیم سیاسی جاری مملکت او امیدوار است که حداقل این توفان بتواند شرایطی را فراهم کند که آمریکایی‌ها دوباره متحد شوند.وی گفت: وقتی هشت پا آب بالا می‌آید، دیگر سیاست جایی ندارد، وقتی آب هشت پا بالا می‌آید فقط انسان است که مطرح است.بولاک با قراردادی که با کمپانی برادران وانر برای بازی در فیلم «جاذبه» بست، ۲۰ میلیون دلار دریافت کرد و با محاسبه سود حاصل از فروش فیلم، در مجموع ۷۰ میلیون دلار کسب کرد.دواین جانسون، کوین هارت، کیم کارداشیان، میراندا، جنیفر لوپز، دی جی خالد، بیانسه و جی‌زی هر یک ۲۵ هزار دلار به این منظور کمک کرده‌اند. کمپانی والت دیزنی نیز یک میلیون دلار به صلیب سرخ اهدا کرد. فیسبوک نیز اعلام کرد یک میلیون دلار به این منظور پرداخت می‌کند.انتظار می رود میزان خرابی این توفان از این هم بیشتر شود. تاکنون ۱۹ نفر بر اثر این توفان کشته شده‌اند و بیش از ۳ میلیارد دلار به خانه‌های مردم آسیب وارد شده است.


منبع: بهارنیوز

«ابراهیم داروغه‌زاده» دبیر جشنواره ملی فیلم فجر شد

محمدمهدی حیدریان رئیس سازمان امور سینمایی،سمعی و بصری در حکمی ابراهیم داوغه‌زاده را به عنوان دبیر جشنواره ملی فیلم فجر منصوب کرد.

به گزارش ایلنا متن کامل حکم ریاست سازمان سینمایی خطاب به  ابراهیم داروغه‌زاده به عنوان دبیر جشنواره ملی فیلم فجر به شرح ذیل است:

جناب آقای دکتر ابراهیم داروغه‌زاده

باسلام

نظر به شایستگی ،تعهد و تجارب ارزشمندتان در مدیریت رویدادهای فرهنگی و جشنواره ها به موجب این حکم به دبیری جشنواره ملی فیلم فجر منصوب می شوید.

جشنواره فیلم فجر مهم ترین  رویداد حرفه ای  سینمای ایران،و برگزاری همزمان آن با دهه مبارک فجر، با پیشینه ای به قدمت انقلاب اسلامی ارزش و اهمیت آن را دو چندان می نماید.

انتظار دارد، با همکاری مؤثر شورای سیاست گذاری  نسبت به ایفای سهم از برنامه جامع سینمای ایران در کشف و معرفی استعدادهای درخشان در کنار بهره گیری و قدرشناسی  از تجارب به بار نشسته صاحبان تجربه و علم این هنر بی بدیل، موفق باشید.

انتظار مردم هنردوست ، همراهان همیشگی سینما و خانواده بزرگ سینما ی ایران برگزاری رویدادی حرفه ای ،باشکوه،پرنشاط و فراگیر در شأن سینمای ایران اسلامی است، که انشاءالله شاهد آن خواهیم بود.


منبع: عصرایران

سخنان محمدرضا شجریان درباره تغییر نسل‌ها در موسیقی/ همایون باید مراقب باشد خیلی دچار مدرنیته نشود

محمدرضا شجریان معتقد است؛ علاقمندی مخاطبان به صدای همایون شجریان طبیعی است زیرا همایون شجریان نیز برای نسل امروز می‌خواند.

 به گزارش ایلنا، محمدرضا شجریان در ویدئویی که به تازگی منتشر شده است با اشاره به وضعیت امروز موسیقی می‌گوید: موسیقی که همایون شجریان می‌خواند و اجرا می‌کند ریشه درسنت دارد اما آن را به شکلی جدید و مدرن اجرا می‌کند و نسل امروز نیز این موسیقی را پذیرفته است.

شجریان با تاکید بر اینکه حق جوانان است تا موسیقی را همانطور که دوست دارند، اجرا کرده یا گوش کنند، گفت: طبیعی است که امروز کمتر به صدا و موسیقی من گوش می‌کنند زیرا من و موسیقی که من اجرا می‌کردم برای دو نسل قبل بود و جوانان امروز دنبال موسیقی‌های جدید هستند. هر نسلی؛ سنت نسل قبلی را تغییر می‌دهد و یک سنت و روش جدید برای خودش ایجاد می‌کند.

 وی ادامه داد: همایون شجریان راه خود را پیدا کرده است اما باید مراقب باشد که انحرافات برای وی پیش نیاید و خیلی دچار مدرنیته نشود.


منبع: عصرایران

کارگردانانی که از خجالت هم درآمدند!

به گزارش ایسنا به نقل از گاردین، از آنجا که صنعت فیلمسازی حرفه‌ای بسیار رقابتی است و هنرمندان اغلب عادت دارند کنترل کامل محصول نهایی خود را در اختیار داشته باشند، جدال لفظی میان هنرمندان برخی مواقع اجتناب‌ناپذیر است.«جیمز کامرون» که یکی از موفق‌ترین کارگردانان سینمای جهان است، پس از تماشای فیلم ابرقهرمانی «زن‌شگفت‌انگیز» گفت: این فیلم گامی به عقب و یک پسرفت است؛اظهار نظری که به سرعت با واکنش توئیتری «پتی جنکینز» کارگردان این فیلم رو به رو شد و اواظهار نظر «کامرون» را، ناشی از نداشتن درک صحیح از فیلم دانست.این جدال لفظی پیش از  آنکه درباره جنبه‌های هنری، مالی و تفاوت‌های شخصی باشد، بیشتر یک اختلاف نظر سیاسی درباره تعریف فمینیسم بود که ظاهرا در نهایت به سود خانم کارگردان در شبکه‌های اجتماعی پایان یافت.



ژان لوک گدار و فرانسوا تروفو



«ژان لوک گدار» و «فرانسوا تروفو» از کارگردانان نامدار موجب نوی سینمای فرانسه زمانی دوستانی صمیمی بودند و پیش از آغاز به فیلمسازی هر دو به عنوان منتقد در مجله تاثیرگذار سینمایی «کایه‌دو سینما» مشغول به کار بودند اما زمانی که در حرفه خود پیش رفتند به تدریج راه خود را از یکدیگر جدا کردند.در دهه ۱۹۷۰ میلادی، فیلم‌های «گدار» بیشتر رنگ و بوی سیاسی داشت اما «تروفو» بیشتر به سینمای تجاری می‌پرداخت. زمانی که فیلم برنده اسکار «روز به جای شب» که در آن «تروفو» در نقش خودش بازی می‌کرد اکران شد، تنش‌ها بین این دوچهره بزرگ بالا گرفت. «گدار» با ارسال نامه‌ای به «تروفو» او را برای بدجلوه دادن فرآیند ساخت فیلم در فیلمش به شدت مورد انتقاد قرار داد.در ادامه «تروفو» در جواب نامه نوشت که «گدار» سالهاست بازیگر بسیار مزخرفی است. این دو سینماگر سرشناس هیچگاه آشتی نکردند اما زمانی که «تروفو» در سال ۱۹۸۴ درگذشت، «گدار» صادقانه در اختلافشان نوشت: “اگر یکدیگر را به تدریج تکه تکه می‌کردیم از ترس این بود که اولین نفری نباشیم که زنده زنده خورده می‌شود!



ورنز هرتزوگ و آبل فرارا



«ورنر هرتزوگ» کارگردان آلمانی نیز با جدال و دعوا غریبه نیست و حتی دوستی او با «کلاوس کینسکی» بازیگر قدیمی فیلم‌هایش یک بار به جاهای خیلی باریک کشید و «هرتزوگ» تلاش کرد خانه این بازیگر را زمانی که در خواب بود به آتش بکشد.رابطه منفی «هرتزوگ» و «آبل فرارا» کارگردان آمریکایی نیز زمانی آغاز شد که «فرارا» متوجه شد «هرتزوگ» قصد دارد، دنباله فیلم او یعنی «ستوان بد» را بسازد و مهم‌تر آن که دستمزد بالاتری از وی گرفته است.

«فرارا» در مصاحبه‌ای با «فیلم مگزین» گفت «هرتزوگ» و تهیه‌کننده می‌توانند در جهنم بمیرند و «هرتزوگ» نیز در پاسخ گفت: کسی به نام «فرارا» نمی‌شناسد و بگذارید او مانند «دون کیشوت» با دشمن فرضی خود بجنگد. گرچه رابطه «هرتزوگ» و «کلاوی کینسکی» هیچگاه عادی نشد اما وی در جریان جشنواره لوکارنو ۲۰۱۳ با «فرارا» به صورت تصادفی برخورد کرد و در مقابل چندین خبرنگار اختلافات را کنار گذاشتند.



کلینت ایستوود، اسیپایک لی و کوئنتین تارانتینو



در سال‌های اخیر نژادپرستی ساختاری در هالیوود بسیار زیر ذره‌بین رفته است و در این میان «اسپایک لی» کارگردان سیاه‌پوست آمریکایی همواره پیشتاز اعتراض‌ها بوده است و با استفاده از هوش و ذکاوت خود در فیلمسازی، انحراف نژادی در هالیوود را به تصویر می‌کشد و در فضاهای عمومی نیز به تبعیضات نژادی دیگر فیلمسازان واکنش نشان می‌دهد.وی در اظهار نظری معروف از «کوئنتین تارانتینو» به دلیل استفاده مکرر از واژگان توهین‌آمیز نسبت به سیاه‌پوستان در فیلم‌هایش انتقاد کرد.«لی» پیش از اکران فیلم «جانگوی آزاده شده» اعلام کرد این فیلم را نخواهد دید و سپس در یک توئیت توضیح داد که چرا برده‌داری در آمریکا یک اسپاگتی وسترن از «سیرجیو لئونه» نیست.وی انتقادت مشابهی را نیز به «کلینت ایستوود» وارد کرد، زیرا معتقد بود وی در فیلم «پرچم پدران ما» نقش سربازان سیاه‌پوست را نادیده گرفته است.در واکنش به این اظهار نظرها «کوئنتین تارانتینو» وی را یک حرام‌زاده خواند و «کلینت ایستوود» نیز گفت دوست دارد صورت «اسپایک لی» را پائین بیاورد!


منبع: بهارنیوز

حفظ اعتبار و میراث فرهنگی

یکتا تاجیک- روزنامه بهار
مدت‌ها تبدیل کاربری خانه‌های بزرگان ادب و هنر، حفاظت از آثار و میراث فرهنگی آنها و همچنین احداث و ساخت مراکز بزرگ فرهنگی دغدغه شهر‌های بزرگی چون تهران بوده و هست. در این راستا بسیاری از خانه‌های بزرگان ادبی و هنرمندان در مسیر تخریب قرار گرفتند و آسیب دیدند و هیچ ارگانی اقدام جدی نکرد. آثار برخی از هنرمندان و ادیبان از دست رفت و به دلیل عدم بایگانی و مراقبت اصولی لطمه خورد. امروزه حفظ و حراست از این آثار و بافت‌های فرهنگی، امری بدیهی در جهت حفظ میراث فرهنگی‌مان محسوب می‌شود. این دغدغه بسیاری از شهروندان و اهالی فرهنگ بود و رفته رفته جدی گرفته شد و حال آن دغدغه‌ها و درخواست‌ها منجر به بروز  اتفاقات خوب و ارزشمندی شده است که در ادامه به آن خواهیم پرداخت. نکته آنکه اقدام به حفاظت و توجه به مراکز فرهنگی که بخشی از میراث ملی ما هستند، ضمن نگهداشت این داشته‌های ارزشمند و انتقال داده‌های مهم اطلاعاتی به مخاطب علاقه‌مند خود موجب جذب گردشگر نیز می‌شوند. گردشگرانی که از علاقه‌مندان تاریخ، هنر یا فرهنگ هستند و این مراکز هم موزه‌هایی از آثار هنرمندان و فعالان فرهنگی می‌شوند و جالب‌تر اینکه نمایشگر سبک زندگی هنرمندان و فعالان فرهنگی هستند.
***
نصب «کاشی‌های ماندگار»
طرح نصب «کاشی ماندگار» سردر خانه‌ اهالی فرهنگ و هنر از اردیبهشت امسال به همت سازمان میراث فرهنگی آغاز شده و تاکنون  در محل سکونت دست‌کم ۲۵۰ نفر از هنرمندان مطرح و نام‌آشنای کشور مزین به این کاشی شده است. این کاشی نخستین بار بر سر خانه‌ «ایران درودی» و در ادامه خانه‌ «جواد مجابی» و «ناصر مسعودی» ماندگار شد. اقدام ارزشمندی که سال‌ها فعالان فرهنگی درخواست توجه و حضانت از خانه‌های مهم فرهنگی را داشتند.در همین مدت کوتاه، ۱۸کاشی ماندگار سر در خانه‌ هنرمندان مختلف نصب شده است؛ از این جمله می‌توان به «سردر کتابخانه مرکز نشر آثار استاد علامه محمدتقی جعفری، فیلسوف، مترجم، مفسر نهج‌البلاغه، مولوی‌شناس و جامعه‌شناس» ، «نادر ابراهیمی، داستان‌نویس، مترجم، کارگردان و مدرس فقید هنر» و «مسعود عرب‌شاهی، نقاش و مجسمه‌ساز» ، «حسن ارژنگ‌پور، نقاش و مجسمه‌ساز» و «لوریس چکناواریان، آهنگساز و رهبر ارکستر» ، «شهریار عدل» باستان‌شناس و عضو ایکوموس جهانی و «سید محمد محیط طباطبایی» پژوهشگر تهران قدیم اشاره کرد.

در ادامه این اقدام اخیرا این کاشی‌ها به خانه داود رشیدی رسیدند و سر در آن، دو کاشی به نام داود رشیدی و همسرش احترام برومند زده شد. خانه این دو هنرمند پنجم شهریورماه میزبان هفدهمین و هجدهمین «کاشی ماندگار» سازمان میراث فرهنگی بود که در نخستین سالروز درگذشت داود رشیدی، بازیگر تئاتر، تلویزیون و سینما بر سردر خانه او و همسرش نصب شد.برومند دراین‌باره بیان کرد: مدتی قبل از سازمان میراث فرهنگی تماس گرفتند که قصد دارند کاشی‌ای با نام آقای رشیدی برمنزل ما نصب کنند که کاری ارزشمند بود و تشکر کردم. البته گفته شد که یک کاشی هم به نام من نصب شود که من خواهش کردم این اتفاق نیفتد تا ارزش آن بالا بماند ولی نظر دوستان براین بود که به دلیل همراهی من در تمام این سال‌ها با آقای رشیدی و همچنین ناشناس نبودن خودم برای مردم، این کاشی نصب شود که فقط می‌توانم بابت آن قدردانی کنم. این هنرمند با بیان اینکه  باید طرز فکر هنرمند زنده نگه‌ داشته شود، افزود: این اقدام ارزشمند نشان می‌دهد که میراث‌فرهنگی که یک نهاد دولتی است، به دانشمندان، نویسندگان، شعرا و هنرمندان اهمیت می‌دهد و همه سلایق در این طرح مدنظر قرار داده شده است. برومند تاکید کرد: ۱۹ سال است که در این خانه ساکن هستیم. منزل ما همیشه محل رفت‌وآمد هنرمندان بسیاری مانند محمدعلی کشاورز، عزت‌الله انتظامی، رضا بابک، امیر اثباتی و. . . بوده و هنوز هم هست.

تبدیل کاربری خانه‌های بزرگان ادب و هنر به پاتوق – موزه‌های فرهنگی
علاوه بر نصب کاشی‌های ماندگار که نوعی نشان دار کردن خانه‌های فعالان فرهنگی است و در جهت حفظ اعتباری که این خانه‌ها دارند، اما برخی از آنها قابلیت تبدیل شدن به پاتوق‌های فرهنگی و هنری را دارند. خانه هایی که مشمول سوابقی از تاریخ و فرهنگ هستند و می‌توانند پاتوق و محل گرد هم آمدن علاقه مندان امور فرهنگی شوند. و از این دست خانه‌ها کم نیستند چون بزرگان متعددی به خصوص در شهر تهران روزگار گذرانده‌اند. یکی از خانه‌هایی که قرار است پاتوق فرهنگی شوند، خانه آقای بازیگر، عزت‌الله انتظامی است که در دست اجرا قرار گرفته و همچنین خانه سیمین و جلال که قرار است پاتوق فرهنگی اهالی ادبیات ‌شود. احیا و باز زنده‌سازی خانه مشاهیر و نخبگان، پاسداشت منزلت نویسندگان به عنوان پایه‌های فرهنگ و هنر در جامعه،‌ترویج ارزش‌ها و اندیشه‌های نخبگان هنر و ادبیات، کمک به فهم دقیق آثار هنری در ارتباط با زمینه ایجاد آن،‌ترویج تفرج هدفمند و هدایت شده، توسعه فضاهای فرهنگی به مثابه منشأ اثرگذاری در جامعه، زنده نگه داشتن وجوه تاریخی زندگی هنرمندان در خدمت تاریخ هنر، ارتقاء سطح عمومی فرهنگ، ایجاد نشانه‌های شهری با اتکا به باورها و ارزش‌های جامعه و ایجاد کانون‌های اجتماعی برای اقشار هنرمند از جمله اهداف این پروژه به شمار می‌آید.

مدیرعامل توسعه فضاهای فرهنگی شهرداری تهران با اشاره به مرمت منزل جلال آل‌احمد و سیمین دانشور گفت: این مجموعه به‌عنوان اولین خانه موزه منطقه یک، پاتوق فرهنگی می‌شود. علیرضا جعفری، با بیان اینکه حفاظت، مرمت و احیای بناها، مجموعه‌ها، محوطه‌ها و بافت‌های فرهنگی و تاریخی بسیار ضرورت دارد، افزود: در مرمت و بازسازی پروژه سیمین و جلال همواره مبانی نظری مرمت ابنیه تاریخی به صورت علمی مدنظر قرار گرفته است.
وی  با اشاره به اینکه هدف اصلی ما ضمن مقاوم‌سازی و اصلاح موارد پر مخاطره، تاکید بر مداخله حداقلی برای حفظ اصالت بنا است، بیان داشت: هرچند این مجموعه از کاربری شخصی تبدیل به مجموعه‌ای با کاربری عمومی (موزه) شده است، اما تمامی عملیات‌های استحکام بخشی و مقاوم‌سازی ضمن حفظ اصول مرمت و احیا، براساس مداخله حداقلی صورت گرفته است. جعفری به برخی اقدامات صورت گرفته در این بنا از جمله محوطه‌سازی، کف‌سازی و نازک‌کاری، ایمن‌سازی و تعبیه مسیر دسترسی آب انبار قدیمی که در جریان مرمت و بازسازی پدیدار شده و همچنین نورپردازی مجموعه اشاره و خاطر نشان کرد: مجموعه‌های الحاقی همچون فضاهای خدماتی و رفاهی نیز با توجه به مبانی نظری همجواری در یک بنای تاریخی، صورت گرفته است.

مدیرعامل شرکت توسعه فضاهای فرهنگی شهرداری تهران به مرمت و احیای کتابخانه مرحوم جلال آل‌احمد اشاره کرد و گفت: مرمت اشیای خانه موزه سیمین و جلال نیز انجام شده است. به گفته جعفری سبک و شیوه قدیم در طراحی و چینش اشیای متعلق به منزل  سیمین و جلال به مانند گذشته به نمایش درمی‌آید تا بازدیدکنندگان در عین بازدید با حس و حال  و هوای این مجموعه بیشتر انس بگیرند. گفتنی است در راستای توسعه فضاهای فرهنگی و هنری در سطح شهر تهران و با هدف باز زنده‌سازی خانه‌های مشاهیر و بزرگان و پاسداشت منزلت نویسندگان به عنوان پایه‌های فرهنگ و هنر در جامعه، منزل مسکونی جلال آل احمد و سیمین دانشور با مساحت ۴۲۰ متر مربع به تملک شهرداری تهران درآمده و به همت شرکت توسعه فضاهای فرهنگی مرمت و بازسازی شد. خانه جلال آل احمد و سیمین دانشور در منطقه ۱ شهرداری تهران و در فاصله کمی از میدان قدس و در محله دزاشیب واقع شده و شرکت توسعه فضاهای فرهنگی شهرداری تهران مسئولیت مرمت و بازسازی آن را به عهده دارد.

