ظاهرا هاشمی سیما فرد دیگری است!

غلام عباس کاظمیرویکرد صدا و سیما درپوشش مراسم درگذشت آیت الله هاشمی رفسنجانی قلم خشکیده منتقدان را دوباره به حرکت درآورد. رویکردی که بیشتر رو به افراط می نمود تا پوشش صحیح و اصولی یک رویداد مهم. بحث های انتقادی، از پوشش همراه با تاخیر خبر درگذشت یاردیرین امام و رهبری توسط صدا و سیما واعلام زودتر آن توسط تلویزیون های بیگانه شروع شد. امری که باتوجه به اهمیت بسیارآن و وقوع آن درقلب کشور یعنی تهران و جا ماندن صداوسیما جای بحث دارد.درادامه برنامه های مختلف رادیو- تلویزیون وتحلیل های ابعاد شخصیتی این چهره تاثیرگذار بیش از نیم قرن تاریخ سیاسی کشور توسط برخی منتقدان گاها تا آنجا پیش می رفت که از حد اعتدال هم خارج بود. تمام برنامه های مکرر ، ساعات پخش متعدد وشبکه های مختلف سراسری واستانی برسیاست‌مداری کم نظیربودن، انقلابی بودن وحتی بی بدیل بودن در همگامی و همراهی امام ورهبری شخصیت هاشمی اذعان داشتند.امری که این سوال را درذهن متبادر می کرد که شخصیتی این‌گونه که سیاستمداری عمرسیاسی اش به عمر انقلاب و جمهوری اسلامی بود، چرا سال‌ها توسط همین صداوسیما مورد بی مهری وغفلت قرارگرفته بود؟ مگراین یاردیرین همان نبود که طی چندسال اخیر در صداوسیما ازآن به ((خواص بی بصیرت)) یاد می شد؟ مگر تهیه کنندگان زحمتکش صدا و سیما که اتفاقا الان تهیه ویژه برنامه های ارتحال هاشمی را روی آنتن دارند همان هایی نبودند که مدام تیزرهای تخریب هاشمی رابروی آنتن می بردند؟شاید این یار دیرین و رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام که رهبر معظم انقلاب وی را نمونه کم نظیر نسل اول مبارزان و نیز تکیه گاه مطمئن می دانند غیراز آن بی بصیرت صداوسیما باشد که دراین سال‌ها درب های تلویزیون بروی وی بسته بود. بی تردید رعایت انصاف و اعتدال و دوری از هرگونه حب وبغض ، نگاه مبتنی بر واقعیت و به دور از افراط و تفریط وظیفه هر رسانه ایست. خاصه رسانه ای که لقب ملی رایدک می کشد و می خواهد که صدای تمام مردم با تمام تفکرات وگرایش‌هایشان باشد. صدا و سیمای ما خوب می‌داند با آمدن شبکه های توانمند تر اجتماعی عرصه برای رقابت تنگ تر شده و دیگر سیاست یک بام و دو هوا جوابگو نیست و تنها باعث فرصت سوزی و دوری مخاطبان آگاه می گردد.


منبع: baharnews.ir

بخش موسیقی نواحی را از دست ندهید

پیمان بزرگ نیا پژوهشگر و مدیر هماهنگی گروه های بخش موسیقی نواحی سی و دومین جشنواره موسیقی فجر درباره دعوت از گروه ها و هنرمندان این دوره از جشنواره بیان کرد: خوشبختانه امسال تنها سالی است که ما در حوزه موسیقی نواحی بیشترین سهم را در ایام برگزاری جشنواره موسیقی فجر داریم و این یکی از نکات مثبتی است که می‌تواند در این دوره مورد توجه قرار گیرد.وی ادامه داد: یکی از نقاط ضعف دوره های پیشین جشنواره موسیقی فجر بی توجهی به گروه ها و هنرمندان فعال موسیقی نواحی بود. در آن سال‌ها فقط در ایام برگزاری جشنواره های موسیقی فجر و موسیقی نواحی به فکر تعدادی اندک از گروه ها و هنرمندان پیشکسوت می افتادند و با دعوت محدود از آنها به نوعی سعی در نمایشی موزه ای از موسیقی نواحی داشتند که نه تنها کمکی به پیشرفت و بهتر دیده شدن موسیقی اقوام نمی کرد بلکه نظر به فقدان آگاهی مناسب برای اجرای آثار، فقط تعداد اندکی از پژوهشگران به تماشای آثار می نشستند که این موضوع باعث کاهش شان والای موسیقی اقوام ایران و بی انگیزگی شرکت‌کنندگان این بخش می‌شد.این پژوهشگر گفت: حذف نگاه موزه‌ای صرف و توجه بیشتر به کاربردهای موسیقی نواحی در جریان فعالیت‌های موسیقایی کشور به طور حتم می تواند به کمک دیگر گونه های موسیقایی هم بیاید؛ موضوعی که ما در این دوره از جشنواره با همکاری و همیاری دوستان به آن توجه ویژه ای کرده ایم و با طراحی فضای جدید با حضور هنرمندان جوان حتم دارم یکی از جذاب ترین بخش های جشنواره موسیقی فجر امسال را رقم خواهیم زد.بزرگ نیا در بخش پایانی صحبت های خود توضیح داد: هنرمندان گروه هایی که در بخش موسیقی نواحی جشنواره سی و دوم حضور دارند همگی از هنرمندان تحصیلکرده و پژوهشگران برجسته موسیقی اقوام هستند که با شناخت درست از شرایط امروز تصمیم دارند موسیقی فاخر و اصیل را پیش روی مخاطب بگذارند و من تردید ندارم این اجراها هیجان انگیزترین اجراهای جشنواره خواهند بود. خوشبختانه استقبالی که تاکنون توسط تماشاگران از سامانه های فروش بلیت جشنواره دیدم موید این ادعاست که اتفاقات خوبی در این دوره از جشنواره به وقوع خواهد پیوست.


منبع: baharnews.ir

این کلاه‌گیس را «عیاری»سرمان نگذاشت

فیلم «کاناپه» کیانوش عیاری به دلیل ممیزی کنار گذاشته شد؛ بلایی که پیش از این هم سر «خانه پدری» آمد و همچنان در محاق توقیف است. نکته مهم این رویداد، اظهارنظرات غیرکارشناسی و گاهی ضدونقیض درباره موارد ممیزی فیلم است که تماشاگر کنجکاو و مطلع را دچار حیرت می‌کند. گفته شده است علت کنارگذاشته‌شدن فیلم «کلاه‌گیس» شش بازیگر فیلم است که برای واقع‌نمایی هر شش نفر موهای سر خود را از ته تراشیده‌اند و در نتیجه تصمیم‌گیری درباره نمایش این فیلم به علما و مراجع واگذار شده است.واقعیت این است که استفاده از کلاه‌گیس در فیلم‌های سینمایی و سریال‌های تلویزیونی برای نخستین‌بار به وسیله کیانوش عیاری کشف نشده است و طبعا از این نظر ایشان «قاعده ۴٠ساله» سینمای ایران را به هم نریخته‌اند! اگر کمی اهل مطالعه و تدقیق باشیم و نگاهی به تاریخ دست‌کم بعد از پیروزی انقلاب اسلامی بیندازیم، به‌وضوح می‌بینیم که از چنین سنتی در برخی از آثار نمایشی استفاده شده. مثلا بد نیست مجموعه تلویزیونی «امیرکبیر» به کارگردانی سعید نیکپور در دهه ۶٠ را به یاد بیاوریم. شمسی فضل‌اللهی در نقش «مادام فرانسوی» در دربار ناصرالدین‌شاه کلاه‌گیس به سر داشت. نگاهی هم به فیلم «سرب» مسعود کیمیایی در دهه ۶٠ داشته باشیم. در آن فیلم فریماه فرجامی موهای خود را از ته تراشیده بود و تازه کلاه‌گیسی هم به سر نداشت! کمی جلوتر قدم برداریم. فیلم آدم‌برفی «داوود میرباقری» زمانی در حوزه هنری به مدیریت محمد علی‌زم ساخته شد که خود ایشان لباس روحانیت به تن داشتند که مدتی توقیف شد. در آن زمان بعد از اعتراض به کلاه‌گیس‌گذاشتن اکبر عبدی (تشبه مرد به زن) فیلم مورد ممیزی واقع شد. برای حل مشکل در آن زمان یکی از روحانیون به برخی از علما و مراجع دینی مراجعه کرد و با تهیه فیلمی استفتای هر یک از ایشان را به اطلاع عموم رساند و در نتیجه مشکل فیلم حل شد. یا مگر در فیلم – سریال «یوسف پیامبر» به کارگردانی فرج‌الله سلحشور در آرایش و گریم بانو کتایون ریاحی در نقش زلیخا از کلاه‌گیس استفاده نشد!بنابراین مشکل چندان پیچیده نیست که آقایان مسئولیت این گره را از سر خود باز می‌کنند. چون در غیر این صورت حتما بازیگری را که در تعزیه عاشورا به قصد قربت نقش شمر ملعون را بازی می‌کند، باید کشت، چون از ظاهر اشقیا تبعیت کرده است؟! و با این حساب این بیت سعدی سخنور که «تن آدمی شریف است به جان آدمیت/ نه همین لباس زیباست نشان آدمیت» دیگر موضوعیت ندارد و بازیگران را باید مطابق لباس و ظاهر نقش‌هایشان قضاوت و حکم تکریم و تکفیرشان را صادر کرد!آقایانِ دست‌اندرکار و تصمیم‌ساز لطفا کمی تاریخ بخوانید. چون تاریخ در این بزنگاه‌ها به کمکتان می‌آید. بهتر است ندانسته‌هایمان را به حساب دیگران نگذاریم. فیلم‌سازان هم حق حیات هنری دارند. چنین حقی را از آنها دریغ نکنیم. در تصمیماتمان اخلاق را هم در نظر بگیریم و ترس‌هایمان را کنار بگذاریم تا ان‌شاءالله در مسیر معرفتی به جلو گام برداریم. چقدر خوب است «زن‌ در آیینه‌ جلال‌ و جمال» آیت‌الله عبدالله جوادی‌آملی را بخوانیم و افق دیدمان را فراتر ببریم. خوب است کتاب «اخلاق عملی در اسلام» نوشته آیت‌الله مهدوی‌کنی را مطالعه کنیم تا قصورمان، تقصیر دیگران تلقی نشود! و به جای ایرادات بی‌دلیل، مشکلات برای خلق‌الله ایجاد نکنیم.فقط در این روزها از سکوت دکتر حجت‌الله ایوبی در شگفتم. ایشان هم دانش‌آموخته دانشگاه امام صادق (ع) و پرورش‌یافته آیت‌الله مهدوی‌کنی هستند و هم تحصیل‌کرده دانشگاه لیون فرانسه. لطفا سکوت نکنید. آقای ایوبی! حضور شما در این بزنگاه لازم و ضروری به نظر می‌رسد.


