حکایت انگشتانی که رنگ‌ها را می‌بیند

سبدبافی هنری است که مردم خراسان‌جنوبی آن را نسل به نسل از پدرانشان آموخته‌ و توسعه داده‌اند و سبد حاصل سرپنجه‌های روستائیان هنرمند است. سبدبافی نشان‌دهنده ذهن خلاق، تلاش خستگی‌ناپذیر، توان بالا و سرپنجه‌های روستاییان هنرمند است.مواد اولیه سبد بافی ساقه‌های دو درخت بنام سافت یا سافترگ “بیدمشک” و درخت بید قرمز است، این دو درخت ساقه‌های کشیده‌ای دارند که می‌توان از آنها برای سبد بافی استفاده کرد. ساقه‌های سافت، سبز رنگ و ساقه‌های بید قرمز به رنگ قرمز است و می‌توان سبدهای سبز رنگ، قرمز رنگ و یا ترکیبی از این دو را تهیه کرد. معمولا برای بافتن سبدها چهار عدد از ساقه‌ها را دو تا دو تا به هم می‌گیرند و بصورت عمود بر هم قرار داده و شروع به بافتن می‌کنند، به این مجموعه چهارتایی “تو” می‌گویند.برای تزیین سبدها و زیبا کردن آنها از ترکیب ساقه قرمز بید و سبز سافت استفاده می‌شود و معمولا سبدهایی که با ساقه‌های سبز رنگ ساخته می‌شود، از مقاومت بیشتری برخوردارند. در خراسان‌جنوبی هر جا که بوته‌های بیدمشک یافت شوند، معمولا این نوع سبدها ساخته می‌شوند و در شهرهای مختلفی همچون بیرجند، قاین و نهبندان از این سبدها بافته می‌شود. یکی از مراکز اصلی ساخت این سبدها، روستاهای دو سوی کوه‌های باقران است.اگر قصد خرید این سبدها را دارید، جدای اینکه از بازار می‌توانید تهیه کنید، با سفری به روستای “چهارده” و با دیدن پیرمردان و پیرزنان هنرمند سبد باف این روستا، می‌توان روش ساخت سبدها را مشاهده کرده و انواع سبدهای بافته شده را از نزدیک دیده و انتخاب کنید. چهارده روستاهای کوچک در نزدیکی بیرجند است که مردمان پاک و ساده‌دلی در آن زندگی می‌کنند، مردمانی که هر کدام به روش خودشان مهمان‌نوازی را در حق مسافران تمام می‌کنند. خانه‌ها سنگی و کوچه‌ها باریک است، تعداد خانه‌ها بسیار کم هستند و تنها بخش کوچکی از طبیعت را در بر گرفته‌اند، تمام افراد روستا، کهنسال و در حال بافت سبدهای حصیری هستند و چه آرامشی بر این روستا حاکم است، در لحظه ورود پیرمردانی را می‌بینی که در سرمای زمستان گرمای دستانشان هنری خلق می‌کند که پراز زندگی و حس ناب است. سراغ “عبدالحسین چهاردهی” را که می‌گیری، آدرس خانه‌اش را بامهربانی می‌دهند…. عبدالحسین چهاردهی پیرمرد ۸۹ ساله روشندل ساکن روستای چهارده بیرجند است که از دو سالگی بینایی خود را از دست داده است.او درحال حاضر با پسر بزرگش که برای نگه‌داری از پدر و مادر پیر در روستا مانده‌، درخانه‌ای کوچک اما با صفا زندگی می‌کنند. چهاردهی باوجود اینکه یک روشندل است، اما در نگاه اول شاید کمترکسی متوجه شود، در انجام کارش آن‌قدر موفق عمل می‌کند که اینروزها نقل زبان همه مردم شده و شاید چهارده را بیشتر با نام او بشناسند. از پیرمرد درباره کارش که می‌پرسم با خنده روی لب می‌گوید: این هنر را از ابتدای نوجوانی یادگرفتم و از این راه کسب درآمد می‌کنم.او می‌گوید: معمولا در فصل بهار که ساقه‌های درخت بید آماده چیدن هستند، به کوه رفته و ساقه‌های “سافت” را می‌چینیم و ساقه‌های بید قرمز را از باغ‌ها تهیه می‌کنیم، بعد با جدا کردن شاخ و برگه‌های اضافی ترکه‌های بلند و مستقیم را که به مقداری کافی نازک باشند و قابلیت خم شدن را بخوبی داشته باشند، آماده می‌کنیم. در صورتی که بافت سبد همزمان با چیدن ساقه‌ها انجام شود نیاز به خیس کردن ساقه‌ها نیست، در غیر این صورت باید ساقه‌ها را برای مدتی در آب خیس کرد تا برای پیچ و خم دادن آماده شود. چهاردهی با اشاره به اینکه از همان کودکی از نعمت دیدن محروم بودم می‌گوید: رنگ‌های مختلف ساقه‌های گز را با لمس کردن ساقه‌ها و جوانه‌هایش و از روی ضخامت آن تشخیص می‌دهم.این هنرمند روشندل روستای چهارده می‌گوید: ۶ فرزند دارم و هرکدام مشغول کاری هستند، اما پسر بزرگم به همراه عروسم دراین روستا مانده‌اند تا مراقب احوال ما باشند. او ادامه می‌دهد: سبدها را برای فروش به بیرجند نمی‌برم، چون توانایی بردن ندارم، اما افرادی که برای تفریح و گردش به روستای چهارده می‌آیند، مشتری سبدهای و دست بافته‌های من و همسایه‌ها هستند.مدام چیزی شبیه ذکر صلوات را زیر لب زمزمه می‌کند و با دستان گرمش که از سختی چوب‌ها ترک برداشته شده با دقتی هوشیارانه به بافت حصیر می‌پردازد. چهاردهی گفت: همه نعمات خدا تنها با چشم دیده نمی‌شود، بلکه باید آن‌ها را با دل و تمام وجود احساس کرد. بیشتر کارهایم مشتری ثابت دارد و با اینکه درآمد زیادی از سبد بافی ندارم، اما از اصفهان، شیراز، یزد و حتی به قول خودش ژاپن هم برای‌ خرید سبد آمده‌اند. و شاید دیدن عبدالحسین چهاردهی با وجود اینکه روشندل است و دست از روزی حلال نکشیده برای ما درسی باشد تا همیشه شکرگذار داشته هایمان باشیم و به قدرت و عظمت خداوند پی ببری که چگونه انسانی می‌تواند بدون داشتن بینایی، رنگ‌ها را بشناسد و آن‌ها را از هم تفکیک کند.


منبع: baharnews.ir

ریل گذاری توسعه از فرهنگ آغاز شو

سید رضا صالحی امیری  در نشست هم اندیشی با مدیران و روسای کانون های فرهنگی و هنری مساجد سراسر کشور روح توسعه را هنر عنوان کرد که باید با ابزارهای مختلف فرهنگی و هنری در جامعه دمیده شود.وی افزود: هر چقدر تولیدات فرهنگی و هنری را افزایش دهیم به همان میزان از آسیب های اجتماعی جلوگیری کرده ایم.عضو کابینه دولت یازدهم با تاکید براینکه هیچ شانی بجز کمک و حمایت از شماها نداریم گفت: تلاش می کنیم موانع برداشته شده و مسیر برای ادامه راه همگان هموار شود.صالحی امیری تصریح کرد: براین باورم که مسائل مختلف کشور با تعامل و گفت و گو حل و فصل خواهد شد.وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی کانون های فرهنگی و هنری را مهم و جایگاه آنها را ویژه و تاثیر گذار در جامعه عنوان کرد و گفت: معتقدم که این حوزه نیازمند تقویت است تا بتواند به مامویریت های خطیر خود جامع عمل بپوشاند.صالحی امیری تاکید کرد که حل مسائل و مشکلات مردم با محوریت بسیج، قرآن و عترت، ابزارهای فرهنگی و هنری باید اولویت کار کانون های فرهنگی و هنری مساجد باشد.وی مساجد را کانون معرفت اندوزی، منشا خدمات به مردم، محیط انسان سازی دانست و گفت: کارها و فعالیت های فرهنگی و هنری را می توان در جاهای دیگر هم انجام داد ولی هیچ کجا چشمه جوشان معرفت اندوزی مسجد را ندارد پس باید به این مکان مقدس بها داد و نهایت استفاده را در همه زمانها از آن برد.به گفته وی مسجد پاک کننده و مظهر همه پاکیهاست و انسانهای آلوده را پاک می کند.صالحی امیری مسجد را دارای روح و محیط روحانی برشمرد و گفت: هر چقدر جوانان و نوجوانان ما به مسجد بروند به همان میزان از آسیب های اجتماعی کاسته خواهد شد.** بازگشت به مسجد راه نجات نسل جوان از آسیب های اجتماعیعضو شورای عالی انقلاب فرهنگی تصریح کرد: راه نجات نسل جوان از آسیب های اجتماعی ، بازگشت به مسجد و فعالیت های فرهنگی و هنری است.وی داشتن نگاه و برنامه های بلند مدت در امور مساجد را مهم دانست و گفت: برای احیای مساجد و تغذیه نسل جوان نگاهها را تغییر داد و برنامه عای راهبردی را تدوین کرد.صالحی امیری در خاتمه خطاب به حاضران تاکید کرد: جهش ایجاد کنید و شعار بازگشت به مسجد را در عمل به مرحله اجرا درآورید.درادامه این نشست شماری از روسای کانون ها یفرهنگی هنری مساجد سراسر کشور نیز به بیان نقطه نظرات و پیشنهادات پرداختند.


