حسرت‌ها و اظهارات جعفر والی

این هنرمند که از ۶۵ سال قبل کار تئاتر را آغاز کرده بود، در سال‌های گذشته چند باری به دلیل مشکل قلبی راهی بیمارستان شد و هر بار پس از دوره‌ای بستری شدن بازمی‌گشت و کار خود را از سر می‌گرفت اما آذرماه امسال شرایط جسمی‌اش رو به وخامت رفت و با اضافه شدن مشکل ریوی و چند روز بستری شدن در سی‌سی‌یو و ممنوع از ملاقلات بودن سرانجام از دنیا رفت. جعفر والی در یکی دو سال گذشته در مراسم مختلفی تجلیل شده بود که آخرین آن‌ها شهریور امسال در مراسم انجمن منتقدان و نویسندگان خانه تئاتر بود؛ جایی که او در کلیپی که برای بزرگداشتش آماده شده بود،«بزرگترین اشتباه زندگی‌ خود را بازی در مجموعه «معمای شاه» عنوان کرد، چرا که آن را جعل تاریخ می‌دانست.» او که از برپاکنندگان گروه تئاتر ملی بوده از نخستین کارگردان‌هایی بود که با نویسندگان نامدار ایرانی کار کرده و حتی آن‌ها را به نوعی مطرح کرده است، وی اولین بار نمایش «گاو» غلامحسین ساعدی را در تئاتر به صحنه برد که پس از آن داریوش مهرجویی نسخه سینمایی آن را ساخت. والی طبق گفته‌ی خودش، در تمام سال‌هایی که فعالیت می‌کرد و نمایشی را به صحنه می‌برد همیشه به این فکر می‌کرده که با نمایشی که می‌خواهد به صحنه ببرد، می‌خواهد چه بگوید؟ چون معتقد بود: «نمایش باید مخاطب را  یک نیشگون بگیرد، نمی‌شود که تماشاگر همان طور که به سالن می‌آید، همان طور هم از سالن بیرون برود، این توهین به تماشاگر است.» البته او در این سال‌های اخیر خیلی از شرایط تئاتر راضی نبود و آن را چیزی نمی‌دانست که در گذشته پیش‌بینی می‌کرد. والی حدود یک سال قبل در مراسم بزرگداشتی که در تالار «سنگلج» برایش برگزار شده بود، در پاسخ به اینکه آیا وضعیت تئاتر امروز ایران به آنچه او و هم‌قطارانش سال‌ها قبل پیش‌بینی می‌کردند، رسیده است؟ گفته بود:«به هیچ عنوان نرسیده است، چون یکی از مشکلات ما این است که وقتی چیزی را برمی‌داریم، چیز درستی جای آن نمی‌گذاریم. امروز یک مسوول تئاتری گرفتار خیلی از مسائل گذشته است که سربار شده و امکانات، همدلی و صمیمیتی می‌خواهد که هیچ کدام را در عالم تئاتر نداریم.» او همچنین یادآور شده بود:«ما با بلیت چهار تومانی و شش تومانی کار را شروع کردیم، اما خودم به تماشای تئاتری رفتم که تئاتر نبود بلکه یک آواز تئاتری احمقانه بود و جایی نشستم که می‌گفتند ۷۵ هزار تومان پول آن است.» این هنرمند که همکاری دیرینه‌ای با علی نصیریان داشت در همان مراسم بزرگداشت، با انتقاد از برخی نمایش‌هایی که روی صحنه می‌روند و نیز دخالت بعضی افراد غیرمتخصص گفته بود:«در آخرین جلسه‌ای که با علی نصیریان صحبت کردم، گفت دیگر تئاتر کار نمی‌کند چون برای تئاتر او را به دادگاه بردند. یادم می‌آید تئاتر «هداگابلر» توقیف شد، چون نماینده مجلس ما ادعا می‌کرد که ایبسن (نویسنده این نمایشنامه) نماینده موساد است. آیا این‌ آدم‌ها می‌خواهند برای زندگی ما تعیین تکلیف کنند؟ آن هم در شرایطی که همیشه هویت هر تاریخی با هویت فرهنگی آن سنجیده می‌شود.» والی که تاکید می‌کرد دلش برای یک تئاتر خوب تنگ شده است، می‌گفت:‌« من شب‌ها خواب تئاتر می‌بینم و همیشه دچار کابوس تئاتر هستم.« او چند هفته قبل که در بیمارستان بستری بود، با اشاره به نمایشی که می‌خواست به زودی در تئاتر شهر با بازی هرمز هدایت و ایرج راد اجرا کند، پس از تعریف خاطراتی از تئاتر کار کردن خود و اینکه قبل از خانه ساختن یک محل تمرین برای خود ساخته بود، گفت، «آنقدر گشتم تا یک پیس دو نفره پیدا کنم که بتوانم آن را به صحنه ببرم» اما اما حالا نمایشنامه «در گوش سالمم زمزمه کن» که قرار بود اولین اجرایش در جشنواره تئاترفجر باشد در حسرت کارگردانش بدون اینکه به صحنه برود احتمالا فعلا بایگانی می‌شود.


منبع: baharnews.ir

تهدیدی که زبان فارسی را می‌تواند تغییر دهد

این فرهنگ‌نویس با اشاره  اظهار کرد: گفتن «درست ننوشتن در گذر زمان آسیبی ندارد»، اشتباه است. این‌که زبان فارسی سابقه زیای دارد مسئله درستی است ولی در عین حال اگر ما به خیلی چیزها دقت نکنیم ممکن است زبان فارسی تغییر کند و چیز دیگری به وجود ‌بیاید. به طور مثال در اینستاگرام و و دیگر شبکه‌های مجازی  به جای «فکر کنم» می‌نویسند « فک کنم» و «ر» در نوشتار حذف می‌شود. یعنی مردم همان‌گونه که حرف می‌زنند، می‌نویسند و این کار فهم نوشتار را مشکل می‌کند.او در ادامه متذکر شد:  در همه دنیا شکل گفتاری واژه‌ها با نوشتار آن‌ها فرق دارد؛ مثلا در انگلیسی. فارسی هم همین‌طور است. ما در زمان نوشتن سعی می‌کنیم که مطلب برای همه گویش‌وران یک زبان از تهرانی و اصفهانی تا زنجانی قابل فهم باشد، در حالی‌که زمان حرف‌ زدن، هر کدام گویش شهر خودمان را به کار می‌بریم که با فارسی معیار تفاوت دارد و این لازم است که رعایت شود. اگر رعایت نشود ما حرف‌های یکدیگر  را اغلب نخواهیم فهمید. یعنی آن‌چه گیلک می‌گوید یک تهرانی نخواهد فهمید یا وقتی یک بلوچ صحبت می‌کند یک گیلک نخواهد فهمید. زبان معیار برای این است. صدری افشار افزود: زبان معیار برای خود قواعدی دارد و فرهنگستان زبان و ادب فارسی برای این است که معیارهای زبان فارسی را به صورت مدون دربیاورد و در اختیار مردم بگذارد.این پژوهشگر زبان فارسی با اشاره به صحبت‌های حسن انوشه که گفته بود «زبان فارسی کمترین  تحول را نسبت به زبان‌های دیگر داشته است و ما شعر رودکی را  در حال حاضر می‌فهمیم» اظهار کرد:  این مسئله  کمی مبالغه‌آمیز  است و  این‌طور نیست که ما شعر رودکی و فردوسی را بفهمیم. یک دانش‌آموز دیپلمه هم خیلی از شعرهای فردوسی و حافظ را نمی‌فهمد و مجبور است به لغت‌نامه مراجعه کند. او در ادامه با بیان این‌که زبان ما نیز مانند زبان‌های دیگر دنیا شروع به رشد کرده است گفت:  من می‌توانم به شما اطمینان بدهم که در طول صد سال گذشته واژگان فارسی بیش از دوبرابر  شده است؛ یعنی تعداد واژگان فارسی که ما در صد یا ۵۰ سال گذشته داشته‌ایم شاید دوبرابر شده باشد. واژگان جدیدی که بر اساس نیاز زبان به وجود آمده نشان‌دهنده تغییرات زبان است.صدری افشار افزود: زبان‌ها به مرور زمان تغییر می‌کنند اما این تغییر باید سامان‌مند و حساب‌شده باشد و طبق قاعده زبانی پیش برود و تغییرات از سوی اهل فن باشد. این پژوهشگر با اشاره به کتاب «غلط ننویسیم» ابوالحسن نجفی گفت: نجفی کتابی برای درست‌نویسی تهیه می‌کند و یا دیگران؛ این‌ها کارهای بی‌ربطی نیستند اما باید ضرورت‌های زمان در آن‌ها رعایت شود، این‌گونه نیست که ما همان قواعدی را که سعدی و حافظ به کار برده‌اند استفاده کنیم، اما لازم است حداقل قواعدی را که امروز نویسندگان معروف، تلویزیون و رادیو به کار می‌برند به کار ببریم. در غیر این صورت زبان ما آشفته می‌شود. او همچنین درباره وضعیت درست‌نویسی در رسانه‌ها  گفت: درست‌نویسی در بخش اخبار رادیو و تلویزیون تا حد زیادی رعایت می‌شود اما در بقیه برنامه‌ها تا حدی شلختگی وجود دارد.صدری افشاری افزود: در روزنامه‌ها شلختگی زیادی در نوشتن دیده می‌شود. گاهی نزدیک به زبان گفتار می‌نویسند که درست نیست. به نظر من هیئت تحریریه روزنامه‌ها باید ویراستارانی داشته باشند و کتاب‌های اصلی زبان فارسی، لغت‌نامه‌ها و کتاب‌های راهنمای درست‌نویسی در دسترس‌شان باشد و آن را در اختیار نویسندگان و کارکنان‌شان بگذارند تا رعایت کنند. خیلی اهمیت دارد که  مطبوعات و رسانه‌ها درست‌نویسی درباره اسامی و واژه‌ها را رعایت کنند؛ خصوصا درباره اسامی خیلی دیده می‌شود که غلط می‌خوانند و می‌گویند.او در ادامه تأکید کرد: همه باید  سعی کنند اگر معادل فارسی کلمه‌ای را داریم آن را به کار گیرند و  کمتر معادل فرنگی‌ و بیگانه‌اش را به کار ببرند.این فرهنگ‌نویس درباره رعایت درست‌نویسی در کتاب‌ها هم گفت: در گذشته در کتاب‌های دانش‌آموزان، درست‌نویسی تا حدودی رعایت می‌شد اما در سال‌ها اخیر متأسفانه کتاب‌های دانش‌آموزان را ندیده‌ام و نمی‌دانم وضعیت آن‌ها به چه شکل است و نمی‌توانم قضاوت کنم. صدری افشار درباره این‌که  فرهنگستان در آینده برای درست‌نویسی چه کارهایی می‌تواند انجام دهد، گفت:  فرهنگستان زبان و ادب فارسی از کارهایی که می‌تواند انجام دهد این است که دستورالعملی بدهد و برای ما مشخص کند واژه‌های اساسی را  به چه صورت بنویسم؛ برای درست‌نویسی و کلمات مخفف.او ادامه داد: فرهنگستان  برای واژه‌هایی مانند شمال، جنوب، شرق، غرب، سازمان آزادی‌بخش، شرکت ملی فلان، وزارت نفت ایران و وزارت فلان باید مخفف‌هایی را بسازد؛ یعنی کلمه یا حروفی را مشخص بکند که ما به جای خود واژه، آن‌ها را به کار ببریم که خواننده با دیدن آن‌ها بتواند بفهمد که این «ش» یعنی شمال، «ج» یعنی جنوب، «توانیر» یعنی شرکت توزیع و انتقال نیرو و … . این یک ضرورت است که فرهنگستان باید برای آن اقدام کند و قطعا دیگران باید رعایت کنند. صدری افشار با بیان این‌که علی‌رغم تلاش‌ها  و اقداماتی که فرهنگستان در درست‌نویسی دارد، ما هرکدام راه خودمان را می‌رویم، خاطرنشان کرد: پیشنهادهای فرهنگستان و درست‌نویسی در کتاب‌های درسی و روزنامه‌ها تا به حال رعایت نشده است. فقط کاری که کرده‌اند این بوده که قدری آن را مسخره کنند؛ در حالی‌که فرهنگستان یک نهاد رسمی، قانونی و مورد پذیرش‌ دولت‌هاست و موسسه‌های دولتی باید کم و بیش آن را رعایت کنند و اگر چنین شود واژه‌هایی که فرهنگستان ساخته است کم‌کم راه می‌افتد و رعایت می‌شود؛ همان‌طور که در گذشته مردم آن‌ها را پذیرفتند و  و رعایت کردند. او با بیان این‌که نویسنده‌ها و مترجمان بیشترین نقش را در گسترش زبان می‌توانند داشته‌ باشند، اظهار کرد: این‌که زبان ما طی صد سال گذشته  این‌قدر گسترش پیدا کرده و  واژگانش دوبرابر شده، بیشتر مدیون نویسندگان هستیم.  این پژوهشگر با بیان این‌که درست‌نویسی برای او از اهمیت زیادی برخوردار است گفت: سعی می‌کنم تا جایی که بتوانم  درست‌ بنویسم. ممکن است از قلم من نیز چیزهایی به خطا برود اما بیشتر سعی خود را می‌کنم. برای من اهمیت دارد که مطلبی که می‌نویسم درست نوشته شود یعنی طوری بنویسم که با زبان معیار سازگار باشد.او در پایان توصیه کرد: ما هیچ‌کدام نخوانده ملا نباشیم و فکر نکنیم که این فرهنگ‌ها و کتاب‌های راهنما فقط برای بچه محصل هاست یا برای این‌که شخص بخواند و امتحان دهد. هر نویسنده‌ای ناگزیر است به کتاب‌های مرجع مراجعه کند و سواد خودش را معیار دانش قرار ندهد. اگر این کار را بکنیم دچار اشتباه می‌شویم.


