شمس لنگرودی: تب شعر شاملو فروکش نکرده است

هفته نامه کرگدن – رها حقیقی: گفت و گو با محمدشمس لنگرودی درباره شعر احمد شاملو؛ آیا بعد از این هفده سالی که از درگذشت الف. بامداد می گذرد، او آن اقتدار سابق را از دست داده است؟

هفده سال از درگذشت احمد شاملو، شاعر بزرگ معاصر می گذرد و هنوز خود شاملو پدیده ای سیاسی است و این مجال برای نگاه نقادانه به شعرهایش را اندک می کند. محمد شمس لنگرودی، شاعر و نویسنده کتاب «تاریخ تحلیلی شعر نو»، معتقد است بحث درباره وجه سیاسی شعر شاملو، نشان از ارزش بالای شعر او دارد. در ادامه گفت و گو با شمس لنگرودی را درباره شعر شاملو می خوانید.

تب شعر شاملو فروکش نکرده است

آقای لنگرودی، اگر امروز، هفده سال پس از  درگذشت شاملو، بخواهیم تحلیلی درباره شعر شاملو داشته باشیم آیا می توانیم بگوییم وجه سیاسی شعرش که از سوی مخالفان سرسخت و موافقان سرسخت ترش برجسته شد، حجابی در مقابل شعر شاملو شد؟

مهم ترین مسئله در ارزیابی ها این است که خود جوهر شعر و هنر هر هنرمندی اگر قابلیت و ارزش نداشته باشد، بحثی درباره اش شکل نمی گیرد. در نتیجه همین که درباره شعر کسی به نام شاملو این همه بحث می شود که آیا این حجاب است یا نه، معلوم است که شعرش ارزش دارد.

شاعر سیاسی در ایران کم نبوده است. چرا درباره شعر آن ها حرفی زده نمی شود؟ چون آن ها به لحاظ جوهر شعری این ارزش ها را نداشتند؛ از لحاظ شعری یک چیزهایی کم داشته اند که بعد از گذشت زمان، مورد توجه نیستند و این مسئله به این که چقدر شعر شاعری سیاسی است یا خیر بر نمی گردد، بلکه نکته مهم ارزش شعر شاملو است.

برای پاسخ به این پرسش که آیا سیاست در شعر شاملو حجاب شده است و این حجاب چقدر باعث شده با جوهر شعرش کمتر ارتباط داشته باشیم، باید بگویم که بله، حجاب پیرامون شعر شاملو وجود دارد و همیشه شاملو برجسته می شود. اگر سیاسی نباشد این وجه کنار زده می شود و بیشتر در جوهر شعر و به شعریت آن توجه می شود. نوعی وضعیت سیاسی در کشور ما وجود دارد که این جنبه شعر شاملو را برجسته کرده و باعث شده وجه های دیگر شعر شاملو که قابل ارزیابی است، دیده نشود.

این موضوع حتی در مورد مخالفان شعر شاملو یا بخشی از آن ها که گفتمان رسمی را نمایندگی می کنند به گونه ای بوده که کلا شعریت شعرش را انکار کرده اند.

شاملو وجوه مختلفی در زندگی اش داشت؛ یکی از آن ها شعر است، یکی از آن ها هم لحن اعتراضی اوست که به قول شما خشماگین و ناشی از روحیه اعتراضی اش است. دیگری صراحت اوست که  آدم های سنتی از این چیزها در این عرصه خوششان نمی آید. بنابراین اگر شعرهایش کمی این ور و آن رو بود، باز هم در مورد شاملو این حرف ها زده می شد، چون روحیه اعتراضی شاملو با بیان بسیار قوی طرح می شود که مقاومت در برابرش دشوار است.

وگرنه آدم سیاسی با لحن پرخاشگرانه در این مملکت کم نبوده است که اصلا صحبتی از آن آدم ها نیست؛ آدم هایی که در حد بی ادبی پرخاشگر بوده اند، اما در گفتار خشماگین شاملو یک ادبیتی وجود دارد که دلنواز و چشمگیر است و این است که عده ای را علیه اش برانگیخته می کند.

تب شعر شاملو فروکش نکرده است

به نظر شما سیاسی بودن به شعر شاملو لطمه زده است؟

خیر؛ لطمه زنده است. در آخرین مصاحبه ای که از شامل دیدم، خودش می گوید این زندگی شاعرانه ای نبود که من داشتم. خود شاملو می گوید من در زندگی و شعرم خیلی به حاشیه رفته ام.

این حرف را با تاسف می گوید یا روایتی توصیفی است؟

با تاسف می گوید که من زندگی شاعرانه ای نداشته ام و باید بیشتر به کار شعر میپرداختم. هیچ شاعری نیست که تمام آثارش ناب باشد. مثلا اگر قرار باشد الکی شعرهای مولوی را یک مقداری بیخته کنیم، فکر می کنم دوسوم شعرهایش ارزش خواندن ندارد. اهمیت یک هنرمند بزرگ به آن کارهایی نیست که ضعیف است، بلکه به آثاری است که دیگر هنرمندان نمی توانند به آن دست پیدا کنند.

شاملو شعرهای ضعیف و شعرهایی که بیشتر ادبی است، کم نداشت. بیشتر شعرهایش نثر است اما مطرح بودن شاملو به خاطر شعرهای بسیار بلندش است که دیگری نتوانسته به آن دست پیدا کند. می خواهم بگویم فرض کنیم همه انتقادهایی که با شاملو وارد شده، درست باشد، اما به خاطر آن بخش از شعرهایش که متعالی هستند از ارزش شعر شاملو کاسته نمی کند.

آقای براهنی یک جمله ای درباره شعر شاملو می گوید که شاید از زوایایی درست باشد. براهنی در نقد شاملو می گوید: «دهانت را می بویند مبادا گفته باشی دوستت دارم»؛ این اصلا شعر نیست صحبت آژان هاست، فقط با زبان دیگر گفته شده است. آیا می توان شعر شاملو را در این حد تقلیل داد؟

همان طور که گفتم بعضی از شعرهای شاملو بیشتر با یک ادبیات قوی و روحیه ظریف پیام رسان است، اما این همه شاملو نیست. به فرض اگر درست هم باشد، شاخصه شعر شاملو نیست. نمی شود شاملو را با آن ارزیابی کرد.

حق با شماست، فقط یک نکته می ماند: چرا آن شعرهایی که من، شما و عده ای از  دوستان می گوییم شعرهای خیلی بهتری هستند، کمتر بین مردم گل کرده است؟

به نکته ای بسیار بدیهی اشاره کردید. یادم هست از همان زمان که من دانشجو بودم، مردم بعضی از شعرهای شاملو مثل شعر «گل کو» را که شعر بسیار ضعیفی هم است، دوست داشتند. شاملو قرائت های بسیار زیبایی از بعضی شعرهایش داشته که بر سر زبان ها افتاده است. توده شعرخوان با شعرهای متوسط شاملو نسبت به شعرهای قوی اش، ارتباط بیشتری برقرار می کند؛ یکی از شعرهایش، همین شعر «گل کو» است که قوی نیست اما بسیاری از رفیقان شعردوست و روشنفکر ما این شعر یا شعرهای پیامی اش را حفظند. مثلا «در غزل نتوانستن» شعر بدی نیست، ولی باز هم شعر درجه یک شاملو نیست. اما معروف است. برای این که نکته ای که در آن هست بیشتر مورد نیاز اهل شعر است.

ولی این یک واقعیت تاریخی است دیگر.

مرحبا، شعر شاملو جنبه های مختلفی دارد. پیام های شاملو البته با زبان های فخیم، ظریف و لطیف است که دیگری نتوانسته به آن دست پیدا کند. آن پوشش زبانی باعث شده بعضی شعرهای پیامی شاملو، شهرت و محبوبیت بیشتری پیدا کند.

تب شعر شاملو فروکش نکرده است

چرا فکر می کنید تب شاملو حداقل بین مردم فروکش کرده است؟

همه شاعران خوب در طول تاریخ چنین شرایطی داشته اند. اوضاع و احوال اجتماعی باعث می شود شعر سیاسی شاملو چه زمان اوج بگیرد و چه زمان فروکش کند. اصلا در مورد شعر و هنر این طور است. در طول تاریخ روزگاری بود که سعدی را شاعر نمی دانستند. مثلا در دوره شاعران سبک هندی در ایران که خیلی شاعران مطرحی بودند، سعدی را شاعر نمی دانستند. حافظ را می گفتند بد نیست. ولیکن معیار زیبایی شناسی عوض شده بود، حرف عوض شده بود. فقط شاعرانی که با آن ظرافت شعر می گفتند، مطرح بودند.

در دوره بازگشت اصلا شاعران سبک هندی را دوست نداشتند. اوایل دوره پهلوی بحث مفصلی در روزنامه ها بود که اصلا بین سعدی و حافظ کدام شاعرترند و بعضی می گفتند آن یکی اصلا شاعر نیست. دوره ای بود که اصلا نامی از شاعری مثل صائب تبریزی نبود. طبیعی است که اوضاع و احوال باعث می شود کدام شاعر بیشتر رخ پیدا کند.

ببینید شاعران بزرگ نورهای مختلف یک منشورند. یعنی یکی نور آبی بیرون می آید، یکی نور قرمز بیرون می آید. همه جزو یک منشورند. اوضاع و احوال تعیین می کند که ما با کدام نور مواجه شویم. به هر حال روزگاری خواهدرسید که بین سه، چهار شاعر مثلا سهراب سپهری محبوب ترین شاعر خواهدشد. البته بحث من روی شاعران تثبیت شده است. مثلا فروغ، شاملو، سهراب سپهری تثبیت شده اند، نه این که اخوان نشده، الان بحث این موضوع نیست. روزگاری می شود که سپهری جلوی صحنه می آید، روزگاری آن یکی می آید. اما شاعری مثل فروغ چون شعرش به زندگی نزدیک تر است سکوی جلوی صحنه خواهدبود.

تب شعر شاملو فروکش کرده، اما چرا هنوز آرامگاهش سیاسی است؟

اولا فکر می کنم تب شاملو فروکش نکرده است.

نه، تب شعرهایش.

فکر نمی کنم حتی تب شعرهایش فروکش کرده باشد. منی که درگیر فضای مجازی مثل تلگرام هستم، می بینم از بین شعرای معاصر بیشتر از شعر شاملو بین مردم رد و بدل می شود.

به همین دلیل گورش همچنان سیاسی است؟

وقتی گورش را می شکنند و سنگ قبر تازه می زنند، سیاسی می شود دیگر. [خنده]

آقای شمس ممکن است این سوال من نگاهی به بخشی از سابقه شما در مورد شاملو داشته باشد، من اعتقاد دارم نگاهی وجود دارد که در دهه شصت مرجعیتی ادبی قائل شدند که باعث شد یک وقفه ای در پیشبرد شعر فارسی بیفتد. حتی شاعرانی مثل شمس لنگرودی هم بعد از آن دهه بود که از آن قرائت شکست رها شدند. فکر می کنید دلیلش چه بود؟

داستان مفصلی است، ولی مختصرش این است که از سال های پنجاه یعنی از وقتی که جنگ های چریکی آغاز شد و یک نوع خفقان ادبی آغاز شد، آرام آرام شعر عقب نشست و بیشتر شعار مطرح شد. جوهر از شعر گرفته شد. ما از سال های دهه پنجاه با بی شعری  مواجهیم. بعد ناگهان اتفاقی به اسم انقلاب رخ می دهد و خیلی از چیزهایی را که در شعر قرار بود گفته شود، در خیابان می ریزد. شعر ما زبانی برای بیان نداشت. خلاصه مطلب این است. علت درنگ و توقف این است که شاعران نتوانستند به فرم و زبانی برای بیانش دست پیدا کنند.

