این گورستان باستانی برای شیطان پرستان نیست! / آتش سوزی متعصبانه در یک اثر ملی

شکل عجیب سنگ قبرهای گورستان خالد نبی باعث شده تا برخی افراد متعصب گاهی به این اثر ملی ثبت شده در فهرست میراث فرهنگی آسیب برسانند.

عصر ایران – حسن ظهوری – بدون شک، گورستان باستانی خالد نبی یکی از مهمترین آثار تاریخی ایران است و به طور حتم با انجام کاوش‌های باستان‌شناسی در آن، بر اهمیت این محوطه کم‌نظیر افزوده خواهد شد. با این‌حال سازمان میراث فرهنگی تا کنون هیچ برنامه‌ای برای حفاظت بهتر از این گورستان باستانی نداشته است.

گورستان خالد نبی که شکل سنگ قبرهایش، ابهام برانگیز است، ماه گذشته دچار آتش‌سوزی شد. بخشی از علفزار این محوطه در شعله‌ها سوخت اما آتش به سنگ قبرها آسیبی نرساند. ولی گویا شخص آتش‌افروز با پتک یا چیزی شبیه به آن دو سنگ را هم شکسته است. با این‌حال گورستان باستانی خالد نبی از آتش‌سوزی جان به در برد اما هنوز خطر بیخ گوش این محوطه تاریخی است.

طی چندسال گذشته و با معرفی بهتر این گورستان، گردشگران زیادی به روستای گچی‌سو و چند روستای مجاور آن آمده‌اند و باعث رونق گردشگری منطقه شده‌اند. مقبره خالد نبی و گورستان باستانی‌اش، اکنون نقش تعیین‌کننده‌ای در سرنوشت اقتصاد منطقه هم دارند. این گزارش را ببیند تا درباره گورستانی که شکل سنگ قبرهایش شبیه به آلت تناسلی مردانه‌است بیشتر بدانید.


منبع: عصرایران

حضور زودهنگام موزه‌های دنیا در ایران

مدیرکل موزه ملی ایران گفت: برنامه‌ریزی‌ها و پیگیری‌ها برای برگزاری نمایشگاه‌هایی از موزه‌های بزرگ دنیا در موزه ملی ایران در دست انجام است که به زودی نتیجه می‌دهند.

جبرئیل نوکنده، مدیرکل موزه ملی ایران در نشست خبری نمایشگاه «ایران و ارمنستان، خاطره یک سرزمین» در موزه ملی ایران اظهار کرد:‌ بعد از بیانیه سفر رئیس جمهور کشورمان به ارمنستان و یکی از مفاد بیانیه مبنی بر برگزاری نمایشگاهی مشترک از سوی دو کشور به صورت رفت‌و برگشت، نخست موضوع نمایشگاه انتخاب و سپس آثار تاریخی از هزاره چهارم تا دوره اورارتویی انتخاب شد، موزه تاریخ ارمنستان ۱۰۳ اثر از آثار نفیس خود و موزه ملی ایران ۲۰۰ اثر تاریخی خود را برای برگزاری این نمایشگاه انتخاب کردند.

به گزارش ایسنا، او با بیان اینکه موزه ملی ایران تلاش کرد تا آثاری که نزدیکیِ بیشتری با آثار ارمنی دارند، انتخاب شوند، افزود: گاهی این آثار آنقدر به هم نزدیک‌اند که حتی کارشناسان متخصص نیز به سختی تمایز آن‌ها از کشور دیگر را تشخیص می‌دهند. این آثار در چهار گالری متفاوت با موضوعات مختلف به نمایش گذاشته می‌شوند.

وی افتتاح این نمایشگاه را ۲۵ مهر و اختتامیه آن را ۲۷ دی ماه دانست و افزود:‌ در همه ساعت کاری موزه‌ی ملی ایران، امکان بازدید از این نمایشگاه وجود دارد، همچنین نشست‌های تخصصی مرتبط با موضوع و یک شب فرهنگی توسط سفیر ارمنستان در موزه ملی ایران برگزار می‌شود.

او در ادامه با بیان این‌که فکر می‌کنیم موزه ملی ایران در ۸۰ سال عمر خود چهار دوره میزبان آثار تاریخی کشورهای مختلف بوده است، برگزاری نمایشگاه ارمنستان در ایران را یک فرصت تاریخی برای موزه ملی ایران دانست.

نوکنده همچنین با اشاره به این اعتراض‌های رسانه‌ها و کارشناسان در سال‌های گذشته که دائم این بحث را مطرح می‌کردند که فقط ایران آثار تاریخی‌اش را به کشورهای دیگر می‌فرستد و هیچ نمایشگاهی از کشورهای دیگر در ایران برگزار نمی‌شود، گفت: با پیگیری‌هایی که انجام داده‌ایم در حال مذاکره با برخی از موزه‌های بزرگ دنیا هستیم تا در سال‌های آینده این نمایشگاه‌ها را در ایران برگزار کنیم.

وی تأکید کرد: موزه‌های ملی در همه جای دنیا وظیفه دارند با یکدیگر گفت‌وگو کنند، در این نمایشگاه نیز هر کس از ویترین‌های آثار نمایشگاه اورارتو بازدید کند بی‌شک با فرهنگ ارمنستان به درستی آشنا می‌شود.

او همچنین درباره‌ی بیمه‌ی آثار تاریخی ارمنستان که برای این نمایشگاه به ایران وارد شده‌اند، گفت: این آثار مانند اشیای تاریخی که قرار است توسط کره جنوبی و موزه لوور برای برگزاری نمایشگاهی به ایران بیایند، توسط کشور مبدا بیمه می‌شود و دولت ایران موظف به پیگیری‌های قضایی برای امنیت این آثار در کشور است.

محمدرضا کارگر، مدیر اداره کل موزه‌ها نیز با تأکید بر اینکه امروز تلاش می‌شود تا شناخت عمیقی از کشور ارمنستان بوجود آید، گفت: سخنرانی‌ها و کنفرانس‌های همزمان با برگزاری نمایشگاه مشترک ایران و ارمنستان قطعا می‌تواند ما را به این شناخت عالی نسبت به کشور همسایه برساند و یک دوستی دیرینه بین دو کشور ایجاد کند.

 او تأکید کرد: معتقدم همکاری بین موزه‌ها در مقابل سیاست‌های غلط ایستادگی می‌کند و این شناختِ جوامع از یکدیگر و یکی از بزرگترین اتفاقات فرهنگی در کشورمان محسوب می‌شود.

* تقاضای سفیر ارمنستان از رسانه‌های ایران

«ارتاشس تومانیان»، سفیر ارمنستان در ایران نیز در سخنانی خطاب به رسانه‌های ایران یک تقاضا داشت؛ او گفت: تقاضای مساعدت برای پوشش خبری مناسب این نمایشگاه در طول سه ماه آینده را دارم، چون معتقدم فرصت مناسبی برای معرفی و شناخت بیشتر تاریخ ایران و ارمنستان می‌تواند باشد و از سوی دیگر این وحدت بین کشورها در حوزه‌ی فرهنگی ایجاد می‌کند.

او با بیان این‌که ایران ۱۴ همسایه دارد که با همه آن‌ها روابط سیاسی، اقتصادی و فرهنگی دارد، بیان کرد:‌ ارمنستان و ایران در طول سال‌های گذشته روابط عمیق و نزدیکی با یکدیگر داشته‌اند. در این منطقه پراهمیت از جهان، ایران از زمره اقوام دیرینه است که فرهنگی غنی دارد، بنابراین برگزاری این نمایشگاه بین دو کشور ایران و ارمنستان ما را به دوستی دیرینه فرا می‌خواند که فارغ از همه صحبت‌ها در سه ماه آینده این دیرینگی و دوستی می‌تواند مستمر شود.

سفیر ارمنستان، ایران را یکی از کشورهای منطقه دانست که به دلیل وسعت، جمعیت و منابع طبیعیِ غنی بسیار ارزشمند است و گفت: هر چند ارمنستان از نظر مختصات کوچکتر است، اما از نظر مسیر تاریخی، فرهنگی طی شده می‌توان گفت که همسان ارمنستان و همپای ایران تاریخ وجود دارد و هیچ کدام ارجحیتی بر دیگری ندارند.

*اگر یک سرمایه‌گذار ایرانی بودم، در امور فرهنگی سرمایه‌گذاری می‌کردم

وی ادامه داد:‌ اگر یکی از فعالان کسب و کار در ایران بودم، سرمایه خودم را با شجاعت در کشوری که دارای چنین فرهنگی است سرمایه‌گذاری می‌کردم؛ چون فضای فرهنگی یک فضای کسب و کار خوب است که متقابلا و نخست در چنین کشوری وجود دارد.

تومانیان افزود: این تحول عظیم در زمان اتحاد جماهیر شوروی نمونه‌ای شده بود که در زمینه‌های فرهنگی و اقتصادی می‌تواند وجود داشته باشد.

*نمایشگاه ارمنستان بلیت‌فروشی ندارد

سفیر ارمنستان در ایران در پاسخ به پرسش خبرنگاری درباره‌ی میزان درآمد ارمنستان از برگزاری این نمایشگاه اظهار کرد: با شناختی که از رئیس موزه ملی ایران دارم، معتقدم موضوع درآمدزایی در درجه چندم برای آن‌هاست.

نوکنده، مدیرکل موزه ملی ایران نیز تاکید کرد: قرار نیست بلیتی برای برگزاری این نمایشگاه سه ماهه فروخته شود. هدف ما شناخت فرهنگ و ارتباطات دولتی بین دو ملت ایران و ارمنستان است.

* ارمنستان آثار نفیس‌اش را به ایران داده

«گریگور گریگوریان»، رئیس موزه تاریخ ارمنستان نیز برگزاری نمایشگاه ایران و ارمنستان را نگاه به گذشته‌ی این دو کشور دانست و افزود: ‌با برگزاری این نمایشگاه امیدواریم گامی برای ادامه همکاری‌ها به خصوص در حوزه فرهنگی برای ایران برداشته باشیم.

او در ادامه و در پاسخ به این پرسش که چند درصد از آثار نفیس موزه‌ی تاریخ ارمنستان برای نمایشگاه ایران و ارمنستان به ایران فرستاده است، نخست ترجیح داد تاریخچه کوتاهی از موزه تاریخ ارمنستان بیان کند.

وی گفت: دو سال دیگر جشن صدمین سالگرد این موزه را می‌گیریم. این موزه با ۴۰۰ هزار نمونه اشیاء عتیقه فقط امکان نمایش ۸۰۰۰ اثر را دارد و تاکنون در مسکو، سن‌پترزبورگ، ایتالیا، فرانسه و آمریکا نمایشگاه‌هایی از آثار تاریخی ارمنستان برگزار کرده‌ایم. سالانه چند نمایشگاه خارجی داریم. این اتفاق از نظر ما اهمیت ویژه‌ای دارد.

مدیرکل موزه‌ی ملی ایران در ادامه‌ی این صحبت‌ها به جای رئیس موزه تاریخ ارمنستان درباره آثار نفیس ارمنستان در ایران گفت: فکر می‌کنم اگر فقط «جام سیمین کاراشامب» مربوط به دوره ۲۱۰۰ تا ۲۲۰۰ قبل از میلاد که یک ظرف در شش ردیف با صحنه‌های اسطوره و تاریخ ارمنستان را فقط به موزه ملی ایران آورده‌ بودیم، یکی از باشکوه‌ترین نمایشگاه‌های ایران محسوب می‌شد چه برسد یکی از ۱۰۳ اثر فرستاده شده از ارمنستان به ایران باشد.

همه آثار تاریخی در ارمنستان نفیس و مقدس‌اند

او افزود: اشیاء و عتیقه‌جات در موزه‌های ارمنستان درجه‌بندی نمی‌شوند، همه آن‌ها برای ما به یک اندازه مقدس هستند و در شرایط یکسانی نگهداری می‌شوند. فرقی نمی‌کند قطعه‌ای از یک شی باشد یا همه یک شی؛ برای‌مان مهم ارزش فرهنگی و ‌معنوی این آثار است.

سفیر ارمنستان همچنین در پاسخ به این پرسش که رسانه‌های ارمنستان اعتراضی نسبت به خروج آثار نفیس کشورشان به یک کشور دیگر نداشته‌اند؟ گفت: فکر نمی‌کنم چنین چیزی به ذهن رسانه‌های ارمنستان خطور کند چون افتخار ما این است که وقتی اثری از ارمنستان در موزه متروپلیتن به نمایش در می‌آید فرهنگ‌مان را عرضه می‌کنیم. مشخصا درباره این موضوع نیز دولت‌های ارمنستان و ایران حمایت‌های کافی را دارند.

کارگر، مدیر اداره کل موزه‌ها نیز با لبخند و به شوخی خطاب به خبرنگاران ایرانی گفت: به نظر می‌رسد خبرنگاران ارمنستان تعهد کافی را به نسبت تعهد شما به آثار تاریخی ندارند.

بیمه را دولت مبدا می‌دهد و پیگیری قضایی با دولت مقصد است

«کارگر» همچنین درباره بیمه آثار تاریخی که از کشورهای دیگر و با هدف برگزاری نمایشگاه به ایران فرستاده می‌شود، ‌گفت: بیمه آثار تاریخی نمایشگاه ارمنستان توسط دولت ارمنستان پرداخت می‌شود. در ادامه طبیعی است که بحث مسئولیت قضایی آن با میراث فرهنگی باشد.

نوکنده، مدیرکل موزه ملی ایران نیز اظهار کرد: ایران در برنامه کاری خود این طور برنامه‌ریزی دارد که نخست از شرکتی که پیشنهاد بیمه کردن آثار تاریخی کشور را می‌دهد از بیمه مرکزی استعلام بگیرد و سندیت آن شرکت خصوصی تأیید شود، سفارت کشور مقصد و مبدا هر دو در جریان هستند و زمانی که از صلاحیت شرکت بیمه اطمینان پیدا کردیم این نمایشگاه‌ها برگزار می‌شوند.

وی گفت: اگر قرار است کشوری میراث‌اش را در ایران نمایش دهد باید بداند که ایران یک کشور امن است. وقتی ارمنستان شرایط نمایش آثار را تأیید می‌کند امنیت ایران را تأیید می‌کند.

او همچنین درباره‌ی برگزاری نمایشگاهی از سوی ایران در ارمنستان اظهار کرد: موزه تاریخ ارمنستان پیشنهاد داد تا شاید در اواخر بهار نمایشگاهی از موزه ملی ایران داشته باشیم. قرار است با یکدیگر درباره موضوع آن نمایشگاه صحبت کنیم چون براساس مفاد بیانیه‌ای که دو رئیس جمهور ایران و ارمنستان امضا کرده‌اند این نمایشگاه باید به صورت رفت و برگشت باشد.
رئیس موزه تاریخ ارمنستان نیز در پاسخ به این پرسش که موزه ارمنستان سالانه چند نمایشگاه از کشورهای خارجی برگزار می‌کند، گفت: قطعا تعداد آن‌ها کمتر از نمایشگاه‌هایی که در خارج برگزار می‌کنیم، ‌نیست.

او همچنین در پاسخ به پرسش ایسنا که چقدر با ایران آشناست و وضعیت موزه‌های ایران را چطور می‌بیند، نیز اظهار کرد: شب گذشته –شنبه ۲۲ مهر- برای نخستین بار به ایران آمدم،‌ اما از نوشته‌ها و ادبیات موجود با تاریخ و فرهنگ ایران آشنا هستم.

سفیر ارمنستان نیز پاسخ به این پرسش ایسنا تاکید کرد: دولت ارمنستان در مدارس خود تاریخ جهان را به خوبی تدریس می‌کند. می‌توانم قاطعانه بگویم اکثریت دانش‌آموزان با آثار ایران و تاریخ ایران آشنا هستند.

*نسخ‌خطی و دست‌نوشته‌های ایرانی در مکانی خاص در ارمنستان‌اند

«گریگوریان» درباره آثار تاریخی ایران که در کشور ارمنستان وجود دارد، نیز گفت: در قرن‌های ۱۰، ۱۳ و ۱۴ بین ایران و ارمنستان روابط اقتصادی و تجاری زیادی وجود داشت که باعث شده بود در شهر “دیوین” آثاری از ایران به دست آید. همچنین مرکزی در ارمنستان وجود دارد که نسخ خطی و دست‌نوشته‌های ایرانی در آن نگهداری می‌شود.

رئیس موزه تاریخ ارمنستان ادامه داد: ما با تاریخ گذشتگان‌مان آشنا هستیم. دولت‌هایمان نیز بر این اساس فرهنگی با یکدیگر در ارتباط‌اند.

وی گفت: ‌اگر مردم ایران از استان‌های دیگر هم بتوانند این نمایشگاه را ببینند برایمان باعث افتخار است. این یک فرصت برای همه است که ایران تنها تهران نیست. از دانشگاهیان و استان‌ها درخواست می‌کنیم به دیدن آثار ما بیایند. هر چند اگر امکان داشته باشد می‌توانیم شرایطی را فراهم کنیم که این آثار در استان‌های دیگر نیز نمایش داده شوند.


منبع: عصرایران

مستند «رضاخان» ساخته می شود

مهدی فارسی کارگردان عرصه مستند از ساخت مجموعه مستندی با عنوان «رضاخان» خبر داد.

مهدی فارسی کارگردان عرصه مستند با اشاره به ساخت مجموعه مستند «رضاخان» گفت: با همکاری حوزه هنری مستند بلند «خاطرات خانه متروک» را با موضوع وقایع جنگ جهانی اول در ایران ساختیم که در همان زمان به این نتیجه رسیدیم با پازلی رو به رو هستیم که این وقایع، تنها بخشی از اتفاقات است و برای کامل کردن آن باید تا زمان پیروزی انقلاب اسلامی در ایران جلو بیاییم.

به گزارش مهر، وی افزود: با توجه به این موضوع تصمیم گرفتیم در مورد دوران پهلوی اول هم اثری را تولید کنیم. برهمین اساس درباره فرم ساخت این مستند، بحث و بررسی‌هایی انجام دادیم و به این نتیجه رسیدیم اثری تلویزیونی یا سینمایی را جلوی دوربین ببریم.

این مستندساز ادامه داد: در مسیر برنامه‌ریزی برای ساخت مستندی درباره دوران پهلوی با کش و قوس‌های فراوانی همراه شدیم تا به این نتیجه رسیدیم که این دوران در قالب یک مجموعه تلویزیونی به تصویر کشیده شود.

فارسی اظهار کرد: صحبت های اولیه برای ساخت این مجموعه مستند از دی ماه سال ۱۳۹۴ و مراحل تحقیق آن از بهمن ماه همان سال آغاز شد و در آبان ماه تصویربرداری و تولید این اثر را شروع کردیم. هم اکنون نیز این پروژه در مرحله تدوین قرار دارد و تا دی ماه نهایی می‌شود.

وی اضافه کرد: جنبه های اجتماعی دوران پهلوی اول برای ما بسیار مهم بود و به همین علت تصمیم به آوردن این قسمت از تاریخ در مجموعه مستند «رضاخان» گرفتیم. البته در مسیر تولید این فیلم از راهنمایی های سیروس سعدوندیان که ۴۰ سال سابقه فعالیت در حوزه تاریخ معاصر دارد و تخصص اصلی او بررسی دوران قاجار و پهلوی اول است، استفاده کردیم.

این مستندساز توضیح داد: در کنار تحقیق و پژوهش تولید مجموعه مستند «رضاخان» که یک سال طول کشید، منابع آرشیوی بسیار ارزشمندی را از آرشیوهای ملی فرانسه، روسیه و هلند در کنار منابع داخلی جمع آوری کردیم.

وی اظهار کرد: در ساخت مجموعه مستند «رضاخان» سعی کردیم همانند مستند «خاطرات خانه متروک» نگاهی متفاوت بر اساس اسناد داشته باشیم و به همین دلیل هم پیش‌بینی می‌کنیم که بعد از نمایش مستند با حمله‌های زیادی از سوی جریان‌های سیاسی مختلف کشور رو به رو ‌شویم.

این مستندساز ادامه داد: در جریان تولید این مجموعه مستند، حجم انبوهی از اسناد را از آرشیوهای داخل و خارج از کشور جمع آوری کردیم که اگر نگوییم بی‌سابقه، کم سابقه است.

فارسی عنوان کرد: برای ساخت مجموعه مستند «رضاخان» تصاویری را از تبعیدگاه رضاخان در جزیره موریس و همچنین از ژوهانسبورگ در آفریقای جنوبی تهیه کردیم که بعید می دانم تا به حال مستندسازی چنین کاری را انجام داده باشد.

