دلنوشتۀ مژده شمسایی برای بهرام بیضایی

روزنامه «شرق» نوشته است: بهرام بیضایی سال‌هاست سکوت کرده و به‌ندرت تن به گفت‌وگو داده است؛ در این سال‌ها او فقط در آثارش با مخاطبانش سخن گفته. اغراق نیست اگر بگوییم بیضایی در این چند سال دوری از وطن که هنوز به یک دهه نرسیده است، تقریبا به‌اندازه تمام سالیانی که در ایران زیست، نمایش روی صحنه برده است. بهار ٩١ که کتاب «هزار افسان کجاست؟» در غیاب بیضایی درآمد، او از فرسنگ‌ها دورتر از وطن پیامی فرستاد برای جمعی که در رونمایی این اثر پژوهشی گرد هم آمده بودند. دو سالی می‌گذشت از زمانی که بهرام بیضایی از ایران رفته بود و در همین سال بنا داشت «جانا و بلادور» را روی صحنه ببرد که نمایشی بر اساس سایه‌بازی بود و بعد از «گزارش آرش» و «گزارش ارداویراف» و چندی پیش هم «طرب‌نامه». بیضایی به‌گواه کارنامه پربارش همواره به سنت‌های نمایشی ایران نظر داشته و این سال‌ها نیز در تمام این نمایش‌نامه‌ها، به‌طرز متمرکز و مؤکد به فُرم‌های نمایش سنتی پرداخته است. طرفه آنکه بهرام بیضایی غالب این آثار را سالیان پیش در وطن خود نوشته بود؛ اما به‌گفته خودش چون امکان اجرا فراهم نبود، آنها را از خاطر برده بود؛ اما بهانه نوشتن از این هنرمند بزرگ، پنجم دی‌، زادروز اوست که بناست جمعی از هنرمندان از جمله ناصر تقوایی در تئاتر شهر با رو‌خوانی نمایش‌نامه «شب هزار‌ویکم» آن را به جشن بنشینند تا اگر امکان روی‌صحنه‌رفتن آثار او در تئاتر شهر فراهم نیست، دست‌کم گفتن از او ممکن شود، آن‌هم در زمانه‌ای که به‌قول فرهاد مهندس‌پور «مطبعه‌ی بی‌انصاف کیهان» به هنرمندی در این قدوقامت می‌تازد و بزرگ‌شمردن هنرمندی چنین را توهم می‌خواند! در روزگاری که حتی مسئولان فرهنگی مانند علی جنتی، وزیر سابق ارشاد، تردید دارند به اینکه بیضایی در این سن‌وسال بتواند کاری انجام دهد! به هر تقدیر بهرام بیضایی بیش از هفت سال است که دور از وطن بی‌وقفه کار کرده و شاهدِ این مدعا هم نمایش‌هایی است که به برکت فضای مجازی و تکنولوژیِ روز، همگان حتی ما، امکان دیدن دست‌کم تکه‌ها و دقایقی از آن را داریم. بهرام بیضایى چنان که آیدین آغداشلو نوشت «آبروى نسل ما و نسل‏‌هاى بعدى» است و آثارش به‌نوشته مهندس‌پور «فخر مملکت و ایرانیان»؛ اما اجرای نمایش جایی دور از مرزها تنها خبری نیست که از بیضایی در دست است. به‌تازگی ترجمه منوچهر انور از «فتحنامه کلات» به زبان انگلیسی درآمده و کتابِ تازه‌ای نیز از او در راه است؛ «سفر شب» فیلم‌نامه‌ای که برای نخستین‌بار منتشر می‌شود و بیضایی آن را سال‌ها قبل نوشته و داستان آن درباره سفری است در یک شب. بازگشت بیضایی به ایران هر روز که می‌گذرد بیشتر به خواب می‌ماند؛ اما خوابی از آن‌دست که او درباره طرب‌نامه روایت کرد: «بیست‌و‌سه سال پس از نگارش طرب‌نامه، با پیداشدن بختِ نمایش آزادانه آن بیش‌وکم همه‌ی تکه‌های حذف‌شده را برگردانده و از نو به هم پیوند داده‌ام و امروز اجرای آن به نظرم خواب می‌رسد. من این خواب را تقدیم می‌کنم به همه مطربان گُمنام و توهین‌شده‌ی قرن‌ها – که جهانیان را جز شادی نخواستند و خود جز اندوه نبردند!» آن‌طور که مژده شمسایی برای تولدِ بیضایی نوشت زادروزِ او بهانه‌ای است برای شادی. تولدت مبارک بهرامْ پسر به گزارش ایسنا، در ادامۀ مطلب روزنامه «شرق» برای زادروز بهرام بیضایی، یادداشتی از «مژده شمسایى» به چاپ رسیده است: داستان به‌دنیاآمدنت را بارها مادرت برایم تعریف کرده بود. شاید به بهانه‌ من این خاطره خوش را با خودش مرور و انگار در زمان سفر مى‌کرد. برق چشمانش و شور و شعف کلامش نشان از رضایت و غرورِ داشتن فرزندى چون تو بود. مى‌گفت و مى‌گفت تا مى‌رسید به آنجا که عموهایت از آران کاشان آمده بودند. اینجا که مى‌رسید شادى در دلش غنج مى‌زد، مى‌خندید و صدایش مى‌لرزید وقتى مى‌گفت یکى از عموها با دیدن تو در گهواره درجا گفته بوده: «بهرامْ پسر که زادۀ شیر استى» و دیگرى ادامه داده: «پیداست ز عارضش جهانگیر استى» و ناگهان سکوت مى‌کرد، بغض راه گلویش را مى‌بست، با پشت خمیده دو دسته صندلى‌اش را مى‌گرفت و جلو مى‌آمد و خَم‌تر مى‌شد تا دستمال سفیدش که به دقت چهارلا شده بود را از روى میز بردارد و چشمانش را پاک کند. قرار است این یادداشت به مناسبت تولدت در روزنامه‌اى چاپ شود که هرگز نمى‌خوانى. سال‌هاست به سفارش پزشک روزنامه نمى‌خوانى و اخبار گوش نمى‌دهى. از آن زمان که ناتوانى از تغییر اخبار ناگوار روحت را بیمار کرده بود. پس ناچارم یادداشت را خودم برایت بخوانم همچنان‌که اخبار دیگر را گهگاه و جسته‌وگریخته برایت نقل مى‌کنم. یکى از ده خبر بدى را که با همه‌ى تلخى خیال مى‌کنم بهتر است بدانى. اغلب اخبار بد را تند مى‌گویم و مى‌گذرم و سعى مى‌کنم لابلاى حرف‌ها و خبرهاى دیگر زهرش گرفته شود تا کمتر اذیت شوى. گرچه کوشش بیهوده‌اى است و بعد خودم را سرزنش مى‌کنم که دیگر نمى‌گویم و این تکرار مى‌شود و تکرار مى‌شود چون انگار اخبار بد تمامى ندارد. ولى زادروز تو جزو اخبار خوش است. براى خیلى‌ها که تو را از نزدیک مى‌شناسند و آنها که به‌واسطه‌ى کارهایت به تو نزدیک شده و دوستدارت شده‌اند. آنها که پیام‌ها و تلفن‌هاى پرمهرِ تبریکشان از چند روز پیش‌تر تا چند روز پس‌تر از پنج دى مى‌رسد. آنها که وقتى زودتر زنگ مى‌زنند مى‌گویند مى‌دانیم ترافیکِ تلفن این روزها سنگین است براى همین زودتر زنگ زدیم. مثل تبریک‌هاى سال نو از راه‌هاى دور که اغلب پیش از تحویل سال گفته مى‌شود. و تو که هرچه مى‌گذرد سخت‌تر و کمتر از میز کارت جدا مى‌شوى و با مشغله‌ کار زمان را گم مى‌کنى با اولین تلفن یا پیام مى‌پرسی «مگر دى شده است؟ چرا یادشان مانده؟» جانِ من چطور یادشان برود، که زادروز تو براى خیلى‌ها چون من ستایش خرد است و اندیشه. تقدیر کوشایى و ممارست است. جشن پژوهش و جستجو است. تحسین بالندگى و شکوفایى است. زادروزت یادآور داستان آقاى حکمتىِ رگبار است و افسانه‌ تارا. یادآور سفر دو پسربچه است براى یافتن پدر و مادرى نداشته و حقیقت و مرد دانا. یادآور هشتمین سفر سندباد است و پهلوان‌اکبر. یادآور طومار شیخ شرزین است و کارنامه‌ بندار بیدخش. یادآور لیلا دختر ادریس است و افرا. یادآور مسافرانى است که قرار است آینه‌اى را بیاورند براى عروسی و سرگذشت آیت در غریبه و مه. یادآور عیار تنهاست و دنیاى مطبوعاتى آقاى اسرارى. یادآور خاطرات هنرپیشه‌ نقش دوم است و سهراب‌کشى. یادآور باشو است و وقتى همه خوابیم. یادآور مصائب استاد نوید ماکان است و همسرش مهندس رخشید فرزین. یادآور آینه‌هاى روبرو است و اشغال. یادآور آرش است و مجلس قربانى سنمار. یادآور دیوان بلخ است و کلاغ. یادآور پرده خانه است و مرگ یزدگرد. یادآور شب هزارویکم است و سگ‌کشى. یادآور فتحنامه کلات است و ندبه. مگر مى‌شود اینها را فراموش کرد؟ مگر مى‌شود ادبیات نمایشى و سینما و تئاتر ایران را بدون این آثار تصور کرد؟ مگر مى‌شود پژوهش نمایش در ایران را از یاد برد یا هزار افسان کجاست را؟ این یادداشت قرار بود شخصى باشد؛ از طرف من به تو اما مى‌خواهم چند تن را در این شادباشِ به تو شریک کنم. دختر جوان شیرازى که هر سال پنج دی‌ماه با پدرش به حافظیه شیراز مى‌رود با کتابى از تو و دیوان حافظ و با پدرش تولدت را اینچنین جشن مى‌گیرند. گروه جوانانى که در خراسان گرد هم مى‌آیند و نمایشنامه‌اى از تو را مى‌خوانند و تحلیل مى‌کنند و پنج دى بر کیک تولد برایت شمع روشن مى‌کنند. جوانى که هر سال از کهگیلویه پیام تبریک مى‌فرستد و آن دیگرى از اهواز که دوستدار تئاتر است. آنکه از تبریز پیام مى‌فرستد و مى‌گوید بارهاوبارها آثار تو را خواندن، زندگى‌اش را زیرورو کرده، و آنها که در کوه و در دیگر جاها نوشته‌هاى تو را مى‌خوانند. شاگردانى که بخت شرکت در کلاس‌هایت را داشته‌اند و اکنون در گوشه‌وکنار جهان خودشان را مدیون آموزه‌هاى تو مى‌دانند. و آنها که به‌واسطه‌ آثارت در دلْ خود را شاگرد و وامدار تو مى‌دانند. آنها که همکارى با تو را نقطه‌ طلایى کارنامه‌ هنرى‌شان مى‌دانند و آنها که آرزو داشتند با تو کار کنند و نشد که بشود. و همچنین البته شریک مى‌کنم نیلوفر و نگار و نیاسان فرزندانت را. نازنینم خوشا به حال تو که در زمانه‌ تلخى‌ها و زشتى‌ها، کینه‌ها و نفرت‌ها، خشم‌ها و انتقام‌گرفتن‌ها، زادروزت بهانه‌اى است براى شادى. خوشا به حال تو که در دل بیشمارى از مردمان سرزمینت به نیکى جاى دارى و سربلندى که همواره ارزش‌هاى انسانى را پاس داشته‌اى و جز بزرگى و سرفرازى سرزمینت و مردمانش نخواستى و عمر در این راه گذاشته‌اى.  حالا مى‌توانم خیال کنم که مادرت در آن چنددقیقه سکوت به چه فکر مى‌کرد… تولدت مبارک بهرامْ پسر!


