نمایشگاه‌مطبوعات؛ تلنگری به‌خودمان

رضا صادقیان
نمایشگاه مطبوعات محلی برای نشان دادن چهره انسان‌های شاد و خرم، بخوانید خبرنگار و روزنامه‌نگار فقط برای چند روز است، گویا عید اهالی رسانه همین چند روز است و نه اکثر روزهای دیگر. یک هفته، کمتر یا بیشتر اهالی رسانه گرد هم جمع می‌شوند و با برگزاری جلسات محدود و گپ و گفت‌های ایستاده و نشسته در نمایشگاه وضعیت فعلی کشور را در حوزه‌های مختلف تحلیل می‌کنند، مطبوعات تخصصی نیز به ارایه شماره‌های پیشین با تخفیف‌های ویژه اقدام می‌کنند، دید و بازدید همکاران سال‌های نه چندان دور نیز اتفاق می‌افتد.

به عبارتی، نمایشگاه مطبوعات اوج خوشحالی و شادمانی اهالی رسانه است. مکانی که حرف‌های خودشان را بزنند، با مخاطبان خویش گفتگو کنند و بی‌واسطه با نقدها و نفی‌ها درباره سیاست‌های روزنامه‌ و نشریه روبرو شوند. سال‌های نه چندان دور، همان روزهایی که عده‌ای توانایی فهم مطبوعات جدید و غیردولتی را در ابتدای شکل‌گیری دولت هفتم را نداشتند و نمی‌دانستند کارکرد نشریات جدید و وابسته به بخش خصوصی چیست، تلاش کردند تفاوت روزنامه‌نگار، خبرنگار، تحلیل‌گر سیاسی، یادداشت نویس، گزارش نویس و غیره را به عموم مخاطبان یادآوری کنند و خبرنگاران را روزنامه‌نگار بخوانند و عملکرد بقیه را زیر سوال ببرند، گویا مسئله تحلیل سیاسی به همراه نقد برایشان خوش نبود.

 در واقع گرفتاری این شخصیت‌ها از جایی آغاز شد که روزنامه‌نگاران به دلیل فراهم شدن وضعیت سیاسی نسبتا آزاد در روزنامه‌ها به تحلیل سیاسی و اجتماعی اقدام می‌کردند، یادداشت‌هایی که در برخی مواقع اهالی قدرت را مورد نقد قرار می‌داد، خصوصا با توجه به فضای سیاسی قبل از دوم خرداد شرایطی فراهم شده بود که بتوان از کاستی‌های دولت سازندگی و سیاست‌های اقتصادی، آزاد‌سازی، نقد اجرا کردن برنامه‌های تعدیل اقتصادی، واگذاری صنایع به بخش خصوصی-دولتی و غیره انتقاد وارد کنند و این وضعیت برای کسانی که سال‌های سال به غیر از تمجید و تجلیل در روزنامه‌ها ندیده بودند گرآن آمد. اساسا بوجود آمدن و شکل‌ گرفتن رسانه‌هایی که اهل قدرت را مورد نقد قرار می‌دهند برای کسانی که همیشه به صورت یک‌سویه سخن گفتند و کسی خرده‌ای از آنان نگرفته غیر قابل هضم جلوه‌گر خواهد شد.

حتی ناچیزترین، دلسوزانه‌ترین و مهربان‌ترین انتقادها. در همین ایام بود که از بد حادثه نقدها و انتقادها از دولت قبل و بخش‌هایی از حاکمیت آنقدر بی‌پروا شد که از دل نقدها «عالیجناب خاکستری» و «عالیجناب سرخ‌پوش» و. . . تعطیلی روزنامه‌ها، دادگاهی و بازداشت اهالی رسانه بیرون آمد و باعث تنگ‌تر شدن عرصه فعالیت رسانه‌ای برای نشریات و روزنامه‌نگاران شد، نقدهایی که دلیلی برای انتشار آنان در دست نبود. ولی، زمانه‌ اندکی از منظر نقد گشوده‌تر شده بود و دلهره از پایان یافتن آن سبب شد عده‌ای در تندروی و انتشار نقدهای تند گوی سبقت را از همکاران خویش بربایند اما شرایط محدودیت تا حدودی تا امروز نیز امتداد یافت. با این حال نباید از نظر دور داشت که روزنامه‌نگاران نقش و وظیفه‌ای بس سنگین و دشوار بر عهده دارند. همین‌اندازه که بتوانند نیازها و مطالبات شهروندان و مردم کوچه و بازار را به گوش مسئولان برسانند و نقش مترجم دلسوز را بازی کنند، به تنهایی وظیفه سختی است.

از سویی دیگر روزنامه‌نگاران بازگو  کننده و انتقال دهنده پیام مسئولان و اهالی قدرت به شهروندان هم هستند، با این حال همیشه‌ترس آن می‌رود که روزنامه ‌نویسان در پی نزدیک شدن به اهل قدرت گوشی برای شنیدن نظرات و گرفتاری‌های مردم نداشته باشند و بیش از آنکه صدای مردم باشند به بلندگوی قدرت تبدیل شوند. نمایشگاه مطبوعات در چشم برهم زدنی به پایان می‌رسد و همانند سال‌های گذشته اهالی رسانه باقی می‌مانند با وضعیت خاص خود و استرس‌های بلاوقفه در کار و به یاد داشتن التزام‌هایی که باید رعایت شود و کارکرد اصلی نمایشگاه در این دوران، جایست که اندکی از این خطوط می‌توان دور و حداقل برای چند روزی کمتر به آن‌ها دقت داشت.
منبع: بهارنیوز

خواننده جوان پاپ در بخش مراقبت‌های ویژه بستری شد

اوضاع جسمانی غلامرضا صنعتگر که از چندی پیش به دلیل عارضه کبدی و برای انجام چند جراحی در یکی از بیمارستان‌های تهران بستری شده بود، در شرایط مطلوبی نیست.

به گزارش مهر، غلامرضا صنعتگر خواننده موسیقی پاپ کشورمان از روز دوشنبه دهم مهر ماه به دلیل تشدید عارضه کبدی ناگزیر به انتقال به بیمارستان شد.

به گفته نزدیکان این خواننده، صنعتگر به دلیل فشار بالای خون شرایط جسمانی مطلوبی ندارد. همچنین گفته شده که وی هم اکنون در بخش مراقبت های ویژه یکی از بیمارستان های تهران بستری است.

این خواننده جنوبی دوشنبه دهم مهر ماه نیز به دلیل مشکل کبدی به بیمارستان منتقل شده بود.


منبع: عصرایران

عزم خلخالی برای تخریب تخت‌جمشید

آیت‌الله صادق خلخالی، حاکم شرع در بهار ۱۳۵۸ برای رسیدگی به چند پرونده قضایی وارد شیراز شد. در زمانی که آیت‌الله خلخالی در شیراز بود، زمزمه‌هایی به گوش می‌رسید که او قصد دارد تخت جمشید را تخریب کند. آیت‌الله خلخالی که بعدا به طیف اصلاح‌طلبان پیوست! از منتقدان و مخالفان کوروش بود و تخت جمشید را «نماد شاهنشاهی» می‌دانست.

صادق خلخالی
زمزمه‌ها کم کم به واقعیت تبدیل شد و عده‌ای از شیراز برای تخریب تخت جمشید به سمت این بنای تاریخی که در ۶۰ کیلومتری شمال شیراز و در شهرستان مرودشت قرار دارد، حرکت کردند.
نصرت‌الله امینی، استاندار وقت فارس که منصوب دولت موقت مهدی بازرگان بود، با این اقدام مخالفت می‌کند و در یک نطق رادیویی می‌گوید: «برای تخریب تخت جمشید باید از روی جنازه من عبور کنید.» به دنبال این نطق، شماری از اهالی مرودشت هم اعلام کردند که برای تخریب تخت جمشید باید از روی جنازه ما عبور کنید.
نصرت‌الله امینی، استاندار فارس در بهار ۱۳۵۸
آیت‌الله سیدمحمود طالقانی از روحانیان سرشناش ایران نیز در بیانیه‌ای با تخریب آثار تاریخی مخالفت می‌کند تا خظری که بناهای باستانی را در سرارسر کشور تهدید می‌کرد، متوقف شود.
آیت‌الله سیدمحمود طالقانی
مهدی حجت، بنیان‌گذار سازمان میراث فرهنگی در این خصوص می‌گوید: «تعدادی از افراد با بیل، کلنگ و چکش، سوار سه مینی‌بوس می‌شوند تا بروند تخت جمشید را خراب کنند، چون آن را نشانه شاهنشاهی می‌دانستند. مرحوم طالقانی درباره تخریب آثار ملی بیانیه می‌دهند. چند تا از بچه‌های حزب اللهی که از تخت جمشید نگهداری می‌کردند، آنجا می‌ایستند و بیانیه را برای معترضان می‌خوانند. حرف مرحوم طالقانی برای آنها حجت می‌شود و برمی‌گردند.»
مهدی حجت، بنیان‌گذار سازمان میراث فرهنگی
نصرت‌الله امینی نیز در خاطراتش گفته: «خلخالی اعلام کردند برای ویران کردن تخت جمشید می‌آیند. من در عکس‌العمل به این گفته، در یک نطق رادیویی اعلام کردم برای چنین اقدامی باید از روی جنازه من عبور کنند. به نظامیان هم دستور دادم که برای ورود آن ها به شیراز آماده باشند اما پیش از اجرای مأموریت‌شان، به آن‌ها دستور داده شد که به تهران باز گردند.»
فریبا امینی، دختر استاندار وقت فارس هم می‌گوید: «از اقدامات مهم نصرت امینی در مدت زمان کوتاه استانداری فارس، ایستادن در برابر شیخ محمدصادق خلخالی بود. وقتی که خلخالی به شیراز آمده بود تا تخت جمشید را از میان بردارد، این نصرت‌الله امینی بود که با ایستادگی قاطع، در رادیوی سراسری استان اعلام کرد که مگر از روی جسد او رد شوند اگر بخواهند کوچکترین گزندی به تخت جمشید برسانند. وی به ماموران انتظامی شهر دستور داد تا در برابر خلخالی بایستند. خلخالی و دار و دسته‌اش ناچار به تهران باز می‌گردند.»
مخالفت استاندار وقت فارس، بیانیه آیت‌الله طالقانی و واکنش شماری از اهالی مرودشتتخت جمشید را از خطر تخریب نجات می‌دهد.
در همین گیر و دارها بود که تخت جمشید در اردیبهشت ۱۳۵۸ در فهرست میراث جهانی یونسکو ثبت شد.
 
منبع: بهارنیوز

جشنواره‌هایی در قرق فیلم‌های ایران

به گزارش  ایرنا، «کله سرخ» دومین ساخته بلند کریم لک زاده از تاریخ ۹ تا ۱۹ نوامبر برابر با ۱۸ تا ۲۸ آبان در شصت و ششمین دوره جشنواره فیلم منهایم آلمان و در بخش مسابقه اصلی آن رقابت می‌کند.این جشنواره که بعد از جشنواره برلین مهم‌ترین جشنواره کشور آلمان و یکی از مهم‌ترین و قدیمی‌ترین جشنواره‌های فیلم در جهان به شمار می‌رود به دلیل کشف و معرفی برخی از مهم‌ترین و متفاوت‌ترین فیلمسازان به جهان سینما از جایگاه مهمی در جامعه سینمایی بین‌المللی برخوردار است.از جمله فیلمسازانی که نخستین آثارشان در این جشنواره پذیرفته شده و بعدها به چهره‌های شاخص سینمای جهان بدل شده‌اند می‌توان به نام‌هایی چون فرانسوا تروفو، راینر ورنر فاسبیندر، جیم جارموش، ویم وندرس، آتوم اگویان، توماس وینتربرگ، هو سانگ سو و رفی پیتس اشاره کرد.
در این دوره جشنواره بیش از هزار فیلم سینمایی متقاضی شرکت در جشنواره منهایم بودند که در نهایت ۴۸ فیلم در بخش مسابقه اصلی آن که با عنوان «تازه واردها» شناخته می‌شود و تمرکز بر کشف زبان شخصی فیلمسازان جوان از سراسر جهان دارد به رقابت خواهند پرداخت.
همچنین فیلم سینمایی «کله سرخ» از تاریخ ۱۰ آذرماه اکران خود در سینماهای گروه «هنر و تجربه» در سراسر کشور را آغاز خواهد کرد.بهزاد دورانی، علی باقری، سونیا سنجری، میلاد اکبرنژاد، لیلا طاهرپسند، منا محمود زاده، وحید حبیبیان، احد محمد کرمی و وحید کفراش بازیگران این فیلم سینمایی هستند.

**سه فیلم کوتاه ایرانی در استونی رقابت می‌کنند
استونی دیگر کشور اروپایی است که این روزها میزبان سه فیلم کوتاه ایرانی «روتوش»، «هنوز نه» و «یال و کوپال» است که در بیست و یکمین دوره جشنواره Sleepwalkers استونی رقابت می‌کنند.
جشنواره فیلم کوتاه و انیمیشن Sleepwalkers در واقع بخش مسابقه جشنواره «شب‌های سیاه تالین» استونی است که با هدف به نمایش گذاشتن فیلم‌های کوتاه مطرح از فیلمسازان با استعداد سراسر جهان به عنوان یکی از زیرمجموعه‌های مستقل جشنواره اصلی برگزار می‌شود.
فیلم‌های کوتاه «روتوش» به کارگردانی کاوه مظاهری، «هنوز نه» به کارگردانی آرین وزیر دفتری و انیمیشن کوتاه «یال و کوپال» به کارگردانی شیوا صادق اسدی به عنوان سه فیلم کوتاه موفق در این دوره جشنواره که از تاریخ ۲۱ تا ۲۶ نوامبر برابر با ۳۰ آبان تا ۶ آذر در شهر تالین پایتخت کشور استونی برگزار خواهد شد با دیگر آثار حاضر در این بخش رقابت خواهند کرد.

**حضور انیمیشن «آدم خانگی» در دو جشنواره آمریکا و اسپانیا
«آدم خانگی» ابتدا در دومین دوره جشنواره بین‌المللی فیلم‌های فانتزی «Sick Chick» آمریکا به نمایش درمی‌آید که طی روزهای ۶ تا ۷ آبان‌ برگزار می‌شود.این فیلم برای کسب جایزه بهترین انیمیشن در بخش فیلم‌های علمی- فانتزی، به مرحله نهایی راه یافته است و به رقابت با ۱۵ فیلم از کشورهای آمریکا، استرالیا، انگلیس و پرتغال می‌پردازد.انیمیشن «آدم خانگی» سپس در بیست و چهارمین دوره جشنواره محیط زیستی «بارسلونا» روی پرده می‌رود که طی روزهای ۱۱ تا ۱۸ آبان‌ماه در بندر بارسلون اسپانیا برگزار خواهد شد.در این جشنواره فیلم‌هایی با موضوع محیط‌ زیست با رویکرد هنری نمایش داده می‌شود، «آدم خانگی» منتخب بخش رسمی جشنواره بارسلونا است که برای دریافت جایزه «خورشید طلایی» جشنواره به رقابت با ۵۰ فیلم دیگر خواهد پرداخت.این فیلم، داستان یک مرد فروشنده حیوانات است که در مغازه‌اش به خواب رفته و خود را گرفتار در قفس حیوانات و کابوسی ترسناک می‌بیند، او در پی نجات از حیوانات می‌گریزد، ولی هربار به مانعی برخورد می‌کند.
پیش از این اعلام شده بود که «آدم خانگی» موفق به کسب جایزه بهترین فیلم و بهترین شخصیت‌پردازی جشنواره «کانتربری Canterbury» انگلیس و بهترین انیمیشن جشنواره بین‌المللی «NEZ» هند شده است.این فیلم در جمع ۱۰ فیلم انیمیشن برتر جشنواره محیط زیست و طبیعت «اینسبرگ» هم قرار گرفت و نامزد دریافت جایزه از جشنواره جهانی فیلم محیط زیستی «کوالالامپور» شد. «آدم خانگی» در جشنواره‌ بین‌المللی کارتون و انیمیشن سئول «SICAF» و جشنواره فیلم‌های بسیار کوتاه «سئول» کره‌جنوبی نیز به نمایش درآمده است.

