هیجان انگیزترین فیلم‌های علمی-تخیلی سال ۲۰۱۸

برترین ها – ترجمه از حسین علی پناهی: به نظر می رسد که سال ۲۰۱۸ سالی موفق و هیجان انگیز برای فیلم های علمی تخیلی و طرفداران آن ها باشد. از فیلم جدید فرانچایز «جنگ ستارگان» گرفته تا فیلم هایی که بر اساس رمان های پرفروش و مانگاهای دوست داشتنی ساخته می شوند، باید انتظار داشت که در سال آینده فیلم های متنوعی در این ژانر برای تماشاگران وجود داشته و هر کسی از تماشای سبک خاص خود لذت ببرد.

از آنجایی که با در دسترس نبودن تریلرها و جزییات فیلمنامه هنوز نمی توان گفت که کدام یک فیلم بهتری هستند اما می توان حدس های معقولی را بر اساس تجربیات گذشته در مورد این که کدام یک از فیلم های علمی تخیلی سال آینده ارزش وقت گذاشتن دارند انجام داد. در ادامه می خواهیم به فیلم هایی در این ژانر اشاره کنیم که در سال آینده میلادی به احتمال فراوان از دیدن آن ها لذت خواهید برد.

۱-ماوراء (۹ ژانویه)

 فیلم های علمی تخیلی که در سال 2018 همه را شگفت زده خواهند کرد

اگر از طرفداران ژانر وحشت باشید حتما از خود می پرسید که آیا فیلم «ماوراء» (The Beyond) که قرار است سال آینده اکران شود بازسازی فیلم ایتالیایی ترسناکی با همین نام ساخته سال ۱۹۸۱ است یا خیر. حقیقت این است که فیلم جدید هیچ ارتباطی با فیلم خوفناک لوچیو فولچی ندارد اما به همان اندازه می تواند هیجان انگیز باشد. این فیلم اولین تجربه کارگردانی هاسراف دولول است که در زمینه ساخت جلوه های ویژه برای فیلم های بزرگی فعالیت داشته است. فیلم «ماوراء» داستانی در آینده نزدیک را روایت می کند که در آن برخی از فضانوردان با کمک ربات هایی قدرتمند از طریق یک کرم چاله جدیداً کشف شده به یک سفر بین ستاره ای می روند.

اگر چه این فیلم با بودجه ای کم ساخته می شود اما دولول با بهره گیری از توانایی های خود در زمینه جلوه های ویژه می خواهد فیلمی بسازد که بزرگ به نظر برسد. تریلری که تاکنون از فیلم منتشر شده نیز نشان می دهد که دولول در این امر موفق بوده است.


۲- دونده مارپیچ: درمان مرگ (۲۶ ژانویه)

 فیلم های علمی تخیلی که در سال 2018 همه را شگفت زده خواهند کرد

سومین فیلم از مجموعه فیلم های «دونده مارپیچ» با عنوان «دونده مارپیچ: درمان مرگ» (Maze Runner: The Death Cure) که بر اساس رمان های جیمز داشنر ساخته شده ابتدا قرار بود در سال ۲۰۱۷ اکران شود اما صدمات شدیدی که در حین فیلم برداری به دیلان اوبراین در برخورد با یک خودرو در سال ۲۰۱۶ وارد شد باعث گردید که اکران فیلم تقریباً یک سال به تعویق بیفتد تا در این مدت وی سلامتی خود را بازیافته و به فیلم برداری ها بازگردد. از دیگر بازیگران این فیلم می توان به کایا ایکودلاریو، دکستر داردن، جیانکارلو اسپوزیتو و سه بازیگر سریال «بازی تاج و تخت» یعنی آیدان گیلن، توماس برودی سنگستر و ناتالی امانوئل اشاره کرد. بر اساس رمان داشنر این قسمت شاید مهیج ترین فیلم در این مجموعه باشد.


۳- نابودی (۲۳ فوریه)

 فیلم های علمی تخیلی که در سال 2018 همه را شگفت زده خواهند کرد

بدنبال انتشار اولین تریلر در سپتامبر ۲۰۱۷ فیلم «نابودی» (Annihilation) به یکی از جذاب ترین و پرسروصداترین پروژه های علمی تخیلی تبدیل شد که قرار است سال آینده اکران شود. این فیلم که بر اساس رمانی پرفروش به همین نام نوشته جف وندرمیر ساخته شده توسط الکس گارلند که سابقه کارگردانی «فرا ماشین» (Ex Machina) را در کارنامه دارد کارگردانی خواهد شد. این فیلم داستان زیست شناسی (ناتالی پورتمن) را روایت می کند که در تلاش برای پیدا کردن همسر گمشده خود به یک گروه اکتشاف می پیوندد که به یک مکان مخوف و ناشناخته که اتفاقات عجیبی در آن رخ می دهد وارد می شوند.

گارلند نشان داده که تا حدود زیادی به داستان اصلی رمان ها وفادار می ماند و در این فیلم نیز تنها یک نفر پنجم را به گروه اکتشاف اضافه کرده است. اگر مجموعه کتاب های وندرمیر را نخوانده باشید بدون شک از تماشای این فیلم علمی تخیلی سرگیجه خواهید گرفت.


۴- چین و چروکی در زمان (۹ مارس)

 فیلم های علمی تخیلی که در سال 2018 همه را شگفت زده خواهند کرد

برای طرفداران رمان علمی تخیلی/فانتزی مادلین لنگل نوشته سال ۱۹۶۲، تاریخ ۹ مارس ۲۰۱۸ به این زودی ها فرا نخواهد رسید. در این روز اقتباس لایو اکشنی از رمان «چین و چروکی در زمان» (A Wrinkle In Time) با بازی یک بازیگر ۱۴ ساله به نام استورم رید در نقش اصلی مگ ماری و بازیگران معروف دیگری همچون کریس پاین، ریس ویثرسپون، زک گالیفیاناکیس و اپرا وینفری به روی پرده خواهد رفت. آورا دوورنای که نامزدی جایزه اسکار را در کارنامه دارد اولین تجربه کارگردانی یک زن رنگین پوست برای فیلمی که بیش از ۱۰۰ میلیون دلار بودجه دارد را انجام خواهد داد.

قبلاً نیز از این رمان برای ساخت فیلم استفاده شده بود و اقتباس سینمایی آن توسط کمپانی دیزنی در سال ۲۰۰۳ در قالب فیلمی تلویزیونی به صورت دی وی دی منتشر شده و استقبال چندانی از آن نشد، حتی از جانب خود مادلین لنگل. با توجه به استعداد کارگردان و بازیگران سرشناسی که در اختیار دارد، بازسازی داستان مادلین لنگل در مورد دختری که همراه با موجوداتی شگفت انگیز قصد نجات برادر کوچکترش را دارد دیدنی خواهد بود.


۵-حاشیه اقیانوس آرام: خیزش (۲۳ مارس)

 فیلم های علمی تخیلی که در سال 2018 همه را شگفت زده خواهند کرد

 
۲۳ مارس سال آینده طرفداران فیلم های علمی تخیلی بالاخره می توانند دنباله ی فیلم «حاشیه اقیانوس آرام» با عنوان «حاشیه اقیانوس آرام: خیزش» (Pacific Rim: Uprising) را که سال هاست تماشاگران منتظر ساخت آن هستند در سینماها ببینند. رینکو کیکوچی، چارلی دی و برن گورمن همانند قسمت اول در این قسمت نیز حضور داشته و جان بویگا، اسکات ایستوود، کایلی اسپینی و جینگ تیان نیز در دیگر نقش ها به آن ها خواهند پیوست. در حالی که گیرمو دل تورو که کارگردانی قسمت اول را بر عهده داشت برای هدایت این قسمت بازنخواهد گشت اما استفن دنایت جای او را در مقام کارگردانی گرفته و دل تورو خود تهیه کنندگی و نویسندگی داستان فیلم را بر عهده خواهد داشت.

هنوز جزییات زیادی در مورد داستان این فیلم منتشر نشده اما ورود بازیگران سرشناس نوید داستانی مهیج تر با ربات هایی بیشتر را می دهد و داستان فیلم نیز چند سال پس از اتفاقات قسمت اول رخ خواهد داد. قسمت اول این فیلم در ابتدا در باکس آفیس شرایط خوبی نداشت اما رفته رفته اوضاع بهتر شده و توانست در سطح بین المللی به فروشی ۴۱۱ میلیون دلاری دست یابد و در صورت موفقیت قسمت دوم این فیلم می توان امیدوار بود که یک فرانچایز رباتیک جدید ظهور خواهد کرد.


۶- طغیان (۲۰ آوریل)

 فیلم های علمی تخیلی که در سال 2018 همه را شگفت زده خواهند کرد

فیلم های هیولایی در سال های اخیر دیگر مانند گذشته خریدار ندارند اما داونی جانسون شگفت انگیز می تواند با فیلمی اکشن و علمی تخیلی با نام «طغیان» (Rampage) تغییر بزرگی در ذائقه سینماروها ایجاد کند. این فیلم بر اساس یک بازی کلاسیک به همین نام ساخته شده و داستان سه هیولای غول پیکر خشن را روایت می کند که شهرهای آمریکای شمالی را در می نوردند. بر اساس گفته های تهیه کنندگان، هیولاهای این فیلم همان هایی هستند که در بازی ویدیویی سال های دهه ۱۹۸۰ وجود داشته که تایید می کند بزودی شاهد مبارزه راک و همراهانش با هیولاهایی مانند یک سوسمار غول پیکر، گوریلی عظیم الجثه و یک گرگ بزرگ خواهیم بود. اگر چه در ظاهر داستان فیلم بسیار خنده دار و مضحک به نظر می رسد اما حضور راک و برد پیتون که کارگردانی فیلم «سن آندریاس» (San Andreas) را در کارنامه دارد می تواند همه را به این فیلم امیدوار سازد.


۷- سولو: داستان جنگ ستارگان (۲۵ می)

 فیلم های علمی تخیلی که در سال 2018 همه را شگفت زده خواهند کرد

فیلم جدید فرانچایز «جنگ ستارگان» در مورد هان سولو در راه است و علی رغم مشکلاتی که بر سر راه ساخت آن ایجاد شد می توان با قطعیت گفت که یکی از فیلم های پرفروش سال آینده میلادی خواهد بود. این فیلم داستان زندگی هان سولو در دوران جوانی را روایت خواهد کرد که نقش او را آلدن اهرنریش بر عهده دارد. از دیگر بازیگران سرشناس این فیلم می توان به دونالد گلاور، جونا سووتامو، وودی هارلسون، امیلیا کلارک، ثاندی نیوتون، فوب والر بریج و مایکل کی ویلیامز اشاره کرد.

در حالی که فیلم برداری ها از اوایل سال ۲۰۱۷ آغاز شده بود اما ناگهان به دلیل اختلاف با تهیه کنندگان، فیل لرد و کریستوفر میلر در نقش کارگردانان فیلم کنار گذاشته شده و ران هاوارد باتجربه جایگزین آن ها شد. بدین ترتیب فیلم برداری های مجدد از تابستان ۲۰۱۷ آغاز گردید و بر اساس برنامه ریزی ها ۲۵ می سال آینده میلادی شاهد اکران آن خواهیم بود.


۸- دنیای ژوراسیک: قلمرو سقوط کرده (۲۲ ژوئن)

 فیلم های علمی تخیلی که در سال 2018 همه را شگفت زده خواهند کرد

جدیدترین قسمت از مجموعه فیلم های «پارک ژوراسیک» با بازگشت به ریشه های اصلی فیلم و داستانی بسیار تاریک تر و هیجان انگیزتر از گذشته در ۲۲ ژوئن سال آینده میلادی با عنوان «دنیای ژوراسیک: قلمرو سقوط کرده» (Jurassic World: Fallen Kingdom) به سینماها باز خواهد گشت. اگر چه هنوز داستان این قسمت به طور کامل مشخص نشده اما می دانیم که کریس پرت، برایس دالاس هاوارد و بی دی وونگ نقش های خود را تکرار کرده و جف گلدبلوم نیز در نقش دکتر یان مالکوم و برای اولین ابر پس از سال ۱۹۹۷ به این فرانچایز بازخواهد گشت.

به نظر می رسد که داستان این قسمت شامل رقابت آزمایشگاه های متعددی برای ساخت نمونه های دایناسوری خاص خود باشد و بحث های اخلاقی در نحوه استفاده آن ها از این دایناسورها در طول فیلم به بحث گذاشته شود. در این فیلم بار دیگر شاهد حضور تیرانوزوروس رکس خواهیم بود که می تواند به ما اطمینان دهد این قسمت بسیار ترسناک تر و هیجان انگیز تر از قسمت قبلی باشد.


۹- غارتگر (۳ آگوست)

 فیلم های علمی تخیلی که در سال 2018 همه را شگفت زده خواهند کرد

فیلم «غارتگر» (The Predator) چهارمین قسمت از فرانچایز «غارتگر» است که سال آینده اکران شده و اگر چه اطلاعات زیادی در مورد داستان فیلم در دست نیست اما جزییاتی هر چند مختصر در مورد این فیلم به رسانه ها درز کرده است. در این فیلم، بوید هالبروک در نقش کویین مکنا بازی خواهد کرد، یک سرباز ویژه سابق ارتش که در می یابد موجودی فرازمینی به نام غارتگر وجود داشته و برای از بین بردن او گروهی را رهبری می کند. فیلم برداری این فیلم از ماه ژوئن ۲۰۱۷ آغاز شده و شین بلک که در قسمت اول این فرانچایز در نقش هاوکینز ظاهر شده بود با بازگشت خود به این فرانچایز نقش کارگردان فیلم را بر عهده خواهد داشت که تضمین خواهد کرد بین این قسمت و فیلم اورجینال «غارتگر» شباهت ها و ارتباطات بسیاری برقرار خواهد بود.


۱۰- تاریک ترین ذهن ها (۱۴ سپتامبر)

 فیلم های علمی تخیلی که در سال 2018 همه را شگفت زده خواهند کرد

فیلم «تاریک ترین ذهن ها» (The Darkest Minds) یک فیلم علمی تخیلی ابرقهرمانی بر اساس رمانی به همین نام نوشته الکساندرا براکن است. این فیلم توسط جنیفر یو نلسون کارگردانی خواهد شد که اولین تجربه کارگردانی لایو اکشنی وی به شمار می آید. نلسون کارگردانی قسمت دوم انیمیشن «پاندای کونگ فو کار» را در کارنامه دارد. داستان فیلم در دورانی که یک بیماری مسری آمریکا را درنوردیده رخ می دهد که باعث از بین رفتن اکثریت قریب به اتفاق کودکان شده است و کودکان بازمانده به قدرت های فراانسانی دست یافته و در کمپ هایی در سراسر جهان قرنطینه شده اند.

در این فیلم آماندلا استنبرگ نقش دختری به نام روبی را بازی خواهد کرد که تصمیم می گیرد از کمپ خود فرار کرده و به گروهی از نوجوانان شورشی برای از بین بردن حکومت تمامیت خواه و ظالمی که بر زمین حکومت می کند بپیوندد. هریس دیکینسون، مندی مور، پاتریک گیبسون، اسکایلان بروکس و گویندولین کریستی دیگر بازیگران این لایو اکشن جذاب خواهند بود.


۱۱- کد ۸ (دسامبر)

 فیلم های علمی تخیلی که در سال 2018 همه را شگفت زده خواهند کرد

فیلم «کد ۸» (Code 8) اولین تجربه کارگردانی رابی و استفن آمل خواهد بود که دیدگاهی متفاوت به ابرقهرمان ها و جهش یافته ها خواهند داشت. در داستان فیلم آن ها که در آینده رخ می دهد تقریباً ۴ درصد از مردم دنیا از قدرت های فراطبیعی مختلف برخوردار خواهند بود اما بقیه جامعه از آن ها دوری خواهند کرد. این افراد چاره ای جز زندگی در حاشیه های شهرهای بزرگ نداشته و با گرسنگی و فقر دست و پنجه نرم خواهند کرد. آن ها برای سیر کردن شکم خود به کارهای سخت و با دستمزد بسیار پایین روی می آورند.

وقتی که دو نفر از این افراد با یک پلیس مسلح درگیر می شوند اوضاع به یکباره پیچیده و خطرناک می شود. رابی و استفن خود در این فیلم بازی کرده و مراحل ساخت آن در ژوئن سال ۲۰۱۷ و با جمع آوری کمک های مالی از طریق یک کمپین تبلیغاتی آغاز گردید.


منبع: برترینها

تجربه گردشگری فیلم در میراث «علی حاتمی»

علی حاتمی عاشق تهران بود، آنقدر که در نزدیک تهرانی که مدام در حال تغییر بود، تهرانی ماندگار و ایده‌آل ساخت. لاله‌زاری ساخت که هنوز هم حال آدم‌ها را خوب می‌کند. با اینکه همه می‌دانند پشت ویترین‌های چوبی مزون مادام و خیاطی آلبرت هیچ کس نونوار نمی‌شود و در کافه نادری خبری از قهوه‌های ارمنی نیست.

گراند هتل پشت سایه‌بان‌های رنگی‌اش، جاه و جبروتی ندارد و سینمای نبش خیابان فقط خواب آرتیست‌های فرنگی را می‌بیند، اما همین جداره‌ها که رد تاریخ لای شیارهای‌شان هنوز پیداست و بخشی از هویت تهران را به نمایش گذاشته‌اند هنوز بلدند آدم‌ها را ببرند به سفر زمان، به ٧٠ سال پیش، به روزهایی که تهران رخت مدرنیته به تن می‌کرد و لاله زار شده بود نماد این رخت نو. امروز که اثری از گراند هتل و سینما تابان در تهران دودگرفته نیست، می‌شود در سکوت لاله‌زار پرماجرای حاتمی قدم زد و از مقابل کافه نادری رد شد و با خیال تهران همراه شد.

 تجربه گردشگري فيلم در ميراث علي حاتمي

تهرانی را تصور کرد که دادزن سینماهایش مردم را به دیدن دختر لر دعوت می‌کنند و کافه نادری‌اش ردپای آرام هدایت و نیما و سیمین را به سرعت‌زدگی باریستاهایش نباخته، تهرانی که هنوز واگن اسبی سبز رنگش مردم را از توپخانه تا کوچه رفاهی می‌برد تا دنیای مدرن را مرور کنند، در این تهران از تئاتر نصر و تماشاخانه گیتی تا سینما کریستال و کافه پارس، همه‌چیز بوی مدرنیته می‌دهد؛ مدرنیته‌ای که نبضش در لاله‌زار می‌زند.

امروز اما نور تند چراغ‌های لاله‌زار فروغ ته‌مانده‌های بناهای تاریخی و سینماهای تعطیل شده‌اش را کم کرده، لاله‌زاری که تنها صدای حاکم در آن صدای موتوسیکلت‌هایی است که قُرقش کرده‌اند. لاله‌زاری که سینماهای پر رونقش سال‌هاست آبمیوه‌فروشی و انبارکالا شده‌اند و میدان را به پردیس‌های غول‌پیکر واگذار کرده‌اند. سینماها و سالن‌های تئاتر و کوچه ملی و خیاط خانه‌های پرخاطره این خیابان حالا شده‌اند مرکز فروش لامپ‌های ادیسون و لوسترهای چینی.

مدیران شهری تهران با نماد مدرنیته این شهر نامهربان بودند و هستند. آنها شیوه خود را برای پوشاندن رخت مدرنیته به ساختمان‌ها و خیابان‌های شهر دارند. هرچند که شهردار سابق تهران در خانه تاریخی اتحادیه ردی از خود به جا گذاشت و آخرین ساعات کاری‌اش را در خانه دایی جان ناپلئون (اتحادیه) گذراند و در غروبی شهریوری پروژه‌ای نیمه‌کاره (موزه مشاهیر در خانه اتحادیه) را افتتاح کرد. اما اثری که سوء مدیریت شهری بر خیابان‌های تاریخی تهران که بار هویتی این شهر را به دوش می‌کشند، باقی گذاشته با خریدن خانه اتحادیه و تبدیلش به موزه مشاهیر رنگ نمی‌بازد.

نام لاله‌زار با نام علی حاتمی گره خورده. البته در شهرک سینمایی که میراث ماندگار اوست، اورشلیم، میدان ژاله، کوفه و مدینه را هم ساختند، اما هنوز این نام‌ها در اذهان عمومی همنشین یکدیگرند. شاید بتوان گفت شهرک سینمایی میراثی تاریخی است که سعدی سینمای ایران برای سینماگران و علاقه‌مندان به تاریخ و تهران ساخته است که هر کدام از ظن خود یار آن شوند. همه می‌دانند که حاتمی شهرک سینمایی را به بهانه تولید «هزاردستان» ساخت.

هزاردستانی که از لاله‌زار شروع می‌شود و در لاله‌زار هم تمام می‌شود. از پس کوچه‌های تهران، از نام‌هایی آشنا که گوینده رادیو اعلام می‌کند و با بیان هر کدام بخشی از تهران زنده می‌شود، از بوذرجمهری و میدان شاهپور و سید ملک خاتون تا قصر فیروزه و عشرت‌آباد و وصفنارد، صدای گوینده رادیو در تهران پیچیده، لاله‌زار خلوت است و تهران تعطیل، به جز ماموران اداره احصاییه هیچ کس در خیابان نیست، پس به خوبی می‌شود شهرکی را که به گفته علی حاتمی: «وقتی واردش شد جوان بود و وقتی از آن بیرون آمد دیگر پیر شده بود» از نظر گذراند.