احداث مجموعه‌ای چند وجهی به نام «باغ کتاب»
طرح احداث باغ کتاب در تهران که از چند سال پیش مورد توجه مسئولان بوده، اخیرا در دستور کار مسئولان فرهنگی قرار گرفته و شورای عالی انقلاب فرهنگی نیز تاکید ویژه‌ای بر اهمیت و ضرورت اجرای آن دارد. این مرکز فرهنگی محلی برای حضور فرهیختگان، نخبگان و اهالی قلم خواهد بود و می‌تواند محفلی برای جوانان و علاقه مندان محصولات فرهنگی شود. فضایی بزرگ و گسترده که می‌تواند با حدود ۷۰۰۰ مترمربع فضای مفید فعلی ۳۵۰۰۰میلیون عنوان کتاب را در خود جای دهد. این فضای فرهنگی ضمن ایجاد فضایی برای آموزش و کتاب خوانی، عرصه‌ای برای دیگر محصولات فرهنگی چون سینما و نمایش فیلم و امثال آن خواهد شد و از آنجا که در مرکز شهر قرار گرفته است و مجموعه‌ای از محصولات فرهنگی مختلف را در خود دارد، می‌تواند خوراک فکری و ذهنی جمع بزرگی از علاقه مندان را تامین کند.این مرکز فرهنگی به رغم انتقاداتی که به دلیل بروز‌ترافیک شهری می‌شود و همچنین بیم اینکه ویترینی از کتاب‌ها شود و خرده کتاب فروشان را از رده خارج کند و مواردی از این دست، چند ویژگی مهم هم دارد که نمی‌توان از آنها چشم پوشید. ارتباط حضوری مخاطب با کتاب در محیطی مفرح و آرام، ایفای نقش به عنوان یک هماهنگ کننده در فرآیند تولید و انتشار، ارتقای استانداردهای تولید و نشر افزایش تعامل تولیدکنندگان و مصرف‌کنندگان نشر، ‌ترویج نوآوری‌ها و فناوری‌های حوزه نشر، دسترسی مخاطبان بین‌المللی و حضور مؤثر و آبرومند در فضای بین‌المللی کتاب از جمله ویژگی‌های برتر آن است.

الزام اقدامات فرهنگی در آینده
زمانی احداث فرهنگسراها و مراکز فرهنگی مختلف در راس برنامه‌های معاونت فرهنگی شهرداری بود و این روند در نوع خود، اقدام موثری در جهت متمرکز کردن و ارائه خدمات فرهنگی به شهروندان بود اما در راستای بزرگ شدن شهر و قوانین زندگی مدرن که منوط به شبکه‌های اجتماعی و تجربه‌های جمعی شده است، اقدامات جدید فرهنگی الزام پیدا می‌کند. در نتیجه پردیس‌های فرهنگی و مراکز تجاری مولتی مدیایی که دارای سینما و مراکز فرهنگی مختلف هستند، نیز در برنامه‌های آینده شهری قرار گرفتند و این فرآیند در آینده بازتاب‌های خوبی خواهد داشت زیرا محصولات فرهنگی و هنری به سبد فرهنگی خانواده‌ها و جامعه افزوده خواهد شد.


منبع: بهارنیوز

جشنواره ونیز امروز ۷۴ ساله می‌شود

به گزارش ایسنا، هفتادوچهارمین جشنواره فیلم ونیز از امروز ۳۰ اوت (۸ شهریور) با حضور چهره‌های سرشناس سینمای جهان و هالیووود در ایتالیا آغاز می‌شود و به عنوان یکی از مهم‌ترین رویدادهای سینمایی جهان، فصل جوایز سینمایی را کلید می‌زند.

* یک فیلم هالیوودی دیگر در افتتاحیه

امسال فیلم «کوچک‌سازی» به کارگردانی «الکساندر پاین» به عنوان فیلم افتتاحیه به روی پرده خواهد رفت. این فیلم با داستانی از «الکساندر پاین» و همکار دیرین‌اش «جیم تیلور» با بازی «مت دیمون» در نقش اصلی درباره مردی است که تصمیم می‌گیرد برای رسیدن به یک زندگی بهتر خود را کوچک کند.در این فیلم بازیگران دیگری چون «کریستوف والتز»، «کریستین ویگ»، «لارا درن» و «جیسون سودیکیس» ایفای نقش کرده‌اند.فیلم‌های افتتاحیه جشنواره ونیز در چند سال اخیر با موفقیت فراوانی در فصل جوایز سینمایی همراه بوده‌اند و سال گذشته فیلم «لالا لند» در افتتاحیه این رویداد سینمایی به روی پرده رفت و در ادامه جوایز متعددی از سایر رویدادهای سینمایی کسب کرد. فیلم‌های «جاذبه» و «مرد پرنده» نیز دو فیلم موفق افتتاحیه ونیز در چند سال اخیر بوده‌اند.



مت دیمون و الکساندر پاین، بازیگر وکارگردان فیلم افتتاحیه



* یک زن پس از ۱۱ سال در راس هیئت داوران

«نت بنینگ»، بازیگر آمریکایی به عنوان اولین زن در ۱۱ سال اخیر در راس هیئت داوران بخش رقابتی جشنواره معتبر ونیز قرار گرفت.اسکرین در حالی گزارش می‌دهد که «بنینگ» ۵۹ ساله در حالی ریاست هیئت داوران بخش رقابتی قدیمی‌ترین جشنواره سینمایی جهان را بر عهده گرفته که تاکنون چهار بار نامزد جایزه اسکار شده و نقش‌آفرینی در فیلم‌هایی چون «زیبای آمریکایی»، «بچه‌ها خوبند» و فیلم جدید «زن قرن بیستم» را در کارنامه دارد.وی اولین زنی در ۱۱ سال اخیر و ششمین زن در تاریخ جشنواره فیلم ونیز است که رئیس هیت داوران شده و پیش از این زنان سینماگری شامل «کترین دنوو» (۲۰۰۶)، «گونگ لی این» (۲۰۰۲)، «جین کمپیون» (۱۹۹۷)، «سوزو چکی دامیکو» (۱۹۸۰) و «سابین آزما» (۱۹۸۷) این مسئولیت را بر عهده داشته‌اند.



آنت بنینگ



* ۲۱ فیلم در جستجوی شیر طلا

بست‌و یک فیلم از جمله جدیدترین ساخته‌های «دارن آرنوفسکی»، «جورج کلونی» و «گیلرمو دل‌تورو» امسال در بخش رقابتی جشنواره ونیز ۲۰۱۷ برای “شیر طلایی” جایزه اصلی این رویداد سینمایی رقابت می‌کنند.از مهم‌ترین فیلم‌های بخش رقابتی ونیز ۲۰۱۷ می‌توان به مستند «جریان انسانی» به کارگردانی «آی وی‌وی» هنرمند معروف چینی، «مادر» به کارگردانی «دارن آرنوفسکی»، «حومه شهر» به کارگردانی «جورج کلونی»، «شکل آب» ساخته «گیلرمو دل‌تورو»، «ویلا» ساخته «رابرت گدیگیان»، «مکتوب، عشق من: آوازخواندن» از «عبدالطیف کشیش»، «سومین قاتل» به کارگردانی «کوریدا هیروکازو»، «کوچک‌سازی» از «الکساندر پاین»، «فرشتگان سفید می‌پوشند» ساخته «ویوین کو»، «لذت طلب» از «پائولو ویرزی» و «کتابخانه عمومی نیویورک» ساخته «فردریک وایزمن» اشاره کرد.



* یک بخش رقابتی جدید در ونیز

جشنواره فیلم ونیز برای اولین‌بار بخش رقابتی “واقعیت مجازی” را به برنامه خود اضافه کرده است. این بخش از جشنواره شامل ۱۸ فیلم واقعیت مجازی است که از تاریخ ۳۰ اوت تا ۵ سپتامبر در سالن سینمایی «کازینو» جشنواره به روی پرده می‌روند. هیئت داوران ویژه بخش رقابتی “واقعیت مجازی” جشنواره ونیز، سه جایزه بهترین فیلم VR (واقعیت مجازی)، جایزه بزرگ هیئت داوران و جایزه بهترین خلاقیت VR را به برگزیدگان اعطاء می‌کنند.

* میزبانی ونیز از  سینمای ایران

امسال «رخشان بنی اعتماد»، کارگردان کشورمان به عنوان یکی از هفت داور بخش افق‌های ونیز حضور خواهد داشت. ریاست هیئت داوران بخش افق‌های جشنواره ونیز را «جیانی آمیلو»، کارگردان ایتالیایی بر عهده دارد و رخشان بنی‌اعتماد در کنار «آبی کینن مان»، کارگردان آمریکایی، «مارک کازینز»، کارگردان و فیلمنامه‌نویس ایرلندی-اسکاتلندی، «آندرس دوپارت»، فیلمنامه‌نویس و معمار آرژانتینی، «فین تروش»، سینماگر بلژیکی و «ربکا زلوتوفسکی»، کارگردان فرانسوی دیگر اعضای هیئت داوران این بخش از جشنواره ونیز هستند.همچنین فیلم‌های “بدون تاریخ، بدون امضا” ساخته وحید جلیلوند، فیلم “ناپدید شدن” ساخته علی عسگری و “آیه‌های فراموشی” ساخته علیرضا خاتمی (فرانسه، آلمان، هلند، شیلی) نیز در بخش افق‌ها به روی پرده خواهند رفت.در بخش روزهای ونیز برای نخستین‌بار فیلمی از یک سینماگر ایرانی را برای برنامه خود برگزیده و شیرین نشاط با “در جستجوی ام کلثوم” (آلمان، اتریش، ایتالیا) در این بخش حضور خواهد داشت.



رخشان بنی‌اعتماد



* شیر طلای افتخاری ونیز برای دو سینماگر نامدار

«رابرت ردفورد» و «جین فوندا» بازیگران سرشناس سینمای هالیوود با دریافت جایزه شیر طلای افتخاری جشنواره ونیز تقدیر می‌شوند. این دو چهره مطرح سینمای جهان جایزه یک عمر دستاورد سینمایی خود را پیش از نمایش فیلم «اروح ما در شب» با بازی این دو بازیگر مطرح خبر داد.«ردفورد» و «فوندا» جایزه شیر طلای افتخاری ونیز را به پاس یک عمر فعالیت سینمایی، پیش از اولین نمایش جهانی فیلم «اروح ما در شب» ساخته «ریتیش باترا» و محصول کمپانی نتفیلیکس دریافت می‌کنند.



رابرت ردفورد و جین فوندا



* جایزه‌ی کارگردان مطرح انگلیسی از «ونیز»ی‌ها

جایزه فیلمساز سال جشنواره ونیز ۲۰۱۷ به «استفن فریرز» کارگردان بزرگ انگلیسی اعطاء می‌شود. کارگردان ۷۶ ساله فیلم‌هایی چون «فیلومنا»، «ملکه» و «روابط خطرناک» جایزه «Jaeger-LeCoultre» ونیز را به پاس نقش قابل ملاحظه در نوآوری سینما پیش از نمایش ساخته جدیدش «ویکتوریا و عبدول» در بخش غیررقابتی دریافت می‌کند.از چهره‌هایی که پیش از این موفق به دریافت این جایزه از جشنواره ونیز شده‌اند می‌توان از «تاکاشی کیتانو» (۲۰۰۷)، عباس کیارستمی (۲۰۰۸)، «آنیس واردا» (۲۰۰۸)، «سیلوستر استالونه» (۲۰۰۹)، «مانی راتنام» (۲۰۱۰)، «آل پاچینو» (۲۰۱۱)، «اسپایک لی» (۲۰۱۲)، «اتوره اسکولا» (۲۰۱۳)، «جیمز فرانکو» (۲۰۱۴)، «برایان دی‌پالما» (۲۰۱۵) و «امیر کوستاریتسا» (۲۰۱۶) نام برد.

* نمایش آثار بزرگان سینما در بخش کلاسیک

بخش کلاسیک جشنواره ونیز امسال میزبان نمایش نسخه ترمیم‌شده آثار کارگردان مطرح از «آنتونیونی» و «گدار» تا «اسپیلبرگ» و «برتولوچی» است. از مهم‌ترین فیلم‌های ترمیم شده می‌توان به «صحرای سرخ» ساخته «میکل‌آنجلو آنتونیونی» برنده شیر طلای ونیز در سال ۱۹۶۴ با بازی «مونیکا ویتی» و «ریچارد هریس»،‌ «۱۹۰۰» به کارگردانی «برناردو برتولوچی» (۱۹۷۶) با بازی «رابرت دنیرو» و «ژرار دیپاردیو» و «برخورد نزدیک از نوع سوم» (۱۹۷۷) ساخته «استیون اسپیلبرگ» با بازی «ریچارد دریفیوس» و «فرانسوا تروفو» و «معشوقه سوم» از «کلود شابرول» اشاره کرد.هفتادوچهارمین جشنواره فیلم ونیز از ۳۰ اوت تا ۹ سپتامبر (۸ تا ۱۸ شهریورماه) در ایتالیا برگزار می‌شود.


منبع: بهارنیوز

چقدر قرارست در این گرداب حرکت کنیم؟

به گزارش ایسنا، علیزاده – نوازنده چیره‌دست تار و ردیف‌دان موسیقی – این روزها ۶۶ ساله شده است، گرد تجربه بر محاسنش خودنمایی می‌کند و در پشت ظاهر شوخ‌طبعش، دغدغه‌مندی‌اش را می‌توان دید. خالق «شورانگیز» کارنامه پرباری در حوزه موسیقی ایران دارد. حسین علیزاده نشان «شوالیه هنر و ادب» را که توسط دولت فرانسه به او داده شد، به سینه‌اش نزد. او همواره در راه اعتلای موسیقی در وطنش کوشیده است.این روزها که دولت در حال تغییر است، به‌سراغ حسین علیزاده رفتیم و دو پرسش را درباره دولت و موسیقی مطرح کردیم.
 آقای علیزاده بیش از دو سال است که سند موسیقی در مرحله بررسی و تدوین است. یکی از اهالی موسیقی معتقد است «حالا ما هیچ قانون نوشته‌ای درباره موسیقی نداریم و طیف‌های مختلف جامعه با آن برخورد می‌کنند؛ وای به روزی که این قانون نوشته شود! آن‌گاه بند بند آن را نقد و برای آن مجازات تعیین می‌کنند». به نظر شما تدوین چنین سندی، این نگرانی را به‌وجود نمی‌آورد که عده‌ای به روش دیگر، ساز مخالفت‌شان با موسیقی را کوک کنند؟
وقتی بعد از ۴۰ سال هنوز شک داریم در مواردی که بحق است، پافشاری کنیم و فکر می‌کنیم باید محتاط باشیم، مسائل هیچ‌وقت حل نمی‌شود. وقتی یک نگاه ۴۰ ساله نسبت به این موضوع وجود دارد و قدم‌های اساسی باید مخفیانه برداشته شود، کار از ریشه خراب است. به نظرم نگاه رسمی نسبت به موسیقی باید دگرگون شود و غیر از این نمی‌شود.در کجای دنیا مردم از قانونمند شدن موضوعی ناراحت شده‌اند؟! به نظر من مشکل از مسائل عقیدتی نیست، بلکه ما همیشه مسائل را قربانی درگیری‌های سیاسی می‌کنیم. اگر هم مشکل عقیدتی است، هنوز بعد از این همه سال، کسی توجیه نشده است که این مشکل در حوزه موسیقی چیست.
تعداد کنسرت‌هایی که در ایران برگزار می‌شود، مانند کشورهای است که با موسیقی مشکلی ندارند. بنابراین جامعه این را می‌طلبد و به شکل قانونی وجود دارد. بده‌بستانی که مسئولان با هم دارند، بنا بر مصلحت است و به فرهنگ و ریشه ایران ربطی ندارد که احتیاط کنیم.خودتان فکر کنید اگر ما از قانونمند شدن چیزی نگران باشیم، پس باید همه‌چیز بی‌قانون باشد. من معتقدم اگر با این نگاه ۴۰ ساله جلو برویم به هیچ‌جا نمی‌رسیم.
به نظر شما دولت دوازدهم چه اقدامی در حوزه موسیقی باید انجام دهد؟
مسئولان باید درک‌شان را از موسیقی بالا ببرند؛ ما می‌خواهیم انتظارهایی از آن‌ها داشته باشیم که درکی از آن ندارند. همچنین باید به جای نگاه گزینشی خودی و غیرخودی، ببینیم چه کسی نسبت به ملت تعهد دارد و چه کسی کاربلد است. ما نباید فقط روی معیارهای ظاهری اشخاص، قضاوت کنیم، بلکه باید از منتقدان استفاده کنیم، از مخالفان استقبال کنیم و از آن‌ها یاد بگیریم. چقدر قرار است در این گرداب حرکت کنیم؟آقای روحانی قطعا حسن نیت دارد اما تا زمانی که از این موضوع شناخت پیدا نکند، نه او و نه شخص دیگری نمی‌تواند وضعیت موسیقی را در کشور درست کند.من گاهی از مسئولان می‌پرسم، آیا شما در خانه خود به موسیقی گوش می‌کنید؟ می‌گویند اصلا اجازه نداشتیم گوش کنیم. آن‌وقت این فرد می‌شود مسئول در حوزه موسیقی! برای همین است که از قانونمند شدن موسیقی نگران می‌شویم.


منبع: بهارنیوز

گفت و گو با سهراب پورناظری، به بهانه کنسرت نمایش «سی»

: در شب‌های گرم تابستان امسال، حال و هوای سعدآباد با سال‌های قبل متفاوت است.کاخ موزه سعدآباد در روزهای اخیر میزبان نام‌آوران شاهنامه بوده است. زال و رودابه،رستم،سهراب و اسفندیار، سربرآورده از دل تاریخ، این روزها در سعدآباد بیش از ۱۰۰ هزار نفر را به تماشای خود فراخوانده اند تا شاید یکی از بزرگ ترین کنسرت نمایش‌های ایران را رقم بزنند. سعدآباد این شب‌ها، در گرماگرم مرداد و شهریور،هر شب میزبان بیش از ۴۰۰۰ نفر است که پس از سال ها درخنکای خوش این کاخ، باردیگر به تماشای قهرمانان افسانه‌های کهن ایرانی بنشینند.

یک هفته‌ای از کنسرت «آواز‌پارسی» ناظری‌ها ، در رسای حکیم طوس و شاهنامه فردوسی گذشته بود که به ناگاه، ادای دین همایون شجریان و سهراب پورناظری به شاهنامه، این بار چشم‌ها را به خود خیره کرد.شاید کمتر کسی و حتی برگزار کنندگان و تهیه‌کنندگان این «کنسرت نمایش»،تصور استقبالی چنین راداشتند. شب سوم کنسرت نمایش بود که در سعدآباد به تماشای تئاتری نشستیم که شخصیت‌هایش از دل تاریخ سربرآورده بودند و موسیقی ناب سهراب پورناظری وصدای همایون شجریان نیزآمده بود تا در خدمت برداشتی شگرف و زیبا از داستان شاهنامه باشد. حاصل همکاری دو موسسه فرهنگی بارانا و دل آواز، در کنار حضور تنی چند از بازیگران سینما و تئاتر کشوربه ناگاه به مهم ترین اثر اجرایی این روزهای کشور تبدیل شد.

بايد با فرهنگ اصيل خود آشتي كنيم 

خط اصلی نمایشنامه، داستان زال و رودابه است و ارجاع‌هایی که به حدیث نفس ضحاک می‌دهد و رویاها و کابوس‌هایی که زال دارد و در ادامه از پس خیال اندیشی‌اش به رستم و سهراب و اسفندیار می رسد، آن چنان در موسیقی و اجرای همایون تنیده شده بود که برای هر بیننده‌ای شاید مهم ترین بخش اثر موسیقی و اجرای قطعات بود و چشمگیر نشان می داد.پس از دیدن اجرا، جای تردید باقی نمی‌ماند که باید سراغ سهراب پورناظری رفت.نه فقط برای اینکه بر روی بروشورهای تبلیغاتی نوشته شده بود،«کنسرت نمایش سی، کاری از سهراب پورناظری و همایون شجریان» که بیش از آن دلیلش حضور گریز ناپذیر زخمه‌های پورناظری بر ساز و روی صحنه بود.