یادم هست یکی از مجله های سیاسی دهه شصت، مصاحبه ای با شاملو داشت که در آن از او پرسیده بودند شما چرا شعرهای منطبق بر این اوضاع و احوال، شعری مثل شعرهای ولادیمیر مایاکوفسکی نمی گویید؟ به نظرم سوال خیلی مهمی بود. شاملو حرف بسیار درستی را صمیمانه گفت. او جواب داد من پنجاه سال سعی کرده ام به همین زبان دست پیدا کنم، این زبان پوشیده است و من نمی توانستم با صراحت بیشتری شعر بگویم که زیبایی شناسی من را داشته باشد.

تب شعر شاملو فروکش نکرده است

بله، خیلی صادقانه بود.

خیلی. مضمون حرفش این بود؛ خب خیلی از کسانی که در آن سال ها شعر گفتند- از جمله ما- شعرهای بی پرده سیاسی گفتیم که هیچ کدام شعر نبوده است. یعنی شعر توقف نکرده بود، بلکه شعر پاسخگو نبوده و فراموش شد. به خاطر مرجعیت شاملو نبود. در آن سال ها تنها شاعر زنده ای که تثبیت و تایید شده بود، شاملو بود. سپهری نبود، اخوان نبود، فقط شاملو بود. شاملو حضور داشت اما به گفته خودش زبان شاملو زبانی نبود که بتواند آن وضعیت را بازتاب دهد. او هم تایید می کرد یعنی شعر ما ظرفیت بیان تب و تاب آن سال ها را نداشت.

شاملو به عنوان شخصی که شخصیت معشوقی به نام آیدا در شعرش ساخت در شعر معاصر ما از این بابت شاعر برجسته ای شد. نکته ای که در مورد آیدا قابل تامل به نظر می رسد این است که آیدا در شعر شاملو همیشه یک شخصیت خوب بود. یعنی هیچ وقت حتی شاعر به معشوق خود با احترام زبان به شکوه، گلایه از سر بی وفایی نمی گشاید، یعنی این معشوقه هیچ ایرادی ندارد و خیلی فانتزی است. این به نظرم خیلی واقعی نمی آید. نظر شما چیست؟

ما هر شاعر را باید با زیبایی شناسی شعر خودش ارزیابی کنیم. آیدا برای شاملو بهانه شعر گرفتن بود. درواقع بیان آیده آلیسمش بود. این نکته ای بود که فروغ فرخزاد پیش از همه گفته بود، همان موقع که شاملو زنده بود. فروغ در مورد شعر عاشقانه شاملو گفته بود که او بیش از آن که عاشق شعر گرفتن باشد عاشق عشق است. این نکته بسیار مهمی است. یعنی به گمان من تمام حرف هایی که در مورد شعر شاملو گفته می شود که عاشقانه اش این طور است، آیدا این طور است، فروغ در یک جمله گفت. گفت شاملو بیش از آن که عاشق معشوقش باشد، عاشق عشق است. چیزی که شاملو گفته در مورد عشق است نه معشوق.

همین حرفی که شما زدید در واقع همان حرفی است که فروغ گفته است. ما شعر شاملو را این طور نگاه می کنیم. چه ایرادی دارد؟ نه این که ایرادی داشته باشد. واقعیتش را این طور نگاه می کنیم و این به خودی خود ارزش هم نیست. مولوی هم پیش از این در مورد معشوقش گفت: «بروید ای حریفان بکشید یار ما را/ به من آورید آخر صنم گریزپا را//… اگر او به وعده گوید که دمی دگر بیایم/ همه وعده مکر باشد بفریبد او شما را.»

در مورد معشوق این طور صحبت می کند. با پرخاش می گوید: «دروغگو».

مولوی این شکلی بود، به همین دلیل است که می گویم شاعری را باید با معیارهای و زیبایی شناسی خودش ارزیابی کرد. وحشی بافقی هم این طور بود به معشوق فحش می داد.
حافظ این طور نبود و نمی توان به او ایراد گرفت که تو چرا به صورت کلی در مورد جنبه های مثبت معشوقه ات صحبت می کنی. فروغ بینابین بود. آن قدر به بالا نمی رسید، فقط نقد می کرد. وحشی بافقی و مولوی پرخاش می کردند. شاملو نمی کرد برای این که شاملو دنبال آرزوهای از دست رفته، امیدهای از دست رفته و ایده هایش در شعر بود. و این مظهر ایده آل هایش بود. مظهر زمینی اش بود، این طور نگاه می کرد.


منبع: برترینها

خانه‌ای که جایش همیشه سبز است

۲۱ سال از اولین پخش مجموعه «خانه سبز» می‌گذرد. ۲۱ عدد کمی نیست؛ شاید به اندازه ثلث زندگی آدمی باشد و انبوه خاطره‌ها، تجربه‌ها و اتفاقاتی که در طول این مدت می‌توانند رخ دهند تا حافظه را دستخوش تغییر کنند و بسیاری از اتفاقات قدیمی را از خاطر ببرند.

با این حال خانه سبز که برای نخستین بار در سال ۱۳۷۵ از شبکه دوی سیما روی آنتن رفت، توانست جزو مجموعه‌های موفقی باشد که هم در زمان پخش قلب مخاطبان را تصاحب کند و هم پس از گذشت‌ سال‌ها در خاطرشان باقی بماند و شخصیت‌هایش به همان قدرتمندی، شیرینی و محبوبیت قبل باشند. این مجموعه در بطن خود داستان ساده اعضای یک خانواده و رابطه‌هایشان را روایت می‌کرد؛ خانواده‌ای که از کودک تا بزرگسال و سالمند تشکیل شده بود.

 خانه‌ای که جایش سبز است
قصه سادگی و صمیمیت آدم‌ها

کسی نیست که مجموعه خانه سبز را دیده باشد و شخصیت عاطفه را به خاطر نیاورد. مادر مهربان سریال که در عین حال در جامعه هم زنی شاغل و موفق بود و نقش او را مهرانه مهین‌ترابی ایفا می‌کرد. این بازیگر درباره رمز ماندگاری این مجموعه تلویزیونی می‌گوید: خانه سبز داستان محبت، صمیمیت و سادگی روابط آدم‌ها را تعریف می‌کرد. در آن مجموعه کمتر شاهد حرفی از کینه و خشونت و انتقامجویی بودیم؛ اتفاقاتی که در بیشتر سریال‌های امروز موضوعیت دارند.

خانه سبز دنیای خاص خود را به تصویر می‌کشید؛ دنیایی ایده‌آل و سرشار از سادگی در روابط انسانی. مهین‌ترابی می‌افزاید: به نظرم اصلی‌ترین حرف خانه سبز، همان سادگی و صمیمیت در روابط بود؛ روابطی که هنوز پیچیده نشده بودند و شخصیت عاطفه هم از ضوابط این دنیا مستثنا نبود. او شخصیتی روراست و صمیمی بود، نوعی قدرت درونی داشت و همین چند عامل در کنار هم موفقیتش را شکل می‌داد.

تاثیر یک متن خیلی خوب

آتنه فقیه‌نصیری از بازیگران موفق این روزهای تلویزیون است که با چهره آرام و لحن شیرین و نرم دیالوگ‌گویی‌اش، تاکنون در مجموعه‌های مختلفی حضور یافته است. با این حال یکی از اولین نقش‌آفرینی‌های جدی او، بازی در نقش لیلی خانه سبز بود. تازه‌عروس خانواده صباحی که می‌خواست زندگی‌اش را با فرید جینگلبرد (رامبد جوان) آغاز کند، از خاطره آن روزهای بازی در این مجموعه موفق می‌گوید: به عقیده من دلیل اصلی ماندگاری و موفقیت خانه سبز، به متن بسیار خوب و گروه بازیگرانش بازمی‌گشت؛ صمیمیتی که از پشت‌صحنه کار نشأت می‌گرفت. بازیگر نقش لیلی توضیح می‌دهد: متن فیلمنامه آن‌قدر خوب و کامل بود که همیشه بر اساس همان متن نوشته شده پیش می‌رفتیم و خیلی احتیاجی نبود که هنگام ضبط کار تغییری در آن ایجاد کنیم.

نویسندگی و کارگردانی بیژن بیرنگ و مسعود رسام نقش عمده‌ای در موفقیت کار و محبوبیت آن داشت. فقیه‌نصیری می‌افزاید: این مجموعه به هر لحاظ کیفیت‌های لازم را داشت؛ آقایان بیرنگ و رسام در نهایت حساسیت پیش می‌رفتند و رعایت همین جزئیات به بهتر شدن روزافزون کار کمک می‌کرد.

حرفی از دستور در کار نبود

شادمهر راستین از جمله فیلمنامه‌نویسان سریال خانه سبز است. راستین در خصوص اهمیت ساخت خانه سبز در دهه ۷۰ و تاثیرات آن در جامعه می‌گوید: مهم‌ترین هدف بیرنگ از ساخت این سریال این بود که مفاهیم آموزش را در قالبی سرگرمی‌بخش برای مخاطبان عرضه کند و به این نتیجه رسیدیم که آموزش باید اصلی‌ترین هدف باشد. در دهه ۷۰ به دلیل تغییرات سریعی که در جامعه رخ داده بود، موضوع تعامل و گفت‌وگو میان اعضای خانواده از بین رفته و اصطلاحا شاهد یک شکاف نسلی بودیم.

 خانه‌ای که جایش سبز است
از این رو تلاش کردیم تمام اتفاقاتی که ممکن است در روابط ساده میان اعضای خانواده‌ها رخ دهد و منجر به بحران شود (اتفاقاتی چون خشونت، دعوا و قهر) را به تصویر بکشیم، اما بگوییم که این مشکلات راه‌حل هم دارند. چکیده این تصمیم ما همان دیالوگ معروف مرحوم شکیبایی بود که می‌گفت قهر باش ولی حرف بزن. این نویسنده توضیح می‌دهد: در دیالوگ‌های میان این شخصیت‌ها، کسی نمی‌خواست کسی را قانع کند. هر کس فقط صحبت‌های خودش را می‌کرد و تعامل و گفت‌وگو شکل می‌گرفت. حرفی از دستور در کار نبود.

ماندگار پس از ۲۰ سال

از جمله ویژگی‌های خانه سبز این بود که از تمام طیف‌های سنی در آن حضور داشتند و خانواده‌ای کامل را تشکیل می‌دادند. داریوش اسدزاده هم در نقش بزرگ خانواده یعنی آقاجون صباحی بود که باوجود موی سپید، گاه پابه‌پای پسر و نوه‌اش شیطنت می‌کرد و شخصیتی دوست‌داشتنی را ترسیم کرده بود.

اسدزاده درخصوص موفقیت این مجموعه می‌گوید: از زمان ساخت و پخش خانه سبز، ۲۰ سال گذشته است. من واقعا تعجب می‌کنم که می‌بینم این سریال هنوز در خاطر مردم هست و در جامعه از آن صحبت می‌شود؛ چراکه ذهن انسان در گذر است و در این سال‌ها اتفاقات زیادی رخ داده است. من موقع بازی در این مجموعه جوان بودم (می‌خندد) اما امروز نمی‌توانم راه بروم. خوشبختانه بعد از این مدت اتفاقات خوبی هم رخ داده است و نسل جوانی که وارد تلویزیون شده‌اند، موفق عمل می‌کنند.

