از رای به روحانی پشیمان نیستم اما…

به گزارش  ایرنا، باران کوثری در این پست اینستاگرامی تصریح می کند: من باران کوثری، هیچ‌کجا از رای‌ای که به حسن روحانی دادم ابراز پشیمانی نکردم. من رای دادم که فرصت نقد و تکرار مطالباتم رو داشته باشم. طبیعتا من هم مثل هر کس دیگه‌ای بر اساس خواسته‌ها و نیازهای خودم و توصیه‌ی کسانی که قبولشون دارم کاندیدای موردنظرم رو انتخاب می‌کنم و این نه خودخواهی است نه به فکر مردم نبودن، این یعنی رییس جمهور بر اساس نیاز اکثریت انتخاب شود، اگر کاندیدای مورد نظر شما انتخاب نشده یعنی خواسته‌هایتان در اولویت اکثریت نیست.وی می افزاید: مطمئنم نقد امثال من به این دولت اگر بیشتر از بقیه نباشد کمتر نیست، فکر می‌کنم از همین صفحه‌ی اینستاگرام هم این مشخص است. خیلی متاسفم که روند کند تحقق وعده‌های دولت این‌طور بهانه به دست صفحه‌ها و آدم‌های تندرویی داده که ما را سیبل خالی کردن خشمشان از شکست در انتخابات کرده‌اند اما من از رای‌ام پشیمان نیستم، تکرار می‌کنم رای ندادن در انتخابات ریاست جمهوری جز گزینه‌های من نیست و در بین نامزدهای انتخابات ۱۳۹۶ حسن روحانی همچنان انتخاب من و نقد دولتی که به آن رای دادم حق طبیعی من است.
منبع: بهارنیوز

سرمایه‌ای به نام رسوم ایران کهن

 گروه فرهنگی- رسانه‌ها: حسن تقی‌زاده‌انصاری. کارشناس و فعال حوزه گردشگری در روزنامه شرق نوشت: آیین‌ها، آداب و رسوم هر ملت، سازنده عناصر فرهنگی جامعه محسوب می‌شوند. تنوع، تفاوت‌ها و کثرت آیین‌ها و آداب و رسوم از دلایل غنای فرهنگی یک جامعه است. در روزگار بحران هویت، یکی از راه‌های حفظ هویت فرهنگی، بازگشت به آیین‌ها، آداب و رسوم سنتی و فولکلوریک است. سرزمین ایران از دیرباز به‌عنوان یکی از گهواره‌های تمدن مطرح بوده است.

 

برخی از آداب و رسوم رایج مردم کنونی ایران، مانند جشن نوروز و چیدن سفره هفت‌سین، چهارشنبه‌سوری، جشن تیرگان، مهرگان، سده، امرداد، پنجابدر و سیزده‌بدر، شب یلدا و برخی آیین‌های دیگر، بازمانده آداب و رسوم ایرانیان پیش از اسلام است. اگرچه از پس از اسلام نیز جشن‌ها و آداب و رسوم مختلف فرهنگی، مذهبی بر جای مانده است که در جای خود نیازمند توجه ویژه‌اند؛ مانند جشن‌های میلاد، غدیر، قربان، فطر و… . در بازشناسی عناصر فرهنگی مانند شب چله (شب یلدا)، آنچه بیشتر از همه خودنمایی می‌کند، کرامت رابطه انسان با انسان است.

 

فلسفه پیشینیان در شب یلدا این بوده که در قالب مثل‌ها، شعرها، روایت‌ها و شاهنامه‌خوانی‌ها به آموزش نسل بعد می‌پرداختند و نسل آینده را با آنچه از پیشینیان به آنها رسیده بود، هرچند شفاهی، آشنا و آگاه می‌کردند. همه ملزومات شب چله بهانه‌ای برای شادی، پیوند دوباره با آفرینش، احساس هویت و پیوند با جاودانگی است. شاید به‌ظاهر یک شب‌نشینی بوده و هست؛ اما فلسفه آن ایجاد پیوند میان نسل‌های مختلف در یک خانواده است؛ چیزی که امروزه به مدد تکنولوژی و فضای رسانه‌ای و مجازی، خانواده‌ها را به تنهایی و انزوا کشانده است.

 

نسل جدید و امروزی ما که بیشترین اطلاعات خود را از فضای مجازی دریافت می‌کند، به راستی چه اندازه از رسوم، آیین، جشن و عیدهای ما که بخشی از هویت و فرهنگ ما را تشکیل می‌دهند، اطلاع دارند؟ اما اطلاعاتی که به‌وسیله تکنولوژی‌های مدرن ردوبدل می‌شود، دلیلی برای دلبستگی و پیوند عاطفی نسل‌های مختلف نمی‌شود و گاهی به دلیل وابستگی مردمان به رسانه‌های نوین، جدایی و گسست بین آدمیان بیشتر هم می‌شود.
 

امروزه در کشورهای پیشرفته صنعتی و در کلان‌شهرها، میلیون‌ها انسان در کنار یکدیگر تنها زندگی می‌کنند و کمترین نیازی به ارتباط کلامی با یکدیگر ندارد. زمان متوسط ارتباط کلامی بین والدین و فرزندان به سه دقیقه در شبانه‌روز کاهش یافته است. در دنیای قدیم گرچه حجم اطلاعات مثل امروز فراوان نبود؛ اما آنچه تولید فرهنگی نامیده می‌شد و در بین نسل‌ها منتقل می‌شد، سازنده آداب و رسوم و تمدن فرهنگی جامعه بود و ملت‌های گوناگون به دلیل داشتن فرهنگ‌های برتر و دیرپا، می‌توانستند به یکدیگر فخر بفروشند.

 

بسیاری از نظریه‌پردازان معتقدند آنچه کشور‌ها و ملت‌های مختلف را در آینده به یکدیگر پیوند می‌دهد، فرهنگ متفاوت آنهاست. سفر و گشت‌وگذار و دیدن رسوم و فرهنگ‌های متفاوت یکی از دلایل ماجراجویان سفر است. طبق آمار سازمان جهانی گردشگری، بیش از ۴۰ درصد گردشگری بین‌المللی با انگیزه فرهنگی است و به‌طور چشمگیری این فرایند در حال افزایش است. رشد روزافزون این نوع از گردشگری، توجه برنامه‌ریزان و سیاست‌گذاران را در جهان به خود معطوف کرده است و بسیاری از کشور‌ها با خلق جشن‌ها و فستیوال‌های مختلف که ریشه و پایه عمیق فرهنگی ندارند، سعی می‌کنند در این بازار رقابت، گوی سبقت را از آنِ خود کنند؛ اما ایران در این مسیر با داشتن تنوع فرهنگی زیاد و جشن‌ها و آداب و رسوم فراوان که هرکدام از آنها به سبب دانش و دلیل خاصی از پیشینیان به یادگار مانده، ناتوان بوده است.

 

اگرچه در ثبت آثار ملموس و ناملموس همت ورزیده‌اند؛ ولی صرف ثبت یک اثر در گسترش، تعمیم، شناخت و پاسداشت آن کافی نیست. آنچه نسل جدید ما را ناتوان کرده است، نداشتن اطلاعات کافی، صحیح و فلسفه هریک از آداب و رسوم است؛ بنابراین همواره باید به مراسم‌ها و سنت‌های مختلفی که باعث مستحکم‌ترشدن ارتباطات خانوادگی می‌شود، بیشتر اهمیت داد.

 

باید کوشید به ریشه و بنیان برگزاری این مراسم‌ها پرداخت و از امکانات موجود برای دورهمی در شب یلدا یا سایر رسوم فرهنگی به بهترین شکل استفاده کرد و بدون پرداختن به شبکه‌های مجازی، از این فرصت‌ها که تنها یک‌ بار یا محدود در سال وجود دارد، بهره برد. می‌توان از ظرفیتی که فضای مجازی در اختیار همه کاربران قرار داده است، برای معرفی و شناسایی آداب و رسوم بهره برد. سفرهای متنوع فرهنگی را در مقاصد داخلی و خارجی برای گردشگران تعریف کرد در فضای مجازی به آن بیشتر پرداخت و نسل جدید را از انزوا و تنهایی بیرون کشید و به عمق ماجرا کشاند.

 

در این راستا، متولیان گردشگری به‌ویژه تورگردانان، مراکز اقامتی، پذیرایی، تفریحی و فرهنگی نقش مؤثری در احیا، حفظ و برجسته‌کردن آیین‌ها و آداب هر مقصد دارند. شرکت هلدینگ گردشگری مارکوپولو نیز در چند سال گذشته در راستای مسئولیت‌های اجتماعی خود، برای پاسداشت و احیای آیین‌ها و رسوم ایرانی، اقدامات مؤثری در حفظ آیین‌های مختلف و معرفی آن به نسل جدید داشته است که برگزاری جشنواره بزرگ یلدا در بزرگ‌ترین سالن پایتخت نیز در این راستا است.

 

این جشن آینه تمام‌نمای حضور نسل جدید در کنار بزرگ‌ترهاست. حضور سه نسل از یک خانواده در بزرگ‌ترین گردهمایی فرهنگی خانوادگی ایران، قدمی است در شناسایی آیین‌ها و آداب و رسوم ایران کهن که هرکدام از آنها سرمایه‌ای شگرف برای توسعه و رونق گردشگری است و در نهایت بر غنای فرهنگی می‌افزاید و گردشگران و هم‌وطنان از ذی‌نفعان اصلی آن هستند.
منبع: بهارنیوز

زندگی "فائزه هاشمی" اکران شد

به گزارش ایسنا این مستند ۷۵ دقیقه‌ای که با دستور رییس سازمان سینمایی برای عدم نمایش، به جشنواره سینما حقیقت راه نیافت امروز بعد ظهر در یک محفل خصوصی باحضور شخصیت‌های سیاسی و فائزه هاشمی به نمایش درآمد.در ابتدای این نمایش مژگان اینانلو کارگردان این مستند در سخنانی کوتاه با اشاره به روند ساخت مستند مثل یک زن توضیح داد: این مستند طی دو سال فیلم برداری شده است و یک سال تدوین آن طول کشیده است. در نهایت سه سال پروسه ساخت آن به طول انجامید و سال گذشته آماده نمایش شد.او با اشاره به فضای سیاسی سال گذشته به دلیل انتخابات ریاست جمهوری خاطر نشان کرد: به دلیل فضای سال گذشته که نمی‌خواستیم تحت تاثیر قرار بگیرد امسال این فیلم را به جشنواره حقیقت ارائه کردیم و علی‌رغم داشتن ۵ رای کامل از هیات انتخاب این رویداد، در آخرین لحظه به دستور رییس سازمان سینمایی با این عنوان که از افراد سیاسی زنده نباید فیلمی باشد از جشنواره سینما حقیقت حذف شد.

وی خاطر نشان کرد:‌ رایزنی‌های را ادامه دادیم ولی به نتیجه ای نرسیدیم و در مقطعی خانم ملاوردی در هیات دولت صراحتا از آقای صالحی شنیدند که این فیلم نمی‌تواند درجشنواره سینما حقیقت باشد.کارگردان و تهیه کنند مثل یک زن یادآور شد:‌ این اتفاقات من را یاد یک سکانس سینمایی می اندازد. یک قلعه را فرض کنیم، دیوارهایش که فرو می‌ریزد برخی از متوالیان باز از درب می خواهند افراد را وارد کنند در حالی که دیواری وجود ندارد.او ادامه داد:‌ ما تمام مقرارت را رعایت کردیم اما باز نشد. دوستی می گفت پیروزی اصلاح‌طلبان زمانی است که روش‌ها اصلاح شوند.
اینانلو از فائزه هاشمی به عنوان سیاستمدار زنی که اجازه داده است وارد زندگی و حریم خصوصی‌اش شوند تشکر کرد و گفت:‌ کمتر سیاسمتداری است که بگذارد اینگونه از زندگی‌اش فیلم ساخته شود. سیاستمدارها باید بدانند اگر مردمان آنها را به عنوان یک آدم معلومی ببینند بیشتر با آنها همراه خواهند بود.وی با اشاره به موسسه خیره دارالاکرام که مسئولینش در برنامه حاضر بودند گفت:‌ من نذر کرده بودم که در اولین نمایشم این موسسه را معرفی کنم.او سپس از دکتر جلیلیان رییس موسسه خیریه دارالاکرام دعوت کرد تا به روی صحنه بیاید و او نیز سخنانی را در مورد این موسسه مطرح کرد.مستند هفتاد پنج دقیقه‌ای مثل یک زن با حضور چهره‌هایی مثل الهه کولایی، مازنی نماینده مجلس، محمد علی موحد و… رونمایی شد و در پایان فائزه هاشمی بعد از تماشای این مستند در سخنانی کوتاه از حاضرین برای تماشای آن قدردانی کرد.
منبع: بهارنیوز

مخالفت مدیران نشر با شهر آفتاب

به گزارش ایرنا، محل برپایی نمایشگاه بین المللی کتاب که دو سال است در شهر آفتاب برگزار می شود، همواره مخالفان و موافقانی داشته و دارد؛ برخی، شهر آفتاب را به دلیل دوری از شهر و در دسترس نبودن، مکانی مناسب برای برگزاری نمایشگاه بین المللی نمی دانند و بعضی دیگر، این مکان را به دلیل اینکه مانع ترافیک در داخل شهر شده و مزاحمتی برای سایر شهروندان ایجاد نمی کند، فضایی مناسب برای برپایی چنین نمایشگاه هایی می دانند.بحث در این باره هر سال با نزدیک شدن به زمان برگزاری نمایشگاه (اردیبهشت ماه) بالا می گیرد، موضوعی که به باور عده‌ای، باید خیلی زودتر از این زمان برای آن چاره ای اندیشیده شود.
اخیرا در یک نظرسنجی که توسط تشکل های نشر از مدیران این حوزه برگزار شد، نظر شرکت‌کنندگان در نمایشگاه کتاب دریافت شد.

