بهترین آلبوم های موسیقی در سال ۲۰۱۷

در سال ۲۰۱۷ میلادی شاهد گرایشات و ترندهای غیرمرسومی در دنیای موسیقی بودیم. محبوب ترین سبک های موزیک در سال جاری میلادی شامل هیپ‌هاپ، آر اند بی و پاپ بود و بیشتر هنرمندان نامزد شده برای دریافت جایزه گرمی ۲۰۱۸، از میان خواننده های این ژانر موسیقی هستند. از جمله می توان به جی زی، کندریک لامار، برونو مارس، چایلیش گمبینو، SZA و خالید اشاره کرد.

حتی اشخاصی همانند میگوس، سمفا، فیوچر و کِلِلا نیز با آهنگ‌های زیبای خود در سبک R&B و هیپ‌هاپ توانستند جانی تازه به دنیای موسیقی ببخشند. در ژانر پاپ نیز خواننده هایی همچون تیلور سوئیفت، هری استایل، سنت وینست و لرد در صدر توجه ها قرار داشتند. از طرفی دیگر، اشخاصی همچون کریس استپلتون و مارگو پرایس به عنوان صداهای جدید در سبک موسیقی کانتری، فادر جان میستی، واکساتاچی، پرفیوم گینس و سیلوان اسو نیز در سبک های آلترناتیو-راک و در نهایت هنرمندی همچون تیناریون برای آهنگ های سنتی آفریقای جنوبی جزو هنرمندان محبوب موسیقی در سال ۲۰۱۷ میلادی بودند.

در نهم آذرماه، نامزدهای شصتمین دوره جوایز «گرمی» معرفی شدند؛ «جی ـ زی» مجموعا ۸ نامزدی بدست آورد که از جمله آن ها می توان به بهترین ضبط سال، بهترین آلبوم سال، بهترین آهنگ سال و بهترین آلبوم رپ سال اشاره کرد. «کندریک لامار» با ۷ نامزدی در بخش‌هایی همچون بهترین ضبط سال و بهترین آلبوم سال در جایگاه دوم نشست. با این تفاسیر، معلوم است که در شصتمین دوره جوایز «گرمی»، خوانندگان رپ و R&B از دیگر هنرمندان پیشی گرفته اند و صدرنشین خواهند بود.

با این مقدمه، از شما دعوت می کنیم تا در ادامه، با محبوب ترین آلبوم های موسیقی سال ۲۰۱۷ آشنا شوید. همراهمان باشید.

۱- جولین بیکر (Julien Baker) – «چراغ‌ها را خاموش کن» (ماتادور)

 بهترین آلبوم های موسیقی در سال ۲۰۱۷

جولین بیکر یک خواننده ۲۱ ساله اهل تنسی است که نخستین اجرا تک‌نفره‌اش در سال ۲۰۱۵ میلادی با نام Sprained Ankle چندان خوشایند نبود اما نوید یک آلبوم خوب با ملودی های آرام را داشت. این هنرمند جوان در جدیدترین آلبوم خود یعنی «چراغ‌ها را خاموش کن»، ملودی های ماندگار را با آواهای یکنواخت و بدون کلام در هم آمیخته و نتیجه‌ای بسیار خوب به دست آورده است. آهنگ‌های این آلبوم کاملا آرام و باشکوه هستند و نوای پیانو یا آکوردهای گیتار در بیشتر قطعات و صدای سرایندگان کر در خلال آن ها باعث شده تا آهنگ های ماندگار و زیبایی ساخته و عرضه شوند. این خواننده جوان با آلبوم جدید خود نشان داده که سبکی بسیار جذاب دارد و می توان به آینده موفق وی امیدوار بود.


۲- فادر جان میستی (Father John Misty) – «کمدی خالص» (ساب پاپ)

 بهترین آلبوم های موسیقی در سال ۲۰۱۷

فادر جان میستی با نام اصلی جاش تیلمن در زمان انتشار آلبوم باشکوه و زیبای خود، ریش‌هایش را تراشیده و همانند هنرپیشه های دهه ۷۰ میلادی با سبیل در انظار عمومی ظاهر شد. این هنرمند موفق در آلبوم جدید خود نیز مجموعه ای از آهنگ های پست‌مدرنی و شنیدنی را به طرفدارانش عرضه کرده است. اینکه آهنگ های او شبیه خواننده های دیگری همچون التون جان، جان لنون و یا نیلسون یا تنظیماتشان همانند آثار جیمی وب یا لی هزلوود است را فقط خود تیملن می داند و بس.


۳- فیوچر (Future) – «فیوچر» / «هندریکس» – (فریبندز / A1 / Epic)

 بهترین آلبوم های موسیقی در سال ۲۰۱۷

فیوچر، رپر و تهیه‌کننده موسیقی آمریکایی، در اوایل سال ۲۰۱۷ با انتشار دو آلبوم پشت سر هم به نام های «فیوچر» و «هندریکس» در سبک هیپ‌هاپ توانست در صدر توجه‌ها قرار بگیرد. فیوچر آلبوم اول خود با نام پلوتو را در آوریل ۲۰۱۲ و در نوامبر پلوتو ۳D را منتشر کرد. دومین آلبوم استدیویی این خوانند با نام راستگو نیز در ۲۲ نوامبر ۲۰۱۴ منتشر شد. در حالیکه دریک توانست اشعار غمگین و محزون را به گویش موسیقی هیپ‌هاپ وارد کند، فیوچر نیز یک قدم جلوتر رفته و توانست استایل پوچ‌گرایی را وارد این نوع موسیقی کند. این خواننده آمریکایی با تک‌آهنگ هایی همانند Mask Off که چرخه ای از فلوت مراسم سوگواری است توانست سروصدای زیادی بر پا کند.


۴- جی-زی  – ۴:۴۴ (Roc Nation)

 بهترین آلبوم های موسیقی در سال ۲۰۱۷

آلبوم ۴:۴۴، چهاردهمین آلبوم استودیویی و سیزدهمین آلبوم تک نفره رپر آمریکایی، جی زی است. این آلبوم توسط راک نیشن منتشر شده است. در این آلبوم برای نخستین بار است که موسیقی سپرینت و تیدال به طور اختصاصی با هم همکاری می‌کنند. این آلبوم جی زی، نامزد جایزه بهترین آلبوم در گرمی ۲۰۱۸ شده است. البته باید گفت که این هنرمند تاکنون ۲۱ جایزه گرمی برای موسیقیش دریافت کرده‌است و یکی از پرفروش‌ترین موسیقیدانان طول تاریخ بشمار می رود. همچنین در سال ۲۰۰۶ میلادی، ام تی وی او را در رتبه «برترین رپر طول تاریخ» قرار داد. جی-زی همیشه در جایگاه یکی از بهترین رپران تاریخ بوده‌است. او در سال ۲۰۰۸ با خواننده آر اند بی، بیانسه ازدواج کرد.


۵- کِلِلا – آلبوم Take Me Apart – استودیو Warp

بهترین آلبوم های موسیقی در سال ۲۰۱۷ 

آلبوم قبلی Kelela در سبک آلترناتیو- آر اند بی بود اما زیادی فضایی بشمار می رفت. اما آلبوم جدید این خواننده داستانی متفاوت دارد. صدای کِلِلا در این آلبوم نیز همچنان در فضای اتاق خواهد پیچید اما این آلبوم دارای اشعار و ملودی های بسیار بهتری است.


۶- کندریک لامار – آلبوم لعنتی (Top Dawg Entertainment/Aftermath/Interscope)

 بهترین آلبوم های موسیقی در سال ۲۰۱۷

کندریک لامار همیشه این استعداد را داشته که به عنوان شخصیتی برجسته سبک هیپ‌هاپ در نسل خود بشمار برود. او اولین آلبوم حرفه‌ای خود را به نام Section.80 را در سال ۲۰۱۱ تحت لیبل Top Dawg منتشر کرد. در سال های گذشته او برنده ۷ جایزه گرمی بوده است. امسال نیز نامزد دریافت این جایزه برای آلبوم DAMN خود شده است.


۷- لرد – آلبوم ملودراما (Lava Music/Republic)

 بهترین آلبوم های موسیقی در سال ۲۰۱۷

خواننده و ترانه‌سرای نیوزیلندی که با نام هنری «لُرد» شناخته می شود در ۱۶ ژوئن سال ۲۰۱۷ دومین آلبوم استودیویی خود را  منتشر کرد. نوشتن ترانه های این آلبوم از سال ۲۰۱۳ میلادی شروع شده بود. این هنرمند نخستین آلبوم خود را در سن ۱۶ سالگی منتشر کرده بود. اما در آلبوم جدید خود یعنی ملودراما که نامزد دریافت جایزه گرمی ۲۰۱۸ نیز شده شاهد اشعاری ترکیبی از حس های عاشقانه و شکست های عشقی هستیم. البته از عنوان آلبوم نیز می توان این موضوع را به خوبی متوجه شد.


۸- میگوس – آلبوم فرهنگ (Quality Control Music/300 Entertainment/Atlantic)

 بهترین آلبوم های موسیقی در سال ۲۰۱۷

با اینکه گروه هیپ‌هاپ آمریکایی میگوس همیشه هم موفق نیست و حرف خاصی برای گفتن ندارد، اما در آلبوم کالچر با تک‌آهنگ هایی همانند Bad and Boujee توانسته نظر مخاطبان را به خود جلب نماید. البته میگوس را باید بی تقلیدکننده ترین و موفق ترین رپ استایل در طول سالیان گذشته دانست.


منبع: برترینها

تیزر فیلم «دختر عمو پسر عمو» با بازی مجید صالحی و نیوشا ضیغمی (فیلم)

علائم کمبود منیزیم در بدن آغاز فروش نقدی و اقساطی شاسی بلند های ایران خودرو (+جدول) کنایه رشیدپور به گرانی تخم مرغ: درآمد خروس از ما بیشتر است (فیلم) واکنش نوید محمدزاده به سانسور ناصر ملک‌مطیعی در تلویزیون (عکس) نامه شهریار به اینشتین درباره بمب اتم واقعیت دارد؟ جلسه کمیته اضطرار مدیریت بحران شهر تهران (عکس) عکسی که احمدی‎نژاد از خودش منتشر کرد تیزر فیلم «دختر عمو پسر عمو» با بازی مجید صالحی و نیوشا ضیغمی (فیلم) لحظه دیدار ملک مطیعی و پروین دربرنامه پخش نشده «من و شما» (فیلم) دور جدید توزیع «سبد مواد غذایی» و مشمولان آن

تجربه ۹ کشور در مبارزه با آلودگی هوا و رفتار با خودروها: از ساخت بزرگراه برای دوچرخه تا حذف کامل خودروهای بنزینی و گازوئیلی  (۳۳ نظر)

چرا شب را بیرون از خانه ماندیم و هوای آلوده تنفس کردیم؟/ بی دخالت آمریکا و اسرائیل، می ترسیم و خفه می شویم/ «هوا» و «بنا»، معدل عملکرد ملی یک کشور است  (۳۰ نظر)

سفرهای استانی زلزله/ لطفا دیگر غافلگیر نشویم  (۱۶ نظر)

پول شیرینی برای جعبه مقوایی  (۱۶ نظر)

تهران لرزید؛ قدر زنده بودن‌مان را بیشتر دانستیم  (۱۳ نظر)

چه کسی ما را نجات خواهد داد؟  (۱۳ نظر)

آیا سمت “دستیار ویژه رئیس جمهور در امور اقوام و مذاهب” حذف شده است؟  (۷ نظر)

تحریم نفتی شدید علیه کره شمالی: یک بشکه نفت در سال برای ۶ نفر  (۶ نظر)


منبع: عصرایران

واکنش نوید محمدزاده به سانسور ناصر ملک‌مطیعی در تلویزیون (عکس)

نوید محمدزاده به سانسور ناصر ملک مطیعی از سوی صداوسیما در شب یلدا واکنش نشان داد.

او نوشت: «ناصر خان ملک مطیعی، ما هر وقت بخوایم شمارو ببینیم ،به قلبمون نگاه می کنیم. فرصت حضور شمارو اونا از دست دادن. شما که تاج سرین.» 

واکنش نوید محمدزاده به سانسور ناصر ملک‌مطیعی در تلویزیون (عکس)


منبع: عصرایران

۱۰ فیلم رزمی، ترسناک و به یاد ماندنی

برترین ها – ترجمه از حسین علی پناهی: در زبان چینی ماندارین واژه «Wuxia» (ووشیا) به معنای «قهرمانان هنرهای رزمی» است. بدین ترتیب این عبارت برای ژانر افسانه های فیلم های چینی که مربوط به ماجراجویی های قهرمانان هنرهای رزمی در چین باستان است مورد استفاده قرار گرفت. واژه «wuxia» ترکیبی از واژه «wu» به معنای «نظامی» یا «مسلح» و و واژه «xia» به معنای «افتخارآمیز»، «دلیرانه» یا «قهرمان» است. اولین فیلم های این ژانر در دهه ۱۹۲۰ ساخته شد.

در دهه ۱۹۶۰ استودیوهای فیلمسازی معروف چینی با استفاده از کابل و بندبازی های با کمک ترامپولین و افزایش سرعت دوربین توانستند فیلم های قابل توجهی در این ژانر تولید کنند. در دوران مدرن بازیگرانی مانند جت لی، بریجیت لین، میشله یئون، دانی ین، تونی لونگ و ژانگ ژی در این ژانر برای خود نامی دست و پا کردند. در سال ۲۰۰۰ به لطف فیلم «ببر خیزان، اژدهای پنهان» (Crouching Tiger Hidden Dragon) ساخته آنگ لی، طرفداران این ژانر به شدت افزایش یافتند و اخیراً نیز فیلم ها و سریال های متعددی با الهام از این ژانر در ایالات متحده ساخته شده اند. در ادامه این مطلب شما را با ۱۰ فیلم برتر این ژانر خاص آشنا خواهیم کرد.

۱۰- مهمانخانه جدید دروازه اژدها (۱۹۹۲)

 10 فیلم رزمی، ترسناک و به یاد ماندنی

فیلم «مهمانخانه جدید دروازه اژدها» (New Dragon Gate Inn) در سال ۱۹۹۲ از روی فیلمی شناخته شده با همین نام ساخته کینگ هو در سال ۱۹۶۷ ساخت که با افزایش صحنه های اکشن و رزمی فیلم و افزودن بر بار شوخ طبعی آن توانست در گیشه عملکرد قابل قبولی داشته باشد. از بازیگران شناخته شده این فیلم می توان به بریجیت لین، تونی لونگ کافای، مگی چونگ و دانی ین اشاره کرد.


۹- خاکسترهای زمان (۱۹۹۴)

 10 فیلم رزمی، ترسناک و به یاد ماندنی

وونگ کار وای نویسنده و کارگردان چینی تاثیر خود بر روی این ژانر را با فیلم افسانه ای متفاوت و رویایی با نام «خاکسترهای زمان» (Ashes of Time) به جای گذاشت. این فیلم با بازی بازیگران شناخته شده سینمای هنگ کنگ مانند لزلی چونگ، تونی لونگ کا فای، بریجیت لین، تونی لونگ چی وای، کارینا لاو، چارلی یونگ، جکی چونگ و مگی چونگ ساخته شد. ساخت این فیلم دو سال طول کشیده و بیش از ۴۰ میلیون دلار هنک کنگ هزینه در پی داشت.


۸- ضربه زِن (۱۹۷۱)

 10 فیلم رزمی، ترسناک و به یاد ماندنی

نه تنها یکی از فیلم های این ژانر بلکه یکی از برترین فیلم های تاریخ چین بدون شک فیلم «ضربه زِن» (A Touch of Zen) است. این فیلم جادویی سه ساعته به کارگردانی کینگ هو اولین فیلم این ژانر بود که در جشنواره کن جایزه دریافت کرد. این فیلم داستان یک هنرمند متواضع را روایت می کند که رابطه ای عاطفی با یک رزمی کار زن آغاز می کند. این زن در حال فرار بوده و در یک قلعه رازآلود پنهان می شود. این فیلم رفته رفته صحنه های مهیج و خارق العاده ای از حرکات رزمی به کمک کابل و بندبازی را در یک جنگل بامبو به تصویر می کشد و در انتها یک رویارویی خیره کننده را شاهد خواهیم بود. این فیلم تاثیر زیادی بر روی اثر رزمی آنگ لی و دیگر کارگردانان این ژانر داشت.


۷- خانه خنجرهای پرنده (۲۰۰۴)

 10 فیلم رزمی، ترسناک و به یاد ماندنی

فیلم «خانه خنجرهای پرنده» (House of Flying Daggers) ساخته ژانگ ییمو ترکیبی از عشق، درام و مبارزات رزمی با شرکت بازیگران رزمی کار است. این فیلم بیشتر داستان عاشقانه خود را بزرگنمایی می کند تا هنرهای رزمی را و هر یک از صحنه های آن به زیبایی با استفاده از طرح خود یک رفتار و احساسات خاص را منعکس می کند. مبارزات جنگل بامبو که در این فیلم به تصویر کشیده می شود از فیلم قبلی این فهرست الهام گرفته شده است.


۶- شمشیرزن یک دست (۱۹۶۷)

 10 فیلم رزمی، ترسناک و به یاد ماندنی

جیمی وانگ یو بعد از حضور در فیلم کلاسیک تاثیر گذار «شمشیرزن یک دست» (One Armed Swordsman) به عنوان گرانقیمت ترین بازیگر سینمای آسیا و شاید اولین سوپراستار سینمای این قاره تبدیل شد. این فیلم در واقع نمونه ای رزمی باستانی با داستانی از ترکیب انتقام و رستگاری است که از فیلم های سامورایی آکیرا کوروساوا و وسترن های سرجیو لئونه الهام گرفته شده است. این فیلم اولین فیلم هنگ کنگی بود که در باکس آفیس محلی بیش از یک میلیون دلار هنگ کنگ فروخت و چندین دنباله، بازسازی و اسپین آف از آن ساخته شد.


۵- شمشیرزنان ۲ (۱۹۹۲)

 10 فیلم رزمی، ترسناک و به یاد ماندنی

تسوی هارک دنباله خود از فیلم اورجینال «شمشیرزنان» (Swordsman) را از هر جهت بهتر از فیلم اصلی ساخت. در این فیلم جت لی، بریجیت لین، روزاموند کوان و میشله ریس بازی کرده و تعدادی از بهترین صحنه های مبارزات رزمی در آن به تصویر کشیده شد. این فیلم در باکس آفیس آسیا موفقیت قابل توجهی کسب کرده و تاثیر زیادی بر فیلم های دیگر این ژانر داشت.