این بازیگر پیشکسوت معتقد است: خانه سبز در زمان خودش سریالی شیرین و جذاب بود و خوشحالم که مورد توجه مردم هم قرار گرفت. در آن زمان بازیگران با جان و دل در مجموعه‌ها بازی می‌کردند و بازیگری هنوز تفریح نشده بود.

واقع‌گرا نبودیم!

بیژن بیرنگ یکی از خالقان اصلی خانه سبز است که با یاری همکار همیشگی‌اش مرحوم مسعود رسام، مجموعه‌های تلویزیونی گوناگونی را ساخت و روانه آنتن کرد. ویژگی اصلی آثار این دو نفر، فضای دوست‌داشتنی، صلح‌جو، آرام و تا حدی متفاوت است که سیمایی از یک دنیای آرمانی را ترسیم می‌کند. بیرنگ توضیح می‌دهد: خانه سبز یک حقیقت است، نه واقعیت. ما می‌خواستیم نشان دهیم که یک خانواده و روابط میان اعضایش چطور باید باشد. ما کوشیدیم از نگاه واقع‌گرایانه فاصله بگیریم و کارهایمان عمدتا همه‌شان این ویژگی را دارند؛ چرا که ما آدم‌هایی واقع‌گرا نبودیم. البته به این معنا نبود که هیچ واقعیتی در کارمان نباشد، اما به دنبال حقیقت بودیم.

کارگردان خانه سبز می‌افزاید: در واقع ایده‌ای که ما در ذهن داشتیم، ترسیم تصویری آرمانی بود و می‌خواستیم نشان دهیم یک خانواده درست و صمیمی چطور باید باشد.

خالق مجموعه‌های «همسران» و «سرزمین سبز» ادامه می‌دهد: بعد از گذشت این همه سال، لذت می‌برم از این‌که می‌بینم مخاطبان هنوز تک‌تک قسمت‌های خانه سبز در خاطرشان هست یا حتی بخش‌هایی از سریال را در فضای مجازی با هم به اشتراک می‌گذارند.

جای خالی درگذشتگان

مرور دوباره خانه سبز، در کنار شادی‌ها و صمیمیت‌هایی که هنوز بعد از گذشت سال‌ها با مخاطبانش دارد، یک حسرت همیشگی را هم به همراه می‌آورد. تماشای بازی بازیگرانی که حالا دیگر سال‌هاست در بینمان نیستند و جای خالیشان تا همیشه در تلویزیون باقی مانده است.

بازیگرانی که جزو خاطره‌آفرینان اصلی بودند و لذت تماشای بخش عمده‌ای از فیلم‌ها و سریال‌های دهه شصت و هفتاد خورشیدی، به مدد حضور این بازیگران بود. حمیده خیرآبادی یکی از این بازیگران بود. بانوی همیشه مادر سریال‌ها و فیلم‌های تلویزیونی که در طول سال‌های حضورش بخصوص در تلویزیون، شمایلی ملموس و آشنا از مادران ایرانی ارائه داده بود. مادری قدیمی و سنتی، با سن و سالی بالا و تجربه‌هایی زیاد که چادر به کمر می‌بست، دستپختش زبانزد بود، جانش برای فرزندانش در می‌رفت و در عین حال هوای همسرش (که او هم عمدتا مردی سنتی بود) را داشت.

 خانه‌ای که جایش سبز است
خیرآبادی در مجموعه‌های مختلفی این نقش را بازی کرد که شاخص‌ترین و در یاد ماندنی‌ترینشان ملوک، همسر اسدالله‌خان در سریال «پدرسالار» و دیگری همین عزیز‌جون مهربان خانه سبز بود. نادره تلویزیون و سینمای ایران، در ۳۱ فروردین ۱۳۸۹ برای همیشه از میان ما رفت.

خسرو شکیبایی هم از دیگر هنرمندانی است که داغ و حسرت نبودنش بعد از گذشت سال‌ها هرگز برای مخاطبانش کهنه نمی‌شود. بازیگری مستعد با صدا و سیمایی آشنا که قطعا همه مخاطبان، طعم شیرین بازی‌اش در نقش رضا صباحی خانه سبز را هنوز در یاد دارند. راوی داستان و وکیل پایه یک دادگستری که در عالم کار شخصیتی جدی داشت و در محیط خانه، عاطفه عاطفه گفتن‌هایش از زبان نمی‌افتاد.

شکیبایی در این مجموعه شمایل کاملی از یک مرد را به نمایش درآورد؛ مردی خانه و خانواده‌دوست، حامی تنها فرزند و بستگانش و در عین حال شخصیتی کمی مغرور؛ همان او بود که به همسرش می‌گفت: «ببین دلخوری باش، عصبانی هستی باش، قهری باش، هرچی می‌خوای باشی باش، ولی حق نداری با من حرف نزنی؛ فهمیدی؟» رضا صباحی همان مردی بود که هربار با همسرش قهر می‌کرد، بغضی نازک در گلویش جا خوش می‌کرد و چشمانش تر می‌شد؛ و چه کسی مناسب‌تر از شکیبایی بود تا با آن صدای منحصر به فرد این نقش را به نمایش درآورد؟

دریغا که او هم در ۳۱ تیر ۱۳۸۷ از میان‌مان رفت.


منبع: برترینها

شهرزاد آسیب خواهد دید

آخرین قسمت از فصل دوم سریال «شهرزاد» امروز ـ هفدهم مهر ماه ـ  در قالب ۹۰ دقیقه توزیع شد و فصل سوم آن نیز در حال تصویربرداری است. در همین راستا ایسنا در گفت‌وگویی با یک منتقد نظر او را درباره فصل دوم این سریال به کارگردانی حسن فتحی جویا شده است. جبار آذین با اشاره به موانعی که برای ساخت سریال «شهرزاد» در تلویزیون وجود داشت، بیان کرد: یکی از سریال‌های جذاب و تأثیرگذار سال‌های اخیر در عرصه هنرهای تصویری و نمایشی مجموعه عاشقانه «شهرزاد» است. این مجموعه به دلیل مشکلات مالی تلویزیون و استفاده از برخی مضامین در داستان، نمی‌توانست در سازمان صدا و سیما تولید شود. «شهرزاد» به عنوان یک سریال عاشقانه تاریخی ـ اجتماعی که هنرمندانه نوشته و ساخته شده است در فصل نخست خود با استقبال مخاطبان آثار تصویری و تلویزیونی روبه‌رو شد. اگرچه «شهرزاد» در شبکه نمایش خانگی تولید و پخش شده است اما همچنان مخاطبان خاص خود را دارد و توانسته در  قلب خانواده‌ها و میان نسل جوان نفوذ کند.

او به دلایل موفقیت سریال «شهرزاد» اشاره و اظهار کرد: فیلمنامه خوب، کارگردانی قوی حسن فتحی و بازی‌های خوب و مثال‌زدنی شهاب حسینی، ترانه علیدوستی و علی نصیریان دلیل موفقیت و امتیاز سریال «شهرزاد» است. این منتقد سینما و تلویزیون با اشاره به تغییرات فصل دوم سریال «شهرزاد»، گفت: در فصل دوم این سریال با ورود شخصیت‌های تازه و خروج بازیگرانی که در فصل نخست از عوامل موفقیت سریال محسوب می‌شدند، روبه‌رو شدیم که باعث شد «شهرزاد» روند تازه‌ای را سپری کند و این روند تازه به معنای ضعیف شدن نبود.

آذین با بیان اینکه روند جدید سریال باعث کاهش مخاطبان سریال «شهرزاد» شد، اضافه کرد: فصل دوم «شهرزاد» همچنان امتیاز کارگردان،‌ فیلمنامه و بازی‌های خوب را دارد. در واقع روند تازه قصه و ورود بازیگران جدید به فصل دوم «شهرزاد» باعث شد که مخاطب گسترده‌ای نسبت به فصل نخست نداشته باشد که این امر را نباید ضعف سریال و فاصله گرفتن از امتیازها و موفقیت‌های سریال حساب کرد به دلیل اینکه عوامل سریال به درستی و قدرت کار خود را ادامه می‌دهند. این مدرس سینما و تلویزیون با اشاره به اینکه «شهرزاد» نیازمند قسمت‌های بیشتری برای نمایش است، بیان کرد: روند جدید سریال «شهرزاد» به گذر زمان و پخش شدن قسمت‌های بیشتری نیاز دارد تا بینندگان بتوانند ارتباط مناسب با آن برقرار کنند؛ البته این امر به این معنی نیست که عوامل «شهرزاد» با کشدار کردن بی‌مورد بعضی داستان‌های فرعی، سریال را سرپا نگه دارند.

او ادامه داد: در واقع بر روی پیچ و خم‌های جدید فصل دوم «شهرزاد» نسبت به داستان‌پردازی فصل نخست آن تمرکز کمتری وجود داشت به همین دلیل مخاطبان سریال نتوانستند با فصل دوم مانند فصل نخست ارتباط برقرار کنند. او با اشاره به فصل سوم سریال «شهرزاد» که درحال تولید برای شبکه نمایش خانگی است، گفت: داستان‌ها و بازی‌ها همچنان در فصل سوم این سریال تداوم دارد. فصل سوم این سریال باید به قدرت و قوت فصل اول ساخته و پخش شود. اگر به روند تازه این سریال درست نپردازند، آسیب جبران ناپذیری به بدنه داستان و ساختار سریال «شهرزاد» وارد می‌شود. سریال «شهرزاد» به عنوان یک سریال دراماتیک و عاشقانه در عرصه سینمای تصویری ما یک اثر ماندگار و محبوب تلقی می‌شود. جبار آذین در پایان گفت: اگر صداوسیما با اندکی تأمل، تحقیق و همراهی با این سریال همسو می‌شد، شهرزاد می‌توانست به یکی از بهترین‌های تاریخ تلویزیون تبدیل شود.


منبع: بهارنیوز

انتقاد باران کوثری از سخنان رییس نظام پزشکی درباره کیارستمی (عکس)

به دنبال صحبت های ایرج فاضل رییس سازمان نظام پزشکی مبنی بر اینکه «در پرونده پزشکی عباسی کیارستمی از کاه کوه ساختند» باران کوثری در اینستاگرام خود مطلبی را منتشر کرد.

به گزارش عصر ایران، باران کوثری نوشت:

کاه و کوه حکایت امثال شما و جایگاهتان است نه از دست رفتن جان پرمایه‌ی جواهری چون کیارستمی… اگر ما بر سر جان از دست رفته‌ی عزیزمان نجابت نمی‌کردیم و کوه می‌ساختیم ، امروز شما با ادب و احترام بیشتری حرف می‌زدید . کوه ندیده‌اید جناب دکتر . کوه ، عزیز از دست رفته‌ی ما بود که شما فرصت شناختنش را نداشته‌اید ، ‌وگرنه تماشای یک صحنه از شعر فیلم‌هایش کافی بود تا ادبیات شما را تغییر دهد.

انتقاد باران کوثری از صحبت های رییس سازمان نظام پزشکی درباره کیارستمی (عکس)


منبع: عصرایران

این روزها در تماشاخانه باران چه خبر است؟

این روزها سه نمایش در تماشاخانه باران اجرا می شود.

عصرایران – این روزها سه نمایش در تماشاخانه باران روی صحنه است. روزهای میانی مهرماه این تماشاخانه میزبان چند اثر نمایشی خواهد بود که به این مکان رونق خاصی می بخشد.

