دیوید گیلمور: هیچ جایی برای پینک فلوید نمی بینم

ماهنامه تجربه: سال ۱۹۹۳، دیوید گیلمور (David Gilmour) و نیک میسون(Nick Mason) به همراه ریک رایت (Rick Wright) هم زمان با آلبوم دیویژن بِل (Dividion Bell) مجموعه ای بی کلام ضبط کردند. آن ها با وجود کیفیت چیزی که شنیدند، تصمیم گرفتند تا متریال را مورد بازبینی قرارداده و قسمت های گیتار و درامز را دوباره ضبط کنند.

«در این روند کاری، ذهن هایمان روی موضوع بازنگشتن ریک متمرکزتر می شد. ما هیچ شانس دوباره ای برای کارکردن با او نداشتیم. این آخرین ضبطی بود که با اما انجام داده بود. خیلی غم انگیز بود». نتیجه کارشان آلبوم دِ اندلس ریور(The Endless River) شد. آلبومی از پینک فلوید که بیشتر قطعاتش بی کلام هستند و ۱۰ نوامبر ۲۰۱۴ منتشر شد. با گیلمور درباره ضبط آلبوم، عدم حضور راجر وارتز  (Roger Waters) در آن، برنامه آینده کاری انفرادی او و این که چرا این آلبوم حکم آخرین کار پینک فلوید را دارد صحبت کردیم.

دیوید گیلمور: هیچ جایی برای پینک فلوید نمی بینم

چه چیزی باعث شد تصمیم بگیرید بعد این همه وقت به این متریال برگردید؟

از زمان انتشار دیویژن بل ۲۰ سال می گذرد. تا چندین سال بنا به دلایل مختلفی آلبوم را نساختیم. بعد از آن به نظر می رسید زمانش رسیده تا به کارهایمان نگاهی بیندازیم و آن ها را کنار هم قرار دهیم. ما از پیدا کردن این متریال ها در انبار، هیجان زده و خوشحال بودیم. چیزهایی بود که به سختی یادمان می آمد ضبط کرده ایم.

در اصل البوم دیویژن بل را آلبومی دوبل می دیدید. درست است؟

درباره آن باید بحث کرد. اما این آلبوم واقعا نیمه دیگر دیویژن بل نیست. این چیزی جدا از آن است. وقتی آن آلبوم را شروع کردیم من، ریک و نیک زمانی را گذاشتیم تا دوباره از طریق موسیقی با هم ارتباط برقرار کنیم. برای مدت های زیادی آزادانه و بدون هیچ قصدی با هم ساز نزده بودیم. قبل ترها برای ساختن آلبوم، یکی دو نفر آهنگ ها را می نوشتند و بقیه گروه آن ها را به هم می چسباندند. روش ساخت شان بیشتر ارگانیک بود. به نظرم می توانید بگویید ما بیشتر تمایل داشتیم به روش قدیمی (مانند زمانی که دیویژن بل را می ساختیم) آلبوم را بسازیم.

الان می توانم ببینم که روش های مختلفی برای ساخت آلبوم دیویژن بل وجود داشت اما آلبوم چیزی شد که باید و عالی شد. می توانید بگویید این آلبوم در راستای آلبوم قبلی است.

وقتی این آهنگ ها را پیدا کردید در چه مرحله ای بودند؟

چیزهای متفاوتی وجود داشت. بیشتر چیزهایی که پیدا کردیم متعلق به روزهای اولی بود که در استودیوی بریتانیا رُو (Britannia Row) که متعلق به نیک بود جمع می شدیم و با هم می نواختیم. ما حتی مولتی ترَک هم نداشتیم. کار میکروفون ها از طریق میز کنترل انجام و بعد به پخش کننده (DAT) سپرده می شود. اگر همه چیز خوب به نظر می آمد آن وقت دکمه کرورد را می زدم. هیچ وقت به درستی متوازن نمی شد. تنها کاری که می شد انجام داد اضافه کردن چیزهایی به آن قطعه بود. نه می توانستیم تصحیحش کنیم و نه می توانستیم قسمتی از قطعه را برداریم.

قطعات دیگری بودند که روی خانه قایقی من ضبط شدند. آن ها تبدیل به مولتی ترک شدند. بعدتر روی بعضی از آن ها درامز، گیتار و کلام اضافه کرده ایم. اما تنها یک قطعه باکلام- لودر دن ووردز (Louder Than Words)- وجود دارد که پُلی سَمپسون (Polly Sampson) [همسرم] آن را نوشته است. او بیشتر ترانه های آلبوم دیویژن بل و آلبوم انفرادی ام آن اَن آیلند (On An Island) را هم نوشته است. وقتی دوباره به همه آن ها گوش می دهیم متوجه می شویم چیزی عالی وجود دارد که می توانیم به چیزی دیگر تبدیلشان کنیم.

دیوید گیلمور: هیچ جایی برای پینک فلوید نمی بینم

با گوش کردن به آلبوم، متوجه شدم صدایی که ریک تولید می کند برای گروه بسیار حیاتی است.

کاملا. من و راجر همیشه چه در ضبط ها و چه در مطبوعات سر و صدای زیادی تولید می کنیم ولی ریک تمایل دارد اندکی عقب تر بایستد. اما ریک همان قدر برای گروه ضروری است که هر کس دیگری در این گروه. تمام فضای صوتی در تمام کارهایی که انجام می دهیم حاصل تلاش او است. هیچ جای دیگری نمی توانید بازتولیدش کنید. هیچ کس مثل ریک نمی تواند.

آیا هیچ وقت تصمیم گرفتید روی قطعات دیگر هم کلام بگذارید؟

به نظرم قطعه آخر خیلی خوب شده است. ترانه پلی واقعا از گروه می گوید مخصوصا از من و ریک. ما حرف مان را با سازهای مان بهتر می زنیم. فکر کردیم اگر تنها در قطعه آخر از کلام استفاده شود و آلبوم با کلام تمام شود بسیار دوست داشتنی خواهدبود. ممکن است بگویید باید روی قطعات دیگری هم کلام می گذاشتیم اما من این گونه بیشتر می پسندم.

همه قطعات خیلی خوب در کنار یکدیگر نشسته اند و واقعا حس بیانیه پایانیِ منسجمی را به شنونده می دهند.

درست است. این آلبوم، خداحافظی کردن با همه چیز است. این من نیستم که خداحافظی می کند. من هنوز هستم. سال دیگر قرار است آلبوم انفرادی ام را منتشر کنم. هنوز آماده نیستم که برای همیشه خداحافظی کنم.

بعضی از قطعات واقعا شبیه به کارهایی است که در زمان آلبوم های دارک ساید آو دِ مون (Dark Side of the Moon) یا اکوز (Echoes) ساخته شده اند.

بله، از بعضی جهات شبیه به کارهای پینک فلوید دهه ۶۰ است. آن قطعات از هم نوازی من، ریک و نیک ساخته شده اند. می توانید صدای آلبوم اکوز دهه ۶۰ پینک فلوید را در این ضبط بشنوید.

وقتی تور دیویژن بل در سال ۱۹۹۴ تمام شد آیا تمایل داشتید برای مدت طولانی کار نکنید یا روند طبیعی گروه بود؟

از جواب این سوال خیلی مطمئن نیستم. منظورم این است که بعد از آن ما هیچ وقت دور هم جمع نشدیم تا کار کنیم. فکر کنم آن زمان کاری را که می خواستیم انجام داده بودیم.

شما فقط ۴۸ سال داشتید و بزرگ ترین تور تمام این سال ها را اجرا کرده بودی. هر کسی جای شما بود دوست داشت این کار را ادامه دهد اما شما لزوم آن را احساس نکردید.

بزرگ تر شدن چیزی است که من قطعا از آن فرار می کنم. آن تورها را برگزار کردم. ازشان لذت بردم. دوست شان داشتم. اما برای من تمام اتفاقات داشت بزرگ تر از چیزی می شد که دوست داشتم. ابعادش و ارتباط نداشتن با کسانی که در اجرا از تو خیلی دور هستند را آن قدرها دوست نداشتم. من بیشتر دوست داشتم جاهای کوچکتری بروم و برای کسانی که می توانم ببینم بنوازم. کمابیش می خواهم هر کسی را که آن جا حضور دارد ببینم. حس کردم کارم را به عنوان هنرمندی انفرادی بهتر می توانم انجام دهم تا یکی از اعضای پینک فلوید.

دیوید گیلمور: هیچ جایی برای پینک فلوید نمی بینم

چرا ۱۲ سال صبر کردید تا آلبوم انفرادی خودتان را منتشر کنید؟

بزرگ کردن بچه ها. صبح ها به مدرسه می بردمشان و دوست داشتم وقت بیشتری را با آن ها بگذرانم. بعد از برگزاری آن تور بزرگ احساس نمی کردم باید عجله ای برای شروع کاری جدید داشته باشم.

بسیاری از همکاران تان این پشیمانی را دارند که چرا زمانی که جوان بودند وقت بیشتری را با فرزندان شان نگذرانده اند.

زمانی که در دهه سوم زندگی تان هستید و تازه شروع کرده اید، با دنیا می جنگید تا شغل تان را مشخص و خودتان را اثبات کنید. باید انتخاب کنید چه می خواهید. وقتی پیرتر شدید و آن موفقیتی را که می خواستید تا حدودی داشتید می توانید چشم انداز متفاوتی را انتخاب کنید و اولویت های زندگی تان را تغییر دهید. این کاری است که من کردم.

گروه بعد از آخرین تور چقدر می توانست بزرگ تر شود؟ تقریبا در بیشتر استادویم های دنیا برای چندین بار اجرا داشته اید.

این ایده که آیا تور ما بزرگ تراز تور رولینگ استونز (Rolling Stones) یا تور یوتو (U2) بوده است به من مربوط نیست. این ها ارزش های من نیستند. لذت بخش است که برای آدم های زیادی بنوازم و موسیقی ام را به گوش همه برسانم اما ارقامی که مدیریت و رسانه با آن سر و کار دارد این است که چند دلار به دست آمده و چند نفر اجرا را دیده اند… و این چیزی نیست که در بالای لیست ارزش های من باشد.

در آلبوم انفرادی جدیدتان تا کجا پیش رفته اید؟

در حقیقت آلبوم تا جای بسیار خوبی پیش رفته است. طرح های اولیه زیادی هستند که هنوز نهایی نشده اند. بعضی از آن ها باید دوباره انجام شوند. هنوز به چند ماهی کار احتیاج دارد. امیدوارم سال آینده وارد بازار شود.

آیا صدا و انرژی آن شبیه به کار آخر است؟

نه، (می خندد) در بعضی قسمت ها کمی منحرف شده است.

دیوید گیلمور: هیچ جایی برای پینک فلوید نمی بینم

یعنی چه؟

بیشتر از این چیزی نمی گویم!

آیا بعد از انتشار آلبوم، تور برگزار خواهیدکرد؟

بله، دوست دارم کمی تور برگزار کنم، تور مردی پیر، نه تور ۲۰۰ روزه.

در چه سالن هایی می خواهید اجرا داشته باشید؟ با آخر در رِدیو سیتی میوزیک هال (Radio City Music Hall) اجرا داشتید، در صورتی که به راحتی می توانستید در میسون اسکوئر (Madison Square) کنسرت برگزار کنید.

این چیزی است که قبلا گفتم. اندازه عظیم پینک فلوید چیزی بود که می خواستم به آرامی از آن فرار کنم. دوست دارم این چیزها را کمی شخصی تر و قابل کنترل تر کنم. این بار، صادقانه بگویم، هنوز به موضوع اصلی بحث نرسیده ام. اما تمایلی به اجرا در فضاهای وسیع ندارم، اگرچه مطمئنم مردم سعی خواهندکرد مرا ترغیب کنند تا برعکس آن را انجام دهم. اما ردیو سیتی میوزیک هال با انرژی من هماهنگ تر است.

به آلبوم برگردیم. گفتید این آخرین آۀبوم پینک فلوید است. آیا مطئنید؟

نمی دانم چطور می تواند نباشد. ارتباط مان با تمام آن چیزها تمام شده است. هیچ چیز به دردبخوری دیگر وجود ندارد. اگر بخواهیم دوباره کار کنیم، باید از چیزهای دسته دوم استفاده کنیم که برایم آن قدرها خوشایند نیست. پس با اطمینان می گویم که چنان چیزی اتفاق نخواهدافتاد. بدیهی است هیچ اجرای دیگری از پینک فلوید نیاز نخواهدبود. بدون ریک تقریبا غیرممکن است.

پس هیچ سناریویی مبنی بر این که شما خودتان را به عنوان عضوی از گروه پینک فلوید و در حال اجرای کنسرت ببینید وجود ندارد؟

نه.

بعضی از طرفداران تان امیدوار بودند در این آلبوم راجر هم حضور داشته باشد. شاید در یک یا نهایتا دو قطعه. آیا این هم مورد بررسی قرار گرفته بود؟

راجر ۳۰ سال پیش، از اینکه در گروهی پاپ حضور داشته باشد خسته شده بود. برای من هنوز هم سوال است چگونه است کسی فکر کند هر کاری که ما انجام می دهیم باید به نوعی با او هم در ارتباط باشد. به او خوش می گذرد. تورهای جهانی اش را اجرا می کند که عالی هستند. ما هم کار خودمان را انجام می دهیم. حتما فکر کرده اید مردم بعد از ۳۰ سال ممکن است فکر کنند چرا ما هر بار به او اشاره نکرده ایم.

دیوید گیلمور: هیچ جایی برای پینک فلوید نمی بینم

فکر می کنم مردم شما را در لایو ایت (Live 8)، اجرای خیریه و یکی از گیگ های د وال، دیده اند که با او همراهی کردید و شاید با خودشان فکر کرده اند که او دوباره به گروه برگشته است.

به نظرم راجر در حرفه اش به قدرتمندبودن عادت کرده است. به این که تنها قدرتِ جمع باشد. این برایش عالی است اما به نظرم ایده بازگشت او به جایی که دموکراسی وجود دارد چیزی نیست که بتواند از پسش بربیاید. زمان زیادی گذشته است. همانطور که گفتید زمانی که آخرین اجرای فلوید را برگزار کردیم من در دهه پنجم زندگی ام و زمانی که راجر گروه را ترک کرد من در دهه چهارم زندگی ام بودم. الان من ۶۸ ساله هستم. نزدیک به پنجاه سال از آن زمان گذشته است.

دیگر آن قدرها چیز مشترک بین مان وجود ندارد. این به آن معنی نیست که زمانی که با هم بودیم کارهای بسیار عالی و بزرگ انجام نداده ایم. ما فقط ۱۷ سال با هم همکاری کردیم. تعداد سال هایی که گروه را ترک کرده ایم، خیلی بیشتر از تعداد سال های همکاری مان است.

آیا شما با او در یک یا دو قطعه، برای اجرای خیریه یا چیزی در آینده همکاری خواهیدکرد؟

من هیچ چیزی را رد نمی کنم. نمی خواهم تصمیمات سخت و سریعی بگیرم. هر چیزی که درباره این چیزها بگویم فقط نظرم در این زمانِ به خصوص از زندگی ام است. هر چیزی ممکن است تغییر کند اما به نظرم احتمالش بسیار کم است.