۴- سلطه قاتلان (۲۰۱۰)

 10 فیلم رزمی، ترسناک و به یاد ماندنی

فیلم «سلطه قاتلان» (Reign of Assassins) به کارگردانی و تهیه کنندگی جان وو داستان یک قاتل را تعریف می کند که سعی در فرار از زندگی گذشته خود دارد. در این فیلم اکشن با بازی میشله یئون، جونگ وو سانگ، وانگ خوکی، باربی شو، شوان یو و کلی لین در واقع ترکیبی از داستان عاشقانه، تریلر و شوخ طبعی است که پیچیدگی های خاص خود را دارد.


۳- بیا با من بنوش (۱۹۶۶)

 10 فیلم رزمی، ترسناک و به یاد ماندنی

در فیلم «بیا با من بنوش» (Come Drink with Me)، چنگ پی پی نقش یک مبارز بسیار ماهر را بازی می کند که به دنبال برادر گمشده خود است. نیمه اول فیلم دارای صحنه هایی است که در این ژانر برای همیشه در خاطره ها باقی ماند. داستان فیلم در یک مهمانخانه می گذرد که شخصیت اول داستان در آن با شخصیت های شروری که رفته رفته قدرت آن ها بیشتر می شود روبرو می گردد. این فیلم را باید اولین فیلم شناخته شده و بی نقص این ژانر خاص دانست.

این فیلم باعث شد که بسیاری از کمپانی های معروف فیلمسازی در چین و هنگ کنگ دست از ساخت فیلم های موزیکال و سریال های آشپزخانه ای برداشته و به ساخت فیلم هایی در مورد قهرمانان کونگ فو روی بیاورند. این فیلم توانست از چنگ پی پی که در واقع یک رقصنده ماهر بود بازیگری چابک در فیلم های اکشن بسازد و راه را برای بازیگران زن دیگر در سینمایی که دنیایی کاملاً مردانه داشت باز کند.


۲- ببر خیزان، اژدهای پنهان (۲۰۰۰)

10 فیلم رزمی، ترسناک و به یاد ماندنی 

در زمینه شناخت و موفقیت جهانی این فیلم را باید سرآمد فیلم های ژانر اکشن-رزمی باستانی چین دانست. فیلم «ببر خیزان، اژدهای پنهان» بر اساس یک رمان دنباله دار از وانگ دولو، نویسنده نامدار چینی، ساخته شده است.

آنگ لی برای این فیلم از بازیگران سرشناسی مانند چو یون فت، میشله یئون، ژانگ ژی، چانگ چن و چنگ پی پی استفاده کرد که در نهایت فیلم در باکس آفیس جهانی به فروشی خیره کننده دست یافت. این فیلم هنوز نیز به عنوان پرفروش ترین فیلم خارجی که در ایالات متحده به نمایش درآمده شناخته می شود. این فیلم در ده بخش نامزد دریافت جایزه اسکار شده بود که چهار مورد آن را بدست آورد و شناخته شده ترین فیلم این ژانر باقی ماند.


۱-قهرمان (۲۰۰۲)

 10 فیلم رزمی، ترسناک و به یاد ماندنی

فیلم «قهرمان» (Hero) ساخته ژانگ ییمو با بازی جت لی، تونی لونگ چیووای، مگی چئونگ، چنگ دائومینگ و ژانگ ژی و البته دانی ین شاید بهترین فیلم ژانر رزمی باستانی چینی (سیک ووشیا) باشد. این فیلم دارای جنبه هایی سیاسی، عاشقانه، فرهنگ باستانی چین و حتی فلسفه است. در این فیلم جت لی نقش یک قهرمان بی نام کاریزماتیک را بازی می کند که ماجراهای خیره کننده ای را از سر می گذراند و در نهایت تماشاگر را با پیچش داستان ماجراجویی های خود شگفت زده می کند. دراین فیلم وی یکی از بهترین و زیباترین دوئل های دوران بازیگری خود را با دانی ین دارد و بدون شک این فیلم را باید شاهکار ژانر ووشیا دانست.


منبع: برترینها

فیلیپ مارلو؛ مرد تنهای شب

هفته نامه کرگدن – سید جواد رسولی: کارآگاهی خصوصی که ریموند چندلر آفرید و ماجراهایش را در هفت رمانی که نوشت برایمان تعریف کرد؛ مارلو متولد شهر کوچک سانتا روسا در کالیفرنیاست.

«احتیاج به یه نوشیدنی داشتم، احتیاج داشتم به یه عامله بیمه عمر، به تعطیلات، احتیاج داشتم یه خونه داشته باشم بیرون از شهر. چیزی که داشتم اما یه کلاه بود، یه کت و یه اسلحه. پوشیدمشون و از اتاق زدم بیرون.» کسی که با این خلق و خود از اتاق بیرون می زند «فیلیپ مارلو» است؛ کارآگاهی خصوصی که ریموند چندلر آفرید و ماجراهایش را در هفت رمانی که نوشت برایمان تعریف کرد.

مارلو متولد شهر کوچک سانتا روسا در کالیفرنیاست. اولین باری که مارلو در داستان های چندلر پیدایش می شود (۱۹۳۳) سی و سه ساله است. در زمان داستان های بعدی سنش هم تغییر می کند. سال ۱۹۵۳، چهل و دو ساله است و سال ۱۹۵۸ (آخرین رمان) به نیمه های چهل و سه سالگی رسیده است. در لس آنجلس زندگی می کند و دفتری دارد در طبقه ششم ساختمانی قدیمی به نام کائونگا. بدون منشی یا هر جور همکاری. قد بلند و نسبتا تنومند است. زیاد حرف نمی زند و بیشتر وقت ها او را در حالی می بینیم که تنهاست.

 فیلیپ مارلو؛ مرد تنهای شب

در یک خیابان، در یک ساختمان، پشت درها، در بارها، در اتاق هتل بریستول، جایی که شب ها تویش می خوابد (براساس ترتیب زمانی وقایع در رمان های چندلر، ده سال در این اتاق زندگی کرده است) یا البته بیشتر وقت ها نمی خوابد، بلکه لیوانی در دست روی صندلی می نشیند و فکر می کند. گاهی هم با خودش شطرنج بازی می کند، یا از روی کتاب بازی های معروف را شبیه سازی می کند. سیگار می کشد و سیگار مورد علاقه اش هم کمل است.
مارول اغلب اوقات حرف نمی زند. در باز کردن باب گفت و گو با کسی پیش‌دستی نمی کند، مگر وقتی که مشغول کار باشد که آن وقت به قول خودش کمی انگلیسی بد است و ازش استفاده می کند.

می دانیم که قبلا در دفتر بازپرسی قضایی که یک مکان دولتی است، مشغول به کار بوده اما بعد به دلیل «سرپیچی» اخراجش می کنند. کافی است یکی، دو داستان را بخوانیم تا متوجه شویم منظور از این سرپیچی چه جور چیزی ممکن است باشد. مارلو آدم کله شق و سرسختی است.

اصولی دارد که بر جهان ساکتش حاکمند. آدم های فاسد حالش را به هم می زنند. عزت نفس آدم ها برایش مهم است و تحت تاثیر اغواگری زن ها و پولدارها قرار نمی گیرد. نمی شود خریدش و کسی که چنین تلاشی کند، جور بدی از چشمش می افتد. به این ترتیب، سال هاست که در همان دفتر درب و داغان به عنوان کارآگاه خصوصی مشغول کار است. مشتری ها سفارش هایی می دهند و او برایشان انجام می دهد؛ پاییدن کسی، جمع کردن اطلاعات درباره مسئله ای.

 فیلیپ مارلو؛ مرد تنهای شب

ماجراها همیشه با یک مسئله ساده و نه چندان مهم آغاز می شوند. در «خواب بزرگ»، موضوع کار رسیدگی به یک کتابفروش است که از دختر کوچک پیرمرد خیلی پولدار داستان اخاذی می کند. در «خداحافظی طولانی» سفارش کار از جانب ناشری نیویورکی می آید. ناشر از مارلو می خواهد مشکل اعتیاد به الکل یکی از بهترین نویسنده هایش را برایش حل کند تا او بتواند رمانش را تمام کند و قرارداد به انجام برسد.

و در «خواهر کوچیکه» ماجرا با دیدار دختری شهرستانی و هراسان شروع می شود. دختره سه ماه است از برادرش خبری ندارد و نگران است. برادر دختر آمده بود شهر بزرگ تا در یک کارگاه کار کند. مثل همه داستان های این ژانر (نوآر امریکایی) ماجرا شروع می کند به پیچ خوردن و لایه لایه شدن و مارلو ناگهان خودش را در محاصره هزارتویی می بیند که جهانی فاسد و تاریک  و زشت را تصویر می کنند. آن همه تلخی و عبوسی و بی اعتمادی مارلو هم از همین جا می آید؛ از جهانی که دور و برش را فراگرفته و او هر وقت کمی واردش شده، حالش از همه چیز به هم خورده است.

با این حال او، انگار که تعهدی به خودش و به کاری که قبول کرده و سفارشی که برایش دستمزد گرفته داشته باشد، با همه وجود وارد این تاریکی می شود. بیشتر وقت ها در مواجهه با آدم ها می بینیم که ازشان بدش می آید. انگار با کمی نگاه و چند کلمه می تواند بفهمد طرفش چه کاره است. گاهی هم از کسانی خوشش می آید و وقتی این جور است (که خب اتفاق نادری هم هست) پای طرف می ایستد، هرچقدر هم که هزینه داشته باشد.
در خداحافظی طولانی جلوی یک دیسکو با مردی برخورد می کند به نام تری لنکوس.

چند کلمه حرف می زنند و از توصیف های مارلو (یا چندلر یا شاید هم هر دو) می فهمیم که از این آدم خوشش آمده، با این که طرف پولدار هم هست. چند ماه بعد لنوکس آخر شب با حال و روز نزار پیش مارلو می آید و ازش می خواهد او را به فرودگاه برساند تا از لس آنجلس برود. مارلو بهش می گوید: «می برمت به شرطی که بهم نگی چرا حالت این جوریه.» فردا پلیس مارلو را به اتهام قتل همسر لنوکس دستگیر می کند. با این حال مارلو نم پس نمی دهد، چون چنین آدمی است. کسی است که وقتی «چیزی» در کسی پیدا می کند پایش می ایستد.

آدم ناامیدی است که تکلیفش با دنیای اطرافش معلوم است. کاری باهاش ندارد و همه آن پلیدی و فساد و خیانت را به همان آدم های اهلش واگذار کرده؛ اما وقتی در کسی کمی از آن ارزش ها پیدا می کند که خودش بهشان اعتقاد دارد، دیگر کسی جلودارش نیست. خوب می داند آدم هایی مثل خودش قدر کمند، برای همین هیچ فرصت مصاحبت و رد و بدل کردن چند کلمه و متلک و خنده ای را با آن ها از دست نمی دهد.

 فیلیپ مارلو؛ مرد تنهای شب

مارلو آدم بامزه ای است. طنز فوق العاده ای دارد، اما این طنز با جهان بینی تیره و تار او درآمیخته و ترکیب عجیبی ساخته است. جایی در «خواب بزرگ» وقتی شکایتی می شنود از خلق و خوی تندش می گوید: «برام مهم نیست که از اخلاقام خوشت نمیاد. خودم هم ازشون خوشم نماید. همه بعد از ظهرهای طولانی زمستون رو می شینم به خاطرشون عزا می گیرم.»

جملات کوتاهی که در داستان ها می گوید اغلب پر از شوخی های هوشمندانه اند؛ اما بیشتر از این، او (مارلو/ چندلر) استاد توصیف های فوق العاده است. جملات کوتاهی که چیزی را در خواننده تکان می دهند: «خیابان ها تاریک بودند، به خاطر چیزی بیشتر از شب» یا «آدم های مرده از قلب های شکسته سنگین ترند».

در توصیف پیرمرد پولدار و مریض احوال در همان اوایل «خواب بزرگ» می نویسد: «از گوش هایش چنان موهای درازی بیرون آمده بود که می شد یک شب‌پره را توی آن ها شکار کرد.» و آن جمله معروف «خداحافظی طولانی» هم فراموش نشدنی است: «هیچ چیز خالی تر از یک استخر خالی نیست.» هیچ جزییاتی از نگه تیز مارلو مخفی نمی ماند. بوها، صداها، کوچک ترین رفتار آدم ها همه را ثبت و ضبط می کند و به همه چیز حساس است. و خب در تک تک آن توصیف ها همان لحن دلزده و خسته و بی اعتنا را می شود دید؛ مثلا در صحنه ای از «خواهر کوچیکه» وقتی وارد یک فضای اداری حوصله سربر می شود: «از درهای کشویی وارد می شوید.

آن طرف درهای شیشه ای کشویی، ترکیبی از سیستم تلفن داخلی و میز اطلاعات را می بینید که پشتش یکی از زن های بدون سن نشسته. از همان هایی که پشت هر میزی در هر شهرداری هر جای دنیا می شود دید. هیچ وقت جوان نیستند و هیچ وقت هم پیر نیستند. هیچ زیبایی ندارند، هیچ جذابیتی، هیچ شخصیت. قرار نیست کسی را خوشحال کنند. امن اند. متمدن اند بدون این که لازم باشد مودب و باهوش باشند و چیزهایی می دانند بدون این که به دانستن چیزی واقعا علاقه داشته باشند. آن ها همان چیزی هستند که انسان وقتی زندگی اش را با زنده بودن و آرزوهایش را با احساس امنیت تاخت می زند، بهش تبدیل می شود.»

 فیلیپ مارلو؛ مرد تنهای شب

مارلو خلاصه همه آن چیزهایی است که آدم های بدبین و ناامید و تنها برای دوام آوردن در جهان انجام می دهند. غر می زند، تکه امی اندازد، پول و خوشگذرانی برایش اهمیت ندارند و ترجیح می دهد کسی کار به کارش نداشته باشد؛ اما هرگز منفعل نیست.

در سینما شاید کمتر کسی توانست با شمایلی که همفری بوگارت از مارلو ساخت رقابت کند. بوگارت انگار اصل جنس بود، خود مارول با همه بدعنقی و گزیده گویی و بدبینی. با این که حالا بیشتر از هفتاد سال از ساخته شدن خواب بزرگ (هاوارد هاکس) و حضور بوگارت در نقش مارلو می گذرد، تقریبا هرگز کسی نتوانسته در ساختن و نمایش این شخصیت روی پرده سینما با او رقابت کند.

شاید آن کلبی مسلکی و کله شقی، نسخه دهه هفتادی و متناسب با تحولات اجتماعی- سیاسی امریکا در آن دوران را بعدها قدری در نمایش الیوت گولد در خداحافظی طولانی (رابرت آلتمن) هم دیده باشیم که حالا هرچه بیشتر می گذرد شأن و منزلت بیشتری پیدا می کند، اما خب آن نمایش هم هنوز نتوانسته کوچک ترین خدشه ای به مارلوی بوگارت وارد کند.

چندلر هرگز فرصت پیدا نکرد این قهرمان یا ضدقهرمانش را به سرانجام خاصی برساند. در آخرین رمان او، «پلی بک»، می بینیم که مارلو ازدواج می کند. این تغییر البته برای همه آن هایی که مارلو را دنبال کرده اند جالب و کنجکاو کننده بود؛ اما در رمان بعدی، «پودل اسپرینگز»، چندلر در نیمه های داستان از دنیا رفت و مارلو در جهان تلخ و تاریکش رها شد. بدون خداحافظی. «فرانسوی ها براش یه اصطلاحی دارن. اون لعنتیا برای همه چی یه اصطلاحی دارن که همیشه هم درسته. خداحافظی کردن یعنی کمی مردن.»


منبع: برترینها

جناب خان، عید به خندوانه برمی‌گردد

رامبد جوان در گفت‌وگویی تلفنی با یکی از برنامه‌های تلویزیون، از بازگشت جناب خان به برنامه خندوانه در نوروز ۹۷ خبر داد.

به گزارش ایسنا، محمد احسانی مدیر شبکه نسیم نیز پیش از این از ساخت سری جدید «خندوانه» برای پخش در ایام نوروز خبر داده بود و درباره جزئیات بازگشت «جناب خان» به این برنامه نیز اعلام کرده بود: «خندوانه» قرار است یک استراحت شش ماهه داشته باشد و برای نوروز بازمی‌گردد. با توجه به اینکه سری پنجم این برنامه قرار است تولید شود، هم توقع برنامه‌سازان بالاست و هم توقع مخاطبان؛ لذا باید یک مطالعه و بررسی به اتاق فکر تزریق شود و ایده‌های جدید اضافه شود تا اینکه برنامه افت پیدا نکند و تحقق این امر مستلزم یک زمان است.

وی مطرح کرده بود به احتمال زیاد جناب خان برمی‌گردد و اگر مساله غیرمترقبه‌ای پیش نیاید نوروز به روی آنتن خواهد رفت.

عروسک «جناب‌ خان» به خاطر اختلاف میان صاحب اثر و تهیه‌کننده از برنامه «خندوانه» کنار گذاشته شد و سر از تبلیغات اتوبوس‌های شهری درآورد اما به گفته رامبد جوان در تمام این مدت آغوش «خندوانه» برای بازگشت او باز بود.

رامبد جوان در نبود جناب خان مطرح کرده بود: ما هیچگاه دوست نداشتیم که جناب‌ خان از «خندوانه» برود و تلاشمان را هم کردیم که نرود. بدیهی است که دلم می‌خواست جناب‌ خان همیشه بماند، اما نشد. در این ماجرا کمی لجبازی و کمی محاسبات غلط دخیل بود. به هر حال آغوش من همیشه برای جناب خان باز است و بارها مذاکراتی در این خصوص صورت گرفته و هنوز امیدواریم که موافقت صورت بگیرد و امیدواریم در فصل جدید خندوانه جناب خان حضور داشته باشد.

اما پس از استقبال رامبد جوان از حضور جناب خان در خندوانه، سالارزهی، صاحب امتیاز عروسک هم ابراز امیدواری کرد که این مذاکره به سمت تفاهم و یکدلی حرکت کند و شاهد نتیجه خوبی باشد.

در شرایطی که به نظر می‌رسد شاید «جناب‌خان» روزنه امیدی برای بازگشت «خندوانه» به روزهای اوج خود باشد، این احتمال نیز داده می‌شود بعد از حواشی ایجاد شده، این عروسک دیگر نتواند آن محبوبیت سابق را به دست آورد.


منبع: عصرایران

رضا رویگری: بازیگران سینما از بی‌پولی راهی تئاتر شده‌اند

بازیگر مختارنامه گفت: بازیگران چهره از روی بی پولی وارد فضای تئاتر شده اند. در مقطعی تئاتر بی پول بود اما در حال حاضر به نظر می رسد نمایش ها تا حدودی خوب می فروشند. از آن طرف وضعیت سینما اسفبار است و این افراد به تئاتر نقل مکان کرده اند.