حاتمی در دقایق نخست هزار دستان، تهران را خوب نشان بیننده می‌دهد. وقتی که بیننده خوب لاله‌زار و خیابان‌های تهران را دید و با معماری آن آشنا شد و به بازار و کاروانسرای میان آن سرک کشید و با شکل سقاخانه آشنا شد و با کاشی‌های کوچکی که نام کوچه‌ها و گذرها بر آن نقش بسته نام‌هایی آشنا را مرور کرد، راوی دستش را می‌گیرد و می‌برد تا اتاق‌های مدرن و لوکس گراندهتل را نشانش دهد.

قصه شهرک سینمایی را همواره اهل سینما روایت کرده‌اند، کسانی که خود را وارثان این میراث گران‌سنگ می‌دانند. اما امروز از دل سالیان چنته این فضای چند ده هکتاری حسابی پر شده. شهرک سینمایی که زمانی با نام «غزالی» (مالک اولیه زمین آن) شناخته می‌شد، امروز نام «ایران» و یاد بنیانگذارش «علی حاتمی» را بر پیشانی دارد. حالا اگر وارد خیابان ۵۵ جاده مخصوص کرج شوید، همه راه این شهرک را بلدند.

اینجا مقصد گروه‌های فیلمسازی بسیاری بوده، اما این روزها کنجکاوی مخاطبان سریال‌ها و فیلم‌های سینمایی، ترافیکی از بازدید‌کنندگان در آن ایجاد کرده است؛ بازدید‌کنندگانی که با خیالی آسوده در خیابان‌های خلوت اطراف منیریه و بهارستان و توپخانه‌اش عکس یادگاری می‌گیرند و سراغ هر کدام‌شان که می‌روی می‌گویند: «تهران قدیم حال و هواش خوبه» تهران قدیمی که حتی حیات در آن جریان ندارد و در بعضی بخش‌ها در حال تخریب است، اما با تمام اینها هویتی را به نمایش می‌گذارد که آدم‌ها را می‌برد به اصل‌شان، تا جایی که زمان از دست‌شان می‌رود و زیر آسمان خدا به پستوهای بازارچه و مغازه‌های آن سرک می‌کشند و تهران قدیم را زیر پا می‌گذارند و سریال‌ها و فیلم‌هایی را که در لوکیشن‌های مختلف تهیه شده مرور می‌کنند.

 تجربه گردشگري فيلم در ميراث علي حاتمي
لاله‌زاری که بود؛ لاله‌زاری که نیست

علاوه بر خیابان‌ها و جداره‌هایی که در میدان ژاله و منیریه و بهارستان قرار دارند، چند خانه هم در جریان پروژه «معمای شاه» در شهرک سینمایی ساخته شده است. خانه دکتر وزیری در نزدیکی میدان منیریه یکی از این خانه‌هاست؛ خانه‌ای که بر اساس پلان موجود از خانه دکتر وزیری ساخته شده است و می‌توان گفت یکی از اتفاقات مثبتی است که در این شهرک افتاده است. در یکی از این خانه‌های قدیمی، دو دختر ٩-٨ساله همراه خانواده‌شان می‌گویند: «اومدیم لوکیشن شهرزاد رو ببینیم» دخترهای کوچک خانواده از طرفداران پروپاقرص سریالند و می‌گویند: «لاله‌زار خیلی شبیه چیزی که تو شهرزاد نشون دادن نیست.»

 تجربه گردشگري فيلم در ميراث علي حاتمي
خواهر بزرگ‌ترشان می‌گوید: «لاله‌زار تهران هم بردیمشون، اونجا که اصلا هیچی از لاله‌زار نداشت، اینجا باز حداقل یه مقداری شبیه لاله‌زار تهران قدیم بود.» پایتخت ٢٠٠ ساله ایران، این روزها شهری شده که پیدا کردن نمادهای هویتی و تاریخی در آن به سختی پیدا کردن سوزن در انبار کاه شده، بچه‌هایی که در این شهر قد می‌کشند، آنچه از تهران دیده‌اند، جرثقیل‌های زردی است که در آسمان این شهر می‌چرخند و نماهای شیشه‌ای که چشم‌انداز شهر را پر کرده‌اند. همین است که بچه‌ها وقتی سایه بان کوچک و رنگی کافه نادری را می‌بینند ذوق می‌کنند و پلان‌ها و نماهای سریال محبوب‌شان برای‌شان تداعی می‌شود.

لاله‌زار تهران با اینجا خیلی فرق داره

در سوی دیگر شهرک خانواده‌ای با سر و صدای زیاد در حال گرفتن عکس یادگاری در کنار دیوار عظیم قلعه میرقباد هستند، نخستین‌بار است که به شهرک سینمایی آمده‌اند، در اینستاگرام عکس دوستان‌شان را در لاله‌زار شهرک دیده‌اند و آمده‌اند ببینند «سریال شهرزاد رو کجا بازی کرده‌اند» اما مسوولان پروژه فیلمبرداری اجازه ورود به لاله‌زار را به آنها نداده‌اند. آنها هم راهی لوکیشن «شهر سامان» در سریال کلاه‌پهلوی شده‌اند. فرهاد یکی از اعضای خانواده است که وقتی سوال‌مان را مطرح می‌کنیم از تهرانی می‌گوید که نشانه‌های تاریخش یکی یکی تخریب می‌شوند: «منزل ما تو میدون فردوسیه، سالی چند بار می‌بینیم یک خونه رو دارن تخریب می‌کنند، هر بار صدای لودر می‌شنویم می‌ریم سر می‌زنیم می‌بینیم یک خونه تخریب شده.

پاساژ و برج می‌سازن به جاشون. اگر بناها رو حفظ کنند که عالیه، اما این کار رو که نمی‌کنن، اینجا یک چیزی شبیه خونه‌هایی که تخریب شده هم بسازن خوبه.» همسر فرهاد که در حال گرفتن عکس از پسرشان در کنار یکی از جداره‌های شهر سامان است، می‌گوید: «لاله‌زار رو تا یه بخش‌هایی که می‌شد ببینیم دیدیم، فکر نمی‌کردم داخل این مغازه‌ها خالی باشه، تو فیلم‌ها خیلی قشنگ‌تره. با اینکه اینجا فقط یه ماکت از لاله‌زاره اما لاله‌زار تهران با اینجا خیلی فرق داره، اونجا همین دیوارها و ساختمون‌ها هم نیست، همه مغازه شده.»

فیلمبرداری در لاله‌زار با نزدیک شدن غروب تمام می‌شود و همه بازدید‌کنندگانی که در ساعات گذشته نتوانسته‌اند لاله‌زار را ببینند بعد از بازدید از بخش‌های دیگر شهرک آمده‌اند تا به ویترین‌های قدیمی آن سر بزنند و در این میان عکس یادگاری هم با بازیگران مجموعه، لطف تماشای پشت صحنه فیلمبرداری را دوچندان می‌کند. مهشاد پشت نوار زرد رنگی که محدوده فیلمبرداری را مشخص می‌کند ایستاده، می‌گوید: «دومین باره که میام اینجا، دفعه پیش که اومدم اینجا دیوانه آقای حاتمی و کاری که کردن شدم، روحشون شاد. اما بعد از بازدید گله‌ای هم دارم، اینجا خیلی داره تخریب میشه، حیفه واقعا، برای یک پروژه‌ای اومدن یک قسمت پشت تهران قدیم حلبی‌آباد ساختن و بعد از تموم شدن پروژه تخریبش نکردن، پر از مصالح ساختمونیه و جلوه اینجا رو زشت کرده.

 تجربه گردشگري فيلم در ميراث علي حاتمي

به نظر من قشنگ‌ترین قسمت‌های شهرک همین لاله‌زار و تهران قدیمه.» مهشاد توضیح می‌دهد که تجربه همکاری با چند پروژه تصویر‌برداری را بیرون از اینجا داشته و از همکارانش هم انتقاد دارد و می‌گوید: «کسانی که اینجا پروژه دارن، وقتی کارشون تموم می‌شه، لوکیشن رو تمیز نمی‌کنن و این برای یک گروه هنری قشنگ نیست.

اینجا برای همه ما است و همه باید حفظش کنیم. یک جور میراثه دیگه.» مهشاد در مورد وضعیت بناها و خیابان‌های تاریخی تهران هم می‌گوید: «اینکه اومدن بعضی خیابون‌ها رو سنگفرش کردن کار خوبی بود، الان اینجا می‌بینم که لاله‌زار هم سنگفرش بوده، کاش لاله‌زار تهران رو هم سنگفرش کنن و باز بشه پاتوق سینمایی‌ها و تئاتری‌ها، از طرفی این خیلی خوبه که بعضی بناها که تخریب می‌شن رو یک جایی شبیه شهرک سینمایی بازسازی کنن.»

شهرک سینمایی تصویری از تهران در دهه ٣٠ و ۴٠ به بازدید‌کنندگان می‌دهد، هر چند به گفته کارشناسان معماری این شهرک شباهتی به تهران آن روزها ندارد و نمی‌توان گفت که تهران دهه
٣٠ و ۴٠ همین تهرانی است که امروز در فیلم‌ها و سریال‌ها می‌بینیم یا در شهرک سینمایی بخش‌هایی از آن وجود دارد. اما در لوکیشن‌های این شهرک المان‌هایی وجود دارد که توانسته پاسخ کنجکاوی بازدید‌کنندگان را در مورد این مقطع از تاریخ پایتخت بدهد. علاوه بر این به گفته کمال فیض‌آبادی، مدیر شهرک سینمایی ایران (غزالی) قرار است در آینده و در صورت فراهم شدن شرایط لازم، علاوه بر المان‌های معماری، این امکان فراهم شود که مردم بتوانند با هنرهای سنتی و آیین‌های مردم تهران در این شهرک آشنا شوند: «قصد داریم هنرهای سنتی مثل خیمه شب بازی و سیاه بازی و تخته رو حوضی را با ظرفیت‌هایی که در شهرک وجود دارد زنده کنیم.

اگر سازمان‌های دیگر همکاری لازم را داشته باشند می‌توانیم آیین‌هایی مثل شب یلدا را در لوکیشن‌های شهرک برگزار کنیم. از ظرفیتی که در این شهرک وجود دارد استفاده‌های زیادی می‌شود کرد.» علاوه بر مقوله میراث فرهنگی نقشی که این فضاها می‌تواند در معرفی فرهنگ و سنت داشته باشند، فیلمبرداری فیلم‌های به یادماندنی و پر مخاطب در این مجموعه هم می‌تواند به نوعی جاذبه گردشگری تبدیل شود و گردشگران بسیاری را راهی این شهرک سینمایی-  تلویزیونی کند.

گردشگری فیلم، فرصتی که از آن غافلیم

رونق گردشگری در دنیا و تبدیل شدن آن به یک صنعت سودآور باعث شده تا فعالان این صنعت برای ایجاد جاذبه‌های جدید دست به خلاقیت بزنند. این روزها صنعت گردشگری در دنیا صاحب شاخه‌ای شده به نام «گردشگری فیلم» که یکی از پرمخاطب‌ترین شاخه‌های گردشگری است. فعالان گردشگری دنیا پیوندی میان جاذبه بازدید از لوکیشن فیلم‌ها و سریال‌ها و انیمیشن‌های مطرح و موفق دنیا و گردشگری ایجاد کرده‌اند و گونه‌ای نو از گردشگری را تعریف کرده‌اند.

در این تعریف «گردشگری فیلم» یک نمونه خاص از گردشگری رسانه محور معرفی شده که بینندگان را ترغیب می‌کند تا حین یا بعد از تولید، از فضاهای نمایش داده شده در یک فیلم سینمایی یا سریال بازدید کنند. والت دیسنی، لوکیشن مجموعه ارباب حلقه‌ها و هری پاتر یا سریال گیم آف ترونز و بسیاری اماکن دیگر از جمله مواردی است که می‌توان به عنوان مصداق گردشگری فیلم در دنیا نام برد.

طبق نتایج پژوهشی که در انگلستان انجام شده است، از هر ١٠ انگلیسی، ٨ نفر ایده سفر تعطیلات خود را از فیلم‌ها می‌گیرند و از هر ۵ نفر یک نفر به لوکیشن نشان داده شده در فیلم مورد علاقه‌اش، سفر می‌کند. در سال ١٩٩٣ از هر ۶ بازدیدکننده ایرلند بیش از یک نفر اعلام کرده‌اند تماشای یک فیلم باعث شده تا به این کشور سفر کنند. از هر ٧ گردشگر ورودی در کره جنوبی یک نفر با تماشای درام‌های تلویزیونی این کشور سفر خود را شروع کرده است.

سریال پر مخاطب «بازی تاج وتخت» (Game Of Thrones) در کشورهای کرواسی، مراکش، اسپانیا، ایرلند شمالی، ایسلند و… فیلمبرداری شده است. با توجه به محبوبیت این سریال در سراسر جهان، مکان‌هایی که این سریال در آنها فیلمبرداری شده است به مراکز توریستی محبوبی تبدیل شده‌اند و بررسی‌ها نشان می‌دهد گردشگری فیلم تحت تاثیر این سریال حداقل ۱۰۰ میلیون دلار به اقتصاد ایرلند شمالی کمک کرده است. در مجموع انگلستان، استرالیا، نیوزیلند، ایرلند و کره کشور‌هایی هستند که فیلم تاثیر قابل توجهی در توسعه گردشگری آنها داشته است.

در ایران هم یکی از ظرفیت‌هایی که شهرک‌های سینمایی دارند، گردشگری فیلم است؛ شاخه‌ای از گردشگری که با وجود توجهی که در دنیا به آن می‌شود، در ایران با وجود ظرفیت‌های بسیار، چندان مورد اقبال فعالان این حوزه قرار نگرفته است. شهرک سینمایی ایران دیگر محدود به لاله‌زار و میدان توپخانه و محله خانی‌آباد نیست، وسعت آن هم دیگر ٧ هزار متری که علی حاتمی برای هزاردستان و بعد هم فیلم نافرجام تختی در نظر گرفت، نیست.

به گفته مدیر شهرک قرار است وسعت آن در آینده نزدیک، به حدود ۵٣ هکتار برسد و لوکیشن‌های جدیدی هم به آن اضافه شود. چنین فضایی در فاصله‌ای نسبتا نزدیک به پایتخت می‌تواند یک ظرفیت قابل توجه برای رونق گردشگری فیلم باشد. ظرفیتی که با توجه فعالان گردشگری می‌تواند تبدیل به یک فرصت نو در این حوزه شود. هر چند حضور همزمان بازدید‌کنندگان و گروه‌های تصویر‌برداری خالی از مشکل و چالش نیست، اما با مدیریت درست و برنامه‌ریزی و البته فرهنگ‌سازی بین کسانی که برای بازدید مراجعه می‌کنند، می‌توان این مشکلات را هم مدیریت کرد.

حضور همزمان بازدیــدکننـدگان و گروه‌های  فیلمبرداری

یکی از مشکلاتی که در حال حاضر مدیر شهرک سینمایی به آن اشاره می کند، این است که در غالب مواقع در لوکیشن‌ها از جمله لاله‌زار پروژه فیلمبرداری در حال اجراست و بازدید‌کنندگان گله‌مندند که چرا اجازه بازدید ازتمام بخش‌های شهرک را ندارند. از طرفی هیچ فضایی (سایت یا کانال تلگرامی) برای بازدید‌کنندگان وجود ندارد تا از پروژه‌های فیلمبرداری در این بخش از شهرک باخبر شوند و زمان دیگری را برای بازدیدشان در نظر بگیرند. چالش دیگر هم نبود تابلوهای راهنما در محوطه شهرک است که باعث می‌شود اطلاعات کافی نصیب بازدید‌کنندگان نشود.

البته یک راهنما بازدیدکنندگانی را که در قالب گروه‌های مدارس یا شرکت‌های مختلف برای بازدید به شهرک می‌آیند، همراهی می‌کند. اما بازدید‌کنندگان انفرادی تمام اطلاعات لازم را تنها از بروشور مجموعه کسب می‌کنند. فیض‌آبادی در مورد در نظر نگرفتن مسیر مشخص برای بازدید می‌گوید: «ما مشکل نیروی انسانی داریم، این امکان را نداریم که برای تمام بازدید‌کنندگان راهنما در نظر بگیریم. در مورد مسیر بازدید هم یک راه اصلی مشخص است، اما برای هر کسی یک بخش از شهرک جذابیت دارد. بعضی اورشلیم را می‌پسندند و بعضی لاله‌زار را. و ممکن است اولویت‌هایی که برای بازدید در نظر می‌گیرند متفاوت باشد. نمی‌توانیم کسی را به اجبار به بازدید یک بخش بفرستیم.»

تعامل سازمان‌های متولی برای رونق گردشگری    فیلم

 اگر سازمان میراث فرهنگی به عنوان متولی اصلی امر گردشگری در کشور و فعالان بخش خصوصی این حوزه و معاونت سیما (متولی مدیریت شهرک‌های سینمایی) تعاملی سازنده با یکدیگر داشته باشد، و این تعامل زمینه را برای حفاظت و معرفی بیشتر از این میراث ارزشمند فراهم کند، شاید بتوان امیدوار بود که روزی در ایران هم گردشگری فیلم مخاطبان خاص خود را پیدا کند و توسعه این نوع از گردشگری موجب ایجاد تنوع در گردشگرانی شود که به ایران مراجعه می‌کنند.

 تجربه گردشگري فيلم در ميراث علي حاتمي (فوری)

البته علاوه بر سازمان‌هایی نظیر میراث فرهنگی، سازمان‌هایی مثل شهرداری هم می‌توانند در تعاملی سازنده، فضایی مناسب در این شهرک ایجاد کنند تا این ظرفیت عظیم تنها محل بهره‌برداری گروه‌های فیلمسازی نباشد و جایی باشد که در کنار مرور هویت شهری تهران، بشود شیوه‌ای جدید از گردشگری را تجربه کرد. ضمن اینکه علاوه بر شهرک سینمایی ایران (غزالی) لوکیشن پروژه‌های عظیم سینمایی و تلویزیونی بسیاری از جمله سریال یوسف پیامبر، فیلم سینمایی محمد (ص) و… به صورت پراکنده و با سرمایه‌های هنگفت در نقاط مختلف ساخته شده و بعد به حال خود رها شده‌اند، در حالی که هرکدام می‌توانند به عنوان یک جاذبه برای گردشگری فیلم معرفی شوند.


منبع: برترینها

روایت لیلا اوتادی از هزینه حضور فیگو در برنامه نود

لیلا اوتادی به ماجرای هزینه زیاد حضور لوییز فیگو در برنامه نود واکنش نشان داد.

به گزارش عصرایران؛ لیلا اوتادی هنرپیشه نام آشنای ایرانی در صفحه اینستاگرام خود درباره ماجرای حضور لوییز فیگو در برنامه نود نوشت:

سلام دوستان عزیز چند روزیه در فضاى مجازى به اقتضاى حاشیه پردازی اش این متنهارو مى بینم والبته اهمیت نمی دادم تا جوابیه اى در برنامه بیان شد که البته انتظار داشتم باهوش وذکاوتى که ازمجرى برنامه سراغ دارم اصل صحبت من رو درک می کردند،ولى چون حاصل نشد لازمه ذکر کنم:

١)یک اتفاق خجسته حضور نه ۴ساعت حتى ٢۴ساعته یه ستاره فوتبال (قبل)تیم پرتغال در تلویزیون ملى ما نیست،اتفاق خجسته اون موقعیه که آقاى گل ما یا لژیونرهاى ما نه به تلویزیون پرتغال حتى به تلویزیون ممالک همسایه برن و ١٠٠هزار یورو پول بگیرند وکلى عزت واحترام….

٢)اتفاق خجسته وقتیست که در این وضعیت به واقع خراب اقتصادى کشور ما که همه مردم وبانکها وغیره بدلیل تحریم وقیمت دلار ونوسان بازار وغیره دچار بحرانند یک شرکت که چندسالى بیشترازفعالیتش نمیگذره چطور چنین هزینه اى میکنه. اصلا چرا باید این هزینه ها وقتى می شه در چرخه اقتصاد مملکت خودمون باشه باید تبدیل به یورو بشه وخارج بشه؟؟؟؟

٣)الان باحضور ایشون چه اتفاق خجسته اى رخ داده ؟یا اصلا رخ داده یا توهمى بیش نیست؟؟؟؟
پى نوشت :مبلغ دقیقا ١٠٠هزار یورو به اضافه تقبل هزینه سفر بسیار لاکچرى ایشون همراه با سگشون بوده که براى نگهدارى سگشون در ساعات برنامه بیش از ١٠٠٠یورو هزینه پرداخت می شده.

