دومین موزه زنده دنیا تعطیل می‌شود!

هنوز دو ماه از ارائه لوح ثبت جهانی کلپورگان به عنوان نخستین روستای آسیا و اقیانوسیه نگذشته است که معاون صنایع دستی سیستان و بلوچستان دستور داده، کارگاه سفالگری و دومین موزه زنده دنیا که در این روستا قرار دارد، تعطیل شود.

به گزارش ایسنا، شهریور ماه امسال، اسم روستای سفالگری کلپورگان به عنوان نخستین روستای آسیا و اقیانوسیه به فهرست شورای جهانی صنایع دستی اضافه شد. روستایی که قدمت سفالگری در آن به هفت هزار سال می‌رسد و زنان آن توانسته‌اند این هنر- سنت قدیمی را تا کنون حفظ کنند.

کارشناسان و ارزیابان شورای جهانی صنایع دستی بعد از بازدید از نخستین کارگاه سفالگری این روستا که قبل از انقلاب ساخته شده است و به واسطه فعالیتی که زنان سفالگر در آن انجام می‌دهند دومین موزه زنده دنیا محسوب می‌شود، اظهار شگفتی کردند.

غدا هیجاوی- رییس منطقه‌ای آسیا و اوقیانوسیه در شورای جهانی- به همراه معاونش احمد الفارسی در جشن جهانی روستای کلپورگان که ۲۱ آذرماه در سراوان برگزار شد، شرکت کردند و لوح ثبت جهانی این روستا را به مسوولان و مردم سیستان و بلوچستان واگذار کرد.

هنوز دوماه از ارائه این لوح نگذشته است که مسوول کارگاه سفالگری و دومین موزه زنده دنیا اظهار می‌کند: معاون صنایع دستی سیستان و بلوچستان گفته است باید کارگاه این روستا تعطیل شود و هنرمندان در خانه‌هایشان فعالیت کنند.

پروانه دهواری با اظهار نگرانی درباره این اتفاق به ایسنا، می‌گوید: قرار بود روز پنجشنبه ۲۸ دی ماه درِ کارگاه را قفل کنند اما من مقاومت کردم و اجازه چنین کاری را ندادم. با پیشکسوتان سفالگری که موی شان را در این کارگاه سپید کرده‌اند به ملاقات مسوول میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری سراوان رفتیم تا دلیل این کار را جویا شویم، می‌گویند قرار است کارگاه را تبدیل به موزه کنیم! مگر این کارگاه موزه زنده نیست؟

او ادامه می‌دهد: حدود ۲۵ سفالگر در کارگاه و ۲۵ نفر دیگر در خانه‌هایشان برای من کار می‌کنند. مواد اولیه سفالگری در کارگاه آماده می‌شود و همه سفال‌ها نیز در کوره پخته همین کارگاه می‌شود. اگر قرار باشد کارگاه را تعطیل کنند، پس سفالگران چکار کنند!؟ به جای آنکه بعد از ثبت جهانی به فکر رونق سفالگری این منطقه و وسعت آن باشند، می‌خواهند تنها جایی که به واسطه آن ارزیابان شورای جهانی روستا را ثبت کرده‌اند، تعطیل کنند!؟

مسوول کارگاه سفالگری و دومین موزه زنده دنیا، افزود: با سرپرست میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری سیستان و بلوچستان- سید محمدرضا واعظی مقدم- نیز تلفنی صحبت کردم که گفت مشکل‌تان را مکتوب کنید برایم بفرستید. من هم این کار را انجام دادم. همچنین هنرمندان سفالگر کلپورگان نامه‌ای به معاونت صنایع دستی و هنرهای سنتی کشور- بهمن نامور مطلق- نوشتن بلکه از بسته شدن دومین موزه زنده دنیا جلوگیری شود.

به گزارش ایسنا، روستای کلپورگان که به واسطه هنر سفالگری هفت هزار ساله‌اش عنوان جهانی را کسب کرد، دو کارگاه سفالگری دارد. کارگاه سفالگری قدیمی که قبل از انقلاب ساخته شده است به عنوان دومین موزه زنده دنیا و نخستین موزه زنده ایران شناخته شده است. حدود یک سالی می‌شود که کارگاه کوچکتری با هزینه بهزیستی برای زنان سرپرست خانوار ساخته شده است. برخی دیگر از هنرمندان این روستا در خانه‌هایشان مشغول به کار هستند و سفال‌ها را برای پخت در کوره به کارگاه‌ها می‌برند.

سفال کلپورگان از خاک همان منطقه ساخته می‌شود. پیش از این نایب رئیس انجمن سفال و سرامیک کشور گفته بود جهانی شدن سفال کلپورگان نباید به ساختار یا بدنه سفال این منطقه آسیب وارد کند.


منبع: عصرایران

⁣سرانجام صدای حبیب از صداوسیما پخش شد (فیلم)

کافه آپارتمان ویتنامی‌ ها (عکس) گفتگو با عکاسی که یک آتش‌نشان فداکار او را از مهلکه پلاسکو نجات داد: کتفم را گرفت و مرا انداخت وسط کوچه اردوی جهادی در حاشیه پایتخت (عکس) ⁣سرانجام صدای حبیب از صداوسیما پخش شد (فیلم) رشد حوزه بین الملل بانک رفاه بعد از برجام دادستان تهران: صدور کیفرخواست برای ۵۴ نفر در ناآرامی‌های اخیر/ کمتر از ۲۰ نفر همچنان در بازداشت هستند کامیون های آینده که نه کابین دارد و نه راننده (+عکس) دومین موزه زنده دنیا تعطیل می‌شود! آغاز فروش هیوندا النترای کرمان موتور با قیمت زیر ۱۵۰ میلیون تومان (+جدول و عکس) کدخدایی: بودجه شورای نگهبان از پول توجیبی برخی کمتر است (فیلم)

درخواست عباس عبدی از سردار سلیمانی: یک ساعت صرف دیدار با آن نوجوانی کنید که پرچم ایران را آتش زد  (۲۳ نظر)

چهل سال پیش، چهل سال بعد  (۲۲ نظر)

تا اطلاعات سانچی رمزگشایی نشود هر صحبتی حدس و گمان است  (۱۶ نظر)

وقتی مدیر کل کتاب درسی روایت رسمی ۲۸ مرداد را نمی داند!  (۱۵ نظر)

معصومه ابتکار: وضعیت اشتغال زنان خوب نیست/ در مشارکت سیاسی زنان با معیارهای جهانی فاصله داریم  (۷ نظر)

از حاج محمدحسین امین الضرب تا اینترنت ۵G : ایران را از انقلاب چهارم صنعتی محروم نکنید  (۶ نظر)

گزارش فرستاده مجلس به شانگهای چین را در حادثه سانچی مقصر نمی‌داند  (۴ نظر)

محمد علی ابطحی:جریان اصلاح طلب یک جریان انقلاب‌گر نیست/ معترض و منتقد باید مورد حرمت و نه اهانت قرار گیرد  (۳ نظر)


منبع: عصرایران

مخاطب به نویسنده‌ ایرانی مشکوک است

این داستان‌نویس در گفت‌وگو با ایسنا درباره استقبال مخاطبان ایرانی از آثار ترجمه به نسبت آثار تالیفی اظهار کرد: مقایسه آثار ترجمه با آثار داخلی، مقایسه مشکل‌داری است برای این‌که یک کشور را با یک سیاره مقایسه می‌کنید. در واقع  آثار ادبی ۵۰-۶۰ کشور جهان ترجمه می‌شوند که تنوع زیادی دارند، در حالی‌که ما یک کشور هستیم و وقتی نویسندگان یک کشور با نویسندگان ۵۰ کشور در بازار رقابت می‌کنند،  خود به خود جاذبه آن‌ها بیشتر است چون ماجراها، سبک‌ها و موضوعات مختلف مطرح می‌شود. این مقایسه مانند این است که بگویید نویسندگان کشور ترکیه در برابر نویسندگان کشورهای خارجی چقدر جذابیت دارند.او در ادامه بیان کرد: موضوع دیگر این است که ما در ممیزی تبعیض داریم. اداره کتاب وزارت ارشاد اجازه نمی‌دهد خیلی از کلمات و  موضوعاتی  را که یک نویسنده خارجی به کار می‌برد، نویسندگان ایرانی به کار ببرند. نوع برخورد با نویسندگان ایرانی باعث شده است تا مخاطب ایرانی نسبت به نویسنده‌ ایرانی مشکوک شود و فکر کند کتابی که می‌خواند سانسور شده است و این باعث می‌شود کتاب ایرانی جاذبه‌اش را در نظر مخاطب از دست بدهد. 
قاسم‌زاده خاطرنشان کرد: رفتار اداره کتاب به گونه‌ای است که نویسنده ایرانی را وادار به خودسانسوری می‌کند. نویسنده ایرانی می‌گوید اگر این موضوع را بنویسم ممکن است ارشاد مجوز ندهد، یا این جمله را بنویسم اجازه نمی‌دهند؛ به این صورت نویسنده‌ بومی نسبت به نویسنده خارجی آرام آرام دچار عقب‌نشینی می‌شود. برخی کتاب‌های خارجی را می‌خوانید و واقعا کتاب‌های بی‌ارزشی هستند، مانند «من پیش از تو» و «من پس از تو»  اما در بازار کتاب فروش زیادی دارند. 

او با اشاره به فروش بیشتر کتاب‌های ترجمه گفت: فروش این کتاب‌ها صرفا به خاطر تبلیغاتی است که برای آن‌ها می‌شود. ناشر ایرانی برای کتاب‌های نویسنده غربی که ترجمه می‌شود کاری نمی‌کند زیرا ناشران و مطبوعات غربی برای این کتاب‌ها تبلیغ کرده‌اند. آیا این‌جا می‌شود برای کتاب تبلیغ کرد؟ نه؛ نه ناشر پولش را دارد و نه تلویزیون اجازه تبلیغ می‌دهد. در تلویزیون ایران هر کالایی را می‌توانید تبلیغ کنید الا کتاب، البته کتاب‌های کمک‌درسی را می‌توان تبلیغ کرد. مطبوعات غربی برای کتاب تبلیغ کرده‌اند و پروپاگاندایی را که می‌خواسته‌اند به راه انداخته‌ و نویسنده و کتاب را به شهرت رسانده‌اند، و کتاب با شهرت وارد ایران می‌شود. علت جاذبه آثار ترجمه‌شده این است. این نویسنده با ارائه توضیحاتی درباره کتاب «چیدن باد» خودش که برنده جایزه مهرگان ادب شده است، بیان کرد: تا زمانی که در به روی این پاشنه می‌چرخد و نویسنده ایرانی نمی‌تواند کتابش را تبلیغ کند و ناشر پول ندارد کتاب را تبلیغ کند، وضعیت ما همین است. البته گاهی نهادهایی پیدا می‌شوند و شروع به تبلیغ منفی درباره کتاب‌ها می‌کنند، مثلا کتاب «چیدن باد» من که برندگان جایزه مهرگان شده و به چاپ یازدهم رسیده است، یک خبرگزاری می‌گوید این کتاب به زور به چاپ دوم رسیده است. چاپ اول کتاب من در نشر قطره بوده و چاب دوم آن در نشر روزبهان بوده و همین‌طور ادامه داشته است.  این‌ها می‌خواهند جایزه‌های خصوصی را محو کنند و فقط جایزه «جلال آل احمد» باقی بماند. ما نسبت به کتاب‌های‌مان تبلیغ منفی داریم.
محمد قاسم‌زاده با بیان این‌که کتاب یک کالا است، بیان کرد: کالا باید تبلیغ شود، تا زمانی که به دست مشتری می‌رسد، مشتری آن را بشناسد، همان‌طور که فلان روغن و فلان چیپس تبلیغ می‌شود و بیلبورد می‌زنند که مشتری بداند این کالاها چیست. برای کتاب هم باید این اتفاق بیفتد. در حالی‌که در ایران چنین چیزی درباره کتاب وجود ندارد. 
او با بیان این‌که کتاب‌های ترجمه کتاب‌های گزینش‌شده هستند، گفت: کتاب خارجی تا زمانی که مشهور نشود در ایران ترجمه نمی‌شود، برای همین هم فروش می‌رود. کدام مترجم ایرانی سراغ یک نویسنده یا کتاب گمنام خارجی می‌رود؟ سراغ آن‌ها نمی‌روند، بلکه مترجمان سراغ کتاب‌هایی می‌روند که معروف شده و از فیلترهای مختلفی گذشته باشند. ناشران و مطبوعات خارجی برای این کتاب‌ها تبلیغ کرده‌اند و خواننده و مترجم این کتاب‌ها را می‌شناسند. گاهی از روی کتاب فیلم ساخته شده و مردم فیلم آن را دیده‌اند و کتاب را ترجمه می‌کنند. برای جا انداختن این کتاب‌ها هنری لازم نیست. درباره سینما هم همین‌طور است. فیلمی که می‌خواهد اسکار بگیرد همه مردم آن فیلم را دیده‌اند. حال یک فیلمساز ایرانی اگر بخواهد فیلم بسازد، باید  فیلم‌نامه‌اش مجوز بگیرد، فیلم را هم که ساخت دوباره باید مجوز بگیرد که ممکن است با حذف روبه‌رو شود، سرانجام فیلمی بیرون می‌آید که هیچ جاذبه‌ای ندارد. اگر اصغر فرهادی فیلم «فروشنده» را در ایران می‌ساخت و در ایران اکران می‌کرد آیا از آن استقبال می‌شد؟ خیر. زمانی که خارجی‌ها تبلیغش را کردند و به آن اسکار دادند معروف شد. چرا «درباره الی» این فروش را نداشت؟ مگر سازنده‌اش همان فیلم‌ساز نیست؟
این نویسنده خاطرنشان کرد: بین نویسنده و مخاطب ایرانی فاصله زیادی است. به جای این‌که بین مخاطب و نویسنده چند پل باشد که آن‌ها را به هم برساند، چندین و چند دره کنده‌اند که عبور را غیرممکن کرده است. به همین  دلیل کتاب نویسنده ایرانی مخاطب کمتری پیدا می‌کند. شبکه‌های خارجی زیادی درباره نویسنده‌ها، فیلم‌ها و اقتباس‌ها حرف می‌زنند و کتاب‌ها مشهور می‌شود، اما این‌جا این‌طور نیست.
منبع: بهارنیوز

اتفاقاتی که اعتبار جایزه باربد را به چالش کشید

به گزارش  ایلنا، وقتی ۲۷ آذر ۱۳۹۴ حمیدرضا نوربخش به عنوان مدیر سی و یکمین جشنواره موسیقی فجر در مراسم اعلام سیاست‌های جدید این جشنواره، از طراحی جایزه‌ای با عنوان «جایزه باربد» سخن گفت؛ بسیاری گمان می‌کردند این جایزه احتمالا در سال‌های آینده شاید بتواند مانند جایزه سیمرغ در جشنواره فیلم فجر به نمادی برای مهمترین رویداد موسیقی در کشورمان تبدیل شود. از صحبت‌های نوربخش که گفته بود «ما باید جایزه را محور جشنواره بدانیم و امیدوارم در سال‌های آینده این جایزه به قدری اعتبار پیدا کند که همه اهالی موسیقی بتوانند به آن افتخار کنند» نیز چنین برمی‌آمد که طراحی جایزه باربد به همین دلیل بوده است.اما وقتی بخش مهمی از جوایز باربد در مراسم اختتامیه همان سال به برخی از اعضای هیات داوران و برخی از دست‌اندرکاران جشنواره و اطرافیانشان تعلق گرفت، بسیاری به روند ایجاد شده اعتراض کردند و مسائل و نکات مختلفی درباره ساز و کار برگزاری چنین بخشی در جشنواره عنوان شد.به هر روی با حجم اطلاعات و مباحثی که در همان دوره اول اضافه شدن جایزه باربد به جشنواره موسیقی فجر مطرح شد؛ به نظر می‌رسید حتما اصلاحات و تغییرات جدی در آن روی خواهد داد تا رفته رفته جایزه باربد در موسیقی ایران همان شانیت سیمرغ بلورین را در سینما پیدا کند.
در نشست خبری سی و دومین جشنواره موسیقی فجر نیز که ۳۰ آذر ۱۳۹۵ برگزار شد؛ نوربخش در مقام مدیر جشنواره گفت: «در آیین‌نامه داوری تجدیدنظر کردیم و به‌طور کلی نقاط ضعف و قوت بررسی شد. همچنین امسال داوران نمی‌توانند اثری از خود را در جایزه شرکت دهند.»