گفتید هر چیزی ممکن است تغییر کند اما به نظر می رسد از پایان پینک فلوید مطمئنید.

فقط سعی می کنم تصور کنم چطور می شود و فکرکردن به آن باعث می شود عرق سرد به تنم بنشیند. من مردی پیرم. از زندگیم لذت می برم. واقعا از موسقی ای که می سازم لذت می برم و هیچ جایی برای پینک فلوید نمی بینم.

نویسنده: لندی گرین
مترجم: سونا بشیری 


منبع: برترینها

سریال های سیاسی تلویزیون ایران

ماهنامه سروش: برای مرور مجموعه های سیاسی متر و معیار مشخصی وجود ندارد؛ اگر بخواهیم به صرف روایت یک دوره تاریخی، که مطمئنا با اتفاقات سیاسی هم همراه بوده، به این مجموعه ها بپردازیم، سریال های زیادی در دل داستان اصلی خود مضمونی سیاسی هم داشتند. با کنار گذاشتن سریال های فاخر و مجموعه هایی که به موضوعات سیاسی اشاراتی داشتند، از میان سایر آثار تجربه شده که موضوعی سیاسی پایه اصلی داستان بوده، ده سریال را انتخاب کردیم که میان آنها بیشترین سوژه از آن انتخابات است.

سریال هایی که سیاست را محور اصلی داستان قرار می دهند به خاطر پرداختن به موضوعات روز جامعه و نقد وضعیت موجود می توانند جذابیت بالایی در همراهی مخاطب داشته باشند. کم نبودند مواردی که در جریان داستان اشاره ای هم به موضوعات سیاسی روز داشتند، اما از آن دست مجموعه هایی که سیاست محور اصلی داستان قرار گرفته با عنوان سریال های سیاسی یاد می شود.

در میان مجموعه های تولید شده در سال های اخیر، بیشتر کارگردان ها موضوع انتخاب را سوژه قرار دادند و تعدادی دیگر جریانان سیاسی و اثرگذاری های اجتماعی را که به تبع آن شکل می گیرد، روایت کردند.

پرداخت سیاسی در داستان اگر به درستی اتفاق نیفتد دچار کلیشه و شعارزدگی می شود که ممکن است با حاشیه همراه شود و شاید به همین دلیل بعضی از  کارگردان ها با رگه هایی از طنز سراغ موضوعات سیاسی می روند تا از حاشیه های احتمالی دور باشند. با وجود اینکه در دهه نود تولید مجموعه هایی با مضمون سیاسی افزایش پیدا کرده و این نوید خوبی است برای رفتن به سمت تولید سریال های این چنینی؛ هنوز در ساخت مجموعه های دارای محتوای سیاسی راه زیادی در پیش است تا شاهد تجربه های بیشتر و موفق تری باشیم. از آنجا که تولید سریال های سیاسی هنوز در قدم های اول است نمی شود قضاوت درستی داشت؛ اما همین تجربه های اندک اتفاق خوب و امیدبخشی است.

کاکتوس؛ بین سال های ۷۷ تا ۸۳

نویسنده و کارگردان: محمدرضا هنرمند

سوژه سیاسی: موضوعات سیاسی روز در قالب طنز

 سریال های سیاسی تلویزیون ایران

«کاکتوس» نام سه مجموعه تلویزیونی بود که در سال های مختلف با نگاهی طنزآمیز و انتقادی به مسائل احتماعی و سیاسی روز می پرداخت. داستان درباره چند هم محله ای بود که به واسطه صحبت ها و ارتباط آنها، در قالب کمدی با موضوعات روز شوخی می شد. سریال محمدرضا هنرمند طنزی اجتماعی بود ه سعی داشت موضوعی جدی را در قالبی چندپهلو مطرح کند و خنداندن تماشاگر هم یکی از اهدافش بود. صحبت هایی از ادامه تولید این مجموعه بود؛ اما تا الان قطعی نشده است.

جریان سازی: مطرح شدن بحث های سیاسی در یک مجموعه تلویزیونی در سال های دهه هفتاد چندان معمول نبود؛ محمدرضا هنرمند با پرداختن به موضوعات روز جامعه و نقد آسیب ها در نحوه داستان نویسی و دیالوگ ها مسیر تازه ای در مجموعه سازی نشان داد.


جستجوگران؛ ۱۳۸۸

نویسنده و کارگردان: محمدعلی سجادی

سوژه سیاسی: مفاسد اقتصادی

 سریال های سیاسی تلویزیون ایران

برای اولین بار در یک مجموعه تلویزیونی پرونده های مفاسد اقتصادی روایت شد. این مجموعه با مشارکت سازمان بازرسی کل کشور با موضوع مفاسد اقتصادی و رجوع به پرونده های قوه قضاییه تولید شد که از واقعیت های موجود الهام گرفته شده بود. دو بازرس و مامور مالیاتی مسئول پیگیری پرونده های قضایی درباره مفاسد اقتصادی بودند که در جریان این پیگیری با اتفاقات عجیبی مواجه می شوند.

جریان سازی: به دلیل مشارکت سازمان بازرسی، چند قسمت بعد از پخش مجموعه، رییس سازمان بازرسی، نسبت به برخی صحنه های آن انتقاد کرد و گفت سازندگان سریال وقتی می خواهند موضوعات، وظایف و نام سازمان بازرسی کل کشور را در چنین کارهایی عنوان کنند، حتما باید با سازمان مشورت و هماهنگی کنند تا موضوعات و سوژه های واقعی تر انتخاب شود.


چک برگشتی؛ ۱۳۹۱

نویسنده: سروش صحت، ایمان صفایی

کارگردان: سیروس مقدم

سوژه سیاسی: انتخابات مجلس و ستادهای انتخاباتی

 سریال های سیاسی تلویزیون ایران

مجموعه «چک برگشتی» موضوع انتخابات را از نگاه شخصیت های سیاسی یا صاحبان قدرت و ثروت سوژه قرار نداد، بلکه بازیگران اصلی انتخاب است مردم عادی بودند و شرایطی که برایشان در جریان یک رویداد سیاسی مهم اتفاق می افتد را با زبانی ساده روایت می کرد. تمرکز داستان بیشتر روی حال و هوای ستادهای انتخاباتی و داوطلبان نمایندگی مجلس بود. سریال با محور قرار دادن مسئله چک برگشتی که در دل داستانی کمدی اتفاق می افتاد، رفتارهای انتخاباتی یک نامزد انتخاباتی را از تخلفات، تبلیغات، آبروداری ها و فشارها گرفته تا در نظر گرفتن تمام تلاش هایی که گروه تبلیغاتی یک نامزد برای موجه جلوه دادن او انجام می دهند، مطرح می کرد…

جریان سازی: به گروه یا جناح خاصی اشاره نیم شد و بیشتر با رفتارهای انتخاباتی کاندیداها شوخی کرده بود. بی طرفی و اسم نبردن از شخص یا گروهی خاص که با پیش زمینه قبلی از طرف عوامل اتفاق افتاده بود باعث شد از لحاظ سیاسی، با واکنش منفی روبرو نشود.


راستش را بگو؛ ۱۳۹۱

نویسنده: مصطفی رستگاری

کارگردان: محمدرضا آهنچ

سوژه سیاسی: متاثر از فضای اجتماعی بعد از انتخابات ۸۸

 سریال های سیاسی تلویزیون ایران

این مجموعه نگاهی آسیب شناسانه و سیاسی به معضلات روز جامعه داشت و بحران های سیاسی را با پیش زمینه اجتماعی نقد می کرد. تعدادی دانشجو با تشکیل یک گروه درصدد کمک به حل مشکلات مردم بودند. در کنار فعالیت این گروه پای گروه های مختلف سیاسی، دستگاه امنیتی کشور و… به میان می آید.

جریان سازی: در دوره پخش از پرواکنش ترین مجموعه های تلویزیونی بود. به گفته محمدرضا آهنچ، واکنش ها باعث شد ۱۶۰ دقیقه از آن را حذف کند و پایان داستان را تغییر دهد. نشان دادن چهره ای ناخوشایند از دستگاه های امنیتی از مهم ترین واکنش های منفی نسبت به این سریال بود. منتقدان معتقد بودند که سریال، دستگاه اطلاعاتی کشور را در حد یک گروه کوچک پایین آورده…


خواب بلند؛ ۱۳۹۲

نویسنده و کارگردان: احمد کاوری

سوژه سیاسی: انتخابات ریاست جمهوری و حواشی آن

 سریال های سیاسی تلویزیون ایران

اصل قصه با انتخابات گره خورده است؛ داستان در روزهای منتهی به انتخابات ریاست جمهوری می گذرد که اشاراتی به فضای جامعه بعد از التهابات انتخاب سال ۸۸ دارد. یک زوج روزنامه نگار با دو طرز فکر متفاوت شخصیت های اصلی داستان هستند. خانم روزنامه نگار قصد انتشار یک یادداشت سیاسی را دارد؛ اما همسرش که سردبیر هم هست، چاپ آن ها به صلاح نمی داند. این اختلاف نظر باعث ایجاد کدورت بین آنها می شود و زمینه ای برای انتقاد از نبود آزادی و…

جریان سازی: با وجود هم زمانی پخش با ایام انتخابات و موضوعی که با اتفاقات سیاسی روز جامعه همراه بود، به دلیل زمان پخش نامناسب خیلی دیده نشد؛ بنابراین از حواشی و جریان سازی های کارهای این چنین در امان بود.


نوشدارو؛ ۱۳۹۲

نویسنده: حمیدرضا سبحانی نژاد

کارگردان: جواد اردکانی

سوژه سیاسی: تحریم های اقتصادی

 سریال های سیاسی تلویزیون ایران

شخصیت اصلی داستان که در دوران دفاع مقدس حضور فعال داشته، با گذر زمان با توجه به تغییر شرایط جامعه در عرصه جهاد و سازندگی هم حضور فعال دارد. این مجموعه با کنار هم قرار دادن شرایط بحرانی که حاصل تحریم های اقتصادی است و زمان جنگ، روی این نکته تاکید داشت که چگونه می شود در وضعیتی به مراتب سخت تر از وضعیت زمان جنگ تحمیلی با استراتژی های آن زمان در میدان پیروز شد. داستان متمرکز بر کارخانه های ایرانی است که به دلیل تحریم های اقتصادی، وضعیت نابسامانی دارند و در معرض خطر تعطیلی هستند…

جریان سازی: با توجه به این که در آن زمان کشور به شدت با موضوع تحریم های اقتصادی مواجه بود، انتخاب این سوژه از نکات مثبت بود که تحسین منتقدان را در پی داشت و کاری جسورانه محسوب می شد؛ اما در شیوه داستان گویی و پرداخت شخصیت ها چندان موفق نبود که منجر به بیان نقدهایی در مورد پرداخت نادرست سوژه شد.


معراجی ها؛ ۱۳۹۲

نویسنده و کارگردان: مسعود ده نمکی

سوژه سیاسی: اختلاف دو گروه دانشجو برای تدفین شهدای گمنام در دانشگاه

 سریال های سیاسی تلویزیون ایران

«معراجی ها» حاصل شاخ و برگ دادن به نسخه سینمایی برای ساخت مجموعه ای تلویزیونی بود. قرار است تعدادی از شهدای گمنام تفحص شده در یکی از دانشگاه ها دفن شوند؛ اما گروهی از دانشجویان با تحریک یکی از استادها اقدام به آشوب و جنجال در دانشگاه می کنند. همین آغاز قصه ای می شود که گروهی از دانشجویان راهی سفری به اردوی راهیان نور و مناطق عملیاتی می شوند…

جریان سازی: مسعود ده نمکی فارغ از کیفیت کارهایش به خاطر نوع انتخاب سوژه و نگاه ژورنالیستی به موضوعات، معمولا زمان پخش سریال و فیلم هایش با حواشی همراه است. موضوعاتی مثل دانشجوی ستاره دار و دیالوگ هایی که با طعنه به موضوعات سیاسی مطرح می شد واکنش های کاربران شبکه های اجتماعی را به همراه داشت.

ده نمکی با تمرکز بر ماجرای تدفین تعدادی از شهدای گمنام در یک دانشگاه که به نوعی سوژه ای به روز در فضای سیاسی جامعه محسوب می شد، توانست در کنار عرضه یک محصول نمایشی، در برابر این جریان موضع گیری کرده و همین موضوع هم طبیعتا مخالفان و موافقانی در فضای رسانه ای پیدا کرد.


تعبیر وارونه یک رویا؛ ۱۳۹۴

نویسنده و کارگردان: فریدون جیرانی

سوژه سیاسی: مسائل امنیتی درباره دانشمندان هسته ای

 سریال های سیاسی تلویزیون ایران

یکی از ماموران امنیتی کشور از طرف منابع خود در خارج از کشور متوجه می شود قرار است یکی از دانشمندان مشهور هسته ای ایران را ترور کنند؛ ولی ماجرا آن قد پیچیده می شود که گره و تعلیق های زیادی ایجاد می کند. این اتفاقات باعث می شود تا زندگی آن مامور امنیتی نیز تحت الشعاع قرار بگیرد…

جریان سازی: برای اولین بار بحث های امنیتی تازه ای را مطرح کرد که به گفته فریدون جیرانی سعه صدر آقای صالحی (رییس سازمان انرژی اتمی) فرصت و بخت بزرگی برای مجموعه بوده. مجموع سریال کار موفقی بود؛ اما پایان بندی داستان حاشیه ساز شد. بلافاصله بعد از پایان آخرین قسمت سریال «تعبیر وارونه یک رویا» جو عجیبی در سایت های خبری و شبکه های مجازی علیه فریدون جیرانی شکل گرفت. بیشتر نقدها به این سمت متمایل بود که این سریال عملا وزارت اطلاعات و نیروهای آن را تحقیر کرده و پایان بندی خوبی نداشته است. واکنش ها حتی به مجلس هم رسید.


غیرعلنی؛ ۱۳۹۴

نویسنده: مهدی حمزه و حسین تراب نژاد

کارگردان: مهرداد خوشبخت

سوژه سیاسی: انتخابات مجلس

 سریال های سیاسی تلویزیون ایران

این مجموعه بیشتر فضایی اجتماعی داشت که موضوع انتخابات در آن، محملی برای موقعیت های کمیک بود. می توان «غیرعلنی» را از سریال های کمدی اجتماعی دانست که رگه هایی از سیاست دارد. قصه درباره جوانی در یک شهرستان است که عاشق دختر فرماندار آن منطقه می شود. پدر دختر با این ازدواج مخالف است و شرط قبول کردن پیشنهاد جواد را، بر ارتقای موقعیت شغلی او می گذارد و جوان برای ثابت کردن شایستگی های خود به پدر دختر مورد علاقه اش، نامزد انتخابات می شود. در این سریال سه نامزد برای پیروزی در انتخابات تلاش می کنند که ماجراهای خانوادگی شان داستان را پیش می برد.

جریان سازی: «غیرعلنی» علاوه بر این که داستانی طنز داشت، ریتم آرام داستان و دور بودن از بحث های جدی انتخاباتی حاشیه خاصی برایش ایجاد نکرد. البته به نسبت تجربه های مشابه در بازنمایی آنچه به عنوان پشت پرده سیاست مطرح است، ناکام ماند و تنها به عنوان اثری کمدی با مخاطب ارتباط برقرار کرد.