منبع: baharnews.ir

ناظری ها «ناگفته» را می خوانند

تور زمستانی «ناگفته» قرار است ‎در بوشهر، رشت، اراک، کرمانشاه، بندرعباس، خوزستان، کرج، سمنان و تهران اجرا شود. «ناگفته» اثری از حافظ ناظری با همراهی استاد شهرام ناظری، که در اجرای تابستانی خود با بیش از پنجاه هزار شرکت کننده عنوان پرمخاطب ترین تور کنسرت موسیقی ایران را به خود اختصاص داده است. این گروه اولین اجرای فصل جدید خود را ششم دی ماه در شهر بوشهر به صحنه خواهد برد. تور «ناگفته» سعی دارد بنا به درخواست علاقه مندان، به شهرهایی که در آنها اجرا نداشته هم سفر کند و بوشهر از جمله این اجراها است. این ‎کنسرت که قرار بود در سفر بعدی خود تنها یک اجرا آن هم در نهم دی ماه در رشت داشته باشد، با توجه به استقبال علاقه مندانش، اجرای خود را در روز ١٠ دی در این شهر تمدید کرد. کنسرت «ناگفته» ۲۳ دی ماه در کرمانشاه با اجرای قطعات ماندگار به زبان کُردی به صحنه می رود. اطلاعات بیشتر در مورد زمان اجرا در دیگر شهرها و جزئیات برنامه، طی روزهای آینده منتشر خواهد شد. آلبوم «ناگفته» حافظ ناظری، اولین اثر موسیقایی در تاریخ خاورمیانه است که توانسته به مدت دو هفته متوالی در صدر فروش آثار موسیقی کلاسیک جهان در سایت «بیلبورد» قرار گیرد.


منبع: baharnews.ir

حسین زمان به روی صحنه خواهد رفت

گروه هنری: حسین زمان (خواننده موسیقی) در کانال تلگرامی‌اش نوشت: بعد از پانزده سال به بهانه‌ای و به همت برخی دوستان قرار است برای اجرای چند ترانه روی صحنه بروم. اگر چه محدود و نه در حد و اندازه یک کنسرت بزرگ ولی فرصتی است برای عشق ورزیدن. برای تحقق این اتفاق دوست هنرمندم، آقای وحید مهراد که رهبری گروه و نوازندگی پیانو را بعهده دارند کمک فراوانی نموده است. ترانه‌های “زندونی”، ” کویر “، “حصر آغوش”، “تو تنها ماندی” و “تو نباشی” را اجرا خواهم نمود.پنجشنبه نهم دیماه، فرهنگسرای ارسباران، ساعت ۱۴


منبع: baharnews.ir

کنسرت​همایون​شجریان​در سنندج برگزار​شد

تور کنسرت هوای گریه همایون شجریان به همت موسسه فرهنگی ترنج شامگاه شنبه در سالن آزادی سنندج و به دلیل استقبال قابل توجه مردم این شهر در ۲ سانس و در ساعات ۱۸:۳۰ و ۲۱:۳۰ برگزار شد. بلیط های این کنسرت در چهار سطح و با قیمت های ۶۰، ۷۰، ۸۰ و ۹۰ هزار تومان فروخته شد. تور کنسرت هوای گریه چندی پیش در چهار شهر استرالیا یعنی پرت، سیدنی، بریزبن و ملبورن برگزار شد و اجراهای بسیار موفقی را نیز پشت سر گذاشت و در ادامه در شهرهای دیگر ایران نیز برگزار می شود. در این تور کنسرت آیین مشکاتیان (تنبک)، حسین رضایی‌نیا (دف)، میلاد محمدی (تار)، پریچهر خواجه (قانون)، پاشا هنجنی (نی)، سینا جهان‌آبادی (کمانچه و سرپرست گروه)، لعیا اعتمادی (ویلن آلتو)، پریسا پیرزاده و علی جعفری‌پویان (ویلن)، آتنا مستعان اشتیاقی (کنترباس)، نگار نوراد (ویلنسل) و شهرام رکوعی (فلوت)، آواز همایون شجریان را همراهی کردند. همایون شجریان پسر استاد محمدرضا شجریان، متولد ۳۱ اردیبهشت ۱۳۵۴ تهران، خوانندهٔ موسیقی سنتی ایرانی و نوازندهٔ تنبک و کمانچه است.


منبع: baharnews.ir

پاسخ منفی خوانندگان سرشناس به ترامپ

«شرایط برای کمیته برگزاری مراسم تحلیف ترامپ چندان ساده نیست. آنها تلاش کرده‌اند تا برخی از هنرمندان بااستعداد را برای برگزاری مراسم در ماه ژانویه دعوت کنند اما تاکنون تنها سه گروه موسیقی و خواننده پاسخ مثبت به دعوتشان داده است: گروه موسیقیthe Mormon Tabernacle Choir، خواننده‌ای که در برنامه استعدادیابی آمریکا خوش درخشید Jackie Evancho و همچنین گروه Rockettes. گر چه موسیقی‌دان‌های برتر ایالات متحده نسبت به شرکت در مراسم تحلیف بی‌میلی نشان می‌دهند اما تیم ترامپ آشکارا مشکل پیدا کردن افراد مناسب را انکار می‌کند و می‌گوید: «هنرمندان درجه یک نسبت به شرکت در مراسم تحلیف علاقه نشان داده‌اند.» در ادامه اما قصد داریم اسامی گروه یا افرادی را ببریم که گفته شده پیشنهاد تیم ترامپ را برای شرکت در مراسم تحلیف رد کرده‌اند. البته تا روز ۲۰ ژانویه یعنی زمان برگزاری مراسم، احتمالا افراد دیگری نیز باید به این فهرست اضافه شوند. التون جان گر چه یکی از اعضای تیم انتقال قدرت ترامپ پیشتر گفته بود که «التون جان» نیز در مراسم تحلیف شرکت خواهد داشت اما این موضوع از سوی نماینده التون رد شد. نماینده وی ضمن انکار این موضوع گفت: «صحت ندارد. او اجرا نخواهد کرد.» التون جان در دوران پیش از انتخابات دونالد ترامپ را با عنوان «رقاص کوچک» خطاب کرده بود. سلن دیون ترامپ از رابطه استیو واین، هتلدار مشهور لاس‌وگاسی، برای دعوت از سلن دیون برای شرکت در مراسم تحلیف استفاده کرد اما این خواننده مشهور که در حال حاضر در هتل «سیزرز پالاس» (هتل معروف در شهر لاس‌وگاس آمریکا) اقامت دارد، این پیشنهاد را رد کرده است. آندره‌آ بوچلی دو روایت از این که چرا آندره‌آ بوچلی، خواننده نابینای تنور اهل ایتالیا، در مراسم تحلیف ترامپ شرکت نخواهد کرد، وجود دارد. اول این که گفته شده بوچلی برای شرکت در مراسم درخواست داده ولی درخواستش از سوی تیم ترامپ رد شده است. در سوی دیگر اما گفته شده که آقای بوچلی پیشنهاد تیم ترامپ را رد کرده است. کیس کیس (Kiss) نام یک گروه آمریکایی است. شانون، همسر جین سیمونز، می‌گوید که از او و همسرش خواسته شده تا در مراسم شرکت داشته باشند، اما این گروه قرار است در آن زمان در اروپا تور کنسرت خود را برگزار کنند. وی در حساب توییتری خود نوشت: «آنها [تیم ترامپ] پرسیدند و او [همسرش] مودبانه پیشنهادشان را رد کرده است. البته پس از آن نیز جین سیمونز شخصا در توییترش نوشت: «به نظرم بهتر است مردم دیگر بیخیال موضوع شوند. او رئیس‌جمهور شده و خلاص.» گارث بروکس گارث بروکس (Garth Brooks) خواننده و نوازنده سبک کانتری یا همان موسیقی محلی آمریکا است. گفته شده که ترامپ، مانند سلن دیون، به او نیز توسط استیو وین پیشنهاد داده که این پیشنهاد البته رد شده است. دیوید فاستر دیوید فاستر، آهنگ‌ساز و ترانه‌سرای کانادیی، از سال‌ها پیش روابط خوبی با ترامپ داشته است که به همین دلیل، از سوی تیمش برای کمک به برگزاری مراسم دعوت شد اما وی در گفت‌وگو با مجله پیپل عنوان کرد: «از من دعوت شد که شرکت کنم ولی مودبانه آن را رد کردم.» نشریه واشنگتن پست اما نوشت که دلیل اصلی رد این پیشنهاد از سوی دیوید فاستر این بوده که او به هیچ وجه قصد نداشته حامیان کلینتونی موسسه خیریه‌اش را عصبانی کند.»


منبع: baharnews.ir

پرفروش‌ترین‌های سینمای جهان در۲۰۱۶

در فاصله یک هفته به پایان سال میلادی، نگاهی می‌اندازیم به فیلم‌هایی که امسال بیشترین فروش را در گیشه جهانی سینما به ثبت رساندند. فیلم «کاپیتان آمریکا: جنگ داخلی» محصول کمپانی دیزنی با فروش جهانی ۱.۱۵۳ میلیارد دلار، پرفروش‌ترین فیلم سال ۲۰۱۶ نام گرفت و خیلی بعید است در یک هفته منتهی به سال جدید میلادی فیلمی بتواند به این رکورد فروش دست یابد. این فیلم ابرقهرمانی که محصول استودیو مارول کمپانی دیزنی است، ۴۰۸ میلیون دلار از مجموع فروش خود را در آمریکای شمالی و ۷۴۵ میلیون نیز در گیشه بین‌المللی کسب کرد. کاپیتان آمریکا: جنگ داخلی در مکان دوم پرفروش‌ترین‌ محصولات سینمایی سال ۲۰۱۶ انیمیشن «در جستجوی دُری» محصول استودیو پیکسار کمپانی دیزنی قرار دارد که با اکران خود در سطح جهان فروش ۱.۰۲۱ میلیارد دلار را رقم زد. این انیمیشن سه‌بعدی اولین محصول کمپانی دیزنی پس از سال ۲۰۱۰ و انیمیشن «داستان اسباب بازی ۳» است که به فروش بالغ بر میلیارد دلار دست یافته و رکورد فروش آغازین انیمیشن در تاریخ سینمای آمریکا را نیز در اختیار دارد. این فیلم که دنباله انیمیشن معروف «در جستجوی نمو» است، ۴۸۶ میلیون دلار از فروش خود را در آمریکالی شمالی و ۵۴۱ میلیون دلار آن را در سایر کشورهای جهان به دست آورده است. «در جستجوی دُری» پس از «منجمد»، «مینیون‌ها» و «داستان اسباب‌بازی‌ ۳» و بالاتر از «زوتوپیا» در مکان سوم پرفروش‌ترین انیمیشن‌های تاریخ سینما قرار دارد. در جستجوی دُری در مکان سوم موفق‌ترین فیلم‌های گیشه سینمای جهان در سال ۲۰۱۶ نیز یک انیمشن دیگر به نام «زوتوپیا» قرار درد که با فروش ۱.۰۲۳ و با اختلاف اندک با «در جستجوی دُری» ایستاده است. این انیمیشن که محصول استودیو انیمیشن والت دیزنی است، در ۱۱ بخش جوایز بین‌المللی انیمیشن «آنی» نامزد شده و به همراه «در جستجوی دُری» در فهرست کوتاه اسکار انیمیشن نیز قرار دارد. زوتوپیا فیلم-انیمیشن «کتاب جنگل» نیز که بر اساس انیمیشن معروف و کلاسیک ۱۹۶۷ و به کارگردانی «جان فاوارو» ساخته شد نیز چهارمین فیلم پرفروش سال ۲۰۱۶ با فروشی بالغ بر ۹۶۶ میلیون دلار قرار دارد تا بدین ترتیب چهار فیلم اول در فهرست ۱۰ فیلم پرفروش سال همگی از محصولات دیزنی و استودیوهای وابسته به آن باشد. رتبه پنج این فهرست هم به انیمیشن «زندگی مخفیانه حیوانات خانگی» اختصاص دارد که در سال جاری میلادی به فروش ۸۷۵ میلیون دلار دست یافت. کمدی انیمیشن ماجراجویانه و سه‌بعدی «زندگی مخفیانه حیوانات خانگی» در مجموع ۳۶۸ میلیون دلار از محل سینماهای آمریکای شمالی و بیش از ۵۰۶ میلیون دلار نیز در سایر کشورهای جهان فروخت. حضور چهار فیلم از دنیای انیمیشن (با احتساب کتاب جنگل) در میان پنج فیلم پرفورش سال ۲۰۱۶ حاکی از اوج دوران موفقیت و استقبال جهانی از سینمای انیمیشن در سال‌های اخیر است. جدول کامل ۱۰ فیلم پرفروش گیشه جهانی سینما در سال ۲۰۱۶ در زیر آمده است: رتبه عنوان توزیع‌کننده فروش جهانی ۱ کاپیتان آمریکا: جنگ داخلی دیزنی   ۱,۱۵۳ میلیارد دلار ۲ در جستجوی دُری دیزنی  ۱,۰۲۷ میلیارد دلار ۳ زوتوپیا دیزنی ۱,۰۲۳ میلیارد دلار ۴ کتاب جنگل دیزنی ۹۶۶ میلیون دلار ۵ زندگی مخفیانه حیوانات خانگی یونیورسال ۹۶۶ میلیون دلار ۶ بتمن در مقابل سوپرمن: طلوع عدالت برادران وارنر ۸۷۳ میلیون دلار ۷ ددپول فاکس قرن ۲۰ ۷۸۳ میلیون دلار ۸ جوخه انتحار برادران وارنر ۷۴۵ میلیون دلار ۹ هیولاهای شگفت‌انگیز و زیستگاه آنها برادران وارنر ۷۲۱ میلیون دلار ۱۰ دکتر استرنج دیزنی ۶۵۴ میلیون دلار کمپانی دیزنی امسال به رکورد بی‌سابقه فروش سالانه ۷ میلیارد دلار در گیشه جهانی دست یافته و این اولین سالی است که هر یک از شرکت‌های زیر مجموعه کمپانی دیزنی شامل دیزنی، استودیو انیمیشن والت دیزنی، استودیو انیمیشن پیکسار، مارول استودیو و لوکاس‌فیلم، یک فیلم را روانه سینماهای جهان کرده‌اند. همچنین این کمپانی تاکنون رکورد فروش سالانه در تاریخ سینمای آمریکا (۲.۷ میلیارد دلار) و کورد تاریخی فروش یک کمپانی در گیشه بین‌الملل (۴.۲۸ میلیارد دلار) را نیز در دست دارد. مجموعه فیلم‌های «هری پاتر» محصول کمپانی «برادران وارنر» نیز با اکران فیلم «هیولاهای شگفت‌انگیز و زیستگاه آنها»به دومین مجموعه فیلمی تبدیل شد که مجموع فروش آن به رقمی بالغ بر ۸ میلیارد دلار می‌رسد. «هیولاهای شگفت‌انگیز و زیستگاه آنها» که هم‌اکنون در اکران است تا به امروز ۷۲۰ میلیون دلار در گیشه جهانی فررخته است.