در انتها من نه علاقه اى به دیدن وتعقیب چنین برنامه هایی دارم و در کمال احترام جذابیتى هم برام نداره، منظور نظر انتقاد از فرهنگ بیگانه پرستى و فداکردنِ خودمان بود که ظاهرا درکش براى بعضى عزیزان حاصل نشد.در پناه خدا

روایت لیلا اوتادی از هزینه حضور فیگو در برنامه نود


منبع: عصرایران

اکران «عصبانی نیستم» به تعویق افتاد

اکران فیلم سینمایی «عصبانی نیستم» از آخر آذرماه به زمان دیگری موکول شد.

علی سرتیپی – مدیرعامل موسسه پخش فیلمیران – اعلام کرد: با وجود آمادگی برای اکران فیلم طبق قرارداد منعقد شده در شورای صنفی نمایش اما به دلیل تراکم فیلم‌ها، تصمیم گرفتیم فیلم در تاریخ دیگری به جز ۲۹ آذر ماه اکران شود، لذا با هماهنگی اداره کل سینمای حرفه‎‌ای و شورای صنفی نمایش، تصمیم به تعویق اکران «عصبانی نیستم» گرفتیم.


منبع: عصرایران

فوکو در «جنون و تمدن» چه می گوید؟

هفته نامه کرگدن – ترجمه علیرضا نجفی: فوکو استدلال می کند که پزشکی و روانپزشکی مدرن از شنیدن صدای مجانین و صدای غیرعقلانی عاجزند، به زعم فوکو روانپزشکی و روانکاوی هیچ کدام مجالی به شنیدن «غیرعقلانی» نمی دهند.

اشاره: بین فلاسفه ای که درباره جنون و دیوانگی نوشته اند میشل فوکو جایگاه ممتازی دارد. او تلاش داشت در آثارش نیروهای فراشخصی و گفتمان هایی را نشان دهد که هویت فرد را شکل می دهند.

فوکو به تبعیت از ساختارگرایان مفهوم سوژه خودبنیاد را زیر سوال می برد و فرد را فضایی تهی می داند که گفتمان ها بر آن اعمال می شوند. بنابراین اگر فرد را برساخته گفتمان ها و نهادهای اجتماعی بدانیم، برای شناخت آن باید این گفتمان ها و نهادها را تبارشناسی کنیم.

فوکو در «جنون و تمدن» چه می گوید 

این چنین بود که فوکو به سراغ تبارشناسی نهادهای مدرنی چون زندان، دانشگاه، بیمارستان و… رفت. او در کتاب جنجالی و تاثیرگذار خود، «جنون و تمدن»، مفاهیم جنون، عقلانیت و تیمارستان را تبارشناسی می کند و نشان می دهد که جامعه و نهادهای اجتماعی چگونه جنون را به وجود آورند.

از منظر فوکویی، جنون تعریف و مفهوم ذاتی و تغییرناپذیری ندارد، بلکه با تغییر گفتمان و مناسبات قدرت مفهوم جنون نیز تغییر می کند. او ادعا می کند که جنون برای شکل بخشیدن به مفهوم خردمندی و ایجاد تمایز بین امر عقلانی و غیرعقلانی به وجود آمد و سوژه فردی بورژوازی عقلانی را تولید کرد.

متن پیش رو ترجمه قسمت هایی از ویژه نامه مفصل مجله «اسپارکز نوت» است که بررسی ایده اصلی فوکو درباره جنون می پردازد.

کتاب جنون و تمدن به بررسی رابطه متغیر جنون و غیرعقلانیت می پردازد. ماهیت واقعی هر دوی این امور به ندرت کاویده شده و مجال صحبت درباره آن ها بسیار محدود بوده است.

غیرعقلانیت به عنوان «عقل نابینا» یا عقلی که در دوره حبس مشوش شده، تعریف می شود. در دوره مدرن غیرعقلانیت به زیر سطح جامعه پس زده می شود و تنها از طریق آثار برخی هنرمندان قابل فهم می شود.

در طرف دیگر، جنون به مثابه بیماری روانی شناخته و یا داروها و مراقبت های روانپزشکی کنترل و مهار می شود. غیرعقلانیت در قرن هجدهم محو می شود؛ امری که فوکو از آن با تاسف و ناراحتی یاد می کند.

ایده مرکزی فوکو در جنون و تمدن این است که جنون، امری ذاتی و تغییرناپذیر نیست، بلکه مبتنی بر جامعه ای است که در آن موجودیت می یابد. ساختارهای گوناگون فرهنگی، روشنفکری و اقتصادی جامعه تعیین می کنند که جنون چگونه در جامعه ای معین شناخته و تجربه شود.

بنابراین هر جامعه ای تجربه جنون مختص به خود را می سازد. تاریخ جنون نمی تواند تبیین حالات متغیر یک بیماری و یا فرض حالتی ثابت از آن باشد. در عصر رنسانس، جنون تجربه ای یکپارچه و تفکیک نشده با الباقی جهان بود، اما در قرن نوزدهم تبدیل به یک بیماری اخلاقی و روانی شد.

بنابراین جنون عصر رنسانس و جنون قرن نوزدهم دو نوع جنون بسیار متفاوت از یکدیگرند. دست آخر فوکو جنون را مستقر رد فضای فرهنگی جامعه می بیند. شکل این فضای فرهنگی و تاثیراتش بر فرد مجنون بسته به خود جامعه است.

در تمام آثار فوکو ایده ساختار به صورت تلویحی حضور دارد. او با نوشتن تاریخ جنون می خواست به زیر سطح جامعه نفوذ کند و ساختارهای فرهنگی، روشنفکری و اقتصادی که جنون را بر می سازند، پیدا کند.

فوکو در «جنون و تمدن» چه می گوید 

مسائلی که برای فوکو اهمیت داشتند عبارت بودند از الگوهای متغیر دانش، مناسبات قدرت و مضامین اساسی گفتمان. بنابراین افراد برای او اهمیت کمتری دارند. در مقابل کسانی چون سموئل توکو و فیلیپ پینل، نماینده رویکرد و گفتمان مشخصی درباره جنون هستند.

نهایتا جنون و تمدن کتابی درباره جنون است و نه کتابی درباره مجانین. این گرایش فوکو به تحلیل ساختارهای عمیق اجتماعی به جای پرداختن به شخصیت های منفرد، در آثار متاخر او بسط و گسترش بیشتری می یابد؛ جایی که مفهوم «گفتمان» او به عنوان امری که زندگی افراد را کنترل و تعریف می کند، در نظر گرفته می شود.

رابطه در هم تنیده جنون و هنر در جنون و تمدن کَند و کاو نمی شود، اما هیچ گاه به طور کامل توضیح داده نمی شود. کتاب جنون و تمدن، روی هم رفته نشانگر علاقه فوکو به ادبیات و استفاده او از آثار ادبی برای تحلیل های تاریخی و جامعه شناختی است.

برای مثال بحث او درباره جنون در عصر رنسانس به شدت مبتنی بر تحلیل آثار شکسپیر و سروانتس است؛ برای او شخصیت داستانی شاه لیر نمایانگر نقش جنون در جامعه است.
فوکو استدلال می کند که پزشکی و روانپزشکی مدرن از شنیدن صدای مجانین و صدای غیرعقلانی عاجزند.

به زعم فوکو روانپزشکی و روانکاوی هیچ کدام مجالی به شنیدن «غیرعقلانی» نمی دهند. برای فهم «غیرعقلانی» ناچاریم به آثار نویسندگان دیوانه نظیر نیچه، نروال و آرتور مراجعه کنیم. «غیرعقلانی»، زیر سطح جامعه مدرن وجود دارد و گاه در آثار افراد مذکور ظاهر می شود، اما در آثار هنری متاثر از جنون فرایندهای پیچیده ای در جریان است.

جنون با خلاقیت هنری مرتبط است، اما در عین حال اثر هنری را ویران می کند. اثری هنری حضور «غیرعقلانی» را افشا می کند؛ اما «غیرعقلانی» به معنای پایان اثر هنری هم هست. این ایده درباره رابطه جنون و هنر تا حدی از علاقه فوکو به تناقض گویی ناشی می شود، اما او معتقد است که این ایده چیزهای بسیاری را درباره خلاقیت مدرن افشا می کند.

کتاب با توصیفی از اواخر قرون وسطی آغاز می شود؛ زمانی که جذام در اروپا از بین رفته و جنون جایگزین آن می شود. نماد این روند، جایگزینی کشتی دیوانگان است که در آبراه های اروپا سرگردان است؛ زمانی که تشویش خاطر گسترده ای نسبت به جنون ایجاد شد و تصاویر موهوم جنون که آن را با اسرار تاریک و دیدگاه های آخرالزمانی مرتبط می دانستند، برجسته شدند، تغییری در قرن هفدهم رخ داد؛ جنون رام شد و در مرکز جهان جای گرفت.

موقعیت جون در دوره کلاسیک تغییر کرد و  «حبسی بزرگ» رخ داد. جنون همراه با طیف گسترده ای از انحرافات اجتماعی به کناری نهاده شد. مراکز اقامت اجباری جایی بودند که قدرت در آن ها اعمال می شد و نه مراقبت های پزشکی.

حبس نشان دهنده مجموعه ای از مراقبت ها و تنبیهات است. فوکو نگرش به جنون را از منظر مفاهیم اقتصادی، دیدگاه معطوف به کار و ایده های شهر توضیح می دهد. جنون به شهر ربط پیدا می کند که به زعم فوکو عبارت است از سلسله اقداماتی که به کار امکان و ضرورت می بخشد. جنون در این دوره به مثابه چیزی متمایز از جهانی که ارزش کارکردن دارد، برساخته می شود. همچنین مفهوم حیوانیت جنون برای حبس ضروری بود.

فوکو در «جنون و تمدن» چه می گوید 

شهوات در جنون کلاسیک نقش مهمی داشتند؛ چرا که روح و بدن را متحد می کردند و به جنون امکان رخ دادن می دادند. فوکو مفهوم هذیان گویی را نیز تحلیل می کند که گفتمان معرف جنون است و جنون کلاسیک گفتمانی است که راه خود را از عقل جدا می کند. پیوند بین جنون کلاسیک و رویا مشخصه دیگر جنون در دوره کلاسیک است. چهار مفهوم اصلی جنون کلاسیک عبارتند از مالیخولیا، مانیا، هیستری و هیپوکندریا (خودبیمار انگاری).

این چهار مشخصه در میانه مباحث اخلاقی و بهداشتی مطرح شدند و پس از آن با گذشت زمان به عنوان بیماری های روانی بازشناخته شدند. درمان های مختلفی برای جنبه های گوناگون جنون پیدا شد و برای نخستین بار جامعه اقدام به درمان و تصفیه مجانین کرد. این تغییرات در شیوه های حبس و محدودسازی هم زمان با تغییرات معرف شناختی- که با شک روشی دکارت شناخته می شوند- رخ داد.

فوکو اقسام متفاوت جنون در اندیشه کلاسیک را نشان می دهد. او نخست جنون و مالیخولیا را به بحث می گذارد. ایده مالیخولیا در قرن شانزدهم بود که تثبیت گشت. سیمپتوم های آن ایده هایی بودند که شخص هذیان گو درباره خود می ساخت.۱ تا قرن هفدهم مباحث مربوط به مالیخولیا در همان سنت خلط های چهارگانه باقی ماند.

پزشکان معتقد بودند که خلط های چهارگانه ای- دم، بلغم، صفرای زرد و صفرای سیاه- وجود دارد که با عناصر چهارگانه آب، باد، خاک و آتش برابری می کنند. در نظر آن ها تیپ های شخصیتی متفاوت از توازن متفاوت این اخلاط به وجود می آمدند و شخصیت مالیخولیایی واجد صفرای سیاه بیش از اندازه است، بنابراین وظیفه پزشک متوازن کردن این اخلاط است.

با این حال مسئله خاستگاه مالیخولیا هم مطرح شد. در نتیجه مطرح شدن این بحث حرکت و پیشروی کیفیات، جایگزین علیت مادی شد؛ کیفیات که بر اثر اوضاع و شرایط متغییر بودند، مالیخولیا را سامان دادند و یکپارچه کردند.

فوکو انواع مختلف مالیخولیای مادی و معنوی را به بحث می گذارد. دیگر هذیانی خاص نشانه مالیخولیا نبود و جای آن را [داده های کیفی مانند] اندوه، تنهایی و انزواطلبی گرفتند. تحلیل مانیا ذیل اساسی مشابه با مالیخولیا قرار می گیرد.

فوکو در «جنون و تمدن» چه می گوید 

چرخشی که فوکو شناسایی می کند بسیار مهم و ظریف است. مالیخولیا در دوره کلاسیک دیگر توسط خلط های چهارگانه و درون بدن ایجاد نمی شود، بلکه حالات روانی بیمار آن را به وجود می آورند. مانیا در تضاد با مالیخولیا قرار داشت، اما هر دوی آن ها را ناشی از حرکت ارواح حیوانی در بدن می دانستند.

در قرن هجدهم، تبیین مبتنی بر تنش سیستم عصبی، جایگزین ایده ارواح حیوانی شد. اشیا نیز به منزله واقعیت نزد شخص شیدا حاضر نمی شدند. این تبیین روانشناسانه بود که جای ایده مزاج ها را با ایده تنش ها عوض کرد.

پزشکی انگلیسی به نام ویلیس عهده دار جایگزینی شیدایی و مالیخولیا بود. بیشتر پزشکان قرن هجدهم بر شباهت بین مانیا و مالیخولیا تاکید می کردند مطالعه درباره مالیخولیا با مشاهده آغاز شد و سپس به شرح تصاویر پرداخت. تصاویر نقطه آغازی برای مطالعه بودند و نیروی سامان بخششان ساختار ادراک را منعکس می ساخت.

فوکو سپس هیستری و هیپوکندریا را به بحث می گذارد. در تحلیل این کیفیات دو مسئله سر بر می آورد؛ هیستری و هیپوکندری تا چه اندازه جنون محسوب می شوند؟ و آیا مانند مالیخولیا و مانیا یک زوج را تشکیل می دهند؟ این دو به ندرت با یکدیگر طبقه بندی می شدند، اما آرام آرام چنان امراضی مشابه به نظر آمدند.

در دوره کلاسیک، هیستری و هیپوکندریا به مثابه بیماری روانی فهم شدند. دو مسیر ضروری برای هیستری و هیپوکندری در دوره کلاسیک وجود داشت؛ مسیر نخست امراضی که در راستای شکل دادن به مفهوم «بیماری عصبی» یکپارچه گشتند، مسیر دوم آن دسته از امراضی که تحت عنوان «بیماری ذهن» وحدت یافتند؛ اما پزشکان کلاسیک از کشف کیفیات خاص هیستری و هیپوکندریا عاجز بودند.

سیر و حرکت آشفته و بی نظم حیوانی در بدن شخص بود. هیستری سیمپتوم های مختلف و بسیار فریبنده ای داشت. پزشکان می گفتند که هیستری بیشتر به زنان آسیب می زند، چرا که بدن آن ها لطیف تر است. در ایده سیستم عصبی، حساسیت بیش از حد ناشی از شوک عصبی است؛

شخص ممکن است در نتیجه قرار گرفتن بیش از اندازه در معرض امور ظاهری و انگیزش های دنیوی مبتلا به بیماری گردد. در نتیجه این دیدگاه مردم هم معصوم تر و هم گناهکارتر می شدند؛ گناهکار بودند چرا که سبک زندگی و شور و شوقشان باعث تحریک می شد. معصومیت رنج عصبی گواهی بود بر گناه و مجازاتی عمیق تر.

در آستانه قرن نوزدهم این نظرگاه که هیستری و هیپوکندری بیماری های روانی- و نه جنون- هستند، پابرجا گشت. بیماری روانی حالتی است که ذهن را تحت تاثیر قرار می دهد و به دست پزشکان مداوا می شود، اما جنون حالتی است که با «غیرعقلانی» پیوند دارد و رابطه اش با خود عقل هم دارای پیچیدگی های بسیاری است.

با این حال با تمایز نهادن بین حساسیت و احساسات، آن ها ملازم با «غیرعقلانی» بودند که با نابینایی مشخص و توصیف می شد. به مجرد این که ذهن از طریق فزونی حساسیت نابینا گردد، جنون رخ می نماید.

جنون محتوایی از گناه، تحریم اخلاقی و مجازات عادلانه را با خود همراه دارد. ظهور و بروز فقدان بینایی بدل به مجازات طبیعی شرارت اخلاقی شد. اینک روانشناسی و اخلاق به ستیز قلمروی واحد رفتند؛ این جا بود که روانشناسی علمی قرن نوزدهم ممکن شد.

پی نوشت:

۱٫ یوهان ویر می نویسد: «بعضی از آن ها می پندارند که حیوانند و صدا و حرکات آن حیوان را هم تقلید می کنند. برخی گمان می کنند که ظرف شیشه ای هستند و از ترس آن که عابران آن ها را نشکنند، در برابر آن ها خود را عقب می کشند؛ دیگران در هراس مرگ به سر می برند و مع الوصف اغلب خود به استقبال مرگ خویش می روند.

بعضی دیگر تصور می کنند مجرمند و اگر کسی به طرفشان آید از وحشت لرزه بر اندامشان می افتد و گمان می برند می خواهد آن ها را توقیف کند و در بند اندازد تا حکم عدالت به حیاتشان پایان دهد.» (به نقل از کتاب تاریخ جنون، ترجمه فاطمه ولیانی، صفحه ۹۹).


منبع: برترینها

جشنواره‌ "تفلیس" میزبان سینمای ایران

هجدهمین جشنواره بین‌المللی فیلم “تفلیس” این روزها با نمایش فیلم‌های ایرانی در گرجستان برپا ست.

هجدهمین جشنواره فیلم تفلیس از ١٣ تا ١٩ آذر برابر با ۴ تا ١٠ دسامبر در کشور گرجستان برپاست و چهار سینماگر ایرانی در بخش‌های مختلف جشنواره، فیلم‌های خود را به نمایش خواهند گذاشت.

همچنین در ادامه سایت سینه ایران اعلام کرده است که “فیلم “دلربا” ساخته میلاد اعلمی و محصول دانمارک، سوئد و فرانسه در بخش مسابقه بین‌الملل، فیلم‌های “مالاریا” ساخته پرویز شهبازی و “تمارض” ساخته عبد آبست در بخش افق‌ها و فیلم “یه وا” ساخته آناهید آباد و محصول ایران و ارمنستان در بخش فروم سینمای اروپا در این رویداد حضور دارند.”


منبع: عصرایران

باید کمی خطر کنیم

علی حاتمی می‌گفت:«حالا مثل این که از این سینما هم باید بروم و یا به قول دیالوگ فیلم‌هایم طعمه دام و صید صیاد شدم و یا می‌شوم و شاید این پایان عشق است و یا آغاز راه و اگر مرگی هست هیچگاه چیز ترسناکی نیست.» علی حاتمی هنگامی که در جریان ساختن آخرین فیلم ناتمامش «جهان پهلوان تختی» در بستر بیماری افتاده بود، این سخنان را مطرح کرد.

۱۴ آذر ماه ۷۵ برخی روزنامه‌ها تیتر زدند «علی حاتمی داستان مرگ را کلید زد». بیش از ۵۰ دقیقه از آن فیلم توسط علی حاتمی ساخته شده است و فیلمهای گرفته شده همچنان توسط مرتضی شایسته تهیه‌کننده آن، نگهداری می‌شود.

علی حاتمی در جایی گفته بود:«همیشه در تمام مدت سی سال سابقه کار هنری و بیست و چند سال کار سینمایی به سراغ سنگ‌های بزرگ رفته‌ام. مگر «ستارخان» در زمان خودش سنگ کوچکی بود؟ یا «سلطان صاحبقران» یا «کمال‌الملک» یا «حاجی واشنگتن» یا «هزاردستان» یا«دلشدگان». گناه من نیست که موضوع‌های مورد علاقه‌ من و فیلم‌های من از اندازه‌های معمول سینمای ایران بزرگ‌تر است. اگر می‌خواهیم پیشرفت کنیم واندازه‌های سینمایی‌مان را بزرگ‌تر کنیم باید دست به کارهای بزرگ‌تر بزنیم و باید کمی خطر کنیم. ما در سینمای ایران قادر به انجام هر کاری هستیم هیچ چیز کم نداریم. از چه بترسیم؟»

حاتمی همواره خواسته بود، نمادها و اسطوره‌ها را معرفی کند و در «جهان پهلوان تختی» نیز هدفش همین بود. وی درباره‌ی اسطوره تختی گفته بود: « مطالعه و بررسی شخصیت‌هایی چون غلامرضا تختی در آغاز کار آسان می‌نماید. چرا که پژوهش درمورد افراد سرشناس معاصر حداقل مدارک و مستندات زنده وتازه‌ای را در دسترس پژوهش‌گر می‌گذارد. اما شاید مورد تختی استثنایی و شگفت باشد. «جهان پهلوان» در ذهن و باور توده‌ها نشانه قهرمانی‌ها و پهلوانی‌ها بود.»

زنده‌یاد علی حاتمی علاوه بر فیلم‌نامه‌ «جهان پهلوان تختی»، فیلم‌نامه‌های «ملکه‌های برفی» که درباره‌ی زندگی شاه ایران به روایت سه همسرش است و فیلمنامه پیامبر اعظم (ص) را نیز داشت که فرصتی پیدا نشد، آنها را بسازد.