منبع: baharnews.ir

خیلی از نوشته‌ها خزعبل و هذیان است

آن‌چه ساده‌نویسی در شعر نام نهاده‌اند، از جمله مفاهیم مورد بحث در سالیان اخیر بوده است. در همین زمینه گفت‌وگویی با شمس لنگرودی که همواره از مهم‌ترین سردمداران این جریان قلمداد شده است، در ادامه می‌آید.جناب آقای لنگرودی! برای شروع به سراغ پیچیده‌ترین بحث می‌روم؛ منظورم تعریف شعر است. با توجه به شرایط کنونی آیا می‌توان متر و معیاری را به دست آورد که تمام انواع شعر از گذشته تا حال را دربرگیرد؟ اصلاً این کار ضرورت دارد؟ببینید! هنر در واقع تعریف‌پذیر نیست. می‌شود برای هر شاخه‌ی هنری، صرفاً یک‌سری مشخصه‌ها ذکر کرد. به این معنا که چه عناصری باعث می‌شود که بگوییم یک نوشته «شعر» است یا نیست. البته آن هم به این نحو نخواهد بود که بشود کاملاً خط‌کشی کرد. می‌توانیم ایجاز، ایهام، استعاره، کنایه و… را از عواملی بدانیم که یک نوشته را وارد عرصه‌ی شعر می‌کند؛ اما آیا اگر هر نوشته‌ای این خصوصیات را داشته باشد، شعر است؟! شاید شعر باشد یا نباشد و اگر هم باشد، لزوماً شعر متعالی نیست. اگر این عوامل در نوشته‌ای نباشد، آیا آن نوشته شعر نیست؟! به‌طور کلی می‌توان گفت بله ولی انسان‌های ویژه‌ای مثل سعدی راه و روش خودشان را دارند. شعر را تعریف نمی‌شود کرد. تعریف‌های زیادی کرده‌اند از جمله این‌که شعر «کلامی است مخیل و موزون»‌ یا تعریفی که جناب آقای اسماعیل خویی و دیگران به دست داده‌اند اما این تعاریف جامع و مانع نیست. مختصرش این است که در زندگی روزمره واژه‌ها برای منظوری مشخص‌اند و کلام منطق مشخصی دارد. وقتی سخن از آن منطق خارج می‌شود، اگر وارد چهارچوبی پذیرفته‌شده و بر پایه‌ی عناصر شعرساز شود، آن سخن وارد عرصه‌ی خیال شده و یک منطق شعری بر کلام حکم‌فرما شده.با این حساب ما باید به صرف این‌که کسی ادعای شاعری کند، نوشته‌اش را شعر تلقی کنیم؟نه! منظورم از تعریف‌ناپذیری شعر، این نیست. شاید بهتر باشد این‌گونه بگوییم که ما دو نوع منطق داریم: منطق ریاضی یا خبری و منطق هنری. منطق ریاضی برای بیان منظور استفاده می‌شود. مثل همین حرف‌هایی که با هم می‌زنیم. تلاش من این است که یک منظور و مفهوم را روشن کنم. در این‌جا مفهوم مهم است و ما از کلمات به هر نحوی برای رساندن منظور استفاده می‌کنیم. ولی گاهی موازنه به این صورت نیست. گاهی کلمات اصل و اساس کار هستند و انتقال مفهوم در درجه‌ی بعدی است. خواجه عبدالله انصاری می‌گوید «اگر به هوا بپری، مگسی باشی» یعنی اگر شما به هوا بپری، مگس می‌شوی؟ این عبارت برای بیان منظور نیست؛ برای بیان چیز دیگری است و در درونش ایهام، ایجاز و… پررنگ است. از نُرم فاصله می‌گیرد و وارد منطق دیگری می‌شود که به آن می‌گویند منطق هنری. عرض بنده در ابتدا این بود که برخی نوشته‌ها با پررنگ شدن عناصری از قبیل ایهام، ایجاز و… در آن‌ها از منطق ریاضی فاصله گرفته و وارد منطق هنری می‌شود، نه این‌که هرکسی که ادعای شاعری کند، نوشته‌اش را به عنوان شعر بپذیریم. برعکس این قضیه هم ممکن است؛ بسیاری از نوشته‌های قدما که اتفاقاً ادعای شاعری هم ندارند، مثل خواجه عبدالله انصاری شعر است. خیلی از نوشته‌های حالا خزعبل و هذیان است. مخاطب تشخیص می‌دهد چیزی که می‌خواند دارای منطق خبری است یا منطق شعری. علاوه‌بر شعر، انواع ادبی دیگری است که از منطق روزمره فاصله می‌گیرد. مرز بین آن‌ها چطور قابل تشخیص است؟ یک نوشته ممکن است از بی‌نهایت منطق خبری شروع ‌شود، مثل این گزاره که «من می‌خواهم به بازار بروم و هندوانه بخرم» و تا بی‌نهایت منطق هنری که – در این‌جا – شعر محض است، ادامه یابد. این یک طیف است. بستگی دارد یک نوشته تا چه حد عناصر شعری در وجودش باشد. گاهی اوج عناصر شعری در شاعری دیده می‌شود، مثل مولوی، حافظ، سعدی و گاهی هم یک‌ خرده عناصر شعری در متنی هست و تازه آن یک‌ خرده هم تکراری است و حرف مهمی را نمی‌زند. این نوع متن می‌شود دلنوشته. هر متنی در آن طیفی که گفتم معنا پیدا می‌کند. نثر شاعرانه، ادبیات رمانتیک و هر نوع دیگری در گستره‌ی این طیف معنا پیدا خواهد کرد. خیلی از متونی که با عنوان شعر ساده منتشر می‌شود، دلنوشته است. یعنی یک نوشته‌ی معمولی عاطفی است که مقداری عناصر شعری در آن هست و حرف مهمی هم نمی‌زند و تکراری است. شعر و هنر نهایتاً باید خلاقیت داشته باشد. عنصری که هنر را از غیر هنر جدا می‌کند، خلاقیت است. خلاقیت هم به معنای ایجاد ایجاز، ایهام و… برای اولین‌بار توسط آن شاعر است؛ یا اگر هم برای اولین‌بار ایجاد نمی‌کند، دخل و تصرف‌هایی در آن داشته باشد که بدیع باشد. من به این دلیل می‌گویم سهراب سپهری شاعر بزرگی است چون تمام آن‌چه می‌گوید برای اولین‌بار است که مخاطب می‌شنود. چه شعر سهراب را دوست داشته باشیم چه نداشته باشیم، شعر سهراب اولین‌بار است که چنین شیوه‌ی سرایشی را ارائه می‌دهد و خلاقیت دارد. و این خلاقیت هم در جهت بیان اندیشه‌های عمیق است؛ چه آن اندیشه‌ها را دوست داشته باشیم چه نه. اصل خلاقیت است. هرچه خلاقیت کم‌تر می‌شود، متن به دلنوشته و اثر رمانتیک نزدیک‌تر می‌شود. اشاره کردید به شعر ساده. وقتی ما درباره شعر ساده یا ساده‌نویسی در شعر صحبت می‌کنیم، دقیقاً درباره‌ی چه چیزی صحبت می‌کنیم؟! جبهه‌ی مقابل آن چه رویکردی است؟ این بحث را من برای اولین‌بار در مصاحبه‌ای مطرح کردم البته نه با عنوان «شعر ساده» یا «ساده‌نویسی». من گفتم می‌خواهم دیگر ساده شعر بگویم، از هذیان خسته شده‌ام. عده‌ای خواستند این را علیه من به کار بگیرند و گفتند «ساده‌نویسی»، من هم گفتم ” باشد «ساده‌نویسی»”. اسم که مهم نیست! البته اگر می‌دانستم بعضی می‌خواهند از این قضیه این‌قدر داستان‌سرایی کنند، این اصطلاح را از آنان نمی‌پذیرفتم. چون خود ساده‌نویسی که معنا ندارد. ساده یعنی چه؟ در چه قسمتی؟ منظور من از سادگی در زبان بوده و نه در تخیل و مفهوم. من فقط می‌خواستم ساده گفتن را در بیان مطرح کنم ولی متاسفانه برخی این اصطلاح را گرفتند و هیاهو راه انداختند. ساده‌نویسی به این معنا که گفتم، چیز تازه‌ای نیست. در قدیم می‌گفتند سهل و ممتنع. ما بهش گفتیم ساده. باید می‌گفتیم ساده الممتنع تا راضی شوند! این نوع شعر در مقابل شعر هذیانی قرار می‌گیرد و نه پیچیده. شعر ساده به یک معنا شعر سعدی است که در درونش بسیار پیچیده است. البته باید پذیرفت که «ساده‌نویسی» اصطلاح دقیقی نیست ولی این واژه‌ای است که عده‌ای به من تحمیل کردند و من هم پذیرفتم. برای اولین‌بار هم به رمانتیک‌ها به عنوان فحش گفتند رمانتیک و آن‌ها هم گفتند “باشه”. من «تاریخ تحلیلی شعر نو» را نوشته‌ام و می‌دانم این داستان‌ها از کجا شروع شده است. این داستان‌ها با آقای یدالله رویایی شروع شده بود و به هذیان کشیده شد و باعث شد مخاطب از شعر دور شود. من گفتم نمی‌خواهم به این هذیان‌ها دامن بزنم و می‌خواهم ساده – از لحاظ زبانی – شعر بگویم. وگرنه در درون شعر، سادگی وجود ندارد. به همین دلیل که عرض کردم، ایجاز، ایهام و… باعث می‌شود شعر ساده نشود. بین شعر ساده با پیچیده مرزی وجود ندارد. بسیاری از شعرهای حافظ خیلی ساده خوانش می‌شود اما معلوم نیست یعنی دقیقاً چی. درواقع سادگی هم در رعایت نحو طبیعی زبان و هم انتخاب واژگان.بله دقیقاً. شما خاقانی را که می‌خوانید باید با آن کلنجار بروید. من خوشم نمی‌آید. من می‌گویم چه دلیلی دارد که شعر این‌قدر سخت ارتباط برقرار کند. واژگان باید در شعر هضم شوند. اگر هر واژه‌ای در شعر ذوب شود، خوب است ولی اگر قرار باشد برای فهمیدن هر شعر کلنجار برویم که آن واژه‌ی خاص یعنی چه و به چه چیزی اشاره دارد و تازه با رمز و اسطرلاب معنایش دریافته شود، آخر چه نیازی به این کارها هست؟ خواننده مگر مرض دارد این نوع شعرها را بخواند؟ من منظورم از سادگی، دوری از این‌جور مسائل بود.در این سال‌ها به دنبال بازتولید زبان روزمره بوده‌اید؟دقیقاً. ولی عده‌ای گویا قرار نیست این قضیه را بفهمند. بارها گفته‌ام من که بانی شعر ساده نیستم، من به قول شما زبان ساده را بازتولید می‌کنم. فروغ هم ساده می‌گفت؛ «و این منم زنی تنها در آستانه فصلی سرد» این خیلی ساده به‌نظر می‌رسد ولی آیا در درونش هم ساده است؟ آقای شوپنهاور درست می‌گوید «همه‌ی هنرها باید به موسیقی برسند» چرا که فضایی را که موسیقی ایجاد می‌کند ما حس می‌کنیم.و برخی شعرهای شاملو…اتفاقاً شعرهای خوب شاملو همان شعرهایی است که ساده است.نظرتان درباره‌ی شعرهایی از شاملو که آرکائیسم زبانی پررنگی دارد، چیست؟