منبع: baharnews.ir

جناب‌خان هم در سیما ممنوع‌التصویر شد

گروه هنری: سعیدسالارزهی (خالق عروسک جناب خان) در نامه‌ای خطاب به مردم، توضیحاتی درباره عدم حضورش در سری جدید برنامه «خندوانه» که از شبکه نسیم پخش می‌شود ارائه کرد. متن این نامه به شرح زیر است:به نام خدااز سال نود که تلاشم را برای خلق جناب خان و کوچه مروارید شروع کردم گهگاه خوشبینانه تخیل می‌کردم که در مراسمی دعوت شده و بابت نقشم در خلق جناب خان و کوچه مروارید تقدیر و تحسین می‌شوم و بعد از دو سال بی‌توجهی مطلق بالاخره این اتفاق در چهارشنبه شب گذشته افتاد و در دادگاهی به اسم برنامه خندوانه که در آن قاضی و شاکی هر دو یک نفر بودند نام من هم برده شد ولی به عنوان متهم.دوست عزیز و رفیق قدیمی من رامبد جوان در برنامه‌اش از جای خالی جناب خان گفت و از هیولایی که جلوی حضور این کاراکتر ملی را در برنامه‌اش گرفته است، بی آنکه حتی اجازه دهد در برابر آن همه سخن و اتهام، فرصت پاسخگویی برای من وجود داشته باشد یا لااقل من بتوانم از آنچه که طی این سال‌ها بر من و جناب خان گذشته سخنی بگویم.مردم عزیز ایران! من مثل دوستانم امکان استفاده از رسانه ملی و تریبون چند میلیونی را ندارم و بلد نیستم با گروگان‌گرفتن احساسات پاک یک ملت خودم را محق جلوه دهم. تنها کاری که طی دو سال گذشته انجام داده‌ام این بوده که به خاطر عشق مردم به جناب خان و حفظ حرمت دوستی، اجازه حضور او را بدون دریافت یک ریال یا گرفتن امتیازی داده‌ام چون می‌دیدم عروسکی که من، محمد نادری، امیر سلطان‌احمدی، رضا کاظمی‌نژاد، سارا سالار، هدیه هاشمی و دیگر همکارانم چند سال برای ساخت، طراحی شخصیت و ویژگی‌هایش زحمت کشیدیم، عروسکی از بین چندین و چند عروسک دیگر که برای خلق هر کدامشان هزینه شد، انتخاب شد و به کوچه مروارید آمد، توانسته در برنامه دیگری صدای مردم خودش باشد و لبخند بر روی لب آنان بیاورد. اما حالا نتیجه این همکاری، تبدیل شده به برگزاری دادگاه یک‌طرفه‌ای که در آن، شاکی راضی به خانه بازگشته است.برخلاف آنچه که گفته می‌شود، اعتقاد راسخ دارم این برنامه خندوانه نبود که باعث شهرت جناب خان شد بلکه برعکس این جناب خان بود که با حضور پرمهرش و ویژگی‌های شخصیتی که ما برای آن ساخته بودیم باعث موفقیت دو چندان این برنامه شد اما متاسفانه روندی که طی شد و استحاله جناب خان از یک شخصیت نکته‌بین و حق‌دوست، به شخصیتی مجیزگو و متملق باعث شد در روند دو ساله‌ام تجدیدنظر کنم و بیش از این چشمم را به روی حقوق مادی و معنوی خودم و همکارانم نبندم.در ضمن وقتی که از عدم دریافت پیشنهاد مناسب برای ادامه همکاری حرف می‌زنم منظورم پیشنهادی عادلانه، اخلاقی و حرفه‌ای بوده است که متاسفانه این امر تا کنون صورت نپذیرفته و همه پیشنهادها از جمله پیشنهادی که توسط خانم برومند به من منتقل شده، فقط و فقط صحبت از واگذاری اجباری و بدون قید و شرط مالکیت جناب خان با شرایط آنها و بدون توجه به رضایت قلبی من و همکارانم بوده است.حالا قضاوت با شما. اگرچه رساندن صدایم به شما کار سختی است آن هم وقتی که انگار همواره حق با کسی است که صدایش بلندتر است. من همچنان منتظر باز شدن در همکاری و تعامل هستم. در سر، جنگیدن یا حذف یک کاراکتر ملی را ندارم و امیدوارم روزی برسد که بدون تهدید، بدون قلدرمآبی و بدون تطمیع و دروغ بتوانیم کنار هم کار و زندگی کنیم.سعید سالارزهیدی‌ماه ۱۳۹۵


منبع: baharnews.ir

فعالیت کانال «فارسی۱» متوقف می‌شود

گروه هنری: سایت سینما سینما نوشت: برنامه جمعه شب چند شنبه با سینا که با اجرای سینا ولی الله روی آنتن شبکه فارسی وان می رود اعلام کرد هفته آینده آخرین قسمت این برنامه پخش می شود چرا که شبکه فارسی وان برای همیشه تعطیل می شود. ولی الله که از مجریان سابق صدا و سیما است و از مدیران ارشد شبکه فارسی وان است توضیحات بیشتر پیرامون تعطیلی این شبکه را به هفته آینده موکول کرد. بنابراین گزارش گفته می شود مشکلات مالی یکی از عوامل اصلی تعطیلی این شبکه ماهواره ای است. فارسی۱ یک شبکهٔ تلویزیونی فارسی‌زبان است که دفترهای آن در استودیو سیتیِ دوبی قرار دارند و روی ماهوارهٔ یاه ست برنامه‌های سرگرم‌کننده پخش می‌کند. این شبکه از مرداد ۱۳۸۸ اقدام به پخش سریال‌های خارجی با دوبلهٔ فارسی کرده‌است و در ایران مورد توجه مخاطبان قرار گرفته‌است. مدیر ارشد اجرایی (ریاست) شبکه، سعد محسنی است و سینا ولی‌الله به عنوان مدیریت این شبکه با گروه موبی همکاری می‌کند. کار دوبلهٔ سریال‌های فارسی۱ توسط کمپانی‌های ثالث در مراکزمختلف منطقه انجام می‌شود. فارسی۱ سرمایه‌گذاری مشترک گروه موبی و کمپانی نیوز کورپوریشن است. گروه موبی در سال ۲۰۰۲ توسط سعد محسنی، استرالیایی افغان‌تبار، و خواهر و دو برادرش تأسیس شد. در اوایل تاسیس این شبکه سعد محسنی صاحب شبکه به ایران آمد تا بتواند با مذاکره با مسئولان ارشد صدا و سیما همکاری مشترکی با تلویزیون ایران انجام دهد که این مذاکرات به نتیجه ای نرسید.


منبع: baharnews.ir

ساخت «شهرزاد» متوقف شد

به گزارش صبا، تولید فصل دوم سریال شهرزاد پس از حواشی به وجود آمده توسط تهیه کننده و سرمایه گذار این سریال به علت مسائل مالی و عدم توان پرداخت دستمزد عوامل و بازیگران متوقف شد. در حالی که تولید سریال شهرزاد به نیمه راه رسیده بود و حتی حسن فتحی از ادامه تولید این سریال برای پخش در شبکه نمایش خانگی خبر داده بود، ظاهرا مسائل مالی و عدم توان پرداخت دستمزد عوامل و بازیگران پروژه سریال شهرزاد را تعطیل کرده است.


منبع: baharnews.ir

ساخت عروسک‌های جدید برای کلاه قرمزی

در ابتدای ساخت مجموعه‌ی «کلاه قرمزی» عروسک کلاه قرمزی به عنوان شخصیت اصلی محسوب می‌شد، ولی رفته رفته شخصیت‌های دیگر نقش پررنگ‌تری گرفتند، حال باید دید عروسک‌های جدید هم محبوبیت این عروسک‌ها را خواهند داشت.«عزیزم ببخشید»، «بچهٔ فامیل دور» و «دیو» جزو آخرین عروسک‌هایی بودند که سال ۹۳ به جمع عروسک‌های «کلاه قرمزی» پیوستند.عزیزم ببخشید، فرزند لطفاً نام شخصیت عروسکی است که از نوروز ۱۳۹۳ در مجموعه کلاه قرمزی توسط فامیل دور به مخاطبان معرفی شد. بچهٔ فامیل دور هم نام شخصیتی عروسکی از مجموعه تلویزیونی کلاه قرمزی است که نخستین بار در کلاه قرمزی ۹۳ به روی آنتن آمد. دیو نیز مانند ببعی (۱۳۹۰) و جیگر (۱۳۹۱) عیدی بی‌بی به کلاه‌قرمزی بود.کلاه قرمزی از عروسک‌هایی است که با چند نسل از مخاطبان سیما همراه بوده است و همه ساله با اتفاقات تازه‌ای به تلویزیون می­‌آید. این مجموعه سال گذشته به دلیل مسائل مالی شبکه دو سیما به تولید نرسید اما امسال «کلاه قرمزی» به تهیه‌کنندگی حمید مدرس و کارگردانی و اجرای ایرج طهماسب نوروز از شبکه دو سیما پخش خواهد شد.در حقیقت با اعلام خبر زودهنگام قرار گرفتن کلاه قرمزی در جدول پخش برنامه‌های نوروزی شبکه دو، تلویزیون به حواشی که در سال‌های گذشته گریبان‌گیر این مجموعه تلویزیونی بوده، خاتمه داد.مجموعه‌ی تلویزیونی «کلاه قرمزی» که از سال ۸۸ در قالب برنامه‌ای نوروزی به تلویزیون بازگشت، با وقفه‌ای در نوروز ۸۹ تا سال ۹۴ هر سال نوروز از شبکه دو سیما پخش می‌شد. پخش این مجموعه در سال‌های اخیر همیشه با اما و اگرهایی همراه بود.