قند خون

نمایش «قند خون» به نویسندگی و کارگردانی لیلی عاج این روزها در تالار باران روی صحنه است. در این نمایش  الهام شعبانی، ارسطو خوش‌ رزم و پریا وزیری به ایفای نقش می پردازند.

این نمایش تا ۳۰ مهرماه ساعت ۱۷ در تماشاخانه باران روی صحنه می رود.

آتن ، مسکو

نمایش «آتن ، مسکو» بر اساس متنی از ادوکیموس تسولاکیدیس و به کارگردانی امیرحسین روح نیا اجرا می شود. در این نمایش بازیگرانی چون پرستو کرمی، الهه پورجمشید و آیلار نوشهری روی صحنه است.

این نمایش تا ۱۶ آبان ساعت ۱۹ در تماشاخانه باران اجرا می شود.

کمپراچیکو

نمایش «کمپراچیکو» بر اساس نمایشنامه ای از علی‌محمد رحیمی و کارگردانی پرنیا قناتی این روزها در تالار باران روی صحنه است. در این نمایش محمدرضا ایمانیان، فرزانه رضایی، نیلوفر صمدی، میلاد فرج‌زاده، ماه‌گل کرامتی، نوش‌آفرین کیهان، علی هیهاوند، هامون هوشیار، علیرضا یزدانی، حسین ابراهیمی، مهیار بیگی، پوریا حیاتی، شهرزاد اردستانی، تقی علی‌آبادی، یاسمین فراهانی و فرناز مؤیدی بازی می کنند.

این نمایش ساعت ۲۱ در تماشاخانه باران اجرا می شود.

تماشاخانه باران در خیابان فلسطین، پایین تر از خیابان انقلاب، پلاک ۲۹۲ واقع شده است.


منبع: عصرایران

آخرین خبرها از نمایشگاه مطبوعات

به گزارش ایسنا، بیست و سومین نمایشگاه مطبوعات پاییز امسال از تاریخ ۵ تا ۱۲ آبان‌ ماه با حضور بالغ بر ۶۰۰ رسانه در مصلای امام (ره) برگزار می‌شود تا بار دیگر بزرگ‌ترین گردهمایی اهالی رسانه را به مدت هشت روز رقم بزند.در نمایشگاه مطبوعات امسال قرار است بیش از ۱۱۵ رسانه برخط (خبرگزاری و پایگاه خبری)، ۷۰ رسانه غیرسراسری (محلی، منظقه‌ای و استانی)  و بیش از ۶۰ روزنامه و موسسه مطبوعاتی حضور داشته باشند.
همچنین بیش از ۸۰ غرفه در گروه تخصصی، ۳۰ غرفه در گروه خانواده و ۲۰ غرفه در گروه دین و اندیشه نمایشگاه مطبوعات امسال حضور خواهند داشت.انجمن پیشکسوتان مطبوعات ایران که سال گذشته نیز در نمایشگاه مطبوعات حضور داشتند، در بیست‌ و سومین نمایشگاه مطبوعات حضور خواهند داشت.دو غرفه نیز به شهدای مدافع حرم اختصاص دارد و چهار نمایشگاه عکس ملی و بین‌اللملی نیز برای نمایشگاه امسال در نظر گرفته شده است.
بر اساس تصمیم کمیته سیاست‌گذاری نمایشگاه مطبوعات بیست و سوم، قرار است گروه‌های آموزشی ـ تخصصی و ادارات کل ارشاد استان‌ها در طبقه فوقانی مصلی جانمایی شوند.همچنین ۲۶ مهر ماه قرار است جانمایی الکترونیک رسانه‌های حاضر در بیست و سومین نمایشگاه مطبوعات انجام شود.


منبع: بهارنیوز

قهرمانی نادال در تنیس اُپن چین

به گزارش ایسنا و به نقل از یورو اسپورت، رافائل نادال با شکست دادن نیک کرگیوس استرالیایی در فینال مسابقات اُپن چین، به قهرمانی رسید.این فینال در دو ست و با نتایج ۶-٢ و ۶-١ به نفع نادال به پایان رسید. مرد شماره یک جهان ١٢ مسابقه اخیر خود را برده است و برای هفتادوپنجمین بار در مسابقات تنیس به قهرمانی رسیده است.از سال ٢٠١٣ تاکنون این اولین بار است که نادال حداقل  به ۶ قهرمانی در یک فصل دست پیدا می‌کند.


منبع: بهارنیوز

بازیگرانی که بر پرده‌ی سینماها آمدند

به گزارش ایسنا، بهرام رادان، حامد کمیلی،سارا بهرامی، ساره بیات، شهرام حقیقت‌دوست، بهاره کیان‌افشار، مهرداد صدیقیان،امیرعلی نبویان، برزو ارجمند، بیژن بنفشه خواه، بهنوش بختیاری، آناهیتا همتی، ارژنگ امیرفضلی، نادر سلیمانی، شهرام قائدی، ساعد سهیلی، ساغر قناعت، آذرخش فراهانی و آزاده نامداری از جمله بازیگرانی هستند که در چهار فیلم سینمایی “ایتالیا ایتالیا”، “زرد”، “قهرمانان کوچک” و “مالاریا” ایفای نقش کرده‌اند.

از ساعد سهیلی تا آزاده نامداری در «مالاریا»
فیلم سینمایی «مالاریا» ساخته‌ی پرویز شهبازی با حضور بازیگرانی چون ساعد سهیلی، ساغر قناعت، آذرخش فراهانی و آزاده نامداری در ژانر اجتماعی از چهارشنبه هفته گذشته در سینماهای سراسر کشور اکران شده است.ساعد سهیلی در آخرین حضور سینمایی خود در فیلم «اتاق تاریک» روح‌الله حجازی بازی کرده که به تازگی فیلمبرداری آن به پایان رسیده است.او همچنین در فیلم‌های سینمایی «گشت ارشاد ۱ و ۲» نیز که در ژانر کمدی قرار می‌گیرد در نقش «حسن» بازی کرده است.آزاده نامداری مجری برنامه‌های تلویزیونی به عنوان اولین تجربه بازیگری در «مالاریا» مقابل دوربین رفته‌ است.او در خصوص نقش خود در این فیلم سینمایی که حاشیه‌هایی را هم در پی داشت گفته بود که سمیرا(نام کاراکتراش در فیلم مالاریا) نقش مثبتی دارد و سعی دارد که به همه کمک کند.آذرخش فراهانی پسر بهزاد فراهانی و برادر گلشیفته و شقایق فراهانی از دیگر بازیگران این فیلم سینمایی است و در واقع او نیز اولین حضور سینمایی خود را تجربه کرده است. آذرخش فراهانی که تجربه اجرای موسیقی خیابانی را دارد در این فیلم به عنوان یک نوازنده ایفای نقش می‌کند.ساغر قناعت نیز مانند آذرخش فراهانی و آزاده نامداری اولین تجربه‌ی سینمایی خود را در این فیلم داشته است. او بازیگر نقش «حنا» است و از چهره‌های تازه وارد در سینما به شمار می‌آید.


ایتالیا ایتالیا
“ایتالیا ایتالیا” اولین تجربه کارگردانی کاوه صباغ زاده است که دو بازیگر اصلی این فیلم که در ژانر کمدی ساخته شده است، حامد کمیلی و سارا بهرامی هستند.از دیگر بازیگرانی که در این فیلم ایفای نقش کرده‌اند می‌توان به  فرید سجادی حسینی، رضا سخایی، همایون ارشادی، جهانگیر میرشکاری، ناصر سجادی حسینی، دانش اقباشاوی، فائزه علوی، آنامهر اخلاقی، آرش مرشد و (با حضور) علی ملاقلی پور، حسن زاهدی، علی جناب، درنا مدنی، پریناز کنگاوزی، آیدا اورنگ، ناصر مقدس، مهدی فهیمی، سپیده راستی‌فر اشاره کرد.سارا بهرامی به خاطر ایفای نقش در این فیلم نامزد دریافت جایزه در بخش بهترین بازیگر نقش اول زن در سی و پنجمین جشنواره فیلم فجر شد.حامد کمیلی نیز در آخرین حضور سینمایی خود در فیلم “بوف کور” و “سیانور” بازی کرده و اکنون در “ایتالیا ایتالیا” با سارا بهرامی همبازی شده است.


بهرام رادان، ساره بیات، شهرام حقیقت دوست و … در «زرد»
فیلم سینمایی “زرد” با حضور بازیگرانی چون بهرام رادان، ساره بیات، شهرام حقیقت‌دوست، بهاره کیان‌افشار، مهرداد صدیقیان و امیرعلی نبویان، آناهیتا درگاهی، علیرضا استادی، متین ستوده، مرتضی تقی‌زاده، علی صالحی، شهروز دل‌افکار، رومینا رفیعا، رضا شمس‌الدین، فرهاد مهدوی، حسین نائینی و حسین مهری از جمله فیلم‌های پربازیگری است که از چهارشنبه هفته گذشته اکران خود را آغاز کرده‌اند.فیلم سینمایی “زرد” که مضمونی اجتماعی دارد، روایتی از زندگی چند جوان است که مصطفی تقی‌زاده آن را به عنوان نخستین فیلم سینمایی خود مقابل دوربین برده است. این فیلم اولین تجربه همکاری مشترک بهرام رادان و ساره بیات نیز هست.بهرام رادان طی چند ماه گذشته فیلم «زادبوم» را روی پرده سینماها داشت که چند سال توقیف بود و سرانجام به نمایش درآمد و به تازگی با «زرد» دوباره بر پرده سینماها آمده است.بهاره کیان افشار هم پس از فیلم «بارکد» بار دیگر روبه روی بهرام رادان قرارگرفته است.شهرام حقیقت دوست پس از بازی در فیلم سینمایی “زیر سقف دودی” که به تازگی بر روی پرده سینماهای کشور بود، در این فیلم به ایفای نقش پرداخته است. مهرداد صدیقیان هم که چندی قبل “ماجرای نیمروز” را بر پرده سینماها داشت از جمله بازیگران اصلی این فیلم سینمایی است.امیر علی نبویان نویسنده،مجری و بازیگر جوان ایرانی نیز در «زرد» به ایفای نقش پرداخته است.


قهرمانان کوچک
“قهرمانان کوچک” به کارگردانی حسین قناعت و در ژانر کودک و نوجوان به تازگی در سینماهای کشور اکران شده است.در این فیلم سینمایی که در سی‌امین جشنواره فیلم کودک و نوجوان اصفهان حضور داشت، بازیگران خردسالی چون یاس نوروزی، پارسیا شکوری‌فر، عرفان برزین، کامیار محمدی، امیرکیان عبدی، ایمان امیری و همچنین بازیگرانی مثل برزو ارجمند، بیژن بنفشه خواه، بهنوش بختیاری، آناهیتا همتی، ارژنگ امیرفضلی، نادر سلیمانی، شهرام قائدی، عباس محبوب، یوسف کرمی (قهرمان المپیک در نقش خودش)، افشین سنگ چاپ، ابراهیم شفیعی، فرهاد بشارتی، مینا سلیمانی، مرتضی رستمی، فرزاد حاتمیان ایفای نقش کرده‌اند.
یاس نوروزی از بازیگران کودک این فیلم سینمایی در بیست و هشتمین جشنواره بین‌المللی فیلم‌های کودکان و نوجوانان برنده دیپلم افتخار بهترین بازیگر کودک برای فیلم”دزدوپری”شد و تا کنون در فیلم‌ها و سریال‌های متعددی بازی کرده است که از میان آنها می‌توان به بازی در سریال‌هایی چون “دودکش” و “پادری” و در فیلم‌های سینمایی همچون «شیفت شب»، «دزدوپری»، «لامپ صد» و «دهلیز» اشاره کرد.کامیار محمدی از دیگر بازیگران کودک این فیلم سینمایی تجربه بازیگری در فیلم‌هایی چون «خشم و هیاهو»،«موقعیت خطرناک یک شهروند» و «آس وپاس» را در کارنامه کاری خود دارد.«قهرمانان کوچک» برگرفته از نام و یاد «پهلوان کوچک ایران» شهید سعید طوقانی پهلوان ورزش‌های باستانی و زورخانه‌ای است. این فیلم سینمایی با حضور در سی‌امین جشنواره فیلم کودک و نوجوان اصفهان توانست پروانه زرین بهترین فیلم (کودک) را از نگاه داوران کودک از هیأت داوران کودک و نوجوان دریافت کند.