وی تصریح کرد: برای نخستین بار در آرشیو ملی ژوهانسبورگ ۵۰۰ صفحه سند از مرگ رضاخان پیدا کردیم که تا امروز حتی ترجمه هم نشده است، گواهی فوت رضاخان را هم در بین این اسناد پیدا کردیم.

این مستندساز تاکید کرد: امکان دارد از این تحقیق ها و آرشیوهای به دست آمده سه‌گانه‌ای را تولید کنیم که جنبه هنری آن بیشتر باشد. این سه گانه محدوده زمانی تولد رضاخان تا کودتای ۱۲۹۹ هجری شمسی، کودتا تا زمان تبعید و از تبعید تا مرگش را شامل می شود.

وی در بخش دیگر از صحبت هایش اظهار کرد: دردسرهای ساخت کارهای تاریخی فراوان است زیرا در این مسیر، مشکلات تحقیق در یک طرف ماجرا و مسایل تولید در طرف دیگر قرار دارد. نکته دیگر اینکه بازخوردهای منفی بیش از بازخوردهای مثبت در زمان تولید کارهای تاریخی متوجه سازندگان می شود.

این مستندساز در پایان گفت: بزرگ‌ترین مشکلی که در مسیر ساخت کارهای تاریخی وجود دارد، تعداد و پراکندگی منابع است. به عبارت بهتر در یک بخش با منابع فراوانی رو به رو هستیم و در یک بخش دیگر هیچ اطلاعاتی نداریم.


منبع: عصرایران

جایزه «چاپلین» برای بازیگر برنده اسکار

به گزارش ایسنا به نقل از هالیوود ریپورتر، این بازیگر برنده اسکار و ۷۲ ساله انگلیسی به عنوان چهل‌وپنجمین دریافت کننده جایزه دستاورد سینمایی «چارلی چاپلین»، جایزه خود را روز ۳۰ آوریل ۲۰۱۸ از سوی انجمن فیلم مرکز لینکلن به پاس ۵۰ سال فعالیت سینمایی چند وجهی دریافت خواهد کرد.«آن تننباوم» رئیس هیئت مدیره انجمن فیلم مرکز لینکلن گفت: این افتخار ماست که چهل‌پنجمین جایزه چاپلین را به «هلن میرن» اعطاء می‌کنیم.  وی از «خدمتگذار» تا «ملکه» و همه فیلم‌هایش در این میان، نقش‌آفرینی‌های استادانه‌ای برای شخصیت‌های پیچیده ارائه داده و در این راه به همه کلیشه‌ها پایان داده است.«میرن» برای ایفای نقش در فیلم‌های «دیوانگی پادشاه جورج» (۱۹۹۴)،‌ «گاسفورد پارک» (۲۰۰۱) و «آخرین ایستگاه»(۲۰۰۹) نامزد جایزه اسکار شد و در سال ۲۰۰۶ برای بازی در نقش ملکه انگلستان در فیلم «ملکه» موفق به کسب جایزه اسکار شد.

وی دوبار موفق به کسب جایزه بهترین بازیگر جشنواره کن شد و در جوایز بافتا، جشنواره‌ی فیلم رم، جشنواره‌ی مسکو، سانتا باربارا و ونیز نیز به عنوان بهترین بازیگر انتخاب شده است.این بازیگر سرشناس برای بازی در فیلم «هیچکاک» در نقش همسر «آلفرد هیچکاک» نامزد دریافت جایزه از گلدن گلوب و اتحادیه بازیگران سینمایی آمریکا شد.از دریافت‌کنندگان پیشین جایزه دستاورد سینمایی «چاپلین» می‌توان به «آلفرد هیچکاک»، «بیلی وایلدر»، «لاورنس اولویه»، «فدریکو فلینی»، «الیزابت تیلور»، «بتی دیویس»، «جیمز استوارت»، «رابرت آلتمن»، «مارتین اسکورسیزی»، «دایان کیتون»، «سیدنی پوآتیه»، «مریل استریپ»، «تام هنکس»، «بارابار استرایسند»، «رابرت ردفورد» و «رابرت دنیرو» اشاره کرد.


منبع: بهارنیوز

مشکل «حامد هاکان» چه بود…؟

سیدعلی نیکونیا (مدیر تولید موسسه آوای هنر) که قرار بود پس از گرفتن مجوزهای لازم، آلبوم “فرشته زمینی” حامد هاکان را منتشر کند؛ در گفتگو با  ایلنا گفت: زمانی که با حامد هاکان قرارداد تولید آلبوم‌اش را منعقد کردیم؛ اطلاع نداشتیم ایشان در زمینه فعالیت‌های هنری ممنوعیت دارند؛ خودش هم این موضوع را نمی‌دانست. حتی بعد از عقد قرارداد و شروع به تولید آلبوم هم هیچ کدام از ما نمی‌دانستیم ممنوعیتی در زمینه فعالیت حامد وجود دارد.


مدیر تولید موسسه آوای هنر در ادامه افزود: ما اشعار این اثر را به شورای شعر دفتر موسیقی ارائه کردیم و تاییدیه‌اش صادر شد و بعد از آن کارها را ساختیم و در سال ۱۳۹۱ نیز در دوره‌ای که سیدمحمد میرزمانی، مدیرکل دفتر موسیقی بود، کارها را تحویل واحد موسیقی دادیم. واحد موسیقی دفتر موسیقی نیز تاییدیه‌اش را به ما اعلام کرد. تطبیق کار هم انجام شد و بعد از آن مرحله کتابخانه ملی بود. زمانی که می‌خواستیم نامه کتابخانه ملی را بگیریم از واحد موسیقی دفتر موسیقی به ما اعلام کردند که حامد حاکان ممنوع‌الفعالیت است و شما باید برای پیگیری موضوع به حراست ارشاد مراجعه کنید.
 

وی همچنین عنوان کرد: در دفتر موسیقی هر وقت بخواهند نامه کتابخانه ملی را بگیرند؛ موظف هستند از حراست ارشاد استعلام بگیرند و اگر فرد برای فعالیت با ممنوعیتی روبرو باشد به او اعلام می‌شود و کار می‌ماند تا مشکل اعلام شده حل شود؛ در غیر این صورت نامه کتابخانه ملی صادر می‌شود و کار منتشر خواهد شد. در مورد آلبوم حامد هاکان نیز پس از اینکه دفتر موسیقی اعلام کرد مشکلی وجود دارد، من به حراست ارشاد مراجعه کردم و آنجا یکسری مدارک را مشخص کردند تا حامد تهیه کند و برایشان ببریم.

 

من هم به حامد هاکان مسئله را گفتم و مدارک را تهیه کردیم و جلسه بعد به همراه هم به آنجا رفتیم. همچنین ایشان نامه‌ای نوشت و موسسه آوای هنر نیز نامه دیگری تهیه کرد مبنی بر اینکه گرچه حامد فعالیتی در سال‌های گذشته داشته اما از هم‌اکنون می‌خواهد در چارچوب قانون و براساس مجوزهای لازم فعالیت کند. درنهایت نامه هاکان را تحویل دادیم و نامه موسسه را نیز به مدیرکل دفتر موسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی دادیم. بعد از این ماجرا گفتند ما روال تشکیل پرونده را انجام خواهیم داد و بعد به شما خبر می‌دهیم.

 

نیکونیا گفت: بعد از آن، ما موضوع را پیگیری کردیم که به ما گفتند خودمان به شما خبر می‌دهیم. ظاهرا روال بررسی موضوعات مربوط به ممنوعیت‌ از فعالیت‌ها به این صورت است که شما نمی‌توانید هر روز دنبال ماجرا باشید و به آنجا بروید چون تا روال‌ عادی آن طی نشود، جوابی حاصل نمی‌شود. از قرار معلوم بررسی‌ها در جاهای دیگری صورت می‌گیرد و اینگونه نیست که همه تصمیم‌گیری‌ها در خود حراست ارشاد انجام شود پس نمی‌توان انتظار داشت به سرعت این روال طی شود. روال پیگیری‌های ما ادامه داشت و ما سه یا چهار نامه به مدیرکل دفتر موسیقی و حراست وزارت ارشاد نوشتیم و آنها نیز کماکان به ما گفتند بعدا نتیجه را به ما اعلام خواهند کرد.


مدیر تولید موسسه آوای هنر همچنین عنوان کرد: این در حالی بود که سه مرتبه به صورت حضوری به همراه حامد هاکان برای پیگیری مسئله مراجعه کردیم که در دو مرتبه اول و دوم از حامد مدارکی برای تکمیل شدن پرونده خواستند و حامد این کارها را انجام داد. سومین مرتبه‌ای که به صورت حضوری مراجعه کردیم نیز گفتند ما بعدا خودمان به شما اعلام می‌کنیم. از اینجا به بعد پیگیری‌ها با مکاتبه و نامه‌نگاری بود چون مراجعات حضوری به نتیجه نمی‌رسید.

وی در ادامه افزود: از یک مقطعی به بعد دیگر خود حامد از این روال کلافه شد و فکر می‌کرد ما کار خاصی نمی‌کنیم در صورتی که در بحث رفع ممنوعیت فعالیت‌ها روال به این صورت است که شما باید تشکیل پرونده بدهید و منتظر بررسی‌های نهادهای مختلف باشید و ماجرا را پیگیری کنید اما پیگیری در این مسائل به این معنی نیست که شما هر روز به یک اداره خاصی یا دفتر موسیقی مراجعه کنید. ما پیگیر ماجرا بودیم و به ما گفته بودند باید صبر کنید. مسئولان طوری صحبت می‌کردند که ما می‌گفتیم صد در صد مجوز نهایی انتشار آلبوم حامد هاکان صادر می‌شود.
 

سیدعلی نیکونیا در پاسخ به این سئوال که مشکل اصلی حامد هاکان و دلیل اصلی که مجوز فعالیت او از سوی حراست وزارت ارشاد صادر نمی‌شد؛ چه بود، گفت: تا جایی که ما پیگیر بودیم نه ما و نه حتی خود حامد نتوانستیم بفهمیم چه دلیل یا مشکلی خاصی وجود دارد؛ حتی من یک بار به طور خصوصی مراجعه کردم و پرسیدم واقعا مسئله چیست تا اگر واقعا امیدی نیست ما دیگر این ماجرا را پیگیری نکنیم چون ما سرمایه‌گذاری کرده‌ایم. نه ما و نه خود حامد نمی‌دانستیم که مشکلی برای انتشار آلبوم به وجود می‌آید. ولی به ما می‌گفتند به هر حال هر کسی هر ممنوعیتی داشته باشد زمان می‌برد تا حل شود، از زمانی که خود هنرمند مراجعه می‌کند ما برای رفع ممنوعیت اقدام می‌کنیم و هیچ وقت دنبال این نیستیم که هنرمند را در حالت ممنوعیت نگاه داریم.

 

مدیر تولید موسسه آوای هنر گفت: به هر حال با صحبت‌هایی که شده بود ما بسیار به صدور مجوز فعالیت حامد هاکان امیدوار بودیم تا اینکه حامد از طولانی شدن پروسه کلافه شد و می‌گفت مثلا فلان خواننده مجاز شد ولی من مجاز نشدم چرا؟ ما هم گفتیم این سوال را خود ما هم پرسیده‌ایم و صراحتا گفته‌اند که هر کسی به‌طور جداگانه بررسی می‌شود و دلیل نمی‌شود چون فلانی مجاز شده شما هم مجاز شوید.

 

ما همچنین به حامد گفتیم با این حال اگر شما بخواهی می‌توانی خودت هم پیگیری کنی. این ماجرا گذشت تا اینکه حامد مصر شد که خودش کار را پیگیری کند و یک روز به همراه فردی به عنوان نماینده‌‌اش به موسسه آوای هنر مراجعه کرد و از ما نامه‌ای در این زمینه گرفت و از ما هم خواست که از این سمت خودمان همچنان پیگیر باشیم. بودند افرادی که به حامد می‌گفتند ما حاضریم کار تو را انجام بدهیم؛ از این رو ما گفتیم اگر فکر می‌کنی خودت به طور شخصی دنبال این‌کار باشی زودتر مشکلت حل می‌شود ما حاضریم قرارداد را لغو کنیم. از سال ۱۳۹۵ که حامد خودش خواست پیگیر ماجرا شود، ما دیگر به موضوع ورود نکردیم.


وی در ادامه افزود: اواخر سال ۱۳۹۵ بود که حامد به ما گفت با او تماس گرفته‌اند و برای حل مشکل مجوزش دعوت به مصاحبه شده است و او هم به آنجا رفته و مصاحبه حضوری را انجام داده؛ اما گفت نمی‌داند که این مصاحبه ازسوی چه نهاد یا سازمانی انجام شده است. می‌گفت حتی تماس‌هایی با او گرفته شده و گفته‌اند نگران نباش چون روند پرونده‌ات به سمت حل شدن است. اینکه برخی گفته‌اند ما دیگر ارتباطی نداشتیم و پیگیر کارش نبودیم درست نیست و آخرین ارتباط من با حامد به دو روز قبل از فوت ایشان مربوط می‌شود.
 

نیکونیا در پاسخ به این سئوال که بعد از فوت حامد هاکان آیا تماسی با دفتر موسیقی وزارت ارشاد برای انتشار آلبوم او داشته‌اید یا نه؟ گفت: ما پس از فوت حامد هاکان به جز شوک و ناراحتی به چیز دیگری فکر نکرده‌ایم و هیچ تماسی با دفتر موسیقی در این زمینه نداشته‌ایم و اصلا نمی‌خواهیم این آلبوم منتشر شود؛ این بنده خدا فوت کرد و ما چه چیزی را بخواهیم منتشر کنیم.

 

اگر حامد هاکان همان سال ۱۳۹۱ مجوز می‌گرفت واقعا نمی‌دانم تا امروز چه تعداد کار منتشر کرده بود فقط این را می‌دانم که حامد پیش از فوتش قطعات بسیاری را تولید و آماده کرده بود تا پس از انتشار آلبوم “فرشته زمینی” منتشر کند. این نکته را هم بگویم آلبومی که قرار بود از حامد هاکان منتشر شود “فرشته زمینی” نام دارد و شامل ده قطعه می‌شود و در حال حاضر نزد موسسه آوای هنر قرار دارد.


منبع: بهارنیوز

اخراج غول هالیوودی از آکادمی اسکار

به گزارش ایسنا به نقل از اسکرین، «هاروی واینستاین» تهیه‌کننده بزرگ هالیوودی که پیش از این مدیریت دو کمپانی فیلمسازی «میرامکس» و «واینستاین» را بر عهده داشت، در پی رسوایی اخلاقی و اتهامات آزار و اذیت و تجاوز جنسی به شدت مورد انتقاد هالیوودها قرار گرفته و حالا آکادمی اسکار نیز تصمیم گرفت عضویت او در این نهاد سینمایی را لغو و او را اخراج کند.فیلم‌هایی که با تهیه‌کنندگی «هاروی واینستاین» در طول دوران فعالیت او در دو کمپانی «میرامکس» و «واینستاین» ساخته شدند در مجموع ۳۴۱ بار نامزد جایزه اسکار و ۸۱ بار نیز برنده اسکار بوده‌اند.وی برای تهیه‌کنندگی فیلم «شکسپیر عاشق» در سال ۱۹۹۸ موفق به کسب جایزه اسکار شد و همچنین برای تهیه‌کنندگی تعداد زیادی از نمایش‌ها هفت بار برنده جایزه تونی شده است.

آکادمی اسکار در بیانیه‌ای در این باره اعلام کرد: “هیئت مدیره اکادمی علوم و هنرهای سینمایی اسکار در نشست فوق‌العاده‌ای که برای بحث پیرامون اتهامات علیه «هاروی واینستاین» برگزار کرد با رای‌گیری و با موافقت دو سوم و اکثریت اعضاء به این نتیجه رسید که وی را فورا از آکادمی اخراج کند.ما تنها نمی‌خواهیم خود را از کسی که احترام همکاران خود را حفظ نمی‌کند جدا کنیم بلکه هدف ما رساندن این پیام است که دوره جهل اگاهانه و همدستی شرم‌آور در رفتارهای جنسی تجاوزگرانه در صنعت سینما به پایان رسیده است. این یک مشکل عمیقا جدی است ودر جامعه ما جایی ندارد. هیئت مدیره اکادمی اسکار به فعالیتش برای برقرای استانداردهای اخلاقی ادامه می‌دهد که انتظار می‌رود همه اعضاء نمونه‌ای از آن باشند”.اخبار منتشر شده درباره انحرافات اخلاقی «واینستاین» که اولین بار در نشریه نیویورکر منتشر شد با واکنش‌های بسیار زیادی در هالیوود رو به رو شده است و اخیرا چند زن مدعی شده‌اند که مورد تجاوز این تهیه‌کننده مطرح قرار گرفته‌اند و همسر او نیز برای جدایی از وی اقدام کرده است.

آکادمی بفتا نیز چند روز گذشته تصمیم بر اخراج این تهیه‌کننده هالیوودی گرفت و انجمن تهیه‌کنندگان آمریکا نیز روز دوشنبه برای تصمیمگیری در این باره تشکیل جلسه خواهد داد.شبکه بی‌بی‌سی نیز اعلام کرده همکاری خود را با این تهیه‌کننده در سریال جدید «بینوایان» قطع کرده است.«باراک اوباما»، «هیلاری کلینتون»، «جفری کاتزنبرگ»، رئیس سابق کمپانی انیمیشن دریم ورکس، «باب ایگر» رئیس فعلی کمپانی دیزنی و بسیاری از بازیگران مطرح چون «مریل استرسیپ»، «آنجلینا جولی»، «کیت بلانچت»، «جنیفر لارنس»، «جورج کلونی»، «جسیکا چستین»، «کیت وینزلت»، «لئوناردو دی‌کاپریو»، «چارلیز ترون»، «الیزا شلسینگر»، «بندیکت کامبربچ» و … در اظهار نظرهایی جداگانه اقدامات «هاروی واینستاین» را به شدت محکوم کرده‌اند.«هاروی واینستاین» دومین نفری است که در طول تاریخ از اکادمی اسکار اخراج شده است. پیش از این و در سال ۲۰۰۴ «کارمین کاریدی» بازیگر فیلم «پدرخوانده» به دلیل به اشتراک گذاشتن نسخه اسکرینر فیلم‌ها از آکادمی اسکار اخراج شده بود.


منبع: بهارنیوز

«شهرزاد ۳»، عاشقانه‌تر می‌شود

به گزارش سینما سینما، این تهیه‌کننده که امروز نامش را با پروژه‌های بزرگی چون «شهرزاد» می‌بینیم، حضور در این عرصه را با مجموعه «شاهگوش» به کارگردانی داود میرباقری شروع کرده است، او درباره شروع کارش در این حوزه گفت: به واسطه رشته تحصیلی و کسب و کاری که داشتم، وارد کارخانه تولید سی‌دی و دی‌وی‌دی شدم و همان‌جا بود که با شبکه نمایش خانگی آشنا شدم. در آن زمان «قهوه تلخ» در همان کارخانه تولید می‌شد. آن موقع احساس کردم که می‌توانم به جای اینکه واسطی برای پخش باشم، خودم هم وارد عرصه تولید محتوا شوم.

امامی همچنین ادامه داد: بر اساس همین ایده بود که با سریال «شاهگوش» و آقای داود میرباقری َآشنا شدم. به نظر خودم آن زمان شروع کار خوبی داشتیم و سریال سنگینی را کار کردیم؛ آن هم با کارگردانی که در کارنامه‌اش «مختار» و «امام علی ع» را داشت. آن زمان برای آقای میرباقری هم فضای نمایش خانگی جدید بود، البته خوشبختانه ایشان به واسطه شناختی که از مخاطب دارند، در هر مدیومی با موفقیت حضور داشته‌اند.این تهیه کننده ماجرای آشنایی خودش با داود میرباقری و آغاز کار را این‌طور تعریف کرد: آشنایی من با ایشان توسط آقای مهدی پاکدل اتفاق افتاد که بانی خیری در این زمینه شدند. البته باید بگویم که قبل از جلسه با آقای میرباقری، اولین جلسه برای تولید محتوا را با آقای فتحی داشتم و روی چند طرح از جمله «شهرزاد» صحبت کرده بودیم که چون کار با‌ آقای میرباقری سریع وارد تولید شد، طرح‌های آقای فتحی باقی ماند که بعد از آن، کار کنیم.