همان‌طور که عزت الله انتظامی هم از فیلم‌نامه‌ی نساخته‌ی علی حاتمی به نام آخرین پیامبر (ص) یاد می‌کند و می‌گوید: “آخرین پیامبر(ص)” که به زندگی حضرت محمد (ص) مربوط می‌شد از جمله فیلم‌نامه‌های‌ آماده‌ی مرحوم علی حاتمی بود که مجال ساختنش را پیدا نکرد و برای همیشه بایگانی شد. «زین‌العابدین رهنما» کتاب زیبا و قشنگی درباره‌ی حضرت محمد (ص) نوشته بود که علی حاتمی تصمیم گرفت فیلم‌نامه‌ای براساس این کتاب آماده کند و آنرا در قالب سریالی بسازد. به اتفاق ایشان به منزل رهنما رفتیم و اجازه این کار را گرفتیم فیلم‌نامه آماده شد و گفتند باید به قم برود تا آنجا اجازه ساخت بگیرد که این سناریو در آنجا رد شد و آقای حاتمی آنرا به آقای رهنما برگرداندند.»

این بازیگر یادآور می‌شود: « علی حاتمی خیلی دوست داشت راجع‌به حضرت محمد (ص) کاری بکند و سناریوی دیگری را با نام «آخرین پیامبر» آماده کرد و آنرا به همراه دو فیلمنامه دیگر به نام‌های «آق‌بانو» و «گاردن‌پارتی» به من داد تا آنرا بخوانم و نظرم را بدهم. آنرا خواندم و خیلی خوشم آمد در واقع خیلی خوب روی آن کار شده بود. فقط پیشنهاد کردم به خاطر اینکه فضای کار درست در بیاید در کشورهای عربی ساخته شود که نظر خود حاتمی هم همین بود. این سناریو مورد تایید مراجع قم هم قرار گرفت وپروژه بسیار عظیم بود و بعد از سریال «هزاردستان» تنها سریالی بود که دوست داشتم در آن بازی کنم که نشد.

در واقع حاتمی می‌خواست دولت‌های دیگر را برای ساخت این مجموعه به مشارت بکشاند که اجل مهلتش نداد.» آقای بازیگر می‌گوید:« سناریوهای علی حاتمی خاص بود و با وجود اینکه سناریوی این سریال کامل است اما شخص دیگری نمی‌تواند این کار را بسازد. در واقع سبک حاتمی این بود که سناریوها را کامل نمی‌نوشت اما وقتی می‌خواندیم به پیکره کار پی می‌بردیم. او سر کار صبح به صبح دیالوگی را به بازیگران می‌داد. حاتمی تبحرش را در ساخت آثار تاریخی با “کمال‌الملک”، “سلطان صاحبقران” و “هزار دستان” نشان داده است.»

علی حاتمی با نام کامل عباسعلی حاتمی متولد ۱۳۲۳ تهران است. او در اواخر دوره‌ی متوسطه به اداره‌ی هنرهای دراماتیک رفت و کلاسهای نمایشنامه نویسی را گذراند و بعد از مدتی از دانشکده هنرهای دراماتیک فارغ‌التحصیل شد کار هنری را از سال اول تحصیل در دانشگاه با نمایش «دیب» آغاز کرد.از دیگر نمایش‌های وی می‌توان به «خاتون خورشید» «باف»، «آدم» و «حوا»، «حسن کچل» و «چهل گیس» اشاره کرد.

حاتمی سپس به کار ساخت فیلمهای تبلیغاتی مشغول شد بعدها شروع به همکاری با تلویزیون کرد و اولین کار مهمش در آنجا در مجموعه تلویزیونی «جنگل» ۱۳۴۷ به عنوان نویسنده و بازیگر بود. فعالیت در سینما را از سال ۱۳۴۹ به عنوان نویسنده و کارگردان با فیلم «حسن کچل» آغاز کرد. علی حاتمی در ۱۴ آذرماه سال ۱۳۷۵  (۲۱ سال قبل) پس از یک بیماری طولانی درگذشت. از آثار سینمایی زنده‌یاد حاتمی می‌توان از «طوقی» ۱۳۴۹ «باباشمل» ۱۳۵۰ «قلندر» ۱۳۵۱ «سوته دلان» ۱۳۵۶ «حاجی واشنگتن» ۱۳۶۱ «کمال‌الملک» ۱۳۶۳ «مادر» ۱۳۶۸ «دلشدگان» ۱۳۷۰ نام برد.
منبع: بهارنیوز

استقبال از تازه‌ترین فیلم مسعود کیمیایی

به گزارش ایرنا، تازه‌ترین ساخته مسعود کیمیایی بعد از یک هفته نمایش در ۸۲ سالن سینما توانسته به ۵۸۶ میلیون و ۷۸۵ هزار تومان فروش برسد و در میان پنج فیلم تازه اکران شده بیشترین سهم فروش را به خود اختصاص دهد.«قاتل اهلی» که در مجموع یک میلیارد تومان فروخته، داستان زندگی حاج آقا دکتر جلال سروش یک شخصیت سیاسی است که درگیر ماجراهایی می شود… .پرویز پرستویی بازیگر نقش اول این فیلم نخستین همکار خود با کیمیایی را در «قاتل اهلی» تجربه کرده است. امیر جدیدی، پرویز پورحسینی، پگاه آهنگرانی، لعیا زنگنه، حمیدرضا آذرنگ، امیرحسین رستمی، حمیدرضا افشار، رضا رشیدپور، اکبر معززی، سعید پیردوست، شراره دولت آبادی، هستی محمایی، کاترین اصلانی و پولاد کیمیایی دیگر هنرمندان این فیلم پُربازیگر هستند.«ثبت با سند برابر است» به کارگردانی بهمن گودرزی دیگر فیلم تازه اکران سینما نیز توانسته دوش به دوش «قاتل اهلی» بفروشد.این فیلم بعد از یک هفته نمایش در ۷۷ سالن سینما توانسته ۵۶۱ میلیون و ۸۳۹ هزار تومان فروش کند و در مجموع نیز با فروش یک میلیارد تومان به باشگاه میلیاردی ها پیوسته و در رده دوم پُرفروش فیلم‌های تازه اکران قرار گیرد.در خلاصه داستان این فیلم آمده است: همیشه تو زندگیم دنبال یه پاس طلایی بودم ولی بهم پاس که ندادن هیچ، خودشون توپ رو کردن تو گل! اونا شدن غزال تیزپا، من شدم شیر، بی یال… .امین حیایی، مجید صالحی، نیوشا ضیغمی، فرزاد حسنی، سحر قریشی، الهام حمیدی، علی مشهدی، سپند امیرسلیمانی، آیدا جعفری، یزدان فتوحی، مهران رجبی، پوریا پورسرخ، محمدرضا شریفی نیا بازیگران این فیلم سینمایی هستند.

«صفر تا سکو» ساخته سحر مصیبی که به زندگی خواهران منصوریان قهرمانان ووشوکار جهان می پردازد در عین حال که اثری مستند گونه است توانسته فروش خوبی را بعد از یک هفته نمایش کسب کند.این فیلم به تهیه کنندگی مهتاب کرامتی بعد از یک هفته نمایش در ۱۸ سالن سینما ۶۴ میلیون و ۴۴۴ هزار تومان فروش داشته است و در مجموع فروش ۱۲۱ میلیون و ۲۶۱ هزار تومانی را تجربه کرده است.«اشنوگل» اثری دفاع مقدسی به کارگردانی مشترک هادی حاجتمند و علی سلیمانی سرندی نیز فروشی بهتر از ۷ میلیون و ۵۶۰ هزار تومان نداشته است.این فیلم در مجموع نیز بعد از یک هفته نمایش در ۷ سالن سینما ۲۷ میلیون و ۲۹۷ هزار تومان فروش داشته و مانند چند فیلم اخیر دفاع مقدس که اقبالی در گیشه نداشته اند با فروش خوبی رو به رو نشده است.
در خلاصه داستان این فیلم آمده است: یونس به عنوان فرمانده گردان غواصان سه شب قبل از عملیات در حالی که در صدد حفر تونلی در منطقه عملیاتی بوده، مفقودالاثر شده است. حالا پس از سی سال اطلاعاتی به دست می آید که نشان می دهد احتمالا یونس زنده است و در آن زمان به واسطه منافقین قرارگاه اشرف با دشمن همکاری کرده…برزو ارجمند، ماه چهره خلیلی، کاوه سماک باشی، رحیم نوروزی، محمد عفراوی، محمد دلگشا، محمدرضا اربابی، مصطفی نصیری، علی عبادی و لویک زاکاریان بازیگران اشنوگل هستند.

«انزوا» نخستین تجربه فیلمسازی مرتضی‌علی عباس‌میرزایی نیز از جمله آثار تازه اکران شده سینما است که بعد از ۲ هفته نمایش در ۲۴ سالن سینما فروشی بهتر از ۸۵ میلیون و ۷۹۰ هزار تومان نداشته است.این فیلم درباره پرویز است که پس از شش سال با ضمانت رییس زندان هفتاد و دو ساعت مرخصی می‌گیرد تا همسرش را که به تازگی فوت کرده است دفن نماید و در مراسمش شرکت کند. اما پرویز دغدغه دیگری هم دارد…در «انزوا» نیز بازیگران بسیاری چون امیرعلی دانایی، نادر فلاح، بهنوش بختیاری، لیندا کیانی، اندیشه فولادوند، شقایق فراهانی، علیرضا استادی، لعیا عباس‌میرزایی، جمشید هاشم‌پور، همایون ارشادی، امید روحانی، سیامک صفری کیمیا ملایی، علی علیخانی، ملیکا پارسا، متین پارسا باران عبیری، آرسس سالمی، مهرداد روزبهانی و ارمیاحسین پور ایفای نقش می کنند.

«پینوکیو، عامو سردار و رییسعلی» به کارگردانی سیدرضا صافی نیز از جمله آثار تازه اکران شده است که هنوز آماری از فروش این فیلم ثبت نشده است.از ۸ آذر ماه نیز دو فیلم جدید «وقتی برگشتم» ساخته وحید موساییان و «آذر» نخستین تجربه فیلم بلند سینمایی محمد حمزه ای اکران خود را در سینماهای سراسر کشور آغاز کرده اند که هنوز آمار فروش این دو فیلم با توجه به اینکه یک هفته از اکران آنها نگذشته منتشر نشده است.در خلاصه داستان «آذر» آمده است: برای خودم فکرهایی داشتم آرزو داشتم می‌خواستم قهرمان بشم می‌خواستم اون چیزی که جامعه بهم تحمیل می‌کنه رو کنار بزنم، خوبه.نیکی کریمی، حمیدرضا آذرنگ، فرید سجادی حسینی، هستی مهدوی، لیلا زارع، مائده طهماسبی، مهران نایل، شیرین آقا کاشی، مانیا علیجانی پژمان جمشیدی و هومن سیدی از جمله بازیگران این فیلم سینمایی هستند.

فیلم سینمایی «وقتی برگشتم» به تهیه‌کنندگی و کارگردانی وحید موساییان نیز نمایش خود را با ۱۴ سالن سینما آغاز کرده و در در خلاصه داستان آن آمده است: خانه‌ای قشنگ دارد و فرنگ. رویا دارد و واقعیت و عشقی که خانه را سرپا نگه می‌دارد.رضا کیانیان، افشین هاشمی، رعنا آزادی ور، امید روحانی، بیتا فرهی، حسین محب اهری، سحر آربین، احترام برومند و سروش صحت از جمله بازیگران این فیلم سینمایی هستند.
منبع: بهارنیوز

گرانی ۱۰۰ درصدی کاغذ در یک ماه!

در همین رابطه، روزنامه «سینما» دراعتراض به گران شدن کاغذ از روز شنبه (۱۸ آذر ماه) به مدت یک هفته به روی پیشخان‌ها روزنامه‌فروشی نمی‌رود و فقط بصورت الکترونیکی منتشر خواهد شد.
احسان ظلی‌پور، جانشین مدیر مسئول روزنامه «سینما» ضمن اعلام این خبر، اظهار کرد: با وجود اینکه اعلام کرده‌اند نرخ کاغذ ثابت مانده، قیمت کاغذ دو برابر شده است و با توجه به اینکه کمک‌های وزارت ارشاد هم بسیار ناچیز است امکان انتشار روزنامه سخت می‌شود. به همین خاطر تصمیم گرفتیم که به مدت یک هفته انتشار کاغذی روزنامه «سینما» را متوقف کنیم وامیدوار بودیم سایر روزنامه‌های خصوصی نیز ما را در این مسیر همراهی کنند. او  یادآور شد: در صورتی که این مشکل حل نشود به نشر الکترونیک روزنامه «سینما» ادامه خواهیم داد. روزنامه «سینما» به صاحب امتیازی موسسه فرهنگی هنری «طلوع سبز هنر» و مدیر مسئولی فریدون جیرانی در حوزه سینما منتشر می‌شود.
منبع: بهارنیوز

این هنرمند جهانی را دریابید

به گزارش ایسنا، خواجه غیاث‌الدین نقشبند یزدی نقاش، بافنده، کمان گیر و شاعر بزرگ ایران بوده، که مدیریت کارگاه‌های نساجی سلطنتی شاه عباس اول (مخمل و زری‌بافی) را در اصفهان برعهده داشته است. ادبیات در طراحی پارچه‌هایی که او بافته، جایگاه خاص خودش را داشته است و این موضوع نشان دهنده نوآوری این هنرمند در سبک بافت پارچه است. گفته می‌شود آثار این هنرمند امضای خودش را داشته است.طبق نوشته‌های مولف کتاب جامع مفیدی، خواجه غیاث‌الدین علی نقش بند یزدی در نقش‌بندی نظیر نداشته تا جایی که شهرت او جهانی بوده است و پادشاهان رم و هند برایش هدایایی می‌فرستاند و از او می‌خواستند تا پارچه‌هایی با مهر خودش برای آنها ارسال کند. ۹ قطعه از آثار امضادار غیاث‌الدین به جا مانده که یک نمونه آن در موزه ملی دوران اسلامی و مابقی در موزه‌های خارج از کشور نگهداری می‌شود.این هنرمند بعد از مدت‌ها مدیریت کارگاه‌های سلطنتی در اصفهان، به وطنش یزد بر می‌گردد و با وجود خانواده‌ اهل هنرش، یزد را تبدیل به مرکز هنر نساجی می‌کند. گفته می‌شود او در اواخر عمر گوشه گیر شد و سرودن اشعار و مظامین عرفانی را انتخاب کرد.
با توجه به جایگاهی که این هنرمند  داشته و به عبارتی یکی از شاخص‌ترین هنرمندان عصر صفوی محسوب می‌شده، هنوز تلاشی برای گردآوری مجموعه آثار او در ایران انجام نشده است. خانه، کارگاه و آرامگاه او در یزد است. گفته می‌شود او طبق آنچه در یکی از شعرهایش آورده است: «هشت بیت است نشان از هشت بهشت» چند خانه داشته است. یکی از خانه‌های او که اخیرا ثبت ملی هم شده است با بی توجهی صاحب ملک  در حال تخریب است.  «نقش و نقش بند» عنوان هم اندیشی بود که روز گذشته ۱۳ آذر ماه برای شناخت بیشتر این هنرمند در فرهنگستان هنر برگزار شد و پژوهشگران بسیاری مقاله‌های خود در این زمینه را ارائه دادند.

پیگیری ۴۰ اثر این هنرمند از هند و ترکیه
مژگان جهان‌آرا – دبیر علمی هم اندیشی- «نقش و نقشبند» در این مراسم بیان کرد: متاسفانه در تاریخ هنر ما، تعداد هنرمندانی که از آنها نامی باقی نمانده بسیار است اما غیاث‌الدین هنرمندی است که نام او در آثارش در کشورهای مختلف جهان دیده می‌شود.او درباره چگونگی شکل‌گیری این هم‌اندیشی، گفت: بعد از اعلام فراخوان این هم اندیشی، معدود متخصصان حوزه پارچه به آن جواب مثبت دادند. شاید یکی از دلایل آن این است که طبق نوشته‌های موجود در کتاب‌ها، غیاث‌الدین به پرذوق بودن مشهور بود. غیاث‌الدین مکتبی داشته که بعد از او نیز ادامه پیدا کرده است. او روش‌های خاصی در بافندگی، تابیدن الیاف و نقش‌بندی اجرا می‌کرده است. هشت اثر غیاث در کتاب پوپ- محقق آمریکایی منتشر شده است. به عبارتی کتاب این محقق منبع خوبی برای آثار او محسوب می‌شود که امیدواریم بتوانیم منبع دقیق‌تری از آثار غیاث تهیه و منتشر کنیم.دبیر علمی هم اندیشی «نقش و نقشبند» ادامه داد: ما با موزه‌هایی که آثار غیاث الدین در آنها نگهداری می‌شود تماس گرفتیم تا عکس‌هایی با کیفیت بالا از آثار این هنرمند در اختیارمان بگذارند. برخی از موزه‌ها با ما همکاری کرده و عکس‌های خوبی از آثار این هنرمند در اختیار ما گذاشتند و با برخی دیگر همچنان در تماس هستیم تا در این زمینه به ما کمک کنند. حتی پوستر این هم اندیشی با توجه به یکی از عکس‌های باکیفیتی که برای ما ارسال کردند، چاپ شد. یکی از آثار این هنرمند در موزه متروپلیتن نگهداری می‌شود، یکی دیگر از آثار او که تکه‌ای پارچه با طرح «خسرو و شیرین» است را در سایت حراج کریستیز پیدا کردیم که متعلق به یک مجموعه دار خصوصی است.جهان آرا اضافه کرد: در کتاب پوپ آمده که ۴۰ اثر از پارچه‌های این هنرمند به هندوستان و ترکیه ارسال شده، پیگیری‌هایی ما با این دو کشور درباره سرنوشت پارچه‌هایی که به آنجا برده شده، تا کنون به نتیجه نرسیده است.
او اظهار امیدواری کرد:  خانه‌ای که از غیاث الدین در استان یزد باقی مانده مرمت شود و از آن به عنوان موزه‌ای برای این هنرمند استفاده کنند.

غیاث‌الدین علاوه بر رویکرد سیاسی، نقش‌بند ماهری بود
زهره روح‌فر- پژوهشگر-  سخنران دیگر این هم اندیشی درباره آثار این هنرمند گفت: متاسفانه امروز ضعیف‌ترین توجهی به بافندگان کشور ما نمی‌شود. غیاث در فنون بافت روشی را در زری‌بافی ابداع کرد که هیچ‌کدام از شاگردان و پسرانش به آن عمل نکردند. او دو سه نوع بافت ساده را آن چنان در هم می‌بافت که هر کدام از آنها جدا به نظر می‌آمدند. به نظر می‌رسد این نوع بافندگی در سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری دوباره اجرا شده است.او ادامه داد: یکی از معضل‌هایی که برای مرمت تنها اثر غیاث‌الدین  در موزه دوران اسلامی مواجه شدم این بود که نمی توانستم تشخیص دهم کدام بخش پارچه زمینه و کدام نقش است. او از طرح‌های کوچکی که در یک طرح کلی هماهنگ بودند استفاده کرده که در نهایت منجر به طرح محرابی شده است.
این پژوهشگر درباره رویکرد آثار غیاث اظهار کرد: این هنرمند رویکردی آگاهانه در کارهایش داشته است. در دوره تیموری نوزایی فرهنگی رخ داد که با این موضوع در قرون اولیه اسلامی هم مواجه شدیم که همراه با مضامین فرهنگی و ادبی همراه است اما این مضامین که احیای سنن ملی و فرهنگ ایران زمین بود با حمله مغول‌ها مسکوت ماند.

روح‌فر اضافه کرد: این هنرمند تصویرگرایی روی پارچه را باب کرد. او همچنین علاوه بر رویکرد سیاسی نقش‌بند ماهری بود. کار غیاث محدود به خودش نبود بلکه از مکتب هرات، بهزاد، تبریز ۲ و اصفهان استفاده و هیچ‌گاه تقلید نکرد بلکه هنرهای مختلف را با هم تلفیق می‌کرد. این امر تبدیل به جریانی همه گیر در کارگاه‌های ایران شد. این هنرمند از روش سایه‌نما که به سبک اعتراضی در هنر معروف است استفاده می‌کرده، این سبک در دوره صفوی روی سفال نیز انجام می‌شد.او ادامه داد: غیاث الدین نقش بند یزدی خطاط هم بود و هنر خطاطی را روی پارچه اجرا کرده است. تکنیک بافندگی اثر باقی مانده از این هنرمند در موزه ملی را در پارچه‌های دیگری که از او در موزه لوور و ویکتوریا دیدم، پیدا نکردم. او همچنین در اجرای نقوش انسانی روی پارچه بی‌نظیر بوده و از نقش‌مایه‌های گیاهی در بک گراند پارچه نیز استفاده می‌کرده است.

