معرفی بهترین فیلم‌های سینمایی و سریال‌های ۲۰۱۷

در هیات داوری این دوره چهره‌های سرشناسی چون هال بری، جیمی لی کرتیس، جاد آپاتو در کنار نویسندگان و منتقدان سینمایی برترین‌ها را انتخاب کردند.

بنیاد فیلم آمریکا فهرست بهترین فیلم‌های سینمایی و برنامه‌های تلویزیونی سال ۲۰۱۷ را منتشر کرد.

به گزارش خبرآنلاین، هیات داوری بنیاد فیلم آمریکا ۱۰ فیلم سینمایی و ۱۰ سریال تلویزیونی برتر سال ۲۰۱۷ را انتخاب کردند. این بنیاد علاوه بر این جایزه‌ای ویژه به سریال مستند «جنگ ویتنام»‌ محصول شبکه پی‌بی‌اس اهدا کرد.

باب گیزل رییس بنیاد فیلم آمریکا در بیانیه‌ای که به این مناسبت منتشر شد، اعلام کرد: «در زمانی که شکاف و تفرقه در جهان عیان شده است، داستان‌سرایان بار دیگر ما را دور هم جمع می‌کنند.»

در هیات داوری این دوره چهره‌های سرشناسی چون هال بری، جیمی لی کرتیس، جاد آپاتو در کنار نویسندگان و منتقدان سینمایی برترین‌ها را انتخاب کردند.

دو سال پیش بنیاد فیلم آمریکا انتشار فهرست برترین‌ها را به تعویق انداخت تا فیلم «جنگ ستارگان: نیرو برمی‌خیزد» اکران شود اما امسال برای اکران «جنگ ستارگان: آخرین جدای» صبر نکرد و از این روی این فیلم جایی در فهرست ندارد.

فیلم‌های سینمایی برتر سال ۲۰۱۷

«بیمار بزرگ» (The Big Sick)، «با نام خودت صدایم کن» (Call Me by Your Name)، «دانکرک»، «پروژه فلوریدا»، «برو بیرون»، «لیدی برد»، «پست» (The Post)، «شکل آب»، «سه بیلبورد بیرون از ابینگ، میزوری» و «زن شگفت‌انگیز» فیلم‌های سینمایی برتر سال ۲۰۱۷ هستند.

سریال‌های تلویزیون برتر سال ۲۰۱۷

«بازی تاج و تخت»، «تاج» (The Crown)، «دعوا: بت و جوآن» (Feud: Bette and Joan)، «دروغ‌های بزرگ کوچک»، «جای خوب»، «سرگذشت ندیمه»، «همه‌کاره و هیچ‌کاره»، «چیزهای عجیب‌تر»، «این ما هستیم» و «متزلزل» (Insecure) برنامه‌های تلویزیونی برتر سال ۲۰۱۷ هستند.

منبع:‌ هالیوودریپورتر


منبع: عصرایران

نامزدهای نهایی جایزه‌ «احمد محمود»

 بنا بر اعلام دبیرخانه این جایزه، در بخش رمان، پنج کتابی که به مرحله‌ی نهایی جایزه راه یافته‌اند عبارتند از:
«آداب دنیا» نوشته‌ یعقوب یادعلی (نشر چشمه)، «تپه‌ی خرگوش» نوشته‌ علی‌اکبر حیدری (نشر روزنه)، «سوگواری برای شوالیه‌ها» نوشته‌ مرتضی کربلایی‌لو (نشر ققنوس)، «ناتمامی» نوشته‌ زهرا عبدی (نشر چشمه)، «یک پرونده‌ی کهنه» نوشته‌ رضا جولایی (نشر آموت).

در بخش مجموعه‌ داستان نیز این آثار به مرحله‌ آخر راه یافته‌اند:
«بی‌باد بی‌پارو» نوشته‌ فریبا وفی (نشر چشمه)، «جغرافیای اموات» نوشته‌ محسن فرجی (نشر آموت)، «خانه‌ی کوچک ما» نوشته‌داریوش احمدی (نشر نیماژ)، «همین امشب برگردیم» نوشته‌ پیمان اسماعیلی (نشر چشمه)، «هیولاهای خانگی» نوشته‌ فرشته احمدی (نشر ثالث).
این آثار از بین ۱۰ رمان و ۱۰ مجموعه‌ داستان که به مرحله‌ دوم راه یافته بودند انتخاب شده‌اند. داوری این مرحله در بخش رمان بر عهده‌ سارا سالار، محمدحسن شهسواری، مهدی یزدانی‌خرم و در بخش مجموعه‌داستان برعهده‌ مهدی ربی، کامران محمدی، پیمان هوشمندزاده بوده است. برگزیده‌ نهایی در هر بخش، دوشنبه چهارم دی‌ ماه ، همزمان با سالروز تولد احمد محمود در مراسمی معرفی خواهد شد و به برگزیدگان، جایزه‌ی نقدی و تندیس جایزه اهدا می‌شود.
منبع: بهارنیوز

معرفی نامزدهای نهایی اسکار مستند بلند

پنج برگزیده نهایی از میان این ۱۵ فیلم انتخاب می‌شوند و روز ۲۳ ژانویه برنده نهایی معرفی خواهد شد.

۱۵ فیلم به عنوان نامزدهای نهایی بخش مستند برنده جوایز اسکار ۲۰۱۸ معرفی شدند.

به گزارش ایسنا، «هالیوود ریپورتر» نوشت: آکادمی علوم و هنرهای اسکار نام ۱۵ اثر را از بین ۹۰ فیلم مستند، به عنوان نامزدهای نهایی بخش فیلم مستند بلند در نودمین دوره برگزاری این جوایز سینمایی اعلام کرد.

پنج برگزیده نهایی از میان این ۱۵ فیلم انتخاب می‌شوند و روز ۲۳ ژانویه برنده نهایی معرفی خواهد شد. مراسم اعطای جوایز اسکار ۲۰۱۸ روز چهارم مارس برگزار خواهد شد.

۱۵ فیلم نامزد شده در بخش بهترین مستند بلند اسکار عبارتند از:

«آباکوس: آنقدر کوچک است که زندانی شود»

«در جستجوی مرجان»

«شهر ارواح»

«ای‌اکس لیبریس: کتابخانه عمومی نیویورک»

«چهره‌ها، مکان‌ها»

«سیل انسانی»

«ایکاروس»

«دنباله ناجور: حقیقت قدرت»

«جین»

«ال‌اِی ۹۲»

«آخرین مرد حلب»

«سفر عجیب و طولانی»

«یکی از ما»

«جزیره عجیب»

«ناآرام»


منبع: عصرایران

نامه‌های اینشتین بیش از یک میلیون دلار فروخته شد

این مجموعه که شامل ۶۳ نامه و یک کارت‌پستال بود، در مجموع به قیمت یک میلیون و ۲۳۴ هزار و ۶۲۵ دلار فروخته شد.

در حراجی کریستیز نامه‌های آلبرت اینشتین به دوست وی به مبلغ بیش از یک میلیون دلار فروخته شد.

به گزارش مهر به نقل از آسوشیتدپرس، مجموعه‌ای از نامه‌های آلبرت اینشتین دانشمند آلمانی به دوستش در یک حراجی آنلاین توسط کریستیز به فروش رسید.

در یکی از این نامه‌ها که به امضای اینشتین موجود است، این نابغه فیزیک سعی کرده است تا تئوری نسبیت خود را برای دوستش میشل بِسو توضیح دهد. این نامه که مهر پستخانه برلین روی آن خورده است در تاریخ ۱۵ دسامبر ۱۹۱۵ نوشته شده و در حالی که قیمت ۳۰ هزار دلار برای آن برآورد شده بود به مبلغ ۱۰۶ هزار دلار فروخته شد.

در یک نامه دیگر که در چهار صفحه نوشته شده و در فاصله ۴ تا ۲۵ نوامبر به آدرس آکادمی علوم پروس ارسال شده است، اینشتین سعی کرده تا عناصر اصلی تئوری نسبیت را توضیح دهد.

این مجموعه که شامل ۶۳ نامه و یک کارت‌پستال بود، در مجموع به قیمت یک میلیون و ۲۳۴ هزار و ۶۲۵ دلار فروخته شد.

در کارت پستال که به زبان آلمانی نوشته شده، اینشتین از سفر با پسرش به سوییس برای دوستش نوشته است.

میشل بِسو(۱۹۵۵-۱۸۷۳) دوست صمیمی اینشتین و تنها همکار شناخته شده وی در زمینه تئوری نسبیت بود. اینشتین در نامه‌هایش به این دوست درباره مهمترین مفاهیم فیزیک صحبت کرده که نسبیت عام و خاص از جمله آنهاست. تئوری کوانتوم نیز از دیگر مباحث مطرح شده در این نامه‌هاست.

تاریخ نوشته شدن این نامه‌ها از سال ۱۹۰۳ تا ۱۹۱۶ را دربرمی‌گیرد.


منبع: عصرایران

اولین کنسرت خواننده زن در عربستان

هزاران زن در عربستان سعودی برای اولین بار در کنسرت عمومی یک خواننده زن در ریاض شرکت کردند.هبه میشال طوجی خواننده معروف لبنان در این کنسرت که تنها زنان شرکت کرده بودند، آهنگ‌هایی به زبان عربی، انگلیسی و فرانسه خواند.کنسرت هبه طوجی در مرکز فرهنگی شاه فهد ریاض برگزار شد.نفیس اعود یکی از زنانی که در کنسرت حاضر بود به خبرگزاری فرانسه گفته است مسیر ۹۵۰ کیلومتری از جنوب کشور طی کرده تا در کنسرت حاضر باشد.سلما، دانشجو، هم گفته است چه خوب که هستی زن به رسمیت شناخته شده است.طی ماه‌های اخیر چندین کنسرت در عربستان سعودی برگزار شده از جمله کنسرت یانی، آهنگساز یونانی. مردم عربستان سعودی اعم از مرد و زن برای تماشای کنسرت معمولا به کشورهای همسایه می‌روند.عربستان سعودی همین تازگی از محدودیت‌هایی که به مدت چندین دهه علیه زنان وضع کرده بود کاسته است.
 


 

 


 

 


 

 


 

 


 

 


 

 


 

 


 

 
منبع: بهارنیوز

دیوانه کننده‌ترین فیلم‌های سال ۲۰۱۸

برترین ها – ترجمه از حسین علی پناهی: گاهی اوقات برای خندیدن به سینما می رویم،گاهی اوقات نیز برای گریه کردن و البته برخی اوقات نیز برای این که مغزمان را به چالش بکشیم دست به این کار می زنیم. هیچ رسانه ای مانند فیلم نمی تواند شما را به یک سفر روان پریش کننده ببرد، باعث شود که ماهیت همه چیز را زیر سوال برده و یا شما را با آن چه که در درون یک مغز بیمار رخ می دهد آشنا سازد. کسانی که به تماشای چنین فیلم هایی علاقه دارند باید بدانند که در سال ۲۰۱۸ نمونه های متعددی از این دسته فیلم ها ساخته خواهند شد که در مغزهای بسیار شکننده را خرد خواهند کرد.

۱-نابودی (۲۳ فوریه)

 فیلم های دیوانه کننده ای که سال 2018 اکران خواهند شد

رمان «نابودی» (Annihilation) نوشته جف وندرمیر در سال ۲۰۱۴ به یک رمان پرفروش تبدیل شد و البته داستانی که خواننده را به چالش کشیده و به مرز دیوانگی می کشاند. فیلم داستان یک ماموریت را روایت می کند که همانند ماموریت قبلی با تراژدی های متعددی به پایان می رسد. مقصد مکانی به نام «منطقه ایکس» است، بخشی از زمین که در آن جا اتفاقات غیرطبیعی رخ داده و تمامی قوانین فیزیک در آن جا کارآیی ندارند. به نظر می رسد اقتباس سینمایی این داستان به اندازه ی خوانشی که از رمان آن شده ترسناک و موثر باشد و ویدیو کوتاهی که اخیراً از این فیلم منتشر شده نشان می دهد که اقتباس سینمایی داستان وندرمیر به دست های مطمئنی سپرده شده است.

الکس گارلند که نویسندگی فیلم نامه فیلم هایی مانند «فراماشین» (Ex Machina) و «درِد» (Dredd) را در کارنامه دارد، نویسندگی و کارگردانی این فیلم را بر عهده داشته است. در فیلم «نابودی» بازیگران با استعداد و قابل اعتمادی مانند جنیفر جیسون لی و ناتالی پورتمن حضور دارند و ویدیوی منتشر شده از آن نشان می دهد که باید منتظر یک تصویر سازی ترسناک و مهیج باشیم که نشانه هایی از دیوانگی در شخصیت های آن دیده می شود.


۲- سقط (۳۱ می)

 فیلم های دیوانه کننده ای که سال 2018 اکران خواهند شد

فیلم «سقط» (Abruptio) که عنوان آن به معنای جدایی جنین از دیواره رحم است توسط ایوان مارلو نوشته شده و کارگردانی شده است و در واقع یک تریلر مهیج با داستانی خوفناک در مورد مردی است که یک روز صبح پس از بلند شدن در می یابد که یک بمب در گردن او کار گذاشته شده است. برای جلوگیری از منفجر شدن بمب او باید کارهایی بکند، کارهایی وحشتناک و همزمان با انجام این کارها وی باید تلاش کند مسئول این کار و دلیل او برای چنین شکنجه ای را دریابد.

داستان فیلم به اندازه ی کافی ترسناک است اما باید بدانید که تمامی شخصیت های فیلم توسط عروسک هایی ساخته شده از لاتکس و در سایز یک انسان واقعی به نمایش درخواهند آمد. صداپیشگی شخصیت های اصلی این فیلم را جیمز مارسترز را در کنار سید هیگ و رابرت انگلاند و البته جوردن پیلی، ستارگان دنیای فیلم های ترسناک بر عهده خواهند داشت. انتخاب عروسک برای نقل داستانی ترسناک در مورد مردی که دست به کارهای وحشتناکی می زند بسیار هوشمندانه است که بدون شک تماشاگران حساس بسیاری را جیغ زنان به سمت لابی سینماها روانه خواهد کرد.


۳- موتورهای فانی (۱۴ دسامبر)

 فیلم های دیوانه کننده ای که سال 2018 اکران خواهند شد

فیلم «موتورهای فانی» (Mortal Engines) که از مجموعه کتاب هایی نوشته فیلیپ ریو اقتباس شده است سال آینده به روی پرده سینما خواهد رفت. داستان این رمان ها در آینده ای بسیار دور و در دنیایی پساآخرالزمانی رخ می دهد که در آن شهرهایی بزرگ باعث به پایان رسیدن منابع طبیعی زمین ویران شده خواهند شد و هر یک برای دست یابی به منابع اندک بازمانده به جنگ شهرهای دیگر خواهد رفت.

پیتر جکسون مشهور همراه با دوست و همکارانش فران والش و فیلیپا بوینز که در نوشتن فیلم نامه ی «ارباب حلقه ها» به او کمک کردند نویسندگی فیلم نامه این فیلم را بر عهده خواهند داشت و کارگردانی آن نیز بر عهده کریستین ریورز خواهد بود که اولین کارگردانی او در زمینه ی فیلم های بزرگ به شمار می آید. رابرت شیهان ایرلندی نقش اول این فیلم را بر عهده داشته و بازیگران دیگری مانند کالین سالمون، پاتریک مالاهاید و هوگو ویوینگ، بازیگر مورد علاقه ی جکسون نیز دیگر نقش ها را ایفا خواهند کرد.


۴- خانه ای که جک ساخت (تاریخ اکران نامشخص)

 فیلم های دیوانه کننده ای که سال 2018 اکران خواهند شد

هیچ کارگردانی به اندازه ی لارس وون تریه پروژه هایش را از لحاظ خلاقیت تصویری تحریک کننده و تاثیر گذار نمی سازد، از این رو بدون شک هر پروژه ی جدید از او شامل داستان و تصویری سازی هایی خواهد بود که مغز شما را به چالش می کشد. با این وجود به نظر می رسد جدیدترین ساخته ی او با عنوان «خانه ای که جک ساخت» (The House That Jack Built) داستانی بسیار آَشفته کننده و پیچیده دارد. فیلم نگاهی روانشناختی به حرفه ی یک قاتل سریالی دارد که بیش از یک دهه فعال بوده و به هر یک از قتل های خود به چشم یک اثر هنری نگاه می کند. چنین داستان هولناکی در دستان وون تریه نوید یک فیلم عمیق، تاریک و با کشش روانشناسانه ای جذاب را می دهد.