او اضافه کرد: آقای فتحی طرح‌هایی را به تلویزیون داده بودند اما درخواست من این بود که اثری برای شبکه نمایش خانگی شروع کنند. به هر حال این فضا برای همه کارگردان‌هایی که در تلویزیون کار می‌کردند، جدید بود و با توجه به محدودیت‌‌هایی که تلویزیون چه در ممیزی و بودجه‌ها داشت، خیلی از کارگردان‌ها علاقه داشتند فضای جدیدی را امتحان کنند و برای‌شان این مدیوم جذاب بود.

حضور در یک مدیوم پرریسک
ورود به یک فضای تازه که برای همه تازگی داشت، ترسناک به نظر می‌رسید، اما امامی ریسک آن را قبول کرده بود، او درباره حضور در مدیوم نمایش خانگی گفت: هم «شاهگوش» و هم «شهرزاد» در آغاز با مقاومت‌های مشاوران و اطرافیان مواجه شد که ممکن است بازار کشش این بودجه و پروداکشن را نداشته باشد و معتقد بودند که احتمال دارد که اثر و خودمان آسیب ببینیم. اما ما معتقد بودیم با اینکه این حوزه خیلی پرریسک است، اگر همکاران را درست انتخاب کنیم، ضریب ریسک خیلی پایین می‌آید.این تهیه‌کننده ادامه داد: مخاطب به خوبی جنس باکیفیت را از بی‌کیفیت تشخیص می‌دهد. ضمن آنکه این حوزه به شدت رقابتی و بر اساس عرضه و تقاضاست. دقیقا برخلاف تلویزیون که هرچیزی تولید کند، دیده شدن و نشدن آن فرقی نمی‌کند! در شبکه نمایش خانگی مانند هر کالای تجاری، بحث عرضه و تقاضا مطرح است و اگر مشتری کالا را دوست نداشته باشد، شکست می‌خورد! این شرایط در همه دنیا وجود دارد و فقط تلویزیون ماست که محصولی را تولید می‌کند و برایش اهمیتی ندارد که آن اثر دیده می‌شود یا خیر.

متن یک اثر همان نقشه راه است
امامی در بخشی از مصاحبه و در پاسخ به این سوال که «به عنوان تهیه‌کننده و سرمایه‌گذار چقدر روی اثر اعمال نظر می‌کند»، توضیح داد: این موضوع بستگی زیادی به کارگردان دارد. به نظرم باید همه وقت و انرژی را برای درست شدن متن گذاشت، وقتی متن درست باشد یعنی نقشه راه آماده است. وقتی شما با آقایان فتحی و میرباقری کار می‌کنید، خیلی نگران کارگردانی نیستید، باید دغدغه را روی متن بگذارید و وقتی چفت و بست آن درست شد، دیگر از کارگردانی آن خیالتان راحت است و می‌دانید کار را به کاردان سپرده‌اید. مگر اینکه اثر اول کارگردان باشد یا با کارگردانی طرف باشید که کارهای قبلی او بحث‌برانگیز نبوده باشد. در این شرایط گروه تولید بیشتر سعی دارد حمایت کند نه دخالت. شاید بعضی بازیگرها نخواهند با کارگردان اول کار کنند، ما ورود پیدا می‌کنیم و این امنیت را به آن‌ها می‌دهیم تا خیال آسوده‌تری داشته باشند.او ادامه داد: به شخصه معتقدم در کار باید مالکیت را از مدیریت جدا کرد. تهیه‌کننده‌ می‌تواند با دخالت بی‌جا در کار، باعث لطمه خوردن اثر و در نهایت لطمه به خودش ‌شود. به نظرم وقتی در چیدمان اولیه که به گفته هیچکاک فیلمنامه، فیلمنامه و فیلمنامه است، دقت کنیم، در ادامه مشکلی نخواهیم داشت، مانند فیلمنامه شهرزاد که تکمیل کردن آن سه سال زمان برد. همه اجزایی که امروز در «شهرزاد» کار می‌کنند، در پروژه‌های مختلف زیادی حضور داشته‌اند، خروجی‌ها را می‌توان دید اما چیزی که در این مجموعه خودش را به خوبی نشان می‌دهد و باعث شده «شهرزاد» از تک‌تک عوامل خودش هم بزرگتر شود، متن درستی است که توانست با مردم ارتباط برقرار کند.

خوشحالیم که رقیب خودمان شده‌ایم
این تهیه‌کننده درباره نقدهایی که نسبت به فصل دوم شهرزاد در مقایسه با فصل اول مجموعه داشت نیز عنوان کرد: در ابتدا باید بگویم که خوشحالیم رقیب خودمان شده‌ایم و با فصل اول مقایسه می‌شویم. به هر حال فصل اول «شهرزاد» یک پدیده در نمایش خانگی بود. مردم به این مدیوم بی‌اعتماد شده بودند. مجموعه‌های تولید شده یا به انتها نمی‌رسیدند و یا به مرور افت کیفیت جدی پیدا می‌کردند. ما با سریالی که سر و شکل درست و خوبی دارد، آمدیم و اعتماد از دست رفته‌ را برگرداندیم.

او ادامه داد: درباره فصل دوم هم باید بگویم که نظراتی که ما از منتقدان گرفتیم، با نظرات مردم کمی تفاوت دارد. در واقع اگر به قصه به شکل مستقل نگاه کنیم، نقد زیادی ندارد چون به قول معروف به داستان آب نبستیم. فصل دوم شهرزاد از لحاظ ریتم، بازی‌ها و مابقی شاخصه‌ها امتیاز بالایی می‌گیرد، باور کنید که سری دوم ساختن خیلی کار سختی است و حفظ موفقیت از رسیدن به خود موفقیت کار سخت‌تری است.امامی همچنین یادآور شد: نکته‌ای که می‌خواهم به آن اشاره کنم این است که مردم آگاه هستند کاری که در سری دوم شده، اصلا کم‌فروشی نیست. زمانی وجود دارد که مثلا می‌گویند سری اول اعتماد مردم را جلب کرده‌اند، اما در سری دوم از آن اعتماد سواستفاده شده است، درباره «شهرزاد» ماجرا این‌طور نیست و بحث سلیقه مطرح است.

این تهیه‌کننده با اشاره به اینکه نتیجه تمام اتفاق‌های فصل دوم را در فصل بعدی می‌توان دید، اظهار کرد: کارهایی را در فصل دوم شهرزاد توسط آقای فتحی انجام شده است، نتیجه آن در فصل سوم برداشت می‌شود. مطمئن باشید وقتی فصل سوم تمام شود، متوجه علت همه اتفاق‌هایی که برای شخصیت‌های مختلف در فصل دوم افتاد، می‌شوید. کوچکترین مسائل مثل آموزش رانندگی شهرزاد که امروز مورد نقد قرار می‌گیرد، در فصل سوم کاربرد دارد. با وجود کامنت‌های ناراضی، من از یک چیز مطمئن هستم و آن هم این است که در پایان فصل سوم، مردم به خاطر فصل دوم از ما تشکر می‌کنند!امامی در پاسخ به این پرسش که قصه سریال در فصل سوم تمام می‌شود یا ممکن است فصل چهارمی هم در کار باشد، بیان کرد: قصه در فصل شوم تمام می‌شود. البته قصه «شهرزاد» پتانسیل ادامه دادن را دارد و می‌توان از دل آن، دیگر کاراکترها را بیرون کشید و سرگذشت آن‌ها را تعریف کرد اما با چیزی که مخاطب از ما می‌خواهد، در فصل سوم مشخص می‌شود و همان‌جا پایان داستان سریال «شهرزاد» خواهد بود.امامی در بخشی از صحبت‌هایش درباره تاثیر نظر مخاطبان بر روند داستان نیز توضیح داد: قطعا کسی که سریال‌های پرمخاطبی مثل «شب دهم» و «مدار صفر درجه» را برای تلویزیون می‌سازد، به مخاطب اهمیت زیادی می‌دهد. در گذشته گرفتن بازخوردها سخت‌تر بوده، اما امروزه با توجه به شبکه‌های اجتماعی، بازخوردها را می‌توان آنلاین و بدون واسطه مشاهده کرد. شبکه‌های اجتماعی کمک می‌کند که نظر مردم را درباره نقاط قوت و ضعف خودمان بدانیم و با تاکید بر نظرات، کار بهتری را تولید کنیم.

زمستان ۹۶ با داستانی عاشقانه‌تر‌ برمی‌گردیم
امامی همچنین با بیان اینکه زمان عرضه فصل سوم را زمستان ۹۶ می‌دانند، درباره فصل سوم داستان گفت: معتقدم فصل سوم به لحاظ داستانی همانی است که مردم دوست دارند. در واقع تم عاشقانه مشابه فصل اول به فضای کلی سریال باز می‌گردد.این تهیه‌کننده با بیان اینکه اگر فصل اول و دوم شهرزاد را در معیارهای مختلفی با یکدیگر مقایسه کنیم، این فصل افت نداشته، یادآور شد: به هر حال بعضی‌ها از کار خوششان آمده، بعضی‌ها هم دلشان می‌خواسته اتفاق دیگری بیفتد اما نیفتاده است. البته این اتفاق‌ها یک شبه رخ نمی‌دهد بلکه با استفاده از برخی نظرات که در قالب درست داستان‌نویسی قرار می‌گیرند، برخی رویدادها رخ می‌دهد که مخاطبان می‌خواسته‌اند. ضمن آنکه باید بگویم ترکیبی از نظرات درست مخاطبین با همراهی تیم نویسنده‌ها را در فصل سوم می‌بینیم.

حذف بزرگ آقا تصمیمی آگاهانه بود
امامی درباره نبود علی نصیریان و حذف کاراکتر بزرگ‌آقا نیز اظهار کرد: در پروژه‌های مختلف دو نوع خروج کاراکتر داریم، گاهی این خروج بر مبنای یک اجبار اتفاق می‌افتد و گاهی برمبنای ضروریات. به عنوان مثال، زمانی است که بزرگ یک خاندانی تصمیم‌هایی می‌گیرد که آثار آن را در زندگی همه آدم‌های قصه می‌توان دید، حالا این اثر زمانی که خود بزرگ خانواده نیست، خودش را بیشتر نشان می‌دهد. به هر حال قصه درباره استبداد فردی یک شخص است که تصمیم‌هایی را برای خانواده می‌گیرد و باید ببینیم حالا که نیست چه اثرات، تبعات و تنش‌هایی را برای خانواده به وجود می‌آورد. در حقیقت او نباید باشد تا بتوانیم این اتفاق‌ها را ببینیم، چون اگر باشد که خودش مشکلات را حل می‌کند.او ادامه داد: به نظر من با وجود همه پتانسیل و جذابیتی که آقای نصیریان و این شخصیت داشت، حذف بزرگ آقا آگاهانه‌ترین تصمیمی بود که آقای فتحی گرفتند. بزرگ آقا قطعا یکی از کاراکترهای ماندگاری‌ست که آقای نصیریان بازی کرده و با وجود منفی بودن نقش، مردم آن را خیلی دوست دارند.

امامی همچنین اضافه کرد: چون یک فرد ناکارآمد بر سر کار آمده، فردی که تشدد فکری دارد، حتما نوع مدیریتش با فرد مدبری که قبلا سرکار بوده، فرق می‌کند. آدمی که هیچ تفکر و هدفی به جز رسیدن به شخصیت شهرزاد ندارد، قطعا تصمیمات بدون فکر و هیجانی می‌گیرد که نتیجه‌های مثبتی هم برای خودش و سایران ندارد.این تهیه‌کننده درباره صحبت‌هایی که درباره برگشت علی نصیریان به مجموعه شده بود نیز توضیح داد: در سریال‌های مهم و بزرگ دنیا هم مرگ و زایش قهرمان را می‌بینیم. در این مورد فکر می‌کنم بیشتر یک ایده بود که اگر ایده‌ها هم فقط هیجانی و بدون منطق باشند، می‌توانند آسیب برسانند. یعنی نقشی به مجموعه برگردد، اما برای آن برنامه‌ای نداشته باشید، آن وقت لذت و هیجانی که ایجاد شود از بین می‌رود.

مردم «شهرزاد» را به یک سرمایه اجتماعی بدل کرده‌اند
امامی با اعتقاد به اینکه می‌دانسته مردم از داستان «شهرزاد» خوششان می‌آید، بیان کرد: با توجه به اینکه در ابتدا داستان را خوانده بودم، می‌دانستم که مردم هم با آن ارتباط برقرار می‌کنند، ولی صادقانه فکر نمی‌کردم مردم در سراسر دنیا تا این اندازه با سریال ارتباط بگیرند. من بارها در سفرهای خارج از ایران می‌شنیدم که خیلی‌ها می‌گفتند فیلم و سریال ایرانی بعد از انقلاب را دنبال نمی‌کرده‌اند، اما حالا برای «شهرزاد» روزشماری و قسمت جدید را پیگیری می‌کنند. فکر می‌کنم این تاثیر هم از فیلمنامه نشأت می‌گیرد.

او ادامه داد: خیلی از مجموعه‌های مشابه، اول بازیگر و کارگردان را انتخاب و بعد به فیلمنامه فکر می‌کنند، همین دلیل می‌شود که اثر برای مخاطب جذابیت نداشته باشد، آن هم در روزگاری که سریال‌های مختلف با سطح کیفی‌ بالا به راحتی قابل دسترسی است، فکر می‌کنم همه موفقیتی که مجموعه تصویر گستر پاسارگاد در محصولاتش داشته، به دلیل این بوده که بیشترین زمان را برای فیلمنامه می‌گذارد.ما ادبیات نمایشی غنی داریم که اگر روی آن‌ها کار شود، سریال‌هایی ساخته می‌شود که می‌تواند خیلی موفق‌ باشند، حتی موفق‌تر از «شهرزاد». چون مردم ما قصه‌گویی به سبکی که در «شهرزاد» اتفاق افتاد را دوست دارند. تنها باید با آن‌ها صادق بود و آن‌ها قطعا از شما حمایت می‌کنند.امامی با تاکید بر اینکه «شهرزاد» هیچ حامی دولتی ندارد، اظهار کرد: امروز مردم آن را به یک سرمایه اجتماعی بدل کرده‌اند. اتفاقا به همین دلیل هم زیاد نقد می‌شویم، چون خیلی دیده می‌شویم؛ اتفاقی که هم ترسناک است هم جذاب.

قاچاق تنها با فرهنگ‌سازی حل می‌شود
یکی از مسایل مهم در شبکه نمایش خانگی بحث قاچاق و دانلود غیرقانونی آثار است که دست‌اندر کاران مجموعه «شهرزاد» برای مقابله با آن تلاش زیادی کردند، امامی نیز در این‌باره توضیح داد: آقای علی اسدزاده، مدیرعامل تصویرگستر پاسارگاد به دانشی در این زمینه دست پیدا کردند که خوب است آن را در اختیار سایر موسسه‌‌ها هم بگذارنند. ما توانستیم این روند را تا جایی کنترل کنیم، اما این کنترل کامل نیست و علی‌رغم اینکه سازمان‌های بزرگی برای صیانت از این نوع‌ کالا‌ها وجود دارد، اما نتیجه آن چنان حاصل نمی‌شود.او همچنین افزود: این موضوع تنها با فرهنگ‌سازی کاملا کنترل می‌شود. مردم باید بدانند این دانلود رایگان، دزدی است. در تمام دنیا هم سعی کردند فرهنگ‌سازی استفاده از نسخه‌های اصلی را به وجود بیاورند. این فرهنگ باید در مردم ایجاد شود که این سی‌دی هم مانند تن‌ماهی است که اگر بدون پرداخت هزینه‌اش از مغازه بردارند، دزدی محسوب می‌شود. البته این فضا هم وجود دارد که همه فکر می‌کنند تهیه‌کننده می‌خواهد برای خودش درآمدزایی کند، در صورتیکه کافی است تیراژ سریال را ببینند که برای یک مجموعه چه تعداد آدم درگیر هستند و از آن ارتزاق می‌کنند و با این‌کار چند شغل‌ در معرض خطر قرار می‌گیرد.امامی همچنین با اشاره به اینکه به نسخه سینمایی «شهرزاد» فکر کرده‌اند، گفت: داستان «شهرزاد» قابلیت سینمایی شدن را دارد، اما باید فصل سوم تمام شود و سپس درباره‌اش فکر کنیم.

رسانه‌ها تهیه‌کننده اصلی مجموعه را بشناسند
تهیه‌کننده مجموعه «شهرزاد» در پایان صحبت‌هایش با گله از اینکه برخی رسانه‌ها با افرادی که خودشان را تهیه‌کننده این مجموعه جا می‌زنند، صحبت می‌کنند؛ عنوان کرد: متاسفانه برخی مواقع رسانه‌ها با افرادی مصاحبه می‌کنند یا بیانه می‌گیرند که خودشان را تهیه‌کننده شهرزاد جا می‌زنند، در صورتیکه اگر یک‌بار به تیتراژ مجموعه یا پروانه ساخت آن مراجعه کنند، تهیه‌کننده اصلی را می‌شناسند.او ادامه داد: به هر حال مرجع اصلی اطلاع‌رسانی مجموعه شهرزاد روابط عمومی است و اطلاعات و مصاحبه‌ها هم از این طریق اعلام می‌شوند، گاهی از اهالی رسانه تعجب می‌کنم که با وجود اینکه می‌توانند از مراجع مختلف اطلاعات کسب کنند با این‌حال دقت ندارند و متن‌ها و مصاحبه‌هایی از دیگران را با نام تهیه‌کننده شهرزاد منتشر می‌کنند.


منبع: بهارنیوز

فرش‌های‌نفیس این‌مسجد را کجا بردند؟

به گزارش ایسنا، بین ستون‌های پر پیچ و خم پهن شده‌اند. بیشترشان لاکی و قرمزرنگ هستند و طرح‌های انتزاعی دارند. یکی پر گل و با نقش‌هایی از بته و دیگری طرحی حیوانی- انسانی دارد. فرش‌های پهن شده در مسجد جامع سنندج آنقدر گیرا هستند که گویی وارد موزه‌ای از فرش شده‌اید.هنر گره‌های متقارن و پرزبافتی که حالا قالی شده‌اند و در مسجد گسترده شدند با هنر کاشی کاری که بالای سرستون‌های مسجد با رنگ فیروزه‌ای کبود و لاجوردی تلفیق شده‌اند، همزیستی مسالمت آمیزی را رغم زده که حاصل آن آرامشی برای گردشگران و نمازگزاران مسجد جامع سنندج یا دارالاحسان شده است.گردشگرانی که وارد بنای قاجاری این مسجد می‌شوند، آنقدر غرق در زیبایی آن می‌شوند که دقایقی روی فرش‌ها قدم می‌زنند، از آنها عکس می‌گیرند، در مسجد می‌نشینند و دستی روی فرش‌های پهن شده می‌کشند تا انرژی‌ حاصل از دستانی که نخ را گره زده‌اند را احساس کنند. گفته می‌شود، خیرین و بافنده‌ها فرش‌های دستبافت را به این مسجد اهدا کرده‌اند.

مسجد دارالاحسان سنندج که به «مسجد جامع» نیز شهرت دارد، به دستور امان‌الله خان اردلان والی بزرگ کردستان در سال ۱۲۲۸ هجری، در زمان حکومت فتحعلی ‌شاه قاجار احداث شده است.این مسجد دو ایوانی یک حیاط مرکزی دارد که در پیرامون آن ۱۲ حجره برای طلاب علوم دینی ساخته شده است. مسجد دارای شبستانی بزرگ با ۲۴ ستون است و اطراف شبستان  و سر ستون‌ها با آیات کلام الله مجید مزین شده است. برای تزیین دیوارهای مسجد از کاشی‌های هفت رنگ استفاده شده و در اِزاره‌های آن سنگ مرمر به کار رفته است. گفته می‌شود کاشیکاری این مسجد، کار هنرمندان اهل اصفهان است.