به گزارش خبرگزاری تسنیم، رضا رویگری بازیگر تئاتر، تلویزیون و سینما در گفت و گو با میزان درباره وضعیت جسمانی این روزهای خود گفت: این روزها کمی بهترم اما تبعاتی که سکته مغزی برای من به همراه داشته باعث شده در دفعات متعدد اعضای بدنم درگیر شود. بنابراین گاهی حالم خوب و گاهی بد می شود.

وی افزود: در حال حاضر پایم بهتر شده است اما دستم حرکت ندارد و به همین خاطر در خانه استراحت می کنم. وضعیت جسمانی این روزهای من باعث شده در هیچ فیلمی بازی نکنم.

این بازیگر پیشکسوت درباره جشنواره فیلم فجر بیان کرد: چند سالی است که از آثار موجود در جشنواره فیلم فجر اطلاعی ندارم و نمی دانم چه کسانی در این جشنواره فیلم تولید کرده اند و از همه چیز دور هستم.

رویگری در ادامه اظهار کرد: جشنواره فیلم فجر باید بهتر و بیشتر نسبت به گذشته مورد ارزیابی قرار گیرد. حضور آثار بین المللی قدرتمند باعث ایجاد رقابت درست می شود. نمی توانیم خودمان را تحسین کنیم آن هم در صورتی که معلوم نیستاهدای جوایز بر چه اساسی انجام می شود. متاسفانه در این جشنواره به یک هنرمند که دوست دارند جایزه می دهند و به هنرمند دیگر که دوست ندارند جایزه نمی دهند.

وی با اشاره به وضعیت تئاتر و حضور بازیگران سینما و چهره ها توضیح داد: بازیگران چهره از روی بی پولی وارد فضای تئاتر شده اند. در مقطعی تئاتر بی پول بود اما در حال حاضر به نظر می رسد نمایش ها تا حدودی خوب می فروشند. از آن طرف وضعیت سینما اسفبار است و این افراد به تئاتر نقل مکان کرده اند. جالب این که این رفتار خود را بی عیب می دانند و به راحتی به زبان می آورند.

بازیگر “مختارنامه” با تاکید بر استفاده از تجربه پیشکسوتان خاطرنشان کرد: استفاده از پیشکسوتان می‌تواند به وضعیت موجود کمک کند چون تجربه دارند و تجربه هایشان صد در صد به کار می آید. با بیش از ۵۰ سال کار بازیگری در تمام سال های برگزاری جشنواره فیلم فجر حتی نظر، مشورت یا انتقال تجربه ای از من نخواسته اند و این وضعیت یعنی پیشکسوتان در جشنواره فیلم فجر جایی ندارند.


منبع: عصرایران

همایش " آیین سنتی شب یلدا " برگزار شد

مرکز توسعه بین المللی خواهر شهری های ایران همایشی در خصوص آیین سنتی شب یلدا در تالار حکمت کتابخانه ملی برگزار کرد.

به گزارش عصرایران، در این همایش که از اقشار مختلف مردم حضور داشتند به تبیین سنت ها و آیین های کشورمان و بازخورد مثبت آن در جامعه بین المللی پرداخته شد.

در ابتدای این مراسم علیرضا رجایی مدیرعامل مرکز توسعه بین المللی خواهرشهری های ایران ضمن خوش آمدگویی به حضار و میهمانان خارجی به تشریح فعالیت های مرکز توسعه خواهرشهری ها پرداخت .

سپس مجیدی رئیس اتحادیه بین المجالس آسیایی، مصطفی زهرانی مدیرکل راهبردی وزارت امورخارجه ، اصغری مشاور شورای اسلامی شهر تهران، دستغیب رئیس انجمن دوستی ایران و ساحل عاج و حجت الاسلام والمسلمین حسینی به ایراد سخن و تشریح راه کارهایی برای بهبود کارایی دیپلماسی عمومی جمهوری اسلامی ایران در سطح بین الملل پرداختند.

سپس گروه موسیقی برنامه ای در خصوص یلدا اجرا نمودند

شایان ذکر است این همایش به همت مرکز توسعه خواهرشهری های ایران و با تشریک مساعی انجمن های دوستی ایران با سایر ملل ، انجمن ملی ایران – یونسکو برگزار گردید.


منبع: عصرایران

عکس‌های هوایی ایران صد سال پیش (فیلم)

رئال مادرید ۰-۳ بارسلونا / والورده ، زیدان را مات کرد(+جدول) فاکس نیوز: وزارت دادگستری آمریکا پرونده اورانیوم وان را باردیگر به جریان می اندازد بیکاری ۲۰٫۳ درصد از دانش آموختگان دانشگاهی در خوزستان رقم قرارداد پرسپولیس و استقلال با اسپانسر جدید مشخص شد قیمت نفت سبک ایران از ۶۳ دلار فراتر رفت قاتل “آمبولانس مرگ” در ایتالیا دستگیر شد! سرقت و کلاهبرداری از دختران جوان با وعده ازدواج قدردانی امپراتور ژاپن از همکاری مردم در برنامه کناره‌گیری‌اش کنایه مهران مدیری به شایعه مرگ اندی خواننده ایرانی (فیلم) یک کارشناس: صادرات فرش متوقف شده است

تجربه ۹ کشور در مبارزه با آلودگی هوا و رفتار با خودروها: از ساخت بزرگراه برای دوچرخه تا حذف کامل خودروهای بنزینی و گازوئیلی  (۳۳ نظر)

چرا شب را بیرون از خانه ماندیم و هوای آلوده تنفس کردیم؟/ بی دخالت آمریکا و اسرائیل، می ترسیم و خفه می شویم/ «هوا» و «بنا»، معدل عملکرد ملی یک کشور است  (۳۰ نظر)

زلزله ۵٫۲ ریشتری در تهران/ مردم به خیابان‌ها ریختند (+عکس)/ فوت ۲ خانم بر اثر اضطراب/ تهران، البرز و قم تعطیل شدند  (۲۴ نظر)

سفرهای استانی زلزله/ لطفا دیگر غافلگیر نشویم  (۱۶ نظر)

پول شیرینی برای جعبه مقوایی  (۱۶ نظر)

تهران لرزید؛ قدر زنده بودن‌مان را بیشتر دانستیم  (۱۳ نظر)

چه کسی ما را نجات خواهد داد؟  (۱۳ نظر)

آیا سمت “دستیار ویژه رئیس جمهور در امور اقوام و مذاهب” حذف شده است؟  (۷ نظر)


منبع: عصرایران

زندگی و آثار شاهرخ حاتمی؛ عکس های ورود امام خمینی تا بیتل ها و کوکوشانل (فیلم)

رئال مادرید ۰-۳ بارسلونا / والورده ، زیدان را مات کرد(+جدول) فاکس نیوز: وزارت دادگستری آمریکا پرونده اورانیوم وان را باردیگر به جریان می اندازد بیکاری ۲۰٫۳ درصد از دانش آموختگان دانشگاهی در خوزستان رقم قرارداد پرسپولیس و استقلال با اسپانسر جدید مشخص شد قیمت نفت سبک ایران از ۶۳ دلار فراتر رفت قاتل “آمبولانس مرگ” در ایتالیا دستگیر شد! سرقت و کلاهبرداری از دختران جوان با وعده ازدواج قدردانی امپراتور ژاپن از همکاری مردم در برنامه کناره‌گیری‌اش کنایه مهران مدیری به شایعه مرگ اندی خواننده ایرانی (فیلم) یک کارشناس: صادرات فرش متوقف شده است

تجربه ۹ کشور در مبارزه با آلودگی هوا و رفتار با خودروها: از ساخت بزرگراه برای دوچرخه تا حذف کامل خودروهای بنزینی و گازوئیلی  (۳۳ نظر)

چرا شب را بیرون از خانه ماندیم و هوای آلوده تنفس کردیم؟/ بی دخالت آمریکا و اسرائیل، می ترسیم و خفه می شویم/ «هوا» و «بنا»، معدل عملکرد ملی یک کشور است  (۳۰ نظر)

زلزله ۵٫۲ ریشتری در تهران/ مردم به خیابان‌ها ریختند (+عکس)/ فوت ۲ خانم بر اثر اضطراب/ تهران، البرز و قم تعطیل شدند  (۲۴ نظر)

سفرهای استانی زلزله/ لطفا دیگر غافلگیر نشویم  (۱۶ نظر)

پول شیرینی برای جعبه مقوایی  (۱۶ نظر)

تهران لرزید؛ قدر زنده بودن‌مان را بیشتر دانستیم  (۱۳ نظر)

چه کسی ما را نجات خواهد داد؟  (۱۳ نظر)

آیا سمت “دستیار ویژه رئیس جمهور در امور اقوام و مذاهب” حذف شده است؟  (۷ نظر)


منبع: عصرایران

برگزاری کارگاه‎های آموزشی جشنواره عکس خیام در شهرهای مختلف

کارگاه های آموزشی و نشست های توجیهی برای معرفی پنجمین جشنواره بین المللی عکس خیام در چندین شهر ایران برگزار شد.

به گزارش عصرایران به نقل از روابط عمومی جشنواره بین المللی عکس خیام، در این نشست ها که در یک هفته گذشته در شهرهای مشهد، شیراز، اصفهان، تبریز، زاهدان، بوشهر و شهریار برگزار شد داوران و همکاران جشنواره خیام به معرفی بخش های مختلف پنجمین دوره این جشنواره پرداخته و نکاتی مهم برای انتخاب عکس جهت شرکت در جشنواره های بین المللی ارائه دادند.

اساتید و مشارکت کنندگان در برگزاری این کارگاه ها عبارتند از: در مشهد موسسه مطالعات و تحقیقات عکاسی آبگینه با حضور ابراهیم بهرامی و محمدرضا چایفروش، در تبریز انجمن هنر عکاسی آذربایجان شرقی با حضور بابک شعبانی، در زاهدان کانون عکاسان مستقل سیستان و بلوچستان با حضور صادق سوری، در شهریار آکادمی عکاسی کاندید با حضور علی سامعی، در بوشهر حوزه هنری استان بوشهر با حضور سعید عرب زاده، در اصفهان کانون عکس انجمن سینمای جوانان اصفهان با حضور اصغر صامتی و علی درمیانی برگزار شد.

پنجمین دوره جشنواره بین‌المللی عکس خیام دی‎ماه ۱۳۹۶ با دبیری علی سامعی (نماینده فیاپ در ایران) و با هدف ارتقای سطح عکاسی و گفت‌وگوی بصری میان عکاسان ایران و جهان و به منظور بزرگداشت حکیم عمر خیام، توسط نمایندگی فیاپ در ایران یعنی کلوپ عکس فوکوس – وابسته به موسسه فرهنگی هنری “خانه هنر خیام”- برگزار می شود. آخرین مهلت ثبت نام و دریافت عکس ها دوم دی ماه ۱۳۹۶ تعیین شده است. برای کسب اطلاعات بیشتر و مطالعه متن کامل فراخوان این دوره می توان به آدرس پایگاه اینترنتی جشنواره به نشانی www.Khayyam.Photo مراجعه کرد.

جشنواره بین المللی عکس خیام تنها جشنواره داخلی زیر نظر فدراسیون بین المللی هنر عکاسی (فیاپ) و انجمن عکاسی آمریکا (PSA) است و دوره های پیشین این رویداد عنوان پر شرکت کننده ترین جشنواره ایرانی را به دست آورد. این جشنواره تنها جشنواره داخلی محسوب می شود که تعداد شرکت کنندگان خارجی آن در دوره های پیشین از شرکت کنندگان داخلی بیشتر بود. همچنین آثار برتر دوره های گذشته در ۳۲ شهر و ۵ قاره از جمله در چین، فرانسه، لوگزامبورگ، یونان، ایتالیا، اسپانیا، آرژانتین، آفریقای جنوبی، ترکیه، عمان و چندین کشور دیگر به نمایش گذاشته شده است.


منبع: عصرایران

بزرگداشت «محمدعلی نجفی» در فیلم فجر

بزرگداشت «محمدعلی نجفی» کارگردان پیشکسوت سینمای ایران در سی و ششمین جشنواره فیلم فجر برگزار می‌شود.

به گزارش روابط عمومی جشنواره فیلم فجر، یکی از بزرگداشت‌های سی و ششمین جشنواره فیلم فجر به «محمدعلی نجفی» کارگردان ۷۲ ساله سینمای ایران و نخستین مدیر سینمایی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی اختصاص دارد.

این سینماگر اصفهانی در دارالفنون تهران دیپلم خود را به دست آورد و دانش‌آموخته کارشناسی ارشد شهرسازی و معماری از دانشگاه ملی است. نجفی فعالیت هنری خود را با کارگردانی نمایش سربداران در حسینیه ارشاد شروع کرد. در سال ۱۳۵۶ مؤسسه آیت فیلم را با همکاری انجمن اسلامی مهندسین تأسیس کرد و نخستین فعالیت هنری سینمایی‌اش کارگردانی فیلم «جنگ اطهر» در سال ۱۳۵۸ بود.

«جنگ اطهر» (۱۳۵۸)، لیله‌القدر (۱۳۵۸)، سریال سربداران (۱۳۶۳)، لوحه صفورا – فیلم کوتاه (۱۳۶۴)، گزارش یک قتل (۱۳۶۵)،پرستار شب (۱۳۶۶)، زمین آسمانی (۱۳۷۳)، عشق طاهر (۱۳۷۷)، سریال زمان شوریدگی (۱۳۷۹)، زاگرس (۱۳۸۴)،پیاده‌روهای کلان‌شهر – مستند (۱۳۸۵)، تاریکخانه من – فیلم کوتاه (۱۳۸۹)، پرسه در شهر لاجوردی (۱۳۹۴) از فعالیت‌های فیلمسازی نجفی به شمار می‌رود. نجفی در فیلم‌هایی چون طپش، قرمز، شیدا و دیگری مشاور هنری یا طراح صحنه و لباس بوده، به عنوان بازیگر در فیلم‌های آنسوی مه، زمین آسمانی و از دوردست و دو مجموعه تلویزیونی معمای شاه و در چشم باد بازی کرده و علاوه بر چند فیلم خودش، در چند اثر سینمایی به عنوان تهیه‌کننده فعالیت داشته است.

گفتنی است سایر بزرگداشت‌های سی و ششمین جشنواره فیلم فجر به مرور از سوی روابط عمومی جشنواره اعلام خواهد شد.

سی و ششمین جشنواره فیلم فجر از ۱۲ تا ۲۲ بهمن ۱۳۹۶ به دبیری «ابراهیم داروغه‌زاده» برگزار خواهد شد.


منبع: عصرایران

فلسطین؛ دغدغه ۶۰ ساله نویسندگان ایرانی

ایرانیان یکی از نخستین معترضان به برپایی رژیم جعلی اسرائیل بودند. هنگامی که در سال ۱۹۴۸، رژیم غاصب صهیونیستی اعلام موجودیت کرد، ایران درگیر وقایع منتهی به ملی شدن صنعت نفت بود. با این حال، این امر مانع از توجه مردم مسلمان ایران به اشغال سرزمین مقدس فلسطین و شکستن حرمت قبله نخست مسلمانان جهان نشد. در آن زمان اجتماعات متعددی در حمایت از مبارزات مردم مظلوم فلسطین برگزار شد. حتی گروه‌‌های مبارزی مانند «فدائیان اسلام»، برای حضور در مناطق اشغالی و مبارزه با صهیونیست‌ها، اعلام آمادگی کردند. طولی نکشید که فلسطین، به عنوان نماد مقاومت اسلامی، راه خود  را در میان آثار مکتوب نویسندگان متعهد ایرانی باز کرد و کتاب‌های متعددی، با الهام از مقاومت فلسطینیان و در راستای تقابل با اشغالگری صهیونیست‌ها، به رشته تحریر درآمد.

این آثار، در مجموع، دو رویکرد کلی داشته و دارند. رویکرد نخست، بررسی و ارائه اطلاعاتی جامع درباره سرزمین فلسطین است. در این رویکرد، تاریخ فلسطین، به ویژه ریشه‌های اسلامی و عربی آن بررسی می شود. رویکرد دوم، ارائه مستنداتی درباره تجاوزگری و جنایات صهیونیست‌ها در فلسطین اشغالی است. این رویکرد، در نگارش آثاری با محوریت قضیه فلسطین، نسبتاً غالب است. به دیگر سخن، بیشتر کتاب‌هایی که درباره مسئله اشغال فلسطین به رشته تحریر درآمده، بر موضوع جنایات صهیونیست‌ها و ریشه‌های آن، متمرکز است. در این میان، نباید از ترجمه کتاب‌هایی با موضوع‌های مرتبط با قضیه فلسطین نیز، چشم پوشید. طی ۶۰ سال گذشته، مترجمان ایرانی نقش مهمی در شناساندن ماهیت قیام مردم مظلوم فلسطین به هموطنانشان داشته‌اند.

از میان صدها عنوان کتاب انتشار یافته در این زمینه، بخش مهمی به میراث مکتوب ترجمه شده، اختصاص دارد. در این بخش می‌توان آثار مهمی در عرصه ادبیات و شعر مقاومت فلسطین و همچنین، اسناد مهمی درباره چرایی و چگونگی اشغال فلسطین از سوی صهیونیست‌ها را مشاهده کرد. در ادامه به بررسی تعدادی از آثار انتشار یافته مشهور در این زمینه، می‌پردازیم.

اسرائیل و فلسطین؛ ۱۳۳۵

 فلسطین؛دغدغه60 ساله نویسندگان ایرانی

کتاب «اسرائیل و فلسطین»، اثر مرحوم آیت‌ا… هاشمی رفسنجانی، یکی از نخستین آثاری است که درباره تاریخ نوین فلسطین به رشته تحریر درآمده است. این کتاب که در سال ۱۳۳۵، در ۱۱۱ صفحه و توسط انتشارات «جهان آرا»، به زیور طبع آراسته شد، در برگیرنده تاریخ نوین فلسطین، به صورت مختصر و بسیار فشرده است. در این کتاب، خوانندگان فارسی زبان، با تاریخ فلسطین از دوران جنگ‌های صلیبی تا اشغال آن توسط انگلیسی‌ها و قرار معروف «بالفور» آشنا می‌شوند و به درک مناسبی از چرایی و چگونگی تسلط صهیونیست‌ها بر این سرزمین مقدس، دست می یابند. این کتاب، تنها اثر مرحوم هاشمی رفسنجانی درباره تاریخ نوین فلسطین نیست. او هفت سال بعد، کتابی در این زمینه ترجمه کرد که تأثیری به مراتب بیشتر از «اسرائیل و فلسطین» بر جا گذاشت.