منبع: baharnews.ir

این جاده به کجا می‌رسد؟

نگاهی به عملکرد جشنواره و حضور پاپ در بخش جنبی نشان می‌دهد، مسئولان به این موسیقی مردم‌پسند و پیشرفتش نگاه جدی نمی‌کنند. حال این پرسش مطرح می‌شود که آیا درآمدزایی از بخش پاپ و پیشرفت و راهگشایی این موسیقی نافی یکدیگر هستند؟ پاپ چگونه به جشنواره اضافه شد؟ کامبیز روشن‌روان – آهنگساز و استاد دانشگاه – که بخش پاپ برای اولین‌بار در دوره دبیری او (حدود ۱۰ سال پیش) به جشنواره موسیقی فجر اضافه شد، در این‌باره به ایسنا گفت: یکی از دلایل اصلی که بر مبنای آن قرار شد بخش موسیقی پاپ در جشنواره حضور پیدا کند، این بود که بتوانیم این موسیقی را به‌شکل ساماندهی‌شده به سمت تعالی و کیفیت ببریم .‌به همین دلیل، موسیقی پاپ را در بخش مسابقه نیز قرار دادیم، به این معنی که گروه‌های غیرحرفه‌ای و کمتر شناخته‌شده در بخش رقابتی و گروه‌های حرفه‌ای‌ در بخش جنبی شرکت کنند. ما ضوابطی را از همان جلسه اول تعیین کردیم تا مشخص شود این گروه‌ها با چه نوع موسیقی‌ای به جشنواره وارد می‌شوند. این موضوع هم به نفع خود گروه‌ها و هم به نفع موسیقی کشور بود. او ادامه داد: براساس این برنامه، از یک جشنواره تا جشنواره بعد زمان کافی وجود داشت که گروه‌ها را در شرایط خاصی قرار دهیم و با آن‌ها در ارتباط باشیم تا کم‌کم کیفیت را بالا ببرند. اگر بخش مسابقه در کنار بخش جنبی باقی می‌ماند می‌توانستیم در مدت چند سال به‌تدریج کیفیت موسیقی پاپ را بالا ببریم. روشن‌روان اضافه کرد: اگر گروه‌های جوان سر و سامان داده شوند و در مسیر فرهنگی قرار گیرند، نسل بعدی خوانندگان پاپ، درست حرکت خواهند کرد. هدف ما از حضور بخش پاپ در جشنواره موسیقی فجر هدفی بلندمدت بود که می‌توانست نتایج خیلی خوبی داشته باشد؛ اما در حال حاضر آن حرکت قطع شده است. جشنواره‌ای اختصاصی برای پاپ و فیوژن در همین زمینه، رضا مهدوی – موسیقی‌دان و منتقد – نیز اظهار کرد: جشنواره فقط نباید محل ورود چهره‌های سرشناس باشد، این‌گونه افراد برای خود درآمدزایی دارند. دولت باید حمایت کند و برای افرادی که تجربه‌های اول‌شان را پشت سر می‌گذارند، سالنی را اختصاص دهد، همان‌طور که در جشنواره فیلم فجر، کارگردان‌ها و تهیه‌کنندگان فیلم اولی حضور دارند، آلبوم اولی‌ها نیز باید در جشنواره موسیقی فجر حضور داشته باشند؛ اما این کار در جشنواره سال گذشته انجام نشده است. او با اعتقاد به این‌که باید برای ژانرهای پاپ و فیوژن جشنواره‌های اختصاصی برگزار شود، گفت: اسم چنین جشنواره‌ای می‌تواند «جشنواره پاپ به شرط سلامت» باشد. اگر این جشنواره‌ها در طول سال برگزار شوند، منتخبان آن‌ها می‌توانند به جشنواره فجر بیایند. متاسفانه متولیان جشنواره فجر فکر می‌کنند که تافته جدابافته هستند و از خرد جمعی استفاده نمی‌کنند. یک یا دو نفر درباره حضور افراد و ژانرها در این جشنواره تصمیم می‌گیرد. این منتقد حوزه موسیقی ادامه داد: بخش پاپ در جشنواره موسیقی فجر به‌صورت جنبی وارد شده و اتفاقا از نگاه مدیران و برگزارکنندگان اصلی‌ترین بخش است، زیرا برای برگزارکنندگان درآمدزایی دارد. فکر می‌کنم به این بخش به‌صورت جدی نگاه نمی‌شود، در حالی که باید این اتفاق بیفتد، زیرا نیاز جامعه چنین ایجاب می‌کند. مهدوی در پاسخ به این پرسش که نگاه برگزارکنندگان جشنواره موسیقی فجر در حوزه پاپ تا چه اندازه کارشناسانه است؟ به ایسنا گفت: هر مدیری معتقد است که کارشناسانه برخورد می‌کند؛ اما در طول این سال‌ها تجربه نشان داده که نگاه‌ها کاملا سلیقه‌ای است یا اگر نگاهی کارشناسانه است، یک نگاه همیشه غالب با افکار ثابت است که نمی‌خواهد به‌روز شود. این نگاه گیشه‌ای، کلیشه‌ای بیلان‌سازی است، به همین دلیل جشنواره موسیقی فجر ایستاست و پویایی ندارد. به اشتباه فکر می‌کنند پاپ نباید در جشنواره حضور داشته باشد اما محسن رجب‌پور – تهیه‌کننده موسیقی- در این‌باره معتقد است: روند این بخش در سال‌هایی که به جشنواره آمده، یکنواخت بوده، موسیقی پاپ یا باید در بخش اصلی شرکت کند یا باید جشنواره‌ای جدا برای آن برگزار شود. هنرمند موسیقی پاپ نباید فکر کند که بخشی از هزینه‌های جشنواره فجر را تامین می‌کند، اما او را در بخش اصلی راه نمی‌دهند، یا تصور نکند پیشکسوت‌ها و بزرگترهای او در جشنواره کمک می‌کنند، اما او راهی برای بیان خودش ندارد. او نوع نگاه مسئولان جشنواره به موسیقی پاپ را این‌گونه ریشه‌یابی کرد: جشنواره فجر از ابتدا، جشنواره موسیقی سنتی ایران بوده که فرمتی بین‌المللی با شرکت برخی از گروه‌های خارجی نیز داشته است. هنرمندان موسیقی سنتی و موسیقی نواحی به غلط  برداشت می‌کنند که نباید در جشنواره فجر، پاپ حضور داشته باشد. حالا مسئولان در یک دوگانگی تصمیم‌گیری‌ گیر کرده‌اند که اگر قرار باشد خیلی به بخش پاپ بپردازند یا آن را در بخش اصلی قرار بدهند، جوابی برای دیگر بخش‌های ارکسترال، سنتی و نواحی ندارند، زیرا هرکدام از این بخش‌ها باید مسئول خودش را داشته باشد. رجب‌پور بیان کرد: من موافق هستم زمانی که بخش پاپ برای جشنواره درآمدزایی می‌کند مطابق با آن خودش را بازسازی کند و به نسل بعدی سمت و سو بدهد. این جای خالی است که در جشنواره حس می‌شود و امیدوارم که در سال‌های آینده همکارها و دوستان خوب ما در جشنواره به این نتیجه برسند که همانقدر که بخش موسیقی پاپ هم از نظر مالی و هم از نظر جمعیتی به رونق جشنواره کمک می‌کند، بتواند برای خوانندگان و نوازندگان پاپی که قرار است جای کنونی‌ها را بگیرند، راهگشای مسیری باشد. این تهیه‌کننده موسیقی تاکید کرد: از همان دوره بیست‌وسوم که من خودم مسئول برگزارکننده بخش پاپ بودم، این بخش برای کمک به رونق جشنواره به آن اضافه شد. اگر به طور کلی قرار باشد همواره پاپ در بخش جنبی باشد، هیچ اتفاقی در آن نمی‌افتد. او اظهار کرد: درستش این است که پاپ یک جشنواره جدا با تمام اتفاقاتی که می‌تواند در آن رخ بدهد و معرفی هنرمندان و بخش رقابتی داشته باشد. ما این کار را در صنف جلو می‌بریم و به‌دنبال این هستیم که با صنف تولیدکنندگان آثار موسیقی، همکاری خانه موسیقی و حمایت وزارت ارشاد، نمایشگاه «موسیقی و ادوات و تجهیزات وابسته آن» را برگزار کنیم و همزمان با آن جشنواره‌ای را برای معرفی هنرمندان جدید در موسیقی پاپ و اجرای هنرمندان پیشکسوت‌تر برگزار کنیم. دیگر نمی‌توان روی سودآوری پاپ حساب کرد؟ ایسنا در گزارشی که سال گذشته منتشر کرد، به این نکته اشاره کرد که «جزییات آمار فروش بلیت‌ها در سی‌ویکمین جشنواره‌ی موسیقی فجر نشان داده که دیگر چندان نمی‌شود روی سودآوری این خوانندگان جوان در جشنواره‌ها حساب کرد. درست است که بخش موسیقی پاپ چند سالی است در جشنواره‌ی موسیقی فجر در بخش جنبی قرار گرفته و به حاشیه رانده شده، اما مسئولان این جشنواره هنوز نتوانسته‌اند، به‌طور کامل قید این ژانر موسیقی را بزنند و همیشه یک ستون از جدول جشنواره فجر را به آن‌ها اختصاص می‌دهند. هرچند خیلی از خوانندگان پاپ به‌دلیل مبلغ دستمزد و مسائل دیگر، تمایل چندانی برای حضور در این جشنواره ندارند، اما بنا به دلایلی، این کار را یک امر واجب بر خود می‌دانند که مبادا در طول سال، مجوز کنسرت‌های‌شان به مشکل برخورد. اما آمار فروش بلیت‌ها در سی‌ویکمین جشنواره‌ی موسیقی فجر و همین‌طور سالن‌های میزبان نشان داد که این بخش مثل سابق و به‌صورت مطلق پررونق نیست، به‌طوری که هیچ‌یک از خوانندگان پاپ، به‌جز “احسان خواجه‌امیری” نتوانستند به‌طور کامل بلیت‌های‌شان را به فروش برسانند یا به قول معروف «sold out» کنند. وب‌سایت‌ بلیت‌فروش بخش موسیقی پاپ جشنواره تا آخرین لحظات باز و مشغول بلیت‌فروشی بود و مخاطبان این بخش، تا آخرین لحظات امکان خریدن بلیت کنسرت‌های پاپ را داشتند.» به‌نظر می‌رسد علاوه بر نگرش درآمدزایی از این بخش، خوانندگان پاپ نیز از روی اجبار و به‌دلیل مجوز کنسرت‌های‌شان به اجرا می‌پردازند و شاید به فکر اجرای بهترین‌های‌شان در جشنواره موسیقی فجر نباشند. رسول ترابی – تهیه‌کننده موسیقی – در این‌باره گفت: خوانندگان نوپا قصد دارند با حضور در جشنواره، بستری برای‌شان فراهم شود که کارهای‌شان به‌شکل مجوزدار بیرون بیاید. اگر این دو دیدگاه از طرف برگزارکنندگان جشنواره و خواننده‌های پاپ صحت داشته باشد، در این میان تنها چیزی که لطمه می‌خورد، موسیقی است! باید این پرسش را مطرح کرد که با وجود آماری که نشان می‌دهد ممکن است دیگر نتوان روی سودآوری پاپ حساب باز کرد، راهی که جشنواره موسیقی فجر در این زمینه پیش گرفته است، به کجا می‌رسد؟ این در حالی است که جشنواره موسیقی فجر به‌عنوان یک جشنواره دولتی، این امکان را دارد که موثر و سیاست‌گذار باشد. به گزارش ایسنا، محمد علیزاده، محسن یگانه، زانیار خسروی، رضا صادقی، سیامک عباسی، فریدون آسرایی، فرزاد فرزین، امید حاجیلی، اشوان، حامد همایون و شهرام شکوهی از جمله کسانی هستند که در سی‌ودومین جشنواره موسیقی فجر به اجرا در بخش پاپ می‌پردازند.


منبع: baharnews.ir

رکورد فروش سینمای آمریکا شکسته شد

مدیران کمپانی‌های هالیوودی و تحلیل‌گران صنعت سینما بر این باورند که افزایش فروش به معنای افزایش تعداد تماشاگران فیلم‌ها نیست و دلیل اصلی آن بیشتر شدن قیمت بلیت سینما است. اوایل سال ۲۰۱۶ قیمت بلیت سینما در آمریکا افزایش یافت.در سالی که خبری از دنباله‌های معروف سینمایی مانند «جیمز باند» و «سریع و خشمگین» نبود، با وجود افزایش قیمت بلیت هم رسیدن به این رکورد را کمتر تحلیل‌گری پیش‌بینی می‌کرد.بیش از یک چهارم فروش سینمای آمریکا در سال ۲۰۱۶ متعلق به کمپانی دیزنی بود، هر چند که این کمپانی کمتر از دیگر استودیوهای مطرح هالیوود در اکران سال گذشته فیلم داشت. در جدول پرفروش‌ترین فیلم‌های سینمای آمریکا در سال ۲۰۱۶ نام چهار فیلم از دیزنی در صدر فهرست دیده می‌شود. پرفروش‌ترین فیلم سال گذشته در سینماهای این کشور «در جستجوی دُری» بود.از دیگر فیلم‌های پرفروش سال گذشته سینمای آمریکا می‌توان به «روگ وان: داستانی از جنگ ستارگان»، «کاپیتان آمریکا: جنگ داخلی»، «زندگی پنهان حیوانات خانگی» و «کتاب جنگل» اشاره کرد.