منبع: baharnews.ir

اثر کیارستمی در حراج تهران چکش خورد

در این مراسم که عصر جمعه، سوم دی در هتل اسپیناس پالاس با اجرای حسین پاکدل برگزار شد، اثر اکلریک روی بوم، رضا رینه‌ای که بین ٢٠ تا ٢۵ میلیون تومان قیمت‌گذاری شده بود، ١٠٠ میلیون تومان، تابلوی بهرام حنفی ٢۴ میلیون تومان، اثر “بامداد” علیرضا کرمی ٧٠ میلیون تومان، تابلوی “اورنگ” محمد بزرگی ۶٠ میلیون تومان، تابلوی رنگ روغنی از مهرداد صدری ۵۵ میلیون تومان، اثری از همایون سلیمی از مجموعه “بیا تا گل برافشانیم” ٣٨ میلیون تومان و تابلوی رنگ روغن عبدالحمید پازوکی ٣۶ میلیون تومان به فروش رفت. تابلوی چهار لته‌ای از هادی جمالی ۴۶ میلیون، اثر اکلریک روی بوم فلورا فیض‌بخش ٢۴ میلیون، اثری که با  ترکیب مواد روی مقوا توسط منوچهر معتبر خلق شده است، ٢۴ میلیون، تابلوی “آب” پری‌یوش گنجی ۶۵ میلیون تومان، تابویی از مجموعه “حیرانی” رضا خدادای ٣٠ میلیون و اثر حجمی فولادی امیر مسعود اخوان‌جم که ٨٠ تا ١٢٠ میلیون تومان در کاتالوگ پیشنهاد شده بود ١٣٠ میلیون تومان خریداری شد. اثر “نوروز” بابک رشوند ٢۶ میلیون، تابلوی رنگ روغن روی بوم فریدون امیدی ٣٢ میلیون، نقاشی خط “سوره حمد” علی شیرازی ١١٠ میلیون، تابلوی ترکیب مواد روی بوم عین‌الدین صادق‌زاده به نام “عشق” ۶٠ میلیون تومان، اثر “طلا+ریال” حسین زنده رودی ٢۴٠ میلیون تومان،  اثر حجمی “عشق سفید” رامین شیردل ١۶٠ میلیون و تابلوی فرح سید ابولقاسمی ١٩ میلیون تومان، تابلوی حسین چراغچی ١٠ میلیون تومان چکش خوردند. اثری از مجموعه “دیوار نوشته ها” ی مهدی سحابی ۶٠ میلیون تومان، تابلوی رنگ روغن رکنی حائری زاده ٩٠ میلیون تومان، اثر محمود سبزی که با اکلریک، گواش و ورق طلا روی بوم کار شده است ۵۵ میلیون تومان، تابلوی سه لته افشین پیرهاشمی ١٢٠ میلیون تومان، تابلویی با تکنیک اکلریک روی بوم اثر نزار موسوی نیا ٢۶ میلیون تومان، تابلوی “آبی” حسین صدری ١٩ میلیون تومان، تابلوی “خیل مهاجرت کنندگان” اثر مهرداد محب علی که ۴٠ تا ۶٠ میلیون تومان قیمت گزاری شده بود ١١٠ میلیون تومان، اثر “سلطان ثانی از مجموعه سلاطین” کوروش گلناری ۴۴ میلیون تومان، اثر حجمی برنزی “آرامگاه” حامد رشتیان ۵۵ میلیون تومان، تابلوی “عنتر بدون لوتی” رامتین زاد ١۴ میلیون تومان، تابلوی “در انتظار یک قهرمان” از محسن احمدوند ٢۶ میلیون تومان و تابلوی سه لته “سیاووش” فرح اصولی که ١۵٠ تا ٢٠٠ میلیون تومان قیمت پیشنهادی آن بود ٢۶٠ میلیون تومان در این حراج خریداری شدند. در ادامه تابلوی بابک کاظمی از مجموعه “خروش شیرین و فرهاد” زیر قیمت پیشنهادی (١۵ تا ٢٠ میلیون تومان) ١٣ میلیون تومان، “عشق در همه جا” اثر رضا درخشانی ٣٠٠ میلیون تومان، تابلوی “سواران را چه شد؟” ناصر اویسی ٩٠ میلیون تومان، تابلویی از شهریار احمدی ١۶٠ میلیون تومان، تابلوی “نبرد” از گیزلا سینایی ٣٢ میلیون، تابلویی از شهلا حبیبی با تکنیک ترکیب مواد روی مقوا ۴٢ میلیون، اثر برنزی کامبیز شریف به نام “سکوت” ٧۵ میلیون، اثر “در ستایش ماندریان” منیر فرمانفرماییان که ارزش آن بین ٢۵٠ تا ٣۵٠ میلیون تومان کارشناسی شده بود با ٣٠٠ میلیون تومان، اثر چاپ شده روی آیینه بهمن جلالی با نام “تصویری از خیال” ۶٠ میلیون، عکسی از شادی قدیریان از مجموعه قاجار ٣٢ میلیون تومان، عکسی از سروش میلانی زاده که به صورت استیج عکاسی شده است و به مجموعه “خواهش حوا” تعلق دارد ٣٢ میلیون، عکسی از جلال سپهر ١١ میلیون، اثر “نفس بریده” مجید کورنگ بهشتی ١۶ میلیون تومان، اثری از محمد فرنود به نام “جنون مجنون” ١٢ میلیون، اثری از آرش حنایی از مجموعه “پایتخت”١٣ میلیون، اثر “داستان ۶٣” از سعید صادقی ٣۴ میلیون، تابلوی “کالبد کیهانی” از بابک اطمینانی ١٩ میلیون تومان به فروش رفت. اثر عباس کیارستمی از مجموعه “سفید برفی” که بین ١٠٠ ١۵٠ میلیون تومان قیمت پیشنهادی آن بود، ٢٠٠ میلیون تومان چکش خورد، سپس تابلوی مریم سالور ٣٠ میلیون تومان، تابلویی از بهمن محصص ٢۶٠ میلیون، تابلوی “یاد” از مرتضی گودرزی ١٨ میلیون تومان، تابلوی رنگ روغن “برکه” از ابراهیم صاحب اختیاری ١٧ میلیون، تابلویی با تکنیک رنگ روغن از فریده لاشایی ٢۴٠ میلیون، اثری از ایران درودی ٩۵ میلیون تومان، تابلوی “مهاجرانی که خاطره سرزمین خود را با خود می برند” از شیرین اتحادیه ٩ میلیون تومان، تابلوی “گره” کوروش شیشه گران ٢۶٠ میلیون تومان خریداری شدند. در ادامه تابلوی “باغ دولت آباد” اثر بهار بهبهانی ٢۴ میلیون تومان، اثری از مجموعه “کویرها”ی علی فرامرزی که ١۵ تا ٢٠ میلیون تومان قیمت گزاری شده بود ۵٠ میلیون، تابلوی مصطفی دشتی ٢٠ میلیون تومان، اثر رنگ روغن روی بوم منوچهر یکتای نیز بیش از دو برابر کمینه قیمت خود یعنی ۴٠٠ میلیون، تابلوی یعقوب امدادیان ۴٢ میلیون تومان، اثر “طلوع |” نیما پتگر ٣٨ میلیون، تابلوی رنگ روغن علی گلستانه ٣۶ میلیون، اثر “مرثیه ای برای صورتی” از کاظم چلیپا با کمینه قیمت پیشنهادی خود یعنی ٢٠ میلیون، اثر حجمی چوبی “ولع” از محمدحسین عماد ١٠٠ میلیون تومان، اثر حجمی با متریال برنز و بتون ازعبدالرضا قماشی با نام “مقدمه” ۴٢ میلیون چکش خوردند. تابلوی “کویر” زنده یاد پرویز کلانتری ٢۴٠ میلیون تومان، اثر حجمی چوبی ” مسجد سلیمان از طریق هندی جان” ٣٢ میلیون، تابلویی از مجموعه “عملکرد گل ها” اثر علیرضا آستانه ۶۵ میلیون تومان، اثری از فرهاد مشیری با نام “شماره های سیاه روی سفید” که بیشترین قیمت پیشنهادی یعنی ۶٠٠ تا ٨٠٠ میلیون تومان را در این حراج به خود اختصاص داده بود، ٨۵٠ میلیون به فروش رسید. اثر “ذوالجناح” محمدعلی ترقی جاه ١٢٠ میلیون تومان، اثر حجمی “اسب سوار” از فرشید مثقالی ۶٠ میلیون، تابلویی با تکنیک اکلریک روی بوم اثر فرشید ملکی ٢۴ میلیون تومان، تابلویی از احمد امین نظر ٣٠ میلیون، اثری دیگر از منیر فرمانفرماییان با عنوان “طراحی گچ ٢” ١٧٠ میلیون، اثری با تکنیک اکلریک روی بوم از لیلی متین دفتری ١٧٠ میلیون تومان، اثر دو لته از منصور قندریز که اته سمت راست چاپ لینولئوم روی کاغذ و لته سمت چپ اصل کلیشه لینولئوم را تشکیل می دهد ٢٢٠ میلیون چکش خوردند.  اثری حجمی با متریال برنز از مونا پاد ٢۶ میلیون، اثر حجمی “نفخ صور” رضا لواسانی ١٠٠ میلیون، طرح اولیه مجسمه “نی لبک زن” از بهمن  محصص  در ابتدا ۴٨٠ میلیون تومان و در ادامه با برگشت مجری روی این اثر ۶٠٠ میلیون ، مجسمه آهنی “رستم و دیو سپید” از توکل اسماعیلی با بیشینه قیمت پیشنهادی خود یعنی ١٢٠ میلیون، تابلویی از جمشید سماواتیان با تکنیک ترکیب مواد روی فیبر ٢٢ میلیون تومان، اثر حجمی “آفرینش ۵” از امیر موبد ۴٢ میلیون، اثر آیینه کاری روی چوب از مهدی نبوی ٢٢ میلیون تومان، مجسمه ای از ژازه تباتبایی که در دهه ١٣۴٠ خلق شده است ١١٠ میلیون، تابلوی رنگ روغن روی بوم از قاسم حاجی زاده که درباریان قاجار را نشان می دهد ١٨٠ میلیون فروخته شدند. در ادامه این حراج تابلوی “علی مددی” از خسرو حسن زاده ۴۶ میلیون تومان، اثری سه لته از احمد مرشدلو با تکنیک خودکار روی مقوا که به بحران خانواده می پردازد ۵۵ میلیون، تابلوی “مترسک خندان” از واحد خاکدان ٨۵ میلیون تومان، تابلوی “آخرین نبرد سانچو پانزا” اثر حامد صدر ارحامی ۴٢ میلیون، اثری از مجموعه “شناسایی” داریوش قره زاد ٢٢ میلیون، اثر حجمی دو لته “وسوسه” که با آیینه، گچ و شیشه رنگ شده روی چوب کار شده است از پوریا آریان پور ١۴٠ میلیون تومان بالاتر از بیشینه قیمت خود و با ٣۴٠ میلیون فروخته شدند. برای عکس شماره ١٠ از مجموعه ” بازگشت زمان” سمیرا علیخان ٣٢ میلیون تومان، اثر حجمی “تا به آنجا که به یاد دارم” از کامبیز صبری ٣۴ میلیون تومان، اثر بیتا وکیلی از مجموعه ایران ۴٠ میلیون تومان، اثری دیگر از منوچهر یکتایی با تکنیک رنگ روغن روی بوم ٣٨٠ میلیون، اثری حجمی با متریال برنز از مجموعه “بامیه” بهداد لاهوتی ٣٢ میلیون، تابلوی مرکب و رنگ روغن روی بوم عذرا عقیقی بخشایشی ٢۶ میلیون، تابلوی سین زنده رودی با شعری از محتشم کاشانی ٣۶٠ میلیون چکش زده شد.  اثر حجمی قفس از لیلی طاهری ۴۶ میلیون، عکس پیمان هوشمندزاده از مجموعه چاقوها ۶ میلیون، اثر دیگری با نام “بخواب گل شکستنی” از فرهاد مشیری ۵٠٠ میلیون تومان، تابلوی “اَسَر” از علیرضا آدم بکان ٢۶ میلیون، اثر آزاده رزاق دوست از مجموعه “رزهای مریض” ۵۵ میلیون تومان، عکس سه لته ای اثر رضا کیانیان با عنوان “شب عاشقان بی دل چه شبی دراز باشد” ۵۵ میلیون، اثر دیگری از فریده لاشایی از مجموعه “دکتر مصدق” ۴۴٠ میلیون تومان، تابلوی رنگ روغن از مجموعه “بودن های خاموش” اثر مسعود کشمیری ٢٢ میلیون، اثر “به چپ چپ شماره ٢” از مجموعه “پرسونا” بابک روشنی نژاد ٣٠ میلیون تومان، اثر “قافله” بزرگمهر حسین پور ١۵ میلیون، اثر “تار نواز” کوروش شیشه گران ٣۴٠ میلیون به فروش رفتند. تابلوی احمد نصرالهی ٢٢ میلیون، اثر رنگ روغن روی بوم طاهره صمدی طاهری از مجموعه “نیروهای پنهان” ۴۶ میلیون، اثر کلاژ روی مقوای پروانه اعتمادی از مجموعه “دختر شاه پریان” ٨۵ میلیون تومان و اثر رضا درخشانی با عنوان “شکار سبز در سبز” با تکنیک رنگ روغن و اکلیل روی بوم ١٠٠ میلیون بیش از بیشینه قیمت خود یعنی ۵٠٠ میلیون به فروش رفت. علی مرادخانی -معاون امور هنری وزارت ارشاد-، سید محمد بهشتی و احمد مسجد جامعی از جمله افرادی بودند که در این مراسم حضور داشتند. به گزارش ایسنا، در این رویداد تابلویی از صداقت جباری که به مجموعه “اسماءالحسنی” تعلق دارد، عکسی از محسن راستانی متعلق به مجموعه “خانواده ایرانی و اثر حجمی از رافی داوتیان با نام “چند عدد سوزن را می توان بر صیرت یک فرشته قرار داد؟” به فروش نرفت.