منبع: baharnews.ir

چالش جدید در راه سفرهای خارجی

تا همین یک ماه پیش، تورهای خارجی با دلار ۳۵۰۰ تومان و یورو ۳۹۰۰ تومان فروخته می‌شد، اما حالا نوسانات بازار ارز، همه‌ی آن محاسبات را مختل و ضررهایی را متوجه مسافران و آژانس‌های توریستی کرده است.نرخ‌های رشد یافته، اما ناپایدارِ ارز وارد محاسبات تورهای خارجی شده و قیمت‌ها را دچار تغییراتی کرده است که چندان نمی‌توان به پیک سفرهای سال نو میلادی که هنوز هم شروع نشده‌اند، ربط داد. تورهای خارجی که با ریال محاسبه شده‌اند، جابجایی قیمت‌ها را در این یک ماه اخیر به خوبی نشان می‌دهند. مسافرانی هم که عادت به سفرهای دقیقه ۹۰ دارند و معمولا هزینه را تا پای پرواز معطل نگه می‌دارند، حالا مجبورند پول بیشتری بدهند تا از سفرشان باز نمانند. ‌تورهایی هم هستند که سال‌هاست به خاطر بازار نامتعادل ارز، با دو واحد پول ایرانی و خارجی عرضه می‌شوند و در ظاهر تحت تاثیر دگرگونی‌های اخیر ارز، چندان با تغییر همراه نبوده‌اند، ولی به وقت محاسبه با مسافر، اختلاف رقم‌ها را به وضوح نشان داده‌اند، یعنی مسافری که به جای ارز، ترجیحا و یا ناچارا، پول ایرانی پرداخت می‌کند، حالا مجبور است تاوان افزایش نرخ ارز را هم بدهد.   در سوی دیگر اما آژانس‌های مسافرتی منکر دریافت خسارت‌های ناشی از ناپایداری نرخ ارز از مسافر می‌شوند و تاکید دارند که نرخ تور فروخته شده تحت تاثیر نوسانات ارز، به هیچ وجه جابه‌جا نمی‌شود و هرچه ضرر است پای آژانس نوشته می‌شود. سهیلا ندیری، مسؤول کانتر تورهای خارجی در یکی از کارگزاران دبی و استانبول است که در گفت‌وگویی با ایسنا درباره‌ی این ضررهای مالی ناشی از افزایش روزانه نرخ ارز، اظهار کرد: در ایران مسافرانِ لحظه آخری، بسیار است. پرداخت‌ها هم معمولا در آخرین لحظه صورت می‌گیرد، همین شرایط باعث شده آژانس‌ها با هتل‌های خارجی روزانه تسویه حساب کنند. عامل دیگری که باعث شده تسویه حساب با هتل‌ها روزانه و هنگام خروج مسافر انجام شود، قانون حاکم در هتل‌های اغلب کشورها از جمله امارات و ترکیه است که در زمان کنسلی، هیچ پولی را برنمی‌گردانند. برای همین ما مجبوریم تسویه حساب و تایید رزروها را رزوانه انجام دهیم. او ادامه داد: این شرایط در کنار نوسانات بازار ارز که هر روز با جابه‌جایی زیادی همراه شده محاسبات آژانس‌ها را دچار مشکل کرده است.وی اضافه کرد: زمانی بوده که مسافر یک شب مانده به پرواز، هزینه سفر را پرداخت کرده که تا ما رزرو هتل را قطعی کنیم، ارز یک‌باره چند تومان بالا رفته و ما هم مجبور شده‌ایم یا جیب بگذاریم و یا سود کم کنیم. این تورها مگر چقدر سود دارد که بخواهیم ضرر آن را هم بدهیم. ندیری درباره وضعیت تورهایی که یک ماه پیش فروخته شده‌اند و اجرای آن‌ها با افزایش ارز همزمان شده است، گفت: بعضی از قراردادهای مسافران یک ماه پیش بسته شده، آن موقع هیچ‌کس تصور نمی‌کرد ارز با این همه تغییر مواجه شود و از آنجایی که برای مسافر ایرانی همیشه این احتمال وجود دارد در دقیقه ۹۰ تغییر عقیده بدهد و یا تور را کنسل کند، برای آژانس هم ریسک است که زمان عقد قرارداد تسویه حساب کند، چون اگر مسافر منصرف شود این آژانس است که باید ضرر بدهد، چون هتل‌ها که پولی برنمی‌گردانند. این وسط سازمان میراث فرهنگی و گردشگری هم که در قراردادهای جدید، آژانس‌ها را ملزم کرده در صورت لغو تور، فقط هزینه یک روز را کسر و مابقی را به مسافر برگردانند. مجموع این شرایط باعث شده ما تسویه حساب‌ها را روزانه انجام دهیم تا با کمترین مشکل مواجه شویم، اما حالا با چالش دیگری مواجه شده‌ایم که حسابی ما را متضرر کرده است.


منبع: baharnews.ir

چرا «بهبود» از «پایتخت» رفت؟

آخرین ساعات شامگاه چهارشنبه، برنامه اینترنتی و گفت‌وگو محور «۳۵» با اجرای فریدون جیرانی و حضور مهران احمدی، در دسترس مخاطبان قرار گرفت. در ابتدای این گفت‌وگو، مهران احمدی درباره نقش بهبود در «پایتخت» توضیح داد: «ابتدا باید این نقش را برای خودم پیش تولید می‌کردم تا به آن برسم. من از خروس برای بازی این نقش بهره‌گرفتم که همیشه حواسش به اطرافش است. این شخصیت یکی از دوست داشتنی‌ترین نقش‌های من بود.» او درباره عدم حضور خود در «پایتخت ۵» گفت: «هرکسی برای خود برنامه‌هایی دارد. من مهران احمدی هستم و کمدین نیستم که نقش ثابتی را بازی کنم، عکس آن‌چه آقای شریفی‎نیا گفتند که بازیگر خوب باید بتواند یک نقش را خوب بازی کند. من بازیگر هستم و سعی می‌کنم نقش‌های متفاوتی را بازی کنم و اگر بهبود ادامه پیدا کند، تبدیل می‌شود به عین الله باقرزاده.» احمدی درخصوص اولین فعالیت‌های هنری خود ادامه داد: «در دوران دبیرستان و سالن اصلی تئاتر نیشابور کارهایی را ساختم که آقای کاهانی هم در آن بازی می‌کرد. قبل از آن هم در کانون نیشابور با حامد بهداد هم کلاس بودیم.» این بازیگر دربار اولین فیلمی که بازی کرده است توضیح داد: «من پس از بازی در چند سریال، بازیگری را کنار گذاشتم و به سراغ دستیاری رفتم و کاهانی برای فیلم اول خود «آدم» به من پیشنهاد داد تا نقش اول را بازی کنم و این اولین کار سینمایی من بود که هیچ وقت هم اکران نشد.» او درخصوص ادامه همکاری‌اش با کاهانی گفت: «کارهای بسیاری را باهم انجام داده‌ایم، از جمله «هیچ»، «اسب حیوان نجیبی است»، «بیست»، «آنجا» که در «بی‌خود و بی‌جهت» خواستم به سراغ تولید بروم و دیگر بازی کردن برای کاهانی را کنار گذاشتم.» احمدی درباره این قطع همکاری ادامه داد: «این سخنان را اولین بار است که به زبان می‌آورم، بعضی‌ها می‌گفتند احمدی را کاهانی مطرح کرد در صورتی که من سال‌ها پیش در تئاتر با کاهانی کار را شروع کردم. ایده‌های اصلی فیلم «هیچ» و «اسب حیوان نجیبی است» را من به کاهانی دادم و «بی‌خود و بی‌جهت» زندگی من است، من اعتقاد داشتم که سینما یک کار گروهی است و هرکس باید آورده‌های خودش را بیاورد تا کار جلو برود و به همین دلیل هم برایم مهم نبود که نام من وجود داشته باشد.» او همچین گفت: «از یک جایی متوجه شدم که او فکر می‌کند همه کارها را او انجام می‌دهد و من تصمیم گرفتم جدا شوم. در «بی‌خود و بی‌جهت» رضا عطاران خود من هستم. وقتی که فیلمنامه را نوشت، نقشی را که باید من بازی کنم به من نداد و من به جای بازی مدیر تولید کار شدم و بعد از آن هم که کاهانی به فرانسه رفت و من هم تصمیم گرفتم دیگر کنار بکشم. همچنان به عنوان یک رفیق او را دوست دارم ولی دیگر حاضر نیستم که در سینما با او همکاری داشته باشم.» احمدی درباره کاری که امسال در جشنواره دارد نیز گفت: «امسال کاری با آقای منوچهر هادی به نام «به یک کارگر ساده نیازمندیم» را دارم که نقش یک فلافل فروش آبادانی را بازی می‌کنم. امسال دچار یک وسواس شدیدی شدم و کار نکردم.» او درباره بهترین بازیگران ایرانی از نگاه خود گفت: «پرویز پرستویی، مهدی هاشمی، شهاب حسینی، نوید محمدزاده، حامد بهداد بازیگران خوبی هستند.» احمدی درباره بهرام رادان و بازیگر بودن او گفت: «بازیگر با سوپر استار تفاوت دارد و بهرام رادان سوپر استار بود و قابلیت های فیزیکال استارها باعث موفقیت‌شان در سینما می شود. در ایران این افراد بیشتر شبیه سوپر استارهای سینمای هندوستان هستند.» در ادامه برنامه، جیرانی نظر احمدی را درباره چند بازیگر زن پرسید که او به این ترتیب پاسخ داد: «پانته‌آ بهرام: بسیار بازیگر درجه یکی است، باران کوثری: جزو سه نفر اول بازیگر زن است، هدیه تهرانی: جزو سوپر استارهایی است که بازیگری هم بلد هستند، مهتاب کرامتی: بازیگری که تلاش می‌کند نقش‌های متفاوت را بازی کند که اکثر آن ها هم خوب درآمده است، پانته‌آ پناهی‌ها: خیلی قابل احترام.» احمدی در پایان درباره آخرین فیلمی که دیده است گفت: «من «فروشنده» را دیدم که بسیار فیلم خوبی بود و شهاب حسینی هم خیلی خوب بازی کرده است، من بیشتر حرف فیلم را دوست دارم که به تجاوز می‌پردازد و این به معنای تجاوز به افکار و عقاید آدم‌ها است و این حرف خیلی حرف خوبی است. به نظرم شانس اسکار دارد.»


منبع: baharnews.ir

معرفی اولین نامزدهای خرس طلای برلین

«درباره بدن و روح» ساخته «ایلدیکو انیادی» (مجارستان)، «آنا، عشق من» به کارگردانی «کالین پیتر نتز» (رومانی، آلمان، فرانسه)، مستند «بویس» ساخته «آندرس ویل» (آلمان)، «کولو» به کارگردانی «ترسا ویلاورده» (پرتغال، فرانسه)، «شام» از «اورن موورمان» (آمریکا)، «خوشبختی» به کارگردانی «آلن گومی» (فرانسه، سنگال، بلژیک، آلمان، لبنان)، «میهمانی» ساخته «سلی پاتر» (بریتانیا)، «ردپا» به کارگردانی «آگنیزکا هولاند» (لهستان، آلمان، چک، سوئد، اسلواکی)، «روی دیگر امید» به کارگردانی «آکی کوریسماکی» (فنلاند) و «یک زن فوق العاده» از «سباستین للیو» (شیلی، آلمان، آمریکا، اسپانیا) ۱۰ فیلمی هستند که به عنوان اولین فیلم‌های حاضر در بخش رقابتی جشنواره بین‌المللی فیلم برلین معرفی شدند. شصت وهفتمین جشنواره بین‌المللی فیلم برلین از تاریخ ۹ تا ۱۹ فوریه ۲۰۱۷ (۲۱ بهمن تا اول اسفند) در آلمان برگزار می‌شود و امسال ریاست هیأت داوران بخش رقابتی جشنواره را «پل ورهوفن» کارگردان سرشناس هلندی برعهده دارد.