منبع: baharnews.ir

چند نکته برای درست‌ نوشتن

این فرهنگ‌نویس و پژوهشگر زبان فارسی در یادداشتی که با عنوان «درست‌نویسی» در اختیار ایسنا گذاشته نوشته است: آوردن واژه‌ها و عبارتهای زاید یا تکراری و بی‌توجهی به قواعد نویسندگی به اعتبار نوشتار آسیب می‌رساند. بخشی از این عارضه معمولاً در ترجمه‌ها دیده می‌شود.         لحن نوشتار: لازم است واژگان، عبارتها و اصطلاحها با موضوع و کاربرد نوشتار متناسب باشد. مثلاً به کاربردن واژگان ادبی یا عامیانه در یک متن مربوط به زیست‌شناسی، یا بهره‌گیری از اصطلاحهای علمی در شرح گفتگویی دوستانه مناسب نیست، مگر اینکه هدف نویسنده تأکید بر گفتار ویژۀ گوینده باشد.         واژه‌های زاید: اغلب بدون توجه به تفاوت زبان انگلیسی که در آن ضمیر متصل یا شناسۀ فعل وجود ندارد، بدون هیچ ضرورتی از ضمیر استفاده می‌شود، مانند من رفتم، او زد. آوردن من و او در فارسی وقتی لازم است که قصدمان تأکید باشد، یعنی این من بودم که رفتم، یا این او بود که زد، نه کس دیگر.         یکی دیگر از واژه‌های غالباً زاید که است، به‌ویژه بعد از چه، آنچه، آنکه، هرچه، هرکس. مانند «هرکس که او را می‌دید تعجب می‌کرد.»، «وقتی که آمدی خواهی دید که همه چیز مرتب است.»، «آنچه که می‌گویی درست نیست.»، « هرچه (که) خواست دادم.»         همچنین است واو عطف پیش از یا، هم، همچنین، نیز. مثال: «بنشین و یا برو»، «این و یا آن»، «هم لباسها را برده‌اند و هم پولها را.»، «مرا تشویق کرد و همچنین جایزه‌ای هم داد.»، «می‌توان به تاریخ مغول و نیز به جهانگشای جوینی مراجعه کرد.»       آوردن یک به جای یای نکره، مانند «یک کتاب می‌خواند.»، «یک مرد آمده بود.» به جای کتابی می‌خواند و مردی آمده بود.                         اعمال سلیقه: در مورد معادل‌یابی و معادل‌گذاری برای واژه‌های بیگانه بهتر است تا حد ممکن بگردیم و معادلی را که پیش از ما انتخاب کرده‌اند به‌کار بریم، ولو اینکه احساس کنیم چندان زیبا یا گویا نیست. چون معادل‌گذاری دل‌بخواه ناشی از خودمحوری یا تنبلی در جستجو، موجب تشتت و تشویش زبان و دشواری فهم مطلب می‌شود. انتخاب و به‌کار بردن مکرر یک معادل برای واژه یا اصطلاحی بیگانه موجب تثبیت آن می‌شود و به غنای زبان فارسی یاری می‌رساند. همان گونه که از میان بیش از ده معادل برای واژۀ process  سرانجام فرایند پذیرش همگانی یافت و در واژگان فارسی جا گرفت. تکیه‌کلام: از عیبهای چشمگیر گفتار و نوشتار تکیه‌کلام است، مانند واقعاً، حقیقتا، در واقع، فی‌الواقع، یا عبارتهایی مانند «به‌عبارتی»، «علی ای حال»، «غیره و غیره» که بی‌مورد تکرار شود، نقشی در توضیح  مطلب نداشته باشد و تنها موجب آزار گوش شنونده و چشم خواننده شود.         واژه‌های معیوب: آوردن واژه‌های می‌باشد، می‌نماید و می‌گردد به جای است، می‌کند و می‌شود برای پیشگیری از تکرار آنها نابجاست. اگر بنویسیم «او درستکار است، راستگو و صریح است، از زندگی‌اش هم راضی است.»، « به‌زودی حالت خوب می‌شود، کارت هم درست می‌شود.»، « چه کارش دارید؟ بگذارید کارش را بکند، زندگی‌اش را بکند، کیفش را بکند.»  نه تنها هیچ ایرادی ندارد، که روشن‌تر و قابل فهم‌تر است.         ثبت تاریخ: تاریخ رویدادها و تولد و وفات اشخاص بنا بر سنت زبان فارسی از راست به چپ نوشته می‌شود، به صورت: ابن‌سینا ( ۳۷۰- ۴۲۸)، جنگ جهانی دوم (۱۹۳۹-۱۹۴۵)، سده‌های ۵-۱۴م. را قرون وسطا یا سده‌های میانه می‌نامند قرن یا سده را در متنهای اسلامی تنها به صورت ﻫ .= هجری ذکر می‌کنیم و در صورت دادن معادل میلادی به این صورت می‌نویسیم: سدۀ ۵/۱۱ و اگر معادل دقیق داده باشیم به این صورت می‌نویسیم: ابن‌سینا  در سال ۳۷۰/۹۸۰ در یکی از روستاهای خوارزم به دنیا آمد.         در برگردان متنهای اسلامی به فارسی، رویدادهای مربوط به سالهای پیش از ۱۳۴۰ قمری را بر اساس تقویم قمری محاسبه می‌کنیم، ولی بعد از آن تاریخ را در مورد ایران با تاریخ شمسی و در مورد سایر کشورهای اسلامی با تاریخ میلادی ثبت می‌کنیم، مگر اینکه بنا بر مورد ذکر تاریخ قمری یا شمسی لازم باشد. در این کتاب جدولی برای تبدیل تاریخ به صورت ضمیمه داده شده است.                      آوردن حرف تعریف ال_ هنگام ذکر ماههای قمری در متن فارسی لزومی ندارد و می‌توان نوشت ربیع اول، جمادی اول، ربیع ثانی، جمادی ثانی، ذیحجه، ذیقعده.         نام ماههای فرنگی اول بار از زبان فرانسوی وارد فارسی شده و رواج یافته است. ازاین‌رو آنها را به همان صورت ژانویه، فوریه می‌نویسیم، نه به صورت جنیوری، فبریوری.         برخی موضوعهای املایی: در دهه‌های اخیر در ایران نهضت جدانویسی پیدا شد و فرهنگستان زبان و ادب فارسی هم آن را پی گرفت و رسم‌خطی تنظیم کرد که از تناقض و استثنا خالی نیست. چاره هم ندارد. چون مشکل مربوط به ناسازگازی خط عربی با زبان فارسی است. به‌ویژه، افراط در این جدانویسی سبب شده است برخی افراد شناسه‌ها را هم جدا کنند و بنویسند «کتاب‌ام را برداشت.» «صورت‌اش را برگرداند.»         باید همیشه این را به خاطر داشته باشیم که همۀ ایرانیان فارسی‌زبان نیستند و میلیونها ایرانی زبان مادریشان ترکی، کردی، بلوچی، لری، گیلکی، مازندری، تالشی، عربی، ارمنی یا آسوری است. اینان اغلب زبان فارسی را در مدرسه و از کتاب درسی فرا می‌گیرند. از این رو رسم‌خط باید طوری باشد که هرچه آسان‌تر و درست‌تر خوانده شود. به نظر می‌رسد آنچه در رسم‌خط فارسی ممکن بوده قانونمند شود، همانهاست که سالها پیش از سوی وزارت آموزش و پرورش عرضه شد، مانند جدا نوشتن می، را، ضمیر، عدد، صفت، موصوف، به پیش از مفعول.         اگر حرف پیش از شناسه ساکن باشد، شناسه تغییر نمی‌کند ( مانند کتابم، دستتان، سرش…). اگر حرف پیش از شناسه ا یا و باشد، پیش از شناسه ی می‌آید (مانند پایش، جایم، مویشان، گیسویتان…). اگر حرف پیش از شناسه ی یا کسره باشد، در شناسه‌های مفرد ا پیش از شناسه اضافه می‌شود (مانند خانه‌ام، سینه‌ات، بینی‌اش).                           واژه‌هایی که حرف آخرشان ا یا و باشد، پیش از یای نسبت یا نکره، یای دیگری به آنها اضافه می‌شود (مانند خدایی، مینایی، جایی، ابرویی، گفتگویی، پرویی…).         در دهۀ ۱۳۵۰ جریانی برای جایگزینی همزه با ی در واژه‌های فارسی پدید آمد که تا حدی سودمند بود، ولی خطاهایی را هم در پی داشت ( مانند نوشتن رییس به جای رئیس و جزیی به جای جزئی). بهتر است برای حفظ یکدستی و آسانی خواندن و نوشتن رسم‌خط زیر را به کار بریم:         همزۀ پایانی واژه‌های عربی ( مانند املاء، انشاء، بهاء، ابتداء) در نوشته‌های فارسی حذف می‌شود (املای کلمه، انشای خوب، بها دادن، از ابتدا تا انتها). واژه‌ای را که به همزۀ فتحه‌دار ختم می‌شود این گونه می‌نویسیم: خلأ، منشأ، تأیید، تأکید. همزۀ ضمه‌دار را این گونه می‌نویسیم: مؤسس، مؤلف، مؤکد… و اگر پس از همزۀ ضمه‌دار الف آمده باشد به این صورت می‌نویسیم: سوآل، موآنست، مواخذه…در واژه‌های سوء، شیء و بطیء همزه در آخر کلمه قرار می‌گیرد و در صورتی که بعد از همزه ی بیاید، می‌نویسیم خلئی، شیئی…            میانوند ب را به این صورت می‌نویسیم: روبرو، تن‌بتن، پابپا، سربسر، دربدر… .         اختصارات: در نوشته‌ها پاره‌ای نشانه‌های اختصار وجود دارد (مانند ص= صل‌الله، صلعم= صلوات‌الله علیه، ع= علیه‌السلام، الخ= الی آخر… در آثار پیشینیان). در روزگار ما به علت گسترش رسانه‌ها و اطلاع‌رسانی سریع، بهره‌گیری از اختصارات ضرورت بیشتری دارد. اما هنوز مجموعۀ یک‌دستی از اختصارات فارسی وجود ندارد. با این همه برخی از رایج‌ترین آنها شاید اختصارات زیر باشد:         ب = باختر                                                    ش.خ = شمال خاوری         ب.ظ = بعد از ظهر                                           ص = ۱.صحیح ۲.صفحه ۳.صل‌الله       پ.ظ = پیش از ظهر                                           ع = علیه‌السلام        پ.م = پیش از میلاد                                         غ = ۱.غلط ۲.غایب      ت= تولد                                                       ف = فوت      ج = ۱. جنوب ۲.جواب ۳.جلد                              ق = قمری     ج.ب = جنوب باختری                                       ق.م = قبل از میلاد   ج.خ = جنوب خاوری                                          م = میلادی  خ = ۱.خاور۲.خورشیدی                                      ن.ک = نگاه کنید به ره = رحمت‌الله علیبه                                            و = ولادت س = ۱.سوآل ۲. سده ۳.سال                                  ﻫ . = هجری  ش = ۱.شمال ۲.شمسی ۳. شماره                           ﻫ .ش = هجری شمسی                             ش.ب = شمال باختری                                        ﻫ .ق = هجری قمری                        املای نامهای بیگانه: پیش از رواج صنعت چاپ، نویسندگان در کشورهای اسلامی برای پیشگیری از غلط خوانده شدن واژه‌ها و نامهای غیرعربی تمهیداتی به کار می‌بردند که اینک دیگر کارساز نیستند، مانند املای نفط، امپراطور، طهران، اصفهان، سقراط، افلاطون … روزی که کسانی خواستند طهران را به صورت تهران بنویسند، غوغایی برخاست. حتا مرد دانشمندی همچون علامه محمد قزوینی در غلط بودن این کار استدلال ناروایی کرد. اگر اسفهان، توس، تبرستان، سقرات، افلاتون، ارستو بنویسیم، نظم عالم به‌هم می‌خورد؟ مگر امروز که نفت، بلیت، امپراتور، تهران، استهبان، اتریش می‌نویسیم اتفاق بدی رخ داده است؟ در اینجا منظور ما تغییر املای واژه‌های عربی نیست، جز یک استثنا، یعنی الف مقصوره، که در زبان فارسی وجود ندارد ( مانند اعلا، حتا، صغرا، کبرا، عیسا، یحیا، اسماعیل، اسحاق). البته محافظه‌کاران با این کار مخالفند، ولی زمان کار خودش را می‌کند.         در سالهای گذشته کتابها و مقاله‌های بسیار دربارۀ شیوۀ نوشتن، تحت عنوان غلطهای رایج، غلطهای مصطلح، غلط ننویسیم، درست بنویسیم… منتشر شده است، که از آن میان تنها چند عنوان را نام می‌بریم : ۱. شیوۀ خط فارسی در انتشارات آموزشی. مرکز انتشارات آموزشی، تهران، ۱۳۵۴، که بر اساس رسم‌خط مصوب وزارت آموزش‌وپرورش تنظیم شده است. ۲. دستور خط فارسی. فرهنگستان زبان و ادب فارسی، تهران، ۱۳۸۱. ۳. فرهنگ املای فارسی. فرهنگستان زبان و ادب فارسی، تهران، ۱۳۸۵، که در آن شیوۀ جدانویسی واژه‌های مرکب پیشنهاد شده است. ۴. فرهنگ درست‌نویسی سخن. دکتر یوسف عالی عباس‌آباد، انتشارات سخن، تهران، ۱۳۸۵، که برخی مطالب مورد بحث در اینجا و بسیاری مطالب و اطلاعات دیگر در آن آمده است. نکته‌های ویرایش. علی صلح‌جو، نشر مرکز، ۱۳۸۶. 