منبع: baharnews.ir

شلخته‌ ننوشتن به آموزش نیاز دارد نه غر زدن

این پژوهشگر ادبی و ویراستار  درباره‌ی وضعیت درست‌نویسی در رسانه‌ها و شبکه‌های مجازی اظهار کرد: بحث درباره‌ی درست‌نویسی در رسانه‌ها و شبکه‌های مجازی هم تکراری و ملال‌انگیز شده و هم نشان می‌دهد که بر سر این موضوع اجماع نظر وجود ندارد. آن‌ها که رویکرد زبان‌شناسانه دارند، هر تغییر و تحول درست و غلطی را به حساب پویایی زبان می‌گذارند و آن‌ها که به جنبه‌های ادبی زبان تعلق خاطر دارند، هم‌چنان غر می‌زنند. معمولاً این جور نظرخواهی‌ها در حد مباحث ژورنالیستی باقی می‌ماند و نتیجه‌ای درخور در پی نمی‌آورد. او در ادامه گفت: اما، جدا از درست و غلط بودن، به نظرم می‌رسد که بر سر یک چیز اشتراک نظر وجود دارد: رواج شلخته‌نویسی و بدنویسی در رسانه‌ها. کمتر کسی را دیده‌ام، حتی از میان زبان‌شناسان، که از بدنویسی و شلخته‌نویسی ننالد یا آن را انکار کند. مسئله این است که گروه‌های مرجع برای این وضع چه می‌کنند یا باید بکنند. شکراللهی درباره‌ی عملکرد فرهنگستان زبان و ادب فارسی در این‌ زمینه بیان کرد: بار کردن همه‌ی مسئولیت‌ها بر دوش جایی مثل فرهنگستان، که هم در تولید محتوای آموزشی و هم در برقراری ارتباط با اصحاب رسانه کُند و تا حدی عاجز است، واقع‌بینانه نیست. او در ادامه درباره‌ی عملکرد رسانه‌ها متذکر شد: گرایش به بهتر نوشتن در میان روزنامه‌نگاران و کیبوردبه‌دستانِ رسانه‌ها قوی است، هرچند این گرایش در حد گرایشی قلبی باقی می‌ماند و به ذهن و دست‌شان نمی‌رسد! اما در سازمان اغلب رسانه‌ها ساختاری برای آموزش بهترنویسی و پرهیز از بدنویسی دیده نمی‌شود. در زمانی نه چندان دور، رسانه‌ها خود مرجع شیوانویسی و آموزش بهترنویسی بودند، اما امروزه رسانه‌ها دایره‌ای محدود از ۲۰۰ – ۳۰۰ لغت دارند که در مسابقه‌ی جذب مخاطب و پر کردن صفحه‌ها و ستون‌های کاغذی و اینترنتی، با همان مقدار کلمه پشتک‌ و وارو می‌زنند. معنای ویراستاری در آن‌ها هم اغلب در بهترین حالت محدود می‌شود به رعایت نیم‌فاصله و تبدیل خودکارِ «نمایند» به «کنند»، که مثلاً نتیجه‌اش می‌شود کننده‌ی مجلس به جای نماینده‌ی مجلس در یک پایگاه خبری معتبر و معروف! این از خودِ رسانه‌ها. در مباحث و نظرخواهی‌های ژورنالیستی هم خواننده و نویسنده‌ی رسانه فقط مجموعه‌ای حرف‌های تکراری را می‌بیند و می‌گذرد. چیزی دستش را نمی‌گیرد. از این رو به نظرم می‌رسد برای پرهیز از شلخته‌نویسی و بدنویسی بهتر این است که جنبه‌های آموزشی این گفت‌وگوها و این قبیل فعالیت‌ها تقویت شود. این پژوهشگر سپس به یکی از آسیب‌ها در حوزه‌ی نوشتن اشاره کرد و گفت: رابطه‌ی نویسنده‌ی رسانه با مخاطب در حوزه‌ی زبان معکوس شده و اوست که از نوشتار مخاطب الگو می‌گیرد. تقلید از محاوره‌ای نوشتن یکی از این آسیب‌هاست که به شلخته‌نویسی و بدنویسی دامن می‌زند. این را قبول دارم که آینده‌ی خیلی خیلی دورِ نوشتار در زبان فارسی شاید به این سمت برود، اما این اتفاقی احتمالی است که اگر هم بیفتد، روند آن از پایین به بالاست. استقبال داوطلبانه و تصنعی طبقه‌ی بالا از گرایشِ ناگزیر و طبیعی طبقه‌ی پایین، که هم از میل به جذب مخاطب بیشتر ناشی می‌شود و هم در تنبلی زبانی نویسنده ریشه دارد، بیشتر از هر چیز آسیب‌زن است. قبلاً گفته‌ام و شرح داده‌ام که تقلید کامل از زبان گفتار در زبان نوشتار، وقتی پای متون روایی و مثلاً گفت‌وگوهای دوستانه‌ی مجازی در میان نباشد، خواه‌ناخواه از توان نویسنده در دو مورد می‌کاهد. یکی دایره‌ی واژگان و دیگری توانِ نگارش و شیوانویسی. این طبیعت زبان گفتار در فارسی است که گوینده‌ی آن دایره‌ی واژگانی تنگ‌تری را به کار می‌گیرد. در عین حال، تقلید از زبان گفتار در نوشتار، به‌مرور توان ذهن را در پردازش جملات به سمت بهتر نوشتن و رساندن انواع مفاهیم و پیام‌ها به شیواترین شکل کم می‌کند و تنبلی می‌آورد. شکراللهی همچنین درباره‌ی این‌که آیا موضوع غلط‌های املایی هم در همین بحث می‌گنجد، خاطرنشان کرد: چیزهایی مثل غلط املایی و آشفتگی در رسم‌الخط موضوع حرف من نیست. ضمن این‌که فکر می‌کنم اهمیت پرهیز از شلخته‌نویسی و بدنویسی بسیار بیشتر از موارد دیگر است. غلط املایی و رسم‌الخط مشکل اصلی زبان فارسی نیست. مشکل اصلی در نثر آشفته و پردست‌انداز و گاه بی‌سروتهی است که در آن فاعل دربه‌در دنبال فعل مناسبش می‌گردد و حروف اضافه آواره‌ی این جا و آن جای جمله‌ها هستند و قس علی هذا. یعنی همان الگویی که در زبان گفتار روزمره‌ی مردم جاری است و طبیعی هم هست. یا در باب همان دایره‌ی واژگان، شما به طور نمونه کلمات و عبارت‌هایی چون «توسط»، «این در حالی است که»، «مورد… قرار دادن» را از نویسندگان رسانه‌ها بگیرید. اگر نمیرند، دست‌کم فلج می‌شوند! البته این‌ها فقط چند مثال مختصر است. او در پایان به‌ عنوان پیشنهاد و این‌که چه باید کرد، گفت: همان که در ابتدا عرض کردم. نویسندگان رسانه‌ها و نیز مردم در شبکه‌های مجازی به آموزش نیاز دارند و از آموزش هم استقبال می‌کنند. مقصودم آموزش غلط املایی و سره‌نویسی و ویرایش و این‌ها نیست؛ آموزشِ نوشتن و درست نوشتن و بهتر نوشتن و شیوا نوشتن است. حتی اگر تیر کمان انتقادمان هم به سمت جایی مثل فرهنگستان باشد، باید ایشان را به این بخش از نیاز عمومی توجه بدهیم. هرچند در این زمینه مؤثرترین سازمان‌ها مدارس هستند و بعد رسانه‌هایی در حد صداوسیما و بعد دیگر رسانه‌ها. سیستم آموزشی که کمابیش دارد کارش را می‌کند و دیده‌ام که نسبت به قبل بهبود یافته. بخشی از اثرگذاری آن هم به خود معلمان مربوط می‌شود که هم خودشان چقدر اهل این موضوع باشند و هم چقدر دل و دماغ کار کشیدن از دانش‌آموزان داشته باشند. صداوسیما هم که انگار جزیره‌ای خودمختار است که منافع ملی را به میل خودش تعریف می‌کند و در این مورد نه تنها دل نمی‌سوزاند که گاهی صفرا می‌افزاید! تهش می‌ماند باز هم آن دسته از فعالان رسانه‌ای و سردبیران و دبیران رسانه‌ها که علاوه بر اطلاع‌رسانی، پاکیزه‌نویسی و بهترنویسی را هم بر خود فرض می‌دانند و رواج و آموزش مستقیم و غیرمستقیم آن را هم جزو وظایف خود تلقی می‌کنند و برای آن زحمت می‌کشند.