اتفاقاً این نکته‌ی درستی است. گاهی برخی شعرهای شاملو که آرکائیسم زبانی پررنگی دارد، دیگر شعر نیست و ادبیات است و گاهی که خیلی پیچیده می‌شود نه شعر است و نه فلسفه. کتاب‌های آخر شاملو مشکل دارد. یعنی مشکل من نیست، مشکل شعریت است. شعرهای آقای رویایی و براهنی شعر نیست؛ هذیان است. آخر این‌ها چه چیزی می‌خواهند بگویند که بنده و خیلی‌های دیگر نمی‌فهمیم و فقط خودشان با شاگردانشان می‌فهمند. تازه شاگردانشان هم نمی‌فهمند؛ فقط ادایش را درمی‌آورند! چطور من شعر بودلر را می‌فهمم، پل والری را می‌فهمم، بعد شعر این آقایان را نمی‌فهمم! مسئله‌ی من زدودن همه‌ی این چیزها بود که خوشبختانه تا حدود زیادی این اتفاق افتاد. بعضی‌ها به من می‌گویند آیا شما باعث نشدید که شعر به ساده‌نویسی بیفتد؟! آخر به من چه ربطی دارد؟! هرکس هرکاری می‌کند تبعاتی را به دنبال دارد. در مسیر رود، خار هم می‌روید. مگر شعر پیچیده (در ساختار و زبان) باعث به وجود آمدن هذیان نشد؟! پس نظر شما درباره‌ی شعر آقای علی باباچاهی، بیژن الهی و امثال آن‌ها نیز روشن است…بله آن‌ها همین‌طور است. احمدرضا احمدی یک‌بار حرف خیلی قشنگی زد. گفت «بسیاری از این مدعیان پست‌مدرن بنداندازی فلانی بودند، تابلویشان را عوض کردند گذاشتند الیزابت!» حرف احمدرضا احمدی دقیقا درست است. یعنی زیرساخت برخی از آن‌ها پیشامدرن است اما در پوسته، از پست‌مدرن دم می‌زنند. در حالی که لازمه‌اش این نیست که پوسته‌ات را نو کنی بلکه باید از درون نو شوی. یک‌جا گیر نمی‌آورید که فروغ فرخزاد گفته باشد من مدرن هستم اما تفکرش تفکری مدرن بود. نیازی به هیاهو و گفتن نیست، بلکه خود اثر باید نشان دهد. آقای باباچاهی مثل آدمی است که کراوات بزند و با کت و بیژامه به خیابان بیاید! یعنی عناصرش با هم هم‌خوانی ندارد. ذهنیتش با فرمی که ارائه می‌دهد، هم‌خوانی ندارد. با رمز و اسطرلاب شاید بفهمیم منظور چیست! هرطور دوست دارند بگویند؛ به من ربطی ندارد. اما این‌که مرا متهم کنند که شعرت چون ساده است، ساده‌لوحانه است، از کج‌فهمی خودشان است. عده‌ای آب را گل‌آلود می‌کنند که بگویند آب عمیق است. من با این روند مخالف‌ام. شما چه تعریفی از فُرم دارید؟فرم را در ایران از اول غلط معنا کرده‌اند و این امر علت دارد و از ابتدا چون حکومت‌هایی در تاریخ مخالف فرم بودند آن را چیزی ضدمحتوا معنا کردند. در حالی که فرم یعنی شکل دادن به هر محتوا. بنابراین اثر هنری اگر فرم نداشته باشه، اصلاً هنر نیست. حافظ از این لحاظ مهم است که چیزی که می‌خواهد بگوید با بهترین فرم می‌گوید. کلمه‌ای را نمی‌شود از ابیات حافظ تغییر داد ولی به‌طور مثال این بیت از وحشی بافقی را «دوستان! شرح پریشانی من گوش کنید» می‌توان خواند: «رفقا! شرح پریشانی من گوش کنید». فرم یعنی هماهنگی عناصر با محتوا. فروغ فرم دارد، شاملو فرم دارد، اخوان فرم دارد. همه ماها از نیما این امر را یاد گرفته‌ایم. نیما فرم را برای ما آورد و معنی کرد. بزرگ‌ترین فرمالیست ما، حافظ است. فرم باید به حدی در شعر برسد که محتوا از بس معنا پیدا می‌کند، قابل معنا کردن نباشد. شعر دهه‌ی ۸۰ چه مؤلفه‌هایی دارد؟الان نمی‌توانم به‌طور دقیق به این قضیه بپردازم.رویکرد و شاخصه‌ی اصلی‌اش را چه می‌دانید؟تا آن‌جایی که من خبر دارم، جریان مسلطش همین شعری است که اصطلاحاً می‌گویند شعر ساده، که اصطلاح غلطی است؛ اما به‌نظرم بهتر است از این پس بگوییم شعر سهل و ممتنع. ویژگی‌اش در همین اسم است: ساده است، از کلمات روزمره استفاده می‌کند، به زندگی روزمره می‌پردازد. در فروغ همه‌ی این‌ها بود. خاستگاه شعر فروغ است؟بله. خاستگاه ما شعر فروغ است و پاره‌ای از ترجمه‌ها. یک سرخوردگی از شعر دشوار، ذهنی، پیچیده و غیرقابل فهم، این شعر (شعر ساده) را به وجود آورده است. اما ضعف‌هایی هم دارد که باید برطرف شود. بزرگ‌ترین ضعف‌هایش نداشتن موسیقی و ایجاز است. گاهی شبیه حرف و نثر می‌شود. این ضعف است عجالتاً. در شعر برخی مثل غلامرضا بروسان این مشکل خیلی کم‌تر بود. بعضی‌ها را می‌خوانی، شعرشان بالقوه قشنگ است، اما مثل ترجمه و شعر خام است. این مشکل اگر حل نشود در وهله‌ی اول به خودش ضربه می‌زند و بعد به شعر لطمه می‌زند. گفتید ترجمه. تأثیر شعر ترجمه را بر شعر معاصر و بخصوص دهه‌ی ۸۰ چطور ارزیابی می‌کنید؟تأثیر ترجمه بر شعر معاصر یک تاثیر بنیادی است. یعنی تاثیر انتقال فرهنگ‌هاست. مطلقاً نمی‌شود نادیده‌اش گرفت و به‌طور کلی نادیده گرفتنش هم غلط است. شعر ایران هم در سطح جهان قابل ارائه است. شعر معاصر اگرچه در شعر کهن ریشه دارد، اما تحت تاثیر شعر جهان به این‌جا رسیده است. یک‌سری مثل شاملو به‌طور مستقیم و یک عده مثل فروغ به‌طور غیرمستقیم و از طریق خواندن ترجمه‌ها به این مرحله رسیدند. به‌طور کلی ترجمه‌ها قابل اعتنا هستند و این سوای این است که شعری خوب ترجمه شده یا بد. خوب یا بد ترجمه شدن اجتناب‌ناپذیر است و ما نمی‌توانیم به صرف این‌که برخی شعرها بد ترجمه می‌شوند، بگوییم شعر ترجمه نشود. یکی از مؤثرترین کتاب‌ها بر شعر ایران، اتفاقاً ترجمه آقای قاسم صُنعوی بوده از کتاب «ریتسوس» با عنوان «با آهنگ باران». این کتاب وقتی در سال ۱۳۵۰ پخش شد، عده زیادی شوکه شدند، چون تصور نمی‌کردند در جهان چنین چیزی به عنوان شعر وجود داشته باشد.آیا می‌توان بخشی از این ساده شدن شعر را تحت تاثیر مستقیم ترجمه دانست؟همه‌ی شعرها تحت تاثیر این قضیه هستند. شعرهای به اصطلاح ساده و پیچیده تحت تاثیر دو نوع رویکرد کلی شعر جهان‌اند. مثلاً شعری که اصطلاحاً ساده است، تحت تاثیر ناظم حکمت است، آن دیگری تحت تاثیر مثلاً ژان پرس است. آقای رویایی سخت تحت تأثیر ژان پرس است. البته این روند یک‌طرفه نیست و آن‌ها هم تحت تأثیر ما هستند. آراگون که شاعر بزرگ جهان است، تحت تأثیر سعدی است. شعر معاصر ایران هم در این دادوستد، نقش فعالی دارد؟با شناختی که من از شعر جهان دارم، شعر ایران در سطح جهانی قابل ارائه است. منتها این نیازمند یک‌سری امکانات برای ترجمه‌ی خوب هست که آن امکانات در ایران نیست. مثلاً برای این‌که ناظم حکمت در جهان مطرح شود، نهادی در فرانسه تشکیل شد و آن نهاد پیگیرانه تمام شعرهایش را ترجمه کرد و آرام آرام شعر ترکیه هم مطرح شد ولی متاسفانه این سازوکار در ایران نیست. اگر دولت این کار را بکند، غلط است. منظورم این است یک عده دلسوز باید وارد عرصه‌ی ترجمه‌ی شعرهای ایرانی شوند. مثلاً در شعر عرب کسانی مثل آدونیس و دیگران راه افتادند و نهادهایی را درست کردند و شعر عرب مطرح شد. یک‌جا گفتید به‌خاطر پیچیدگی‌ها و دشواری‌هایی که شعر پیدا کرده بود، به قول شما درگیر هذیان‌ها بود، مخاطب با شعر قهر کرد. حالا با این رویکرد شعر اصطلاحاً ساده که در دهه‌ی ۸۰ غالب شد، مخاطب با شعر آشتی کرده است؟ بازار فروش کتاب شعر را چطور ارزیابی می‌کنید؟مخاطب آشتی کرده است. سال‌هایی بود که کتاب شعر اصلاً فروش نمی‌رفت و ناشران چاپ شعر را تعطیل کرده بودند. آمار و اسناد در این زمینه موجود است اما همه الان دنبال این هستند که شعر بخوانند و شعر چاپ کنند. این نشان می‌دهد مخاطب دارد. هنر در دو نقطه ظهور و بروز پیدا می‌کند: یا در بدنه‌ی جامعه یا در رأس. نیما یوشیج وقتی شعر می‌گوید برای اهل فن شعر می‌گوید. این‌ها را می‌گوییم شاعر شاعران. یعنی شاعرانی که برای ساختن شاعران شعر می‌گویند. یک نوع دیگر از هنر در بدنه‌ی جامعه ظاهر می‌شود و حتی نبخگان آن را رد می‌کنند مثل آثار کوچه بازاری. آن آثاری ماندگار می‌شوند که اهل فن آن را تایید کنند و قابلیت نشر در بدنه‌ی جامعه هم داشته باشند.آیا شعر سهل و ممتنعی (شعر ساده) که شما از آن صحبت می‌کنید، به یک جریان تبدیل شده است؟این موضوع به من ربطی ندارد، اما شده است. شده که این‌قدر به من فحش می‌دهند. به خودم کاری ندارم اما هنر ماندگار به‌زعم من هنر سهل و ممتنع است و تنها به شعر هم مربوط نیست. آلفرد هیچکاک هم در سینما سهل و ممتنع را ارائه می‌دهد. آیا با ازدیاد شاعران مواجه‌ایم؟ازدیاد شاعران همیشه بوده است. در دوره‌ی تیموریان بیش‌تر از هر زمانی بود. همه در قهوه‌خانه‌ها جمع می‌شدند. این بحثی است که یک عده از خودشان درمی‌آورند. در دهه‌ی ۳۰ و ۴۰ همه به جز شعر گفتن کار دیگری نداشتند. این اقلیم شاعرپرور است چون گونه‌های دیگر هنر حرام بود.نظرتان درباره‌ی «شعر جوان» این روزگار چیست؟باید جوانان شعر را به عنوان یک فعالیت جدی درنظر بگیرند. چند نفر ار آنان مطالعه‌ی کافی دارند و متون قدیمی را ورق زده‌اند؟ مشکل اصلی چاپ نیست چون الان همه می‌توانند شعرشان را در اینترنت پخش کنند. من تا همین چند سال پیش فکر می‌کردم بیش از هر چیزی در شعر استعداد مهم است اما چندی است متوجه شدم پشتکار بیش‌تر مهم است. بعد از ۴۰ سال فهمیدم پشتکار مهم‌تر است. چیزی که در شعر جوان کم داریم، نوعی از سهل‌انگاری و نبود پشتکار است. مشکلاتی از قبیل ارشاد و برخی سیاست‌های کلان هست ولی آن‌ها در مرحله‌ی بعدند. خلاقیت صمیمانه و پشتکار؛ شعر هم مثل هر کار دیگری به یک تلاش مداوم نیاز دارد وگرنه راه به جایی نمی‌برد.شعر خراسان را چگونه می‌بینید؟الان در جریانش نیستم ولی یکی از شاعران خوب خراسان که متاسفانه چند سال پیش فوت کردند و اصلاً کتابی چاپ نکردند و هرچه ما اصرار کردیم بی‌فایده بود، آقای علی نجفی بود. بروسان هم همین‌طور. بروسان از چهره‌های درخشان شعر معاصر بود که متاسفانه مجال نیافت. شعر ایشان یکی از آن دسته شعرهای نابی است که درباره‌اش صحبت کردم. استقلال شخصیت دارد و خلاق است.