مت دیلون کهنه کار نقش اصلی این فیلم را بر عهده داشته و برونو گانز و اما تورمن نیز در میان بازیگران ساخته ی جدید وون تریه خواهند بود. نکته جالب تر در مورد این فیلم این است که وون تریه ابتدا گفته بود قصد دارد پروژه بعدی اش را در قالب یک مینی سریال کوتاه بسازد اما بعدها نظرش را تغییر داد.

۵- بازیکن آماده شماره یک (۳۰ مارس)

 فیلم های دیوانه کننده ای که سال 2018 اکران خواهند شد

ارنست کلاین نویسنده ی رمان «بازیکن آماده شماره یک» (Ready Player One) زمانی که فیلمش تازه وارد کتاب فروشی ها شده بود نیز قرارداد فروش داستانش برای ساخت یک فیلم از روی آن را به امضا رسانده بود و بدین ترتیب به نظر می رسد که دنیای هالیوود این رمان را به چشم گنجینه ای بسیار قیمتی دیده است. این رمان داستان یک بازیکن واقعیت مجازی در آینده ای پادآرمانشهری را روایت می کند که باید در یک بازی بسیار عجیب و غریب حضور داشته باشد. علی رغم این که این رمان داستان ناآشنا و غریبی دارد اما استیون اسپیلبرگ کارگردانی آن را پذیرفته و بدین ترتیب موفقیت آن را تا حدود زیادی تضمین کرده است. همچنین تریلری که اخیراً از این فیلم پخش شده نشان می دهد که دعواهای حقوقی بر سر این فیلم به پایان رسیده است.

اگر چه واکنش ها به این تریلر متفاوت بوده اما تماشای فیلمی که شخصیت های سرشناس زیادی از فیلم های کلاسیک را در خود دارد مغز شما را به سفری چالش برانگیز خواهد برد. فیلم «بازیکن آماده شماره یک» قرار بود در تعطیلات سال میلادی اکران شود اما برای تداخل پیدا نکردن با اکران فیلم «جنگ ستارگان: آخرین جدای»، سازندگان در تصمیمی هوشمندانه اکران آن را به تاخیر انداختند.


۶- مامان و بابا (تاریخ اکران نامشخص)

 فیلم های دیوانه کننده ای که سال 2018 اکران خواهند شد

فیلم «مامان و بابا» (Mom and Dad) یک فیلم ترسناک در مورد گروهی در حاشیه شهر است که پس از شیوع یک بیماری خوفناک که بزرگسالان را درگیر خود می کند، کودکان را در برابر والدینشان قرار می دهد. نیکلاس کیج و سلما بلر نقش والدین اصلی این فیلم را بر عهده داشته و گفته شده که کیج یکی از بهترین بازی هایش را در این فیلم به نمایش گذاشته است. نیکلاس کیج در فستیوال تورنتو در مورد این فیلم گفته که باید شاهد یک فیلم دیوانه کننده باشید و با توجه به شناختی که از برایان تیلور به عنوان کارگردان داریم نباید انتظار داشت این فیلم تفاوتی با دیگر فیلم های او در زمینه ی تصویرسازی های خیره کننده داشته و باید منتظر تماشای فیلمی تامل برانگیز و البته ترسناک بود.


۷- کشور اسیر (۱۷ آگوست)

 فیلم های دیوانه کننده ای که سال 2018 اکران خواهند شد

فیلم تریلر علمی تخیلی «کشور اسیر» (Captive State) داستانی در مورد اسارت دارد: اگر محله شما توسط یک نیروی متخاصم تحت اشغال بود بعد از یک دهه چه شکلی داشت؟ اگر این قدرت خبیث از دیگر نقاط کهکشان آمده بود چه؟ این فیلم داستان روابط بین همسایگان مخالف از یک طرف و افراد خائن از طرف دیگر را به تصویر می کشد. این فیلم سعی دارد خطرات تجسس ها و نظارت های مدرن و خطراتی که آزادی های عمومی را تهدید می کند و همچنین نقش گروهی ناراضی و مخالف در درون یک گروه تمامیت خواه را در قالب یک داستان علمی تخیلی به تصویر بکشد.

روپرت ویات کارگردانی این فیلم را بر عهده داشته و بازیگرانی مانند جان گودمن، دی بی سوینی، ورا فارمیگا و اشتون ساندرز نیز نقش های اصلی آن را بر عهده خواهند گرفت. با توجه به دعواهایی که برای بدست آوردن حق ساخت این فیلم درگرفت به نظر می رسد که باید شاهد اکران فیلمی پر سر و صدا و موفق در آگوست سال آینده باشیم.


۸- چین و چروکی در زمان (۹ مارس)

 فیلم های دیوانه کننده ای که سال 2018 اکران خواهند شد

رمان «چین و چروکی در زمان» (A Wrinkle in Time) نوشته ی مادلین لنگل در سال ۱۹۶۲ برای دهه های طولانی ذهن نسل های زیادی را به چالش کشیده است. این رمان داستان دختری باهوش را روایت می کند که باید تلاش کند به کمک موجوداتی از جهان های دیگر برادر کوچکتر روانی خود را از عاقبتی که از مرگ بدتر خواهد بود نجات دهد. جنبه های بسیار سوررئال رمان باعث شده بود که تاکنون از روی داستان آن فیلمی لایو اکشن ساخته نشود.

اما کمپانی والت دیزنی با بودجه ای ۱۰۰ میلیون دلاری و بازیگرانی سرشناس قصد دارد اقتباس خود را از این رمان مشهور بسازد. آوا دوورنای کارگردانی این فیلم را بر عهده داشته و به اولین کارگردان زن رنگین پوستی تبدیل خواهد شد که یک فیلم لایو اکشن را کارگردانی خواهد کرد. جنیفر لی که نویسندگی فیلمنامه فیلم «منجمد» (Frozen ) را نوشته بود نیز در مقام فیلم نامه نویس این فیلم ظاهر خواهد شد و بازیگران شاخصی مانند ریس ویثرسپون، کریس پاین، زک گالیفیاناکیس، مایکل پنیا و استورم رید نیز در کنار اپرا وینفری در آن بازی خواهند کرد.


۹- آلیتا: فرشته جنگ (۲۰ جولای)

 فیلم های دیوانه کننده ای که سال 2018 اکران خواهند شد

از سال ۲۰۱۰ قرار است اقتباسی لایو اکشن دیگر از مانگا و انیمه پساآخرلازمانی «آلیتا فرشته جنگ» (Battle Angel Alita) ساخته شود و اولین بار گیرمو دل تورو ساخت این فیلم را به دوست تهیه کننده اش جیمز کامرون پیشنهاد داد. اگر چه کامرون از همان ابتدا شیفته ی این پروژه شد اما در آن زمان تنها با یکی از کتاب های این مجموعه مانگا آشنایی داشت. تا این که الئتا کالوگریدیس در مقام نویسنده فیلمنامه وارد صحنه شده و کامرون را با تمامی داستان و عمق آن آشنا کرد. بدین ترتیب قرار شد این فیلم حتی قبل از پروژه «آواتار» ساخته شود اما برای این که فیلم نامه ی بسیار بهتری نوشته شود این پروژه به تعویق افتاد.

در ابتدا قرار بود که کامرون خود کارگردانی این فیلم را بر عهده گیرد اما از آن جای که وی به شدت مشغول کار بر روی دنباله های «آواتار» است، ساخت این فیلم را به دستان مطمئن دیگری سپرده است: رابرت رودریگز. از بازیگران مشهور این فیلم می توان به جنیفر کانلی، جکی ارل هالی، ماهرشالا علی و کریستوفر والتز اشاره کرد. از آن جایی که کامرون اسم پروژه هایش را تنها با حروف «T» یا «A» آغاز می کند اسم این پروژه نیز ببا جابجایی کلمات به «Alita: Battle Angel» تغییر داده شد.


۱۰- بی پایان (تاریخ اکران نامشخص)

 فیلم های دیوانه کننده ای که سال 2018 اکران خواهند شد

جاستین بنسون و آرون مورهد به عنوان کارگردانانی که عاشق فستیوال فیلم تریبکا هستند شناخته می شوند و آخرین پروژه ی آن ها با نام «بی پایان» (The Endless) نیز که در این فستیوال به نمایش درآمده با استقبال منتقدان روبرو شده است. داستان این فیلم که کارگردانان خود نقش هایی را نیز در آن بر عهده دارند، بر روی طرز فکر و رفتار دو برادر که از یک گروه مذهبی جدا شده اند را روایت می کند که سال ها بعد و از طریق یک نوار ارسالی از طریق پست به بازگشت دعوت می شوند.

عکس های اولیه ای که از این فیلم منتشر شده نشان می دهند که باید منتظر یک شاهکار بصری روانشناسانه باشیم و داستان فیلم نیز بر این نکته تاکید دارد که عقاید دیوانه مانند این فرقه مذهبی نیز چندان غیرمعقول و متعلق به جهانی دیگر به نظر نمی رسند. پروژه ی جدید این دو کارگردان جاه طلب بدون شک ارزش دیدن خواهد داشت.


۱۱- ببخشید که مزاحم شدم (تاریخ اکران نامشخص)

 فیلم های دیوانه کننده ای که سال 2018 اکران خواهند شد

فیلم «ببخشید که مزاحم شدم» (Sorry to Bother You) داستان یک بازاریاب تلفنی سیاه پوست را روایت می کند که شانس از او رویگردان شده است و کلیدی جادویی را پیدا می کند که با شبیه کردن صدایش به یک بازیگر مشهور سفید پوست باعث می شود به موفقیت دست پیدا کند. با پیشرفت روز افزونش وی به واقعیاتی باورنکردنی در مورد روسای حرفه ی خود دست می یابد. این فیلم اولین تجربه کارگردانی بووتس رایلی از اوکلند، خواننده افسانه ای موسیق رپ است که در طول دو دهه فعالیت خود آهنگ های آشوب طلبانه و ضد سرمایه داری فراوانی ساخته است. حضور او در مقام کارگردان و داستان گمراه کننده فیلم نوید فیلمی دیوانه کننده و تحریک آمیز را می دهد. از بازیگران این فیلم در حال تولید می توان به پتون اسوالت، دیوید کراس و دنی گلاور اشاره کرد.


۱۲- شب در کوهستان بالد (تاریخ اکران نامشخص)

 دیوانه کننده‌ترین فیلم‌های سال ۲۰۱۸

موفقیت خیره کننده فیلم لایو اکشن «دیو و دلبر» (Beauty and the Beast) در سال ۲۰۱۷ باعث شده که کمپانی دیزنی به سمت استفاده از داستان های مشابه برای ساخت لایو اکشن هایی که بتوان از آن ها درآمد هنگفتی کسب کرد سوق داده شود. در حالی که منتظر اکران نسخه ی گای ریچی از انیمیشن «علاءالدین» (Aladdin) و نسخه ی تیم برتون از انیمیشن «دامبو» (Dumbo) و بازسازی های بسیار دیگری در استودیو دیزنی هستیم، یک پروژه در سال های اخیر بدون جلب توجه فراوان در دست توسعه بوده است. اقتباس لایو اکشن «شب در کوهستان بالد» (Night on Bald Mountain) اقتباسی ترسناک و دیوانه کننده از فیلم «خیال» (Fantasia) ساخته سال ۱۹۴۰ است. این فیلم یک موجود بالدار شیطانی عظیم الجثه را به تصویر می کشد که چرنابوگ نام داشته که بر ارواح ناآرام حکومت می کند.


۱۳- خانه ای با ساعتی در درون دیوارهایش (۲۱ سپتامبر)

 فیلم های دیوانه کننده ای که سال 2018 اکران خواهند شد

فیلم «خانه ای با ساعتی در درون دیوارهایش» (The House with a Clock in its Walls) که بر اساس یک رمان ترسناک نوشته ی جان بلرز ساخته خواهد شد داستان لوییس بارنوالت را روایت می کند که یتیمی است که برای ادامه ی زندگی نزد عمویش جاناتان می رود اما خیلی زود متوجه می شود که عموی او و همسایه اش برای پیدا کردن ساعتی که صدای ترسناک آن در دیوار خانه ی جاناتان به گوش می رسد دست به کار شده اند. در این فیلم بازیگران سرشناسی مانند جک بلک، کیت بلانشت و کایل مک لاچلان نقش های اصلی را بر عهده خواهند داشت و یک بازیگر جوان و تازه کار به نام اوون واکارو نیز نقش لوییس را ایفا خواهد کرد. این فیلم اولین تجربه کارگردانی الی روث در این ژانر خواهد بود که با تهیه کنندگی استیون اسپیلبرگ سبک ترسناک ویژه خود را در این فیلم پیاده خواهد کرد.


۱۴- مردی که دون کیشوت را کشت (تاریخ اکران نامشخص)

 فیلم های دیوانه کننده ای که سال 2018 اکران خواهند شد

شاید هیچ فیلمی به اندازه «مردی که دون کیشوت را کشت» (The Man Who Killed Don Quixote) به کارگردانی تری گیلیام، چنین مسیر پرفراز و نشیبی را برای ساخت نداشته است. این فیلم که گیلیان از سال ۲۰۰۲ برای ساخت آن تلاش کرده و بارها با بدشانسی ها و فاجعه هایی باورنکردنی مواجه شده بود بالاخره سال آینده اکران خواهد شد زیرا فیلم برداری های آن به پایان رسیده است و بدون شک بعد از این همه سال ارزش دیدن را خواهد داشت.

داستان فیلم بر روی شخصیتی پیر تمرکز دارد که فکر می کند همان دون کیشوت افسانه ای است و یک مدیر تبلیغاتی را با همراه وفادارش اشتباه گرفته و در سفری زمانی این مرد را با خود همراه می سازد، فیلمی با ترکیبی باورنکردنی از واقعیت و توهم که ذهن شما را درگیر خود خواهد کرد.


۱۵- وارونگی (تاریخ اکران نامشخص)

 فیلم های دیوانه کننده ای که سال 2018 اکران خواهند شد

در تریلر علمی تخیلی «وارونگی» (Inversion) ساموئل ال جکسون نقش یک مامور بررسی امنیت ملی را ایفا می کند که در تعقیب یک خلافکار شناخته شده آمریکایی و یک دانشمند چینی است که به باور او مسئول وقوع موج جدیدی از فجایع طبیعی هستند از جمله از بین رفتن ناگهانی و غیرطبیعی جاذبه زمین. این فیلم با بودجه ای ۱۳۰ میلیون دلاری ساخته شده و یک کمپانی هنگ کنگی برای اولین بار تهیه کنندگی آن را بر عهده خواهد داشت که قصد دارد آن را برای بازارهای آمریکا و چین تهیه نماید. علاوه بر ساموئل ال جکسون و تراویس فیمل، ییفی لیو، بازیگر جوان چینی نیز با بازی در این فیلم، اولین حضور خود در هالیوود را جشن خواهد گرفت. کارگردانی این فیلم را نیز پل هاگیس و پیتر سیگال به صورت مشترک بر عهده خواهند داشت.


۱۶- اثر ماندلایی (تاریخ اکران نامشخص)

 فیلم های دیوانه کننده ای که سال 2018 اکران خواهند شد

در سال ۲۰۱۰، یک وبلاگ نویس عبارت «اثر ماندلایی» (The Mandela Effect) را ابداع کرد تا شرایطی را توضیح دهد که در آن افراد یک داستان واحد را به اشکالی متفاوت و گاهی کاملاً متضاد و مخالف به یاد می آورند. این عبارت از آن جایی اسم ماندلا را با خود دارد که بسیاری از افراد گفه بودند که در دهه ی ۱۹۸۰ شاهد مرگ نلسون ماندلا در زندان بوده اند در حالی که ماندلا در واقعیت تا چند سال پیش زنده بود. از آن جا که حافظه اصلاً قابل اطمینان نیست، تاثیر ماندلایی تاثیری است که هر کسی را می تواند درگیر خود سازد و اگر می خواهید در مورد آن بدانید باید بگوییم که از آن چه که فکر می کنید بسیار بیشتر و عمیق تر شما را تحت تاثیر قرار خواهد داد.