منبع: baharnews.ir

تکلیف موسیقی پاپ در جشنواره فجر چیست

محسن رجب‌پور در گفت‌وگو با ایسنا، اظهار کرد: هنرمند موسیقی پاپ نباید فکر کند که بخشی از هزینه‌های جشنواره فجر را تامین می‌کند اما او را در بخش اصلی راه نمی‌دهند؛ یا تصور نکند پیشکسوت‌ها و بزرگترهای او در جشنواره کمک می‌کنند اما او راهی برای بیان خودش ندارد. او با بیان اینکه بخش جنبی جشنواره فقط کمک مالی به آن می‌کند، ادامه داد: این بخش با دریافت کمتر از بیست درصد از ارزش کاری که انجام می‌دهد، هشتاد درصد آن را به جشنواره کمک می‌کند. این تهیه‌کننده موسیقی گفت: جشنواره فجر از ابتدا، جشنواره موسیقی سنتی ایران بوده که فرمتی بین‌المللی با شرکت برخی از گروه‌های خارجی نیز داشته است. هنرمندان موسیقی سنتی و موسیقی نواحی به غلط  برداشت می‌کنند که نباید در جشنواره فجر، پاپ حضور داشته باشد. حالا مسئولان در یک دوگانگی تصمیم‌گیری گیر کرده‌اند که اگر قرار باشد خیلی به بخش پاپ بپردازند یا آن را در بخش اصلی قرار بدهند، جوابی برای دیگر بخش‌های ارکسترال، سنتی و نواحی ندارند. زیرا هرکدام از این بخش‌ها باید مسئول خودش را داشته باشد. رجب‌پور گفت: من موافق هستم زمانی که بخش پاپ برای جشنواره درآمدزایی می‌کند مطابق با آن خودش را بازسازی کند و به نسل بعدی سمت و سو بدهد. این جای خالی است که در جشنواره حس می‌شود و امیدوارم که در سال‌های آتی همکارها و دوستان خوب ما در جشنواره به این نتیجه برسند که همانقدر که بخش موسیقی پاپ هم از نظر مالی و هم از نظر جمعیتی به رونق جشنواره کمک می‌کند، بتواند برای خوانندگان و نوازندگان پاپی که قرار است جای کنونی‌ها را بگیرند، راهگشای مسیری باشد. وی افزود: بخش رقابتی پاپ باید نوسازی شود یا مانند بسیاری از جشنواره‌های خارجی پیش از اجرای گروه‌های حرفه‌های، گروه‌های نوپایی که استانداردها را خوب رعایت کرده و می‌تواند آینده داشته باشد، متناسب با همان کنسرت، به حاضران معرفی شود. در واقع از شهرت و پتانسیل آن‌ها برای هنرمندان جوان‌تر استفاده کنیم. این تهیه‌کننده موسیقی اظهار کرد: از همان دوره بیست‌وسوم که من خودم مسئول برگزارکننده بخش پاپ بودم، این بخش برای کمک به رونق جشنواره به آن اضافه شد. اگر به طور کلی قرار باشد همواره پاپ در بخش جنبی باشد، هیچ اتفاقی در آن نمی‌افتد. برگزاری نمایشگاه «موسیقی و ادوات و تجهیزات وابسته آن» رجب پور اظهار کرد: درستش این است که پاپ یک جشنواره جدا با تمام اتفاقاتی که می‌تواند در آن رخ بدهد و معرفی هنرمندان و بخش رقابتی داشته باشد. ما این کار را در صنف جلو می‌بریم و به دنبال این هستیم که با صنف تولیدکنندگان آثار موسیقی، همکاری خانه موسیقی و حمایت وزارت ارشاد، نمایشگاه «موسیقی و ادوات و تجهیزات وابسته آن» را برگزار کنیم و همزمان با آن جشنواره‌ای را برای معرفی هنرمندان جدید در موسیقی پاپ و اجرای هنرمندان پیشکسوت‌تر برگزار کنیم. او ارزیابی خود را از روند موسیقی پاپ در ایران این‌گونه بیان کرد: طی ده سال گذشته، پیشرفت‌های غیرقابل انکاری در حوزه موسیقی پاپ رخ داده است و جدای از این موضوع اتفاق خیلی خوبی که در این نوع موسیقی افتاده است، ایرانیزه شدن آن است. موسیقی پاپ رنگ و رویی از موسیقی ایرانی را به خود گرفته است که در ابتدای شکل‌گیری موسیقی پاپ در دهه ۷۰ با تقلید شروع شد، خودش را پیدا کند و در گذر سال‌ها به اینجا رسیده است. این تهیه‌کننده موسیقی همچنین گفت: پاپ می‌تواند برای خودش سرفصل جدا باشد و خودش را اداره کند اما متاسفانه تا به حال چنین اراده‌ای وجود نداشته است به همین دلیل ما منتقد هستیم. در تمام کشورها موسیقی پاپ،بیشترین اقبال را در جامعه دارد؛ بنابراین این پتانسیل را نیز دارد که بدون حمایت بخش دولتی خودش، خودش را برگزار کند.


منبع: baharnews.ir

زمانی​که​بازیگر زن سینما​می‌زند به​سیم​آخر

برنامه «دورهمی» شامگاه جمعه سوم دی با حضور آزاده صمدی، بازیگر سینما و تلویزیون به روی آنتن شبکه نسیم رفت. ابتدای این گفت‌وگو، آزاده صمدی بی‌مقدمه گفت: «۳۶ ساله‌ام» این بازیگر سپس درباره شایعات بداخلاقی که درموردش مطرح شده است، توضیح داد: «من خیلی خوش اخلاق و خوش خنده هستم ولی احتمالا خیلی اذیتم کرده‌اند. در حیطه کاری ما یک‌سری مناسبات درست رعایت نمی‌شود، تکرار این کارها هرکسی را می‌رنجاند. اصلا آدم بداخلاقی نیستم و سرکارها خوش خنده‌ هستم.» او ادامه داد: «آدم آرمان‌گرایی هستم و اینکه هوای دل همدیگر را داشته باشیم برایم خیلی مهم است، به نظرم در محیط کارها اینکه مثل یک خانواده بیشتر هوای همدیگر را داشته باشیم، خیلی خوب است، در جامعه آدم‌ها نسبت به یکدیگر کم محبت شده‌اند.» صمدی درخصوص قضاوت‌های تندی که در فضای مجازی درموردش می‌شود گفت: «من دو سال است که در فضای مجازی هستم، دلیلش هم اطلاع رسانی برنامه‌های تئاترم بود چون مخاطبان تئاتر کم هستند. در واقع این فضا یک تریبون شخصی محسوب می‌شود و متاسفانه خیلی اوقات مردم احساس می‌کنند که خیلی راحت می‌توانند با بازیگران ارتباط برقرار کنند، البته من خیلی با این مسئله مشکل ندارم و شاد می‌شوم.» او در واکنش به این پرسش مهران مدیری که آیا نسبت به مسایل سیاسی و اجتماعی واکنش نشان می‌دهد یا نه، پاسخ داد: «بله در جامعه ما نمی‌شود که دید سیاسی نداشت.» صمدی درخصوص تحصیلات دانشگاهی در زمینه بازیگری گفت: «توصیه می‌کنم علاقه‌مندان تحصیلات آکادمیک داشته باشند زیرا که بستر تئاتر دانشجویی و فضای ارتباطی میان دانشجویان مفید خواهد بود و باعث شکوفایی می‌شود.» این بازیگر درباره عاشق شدندش توضیح داد: «تا تعبیرش چی باشد؛ من خیلی معنای عشق را نمی‌دانم، ولی دوست داشتن را می فهمم.» او درخصوص اینکه آیا تا به حال به سیم آخر زده است، گفت: «بله معمولا در خیابان‌های تهران و در حین رانندگی برایم این اتفاق افتاده است و یک آدم دیگری می‌شوم.» در بخش پایانی برنامه، مهران مدیری درخصوص ژنتیک‌هایی که در جامعه وجود دارد گفت: «ژنتیک بعضی اوقات عامل همه چیز است، مثل ژنتیک اختلاس، ژنتیک مدیریت و حتی ژنتیک فقر.»


منبع: baharnews.ir

کنسرت فرزاد فرزین در آستارا لغو شد

ابوطالب جوان گفت: کنسرت موسیقی فرزاد فرزین قرار بود امروز (سوم دی) از ساعت ۱۸ تا ۲۳ شب در تالار ملک نیای آستارا برگزار شود، به دلیل مصادف بودن با فصل امتحانات نوبت اول مدارس و استقبال ضعیف مردم، با تصمیم موسسه فرهنگی و هنری اندیشه مدرن گیل به عنوان مجری آن کنسرت لغو شد.وی افزود: پیشتر مجوز این کنسرت برای اجرا در آذر ماه در شهرستان آستارا صادر شده بود اما به سبب حاکم شدن فضای معنوی در این شهرستان پس از برگزاری یادواره بزرگ شهدا در هفدهم آذر، تصمیم گرفته شد این کنسرت با اندکی فاصله در سوم دی ماه برگزار شود.جوان با اشاره به اینکه بلیت های کنسرت موسیقی فرزاد فرزین بین ۵۰۰ هزار تا ۹۰۰ هزار ریال در شهرستان آستارا به فروش می رسید، اضافه کرد: پول بلیت های به فروش رفته در کنسرت مزبور توسط موسسه برگزار کننده به مردم برگردانده خواهد شد.فرزاد فرزین خواننده موسیقی پاپ به جز خوانندگی تجربه ترانه سرایی، آهنگ سازی و بازیگری را نیز در کارنامه هنری خود دارد.شهرستان آستارا در منتهی الیه غرب استان گیلان واقع شده و پیش از این کنسرت های خوانندگانی نظیر مرتضی پاشایی، محمد علیزاده، بابک جهانبخش، محسن یگانه، ودود موذن زاده و بنیامین بهادری در این شهرستان برگزار شده بود.


منبع: baharnews.ir

غبارروبی از بداهت «فرهنگ»

امین یگانهگروه فرهنگی: من و شما وقتی کسی را می‌بینیم که روی زمین تف می‌کند، می‌گوییم چه آدم «بی فرهنگی». یا مردی که کت و شلوار تر و تمیز پوشیده و بوی عطرش واگن مترو را خوش بو کرده، با خودمان می‌گوییم چه آدم «با فرهنگی». «فرهنگ» چیست؟ سوال خنده داری است نه؟ ما پیش از مراجعه به دایره‌ی واژگان‌مان برای تعریف «فرهنگ»، یک سری کلمات و عباراتی برای فهم «فرهنگ» داریم که معنای معینی در ذهن‌مان بر می‌انگیزد. معانی‌ای که در نظام باورمان تکلیف‌شان مشخص شده است، در عین حال؛ اگر بخواهیم یک تعریف یک خطی از این مفهوم ارائه بدهیم، دچار دشواری خواهیم شد. شاید بسیاری از ما بگوید «فرهنگ» جزو مفاهیم بسیطی است که نمی‌توان از آن تعریف یک خطی نوشت و برخی دیگر بگویند، تعریف «فرهنگ» سهل و ممتنع است. ما آن‌قدر نسبت به «فرهنگ» معلومات داریم که هیچ‌گاه به عنوان امر مجهول به آن نمی‌نگریم. توجه‌مان را جلب نمی‌کند. از شدت بداهت برای‌مان عادی شده است و حالا هر چند نتوانیم تعریف مشخص و معینی از «فرهنگ» ارئه بدهیم، در عوض قادریم وضعیت فرهنگی جامعه‌یمان را بررسی کنیم. در قامت یک وزیر برنامه‌ی فرهنگی بریزیم و موانع اجرایی شدن یک برنامه‌ی فرهنگی را در کشورمان پیش‌بینی کنیم. اتفاقا در بسیاری از موارد برنامه‌‌هایمان واقعاّ مناسب حال و روز جامعه‌یمان است و پیش‌بینی‌هایمان درست از آب در می‌آید. همین الا یک سر به فضای مجازی بزنیداز یک معلم ابتدایی تا استاد دانشگاه، از جامعه شناس تا سیاست‌مدار و یک مرد به عنوان پدر و یک زن به عنوان مادر، سمت و سوهای یک‌سان فرهنگی برای جامعه‌ مناسب می‌دانند. بنابراین هر کسی در ناخودآگاه خود، «فرهنگ» را فهمیده است که فلان سیاست فرهنگی را به حال خود، خانواده و جامعه‌اش مضر دانسته و سیاست دیگری را مفید می‌انگارد. این در حالی است که تعریف ما از «فرهنگ» تحت تاثیر بسیاری از عواملی است که شاید نسبت به آن‌ها اصلاّ حساس نیستیم. سنت خانواده‌گی و فامیلی، محیطی که در آن بزرگ شده‌ایم، مهد کودک و مدرسه‌ای که رفته‌ایم، غذایی که خورده و نوشابه‌ای که نوشیده‌ایم، رسانه‌ای که به آن اعتماد داریم و حتی از رسانه‌هایی که دوری می‌کنیم همه و همه در ساختن تعریف ما از «فرهنگ» نقش قابل توجهی را ایفا می‌کنند. ما در روزنامه‌ی «بهار» سعی می‌کنیم تعریف‌مان از «فرهنگ» را – تا حد توان – از ناخودآگاه به خودآگاه تبدیل کنیم. هنر اندیشیدن به خود، می‌تواند «فرهنگ» را از بداهت درآورده و آن را تبدیل به «مسئله» بکند. ما وقتی از خودمان و جامعه‌ی خودمان به بهانه‌های مختلف به صورت جدی بنویسیم، نسبت به کلمات و عباراتی که پیش از به زبان آوردن معناهای همیشه‌گی را تولید می‌کنند، خودآگاه شویم. شاید از این طریق بتوانیم به نظام باورمان نیز آگاهی پیدا کنیم. ما می‌خواهیم وقتی از عبارت «بی فرهنگ» برای مردی که روی زمین تف کرده و «با فرهنگ» برای مردی که لباس خوبی پوشیده، استقاده می‌کنیم، کمی تامیل بیشتری به خرج دهیم.