** شهر آفتاب، مصلی امام خمینی (ره) و محل دائمی نمایشگاه های بین المللی تهران، گزینه های اصلی برپایی نمایشگاه کتاب
مدیر مسئول انتشارات نقش‌و‌نگار روز شنبه در گفت وگو با خبرنگار فرهنگی ایرنا اظهار داشت: برای برگزاری نمایشگاه کتاب سه گزینه شهرآفتاب، مصلی امام خمینی (ره) و محل دائمی نمایشگاه ‌های بین‌المللی تهران پیش روست، هرچند هر یک از این سه محل، دارای معایب و مزایایی است.ابوالقاسم شهلایی مقدم با اشاره به سازه های موقتی شهر آفتاب افزود: این مساله سبب بروز مشکلاتی برای بازدیدکنندگان و غرفه‌داران شده و در دو سال گذشته آب‌گرفتگی برخی از این سازه‌ها خسارت‌هایی به ناشران وارد کرد، هرچند هوای نامطبوع، گرما و غلظت گرد و غبار در این مکان‌ها از دیگر گلایه های بازدیدکنندگان و ناشران است.وی ادامه داد: وجود ترافیک به‌ویژه در ساعات شلوغی نمایشگاه، در حد فاصل پل شهید کاظمی و اتوبان آزادگان تا عوارضی قم و برعکس و نیز ازدحام در ورودی‌ها و خروجی‌های پارکینگ‌های عمومی و اختصاصی، جانکاه است و پارکینگ‌های عمومی تا محل برگزاری نمایشگاه مسافت بسیاری دارند.

این فعال عرصه نشر ادامه داد: به نظر می‌رسد حدود ۴ تا ۵ ساعت از وقت بسیاری از غرفه‌داران در ایام فعالیت نمایشگاه، خصوصا در روزهای آخر هفته که مجموعا ۴ روز را شامل می‌شود، در بین راه و در ترافیک تلف می‌شود، همچنین وجود یک خط و یک ایستگاه مترو نیز نتوانسته از بار ترافیک بکاهد، به‌علاوه، حمل بار و کتاب‌های خریداری شده از طریق مترو با توجه به مسافت زیاد ایستگاه مترو تا سالن‌ها، خود معضلی مهم است.
وی با بیان اینکه مسافت زیاد محل زندگی و کار بیشتر بازدیدکنندگان نمایشگاه (تهرانی‌ها) تا شهر آفتاب عاملی تعیین کننده در کاهش میزان بازدید و استقبال از آن است، اضافه کرد: معلوم نیست که طی دو سال گذشته که نمایشگاه کتاب در شهر آفتاب برگزار شده با ریزش مخاطب مواجه نبوده باشد، البته شواهد تجربی میدانی حاکی از آن است که برخی به همین دلیل، از خیر رفتن به نمایشگاه گذشته اند و برخی ناشران نیز از افت تعداد بازدیدکنندگان‌، خصوصا بازدیدکنندگان هر ساله‌شان خبر داده‌اند.به گفته شهلایی مقدم، برگزاری چنین نمایشگاهی که مخاطب میلیونی عام دارد، در خارج از شهر سنجیده نیست و خانواده‌ها و دانش‌آموزان را برای بازدید از آن با مشکل روبه‌رو می‌کند، خیلی از خانواده‌ها هم فرزندان خود را به نقاط دور از شهر نمی‌فرستند، برخی از اعضای شورای شهر تهران هم از برگزاری نمایشگاه در آن مکان دورافتاده که آب و هوای نامناسبی هم ندارد ابراز ناخشنودی کرده‌اند.

**محل دائمی نمایشگاه‌های بین‌المللی تهران
شهلایی مقدم اظهار کرد: محل دائمی نمایشگاه‌های تهران از حیث سالن‌ها و امکانات موجود استاندارد و در منطقه تلاقی اتوبان چمران و خیابان ولنجک دارای گره ترافیکی روزانه است که یکی از راه‌های رفع این مشکل، باز شدن خیابان صدا و سیما در آن ایام است؛ خیابانی که کلید حل مشکل ترافیکی منطقه است.وی توضیح داد: به عنوان یک پیشنهاد، برای افزایش ظرفیت پارکینگ و نیز تسهیل رفت‌و‌آمد در خیابان‌های اطراف نمایشگاه بین‌المللی، برای مثال تعریض ضلع جنوبی خیابان سئول با هماهنگی نهادهای دولتی‌ مانند شرکت سهامی نمایشگاه‌های بین‌المللی، ورزشگاه انقلاب و سازمان صدا و سیما امکان‌پذیر است بنابراین، محل دائمی نمایشگاه‌های بین المللی نسبت به گذشته شرایط بسیار بهتری پیدا کرده است.مدیر مسئول انتشارات نقش‌و‌نگار اضافه کرد: اگر آن هزینه‌ سنگینی که برای ساخت مجموعه‌ ناقص شهر آفتاب شد در خیابان‌های اطراف مصلی یا نمایشگاه بین‌المللی می‌شد بیشتر جواب می‌گرفتیم و مردم هم راحت‌تر بودند.
به گفته وی، برگزاری نمایشگاه کتاب در این مکان نیاز به تعاملات گسترده‌ میان سازمانی حتی بین نهادهای دولتی و سایر سازمان‌ها و نهادهای عمومی دارد.

**مصلای امام خمینی (ره) تهران
وی افزود: مصلای تهران از جهت موقعیت شهری مکان مطلوبی است، میان چند خیابان قرار گرفته، دو بزرگراه در اطراف آن است و دو ایستگاه مترو در شمال و جنوب دارد، اکنون نیز عملیات عمرانی ساخت مصلی بیش از گذشته پیش رفته و رواق‌ها نیز کامل شده‌اند، اگر تعامل خوبی با مدیران مصلای تهران برقرار شود، می‌توان به برگزاری سی‌ و یکمین نمایشگاه کتاب تهران در این محل امیدوار بود.شهلایی مقدم خاطرنشان کرد: ۸۵ درصد از ۲۴۳ مدیر نشر شرکت کننده در نظرسنجی، به مصلی یا محل دائمی نمایشگاه های بین المللی تهران به عنوان مکان برپایی سی و یکمین نمایشگاه کتاب رای دادند و ۱۵ درصد هم شهر آفتاب را مکانی درخور برگزاری این نمایشگاه دانسته‌اند.به گفته این فعال عرصه نشر، احتمالا این آرا را کمابیش می‌توان به جامعه آماری بزرگ‌تر هم تعمیم داد و مردم هم با این عقیده، هم رای باشند.به نظر شهلایی، البته برای برخی ناشران که روزانه از شهرستان قم به شهرآفتاب می‌آیند شاید تردد به این مکان آسان‌تر باشد ولی ظاهرا با توجه به کاهش میزان فروش و کم شدن مخاطبان‌شان، برخی از آنها هم از برگزاری نمایشگاه در شهر آفتاب استقبال نمی‌کنند.

وی همچنین از افزایش چند برابری هزینه‌ حمل و نقل اثاث و کتاب بسیاری از ناشران به شهر آفتاب و مشکل این مجموعه برای اسکان آن دسته از ناشران و غرفه‌دارانی که در تهران مکان مناسبی برای اقامت ندارند و باید از هتل‌ها و مسافرخانه‌های سطح شهر استفاده کنند نیز یاد کرد که بر سختی‌های این ۱۰ -۱۲ روز اضافه‌ می‌کند.
شهلایی مقدم اضافه کرد: نتیجه این نظرسنجی تاییدی است بر این فرضیه که شهر آفتاب از دید بیشتر کارگزاران نشر محل مناسبی برای برگزاری نمایشگاه کتاب نیست و بیانگر لزوم تجدیدنظر مسئولان درباره مکان برگزاری نمایش‌گاه سی‌و یکم است.نمایشگاه کتاب در دوره های بیست و نهم و سی ام در محل شهر آفتاب برگزار شد که ناشران را با مشکلات متعددی رو به رو کرد، از جمله آب گرفتگی غرفه های بخش کودکان و نوجوانان بر اثر بارندگی و نامناسب بودن زیرساختها و گرمای شدید در چادرهایی که به عنوان غرفه در نظر گرفته شده بود، اشاره کرد.
طرح اولیه مجموعه نمایشگاه های بین المللی شهر آفتاب به عنوان عظیم ترین پروژه نمایشگاهی کشور با زمینی به مساحت ۲۷۵ هکتار در حاشیه بزرگراه خلیج فارس در سال ۱۳۸۴ توسط شورای اسلامی شهر تهران تصویب و شهرداری تهران مامور تهیه طرح احداث این مجموعه شد.عملیات احداث این مجموعه در سال ۱۳۹۰ پس از تائید طرح و تامین مالی آغاز و در نهایت، فاز اول مجموعه در سال ۱۳۹۵ همزمان با افتتاح بیست و نهمین نمایشگاه بین المللی کتاب تهران به بهره برداری رسید.سی و یکمین نمایشگاه بین المللی کتاب تهران، اردیبهشت ماه ۹۷ برگزار می شود که هنوز برای مکان برگزاری آن، تصمیم گیری نهایی نشده است.
منبع: بهارنیوز

در این شلختگی، حواسمان به استعدادها باشد

به گزارش ایسنا، این ها بخشی از اظهارات سیف الله صمدیان ـ عکاس و کارگردان و رئیس هیات مدیره انجمن عکاسان ایران ـ در اختتامیه ششمین همایش «ده روز با عکاسان» است.مراسم اختتامیه این رویداد شامگاه ۲۵ آذرماه با پخش تصاویری از زلزله کرمانشاه به همراه اجرای زنده تکنوازی و آواز کردی امیرحسین تفرشی پور آغاز شد.در ادامه از  سیف الله صمدیان درخواست شد تا دقایقی صحبت کند؛ او اظهار کرد: انجمن عکاسان نسبت به دیگر انجمن های هنری وضعیت شگفت انگیز و خاصی دارد زیرا از ۷ انجمن مختلف مانند انجمن عکاسان مطبوعاتی، تئاتر، میراث فرهنگی و… تشکیل شده است که مانند یک خانواده دور هم جمع شده اند؛ مادر این انحمن ها نیز انجمن عکاسان ایران است.این عکاس ادامه داد: برگزاری ۶ دوره همایش «ده روز با عکاسان» در شرایطی که دولت و وزارت ارشاد در حوزه هنرهای تجسمی کوتاهی می کنند، کار شگرفی بود. مشابه این برنامه در پاریس برگزار می شود که به کیفیت کار ما ( در ۳-۴ سال اخیر) در آنجا اجرا نمی شود. در این چند روزه که «ده روز با عکاسان» برپا بوده در هر گالری شاهد اتفاقی شگفت انگیز بودیم که برخی می گفتند مانند چهار سال دانشگاه بوده است.
او اظهار کرد: امسال یک خانم که از مشهد به این رویداد آمده بود و صحبت می کرد حرفی زد که به من خیلی کمک کرد. او گفت امروزه عکس هایی که در دو دقیقه گرفته می شود با تعداد کل عکس های قرن ۱۹ برابری می کند. امروز هرکس از صبح تا شب در حال ثبت چهره و مناظر اطرافش است و در نتیجه میلیاردها عکس تولید می شود. در این شلختگی عکس، استعدادهایی بیرون می آید که ما باید حواسمان به آن ها باشد و قدرشان را بدانیم و اجازه ندهیم هرز بروند.صمدیان در حالیکه چند روز از اعلام بودجه پیشنهادی سال ۱۳۹۷ توسط دولت به مجلس می گذرد، گفت: امیدوار هستم دولت بودجه واقعی تصویری ایران را در اختیار این هنر قرار بدهد، آن هم در این دنیایی که همه چیز بر پایه عکس است.

پس از آن؛ مجید رجبی معمار ـ مدیرعامل خانه هنرمندان ایران ـ در سخنانی بیان کرد: ما صاحب این خانه نیستیم بلکه آن را تر و خشک می کنیم. اینجا خانه کوچکی است اما به برکت نام هنرمندان و همت و غیرت و فکری که در پایه گذاری آن بوده است به مکانی با برکت تبدیل شده است.او اضافه کرد: «ده روز با عکاسان» یکی از رخدادهای جدی این خانه است و برگزاری این مقدار کارگاه و کلاس محلی برای انتقال تجربه های جهانی به شمار می رود. امیدوارم این رویداد سال دیگر با جلوه و جلال و افق بین المللی برگزار شود؛ زیرا ظرفیت ما در رشته های مختلف هنری به ویژه عکاسی در قد و قواره ای است که می تواند جهانی حرف بزند.

در ادامه ساعد نیک ذات ـ دبیر این رویداد ـ اظهار کرد: شکل گیری «ده روز با عکاسان» زمانی اتفاق افتاد که عکاسی در ایران هیچ متولی ای نداشت. انجمن عکاسان ایران در حالی تشکیل شد که وزارت ارشاد اگر تمایل و حوصله داشت دوسالانه ای را برگزار می کرد که در این سطح نبود.او با بیان اینکه نمی داند چرا این رویداد «ده روز با عکاسان» نام گرفته است؛ ادامه داد: در ابتدا برای برگزاری این رویداد پول نداشتیم اما از دوره سوم اسپانسر جذب کردیم. بعد از برگزاری ۵ دوره، تجربه های عملی ما نوشته و آیین نامه ای تدوین شد تا در آینده برگزاری این رویداد قائم به ذات فرد نباشد. این همایش را یک سازمان مردم نهاد بدون بودجه دولتی و با تلاش هیات مدیره و اعضا برگزار کرده است.نیک ذات سپس به معرفی کمیته های این رویداد و انجمن ها پرداخت و به حضور دو استان خراسان بزرگ (خراسان شمالی، رضوی و جنوبی) و آذربایجان غربی در این همایش اشاره کرد.دبیر ششمین دوره «ده روز با عکاسان» همچنین اظهار کرد: من پیشنهاد می کنم شاید نیاز باشد این رویداد در سطح کشور چرخش داشته باشد و کار عملی در کنار نمایشگاه انجام شود.