منبع: baharnews.ir

«فروشنده» در جمع ۹ نامزد اسکار خارجی

فیلم «فروشنده» ساخته اصغر فرهادی نماینده سینمای ایران در جوایز اسکار ۲۰۱۷ به همراه فیلم‌هایی از کشورهای آلمان، استرالیا، کانادا، دانمارک، روسیه، سوئد، سوئیس و نروژ به جمع ۹ نامزد اسکار بهترین فیلم خارجی راه یافت.فیلم «فروشنده» پس از درخشش در جشنواره کن ۲۰۱۶ و کسب جایزه بهترین فیلمنامه و بهترین بازیگری مرد، جایزه ویژه هیئت داوران جشنواره فیلم شیکاگو، جایزه بهترین فیلم بین‌المللی از جشنواره فیلم مونیخ آلمان، جایزه بهترین فیلم جشنواره «وایادولید» در کشور اسپانیا، جایزه بهترین فیلم از نگاه تماشاگران جشنواره فیلم بمبئی، عنوان بهترین فیلم خارجی سال را از نگاه هیئت ملی نقد امریکا از آن خود کرده و به جمع نامزدهای نهایی جوایز گلدن گلوب در شاخه بهترین فیلم خارجی نیز راه یافته است. فرهادی در سال ۲۰۱۲ با فیلم «جدایی نادر از سیمین» جایزه اسکار و گلدن گلوب بهترین فیلم خارجی را برای سینمای ایران به ارمغان آورد.«تونی ادرمن» به کارگردانی «مارن اِده» نماینده سینمای آلمان، «تانا» به کارگردانی «بنتلی دین» و «مارتین باتلر» از استرالیا، «این تنها پایان جهان است» ساخته «زاویه دولان» از کانادا، «سرزمین مین» ساخته «مارتین زاندولیت» به نمایندگی از سینمای دانمارک، «انتخاب پادشاه» ساخته «اریک پوپه» از نروژ، فیلم «بهشت» به کارگردانی «آندری کونچالوفسکی» از روسیه، «مردی به نام اُو» ساخته «هانس هولم» از سوئد و انیمیشن «زندگی من به عنوان یک کدو» ساخته «کلود باراس» از سینمای سوئیس، هشت رقیب فرهادی برای کسب اسکار خارجی ۲۰۱۷ هستند.فهرست نامزدهای نهایی جوایز سینمایی اسکار ۲۰۱۷ روز ۲۴ ژانویه ( بهمن ماه) اعلام خواهد شد و مراسم اعطای جوایز هشتادونهمین دوره این رویدادسینمایی نیز روز ۲۶ فوریه ۲۰۱۷ (یکشنبه ۸ اسفندماه) در دالبی تئاتر لس‌آنجلس برگزار می‌شود.


منبع: baharnews.ir

«حافظ» ما را از افسردگی می‌رهاند

این شاعر و پژوهشگر در سمیناری با عنوان “زندگی در نگاه حافظ” که در دانشگاه آزاد اراک برگزار شد، به بررسی تفکر حافظ نسبت به زندگی با استناد به پژوهش در شعرهای این شاعر و بازشناسی تفاوت نگاه حافظ نسبت به شاعران دیگر پرداخت و دستیابی به شادی واقعی به عنوان نیاز جامعه امروز ایران از راه درک شعرهای حافظ را براساس این بررسی متذکر شد. شمس لنگرودی با خوانش “دور گردون گر دو روزی بر مراد ما نگشت، دائما یکسان نماند حال دوران غم مخور” گفت: حافظ و سینما مشغله‌های من هستند و به جز این مشغله‌ها به مسائل دیگر نمی‌پردازم، بعد از همراهی چندین ساله با شعرهای حافظ به قول اخوان ثالث دریافتم که حافظ جمع‌بند فرهنگ ایران است. او با بیان این‌که در کار هنری اگر شاعر نظام فکری هم داشته باشد در آثارش هویدا نمی‌شود، بیان کرد: اساس کار فیلسوف و دانشمند نظام‌بندی است و برای اثبات نظریه‌ها باید از این راه بهره بگیرد، اما شاعر و دیگر هنرمندان نمی‌خواهند مسائل را به اثبات برسانند و در حقیقت باید گفت علم از خودآگاه می‌آید و هنر از ناخودآگاه، و این تفاوت هنر و علم است. این شاعر با یادآوری ارتباط ضمیر خودآگاه و ناخودآگاه و با این تفسیر که گسترش آگاهی یا همان خودآگاه به گستردگی ناخودآگاه آدمی کمک می‌کند، افزود: از فیلسوف و دانشمند در خصوص نظریه‌ها سوال می‌شود و جواب قانع‌کننده خواسته می‌شود، اما هیچ‌کس از شاعر در خصوص عبارت “عشق می‌بارید” سوال نمی‌کند که مگر عشق هم می‌بارد و در کل به دنبال یافتن نظام فکری شاعر نیستیم و این مرز هنر و علم است. شمس لنگرودی با بیان این‌که حافظ با مولانا، خیام، سپهری و … تفاوت‌هایی دارد و در این تفاوت‌ها می‌توان به زندگی از نگاه حافظ پی برد، ادامه داد: نگاه حافظ به زندگی در شعرهایش جامعیتی دارد که سراسر زندگی را در بر می‌گیرد و گستردگی عجیبی دارد که در مراحل مختلف زندگی می‌توان به آن پناه برد. این نویسنده و پژوهشگر با بیان این‌که ردپای نگاه حافظ به زندگی در هیچ‌یک از آثار مولانا، خیام، سهراب سپهری یا کافکا دیده نمی‌شود، افزود: دو نگاه را همواره در شعرهای دیگر شاعران یا نویسندگان می‌توان یافت که شامل نگاه صرفا خوش‌بینانه یا بدبینانه است و حافظ در حقیقت خود را محصور یکی از این نگاه‌ها نکرده است. او گفت: مولانا و خیام شاعران بزرگ و برجسته‌ای هستند و من در این مجال صرفا نگاه آن‌ها به زندگی بر اساس شعرهای‌شان را مطرح می‌کنم. مولانا و خیام در حقیقت فرار می‌کنند و البته هر کدام به سمتی و دلیل این فرار هم دور شدن از واقعیت زندگی است. شمس لنگرودی ادامه داد: مولانا تنها به تفکر عرفانی اکتفا می‌کند و از این‌که از “او” هستیم و به او بازمی‌گردیم شادمان است و همگان را به این شادمانی دعوت می‌کند و خیام نیز پناه بردن به “می” یا همان بی‌خیالی را راهکار می‌داند و در حقیقت از واقعیت فرار می‌کند. این شاعر با بیان این‌که زمانی که انسان نمی‌تواند مقابله کند، فرار می‌کند و به خیال پناه می‌برد و یکی از جلوه‌های زیبای خیال عشق است، در ادامه به بررسی نگاه شاعران به زندگی و تفاوت این نگاه‌ها با حافظ پرداخت و گفت: سهراب سپهری مانند مولاناست و همه چیز را سر جای خودش می‌داند؛ گویی همه چیز عالی است تا جایی که می‌گوید “کار ما نیست شناسایی راز گل سرخ، کار ما شاید این است که در افسون گل سرخ شناور باشیم”. او افزود: سپهری و مولانا انگار نمی‌خواهند بدی‌ها یا واقعیات زندگی را ببینند و با عشق خود شادند. مولانا در یکی از شعرهایش می‌گوید “تن رها کن تا نخواهی پیرهن” و در حقیقت براین اساس واقعیات زندگی را نادیده می‌گیرد. این پژوهشگر در رابطه با خیام هم گفت: این شاعر نیز با پناه بردن به خیال که در شعرهایش به “می” تعبیر شده از واقعیات فرار می‌کند. شمس لنگرودی در ادامه متذکر شد: شادی مولانا و سپهری یا خیال خیام از روی ناآگاهی نیست. این شاعران هنرمندان و متفکرانی بزرگ بوده‌اند، اما در این‌جا نوع نگاه و تفاوت با نگاه حافظ مطرح است. او ادامه داد: سپهری در یکی از گفته‌هایش عنوان می‌کند که “در هندوستان پا در مصائب داشتم و سر در شادی” که گفته‌ای درست و از روی آگاهی است. در حقیقت این شاعران پا در مصائب داشته‌اند و سر در شادی؛ به این معنا که از مصائب فرار کرده‌اند و هر کدام به نوعی شادی به دور از مصائب را به دست آورده‌اند در صورتی که حافظ با واقعیات زندگی همراه است. این شاعر با بیان این‌که واقعیت زندگی همراه بودن با تمامی فقدان‌هایش است، با خوانش این شعر از حافظ که “شکر خدا که هر چه طلب کردم از خدا، در منتهای همت خود کامروا شدم” گفت: فضای فکری حافظ زندگی است و در حقیقت همراه با ما پیاده راه می‌آید و مصائب را می‌بیند اما همان‌طور که در شعرهایش یافت می‌شود امید به بهبود دارد. شمس لنگرودی با بیان این‌که هیچ‌یک از شعرهای حافظ نیست که در آن از فقدان سخن به میان نیامده باشد، افزود: حافظ در تمام شعرهایش از مشکلات و مصائب صحبت می‌کند و واقعیت‌های زندگی را می‌بیند. در شعرهای حافظ مدام با مسائل روزمره مواجه می‌شویم ولی او در تمامی شعرهایش بهبود امور را نوید می‌دهد و این نوید از روی آگاهی است نه از روی خیال و بر اساس مشاهده واقعیات زندگی بیان می‌شود. این پژوهشگر اظهار کرد: در دیگر شاعران نگاه یک‌سویه را شاهد هستیم، ولی در شعرهای حافظ کورسویی از امید دیده می‌شود. حافظ از این بینش واقعی شاد است و شادی او واقعی است، البته این به معنای ظاهری بودن شادی مولانا یا سپهری نیست، اینها انسان‌های آگاهی بوده‌اند، اما تفاوت در این است که حافظ با واقعیات زندگی می‌کند و در کنار ما قدم می‌زند. او با بیان این‌که در روزهای گذشته خبری در رابطه با افسرده بودن ایرانیان خواندم، گفت: شخصا فکر می‌کنم اگر به حافظ بپردازیم می‌توانیم از این وضعیت رها شویم. این شاعر با تاکید بر توجه به شادی برای از بین بردن این افسردگی ادامه داد: کلیپی را نگاه می‌کردم که مردی ایستاده بود و به جمعیتی می‌گفت با صدای بلند بخندید و همه همراه این مرد در کنار یکدیگر می‌خندیدند. این شادمانی بی‌ریشه است، در صورتی که شادمانی معنایی عمیق‌تر از این ظواهر دارد. شمس لنگرودی بیان کرد: بدون درک مفهوم زندگی، شادمانی سطحی خواهد بود و یکی از دلایلی که حافظ مشغله چندین ساله من شده است به این مفهوم بازمی‌گردد و هر روز نکته‌ای جدیدتر از نگاه این شاعر به زندگی درمی‌یابم که درک و شادی عمیق‌تری می‌بخشد. او در پایان گفت: در حقیقت حافظ راه دیدن واقعیت‌های زندگی و شادی واقعی در کنار تمامی واقعیت‌های را به آدمی نشان می‌دهد، اختیار را دخیل در تغییر شرایط می‌داند و امیدواری در شعرهایش دیده می‌شود؛ این‌که مصائب را ببین، باور کن، همراه‌شان باش، از همت و اختیار کمک بگیر و امید به خوب شدن اوضاع داشته باش؛ “دائما یکسان نباشد حال دوران غم مخور”.


منبع: baharnews.ir

اعلام نتیجه پرونده کیارستمی در فرانسه

علی فتاحی در ارتباط با آخرین جزئیات پرونده مرحوم کیارستمی اظهار داشت: خلاصه پرونده مرحوم کیارستمی چندی پیش از فرانسه به ایران داده شد ولی ما این پرونده را به صورت کامل در دست نداشتیم.وی با اشاره به اینکه پرونده به صورت کامل براساس قوانین کشور فرانسه تنها به خانواده کیارستمی و یا مراجع قضایی کشور فرانسه داده می‌شود، افزود: سازمان نظام پزشکی ایران سه بار با بیمارستان مرحوم کیارستمی در فرانسه مکاتبه داشته ولی نتیجه‌ای حاصل نشده است.دادستان انتظامی کل سازمان نظام پزشکی ادامه  داد: ما این مساله را به خانواده مرحوم کیارستمی اطلاع داده و از آنها درخواست کرده‌ایم که نسبت به دریافت پرونده به صورت کامل اقدام کنند. ولی با این وجود همین خلاصه پرونده توسط کارشناسان مربوطه نمایندگان وزارت بهداشت و مجلس بررسی شد و نتیجه آن عدم ارتباط بین اقدامات درمانی ایران و مرگ ایشان در فرانسه بود.فتاحی عنوان کرد: در فرانسه پزشکان مشکوک به آمبولی ریه در مرحوم کیارستمی شده و بر اساس آن دارو تجویز کردند و درنهایت این مساله منجر به خونریزی مغزی کیارستمی شده است. حال باید دید آیا این تشخیص قطعی بوده که برای آن داروی مورد نظر تجویز شده است؟وی با تاکید بر اینکه در هنگام بروز آمبولی ریه باید تشخیص قطعی باشد و پزشکان به یقین برسند تصریح کرد: این مساله در بیماری همچون مرحوم کیارستمی که داروی ضدانعقادی مصرف می‌کرده بیشتر مدنظر بوده است البته هر دارویی ممکن است عوارضی برای بیمار به همراه داشته باشد.دادستان انتظامی کل سازمان نظام پزشکی گفت: در نتیجه در ارتباط با پرونده ایشان در فرانسه  ابهام وجود دارد و ما این مساله را با خانواده مرحوم کیارستمی مطرح کرده‌ ایم و مساله‌ای که در حال حاضر محرض شده این بوده که هیچ ارتباطی با بستری ایشان در ایران نداشته است.فتاحی تصریح کرد: اقداماتی که برای مرحوم کیارستمی در ایران صورت گرفته کاملا کنترل شده بود و حتی پزشکان قصد داشتند که تا ۳-۲ روز آینده ایشان را از بیمارستان مرخص کنند. در فرانسه نیز ادامه درمان ایران برای ایشان انجام گرفت ولی پس از آن پزشکان مشکوک به آمبولی ریه شدند.وی در ارتباط با پرونده کیارستمی در ایران گفت: خانواده مرحوم کیارستمی در ارتباط با رای هیات بدوی اعتراض گذاشتند و ا ین مساله در دادگاه تجدیدنظر در دست بررسی است همچنین خانواده ایشان در دادسرای جرائم پزشکی طرح موضوع کردند.دادستان انتظامی کل سازمان نظام پزشکی تصریح کرد: رای دادگاه در ارتباط با پزشک خاطی قطعا دو ماه نیست و آنچه در این زمینه اعلام شده است و گفته می‌شود که تنها دو ماه تعلیق از کار برای پزشک مربوطه لحاظ شده است شایعه بوده و براساس قانون اصلا رای یک و دو ماه در این زمینه وجود ندارد.فتاحی خاطرنشان کرد: براساس قانون این مدت زمان سه ماه تا ممنوعیت کامل از فعالیت اعلام شده و از آنجایی که رای نهایی هنوز قطعی نشده است ما نیز نمی‌توانیم این میران را اعلام کنیم.