منبع: baharnews.ir

تصادف خواننده سرشناس در بزرگراه

«حدود دو بامداد یکشنبه در حالی که یک مرسدس بنز پشت چراغ قرمز ایستاده بود، ناگهان یک خودرو هیوندا که راننده‌اش گویا توجهی به جلو و چراغ قرمز نداشت با سرعتی سرسام آور به آن برخورد شدیدی کرد. خبرنگار ما به قصد کمک از ماشین خود پیاده شد که با راننده بنز، امید حاجیلی خواننده مطرح و دوستش که از ناحیه گردن کمی احساس درد می‌کرد روبه‌رو شد. اما متاسفانه اتفاق ناراحت کننده در خودروی هیوندا رخ داده بود. راننده که مردی تقریبا ۳۵ ساله بود به همراه همسرش و فرزند نوزادشان در این ماشین حضور داشتند. در آن لحظه همه به فکر سلامتی نوزاد بودند. امید حاجیلی با این که شوکه شده بود نوزاد را که کمی خون سر مادرش به او پاشیده بود، بغل کرد تا از سلامتی‌اش مطمئن شود و پدر نوزاد با صدای بلند برای همسرش درخواست آمبولانس می‌کرد. حال نامساعد مادر متاسفانه مانع از این شد که خبرنگار کافه سینما بتواند با ماشین شخصی او را به بیمارستان برساند. پس از دقایق نسبتا طولانی و ناراحت کننده، این سوال در ذهن تداعی می‌شد که در این ساعت تهران که در خیابان پرنده پر نمی‌زند چرا این همه انتظار برای یک آمبولانس؟ امید حاجیلی و دوستش بدون آن که تقصیری در سانحه داشته باشند و آن طور که می‌توان پیش‌بینی کرد صدمه مالی شدیدی به آنها خورده بود، از لحظه تصادف فقط و فقط نگران نوزاد و سرنشینان خودرو هیوندا بودند و با آمدن آمبولانس نوزاد را به پرستاران سپردند.»


منبع: baharnews.ir

چرا بمبئی می‌فروشد؟ /طنز

گروه فرهنگی: آیدین سیارسریع در ستون طنز روزنامه شرق نوشت: یکی از تفریحات ما نخبگان، اندیشمندان و برگزیدگان عالم امکان این است که بعد از فروش فیلم‌های عامه‌پسند و به اصطلاح گیشه ازمیزان گرایش عوام‌الناس به این فیلم‌های سطحی و مبتذل تعجب می‌کنیم و البته تحلیل‌های متفاوتی دراین زمینه داریم. دریک تحلیل ما با ریش پروفسوری یا سبیل استالینی به صندلی کافه تکیه زده‌ایم و درحال دودکردن مظاهر روشنفکری اظهار می‌داریم که «نئولیبرالیسم اساسا همین را می‌خواهد» و درتحلیل دیگر، با معرفی‌کردن کشور سوییس به‌عنوان خاستگاه فکری و ژنتیکی خود از مردم عقب‌مانده ایران گلایه می‌کنیم و البته این سلایق نازل را طبیعی می‌دانیم، چون مردمی که به فلانی رأی دهند، معلوم است که چه فیلم‌هایی به مذاقشان خوش می‌آید! بعد هم به‌عنوان تکمله می‌افزاییم: تو سوییس که این‌جوری نیست! شما ندیدین. یه فیلمی دارن به اسم امریکن پای، ساخته روبرتو روسلینی، هرسال رکوردهای فروش رو جابه‌جا می‌کنه. در تازه‌ترین ابراز شگفتی از وضع فروش سینمای ایران، دغدغه‌مندان هنر و فرهنگ کشور با تجمع درشبکه‌های اجتماعی و برخی کافه‌های معتبر تهران اقدام به تعجب از فروش بالای فیلم سلام بمبئی کردند. البته من هرچه فکر کردم، نتوانستم بفهمم از این یک رقم دیگر چرا تعجب کردند. فیلم از مجموعه عناصر به فروش رساننده فیلم فقط کیم کارداشیان را ندارد. نخستین عنصر، محمدرضا گلزار که اگر درفیلم عروسی بنده هم حضور پیدا کند، فیلم حداقل ۵٠٠‌میلیون تومان می‌فروشد. دومین عنصر بنیامین بهادری و همسرش، سومین عنصر دورزدن ممنوعیت‌ها و محدودیت‌ها که این آخری خیلی جواب می‌دهد. این روزها فیلم‌هایی که می‌خواهند بفروشند از تکنیک تیترزنی «بازیگر معروف زن در استخر» استفاده می‌کنند. برای سایت‌های اینترنتی تنها چیزی که اهمیت دارد، بازدید است و کلیک و کشاندن مخاطب به سایت. همین می‌شود که مثلا عکس خانم بازیگر را که در استخر خشک و خالی بدون آب با حجاب کامل ایستاده، منتشر می‌کنند و چنین تیتری می‌زنند و با روح و روان و اعصاب جوان مردم بازی می‌کنند. درسینما هم شاهد چنین روندی هستیم. مثلا مخاطب تیزر فیلم را می‌بیند و می‌گوید: اوه اوه! این خانم متشخص برزیلی داره تو ساحل دنبال رضا عطاران می‌دوه! بریم ببینیم بالاخره بهش می‌رسه یا نه. یا درهمین سلام بمبئی هم شاهد چنین تبلیغاتی بودیم. آنوقت یک‌سری مغرض معاند و مخالف اعتلای سینمای ایران می‌گویند؛ سانسور چیز بدی است. به ضرس قاطع عرض می‌کنم سانسور نه‌تنها بد نیست بلکه یک تعامل مثبت بین مسئولین و هنرمندان است. به این ترتیب که دوستان هر روز خطوط قرمز را پررنگ‌تر می‌کنند، هنرمند اینها را دور می‌زند و کارش هم می‌فروشد. هر دوطرف هم راضی، دندان لق ناراضی! خب اگر این سانسور و محدودیت نباشد، این جنس ناجور را چه جوری بدهد دست مخاطب؟ به هرحال باید بپذیریم همه جای دنیا، سینما برای سرگرمی است. مخاطب با پف فیل و چیپس و پفک نمی‌رود که جستاری درباب نقد عقل محض و گفتاری درباب پدیدارشناسی روح بشنود و ببینند. مسأله اینجاست که ما برای سرگرمی هم ارزش قایل نیستیم و فکر می‌کنیم سرگرمی‌سازی همان آبگوشتی‌سازی است و کلا این‌گونه مقولات را ساده می‌شماریم. امیدوارم با این نطق کوتاه بنده تمام مشکلات سینما، سلیقه مخاطب، گیشه، کارگردانی، امپکس، نودال، سینه موبیل و خانواده محترم رجبی به مسیر درست هدایت شوند و دیگر شاهد فروش هیچ فیلمی درکشور نباشیم!


منبع: baharnews.ir

مهران مدیری «دورهمی» جدید می‌سازد

پیش از این ضبط سری جدید برنامه «دورهمی» به دلیل ساخت فیلم سینمایی مهران مدیری متوقف شده بود، اما با نزدیک شدن به پایان ساخت «ساعت ۵ عصر»، برای ضبط سری جدید این برنامه، تصمیم قطعی گرفته شده است.هاشم رضایت، تهیه‌کننده «دورهمی» در گفت‌وگو با ایسنا ضمن اعلام این خبر و فراهم کردن مقدمات ضبط سری جدید، اعم از تغییرات دکور و همچنین حضور نویسندگان جدید، درباره اینکه «دورهمی» تا چه زمانی ادامه خواهد داشت؟ اظهار کرد: تا هر زمانی که مردم بخواهند «دورهمی» ادامه خواهد داشت.او در پاسخ به اینکه آیا نظر مدیران تلویزیون برای ادامه ساخت این مجموعه مساعد است؟ اظهار کرد: با تلویزیون تعامل خوبی داریم و نظر و خواسته مدیران بر این است‌ که ساخت این مجموعه ادامه داشته باشد.رضایت همچنین درباره‌ی تغییراتی که در سری جدید «دورهمی» ایجاد خواهد شد، گفت: سری جدید دورهمی تغییرات عمده‌ای نخواهد داشت.این تهیه‌کننده درباره‌ی رویکرد برنامه نسبت به حضور مهمانان و اینکه آیا با تغییراتی مواجه خواهد بود؟ اظهار کرد: قرار نیست همه‌ مهمانانی که به برنامه «دورهمی» می‌آیند هنرمند باشند. اتفاقا به نظر می‌آید برخی از مهمانانی که غیرهنرمند بودند زمانی که به دورهمی آمدند محبوبیت و جذابیت بیشتری در میان مخاطبان پیدا کرده‌اند تا برخی هنرمندان؛ بنابراین رویکرد برنامه باید طوری باشد که مهمانانی به برنامه بیایند که مخاطبان شناختی از آنها ندارند و با حضور در برنامه معرفی می‌شوند.این تهیه‌کننده سپس یادآور شد: در حال حاضر در حال بررسی هستیم که چه نوع مهمانانی را در سری جدید «دورهمی» به تلویزیون دعوت کنیم.رضایت در پایان یادآور شد: سرپرست تیم نویسندگان همچنان امیر وفایی است و نویسندگان جدیدی هم به مجموعه ملحق شده‌اند.این سری از «دورهمی» حدود دو قسمت دیگر به اتمام خواهد رسید.ضبط مجموعه جدید «دورهمی» بنا بر اعلام قبلی، تا پایان سال ادامه خواهد داشت و ضبط آن طی روزهای آینده شروع می‌شود اما نهایتا شروع پخش آن منوط به تصمیم‌گیری مهران مدیری، کارگردان این برنامه است.هاشم رضایت، به عنوان تهیه‌کننده «دورهمی» هم پیش از این اعلام کرده است که لوکیشن «دورهمی» با کمی تغییرات در دکور، صحنه و همچنین بخش نمایشی همراه خواهد بود.