مسجد جامع سنندج/ عکس:کبریا حسین زاده
سعید نظری- معاون فعلی صنایع دستی کردستان درباره فرش‌های این مسجد به ایسنا، می‌گوید: دی ماه سال ۱۳۸۸ از مسجد دارالاحسان سنندج دیدن کردم و عکس‌هایی هم از فرش‌های داخل آن گرفتم. بعد از این بازدید به اداره اوقاف که مالکیت این مسجد را دارد، نامه‌ نوشتم و درخواست کردم با توجه به اینکه برخی از فرش‌های موجود در مسجد قدمت ۱۰۰ ساله دارند و نمادی از فرهنگ استان کردستان محسوب می‌شوند، آنها را حفظ کنند و از طرفی چون گردشگران داخلی و خارجی از این مسجد دیدن می‌کنند و می‌توانند روی این فرش‌ها راه بروند به نوعی آنجا به موزه زنده فرش تبدیل شود اما تا کنون هیچ پاسخی از اوقاف دریافت نکردم. هنوز یک سال از ارسال نامه من به اوقاف نگذشته بود که بیشتر فرش‌های قدیمی مسجد جمع‌ شدند و کسی از سرنوشت آنها خبر ندارد. او با تاکید به اینکه متاسفانه فرش‌های قدیمی که قدمت برخی از آنها به ۱۰۰ سال می‌رسد، دیگر در مسجد وجود ندارند، اضافه می‌کند: فرش‌هایی که در مسجد وجود داشته و دارند از نقاط مختلف استان کردستان و استان‌های دیگر اهدا شده‌اند.

معاون صنایع دستی کردستان با اشاره به اینکه اکثر فرش‌های موجود در بنای قدیمی مسجد جامع سنندج دستبافت هستند، بیان می‌کند: اطلاعاتی درباره بافنده‌ فرش‌ها وجود ندارد زیرا برخی از آنها را خود بافنده‌ها اهدا کرده‌اند و برخی دیگر هم خریداری و سپس اهدا شده است.نظری می‌گوید: فرش تک پود سنه جزو گران‌ترین فرش‌های ایران است که نمونه‌هایی از آن در مسجد جامع سنندج نیز وجود داشته است. این فرش‌ها در انواع طرح‌ها از جمله طرح‌های واگیره‌ای (تکرار شونده)، یک چهارم، سراسری، هندسی، گردان و ذهنی بافت روستایی و نقشه دار موجود بودند. اندازه قالی‌ها نیز از سایز پشتی تا ۱۲ متر  بوده‌اند. او در پاسخ به اینکه آیا معاونت صنایع دستی کردستان برای پیگیری دوباره فرش‌ها اقدامی انجام داده یا در این زمینه نامه‌ دیگری به اوقاف نوشته است؟ اظهار می‌کند: معاونت میراث فرهنگی باید این موضوع را پیگیری کند.

نمونه‌ای از فرش دستبافت مسجد جامع سنندج
به گفته نظری مسجد جامع سنندج به اندازه مساحت مفید آن مفروش بوده است.در کتاب تحفه ناصری نوشته میرزا شکرالله سنندجی، به قالیچه‌های نفیس و با ارزشی که به سفارش امرا و روسای ایلات و عشایر و به قصد هدیه و پیشکش به مقامات، و برای وقف به مساجد و اماکن متبرکه بافته می‌شده، اشاره شده است. هنر قالی‌بافی پیوند عمیقی با زندگی کردها دارد. زمخت و خشن بودن بافته‌ها، به دلیل کاربرد پشم خشن کردی و طرح‌های شکسته و دارای زوایای شکسته، یادآور مسیرهای صعب العبور منطقه کوهستانی پرپیچ وخم کردستان و روحیات مردمی است، که در این مسیرها کوچ می‌کرده یا زندگی می‌کنند.
ایسنا آماده انتشار پاسخ‌ها یا اطلاعات احتمالی است.

معماری مسجد دارالاحسان یا جامع سنندج


منبع: بهارنیوز

فیلم‌های جذابی که باید توسط هالیوود ساخته می‌شدند

برترین ها – ترجمه از حسین علی پناهی: بدون شک هالیوود شگفت انگیز ترین و جذاب ترین دنیای سرگرمی و خلاقیت را برای بشر فراهم آورده است که دنیاهای متفاوت و عجیبی را در برابر چشمان ما قرار داده، دنیاهایی که بدون وجود هالیوود تنها در تصوراتمان جای داشتند. با این وجود گاهی قرار است فیلم هایی ساخته شود که همه برای دیدن آن ها لحظه شماری می کنند اما ناگهان مشخص می شود که به هر دلیلی آن فیلم ساخته نخواهد شد. از «اسپایدر من» جیمز کامرون گرفته تا «هالو» پیتر جکسون، فیلم های بلاک باستری وجود دارد که هیچ وقت بر پرده ی سینماها دیده نشدند.

۱- وولورینِ دارن آرونوفسکی

 فیلم های جذابی که باید توسط هالیوود ساخته می شدند

نمی توان فیلم های ایکس من و شخصیت های وولورین آن را مورد انتقاد قرار داد زیرا این فرانچایز طرفداران بسیاری دارد و مجموعه ی آن ها فیلم های قابل قبولی هستند اما بدون شک بسیاری دوست داشتند فیلمی که دارن آرونوفسکی می سازد را ببینند در واقع ابتدا قرار بود دارن آرونوفسکی اولین فیلم «مردان ایکس» را بسازد اما به دلایلی از این پروژه کنار رفت. بدون شک با توجه به سابقه ی آرونوفسکی در کارگردانی فیلم های پیچیده و احساسی مانند «چشمه» (The Fountain) و «مرثیه‌ای برای یک رویا» (Requiem for a Dream) در صورت کارگردانی فیلم های وولورین توسط او شاهد داستان های متفاوتی می بودیم.


۲- درکوهستان جنونِ گیرمو دل تورو

 فیلم های جذابی که باید توسط هالیوود ساخته می شدند

هالیوود هنوز نتوانسته اقتباس درستی از داستان «در کوهستان جنون» (At the Mountains of Madness) نوشته ی اچ پی لاوکرفت ارائه دهد. اما اگر هالیوود بخواهد بهترین کارگردان را برای ساخت فیلمی بر اساس این رمان انتخاب کند بدون شک بهترین گزینه گیرمو دل تورو خواهد بود و کسی مانند او نمی تواند داستان خدایان قدیمی رمان را به تصویر بکشد. وی در سال ۲۰۱۰ با ساخت فیلمی بر اساس این رمان فاصله ی چندانی نداشت اما در نهایت او و استودیویی که قرار بود تهیه کنندگی فیلم را بر عهده بگیرد بر سر رویکرد ساخت فیلم به توافق نرسیدند.


۳- ماموریت غیرممکن ۳ دیوید فینچر

 فیلم های جذابی که باید توسط هالیوود ساخته می شدند

شاید بسیاری نیز مانند ما از داشتن همین فرانچایز «ماموریت غیرممکن» (Mission: Impossible) کنونی نیز راضی باشند اما کسی نمی تواند تصور کند که در صورت خارج نشدن دیوید فینچر از عوامل تولید قسمت سوم این مجموعه با حضور اسکارلت جانسون و البته کنت براناگ در نقش شخصیت منفی داستان نتیجه ی کار چه می بود. شاید بسیاری منتظر بودند که شاهکار دیگری از دیوید فینچر ببینند که به دلایلی خاص این امر محقق نشد.


۴- شکارچیان روح ۳

 فیلم های جذابی که باید توسط هالیوود ساخته می شدند

بسیاری از علاقمندان سینما از تماشای فیلم «شکارچیان روح» (Ghostbusters) لذت بردند و هر ساله خبر می رسد که قسمت سوم این فیلم با حضور بازیگران قسمت اول ساخته خواهد شد اما به برخی دلایل به ویژه این که بیل موری علاقه ای به تکرار بازی خود در نقش پیتر ونکمن ندارد ساخت این فیلم منتفی شده است. با مرگ هارولد رامیس نیز کورسوی امیدی که برای ساخت قسمت سوم این مجموعه وجود داشت از بین رفت.


۵- مرد عنکبوتیِ جیمز کامرون

 فیلم های جذابی که باید توسط هالیوود ساخته می شدند

اگر اتفاقات کمی متفاوت رخ می داد شاید شاهد ساخت اولین قسمت از فیلم های «مرد عنکبوتی» حدود یک دهه زودتر و به کارگردانی جیمز کامرون بزرگ می بودیم. بدون شک نتیجه ی کار کارگردانی که فیلم های بزرگی مانند «نابودگر»، «بیگانگان»، «تایتانیک» و «آوتار» را ساخته است دستکم تا اندازه ای متفاوت تر از مرد عنکبوتی های کنونی بود.


۶- پسر جهنمی ۳

 فیلم های جذابی که باید توسط هالیوود ساخته می شدند

فیلم «پسر جهنمی: ارتش طلایی» (Hellboy II: The Golden Army) جای بسیاری برای ساخت یک دنباله ی دیگر داشت. اما علی رغم ابراز تمایل ران پرلمن و گیرمو دل تورو در مقام بازیگر و کارگردان فیلم، هنوز استودیو یونیورسال علاقه ای به ساخت قسمت سوم آن نشان نداده است. اما در اوایل سال ۲۰۱۷ دل تورو با توئیتی آب پاکی را روی دست همه ریخت و اعلام کرد که ساخت قسمت سوم به طور کلی منتفی شده و ساخته نخواهد شد.


۷- ایندیانا جونز و شهر خدایان

 فیلم های جذابی که باید توسط هالیوود ساخته می شدند

چهارمین قسمت از مجموعه فیلم های ایندیانا جونز در سال ۲۰۰۸ به روی پرده رفت و فروش خوبی داشت اما بسیاری از طرفداران این فرانچایز از آن راضی نبودند. اما بعدها مشخص شد که قبلاً فیلم نامه ی بسیار بهتری برای قسمت چهارم نوشته شده بود ولی ساخت آن صورت نگرفت که این موضوع بر خشم طرفداران ایندیانا جونز افزود. ظاهراً در سال ۲۰۰۲، فرانک دارابونت مشهور فیلم نامه ی قسمت چهارم را با عنوان «ایندیانا جونز و شهر خدایان» (Indiana Jones and the City of Gods) نوشته بود که بدون شک داستان بسیار متفاوتی را بیان می کرد. ظاهراً استیون اسپیلبرگ و هریسون فورد از این فیلم نامه استقبال کرده بودند اما جورج لوکاس با آن موافق نبود.


۸- هالوِ پیتر جکسون و نیل بلومکمپ

 فیلم های جذابی که باید توسط هالیوود ساخته می شدند

بعد از موفقیت سه گانه «ارباب حلقه ها»، پیتر جکسون فرصت یافت که روی یک پروژه ی شخصی کار کند. در یکی از این پروژه ها وی قرار بود اقتباسی سینمایی از بازی ویدیویی «هالو» (Halo) را به کارگردانی نیل بلومکمپ بسازد. هر چند این فیلم چندین بار وارد مرحله ی پیش تولید شد اما در نهایت استودیوهای یونیورسال و فاکس به خاطر هزینه ی بالا حاضر به مشارکت در این پروژه نشدند.


۹- بازگشت جدایِ دیوید لینچ

فیلم های جذابی که باید توسط هالیوود ساخته می شدند 

همه فیلم «بازگشت جدای» (Return of the Jedi) را به عنوان یکی از ضعیف ترین قسمت های فرانچایز «جنگ ستارگان» می شناسند اما شاید اگر دیوید لینچ پیشنهاد جورج لوکاس برای کارگردانی این فیلم را می پذیرفت نتیجه ی متفاوتی رقم می خورد.


۱۰- جیمز باندِ کریستوفر نولان

 فیلم های جذابی که باید توسط هالیوود ساخته می شدند

علاقه ی کریستوفر نولان به فرانچایز «جیمز باند» بر کسی پوشیده نیست و در فیلم های «شوالیه تاریکی» نیز می توان رگه هایی از این علاقه را به وضوح مشاهده کرد. اما در کمال ناباوری، کمپانی های سونی و مترو گلدوین مایر علاقه ای به ایده های کارگردانی نولان برای این مجموعه نداشتند. اما شاید در صورتی که قسمت جدیدی از فرانچایز «جیمز باند» ساخته شود شاهد حضور کریستوفر نولان و همچنین تام هاردی در آن باشیم.


۱۱- میعاد با رامایِ دیوید فینچر

 فیلم های جذابی که باید توسط هالیوود ساخته می شدند

شاید بزرگ ترین آرزوی دوران بازیگری مورگان فریمن بازی در فیلمی باشد که از داستان «میعاد با راما» (Rendezvous With Rama)، رمان شناخته شده ی علمی تخیلی نوشته شده توسط آرتور سی کلارک اقتباس شده است. دیوید فینچر بیش از یک دهه تلاش کرد که این آرزوی مورگان فریمن را محقق کند اما این پروژه هیچ گاه از مرحله ی نوشتن فیلم نامه فراتر نرفت.


۱۲- مرد شنیِ جوزف گوردون لویت

 فیلم های جذابی که باید توسط هالیوود ساخته می شدند

کامیک «مرد شنی» (Sandman) یکی از پرطرفدارترین داستان های کامیک دنیای دی سی است که آن را به انتخابی طبیعی برای تبدیل شدن به یک فرانچایز بلاک باستر تبدیل می کند. اخیراً اعلام شده که قرار است جوزف گوردون لویت کاگردانی و بازی در این فیلم را به عهده بگیرد اما در نهایت اعلام گردید که لویت از این پروژه کنار گذاشته شده است. این پروژه روزی به سرانجام خواهد رسید اما در حال حاضر رویایی بیش نیست.


۱۳- جیمز باندِ استیون اسپیلبرگ

 فیلم های جذابی که باید توسط هالیوود ساخته می شدند

استیون اسپیلبرگ نیز در لیست طولانی کارگردانانی قرار دارد که دوست داشتند در پروژه ی جیمز باند حضور داشته باشند اما دستکم تاکنون موفق به این کار نشده اند. اسپیلبرگ گفته است که قبلاً دو بار در سال های اواخر دهه ی ۱۹۷۰ تمایل خود را برای شرکت در این پروژه اعلام کرده است اما علی رغم موفقیت شگفت انگیز فیلم های «آرواره ها» و «برخورد نزدیک از نوع سوم»، هر دو پیشنهاد او برای مشارکت در ساخت فیلم های جیمز باند رد شده است.


۱۴- شوک زیستیً گور وربینسکی

 فیلم های جذابی که باید توسط هالیوود ساخته می شدند

گور وربینسکی در سال های ۲۰۱۰ و ۲۰۱۱ قرار بود فیلمی بر اساس اقتباسی از بازی ویدیویی «شوک زیستی» (BioShock) بسازد که با جلوه های بصری بسیار زیاد، فیلمی در مورد شهر رپتورها در زیر آب با شباهت فراوان به فیلم «۳۰۰» از آب در می آمد. اما در کمال ناباوری به علت هزینه های بالای ساخت و تفاوت دیدگاه استودیو یونیورسال و وربینسکی این فیلم تاکنون ساخته نشده است.


۱۵- زن شگفت انگیزِ جوس ودن

 فیلم های جذابی که باید توسط هالیوود ساخته می شدند

کمپانی برادران وارنر سال ها بود که قصد داشت فیلم «زن شگفت انگیز» (Wonder Woman) را بسازد در سال ۲۰۰۵، آن ها با جوس ودون تماس گرفتند تا نوشتن فیلمنامه و کارگردانی این فیلم را بر عهده بگیرد. اما دو سال بعد وی به دلیل این که هنوز فیلمنامه را کامل نکرده بود از این پروژه کنار گذاشته شد و باز هم ساخت این فیلم به تعویقی چند ساله افتاد. البته در نهایت این فیلم ساخته شد اما با فیلمنامه ای متفاوت از آن چه که جوس ودون نوشته بود.


۱۶- مرد مورچه ایِ ادگار رایت

 فیلم های جذابی که باید توسط هالیوود ساخته می شدند

شاید یکی از ناخوشایندترین اتفاقات برای یک کارگردان این باشد که سال ها روی یک پروژه کار کند اما در نهایت از کارگردانی آن کنار گذاشته شود. این همان اتفاقی است که برای ادگار رایت و فیلم «مرد مورچه ای» (Ant-Man) رخ داد. اگر چه فیلم «مرد مورچه ای» موفقیت بزرگی در گیشه کسب کرد اما بدون شک با حضور ادگار رایت در مقام کارگردان فیلمی خاص تر و منحصر به فردتر را شاهد می بودیم.


منبع: برترینها

بازگشت مدیری با سری جدید «دورهمی»

مهران مدیری به شبکه نسیم بازمی‌گردد و طبق اعلام مدیر شبکه نسیم مبنی بر تعییر در تولید او با یک تیم تهیه و تولید جدید ساخت فصل جدید «دورهمی» را آغاز کند.

مدیر شبکه نسیم از ساخت سری جدید «دورهمی» خبر داد و اعلام کرد این مجموعه پس از ایام صفر به روی آنتن می‌رود.

محمد احسانی در گفت‌وگو با ایسنا از مذاکره شبکه نسیم با عوامل «دورهمی» خبر داد و در عین حال درباره جزئیات و مراحل ساخت این برنامه توضیح داد: تغییراتی مختصر در دکور، طرح و نیز تیم تولید ایجاد شده است و بناست این برنامه برای ایام ماه ربیع به روی آنتن شبکه نسیم برود.

علیرغم اینکه ادامه برنامه «دورهمی» مهران مدیری پیش از این منتفی شده بود، مسوولان صداوسیما برای ساخت سری جدید «دورهمی» با مدیری برای سری چهارم این برنامه به توافق رسیدند.

بنابراین مهران مدیری به شبکه نسیم بازمی‌گردد و طبق اعلام مدیر شبکه نسیم مبنی بر تعییر در تولید او با یک تیم تهیه و تولید جدید ساخت فصل جدید «دورهمی» را آغاز کند.

به گزارش ایسنا، فصل سوم «دورهمی» برای نوروز ۹۶ تدارک دیده شده بود و سری چهارم آن در حال تدارک است.

ضبط آخرین قسمت از «دورهمی» هم (پنجشنبه ١١ خرداد ماه ۹۶) انجام شد اما پخش آن تا شهریور ماه ادامه داشت.


منبع: عصرایران

رونمایی از اولین پوستر" قاتل اهلی"

پوستر فیلم ” قاتل اهلی”به کارگردانی مسعود کیمیایی و تهیه کنندگی منصور لشکری قوچانی همزمان با نزدیک شدن به زمان اکران رونمایی شد.

همزمان با نزدیک شدن به زمان اکران ” قاتل اهلی”، اولین پوستر فیلم به طراحی طراح پوستر boad studio ( استودیو بعد ) رونمایی شد. فیلمیران پخش کننده این فیلم ، تبلیغات را با نزدیک شده به زمان اکران آغاز کرده است.

پرویز پرستویی ، امیر جدیدی، پگاه آهنگرانی، پرویز پورحسینی، حمید رضا آذرنگ ، هستی محمایی و با حضور : رضا رشیدپور ، لعیا زنگنه ، یغما گلرویی با هنرمندی پولاد کیمیایی بازیگران ” قاتل اهلی”هستند.

در خلاصه داستان ” قاتل اهلی” آمده است :

«حاج اقا دکتر جلال سروش (پرویز پرستویی) کارآفرین موفق بخش خصوصی تصمیم به افشای خیانت‌های شرکت پیسارو که مافیای قدرت و ثروت است، میگیرد. سیاوش مطلق (امیر جدیدی) و احمد کیا (حمیدرضا آذرنگ) ، فرزند خواندههای سروش هستند و سیاوش نه فقط مورد اعتمادترین فرد نزد سروش بلکه دلبسته مهتاب (پگاه آهنگرانی) دختر او هم هست اما مهتاب رابطه‌ای عاطفی با بهمن (پولا کیمیایی) خواننده پاپ دارد. تعطیلی کنسرت‌ها، دامنه اختلافات اقتصادی سروش و شرکت پیسارو تاوانی دارد که نه فقط اطرافیانش بلکه همه مردم باید آن را بپردازند و …»


منبع: عصرایران

تصمیم تازه درباره فیلم «رستاخیز»: نمایش خارجی آری، اکران داخلی همچنان نه!

به لحاظ تکنیکی هم نمی توانیم به چهره نور بتابانیم/ تا تکلیف رستاخیز روشن نشود فیلم دیگری نمی سازم

عصر ایران- کارگردان فیلم «رستاخیز» از تازه ترین تصمیم وزارت ارشاد درباره این فیلم خبر داد وگفت: با نمایش خارجی آن موافقت شده اما اکران داخلی همچنان منوط به اعمال تغییرات و اصلاحاتی است که از نظر من امکان پذیر نیست.

فیلم « رستاخیز» به کارگردانی احمدرضا درویش تنها فیلم تاریخ سینمای ایران است که به صورت مستقیم به متن واقعه عاشورا می پردازد اما به خاطر نمایش چهره فردی که نقش حضرت ابالفضل العباس (س) را بازی می کند و به رغم برخورداری از مجوزهای مربوطه در پی مخالفت هایی اجازه نمایش نیافته است.