منبع: baharnews.ir

تقدیر از سینماگران در جشنواره فیلم فجر

به پاس یک عمر فعالیت هنری فرهاد توحیدی فیلمنامه‌نویس و تورج منصوری مدیرفیلمبرداری و کارگردان سینمای ایران، بزرگداشت این دو هنرمند سینمای ایران در سی‌وپنجمین جشنواره فیلم فجر برگزار خواهد شد.در افتتاحیه سی‌وپنجمین جشنواره فیلم فجر، بزرگداشت چهار هنرمند برگزار می‌شود و به جز توحیدی و منصوری، دو هنرمند دیگر که در این بخش مورد تجلیل جشنواره قرار می‌گیرد، متعاقبا اعلام خواهد شد.فرهاد توحیدی، متولد: ۱۳۳۵، رشت، دانش‌آموخته رشته ادبیات دراماتیک است. او فعالیت هنری را در تئاتر و سینما سال ۱۳۵۵ آغاز و اوایل دهه ۶۰ به طور حرفه‌ای نگارش فیلمنامه را در سینما و تلویزیون ادامه داد. نگارش فیلمنامه‌های سینمایی همچون «مرد عوضی»، «مربای شیرین»، «دنیا»، «گاهی به آسمان نگاه کن»، «پاداش سکوت»، «توکیو بدون توقف»، «شهر موش‌ها ۲»، «۵۰ کیلو آلبالو»، «امکان مینا» را در کارنامه دارد و دو بار برای «گاهی به آسمان نگاه کن» و «امکان مینا» (کمال تبریزی) نامزد سیمرغ بلورین بوده است. از مسئولیت‌های توحیدی طی دهه‌های اخیر می‌‌توان به ریاست هیئت مدیره خانه سینما و دبیری سیزدهمین و چهاردهمین جشن سینمای ایران اشاره کرد.تورج منصوری، متولد: ۱۳۳۵، تهران، دانش‌آموخته سینما از دانشگاه اشلند ایالت اورگان آمریکاست. او فعالیت هنری را از سال ۱۳۵۰ با عکاسی شروع کرد و سپس در چند فیلم کوتاه تلویزیونی به عنوان دستیار کار کرد و چند فیلم کوتاه برای تلویزیون مشهد ساخت. منصوری از سال ۵۹ فیلمبرداری در سینمای کوتاه را آغاز کرد. از آثار شاخص او به عنوان مدیر فیلمبرداری می‌توان به «جاده‌های سرد»، «درمسیرتندباد»، «هامون»، «ابلیس»، «بانو»، «جنگ نفتکش‌ها»، «بلندی‌های صفر»، «چهره»، «نان وعشق و موتور ۱۰۰۰»، «قارچ سمی» و… اشاره کرد.او کارگردانی فیلم‌های سینمایی «هوای تازه»، «بازیچه»، «فرارمرگبار» و «انتخاب» را در کارنامه دارد و از مسئولیت‌هایش در دهه‌های گذشته می‌توان به ریاست هیئت مدیره و مدیرعاملی خانه سینما و ریاست انجمن فیلمبرداران سینمای ایران اشاره کرد. او در زمینه تهیه‌کنندگی و بازیگری نیز فعالیت داشته است. از آخرین کارهای او می‌توان به «ایران برگر»، «فصل نرگس»، «سینمانیمکت» و «ملی و راه‌های نرفته‌اش» اشاره کرد. منصوری برای «جاده‌های سرد» و «هامون» دو بار جایزه فیلمبرداری را از جشنواره فجر دریافت کرده و بارها نامزد این جایزه بوده است.