 

سرگذشت فلسطین؛ ۱۳۴۲

 فلسطین؛دغدغه60 ساله نویسندگان ایرانی

کتاب «قضیه الفلسطین» یا «سرگذشت فلسطین»،  اثر «اکرم زعیتر» سفیر سابق اردن در ایران است. این کتاب، یکی از معدود آثاری است که در زمان خود، اطلاعاتی ذی‌قیمت درباره تاریخ فلسطین، در اختیار مخاطبانش قرار می‌داد. در آن دوران، اطلاعات ایرانیان درباره تاریخ جدید فلسطین، بسیار محدود بود. مرحوم آیت‌ا… هاشمی رفسنجانی که پیش از این کتاب «اسرائیل و فلسطین» را به رشته تحریر درآورده و چند مقاله درباره مسئله فلسطین در نشریات آن دوران به چاپ رسانده بود، پس از مطالعه این کتاب، تصمیم گرفت آن را به زبان فارسی ترجمه کند. او در شرایط پراختناق پس از قیام ۱۵ خرداد، به ترجمه کتاب «اکرم زعیتر» پرداخت و آن را با عنوان «سرگذشت فلسطین یا کارنامه سیاه استعمار» منتشر کرد. این کتاب نقش مهمی در تبیین جایگاه راهبردی قضیه فلسطین در جهان اسلام، برای ایرانیان داشت. محل انتشار این کتاب، چاپخانه حکمت در قم بود.


 

سفر به ولایت عزرائیل؛ ۱۳۴۲

 فلسطین؛دغدغه60 ساله نویسندگان ایرانی

کتاب «سفر به ولایت عزرائیل» یکی از مشهورترین آثار زنده‌یاد جلال آل‌احمد است. آن مرحوم، این کتاب را پس از سفر به فلسطین اشغالی به رشته تحریر درآورد. فصول نخستین کتاب به گزارشی از شرایط اقتصادی و اجتماعی فلسطین اشغالی و شهرک‌های یهودی‌نشین اختصاص دارد که در نوع خود، اطلاعات دست اولی را ارائه می‌دهد. با این حال، اصل کتاب و آن‌چه جلال در پی تبیین آن برای خواننده است، از فصل سوم و زیر عنوان «آغاز یک نفرت» شروع می‌شود.

مرحوم «آل‌احمد» با قلم شیوای خود، به تشریح چگونگی شکل گرفتن رژیم صهیونیستی و قتل‌عام هزاران نفر از مردمان بی گناه فلسطین و آواره‌شدن میلیون‌ها نفر از آن ها می‌پردازد. او در این کتاب، بی‌پروا از نقش دولت‌ها به ظاهر متجدد غربی و روشنفکران اروپایی در بروز و ظهور این جنایات، پرده بر می‌دارد. کتاب «سفر به ولایت عزرائیل»، بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، با مقدمه زنده یاد شمس آل احمد، منتشر و بارها تجدید چاپ شده است.


پروتکل‌های دانشوران صهیون؛ ۱۳۷۳

 فلسطین؛دغدغه60 ساله نویسندگان ایرانی

احتمالاً درباره پروتکل‌های دانشوران صهیون و برنامه‌ای که سران صهیونیسم بین‌الملل برای تسلط بر جهان طراحی کرده‌اند، مطالبی شنیده‌اید. با این حال، کتاب «پروتکل‌های دانشوران صهیون»، تنها ترجمه متن این برنامه را در بر نمی‌گیرد.

بخش مهمی از این کتاب، به تاریخ فلسطین و چرایی و چگونگی تشکیل رژیم صهیونیستی اختصاص دارد که «عجاج نویهض»، آن را با استناد به مستندات و مدارک معتبر، بررسی کرده است. «پروتکل‌های دانشوران صهیون» که کتابی نسبتاً حجیم است، توسط حمید رضا شیخی ترجمه و از سوی انتشارات بنیاد پژوهش‌های اسلامی آستان قدس رضوی، به زیور طبع آراسته شده است. این کتاب، یک دوره کامل از تاریخ فلسطین را در بر می‌گیرد و به تفصیل از چگونگی استیلای استعمار انگلیس و در پی آن ها، صهیونیست‌ها، سخن می‌گوید.


ایران و مسئله فلسطین؛ ۱۳۷۶

 فلسطین؛دغدغه60 ساله نویسندگان ایرانی

«ایران و مسئله فلسطین» کتابی است که در آن، با استفاده از اسناد وزارت خارجه ایران، به بررسی تاریخ نوین فلسطین پرداخته شده است. دکتر علی‌اکبر ولایتی، مؤلف کتاب، بر مبنای مکاتبات کنسولگری‌های ایران در دمشق، قاهره و بیت‌المقدس، وقایع دوران شکل‌گیری رژیم صهیونیستی را به دقت رصد کرده و در اختیار خوانندگان قرار داده است. این کتاب یکی از مستندترین کتاب‌هایی‌است که با بهره‌گیری از اسناد موجود در ایران، به رشته تحریر درآمده است. در یکی از مهم ترین فصول این کتاب، به نقش «عین الملک هویدا»، سفیر وقت ایران در منطقه حجاز و شام، در کاستن از اهمیت قضیه فلسطین در سیاست خارجی ایران، پرداخته شده است.

«عین‌الملک»، پدر «امیرعباس هویدا»، که یکی از پیروان فرقه ضاله بهائیت بود، با توجه به دستورهای رؤسای این فرقه، به تعامل و همکاری با صهیونیست‌ها پرداخت و از توجه دولت ایران به موضوع اشغال سرزمین فلسطین توسط صهیونیست‌ها، به شدت کاست. دکتر ولایتی با ارائه شواهد و مستندات فراوان به اثبات این امر پرداخته است که زعمای فرقه ضاله بهائیت، از همان دوران، با صهیونیست‌ها ارتباطات تنگاتنگی داشتند و این همکاری‌ها، با تأسیس رژیم جعلی اسرائیل، به اوج خود رسید. یکی دیگر از مباحثی که در کتاب «ایران و مسئله فلسطین» به آن توجه جدی شده، موضوع چرایی و چگونگی شکل‌گیری انتفاضه در سرزمین‌های اشغالی است.


فلسطین؛ ۱۳۹۵

 فلسطین؛دغدغه60 ساله نویسندگان ایرانی

کتاب « فلسطین، از منظر رهبر معظم انقلاب اسلامی»، مجموعه بیانات رهبرانقلاب درباره ابعاد مختلف قضیه فلسطین است. متن این کتاب، شامل یک مقدمه مبسوط به قلم «دکتر علی اکبر ولایتی»، هشت بخش و ۱۹ فصل است که تقریباً تمام بیانات مقام معظم رهبری درباره قضیه فلسطین، از سال ۱۳۵۹ تا زمان انتشار کتاب را در بر می‌گیرد. در مقدمه کتاب، افزون بر ارائه تاریخ مختصری از مبارزات مردم فلسطین، به موضوع حمایت علمای شیعه از مبارزات فلسطینیان پرداخته شده که در نوع خود، کم نظیر است.

در بخشی از این مقدمه می‌خوانیم: «روحانیت شیعه با توجه به وظیفه شرعی خود در خصوص قضیه فلسطین، از همان ابتدا حرکتی را آغاز کردند که دقت در اهداف و مواضع نخستین این رهبران دینی و مقایسه آن ها با آمال امروزی ایشان، ما را مطمئن می سازد که روحانیون شیعه، به واقع از جمله سرسخت‌ترین و سازش‌ناپذیرترین مجموعه‌هایی بوده‌اند که در برابر خطر صهیونیسم، بدون هیچ گونه تأمل از خود واکنش نشان داده‌اند.»


منبع: برترینها

قیصر! کجایی که فرمون رو پخش نکردن؟! (طنز)

دعوت از ناصر ملک‌مطیعی به صداوسیما برای مصاحبه پس از ۴ دهه و در ادامه پخش نشدن این گفت‌وگوها با وجود اعلام قبلی سوژه‌ای به دست طنزنویس روزنامه ایران داده است.

روزنامه ایران در ستون طنز خود نوشت: «خبر آمد که ناصر ملک‌مطیعی قرار است به صداوسیما یا همان رسانه ملی که میلی به سلیقه مردم نشان نمی‌دهد برود. سیزدهم ماه هم نبود که بگوییم دروغ سیزده است.حتی عکس‌های پشت صحنه را در شبکه‌های مجازی منتشر کردند که باورشان کنیم اما برنامه به این صورت آغاز شد: «با عرض سلام. شب بخ…» و به همین صورت هم تمام شد تا قیصر و فرمون و خان‌دایی دوباره با یکدیگر هم‌کلام شوند:

فرمون: قیصر! کجایی که داشتو پخش نکردن؟!

قیصر: فرمون! چرا پخشت نکردن؟! لابد خان‌دایی گفته واسه پهلوون افت داره بره توی برنامه زنده!

خان‌دایی: من چشمام رو گرد کردم قیصر، به من چه؟! ولی پهلوون باس افتاده باشه و اجازه بده برنامه‌های جذاب تیلیویزیون با همون علی اوجی نازنین پر بشن!

فرمون: خلاصه سنگ رو یخ شدیم قیصر!

قیصر: احترامت واجبه خان‌دایی!

خان‌دایی: قفلی نزن روی من قیصر! بمن چه خب؟ من مدیر صداوسیمام؟!

قیصر: پس حرف از مردونگی نزن که هیچ خوشم نمی‌آد. دیدم فرمون که می‌تونست یه محلی رو جابه‌جا کنه رو حتی پخشم نکردن! فقط باهاش عکس یادگاری گرفتن.

فرمون: تا استودیو هم رفتیم تازه.

ستاد مدیریت بحران: ببخشید وسط بحث خانوادگی مزاحم شدم، خواستم به آقا فرمون بگم که لطفاً جایی رو‌ جا‌به‌جا نکنه، ما جایی برای اسکان کسایی که جابه‌جا شدن نداریم‌ها! مرسی اه!

خان‌دایی: کی اینو راه داده توی گروه خانوادگی؟!

قیصر: این نظام روزگاره! یعنی این روزگاره خان‌دایی، نزنی، می‌زننت. حالا داش فرمون کجاست؟

فرمون: همین جا هستم.

خان دایی: بابا گند نزنید به دیالوگ‌های فیلم دیگه.

فرمون: راست میگی خان‌دایی، به نظرم بیخیال این دعواها، زنگ بزن منصور آب‌منگل بیاد، دیش رو بچرخونه سمت یوتل‌ست!

قیصر: قلیون رو بچاق منم توی راهم فرمون.»


منبع: عصرایران

گفت‌ و گو با محمد رحمانیان به بهانه «ترانه‌های قدیمی: پیکان جوانان»

«من را به عنوان نویسنده یا کارگردان دو فیلم و چند نمایش معرفی کردند. باید توضیح بدهم تمام افرادی که اینجا معرفی می‌شوند، کارهای نکرده‌شان بیشتر از کارهای کرده‌شان است؛ در واقع بیوگرافی واقعی ما آن است. ما بیش از هر چیز متخصص «پروژه‌های ناتمام» هستیم؛ پروژه‌هایی که شروع می‌شوند در خودمان و تمام می‌شوند در خودمان. »

بخشی از صحبت‌های بهرام بیضایی در ده شب‌ شعر گوته که معتقد بود وقتی هنرمند کارش را آغاز می‌کند، مجموعه عواملی رفته رفته نقاب از چهره می‌کشند و بر روند شکل‌گیری کار تاثیر می‌گذارند تا آنجا که کارگردان در نهایت از خودش می‌پرسد: «محصول نهایی چه اندازه به آنچه ابتدا در سر داشتم نزدیک است؟» بیضایی در آن جمع پرشور از «گروه‌های نظارت نامریی» صحبت می‌کند؛ گروه‌هایی که به هیچ‌وجه قابل شناسایی نیستند و دقیقا به همین دلیل از نظارت‌کنندگان رسمی خطرناک‌تر می‌نمایند چون هنرمند نمی‌داند با چه کسی و چه جریانی مواجه است.

گفت‌وگوی پیش رو زمانی منتشر می‌شود که تازه‌ترین نمایش محمد رحمانیان از چند جهت تحت فشار قرار گرفته است. سنگ‌اندازی در مسیر نمایشی که در نهایت قرار است میزبان تعداد محدودی تماشاگر باشد. نمایشی که گرچه واقعیت‌هایش با خاطره تماشاگران آثار یک دهه قبل رحمانیان مانند «مصاحبه»، «پل»، «فنز» و «مانیفست‌چو» منطبق نبود، اما پیش از جلب هر سلیقه‌ای، حق حیات داشته و دارد.

نمایش «ترانه‌های قدیمی: پیکان جوانان» در روزهای پایانی اجرا به‌واسطه‌گرای نقاب‌داران درون! به بیرون دچار مشکل شد. رحمانیان در این گفت‌وگو از دلایل پافشاری‌اش بر اجرای موسیقی- نمایش می‌گوید و به جزییاتی از آنچه در اجرا مطرح می‌شد، اشاره می‌کند. به قطعاتی از تاریخ فراموش شده معاصر ما که جاری‌اند و با کوبیدن مهر سکوت ناپدید نمی‌شوند.

 قرار نيست يك جريان خاص براي تئاتر تصميم بگيرد

بعد از ماجراهای پیش آمده برای اجرای نمایش «روز حسین» با محمد رحمانیان متفاوتی مواجهیم. از آن مقطع به بعد است که شکل کارهای شما تغییر می‌کند.

تا حدودی می‌پذیرم ولی از آنجا که کارهای دیگر امکان نمایش نداشته‌اند تا حدی هم می‌توان ایراد گرفت. قرار نبود این موسیقی نمایش‌ها را به صورت گسترده اجرا کنم. قرار ابتدایی ما اجرای ١٠ شب نمایش «ترانه‌های قدیمی» در موسسه اکو بود ولی اقبال عمومی موجب شد کار همان ١٠ شب هم دو اجرایی شود و بعدتر ١١٠ اجرای دیگر از آن در سالن‌های دیگر روی صحنه رفت. موسیقی – نمایش از جمله دلمشغولی‌های قدیمی من بود. اما باید بگویم که ماجرا ارتباط چندانی به «روز حسین» ندارد، چون حواشی «روز حسین» جایی خارج از تئاتر شروع به وجود آمد؛ حواشی‌ای که بعدا برای تعداد دیگری از کارهایم هم اتفاق افتاد. از جمله «هامون بازها» که اعتراض آقای مهرجویی را به دنبال داشت.

البته جنس این حاشیه با اتفاقی که برای «روز حسین» رخ داد متفاوت بود.

بله، در «روز حسین» یک فهرست بلندبالای حذفی به من دادند که واقعا امکان حذف‌شان وجود نداشت. البته این هم روال غیرعادی نبود. داستان‌ها و حاشیه‌ها در بخش چاپ و نشر به وجود آمد چون رییس ممیزی اداره کتاب آن زمان، نسخه‌ای از نمایشنامه را برای روزنامه کیهان و رجانیوز فرستاد و کار از اینجا شروع شد. به واسطه همین مسائل تا سال ٩٢ ممنوع‌الکار شدم که با حضور آقای سیدعباس صالحی در معاونت کتاب وزارت ارشاد مصادف شد. ایشان هم که ظاهرا خودشان روحانی بودند در نخستین مصاحبه تمام اتهام‌های وارده به «روز حسین» و «نشر چشمه» را رد کردند. بنابراین باید بگویم علاقه‌ام به موسیقی- نمایش پیش از همه این اتفاق‌ها شکل گرفت. نمونه‌های فرنگی‌اش را دیده بودم، بعد وقتی نمایشنامه‌های برشت مثل «صعود مقاومت‌پذیر آرتور و اویی» یا «شوایک در جنگ جهانی دوم» را خواندم، متوجه شدم ماجرا برای برشت اهمیت زیادی داشته به حدی که نام آهنگساز را در بروشور کنار نام خودش ‌آورده است. هیچ‌وقت فکر نکردم کار بدی انجام می‌دهم.

اصلا از دوره‌ای به بعد با خودم گفتم دیگر «فنز» نمی‌نویسم که ماجرای آن در انگلستان بگذرد یا خروس نمی‌نویسم که جریانش در افغانستان باشد. فقط داستان‌هایی می‌نویسم که ماجرایش در تهران معاصر می‌گذرد. مهم‌ترین نمونه‌اش «شب سال نو» بود که در ایران دو بار نمایشنامه‌خوانی شد ولی روی صحنه نرفت.

هدف از اجرای این موسیقی- نمایش‌ها و فیلم- تئاترها چیست؟

بعد از بازگشت به ایران دنبال راهی برای اجرای نمایش‌های کوچک‌‌ بودم تا در نهایت به اجرای «صدام» برسم ولی امور طوری پیش رفت که نمایش‌های کوچک از «سینماهای من» گرفته تا «ترانه‌های محلی» اجرا شده‌اند اما نمایشنامه «صدام» همچنان روی دستم مانده است. هر کار دیگری هم انجام بدهم در همین مسیر و برای رسیدن به زبان اجرایی «صدام» است. چند بار شروع کردیم و هر بار به دلایلی از ادامه بازماندیم. البته در بین این اجراها، «آینه‌های روبرو» و «مجلس ضربت زدن» از متن‌های بهرام بیضایی را کار کردم.

اتفاقا همین روند برایم جذابیت دارد ولی جالب‌تر این است که شما پیش از شروع موسیقی- نمایش‌ها طیف مخاطبانی داشتید که امروز عمده انتقادها از سوی آنها مطرح می‌شود. تاکید بر ادامه اجرای موسیقی- نمایش از کجا سرچشمه می‌گیرد؟

فردریش دورنمات در «غروب روزهای آخر پاییز» به خوبی نشان می‌دهد که رابطه بین هنرمند و مخاطبش بسیار غریب و تعریف نشدنی است. به‌ هر حال زمان می‌گذرد و شرایط تغییر می‌کند. مشخصا از سال‌٨٨ به بعد من دیگر آن آدم سابق نیستم. شاید انقلاب بزرگ‌تری درونم رخ داد و بسیاری از باورهای گذشته‌ام در مورد تئاتر را عوض کرد. حالا بسیاری از چیزهایی که دوست می‌داشتم را دوست ندارم و فکر می‌کنم حتی دیگر «فنز» نمی‌نویسم؛ حتی دلم نمی‌خواهد دوباره اجرایش کنم. نمایشنامه «خروس» یا هر متن دیگری که به خارج از مرزهای ایران ارتباط داشت هم همین طور. فکر کردم در تمام این سال‌ها باید درباره خودمان می‌نوشتم، آن‌هم با نشانی‌های دقیق. منظورم نوشتن راجع‌ به اتفاق‌هایی است که بلدم. این یک تصمیم است و من فعلا گرفتار این تصمیم هستم.