**«کوپال» نماینده‌ ایران در جشنواره «کلکته»
فیلم سینمایی «کوپال» به نویسندگی و کارگردانی کاظم ملایی به عنوان تنها نماینده‌ سینمای ایران به بخش اصلی بیست و سومین جشنواره‌ فیلم کلکته هند راه یافت تا برای کسب جایزه‌ ۷۲ هزار دلاری این جشنواره با ۱۳ فیلم از کشورهای کانادا، آلمان، ایتالیا، ایسلند، ترکیه، بنگلادش، لهستان، شیلی، پرتغال، اسپانیا، برزیل، مجارستان و کشور میزبان به رقابت بپردازد.جشنواره فیلم «کلکته» یکی از معتبرترین جشنواره‌های فیلم آسیا است که در سال ۱۹۹۵ در هندوستان تأسیس شده است. این جشنواره که به عنوان قدیمی‌ترین جشنواره فیلم هندوستان به حساب می‌آید به همراه جشنواره‌ گوآ جزو جشنواره‌های مورد تایید انجمن تهیه‌کنندگان جهانی فیلم (FIAPF، فیاپف) در هندوستان به شمار می‌آید.جشنواره‌ کلکته که سابق با موضوع زنان برگزار می‌شد از سال ۲۰۱۴ به صورت عمومی و رقابتی در بخش‌های مختلف آثار سینمایی، مستند و کوتاه برگزار شده و امسال جایزه‌ نقدی بهترین فیلم این فستیوال چیزی حدود ۳۰۰ میلیون تومان است که تا به امروز بزرگترین جایزه‌ نقدی تمام جشنواره‌های بین‌المللی فیلم دنیا محسوب می‌شود.فیلم «کوپال» توانسته است در بیستمین حضور بین‌المللی خود در بخش رقابتی این جشنواره که با عنوان نوآوری در تصاویر متحرک معرفی شده است، به نمایش درآید.از آثار شاخص این بخش می توان به پسر صوفیه (بهترین فیلم داستانی جشنواره ترابیکا ۲۰۱۷)، ۱۹۴۵ (برگزیده جایزه تماشاگران برلین ۲۰۱۷)، رفتارهای خوب (جایزه‌ ویژه‌ هیات داوران لوکارنوی ۲۰۱۷)، Los Perros (منتخب هفته‌ منتقدین کن و برگزیده‌ مونیخ و سن سباستین ۲۰۱۷)، مرتب کردن بر اساس خانواده (جایزه‌ ویژه هیات داوران سن سباستین ۲۰۱۷)، عشقی که آنها نمی‌دانند چگونه در دنیا بمانند (منتخب لوکارنوی ۲۰۱۷)، پرندگان در کیگالی آواز می‌خوانند (برگزیده کارلووی واری و نامزد هوگوی طلایی شیکاگو ۲۰۱۷) اشاره کرد.«کوپال» که چندی پیش به عنوان بهترین فیلم جشنواره‌ براشوف کانادا برگزیده شده بود، داستان تاکسیدرمیست و شکارکشی به نام دکتر احمد کوپال با بازی لوون هفتوان است که درست قبل از تحویل سالِ نو با چالشی غریب در زندگی شخصی‌اش مواجه می‌شود. این اثر که به عنوان یک فیلم اولی متفاوت در جشنواره‌ ملی فیلم فجر سال گذشته مطرح شد، قرار است به زودی در سینماهای کشور به اکران عمومی درآید. نازنین فراهانی، پوریا رحیمی سام و سگی به شارون از دیگر بازیگران این پروژه به حساب می‌آیند.
جشنواره‌ فیلم «کلکته» از تاریخ ۱۰ تا ۱۷ نوامبر، مصادف با ۱۹ تا ۲۶ آبان در شهر کلکته‌ هندوستان برگزار می‌شود.

**کارگردان «رویاهای دم صبح» داور جشنواره «ژان روش»
مهرداد اسکویی مستندساز ایرانی به عنوان یکی از داوران فستیوال بین‌المللی فیلم «ژان روش» ۲۰۱۷ انتخاب شد.در این جشنواره از میان ۷۷۰ فیلم دریافت شده، ۲۷ فیلم در بخش رقابتی بین‌المللی حضور دارند و هر یک به نوعی به کشف خطوط اجتماعی و فرهنگی جهان اطراف ما به شیوه سینمایی می‌پردازند.نمایش فیلم ها از شنبه یازدهم تا جمعه ۱۷ نوامبر ادامه دارد و شنبه ۱۸ نوامبر گروه داوران به انتخاب برندگان می پردازند و مراسم اهدای جوایز ساعت ۲۰:۳۰ همان شب برگزار می شود.
امسال سی و ششمین دوره این جشنواره برگزار می شود و سال پیش سی‌وپنجمین جشنواره بین‌المللی فیلم‌های مردم‌شناسی «ژان روش» جایزه بزرگ خود را به مستند «رویاهای دم صبح» به کارگردانی مهرداد اسکویی اهدا کرد، این جایزه «نانوک ژان روش»» نام دارد.سه هیات داوری متفاوت برندگان هشت جایزه این جشنواره را انتخاب می کنند که شامل هیات داوری بین‌المللی است که به داوری در میان ۲۷ فیلم منتخب می‌پردازد.اسکویی چندی پیش نیز به داوری جشنواره مستند کپنهاگ پرداخت.

**«تماشاچی» به فهرست نهایی جشنواره «اوراسیا» راه یافت
انیمیشن «تماشاچی» ساخته شیدا کاشی به فهرست نهایی جشنواره ماهانه فیلم «اوراسیا» روسیه راه یافت.جشنواره بین‌المللی فیلم ماهانه «اوراسیا» یک جشنواره آنلاین با نمایش فیلم به صورت زنده است و در آن، تنها فیلم‌هایی که در بخش فیلم ماه برنده شوند برای مردم نمایش داده می شوند.فیلم هایی که در بخش رسمی انتخاب می‌شوند برنده خود را هر ماه می شناسند و همه برندگان ماهانه در نهایت در جشن سالانه این جشنواره نمایش داده می شود.این فیلم ۲ هفته پیش نیز از میان ۳ هزار فیلم برای شرکت در جشنواره هانوفر آلمان انتخاب شد، این جشنواره از ۲۳ تا ۲۶ نوامبر برگزار می شود.
منبع: بهارنیوز

پس از ۱۰ سال/ قیصری که می شناختم – ۱

پایان قیصر، برای من هم پایان خیلی چیزها بود، از جمله ” دفتر شعر جوان ” که حدود بیست سال، به یک معنا آن را با خون دل پرورانده بودیم و من به شخصه همه ی توان و وقت و دلبستگی هایم را خرج این دفتر کرده بودم!

عصر ایران- نه من انتخاب کرده بودم و نه قیصر! اما مجموعه شرایط به نحوی رقم خورده بود که نسبت به سایر دوستان آن ایام، که بعدا بطور مشخص در ” دفتر شعر جوان ” همان ایام ( نه آن چیزی که اکنون با همین عنوان وجود دارد! ) همکار شدیم.

من و قیصر، فرصت های بیشتری داشتیم که در کنار همدیگر باشیم و همین فرصت ها موجب شده بود تا طی مدت بیست و چند سال (چه در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران در سال های اول انقلاب که قیصر در آن دانشکده دانشجو بود و من کارشناس علوم اجتماعی – و دوستی ما از همان زمان آغاز شد – و چه در سال های بعد که خانه هایمان نسبتا نزدیک بود، من ماشین داشتم و قیصر ماشین نداشت و مسیر رفت و برگشت دفتر شعر جوان را معمولا با هم می رفتیم و هنگام برگشت معمولا ماهی یکی دو نوبت که هوائی می شدیم به اتفاق می رفتیم و سر از منطقه کن و جاده های سنگان و امام زاده داود در می آوردیم و چه در فرصت ده روزه ی نمایشگاه کتاب تهران که هر دو به صورت تمام وقت در غرفه ی دفتر شعر جوان حضور داشتیم و مشغول گپ و گفت با مهمانان و شاعران جوان بودیم)

خلوت و خاطرات بسیاری با هم داشته باشیم که اگر سودای نوشتن یا بازگوئی آن خاطرات، پی افکنده شود، شاید از دل آن ها، یک کتاب چند صد صفحه ای و یا یک مجموعه صوتی – تصویری ۱۰ – ۱۵ ساعته بیرون بیاید با عکس ها و نوشته ها و فیلم های نسبتا زیاد و منحصر به فردی که هنوز هم در جای جای اتاق و کمدها و کتابخانه ام پراکنده اند ، اما تا اکنون میل چنین سودائی در من قوت نگرفته است و شاید نیز این ماجرا هرگز اتفاق نیفتد !

پس از 10 سال/ قیصری که می شناختم- 1

محمدرضا عبدالملکیان به اتفاق قیصر و همچنین دکتر حجابی و دکتر دریا ، استادان زبان فارسی و از مترجمان و شاعران ترکیه ای در نمایشگاه کتاب تهران ، غرفه دفتر شعر جوان آن سال ها ، اوایل دهه ی ۸۰

چرا که در همه ی آن سال ها، نه قیصر احتیاج داشته است تا در کنار من عکس یادگاری بگیرد و نه من نیاز داشته ام تا به شانه های قیصر تکیه کنم !

جان کلام این است، قیصری که من می شناختم با قیصری که اکنون معرفی می شود یا دوست دارند این گونه معرفی شود ، فاصله ی فراوانی دارد!

پس از زادپرواز قیصر در هشتم آبان ۸۶ دو – سه ماهی گیج و منگ بودم و تماما قیصر – قیصر می کردم که حاصل آن بی تابی ها، در همان ایام چند ماهه، کتاب شعری شد با حدود ۱۳۰ شعر کوتاه ، با نام ” حالا که رفته ای ” !

پایان قیصر، برای من هم پایان خیلی چیزها بود، از جمله ” دفتر شعر جوان ” که حدود بیست سال، به یک معنا آن را با خون دل پرورانده بودیم و من به شخصه همه ی توان و وقت و دلبستگی هایم را خرج این دفتر کرده بودم! اما دو سه سال پس از قیصر، بازی روزگار و ناجوانمردی هایش …. بگذریم .

پس از پشت سر گذاشتن آن دو سه ماه ایام بی تابی، بر آن شدم که در باره ی قیصر سکوت کنم ، سکوتی تقریبا مطلق ! چرا که قیصر نیازی به بیان دلتنگی ها و سوگ سرائی های من نداشت و من هم نیاز و میلی در خود سراغ نداشتم تا بخواهم ، به نام و اعتبار قیصر آویزان شوم و نشدم !

حالا در آستانه ی دهمین سال زادپرواز قیصر، برآن شدم تا برای شناخت بهتر و بیشتر علاقه مندان ، از شخصیت این شاعر عزیز و انسان وارسته و کم نظیر ، برخی از خاطرات آن دوستی ۲۷ ساله را به تدریج و به اجمال و اختصار بازنویسی کنم .


منبع: عصرایران

خط‌ کشی با سینمای معناگرا

روزنامه شرق نوشت: «از نظر من شکل‌گیری دوباره سینمای معناگرا قدم‌برداشتن به عقب نیست. ما در سینما پارادایم‌های فکری مختلفی داریم که ازجمله آنها سینمای اخلاقی، سینمای دینی و سینمای معناگراست به‌همین‌دلیل اگر از این منظر نگاه کنیم، ایجاد شورای سینمای معناگرا بازگشت به عقب نیست بلکه نوعی نگاه به آینده است». این چکیده سخنان علیرضا تابش، مدیرعامل بنیاد سینمایی فارابی، درباره راه‌اندازی شورایی برای فیلم‌های به‌اصطلاح «معنا‌گرا» است که به مهر خبر داده. در همین چند روز که این اصطلاح دوباره در سینمای ایران سر زبان‌ها افتاده، واکنش‌های مختلفی را نسبت به آن شاهد بوده‌ایم؛ ‌واکنش‌هایی اغلب منفی و انتقادی که اساسا مخالف معناگرادانستن یا غیرمعنا گراخواندن سینما هستند.

اصطلا‌ح سینمای معناگرا از سال‌های ٨٢ و ٨٣ در حوزه معاونت سینمای وزارت ارشاد، مطرح و به‌تدریج یکی از بحث‌برانگیزترین مسائل هنری و فرهنگی – چه در میان جامعه سینماگران و چه مسئولا‌ن و متولیان فرهنگ و هنر کشور- شد. عده‌ای در این میان به دفاع از این بحث یعنی ورود یک مقوله جدید با عنوان سینمای معناگرا به عرصه مسائل هنری پرداختند و در سوی دیگر کسانی بودند و هستند که اعتقاد دارند طرح مسئله سینمای معناگرا و خط‌کشی میان فیلم‌های سینمایی از این منظر، اساسا اشتباه بوده و این مسیر بیراهه است.

احمد طالبی‌نژاد در گفت‌وگو با «شرق» درباره تشکیل سینمای معنا‌گرا گفت: «سال‌ها قبل نیز این ماجرا جریان‌ساز شد و اصطلاح سینمای دینی یا سینمای معناگرا فراگیر شده بود. مفهوم این سینما همان زمان هم خیلی روشن نبود و بازخوردهای خوبی نداشت و در عمل ساخت این‌گونه فیلم‌ها تبدیل شد به یک ماجرای فرصت‌طلبانه که فیلم‌سازی با قراردادن پلان‌هایی از نماز یا قرآن‌خواندن اسم فیلمش را معناگرا می‌گذاشت».

این منتقد در ادامه گفت: «به گمانم نخستین فردی که این بازی را شروع کرد، مخملباف بود که بعد نوع فیلم‌سازی‌اش را تغییر داد و مسیر دیگری رفت.