قلم موهایی که بهزاد از موی گربه دو ماه می‌ساخت
نسرین کیهان- پژوهشگر- یکی دیگر از سخنرانان این هم اندیشی گفت: دورانی که ما در آن به سر می‌بردیم دوران جنگ و کشمکش با اقوام مختلف بوده است. بایسنقر وزیری به نام شیرعلی نواحی داشت که انسان فرهیخته‌ای بود و هنرمندان از جمله بهزاد را دور خودش جمع کرده بود. بهزاد بنیان‌گذار مکتب هرات بود که با به پادشاهی رسیدن شاه اسماعیل صفوی این مکتب را از تبریز وارد اصفهان کرد. او از موی گربه دو ماهه برای ساخت قلم‌ها و از طلا کارهایش استفاده می‌کرد. او برخلاف چینی‌ها که در آن زمان فضای خالی در کارهایشان دیده می‌شد، مخاطب را با خیال خود همراه می‌کرد و فضای خالی در کارهایش  نمی‌گذاشت. یکی از اقدامات مهمی که این هنرمند انجام داد حذف چشم‌های سبک مغولی در نقاشی و هنر بود.او با بیان آنکه تمام شاهان صفوی از هنرمندان حمایت می‌کردند، افزود: یکی از سیاحان بزرگ آن زمان که در معرفی تاریخ صفویه نقش بسیاری داشته و ایران دوران صفوی را با اروپا مقایسه کرده ژان شاردن بوده است. او در نوشته‌های خود آورده که شاه عباس در نزدیکی محل زندگی خود ۳۲ کارگاه به وجود آورد تا هنرمندان بتوانند با فعالیت در این کارگاه‌ها تبادل نظر کنند. برای مثال نخی که غیاث برای کارش لازم داشت با توجه به آنچه که می‌خواست سفارش می داد.
این پژوهشگر اضافه کرد: غیاث در خانواده با فرهنگی به دنیا آمد و با انواع بافت‌های یزدی حتی زیلو بافی آشنا بود. با توجه به کارهای باقی‌مانده او می‌توان دریافت که این هنرمند پیشینه بسیاری از تاریخ بافت می‌دانست.

کیهان در بخش دیگری از سخنانش گفت: زمانی که شاه عباس می‌خواست با پرتغالی‌ها مبارزه کند از سِر آنتونی شارلی کمک نظامی گرفت. شارلی درباره یکی از مجالس شاه عباس نوشته که  شاه حدود سه کیلومتر از مسیری را که روی زمین پارچه‌ای گسترده بودند، سوار بر اسب طی کرده تا به تخت پادشاهی برسد. سپس مهمانان کفش‌های خود را درآورده و روی پارچه پهن شده روی زمین برای عرض ادب وارد می‌شوند. به گفته شارلی فرش قرمز از آن زمان باب شده است.او بیان کرد: چهار نوع ابریشم در ایران تولید می‌شده است که ۲۰ درصد آن به صورت خام و ۸۰ درصد به شکل قالی یا پارچه مصرف می‌شده تا جایی که بافندگی به شکل صنعتی در شهرهای متعددی به وجود آمد.

دیوان غیاث الدین ۴ هزار بیت دارد
حسین مسرت – پژوهشگر ادبیات – سخنران دیگری بود که آثار غیاث‌الدین  را از نظر ادبی بررسی کرد و گفت: گفته می‌شود دیوان اشعار این هنرمند چهار هزار بیت دارد اما تنها دیوان باقی‌مانده از اشعار او در دانشگاه تهران است که حدود ۱۰۶۰ بیت دارد. گفته می‌شود این دیوان ناقص است. این هنرمند در دارالشفای صاحبی در یزد دفن شده است.

مخمل بافی با غیاث شروع و با همان تمام شد  
علی نعیمایی- پژوهشگر نساجی سنتی-  دیگر سخنران این نشست بود که درباره بحث تکنیکی بافت پارچه بیان کرد: به عبارتی  بافت زری و مخمل مهندسی محسوب می‌شود و مستلزم دانش بسیار است که نمی‌توان از آن به راحتی گذشت. از غیاث‌الدین نقش‌بندی سه پارچه مخمل‌بافی باقی مانده است. مخمل‌بافی گل برجسته پیچیده‌ترین هنر است و سه هنرمند باید همزمان کار کنند تا این پارچه بافته شود. مخمل‌بافی با غیاث‌الدین شروع و با او یا پایان دوره صفویه تمام شد. فرش ماشینی را نیز با استفاده از تکنیک مخمل‌بافی بافته می‌شود.
روح‌الله دهقانی- پژوهشگر نساجی سنتی- سخنران دیگر این نشست گفت: نمونه اثری که از غیاث‌الدین در موزه هنرهای اسلامی وجود دارد یکی از شاهکارهای نساجی دنیاست که قابل تکرار نیست.

زرگری یزد میراث پارچه بافی غیاث است
محمدحسین صالحی- کارشناس صنایع دستی- نیز در این مراسم با بیان اینکه هنر زرگری میراث پارچه بافی غیاث الدین است، اظهار کرد: برخی از شغل‌ها بعد از کمرنگ شدن هنر زربفت یا مخمل‌بافی به یکباره از بین رفتند که تولید نخ گلابتون نیز یکی ازآنهاست. همچنین تولید ابریشم که به واسطه نوغان‌داری‌ها ایجاد می‌شد نیز از بین رفت. یزد در سال‌های گذشته باغ‌های توت بسیاری داشت که به واسطه آن ابریشم تولید می‌شد. هنوز نیز نشانه‌هایی از این باغ‌ها در یزد وجود دارد.این کارشناس صنایع دستی گفت: بعد از آنکه هنر زربفت از بین رفتن انبوهی از تولیدکنندگان گلابتون باقی ماندند که هنر خود را به ساخت زیورآلات سنتی سوق دادند. تغییر خلاقانه‌ای که هنر زرگری یزد را شکل داد. آخرین سازنده گلابتون ۷۰ سال پیش از دنیا رفت.
محمد حسین جعفری- عضو هیات علمی دانشگاه یزد نیز درباره ویژگی‌های نقوش در کارهای غیاث صحبت کرد.


تنها اثر غیاث الدین نقش بند یزدی در موزه ملی ایران بخش دوران اسلامی 
منبع: بهارنیوز

جوایز جشنواره عکس صربستان برای عکاسان ایرانی

عکاسان ایرانی شرکت کننده در جشنواره عکس Viewfinder صربستان در بخش های مختلف این رویداد مورد قدردانی قرار گرفتند.

به گزارش عصرایران به نقل از روابط عمومی دفتر فیاپ در ایران، جوایز کسب شده در جشنواره عکس Viewfinder صربستان توسط عکاسان عضو کلوپ عکس فوکوس (نمایندگی فیاپ در ایران) به شرح زیر است: عکس Prayer and mourning for the testimony of their father in war zones از احمد خطیری برنده مدال طلای فیاپ، عکس Ghazalle از سعید عرب زاده مدال طلای IAAP و عکس های Sorrow و Past identity از وی به ترتیب مدال برنز MOL و دیپلم اغتخار MOL ، عکس war از سید امید علوی مدال طلای SALON، عکس Betting از مصطفی میرطالب آبکناری مدال برنز PSA و عکس های caspian sea ، Snowy Mountain و Shepherd 1 از وی به ترتیب مدال برنز SALON ، FIAP Blue Ribbon و PSA Honorable Mention، عکس Bring me the color of the night از شیوا محمدی برگزیده MASTER OF LIGHT GOLD BADGE، عکس های Towards the galaxy از داود عامری و workers از عبدالمعید معروفی دیپلم SALON و عکس Zan از رضا فتحی مقدم دیپلم MOL را کسب کردند.

در این جشنواره که در ۵ بخش و زیر نظر فدراسیون بین المللی هنر عکاسی (فیاپ) و انجمن عکاسی آمریکا (PSA) برگزار شد در مجموع ۱۱۳ عکس از عکاسان عضو کلوپ عکس فوکوس پذیرفته شد که عبارتند از: امیرحسین حیدریان نائینی (۱۳عکس)، داود عامری (۱۱عکس)، مصطفی میرطالب آبکناری (۱۱عکس)، سعید عرب زاده (۱۰عکس)، سیامک جعفری (۶عکس)، سید امید علوی (۵عکس)، رضا فتحی مقدم (۵عکس)، عبدالمعید معروفی (۵عکس)، ابراهیم بهرامی (۴عکس)، جمال الدین تیموری (۴عکس)، میران(شورش) مباشری (۴عکس)، سعید محمدزاده (۴عکس)، شیوا محمدی (۴عکس)، لقمان ( میکائیل ) بایزیدی (۳عکس)، سحر حاجی غنی زاده (۳عکس)، احمد خطیری (۳عکس)، ریحانه شاداب جوپشتی (۳عکس)، علی سامعی (۲عکس)، سپهر گودرزی (۲عکس)، سروه نیک خواه (۲عکس)، پیام احمدی کاشانی (۱عکس)، مهدی ایمانی (۱عکس)، عرفان آقابابائی (۱عکس)، سعید ثابت قدم مقدم (۱عکس)، علی چوپانکاره (۱عکس)، رودابه شاداب (۱عکس)، داوود فضائلی (۱عکس)، محمد لشکری (۱عکس)، امیر نظری (۱عکس).

فدراسیون بین المللی هنر عکاسی (فیاپ) که به عنوان تنها موسسه بین المللی در زمینه عکاسی که از طرف یونسکو به رسمیت شناخته شده است در سال ۱۹۴۶ پایه گذاری شد و از آن سال تاکنون واسطه‌ای برای برقراری ارتباط بین موسسات ملی عکاسی در کشورهای مختلف جهان بوده است. این فدراسیون به عنوان عضو اجرایی با موسسات ملی عکاسی در سراسر جهان همکاری نزدیک دارد که تعداد آنها به بیش از ۹۰ موسسه ملی در ۵ قاره می رسد و در حال حاضر تنها نماینده رسمی فیاپ در ایران کلوپ عکس فوکوس (FPC) وابسته به موسسه هنر خیام است.


منبع: عصرایران

کدام فیلم‌ها می‌توانند نام‌های مهم جشنواره فجر باشند؟

روز به روز به برگزاری جشنواره فیلم فجر نزدیک‌تر می‌شویم. کارگردانان این روزها تلاش زیادی می‌کنند تا پایان آذر‌ماه نسخه‌ای از فیلم خود را تحویل دبیرخانه جشنواره دهند. مهلت پرکردن فرم حضور در جشنواره به‌پایان رسیده و تاکنون ۱۳۷ اثر که ۹۴ فیلم از میان آن‌ها داستانی و بقیه مستند است، توسط صاحبان آن‌ها برای حضور در سی‌وششمین جشنواره فیلم فجر به‌دبیرخانه معرفی شده‌است. این اتفاق درحالی رخ‌می‌دهد که دبیر جشنواره‌ امسال اعلام کرد تنها ۲۲ فیلم در بخش مسابقه به‌نمایش گذاشته می‌شود. یعنی در حال‌حاضر بیش از چهار‌برابر ظرفیت نمایش فیلم در بخش مسابقه فیلم‌های داستانی، به دبیرخانه فیلم معرفی شده‌است.

ثبت‌نام اهالی رسانه و منتقدان برای دریافت کارت حضور در جشنواره آغاز شده و این‌طور که به‌نظر می‌رسد، روزهای پرکار دبیرخانه جشنواره آغاز شده‌است و رفت‌وآمد زیادی در آن جریان دارد. با این حال، هنوز مهلت ارسال آثار به پایان نرسیده و فیلمسازان به‌سختی مشغول کارند تا نسخه نیمه‌کامل از فیلم خود را تا پایان آذر به دبیرخانه برسانند. کارگردانانی چون ابرهیم حاتمی‌کیا، بهروز شعیبی، احمدرضا معتمدی، مصطفی کیایی، محمدحسین مهدویان و…برای حضور در جشنواره اعلام آمادگی کردند.

با این‌که به‌نظر می‌رسد در جشنواره امسال کمتر خبری از نام بزرگان خواهد بود و پیشکسوتان در آن حضور ندارند اما چند‌سالی است که نام‌های جوان به ستاره‌های جشنواره تبدیل شده‌اند و همین نام‌ها برای ایجاد هیجان و کنجکاوی در علاقه‌مندان سینما برای خرید بلیت‌های جشنواره کافی است. آن‌ها نشان داده‌اند که می‌توانند به اندازه خود تنور جشنواره را گرم کنند.

به وقت شام: سرمایه گذاری «اوج»

 روی بال‌های سی‌و‌ششمین سیمرغ

فیلم سینمایی «به وقت شام» تولید پرهزینه و طولانی داشت که با سرمایه‌گذاری مؤسسه اوج و تهیه‌کنندگی محمد خزاعی جلو‌ی دوربین رفت. فیلمنامه این فیلم را حاتمی‌کیا نوشته و داستان یک فروند هواپیمای ترابری ایرانی است که از ایران عازم فرودگاه دمشق می‌شود. هادی حجازی‌فر و بابک حمیدیان، خلبان و کمک‌خلبان هواپیما و پدر و پسر هستند. آن‌ها در کنار یکدیگر قرار است یک محموله بشردوستانه را از ایران به سوریه منتقل کنند. پدر و پسر خلبان در سوریه میان تروریست‌های تکفیری به دام افتاده و به اسارت برده‌می‌شوند. حالا آن‌ها اسیر داعش‌ هستند.

برای این که نماهای باز فیلم به موقعیت ژئوپلیتیکی صحراها و بیابان‌های سوریه شباهت داشته باشد، در پایگاه هفتم شکاری‌- ‌ترابری فرودگاه شیراز فیلمبرداری شده‌است. بخش‌های دیگری از پرواز« به وقت شام» در روستایی در اطراف شهریار و همچنین شهرک سینمایی دفاع مقدس انجام شده‌است. لوکیشن اطراف شهریار مربوط  به‌محل استقرار تروریست‌ها و برای تصویربرداری صحنه‌های مربوط به مقر داعش بوده‌است.


سرو زیر آب: مشارکت حوزه هنری

 روی بال‌های سی‌و‌ششمین سیمرغ

محمدعلی باشه‌آهنگر سه‌سال از وقت خود را صرف پیدا کردن سرمایه‌گذار و جذب سرمایه دولتی برای این فیلم کرد تا در نهایت موفق شد با مشارکت حوزه هنری «سرو زیر آب» را جلو دوربین ببرد. این فیلم اواخر دی‌ماه سال‌گذشته با حضور تعدادی از خانواده‌های شهدا و بعضی مدیران سینمایی کلید خورد.

«سرو زیر آب» با همکاری و مشارکت سازمان سینمایی حوزه هنری، بنیاد سینمایی فارابی و مؤسسه تصویرشهر ساخته می‌شود. بابک حمیدیان، رضا بهبودی، حسین باشه‌آهنگر، مسعود رایگان، هومن برق‌نورد، همایون ارشادی، مهتاب نصیرپور، فرخ نعمتی، مینا ساداتی، هادی قمیشی و شهرام حقیقت‌دوست از بازیگران این فیلم هستند. فیلم آخرین مراحل فنی خود را طی می‌کند و به‌دلیل این‌که مدت‌ها از فیلمبرداری آن می‌گذرد، احتمالا باشه‌‌آهنگر یکی از معدود کارگردانانی است که برای رسیدن فیلم خود به جشنواره نگرانی ندارد. این فیلم در تهران، میبد، لرستان و دزفول  فیلمبرداری شده است.


سراسر شب: یک درام معاصر

 روی بال‌های سی‌و‌ششمین سیمرغ

«سراسر شب» به نویسندگی مشترک زامیاد سعدوندیان و فرزاد موتمن یک درام معاصر است. موتمن پیش‌تر در مورد داستان «سراسر شب» گفته بود: ««سراسر شب»، مروری دارد بر زندگی یک فیلمساز. فیلم دقیقا درباره فیلمسازی است که فیلمی مانند «شب‌های روشن» را ساخته است و همان فیلم بوده که کلی سروصدا کرده‌است و حالا کارگردان قصه ما باید در مسیری تازه با این حواشی برخورد کند. یکی ازشخصیت‌های فیلم یعنی همان کارگردان را منطبق با حال و هوای خودم نگاشته‌ام اما ابدا در فیلم بازی نخواهم کرد و بازیگر حرفه‌ای نقشم را ایفا می‌کند.»

این نخستین همکاری این کارگردان با الناز شاکردوست است که انتشار عکسی از این دو در اینستاگرام، حاشیه‌هایی را برای این کارگردان ایجاد کرد. الناز شاکردوست، امیر جعفری، افسانه چهره‌آزاد، سینا حجازی، آزاده صمدی، مهدی سلطانی، حسام شجاعی، سحر نظام‌دوست، محمدرضا هاشمی و… بازیگران این فیلم هستند. جالب اینجاست که ۹۰درصد از فیلمبرداری این فیلم در شب انجام شد و همین می‌تواند یکی دیگر از شباهت‌های این فیلم به «شب‌های روشن» باشد.


سوءتفاهم: با سیستم جدید بازیگران

 روی بال‌های سی‌و‌ششمین سیمرغ

احمدرضا معتمدی کارگردان سختگیری است و با وسواسی که از او سراغ داریم می‌توان گفت که نرسیدن فیلمش به‌جشنواره چندان بعید نخواهد بود. او هم‌اکنون به‌همراه گروهش مشغول فیلمبرداری است و این کار را بتازگی آغاز کرده‌است چراکه این پروژه هنوز شروع نشده بود که حاشیه‌های آن آغاز شد. این دومین محصول سازمان سینمایی اوج در جشنواره امسال به همراه «به وقت شام» است. تیم بازیگران این فیلم با آنچه از آغاز اعلام شده بود به‌طورکلی فرق دارد.

در ابتدا خبرهایی از حضور بهرام رادان، صابر ابر، لیلا حاتمی، سحر دولتشاهی و طناز طباطبایی در این فیلم منتشر شده بود، اما به‌دلیل  طول کشیدن پیش‌تولید هریک از این بازیگران که به پروژه‌های بعدی هم قول داده بودند، ترجیح دادند از این فیلم کناره‌گیری کنند. حالا مریلا زارعی، اکبر عبدی، هانیه توسلی، کامبیز دیرباز و پژمان جمشیدی ترکیب اصلی بازیگران این فیلم را تشکیل می‌دهند که با بازیگرانی که در ابتدا اعلام شده بود، تفاوت‌های زیادی دارند و ترکیب کاملا متفاوتی جلو دوربین این فیلمساز رفته‌است.


چهار راه استانبول: بازخوانی پلاسکو

 روی بال‌های سی‌و‌ششمین سیمرغ

کیایی که سال‌گذشته فیلم «بارکد» را با فروش خوبی پشت سر گذاشت.، در جدیدترین ساخته خود که ششمین ساخته سینمایی‌اش محسوب می‌شود، سراغ یکی از موضوعات بسیار مهم سال‌گذشته یعنی حادثه پلاسکو رفته‌است. این فیلم در ابتدا با پلاسکو به سازمان سینمایی ارائه شد که بعد به‌دلیل حساسیت‌هایی که وجود داشت به «چهار راه استانبول» تغییر نام داد. با توجه به طولانی بودن مراحل فنی، در صورت مهیا بودن شرایط، نخستین نمایش فیلم در سی‌و‌ششمین جشنواره فیلم فجر خواهد بود.

در «چهار راه استانبول» که مانند ساخته‌های قبلی کیایی فیلمی پر‌بازیگر است بهرام رادان، محسن کیایی، سحر دولتشاهی، رعنا آزادی‌ور، ماهور الوند، سعید چنگیزیان، پوریا رحیمی سام، بابک بهشاد، خسرو احمدی، تینو صالحی، حسین امیدی، رضا شریف‌نژاد، علی گیل‌وری، شقایق جعفری‌جوزانی و با هنرمندی مسعود کرامتی و مهدی پاکدل و بازیگران خردسال: کارن کیایی و باران صوفی به ایفای نقش می‌پردازند. نخستین همکاری مشترک کیایی و مهدی پاکدل هم در این فیلم اتفاق افتاده‌است.


فیلشاه: انیمیشن پر کاراکتر

 روی بال‌های سی‌و‌ششمین سیمرغ

«فیلشاه» به تهیه‌کنندگی حامد جعفری و کارگردانی هادی محمدیان، انیمیشنی پرکاراکتر است که در تولید آن تیمی ۱۵۰‌نفره مشارکت و بیش از ۵۰ انیماتور مسئولیت متحرک‌سازی انیمیشن «فیلشاه» را برعهده داشته‌اند. یکی از چالش‌های اصلی این تیم متحرک‌سازی حیوانات چهارپا و دوپای پرتعدادی است که در این انیمیشن حضور دارند. برای تولید «فیلشاه» بیش از ۲۰ نرم‌افزار گرافیکی مورد استفاده قرار گرفته، علاوه بر آن بخشی از پایپ لاین تولید انیمیشن در گروه «هنرپویا» توسط برنامه‌‌نویسان ایرانی بومی شده که کمک بسزایی در کاهش زمان و هزینه تولید انیمیشن‌های سینمایی این کمپانی کرده است.

داستان «فیلشاه» در جنگلی در آفریقا رقم می‌خورد. رئیس گله فیل‌ها صاحب فرزندی می‌شود که همه انتظار دارند جانشین رئیس گله باشد، اما خلاف تصور همه «شادفیل» بسیار دست و پا چلفتی است و هیکل گنده‌اش همیشه سبب تخریب و خرابکاری می‌شود.  «فیلشاه» به‌عنوان محصول جدید گروه «هنرپویا» با سرمایه‌گذاری این گروه به‌عنوان یک کمپانی خصوصی، بنیاد سینمایی فارابی و موسسه تصویرشهر تولید شده‌است.