دیوید گای لوی نسخه ی سینمایی این حالت را با بازی چارلی هافهایمر در نقش مردی که تمامی جزییات دنیای اطرافش به شدت تغییر می کند به تصویر خواهد کشید. این تغییرات چنان مداوم و شدید است که در نهایت شخصیت اصلی داستان واقعیت دنیا را به چالش می کشد. فیلم برداری این فیلم هنوز به پایان نرسیده و سال آینده اکران خواهد شد.


منبع: برترینها

فیلم «آزاد به قید شرط»، قورباغه‌‌های هفت‌تیر به‌دست سینما

این روزها در ترافیک شلوغ فیلم‌های روی‌پرده و حجم بالای آثاری که در گروه آزاد به‌نمایش در می‌آیند چند‌هفته‌ای می‌شود که فیلم «آزاد به‌قید‌شرط» به کارگردانی حسین شهابی هم به نمایش درآمده‌است. این فیلم به نسبت دیگر فیلم‌های روی‌پرده بیشتر مورد توجه قرار گرفته‌است. حسین شهابی با فیلم «روز روشن» که در جشنواره سی‌و‌دوم به نمایش درآمد توجه‌ها را به خود جلب کرد و خلاقیت و استعداد کارگردانی خود را نشان داد اگرچه از فیلم‌های بعدی او این میزان استقبال نشد، اما او کار خود را ادامه داده و آن‌طور که خودش می‌گوید از هیچ نهاد دولتی هم حمایت نشده‌است. فیلم «آزاد به قید شرط» با بازی امیر جعفری، شقایق فراهانی، لیلا اوتادی، امیررضا دلاوری، امیر دژاکام، شکرخدا گودرزی، دیبا زاهدی، رامین راستاد؛ درباره مشکلات اجتماعی و زندگی زندانیان آزاد شده پس از تحمل حبس طولانی‌مدت است.

نویسندگی، تهیه کنندگی و کارگردانی همه فیلم‌هایتان را خود‌تان بر عهده دارید ،حتی در فیلم «حراج» تدوینگر کار هم بودید، این مسئله تمرکز روی هر بخش از کار را برای شما مشکل نمی‌کند؟
من فیلم ساختن را این‌گونه شروع کردم، بنابراین عادت دارم به این شیوه کار‌کردن.  خوشبختانه تمرکزم را روی هیچ بخشی کم نمی‌کند. هرچند که فیلم مستقل ساختن در ایران و تن ندادن به امر و نهی‌های تحمیلی، تحمل چنین شرایط سختی را هم می‌طلبد. خودم علاقه‌مندم فقط نویسنده و کارگردان کار باشم اما شرایط تولید و مسائل دیگر دست‌به‌دست هم می‌دهند و مرا ناچار به پذیرش مسئول سخت تهیه‌کنندگی می‌کنند.

 قورباغه‌‌های هفت‌تیر به‌دست سینما

شما همزمان با «آزاد به‌قید شرط» فیلم «سرطان» را هم ساختید این تداخلی به لحاظ تمرکز فکری برا‌یتان ایجاد نمی‌کند؟

فیلم «سرطان» را اوایل سال ۹۵ ساخته‌ام و «آزاد به قید شرط» را اواخر سال ۹۵٫ ولی خب، اکران سرطان چون در گروه هنر و تجربه خواهد بود، بنابراین به تاخیر افتاده که امیدوارم تا آخر سال‌جاری اکران شود.
ساخت فیلم به‌صورت مداوم این شائبه را به‌وجود می‌آورد که فیلم‌هایتان با حمایت ساخته می‌شود… می‌خواهم نظر شما را بدانم.

تا به‌امروز هیچ وقت از سوی هیچ نهاد دولتی حمایت نشدم و هیچ حمایتی هم نخواسته‌ام. اعتقادم این است که اگر با پول دولت که در حقیقت پول مردم است، فیلم بسازی و سرمایه آن برنگردد، عین اختلاس است. ما وقتی در بخش‌خصوصی سرمایه جذب می‌کنیم و فیلم تولید می‌کنیم؛ اگر سرمایه اصلی برنگردد به شکل‌های مختلف تاوانش را پس می‌دهیم. یعنی من به‌عنوان تهیه‌کننده علاوه بر تعهدات کتبی که می‌دهم، خود را تا لحظه آخر بازگشت سرمایه مسئول می‌دانم و برای تأمین آن تلاش می‌کنم. در بخش دولتی ماجرا جور دیگری است.

در مورد نحوه شکل‌گیری فیلمنامه «آزاد به قید شرط» بگویید؟

موضوعات و مسائل حقوقی، مخصوصا در سیستم بسیار پیچیده دستگاه قضایی ایران هم از موضوعات مهم جامعه‌اند، و هم بار دراماتیکی بالایی برای نوشتن فیلمنامه دارند. مهم‌تر از آن در فیلم‌های من این موضوعات بهانه‌ای می‌شوند برای واکاوی مسائل اجتماعی. سه‌فیلم درباره زندان و زندانی ساخته‌ام بی‌آن‌که دوربینم حتی به‌داخل زندان یا حتی یک دادگاه واقعی رفته‌باشد. بارها درخواست کرده‌ام اما اجازه این کار را به من نداده‌اند. توصیه کردند که داخل زندان را شبیه به دانشگاه تصویر و تصور کنم. ولی من تنها دانشگاهی که می‌شناسم و رفته‌ام فقط دانشگاه تهران است که در آن‌جا هم همه شب‌ها به خانه‌ها و خوابگاه‌هایشان می‌روند.

تقریبا در بیشتر فیلم‌هایتان مثل همین فیلم گرایش به بازیگران چهره و سرشناس دیده می‌شود.

بازیگرانم را متناسب کاراکترهای فیلمنامه و براساس تجربه و توانایی‌شان انتخاب می‌کنم. اینکه چه کسی دارای چه میزان گیشه یا محبوبیت است، واقعا برایم آخرین اهمیت را دارد. اگر در فیلمی از یک بازیگر حرفه‌ای استفاده می‌کنم صرفا به‌دلیل باوری است که به توانایی او دارم. هرچند که گاه شده در این مورد هم اشتباهاتی کرده‌ام.

ترکیب بازیگری این فیلم چگونه شکل گرفت. از کنار هم قرار ‌دادن بازیگران تئاتری و سینمایی بهره برده‌اید.

در همه فیلم‌های سینمایی و تجربی من، تعدادی بازیگر حرفه‌ای تئاتر حضور داشته‌اند. حضور آن‌ها اغلب به این دلیل است که جدای از توانایی اجرای خوب، شعور تحلیلی بالایی دارند. بیشتر میزانسن‌های من بلند و تک برداشت است. بازیگران تئاتر مهارت اجرایی بالایی در این نوع میزانسن‌ها دارند. هرچند که یک‌دست کردن بازی آن‌ها با سایر بازیگران حرفه‌ای سینما و برخی تازه بازیگران چالش اساسی است، اما در صورت موفقیت برایم لذت‌بخش است. این را هم اضافه کنم که علاقه ‌ای‌جدی  به معرفی بازیگران توانایی  دارم که سیستم سنتی سینما مانع از ورود آن‌ها به عرصه سینمای حرفه‌ای می‌شود.

 قورباغه‌‌های هفت‌تیر به‌دست سینما

با این نقد موافقید که داستان «آزاد به قید شرط» کمی فاقد تعلیق‌های لازم است؟

تعلیق در این فیلم به اندازه لازم وجود دارد. من با تعلیق‌های ساختگی غیر‌ضروری موافق نیستم. این نوع تعلیق‌ها متناسب فیلم‌هایی هستند که صرفا قصد قصه‌گویی و سرگرمی دارند. فیلمی که تا حد توان می‌کوشد بدون جانب‌داری و سیاه‌نمایی و سیاسی‌نگری، به مسائل و مشکلات روز جامعه بپردازد، نیازمند این نوع ساختار نیست. نظرم این است که فیلم «آزاد به قید شرط» حتی بیش از حد ادعای اجتماعی خود به سینمای داستان‌گو نزدیک شده و دارای تعلیق است. استقبال مردم از فیلمم را طبیعتا دوست دارم، اما صادقانه نمی‌دانم تا چه اندازه می‌توانم با سلیقه و ذائقه آن‌ها همراه شوم.

برخی معتقدند که خرده پی‌رنگ‌های قصه در جهت جریان اصلی فیلم نیست، نظر شما چیست؟

اگر تنها قصه کمالی و سرنوشت شخصی او را در فیلم پیگیری کنید ممکن است این‌طور به‌نظر برسد، اما این آب باریکه‌های اصلی در نهایت به جریان رودخانه اصلی متصل می‌شوند. وقتی قصد داری تحلیل درستی از واقعیت پیرامون یک جامعه نیمه سنتی ارائه دهی، دیگر قصه شخصی زندگی یک آدم اصل نیست. او تنها وسیله‌ای است که قرار است این آب باریکه‌های قصه را کنارهم جمع کند. در انتهای قصه‌ای که ادعای جامعه‌شناختی دارد سرنوشت جامعه مهم است نه فرد.

آن فرد و مصائب و مشکلاتش تنها قطره‌ای از یک دریاست. شما هرگاه کنار دریا می‌روید، می‌دانید که در برابر یک دریای عظیم ایستاده‌اید و همه آن را می‌بینید؛ درحالی‌که واقعیت این است که چشمان شما در هربار نگاه فقط به نقطه مشخصی از آن می‌تواند فوکوس و تمرکز کند نه همه عرض و طول آن… شخصیت کمالی قصه« آزاد به قید شرط» و دیگر خرده پی‌رنگ‌های آن در حقیقت فقط نقاط فوکوس من برانبوهی از مشکلات حقوقی، قضایی و انسانی یک جامعه است. هربار یکی از آن‌ها در نقطه تمرکز است، اما همه جزئی از یک پیکره‌اند.

بازی بازیگران فیلم‌های شما اغلب قابل‌قبول است. در این فیلم هم بازی‌ها در کلیت فیلم متناسب نشان می‌دهد. تمرین و دورخوانی داشتید؟

من اصلا بدون دورخوانی و تمرین‌های طولانی نمی‌توانم فیلمبرداری را شروع کنم. البته این تمرین‌ها به‌گونه‌ای نیست که نقش‌ها برای بازیگران تکراری و ملال‌آور شود؛ ۹۰درصد این جلسات فقط به تحلیل موقعیت روانی و اجتماعی کاراکترها اختصاص دارد. من تمام این مدت برای بازیگرانم تحلیل می‌کنم و از آن‌ها تحلیل می‌خواهم. هرگز در این جلسات طولانی حتی یک‌بار هم از آن‌ها نخواسته‌ام که عین توانایی خود را برای اجرای نقشی که بر عهده دارند، تست کنند. هرگز از آن‌ها نخواسته‌ام که بازی کنند، فقط خواسته‌ام با تحلیل و تعریف مرا نسبت به آنچه برای اجرای اصلی در نظر دارند، متقاعد کنند. به‌دست‌آوردن یک اجرای خوب با یکی دو تکرار ممکن می‌شود؛ اما فهمیدن چیز مهم‌تری است.

فیلم «آزاد به قید شرط» در گروه آزاد به نمایش درآمده‌است. چطور رضایت به این گروه دادید؟

شرایط را به‌گونه‌ای پیش برده بودند که اگر تن به این ماجرا نمی‌دادم، اکران فیلم ممکن بود سال‌ها به تأخیر بیفتد. مثل خیلی از فیلم‌ها که بعد از چندسال هنوز رنگ پرده را ندیده‌اند.

 قورباغه‌‌های هفت‌تیر به‌دست سینما

چه کسانی این شرایط را به‌وجود آورده‌اند؟

نمی توانم نام ببرم. چون حرف یک یا چند‌شخص نیست. صحبت یک سیستم سنتی بیمار، خسته و وابسته است. مثل همه ارکان دولتی و صنفی، این‌جا هم کسی مسئول و پاسخگو نیست. آن‌که توانایی بیشتری دارد، سهم بیشتری می‌برد. این آدم‌های توانا قصد دشمنی با کسی را ندارند. آن‌ها شهر را بی‌کلانتر می‌بینند، بنابراین هفت تیر می‌کشند. این‌جا صحبت راز بقاست! یا باید هفت‌تیر داشته باشد، یا جلیقه ضدگلوله برتن کنید.

عده‌ای از فیلمسازان معتقدند نوعی فیلم‌سوزی در جریان اکران این روزهای اکران به‌وقوع پیوسته است. نظر شما چیست؟

این یک واژه هزار معناست. برخی فیلم‌ها حتی اگر در عید هم اکران شوند، فروش نخواهند داشت. هر فیلمی نباید ضعف‌های روایی و ساختاری خود را پشت این واژه توجیه کند. البته مشکلاتی که اشاره کردم وجود دارد، اما تنها متعلق به شورای صنفی اکران نیست. آن‌ها وقتی با انبوهی از فیلم‌های تولید شده و در صف مانده مواجه می‌شوند خود را مجبور می‌بینند همکارانشان را به هر نحوی راضی کنند. آن‌ها خودشان هم می‌دانند این فاجعه رخ خواهد داد.

اما چاره‌ای پیدا نمی‌کنند. این همان سیستم سنتی خسته است که قبلا اشاره کردم. تصور کنید، اگر به‌جای این همه مخروبه‌های بلامصرف فرهنگی، سالن سینما داشتیم باز هم این مشکل اکران وجود داشت؟ قطعا نه. تعداد سینماهای کشور یک‌دهم میزان مورد نیاز است. سازمان سینمایی برنامه مدون و بودجه مورد نیاز را ندارد. سرمایه‌های شخصی سالن‌سازی به‌دلیل بی‌قانونی و عدم‌امنیت اقتصادی حاضر به ورود در این حوزه نیستند. تنوع فیلم‌ها به‌دلیل سانسور بسیار پایین است. این‌ها مشکلات اصلی سینما و اکران است. زمانی‌که این مشکلات برطرف شود، مطمئن باشید تیر تمام این هفت تیر‌کشان کهنه‌کار کمانه خواهد کرد!


منبع: برترینها

فروش ۴۳۸ هزار نسخه کتاب در دو هفته/ خرید کتاب با تخفیف ادامه دارد

عصرایران- با گذشت دو هفته از اجرای طرح «پائیزه کتاب» که با مشارکت ۸۲۵ کتاب‌فروشی از ۳۱ استان کشور در حال برگزاری است، بیش از ۴۳۸ هزار نسخه کتاب از سوی ۱۸۶ هزار نفر خریداری شده است.

بنا بر تصمیم کمیته مدیریت طرح پاییزه کتاب، مدت زمان اجرای این طرح در مراکز استان هایی که تعداد کتابفروشی‌های آنها کم و از لحاظ میزان فروش و تخصیص یارانه در طرح پائیزه و طرح‌های قبلی نتوانسته‌اند نسبت به جذب یارانه خود در بازه زمانی ۲۰ روزه اقدام کنند، تا ۲ دی‌ماه تمدید شد.

مدت زمان اجرای طرح پائیزه کتاب در مراکز استان‎های سیستان و بلوچستان، کهگیلویه و بویراحمد، ایلام، کردستان، خراسان جنوبی، خراسان شمالی، آذربایجان غربی، قزوین، زنجان، لرستان و سمنان با هدف توجه به کتابفروشی‎های مناطق کم برخوردار، مرزی و دور از مرکز تا دوم دی ماه تمدید شد.

همچنین طبق اعلام خانه کتاب، علاقه‎مندان می‎توانند با استفاده از اپلیکیشن «کتابفروشی»، کتابفروشی های سطح شهر که عضو طرح پائیزه کتاب هستند را بر روی نقشه مشاهده کرده و بهترین مسیر برای رسیدن به آن را پیدا کنند. همچنین این اپلیکیشن شماره تماس و آدرس تمامی کتابفروشی‎های دارای مجوز را در اختیار کاربران قرار می‎دهد و آنها را برای رسیدن به مقصد راهنمایی خواهد کرد.

طرح «پائیزه کتاب» با شعار «هر ورقش دفتریست…» از دوم آذرماه همزمان با چهارمین دوره کتابگردی آغاز شده است. علاقه مندان و خریداران کتاب با همراه داشتن کارت ملی می‎توانند با مراجعه به کتابفروشی‎های عضو طرح تا دوم دی‎ماه در شهرستان ها و مراکز استان‎های نام برده شده از تخفیف ۲۰ تا ۲۵ درصدی خرید کتاب در این طرح تا سقف ۱۰۰ هزار تومان استفاده کنند.