بعد از مدتی بنیاد فارابی این جریان را ادامه داد و باز فیلم‌هایی معناگرا نامیده می‌شدند که حال و هوای دینی و مذهبی داشتند و این شائبه به وجود آمد که فیلم‌های تارکوفسکی فیلم‌های معناگرایی هستند که البته از جهاتی می‌توان آن را درست دانست چراکه تارکوفسکی در نظام ضد دین فیلم‌هایی در مورد خدا می‌ساخت و فیلم‌سازی او در چنین شرایطی امر مهم و پسندیده‌ای بود. اما در کشور ما که اساسا حکومت دینی داریم، هر فیلمی که به این صورت ساخته شود، فیلمی ایدئولوژیک محسوب می‌شود و به این دلیل است که این قضیه هیچ‌گاه جدی نمی‌شود. مگر اینکه کسانی از ته قلبشان و با تمام اعتقاد فیلم بسازند».

او در بخش دیگری از صحبت‌هایش گفت: «حتی زمانی فیلم‌های هیچکاک به‌عنوان فیلم‌های معناگرا شناخته شدند؛ خاطرم هست آقای آوینی صحبتی در این مورد داشت. اما جدا از این مثال‌ها به نظرم سینمای معناگرا در ایران راه به جایی نخواهد برد مگر اینکه کسانی با باور دینی فیلم بسازند نه اینکه از فرصت استفاده کنند. به نظرم ما تنها یک فیلم معناگرا به معنی واقعی داریم که فیلم «روز واقعه» است به این دلیل که فیلم‌نامه آن با اعتقاد نوشته شده است».


منبع: عصرایران

کتاب‌های ممنوعی که پرفروش شدند

به گزارش ایسنا، «دویچه وله» گزارشی را درباره کتاب‌های معروف و پرفروشی که زمانی چاپ‌ و توزیع‌شان ممنوع بوده، منتشر کرده که در آن نام داستان‌هایی که این روزها طرفداران زیادی دارند دیده می‌شود.در دنیا هفته‌ای داریم به نام «هفته کتاب‌های ممنوعه». این هفته که از ۲۴ تا ۳۰ سپتامبر برگزار می‌شود، اولین‌بار در سال ۱۹۸۲ از سوی انجمن کتابخانه‌های آمریکا و سازمان عفو بین‌الملل راه‌اندازی شد و هدف آن، جلب توجه مردم به سوی آسیب‌هایی است که سانسور و ممنوعیت چاپ کتاب‌ها در سرتاسر جهان داشته و خواهد داشت.در این فهرست با کمال تعجب به نام آثار تأثیرگذار و پرفروشی مثل «مزرعه حیوانات» جورج اورول، «فرانکشتاین» مری شلی و «جایی که موجودات وحشی هستند» نوشته رولد دال برمی‌خوریم.

«هری پاتر» نوشته «جی.کی. رولینگ»
هفت‌گانه «جی.کی. رولینگ» که از سال ۱۹۹۷ روانه بازار کتاب شدند و در آن‌ها داستان مدرسه جادوگری و پسری به نام «هری» روایت شده، از سال ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۹ صدرنشین فهرست پرفروش‌ترین کتاب‌های داستانی بودند، اما همزمان گروه‌های مختلف مذهبی سعی در سانسور کردن آن‌ها داشتند. بسیاری از خواننده‌های مسیحی این رمان‌ها را «شیطانی» می‌خواندند و حتی در پیتزبرگ نسخه‌هایی از آن‌ها سوزانده شد. تدریس این مجموعه رمان همچنین در مدرسه‌های امارات متحده عربی ممنوعیت داشت. رمان‌های «هری پاتر» تاکنون به ۷۹ زبان دنیا ترجمه شده‌ و در سطح جهان ۴۵۰ میلیون جلد فروش داشته‌اند.

«افسانه‌های برادران گریم»
ممکن است ممنوعیت چاپ کتاب‌های کودک و قصه‌های افسانه‌ای مسخره به نظر برسد، اما داستان‌های «برادران گریم» هم یکی از قربانیان ممنوعیت نشر بودند. مثلا در سال ۱۹۸۹ مدرسه‌ای در کالیفرنیا داستان «شنل قرمزی» این کتاب را از فهرست کتاب‌خوانی خود حذف کرد، چون دخترک معروف داستان در جایی برای مادربزرگش نوشیدنی می‌برد.

«جیمز و هلوی غول‌پیکر» نوشته «رولد دال»
حتی داستان کلاسیک کودکانه‌ای درباره ماجراجویی‌های پسرکی به نام «جیمز» هم در صنعت نشر به چالش کشیده شده؛ «جیمز و هلوی غول‌پیکر»، قصه ماندگار «رولد دال» که از معروف‌ترین آثار ادبیات کودک محسوب می‌شود و در سال ۱۹۶۱ به چاپ رسید، در دهه ۱۹۹۰ به خاطر استفاده از یک کلمه و اشاره به تنباکو و نوشیدنی الکلی ممنوع‌الچاپ شد. حتی یک کتاب‌فروش در اوهایو مدعی شد این کتاب از کمونیسم حمایت کرده است.

«جایی که موجودات وحشی هستند» نوشته «موریس سنداک»
«مکس» پسرکی است که به خاطر بدرفتاری‌اش جریمه می‌شود و باید بدون شام راهی تخت‌خواب شود. این کودک گرسنه اتاقش را به شکل جنگلی مرموز می‌بیند که موجوداتی شرور در آن زندگی می‌کنند. کتاب گرافیکی «سنداک» که در سال ۱۹۶۳ به چاپ رسید، تنها حاوی ۳۳۸ کلمه بود اما چاپ آن به خاطر محتوای تیره و تارش ممنوع شد. در دهه ۱۹۶۰، روانشناسی به نام «بروند بتلهایم» این اثر را از لحاظ روانی برای کودکان سه تا چهارساله مخرب توصیف کرد.

«جادوگر شهر اُز» نوشته «ال. فرانک بائوم»
«جادوگر شهر اُز» از مشهورترین داستان‌های کودک جهان است و اولین‌بار در سال ۱۹۰۰ به چاپ رسید. این مجموعه رمان در آمریکا چندین‌بار به مشکل برخورد. در سال ۱۹۲۸ کتابخانه عمومی شیکاگو آن را ممنوع اعلام کرد چون زنان در آن، رهبر و قوی نشان داده شده بودند. شبیه همین اتفاق هم سال ۱۹۵۷ در دیترویت افتاد. این ممنوعیت انتشار تا سال ۱۹۷۲ ادامه پیدا کرد. تا امروز هم برخی گروه‌ها معتقدند این رمان‌ها جادوگری را ترویج می‌دهند.

«مفیستو» نوشته «کلاوس مان»
«مفیستو» نوشته کلاوس مان درباره هنرمند بلندپروازی به نام «هندریک هوفگن» است که در زمان اوج قدرت‌گیری حکومت نازی، به آن می‌پیوندد. این کتاب اولین‌بار در سال ۱۹۳۶ به چاپ رسید و تا سال ۱۹۵۶ در آلمان منتشر نشد. در دهه ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ شکایت‌نامه‌ای علیه نویسنده این رمان تنظیم شد و دلیل آن این بود که «مفیستو» براساس داستان واقعی زندگی «گوستاو گروندگن» بازیگر تأثیرگذاری از جمهوری ویمار (نظام حکومتی آلمان طی سال‌های ۱۹۱۹ تا ۱۹۳۳ میلادی) نوشته شده بود.

«دل تاریکی» نوشته «جوزف کنراد»
«دل تاریکی» رمان سال ۱۹۰۲ «جوزف کنراد»، به وجوه تاریک داستان استعمار کنگو از سوی بلژیکی‌ها پرداخته است و روی مفاهیمی چون نژادپرستی و امپریالیسم تمرکز دارد. تدریس این اثر ادبی به دلیل استفاده از واژه «کاکاسیاه» و محتوای خشن، در بسیاری از مدرسه‌های آمریکایی ممنوع‌ اعلام شد. با این حال «دل تاریکی» دستمایه ساخت فیلم‌های بسیاری از جمله «اینک آخرالزمان» فرانسیس فورد کاپولا بوده است.

«مزرعه حیوانات» نوشته «جورج اورول»
هجو سیاسی «جورج اورول» در سال ۱۹۴۵ به چاپ رسید، این اثر انعکاسی است از تاریخ شوروی سابق و انقلاب روسیه. جای تعجب ندارد که چاپ آن از سوی شوروی ممنوع‌ اعلام شود و سازمان سیا در زمان جنگ سرد، از انتشار آن حمایت کند. «مزرعه حیوانات» یکی از کتاب‌های اجباری در فهرست منابع تدریس مدرسه‌های آمریکاست و تاکنون چندین نسخه سینمایی، انیمیشنی، رادیویی و نمایشی براساس این رمان کوتاه ساخته شده است.

«فرانکشتاین» نوشته «مری شلی»
رمان معروف «مری شلی» نویسنده انگلیسی، اثری با زیرعنوان «پرومته مدرن» است که از ژانرها عبور کرده و داستان پزشک و دانشمندی به نام «ویکتور فرانکشتاین» را روایت می‌کند. «فرانکنشتاین» موجودی ذی‌شعور را خلق می‌کند؛ برخی از رهبران مذهبی قدرت آفرینندگی او را طعنه‌ای به خدا گرفتند و به چاپ این اثر معترض شدند. در آن زمان این کتاب در جوامع مذهبی آمریکا جنجال‌های بسیاری به پا کرد. سال ۱۹۵۵ هم چاپ آن در آفریقای جنوبی به اتهام «مشکل‌دار و موهن بودن» ممنوع شد.

فرهنگ لغت «مریام وبستر»
دهمین نسخه از فرهنگ لغت «مریام وبستر» در سال ۲۰۱۰ از چندین کلاس درس در مدرسه‌های کالیفرنیا حذف شد. علت این اقدام را شکایت والدین به خاطر تصاویر این کتاب در توضیح واژه رابطه جنسی اعلام کردند.
منبع: بهارنیوز

منابع اصلی اخبار رسانه‌های ایران

به گزارش  ایرنا از وزارت ارشاد، این پژوهش به سفارش دفتر مطالعات و برنامه ریزی رسانه ها وابسته به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با هدف بررسی اصول منبع نگاری و ارزیابی صحت اخبار و مطالب رسانه های داخلی انجام شده و قرار است مشروح آن طی روزهای آینده در بیست و سومین نمایشگاه مطبوعات به اصحاب و کارشناسان رسانه ارائه شود.نتایج این پژوهش موید آن است که همه روزنامه ها و خبرگزاریهای کشور از نظر رعایت اصول حرفه ای در زمینه منبع نگاری نمره قبولی را می گیرند اگرچه میزان توجه و پایبندی هر یک از آنها به این اصول متفاوت است.پژوهش «بررسی منبع نگاری و ارزیابی صحت اخبار و منابع در رسانه های ایران» که توسط سه تن از کارشناسان باسابقه رسانه تهیه شده است، حکایت از آن دارد که خبرگزاری های رویترز (انگلیس)، فرانس پرس (فرانسه) و اسپوتنیک (روسیه) در صدر فهرست منابع خارجی پراستفاده در رسانه های ایرانی قرار دارند.
این پژوهش همچنین می گوید که اخبار خبرگزاری های داخلی ایسنا، فارس و ایرنا نیز بیشترین انعکاس را در صفحات سیاسی مطبوعات و پایگاههای خبری ایران دارند.

تهیه کنندگان پژوهش، این نتایج را از بررسی ۸۳۳۷ مطلب در صفحات سیاسی و بین الملل ۹ خبرگزاری، ۱۸ روزنامه و ۴ سایت پر بیننده داخلی در روزهای معین استخراج کرده و آن را در قالب نمودارهای متعدد به نمایش گذاشته اند.بر اساس نتایج به دست آمده، ۸۵٫۳ درصد مطالب منتشر شده در رسانه های مذکور دارای منبع است و اصول حرفه ای منبع نگاری نیز در ۸۱٫۶ درصد اخبار و گزارش های بررسی شده رعایت شده است.تهیه کنندگان پژوهش عملکرد حرفه ای دو بخش مهم خبری تلویزیون را نیز رصد کرده اند، بررسی ۱۲۶ خبر و گزارش بولتن های خبری ساعت ۱۴ شبکه یک و ۲۰:۳۰ شبکه دو سیما نشان می دهد اصول منبع نگاری در ۹۰ درصد اخبار و گزارش های بررسی شده رعایت شده است.بر اساس نتایج این تحقیق، ۲۹ درصد مطالب روزنامه ها، ۱۲ درصد مطالب خبرگزاری ها و ۵ درصد مطالب سایت ها فاقد منبع است.

علاوه بر آن، عمده مطالبی که روزنامه ها از ذکر منابع آن خودداری کرده اند، اخبار و گزارش های خبرگزاری ها است که بعضا بدون ذکر نام منبع منتشر شده است.نتایج این تحقیق نشان می دهد در ۳۸٫۷ درصد مطالب روزنامه ها، ۱۲٫۸ درصد مطالب خبرگزاری ها و ۹ درصد مطالب سایت های منتخب، اصول منبع نگاری رعایت نشده است.در میان خبرگزاری ها، خبرآنلاین از نظر رعایت اصول منبع نگاری در جایگاه اول و خبرگزاری های مهر و ایلنا در جایگاه آخر قرار گرفته اند.

در میان روزنامه ها، دنیای اقتصاد در جایگاه اول و فرهیختگان در جایگاه آخر نشسته و در میان سایتهای منتخب نیز تابناک، اول و انتخاب در رده آخر جای گرفته است.یکی دیگر از نتایج این پژوهش آن است که نشان می دهد منبع ۹۳ درصد مطالب روزنامه ها و ۹۸ درصد مطالب سایتهای منتخب، داخلی است و این رقم درباره اخبار و گزارشهای دو بخش مهم خبری تلویزیون، ۸۶ درصد است.بر اساس نتایج حاصله، ۸۸٫۷ درصد مطالب خبرگزاری های داخلی دارای منبع معتبر است که در میان آنها، خبرگزاری مهر بیشترین و خبرآنلاین کمترین استفاده از منابع کم اعتبار را دارند. در میان رسانه های خارجی که اخبار آنها در رسانه های داخلی انتشار یافته، خبرگزاری انگلیسی رویترز با ۹٫۵ درصد بیشترین استناد را داشته است. خبرگزاری فرانسه با ۵٫۸ درصد و خبرگزاری روسی اسپوتنیک با ۴٫۵ درصد در جایگاه های بعدی قرار دارند.

این نسبت در میان خبرگزاری های داخلی، رویترز ۹٫۹درصد، خبرگزاری فرانسه ۶٫۳ درصد و خبرگزاری روسی اسپوتنیک ۵٫۲ درصد است.در میان روزنامه ها نیز اخبار رویترز ۷٫۹ درصد، خبرگزاری فرانسه ۴٫۶ درصد، بی بی سی ۴٫۲ درصد و خبرگزاری روسی اسپوتنیک ۲٫۶درصد مطالب آنها را در بر می گیرد و در میان پایگاههای خبری ایرانی، رویترز با ۹٫۵، خبرگزاری فرانسه با ۴٫۲ و روسیا الیوم با ۳٫۳ درصد در صدر هستند.نتایج این تحقیق همچنین نشان می دهد رسانه های اروپایی با ۳۳٫۳ درصد جایگاه اول را در میان اخبار ترجمه شده رسانه های داخلی دارند و ۵۹ درصد مطالب ترجمه شده در رسانه های داخلی از منابع انگلیسی زبان است.