منبع: baharnews.ir

خاک‌سپاری پوران فرخزاد با طنین شعر

مراسم تشییع پیکر این نویسنده، شاعر و پژوهشگر صبح یکشنبه ۱۲ دی‌ماه بدون انجام سخنرانی از مقابل بیمارستان ایرانمهر برگزار شد. اما مراسم خاک‌سپاری او با شعرخوانی همراه بود.در این مراسم یونس اورنگ خدیوی از احمد شاملو شعر خواند. همچنین غلامحسین سالمی شعری از خود پوران فرخزاد خواند و جمله‌هایی را در بزرگداشت شخصیت او بیان کرد. او در انتهای سخنانش شعری از فروغ فرخزاد خواند: «دلم گرفته است / دلم گرفته است / به ایوان می‌روم و انگشتانم را بر پوست کشیده شب می‌کشم / چراغ‌های رابطه تاریکند / چراغ‌های رابطه تاریکند / کسی مرا به آفتاب / معرفی نخواهد کرد / کسی مرا به میهمانی گنجشک‌ها نخواهد برد / پرواز را به خاطر بسپار / پرنده مردنی‌ست»   فرخ‌مهر کیوان ‌نیز قصیده‌ای برای پوران فرخزاد خواند.در کنار خانواده فرخزاد، از حاضران در مراسم تشییع پیکر این چهره فرهنگی به اسدالله امرایی، فرهاد عابدینی، کامران ملکی، فرخنده حاجی‌زاده، حسن صفدری، مهری رحمانی، پوران کاوه، سیما مافیها، بهاره رضایی، مهری شاه‌حسینی و محمد نوری‌زاد می‌توان اشاره کرد. پوران فرخزاد – خواهر فروغ فرخزاد – که نهم دی‌ماه و در بیمارستان از دنیا رفت، متولد بهمن‌ماه سال ۱۳۱۲ بود. از جمله آثار او به «زن از کتیبه تا تاریخ» (دانشنامه زنان فرهنگساز ایران و جهان در دو جلد)، «اوهام سرخ شقایق» (گزیده‌ای از اشعار زنان جهان)، «نیمه‌های ناتمام؛ سیری در شعر زنان از رابعه تا فروغ»، «زن شبانه موعود» (نشان زن در آثار سهراب سپهری)، «کسی که مثل هیچ‌کس نیست» درباره فروغ فرخزاد، مجموعه شعر «خوشبختی در خوردن سیب‌های سرخ»، مجموعه داستان «دیداری در پاییز»، مجموعه‌ رباعی «جنگ مشوش»، داستان‌های بلند «در پس آینه» و «آتش و باد»، رمان «در انتهای آتش و آیینه‌» و فرهنگ «کارنمای زنان کارای ایران از دیروز تا امروز» می‌توان اشاره کرد.


منبع: baharnews.ir

راه سومی هم هست

روزنامه بهاردرباره آنچه مهران مدیری در برنامه دورهمی گفت اعتراضات و اظهارنظرهای بسیاری شده است و شاید بتوان اصل این ماجرا را دیگر موضوعی تاریخ مصرف گذشته دانست اما نگاه پشت آن حرف که شاید اساسا در مخیله این کمدین هم نباشد مسئله‌ای است که سال هاست یک جریان خاص سعی در تبلیغ آن دارد؛ دوگانه «سازش – مقاومت».اگر از سازش و مقاومت تعریف دقیق ارائه شود احتمالا هیچ عقل سلیمی نمی‌تواند با سازش موافق باشد و با مقاومت به مخالفت برخیزد اما مشکل از جایی شروع می‌شود که تعاریف «من در آوردی» جای خود را به تعریف اصلی واژگان می‌دهد. در تعریفی که این جریان خاص از سازش ارائه می‌دهد هر نوع مذاکره بین ایران و غرب معنایی جز سازش ندارد حتی اگر در چنان مذاکره‌ای طرف ایرانی آن قدر صدایش برای دفاع از حقوق ملت ایران بالا برود که محافظان حاضر در محل مذاکرات سراسیمه وارد اتاق مذاکرات شوند.مذاکره ایران و امریکا مصداق سازش است حتی اگر در چنین مذاکره‌ای طرف ایرانی توانسته باشد طرف مقابل را وادار به عقب نشینی از خطوط قرمز اعلامی اش در ابتدای مذاکره کند. در چنین تعریفی از سازش طرف ایرانی مذاکره کننده با آمریکا سازشگر است حتی اگر توانسته باشد طرف مقابل را وادار به پذیرش ماهیت آب سنگین راکتور اراک، حفظ غنی‌سازی در داخل خاک ایران و امثال این موارد که همگی جز خطوط قرمز طرف امریکایی بود کرده باشد.در تعریف این اقلیت خاص افرادی که با گزافه گویی هایشان در عرصه بین الملل باعث آن شدند که ایران تنها چند قدم به وضعیت نفت در برابر غذا برسد مصداق مقاومت در برابر دشمن هستند، افرادی که «مذاکره برای مذاکره» را اساس و مبنای عملشان قرار داده بودند و هر بار بی نتیجه میز مذاکره را‌ترک می‌کردند و در نتیجه‌ی این عملکردشان سنگین‌ترین قطعنامه‌های تحریمی تاریخ سازمان ملل علیه مردم ایران وضع شد مصداق تامّ و تمام مقاومت هستند.هنگامی که به مبانی انقلاب که در کلام رهبران انقلاب ۵۷ مردم ایران موجود است مراجعه می‌کنیم شاهد آن هستیم که آن چه راه انقلاب است مقاومت مدبرانه است نه سازش و تسلیم یا ماجراجویی. آنان که به دنبال دوگانه سازش و ماجراجویی هستند اساسا مبانی انقلاب را درک نکرده‌اند و گرنه می‌بایست این نکته ساده را بدانند دیپلمات‌های پرورش یافته انقلاب مانند وزیر امور خارجه فعلی کشور افرادی هستند که به شدت در موضوعات مرتبط با حقوق ملت در همه این سالهای پس از انقلاب مقاومت کرده و می‌کنند و نمی‌توان به آن‌ها انگ سازشکاری زد. بین دو راهی سازش و ماجراجویی راه سومی نیز هست که دستاوردی مانند برجام حاصل پیمودن همین مسیر سوم است. مسیری که در آن مطابق چارچوب‌ها و قواعد مورد قبول جامعه جهانی دیپلمات‌ها به دنبال احقاق حقوق ملت هستند.


منبع: baharnews.ir

به دست گرفتن کلاه‌قرمزی شهامت می‌خواهد

این بازیگر  با اشاره به درگذشت دنیا فنی‌زاده یادآور می‌شود که «فکر نمی‌کنم حتی خود دنیا هم راضی باشد که کلاه‌قرمزی دیگر نباشد؛ دنیا نسبت به «کلاه‌قرمزی» خیلی متعصب بود و اصلاً دوست نداشت که عروسکش را فرد دیگری در دست بگیرد، اما دلیل ندارد که به این فکر کنیم که «کلاه‌قرمزی» باید بعد از دنیا از بین برود.»سعادت که معتقد است «اسم دنیا همیشه در کنار اسم «کلاه‌قرمزی» هست و خواهد بود»، می‌گوید: هر فرد دیگری که بخواهد  «کلاه‌قرمزی» را بگرداند، قطعاً این عروسک دچار تغییر و تحولاتی خواهد شد، ولی به هر حال این هم جزئی از زندگی است. وقتی عروسکی معروف و شناخته‌شده می‌شود، به خاطر مجموعه عواملی است که آن عروسک را شکل داده‌اند؛ که مهمترین این عوامل صدا و عروسک‌گردانی است. «کلاه‌قرمزی» هم با صدای حمید جبلی و عروسک‌گردانی دنیا ماندگار شد و متن خوب و کارگردانی مناسب هم در ماندگاری این شخصیت بسیار تاثیرگذار بوده است.  او که در مجموعه «قصه‌های تا به تا» نقش «اعظم خانم» را ایفا می‌کرد، می‌گوید: «کلاه‌قرمزی» هم ان‌شاءالله راه خودش را با درایت آقایان جبلی و طهماسب پیدا می‌کند. به هر حال  خیلی شهمات می‌خواهد که یک نفر بعد از دنیا، «کلاه‌قرمزی» را دست بگیرد. اما بلاخره این اتفاق می‌افتاد و مردم هم می‌پذیرند؛ البته یاد دنیا در خاطر همه ما باقی خواهد ماند. سعادت همچنین به نبود عروسک «جناب‌خان» در فصل چهارم «خندوانه» اشاره کرد و گفت: خیلی برایم جالب است وقتی عروسک «جناب‌خان» دست خود آقای سلارزهی بود، کسی آن را نمی‌شناخت. اگر او به سود خود از ساخت این عروسک رسیده بود که «جناب‌خان» را به مجموعه «خنداونه» نمی‌داد و همان زمان به این فکر می‌افتاد که این عروسک انحصار خود او است؛ اما وقتی عروسکی معروف می‌شود، همه یاد انحصارطلبی‌هایشان می‌افتند. به هر حال واقعا حیف است که «جناب خان» دیگر در «خندوانه» نیست. او به شخصیت «زی‌زی‌گولو» اشاره می‌کند و می‌گوید: آن مجموعه هشت ماه طول کشید و در قسمت آخر «زی‌زی گولو» حضور نداشت و من هم نقشم تمام شده بود، ولی از غصه نتوانستم روز آخر سر ضبط بروم در کنار بقیه باشم. آن زمان «زی‌زی‌ گولو» را به همراه عادل بزدوده می‌گرداندیم؛ زمانی که من نقش داشتم یا در خیابان و جاهای شلوغ بودیم، آقای بزدوده عروسک‌گردانی می‌کرد، اما با وجود اینکه اکثر اوقات آن را می‌گرداندم، حس انحصاری به آن نداشتم. به هر حال این خیلی طبیعی است که عروسک در دست عروس‌گردان خودش شخصیت پیدا می‌کند و وقتی دست فرد دیگری می‌رود انگار گلویش را گرفته‌اند و اتفاق بدی در حال وقوع است