حال شاید دیگر کمتر کسی بتواند کنسرت نمایش سی را بدون بخش موسیقی آن تصور کند.هفته ای بعد از دیدن اجرا بود که در یک عصر گرم تابستانی با گل آرا سجادیان و نوا ذاکری ،د ر میان ترافیک کلافه کننده چمران راهی ولنجک و دفتر بارانا شدیم تا حرف های سهراب پورناظری به عنوان یکی از تهیه کنندگان اثر را بشنویم.آنچه می خوانید خلاصه ای از یک نشست سه ساعته است که حرف‌های بسیار در آن گفته شد و بسیار بیش از این نیز شنیده شد.

چطورشدکه تصمیم گرفتید سراغ چنین فرمی از اجرابروید؟ پیش از برگزاری این اجرا،بسیاری معتقد بودند برای برگزاری یک کنسرت در فضای باز به سراغ چنین فرمی رفتید؛ به خصوص اینکه بخش موسیقی، وجه قالب این کنسرت-‌نمایش است و به نظر می‌رسد قطعه‌های نمایشی در خدمت موسیقی و شعر هستند تا آن‌ها را کامل‌تر کنند.

این‌طور نیست.ما پیش از این هم چندین کنسرت در فضای باز داشتیم؛ اما در این اثر می‌خواستیم با ادبیات کهن و داشته‌های فرهنگی‌مان کاری انجام دهیم. از نظر من کار روی شاهنامه بدون بخشِ نمایشی، چندان به نتیجه‌ مطلوب نمی‌رسد؛ چون داستان‌های شاهنامه، بسیار دراماتیک هستند؛ بنابراین خانم ثمینی نمایشنامه‌ای بر اساسِ سه داستان شاهنامه نوشتند و «سی» شکل گرفت. در واقع هدفِ این اجرا، انتقال دوباره‌ پیام‌های شاهنامه، هویت ایرانی و بازسازی هویت ملی بود.

ابتدا خانم ثمینی متن را نوشت و سپس شما برای آن ترانه‌ها را انتخاب کردید؟

ما درهمه موارد با هم پیش رفتیم.

حالا که چند شب از اجرا گذشته است، آیا با خودتان فکر کردید ای کاش جای بعضی قطعات ، قطعه دیگری را می‌گذاشتید؟

کلیت موسیقی این اثر مثل موسیقی فیلم است. باید ببینید براساس این صحنه‌ها کدام قطعات مناسب است. فکر نکردیم چون شاهنامه کار می‌کنیم، همه اشعار باید از شاهنامه باشد؛ اگرچه قطعاتی از آن را نیز داریم. ما دو قطعه باکلام از رگ خواب و دو قطعه نیز از آرایش غلیظ استفاده کردیم و چندین قطعه هم جدید است.

چرا خانم ثمینی را برای این کار برگزیدید؟

خانم ثمینی نمایشنامه‌ نویسی با آثاری درخشان هستند و از همان ابتدا انتخاب اول ما بودند.

نکته دیگری که وجود دارد این است که در بخش‌هایی از سالن، نمایش و بازی‌ها به خوبی دیده نمی‌شوند.فکر نمی‌کنید فضایی که انتخاب شده مناسب بخش نمایشی اثر نیست؟

به طور قطع هیچ کاری کامل نیست؛ چون اولین بار است که چنین تجربه‌ای در این کشور می‌شود، بی‌شک ضعف‌هایی دارد. ما مکان مناسبی برای چهارهزار مخاطب نداریم و برای اینکه اجرای بهتری داشته باشیم، حدود یک میلیارد تومان هزینه کردیم تا فضای باز کاخ سعدآباد را به سالن کنسرت تبدیل کنیم. این کاری است که ما می‌توانستیم انجام دهیم؛ اگرچه معتقدم بیشتر از ۸۰ درصد رضایت حاصل شده است.

در جاهایی به نظر می‌رسید که شما در این کنسرت نمایش، نقش پررنگی دارید.

طبیعی است وقتی نام «همایون شجریان» عزیز و من روی کاری قرار می‌گیرد، حضور موسیقی پررنگ‌تر شود؛ چون مردم از ما انتظار موسیقی دارند. خواسته و هدفی که ما داشتیم، در همان توضیح ابتدایی من خلاصه می‌شود. هدف ما همان است و اینکه چقدر در آن موفق بودیم، به قضاوت مردم برمی گردد. ضمن اینکه طبیعی است وقتی شما کاری انجام می‌دهید، در تمام بخش‌های آن همفکری داشته باشید، برای مثال آقای دشتی در بخش موسیقی نظر دادند و ما نیز در صحنه نظر‌مان را بیان کردیم. در این اثر نوشته شده است: «کاری از همایون شجریان و سهراب پورناظری».

این نکته‌ مهمی است و ما می‌خواستیم دنبال هدف‌مان برویم. هدف ما این نبود که موسیقی سنتی یا تنها یک اثر هنری به مردم تحویل دهیم، بلکه می‌خواستیم پل و پیوندی میان فرهنگ گذشته و امروزمان برقرار کنیم. معتقدم با اجرای این اثر راهی باز شد برای اینکه به اهداف بزرگ‌تری برسیم. در طول یک سال گذشته بالغ بر روزی هشت ساعت زمان گذاشتم تا این اثر شکل بگیرد و امروز از تحقق آن بسیار خرسندم. اگر این پروژه شکست می‌خورد، برای من یک راه بود که با شکست مواجه شده بود. ممکن است مخاطب با خودش فکر کند که برود و اثری از همایون شجریان یا سهراب پورناظری یا بازیگران را ببیند و همین بهانه‌ آشنایی‌اش با گذشته می‌شود! می‌بینند که در این سرزمین تا چه اندازه عشق و مهربانی و راستی وجود داشته است.

آنچه برای من اهمیت دارد، همین است. من باخودم معامله‌ای سر این پروژه کردم. راستش را بخواهید به عواید مادی آن فکر نکردم؛ طبیعی است که آدم کار می‌کند تا پول هم در بیاورد اما درباره این کار من ذهنم را قفل کردم و به دنبال پول و شهرت نبودم. فکر می‌کنم تنها راه این است که آدم‌ها وارد این مسیر شوند تا شاید بتوان یک مسکنی به این جامعه داد و دردی را دوا کرد و نسل نو و درستی ساخت. من درکارخودم این کار را می‌توانستم بکنم که شاید ۱۰سال دیگر باعث اتفاقاتی هرچند کوچک شود. اگر آدم‌ها به این درک برسند، فکر می‌کنم می‌توان در عرض چند سال این سرزمین را از لحاظ فرهنگی به استاندارد بالایی رساند چرا که متاسفانه فرهنگ جامعه ما وضعیت خوبی ندارد.

شما همیشه از این ماجرا گلایه‌مند بودید که ما فرهنگ خودمان را فراموش کرده‌ایم. آیا استقبال از این نمایش چیز دیگری نمی‌گوید؟

جامعه می‌خواهد بیاموزد. آن‌ها می‌خواهند با فرهنگ خودشان آشتی کنند؛ اما باید راه به آن‌ها نشان داده شود؛ بدون شعار دادن. این آموزش می‌تواند از صدای «همایون» عزیز یا ساز من یا بازی و هنر دیگران باشد.

بايد با فرهنگ اصيل خود آشتي كنيم

پیش از این از تهاجم فرهنگی نیز سخن گفته بودید. گویا این گله فرهنگی را در این کنسرت‌نمایش نیز مطرح کردید.

فکرمی‌کنم انجام کارهایی که فرهنگ گذشته‌ ایران را نمایش دهد و پلی میان نسلِ امروز با آن برقرار کند، برعهده‌ دولت است؛امامتاسفانه این اتفاق رخ نداده ودوجوان عمر خود را گذاشتند،ریسک کردند و پا در عرصه پرخطری گذاشتند. این اجرا شب‌های اول برای من ترسناک بود. فقط از لحاظ فنی به ۲۰ میکروفون وایرلس نیاز داشتم؛ آن نیزدر فضایی که با این همه موج موبایل، امکان قطعی‌اش ۸۰درصد است. یکی دوبار هم قطعی میکروفون داشتیم. این اتفاقات هر لحظه ازعمر ما کم می‌کرد. من با عشق ازعمر و جوانی‌ام می‌گذرم؛ اما این کار وظیفه دولت و میراث فرهنگی است که بیایند و به ما امکانات بدهند.

ما خودمان این کار راکردیم واگرهم نکنیم، گویی باری است بر دوش‌مان که باید زمینش بگذاریم. ما در این پروژه تنها به این فکر نبودیم که مردم هنرمان را ببینند یا فکر کنند چقدر قطعات ما زیباست؛ ما همه این‌ها را کنار گذاشتیم و ریسک کردیم و اگر بنا به هردلیلی کار در همینجا متوقف شود، ما چند میلیارد ضرر کرده‌ایم. در این میان مردم آن قدر لطف دارند که همیشه ما را غافلگیر می‌کنند. اینکه ظرف یک شب ۱۵هزار بلیت فروخته شده، نشان می‌دهد که چقدر جامعه تشنه یک حرکت است. شاید حرکت ما از ۲۰ دراستاندارد جهانی نمره ۱۰ داشته باشد اما آن‌قدر این جامعه تشنه است که اگر کمی بندها شل و گره‌ها باز شود و فضا داده شود، می‌تواند برای جامعه کارساز باشد. ۱۲۰هزار نفر قرار است بیایند تا نام زال و رستم و بار دیگر نام شاهنامه را بشنوند. این‌ها به نظر من بسیار ارزشمند است. بخشی که برای خود من لذت‌بخش است، همین است.

احساس می‌کنم این اثر بدون اشاره‌ مستقیم، به موضوعات روز نیز می‌پردازد؛ مثلا در جایی درباره احتمال جنگ می‌گوید یا ایرانی که امروز به قهرمان احتیاج دارد.حتی جاهایی احساس می‌کنیم که صحبت درباره مذاکره‌کنندگان‌مان است یا کسانی که در مرزها می‌جنگند.

بی‌شک ما در موسیقی همین مسیر را دنبال می‌کنیم. ما شعر کهن مولوی را می‌آوریم. سازهای چند هزارساله در دستان ماست ولی «مردم امروز» پذیرفته‌اند که این موسیقی‌ها را بشنوند و ازآن لذت ببرند. در نمایشی هم که می‌خواهیم کار کنیم، سراغ آدم‌هایی می‌رویم که بتوانند این به روزرسانی را با حفظ جان‌مایه اثر هنری به رشته تحریر درآورند و روی صحنه ببرند. هدف ما این است که بتوانیم پلی بزنیم که مردم با ریشه خود ارتباط برقرار کنند اما با حرف و کار نو.

قطعه آخر کنسرت نیز اتفاق عجیبی است. این قطعه جدید است،با اینکه می‌شد سراغ قطعات قدیمی‌تر رفت. شاید بسیاری انتظار داشتند که در ادامه روند نمایش، در انتها به قطعه«ای ایران»برسند، اما شما سراغ یک قطعه جدید رفتید.

آن قطعه یک نتیجه‌گیری درست از نمایشی است که می‌بینیم. من در کارهایم قطعه میهنی نداشتم و این اولین کار میهنی است که با جهان‌بینی‌ای که داشتم ساختم و شاید بتوان به عنوان اثری که احساسات مردم را درگیر می‌کند، از آن نام برد. در خصوص شعر با پوریا سوری به صورت گام به گام جلو رفتیم.

آیا سعی کردید که پیچی از آن چرخ‌دنده فرهنگ ایرانی باشید؟

من نمی‌خواهم ادعای بزرگی کنم. دلم خواسته قدمی بردارم و این تمام تلاشم بوده است. این کار در حدی که راهی باز کند، برای من کافی است تا بتوانیم قدم‌های بزرگ‌تر و موثرتری برداریم.

فکر می‌کنید کنسرت-‌نمایش سی دو جریان‌سازی مختلف کرده است؟ در دورانی که اسیر پان‌های مختلفی مانند پان‌کردها، پان‌ترک‌ها و… هستیم و جوری رفتار می‌کنند که هرچه بیشتر خاک خود را دوست داشته باشند، ارزش قلمداد می‌شود اما ایرانی‌ها که از وطن‌پرستی صحبت می‌کنند، ضد ارزش می‌شود. اما «سی» به نظر می‌آید که در حوزه فرهنگ و موسیقی به‌طور مستقیم به این مساله می‌پردازد.

کار من از این به بعد نیز همین خواهد بود و هرچه توان دارم در راه شناساندن و پرشکوه کردن فرهنگ ایران می‌گذارم و هرچه عشق دارم، در راه ایران است. چند وقت پیش به مادرم می‌گفتم عشق غریبی به این سرزمین دارم که گفتنی نیست. فکر می‌کنم برای خیلی‌ها این طور باشد؛ یک مادر، تمام سرمایه‌اش فرزندش است. وقتی حاضرند فرزندان خود را به شهادت بفرستند، یعنی در وجودشان هیچ عشقی بالاتر از عشق به سرزمین نیست؛ آن هم سرزمینی که مادر تمدن‌های جهان است. بسیاری از ما این سرزمین را نمی‌شناسیم.

اگر بشناسیم دیگر پان‌ترک و پان‌کرد معنی پیدا نمی‌کند. به نظر من سرمایه یک سرزمین، فرهنگ آن است. مرز ما کوچک و بزرگ شده است و هرکاری خواستند با آن کردند، اما فرهنگ را نمی‌توان دستکاری کرد.

احساس می‌کردم که «سی» آمادگی این را دارد که در یک کشور اروپایی با امکانات قدرتمندتری اجرا شود.امیدوارم این راه ادامه پیدا کند و به اینجا ختم نشود چرا که توفیق این کار، روزی است که ایرانی‌ها بفهمند فرهنگ‌شان چیست و غیرایرانی‌ها بفهمند ایران کجاست.

آیابه اجرای نمایش «سی» در شهرهای دیگر ایران نیز فکر کرده‌اید؟

آرزوی من این است که بعد از تهران به تخت جمشید، اصفهان، بیستون، نیشابور و بسیاری جاهای دیگر برویم که پتانسیل این کار را به بهترین شکل دارند. تا جایی که کسی دلواپس نشود، ما جلو می‌رویم.

ولی بخش زیادی از جمعیت ایران، از تماشای این کنسرت‌نمایش محروم هستند و از نظر اقتصادی نمی‌توانند آن را ببینند. راهکار این موضوع را چه می‌دانید؟

راهکار آن نسخه تصویری کار است. امیدوارم ضبط شود و مجوز بگیرد؛ اما این جزو اهداف اصلی ماست.

با توجه به اینکه این اثر بر اساسِ‌ شاهنامه شکل گرفته است، ظرفیت موسیقیایی این اثر را چقدر می‌دانید؟

شاهنامه یک اثر حماسی است و در موسیقی حماسی بسیار مورد استفاده قرار گرفته و آثار درخشانی هم در آن خلق شده است؛ اما نمی‌توان این نکته را نادیده گرفت که این پتانسیل در موسیقی ردیف- دستگاهی و حتی موسیقی کلاسیک نیست که بتواند همراه شاهنامه باشد و به همین خاطر اکثر کارهای انجام شده در این زمینه نتیجه‌ چندان دلخواهی نداشته است.

بايد با فرهنگ اصيل خود آشتي كنيم

درفرهنگ ایرانی از سال‌های قبل، هنر نقالی وجود داشته است؛ اتفاقی که متاسفانه در سه‌دهه اخیر از بین رفته است. چقدر به این هنر در زمان طراحی کنسرت‌نمایش «سی» فکر کردید؟ اصلا فکر کردید؟آیا امکان دارد که در طرح های بعدی سراغ بازسازی این مدل از شاهنامه‌خوانی همراه با موسیقی بروید؟

جان مایه‌ کنسرت – نمایش سی، روایتی است مانند روایت‌های کهن مثل نقالی و پرده‌خوانی که ما به شکل امروزی به آن پرداخته‌ایم.

هنوز از وزارت ارشاد کسی کار را ندیده است؟

هنوز نیامد‌ه‌اند ولی دولت، همراهی زیادی کرد. دولت و نیروی انتظامی، اماکن، پلیس و در واقع همه همکاری کردند وگرنه نمی‌شد این کار را انجام داد. فکر می‌کنم آدم‌هایی که هرکدام در عرصه خودشان حرفی برای گفتن دارند، دور هم جمع شدند.

تمایل زیادی به کار با شجریان‌ها در شما وجود دارد. همکاری شما با آقای شجریان تنیده شده است. این ماجرا دلیل خاصی دارد؟‌

ما از کودکی در خانواده‌هایی بودیم که با هم رابطه داشتند و پدران ما با هم دوست بودند. محیط‌هایی وجود داشته که زیاد یکدیگر را می‌دیدیم و معاشرت داشتیم. در این سرزمین خواننده‌های بسیار خوبی وجود دارند؛ اما در کنار توفیق هایی که درکارهای‌ مشترک من و همایونِ عزیز داشتیم، رابطه‌ای احساسی با هم داریم که همین هم باعث این رابطه‌ طولانی شده است. هردوی ما عشقِ پرشکوه کردن کار یکدیگر را داریم و این باعث می‌شود که کار ادامه پیدا کند؛ اما این به آن معنا نیست که قرار است فقط با هم کار کنیم. کار خودش مثل آب روان پیش می‌رود.

آیا به تجربه‌ای که می‌توان با اشخاص دیگر داشت، فکر کرده‌اید؟‌

من پیشنهادهای کاری زیادی دارم. اما تا لزومش را در خودم نبینم، امکان ندارد قدمی بردارم. یک کار سفارشی در زندگی‌ام نکرده‌ام. روزهایی بوده که بسیار در مضیقه مالی بودم اما با موسیقی و عهدوپیمانی که با خودم بستم، شوخی ندارم چرا که خاصیتش را از دست می‌دهد. این پروژه، تجربه جالبی بود. من فشار زیادی را تحمل کردم و پوستم به معنای واقعی کلمه کنده شد. روزهایی که تمرین داشتیم، می‌دیدم که حالم بعد از تمرین خوب است و متوجه می‌شدم این خاصیت سازی است که در دست می‌گیرم.

این را با هیچ چیز عوض نمی‌کنم. اگر تیمی برنده بوده، باید آن را تقویت و حفظ کرد. «سی» حاصل ۲۰ سال معاشرت من با «همایون» عزیز و رفاقت با بچه‌های دیگر است. اگر بخواهم جای دیگری بروم ۱۰ سال زمان می‌برد تا به جایی برسیم که این‌گونه مردم را تحت تاثیر قرار دهیم. این‌ها برای ما سرمایه است. نباید با سرمایه‌ها شوخی کنیم و آسان از آن‌ها بگذریم. من گوشم را به روی همه حرف‌ها بسته‌ام و فقط مردم برایم مهم هستند و لاغیر. وقتی مردم با کار من خوشحالند، من نیز خوشحالم. اینکه فلان کارشناس و صاحب سبک، من را تایید کند، باعث افتخار است و اگر تایید نکند هم باز محترم است.

خانم دلنیا آرام، یکی از شگفتی‌های کنسرت بود. چطور این شخص انتخاب شد؟

ایشان جزو خواننده‌های توانای موسیقی کلاسیک است. من توان ایشان را می‌شناختم و به قول معروف این بستر مناسبی بود که معرفی شود. امیدوارم که بتواند در ایران فعالیت کند تا هم خودش لذت ببرد و هم مردم بتوانند از توانایی‌هایش استفاده کنند. چون سال‌های زیادی زحمت کشیده تا به این توانایی رسیده است. آدم کم‌تجربه‌ای نیست و در دنیا کنسرت‌های بزرگ داشته است.

مردم در ایران ایشان را نمی‌شناختند. اما تقریبا توانست با بازیگران دیگر برابری کند.

«جمال شخص، نه چشم است و نه زلف و عارض و خال/ هزار نکته دراین کاروبار دلداریست».