منبع: baharnews.ir

وقتی حریم‌های شخصی شکسته می‌شود

حمید شکری خانقاه درباره افرادی که بدون در نظر گرفتن شرایطی که در آن قرار دارند اقدام به فیلمبرداری یا گرفتن عکس سلفی می‌کنند، بیان کرد: امروزه موضوع جدیدی در نظریه‌های روانشناسی ارتباطی مطرح است که به بررسی میزان خودشیفتگی افراد در سلفی گرفتن‌ می‌پردازد. بر این اساس نتایج اولیه برخی تحقیقات نشان می‌دهند زمانی که فردی در یک مراسم مثلا عزاداری سعی در سلفی گرفتن دارد با نوعی اختلال روانی مواجه است که اختلال خودشیفتگی فراگیرترین آنهاست. در اغلب موارد هم از نظر روانشناسی بحث اختلالات روانی فراگیرتری نیز مطرح می‌شود.او ادامه داد: انسان امروزی در عصری زندگی می‌کند که از صفحه موبایل خودش دنیای بزرگ واقعیت‌ها را می‌بیند. تکنولوژی‌های نوین ارتباطی، ارتباطات انسان‌ها را بر اساس آنچه که در اختیارش است شکل می‌دهند. هر فردی بسته به سطح دانش و علاقمندی خود در ده‌ها گروه و کانال به عضویت درآمده و از این دریچه به رویدادهای پیرامون خود می‌نگرد. رسانه‌های نوین تعاملی علیرغم مزایای بسیار زیادی که دارند، افراد را از نظر جامعه‌شناسی به یک انسان تک ‌بُعدی تبدیل می‌کنند. وقتی یک فرد گروه‌های خاصی را انتخاب می‌کند، نسبت به دیگر رویدادها در محیط‌های پیرامون بی‌تفاوت می‌شود.این مدرس دانشگاه افزود: نظریات دیگری هم مثل رابطه‌ی بین پروفایل و تغییر عکس‌های آن با خودشیفتگی آدم‌ها مطرح است. وقتی فردی با اسم‌های غریب و مجهول از عکس‌های عجیب برای پروفایل شخصی‌اش انتخاب می‌کند نشان می‌دهد که برای خودش هویت جعلی می‌سازد. کسی که خودش و هویتش را پنهان می‌کند یعنی هنوز مجوز ورود به شبکه‌های اجتماعی را از بُعد سواد رسانه‌ای و بهداشت روانی پیدا نکرده است. افرادی که اختلالات روانی دارند با عکس‌ها و اسم‌های عجیب و غریبی که با آن خودشان را معرفی می‌کنند! هنوز آماده ورود به شبکه‌های اجتماعی و تعاملی نیستند. افراد کمی که در محیط کارشان به مشکل برمی‌خورند و مجبورند از اسم و عکس‌های دیگری استفاده کنند از این قاعده مستثنی هستند…؛ البته این افراد تعداد کمی را در جامعه تشکیل می‌دهند.شکری با بیان اینکه خیلی از افرادی که از سواد رسانه‌ای برخوردار نیستند و در شبکه‌های اجتماعی فعالیت می‌کنند دچار نوعی اختلال روانی ترس هستند، گفت: عده‌ای هستند به دلیل عدم اعتماد به نفس با دیگران عکس می‌گیرند و به این شکل ترس خودشان را نشان می‌دهند.او درباره اینکه این افراد چه خطری می‌توانند برای جامعه داشته باشند، اظهار کرد: خطری که جامعه را تهدید می‌کند این است که افراد دارای اختلالات روانی به تکنولوژی‌های هوشمند ارتباطات دسترسی دارند و از همین ابزار استفاده می‌کنند، با عکس‌ها و اسامی جعلی در هر ساعتی که شما آنلاین هستید وارد صفحه و حریم شخصی‌تان می‌شوند. افرادی هم که به راحتی با آنها ارتباط می‌گیرند فریب شرایط جعلی‌شان را می‌خورند که در آینده متوجه آسیب آن می‌شوند.استفاده تفننی از تکنولوژیاین جامعه‌شناس ارتباطات ادامه داد: در جامعه، روانشناسی فریب، ریا و تحریف این افراد را هدایت می‌کند. در واقع ما در جامعه با موضوع ریاکاری، دروغ‌گویی و تحریف واقعیت‌ها دست به گریبان و با آدم‌هایی که به شدت اختلالات دو قطبی و چند قطبی دارند مواجه می‌شویم.شکری با اشاره به جمله آلوین تافلر در کتاب «موج سوم» که معتقد است در این موج تمام حریم‌های شخصی شکسته می‌شود، افزود: یعنی افراد کم‌ظرفیت و بی‌ظرفیتی این امکان را پیدا می‌کنند که وارد حریم شخصی زندگی دیگران شوند. کسی که دارای بهداشت روانی سالم است و این ابزار را در اختیار دارد به هیچ وجه وارد پروفایل شخصی افراد نخواهد شد.نویسنده کتاب برنامه‌ریزی راهبردی ارتباطی در روابط عمومی با بیان اینکه ما در موج سوم ارتباطات هستیم، گفت: در موج اول که انسان کشاورزی می‌کرد چنین امکاناتی وجود نداشت. در موج دوم نیز که به قول آلوین تافلر عصر تکنولوژی ارتباطات بود چنین امکاناتی وجود نداشت و ابزار و امکانات مربوط به آن تنها در اختیار خبرگزاری‌ها، ماهواره‌ها، صدا و سیما و مطبوعات بود و مردم به صورت منفعل در مسیر موج رسانه‌ها قرار می‌گرفتند. در موج سوم تکنولوژی اطلاعات و ارتباطات، امکانات استفاده از تکنولوژی‌های ارتباطی به راحتی در اختیار مردم قرار گرفت که البته این سهولت دسترسی مزایا و معایبی نیز دارد.او افزود: در واقع بسیاری از مردم به صورت تفننی از تکنولوژی‌های هوشمند ارتباطی موبایل و تبلت استفاده می‌کنند بدون آنکه به فکر کاربرد موثر آن باشند. باید افرادی را که موبایل یا دوربین به دست می‌گیرد به دو گروه طبقه‌بندی کرد که آیا این افراد سواد رسانه‌ای دارند یا صرفا از تکنولوژی که در دستشان قرار گرفته است بی‌اختیار و بی‌هدف بهره‌برداری می‌کنند. به عقیده من این کار برای عموم افراد در گام اول نقش تفننی و پوشش دادن نیازهای تحمیلی آنها را به همراه دارد و همین امر سردرگمی‌هایی را هم برای آنها به وجود می‌آورد. از سوی دیگر اقلیتی از افرادی خاص هم هستند که می‌توان اسم آنها را مخاطبان فعال گذاشت که از این ابزار با توجه به کاربردشان استفاده می‌کنند.شکری ادامه داد: این تکنولوژی که مزایای بسیاری دارد اغلب در اختیار افرادی قرار گرفته است که در واقع برای آنها سردرگمی ایجاد کرده است. موبایل‌ها با امکانات و قیمت‌های بالا می‌تواند در اختیار تمام افراد از رییس جمهور یک کشور گرفته تا شهروندی که در یک روستای دور دست زندگی می‌کند قرار بگیرد. یک تکنولوژی با حجم زیادی از امکانات در اختیار بسیاری از مردم قرار گرفته است که به نسبت افراد کاربری‌های متفاوتی پیدا می‌کند. در این میان عده‌ای هستند که نسبت به امکانات تلفن همراهشان بی‌تفاوت هستند. ما در این باره به موضوع سواد رسانه‌ای برمی‌خوریم که چگونه بتوانیم حجم وحشتناک و گسترش یافته اطلاعات را انتخاب و از آن در زندگی اجتماعی‌مان استفاده کنیم.فرهنگ‌ها و ذائقه ما در حال تغییر هستنداین مدرس دانشگاه با بیان اینکه در حال حاضر بسیاری از مردم سواد رسانه‌ای ندارند، اظهار کرد: قطعا هر وسیله‌ای که وارد جامعه‌ای می‌شود فرهنگ خودش را هم به همراه می‌آورد. در حال حاضر موبایل وابستگی و اعتیاد بالایی را برای ما به همراه آورده است که نوعی سرگرمی محسوب می‌شود. دوربین موبایل‌ها امکانات بسیاری دارند که وسوسه‌آفرین است و فرد هر جا که احساس نیاز می‌کند عکس یا فیلم می‌گیرد.او اضافه کرد: در واقع با ورود تکنولوژی جدید نوعی نیاز آفرینی و اغلب نیاز کاذب ایجاد شده یعنی فرهنگ‌ها و ذائقه ما در نحوه کیفیت زندگی در حال تغییر هستند. ما در کشورهای جهان سوم که در سواد رسانه‌ای از کشورهای دیگر عقب‌ترهستیم به بخش تفننی این ابزارها نسبت به شکل کاربردی آنها بیشتر معتاد می‌شویم. زمانی که کامپیوتر وارد کشور ما شد، بیشترین کاربری آن تایپ بود و تایپیست را به عنوان یک شغل ایجاد کرد در حالی که همان زمان در کشورهای دیگر از کامپیوتر در جهت کارهای مهندسی استفاده می‌شد. سال‌ها طول کشید تا به این مرحله رسیدیم که از کامپیوتر در جهت طرح‌های مهندسی‌ استفاده کنیم. موبایل هم همین حالت را دارد و سال‌ها طول می‌کشد تا به نقطه‌ای برسیم که از امکانات فراگیر آن به عنوان یک وسیله هوشمند استفاده کنیم.شکری خانقاه افزود: امروزه در کشورهای دیگر در حال طبقه بندی کودکان هستند که از چه سنی باید از کامپیوتر استفاده ‌کنند. برای مثال بچه‌های ۲ تا ۶ سال حق استفاده از شبکه‌های اجتماعی را ندارند. بچه‌های ۶ تا ۱۲ سال تنها دو ساعت حق استفاده از این شبکه‌ها را دارند. در کشورهای دیگر برای حق استفاده از موبایل برای بچه‌ها برنامه ریزی می‌کنند در حالی که در کشور ما چنین برنامه ریزی وجود ندارد.این جامعه شناس ارتباطات با اعلام اینکه بسیاری از سرگرمی‌ها به صورت فله‌ای وارد کشور ما شده که هرگز برای آن حتا به صورت کپی برداری هم قادر به برنامه ریزی نبوده‌ایم، گفت: مشکل این است که ما نظام سازمان دهی و تکنولوژی ارتباطات نداریم. ما تنها نگاه کنترلی داریم. کدام خانه است که ماهواره نداشته باشد؟ ما قادر به کنترل ماهواره نبودیم وهر زمانی که درباره آن صحبت می‌کنیم به فکر جمع کردن آن هستیم. فرض کنید دولت در برخی جاها بحث مدیریت شبکه‌های اجتماعی را پیش می‌کشد کاربران متوجه می‌شوند که منظور از مدیریت بحث کنترل است، زیرا نگاه دولت به جای آنکه هدایت کننده باشد کنترل گرانه است.در جامعه آموزش سواد رسانه‌ای کم داریماو ادامه داد: واقعیت این است دستگاه‌های نظارتی ما قادر به مدیریت محتوای رسانه‌های ما نشدند. ما در جامعه آموزش سواد رسانه‌ای کم داریم. قبل از اینکه این آموزش در مدارس و دبیرستان‌ها ایجاد شود ما نگاه کنترلی به آن می‌کنیم لذا نگاه دولتی برای ما جذابیت ایجاد نمی‌کند. در این مرحله که هیچ مدیریتی وجود ندارد مخاطب فعال ایجاد می‌شود یعنی خودش دست به گزینش، انتخاب و انتشار می‌زند. در واقع فرآیند اطلاع‌یابی و اطلاع‌رسانی را از دریچه فکرش انجام می‌دهد. برای مثال مردم در شبکه‌های اجتماعی پیش از آنکه صدا و سیما آخرین اطلاعات را به آنها بدهد، خودشان این اطلاعات را از شبکه‌های اجتماعی می‌گیرند. در چنین شرایطی مردم خودشان فعال می‌شوند. منظور من از کنترل این است که حجم وسیعی از اطلاعات مورد نیاز مردم را در اختیارشان بگذاریم تا آنها کمتر به شبکه‌های اجتماعی وابسته باشند.شکری خانقاه با بیان اینکه یکی از فرمول‌های شکل‌گیری شایعه کمبود اطلاعات و شدت ابهام است، گفت: این موضوع می‌تواند پیامدهای بسیار شدیدی داشته باشد که یکی از بزرگترین پیامدهای آن بی‌اعتمادی شدید به سیستم اداره کشور خواهد بود. زمانی هم که مردم به دستگاهی بی‌اعتماد شوند بزرگترین آسیب‌ها متوجه دولت خواهد بود و برنامه‌هایی که نیاز به حمایت مردمی دارند ناکارآمد می‌شود و شکست خواهد خورد.این مدرس دانشگاه اضافه کرد: شعارهایی که مردم درباره صدا و سیما در مراسم تشییع پیکر آیت الله هاشمی رفسنجانی سر می دادند ناشی از کوتاهی مدیران ارشد و مشاوران رسانه‌ای دولت ماست. اینجاست که باید متوجه قدرت شبکه‌های اجتماعی شوند. تفکرات نظام مدیریت رسانه‌ای ما تفکرات دهه ۳۰ و ۴۰ است که همه معتقد بودند انحصار اخبار و اطلاعات دست رسانه‌ها، رادیو، تلویزیون و مطبوعات است و اگر اخباری از تلویزیون پخش نشود مردم در بی‌خبری می‌مانند در حالی که در جامعه ما اصلا چنین تفکراتی وجود ندارد و مردم دیگر اطلاعاتشان را از رسانه‌های حاکمیتی نمی‌گیرند و خودشان دست به تولید و انتشار و گزینش می‌زنند.این جامعه‌شناس ارتباطات با بیان اینکه ما در حال حاضر وارد وب‌چهار و شبکه‌های تعاملی با تولید محتوا شده‌ایم، اظهار کرد: مردم با استفاده از این تعاملات شبکه‌ای و تولید محتوا و بازبینی و بازآفرینی در شبکه‌های اجتماعی می‌توانند افکار و دغدغه‌ها و صحبت‌های‌شان را در آن واحد به گوش چند هزار نفر دیگر برسانند و از پایین به بالا برای دولتمردان برنامه‌ریزی معکوس انجام دهند.