سپس ویدیویی درباره شاهرخ حاتمی -عکاس تازه درگذشته- که در پاریس زندگی می کرد و با مجله های معتبر بین المللی و هنرمندان مشهور دنیا فعالیت کرده بود پخش شد. در انتهای این ویدیو بر خلاقیت این عکاس تاکید و گفته شد او راباید به حق پدر فتوژورنالیسم ایران دانست.در ادامه تفرشی پور قطعه کردی دیگری را برای حاضران اجرا کرد.در بخش بعدی این مراسم و بعد از سخنرانی کیارنگ اعلایی ـ مدیر نمایشگاه خراسان بزرگ ـ از حمید عرب لین، اکبر صالحی، فرامرز عامل بردار، حمیدرضا گیلانی فر، نوشین وفادار و کیارنگ اعلایی تقدیر شد. وفادار بعد از اینکه از او تقدیر شد در سخنانی کوتاه به محدودیت های عکاسی و تاسیس دانشگاه هنر در مشهد اشاره کرد.

سپس رومین محتشم ـ مدیر نمایشگاه آذربایجان غربی ـ نیز دقایقی صحبت کرد و از عبدالله صمدیان، یدالله آذری طلب، جواد پورصمد، خلیل مستوفی و صمد قربانزاده و رومین محتشم تقدیر شد.در ادامه تقدیر ها از یدالله ولی زاده، حمید فروتن، سیدعباس میرهاشمی، حافط احمدی و مسعود زنده روح کرمانی نیز تقدیر شد.محمد فرنود ـ عکاس مطبوعاتی ـ که برای اهدای لوح تقدیر به روی سن دعوت شده بود با بیان اینکه بغض کرده است به شرایط سختی اشاره کرد که اساسنامه انجمن عکاسان ایران را به تصویب رسانده اند.

همچنین علی قلم سیاه ـ عکاس ـ اظهار کرد که اتفاق هایی که برای عکاسی رخ داده یک نوید باارزش است و بحث های علمی عکاسی در این همایش ارزش زیادی دارد.مسعود زنده روح کرمانی ـ مدیرعامل انجمن عکاسان میراث فرهنگی ـ نیز رو به مدیرعامل خانه هنرمندان گفت: آقای رجبی معمار کار سختی را در ۳۶۵ روز آینده در پیش دارید، تعداد عکاس ها و انجمن ها زیاد شده است، این ساختمان دو طبقه کم دارد؛ دو طبقه بسازید. در بخش پایانی تقدیرها نیز از همراهان مالی این رویداد، رئیس سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران، رئیس سازمان زیباسازی شهرداری تهران نیز تقدیر شد.نوای ملودیکای رامین شاهین کار و عکس یادگاری دستجمعی پایان بخش این مراسم بود.
منبع: بهارنیوز

نگاهی به ساخته‌های کیومرث پوراحمد

مرجان یگانه پرست- روزنامه بهار
سینما و تلویزیون ایران، چهره موثر و کارآمد کم ندارد و هنرمندان بسیاری هستند که در طی سال‌ها ردی از خود به جا گذاشته‌اند و هنر سینما و تلویزیون را با آثارشان زینت بخشیده اند، خاطره ساخته‌اند، طرح مسئله کرده‌اند و فیلم ماندگار ساخته اند. از این دست افراد کم نداریم و یکی از آن‌ها بی تردید، کیومرث پوراحمد است که با شنیدن نامش شاید به یاد «قصه‌های مجید» و خاطرات کودکی بیافتیم و یا تصاویری از فیلم «شب یلدا»ی او را به یاد بیاوریم و با عاشقانه هایش دلتنگی کنیم و یا اینکه با به یاد آوردن «اتوبوس شب» یکی از آخرین نقش‌ها و بهترین‌های مرحوم خسرو شکیبایی را به یاد بیاوریم. در هر صورت او با کارنامه پربارش برای مان خاطره‌ها و لحظه‌هایی به یادماندنی ساخته است که از یاد رفتنی نیست.
***
سینماگری تجربه گرا و قصه گو
کیومرث پوراحمد، سینماگری تجربه گرا و قصه‌گو است. او در کارنامه هنری‌اش هم فیلم کودک و نوجوان دارد، هم فیلم عاشقانه دراماتیک، هم فیلمی درباره جنگ تحمیلی ایران و عراق و هم فیلمی اجتماعی درباره دغدغه‌های سالمندان. از کارنامه او می‌توان قصه‌هایی با مناسبت‌ها و ژانرهای مختلف بیرون کشید.
فیلم معناگرا با درون مایه مذهبی:
یکی از اولین فیلم‌های او «به خاطر هانیه» است که درونمایه مذهبی دارد و از واقعه عاشورا به شکلی غیرمستقیم بهره گرفته و به تنهایی و غربت قهرمان خویش عمق بخشیده است. نذر دمام زدن ناخدا علو در شب دهم محرم برای شفای پای معلول هانیه (دخترش) با مرگ وی ناتمام مانده و حال بشیرو برای ادای نذر پاپیش می‌گذارد که با بی اعتنایی بزرگ ترها روبه‌رو می‌شود. پوراحمد این نذر را به شکلی کاملا طبیعی و دور از هرگونه اغراق در تاروپود داستان تنیده و مخاطب را در بیم و امید در رابطه با ادای آن نگه می‌دارد. رنج و مرارت کشیدن قهرمان داستان در راه ادای نذری مقدس از ابتدا تا به آخر، معانی فرامتنی داشته و به بهترین شکل با مصائب امام حسین(ع)و اهل بیتش در صحرای سوزان کربلا پیوند خورده است.
سریال ماندگار در حوزه کودک و نوجوان: یکی از به یادماندنی ترین و خاطره انگیزترین سریال‌هایی که در حوزه کودک و نوجوان ساخته شده است، سریال به یادماندنی «قصه‌های مجید» است که چند گزینه خوب در آن وجود داشت. یک اینکه این سریال برگفته از داستانی از مرادی کرمانی بود و بر این اساس قواره داستان به خوبی شکل گرفته بود. از طرفی تعامل و بازی مهدی باقربیگی در نقش مجید و بی بی که مادر خود پوراحمد بود، فوق العاده طبیعی و هماهنگ از آب درآمده بود و بازی این دو در آن سریال تا سال‌ها در ذهن مخاطبان به یاد ماند. به علاوه این که در کنار این عوامل موثر، پوراحمد هم به خوبی این داستان را روایت می‌کند و همچنان این مجموعه حتی با گذشت سال‌ها و کهنه شدن فضا و زمان ساختش، همچنان در روایت و ارتباط با مخاطب زنده و موفق است.
یک عاشقانه شاد و پر ترانه: «خواهران غریب» هر چند در حوزه کودک و نوجوان ساخته شد اما توانست در خلال پرداختن به قصه ای درباره کودکان، بزرگترها را هم همراه کند و عاشقانه ای ویژه بسازد. این فیلم پر از لحظات شاد برای کودکان با ترانه و موسیقی دلنشین، روایتی جذاب و پر کشش برای بزرگترها و بچه‌ها که با حضور تاثیرگذار خسرو شکیبایی خاطره انگیز هم شده است. این فیلم در نوع خود انقلابی بود، فیلمی شاد با حضور دو چهره موفق آن روزها یعنی افسانه بایگان و خسرو شکیبایی و در عین حال روایتی قصه گو و جذاب. پوراحمد با این فیلم، هم توانست فیلمی با استاندارد بسازد و هم توانست در گیشه به موفقیت برسد و پلی بین دنیای تجارت و هنر بزند. کنجکاوی‌های کودکانه در کنار گسست عشقی که با موسیقی و ترانه در آمیخته برای مخاطب ایرانی رها شده از دوران جنگ، پر از الهام و شور بود. ضمن اینکه این فیلم پر از احساسات ناب انسانی و احترام به عشق بود.
یک عاشقانه آرام، نوستالژیک و تلخ:
یکی از حقایق درباره پوراحمد این است که فیلم خاطره انگیز و ملودارم «شب یلدا»ی او شرح زندگی شخصی خود او است و این حقیقت، تلخی‌ها و سنگینی روی دوش شخصیت داستان را باورپذیرتر و غمبارتر می‌کند. مردی عاشق و تنها که در غم از دست دادن و فرار خانواده‌اش از ایران غوطه‌ور است. آن چه در قصه مطرح می‌شود، روایتی است برگرفته از یک حقیقت اما حقیقتی که زمانی واقعیت کشور ما بود. بسیاری در سال‌های جنگ و بعد از آن به دلیل نبود امنیت یا به بهانه‌های مختلف از ایران به دیگر کشورها مهاجرت کردند و رفتند. بسیاری خانواده‌ها از هم پاشیدند و بسیاری از هم بی خبر ماندند. اخباری از این دست در آن دوران بارها و بارها از رسانه‌ها منتشر شد و نمایش روایتی از این مهاجرت‌ها برای بسیاری آشنا بود اما تاثیر این روایت در نمایش تلخی‌هایی است که هنرمند به خوبی آنها را تجربه کرده و به درستی آنها را به مخاطب بازنمایش می‌دهد. «شب یلدا» با اینکه فیلمی است که بیشتر لحظات آن بر دوش یک بازیگر پیش می‌رود اما به مدد قصه تاثیرگذار و درگیر کننده، بازی خوب و به یادماندنی محمد رضا فروتن و پروین دخت یزدانیان و بهره گیری خوب از ترانه‌های ایرانی و نوستالژیک، فیلمی به یاد ماندنی شده است. فروتن که بعد از سریال «سرنخ» پوراحمد به جامعه هنری معرفی شده بود، در فیلم «شب یلدا» و با آن صدای زخمی و خسته، انتخابی درست و اثرگذار بر مخاطب بود.
روایتی متفاوت از جنگ:  پوراحمد که در میان مخاطبان به سازنده فیلم‌های موفق کودک و نوجوان شناخته شده بود، بعد از ساخت دو فیلم ناموفق «گل یخ» و «نوک برج» به سراغ قصه‌ای دفاع مقدسی رفت و در روایتی متفاوت، فیلمی قابل اعتنا به نام «اتوبوس شب» را ساخت. فیلمی که به گفته پوراحمد ۹ ماه بازنویسی شد و به بخشی از جنگ می‌پرداخت که کمتر فیلمسازی به سراغ آن رفته بود. این فیلم درباره جابه جایی اسیران عراقی است و جزو معدود فیلم‌هایی است که طی موقعیتی باور پذیر به مواجهه رزمندگان ایرانی و عراقی پرداخته است. سوای از قصه متفاوتی که این فیلم دارد، حضور دوباره خسرو شکیبایی در اثری از پوراحمد با صدای همیشه تاثیرگذارش و زیرپوش و عینک ته استکانی‌اش به طرز ماندگاری در ذهن‌ها می‌ماند. ضمن اینکه محمدرضا فروتن هم که نقش اسیری عراقی را بازی کرده است و هویتی ایرانی عراقی دارد، در نقشی غیر اصلی به خوبی دیده می‌شود. الناز شاکردوست در آن حضور کوتاهش در پانزده دقیقه انتهایی فیلم بسیار موفق عمل کرده و از پس در آوردن انتظار و نگرانی و معصومیت کاراکتر ریحانه بر آمده است. جدا از فیلمنامه خوب «اتوبوس شب»، فیلم از لحاظ تکنیکی نیز حرف‌هایی برای گفتن دارد. پوراحمد در خلق میزانسن‌های پرتنش در داخل و بیرون اتوبوس بسیار موفق عمل کرده است و درصد قابل ملاحظه ای از ایجاد حس تعلیق و همذات‌پنداری بیننده با وقایع و آدم‌های فیلم مرهون فضاسازی خوب و مناسب پوراحمد است.
دغدغه‌هایی متناسب با دوران زیست: پوراحمد در دورانی به سر می‌برد که به روزگار سالمندی نزدیک می‌شود و شاید چون دغدغه‌های این نسل‌ها را می‌بیند، به سراغ داستان «کفش هایم کو؟» رفته است. فیلمی درباره روزمرگی‌های تلخ یک مرد سالمند که به مانند دیگر فیلم‌ها و شخصیت‌های ساخته و پرداخته پوراحمد عاشق است و رها شده و دچار آلزایمر. این فیلم البته به دلیل نوع بازی و تعاملی که دو شخصیت قصه به عنوان دختر و پدر داشتند، با حواشی همراه شد و در رسانه‌ها تاکید شد که دستی که روی دست‌های رضا کیانیان به عنوان شخصیت اصلی فیلم کشیده می‌شود، دست همسر وی هست. «کفش هایم کو؟» گویی روایتی جدید است از «شب یلدا». مردی رها شده و همچنان درگیر عشق به خانواده ای که از ایران مهاجرت کرده اند. پاسخی است به طراحی‌هایی داستانی که در آن فیلم شد. دختر و همسری که در «شب یلدا» از ایران رفته‌اند و همسری که خیانت کرده است، در «کفش هایم کو؟» به ایران و به خانه مرد عاشق بازمی‌گردند و روایتی دیگر را می‌کند که همسر خیانت نکرده است و در خارج از کشور به دلیل مسائل مالی به زندان رفته است. نوعی رمزگشایی و اتهام زدایی در این فیلم حس می‌شود. پوراحمد در این فیلم هم از ترانه‌های نوستالژیک به خوبی برای نمایش لحظه‌های تنهایی و شادی شخصیت هایش بهره گرفته است و احساسات عمیقش را با مخاطبانش به اشتراک می‌گذارد. غنای شعری و موسیقایی در آثار او در زندگی ایرانیان به خوبی دیده می‌شود. فیلم دعوتی است به درک سالمندانی که اسیر بیماری آلزایمر هستند که در جامعه امروز ما کم نیستند و از این منظر هم اثری ارزشمند با حرف‌هایی تازه است. هر چند بازی رضا کیانیان و مابقی را هم اغراق شده ببینیم و به دل مان ننشیند و از لحظاتی از فیلم به جای همدلی، احساس غلو احساسات را داشته باشیم اما در نهایت فیلم به دغدغه‌هایی می‌پردازد که از دید بسیاری دور مانده است و در نوع خود روایتی متفاوت اما همچنان با تاکید بر عشق که درون مایه مورد علاقه پوراحمد است، دارد.
منبع: بهارنیوز

آیا کاشی‌های کاخ نیاوران تخریب شده‌اند؟ (+عکس)

چندی است صحبت‌هایی مبنی بر تخریبِ کاشی‌های نمای شمالی دیوارِ جداکننده‌ی کاخ و باغچه‌ی کاخ نیاوران شنیده می‌شود. این کاشی‌ها، چسبیده به جداره‌‌ای هستند که پشت آن «کانال ناکِش» وجود دارد. کانال ناکش، به فضایی گفته می‌شود که از تجمیعِ رطوبت ناشی از آب باران جلوگیری می‌کند تا به جداره‌ی کاشی‌شده آسیبی نرسد.