این تصمیم قرار بود چه کارکردی داشته باشد؟

سال‌ها دلم می‌خواست خاطراتم از سینماها را بنویسم، سینماهایی که بخشی از پیکره اجتماع ما را تشکیل می‌دادند و امروز دیگر نابود شده‌اند. این اتفاق با نمایش «سینماهای من» رقم خورد، البته در نمایش «پیکان جوانان» هم اپیزودهایی به سینماهایی مانند Driving cinema ونک اختصاص دارد. در «ترانه‌های قدیمی» سعی کردم راجع‌به سازه‌های تهران بنویسم و عمده اعتراض‌ها آنجا ناظر به ترانه‌های کار بود و متوجه شدم خیلی خوب روی نسل جدید کار شده که تصور می‌کند ترانه چیز بدی است.

یا اتفاق مبتذلی است.

بله یا اتفاق مبتذلی است. درحالی که ترانه اصلا چیز بد یا مبتذلی نیست منتها روی این افراد خوب کار شده که تصور می‌کنند اگر ترانه وارد کار شود لابد با امر بی‌کیفیتی مواجه هستیم.

یا هنرمند کار خودش را نازل می‌کند.

بله، و این در حالی است که کتاب ترانه‌های قدیمی هم منتشر شده و اصلا چیز پیچیده‌ای نیست. در نهایت می‌خواهم بگویم حیات اجتماعی ما در کنار این سازه‌ها و بناهایی مانند سینماها، اما‌مزاده‌ها، میادین و غیره معنا پیدا می‌کند. باید ببینیم نسبت ما با مترویی که از زیر تهران می‌گذرد چیست؛ چیزی که تلاش کردم در «ترانه‌های قدیمی» به آنها بپردازم. بعدا به نتیجه رسیدم سازه‌هایی داشتیم که امروز دیگر نیستند، در نتیجه مجموعه «پیکان جوانان» شکل گرفت. اینجا پیکان جوانان به عنوان نماد یک دوران از دست رفته عمل می‌کند؛ دورانی که تفرجگاه‌هایی مثل Driving سینمای ونک بعد از درایوینگ سینمای تهرانپارس به وجود آمد، یا فانفار که باقیمانده‌اش حتی سال‌های ابتدایی انقلاب هم وجود داشت. همچنین ساختمان تئاترشهر، کافه شهرداری یا رستوران‌هایی مانند چاتانوگا که جداگانه روی آنها کار می‌کنم.

 قرار نيست يك جريان خاص براي تئاتر تصميم بگيرد
قرار است همه اینها چه چیز از گذشته با خود حمل کند؟ می‌پرسم چون علاقه شما به تاریخ بر کسی پوشیده نیست. نوعی نگاه به تاریخ که خودتان را در آن وامدار نگاه بهرام بیضایی می‌دانید. یک نگاه توام با انتقاد یا پرسشگری.

مساله من انتقاد نیست، بلکه بیشتر به بازتعریف‌ها فکر می‌کنم و انتقاد یا هر برداشت دیگر را به مخاطب می‌سپارم. البته جایی مثل نمایش «فنز» داوری می‌کنم که تعصب غلط است و می‌تواند همه‌چیز را نابود کند. هر نوع تعصب و هواداری کورکورانه‌ به طور طبیعی بی‌منطق است و در نهایت آثار مخرب به جا می‌گذارد. از «روز حسین» به بعد من دیگر هیچ داوری نکردم، اصولا معتقدم وقتی داوران وارد کار می‌شوند همچنین بلاهایی سر ما می‌آید.

اگر قرار باشد یک تفکر خاص تعیین کند که نمایشی روی صحنه بیاید که همه ول معطلیم. از آن زمان به بعد دیگر داوری نکردم. در ضمن علایق جدید هم به وجود می‌آید. مثلا من یک سالی است به این فکر می‌کنم که چطور یک نویسنده شناخته شده جهان مسیر پنجاه سال گذشته‌ خودش را تغییر داد. منظورم هارولد پینتر است که با نگارش نمایشنامه «خیانت» همه تجربه‌های قبلی‌اش را رها کرد و اثری سراسر متفاوت با گذشته ‌آفرید. نمایشنامه «خیانت» پینتر برای من نقطه از صفر شروع کردن است. نه اینکه پینتر تجربه‌های گذشته‌اش را دور ریخته باشد اما همه آن تجربه‌ها را جایی پس ذهن دارد و وارد جهان تازه می‌شود. اینها موجب می‌شود من هم به فکر بیفتم که می‌توانم از صفر شروع کنم.

«ترانه‌های قدیمی: پیکان جوانان» قرار است چه چیز را روایت کند؟

پیکان جوانان مستقیما به تاریخ سیاسی بین سال‌های ۵٠ تا ۵٧ اشاره دارد. البته دو اپیزود هم به بعد از ۵٧ می‌پردازد ولی عمده تمرکز به آن سال‌ها بازمی‌گردد. قسمت اول «روس‌ها دارند می‌آیند» علاوه بر اینکه به درایوینگ سینمای ونک و تاثیری که روی فرهنگ پس از خودش گذاشت می‌پردازد، به حضور پیکان جوانان در جامعه شهری ایران و ماجرای ترورهای خیابانی مستشاران امریکایی در دهه ۵٠ را هم مطرح می‌کند. اینجا مقاله محمد قائد درباره ترورهای خیابانی دهه ۵٠ خیلی به من کمک کرد.

اپیزود اول به تلاش ساواک برای بدنام کردن نیروهای چپ در آن سال‌ها که قبل از ماجرای سیاهکل شروع شده بود، اشاره دارد. تمرکز به حدی بود که به چهره‌های مذهبی هم انگ مارکسیست اسلامی می‌چسباند یا ماجرای کارخانه پپسی که به واسطه مدیران بهایی‌اش از ابتدا توسط علما مورد نقد قرار گرفت و اعلام شد در خدمت اسراییل است. آیت‌الله سیدکاظم شریعتمداری بر همین مبنا با صدور فتوا پپسی را حرام اعلام کرد.

مواردی از این دست که در درام‌نویسی ما سابقه چندانی ندارد. گرچه این امر موجب شکایت از گروه شده ولی اگر قرار باشد تفکر انجمن حجتیه تعیین کند چه نمایشی روی صحنه بیاید یا نیاید که همه ول معطلیم. درباره فروخته شدن سینما اسکار در سال ۵۴ به حسینیه شانجانی‌ها صحبت می‌کنیم که همچنان هم به همین منوال است. این واقعیت تاریخی همواره وجود دارد و اگر من ننویسم از صفحه روزگار حذف نمی‌شود ولی کسانی از بیان این حقایق خوش‌شان نمی‌آید. فروریختن سقف فرودگاه مهرآباد در ١۴ آذر ١٣۵٣ از همین نمونه است که بعد به تشکیل نخستین اورژانس در تهران منجر شد. این حادثه برایم اهمیت دارد چون یکی از مهم‌ترین زبان‌شناسان ایران یعنی دکتر جلال توحیدی در آن کشته می‌شود. همچنین اپیزود «یک شب از شب‌های گوته» برگرفته از اتفاق تاریخی در مهر ١٣۵۶ که بعضی معتقدند جرقه‌های ابتدایی انقلاب را می‌توان در آن جست‌وجو کرد.

کدام شب‌ از شب‌ها‌ی شعر؟

شبی که غلامحسین ساعدی درباره هنرمند متعهد و هنرمند غیرمتعهد سخنرانی می‌کند و جوابیه‌ای در پاسخ به اظهارات یک شب قبل بهرام بیضایی می‌خواند. آقای بیضایی در صحبت‌های خود جریان و مساله‌ای را زیر سوال برد، آن‌هم دقیقا در دوره‌ای که فحش دادن به کارگاه نمایش مد بود.

اشاره آقای بیضایی به اینکه افرادی یک حیات هنری را مسدود می‌کنند. رفتاری که به اعتقاد او نه براساس برنامه‌ریزی ساواک یا حاکمیت بلکه توسط افرادی از دل جامعه صورت می‌گرفت ولی کارکرد یکسان داشت. بستن دهان هنرمند.

ماجرا به به‌هم ریختن اجرای نمایش «پژوهشی ژرف و سترگ در سنگواره‌های دوره بیست و پنجم زمین‌شناسی» بازمی‌گشت که عده‌ای با توهین در میانه‌های اجرا موجب شدند آربی آوانسیان در نهایت تصمیم به تعطیلی کار بگیرد. بیضایی معتقد بود ما یک سانسور دولتی داریم و یک عالمه سانسور غیردولتی بین خودمان که از سانسور دولتی خطرناک‌تر است. بیضایی تنها کسی است که در تمام این ١٠ شب برخلاف موج و فضای حاکم در سخنرانی‌ها صحبت کرد و این اظهارات به مذاق عده‌ای خوش نیامد. غیرمستقیم می‌گوید درست نیست که مثلا آربی را وابسته به دربار بدانیم و با همین انگ به او حمله کنیم؛ باید در نظر داشته باشیم آربی خالق یکی از مهم‌ترین فیلم‌های تاریخ سینمای ایران یعنی «چشمه» است. حتی به‌خاطر دارم اوایل انقلاب عده‌ای از روی صندلی بلند می‌شدند و نمایش را به‌هم می‌ریختند. چرا؟ اعتراض به اینکه چرا مردم دست می‌زنند!

قبل از همه اینها نیروهای چپ مثلا در اعتراض به آربی چنین کارهایی انجام می‌‌دادند چون آن گروه را وابسته می‌دانستند، در حالی که خود آن افراد در اداره تئاتر کار می‌کردند. اداره تئاتر هم دولتی بود و اگر اینها از رضا قطبی حقوق می‌گرفتند آنها هم از پهلبد حقوق می‌گرفتند.

فکر نمی‌کنید بخشی از اتفاقی که در این سال‌ها برای شما رخ داده از همین بخش ناشی می‌شود؟ یعنی سانسور و توقیفی که از درون خانواده هنر عمل می‌کند.

نه تنها برای من بلکه برای بسیاری از هنرمندان تئاتر همین‌طور بوده است. شخصی که در جریان «روز حسین» با من صحبت می‌کرد، می‌گفت: «من نه شما را می‌شناسم و نه نمایشنامه را خوانده‌ام، بلکه یکی از بین خودتان گزارش داده است. » وقتی پرونده را باز کرد اسامی آشنایی دیدم. شکایت و گزارش اخیر هم غیر از این نیست و کار افرادی در درون خانواده است.

آیا در نهایت به شکل اجرایی قدیم بازخواهید گشت؟

از نظر مضمونی به آن شکل از اجرا باز نمی‌گردم و هرچه بگویم باید به جغرافیای ایران و اکنون ما ارتباط داشته باشد. دیگر برای طرح مساله کشورهای دیگر را پیش نمی‌کشم.

فکر می‌کنید نپرداختن به آنچه در جغرافیای خودمان می‌گذرد در نهایت منجر به نابسامانی‌های اجتماعی، سیاسی شد؟

نه به نظرم دیگر وقت آن رسیده که کلی‌گویی را کنار بگذاریم. آخرین نمایشنامه‌ای که به این سبک و سیاق کار کردم «مانیفست چو» بود. قبل از آن هم «عشقه» را نوشته بودم و به نظرم دیگر کافی است و ما باید روراست‌تر و دقیق‌تر درباره مسائل صحبت کنیم. البته همان زمان هم عده‌ای می‌گفتند مسائل الجزایر و منچستر به ما چه ربطی دارد؟ حالا هم که راجع به حال و هوای خودمان می‌نویسم دوباره می‌گویند چرا؟ بحث بر اولویت‌هاست و هر فردی تشخیص می‌دهد چه زمانی چه مسائلی برایش در اولویت قرار دارد. بعد از سال‌ ٨٨ حس می‌کنم نسبت به مردم شهرم شناخت تازه‌ای پیدا کردم به نظرم نوشتن درباره اتفاق‌هایی مانند «حادثه مدرسه شین‌آباد» اهمیت بیشتری دارد. اپیزود پایانی کار هم به ماجرایی در سال ٨٨ اشاره می‌کند که معتقدم بهانه‌هایی مانند کارخانه پپسی از همین‌جا ناشی می‌شود و به احتمال زیاد این بخش دوستان را آزرده است.

مسائل مالی امروز در تئاتر ما اهمیت زیادی پیدا کرده و عده‌ای انتظار دارند که کارگردان یا کارگردان‌هایی مانند محمد رحمانیان نسبت به این وضعیت سکوت نکنند و اتفاقا در برابرش بایستند.

در برابر چه چیز؟

در برابر این فضای گیشه محور و اینکه همه دنبال تمهیدی برای افزایش گنجایش سالن یا تماشاگر و در نهایت فروش بیشتر هستند.

من آن طرف ماجرا می‌ایستم چون معتقدم هنرمند تئاتر هم مثل هنرمند سینما باید دستمزد خوب دریافت کند. همچنین باید کاری کند که تئاتر به سبد فرهنگی مردم اضافه شود. معتقدم این بهای بلیت ٢۵ و ٣٠ هزار تومان برای یک تئاتر واقعا شرم‌آور است. یک هنرمند واقعی تئاتر چطور می‌تواند کاری را با این مبالغ جمع کند؟ الان همه‌چیز درهم شده و سالن‌ها هیچ هویتی ندارند. زمانی شما می‌دانستید در تالار مولوی نمایش‌های دانشجویی و جسور می‌بینید. زمانی گروه‌ها کمک‌های مادی دولتی دریافت می‌کردند و در نتیجه می‌توانستند بهای بلیت را کاهش دهند اما الان باید بدون این کمک‌ها کار کنند. بحث من نمایشی مثل «اولیور توییست» نیست چون سازوکار متفاوتی دارد.

بحثم همین نمایش‌هایی است که مثلا در سالن شهرزاد روی صحنه می‌روند و هزینه‌های خودشان را هم تامین نمی‌کنند. تهیه‌کننده‌ای قدم پیش می‌گذارد اما بعد از مدتی می‌بیند هیچ کمکی وجود ندارد و باید هر روز هزینه بپردازد. بالاخره تئاتر باید دست در جیب خودش کند. سوال من از شما این است که یک گروه تئاتری باید چه‌کار کند که دخل و خرجش همخوان باشد؟ صحنه تئاتر نمایش ما هیچ چیز ندارد ولی باید ١٠ میلیون تومان بابت اجاره همین پیکان بپردازیم.

گفتیم بهتر است بخریم، قیمت شد ٢٠٠ میلیون تومان! وقتی شما نوازنده‌ای دارید شرایطش متفاوت است، چون نوازنده جلسه‌ای دستمزد می‌گیرد و شما نمی‌توانید بگویید مثل دیگر عوامل تئاتر بعدا دستمزد بگیر. او برای خود و حرفه‌اش این تشخص را قایل است که هر شب دستمزدش را دریافت کند. شما باید ٢٠ تا ٣٠ درصد به سالن بپردازید و ۵ درصد هم از محل فروش بلیت کم می‌شود. وقتی همه اینها را کنار هم بگذارید خواهید دید از ١٠٠درصد محل فروش تنها ۶۵ درصد نصیب گروه می‌شود و حالا باید باقی هزینه‌ها و دستمزدها را بپردازد. اگر قرار است گروه‌های تئاتری پابرجا بمانند باید بتوانیم حداقل‌ها را برای بازیگر تئاتر تامین کنیم. همان بازیگری که همه می‌دانیم وقتی با یک پروژه سینمایی همکاری کند صد برابر دستمزد دارد.

 قرار نيست يك جريان خاص براي تئاتر تصميم بگيرد
یا برعکس بحث ورود چهره‌های سینما به تئاتر مطرح می‌شود.

این هم خودش یک مساله است که می‌گویند چرا چهره‌ها به تئاتر می‌آیند؟ درحالی که هیچ ایرادی ندارد و تئاتر ملک پدری هیچکس نیست. مردم تصمیم می‌گیرند آن آقا یا خانم بازیگری که در نمایشی روی صحنه رفته خوب کار کرده یا بد. اگر خوب باشد می‌ماند و اگر بد باشد می‌رود. به خاطر دارم این صحبت نخستین بار زمانی مطرح شد که محمدرضا فروتن در نقش رومئو در نمایش دکتر رفیعی روی صحنه رفت.

بازار مخالفت‌ها داغ شد در حالی که علی رفیعی بزرگ شده این تئاتر است و مثل بهرام بیضایی و بسیاری دیگر بر گردن این تئاتر حق دارد. یعنی هنرمندی در این سطح نمی‌تواند از بازیگری که دلش خواست استفاده کند؟ سوال آقای رفیعی این بود که پس چطور است نمایش «شازده احتجاب» با حضور بازیگران جدی تئاتری مثل اکبر زنجانپور، شبنم طلوعی و سهیلا رضوی هم با استقبال مواجه می‌شود؟ چنین دیدگاهی از همان تفکری که درباره‌اش صحبت کردیم ناشی می‌شود. یعنی سانسورهای متفاوت که به سانسورهای رسمی اضافه می‌شوند و راه حیات هنری افراد را سد می‌کنند. این مردم هستند که تصمیم می‌گیرند فردی را بپذیرند و باور داشته باشند یا نه.

مجموعه این مسائل از دهه ٧٠ تا امروز تا حدی از تشخص تئاتر نکاسته است؟

تئاتر از خودش تشخص می‌گیرد و چیزی از بیرون تزریق نمی‌شود. بالاخره اتفاق مالی باید در زندگی هنرمندان تئاتر هم رخ دهد. تا کی قرار است یک قراردادی به نام قرارداد تیپ را مثل صدقه دور سر هنرمند بچرخاند؟ اگر قرار است تئاتر خصوصی داشته باشیم، همین است. اگر قرار باشد تئاتر خودش هزینه‌هایش را تامین کند الزامات اینچنینی دارد. تا سال‌ها می‌گفتند چرا تئاتر خصوصی نیست؟

با توجه به خروجی‌ای که داشته آیا خواسته نادرستی نبود؟

به هرحال اگر چیزی را می‌پذیریم باید الزاماتش را بپذیریم. اصولا قرار بود به این واسطه تصدی‌گری دولت کاهش یابد، منتها امروز هم تصدی‌گری دولت وجود دارد، هم فشار اقتصادی تئاتر خصوصی. سرمایه‌گذاری که برای کارگردان تصمیم می‌گیرد کدام بازیگر باشد و کدام بازیگر نباشد. این معما حل نمی‌شود مگر ترکیبی از هر دو را در نظر بگیریم. حمایت‌ نهادهای دولتی و سرمایه‌های خصوصی در کنار یکدیگر.


منبع: برترینها

عصار: هرگز از «فرهاد» تقلید نکردم

اکنون که شما خواندنِ این مطلب را آغاز کرده‌اید، مدتی از انتشارِ آلبوم «جز عشق نمی‌خواهم» گذشته است. اثری که خواننده‌اش را به کم‌کاری و سکوت‌های کاری می‌شناسند. خودش می‌گوید که بیست سال از آغاز فعالیت هنریش می‌گذرد اما ۱۰ سال از این مدت را به سکوت گذرانده است.