هزار نکته باید در کسی جمع شود تا بدون اضافه‌کاری، مورد توجه قلب مردم باشد. تمام بچه‌ها همین‌طور هستند. امیدوارم فضا به گونه‌ای باشد که بتواند ادامه دهد.

انتخاب بازیگران به چه ترتیبی بود؟

ما دوستان بازیگر بسیار خوبی داریم و ترجیح این بود که توانمندترین و از لحاظ فکری، همفکرترین‌ها را انتخاب کنیم.

آیا ستاره بودن آن‌ها مانند انتخاب بهرام رادان مهم نبود؟

تمام این عزیزان، دوستان صمیمی من هستند. من و بهرام رادان ۲۰ سال دریک محل زندگی کردیم. برای من مهم بود که آدم‌هایی که وارد پروژه می‌شوند، جهانش را درک کنند و ما نیز با آن‌ها همفکر و همسو باشیم و آن‌ها را درک کنیم. اگر این همفکری وجود نداشته باشد، سی شب در کنار هم بودن می‌تواند بستر تنش و آسیب‌هایی باشد که به پروژه لطمه بزند. اولویت، حضور آدم‌های همراه بود. طبیعتا اسم‌ها باید درکنارهم توازنی داشته باشند. مجموع جهات دیده‌ شد که به این ترکیب رسیدیم.

فرضیه‌ من این است که شما می‌خواستید زال ایرانیِ خوش‌قیافه‌ای داشته باشید.

این‌ها در شاهنامه زیباترین آدم‌ها هستند. زالی که فردوسی از آن صحبت می‌کند، زیباترین تصویر را دارد. می‌گوید رستم است یا آفتاب سپیده‌دم است؟ همیشه یک دیو دو سر از رستم ساختیم. من به‌تازگی‌ در طوس، یک نقاشی ترسناک از رستم دیدم که گویی هرچه ترسناک‌تر و قلچماق‌تر باشد، رستم‌تر است. رستم زیباست. رودابه زیباترین است. زال زیباترین است و رستم فرزند زیباترین‌هاست. برای همین، چهره‌ها برای خود من بسیار مهم بود. روی بهرامِ‌ عزیز بسیار نظر داشتم و همین‌طور مهدی پاکدل عزیز. رستم در ذهن من به این شکل بوده است؛ آدمی با چهره‌ آقای پاکدل.

بايد با فرهنگ اصيل خود آشتي كنيم

اما به نظر می‌رسد در نهایت بازی صابر ابر است که در صدر قرار می‌گیرد. قدرت صدا و نوع ارتباط گرفتن وی با هزار تماشاگر، تقریبا یگانه است.

نقشی که آقای صابر ابر دارد، نقشی است که بامردم درگیر است و با آن‌ها حرف می‌زند. خاصیت نقش آن است و صابر هم الحق‌والانصاف کارش را در نهایت کمال انجام می‌دهد اما نقش زال، نقشی نیست که با مردم درگیر باشد. خاصیت آن نقش این نیست که مردم را تحت تاثیر قرار دهد.

«سی»چه معنایی را در بر دارد؟سیمرغ یا سی اجرا؟

«سی»، پارسی است، سیمرغ است، فردوسی است، سال سی است.

آیا قصد ندارید سراغ منظومه‌های دیگری مانند خسرو و شیرین، شیرین و فرهاد و… بروید؟شاهنامه بخش مهمی از ادبیات ماست. با این کار، ادبیات کلاسیک ما را به شکل درستی زنده کردید. آیا قصد دارید که باز هم به این شکل، منظومه‌های دیگری را کار کنید؟

هدفم همین است. البته شاهنامه هنوز جای زیادی دارد که آدم بخواهد روی آن کار کند. داستان‌های غریبی دارد؛ کیخسرو، سیاوش، فریدون، ضحاک، شاه کیکاووس و… داستان‌های جذابی هستند. من یک سال با شاهنامه زندگی کردم. برای همین فکر کردم که اصلا بیتی نیاوریم. ما مقدمه‌ای در رستم و اسفندیار داریم که یک اُورتور عجیب و غریب است. فردوسی تقریبا به اواخر شاهنامه نزدیک می‌شود و سنش بالا رفته است و می‌گوید: «کنون خورد باید می خوشگوار/ که می بوی مشک آید از جویبار/ هوا پرخروش زمین پر ز جوش/خنک آنکه دل شاد دارد به نوش/ درم دارد و نقل و جام نبید/ سر گوسپندی تواند برید/ مرا نیست فرخ مرآن‌را که هست/ببخشای بر مردم تنگ‌دست».

آدمی که دهقان و ثروتمند بوده است، زن و فرزند او را ترک می‌کنند، ولی او کار خود را انجام می‌دهد. همین اُورتور می‌تواند دستمایه یک پرفورمنس باشد. شاهنامه از نظر من کار زیادی دارد و تمایل زیادی دارم این پرفورمنس ادامه پیدا کند تا بعد از آن برویم سراغ یک فیلم سینمایی یا یک سریال. اگر به سریال تبدیل شود، آن اتفاقی که باید، افتاده است و مردم به جای نگاه کردن حریم سلطان، شاهنامه که داستان خودشان است را می‌بینند؛ اصول اخلاقی و انسانی را می‌بینند؛ اینکه راستی تا چه اندازه مهم است و در این فرهنگ دروغ چقدر تاریک است و جامعه ما تا چه اندازه درگیر این دروغ‌ها و پیمان‌شکنی‌هاست.

شاهنامه هنوز کار زیادی دارد. موسیقی ما این مسیر را تا امروز رفته است. اگر من بخواهم کمانچه و تنبور بزنم، مسیر دیگری را می‌روم ولی وقتی که ما از خانه بیرون آمدیم و وارد مارکت شدیم با مردم طرف هستیم. باید ببینیم دوای درد جامعه چیست.رسالت اجتماعی هنرمند چیست؟ بسیاری جاها به ما انتقاد می‌شود که به نظر من از کج‌سلیقگی می‌آید و هدف ما را افراد زیادی درک نمی‌کنند. فکر می‌کنند خواسته‌ایم موسیقی سنتی را حفظ کنیم. ما فرهنگی را با سمت‌و‌سوی فکری و هنری جامعه همراه می‌کنیم و آن را بالا می‌کشیم. این حرکت بسیار ظریفی است و امیدوارم به منظومه‌های دیگر نیز برسیم. البته اگر عمروتوانی باشد، چون واقعا کاری جانکاه است. اگر کسی بخواهد بدون ارتباط و توان مالی این کار را انجام دهد، امکان‌پذیر نیست.

برنامه‌تان برای فیلم و سریالی که گفتید چیست؟

این‌ها رویاهای من است. مثل همین«سی» که روزی رویای من بود. حوزه کاری من فیلم سینمایی و سریال نیست اما می‌دانم که می‌تواند بسیار در جامعه تاثیرگذار باشد و به همین جهت از توان‌مان و از بازوهای همراه‌مان استفاده می‌کنیم تا شاید این اتفاق بیفتد.

آیا پروژه کار سینمایی را همچنان ادامه می‌دهید؟

هرکار خوبی که باشد انجام می‌دهم. سازی که من روی صحنه می‌زنم، امکان ندارد یک دقیقه قبل به آن فکر کنم. به بداهه اعتقاد دارم. معتقدم باید با لحظه پیش برویم. آن بخشی را که با بداهه و در لحظه هرچیزی می‌تواند خلق کند، نباید از دست داد.

آیا به میراث فرهنگی پولی پرداخت می‌شود؟

پرداخت می‌شود ولی بسیار همراهی کردند چون این پروژه چند ماه آنجا را اشغال کرد.

می‌خواهم بازگردم به قطعه آخر. گفتید که با پوریا سوری روی شعر کار می‌کردید. چقدر این حساسیت‌ها وجود داشت؟ چقدر ممکن است در بیرون آمدن اصلاح شود؟

اصلاحی نمی‌شود چون چندین بار صیقل خورده و به نظر من این نهایی است. زندگی من با شعر است و چند برابر موسیقی با شعر نزدیکی دارم. عاشق شعرم. شاعر نیستم ولی مضمون‌هایی که در ذهنم است، به نظرم بسیار جذاب است. یک ایده اولیه دادم و شعر به این زیبایی از دل آن بیرون آمد.

آیا بخش پرچم ایران نیز ایده شما بود؟

تمایل داشتم ایده‌ای که دادم از مرزهای ایران سخن بگوید؛ ازکابل، سمرقند و … .

آیا به ایران بزرگ اعتقاد دارید؟

بله، دعوای جهانی سر ایران بزرگ است. چرا جنگ باید در سوریه و عراق باشد؟ چرا باید در این مرز این‌قدر جنگ باشد؟ این مرز ایران بزرگ است و در واقع جنگ با این فرهنگ است، بنابراین باید تا جایی که می‌توانیم به آن‌ها یادآوری کنیم. من مرز ایران را تا چین و سوریه می‌دانم. این حوزه تمدنی متعلق به فرهنگ این سرزمین است. ایران اسم جغرافیایی نیست، یعنی سرزمین آزادگان جنگجو. آزادی متعلق به این سرزمین است. باید برای ما افتخار باشد. چرا یک نفر می‌شود پان‌کرد یا پان‌ترک؟ چون نمی‌داند. اگر از اینجا خودش را بیرون بکشد، خودش را از ریشه جدا کرده است.

مثل خانواده‌ای که پدرش دانشمند است، پدرش محمدرضا شجریان است. در این خانواده فرزندان نمی‌خواهند اسم فامیلی‌شان را تغییر دهند. تمدنی جز ایران وجود نداشته است و مادر تمدن‌های کره خاکی ایران است. بسیاری از گفتن این پرهیز می‌کنند. این اشتباه است بلکه باید به زبان بلند گفت و آن را زنده کرد. وقتی هگل، نیچه و گوته درباره این سرزمین حرف می‌زنند، بسیار شرم‌آور است که ایرانیان با خجالت درباره این سرزمین سخن بگویند. وظیفه هنرمندان و دولت‌مردان است که به خودشان بیایند.


منبع: برترینها

آغاز جشنواره فیلم ونیز، با نمایش «کوچک کردن»

: امسال در بخش مسابقه بین‌الملل ۲۱ فیلم برای دریافت جایزه شیر طلای جشنواره ونیز رقابت می‌کنند که “کوچک کردن” فیلم افتتاحیه جشنواره یکی از آن‌هاست.  

تازه‌ترین ساخته الکساندر پین کارگردان آمریکایی ۲۲ دسامبر (اول دی) در فصل جوایز سینمایی در آمریکای شمالی روی پرده می‌رود و انتخاب آن به عنوان فیلم افتتاحیه جشنواره ونیز می‌تواند شانس موفقیت در جوایز اسکار امسال را بیشتر کند.

رقابت 21 فیلم برای دریافت جایزه شیر طلا

کمدی سیاه “کوچک کردن” درباره مردی با بازی مت دیمن در آینده نه چندان دور است که به این فکر می‌کند اگر اندازه بدن خودش را کوچک کند، زندگی‌اش چگونه خواهد شد. لورا درن، کرستن ویگ، کریستوف والتس و جیسن سودکیس دیگر بازیگران این فیلم هستند.

جشنواره ونیز در سال‌های اخیر سکوی پرتاب رقبای فصل جوایز سینمایی بوده است. سال گذشته “لا لا لند” به کارگردانی دامین شازل اولین بار در دنیا در لیدو روی پرده رفت و بعداً نامزد ۱۴ جایزه اسکار شد. همچنین در پنج سال گذشته دو برنده اسکار بهترین فیلم – “بردمن” در ۲۰۱۴ و “جاذبه” در ۲۰۱۳ – فیلم افتتاحیه جشنواره ونیز بوده‌اند.

“Suburbicon” به کارگردانی جرج کلونی، “مادر!” تازه‌ترین ساخته دارن آرونوفسکی و “شکل آب” ساخته گی‌یرمو دل تورو، از دیگر رقبای آمریکایی جایزه شیر طلای در بخش مسابقه بین‌الملل این دوره جشنواره ونیز هستند. هر سه فیلم اولین بار در دنیا در لیدو روی پرده می‌روند و سپس در جشنواره تورنتو به نمایش درمی‌آیند.

“Suburbicon” با بازی مت دیمن، جولین مور، جاش برولین و اسکار آیزاک، درباره خانواده‌ای به ظاهر بی‌نقص در حومه شهر است که وقتی یک سرقت از خانه اشتباه از کنترل خارج می‌شود، گرفتار مارپیچی از خیانت، زنا و حق‌السکوت می‌شوند. فیلمنامه این کمدی سیاه را برادران کوئن نوشته‌اند.

رقابت 21 فیلم برای دریافت جایزه شیر طلا

جنیفر لارنس، خاویر باردم، میشل فایفر، دونال گلیسن، اد هریس و کریستن ویگ در فیلم ترسناک “مادر!” بازی می‌کنند که آرونوفسکی از روی فیلمنامه‌ای نوشته خودش کارگردانی کرده است. داستان درمورد یک زوج است که وقتی مهمانان ناخواسته به خانه می‌آیند و زندگی آرام آن‌ها را به هم می‌ریزند، ارتباطشان مورد آزمون قرار می‌گیرد. داستان فیلم فانتری “شکل آب” در دوران جنگ سرد روی می‌دهد.

“مکتوب، عشق من” به کارگردانی عبدالطیف کشیش یکی دیگر از فیلم‌های مطرح این دوره جشنواره ونیز است. داستان فیلم در دهه ۱۹۸۰ روی می‌دهد و درباره یک فیلمنامه‌نویس جوان است که برای تعطیلات تابستانی به شهر مدیترانه‌ای زادگاه خود بازمی‌گردد و با ماجراهایی روبرو می‌شود. کشیش سه سال پیش با فیلم “آبی گرم‌ترین رنگ است” برنده جایزه نخل طلای کن شد.

مارتین مکدانا (“در بروژ”) با تریلر سیاه “سه بیلبورد بیرون ابینگ، میزوری” شانس خود را امتحان می‌کند. فرانسس مکدارمند در این فیلم نقش مادری میانسال و بدخلق را بازی می‌کند که بعد از این که دخترش به قتل می‌رسد، بی آن که قاتل رد پایی از خود به جا گذاشته باشد، رئیس پلیس شهری کوچک با بازی وودی هارلسن را به چالش می‌کشد. “سه بیلبورد بیرون ابینگ، میزوری” نیز بعد از نمایش در ونیز در جشنواره تورنتو نمایش داده می‌شود.

“لین آن پیت” تازه‌ترین ساخته اندرو های فیلمساز بریتانیایی دیگر فیلم بخش مسابقه بین‌الملل است.  چارلی پلامر بازیگر نوظهور آمریکایی در این فیلم که داستانش در ایالت اورگن روی می‌دهد، نقش نوجوانی ۱۵ ساله را بازی می‌کند در تابستان پیش یک تربیت‌کننده اسب (استیو بوسمی) که از دنیا زده شده است، مشغول کار می‌شود. در این بین تنها همراه او یک اسب مسابقه دزدی به نام لین آن پیت است. کلویی سوینی، استیو زان و تراویس فیمل از دیگر بازیگران “لین آن پیت” هستند.

های کارگردان فیلم تحسین‌شده “۴۵ سال” است که در جشنواره برلین جوایز بهترین بازیگر مرد و بهترین بازیگر زن را برد.

پل شریدر با “اولین اصلاح‌شده” در این بخش حضور دارد. ایتن هاوک در این فیلم نقش یک کشیش را بازی می‌کند که قبلا در ارتش کار می‌کرده و اکنون سوگوار مرگ پسرش است. او با یکی از اعضای کلیسای خود (آماندا سایفرید) که همسرش خودکشی کرده است، وارد رابطه می‌شود. شریدر فیلمنامه “راننده تاکسی” را نوشت و فیلم‌های “ژیگولوی آمریکایی” ، “پریشانی” و این اواخر “سگ سگ را می‌خورد” را کارگردانی کرد.

رقابت 21 فیلم برای دریافت جایزه شیر طلا

پائولو ویرزی فیلمساز ایتالیایی کمدی درام انگلیسی‌زبان “اهل تفریح” را به لیدو می‌آورد. هلن میرن و دانلد ساترلند در این فیلم که با نام “الا و جان” هم شناخته می‌شود، نقش یک زوج فراری را در سفری به سراسر کشور بازی می‌کنند.

“هانا” به کارگردانی آندرا پالائورا دیگر فیلم ایتالیایی بخش مسابقه بین‌الملل جشنواره ونیز امسال است. شارلوت رامپلینگ در این فیلم نقش زنی را بازی می‌کند که وقتی همسرش به زندان می‌افتد می‌کوشد با هویت خود کنار بیاید.

“جریان انسانی” به کارگردانی آی وی‌وی هنرمند معترض چینی، “قتل سوم” ساخته کوریدا هیروکازو کارگردان ژاپنی و “اکس لیبریس: کتابخانه عمومی نیویورک” به کارگردانی فردریک وایزمن، از دیگر فیلم‌های مطرح بخش مسابقه بین‌الملل هستند.

فهرست فیلم‌های بخش مسابقه بین‌الملل

“Amore e Malavita”، آنتونیو و مارکو مانتی (ایتالیا)

“فرشته‌ها سفید می پوشند” (Angels Wear White)، ویویان کو (چین/فرانسه)

“Custody”، زاویه لوگران (فرانسه)

“کوچک کردن” (Downsizing)، الکساندر پین (آمریکا) – فیلم افتتاحیه

رقابت 21 فیلم برای دریافت جایزه شیر طلا

“اکس لیبریس: کتابخانه عمومی نیویورک” (Ex Libris – The New York Public Library)، فردریک وایزمن (آمریکا)

“Una Famiglia”، سباستیانو ریزو (ایتالیا)

“اولین اصلاح‌شده” (First Reformed)، پل شریدر (آمریکا)

“فوکس‌تروت” (Foxtrot)، ساموئل مائوز (آلمان/فرانسه/اسرائیل/سوئیس)

“هانا” (Hannah)، آندرا پالائورا (ایتالیا/بلژیک/فرانسه)

“خانه کنار دریا” (The House by the Sea)، روبر گودیگیان (فرانسه)

“جریان انسانی” (Human Flow)، آی وی‌وی (آلمان/آمریکا)

“توهین” (The Insult)، زیاد دویری (فرانسه/لبنان)

“لین آن پیت” (Lean on Pete)، اندرو های (بریتانیا)

“اهل تفریح” (The Leisure Seeker)، پائولو ویرزی (ایتالیا)

“مکتوب، عشق من” (Mektoub, My Love: Canto Uno)، عبدالطیف کشیش (فرانسه/ایتالیا)

“مادر!” (mother!)، دارن آرونوفسکی (آمریکا)

رقابت 21 فیلم برای دریافت جایزه شیر طلا

“شکل آب” (The Shape of Water)، گی‌یرمو دل تورو (آمریکا)

“Suburbicon”، جرج کلونی (آمریکا)

“کشور دوست‌داشتنی” (Sweet Country)، وارویک تورنتن (استرالیا)

“قتل سوم” (The Third Murder)، کوریدا هیروکازو (ژاپن)

“سه بیلبورد بیرون ابینگ، میزوری” (Three Billboards Outside Ebbing, Missouri)، مارتین مکدانا (آمریکا)

برنده جایزه شیر طلا را چه کسانی انتخاب می‌کنند؟

آنت بنینگ بازیگر آمریکایی رئیس هیئت داوران بخش مسابقه بین‌الملل این دوره جشنواره ونیز است. بازیگر ۵۹ ساله که در کانزاس به دنیا آمده، برای فیلم‌های “زیبایی آمریکایی” (۱۹۹۹)، “جولیا بودن” (۲۰۰۴) و “حال بچه‌ها خوب است” (۲۰۱۰) نامزد اسکار بهترین بازیگر زن و برای “شیادان” (۱۹۹۱) نامزد اسکار بهترین بازیگر زن مکمل بوده است.

بنینگ اولین زنی است که در سال‌های اخیر ریاست داوران بخش مسابقه بین‌الملل جشنواره ونیز را بر عهده می‌گیرد. آخرین بار در ۲۰۰۶ کاترین دونوو ریاست این بخش جشنواره ونیز را عهده‌دار بود. جین کمپیون در ۱۹۹۷ و گونگ لی در ۲۰۰۲ نیز رئیس داوران بودند.