منبع: baharnews.ir

برگزیدگان «سینما حقیقت» چه می‌گویند؟

در زمان برگزاری جشنواره سینما حقیقت تعدای از فیلمسازان نظرات خود را درباره‌ی پردیس سینمایی چارسو که امسال تنها محل برپایی جشنواره بود مطرح کردند که بیشتر آن‌ها بر اضافه شدن محلی دیگر به این مجموعه برای دوره‌های بعدی تاکید داشتند.  اکنون که دوره دهم این رویداد سینمایی به پایان رسیده، برخی از مستندسازان برگزیده‌ی سینما حقیقت در گفت‌وگویی با ایسنا، ارزیابی خود را از این جشنواره و نقاط قوت و ضعف آن مطرح کردند و درباره‌ی امکان اکران مستندها برای عموم مردم نیز به اظهارنظر پرداختند.   باید دو طرف قضیه را در نظر گرفت سحر مصیبی که فیلمش بهترین اثر جشنواره‌ی دهم شد و برای «صفر تا سکو» نامزد بهترین کارگردانی هم بود، درباره‌ی ارزیابی خود از این دوره‌ی جشنواره گفت: جشنواره‌ی دهم خوب بود و مخاطبان زیادی از فیلم‌ها استقبال کردند. محل برگزاری جشنواره هم مناسب بود، اما جز سالن یک پردیس چارسو، باقی سالن‌ها کوچک بودند. با این حال کیفیت خود سالن‌ها و کیفیت پخش فیلم‌ها خیلی خوب بود و از این بابت بسیار خوشحال بودم که مخاطبان زیادی برای دیدن فیلم‌ها می‌آمدند. او درباره‌ی برنامه‌ریزی نمایش فیلم‌ها نیز بیان کرد: برخی از فیلم‌ها بودند که هر دو سانس اکران آن‌ها در زمان صبح قرار داشت و خوب بود که اگر یک سانس صبح داشتند یک سانس عصر هم به آن‌ها می‌دادند تا بهتر دیده شوند. اما در مورد فیلم خودم خوشحالم که سانس‌های خوبی داشت و حتی در یک سانس ویژه هم نمایش داده شد. با این حال برخی از فیلم‌ها دو سانس‌شان صبح بود که خود من نتوانستم آن‌ها را ببینم. مصیبی افزود: شاید به دلیل کمبود سالن‌ها و وجود فیلم‌های متعدد در بخش‌های مختلف جشنواره دست‌اندرکاران ناچار بودند چنین برنامه‌ریزی‌ای داشته باشند. وقتی از این طرف نگاه می‌کنیم می‌گوییم چقدر بد بود، اما کسانی که برنامه‌ریزی می‌کنند حتما مشکلاتی دارند، بنابراین باید دو طرف قضیه را در نظر گرفت. این مستندساز درباره‌ی امکان ارتباط‌گیری فیلم‌های مستند با مخاطبان عام نیز گفت: یکی از بهترین مخاطبان مستند مخاطبان عام هستند چون فیلم‌ها از دل همان جامعه ساخته شده‌اند و خوب است که مردم این فیلم‌ها را ببینند. افراد مرتبط با سینما طبیعتاً با سینمای مستند آشنا هستند و به دیدن فیلم‌ها می‌آیند، اما بهتر است که امکان دسترسی مردم به این فیلم‌ها نیز فراهم باشد. وی اضافه کرد: امسال در جشنواره خوشبختانه جز متخصصان و سینماگران، مخاطبان عام زیادی حضور داشتند و این خوشحال‌کننده است. گروه هنر و تجربه هم فرصت خوبی برای فیلم‌های مستند است و این فیلم‌ها می‌توانند در سینماهای این گروه و حتی سینماهایی که مختص نمایش فیلم‌های مستند باشند نمایش داده شوند. اما باید برای این فیلم‌ها تبلیغ شود و در مطبوعات درباره‌ی آن‌ها حرف زده شود تا مردم دلشان بخواهد این فیلم‌ها را ببینند. قطعاً فیلم‌های زیادی در سینمای مستند ما وجود دارند که این قابلیت را دارند؛ در میان فیلم‌های امسال هم آثار متعددی بودند که می‌توانند با مخاطب عمومی ارتباط برقرار کنند.   ابراز خوشحالی از نبودن «سالن اتوبوسی» محمد کارت کارگردان فیلم «آوانتاژ» که در بخش بهترین کارگردانی دهمین جشنواره مستند-حقیقت برگزیده شد، درباره‌ی کیفیت جشنواره‌ی دهم و ارزیابی خود از نحوه‌ی برگزاری این جشنواره اظهار کرد:‌ جشنواره‌ی دهم به لحاظ عیار فیلم‌ها کیفیت نسبتاً خوبی داشت و سانس‌های نمایش هم پرمخاطب بود و فیلم‌ها مخاطبان خود را پیدا کرده بودند. این مستندساز درخصوص محل برگزاری جشنواره نیز اظهار کرد: اگر منصفانه نگاه کنیم می‌گویم چه‌کار می‌شود کرد و کجا باید جشنواره را برگزار کرد. حالت ایده‌آل این است که اولویت سازمان سینمایی این باشد که یک کاخ جشنواره با چند سالن و بازار فیلم و فضاهای جنبی احداث کند؛ چون این بلاتکلیفی در جشنواره‌ی فجر و سایر جشنواره‌ها هم وجود دارد و هرسال با مسائلی مواجهیم. کارت افزود: پردیس چارسو از طرفی برای فیلمسازان هیجان‌انگیز است چون سالن‌ها پر می‌شوند اما از طرفی برای اهالی رسانه و علاقه‌مندان رصد کردن فیلم‌ها به دلیل ازدحام جمعیت مشکل است. چارسو مکان خوبی است به شرطی که چند سالن دیگر داشته باشد. از طرفی محیط بیرونی آن کاملاً تجاری است در حالی که داخل ساختمان یکی از اتفاقات مهم فرهنگی کشور رخ می‌دهد که از بیرون اصلاً معلوم نیست. کارگردان «خون‌مردگی» که با فیلم «معلق» در جشنواره‌ی نهم حاضر بود، درباره‌ی کیفیت نمایش فیلم در این دوره‌ گفت: دوره‌ی قبلی فیلم من در جشنواره خوب نمایش داده نشد. فیلم من در آن سالن اتوبوسی سپیده ۲ نمایش داده شد و خیلی در آن سالن زجر کشیدیم. فیلمی که یک سال برای آن زحمت کشیدیم تصویر درستی از آن نمایش داده نشد و امسال خیلی خوشحال بودم که آن سالن وجود ندارد؛ در مجموع کیفیت نمایش فیلم‌ها در پردیس چارسو بسیار بهتر از سینما فلسطین و سینما سپیده بود. محمد کارت در پایان درخصوص دیده‌شدن فیلم‌های مستند و امکان اکران آن‌ها نیز گفت:‌ خوشبختانه فضا برای نمایش فیلم‌های مستند بازتر شده است. دو فیلم قبلی من هم می‌توانستند در برنامه اکران قرار بگیرند اما تنها به دلیل اینکه کاراکترهای فیلم راضی نبودند اکران نشدند اما برای این فیلم همه‌چیز مهیاست. برای نمایش «آوانتاژ» با گروه هنر و تجربه مذاکره کرده‌ایم و قرار است در ماه‌های ابتدایی سال بعد این فیلم اکران شود.   کیفیت پخش فیلم مهم‌تر است هادی معصوم‌دوست که برای ساخت مستند «خوانِ بی‌خان» نامزد دریافت جایزه‌ی بهترین کارگردانی بود، نیز درباره‌ی این دوره‌ی جشنواره گفت: طبیعتاً وقتی سالن نمایش فیلم‌ها تغییر می‌کند، شکل برگزاری و کیفیت جشنواره هم تغییر پیدا می‌کند. جشنواره‌ی نهم سالن‌های بزرگ‌تری داشت اما متأسفانه کیفیت پخش بد بود. در این دوره سالن‌ها کیفیت بهتری داشتند ولی گنجایش آنها کم بود. این مشکلات همواره وجود دارد و باید برای آن فکری اساسی کرد. معصوم‌دوست درباره‌ی برگزاری نمایش فیلم‌ها نیز گفت:‌ به دلیل تعداد زیاد فیلم‌ها با وجود اینکه هرشب سانس فوق‌العاده هم برای نمایش آن‌ها وجود داشت، اما وقتی مخاطبان برای تماشای فیلم‌ها برنامه‌ریزی می‌کردند به دلیل کوچک‌بودن سالن‌ها و پرشدن آن‌ها، گاهی موفق به دیدن آن فیلم نمی‌شدند. این قضیه هرسال محل بحث است و برخی دوستان فکر می‌کردند می‌شود طوری برنامه‌ریزی کرد که هر فیلم حداقل یک سانس خوب برای دیده شدن داشته باشد. اما به هر حال برای شخص من کیفیت پخش فیلم مهم‌تر است. این مستندساز افزود:‌ اما ویژگی پردیس چارسو این است که همه‌ی سالن‌های آن یک ‌جا جمع است و حالت پاتوق دارد. در این جشنواره‌ها اتفاقات خوبی در راهروها و لابی‌ها می‌افتد و حرف‌های خوبی بین فیلمسازان رد و بدل می‌شود. به هر حال هرجایی مشکلات و مزایای خود را دارد. معصوم‌دوست درخصوص امیدواری خود برای اکران فیلم‌های مستند، با اشاره به اینکه برای نمایش فیلمش با گروه هنر و تجربه مذاکره کرده و احتمالاَ مهرماه آینده این فیلم اکران خواهد شد، گفت: هنر و تجربه فرصت خوبی است؛ فیلم‌های مستند باید از این اکران‌های کوچک شروع کنند تا رابطه‌ی مخاطب با سینمای مستند و تصورش نسبت به فیلم مستند تغییر کند. مهم این است که نگاه مخاطب به مستند بهبود پیدا کند و بداند با دیدن مستند قرار نیست اذیت شود و می‌تواند لذت هم ببرد. او ادامه داد: وقتی این اتفاق بیفتد و ما مخاطب سینمای مستند داشته باشیم می‌توانیم برای اکران فیلم‌ها فکر دیگری هم بکنیم. با وجود فیلم‌های خوبی که سینمای مستند ما دارد و خیلی از این فیلم‌ها توان برقراری ارتباط با مخاطب را دارند، اما هنوز به اندازه کافی آن تعامل بین سینمای مستند و مخاطبان اتفاق نیفتاده است و برای این اتفاق کمی زمان لازم است.     امیدی به اکران فیلمم ندارم محمدرضا حافظی که برای «راه بی‌عبور» تندیس بهترین کارگردانی فیلم نیمه‌بلند را به خانه برد، درباره‌ی جشنواره‌ی دهم گفت: این دوره نسبت به جشنواره‌های قبلی تغییرات ملموسی داشت؛ صرف‌نظر از مشکلاتی که کوچک‌بودن فضای سالن‌های نمایش ایجاد کرده بود – که آن هم با رعایت تماشاگران و فرهنگ خوبی که دارند حل و فصل می‌شد – جشنواره در کل به خوبی برگزار شد و من جدا از لذتی که از برنده‌شدن فیلمم بردم، از نحوه‌ی برگزاری و برنامه‌ریزی جشنواره هم لذت بردم. این مستندساز یکی از نکات قابل توجه جشنواره را حضور مستمر مسئولان جشنواره دانست و گفت: در این دوره دبیر جشنواره و سایر مسئولان جشنواره، خودشان از ابتدا تا آخرین سانس نمایش فیلم‌ها در محل برگزاری جشنواره حضور و کارها را زیر نظر داشتند و این اتفاق مثبتی بود. حافظی درخصوص نحوه‌ی برنامه‌ریزی نمایش فیلم‌ها نیز بیان کرد: از این نظر شاید می‌شد بهتر عمل کرد؛ من با وجود اینکه در تمام روزهای جشنواره در پردیس چارسو حضور داشتم اما باز هم برخی از فیلم‌ها را نتوانستم ببینم. در حالی که برخی سانس‌ها خالی بود و می‌شد از آن‌ها هم برای نمایش فیلم‌ها استفاده کرد. کارگردان «راه بی‌عبور» درباره‌ی امید به نمایش فیلمش و امکان نمایش فیلم‌های مستند نیمه بلند و کوتاه نیز گفت: اینکه بعضی فیلم‌های مستند در گروه هنر و تجربه اکران می‌شوند اتفاق خوبی است اما من حقیقتاً به دلیل زمان فیلمم امیدی به اکرانش ندارم؛ البته تهیه‌کننده‌ی این فیلم تلویزیون است و قطعاً پخش خواهد شد. با این حال در جشنواره‌ فیلم‌های کوتاه و نیمه‌بلند زیادی وجود داشتند که دیدنی بودند و از نظر استقبال مخاطبان تفاوتی با فیلم‌های بلند نداشتند. این فیلم‌ها هم مخاطبان خود را دارند و درست نیست که در حق آنها اجحاف شود. او با بیان اینکه می‌شود در گروه هنر و تجربه فضایی هم به نمایش این فیلم‌ها اختصاص داد، گفت: ای کاش سینماهای هنر و تجربه در شهرستان‌ها گسترش بیشتری پیدا می‌کرد؛ مثلاً در خرم‌آباد یک سالن سینمایی متعلق به حوزه‌ی هنری است که گاهی به مناسبتی یک فیلم در آن نمایش داده می‌شود، درحالی که می‌توان از آن برای نمایش فیلم‌های هنر و تجربه استفاده کرد.   باوجود روند رو به رشد، همچنان محدودیت وجود دارد مهدی اسدی هم که برای ساخت «جمعه قالی» در بخش کارگردانی مستند کوتاه برگزیده شد، درباره‌ی ارزیابی خود از سینما-حقیقت دهم بیان کرد: جشنواره در سیر ده‌ساله‌اش روند رو به رشدی داشته، اما باوجود توجهی که به خود جلب کرده و نیاز مستندسازان برای دیده‌شدن آثارشان، همچنان با محدودیت‌هایی روبه‌روست؛ برگزاری جشنواره در پردیس چارسو و کوچک‌بودن سالن‌های نمایش این مجموعه در مقابل حجم زیاد مخاطبان نیز به این مشکل دامن زد. اسدی با اشاره به اینکه مشخص بود مسئولان جشنواره برای برگزاری هرچه‌ بهتر آن تلاش کرده‌اند، ادامه داد: برگزاری کارگاه‌ها و نشست‌ها و برنامه‌های جنبی نشان‌دهنده‌ی این بود که مسئولان جشنواره تمام تلاش خود را در این زمینه انجام داده‌اند، اما جشنواره همچنان به بازنگری و آسیب‌شناسی نیاز دارد تا نقاط ضعف موجود نیز رفع شود. این مستندساز درخصوص امکان اکران فیلم‌های مستند کوتاه و نیمه بلند نیز گفت: این فیلم‌ها مخاطبان خود را دارند و بدون ‌شک آدم‌های زیادی به تماشای این نوع فیلم‌ها علاقه‌مند هستند. اما انگار زمینه‌ی نمایش و تماشای این آثار هنوز فراهم نشده است. گروه هنر و تجربه هم معیارهای خود را دارد و آن‌ها هم موفق به برقراری ارتباط مخاطب با این آثار نشده‌اند؛ هرچند تا همین‌جا هم اتفاقات خوبی برای فیلم‌های مستند رقم زده‌اند. او افزود: شاید مدیومی مانند تلویزیون بتواند این ارتباط را برقرار کند؛ اما تلویزیون هم درگیر قواعد خودش است و از فیلم‌هایی که با آن مطابقت ندارند استقبال نمی‌کند. این یک معضل است که فیلم‌هایی با زحمت زیاد ساخته می‌شوند، اما در این چرخه به نقطه‌ی پایان نمی‌رسند و در جمع‌های محدود نمایش داده می‌شوند و زود از دور گردونه خارج می‌شوند.‌  