علی البدل؛ ۱۳۹۶

نویسنده: محسن تنابنده، خشایار الوند

کارگردان: سیروس مقدم

سوژه سیاسی: تعاملات ارباب قدرت و مجادلات گروه های سیاسی

 سریال های سیاسی تلویزیون ایران

با وجود طعنه های سیاسی در این مجموعه، طعنه های اجتماعی رنگ و لعاب بیشتری دارند که در داستان خانواده خان ها و مردم روستا بروز می کند. داستان «علی البدل» در روستایی در ناکجاآباد روایت می شود که متمرکز بر رفتارهای دو خان است.

جریان سازی: انتخاب روایت داستان در ناکجاآباد اطمینانی بود تا سیروس مقدم و عواملش از حواشی دور باشند. در نشست خبری «علی البدل» مهدی فخیم زاده گفته بود شورای شهر از این سریال شکایت کرده که از طرف شورای شهر تکذیب شد. مجموعه اگرچه در حال و هوای نوروز مخاطبانی را با خود همراه کرد، نمی توان آن را جزو آثار موفق سیروس مقدم قرار داد.


منبع: برترینها

گردش فرهنگی پنجشنبه‎های عصرایران/ از معرفی سه نمایش تا تلفیق نقاشی با هایکوواره

هر پنجشنبه در عصرایران منتخبی از رویدادهای فرهنگی هنری یک هفته آینده در اختیار مخاطبان قرار می گیرد. این هفته از تئاتر شروع کردیم و شما را به دیدن فیلم، نمایشگاه و… دعوت کرده ایم.

عصرایران – در این بخش هر پنجشنبه در قالب چند پیشنهاد فرهنگی، مخاطبان گرانقدر عصرایران را در جریان منتخبی از آخرین رویدادهای فرهنگی هنری یک هفته آینده قرار می دهیم.

شیرهای خان بابا سلطنه روی صحنه

نمایش «شیرهای خان بابا سلطنه» به نویسندگی و کارگردانی افشین هاشمى تا ۳۰ شهریور ساعت ۲۱:۳۰ در پردیس تئاتر شهرزاد به نشانی خیابان نوفل‌لوشاتو، تقاطع خیابان رازی روی صحنه می رود.

عمارت روبرو میزبان یک نمایش

نمایش «شکل اتفاقات» بر اساس متنی از فرید یوسفی و به کارگردانی الهه عبدی تا ۲۰ شهریور ساعت ۱۸:۳۰ در عمارت روبرو به نشانی خیابان انقلاب (شرق به غرب)، قبل از چهارراه ولیعصر، بن‌بست کیانپور، پلاک ۷ اجرا می شود.

زبان تمشک های وحشی در پالیز

نمایش «زبان تمشک های وحشی» بر اساس متنی از نغمه ثمینی و به کارگردانی شیوا مسعودی تا ۲۲ شهریور ساعت ۱۸:۴۵ در تماشاخانه پالیز واقع در خیابان کریمخان، خیابان عضدی جنوبی (آبان)، خیابان سپند، پلاک ۶۹ روی صحنه می رود.

 نقاشی های هایکوواره‌ ای

مهری سیاوشی آثار نقاشی خود را که براساس هایکوواره‌ های سهیل محمودی کشیده‌ است در گالری فردا به نمایش می‌گذارد. این نمایشگاه از ۱۰ تا ۱۶ شهریور ماه در گالری فردا برپا خواهد شد و علاقه‌مندان برای دیدن آن می‌ توانند از ساعت ۱۶ تا ۲۰ به گالری فردا واقع در خیابان کریمخان زند، زیر پل کریم‌ خان، خیابان حسینی، کوچه اعرابی ۶، پلاک ۲ واحد ۲ مراجعه کنند.

۲۵ اثر فیگوراتیودر یک گالری

«حریص» یک نمایشگاه با رویکرد فیگوراتیو است که در آن ۲۵ هنرمند به شرحِ سر و شکلِ «حریص» از نگاه خود پرداخته‌اند. گالری ثالث در خیابان کریمخان زند واقع شده و نمایشگاه تا ۲۰ شهریورماه ادامه خواهد داشت.

نمایشگاه عکس سفر و طبیعت

نمایشگاه «سفر و طبیعت» بعدازظهر ۱۱ شهریور، ساعت ۱۶ در گالری فرهنگسرای سرو افتتاح می شود و تا ۱۶ شهریور، از ساعت ۱۰ تا ۱۹ ادامه دارد. علاقه مندان برای بازدید از نمایشگاه می توانند به نشانی خیابان ولیعصر، بالاتر از پارک ساعی، فرهنگسرای سرو مراجعه کنند.

کنسرت فریدون در قزوین

فریدون آسرایی، خواننده مطرح پاپ کشورمان روز چهارشنبه ۱۵ شهریور ساعت ۲۱ در مجتمع تالار شهر قزوین اجرا می شود.

اجرای علیرضا قربانی در برج میلاد

علیرضا قربانی کنسرت خود را پنجشنبه ۱۶ شهریور ساعت ۱۹:۴۵ و ۲۲:۳۰ در مرکز همایش های برج میلاد برگزار می کند.

«بیست و یک روز» بعد در سینماها

فیلم سینمایی «بیست و یک روز بعد» به کارگردانی محمدرضا خردمندان این روزها در سینماهای سراسر کشور اکران عمومی شده است. این فیلم در سی و پنجمین جشنواره فجر به نمایش در آمد و توانست در بخش بهترین فیلم از نگاه تماشاگران در میان ۵ فیلم برتر مردمی قرار گیرد. همچنین در سی امین جشنواره فیلم های کودکان و نوجوانان اصفهان برنده ۵ پروانه زرین و جایزه اصلی فیلم منتخب یونیسف شد. در این فیلم ساره بیات ، مهدی قربانی ، حمیدرضا آذرنگ ، امیرحسین صدیق ، جلال فاطمی ، سینا رازانی ، حسین شریفی ، رضا استادی و… به ایفای نقش می پردازند.


منبع: عصرایران

فلسطین وارد رقابت اسکار شد

فلسطین، اوکراین و ونزوئلا جدیدترین کشورهایی هستند که فیلم برگزیده خود را برای شرکت در شاخه بهترین فیلم غیرانگلیسی جوایز اسکار ۲۰۱۸ انتخاب کرده‌اند.

به گزارش ایسنا به نقل از هالیوود ریپورتر، سینمای فلسطین امسال فیلم «واجب» به کارگردانی «آنماری جاسر» را به عنوان نماینده خود به آکادمی اسکار معرفی کرده است، فیلمی که چندی پیش برای اولین‌بار در جشنواره لوکارنو رونمایی شد و در آنجا موفق به کسب سه جایزه مستقل شد.

این کمدی جاده‌ای با بازی پدر و پسر «محمد بکری» و «صالح بکری» همراه است و داستان آن در بحبوحه آماده شدن برای یک مراسم عروسی در شهر ناصره روی می‌دهد.

این سومین‌بار است که «آنماری جاسر» با فیلم‌هایش نماینده سینمای فلسطین در جوایز اسکار می‌شود؛ وی پیش از این نیز در سال ۲۰۰۸ با فیلم «نمک دریا» و در سال ۲۰۱۲ با فیلم «وقتی تو را دیدم» منتخب سینمای فلسطین بود.

اوکراین نیز امسال فیلمی به کارگردانی «والنتین واسانویچ» با عنوان «سطح تاریک» را به آکادمی اسکار معرفی کرده است تا نماینده این کشور در جوایز اسکار باشد. این فیلم درباره یک عکاس ۵۰ ساله مراسم‌های عروسی است که در میانه زندگی با بحران عمیقی درگیر می‌شود. وی عکاس لحظات شاد و خوشبختی دیگران است در حالی که در زندگی شخصی‌اش همه او را ترک میکنند و او با پدر معلولش تنها می‌ماند.

فیلم «سطح تاریک» ماه گذشته در جشنواره فیلم «اودسا» به روی پرده رفت و با تمجید منتقدین رو به رو شد و در نهایت جایزه انجمن بین‌المللی منتقدین (فیپرشی) را از این رویداد سینمایی کسب کرد.

این دهمین‌بار است که سینمای اوکراین از سال ۱۹۹۷ تاکنون، فیلمی به آکادمی اسکار معرفی می‌کند، اما تاکنون هیچکدام از این فیلم‌ها نتوانسته‌اند به جمع پنج نامزد نهایی شاخه بهترین فیلم غیرانگلیسی جوایز اسکار راه یابند.

همچنین فیم «اینکا» ساخته «ایگناسیو کاستیو کاتین» در نودمین دوره جوایز سینمایی اسکار به نمایندگی از سینمای ونزوئلا معرفی شده است. این فیلم داستانی تخیلی و الهام گرفته از داستان شخصیت واقعی «ادوین والرو» قهرمان بوکس ونزوئلائی دارد که در آن «الکساندر لترنی» در نقش شخصیت اصلی بازی کرده است.

پیش از این کشورهای ترکیه، آلمان، سوئد، بلژیک، نپال، جمهوری آذربایجان و جمهوری دومنیکن، سوئیس، عراق، گرجستان و تایلند نیز نمایندگان خود را برای حضور در شاخه بهترین فیلم خارجی اسکار ۲۰۱۸ انتخاب کرده‌اند.

آخرین مهلت معرفی فیلم از سوی کشورها برای حضور در بخش بهترین فیلم غیرانگلیسی دوم اکتبر (۱۰ مهرماه) است و آکادمی اسکار پس از بررسی فیلم‌های واجد شرایط برای رقابت در این شاخه را معرفی می‌کند.

در ابتدا ۹ فیلم به فهرست بلند راه خواهند یافت و در انتها پنج فیلم به عنوان نامزدهای نهایی بهترین فیلم خارجی سال انتخاب می‌شوند.

مراسم نودمین دوره جوایز سینمایی اسکار روز چهارم مارس (۱۴ اسفند) برگزار خواهد شد.


منبع: عصرایران

تبدیل فکر به کلمه/ سهیل محمودی

سهیل محمودی / شرق

دخترک با پیراهن گلدار/  رها در باد/  پروانه‌ها به دنبالش. 

تبدیل فکر و اندیشه به کلمه و تصویر، دو جهان و دو دنیای متفاوت را می‌طلبد. فکر وقتی به کلمه تبدیل می‌شود، با تخیل می‌آمیزد و البته هنوز می‌تواند خیال‌انگیز هم باشد.  اما وقتی این فکر و کشف و دریافت به کلمه تبدیل شد و دست‌مایه تصویر و رنگ و حجم و هندسه واقع شد، به نوعی کمال‌یافتگی رسیده و مراتب و مدارجی والا و اوج‌گونه را در تخیل به دست آورده است.

 اگرچه مقام تخیل را نهایت و انتهایی نیست، اما نقاش و تصویرگر می‌تواند دست تو را گرفته و تا دنیایی دوردست و دست‌نیافتنی ببرد.  نگارگران گذشته ما در تصویر آنچه در شعر ما می‌گذشته این‌گونه رفتار کرده‌اند. 

 در روزگار معاصر و یک قرن اخیر که نگارگری ما جامه عوض کرده و لباس نقاشی به بر کرده، حس و وسوسه ادبیات از دل و جان نقاش دست برنداشته است.  مثلا نقاش نامدار روزگار ما، زنده‌یاد الخاص که سابقه دوستی‌اش با نیما و جلال آل‌احمد او را با ادبیات بیش از دیگر همگنانش پیوند داده بود، به ادبیات داستانی معاصر توجه جدی داشت.

 یا یگانه‌ترین نام در گرافیک صد سال اخیر ایران؛ زنده‌یاد مرتضی ممیز. او در سال‌های نخستین دهه ۴٠ در کتاب هفته با طراحی‌هایش، داستان‌های ایرانی و ترجمه‌های داستانی را خواندنی‌تر، دیدنی و خیال‌آمیز‌تر کرده بود. دوست جوان من، نقاش سخت‌کوش، خانم مهری سیاوشی، دلداده شعر و ادبیات است. شاهنامه حکیم توس و خمسه حکیم گنجه و مثنوی عارف رومی بسیار از او دل برده است.  صدها و صدها بیت از این آثار را سیاوشی در حافظه شگفت خود دارد. 

باری یکی از دغدغه‌ها و رویکردهای این نقاش تلاشگر امروز آن بوده که در بیش از یک سال با سه مجموعه از هایکوواره‌های من در کنجی نشست و با قلم خود طرح و تصویر زد. مجموعه هایکوواره‌های من با عنوان: 

رؤیای درخت ریشه‌دار است. بهار ادامه پیراهن توست. حالا هر دو تنهاییم. 

و مجلد چهارم که در دست اقدام برای چاپ است، دست‌مایه مهری سیاوشی بود برای تصویرگری و نقاشی. سیاوشی ٢٠ قطعه از این آثار خود را با عنوان (پیراهن گلدار) در روز جمعه، دهم شهریور در گالری فردا به نمایش می‌گذارد و این اتفاق تا یک هفته تداوم دارد. اصحاب فرهنگ و ادبیات و هنر و نقاشی روز جمعه در گالری فردا به دیدار آثار مهری سیاوشی خواهند آمد که هایکوواره‌های ایرانی را از زاویه دید خود نقش و طرح زده است؛ نقشی دیدنی و قابل‌تحسین. 


منبع: عصرایران

اکبر عبدی: حرف‌های اصغر فرهادی در حد سوادم نیست/ دوست دارم با بیضایی کار کنم

جشن تولد ۵۷ سالگی اکبر عبدی در «فرمول یک» در حالی برگزار شد که این کمدین سینما و تلویزیون اظهار نظرهای بی‌تعارفی درباره مهران مدیری، رضا عطاران، رامبد جوان، اصغر فرهادی و حتی معاون وقت سیما داشت.

به گزارش ایسنا، به ‌رسم چهارشنبه‌های «فرمول یک» که تولد چهره‌ها در آن گرفته می‌شود، این هفته نوبت به اکبر عبدی رسید و جشنی به همین مناسبت برای این بازیگر سینما و تلویزیون گرفته شد که دختر و دامادش از مهمان‌های ویژه این تولد بودند.

چون احتمال داشت نرسم گریم کنم، با گریم به برنامه آمدم

عبدی با حضور در این برنامه در پاسخ به این سؤال که آیا مو کاشته‌اید یا خیر، گفت: خیر در حال حاضر تئاتر کمدی با نام «مش اکبر و دختراش» بازی می‌کنم و به دلیل اینکه بعد از برنامه احتمال این وجود دارد که وقت نشود گریم شوم، گریم کردم که این گریم، من را مقداری از حالت پیر بودن و مریض بودن درمی‌آورد و به سرحال بودن من اضافه می‌کند.

این هنرمند در پاسخ به این سؤال در رابطه با پولی که از تئاتر به دست می‌آورد، افزود: چون تبلیغاتی به آن صورت نداریم و مکانی که اجرا می‌کنیم تقریباً ناشناخته و پرت است، پول خوبی دریافت نمی‌کنم.