با تغییراتی که مدیر جشنواره آنها را اعلام کرد، پس از مشخص شدن برگزیدگان «جایزه باربد» هرچند حرف و حدیث‌هایی در میان برخی اهالی موسیقی به وجود آمد اما در کل دور دوم جایزه باربد با دردسرهای کمتری نسبت به دور اول برگزار شد.سیزدهم آذر ماه امسال نیز نوربخش در نشست خبری سی و سومین دوره جشنواره موسیقی فجر باز پیرامون جایزه باربد عنوان کرد: «امروز در سینما همه چیز حول محور سیمرغ سینماست. هر کاری در شروع نقطه ضعف‌هایی هم دارد. نگاه‌مان در سال اول این بود که داوری را گسترده کنیم و مدلمان را از مدل‌های مشابه خارجی گرفته بودیم. فکر کردیم که همه فعالان عرصه موسیقی بیایند و نظر بدهند. به همین دلیل تعداد داوران‌مان در سال اول زیاد بود. تبصره‌ای هم داشتیم و گفتیم که رای این داوران برای اثر خودشان اعمال نشود. سال گذشته براساس نقدهایی که شد، تعداد داوران را محدود کردیم. امسال هم حدود ۲۰۰ اثر باید داوری شود. امسال یک جایزه ویژه داریم که ۶۰ سکه است و دیگر جوایز هم در حدود ۱۰ و ۲۰ سکه است.»
باتوجه به اصلاحی که سال قبل در این زمینه صورت گرفته بود، تصور می‌شد در دوره سی و سوم جشنواره موسیقی فجر، بخش «جایزه باربد» کم‌حاشیه‌تر از دو دوره قبلش برگزار شود؛ اما این تصور با اعلام نامزدهای جایزه باربد در روز ۲۷ دی ماه؛ به یکباره تغییر کرد و اهالی موسیقی و رسانه را با تردیدها و سوالات متعددی روبرو کرد.

نامزدی یکی از مسئولان جشنواره در دو بخش «جایزه باربد»
قرار گرفتن نام امیرعباس ستایشگر که از مسئولان برگزاری سی و سومین جشنواره موسیقی فجر است در فهرست نامزدهای دریافت جایزه در دو بخش «موسیقی دستگاهی باکلام» و «بهترین ناشر موسیقی» یکی از نکات چالش‌برانگیز این بخش است که بسیاری را به یاد حاشیه‌های دوره سی و یکم جشنواره در بخش جایزه باربد می‌اندازد.سال ۱۳۹۴ و در دوره سی و یکم جشنواره موسیقی فجر وقتی نام برخی دست‌اندرکاران جشنواره در فهرست برگزیدگان جشنواره قرار گرفت، ستایشگر به شدت نسبت به این اتفاقات واکنش نشان داد و این رفتار‌ها را غیرقابل تحمل خواند؛ حال نام خود او در فهرست نامزدهای نهایی دریافت جایزه باربد قرار گرفته و همین امر تعجب اهالی موسیقی و رسانه را برانگیخته است.

وقتی آلبوم‌های تکنوازی در بخش «آهنگسازی» نامزد دریافت جایزه می‌شوند
از دیگر نکات سوال‌برانگیز فهرست نامزدهای «جایزه باربد»، انتخاب آلبوم‌های تکنوازی و بداهه‌نوازی موسیقی ایرانی در بخش «آهنگسازی موسیقی دستگاهی بی‌کلام» است که با هیچ متر و معیار علمی و هنری در حوزه موسیقی قابل تعریف نیست.در این بخش آلبوم «آواز رود» که مربوط به تکنوازی‌ و بداهه‌نوازی تار قاسم رحیم‌زاده اختصاص دارد، کاندیدای دریافت آهنگسازی شده است. در این آلبوم کامبیز گنجه‌ای به عنوان نوازنده تنبک، تار رحیم زاده را همراهی کرده است.همچنین آلبوم «سروا» که به سنتورنوازی آریا محافظ و تنبک‌نوازی پدرام خاور زمینی اختصاص دارد، به عنوان کاندیدای دریافت جایزه باربد در بخش «آهنگسازی موسیقی دستگاهی بی‌کلام» معرفی شده است.

وقتی آثار شوبرت، راخمانینف و ویوالدی در جمع تولیدات ایرانی داوری می‌شوند
اتفاقات سوال‌برانگیز دیگری نیز در بخش «جایزه باربد» روی داده که در نوع خوب جالب توجه هستند. برای مثال  آلبوم «وکالیز» که به اجرای آثار شوبرت، راخمانینف و ویوالدی آهنگسازان قرون ۱۶، ۱۷ و ۲۰ موسیقی کلاسیک جهان توسط پریسا پیرزاد اختصاص دارد؛ به عنوان یک اثر آهنگسازی شده جدید، نامزد دریافت جایزه باربد در بخش «آهنگسازی موسیقی کلاسیک» شده است.این انتخاب به قدری برای اهالی موسیقی عجیب بود که بلافاصله پس از انتشار فهرست نامزدهای «جایزه باربد» در روز چهارشنبه ۲۷ دی ماه؛ واکنش‌های بسیاری را به دنبال داشت. البته مسئولان سی و سومین جشنواره موسیقی فجر ۴۸ ساعت بعد و به دنبال شدت گرفتن انتقادات به چنین انتخابی؛ متن کوتاهی را با عنوان «پاسخی بر حاشیه» منتشر کردند.

مسئولان جشنواره در این متن آورده‌اند: «نظر به برخی حواشی پیرامون سی و سومین جشنواره موسیقی فجر و رسالت شفاف‌سازی و تنویر افکار عمومی و ضمن احترام به نظرات اهالی شریف موسیقی اعم از منتقدین و موافقین به اطلاع می‌رساند: حمیدرضا نوربخش مدیر جشنواره موسیقی فجر طبق وعده در نشست رسانه‌ای و با حضور اهالی رسانه جزئیات سی و سومین جشنواره موسیقی را بازگو خواهد کرد. همچنین شایان ذکر است کاندیدا شدن سرکار خانم پریسا پیرزاده طبق نظر داوران شایسته تقدیر در بخش نوازندگی آثار کلاسیک می‌باشد که باتوجه به نبود این آیتم در جایزه باربد، در بخش آهنگسازی کلاسیک عنوان شده است.»البته این پاسخ دست‌اندرکاران سی و سومین جشنواره موسیقی فجر به چند دلیل بسیار مشخص چندان قانع‌کننده به نظر نمی‌آید؛ اول اینکه؛ وقتی قرار است آثار آهنگسازی شده آهنگسازان ایرانی مورد بررسی قرار گیرد چگونه یک آلبوم از آثار آهنگسازان غربی تهیه می‌شود تا در هیئت داوران یا هیئت انتخاب، کیفیت نوازندگی نوازنده‌اش مورد بررسی قرار بگیرد و سپس نوازنده‌اش شایسته تقدیر شناخته شود؟

دوم اینکه؛ هر شخصی با کمترین تجربه ممکن در برگزاری جشنواره و داوری می‌داند که چنین تصمیمی قطعا واکنش‌های بسیاری را به دنبال خواهد داشت و اعتبار کل جریان داوری را می‌تواند تحت‌الشعاع قرار دهد لذا چنین تصمیمی که نام یک نوازنده توانمند را (از آلبومی که قاعدتا نمی‌بایست به روی میز داوران راه پیدا کرده باشد) در میان نامزدهای آهنگسازی قرار دهد، را نخواهد گرفت.سوم اینکه؛ از زمانی‌که اسامی نامزدهای جایزه باربد روز چهارشنبه ۲۷ دی ماه اعلام و از طریق رسانه‌ها منتشر شد و  از همان ساعات اولیه واکنش‌های بسیاری نسبت به این موضوع نشان داده شد اما هیچ پاسخی از هیچ منبع مسئولی در این باره ارائه نشد و ۴۸ ساعت طول کشید تا صرفا به همین یک مورد سوال‌برانگیز از میان ایرادات متعدد مطرح شده، پاسخی یک پاراگرفی داده شود؛ در صورتی که همان روز چهارشنبه و پس از شدت گرفتن این بحث‌ها می‌شد همین توضیح را منتشر کرد.
چهارم اینکه؛ همه دست‌اندکاران جشنواره که اتفاقا کم‌تجربه هم نیستند می‌دانند، اگر قرار باشد از هنرمندی با هر عنوانی که خارج از سرفصل‌های مشخص شده بخش داوری جشنواره باشد؛ تقدیر کنند می‌بایست طبق روال همه جشنواره‌ها، در باکس جداگانه‌ای این عنوان و انتخاب صورت بگیرد.پنجم اینکه؛ با منطقی که در متن «پاسخی بر حاشیه» مسئوان جشنواره آمده؛ می‌شود صدابردار و تنظیم کننده و رهبر ارکستر و گروه و هر بخش دیگر موسیقی را که شایسته تقدیر بدانیم در زیر مجموعه همین دو گروه مسابقه «جایزه باربد» یعنی آهنگسازی و خوانندگی بگنجانیم. لذا بعید به نظر می‌رسد مسئولان جشنواره حاضر باشند از چنین منطقی دفاع کنند.

وقتی برخلاف گفته مسئولان جشنواره، بخش نواحی حذف می‌شود
نکته دیگری که در بخش «جایزه باربد» نگاه ها را معطوف به خود کرده حذف بخش نواحی از گردونه جوایز این بخش است. این در حالی است که حمیدرضا نوربخش ۲۴ آبان امسال اعلام کرده بود: در روزهای آتی داوری‌های جایزه باربد از آثاری که پیش‌تر تهیه شده است به صورت باکلام و بی‌کلام در بخش‌های سنتی، کلاسیک، پاپ (تمامی زیر مجموعه‌ها)، نواحی و تلفیقی آغاز خواهد شد.با این تفاسیر اما، تنها بخش موسیقی کشورمان که اتفاقا نیاز به حمایت‌های دولتی و ایجاد انگیزه دارد یعنی بخش موسیقی نواحی، از جوایز و سکه‌های این جشنواره بی‌بهره می‌ماند تا همچون سالیان گذشته صرفا برای پر کردن آمار جشنواره مورد استفاده قرار گرفته باشند. با اینکه همواره بر حمایت جدی از موسیقی تاکید شده اما با نگاهی به قراردادها میزان دستمزدهای این بخش در جشنواره دولتی موسیقی فجر در مقایسه با سایر بخش‌های جشنواره ازجمله پاپ، می‌توان فهمید تا چه حد به این مسئله توجه شده است.

کناره‌گیری برخی نامزدهای دریافت «جایزه باربد»
از دیگر اتفاقاتی که بخش جایزه باربد سی و سومین دوره جشنواره موسیقی فجر را با حاشیه‌هایی همراه کرد؛ کناره‌گیری برخی نامزدهای اعلام شده بود.علی قمصری که نامش در فهرست نامزد‌ها بخش «آهنگسازی موسیقی معاصر بی‌کلام» گنجانده شده بود، با انتشار متنی عدم تمایل خود نسبت به قرار گرفتن در این فهرست را اعلام کرد. علی قمصری در این متن آورده است: «ستاد جشنواره موسیقى فجر هر سال ظاهرا با الهام از جشن سایت موسیقى ما، طبق بررسى کلى آثار سال، جوایزى به هنرمندان مى‌دهد. گویا هیئت داوران جشنواره فجر، در بخش مربوط به آلبوم‌هاى برگزیده سال، نام مرا در بین منتخبین قرار داده‌اند. همین جا عدم تمایلم به هر گونه ارتباطى (حتى همین انتخاب غیابى) با این جشنواره، در نبود اساسنامه را اعلام مى‌کنم. هر جایزه‌اى از این جشنواره تا زمانى که تکلیف آئین‌نامه و جزئیات هزینه‌هاى دو سال قبل منتشر نشود براى من بى‌اعتبار است.»
رابعه زند (آهنگساز، نوازنده قانون، مدرس، سازنده ساز) نیز که نامش در فهرست نامزدهای بخش «آهنگسازی موسیقی معاصر بی‌کلام» از این بخش کناره‌گیری کرد. این موزیسین درباره دلایل کناره‌گیری‌اش از این بخش ضمن انتقاد به روند جشنواره موسیقی فجر و خانه موسیقی گفت: در چنین شرایطی ضرورتی نمی‌بینم که با شرکت در رویدادی مانند جشنواره موسیقی فجر مهر تاییدی بر کارهایی بزنم که نسبت به آن‌ها همواره انتقاد داشته‌ام.

«جایزه باربد» اعتبار جشنواره یا پاشنه آشیل
همانطور که پیش از این طراحان و حامیان «جایزه باربد» عنوان کرده بودند قرار بود این جایزه همانند سیمرغ جشنواره فیلم فجر، اعتباری برای جشنواره موسیقی فجر و همچنین افتخاری برای دریافت‌کنندگانش باشد؛ منتهی آنچه در جریان برگزاری سی و یکمین و همچنین سی و سومین دوره جشنواره موسیقی فجر در بخش «جایزه باربد» روی داد بیش از آنکه به اعتبار جشنواره افزوده باشد به آن لطمه زده است.قطعا ایده «جایزه باربد» این پتانسیل را دارد که نمادی برای اعتبار و افتخار دریافت‌کنندگانش باشد به شرط اینکه ساز و کارهای آن مورد بازنگری جدی قرار گیرد و استانداردهای علمی روشنی برایش تعریف شود.
منبع: بهارنیوز

ابتکار: ضرورت حمایت از موسیقی بانوان

به گزارش ایرنا، معصومه ابتکار گفت: تمام آنچه در توانمان است برای حمایت، تشویق و ترغیب این فعالیتها انجام می دهیم تا واقعا استعدادهایی که در کشور و در میان زنان و بانوان مناطق مختلف کشورمان وجود دارد هرچه بیشتر مورد توجه قرار بگیرد.وی گفت: توجه به این استعدادها باید به گونه ای باشد که هم به گسترش فرهنگ و هنر بیانجامد و هم زمینه ای برای گسترش نشاط و شادمانی در جامعه و در میان مردم و آشنایی بیشتر با این فرهنگ غنی و تنوع فرهنگی و قومیتی موجود در ایران فراهم کند.ابتکار، تنوع فرهنگی و قومی موجود در ایران را به رنگین کمانی بسیار زیبا تشبیه کرد و گفت: بسیار مهم است که این رنگین کمان را به خوبی بشناسیم و آن را پاس بداریم.وی درباره اهمیت و ضرورت حمایت از بانوان هنرمند گفت: هر کشوری از سرمایه های انسانی که دارد باید حمایت و محافظت کند، یکی از سرمایه های مهمی که ما در ایران داریم زنان هنرمندی هستند که با اتکا به فرهنگ، تمدن و هنر بسیار غنی ایران کارهای بسیار زیبایی را در عرصه های مختلف از جمله موسیقی می آفرینند و طبعا باید از این فعالیت ها حمایت و ترویج و کمک بشود.
 