نتایج این تحقیق نشان می دهد خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) در میان منابع داخلی مورد استفاده روزنامه ها با ۲۸ درصد در جایگاه اول قرار دارد. فارس با ۱۷، ایرنا با ۱۱ و تسنیم با ۱۰ درصد در جایگاههای بعدی قرار دارند.در میان سایتها نیز ایسنا با ۳۵٫۱ درصد در رده اول است و تسنیم با ۱۱٫۴، ایرنا ۹٫۴ و فارس با ۸٫۶ درصد در رده های بعدی جای گرفته اند.نتایج این تحقیق نشان می دهد مطالب روزنامه شرق با ۱۷ درصد بیشترین بازتاب را در میان سایتهای منتخب داشته است.یافته های این پژوهش همچنین حکایت از آن دارد که منبع ۹۱٫۳ درصد اخبار و گزارش های دو بخش خبری تلویزیون، خبرگزاری صداو سیما است و سردبیران این بخش های خبری از منابع دیگر به ندرت استفاده می کنند.

**روزنامه های هر جناح سیاسی، خبرگزاری های همفکر خود را منبع خبری قرار می دهند
یکی دیگر از نتایج جالب این تحقیق آن است که نشان می دهد رابطه معناداری میان خط مشی سیاسی روزنامه ها و استفاده آنها از خبرگزاری های کشور وجود دارد به طوری که روزنامه های هر جناح اکثرا از خبرگزاری های همفکر خود به عنوان منبع اخبار و گزارش هایشان استفاده می کنند به جز روزنامه خراسان که منبع اول آن ایسنا است و منبع اول و دوم مابقی روزنامه های اصولگرا فارس و تسنیم است.در روزنامه های اصلاح طلب یا طرفدار دولت نیز منبع اول ایسنا است، به نظر می رسد برخی روزنامه ها نظیر رسالت، جمهوری اسلامی و قدس عامدانه از استفاده از خبرگزاری های جناح رقیب خودداری کرده اند.مشروح این پژوهش و نمودارهای متعدد و متنوع آن که در قالب ۸۰ صفحه تهیه شده است، روز سه شنبه، ۹ آبان ماه در حضور اصحاب رسانه و کارشناسان رونمایی می شود.
منبع: بهارنیوز

ویزای‌جعلی‌عراق،زیر قیمت در بازار آزاد

به گزارش ایسنا، در چند روز اخیر تعدادی از زائران ایرانی، گروهی در شلمچه و خاک کشور و عده‌ای هم در فرودگاه نجف و خاک عراق، به خاطر داشتن ویزای جعلی به کشور بازگردانده شدند و از ادامه سفر آن‌ها خودداری شد. سال گذشته نیز همین داستان اتفاق افتاد و جمع زیادی در مرز متوقف شدند، چون ویزای تقلبی داشتند؛ تجمعی از زائران که در روزهای منتهی به اربعین، مانع خروج زائران دیگری شد که ویزای معتبر داشتند.
با نزدیک شدن به اربعین و آغاز سفر زائران به سمت عراق، حجم پیامک‌ها و تبلیغات درباره صدور ویزای فوری با به‌کارگیری واژه‌های اطمینان‌برانگیزی چون «زیر نظر سفارت عراق» یا «با نرخ مصوب»، افزایش یافته که مسؤولان ستاد اربعین نسبت به آن هشدار داده‌ و باور دارند که بیشتر ویزاهای جعلی از همین پیام‌ها بیرون می‌آیند. هرچند دو هفته پیش، رییس پلیس تهران از انهدام یک باند بزرگ جعل ویزا و کشف ۱۰۰ هزار ویزای جعلی عراق در آستانه مراسم اربعین خبر داده و نسبت به تبعات استفاده از این ویزاها هشدار داد.

بنا بر اعلام ستاد مرکزی اربعین که در وزارت کشور تشکیل شده، تنها راه رسمی و معتبر برای دریافت ویزای عراق، سامانه سماح است که زیر نظر سازمان حج و زیارت اداره می‌شود و ۲۴۰۰ کارگزار زیارتی به آن متصل هستند و زائران از طریق آن‌ها، می‌توانند ویزای معتبر دریافت کنند.با این حال طبق آماری که همین ستاد داده، از میان یک میلیون و ۲۰۰ هزار ویزایی که تاکنون عراق برای اتباع ایرانی صادر کرده، تنها حدود ۴۰۰ هزار ویزا از طریق سامانه سماح صادر شده و ۸۰۰ هزار ویزای دیگر از طریق دفاتر و مراکز متفرقه‌ای بیرون آمده که طبق تایید برخی مسؤولان، ‌ در ارتباط یا نزدیک به سفارت عراق بوده‌اند!
از سوی دیگر، نرخ رسمی ویزای عراق که از سوی ستاد مرکزی اربعین و همچنین وزارت خارجه کشورمان پس از توافق با عراق به قیمت ۱۷۰ هزار تومان تعیین شده، در برخی مراکز و دفاتر به قیمت وسوسه‌برانگیز ۱۵ دلار رسیده است. گزارش‌های سال گذشته نیز نشان می‌دهد، ویزای ۴۰ دلاری عراق همزمان با اربعین در پایانه‌های اتوبوسرانی داخل کشور به قیمت ۲۵ دلار و حتی کمتر از آن عرضه شده که برخی از آن‌ها جعلی بود. اگرچه زائرانی هم بودند که از مبادی رسمی و تایید شده‌ای برای دریافت ویزا اقدام کرده، اما ویزای جعلی نصیب‌شان شد!
 
طبق قوانین عراق، حکم ورود به خاک این کشور با مدارک نامعتبر و غیرقانونی و البته در صورت نداشتن هیچ‌کدام از مدارک بین‌المللی، تا سه سال زندانی است. با وجود این‌که استفاده از ویزاهای جعلی هر سال عده‌ای از زائران را در مرز و خاک عراق سرگردان می‌کند و از طرفی، نوعِ روابط برخی دفاتر و مراکز با مراجع صادرکنندگان ویزای عراق شناسایی شده، اما ظاهرا هیچ یک از این درها بسته نشده و این رویه‌ی چالش‌برانگیز و دردسرساز همچنان در اربعین تکرار می‌شود و درخواست و خواهش از زائران برای مراجعه به کانال‌های رسمی، تنها اقدام عاجلی است که هر سال انجام می‌شود.
منبع: بهارنیوز

بازیگر زن ترکیه با چادر در فیلم ایرانی

ساخت فیلم سینمایی «جن زیبا» در اصفهان آغاز شده است و بازیگر ترکیه‌ای برای حضور در این فیلم وارد ایران شده است.در عکس‌هایی که از نورگل یشیل‌چای در سایت «سینما سینما» منتشر شده است، بازیگر سرشناس سینمای ترکیه را با پوشش چادر می‌بینیم. 



 


یشیل‌چای چندی پیش در مورد ویژگی نقشی که در این فیلم ایفا می‌کند، گفته است: «از آنجا که شخصیت دلارام از ابتدای تولد ناشنوا و لال نبوده، بنابراین باید برای آواهایی که از دهان او هنگام واکنش و یا تلاش برای بیان کردن موضوعی، شنیده می‌شود، تمرین کنم.»در «جن زیبا» فرهاد اصلانی نقش مقابل نورگل یشیل‌چای را بازی کند.
منبع: بهارنیوز

اکران "کوپال" در جشنواره فیلم کلکته

بیست‌وسومین جشنواره‌ بین‌المللی فیلم «کلکته»ازتاریخ ۱۰تا۱۷ نوامبر(۱۹تا۲۶آبان) در شهر کلکته‌ هند برگزار می‌شود.

«کوپال» به نویسندگی و کارگردانی کاظم ملایی به عنوان تنها نماینده‌ی سینمای ایران به بخش اصلی بیست و سومین جشنواره‌ فیلم «کلکته» هند راه یافت.

به گزارش ایسنا، «کوپال» در بخش رقابتی جشنواره «کلکته» با ۱۳ فیلم از کشورهای کانادا، آلمان، ایتالیا، ایسلند، ترکیه، بنگلادش، لهستان، شیلی، پرتغال، اسپانیا، برزیل، مجارستان و کشور میزبان به رقابت بپردازد.

فیلم «کوپال» در بیستمین حضور بین‌المللی خود در بخش رقابتی این جشنواره که با عنوان “نوآوری در تصاویر متحرک”معرفی شده به نمایش گذاشته می‌شود.

از دیگر فیلم‌های مهم بخش رقابتی جشنواره «کلکته» می‌توان به «پسر صوفیه» (بهترین فیلم داستانی جشنواره ترابیکا ۲۰۱۷)، «۱۹۴۵» (برگزیده جایزه تماشاگران برلین ۲۰۱۷)، «رفتارهای خوب» (برنده جایزه‌ی ویژه‌ی هیات داوران لوکارنو ۲۰۱۷)، «سگ‌ها» (منتخب هفته‌ی منتقدین کن و برگزیده‌ی مونیخ و سن سباستین ۲۰۱۷)و «پرندگان در کیگالی آواز می‌خوانند» (برگزیده کارلووی‌واری و نامزد هوگوی طلایی شیکاگو ۲۰۱۷) اشاره کرد.

«کوپال» که چندی پیش به عنوان بهترین فیلم جشنواره‌ «براشوف» کانادا برگزیده شد، روایتگر داستان تاکسیدرمیست و شکارکشی به نام دکتر احمد کوپال با بازی لوون هفتوان است، که درست قبل از تحویل سالِ نو،با چالشی غریب در زندگی شخصی‌اش مواجه می‌شود. نازنین فراهانی، پوریا رحیمی سام از دیگر بازیگران این فیلم هستند.

بیست‌وسومین جشنواره‌ بین‌المللی فیلم «کلکته»ازتاریخ ۱۰تا۱۷ نوامبر(۱۹تا۲۶آبان) در شهر کلکته‌ هند برگزار می‌شود.


منبع: عصرایران

کتاب‌های ممنوعی که پرفروش شدند

چه کسی فکر می‌کند زمانی «جادوگر شهر اُز» یا رمان‌های «هری پاتر» ممنوع بوده؟ یا داستان کودکانه‌ای از «رولد دال» به حمایت از کمونیسم متهم شده است؟

«دویچه وله» گزارشی را درباره کتاب‌های معروف و پرفروشی که زمانی چاپ‌ و توزیع‌شان ممنوع بوده، منتشر کرده که در آن نام داستان‌هایی که این روزها طرفداران زیادی دارند دیده می‌شود.

به گزارش ایسنا، در دنیا هفته‌ای داریم به نام «هفته کتاب‌های ممنوعه». این هفته که از ۲۴ تا ۳۰ سپتامبر برگزار می‌شود، اولین‌بار در سال ۱۹۸۲ از سوی انجمن کتابخانه‌های آمریکا و سازمان عفو بین‌الملل راه‌اندازی شد و هدف آن، جلب توجه مردم به سوی آسیب‌هایی است که سانسور و ممنوعیت چاپ کتاب‌ها در سرتاسر جهان داشته و خواهد داشت.

در این فهرست با کمال تعجب به نام آثار تأثیرگذار و پرفروشی مثل «مزرعه حیوانات» جورج اورول، «فرانکشتاین» مری شلی و «جایی که موجودات وحشی هستند» نوشته رولد دال برمی‌خوریم.

«هری پاتر» نوشته «جی.کی. رولینگ»

هفت‌گانه «جی.کی. رولینگ» که از سال ۱۹۹۷ روانه بازار کتاب شدند و در آن‌ها داستان مدرسه جادوگری و پسری به نام «هری» روایت شده، از سال ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۹ صدرنشین فهرست پرفروش‌ترین کتاب‌های داستانی بودند، اما همزمان گروه‌های مختلف مذهبی سعی در سانسور کردن آن‌ها داشتند. بسیاری از خواننده‌های مسیحی این رمان‌ها را «شیطانی» می‌خواندند و حتی در پیتزبرگ نسخه‌هایی از آن‌ها سوزانده شد. تدریس این مجموعه رمان همچنین در مدرسه‌های امارات متحده عربی ممنوعیت داشت. رمان‌های «هری پاتر» تاکنون به ۷۹ زبان دنیا ترجمه شده‌ و در سطح جهان ۴۵۰ میلیون جلد فروش داشته‌اند.

«افسانه‌های برادران گریم»

ممکن است ممنوعیت چاپ کتاب‌های کودک و قصه‌های افسانه‌ای مسخره به نظر برسد، اما داستان‌های «برادران گریم» هم یکی از قربانیان ممنوعیت نشر بودند. مثلا در سال ۱۹۸۹ مدرسه‌ای در کالیفرنیا داستان «شنل قرمزی» این کتاب را از فهرست کتاب‌خوانی خود حذف کرد، چون دخترک معروف داستان در جایی برای مادربزرگش نوشیدنی می‌برد.

«جیمز و هلوی غول‌پیکر» نوشته «رولد دال»

حتی داستان کلاسیک کودکانه‌ای درباره ماجراجویی‌های پسرکی به نام «جیمز» هم در صنعت نشر به چالش کشیده شده؛ «جیمز و هلوی غول‌پیکر»، قصه ماندگار «رولد دال» که از معروف‌ترین آثار ادبیات کودک محسوب می‌شود و در سال ۱۹۶۱ به چاپ رسید، در دهه ۱۹۹۰ به خاطر استفاده از یک کلمه و اشاره به تنباکو و نوشیدنی الکلی ممنوع‌الچاپ شد. حتی یک کتاب‌فروش در اوهایو مدعی شد این کتاب از کمونیسم حمایت کرده است.

«جایی که موجودات وحشی هستند» نوشته «موریس سنداک»

«مکس» پسرکی است که به خاطر بدرفتاری‌اش جریمه می‌شود و باید بدون شام راهی تخت‌خواب شود. این کودک گرسنه اتاقش را به شکل جنگلی مرموز می‌بیند که موجوداتی شرور در آن زندگی می‌کنند. کتاب گرافیکی «سنداک» که در سال ۱۹۶۳ به چاپ رسید، تنها حاوی ۳۳۸ کلمه بود اما چاپ آن به خاطر محتوای تیره و تارش ممنوع شد. در دهه ۱۹۶۰، روانشناسی به نام «بروند بتلهایم» این اثر را از لحاظ روانی برای کودکان سه تا چهارساله مخرب توصیف کرد.

«جادوگر شهر اُز» نوشته «ال. فرانک بائوم»

«جادوگر شهر اُز» از مشهورترین داستان‌های کودک جهان است و اولین‌بار در سال ۱۹۰۰ به چاپ رسید. این مجموعه رمان در آمریکا چندین‌بار به مشکل برخورد. در سال ۱۹۲۸ کتابخانه عمومی شیکاگو آن را ممنوع اعلام کرد چون زنان در آن، رهبر و قوی نشان داده شده بودند. شبیه همین اتفاق هم سال ۱۹۵۷ در دیترویت افتاد. این ممنوعیت انتشار تا سال ۱۹۷۲ ادامه پیدا کرد. تا امروز هم برخی گروه‌ها معتقدند این رمان‌ها جادوگری را ترویج می‌دهند.