برای گرفتن سالن از آموزش و پرورش باید معامله زیرمیزی می‌کردم

وی در تکمیل حرف‌هایش گفت: برای اجاره سالن هر جا رفتیم، نتوانستیم جایی را پیدا کنم، به‌طور مثال خواستیم از آموزش‌وپرورش سالنی بگیریم، ولی آموزش‌وپرورش مزایده گذاشت و در این مزایده بی‌جهت آقایی برنده شدند و در نهایت به من گفتند اگر سالن می‌خواهی از این آقا بگیر و من دیدم که باید معامله زیرمیزی داشته باشم، ولش کردم.

عبدی ادامه داد: متأسفانه هر مدل که حساب کنید تئاتر در کشور، هنر مهجور و مظلومی بوده و تحت توجه نیست، تنها یک توجه مردمی دارد و آن‌هم تئاترهای آزادی است که معمولاً تئاتر نیستند و یک‌جور شو است. با گذاشتن دستگاه الکتریکی و پخش ترانه‌های آن‌ورِ آبی تماشاچی جذب می‌کنند و تماشاچیان هم از این وضعیت ناراحت نیستند.

بازیگر «اجاره‌نشین‌ها» افزود: برخی افراد سالن‌ها را از قبل اجاره کرده‌اند و حتی دیده می‌شود که مافیای تهیه و توزیع فیلم هم در آن دست دارند، فیلم نباید ربطی به تئاتر داشته باشد اما بعضاً دیده می‌شود که سالن‌ها متعلق به فلان تهیه‌کننده است که به‌غیر از این، سالن‌های دیگر هم دارد.

وی در پاسخ به این سؤال که آیا در تئاترهایش موزیک و خنده وجود دارد یا خیر گفت : ما در نمایش‌هایمان موزیک کلاسیک آذربایجانی است و حتی رقص بومی آذربایجانی هم داریم.

آدم اگر به حرفی که می‌زند اعتماد داشته باشد، خداوند مواظبش است

بازیگر نقش روحانی در فیلم «رسوایی» درباره اینکه از این راحت حرف زدن نمی ترسد، تصریح کرد: آدم اگر دروغ نگوید و به حرفی که می‌زند اعتقاد داشته باشد خداوند مواظبش است و سپری دور آن ایجاد می‌کند، چراکه من معتقد هستم طرف مقابل هرکس که باشد با خدا نمی‌تواند دربیافتد. خدا می‌گوید؛ حق بنده من را بگیر، نگذار حقت پایمال شود و هر آنچه می‌بینی بگو! من مواظبت هستم.

امام حسین (ع) و ائمه اطهار، الگوهای ما در زندگی هستند

عبدی همچنین در پاسخ به این سؤال که آیا تاکنون تهدید شده است، اظهار کرد: تاکنون تهدید نشدم، چراکه حتی شخصی که در موردش حرف می‌زنم، شب به این فکر می‌کند که عبدی راست می‌گوید؛ و وقتی ناحق حرف می‌زنید طرف دلش می‌خواهد کاری کند. از این بابت امام حسین (ع) و ائمه اطهار، الگوهای ما در زندگی هستند.

و در پاسخ به اینکه چرا اکبر عبدی قبول می‌کند نقش زن را بازی ‌کند، بیان کرد: برای هرکدام از این‌ها دلیلی وجود دارد. در آدم‌برفی قصه آن به صورتی بود که عبدالله اسکندری به من پیشنهاد کردند و ایشان حق زیادی به گردن من دارند. در کار «خوابم می‌آید» رضا عطاران نیز، وی به خانه ما آمدند و گفتند: دوست دارم نقش مادر من را بازی کنی، من هم به این شرط قبول کردم که گریم می‌شوم و با لباس به خیابان رفته و تاکسی بگیرم، اگر کسی متوجه نشد من مرد هستم، یعنی ما موفق شده‌ایم و کار می‌کنیم. این اتفاق را تست کردیم و زمانی که نتیجه داد، تازه قرارداد بستیم.

وی اضافه کرد: بعد از آن فریدون جیرانی کاری را به من پیشنهاد داد که ابتدا قرار بود نقش مردی را بازی کنم، ولی وقتی دیدند فیلم عطاران فروش کرد و مورد توجه قرار گرفت، گفتند بیا و نقش مادر خاله را بازی کنید و انگار تازه کشفم کرده بود! من گفتم تازه به ذهنت رسید و آن گفت بامزه می‌شود و چون آن فیلم فروخت، نقش پیرزن می‌دادند.

اگر زیاد نقش پیرزن بازی کنم، تماشاچی انتظار ندارد مرا در نقش های دیگر ببیند

عبدی اذعان کرد: اگر این اتفاق زیاد بیافتد غیرمنطقی است و اصلاً نباید مشابه این نقش را بازی کنم چرا که در کشور آدم در یک نقشی جا بیافتد، حتی تماشاچی انتظار ندارد او را در نقش‌های دیگر ببیند.

بازیگر نقش «بایرام لودر» در اخراجی‌های ۲ از بازیگران طنزی مثل مرحوم حسن رضیانی، اصغر سمسار زاده، مرحوم تقی ظهوری و مرحوم سید علی میری یادکرد و افزود: به‌غیراز نقش‌هایی که در ژانر کمدی ایفا کردند هیچ‌چیز از آن‌ها نخواستند.

 بازیگر نقش «حاج یوسف» رسوایی ابراز کرد: در مسئله تولید و تهیه‌کننده نزدیک بود گرفتارش شوم.

وی اضافه کرد: در «باز مدرسه‌ام دیر شد»، من ۱۵ هزار تومان دستمزد گرفتم و شخصی به نام علی صادقی تهیه‌کننده و فیلم‌بردار به من پیشنهاد داد ۴۵۰ هزار تومان می‌دهم این نقش را در یک فیلم سینمایی بازی کنی که من قبول نکردم، چراکه بر این باورم اگر قبول می‌کردم مرحوم علی حاتمی ۲ کار با من انجام نمی‌داد، ناصر تقوایی و میرباقری هم با من کار نمی‌کردند.

دوست دارم با بیضایی کار کنم

وی در پاسخ به این سؤال که دوست دارد با کارگردانی کار کند یا نه گفت: دوست دارم با استاد بیضایی که در ایران نیست و فکر نمی‌کنم برگردد و مسعود کیمیایی کار کنم.

سوادم طوری نیست که حرف‌های فرهادی را بفهمم

عباس فیلم «آدم‌برفی» اظهار کرد: با اصغر فرهادی هم‌وزن نیستیم، ایشان از بازیگرهای شیک که به کن و اسکار می‌روند و اضافه‌وزن ندارند و همچنین می‌توانند در کنارشان شیک بایستند، استفاده می‌کنند. من به خاطر این اتفاق به یک معلم لاغر یا به هنرپیشه تئاتر شبیه نیستم. هرکس باید حد خود را بداند و سوادم هم طوری نیست که حرف‌های فرهادی را بفهمم.

اکبر عبدی در پاسخ به این سؤال که نظرش درباره مهران مدیری، رامبد جوان و رضا عطاران، کمدین های ایران چیست گفت: به نظر من هرکدام در ژانر خودشان موفق هستند و آقای مدیری در ژانر خودش که سریال و شو و فیلم سینمایی است، موفق هستند.

فیلم سینمایی اخیر مهران مدیری خیلی زشت و بد بود

این بازیگر باسابقه سینما و تلویزیون اضافه کرد: فیلم سینمایی اخیر مهران مدیری خیلی زشت و بد بود و من فکر می‌کردم فیلم عجیب‌وغریبی می‌بینم؛ و متأسفانه «ساعت ۵ عصر»، گویا روایتگر این بود که مردم ما قاطی کرده‌اند و هیچ‌کس متوجه چیزی نمی‌شود؛ همه از روی‌هم رد می‌شوند و همدیگر را له می‌کنند؛ از طرفی می‌بینیم که عده‌ای از آدم‌ها می‌آیند و خیلی شیک می‌ایستند.

رامبد جوان می‌تواند ماهی ۳۰ بازیگر کمدی بیرون بدهد

بازیگر فیلم «تسویه‌حساب» درباره رامبد جوان ابراز کرد: آقای جوان از جایی به بعد از سینما بریده و مجری شده است و ما در تلویزیون مجری زیاد داریم، جدیداً رامبد جوان در برنامه خندوانه کنار تماشاچی می‌نشیند و این کار به‌اندازه او نیست و خیلی بیشتر از این‌ها است. آقای جوان می‌تواند ماهی ۳۰ بازیگر کمدی بیرون بدهد.

عطاران این اواخر به تکرار افتاده است

وی درباره رضا عطاران گفت: او هنرمند بسیار خوبی است و قلم خیلی خوبی در طنز و کمدی دارد، چراکه نگاهش به جامعه خیلی قوی است ولی متأسفانه این اواخر به تکرار افتاده است.

بهتر است عطاران مدتی استراحت کند و بنویسد

وی در ادامه تصریح کرد: از لحاظ مالی فکر نمی‌کنم نیازمند باشد که به تکرار افتاده است، پس باید مدتی به خودش استراحت دهد، بنویسد و کارگردانی کند؛ ما نویسنده کمدی خوب نداریم ولی بازیگر کمدی به‌راحتی پیدا می‌شود.

ماجرای ازدواج دختر اکبر عبدی

 عبدی در رابطه با آشنایی داماد و دخترش گفت: خانواده دامادم همسایه خانه مادری‌ام بودند و دامادم برای ما در شمال خانه‌ای می‌ساخت پس از اتمام خانه به همراه پدرومادرشان به خواستگاری دخترمان آمدند. همه‌چیز را به دخترمان واگذار کردم چراکه معتقدم همه پدر و مادرها باید به جوان‌ها اطمینان کنند و به آن‌ها مسئولیت بدهم.

معاون فعلی سیما از آن آدم‌هایی است که به هزار تا آدم می‌ارزد

 اکبر عبدی عنوان کرد: دیالوگی را که علی حاتمی از زبان من مطرح می‌کرد در رابطه با «مرتضی میرباقری» معاونت سیما بیان می‌کنم و آن این است که: آدم‌هایی هستند که به هزارتا آدم می‌ارزند.

وی در ادامه گفت: میرباقری فوق‌العاده به سرگرمی، شادی و خنده اعتقاد دارد و به جوان‌ها اعتماد می‌کند. یکی از افرادی  که شبکه نسیم را هندل می‌کند، آقای میرباقری هست.

قرار است با شبکه نسیم همکاری کنم

عبدی در رابطه با همکاری با شبکه نسیم گفت: قرار است به تهیه‌کنندگی آقایان فرهانی و طباطبایی کاری انجام دهیم ولی الان داریم فکر می‌کنیم که چه‌کاری بکنیم تا تکراری نشود و اگر ارزش آن از کارهای قبلی کمتر شود، انجامش ندهیم.

در ادامه کیک تولد عبدی بریده شد و دختر و دامادش آرزو کردند که اکبر عبدی سال‌های سال سلامت و سایه‌شان بالای سرشان باشد.

 بازیگر نقش مادر فیلم «خوابم میاد» در پایان خاطرنشان کرد: آرزوی سلامتی برای همه مردم و کل سینمای ایران دارم و امیدوارم روبه‌جلو حرکت کند و هیچ‌وقت هیچ بدهی نداشته باشد و در خدمت مردم باشد.

تا انتظامی، مشایخی، نصیریان، کشاورز و ارجمند را داریم، من آقای بازیگر که هیچ بچه آقا هم نیستم!

وی از عزت‌الله انتظامی، جمشید مشایخی، علی نصیریان، محمدعلی کشاورز، مرحوم داود رشیدی و داریوش ارجمند به‌عنوان آقای بازیگر یادکرد و افزود: تا آقایان این‌چنینی داریم، ما بچه آقا هم نیستیم!

بعد از تولد اکبر عبدی در برنامه «فرمول یک»  به دعوت دکتر علی عسکری، رئیس رسانه ملی جشن تولد دیگری برای این بازیگر ۵۷ ساله به همراه فضل الله شریعت پناهی، محمدحسین رنجبران، مهندس فیروزی در دفتر رییس سازمان صداوسیما برگزار شد.

«فرمول یک» به تهیه کنندگی افشین حسین خانی، شنبه تا چهارشنبه بین ساعت ۱۷:۳۰ تا ۱۹ از شبکه یک سیما روی آنتن می رود.


منبع: عصرایران

استاد شجریان: راه همایون،بی‌راه نیست

محمدرضا شجریان در ویدئویی کمتر دیده شده که زمان دقیق آن مشخص نیست اما هر چه هست مربوط به پیش از شروع دوره درمان برای بیماری فعلی‌اش است (قبل از نوروز ۱۳۹۵)، در مورد وضعیت موسیقی و کار همایون شجریان می‌گوید: «یعنی الان سطح جامعه ما از نظر موسیقی و هنر آن قدر آمده پایین که وحشتناک است ولی آن نوع موسیقی که الان همایون و این‌ها می‌خوانند، آن حق‌شان است. موسیقی‌ای است که از همین سنت گرفته شده و شکلی جدید برای خود پیدا کرده و این حق جوان‌هاست که آن راه را بروند.»

او در این ویدئو دو دقیقه‌ای که در فضای مجازی در حال دست به دست شدن است ادامه می‌دهد: «یعنی کسانی که آن نوع موسیقی را کار می‌کنند که همایون هم یکی از آن‌هاست و جزو بهترین‌هایشان است، این‌ها حق‌شان است. یعنی زمان خودشان و نسل خودشان این نوع موسیقی را دوست دارند. نسل من گذشته است دیگر. من برای دو نسل قبل بودم، نه یک نسل، دو نسل قبل. حالا تا یک نسل قبل هم مرا پذیرفتند ولی جوان امروزی دیگر، بیشتر می‌خواهد سراغ چیزی جدید برود و حرکت هایی نو که به عقیده من همایون، علی‌رغم آن که ممکن است کسانی که طرفدار سنت هستند اعتراضی داشته باشند، بی‌راه نیست و تقریبا راهش را درست می‌رود.»

شجریان در پایان می‌گوید: «ولی آدم در هر راهی که می‌رود و درست هم می‌رود، باز باید خیلی مواظب باشد که انحرافاتی برایش پیش نیاید. مسیر درست را برود و براساس فرهنگ جامعه حرکت کند و دیگر خیلی نرود سراغ مدرنیته و آن را بگذارد برای نسل بعد. ولی نسل به نسل، هر نسل سنت نسل قبلی‌اش را می‌شکند، نه این که بشکند، از آن سنت بیرون می‌آید و یک سنت دیگر برای خودش درست می‌کند. بعد نسل بعدی آن سنت را یاد می‌گیرد و یک سنت و عادت دیگر برای خودش درست می‌کند و همین طور نسل‌ها جابه‌جا می‌شوند.»

  همایون شجریان خواننده آواز اصیل ایرانی این روزها همراه با سهراب پورناظری، نوازنده تنبور، در کنسرت- نمایشی به نام «پروژه سی» در کاخ نیاورانِ تهران روی صحنه است. 