رقابت 21 فیلم برای دریافت جایزه شیر طلا

لدیکو انیادی کارگردان و فیلمنامه‌نویس مجارستانی، میشل فرانکو کارگردان، تهیه‌کننده و فیلمنامه‌نویس مکزیکی، ربکا هال بازیگر بریتانیایی، آنا موگلالیس بازیگر فرانسوی، دیوید استراتن منتقد فیلم آمریکایی، شازمین ترینکا بازیگر ایتالیایی، ادگار رایت کارگردان و فیلمنامه‌نویس انگلیسی و یونفان کارگردان، تهیه‌کننده و فیلمنامه‌نویس چینی، دیگر داوران بخش مسابقه بین‌الملل هستند. بنینگ و همکارانش برنده جایزه شیر طلایی و هفت جایزه دیگر این بخش را انتخاب می‌کنند.

نمایش فیلم‌ استفن فریرز در بخش خارج از مسابقه و جایزه افتخار فیلمساز برای او

درام تاریخی “ویکتوریا و عبدل” به کارگردانی استفن فریرز، “تعقیب سراسری” به کارگردانی جان وو، “زاما” ساخته لوکرسیا مارتل کارگردان آرژانتینی و “مسابقه‌دهنده و زندانی سابقه‌دار” به کارگردانی میخائیل روشکام جزو فیلم‌های مطرح بخش خارج از مسابقه هستند.

“ویکتوریا و عبدل” از روی ماجرایی واقعی ساخته شده است و درباره دوستی یک کارمند جوان و مسلمان هندی با ملکه ویکتوریا (با بازی جودی دنچ) است. “ویکتوریا و عبدل” همکاری جدید دنچ با فریزر بعد از فیلم نامزد اسکار “فیلومنا” است که اولین بار سال ۲۰۱۳ در ونیز نمایش داده شد.

فریرز همچنین در جشنواره ونیز امسال جایزه “افتخار فیلمساز ژیگر لوکولتر” را دریافت می‌کند. جایزه افتخار فیلمساز به هنرمندی تعلق می‌گیرد که نقشی بدیع در سینمای معاصر داشته است. این جایزه سال گذشته به امیر نادری کارگردان ایرانی رسید. پیش‌ از این آنیس واردا، مانی راتنام، عباس کیارستمی، سیلوستر استالونه، آل پاچینو، اسپایک لی و برایان دی‌پالما نیز این جایزه را گرفته‌اند. افتخار فیلمساز نخستین بار به تاکشی کیتانو فیلمساز ژاپنی اعطا شد و نام جایزه نیز از یکی از فیلم‌های او گرفته شده است.

رقابت 21 فیلم برای دریافت جایزه شیر طلا

جان وو فیلمساز باسابقه هنک کنگی با فیلم جدیدش “تعقیب سراسری” به ژانر تریلر جنایی که کارش را با آن شروع کرد، بازگشته است. او اولین بار در ۱۹۸۹ با فیلم “قاتل” مورد توجه قرار گرفت. “تعقیب سراسری” بازسازی فیلمی ژاپنی تولید ۱۹۷۶ درباره مردی چینی است که با پرونده‌سازی به ارتکاب جنایت در ژاپن متهم می‌شود و مورد تعقیب مقامات و یک گروه آدمکش اسرارآمیز قرار می‌گیرد. وو یکی از چهره‌های محبوب لیدو است و در ۲۰۱۰ جایزه شیر طلای یک عمر دستاورد جشنواره را دریافت کرد.

فیلم تاریخی “زاما” از روی رمانی نوشته آنتونیو دی بندتو که ۱۹۵۶ منتشر شد، ساخته شده است و داستانش در قرن هجدهم روی می‌دهد. داستان درباره دن دیگو د زاما افسر پادشاهی اسپانیاست که در بحبوحه جنبش استقلال در منطقه در آب‌های راکد آرژانتین حضور دارد. این فیلم ماه مه پیش برای نمایش در جشنواره کن آماده بود، اما در جشنواره حضور نداشت، شاید به این خاطر که پدرو آلمودوار رئیس داوران بخش مسابقه جشنواره کن امسال یکی از تهیه‌کنندگان فیلم است. مارتل سال ۲۰۰۸ با فیلم “زن بی‌سر” در کن حضور داشت.

ماتیاس خونارتس (“ارواح ما در شب”) و ادل اگزارکوپولوس (“آبی گرم‌ترین رنگ است”) در درام-رمانس نئونوآر “مسابقه‌دهنده و زندانی سابقه‌دار” سومین فیلم بلند داستانی روشکام بازی می‌کنند. این فیلم یک داستان عاشقانه تراژیک بین گانگستری به نام ژینو و بندیکت، یک راننده بی‌باک و ثروتمند مسابقات اتوموبیل‌رانی را در پس‌زمینه فعالیت‌های یک گروه خلافکار خشن در بروکسل به تصویر می‌کشد. “مسابقه‌دهنده و زندانی سابقه‌دار” نماینده بلژیک در بخش فیلم خارجی‌زبان نودمین دوره جوایز اسکار هم هست.  “Bullhead” اولین فیلم بلند داستانی روشکام در ۲۰۱۲ نامزد اسکار بهترین فیلم خارجی‌زبان شد.

فهرست فیلم‌های بخش خارج از مسابقه

رویدادهای ویژه:

“Casa D’Altri”، جانی آمیلو (ایتالیا)

“تریلر مایکل جکسون سه‌بعدی” (Michael Jackson’s Thriller 3D)، جان لندیس (آمریکا)

“ساخت تریلر مایکل جکسون” (Making of Michael Jackson’s Thriller)، جری کریمر (آمریکا)

“نظم چیزها” (The Order of Things)، آندرا سگره

داستانی

“ارواح ما در شب” (Our Souls at Night)، ریتش باترا (آمریکا)

“Il Signor Rotopeter”، آنتونیتا لیلو (ایتالیا)

“ویکتوریا و عبدل” (Victoria and Abdul)، استفن فریرز (بریتانیا)

“La Melodie”، رشید حامی (فرانسه)

“Outrage Coda”، تاکشی کیتانو (ژاپن) – فیلم اختتامیه

رقابت 21 فیلم برای دریافت جایزه شیر طلا

“پابلو دوست‌داشتنی” (Loving Pablo)، فرناندو لئون دی آرانوا (اسپانیا/بلغارستان)

“زاما” (Zama)، لوکرسیا مارتل (آرژانتین/برزیل)

“تجربه تلخ” (Wormwood)، ارول موریس (آمریکا)

“Diva! “، فرانسسکو پاتیرنو (ایتالیا)

“مسابقه‌دهنده و زندانی سابقه‌دار” (Racer and the Jailbird / La Fidele)، میخائیل روشکام (بلژیک/فرانسه/هلند)

“زندگی شخصی یک زن امروزی” (The Private Life of a Modern Woman)، جیمز توباک (آمریکا)

“Brawl in Cell Block 99″، کریگ زاهلر (آمریکا)

“تعقیب سراسری” (Manhunt)، جان وو (هنگ کنگ/چین)

غیرداستانی

“کوبا و فیلمبردار” (Cuba And The Cameraman)، جان آلبرت (آمریکا)

“نسل من” (My Generation)، دیوید بتی (بریتانیا)

“پیاتزا ویتوریو” (Piazza Vittorio)، ابل فرارا (ایتالیا)

“شیطان و پدر آمورث” (The Devil and Father Amorth)، ویلیام فریدکین (آمریکا)

“اینجا کنگوست” (This Is Congo)، دانیل مک‌کیب (کنگو)

“ریوچی ساکاموتو: کدا” (Ryuichi Sakamoto: Coda)، استفن نومورا شیبل (آمریکا/ژاپن)

“جیم و اندی: زندگی پس از مرگ. داستان جیم کری، اندی کافمن و تونی کلیفتن” (Jim & Andy: The Great Beyond. The Story of Jim Carrey, Andy Kaufman, and Tony Clifton)، کریس اسمیت (آمریکا)

“زمستان شاد” (Happy Winter)، جووانی توتارو (ایتالیا)

رقابت دو فیلم ایرانی در بخش افق‌ها با داوری رخشان بنی‌اعتماد

“بدون تاریخ، بدون امضا” به کارگردانی وحید جلیلوند و تهیه‌کنندگی علی جلیلوند یکی از ۲۰ فیلم‌ بخش افق‌های این دوره جشنواره ونیز است. این فیلم با بازی امیر آقایی، هدیه تهرانی و نوید محمدزاده درباره کاوه نریمان یکی از پزشکان پزشکی قانونی است که در محل کارش با جسدی مواجه می‌شود که وی را پیش از این می‌شناخته است و حالا برای تشخیص علت مرگ او دچار مشکلاتی می‌شود.

رقابت 21 فیلم برای دریافت جایزه شیر طلا

برادران جلیلوند دو سال پیش نیز با فیلم “چهارشنبه ۱۹ اردیبهشت” در بخش افق‌های جشنواره ونیز رقابت کردند.

“ناپدید شدن” به کارگردانی علی عسگری دیگر نماینده ایران در بخش افق‌هاست. داستان اولین فیلم بلند سینمایی عسگری در یک شب سرد زمستانی در تهران روی می‌دهد و درباره دو زوج جوان است که با یک مشکل بزرگ روبرو می‌شوند و تنها چند ساعت برای حل این مشکل وقت دارند. صدف عسگری، امیررضا رنجبران، نفیسه زارع، محمد حیدری و بازیگران فیلم “ناپدید شدن” هستند که در سکوت خبری ساخته شده است.

عسگری پیش از این با فیلم کوتاه “بچه” در بخش مسابقه فیلم‌های کوتاه جشنواره ونیز حضور داشته است. او همچنین سابقه دو بار حضور در بخش مسابقه فیلم‌های کوتاه جشنواره کن با فیلم‌های “بیشتر از دو ساعت” و “سکوت” و حضور در جشنواره‌های ونیز و ساندنس را دارد.

رقابت 21 فیلم برای دریافت جایزه شیر طلا

رخشان بنی اعتماد کارگردان و فیلمنامه نویس ایرانی یکی از داوران بخش مسابقه افق‌های این دوره جشنواره است. جانی آمیلو کارگردان ایتالیایی ریاست داوران این بخش را به عهده دارد. امی کانان مان کارگردان آمریکایی، مارک کازینز کارگردان و فیلمنامه نویس ایرلندی-اسکاتلندی، آندره دوپرا فیلمنامه‌نویس و آرشیتکت آرژانتینی، فین تروش کارگردان و فیلمنامه‌نویس بلژیکی و ربکا زلوتوسکی فیلمنامه‌نویس و کارگردان فرانسوی فهرست داوران بخش افق‌های جشنواره ونیز ۲۰۱۷ را کامل می‌کنند.

داوران این بخش برندگان جوایز بهترین فیلم، بهترین کارگردان، جایزه ویژه هیئت داوران، بهترین بازیگر مرد، بهترین بازیگر زن، جایزه بهترین فیلمنامه و بهترین فیلم‌ کوتاه را انتخاب می‌کنند.

فیلم ایتالیایی “نیکو، ۱۹۸۸” به کارگردانی سوزانا نیچارلی فیلم افتتاحیه بخش افق‌های ونیز است. این فیلم درباره خواننده زن محبوبی است که یکی از منابع الهام اندی وارهول بود و با گروه راک ولوت آندرگراند می‌خواند.

فهرست فیلم‌های بخش افق‌ها

“Les Bienheureux”، سوفیا جاما (فرانسه/بلژیک)

“Caniba”، لوسین کاستینگ-تیلور و ورنا پاراول (فرانسه)

“The Cousin”، زاهی گراد (اسرائیل)

“ناپدید شدن” (Disappearance)، علی عسگری (ایران/قطر)

“Espèces Menacées”، ژیل بوردو (فرانسه/بلژیک)

“Gatta Cenerentola”، آلساندرو راک، ایوان کاپیلو، مارینو گوارنیری و داریو سانسونه (ایتالیا)

“نامرئی” (Invisible)، پابلو جرجلی (آرژانتین/برزیل/اوروگوئه/آلمان)

“Krieg”، ریک اوسترمان و باربارا اوئر (آلمان)

“Los Versos Del Olvido”، علیرضا خاتمی (فرانسه/آلمان/هلند/شیلی)

“ماروین” (Marvin)، آن فونتن (فرانسه)

“نیکو، ۱۹۸۸” (Nico, 1988)، سوزانا نیچارلی (ایتالیا/بلژیک)

“شبی که شنا کردم” (The Night I Swam)، دامین مانیول و ایگاراشی کوهی (فرانسه/ژاپن)

“بدون تاریخ، بدون امضا” (No Date, No Signature)، وحید جلیلوند (ایران)

“تجاوز رسی تیلور” (The Rape of Recy Taylor)، نانسی بیرسکی (آمریکا)

“شاهد” (The Testament)، آمیخای گرینبرگ (اسرائیل/اتریش)

“مردم هرزه زشت ” (Ugly Nasty People)، کوزیمو گومز (ایتالیا/فرانسه)

“زیر درخت” (Under The Tree)، هافستین گونار زیگوردسون (ایسلند/دانمارک/لهستان/آلمان)

” La Vita In Commune”، ادواردو وینسپیر (ایتالیا)

“غرب سانشاین” (West of Sunshine)، جیسن رافتوپولوس (استرالیا)

“Reparer les vivants”، کاتل کیلور (فرانسه/بلژیک)

شیر طلای جشنواره برای دو بازیگر کهنه‌کار

جین فاندا و رابرت ردفورد امسال در جشنواره فیلم ونیز جایزه شیر طلای یک عمر دستاورد را دریافت می‌کنند. در همین حال فیلم “ارواح ما در شب” با بازی این دو که تولید شرکت نت‌فلیکس است، اولین بار در دنیا در بخش خارج از مسابقه جشنواره نمایش داده می‌شود.

رقابت 21 فیلم برای دریافت جایزه شیر طلا

“ارواح ما در شب” به کارگردانی ریتش باترا روز یکم سپتامبر (۱۰ شهریور) در پلاتزو دل سینما روی پرده می‌رود. پیش از آن مراسم اعطای جایزه به دو چهره نمادین آمریکایی برگزار می‌شود.

“ارواح ما در شب” به تهیه‌کنندگی شرکت وایلدوود اینترپرایزز متعلق به ردفورد، اولین همکاری مشترک ردفورد و فاندا بعد از “سوارکار الکتریکی” (۱۹۷۹) (عکس مطلب) است. آن‌ها پیش از آن در فیلم “پابرهنه در پارک” (۱۹۶۷) هم مقابل هم ایفای نقش کردند.

“ارواح ما در شب” از روی رمانی نوشته کنت هاروف ساخته شده است. داستان در کلرادو روی می‌دهد و از دیدار غیرمنتظره ادی مور (فاندا) با یکی از همسایه‌ها به نام لوییس واترز (ردفورد) شروع می‌شود. همسر ادی سال‌ها پیش مرده است، همین‌طور همسر لوییس، اما با این که آن‌ها سال‌هاست در شهری کوچک در یک محله زندگی می‌کنند، اما تا پیش از این کمتر با هم در تماس بودند.

ردفورد ۸۰ ساله در ۱۹۸۱ برای فیلم “مردم عادی” اولین تجربه کارگردانی خود برنده اسکار بهترین کارگردانی شد و سال ۲۰۰۲ یک جایزه افتخاری اسکار را دریافت کرد. “بوچ کسیدی و ساندنس کید”، “همه مردان رئیس جمهور” و “طبیعی” از دیگر فیلم‌های ردفورد در مقام بازیگر است.

رقابت 21 فیلم برای دریافت جایزه شیر طلا

فاندا تاکنون هفت بار نامزد دریافت جایزه اسکار بوده و دو بار برای فیلم‌های “کلوت” (۱۹۷۱) و “بازگشت به خانه” (۱۹۷۸) برنده اسکار بهترین بازیگر زن شده است.

دیگر داوران جشنواره

بنوا ژاکو کارگردان و فیلمنامه‌نویس فرانسوی رئیس داوران جایزه لوییجی دی لورنتیس بهترین فیلم اول – شیر آینده – است. جف اندرو نویسنده، استاد دانشگاه، مصاحبه‌کننده و برنامه‌ریز بریتانیایی، آلبرت لی تهیه‌کننده هنگ کنگی، گرتا اسکارانو بازیگر ایتالیایی و یورگوس زویس کارگردان یونانی دیگر داوران این جایزه هستند.

جان لندیس کارگردان آمریکایی نیز ریاست داوران بخش واقعیت مجازی ونیز را به عهده دارد. سلین سیاما فیلمنامه‌نویس و کارگردان فرانسوی و ریکی تونیاتزی بازیگر و کارگردان ایتالیایی همکاران لندیس در این بخش هستند که برندگان جوایز بهترین فیلم واقعیت مجازی، جایزه بزرگ داوران واقعیت مجازی و جایزه بهترین خلاقیت در واقعیت مجازی را انتخاب می‌کنند.

جوزپه پیچونی کارگردان ایتالیایی هم رئیس هیئت داورانی متشکل از دانشجویان تاریخ سینماست که برندگان جوایز بهترین فیلم ترمیم‌شده و بهترین مستند درباره سینما را انتخاب می‌کنند.

هفتاد و چهارمین دوره جشنواره فیلم ونیز ۳۰ اوت تا ۹ سپتامبر (۸ تا ۱۸ شهریور) برگزار می‌شود.


منبع: برترینها

معرفی آثار خارجی جشنواره فیلم سبز

آثار خارجی راه یافته به بخش سینمایی جشنواره بین المللی فیلم سبزاعلام شد.