به گزارش ایلنا، پس از انقلاب اسلامی در سال ۵۷، طی اقدامی غیراصولی، روی کانال ناکش با خاک پوشانده می‌شود و چیزی که شرایط را از این هم بدتر می‌کند، درختانی است که در آن محل کاشته می‌شوند و نیاز مداوم درختان به آب، تخریبِ کاشی‌ها را در طول سالیان تشدید می‌کند.

بر همین اساس، تعداد زیادی از کاشی‌ها در طی این سالها صدمه دیده است. اخیراً در رسانه‌های مجازی، خبری منتشر شد مبنی بر اینکه «در اقدامی غیرقابل انکار، تمام کاشی‌ها حتی بخش سالم با کلنگ در حال تخریب هستند تا کاشی‌های جدیدی به جایش بگذارند که هیچ ربطی به طرح قبلی ندارد.»

به همین منظور، خبرنگار ایلنا روز سه‌شنبه ۲۱ آذرماه ۱۳۹۶ به کاخ نیاوران رفت. سیدرحمت‌الله رئوف حنان (مدیر مجموعه فرهنگی تاریخی نیاوران) در کاخ حضور نداشت. اما در مصاحبه‌ی تلفنی‌ای که روز قبل با ایلنا داشت، اشاره کرده بود: “هرگونه شایعه‌ای مبنی بر تخریب بنا را تکذیب می‌کنم”. در این بازدید، وحید قاسمی (مشاور فرهنگی کاخ نیاوران) و سمیّه آقازمانی (مسئول واحد فنی و مرمت کاخ نیاوران) به پرسش‌های مطرح پاسخ دادند.

قاسمی دراین باره گفت: در قسمت شمالیِ دیوارِ جداکننده‌ی کاخ و باغچه‌ی کاخ نیاوران، جداره‌ی حائلی است که پشت آن رطوبت رسوخ کرده بود و به همین خاطر، تمام کاشی‌ها و دیوار، آسیب دیده بودند. اما در حال حاضر، مطابق با همان نقش و نقوش قبلی، کاشی‌های جدید کار شده است.

آقازمانی با اشاره به اینکه کاشی‌های قدیمی تماماً حفظ و نگه‌داری می‌شوند، افزود: دو سه تا از قاب‌هایی که سالم، و کاشی‌های آن قابل استفاده بودند را به همان شکل قدیم حفظ کرده‌ایم و قرار است بعد از اینکه مرمت تمام شد آن‌ها را درآوریم، شماره‌گذاری کنیم و در قابی دیگر در معرض دید عموم قرار می‌دهیم. منتهی درباره کاشی‌هایی که ریخته شده؛ شاید ظاهر کاشی را که نگاه می‌کردید سالم بودند امّا از داخل تمام لایه‌ها یَخ‌بُر شده بود و دیگر نمی‌شد این کاشی‌ها را به شکل سالمی درآورد.

مشاور فرهنگی کاخ نیاوران، ضمن تکذیبِ اخباری که حاکی از تخریب کاشی‌ها بوده گفت: چیزی نه امحا شده و نه از بین رفته؛ در واقع کاشی‌ها دوباره درست شده‌اند. از دوره پهلوی تاکنون هیچ‌گونه مرمتی روی این کاشی‌ها انجام نشده بود. ما در حال حاضر، زیرساختِ این کاشی‌ها را داریم درست می‌کنیم. به گمان من، کارگاهی هم که اینجا تجهیز شده از باب استفاده دوباره از سنگ‌ها، پاکسازی، و آسیب‌زدایی، کارگاه خیلی مفصل و خوبی است.

در ادامه، آقازمانی گفت: کانال ناکشِ اینجا اصلاً عمل نمی‌کرد. در سال‌های متوالی در کانال ناکش دست برده بودند. ما تمام آجرهایی که اینجا آسیب دیده بود را دانه به دانه درآوردیم و تعویض کردیم که کاملاً مشخص است.

وی با اشاره به کاشی‌های «شکارگاه» که در میانه‌ی این بخش قرار دارد، گفت: حتی بخش‌های سالمِ کاشی‌های شکارگاه را هم نگه داشتیم و کاشی‌هایی هم که تخریب‌شده و از بین رفته بود را جدا کرده‌ و کنار گذاشتیم. این‌ها ابتدا باید تست شوند؛ اگر مقاومت‌شان درست باشد دوباره از آن‌ها استفاده می‌‌کنیم، ولی اگر سولفاته و لایه لایه شده باشند، دیگر نمی‌شود از آن‌ها استفاده کرد. سنگ جدید خریده‌ایم و به‌جای آن‌ها به کار می‌بریم. سنگ‌های قدیمی نیز هر کدام که سالم مانده را مجدداً احیا می‌کنیم.

آقازمانی با اشاره به بزرگی محوطه گفت: مجموعه را به دو کارگاه تقسیم‌ کرده‌ایم. مرمتِ کارگاه شماره ۱ در حدود سه تا چهار ماه طول کشید که هنوز هم کامل تمام نشده است. اما کارگاه شماره ۲ نزدیک به دو هفته است که شروع به فعالیت کرده است. مرمت این مجموعه خیلی زمان می‌برد چراکه کارگاه شماره ۲ از کارگاه قبلی خیلی بزرگتر است و همچنین مجموعه شکارگاه نیز خیلی کار می‌برد. در ضمن اینکه ما طبقه بالای شکارگاه را سنداژ زدیم. قسمتی از کفی که جدید کار شده بود را برداشته‌ایم و متوجه شدیم داخل شکارگاه هم حالت سیرکوله‌ی مناسبی نداشته و دلیل اینکه بیشترین آسیب را اینجا دیده به همین خاطر بوده است.

او گفت: بسیاری از این کاشی‌ها به دلیل اینکه با ملاط به هم چسبیده بودند و یَخ‌بُر شده بودند دیگر قابل استفاده نیستند. شاید این یَخ‌بُرشدگی از رویِ کاشی معلوم نباشد اما از زیر کاملاً لایه لایه شده بود و با یک حرکت می‌افتاد.

وی میزان مخارج مرمت کارگاه شماره ۱ را اعلام کرد و گفت: حدود ۶۰ میلیون هزینه‌ی ‌کاشی‌های کارگاه شماره ۱ شد و در کل با احتساب مخارجِ سنگ و هزینه کارگر در حدود ۲۵۰ میلیون تومان هزینه شد. ما از یک جایی متوجه شدیم که پشت بنا باید سنداژ بزنیم و خاکش را تخلیه کنیم و این‌ها چیزی است که در حین کار مشخص می‌شود. ما هنوز کاشی‌های استخر را برنداشته‌ایم و سنداژ نزده‌ایم تا ببینیم زیر آن چه اتفاقی افتاده است. بنابراین تخمین هزینه‌های دقیق مرمت هنوز مشخص نیست.

مسئول واحد فنی و مرمت کاخ نیاوران درخصوص کانال ناکش گفت: این کانال، باید طوری باشد که از یک طرف تنفس کند و از طرف دیگر مانع از نفوذ آب شود؛ اما متأسفانه طی اقدامی غیراصولی، دیوار پشت کاشی‌ها را سیمان کرده‌اند. من در حال حاضر ۹ سال است که در مجموعه کار می‌کنم. در این ۹ سال چنین کاری صورت نگرفته است. سندی هم در دست نداریم که به ما بگوید آیا از اول همین جور بوده یا اینکه بعد از انقلاب، آن را با سیمان پُر کرده‌اند. اما به هر حال این روکش سیمانی کار اشتباهی بوده چون باعث می‌شده رطوبت داخل خود ساختمان بماند. یک طرف ناکش که به سمت آب و باغچه است باید ایزوله شود و طرف دیگر نیز باید آجر باشد تا نفس بکشد. ما در حال حاضر خاک روی کانال ناکش را برداشته‌ایم و شیبی هم که داشت شیب صحیحی بود. چون نمونه‌های قدیمی‌ِ هواکش‌های کانال را موجود داشتیم دوباره همانها را احیا کردیم و الان هم هیچ رطوبتی دیگر پشت دیوار نیست.

وی با ردّ این تصور که در دوره‌ی پهلوی، از این کانال به عنوان انباری استفاده می‌شده، اظهار داشت: اصلاً این‌طور نبوده که اینجا انباری باشد، و موقعی هم که ما برای سنداژ زدن به کانال رفتیم هیچ گونه قفسه‌ای مبنی بر اینکه قبلاً اینجا انباری بوده پیدا نکردیم. عده‌ای هم که می‌گویند از این محل به عنوان شراب‌خانه استفاده می‌شده، کاملاً اشتباه است. شراب‌خانه در کاخ صاحبقرانیه بوده و اصلاً در کانال ناکش چیزی نگهداری نمی‌شده. این کانال اصلاً جنبه‌ی انباری نداشته، چراکه آن زیر نور نیست و تنها هوا جریان دارد. وقتی در کانال وسیله گذاشته شود، هوا نمی‌تواند جریان داشته باشد.

قاسمی در پاسخ به این سؤال که چرا در خصوصِ خبرِ کاشی‌های کاخ، که سر و صداهایی ایجاد کرده، خود مجموعه‌ی کاخ نیاوران تاکنون اقدام به اطلاع‌رسانی نکرده، گفت: ما در خصوص این کاشی‌ها اطلاع‌رسانی کرده‌ایم. اما از طرفی هم کارگاه‌های مرمت اصولاً اطلاع‌رسانی نمی‌شوند. ما در حال حاضر کلی اقدام مرمتی در مجموعه در حال انجام است. هر کسی هم که بخواهد از روند مرمت کاشی‌ها آگاه شود ما تمام اسنادش را موجود داریم. در ثانی این کار اصلاً براساس تصمیم فردی انجام نشده است. شورای فنی و راهبردی کاخ کاشی‌ها را بررسی کردند و براساس نظر آ‌ن‌ها این کار انجام شده است.

آقازمانی کیفیت کاشی‌های اصلی جداره‌ را نازل دانست و افزود: اصل کاشی‌ها عمل دستِ «موسوی» نامی بوده و کیفیت کار هم بسیار پایین است و حتی نقوش کاشی، اشتباهِ ترسیمی داشته است. طرح کاشی، گل و مرغ اصفهان بوده ولی آنها را از شیراز آورده‌ بودند. حالا اینکه چرا این‌قدر بد عمل شده ما هم متوجه نشدیم. برخلاف این‌ها، کاشی‌هایی که در ورودی‌های کاخ کار شده خیلی کاشی‌های نفیس و مرغوبی است. ما کاشی‌های جدید را از اصفهان می‌آوریم که کارِ استاد مزکی است. بیسکوییت کاشی هم مالِ خراسان است.


منبع: عصرایران

سینمای هنر و تجربه؛ جایی برای پُزهای روشنفکری؟

روزنامه آسمان آبی – سعید مروتی، منتقد: وقتی در دهه ۵۰ سینما کاپری به محل نمایش فیلم های متفاوت سینمای ایران تبدیل شد، هنوز خبری از دخالت دولت در اکران نبود و بخش خصوصی به شکلی خودجوش در سینمای کاپری، «آرامش در حضور دیگران» ناصر تقوایی، «پستچی» داریوش مهرجویی، «یک اتفاق ساده» سهراب شهید ثالث، «طبیعت بی جان» سهراب شهید ثالث، «مغول ها» پرویز کیمیاوی، «اسرار گنج دره جنی» ابراهیم گلستان، «نفرین» ناصر تقوایی و چندین و چند فیلم متفاوت دیگر را به نمایش درآورد؛ دورانی که کاپری به پاتوق علاقه مندان جدی سینما تبدیل شده بود.

چند سال قبل از آن، ابراهیم گلستان نخستین فیلم بلند سینمایی اش «خشت و آینه» را در سینما رادیوسیتی اکران کرده بود. سینمای قبل از انقلاب هم ایرادی داشت از این مزیت بزرگ برخوردار بود که زیستی طبیعی داشت. هم جریان اصلی در آن به شکل طبیعی بود، هم سینمای روشنفکرانه با سرمایه دولتی از سوی دو نهاد مهم وزارت فرهنگ و هنر و رادیو و تلویزیون ملی ایران (تل فیلم) درصد اندکی از تولیدات سالانه را به خود اختصاص می داد.

یک سینمای میانه هم بود که نه از جنس فیلمفارسی و نه در ردیف تجربیات انتزاعی قرار می گرفت. این سینما در دل جریان طبیعی و حرفه ای فیلمسازی حضور داشت و محصولاتش ماندگارترین آثار تاریخ سینمای ایران هستند: «قیصر»، «داش آکل» و «گوزن ها»، از ساخته های مسعود کیمیایی، «تنگنا» امیر نادری، «کندو» فریدون گله، «حسن کچل»، «طوقی» و «سوته دلان» از علی حاتمی، «رگبار» بهرام بیضایی، «صبح روز چهارم» کامران شیردل و…

 چرا گروه «هنر و تجربه» نمی تواند خاطره سینما کاپری دهه 50 را تکرار کند؟

 
جریان های مختلف فیلمسازی در کنار هم به فعالیت می پرداختند و اگر دولت فیلمی را تهیه می کرد، همه امکانات کشور برای اکرانش بسیج نمی شدند، آن سینما قبل از پیروزی انقلاب و با ورود و اکران بی رویه فیلم خارجی تقریبا از بین رفت. درواقع، قبل از این که فعالان سینما ایران راهی برای رقیب قدری چون فیلم خارجی بیابند، انقلاب پیروز شد.