«مفیستو» نوشته «کلاوس مان»

«مفیستو» نوشته کلاوس مان درباره هنرمند بلندپروازی به نام «هندریک هوفگن» است که در زمان اوج قدرت‌گیری حکومت نازی، به آن می‌پیوندد. این کتاب اولین‌بار در سال ۱۹۳۶ به چاپ رسید و تا سال ۱۹۵۶ در آلمان منتشر نشد. در دهه ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ شکایت‌نامه‌ای علیه نویسنده این رمان تنظیم شد و دلیل آن این بود که «مفیستو» براساس داستان واقعی زندگی «گوستاو گروندگن» بازیگر تأثیرگذاری از جمهوری ویمار (نظام حکومتی آلمان طی سال‌های ۱۹۱۹ تا ۱۹۳۳ میلادی) نوشته شده بود.

«دل تاریکی» نوشته «جوزف کنراد»

«دل تاریکی» رمان سال ۱۹۰۲ «جوزف کنراد»، به وجوه تاریک داستان استعمار کنگو از سوی بلژیکی‌ها پرداخته است و روی مفاهیمی چون نژادپرستی و امپریالیسم تمرکز دارد. تدریس این اثر ادبی به دلیل استفاده از واژه «کاکاسیاه» و محتوای خشن، در بسیاری از مدرسه‌های آمریکایی ممنوع‌ اعلام شد. با این حال «دل تاریکی» دستمایه ساخت فیلم‌های بسیاری از جمله «اینک آخرالزمان» فرانسیس فورد کاپولا بوده است.

«مزرعه حیوانات» نوشته «جورج اورول»

هجو سیاسی «جورج اورول» در سال ۱۹۴۵ به چاپ رسید، این اثر انعکاسی است از تاریخ شوروی سابق و انقلاب روسیه. جای تعجب ندارد که چاپ آن از سوی شوروی ممنوع‌ اعلام شود و سازمان سیا در زمان جنگ سرد، از انتشار آن حمایت کند. «مزرعه حیوانات» یکی از کتاب‌های اجباری در فهرست منابع تدریس مدرسه‌های آمریکاست و تاکنون چندین نسخه سینمایی، انیمیشنی، رادیویی و نمایشی براساس این رمان کوتاه ساخته شده است.

«فرانکشتاین» نوشته «مری شلی»

رمان معروف «مری شلی» نویسنده انگلیسی، اثری با زیرعنوان «پرومته مدرن» است که از ژانرها عبور کرده و داستان پزشک و دانشمندی به نام «ویکتور فرانکشتاین» را روایت می‌کند. «فرانکنشتاین» موجودی ذی‌شعور را خلق می‌کند؛ برخی از رهبران مذهبی قدرت آفرینندگی او را طعنه‌ای به خدا گرفتند و به چاپ این اثر معترض شدند. در آن زمان این کتاب در جوامع مذهبی آمریکا جنجال‌های بسیاری به پا کرد. سال ۱۹۵۵ هم چاپ آن در آفریقای جنوبی به اتهام «مشکل‌دار و موهن بودن» ممنوع شد.

فرهنگ لغت «مریام وبستر»

دهمین نسخه از فرهنگ لغت «مریام وبستر» در سال ۲۰۱۰ از چندین کلاس درس در مدرسه‌های کالیفرنیا حذف شد. علت این اقدام را شکایت والدین به خاطر تصاویر این کتاب در توضیح واژه رابطه جنسی اعلام کردند.


منبع: عصرایران

جدیدترین فیلم هاى سینمایى دنیا اینجاست (۶۳)

برترین ها – ترجمه از سولماز محمودی:
کیث کیمبل، از وب‌سایت متاکریتیک هر هفته آخرین اخبار، آپدیت ها، تریلرها و
مطالب مربوط به فیلم های سینمایی که قرار است در طول ماه های آینده روی
پرده سینماهای دنیا بروند را گردآوری و منتشر می کند.


متاکریتیک وب سایتی تجاری است که نقدهای منتقدین در خصوص فیلم های سینمایی،
بازی ها، آلبوم های موسیقی، سریال ها، دی وی دی ها و اخیراً کتاب ها را
جمع آوری می نماید. بنابراین می توانید موثق ترین اخبار در مورد فیلم های
مورد علاقه خود و ستاره هایی که قرار است در این فیلم ها بازی کنند را در
اینجا بخوانید.
 

جدیدترین فیلم های سینمایی دنیا اینجاست (53)

تریلر جدید فیلم سینمایی «جنگ ستارگان: آخرین جِدای» (Star Wars: The Last Jedi) روی کاراکترهای اصلی از فیلم «جنگ ستارگان» نیرو برمی خیزد» تمرکز دارد. کایلو رن/بن سولو (با بازی آدام درایور) به آینده خویش می اندیشد. رِی (با نقش آفرینی دیزی ریدلی) لوک اسکای واکر (مارک همیل) را با تماس با نیرو، خشک می کند. ژنرال لیا اورگانا (کری فیشر) فرمانروایی نیروهای مقاومت به رهبری پو دیمران (اسکار آیزاک) را به عهده دارد. فین (جان بویگا) با کاپیتان فازما (گوئندولین کریستی) مبارزه می کند و چوباکا حالا با یک پورگ (که تصویرش را در زیر می بینید و حالا عروسک هایش در بیشتر فروشگاه ها دیده می شوند) دوست شده است. کاراکترهای جدیدی با نقش آفرینی بازیگرانی همچون بنیسیو دل تورو، لورا درن و کلی ماری ترن اضافه شده اند. آیا تریلر دیگری منتشر خواهد شد یا همه باید منتظر باشیم تا ۱۵ دسامبر اطلاعات بیشتری درباره آن بدست آوریم؟

 جديدترين فيلم هاى سينمايى دنيا اينجاست (63)


اسپین-آف جدیدی از مردان ایکس با عنوان «جهش یافتگان جدید» (The New Mutants) روز ۱۳ آوریل ۲۰۱۸ روی پرده سینماها خواهد رفت. کارگردانی آن را جاش بون به عهده دارد و فیلم درباره پنج جهش یافته جدید است که بر خلاف میلشان در یک مکان مخفی زندانی شده اند. تیم بازیگران این فیلم شامل میزی ویلیامز در نقش ولفس‌بین، آنیا تیلور-جوی در نقش مجیک، چارلی هیتون در نقش کنون‌بال، هنری زاگا در نقش سان‌سپات و بلو هانت در نقش میراژ می شود.

 جديدترين فيلم هاى سينمايى دنيا اينجاست (63)


آخرین تریلر فیلم «لیگ عدالت» (Justice League) بیش از تریلرهای قبلی بر غیبت سوپرمن تأکید دارد. شاید این فقط یک یادآوری درباره آنچه در پایان فیلم «بتمن در برابر سوپرمن: طلوع عدالت» باشد زیرا از آن موقع تابحال اتفاقات زیادی در دنیای دی سی افتاده است. فیلم «زن شگفت انگیز» تابستان امسال سینما را نجات داد. مت ریوز برای نویسندگی و کارگردانی یک فیلم سینمایی در مورد بتمن استخدام شده است. زک اسنایدر به خاطر یک موضوع خانوادگی از این فیلم کناره گیری کرده و جاس ودون در حال تکمیل فیلمش است. همه منتظریم که ببینیم این فیلم وقتی ۱۷ نوامبر اکران می شود چه خواهد کرد.

 جديدترين فيلم هاى سينمايى دنيا اينجاست (63)


اولین فیلم بلند کوری فینلی (نویسنده/کارگردان) با بازی الیویا کوک در نقش آماندا و آنیا تیلور-جوی در نقش لی‌لی، دو دوست دوران کودکی است که پس از جدا شدن از هم، با نیت کشتن پدرخوانده لی‌لی (با بازی پل اسپارکس) دوباره با هم ارتباط برقرار می کنند. نقشه آنها ماجرا را به آنجا می رساند که آنها یک شیاد محلی (آنتون یلچین) را استخدام می کنند تا به آنها کمک کند. فیلم سینمایی «توروبرد ها» (Thoroughbreds) با اکران در جشنواره فیلم ساندنس ۲۰۱۷ نقدهای بسیار خوبی دریافت کرد. منتظر اکران آن در سینماها در تاریخ ۹ مارس ۲۰۱۸ باشید.

 جديدترين فيلم هاى سينمايى دنيا اينجاست (63)


با تیمی قوی از بازیگران (کریستوفر ابوت، جان برنتال، ایموجن پوتس، رزماری دیویت)، جیمی ام. داگ (کارگردان) فیلمنامه بنجامین و پل چاینا را درباره یک مرد سرگردان (با بازی ابوت) کارگردانی کرده که این مرد در مسیر خود به دهکده کوچکی در آلاسکا می رسد. فیلم «ویرجینیای عزیز» (Sweet Virginia) با اکران در جشنواره فیلم ترایبکا نقدهای خوبی به دست آورد. این فیلم روز ۱۷ نوامبر ۲۰۱۷ به اکران عمومی در می آید.

 جديدترين فيلم هاى سينمايى دنيا اينجاست (63)


راس لینچ در فیلم «دوست من داهمر» (My Friend Dahmer) نقش یک نوجوان و قاتل سریال بالقوه به نام جفری داهمر را ایفا می کند. این فیلم که بر اساس رمان مصور زندگی نامه ای تحسین شده ای نوشته جان “درف” بکدرف (که در واقع در دهه هفتاد دوست دوران نوجوانی داهمر بوده) ساخته شده و داستان داهمر و زندگی دشوار او و ماجراهایش در مدرسه را به تصویر می کشد. آن هچه نقش مادر بی ثبات داهمر و دالاس رابرتز نقش پدرش را بازی می کنند. مارک میرز نویسندگی و کارگردانی این فیلم سینمایی را به عهده داشته که قرار است سوم نوامبر ۲۰۱۷ به نمایش عمومی در آید.

 جديدترين فيلم هاى سينمايى دنيا اينجاست (63)


درام خانوادگی «قبایل پالوس وردس» (The Tribes of Palos Verdes) که بر اساس رمان جوی نیکولسون ساخته شده درباره نوجوانی به نام مدینا (با بازی مایکا مونرو) است که همراه با خانواده اش به پالوس وردس، در حومه لس آنجلس، در ایالت کالیفرنیا، نقل مکان می کند، جایی که زندگی مشترک والدینش از هم می پاشد و خودش عاشق موج سواری می شود. جنیفر گارنر و جاستین کرک نقش والدین مدینا را ایفا می کنند و کودی فرن در نقش برادر دوقلویش ظاهر شده که در طول داستان معتاد به مواد مخدر می شود. اول دسامبر ۲۰۱۷ این فیلم در سینماهای منتخب به نمایش در خواهد آمد.

 جديدترين فيلم هاى سينمايى دنيا اينجاست (63)


در فیلم «راننده فراری» (Wheelman) فرانک گریلو نقش راننده ای فراری را بازی می کند که باید دریابد چه کسی به او خیانت کرد تا بتواند خانواده اش را نجات دهد. این فیلم محصول نتفلیکس که ۲۰ اکتبر تاریخ اکران آن است، اول فیلم بلند جرمی راش (نویسنده و کارگردان) است. گرت دیلاهانت، کیتلین کارمایکل، وندی مونیز و ویلیام هیفاراس، در نقش های مکمل این فیلم ظاهر شده اند.

 جديدترين فيلم هاى سينمايى دنيا اينجاست (63)

اخبار و یادداشت های کوتاه درباره فیلم هایی که قرار است ساخته شوند:

•    سیلوستر استالونه قرار است کارگردانی فیلم «کرید ۲» (Creed 2) با بازی مایکل بی. جوردن را عهده دار باشد. (منبع: Film/)

•    اسپین-آف مردان ایکس با عنوان «گمبیت» (Gambit) با بازی چنینگ تیتوم، علیرغم آنکه هنوز کارگردان تأیید شده ای ندارد (آخرین شایعه درباره کارگردان احتمالی آن، گور وربینسکی) است، روز ۱۴ فوریه ۲۰۱۹ اکران خواهد شد.

•    تامی لی جونز ه کیسی افلک پیوست تا در فیلم اقتباسی جو رایت از رمان جان ویلیامز با عنوان Stoner (1965) نقش آفرینی نماید. (منبع: THR)

•    گل گدوت در حال مذاکره برای بازی در فیلم Ruin، فیلم مهیج درباره انتقامجویی در آلمان بعد از جنگ جهانی دوم است. (منبع: Deadline)

•    آدام مک‌کی، برای فیلم زندگی نامه ای اش درباره دیک چنی، تایلر پری را برای نقش کالین پاول و کریستین بیل را برای نقش چنی انتخاب کرده است. ایمی آدامز برای نقش همسر چنی، سم راکول برای نقش جورج دبلیو. بوش و استیو کارل برای نقش دونالد رامسفلد انتخاب شده اند. (منبع: Deadline)

•    فیلم بلندی بر اساس بازی تخته ای Settlers of Catan در حال ساخت توسط سونی است. (منبع: Heat Vision)

•    هلن میرن، لوک اوانز، کیلیان مورفی و ساشا لاس قرار است در فیلم جدید لوک بسون با عنوان «آنا» (Anna) نقش آفرینی نمایند. (منبع: THR)

•    کونراد ورنون قرار است انیمیشن سینمایی «خانواده آدامز» (The Addams Family) را کارگردانی نماید. (منبع: THR)

•    جاش بون (نویسنده/کارگردان) قرار است فیلمنامه فیلم اقتباسی «طلسم» (The Talisman) از روی رمان استیون کینگ را نویسندگی کرده و کارگردانی آن نیز احتمالاً بر عهده خودش خواهد بود. (منبع: Variety)


منبع: برترینها

درباره‌ی نمایش «بکت»؛ بازی «تاج و تخت» ادامه دارد

مرتضی میرمنتظمی بعد از کارگردانی نمایش‌های «p٢»، «مالی سویینی» و «پنج ثانیه برف» در سه سال گذشته حالا به تجربه نمایش «بکت» نوشته ژان آنوی رسیده است؛ نمایشی که قرار است در آن شاهد بازی بازیگران در لایه‌های تودرتوی قدرت باشیم. اما در سطحی دیگر کارگردان با تمهید فرستادن بازیگران به میان جمعیت حاضر در سالن تلاش دارد بگوید این بازی نه تنها بین اهل سیاست که در میان مردم- جامعه- نیز در جریان است و چه بسا هریک از ما در روابط روزمره خود مشغول شکل دادن به بازی‌هایی پیچیده‌ هستیم.

 بازي « تاج و تخت» ادامه دارد

به روابط حاکم بر محیط کار، دانشگاه و حتی خانواده دقت کنید! در سطح دیگر استفاده از بازی بسکتبال به عنوان بستری که قرار است ماجرای نمایش در میانه میدانش طرح شود نیز جلب‌توجه می‌کند و البته این پرسش را به وجود می‌آورد که آیا روابط حاکم بر بازی به فرم مورد نظر کارگردان کمک می‌کند. آیا مجموعه بازیگران به هارمونی و کیفیت مورد نظر برای ارایه همزمان دو بازی- بسکتبال و ایفای نقش در مقام شخصیت‌های نمایشنامه- را به دست آورده‌اند؟

به هرترتیب گروه تئاتر «مشق» با نمایش «بکت» وارد فضای آزمون و خطایی تازه‌ شده است؛ به این معنی که خودش را با چالشی جدید مواجه کرده و قدم در مسیری گذاشته که با در نظر گرفتن شرایط اقتصادی حاکم بر تئاتر نباید انتظار داشته باشیم گروه‌ها به آن تن دهند؛ کاری که گروه تئاتر مشق فارغ از اینکه نمایش «بکت» به کیفیت مطلوب دست یافته باشد یا نه انجام داده و روحیه تجربه‌گرای خود را همچنان حفظ کرده است.