پیش از این طرح «تابستانه کتاب» در سال ۹۶ با فروشی ۱۰ میلیارد تومانی از ۱۵ مردادماه تا ۱۳ شهریور در شهرستان ها و تا ۳ شهریور در مراکز استان ها برگزار شد که ۸۱۳ کتابفروشی از سراسر کشور در این دوره مشارکت کردند. در این طرح ۴۹۸ هزار و ۷۴۹ نسخه کتاب به ۲۰۳ هزار و ۷۶۱ نفر فروخته شد. از بین ۸۱۳ کتابفروشی فعال در طرح تابستانه کتاب، ۶۱۸ کتابفروشی در مراکز استان و ۱۹۵ کتابفروشی در شهرستان‎ها کتاب‎های بخش کودک و نوجوان را با ۲۵درصد تخفیف و کتاب‎های بخش عمومی را با ۲۰ درصد تخفیف عرضه کردند.


منبع: عصرایران

ثبت جهانی کمانچه و چوگان

به گزارش مهر به نقل از مرکز اطلاع‌رسانی و روابط‌عمومی سازمان میراث‌فرهنگی، صنایع‌دستی و گردشگری، علی‌اصغر مونسان، معاون رئیس‌جمهوری و رئیس سازمان میراث فرهنگی با اعلام این خبر گفت: چوگان‌بازی سوار بر اسب همراه با روایتگری و موسیقی به‌نام ایران،و همچنین پرونده‌ی مهارت ساختن و نواختن کمانچه، مشترک با جمهوری آذربایجان که از مراحل ارزیابی فنی برای ثبت در فهرست معرف عناصر میراث ناملموس یونسکو عبور کرده بود با اکثریت آرا مورد تأیید اعضای کمیته میراث جهانی ناملموس قرار گرفت.علی‌اصغر مونسان با تبریک ثبت این دو اثر به ملت شریف ایران که موفقیت چشمگیری برای جمهوری اسلامی ایران به‌شمار می‌رود، تعداد آثار ثبت‌شده ایران در فهرست میراث ناملموس جهانی را ۱۳ عنوان کرد و افزود: سه اثر از این فهرست، از جمله نوروز، مهارت پخت نان تخت و کمانچه، میراث مشترک چندملیتی است. معرفی و ثبت این آثار در فهرست میراث جهانی، معرف تاریخ، فرهنگ غنی، گسترده و متنوع ایران در سطح جهانی است.

به گفته معاون رئیس‌جمهوری این دو عنصر همچون دیگر عناصر نامملوس ثبت‌شده در فهرست یادشده دارای تمامی ارزش‌های مندرج در کنوانسیون ۲۰۰۳ به‌عنوان شاهکار جهانی شناخته شده و نماینده تنوع فرهنگی بشری است و جمهوری اسلامی ایران همواره تلاش کرده است تا روح صلح‌طلبانه و بشردوستانه این کنوانسیون را به طرق مختلف متجلی کند.مونسان چوگان را بخشی از جهان‌بینی ایرانی دانست که توانسته است تنوعات فرهنگی و هنری در میان اقوام مختلف را در قالب یک بازی آیینی ارائه دهد.او ارتباط میان انسان، طبیعت، اسب در قالب بازی، نمایش و موسیقی را از توانایی این بازی آیینی برشمرد و اظهار داشت:این بازی آیینی از دوره ساسانی تا به امروز همیشه مورد حمایت حکومت‌های ایرانی و مردم قرار داشته است. از جمله اهمیت‌های این بازی، تأثیر آن بر هنر، اقتصاد هنر، موسیقی، ادبیات، نقاشی، مینیاتور و روایتگری است.

رئیس سازمان میراث‌فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری کمانچه را نیز یکی از قدیمی‌ترین و گسترده‌ترین ابزار موسیقی در منطقه به‌ویژه ایران و آذربایجان که در اجرای موسیقی کلاسیک و فولکوریک مورد استفاده قرار می‌گیرد بیان کرد و گفت: امکانات گسترده و متنوع صوتی کمانچه سبب شده که در بیشتر نقاط شهری و روستایی در ایران در بیشتر مراسم که نیاز به همنوایی با مردم احساس شود از این ساز بهره برده شود.مونسان در ادامه با تا کید بر اینکه آنچه قابل توجه است تعداد و اهمیت میراث‌فرهنگی ایران در شکل ملموس و ناملموس آن است که پیام‌آور صلح و دوستی و اعتدال و امید است افزود: هر یک از آثار ثبت‌شده علاوه بر جنبه‌های مختلف فرهنگی بیانگر وجهی از فرهنگ انسان دوستانه ایرانیانی است که طول تاریخ آموخته‌اند که با اقوام و ملت‌ها، با سرزمین خود و محیط‌زیست رفتاری پرستارانه و مبتنی بر مدارا داشته باشند.معاون رئیس‌جمهوری گفت: میراث‌فرهنگی ایران برای جهانیان حامل پیام مهم و برجسته جهانی فوق است که نشان از عظمت فرهنگ ایرانی در طول تاریخ دارد.او در پایان با تشکر از پژوهشگران و گروه‌هایی که در تهیه و دفاع از این پرونده‌ها در مجامع بین‌المللی فعالیت می‌کنند بار دیگر این رخداد مهم فرهنگی را به مردم بزرگوار ایران تبریک گفت.
 
منبع: بهارنیوز

حکایت این روزهای شورای پروانه ساخت

کناررفتن سایه اقدامات بوروکراتیک از سر سینما یا حمایت دولتی از آثار سینمایی دو روی سکه‌ای است که سینماگران را از هم تفکیک می‌کند و هنوز هم نمی‌توان از تصمیمی قاطع در این زمینه صحبت کرد.

روزنامه شرق نوشت: به‌تازگی پروانه ساخت دو فیلم «لاتاری» محمدحسین مهدویان و «متری شش‌ونیم» سعید روستایی صادر شد؛ دو فیلمی که چند ماهی در صف انتظار دریافت پروانه ساخت بودند و به قول جمال شورجه، یکی از اعضای شورای پروانه ساخت، مشکل محتوایی داشتند و نیاز بود تا پس از انجام اصلاحات به شورای پروانه ساخت ارائه شوند! اما این تمام ماجرای پرچالش ماه‌های اخیر شورای پروانه ساخت نیست. زمانی که کمیته‌ای برای بررسی فیلم‌های توقیفی و تعیین‌تکلیف آنها تشکیل شد نیز بار دیگر جایگاه شورای پروانه ساخت به چالش کشیده شد، چراکه برخی از این فیلم‌ها باوجود داشتن پروانه ساخت و نمایش، سال‌ها و ماه‌ها در فهرست فیلم‌هایی دسته‌بندی شدند که اجازه اکران عمومی ندارند. سخت‌گیری بیش از حد شورای پروانه ساخت و نگاه نظارتی آن حالا به زعم بسیاری نسبت به گذشته بیشتر شده است. نگاه سلیقه‌ای یا چارچوب‌هایی که برای صدور پروانه ساخت نیاز است، دووجهی است که مرکز توجه بسیاری از سینماگران در چگونگی عملکرد این شوراست.

شورایی که یک‌بار حذف شد!

سال‌هاست که سینماگران با تأکید بیشتری درباره کاهش دخالت دولت در سینما صحبت می‌کنند و سعی کرده‌اند حرفشان را به هر شکلی که شده به گوش مدیران فرهنگی برسانند. برخی از اهالی سینما معتقدند کاهش دخالت دولت در برخی زمینه‌ها پویایی در این عرصه را ایجاد می‌کند و وجود شورای پروانه ساخت و صدور مجوز فیلم‌سازی نیز از دیگر مراحلی است که یک فیلم برای به‌سرانجام‌رسیدن باید طی کند و برخی از سینماگران اساسا با ماهیت آن مخالفند. برخی دیگر نیز معتقدند وجود شورای پروانه ساخت باعث می‌شود تا دست‌کم نیمی از مراحل ساخت یک فیلم قانونی طی شود. بااین‌حال بسیاری از سینماگران از دوره‌ای یاد می‌کنند که مدت کوتاهی به مدد زنده‌یاد سیف‌الله داد، شورای «پروانه ساخت» حذف شد و نتایج مثبتی در پی داشت، هرچند که این روزها درباره اینکه داشتن پروانه ساخت لزوما به‌منزله نمایش یک فیلم نیست نیز بیشتر صحبت می‌شود.

خسرو معصومی، کارگردان سینمای ایران، مدتی قبل درباره لزوم وجود شورای پروانه ساخت به «شرق» گفت: «پروانه ساخت به‌نوعی سوپاپ اطمینان تهیه‌کننده است تا بداند وقتی برای فیلمی سرمایه‌گذاری می‌کند، خیالش راحت است که آن فیلم پروانه نمایش هم می‌گیرد، چون کار قانونی کرده، اما به شرط آنکه شورای پروانه ساخت، در فیلم‌نامه دخالت نداشته و پاستوریزه‌اش نکند. اگرچه امروز دیگر نمی‌توان قطعی گفت که چون فیلمی پروانه ساخت گرفته، حتما اکران می‌شود. باید از اعضای شورا خواست کمی فتیله را پایین بکشند و به فیلم‌سازی که در سینمای ایران شناسنامه‌ای دارد، سخت‌گیری نکنند».مخالفان ماندن شورا دیدگاه دیگری دارند. امیرحسن علم‌الهدی، کارشناس سینما و مدیر گروه سینمایی «هنر و تجربه»، درباره ماهیت شورای پروانه ساخت دیدگاهی متفاوت دارد. او پیش از این به «شرق» گفته است: «بیش از یک دهه است که ماهیت صدور پروانه ساخت نیاز به بازنگری دارد. با توجه به تجربه جهانی و ذات سینما، نیاز است تا تمامی کنترل‌ها در این حوزه به سمت پروانه نمایش هدایت شود و سازمان سینمایی برای حذف پروانه ساخت به فکر باشد». علم‌الهدی همچنین می‌گوید: «نیاز است فیلم‌سازان به‌صورت درجه‌بندی و افرادی که دارای اعتبار سینمایی یا صنفی هستند، از روند دریافت پروانه ساخت حذف شوند و تمامی مسئولیت‌ها به تهیه‌کنندگان واگذار شود و اساسا مسئولیت تولید فیلم باید برعهده تهیه‌کننده باشد. وزارت ارشاد نیز می‌تواند براساس یک ارزیابی، صدور پروانه ساخت را به سمت تهیه‌کنندگان و کارگردانان اول ببرد و افرادی که فاقد رزومه شفاف هستند و کسانی که سال‌ها در این عرصه فعالیت کرده‌اند از این پروسه حذف شوند».

حسن برزیده، کارگردان «مزارشریف»، هم از آن دسته کارگردان‌هایی است که به وجود این مرحله بوروکراتیک در پروسه تولید فیلم انتقاد دارد.

و حالا، درزکردن اطلاعات به بیرون

مخالفان و موافقان شورای پروانه ساخت در بین اهالی سینما دلایل خاص خودشان را برای حضور و عدم حضور این شورا دارند، اما اینها دلیل نمی‌شود که عملکرد این شورا زیر ذره‌بین سینماگران قرار نگیرد؛ خصوصا اینکه در چند روز گذشته، پیش از اعلام رسمی شورای پروانه ساخت مبنی‌بر دریافت یا عدم دریافت پروانه ساخت فیلمی خاص، خبرها از منابعی که گفته می‌شود «نزدیک به حوزه هنری» هستند، به بیرون درز کرده است. این از جمله موارد تأمل‌برانگیز درزکردن اخبار از اتاق‌های ارشاد و شورای پروانه ساخت به بیرون است. ردشدن فیلم‌نامه تازه «حامد محمدی» از سوی شورای پروانه ساخت و همچنین عدم موافقت با فیلم‌نامه مسعود ده‌نمکی از جمله اخباری بود که پیش از اعلام وزارت ارشاد در یک کانال تلگرامی وابسته به حوزه هنری رسانه‌ای شد. این کانال مدعی شده بود فیلم‌نامه‌های تازه حامد محمدی و مسعود ده‌نمکی در شورای پروانه ساخت رد شده‌اند. این کانال تلگرامی خبر داد؛ ده‌نمکی که مدتی است، به دنبال ساخت فیلم «زندانی‌ها» است فیلم‌نامه‌اش از سوی شورای پروانه ساخت رد شده؛ فیلمی که شنیده می‌شود اولین سه‌گانه از سری جدید سه‌گانه‌های مسعود ده‌نمکی با موضوع شخصیت‌های انقلابی اعدام‌شده است.

همچنین به گزارش این کانال، حامد محمدی که قصد داشت یک طنز سیاسی را به تهیه‌کنندگی منوچهر محمدی در سال جاری مقابل دوربین ببرد، از سوی شورای پروانه ساخت نتوانست پروانه ساخت فیلم جدید خود را به ثبت برساند و ساخت تازه‌ترین فیلم کارگردان «اکسیدان» در هاله‌ای از ابهام قرار گرفت.

ساعاتی پس از نشر این اخبار، مسعود ده‌نمکی از دریافت پروانه ساخت فیلمش در صفحه شخصی‌اش نوشت و اعلام کرد که فیلم تازه او؛ «زندانی‌ها» با موضوع شخصیت‌های انقلابی ساخته خواهد شد. از آن‌سو حامد محمدی هم به سینمادیلی گفت که تمام تمرکزش روی نگارش چند فیلم‌نامه است و بهتر است برای کشف این ماجرا سراغ منابعی در مجموعه حوزه هنری رفت که این اخبار را منتشر می‌کنند!

مشکل کجاست؟

کناررفتن سایه اقدامات بوروکراتیک از سر سینما یا حمایت دولتی از آثار سینمایی دو روی سکه‌ای است که سینماگران را از هم تفکیک می‌کند و هنوز هم نمی‌توان از تصمیمی قاطع در این زمینه صحبت کرد. بااین‌حال صحبت بر سر سخت‌گیری‌های شورای پروانه ساخت و اعمال نظر بیشتر در صدور پروانه ساخت است که در نهایت منجر به محدودیت بیشتر و اعمال سلیقه بیشتر در تولیدات سینمایی می‌شود. هرچند که از زاویه دیگر، تعدد آثاری که پس از ساخت در صف اکران‌های سینمایی جمع می‌شوند و مشکل دیگری به نام فیلم‌سوزی را منجر می‌شود، از جمله مواردی است که پای شورای پروانه ساخت را وسط می‌کشد.

همه اینها به کنار، باید پرسید علت درز اخبار و اطلاعات از شورای پروانه ساخت به بیرون چیست و حوزه هنری در این میان چه نقشی دارد؟


منبع: عصرایران

فروش ۴۳۸ هزار نسخه کتاب در دو هفته/ طرح پائیزه کتاب ادامه دارد

عصرایران- با گذشت دو هفته از اجرای طرح «پائیزه کتاب» که با مشارکت ۸۲۵ کتاب‌فروشی از ۳۱ استان کشور در حال برگزاری است، بیش از ۴۳۸ هزار نسخه کتاب از سوی ۱۸۶ هزار نفر خریداری شده است.

بنا بر تصمیم کمیته مدیریت طرح پاییزه کتاب، مدت زمان اجرای این طرح در مراکز استان هایی که تعداد کتابفروشی‌های آنها کم و از لحاظ میزان فروش و تخصیص یارانه در طرح پائیزه و طرح‌های قبلی نتوانسته‌اند نسبت به جذب یارانه خود در بازه زمانی ۲۰ روزه اقدام کنند، تا ۲ دی‌ماه تمدید شد.

مدت زمان اجرای طرح پائیزه کتاب در مراکز استان‎های سیستان و بلوچستان، کهگیلویه و بویراحمد، ایلام، کردستان، خراسان جنوبی، خراسان شمالی، آذربایجان غربی، قزوین، زنجان، لرستان و سمنان با هدف توجه به کتابفروشی‎های مناطق کم برخوردار، مرزی و دور از مرکز تا دوم دی ماه تمدید شد.