دارکوب: روایتی متفاوت از اعتیاد

 روی بال‌های سی‌و‌ششمین سیمرغ

سومین فیلم سینمایی بهروز شعیبی در مقام کارگردان است این فیلم که سومین همکاری سینمایی مشترک شعیبی و سیدمحمود رضوی است، اواخر بهمن سال‌گذشته در تهران کلید خورد و پس از ۵۵ جلسه، اوایل اردیبهشت ٩۶ فیلمبرداری آن به‌پایان رسید. با اتمام فیلمبرداری، فرامرز هوتهم کار تدوین آن را آغاز کرد و هم‌اکنون تمامی مراحل فنی به پایان رسیده است. «دارکوب» توسط موسسه سینمایی سیمای مهر به تهیه‌کنندگی سیدمحمود رضوی تولید می‌شود.

مهناز افشار، سارا بهرامی، جمشید هاشم‌پور، هادی حجازی‌فر، طوفان مهردادیان، نگار عابدی، شادی کرم‌رودی، ثریا حلی، آتیه جاوید، علیرضا کی‌منش، ندا عقیقی و امین حیایی در لوکیشن‌های مختلف جلوی دوربین علیرضا برازنده رفتند. فیلمنامه «دارکوب» توسط حسین تراب‌نژاد و آزیتا ایرایی براساس طرحی از بهروز شعیبی به نگارش درآمده‌است. این فیلم داستان اجتماعی روابط انسانی افراد جامعه را زمان رو در رویی با معضلات اجتماعی و اعتیاد، با نگاهی متفاوت روایت می‌کند.


لاتاری: معرفی یک نقش اول زن جدید

 روی بال‌های سی‌و‌ششمین سیمرغ

محمدحسین مهدویان کارگردان تحسین شده جشنواره سال‌گذشته با فیلم «ماجرای نیمروز» امسال با سرسلامتی نتوانست فیلم تازه خود را جلو دوربین ببرد. او از ابتدا قصد داشت به تهیه‌کنندگی خود فیلمش را کارگردانی کند اما مدیران سازمان سینمایی که سناریو «لاتاری» را خوانده بودند و تصمیم نداشتند به آن پروانه ساخت بدهند با تهیه‌کنندگی او موافقت نکردند. در نتیجه مهدویان ناچار شد باوجود اختلاف سلیقه با سیدمحمود رضوی دوباره او را در سمت تهیه‌کنندگی فیلمش بپذیرد.

داستان این فیلم درباره قاچاق دختران ایرانی به کشورهای عربی است. مهدویان بارها و بارها ناچار شد به دلیل ممیزی‌های فراوان سازمان سینمایی، فیلمنامه را تغییر دهد. محمدحسین مهدویان، چهره جدیدی را به‌عنوان نقش اول زن به جشنواره فجر معرفی می‌کند. زیبا کرمعلی، بازیگر جوانی است که مقابل ساعد سهیلی در این فیلم بازی می‌کند. علاوه بر این بازیگر جوان، جواد عزتی و هادی حجازی‌فر در این فیلم نقش‌آفرینی می‌کنند.


منبع: برترینها

«محدث حیرت» بازیگر فیلم «ائو»: حق نداشتیم فارسی حرف بزنیم

همشهری جوان – مرجان فاطمی: فیلم «ائو» (خانه) یکی از فیلم های جشنواره سال گذشته بود که با استقبال زیادی از سوی منتقدان رو به رو شد. فیلم به زبان ترکی ساخته شده و مخاطبان فارسی باید آن را با زیرنویس فارسی ببینند. اصغر یوسفی نژاد، برای نقش اصلی اولین فیلم بلند سینمایی اش، از یک بازیگر تازه کار دعوت به همکاری کرد. محدث حیرت با این که پیش از بازی در ائو، تجربه کار تصویر نداشت اما بازی تحسین برانگیزی از خود به نمایش گذاشت. بازی او کنار رامین ریاضی، به اندازه ای طبیعی به نظر می رسید که هیچ کس فکرش را نمی کرد این بازیگر تازه کار است و اولین فیلمش را تجربه می کند. گفت و گوی ما با این بازیگر دهه هفتادی را بخوانید.

اطلاعات فوری

محدث حیرت

•    برای چه سراغش رفتیم: به خاطر بازی متفاوتش در فیلم ائو
•    چند سال دارد؟ دهه هفتادی است و سال ۷۴ به دنیا آمده و الان ۲۲ سال سن دارد.
•    سابقه بازی قبل از ائو: حیرت در زمان بازی در فیلم ائو دانشجو بوده و فقط در چند نمایش دانشجویی حضور داشته.
•    فعالیت بعدی: این بازیگر در حال حاضر مشغول بازی در فیلم «پاسیو» به کارگردانی مریم بحر العلومی است.

بازیگر فیلم ائو: به خودم امیدوار شدم 

آن طور که شنیده ایم اصالتا تبریزی هستی و بازیگری را هم در همان شهر شروع کردی. طبیعتا این مسئله برای موفقیت در این فیلم به کمکت آمده.

من دیپلم نمایش دارم اما تا قبل از فیلم ائو شناخته شده نبودم. در تبریز زندگی می کنم و در دانشگاه نبی اکرم، رشته تئاتر حرفه ای خوانده ام. در دوره دانشگاه سه کار خوب روی صحنه بردیم و زمانی که با آقای یوسفی نژاد آشنا شدم، در موسسه شکلک رامین ریاضی (بازیگر نقش مجید در فیلم ائو) تمرین می کردم.

زمانی برای بازی در فیلم ائو انتخاب شدی که هیچ تجربه کار تصویر نداشتی. با هیچ کارگردان دیگری هم برای فیلم سینمایی همکاری نکرده بودی. یوسفی نژاد از جمله کارگردان هایی است که برای انتخاب بازیگر و تمرین ها شیوه خاص خودش را دارد. چطور با انتخاب شدن با شیوه کنار آمدی؟

شیوه تست زدن آقای یوسفی نژاد این طور بود که یک متن می دادند و می گفتند از روی آن بخوان من آن موقع به خواندن زبان فارسی مسلط بودم اما فیلمنامه را که گذاشتند جلویم، تازه فهمیدم به زبان ترکی است.

خواندن از روی یک متن ترکی خیلی سخت است؟

ما تجربه خواندن اشعار حیدربابا را به زبان ترکی در مدرسه داشتیم و برای همین کمی خواندن برایم ساده تر بود ولی می ترسیدم نتوانم از پس آن بربیایم. وقتی دیدم فیلمنامه به زبانی است که خودمان داریم توی تبریز صحبت می کنیم، برایم راحت تر شد. شروع کردم به خواندن. بعد دیدم آقای یوسفی نژاد دارند تشویقم می کنند. او گفت چقدر خوب و بدون تپق خواندی. بعد از آن هم فیلمنامه را داد دستم و گفت با شما تماس می گیریم. وقتی از اتاق تست خارج شدم، دوستانم گفتند تو اولین نفری بودی که فیلمنامه را به دستت دادند، پس حتما قبول شدی.

غیر از اشعار ترکی حیدربابا اصولا پیش آمده بود که متنی را به زبان ترکی بخوانی؟

ما آذری ها در مدارس و دانشگاه ها باید به زبان فارسی صحبت کنیم و هیچ کتابی نداریم که به زبان ترکی باشد ولی یک وقت هایی کتاب هایی مثل حیدربابا هستند که برایمان تدریس می کنند و ما می فهمیم به زبان ترکی چطور خوانده می شود، مثلا وقتی برای هم پیامک می فرستیم به زبان ترکی است.

بازیگر فیلم ائو: به خودم امیدوار شدم 

پس با یک بار نگاه کردن روی یک متن ترکی می توانی منظور نویسنده را راحت بفهمی؟

یک فرقی دارد. متنی که ما داریم داخل پیامک برای دوستانمان می فرستیم چیز است که از قبل می شناسیم و تصویری از آن در ذهن مان مانده. به راحتی می توانیم آن را بخوانیم اما وقتی جمله ها داخل یک متن باشد که تصوری از آن نداریم، یک مقدار سخت است.

شیوه تمرین ها چطور بود؟ ما با فیلمی رو به رو هستیم که از جنس زندگی است. انگار داخل یک خانه دوربین کار گذاشته شده و همه چیز به طبیعی ترین شکل ممکن پیش می رود. طبیعتا برای رسیدن به این نقطه تمرین خیلی زیادی لازم بوده.

بعد از دورخوانی، لوکیشن یک هفته در اختیار ما بود. از آن جا که همه مان تئاتری بودیم عادت کرده بودیم، موقعیت ها را حتما زندگی کنیم؛ یعنی هیچ کاتی نداشتیم، مثل تئاتر تمرین می کردیم. آقای یوسفی نژاد بعضی را تایید می کرد و بعضی را نه. بعد آن هایی را که تایید می شود، اتود می زدیم و یک جوری اتود می زدیم که انگار داریم زندگی می کنیم. در طول تمرین واقعا گریه می کردیم و این طور نبود که حس گریه  کردن داشته باشیم. یکی پدرش را در ذهن خودش می کشت، یکی مادرش را می کشت و… این طوری بود که به میزانسن های طبیعی می رسیدیم. زمانی که دوربین به کار اضافه شد، دیگر می دانست باید چه کار کند. چیزی را که قبلا دیده بود دنبال می کرد.

حساسیت ها زمان دورخوانی هم وجود داشت؟

بله، آقای یوسفی نژاد یک مثلث تشکیل داده بودند. از من، مجید و فردی که می خواهد جنازه را ببرد دانشگاه. اول با من کار می شد و بعد آن دو نفر اضافه می شدند. این مثلث رفته رفته چندضعلی میش د و آدم های دیگر هم به آن اضافه می شدند. خیلی وقت ها این تمرین ها آن قدر واقعی بود که وقتی داخل اتاق تمرین می کردیم، آن هایی که داشتند رد می شدند، می آمدند در می زدند، ببینند واقعا دعوا شده یا نه که اگر دعوایی هست، کمک کنند. واقعا باور می کردند ما داریم دعوا می کنیم. آقای یوسفی نژاد طوری با ما تمرین می کردند که بازیگران جدیدی که اضافه می شدند، فکر می کردند این ها جزء فیلمنامه نیست و ما واقعا داریم با هم بحث می کنیم.

در کلاس های رامین ریاضی تمرین می کردی و طبیعتا با هم رابطه استاد و شاگردی داشتید. سخت نبود بخواهی رو به روی او بازی کنی؟

من به رامین ریاضی می گفتم استاد اما هیچ وقت در واقعیت استاد من نبود. فقط چون سنشان از من بالاتر بود، استاد صدایشان می کردم. یک چیز جالب هم بگویم در سکانس های عشق و عاشقی که مجید می خواهد به سایه بگوید که عاشقت بودم، من به شدت خجالت می کشیدم. به هر حال آقای ریاضی داخل تبریز خیلی شناخته شده است و در تئاتر جایگاه خیلی بالایی دارد. تا حالا چند سریال هم بازی کرده. ولی بعد از تمرین ها، موقع فیلمبرداری دیگر خجالت فراموشم شد.

در این فیلم ها که تا این حد پرتنش است و بازیگران پشت سر هم دیالوگ می گویند، ممکن است وسطش پای بداهه هم به میان بیاید. چنین اتفاقی هم افتاد؟

آقای یوسفی نژاد گفته بودند که همه چیز در بستر فیلمنامه باید جلو برود، بداهه گویی نباید داشته باشیم. می دانید که فیلمنامه با دیالوگ ها ساخته شده. تا آن جا که من فهمیدم آقای یوسفی نژاد می گفت من با دیالوگ ها فیلمنامه را ساختم؛ دیالوگ هایی که داخل فیلم گفته می شود، در تبریز خیلی مشهورند. ضرب المثل ها و لحن ها خیلی مشهورند. برای همین برایشان خیلی مهم بود که همه چیز براساس فیلمنامه جلو برود اما زمانی که وارد لوکیشن شدیم، یک جاهایی واقعا یادمان می رفت اصل دیالوگ ها چه بود. بعضی وقت ها بداهه هم می گفتیم. آقای یوسفی نژاد خیلی وقت ها تایید می کردند و تمام می شد اما اگر تایید نمی شد، مجبور بودیم دوباره از اول بر طبق فیلمنامه جلو برویم.

 بازیگر فیلم ائو: به خودم امیدوار شدم

از آن جا که در تبریز بزرگ شده ای، طبیعتا بارها در مراسم ختم و رسوم مردم تبریز در این مناسبت ها شرکت کرده ای. آشنایی با این مراسم چقدر کمک کرد که بتوانی خوب در این فضا قرار بگیری؟

خیلی زیاد. وقتی یکی از فامیل یا آشنایان ما فوت می کند، جمع های زنانه ای که برای مراسم ختم شکل می گیرد، دقیقا مشابه همان چیزی است که در فیلم می بینید. این که یکی دختری را برای پسرش می پسندد، آن یکی می خواهد لباس ها و جواهراتش را نشان دیگران بدهد یا این که برای خودنمایی کمک کند و… آن قدر همه چیز واقعی به نظر می رسید که به آقای یوسفی نژاد می گفتم واقعا انگار شما توی تمام این مراسم زنانه بوده اید که آن قدر دقیق ترسیم شان کرده اید.

زمانی که مشغول بازی در ائو بودی فکر می کردی اثری که به زبان ترکی ساخته شده و فقط زیرنویس فارسی دارد یک مرتبه به جشنواره فجر راه پیدا کند و این همه مورد توجه قرار بگیرد؟

اصلا فکر نمی کردم. به همه می گویم اگر فکر می کردم فیلم به فجر راه پیدا می کند و بعد اکران عمومی می شود، بهتر بازی می کردم.

الان فکر می کنی خوب بازی نکردی؟

همه بازیگران بعد از دیدن فیلمشان می گویند این فیلم خوب من نبود. اولین باری که من و آقای ریاضی رفتیم فیلم را روی پرده ببینیم، می گفتیم که بازی همدیگر را دوست نداریم ولی دوست و آشنا معتقد بودند که بهترین بازی محدث حیرت بوده. اما زیاد به دل خود من ننشسته. فکر می کردم باید خیلی بهتر بازی می کردم. وقتی در جشنواره بین بازیگران بزرگی مثل لیلا حاتمی، ثریا قاسمی، الناز شاکردوست و… نامزد شدم، به خودم امیدوار شدم.

تسلط به زبان و لهجه ترکی باعث نمی شود پیشنهادهایت کمتر شود؟

نه، اتفاقا این مسئله تبدیل به یک برگ برنده شده. بازیگری که هم ترکی و هم فارسی بداند، خیلی به دردشان می خورد. نیازی ندارد به بازیگر یاد بدهند چطور ترکی حرف بزند. در همین فیلم هم یک جاهایی فارسی صحبت می کنم.

درباره فیلم جدید

معمولا فیلمنامه ها برایم مهم است. الان هم «پاسیو» را به خاطر فیلمنامه اش دوست دارم. نقشی که دارم، خیلی متفاوت از شخصیت خودم است. این فیلمنامه واقعا به دلم نشسته که الان از تبریز آمده ام و این جا هستم. ائو برای من رزومه خوبی بود و الان فکر هم فکر می کنم خیلی خوب است که دو سال پشت سر هم در فجر باشم. به نظرم آینده خوبی داشته باشم.

بازیگر فیلم ائو: به خودم امیدوار شدم

محدث حیرت از فاصله گرفتن بچه های نسل جدید تبریز از زبان ترکی اصیل و تلاش او برای صحبت به آن زبان می گوید:

حق نداشتیم فارسی حرف بزنیم

محدث حیرت اصالتا تبریزی است و طبیعتا انتظار می رود تا بیست و دو سالگی کاملا به صحبت با زبان ترکی تسلط داشته باشد اما زمان اکران فیلم در جشنواره فیلم فجر، در مصاحبه ای گفته بود که زیاد به زبان ترکی تسلط نداشته و مجبور شده دو سه ماه تمرین کند تا بتواند به زبان ترکی مسلط شود. در این باره با او گپ زدیم و پرسیدیم مگر می شود کسی در تبریز زندگی کند و به زبان ترکی مسلط نباشد؟ توضیحات جالب حیرت را در این باره بخوانید.

زبان متفاوت نسل جدید

این که در مصاحبه گفته بودم به زبان ترکی تسلط نداشتم، منظورم تسلط روی زبان قدیمی ترکی بود. بگذارید این طوری توضیح دهم که من مثلا اعداد ترکی را زیاد خوب نمی دانم یا ضرب المثل های ترکی را زیاد نمی شناسم. این مسئله مختص به شخص من نیست. بچه های نسل جدید که در شهرهای ترک زبان زندگی می کنند، چندان مشابه پدران و مادران شان صحبت نمی کنند. ما بچه های این نسل هستیم و خیلی از کلماتمان را از فارسی گرفته ایم؛ مثلا در قدیم به آینه چیز دیگری می گفتیم اما الان که زبان فارسی وارد زبان ما شده، در روزمره هم مثل فارس ها می گوییم آینه. درواقع آن زبان ترکی که ما جوان ها صحبت می کنیم با زبان افراد مسن تر متفاوت است.

فیلمنامه ای بدون یک کلمه فارسی

در فیلمنامه فیلم ائو، تمام جملات به زبان ترکی قدیمی نوشته شده بود و هیچ کلمه فارس داخل آن وجود نداشت، این کمی برایم مشکل بود. ضرب المثل های ترکی را نشنیده بودم یا سخت می توانستم لحن شان را ادا کنم. برای همین سه ماه با من تمرین شد که بتوانم روی این لحن مسلط شوم.

فارسی ممنوع

از روزی که وارد تمرین های فیلم ائو شدم، آقای یوسفی نژاد گفتند محدث زبان فارسی را خط بزن تا بتوانی به این زبان تسلط پیدا کنی. داخل لوکیشن و بیرون هم وقتی به هم پیغام می دادیم، همه ترکی بود، فارسی حرف زدن کلا ممنوع بود.

•  ائو فیلم پرتنشی است که در هر لحظه مخاطب با یک بحران و دعوا رو به رو می شود؛ صحنه هایی که به گفته محدث حیرت یک قدم تا رسیدن به مرحله واقعی شدن فاصله داشت.

•  اصغر یوسفی نژاد از همکاران مطبوعاتی خودمان است که سال ها در مجله فیلم قلم زده، او با ساخت فیلم ائو هم خودش و هم محدث حیرت را در سینما تثبیت کرد.


منبع: برترینها

اعلام اعضای هیات انتخاب مستند جشنواره فجر

هیات انتخاب فیلم های مستند بخش سودای سیمرغ سی و ششمین جشنواره فیلم فجر معرفی شد.

به گزارش عصرایران به نقل از روابط عمومی جشنواره فیلم فجر، با حکم ابراهیم داروغه زاده دبیر سی و ششمین جشنواره فیلم فجر، محمد آفریده، حبیب احمدزاده و فرهاد مهرانفر انتخاب آثار مستند بخش سودای سیمرغ این دوره از جشنواره را برعهده خواهند داشت.

اعضای هیات انتخاب مستند، از بین فیلم های مستند متقاضی، ده اثر را انتخاب می کنند تا مورد بازبینی هیات انتخاب فیلم های سودای سیمرغ قرار بگیرد.

در این دوره، قرار است برای اولین بار آثار مستند در بخش سودای سیمرغ جشنواره فیلم فجر مورد ارزیابی بگیرد.

سی و ششمین جشنواره فیلم فجر به دبیری ابراهیم داروغه زاده برگزار خواهد شد.


منبع: عصرایران

بهترین آثار جنایی ۲۰۱۷ بریتانیا

سال ۲۰۱۷ سالی موفق و پربار از نظر خلق آثار جنایی بود و شماری از کتاب‌های قابل توجه در این ژانر در بریتانیا، به عنوان مرکز این ژانر، به دست چاپ سپرده شدند و به بازار کتاب آمدند.

از زمانی که شرلوک هولمز از آبشار رایشنباخ پایین افتاد و در حالی که همه فکر می‌کردند باید مرده باشد، دوباره وارد داستان شد، علاقه به زنده کردن شخصیت از دست رفته زیاد بوده است.

به گزارش مهر به نقل از تلگراف، جان لوکره امسال با انتشار کتابی با عنوان «میراث جاسوسان» که از سوی انتشارات پنگوئن به قیمت ۲۰ پوند منتشر شده، بار دیگر دنیای اسرارآمیز جورج اسمایلی را پس از ۲۵ سال غیبت در دنیای جاسوسی روایت کرد. این کتاب که پیتر گیوم راوی داستان آن است هر چند شبیه روایت یک رویا به نظر می‌رسد، اما در نهایت یادآور شاهکارهای اولیه این چهره مشهور دنیای ادبیات جاسوسی است.