معاون رئیس جمهوری که همزمان با برگزاری سی وسومین جشنواره موسیقی فجر با خبرنگار ایرنا سخن می گفت، یادآور شد: خصوصا اینکه شاهدیم موسیقی اقوام و نواحی ایران که بسیار متنوع، زیبا و ریشه دار است و واقعا در فرهنگ مردم ایران ریشه دارد و این نوع موسیقی امروز از طرف مردم و به ویژه جوانان مورد استقبال فراوان قرار گرفته است.ابتکار تاکید کرد: موسیقی اقوام، یکی از زمینه هایی است که دولت باید بیشتر به آن کمک کند و مورد حمایت قرار دهد و ان شاالله بتوانیم شاهد رشد موسیقی اقوام و مناطق و نواحی مختلف ایران باشیم و موسیقی مناطق و نواحی در حوزه بانوان ترویج پیدا کند.وی با ابراز رضایت از عملکرد وزارت ارشاد در زمینه حمایت از بانوان هنرمند، بیان داشت: خوشبختانه رویکرد دولت و به ویژه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در این زمینه بسیار قوی است و امیدواریم شاهد بروز استعدادهای این حوزه باشیم.سی وسومین جشنواره موسیقی فجر از ۲۰ دی ماه با اجرای گروه های مختلف موسیقی در تالار وحدت، سالن رودکی، فرهنگسرای نیاوران، سالن ایرانیان، برج آزادی و برج میلاد تهران گشایش یافته و امشب، ۳۰ دی ماه در تالار وحدت به کار خود پایان می دهد.
منبع: بهارنیوز

خاطرات صمدیان با عباس کیارستمی

به گزارش مهر، سیف الله صمدیان درباره کیارستمی و ارتباطی که با او داشت گفت: نبودنش یک حسرت بزرگ است. کارخانه ای در روز صد هزار ملامین تولید می کند، کارخانه دیگری ۱۵۰ مدل ماشین تولید دارد، شاعری در روز دو تا غزل یا سه تا رباعی می گوید، ولی آدم هایی هستند که غیرقابل اندازه گیری هستند؛ در تعداد، اندازه و ابعادشان. وقتی کیارستمی رفت من گفتم: کار بی کار شد. او کارگر بالفطره و ۲۴ ساعته خلقت و طبیعت بود. من در طول این سال ها یک ثانیه او را ندیدم که خیره به جایی بماند که چه باید بکند و افسوس می خورم به حال جوانانی که فقط حسرت موقعیت سینمایی و شهرت جهانی او را دارند!نمی دانم این توانایی پیوسته کار کردن از کجا می آمد. همیشه اضطراب این را داشت که کارهایم عقب است و این اضطراب حتی در آخرین لحظات زندگی هم در چشمانش دیده می شد. همان سه چهار ساعتی که می خوابید باز هم با فکر کردن به کارهای انجام شده آن روز و انجام نشده فردایش بود.

او درباره پرونده پزشکی کیارستمی توضیح داد: آقای قاضی زاده هاشمی وزیر بهداشت درست می گوید. او انسان بسیار شریفی است و امیدوارم شرایطی پیش بیاید که بتواند ریز ماجرا را تعریف کند. او خودش خوب می داند قبل از انتقال به پاریس در ایران چه بلایی سر کیارستمی آمده بود. می‌داند که چرا دو سه روز قبل از سفر کیارستمی به فرانسه، درجه هوشیاری‌اش به سه و نیم رسیده بود و از اتفاقاتی که در ۱۴ فروردین سال گذشته هم  برایش افتاده بود نیز باخبر است با تمام جزییاتش!

این هنرمند افزود: گر چه همه جای دنیا خطای پزشکی هست و جز لاینفک کار پزشکی است اما بی مسئولیتی پزشکی را نمی توان کاری کرد. آنقدر بلاهای متعدد پزشکی سرش آمد که کار به این جا رسید.صمدیان درباره آخرین دیدارش با کیارستمی گفت: شب آخر در بیمارستان آراد، همراه بهمن کیارستمی در اتاقش بودم و آخرین صحبت‌هایش را شنیدم. همان شب من باید خودم را به ارومیه می‌رساندم که در مراسم سالگرد برادرم شرکت کنم.

او در خصوص اولین دیدارش با کارگردان «طعم گیلاس» گفت: فیلم ۲۰ دقیقه ای سوپرهشت «راه دراز رنج تا رستاخیز» را از روزهای اوایل انقلاب ساخته بودم که کانون پرورش فکری کودکان این فیلم را خواسته بود تا به ۱۶ میلی متری تبدیل کند و این کار سال ۵۹ در استودیو فیلمساز انجام شد. نورالدین زرین کلک با من قراردادی به مبلغ ۵۴ هزار تومان بست تا کپی هشت میلیمتری آن را تبدیل به نسخه ۱۶ میلی متری کنیم. وقتی قرار شد که این قرارداد را امضا کنم باید نزد رییس بخش سینمایی کانون در طبقه بالا می رفتم. وارد اتاق که شدم مردی را دیدم که با عینک سیاه پشت میز نشسته بود و این قرارداد به امضا رسید و این نخستین رویارویی من با عباس کیارستمی بود.

صمدیان افزود: بعد از آن در سال ۷۰ با آقای مرتضی ممیز و محمود کلاری، مجله تصویر را با اتحادی سه نفره راه اندازی کردیم تا پلی تصویری بین همه هنرها برقرار کنیم. اعتقاد داشتیم که در ایران هنرمندان ما اکثراً یک بعدی حرکت می کنند، یعنی مثلاً یک فیلمساز  از گرافیک و عکاسی چیزی نمی داند و فیلمش از جذابیت تصویری بی‌بهره می‌شود و بیشتر شبیه به یک کار رادیویی است.

این عکاس گفت: مرتضی ممیز عزیز در زمینه گرافیک و محمود کلاری یار غار من در بخش سینمایی به کمک من آمدند. در دیدارهای دوستانه و خانوادگی ما، آقای کیارستمی هم حضور داشتند. این روابط ادامه یافت تا رسید به دوستی های دونفره و سفرهای دو نفره. مثلاً برای بازدید لوکیشن فیلم «باد ما را خواهد برد» من و عباس آقا به همراه بهمن قبادی به عنوان دستیار به کردستان و سنندج سفر کردیم و از این جاده ها فیلم گرفتیم که از پشت صحنه همه اینها من فیلم دارم.
منبع: بهارنیوز

بلوند اتمی؛ زنی که آدم بد‌ها را گوشمالی می‌دهد!

ماهنامه دیار: پاییز ۱۹۸۹، دیوار برلین در حال فروپاشی است و جهانیان از این تغییر در شگفت اند، سران MI6 بیشتر از همه به وحشت افتاده اند، چون فهرست جاسوس های دوجانبه آنها در بلوک شرق لو رفت و اگر به دست روس ها بیافتد حمام خون به پا خواهدشد. یکی از جاسوس های رده بالا (بخوانید آدمکش) را از لندن می رفتند تا فهرست را پیدا و کار نفوذی دشمن را تمام کند.

سفر ده روزه لورین راوتون (شارلیز ترون) تبدیل می شود به نسخه تازه ای از آلیس در سرزمین عجایب در آخرین روزهای دیوار برلین که شخصیت هایش به جای گربه سخنگو و کلاهدوز دیوانه انواع و اقسام جاسوس ها، خبرچین ها و آدمکش ها از ملیت های مختلف هستند که تنها راه مذاکره با آنها هم گلوله، تیغه فولادی و البته چند مورد خاص دیگر است!

یکی از بهترین اکشن های چند سال اخیر

تمام این ها می شود «بلوند اتمی»؛ یکی از بهترین اکشن های چند سال اخیر که بعد از «مکس دیوانه: جاده خشم» بهترین اکشن ساخته شده از نظر درک درست مکانیزم و فلسفه درگیری ها و تصویرسازی است. فیلمی با سلیقه بصری و صوتی بالا که فرصت جلوه گری را در هیچ نمایی از دست نمی دهد و اتمسفری که می سازد فراتر از داستان تماشاگر را درگیر خودش می کند. اتفاقا همین وزن بصری زیاد بعضی مواقع کار دست سازندگان فیلم داده.

 بلوند اتمی

چون برخلاف اکشن های موفق چند سال اخیر، مثل فیلم های لیام نیسن یا مجموعه «جان ویک»، فیلم با یک داستان خطی و ساده جلو نمی رود و بخش عمده ای اطلاعات زیر بار سنگین تصویر فیلم و رفت و برگشت های روایی گیر می افتد و باعث می شود که در اکثر لحظه های تماشاگر مبهوت اتفاقات جاری در صحنه باشد ولی دقیقا نداند که اصل قضیه چیست؟

«بلوند اتمی» بیش از هر چیز فیلم اجرا است. ترکیب برداشت های بلند و استفاده هوشمندانه از جلوه های بصری در صحنه های اکشن، فیلم را چنان سیال کرده که تمام کشت و کشتارهای آن را باور می کنید. کافی است صحنه فراری دادن مامور اشتازی در برلین شرقی را ببینید؛ یک اجرای اعجاب انگیز که چند صد نما را طوری کنار هم قرار داده که تصور می کنید شاهد تک برداشت بلندی هستید که بیش از ده دقیقه طول می کشد و در آن درگیری از چند طبقه یک ساختمان تا چند خیابان دورتر جریان دارد. هیچ کس نمی تواند به خوبی شارلیز ترون از پس نقش های جاسوسی و عملیات تعقیب و گریز بربیاید و برخلاف جیمز باند، او این کارها را با کفش پاشنه بلند انجام می دهد.

دیوید لیچ، کارگردان «بلوند اتمی»، که پیش از این با همکاری چاد استاهلسکی «جان ویک» را کارگردانی کرده بود، به مخاطب اطمینان می دهد که ستاره توانا و باتجربه فیلمش برای بازی در این نقش هیچ محدودیتی ندارد و برای هر چیزی آماده است. وقایع این فیلم که برگرفته از رمان مصور «سردترین شهر» است، در سال ۱۹۸۹ و درست چند روز قبل از فروپاشی دیوار برلین می گذرد. لیچ درواقع یک فیلم اکشن خشن و افسارگسیخته را با یک ماجرای جاسوسی ترکیب کرده است؛ ممکن است این ترکیب در آغاز پیچیده به نظر برسد، اما ترون که در فیلم «مکس دیوانه: جاده خشم» نیز خوش درخشیده بود، این پیچیدگی را درک کرده و کارش را به درستی انجام داده بود.

بلوند اتمی 

نمایش مرگباری از زندگی

شارلیز ترون در این فیلم نقش لورین بروتن را بازی می کند؛ یکی از ماموران سازمان اطلاعات مخفی بریتانیا (ام آی ۶) که زندگی را برای مدیران این سازمان (توبی  جونز و جان گودمن) جهنم می کند. آنها برای پیدا کردن یک فهرست محرمانه به او احتیاج دارند؛ فهرستی که برای حفظ جان ماموران انگلیسی باید هرچه زودتر پیدا شود. هر چند فیلمنامه «بلوند اتمی» ضعف هایی دارد؛ فیلمنامه کرت جانستند پر از کلیشه است: کلیشه هایی که می گویند به هیچ کس نمی توان اعتماد کرد و تمام بازجویی ها باید در اتاق های تاریک و پر از دود انجام شوند.

کمی بعد جیمز مک آووی وارد داستان می شود و کاملا واضح است که از بازی در نقش دیوید پرسیوال، که یک مامور مخفی عصبی و نگران است، لذت می برد. حالا این سوال مطرح می شود که آیا او همان مامور مخفی مرموز و بد ذات است که همه او را با یک نام مستعار می شناسند؟ یا شاید این مامور دِلفین (سوفیا بوتلا) باشد؛ یک جاسوس فرانسوی که به نظر می رسد می خواهد با قهرمان ما رابطه صمیمانه ای برقرار کند. یا حتی ممکن است این شخص، خودِ لورین باش. البته آنچه در این فیلم اهمیت دارد، صحنه های مبارزه و زد و خورد است که به طرز حیرت آوری خوب و تاثیرگذار هستند.

بلوند اتمی 

ترون، در این فیلم، بیشتر بخش های بدلکاری نقشش را خودش انجام داده و به یک یاغی تمام عیار تبدیل شده است. چطور می توان در مقابل چنین بازی فوق العاده ای مقاومت کرد؟ این اجرای تماشایی بدون حضور بازیگرها ناتمام می ماند؛ چیزی که در تمام مدت مانند خون در صحنه ها جاری است و فضای سرد فیلم را زنده نگه می دارد. دنبال دیالوگ های آنچنانی با صدای گرفته و چشمان تیره شده نباشید.

مثلا نگاه کنید که جیمز مک آووی با دست شکسته چطور تلاش می کند تا چاقوی فرورفته به کتفش را بیرون بکشد. یا خود شارلیز ترون که بدون بازیگری مانند او احتمالا چنین فیلمی امکان ساخت پیدا نمی کرد.  وقتی درب و داغان و بعد از کشتن کلی آدم فاصله چندانی با شکست ندارد.، به زحمت نفس می کشد، با نگاهش طیف وسیعی از احساسات را نشان می دهد و به فیلم و تمام خون هایی که در آن ریخته شده معنای دوباره ای می دهد. کسی نمی خواهد نمایش مرگباری از مفهوم زنانگی را تماشا کند؟


منبع: برترینها

نتفلیکس چگونه پول در می‌آورد؟

روزنامه هفت صبح – سید امیر علوی: نتفلیکس بزرگ ترین سرویس استریم ویدئویی در جهان است. این شرکت سرویس های خود را در ۱۹۰ کشور ارائه می کند، بیش از ۱۰۹ میلیون کاربر دارد و فیلم ها و سریال هایش به ۲۱ زبان منتشر می شود. مهم تر از همه، نتفلیکس با پخش آگهی تجربه کاربران خراب نمی کند. اما نتفلیکس چگونه پول در می آورد؟ نتفلیکس پر است از مجموعه های تلویزیونی فوق العاده همچون «چیزهای عجیب» و «آینه سیاه» و به عنوان یک بیننده، قطعا کنجکاو هستید که بدانید نتفلیکس چگونه می خواهد قسمت های بعدی مجموعه های تلویزیونی مورد علاقه تان را در اختیار شما قرار دهد.

نتفلیکس چگونه پول در می آورد؟

منبع اصلی درآمد نتفلیکس حق اشتراکی است که توسط کاربران پرداخت می شود و مبلغ این حق اشتراک بین هشت الی ۱۴ دلار است. طبق گزارش درآمد نتفلیکس، مجموع دریافتی این شرکت از حق اشتراک پرداخت شده توسط کاربران به ۹۵۰ میلیون دلار در ماه می رسد. نتفلیکس از کرایه دی وی دی نیز ۳۰ میلیون در ماه به دست می آورد. سود یا همان درآمد خالص نتفلیکس از این مبالغ دریافتی حدودا به ۴۳ میلیون دلار در ماه می رسد. در مجموع، درآمد کسب شده توسط نتفلیکس در سال ۲۰۱۶ به ۸٫۸۳ میلیارد دلار رسید و این در حالی است که انتظار می رود درآمد سال ۲۰۱۷ نتفلیکس به ۱۱ میلیارد دلار برسد. لازم به یادآوری است که نتفلیکس از پخش تبلیغات در شبکه استریم ویدئویی خود درآمدی کسب نمی کند.