منبع: baharnews.ir

همایون شجریان در چهار شهر می‌خواند

به گزارش  روابط عمومی این کنسرت، محمدحسین توتونچیان – مدیرعامل شرکت فرهنگی‌ هنری ققنوس – در این‌باره گفت: تور کنسرت «هوای گریه» چندی پیش در چهار شهر استرالیا یعنی پرت، سیدنی، بریزبن و ملبورن برگزار شد و اجراهای بسیار موفقی را پشت سر گذاشت. حالا بنا داریم در چند شهر ایران که سال گذشته فرصت اجرا در آن‌ها را نداشتیم، اجراهایی را روی صحنه ببریم.این تهیه‌کننده موسیقی ادامه داد: تور «هوای گریه» از فردا (۲۴ آذرماه) در خرم‌آباد آغاز خواهد شد و سنندج (۲ دی‌ماه)، کرمانشاه (۹ و ۱۰ دی‌ماه) و بوشهر (۱۵ و ۱۶ دی‌ماه) در مسیر این تور قرار خواهند گرفت. البته ما قصد داریم اجراهایی را هم در شهرهای قزوین، تبریز و بندر انزلی برگزار کنیم که جزییات آن به‌زودی اعلام خواهد شد.او همچنین اظهار کرد: در این تور کنسرت، آیین مشکاتیان (تنبک)، حسین رضایی‌نیا (دف)، میلاد محمدی (تار)، پریچهر خواجه (قانون)، پاشا هنجنی (نی)، سینا جهان‌آبادی (کمانچه و سرپرست گروه)، لعیا اعتمادی (ویلن آلتو)، پریسا پیرزاده و علی جعفری‌پویان (ویلن)، آتنا مستعان اشتیاقی (کنترباس)، نگار نوراد (ویلنسل) و شهرام رکوعی (فلوت) در این تور آواز همایون شجریان را همراهی خواهند کرد.


منبع: baharnews.ir

کتاب و بزرگداشتی برای جبار باغچه‌بان

این کتاب که قرار است با همت بنیاد نمایش کودک منتشر شود با مقدمه‌ای از این بنیاد همراه خواهد بود. زندگی‌نامه باغچه‌بان به قلم  منوچهر اکبرلو همراه با مقاله «جبار باغچه‌بان؛ بنیان‌گذار نخستین‌های نمایش کودک در ایران» نوشته داوود کیانیان بخش‌هایی از این کتاب هستند.خانم خزوک، مجادله دو پری، گرگ و چوپان، شیر باغبان، پیر و ترب، شنگل و منگل، مقاله تئاتر کودک در ایران، از نخستین حرکت‌ها تا نخستین نمایشنامه با کوشش نیاز اسماعیل‌پور، مقاله جبار باغچه‌بان و نمایش خلاق با همت مژگان وثوقی به انضمام تصویر از دیگر بخش‌های این کتاب هستند که قرار است در انتشارات نمایش راهی بازار شود. به گفته اکبرلو، همچنین شب استاد جبار باغچه‌بان به عنوان اولین هنرمند تئاتر کودک و نوجوان در ایران، شامگاه ۲۵ آذرماه در تالار کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان همدان برگزار می‌شود. در این مراسم که در آستانه صدسالگی تئاتر کودک و نوجوان ایران برپا می‌شود، خانواده زنده‌یاد جبار باغچه‌بان و دختر او حضور دارند. خوانش آثار باغچه‌بان، رونمایی از کتاب معرفی او و برپایی سمینار پژوهشی تئاتر کودک و نوجوان از جمله برنامه‌های این مراسم است که با همکاری بنیاد نمایش کودک برگزار می‌شود. همچنین در این مراسم از چند چهره باسابقه تئاتر کودک و نوجوان تقدیر خواهد شد و مقالات برگزیده تئاتر کودک و نوجوان معرفی خواهند شد. در این برنامه نشان استاد جبار باغچه‌بان از سوی بنیاد نمایش کودک  به چهره‌های فعال این عرصه اهدا می‌شود. ۱۲ آذرماه نیز اعضای بنیاد نمایش کودک و انجمن تئاتر کودک و نوجوان با حضور در آرامگاه وی  واقع در چشمه‌علی شهرری، به او ادای احترام کردند. جبار باغچه‌بان نخستین چهره فرهنگی ایران است که سال ۱۲۹۸ اولین نمایش  کودک را در کودکستانی در تبریز اجرا کرد و جشنواره تئاتر کودک و نوجوان در آستانه صدسالگی این رویداد، شبی را به نام این هنرمند و با گرامی‌داشت یاد و خاطره او برگزار می‌کند.کتاب «مجموعه مقالات همایش به استقبال  صدسالگی  تئاتر کودک در ایران» از دیگر آثار منوچهر اکبرلوست که قرار است زیر نظر بنیاد نمایش  کودک توسط انتشارات نمایش راهی بازار شود. این کتاب هم‌اکنون در  حال  انتخاب و تدوین است و چنان‌که مولفش می‌گوید سمینار آن به صورت حضوری پس از جشنواره  بین‌المللی تئاتر کودک همدان، در  تهران برگزار و کتابش منتشر  می‌شود. «دایره‌المعارف سینما برای کودکان» نیز در زمره کارهای گروهی اکبرلوست که با سرپرستی علی کاشفی خوانساری قرار است در انتشارات محراب قلم راهی بازار شود.علی کاشفی  خوانساری، منوچهر اکبرلو و شبنم میرزین‌العابدین از نویسندگان این مجموعه  هستند که قرار است در نمایشگاه کتاب سال بعد عرضه شود.


منبع: baharnews.ir

نمایش ۳ فیلم ایرانی در جشنواره دوبی

در سیزدهمین جشنواره بین‌المللی فیلم دوبی که از ۱۷ آذرماه  شروع شده و تا بیست وچهارم همین ماه ادامه خواهد داشت، سه فیلم ایرانی «۷۶ دقیقه و ۱۵ ثانیه با عباس کیارستمی» ساخته سیف‌الله صمدیان و «منو خونه ببر» ساخته عباس کیارستمی در برنامه بزرگداشت عباس کیارستمی و فیلم «وارونگی» ساخته بهنام بهزادی در بخش سینمای جهان به نمایش درآمدند.این فیلم‌ها در دو روز باقی‌مانده از جشنواره هم به نمایش درمی‌آیند. همچنین در روزهای گذشته  سیف الله صمدیان و بهنام بهزادی در برنامه معرفی و پرسش و پاسخ فیلم‌های خود حضور داشتند. شهره آغداشلو به عنوان یکی از اعضای هیات داوران جایزه فیلم بلند مهد که ویژه تولیدات کشورهای عربی است در دوبی حضور دارد. یکی از نکات قابل توجه این دوره از جشنواره نمایش فیلم «تنها مردان به گور می روند» ساخته کارگردان اماراتی، عبدالله ال‌کعبی است که به عنوان محصول مشترک ایران و امارات متحده عربی در بخش رقابتی جشنواره حضور دارد.این فیلم در ایران و جامعه عرب‌زبان فیلمبرداری شده و از عوامل ایرانی فیلم می‌توان از فرشاد ماهوت فروشان و کامبیز صفاری به عنوان دو تهیه‌کننده، پیمان شادان‌فر به عنوان مدیر فیلمبرداری، میثم مولایی به عنوان تدوینگر و پیمان یزدان‌فر به عنوان آهنگساز نام برد.