پائولا هاوکینز نویسنده کتاب پرفروش «دختر در قطار» که به یک پدیده در میان کتاب‌خوانان بدل شده بود و میلیون‌ها نسخه از کتابش به فروش رفت، امسال با کتاب «در آب» از انتشارات دابلدی که با قیمت ۲۰ پوند منتشر شد، به بازار کتاب بازگشت. هر چند این کتاب از کتاب لوکره کم‌اهمیت‌تر است، اما از زوایای کاملا متفاوت به موضوع تاثیر یک مجموعه از مرگ‌های خشن در دهکده‌ای در شمال کشور می‌پردازد. شاید این کتاب حرارت کتاب قبلی نویسنده را نداشته باشد، اما کتاب بهتری است.

«خشک» از انتشارات لیتل براون به قیمت ۸.۹۹ پوند، نوشته جین هارپر مانند «در آب» با قهرمانی همراه است که از تبعیدی خودخواسته به شهر کوچک زادگاهش بازمی‌گردد که در دوره پس از خشکسالی در منطقه‌ای از استرالیا واقع است. هارپر به خوبی این فضا را تصویر و خواننده را با خود همراه می‌کند.

این کتاب توانست جایگاه خوبی در میان جوایز انجمن نویسندگان جنایی کسب کند و جایزه خنجر طلا را از آن خود کرد. هر چند کتاب دیگری بود که می‌توانست شایسته این جایزه باشد و آن کتاب «سقوط طولانی» نوشته دنیس مینا بود که به قیمت ۱۲.۹۹ پوند از سوی انتشارات هارویل سکر به بازار آمد و تحقیقی درباره یک قاتل سریالی به نام پتی مانوئل بود که سال ۱۹۵۸ در گلاسکو به دار آویخته شد. شخصیتی که مینا خلق کرده نزدیک‌ترین شخصیت به فردی است که می‌تواند با وجود همه جنایتکار بودن، دیگران را به خود جلب و شخصیتی کاریزماتیک را ارایه کند.

کتاب دیگری که تقریبا به همان خوبی است، کتاب «مرد می‌گوید/زن می‌گوید» نوشته ارین کلی است که از سوی انتشارات هود اند ساتون به قیمت ۱۲.۹۹ پوند منتشر شده. این کتاب نشان می‌دهد در میان نویسندگان زن نویسندگان جنایی نویس خیلی خوب زیادی وجود دارد چرا که می‌توانند ترسی را که در جامعه هم دارد به طرز فزاینده‌ای تجربه می‌شود؛ ترسی را که هر روز می‌بینند و با آن زندگی می‌کنند، بهتر روایت کنند.

کتاب «خیابان اسپوک» نوشته مایک هرون از انتشارات جان موری به قیمت ۷.۹۹ پوند نیز با یک جنایت هدفمند درباره نوجوانان شروع می‌شود که به نظر می‌رسد به طرز وحشتناکی پیش بینی جنایت منچستر در ماه مه امسال است. همین ورودهای سراسیمه‌کننده هستند که به داستان سرگرم‌کننده هرون درباره رانده‌شده‌های ام‌آی‌فایو عمق می‌بخشند.

در «فراری‌ها» نوشته جوزف کانون از انتشارات سیمون اند شوستر به قیمت ۱۴.۹۹ پوند، نویسنده به شرح انگیزه‌های یک عامل سیا می پردازد که اسرارش را در اختیار کاگ‌ب قرار می دهد. نیکلاس سیرل نیز در کتاب «یک خائن در خانواده» از تجربیات ‌خودش در ارتش جمهوریخواه ایرلند استفاده می‌کند تا به بیان یک ماجرای تروریستی بپردازد. «دختر جاسوس» نوشته آدام بروکس از انتشارات سفایر به قیمت ۸.۹۹ پوند نیز درباره دختر یک جاسوس است که پدرش تلاش دارد تا او را از چنگ امنیتی‌های ارتش چین نجات دهد.

«مرا نمی شناسی» نوشته عمران محمود از انتشارات مایکل جوزف به قیمت ۱۲.۹۹ پوند نیز یک رمان جنایی غیرمعمول سال است که داستانی جنایی را به شکل یک مونولوگ در طی ۱۰ روزی که یک پسر سیاه‌پوست از خودش به عنوان یک بیگناه در یک قتل در برابر هیات منصفه دفاع می‌کند، روایت می‌کند. از این رمان باید به عنوان یک اثر اصیل و اوریجینال یاد کرد.

برای آنهایی که فکر می‌کنند داستان جنایی با شرلوک هولمز شروع می شود و با آن پایان می‌یابد نیز باید از کتاب «بی‌قاعده» نوشته اچ‌بی لیل یاد کرد که از سوی انتشارات هود اند ساوتون به قیمت ۱۷.۹۹ پوند منتشر شده و درباره «ویگینز» جادوگری است که به هولمز در داستان‌های شرلوک هولمز کمک می‌کند تا بتواند به عنوان یک جستجوگر رشد کند و شناخته شود.


منبع: عصرایران

بلاتکلیفی محل برگزاری نمایشگاه کتاب

شورای سیاست‌گذاری نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران هنوز برای محل برگزاری این رویداد به تصمیمی نرسیده است.

همایون امیرزاده، سخنگوی شورای سیاست‌گذاری سی و یکمین نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران، درباره تعیین تکلیف محل برگزاری این نمایشگاه که ابتدا در محل دائمی نمایشگاه‌های بین‌المللی برگزار می‌شد و بعد به مصلا انتقال یافت و در سال‌های اخیر در شهر آفتاب برگزار شده است به ایسنا گفت: در آخرین جلسه شورای سیاست‌گذاری این نمایشگاه سه نقطه که قابلیت برگزاری نمایشگاه در ابعاد نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران را دارند مورد بررسی قرار گرفتند.

او افزود: این سه مجموعه عبارتند از مصلای امام خمینی(ره)، مجموعه شهر آفتاب و محل دائمی نمایشگاه‌های بین‌المللی. این سه نقطه مورد بررسی قرار گرفته است.

امیرزاده گفت: جمع‌بندی نهایی برای مشخص شدن مکان نمایشگاه به جلسه آتی شورا موکول شده است که دو هفته آینده برگزار می‌شود.

سخنگوی شورای سیاست‌گذاری سی و یکمین نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران همچنین اظهار کرد: برگزاری نمایشگاه در شهر آفتاب منتفی نیست اما طبیعتا هر مکانی آماده‌تر باشد و امکان برگزاری نمایشگاه کتاب را داشته باشد و نیازهای اصلی نمایشگاه را برطرف کند آن‌جا انتخاب خواهد شد.


منبع: عصرایران

مونتاژ «مصادره» به پایان رسید

مونتاژ فیلم سینمایی کمدی «مصادره» به کارگردانی مهران احمدی به پایان رسید.

به گزارش عصرایران به نقل از روابط عمومی «مصادره»، مونتاژ این فیلم برعهده سجاد پهلوان‌زاده بود که در این پروژه، جانشینی تهیه‌کننده را نیز برعهده دارد.

این فیلم یک کمدی قصه‌گو است که به گفته‌ پهلوان‌زاده، با فضای گرم و کمدی مبتنی بر فیلمنامه خود، هم می‌تواند در جشنواره فیلم فجر قابل توجه باشد و هم فروش خوبی در اکران داشته باشد.

بر این اساس، در روزهای گذشته اکثر فیلم‌های سینمایی کمدی از حضور در جشنواره فیلم فجر انصراف داده‌اند؛ این در حالی است که «مصادره» قصد دارد به عنوان یک فیلم کمدی، جزو متقاضیان رقابت با آثار اجتماعی در این رویداد ملی باشد.

رضا عطاران، هومن سیدی، بابک حمیدیان، میرطاهر مظلومی، هادی کاظمی، مزدک میرعابدینی، سیامک صفری و مهران احمدی به همراه بازیگر کودک امیر صدرا حقانی در این فیلم ایفای نقش کرده‌اند.


منبع: عصرایران

برگزاری جشنواره موسیقی فجر با ۹۰ اجرا

سی‌وسومین جشنواره موسیقی فجر۲۰ تا ۳۰ دی‌ماه در ۶ سالن برگزار می‌شود که ۱۲ اجرای موسیقی نواحی نیز در برنامه‌های این رویداد گنجانده و برای اولین بار بخش کرال به موسیقی انقلاب اضافه شده است.

حمیدرضا نوربخش –مدیر سی‌وسومین جشنواره موسیقی فجر در ابتدای این نشست که پیش از ظهر امروز ۱۳ آذرماه در تالار وحدت تهران برگزار شد،گفت: امسال اولین سالی است که تکلیف مدیریت جشنواره از سال گذشته روشن بود و به همین دلیل توانستیم امور را روان‌تر و بهتر پیش ببریم.

به گزارش ایسنا، او ادامه داد: جشنواره امسال روزهای ۲۰ تا ۳۰ دی‌ماه در ۶ سالن برگزار می‌شود. ما در این دوره از جشنواره بیش از ۹۰ اجرا در بخش‌های مختلف ردیف‌ دستگاهی، ارکسترال، بانوان، نواحی، پاپ، تلفیقی و بین‌الملل برگزار خواهیم کرد. سالن‌های اجرا نیز تالار وحدت، تالار رودکی، برج آزادی، فرهنگسرای نیاوران، برج میلاد و مرکز همایش‌های ایرانیان خواهد بود.

او با بیان اینکه امسال ۱۲ اجرای موسیقی نواحی در برنامه‌های این رویداد گنجانده شده است، اظهار کرد: ما سال گذشته این بخش را به شکل پررنگ برگزار کردیم زیرا موسیقی نواحی ریشه ما و بخش مهمی است. در میان این ۱۲ گروه دو گروه موسیقی متعلق به بانوان هستند.

نوربخش اضافه کرد: ما به شکل کلی ۸۵ گروه شرکت‌کننده داریم که برخی از آن‌ها اجراهای خود را تکرار می‌کنند.

اعلام بودجه این دوره جشنواره

مدیر سی‌وسومین جشنواره موسیقی فجر با بیان اینکه بودجه این رویداد مشابه سال گذشته است،گفت: وزارت ارشاد حدود یک میلیارد و ۸۰۰ میلیون تومان به عنوان بودجه برای برگزاری این جشنواره به ما وعده داده است که امیدوارم این مبلغ را در اختیار ما بگذارد.

او درباره جدول اجراهای این دوره جشنواره نیز اظهار کرد: همان طور که سال گذشته وعده داده بودم شهریورماه امسال جدول اجراها آماده بود که بخشی از آن‌ها به استعلام و پیگیری‌های سازمانی احتیاج داشتند. از آنجایی که نظر بخش مارکتینگ جشنواره بر این بود که بلیت‌فروشی دیرتر و یک ماه مانده به شروع جشنواره آغاز به کار کند جدول را دیرتر منتشر می‌کنیم.

نوربخش با اشاره به بخش موسیقی انقلاب بیان کرد: در این بخش ۶ اجرا روی صحنه خواهد رفت که سه اجرا به سه گروه موسیقی ردیف دستگاهی اختصاص خواهد داشت. در این میان برای اولین بار بخش کرال را به موسیقی انقلاب اضافه کردیم که آثار و سرودهای جاودانه انقلاب توسط سه گروه کُر اجرا می‌شود.

او همچنین درباره بخش پژوهشی گفت: این بخش همانند سال گذشته پی گرفته شده است با این تفاوت که در سی‌وسومین دوره چند پژوهشگر بین‌المللی نیز دعوت شده و همراه ما خواهند بود.

وی با بیان اینکه رویکرد بخش پاپ در این رویداد به دلیل مخاطب زیاد است، اظهار کرد: در این بخش گروه‌های فعال و پرمخاطب گزینش شده و اجرا خواهند کرد. در بخش بین‌الملل نیز نگاه من در این چند سال بر این بوده که اگر می‌خواهیم در ردیف جشنواره‌های معتبر جهانی حضور داشته باشیم، این بخش را جدی‌تر بگیریم، بنابراین با مدیر فستیوال‌ها و آژانس‌های فعال بین‌المللی ارتباط نزدیک گرفتیم.نکته جالب اینجا بود که این افراد از آن سوی مرزها هنرمندانی را به ما معرفی می‌کردند که علاقه‌مند بودند در جشنواره موسیقی فجر به اجرای برنامه بپردازند.

چه کسانی در بخش بین‌الملل اجرا خواهند کرد؟

نوربخش درباره گروه‌های شرکت کننده در بخش بین‌الملل توضیح داد:ما با تکیه بر حوزه «ایران فرهنگی» سعی کردیم در این بخش تنوع را لحاظ کنیم که با این حساب هنرمندانی مانند فرانچسکو کفیسو (نوازنده ایتالیایی ساکسیفون)، مانو کچه (نوازنده فرانسوی درامز)، یک گروه مغولستانی، همایون سخی (نوازنده افغانستانی ساز رباب) و ارکان اوگور(نوازنده ترک باغلاما و گیتار) در این جشنواره حضور خواهند داشت.

او اضافه کرد: همچنین شهید پرویزخان (نوازنده هندی) که سال گذشته به دلیل رحلت آیت‌الله هاشمی رفسنجانی اجرای او دستخوش تغییر شد و آن طور که باید، دیده نشد، بار دیگر به این رویداد دعوت شده است. در بخش موسیقی کلاسیک نیز گروه آیسو از اتریش، ریکاردو ریبرو (خواننده موسیقی فادو) از پرتغال، کوارتت کلنگ از آلمان و تریو شوسان از فرانسه به اجرای برنامه می‌پردازند؛ همچنین هنرمندانی از کشورهای اسلوانی، ژاپن، صربستان،‌سنگال و چین در این دوره از جشنواره حضور خواهند داشت.

ادامه این نشست به پرسش و پاسخ خبرنگاران با مدیر سی‌وسومین جشنواره موسیقی فجر اختصاص داشت.

نوربخش در پاسخ به پرسشی درباره انتشار نیافتن فراخوان برای بخش پژوهش این رویداد گفت: این بخش رقابتی نیست که برای آن فراخوان منتشر کنیم بلکه تعدادی پژوهشگر و افراد متخصص درباره موضوعات موسیقایی صحبت خواهند کرد.

او در ادامه درباره معیار انتخاب گروه‌های شرکت کننده در بخش موسیقی تلفیقی اظهار کرد: وجه نام این بخش هنوز برای من نیز جا نیفتاده و نتوانستیم واژه دیگری را برای آن انتخاب کنیم. نظر مجموعه کارشناسان و از طرفی پذیرش گروه‌ها در این امر دخیل است. انتخاب ما در حوزه مقدورات بوده و در حوزه ایده‌آل نیست.

«اتاق شیشه‌ای»، یک بار دیگر

مدیر جشنواره موسیقی فجر درباره اجرایی کردن وعده دو سال پیش خود درباره «اتاق شیشه‌ای» و شفاف‌سازی عملکرد مالی این رویداد بیان کرد: منش و روش همیشگی من اتاق شیشه‌ای است و همواره این روند را دارم. در دوره سی‌ویکم ابهامات و سوالاتی مطرح شد که برخی از آن‌ها قابل درک بود اما برخی را روا نمی‌دانستم. بنابراین برای زدودن آن در این باره توضیحاتی دادم. در حال حاضر نیز اگر سوالی ایجاد شود و دوستان مایل به ارائه گزارش باشند این کار را انجام خواهم داد.

نوربخش در مقابل خبرنگاری که این سوال را مطرح کرده بود و از او درخواست داشت بار دیگر به اتاق شیشه‌ای جامع عمل بپوشاند، قول داد این کار را انجام دهد.

او همچنین درباره معرفی کارشناسان این رویداد اظهار کرد: امیرعباس ستایشگر، مهدی وجدانی و خانم حسین‌زاده مدیریت بخش‌هایی از این جشنواره را بر عهده دارند.

مدیر جشنواره موسیقی فجر در پاسخ به این پرسش که آیا محسن رجب‌پور –تهیه‌کننده موسیقی-انتخاب بخش پاپ جشنواره را انجام داده است، گفت: من از مشورت آقای رجب‌پور و بقیه تهیه‌کنندگان بهره گرفتم. آقای رجب‌پور به عنوان مدیرعامل مجمع صنفی آثار شنیداری به ما کمک‌هایی کرده است اما در نهایت انتخاب گروه‌های شرکت کننده با خود من است.

نوربخش همچنین در مقابل پرسشی مبنی بر معیار انتخاب سامانه‌های بلیت‌فروشی برای این رویداد گفت: در دوره‌های پیش از من متأسفانه هیچ کس حاضر به مذاکره با سامانه‌های بلیت‌فروشی مختلف نبود اما من گفتم با همه مذاکره می‌کنم. عین دو سال گذشته انتخاب این سامانه‌ها برای ما حالت مناقصه داشته است و من هیچ کس را حذف نکردم.

او با بیان اینکه خواستار مشارکت حداکثری در امر بلیت فروشی است، گفت: درصد کارمزد ما در این زمینه قابل اعتنا نبوده و این امر رانت مهمی نیست. ما به فکر فروش هستیم و می‌خواهیم دسترسی را بیشتر و آسان‌تر کنیم. عده‌ای می‌خواهند بگویند در این فضا مافیا وجود دارد اما این گونه نیست.

مدیر جشنواره موسیقی فجر در ادامه این نشست درباره اینکه بعضی جاها مطرح شده نمایشگاه لغو شده صنعت موسیقی قرار است با فرمی دیگر در سی‌وسومین جشنواره موسیقی فجر گفت: تا به حال با ما هیچ مذاکره‌ای نشده و من از نمایشگاه صنعت موسیقی خبری ندارم.

نوربخش همچنین درباره اجاره بهای تالارهای میزبان این رویداد بیان کرد: ما خیلی شفاف هستیم و اجاره‌بهای تالارهایمان را طبق تعرفه پرداخت کرده‌ایم. برخی از این سالن‌ها که غیردولتی هستند تا زمانی که به آن‌ها پول ندهیم اجاره ورود به سالن را به ما نمی‌دهند. ما با بنیاد رودکی تا به حال مشکل و اختلافی نداشتیم و سالن‌های آن‌ها در اختیار ما قرار دارد.

باربد نقطه عطف ماست

او با بیان اینکه جایزه باربد (جایزه‌ای که هر ساله در جشنواره موسیقی فجر به آلبوم‌های برتر موسیقی تعلق می‌گیرد) نقطه عطف ماست، گفت: نگاه من بر این است که هر چه این جایزه را پررنگ‌تر کنیم و به آن بها بدهیم منشأ برکات و خیر خواهد بود. امروز در سینما سیمرغ محور همه چیز است. نگاه ما به مدل‌های مشابه خارجی بوده است. جایزه اسکار یا گرمی در حوزه وسیعی داوری و با مکانیزم‌های مختلفی برگزار می‌شود.

مدیرجشنواره موسیقی فجر ادامه داد: ما دو سال پیش خواستیم از تمام فعالان عرصه موسیقی که شرایط این کار را دارند دعوت کنیم که داوری باربد را انجام دهند. با این حساب این امکان وجود نداشت که آثار برخی از آن‌ها در باربد حضور نداشته باشد. بنابراین رأی آن‌ها را برای اثر خودشان نافذ ندانستیم. سال گذشته با آسیب‌شناسی‌هایی که انجام شد تعداد داوران را محدود کردیم و امسال نیز همین گونه پیش می‌رود. در نهایت حدود ۲۰۰ اثر قرار است برای جایزه باربد داوری شود.

نوربخش درباره جوایز این رویداد نیز گفت: یک جایزه ۶۰ میلیونی ویژه بود که سال گذشته حذف شد و امسال نیز نخواهد بود. باقی جایزه‌ها نیز مانند سال گذشته است و حدود ۱۰، ۲۰ میلیون تومان خواهد بود.

او در پاسخ به این پرسش که جشنواره موسیقی فجر با ۳۲ دوره برگزاری تا به حال چقدر در سطوح بین‌الملل شناخته شده است؟ گفت: خیلی کم. دلیل آن نیز تغییر سیاست‌ها بوده است. همین فراز و نشیب‌ها به جشنواره آسیب می‌رساند اما در حال حاضر قصد داریم به طور جدی به آن بپردازیم.

سرنوشت آرشیو جشنواره چه شد؟

مدیر جشنواره موسیقی فجر در پاسخ به پرسشی مبنی بر اینکه آرشیوی که از این جشنواره تهیه و در سایت قبلی آن بارگذاری شده بود که در حال حاضر در سایت جدید وجود ندارد، کجاست؟ بیان کرد: این آرشیو باید در انجمن موسیقی باشد.

نوربخش درباره تقدیر از محمدرضا شجریان نیز اظهار کرد: تقدیر از او وظیفه همه است. اما همان طور که سال گذشته نیز مطرح کردم همیشه پیشنهاد و درخواست برای تقدیر و اهدای نشان از او وجود داشته اما خود استاد شجریان معتقد است که نشان چیزی است که مردم به او می‌دهند. او حتی مدرک دکترای دانشگاه تهران را نپذیرفت و هیچ وقت زیر بار تقدیر از خودش نرفت. البته در هر دوره جشنواره از افرادی تقدیر شده‌اند که امسال نیز این اتفاق خواهد افتاد.