همچنین طبق اعلام خانه کتاب، علاقه‎مندان می‎توانند با استفاده از اپلیکیشن «کتابفروشی»، کتابفروشی های سطح شهر که عضو طرح پائیزه کتاب هستند را بر روی نقشه مشاهده کرده و بهترین مسیر برای رسیدن به آن را پیدا کنند. همچنین این اپلیکیشن شماره تماس و آدرس تمامی کتابفروشی‎های دارای مجوز را در اختیار کاربران قرار می‎دهد و آنها را برای رسیدن به مقصد راهنمایی خواهد کرد.

طرح «پائیزه کتاب» با شعار «هر ورقش دفتریست…» از دوم آذرماه همزمان با چهارمین دوره کتابگردی آغاز شده است. علاقه مندان و خریداران کتاب با همراه داشتن کارت ملی می‎توانند با مراجعه به کتابفروشی‎های عضو طرح تا دوم دی‎ماه در شهرستان ها و مراکز استان‎های نام برده شده از تخفیف ۲۰ تا ۲۵ درصدی خرید کتاب در این طرح تا سقف ۱۰۰ هزار تومان استفاده کنند.

پیش از این طرح «تابستانه کتاب» در سال ۹۶ با فروشی ۱۰ میلیارد تومانی از ۱۵ مردادماه تا ۱۳ شهریور در شهرستان ها و تا ۳ شهریور در مراکز استان ها برگزار شد که ۸۱۳ کتابفروشی از سراسر کشور در این دوره مشارکت کردند. در این طرح ۴۹۸ هزار و ۷۴۹ نسخه کتاب به ۲۰۳ هزار و ۷۶۱ نفر فروخته شد. از بین ۸۱۳ کتابفروشی فعال در طرح تابستانه کتاب، ۶۱۸ کتابفروشی در مراکز استان و ۱۹۵ کتابفروشی در شهرستان‎ها کتاب‎های بخش کودک و نوجوان را با ۲۵درصد تخفیف و کتاب‎های بخش عمومی را با ۲۰ درصد تخفیف عرضه کردند.


منبع: عصرایران

اختتامیه جشنواره بین المللی تئاتر کودک و نوجوان (عکس)

چهره ترامپ بر سر جوان تایوانی (+عکس) گردش بورس تهران به عقب دلار اندکی کاهشی شد (+جدول) آخرین وضعیت مجروحین حادثه منطقه مرزی ماکو طرز تهیه پلوی اروپائی دیدار تیم های ملی فوتسال ایران و روسیه (عکس) بارش برف و باران در جاده های ۹ استان کشور/ الزام استفاده از زنجیر چرخ در محورهای کوهستانی ارتش اسرائیل در حالت آماده باش قرار دارد مقام معظم رهبری امام جمعه جدید کرمان را منصوب کردند اس ام اس تبریک روز دانشجو

کتاب درسی زبان عربی؛ مرکز نشینی و مرکز گرایی  (۲۴ نظر)

کی روش: بازی بامراکش فینال جام جهانی است/ این سخت ترین گروه تاریخ ایران است و بزرگترین چالش مربیگری ام/ ریکاوری بازیکنان تیم ها باید با من باشد/ از سیستم نظارت منچستر در تیم ملی استفاده می کنیم/ از مربیان داخلی می خواهم به من اعتمادکنند  (۷ نظر)

سفر آمریکای «خادم»در آستانه محرومیت کریمی کشتی گیر ایرانی  (۳ نظر)

عبده تبریزی: ۱٫۵ میلیون ایرانی در صف مهاجرت اند/ ۲۰ میلیارد دلار خروج سرمایه داشته ایم  (۲ نظر)


منبع: عصرایران

۱۳ فیلم تلویزیونی و سینمایی پنجشنبه ۱۶ آذر

۱۳ فیلم تلویزیونی و سینمایی پنجشنبه ۱۶ آذر از شبکه های مختلف رسانه ملی به روی آنتن می رود.

شبکه یک

فیلم سینمایی «مربی کارتر»، ساعت ۲۲

شبکه دو

فیلم تلویزیونی «دو ماجرا برای یک ازدواج»، ساعت ۸

فیلم سینمایی «پلیس بازی»، ساعت ۲۳:۳۰

شبکه سه

فیلم تلویزیونی «ماجراهای بین»، ساعت ۱۰

فیلم سینمایی «ضارب»، ساعت ۲۴

شبکه چهار

فیلم سینمایی «قاعده بازی»، ساعت ۲۰:۳۰

شبکه پنج

فیلم تلویزیونی «خوش‌خیال»، ساعت ۱۳:۳۰

شبکه کودک

فیلم تلویزیونی «قصه دوچرخه من و بابام»، ساعت ۱۴

شبکه نمایش

فیلم‌ سینمایی «هفت»٬ ساعت ۱۳

فیلم سینمایی «قدرت»، ساعت ۱۷

فیلم تلویزیونی «شبی در تهران» ساعت ۲۱

شبکه امید

فیلم سینمایی «لاستیک پرنده»، ساعت ۱۸

شبکه شما

فیلم تلویزیونی «کلاه تو کلاه»، ساعت ۲۴


منبع: عصرایران

گفت‌ و گو با «امیرحسین چهلتن» درباره نویسندگی و زندگی

شاگرد ممتاز رشته ریاضی که شعر می‌گفت و در ١٠ سالگی و در یک کتابچه قرضی چند داستان کوتاه و بلند نوشته بود، در ١٨سالگی برای ادامه تحصیل در رشته مهندسی برق وارد دانشگاه شد و در دوران دانشجویی دو مجموعه داستان منتشر کرد. نام نخستین مجموعه «صیغه» بود و نام دومین «دخیل بر پنجره فولاد» که دو‌سال بعد منتشر شد و فقط چند ماه قبل از انقلاب بهمن ١٣۵٧. چهلتن بعد از انقلاب و زمانی که به ایران برمی‌گردد و بعد از تجربه جنگ، تازه‌ نفس‌تر شروع به نوشتن داستان می‌کند.

مجموعه‌های دیگر کسی صدایم نزد (١٣٧١)، چیزی به فردا نمانده است (١٣٧٧) و ساعت پنج برای مردن دیر است (١٣٨١) را منتشر کرد و آثار منتشرنشده فراوانی دارد و امید به چاپ شدنش اما… بعد از قرار و مداری که گذاشتیم به دیدارش رفتم و این آغاز داستان داستا‌ن‌های مردی بود که ظهری را در منزلش گذراندیم و حاصل آن گفت‌وگویی شد درباره خودش و داستان‌هایش.

 از وزیر ارشاد بپرسید!

 شما سه‌سال بعد از کودتای ٢٨ مرداد به دنیا آمدید، از فضای بعد از کودتا و دوران کودکی‌‌تان بگویید.

خانه پدربزرگ من در خیابان باغ سپهسالار در شاه‌آباد بود و این همان منطقه‌ای است که در تمام مدت کودکی و نوجوانی با آن مأنوس بودم. من و خواهر و برادرم به دبیرستانی در آبسردار  نزدیک مجلس می‌رفتیم. در دوران کودکی، من چیزی راجع به حال‌‌وهوای کودتا یا عواقب آن نمی‌توانستم بفهمم به‌خصوص که سیاست کم‌وبیش در خانه ما موضوع ممنوعه‌ای بود و لابد همین باعث می‌شد تا من به مسائلی که در بیرون از چارچوب خانه می‌گذشت، حساس بشوم.

پدر من معتقد بود که «سیاست پدر و مادر نداره» و تجربه زندگی نیز بعدا این گزاره را به من ثابت کرد. او البته به کتاب‌هایی که من به خانه می‌آوردم، واکنشی نشان نمی‌داد، اما دوست نداشت من به رادیوهای خارجی که علیه رژیم صحبت می‌کردند، گوش کنم. او در ‌سال۶٠ که فضای سیاسی ایران به‌طور ناگهانی تند شد، خودش یک گونی از همان کتاب‌ها را از خانه بیرون برد تا در جای پرتی بگذارد.

 خانواده متمولی بودید؟

نه ما خانواده متوسطی بودیم، بسیار معمولی.

 از دوران تحصیل‌تان بگویید.

پنج‌سال از دبستان را به یکی از مدارس جامعه تعلیمات اسلامی می‌رفتم، نه به این علت که پدر یا مادرم مذهبی بودند، بلکه به این علت بود که آن مدرسه نزدیکترین مدرسه به خانه‌مان بود. بعد ما به شرق تهران رفتیم و من دیپلمم را البته از دبیرستان هدف در آبسردار گرفتم. من رشته ریاضی می‌خواندم و در آن‌جا در همه دروس ممتازترین دبیران را داشتیم. دبیر ادبیات ما آقای دکتر غلامرضا سمیعی بود که چند کتاب ترجمه کرده و بسیار آدم باسوادی بود.

او هم ازجمله کسانی بود که عشق من به ادبیات را تقویت کرد، از طریق روش صحیح و اصول درست تدریسش، چون معمولا دبیران ادبیات ما بی‌سواد یا کم‌سوادند، به‌خصوص به‌کلی از استعداد جذب دانش‌آموزان به سمت ادبیات کلاسیک عاجزند و این نکته خیلی مهمی‌ است برای این‌که بفهمیم چرا جوانان ما به ادبیات کلاسیک علاقه‌مند نمی‌شوند. گذشته از انتخاب‌های نادرست از این ادبیات در کتاب‌های درسی که فقط بار آموزشی و پندآموزی دارند، دلیل دیگر کم‌سوادی دبیران ادبیات است. من خوشبختانه از این بابت شانس داشتم که دکتر سمیعی دبیر ادبیات‌مان بود. بعد هم وارد دانشگاه علم و صنعت شدم. لیسانس را در این دانشگاه خواندم و برای ادامه تحصیل به انگلستان رفتم.

 چه سالی به انگلیس رفتید؟

دو سه ماه بعد از انقلاب، ابتدای سال ۵٨ بود. دلیلش هم این است که در آن‌جا برادرم مشغول به تحصیل بود و طبیعتا گرفتن پذیرش و ثبت‌نام آسان‌تر بود.

 در انگلیس که بودید با انجمن‌های ادبی همکاری نداشتید؟

نه، چراکه همه حواس من به اتفاقات داخل ایران بود و در ضمن دو‌سال هم بیشتر آن‌جا نبودم و برگشتم. سفرهای متعدد بعدی‌ام در زمینه‌های دیگری اتفاق افتاد. آن موقع من به اتفاقات سیاسی حساس بودم، بدون آن‌که به جریان سیاسی خاصی تعلق داشته باشم. یادم هست در انگلیس که بودم دوست داشتم در جلسات سیاسی که از طرف دانشجویان کشورهای آمریکای لاتین برگزار می‌شد، شرکت کنم، سرودها و موزیک‌های انقلابی‌شان را خیلی دوست داشتم، کتاب‌های‌شان را هم همین‌طور. یادم می‌آید آن موقع یک جزوه از یک شاعر شیلیایی که کارگر معدن بود، از انگلیسی به فارسی ترجمه کردم که تکه‌تکه در جنگ‌های مختلفی در ایران چاپ شد.

 شما در آن سال‌ها پیرو اندیشه‌های چپ‌گرایانه بودید؟

گمان نمی‌کنم. چنین چیزی مستلزم یک شناخت فلسفی است. من به هرجهت به آزادی و عدالت فکر می‌کردم.

 شما‌ سال ١٣۶١ و اوایل جنگ به ایران برگشتید، می‌توانستید وقتی جنگ تمام شد با خیالی آسوده به ایران بیایید. چه شد که تصمیم به برگشت از انگلیس گرفتید؟

حتی آن دو سالی که آن‌جا بودم خیلی به من سخت گذشت، سخت مشتاق برگشتن به ایران بودم. فکر می‌کردم ایران دارد اتفاقات به خصوصی را از سر می‌گذراند و حیف است که من نباشم و آن را تجربه نکنم. درعین‌حال در همان نخستین سفر به یک کشور خارجی به این نتیجه رسیدم که آدمی نیستم که بتوانم مهاجرت بکنم، چون وجودم در کشوری که از آن آمده‌ام، معنا می‌شود. درواقع ایران تنها جایی ا‌ست که من می‌توانم درون خودم زندگی کنم.

می‌دانستم که در ایران جنگ است و من باید به سربازی بروم، ولی هیچ‌کدام از اینها مانع برگشتنم نشد. برگشتم، به سربازی هم رفتم. البته به شما بگویم که در آن زمان امید به برقراری صلح زیاد بود و هیچ‌کس فکر نمی‌کرد این جنگ ٨‌سال طول بکشد. مدام آدم‌هایی برای میانجی‌گری می‌آمدند، از دبیرکل سازمان ملل تا اولاف پالمه، یاسر عرفات و سران دیگر، همه می‌آمدند و می‌رفتند. مثلا وقتی دفترچه اعزام گرفتم فکر می‌کردم تا وقت اعزام جنگ تمام می‌شود. بعد می‌گفتم تا وقتی دوران آموزشی را طی بکنم، جنگ تمام می‌شود، اما نه‌تنها تمام نشد، بلکه تا پایان سربازی من و چهار‌سال بعد از آن هم ادامه داشت.

 محل خدمت‌تان کجا بود؟

جنوب، اما پشت جبهه بودم. روزهای تلخی بود. یک روزهایی جبهه آرام بود، درگیری نبود، دوره‌هایی هم بود که درگیری وجود داشت و آن‌جا ما می‌توانستیم تلویزیون عراق را هم بگیریم و دیدن این همه خشونت من را خیلی عصبانی می‌کرد، برای من تجربه تلخ و هولناکی بود. من هیچ‌وقت به یک جنگ، به یک کشتار عظیم این‌قدر نزدیک نبودم.

 برویم سراغ ادبیات! شما در نوجوانی به سمت شعر و ادبیات رفتید، اما در دبیرستان رشته ریاضی خواندید و در دانشگاه مهندسی!

بله، برای این‌که در دوران نوجوانی دست‌کم ادبیات برای من یک تفنن بود و هیچ‌وقت تصور حرفه و حرفه‌ای‌بودن نداشتم. در ضمن تصور عمومی در خانواده‌ها این بود که بچه‌های زرنگ باید بروند به رشته ریاضی و بچه‌های تنبل که شانس حضور در رشته ریاضی را ندارند، بروند رشته ادبیات و به خاطر این تصور عمومی من نه از خودم پرسیدم که به چه چیزی علاقه دارم و نه کس دیگری از من پرسید. به‌طور طبیعی در حال‌وهوای آن روزها و آن تلقی عمومی رفتم رشته ریاضی و بعد هم در رشته مهندسی وارد دانشگاه شدم.

 از وزیر ارشاد بپرسید!

تصمیم اشتباهی هم نبود، چون بعدها متوجه شدم نوشتن در مملکت ما به‌خصوص برای یک نویسنده مستقل حرفه‌ای نیست که بشود از راه آن زندگی کرد. همیشه آدم باید شغل دیگری داشته باشد و این شغل دیگر اگر بازار کار مناسب‌تری داشته باشد، بهتر است، به این دلیل که گرفتاری‌های معیشت کمتر می‌شود و می‌تواند فراغتی برای فعالیت ادبی ایجاد بکند. اما خب! بعدا دیدم نمی‌شود هر دو کار را به موازات همدیگر انجام داد، یعنی نمی‌شود چندساعتی رفت بیرون در یک‌جایی کار کرد و بعد تازه خسته و کوفه آدم بیاید و بخواهد ‌رمان بنویسد. این بود که من بعد از حدود ١۵‌سال کار مهندسی را ول کردم تا خودم را یک‌سره وقف ادبیات بکنم.

 کجا مشغول کار بودید؟

شرکت‌های مختلفی که آخرینش مهاب قدس بود.

 شعر چه کسانی را در آن دوران می‌خواندید؟

خوشبختانه محله ما شاه‌آباد پر از کتابفروشی بود. گذشته از صفحه شعر مجلات نخستین مواجهه جدی‌ام با شعر این بود که کتاب‌های جیبی شاعران معاصر را که منتخبی از آثارشان بود و انتشارات بامداد در شاه‌آباد منتشر کرده بود و مجموعه‌ای بود از منتخب اشعار شاملو، اخوان، نادرپور، فروغ، زُهری و… خریدم و خواندم.

آن موقع من هیچ راهنمایی در این زمینه‌ها نداشتم. همه چیز برحسب تصادف بود. البته من کتاب را پیش از آن‌که به مدرسه بروم به عنوان یک شی دوست داشتم و یادم می‌آید که پشت ویترین کتاب‌فروشی‌ها می‌ایستادم و از مادرم می‌خواستم برایم کتاب بخرد. البته بعدها خواهر بزرگتر من رمان به خانه می‌آورد و من مرتب می‌خواندم. این موضوع به علاقه‌ام به کتاب افزود.