اگر از دوران برزخی ۵۸ تا ۶۲ بگذریم، می توان گفت بعد از تثبیت مدیریت سینما، عملا همه چیز در اختیار دولت درآمد. در دورانی که بهترین سینماهای کشور مصادره شده و جزو اموال دولت و نهادهای حکومتی محسوب می شدند، دولت کل مناسبات اکران را در اختیار گرفت. در سینمای گلخانه ای دهه ۶۰ بود که می شد «نار و نی» سعید ابراهیم فر را در بهترین سینماهای پایتخت اکران کرد و با نظام درجه بندی کیفی، فیلم هایی که به شکل طبیعی امکان یافتن تماشاگر پرتعداد را داشتند به شیوه ای به نمایش درآورد که مخاطب کمتری بیابند.

در این دوران، هر فیلمی که منسوب به سینمای فرهنگی و روشنفکری بود اگر پروانه نمایش می گرفت با مشکلی برای اکران مواجه نمی شد. داستان به حاشیه رفتن سینمای روشنفکری از اواخر دهه ۷۰ آغاز می شود؛ از دورانی که دولت تعیین مناسبات اکران را به عهده تهیه کننده ها و سینماداران گذاشت.

داستان مافیای اکران هم مربوط به همین سال هاست؛ البته پیش از آن هم دولت مافیای بزرگ اکران بود که برای فیلمسازان نورچشمی سینمای گلخانه ای، فرش قرمز پهن می کرد.

وقتی سینمادار و تهیه کننده نقش تعیین کننده در اکران پیدا کردند طبیعی بود که بهترین فرصت های نمایش عمومی در اختیار فیلم هایی قرار گیرد که امکان موقعیت تجاری بیشتری داشته باشد. در این شرایط، سینمای بدنه هم که در دهه ۶۰ «نار و نی» اکران می کرد، توجیه اقتصادی را مدنظر قرار می داد.

با پایان سینمای گلخانه ای و دوره برزخی ۷۳ تا ۷۶، این مثلث سینمادار، پخش کننده و تهیه کننده بود که تعیین می کرد چه فیلمی، در چه زمانی و در چه گروهی اکران شود. در چنین شرایطی سینمای متفاوت، مخاطب خاص، هنری یا هر اسم مشابهی که بر آن بگذاریم، به حاشیه رانده شد؛ البته بخشی از این جریان انگیزه ای برای اکران داخلی داشت و همه انرژی اش را صرف حضور جهانی می کرد.

بخش قابل توجهی از فیلم های جشنواره ای ایران در طول دو دهه هرگز در ایران اکران عمومی نشدند و سازندگان شان بی آن که تلاشی برای نمایش داخلی فیلم خود کنند، صرفا از پرستیژ و پز «توقیف در ایران» استفاده می کردند. برخی از این فیلم ها اساسا توقیف نشده بودند، بلکه هیچ سینماداری حاضر نبود اکران شان کند. در کنار این جریان، طیف دیگری از فیلم ها بودند که با وجود تلاش سازندگان شان امکان اکران نداشتند.

در دهه ۸۰ طرح هایی برای حمایت از فیلم های اصطلاحا هنری اجرا شد که همگی شکست خوردند. اجرای طرح هایی چون آسمان باز و تشکیل گروه سینمای مخاطب خاص، نتیجه اش اکران چند فیلم بود که جز یکی دو استثنا نارضایتی عمومی کارگردان، سینمادار و تماشاگران را در پی داشت. سینمادار از این که مجبور بود چند سانس از سینمایش را به اکران فیلمی کم مخاطب اختصاص دهد، اعلام نارضایتی می کرد؛ راه حل آن ها دادن سانس های خلوت صبح به این فیلم ها بود و این کار نارضایتی کارگردانان را به دنبال داشت؛ چون با نمایش در سانس های پراکنده و در ساعات نامناسب فیلمش دیده نمی شد و تماشاگر این نوع فیلم ها هم از اطلاع رسانی ضعیف و تغییر مداوم سانس ها که سردرگمی مخاطب را به همراه داشت، ابراز نارضایتی می کرد.

با چنین سابقه ای گروه هنر و تجربه متولی اکران فیلم های متفاوت شد. برخلاف طرح های قبلی که دولت به طورکافی از آن ها حمایت نمی کرد، حجت الله ایوبی، رییس وقت سازمان سینمایی، با قاطعیتی که به ندرت از او در امور دیگر دیده می شد، از روند ساز و کار هنر و تجربه حمایت کرد. باز برخلاف گروه های ناکام قبلی، هنر و تجربه بازوی رسانه ای قدرتمندتری نیز یافت. یارگیری از برخی چهره های شاخص مطبوعات و سینمایی و بهره گرفتن از سینمایی نویس ها در شکل های مختلف، در مواردی پوشش رسانه ای هنر و تجربه را از سینمای جریان اصلی هم پررنگ تر کرد؛ در نتیجه، این که اغلب منتقدان گروه هنر و تجربه را مخالفان سیاسی دولت تشکیل دادند و چند سایت و خبرگزاری تندروی دست راستی، برای زدن دولت، گاهی هم هنر و تجربه را نواختند.

وقتی «ماهی و گربه» شهرام مکری توانست تماشاگر گسترده بیابد؛ هنگامی که «پرویز» مجید برزگر با اقبال مثبت مخاطبان هنر و تجربه مواجه شد به نظر می رسید شاهد اتفاق های خوبی شده ایم.

این روند درباره بیشتر فیلم هایی که در هنر و تجربه اکران شدند تکرار نشد. «فروشنده» اصغر فرهادی و «لانتوری» رضا درمیشیان هم برای بالابردن آمار فروش هنر و تجربه در این گروه به نمایش درآمدند.

حالا مدتی است میانه رییس شورای صنفی نمایش و دبیر گروه هنر و تجربه که تا همین چند سال پیش در حوزه هنری، رفقای خوب یکدیگر بودند، شکرآب شده است.

مجادله همایون اسعدیان و امیرحسین علم الهدی بر سر سانس های هنر و تجربه به رسانه ها هم کشیده شد و البته طبیعی بود با آن بازوی رسانه ای قدرتمند، همه حق را به هنر و تجربه بدهند که یک تنه می خواهد منادی هوای تازه در سینمای ایران باشد.

 چرا گروه «هنر و تجربه» نمی تواند خاطره سینما کاپری دهه 50 را تکرار کند؟

راه انداختن دوقطبی سینمای اندیشه و سینمای گیشه اما متبذل تر از آن بود که بتوان از کنارش عبور کرد. باید از دوستان پرسید این کدام سینمای اندیشه است که بسیاری از فیلم هایش رسما فاقد ارزش های هنری هستند؛ فیلم هایی که در آن ها تجربه گرایی با آماتوریسم اشتباه گرفته شده و با انبوهی لکنت بیانی و غلط های تکنیکی قرار است نمایندگان سینمای اندیشه باشند.

هر ناظر منصفی می تواند شهادت دهد که در انتخاب برخی فیلم های هنر و تجربه دقت نظر کافی نشده است؛ البته این فیلم ها، تماشاگران زیادی هم نداشته اند. آمار فروش فیلم ها در هنر و تجربه کاملا گویاست؛ البته کسی از هنر و تجربه انتظار گیشه «نهنگ عنبر» را ندارد، ولی با این تعداد تماشاگر، درباره بسیاری از فیلم ها عملا شاهد نمایش خصوصی و محفلی هستیم. خب، اگر قرار بر این باشد که نمایش محفلی را می شود با هزینه هایی بسیار پایین تر برگزار کرد. از آن بدتر این که با برند هنر و تجربه هر تله فیلم نازل و بی ارزشی هم می تواند اکران شود و سازنده بی هنرش ژست روشنفکری بگیرد.

سینمای ایران ید طولایی در ایجاد ژانرهای جعلی دارد و در این سال ها هم شاهد تولد ژانرهای قلابی به نام هنر و تجربه هم شده ایم. بماند که ساز و کار هنر و تجربه هم که براساس اجاره سالن از سینماداران می شد با کمی تقویت و هدفمندکردن بودجه و البته پرهیز از اجرای خرج پرهزینه و کم فایده ای همچون «مدرسه ملی سینما»، سینمایی کوچک برای هنر و تجربه خرید.

اگر خرید سینما عصر جدید به هر دلیلی امکان پذیر نبود، می شد سینمایی کوچک در نقطه ای دیگر خریداری کرد. سینمایی با نام «هنر و تجربه» که به ماندن این طرح کمک می کرد تا با عوض شدن هر مدیری این گروه دچار فراز و نشیب نشود.

در شرایط فعلی، هنر و تجربه حتی نمی تواند سانس هایش را در سینمایی که متعلق به وزارت ارشاد است هم حفظ کند. این داستان اجاره کردن سالن سینما و راه اندازی مراسم مختلف شاید به لحاظ تبلیغاتی موثر باشد، ولی اگر منظور از ایجاد گروه هنر و تجربه، داشتن نهادی رسانه ای و حمایت از فیلمسازان جوان بااستعداد بوده، این راه به سیاق همیشه، بسیار پرهزینه و کم تر ملی شده است.

برای تصحیح این مسیر، هنر و تجربه باید سالن سینمای مشخصی همچون سینما کاپری پیدا کند، در انتخاب فیلم ها دقت کند و نگذارد هر سیاه مشقی با برند هنر و تجربه روی پرده بیاید و از دوقطبی سینمای گیشه و سینمای اندیشه پرهیز کند و الکی ژست روشنفکری هم نگیرد. الگوی سینمای کاپری همچنان قابل اجراست؛ البته به شرطی که اراده ای وجود داشته باشد و عزمی.


منبع: برترینها

ایرانی ها؛ کتاب نخوان‌های پرادعا!

هفته نامه کرگدن – افشین داورپناه: این اظهارنظر که «مردم ما کتاب نمی خوانند» به یکی از اظهارنظرهای فراگیر بین عموم مردم تبدیل شده است. درواقع به نظر می رسد عبارت «ایرانی ها کتاب نمی خوانند» برای مردم ما بیشتر به نوعی نماد برای اعتراض به وضعیت موجود یا پُزی شبه روشنفکرانه تبدیل شده است. حتی آن ها که کتاب نمی خوانند- و کتاب برایشان اهمیتی ندارد- تلاش می کنند نمایش «غمگین بودن» و «تاسف خوردن» از این که «مردم ما کتاب نمی خوانند» را در موقعیت های گوناگون اجرا کنند، اما درست در نقطه مقابل این تصور، یک تصور دیگر وجود دارد و آن این که «غیرایرانی ها زیاد کتاب می خوانند».

 ایرانی ها کتاب نمی خوانند!

دقیقا در مقابل چنین تصویری است که تصور «ایرانی ها کتاب نمی خوانند» به عنوان نشانه ای از وخامت حال فرهنگی ایرانی ها شکل گرفته است. در این جا دقیقا معلوم نیست که منظور از غیرایرانی ها چه کسانی است؟

حتی منظور از غربی ها، مردم کدام کشور است و مستندات آماری این اظهارنظرها چیست؟ آمارهای خودساخته و غیرقابل اعتماد در شبکه های اجتماعی و اینترنت؟ آلبته شما می توانید براساس تجربه های شخصی از اطرافیانتان حدس بزنید که میزان مطالعه ایرانی ها کم است، اما در ده سال اخیر (از سال ۱۳۸۴ به این سو) ما هیچ آمار رسمی و قابل اطمینانی از سرانه مطالعه در ایران نداریم.

مهم تر از این که ایرانی ها چقدر مطالعه می کنند، مردم شناسی رفتارهای مطالعاتی ایرانی هاست؛ این که چه می خوانند و چه نمی خوانند و چرا؟ اما همه این ها تابعی است از فضای عمومی نشر در ایران و متغیرهایی که بر آن تاثیر می گذارد. درباره «مردم شناسی کتاب خواندن» ایرانی ها در نوشته ای دیگر به تفصیل خواهم نوشت.

کتاب مسئله است یا نیست!

مگر در کدام یک از حوزه های اقتصاد یا فرهنگ و… اوضاع ما در شرایط مطلوب است که انتظار داریم مطالعه یا بازار نشر کشورمان در وضعیت مطلوب قرار داشته باشد؟ کمی واقع بین تر باشیم. وضعیت نشر و کتاب در ایران تابعی است از شرایط فرهنگی، سیاسی و اجتماعی جامعه ایران؛ وقتی در حوزه های فرهنگ، سیاست و اقتصاد، اوضاع چندان بسامان نیست؛ نمی توان انتظار داشت که وضعیت نشر و کتاب، مثل یک تافته جدابافته بسامان باشد. مگر در سایر متغیرها و حوزه ها چقدر حالمان خوب باشد؟ اما آیا وضعیت مطالعه در کشور ما یک مسئله است؟ وضعیت نشر چه؟

برای پاسخ به پرسش، نخستین چیزی که لازم و ضروری است، داشتن تصویری واقعی و شفاف از موضوع است که آن هم با در اختیار داشتن آمار و اطلاعات درست داشته باشیم، معمولا پیش فرض ها یا تصاویری کلیشه ای در ذهنمان داریم؛ مثل این که:

– وضعیت نشر کشور دچار بحران است.

– آمار نشر کتاب در کشور پایین و تاسف بار است.

– میزان سرانه مطالعه در کشور پایین و نگران کننده است.

این پیش فرض ها بیش از آن که مبتنی بر داده هایی نظام مند (دقیق و قابل اعتماد) باشد، برداشتی است که از خلال تجربه زیسته ما حاصل شده است. سه آمار در حوزه کتاب، آمارهایی حیاتی قلمداد می شوند:

الف- آمار کتاب های منتشر شده در کشور، ب- سرانه مطالعه و ج- اقتصاد نشر (گردش مالی اقتصاد نشر)؛ برای نشان دادن این که ما در این زمینه با چه کمبودهای آماری و اطلاعاتی مواجه هستیم، به چند نکته اشاره می کنم:

الف- آمار دقیقی از نشر کتاب نداریم.