کارگردان فیلم ،غروب شنبه ۲۲ مهر ماه میهمان برنامه «چهل چراغ» در شبکه سه سیمای جمهوری اسلامی ایران با اجرای محمد رضا شهیدی فر بود تا درباره هنر عاشورایی بگوید و این که چرا تعداد فیلم های ساخته شده درباره واقعه عاشورا در سینمای ایران این قدر کم است اما چنان که پیش بینی می شد تا نوبت به بحث فیلم «رستاخیز» رسید سفره دل گشود.

درویش گفت: مقامات قبلی وزارت ارشاد برای حل مشکل از من خواستند به چهره بازیگری که نقش حضرت عباس را ایفا می کند نور بتابانیم اما جدای این که این برخورد غیر تخصصی بود به آنها گفتم به لحاظ تکنیکی هم شدنی نیست و نپذیرفتم.

به گفته او در دوره جدید وزارت ارشادالبته اعلام شده نمایش فیلم در خارج از کشور بلامانع است اما در داخل همچنان امکان پذیر نیست.

درویش پرسید: اگر قرار است تنها چهره «صحابه» نمایش داده شود و درباره دیگران – ولو غیر معصوم – امکان پذیر نیست چرا این موضوع را در قالب یک دستورالعمل مشخص ابلاغ نمی کنند به جای این که پس از صرف این همه وقت و هزینه اعلام کنند که نمی شود؟ هر چند که با سرنوشت فیلم رستاخیز در واقع دارند اعلام می کنند و بعید است دیگران سراغ این گونه مضامین بروند.

کارگردان سرشناس سینمای ایران آه کشان گفت: ساخت این فیلم از ایده اولیه تا تحقیق و فیلم نامه نویسی و اجرای پروژه ۱۰ سال زمان برده و مربوط به دوران آنالوگ است که هنوز امکانات دیجیتالی فراگیر نشده بود.

احمد رضا درویش پرسید: مگر غیر این است که ۹ بار مجوزهای ما را تمدید کردند؟ مگر «رستاخیز» بهترین فیلم جشنواره فجر نشد و سیمرغ های متعدد را از آن خود نکرد؟ مگر گذشتن از این مراحل مستلزم اخذ مجوزهای مختلف نیست؟

وی گفت: حتی پس از اکران های محدود خودمان تصمیم گرفتیم اصلاحات دیگری را نیز انجام دهیم ولی باز وزارت ارشاد اصرار داشت که حتما باید نور تابانده شود در حالی که قرار بود تنها درباره ۱۴ معصوم ممنوعیت نمایش چهره اعمال شود و حضرت عباس با همه عظمت و عزت در زمره ۱۴ معصوم نیست و ادعای استناد به نظر مراجع تقلید در حالی است که در زمینه های دیگر نیز اختلاف نظر دارند و ما بر پایه مجوزهای قانونی و شرعی پروژه را جلو می بردیم و اگر مشکلی بود در همان تمدیدها باید گفته می شد.

کارگردان فیلم «رستاخیز» تصریح کرد: به صراحت گفته ام و تکرار می کنم تا تکلیف این فیلم روشن نشود من فیلم دیگر نخواهم ساخت هر چند که ساخت این فیلم تمام و تولید و اکنون در کارنامه من ثبت شده ولو به نمایش درنیامده باشد.

احمد رضا درویش همچنین اظهار عقیده کرد چون فیلم را در آغاز روی کار آمدن دولت تدبیر و امید به آنان تقدیم کرده و زمان نمایش آن هم با توافق هسته ای یا برجام مصادف شد به شکلی قربانی آن موضوع شد وگرنه فیلم برای ۵۰ شخصیت فقهی و علمی و روحانی نمایش داده شده بود و مشکلی نداشته است.

مجری برنامه تلویزیونی «چهل چراغ» نیز در خلال گفت و گو بارها یادآور می شد این فیلم تنها یک روز در جشنواره اکران شده و یگانه فیلمی است که به متن عاشورا می پردازد در حالی که دو فیلم مشهور دیگر (روز واقعه و سفیر) مربوط به قبل یا بعد ازظهر عاشورا هستند.

احمد رضا درویش با لحنی آکنده از بُغض و خشم ادامه داد: چرا نمی پرسند تعهدات مالی خود را چگونه جبران می کنید؟

وی گفت: مطالبات من دوقِسم است. اولی حقوقی است چون رفتاری که با « رستاخیز» صورت پذیرفته را هم غیر قانونی می دانم و هم غیر اخلاقی و دیگری معنوی زیرا هر کارگردانی دوست دارد حاصل زحمات او دیده شود و می توان وباید پرسید که حقوق معنوی ما چه می شود؟

احمد رضا درویش تصریح کرد: تهیه کننده ایرانی تنها نبوده و شرکای خارجی هم داشته که به گفته او شیعه و مظلوم اند.

وی که لحن خود را در پایان تندتر کرده و مجری هم فضای لازم را به او داده بود خاطر نشان ساخت: این ظلم به شخص و گروه نیست. به فرهنگ و مردم است و قابل تحمل نیست.

احساسی ترین بخش سخنان کارگردان فیلم «رستاخیز» آنجا بود که گفت یکی از مفاهیم و اموزه های عاشورا عدالت است و من می پرسم آیا رفتاری که با عاشورایی ترین فیلم تاریخ سینمای ایران صورت پذیرفته با عدالت سازگار است؟
 


منبع: عصرایران

چرا سازمان سینمایی حکم نمایندگان صنف را در شورای پروانه ساخت امضاء نمی‌کند؟

انتصاب اعضای جدید شورای پروانه ساخت در حالی رخ داده است که هنوز دو عضو معرفی شده از سوی خانه سینما به عنوان نمایندگان صنف با تایید سازمان سینمایی رو به رو نشده‌اند.

به گزارش سینماسینما، هفته گذشته محمدمهدی حیدریان رئیس سازمان سینمایی اعضای شورای پروانه ساخت را به این ترتیب معرفی کرد: محمود اربابی، مسعود نقاش زاده، حسن بلخاری، حسین کرمی و جمال شورجه.

در خبری که از سوی سازمان سینمایی به عنوان خبر انتصاب اعضای شورا منتشر شد از قول رییس سازمان امور سینمایی، سمعی و بصری از تلاش‌های مجید رضابالا، محمد باقر قهرمانی و اکبر نبوی و همچنین مازیار میری و منوچهر شاهسواری قدردانی شد. رضابالا، قهرمانی و نبوی اعضای شورا بودند که پیش از این از سوی سازمان منصوب شده بودند و شاهسواری و میری نمایندگان صنف در شورا بودند.

در ادامه همین خبر آمده بود به زودی نمایندگان صنف معرفی می‌شوند، اما با وجود گذشت پنج روز از انتشار خبر، هنوز اسامی نمایندگان صنف در شورای پروانه ساخت اعلام نشده است.

همه این‌ها در شرایطی است که براساس شنیده‌ها خانه سینما باز هم منوچهر شاهسواری و مازیار میری را به عنوان نمایندگان خود در این شورا معرفی کرده است.

نکته قابل توجه در این میان آن است که خانه سینما نیز اسامی نمایندگان خود را اعلام نمی‌کند، یعنی تاکنون خبری مبنی بر معرفی دو نماینده خانه سینما در شورای پروانه ساخت از سوی این نهاد صنفی مخابره نشده است.

همچنین خبرها حکایت از آن دارد که شورای پروانه ساخت نخستین جلسه خود را پنجشنبه هفته گذشته و بدون حضور نمایندگان صنف با حضور پنج عضو تازه منصوب شده برگزار کرده است.

همه این اتفاقات در شرایطی رخ می‌دهد که تا چند ماه قبل هر از گاهی بحث حذف شورای پروانه ساخت مطرح می‌شد. استدلالی که در پس حذف شورای پروانه ساخت وجود داشت به این برمی‌گشت که فیلمساز حق ساخت اثر را دارد و برای تولید فیلم نیازمند دریافت مجوز نیست و فقط لازم است برای اکران آن به شورای پروانه نمایش مراجعه کند، اما گویا نوع نگاه مدیریتی در سازمان سینمایی به دنبال فضایی است که فیلم‌ها با نظارت کامل تولید شوند تا در نهایت هزینه فیلم‌های توقیفی به مجموعه سازمان سینمایی تحمیل نشود.

اعضای شورای پروانه ساخت در گذشته بین پنج تا هفت نفر در نوسان بوده است. ایده پنج نفر عضو شورای پروانه ساخت به این ترتیب طراحی شده بود که سه عضو منصوب رئیس سازمان سینمایی و یا معاون سینمایی باشند و دو عضو دیگر از سوی جامعه اصناف سینمایی به شورا معرفی شوند. این ترکیب با وجود در اقلیت قرار گرفتن نمایندگان صنف، به نوعی می‌تواند زمینه مناسبی برای هماهنگی بین اعضای خانه سینما و نمایندگان معرفی شده از سوی سازمان سینمایی فراهم کند.

در سال‌های ۱۳۸۸ تا ۱۳۹۲ در جریان حضور نماینده صنف در شورای پروانه ساخت مشکلاتی جدی به وجود آمد و این خود سرآغازی شد برای بروز مشکلات جدی میان سازمان سینمایی و خانه سینما.

بعد از رفع این مشکلات و از سال ۱۳۹۲ دو نماینده صنف در جلسات شورا حضور پیدا کردند تا در جریان ارزیابی فیلم‌نامه‌های سینمایی مدافع حقوق سینماگران باشند. هرچند در این شرایط اعضای صنف در اقلیت مطلق قرار می‌گیرند، اما به هر حال بعد از دوره حذف نمایندگان صنف در دوره مدیریت جواد شمقدری، اینکه اعضای خانه سینما در شورا حضور پیدا کردند خود اتفاقی امیدوارکننده بود.

در این میان تعلل برای معرفی نمایندگان صنف خود نکته‌ای قابل توجه است. در شرایطی که چند سال قبل اهالی خانه سینما تجربه حذف از شورای پروانه ساخت را داشتند، حالا مشکلی دیگر بروز کرده و نمایندگان معرفی شده از سوی خانه سینما به سازمان سینمایی، از سوی این نهاد دولتی معرفی نمی‌شوند. به نظر می‌رسد مسئولان سینمایی یا باید دلیل این تعلل را توضیح دهند و یا نمایندگان را معرفی کنند تا شایعه‌ای که در مورد احتمال نادیده گرفته نمایندگان صنف در حال شکل‌گیری است باطل شود.


منبع: عصرایران

«خاویر باردم» از فیلم جدید فرهادی و همکاری با او می‌گوید

: «همه می‌دانند» نام فیلم جدید اصغر فرهادی «در مقام نویسنده و کارگردان» است. فیلمی که بعد از دو‌سال از فیلم فروشنده جلوی دوربین رفته و به سیاق اغلب فیلم‌های کارنامه این کارگردان جهانی‌شده ایرانی درامی خانوادگی و روانشناسانه است. داستان «همه می‌دانند» ساده و تک‌خطی است: کارولینا برای دیدار با خانواده‌اش از آرژانتین به زادگاهش اسپانیا بازمی‌گردد. در این سفر که پیش‌بینی می‌شد به تجدید دیدار اعضای خانواده خلاصه شود، رویدادهای غیرمنتظره‌ای به وقوع می‌پیوندد که بر روند زندگی کارولینا تاثیر می‌گذارد.

یکی از این رخدادها دزدیده‌شدن یک دختربچه است که باعث برملاشدن رازهای مگوی یک خانواده می‌شود. این پروژه سینمایی به زبان اسپانیایی است و بازیگرانی چون پنلوپه کروز، خاویر باردم و ریکاردو دارین -که ایرانی‌ها حضور او را بیشتر در فیلم درخشان «راز» در چشمان‌شان به یاد دارند- در آن ایفای نقش می‌کنند…

 دیوانه دیوانه شدیم هم من و هم پنه‌لوپه

 پنلوپه کروز، ریکاردو دارین و خاویر باردم، اما، تنها ستارگان اسپانیولی «همه می‌دانند» نیستند و اخبار منتشرشده حاکی از حضور چهار بازیگر اسپانیایی دیگر در این پروژه هستند؛ بازیگرانی که پیش از این در آثار شاخصی از فیلم‌های پدرو آلمودوار نامدار حضور داشته‌اند. سرشناس‌ترین بازیگر این جمع خاویر کامارا است، بازیگر مورد علاقه آلمودوار که با این کارگردان بزرگ اسپانیایی در فیلم‌هایی چون با او حرف بزن، آموزش بد و من خیلی هیجان‌زده‌ام همکاری داشته و بارها نامزد و برنده جایزه معتبر گویا در سینمای اسپانیا بوده است. کامارا و ریکاردو دارین، دو‌سال قبل در کمدی موفق ترومن نیز همبازی بوده‌اند.

اینما کوئستا که در خولیتا اثر آلمودوار هم جلوی دوربین رفته بود، دیگر بازیگر «همه می‌دانند» است. بازیگری که علاوه بر کارنامه قابل قبول در سینما و تئاتر اسپانیا عمده شهرت خود را در سال‌های اخیر مدیون حضور در نقش اصلی دو سریال عامه‌پسند عشق در سال‌های آشوب و عقاب سرخ است.

الویرا مینخوئز هم که جایزه گویا بهترین بازیگر زن مکمل را در کارنامه دارد، یکی دیگر از اسپانیایی‌های فیلم فرهادی است. ادوارد فرناندز هم که دو جایزه گویا را به نام خود ثبت کرده و در فیلم پوستی که در آن زندگی می‌کنیم با آلمودوار همکاری داشته، دیگر بازیگر اسپانیایی فیلم فرهادی به شمار می‌آید.

و باز هم نکته جالب حضور این بازیگر سرشناس اسپانیایی در فیلم موفق و تحسین‌شده ترومن در کنار دو بازیگر اصلی دیگر فیلم فرهادی یعنی کامارا و دارین است.
همه می‌دانند این فیلم که بین ١٢ تا ١٣‌میلیون دلار هزینه دارد، حاصل همکاری فرانسه، ایتالیا و اسپانیا خواهد بود. الکساندر ماله‌گی از کمپانی فرانسوی ممنتو فیلم، آلوارو لونگوریا از کمپانی اسپانیایی استالوارتس مورنا فیلم و آندریا اوچیپنتی از کمپانی ایتالیایی لاکی رد فیلم فرهادی را تهیه خواهند کرد.

فرهادی فیلمنامه این اثر را هم مانند گذشته ابتدا به زبان فارسی نوشته و سپس به زبان دیگر ترجمه کرده است. این ساخته فرهادی، همچنین از حضور گروهی از بزرگان سینما بهره‌مند است که از میان آنها می‌توان به آلبرتو ایگلسیاس (آهنگساز)، خوزه لوییس آلکائینه (مدیر فیلمبرداری)، کلارا نوتاری (طراح صحنه) و سونیا گرانده (طراح لباس) اشاره کرد.

در میان تمام عوامل فیلم همه می‌دانند، باوجود تمام نام‌های بزرگی که در این فیلم وجود دارد، اما، خاویر باردم برای سینمادوستان اهمیت دیگری دارد. بازیگری بزرگ با فیلم‌های درخشانی چون مادر!، اسکای فال، زیبا، ویکی کریستینا بارسلونا، جایی برای پیرمردها نیست، عشق در سال‌های وبا و… که با بزرگانی چون وودی آلن، برادران کوئن، ایناریتو، مایکل مان و… همکاری کرده است.

در گفت‌وگوی پیش‌رو که از نشریه اسپانیایی ال موندو، ورایتی، اسکوایر و گاردین گرفته شده؛ این بازیگر بزرگ که جوایزی چون اسکار بازیگری، جوایز بهترین بازیگر مرد جشنواره‌های کن و ونیز، پنج بار جایزه بهترین بازیگر مرد مراسم گویا (اسکار اسپانیایی) و… را دارد، از همکاری با اصغر فرهادی در فیلم همه می‌دانند می‌گوید:

چه شد که با اصغر فرهادی در فیلم همه می‌دانند همکاری کردید؟

ببینید بعضی چیزها را نمی‌شود گفت. البته مواردی بود که نمی‌شد نادیده‌اش گرفت؛ ازجمله این‌که من جدایی و فروشنده را دیده بودم و از نگاهی که در فیلم‌های فرهادی وجود دارد، خوشم می‌آمد. اما تا لحظه‌ای که فرهادی به من پیشنهاد بازی نداده بود، نمی‌توانستم کاری کنم. درواقع از دست من هیچ کاری برنمی‌آمد. یک‌سری چیزها باید اول اتفاق بیفتند تا بشود درباره‌شان صحبت کرد.

همکاری من و فرهادی هم از آن چیزهایی است که اگر پیش نمی‌آمد، شاید اصلا به فکر کسی هم خطور نمی‌کرد. من بازیگر اسپانیایی‌زبان که در آمریکا و اسپانیا بازی کرده‌ام، تا لحظه‌ای که فرهادی فارسی زبان به من پیشنهاد بازی داد، به چنین ماجرایی فکر هم نکرده بودم؛ چون به نظرم اتفاقی شدنی نبود. اما وقتی سناریوی همه می‌دانند دستم رسید، ناگهان دیدم این فیلمنامه و اصلا کل این پروژه دیوانه‌ام کرده است.

اصلا می‌توانی بگویی که چگونه فرهادی به تو همکاری در این فیلم را پیشنهاد کرد؟

پیشنهاد بازی در این فیلم اول به من نشد. درواقع پیشنهاد اول به پنه‌لوپه رسید و این آغاز درگیرشدن من در این پروژه بود. سناریو را که خواندم دیوانه شدم. بگذار این‌گونه بگویم که هر دوی ما، هم من و هم پنه‌لوپه گرفتار اوهام و خیالاتی شده بودیم. تازه دو هفته بعد از پنه‌لوپه بود که فرهادی به من پیشنهاد داد.

آیا در این مدت زمانی که از همکاری‌تان می‌گذرد، متوجه خصوصیاتی ویژه در او نسبت به دیگر کارگردانانی که با آنها همکاری کرده‌ای، شده‌ای؟

اصغر فرهادی کارگردان عجیبی است. او در طول مدت زمان کار عناصر گوناگونی را با یکدیگر ترکیب می‌کند. این را در جنبه‌های مختلفی می‌توانم بگویم. مثلا در مورد شکل‌گیری نهایی فیلمنامه، کار او شگفت‌انگیز است. در حقیقت او در طول کار، فیلمنامه را براساس ویژگی‌های بازیگران، صحنه و البته حال‌وهوای گروه در لحظه فیلمبرداری بازنویسی می‌کند. به‌عنوان بازیگری که چندان در بند علاقه به شیوه‌های استودیویی خط‌کشی‌شده تولید نیستم، می‌توانم بگویم به دلیل این ویژگی‌ها همکاری با این مرد برای یک بازیگر یک تجربه دیوانه‌کننده است.

نخستین عکس‌العمل تو زمانی که با پیشنهاد فرهادی مواجه شدی، چه بود؟

اولش فکر نمی‌کردم این همکاری شدنی باشد. شاید بشود گفت حتی اولش حس کردم تجربه خسته‌کننده‌ای هم خواهد بود. می‌دانی؛ من و پنه‌لوپه هم به‌عنوان زن و شوهر با هم زندگی می‌کنیم و هم این‌که تجربه بی‌شمار همکاری با هم سر صحنه را داریم.

 دیوانه دیوانه شدیم هم من و هم پنه‌لوپه

به این دلیل هم تجربه یک همکاری جدید در نگاه نخست چندان انگیزه‌ای نمی‌توانست در من و حتی پنه‌لوپه ایجاد کند. از سوی دیگر واقعا نمی‌دانم، چراکه اصلا انتظار نداشتم اصغر فرهادی با من تماس بگیرد. وقتی هم با من تماس گرفت، نخستین چیزی که به ذهنم رسید، همکاری با همسرم در این فیلم بود و به او گفتم: بگذارید کمی استراحت کنیم، چون قرار است من و پنه‌لوپه در فیلم اسکوبار نیز همبازی باشیم…

از این فیلم بگذریم و بقیه‌اش بماند برای زمان نمایش فیلم. اما این را می‌شود بگویی چرا تا این حد دلبسته نقش‌های منفی هستی؟ اخیرا چه در قسمت‌های جدید جیمزباند و چه در دزدان دریایی کارائیب نقش منفی داشتی…

اگرچه ممکن است این پاسخ به نوعی کلیشه‌ای به نظر برسد، اما ناچارم بگویم که نقش‌های منفی، به بازیگر امکان تحرک و ارایه چیزهای مختلف را می‌دهند. همچنین نقش‌های منفی تنوع زیادی در خود دارند و به بازیگر امکان می‌دهند که هنر و توانایی‌هایش را به شکل بهتری به نمایش بگذارد.