درآمد روزانه نتفلیکس چقدر است؟

درآمد روزانه نتفلیکس ۱٫۴ میلیون دلار در روز است. نتفلیکس همواره از ارائه آمار و ارقام دقیق در ارتباط با فعالیت های خود طفره می رود؛ اما گزارش های مالی این شرکت نشان می دهد که نتفلیکس در سه ماهه سوم سال ۲۰۱۷ درآمد خالص ۱۳۰ میلیون  دلاری کسب کرده که معادل ۱٫۴ میلیون دلار در روز است. توجه داشته باشید که این عدد تقریبی است؛ علاوه بر این، براساس درآمد این شرکت در فصول مالی مختلف، درآمد روزانه این شرکت متغیر خواهدبود. اما می توان با اطمینان گفت که روند کسب درآمد نتفلکیس ادامه خواهدداشت و این شرکت انتظار دارد که در سه ماه بعدی درآمد بیشتری کسب کند.

بررسی نحوه عملکرد و وضعیت مالی نتفلیکس به عنوان پرمخاطب ترین سرویس استریم ویدئویی

نتفلیکس برای محتوا چه مقدار هزینه پرداخت می کند؟

هزینه پرداخت شده توسط نتفلیکس به مجموعه تلویزیونی، فیلم و قراردادهای منعقد شده بستگی دارد. طبق ادعای نتفلیکس، این شرکت براساس میزان سود و زیان مبلغی در حدود هفت الی هشت میلیارد دلار برای محتوا هزینه می کند. به گزارش زومیت، این شرکت همچنین باید در چند سال آینده مبلغ ۱۷ میلیارد دلار بابت تعهدات مرتبط با محتوای ارائه شده در این شبکه پرداخت کند. این مبلغ شامل هزینه های مربوط به امتیاز پخش محتوا در این شبکه و محتوای تولیدشده توسط نتفلیکس است.

نتفلیکس در تولید سریال های تلویزیونی بسیار خوب عمل کرده و سریال های مختلف هزینه های متنوعی برای این شرکت داشته اند. مجموعه «گت داون» از نتفلیکس با بودجه ۲۰۱ میلیون دلاری به گران ترین سریال تلویزیونی تبدیل شده است. دو مجموعه تلویزیونی پرطرفدار حال حاضر این شبکه نیز بسیار هزینه بر هستند. هزینه تولید هر قسمت از فصل دوم مجموعه «چیزهای عجیب» معادل هشت میلیون دلار است و این رقم برای فصل دوم مجموعه «تاج» به ۱۰ میلیون دلار می رسد.

نتفلیکس برای فیلم های ساخته شده توسط این شبکه چقدر هزینه می کند؟

این شش فیلم پرهزینه ترین فیلم های ساخته شده توسط نتفلیکس هستند: درخشان (Bright) با هزینه ۹۰ میلیون دلار در سال ۲۰۱۷؛ ماشین جنگی (War Machine) با هزینه ۶۰ میلیون دلار در سال ۲۰۱۷؛ اوکجا (Okja) با هزینه ۵۰ میلیون دلار در سال ۲۰۱۷؛ دفتر مرگ (Death Note) با هزینه ۴۰ الی ۵۰ میلیون دلار در سال ۲۰۱۷؛ مرد ایرلندی (The Irishman) با هزینه ۱۰۰ میلیون دلار در سال ۲۰۱۸؛

اما این موارد استثنا هستند و هزینه بالای آن ها به حضور ستاره ای سرشناس در فیلم یا استفاده از یک کارگردان خاص باز می گردد و یا این که فیلم براساس مجموعه ای خاص تولید شده است. برای مثال، ویل اسمیت ستاره فیلم «درخشان» است و مارتین اسکورسیزی نیز کارگردانی «مرد ایرلندی» را برعهده دارد. اما به طور معمول بودجه اختصاص داده شده به فیلم های تولیدی نتفلیکس به مراتب کمتر است. برای مثال، هزینه تولید فیلم «اول پدرم را کشتند» به کارگردانی آنجلینا جولی، تنها ۲۲ میلون دلار بوده است. به عنوان یک بازیگر جدید در عرصه فیلم سازی، ممکن است نتفلیکس برخی شکست ها را تجربه کند اما این شرکت در تلاش است تا فیلم هایی مطابق سلیقه مخاطبان تولید کند.

 بررسی نحوه عملکرد و وضعیت مالی نتفلیکس به عنوان پرمخاطب ترین سرویس استریم ویدئویی

آیا نتفلیکس در حال از دست دادن پول است؟

از نظر فنی جواب مثبت است. جریان نقدی آزاد نتفلیکس در سال ۲۰۱۷ معادل دو میلیارد دلار بوده است. بدهی های پولی این شرکت نیز معادل ۴٫۸ میلیارد دلار است؛ با این وجود، نتفلیکس در فصول مالی مختلف در حال سودآوری بوده و رشد این شرکت همچنان ادامه دارد. طبق ادعای نتفلیکس، این بدهی بخشی از راهبرد مالی این شرکت است. در حالی که نتفلیکس به رشد محتوای ساخته شده توسط خودش ادامه می دهد، دیدگاه خود مبنی بر کسب درآمد و هزینه کردن آن درآمد را ادامه می دهد و همچنان تلاش می کند تا مخاطبان بیشتری را به سوی خود جلب کند.

اگر مردم مشتاق باشند تا هر ماه فیلم یا سریال جدیدی تماشا کنند، احتمال ادامه اشتراک آن ها در سرویس نتفلیکس افزایش می یابد. این استراتژی تاکنون جوابگو بوده و به طور منظم در هر سه ماه پنج میلیون نفر به جمع مشترکان نتفلیکس اضافه شده اند. هر زمان نیز که تولید یک فیلم یا مجموعه تلویزیونی توجیه اقتصادی نداشته باشد، نتفلکیس آن را لغو می کند. برای مثل می توان به دارم «گت داون»، مجموعه طنز «گرل باس» و سریال تخیلی «حس ۸» اشاره کرد.

الگوی تجاری نتفلیکس بقاپذیر است؟

هنوز مشخص نیست که آیا نتفلیکس می تواند کاری که تاکنون در حال انجامش بوده را ادامه دهد یا خیر؛ اما تا به امروز مدیران و سهامداران نتفلیکس از این الگوی تجاری راضی بوده اند. این الگوی تجاری به نتفلیکس کمک کرده است تا خود را با زمان تطبیق دهد. این شرکت کار خود را با کرایه دی وی دی شروع کرد و ورود زودهنگام آن ها به بازار استریم ویدئویی نیز موفقیت آمیز بوده است.

در حال حاضر نیز نتفلیکس به کرایه دادن دی وی دی و دیسک های بلو- ری ادامه می دهد و این بخش کوچکی از کسب و کار این شرکت را تشکیل می دهد. علاوه بر موارد فوق، نتفلیکس به تناسب محتوای خوبی که ارائه می کند، هزینه دریافتی از کاربران را نیز افزایش می دهد. اولین بار در سال ۲۰۱۴ حق اشتراک استاندارد نتفلیکس از هشت دلار به ۹ دلار افزایش یافت، در سال ۲۰۱۶ نیز این مبلغ به ۱۰ دلار رسید و در سال ۲۰۱۷ به ۱۱ دلار. اما با وجود گران شدن مداوم حق اشتراک، تعداد کاربران نتفلیکس به طور منظم افزایش یافته که نشان می دهد (از دید کاربران) استفاده از سرویس استریم ویدئویی نتفلیکس ارزش این هزینه را داشته و می توان در آینده نیز انتظار داشت تا حق اشتراک نتفلیکس افزایش یابد.


منبع: برترینها

هشدار؛ ویروس بیکاری در هتل‌ها

رییس هیات مدیره جامعه هتلداران ایران نسبت به برخی مسائل و شرایط مربوط به هتل‌ها هشدار داد.

درحالی‌که رییس سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری به تازگی از مصوبه دولت درباره تخصیص ۱۲۰۰ میلیارد تومان به اشتغال گردشگری روستایی خبر داده، جمشید حمزه زاده خواسته که به وضعیت موجود تاسیسات گردشگری نیز اهمیت داده شود. ریس هیات مدیره جامعه هتلداران ایران به ایسنا گفت: هتل‌ها از بس که مسافر ندارند، در آستانه تعطیلی قرار گرفته‌اند. ما نگرانیم که برخی از آن‌ها حتی به سمت تعدیل نیرو بروند. هتل وقتی نمی‌تواند هزینه‌های اصلی را تامین کند، مجبور است نیروی انسانی را تعدیل کند.

وی بیان کرد: این نگرانی وجود دارد که ما در گردشگری به جای اشتغالزایی، با موجی از بیکاری روبه‌رو شویم. دست‌کم که درباره صنعت هتل‌داری این نگرانی واقعیت دارد.

او درباره راه حل برای برون رفت از این شرایط اظهار کرد: تدبیری که باید برای نجات این صنعت اندیشیده شود، خیلی ساده است، برای توسعه اشتغال و درآمدزایی هم که شده تا دو سه سال صنعت گردشگری را مشمول معافیت مالیاتی کنند و تسهیلات بانکی کم‌بهره بدهد. چه اشکالی دارد این اتفاق رخ دهد. کشورهای زیادی این دوران را با حمایت و تشویق گذرانده‌اند و حالا محصول آن روزها را برداشت می‌کنند.

رییس هیات مدیره جامعه هتلداران ایران بیان کرد: متاسفانه صنعت هتلداری زیر بار انواع مالیات و عوارض لِه شده، با این‌که مواد و قوانینی برای تخفیف‌های مالیاتی وجود دارد اما ماموران مالیات همیشه بهانه و تبصره‌ای دارند که مالیات مضاعف بگیرند. ما با سازمان امور مالیاتی برای رفع این معضل نشست‌های متعددی داشتیم، اما فعلا به نتیجه‌ای نرسیده‌ام.

حمزه‌زاده در پاسخ به این پرسش خبرنگار ایسنا که با توجه به نارضایتی از نرخ اقامت، چرا تجدید نظری روی هزینه‌های این بخش نمی‌شود که با جذب مسافرِ بیشتر از این راه، جبران خسارت و از معضل بیکاری پیشگیری شود، گفت: پولِ آب، برق و مالیات برای هتل‌ها مساله جدی است. متاسفانه همه فکر می‌کنند کسی که هتل دارد، پول پارو می‌کند، درحالی‌که هزینه نگهداری یک هتل، بسیار سنگین و طاقت‌فرسا است.


منبع: عصرایران

کنسرت‎های پساجشنواره‎ای (+جدول/سبک)

کنسرت‎های متعددی در سبک‎های مختلف این هفته برگزار می‎شود.

عصرایران – جشنواره موسیقی فجر دوره سی و سوم خود را برگزار کرد و حال بار دیگر اجراهای متعدد موسیقی به سالن های کنسرت بازگشته است.

کنسرت‎های مختلفی در این هفته (۳۰ دی تا ۶ بهمن) در شهرهای مختلف کشور برگزار می‎شود.

این هفته چند کنسرت در تالار رودکی، سالن میلاد نمایشگاه بین المللی، برج میلاد و شهرهایی مانند رشت، کرمانشاه ، رامسر و… برگزار می شود.

در ادامه به “مهمترین” کنسرت‎هایی که این هفته برگزار خواهد شد، اشاره می‎شود. در این خبر به کنسرت‎هایی پرداخته می شود که بلیت فروش آنها آغاز شده یا به اتمام رسیده است و برگزاری آن قطعی به نظر می رسد.



































نام گروه یا خواننده

 

زمان

مکان

سبک

تجربه گذری در شهر، تجربه هشتم از دوره پنجم شب‌شنبه‌ها


۳۰ دی ساعت ۱۹

مجموعه تئاتر پایتخت – تهران­­­­­­

تلفیقی

تجربه انتهای بی‌نهایت؛ تجربه نهم از دوره پنجم شب‌شنبه‌ها


۳۰ دی ساعت ۲۱:۳۰

مجموعه تئاتر پایتخت – تهران­­­­­­

تلفیقی

احسان خواجه امیری


۱ بهمن ساعت ۱۸ و ۲۰:۳۰


سالن سیتی سنتر – اصفهان

پاپ

هوروش بند

۱ و ۲ بهمن ساعت ۱۸ و ۲۱


تالار انتظار – کرمانشاه

پاپ

پازل بند

۱ و ۲ بهمن ساعت ۲۱:۳۰


سینما بهمن – بوشهر

پاپ

ارکستر فراق

۲ بهمن ساعت ۲۰

سالن استاد سیروس صابر – کرج


کلاسیک ایرانی

بهنام بانی

۲ و ۳ بهمن ساعت ۱۸ و ۲۱

نمایشگاه بین المللی – گرگان


پاپ

بداهه نوازی تنبور و سازهای کوبه ایی

۲ بهمن ساعت ۲۱

فرهنگسرای نیاوران  – تهران


بداهه نوازی

گروه آرتامن

۲ بهمن ساعت ۲۰:۳۰


برج آزادی – تهران

پاپ راک

مهدی جهانی

۲ بهمن ساعت ۱۹ و ۲۱:۳۰


سالن میلاد نمایشگاه بین المللی – تهران

پاپ

گروه منهای یک

۲ و ۳ بهمن ساعت ۲۱:۳۰


تالار ایوان شمس – تهران

تلفیفی

محسن ابراهیم زاده

۳ بهمن ۲۱:۳۰

سالن میلاد نمایشگاه بین المللی – تهران


پاپ

عصرایران

 

Asriran

عصرایران

 

Asriran

گروه تنبورنوازان سیمرغ

۳ بهمن ساعت ۲۰

تالار رودکی – تهران


کلاسیک ایرانی

شهرام ناظری، حافظ ناظری

۳ و ۴ بهمن ساعت ۱۸ و ۲۰:۳۰


سالن نامجو – رشت

کلاسیک ایرانی

سبحان اکرامی

۴ بهمن ساعت ۱۸

تالار شهناز خانه هنرمندان – تهران


پاپ راک

محمد معتمدی

۴ بهمن ساعت ۱۹


سالن هلال احمر- کرمان

کلاسیک ایرانی

سالار عقیلی

۴ بهمن ساعت ۱۹ و ۲۲


مرکز همایشهای برج میلاد – تهران

کلاسیک ایرانی

بهنام بانی

۴ بهمن ساعت ۱۸ و ۲۱:۳۰


سالن سینما جهان نما – چالوس

پاپ

گروه تیار (ویژه بانوان)

۴ بهمن ساعت ۲۰

فرهنگسرای نیاوران – تهران


کلاسیک ایرانی

هوروش بند

۴ بهمن ساعت ۱۹ و ۲۲

سالن میلاد نمایشگاه بین المللی – تهران


پاپ

گروه تندر

۵ بهمن ساعت ۲۰:۳۰

پردیس سینمایی چارسو – تهران


راک

امید حاجیلی

۵ بهمن ساعت ۱۹ و ۲۲

سالن میلاد نمایشگاه بین المللی – تهران


پاپ

مهرزاد خواجه امیری

۵ بهمن ساعت ۲۱

سالن برج آزادی – تهران


پاپ

چند شب دونوازی همساز، شب اول

۵ بهمن ساعت ۲۱

تالار رودکی – تهران


کلاسیک ایرانی

مهدی جهانی

۵ بهمن ساعت ۱۹

سالن هلال احمر- کرمان


پاپ

گروه بچه‌های خورشید

۵ بهمن ساعت ۱۱

تالار شهناز خانه هنرمندان – تهران


اجرای کودکان و نوجوانان

پازل بند

۵ بهمن ساعت ۲۱

سالن خلیج فارس – خرمشهر


پاپ

چند شب دونوازی همساز، شب دوم، اجرای اول


۶ بهمن ساعت ۱۸

تالار رودکی – تهران

کلاسیک ایرانی

کنسرت چند شب دونوازی همساز، شب دوم، اجرای دوم


۶ بهمن ساعت ۲۱

تالار رودکی – تهران

کلاسیک ایرانی

ماکان بند

۶ بهمن ساعت ۱۸ و ۲۱


تله کابین رامسر

پاپ

گروه ارنواز

۶ بهمن ساعت ۲۰

فرهنگسرای ارسباران – تهران


کلاسیک ایرانی

گروه حدیث رویا (ویژه بانوان)

۶ بهمن ساعت ۱۵

فرهنگسرای نیاوران – تهران


کلاسیک ایرانی


منبع: عصرایران

تشکر امیرعباس گلاب از هوادارانش

کنسرت امیرعباس گلاب پنجشنبه ۲۸ دی ماه ساعت ۲۲ در سالن ایرانیان برگزار شد.  امیرعباس گلاب در این کنسرت قطعات «فقط برو»، «تو از کجا پیدات شد؟»٬ «گونه»، «دیوونه»، «قله»، «بانو جان»، «ازدواج»، «دلخوشی»، «عشق تو»، «صدای بارون»، «بریم دریا»، «ساده است» و «بخشش» را اجرا کرد.این خواننده پس از خواندن قطعه «فقط برو» که با استقبال حاضران همراه بود به سلام و خیر مقدم به حاضران پرداخت و گفت: مرا از اجرای جشنواره ترسانده بودند و می گفتند مخاطبان این اجراها خوب نیستند اما شما از اول به من انرژی دادید، امیدوارم تا پایان کنسرت نیز پرانرژی باشید.