البته همان ۱۰ سال هم برای ماندگاریش کافی است. آثاری دارد که شنیدنشان تاریخ مصرف ندارد. حتی آثارِ مناسبتی و سفارشی‌اش هم ماندگار شده‌اند. سال گذشته پس از چند سال سکوت کنسرتی برگزار کرد که خیلی زود بلیت‌هایش تمام شد. مردم مشتاقِ شنیدنِ صدایش بودند.

علیرضا عصار خواننده‌ای خاص، ساده و بی‌آلایش است. وقتی روی صحنه می‌خواند، می‌شود باورش کرد. وقتی هم جلویش می‌‌نشینی و پرسش‌هایت را با او در میان می‌گذاری، باز هم باورکردنی است. مولانا را دوست دارد و از طرفداران «فرهاد» است. در بیشتر آثارش تِم‌های اجتماعی قابل درک و دریافت است. هر چه از مولانا خوانده تا زمزمه‌های مردم عادی هم رفته است. در میان آثارش شاید حتی یک ترانه‌ی ساده یافت نشود. شعرهای پُرمغز و اجتماعی انتخاب‌های اول او هستند. به قول خودش؛ هر شعری که به درد هیچ خواننده‌ای نمی‌خورد، برای صدا و فُرم خواندنِ عصار مناسب است.

پای صحبت‌های علیرضا عصار نشستیم تا درباره‌ی آلبوم «جز عشق نمی‌خواهم»، کنسرتش و البته دیدگاه‌هایش صحبت کنیم. در ادامه حاصل ساعتی گفت‌وگو با علیرضا عصار را می‌خوانید:

 عصار: هرگز از
کنسرتی در هفته‌های آینده در پیش دارید و قرار است آثاری جدید را روی صحنه ببرید. درباره‌ی جزئیات کنسرتِ پیش رو برایمان بگویید و این که این کنسرت چه تفاوت‌هایی با کنسرت‌های سال پیش‌تان دارد.

حدود ۵ یا ۶ قطعه از آلبوم جدیدم را در این کنسرت می‌خوانم. از این میان دو قطعه را در کنسرت سال گذشته هم اجرا کرده‌ام؛ یکی «سختی بُت‌ها» و دیگری «جنون».
در کنار این آثار، منتخبی از آثار گذشته‌ام را هم در این کنسرت اجرا می‌کنیم.

ارکستراسیون را چطور انتخاب می‌کنید. میان ارکستر شما و سازبندی‌اش، با دیگر کنسرت‌های موسیقی پاپ تفاوت‌هایی وجود دارد. به وضوح تمایل شما به سمت موسیقی کلاسیک در ترکیب ارکسترتان دیده می‌شود.

بخشی از این ماجرا به سلیقه موسیقی من برمی‌گردد. مُدل خواندنم به گونه‌ای است که می‌طلبد ارکستر بزرگتری صدایم را همراهی کند. خودم موسیقی ارکسترال را بیشتر دوست دارم. حالا ممکن است در آینده با ارکستر کوچکی هم همکاری داشته باشم، اما سعیم براین است که ارکستر را براساسی بچینم که بهترین نتیجه را بگیرم.

سرپرست ارکسترتان در کنسرت دی‌ماه کیست؟

پویا نیکپور. سال گذشته هم ایشان بودند.

انتخاب نوازندگان با آقای نیکپور است یا خودتان این کار را می‌کنید.

پویا دوست قدیمی من است. سال گذشته همکاریمان را شروع کردیم و پیشنهاد همکاری از سمت من بود. جزئیات ارکستر را خودِ آقای نیکپور انجام می‌دهد. من فقط جایگاه نظارتی دارم. اگر مشکلی با بخشی داشته باشم حذفش می‌کنم، هر جا هم لازم باشد نظرم را می‌گویم. اما در کل جزئیات را آقای نیکپور پیگیری می‌کنند.

 آخرین آلبوم‌تان «محتسب» بود که چند سال پیش از سوی حوزه هنری منتشر شد.

بله.

بعد از این آلبوم و در این سال‌ها اثری در بازار موسیقی نداشته‌اید. اکنون می‌خواهید آلبوم «جز عشق نمی‌خواهم»(این آلبوم امروز سه‌شنبه ۲۸ آذر ۱۳۹۶ منتشر می‌شود) را منتشر کنید. این نشان می‌دهد وقفه‌های زیادی در کار هنری شما وجود داشته است.

وقفه‌های بی‌خودی در کار من بوده است. نخستین کاری که از من منتشر شده، نوروز ۱۳۷۷ بوده است و سه ماه دیگر این زمان به ۲۰ سال می‌رسد. در این ۲۰ سال حدود ۱۰ سالش را کار نکرده‌ام.
الان هم فکر نمی‌کنم هر سال آلبوم منتشر کنم. اما سعی می‌کنم تولیدهایم بیشتر شود. در طول سال سعی می‌کنم چند تک‌قطعه را منتشر کنم.

 عصار: هرگز از
امروز و در موسیقی پاپ شاهدیم که آثار خوانندگان موسیقی پاپ معمولا یا یک بار مصرف‌اند یا این که تاریخ مصرف کوتاهی دارند و ماندگار نیستند. اما شما در کارنامه‌تان آثاری دارید که سال‌هاست در ذهن مردم مانده و همچنان هم طرفدار دارند. از دیدگاه شما علت آن تاریخ مصرف‌های کوتاه و علت این ماندگاری چیست.

اثری که در حوزه موسیقی تولید می‌شود باید هدف و محل مصرف داشته باشد. وقتی که شما محل مصرف برای اثر قائل بشوید، براساس انتخاب این محل مصرف، کیفیت محتوایی اثر هم تغییر می‌کند. مثلا من می‌‌خواهم موسیقی‌ای تولید کنم که محل مصرفش از دید من این است که شما در مهمانی‌ها این اثر را بشنوید و با آن شادی کنید و برقصید. چنین اثری ملزومات تولیدی خودش را می‌طلبد و می‌تواند ماندگار هم نباشد و چند ماه برای مخاطب شنیدنی باشد و بعد آن را کنار بگذارد. البته در چنین کارهایی ممکن است اثر ماندگار هم پیدا شود. در عین حال ممکن است شما محل مصرفی که برای کارتان تعریف می‌کنید خلوت آدم‌ها باشد. این تیپ کارها معمولا ماندگارتر هستند. در چنین حالت‌هایی، کسانی مانند فرهاد مهراد پدیدار می‌شوند که در عین ماندگاری، کمترین تعداد تولید را دارند.

فکر نکنم بیشتر از ۳۰ اثر داشته باشد.

فرهاد قهرمان خواننده‌هایی است که آنها قهرمان مردم هستند. مخاطبانِ صدای فرهاد هرگز از نظر کَمی، به اندازه‌ی مخاطبان خوانندگانِ معروفِ هم‌دوره‌اش نبودند.
فرهاد مدت بسیاری ممنوع‌الکار بود که دلایلش از نظر من غلط بود. وقتی هم مجوز می‌گیرد و می‌خواهد اثری منتشر کند، آلبوم «برف» را ارائه می‌کند و ترجمه اشعار شکسپیر را می‌خواند. با این کارها به قهرمان کسانی تبدیل می‌شود که خودشان مخاطبان میلیونی دارند. بسیاری از خوانندگان زمانی که می‌خواهند ژستِ روشنفکری بگیرند، می‌گویند ما از طرفداران فرهاد هستیم. این درست مانند اتفاقی است که برای احمد شاملو هم رخ داده است. این نوع مقبولیت برای کسانی رخ می‌دهد که خط فکری درستی در حوزه کاری خودشان دارند.
وقتی اثری درست تولید شود؛ نتیجه‌اش می‌شود فرهاد مهراد.

فرهاد قهرمان خواننده‌هایی است که آنها قهرمان مردم هستند. مخاطبانِ صدای فرهاد هرگز از نظر کَمی، به اندازه‌ی مخاطبان خوانندگانِ معروفِ هم‌دوره‌اش نبودند.

همین کنسرت سال گذشته شما، قطعه‌ای داشت که پشت پیانو نشستید و اثری را خواندید. این اثر(سختی بُت‌ها) از نظر فُرم خواندن و چیدمان یک خواننده و یک پیانو به کارهای فرهاد خیلی نزدیک است. فرهاد هم یکی از مهمترین کنسرت‌هایش(کنسرت کُلن) را با همین ترکیبِ آواز و پیانو اجرا کرد.

واقعیت این است که هیچ وقت سعی نکرده‌ام ادای فرهاد را دربیاورم. فرهاد در تمام دوران نوجوانی و جوانی‌ام خواننده مورد علاقه‌ام بود. هنوز هم وقتی می‌خواهم موزیک بشنوم فرهاد می‌شنوم.

در این یک مورد اگر هم سعی کنید ادایش را دربیاورید، ایرادی ندارد.

شاید به دلیل فُرم اجرا در قطعه‌ی «سختی بُت‌ها»؛ یک پیانو و یک خواننده و نوع خوانش شعرش تصور شده که از فرهاد تقلید می‌کنم. که این هم تنها در این یک قطعه بوده است. به هر حال از روز نخست تا این لحظه، فرهاد همیشه خواننده محبوب من است.

در آلبوم «جز عشق نمی‌خواهم»، تمام شعرها را روزبه بمانی سروده است؟

شاعران دیگری هم هستند. سه اثر از شعرهای روزبه است؛ «سختی بُت‌ها»، «فتوای تاک چیست» و «جز عشق نمی‌خواهم». این سه قطعه پیشتر منتشر شده‌اند. سه شعر از افشین مقدم، دو شعر از حافظ ایمانی، یک شعر از سعید امیراصلانی و یک شعر هم از مولانا در آلبوم جدیدم دارم.

استفاده از شعر بزرگان ادبیات ایرانی در موسیقی پاپ کاری است که هر خواننده‌ای به درستی این کار را کرد، توانست شنوندگان و طرفداران بسیاری جذب کند. مولانا و حافظ از شاعرانی هستند که آثارشان را خوانندگان پاپ خوانده‌اند. در این میان اشعار سعدی کمتر مورد استفاده قرار گرفته است.

که البته حیف است. در برنامه‌ام هست که حتما بر روی آثار سعدی کار کنم.

شما برخی از اشعار مولانا را خوانده‌اید و هر اثری هم که از این شاعر بزرگ خوانده‌اید پُرمخاطب شده است. در این حالت مخاطبان عام در عین حالی که موسیقی پاپ می‌شنوند، با بخش‌هایی از ادبیات کُهنِ ایران هم آشنا می‌شوند. در واقع خوانندگان موسیقی پاپ وقتی به شکل درستی از ادبیات کُهن استفاده می‌کنند؛ زمینه‌ی آشنایی مخاطبانِ عام را با شاعران بزرگ ایران فراهم می‌کنند.

از اشعار مولانا آثار زیادی را خوانده‌ام. اصلا نخستین کاری که از من منتشر شد با شعر مولانا بود. همیشه حضرت مولانا را دوست داشتم. بسیاری از قطعه‌هایی که در آلبوم اول و دومم بود را سال‌ها پیش از خواننده شدنم ساخته بودم. آثاری مانند «انسانم آرزوست» که سه سال قبل از خواننده شدنم آن را ساختم و یا اثری مانند «من مست و تو دیوانه»؛ همه‌ی این آثار با سروده‌های مولانا بود.
خوانندگانی که مخاطب دارند، خوب است که مخاطبانشان را به سمت شنیدن آثار ادبیات کلاسیک هدایت می‌کنند. اشعار مولانا خواص موسیقایی بسیاری دارد و به همین دلیل راحت‌تر می‌شود از این سروده‌ها در آثار موسیقی استفاده کرد.

همیشه برای خودم سوال بوده که چرا در این میان شعر سعدی کمتر مورد استفاده قرار گرفته است. خودم در برنامه دارم که از اشعار سعدی بیشتر استفاده کنم.

ممکن است آلبوم بعدی‌تان بر روی اشعار سعدی باشد.

نه به طور دقیق. چرا که برای آلبوم بعدی‌ام ایده‌های دیگری دارم.

دلیل اصلی حضور کم‌رنگ اشعار سعدی در موسیقی پاپ را چه می‌دانید.

واقعا برای این مورد دلیلی پیدا نکردم.

 عصار: هرگز از
در موسیقی ایرانی هم همین است. بهترین فُرم ادبی برای موسیقی ایرانی و ساز و آواز، غزل است. اما در عین حال باز هم سروده‌های سعدی به نسبتِ سروده‌های حافظ کمتر خوانده شده‌اند.

شاید بتوان این مسئله را در موسیقی پاپ اینگونه توجیح کرد که اشعار مولانا و خیام آهنگین‌ترند و به همین دلیل هم بیشتر مورد استفاده قرار می‌گیرند و به همین دلیل اشعار سعدی مغفول مانده است. اما در موسیقی ایرانی چرا؟ در موسیقی ایرانی که میشد به راحتی روی اشعار سعدی کار کرد.
اتفاقا شنیده‌ام که استاد شجریان هم گفته بودند می‌خواهند بر روی اشعار سعدی بیشتر کار کنند. امیدوارم استاد شجریان هم به زودی سلامتش را به دست بیاورد.
الان به طور خاص درباره‌ی سعدی صحبت می‌کنم. سعدی شناخته شده و هم وزن حافظ است، اما در حوزه موسیقی روی اشعارش کمتر کار شده است.

الان به سمت استفاده از اشعار روزبه بمانی آمده‌اید که شاعری معاصر است.

من و روزبه، زبان، سلایق و علایق مشترکِ زیادی داریم. هنوز کارهایی که با روزبه انجام داده‌ام به اندازه کافی نیست چون به سکوت کاری من خورد. قبل از سری آخر سکوتم، آلبوم مشترکی با روزبه داشتم که اشعارش درباره‌ی جنگ بود.

این آلبوم در سال ۱۳۹۰ منتشر شد اما بلافاصله از بازار موسیقی جمعش کردند. نام آلبوم «بازی عوض شده» است که الان به طور رسمی در بازار موسیقی یافت نمی‌شود اما در اینترنت لینک‌های دانلودش هست.

این دوستانی که دم از جنگ می‌زنند / از تیرهای نخورده چرا لنگ می‌زنند
هم سُفره‌های خلوت آن روزها ببین / این روزها چه ساده به هم انگ می‌زنند
هر فصل از وحشت رسوا شدن هنوز / ما را به رنگ جماعتشان رنگ می‌زنند
یوسف به بدنامی خود اعتراف کن / کز هر طرف به پیرهنت چنگ می‌زنند
بازی عوض شده و همان هم قطارها / از داخل قطار به ما سنگ می‌زنند
این شعر یکی از قطعه‌های آلبوم «بازی عوض شده» بود که که خیلی هم دوستش دارم.

بین من و روزبه، زبان مشترکی هست که از خوش اقبالی من این بخش به درد دیگر همکاران روزبه نمی‌خورد و فقط به درد صدای من می‌خورد.
سختی «بُت‌ها» و «فتوای تاک» را هم خیلی دوست دارم.

در عین حال با افشین مقدم سال‌های زیادی است که دوست هستم و با او هم زبان مشترک بسیاری دارم. حافظ ایمانی را هم به تازگی شناخته‌ام که شاعر بسیار درجه یکی است و سعید امیراصلانی که دوست قدیمی من است و در این آلبوم یک قطعه با اثری از او خوانده‌ام که این قطعه را بسیار دوست دارم.

 در همین شعرهایی که از شاعران امروزی انتخاب کرده‌اید، با این که زبان امروزی دارند، باز هم عمق و اندیشه‌ای هست که مخاطب را به تفکر وآمی‌دارد. در این شعرها خبری از سادگی ترانه‌های امروزی نیست. دغدغه‌های اجتماعی در همین اشعاری که از شاعران امروزی انتخاب کرده‌اید بسیار پُررنگ است.

شعرهایی که به درد هیچ خواننده‌ی دیگری نمی‌خورد را من بر می‌دارم و می‌خوانم. دلیلش خوب یا بد بودن من نیست. این شعرها چیزهای مشترک بین من و این شاعران است که باعث می‌شود دور هم جمع شویم و نتیجه‌اش کارهایی باشد که می‌شنوید.

برای آواز خواندن تمرین می‌کنید.

نه.

چرا؟

مدل خواندن من خیلی نیازمند تمرین نیست. تمرین بیشتر شامل حال خوانندگان سنتی و خوانندگانی می‌شود که فیزیک خواندنشان در کار دخیل است. مُدل خواندن من خیلی تمرین نمی‌خواهد.

سیگار کشیدن را ترک کردم. روزی سه پاکت سیگار می‌کشیدم. اکنون شش سال است که سیگار نمی‌کشم.

همین که صدا را سالم نگه دارید، نوعی تمرین برای شماست.

کاری که من کردم این بود که سیگار کشیدن را ترک کردم. روزی سه پاکت سیگار می‌کشیدم. اکنون شش سال است که سیگار نمی‌کشم.
یک‌باره هم ترک کردم. یک سیگار روشن کردم و تا ته کشیدم و خاموشش کردم و گفتم که این آخرین سیگارم بود.

اوضاع موسیقی مذهبی و مناسبی در ایران چندان مناسب نیست. در طول سال آثار بسیاری در این زمینه‌ها تولید می‌شود و زمان مصرفشان گاهی حتی به یک روز هم نمی‌رسد. در این راه هزینه‌های بسیاری صرف می‌شود اما نتیجه درستی گرفته نمی‌شود. همین که اثری را با موضوعی خاص سفارش دهند به فلان خواننده کافی است یا باید مسائل دیگری را هم در نظر گرفت.خودِ شما آثاری با موضوع‌های مذهبی دارید که سال‌های بسیاری از تولیدشان می‌گذرد اما همچنان ماندگار هستند.

ربطی به سفارش ندارد. برخی از آثاری که من با این موضوع‌ها خوانده‌ام سفارش برخی از سازمان‌ها بوده‌اند. مثلا به سفارش سازمان اقامه نماز صداوسیما قطعه‌ای ساختم که بعدها به «عشق الهی» تبدیل شد. مسئله سفارش دهنده نیست؛ مسئله ایدئولوژی حاکم بر اثر است.
در این حوزه آنقدر حرف غیرواقعی زدند و آنقدر کارهایی در این زمینه شد که نباید می‌شد؛ تا در نهایت به اینجا رسیده‌ایم. الان مردم به محض شنیدن آثار مذهبی به جای توجه به اثر به پشت پرده‌ها و حواشی اثر توجه می‌کنند.