منبع: بهارنیوز

عبدی: فیلم مهران مدیری زشت و بد بود

گروه هنری: در حالی که این روزها مهران مدیری سعی دارد برخی از رسانه‌ها را به داشتن خصومت شخصی با خود متهم و دلیل نقدهای منفی که به اولین ساخته‌اش وارد شده را نشانه این موضوع عنوان کند، اکبر عبدی کمدین باسابقه سینما و تلویزیون با حضور در برنامه «فرمول یک» به تندی از اولین ساخته مهران مدیری انتقاد کرد و از «ساعت پنج عصر» به عنوان فیلم فوق العاده زشت، بد و غیر قابل باور یاد کرد.

 

اکبر عبدی بازیگر فیلم‌های کمدی به مناسبت روز تولدش به برنامه آمد و صحبت‌های جنجالی را در مورد فیلم «ساعت پنج عصر» مهران مدیری مطرح کرد و با بیان این‌که مهران مدیری در برنامه‌های تلویزیونی بسیار موفق است، درباره اولین فیلم سینمایی او گفت: «فیلم آخر مهران مدیری فوق العاده زشت و بد بود و متاسفانه من فکر می‌کردم فیلم عجیب و غریبی قرار است ببینم ولی اصلا فیلم خوبی نبود.» این بازیگر در ادامه به انتقاد از موضوع این فیلم و نگاهی که مهران مدیری نسبت به مردم جامعه دارد پرداخت و گفت: « اینکه مردم ما قاط زدند و هیچکس هیچی را متوجه نیست و همه از روی هم رد می‌شوند و از آن طرف یک عده آدم خیلی شیک می‌آیند و می‌ایستند برای من قابل باور نبود.»


منبع: بهارنیوز

کمال‌الملک سینما چرا آزرده است؟

به گزارش ایرنا، یازدهمین جشن بزرگ منتقدان و نویسندگان سینمایی ایران، شامگاه پنج شنبه در سالن حجاب برگزار شد. اهدای جوایز برگزیدگان و بزرگداشت «جمشید هاشم‌ پور»، «گوهر خیراندیش»، «فرید مصطفوی»، «جمال امید» و نکوداشت زنده‌یاد «علی معلم»، بخش‌های اصلی این مراسم بود. «فرزاد حسنی» اجرای مراسم را برعهده داشت و «حجت اشرف ‌زاده» نیز قطعاتی را در این جشن اجرا کرد.این مراسم که به مسوولیت خانه سینما به مدیریت «منوچهر شاهسواری» برگزار شد البته با حاشیه هایی همراه بود. در این مراسم «جمشید مشایخی» بازیگر پیشکسوت سینما و تلویزیون ایران روی سِن آمد و انتقاداتی را در خصوص تفاوت در نوع برخورد مسوولان فرهنگی و سینمایی با اهالی سینما به ویژه پیشکسوتان مطرح کرد؛ انتقاداتی که گروهی آن را بجا و قابل تامل می دانند.

مشایخی در اعتراض به پخش یک تیزر در جشن منتقدان و نویسندگان سینمایی که در آن بیش از همه چهره «عزت الله انتظامی» دیگر پیشکسوتِ برجسته بازیگری سینما و تئاتر نمایش داده می شد، گفت: یاد گرفتم که مانند زنده یاد علی معلم رک باشم و حرف هایم را بزنم. اگر من می دانستم که فقط یک هنرپیشه برای منتقدین مطرح است سال ها پیش این کار را رها می کردم. این مساله را جدی می گویم. گویا سایرین در تئاتر و سینما زحمت نکشیده اند که فقط یک نفر را نشان می دهند. این بازیگر پیشکسوت در ادامه سالن یازدهمین جشن منتقدان و نویسندگان سینمایی را ترک کرد.صحبت های انتقادآمیز مشایخی، از لحظه نخست، واکنش های بسیاری را برانگیخت. به دنبال این سخنان برخی از بازیگران جوان که چندسالی است وارد فضای سینمایی کشور شده اند، روی سِن آمدند و به داوری و نقدِ تند گلایه های مشایخی پرداختند؛ موضوعی که بسیاری را به تعجب واداشت!

رسانه ها و فضای مجازی هم بلافاصله پس از انتقادات مشایخی به ارایه نگاه و تحلیل هایی بعضا ناپخته پرداختند. از جمله آنکه مدعی اختلافات دیرین شخصی میان جمشید مشایخی و عزت الله انتظامی شدند وموضوع رقابت و حتی حسادت های حرفه ای را مطرح کردند!این در حالی است که «پوران درخشنده» کارگردان و «غلامعباس فاضلی» منتقد سینما و سردبیر سایت «پرده سینما» در گفت وگو با گروه پژوهش و تحلیل خبری ایرنا، انتقادات مشایخی در جشن منتقدان و نویسندگان را نقد برخی ساختارها و رویکردهای غلط حاکم بر عرصه سینما و بسیار قابل تامل دانستند.به گفته آنان فعالان عرصه سینما باید بتوانند حرف بزنند و مدیران و دست اندرکاران این عرصه نیز باید گوش شنوای انتقادات و گلایه هایشان بوده و مطالبات برحق آنان را پاسخگو باشند.

** سینما متعلق به همه هنرمندان است
درخشنده در تحلیل انتقاد مشایخی در جشن منتقدان و حاشیه های بعد از آن گفت: هر کسی می تواند نظر خود را بدهد. اینکه تا یک نفر شروع به صحبت می کند که نظر خود را بیان کند بقیه علیه او گارد می گیرند، اشتباه است. وی با اشاره به جایگاه برجسته مشایخی در سینمای ایران، افزود: نظر و انتقاد آقای مشایخی در جشن منتقدان، معطوف به منافع شخصی ایشان نبود. ایشان می خواستند از حق همه همکارانشان که برای سینما زحمت کشیده اند اما هیچ کجا به آنان توجه نشده و از آنان قدردانی نمی شود دفاع کنند.
درخشنده در ادامه با تاکید بر اینکه توجه ویژه به گروه و افراد خاص در سینما واقعیتی تلخی است افزود: این رویکرد که بر سینمای ایران حاکم شده، رویکرد درستی نیست. در سینمای ما افراد با ظرفیت های متفاوتی حضور دارند و کار می کنند که باید درخور شان آنان، مورد توجه قرار گیرند. سینما متعلق به همه هنرمندان است و مربوط به گروه خاصی نیست. اگر غیر از این باشد فعالان این حوزه حق دارند انتقاد و اعتراض کنند و کسی هم نمی تواند به آنها بگوید که چرا انتقاد می کنید.به باور درخشنده، همه هنرمندان سینمایی، حق دیده شدن و شنیده شدن دارند و نباید عرصه را تا جایی بر آنان تنگ کرد که مجبور به ابراز واکنش های تند شوند.

این کارگردان برجسته، تفاوت قایل شدن بین هنرمندان و کم توجهی به هنرمندانی را که در سینما زحمت بسیار کشیده اند موجب دلسردی و از بین رفتن انگیزه در آنان توصیف کرد و افزود: اینکه هنرمندان احساس کنند گروهی خاص حاکمیت مطلق را در سینما در دست گرفته اند، همه کارها را هدایت می کنند و فقط به گروه خاصی از نویسندگان، بازیگران، کارگردانان و تهیه کنندگان توجه می کنند، موجب دلسردی آنان می شود. مدیران، برنامه ریزان و تصمیم گیرندگان سینمایی نباید اجازه دهند که چنین فضایی در سینما احساس شود.وی اضافه کرد: سینما و رویدادهای سینمایی از جمله جشنواره و گردهمایی ها برای همه است. خانواده سینما در تمام خوب و بد سینما باید سهیم باشند و عدالت باید بین همه اعضای این خانواده برقرار باشد. همه باید بتوانند در این عرصه فعال بوده و دیده شوند و نظر خود را ابراز دارند. با احترام به همه هنرمندان پیشکسوت، به نظر من آقای مشایخی دیدگاهی را مطرح کردند که دیدگاه من و بسیاری دیگر از هنرمندان نیز هست.

** برخی سینماگران از امکانات زندگی بی بهره اند/ بزرگان سینما افتادگی و مناعت طبع را به جوانترها بیاموزند
درخشنده کم توجهی به برخی هنرمندان به خصوص پیشکسوتان را مورد انتقاد قرار داد و گفت: کم توجهی به هنرمندان سینما تاکنون موجب آزردگی بسیاری از آنان شده و بسیاری از هنرمندان را خانه نشین کرده است. هنرمندان انگشت شماری هستند که می توانند در این شرایط دوام بیاورند، به کار خود ادامه دهند و همه زندگیشان را وقف عشق به مردم و هنر کنند. کم توجهی مسوولان و متولیان هنری گاهی هنرمندان سینما را به جایی می رساند که مجبور می شوند لب به سخن باز کنند. شمار زیادی از هنرمندان این عرصه از اندک امکانات مادی و معنوی برخوردار نیستند.کارگردان آثار سینمایی ماندگاری چون «پرنده کوک خوشبختی» و «هیس دخترها فریاد نمی زنند» در انتقاد از تخصیص ناعادلانه امکانات مادی در سینما افزود: باید بودجه، منابع مالی، جایزه ها و سالن های سینما برای اکران فیلم ها، به صورت عادلانه به همه سینماگران و نه فقط به یک عده خاص تخصیص یابد.

درخشنده با بیان اینکه سِمَت ها و صندلی ها برای هیچ کس و در هیچ مدیریتی ماندگار نخواهد بود، اضافه کرد: ما باید یاد بگیریم که به یکدیگر احترام بگذاریم. خودبزرگ بینی برخی که اجازه اظهار نظر به دیگران را نمی دهند، تا جایی است که در بسیاری موارد موجب نادیده گرفتن حقوق دیگران می شود. وی با انتقاد از واکنش برخی سینماگران جوان در جشن منتقدان سیینما به سخنان مشایخی اضافه کرد: مدیران و بزرگان سینمایی باید تلاش کنند که رفتارهای غلط حاکم بر فضای سینما را اصلاح کنند. از این طریق، کوچکترها نیز از آنان افتادگی و مناعت طبع را خواهند آموخت و یاد خواهند گرفت که نظر همه را بشنوند و به دیگران امکان ابراز وجود دهند.

** دلخوری مشایخی به جا بود/ مسوولان خانه سینما عذرخواهی و دلجویی کنند
فاضلی  در خصوص انتقادات مطرح شده از سوی مشایخی در جشن منتقدان و نویسندگان سینما گفت: از نظر من ناراحتی ایشان صد درصد به جا بود. ایشان هر چه در خصوص کم توجهی به پیشکسوتان گفتند درست گفتند. من اعتقاد دارم که صحبت های ایشان حاکی از کدورت با هیچ شخصی نبود بلکه به معنای مطالبات فرهنگی ایشان بود. وی افزود: ما خیلی وقت ها دیده ایم که یک بازیگر روی تخت بیمارستان است و بیمه درمانی می خواهد و بازیگر دیگری از بیکاری رنج می برد. همین هفته پیش بود که یکی از بازیگران در گفت وگو با رسانه ها در سخنانی گلایه آمیز گفته بود که کسی به داد او و بسیاری از همکارانش نمی رسد. جامعه فرهنگی نباید چنین بازیگری را به خاطر انتقادی که مطرح کرده محکوم کند، بلکه باید به خواسته هایش گوش داده و در جهت رفع آنها اقدام کند.
فاضلی که روی سِن یازدهمین جشن منتقدان و نویسندگان سینمایی نیز از مشایخی حمایت به عمل آورد، در ادامه گفت و گو با ما افزود: آقای مشایخی در راستای مطالبه فرهنگی خود مطرح کردند که اگر قرار است احترام و تکریم و بزرگداشتی برگزار شود، باید در آن از همه پیشکسوتان و کسانی که برای سینما زحمت کشیده اند قدردانی شود. ایشان در واقع جامعه سینمایی را نقد کردند و چه جایی بهتر از جشن منتقدان سینمایی برای طرح این نقد وجود دارد.

این منتقد در ادامه یادآور شد: کار ایشان به نظر من درست بوده و من خیلی متاسفم که چرا در آن جمع جز بنده کسی از ایشان حمایت نکرد. به نظر من در وهله اول مشکل اصلی در مدیریت خانه سینما است. برخورد مدیریت این نهاد برخورد مناسبی نبود.فاضلی با انتقاد از واکنش مدیریت خانه سینما، به دنبال گلایه های مشایخی در جشن منتقدان سینما، گفت: ایشان در صحبت های خود گفتند که می خواستند جلسه را ترک کنند و از سخنان آقای مشایخی به عنوان نفرت پراکنی یاد کردند اما به نظر من آقای شاهسواری به عنوان فردی که بر مسند ریاست خانه سینما تکیه زده است و به لحاظ حقوقی نماینده یک صنف محسوب می شود، باید به جای این حرف ها از آقای مشایخی به خاطر دلخوری که برای ایشان ایجاد شده بود رسما عذرخواهی و دلجویی می کرد و می گفت ما به عنوان متولیان خانه سینما جبران مافات خواهیم کرد.سردبیر سایت پرده سینما افزود: باید از همه پیشکسوتان سینما به یک میزان قدردانی شود. نباید در قدردانی از هنرمندان پیشکسوت در همه رشته های هنری کاهلی و کوتاهی کنیم. باید قدر هنرمندان را در زمان حیات آنان بدانیم. فرقی نمی کند که این هنرمند آقای جمشید مشایخی باشد یا آقای عزت الله انتظامی یا آقای علی نصیریان. احترام همه این بزرگواران به یک میزان بر همه ما واجب است. اینکه ما با استناد به یک جمله از صحبت های آقای مشایخی، خواسته های واقعی ایشان را نادیده بگیریم و صحبت های ایشان را مغشوش جلوه دهیم کار درستی نیست. باید نگاه های انحصاری و تک ساحتی در سینما برداشته شود و به همه هنرمندان در هر سن و سال و جایگاهی که هستند توجه و رسیدگی مادی و معنوی شود.