نمایش «بکت» با تجربه‌های گذشته‌ گروه تئاتر مشق یک تفاوت جدی دارد. مشخصا در مرحله تمرین بی‌محاباتر از قبل عمل شده و حتی شاهد هستیم تمرین‌های گروه بعد از گذشت ١۵ اجرا همچنان ادامه دارد. چرا چنین اتفاقی رخ می‌دهد؟

البته در کارهای قبلی هم اتفاق می‌افتد چون حس مشق کردن همیشه در گروه وجود دارد. یکی از دوست منتقدی شب گذشته می‌پرسید برای گروه مهم نیست یک خط مشخص را پیش بگیرد؟ و پاسخ من این بود که نه! اتفاقا برایم جذاب است که مدام خط گذشته را بشکنم و تجربه تازه‌ای داشته باشم. مثلا از نمایش «ابرها» به «فرکانس» برسم که چندان ارتباطی به هم ندارند و این روند در تمام کارهای بعدی رخ می‌دهد. حتی می‌توانم بگویم استمرار تمرین نقطه مشترک همه کارهای گذشته گروه تئاتر مشق به حساب می‌آید.

منظورم از تمرین چیزی نیست که پیش از اجرا و در مرحله شکل‌گیری نمایش اتفاق می‌افتد. بلکه گروه همچنان که دو هفته از اجرا گذشته با جدیت مشغول تمرین است. در کارهای گذشته به‌شدت اتفاق نمی‌افتاد.

در حقیقت یکی از دلایل همزمانی تمرین‌ها با اجرا این بود که ما ٧٠ روز در سوله تمرین کردیم ولی بعد به سالن قاب عکسی ناظرزاده کرمانی تماشاخانه ایرانشهر آمدیم. وقتی این اتفاق افتاد معادلات گروه و بازیگران به هم ریخت چون زمان تمرین در سوله همه‌چیز خوب پیش می‌رفت با حضور در این سالن شرایط متفاوت شد. البته تاکید کنم این تصمیم خودم بود و تحمیلی صورت نگرفت.

ولی با توجه به تجربه‌های گذشته گروه و دریافت حاصل از تماشای اجرا به نظر می‌رسد که اگر اجرا در سالن بلک باکس روی صحنه می‌رفت با اتفاق بهتری مواجه می‌شدیم.

موافقم، چون وقتی روز اول با اجرا مواجه شدم به نتیجه رسیدم بهتر است کار در سالن بلک باکس اجرا شود. البته تمام طراحی‌ها متناسب با اجرای کار در سالن ناظرزاده شکل گرفت ولی به هرحال اتفاق مورد نظر گروه در سالن بلک باکس خیلی راحت‌تر رخ می‌داد. در نهایت به نتیجه رسیدیم که باید با انتخاب‌مان کنار بیاییم و از آن به عنوان یک تجربه جدید درس بگیریم. گرچه باید به این نکته هم اشاره کنم که طبق برنامه، سالن از قبل برای اجرای گروه ما تعیین شده بود. بنابراین امکان تغییر وجود نداشت و معتقدم در نهایت کارگردان است که باید مسوولیت همه‌چیز را بپذیرد. دلیل دیگری که کار به تمرین بیشتر نیاز داشت سخت‌گیری به بازیگر و از طرفی کوتاه شدن متن بود. یعنی در جریان اجرا هم بعضی از صحنه‌ها را حذف کردم و این کار را به نفع اجرا انجام دادم.

منظور از حذف صحنه‌هایی به نفع اجرا چیست؟

منظور در ریتم نمایش است که موجب می‌شود تماشاگر با کلیت اجرا ارتباط برقرار کند یا نه و به همین دلیل ما پنج صحنه را یک تکه بیرون آوردیم. متوجهم برای افرادی که قبلا متن را خوانده‌اند بعضا سوال به وجود می‌آید ولی ما تلاش کردیم قصه را نگه داریم و روابط را کاهش دهیم.

بازي « تاج و تخت» ادامه دارد 
اینجا دقیقا محلی نیست که نویسنده به‌واسطه‌شان حلقه واسطی بین کاراکترها و معرفی بهتر شخصیت‌ها ایجاد می‌کند؟

می پذیرم که می‌توانیم اطلاعات بیشتری ارایه کنیم ولی به هرحال به نفع اجرا چشم بر روی بعضی موارد بستیم. تماشاگر اجرایی که با توجه به طرح اجرایی ریتم درستی داشته باشد را بهتر دنبال می‌کند.

اصلا چه شد بحث بازی بسکتبال به میان آمد؟

در متن اشاره‌هایی به بازی وجود دارد و از طرفی رقابت بین بکت و هنری هم موجب شد ذهنم به این سمت گرایش پیدا کند. از سویی رقابت بین دو شخصیت جذاب بود و همه‌چیز به یک بازی شباهت داشت. به بازی‌های متفاوت و البته خشن فکر کردیم که از نظر شکلی به اجرا نزدیک می‌شدند. حتی به فوتبال امریکایی هم فکر کردیم ولی در نهایت بسکتبال بیشتر به ساختار کار ما نزدیک به نظر می‌رسید. بازی نه فقط در سیاست که در روابط شخصی همه ما وجود دارد و اتفاقا این جنبه نمایشنامه برای من جذابیت بیشتری داشت چون نویسنده وارد فضای شخصی صاحبان قدرت می‌شد. با توجه به شرایطی که جامعه معاصر و کشور ما در آن به سر می‌برد به نظرم روابط فعلی بین هر یک از ما و به طور کل جامعه هم به این بازی خشن نزدیک‌تر است.

بنابراین متن کاملا منطبق با شرایط جامعه انتخاب شد؟

بله گرچه ابتدا بحث روابط شخصی و بازی بین انسان‌ها برایم اهمیت داشت و بعد وارد فاز اجتماعی ماجرا شدم. به عنوان نمونه وقتی به همین تاریخ معاصر خودمان از اتفاقی که برای امیرکبیر رخ داد تا امروز دقت می‌کنیم وجود همین بازی پررنگ می‌شود.

حالا فکر نمی‌کنید با کنار گذاشتن جزییات روابط افراد جنبه شعاری و کلی نمایشنامه و نمایش پررنگ شده است؟

اتفاقا معتقدم فقط کلیات را حفظ نکردیم. صحنه‌هایی را انتخاب کردیم که روی روابط شخصی بین کاراکترها تاکید دارد. مثل صحنه پایانی که جمله‌ای حذف نشد ولی باید از جنبه اجرایی هم به کار نگاه کنیم. به عنوان نمونه در نمایشنامه مقاطعی وجود دارد که راهبه‌ها هم درباره بکت اظهارنظر می‌کنند ولی من نمی‌توانستم این صحبت‌ها را در اجرا حفظ کنم. باید توجه داشته باشیم که شرایط جامعه و مخاطب‌شناسی ما هم بعضا اجازه اجرای تمام متن را نمی‌دهد چون وقتی من در تماشاخانه ایرانشهر اجرا می‌کنم باید مواردی را در نظر داشته باشم. مثل اینکه مخاطب حوصله تماشای نمایش سه ساعته را ندارد. بله! نمایشنامه صحنه‌های زیادی دارد و حتی مطالعه‌اش چند روز زمان می‌برد، اما کارگردان باید برای آنچه تماشاگر قرار است ببیند هم فکری داشته باشد.

میرمنتظمی: حالا من از شما سوالی دارم. حس می‌کنید این اجرا چیزی کم داشت؟

بله؛ مثلا در صحنه آخر وقتی بکت و هنری در برابر هم قرار می‌گیرند شاهد ظهور و بروز مناسبات موجود بین این دو نیستیم. یعنی مشخص نیست که یک نفر نماینده قدرت مذهب و کلیسا در برابر نماد قدرت سیاسی یعنی پادشاه قرار گرفته است. از بکتی که در صحنه اول آدم هنری است و وقتی اسقف می‌شود گردنکشی را شروع می‌کند خبری نیست. یا از سوی دیگر رفت‌وآمدهای هنری نشان می‌دهد علی‌القاعده باید طوری عمل کند که در صحنه یا تماشاگر اضطراب به وجود بیاورد ولی این اتفاق همه جا رخ نمی‌دهد. کاردینال‌هایی که دور هم علیه شاه و بکت توطئه می‌کنند هم بیشتر در یک رونمای باقی می‌مانند و به عمق نقش و نیرنگ نمی‌رسند.

میرمنتظمی: ولی شکی در اینکه پادشاه هرکار بخواهد انجام می‌دهد وجود ندارد.

بله اما این را متن در اختیار ما می‌گذارد. حرف من به این معنی نیست که عباس جمالی از پس کار برنیامده. ابدا؛ بلکه تا حدی فکر می‌کنم مواد مورد نیاز برای ساختن نقش در گرو همان قطعاتی بوده که اتفاقا در تمرین‌ها کنار گذاشته شده. چون دریافت قدرت پادشاه و اینکه هر اراده‌‍‌ای داشته باشد باید اجرا ‌شود خیلی عجیب نیست.

میرمنتظمی: البته تاکید کنم قرار هم نبوده به آن معنا شاهد یکه تازی هانری باشیم. اینجا با شخصیت خوشگذرانی مواجه هستیم که هیچ چیز برایش اهمیت ندارد. یا بکت قرار است خیلی رندانه و بی‌آنکه جلب‌توجه اتفاق بیفتد در قدرت هانری اخلال ایجاد کند.

همچنان فکر می‌کنم این اجرا ازتجربه‌های گذشته گروه جسورانه‌تر است ولی نمی‌دانم این جسارت الزاما آگاهانه اتفاق افتاده یا نه؟

بله، شاید نسبت به کارهای گذشته تفاوت‌هایی داشته باشیم ولی با همین واژه جسورانه و کله‌شق بیشتر موافقم. برخلاف اتفاقی که در نمایش «پنج ثانیه برف» شاهد بودیم اینجا از ابتدا گفتم همین متن کامل را برمی‌داریم و تغییرات در جریان تمرین اعمال می‌شود و با بازیگرانی هم کار می‌کنیم که جز دو نفرشان چندان شناخته شده و حرفه‌ای نیستند. اصلا دلم می‌خواست جور دیگری کار کنم، طوری که هیچ نشانی از محافظه‌کاری در آن نباشد.

چرا در مرحله نگارش متن با عباس جمالی که قبلا تجربه نوشتن برای گروه را داشت کار نکردید؟

متن سه بار از طریق سه نفر دراماتورژی محدود شد. دوستانی مثل بهزاد آقاجمالی، سعید نیکورزم و عباس جمالی خیلی قبل‌تر از ٧٠ روز تمرین روی متن کار کردند ولی حقیقت این است که به نتیجه دلخواه نرسیدیم. حتی بهزاد آقاجمالی متنی نوشت اما خب در نهایت نشد و تصمیم گرفتیم با همان متن اصلی وارد تمرین شویم. کار چیزی حدود ١٨-١٧ بازیگر داشت که در جریان تمرین و حذف و ضافه‌های متن از تعداد آنها هم کاسته شد. عباس در تمام مراحل کنار کار ما بود و حضور داشت. قصد داشتم این را هم مشق کنم که متن در جریان تمرین کوتاه شود. شاید در کار بعدی طور دیگری رفتار کنم که قطعا هم همین خواهد بود چون طراحی‌های نمایش بعدی از همین حالا مشخص است. اتفاقا خیلی برایم جذاب است وقتی می‌گویید جسارت موجود در کار به چشم می‌آید.

این جسارت حاصل انباشت بعضی نیازها نبود؟ چون در دو نمایش قبلی کمی به فضای تئاتر معمول یا بدنه نزدیک شدید و امور تا حدی محافظه‌کارانه پیش رفت؟

نه، دقیقا مثل گذشته است.

مخالفم چون فکر می‌کنم حضور تهیه‌کننده یا پرداخت هزینه بازیگران چهره موجب شد گروه چندان امکان مشق و جسارت نداشته باشد.

نه، اصلا تهیه‌کننده نداشتیم. در همه تجربه‌های اخیر هزینه تولید برعهده خودم بوده و به نوعی تهیه‌کنندگی را هم انجام دادم.

ولی اسم شخصی در بروشور آمده که معمولا به عنوان تهیه‌کننده یا مدیرتولید می‌شناسیم.

درست است ولی این فرد از تجربه نمایش «ابرها» کنار گروه حضور داشت و اتفاق تازه‌ای نبود. از طرفی معتقدم هزینه‌های کار آنقدر زیاد است که پرداخت دستمزد بازیگر در آن گم می‌شود و جای نگرانی چندانی ندارد.

یعنی پرداخت دستمزد به رویا تیموریان، آزاده صمدی و دیگران نگرانی ایجاد نمی‌کرد؟

بازیگران نمایش «پنج ثانیه برف» اصلا دستمزد زیادی از من نگرفتند. اتفاقا رقمی که الان باید برای نمایش «بکت» بپردازم در مواردی از رقمی که به بازیگران نمایش «پنج ثانیه برف» پرداختم بیشتر است. نکته دیگر اینکه تعداد بازیگران نمایش «بکت» بیشتر از دو نمایش قبلی گروه است و باید به هزینه دکور سنگین و پیش‌تولید کار هم توجه کنیم. در مجموع معتقدم پرداخت دستمزد بازیگران چندان نگرانی به وجود نمی‌آورد. به عنوان مثال وقتی در نمایش «مالی سویینی» با صابر ابر هم کار کردم دستمزد زیادی از من نخواست. به هرحال علاقه داشتم «پنج ثانیه برف» را به شکلی که دیدید و «مالی سویینی» را به یک شکل دیگر تجربه کنم. اتفاقا در کارهایم خیلی خودخواه هستم و هرطور بخواهم کار می‌کنم. این طور نیست که اگر تهیه‌کننده‌ای پای کار باشد اجازه دخالت بدهم. از همین حالا می‌گویم نمایش بعدی گروه تئاتر مشق با سه بازیگر چهره روی صحنه می‌رود و همه‌چیز به انتخاب خودم بستگی دارد.

انتخاب‌ها بر چه اساس اتفاق می‌افتد؟

براساس شرایط شخصی خودم. شاید بیانش چندان جالب نباشد ولی همه‌چیز به احوال خودم بستگی دارد. یک زمان دوست ندارم کار ساکن مثل «مالی سویینی» روی صحنه ببرم پس «بکت» کار می‌کنم و برعکس. اینکه کار مورد نظر خودم را انجام بدهم خیلی برایم اهمیت دارد و تا الان کسی دخالت نداشته. گاهی دوست دارم نمایشی را با تعداد جلسه‌های تمرینی کم روی صحنه بیاورم، زمانی تصمیم می‌گیرم ماه‌ها تمرین کنم پس همین کار را انجام می‌دهم. حتی به بازیگرهای چهره و باتجربه اجازه دخالت نمی‌دهم. تمام این کله‌شقی‌ها هم آگاهانه اتفاق می‌افتد.