اما خیلی از ستارگان دوست ندارند تماشاگر آنها را در نقش منفی به یاد آورد…

این شاید مربوط به گذشته‌ها باشد که نقش‌های منفی، نقش‌هایی کلیشه‌ای به شمار می‌آمدند و تقریبا اغلب بازیگران نقش منفی در فیلم‌های مختلف خودشان را تکرار می‌کردند. اما چند دهه‌ای می‌شود که روزگار عوض شده است و اگر دقت کنید می‌بینید که اکثر بازیگران مطرح و نامتعارف سینما از بازی در نقش‌های منفی و خاکستری استقبال زیادی می‌کنند. از سوی دیگر هم این ثابت شده که تماشاگران هم این‌جور کاراکترها را دوست دارند که این هم خود دلایلی دارد و شاید مهمترین دلیلش هم این باشد که این جور نقش‌ها طبیعی‌تر و منطقی‌تر به نظر می‌آیند. این هم از این دلیل.

اما علاوه بر این حرف‌ها که به درد مصاحبه می‌خورد باید این را هم اضافه کنم که علاقه من به نقش‌های منفی و خاکستری دلیل شخصی هم دارد. راستش هر زمان به آینه نگاه می‌کنم و بینی و چال روی گونه‌ام را می‌بینم، حس می‌کنم بیشتر به درد این جور نقش‌ها می‌خورم! و دلیل دیگر هم لذتی است که از بازی نقش منفی می‌برم. حقیقتش حس می‌کنم خیلی از بازیگران درباره جذابیت کار بازیگری در نقش‌های منفی چیزی نمی‌دانند وگرنه کاری می‌کردند که در این جور نقش‌ها دیگر نوبت به من نرسد!

وقتی درحال ایفای نقش هستی آیا از تجربیات شخصی‌ هم بهره می‌گیری؟

بعضی وقت‌ها؛ اما این‌که الزاما با تکیه بر این تجارب بازی کنم؛ نه. حقیقتش این است که هیچ بازیگری نمی‌تواند بازی‌هایش را فقط براساس تجربه‌های شخصی‌اش طراحی کند؛ چون تجربیات هر کس دامنه محدودی دارند و در هر نقشی نمی‌شود به این گنجینه شخصی سر زد و چیزی از آن کش رفت. مثلا من خودم یک دوران کودکی پردردسری را از سر گذرانده‌ام. کودکی پرهیجان در روزگار اوج قدرت و دیکتاتوری فرانکو؛ آن هم در خانواده‌ای که مادرم و یکی از دایی‌هایم چپ بودند و فعالیت‌های سیاسی داشتند. آن روزها را هنوز یادم هست.

یادم می‌آید که هر روز خبر دستگیری دوستان و آشنایان و همفکران مادرم می‌آمد و این اخبار زندگی‌مان را دستخوش هیجانات و ترس‌های بی‌اندازه می‌کرد. با آن‌که خیلی کوچک بودم، اما آن چیزها را می‌فهمیدم. می‌دیدم که مادرم گریه می‌کند و می‌ترسد. خب؛ حالا بیایید ببینیم این تجربیات مثلا در دزدان دریایی کارائیب به چه کار من می‌آید؟ می‌بینید؟ این تجربه‌ها شاید در ایفای نقش در یک اجتماعی مورد استفاده قرار گیرند، اما نه برای هر نقشی…

پس راه شخصی شما برای نزدیکی به کاراکترها چیست؟

تحقیق، تحقیق و تحقیق. درواقع من برای تمام نقش‌هایی که به‌عهده می‌گیرم، تحقیق می‌کنم، یعنی بازیگری هستم که تا کاراکتر موردنظر را نشناسم و با دیدگاه‌ها و انگیزه‌هایش آشنا نشوم، نمی‌توانم جلوی دوربین بروم. این وسواس البته دلیل هم دارد: اگر خودم آن کاراکتر را نفهمم و باور نکنم، چطور می‌توانم انتظار داشته باشم تماشاگران او را از من بپذیرند؟

الان که به کودکی‌هایت نگاه می‌کنی، فکر می‌کنی آیا آرزوهایی که در کودکی داشتی تحقق یافته‌اند؟

شاید؛ اما قطعا همه‌شان نه. با این حال باید بگویم که در همین حد هم راضی‌ام. یکی از مهمترین آرزوهایم البته برآورده شده و آن هم زمانی بود که جولین اشنابل فیلم پیش از آغاز شب را به آل پاچینو نشان داد.

 دیوانه دیوانه شدیم هم من و هم پنه‌لوپه

برای منی که همیشه فقط در زندگی‌ام به دو چیز باور و اعتقاد داشته‌ام: خدا و آل ‌پاچینو؛ این اتفاق باعث رخدادی غیرقابل باور شد. من همیشه گفته‌ام که آل‌ پاچینو بازیگر مورد علاقه‌ام است و همیشه بازی‌ها و شخصیتش را تحسین کرده‌ام. به این دلیل وقتی پاچینو ساعت ٣نصف شب به وقت اسپانیا به من زنگ زد و گفت چقدر فیلم پیش از آغاز شب و بازی مرا دوست دارد؛ از خوشحالی دیوانه شدم. یادم هست چنان هیجان‌زده و دستپاچه شده بودم که صدایم زمان حرف زدن با آل می‌لرزید. بهش از علاقه‌ام گفتم و این‌که برایم خیلی جالب و هیجان‌انگیز بود که بازی‌ام او را تحت‌تاثیر قرار داده است. این مهمترین آرزوی برآورده شده‌ام بود که به یاد دارم…

در زمینه جوایز و افتخارات سینمایی و کاری چه؟ آیا مثلا دریافت جایزه اسکار و کن زمانی برای‌تان آرزو بود؟

هیچ‌وقت به سینما از این زاویه نگاه نکرده‌ام. به نظر من، جوایز تا جایی اهمیت و ارزش دارند که مردم را متوجه فیلم‌ها کرده و آنها را راهی سالن‌های نمایش می‌کنند و این را به جد می‌گویم که هر چیزی که کمک کند تا سالن‌های سینماها پر شود، چیز خوب و باارزشی است. به این واقعیت افتخار می‌کنم که مردم به سینما می‌آیند و فیلمی از من را تماشا می‌کنند. اما فقط در این حد. وگرنه اسکار در نوع خود به تنهایی ارزش دیگری ندارد. اصلا به یاد هم نمی‌ماند. اصلا شما خودتان یادتان هست ٣٠سال پیش چه کسی اسکار برده؟ اما بازیگران خوب آن زمان را قطعا به یاد دارید.

آیا احساس خاصی به‌ هالیوود دارید؟

نه. حس خاصی نسبت به ‌هالیوود ندارم و بیشتر می‌خواهم در فیلم‌ها و نقش‌های خوب بازی کنم. من یک اروپایی‌ام و یادم نمی‌رود که متعلق به کدام کشور هستم. سرزمینم و مردمم را دوست دارم. فقط هر وقت دعوت به بازی می‌شوم، فیلمنامه را می‌خوانم و اگر مورد پسندم قرار گیرد در آن بازی می‌کنم.

از همکاری با فیلمسازان جوان استقبال می‌کنید؟

جوان یا مسن‌بودن فیلمساز اهمیتی ندارد. هیچ فیلمساز کهنه‌کاری از روز نخست باتجربه نبوده. بنابراین نکته اصلی برایم توانایی فیلمساز برای خلق یک کار خوب است. وقتی فیلمساز جوانی با یک ایده و فیلمنامه خوب سراغم می‌آید، همه جور همکاری با او می‌کنم…


منبع: برترینها

کتاب‌های درسی چطور نوشته شده اند؟

هفته نامه همشهری جوان: قصه، قصه کتاب هایی است که نوشته اند و ما خوانده ایم، به همین سادگی. برای نوشتن کتاب های تاریخ ادبیات و آرایه های ادبی و دستور زبان فارسی و… قرعه به نام چه کسانی افتاده و آن ها با چه معیارهایی کتاب هایشان را نوشته اند؟ هیچ وقت برایشان پیش آمده سر آن کتاب، با دیگران حتی دعوایشان شود؟ با بی مهری هم مواجه شده اند؟ مثلا بدون اطلاع آن ها بخش هایی از کتابشان را حذف کرده باشند یا شیوه آموزشی را که برای کتاب در نظر داشته اند، نادیده گرفته باشند؟ این جا به سراغ همین ماجراها رفته ایم.

تقریبا چنین اطلاعاتی را نمی توان هیچ جا به طور منسجم پیدا کرد. بعضی از این خاطره ها در کتاب های جشن نامه و زندگی نامه هاست و بعضی ها را باید میان سوال های خبرنگاران از این استادان پیدا کرد.

مصطفی رحماندوست

سر تعلیمات دینی دعوایم شد

زمان جنگ در مجلات رشد بحث های دفاع غیرنظامی را برای بچه ها مطرح می کردم؛ مثلا صفحه ای داشتیم با عنوان من جنگ را به چشم خود دیدم تا بچه ها نترسند، اگر جایی بمباران شد، چطور برخورد کنند. به من گفتند ما یک درس آمادگی نظامی داریم که ارتشی ها نوشته اند. خیلی بچه ها متوجه نمی شوند. تو هم یکی دیگر بنویس. آن موقع خانم فریبا کلهر همکارم بود، گفتم برود دروس را خلاصه کند، او خلاصه کرد و من نوشتم شد کتاب آمادگی دفاعی (۱۳۶۶).

 شعر عهد جاهلیتم را چاپ کردند!

من تعلیمات دینی را هم برای اول دبستان نوشتم (۱۳۶۶). یکی از اختلافات من و دکتر حداد عادل سر این کتاب بود. اصرار من این بود که اسم کتاب تعلیمات دینی نباشد و اصرار دکتر حداد عادل این بود که اسم کتاب تعلیمات دینی باشد. من اصرار کردم که این کتاب نمره نداشته باشد ولی نپذیرفتند. آمدند برای ۵۰- ۴۰ کلاس به صورت آزمایشی کتاب تعلیمات دینی را انتهای کتاب فارسی چسباندند و مثلا فارسی ۱۰۰ صفحه ای شد ۱۷۰ صفحه. آزمایش کردند و جواب نداد.

من آن موقع به دکتر حداد عادل می گفتم کتاب فارسی سخت است، چه رسد بخواهید دینی را هم ببرید آخر کتاب فارسی. کتاب را جدا کردند و به صورت دو کتاب جداگانه تدریس کردند… کتاب درسی فراز و فرودهای بدی را طی کرده؛ اگر از شاعران و نویسندگان خوبی که شعرشان را داخل کتاب ها می بینیم بپرسیم فورا می گویند آن شعرها جزء پایین ترین شعرهای من است.

من شعری داشتم که جزء پایین ترین شعرهای عهد جاهلیت من در ادبیات کودکان بود: «مادرم گفت برو، گفتم چشم/ پدرم گفت بیا گفتم چشم/ هرچه گفتند به من با لبخند/ گوش کردم همه را گفتم چشم» اصرار داشتند که شعر در کتاب تعلیمات دینی چاپ شود. هر چه من گفتم آقا من این شعر را خودم هم قبول ندارم و شما یک مجموعه شعر من را پیدا کنید که این شعر را من در آن چاپ کرده باشم، گوش نکردند.

 شعر عهد جاهلیتم را چاپ کردند!
واقعیت این است که خیلی از شعرها و قصه هایی که در کتاب درسی چاپ شده قصه هایی است که خودشان دوست دارند نه بچه ها. (خبرنامه، شماره ۲۹)


دکتر روح الله هادی

کلمه «آرایه» از کجا آمد؟

در سال های دهه ۶۰، کتابی که برای درس بلاغت تدریس می شد، «فنون و صنایع ادبی» بود که بعد از انقلاب به کوشش مرحوم دکتر سید حسن سادات ناصری تالیف شده بود. یک جلد برای سال دوم دبیرستان رشته فرهنگ و ادب و یک جلد هم برای سال سوم. کاری که انجام شده بود، عمدتا بازنویسی و ساده نویسی دو کتاب معروف «حدائق السحر فی دقائق الشعر» یا به تعبیری «ترجمان البلاغه» و «المعجم فی معاییر اشعار العجم» بود و نگاهی هم به کتاب های بعدی مثل کتاب مرحوم استاد جلال الدین همایی بود… این کتاب به شکل خاص و بلاغت قدیم به طور عام چهار اشکال داشت: ۱٫ زبان دشوار ۲٫ تقسیم بندی های پیچیده ۳٫ شاهد و مثال های عمدتا تکراری ۴٫ پرهیز از بیان فایده بلاغت.

من با تشخیص این عیوب به سراغ کتاب آرایه ها رفتم. زبان را تا آن جا که می شد، ساده کردم به گونه ای که کتاب، کتابی خودخوان بشود، کتابی خودآموز. دلیلم هم این بود؛ چون من روستایی بود ما در روستا اصلا دبیر ادبیات نداریم و به یک دبیر جغرافیا می گویند برود آرایه ها را درس بدهد. این کتاب باید آن قدر آسان باشد که معلم بتواند شب کتاب را بخواند و فردا به دانش آموزان درس بدهد. کوشیدم زیباترین بیت هایی را که در کل عمرم از ادبیات خوانده و آموخته بودم در کتاب آرایه ها بیاورم.

 شعر عهد جاهلیتم را چاپ کردند!

اصطلاح آرایه ها را هم اولین بار دکتر میرجلال الدین کزازی ساختند. منتها این کتاب با این همه تازگی در محتوا، اگر با نام پیشین عرضه می شد، نمی توانست این اندازه مخاطبان را به خودش جلب کند. تغییر اسم یک اتفاق بود. من پیشنهاد کردم که اسم اصلی را آرایه بگذارند و تقریبا همه پذیرفتند و رایج شد.


سلیم نیساری

اولین «دارا و سارا»

زمانی که دکتر منوچهر اقبال، وزیر فرهنگ بود، مرتب به وزارت فرهنگ نامه می نوشتند و از کتاب های ابتدایی ایراد می گرفتند. آقایی بود که می گفت من در پنج ساعت به بزرگسالان خواندن و نوشتن یاد می دهم. این ها باعث شد وزارت فرهنگ اعلام کند که هر کس مدعی ارائه روش جدیدی در تدریس سال اول برای بی سوادان است، بیاید و گزارش بدهد. هشت نفر انتخاب شدند. دکتر محمدباقر هوشیار که معلم من هم بود، آمده بود و انتخاب شده بود.

جلسه ای گذاشتند و گفتند ما می خواهیم کلاس آموزشی درست کنیم. هر کدام از شما ۶۰ جلسه درس بدهید. بچه ها هم شرایط خاصی داشته باشند؛ مثلا از خانواده فارسی زبان نباشند، قبلا درس نخوانده باشند و از اول شروع کرده باشند. هر کس با هر روشی که می خواهد، درس بدهد. بعد از ۶۰ جلسه دو بازرس، دو استاد دانشگاه می آیند و امتحان می گیرند، یادم هست دکتر جلالی و دکتر بیژ« بودند.

رونوشت گزارشی را که آن ها دادند، هنوز دارم؛ گزارشی را که استادان از روش تدریس من دادند، باعث شد وزارت فرهنگ کتاب من را (دارا و سارا) چاپ کند و این اولین کتابی بود که در سال ۱۳۲۸ رنگی چاپ شد. فکر رنگی بودن تصاویر کتاب متاثر از دیدن کتاب های خارجی بود. طبیعی است که اگر تصاویر کتاب رنگی باشد، توجه بچه را جلب می کند… دارا و سارا اسامی هستند که هر دو ریشه ایرانی دارند، هم ساده هستند و هم صمیمی و این خیلی به یادگیری کمک می کند.

 شعر عهد جاهلیتم را چاپ کردند!

یادم نمی آید که من این دو اسم را با هم در جایی دیده باشم. دارا در کتاب های اول بود، چون نوشتن آن آسان بود و من سارا را هم به این دلیل اضافه کردم که مصوت های بلند داشت و نوشتنش هم ساده بود. من خطی را در کتاب به کار بردم که نه نسخ بود و نه نستعلیق. اسم آن را خط «نوآموز» گذاشتم. دلیلش هم این بود که وقتی شما برای مثال می نویسید «خرد» یا «تخ» صورت «خ» در خط تحریری تغییر می کند اما در این خط نوآموز شکل حروف هیچ تغییری پیدا نمی کرد.

تا قبل ۱۳۲۸ بچه ها کتابی که جبار باغچه بان نوشته بود، می خواندند. کتاب او تقریبا بدون ایراد بود و می شود گفت خدمتی کرد. در سال ۱۳۲۹ به لندن رفتم. در سال تحصیلی ۲۹- ۳۰ هم این کتاب تدریس شد. بعد از اتمام تحصیلاتم از آمریکا به ایران آمدم. به وزارت فرهنگ رفتم تا ببینم پرونده کتابم به کجا رسیده است. وزارت فرهنگ اختیار چاپ را به ناشری داده بود تا کتاب را چاپ کند و به تبریز بفرستد. آن کتاب را پیدا کردم؛ گریه آور بود. جلد اصلی کتاب دارا و سارا و دور و برش هم نقاشی خیلی قشنگی بود. متن کتاب هم دورنگ بود تضاد را به خوبی نشان می داد اما ناشر جدید، رنگ های جلد را حذف کرده و کتاب را هم که قرار بود رنگی باشد، با یک رنگ بی رمق که معلوم نبود قهوه ای است یا نارنجی چاپ کرده بود.

از همه بدتر برای این که ارزان تر تمام بشود، ۱۰ صفحه راهنمای تدریس برای معلم را نیز همراه کتاب چاپ کرده بود. در صورتی که راهنمای معلم باید جدا می بود. من از کار آقای مدیر کل فنی بیشتر خوشحال شدم که اجازه نداد این کتاب با اسم من تدریس شود. (خبرنامه، شماره ۱۲)


خط کرسی از کجا آمد؟

تخته های خط دار

این خط های کم رنگ یا پررنگی که در کتاب های درسی هست و حروف روی آن نوشته می شود و بچه ها یاد می گیرند که کدام بخش هر حرف بالای خط و کدام پایین باشد، از کجا آمده است؟

ریشه اش را باید در خاطرات دکتر سلیم نیساری پیدا کرد که می گویند: «در همان ۶۰ جلسه ای که درس دادم، به دانش آموزان می گفتم، این را که من روی تخته می نویسم، شما روی کاغذ بنویسید. کاغذهایی که بچه ها آن موقع می خریدند، ورق بزرگ و خط کشی شده ای بود. عجیب است با وجود این که کاغذ خط کشی داشت، بچه ها تخته را نگاه می کردند و آن جا خطی نمی دیدند و ناخودآگاه می آمدند به سر پایین. در نتیجه نوشته ها کج می شد.

 شعر عهد جاهلیتم را چاپ کردند!
یک هفته یا ۱۰ روز بیشتر نگذشته بود که من متوجه این اشکال شدم. از مدیر مدرسه خواهش کردم و نقاش آوردند و تخته را خط کشی کردیم با رنگ زردی که مزاحم نوشتن نباشد. وقتی آن جا روی آن خط ها می نوشتم، حروف کنترل می شد. به بچه ها می گفتم شما در کاغذتان روی خطی بنویسید که می بینید. بدین ترتیب از آن موقع استفاده از خط زمینه شروع شد.» (خبرنامه، شماره ۱۲)

•    اگر کسی قبل از شروع مدرسه با مصطفی رحماندوست آَشنا نبود، در همان کتاب های دبستان با شعرهای مختلفش مثل انار آشنا می شد. شما هم از کسانی بودید که وقتی خواندن شعر حفظی شان را تمام می کردند، مثل یک وظیفه نام شاعر را هم می گفتند؟

•    مفعول چه بود؟ برای نوشتن کتاب های دستور زبان فارسی تلاش زیادی شده است. حتی استادانی داشته ایم که کوشیدند تا این درس را با راحت ترین حالت آموزش دهند. مثلا این که مفعول چیست؟ شاید جواب ها طولانی و سخت باشد. اما راحت ترینش این بوده، کلمه که بعدش «را» می آید. شما هم دستور را این طور یاد گرفتید؟


منبع: برترینها

تهیه کننده شهرزاد: زمستان ۹۶ با داستانی عاشقانه‌تر‌ برمی‌گردیم

امامی همچنین با بیان اینکه زمان عرضه فصل سوم را زمستان ۹۶ می‌دانند، درباره فصل سوم داستان گفت: معتقدم فصل سوم به لحاظ داستانی همانی است که مردم دوست دارند. در واقع تم عاشقانه مشابه فصل اول به فضای کلی سریال باز می‌گردد.