منبع: بهارنیوز

تابلوها یا دزدی‌اند یا از دزد خریده شدند

گروه هنری- رسانه‌ها: روزنامه ایران در مقدمه گفتگو با علی معلم نوشت: علی معلم در فرهنگستان هنر چه می‌کند؟ این پرسشی است که خیلی‌ها از خود می‌پرسند. از همان هشت سال پیش وقتی خبر انتساب او به ریاست فرهنگستان هنر منتشر شد تا امروز که غائله تابلوهای نقاشی بانک پاسارگاد که به امانت در فرهنگستان هنر گذاشته شده بود، به دادگاه و دادگستری کشیده است.  توی اتاقی با صندلی‌های نارنجی، علی معلم با کت و شلواری مرتب روی صندلی نشسته است تا به پرسش‌های من جواب دهد. اینکه چرا قبول کرد بر صندلی ریاست فرهنگستان بنشیند و اصلاً در این هشت سال چه کار کرده است؟ بعضی پرسش‌ها را با شیوه‌ای ادیبانه جواب داد و بعضی را همان طور ادیبانه پاسخ نداد. گفت که رئیس پیشین فرهنگستان نقاش نیست ولی خودش در زمینه تئوری می‌تواند با هر نقاشی مسابقه بگذارد! تعجب نکردم. مصاحبه که تمام شد، ترجیح دادم از علی معلم فقط صدای شجریان را با شعری از او به خاطر بسپارم، آنجا که با مویه کمانچه کلهر، صدای آسمانی‌اش را رها می‌کند که ببار ای باران ببار… به داغ عاشقای بی‌مزار…
 


شما در دوره‌ای ریاست فرهنگستان‌هنر را به عهده گرفتید که دوره بسیار پرتنشی بود. انتصاب شما به ریاست فرهنگستان هنر برای خیلی‌ها از جمله هنرمندان تجسمی عجیب بود چون شما یکی از چهره‌های شناخته شده در حوزه ادبیات انقلاب هستید و سابقه‌ای در حوزه هنرهای تجسمی نداشتید. شما چرا این سمت را پذیرفتید؟ این پرسشی است که هنوز هم که هنوز است مطرح است.
سؤال خوبی است. واکنش بعضی از دوستان به تنقید یا نقد من از همان اول آغاز شد اما بعضی وقت‌ها آدم باید آنقدر انصاف داشته باشد که از خودش بپرسد این آدم، این سمت را انتخاب کرده یا سمت، این آدم را انتخاب کرده است. اگر من انتخاب کرده باشم من باید جواب دهم، اما اگر فرهنگستان من را انتخاب کرده باشد فرهنگستان باید جواب بدهد ولی چون الان سرپرست فرهنگستان منم ناچارم وکیل خودم باشم و از طرف فرهنگستان جواب دهم. برادرانی که در زمینه هنرهای دیگر کار می‌کنند و مدعی هستند ممکن است از جهت عمل بر من رجحان داشته باشند یعنی مثلاً معمار بتواند طاق ضربی بزند، من نتوانم اما در تئوری می‌توانیم با هم مسابقه دهیم. در نقاشی یک جایی عمل است که مسلماً من کم می‌آورم اما در تئوری و حرف، نه. در واقع در عرصه تئوری معمار و نقاش هم شاعر هستند. چون اگر شاعر نباشند و تخیل نداشته باشند هیچ کاری از آنها برنمی‌آید. فرق شاعر با آنها در کدگذاری است. من با کلمه کدگذاری می‌کنم، نقاش با رنگ، خطاط هم با حروف، پس ما همه شاعریم، کلَّنا شاعر! و فقط کدگذاری‌مان با هم متفاوت است، در نتیجه این حرف‌ها ان‌شاءالله ازروی غرض و مرض نیست ولی خیلی تحقیق شده هم نیست، یعنی با دقت این حرف‌ها زده نشده، این حرف‌ها را عوامانه زدند یا با مقاصدی غیر مقاصد فرهنگی.
شاید علتش حضور رئیس گذشته فرهنگستان است که به خاطر اتفاقاتی که افتاد مجبور شد از اینجا برود. خب هر کس دیگری هم جای شما بود احتمالاً با این انتقادها روبه‌رو می‌شد. به هر صورت شما هم ناچار بودید در برابر انتقادها سینه سپر کنید.
من سینه سپر نکردم، گردن ما از مو باریکتر است اما همین منتقدان چرا زمانی که خود مهندس موسوی بود به او ایراد نگرفتند؟ او که مهندس بوده، در حاشیه گاهی نقاشی هم می‌کرده. نقاشی هم صفت واقعی او نبوده، کسی که بیشتر نقاش بود، خانمش بود ایشان هم حالا به‌عنوان قرینه خانمش یک ارادتی با هنر به هم زده بود اما برای ریاست فرهنگستان از من باید بیشتر زیر سؤال می‌رفت اما اینکه بنده آمده‌ام جای مهندس موسوی نشسته‌ام، اراده من نبود و اگر هم بود تا بزرگتر از من اراده نمی‌کرد نمی‌توانستم اینجا باشم، پس آمدن من به اینجا و تحمیلم به اینجا به عهده خود من نیست، کسی را سرزنش کنند که مرا اینجا آورده است.
طی ماه‌های اخیر محصور کردن رواق هنر هم خیلی برای فرهنگستان حاشیه‌ساز شد؟ چرا این شیشه‌ها را دور رواق کشیدید؟
روزگار عجیبی است ما تا حالا نشنیدیم شیشه حصار باشد جز برای ماهی شب عید که توی تنگ بلور است چون وقتی بتوانیم از بیرون تماشا کنیم، دیگر حصار نیست. حصار باید جلوی دید آدم را بگیرد. اینجا یک سری رفت و آمد افراطی می‌شد. یک محیطی وسط شهر وابسته به فرهنگستان هنر وجود دارد که گاهی بعضی آدم‌هایی که خودشان به خودشان ستم کرده بودند و اعتیاد داشتند یا مسائل دیگر، از اینجا سوءاستفاده می‌کردند و پیوسته نمی‌شد دست به گریبان بود. تازه این دست به گریبان بودن هم به عهده ما نبود، خیابان پلیس دارد و باید مانع می‌شد و چون نشد ما چاره‌ای نداشتیم، چون حراست ما نه باتوم دارد نه هفت تیر، حراست ما اگر یک کلمه زیادتر بگوید کتک می‌خورد و این است که ما چاره‌ای نداشتیم جز اینکه حصاری که حصاری نیست را دور اینجا بکشیم تا حداقل مورد سرزنش واقع نشویم. در اینجا هم بسته نیست و به ضرورت اگر کسی کاری داشته باشد می‌تواند وارد شود اما این ضرورت را چه کسی باید تشخیص دهد؟ فرهنگستان یا آن شخص؟ این سؤالاتی است که ایرادکننده‌ها باید به آن جواب دهند.
دستاوردتان در این هشت سال چه بوده؟ خودتان کارنامه کاری‌تان را چطور ارزیابی می‌کنید؟
والله اگر به من باشد که خب عرض می‌کنم ماست ما ترش نیست اما باید دیگران هم داوری کنند و دیگران بی‌اطلاع نمی‌توانند داوری کنند. ما کارنامه‌هایی داریم که دائم چاپ و منتشر می‌شود. بعضی از کارها هم در سطح طرح و تئوری است. مثلاً کاری که در مورد شاهنامه انجام می‌شود، یا کاری که در مورد آثار ادبی ایران به‌عنوان کتاب گویا دارد انجام می‌شود یا کارهایی در زمینه هنر قرآن و قرآن هنری در حال انجام شدن است، در زمینه انیمیشن هم فعالیت داریم و همچنین در موسیقی. در واقع بخش مستند و انیمیشن ما بسیار فعال است و دربخش نشر که مطبعه ماست تصحیح و ترجمه و تألیف کتاب در دستور کار است. یک کتابخانه بزرگ هنری داریم و یک استودیوی مجهز. این است که در همه این زمینه‌ها فعالیت می‌کنیم همین الان آثاری داریم مثل انیمیشن که در حد فیلم است و اکران می‌شود.
علت اینکه چنین سؤالی را پرسیدم به خاطر این است که بخشی ازانتقادها مبنی بر این موضوع است که فرهنگستان طی هشت سال گذشته کاملاً متوقف شده وحتی حرکت رو به عقب داشته است.
من این انتقاد را می‌پذیرم ولی نمی‌دانم انتقاد‌کنندگان تا چه اندازه از دوره گذشته خبر دارند و می‌دانند تغییراتی که اتفاق افتاده آیا در جهت کمال است یا عکس آن؟ به‌هرحال جهان تغییر می‌کند. خیلی چیزها تغییر کرده اما ممکن است بسیاری از تغییرات در جهت کمال باشد و چون این سؤال روشن نیست جواب روشن نمی‌توان به آن داد.
این روزها بحث بر سر تابلوهایی که بانک پاسارگاد به فرهنگستان هنر سپرده، بالا گرفته است. این ماجرا به زعم شما از کجا شروع شد؟
این تابلوها الان در فرهنگستان وجود دارند. یعنی هر دوی ما می‌توانیم برویم و ۵۰۰ تابلو را ببینیم و مطمئناً برای هر دوی ما این پرسش به وجود می‌آید که پانصد تابلو چطور یک جا انبار شده؟ مگر ما در ایران مزرعه‌ای داریم که از آن تابلو می‌چینند؟ هنرمندان اندک‌اند و یک کار هنری ماه‌ها، گاهی سال‌ها طول می‌کشد تا خلق شود.
بالاخره ما در این مملکت زندگی می‌کنیم، بسیاری‌مان دوره شاه را هم به خاطر می‌آوریم این است که از آن وقت تا به حال چه اتفاقی افتاده که این همه تابلو جمع شده و نه از انبار آدمی که مدعی مال من است، از نمایشگاه فرهنگستان سر درآورده؟ در واقع اینجا دو سؤال مطرح است یکی اینکه این تابلوها در فرهنگستان چه کار می‌کند و دیگر اینکه اصلاً از کجا آمده است؟ این تعداد تابلو نمی‌تواند حاصل خرید یک جای موجه از هنرمند باشد. ما چنین جایی را نداریم که هنرمند تابلویش را در اختیار او قرار دهد، او نمایشگاهی تشکیل دهد، کارشناس قیمت بگذارد، خریدار شناسنامه برایش بگیرد و قیمت‌گذاری عادلانه انجام شود. یک جریان وحشتناک وجود دارد و این کارها تابع قانون قاچاق است نه حتی تابع قانون وجدان سالم.
عده‌ای ادعا دارند که این تابلوها مال ماست، ما هم نمی‌گوییم نیست اما الان اینجاست و ما مسئولیم که از آنها محافظت کنیم، اگر می‌گویید مال شماست شناسنامه و کاغذ خرید را بیاورید و ببرید دادگستری تا دادگاه بررسی کند و حکم کند. من صاحب حکم نیستم من الان مالی یافته‌ام که به نظرم یا سرقت شده به وسیله آدم‌هایی که می‌گویند مال ماست یا از سارق خریداری شده، از این دو صورت بیرون نیست.
خب خیلی از صاحبان اثر اعلام کردند که بانک پاسارگاد آثارشان را از آنها خریده…
ببینید ۱۰ نفر آدم حرف‌هایی زدند که آنها هم هیچ مدرکی ندارند اما بسیاری از این تابلوها مال آدم‌هایی است که دیگر روی این زمین نیستند. مثلاً تابلوهای سهراب سپهری که یکی‌شان به مبلغ سیصد میلیون فروش رفته، اینها از کی سند دارند؟ اولاً از کجا ثابت می‌کنند که تابلوی ارائه شده جعلی نبوده؟ یا تابلویی که اینجا هست جعلی نیست؟ با کدام کارشناسی این را ثابت می‌کنند؟ هنرمندی که خودش جزو باند قاچاق است که حرمت ندارد. ثانیاً اینها ۱۰ نفر که بیشتر نیستند یعنی باید بروند ۴۹۰نفر دیگر را پیدا کنند و بیاورند تا این حرف کودکانه فقط ارزش بررسی پیدا کند. تازه آن ۱۰ نفر شریک دزدند و این را می‌شود براحتی کشف کرد وگرنه چه دلیلی داشت که گالری دارها و بعضی از هنرمندان بلافاصله برانگیخته شوند و علیه فرهنگستان سخن بگویند و هیچ کس هم از شرکت مدعی مالکیت تابلوها نپرسد که تو این ۵۰۰ تابلو را از کجا آورده‌ای؟ یا باید از دزد خریده باشی یا خودت از موزه‌ها دزدیده باشی. وقتش رسیده  است که قوه قضائیه، سازمان اطلاعات و آگاهی را مأمور کند که بفهمند این تابلوها از کجا آمده اند؟ چه جاهایی تابلو بوده که الان نیست و به جایش در فرهنگستان است.
اما طبق روایت بانک، این قرارداد با مؤسسه صبا در زمان مهندس موسوی بسته شده و در آن مدت مشکلی هم وجود نداشته است.
این قرارداد با شخصی به نام زارع بسته شده که اخراجی اینجاست که جزو همین باندها بوده. در آن موزه ۱۳۰ تابلو است که بنا بوده نمایشگاه موقت باشد و بعد برود، این ۱۳۰ تابلو ناگهان زاییده‌اند و شده‌اند پانصد تابلو و ما یک لشکر تابلو داریم که آن ۱۳۰ تا در اینها گم است…
شرایط نگهداری‌شان چطور است؟ در وضعیت مناسبی به سر می‌برند؟
شرایط نگهداری سؤال ثانوی است. ما که اینها را حبس کردیم نگهداری از نوع دیگر است یعنی از دست دلال و دزد گرفتیم که اینجا نگهبانی و نگهداری کنیم و فعلاً از دست دزد اگر گرفته شده هر کسی می‌خواهد بپرسد این سالم است یا نه باید ثابت کند مالکیت دارد یا نه؟ شما مالکیت دارید؟
من مالک نیستم ولی به‌عنوان یک روزنامه نگار وظیفه دارم که بپرسم چون شما می‌گویید آثاری مثل آثار سهراب سپهری در میان اینهاست که قاعدتاً اهمیت ملی دارند و طبیعی است که آدم‌ها نگران وضعیت نگهداری‌شان باشند.
بله این ارزش ملی دارد و فرهنگستان بنده نیستم، منم که می‌توانم شوخی کنم، فرهنگستان شوخی ندارد. اصلاً شوخی هم بلد نیست. فرهنگستان اگر اینها را ضبط کرده نگهبان و حافظ آنهاست ولی بنده به‌عنوان سرپرست فرهنگستان اگر اتفاقی برای تابلو بیفتد مسلماً مسئولم. این است که من خودم این مسئولیت را قبول دارم اما آن چیزی که تابلوها را ضبط کرده یک قوه حقوقی است به نام فرهنگستان هنر که در پناه قانون است. هیچ بیزینسمن درست یا نادرستی هم نمی‌تواند نسبت به آن اجحافی کند. بنده هم که اینجا هستم می‌توانم تا حدودی زبان فرهنگستان باشم و بگویم این چرا هست و آیا وضعش خوب است یا نه؟ به شما اطمینان خاطر می‌دهم که تابلوها در سلامت کامل به سر می‌برند اما آنها سالمند برای مردم و برای اینکه قانون تکلیفش را معلوم کند. بعد از آن می‌خواهد اینجا بماند، می‌خواهد برود ارشاد یا موزه‌ای که از آنجا سرقت شده به من مربوط نیست من فقط این را می‌دانم که مسئولیت این تابلوها را فعلاً فرهنگستان قبول کرده پس من هم مسئولم و کوشش می‌کنم که سالم باشد، از همه امکانات فرهنگستان دارم استفاده می‌کنم که تابلوها محفوظ بماند،  نه دست سارق به آنها برسد نه دست آدم خرابکار.
شما اصلاً چطور از ماجرای تابلوها مطلع شدید؟ و چطور در این ۸ سال نمی‌دانستید که این تابلوها وجود دارد؟
از سراسیمگی کسانی که خیال می‌کنند مالک تابلوها هستند و کارهای خلافی که نسبت به کارمندان ما انجام دادند. الان من دبیر فرهنگستان و رئیس گذشته مؤسسه صبا را تقلیل مرتبه به یک کارمند ساده دادم و در آستانه اخراج هم هستند چون اینها با آقای امین تفرشی رئیس شرکت مدعی تابلوها و آدم‌های او ارتباط داشتند و چند مرتبه از اینجا تابلو خارج و وارد کردند که مهر و امضا و فهرست چیزی که بیرون برده و آورده‌اند دست من است و امین تفرشی نامه‌ای به آقای امانی مدیر قبلی من نوشته و مستقیماً دستور داده که چند تابلو تحویل بدهد و اینکه یک شرکت تجاری به فرهنگستان هنر و مدیران ارشدش دستور بدهد که این کار را بکنند یا نکنند قابل تحمل نیست.
اگر به گمان شما این افراد دزد یا دلال هستند چرا باید تابلوها را در جایی مثل فرهنگستان هنر بگذارند که به قول شما شخصیت حقوقی دارد؟ تازه مدام هم تابلوها را ببرند و بیاورند؟
سؤال بسیار خوبی است. اگر یک نفر به‌عنوان مالخر برود اموال دزدی را بخرد و در انبار خودش نگه دارد و بعد بخواهد بفروشد نصف قیمت هم از او نمی‌خرند چون می‌فهمند مال دزدی است. پولشویی که می‌دانید هست، این کار هم تابلوشویی است برای بازارهای دروغین‌شان تا حیثیت فرهنگستان پشتوانه بیزینس آقایان باشد اما حیثیت ملی فرهنگستان به هیچ گرفته شود. این مسأله بسیار روشنی است اما باید نسبت به آن عنایت شود و همه در این مورد باید ملی فکر کنند چون سود چند نفر با سود یک ملت قابل مقایسه نیست. آنها آنقدر عزیز نیستند که سودشان بر همه ملت ترجیح داده شود./ روزنامه ایران 


منبع: بهارنیوز

رگ خواب پرفروش‌ترین فیلم غیرکمدی

با آغاز اکران فیلم سینمایی «رگ خواب» این فیلم سینمایی به فروش قابل قبولی در سینماهای کشور دست یافته و امروز بالاخره توانست با عبور از «ماجرای نیمروز» به پر فروش‌ترین فیلم غیر کمدی سال ۹۶ تبدیل شود.
 