او در بخش دیگری از صحبت‌های خود با تأکید بر اینکه هیچ‌گاه مخالف بخش «نسل دیگر» جشنواره موسیقی فجر نبوده است، گفت: جشنواره موسیقی کلاسیک ایرانی که در حال حاضر برگزار می‌شود همان بخش نسل دیگر است که من وعده داده بودم. قرار است بخش رقابتی نیز به این جشنواره اضافه شود.

ارکستر سمفونیک و ارکستر ملی در جشنواره حضور دارند؟

مدیر جشنواره موسیقی فجر درباره حضور ارکسترهای بنیاد رودکی (ارکستر سمفونیک تهران و ارکستر ملی ایران) در سی‌وسومین دوره این رویداد اظهار کرد: این ارکسترها با رهبران ثابت خود در جشنواره حضور خواهند داشت.

نوربخش درپاسخ به این پرسش که اگر امسال نیز در بخش بین‌الملل جشنواره اجراهایی کنسل شوند چه کسانی را برای جایگزینی در نظر گرفته‌اید، گفت: امسال در این بخش اجرایی نخواهیم داشت که کنسل شود. ما اجرایی را جایگزین اجرای دیگر نمی‌کنیم. البته الان هم امکان دارد که تا زمان انتشار جدول گروهی را به آن اضافه کنیم.

او در پایان صحبت‌های خود اعلام کرد که برای برگزیدگان جشنواره هایی مانند جشنواره‌های موسیقی معاصر، جوان، کلاسیک ایرانی و نواحی اجراهایی را در سی‌وسومین دوره جشنواره موسیقی فجر در نظر گرفته‌اند.

به گزارش ایسنا، در این نشست همچنین پوستر سی‌وسومین جشنواره موسیقی فجر رونمایی شد.


منبع: عصرایران

محمود پاک‎نیت و نگین معتضدی در «شبکه»

«باغ بی روزنه» عنوان فصل اول «شبکه» است که در ۱۵ قسمت با محوریت امنیت نرم و آسیب های اجتماعی در حال ساخت است.

محمود پاک نیت و نگین معتضدی مقابل دوربین احمد معظمی رفتند.

به گزارش عصرایران به نقل از مشاوررسانه ای این پروژه، تصویربرداری سریال «شبکه» به کارگردانی احمد معظمی و تهیه کنندگی ابوالفضل صفری کماکان در تهران ادامه دارد و محمود پاک نیت و نگین معتضدی به تازگی مقابل دوربین این سریال رفتند. پاک نیت نقش تاثیرگذاری را در روند داستان برعهده دارد و پیش بینی میشود یکی از بازی های متفاوت کارنامه اش را در این مجموعه شاهد باشیم.

«باغ بی روزنه» عنوان فصل اول «شبکه» است که در ۱۵ قسمت با محوریت امنیت نرم و آسیب های اجتماعی در حال ساخت است. نابودی و به قهقهرا کشیده شدن شخصیت های داستان پرده از رازهایی برمیدارد که در نتیجه آن برای اولین بار در این سالها به وقایعی اشاره میشود که پیش از این در مجموعه های تلویزیونی ندیده ایم. لازم به قید است که اتفاقات رخ داده در این مجموعه همگی برگرفته از پرونده های واقعی ست و نتیجه تحقیقات پیاپی و پژوهش های طولانی مدتی ست که خروجی اش در اختیار کارشناسان متعددی در حوزه های مختلف دینی ، روانشناسی ، فرهنگی و گروهی از فعالان اجتماعی گذاشته شده و در جلساتی جداگانه نظرات آنها روی طرح ها ارزیابی و اعمال شده است.

گفتنی است ابوالفضل صفری تهیه کننده ، احمد معظمی کارگردان ، هومان فاضل نویسنده فیلمنامه ، مرتضی اصفهانی مشاور پروژه ، مرتضی متولی مدیرتولید ، فهیمه کمالی مدیر برنامه ریزی ، موسسه فرهنگی هنری اقلیم ارغنون مجری طرح ، کامیاب متولی جانشین تولید ، علیرضا وداد تقوی مدیر تصویر برداری / گروه تصویربرداری (جاوید حسین زاده – رضا تهرانی – بهروز دشتابی – امید راعی) ، سعید آهنگرانی طراح صحنه ، حمیدرضا یارند پور مدیر صدابرداری ، مهدیه اعرابی طراح گریم ، آناهیتا اقبال نژاد طراح لباس ، سیامک مهماندوست تدوین ، مازیار یونسی آهنگساز ، مهدیار سزاوار جلوه های ویژه بصری ، حمید رسولیان جلوه های ویژه میدانی ، محمد بدرلودستیار اول کارگردان ، سحر ضیایی منشی صحنه ، سیامک راشدی اسکویی بازیگردان و سرهنگ فرهاد شمس آبادی مشاور انتظامی ، یوسف عبدالرضایی عکاس ، روزبه زاهدی مدیرامور مالی، دکتر محمدعلی الستی مشاور اجتماعی ، یکتا سپاهی مشاور و روان شناس و دنیا خمامی مشاور رسانه ای از جمله عوامل اصلی تولید سریال شبکه هستند.


منبع: عصرایران

نمایشی از خلوت یک سیاست‌مدار زن

مرجان یگانه پرست-روزنامه بهار
خبر حذف یک فیلم مستند از اکران در یک جشنواره تخصصی که در نهایت دو بار امکان پخش در آن را داشت، آن قدر عجیب است که نیاز به بررسی و توضیحات بیشتر به مخاطبان داشته باشد. به تازگی مستند «مثل یک زن» ساخته مژگان ایلانلو که به زندگی و شخصیت فائزه هاشمی می‌پردازد از دور رقابت جشنواره «سینما حقیقت» حذف شد آن هم به این دلیل که شخصیت این فیلم مصداق یک شخصیت سیاسی زنده است. گویی ممیزی‌ها و توقیف آثار سینمایی و هنری یکسری قوانین مشخص و معلوم نیست که بنا بر آن بتوان پیش‌بینی‌هایی داشت و عرصه به گفته بسیاری خلق‌الساعه و غیر قابل پیش‌بینی است. گفت‌وگویی که می‌خوانید درباره حذف این مستند با سازنده آن است. گفتنی است که مژگان ایلانلو، مستندساز فعالی است با دغدغه اجتماعی و آثاری چون «زنان فرماندار» درباره اولین زن فرماندار در سیستان و بلوچستان، «ریشه در خویش» درباره مهاجران افغان مقیم ایران، «آسمان امن است» درباره فرزندان شهدایی که هویت خود را پنهان می‌کنند، «شکارچیان بهترین پیروانند» با حضور استاد مصطفی ملکیان در مورد تحولات نسل جدید طلبه‌های حوزه و امثال آن را در کارنامه خود دارد.
***
 فائزه هاشمی برای مردم چهره ناآشنایی نیست و کمابیش فعالیت‌ها و مواضع ایشان را شاهد بوده ایم اما ظاهرا فیلم «مثل یک زن» به دلیل اینکه به زندگی یک شخصیت زنده سیاسی می‌پردازد، از اکران در جشنواره «سینما حقیقت» حذف شده است. درست است؟
بله، علیرغم اینکه فیلم با ۵ رای کامل هیات داوران انتخاب شده بود اما به خاطر اینکه تصمیم گرفته‌اند درباره افراد سیاسی زنده فیلم نداشته باشند، فیلم «مثل یک زن» را از جشنواره حذف کردند.
این نوع سانسور در نوع خود جدید است. به نظرتان چرا چنین تصمیمی اتخاذ شده است؟
این سؤال را باید از کسانی پرسید که این تصمیم را گرفتند. یک ماه است که من در جلسات مختلف با مدیران درخواست می‌کنم که این مسئله را حل کنند و با همه رایزنی‌هایی که داشته ام، نتیجه نگرفتم. حتی گفتم خودتان از عبارتی که برای رد این فیلم به کار بردید، به خنده نمی افتید؟ ولی ظاهرا دوستان و مدیران اهل تدبیر کردن نیستند. اگر از ارشاد بخواهید که هزینه تولید فیلم تان را بدهد یا اکران عمومی بدهد، این نوع برخ وردهای سلیقه‌ای را پذیرفته‌ایم اما این برخورد با فیلم من که مستقل ساخته شده و در نهایت قرار است در یک جشنواره تخصصی سینمای مستند اکران شود، دور از انتظار است. فکر می‌کنم این نوع برخورد در نوع خود اولین بار باشد که اتفاق می‌افتد.
به نظر می‌آید ممیزی از بین نمی رود و از حالتی به حالت دیگر تغییر می‌کند.
نه بحث ممیزی نیست چون ممیزی مقرراتی دارد و طبقه بندهایی مورد بررسی قرار می‌گیرد اما جای شگفتی این است که مسئولین، ممیزی‌های خلق الساعه دارند. وقتی من اعتراض کردم که این نوع برخورد کجای مقررات جشنواره نوشته شده است گقتند یک بندی وجود دارد که دبیر جشنواره هر تصمیمی که لازم بداند که می‌تواند بگیرد و شما هم آن را امضا کرده اید.
زمانی که لیست نهایی فیلم‌های منتخب رقابت در جشنواره اعلام شد، پیش‌بینی می‌کردید که اثرتان رد شود یا فکر می‌کردید فیلم در لیست نهایی باشد؟
زمانی که در جشنواره ثبت نام کردم از طریق دوستانی که داشتم متوجه شدم که فیلم خیلی مورد توجه قرار گرفته است و مطمئن بودم که فیلم برای رقابت در جشنواره انتخاب می‌شود. در روزهای نهایی و آغاز جشنواره هم تقریبا مطمئن بودم که فیلم در رقابت است ولی وقتی اسامی را اعلام کردند و فیلم من در آن وجود نداشت، شوکه شدم. کمی بعد به نزد آقای طباطبایی نژاد، دبیر یازدهمین جشنواره بین‌المللی «سینما حقیقت» رفتم و با اینکه ایشان در جلسه کاری حضور داشتند درباره وضعیت فیلمم از ایشان پیگیر شدم. ایشان گفتند فیلم شما انتخاب شده بود ولی از آنجا که مصداق یک شخصیت سیاسی زنده است، تصمیم گرفتیم که از رقابت حذف شود. بعد از اعلام این تصمیم، رایزنی‌هایی با وزیر ارشاد، رئیس سازمان سینمایی و حتی هیات دولت کردم و در ادامه با کمیسیون فرهنگی مجلس و حتی نامه به رئیس جمهور درخواست کردم که این مسئله بررسی شود. تصورم این بود که بعد از رایزنی‌ها و پیگیری از کانال‌های مختلف، مسئولین جشنواره «سینما حقیقت» چاره‌ای بیندیشند و راهکاری پیش روی من قرار دهند اما نتیجه تغییر نکرد و در نهایت فیلم «مثل یک زن» دو بار امکان اکران در جشنواره را هم از دست داد.
اجازه بدهید این را بپرسم که اساسا باید فائزه هاشمی را یک چهره سیاسی بدانیم یا یک فعال مدنی و مدافع حقوق زنان؟ آیا واقعا می‌توان ایشان را مصداق یک شخصیت سیاسی محسوب کرد؟
قطعا ایشان یک چهره سیاسی هستند. در گذشته زمانی که زنان در فعالیت‌های سیاسی حضور فعال نداشتند، فائزه هاشمی نماینده اول تهران شدند که بعد از انقلاب جزو اولین زنان جوانی بودند که حرکت‌های شفاف سیاسی انجام می‌دادند. ایشان در دوم خرداد برای اصلاحات کمپین‌هایی ترتیب داد و بیشترین رای و هیجان را توانست در این کمپین‌ها ایجاد کند. در واقع ایشان در هر سمت یا هرکمپینی که بودند، اول به عنوان یک شخصیت سیاسی تاثیرگذار حضور داشتند تا فعال مدنی.
به شخصه فائزه هاشمی را به عنوان یک فعال حقوق زنان و برابری خواه می‌شناسم تا مشخصا یک فعال سیاسی.
ایشان در زمینه برابری خواهی زنان با مردان نظرات و اقدامات شفافی داشته‌اند اما در آن دوران وقتی هاشمی به محافل سیاسی وارد شد که مصادف با جوانی من و امثال من بود  تابوشکنی  محسوب می‌شد و نه اقدام معمول یک شخصیت سیاسی. او با اقدامات شفاف و حضور فعالانه‌اش در سیاست آن هم در نسل‌های بعد از انقلاب، همیشه خبرساز بود. از این منظر بود که به عنوان یک مستندساز درباره خبرسازترین چهره زن در تاریخ جمهوری اسلامی به سراغ ایشان رفتم. فیلم ساختن درباره چهره‌های سیاسی آسان نیست چون ممکن است بسیاری فکر کنند با اثری تبلیغاتی روبه رو هستند ولی مستند «مثل یک زن» این طور نیست و من تلاش کردم درباره این زن خبرساز در سیاست فیلم بسازم. ما در تاریخ انقلاب اسلامی زنی نداشته ایم که همپای او خبرساز باشد و اثرگذار.
پروسه ساخت این مستند چطور پیش رفت و از چه زمانی به ساخت این موضوع علاقه مند شدید؟
سال ۹۲ به همراه آن گروه از دوستان مستندسازی که قرار بود فیلم تبلیغاتی انتخاباتی آقای هاشمی رفسنجانی را بسازند، دعوت شدم و در آن دیدار اولین بار بود که فائزه هاشمی و خانواده ایشان را از نزدیک می‌دیدم. در آن دیدار بود که به نظرم آمد اکت‌ها و رفتارهای شان این خانواده به خصوص فائزه هاشمی سینمایی است. مدتی ما در آن دوران برای تهیه آن مستند فعالیت داشتیم و وقتی آقای هاشمی رفسنجانی رد صلاحیت شدند، گروه سازنده به ستاد روحانی رفتند ولی من علاقه مند شده  بودم که فیلم مستندی درباره یکی از اعضای این خانواده و به ویژه فائزه هاشمی بسازم. چند ماهی طول کشید تا توانستم اعتماد ایشان را جلب کنم و بالاخره توانستم با ایشان همراه شوم و این مستند را که تهیه آن دو سال طول کشید، بسازم.
مستند «مثل یک زن» یک مستند پرتره محسوب می‌شود یا روایتی از یک زندگی است؟
ساختن مستند پرتره در ایران که سیاست مداران مان، شفاف عمل نمی کنند، آسان نیست. سیاست مداران ما در مواجهه با مردم مثل مغازه‌ای که تنها یک ویترین روشن دارد، عمل می‌کنند و درمواقع لزوم در ویترین قرار می‌گیرند در حالی که پشت ویترین نامعلوم و تاریک است. معتقدم که سیاست مداران ما خودشان را پنهان می‌کنند چون خلوت و جلوت‌شان با هم متفاوت است و به همین دلیل برای ارتباط با مردم ویترین دارند. شاید به این دلیل باشد که صادق نیستند و آنچه در معرض مردم ابراز می‌کنند را رفتار نمی کنند. بسیاری از سیاست مداران از دوربین مستند می‌ترسند و فقط وقتی قرار است کاندید ریاست جمهوری بشوند، دوربین مستند را می‌پذیرند که در آنجا هم مستند نیست که به سراغ داستانی سازها می‌روند. فائزه هاشمی اولین سیاست مداری بود چه در میان مردان و چه در میان زنان که بی‌پروا و بدون ملاحظه کاری، چراغ این مغازه را روشن کرد تا ویترین و پشت ویترین را نشان بدهد. او در خانه‌اش را به روی ما باز کرد و مدت‌های زیادی از او به عنوان یک مادر، یک همسر، یک فرزند یا استاد دانشگاه، به عنوان یک ورزشکار و فعال سیاسی یا در جمع دوستانش تصویر بگیریم. این نشان دهنده این است که او سیاست مدار صادقی است و همانی است که ادعا می‌کند، نه بیشتر و نه کمتر.
آنچه ما از ایشان می‌شناسیم برآمده از رسانه‌ها است. چقدر فیلم «مثل یک زن» متفاوت از آن چیزی است که ما از ایشان می‌شناسیم؟
من تلاش کردم که این تفاوت را به مخاطب نشان بدهم. همیشه این نکته برای من جالب بود که سیاست مداران تا وقتی دوربین‌ها و میکروفن‌ها در جلوی آنها روشن است، یک جور نمود و رفتار دارند و وقتی نیست، چطور عمل می‌کنند. تصور می‌کردم وقتی آنها به پشت این ویترین می‌روند، سبک زندگی شان چیست؟ از چه وسائلی در زندگی استفاده می‌کنند؟ رفتار و گفتارشان در جمع‌های خانوادگی و اجتماعی چگونه است؟ تلاش کردم در این فیلم که آن ضلعی از منشور را نشان بدهم که در رسانه‌ها وجود نداشته است. برای همین کسانی که اوایل این فیلم را می‌دیدند سورپرایز می‌شدند و می‌گفتند که فائزه هاشمی که به عنوان یک فعال سیاسی جنجالی می‌شناسیم، این وجه از زندگی و شخصیت‌اش را ندیده بودیم. به عنوان یک مستندساز معتقدم که به هیچ عنوان هیچ کس نمی تواند به دوربین مستند دروغ بگوید حتی حرفه‌ای ترین بازیگران هم وقتی جلوی دوربین مستند قرار می‌گیرند نمی‌توانند جور دیگری خودشان را نشان بدهند به ویژه وقتی طولانی مدت دوربین با آنها باشد. من سعی کردم در این فیلم خلوت یک سیاست‌مدار زن را نشان بدهم.
برای اینکه این مستند بودن و واقعی بودن این خلوت به مخاطب منتقل شود شما به عنوان مستندساز باید به شناخت کافی و کاملی می‌رسیدید. چطور به این شناخت رسیدید؟
من یازده فیلم مستند ساخته‌ام که بسیاری از آنها در حوزه مسائل اجتماعی بوده‌اند و این دوازدهمین فیلمم بوده است. در این مدت تقریبا متوجه شده‌ام که چطور با سوژه برخورد کنم تا خودش باشد البته کار کردن با فائزه هاشمی سخت نبود چون ایشان آدم پنهان کاری نیست. شاید اگر قرار بود من درباره بقیه اعضای خانواده ایشان یا سیاست مداری دیگر فیلم بسازم، شاید کارم کمی سخت تر بود. فائزه هاشمی جلوی دروبین همانی که هست بود. علاوه بر این مستندسازی به من یا داده است در طول زمانی که شما با سوژه تان در حال کار هستید، وجهه‌هایی از سوژه را درمی‌یابید که شاید خود او به آن پی نبرده باشد. درنتیجه بده و بستان دوربین، کارگردان و سوژه اتفاق می‌افتد و به عنوان مستندساز می‌توان آن وجهه را بارز کرد و می‌توانم بگویم آن وجهه از ایشان که برای من پررنگ شد، پردلی، شجاعت و در عین حال تنهایی او در مسیرش بود.
زمانی که شما کار را شروع کردید پدر ایشان هنوز در قید حیات بودند. تصاویری هم از زمان فوت پدرشان و تاثیری که بر خانواده ایشان و جامعه داشت، در فیلم شما هست؟
من چهار سال پیش کار را شروع کردم و دو سال فیلمبرداری آن طول کشید. تدوین فیلم که تمام شد، آیت‌الله هاشمی فوت کردند.
Rفیلم شما «مثل یک زن» نام دارد و صراحت و شفافیت ایشان در انقلاب اسلامی و محدودیت‌های موجود برای زنان کارآمد است و برای حل مشکلات زنان موثر بوده است؟
شفافیت در اقدامات اجتماعی و مسائل سیاسی از سوی ایشان نه تنها به نفع زنان که به نفع هم مردان بوده است. جامعه ما در حال حاضر از بی‌صداقتی سیاست مردانش رنج می‌برد، کسانی که در هر محفلی که حضور پیدا می‌کنند، یک چهره از خود بروز می‌دهند و این به اعتماد عمومی جامعه به شدت لطمه زده است.
فیلم ساختن درباره شخصیت‌های سیاسی، اما و اگرهایی دارد، ارتباط گرفتن با آنها سخت است و از طرفی ممکن است به دلیل ترس از قضاوت‌هایی مثل عنوان تبلیغاتی و از این نوع موارد، نگران کننده باشد. چقدر این اما و اگرها در کار شما اثر گذاشت؟
من نمی توانم به این سؤال جواب بدهم و مخاطب باید بگوید که آیا این فیلم توانسته است فیلم صادقانه‌ای باشد یا نه؟ این تلاش را کرده‌ام که فیلم صادقانه باشد و برایم مهم بود که برداشتی از فائزه هاشمی پیدا کنم و این قرائت را مطرح کنم، نه آن چیزی که فائزه هاشمی دوست دارد بگوید. کما اینکه زمانی که فیلم تمام شد، رضایت صد درصد ایشان را تامین نکرد اما چون آدم قابل مذاکره‌ای است به ایشان گفتم که این قرائت من از شماست و در نهایت ایشان پذیرفت.
در آخر اینکه شرنوشت فیلم شما چه می‌شود؟ یعنی تا زمانی که فائزه هاشمی در قید حیات هستند، امکان اکران را نخواهد یافت؟
واقعا نمی دانم و فعلا منتظر می‌مانیم که ببینیم چه اتفاقاتی پیش می‌آید.
منبع: بهارنیوز