معتبرترین آمار انتشار کتاب در ایران، آماری است که موسسه خانه کتاب اعلام می کند. توجه داشته باشیم که تعداد مجوزهای صادرشده برای کتاب ها نمی تواند معیاردرستی برای دست یافتن به آمار صحیح کتاب های منتشر شده در ایران باشد، زیرا برخی کتاب ها مجوز انتشار دریافت می کنند، اما چاپ و منتشر نمی شوند. بنابراین باید به آمار کتاب هایی توجه داشت که چاپ می شوند.

 ایرانی ها کتاب نمی خوانند!

آمار کتاب هایی که خانه کتاب در اختیار دارد، درواقع آمار کتاب هایی است که پس از اخذ مجوز، چاپ شده است. طبق مقررات موجود، هر ناشر موظف است دو نسخه از هر کتابی را که پس از اخذ مجوز، چاپ شده است. طبق مقررات موجود، هر ناشر موظف است دو نسخه از هر کتابی را که پس از اخذ مجوز چاپ می کند، در اختیار خانه کتاب قرار دهد و به اصطلاح «گواهی اعلام وصول» دریافت کند. بنابراین آمار خانه کتاب، به عنوان معتبرترین آمار کتاب در کشور، صرفا درباره کتاب هایی است که گواهی اعلام وصول دریافت می کنند، اما برخی کتاب ها نیز بدون دریافت گواهی اعلام وصول در بازار توزیع می شوند. بنابراین جزو آمارهای رسمی کتاب قرار نمی گیرند.

ثانیا، برخی از کتاب ها صرفا در حد ده یا پنج نسخه به صورت دیجیتالی چاپ می شوند و عنوان آن ها در زمره آمار کتاب های منتشرشده قرار می گیرد، اما در واقعیت و در عمل کتابی وارد بازار نشده است. در این جا با نوعی آمار کاذب در حوزه نشر مواجه هستیم،؛ کتاب هایی که مجوز می گیرند، اما صرفا در چند نسخه منتشر می شوند و در سبد کالاهای فرهنگی مصرف کنندگان (مردم/ مخاطبان) قرار نمی گیرد. رواج مسئله «کتاب سازی»- به ویژه از سوی دانشگاهیان که از این طریق به دنبال دریافت ارتقای علمی هستند- یکی از علل اصلی گسترش این پدیده است.

از سوی دیگر، برخی از ناشران، از جمله ناشران دانشگاهی، ناشران دولتی و حتی سازمان های غیردولتی، کتاب های خود را برای دریافت گواهی اعلام وصول و وارد شدن در بانک آماری خانه کتاب، برای این موسسه ارسال نمی کنند. تعداد کتاب هایی که ناشران دانشگاهی یا نهادها و سازمان های مورد نظر در سال تولید می کنند رقم قابل توجهی است که در رسمی ترین آمار نشر کشور لحاظ نمی شود. درواقع با یک خلا در ساز و کار قانونی گردآوری آمار کتاب مواجه هستیم. هیچ قانون یا اجباری برای این که همه ناشران، تعداد عناوین کتاب های منتشرشده خود را به خانه کتاب اعلام کنند، وجود ندارد.

ب- دستکاری اقتصاد نشر

برخی ناشران شمارگان کتاب های منتشر شده شان را درست اعلام نمی کنند یا دفعات چاپ مجدد را به دلایل متعدد دستکاری می کنند. از این هم بگذریم که برخی کتاب های سفارشی که سازمان ها و نهادها سفارش می دهند و منتشر می شوند، اوضاع طبیعی نشر ایران را از حالت طبیعی و واقعی دور می کند و ما از تعداد کتاب های منتشر شده هیچ وقت نمی توانیم سلیقه مخاطبان ایرانی را به درستی تشخیص دهیم. «اقتصاد نشر» ما چه به وسیله بخش دولتی و شبه دولتی و چه به وسیله بخش خصوصی، کم و بیش دستکاری می شود. از این رو، وضعیت واقعی بازار نشر و مطالبات مخاطبان آن به دشواری قابل تشخیص است (اگرچه برخلاف میزان انتشار، میزان فروش کتاب ها می تواند تصویر شفاف تری از وضعیت نشر کشور ارائه دهد).

ج- آمار دقیقی از میزان مطالعه نداریم/ نداشتیم

هیچ مرجعی نیز برای استحصال آمار میزان مطالعه ایرانی ها وجود ندارد. برخی آمارهای اعلام شده معمولا به صورت پراکنده و صرفا براساس نمونه گیری هایی است که در اکثر موارد نمی توان آن ها را به همه جامعه ایران تعمیم داد. آیا میزان مطالعه شهرنشین ها در پایتخت و شهرهای بزرگ با شهرهای کوچک، روستاها یا جامعه عشایری مساوی است؟ حداقل در ده سال اخیر، در هیچ پیمایش ملی به این مقوله توجه نشده است. در برخی مطالعات موردی و با نمونه های مشخص به میزان مطالعه افراد نیز پرداخته شده است، اما این نتایج را صرفا درباره همان نمونه ها می توان صحیح دانست و قابل تعمیم به کل جامعه نیست.

همان گونه که پیش تر گفتم در ده سال اخیر (از سال ۱۳۸۴ به این سو) ما هیچ آمار رسمی و قابل اطمینانی از سرانه مطالعه در ایران نداشتیم، اما به تازگی دفتر مطالعات و برنامه ریزی های وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی اعلام کرد که سرانه مطالعه کتاب در کشور ۱۲ دقیقه و ۳۳ ثانیه در روز است. من هنوز از کم و کیف این مطالعه، نمونه گیری آن و تعاریفی که در این پژوهش برای مطالعه مد نظر بوده است، اطلاعی ندارم و طبیعتا اظهارنظر هم نمی کنم- اگرچه تصور می کنم بیش از مقدار واقعی گزارش شده است.

د- تعداد ناشران واقعی کشور چقدر است؟

تعداد کسانی که مجور تاسیس انتشاراتی دریافت کرده اند نیز نمی تواند مبنای درستی برای تحلیل وضعیت نشر کشور باشد؛ درواقع این متغیر (تعداد ناشران دارای مجوز) نمی تواند به تنهایی نشان دهنده ظرفیت یا توانایی های حوزه نشر باشد. این متغیر در کنار سایر متغیرها همراه با اما و اگرهایی قابل توجه است. برای مثال، تعداد ناشرانی که پس از انقلاب اسلامی از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مجوز دریافت کرده اند، ۱۲۶۰۰ است. از این تعداد ۵۴۷ ناشر دولتی هستند و بقیه خصوصی. از این تعداد ناشر دارای مجوز، فعلا فقط حدود ۴۰۰۰ ناشر، «ناشر فعال» به شمار می روند (ناشر فعال، ناشری است که هر سال حداقل یک کتاب منتشر کند)، اما تعداد ناشران جدی و حرفه ای به ۲۰۰ هم نمی رسد.

 ایرانی ها کتاب نمی خوانند!

تعداد کل ناشرانی که پس از انقلاب به طور مستمر فعالیت داشته اند هم فقط ۲۵ ناشر است؛ یعنی ناشرانی که در طول این ۳۵ سال، هر سال بدون انقطاع کتاب منتشر کرده اند. این ها واقعیت های فضای نشر در کشور است. از همه این ها بگذریم، مقوله ای به اسم «ناشر- مولف» نیز به ویژه در سال های اخیر رشد چشمگیری داشته است و حتما آن را باید به عنوان متغیری در وضعیت نشر کشور مورد توجه قرار دهیم.

ناشر- مولف یعنی نویسنده یا مترجمی که خودش انتشاراتی ندارد، اما می تواند خودش برای کتابش مجوز نشر بگیرد و شخصا کتابش را منتشر کند. تعداد این ناشر- مولف ها، چیزی بیش از ۱۴۰۰۰ است. با این توضیح که بیش از نیمی از این ها برای کتاب خود مجوز چاپ و «شابک» گرفته اند، اما کتابشان را هرگز منتشر نکرده اند. پس نه مجوز نشر داشتن و نه تعداد انتشاراتی ها هیچ کدام نمی توانند نشانه وضعیت انتشار کتاب در کشور باشد.

هـ- خدا بده برکت

جوایز کتاب در همه کشورها می توانند تصویری از وضعیت کیفی کتاب های منتشرشده باشند. «جایزه کتاب سال جمهوری اسلامی ایران» که با ۳۴ دوره برگزاری، قدیمی ترین جایزه کتاب سال ایران به شمار می آید، در ۷۲ گروه تخصصی، کتاب های منتشرشده هر سال را بررسی و کتاب های برگزیده و شایسته قدردانی در هر سال را انتخاب و معرفی می کند. متاسفانه سال به سال از تعداد کتاب های برگزیده و شایسته قدردانی کاسته شده است. این کاهش به ویژه در کتاب های تالیف شده به زبان فارسی مشهود است، در حالی که کتاب های ترجمه شده به فارسی از وضعیت نسبتا بهتری برخوردار است.

در سال ۱۳۹۴، در ۶۷ گروه حدود ۸ هزار کتاب قابل بررسی در جایزه کتاب سال تشخیص داده شد که از میان این تعداد فقط ۹ کتاب به عنوان آثار برگزیده شناسایی شد. در این ۶۷ گروه نیز فقط ۴۳ عنوان کتاب به عنوان کتاب های شایسته تقدیر معرفی شد (۱۷ عنوان در بخش ترجمه بود).

در سال های اخیر، افزایش تعداد جوایز کتاب در بخش خصوصی که برخی از محدودیت های بخش دولتی یا شبه دولتی را ندارد، می تواند در ارزیابی بهتر وضعیت کیفی کتاب ها نقشی مثبت ایفا کند- هر چند به نظر می رسد در برخی از جوایز کتاب که توسط بخش خصوصی برگزار می شود، همواره ممکن است سوگیری هایی وجود داشته باشد و از این جهت داوری کیفی آثار را مخدوش کند.

با این حال، در مجموع ارزیابی کیفی کتاب ها در جشنواره هایی که بخش خصوصی برگزار می کند، می تواند در ارتقای ارزیابی کیفی کتاب هایی که در کشور برگزار می شود، سودمند باشد. همچنین افزایش جشنواره های تخصصی و موضوعی جوایز کتاب در سال های اخیر را باید مثبت تلقی کرد؛ جشنواره های تخصصی و موضوعی، ساز و کارهایی دقیق تر برای بررسی کیفی کتاب های منتشر شده در حوزه های گوناگون دارند.

تعداد جشنواره های کتاب در سال های ۱۳۹۴ و ۱۳۹۵

ایرانی ها کتاب نمی خوانند!

و- چیزهایی که نمی بینیم

جالب این جاست که نه در تعداد کتاب های منتشرشده یا خریداری شده توسط مردم و نه در میزان سرانه مطالعه کشور، کتاب های الکترونیک یا دیجیتال جایی ندارند. زیرا اساسا لحاظ کردن این آمار در آمارهای نشر و مطالعه کشور کار چندان آسانی نیست. این روزها بسیاری از افراد، فایل الکترونیکی کتاب هایی را از اینترنت و شبکه های مجازی دانلود می کنند- به صورت غیرقانونی و بدون این که مبلغی برای آن ها پرداخت کنند. به دست آوردن آمار این دانلود ها کار آسانی نیست. مضافا این که تعداد دانلود این نوع کتاب ها الزاما نشان دهنده مطالعه کردن این کتاب ها نیست. چه بسیار کتاب هایی که از این طریق دانلود می شوند یا در بازار روی سی دی و دی وی دی خریداری می شوند، بدون آن که هرگز باز یا خوانده شوند.

کتاب های صوتی چه جایگاهی در بررسی وضعیت نشر و کتاب کشور داشته اند؟ تاکنون هیچ! در این زمینه هم هنوز ابهام ها بر سر جای خود باقی است و هم هنوز ساز و کارها و مقررات لازم درباره جایگاه و نقش کتاب های صوتی در سپهر نشر و مطالعه ایران دچار نقایص و ایرادات جدی است.

ز- آمار فریبا

علاوه بر آمارهای کاذبی که پیش از این به آن ها اشاره شد، می توان به این مواد اشاره کرد:
۱٫ کتاب های پرفروش کاذب؛ برخی از کتب که به عنوان کتاب های پرفروش معرفی می شوند، با ساز و کارهایی غیرمعمول و غیرطبیعی به این عنوان دست پیدا می کنند و بنابراین نمی توانند به واقعیت جامعه اشاره داشته باشند.

برای مثال برخی ناشران دولتی و شبه دولتی، بعضی از کتاب ها را در تیراژهای بالا خریداری و در جامعه یا بین مخاطبان خاص خود به صورت مجازی توزیع می کنند (هدیه می دهند)! این کتاب ها پرتیراژ هستند، اما پرفروش نیستند. درواقع کتاب ها پرتیراژ هستند، اما پرفروش نیستند. درواقع مخاطب به دلیل کیفیت یا جذابیت اقدام به خریداری آن ها نکرده است. بنابراین پرتیراژ بودن آن ها نباید به استقبال جامعه یا مخاطبان از آن ها تعبیر و تفسیر شود.

 ایرانی ها کتاب نمی خوانند!

۲٫ حتی آمار فروش کتاب را نمی توان معیاری برای توجه مردم به مطالعه یا میزان مطالعه قلمداد کرد؛ چه کتاب های فراوانی که خریداری می شوند و هرگز خوانده نمی شوند.

۳٫ آمار برگزاری نمایشگاه های بزرگ منطقه ای یا استانی متعدد را نیز زمانی که به قیمت نابود کردن اقتصاد خُرد نشر و کتابفروشی های کوچک شهرستانی تمام می شود، نباید (و نمی توان) چندان خوشحال کننده تلقی کرد.