«ماجرای نیمروز» نوروز امسال در سینماهای کشور به نمایش درآمد. این فیلم سینمایی همراه با دو فیلم «گشت ۲» و «خوب، بد، جلف» اکران شد و در پایان توانست بیش از ۴ میلیارد تومان فروش کند. با توجه به موضوع این فیلم سینمایی و همزمانی اکران آن با فیلم‌های سعید سهیلی و پیمان قاسم‌خانی که در آن زمان پرفروش ترین فیلم‌های تاریخ سینمای ایران لقب گرفته بودند، بسیاری از کارشناسان مسائل اکران، فروش ۴ میلیارد تومانی فیلم «ماجرای نیمروز» را موفق ارزیابی کردند.

اما با آغاز اکران فیلم «رگ خواب» به کارگردانی حمید نعمت الله که در آن لیلا حاتمی به ایفای نقش می‌پردازد، این فیلم هم با استقبال خوبی روبه رو و رفته رفته به رکورد «ماجرای نیمروز» به عنوان پر فروش ترین فیلم غیر کمدی امسال نزدیک شد. به نظر می‌رسد موفقیت در جوایز انجمن منتقدان در هفته‌های آخر اکران باعث شد «رگ خواب» مخاطبان خود را حفظ کند.در حالی که از امروز اکران گسترده «رگ خواب» در سینماهای تهران به پایان رسید، این فیلم با احتساب فروش روز سه شنبه که سینماها بلیت‌های نیم بها عرضه می‌کردند، توانست از فروش فیلم محمد حسین مهدویان عبور کند و در جدول فروش سایت سینما تیکت عنوان پرفروش ترین غیر کمدی سال ۹۶ را به خود اختصاص دهد.در آخرین به روز رسانی سایت سینما تیکت، فروش «رگ خواب» به رقم ۴ میلیارد و ۳۴۳ میلیون رسیده است.


منبع: بهارنیوز

اولین روز جشنواره فیلم ونیز ۷۴

کمدی سیاه “کوچک کردن” به کارگردانی الکساندر پین کارگردان آمریکایی روز گذشته به عنوان فیلم افتتاحیه جشنواره ونیز روی پرده رفت و با استقبال گرم منتقدان و تماشاگران روبرو شد.این فیلم درباره مردی با بازی مت دیمن در آینده نه چندان دور است که به این فکر می‌کند اگر اندازه بدن خودش را کوچک کند، زندگی‌اش چگونه خواهد شد. لورا درن، کرستن ویگ، کریستوف والتس و جیسن سودکیس دیگر بازیگران این فیلم هستند.
 



 

دیمن در نشست مطبوعاتی “کوچک کردن” این فیلم را “خوش‌بینانه” نامید و گفت جنبه‌ای “آخرالزمانی” دارد.امسال در بخش مسابقه بین‌الملل جشنواره ونیز ۲۱ فیلم برای دریافت جایزه شیر طلای جشنواره ونیز رقابت می‌کنند که “کوچک کردن” یکی از آن‌هاست.  “Suburbicon” به کارگردانی جرج کلونی، “مادر!” تازه‌ترین ساخته دارن آرونوفسکی و “شکل آب” ساخته گی‌یرمو دل تورو، از دیگر رقبای آمریکایی جایزه شیر طلای در بخش مسابقه بین‌الملل جشنواره ونیز هستند.


 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


 


منبع: بهارنیوز

قسمت آخر «بازی تاج و تخت» و …

 
خطر لو رفتن داستان
در آخرین قسمت از هفتمین فصل “بازی تاج و تخت” برن و سم تارلی باهم ملاقات می‌کنند و در آن دیدار برن به سم می‌گوید جان اسنو پسر ریگار تارگریان و عمه‌اش لیانا استارک است و فامیلی او سَند است؛ یک فرزند نامشروع که اهالی دورن به آن سند می‌گویند نه اسنو. اما سم به برن می‌گوید که اشتباه می‌کند و زمانی که در سیتادل بوده است فهمیده که ریگار با لیانا ازدواج کرده و ازدواج ریگار با الیا مارتل باطل شده بود. برن با قدرت جادویی خود سر صحنه ازدواج آن دو حاضر می‌شود و واقعیت را می‌فهمد: اینکه جان اسنو همان آئگون تارگارین و فرزند واقعی ریگار است.به گزارش ایندپندنت؛ در اپیزود آخر فصل هفتم “بازی تاج و تخت” برن استارک در نهایت می‌گوید که عمه‌اش لیانا چه چیز در گوش پدرش نجوا می‌کند: “نام او آئگون تارگارین است.” کسانی که با کتاب جی.آر.آر مارتین آشنایی دارند می‌دانند نام آئگون محبوب‌ترین نام در میان سلسله تارگارین است. ایندپندنت نوشته است: آئگون تارگارین (موسوم به آئگون اول) سرسلسله و نخستین پادشاه دودمان تارگارین‌ها در سرزمین وستروس است. آئگون اول پادشاهی مقتدر و چیره و همین طور فرمانروای هفت اقلیم است.جان اسنو نام نخستین پادشاه تارگارین‌ها، سرسلسله این دودمان و فرمانروای سرزمین‌های هفت‌گانه داستان را دارد.


منبع: بهارنیوز

اکبر عبدی: فیلم مهران مدیری فوق‌العاده زشت و بد بود/ «خندوانه» در اندازه رامبد جوان نیست

اکبر عبدی در برنامه «فرمول یک»، اولین فیلم سینمایی مهران مدیری را زشت و بد توصیف کرد و آن‌چه را رامبد جوان در «خندوانه» انجام می‌دهد در اندازه او ندانست.

اکبر عبدی شامگاه چهارشنبه، هشتم شهریور به بهانه تولدش مهمان برنامه «فرمول یک» با اجرای علی ضیا شد.   

این بازیگر پیشکسوت در بخشی از برنامه در مورد مهران مدیری و اولین فیلم سینمایی او «ساعت پنج عصر» گفت: «این فیلم فوق‌العاده زشت بود، فوق‌العاده بد بود، متاسفانه فکر می‌کردم قرار است فیلم عجیب‌و‌غریبی ببینم ولی اصلا فیلم خوبی نبود. این که مردم ما قاط زده‌اند و هیچ کس هیچ چیزی را متوجه نیست و همه از روی هم رد می‌شوند و از آن طرف یک عده آدم را می‌بینیم که خیلی شیک می‌آیند می‌ایستند و…» 

عبدی همچنین در مورد رامبد جوان و برنامه «خندوانه» با اجرای او گفت: «آقای جوان از یک جایی به بعد از سینما بریده و مجری شده، یعنی دقیقا مجری شده، ما در تلویزیون مجری زیاد داریم. حتی در برنامه خودش، این اواخر، کاملا کنار تماشاچی‌ها نشسته، یک عده می‌آیند از شهرستان، از تهران، خیلی هم بااستعداد اجرا می‌کنند، یک آقایی هست که اصلا شبیه خودش (رامبد جوان) هم هست. اجرا می‌کند و او هم مثل تماشاچی رفته نشسته آن جا. به نظر من این کار کم است. یعنی این کار به اندازه آقای رامبد جوان نیست. آقای رامبد جوان خیلی بیشتر از این است.»  

برنامه «فرمول یک» با اجرای علی ضیا از شنبه تا چهارشنبه به صورت زنده پخش و هر چهارشنبه تولد یکی از چهره‌های سرشناس و هنرمندان رادیو و تلویزیون در آن جشن گرفته می‌شود.


منبع: عصرایران

تلاش‎ها برای حفظ شهرت جشنواره فیلم ونیز/ فستیوالی که ۷۴ ساله شد

هفتاد و چهارمین دوره جشنواره فیلم ونیز از ۳۰ آگوست (۸ شهریور) تا ۹ سپتامبر (۱۸ شهریور) برگزار می شود.

عصرایران – “نیویورک تایمز” در یادداشتی با اشاره به برگزاری جشنواره فیلم ونیز در ایتالیا و مولفه های متفاوت این جشنواره نسبت به سایر جشنواره های فیلم جهانی، عنوان می کند که این جشنواره برای حفظ شهرت خود با ظرافت نسبت به انتخاب همه مولفه های ویژه خود از جمله انتخاب فیلم، اکران افتتاحیه و حتی انتخاب کارگردانان حاضر در جشنواره گام بر داشته است. در ادامه بخش هایی از این یادداشت را می خوانیم.

در چند سال اخیر جشنواره فیلم ونیز با عملکرد قدرتمند خود، به عنوان سنگ بنای فیلم های پاییزه جهانی جا افتاده است. مجموعه متمرکز ۷۳ اکران جدیدی که در این جشنواره ارائه می شود، حاکی از برنامه قوی این جشنواره برای عرض اندام و به رخ کشیدن برتری آن نسبت به جشنواره مشهور فیلم تورنتو است که یک هفته بعد از آن آغاز می شود. برندگان گذشته این جشنواره ایتالیایی در بخش های مختلف این فستیوال و همچنین انتخاب فیلم های اکران های افتتاحیه در طول سال های گذشته از جمله فیلم های “لالا لند”، “بردمن” و “جاذبه” شهرتی برای این جشنواره رقم زده که آن را از سایر جشنواره های بین المللی متمایز کرده است.

هفتاد و چهارمین دوره این جشنواره از ۳۰ آگوست (۸ شهریور) تا ۹ سپتامبر (۱۸ شهریور) برگزار می شود. این جشنواره با اکران فیلم برجسته  “کوچک سازی” (Downsizing) از الکساندر پین آغاز به کار کرد. این فیلم یک درام خارق العاده درباره مینیاتوری شدن بشر با بازی مت دیمون و کریستین ویگ است.

در واقع می توان این فیلم را یک سرکشی شگفت انگیز دیگر از سوی مرد اصلی جشنواره فیلم ونیز، «آلبرتو باربرا» دانست. کسی که ارتباطش با کارگردان فیلم، به دهه ۱۹۹۰ باز می گردد که فیلمنامه فیلم “فارغ التحصیلی” پین را که در جشنواره فیلم تورین به نمایش درآمد، نوشته بود.

“کوچک سازی” نیز همچون فیلم “لالالند” دیمین چازل و دیگر فیلم های افتتاحیه این جشنواره، یک فیلم مرتبط با نژادپرستی آمریکایی با بازی ستارگان درخشان برای جذب مخاطب و استفاده بلند پروازانه از ژانر است. الکساندر پین، هرچند که یک نسل از چازل پیرتر است، اما همچون او قبل از یافتن این مقام و راهیابی به عرصه های بالاتر، کار خود را با فیلم مستقل شروع کرده بود.

می توان گفت که از فیلم “کوچک سازی” گرفته تا “جاذبه” همه سایه یک برند حمایتی را بر سر خود داشته اند. برندی که در حین روانشناسی کاراکتر، تصویری از آن را به مخاطب ارائه می کند. پین در مصاحبه ای که در لحظات نهایی تنظیم رنگ فیلم با او صورت گرفت در این رابطه می گوید: «شاید این فرضیه در مورد فیلم خارق العاده به نظر آید اما من بیشتر به ذات بشری نهفته در فیلم علاقه مندم و ظرافت ایده خارق العاده آن را می پسندم که یک ایده علمی تخیلی را برای ورود به موضوع فیلم انتخاب کرده است.»

“کوچک سازی” یکی از سه فیلم مرتبط با ژانر برآمده از استودیوهای بزرگ است که برای جایزه شیر طلایی ونیز رقابت می کنند. دارن آرنوفسکی هم با فیلم “مادر” با بازی جنیفر لارنس به جشنواره می آید. “شکل آب” یک فیلم دوران جنگ سرد در مورد یک جانور دریایی از کارگردان فانتزی دوست گوییرمو دل تورو است.

عناوین فیلم های بخش اصلی جشنواره ونیز حاکی از یک جشنواره فاخر بین المللی و یک ارائه خوب قبل از اکران نخستین این فیلم ها در آمریکا است. جشنواره فیلم ونیز به صورت سنتی همچنان سهم خود از نمایش اکران فیلم های قدیمی (art-house) را در جشنواره دارد. آقای باربرا که پشت همه جریان های قدیمی ترین جشنواره فیلم دنیا قرار دارد، در این زمینه معتقد است که چشم انداز سینمای معاصر به طور محسوسی تغییر کرده است. وی در مصاحبه ای که از ساختمان مرکزی جشنواره در منطقه لیدو در ونیز تهیه شده بود، گفت: «۱۵ یا ۲۰ سال قبل، سینمای پیشرانی وجود داشت که شما در همه جشنواره ها آن را می یافتید. اما امروز شما کمتر فیلم سازی را می بینید که فیلم های خود را در این زمینه ادا کنند و برای چنین فیلم هایی سرمایه گذاری کنند.»

با وجود صحبت های آقای باربرا و دفاع او از فیلم های این جشنواره، جشنواره امسال اکران های مختلفی از نخستین نمایش فیلم های مستقل از زوایای گوناگون را دارد.

در نهایت می توان گفت با توجه به عناوین فیلم ها، این اکران ها قرار است معنای جدیدی به رقابت در یک جشنواره بدهند؛ رقابت برای توجه. با فیلم افتتاحیه ای همچون “کوچک سازی” و اکران هایی قوی با ترکیبی از عناوین مطرح، می توان گفت جشنواره امسال ونیز قصد دارد توجه خوره های فیلم را به جای سینما روهای تفریحی به خود جلب کند.