منبع: baharnews.ir

جزییاتی تازه از مذاکرات حج

حمید محمدی جزییاتی از دعوتنامه‌ی حج عربستان و هیات مذاکره‌کننده‌ی ایرانی را تشریح کرد و افزود: عربستان هر سال طبق روال معمول، در ماه‌های ربیع‌الاول و ثانی دعوتنامه‌هایی به کشورهای اسلامی می‌فرستد و برای مذاکره با هیات‌های اعزامی این کشورها، زمانی را تعیین می‌کند که نوبت ایران، “پنجم اسفندماه برابر با ۲۵ جمادی‌الاول” تعیین شده است.او در پاسخ به این پرسش که با توجه به زمان تعیین شده برای مذاکره با هیات ایرانی، درصورت به نتیجه رسیدن و توافق میان دو کشور، فرصت برای هماهنگی‌ها و اجرای عملیات حج وجود دارد؟ اظهار کرد: طبیعتا اگر در زمان تعیین شده، مذاکرات به نتیجه برسد می‌توان برنامه‌ریزی و هماهنگی‌ها را انجام داد.وی افزود: سازمان حج و زیارت طبق وظیفه‌ی ذاتی خود از مدت‌ها قبل برنامه‌ریزی مربوط به حج تمتع را شروع کرده است و اگر شرایط فراهم شود و مذاکرات به نتیجه برسد و مطالبات ایران در راستای حفظ عزت، شأن و امنیت زائران کشورمان تامین شود، مشکلی برای عملیات حج نخواهیم داشت، چون برنامه‌ریزی‌ها شروع شده است.او درباره‌ی راهکارهای پیشنهادی و جدید ایران برای حل چالش‌هایی که از مذاکرات سال گذشته باقی مانده است، اظهار کرد: ما از وضعیت حال حاضر عربستان و وزارت حج این کشور اطلاعی نداریم، این مسائل در مذاکره مشخص خواهد شد. ضمن این‌که مطالبات و راهکارهای ایران کاملا شفاف است.محمدی همچنین درباره‌ی ویزای حج که در مذاکرات سال گذشته به دلیل تعطیلی سفارتخانه این کشور در ایران به عنوان یکی از چالش‌ها مطرح بود، گفت: در مذاکرات سال گذشته راهکارهای مورد توافق در این‌باره، تعیین شد. بعید می‌دانیم در این دور از مذاکرات درباره‌ی آن صحبت شود، چون به نتیجه رسیدیم. پیشنهاد نخست صدور ویزا در کشور ثالث بود که با مقاومت ایران راهکار صدور ویزای الکترونیکی مطرح شد. بنابراین به احتمال زیاد در مذاکرات امسال چالشی درباره‌ی ویزا نداشته باشیم.سرپرست سازمان حج و زیارت سپس درباره هیات مذاکره‌کننده‌ی ایران که قرار است پنجم اسفندماه در وزارت حج عربستان دیدار داشته باشد، توضیح داد: ترکیب هیات‌ها همواره مشخص است، معمولا مسؤولان اجرایی حج که بعثه مقام معظم رهبری را شامل می‌شود به همراه نمایندگانی از بخش IT برای رسیدگی به موضوع ویزا و همینطور نماینده‌ای از شرکت هواپیمایی در این هیأت حضور خواهند داشت.محمدی در پاسخ به این پرسش که آیا عربستان مانند سال گذشته محدودیتی در ترکیب هیأت قائل نشده یا مثلا مشخص نکرده که نماینده‌ی بعثه نباید حضور داشته باشد، اظهارکرد: ترکیب هیأت‌هایی که برای مذاکره به عربستان می‌روند کاملا مشخص، آن‌ها معمولا پنج نفر هستند. عربستان هیچ مورد خاصی را در این‌باره مطرح نکرده، ضمن آن‌که وقتی گفته می‌شود نمایندگانی از سازمان حج، همه‌ی این خانواده را در برمی‌گیرد که شامل بعثه مقام معظم رهبری نیز می‌شود.مذاکرات حج ایران و عربستان سال گذشته تحت تاثیر روابط سیاسی دو کشور قرار گرفت. در شرایطی که سازمان حج و زیارت ایران به مدت پنج ماه در تلاش برای تامین ضروری‌ترین خواسته‌های زائران کشورمان و برقراری حج تمتع در زمان تعطیلی عمره بود، اما عربستان با سنگ‌اندازی در روند مذاکرات، آن را بدون نتیجه گذاشت و دست آخر اعلام کرد؛ دولت ایران زائران کشورش را از حج محروم کرده است، درحالی که سعید اوحدی ـ رییس پیشین سازمان حج و زیارت ـ با استناد به شرایط آن دوره و رفتار برخی مقامات سعودی، گفت که «عربستان به دنبال سناریویی بسیار غیرمنطقی و غیراخلاقی بود و اراده‌ای برای پذیرش زائران ما نداشت. »در چنین شرایطی وزارت حج عربستان حدود یک هفته پیش درحالی که اعلام کرد برای ۸۰ کشور اسلامی دعوتنامه حج را فرستاده، دعوتنامه ایران را به دست نماینده کشورمان در آمریکا رساند. ایران نیز با تاکید بر مطالبات گذشته، برای حضور در این مذاکره اعلام آمادگی کرد. نماینده فقیه در امور حج و زیارت نیز چندی پیش از اعزام هیات مذاکره‌کننده ایرانی به عربستان در پنجم اسفندماه سخن گفت.


منبع: baharnews.ir

چهره بنام‌های موسیقی روی بوم آبرنگ

نگار سلیمیان درباره‌ی برپایی پنجمین نمایشگاه انفرادی‌اش اظهار کرد: در این نمایشگاه ۱۶ تابلوی نقاشی در ابعاد بزرگ و با تکنیک آبرنگ به‌نمایش گذاشته می‌شود. آثار به دو بخش تقسیم می‌شوند؛ یک بخش مربوط به چهره‌های بنام موسیقی مانند استاد شجریان، کیهان کلهر و حسین علیزاده است و بخش دیگر گزیده‌ای از طبیعت و سنگ‌ها.او ادامه داد: در بخش موسیقی به‌دلیل علاقه‌ام به فرهنگ، موسیقی و رقص بومی خراسان، تعدادی از تابلوها با این موضوعات کار شده‌اند. همچنین چهره نورمحمد دُرپور و حاج قربان سلیمانی که دو نفر از هنرمندان موسیقی خراسان هستند در این مجموعه قرار دارد.این هنرمند نقاش همچنین بیان کرد: من متولد اصفهان هستم، اما چون موسیقی کار می‌کنم و هنگام نقاشی بسیار به موسیقی گوش می‌کنم، این هنر در کارهای نقاشی‌ام نمود پیدا کرده است.سلیمیان در بخش دیگری از سخنانش درباره تکنیک به کار رفته در آثار نقاشی‌اش گفت: آبرنگ را به‌صورت تخصصی‌تر دنبال می‌کنم و تمام نقاشی‌های این مجموعه با این متریال خلق شده‌اند.او همچنین به تاثیر حس و حال شخصی‌اش در خلق این آثار اشاره و اظهار کرد: سوژه‌ها اگرچه از روی تصویر کار شده‌اند، اما در نهایت حس و حال خودم را در آن‌ها پیاده کرده‌ام. به‌عنوان مثال نوع به کار بردن رنگ‌ها در ترسیم چهره استاد شجریان به‌گونه‌ای است که نقاشی را نسبت به دیگر تصویرهایی که از این هنرمند دیده‌ایم متفاوت کرده است.نگار سلیمیان متولد ۱۳۶۲ در اصفهان است. او هنر نقاشی را همزمان با کارشناسی ریاضی پیش برده و از استادانی مانند محمود براتی، عباس بهنیا، جواد دادخواه و نادرمهذب‌نیا آموخته است.نمایشگاه این هنرمند روز جمعه، ۲۴ دی‌ماه ساعت ۱۶ تا ۲۰ در نگارخانه «هنر ایران» به نشانی چهارراه ولیعصر (عج) به سمت میدان فردوسی، خیابان خارک، ضلع غربی تالار وحدت، شماره ۱۹ افتتاح می‌شود و تا ۲۹ دی از ساعت ۱۱ تا ۱۹ میزبان علاقه‌مندان خواهد بود. گالری روزهای شنبه تعطیل است.


منبع: baharnews.ir

اجراهای روز اول موسیقی فجر

در ابتدا قرار بود این دوره از جشنواره موسیقی فجر به ریاست حمیدرضا نوربخش ۲۲ تا ۱ بهمن‌ماه برگزار شود اما به علت ارتحال آیت‌الله هاشمی رفسنجانی این رویداد با دو روز تاخیر و تغییراتی در جدول اجرا برگزار می‌شود. در اولین روز از این جشنواره «ارکستر کودکان پارس» ساعت ۱۸:۳۰ و «تریو رامبرانت» ساعت ۲۱:۳۰ در تالار وحدت به روی صحنه می‌روند. «شهید پرویزخان» ساعت ۱۴:۳۰، «گروه آوازی تهران» ساعت ۱۸:۳۰ و «کر فلوت تهران» ساعت ۲۱:۳۰ به میزبانی تالار رودکی اجرا خواهند کرد.برج آزادی در همین روز شاهد اجرای گروه «کاکوبند» در ساعت ۱۸:۳۰ و «کاوه آفاق» در ساعت ۲۱:۳۰ خواهد بود. گروه‌های «آوای موج» و «با قدسیان» نیز به ترتیب ساعات ۱۸:۳۰ و ۲۱:۳۰ در فرهنگسرای نیاوران به روی صحنه می‌روند. رضا صادقی و سیامک عباسی خوانندگان پاپی هستند که ساعات ۱۹ و ۲۲ روز ۲۴ دی‌ماه در سالن میلاد نمایشگاه بین‌المللی برای هواداران خود اجرا می‌کنند.برج میلاد نیز میزبان اجرای پرواز همای و نوای دودوک «ژیوان گاسپاریان» در ساعات ۱۸:۳۰ و ۲۱:۳۰ خواهد بود. یکی از دو اجرای ژیوان گاسپاریان در ۲۳ دی‌ماه ساعت ۱۸:۳۰ به میزبانی تالار وحدت از جدول حذف شده و قرار است این هنرمند تنها ۲۴ دی‌ماه ساعت ۲۱:۳۰ در برج میلاد به روی صحنه برود. طبق اعلام روابط عمومی سی‌ودومین جشنواره موسیقی فجر افرادی که بلیت‌ اجرای گاسپاریان در تالار وحدت را تهیه کردند با ارائه همان بلیت می‌توانند به تماشای اجرای او در برج میلاد بروند.