۴٫ عدد اختصاص یافته به یارانه کتاب نیز هر چند هم هر سال با رشد یا افزایش مواجه باشد، اگر به طور مستقیم به مصرف کننده و صرفا به خرید کتاب اختصاص نیابد و نتواند اقتصاد نشر را تقویت کند، نمی توان یارانه مفید و سودمندی قلمدادش کرد. در دو سال اخیر که یارانه کتاب از طریق کتابفروشی ها در اختیار خریداران کتاب قرار می گیرد، عملا همه ایرانی ها می توانند از یارانه کتاب از طریق کتابفروشی های در اختیار خریداران کتاب قرار می گیرد، عملا همه ایرانی ها می توانند از یارانه کتاب بهره مند شوند و همچنین این یارانه صرفا می تواند- از طریق کتابفروشی ها- در مسیر تقویت اقتصاد نشر (ناشر، مولف، مترجم و تقویت مالی کتابفروشی ها) قرار گیرد.

۵٫ بخش قابل توجهی از کتاب هایی که هر سال منتشر می شوند، کتاب های آموزشی یا کمک آموزشی است که حساب آن ها را تا حدودی باید از کتاب های جدی جدا کرد. منظور از کتاب های جدی، کتاب هایی است که باید آن ها را تولیدی جدید در حیطه فرهنگ و هنر و ادبیات و… تلقی کرد و همین کتاب هاست که نشانه فرهیختگی یک جامعه و توسعه فرهنگ و علوم در آن جامعه تلقی می شود- نه تنها کتاب های آموزشی دانشگاهی و کمک آموزشی، برخی کتاب های دیگر نیز از مصادیق «کتاب سازی» هستند- که این روزها بسیار افزایش پیدا کرده است.

حالا که چی؟

اظهارنظر درباره وضعیت مطالعه و وضعیت نشر صرفا براساس تجربه های زیسته (آن چنان که مرسوم است) و بدون دسترسی داشتن و اتکا به آمارهای دقیق، قابل اعتماد و جامع نمی تواند تصویری واقعی از آنچه هست، ارائه کند. ما در همین پله اول مانده ایم؛ دسترسی به آمار و اطلاعات دقیق و جامع! ساز و کارها، قوانین و مقرراتی که دقیق و جامع باشد و البته ضمانت اجرایی هم داشته باشد.

ما در همین پله اول مانده ایم، شاید چون این گونه آمارها اساس برای بسیاری از مدیران سیاسی محلی از اعراب ندارد. هر چند اگر آماری هم وجود داشته باشد، در شرایط پیچیده و نامناسب فعلی نمی تواند چندان سودمند باشد.


منبع: برترینها

"پایتخت 5" در مراحل پایانی تولید

پایتخت ۵ اواسط اردیبهشت در منطقه شیرگاه استان مازندران کلید خورد.

ضبط موسیقی مجموعه تلویزیونی پایتخت ۵ به کارگردانی سیروس مقدم توسط آریا عظیمی‌نژاد در استودیویی در استانبول آغاز شده است.

به گزارش فارس، آریا عظیمی‌نژاد که پیش از این ضبط موسیقی سریال پایتخت را بر عهده داشت در سری پنجم این سریال به همراه گروهی ترکیه ای به ضبط موسیقی پایتخت ۵ مشغول شده است.

بنا بر این گزارش، این سریال به کارگردانی سیروس مقدم و تهیه کنندگی الهام غفوری بعد از پایان تصویربرداری در مراحل نهایی تدوین و موسیقی قرار دارد و قرار است در نوروز ۹۷ از شبکه یک سیما پخش شود.

پایتخت ۵ با مشارکت سازمان هنری اوج اواسط اردیبهشت در منطقه شیرگاه استان مازندران کلید خورد.

محسن تنابنده، احمد مهران‌فر، علیرضا خمسه، ریما رامین‌فر، نسرین نصرتی، هومن حاجی‌عبداللهی، بهرام افشاری، سارا و نیکا فرقانی‌اصل، مجتبی و مصطفی بلال حبشی، سلمان خطی و … از بازیگران فصل پنجم سریال پایتخت هستند.


منبع: عصرایران

کاش کتاب خواندن ممنوع بود

نویسنده مطرح گفت: زمانی که به یک ناشر اجازه نمی‌دهند، تیراژ کتاب‌هایش را پایین می‌آورد. تیراژ ۵۰۰ و ۱۰۰۰ نسخه برای کشوری که ادعای تمدن چندهزارساله دارد، تف سربالا، فاجعه و دشنام است.

داوود امیریان با اشاره به لطیفه «کاش کتاب خواندن را هم ممنوع می‌کردند تا همه برای لج‌بازی هم که شده مشتاق شوند به طرفش بروند» بیان کرد: واقعا کاش کتاب خواندن ممنوع بود.

این داستان‌نویس در گفت‌وگو با ایسنا، درباره استقبال مخاطبان ایرانی از آثار ترجمه اظهار کرد: برخی دوستان نویسنده من تنبلی می‌کنند و آثار خوبی نمی‌نویسند. در درجه دوم ناشران اگر بخواهند کاری را به یک نویسنده ایرانی بدهند باید با او قرارداد ببندند و حق تألیف بدهند؛ اما در بخش کودک و نوجوانان ناشران به مترجم تازه‌کار کتابی می‌دهند تا ترجمه کند و نه پول تصویرگری می‌دهند و نه پول کپی‌رایت، کمی پول ترجمه می‌دهند و کتاب برای آن‌ها می‌شود.

او با بیان این‌که چاپ کتاب ترجمه برای ناشران به‌صرفه‌تر است، افزود: به خاطر این موضوع در نمایشگاه‌های بین‌المللی مانند بلونیا، بلگراد و نمایشگاه‌های دیگری که برگزار می‌شود ناشران مسابقه می‌گذارند و کتاب‌هایی را که با خود آورده‌اند سریع ترجمه می‌کنند تا زودتر از ناشران دیگر آن‌ها را چاپ کنند. این موضوع باعث می‌شود ترجمه در بازار بیشتر باشد و فکر کنیم از آثار ترجمه استقبال می‌شود.

امیریان با اشاره به رایج شدن ژانر فانتزی و وحشت در ادبیات کودک و نوجوان بیان کرد: زمانی ژانر فانتزی مد شد و بعد نوبت ژانر وحشت و ترس شد. کارهای بسیار بی‌ارزشی به بازار آمده و بازار کتاب کودک و نوجوان از ژانر فانتزی و وحشت اشباع شده است. این کتاب‌ها بدون این‌که کارشناسی شوند منتشر می‌شوند که می‌تواند تأثیرات مخربی به همراه داشته باشد.

او درباه تأثیر نویسنده‌ها بر استقبال مخاطبان از آثار ترجمه نیز اظهار کرد: نویسنده‌های ما باید به‌روز باشد، برخی از نویسنده‌های ما هنوز نوستالژیک و درباره گذشته کار می‌کنند. در گذشته می‌گفتند هر ۲۰ سال یک‌بار نسل عوض می‌شود اما الان به چهار – پنج‌ سال هم نمی‌کشد. نویسنده باید مخاطب را بشناسد و ذائقه و نیازهای او را بداند. متأسفانه بحث سانسور هم مطرح است. یک‌سری از موضوعات خط قرمز حساب می‌شوند مانند بلوغ نوجوانی، که کمتر اجازه می‌دهند راجع به این‌ موضوعات کار شود. البته برخی از ممیزی‌ها نیز خودسانسوری است. ما فکر می‌کنیم یک‌سری مسائل خط قرمز هستند و سراغ آن‌ها نمی‌رویم.

این داستان‌نویس با اشاره به استقبال از آثار طنز گفت: به نظرم در بخش بزرگسالان که طنزنویس نداریم و در بخش کودک و نوجوان معدود نویسنده‌هایی هستند که بتوانند طنز کار کنند؛ این مسئله باعث مخاطب‌گریزی می‌شود و به سمت ترجمه پیش ‌می‌روند.

او همچنین درباره تأثیر رسانه‌ها بر استقبال از آثار ترجمه گفت: بهتر است درباره رسانه‌ها اصلا حرف نزنیم. متأسفانه در تلویزیون و رادیو زمانی که درباره کتاب‌ خواندن صحبت می‌شود، فکر می‌کنند باید کتاب تبلیغ کنند درحالی که باید جریان‌سازی کنند.

داوود امیریان تاکید کرد: کتاب‌ خواندن باید به یک باور، بت و ارزش و جزو موضوعات اصلی زندگی ما تبدیل شود. زمانی که یک سیاستمدار ما کتاب‌ نمی‌خواند چه انتظاری از مردم می‌توانید داشته باشید؟ چند وقت پیش گزارشی تهیه کرده بودند از نمایندگان مجلس درباره آخرین کتابی‌ که خوانده‌اند، برخی از آن‌ها آخرین کتابی که خوانده بودند مربوط به دوران دبیرستان‌شان بود؛ سال‌هاست کتاب نخوانده‌اند و سینما نرفته‌اند. شما چه توقعی می‌توانید داشته باشید؟

او افزود: حالا فرض کنید از آن‌ها بخواهید درباره کتاب حرف بزنند، معلوم است که شروع به شعار دادن می‌کنند؛ «کتاب خواندن خوب است»، «سفارش امام علی (ع) است»، «بر روی کودکان کار کنید، زیرا مانند کاشتن گندم است که در آینده درو خواهید کرد» و… . کتاب‌ خواندن در حد شعار و حرف است.

این نویسنده در عین حال گفت: جزو معدود مسئولین کشور ما که کتاب‌خوان هستند، رهبر مملکت است. ایشان از همه کتاب‌خوان‌ترند و بر روی این موضوع تأکید و توصیه می‌کنند. اما مسئولین فرهنگی به توصیه‌های ایشان اصلا گوش نمی‌کنند. فقط منتظر هستند تا ایشان از کتابی تعریف کنند و آن‌ها شروع به هیاهو کنند. این‌طور که نمی‌شود ما دست به سینه بنشینیم تا ایشان از کتابی تعریف کنند؛ شاید رهبری نخواهند از کتابی تعریف کنند. کتاب خواندن این نیست.

او با بیان این‌که در مدرسه‌های ما هنوز کتاب ممنوع است، گفت: زمانی که تحصیلات دبیرستان یک دانش‌آموز اروپایی تمام می‌شود، تقریبا ادبیات کلاسیک کشور خود را خوانده است، اما در مدارس ما هنوز کتاب ممنوع است. اگر کتابی را بخواهید به کتابخانه مدرسه اهدا کنید، باید کتاب از ۴۰ گذرگاه و صافی رد شود. به طور مثال دوستان نویسنده در هفته کتاب رفتند با مدیران مدرسه صحبت کردند که کتاب هدیه دهند، اما قبول نکرده و گفته‌اند باید برود فلان‌جا تأیید شود. کتابی که از وزارت ارشاد مجوز گرفته چرا باید از مجرای دیگری هم تأیید شود؟ وقتی جلو کتاب‌های کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان و انتشارات مدرسه که به آموزش و پروش وابسته است گرفته می‌شود وای به حال ناشران دیگر.

او افزود: زمانی که به یک ناشر اجازه نمی‌دهند، تیراژ کتاب‌هایش را پایین می‌آورد. تیراژ ۵۰۰ و ۱۰۰۰ نسخه برای کشوری که ادعای تمدن چندهزارساله دارد، تف سربالا، فاجعه و دشنام است.


منبع: عصرایران

بازداشت زن نیویورکی به اتهام ارسال بیت کوین برای داعش

 مقام های قضایی در آمریکا یک زن اهل ایالت نیویورک را به پولشویی و کمک مالی به داعش از طریق ارسال پول دیجیتال بیت کوین متهم کرده اند.

به گزارش عصرخبر به نقل از بی بی سی، زوبیا شهناز، ۲۷ ساله که متولد پاکستان است به کلاهبرداری بانکی، توطئه برای پولشویی و پولشویی متهم شده است.

او متهم است که از راه های غیرقانونی ۸۵ هزار دلار وام دریافت کرده و با تبدیل بخش مهمی از آن به بیت کوین و دیگر ارزهای دیجیتال، به داعش کمک کرده است.

بیت‌کوین یک واحد پول مجازی با روش پرداخت دیجیتال است.

نقل و انتقال این ارز دیجیتال که نسخه اسکناس یا سکه ندارد، با تأیید در شبکه ممکن می‌شود.

وکیل خانم شهناز با رد این اتهام می گوید او قصد داشته به پناهجویان سوری کمک کند.

پلیس خانم شهناز را در فرودگاه جان اف کندی نیویورک بازداشت کرده است.

خانم شهناز برای سفر به پاکستان از طریق استانبول بلیت داشته اما مقصد اصلی او سوریه بوده است.

او هنگام بازداشت ۹۵۰۰ دلار به همراه داشته است.

در صورت مجرم شناخته شدن خانم شهناز در دادگاه، او به حداکثر ۲۰ سال زندان به ازای هر مورد اتهامی درباره پولشویی و ۳۰ سال حبس برای کلاهبرداری بانکی محکوم خواهد شد.


منبع: عصرایران

آغاز اکران فیلم جنجالی اسپیلبرگ

فیلم تازه استیون اسپیلبرگ با عنوان «پست» (The Post) در زمانی اکران می‌شود که دولت ترامپ رفتاری مشابه با دولت نیکسون با روزنامه‌ها و رسانه‌ها دارد. به باور منتقدان «پست» زمانی بهتر از این برای اکران پیدا نمی‌کرد.استیون اسپیلبرگ ۹ ماه پس از ملحق شدن به پروژه و خواندن فیلمنامه «پست» را به سینما آورد و آن را کوششی برای دفاع از آزادی بیان توصیف می‌کند. او در افتتاحیه فیلم گفت‌: «صحبت کردن درباره اسناد و اسرار به سرقت رفته دولت و تلاش دولت برای ممانعت از افشای آن‌ها هیجان بسیاری دارد. این اتفاقات سال ۱۹۷۱ روی داد اما به خوبی یادآور وضعیت کنونی است. به همین دلیل باور دارم که نمی‌شد برای روایت این داستان بیش از این صبر کرد.»