منبع: baharnews.ir

چرا سکه‌های جایزه جلال کم شد؟

مهدی قزلی مدیرعامل بنیاد شعر و ادبیات داستانی ایرانیان در نشست خبری نهمین دوره جایزه جلال آل‌احمد که روز سه‌شنبه ۲۳ آذرماه برگزار شد ابتدا از تغییر زمان برگزاری اختتامیه این جایزه به دلیل همزمانی با ماه صفر سخن گفت و افزود: اختتامیه نهمین دوره جایزه جلال آل‌احمد چهارم دی‌ماه در تالار وحدت برگزار می‌شود.او با اشاره به حضور منیژه آرمین در جایزه جلال آل‌احمد به عنوان دبیر علمی این رویداد گفت: امسال برای اولین بار دبیر جایزه جلال یک زن انتخاب شده است. دبیر اجرایی نهمین جایزه ادبی جلال آل‌احمد سپس از فعال شدن سامانه رصد بنیاد ادبیات داستانی خبر داد و گفت: برای اولین‌بار سامانه‌ای با عنوان «سامانه رصد» در احصاء آثار شرکت‌ داده‌شده در جایزه جلال فعال شد که بیش از ۱۰۰۰ کتاب بررسی و ۴۸۳ کتاب در این سامانه مطالعه شد. برای اینکه انتخاب‌هایمان، انتخاب دقیق‌تری باشد و از وضعیت داستانی شناخت بهتری حاصل کنیم، یک گروه رصد تشکیل داده‌ایم که هیچ ارتباط تشکیلاتی با هیأت داوران جایزه جلال ندارد. این گروه رصد تنها به بررسی آثار ادبی می‌پردازد.او افزود: البته نتایج این بررسی‌ها به هیأت داوران منتقل می‌شود که در واقع انجام برخی از مسئولیت‌های دبیرخانه جایزه جلال است. دبیرخانه جایزه وظیفه شناسایی، دسته‌بندی و غربال اولیه آثار را زیر نظر دبیر علمی به عهده دارد که این مهم به کمک گروه رصد انجام شده است. گروه رصد در این راه بیش از ۱۰۰۰ کتاب را بررسی و ۴۸۳ کتاب را شناسایی و مطالعه کرده و درباره آنها نظر مکتوب داده است؛ منتها این نظرات، مقدماتی و اولیه هستند و در داوری دخالت داده نمی‌شوند. قزلی در  پاسخ به ایسنا درباره مبنای انتخاب هیأت علمی جایزه ادبی جلال گفت: در اساسنامه این جایزه آمده که هیأت علمی به پیشنهاد دبیر هیأت امنا و تأیید هیأت امنا و با حکم رییس هیأت امنا، انتخاب و منصوب می‌شوند. مهمترن کار هیات علمی انتخاب داوران است. پس از انتخاب آثار برگزیده در هر گروه نظر دبیر و یک نفر از اعضای هیات علمی نیز در نهایی شدن اثر برگزیده و معرفی آن دخیل است.اوافزود: معاون فرهنگی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی دبیر هیأت امناست. اعضای حقیقی و حقوقی کمیسیون هنر و معماری شورای عالی انقلاب فرهنگی هم اعضای هیأت امنا را شکل می‌دهند و رییس این هیأت هم شخص وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی است. بنابراین آقای دکتر صالحی هیأت علمی را پیشنهاد می‌دهد و پس از تأیید هیأت امنا، وزیر ارشاد، حکم آنها را ابلاغ می‌کند. البته در این موضوع آقای دکتر صالحی، معاون فرهنگی وزیر ارشاد با بنیاد شعر و ادبیات داستانی برای انتخاب هیأت علمی مشورت می‌کند. اعضای هیأت علمی هم اعضای هیأت داوری در بخش‌های مختلف را انتخاب و معرفی می‌کنند. دبیر اجرایی جایزه جلال در ادامه اظهار کرد: به هیچ وجه گذشته جایزه جلال را نفی نمی‌کنم. حتی دبیران و اعضای هیات علمی دوره‌های گذشته را به جلسه مشورتی فراخواندیم. اما آن دوره سر آمده که برنده شدن و نشدن در جایزه جلال، هیچ اثری در وضعیت نویسنده و کتاب نداشته باشد.او در بخش دیگری از سخنان خود در این نشست خبری درباره نتایج حاصل از واسپاری جایزه جلال به بنیاد شعر و ادبیات داستانی ایرانیان گفت: باید تأکید کنم که ما گذشته جایزه را نفی نکرده‌ایم و برای برگزاری دوره‌های هفتم تا نهم جایزه که مسئولیت آن با ما بوده، از دبیران و هیأت علمی دوره‌های پیش از آن برای مشورت گرفتن، دعوت کرده‌ایم. به برندگان دوره‌های قبل احترام گذاشته‌ایم و در برنامه‌ها و انتخاب‌هایی که قصد انجام داشتیم، آنها را مد نظر قرار دادیم. قزلی افزود: با این حال در این دوره‌ها تغییراتی در آیین‌نامه جایزه جلال ایجاد کردیم. یکی از آنها حذف بخش تاریخ‌نگاری به نفع ادبی ماندن جایزه جلال بود. یکی دیگر از تغییرات و تثبیت‌ها، میزان جایزه بود. طبق مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی، میزان جایزه جلال در گذشته ۱۱۰ سکه بود. این تعداد سکه از میزان جایزه‌ای که به نشان درجه یک می‌دادند، بیشتر بود. به همین دلیل و با توجه به اینکه ظرفیت حوزه ادبیات ما در جوایز سالانه هیچ‌وقت به اندازه نشان درجه یک ملی نبود، همیشه این چالش درباره جایزه وجود داشت و تقریباً هیچگاه (به جز یکی ـ دو مورد استثنا) این میزان جایزه به برنده داده نشده است. او ادامه داد: برای اینکه جایزه جلال، جایزه کتاب سال جمهوری اسلامی و نشان درجه یک را تحت تأثیر قرار ندهد، پیشنهاد دادیم که جوایز آن همسنگ کتاب سال باشد که معادل ۳۰ سکه است. برندگان جایزه ادبی جلال، برندگان کتاب سال جمهوری اسلامی ایران در حوزه ادبیات داستانی نیز هستند و لوح جایزه کتاب سال به برگزیده جایزه جلال هم تعلق خواهد گرفت.مدیرعامل بنیاد شعر و ادبیات داستانی ایرانیان گفت: همچنین تلاش کردیم تا جایزه جلال شفاف باشد، صراحت و مسئولیت داشته باشد و هر آنچه در جایزه اتفاق می‌افتد، توسط دیگران قابل رصد باشد. در انتخاب ترکیب هیأت علمی و هیأت‌های داوری جایزه در سه دوره اخیر، حساسیت‌های بسیاری داشتیم و این ترکیب نشان‌دهنده آن است که اعضای آن هم‌طیف و همسو و از یک دسته نیستند. بنابراین در انتخاب آثار و معرفی نامزدها و برگزیده‌ها، توافق بر مبنای غیرکارشناسی، بین داوران انجام نمی‌شود. هیأت داوران جایزه در سه دوره اخیر، رنگین‌کمانی بوده و این موضوع کمک کرده تا جایزه با تضارب آرا و گفت‌وگوی فنی پیش برود و امکان لابی کردن بین داوران وجود نداشته باشد. قزلی افزود: در ۹۰ درصد دوره‌های جایزه جلال، تا دقیقه آخر برنده‌ها مشخص نمی‌شوند و حتی یک مورد هم نداشتیم که دبیرخانه و یا شخص ذی‌نفوذی توانسته باشد نظر داوران را تغییر دهد و همیشه و بدون هیچ تردیدی، کتابی که داوران انتخاب کرده‌اند، به عنوان برنده جایزه معرفی شده است. او با بیان این‌که ما به عنوان گروه و اعضای اجرایی جایزه، مرعوب اینکه فلان نشر در جمع ناشران هست یا نیست، نشده‌ایم و مرعوب این نبوده‌ایم که فلان نشر دو یا سه کتاب در بین نامزدهای جایزه دارد، گفت: همین دیدگاه و عملکرد ما در جامعه ادبی اثر مثبت گذاشته است. قزلی  همچنین گفت: خوشحالم از اینکه وقتی قرار شد نهمین دوره جایزه جلال به جای ۲ آذر در تاریخ ۴ دی برگزار شود، اهالی ادبیات و ناشران از ما درباره تاخیر برگزاری جایزه، مستقیم و غیرمستقیم سؤال می‌کنند که نشان می‌دهد حساسیت جامعه ادبی نسبت به برگزاری و نحوه برگزاری و برندگان جایزه بالا رفته است. خوشحالم از اینکه جایزه جلال وقتی برندگان خود را اعلام می‌کند، آن کتاب در کمتر از دو ماه تجدید چاپ می‌شود. خوشحالم از اینکه وقتی ناشری دو یا سه نامزد در جایزه جلال دارد، نصف ویترین کتابفروشی خودش را به آن کتابها اختصاص می‌دهد. خوشحالم از اینکه وقتی ناشری برنده جایزه جلال می‌شود، پوستری را به صورت اختصاصی برای آن کتاب طراحی می‌کند. او ادامه داد: به نظر من آن دوره سر آمده که برنده شدن و نشدن در جایزه جلال، هیچ اثری در وضعیت نویسنده و کتاب نداشت. بنابراین خوشحالم از اینکه وقتی اثر فلان نویسنده در جایزه جلال برنده شده، زمینه ترجمه و معرفی آن در کشورهای دیگر ایجاد می‌شود.قزلی در تأکیدی دوباره اظهار کرد: الان که این سه دوره را از نظر می‌گذرانم، احساس خوبی دارم. فکر می‌کنم جایزه جلال این ظرفیت را دارد که در منطقه و حتی در دنیا جزو جایزه‌های مهم باشد. او سپس درباره اقبال جامعه ادبیات در کشورهای دیگر به برندگان جایزه جلال اظهار کرد: امیدوارم که برندگان ما در دنیا بیشتر مورد توجه جوامع ادبی و انتشاراتی‌ها باشند. ما بارقه‌های آن را مشاهده می‌کنیم. مثلاً وقتی برنده جایزه جلال را به فستیوال ادبی بابِل عراق می‌فرستیم، مورد تقدیر و توجه بسیار قرار می‌گیرد. وقتی داور یا هیأت علمی خود را به روسیه می‌فرستیم، در آنجا بسیار مورد توجه قرار می‌گیرد. اینها مسائلی است که زمانی برای یک جایزه، آرزو بود، اما ما الان در مسیر تحقق این تجربه قرار داریم و هر چند تا هدف مطلوب فاصله داریم ولی در مسیر خوبی قرار گرفته‌ایم و آینده نیز روشن است.در بخش دیگری از این نشست منیژه آرمین دبیر علمی این جایزه گفت: پروسه انتخاب داوران کاملا دموکراتیک بوده و هیات علمی به آن ها رای داده است. داوران هم از استادان و صاحبنظران انتخاب شده‌اند. تصمیمات فردی  نبوده و ضریب خطای تصمیمات بسیار کم بوده است. داوران نهایت تلاش خود را انجام داده‌اند تا در انتخاب آثار سلیقه فردی حاکم نباشد؛ بنابراین آنها هیچ نوع تفکر شخصی خود را در انتخاب آثار حاکم نکرده‌اند. او سپس درباره آثار بررسی‌شده در این جایزه ادبی گفت: پرداختن به سوژهای متنوع و آثاری با ساختار، محتوا و دیدگاه‌های مختلف از موارد قابل توجه در این دوره از جایزه است.آرمین در ادامه گفت: ادبیات داستانی ما وامدار ترجمه از زبان‌های بیگانه نیست، همچنین مقلد دوره مشروطیت تا دوره انقلاب هم نیست. ضمن اینکه دچاره یکسان‌نویسی و شعارزدگی هم نشده است بلکه نویسندگان آنها دارای تشخص و تفکر مستقل و شیوه‌ای خودساخته هستند که نوید بزرگی برای ادبیات ایران به همراه دارد و نشان می‌دهد پرداختن به ادبیات داستانی و رمان جدی است نه از سر تفنن. البته متاسفانه در زمینه نقد ادبی سیر نزولی داشته‌ایم به گونه‌ای که داوران نتوانستند هیچ اثری را حتی به عنوان نامزد معرفی کنند.


منبع: baharnews.ir

نامزدهای گولدن گلوب معرفی شدند

شب گذشته انجمن روزنامه نگاران خارجی آمریکا لیست نامزدهای برگزیده خودشان را به سنت هر ساله معرفی کردند.به گزارش تسنیم، نامزدهای هفتاد و چهارمین دوره مراسم گولدن گلوب اعلام شدند. اصغر فرهادی که پیش از این با «جدایی نادر از سیمین» این جایزه را برده بود و با «گذشته» هم نامزدی در این مراسم را تجربه کرده بود، یک بار دیگر توانست با «فروشنده» طعم نامزدی در گلدن گلوب را بچشد.نامزدهای گولدن گلوب ۲۰۱۷ به شرح زیر است:در بخش فیلم های سینمایی:بهترین فیلم درام:منچستر بای د سیمهتابستیغ اره ایشیراگر سنگ از آسمان بباردبهترین فیلم کمدی:لا لا لندددپولزنان قرن بیستمفلورانس فاستر جنکینزخیابان سینگبهترین بازیگر نقش اول مرد در فیلم درام:کیسی افلکجوئل ادگرتوناندرو گارفیلدویگو مورتنسندنزل واشینگتنبهترین بازیگر نقش اول زن در فیلم درام:امی آدامزجسیکا چستینایزابل هوپرتروث نگاناتالی پورتمنبهترین بازیگر نقش اول مرد فیلم موزیکال/ کمدی:ریان گوسلینگهیو گرانتکالین فارلریان رینولدزجونا هیلبهترین بازیگر نقش اول زن فیلم کمدی/ موزیکال:انت بنینگاما استونهایلی استاینفیلدلی لی کالینزمریل استریپبهترین بازیگر نقش مکمل مرد:ماهرشالا علیجف بریجزدو پاتلسایمون هلبرگآرون تایلربهترین بازیگر نقش مکمل زن:وایولا دیویساکتاویا اسپنسرنومی هریسنیکول کیدمنمیشل ویلیامزبهترین کارگردان:دیمین شزلتام فوردمل گیبسونبری جنکینزکنت لونرگانبهترین فیلمنامه:اگر سنگ از آسمان بباردلا لا لندمنچستر بای د سیمهتابحیوانات شب زیبهترین موسیقی:مهتابلا لا لندوروردشیرهیدن فیگرزبهترین ترانه:غول هالا لا لندآواز خواندنگولدموانابهترین انیمیشن:زوتوپیامواناکوبو و دو تارزندگی من به عنوان یک کدوآواز خواندنبهترین فیلم خارجی زبان:اوDivinesتونی اردمننرودافروشندهدر بخش سریال های تلویزیونی:بهترین سریال درام:بازی تاج و تختتاجدنیای غرباشیا عجیباین ما هستیمیهترین سریال کمدی/ موزیکال:آتلانتابلکیشموتزارت در جنگلترنسپرنتویپبهترین بازیگر مرد سریال درام:باب اودنکرکلیو شرایبربیلی باب تروتونرامی مالکمتیو رایسبهترین بازیگر زن سریال درام:کلر فویویونا رایدرایوان ریچل وودکری راسلکیتریونا بیلفبهترین بازیگر مرد سریال کمدی/ موزیکال:گایل گارسیا برنالجفری تمبوردونالد گلوورنیک نولتانتونی اندرسونبهترین بازیگر زن سریال کمدی/ موزیکال:سارا جسیکا پارکرجولیا لویی دریفوسایزا رایریچل بلومجینا رودریگزتریسی الیز راسبهترین بازیگر مرد سریال کوتاه یا فیلم تلویزیونی:کورتنی  بی. ونستام هیدلستونبرایان کرانستونریز احمدجان تورتوروبهترین بازیگر زن سریال کوتاه یا فیلم تلویزیونی:سارا پولسنفلیسیتی هافمنکری واشینگتنشارلوت رمپلینگرایلیکیوبهترین بازیگر نقش مکمل مرد:استرلینگ کی. براونهیو لوریجان لیثگوجان تراولتاکریستین اسلتربهترین بازیگر نقش مکمل زن:الیویا کولمنکریسی متزلنا هیدیمندی مورتندی نیوتونبهترین سریال کوتاه یا فیلم تلویزیونی:داستان جنایی آمریکایی: مردم در برابر ا. جی. سیمپسونمدیر شبآن شبجنایت آمریکاییThe Dresser٧۴ امین دوره مراسم گولدن گلوب به مجری گری جیمی فالون روز ٨ ژانویه ۲۰۱۷ برگزار می شود.