به گزارش روابط عمومی ششمین جشنواره بین المللی فیلم سبز، فیلم های خارجی راه یافته در بخش های انیمیشن، تجربی، مستند کوتاه، مستند بلند، و داستانی کوتاه به شرح زیر اعلام شد:

***انیمیشن

فرزند انفجار جمعیت ساخته مایا لیندسترم از سوئد
آکواریوم ساخته دیگو ال. یانیز گوزمان از آرژانتین
عسل آبی ساخته دافنه دوروشه، فنی لوتلیه از فرانسه
آبی اقیانوس ساخته پاسکال شووو از فرانسه
سینمای بیرون ساخته فیلیپو ریوتی، تاتیانا پولیکتووا از روسیه
مردان سپاه ساخته ایوان وولیانسکی از اوکراین
ریزگرد- چهارنعل بی مهار ساخته دانیل بار از آلمان
غلاف تمام نفتی ساخته  هرمس مانجالاردو از ونزوئلا
فرصت طلایی ساخته گوکالپ گونن از ترکیه
من + او ساخته جوزف آکسفورد از آمریکا
ناگزیر ساخته کارولینا داویلا از ونزوئلا
محدوده رفت و آمد ممنوع ساخته آتلیه کولکتیف از بلژیک
اختاپوس ساخته سرگی واویلوف از روسیه
گاه به گاه ساخته گوشا لوشادکین از روسیه
 جنگل جنوبی ساخته ونرویی هوانگ از ژاپن
 اسوال و بارد ساخته دانیل دی دومینیکو، جاکومو آنیتی، ماکوفالاتی، جانلوکالوپرستی از ایتالیا
حرف شیرین ساخته استبان آزوئلا از مکزیک
شکاف ساخته اورسولا ون دن هویول از هلند
‌شما قوی‌ترین نیستید ساخته امیلو یبرا از اسپانیا

***تجربی

یک روز بی‌نقص ساخته اوگوژان کایا از ترکیه
آرابیدوپسیس تالیانا ساخته توما پیو، نیکلاس دل روز از آمریکا
به درون آبی ساخته اکروید و هاروی از انگلستان

***مستند بلند

اقتصاد طبیعت ساخته ساندرین فدل، دنی دلستراک از فرانسه
تابش بر زمین ساخته جو لانکرین از اتریش
رشد منفی، از افسانه فراوانی تا ساده‌گرایی داوطلبانه ساخته لوییز و مانوئل پیکازو کازاریگو از اسپانیا
تعادل شکننده ساخته گیرمو گارسیا لوپز از اسپانیا
آواز غروب ساخته نیکا ساراوانیا، آلساندرو دمیلیا از ایتالیا
گلهای آینده ساخته واری والت از فرانسه
تعاونی غذا ساخته تام بوث از فرانسه
تکامل غذا ساخته اسکات همیلتون کندی از آمریکا
فوکوشیما : صداهای خاموش ساخته چیهو ساتو و لوکاس ریو از فرانسه
حیات در آتش ساخته مانوئل اچ. مارتین از فرانسه
صحرای مایع ساخته آلبا آزائولا و دانیل کاراسکو از اسپانیا
لانگیربین :  یک شهر دوقطبی ساخته مانوئل دیلر از فرانسه
اقیانوسها راز پلاستیک ناپیدا ساخته ونسان پرازیو از فرانسه
چین پلاستیکی ساخته ژیولیانگ وانگ از چین
آبــی‌رود ساخته دیوید مک ایلیوراید و راجر ویلیامز از کانادا
روح فیل ساخته درک جوبرت از اتریش
آخرین ببرهای سوماترا ساخته هارون رحمان از مالزی

***مستند کوتاه

ماموران ساخته کارولینا کورال از مکزیک
کپنهاگ یک شهر شناور ساخته میشله دی ساله از ایتالیا
سایکالاجیک ساخته امیلیا استالهامار، السا لودین، ورونیکا پالسون از سوئد
بچه‌های زمین ساخته دیگو سارمینتو از پرو
 انرٍژی آینده ساخته ژان فیلیپ کامبورد/پاسکال موره از فرانسه
هم افزایی ساخته کارسو نالبانت اوغلو از آمریکا
ریزجهان دریک بالکن ساخته لینا کرسپو/گابریل اسکوبار از کلمبیا
طبیعت= آینده! یک نور طبیعی ساخته ژان فیلیپ کامبورد/پاسکال موره از فرانسه
پانگولین ساخته کتی شولر و نیک روژاتسکی از آمریکا
رویای سوفیا ساخته دیگو سارمینتو از پرو
 هنر پرواز ساخته یان وان آیکن از هلند
مزرعه‌ای بربام جهان ساخته جووانی  اورتولانی از ایتالیا
اتاق نشیمن سبز ساخته کریستوفر ستوکله از آلمان
هزینه انسانی سموم کشاورزی ساخته پابلو پیووانو از آرژانتین
جزیره خورشید سیاه ساخته آندره آرنا از ایتالیا
 تهدید شده ساخته جولیا ماریانو از برزیل

***داستانی کوتاه

آنتولینا ساخته میگل آگرو از پاراگوئه
آپارا – پسری که می‌آید و می‌رود ساخته ریکاردو ریس از پرتقال
حواس ساخته خوزه وگا، خوانما لیسراس از اسپانیا
تارزان ساخته ژان- باتیست نیکولا از فرانسه
غواص ساخته استبان آرانخویز از مکزیک

ششمین جشنواره بین المللی فیلم سبز  بزرگترین رویداد محیط زیستی ایران به دبیری فرهاد توحیدی ۱۸ تا ۲۴ شهریورماه در تهران و همزمان در سراسر کشور برگزارمی شود.


منبع: عصرایران

تکذیب اجرای استنداپ کمدی مهران مدیری در کانادا

حضور مهران مدیری و سیامک انصاری در کانادا برای اجرای استنداپ کمدی تکذیب شد.

«وفا ملک زاده» مدیر روابط عمومی برنامه های مهران مدیری در گفت وگو با فارس گفت: برنامه استند آپ کمدی مهران مدیری و سیامک انصاری در کانادا را تکذیب میکنم و اصلا چنین توافقی صورت نگرفته که خبر آن رسانه ای شود.

وی افزود: تنها برنامه ریزی برای اکران فیلم «ساعت پنج عصر» در کانادا و سایر کشورها با حضور عوامل در حال انجام است،اما هیچ تصمیمی مبنی بر اجرای استند آپ کمدی مهران مدیری و سیامک انصاری در میان نبوده است.

به گزارش فارس، برخی رسانه ها با انتشار اخباری از اجرای استنداپ کمدی توسط مهران مدیری و سیامک انصاری در کانادا خبر داده بودند.


منبع: عصرایران

خاطرات مدیری از دوره جنگ و ممنوع‌الکاری

 شامگاه دوشنبه ۶ شهریور ماه مهران مدیری مهمان برنامه زنده ستاره سینما با اجرای کیوان کثیریان و همراهی امیر پوریا بود. این برنامه که به صورت زنده و با حضور تماشاگران در پردیس سینمایی کوروش و پیش از اکران فیلم سینمایی «ساعت ۵ عصر» اجرا شد مدیری پاسخگوی سوالات مجریان برنامه بود.
 



این کارگردان سینما و تلویزیون در ابتدای صحبت‌هایش به شروع فعالیت حرفه‌ای‌اش از تئاتر اشاره کرد و گفت: «من پیش از ورودم به تلویزیون هم در تداتر و هم رادیو فعالیت می‌کردم. آن زمان یک متن از برشت را برای اجرا ارائه کردم که با مشکلاتی مواجه شد و من را به چپ بودن متهم کردند تا جاییکه حراست تالار وحدت آمد و من را بردند و کتک زدند. آن موقع اوائل انقلاب بود و هیچ کس سر جای خودش نبود و این اتفاق‌ها می‌افتاد.»

 مهران مدیرى در این گفتگوی زنده به حضورش در جبهه جنگ نیز اشاره کرد و در پاسخ به سوال کیوان کثیریان درباره حضورش در جبهه توضیح داد: «از سال ۶۶ تا ۶۸ یعنی تا پایان جنگ در جبهه بودم و در عملیات مرصاد و حلبچه هم حضور داشتم. در جبهه هم هر کارى از دستم بر مى‌آمد انجام می‌دادم و چند ماه قبل‌تر یعنی حدود سال‌های ۶۵ هم در جبهه براى رزمنده ها در سنگرها نمایش بازی می‌کردیم. از راه دور به دشمن سنگ هم می‌زدیم، آرپیجی هم می‌زدم و مدتی هم راننده آمبولانس بودم.

او در ادامه و بعد از صحبت‌هایش درباره دوارن ممنوع‌الکاری خودش و گروه «ساعت خوش» بعد از پخش این مجموعه توضیح داد: بعد از «ساعت خوش» من و همه بچه‌ها حتی عوامل فنی ممنوع‌الکار شدیم، تاجاییکه حتی من را به تئاتر شهر هم راه نمی‌دادند. آن موقع من قرار بود در فیلم سینمایی «ضیافت» مسعود کیمیایی بازی کنم، گریم شدم و مقابل دوربین هم رفتم اما از ارشاد آمدند و گفتند اصلا چرا مدیری را سر کار راه دادید! من قرار بود در این فیلم نقشی که فریبرز عرب‌نیا بازی کرد را بازی کنم.»


منبع: بهارنیوز

رکوردشکنی تازه «بازی تاج و تخت»

شبکه اچ‌بی‌او دوشنبه ۶ شهریور اعلام کرد که با در نظر گرفتن مخاطبان سریال در نرم‌افزار و سرویس استریم این شبکه، تعداد تماشاگران قسمت پایانی فصل هفتم به ۱۶ میلیون و یکصد هزار نفر رسیده است.«بازی تاج و تخت»‌ مدت زمانی است که عنوان محبوب‌ترین سریال تلویزیونی را در اختیار دارد و در این فصل باز هم رکورد تعداد تماشاگران را افزایش داد.
 



تعداد تماشاگران قسمت پایانی فصل هفتم که یکشنبه ۵ شهریور پخش شد، نسبت به میزان تماشاگران قسمت پایانی فصل ششم رشد ۳۶ درصدی داشت و از تعداد تماشاگران قسمت اول فصل هفتم نیز ۱۹ درصد بیشتر بود. قسمت اول فصل هفتم ۱۰ میلیون و ۱۰۰ هزار بیننده تلویزیونی داشت.البته همانند همیشه بسیاری از هواداران سریال در روز انتشار به تماشای آن نمی‌نشینند، به همین دلیل به مرور تعداد تماشاگران قسمت هفتم نیز بیشتر از این خواهد شد. چنانچه میانگین تماشاگران هر قسمت از فصل هفتم سریال بیش از ۳۰ میلیون نفر است که تقریبا ۸ میلیون نفر بیش‌تر از میانگین تماشاگران فصل ششم سریال است.

به نظر می‌رسد که جنجال‌های ناشی از هک شدن سرورهای شبکه اچ‌بی‌او و البته انتشار خبری درباره ساخت سریالی درباره طرفداران برده‌داری در آمریکا بر خلاف انتظار به گونه‌ای باعث رونق بیشتر بازار محصولات این شبکه شده است.در این میان خبر بد برای هواداران «بازی تاج و تخت» این است که فصل آخر سریال تا حداقل تا سال ۲۰۱۹ به دست مخاطبان نمی‌رسد.شبکه اچ‌بی‌او در حال حاضر مشغول آماده سازی مقدمات ساخت سریالی است که داستان آن پیش از رویدادهای «بازی تاج و تخت» شکل می‌گیرد.


منبع: بهارنیوز

«رولینگ» ملکه ویکتوریا را شکست داد

«استرایک» نام سریال کارآگاهی جدیدی است که بر اساس رمان‌های کارآگاهی «جی.کی. رولینگ» ـ نویسنده هفت‌گانه «هری پاتر» ـ ساخته شده است. این اثر در قدم‌های اول، از سریال تاریخی «ملکه ویکتوریا» پیشی گرفته است.
 

 


گزارشات آماری یکشنبه شب تلویزیون انگلیس نشان می‌دهد تعداد بیننده‌های اولین قسمت «استرایک» از مخاطبان سریال «ویکتوریا» دو میلیون نفر بیشتر بوده است. این سریال اقتباسی که از شبکه «بی.بی.سی ۱» به روی آنتن می‌رود، به طور میانگین پنج میلیون و ۵۰۰ هزار نفر مخاطب را به خود جذب کرد و در دقایقی تعداد بینندگانش را تا شش میلیون و ۲۰۰ هزار نفر هم بالا برد. اما در همان شب میانگین تعداد بینندگان سریال «ویکتوریا» سه میلیون و ۹۰۰ هزار نفر بودند که در نقطه اوج سریال به چهار میلیون و ۲۰۰ هزار نفر افزایش پیدا کردند.در کل درصد تماشاگران سریال جدید «رولینگ»، ۲۸.۶ بوده است، در حالی که این رقم در مورد سریال «ویکتوریا» ۲۱ درصد محاسبه شده است.

«استرایک» سریالی کارآگاهی براساس مجموعه رمان بزرگسال «رولینگ» است که با نام مستعار «رابرت گالبریث» روانه بازار کرده است. در سریالی که براساس این رمان‌ها ساخته شده «تام برک» ـ بازیگر سریال اقتباسی «جنگ و صلح» ـ نقش «کورمورن استرایک» کارآگاهی خصوصی را بازی می‌کند.
 


«رولینگ» بعد از تمام شدن هفت‌گانه «هری پاتر» دست به نوشتن مجوعه رمانی برای بزرگسالان زد، اما آن‌ها را با نام مستعار «رابرت گالبریث» نویسنده‌ای خیالی روانه بازار کرد. زمانی که مشخص شد نویسنده این آثار کیست، حواشی بسیاری به پا شد.فاش شدن راز «رولینگ» پس از انتشار «نوای فاخته»، فروش این کتاب را به طرز چشم‌گیری افزایش داد تا جایی که اثر «رولینگ» در صدر جدول پرفروش‌ترین کتاب‌های ادبیات داستانی انگلیس قرار گرفت .«آوای فاخته»، «کرم ابریشم» و «ردپای شیطان» از جمله رمان‌های کارآگاهی «رولینگ» هستند که حول محور ماجراهای جنایی «استرایک» نوشته شده و در این سریال دیده می‌شوند.

نکته جالب این که «آوای فاخته» به قلم نویسنده‌ گمنامی چون «رابرت گالبریث» به چندین ناشر عرضه شد و هیچ‌یک حاضر به چاپ آن نشدند، اما اکنون فروش آن تا جایی رشد کرده که نام این رمان در بالاترین رتبه‌ وب‌سایت «آمازون» قرار گرفته است. به گفته‌ ناشر «آوای فاخته»،‌ در عرض سه هفته اول انتشار این کتاب فروش آن تنها ۱۵۰۰ جلد بود، اما پس از افشای هویت اصلی نویسنده‌اش این رقم به ۱۸ هزار نسخه رسید.این رمان‌نویس ثروتمند و مشهور انگلیسی در مصاحبه‌ای اظهار کرد: کتاب‌هایی که با نام «گالبریث» منتشر می‌شوند، در بیش از هفت جلد خواهند شد. این مجموعه کاملا باز است. واقعا نوشتن این کتاب‌ها را دوست دارم، بنابراین نمی‌دانم نقطه پایان آن در ذهنم کجاست.

اخیرا درآمد «رولینگ» طی سال گذشته ۹۵ میلیون دلار تخمین زده شده و او را به پردرآمدترین نویسنده جهان بدل کرد. این به معنای کسب ۱۸۰ دلار در هر دقیقه است که «رولینگ» بخشی از آن را به انتشار نمایشنامه «هری پاتر و فرزند نفرین‌شده» مدیون است. این کتاب که به هشتمین جلد مجموعه «هری پاتر» مشهور شده، طی سه روز نخست انتشار در انگلیس، ۶۸۰ هزار جلد فروش داشت و لقب سریع‌ترین در فروش را از آخرین جلد رمان‌های «هری پاتر» ربود و به خود اختصاص داد.بخش دیگری از افزایش ثروت این نویسنده انگلیسی، به انتشار رمان «هیولاهای خارق‌العاده و زیستگاه آن‌ها» که اقتباس سینمایی آن هم ساخته شده، و به چاپ رسیدن نسخه تصویری هفت‌گانه «هری پاتر» برمی‌گردد


منبع: بهارنیوز

مالاریای درمان‌ناپذیر سانسور

مرجان یگانه پرست
روزنامه بهار
ممیزی‌ها، افت دیده‌شدن فیلم‌ها هستند. ممیزی‌هایی که در هر دوره و زمان تغییر می‌کنند، برخی مسائل البته ثابت الممنوعه هستند و برخی اما امروز مشکلی ندارند و فردا روزی ممیزی خورند. ممیزی هایی که اغلب ناشی از سلایق مدیران مختلف هستند و با تغییر آنها، ممیزی‌ها هم شل می‌شوند و چه بسا از بین می‌روند. از موارد ممنوعه تا اشاره به مسئله‌ای خاص اجتماعی یا سیاسی می‌توانند از ممیزی‌ها و ممنوعیاتی باشند که فیلم‌ها را تحت تاثیر قرار می‌دهند اما بعضی مواقع اتفاقاتی سوای از فیلم و در حاشیه آن، عامل ممیزی شدن فیلم و بروز مشکلاتی می‌شود. در این سال‌ها از این دست اتفاقات کم نبوده‌اند، اتفاقاتی که برای یک فیلم حاشیه ساز شده اند، حواشی که گاه باعث رونق فروش شده‌اند یا چالشی بزرگ در فروش و بدتر از این ها، مانعی برای اکران.
***
ممیزی جدید این سال ها: چهره‌های حاشیه ساز
یکی از مولفه هایی که در سال‌های اخیر جزو ممیزی‌های فیلم‌ها شده‌اند، چهره‌هایی بوده‌اند که دچار حاشیه‌هایی شده‌اند و حاشیه‌های زندگی آنها، مسئله‌ساز فیلم‌ها و آثاری شده‌اند که در آنها حضور داشته‌اند و این حاشیه‌ها البته اغلب شامل بازیگران بوده است تا دیگر عوامل. چهره‌هایی که اکران فیلمی یا فروش آن را با مشکل مواجه کرده‌اند. از این جمله می‌توان به سه مورد اصلی در دهه‌های اخیر اشاره کرد: فیلم «مالاریا»، «درباره الی» و «سنتوری». هر سه این فیلم‌ها، فیلم‌هایی شاخص با داستانی درگیر کننده و البته متفاوت در روایت هستند که به دلیل حضور یک چهره با مسئله روبه‌رو شده‌اند و این مسئله اخیرا فیلم «مالاریا» را که هنوز کران نشده، متاثر کرده است.

آزاده نامداری، حاشیه ساز فیلم «مالاریا»:  
فیلم «مالاریا» آخرین ساخته پرویز شهبازی است که هنوز اکران نشده و در صف اکران پاییز امسال قرار دارد. این فیلم با موضوعی جنجالی و با ساختاری جنجالی‌تر، از سوژه‌های جنجال‌برانگیز جشنواره سی و پنجم بود. در این فیلم، آزاده نامداری به همراه ساعد سهیلی، ساغر قناعت، آذرخش فراهانی بازیگران این فیلم را تشکیل می‌دهند و همان طور که در روزهای جشنواره، نامداری حاشیه این فیلم شده بود، احتمال اینکه حاشیه جدید این مجری – بازیگر برای این فیلم حاشیه‌سازی کند، کم نیست. حضور نامداری در سال‌های فعالیتش در عرصه رسانه با حواشی بسیار همراه بوده است. شکستن پایه صندلی مهمان در برنامه زنده «+ ما» و خبرساز شدن برنامه، ازدواجش با فرزاد حسنی و عاشقانه هایشان روی آنتن تلویزیون، انتشار عکس پر‌حاشیه چشم کبود و جدایی جنجالی و واکنش‌های ادامه دار بعد از آن از جمله خبرسازترین حواشی این مجری شناخته شده بود. اما مهمترین ویژگی این مجری خوش چهره، سبک خاصش در استفاده از چادر بود که به عنوان نمادی از چهره مطلوب به جامعه معرفی می‌شد. حضور او به عنوان دختری با کاراکتری خوب و چادری در این فیلم در طی روزهای جشنواره، حاشیه‌ساز شده بود اما این حاشیه و حتی موضوع جنجالی فیلم که مشکلات گروه‌های فعال موسیقی خیابانی و روابط دختر و پسری خارج از قاعده‌ای را مطرح می‌کند، دیگر نقطه مشترک مسئله ساز آن نیست. آنچه ممکن است این فیلم را تحت‌الشعاع قرار دهد، همان حاشیه پر سرو صدایی است که دوباره نامداری را در راس خبرها قرار داد. همان تصویر بدون چادر و حجاب نامداری در کنار خانواده اش در پارکی از سوئیس. هر چند این چهره در اظهارات اخیرش درباره این اتفاق توضیحاتی داده و حتی از مردم درخواست عفو و گذشت کرده است اما معلوم نیست حاشیه اخیر زندگی شخصی او گریبانگیر آخرین اثر شهبازی هم می‌شود یا نه! فیلمی که هم موضوع و روایتی جنجالی دارد و هم چهره ای حاشیه ساز.