این تهیه‌کننده که حضور در این عرصه را با مجموعه «شاهگوش» به کارگردانی داود میرباقری شروع کرده است، درباره شروع کارش در این حوزه گفت: به واسطه رشته تحصیلی و کسب و کاری که داشتم، وارد کارخانه تولید سی‌دی و دی‌وی‌دی شدم و همان‌جا بود که با شبکه نمایش خانگی آشنا شدم. در آن زمان «قهوه تلخ» در همان کارخانه تولید می‌شد. آن موقع احساس کردم که می‌توانم به جای اینکه واسطی برای پخش باشم، خودم هم وارد عرصه تولید محتوا شوم.

به گزارش عصرایران به نقل از روابط عمومی سریال شهرزاد، امامی همچنین ادامه داد: بر اساس همین ایده بود که با سریال «شاهگوش» و آقای داود میرباقری َآشنا شدم. به نظر خودم آن زمان شروع کار خوبی داشتیم و سریال سنگینی را کار کردیم؛ آن هم با کارگردانی که در کارنامه‌اش «مختار» و «امام علی ع» را داشت. آن زمان برای آقای میرباقری هم فضای نمایش خانگی جدید بود، البته خوشبختانه ایشان به واسطه شناختی که از مخاطب دارند، در هر مدیومی با موفقیت حضور داشته‌اند.

این تهیه کننده ماجرای آشنایی خودش با داود میرباقری و آغاز کار را این‌طور تعریف کرد: آشنایی من با ایشان توسط آقای مهدی پاکدل اتفاق افتاد که بانی خیری در این زمینه شدند. البته باید بگویم که قبل از جلسه با آقای میرباقری، اولین جلسه برای تولید محتوا را با آقای فتحی داشتم و روی چند طرح از جمله «شهرزاد» صحبت کرده بودیم که چون کار با‌ آقای میرباقری سریع وارد تولید شد، طرح‌های آقای فتحی باقی ماند که بعد از آن، کار کنیم.

او اضافه کرد: آقای فتحی طرح‌هایی را به تلویزیون داده بودند اما درخواست من این بود که اثری برای شبکه نمایش خانگی شروع کنند. به هر حال این فضا برای همه کارگردان‌هایی که در تلویزیون کار می‌کردند، جدید بود و با توجه به محدودیت‌‌هایی که تلویزیون چه در ممیزی و بودجه‌ها داشت، خیلی از کارگردان‌ها علاقه داشتند فضای جدیدی را امتحان کنند و برای‌شان این مدیوم جذاب بود.

حضور در یک مدیوم پرریسک

ورود به یک فضای تازه که برای همه تازگی داشت، ترسناک به نظر می‌رسید، اما امامی ریسک آن را قبول کرده بود، او درباره حضور در مدیوم نمایش خانگی گفت: هم «شاهگوش» و هم «شهرزاد» در آغاز با مقاومت‌های مشاوران و اطرافیان مواجه شد که ممکن است بازار کشش این بودجه و پروداکشن را نداشته باشد و معتقد بودند که احتمال دارد که اثر و خودمان آسیب ببینیم. اما ما معتقد بودیم با اینکه این حوزه خیلی پرریسک است، اگر همکاران را درست انتخاب کنیم، ضریب ریسک خیلی پایین می‌آید.

این تهیه‌کننده ادامه داد: مخاطب به خوبی جنس باکیفیت را از بی‌کیفیت تشخیص می‌دهد. ضمن آنکه این حوزه به شدت رقابتی و بر اساس عرضه و تقاضاست. دقیقا برخلاف تلویزیون که هرچیزی تولید کند، دیده شدن و نشدن آن فرقی نمی‌کند! در شبکه نمایش خانگی مانند هر کالای تجاری، بحث عرضه و تقاضا مطرح است و اگر مشتری کالا را دوست نداشته باشد، شکست می‌خورد! این شرایط در همه دنیا وجود دارد و فقط تلویزیون ماست که محصولی را تولید می‌کند و برایش اهمیتی ندارد که آن اثر دیده می‌شود یا خیر.

متن یک اثر همان نقشه راه است

امامی در بخشی از مصاحبه و در پاسخ به این سوال که «به عنوان تهیه‌کننده و سرمایه‌گذار چقدر روی اثر اعمال نظر می‌کند»، توضیح داد: این موضوع بستگی زیادی به کارگردان دارد. به نظرم باید همه وقت و انرژی را برای درست شدن متن گذاشت، وقتی متن درست باشد یعنی نقشه راه آماده است. وقتی شما با آقایان فتحی و میرباقری کار می‌کنید، خیلی نگران کارگردانی نیستید، باید دغدغه را روی متن بگذارید و وقتی چفت و بست آن درست شد، دیگر از کارگردانی آن خیالتان راحت است و می‌دانید کار را به کاردان سپرده‌اید. مگر اینکه اثر اول کارگردان باشد یا با کارگردانی طرف باشید که کارهای قبلی او بحث‌برانگیز نبوده باشد. در این شرایط گروه تولید بیشتر سعی دارد حمایت کند نه دخالت. شاید بعضی بازیگرها نخواهند با کارگردان اول کار کنند، ما ورود پیدا می‌کنیم و این امنیت را به آن‌ها می‌دهیم تا خیال آسوده‌تری داشته باشند.

او ادامه داد: به شخصه معتقدم در کار باید مالکیت را از مدیریت جدا کرد. تهیه‌کننده‌ می‌تواند با دخالت بی‌جا در کار، باعث لطمه خوردن اثر و در نهایت لطمه به خودش ‌شود. به نظرم وقتی در چیدمان اولیه که به گفته هیچکاک فیلمنامه، فیلمنامه و فیلمنامه است، دقت کنیم، در ادامه مشکلی نخواهیم داشت، مانند فیلمنامه شهرزاد که تکمیل کردن آن سه سال زمان برد. همه اجزایی که امروز در «شهرزاد» کار می‌کنند، در پروژه‌های مختلف زیادی حضور داشته‌اند، خروجی‌ها را می‌توان دید اما چیزی که در این مجموعه خودش را به خوبی نشان می‌دهد و باعث شده «شهرزاد» از تک‌تک عوامل خودش هم بزرگتر شود، متن درستی است که توانست با مردم ارتباط برقرار کند.

خوشحالیم که رقیب خودمان شده‌ایم

این تهیه‌کننده درباره نقدهایی که نسبت به فصل دوم شهرزاد در مقایسه با فصل اول مجموعه داشت نیز عنوان کرد: در ابتدا باید بگویم که خوشحالیم رقیب خودمان شده‌ایم و با فصل اول مقایسه می‌شویم. به هر حال فصل اول «شهرزاد» یک پدیده در نمایش خانگی بود. مردم به این مدیوم بی‌اعتماد شده بودند. مجموعه‌های تولید شده یا به انتها نمی‌رسیدند و یا به مرور افت کیفیت جدی پیدا می‌کردند. ما با سریالی که سر و شکل درست و خوبی دارد، آمدیم و اعتماد از دست رفته‌ را برگرداندیم.

او ادامه داد: درباره فصل دوم هم باید بگویم که نظراتی که ما از منتقدان گرفتیم، با نظرات مردم کمی تفاوت دارد. در واقع اگر به قصه به شکل مستقل نگاه کنیم، نقد زیادی ندارد چون به قول معروف به داستان آب نبستیم. فصل دوم شهرزاد از لحاظ ریتم، بازی‌ها و مابقی شاخصه‌ها امتیاز بالایی می‌گیرد، باور کنید که سری دوم ساختن خیلی کار سختی است و حفظ موفقیت از رسیدن به خود موفقیت کار سخت‌تری است.

امامی همچنین یادآور شد: نکته‌ای که می‌خواهم به آن اشاره کنم این است که مردم آگاه هستند کاری که در سری دوم شده، اصلا کم‌فروشی نیست. زمانی وجود دارد که مثلا می‌گویند سری اول اعتماد مردم را جلب کرده‌اند، اما در سری دوم از آن اعتماد سواستفاده شده است، درباره «شهرزاد» ماجرا این‌طور نیست و بحث سلیقه مطرح است.

این تهیه‌کننده با اشاره به اینکه نتیجه تمام اتفاق‌های فصل دوم را در فصل بعدی می‌توان دید، اظهار کرد: کارهایی را در فصل دوم شهرزاد توسط آقای فتحی انجام شده است، نتیجه آن در فصل سوم برداشت می‌شود. مطمئن باشید وقتی فصل سوم تمام شود، متوجه علت همه اتفاق‌هایی که برای شخصیت‌های مختلف در فصل دوم افتاد، می‌شوید. کوچکترین مسائل مثل آموزش رانندگی شهرزاد که امروز مورد نقد قرار می‌گیرد، در فصل سوم کاربرد دارد. با وجود کامنت‌های ناراضی، من از یک چیز مطمئن هستم و آن هم این است که در پایان فصل سوم، مردم به خاطر فصل دوم از ما تشکر می‌کنند!

امامی در پاسخ به این پرسش که قصه سریال در فصل سوم تمام می‌شود یا ممکن است فصل چهارمی هم در کار باشد، بیان کرد: قصه در فصل سوم تمام می‌شود. البته قصه «شهرزاد» پتانسیل ادامه دادن را دارد و می‌توان از دل آن، دیگر کاراکترها را بیرون کشید و سرگذشت آن‌ها را تعریف کرد اما با چیزی که مخاطب از ما می‌خواهد، در فصل سوم مشخص می‌شود و همان‌جا پایان داستان سریال «شهرزاد» خواهد بود.

امامی در بخشی از صحبت‌هایش درباره تاثیر نظر مخاطبان بر روند داستان نیز توضیح داد: قطعا کسی که سریال‌های پرمخاطبی مثل «شب دهم» و «مدار صفر درجه» را برای تلویزیون می‌سازد، به مخاطب اهمیت زیادی می‌دهد. در گذشته گرفتن بازخوردها سخت‌تر بوده، اما امروزه با توجه به شبکه‌های اجتماعی، بازخوردها را می‌توان آنلاین و بدون واسطه مشاهده کرد. شبکه‌های اجتماعی کمک می‌کند که نظر مردم را درباره نقاط قوت و ضعف خودمان بدانیم و با تاکید بر نظرات، کار بهتری را تولید کنیم.

زمستان ۹۶ با داستانی عاشقانه‌تر‌ برمی‌گردیم

امامی همچنین با بیان اینکه زمان عرضه فصل سوم را زمستان ۹۶ می‌دانند، درباره فصل سوم داستان گفت: معتقدم فصل سوم به لحاظ داستانی همانی است که مردم دوست دارند. در واقع تم عاشقانه مشابه فصل اول به فضای کلی سریال باز می‌گردد.

این تهیه‌کننده با بیان اینکه اگر فصل اول و دوم شهرزاد را در معیارهای مختلفی با یکدیگر مقایسه کنیم، این فصل افت نداشته، یادآور شد: به هر حال بعضی‌ها از کار خوششان آمده، بعضی‌ها هم دلشان می‌خواسته اتفاق دیگری بیفتد اما نیفتاده است. البته این اتفاق‌ها یک شبه رخ نمی‌دهد بلکه با استفاده از برخی نظرات که در قالب درست داستان‌نویسی قرار می‌گیرند، برخی رویدادها رخ می‌دهد که مخاطبان می‌خواسته‌اند. ضمن آنکه باید بگویم ترکیبی از نظرات درست مخاطبین با همراهی تیم نویسنده‌ها را در فصل سوم می‌بینیم.

حذف بزرگ آقا تصمیمی آگاهانه بود

امامی درباره نبود علی نصیریان و حذف کاراکتر بزرگ‌آقا نیز اظهار کرد: در پروژه‌های مختلف دو نوع خروج کاراکتر داریم، گاهی این خروج بر مبنای یک اجبار اتفاق می‌افتد و گاهی برمبنای ضروریات. به عنوان مثال، زمانی است که بزرگ یک خاندانی تصمیم‌هایی می‌گیرد که آثار آن را در زندگی همه آدم‌های قصه می‌توان دید، حالا این اثر زمانی که خود بزرگ خانواده نیست، خودش را بیشتر نشان می‌دهد. به هر حال قصه درباره استبداد فردی یک شخص است که تصمیم‌هایی را برای خانواده می‌گیرد و باید ببینیم حالا که نیست چه اثرات، تبعات و تنش‌هایی را برای خانواده به وجود می‌آورد. در حقیقت او نباید باشد تا بتوانیم این اتفاق‌ها را ببینیم، چون اگر باشد که خودش مشکلات را حل می‌کند.

او ادامه داد: به نظر من با وجود همه پتانسیل و جذابیتی که آقای نصیریان و این شخصیت داشت، حذف بزرگ آقا آگاهانه‌ترین تصمیمی بود که آقای فتحی گرفتند. بزرگ آقا قطعا یکی از کاراکترهای ماندگاری‌ست که آقای نصیریان بازی کرده و با وجود منفی بودن نقش، مردم آن را خیلی دوست دارند.

امامی همچنین اضافه کرد: چون یک فرد ناکارآمد بر سر کار آمده، فردی که تشدد فکری دارد، حتما نوع مدیریتش با فرد مدبری که قبلا سرکار بوده، فرق می‌کند. آدمی که هیچ تفکر و هدفی به جز رسیدن به شخصیت شهرزاد ندارد، قطعا تصمیمات بدون فکر و هیجانی می‌گیرد که نتیجه‌های مثبتی هم برای خودش و سایران ندارد.

این تهیه‌کننده درباره صحبت‌هایی که درباره برگشت علی نصیریان به مجموعه شده بود نیز توضیح داد: در سریال‌های مهم و بزرگ دنیا هم مرگ و زایش قهرمان را می‌بینیم. در این مورد فکر می‌کنم بیشتر یک ایده بود که اگر ایده‌ها هم فقط هیجانی و بدون منطق باشند، می‌توانند آسیب برسانند. یعنی نقشی به مجموعه برگردد، اما برای آن برنامه‌ای نداشته باشید، آن وقت لذت و هیجانی که ایجاد شود از بین می‌رود.

مردم «شهرزاد» را به یک سرمایه اجتماعی بدل کرده‌اند

امامی با اعتقاد به اینکه می‌دانسته مردم از داستان «شهرزاد» خوششان می‌آید، بیان کرد: با توجه به اینکه در ابتدا داستان را خوانده بودم، می‌دانستم که مردم هم با آن ارتباط برقرار می‌کنند، ولی صادقانه فکر نمی‌کردم مردم در سراسر دنیا تا این اندازه با سریال ارتباط بگیرند. من بارها در سفرهای خارج از ایران می‌شنیدم که خیلی‌ها می‌گفتند فیلم و سریال ایرانی بعد از انقلاب را دنبال نمی‌کرده‌اند، اما حالا برای «شهرزاد» روزشماری و قسمت جدید را پیگیری می‌کنند. فکر می‌کنم این تاثیر هم از فیلمنامه نشأت می‌گیرد.

او ادامه داد: خیلی از مجموعه‌های مشابه، اول بازیگر و کارگردان را انتخاب و بعد به فیلمنامه فکر می‌کنند، همین دلیل می‌شود که اثر برای مخاطب جذابیت نداشته باشد، آن هم در روزگاری که سریال‌های مختلف با سطح کیفی‌ بالا به راحتی قابل دسترسی است، فکر می‌کنم همه موفقیتی که مجموعه تصویر گستر پاسارگاد در محصولاتش داشته، به دلیل این بوده که بیشترین زمان را برای فیلمنامه می‌گذارد.

ما ادبیات نمایشی غنی داریم که اگر روی آن‌ها کار شود، سریال‌هایی ساخته می‌شود که می‌تواند خیلی موفق‌ باشند، حتی موفق‌تر از «شهرزاد». چون مردم ما قصه‌گویی به سبکی که در «شهرزاد» اتفاق افتاد را دوست دارند. تنها باید با آن‌ها صادق بود و آن‌ها قطعا از شما حمایت می‌کنند.

امامی با تاکید بر اینکه «شهرزاد» هیچ حامی دولتی ندارد، اظهار کرد: امروز مردم آن را به یک سرمایه اجتماعی بدل کرده‌اند. اتفاقا به همین دلیل هم زیاد نقد می‌شویم، چون خیلی دیده می‌شویم؛ اتفاقی که هم ترسناک است هم جذاب.

قاچاق تنها با فرهنگ‌سازی حل می‌شود

یکی از مسایل مهم در شبکه نمایش خانگی بحث قاچاق و دانلود غیرقانونی آثار است که دست‌اندر کاران مجموعه «شهرزاد» برای مقابله با آن تلاش زیادی کردند، امامی نیز در این‌باره توضیح داد: آقای علی اسدزاده، مدیرعامل تصویرگستر پاسارگاد به دانشی در این زمینه دست پیدا کردند که خوب است آن را در اختیار سایر موسسه‌‌ها هم بگذارنند. ما توانستیم این روند را تا جایی کنترل کنیم، اما این کنترل کامل نیست و علی‌رغم اینکه سازمان‌های بزرگی برای صیانت از این نوع‌ کالا‌ها وجود دارد، اما نتیجه آن چنان حاصل نمی‌شود.

او همچنین افزود: این موضوع تنها با فرهنگ‌سازی کاملا کنترل می‌شود. مردم باید بدانند این دانلود رایگان، دزدی است. در تمام دنیا هم سعی کردند فرهنگ‌سازی استفاده از نسخه‌های اصلی را به وجود بیاورند. این فرهنگ باید در مردم ایجاد شود که این سی‌دی هم مانند تن‌ماهی است که اگر بدون پرداخت هزینه‌اش از مغازه بردارند، دزدی محسوب می‌شود. البته این فضا هم وجود دارد که همه فکر می‌کنند تهیه‌کننده می‌خواهد برای خودش درآمدزایی کند، در صورتیکه کافی است تیراژ سریال را ببینند که برای یک مجموعه چه تعداد آدم درگیر هستند و از آن ارتزاق می‌کنند و با این‌کار چند شغل‌ در معرض خطر قرار می‌گیرد.

امامی همچنین با اشاره به اینکه به نسخه سینمایی «شهرزاد» فکر کرده‌اند، گفت: داستان «شهرزاد» قابلیت سینمایی شدن را دارد، اما باید فصل سوم تمام شود و سپس درباره‌اش فکر کنیم.

رسانه‌ها تهیه‌کننده اصلی مجموعه را بشناسند

تهیه‌کننده مجموعه «شهرزاد» در پایان صحبت‌هایش با گله از اینکه برخی رسانه‌ها با افرادی که خودشان را تهیه‌کننده این مجموعه جا می‌زنند، صحبت می‌کنند؛ عنوان کرد: متاسفانه برخی مواقع رسانه‌ها با افرادی مصاحبه می‌کنند یا بیانه می‌گیرند که خودشان را تهیه‌کننده شهرزاد جا می‌زنند، در صورتیکه اگر یک‌بار به تیتراژ مجموعه یا پروانه ساخت آن مراجعه کنند، تهیه‌کننده اصلی را می‌شناسند.

او ادامه داد: به هر حال مرجع اصلی اطلاع‌رسانی مجموعه شهرزاد روابط عمومی است و اطلاعات و مصاحبه‌ها هم از این طریق اعلام می‌شوند، گاهی از اهالی رسانه تعجب می‌کنم که با وجود اینکه می‌توانند از مراجع مختلف اطلاعات کسب کنند با این‌حال دقت ندارند و متن‌ها و مصاحبه‌هایی از دیگران را با نام تهیه‌کننده شهرزاد منتشر می‌کنند.


منبع: عصرایران

شهرام مکری:«هجوم» بدون ممیزی اکران می‌شود

شهرام مکری از زمان اکران فیلم جدیدش خبر داد و گفت: فیلم سینمایی “هجوم” از ۱۵ آبان ماه در گروه سینمایی هنر و تجربه اکران می‌شود و در این نسخه از فیلم هیچ ممیزی و اصلاحاتی صورت نگرفته است.