منبع: baharnews.ir

نامه کارگردان «شهرزاد» به مخاطبانش

در این نامه که روزنامه «شرق» بطور اختصاصی منتشر کرده، آمده است: فصل اول سریال شهرزاد، در تابستان امسال و در میانه موجی از شادمانی و امید و همبستگی به پایان رسید؛ اما فصل دوم این سریال در یک پاییز سرد و در میانه پچ‌پچ‌ها و زمزمه‌های درگوشی و هیاهوهای جهان مجازی و در فضایی مملو از تهدید، تردید و سرخوردگی کلید خورده است. البته این جا‌به‌جایی‌های ناگهانی در زمانه‌ای که امیدها دیری نمی‌پایند و همبستگی‌ها جذرومدی‌اند و شادمانی‌ها عمرهای شبنمی دارند، تعجب‌آور نیست و در آن هیچ غیرمترقبه‌ای را نمی‌توان یافت. ما دست‌اندرکاران خلق این اثر کجا ایستاده‌ایم؟ مهم‌ترین شاخصی که سریال شهرزاد را تبدیل به یک اتفاق کرد، اعتماد و احترامی بود که در میان طیف‌های متنوعی از طبقات اجتماعی و فرهنگی برانگیخت. این اعتماد قبل از هرچیز محصول نگاه مستقلی است که در پس این قصه به تاریخ معاصر انداخته شده بود و نیز احترامی که دست‌اندرکاران این مجموعه به سطح توقع و شعور مردم گذاشته بودند؛ اعتمادی خودانگیخته و مردمی بدون هیچ‌گونه شائبه‌ای نسبت به مهندسی‌شدن آن و دخالتی از بالا. همین استقلال در نگاه به بخشی از تاریخ معاصر بود که اتفاقا موجی از دلواپسی و نگرانی را در میان متولیان قرائت‌های تک‌خطی تاکنونی از تاریخ برانگیخت و بخش وسیعی از دوستداران اثر را به استقلال آن امیدوار کرد. هنرمند بیشتر از هرکسی به این اعتماد و استقلال التزام دارد. افتخار و ادعای او نیز باید همین باشد. او می‌داند اگرچه در جهانی زندگی می‌کند که «سیاست» و «سرمایه» متولیان اصلی آن هستند؛ اما در تلاش است که تن به نزدیک‌بینی سیاست و نفع‌طلبی صِرف سرمایه ندهد و اثر هنری را از این دو دام مهلک مصون بدارد؛ تلاشی که البته خلق اثر هنری را – در اینجا که ماییم – شبیه به آکروباسی می‌کند. بحران اعتماد از شاخصه‌های اصلی جامعه ماست؛ جامعه‌ای که پشت‌پرده بسیار دارد و راه‌حلش بی‌تردید شفاف‌سازی است و قرارگرفتن در برابر چراغ‌های روشن. امروزه به یُمن چندمنبعی‌شدن شبکه‌های اطلاع‌رسانی همه طبقات اجتماعی و فرهنگی در معرض این ضرورت و قضاوت قرار دارند (پزشکان، سیاست‌مداران، وکلا، معلمان اخلاق، متولیان دین، روشنفکران و…) و نشانه‌هایش را مدام بر سر‌درِ شبکه‌های اجتماعی می‌بینیم و زمرمه‌هایش را بر سر زبان‌ها می‌شنویم… افکار عمومی، قدرت مهم و پنهانی است که سال‌ها نادیده گرفته شده و مدام دست‌کاری شده و خوشبختانه راه‌های بروز و ظهور خود را پیدا کرده است. امری نیکو و مبارک؛ اما در جامعه قطب‌بندی‌شده و پنهان‌کار ما پرسش از دست‌های پنهان، پرسشی است مجاز و مشروع و این دغدغه که در پس این شفاف‌سازی سهم حقیقت تا کجا از مصلحت‌های سیاسی و منافع مالی تفکیک شده است؟ آیا مقصود افشای ناحق است و خورده‌شدن حقوقی مسلم (آن هم حقوق فرهنگیان که هم‌سرنوشت هنرمندان‌ هستند) یا غرض به‌زمین‌زدن پروژه‌ای است که مستقل بود و موفق؟! نکند مقصود ایجاد ترس است تا هنرمند را وادار به خودسانسوری کند؟ تاریخ سیاسی ایران سرشار است از این همدستی‌های ناخودآگاه و پنهان؛ بازی‌ای که یکی راه می‌اندازد و دیگری بازی‌اش را می‌خورد! قدر مسلم آن است که عوامل هنری این سریال نیز هم‌صدا با همه کسانی که خواهان شفاف‌سازی در امور اقتصادی جامعه هستند و در کنار همه فرهنگیان، خود را قربانی این پشت‌پرده‌ها می‌دانند. فرهنگ و هنر به‌مثابه دو رکن اساسی هر اجتماع مدرن و متمدن، همواره در معرض بی‌حرمتی و تهدید از سوی سیاست و سرمایه بوده‌اند. هیچ توجیهی برای صف‌کشی این دو در برابر یکدیگر وجود ندارد و هرگونه یارگیری، بازی‌خوردن به وسیله آن نگاهی است که هر دو را بازیچه خود کرده و می‌کند. آنچه بر همه همکاران من در فصل اول شهرزاد آشکار و معلوم است، این است که این سریال از زمان بسته‌شدن قرارداد ساخت آن در سال ٩٢ تا زمان پایان فیلم‌برداری آن، به دلیل مشکلات مالی و تأخیر طولانی در پرداخت‌ها دست‌کم سه ‌بار تا مرز تعطیلی پیش ‌رفت و آنچه اساسا موجب شد تا پای سرمایه‌گذار دوم به این پروژه باز شود، همین مسأله بود. اکنون این پرسش اساسی و مهم مطرح می‌شود که چرا سریالی را که تهیه‌کننده در تأمین بودجه‌اش (که حدود ١٢‌ میلیارد تومان بوده) ناگزیر به اضافه‌کردن سرمایه‌گذار دوم شده، برخی افراد تلاش می‌کنند تا به ماجرای یک اختلاس هشت‌‌ هزار‌‌ میلیاردی و صندوق ذخیره فرهنگیان ربط و پیوند بدهند!؟ آن‌هم درحالی‌که تا این لحظه هیچ ربط و نسبتی میان آن اختلاس و این سریال مشاهده نشده است؛ آن هم در شرایطی که هم سخنگوی قوه ‌قضائیه و هم رئیس کمیسیون مفاسد اقتصادی صراحتا اعلام کرده‌اند که درباره تهیه‌کننده شهرزاد، اتهام اختلاس در میان نبوده و تنها مسئله بدهی بانکی مطرح است؛ اما این پرسش همچنان باقی می‌ماند که چرا در‌این‌میان انتقادات نه متوجه اختلاس هشت‌هزار‌‌میلیاردی که صرفا متوجه سریالی شده است که در زمان تولید خود متحمل شرایط مالی سختی بوده است!؟ واقعیت این است که «شهرزاد»، راوی صادق و مستقل دیروزی بود که نصفه-نیمه‌کاره به ثبت رسیده است و برای مدتی کوتاه صدای بخش خاموش تاریخ پردرد ما شده بود و از‌همین‌رو با استقبال عمومی همراه شد؛ استقبالی که او را نجات داد و به سرانجام رساند. امروز نیز تنها به این امید و با این پشتوانه تداوم خواهد یافت که هر‌آنچه درباره آن مطرح می‌شود، با تکیه بر شفافیت و صداقتی هنرمندانه مورد توجه و واکاوی قرار بگیرد؛ زیرا ما هنرمندان سازنده سریال شهرزاد عمیقا بر این نکته باور داریم که ازدست‌ندادن اعتماد بینندگان شهرزاد مهم‌تر از خود سریال شهرزاد است! و زیبایی شهرزاد – فرزند شهر – مگر در همین نبود؟ جذب اعتمادی از‌دست‌رفته و دعوت به صلح و دوستی در زمانه‌ای پرتهدید و پر از خشونت به یُمن کلمه و گفت‌وگو!


منبع: baharnews.ir

نویسنده‌ها بی‌انگیزه شده‌اند

علی باباجانی اظهار کرد: وضعیت نشر همچون وضعیت اقتصادی دچار رکود است و اگرچه نویسندگان همچنان به کار خود ادامه می‌دهند ولی انگیزه آنان به شدت کاهش پیدا کرده است، چرا که کتاب به عنوان یک کالای فرهنگی در سبد خانوار وجود ندارد و هنوز نیازی به استفاده از این کالا در خانواده‌ها احساس نمی‌شود.او افزود: این در حالی است که بسیاری از کشورهای منطقه و حتی کشورهای جهان سوم به مطالعه بهای ویژه‌ای می‌دهند. شاید یکی از دلایل این بی‌اعتمادی به کتاب وجود شبکه‌های مجازی اجتماعی است که این تصور را در اذهان ایجاد کرده که می‌توانند از طریق چنین فضاهایی به آن‌چه مورد نیاز آن‌هاست دسترسی پیدا کنند. البته بسیاری از ناشران هستند که تلاش کرده‌اند با افزایش جذابیت‌های آثارشان به رقابت با چنین فضاهایی بپردازند اما تعداد آن‌ها بسیار نادر و توان آن‌ها با توجه به وضعیت نشر بسیار کم است. این نویسنده و شاعر کودکان و نوجوانان تأکید کرد: از سوی دیگر موضوع توزیع کتاب در جامعه شکل مناسبی ندارد. برخی ناشران قدرتمندند و در حوزه پخش از توانایی ویژه‌ای برخوردارند. اگر از این معدود ناشران بگذریم بسیاری از ناشران خرده‌پا و کوچک اگرچه ممکن است آثار بسیار شاخص و وزینی را تولید کنند اما نمی‌توانند در عرصه پخش رقابت کنند و کالای خود را به دست مخاطبان خود برسانند.باباجانی به موضوع آموزش و پرورش هم پرداخت و گفت: آموزش و پرورش هم به سبب تراکم اطلاعات مفید و غیرمفید که بسیاری از آن‌ها جنبه محفوظاتی در ذهن بچه‌ها دارند جایی را برای خواندن آزاد بچه‌ها نگذاشته است. در واقع خواندن ادبیات نیازمند انگیزه است. برخی از مدارس در این زمینه وارد عمل شده‌اند ولی بسیاری از آن‌ها همچنان از روش‌های گذشته تبعیت می‌کنند. شاید تخصیص زنگ مطالعه برای خوانش کتاب‌های ادبی بتواند به عنوان راهکاری برای گریز از این مسئله شناخته شود. او در ادامه تاکید کرد: ویترین کتاب‌ها باید در مدرسه‌ها وجود داشته باشد اما مشکل اصلی ما این است که حتی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان که آثار خوبی را منتشر می‌کند در زمینه توزیع آثارش به کتابخانه‌های خود اکتفا می‌کند. در واقع هر کس و هر نهاد فرهنگی در جامعه صرفا به خودش فکر می‌کند. از سوی دیگر بسیاری از جشنواره‌های ادبی مثل جشنواره «سلام بچه‌ها» و «سروش» طی سال‌های گذشته به طور کامل برچیده شده‌اند در حالی که این جشنواره‌ها که به معرفی بهترین کتاب‌های کودک و نوجوان می‌پرداختند می‌توانستند بهترین معرف کتاب برای بچه‌ها باشند.