گلشیفته فراهانی، حاشیه ساز «درباره الی»:
«درباره الی»، یکی از بهترین فیلم‌های اصغر فرهادی با روایتی درگیرکننده است که هم بازیگرانی جدید به سینما معرفی کرد مثل پیمان معادی و صابر ابر و هم چهره‌ای توانمند و دوباره از بازیگران پیشین نمایش داد مثل بازآفرینی شهاب حسینی و مانی حقیقی. این فیلم هم ساختار و هم داستان پیچیده‌ای دارد و اثرگذاری اش روی مخاطبان به گونه‌ای بود که با وجود صحنه‌های تلخ در انتهای فیلم، یکی از محبوب‌ترین فیلم‌های سال‌های اخیر شناخته شده است. فیلمی که تخته پرتاب و صعود اصغر فرهادی به جهان شد و عاملی اساسی برای معرفی توانمندهای سینمای ایران. در حالی که انتظار می‌رفت این فیلم با وجود داستانی بی نهایت تاثیرگذار، بازی‌ها و کارگردانی روان و مبتنی بر واقعیت‌های اجتماعی، فیلمی موفق در اکران باشد اما این فیلم به دلیل حواشی یکی از چهره‌های اصلی، به پرتگاه رفت. هر چند این فیلم در نهایت اکران شد اما از این ناحیه ضربه خورد و فیلمی که می‌توانست یکی از مهمترین و حتی پرفروش‌ترین آثار سینمای ایران قلمداد شود، مجبور به عبور چراغ خاموش در خیل اعتراضات و هجمه‌های مختلف شد. زمانی که این فیلم به اکران نزدیک شد، خبر بازی گلشیفته فراهانی در فیلم سینمایی «مجموعه دروغ‌ها» ساخته ریدلی اسکات که در سکوت خبری رخ داده بود، به جنجالی جدی تبدیل شد. همین حاشیه فیلم «درباره الی» را که در چارچوب کاملاً‌ قانونمند سینمای ایران تولید شده بود، به دلیل شرایطی که برای فراهانی به وجود آمد در تعلیق قرار داد. این فیلم که پیش از آغاز بیست و هفتمین جشنواره فیلم فجر به دلیل بازی گلشیفته فراهانی در آن توسط مقامات وزارت ارشاد از جشنواره کنار گذاشته شده بود سرانجام پس از رایزنی نهادهای غیردولتی سینما و برخی داوران جشنواره به این فستیوال راه یافت و جایزه بهترین کارگردانی و سیمرغ بلورین تماشاگران را به دست آورد. «درباره الی» درست یک روز پیش از آغاز اکران‌های نوروزی از لیست پنج فیلم کنار گذاشته شد و در آن سال چهار فیلم «اخراجی های٢» به کارگردانی مسعود ده نمکی، «وقتی همه خوابیم» ساخته بهرام بیضایی، «سوپر استار» ساخته تهمینه میلانی و «بیست» ساخته عبدالرضا کاهانی روانه پرده سینما شدند. بعدتر که «درباره الی» در جشنواره فیلم برلین و بردن خرس نقره‌ای بهترین کارگردان موفق شد،  از حواشی کمی فاصله گرفت. این در حالی بود که برخی مسئولان سینمایی اظهار داشتند که بازگشت فراهانی بلامانع است و این فرآیند در نهایت منجر به خروج فراهانی از کشور و سینمای ایران شد. حواشی زندگی کاری این بازیگر مطرح دهه ۸۰ از درخشش این فیلم در روزهای اکران خود کاست، هر چند این فیلم معرف کارگردانی توانمند از ایران به جهانیان شد و او توانست در سال‌های بعد به ساخت «جدایی نادر از سیمین» جایزه‌های جهانی را نصیب سینمای ایران کند اما با نگاهی به گذشته و فیلم «درباره الی» به نظر می‌رسد حواشی این فیلم و عدم مطرح شدن آن، چند سالی دریافت این جایزه‌ها را به تعویق انداخت.

محسن چاوشی، حاشیه ساز «سنتوری»: یکی از فیلم‌های عاشقانه با سکانس‌هایی خاطره‌انگیز و اثرگذار، فیلم «سنتوری» است، فیلمی که هرگز روی اکران را ندید و قربانی بی چون و چرای قاچاق فیلم بود. «سنتوری» درباره جوانی به نام علی بود که در اوج شهرت ناگهان به دام اعتیاد گرفتار می‌شود و. . . البته مدیران سینمایی از ابتدا قرار نبود که این فیلم را توقیف کنند و طبق وعده آنان قرار بود این فیلم در تاریخ ۳ مرداد سال ۱۳۸۶ اکران عمومی شود اما یک اظهار نظر از طرف وزارت ارشاد کافی بود تا حیرت سینماگران و مردم برانگیخته شود. بازی رادان و فراهانی در این فیلم، آنقدر تاثیرگذار و روان است و تا مدت‌ها بازی آنها در ذهن‌ها ماندگار شد.

علاوه بر حضور این دو، صدای متفاوت محسن چاوشی که هنوز مجوز انتشار آلبومش را نگرفته بود، به خوبی روی چهره و بازی رادان نشست و اثرگذاری داستان این فیلم را دو چندان کرد. علاوه بر ممیزی بودن صدای چاوشی، مسئله دیگر این فیلم از سوی وزارت ارشاد دلیل موزیکال بودن آن و عدم توانایی کنترل سالن‌های سینما در هنگام پخش فیلم اعلام شد فیلم از اکران عمومی باز ماند. اما قضیه به همین جا ختم نشد، مدتی بعد از توقیف این فیلم نسخه ای از «سنتوری» با زیرنویس انگلیسی منتشر شد و در دسترس همگان قرار گرفت. در این وضعیت تهیه کننده، وزارت ارشاد را مسبب این اتفاق می‌دانست و وزارت ارشاد هم اعتقاد داشت که تهیه کننده عمداً فیلمش را به این روش به بازار فرستاده است! این فیلم با وجود ریتم کند و مشکل تدوینش، یکی از بهترین فیلم‌های کارنامه مهرجویی است که معضل اعتیاد و از هم پاشیدگی خانواده‌ها را مطرح می‌کند و جای تاسف این که بهترین فیلم مهرجویی و یکی از خاطره انگیزترین فیلم‌های سال‌های اخیر در پیاده روها به فروش رسید نه روی پرده سینما.

و داستان همچنان باقی است. . .
این داستان همچنان باقی است، ممیزی‌هایی که به دلیل چهره‌های حاشیه‌ساز به یک فیلم هم ضربه می‌زنند و آنها را از اعتبار و توجه می‌اندازند، عواملی که تلاش و زحمت سازندگان را بی ثمر می‌کنند و یک فیلم را که با همه دشواری‌ها ساخته می‌شود، به محاق می‌کشانند. این ممیزی‌ها کشنده و مصیبت‌بار هستند و معلوم نیست این بار چه زمانی از شانه‌های نحیف شده سینمای ایران کاسته خواهد شد.


منبع: بهارنیوز

بهاره رهنما با ازدواجش، تابوشکنی کرد!

متن اول:
قسمت جالبی از متن کتاب تسخیر شدگان داستایوفسکى؛؛؛؛؛
 هر”پرهیزکاری”گذشته ای دارد!!!!!…..
 وهر”گناه کاری”آینده ای!!!!!…..
 پس قضاوت نکن………!!!
میدانم اگر:
قضاوت نادرستی در مورد کسی بکنم…

دنیا تمام تلاشش را میکند تا مرا در شرایط او قرار دهد…

تا به من ثابت کند…

در تاریکی همه ی ما شبیه یکدیگر یم…
محتاط باشیم، در “سرزنش “

و”قضاوت کردن “دیگران

وقتی ؛

نه از” دیروزاو”خبر داریم،

نه از”فردای خودمان”.

 

و متن دوم:
برای انتشار عکس هام مهمترین دلیلم جرات و جسارت دادن به تمام زن های غمگین اطرافم بود ، اونهایی که فکر میکنن زندگی با یکبار جدایی تموم شده و هیچ قصه تازه ای در راه نیست،حتی دوست داشتم دخترم بدونه یک زن همیشه باید با امید و عشق روزهاش رو دوباره بسازه و  اینکه باید واقعی زندگی کرد نه زندگی ماکت وار و دروغی که واقعیت و شوق توش نیست، پس برای شکستن این تابو که لباس سفید نمیتونه دوباره در تن یک زن دیده بشه ،من بار دیگر لباس سفید پوشیدم !

در مورد ربان ابی کمرم هم که خیلی سوال کردید باید بگم این یک اعتقاد شخصی بود که رنگ عشق توی تم کفش و لباسو مراسمم باشه چون به نظر من رنگ عشقه و رنگ اشنایی من و همسرم و رنگ محصولات … هم ابیه ، انتخاب تاج عشق هم برای این بود که مهمترین ایتم من برای شروع مجدد یک زندگی عشق بود، چنانچه خداوند عالم پایه های جهان رو روی عشق استوار کرده…
به هر حال ازدواج سنت پیغمبره و راه بسیار درستی برای ادامه روزهای پر از غم و شادی این عمر….
توضیح دیگه ای هم ندارم جز این حدیث امام صادق(ع) که: بخدا قسم نمیرید مگر قبل از مرگتان انچه را که در مورد دیگران قضاوت میکنید ،خود تجربه اش کنید.


منبع: بهارنیوز

خاطرات مدیری از دوران جنگ و ممنوع‌الکاری

 شامگاه دوشنبه ۶ شهریور ماه مهران مدیری مهمان برنامه زنده ستاره سینما با اجرای کیوان کثیریان و همراهی امیر پوریا بود. این برنامه که به صورت زنده و با حضور تماشاگران در پردیس سینمایی کوروش و پیش از اکران فیلم سینمایی «ساعت ۵ عصر» اجرا شد مدیری پاسخگوی سوالات مجریان برنامه بود.
 



این کارگردان سینما و تلویزیون در ابتدای صحبت‌هایش به شروع فعالیت حرفه‌ای‌اش از تئاتر اشاره کرد و گفت: «من پیش از ورودم به تلویزیون هم در تداتر و هم رادیو فعالیت می‌کردم. آن زمان یک متن از برشت را برای اجرا ارائه کردم که با مشکلاتی مواجه شد و من را به چپ بودن متهم کردند تا جاییکه حراست تالار وحدت آمد و من را بردند و کتک زدند. آن موقع اوائل انقلاب بود و هیچ کس سر جای خودش نبود و این اتفاق‌ها می‌افتاد.»

 مهران مدیرى در این گفتگوی زنده به حضورش در جبهه جنگ نیز اشاره کرد و در پاسخ به سوال کیوان کثیریان درباره حضورش در جبهه توضیح داد: «از سال ۶۶ تا ۶۸ یعنی تا پایان جنگ در جبهه بودم و در عملیات مرصاد و حلبچه هم حضور داشتم. در جبهه هم هر کارى از دستم بر مى‌آمد انجام می‌دادم و چند ماه قبل‌تر یعنی حدود سال‌های ۶۵ هم در جبهه براى رزمنده ها در سنگرها نمایش بازی می‌کردیم. از راه دور به دشمن سنگ هم می‌زدیم، آرپیجی هم می‌زدم و مدتی هم راننده آمبولانس بودم.

او در ادامه و بعد از صحبت‌هایش درباره دوارن ممنوع‌الکاری خودش و گروه «ساعت خوش» بعد از پخش این مجموعه توضیح داد: بعد از «ساعت خوش» من و همه بچه‌ها حتی عوامل فنی ممنوع‌الکار شدیم، تاجاییکه حتی من را به تئاتر شهر هم راه نمی‌دادند. آن موقع من قرار بود در فیلم سینمایی «ضیافت» مسعود کیمیایی بازی کنم، گریم شدم و مقابل دوربین هم رفتم اما از ارشاد آمدند و گفتند اصلا چرا مدیری را سر کار راه دادید! من قرار بود در این فیلم نقشی که فریبرز عرب‌نیا بازی کرد را بازی کنم.»


منبع: بهارنیوز

فروش فیلم اکسیدان به ۹میلیارد رسید

به گزارش ایلنا، فیلم سینمایی« اکسیدان»به کارگردانی حامد محمدی در هفته دهم اکرانش از مرز یک میلیون نفر مخاطب عبور کرده و به فروش ٩میلیارد تومان رسیده است. این فیلم با تحریم حوزه هنری و در اختیار نداشتن ٩٠سالن سینما همچنان با استقبال مخاطبانش روبروست و اکران آن در تهران و شهرستان‌ها ادامه دارد.
 



جواد عزتی، امیر جعفری، شبنم مقدمی، شقایق دهقانی، رضا بهبودی، لیندا کیانی و علی استادی ترکیب بازیگران اصلی این فیلم سینمایی را تشکیل می‌دهند.


منبع: بهارنیوز

آغاز یازدهمین جشنواره ملی موسیقی جوان

یازدهمین جشنواره ملی موسیقی جوان از روز چهارشنبه هشتم شهریور ماه در سه بخش موسیقی دستگاهی، موسیقی نواحی و موسیقی کلاسیک آغاز می شود.

به گزارش مهر، گروه های شرکت کننده در یازدهمین جشنواره ملی موسیقی جوان از روز چهارشنبه هشتم شهریور ماه در سه بخش موسیقی دستگاهی، موسیقی نواحی و موسیقی کلاسیک میزبان علاقه مندان موسیقی در تالار رودکی تهران خواهند بود.

برنامه کامل اجراهای یازدهمین جشنواره ملی موسیقی جوان که تا بیست و هشتم شهریور ماه در تالار رودکی تهران ادامه دارد، طبق تفکیک بخش های مختلف، سازها و گروه های سنی «الف، ب، ج»   به این شرح اعلام شده است:

چهارشنبه ۸ شهریور

ساعت ۹ تا ۱۳ : تار (گروه های سنی الف و ج)

 ساعت ۱۴ تا ۱۶: تار (گروه سنی ب)

پنجشنبه ۹ شهریور

 ساعت ۹ تا ۱۳: نی (گروه های سنی الف و ب)

ساعت ۱۴ تا ۱۶: نی (گروه سنی ج)

  ساعت ۱۷ تا ۲۱: فلوت

جمعه ۱۰ شهریور

ساعت ۹ تا ۱۳:  سنتور (گروه های سنی الف و ج)

 ساعت ۱۴ تا ۱۶: سنتور (گروه سنی ب)

 ساعت ۱۷ تا ۲۱:  قانون

شنبه ۱۱ شهریور

 ساعت ۹ تا ۱۳:  کمانچه  (گروه های سنی الف و ج)

 ساعت ۱۴ تا ۱۶: کمانچه (گروه سنی ب)

یکشنبه ۱۲ شهریور

 ساعت ۹ تا ۱۳: عود  

 ساعت ۱۴ تا ۱۶: آواز (گروه سنی  الف و ب)

ساعت ۱۷ تا ۲۱:  آواز (گروه سنی ج)

دوشنبه ۱۳ شهریور

 ساعت ۹ تا ۱۳: تمبک (گروه سنی الف)

 ساعت ۱۴ تا ۱۶: تمبک (گروه سنی ب)

  ساعت ۱۷ تا ۲۱: تمبک (گروه سنی ج)

سه شنبه ۱۴ شهریور

ساعت ۹ تا ۱۳: سه تار (گروه سنی الف)

 ساعت ۱۴ تا ۱۶ : سه تار (گروه سنی ج)

چهارشنبه ۱۵ شهریور

 بخش ویژه موسیقی دستگاهی

پنجشنبه ۱۶ شهریور

  ساعت ۹ تا ۱۳: ویولن (گروه های سنی الف و ج)

ساعت ۱۴ تا ۱۶:  ویولن (گروه سنی ب)

 ساعت ۱۷ تا ۲۱: ویولا

جمعه ۱۷ شهریور

ساعت ۹ تا ۱۳: گیتار (گروه های سنی الف و ب)

ساعت ۱۴ تا ۱۶: گیتار (گروه سنی ج)

ساعت ۱۷ تا ۲۱: کلارینت، ابوا، ترومپت و هورن

شنبه ۱۸ شهریور

ساعت ۹ تا ۱۳: پیانو (گروه های سنی الف و ب)

ساعت ۱۴ تا ۱۶: پیانو (گروه سنی ج)

ساعت ۱۷ تا ۲۱: ویولنسل

یکشنبه ۱۹ شهریور

ساعت ۹ تا ۱۳: موسیقی آذربایجان – تار و کمانچه

ساعت ۱۴ تا ۱۶: موسیقی آذربایجان –  نقاره و گارمون

ساعت ۱۷ تا ۲۱:  موسیقی آذربایجان –  قوپوز

دوشنبه ۲۰ شهریور

ساعت ۹ تا ۱۳: موسیقی شرق و جنوب خراسان – دوتار (گروه های سنی الف و ب)

ساعت ۱۴ تا ۱۶: موسیقی شرق و جنوب خراسان – دوتار (گروه سنی ج)

ساعت ۱۷ تا ۲۱: موسیقی شرق و جنوب خراسان –  آواز، دایره و دهل

سه شنبه ۲۱ شهریور

ساعت ۹ تا ۱۳ : موسیقی شمال خراسان – دوتار (گروه های سنی الف و ج)

ساعت ۱۴ تا  ۱۶: موسیقی شمال خراسان – دوتار (گروه سنی ب)

ساعت ۱۷ تا ۲۱: موسیقی ترکمن –دوتار، کمانچه و آواز

 چهارشنبه ۲۲ شهریور

ساعت ۹ تا ۱۳:  موسیقی مازندران –دوتار، کمانچه و آواز

ساعت ۱۴ تا ۱۶: موسیقی مازندران – لَله وا

ساعت ۱۷ تا ۲۱: موسیقی ترکمن –  دسر کوتن

پنجشنبه ۲۳ شهریور

ساعت ۹ تا ۱۳: موسیقی سیستان و بلوچستان – دونلی، قیچک، بنجو، تنبورک، دُهُلک، آواز، سرنا و دهل

ساعت ۱۴ تا ۱۶: موسیقی الموت (آواز)، موسیقی قشقایی (نی)، ضرب زورخانه؛ نی انبان

ساعت ۱۷ تا ۲۱ : موسیقی کردی – آواز، دوزله، سرنا، شمشال، نرمه نای و ضرب

جمعه ۲۴ شهریور

ساعت ۹ تا ۱۳: موسیقی لرستان – کمانچه

ساعت ۱۴ تا ۱۶: موسیقی لرستان – سرنا، دهل، تمبک

شنبه ۲۵ شهریور

ساعت ۹ تا ۱۳: دف (گروه های سنی الف و ب)

ساعت ۱۴ تا ۱۶: دف (گروه سنی ج)

یکشنبه ۲۶ شهریور

ساعت ۹ تا ۱۳: تنبور (گروه های سنی الف و ج)

ساعت ۱۴ تا ۱۶: تنبور (گروه سنی ب)

ساعت ۱۷ تا ۲۱: آواز و تنبور

دوشنبه ۲۷ شهریور

ساعت ۲۰: مراسم اختتامیه یازدهمین جشنواره ملی موسیقی جوان (تالار وحدت)


منبع: عصرایران

«هادی مرزبان» از عشق خود به تئاتر می گوید

: شب‌های شلوغ نمایش بنگاه تئاترال در تماشاخانه سنگلج فرصت خوبی بود تا سراغ هادی مرزبان برویم؛ هنرمند پر سابقه تئاتر ایران که در طول گفت‌و‌گو با ما از عشق خود به تئاتر و دلبستگی‌اش به صحنه گفت. هنرمندی که بیش از هر چیز شیفته نمایش‌های اصیل ایرانی، ادبیات و هنر گرانسنگ ایران زمین است.

منتی سر تئاتر ندارم 
با مرزبان از حال و هوای این شب‌های بنگاه تئاترال که ۴۳ سال پیش علی نصیریان آن را نوشت و اجرا کرد، از اجرای نمایشنامه‌های رادی که او رکورد دار اجرای آن‌ها‌ست، از فیلم‌های روی پرده و البته از زندگی شخصی و خصوصی‌اش پرسیدیم. گفت‌و‌گو با این هنرمند ارزنده کشورمان را از دست ندهید.

از حال و هوای این شب‌های نمایش بنگاه تئاترال بگویید.

استقبال مردم بی‌نهایت است. بلیت سالن از ۲۰ روز پیش فروخته می‌شود. تا هشت شهریور که آخرین شب اجرای‌مان است تمام بلیت‌ها پیش فروش شده‌اند. از این نظر خیلی خوشحال هستم که مردم به تئاتر ایرانی این قدرعلاقه نشان می‌دهند.

دغدغه شما سالیان سال تئاتر ایرانی بوده‌است. نتیجه این همه سال تلاش‌تان را حالا می‌توانید ببینید؟.

بله! صدر درصد! مهم‌ترین نکته این تئاترها این است که شناسنامه و هویت ایرانی دارند. در این تئاترها از ادوارد و جیمز و برامز صحبتی نمی‌شود(خنده). مردم ما با آقای رحمتی و آقای محمدی و آقای حسنی خیلی آشنایی بیشتری دارند تا ادوارد و جیمز و برامز. نمی‌خواهم بگویم آنها نباید کار شود، نمی‌خواهم تئاتر غرب را رد کنم. اصلا تئاتر ما تئاتر وارداتی و عاریتی است؛ از غرب وارد شده اما هرگز نباید خودمان را فراموش کنیم و از یادمان برود که هویت ایرانی داریم.