تا به حال نشده تهیه‌کننده یا مدیر سالن پیشنهاد حضور بازیگر چهره را مطرح کند؟ چون برای بعضی کارگردان‌ها اتفاق می‌افتد.

من همچنین مواردی را شنیده‌ام ولی حقیت امر این است که تا به حال برای خودم اتفاق نیفتاده و با این پیشنهادها مواجه نشده‌ام. حتی بعضی مدیران سالن‌ها که خیلی به مطرح کردن پیشنهادهایی از این دست شهرت دارند با من وارد چنین دیالوگ‌هایی نمی‌شوند چون اگر اتفاق بیفتد و سوال کنند بازیگران نمایش چه افرادی هستند؟ پاسخ می‌دهم «به شما ارتباطی ندارد.»

فکر نمی‌کنید با شرایط فعلی تئاتر ریسک گروه مضاعف می‌شود؟ چون علاوه بر آنچه در پروسه خلق نمایش – از تمرین تا اجرا – اتفاق می‌افتد گروه روی تماشاگر و سالن اجرا هم ریسک کرده است.

 بازي « تاج و تخت» ادامه دارد
بله، ریسک بسیار بسیار مهمی است و حقیقتا تاوان دارد. همین تاوان را در اجرای «مالی سویینی» پرداختم چون قبل از آن نمایش «p٢» را اجرا کرده بودم که با استقبال تماشاگران مواجه شد. همان تماشاگر وقتی به تماشاخانه ایرانشهر آمد چیزی کاملا متفاوت از کار قبلی را روی صحنه دید و این روند تا امروز ادامه داشته. اما نکته جالب اینجاست که بعضی مخاطبان هم با من همراه شده‌اند چون می‌دانند قرار است در هر نمایش خط گذشته را بشکنیم و به تجربه‌ای تازه برسیم. حالا امکان دارد در راه این مشق شکست بخورم که معتقدم هیچ ایرادی ندارد. اینطور نیست که به خودم بگویم: «مرتضی تو حتما باید نمایشی بدون نقص اجرا کنی.»

الان بهای بلیت نمایش «بکت» چقدر است؟

٢۵ و ۴٠ هزار تومان.

فکر نمی‌کنید مشق کردن با بلیت ۴٠ هزار تومانی به نوعی محل اشکال است؟

فقط سه ردیف بلیت ۴٠ هزار تومانی داریم و باقی بهای کمتری دارد. همچنین بلیت نمایش برای دانشجویان به صورت نیم‌بها محاسبه می‌شود که به رقم ١٢ هزار تومان هم می‌رسیم. ولی شخصا معتقدم با بلیت ١٠٠ هزار تومانی هم می‌شود مشق کرد، چون بهای بلیت ارزش یک نمایش را کم یا اضافه نمی‌کند.

اما به نظر من وقتی ما به فکر مخاطب باشیم دیگر بهای ١٠٠ هزار تومان برای تمرین تعیین نمی‌کنیم. چون باید ببینیم در ازای این مبلغ چه چیز به دست می‌آورد.

نه اینکه به فکر مخاطب نباشم اما به نظرم ما در نهایت کار خودمان را انجام می‌دهیم. مگر در نمایش «مالی سویینی» به تماشاگر فکر کردم؟ این نمایش هم باید این طور باشد. اصرار دارم ایرادی نداشت اگر بهای بلیت ١٠٠ هزار تومان تعیین می‌شد چرا؟ چون ما به اجبار دست تماشاگر را نمی‌کشیم تا به سالن بیاید. اگر رضایت داشته باشد بهای تعیین شده را می‌پردازد و اگر نه خب به سالن نمی‌آید و کار بدون تماشاگر روی صحنه می‌رود. در آن صورت شرایط متفاوتی حاکم می‌شود.

بیایید به اجرا بازگردیم. به نظر شما بازی بسکتبال و قواعدش چطور می‌توانست در خدمت ایده اصلی نمایش باشد؟ آیا فقط صرف یک بازی کافی بود؟

بله. رابطه‌ها و صحبت‌های شخصیت‌ها در نمایش هم به همین مساله اشاره دارد. تمام دیالوگ‌ها پیرامون بازی می‌گذرد و بی‌اغراق بگویم ٨٠ درصد متن بحث بازی را پیش می‌کشد. به کارگیری بازی بسکتبال کاملا با ایده مورد نظر منطبق بود.

الان بعد از ٨٠ روز تمرین راضی هستید؟

نمایش «بکت» بگیر نگیر زیادی دارد و تفاوت بین کیفیت هر اجرا محسوس است. مثلا یک شب تا ٧٠ درصد به ریتم درست و کیفیت خوب می‌رسیم ولی شب بعد با افت ملموس مواجه می‌شویم. جالب است که همان میزانسن‌ها اجرا می‌شود و همان دیالوگ‌ها بیان می‌شود، ولی اتفاق شکل نمی‌گیرد.

در نهایت قرار است تا کجا پیش بروید؟

تا جایی که به ریتم درست برسیم و نوسان را تا جایی که امکان دارد کاهش دهیم. قصد دارم کاری کنم که بازیگرها کارمند اجرا نباشند. البته اتفاق‌های پشت صحنه قبل از اجرا هم مزید بر علت است، مثلا اگر سالن با تاخیر در اختیار ما گذاشته شود عملا در اجرا به مشکل برمی‌خوریم. تمرین همزمان برای کاهش دادن تفاوت کیفی اجراهای مختلف است.

اصولا چه چیز موجب می‌شود در شرایط موجود ریسک چنین آزمون و خطایی را قبول کنید؟

کله‌شقی (با خنده).

نگران درآمد نیستید؟

نه، از وقتی تجربه کارگردانی را شروع کردم بحث پول نداشتم. حتی وقتی نمایش «مالی سویینی» را روی صحنه بردم که حرف و حدیث‌های زیادی به همراه داشت نگاه مادی برایم مطرح نبود. آن زمان افراد زیادی گفتند این نمایش فقط برای پول درآوردن کار شده درحالی که ابدا چنین چیزی نبود و این اظهارنظرها خیلی ناراحتم می‌کرد. چون هیچ‌وقت بحث پول درآوردن از تئاتر به معنایی که این روزها رایج است در ذهنم نبود. بیشتر به تئاتر فکر می‌کنم و به نظرم ذات تئاتر چیزی است که اهمیت دارد.

گرچه در دانشگاه‌های ما به دانشجو آموزش می‌دهند که اتفاقا تئاتر مهم نیست.

همیشه به بچه‌های گروه هم می‌گویم ما کار خودمان را پیش می‌بریم و اتفاقا بهترین کار این است که ببینیم دیگران چه می‌کنند، ما آن را انجام ندهیم. شعار نمی‌دهم چون همین الان می‌توانم نمایش «مالی سویینی» که درخواست‌های متعددی دارد را اجرا کنم و مثلا ٨٠ میلیون تومان به جیب بزنم. ولی بازتولید نمی‌کنم و ترجیح می‌دهم یک نمایش با ریسک بالا روی صحنه داشته باشم. اصلا هم اهمیت ندارد که در گیشه شکست بخورم چون نفس تئاتر و درس گرفتن از تجربه‌ها برایم مهم است.

کار بعدی چقدر تفاوت دارد؟

کاملا با آنچه تا به حال از گروه تئاتر مشق دیده‌اید تفاوت دارد. می‌خواهیم مشق تازه کنیم.
دیدگاه‌ها(۰)


منبع: برترینها

۲۰۰ هنرمند از ۳۰ کشور در راه چهارمین جشنواره بین المللی عکس ورزشی

در حالی که مهلت ثبت نام و ارسال آثار به چهارمین جشنواره بین المللی عکس ورزشی هنوز به پایان نرسیده است(۱۶ آبان)، ۲۰۰ هنرمند از ۳۰ کشور با ارائه بیش از ۸۰۰ عکس متقاضی حضور در این دوره از جشنواره شدند.

به گزارش ستاد خبری چهارمین جشنواره بین المللی عکس ورزشی، تاکنون آثاری از ۳۰ کشور شامل ایران، برزیل، آلمان، انگلیس، اسلواکی، ویتنام، روسیه، هند، بنگلادش، بحرین، بوسنی، مالزی، صربستان، اسپانیا، ترکیه، اوکراین و‌…به دبیرخانه جشنواره ارسال شده است.

این جشنواره با استفاده از دبیرخانه دیجیتال مربوط به نمایندگی فدراسیون بین المللی هنر عکاسی (فیاپ) در ایران برگزار می شود و علاقه مندان جهت شرکت در این جشنواره می توانند تا ۱۶ آبان ماه با مراجعه به سایت رسمی به نشانی www.Sport.Salon.Photo نسبت به ثبت نام و ارسال آثار خود اقدام کنند.

یازدهمین دوره جشنواره بین المللی فیلم های ورزشی ایران و چهارمین جشنواره عکس ورزشی با همکاری وزارت ورزش و جوانان، کمیته ملی المپیک و پارلمپیک، وزارت فرهنگ ارشاد اسلامی، سازمان صداوسیما، شهرداری تهران و دیگر نهادهای مرتبط با فدراسیون ورزشی کارگران از ۲۷ تا ۲۹ آذرماه ۱۳۹۶ به دبیری سید مجتبی علوی در تهران برگزار می شود.


منبع: عصرایران

توقفِ فروش سرباز هخامنشی در نیویورک

در حالیکه نقش‌برجسته سرباز هخامنشیِ سرقت شده از تخت‌جمشید روی پوستر نمایشگاه «هنر کهن» نیویورک حک شده، اما با پیگیری به‌موقع، نمایش و فروش این اثر تاریخی در نیویورک متوقف شد.

کمپانی «هنر کهن، روبرت ویس» که از سال ۱۹۸۶ در عرصه‌ی فروش آثار هنری کهن در نیویورک فعال است، نمایشگاهی از ۲۸ اکتبر تا اول نوامبر (۶ تا ۹ آبان) در این شهر برگزار می‌کند.

به گزارش ایسنا، این نمایشگاه در حالی از امروز (شنبه) آغاز به کار می‌کند که پوستر آن، طرح نقش‌برجسته سرباز هخامنشی است که توسط ایران از فهرست خارج شده و دیگر در بخش معرفی آثار نمایشگاه و در قسمت «کلاسیک» روی سایتِ این کمپانی وجود ندارد.

ابراهیم شقاقی، مدیرکل حقوقی سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری در این زمینه به ایسنا می‌گوید: براساس آنچه توسط معاونت میراث فرهنگی به ما اطلاع داده شد، قرار بود این اثر در یک حراجی به فروش برسد، تنها کاری که توانستیم از زمان اطلاع پیدا کردن از آن انجام دهیم، به فوریت با دفتر مرکز خدمات بین‌الملل ریاست جمهوری تماس گرفته، وارد مذاکرات شدیم و با دفتر لاهه (مرکز خدمات حقوقی بین‌المللی) نیز این قضیه را پیگیری کردیم که کمک‌های زیادی به ما شد، در ادامه از طریق ایمیل مدارک موجود درباره‌ی این اثر را فرستادیم.

او با اشاره به فرصت کم و در عین حال اختلافِ ساعت و روزِ کار ایران و نیویورک، بیان می‌کند: با این وجود توانستیم از سوی دادستانی آمریکا حکم توقیف این اثر تاریخی متعلق به ایران که قبل از انقلاب از ایران خارج شده بود، را بگیریم.

نمایش نقش‌برجسته سرباز هخامنشی باید با مجوز ایران انجام می‌شد

وی درباره روند استرداد این کتیبه‌ی سرباز هخامنشی نیز به ایسنا توضیح می‌دهد: باید مدارک تعلق اثر به ایران را بفرستیم و درخواست استرداد کنیم. هرچند این روند معمولا طولانی است و به سرعت انجام نمی‌شود؛ اما به هر حال حکم توقف را گرفته‌ایم، چون نمایش این اثر در آن حراجی یا نمایشگاه باید با مجوز ایران انجام می‌شد.

او درباره اصالت این اثر نیز اظهار می‌کند: صحبت در این زمینه باید توسط کارشناسان خبره بررسی شود. از سوی دیگر کسی که قصد دارد چنین اثری را در یک نمایشگاه یا حراجی بگذارد، مدعی است که آن اصل است؛ رسم است که معمولا در حراجی‌ها یا نمایشگاه‌های بین‌المللی اثر تقلبی قرار نمی‌دهند، اما چون کارشناسانِ ما آن را لمس و هنوز بررسی نکرده‌اند، براساس آن چیزی که آمریکایی‌ها می‌گویند کتیبه‌ی هخامنشی اصل است، ما نیز اعلام کرده‌ایم که متعلق به ایران است.

سرباز هخامنشی باید به ایران مسترد شود

شقاقی با تاکید بر این‌که فروشنده‌ی اثر مشخص است و سال‌های قبل از انقلاب به خارج از کشور منتقل شده و حتی فروش آن غیرقانونی بوده و ایران آن را به فروش نرسانده، بیان می‌کند: بنابراین با توجه به تعلق این اثر به ایران و براساس کنوانسیون‌های بین‌المللی، باید به ما مسترد شود.

به اعتقاد مدیرکل دفتر حقوقی سازمان میراث فرهنگی، بررسی اصالت اثر در مراحل بعدی انجام می‌شود که باید کارشناسان روی آن نظر دهند و حقوق‌دانان مدارک خروج غیرقانونی را به دادگاه ارائه کنند و وکیل ایران روند را پیگیری و ادامه دهد تا استردادِ کامل انجام شود.


منبع: عصرایران

نگاهی به کتاب «بوخارین و انقلاب بالشویکی»؛ مغلوبِ فاتح

هفته نامه صدا – رژین حسینی: نیکلای ایوانوویچ بوخارین (۱۹۳۸- ۱۸۸۸) متفکر، تئوریسین و انقلابی برجسته کمونیست بود. در ۱۹۰۶ به حزب کارگران سوسیال دموکرات روسیه پیوست و در صف بلشویک های حزب به فعالیت و حمایت از لنین پرداخت. بوخارین پس از آن و در سال ۱۹۱۲ در انتشار روزنامه مشهور «پراودا» (نشریه ارگان کمیته مرکزی حزب کمونیست شوروی) با لنین همکاری کرد و از ۱۹۱۷ تا ۱۹۲۹ سردبیری آن را بر عهده داشت. او که تا سال ۱۹۱۷ در تبعید به سر می برد پس از پیروزی انقلاب در ۱۹۱۷ به روسیه بازگشت و این بار در مسکو سردبیر پراودا و روزنامه حزب سوسیال دموکرات و مجله اسپارتاکوس شد.

در ۱۹۱۸ لنین به منظور صلح با آلمان و خروج روسیه از جنگ جهانی اول، توافقنامه برست- لیتوفسک را با آلمان امضا کرد و روسیه به موجب آن سرزمین های وسیع اوکراین، لهستان و قفقاز را از دست داد. این موضوع موجب بروز اختلافاتی میان بوخارین- که آن زمان یک انقلابی رادیکال بود- و لنین شد.