منبع: baharnews.ir

پیکر پوران فرخزاد تشییع شد

صبح روز یکشنبه ۱۲ دی‌ماه جمعی از اهل فرهنگ و هنر در مقابل بیمارستان ایرانمهر – جایی که پوران فرخزاد از دنیا رفت – گرد آمدند و پیکر او را در روز ابری تهران به سمت خانه ابدی بدرقه کردند.مراسم تشییع پیکر این نویسنده، شاعر و پژوهشگر در مقابل بیمارستان بدون انجام سخنرانی برگزار شد و حاضران پیکر او را به سمت آرامگاه ابدی‌اش در قطعه نام‌آوران بهشت زهرا (س) بدرقه کردند. در کنار خانواده فرخزاد، از حاضران در مراسم تشییع پیکر این چهره فرهنگی به غلامحسین سالمی، اسدالله امرایی، فرهاد عابدینی، کامران ملکی، فرخنده حاجی‌زاده، حسن صفدری، مهری رحمانی، پوران کاوه، سیما مافیها، بهاره رضایی و مهری شاه‌حسینی می‌توان اشاره کرد. پوران فرخزاد – خواهر فروغ فرخزاد – که نهم دی‌ماه و در بیمارستان از دنیا رفت، متولد بهمن‌ماه سال ۱۳۱۲ بود. از جمله آثار او به «زن از کتیبه تا تاریخ» (دانشنامه زنان فرهنگساز ایران و جهان در دو جلد)، «اوهام سرخ شقایق» (گزیده‌ای از اشعار زنان جهان)، «نیمه‌های ناتمام؛ سیری در شعر زنان از رابعه تا فروغ»، «زن شبانه موعود» (نشان زن در آثار سهراب سپهری)، «کسی که مثل هیچ‌کس نیست» درباره فروغ فرخزاد، مجموعه شعر «خوشبختی در خوردن سیب‌های سرخ»، مجموعه داستان «دیداری در پاییز»، مجموعه‌ رباعی «جنگ مشوش»، داستان‌های بلند «در پس آینه» و «آتش و باد»، رمان «در انتهای آتش و آیینه‌» و فرهنگ «کارنمای زنان کارای ایران از دیروز تا امروز» می‌توان اشاره کرد.


منبع: baharnews.ir

به حذف جناب‌خان از خندوانه راضی نشوید

این کارگردان سینما و تلویزیون همچنین خواستار بازگشت جناب‌خان به «خندوانه» شد و گفت: منصفانه باید گفت اگر ایشان نباشند برنامه دچار خسران جدی خواهد بود و مثل این است که بخشی از قلب و مغز کسی را برداشته باشند! جسارتا به نمایندگی از سوی مخاطبان «خندوانه» تقاضا می‌کنم حضور جناب خان را جدی بگیرند و به سادگی راضی به حذف او از برنامه نشوند! کمال تبریزی در گفت‌وگو با ایسنا در پاسخ به اینکه علت وقفه در پخش سریال «سرزمین کهن» چیست؟ اظهار کرد: در واقع وقفه‌ای وجود ندارد. قاعده تلویزیون بر این است که همزمان دو پروژه و سریال پرهزینه را در دستور کار پخش قرار ندهد؛ بنابراین سریال «سرزمین کهن» که می‌بایست سالها پیش به اتمام و پخش می‌رسید، با همت مدیران کاربلد و نکته‌سنج سابق سازمان سیما چنان به تعطیلی کشانده شد که حالا باید منتظر اتمام پخش کارهایی باشد که خیلی بعد از آن شروع شده و به پایان خواهند رسید! این کارگردان در پاسخ به اینکه آیا تلویزیون همچنان نگران پخش این سریال تاریخی است و حساسیت در پخش این سریال همچنان محل مناقشه است؟ توضیح داد: موضوع فیلمنامه به نحوی است که این حساسیت را به طور طبیعی ایجاد می‌کند و سالم ماندن سریال در مرحله پخش نیاز به سعه صدر بیشتری از سوی مدیران دارد که امیدوارم با توجه به سوابق پروژه و اظهار نظر مساعد صاحب‌نظران معتبر در خصوص آن و البته تغییراتی که در صداگذاری خواهیم داشت! مرحله پخش آن با کمترین ممیزی روبرو شود و مردم بتوانند برای یک بار هم که شده نسخه اصل یک پروژه تلویزیونی را آنچنان که در ابتدا به تصویب و مرحله ساخت رسیده است؛ ببینند! تبریزی در پاسخ به اینکه آیا بازیگران جدیدی قرار است به مجموعه سرزمین کهن اضافه شوند؟ گفت: بازیگران جدید به پروژه اضافه شده و مرحله انتخاب بازیگران اصلی در فاز ۳ به پایان رسیده است. خانم‌ها گلچهره سجادیه، پریوش نظریه، لیلا برخورداری، عطیه غبیشاوی و آقایان سعید راد، آرش مجیدی، بابک حمیدیان، حسین مهری، کورش سلیمانی، سید مهرداد ضیایی، مهران رجبی، سیاوش چراغی‌پور، حسین سحرخیز، فرهاد شریفی، فرشید زارعی‌فر، فرزین محدث، مهدی صباغی و مسعود سخایی به همراه چهره‌های جدید و با استعداد دیگری در فاز سوم سریال، گروه حرفه‌ای و دوست‌داشتنی بازیگران جدید در کنار بازیگران خوب قبلی را تشکیل می‌دهند. تبریزی همچین از اتمام ساخت این مجموعه تا پایان سال ۹۵ خبر داد و در عین حال گفت: ما امیدواریم که تا پایان سال ۹۵ فیلمبرداری به طور کامل به اتمام برسد، اما این مهم بستگی کامل به نحوه همراهی سازمان با تهیه‌کننده محترم سریال، آقای محمد مسعود دارد. تا امروز و متاسفانه به دلیل دیرکرد در پرداخت اقساط پروژه چیزی در حدود دو ماه از پیش‌بینی اولیه برای اتمام فیلمبرداری عقب هستیم. با این حال آقای مسعود که از تهیه‌کنندگان باسابقه و سالم تلویزیون است تمام سعی خود را در کنار گروهی حرفه‌ای به کار می‌گیرند که به یاری خدا حداکثر تا پایان امسال پرونده فیلمبرداری پروژه بسته شود! تبریزی در پایان درباره‌ی عملکرد برنامه‌ی دورهمی و خندوانه نیز اظهار کرد: متاسفانه این روزها خیلی فرصت دیدن برنامه‌های تلویزیونی را ندارم و یک بار هم که لابه‌لای گفت‌وگو با شما سخن کوتاهی درباره «خندوانه» گفتم با ترشرویی دوستانم مواجه و متوجه شدم که همین سطح از برنامه «خندوانه» چقدر توانسته با مخاطب عام ارتباط برقرار کند و به ادعای خودشان از این طریق جریان‌ها و آموزش‌های مفیدی در اقشار مختلف اجتماعی ایجاد کنند که از این بابت جای تبریک دارد. این کارگردان با اشاره به خداحافظی جناب خان از «خندوانه» گفت: خبر دارم که ظاهرا دیگر قرار نیست جناب خان در برنامه حضور داشته باشد و منصفانه باید گفت اگر ایشان نباشند برنامه دچار خسران جدی خواهد بود و مثل این است که بخشی از قلب و مغز کسی را برداشته باشند! و جسارتا به نمایندگی از سوی مخاطبان «خندوانه» تقاضا می‌کنم حضور جناب خان را جدی بگیرند و به سادگی راضی به حذف او از برنامه نشوند!


منبع: baharnews.ir

زمان تشییع پیکر پوران فرخزاد اعلام شد

نزدیکان پوران فرخزاد اعلام کردند مراسم تشییع پیکر این نویسنده، شاعر و پژوهشگر فقید یکشنبه ساعت ۸:۳۰ صبح از مقابل بیمارستان ایرانمهر (ضلع شرقی خیابان شریعتی، دوراهی قلهک) برگزار می‌شود و پیکر او در قطعه نام‌آوران بهشت زهرا (س) به خاک سپرده خواهد شد.پوران فرخزاد، خواهر فروغ فرخزاد است که ۹ دی‌ در بیمارستان از دنیا رفت، او متولد بهمن‌ماه سال ۱۳۱۲ بود. از جمله آثار او به «زن از کتیبه تا تاریخ» (دانشنامه زنان فرهنگساز ایران و جهان در دو جلد)، «اوهام سرخ شقایق» (گزیده‌ای از اشعار زنان جهان)، «نیمه‌های ناتمام؛ سیری در شعر زنان از رابعه تا فروغ»، «زن شبانه موعود» (نشان زن در آثار سهراب سپهری)، «کسی که مثل هیچ‌کس نیست» درباره فروغ فرخزاد، مجموعه شعر «خوشبختی در خوردن سیب‌های سرخ»، مجموعه داستان «دیداری در پاییز»، مجموعه‌ رباعی «جنگ مشوش»، داستان‌های بلند «در پس آینه» و «آتش و باد»، رمان «در انتهای آتش و آیینه‌» و فرهنگ «کارنمای زنان کارای ایران از دیروز تا امروز» می‌توان اشاره کرد.


منبع: baharnews.ir

هنرمندان به یاد​«دنیا فنی‌زاده» گردهم آمدند

جمعی از هنرمندان ظهر روز شنبه (۱۱ دی‌ماه) در مسجدالرضا (ع) گردهم آمدند تا به مناسبت سومین روز درگذشت «دنیا فنی‌زاده»، یاد این هنرمند عروسک‌گردان را گرامی دارند. در این مراسم که علاوه‌بر خانواده، همکاران و دوستان صمیمی او و نیز تعدادی دیگر از اهالی سینما و تئاتر به مسجد آمده بودند، سخنران مراسم در سخنانی اظهار کرد: «دنیا فنی‌زاده» بانویی بود که سال‌ها با حرکت هنرمندانه عروسکی خود، توجه کودکان و حتی بزرگسالان را جلب کرد و امروز یاد ایشان و پدرشان پرویز فنی‌زاده را گرامی می‌داریم. او با اشاره به اینکه بیشتر فیلم‌های «گربه آوازه‌خوان» و «کلاه قرمزی» را از این هنرمند به یاد دارد، افزود: در کارنامه هنری خانم فنی‌زاده آثار متعددی وجود دارد که هیچ کدام فراموش نمی‌شوند، چرا که معتقدم آثار شخصیت‌هایی همچون شکسپیر، میکلانژ و در ایران علی حاتمی به گونه‌ای ماندگار است که از یاد نمی‌روند، حتی اگر از نظر کمّی زیاد هم نباشند. وی با بیان اینکه پیش از خانواده و دوستان این هنرمند، باید به کسانی همچون حمید جبلی، ایرج طهماسب و مرضیه برومند تسلیت گفت که با او کار می‌کردند و انس داشتند، از افراد دیگری همچون نازنین نوذری، شادی پورمهدی و فاطمه معتمدآریا یاد کرد که در تمام سال‌های بیماری کنار دنیا فنی‌زاده بودند و با او خندیدند و اشک ریختند. او همچنین به فرشته طائرپور، حمید مدرسی و مرضیه محبوب هم اشاره کرد که در روزهای سخت کنار این هنرمند بودند و از تلاش‌ها و زحمات دست‌اندرکاران خانه سینما از جمله منوچهر شاهسواری، کامران ملکی و منصوره وافری و کادر پزشکی و درمانی بیمارستان محل درمان فنی زاده قدردانی کرد. در حاشیه این مراسم ایرج طهماسب درباره اظهار نظری که از جانب او در شبکه‌های مجازی منتشر شده و بر این مسئله تأکید دارد که به جای برگزاری بزرگداشت در جشنواره فیلم کودک، بهتر بود وقتی زنده بود از او تجلیل می‌شد به خبرنگار ایسنا گفت: من هیچ صفحه‌ای در شبکه مجازی ندارم و آنچه گفته شده از طرف من نبوده است. وی همچنین اظهار کرد که هنوز هیچ تصمیمی درباره ادامه ساخت مجموعه کلاه قرمزی برای نوروز و چگونگی انجام کار گرفته نشده است. در این مراسم چهره‌هایی حضور داشتند که از آن جمله می‌توان به حمید جبلی، ایرج طهماسب، مریم سعادت، فرشته طائرپور، محمدعلی سجادی، زهرا صبری، سعید پورصمیمی، مهدی شفیعی (مدیرکل هنرهای نمایشی)، پیمان شریعتی (مدیر تئاترشهر)، ستاره اسکندری، آزاده پورمختار، فرشته صدرعرفایی، حسن پورشیرازی، مجید قناد، بهرام شامحمدلو، هرمز هدایت، محمد بحرانی، کامران ملکی، ایرج نوذری، بهزاد فراهانی، اصغر همت (مدیرعامل خانه تئاتر)، سیامک اطلسی، رضا بنفشه‌خواه، محمدرضا جعفری جلوه، علی سرابی و صالح میرزاآقایی، همایون اسعدیان اشاره کرد.