منبع: baharnews.ir

ماه و پلنگ؛ نمایشگاهی از یک زندگی لوکس

به اعتقاد برخی از منتقدان این سریال که تلاش دارد مضامین اخلاقی را به مخاطب القاء کند، در فضاسازی و شخصیت‌پردازی که انجام داده، خلاف آن را نشان می‌دهد و در به تصویر کشیدن اهداف اولیه، این سریال ناتوان مانده است؛ از طرفی دیگر مدتی است که در شبکه‌های اجتماعی موج‌هایی از اعتراض به عناصر تجمل‌گرایانه این سریال به راه افتاده است. فضای زندگی شخصیت‌های «ماه و پلنگ» حتی اگر در دنیای واقعی مصادیقی هم داشته باشند، آنقدر از زندگی میلیون‌ها مخاطب تلویزیونی دور است که بتواند حسرت را در دل بسیاری بنشاند؛ تمام شخصیت‌های داستان با وجود مشکلاتی که در زندگی با آنها دست و پنجه نرم می‌کنند، آنقدر از نظر مالی که مدتی است به یکی از مهمترین دغدغه‌های مردم ایران ما تبدیل شده است، مرفه هستند که برای حل مشکلاتشان دست به دامان حساب‌های بانکی‌شان شوند. مردی که برای به دست آوردن دل دختر مورد علاقه خود نزدیک به ۲۰ میلیون تومان گل می‌خرد و برای سفر ماه عسل او را به آفریقای جنوبی دعوت می‌کند، نمونه بارز این نوع زندگی مصرف‌گرایی است که به شدت با شعار «اقتصاد مقاومتی» در تناقض است. به همین منظور خبرنگار ایسنا با محمد تقی فهیم، منتقد آثار نمایشی درباره تاثیرات پخش سریال‌های اینچنین که با زندگی اغلب مردم فاصله زیادی دارد، به گفت‌وگو نشسته است. فهیم معتقد است که «این عملکرد تلویزیون با شعارهای سال که دولت آنها را هدف قرار داده، متناقض است. به هر حال تلویزیون با عنوان رسانه‌ ملی تاثیر زیادی بر مردم کشور دارد و تاثیر مهمی در انعکاس رویکردهای مهم و مفهومی مورد نظر حکومتی دارد. در حالی که به نظر می‌رسد مدیریت‌های میانی تلویزیون چندان توجهی به این رویکردها ندارند؛ وگرنه چطور می‌شود وقتی که بیان می‌شود که کشور ما در یک بحران بین‌المللی اقتصادی قرار دارد و در معرض انواع تهاجم‌ها است و مرتباً با شعار اقتصاد مقاومتی به مردم گفته می‌شود ساده‌زیست باشید و صرفه‌جویی کنید تا بتوانیم در برابر فرهنگ بیگانگان بایستیم، در آثار نمایشی تلویزیون به عنوان یک رسانه ملی نقض این موضوع نشان داده می‌شود.» او ادامه داد: برخلاف رجال سیاسی که به صورت مستقیم و رو در رو به مردم پیام‌های مقاومتی می‌دهند، در درام عکس این موضوع مطرح می‌شود؛ این درحالی است که تاثیر دارم و پیام‌های غیرمستقیم بر مردم بیشتر از شعارهای مستقیم است. اما در این شرایط شاهدیم که تمام شعارها در تریبون‌های مستقیم مطرح می‌شوند، اما وقتی پای نمایش به میان می‌آید، برخلاف آن شعارها عمل می‌شود. این منتقد، سریال «ماه‌ و پلنگ» را مبلغ ترویج مصرف‌گرایی بی‌مورد برشمرد و گفت: وقتی قرار است مفاهیمی در سریالی به مخاطب منتقل شود، باید ظاهر قصه نیز در راستای همان اهداف طراحی شود؛ اگر قرار است کار فرهنگی در تلویزیون انجام شود، باید به این موضوعات دقت بیشتری شود؛ چراکه آنقدر که آثار نمایشی و به ویژه سریال‌ها روی مردم تاثیرگذار هستند، مستقیم‌ گفتن و شعار دادن، آن تاثیر را ندارد؛ اما متاسفانه ما در سریال‌سازی از شعارهایی که مستقیم‌ مطرح می‌شوند دور می‌شویم و اگر نیتی وجود دارد نمی‌توانیم آن را در قالب درام به درستی نمایش دهیم. فهیم خاطرنشان کرد: به همین خاطر است که سریالی مثل «ماه و پلنگ» که حتی قصه آن ایجاب می‌کند که فضاها و نمایش ظاهر زندگی شخصیت‌ها به گونه‌ای دیگر و در سطح متوسط رو به پایین جامعه باشد، چون نمی‌تواند جذابیت دارماتیک ایجاد کند و از طریق شخصیت‌های قدرتمند مخاطب را جذب کند، به ظاهر و تجمل‌گرایی روی می‌آورد تا بتواند جذابیت ایجاد کند؛ البته این کار از آقای امینی (کارگردان مجموعه «ماه و پلنگ») بعید است، چون ایشان از نظر تئوریک و فکری درام را می‌شناسد، ولی در حوزه عمل درام گرم و موثری ارائه نکرده است. او که معتقد است سریال «ماه و پلنگ» همانند یک نمایشگاه است، گفت: این موضوع برای مردم دافعه‌انگیز است. وقتی مخاطب ببیند که قصه چهارچوب مناسبی ندارد و فقط نمایشگاهی است از یک زندگی لوکس، جذب آن نمی‌شود. اگر این سریال بتواند مخاطبی هم داشته باشد، جز القاء زندگی مصرفی، دست‌آورد دیگری برای آنها ندارد و همان‌طور  هم که می‌دانید این سریال چندان مورد استقبال مخاطبان قرار نگرفته است. مخاطب ما باهوش است و به راحتی متوجه می‌شود که چه کاری همراه با تزویر و چه کاری صادقانه ساخته می‌شود. این منتقد با بیان اینکه مردم دوست دارند در قالب قصه‌ای جذاب، کش‌مکش‌هایی را ببینند، سریال «ماه و پلنگ» غیر قابل باور برشمرد و یادآور شد: مخاطب نمی‌تواند با این سریال ارتباط برقرار کند؛ چراکه این کار فاقد ژانر است و گونه روایت ثابتی ندارد. اگر این سریال می‌خواهد بگوید کینه و نزول بد است، آنها را در قالب جملاتی از زبان شخصیت‌های غیرقابل باور مطرح می‌کند که اصلاً به دل و ذهن آنها نمی‌نشیند.


منبع: baharnews.ir

«فروشنده» نامزد جایزه گلدن گلوب شد

انجمن مطبوعات خارجی هالیوود که مسئولیت برگزاری جوایز سینمایی گلدن گلوب را بر عهده دارد، نامزدهای هفتادوچهارمین دوره این رویداد سینمایی معتبر را در هتل «بیورلی هیلتون» اعلام کرد.فهرست کامل نامزدهای جوایز سینمایی و تلویزیونی گلدن گلوب ۲۰۱۷ به شرح ذیل است:نامزدهای بهترین فیلم درام«حصارها»«منچستر کنار دریا»«مهتاب»«شیر»نامزدهای بهترین فیلم کمدی یا موزیکال  «لالا لند»«فلورنس جنکینز فاستر»«زن قرن بیستمی»«خیابان سانگ»«خرچنگ»نامزدهای بهترین بازیگر نقش اصلی مرد درامدنزل واشنگتن برای «حصارها»کیسی افلک برای «منچستر کنار دریا»تام هنکس برای «سالی»جوئل ادگارتون برای «دوست داشتن»اندرو گارفیلد برای «کسوت»نامزدهای بهترین بازیگر نقش اصلی زن درامناتالی پورتمن برای «جکی»روث نگا برای «دوست داشتن»امی آدامز برای «ورود»تاراجی پی.هنسن برای «چهره‌های پنهان»نامزدهای بهترین بازیگر نقش اصلی مرد ( کمدی یا موزیکال)رایان گاسلینگ برای «لالا لند»کالین فارل برای «خرچنگ»رابرت دنیرو برای «کمدین»وارن بیتی برای «قوانین اعمال نمی‌شوند»ویگو مورتنسن برای «کاپیتان فنتستیک»نامزدهای بهترین بازیگر نقش اصلی زن (کمدی یا موزیکال)اما استون برای «لالا لند»آنت بنینگ برای «زن قرن بیستمی»مریل استریپ برای «فلورنس فاستر جنکینز»کیت بکینسیل برای «عشق و دوستی»سالی فیلد برای «سلام، نام من دوریس هست»نامزدهای بهترین فیلم خارجی«او»«نرودا»«فروشنده»«تونی اردمن»«خدایان»نامزدهای بهترین انیمیشن«کوبو و دوتار»«مائونا»«زندگی من به عنوان یک کدو»«آواز خواندن»«زوتوپیا»مراسم اعطای جوایز هفتادوچهامین دوره جوایز سینمایی گلدن گلوب روز ۸ ژانویه ۲۰۱۷ (یکشنبه ۱۹ دی) با اجرای «ریکی جرویس» برگزار می‌شود.


منبع: baharnews.ir

«فروشنده» نامزد دریافت گلدن گلوب شد

به گزارش ایسنا، انجمن مطبوعات خارجی هالیوود که مسئولیت برگزاری جوایز سینمایی گلدن گلوب را بر عهده دارد، نامزدهای هفتادوچهارمین دوره این رویداد سینمایی معتبر را در هتل «بیورلی هیلتون» اعلام کرد. فهرست کامل نامزدهای جوایز سینمایی و تلویزیونی گلدن گلوب ۲۰۱۷ به شرح ذیل است:* نامزدهای بهترین فیلم درام «حصارها» «منچستر کنار دریا» «مهتاب» «شیر»*نامزدهای بهترین فیلم کمدی یا موزیکال   «لالا لند» «فلورنس جنکینز فاستر» «زن قرن بیستمی» «خیابان سانگ» «خرچنگ»*نامزدهای بهترین بازیگر نقش اصلی مرد درامدنزل واشنگتن برای «حصارها» «کیسی افلک» برای «منچستر کنار دریا» «تام هنکس» برای «سالی» «جوئل ادگارتون» برای «دوست داشتن» «اندرو گارفیلد» برای «کسوت»*نامزدهای بهترین بازیگر نقش اصلی زن درام «ناتالی پورتمن» برای «جکی» «روث نگا» برای «دوست داشتن» «امی آدامز» برای «ورود» «تاراجی پی.هنسن» برای «چهره‌های پنهان» *نامزدهای بهترین بازیگر نقش اصلی مرد ( کمدی یا موزیکال)رایان گاسلینگ برای «لالا لند»کالین فارل برای «خرچنگ»رابرت دنیرو برای «کمدین»وارن بیتی برای «قوانین اعمال نمی‌شوند»ویگو مورتنسن برای «کاپیتان فنتستیک»* نامزدهای بهترین فیلم خارجی«او»«نرودا»«فروشنده»«تونی اردمن»«خدایان»* نامزدهای بهترین انیمیشن«کوبو و دوتار»«مائونا»«زندگی من به عنوان یک کدو»«آواز خواندن»«زوتوپیا»  * نامزدهای بهترین بازیگر نقش مکمل زن ویولا دیویس برای «حصارها»نائومی هریس برای «مهتاب»نیکول کیدمن برای «شیر»اوکتاویا اسپنسر برای «چهره‌های پنهان»میشله ویلیامز برای «منچستر کنار دریا»* نامزدهای بهترین بازیگر نقش مکمل مردماهرشالا علی برای «مهتاب»جف بریجز برای «اگر از آسمان سنگ ببارد»سیمون هلبرگ برای «فلورنس فاستر جنکینز»دیو پتال برای «شیر»آلن تیلور جانسن برای «حیوانات شب‌رو»* نامزدهای بهترین فیلمنامهدمین شزل برای «لالا لند»تام فورد برای «حیوانات شبرو»بری جنیکیز برای «مهتاب»کنت لانرگان برای «منچستر کنار دریا»تیلور شرایدن برای «اگر سنگ از آسمان ببارد»  * نامزدهای بهترین موسیقی اصلی متن«مهتاب»«لالا لند»«ورود»«شیر»«چهره‌های پنهان»  * نامزدهای بهترین ترانه اصلی«ترولز»«لالا لند»«آوازخواندن»«طلا»«مائونا»* نامزدهای بهترین سریال درام«تاج»«بازی تاج و تخت»«چیزهای عجیب»«این ما هستیم»«وست وردلد»  * نامزدهای بهترین سریال کمدی یا موزیکال«آتلانتا»«سیاهی»«موتزارت در جنگل»«شفاف» «ویپ»  *نامزدهای بهترین بازیگر مرد نقش اصلی در سریال درام  رامی مالک برای «آقای روبات»بیلی باب ترونتون برای «جالوت»باب اودنکیریک برای «بهتره به سول زنگ بزنی» متئو ریس برای «آمریکایی‌ها»لیو شرایبر برای «ری دونووان»  * نامزدهای بهترین بازیگر زن نقش اصلی (سریال درام)کلر فوی برای «تاج»اوان راشل وود برای «وست ورلد»ویونا رایدر برای «چیزهای عجیب»کاتریانا بالفه برای «بیگانه»کری راسل برای «آمریکایی‌ها»  * نامزدهای بهترین بازیگر مرد (سریال کمدی یا موزیکال)آنتونی اندرسون برای «سیاهی»گائل گارسیا برنال برای «موتزارت در جنگل»دونالد گلاور برای «آتلانتا»نیک نولت برای «گورها»جفری تامبور برای «شفاف»*نامزدهای بهترین بازیگر زن (سریال کمدی یا موزیکال)راشل بلوم برای «دوست دیوانه سابق»جولیا لوئیس دریفیوس برای «شافف»سارا جسیکا پارکر برای «طلاق»ایزا را برای «ناامن»جینا رودریگوئز برای «جنت»تریسی الیس راس برای «سیاهی» مراسم اعطای جوایز هفتادوچهامین دوره جوایز سینمایی گلدن گلوب روز ۸ ژانویه ۲۰۱۷ (یکشنبه ۱۹ دی) با اجرای «ریکی جرویس» برگزار می‌شود.


منبع: baharnews.ir

عکسی دیده نشده از عباس کیارستمی

عباس کیارستمی کارگردان پرآوازه سینمای ایران ۱۴ تیر در فرانسه چشم از جهان فروبست. او خالق آثار ماندگاری چون «خانه دوست کجاست؟»، «باد ما را خواهد برد» و «طعم گیلاس» بود.عکس منتشر شده از کیارستمی متعلق به آرشیو بهمن کیارستمی فرزند این کارگردان است.


منبع: baharnews.ir