این‌ها نظر شخصی من است. پارسال هم روی صحنه حرف‌هایی زدم که بعدها گفتم سیاسی نیست. من شهروند این کشورم و باید حرف بزنم و حق دارم انتقاد کنم. اگر دزدی می‌شود چرا من نباید بگویم. این میکرفون چرا دست من است.
من هم پس از سال‌ها کار به جایی رسیده‌ام که رسالتی برای خودم قائلم.
متاسفانه در این سال‌ها آنقدر دروغ گفته شده و این دروغ‌ها را کسانی گفته‌اند که ادای مذهبی بودن درآورده‌اند.

آلبوم «مولای عشق» را برای امام حسین‌علیه‌سلام خوانده‌ام و این کار را به دلایل شخصی خودم کردم. این کار روی بسیاری از آدم‌هایی که به این مقوله اعتقاد نداشتند، اثر گذاشت. الان اما نمی‌دانم اگر در این زمینه‌ها کاری بکنم، می‌تواند تاثیرگذار باشد یا خیر. این را درباره‌ی خودم می‌گویم و به دیگران کاری ندارم. من در درون دیگران نیستم که ببینم با چه نیتی آثار مذهبی می‌خوانند.

 عصار: هرگز از
اگر بخواهید در روزگار امروز مهمترین معضل اجتماعی ایران را انتخاب کنید و براساس آن قطعه‌ای بسازید؛ آن معضل چیست.

ریا و دروغ. این دو سرچشمه‌ی تمام گرفتاری‌های ایران هستند. من از نسل قبل از شما آمده‌ام. بسیاری از هم‌نسلان من عاشق این مملکت و با استعداد بودند. حاضر بودند جانشان را برای این مملکت فدا کنند. باهوش بودند و شوق داشتند و دانشگاه هم رفته بودند. آنها می‌خواستند برای این مملکت کار کنند. اما بسیاری از آنها در گزینش‌های سیستمی رد شدند و همین مسئله باعثِ تغییر مسیر زندگی‌شان شد. در نهایت هم مجبور به ترک ایران شدند. همان جوانان با استعداد، امروز به جای خدمت به کشور خودشان به کشور دیگری خدمت می‌کنند.

علت اصلی این مسئله هم «گزینش» بود. گزینشی که کار آمد نبود و نیست؛ که اگر کارآمد بود، امروز شاهد این اختلاص‌ها نبودیم.
کسی که از سیستم گزینشی و نظارتی گذر کرده و رئیس بانک ملی شده است، در نهایت ۳ هزار میلیارد تومان از پول مملکت را می‌دزدد و می‌رود. این نشان می‌دهد که سیستم گزینشی و نظارتی ناکارآمد است. سیستمی که رئیس بانک ملی را نمی‌تواند کنترل کند ناکارآمد است. همین سیستمِ نظارتی و گزینشی در عین ناکارآمدی، جامعه را به سمتِ «ریا» می‌برد. ما باید این ضعف‌ها را بپزیریم. باید بپزیریم که در هر جایی آدم‌های خوب و بد هستند.

این درست همان چیزی است که من در یکی از آثارم خوانده‌ام:

باید پذیرفت این حقیقت را / امروز ما فرهنگمان این است
امروز اینچنین رانندگی می‌کنیم، با حیوانات اینگونه رفتار می‌کنیم، رفتارمان با طبیعت این است و …
در نهایت بزرگترین معضل ما در این کشور دروغ و ریا است.

کسی که از سیستم گزینشی و نظارتی گذر کرده و رئیس بانک ملی شده است، در نهایت ۳ هزار میلیارد تومان از پول مملکت را می‌دزدد و می‌رود. این نشان می‌دهد که سیستم گزینشی و نظارتی ناکارآمد است. سیستمی که رئیس بانک ملی را نمی‌تواند کنترل کند ناکارآمد است. همین سیستمِ نظارتی و گزینشی در عین ناکارآمدی، جامعه را به سمتِ «ریا» می‌برد. ما باید این ضعف‌ها را بپزیریم. باید بپزیریم که در هر جایی آدم‌های خوب و بد هستند.

یکی از نخستین فعالیت‌های رسمی شما در عرصه هنر، حضور در سینما و اجرای موسیقی در یک فیلم بود.

«مرد عوضی» ساخته‌ی محمدرضا هنرمند. از طریقی با آقای هنرمند آشنا شدم. ایشان دنبال یک قطعه می‌گشتند. به منزل ما آمد و من هم برایشان قطعه‌ای نواختم و پس از شنیدن، گفت که همین را می‌خواهیم. این قطعه را با بابک امینی(نوازنده گیتار) در سکانسی از فیلم «مرد عوضی» اجرا کردیم.

این حضور در سینما در دیده شدن و مطرح شدنتان چقدر تاثیر داشت.

این فیلم پس از خواننده شدن من اکران شد و در دیده شدنم چندان تاثیر نداشت.

چندی پیش عکسی از شما در کنار مهران مدیری منتشر شد، این عکس گمانه زنی درباره حضور شما در برنامه «دورهمی» را به وجود آورد.

مهران دوست خیلی صمیمی من است. فیلمبرداری «ساعت ۵ عصر» بود و من سرِ لوکیشن این فیلم رفتم.

تلویزیون نمی‌روید؟

خیر.

چرا؟

برخورد تلویزیون با موسیقی را نمی‌پسندم. پخش نکردن تصویر ساز، نوع پرداختن به موسیقی و رعایت نکردن حقوق هنرمندان از موارد آزار دهنده‌ای است که در صداوسیما جریان دارد. اینجا بحثم مالی نیست و منظورم رابطه‌ی صحیح یک نهاد رسمی و یک هنرمند است. حداقل‌ش این است که اگر می‌خواهند اثری از من پخش کنند و رویش تصویری بگذارند، نظرم را بپرسند. من نمی‌توانم به ۸۰ میلیون ایرانی بگویم که این تصاویری که بر روی اثر من بود، با نظر من انتخاب نشده است. حالا هر تصویری باشد.

«عشق الهی» را با موضوع نماز خواندم و بدون اینکه من بدانم تصاویر المپیک رویش گذاشتند؛ اتفاقا این تصاویر خیلی هم خوب بود و به معروف‌تر شدن آن آهنگ کمک کرد. آن زمان علیرضا دبیر قهرمان المپیک شد و جایی که من می‌خوانم «از خویش برستم من بر سجده نشستم من»، همان جا علیرضا روی تشک سجده می‌کند. تمام این تصاویر به خوبی با موسیقی همخوان شده بود.
با این حال این ربطی به حرف من ندارد. اگر قرار است هر اتفاقی، حتی از نوع خوبش، برای اثر من بیافتد، من باید در جریان باشم.

این رابطه‌ای شخصی نیست. این رابطه‌ای میان یک سازمان و من است. سیاست‌گذاری کلان آن سازمان به من ربطی ندارد اما وقتی به موضوع موسیقی می‌رسیم به من مربوط می‌شود.
در طی دوران فعالیتِ هنری‌ام همکاری‌های بسیاری با تلویزیون داشتم. چند کار اولم به سفارش واحد موسیقی صداوسیما ساخته شد. حتی می‌توانم بگویم که معروف شدنم را مدیون تلویزیون هستم.
اما در حال حاضر معتقدم که رابطه میان منِ هنرمند و سازمان صداوسیما رابطه درستی نیست. اگر این مشکلات که به آنها اشاره کردم، حل شود من هم با کمال میل در برنامه‌های تلویزیون شرکت می‌کنم.

الان علیرضا عصار راضی است که آثارش از تلویزیون پخش شود.

من اصلا نمی‌دانم که آثارم هنوز پخش می‌شود یا خیر.

اگر پخش شود راضی هستید.

برخی از آثارم را خودِ تلویزیون تولید کرده است و صاحب اثر خودشان هستند. من می‌گویم وقتی کاری را پخش می‌کنید و شاخه گلی را به عنوان تصویر می‌گذارید، کسی استنباط دیگری از اثر نمی‌کند؛ با این کار مشکلی ندارم. برخی از موزیسین‌ها می‌گویند چرا اثر ما را پخش می‌کنید در حالی که حقوق مالی‌مان را نمی‌دهید.
اما من با پخش کردن اثرم در تلویزیون مشکلی ندارم. می‌دانم که صداوسیما رسانه ملی است و برخی از مردم توان مالیِ خرید اثر یا رفتن به کنسرت را ندارند و از راه تلویزیون، آثار ما را می‌شنوند. خیلی هم  عالی است.
اما حرفم این است که ایدئولوژی حاکم بر اثر را تغییر ندهید. گل بگذارید و پخش کنید. ایراد ندارد. اما وقتی تصویر را بدون هماهنگی من انتخاب می‌کنید، ماجرا چیز دیگری می‌شود.
حداقل محبتی که به ما می‌توانید بکنید این است که ما را در جریان تصاویری که بر روی اثر می‌گذارید، قرار دهید.

درباره‌ی پخش نشدن ساز از تلویزیون چطور؟

این مسئله مشکل اصلی من با سازمان صدا و سیما است.


منبع: برترینها

سفر سال ۹۷ گران‌تر می‌شود

جمشید حمزه‌زاده به ایسنا گفت: افزایش نرخ‌ها در بخش مالیات‌ها، بنزین و حامل‌های انرژی، نرخ خدمات سفر را حتما افزایش خواهد داد که باعث می‌شود گردشگری داخلی متاثر شود و از این جریان آسیب ببیند. شاید مردم مسافرت را حذف نکنند، اما یقینا کیفیت خدمات کاهش می‌یابد و چادرخوابی و اقامت در خانه‌های اجاره‌ای رواج بیشتری پیدا می‌کند.او اضافه کرد: احتمالا واحدهای خدماتی گردشگری برای این که مشتری‌های خود را در سال آینده از دست ندهند و گرفتار افزایش قیمت نامتعارف نشوند، کیفیت خدمات را پایین نگه دارند که با این کار، استاندارد سفرهای داخلی نیز بیشتر از این زیر سوال می‌رود.رییس هیات مدیره جامعه هتلداران ایران درباره پیش‌بینی‌هایی که برای افزایش قیمت در بخش اقامت برای سال آینده شده اظهار کرد: افزایش نرخی که هتل‌ها در این چند سال داشته‌اند ناشی از تورم و هزینه‌ای تحمیلی بوده، چرا که حاشیه سود هتل‌ها به خاطر افزایش دستمزدها، مالیات‌ها و هزینه‌های جاری، به نسبتِ سال‌های گذشته کمتر شده و هر سال هم کمتر می‌شود.

وی گفت: ما در دیدارهایی که با مسؤولان سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری و نمایندگان مجلس داشته‌ایم، بارها راهکارهایی را مطرح کرده‌ایم تا علاوه‌ بر نجات هتل‌هایی که در آستانه ورشکستگی قرار گرفته‌اند، نرخ خدمات سفر را کاهش دهیم، اما هنوز راه به جایی نبرده‌ایم.این فعال گردشگری افزود: کشورهای موفق در گردشگری براساس برنامه‌ای منسجم همواره با کاهش عوارض و مالیات سعی می‌کنند از صنعت گردشگری حمایت کنند، درحالیکه هتل‌های ما به خاطر انواع مالیات‌ها، عوارض‌ها و جریمه‌ها، هر سال بی‌رمق‌تر می‌شوند و در آستانه ورشکستگی قرار گرفته‌اند.به گفته او، مالیات‌های سنگینی که به واحدهای اقامتی متحمل شده، ۳۰ تا ۳۵ درصد نرخ اقامت را گران‌تر کرده است.

وی افزود: برای همین است که ما از متولیان و تصمیم‌گیران درخواست کرده‌ایم از حجم این مالیات‌ها و عوارض‌ها کم کنند تا نرخ تمام شده خدمات برای مصرف‌کننده نیز کمتر شود.رییس هیات مدیره جامعه هتلداران ایران همچنین به رقابت ناسالمی که در بخش اقامت بوجود آمده اشاره کرد و گفت: فعالیت مدارس و خانه‌های اجاره‌ای در پذیرش گردشگر آنقدر تقویت و حمایت شده که در برخی شهرهای کوچک، اجازه ادامه فعالیت به هتل‌ها را نمی‌دهند.حمزه‌زاده درباره اینکه چگونه یک هتل با ابزارها و امکانات در اختیار نمی‌تواند با خانه‌های اجاره‌ای رقابت کند، اظهار کرد: مساله ما فقط قیمت نیست، بیشتر به ضوابط و محدودیت‌هایی که در خانه‌های اجاره‌ای رعایت نمی‌شود و هتل‌ها مجبورند آنها را اجرا کنند، مربوط می‌شود. خانه‌های اجاره‌ای نه مالیات می‌دهند و نه مشمول جریمه دیرکرد بیمه و عوارض می‌شوند و نه اداره اماکن به خاطر پذیرش مسافران بدون هویت آنها را بازخواست می‌کند. متاسفانه در آیین‌نامه‌های دولتی هم این واحدها حمایت می‌شوند. این شرایط رقابت ناسالمی را پدید آورده که صنعت هتلداری را بویژه در شهرهای کوچک و کم‌مسافر در معرض تهدید قرار داده است.
منبع: بهارنیوز

رامبد جوان: سورپرایز فصل جدید حضور جناب خان بود که لو رفت (فیلم)

واکنش تند لیلا بلوکات به انتشار فایل صوتی منتسب به او درباره زلزله تهران چگونه می توان هوای پاک را حفظ کرد/ نگاهی به تجربه کشورها در زمینه مبارزه با آلودگی هوا و رفتار با خودروها درآمد ۱۴۰ میلیون دلاری چین از فروش عروسک به ایران در ۱۰ ماه رامبد جوان: سورپرایز فصل جدید حضور جناب خان بود که لو رفت (فیلم) سفر سال ۹۷ گران‌تر می‌شود چرا عبارت « اشهد ان علیا ولی الله» از جزوات درسی حذف شد؟ (فیلم) افزایش صادرات، با رعایت استانداردهای بین المللی/
محموله های صادراتی باید کیفیت یکسان داشته باشد/
بعد از آسیای میانه و ترکیه، بازار عراق را از دست می دهیم اقدام جالب شهرداری ایلام برای ترویج فرهنگ اهدای عضو زن جوان با جاسازی موادمخدر در ماشین، شوهرش را به زندان انداخت زیبایی‌های زمستان در چهارگوشه دنیا را ببینید (عکس)

چرا شب را بیرون از خانه ماندیم و هوای آلوده تنفس کردیم؟/ بی دخالت آمریکا و اسرائیل، می ترسیم و خفه می شویم/ «هوا» و «بنا»، معدل عملکرد ملی یک کشور است  (۲۹ نظر)

زلزله ۵٫۲ ریشتری در تهران/ مردم به خیابان‌ها ریختند (+عکس)/ فوت ۲ خانم بر اثر اضطراب/ تهران، البرز و قم تعطیل شدند  (۲۴ نظر)

به جای اصول‌گرایان و اصلاح طلبان بنشانید درخت که هوا تازه شود  (۱۷ نظر)

سفرهای استانی زلزله/ لطفا دیگر غافلگیر نشویم  (۱۶ نظر)

پیشنهاد عجیب حزب افراطی در دانمارک: مهاجران را با چتر نجات از هواپیما به بیرون پرت کنیم!(+عکس)  (۹ نظر)

آخرین تحولات میدانی در سوریه  (۴ نظر)

یادداشت دکتر میرجلال‌الدین کَزّازی درباره شب یلدا بدون استفاده از حتی یک کلمه غیرفارسی  (۴ نظر)

خروج مردم تهران از منازل پس از زلزله (عکس)  (۳ نظر)


منبع: عصرایران

واکنش تند لیلا بلوکات به انتشار فایل صوتی منتسب به او درباره زلزله تهران

لیلا بلوکات تکذیبیه‌ای در رابطه با فایل صوتی که به نام او در فضای مجازی منتشر شده بود مبنی بر اینکه تلویزیون آلمان زلزله تهران را به دولت ایران هشدار داده بود را در اینستاگرام منتشر کرد.

خبرآنلاین نوشت: او در این باره نوشت: «سلام، واقعا جای تاسف داره افراد سودجو و متقلبی که منتظرن تا اعتبارتو زیر سوال ببرن و بدتر دوستانی که زود قضاوت میکنن و در نشر این شایعات دخالت دارند…امیدوارم همین طور که اون ویس به اسم من در فضای مجازی نشر داده شد این ویدیو هم نشر داده بشه تا خانواده های بیشتری نگران نشن… همچنین از طریق پلیس فتا بانیان این کار شناسایی خواهند شد.افرادی که دایرکت و یا کامنت نامربوط میزارند ادرس پیجشون و در اختیار پلیس فتا خواهم گذاشت.»


منبع: عصرایران

فیلم‌های شگفتی ساز ۲۰۱۷

برترین ها – ترجمه از حسین علی پناهی: هر کسی که فیلم های سال ۲۰۱۷ را دیده باشد بدون شک بارها شگفت زده و در کنار آن بارها نیز ناامید شده است. شاید هم بتوان گفت که ناامید شدن تماشاگران از فیلم هایی که ماه ها انتظار آن را کشیده بودند نسبت به فیلم هایی که آن ها را به وجد آوردند بسیار بیشتر بوده اند.

اگر چه فصل تابستان تا حدود زیادی فصلی کساد و ناامید کننده برای کمپانی های فیلم سازی بود اما فصل پاییز تا حدودی این ضعف را جبران کرد. در ادامه ی این مطلب قصد داریم شما را با فیلم هایی آشنا کنیم که در سال ۲۰۱۷ تماشاگران را غافلگیر کرده و باعث شگفتی آن ها شدند.

۱- شکاف

 فیلم هایی که در سال 2017 همه را غافلگیر کردند

بعد از مدتی کساد در دنیای فیلم سازی خود و موفقیت ناچیز فیلم های پرهزینه ای مانند «آخرین بادافزار» (The Last Airbender) و «پس از زمین» (After Earth)، طرفداران و منتقدان ام نایت شیامالان در این فکر بودند که آیا دوران اعتبار شیامالان برای ساخت فیلم های تاثیرگذار و موفق به پایان رسیده است یا خیر. اما این کارگردان جوان هندی الاصل که همواره نشان داده از ساخت فیلم های پیچیده لذت می برد از اشتباهات چند فیلم اخیرش عبرت گرفته و با ساخت فیلم «ملاقات» (The Visit) در سال ۲۰۱۵ کمی خود را به دوران اوجش نزدیک ساخته و دو سال بعد از آن با یک تریلر روانشناسانه ی با بودجه متوسط بار دیگر ترس و هیجان را به سینماها بازگرداند.

فیلم «شکاف» (Split) با بازی جیمز مک آووی خیلی بی سر و صدا وارد سالن های سینما شد اما به شدت علاقمندان به سبک هیجانی و تریلر را شیفته ی خود کرد. این فیلم با داستانی که تا مغز استخوان شما را خواهد لرزاند و البته زیبایی و هیجان منحصر بفردی که در داستان خود دارد نشان داد که تماشاگران هنوز هم از دیدن فیلم های شیامالان لذت می برند و در حالی که انتظار می رفت فروش متوسطی داشته باشد اما توانست نزدیک به ۳۰۰ میلیون دلار فروش داشته باشد.