منبع: عصرایران

آلبوم جدید مازیار فلاحی به بازار آمد

تازه‌ترین آلبوم مازیار فلاحی، خواننده موسیقی پاپ پس از گذشت سه سال از انتشار آلبوم قبلی، در دسترس علاقه‌مندان به این نوع از موسیقی قرار گرفت.

به گزارش خبرآنلاین، «یادم تو را فراموش»، عنوان تازه‌ترین آلبوم مازیار فلاحی، خواننده پاپ است که بعد از گذشت سه سال از انتشار آلبوم‌ «ماه هفتم» توسط موسسه فرهنگی هنری آوای فروهر منتشر شد.

«استرس»، «دیوونه»، «عشق تو صدام»، «قسم»، «ممنونم»، «ای جونم»، «طهرون»، «دست بزن»، «دلم تنگته»، «ناردون»، «حواست به منه» و «یادم تو را فراموش» قطعاتی هستند که در این آلبوم شنیده می‌شوند.

امیر جمال‌فرد (میکس و مسترینگ)، مهدی اسفندیار (مدیر اجرایی)، امیر آقازاده (عکس و طراح گرافیک)، خشایار فلاحی (مدیرتولید و برنامه‌ریزی) و محمد و مجتبی حاتم‌پور (تهیه‌کنندگان)، عوامل اجرایی آلبوم «یادم تو را فراموش» هستند.


منبع: عصرایران

حراج کتابخانه شخصی بازیگر «بر باد رفته»

به گزارش ایسنا به نقل از گاردین، در این کتابخانه کتاب‌هایی با دست‌نوشته «وینستون چرچیل»، «اورسن ولز»، «آلن الکساندر میلن»، نسخه‌ای از کتاب «بر باد رفته» با امضای «مارگارت میشل» و همچنین سندی با امضای ملکه «الیزابت» اول وجود دارد.از جمله دیگر عناوین ارزشمند در کتابخانه «ویوین لی» می‌توان به نسخه‌ای از فیلمنامه فیلم «بر باد رفته» اشاره کرد که توسط «دیوید او سلزنیک» تهیه‌کننده این فیلم، نزدیک به ۸۰ سال پیش به عنوان هدیه سال نو به بازیگر نقش «اسکارلت» هدیه داده شده است.نسخه ای از نمایش‌نامه «هملت» با یادداشت‌هایی از «لاورنس اولویه» کارگردان و بازیگر معروف انگلیسی درباره اقتباس معروف سال ۱۹۴۸ وی از «هملت» نیز در این مجموعه حراجی وجود دارد که قیمت اولیه ۷ هزار پوند برای آن درنظر گرفته شده است.

فیلم «بر باد رفته» در سال ۱۹۳۹ با اقتباس از رمان نوشته «مارگارت میشل» و به کارگردانی «ویکتور فلمینگ» ساخته شد که «کلارک گیبل» و «ویوین لی» ایفای دو نقش اصلی را بر عهده داشتند و «لسلی هاوارد»، «الیویا دو هاویلند»، «هتی مک‌دانل» و «ان رادفورد» از دیگر بازیگران این فیلم بودند.این فیلم که حدود ۲۳۸ دقیقه است، روایت عشق یک دختر جنوبی در خلال جنگ داخلی آمریکا را به تصویر می‌کشد.«بر باد رفته» یکی از پرفروش‌ترین و پربیننده‌ترین فیلم‌های ساخت هالیوود می‌باشد که جوایز متعددی را از آن خود کرده است که از میان آن‌ها می‌توان به چهار جایزهٔ اسکار، بهترین فیلم، بهترین کارگردان برای «ویکتور فلمینگ»، بهترین هنرپیشه نقش اول زن برای «ویوین لی» و بهترین نقش مکمل زن برای «هتی مک‌دانل» اشاره کرد.


منبع: بهارنیوز

نصب نخستین کاشی ماندگار خراسان‌رضوی در منزل عثمان محمد پرست

نخستین کاشی ماندگار خراسان‌رضوی در راستای حفظ میراث ناملموس کشور از سوی اداره‌کل میراث‌فرهنگی خراسان‌رضوی بر سر در منزل عثمان محمد پرست نصب شد.

به گزارش ایسنا و به نقل از روابط عمومی اداره‌کل میراث‌فرهنگی، صنایع‌دستی و گردشگری خراسان‌رضوی،«محمدرحیم رهنما»، مدیرکل میراث فرهنگی خراسان‌رضوی صبح امروز چهارشنبه ۸ شهریور ماه در مراسم نصب کاشی ماندگار بر سر در منزل استاد موسیقی نوازی عثمان محمدپرست اظهار کرد: نصب نخستین کاشی ماندگار از ابتکارات سازمان میراث‌فرهنگی  است که به‌منظور حفظ افتخارآفرینان سرزمینمان فراهم شده است و هدف از این اقدام گرامی داشت افراد شاخص در رشته‌های مختلف به‌منظور حفظ میراث ناملموس کشورمان است.

وی افزود: غرورآفرینی کشورما به وجود مشاهیر علمی، فرهنگی، تاریخی است و با نصب کاشی ماندگار یاد این عزیزان را گرامی خواهیم داشت و جایگاه این عزیزان را در سطح مناطق و محلات به عنوان میراث ناملموس حفظ خواهیم کرد.

رهنما تصریح کرد: با همکاری اداره ارشاد اسلامی مشاهیر و هنرمندان را شناسایی و نسبت به بزرگداشت نام و یاد این افراد کاشی ماندگاری را سر در منزل آنان نصب خواهیم کرد. در همین راستا استاد عثمان محمد پرست دو تار نواز موسیقی مقامیبر خواسته از خطه خواف که مدتی در بستر بیماری است به‌عنوان نخستین هنرمند برجسته و افتخارآفرین استان خراسان‌رضوی با نصب کاشی ماندگار بر سر در منزلش ماندگار می‌شود.

وی اظهار امیدواری کرد بتوانیم با کمک مسئولان  و دیگر نهادهای فرهنگی هنری به معرفی و ثبت میراث ناملموس کشورمان بپردازیم. مشاهیر و هنرمندان ما توانایی معنوی زیادی دارند و در امر زبان زد هستند و امیدواریم بتوانیم جایگاه و نقش این افراد را در استان خراسان رضوی ماندگار کنیم.

«سعید سرابی»، مدیرکل اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی خراسان رضوی نیز در ادامه این مراسم گفت: اتفاق مبارکی است اگرچه نمادین اما شآن و جایگاه و منزلت هنرمندان بسیار قابل اهمیت است، استاد عثمان محمدپرست غیر از شخصیت هنری که دارد انسانی فرزانه است که در حرکت‌های اجتماعی نیز همواره حضور دارد  و مدارس زیادی در کشور به نگاه بلند این استاد و استفاده از ارزش‌های هنری تبدیل به جریانی اجتماعی شده است.

وی افزود: ابتکار طرح کاشی ماندگار بسیار ارزشمند است و این‌که این ماندگاری از منزل استاد عثمان محمدپرست آغاز شده است نیز خود ابتکار ارزنده‌ای است، چون استاد افتخار جریان و پایگاه‌های هنری خراسان و میراث‌دار نسل بزرگ موسیقی مقامی خراسان و کشور است.

سرابی تصریح کرد: هر چند عثمان محمدپرست را در دیگر کشورها به نام عثمان خوافی می‌شناسند اما فرصت خوبی  است تا شورای شهر اهتمام ویژه‌ای در این راستا داشته باشند و جریان‌های هنری که داشته‌های فرهنگی شهر ما هستند را حمایت کنند.

وی اظهار امیدواری کرد این راه ادامه پیدا کند و از همت میراث‌فرهنگی در راستای حفظ میراث ماندگار شهر مشهد  قدردانی می‌کنیم.

استاد عثمان محمد پرست هنرمند دو تار نواز خراسانی که مدتی است در بستر بیماری است نیز گفت: ۹۰ سال سن دارم و از زمانی که به یاد دارم تار می‌زدم  پدرم در خواف دامدار بود اما من توانستم از طریق تار و نوازندگی به بسیاری از کشورهای دنیا دعوت شوم.

وی افزود:هر چه دارم از لطف و کرم خداوند است وگرنه لیاقت این همه الطاف و بزرگواری را ندارم من خدمتگزار همه مردم ایران زمین هستم امروز صدایم پر از گریه است از مردم می‌خواهم ما هنرمندان را فراموش نکنند.

استاد عثمان محمدپرست دوتار نواز موسیقی مقامی آثار مطرح و معروفی دارد که مهم‌ترین آن‌ها مقام نوایی از اشعار طبیب اصفهانی است و با پنجه هنرمندش از چاوشی و سرحدی گرفته تا دیگر مقام‌های این دیار اجراهای گوناگونی را آفریده است.


منبع: عصرایران

کمک یک میلیون دلاری بازیگر هالیوودی به آسیب‌دیدگان توفان

بازیگر فیلم «جاذبه» یک میلیون دلار به آسیب دیدگان توفان هاروی اهدا کرد.

در حالی که بر اثر توفان شدید تگزاس شمار زیادی از مردم آسیب دیده یا خانه‌هایشان را از دست داده‌اند، ساندرا بولاک به چهره‌های مشهوری پیوست که با اهدای کمک مالی از این مردم حمایت کرده‌اند.

به گزارش مهر به نقل از ورایتی، بولاک که از حامیان قدیمی صلیب سرخ آمریکاست، کمک مالی خود را به این سازمان اهدا کرد.

این بازیگر گفت با وجود تقسیم سیاسی جاری مملکت او امیدوار است که حداقل این توفان بتواند شرایطی را فراهم کند که آمریکایی‌ها دوباره متحد شوند.

وی گفت: وقتی هشت پا آب بالا می‌آید، دیگر سیاست جایی ندارد، وقتی آب هشت پا بالا می‌آید فقط انسان است که مطرح است.

بولاک با قراردادی که با کمپانی برادران وانر برای بازی در فیلم «جاذبه» بست، ۲۰ میلیون دلار دریافت کرد و با محاسبه سود حاصل از فروش فیلم، در مجموع ۷۰ میلیون دلار کسب کرد.

دواین جانسون، کوین هارت، کیم کارداشیان، میراندا، جنیفر لوپز، دی جی خالد، بیانسه و جی‌زی هر یک ۲۵ هزار دلار به این منظور کمک کرده‌اند. کمپانی والت دیزنی نیز یک میلیون دلار به صلیب سرخ اهدا کرد. فیسبوک نیز اعلام کرد یک میلیون دلار به این منظور پرداخت می‌کند.

انتظار می رود میزان خرابی این توفان از این هم بیشتر شود. تاکنون ۱۹ نفر بر اثر این توفان کشته شده‌اند و بیش از ۳ میلیارد دلار به خانه‌های مردم آسیب وارد شده است.


منبع: عصرایران

آنچه که درباره «بازی تاج و تخت» نمی‌دانید

 




رمزی قرار بود جان اسنو باشد
رمزی بولتون و جان اسنو دو روی یک سکه‌اند. هر دو حرامزاده‌اند. هر دو پسرانی از خاندانی مهم در شمال‌اند. اما یکی قهرمان کلاسیک داستان است و دیگری احتمالا منفورترین شخصیت سریال. نکته‌ی جالب این است که بازیگر نقش رمزی بولتون، آیوان ریون تقریبا برای نقش جان اسنو انتخاب شده بود. چند وقت پیش آیوان ریون بازیگر نقش رمزی بولتون در مصاحبه‌ای گفته بود که او و کیت هرینگتون دو فینالیست انتهایی برای بازی در نقش جان اسنو‌، حرامزاده‌ی ند استارک بودند. او همین طور در ادامه اشاره کرده بود:«فکر می‌کنم آن‌ها انتخاب درستی انجام داده‌اند. اگر من نقش را بازی می‌کردم جان اسنوی کاملا متفاوتی می‌شد.»

حضور افتخاری آر آر مارتین
«بازی تاج و تخت» پر از حضورهای افتخاری انواع و اقسام سلبریتی‌هاست. تازه‌ترین حضور افتخاری هم احتمالا به اد شرین تعلق دارد که نقش یکی از سربازان لنیستر را در همین فصل بازی کرده است. بسیاری احتمالا با خودشان فکر می‌کنند که چرا خود آر آر مارتین، خالق کتاب «نغمه‌ی یخ و آتش» در این سریال حضوری افتخاری نداشته. اما آن چه که خیلی‌ها نمی‌دانند این است که او این کار را انجام داده. آر آر مارتین در پایلوت (قسمت اول) ارجینال سریال حضوری افتخاری داشته، اپیزودی که هیچ وقت پخش نشد. ظاهرا این اپیزود آن قدر بد بوده که مجبور شدند دوباره پایلوت را بسازند و در این پروسه حضور آر آر مارتین حذف شده است.

سریال صحنه‌های جعلی می‌‍سازد
بعد از فصل پنجم طرفداران برای این که بفهمند جان اسنو زنده است یا نه به مرز دیوانگی رسیدند. کیت هرینگتون بازیگر نقش جان اسنو قبل از فصل ششم در برنامه‌ی جیمی کیمل حضور پیدا کرد. جیمی کیمل هر چقدر سعی کرد از زیر زبان کیت هرینگتون اطلاعاتی بیرون بکشد نتوانست اما در در نهایت کیت هرینگتون به این نکته اشاره کرد که بخشی از صحنه‌های فیلمبرداری شده اصلا قرار نبوده در سریال بیاید. او گفت که تهیه کنندگان سناریوهای جعلی برای شخصیت‌ها می‌ساختند که هیچ دلیلی برای حضور پیدا کردن در کنار هم نداشتند. آن‌ها این صحنه‌ها را در مقابل پاپاراتزی‌ها فیلمبرداری می‌کردند تا جلوی خبردار شدن رسانه‌ها از داستان صحیح را بگیرند.

گرانترین صحنه‌ی مرگ آن صحنه‌هایی که فکر می‌کنید نیست
در «بازی تاج و تخت» اژدها آدم‌ها را می‌سوزاند و غول‌ها کله‌ی انسان‌ها را خرد می‌کنند. اما هیچ کدام از این‌ها صحنه‌ها، مرگ‌های گرانی برای تهیه کنندگان «بازی تاج و خت» نبوده است. به تازگی خالقان سریال دیوید بنیوف و دی بی وایز به این نکته اشاره کردند که هر چند شاید عجیب به نظر برسد اما گرانترین صحنه‌ی مرگ سریال به مرین ترانت تعلق دارد. اگر به یاد بیاوریم آریا با چاقویی هر دو چشم ترانت را کور کرد سپس خفه‌اش کرد و با همان چاقو بدنش را سوراخ سوراخ کرد. از آنجایی سریال نمی‌توانسته چشم بازیگر شخصیت مرین ترانت را کور کند پس ترجیح داده با گریم و کارهای دیگر این کار را انجام دهد. کاری که برای اچ بی او کمی بیشتر از حد معمول خرج برداشته.


منبع: بهارنیوز