 

او درگذشت تعدادی از هموطنان در حادثه غرق شدن نفتکش سانچی را تسلیت گفت و از حاضران خواست به احترام قربانیان یک دقیقه سکوت کنند.این خواننده در بخشی از برنامه با تشکر از مادرش که در سالن حضور داشت، عنوان کرد: مادرم از کودکی مرا تشویق می کرد که خواننده شوم و من خوشحالم که آرزوی او را برآورده کردم. من زمانی خواب این صحنه ها را می دیدم.امیرعباس گلاب در بخش بعدی برنامه و برای اجرای قطعه «عشق تو» از روی سن پایین و میان حاضران آمد. همچنین همزمان با اجرای تعدادی از قطعات از جمله «قله» و «بانو جان» کلیپ های این خواننده در سالن پخش شد.مژگان حسینی نوازنده قانون در بخشی از برنامه به گروه اضافه شد و در اجرای ۲ قطعه امیرعباس گلاب را همراهی کرد. این خواننده در طول اجرا از رضا خان زاده تهیه کننده آثارش و محسن رجب پور تشکر کرد. به سنت اجراهای جشنواره موسیقی فجر، بخشی از تشکرها از مسئولان جشنواره و تیم برگزاری این رویداد بود.

امیرعباس گلاب که از همراهی هوادارانش راضی بود در طول اجرا بارها از آنها تشکر کرد و به ابراز احساساتشان پاسخ داد. ۲ قطعه «ساده است» و «گونه» در این کنسرت به اصرار هواداران دوبار اجرا شد.این خواننده در بخش پایانی این کنسرت گفت: ترانه های من در غم و شادی با شما بوده اند و امیدوارم در آن لحظات به یاد من باشید. او بدون این که از حمید صفت نامی ببرد، قطعه «بخشش» را به یاد این خواننده اجرا کرد.علی آقایی گیتار بیس٬ پیمان جوینده پیانو٬ امیرعلی رحمانی پرکاشن٬ عرفان پاشا ویولون٬ فرزاد رضایی گیتار الکتریک٬ سهراب رمضانزاده درامز٬ امیر محمدی صدابردار٬ مهیار رضوان سرپرست گروه٬ عرفان قوی قلب هنگ٬ سعید شمسی کیبورد در گروه نوازندگان حضور داشتند.
منبع: بهارنیوز

دیگر با «وودی آلن» کار نمی‌کنم

به گزارش ایسنا، «پیپل» نوشت: «کالین فرث» ـ بازیگر انگلیسی فیلم‌هایی چون «سخنرانی پادشاه» و «شکسپیر عاشق» ـ با دیگر چهره‌های هالیوودی هم‌صدا شده و اعلام کرد: دیگر هرگز با «وودی آلن» کار نمی‌کنم.
«گاردین» بیانیه «فرث» را یک روز پس از اولین مصاحبه تلویزیونی دخترخوانده «آلن» منتشر کرد. «دیلن فارو» دختر «میا فارو» و دخترخوانده «وودی آلن» است که برای اولین بار در یک برنامه تلویزیونی درباره تعرضات پدرخوانده‌اش در کودکی صحبت کرد.«فارو» در سال ۲۰۱۴ که ۳۲ سال داشت، ادعا کرد «آلن» او را در کودکی مورد آزار جنسی قرار داده است. اما کارگردان «ویکی، کریستینا، بارسلونا» که اکنون ۸۲ سال سن دارد، این ادعا را رد کرده و زیر بار این اتهامات نرفته است.«کالین فرث» سال ۲۰۱۳، یک سال پیش از انتشار ادعاهای «فارو»، در فیلم «جادو در مهتاب» آلن بازی کرد. او در سال ۲۰۱۰ برای بازی در فیلم «سخنرانی پادشاه» برنده جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش اصلی مرد و همچنین جوایز «گلدن گلوب» و «بفتا» شد. وی برای بازی در فیلم «مرد مجرد» محصول سال ۲۰۰۹ نیز نامزد جایزه اسکار و همچنین برنده جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره ونیز و جوایز بفتا شد. «شکسپیر عاشق»، «بندزن خیاط سرباز جاسوس»، «نابغه»، «تروما»، «بچه بریجت جونز» و «مرد راه آهن» از جمله فیلم‌های مهمی هست که «کالین فرث» در آن‌ها بازی کرده است.

سازنده «نیمه‌شب در پاریس» و «آنی هال»، درباره ادعاهای دخترخوانده‌اش گفته است: وقتی بیش از ۲۵ سال پیش این ادعاها مطرح شد، پرونده به طور کامل توسط کلینیک سوء‌استفاده جنسی از کودکان در بیمارستان ییل ـ نیو و سازمان رفاه کودکان نیویورک مورد بررسی قرار گرفت. آن‌ها چند ماه روی این قضیه کار کردند و مستقلا نتیجه گرفتند هیچ تعرضی در کار نبوده است.وی ادامه داد: در عوض، آن‌ها متوجه شدند که احتمالا یک کودک آسیب‌پذیر از سوی مادر عصبانی‌اش که درگیر طلاقی پرتنش بوده، راهنمایی شده تا این داستان را سرهم کند.با این که جریان رسوایی‌های «وودی آلن» به سال‌های دور برمی‌گردد، فعالیت جنبش #MeToo پس از فساد اخلاقی «هاروی واینستاین» و دیگر چهره‌های هالیوود همچون «کوین اسپیسی» و «داستین هافمن»، باعث به‌روز شدن این ماجرا و خیزش موج منفی علیه این فیلمساز سرشناس شده تا جایی که چندین بازیگران زن از این که با او کار کرده‌اند ابراز پشیمانی کرده و گفته‌اند دیگر در هیچ یک از فیلم‌های او ظاهر نخواهند شد.
منبع: بهارنیوز

انصراف رابعه زند از نامزدی جایزه باربد

رابعه زند  در گفتگو با  ایلنا دربارهٔ کناره گیری اش از بخش «جایزه باربد» سی و سومین جشنواره موسیقی فجر گفت: من خودم هیچ اطلاعی نداشتم که آلبومم با عنوان «قانون بی قانون» در بخش جایزه باربد جشنواره موسیقی فجر شرکت داده شده چه برسد به اینکه مطلع باشم در بخش آهنگسازی موسیقی معاصر بی کلام کاندید نیز شده ام. در واقع وقتی از طرف جشنواره با من تماس گرفتند و گفتند در این بخش کاندید دریافت جایزه شده‌ام متوجه ماجرا شدم. البته من تمایلی به شرکت در جشنواره نداشتم و در این بخش نیز حاضر نخواهم شد.
این موزیسین درباره عدم تمایل خود برای حضور در بخش جایزه باربد عنوان کرد: دلیل اصلی عدم تمایلم به حضور در بخش جایزه جشنواره موسیقی فجر به این مسئله باز می‌گردد که طی چهار پنج سال گذشته جزو کسانی بودم که هم به جشنواره موسیقی فجر و هم خانه موسیقی انتقاداتی داشتند ولی متاسفانه با توجه به تمامی صحبت هایی که شد در نهایت هیچ اتفاق و اصلاحی صورت نگرفته است. من ۱۵ سال است که عضو درجه یک خانه موسیقی هستم و طی این مدت هیچ حمایت صنفی از من به هم به عنوان موزیسین و هم در جایگاه یک بانوی موزیسین صورت نگرفته است؛ ضمن اینکه از سایر موزیسین ها و همچنین خانم های موزیسین نیز آنگونه که باید و شاید حمایت صنفی صورت نگرفته است. در چنین شرایطی ضرورتی نمی بینم که با شرکت در رویدادی مانند جشنواره موسیقی فجر مهر تاییدی بر کارهایی بزنم که نسبت به آنها همواره انتقاد داشته ام.

 وی همچنین عنوان کرد: در جشنواره موسیقی فجر نیز همچون بسیاری موارد دیگر در این عرصه مسائل پنهانی وجود دارد و مسائل آن روشن و شفاف نیست؛ اعتقاد دارم روند جشنواره مشکل دارد و باید اصلاح شود اما با وجود تمام انتقاداتی که صورت گرفته تغییری اتفاق نمی افتد. نکته این است که در تمام برنامه‌ها و جشن‌ها و جشنواره‌ای مانند جشنواره موسیقی فجر که خانه موسیقی برگزار می‌کند همواره یکسری آدم‌های مشخص و خاص حضور دارند و در بخش صنفی نیز معمولاً‌‌ اینها همان کسانی هستند که مورد حمایت قرار می‌گیرند.
رابعه زند افزود:  آلبوم «وکالیز» که خانم پریسا پیرزاد در آن آثاری از آهنگسازانی چون ویوالدی و راخماننیوف را اجرا کرده، به عنوان کاندیدای بخش آهنگسازی کلاسیک انتخاب شده و آثار ویوالدی و راخمانینف را به عنوان آثار یک آهنگساز ایرانی که طی یک سال گذشته منتشر شده کاندید کرده اند. خانم پیرزاد از دوستان من هستند و خودشان هم از ماجرای کاندید شدن این اثر در بخش آهنگسازی بی‌اطلاع بوده‌ و به آن اعتراض کرده است. البته چنین اتفاقی اصلا عجیب نیست؛ وقتی آلبوم «رگ خواب» در جشن خانه موسیقی جایزه آلبوم موسیقی سنتی دستگاهی را می‌برد و بعد در «جشن موسیقی ما» جایزه موسیقی تلفیقی را می‌گیرد و از آن طرف نیز جایزه موسیقی فیلم را دریافت می‌کند دیگر دیدن چنین اتفاقاتی اصلا عجیب نیست. یک آلبوم چگونه می‌تواند در چند ژانر کاملا متفاوت جایزه بگیرد؟ سهراب پورناظری عزیز و همایون شجریان عزیز بسیار محترم و عزیز هستند و من هرگز به آنها اهانت نمی کنم.  نمونه های بسیاری از این دست اتفاقات است که بسیاری از اهالی موسیقی معتقدند مشکلات جدی در این عرصه وجود دارد و باید حتما درست شود.

این آهنگساز و نوازنده قانون در ادامه درباره مسیر حرکتی جشنواره موسیقی فجر نیز گفت: در حال حاضر جشنواره دولتی موسیقی فجر به سمت پول درآوردن حرکت می‌کند و این برعکس تمام دنیاست. در تمام دنیا جشنواره‌های دولتی فضایی برای آشنایی بیشتر مردم با موسیقی‌های هنرمندانشان محسوب می شود اما در اینجا جشنواره مانند یک بازار عمل می‌کند و تبدیل به یک بازار شده است. یعنی هر کسی که بیشتر بفروشد و سود مالی بیشتری داشته باشد به جشنواره آورده می‌شود؛ در واقع رانتی که دولت به جشنواره می‌دهد تا در جهت ارتقای فرهنگ و هنر کشور هزینه شود دارد صرف درآمد زایی می‌شود و این روند اساسا اشتباه است.
وی همچنین عنوان کرد: در همه جای دنیا جشنواره‌های دولتی به این گونه اداره می‌شوند که موزیسین‌های مختلف حضور پیدا می‌کنند تا شناسانده شوند اما در اینجا همیشه‌‌ همان موزیسین هایی که همه جا بوده‌اند باز هم در اینجا همانها حضور دارند.

رابعه زند در بخش دیگری از سخنان خود ضمن انتقاد از نوع نگاه و عملکرد مسئولان خانه موسیقی که امروز اداره کننده جشنواره موسیقی فجر نیز هستند گفت: خود من تاکنون نیمی از تور کنسرت‌هایم در شهرستان های کشورم را کنسل کرده ام چون بسیاری از شهرستان‌ها به من اجازه ساز زدن نمی دهند. خب برای نمونه سئوال من این است که خانه موسیقی در این بین چه کار کرده است و چه وظیفه‌ای دارد؟ چرا وقتی یک مشکل برای جامعه تئا‌تر و یا جامعه سینما پیش می‌آید نهاد صنفی آن‌ها در جهت حمایت از فعالان آن صنف حرکت می‌کنند حمایت‌هایی را انجام می‌دهند اما در زمینه خانه موسیقی این اتفاق نمی افتد؟ در زمینه موسیقی ماجرا کاملا با مثلا خانه سینما متفاوت است؛ یعنی تمام اقشار جامعه از یک اتفاق در زمینه موسیقی به صدا درمی آیند و کلی حمایت و کار انجام می دهند آن وقت در پایان ماجرا و پس از اتمام همه این اتفاقات، اجبارا صدایی نیز از خانه موسیقی بلند می‌شود. این راه صحیحی برای فعالیت‌های صنفی نیست.
منبع: بهارنیوز

قیمت بلیت‌های جشنواره فیلم فجر در سینماهای مردمی اعلام شد

جلسه هماهنگی مدیران سینماهای جشنواره فیلم فجر با حضورمحمدرضا فرجی، مدیر کل سینمای حرفه‌ای، مسعود نجفی مدیر روابط عمومی سی و ششمین جشنواره فیلم فجر، مسئولان امور سینماهای وزارت ارشاد و مدیران سینماهای نمایش‌دهنده فیلم‌های جشنواره برگزار شد و مدیران سینماها از تجربیات و مشکلات پیش‌روی خود در راه برگزاری جشنواره گفتند.