فیلم جدید شیامالان داستان مردی را روایت می کند که به اختلال تجزیه هویت مبتلا بوده و سه دختر را می رباید. شیامالان اعلام کرده که در پروژه آینده از شخصیت های این فیلم و همچنین فیلم «نشکن» (Unbreakable) در ساخت فیلمی با عنوان «شیشه» (Glass) استفاده خواهد کرد که در اوایل سال ۲۰۱۹ اکران خواهد شد که البته بسیاری نیز انتظار آن را می کشند.


۲- برو بیرون

 فیلم هایی که در سال 2017 همه را غافلگیر کردند

هر ساله یک فیلم مستقل فراتر از حد انتظار عمل می کند و امسال نیز این عنوان بدون شک به فیلم «برو بیرون» (Get Out) ساخته جوردن پیلی تعلق دارد. این فیلم که با بودجه ناچیز ۵ میلیون دلار ساخته شده بود در سینماهای داخلی ایالات متحده بیش از ۱۷۵ میلیون دلار و در سراسر جهان بیش از ۲۵۰ دلار فروش داشت که آن را به یک موفقیت بزرگ تجاری تبدیل کرد. این فیلم با محتوای مربوط به مسایل نژادی و نژاد پرستی خود داستن یک مرد جوان آفریقایی آمریکایی را روایت می کند که برای اولین بار با والدین نامزد سفید پوست خود ملاقات می کند و خیلی دیر متوجه می شود که آن ها دست به کارهای وحشتناک و شرورانه ای می زنند. جالب این که این فیلم اولین تجریه پیلی در نقش کارگردان و نویسنده است که توانست مخاطبان بالقوه خود را پیدا کند.


۳- عظیم الجثه

 فیلم هایی که در سال 2017 همه را غافلگیر کردند

مسیر حرفه ای آن هاتاوی از زمانی که در سال ۲۰۱۳ برای بازی در فیلم «بینوایان» (Les Miserables) جایزه اسکار بهترین بازیگر زن نقش مکمل را به خانه برد با فراز و فرودهایی همراه بوده است. این بازیگر خوش آتیه و سرزنده از آن زمان تاکنون تنها در چند فیلم معدود بازی کرده است و غیر از حضوری کوتاه در فیلم بی نظیر کریستوفر نولان با عنوان «بین ستاره ای» (Interstellar) هیچ کدام از آن ها با موفقیت همراه نبوده اند. اما خبرهای خوشی نیز برای این بازیگر در راه بود، از جمله ازدواج و این که برای اولین بار مادر شد.

با تثبیت شدن زندگی شخصی به نظر می رسید که یک بازگشت بزرگ برای هاتاوی در راه است اما کسی باور نمی کرد که این بازگشت با یک فیلم عجیب و غریب با عنوانی جالب باشد. با این وجود فیلم جدید هاتاوی با نام «عظیم الجثه» (Colossal) داستانی تازه و اورجینال در مورد هیولایی شبیه گودزیلا دارد که طنزی جدی اما تکان دهنده و درامی غیر قابل انتظار در درون خود دارد. هاتاوی نیز به خوبی و مهارت تمام توانسته روی خط فاصل بین این دو مقوله حرکت کند. فیلم داستان دختری را روایت می کند که بدلیل عیاشی از خانه و محل کارش اخراج شده و خیلی زود متوجه می شود که بین رفتارهای او و هیولایی که به سئول حمله کرده است رابطه ای وجود دارد.


۴- شاه آرتور: افسانه شمشیر

 فیلم هایی که در سال 2017 همه را غافلگیر کردند

فیلم «شاه آرتور: افسانه شمشیر» (King Arthur: Legend of the Sword) که در فصل تابستان اکران شد را باید یک فیلم فراموش شده دانست. این فیلم چنان ناامید کننده بود که حتی بسیاری فراموش کرده اند ساخته ی جدید گای ریچی همین تابستان در ماه می اکران شده و اگر چه قرار بود یک فیلم پرفروش باشد اما به بمب باکس آفیس تبدیل شد. با حضور گای ریچی در نقش کارگردان انتظار می رفت که این فیلم مورد استقبال تماشاگران و منتقدان قرار بگیرد. علاوه بر این، بازیگران سرشناسی مانند چارلی هونام، جود لا، اریک بانا و آیدن گیلن نیز در این فیلم حضور داشته و همه انتظار فیلمی پر سر و صدا و موفق را داشتند. اما منتقدان در مورد فیلم نظرات مثبتی نداشته و تماشاگران نیز از فیلم خوششان نیامد.

فیلم در سینماهای داخلی ایالات متحده تنها ۳۹ میلیون دلار فروش داشته و فروش جهانی آن نیز به سختی توانست به مرز ۱۴۰ میلیون دلار برسد. در حالی که این فروش در ظاهر فروش نامناسبی به نظر نمی رسد اما وقتی فیلمی با بودجه ی سرسام آور ۱۷۵ میلیون دلار ساخته می شود چنین فروشی نیز نمی تواند آن را از شکست در گیشه نجات دهد.


۵- زن شگفت انگیز

 فیلم هایی که در سال 2017 همه را غافلگیر کردند

در فصل تابستان قهرمانی مونث سینماها را در نوردید. فیلم «زن شگفت انگیز» (Wonder Woman) علاوه بر این که برای اولین بار یک قهرمان زن در این شکل را در دنیای دی سی را بر روی پرده سینماها به تصویر کشیده بود بلکه سنگینی افتضاح فیلم «بتمن در برابر سوپرمن» را نیز روی شانه هایش حس می کرد. پتی جنکینز و دنیای دی سی با فیلمی که هم رگه هایی از دوران جنگ جهانی دوم و هم بی زمانی و دنیای علمی تخیلی را در خود داشت توانست علی رغم فشارها، ماشین فرانچایزهای دنیای دی سی را به ثبات رسانده و راه را برای اکران فیلم دیگر این فرانچایز با عنوان «لیگ عدالت» هموار سازد.

این فیلم همچنین باعث شد که سقف شیشه ای دنیای ابرقهرمان های مرد شکسته شده و برای اولین بار یک ابرقهرمان زن نقش اصلی و عمده یک فیلم ابرقهرمانی را در اختیار داشته باشد. این فیلم توانست در فصل تابستان در سراسر جهان نزدیک به یک میلیارد دلار فروش داشته باشد که موفقیتی چشمگیر برای کارگردان زن فیلم و کمپانی سازنده بود.


۶- تی۲ رگ یابی

 فیلم هایی که در سال 2017 همه را غافلگیر کردند

درام پر جنب و جوش و پر از هروئین دنی بویل با نام «رگ یابی» (Trainspotting) یکی از معمایی ترین و مرموزترین فیلم های دهه ی ۱۹۹۰ بود. پایان باز آن نیز بیش از بیش راه را برای ساخت یک دنباله باز گذاشته بود. بعد از این که اروین ولش، نویسنده کتابی که فیلم نامه این فیلم از آن اقتباس شده بود، دنباله کتاب خود را در سال ۲۰۰۲ به چاپ رساند، طرفداران این فیلم بسیار امیدوار شدند که بزودی دنباله ی این فیلم ساخته خواهد شد اما یک دشمنی یک ساله بین بویل و ایوان مک گرگور، از بازیگران اصلی این فیلم، باعث شد که نتوان از به هم پیوستن اعضای تیم سازنده قسمت اول در کنار هم اطمینان حاصل کرد.

وقتی که سرانجام بویل و مک گرگور اختلافاتشان را کنار گذاشتند، کلید ساخت قسمت دوم فیلم «رگ یابی» در جای خود قرار گرفت و خیلی زود دیگر بازیگران قسمت اول فیلم برای حضور در قسمت دوم اعلام آمادگی کردند. انتظارات از این فیلم بسیار بالا بود و وقتی بالاخره بعد از چندین سال فاصله از قسمت اول، قسمت دوم اکران شد مشخص گردید که این فیلم زیبایی های قسمت اول را ندارد. این فیلم تنها تعداد معدودی از منتقدان را راضی کرده و تماشاگران نیز از فیلم بویل استقبال نکردند. در نهایت نیز فیلم در باکس آفیس شکست خورده و اعتبار قسمت اول را نیز زیر سوال برد.


۷- لوگان

 فیلم‌های شگفتی ساز ۲۰۱۷

وقتی که کمپانی فیلم سازی قرن بیستم تصمیم گرفت بر خشونت فیلم خود بیفزاید خیلی زود مشخص گردید که این همان چیزی بوده که فیلم «لوگان» (Logan) به آن نیاز داشته است. همچنین فیلم نامه ی بسیار عالی، مهارت جیمز منگولد در کارگردانی فیلم و آخرین هنرنمایی هیو جکمن در نقش وولورین باعث شد که شاهد فیلمی جذاب و تاثیرگذار باشیم. وقتی که فیلم «لوگان» وارد سینماها شد، اولین باری بود که فیلمی از فرانچایز وولورین توانسته بود همزمان هم منتقدان و تماشاگران را راضی کرده و هم عملکرد خوبی در گیشه داشته باشد که البته باعث شد فیلم «لوگان» یکی از شگفتی سازهای ۲۰۱۷ در حوزه سینما باشد و می توان برای این فیلم در مراسم اسکار نیز شانسی قایل بود.


۸- حلقه

 فیلم هایی که در سال 2017 همه را غافلگیر کردند

اگر قرار بود به شما بگوییم که فیلمی وجود دارد که از قدرت ستارگی بازیگرانی مانند اما واتسون، تام هنکس و جان بویگا و یکپارچگی فکری داستانی ساخته و پرداخته ی دیو ایگرز بهره برده و از فیلتر چشمان یکی از بااستعداد ترین و جذاب ترین کارگردانان جوان هالیوود عبور کرده است شما مطمئن می شدید که این فیلم یکی از فیلم های برتر سال خواهد بود. تریلر تکنولوژی- فوبیا محور جیمز پونسوللت، با عنوان «حلقه» (The Circle) با توجه به تیم سازنده بی نظیر خود توجه بسیاری را جلب کرده و تماشاگران با شور و شوق فراوان به تماشای آن نشستند و بسیاری نیز بر این باور بودند که این فیلم یکی از فیلم های پرفروش فصل بهار خواهد بود. اما ناگهان مشخص شد که فیلم با استقبال چندانی روبرو نشدن است.

اگر چه به طور دقیق نمی توان علت شکست تجاری فیلم را مشخص کرد اما فیلم نامه خیلی کم عمق و سطحی نوشته شده و داستان نیز کلیشه ای و تکراری و البته بسیار ساده انگارانه بود. بازیگران سرشناس نیز نتوانستند به فیلم کمک زیادی بکنند اما در نهایت موفق شدند با توجه به فروش ۲۰ میلیون دلاری فیلم هزینه ی تولید ۱۸ میلیون دلاری آن را جبران کنند.


۹- آن

 فیلم هایی که در سال 2017 همه را غافلگیر کردند

تا به امروز، این اقتباس خوفناک از رمان دوست داشتنی «آن» (It) نوشته استفن کینگ در باکس آفیس داخلی بیش از ۳۵۰ میلیون دلار فروش داشته است که برای تبدیل کردن آن به یکی از پرفروش ترین فیلم های سال ۲۰۱۷ کافی بوده است. در سال ۲۰۱۲ پروژه ساخت فیلمی با اقتباس از رمان استفن کینگ بسیار محتمل تر از قبل شد به خصوص وقتی که کَری فوکوناگا برای نویسندگی و کارگردانی این فیلم استخدام گردید. اما وقتی که چند سال بعد او از این پروژه کناره گیری کرد اوضاع پیچیده شده و به نظر می رسید که فیلم «آن» در برزخ پیش تولید باقی خواهد ماند اما اندی موشتی که در ساخت فیلم های ژانر وحشت تبحر دارد جای فوکوناگا را در کشتی «آن» گرفته و مشخص شد که سکان این کشتی به دست ناخدای لایقی سپرده شده است.

موشتی فیلم نامه ی فوکوناگا را متمرکزتر کرده و یکی از ترسناک ترین فیلم های سال ۲۰۱۷ را ساخت که تمامی پیش بینی ها در باکس آفیس را مغلوب کرده و به فیلمی ترسناک اما محبوب برای تماشاگران تبدیل شد. این فیلم علاوه بر راضی کردن منتقدان و تماشاگران، مورد توجه خود استفن کینگ نیز قرار گرفت.


۱۰- داستان یک روح

 فیلم هایی که در سال 2017 همه را غافلگیر کردند

مردم دوست دارند ادعا کنند که ما در دورانی با اصطلاح «عصر اطلاعات» زندگی می کنیم اما با توجه به این که افراد زیادی لحظات زندگی روزمره خود را نیز در رسانه های اجتماعی متعدد به اشتراک می گذارند اصطلاح بهتر برای این دوران عبارت «عصر انفجار بارگذاری اطلاعات» خواهد بود. این موضوع در مورد دنیای هالیوود نیز تا حدود زیادی صدق می کند زیرا از هر چیزی و از هر داستان و موضوعی بارها و بارها فیلم ساخته می شود و این موضوع فیلم «داستان یک روح» (A Ghost Story) را به یکی از فیلم های شگفتی آور سال تبدیل کرده است.

این فیلم نه تنها داستانی دراماتیک و پیچیده از زندگی پس از مرگ را به تصویر می کشد بلکه شخصیت اصلی فیلم تقریباً در تمام مدت یک ملافه روی سر دارد. کیسی افلک و رونی مارا برای بازی در این فیلم مستقل با بودجه ی کم و ورود به دنیای ارواح چندین هفته را در تگزاس در حال فیلم برداری فیلمی به سر بردند که کمتر کسی باور می کرد چنین بازیگران سرشناسی برای بازی در آن اعلام آمادگی نمایند.


۱۱- مرد عنکبوتی: بازگشت به خانه

 فیلم هایی که در سال 2017 همه را غافلگیر کردند

دوستداران فرانچایز «مرد عنکبوتی» زمانی که خبردار شدند کمپانی سونی می خواهد فیلم جدید این مجموعه را با همکاری استودیوهای مارول بسازد بسیار خوشحال شدند. با این وجود کسی اطمینان نداشت که در دنیای شلوغ مارول جایی خالی برای مرد عنکبوتی وجود داشته باشد. علاوه بر این آخرین تلاش کمپانی سونی برای راه اندازی فرانچایزی دیگر در مورد شخصیت مرد عنکبوتی با شکست مواجه شده بود اما این بار پای دنیای مارول در میان بود.

سونی و مارول با ساخت فیلم «مرد عنکبوتی: بازگشت به خانه» (Spider-Man: Homecoming) دست به یک سرمایه گذاری خطرناک زدند که البته با موفقیت بسیاری همراه بود. با بازی خیره کننده مرد عنکبوتی جدید این فرانچایز (تام هالند) و قدرت ستارگی رابرت داونی جونیور، مرد عنکبوتی جدید در گیشه فروش خوبی داشت و در سطح بین المللی فروش خود را به ۹۰۰ میلیون دلار رساند.


۱۳- کتاب هنری

 فیلم هایی که در سال 2017 همه را غافلگیر کردند

فیلم «کتاب هنری» (The Book of Henry) روی کاغذ یک فیلم مستقل با بودجه ی کم شناخته می شود و هیچ کسی حتی کالین تروورو که فیلم هایی مانند «دنیای ژوراسیک» (Jurassic World) و «جنگ ستارگان» (Star Wars) را در کارنامه داشت نیز انتظار نداشت این فیلم در گیشه رکورد شکن شود. اما هیچ کس نیز انتظار نداشت که این فیلم به یکی از شکست های تجاری و فیلم های کم فروش سال تبدیل وشد. فیلم «کتاب هنری» در ماه ژوئن وارد سینماها شده و خیلی زود توسط منتقدان مورد نکوهش قرار گرفت و سینماروها نیز با دیدگاهی مشابه از فیلم استقبال کردند.

این فیلم علی رغم بودجه ی بسیار کم ۱۰ میلیون دلاری اش تنها ۴ میلیون دلار در گیشه فروش داشت. بدتر از آن این که تنها چند هفته پس از اکران این فیلم از پروژه «جنگ ستارگان» نیز کنار گذاشته شد که در صورت موفقیت فیلم «کتاب هنری» بعید بود چنین اتفاقی رخ بدهد.


۱۴- اوکجا

 فیلم هایی که در سال 2017 همه را غافلگیر کردند

نت فلیکس، غول دنیای استریمینگ چند سالی است که وارد حوزه ساخت فیلم شده و در سال ۲۰۱۷ نیز این کمپانی یکی از بزرگ ترین ریسک های خود را انجام داد. این ریسک در قالب یک فیلم علمی تخیلی جذاب و کوچک با نام «اوکجا» (Okja) خود را نشان داد که داستان دختر جوانی را روایت می کند که سعی دارند زندگی بهترین دوستش که یک حیوان غول پیکر شبه خوک است را نجات دهد. این حیوان در واقع یک خوک است که برای تولید گوشت بیشتر دستکاری ژنتیکی شده است.

این فیلم با بودجه ی سرسام آور ۵۰ میلیون دلاری ساخته شده و کمپان نت فلیکس آن را ابتدا در فستیوال فیلم کن به نمایش درآورد که البته نامزد دریافت جایزه نخل طلایی نیز شد. اگر چه فیلم «اوکجا» نتوانست این جایزه را بدست آورد اما این فیلم به چشم آمد و این موضوع برای کمپانی نت فلیکس بسیار باارزش بود.


۱۵- شبح در پوسته

 فیلم هایی که در سال 2017 همه را غافلگیر کردند

امسال فیلم های پرهزینه زیادی در گیشه شکست خوردند که یکی از آن ها نیز فیلم «شبح در پوسته» (Ghost in the Shell) بود که از روی یک انیمه کلاسیک ژاپنی ساخته شده بود و البته اسکارلت جوهانسون نیز نقش اصلی آن را بر عهده داشت. از همان ابتدا بسیاری نارضایتی خود را از انتخاب بازیگران فیلم اعلام کرده و ادعا کردند که بازیگری آسیایی می بایست برای نقش اول فیلم انتخاب می شد ولی مدیران کمپانی پارامونت بر روی انتخاب جوهانسون تاکید داشتند، تصمیم که اکنون شاید از گرفتن آن پشیمان شده باشند. این فیلم نتوانست از زیر سایه اسکالت جوهانسون خارج شده و علی رغم بودجه ی ساخت ۱۱۰ میلیون دلاری خود با انتقادات تند روبرو شد، حتی بسیاری تماشای این فیلم را بایکوت کردند و این فیلم به یکی از بمب های باکس آفیس سال تبدل شد.


منبع: برترینها