منبع: baharnews.ir

گفته‌های آیت‌الله هاشمی پس از۳۰سال

متن سخنان زنده‌یاد هاشمی رفسنجانی که در کاتالوگ ششمین دوره‌ی جشنواره‌ی فیلم فجر به چاپ رسید و توسط ایسنا بازنشر می‌شود، بدین شرح است: «مبارک باشد! بر همه مسلمانان و مخصوصا مومنان و مستضعفان، سالگرد انقلاب مبارک اسلامی، از اینکه چنین توفیقی پیدا شد تا چند کلمه‌ای با برادران و خواهران محترم میهمانان دهه فجر و دست‌اندرکاران میدان هنر اینجا صحبت بکنم، خوشحالم و سپاسگزارم از این لطف الهی، من سعی می‌کنم صحبت‌هایی که می‌کنم در همین محدوده فیلم و اثر این هنر و صنعت روز باشد.بی‌شک یکی از ابعاد بسیار مهم انقلاب ما، انقلاب در کار هنرمندان و مخصوصا فیلمسازان است. بارها ما گفته‌ایم که این انقلاب بیش از همه چیز ویژگی فرهنگی‌اش مهم است و محتوای فرهنگی انقلاب بیش از همه ابعاد برای ما اهمیت دارد.زیربنای انقلاب مسائل فرهنگی است و امروز تحقیقا کاربردترین میدان‌های نشر فرهنگ، همین میدان فیلم و تصویر است. خوب این تأکید زائدیست که در چنین محفلی من تأکید بکنم که سر و کار داشتن با فیلم امروز جزء زندگی همه مردم شده است و بخشی از بهترین وقت‌های مردم را سروکار داشتن با فیلم به‌ هر صورتی تشکیل می‌دهد.بچه‌ها از سنین دو سه سالگی رابطه پیدا می‌کنند با فیلم و تصویر به طور کلی و تا آخر عمر هم این رابطه قوی‌تر می‌شود و در بسیاری از موارد به صورت یک عادت غیرقابل اجتناب درمی‌آید و هر چه انسان‌ها به پیری و بازنشستگی نزدیک‌تر می‌شوند، سروکارشان با این میدان بیشتر می‌شود. بنابراین غفلت کردن از یک چنین چیزی در هر انقلابی و در هر حرکت اجتماعی خسارت زیادی دارد.در ایران ما برای ایرانی‌ها حاضر در جلسه مسئله روشن است برای میهمانان ما شاید روشن نباشد. قبل از انقلاب قشر وسیعی از مردم ما رابطه‌شان با فیلم و سینما بسیار ضعیف بود. خود من در دوران پیش از انقلاب با اینکه علاقمند بودم به این فن و به این راه، یاد ندارم که یک فیلمی که صددرصد نظرم را تأمین بکند و بتوانم تا آخر فیلم بدون مشکل تماشایم را ادامه بدهم، برخورد کرده باشم.میدان فیلم در کشور ما و در محیط ما به گونه‌ای بود که بسیاری از انسان‌های متعبد و مومن و متعهد را طرد می‌کرد و جذب نمی‌کرد به خودش. سینماها جایی نبود که وقتی آدم وارد می‌شد دغدغه خاطر نداشته باشد. اگر هم آموزشی آنجا بود، برای انسان همراه با یک سری دلزدگی‌هایی بود که فیلم‌ها جاری و فیلم‌ها مسموم داشتند. مثل غذایی بود که انسان می‌خورد و خرده شیشه در آن است که هر لحظه ممکن است دندان انسان را آسیب بزند. این طوری‌ها مردم متدین ما با سینما و تلویزیون و تئاتر و غیره برخورد می‌کردند. خیلی روشن بود که دنیای غرب، استکبار جهانی امپریالیسم تبلیغاتی فیلم را دریچه مطمئنی کرده بود برای ورود به کشور ما و قبضه افکار و ارواح و احساسات مردم ما، که این وضع در همه دنیا وجود دارد.تأثیری که مثلا هالیوود در کشور ما داشت تأثیری که هنرمندان غربی و هنرمندان مشخص آن‌ها در کشور ما و روی جوانان ما داشتند، تحقیقا بیشتر از هر یک از شعبه‌های نفوذ تبلیغی بود. این چیز روشنی بود و انقلاب یکی از کارهای بسیار بسیار مهمش این بود که رابطه مردم را و مخصوصا قشر متعهد و متدین را با فیلم و سینما و این صنعت و هنر صمیمی بکند و آن دلزدگی‌های گذشته را جبران بکند. و لذا اصلا وضع این طوری بود که اوایل انقلاب هنرمندان فکر می‌کردند که دیگر دوره آن‌ها گذشته و این صنعت کاربردی در ایران نخواهد داشت و هر کس به فکر شغل جایگزین بود.آنقدر فاصله بود بین نیازهای واقعی انقلاب و مردم متدین و آن محتوای اصلی انقلاب با وضع موجود سینما که کسی فکر نمی‌کرد به این آسانی می‌شود این کانال وسیع را بشود پر کرد و پل زد بین این دو جریان.وقتی که ما در قرآن‌مان تعبیر «وجدالهم بالتهی احسن» را داریم که مصداق بهترین تبلیغ باید آن روشی باشد که بهترین نوع وسیله ابلاغ پیام باشد. این در هر زمانی و در هر شرایطی و در هر سطحی از صنعت تبلیغ متفاوت است و یک چیز جامد و راکد برای یک زمان خاص و برای یک مقطع تاریخی نبوده. طبیعی بود که ما غفلت نکنیم از این بهترین نوع تبلیغ و بهترین وسیله ابلاغ پیام. امروز ما می‌توانیم راضی باشیم از حرکتی که این چند سال در مورد فیلم شده و این گزارشی که آقای انوار (معاون وقت سینمایی) دادند در این مجلس خیلی امیدوارکننده بود و تحقیقا این باید گام‌های اولی به حساب بیاید. کار ما خیلی بیش از این باید اوج بگیرد. خوب در ایران ما شما می‌بینید که انواع تبلیغ، سخنرانی‌ها و مقالات و شیوه‌های مختلف به کار گرفته می‌شده. ما در گذشته هم در تاریخ قدیم‌مان از این هنر نمایش برای تبلیغات‌مان استفاده می‌کردیم و این سزاوار نیست که شیعه‌ای که پیشتاز بود در هنر تبلیغات نمایشی که این صحنه‌های شبیه گردانی و چیزهایی که در مراسم عزا مطرح بود و هنوز هم مطرح است و خوب هم به کار گرفته می‌شده که در دنیا کم بوده با این ظرافتهایی که به کار گرفته می‌شده ما در این فن عقب باشیم.خوب در نظام طاغوت دست ما کوتاه بود و راهی نداشتیم و حالا که دستمان باز شده آن ذوق‌ها و هنرها با محتوای نیرومندی که در افکار اسلامی وجود دارد ما باید از این ابزار به خوبی استفاده بکنیم و از هیچ امکانی فروگذار نکنیم. البته من احساس می‌کنم چیزهایی است که هنوز دست و پای هنرمندان ما را می‌بندد و دست و پای جوان‌ها را هنوز می‌لرزاند برای وارد شدن در این صحنه که مهمترین چیز آن همان سوابق ذهنی و رسوبات گذشته است که جامعه ما نسبت به این هنر و این راه داشته است، ما باید یک مقدار بیشتر کار بکنیم و افراد محکم و آسیب ناپذیر سرمایه‌گذاری کنند. ممکن است ابتدا سنگین باشد برای بخشی از افکار خشکه مقدس‌ها. ولی ما باید تحمل بکنیم و بشکنیم این طلسم را و مردم را مطمئن کنیم به این میدان.البته این کار آسانی نبوده و تا به حال هم شده و مردم الان هم به سینما و به تلویزیون و به هنرمند و هنرپیشه به آن صورت گذشته دیگر نگاه نمی‌کنند، خوب قشری از ملت که در گذشته هم برایشان ارزشمند بوده، قشر جدای از این میدان امروز دیگر آن طوری برخورد نمی‌کنند. امروز اکثر علما و اکثر مقدسین وقت زیادی را صرف تماشای برنامه‌های تلویزیون می‌کنند و این کار را هم ما باید به سینماها هم بکشانیم و باید گونه‌ای پیش آید که بیایند به سینماها و سینماها را فاصله‌اش را کم کنیم.هنرمندها چه خانم‌ها و چه آقایان در گذشته بین متدینین این اعتباری که امروز دارند، نداشتند. امروز بسیاری از مردم ما به هنرمندها به صورت یک واعظ نگاه می‌کنند و به صورت یک مبلغ اسلامی نگاه می‌کنند. یک چنین تفاوتی که ما احساس می‌کنیم این یک انقلاب واقعی است. البته این تکلیف شما هنرمندان است که این راه را هموارتر کنید. با انتخاب سوژه‌های بهتر با نمایش‌های مناسب‌تر و برخورد صحیح با آن نیازمندی‌های روحی جامعه انقلابی مخصوصا قشر جوان ایثارگری که امروز شما دارید، می‌بینید جانشان را گذاشته‌اند در کف دستشان و مخلصانه دارند از منافع و مصالح کشور ما و شما و همه و اسلام دفاع می‌کنند باید احساسات این‌ها را درک کرد و به آن‌ها نزدیک شد. هنرمند یک هنرش این است که اصلا آن ظرافت هنر اینجاست که احساسات مخاطب خودش را درک بکند و خودش را نزدیک بکند به آن‌ها تا بتواند پیامی که در فکر خودش است ابلاغ بکند. ما سوژه خیلی داریم برای عرضه کردن شما نباید در سوژه‌ها محدودیت داشته باشیم. تمام ارزش‌هایی که در مکتب اسلام است که خیلی هم فراوان است ارزش‌های اخلاقی، تاریخی شخصیت‌ها، فعالیت‌ها، انسان‌ها، قشرها و اصناف این‌ها را شما باید سوژه فیلم‌هایتان بکنید و این‌ها را بیاورید میدان.در زمان طاغوت و به طور کلی در فرهنگ سینمایی غرب که متأسفانه همان فرهنگ هم در سینمای شرق هم حاکمیت دارد و تفاوتی بینشان نیست، مثلا برای عرضه کردن خانم‌ها اکتفا می‌کردند و به این که حضور هر چه وقیح‌تر زن را در معرض دید تماشاگر، این برایشان مهم بوده، جاذبه‌ای که ایجاد می‌کردند برای پر کردن سینماها و جذب انظار به تلویزیون‌ها این بوده که نمایش وقیح‌تر خانم‌ها. البته همه‌اش این طور نیست، فیلم‌هایی هم هست که خانم‌ها را شخصیت‌ها و ارزش‌هایشان را عرضه می‌کرده اما چهره غالب سینمای موجود دنیا در برخورد با خانم‌ها و این نصف جمعیت دنیا این بوده که این‌ها را وسیله تبلیغاتی و جذب بدترین احساسات انسان‌ها قرار داده‌اند. یعنی انسانی را که در مقابل فیلم قرار می‌دهند، به جای اینکه دقت بکند و پیام فیلم را درک بکند عمده حواسش را متمرکز می‌کند برای تماشای صحنه‌های لذت‌بخش جنسی و اشباع غریزه پلید بی‌بندوباری و توسعه طلبی و تجاوز از حدود اخلاق.