منبع: بهارنیوز

چه بر سر یادگاری‌های هنری می‌آید؟

مرجان یگانه پرست-روزنامه بهار
مقوله آرشیو در کشور ما، مقوله‌ای در ابهام است، چون ساز و کاری برای آن طراحی نشده است. این مقوله شامل همه شاخه‌های فنی و هنری و امثالهم می‌شود. شما اگر بخواهید مقوله‌ای از تاریخ معاصر، تجربه شخصی یا سابقه هنری و کاری فردی نام آور را بررسی کنید، با کمبود داده و اطلاعات روبه رو خواهی شد و اگر هم داده و سوابقی هم باشد، مرکزی که این سوابق را به درستی نگهداری و رسیدگی کند و در دسترس علاقه مندانش بگذارد، وجود ندارد. بخشی از اسناد و آرشیوهای مهم تاریخی به سوابق هنری و تجربی اشخاص هنرمند مربوط می‌شود که به نوعی تاریخ شفاهی و اسنادی را به واسطه آثارشان حفظ کرده‌اند و حفظ آثار و سوابق شخصی آنها، کمک به نگداشت بخشی از تاریخ معاصر و آن رشته خاص است که هنوز برای آن راهکار و ساز و کاری اندیشیده نشده است.
***
بخشی از تاریخ در دل بازمانده‌های هنری
هنر و فرهنگ سینما و تئاتر ایران در عصر حاضر بعد از گذشت سال‌ها به مرحله‌ای رسیده است که می‌توان بسان یک تاریخ به آن نگاه کرد و از آن برداشت‌های اسنادی و تاریخی کرد. بخشی از این گذشته در سوابق شخصی و کاری هنرمندان مختلف ما نهفته شده اند. تاریخی که در دل یک جایزه هنری، یک لباس بازمانده از تئاتری مطرح، دست نوشته‌ای از متن فیلم یا اثر هنری و به ویژه عکس‌ها جامانده است. در کشورهای اروپایی بیش از دیگر جاها از داشته‌های فرهنگی و هنری شان به خوبی نگهداری می‌کنند اما این روند در کشور ما حتی در مورد چهره‌های نام آور کم‌کاری صورت می‌گیرد، چه برسد به چهره‌های هنرمندی که سوابق کاری شان، بخشی از یک خاطره و فرایند هنری هستند که کمتر هم جدی گرفته می‌شوند. هنرمندان زیادی در کشور ما هنرآفرینی کرده‌اند و آثار و بازمانده‌های شخصی شان در معرض بی‌توجهی و عدم رسیدگی در گوشه‌ای انباشت شده اند. از این جمله می‌توان به ملک شخصی هنرمندان و شاعرانی چون اخوان ثالث، جلال آل احمد و سیمین دانشور و حتی آثار شخصی سهراب سپهری و امثال آنها اشاره کرد زیرا در حالی که ملک شخصی این افراد می‌تواند موزه‌ای برای نمایش آثار آنها به علاقه مندان و همچنین نگهداشت آثارشان باشد، در برهوت رسیدگی یا تعلل در ساحت موزه در حال تخریب اند. از این میان همچنین می‌توان به بازمانده‌های آثار هنرمندان موثر و صاحب نامی چون عباس کیارستمی، داود رشیدی و احمد شاملو و بسیاری دیگر اشاره کرد که در اقدامی ارزشمند خانواده رشیدی، اقدام به نمایش بخشی از آثار شخصی داود رشیدی کردند و درصدد احداث موزه‌ای از آثار ایشان حتی در دل موزه تئاتر هستند که این اقدام درخور تقدیر است زیرا بخش مهمی از تاریخ شفاهی و اسنادی در دل بازمانده‌های شخصی هنرمند نهفته است. همچنین توجه کنید به اینکه مدتی است یکی از شناخته شده‌ترین هنرمندان جهانی یعنی عباس کیارستمی را از دست داده‌ایم ولی هنوز اقدامی عملیاتی برای نمایش آثار، نوشته‌ها و بازمانده‌های شخصی او در موزه یا حتی ملک شخصی ایشان صورت نگرفته و از این دست هنرمندان کم نداریم. چه بسا بسیاری از این هنرمندان خوشبختانه در قید حیاتند و چه خوب می‌شد که این موزه‌ها به واسطه و مدیریت خودشان طراحی و آماده‌سازی شود. از این دست افراد می‌توان از عزت الله انتظامی یاد کرد که طرح ایجاد موزه در ملک شخصی و سوابق کاری اش را عنوان کرده است. یکی از هنرمندان به نام که بخش مهمی از تاریخ هنری این مملکت را در آثار خود به ثبت رسانده بود، اصغر بیچاره بود که عکس زیادی از فیلم‌های مختلف سینمایی را ثبت کرده بود و از خود به یادگار گذاشته است و هنوز برای نمایش و نگهداشت آثار او اقدامی جدی صورت نگرفته است.

مجموعه اصغر بیچاره در راه موزه خصوصی
اصغر بیچاره (با نام مستعار اصغر ژوله) عکاس سینما بود. کسی که دارای بزرگ‌ترین آرشیو عکس از تاریخ سینما و تئاتر ایران بود. یکی از عکاسان سینما درباره او معتقد است: اصغر بیچاره، یادگار عکاسی و سینمای ایران است که پرونده‌ عکاسی از سینمای این کشور را در دوربینش دارد. اصغر بیچاره، قدیمی‌ترین عکاس سینمای ایران، پس از تحمل یک دوره بیماری ۲۲ خردادماه براثر عوارض ناشی از سرطان حنجره در آمریکا درگذشت. اصغر بیچاره با نام مستعار علی‌اصغر ژوله در سال ۱۳۰۹ در تهران متولد شد. او کار خود را به‌عنوان عکاس و کپی‌کار عکس فیلم‌های خارجی برای ویترین سینماها، از سال ۱۳۲۵ آغاز کرد. شروع فعالیت او در سینما نیز با عکاسی از فیلم دستکش سفید (پرویز خطیبی، ۱۳۳۰) بود. بیچاره علاوه بر عکاسی، در چند فیلم نیز بازی کرده است از جمله: رفیق (ایرج قادری)، کوسه جنوب (ساموئل خاچیکیان)، ناخدا خورشید (ناصر تقوایی)، ‌ای ایران (ناصر تقوایی)، چهره (سیروس الوند)، دو خواهر (کامبوزیا پرتوی)، جنگجوی پیروز (مجتبی راعی)، بوی کافور، عطر یاس (بهمن فرمان‌آرا)، مزاحم (سیروس الوند) و نان و عشق و… موتور ۱۰۰۰ (ابوالحسن داودی). او همچنین به‌ جز بازیگری و عکاسی، مسوولیت‌های دیگری را مانند مدیر تهیه، طراحی صحنه و مدیر تدارکات برعهده داشته است.

بیچاره پیش از اینکه به آمریکا برود و آثار ارزشمندش را به امانت دست یکی از دوستانش بسپارد، آن‌ آثار را در قالب یک موزه شخصی در خانه خودش نگهداری می‌کرد. اسناد و اشیاء مهمی در این موزه وجود داشت که شامل دوربین‌هایی از قدیمی‌ترین عکاسان ایران مانند ماشاءالله‌خان عکاس‌باشی، مجموعه‌ای از زمان قاجار و اولین عکس‌های تاریخ سینمای ایران می‌شد. پس از اینکه ۲۳ خرداد سال گذشته دریچه‌های دوربین او برای همیشه بسته شد و اصغر بیچاره از دنیا رفت، فرزند او از ایجاد موزه‌ای برای ‌نمایش به علاقه‌مندان خبر داد. نکته خوب این بود که هیچ‌کدام از دوربین‌ها، وسایل موزه و کلکسیون این عکاس قدیمی به فروش نرفته بود و به طور امانت نزد یک دوست او نگهداری شده بود. مهم‌ترین بخش آرشیو اصغر بیچاره، نگاتیوهای او از مجموعه‌های مختلف سینمایی و تئاتری است که تعداد این نگاتیوها به چندهزار فریم می‌رسد. تورج ژوله درباره بازمانده‌های هنری پدرش گفته است: بخشی از نگاتیوهایی که پدرم عکاسی کرده بود، زمانی که در آمریکا بود، برای او فرستاده شد و او تعدادی از آن‌ها را چاپ و در اتاقش در خانه خواهرم نصب کرد. بخش قابل توجه دیگری از آرشیو او فیلم‌های ضبط شده‌ قدیمی متعلق به دهه‌ ۶۰ است که از هنرمندان، جمع‌های هنری و مراسم مختلف ثبت کرده که شامل ۵۰ ساعت فیلم ویدیویی از تاریخ هنری سینمای ما است. بخش دیگری از آرشیو او هم که به سینما ربطی ندارد، محفوظ است که می‌توان از جمله آن‌ها به کلکسیون عینک‌ها اشاره کرد. فرزند این هنرمند از اختصاص فضایی حدود ۴۰۰ مترمربع یاد کرده است تا بتوان وسایل پدرش و بخشی از نگاتیوهای چاپ‌شده او را به‌عنوان نمونه به‌نمایش بگذارند.

فرزند این هنرمند در گفتگویی با رسانه‌ها گفته بود: من و خواهرم تصمیم تازه‌ای برای موزه پدرم گرفته‌ایم که در حال پیگیری آن هستیم. در واقع خودمان کار را به‌دست خواهیم گرفت. در حال حاضر دوربین‌های عکاسی، آرشیو و وسایل پدرم نزد یکی از دوستان‌مان نگهداری می‌شود، چون هنوز درباره جایی که این آثار به‌نمایش گذاشته شود، ابهام‌هایی وجود دارد. در این‌که این آثار به‌طور قطع در محلی به‌عنوان موزه نگهداری شوند،‌تردیدی وجود ندارد، چون نگهداری دوربین‌ها و وسایل پدرم کار سختی است و امکانات مخصوص به خود را نیاز دارد. تمام تلاش‌مان این است که مکانی به‌عنوان موزه به دوربین‌ها و وسایل پدرم اختصاص یابد تا مردم بتوانند به دیدن این آرشیو بیایند. حالا که زمانی حدود یک سال و نیم از درگذشت عکاس قدیمی سینمای ایران می‌گذرد، تورج ژوله، فرزند او، درباره تصمیم این خانواده برای آرشیو و وسایل پدرش اظهار کرد: فعلا این آثار به نمایش عمومی درنمی‌آیند. ما پیش از این تصمیم داشتیم آرشیو و وسایل او را در جایی مانند موزه‌های سازمان میراث‌فرهنگی در معرض دید عموم بگذاریم اما به دلایلی از این کار منصرف شدیم.