به گزارش سینماسینما، در این جلسه «محمدرضا فرجی» با یادی از عبدالحمید جلیل‌زاده سینمادار فقید، گفت: «کار سنگین و سختی است که از بین ۲۲ سالن ۱۲ سالن را برای جشنواره انتخاب کنیم. برخی از صاحبان سینماهایی که سال‌های گذشته در جشنواره حضور داشتند امسال گله‌مندند که باید یادآوری کنم امسال تنها ۲۴ فیلم برای نمایش در سینماهای مردمی جشنواره در نظر گرفته شده پس ما ناگزیر می‌بایست تعداد سینماها و صندلی‌ها را هم محدودتر می‌کردیم.»

فرجی با اشاره به ازدحام‌هایی که معمولا در ایام جشنواره صورت می‌گیرد، تأکید کرد: «دهه فجر، مقطعی است که باید در آن ارزش‌های انقلاب حفظ شود و ما نیز باید تا جایی که توان داریم در خدمت جشنواره باشیم. همانطور که مقام معظم رهبری تاکید کرده‌اند، اخلاق‌مداری برای مسئولان لازم است و سینماداران در موقعیت‌های شلوغ جشنواره باید با حوصله و صبر با مخاطبان رفتار کنند و به احترام ایام فجر، به مردم خدمت‌رسانی کنند».

او در بخش دیگری از صحبت‌های خود در جمع مدیران سینمایی گفت: «تأکیدی که دبیر جشنواره دارد، این است که سینماها از هر لحاظ آماده میزبانی از مردم باشند. کارشناسان ما نیز بازرسی‌هایی در این زمینه داشته‌اند و طبق گزارش‌هایی که به ما داده‌اند، مطلع شده‌ایم که سینماها آماده‌سازی‌های لازم را انجام داده‌اند. از صاحبان سینماها درخواست داریم که آن دو درصد سهم گیشه که برایشان در نظر گرفته شده را حفظ کنند.

امسال باید تعداد بلیت‌ها که برای گیشه در نظر گرفته شده حفظ شود و نباید این سهم فروخته شود، باید بر توزیع بلیت‌ها سانس به سانس نظارت کرد تا حقوق مردم از بین نرود».

فرجی در مورد سانس‌های فوق‌العاده جشنواره گفت: «مشکلی برای سانس‌های فوق العاده نخواهیم داشت. سانس‌ها مشخص هستند که از ساعت ۱۵ تا ۲۳ ادامه دارند، به طور متوسط در روز، هر سینما ۴ سانس خواهد داشت که سانس‌های اول و آخر تکراری هستند و در مورد هر فیلمی که نیاز به سانس فوق‌العاده داشته باشد، ما قطعا همکاری خواهیم کرد».

این مدیر سینمایی در مورد قیمت بلیت‌های جشنواره سی و ششم گفت: «قیمت بلیت در سالن‌های سینمایی راگا، کیان و تماشا به صورت سری هشت هزار تومان و به صورت تک ده هزار تومان خواهد بود، قیمت بلیت در سایر سینماها نیز به صورت سری ۱۲ هزار تومان و به صورت تکی ۱۵ هزار تومان در نظر گرفته شده است».

در بخش دیگری از این جلسه، «مسعود نجفی» مدیر روابط عمومی سی و ششمین جشنواره فیلم فجر، گفت: «امسال با توجه به اینکه کاخ مردمی برای جشنواره در نظر گرفته نشده است، قرار است عوامل فیلم‌ها در تمام ۱۲ سینمای جشنواره حضور پیدا کنند. معرفی فیلم‌ها به طور کامل برنامه ریزی شده و قرار بر این است که هنرمندان، فیلم‌های خود را حداقل در یک سانس کنار مردم ببینند. همچنین در این روزها عکاسان و نمایندگان روابط عمومی جشنواره نیز در سالن‌ها حضور خواهند داشت. از سال گذشته سعی شد فعالیت سینماهای میزبان جشنواره منعکس شود و ما هم به صورت تصویری و کامل این فعالیت را منعکس کردیم. امسال هم قرار بر این است که هر روز آماری از سینماها داشته باشیم. جدول معرفی و نمایش فیلم‌ها نیز در قطع پالتویی برای مخاطبان ایام جشنواره در نظر گرفته شده است که در سالن‌های سینما توزیع خواهد شد.»

او در جمع مدیران سینماها با اشاره به رأی‌گیری از مردم در سینماهای جشنواره در مورد نحوه اخذ آرای مردمی، یادآور شد: «اپلیکیشنی برای این کار در نظر گرفته شده است که مردم می‌توانند با کدی که روی بلیت درج شده و اطلاعاتی که توسط تیزر ابتدای هر فیلم به مخاطبان می‌دهد، ۵ رأی داشته باشند و امسال برای همه سینماها امکان اخذ رأی مردمی وجود دارد».

جلسه هماهنگی مدیران سینماهای جشنواره فیلم فجر با حضور مرادی، مسئول امور سینماها، حمیدرضا رضوی (چهارسو)، علی پورابراهیم (جوان)، علی هیربد (فرهنگ)، حسین کشاری (استقلال)، فرجام آژیر (راگا)، میلاد مالکی (کوروش)، محمدقاصد اشرفی (ماندانا)، موسی خانی (اریکه ایرانیان)، رضا سعیدی‌پور (آزادی)، محمد قنبری (مگامال)، مجید فولادوند (کیان)، مسعود نجفی (تماشا) و مرادی مسئول امور سینماها برگزار شد.

سی و ششمین جشنواره فیلم فجر از ۱۲ تا ۲۲ بهمن ماه ۱۳۹۶ به دبیری ابراهیم داروغه‌زاده برگزار خواهد شد.


منبع: عصرایران

آثار نویسندگان ایرانی شناخته نمی‌شوند

این نویسنده در گفت‌وگو با ایسنا درباره استقبال مخاطبان ایرانی از آثار ترجمه به نسبت آثار تالیفی اظهار کرد: مهمترین دلیل استقبال از آثار ترجمه این است که این آثار از بین آثار متعدد غیرایرانی انتخاب می‌شوند و گزیده‌ها هستند. در بین آثار متعدد غیرایرانی آثاری ترجمه می‌شوند که جایزه‌ای برده‌ و به دلیلی شهرت پیدا کرده‌ و  سروصدا به پا کرده‌اند. اگر قرار بود همه آثاری که در کشورهای خارجی تولید می‌شود به زبان فارسی ترجمه شود گرایش مخاطبان ایرانی به آثار ترجمه صفر بود. چنان‌چه وضعیت آثار ایرانی همین‌گونه است.او در ادامه بیان کرد: صاحب‌نظران و اندیشمندان حوزه ادبیات داستانی مطلع‌اند که زادگاه ادبیات داستانی غرب است و می‌دانند بسیاری از تئوری‌های ادبی که در غرب زاده می‌شوند و پروش می‌یابند به طور کامل به دنیای شرق و ایران منتقل نشده‌اند. چه آثار داستانی و چه آثاری که درباره تئوری ادبیات داستانی است مورد توجه است. بسیاری از نویسندگان به دنبال یافته‌های جدید و زوایای جدیدی از روایت هستند، در نتیجه این آثار به‌طور طبیعی مورد استقبال قرار می‌گیرند. حنیف افزود: یکی دیگر از دلایلی که می‌توان برای این استقبال اضافه کرد، سنت دیرینه توجه  به داشته‌های دیگران بیشتر از داشته‌های خودمان است؛ به قول معروف، مرغ همسایه غاز است.
او همچنین خاطرنشان کرد: ترجمه پل ورود ادبیات داستانی غرب به ایران بوده است. میرزا حبیب اصفهانی اولین کسی بود که آثار خارجی را به فارسی ترجمه کرد و از جمله آثاری که ترجمه کرد می‌توان به «حاجی بابای اصفهانی» اشاره کرد.  زبان ترجمه‌ در  اولین آثاری که به زبان فارسی ترجمه شد،  بسیار مهم بود. از همان ابتدا داستان‌نویسان حلاوت و تفاوتی بین آثاری که در ایران نگاشته می‌شد با آثار ترجمه به وجود آوردند.  به همین دلیل تا امروز هم تسلط به زبان مبدا و مقصد و فهم مطلب بسیار  مهم بوده است. مترجمانی داشتیم که به آثار بسیار بال و پر می‌دادند. به هرحال این موضوع در استقبال مخاطبان از ترجمه خیلی موثر بوده است.حنیف گفت: زبان این ترجمه‌ها ابتدا تأثیر زیادی داشت. امروز هم هرچه ترجمه شیواتر و روان‌تر باشد بسیار پذیرفتنی‌تر است. یکی از دلایل استقبال از ترجمه این است که دنیای دیگری را معرفی می‌کند، دنیاهای تازه‌ای را به داستان‌نویسان ما نشان می‌دهد، گونه‌های تازه ادبی را منتقل می‌کند و شیوه‌های نوین به‌کارگیری عناصر داستانی را به نویسنده‌ها آموزش می‌دهد.  داستان‌نویسان ما به خاطر لذت این آثار ترجمه‌شده را نمی‌خوانند بلکه برای آموزش می‌خوانند، کما این‌که آشنایی ما با آثار مدرن و پست‌مدرن و حتی کلاسیک غرب از طریق ترجمه‌ بوده است. 
او سپس درباره تأثیر نویسنده‌ها بر استقبال مخاطبان از آثار ترجمه خاطرنشان کرد: فکر می‌کنم ادبیات داستانی ما از بسیاری از جنبه‌ها نوآوری‌هایی دارد. این نوآوری‌ها را می‌توان در  آثار متعدد ایرانی دید اما مشکل ما در معرفی و نقد آثار  بومی است. متأسفانه نقد و معرفی آثار اقبال بلند و بازار پررونقی ندارد.  نویسنده‌های ما نیز حرف‌های تازه‌ای برای گفتن دارند و از شیوه‌های جدید داستان‌نویسی استفاده می‌کنند و می‌توانند منبع آموزشی باشند، اما این آثار شناخته نمی‌شوند و در محاق می‌مانند. 
منبع: بهارنیوز

واکنش کارگردانِ زن به راه ندادن نوازندگانِ زن

کنسرت ارکستر ملی اصفهان، روزهای ۲۲ و ۲۳ دی با خوانندگی سالار عقیلی در حالی در سالن کوثر این شهر روی صحنه رفت که همچون سالیان گذشته اداره کل فرهنگ و ارشاد این استان از حضور بانوان نوازنده روی صحنه ممانعت به عمل آورد. تهمینه میلانی، کارگردان سینما در واکنش به این اتفاق با انتشار عکسی از یکی از این نوازندگان در صفحه اینستاگرامش نوشت: «کینه بر روی کینه! اما چرا؟ خانم هنرمند نوازنده‌ای که نگذاشتند برای اجرای موسیقی در اصفهان بر روی صحنه برود!»
 
منبع: بهارنیوز

کتابخوانی، لذتی که تمام نمی شود

۱۰- جوآن سیلبر، «بهبود»

 کتابخوانی،لذتی که تمام نمی شود

سیلبر نویسنده تحسین شده، باز هم رمان جدیدی با ساختاری چیره‌دستانه خلق کرده‌است. او با ترفندهایی روایی داستان‌های شخصیت‌های متعددی را در نسل‌ها و قاره‌های گوناگون بازگو می‌کند. سال ۱۹۷۰ است، کی‌کی به استانبول می‌رود و با عثمان، فروشنده فرش، ازدواج می‌کند. پس از اینکه کی‌کی همراه با شوهرش به زادگاه او در دهکده‌‌ای دورافتاده می‌رود این پیوند گسسته می‌شود. آنجا زن وسوسه ‌می‌شود که با سه جوان آلمانی که در قاچاق عتیقه دست دارند، بگریزد. هشت سال بعد او با ۹ قالی نفیس به نیویورک بازمی‌گردد.

یکی از این فرش‌ها درنهایت به رینا خواهرزاده‌اش می‌رسد که مادری دست‌تنهاست که در هارلم زندگی می‌کند. یک‌روز رینا از کی‌کی می‌خواهد از بچه‌اش نگهداری‌کند تا او به دیدار دوستش در زندان برود. این مرد و گروهش درگیر نقشه نافرجام قاچاق سیگار شده‌اند. هنگامی که این روایت معاصر و جذاب به پایان می‌رسد ما با همه شخصیت‌ها به خوبی آشنا شده‌ایم.


 

۹- مین‌جین لی، «پاچینکو»

 کتابخوانی،لذتی که تمام نمی شود

رمان «پاچینکو» که در میان نامزدهای دورنهایی جایزه ملی کتاب آمریکا حضور داشت، داستان چهار نسل از خانواده‌ای کره‌ای را در بازه زمانی درازی دنبال‌ می‌کند. روایت از سال ۱۹۱۰، که ژاپنی‌ها با اشغال کره این سرزمین را به کشورشان الحاق‌کردند آغاز‌می‌شود و بیشتر سال‌های قرن بیستم را دربر‌می‌گیرد. ماهیگیری سالخورده و همسرش پانسیونی شبانه‌روزی را در روستایی در نزدیکی بندر پوسان اداره می‌کنند. پسرشان، گرچه با ظاهر و جسمی معلول متولد شده‌‌ بالاخره ازدواج کرده‌است.

سونجا دختر نوجوان این مرد از بازرگانی که به روستای آنان سفر کرده، باردار می‌شود. کشیشی مهربان با دختر ازدواج می‌کند و او را به اوزاکا می‌برد. پس از مرگ مرد روحانی، عزم راسخ سونجا سبب می شود خانواده از سال‌های سخت جنگ جان‌به‌در برد. یکی از پسرانش موفق می شود به دانشگاه واسه‌دا در ژاپن راه‌ بیابد. جوان‌ترین پسر سالن‌های پاچینکو تاسیس می‌کند که درآنجا قماربازان با دستگاه‌هایی شبیه به پین‌بال قمار می‌کنند،اما اسرار و نیز خیانت‌های گذشته بر آینده این خانواده سایه افکنده‌است.


 

۸- مارگارت ویلکرسون سکستون، «نوعی آزادی»

 کتابخوانی،لذتی که تمام نمی شود

نخستین رمان سکستون اثری تاثیرگذار است که به فهرست طولانی نامزدهای جایزه ملی کتاب نیز راه پیدا کرد. او در این اثر به سرگذشت پیچیده و رو به قهقرای خانواده‌ای سیاه‌پوست در نیواورلئان از جنگ جهانی دوم تا پس از توفان کاترینا می‌پردازد. اولین، دختر دو رگه اروپایی- افریقایی دم بخت از طبقه فرادست به رنارد از خانواده‌ای فرودست دل می‌بندد. سال ۱۹۴۴ است و دوره اجرای قانون جداسازی نژادی.

خانواده دختر مخالفت می‌کنند، اما رنارد دارد به جنگ می‌رود و رابطه آنها محکم می‌شود. در دهه ۸۰ دخترشان جکی که شوهرش کارش را در داروسازی از دست داده و شروع به مصرف کوکایین کرده با دشواری‌های بزرگ‌کردن پسرش دست‌و‌پنجه نرم می‌کند. در سال ۲۰۱۰ تی سی پسر جکی پس از گذراندن حبس به دلیل حمل مواد مخدر از زندان آزاد می‌شود. او بسیار مشتاق سروسامان دادن به زندگی خویش است، اما وسوسه‌ها محاصره‌اش کرده‌اند. به‌رغم همه مصایب در نوعی آزادی بارقه‌ای از امید به چشم می‌خورد.


 

۷- جرج ساندرز

 کتابخوانی،لذتی که تمام نمی شود

ساندرزکه استاد نوشتن داستان های کوتاه به‌شمار می‌آید، امسال جایزه من‌بوکر را برای نخستین رمانش به دست آورد. داستان در سال ۱۸۶۲ آغاز می‌شود که ویلی پسر ۱۱ ساله لینکلن به خاطر حصبه درگذشته است. آتش جنگ داخلی زبانه می‌کشد بی‌آنکه پایانی روشن بر آن متصور باشد و برآمار کشته‌شدگان وتلفات هر روز افزوده می‌شود.