 ریشه این مساله به کجا برمی‌گردد؟

 به برخی از استادان جوان دانشگاه‌های ما بر‌می‌گردد. این استادان وقتی می‌روند آن طرف آب، یا شناسنامه های‌شان را گم می‌کنند یا یادشان می‌رود به کجا تعلق دارند. خیلی زود هویت‌شان را فراموش می‌کنند و مقهور هنر و تئاتر غرب می‌شوند. این افراد وقتی به ایران می‌آیند متأسفانه جوانان ما را درگیر ایسم‌های مختلف می‌کنند. جوان‌های ما خیال می‌کنند که اگر کار ایرانی انجام بدهند، کار سبک و کوچکی کرده‌اند. درحالی‌که هم‌اکنون استادان بزرگی در ایران داریم که اهمیت کارشان به آثار ایرانی است؛ مثل استاد بیضایی، دکتر صادقی، دکتر کوپال، دکتر دلخواه و خیلی‌های دیگر.

 در دوره جوانی چه بینشی داشتید؟

زمانی که جوان بودیم رادی، بیضایی، ساعدی و فرسی را روی چشم‌مان می‌گذاشتیم و با افتخار از آنها یاد می‌کردیم. هنوز که هنوز است مردم از اکثر تئاترهایی که در همین تالار سنگلج به روی صحنه آمده یاد می‌کنند.

بزرگ ترین آسیب چنین گرایش‌هایی در برخی از جوانان ما چیست؟

تئاتر همراه با طرح مساله و مشکل است. خب! مشکل امروز من ایرانی با مشکل یک آدم غربی خیلی فرق می‌کند. مساله‌ای که در غرب هست مساله من نیست.پس به چه دلیلی باید حرف‌های آنها را دائم تکرار کنم؟! البته کتمان نمی‌کنم که برخی از این جوان‌ها به‌خاطر برخی از محدودیت‌ها و سانسورها سراغ این متن‌ها می‌روند، اما به‌نظرم فرقی نمی‌کند؛ حرف حق را از هر جایی می‌توان زد.

مدتی پیش از یکی از بازیگران جوان خواسته‌بودم که اتودی ایرانی از کارشان بزنند. او با یکی از استادان دانشگاه مشورت کرده‌بود و ایشان در عین ناباوری به او گفته بود، ما تئاتر ایرانی نداریم؛ اصلا درام در ایران نداریم. خب! این بیان به هنر کشور ضربه می‌زند.خب! دانشجویی که این حرف را می‌شنود، می‌ماند که چه کند! معلوم است که باور می‌کند؛ چون کسی استاد دانشگاه این را می‌گوید و شاگرد راهی جز پذیرش حرف او ندارد. تاریخ ادبیات ما به حدی غنی است که اندازه ندارد. در متون ادبی گذشته کتاب‌های ارزشمندی چون قصص قرآن داریم. قصص قرآن به تنهایی منبع بزرگی برای تئاتر ماست.

ما بزرگانی مانند فردوسی، حافظ، سعدی، ابوسعید ابوالخیر، مولانا، عین القضات همدانی داریم. بنابراین چرا نباید کتاب‌های این بزرگان را باز کنیم و از میان آنها متن دراماتیکی برای نمایش آماده کنیم؟ دو سال پیش من را به‌دلیل سبزواری بودنم برای سخنرانی در روز بیهقی دعوت کردند. وقتی داشتم درباره بیهقی مطالعه می‌کردم، باورتان نمی‌شود۴۳قصه و درام از زندگی بیهقی کردم. نمی دانم چرا جوانان ما سراغ بزرگانی چون بیهقی نمی‌روند. کلیله و دمنه هم منبع بزرگی برای تئاتر کودکان ماست. چرا فراموش‌اش کرده ایم؟!

منتی سر تئاتر ندارم

وضعیت تماشاچیان تئاتر چگونه است ؟

بازیگران، کارگردانان و دوستان تئاتری ما خیال می‌کنند تماشاچیان فریب زرق و برق ایسم‌های فرنگی را می‌خورند. درحالی‌که تماشاچیان ما بسیار نجیب و فرهیخته هستند و همه‌‌چیز را خوب می‌فهمند و می‌دانند چه‌کسی چه کار می‌کند. وقتی تئاتر ایرانی اجرا می‌کنیم همیشه تماشاگران خودمان را داریم. آنها خوب ارتباط برقرار می‌کنند و تئاتر کشورشان را کاملا می‌فهمند. شخصا با تجربه کردن تئاتر خارجی مخالف نیستم. بد نیست کارشان را دنبال کنیم. البته به شرطی که منابع خودمان را فراموش نکنیم.

متن بنگاه تئاترال که این شب‌ها آن را در سالن سنگلج اجرا می‌کنید، در دهه ۴۰ نوشته شده‌است. این متن چقدر ظرفیت‌های امروزی و دوباره اجرا شدن را داشت؟

بین بنگال تئاترالی که امسال روی صحنه بردم و بنگاه تئاترالی که آقای علی نصیریان روی صحنه بردند، ۴۳ سال فاصله هست؛ یعنی به اندازه ۴۳ سال همه‌‌چیز را در آن لحاظ کرده‌ام. بنابراین نمایشی را می‌بینیم که باب طبع روز است و مشکلات و معضلات روز را مطرح می‌کند. هر چند به متن آقای نصیریان وفادار بودم، اما همه تلاشم این بوده که همه‌‌چیز را به روز کنم. آقای نصیریان بسیار خوب متن را نوشته بودند. بنگاه تئاترال تحقیق بسیار خوبی دارد. ایشان در تئاتر سنتی ایران بسیار خوب تحقیق کرده است. طبیعی است که خیلی از چیزها زمان نگارش متن اولیه مساله بوده‌باشد، اما حالا دیگر مساله روز نیست..

 اولین بار بنگاه تئاترال آقای نصیریان را کجا دیدید؟

این تئاتر را نخستین بار در جشن هنر شیراز دیدم. یکی از نمایش‌های موفق آن سال‌ها بود و مردم خیلی از آن استقبال کردند. همه می‌دانند که شرایط اجتماعی و خطوط قرمز در آن سال‌ها چیز دیگری بود.ما هم این خطوط را رعایت کردیم. به هر حال همه سعی‌ام بر این بوده که کارم شبیه به‌کار آقای نصیریان نشود.

 نظر مردم بعد از دیدن نمایش چه بود؟

بسیاری گفتند، ما با این نمایش هم قهقهه زدیم و هم گریه کردیم. این برایم خیلی ارزشمند است.

لازم دیدید با آقای نصیریان هم در مورد این تغییرات صحبت کنید؟

از حدود یکی، دو سال پیش که به فکر اجرای نمایش افتادم با ایشان صحبت کردم. ایشان استقبال کردند و حتی درخصوص آهنگ‌های سنتی نمایش خیلی کمک کردند. حتی برخی از آهنگ‌ها را خودشان دوباره خواندند و صدای‌شان را ضبط کردم. با این حال متأسفانه در طول تمرین ایشان را نداشتیم؛ چون تمرین یک نمایش دیگر را همزمان با ما شروع کردند و نتوانستند سر تمرین ما بیایند.

چرا در این نمایش محمود بصیری در نقش خودش بازی می‌کند؟

چون بصیری موجودیت تئاتری خاص خودش را دارد.حتما می‌دانید که او مظلومانه ۱۲-۱۰ سال کار نکرد.

در سال ١٣۴٧ در نمایش رستم و سهراب مصطفی اسکویی بازی کردید. از حال و هوای آن نمایش در آن سال‌ها بگویید و اینکه اسکویی چگونه کارگردانی بود؟

شانس بزرگی که من و هم دوره‌ای‌هایم آوردیم این بود که آن سال‌ها اسکویی از روسیه بازگشته بود و سیستم استانیسلاوسکی مدرن را به ایران آورد. ما مبانی و اصول بازیگری و کارگردانی را با اسکویی گذراندیم. اسکویی دست ما را گرفت و در‌واقع؛ چشم ما را به تئاتر دنیا باز کرد. اسکویی عادت داشت برای هر نقشی دو بازیگر انتخاب کند. خودش هم یک نقش را بازی می‌کرد. نقش من در آن تئاتر شاه سمنگان بود. نمایش ما در دانشکده آمفی تئاتر هنرهای زیبا روی کرد، اما تا آخرین اجرا بازی در آن نقش را به من سپرد.

بازی‌تان در ملاقات بانوی سالخورده حمید سمندریان چطور بود؟

بازی در آن کار یک دانشگاه عملی برایم به‌حساب می‌آمد. سمندریان از خارج آمد و اندوخته هایش را به ما منتقل کرد. بعدها که برای تحصیل به بیرون از ایران رفتم، دیدم بسیاری از نکاتی را که استادان خارج نشین درس می‌دهند، سمندریان به ما گفته است.

منتی سر تئاتر ندارم

شما در دانشگاه هنرهای زیبا درس خواندید. فضای دانشگاه تهران در آن سال‌ها چگونه بود؟

متأسفم این را می‌گویم که هم‌اکنون انگار دانشگاه‌های هنر ما بلاگردان تمام رشته‌ها شده‌اند. هر کسی هیچ جا قبول نمی‌شود سراغ رشته‌های هنر می‌آید. به همین دلیل سالی چند صد فارغ التحصیل داریم اما از این تعداد شاید به اندازه انگشتان یک دست هم هنرمند خوب بیرون نمی‌آید. آن سال‌ها وقتی وارد دانشکده شدیم، خوشبختانه می‌دانستیم که قرار است چه کاره بشویم؛ کسانی مثل عزت انتظامی ،ایرج راد، ولی‌ شیراندامی، احمد دامود، فرامرز صدیقی، خانم‌ها مهین نصری، فرانک دولتشاهی، پروین دهقانی، تهمینه میرمیرانی و…

 علاقه‌مندان سینما این شب‌ها آخرین بازی شما را در اکران سینماها در فیلم زیر سقف دودی خانم پوران درخشنده می‌بینند. شما در طول این سال‌ها در سینما کم کار بودید. چرا این قدر از سینما دور و خودتان را وقف تئاتر کردید؟

همین الان هم خودم را تئاتری می‌دانم. عشقی به تصویر و امضا دادن ندارم. با وجود این در تلویزیون پر کار بوده‌ام. البته منتی سر تئاتر ندارم. ببینید! بیشتر دوستان سینمایی مان پشتوانه تئاتری دارند، اما شاید سالی یک‌بار هم برای بهتر شدن کار خودشان هم که شده سری به تئاتر نمی‌زنند. اگر هم بیایند می‌خواهند منت سر تئاتر بگذارند. عاشق تئاتر هستم و از اینکه در سینما بازی کرده‌ام راضی نیستم. سینما با تئاتر اصلا قابل مقایسه نیست.

شما نمایشنامه‌های گوناگونی روی صحنه برده اید؛ از متن‌های آقایان بیضایی بگیرید تا آثار رحمانیان. مهم‌ترین ویژگی آثار رادی چیست؟

وقتی از تئاتر کلاسیک جهان صحبت می‌کنیم، یاد پرچمداران آن مثل سوفوکل می‌افتیم. در تئاتر کشور خودمان هم وقتی از تئاتر نوین ایران سخن می‌گوییم یاد سه تن یعنی بیضایی، رادی و ساعدی می‌افتیم. این سه نفر پرچمداران تئاتر نوین ایران هستند. رادی را از دوران دانشجویی با نمایشنامه هایش می‌شناختم. در یکی از شب‌های سرد زمستانی سال ۶٣ با یکی از دوستان به دیدار او رفتم و از همان شب تصمیم به اجرای نمایش پلکان گرفتم که تا امروز ادامه داشته است.

به قول خود رادی؛ ربع قرن با مرزبان هستیم و خیلی خوب کار می‌کنیم. وقتی وارد دنیای رادی شدم پی بردم که روی دست رادی دیالوگ نویس نیامده است. او از بزرگان بدون جانشین است. دیالوگ‌هایش مثل کاشی‌کاری‌های گنبدهای اصفهان دقیق است. شخصیت‌های نمایشنامه رادی برای مردم قابل لمس هستند. آخرین اجرایم از نمایش‌های او سه سال پیش، تانگوی تخم مرغ داغ بود.

 کدام اثرتان را خیلی دلی دوست دارید؟

همه اجراهایم حکم بچه هایم را دارند وبرایم خاطره انگیزند. با این حال، از میان کارهایم، پلکان، تانگوی تخم مرغ داغ و شب روی سنگفرش خیس را خیلی دوست دارم.

 شما پلکان، هاملت با سالاد فصل و آهسته با گل سرخ را در سنگلج روی صحنه بردید. اگر اینها در سالن‌های رودکی، تئاترشهر یا… اجرا می‌شد اجراهای‌شان فرق می‌کرد؟

مسلما فرق می‌کرد. هر نمایشی صحنه‌ای را می‌طلبد. شب روی سنگفرش خیس را دوبار؛ یعنی یک‌بار در سال ٧٨ در تالار اصلی تئاتر شهر و یک‌بار دیگر در سال ٨۵ در تماشاخانه ایرانشهر سالن ناظر‌زاده خانه هنرمندان روی صحنه بردم. در ایرانشهر جای مان کوچک‌تر بود و بنابراین اجرای‌مان تفاوت کرد. همین بنگاه تئاترال را می‌خواستیم تالار وحدت اجرا کنیم که تماشاگر بیشتری بیاید و تماشاچی یک‌ماه منتظر اجرا نماند، اما آقای نصیریان دوست داشت در سنگلج روی صحنه ببریم. می‌گفت این پیس، ویژه سنگلج است.

چرا سال‌ها پیش از بین نمایشنامه‌های بهرام بیضایی خاطرات هنرپیشه نقش دوم را برای اجرا انتخاب کردید؟

چون به جامعه آن روز خودم نزدیک بود. ببینید! من شهوت روی صحنه رفتن ندارم یا تئاتر کار نمی‌کنم که کاری کرده باشم. خدا مرا نبخشد اگر تماشاچی را بیاورم تا فقط او را بگریانم یا بخندانم و با دست خالی از سالن بیرون برود. همیشه دوست داشته‌ام به سؤالات تماشاچی جواب بدهم یا با کلی سؤال او را راهی خانه کنم. وظیفه هر هنرمندی همین است.

شما همیشه متن دیگران را اجرا می‌کردید، اما سیمرغ، نمایشی نوشته خودتان بود و آن را در تالار وحدت اکران کردید. چه شد که این بار متنی از خودتان را روی صحنه بردید؟

 آن سال آقای لوریس چکناواریان موسیقی سیمرغ را براساس داستان سیمرغ شاهنامه کار می‌کردند و همسرم، خانم فرزانه کابلی هم حرکات آن را طراحی می‌کردند. این گونه بود که آنها به من پیشنهاد دادند قصه آن را من بنویسم.

دوست دارید چه اتفاق خوشحال کننده‌ای دوروبرتان بیفتد؟

امیدوارم هرگز هیچ سفره‌ای بی‌نان نماند و هیچ مردی چه کنم چه کنم برای خانواده‌اش نداشته باشد. دوست دارم بچه‌های تئاتر قوی شوند، دولت از آنها حمایت کند.آنها باید زندگی‌شان در رفاه باشد تا فقط به فکر هنرشان باشند نه به فکر اجاره پایان‌ماه و شهریه بچه‌های‌شان.

از بین کارهای خانم کابلی کدام کارشان را می‌پسندید؟

به‌نظرم ایشان تنها طراح حرکت در ایران و یکی از بهترین طراحان حرکت در جهان هستند. من کارهای حرکت در دنیا را دنبال می‌کنم و می‌بینم و از تحولات این حوزه خبر دارم. ایشان خلاقیت‌های خوبی در کارش دارد و به همین‌خاطر به او افتخار می‌کنم. کارهای مستقل خانم کابلی الان صرفا برای خانم‌ها اجرا می‌شود و برخی از تئاترهایی که در تالار وحدت اجرا می‌شود مثل دو کاری که در مورد مولانا همین یکی دو ساله اخیر اجرا شد، کار همسرم بود. یک کار زیبا هم در جشنواره آمین اجرا کردند که نزدیک به دو ساعت فقط حرکت بود. کار چشمگیر و بسیار زیبایی بود. آن کار ایشان را خیلی دوست داشتم.

منتی سر تئاتر ندارم

اولین کارشان را یادتان است کجا دیدید؟

حرف که پیش می‌آید، به شوخی به او می‌گویم، خیلی کوچک بودم که تو علی کوچولو را کار می‌کردی. ایشان از گذشته اصلا سولیست حرکت بودند. او تنها کسی است که از گذشته مانده و این کار را در ایران ادامه می‌دهد و هنوز با استادش، رابرت دووارل در ارتباط است. دووارل کارهایش را دنبال و همیشه آنها را تحسین می‌کند.

  سر کدام کار با هم آشنا شدید؟

سر نمایش هاملت با سالاد فصل با هم آشنا شدیم. معمولا اگر کسی را برای کار دعوت کنم و نیاید، برای کار بعدی او را دعوت نمی‌کنم. آن زمان به فکر ازدواج نبودم. ایشان را سال ۶٣ برای نمایش پلکان دعوت کردم. ظاهرا نیامده بود. سال‌ها بعد یعنی همین دو، سه سال پیش که با هم به شمال می‌رفتیم در راه به من گفت، یادت می‌آید که من را برای نمایش پلکان رادی دعوت کردی، اما نیامدم؟ گفتم، امکان ندارد؛ چون تو را برای« آهسته با گل سرخ» دعوت کردم و حالا هم پیش هم هستیم. نخستین بازی ایشان سال ۶٧ آهسته با گل سرخ و بعد هاملت با سالاد فصل، تنبور نواز و آمیرز قلمدون بود. در آمیرز قلمدون بسیار درخشان بودند..

 ازدواج‌تان چه زمانی اتفاق افتاد؟

اردیبهشت سال ١٣٧٢ بعد از تنبور نواز. بازیگران آن نمایش آقایان تارخ، پور شیرازی، پرستویی، زارع و هدایت بودند. بسیاری از خانم‌های بازیگر که الان خیلی خوب کار می‌کنند، از آن کار شروع کردند؛ مثل نسیم ادبی، آناهیتا همتی و دیگران.

 اشاره به سفر به شمال کردید. جایی بوده که خاطره مشترکی با هم داشته باشید و هر دو آنجا را دوست داشته باشید؟

ایشان شمال را خیلی دوست دارد، اما من شلوغی شمال را دوست ندارم. معمولا اگر بخواهیم شمال برویم، رامسر می‌رویم.

ازدواج فعالیت هنری‌تان را بیشتر کرده است؟

بله! البته خوشبختانه برای بهتر شدن کارها، اختلاف نظرهای زیادی داریم. در« تانگوی تخم مرغ داغ» – که علی نصیریان هم در آن بازی می‌کرد- خانم کابلی نقش یک زن سنتی جنوب شهر را بازی می‌کرد. او برای آن بازی جایزه بهترین بازیگر زن سال تئاتر را گرفت.

جالب است بدانید بیشتر تمرین‌های آن نمایش را با هم در خانه کار کردیم. سال ٨۴ خانم کابلی طراح حرکت نمایش« نوبت دیوانگی» بود که متنی قدرتمند درباره شمس و مولانا داشت. یادم است دریکی از صحنه‌ها، تعدادی از آقایان می‌خواستند قطرصحنه را تا به آخر بچرخند و بروند، اما خانم کابلی وسط این چرخش دو حرکت اضافه می‌داد و به اصرارهم این کار را کرد. الان بعد از سال‌ها هنوز هم وقتی فیلم آن نمایش را می‌بینیم، می‌گویم، از این صحنه راضی نیستم، اما او می‌گوید همین درست است.

با ارزش‌ترین هدیه‌ای که از ایشان گرفته‌اید چه بوده؟

زندگی و آرامشی که او به من داده بهترین هدیه‌ای بوده که از او گرفته‌ام. در این موردها نباید به‌دنبال هدیه‌های گران‌قیمت و مادی بود. البته ایشان هدیه‌های مادی زیادی به من داده اما بزرگ‌ترین هدیه، آرامشی بوده که در زندگی برایم مهیا کرده است.

 هر دو اهل کنسرت هستید؟

او اهل کنسرت است و من اهل دیدن تئاتر.

کتاب چطور؟

بر خلاف خانم کابلی که رمان خوان خیلی حرفه‌ای است، من اهل رمان نیستم و بیشتر کتاب‌های تخصصی و نمایشنامه را دوست دارم.


منبع: برترینها