او ادامه داد: احتمالا با جای دیگری برای این کار صحبت کنیم، مکان‌هایی مانند موزه‌های خصوصی یا موزه‌هایی که زیرمجموعه سازمان میراث‌فرهنگی نیستند. جای این آرشیو و وسایل امن ومحفوظ است؛ زیرا این اثار متعلق به ما نیست و بنابر وصیت پدرم باید در معرض دید عموم قرار بگیرد.فرزند اصغر بیچاره در پاسخ به این پرسش که آیا قصد ندارند این آثار را در اختیار موزه سینما قرار بدهند؟، گفت: بخشی از کوچکی از این مجموعه متعلق به تاریخ سینما است در حالی که بخش قابل توجهی از آرشیو او، تاریخ عکاسی ایران است و لزوما ارتباطی به موزه سینما پیدا نمی‌کند اما در این مجموعه برگه‌ها و اسنادی هست که شاید بهتر باشد در اختیار موزه سینما قرار بگیرد.

در مسیر آزمودن اما لطفا کم‌خطا
واقعیت این است که بسیاری از خانواده‌های هنرمندان نمی‌توانند به طور شخصی اقدام به احداث موزه‌ها و نگهداشت آثار هنری کنند زیرا مستلزم هزینه‌ای است که رقم کوچکی را محسوب نمی‌شود و ناگفته نماند فقط به داشتن یک ساختمان نیست. بلکه نگهداری می‌خواهد و موضوعات جانبی به دنبال دارد. ضمن اینکه نگهداشت آثار و بازمانده‌های هنری نیاز به ساز و کاری جدی و رسمی دارد که یا باید توسط مسئولین فرهنگی یا به واسطه موزه داران متخصص اجرایی شوند. تا روند احداث و طراحی موزه‌های این چنینی و همچنین نگهداری از آنها ساختارمند شود، باید تجربه‌ها کرد اما امیدواریم که خطا و خسران صورت نگیرد.


منبع: بهارنیوز

اکران انیمیشن‌های ایرانی در آمریکا

شب فیلم‌های انیمیشن «یک دوست مثل خودم» در آمریکا برپا می‌شود.

این برنامه را «شید فیلم» با همکاری کمپانی فرانسوی دریم‌لب و کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان برپا کرده است.

به گزارش ایسنا، در این شب، انیمیشن‌های کارگردانان ایرانی با شعار «پیدا کردن یک دوست مثل خودم» به صورت رایگان نمایش داده می‌شود.

این اولین بار است که این شب برای کودکان ایرانی در امریکا برگزار می‌شود و گفته می‌شود که هدف شید فیلم از این برنامه ایجاد هم‌صدایی و هم‌دلی و دوستی میان کودکان ایرانی و آشنایی با یکدیگر است.

این شب که  برای اولین بار با حضور و به میزبانی کودکان ایرانی مقیم آمریکا برگزار می‌شود، با هدف ایجاد هم صدایی، همدلی، آشنایی با یکدیگر و دعوت از کودکان  ملیت‌های دیگر برای تماشای  انیمیشن‌های ایرانی است.

در «شب یک دوست مثل خودم» که یک‌شنبه ۱۶ مهرماه جاری در سینِما آنجلیکای شهر پلی‌نو در دالاس برپا می‌شود، فیلم‌های «روباهی که به دنبال صدا رفت» به کارگردانی فاطمه گودرزی، «سیاه یا سفید» به کارگردانی محمدعلی سلیمان‌زاده، «قلب مترسک» به کارگردانی غلامرضا کزازی، «بزهای ابری» به کارگردانی حمید کریمیان و «ماه مهربان» به کارگردانی نازنین سبحان سربندی نمایش داده می‌شود.

دست‌اندرکاران «شید فیلم» اعلام کرده‌اند که سعی دارد با انتخاب فیلم‌های قابل دفاع و ارزشمند از کلیه فیلم‌های پارسی زبان ایران و جهان حمایت کند تا علاوه بر آشنایی خارجی‌ها با فرهنگ و هنر ایران و پارسی‌زبانان، باعث حفظ رابطه و پیوندهای ایرانیان خارج از کشور مخصوصاً نسل جدید و جوان با فرهنگ و هنر ایرانی باشد.


منبع: عصرایران

نسبت ادبیات کودک ایران با بازار جهانی

نویسنده «قصه‌های مجید» از مصائب و دست‌اندازهای جهانی‌شدن ادبیات کودک ایران و لزوم تغییر نگاه نویسندگان ایرانی می‌گوید.

به گزارش مهر، ۸ اکتبر روز جهانی کودک نام دارد. کشورهای جهان روزهای کودک مختلفی برای خود دارند؛ اما روزجهانی کودک را خود بچه‌ها به وجود آورده‌اند. به این معنی که در سال ۱۹۸۶، دو نفر از دانش‌آموزان ۹ ساله مدرسه آتاتوری در نیویورک با نگارش نامه‌ای از همه بچه‌های دنیا خواستند که با هم روزی را به صلح اختصاص دهند.

در پیام یکی از آن‌ها آمده بود: «بزرگ‌ترهای ما عقاید ثابتی دارند. آن‌ها ما را دوست دارند چون بچه‌هایشان هستیم اما آیا آنها می‌دانند که چه دنیایی را برای ما بوجود می‌آورند. اگر کمترین اشتباهی در ماشین هسته‌ای آنها رخ دهد ما هرگز شانسی برای رشد نخواهیم یافت. ما امکانی برای رشد و پرورش می‌خواهیم.»

کودکان در روز جهانی کودک می‌خواهند این تضاد را یادآور شوند؛ آیا ادبیات می‌تواند مرهمی‌برای التیام این کودکان باشد؟

نویسندگان امروز کودکان و نوجوانان را نمی‌شناسند

همزمان با روز جهانی کودک گفتگویی با هوشنگ مرادی کرمانی، نویسنده ایرانی و نامزد جایزه‌هانس کریستین اندرسن که به نوبل ادبیات کودک هم معروف است، داشتیم. مرادی‌کرمانی در پاسخ به این سوال مهر که مهمترین معضل ادبیات کودک در سال‌های اخیر چیست، گفت: واقعیت ماجرا این است که نویسندگان ما کودک و نوجوان امروز را نمی‌شناسند. آنها به مرور خاطرات خود می‌پردازند. آخر خاطره‌نویسی برای چند درصد بچه‌ها جالب و خواندنی است؟ از سوی دیگر، بیشتر کارهای ما سفارشی است و مشخص نیست، چه تعداد از این کارها با بچه‌ها ارتباط برقرار می‌کنند. اصلا داستانی که خلاقانه نیست و جنبه سفارشی دارد چگونه می‌تواند بر دل مخاطب بنشیند؟

نویسنده «شما که غریبه نیستید» در ادامه می‌گوید: سفارشی بودن اغلب داستان‌هایی که امروز نوشته می‌شود، به این معنا نیست که صرفا به موضوعات مذهبی و یا سیاسی می‌پردازند، بلکه پرداختن به مسایل ناسیونالیستی و مباحثی که صرفا در درون کشور موضوعیت دارد هم درشمار داستان‌های سفارشی به حساب می‌آیند. آثاری که برخی نویسندگان ما می‌نویسند و منتشر می‌کنند تاریخ مصرف دارند و شبیه به روزنامه یا مجله هستند و کمتر نویسنده‌ای است که به موضوعات ازلی و ابدی بپردازند.

قصه‌نویسی برای کودکان ایرانی مهاجر

به گفته مرادی کرمانی نزدیک به چهار میلیون ایرانی در خارج از مرزهای این کشور زندگی می‌کنند و این مهاجران ایرانی، بچه‌هایی دارند که نمی‌توانند فارسی بخوانند و بنویسند. نویسنده «قصه‌های مجید» می‌گوید: لازم است که من نویسنده، طوری بنویسم که این نسل با فرهنگ و آداب و رسوم و سبک زندگی خود و پدران و مادرانش آشنا شود. به همین خاطر توجه به ادبیات عامیانه لازم و ضروری است.

وی معتقد است: کتاب‌های داستانی که تاکنون به زبان‌های دیگر ترجمه شده یا راست افراطی بوده یا چپ افراطی و مصرف داخلی داشته است. به عبارتی نه نویسنده‌های ما نگاه جهانی داشته‌اند و نه متولیان فرهنگی‌مان آثار را به درستی انتخاب کرده‌اند. مساله دیگری که وجود دارد این است که زبان فارسی، گستره جغرافیایی محدودتری را دربرمی‌گیرد و با زبانی چون انگلیسی قابل مقایسه نیست.

مرادی کرمانی در پاسخ به این که برخی معتقدند اگر ترجمه خوبی از آثارخالق «قصه‌های مجید» به زبان انگلیسی وجود داشت شاید او می‌توانست جایزه‌هانس کریستین اندرسن را از آن خود کند، می‌گوید: کسی که یک کتاب را به فرانسه، انگلیسی یا هر زبان دیگری ترجمه می‌کند، باید زبان مقصد، زبان مادری‌اش باشد و به آن زبان ابراز احساسات کند و خواب ببیند. ما در زبان فارسی می‌گوییم: «توقف وسایط نقلیه، اکیدا ممنوع است»؛ در این جمله به جز «است» همه واژه‌ها عربی است، اما هیچ عرب‌زبانی در هیچ کجای دنیا، معنی این جمله را درک نمی‌کند؛ پس برای ترجمه یک اثر  باید روح آن کار را دریابیم و معنا و مفهوم را منتقل کنیم.

ایران برای همه جهانیان «مرز پرگهر» نیست

نویسنده «مربای شیرین»، شناخت بازار جهانی را لازم و ضروری می‌داند و می‌گوید: همه مردم جهان، ایران را «مرز پرگهر» نمی‌دانند. همه مثل ما دچار مشکلات اقتصادی و طبقاتی نیستند یا اگر هم باشند، دلشان نمی‌خواهد با مسایلی از این دست درباره ایران آشنا شوند اما دلشان می‌خواهد با آداب و رسوم ما آشنا شوند.

به باور مرادی کرمانی سینمای ایران، بیشتر از ادبیات دیده شده؛ چون زبان سینما، زبان تصویر است و تصویر نیازی به ترجمه شدن ندارد. وی در همین راستا می‌گوید: البته نویسندگان ما نباید ناامید باشند. کتاب‌های ما کم کم دیده می‌شوند. ضمن این که ما در مقایسه با کشورهای پیرامون خود چون افغانستان، پاکستان، عراق حتی کشوری چون مصر که از ادبیات قدرتمندی برخوردار است وضعیت بهتری داریم. در هر حال، جرقه‌هایی زده شده اما همچنان تا رسیدن به آنجا که خواننده‌های خارجی به سراغ کتاب‌های ما و ترجمه‌های مختلف از ان بروند، همان‌گونه که ایرانی‌ها سراغ ترجمه‌های متفاوت از آثار فلان نویسنده خارجی می‌روند، فاصله زیادی باقی است.

مرادی کرمانی خود را نویسنده خوش‌شانسی می‌داند و می‌گوید: خارج از ایران، براساس هر کتابی که نوشته می‌شود، فیلم و پویانمایی می‌سازند اما در ایران چنین اتفاقی نمی‌افتد. من نویسنده خوش شانسی بودم که کارگردان‌هایی چون کیومرث پوراحمد و داریوش مهرجویی از قصه‌هایم بهره بردند و فیلم و مجموعه تلویزیونی ساختند.