منبع: baharnews.ir

چرا حامد بهداد اکانت توئیترش را تکذیب کرد؟

روزنامه تماشاگران امروز نوشت:‌ «اکانتی که از سال ۲۰۱۲ فعال بوده و بارها اظهار نظرهای مورد نظر بهداد را منتشر کرده است، یک‌ دفعه چه اتفاقی افتاده که تکذیب می‌شود؟ بی‌شک این اتفاق ریشه در مشکلاتی دارد که این صفحه برای صاحبش به همراه داشته است. اکانت توئیتری که با وجود تکذیب شدن از سوی این بازیگر همچنان فعالیت دارد و بر تعداد فالوئرهایش افزوده می‌شود. این که بعضی از سلبریتی‌ها صفحاتی دارند که توسط ادمین اداره می‌شود، پدیده تازه‌ای نیست. بالاخره اداره کردن صفحه‌ای که بعضی وقت‌ها محلی برای عقده گشایی برخی افراد و ناسزاهای مثبت ۱۸ می‌شود یا این که هر لحظه ممکن است مورد یک حمله گسترده قرار بگیرد، کار چندان آسانی نیست. باران کوثری یکی از کسانی است که صفحه اینستاگرامش توسط ادمین اداره می‌شود. ادمینی که به نظر می‌رسد کار خود را بلد است و تا امروز مشکلی برای این بازیگر به‌ وجود نیاورده است. علی دایی از سلبریتی‌های دنیای ورزش هم یکی دیگر از افرادی است که یک صفحه فعال در اینستاگرام دارد که توسط یکی از دوستانش که ساکن دبی است، اداره می‌شود. این ‌فرد اما در ارتباط مستقیم با دایی است و تقریباً برای منتشر کردن هر چیزی با او هماهنگ می‌کند. اصغر فرهادی هم تا چندی پیش یک صفحه اینستاگرام داشت که توسط یکی از خبرنگاران نزدیک به او اداره می‌شد اما بعد از مدتی این کارگردان بزرگ کشورمان ترجیح داد که صفحه‌ای به نامش وجود نداشته باشد و آن صفحه با نام دیگری فعالیت خود را ادامه داد. در این میان ممکن است به نظر برسد اکانت توئیتر حامد بهداد هم یکی از این موارد باشد که توسط یک ادمین اداره می‌شده اما‌ فرد مورد نظر با بعضی کارهای اشتباهی که انجام داده دیگر امین بهداد نیست و او آن را تکذیب می‌کند. بهداد البته اگر می‌خواهد کاملاً خود را از این اکانت مبری کند نباید تنها به تکذیب در صفحه اینستاگرام یا کانال تلگرامش اکتفا کند و قطعاً شکایت به مراجع قضایی کارسازتر خواهد بود؛ اراده‌ای که فعلا وجود ندارد.»


منبع: baharnews.ir

چکاوک «در میان گل‌ها» به صدا درآمد

کنسرت ارکستر «چکاوک» به سرپرستی رضا شایسته شامگاه ١٠ دی‌ماه در تالار وحدت برگزار و در آن، قطعات راز دل، وای از این جدایی، در میان گل‌ها، خواب نوشین، شانه، سیمین بری، درد عشق و انتظار، آهسته آهسته، دل بی‌قرار و چند قطعه بی‌کلام از آهنگسازانی مانند همایون خرم، پرویز یاحقی، اسدالله ملک، عباس شاپوری و فضل‌الله توکل اجرا شد.علیرضا فریدون‌پور در این کنسرت به‌عنوان خواننده با «چکاوک» همکاری می‌کرد.هنرمندانی مانند وارطان ساهاکیان، داود گنجه‌ای، محمد سریر، هنگامه اخوان، مهوش وقاری، فرحناز منافی‌ظاهر، شراره رخام و آتش تقی‌پور به تماشای این اجرا آمده بودند. همچنین همسر زنده‌یاد اسدالله ملک نیز در سالن حضور داشت. در ابتدای اجرا به نظر می‌آمد، اشکال‌هایی در سیستم صدابرداری وجود دارد، زیرا صدای خواننده به خوبی به گوش نمی‌رسید، اما در ادامه اجرا، شرایط بهتر شد.شایسته پیش‌تر  درباره این اجرا اظهار کرده بود: این کنسرت دو بخش دارد؛ بخش اول در مایه اصفهان و بخش دوم در مایه شور اجرا می‌شود. آثاری که قرار است اجرا شوند همه قدیمی، از ارکستر «گل‌ها» اما با تنظیم‌های جدید هستند. ما تلاش کرده‌ایم این تنظیم‌ها به اصل کار ضربه‌ای وارد نکند.او ادامه داده بود: خواننده این اجرا علیرضا فریدون‌پور است که من او را یادگار استاد فقیدم، اسدالله ملک – نوازنده ویولن، کمانچه و آهنگساز – می‌دانم. می‌توان گفت معرف فریدون‌پور به دنیای هنر، استاد ملک بوده است. او چند سال فعالیت موسیقایی نداشته و من به‌خاطر ارادتی که به استادم داشتم، از او دعوت کردم با ما همکاری کند. جنس صدای این خواننده متفاوت و خاص است و حال و هوایش آدم را به یاد زنده‌یاد محمود محمودی خوانساری می‌اندازد. سرپرست ارکستر «چکاوک» همچنین در نشست خبری این اجرا، با تاکید بر این‌که احترام زیادی برای برگزارکنندگان جشنواره موسیقی فجر قائل است، گفت: ما نفهمیدیم چگونه ارکستر ما از جشنواره حذف شد. من انتظار و شکایتی ندارم، بلکه این یک درد دل است.او افزوده بود: سال گذشته گفتم که ما قطب سوم ارکسترال کشور هستیم. اگر به رزومه ما نگاه کنید، متوجه می‌شوید ما ۲۰ سال است که به‌صورت مداوم اجراهای خوب و موفقی داشته‌ایم، اما دریغ از یک ذره حمایت. من پنج – شش ماه است که برای اجرا تقاضا داده‌ام، اما بدون دلیل، قانع‌کننده‌ای ما را از اجرا منع کرده‌اند. به ما گفتند شما که سیستم خودگردان هستید، چگونه می‌توانید سالن کنسرت خود را در جشنواره پر کنید؟


منبع: baharnews.ir

اجرای کنسرت همایون شجریان در کرمانشاه

همایون شجریان در این کنسرت آهنگ ‘هوای گریه’ استاد محمدرضا شجریان را به همراه آلبوم های نسیم وصل و ستاره ها را اجرا کرد.به گفته فرزاد فتحی مدیر اجرایی کنسرت همایون شجریان پیش از این قرار بود که کنسرت این خواننده در ۲ روز برگزار شود که به دلیل مقارن شدن آن با مراسم نهم دی یکی از جلسات لغو شد. تور کنسرت «هوای گریه» چندی پیش در چهار شهر استرالیایی پرت، سیدنی، بریزبن و ملبورن برگزار شد؛ این تور تاکنون در شهرهای خرم آباد و سنندج نیز اجرا داشته و از کرمانشاه به بوشهر می رود.«هوای گریه» نام تصنیفی است به آهنگسازی استاد محمدجواد ضرابیان، شعر روانشاد سیمین بهبهانی و صدای همایون شجریان که در قالب آلبوم «نسیم وصل» منتشر شده است.همایون شجریان فرزند استاد محمدرضا شجریان، متولد ۳۱ اردیبهشت ۱۳۵۴ تهران، خوانندهٔ موسیقی سنتی ایرانی و نوازندهٔ تنبک و کمانچه است.در این کنسرت آیین مشکاتیان (تنبک)، حسین رضایی‌نیا (دف)، میلاد محمدی (تار)، پریچهر خواجه (قانون)، سینا جهان‌آبادی (کمانچه و سرپرست گروه)، لعیا اعتمادی (ویلن آلتو)، پریسا پیرزاده و علی جعفری‌پویان (ویلن)، آتنا مستعان اشتیاقی (کنترباس)، نگار نوراد (ویلنسل) و شهرام رکوعی (فلوت)، شجریان را همراهی کردند.


منبع: baharnews.ir

هشدار درباره رواج نثر اجق وجق!