او در این رابطه معتقد بود که مذاکره کردن با آلمان امپریالیستی به معنای محفوظ نگه داشتن جمهوری سوسیالیستی از طریق قمار کردن بر سر جنبش انقلابی جهانی است. اختلاف عقیده های سیاسی بخش جدایی ناپذیری از رابطه لنین و بوخارین شده بود. بوخارین در مارس ۱۹۱۹ عضو کمیته اجرایی کمینترن (حزب کمونیست شوروی) شد و چندین کتاب درباره کمونیسم و اقتصاد و توسعه نوشت.

مغلوبِ فاتح 

«امپریالیسم و اقتصاد جهانی»، «برنامه انقلاب جهانی»، «ماتریالیسم تاریخی»، «الفبای کمونیسم»، «اقتصاد و سیاست دوره گذار» و «مسیر سوسیالیسم» از جمله کتاب های او در ای باره است.

در همین سال ها بود که به تدریج دیدگاه های چپ گرایانه اش را تا حدودی تعدیل و از سیاست اقتصادی جدید (نپ) حمایت کرد. سیاستی که به موجب آن به مردم مجوز تاسیس مشاغل کوچک، مالکیت مغازه و فروش اجناس در برابر سود را می داد. او دیگر اندیشه سلطه کمونیسم بر سراسر اروپا را هم در سر نمی پروراند و آن را اساس رد می کرد.

بوخارین و دیگر رهبران بلشویک در آستانه آن چه بعدها بوخارین آن را «فروپاشی توهمات مان» نامید، فرآیند دردناک بازاندیشی فرضیات اساسی شان درخصوص انقلاب را آغاز کردند. بعد از مرگ لنین در ۱۹۲۴، بوخارین همچنان از سیاست های اقتصادی او حمایت می کرد، اما این طرح با مخالفت بسیاری از بلشویک ها به رهبری تروتسکی مواجه شد. بوخارین در صف حامیان لنین و در مقابل انقلابیونی چون لئون تروتسکی، گریگوری زینوویف و لئو کامنف ایستاد و در جنگ قدرت درون حزب از استالین حمایت کرد، اما استالین اندکی بعد از آن که به رهبری رسید، سیاست اقتصادی جدید را کنار گذاشت و اعلام کرد که روسیه باید به یک کشور صنعتی کمونیستی تبدیل شود. این اقدام او با مخالفت شدید بسیاری از یاران دیرینش که به قدرت گرفتن او کمک کرده بودند، رو به رو شد.

نیکلای بوخارین نیز که یکی از آن ها بود، به سرنوشت شوم سایرین دچار شد. او اندکی بعد از حزب کنار گذاشته شد و از ریاست کمینترون و سردبیری «پراودا» نیز محروم گردید. هرچند بوخارین بعدها سخنان خود را پس گرفت و حتی در تدوین قانون اساسی ۱۹۳۶ شوروی مشارکت جست، اما اعترافات او در دادگاه های نمایشی و محاکمات مسکو موجب شد که برای همیشه جایگاه سیاسی خود را از دست بدهد. او سرانجام در ژانویه ۱۹۳۷ بازداشت و در ۱۴ مارس ۱۹۳۸ اعدام شد.

مغلوبِ فاتح 
خروشچف، رهبر شوروی پس از استالین، سه سال بعد از مرگ او و در روز گشایش بیستمین کنگره حزب کمونیست، دست به کاری زد که نمایندگان کنگره تصورش را هم نمی کرند. او استالین را به باد حملات بسیار تندی گرفت و ترور استالینی دهه ۱۹۳۰ را محکوم کرد. از آن پس طوفان انتقادات نسبت به استالین بالا گرفت. قربانیان جنایات استالین تکریم شدند و تاریخ نویسان به بررسی مجدد حزب و بازخوانی آثار اعضای آن پرداختند.

کتاب چه می گوید؟

استالینیسم ستیزی و مسیری که خروشچف در راستای استالین زدایی گشود، موجب شد تا مسئله بوخارین که حالا دیگر به نماد استالین ستیزی در تاریخ حزب تبدیل شده بود، پیش کشیده شود.

استیون اف. کوهن در اواسط دهه ۱۹۶۰ به نوشتن شرح زندگی نیکلای ایوانوویچ بوخارین و بازنویسی اندیشه های ضداستالینیستی او می پردازد؛ سیاستمدار و تئوریسینی که اکنون بسیاری نقش او در انقلاب شوروی را همتای رقیب حزبی اش لئون تروتسکی می دانند. ایوانوویچ بوخارین بیشتر عمر خود را صرف نوشتن درباره سوسیالیسم و اقتصاد بازار کرد و نوشته های او در قالب جلدهای مجزا که به فلسفه، جامعه شناسی و اقتصاد مارکسیستی و نقد هنری و ادبی اختصاص داده شده بود، چاپ و منتشر می شدند.

بوخارین عضو موسس «آکادمی کمونیستی» و هیئت رییسه آن بود و نامزد اصلی حزب و تنها رهبر سیاسی ای بود که در ۱۹۲۹- ۱۹۲۸به عضویت در آکادمی علوم شوروی انتخاب شد، که این شهادت افتخارآمیز و واپسینی بود بر شخصیت برجسته او.

زمانی که در سال ۱۹۷۳ کتاب «بوخارین و انقلاب بلشویکی» درباره او منتشر شد، سرنوشت بهتری از خود بوخارین پیدا کرد و با استقبال گسترده ای در سراسر جهان مواجه شد.  کتاب در ده فصل تنظیم شده است. بعد از فصل اول که نویسنده شرح زندگی نامه نگارانه مبسوطی از بوخارین ارائه کرده است، در فصل های بعدی تاریخ عمومی و سیاست های حاکم بر شوروی و همچنین عقاید بوخارین و نظریه های کمونیستی او را با جزییات تشریح می کند. نویسنده یک بار هم به طور جداگانه به ارائه تئوری های مارکسیستی و ماتریالیسم تاریخی بوخارین در فصل چهارم می پردازد.

مغلوبِ فاتح

چرا مهم است؟

استیون کوهن در کنار توصیف فراز و نشیب های انقلاب و زندگی و اندیشه بوخارین، از یک آلترناتیو بوخارینیستی دفاع می کند. آلترناتیوی که از نظر نویسنده، بوخارین را امروزه به یک نماد نیاکانی برای یافتن راه حل دوم غیراستالینیستی، هم در تاریخ شوروی و هم اروپای شرقی بدل کرده است. این ایده البته بر پایه برنامه های مدون اقتصادی بوخارین متکی است. کوهن در این راستا تلاش می کند به بوخارین وزنی هم مرتبه تروتسکی اعطا کند.

به زعم او هر چند که تروتسکی استالین را به درستی شناخت و بخت خوبی در جذب فعالان سیاسی توانمند در خارج از کشور داشت و توانمندی های ادبی اش او را برای تبدیل شده بیک قهرمان انقلابی مستعد می ساخت، اما بوخارین در برابر تمام این ویژگی ها وزنه ای مهم داشت که تروتسکی فاقد آن بود: یک برنامه اجتماعی و اقتصادی واقعی. نویسنده در این کتاب مدارکی دال بر اثبات این داعیه اش ارائه می کند. مارسل لیبمن، مورخ سوسیالیسم و کمونیسم معتقد است این کتاب، قالب کلاسیک انتخاب میان دو گزینه استالینیسم و تروتسکیسم را به چالش می کشد و یک پرسش بنیادین را مطرح می کند: آیا در آن جا [شوروی]، انتخابی وجود داشته که تاکنون نادیده گرفته شده یا به آن کم توجهی شده باشد؟

نویسنده به زعم خود کوشش کرده تا سیاست ها و ایده های بوخارین را در زمینه بزرگ تر سیاست های حزب بلشویک و تاریخ شوروی، ارائه و تفسیر کند.

چه ضعف هایی دارد؟

شاید ضعف بارز کتاب این باشد که پیش از به قدرت رسیدن گورباچف نوشته شده است. زمانی که هنوز روس ها امکان دسترسی به آرشیوهای جنایاتی که رژیم گذشته مرتکب شده بود را نداشتند و همان طور که خود کوهن نیز اقرار می کند، سال های پایانی زندگی بوخارین، مبهم و دست نایافتنی باقی مانده است.


منبع: برترینها

توقفِ فروش سرباز هخامنشی در نیویورک

به گزارش ایسنا، کمپانی «هنر کهن، روبرت ویس» که از سال ۱۹۸۶ در عرصه‌ی فروش آثار هنری کهن در نیویورک فعال است، نمایشگاهی از ۲۸ اکتبر تا اول نوامبر (۶ تا ۹ آبان) در این شهر برگزار می‌کند.این نمایشگاه در حالی از امروز (شنبه) آغاز به کار می‌کند  که پوستر  آن، طرح نقش‌برجسته سرباز هخامنشی است که توسط ایران از فهرست خارج شده و دیگر در بخش معرفی آثار نمایشگاه و در قسمت «کلاسیک» روی سایتِ این کمپانی وجود ندارد.

ابراهیم شقاقی، مدیرکل حقوقی سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری در این زمینه به ایسنا می‌گوید: براساس آنچه توسط معاونت میراث فرهنگی به ما اطلاع داده شد، قرار بود این اثر در یک حراجی به فروش برسد، تنها کاری که توانستیم از زمان اطلاع پیدا کردن از آن انجام دهیم، به فوریت با دفتر مرکز خدمات بین‌الملل ریاست جمهوری تماس گرفته، وارد مذاکرات شدیم و با دفتر لاهه (مرکز خدمات حقوقی بین‌المللی) نیز این قضیه را پیگیری کردیم که کمک‌های زیادی به ما شد، در ادامه از طریق ایمیل مدارک موجود درباره‌ی این اثر را فرستادیم.او با اشاره به فرصت کم و در عین حال اختلافِ ساعت و روزِ کار ایران و نیویورک، بیان می‌کند: با این وجود توانستیم از سوی دادستانی آمریکا حکم توقیف این اثر تاریخی متعلق به ایران که قبل از انقلاب از ایران خارج شده بود، را بگیریم.


صفحه کمپانی «هنر کهن»
نمایش نقش‌برجسته سرباز هخامنشی باید با مجوز ایران انجام می‌شد
وی درباره روند استرداد این کتیبه‌ی سرباز هخامنشی نیز به ایسنا توضیح می‌دهد: باید مدارک تعلق اثر به ایران را بفرستیم و درخواست استرداد کنیم. هرچند این روند معمولا طولانی است و به سرعت انجام نمی‌شود؛ اما به هر حال حکم توقف را گرفته‌ایم، چون نمایش این اثر در آن حراجی یا نمایشگاه باید با مجوز ایران انجام می‌شد.او درباره اصالت این اثر نیز اظهار می‌کند: صحبت در این زمینه باید توسط کارشناسان خبره بررسی شود. از سوی دیگر کسی که قصد دارد چنین اثری را در یک نمایشگاه یا حراجی بگذارد، مدعی است که آن اصل است؛ رسم است که معمولا در حراجی‌ها یا نمایشگاه‌های بین‌المللی اثر تقلبی قرار نمی‌دهند، اما چون کارشناسانِ ما آن را لمس و هنوز بررسی نکرده‌اند، براساس آن چیزی که آمریکایی‌ها می‌گویند کتیبه‌ی هخامنشی اصل است، ما نیز اعلام کرده‌ایم که متعلق به ایران است.
 سرباز هخامنشی باید به ایران مسترد شود
شقاقی با تاکید بر این‌که فروشنده‌ی اثر مشخص است و سال‌های قبل از انقلاب به خارج از کشور منتقل شده و حتی فروش آن غیرقانونی بوده و ایران آن را به فروش نرسانده، بیان می‌کند: بنابراین با توجه به تعلق این اثر به ایران و براساس کنوانسیون‌های بین‌المللی، باید به ما مسترد شود.
به اعتقاد مدیرکل دفتر حقوقی سازمان میراث فرهنگی، بررسی اصالت اثر در مراحل بعدی انجام می‌شود که باید کارشناسان روی آن نظر دهند و حقوق‌دانان مدارک خروج غیرقانونی را به دادگاه ارائه کنند و وکیل ایران روند را پیگیری و ادامه دهد تا استردادِ کامل انجام شود.


پوستر تهیه شده توسط کمپانی برای تبلیغ نمایشگاه
منبع: بهارنیوز

صدور دستور توقف فروش نقش برجسته سرباز هخامنشی در نیویورک

از فروش نقش‌برجسته‌ای که در دهه‌های پیش از انقلاب از تخت‌جمشید به‌سرقت رفته بود، در حراج روز جمعه نیویورک جلوگیری به‌عمل آمد.

به گزارش میزان، ابراهیم شقاقی مدیر‌کل حقوقی سازمان میراث‌فرهنگی، صنایع‌دستی و گردشگری گفت: با تلاش و پیگیری اداره‌کل حقوقی سازمان میراث‌فرهنگی، همکاری معاونت میراث‌فرهنگی سازمان میراث‌فرهنگی و از طریق دفتر لاهه (مرکز خدمات حقوقی بین‌المللی) دستور دادستان نیویورک برای توقیف نقش‌برجسته ارزشمند سرباز هخامنشی تخت‌جمشید که دهه‌ها پیش از ایران ربوده شده بود صادر شد.

وی افزود: این اثر قرار بود دیروز جمعه ۵ آبان ۹۶ برابر با ۲۷ اکتبر ۲۰۱۷ در حراجی Rupert wace ancient art در نیویورک به‌ فروش برسد که خوشبختانه از این مسئله جلوگیری به‌عمل آمد.

مدیر‌کل حقوقی سازمان میراث‌فرهنگی تأکید کرد: پیگیری‌های حقوقی برای اثبات تعلق اثر به ایران و خروج غیر قانونی آن از کشور و نهایتا استرداد آن، از سوی اداره‌کل حقوقی سازمان و از طریق دفتر مرکز خدمات حقوقی بین‌الملل ریاست‌جمهوری در حال انجام است.


منبع: عصرایران

حجاب بازیگر ترکیه ای در سریال ایرانی (+عکس)

مهرداد فرید در تازه‌ترین پروژه سینمایی‌اش از بازیگر سریال‌های ترکیه‌ای استفاده کرده است.

به گزارش تسنیم، مهرداد فرید در تازه‌ترین فیلم سینمایی‌اش «جن زیبا» که کارگردانی آن را بایرام فضلی بر عهده دارد از نورگل یشیلچای بازیگر سریال‌های ترکیه‌ای استفاده کرده است.

حجاب بازیگر ترکیه ای در سریال ایرانی (+عکس)

بنابراین گزارش، مهرداد فرید درباره این اتفاق صفحه اینستاگرام خود نوشت:«در پست قبلی ترکیب نورگل یشیل‌چای با پرویز پرستویی را برای بازی در فیلم «جن زیبا» تکذیب کردم و گفتم رسانه‌های زرد در این باره طبق معمول جلو جلو دویده‌اند. الان می‌توانم با افتخار اعلام کنم که بازیگران اصلی این فیلم نورگل یشیل‌چای و فرهاد اصلانی هستند»


منبع: عصرایران