او همچنین فیلمنامه را داستانی می‌داند که بتوان از آن عکس گرفت و می‌گوید: داستان باید حرکت داشته باشد. شخصیت‌ها باید کنش و واکنشی از خود نشان دهند. اما کمتر داستان ایرانی است که این‌گونه باشد. به قول سینمایی‌ها هیچ اکتی در آن نیست.


منبع: عصرایران

معافیت ۲۵ درصدی مؤسسات فرهنگی از مالیات

معاون توسعه مدیریت و منابع انسانی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، از معافیت ۲۵ درصدی مالیات برای مؤسسات فرهنگی خبر داد.

به گزارش ایسنا، علی‌اصغر کاراندیش مروستی، امروز (یکشنبه)،  در دیدار با استاندار خراسان‌جنوبی اظهار کرد: با امضاء  تفاهم‌نامه‌ای، مؤسسات فرهنگی از معافیت ۲۵ درصدی مالیات برخوردار می‌شوند.

وی با اشاره به فعالیت ادارات فرهنگ و ارشاد اسلامی در خراسان‌جنوبی، افزود: این استان ۷۶ پست سازمانی با ۸۱ نیرو در ۱۱ شهرستان دارد.

معاون توسعه مدیریت و منابع انسانی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی ادامه داد: همچنین در این استان،  ۱۴ مرکز فرهنگی وجود دارد که از این تعداد پنج مورد در حال ساخت و هشت مورد نیز در حال بهره‌برداری است.

کاراندیش مروستی با اشاره به پروژه‌های فرهنگی و هنری در خراسان‌حنوبی، بیان کرد: مجتمع فرهنگی و هنری بیرجند از سال ۹۱ آغاز به کار کرده و تاکنون از پیشرفت ۱۲ درصدی برخوردار است.

وی با بیان این‌که تاکنون برای احداث این پروژه بیش از چهار میلیارد تومان هزینه شده و برای تکمیل نیز نیازمند ۱۳ میلیارد تومان اعتبار است، تصریح کرد: در سال‌جاری بیش از یک میلیارد و ۲۰۰ میلیون تومان برای احداث مجتمع فرهنگی و هنری بیرجند پیش‌بینی شده است.

معاون توسعه مدیریت و منابع انسانی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی با بیان این‌که کتابخانه یکی از مراکز مهم فرهنگی در هر استانی است، افزود: نبود زمین یکی از مشکلات موجود برای احداث کتابخانه در بیرجند بوده که از استانداری خواستاریم نسبت به واگذاری آن اقدام کند.

کاراندیش مروستی با بیان این‌که درآمد در حوزه‌های فرهنگی زیاد نیست، اظهار کرد: بنابراین واگذاری مجتمع‌های فرهنگی به بخش خصوصی از سیاست‌های کشوری بوده که باید مورد توجه قرار گیرد.

وی با بیان این‌که اهالی فرهنگ و هنر باید نسبت به واگذاری مجتمع‌ها به بخش خصوصی توجیه و ترغیب شوند، افزود: تخصیص اعتبارات اداره‌کل فرهنگ و ارشاد اسلامی از محل ماده ۱۸۰، صفر و از محل درآمدهای نفت و گاز دو درصد است.

معاون توسعه مدیریت و منابع انسانی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی با بیان این‌که سهم خراسان‌جنوبی از کل بودجه هزینه طی سال گذشته و سال‌جاری نزدیک به دو درصد و تملک دارایی سه‌دهم درصد است، تصریح کرد: در مجموع اعتباراتی که طی سال گذشته به استان پرداخت شده نسبت به سال ۹۲ پنج برابر شده است.

کاراندیش  مروستی با اشاره به مشکلات اداره‌کل فرهنگ و ارشاد اسلامی خراسان‌جنوبی، یادآور شد: کمبود نیرو در این استان از جمله مشکلاتی است که باید مورد توجه قرار گیرد.


منبع: عصرایران

انتشار مجموعه آثار همزمان با تولد کیهان کلهر

مدیر یک موسسه تولید آثار موسیقایی از انتشار مجموعه آثار کیهان کلهر مصادف با سالروز تولد این نوازنده شناخته شده ایرانی در قالب هشت آلبوم جداگانه خبر داد.

امیر مردانه مدیر موسسه موسیقایی «ساز و آواز» در گفتگو با مهر با اشاره به تازه ترین فعالیت های انجام گرفته در این موسسه بیان کرد: روز چهارم آذر ماه همزمان با سالروز تولد استاد کیهان کلهر مجموعه ای در قالب هشت لوح فشرده از آثار منتشر شده این نوازنده مطرح موسیقی ایرانی به همراه یک بسته مکتوب از پیشینه هنری استاد منتشر می شود.

وی ادامه داد: آلبوم دیگری که از استاد کیهان کلهر در دست انتشار است مربوط به همکاری این هنرمند جهانی با گروه «رامبرانت» است که به تازگی در تهران و چندین کشور اروپایی کنسرت هایی داشتند. این آلبوم که نشر آن در ایران از چندی قبل به موسسه «ساز و آواز» واگذار شده اواخر سال جاری در دسترس علاقه مندان قرار می گیرد.

دبیر جشنواره موسیقی کلاسیک ایرانی درباره تاریخ انتشار فراخوان دومین دوره این رویداد موسیقایی نیز توضیح داد: فراخوان آماده شده اما با توجه به تغییراتی که انجام گرفته بعد از نهایی شدن منتشر می شود.

کیهان کلهر علاوه بر برگزاری کنسرت مشترک با گروه «رامبرانت» در وزارت کشور، طی چند ماه گذشته با حضور دوباره در ایران کنسرت های متعدد و پرتماشاگری را در تهران و شهرستان ها با عنوان «پردگیان باغ سکوت» همراه با هنرمندانی چون هادی آذرپیرا، نوید افقه و علی بهرامی فر برگزار کرده است.


منبع: عصرایران

افتتاح نمایشگاه عکس هنرمندان ایرانی در یونان

نمایشگاه آثار عکاسان ایرانی با عنوان «تمدن‌های باستان» با حضور رایزن فرهنگی سفارت ایران، علی سامعی (نماینده فیاپ در ایران)، رییس و هیأت مدیره انجمن عکاسی هلنیک یونان و هنرمندان یونانی در آتن افتتاح شد.

به گزارش عصرایران به نقل از روابط عمومی دفتر فیاپ در ایران، این نمایشگاه بخشی از یک رویداد تبادل فرهنگی بین ایران و یونان با عنوان دو تمدن باستانی است که توسط نمایندگی‌های فیاپ در ایران (کلوپ عکس فوکوس) و یونان (انجمن عکاسی هلنیک) برگزار می‌شود و شامل دو نمایشگاه است که نمایشگاه آثار عکاسان ایرانی در  تاریخ شنبه ۷ اکتبر ٢٠١٧، (شنبه ۱۵ مهرماه) در آتن افتتاح شد و به مدت یک هفته ادامه دارد. نمایشگاه آثار عکاسان یونانی  نیز در سال ٢٠١٨ در تهران برگزار خواهد شد.

همچنین در این مراسم و با حضور روسای دو نمایندگی، تفاهمنامه خواهرخواندگی بین دو نمایندگی فیاپ در ایران و یونان امضا شد.

شب گذشته پس از افتتاح نمایشگاه در آتن، علی سامعی (نماینده فیاپ در ایران) در مورد تاریخ عکاسی در ایران و عکاسان معاصر ایرانی برای هنرمندان یونانی سخنرانی کرد. وی همچنین به معرفی و نمایش آثار تعدادی از عکاسان مطرح و عکاسان جوان ایرانی در ژانرهای مختلف پرداخت که می‌توان به رضا دقتی، عباس عطار، عباس کیارستمی، کاوه گلستان، شیرین نشاط، شادی قدیریان، محمدرضا چایفروش، سعیدعربزاده، محمدرضا معصومی، وحید بابایی، بردیا سعادت، مهدی مختاری و فرزین ناظم‌زاده اشاره کرد.

هنرمندان ایرانی که آثارشان در آتن به نمایش درآمده است، عبارتند از امیرحسین ذاکرزاده، نیما تاج الدین، فرزانه قربانی نژاد، سحر کرمی (لوح تقدیر)، مجید محمدی، سیامک جعفری، نسرین عباسی، مصطفی نوده (لوح تقدیر)، امین دهقان، مریم منوریان، علیرضا رحیمی، گلناز حسن‌زاده، علی سامعی، احمد خطیری، عباس باقریان (لوح تقدیر)، ادریس خسروی زاده، نگار آقاعلی طاری(لوح تقدیر)، امیرحسین حیدریان نائینی، برنا میراحمدیان (عکس برگزیده)، احمد سامعی، مهدی منتصری، علیرضا شاه حمزه، امیرعلی نواده شهلا، آرش مهدوی، امین زمزم، سیداحسان مرتضوی، شهربانو (شیدا) بادلی، محمود حدائق نیا، علیرضاعباسی، میران(شورش) مباشری، محمدعلی مطاعی (لوح تقدیر)، سیدمحمدجواد صدری، (فرزاد)تقی حمیدی منش، نازیلا عشاق الحسینی، مجتبی عوض زاده سامانی، هادی صمدی و ابراهیم بهرامی.

بهترین عکس این نمایشگاه به انتخاب داوران یونانی اسپیروس لاتروپولوس، یوانیس لیکوریس و ائوستاش افستاتیادس، اثر برنا میراحمدیان بود که بلیت سفر به یونان و مدال طلای انجمن عکاسی هلنیک به او اهدا شد.

همچنین همزمان با این رویداد، آثار برگزیده چهارمین جشنواره بین‌المللی عکس خیام برای هنرمندان یونانی به نمایش درمی‌آید. جشنواره بین‌المللی عکس خیام هر ساله با حضور هنرمندان ۷۷ کشور برگزار می‌شود و آثار برنده بیش از ۵۰ بار در شهرها و کشورهای مختلف دنیا به نمایش درمی‌آید.


منبع: عصرایران

رامبد جوان: اگر جناب خان بازگردد، فیلم سینمایی جناب خان را می‌سازم

رامبد جوان گفت: «ایده‌های زیادی دارم و با احسان همکاری‌ام را ادامه خواهم داد. مثلاً داستانی سوپرعاشقانه دارم که در سال ۱۴۲۵ در تهران اتفاق میفتد./اگر جناب خان به خندوانه بیاید، قطعاً فیلم سینمایی جناب خان می‌سازم.

رامبد جوان در گفتگو با خسرو نقیبی ضمن خبر دادن از ساخت فیلمی موزیکال در صورت بازگشت جناب خان، از ایده‌هایش برای ساخت فیلم‌های آینده، ازجمله فیلمی عاشقانه که داستان آن در ۱۴۲۵ می‌گذرد، سخن گفت.

به گزارش عصرایران، رامبد جوان، کارگردان سینما و تلویزیون در گفتگو با خسرو نقیبی در برنامه اینترنتی «مولن روژ» از «خندوانه»، «نگار»، پروژه‌های آینده و رویکردش نسبت به منتقدان سرسختش در فضای مجازی گفت.