 و چه شد که رفتید سراغ داستان‌نویسی؟

من در دبستان داستان می‌نوشتم، ولی بعدا به شعر تمایل پیدا کردم، در دوران دبیرستان شعر گفتم، اما در آخرین سال‌های دبیرستان دوباره به نظرم رسید در نوشتن داستان تواناترم. نخستین مجموعه داستانم به نام «صیغه» را در ‌سال آخر دبیرستان بود که نوشتم، ‌سال بعد به نظرم رسید می‌شود چاپ‌شان کرد و چاپ‌شان کردم. البته چیزی که باعث شد من فکر کنم اینها قابلیت چاپ‌شدن را دارند، کتاب بازآفرینی واقعیت محمدعلی سپانلو بود که مجموعه‌ای از آثار داستان‌نویسان معاصر را داشت که با آل‌احمد شروع شده بود و احمد محمود، گلشیری، دولت‌آبادی، مهشید امیرشاهی و… در آن مجموعه داستان داشتند.

این کتاب دریچه تازه‌ای را به روی من باز کرد، من آن موقع دبیرستانی بودم و خیلی از این‌ چهره‌ها را نمی‌شناختم. بعد احساس کردم می‌توانم مثل اینها، شبیه‌ اینها بنویسم، در همین حال‌وهوا و فضاهایی که آنها تجربه کرده‌اند، چراکه به تجربیات من نزدیک بود.

 نخستین داستان‌تان را کجا چاپ کردید؟

در همان مجموعه داستان «صیغه».

 به مجلات ندادید؟

نه، آن موقع مجلات معدودی بودند که بشود این جور داستان‌ها را در آنها چاپ کرد. البته تلاشی هم نکردم، هیچ آشنایی هم نداشتم، بنابراین مجموعه‌ای از داستان‌ها را که در‌ سال ۵٣ نوشته بودم، در ‌سال ۵۴ به وزارت فرهنگ بردم تا بالاخره اجازه دادند. تا من ناشری پیدا کنم، دیگر موکول شد به ‌سال بعدش.

 نخستین بار که در جمعی داستان خواندید را یادتان می‌آید؟

بله بله، یادم هست که شعر خواندم. البته نه در جمع‌ خیلی بزرگی، بیشتر یک محفل بود و بعد هم بعضی از همین داستان‌ها را در جمع کوچکتری خواندم که بعضی از افراد آن جمع کار نوشتن را ادامه دادند، مثل محمد محمدعلی، حمیدرضا رحیمی، بعد یکی دو تن دیگر مثل محمد وجدانی.

 چه زمانی عضو کانون نویسندگان شدید؟

سال ۵۶ عضو کانون نویسندگان شدم. کتاب نخستم چاپ شده بود و کتاب دومم «دخیل بر پنجره فولادی» در آستانه چاپ قرار داشت. تجربه فوق‌العاده‌ مثبتی برای من بود، خیلی چیزها یاد گرفتم. آن‌جا می‌دانید که به معنای واقعی کلمه تضارب آرا وجود داشت. آدم‌هایی بودند که به نحله‌های مختلف فکری و ایدئولوژیک تعلق داشتند، آن زمان مسائل اجتماعی–سیاسی بسیار داغ بود و این بحث‌ها طبیعتا به کانون هم سرایت می‌کرد.

برای من که جوان ٢٠ساله‌ای بودم، خیلی آموزنده بود. من احتمالا تا سال‌ها بعد جوان‌ترین عضو کانون بودم، جایی که برای من حکم یک کلاس درس را داشت، چون چهره‌های خیلی موثر ادبیات مثل شاملو، ساعدی، گلشیری، به‌آذین و همه اینها در آن‌جا حضور داشتند و این برای من فرصت مغتنمی بود.

 به دعوت چه کسی عضو کانون شدید؟

در واقع ناشر دومین کتابم، انتشارات رواق بود. مؤسس رواق هم شمس آل‌احمد بود، برادر جلال آل‌احمد و دوست نزدیک او که دفترشان هم کنار هم بود اسلام کاظمیه بود. همان موقع که من «دخیل بر پنجره فولادی» را به اینها دادم و خواندند و خیلی خوش‌شان آمد و گفتند چاپ می‌کنیم، همان موقع هم به من پیشنهاد دادند عضو کانون بشوم و خود شمس و اسلام کاظمیه درخواست عضویتم را تایید کردند.

 از وزیر ارشاد بپرسید!

 در ١٠ شب گوته شما حضور داشتید؟

بله، به‌عنوان مستمع بودم، نه سخنران و اصلا یکی دو ماه بعد من رسما وارد کانون شدم. یادم هست که در دی همان‌ سال که مجمع عمومی کانون می‌خواست برگزار شود، من هم دعوت شده بودم، اما ساواک مانع برگزاری مجمع شد و وقتی من به محل نزدیک شدم، داشتم با دو سه نفر دیگر به سمت محل برگزاری مجمع می‌رفتم، ساعدی پنجره را باز کرد و با دست علامت داد که نیایید، نزدیک نشوید به ساختمان. مثل این‌که دفتر یکی از اعضا بود.

 سخنرانی یا شعرخوانی چه کسی را در آن ده شب بیشتر پسندیدید؟

یادم هست شمس آل‌احمد که گفت: «این حکومت فاشیستی» خیلی هیجان‌انگیز بود. سخنرانی خانم دانشور، گلشیری و ساعدی خیلی خوب بود. شعرخوانی سعید سلطان‌پور غوغا به‌پا کرد.

 شما تحت‌تأثیر جلال آل‌احمد بودید؟

فکر نمی‌کنم، دست‌کم به این دلیل که کم‌وبیش بسیاری از داستان‌های آن مجموعه یک زبان بی‌ملاحظه دارد، ولی آل‌احمد در داستان‌هایش دریده‌گو نیست. اگرچه ممکن است محضرش این‌گونه بوده باشد یا در مقالاتش پرخاش کند. ممکن است آن داستان‌ها به صادق هدایت، به برخی از داستان‌هایش مثل آبجی‌خانم، علویه‌خانم بیشتر شباهت داشته باشد. با این وجود نمی‌دانم، این را می‌گذارم به عهده منتقدان و خوانندگان.

 به‌طورکلی تحت‌تأثیر چه داستان‌نویسی بودید؟

از آن‌جایی که من در جوانی روش به خصوصی برای مطالعه نداشتم، مخلوط می‌خواندم؛ ترکیبی از نویسندگان داخلی و خارجی و ادبیات جدی و عامه را همزمان می‌خواندم، تحت‌تأثیر هیچ‌کس و تحت‌تأثیر همه. شاید شما تعجب بکنید، من همزمان با خواندن هدایت و چوبک، ارونقی کرمانی و جواد فاضل هم می‌خواندم، بعد یادم هست که در دوران دبیرستان بینوایان، بابا گوریو، بابا لنگ‌دراز و پَر ماتیسن را خواندم. اینها هر یک با دیگری از زمین تا آسمان فرق می‌کند. با نویسندگانی مثل همینگوی، چخوف یا نویسندگان خودمان مثل ساعدی، گلشیری و احمد محمود به‌طور جدی بعدها، در زمان دانشجویی آشنا شدم. من شاید تحت‌تأثیر خودم بودم فقط.

 اکثر داستان‌های شما در بستر تاریخ معاصر ایران روایت می‌شود، علاقه شما به تاریخ معاصر از کجا می‌آید؟ تأثیر محیط خانواده است یا تجربه زیسته؟

نه، فکر می‌کنم بر اثر تجربه انقلاب است، یعنی من بلافاصله بعد از آن اتفاقاتی که در آن یکی دوسال افتاد، یکی از کسانی بودم که فکر کردم رجوع به تاریخ معاصر برای دریافت چرایی اتفاقات خیلی کمک حال است. برای همین حواسم متوجه تاریخ معاصر شد؛ از مشروطه به این سو و بعد دیدم که اتفاقاتی که در صدساله اخیر افتاده، خیلی دراماتیک است و دارم کم‌کم سواد کافی را هم از این تاریخ به دست می‌آورم. شما همین الان هم به کتابخانه من بیاید، کتاب‌های تاریخ بیشتر از کتاب‌های ادبیات است.

 یعنی رفتید دنبال تاریخ معاصر که سوژه پیدا کنید؟

ابدا، من به تاریخ به خاطر خودش علاقه‌مند بودم، ولی دیدم امکانات زیادی را در اختیار نویسنده قرار می‌دهد. بعدها مطمئن شدم هیچ رمان خوبی خالی از حضور تاریخ نیست و مطمئن شدم که این یک ضرورت ادبی ا‌ست.

 فکر نمی‌کنید که این زمانمند بودن باعث شود متن تاریخ انقضا پیدا کند؟

نه، برای این‌که من از یک دیدگاه کلی‌تر و از یک افق بالاتر نگاه می‌کنم و به اتفاقات روز توجهی نشان نمی‌دهم. اتفاقاتی مورد توجه من است که ما را از مرحله‌ای وارد مرحله دیگری کرده است، این گذار مهم است، موضوعی که نفس آن قابل تکرار است.

 دغدغه این روزهای‌تان چیست؟

نگرانی عمده من این است که بمیرم و رمان‌هایی را که در ١٢‌سال اخیر نوشته‌ام، نتواند به فارسی منتشر شود. وجود سانسور خیلی عصبانی‌ام می‌کند، این یک شیوه متروک است، تحقیر‌کننده و توهین‌آمیز هم است. در شأن ما نیست که عده‌ای به هر اسمی و در هرجایی جمع شوند، حاصل فکری ـ هنری نویسندگان یک کشور را ارزیابی کنند که اینها منتشر بشود یا نشود. من از اروپا نام نمی‌برم، ولی در همسایگی ما در افغانستان، عراق و ترکیه سانسور متمرکز دولتی وجود ندارد.

من اصلا نمی‌فهمم دلیل این کار چیست؟ ببینید الان روزنامه خود شما بدون این‌که به وزارت ارشاد فرستاده شود، چاپ می‌شود و این به معنای این نیست که شما هرچه دل‌تان خواست بنویسید، به این معناست که شما اگر خلاف مقررات و قوانین کاری بکنید، دادگاه و هیأت‌منصفه مطبوعات هست و رسیدگی می‌کند. توقع من این است که همین روش درباره کتاب انجام بشود. ایرادهایی که اینها به کتاب‌های من می‌گیرند، هیچ توجیهی ندارد. به بخش زیادی از این ایرادات برچسب غیراخلاقی خورده است.

 از وزیر ارشاد بپرسید!

آخر ما یک سنت هزارساله ادبی داریم، من باید ببینم می‌توانم دست به عصاتر از مولانا و حافظ و سعدی باشم یا خیر! حالا عبید زاکانی و محتشم کاشانی و سوزنی سمرقندی را کاری نداریم. راجع به فردوسی من حرف می‌زنم. شما ببینید! آقای وزیر قبل از این‌که به مجلس برای رأی اعتماد برود با روزنامه‌ای مصاحبه کرده بود، از ایشان راجع به رمان سوال کرده بودند و جواب داده بود که من در دوران کودکی با رمان خیلی آشنا بودم، رمان زیاد خواندم. شما آخر این حرف را تحلیل کنید! به من بگویید الان چی می‌خوانید؟

البته من نمی‌گویم این حرف متضمن کوچک‌شماردن رمان است، ولی شما با این درک از رمان قرار است ریاست جایی را داشته باشید که می‌خواهد درباره رمان من قضاوت کند. شما چه می‌دانید که اخلاق در ادبیات یعنی چه؟ اخلاق در ادبیات مانند اخلاق در پزشکی‌ است.

شما یک دوره کلاس ادبیات کلاسیک بگذارید و فقط به آثار فردوسی، مولانا، سعدی و حافظ بپردازید، اگر اینها غیراخلاقی‌اند که بحثی نداریم، اگر نیستند، پس این چه ایراداتی‌ است به ما می‌گیرید. مسائل سیاسی هم که در افواه ٨٠میلیون آدم می‌تواند بچرخد، اما در رمانی که تیراژش‌ هزار یا ٢هزارتاست نباید بیاد. این روزها به این نتیجه رسیده‌ام که درواقع عناد اصلی با زبان فارسی ا‌ست. زبان فارسی چه دارد بر سرش می‌آید؟ ما را با فقر کلمه، معنا و ارتباط مواجه می‌کنید. موریس بلانشو در نوشته‌ای از محو ادبیات صحبت کرده بود، از روزگاران دور و سرزمین‌هایی مثال زده بود که فاقد نویسنده و شاعر بودند. با این سیاست‌ها ریشه کتاب از جا کنده می‌شود و فرهنگ نوشتاری و کتاب از میان خواهد رفت.

 امیرحسن چهلتن در ۶٠ سالگی از چه چیزی می‌ترسد؟

من از تحقق معنای حرف بلانشو می‌ترسم، آن‌جا که می‌گوید: سکوت به ما نزدیک است.


منبع: برترینها

گردش فرهنگی پنجشنبه‎های عصرایران/ از جشنواره موسیقی کلاسیک ایرانی تا اکران «آذر» در سینماها

هر پنجشنبه در عصرایران منتخبی از رویدادهای فرهنگی هنری یک هفته آینده در اختیار مخاطبان قرار می گیرد. این هفته از تئاتر شروع کردیم و شما را به دیدن فیلم، نمایشگاه و… دعوت کرده ایم.

عصرایران – در این بخش هر پنجشنبه در قالب چند پیشنهاد فرهنگی، مخاطبان گرانقدر عصرایران را در جریان منتخبی از آخرین رویدادهای فرهنگی هنری یک هفته آینده قرار می دهیم.

 پردیس شهرزاد میزبان بولشویک

نمایش «بولشویک» بر اساس متن و کارگردانی عباس اکرمی و بازی شهرام قائدی، ایوب آقاخانی، سولماز غنی، علیرضا مهران، سروش طاهری، سید علی موسویان، حسین پور کریمی، رویا فلاحی، میثم یوسفی، مهدی طهماسبی، منصور عربی، عباس وزیری و نیکی ابراهیم شاه تا ۴ دی ساعت ۲۱:۳۰ در پردیس تئاتر شهرزاد به نشانی خیابان نوفل‌لوشاتو، تقاطع خیابان رازی روی صحنه می رود.

سلول های حرام در تئاتر پایتخت

نمایش «سلول‌های حروم» به نویسندگی و کارگردانی نیما یوسفی و بازی الناز حبیبی، مهدی ساکی، آرش اشاداد و فهیمه معین تا ۲۶ آذر ساعت ۱۹ در مجموعه تئاتر پایتخت به نشانی میدان فلسطین، خیابان طالقانی، بین خیابان سرپرست و فریمان، پلاک ۵۴۲ اجرا می شود.

نمایشی در پالیز

نمایش «شیوه‌ به قداست رساندن یک اعتراف کننده‌ نامعتبر» به نویسندگی و کارگردانی آرش واحدى و بازی محمد نادرى، خاطره حاتمى، علی باقرى و آذین نظرى تا ۲۴ آذر ساعت ۱۹ در تماشاخانه پالیز واقع در خیابان کریمخان، خیابان عضدی جنوبی (آبان)، خیابان سپند، پلاک ۶۹ روی صحنه می رود.

دومین جشنواره موسیقی کلاسیک ایرانی

دومین جشنواره موسیقی کلاسیک معاصر ایرانی توسط موسسه «ساز آواز» با حمایت دفتر موسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ۱۷ تا ۲۴ آذر ماه در تالار رودکی تهران میزبان علاقه مندان موسیقی ایرانی است. در این دوره از جشنواره هنرمندان و پژوهشگران مطرح موسیقی کشورمان به اجرای برنامه های خود در دو بخش صحنه ای و پژوهشی می پردازند. این جشنواره از ۱۷ آذر در تالار رودکی در قالب پنج شاخه تک‌نوازی، دونوازی، سه‌نوازی، ساز و آواز و گروه نوازی آغاز به کار می‌کند که به دنبال آن هنرمندان در بخش‌های مختلف تا ۲۴ آذر براساس جدول اعلام شده جشنواره به اجرا می‌پردازند.