 

بازیگران فیلم نیز عقیده‌ای مشابه با کارگردان دارند و به شباهت‌های فیلم با آنچه در دوران ریاست‌جمهوری ترامپ روی می‌دهد، اعتراف می‌کنند.تام هنکس در این باره گفت:‌ «دولت نیکسون در آن زمان با تمام قوا به متمم نخست قانون اساسی درباره آزادی بیان حمله کرد و تمام تلاش خود را به کار گرفت تا مانع انتشار روزنامه شود. نمی‌توان دست به این کار زد و رییس‌جمهور آمریکا باقی ماند. به نظر من دولت کنونی و حامیانش نیز جنگ تمام عیاری علیه متمم نخست قانونی اساسی راه انداخته‌اند.»

تام هنکس و استیون اسپیلبرگ در عین حال تاکید کردند که فیلم به هیچ وجه نگاهی حزبی و سیاسی ندارد. اسپیلبرگ در این باره گفت:‌ «فیلم ما حزبی نیست. «پست» کاملا میهن‌پرستانه است.»مریل استریپ دیگر بازیگر «پست» نیز از علاقه‌اش برای بازی در نقش زنی گفت که برای نخستین بار در مقام ناشر یک روزنامه‌ بزرگ آمریکایی قرار می‌گیرد. او در افتتاحیه فیلم گفت: «بیشتر چیزی که درباره این روزنامه می‌دانیم از «همه مردان پادشاه»‌ است. این زن در «همه مردان رییس‌جمهور» نیست در حالی که او بود که خبرنگاران روزنامه شجاعت انتشار این اسناد را بخشید. گراهام یکی از برجسته‌ترین چهره‌های قرن بیستم است اما با این حال احساس شایستگی نمی‌کند. واقعا خجالت آور است.»
منبع: بهارنیوز

امروز؛ بارش برف در شمال خوزستان

به گزارش میزان، فریبا گودرزی گفت: در پی ورود سامانه بارشی به بخش‌هایی از جنوب و جنوب غرب کشور امروز جمعه ۲۴ آذرماه شاهد بارش باران در استان‌های واقع در جنوب غرب و جنوب کشور خواهیم بود.وی افزود: در جزایر جنوبی کشور نیز بارش باران گزارش شده و پیش بینی می‌شود در ساعات آینده، در تنگه هرمز و همچنین دامنه‌های زاگرس شاهد بارش باران و رعد و برق باشیم.کارشناس سازمان هواشناسی با اشاره به استمرار فعالیت سامانه بارشی در برخی از شهر‌های ایران اظهار کرد: از فردا شنبه ۲۵ آذرماه شاهد بارش باران در استان‌های کهگیلویه و بویراحمد، سیستان و بلوچستان، فارس، یزد، کرمان، بوشهر و خوزستان خواهیم بود و این بارش‌ها در ارتفاعات با رعد و برق همراه است. گودرزی در خصوص وضعیت هوای شهر تهران خاطرنشان کرد: امروز جمعه هوای شهر تهران ابری است و در ساعات عصر با افزایش ابر در آسمان تهران همراه خواهیم بود. کمینه دما ۲ درجه سانتی گراد و بیشینه دما ۱۰ درجه سانتی گراد است.

گفتنی اینکه، بارش باران در برخی از مناطق جنوب غربی ایران خصوصا استان خوزستان از ظهر امروز تا کنون ادامه دارد به نحوی که در برخی مناطق کوهستانی شمال استان خوزستان همچون شهرستان اندیکا توام با بارش برف بوده است.
منبع: بهارنیوز

حراج آثار موزه دورهمی به نفع زلزله‌زدگان

مهران مدیری از برگزاری، حراجی موزه دورهمی در آینده‌ای نزدیک خبر داد.

مهران مدیری در برنامه شب گذشته «دورهمی» از برگزاری حراج آثار موزه این برنامه به نفع زلزله زدگان خبر داد.

به گزارش باشگاه خبرنگاران؛ مهران مدیری در برنامه شب گذشته «دورهمی»، از برگزاری حراج آثار موزه این برنامه به نفع زلزله زدگان خبر داد.

پیش از این قرار بود، عواید ناشی از این حراجی صرف خیریه شود.

هدیه به موزه دورهمی، یکی از اصلی ترین سوالات مهران مدیری از مهمان هاست. هر یک از مهمان‌های دورهمی، چیزی را به یادگار به موزه دوهمی می‌دهند و به نام خودشان به حراج گذاشته می شود.

مهران مدیری از برگزاری، حراجی موزه دورهمی در آینده‌ای نزدیک خبر داد.


منبع: عصرایران

جایزه جشنواره لبخند هند برای «گمیچی»

فیلم «گمیچی» توانست جایزه بهترین کارگردانی بخش بین الملل را در چهاردهمین دوره جشنواره بین المللی فیلم لبخند برای کودکان و جوانان هند به دست بیاورد.

فیلم «گمیچی» به کارگردانی مجید اسماعیلی پارسا جایزه بهترین کارگردانی از جشنواره فیلم لبخند هند را دریافت کرد.

به گزارش عصرایران به نقل از روابط عمومی فیلم، فیلم «گمیچی» به کارگردانی مجید اسماعیلی پارسا توانست جایزه بهترین کارگردانی بخش بین الملل را در چهاردهمین دوره جشنواره بین المللی فیلم لبخند برای کودکان و جوانان هند به دست بیاورد.

مراسم اختتامیه چهاردهمین دوره جشنواره بین المللی فیلم لبخند برای کودکان و جوانان هند شب گذشته جمعه ۲۳ آذر ماه در دهلی نو برگزار شد و فیلم سینمایی «گمیچی» به کارگردانی مجید اسماعیلی پارسا و تهیه کنندگی جواد قلی زاده توانست جایزه بهترین کارگردانی بخش بین الملل این جشنواره را از آن خود کند.

اداره کل تامین برنامه و رسانه بین الملل سیما عرضه بین المللی فیلم «گمیچی» را بر عهده دارد.

فیلم سینمایی «گمیچی» به کارگردانی مجید اسماعیلی پارسا و تهیه کنندگی جواد قلی زاده هم اکنون در گروه «هنر و تجربه» در حال اکران است.


منبع: عصرایران

ایران امسال سهمی از اسکار ندارد

از میان رکورد ۹۲ فیلمی که امسال برای حضور در شاخه بهترین فیلم خارجی جوایز سیمایی اسکار به آکادمی معرفی شدند، ۹ فیلم توانستند به دور بعدی رای‌گیری راه یابند.
 


«یک زن شگفت انگیز» ساخته سباستین للیو از شیلی، «خالی از عشق» به کارگردانی اندری زویاگینتسف از روسیه، «محوشدگی» به کارگردانی فاتح آکین از آلمان، «از جسم و روح» به کارگردانی ایلدیکو انیادی به نمایندگی از مجارستان، «خوشبختی» ساخته الن گومه از سنگال، «میدان» ساخته روبن اوستلوند از سوئد، «توهین» ساخته زیاد دوئیری از لبنان، «فاکس ترات» به کارگردانی ساموئل مائوز از رژیم صهیونیستی و «زخم» ساخته جان ترنگوو به نمایندگی از آفریقای جنوبی ۹ فیلمی هستند که در رقابت شاخه بهترین فیلم غیرانگلیسی اسکار ۲۰۱۸ باقی ماندند. سینمای ایران امسال با فیلم «نفس» به کارگردانی نرگس آبیار در این رویداد سینمایی حضور داشت که از راهیابی به جمع ۹ فیلم مرحله دوم این شاخه بازماند. نامزدهای نودمین دوره جوایز سینمایی اسکار روز ۲۳ ژاویه ۲۰۱۸ (سوم بهمن) اعلام خواهند شد و مراسم اعطای جوایز این رویداد مهم سینمایی نیز روز چهارم مارس (۱۳ اسفند) برگزار خواهد شد.
منبع: بهارنیوز

اعلام ۹ نامزد اسکار خارجی/ نماینده ایران حذف شد

آکادمی علوم و هنرهای سینمایی اسکار فهرست ۹ فیلم منتخب را برای رقابت در شاخه بهترین فیلم خارجی جوایز سینمایی اسکار معرفی کرد.

به گزارش ایسنا، از میان رکورد ۹۲ فیلمی که امسال برای حضور در شاخه بهترین فیلم خارجی جوایز سیمایی اسکار به آکادمی معرفی شدند، ۹ فیلم توانستند به دور بعدی رای‌گیری راه یابند.

«یک زن شگفت انگیز» ساخته سباستین للیو از شیلی، «خالی از عشق» به کارگردانی اندری زویاگینتسف از روسیه، «محوشدگی» به کارگردانی فاتح آکین از آلمان، «از جسم و روح» به کارگردانی ایلدیکو انیادی به نمایندگی از مجارستان، «خوشبختی» ساخته الن گومه از سنگال، «میدان» ساخته روبن اوستلوند از سوئد، «توهین» ساخته زیاد دوئیری از لبنان، «فاکس ترات» به کارگردانی ساموئل مائوز از رژیم صهیونیستی و «زخم» ساخته جان ترنگوو به نمایندگی از آفریقای جنوبی ۹ فیلمی هستند که در رقابت شاخه بهترین فیلم غیرانگلیسی اسکار ۲۰۱۸ باقی ماندند.

سینمای ایران امسال با فیلم «نفس» به کارگردانی نرگس آبیار در این رویداد سینمایی حضور داشت که از راهیابی به جمع ۹ فیلم مرحله دوم این شاخه بازماند.

نامزدهای نودمین دوره جوایز سینمایی اسکار روز ۲۳ ژاویه ۲۰۱۸ (سوم بهمن) اعلام خواهند شد و مراسم اعطای جوایز این رویداد مهم سینمایی نیز روز چهارم مارس (۱۳ اسفند) برگزار خواهد شد.

انتهای پیام


منبع: عصرایران

جایزه افتخاری گلدن گلوب برای «اوپرا وینفری»

«اوپرا وینفری» مجری، بازیگر و تهیه‌کننده آمریکایی به عنوان دریافت‌کننده جایزه دستاورد سینمایی «سسیل بی.دمیل» از جوایز سینمایی گلدن گلوب انتخاب شد.

به گزارش ایسنا به نقل از هالیوود ریپورتر، انجمن مطبوعات خارجی هالیوود اعلام کرد روز ۷ ژانویه از «اوپرا وینفری»، چهره مطرح رسانه‌ای و سینمایی آمریکا با اعطای جایزه دستاورد سینمایی «سسیل بی.دمیل» تقدیر خواهد کرد.

این مجری و بازیگر پرکار اخیرا در سریال «زندگی ابدی هنریتا لاکس» محصول شبکه «HBO» بازی کرده است و در پروژه بعدی خود در سریال اقتباسی از رمان «چروکی در زمان» به کارگردانی «آوا دو ورنای» مقابل دوربین خواهد رفت.

وی پیش از این برای بازی در فیلم «به رنگ ارغوانی» به کارگردانی «استیون اسپیلبرگ» نامزد جایزه نقش مکمل گلدن گلوب و اسکار شده است و در دو فیلم سینمایی «باتلر» و «سلما» ساخته «لی دنیلز» نیز بازی کرده است.

«وینفری» ۲۵ سال است اجرای شوی تلوزیونی «اوپرا وینفری» را بر عهده دارد. او رئیس و مدیرعامل شبکه تلویزیونی نیز هست.

جایزه سالانه «سسیل بی .دمیل» که به چهره‌هایی با نقش قابل ملاحظه در صنعت سرگرمی اعطاء می‌شود، پیش از برگزیدگان سرشناسی چون «رابرت دنیرو»، «مارتین اسکورسیزی»، «مورگان فریمن»، «دنزل واشنگتن»، «جورج کلونی»، «وودی آلن»، «جودی فاستر» و «مریل استریپ» داشته است.

مراسم اعطای جوایز هفتادوپنجمین دوره جوایز سینمایی گلدن گلوب روز ۷ ژانویه ۲۰۱۸ (یکشنبه ۱۷ دی) با اجرای «ست مایرز» برگزار می‌شود و فیلم «شکل آب» ساخته «گیلرمو دل‌تورو» با نامزدی در ۷ شاخه پیشتاز است.


منبع: عصرایران

اعلام ۹ نامزد اسکار خارجی

به گزارش ایسنا، از میان رکورد ۹۲ فیلمی که امسال برای حضور در شاخه بهترین فیلم خارجی جوایز سیمایی اسکار به آکادمی معرفی شدند، ۹ فیلم توانستند به دور بعدی رای‌گیری راه یابند.«یک زن شگفت انگیز» ساخته سباستین للیو از شیلی، «خالی از عشق» به کارگردانی اندری زویاگینتسف از روسیه، «محوشدگی» به کارگردانی فاتح آکین از آلمان، «از جسم و روح» به کارگردانی ایلدیکو انیادی به نمایندگی از مجارستان، «خوشبختی» ساخته الن گومه از سنگال، «میدان» ساخته روبن اوستلوند از سوئد، «توهین» ساخته زیاد دوئیری از لبنان، «فاکس ترات» به کارگردانی ساموئل مائوز از رژیم صهیونیستی و «زخم» ساخته جان ترنگوو به نمایندگی از آفریقای جنوبی ۹ فیلمی هستند که در رقابت شاخه بهترین فیلم غیرانگلیسی اسکار ۲۰۱۸ باقی ماندند.سینمای ایران امسال با فیلم «نفس» به کارگردانی نرگس آبیار در این رویداد سینمایی حضور داشت که از راهیابی به جمع ۹ فیلم مرحله دوم این شاخه بازماند.نامزدهای نودمین دوره جوایز سینمایی اسکار روز ۲۳ ژاویه ۲۰۱۸ (سوم بهمن) اعلام خواهند شد و مراسم اعطای جوایز این رویداد مهم سینمایی نیز روز چهارم مارس (۱۳ اسفند) برگزار خواهد شد.
منبع: بهارنیوز