این مترجم در گفت‌وگو با ایسنا با بیان این‌که درست‌نویسی در رسانه‌ها کمتر رعایت می‌شود اظهار کرد: طی سال‌های اخیر رادیو و تلویزیون بخصوص تلویزیون، جمله‌هایی را  که از نظر دستوری اشتباه است رواج داده‌اند و این اشتباه‌ها در جامعه جا افتاده است. او افزود: اغلب دست به قلم‌های ‌نسل جدید بدون این‌که شعر و نثر قدیم و معاصر  را که از دوره مشروطه به بعد است بخوانند دست به قلم می‌برند و بسیاری از این اشتباه‌ها در آثارشان دیده می‌شود. به طور مثال «را»ی  نشانه مفعول را بعد از  فعل می‌آورند در حالی که «را» علامت مفعول بی‌واسطه  است و باید بعد از مفعول بیاید یا با فاصله یک شبه‌جمله. در بسیاری از موارد «را» را بعد از فعل به‌کار می‌برند که این غلط رایج و مصطلح امروز است که در داستان‌ کوتاه، رمان و جاهای دیگر می‌بینیم. غبرایی با بیان این‌که در فضای مجازی اشتباه‌ها بیشتر است توضیح داد: در فضای مجازی هیچ کنترلی بر نوشته‌ها وجود ندارد  و هیچ‌کس نیست که اشتباه‌ها را اصلاح کند. البته برخی از ناشران بزرگ نیز بر متن‌ها کنترلی ندارند. او در ادامه متذکر شد: اشتباه‌ها در نوشته‌ها به فراوانی وجود دارد. اگر فرصت باشد آن‌ها را می‌توان مدون کرد؛ مثلا  «پیشخان» کتاب‌فروشی را باید با «الف» بنویسند. اگر به منابع و مآخذ نگاه کنید «پیشخان» به معنای جلو خان، برآمدگی و برجستگی جلو میز است اما «پیشخوان» به معنای پیش‌خواننده است. این اشتباه بسیار رایج است و اغلب با «واو» می‌نویسند.   این مترجم درباره آسیب‌های درست ننوشتن گفت: در درازمدت به جای این‌که در داستان‌نویسی نثر شسته رفته کسانی مثل گلشیری را داشته باشیم، نثر اجق وجق و دور از زبان رایج فارسی جای آن نثر را خواهد گرفت. اگر نهادهای مسئول به فکر نباشند مسلما در درازمدت آسیب‌های فراوانی به نثر فارسی وارد می‌شود. او  یکی از راه‌های جلوگیری از آسیب‌های زبان را جذب ویراستار صاحب صلاحیت دانست و اظهار کرد: یکی از راه‌های جلوگیری در مطبوعات و نزد ناشران جذب ویراستاران صاحب صلاحیت است. از مارکز نقل است درست است که من داستان‌نویس هستم اما ممکن است کلماتی را  درست‌ ننویسم و این کار ویراستار است که آن‌ها را درست کند. غبرایی متذکر شد: رواج ویرایش و ویراستاری یک اصل است. باید به آن دامن بزنیم و هزینه کنیم. بخصوص روی صحبتم با ناشران بزرگ و نهادهایی مانند تلویزیون و رادیو است. در رادیو خوشبختانه هنوز کسانی از قدیم  هستند که صاحب صلاحیتند اما تلویزیون بسیار رها و شلخته است. اگر نثر شلخته فارسی به مرور زمان بدین شکل ادامه پیدا کند ۲۰ سال دیگر ما نثر اجداد فرهیخته خود را فراموش می‌کنیم. او درباره این‌که تغییرات زبانی مقتضی تغییر زمان است با بیان این‌که این مسئله را به هیچ وجه نمی‌پذیرد متذکر شد: این بحث بین ادیب و زبان‌شناس است. زبان‌شناسان  می‌گویند ترکیبات، تشبیهات، کلمات و عبارات جدید اگر در زبان به کار رود و مورد پذیرش مردم باشد باید آن‌ها را پذیرفت؛ مثلا اصطلاحی مانند «دوش گرفتن». این اصطلاحات مانعی ندارد، یا اصطلاحاتی که نسل جدید به کار می‌برد مانند «خفن» و امثالهم زمانی که مورد پذیرش عامه مردم باشد باید آن‌ها را قبول کنیم، این‌ها به زبان غنا می‌بخشند و بحث غلط‌نویسی جداست. یا به طور مثال در ساخت فارسی  داریم  «زمین خوردن»  این «خوردن» به معنای عمل بلع غذا از راه دهان نیست اما ساخت زبان این ‌را می‌گوید زمین خوردن. ما نمی‌توانیم سلیقه‌ای عمل کنیم و بگوییم «زمین رفتن». این مضحک و  خنده‌دار می‌شود. این مترجم افزود: زبان تابع سلیقه فردی و شخصی نیست. زبان  هنجارهایی دارد که باید این هنجارها رعایت شود؛ این  هنجارها مطابق دستور زبان است. آخرین کسی که دستور زبان مدون دارد استاد خانلری است که عموم اهل قلم آن را می‌پسندند و ممکن  است کسانی ایرادهای کوچک به آن وارد کنند. بحث لغات و اصطلاحات جدید و تازه چیزی نیست که شخصا چندان مخالفتی با آن‌ها داشته باشم یا خیلی‌های دیگر داشته باشند؛ بحث بر سر نحو زبانی است.   او درباره عملکرد فرهنگستان زبان و ادب فارسی در زمینه درست‌نویسی گفت: فرهنگستان در برخی موارد عملکرد درستی دارد؛ آن‌جایی که مورد قبول عامه مردم است. فرهنگستان قدیم برخی لغات و اصطلاحات را پیشنهاد داده که با پذیرش عامه مردم روبه‌رو شده و  این واژه‌ها جا می‌افتد مانند خودکار یا خودنویس و… .  این‌ها جا افتاده و به درستی استفاده می‌شود. اما مثلا فرهنگستان به جای «هلیکوپتر» واژه «چرخ‌بال» را  پیشنهاد داده است که من نپسندیدم و عموم مردم هم که با آن‌ها برخورد می‌کنم همچنان از «هلیکوپتر» استفاده می‌کنند. مهدی غبرایی خاطرنشان کرد: فرهنگستان در رابطه با  بحث درست‌نویسی کاری نکرده  است مگر این‌که موازینی را ارائه دهد. البته در خصوص درست‌نویسی آثاری را داریم مانند کتاب نشر دانشگاهی. اما وقتی نهادی به یک نهاد اداری تبدیل می‌شود، کارهایی که انجام می‌دهد چندان  مورد پسند عامه مردم نیست. او با اشاره به این‌که درست‌نویسی برای او در درجه اول اهمیت قرار دارد، گفت: من با تمام وجود سعی می‌کنم که هرچه درست‌تر و صحیح‌تر بنویسم. در این مورد کم و بیش چیزهایی نیز در فضای مجازی نوشتم و منتشر کردم اما به شکل مدون کاری نکردم زیرا در صلاحیت خود نمی‌دانم. من مترجم هستم  و سعی می‌کنم در ترجمه‌هایم درست‌نویسی را رعایت کنم. به نظر من دستور زبان و درست‌نویسی در وهله اولِ کار ترجمه است. این مترجم افزود: از پیشکسوت‌های ترجمه محمد قاضی، رضا سیدحسینی، ابوالحسن نجفی و نجف دریابندری چیزهایی آموختم، در دبیرستان رشته ادبی تحصیل کردم و علاقه‌مندی به نثر و شعر کهن به من  کمک کرد که عبارات، اصطلاحات و تشبیهات درست را برگزینم. من در آغازِ کارِ ترجمه، اثر استاد خانلری را مجددا خواندم. این کتاب مجموعه مقالاتی دارد مثلا درباره به کار بردن ضمیر منفصل «من» یا «او». مثلا آمده در زبان‌ فارسی وقتی می‌گوییم «رفتم» یعنی «من رفتم» و احتیاج نیست «من» را به کار ببریم، و یا وقتی می‌گوییم «رفت» یعنی «او رفت» پس «او» احتیاج نیست. سعی کردم این‌ها را در کارهایم رعایت کنم.   او در پایان درباره تأثیر اهل قلم در ترویج درست‌نویسی گفت: قطعا تأثیر دارند؛ چنان‌چه قبلا من از امثال محمد قاضی، رضا سیدحسینی و دیگران یا نویسندگانی مانند صادق هدایت، صادق چوبک تا  محمود دولت‌آبادی، احمد محمود و دیگران آموخته‌ام. در نتیجه اگر من یا عبدالله کوثری و منوچهر بدیعی درست بنویسیم دیگران هم شاید نکاتی از ما یاد بگیرند. امیدوارم کسانی که به زبان فارسی علاقه‌مند هستند هرچه بیشتر از گنجینه نثر فارسی استفاده کنند.


منبع: baharnews.ir

"دنیا " با کلاه قرمزی مهربان بود

عادل بزدوده عروسک گردان و خالق عروسک «زی زی گولو» با اشاره به پرکشیدن دنیا فنی‌زاده گفت: مرگ یک هنرمند همیشه در دنیای حرفه‌ای وجود داشته است و تنها با هم فکری عوامل برنامه کلاه قرمزی، جایگزینی برای عروسک گردانی «کلاه قرمزی» پیدا می‌شود، اما باید یادآور شد که عروسک کلاه قرمزی با عروسک گردانی جذاب «دنیا فنی‌زاده» مقبول و معروف شد، البته نباید فراموش کرد که حمید جبلی، صدای کلاه قرمزی ، هنوز هست.او افزود: جایگزین «دنیا» باید کسی باشد که‌ عشق و ظرافت او را نسبت به ‌کلاه قرمزی درک‌ کند و این انتخاب را سخت می‌کند زیرا “دنیا ” با این عروسک مهربان بود و احساس خاصی به کلاه قرمزی داشت و شاید کسی نتواند جای او رابگیرد. این هنرمند با بیان این که باید پروژه کلاه قرمزی راه خود را ادامه دهد، گفت: گروه کلاه قرمزی به مرور زمان و بادرایتی که دارند باید یک عروسک‌گردان قابل را برای این کار انتخاب کنند.عادل بزدوده گفت: من عروسک گردانی را به دنیا یاد دادم، عروسک گردانی روابط و ضوابطی دارد که تا عروسک گردانان آن را یاد نگیرند، موفق نخواهند شد. دنیا از لحاظ فکری و احساسی خاص بود که این امر وظیفه جایگزین او را چند برابر می‌کند. خالق زی زی گولو با اشاره به خاطره‌ای از «شهر موشهای یک» گفت: در «شهر موش های یک» با توجه به خصوصیتی که مرضیه برومند برای عروسک گردانان قائل بود، عروسک گردانی اغلب عروسک ها را به من و ایرج طهماسب داد.  او گفت: ما می‌توانیم نه تنها یک دنیا، بلکه چندین دنیا را به مرور زمان آموزش بدهیم اما آن ها هم باید مانند دنیا با عروسک خود زندگی کنند. دنیا به پسرهای خود می گفت «شما یک داداش بزرگ دارید و قبل از شما من پسر بزرگتری به نام کلاه قرمزی دارم.»   ** گرفتن عروسکی محبوب از مردم، امری ناپسند است بزدوده با اشاره به این که عروسکی که محبوب می‌شود متعلق به مردم است، بیان کرد: سازنده عروسکی که در میان مردم محبوب شده است نباید آن را از مردم بگیرد و این امر به لحاظ وجدانی کاری غیرحرفه‌ای است.او درباره «جناب خان»،عروسک برنامه «خندوانه» بیان کرد: باید ببینیم که عروسک «جناب خان » از خرید پارچه تا جلوی دوربین رفتنش چه مسیری را گذرانده و چه نوع قراردادی با سازنده این عروسک بسته شده است که سالارزهی، جناب خان را از برنامه خندوانه می‌گیرد. اگر هر عروسکی حق کپی رایت و امتیاز برای سازنده‌اش داشته باشد، این حواشی از بین می‌رود. او با تاکید بر این که گرفتن عروسکی محبوب از مردم، ناپسند است، گفت: تماشاگران این شخصیت عروسکی (جناب خان) و صدایش را دوست دارند. این نوع عروسک ها باید در سازمانی به اسم خالق خود ثبت و ضبط شوند.بزدوده در پایان گفت: صدا، عروسک و عروسک گردان سه ضلع هستند که دراین میان صدا و عروسک مهم‌ترین اضلاع به شمار می روند و قابل جایگزینی نیستند اما عروسک گردان به دلیل این که دیده نمی شود، متاسفانه می توان جایگزینی برایش انتخاب کرد. این در حالی است که اگر صدای عروسکی که در میان مردم محبوب شده است، را از آن بگیریم، عروسک نمی تواند به کار خود ادامه دهد.


منبع: baharnews.ir