نمایشگاه گروهی عکس

نمایشگاه عکس «همین حوالی» که حاصل جستجوی پنج عکاس در طبیعت ایران است از ۱۷ تا ۲۲ آذر در گالری ایده پارسی واقع در خیابان شریعتی ، خیابان کلاهدوز، نرسیده به سه‌راه نشاط، کوچه اله‌وردی آذر، پلاک ۲۸ به نمایش در می آید.

نمایشگاه گروهی نقاشی و مجسمه

نمایشگاه گروهی نقاشی و مجسمه با عنوان «هواس انگیز» از ۱۷ الی ۲۲ آذر در گالری شکوه به نشانی فرمانیه، بلوار شهید اندرزگو، خیابان سلیمی شمالی، کوچه امیر نوری، پلاک ۱۹ برپا می شود.

افتتاح یک نمایشگاه در رشت

نمایشگاه گروهی نقاشی به همراه آثار برخی هنرمندان معاصر با عنوان « یک از هزاران» از ۱۷ تا ۲۸ آذر در نگارخانه الهی رشت به نشانی خیابان تختی، کوجه قربانی، بن‌بست شادمان برگزار می شود.

آذر در سینماها

فیلم سینمایی «آذر» به کارگردانی محمد حمزه ای و تهیه کنندگی نیکی کریمی به تازگی در سینماهای سراسر کشور اکران شده است. در این فیلم بازیگرانی چون نیکی کریمی، حمیدرضا آذرنگ، فرید سجادی حسینی، هستی مهدوی، لیلا زارع، مائده طهماسبی، مهران نایل، شیرین آقا کاشی، مانیا علیجانی پژمان جمشیدی و هومن سیدی به ایفای نقش پرداخته اند. در خلاصه داستان این فیلم آمده است: « برای خودم فکرهایی داشتم آرزو داشتم می خواستم قهرمان بشم می خواستم اون چیزی که جامعه بهم تحمیل می کنه رو کنار بزنم…»

نشست فرهنگی: وضعیت توسعه‌ی انسانی در ایران

به تازگی کتاب «وضعیت توسعه‌ی انسانی در ایران، آسیب‌پذیری و تاب‌آوری» نوشته‌ سعید مدنی ‌قهفرخی به همت بنگاه ترجمه و نشر کتاب پارسه منتشر شده است. این کتاب گزارشی است از وضعیت توسعه‌ی انسانی در ایران که بر اساس «گزارش توسعه‌ی انسانی» سازمان ملل متحد به رشته‌ی تحریر درآمده است. نشست هفتگی شهر کتاب ۲۱ آذر ساعت ۱۶:۳۰ به نقد و بررسی این کتاب اختصاص دارد که با حضور محمدامین قانعی‌راد، حسین راغفر، علی دینی‌ترکمان و سعید مدنی‌قهفرخی در مرکز فرهنگی شهر کتاب واقع در خیابان شهید بهشتی، خیابان شهید احمد قصیر (بخارست)، نبش کوچه سوم برگزار می‌شود.


منبع: عصرایران

نمایش «این یک پیپ نیست»؛ قفسی در جست‌وجوی پرنده!

سیدمحمدمساوات، یکی ازبرگ‌های برنده نسل جوان تئاترنوین ایران است. این نمایشنامه‌نویس وکارگردان جوان بااجراهای کم‌نظیر و تاثیرگذارش موفق شده است فرم را درتئاترمابه مسیر جدیدی بکشاند. به گونه‌ای که بعد ازتماشای کارهای او،تازه متوجه غیبت خلاقیت دراجراهای دیگرکارگردان‌های ایرانی درچند سال اخیرمی‌شویم.نوگرایی مساوات نه فقط در فرم بلکه درمحتوا نیز مشهوداست.

تحولی که بانمایش‌های این کارگردان جوان درحال وقوع است، یادآور شکل‌گیری تئاتر مدرن ایران با کارهای نمایشی آربی اوانسیان و عباس نعلبندیان در دهه‌های ۴۰ و ۵۰ است.مساوات پیشرفت بسیار سریعی داشته ودرحال حاضر به جایگاهی دست یافته که هریک ازنمایش‌های جدیدش بلافاصله در فهرست آثارمنتخب بسیاری ازمنتقدان وتماشاگران تئاتر قرار می‌گیردوسوددهی اقتصادی کارهایش از پیش تضمین شده به نظر می‌رسد.نمایش‌های مساوات فرم منحصر به فردی دارند. برخی کارگردان‌های جوان تلاش کرده اند ازکارهای اوتقلید کننداماهیچ کدام دراین زمینه موفق نبوده‌اند.

 قفسی در جست‌وجوی پر نده!
شباهت‌های نمایشنامه با نمونه‌های جهانی آن

«این یک پیپ نیست»، آشکارا شبیه به نمایش آلمانی«قفسی در جست‌وجوی پرنده»به کارگردانی آندره آس کریکنبرگ است.«قفسی در جست‌وجوی پرنده»براساس داستانی ازفرانتس کافکا،نویسنده شهیر چک،نوشته واجرا شده است.کریکنبرگ، تلاش کرده است ضمن ایجاد فضای بسته،وهم آلودوسنگین آثارکافکادرصحنه،قرائت و اجرای نوینی از«قفسی درجست‌وجوی پرنده»داشته باشد. مساوات از حال وهوای آثار کافکا تا حدودی فاصله گرفته وخلق فضایی نو و تاکنون تجربه نشده در تئاتر ایران را در دستورکارخودقرار داده است.

بازی با کاراکترهای پیدا و پنهان

کاراکترهای نهان و آشکار این نمایش همه عجیب و غریبند.جان وجیم، برادرانی هستند که باهم زیریک سقف زندگی می‌کنند.نقش هر یک از آن‌ها را دوهنرپیشه بازی می کنند؛ یعنی دو جان درنمایش وروی صحنه داریم ودوجیم. مادرجان وجیم، با آنکه شخصیت بسیار تاثیرگذاری در روند حوادث است و نمایش با او پایان می‌پذیرداما هرگز روی صحنه دیده نمی‌شود. دیگر کاراکتر نادیدنی نمایش،فردی است که خود را پلیس معرفی کرده و با ورود تخیلی‌اش به صحنه، همه رابه دردسر می‌اندازد.حلقه واسطه همه این شخصیت های مریی و نامریی، دختری به نام ماریاست که معلوم نیست زنده است و نفس می‌کشد یا آنکه فقط روحش در صحنه حضور دارد؟

حضور ماریا در صحنه همچون حضور جان و جیم،دوگانه است با این تفاوت که نقش ماریا را دوهنرپیشه بازی نمی‌کنند بلکه بخشی از این نقش توسط یک هنرپیشه ایفا شده و بخش دیگر در نوشته‌هایی که به صورت زیرنویس در سالن رویت می‌شوند، ظهور و بروز می‌یابد. هریک ازکاراکترهای مریی واجد ویژگی‌هایی در ظاهر و رفتار هستند که سبب ایجاد جذابیت برای نمایش می‌شوند و از همه مهم‌تر،دوگانه بودن نقش‌های جیم و جان است که برای تماشاگر ایرانی کمتر مسبوق به سابقه و البته بسیار جالب است.

کاراکترهای نادیدنی مادر و پلیس با آنکه از طریق دیالوگ خلق می‌شوند اما حضور بسیار نفسگیر،باورپذیر و موثری دارند.حصول به این باورپذیری و تاثیرگذاری چه روی کاغذ هنگام خلق اثر چه روی صحنه در زمان اجرا، بسیار دشوار و نیازمند صرف وقت و دقت زیاد و حوصله وافر است که خوشبختانه مساوات از پس آن به خوبی برآمده است.

فرم گرایی ارجح بر محتوا

فرم به وضوح بر محتوا غالب است. نمایش حال و هوای سوررئال دارد اما تا قبل از ورود پلیس،این ویژگی به چشم نمی آید.«این یک پیپ نیست»، از منطق ارسطویی گریزان است. ردپای فرضیه نسبیت آلبرت‌اینشتین و نظریه «جهان های موازی» را می‌توان در بسیاری از موقعیت های نمایشی و بزنگاه‌های داستانی «این یک پیپ نیست» یافت.کارگردان با تیشه خلاقیت،ضربات شدید اما هدفمندی بر ریشه الگوها و چارچوب های درام و نمایش زده است.او در ستیز با یافته‌ها و قواعد «فیزیک پزشکی» و «نورولوژی»(پزشکی مغز و اعصاب)،متافیزیک نمایش را بر فیزیک نمایش مسلط کرده است.

آنچه در متافیزیک نمایش رخ داده یا توصیف می شود،تاثیرگذارتر و کلیدی‌تر از کلیت و جزییات فیزیک نمایش است.نمایش بدون تداخل ساحت ها و جهان های موازی و گوناگون آغاز می گردد اما رفته رفته آنچنان تداخل و تقاطعی بین این پهنه ها صورت می‌گیرد که گشتالت روان‌شناختی «این یک پیپ نیست» به شکل نهایی خود نزدیک می‌شود بی آنکه کامل شود. صحنه در تطابق با این هندسه گشتالتی ذهنی به صورت باکس‌های مختلفی طراحی شده است که با راهرو و دالان های نادیدنی به هم می پیوندند.کل صحنه نمایش شبیه به آکواریومی است که آدم هاوارواح همچون ماهی درآن غوطه ورندوازاین طرف به آن طرف می روند.

تماشاگر درجهان اینشتینی نمایش،با مفهوم جدیدی از زمان و مکان مواجه می‌شود؛او مجبور است استخری را که فقط باکلام توصیف می شود،درذهن خود بازآفرینی کند در حالی که درباره ماهیت این استخر تردید دارد.زمان نیز به همین ترتیب از حوزه کنترل تماشاگر خارج می شود و کارگردان با اعلام ساعات مختلف،هدایت زمان را خود به عهده می گیرد؛اوج این هدایت در آن بخش از نمایش رقم می خوردکه کارگردان کل ماجرارابه مدت چهار دقیقه و ۳۰ثانیه متوقف می کندوتماشاگران را به طور موقت به کما می برد(کمای چند دقیقه ای فرصتی است برای استراحت دادن به مغزی که زیرهجوم اطلاعات ومنطق اینشتینی نمایش،بیش از حد فعال و به بازی گرفته شده است).

دگرگونی زمان و مکان به ماهیت فیزیکال و هویت غیرفیزیکال پرسوناژها نیز تسری یافته است.آدم های نمایش حیات دوگانه دارند؛ هم مرده اند، هم زنده!هم می‌توان لمس‌شان کرد، هم نمی‌توان!همزات‌های جیم و جان مدام تماشاگر را می‌فریبند و همچنین پلیس و پیرزنی که هم هستند و هم نیستند.

 قفسی در جست‌وجوی پر نده!
در علم نورولوژی(پزشکی مغز و اعصاب) از پدیده ای با عنوان Autoscopy (همزات‌بینی) یاد شده که در جریان آن،فرد گاه همزات خود را مشاهده نموده و ممکن است از این موضوع،متعجب حتی وحشت زده شود.این پدیده ممکن است هم در افراد سالم به هنگام خواب آلودگی یا خستگی بسیار زیاد دیده شود هم در افراد بیمار، برای مثال مبتلایان به توده‌های مغزی،صرع و… . داستایفسکی، بر اساس پدیده «همزات‌بینی»،داستانی به نام «همزات» نوشته که جزو نخستین آثارش محسوب می‌شود و به فارسی نیز ترجمه شده است.نمودهایی از «همزات‌بینی» را می توان در نمایش «این یک پیپ نیست» در لحظاتی که همزات برادران در صحنه رویت می شوند،یافت اما این پدیده به درستی و به طور کامل دراماتیزه نشده و در حاشیه چالش اصلی نمایشنامه باقی می ماند.نسبیت حاکم بر رخدادها نیز نیاز به دراماتورژی دقیق تر دارد.این نسبیت باید در عین پیچیدگی،قابل فهم نیز باشد که نیست.

طراحی صحنه ای دقیق و در خدمت اجرا

با آنکه نمایش اورجینال نیست اما طراحی میزانسن آن شبیه به نسخه آلمانی(قفسی در جست‌وجوی پرنده) و دقیق و حرفه ای صورت گرفته و به‌طور کامل در خدمت اجراست. نمایش بر طراحی صحنه‌اش متکی است.تمام رخدادها وابسته به مکان هستند حتی اماکن تخیلی نادیدنی نظیر استخر با استفاده از کلمات به خوبی در ذهن مخاطب آفریده یا بازنمایی می‌شوند. بسیاری از کنش‌ها و واکنش ها و رفتار کاراکترها به درستی با کارکرد اتاق‌ها و فضاهای فیزیکی مطابقت دارد؛ برای مثال تماشای برنامه تلویزیون در اتاق نشیمن یا قتل با تیغ ریش تراشی در حمام.تک تک باکس های مکانی در جای صحیح خود قرار گرفته اند به گونه ای که نمی توان آن ها را جابه‌جا کرد . به فرض نمی‌توان حمام را در طبقه پایین در نظر گرفت یا آشپزخانه را به طبقه بالا انتقال داد زیرا مکان، در این نمایش هویتمند است.

به عنوان مثال حمام مکانی است که در آن قتلی به وقوع می‌پیوندد؛درواقع در جهان مالیخولیایی نمایش،آب حمام و خون جنازه همچون آبشار باید به طرف فضاهای فیزیکی طبقه پایین جریان یابد تا خشونت نهفته در رخدادها و تطهیر نشأت گرفته از آب و استحمام به کل فضا تسری یابد. اگر حمام در طبقه بالا قرار داشت، این معنا از نمایش مستفاد نمی‌شد. نمونه دیگر، تعبیه اتاق های خواب در طبقه بالاست که می‌تواند نشانه ای از چشم بستن شخصیت‌ها بر آنچه در طبقه پایین در حال رخ دادن است باشد و اشاره‌ای نیز به جهان کابوس گون نمایش دارد.اگر این اتاق ها در طبقه پایین قرار داشتند، با دشواری می شد به چنین برداشتی رسید.به این ترتیب مکان به یکی از اجزای کلیدی نمایشنامه و نمایش تبدیل شده و نقش آن در بسترسازی مناسب برای حوادث،پررنگ می شود.

بازی زمانی با زمانبندی دقیق

ورود و خروج هنرپیشه ها به اتاق ها و کریدورهای مختلف خانه به اقتضای سوژه، شخصیت‌پردازی و فرم،به دقت زمانبندی،کنترل و اجرا شده است.کارگردان و بازیگران تلاش زیادی را مصروف رعایت و اجرای این زمانبندی کرده اند.جیم و بدلش و جان و بدلش نباید به‌طور همزمان دیده شوند.برای تحقق این امر بازیگران مرد نمایش متمحل زحمات زیادی شده‌اند و با ورود و خروج‌های دقیق شان،تماشاگران را وارد لابیرنتی می‌کنند که در پیچ وخم هایش گم می شوند.این درست همان هدفی است که مد نظر کارگردان بوده است؛ یعنی تسلط کامل اجرا بر تماشاگر.

مساوات یک داستان را از منظر تک تک کاراکترهایش با زوایای دید متفاوت،به نمایش در می آورد.شبکه داستانی «این یک پیپ نیست» آنچنان پیچیده و در هم تنیده است که تماشاگر نمی تواند لحظه ای از صحنه چشم بردارد چون خط روایی را گم می‌کند؛ چه برسد به داستانی که بارها از منظر پرسوناژهای نمایش اجرا می‌شود. این فقط تماشاگران حرفه ای هستند که می‌توانند در همان دفعه اول،کلیت و جزییات نمایش را درک کنند. بیشتر تماشاگران حداقل دو تا سه بار باید کل نمایش را ببینند تا از داستان آن و روابط بین شخصیت ها سر در آورند.در آثار مساوات،تماشاگر نمی‌تواند پایان داستان و داستانک ها را حدس بزند و همیشه از قصد حداقل یک گام از اجرا،عقب نگه داشته می شود. مساوات در «این یک پیپ نیست» تسلط اجرا(حتی محتوا) را بر تماشاگر تشدید می‌کند.