منبع: baharnews.ir

نسخه قاچاق «فروشنده» هم آمد!

نسخه قاچاق و غیر مجاز فیلم سینمایی فروشنده از طریق سایتهای غیر مجاز که نسخه دانلود غیر قانونی فیلمهای سینمایی را بر روی سایت خود قرار می‌دهند منتشرشده است.در نسخه‌ای که برخی از این سایت‌ها عرضه کرده‌اند فیلم از کیفیت خیلی خوبی برخوردار نیست و بر روی آن عبارت «بازبینی وزارت ارشاد ۹۵/۹/۳» درج شده است.اکران فیلم سینمایی فروشنده به تازگی در سینماهای کشور پایان یافته است و با فروشی بیش از ۱۵ میلیارد تومان به پرفروش‌ترین فیلم سال ۹۵ تبدیل شده است.در فیلم فروشنده بازیگرانی همچون ترانه علیدوستی، شهاب حسینی، بابک کریمی حضور داشته‌اند این فیلم جز ۹ فیلم نامزد کسب تندیس اسکار بهترین فیلم خارجی زبان در سال ۲۰۱۷ شده است.


منبع: baharnews.ir

گیشه‌ی‌پاییزی‌سینماها به‌روایت آمار‌رسمی

در این گزارش از خلال آمار و ارقام منتشر شده از سوی بنیاد سینمایی فارابی، نگاهی می‌کنیم به کم‌وکیف اوضاع سینما در فصل پاییز و مهمترین و پردرآمدترین آثار اکران شده در این بازه‌ی زمانی.نکته اینکه فارابی تنها آمار فروش سینماهای تهران منتشر کرده است؛ بنابراین این گزارش نشانگر همه‌ی درآمد گیشه‌ی پاییز نیست اما نشانگر اوضاع کلی دخل‌وخرج سینما در این فصل است. همچنین تنها فروش فیلم‌ها از اولین روز فصل پاییز تا ۱۲ آذرماه مورد توجه بوده  و فروش فیلم‌ها در فصل تابستان از فروش کلی آنها کسر شده تا رقم دقیق فروش آنها در این فصل به دست بیاید.فیلم‌هایی که تنور گیشه‌ی پاییز را گرم کردند«فروشنده»‌ی اصغر فرهادی بی‌شک یکی از مهمترین فیلم‌های نیمه‌ی اول سال ۹۵ بود که توانست با بیش از ۹ میلیارد و ۲۶۰ میلیون تومان درآمد از گیشه‌ی سینماهای تهران در طول ۸۷ روز نمایش، پرفروش‌ترین و بادوام‌ترین فیلم این فهرست شود. فروش کلی «فروشنده» در سراسر کشور نیز آن را مبدل به پرفروش‌ترین فیلم سال‌های اخیر سینمای ایران کرده است؛ این فیلم که اکرانش از تابستان آغاز شده بود با فروش کلیِ بیش از ۱۵ میلیارد و  ۵۷۲ میلیون تومان، به تنهایی در آمدی بیش از مجموع فروش پاییزی سینما داشته است! «لانتوری» به کارگردانی رضا درمیشیان نیز با موضوع جنجالی‌اش که مربوط به اسیدپاشی بود و همچنین شناخت مخاطبان از او بواسطه‌ی فیلم به نمایش درنیامده (عصبانی نیستم)، توانست نظر بسیاری را به خود جلب کند و با فروش چهار میلیارد و ۱۶۴ میلیون در ۷۶ روز، دومین فیلم پرفروش این فصل باشد. فروش کلی این فیلم در سراسر کشور نیز که نزدیک به هفت میلیارد تومان بود آن را در رده‌ی هفتم پرفروش‌ترین‌های سال قرارداده است. «ناردون» نیز که فیلمی کمدی به کارگردانی فریدون حسن‌پور بود که با فروشی بالغ بر دو میلیارد و ۴۰۳ میلیون تومان در طول ۶۲ روز اکران در تهران، در رده‌ی سوم  فهرست پاییزی قرار گرفته است.«خشکسالی و دروغ» نیز به عنوان فیلمی که با بازی محمدرضا گلزار به عنوان سوپراستار بعد از مدت‌ها اکران شد،توانست،فروش متوسطی داشته باشد و بیش از یک میلیارد و ۵۲۹ میلیون تومان بفروشد.فیلم‌هایی که کم‌ترین مدت اکران را داشتند باتوجه به ارتباط مستقیم استقبال مخاطبان از یک فیلم و مدت اکران آن، فیلم‌هایی در این فهرست دیده می‌شوند که اکرانشان در پاییز آغاز شده و کوتاه‌ترین دوره‌ی اکران را داشته‌اند و تابع همین فروش اندکی نیز داشتند.فیلم «این زن حقش را می‌خواهد» در طول ۲۵ روز اکران در سینماهای تهران کمتر از ۲۱۰ میلیون تومان عایدی داشت.«ربوده شده» در ۲۴ روز اکرانش کمتر از ۱۰۰ میلیون و «هیهات» نیز در همین مدت کمتر از ۵۵ میلیون تومان درآمد داشت؛ این درحالی است که برخی از این فیلم‌ها تبلیغات گسترده‌ای همه داشته‌اند. «سیانور»و «اروند» نیز هریک از جهتی قابل توجه بودند؛ «اروند» به عنوان نخستین فیلم با موضوع شهدای غواص مطرح بود که باوجود ساخت قابل قبولش، شاید به دلیل تصور کلیشه‌ای مخاطبان از «فیلم دفاع مقدسی» در اکران ناکام ماند و در تهران تنها اندکی بیش از ۱۰۰ میلیون تومان فروخت.اما «سیانور» که به موضوع حساس و جذاب فعالیت‌های قبل از انقلاب «سازمان مجاهدین خلق» می‌پرداخت، توانست با تبلیغات گسترده و جلب اعتماد مخاطب، فروش قابل قبولی داشته باشد و تا ۱۲ آذر در تهران یک میلیارد و ۵۰۰ میلیون فروش داشت.فصل سرد کمدی‌ها در گیشهدر میان فیلم‌های اکران شده در پاییز نام چند فیلم کمدی نیز به چشم می‌خورد: «ناردون»، «آس‌وپاس»، و «سلام بمبئی». علاوه بر اکران کم تعداد این گونه‌ از فیلم‌های سینمایی در این فصل، بجز «سلام ‌بمبئی» که به دلیل حضور ستاره‌های بالیوود در کنار بازیگران ایرانی‌اش شرایط خاص خود را دارد، دو فیلم دیگر نتوانستند مخاطبان زیادی را جذب کنند و کمدی‌ها برخلاف بیشتر مواقع، این بار دو فیلم اجتماعی و حتی تلخ رونق‌بخش گیشه بودند و نه کمدی‌ها.فیلم‌هایی که اخیرا اکران شده‌انددر این میان فیلم‌هایی هم هستند کمی قبل از ۱۲ آذر اکران شده‌اند و فقط آمار فروش چند روزشان در جدول دیده می‌شود؛ «مشکل گیتی» هشت روز و سه فیلم «لاک قرمز»، «جنجال در عروسی» و «سلام بمبئی» هرکدام آمار دو روز از فروششان در این جدول وجود دارد. با این حال فیلم پرسروصدای «سلام بمبئی» توانست در همین مدت کم تنها در تهران بیش از ۵۵۵ میلیون تومان فروش کند و گیشه‌ی موفقی داشته باشد. پنج فیلم غایب دیگر در این جدول هست که که پس از دوازدهم آذر روی پرده رفته‌اند و طبیعتاً میزان فروش آنها در آمار فارابی نبوده و در این گزارش نیز منعکس نشده‌ است. هریک از این فیلم‌ها پتانسیل‌های متفاوتی برای جذب مخاطب دارند و برای ارزیابی استقبال مخاطب از آنها باید منتظر پایان دوره‌ی اکرانشان ماند؛ با این حال «وارونگی» و «گیتا» بعد از گذشت یک روز، «حریر» بعد از یک هفته، «فرار از اردو» بعد از ۱۲ روز و «شرفناز» بعد از روی ۲۰ روز از اکرانشان تا اول دی‌ماه روی هم رفته کمتر از ۱۰۵ میلیون تومان فروش داشته‌اند.انیمیشن سینمایی «ناسور» هم که در آمار منتشر شده از سوی فارابی نامی از آن نبود از اوایل آبان اکران شده و تا اول دی‌ماه کمتر از ۱۳۲ میلیون تومان فروش داشت.در ادامه جدول کامل فیلم‌های اکران پاییز می‌آید؛ در این جدول فروش کلی فیلم‌ها و فروش پاییزی در کنار مدت اکران و سایر اطلاعات هریک از آنها به تفکیک نشان داده شده است: ردیففیلمتهیه‌کنندهکارگردانتاریخاکرانفروش کل تهران(تومان)روزهای اکرانفروش پاییز(تومان)روزهای اکران پاییز۱لانتوریرضا درمیشیانرضا درمیشیان۱۳/۵۴,۱۶۴,۲۹۶,۰۰۰۷۶۲۴۶,۴۳۷,۶۰۰۲۶۷ناردونمنصور سهراب‌پورفریدون حسن‌پور۲۰/۵۲,۴۰۳,۳۴۴,۱۰۰۶۲۴۳۰,۳۲۳,۰۰۰۱۹۲آبنبات چوبیعبدالله علیخانیحسین فرحبخش۲۷/۵۹۸۳,۵۴۱,۱۰۰۵۴۱۶۰,۳۰۶,۰۰۰۱۸۴منسعید خانی وسعید سعدیسهیل بیرقی۲۷/۵۱,۴۴۵,۲۸۸,۵۰۰۵۹۱۶۸,۴۸۲,۰۰۰۲۳۵سایه‌های موازیعلی توکل‌نیا وحسن توکل‌نیااصغر نعیمی۱۰/۶۳۴۲,۸۶۲,۰۰۰۴۱۱۲۳,۰۵۴,۰۰۰۱۹۸فروشندهاصغرفرهادی والکساندر ماله‌گیاصغر فرهادی۱۰/۶۹,۲۶۰,۶۷۶,۴۰۰۸۷۴,۱۳۶,۶۰۷,۷۰۰۶۵۶ربوده‌شدهجواد نوروزبیگیبیژن میرباقری۳۱/۶۹۸,۴۷۵,۰۰۰۲۴۹۴,۸۱۸,۰۰۰۲۳۹اروندمهدی داوریپوریا آذربایجانی۳۱/۶۱۰۴,۴۵۹,۷۰۰۳۱۱۰۲,۶۰۷,۷۰۰۳۰۳هیهاتمحمدرضا شفیعیحجازی،اقباشاوی،مقدم‌دوست،نائیجی۷/۷۵۴,۲۶۶,۰۰۰۲۴۵۴,۲۶۶,۰۰۰۲۴۱۰خشکسالی و دروغسیدغلامرضا موسویپدرام علیزاده۷/۷۱,۵۲۹,۱۱۰,۰۰۰۵۹۱,۵۲۹,۱۱۰,۰۰۰۵۹۱۱این زن حقش را می‌خواهدناصر شعبانیمحسن توکلی۲۴/۷۲۰۸,۵۱۰,۰۰۰۲۵۲۰۸,۵۱۰,۰۰۰۲۵۱۲نیمه‌شب اتفاق افتادتینا پاکروان وامیرحسین عبداللهیتینا پاکروان۲۸/۷۹۹۵,۳۳۲,۶۰۰۴۲۹۹۵,۳۳۲,۶۰۰۴۲۱۳آس‌وپاسعبدالله علیخانی ومحمدحسین فرحبخشآرش معیریان۲۸/۷۱,۱۴۱,۷۱۰,۵۰۰۴۲۱,۱۴۱,۷۱۰,۵۰۰۴۲۱۴سیانورسیدمحمود رضویبهروز شعیبی۲۸/۷۱,۴۹۹,۱۸۰,۸۰۰۴۲۱,۴۹۹,۱۸۰,۸۰۰۴۲۱۵یتیم‌خانه‌ی ایرانمحمدرضا تختکشیانابوالقاسم طالبی۵/۸۴۳۳,۰۷۲,۱۰۰۳۵۴۳۳,۰۷۲,۱۰۰۳۵۱۶متولد۶۵محمدمهدی عسگرپورمجید توکلی۵/۸۷۱۶,۴۵۲,۲۰۰۳۵۷۱۶,۴۵۲,۲۰۰۳۵۱۷نفسشرکت نور تابان،ابوذر پورمحمدی ومحمدحسین قاسمینرگس آبیار۱۹/۸۵۱۰,۵۶۳,۳۰۰۲۱۵۱۰,۵۶۳,۳۰۰۲۱۱۸مشکل گیتیبهرام کاظمیبهرام کاظمی۳/۹۱۱۶,۶۵۳,۵۰۰۸۱۱۶,۶۵۳,۵۰۰۸۱۹سلام بمبئیجواد نوروزبیگیقربان‌ محمدپور۱۱/۹۵۵۵,۳۲۵,۰۰۰۲۵۵۵,۳۲۵,۰۰۰۲۲۰لاک قرمزکامران مجیدیسیدجمال سیدحاتمی۱۱/۹۳۴,۴۴۵,۰۰۰۲۳۴,۴۴۵,۰۰۰۲۲۱جنجال در عروسیمحمد احمدیسیدرضا خطیبی۱۱/۹۲۰,۴۳۱,۰۰۰۲۲۰,۴۳۱,۰۰۰۲۲۲مجموع فروش پاییز(در تهران)__________۱۳,۲۷۷,۶۴۸,۰۰۰  