آبراهام لینکلن در میانه این نبرد خونبار درگورستان باردو بر سر مزار فرزندش سوگوار است. ساندرز از مفهوم باردو – برزخی میان جهان مردگان و زندگان -در بودیسم تبتی بهره می‌جوید تا ترکیبی از نظرات گوناگون خویش را درباره غم فقدان با تمرکز بر مرگ ویلی و سوگ لینکن بیان کند. نویسنده با فصاحت و ظرافت میان سوگ پدری فرزند از دست داده و رهبری سیاسی و نظامی پیوند و موازانه برقرار می‌کند، آن‌جا که لینکلن به نیروهای شمال فرمان می‌دهد: دلیر باشید و بر موانع فائق آیید.


 

۶- لوئیس اردریش، «منزل آتی خدای امروز»

 کتابخوانی،لذتی که تمام نمی شود

اردریش که سه گانه اخیر او (خانه مدور، طاعون کبوتر، رز) برنده جوایزی شد، در این آثار با نثری تغزلی به مفهوم عدالت می‌پردازد. او در تغییری خیره‌کننده، در کتاب اخیرش داستانی ویرانشهری را روایت می‌کند. جهان داستان مملوست از کفشدوزک هایی به اندازه گربه و خزنده-پرنده ها و نوزادان مرده‌زاده شده. هراس در دنیای انسانی به هرج و مرج دامن می‌زند. حکومت زنان باردار را محصور می‌کند و زیر نظر می‌گیرد.

سدر هاک سانگ‌میکر جوان که چهارماهه بارداراست، پس از چندی با کمک مادرش، پدر نوزادی که در بطن خود دارد و نیز پدرخوانده و مادر خوانده اش می‌گریزد. اردریش در این داستان تنگنایی می‌آفریند که عناصری همچون اعترافات ناشی از شکنجه و نظارت شدید حکومتی آن را پیچیده‌تر و خفقان‌آورترمی‌کند. گرچه کتاب به سرگذشت ندیمه شباهت می‌برد، اما آنچه در آن می یابیم کابوس خود اردریش است. او می‌نویسد: اکنون این آینده است که از تعقیب ما دست نمی‌کشد.


 

۵- رکسانا گی، «زنان حساس»

 کتابخوانی،لذتی که تمام نمی شود

صدای موثر و نیرومند رکسانا گی در جایگاه رمان‌نویس و منتقد فرهنگی در نخستین مجموعه داستان کوتاهش شامل ۲۱ اثر شنیده می‌شود. او سیر و سلوکی شخصی را به تصویر می‌کشد که با گذر از آن می توان بر رنج و هراس غلبه کرد و به سرمنزل آرامش رسید. در داستان من تو را دنبال خواهم کرد به سرگذشت دوخواهر می‌پردازد که از کودکی قربانی سوءاستفاده‌هایی دهشتناک شده‌اند که آدمی تاب شنیدن آن را ندارد.

اکنون گی از آنان می‌نویسد که چگونه در بزرگسالی از یکدیگر محافظت می‌کنند. من یک چاقو هستم سرگذشت زنی را بازمی‌گوید که آنچه از دست‌داده او را به‌شدت حساس کرده‌است. داستان های دیگر به ظرایف جذابیت جنسی و آسیب پذیری می پردازند. در سیاه‌پوست سفید، دانشجویی دورگه که از طریق استریپ‌تیز زندگی می‌‌گذراند، درمی‌یابد که کسی پیوسته او را تعقیب می‌کند. زنان حساس رکسانا گی از خاطر نمی‌روند.


 

۴-شرمن آلکسی، «نیاز نیست بگویی دوستت دارم»

 کتابخوانی،لذتی که تمام نمی شود

ماهی سالمون برای بومیان امریکا که آلکسی داستان آنان را روایت می‌کند و به زبان سالیش سخن می‌گویند خوراکی مادی و معنوی بوده‌است. ۱۹۳۸، پنج سال پس از آنکه سد گراندکولی در ایالت واشنگتن ساخته‌شد، این ماهی‌ها ناپدید شدند. مادر آلکسی که از شهر اسپوکن بود و پدرش که از کوردلین، و هر دو به زبان سالیش به روانی صحبت می‌کردند، اولین نسلی بودند که بدون ماهی سالمون سرکردند. سوگ سالمون در برگ برگ این خاطره-نوشته تلخ و طعن آمیز و تکان‌دهنده طنین می‌افکند.

او در توصیف بزرگ‌شدن در منطقه حفاظت‌شده اسپوکن می نویسد: جانوری که نماد قبیله ما بود فقر بود . پدرش حتی آن هنگام که مست می‌کرد مردی خجالتی و آرام بود. مادرش زنی با استعداد و پرمسئله بود (همچون خود او دوقطبی و در تسخیر ارواح). الکسی خاطره- روایت تاثیرگذارش را گرداگرد آخرین روزهای زندگی مادرش و نیز سوگواری خود بنا می‌کند و خاطره‌ها را با شعر درمی‌آمیزد و به‌هم پیوند می‌دهد.


 

۳- کریستینا گارسیا، «اینجا در برلین»

 کتابخوانی،لذتی که تمام نمی شود

رمان جدید گارسیا ساختاری تمیز دارد و روایتش با آهنگی شتابان میان وقایع غم‌بار وموقعیت‌های غافلگیرکننده در نوسان است. پرسه‌گرد راوی کوبایی- امریکایی رمان است که در سال ۲۰۱۳ به جستجوی داستان‌هایی به برلین می‌رود. او داستان‌‌هایش را در مکان‌هایی غیرمنتظره می‌یابد: پارک‌ها، موزه‌ها، کافه‌های کنار خیابان، آکواریوم، و کناره رودخانه اسپری. از زبان پسر نگهبان باغ‌وحش از سرنوشت ۷۱۵ حیوان باغ‌وحش برلین در جنگ جهانی دوم آگاه می‌شود. به داستان فردی گوش می‌سپارد که محصول برنامه تولیدمثل نازی‌هاست.

با یک برلینی صحبت می‌کند که تنها سفرش به خارج از آلمان به ایالات متحده بوده برای فراگیری سبک سخنوری واعظان سیاه‌پوست در جنوب تا از آن برای تبلیغات اهداف نازی‌ها سود جوید. او همچنین به یک کوبایی برمی‌خورد که در ‌ در یک زیردریایی آلمانی اسیر جنگی بوده‌است. در کتاب اینجا در برلین، شباهت‌هایی به دابلیو.جی. سبالد می‌بینیم، اما تصاویر زنده و شگفت‌انگیز برلین زمان جنگ از آن خود گارسیاست.


 

۲-جنیفر ایگان، «ساحل منهتن»

 کتابخوانی،لذتی که تمام نمی شود

ساحل منهتن، رمان شبه نوآر چند لایه‌ای است که در بروکلین دهه ۴۰ میلادی‌ می‌گذرد. ایگان از نزدیک ادی کریگان، ایرلندی سخت‌جان و دخترش را دنبال می‌کند. ادی برای جان‌به‌در‌بردن از رکود بزرگ مسوول جابه‌جایی محموله‌های گروه‌ خلافکار دکستراستایلز می‌شود.

پنج سال پس از ناپدیدشدن او، آنا دخترش اولین غواص زن در تعمیرگاه کشتی بروکلین نوی‌یارد شده. او که کارش تعمیر کشتی های جنگی است شرح موشکافانه‌ای از تعصب عریان مافوقش و نیز لذات غریب کار در زیر آب به دست‌ می‌دهد. ایگان به تدریج پایانی خیره‌کننده را طرح می‌ریزد و حمله به یک‌ کشتی جنگی امریکایی را در ساحل آفریقا با بحرانی شخصی که آینده آنا را تهدید می‌کند پیوند می‌زند. کتاب ملاقات دار‌ودسته اراذل ایگان دو جایزه پولیتزر و ان.بی.سی.سی( جایزه ملی حلقه ‌منتقدان کتاب امریکا) را از آن خود کرد، اما او در اثر تازه‌اش در ساحل منتهن فراتر می‌رود.


 

۱-جزمین وارد، «بخوان، بی‌گور، بخوان»

 کتابخوانی،لذتی که تمام نمی شود

جزمین وارد جایزه ملی کتاب را برای این رمان فراموش‌نشدنی به‌دست‌آورد. بخشی از روح رنجور این اثر، داستان جوجوی ۱۳ ساله در مرحله‌ای سرنوشت‌ساز از زندگی است. آگاهی فزاینده او از میرایی و بی‌عدالتی با عشقش به پدربزرگ و مادربزرگ و خواهر سه ساله‌اش ‌کایلا درآمیخته است.

پدربزرگ خاطراتش را از سال‌هایی که در زندان مخوف پارچمن در می‌سی‌سی‌پی گذراند بازمی‌گوید و به جوجو می‌آموزد که چگونه با نیک‌نامی زندگی کند. لیونی مادر جوجو با دو فرزندش و دوستش میستی در مسیری عجیب گام می‌نهد تا به سراغ دوست‌پسر سفیدپوستش مایکل برود که قرار است بعد از سه سال از پارچمن آزاد شود. روح سرگردان پسری به نام ریچی که ۶۰ سال پیش در پارچمن مرده در گوشه و کنار پرسه می‌زند. وارد لایه‌هایی از تاریخ را با زبانی زیبا از دل زمین بیرون می‌کشد و داستان را با نوایی فرازمینی به پایان می‌برد.


منبع: برترینها

جواد عزتی؛ ستاره پولساز گیشه‌های متروک

جواد عزتی خودش هم مطلقا فکر نمی‌کرد روزی گیشه بر اساس حضور او طبقه‌بندی شود، یعنی تضمین کند که فیلمی بفروشد یا شکست بخورد. عجیب است که برای بازیگری با این هیبت کاملا معمولی، مردم جلوی سینما صف بکشند و فیلم‌هایش پرفروش‌ترین فیلم‌های سال شود.

ستاره پولساز گیشه‌های متروک 

جواد عزتی البته قلق‌های ثابت و شیرینی در بازیگری دارد. همین قلق‌ها باعث شده تا مردم با رفتار او آشنا شوند و اتفاقا به سینما بروند تا همین رفتارها و اکت‌ها را ببینند. جواد عزتی بدون این اکت‌ها حتما چیزی کم دارد.

فرشته‌ها با هم می‌آیند: آخوند بازیگر یا بازیگر آخوند؟!

به نظر می‌رسد اولین فیلمسازی که به جواد عزتی به عنوان نقش اول فیلمش اعتماد کرد حامد محمدی برای اولین فیلمش؛ «فرشته‌ها با هم می‌آیند» بود. پیش از آن جواد عزتی در نقش‌های جدی و طنز به عنوان مکمل بازی می‌کرد. حتی در فیلم «طلا و مس» که نقش یک طلبه را بازی کرد هم با وجود جدی بودن نقش، رگه‌های طنزش کاملا مشخص بود و بر دوش جواد عزتی، اما در «فرشته‌ها با هم می‌آیند» نقش جدی یک روحانی را بازی می‌کند که به او پیشنهاد بازیگری می‌شود و او با وجود اینکه به تازگی سه قلو دار شده این پیشنهاد را نمی‌پذیرد و فشار زندگی را به تنهایی با همسرش به دوش می‌کشد. عزتی از عهده این نقش به خوبی برآمد و از این به بعد بود که به او جدی‌تر نگاه شد.

ستاره پولساز گیشه‌های متروک 

جواد عزتی در نقش روحانی جوان به نام احمد

قهوه تلخ: پیرمرد متوهم بانمک

مهران مدیری مهری روی پیشانی جواد عزتی زد که بعید است تا سال‌های سال مردم نقش این مهر را یادشان برود. بابا اتی در «قهوه تلخ» چنان تیپ قوی و پرقدرتی درآمد که مو لای درزش نمی‌رفت. یک پیرمرد با نمک متوهم در خاندان شاه که همیشه فکر می‌کند یکی دارد در می‌زند و یکی دارد صدایش می‌کند. اجرای این تیپ با گریم سنگینی که عزتی داشت او را کاملا برای تماشاگر ناآشنا می‌کرد و بازیگری که ریسک شناخته نشدن را بپذیرد باید جرات کارهای بزرگ‌تر را داشته باشد.

ستاره پولساز گیشه‌های متروک 

جواد عزتی در نقش بابا اتی

در مدت معلوم: ورود به منطقه ممنوعه

تمرکز روی فشارهای جنسی که به جوانان وارد می‌شود محور اصلی فیلم وحید امیرخانی است که نقشی متفاوت را برای جواد عزتی نوشته است. نقش مولف کتابی درباره ازدواج موقت که به مسائل جنسی نسل جوان می‌پردازد. عزتی با همان تیپ آشنایی که مردم از او می‌شناسند پا به این فیلم گذاشت و جواب هم گرفت. شاید از این فیلم بود که مردم بیشتر با جواد عزتی به عنوان نقش آشنای آنان مراوده پیدا کردند و او را پذیرفتند. «در مدت معلوم» یکی از نقاط عطف بازیگری جواد عزتی است.

ستاره پولساز گیشه‌های متروک 

جواد عزتی در نقش میثم

ماجرای نیمروز: نقشی شبیه یکی از معروف‌ترین مامورین اطلاعاتی

سعید امامی نامی آشنا برای نسلی است که دوم خرداد را در خاطر دارند. ماجرای زندگی سعید امامی و خودکشی‌اش در زندان را تقریبا همه می‌دانند، اما اوایل انقلاب در ماجرای پرونده ۷۲ تن و انفجار دفتر نخست وزیر و انهدام خانه‌های تیمی تهران و در نهایت کشتن موسی خیابانی و اشرف یکی از مامورین اطلاعاتی درگیر در کار در فیلم «ماجرای نیمروز» بسیار شبیه به سعید امامی طراحی شده است و از قضا نقشش را جواد عزتی بازی می‌کند. گریم خوبی که روی صورت او انجام شده است شبهه شبیه بودن به سعید امامی را در ذهن آنها که اتفاقات سال ۷۸ در خاطرشان هست، بیشتر می‌کند. جواد عزتی البته سعی کرده همان مرموز بودن را در بازی‌اش دربیاورد و عنصر عملیاتی انهدام خانه تیمی موسی خیابانی را به چهره‌ای با رمز و رموز خاص تبدیل کند. بعید است کسی دیگر بتواند در آینده نقش واقعی – احتمالی سعید امامی را در فیلم دیگری به ظرافت جواد عزتی در ماجرای نیمروز بازی کند.

ستاره پولساز گیشه‌های متروک
جواد عزتی در نقش سعید امامی | ماجرای نیمروز

اکسیدان: طنز تلخ قیمت ماندن یا رفتن

احتمالا بهترین نقشی که به جواد عزتی داده شده نقشی است که در «اکسیدان» بازی کرده است. نقش اصلان که می‌خواهد زندگی‌اش را با نامزدش شروع کند، اما نامزدش چند روز مانده به مراسم عقد از ایران می‌رود و اصلان را دور می‌زند. اصلان برای آنکه به دختر برسد تمام زندگی‌اش را می‌فروشد تا به خارج از کشور برود و دختر را برگرداند. او لباس کشیش می‌پوشد، لباس دگرباش‌های جنسی را می‌پوشد و چند لباس دیگر را امتحان می‌کند تا بتواند از ایران خارج شود و البته نمی‌تواند. جواد عزتی در آن موقعیت‌های طنز به شدت درست عمل کرده است و با همان تم‌های آشنایی که دارد برای نقش شناسنامه می‌سازد. همین شناسنامه باعث می‌شود مخاطب به دیدن فیلم بیاید و از فیلم استقبال کند. «اکسیدان» در میان کارهای جواد عزتی هم برای خودش و هم برای تماشاگر جایگاه ویژه‌ای دارد.