در این گفتگو، جوان در پاسخ به سؤال مجری برنامه درباره انتقادهای وارده به رامبد جوان به خاطر ساخت نگار و تفاوت میان خندوانه و این فیلم و در پاسخ به این سؤال مجری برنامه که آیا رامبد جوان آدم‌ها را به پشتوانه خندوانه اغفال می‌کند تا نگار را ببینند، گفت: «این اسمش گول زدن نیست. اصلاً از انونس این فیلم مشخص است کمدی نیست و بارها گفته‌ام که یک تجربه تازه است. به نظرم فیلمی ساخته‌ام که می‌تواند کمی رنگ و لعاب سینمایمان را عوض کند. دلم می‌خواهد ساخت همه نوع فیلم را تجربه کنم و صنعت سینما هر روز متنوع‌تر و بزرگ‌تر شود. »

رامبد جوان: اگر جناب خان بازگردد، فیلم سینمایی جناب خان را می‌سازم

جوان در خصوص بازخوردهای مخاطبان از فیلم نگار توضیح داد: «سؤال‌های عجیب‌وغریبی از من درباره نگار می‌پرسند: مثلاً اینکه چرا نگار در پایان فیلم  تیر نخورد. دستگیر می‌شود یا نه؟ قرار نیست همه‌چیز واقعی باشد. من دوست دارم فیلمی بسازم که افراد هنگام تماشای آن در وهله اول لذت ببرند و فکر اینکه این فیلم چقدر وظیفه اجتماعی‌اش را ایفا کرده نباشند.»

او همچنین درباره دشواری‌های فنی ساخت «نگار» ادامه داد: «از همان زمان نگارش فیلمنامه به اجرا و مسائل فنی آن فکر می‌کردم. فیلم نگار پر از محاسبه است و کار مهندسی جدی برای همه عوامل از گریمور تا نورپرداز و من داشت. خوشبختانه سر این فیلم، با برادران نجفی در حوزه سی جی‌ای آشنا شدم که به نظرم کارهای درخشان زیادی با آن‌ها می‌شود انجام داد. در فیلم جدیدم هم سکانس‌های سختی داریم و از کمک آنها بهره خواهم گرفت. امروز، امکاناتی وجود دارد که دیگر پرده سبز هم نیاز نیست. لایه‌ها فیلم‌برداری می‌شوند و روی هم قرار می‌گیرند.»

رامبد جوان در این گفتگو به ایده جالب یک فیلم اشاره کرد و توضیح داد: «ایده‌های زیادی دارم و با احسان همکاری‌ام را ادامه خواهم داد. مثلاً داستانی سوپرعاشقانه دارم که در سال ۱۴۲۵ در تهران اتفاق میفتد. دیگر آبی وجود ندارد و درخت و گیاه به زحمت پیدا می‌شود اما ماشین‌های گران‌قیمت به وفور در خیابان‌ها به چشم می‌خورند. همه سرشان را تراشیده‌اند چون آبی برای شستشو نیست. آب، یک کالای لوکس است. این وسط دو جوان به طرز مرگباری عاشق هم می‌شوند. این را می‌خواستم بسازم که خندوانه نگذاشت، ولی احتمالاً برای فیلم آینده سراغ آن می‌روم.»

این کارگردان درباره احتمال ساخت فیلم سینمایی «جناب خان» عنوان کرد: «این نوعی دهن‌لقی است که دارم اینجا می‌کنم ولی اگر جناب خان به خندوانه بیاید، قطعاً فیلم سینمایی جناب خان می‌سازم. این فیلم با موسیقی همراه خواهد بود و رابطه دراماتیک من و جناب خان یکی از ستون‌های اصلی آن خواهد بود. من و احسان گودرزی ایده‌ای درخشان برای ساخت این فیلم داریم. این فیلم رابطه من و جناب خان را به تصویر می‌کشد که یکی از رابطه های بسیار دوست داشتنی و دراماتیک سال‌های اخیر تلویزیون بوده است؛ چیزی شبیه به رابطه آقای مجری و «کلاه قرمزی» که در قسمت اول این فیلم سینمایی تصویر شد به نظرم این فیلم بسیار موفق خواهد شد و رکورد عجیبی خواهد زد.»

جوان همچنین در این گفتگو از ساخت اپلیکیشنی به نام «جوان زی» خبر داد که قرار است ویدیوهای جذابی از طریق آن در اختیار مخاطبان قرار بگیرد. تاکشوی هنری «مولن روژ» برنامه‌ای اینترنتی است که هر شنبه به صورت اختصاصی آپارات در دسترس مخاطبان قرار می‌گیرد.


منبع: عصرایران

گریم متفاوت پژمان جمشیدی در تگزاس

گروه فرهنگی: «تگزاس» که چندی پیش فیلمبرداری‌اش در سائوپائولوی برزیل آغاز شد، به روزهای پایانی خود رسیده و از جمله بازیگرانی که نقششان تمام شده و به تهران بازگشته‌اند حمید فرخ‌نژاد است.


تاریخ انتشار: ۱۳:۲۷ – ۱۶ مهر ۱۳۹۶


 

 
پ

 


 

 

«تگزاسِ» مسعود اطیابی با حضور پژمان جمشیدی، سام درخشانی و… به پایان رسید.
 سام درخشانی در صفحه اینستاگرامش عکسی از خود و پژمان جمشیدی با کپشن «پاپان سینمایی تگزاس» منتشر کرد.   
 «تگزاس» که چندی پیش فیلمبرداری‌اش در سائوپائولوی برزیل آغاز شد، به روزهای پایانی خود رسیده و از جمله بازیگرانی که نقششان تمام شده و به تهران بازگشته‌اند حمید فرخ‌نژاد است.
 کارگردانی «تگزاس» را که اثری کمدی- اجتماعی است مسعود اطیابی بر عهده دارد و از جمله بازیگرانش می‌توان به پژمان جمشیدی، حمید فرخ‌نژاد و سام درخشانی اشاره کرد.


منبع: بهارنیوز

آثار مولانا و شمس در اختیار فرزندان‌مان قرار گیرد

به گزارش ایسنا، این مولاناشناس در پنل تخصصی شمس تبریزی در دومین روز کنگره بین‌المللی شمس و مولانا در خوی، با اشاره به اندیشه‌های شمس تبریزی اظهار کرد: باید تلاش شود که از دوره دبستان افکار و آثار مولانا و شمس در اختیار و دسترس فرزندان‌مان قرار گیرد تا در بزرگسالی بتوانند در برابر فرهنگ وارداتی غربی‌ها مقاومت کنند.او افزود: شمس تبریزی برای یافتن حقیقت وجودش راهی قونیه شد و آتش عشقی در دل مولانای جوان زد و وی را شیفته خودش کرد.سبحانی در ادامه بیان کرد: مولانا نمی‌خواسته که امروز ما برای مثنوی همایش و کنگره بگذاریم بلکه مولانا حرف‌هایی می‌زد که احساس می‌کرد مردمان هم‌دوره‌اش آن‌ها را نمی‌دانند. در این نشست دکتر سبحانی به سوال‌های علاقه‌مندان درباره افکار و اندیشه‌های شمس و مولانا پاسخ داد. همچنین بررسی گمانه‌های موجود درباره مزار شمس در خوی از دیگر بحث‌های صورت‌گرفته در این نشست تخصصی بود.

در دومین روز همایش بین‌المللی شمس و مولانا، ایرج شهبازی، میرباقری، علی محمدی، رقیه همتی، یاسمین اک کوش، ابوالقاسم رادفر و فاطمه مدرسی نیز به ارائه مقالات خودشان پرداختند. ایرج شهبازی در مقاله‌اش با عنوان «بخت از نگاه مولانا» اظهار کرد: شهودهای هرروزه ما نشان می‌دهند که چیزی به‌نام بخت وجود دارد و گاهی اوقات بخت دقیقا در تقابل با دانش و تلاش بشری قرار می‌گیرد. او اظهار کرد: مولانا می‌پذیرد چیزی به‌نام بخت وجود دارد و نمی‌توان آن را انکار کرد، ولی به نظر او بخت نوعی استثنا و نادر است و انسان عاقل به هیچ روی زندگی خود را بر روی استثناها استوار نمی‌سازد.همایش بین‌المللی شمس و مولانا به مدت دو روز به میزبانی شهر خوی در حال برگزاری است و مراسم پایانی این همایش امروز عصر برگزار می‌شود.


منبع: بهارنیوز

محمدرضا گلزار مجری تلویزیون می شود!

به گزارش خبرگذاری صبا، شبکه نسیم با استفاده از محبوبیت برخی از بازیگران سینما و تلویزیون،برنامه هایی را طراحی و در دست تولید دارد تا دوباره مخاطبان را پای گیرنده های تلویزیون نشانده و برای ساعاتی هم که شده از ماهواره دور نگه دارد.محمدرضا گلزار از بازیگرانی است که طرفداران زیادی بین مردم دارد،به خصوص نسل جوان.حضور این هنرپیشه سرشناس در برنامه های تلویزیونی،بی شک می تواند بینندگان زیادی را پای گیرنده ها بنشاند.در گذشته نیز چند نفر از تهیه کنندگان تلویزیون قصد داشتند پای گلزار را به سریال ها و برنامه های تلویزیونی باز کنند،اما این مهم هیچ گاه اتفاقی نیفتاد.چندی پیش نیز شایعه حضور محمد گلزار در رسانه ها دست به دست شد،ولی مدیران تلویزیون آن را رد کردند.سرانجام پای گلزار به تلویزیون باز شد و این بازیگر در یک برنامه تاک شو که در حال تولید است مقابل دوربین رفته است.


منبع: بهارنیوز

چرا سریال «هاتف» پخش نشد؟

به گزارش ایسنا، نخستین قسمت از سریال «هاتف» به تهیه‌کنندگی نعمت چگینی و کارگردانی داریوش یاری قرار بود از شب گذشته (۱۵مهر ماه) ساعت ۲۲:۱۵ روی آنتن برود که به دلایل فنی که مربوط به بخش موسیقی و صداگذاری مجموعه بود، پخش نشد.با برطرف شدن این مشکل، پخش شبانه این سریال از امشب ۱۶ مهر بعد، از بخش خبری ساعت ۲۱ از شبکه یک سیما روی آنتن خواهد رفت.زیبا بروفه، سید مهرداد ضیایی، بهزاد خداویسی، مریم بوبانی، کمند امیرسلیمانی، حمیدگودرزی، محمد حاتمی، شهرام قائدی، محمد فیلی، کاظم بلوچی، مریم کاویانی و الهه حسینی از جمله بازیگران این سریال هستند.در خلاصه داستان سریال آمده است: در روز عاشورا، ابراهیم در کربلا بر اثر حمله قلبی می‌میرد. دخترش ریحانه پیگیر آخرین گفته ناتمام پدر می‌شود. این پیگیری ریحانه را رو در روی خانواده و زندگی زناشویی‌اش قرار می‌دهد اما ریحانه اعتقاد دارد که عدالت نمی‌تواند در پشت در خانه آدم جا بماند .


منبع: بهارنیوز

حامد هاکان در قطعه هنرمندان دفن نشد!

این مراسم در حالی برگزار شد که در کمال تعجب هیچ یک از مسئولین هنری و اهالی موسیقی حضور نداشتند، گویا همکاران قدیمی و مطرح هاکان در عرصه موسیقی به تسلیت گفتن در اینستاگرام بسنده کرده‌اند.در این میان تنها چهره آشنا در این مراسم، یکی از “هنروران سینما” بود. همچنین،  شاید در ابتدا برای خیلی ها این سوال پیش آمده بود که به چه علت مراسم تشییع پیکر حامد هاکان در حرم عبدالعظیم حسنی برگزار میشود که با برپایی مراسم تشییع زنده یاد حامد هاکان، جواب این پرسش مشخص شد، از آنجا که پدر حامد هاکان، حجت الاسلام و المسلمین ذاکری از چهره های قابل اعتنا روحانیت در شهرری محسوب میشود.همچنین اجازه دفن این خواننده در قطعه هنرمندان به علت مجوز نداشتن داده نشد.


منبع: بهارنیوز