این کارگردان سینما در گفت‌وگویی با ایسنا بیان کرد: اکران‌ این فیلم از ۱۵ آبان‌ماه آغاز می‌شود که در ابتدا اکران‌ها محدودتر هستند ولی به تدریج امیدواریم بتوانیم به صورت گسترده‌تر نمایش داشته باشیم. فعلا پروانه نمایشی که به ما داده‌اند محدود به گروه «هنر و تجربه» است ولی در حال رایزنی هستیم که ببینیم می‌توانیم تعداد بیشتری سینما در اختیار بگیریم.

او ادامه داد: شورای صنفی نمایش به تازگی پروانه‌ها را با تقسیم‌بندی‌های خاصی به فیلم‌ها می‌دهد؛ یکی از آن‌ها ماجرای رده‌بندی کردن سنی فیلم‌ و دیگری دادن پروانه‌های نمایش در گروه هنر و تجربه است که پروانه این فیلم‌ها متفاوت از اکران‌های عادی صادر می‌شود، فکر می‌کنم مثلا فیلم «خانه پدری» هم پروانه نمایشی‌اش را در گروه هنر و تجربه گرفته است.

مکری یادآور شد: این روزها تعداد فیلم‌های منتظر برای اکران زیاد است و فرصت نمایش فیلم‌ها در سینماها کوتاه شده است. این اتفاق هم در سینمای اکران عمومی و هم در گروه هنر و تجربه رخ داده است. حالا ما می‌خواهیم ببینیم کی می‌توانیم فرصت مناسبی را با توجه به استقبال مخاطب برای اکران فیلم به صورت عمومی در نظر بگیریم. یک روش نمایش در خارج از کشور این است که در ابتدا اکرانی محدود به فیلم داده می‌شود و سپس با توجه به میزان بازخورد و استقبال مخاطب اکران گسترده‌تر اتفاق می‌افتد. در ایران کاملا برعکس است و تا فرصت تبلیغات و شیوه توصیه فیلم بین افراد جا بیفتد امکان نمایش فیلم به صورت گسترده از دست می‌رود بنابراین این چرخه باید کاملا تغییر کند.

مکری درباره اتفاقاتی که در سال گذشته برای حضور فیلم «هجوم» در جشنواره فجر افتاد و باعث شد که نتواند در آن شرکت کند، تصریح کرد: بازخوردی که به صورت مستقیم بعد از جشنواره سال گذشته به من داده شد، این بود که فیلم دچار یکسری ابهامات در معانی و مفاهیم می‌باشد و چون برخی از اعضای هیأت انتخاب عضو شورای پروانه نمایش هم هستند سوالاتی برایشان وجود داشت که من سعی کردم توضیحاتی را برای آنها مطرح کنم اما در آخر حضور یا عدم حضور در جشنواره فجر و تصمیم‌گیری آن به نظر دبیر جشنواره منوط شد. ولی بعد از طرف آقای حیدریان همه چیز تکذیب شد و گفتند که هیأت انتخاب آن فیلم را انتخاب نکرده است و این تصمیم‌گیری به ایشان ارجاع نشده است.

این کارگردان یادآور شد: حالا از آن زمان تا امروز سعی کردیم ابهامات موجود در فیلم را به شکل‌های مختلف و برای آدم‌هایی که فکر می‌کردیم در جریان روند اکران فیلم تأثیرگذار هستند، توضیح بدهیم و سوءبرداشت‌ها را بر طرف کنیم. وقتی تیم آقای حیدریان بر روی کار آمدند در یک جلسه با شورای اعضای پروانه نمایش در جشنواره کودک اصفهان صحبت کردم و گفتند که فیلم مشکلی ندارد و می‌توان برای پروانه نمایش آن اقدام کرد. چند وقت پیش هم آقای غلامرضا فرجی تماس گرفتند و گفتند که پروانه نمایش برای هنر و تجربه صادر شده است.

او با اشاره به اینکه “در این نسخه از فیلم «هجوم» که در گروه هنر و تجربه اکران می‌شود ممیزی و اصلاحاتی صورت نگرفته است”، گفت: این فیلم به لحاظ شکل و ساختار بگونه‌ای است که باید کل فیلم پروانه نمایش بگیرد و امکان حذف قسمتی از فیلم وجود ندارد چون ساختار کلی آن دچار اختلال می‌شود.

کارگردان «ماهی و گربه»خاطرنشان کرد: “هجوم” به لحاظ ساختار و داستان ایده بسیار پیچیده‌تری نسبت به فیلم «ماهی و گربه» دارد و فکر می‌کنم تماشاچی را بیشتر به خودش جذب می‌کند زیرا یک موضوع واحد با یک تم معمایی دارد که از ابتدا تا انتها توسط تماشاچی دنبال می‌شود.

شهرام مکری در بخش پایانی سخنانش گفت: فیلم سینمایی “هجوم” جزو فیلم‌هایی قرار می‌گیرد که ساختار تجربی دارد بنابراین برای مخاطب علاقه‌مند به زبان سینما، ساخته و طراحی شده است. امیدواریم که استقبال از فیلم به گونه‌ای باشد که بتوانیم سینماهای بیشتری را برای اکران آن درگیر کنیم.

داستان فیلم «هجوم» درباره یک تیم ورزشی آماتوری و مربی‌شان است. اعضای تیم رازی برای پنهان کردن دارند و گروهی در جست‌وجوی پیدا کردن سرنخ‌هایی از این ماجرا هستند.

فیلمنامه این فیلم را شهرام مکری به همراه نسیم احمدپور نوشته و این دومین فیلم شهرام مکری است که در «ایران نوین فیلم» ساخته شده است.

بازیگران: عبد آبست، الهه بخشی، بابک کریمی، محمد ساربان، لوون هفتوان، پدرام شریفی، مهدی اعتمادسعید، بهزاد دورانی، میلاد رحیمی، فراز مدیری، سجاد تابش، محمد برهمنی، سعید زارعی، ایمان صیاد برهانی، مجید یوسفی، اسماعیل گرجی، علی میری، رامتین هوشمند، محمد تقی‌زاده فرید، مجید اسدی، سهیل سمیعی، زهرا سلیمانیان، مدیر تولید: حسین اکبری، مجری طرح و مشاور کارگردان: امیر اثباتی، سرمایه‌گذاران: مریم شفیعی، سپهر سیفی، تهیه‌کننده: سپهر سیفی، محصول: ایران نوین فیلم.


منبع: عصرایران

جدیدترین ساخته مجیدی در جشنواره لندن

به گزارش ایسنا، نشریه سینمایی اسکرین دیلی در مطلبی درباره این فیلم نوشت: «آنسوی ابرها» اولین فیلم خارجی است که مجید مجیدی کارگردان نامزد اسکار ایرانی در هند ساخته است، ملودرامی که داستان آن در مناطق فقیرنشین بمبئی رقم می‌خورد و داستان آن درباره دو شخصیت اصلی است؛ برادری خلافکار و خواهری که در حین دفاع از خود در برابر تجاوز دفاع کرده  و به این جرم در زندان به سر می‌برد. از ان جا که این فیلم صدای افراد بی‌صدا و کسانی است که به سبب فقر درگیر بی‌عدالتی در جامعه هند هستند، شاید بتوان از این موضوع چشم پوشی کرد که فیلم در برخی مواقع نکات مورد نظر خود را بیش از حد تند و شدید بیان می‌کند.

 
مجیدی که در سال ۱۹۹۷ برای فیلم «بچه‌های آسمان» نامزد جایزه اسکار در شاخه بهترین فیلم خارجی شده است، در فیلم جدیدش از زاویه دید یک خارجی به خیابان‌های بمبئی نگریسته و تصاویر بصری فوق‌العاده‌ای را خلق کرده است. این فیلم باید پس از اولین نمایش جهانی در بخش رقابتی جشنواره فیلم لندن با مخاطبان سایر جشنواره‌های بین‌المللی نیز ارتباط برقرار کند و چشم‌انداز اکران آن به احتمال زیاد در مناطقی که به سینمای مستقل هند علاقه دارند مناسب‌تر خواهد بود و با سینمای جریان اصلی بالیوود سازگار نیست.داستان فیلم «درباره پسری به نام امیر با بازی «ایشان کاتار» یک خلافکار و توزیع‌کننده مواد مخدر است که در طی تعقیب و گریز پلیس به رختشورخانه‌ای فرار می‌کند که خواهرش تارا در آن کار می‌کند. تارا به کمک یکی از همکاران مردش به نام «آکشی» برادرش و مواد مخدر او را از دید پلیس پنهان می‌کند و…»

منتقد نشریه اسکرین در پایان می‌نویسد: «گرچه در برخی مواقع لحن فیلم کمی عصبی و در زمان‌های دیگر بسیار احساسی است اما فیلم در محکوم کردن جامعه‌ای که فقرای خود را مجازات می‌کند پا پس نمی‌کشد. این فیلم همچنین یک تجربه بصری جذاب است که استفاده زیادی از سایه‌ها و همچنین تصاویری از دسته‌های پراکنده پرندگان کرده است.»حضور مجید مجیدی در کنار پرفسور سمیعی در فرش قرمز جشنواره‌ی فیلم لندن از حواشی جذاب خبری نمایش «آنسوی ابرها» بود.


منبع: بهارنیوز

پوری‌ بنایی؛ بازخوانی یک عشق

نیمانوربخش
۱-اینکه ستاره بی رقیب سینما باشی و چهار دهه دور از صحنه، رنج بزرگی ست. بماند که دیگر خودت هم باورت می شود سرنوشت همین را برایت رقم زده و تلاشی برای تغییرش نمی کنی.حتی پیشنهادهای آنور آبی را رد می کنی و در تهران می مانی .چک و چانه نمی زنم؛ پوری بنایی ستاره فراموش نشدنی سینمای ایران است.چه برخی خوششان بیاید چه نیاید.تاریخ را نمی شود لای زرورق پیچاند و به خورد مردم داد.
۲- داستان مثلث عشقی سه هنرمند مشهور ایرانی می تواند برای هر فیلمسازی دستمایه یک درام تراژیک باشد.سرنوشت صدیقه دختری اهل اراک با خلیل پسری اهل خوی در تهران به هم گره می خورد اما با ورود فائقه دختر پایتخت نشین به ماجرا این گره پاره می شود و باقی ماجرا.جالب اینجاست که هر سه آنان پیش از رسیدن به شهرت نام اصلی خود را تغییر می دهند.صدیقه نام هنری پوران را برمی گزیند و به مرور پوری می شود.خلیل نام هنری بهروز را برمی گزیند و فائقه هم نام گوگوش را.نقش اول این داستان ۱۰ سال بزرگتر از رقیب است و سه سال کوچکتر از معشوق.
۳- پوری بنایی داستان آغاز این عشق را اینگونه تعریف می کند :« ساموئل خاچیکیان کارگردان معروف برای بازی در فیلم خداحافظ تهران از من دعوت کرد. در این فیلم نقش مقابل بهروز وثوقی را بازی می کردم .همبازی شدن همان و علاقه شدید بین من و او همان! این فیلم در حقیقت سرآغازی بود برای بازی در فیلم های بعدی به اتفاق بهروز. به تدریج یک زوج سینمایی موفق شدیم که با استقبال مردم هم رو به رو شد. بعد هم عشق ما به یک نامزدی طولانی کشید»جالبتر آنکه داستان نامزدی این زوج در فیلم قیصر هم به ازدواج نمی کشد.گویی مسعود کیمیایی در مقام نویسنده فیلمنامه،نوسترآداموس وار پیش بینی بی سرانجامی عشق آن دو را کرده بود.هرچند بعید است کیمیایی پیش بینی ازدواج خودش با همسر دوم رل اول فیلمش را هم کرده باشد.
۴- بعد از چند سال کم کم رابطه این زوج بازیگر سرد شد. همبازی شدن چندباره گوگوش و بهروز در فیلم های مختلف از رابطه پنهان آنها خبر می داد.حتی کار به جایی رسید که روزنامه های کیهان و اطلاعات و مجلات زن روز و تهران مصور خبرنگار به شهرستان ها می فرستادند تا شاید عکسی و خبری از سفرهای آن دو بگیرند و زودتر منتشر کنند.از طرف دیگر داستان طلاق گوگوش از محمود قربانی کاباره دار معروف هم به جاهای باریک کشیده شده بود.شوهر گانگسترش طلاق بده نبود که نبود تا اینکه ظاهرا گوگوش از بهروز که مرد بانفوذی در دستگاه حکومتی بود درخواست کمک می کند.بهروز هم تلفن را برمی دارد و مستقیم به هویدا زنگ می زند و تقاضا می کند تا نخست وزیر شخصا گوش محمود قربانی را بپیچد؛همان تلفن کار طلاق را یکسره می کند.
۵- فیلم ممل آمریکایی فرصتی بود تا گوگوش خودش را به بهروز نزدیکتر کند.او طوری هنرپیشه سرکش را خام می کند که عشق پوری کاملا از سرش بیفتد.پوری هم که نامزدش را همراه دیگری می بیند به کنج خلوتش پناه می برد.اصلا انگار نه انگار که ۶ سال نامزد بودند.با خودش فکر می کند اگر مرا دوست داشته باشد حتما برمی گردد. وقتی خبرنگار مجله اطلاعات بانوان از او درباره ارتباط نامزدش با گوگوش می پرسد با بغضی آشکار می گوید: «گوگوش و بهروز مرا غافلگیر کردند.من ۱۲ سال برای گوگوش خواهر،دوست و همه چیز بودم حالا که او اینطور کرد جز سکوت چه می توانم انجام دهم»حالا بماند که پای هنرپیشه زن دیگری به نام نوری کسرایی هم به ماجرا باز می شود و پوری او را مقصر می داند.اما کسرایی به مطبوعات می گوید اگرچه بهروز را دوست دارد اما با او رابطه ای نداشته و عامل آن جدایی فقط گوگوش است و بس.
۶- بالاخره در سال ۱۳۵۵ بهروز با گوگوش ازدواج کرد و دو سالی هم پیوندشان به درازا کشید.انقلاب که شد بهروز ایران را ترک کرد.پوری ماند و گوگوش. وقتی به عقب برمی گردیم می بینیم رابطه این دو زن پیش از اینها چقدر صمیمی و دوستانه بود. خود پوری در این باره می گوید:«در حین فیلمبرداری در فیلم عروس فرنگی با گوگوش آشنا شدم ، کنار استخر.از آن روز باهم دوست های صمیمی شدیم . بطوری که تمام سیسمونی کامبیز را من برایش خریدم» از تعجب شاخ درنیاورید! بله، سیسمونی فرزند اول گوگوش را خود خانم پوری خریده بود منتها بعدتر همین خانم حق دوستش را کف دستش می گذارد و با نامزد او ازدواج می کند.به همین سادگی!

۷- ۴۰ سال از آن روزها می گذرد و پوری بنایی هنوز هم که هنوزه ازدواج نکرده.او دیگر هرگز نتوانست عشق دیگری غیر از بهروز را به قلبش راه دهد. شش هفت سال پیش در مصاحبه ای رادیویی گفته بود :«من فکر می کنم قسمت من با آقای وثوقی نبود…با خاطرات خوبی که با ایشان داشتم زنده ام و زندگی می کنم و هیچ وقت نمی گویم مقصر گوگوش بود یا بهروز.خواست خدا این بود» او همچنان در ۷۷ سالگی با همین خاطرات عاشقانه اش زندگی می کند.پیش از انقلاب عضو بنیاد خیریه فرح پهلوی بود و پس از انقلاب هم آستین بالا زد و دنبال کارهای عام المنفعه را گرفت.از جهیزیه جمع کردن برای دختران بی بضاعت گرفته تا آزاد کردن زندانیان جرایم غیرعمد. او تنها ستاره زن پیش از انقلاب ست که حتی برخی سیاسیون انقلابی هم با او عکس یادگاری می گیرند.این قدرت زنانگی اوست آن هم بعد از ۴۰ سال دوری از صحنه.دمش گرم.


منبع: بهارنیوز

ناگفته‌های میلانی از مشکل «همیشگی»

این کارگردان سینما در گفت‌وگو با ایسنا، درباره مشکلی که اخیرا در پخش تیزرهای تلوزیونی فیلم جدیدش “ملی و راه‌های نرفته‌اش” ایجاد شده است، بیان کرد: ابتدا با همه فیلم‌ها برای پخش ٣۵ تیزر توافق می‌کنند تا برنامه‌هایشان را تنظیم کنند و بعد تعداد را افزایش می‌دهند اما در مورد فیلم “ملی و راه‌های نرفته‌اش”  بعد از پخش ٣۵ تیزر حتی با پادرمیانی یکی از مدیران ارشد کانال تلویزیون هم ادامه پخش تیزرها نتیجه نداد. فعلا مدیرکل ارشاد قصد پا درمیانی دارد تا نتیجه چه شود!میلانی با اشاره به اینکه “تقریبا همه فیلم‌های ما با مشکل پخش تیزرهای تلوزیونی روبرو بوده‌اند و گرفتن تعهد محضری برای نداشتن تبلیغات در شبکه‌های خارجی ربطی به تعداد تیزرها ندارد”  گفت: با آنکه اقای مهندس ضرغامی در میان مدیران رفتار فردی  مناسب‌تری با من و همسرم داشته‌اند، اما حتی در دوره ایشان هم با چنین مشکلاتی روبرو بوده‌ایم. جالب است بدانید آخرین باری که من به تلویزیون رفتم، خودم، خودم را دعوت کردم.

او ادامه داد: هفته اخر اکران فیلم ” آتش بس ٢” بود و هنوز برنامه هفت که آقای گبرلو مجری آن بودند از من دعوت نکرده بود تا در برنامه شرکت کنم! در حالیکه تمامی کارگردانانی که فیلمشان روی پرده بود، دعوت شده بودند. برای همین به آقای  مهندس ضرغامی که فقط دو  روز از دوره مدیریت ایشان باقی مانده بود زنگ زدم و گفتم: اگر این رسانه ملی است، حق من است که در تنها برنامه سینمایی تلویزیون با مردم ارتباط داشته باشم. ایشان از شنیدن  این موضوع ناراحت شدند و دستور دادند فردای آن روز مرا به برنامه دعوت کنند! هر چند کسانی که مخالف حضور من در برنامه بودند، بعد از پخش برنامه بلایی به سرم آوردند که یک سال و نیم درگیر دادگاه رسانه شدم.کارگردان فیلم‌‍‌های سینمایی “سوپر استار” و “تسویه حساب”در پاسخ به اینکه آیا علت این اتفاقات، سوژه و موضوعات فیلم‌هایش است، گفت: بهتر است بفرمایید سلیقه مدیران که موضوع فیلم‌ها و تحلیل علمی و جامعه شناختی فیلم‌های مارا نمی‌پسندد و اصلا به اینکه این رسانه ملی است و به همه گروه‌های فکری تعلق دارد، اعتقادی ندارند. مگر می‌شود یک رسانه ملی باشد و برای فیلم‌های  ایدئولوژیک و تبلیغاتی هزاران تیزر تبلیغاتی پخش کند و برای فیلم‌های ما گاه حتی یک تیزر پخش نکند و در مورد فیلم ” ملی و راه‌های نرفته‌اش”  فقط ٣۵ تا!

میلانی با انتقاد از زمان اکران فیلم سینمایی “ملی و راه‌های نرفته‌اش” در سینماها، اظهار کرد: فیلم ما قرار بود مرداد ماه اکران شود، اما فصل خوب اکران را به خودی‌ها دادند و فیلم ما ماه محرم اکران شد. از شروع اکران هم شورای صنفی بدون اجازه و سوال از تهیه کننده فیلم، بلیط سینماها را نیم‌بها کردند. شش روز هم برای عاشورا و تاسوعا تعطیل کردند و حتی تصاویر  بیلبوردهای تبلیغاتی ما را پایین آوردند تا فضا سیاهپوش و مناسب عزاداری شود.کارگردان فیلم سینمایی “آتش بس ۱و ۲” در ادامه صحبت‌هایش خاطرنشان کرد: با وجود همه این اتفاقات، فیلم ما با تبلیغ دهان به دهان به شدت مورد توجه مردم قرار گرفت و سه روز پیش آمار فروش آن میلیاردی شد. البته باید چهار و نیم میلیارد بفروشد تا فقط هزینه ساخت آن در بیاید، چون با پرداخت سهم سینما، تبلیغات و درصد پخش‌کننده یک سوم فروش به دست تهیه‌کننده می‌رسد.میلانی در پایان گفت که این فیلم تا دو هفته دیگر اکرانش ادامه خواهد داشت ولی اگر بتواند کف فروش را حفظ کند، نمایش‌اش در سینماها ادامه خواهد داشت.


منبع: بهارنیوز