ستاره پولساز گیشه‌های متروک
جواد عزتی در نقش اصلان

آینه بغل: درخششی بیش از یک سوپراستار

«آینه بغل» به کارگردانی منوچهر هادی که یکی از پرهزینه‌ترین فیلم‌های سینمای ایران محسوب می‌شود، فیلمی است که عزتی نقش اصلی آن را دارد. نقش جوانی از طبقه ضعیف جامعه – از نظر مالی – که برای خوشحال کردن نامزدش مازراتی یکی از مشتری‌های گاراژی که در آنجا کار می‌کند بدون اجازه صاحب ماشین بیرون می‌برد و طبق روال تمام قصه‌های واقعی و غیرواقعی حادثه‌ای ناخواسته موجب شکستن آینه بغل مازراتی می‌شود و او و نامزدش که توان پرداخت خسارت وارده را ندارند وارد ماجراهای پیچیده‌ای می‌شوند. بازی بی نظیر، گویش جذاب و طنز فوق‌العاده جواد عزتی در کنار استیصالی که به موجب قصه فیلم دارد، مخاطب را در سراسر فیلم می‌خنداند و می‌توان گفت عزتی بیش از حضور سوپراستاری همچون محمدرضا گلزار در موفقیت و فروش این فیلم که در حال حاضر پرفروش‌ترین فیلم این روزهای سینماست، تاثیرگذار بوده است؛ به گونه‌ای که پیش‌بینی بسیاری از کارشناسان حکایت از این دارد که «آینه بغل» پرفروش‌ترین فیلم سال ۹۶ خواهد شد.

ستاره پولساز گیشه‌های متروک

جواد عزتی تازه به عنوان ستاره پولساز سینمای ایران معرفی شده است. مجموع فروش فیلم‌های او در سال جاری از همه بازیگران سینما بالاتر است. او باید دقت کند که این ماجرا فریبش ندهد. باید متوجه باشد که در کنار نقش‌های اصلی فیلم‌های بی خاصیت – که کم هم بازی نکرده – باید به کیفیت اثر هم توجه کرد. جواد عزتی ستاره‌ای است که دیر به عرصه درجه یک‌های سینما وارد شد، اما به نظر می‌رسد حالا حالاها قصد ندارد این پوزیشن را ترک کند.

منبع: برترینها

رمان «غول مدفون»؛ دنیایی بی‌رحم پر از غول و اژدها و فراموشی

«غول مدفون» آخرین رمان کازوئو ایشی‎گورو است که جدیدترین ترجمه آن را سهیل سمّی توسط انتشارات ققنوس به خوانندگان و علاقه‌مندان این نویسنده ارایه داده است. در ‌سال۲۰۱۵ زمانی که ١٠سال از انتشار آخرین کتاب ایشی‌گورو «هرگز رهایم مکن» می‌گذشت غول مدفون در بحبوحه اشتیاق شدید و انتظار طولانی خوانندگان منتشر شد. تقریبا تمامی اهالی ادبیات و کتابخوانان مشتاق بودند بدانند این نویسنده‌ تحسین‌شده پس از این همه ‌سال چه چیزی در کتاب جدیدش نوشته است.

دنیای بی‌رحم پر از غول و اژدها و فراموشی... 

این رمان که مهمترین رمان‌ سال٢٠١۵ به انتخاب روزنامه‎ گاردین بوده، داستان دو قهرمان داستان، آکسل و بئاتریس را روایت می‌کند؛ زوج سالخورده‌ای‌ که برای پیدا کردن فرزندشان که گمشده است، عزم سفر می‌کنند. این سفر در انگلستان باستان رخ‌می‌دهد، زمانی‌که ساکسون‌ها و بریتون‌ها پس از جنگی خانمانسوز در صلحی شکننده روزگار می‌گذرانند؛ صلحی که بر اثر فراموشی همه‌گیر ایجاد شده است. فراموشی به ‌شکل مه در کل سرزمین پخش شده، مه‌ای که نتیجه‌ نفس کوئریگ اژدهاست و خاطره‌ جنگ، عشق و نفرت و خونخواهی را از یاد مردم برده است. آکسل و بئاتریس در طول سفر با آدم‌های جدیدی رو‌به‌رو می‌شوند: یک جنگجوی جوان ساکسون که به‌دنبال عدالت است، پسری که زخمی اسرارآمیز بر بدن دارد و دنبال مادرش می‌گردد، سر گوین تنها بازمانده‌ شوالیه‌های آرتور افسانه‌ای که سال‌هاست مأموریت دارد اژدها را بکشد و…

 غول مدفون همان رازی است که آرام‌آرام گشوده و به نتیجه‌ای نامنتظره ختم می‌شود. در آخر، هیبت غول به‌ کل جلوی چشم‌مان قرار می‌گیرد، عظمتش را درک می‌کنیم و می‌فهمیم اصلا برای چه در ابتدا دفن شده است. شیوه‌ بازگویی این راز اوج هنر ایشی‌گورو در خلق جهانی شناور است و درنهایت خواننده با پرسش اصلی روبه‌رو می‌شود: آیا باید گذشته را فراموش کرد تا به آرامش رسید؟ در رمان ایشی‌گورو نیز مانند خود زندگی، عشق بر همه‌چیز چیره می‌شود، الا مرگ.

رمان غول مدفون که قبل از ققنوس با مترجمان دیگری و به همت انتشاراتی‌های دیگری نیز به بازار کتاب عرضه شده؛ داستانی فانتزی است، اما نه مانند بازی تاج و تخت یا ارباب حلقه‌ها؛ بلکه با وجود غول و پری و مه اسرارآمیز، روایت اثر زمینی، آشنا و واقع‌گرایانه است. موراکامی در مقدمه‌ مجموعه ‌مقالاتش در باب آثار ایشی‌گورو می‌نویسد: هریک از رمان‌های ایشی‌گورو گامی جدید است… و هر بار که کتابی تازه از او به چاپ می‌رسد، می‌گوید «خود را با عجله به کتاب‌فروشی می‌رسانم…»؛ غول مدفون هم همان‌طور که موراکامی اشاره می‌کند، گامی است کاملا جدید و بی‌سابقه. ایشی‌گورو در غول مدفون سبک روایی واقع‌گرایانه‌ بازمانده‌ روز و علمی ـ تخیلی ویران‌شهری هرگز رهایم مکن را استادانه درهم‌آمیخته و جهانی جدید خلق کرده است. درواقع مضمون امروزی غول مدفون حکایت‌کننده زندگی زوجی است در میان مردمی که چیزی از گذشته‌ خود به یاد نمی‌آورند. خود آنها هم تنها یادشان می‌آید که زمانی پسری داشته‌اند و می‌دانند که به جست‌وجوی او باید پا در راه سفری سحرآمیز گذاشت. آنچه در راه رخ می‌دهد و آنچه با هم می‌گویند و نمی‌گویند، اثری شگفت‌انگیز می‌سازد که از ما می‌پرسد در روزگاری که همه چیز فراموش می‌شود، آیا عشق هم از یادها می‌رود؟

دنیای بی‌رحم پر از غول و اژدها و فراموشی... 

با این‌که به واسطه وجود و حضور غول و پری و مه اسرارآمیز و سلحشوران و اژدها و فضای خیال‌انگیز دوران شاه آرتور و… غول مدفون رمانی فانتزی می‌نماید، اما خود ایشی‌گورو این رمان را فانتزی نمی‌داند و در گفت‌وگو با نیویورک تایمز به مناسبت انتشار غول مدفون ابراز تردید کرده و از خود می‌پرسد: نمی‌دانم چه می‌شود؟ آیا خوانندگانم مرا در این وادی دنبال خواهند کرد؟ آیا کاری را که کوشیده‌ام در غول مدفون بکنم درک خواهند کرد؟ درباره غول مدفون این نکته را نیز نباید نادیده گرفت که غول مدفون رمان به معنای متعارف آن نیست. در حقیقت این‌که منتقدی نامدار با تحلیل غول مدفون آن را اثری‌ بین رمان و رمانس نامیده؛ شاهدی است بر دشواری‌ها و تردیدی که در سطور بالاتر گفته شد که خود ایشی‌گورو نیز درگیر آن بوده. بگذارید بیشتر توضیح دهم: غول مدفون می‌تواند رمانس باشد، از این جهت که درآمیخته با اسطوره و حقیقت است. حضور شخصیت‌های دنیای واقعی در میان اسطوره‌ها و موجودات خیالی نظیر دیو و اژدها و دیگر موجودات افسانه‌ای و دست زدن به اعمال محیرالعقول و کمک گرفتن از جادو برای پیشبرد اهداف شخصیت‌های واقعی، این اثر را به رمانس نزدیک می‌کند. از طرف دیگر، برخلاف رمانس‌ها در پس آن؛ اعمال، نیت‌ها و داوری‌های اخلاقی و معناهای ضمنی وجود دارد که رمانس‌ها از این ویژگی برخوردار نیستند و از این جهت می‌توان آن را در ژانر رمان دسته‌بندی کرد…

ایشی‌گورو باوجود پیشینه شرقی‌اش، برآمده و رشدیافته در سنت رمان و ادبیات انگلیسی است. نثر او، نثری یکنواخت و آرام است و از هرگونه رمانتیسم و غلیان احساسات و بکارگیری کلمات مطنطن یا تصویر فضاهایی برانگیزاننده پرهیز دارد. او نقش یک راوی بی‌طرف و حتی منفعل را به عهده می‌گیرد. نوشتن برای ایشی‌گورو مثل ساختن یک بنای عظیم است که طرح و نقشه‌اش تنها در ذهن نویسنده است. همه جزییات و تمام حرکات از پیش اندیشیده شده است و وقتی ساخت این بنا به اتمام رسید، ما به کلیت و کاربرد فضاها و اهمیت هر قطعه جزیی در آن آگاه می‌شویم. درواقع او بخش‌های مختلف را جداجدا به اتمام نمی‌رساند، بلکه ساخت تمام آن را با تأنی و سانتی‌متر به سانتی‌متر بالا می‌برد تا با گذاشتن آخرین آجر کلیت آن و انگاره‌های پنهان او بر خواننده آشکار شود. بی‌تردید هر جمله یا هر عبارتی بخشی از آن رمز و راز پنهان است و ارزش آن پس از آشکار یا حل شدن معما هویدا می‌شود و از این نظر قرابتی تام با شگردها، گره‌زدن‌ها، گره‌گشایی‌ها و سازوکارهای ژانر رمان پلیسی دارد. آن انگاره نهایی تا آخرین فصل رمان حضورش نامریی است و ناگهان در آخر رمان آن لفاف مات برداشته  و حقیقت بر ما آشکار می‌شود.

رمان غول مدفون باوجود ریتم کند آن، رمانی زیبا و تامل‌برانگیز است. رمانی است در تکریم صلح و رهایی و علیه فراموشی. رمان غول مدفون در ٣٩٢ صفحه با شمارگان‌ هزارو١٠٠ نسخه به بهای ٢٢‌هزار تومان از سوی انتشارات ققنوس به چاپ رسیده است.


منبع: برترینها

عملیات اجرایی سایت موزه همدان به زودی آغاز می شود

شهردار همدان گفت: عملیات اجرایی سایت موزه میدان امام خمینی (ره) همدان به زودی آغاز می شود و اتمام عملیات احداث این سایت موزه تا پایان سال امکان پذیر است.

عباس صوفی شامگاه چهارشنبه در شورای سیاست‌گذاری رویدادهای گردشگری همدان ۲۰۱۸ افزود: این سایت موزه‌ ساده و با هویت تاریخی احداث می شود و مشاور در حال مطالعه این طرح است.

وی با بیان اینکه عملیات عمرانی پیاده ‌راه میدان امام خمینی (ره) و خیابان اکباتان تا اواسط بهمن ماه به اتمام می رسد افزود: این سایت موزه نیز در صورت تایید طرح ، با ارائه نقشه اجرایی تا پایان سال عملیاتی می شود.

شهردار همدان با بیان اینکه زمان کمی تا برگزاری رویدادها گردشگری همدان ۲۰۱۸ باقی مانده است افزود: مناطق شهرداری کارهای زیباسازی شهر را آغاز کرده اند.

صوفی با بیان اینکه ساماندهی ورودی‌های شهر همدان نیز در دستور کار است افزود: کار ساماندهی ورودی همدان از سمت جاده ملایر شروع شده است.

وی بیان کرد: نورپردازی ورودی‌ها، کاشت گونه‌های گل و المان‌های شهری برای زیبایی شهر در نظر گرفته شده و سازمان زیبا سازی در ورودی شهر همدان چهار بیلبورد با محوریت رویداد گردشگری همدان ۲۰۱۸ هر یک در ابعاد ۶۰ متر مربع نصب می شود.

شهردار همدان ادامه داد: در حوزه تبلیغات درون ‌شهری و برون ‌شهری منتظر رونمایی لوگوی’همدان، پایتخت گردشگری آسیا در سال ۲۰۱۸’ هستیم و تمام تلویزیون‌های شهری، پل‌های عابرپیاده، ایستگاه‌های اتوبوس و تاکسی‌ها آماده می‌شوند تا تبلیغات ۲۰۱۸ در آنها انجام شود.

وی افزود: طراحی چهار بالن و هوا کردن آن در آستانه سال نو با عنوان رویداد گردشگری ۲۰۱۸ از دیگر برنامه های تبلیغاتی شهرداری همدان است و نورپردازی لیزری ‘همدان ۲۰۱۸’ نیز در حال طراحی است.

به گزارش ایرنا، استان همدان در سال ۲۰۱۸ به عنوان پایتخت گردشگری آسیا انتخاب شده است و در این سال میزبان وزرای گردشگری ۳۴ کشور آسیایی و بیش از ۵۰۰ عضو وابسته به سازمان جهانی گردشگری خواهد بود.

به گزارش ایرنا، چندی پیش در جریان گود برداری های پیاده راه میدان امام خمینی(ره) شهر همدان، ۲ تابوت شکسته سفالی متعلق به دوران اشکانی و تعدادی تکه های سفال متعلق به دوره های مختلف تاریخی از زمان مادها تا دوران اسلامی کشف شد و زمینه استمرار کاوش های اضطراری برای کشف احتمالی دیگر آثار مدفون در این محدوده را فراهم و موضوع احداث سایت موزه برای نمایش آثار باستانی کشف شده را مطرح کرد.

استان همدان که در دامان کوه الوند پهنه گسترانیده با تمدن سه هزار ساله از کهن‌ ترین شهرهای جهان است و به واسطه دارا بودن بیش از یک هزار و ۸۰۰ اثر تاریخی و گردشگری، در سال ۸۵ با مصوبه مجلس شورای اسلامی به عنوان پایتخت تاریخ و تمدن ایران معرفی شد.

این استان با دارا بودن آثار تاریخی و باستانی ارزشمندی همچون تپه هگمتانه، کتیبه های گنجنامه، آرامگاه بوعلی سینا، آرامگاه باباطاهر، گنبد علویان و جاذبه های طبیعی همچون غار علیصدر هم‌ اکنون به عنوان پنجمین شهر گردشگری کشور شناخته می‌ شود


منبع: عصرایران