منبع: baharnews.ir

بازیگر سرشناس سینمای فرانسه درگذشت

«میشله مورگان» یکی از بزرگترین بازیگران قرن بیستم سینمای فرانسه بود و با بیش از سه دهه حضور درخشان در سینمای فرانسه و آمریکا، نخستین بازیگری بود که جایزه بهترین بازیگر زن جشنواره فیلم کن را در سال ۱۹۴۶ و در اولین سال اعطای آن دریافت کرد. این بازیگر فرانسوی در طول دوران حرفه‌ای خود در بیش از ۷۰ فیلم سینمایی مقابل دوربین رفت که از مهمترین آنها می‌توان به فیلم گانگستری «بندر سایه‌ها» محصول ۱۹۳۸، «سمفونی پاستورال» و «بُت افتاده» اشاره کرد.  وی که سابقه بازی در کنار بازیگرانی چون «گابین»، «ژان ماری»، «میشل سیمون» و «همفری بوگارت» را داشت، در سال ۱۹۴۶ برای بازی در نقش زنی نابینا در فیلم «سمفونی پاستورال» جایزه بهترین بازیگری جشنواره کن را دریافت کرد.دهه ۱۹۴۰ تا ۱۹۶۰ دوران اوج فعالیت هنری «میشله مورگان» بود، اما با ظهور موج نوی سینمای فرانسه وی به تدریج از صحنه سینما محو شد.وی در سال ۱۹۹۲ به پاس نقش قابل ملاحظه در سینمای فرانسه جایزه افتخاری «سزار» را دریافت کرد و علاوه‌بر آن دارای نشان «لژیون دونور» بالاترین نشان افتخار کشور فرانسه نیز بود.


منبع: baharnews.ir

بعید است ما بتوانیم به این شرایط برسیم

محمد اطبایی کارشناس بین‌المللی سینمای ایران به عنوان یک کارشناس و فردی که با روال و روند جشنواره‌های خارجی الف و جشنواره‌های دیگر با درجه بندی و کیفیت مختلف آشنایی دارید، در پاسخ به اینکه آیا اصولا این مرسوم است که اسامی هیات‌انتخاب فیلم‌های جشنواره اعلام بشود؟ به ایسنا گفت: بله بطور معمول اعضای هیات انتخاب در جشنواره‌های بین‌المللی فیلم اعلام می‌شوند و اساسا این موضوع راز مگویی نیست! هر فرد علاقه‌مندی هم با مراجعه به سایت این جشنواره‌ها می‌تواند نام و عنوان تمامی افراد دست‌اندرکار جشنواره و از جمله، اعضای هیات انتخاب را مشاهده کند و حتما جشنواره‌هایی هم از این کار امتناع می‌کنند اما عرف با اعلام اسامی است.  وی در عین حال مطرح کرد: اما در کشور ما حاشیه بر متن ارجحیت داشته و کشف اسامی این هیات‌های انتخاب در اولویت بیشتری است تا بحث‌های جدی‌تری مانند سیاست‌ها و روند و چگونگی انتخاب فیلم‌ها! در ایران به دلیل تغییر زود هنگام دبیر جشنواره و از آن مهم‌تر تغییر سیاست‌های هر دوره، اصولا هیات انتخاب طوری طراحی می‌شود که با سیاست‌ها همخوانی داشته باشد. یکی از تفاوت‌های اعضای هیات انتخاب جشنواره‌های بین‌المللی با جشنواره‌های فیلم در ایران در تخصص و مسئولیت این افراد است. این کارشناس بین‌المللی ادامه داد:برای نمونه، می‌توانم به جرأت بگویم کمتر هیأت انتخابی در جشنواره‌های فیلم از کارگردان‌ها، فیلمنامه‌نویس‌ها، تهیه‌کننده‌ها و یا بازیگران تشکیل می‌شود. این جشنواره‌ها معمولا از منتقدان و کارشناسان سینمایی برای عضویت در این هیات‌ها دعوت می‌کنند. این افراد سالیان سال، در برپایی رویدادهای سینمایی، انتخاب فیلم و نقد و بررسی فیلم‌ها و کشف استعدادها تجربه کسب کرده و پس از آن به این هیات‌های انتخاب دعوت می‌شوند. البته تاکید می‌کنم که بحث ما درباره هیات‌های انتخاب فیلم است و نه هیات‌های داوری، چرا که در هیات‌های داوری از وجود سینماگران بیشتر استفاده میشود. اطبایی در پاسخ به این نقطه‌نظر که “یکی از دلایلی که هیات انتخاب معرفی نمی‌شود، شاید نگرانی و جلوگیری از هر نوع سواستفاده است!”، معتقد است: قابل درک است. اما در تمام دنیا، شیوه انتخاب فیلم‌ها براساس سلیقه دبیر جشنواره است. یعنی جشنواره حاصل نگاه و سلیقه مدیر و یا دبیر هنری جشنواره است. یعنی آقای تیری فرمو در جشنواره کن، آقای البرتوباربرا در جشنواره ونیز و آقای دیترکاسلیک در جشنواره برلین را براساس تجربه، سابقه، ظرفیت‌های اجرایی و نگاه هنری‌شان شناسایی و دعوت به کار می‌کنند و این افراد هم براساس همین سلیقه، تیم خود را انتخاب و مشغول به کار می‌شوند. طبیعی است که مسائل فرا هنری هم مانند سیاست‌های کلان سازمان مادر و حامیان مالی هم دخیل هستند. به هر حال همه می‌دانیم جشنواره فیلم فجر شرایط خاص خود را هم دارد، دلیلش این است که جشنواره فجر فرصتی است برای بررسی  کارنامه یک ساله سینمای ایران و به ظاهر مدیریت فرهنگی کشور؛ رویدادی جا افتاده برای مردم و رسانه که توجه بسیاری روی آن است؛ این جشنواره یکی از مهم‌ترین ویترین‌های فرهنگی دولت است و به همان اندازه حساسیت روی آن پس انتخاب اعضای هیات انتخاب جشنواره فیلم فجر تابع شرایط مختلف و کسب تاییدهای مختلفی از مراکز مختلف فرهنگی و سیاسی است و این نکات دست دبیر را برای اعمال سلیقه و نگاه خود محدود می‌کند و مراکز تصمیم‌گیری متعدد چندان جایی برای خلاقیت دبیر جشنواره فجر باقی نمی‌گذارند! هیات انتخاب در همه جا، فیلمی را انتخاب می‌کند اما گزینش و حرف نهایی را دبیر می‌زند. در واقع هیئت انتخاب برای دبیر انتخاب می‌کنند! بعید است ما بتوانیم به این شرایط برسیم!                             این کارشناس بین‌المللی در پاسخ به این نقطه‌نظر که “یکی دیگر از این تفاوت‌ها به مدت زمانی برمی‌گردد که یک فرد به عنوان دبیر جشنواره حضور دارد. در تمام دنیا اعتبار هر جشنواره با دبیرش مشخص می‌شود اما در بهترین حالت هر دبیری در ایران چه موفق باشد چه نه، دو سال سر کار است…” توضیح داد: همه جا حداقل مدت دبیری چهار سال است که قطعا در صورت رضایت طرفین، تمدید و تکرار می‌شود. کم ندیده‌ایم دوره‌های مدیریتی هشت ساله و پانزده ساله. در برخی از جشنواره‌ها هم از ابتدای جشنواره هم دبیری به عهده یک نفر است تا زمانی که توانایی جسمانی داشته باشد اما در ایران با هر تغییر کوچک سیاسی، دبیر تغییر می‌کند. از سوی دیگر به نظرم ترکیب اعضای هیات انتخاب را باید تنوع بیشتری بخشید. جای خانم‌ها و سینماگران جوان بسیار خالی است و به ویژه در خصوص خانم‌ها چه در هیات‌های انتخاب و چه در هیات‌های داوری و حتی مدیریت‌های کلان مانند دبیری جشنواره‌ها به خانم‌ها جفا کرده‌ایم. اطبایی در پایان این گفت‌وگو درباره‌ی ادغام بخش نگاه نو در بخش سودای سیمرغ و رقابت همه فیلم‌ها در یک بخش که در جشنواره‌ی امسال فجر اتفاق افتاده است، معتقد است: راجع به آن شنیده‌ام اما به نظرم ای کاش این اتفاق صورت نمی‌گرفت. شاید استثنایی مانند فیلم «ابد و یک روز» دوستان را به این تصمیم رسانده اما به نظرم بخش «نگاه نو» ظرفیتی برای فیلمسازان اول بود که فرصت بیشتری برای دیده شدن در مهم‌ترین رویداد سینمایی کشور داشته باشند. مستندسازان و فیلمسازان کوتاه هم که به درستی از جشنواره فیلم فجر سهم می‌خواهند، برای خودشان جشنواره مستقل دارند اما فیلمسازان اول از داشتن چنین جشنواره مستقلی هم  محرومند. او خاطرنشان کرد: به هر دلیلی شمار فیلم اولی‌های سینمای ایران هر ساله قابل توجه بوده و بخش نگاه نو می‌تواند خلا نبود یک جشنواره تخصصی را تا حدی پُر کند. من حتی این برایم سئوال است که چرا اصولا فیلم فیلمسازان اول به بخش مسابقه اصلی راه پیدا می‌کند. در جشنواره‌هایی چون کن، بخش «نوعی نگاه»، در برلین، «پانوراما» یا در ونیز بخش«افق‌ها» امکان مناسبی برای کشف استعدادهای جدید و سینماگران جوان فراهم می‌کنند و چرا ما باید بخش نکاه نو را از فجر حذف کنیم. شمار زیادی از جشنواره‌ها هم که بخش‌های رقابتی خود را به فیلمسازان اول و دوم اختصاص داده‌اند مانند جشنواره‌ سالونیکا در یونان و «سائوپائولو» در برزیل و سینماگران با سابقه را نیازی به رقابت و جایزه نمی‌بینند.


منبع: baharnews.ir