این محتوا نیست که فرم در خدمت آن است بلکه برعکس،این فرم است که محتوا را در چنگ خود گرفته و آن را به هر سو که می خواهد می کشاند؛ همچون خود نمایشنامه نویس و کارگردان که تماشاگر را به مسیر دلخواه خود در کسری از ثانیه، هدایت می کند.تماشاگر خود را مقهور صحنه حس می‌کند و در برخی از لحظات،از اینکه مدام رودست می‌خورد،عصبانی می شود. او نمی‌تواند ارتباط گوش و چشم خود را با صحنه کم یا قطع کند زیرا درک حضور پیچیده و گیج کننده دو جیم و دو جان،کاراکترهای نامریی اما حاضر در صحنه و ماهیت روح وار ماریا نیازمند تمرکز زیاد و خواندن همه زیرنویس هاست.همراه شدن با داستان و شخصیت های نمایش، مستلزم دریافت انبوه اطلاعاتی است که از طرق مختلف(نوشته‌ها،دیالوگ‌ها،حرکات بازیگران و…) ارائه می شود البته دریافت اطلاعات به تنهایی کافی نیست و تماشاگر باید قادر باشد تا این اطلاعات را هماهنگ با سرعت زیاد نمایش و ریتم تند آن،به هم ربط دهد و از مسیر داستان منحرف نشود.

واقعیت آن چیزی نیست که با چشم ها می بینیم

«این یک پیپ نیست» به ما یاد می دهد واقعیت آن چیزی نیست که با چشمان مان می بینیم و با گوش‌های‌مان می شنویم؛ در این راستا کافی‌است به این نکته دقت کنیم که اگر دوبله یا ترجمه گفتاری را از نمایش حذف کنیم،مخاطب معنی واژگان،کلمات،اصطلاحات،عبارات و جملات زبانی که کاراکترها با آن صحبت می کنند را نمی فهمد.ریشه این گنگی زبان تعمدی را نه در محتوای نمایش بلکه در فرم نمایش باید جست‌وجو کرد.بخش عمده ای از هویت ملی هر آدمی در گروی زبان و لباس او است.مساوات با انتخاب دو زبان متفاوت( یک زبان اصلی و دو زبان فارسی) و لباس های غیرایرانی،موفق شده تا علاوه بر دکور و آکسسوار(وسایل صحنه)،از کلام و پوشش نیز برای فضاسازی بهره جوید.

 قفسی در جست‌وجوی پر نده!
تبدیل تماشاگر به عروسک صحنه

وضعیت روانی تماشاگر در قبال نمایش «این یک پیپ نیست»، همچون عروسک خیمه شب بازی که نخ حرکتش در دستان عروسک گردان است.محمد مساوات، با مهارت خیره کننده‌ای ثابت می‌کند که قادر است تماشاگران را به طور موقت به عروسک تبدیل کند و نخ این عروسک ها را به هر سو که می خواهد بکشد.تماشاگر همچون توپ پینگ پونگ مدام بین دنیای ذهنی و جهان عینی نمایش جابه‌جا می‌شود.جدیدترین کار محمد‌مساوات مصداق تیپیک تئاتری است که «آنتونن آرتو» از آن با عنوان Theatre of cruelty(تئاترشقاوت) یعنی نمایشی که واقعیت نادرست سایه افکنده بر ذهن تماشاگرراکنارمی‌زند، یادکرده است.

«این یک‌پیپ نیست» که تمام می‌شود،تماشاگراززیرتازیانه اجرا رهایی نمی یابد زیرا رورانس غافلگیر کننده آن، به‌گونه‌ای طراحی شده که تا لحظه آخر،احساس خوار و مسخره شدن همچنان جاری و آزارنده باشد؛تماشاگران برای بازیگران ناپیدایی دست می‌زنند و با احساس له و مچاله شدن، سالن را ترک می کنند.

*عضو انجمن منتقدان و نویسندگان تئاتر


منبع: برترینها

جدال دختر افغان با سلطه طالبان در فیلم انیمیشن «نان آور»

فیلم انیمیشن «نان آور» به کارگردانی نورا تومی، فیلمساز ایرلندی داستان دختری افغان را در دوران حکومت طالبان روایت می‌کند.

به گزارش یورونیوز شخصیت اصلی این فیلم دختری ۱۱ ساله به نام پروانه است که در دوران فرمانروایی طالبان در افغانستان برای کمک به امرار معاش خانواده‌اش مجبور می‌شود خود را به شکل پسرها در آورد. زنان و دختران در دوران طالبان به تنهایی اجازه حضور در معابر عمومی نداشتند و هنگام خروج از خانه باید یکی از مردان خانواده آنها را همراهی می‌کرد.

پدر پروانه توسط مقامات طالبان بازداشت می‌شود و او به ناچار برای خروج از خانه مجبور می‌شود موهایش را کوتاه کند و خود را به شکل پسرها در آورد.

آنجلینا جولی، بازیگر آمریکایی تهیه کننده اجرایی فیلم «نان آور» است. این فیلم از روز ۱۷ نوامبر (۲۶ آبان) در آمریکا به نمایش عمومی در آمده است.

«نان آور» براساس رمان «سرنوشت پروانه» نوشته دبورا لیس که در سال ۲۰۰۲ میلادی به چاپ رسید، ساخته شده است. این فیلم تاکنون در جشنواره‌های فیلم لیدز و لس آنجلس برنده چند جایزه شده است.


منبع: عصرایران

ماجرای دوبله «محمدرسول‎الله» در ۳۷ سال پیش

یکی از این دوبلورها که صدای او به همراه موسیقی جادویی فیلم به خوبی روی کار نشسته، «نصرالله مدقالچی» است که به جای ابوسفیان با بازی مایکل آنسارا سخن گفته است.

صداپیشه نقش «ابوسفیان» در فیلم سینمایی «محمد رسول الله(ص)» گفت: مصطفی عقاد کارگردان این فیلم از دیدن دوبله آن به زبان فارسی شگفت‌زده شده و ۲ بار به تماشای آن نشسته بود.

به گزارش فارس، فیلم سینمایی «محمد رسول الله(ص)» از جمله معدود فیلم‌هایی است که در ذهن مخاطبان ایرانی جایگاه ویژه‌ای دارد و از جمله آثار نوستالژیکی است که موسیقی و دوبله منحصر به فرد آن پس از گذشت نزدیک به ۴ دهه همچنان مورد علاقه مردم ایران است و تا به حال نیز چندین بار از شبکه‌های مختلف سیما پخش شده است.

فیلم سینمایی «The Message» که در ایران با نام «محمد رسول الله(ص)» شناخته می‌شود، در سال ۱۹۷۶ به کارگردانی مصطفی عقاد ساخته شده است. این فیلم داستان زندگی پیامبر اسلام است و آنتونی کوئین در نقش حمزه عموی پیامبر(ص)، ایرنه پاپاس (هند جگرخوار)، مایکل آنسارا (ابوسفیان بن حرب)، جانی سکا (بلال حبشی)، مایکل فورست (خالد بن ولید)،آندره مورل (ابوطالب)،گریک هاگون (عمار یاسر)، دیمین تامس (زید بن حارثه)، مارتین بنسون (عمرو ابن هشام)، رابرت براون (عتبه بن ربیعه)، روزالی کراچلی (سمیه)، برونو بارنابی (امیه بن خلف)، نویل جیسون (جعفر بن ابی طالب)، جان بنت (عبدالله بن أبی بن سلول)، دونالد بارتون (عمرو عاص)، ارل کامرون (نجاشی)، جورج کامیلر (ولید بن عتبه)، نیکولاس آمر (سهیل بن عمرو)، رونالد چنری (مصعب بن عمیر)، مایکل گودفری (براء بن معرور)، جان هامفری (عباده بن الصامت)، ایون سولون (یاسر بن عامر)، وولف موریس (ابولهب)، رونالد لی-هانت (هراکلیوس)، لئونارد ترولی (تاجر ابریشم)، جرارد هلی (شاعر سنان)، حبیب العجیلی (ابوحذیفه بن عتبه)، حسن الجندی (خسرو پرویز) و … از جمله افرادی هستند که در این فیلم سینمایی ایفای نقش کرده‌اند.

منوچهر اسماعیلی، رفعت هاشم‌پور، نصرالله مدقالچی، ناصر طهماسب، ناصر ممدوح، احمد رسول زاده، زنده یاد آرشاک قوکاسیان، سعید مظفری، نصرت‌الله حمیدی، غلامعلی افشاریه، بدری نورالهی، بهرام زند، جلال مقامی، ناصر خاوری، محمد علی دیباج، سیامک اطلسی، منوچهر اسماعیلی، صادق ماهرو، حسین معمارزاده، ایرج رضایی، عباس تجلی، محمود فاطمی، جواد پزشکیان، شهروز ملک آرایی، حسین معمارزاده، عبدالله العمرانی، آذر دانشی و … نیز دوبلورهای مشهور و بِنام کشورمان بودند که در دوبله این اثر سنگ تمام گذاشتند.

یکی از این دوبلورها که صدای او به همراه موسیقی جادویی فیلم به خوبی روی کار نشسته، «نصرالله مدقالچی» است که به جای ابوسفیان با بازی مایکل آنسارا سخن گفته است.

این هنرمند که این روزها در ۷۳ سالگی به سر می‌برد، در گفت‌وگو با خبرنگار رادیو و تلویزیون خبرگزاری فارس درباره دوبله فیلم سینمایی «محمد رسول الله(ص)» گفت: این فیلم سینمایی پس از وقوع انقلاب اسلامی و در تابستان سال ۵۸ دوبله شد. آقای حسین شایگان زحمت دوبله فیلم را کشید و پس از انجام مراحل فنی، در سینماها به اکران درآمد. خاطرم هست که آن زمان افتتاحیه فیلم در سینما فرهنگ برگزار شد و اولین اکران با حضور آیت الله هاشمی رفسنجانی صورت گرفته که البته آن زمان من در این مراسم حضور نداشتم.

وی درباره ترجمه فیلم توضیح داد: آقای شایگان با تبحر خاصی این اثر را ترجمه کرده بودند و ما نیز واو به واو آن را گفتیم. تنها برخی کلمات و آواها برای بهتر سینک شدن اثر تغییرات اندکی داشتند و ما نیز کاملا مطابق با متن کار دوبله را انجام دادیم.

وی همچنین درباره انتخابش برای دوبله شخصیت ابوسفیان نیز عنوان داشت: ابتدا قرار نبود که من به جای این شخصیت سخن بگویم ولی بعدا طبق نظر آقای منوچهر محمدی که مدیر دوبلاژ کار بودند، قرار شد من به جای ابوسفیان سخن بگویم.

مدقالچی در پاسخ به این سوال که دوبله فیلم «محمد رسول الله(ص)» چقدر به طول انجامید؟ نیز توضیح داد: دوبله این فیلم ۳ روز کار برد. ۲ روز دوبله فیلم به طول انجامید و یک روز گفتن نریشن‌ها و تغییر و لیپسینک کار.

وی ادامه داد: آقای اسماعیلی چیدمان بسیار خوبی داشت و همه هم با تمام توان پای کار آمدند. بعد از اینکه دوبله به پایان رسید از آنجایی که از اول قرارداد بسته بودند که فیلم هر جای دنیا دوبله شد، باند صدا را بفرستند که میکس بشود، فیلم به لندن فرستاده شد و پس از میکس نهایی آقای عقاد دوبله نسخه فارسی را تماشا کرده بودند.

ایشان بنا به گفته آقای مجتهدزاده پس از تماشای دوبله نسخه فارسی به شدت شگفت‌زده شده بودند و ۲ بار آن را دیده بودند. بعد هم گفته بودند که من همین ابوسفیان را می‌خواستم و به خاطر ابوسفیان فیلم را دوبار نگاه کرد.

مدقالچی با بیان اینکه فیلم سینمایی «محمدرسول الله(ص)» به ۱۲ زبان دیگر در دنیا ترجمه شده، در پاسخ به این سوال که خود شما اولین بار نسخه کامل دوبله شده این فیلم را کجا تماشا کردید؟ عنوان داشت: فکر می‌کنم اولین بار فیلم را در خانه دیدم. نسخه ویدئویی فیلم را از دوستان که کارهای نهایی فیلم را انجام داده بودند گرفتم و در خانه تماشا کردم. یادم هست آن زمان اکران بسیار موفقی هم فیلم داشت و ما شگفت زده شده بودیم.

وی همچنین درباره اینکه پیش از دوبله تا چه حد با شخصیت ابوسفیان آشنایی داشته نیز گفت: من آن زمان این فرد را خیلی کم می‌شناختم و این طور نبود که راجع به آن مطالعه ویژه‌ای انجام داده باشم ولی خاطرم هست که همان زمان با یکی از دوستانم به نام آقای بهمن بوستان صحبت کردم و به منزلش رفتم و ایشان خیلی خوب و جامع و کامل من را با شخصیت ابوسفیان آشنا کرد.

این هنرمند و دوبلور پیشکسوت در پاسخ به این سوال که در نهایت ابوسفیان را چگونه یافتید؟ تصریح کرد: از نگاه فیلم و کارگردان ابوسفیان شخصیت منفی نیست. او فرد باسوادی است و حتی شعر می‌گوید ولی قهرمان و یا شخصیت مثبت هم نیست.

وی در پایان گفت: همه ما مسلمان هستیم و حساسیت‌های ویژه‌ای نسبت به دینمان داریم. این فیلم اولین فیلمی است که درباره اسلام ساخته شده است و طبیعی است که حساسیت‌های فکری داریم و این حس هم از ما دور نبوده و در نهایت باعث شده تا ما در دوبله فیلم سنگ تمام بگذاریم.


منبع: عصرایران

درگذشت مترجم آثار آگاتا کریستی

مجتبی عبدالله‌نژاد، نویسنده و مترجم، صبح امروز درگذشت.

مجتبی عبدالله‌نژاد، نویسنده و مترجم که ترجمه داستان‌های آگاتا کریستی بخش کوچکی از کارنامه او به شمار می‌آید، صبح امروز (چهارشنبه ۱۵ آذر) در اثر سکته قلبی درگذشت.

به گزارش ایلنا، از جمله آثار عبدالله‌نژاد می‌توان به کتاب «گفتگو با مسعود سعد سلمان» اشاره کرد که تلفیقی است از کار تخیلی با کار پژوهشی. او همچنین مجموعه شعر «آوازهای ماه و معادله‌های ریاضی» را منتشر کرده است.

عبدالله‌نژاد ترجمه آثار بسیاری از آگاتا کریستی مثل «چشم‌بندی»، «معمای کاراییب»، «دست پنهان»، «قتل در تعطیلات» و … را هم در کارنامه خود دارد.


منبع: عصرایران

بدلکار ایرانی در آتش هالیوود

ارشا اقدسی، بدلکار ایرانی ویدئویی از لحظات آماده‌سازی خود برای اجرای صحنه‌ای در «open 24 hours»، تازه‌ترین فیلم پدریگ رینولدز منتشر کرد که قرار است به طور کامل در آن آتش بگیرد.

به گزارش خبرآنلاین، ارشا اقدسی، بدلکار ایرانی را شاید بیشتر مردم با حضورش در برنامه «خندوانه» به یاد بیاورند. شرکت کردن او در مسابقه لباهنگ و حضورش در آخرین مرحله غرق در شعله‌های آتش در استودیوی «خندوانه» یکی از صحنه‌هایی است که بسیار دیده شده است.

ارشا اقدسی به عنوان یک بدلکار بین‌المللی در پروژه‌های زیادی مشغول به فعالیت است. «open 24 hours» تازه‌ترین پروژه‌ای است که این روزها ارشا در آن مشغول به کار است. این فیلم که به کارگردانی پدریگ رینولدز در حال فیلمبرداری است در ژانر ترسناک ساخته می‌شود.

ارشا اقدسی روز گذشته ویدئویی از لحظات آماده‌سازی خود برای اجرای صحنه‌ای منتشر کرد که قرار بود به طور کامل در آن آتش بگیرد. فنی که اصطلاح بدلکاری آن full body burn است. اقدسی در توضیح این صحنه نوشته است: «این تکنیک در بدلکاری یعنی بدن شما کامل در آتش است و فقط دو کف پای شما آتش ندارد. می‌دانید که آتش برای سوختن احتیاج به اکسیژن دارد. معمولا اگر آتش گرفتن بیشتر از ۱۵ تا ۲۰ ثانیه طول بکشد، از اکسیژن مخفی برای بدلکار استفاده می‌شود اما من ۲۴ ثانیه بدون استفاده از اکسیژن این کار را کردم.»


منبع: عصرایران