خوب این ممکن است آن خانمی که سخت مورد توجه قرار می‌گیرد در یک نمایش و در فیلم راضی باشد که اینقدر تماشاگر دارد. اما او اشتباه کرده و ضرر کرده و تماشاچی هم ضرر کرده و جامعه هم ضرر کرده. شما بیایید راه را عوض کنید. شما ارزش‌های خانم‌ها را عوض کنید. حال دیگر این طلسم شکست که جامعه ما قبول نکند که مثلا خانم هنرمند، مسلمان و متدین بیاید روی صحنه. این را دیگر قبول کرده‌اند. البته هنوز فاصله داریم، یعنی گونه‌ای بشود که زن‌های ممتاز ما هم حاضر باشند شرکت بکنند. اما اگر درست حرکت بکنیم به آنجا می‌رسد. سوژه‌هایی درست بکنیم مثلا خانم‌هایی که در رشته‌های علمی درخشیده‌اند و یا در هر جا این‌ها را به گونه‌ای در فیلم‌ها نشان بدهیم. این راهش را شما بلدید که چطور نشان بدهید. نقشی که خانم‌ها در جامعه دارند. این نقش را ما مشخص کنیم. خانم معلم‌ها را که جزء مهمترین کارهای خانم‌ها است ترویج کنیم. خانم معلم‌ها که آن‌ها بنیه اصلی فرهنگ ما را در جامعه می‌توانند تحویل بدهند اعتبارشان را بالا ببریم و تشویق کنیم که خانم‌های با استعداد بیایند توی صحنه. خانم‌های پزشک و پرستار و مهندس و زحمتکش و خانه‌داری را که آن طور ارزش دارد و نقش مهم زن است و بچه‌داری و تربیت بچه را و اهمیت حضور خانم‌ها را در تربیت انسان‌ها و نقشی که دارند تحقیقا ۷۰ تا ۸۰ درصد تربیت به عهده خانم‌هاست. در این جامعه ما همه ۷۰ تا ۸۰ درصد هستی‌مان از خانم‌هاست از دوران بارداری، شیر دادن و دوران کودکی و آن عواطفی که ما را ساخته و بعد نقشی که خانم‌ها در مدرسه دارند و نقشی که بعدا در همسری با شوهرشان و فرزندانشان دارند. ما بیاییم توی این بازی‌ها کار بکنیم. اصلا در مسائل اقتصادی آن دگم‌هایی که حالا دارد می‌شکند و باز می‌شود. توجه بکنید جامعه ما یک عادات بدی هنوز دارد در تلقی‌هایش در گذشته فرض کنید خانم‌هایی که در شالیزارها کار می‌کردند و حالا هم کار می‌کنند و جلوتر از مردها اداره می‌کردند و حتی درو می کردند، برنج را، ما نمی‌دیدیم که مقدسین ما به این‌ها اعتراض بکنند با اینکه ناچار بودند با پای لخت هم در کار شرکت بکنند، اما یکی از این خانم‌ها فرض کنید اگر در اداره یا در کلاس دیده می‌شد و یا در یک کار اجتماعی مدرن دیده می‌شد این غیرمأنوس بود برایشان. این خانم‌های عشایر که به دوش خود یک بچه می‌گذارند و در رحم هم یک بچه دارند جلوتر از مردهایشان حرکت می‌کنند و چوپانی می‌کنند و حیوانات را اداره می‌کنند شیر می‌دوشند و غذا می‌پزند و آب می‌آورند. خیلی بهتر از مردها، واقعا و بیشتر از آن‌ها در نقش زندگی موثرند. در همانجا ما اعتراضی ندیدیم و ندیدیم علمای ما، مقدسین ما و آن‌هایی که با حضور زن در جامعه مدرن سروکار ندارند و معترض هستند ما ندیدیم که آنجا حرف بزنند. خوب این چه ظلمی است که به این‌ها می‌شده. چون آن کارهای پست انجام می‌شد، اگر مثلا خانم کلفتی به خانه‌شان می‌آوردند چیزی نبوده که با همه اعضای خانه معاشر باشد. ولی وقتی که او را در جاهایی که یک مقدار سطحش بالاست از لحاظ پرستیژ می‌دیدند ممکنه بعضی‌ها معترض می‌شدند. این هنر باید الان کمک کند و این مسائل را بشکند. البته حالا خیلی شکسته شده و راه باز شده. ارزش خانم‌ها را اگر ما در زمینه‌های مختلف روشن بکنیم این مفاهیم اخلاقی که پر است در معارف ما، این‌ها هر کدامشان می‌تواند سوژه یک سریال باشد و سوژه یک فیلم بلند می‌تواند باشد.یک مشکلی که هنرمندان ما دارند و ما باید حل بکنیم و وزارت ارشاد و آقای خاتمی (وزیر وقت ارشاد) کمک بکنند، چون خودشان یک کارشناس اسلام هستند، می‌توانند حل بکنند. الان در جامعه هنرمندان ما چون آشنا نیستند با مفاهیم اسلامی و اسلام را خوب نمی‌شناسند حتما می‌ترسند از اینکه خودشان را نزدیک کنند به معارف اسلامی که مبادا اشتباه بکنند و در جامعه صدمه ببینند که این یک وحشتی به نظر می‌رسد. به یک نقطه تاریخی وقتی که می‌خواهند برسند مطمئن نیستند که در جامعه، روحانیت، علما و کارشناسان اسلام معترض نشوند به این‌ها و فیلم‌شان را از اعتبار نیاندازند. لذا خودشان را نزدیک نمی‌کنند.خوب شما یک گروه داشته باشید از کارشناسان قوی و شجاع که آن‌ها هم نترسند چون ما می‌دانیم که مسائل اسلامی این طور نیست که اتفاقی باشد، در خیلی‌هایش اختلاف نظر است. اهل احتیاط یک قدری احتیاط می‌کنند، شجاع‌ترها زودتر می‌توانند تصمیم بگیرند. آنکه دیگر خلاف شرع نیست و علمایی هستند که قبول دارند میدان بدهند به هنرمندان که دستشان باز باشد. نترسند وارد بشوند. بتوانند از مفاهیم اسلامی در فیلم‌هایشان سوژه بگیرند. و این‌ها را مطرح کنند برای دنیا. اینکار تحقیقا جزء راهنمایی‌هایی است که وزارت ارشاد و سایر مراکز اسلامی باید انجام بدهند و الان از بعضی از تعبیرها می‌ترسند.یکی از کارهایی که ما باید بکنیم که من خیال می‌کنم هنوز نشده منظره فیلم‌ها باید بهتر از این بشود. هنوز خیال می‌کنند خیلی از هنرمندان جدید ما که اگر فیلم بخواهند اسلامی باشد حتما باید در آن یک مقداری گریه باشد و یک مقداری دعوای دیگری باشد و عزاداری باشد و لباس‌ها حتما کهنه و کثیف باشد. این طورها نباید باشد. فکر کنید آن چیزهای محرم و ناصحیح را حذف کنید ولی حتما تکنیک فیلم باید جالب باشد و جاذبه داشته باشد. ما عقب افتاده نباشیم و هم منظره‌ها به گونه‌ای باشد که رنج ندهد مستمع و تماشاگر را.تماشاگر برای اینکه مفهوم را بفهمد منظره‌های غیرلذیذ را هم بخواهد تحمل کند، سعی کنید آن مناظری که در اختیار می‌گذارید، خوب قرآن ما می‌گوید که «الطبیات لطیبین» چطور شده که مناظر خوب نباشد. مناظر خوب که منحصر به مناظر خلاف شرع نیست. تا ما حتما مجبور باشیم که منظره‌های خلاف شرع شهوت‌انگیز را بیاریم. آنقدر مناظر هست که چشم انسان را متمتع می‌کند و حواس انسان را تقویت می‌کند و جاذبه می‌دهد به انسان تا بهتر گوش بدهد و از این چیزها باید ابتکار کنید و بکار ببرید. مسئله‌ای که ما خیلی باید توجه بکنیم این است که ما بهترین وسیله تبلیغ‌مان همین فیلم است و صدور انقلاب اگر ده مجرا داشته باشد مهمترین مجرای آن همین فیلم است.چقدر امروز در دنیا مردمی هستند که به سینما نمی‌روند برای اینکه فیلم خوب نیست. شما اگر فیلم‌های مناسب و قابل عرضه تهیه بکنید و اینجا ما باید اقتصادی فکر بکنیم فیلم خوب که تهیه شد، مسئولان دولتی، وزارت ارشاد و سایر موسسات تبلیغاتی باید سرمایه‌گذاری کنند و به هرنحوی که شده این فیلم‌ها را به دنیا معرفی کنند.اگر شما از این دریچه به سینماهای دنیا و لااقل به سینماهای کشورهای اسلامی وارد شوید. جوان‌ها را آشنا کنید و آن‌ها را ببینید که هنرمندان متشخص و متدین و مسلمان اعم از زن و مرد این طوری فیلم تهیه کردند غوغایی می‌کند در عالم هنر. ما هنوز هیچ حضور هنری در دنیا نداریم. حرف زدیم، نوشته‌هایمان و مصاحبه‌هایمان هست و مقالاتمان هست. آمدند اینجا را دیدند. جنگ ما را شنیدند و تظاهرات ما را دیدند و صحنه‌ها را دیدند که خیلی از آن‌ها جالب بوده. اما بهترین وسیله همین فیلم است با همان وسیله‌ای که هالیوود دارد لجن می‌ریزد بر سر مردم، شما عطر و گلاب بریزید در جامعه مردم و می‌توانید، این کار را بکنید.اگر با یک مقدار سرمایه‌گذاری تکنیک فیلم‌ها بهتر شود و کارها درست انجام شود که الحمدالله دارد می‌شود، و وضع بهتری داریم ما می‌توانیم خودمان را برسانیم به این سطح.اگر یکی از مراکز تهیه‌کننده فیلم در دنیا باشد که فیلم‌هایی برای انسان‌های متعهد و اخلاقی و متنزه از شهوترانی و بی‌بندوباری درست بکند و برای آن‌ها منظره‌ای درست بکند که راه را بتواند به قلب‌ها و احساسات آن‌ها باز بکند، موفق‌ترین بلندگوی اسلام خواهد بود در دنیا و این کار را ما باید بکنیم و اهمیت باید به آن بدهیم. بنابراین ما اگر فضای هنر را فضای مقدسی بکنیم، که دارد می‌شود بحمدالله، این به شما هنرمندان مربوط می‌شود که سعی کنید خودتان را متخلخ کنید. آن‌هایی که نیستند اگر هستند چه بهتر به اخلاق جامعه انقلابی و مسلمان و نزدیک شوید و درک بکنید آن‌ها را و آن‌ها هم شما را درک می‌کنند. این کار را شما بکنید و جوان‌های ما چه خانم‌ها و چه آقایان ارزش این راه را بدانند و وارد این راه بشوند. وقتی که محیط ما محیط اسلامی و انقلابی باشد دیگر بعضی نق‌ها هم اگر باشد از بین می‌رود و بعدا سینماسازی می‌شود عبادت.ما دور نیستیم از روزی که مردم همین‌طور که مسجد می‌سازند و حسینیه می‌سازند، بیایند از پول خیریه سینما بسازند و بیایند از پول خیریه موسسات فیلمسازی بسازند و هنرمند تربیت کنند و مردم این را جزء عبادات خود حساب کنند.سینما رفتن مثل مسجد رفتن و پای موعظه نشستن باشد. اگر شما یک چنین حالتی را درست بکنید می‌دانید چقدر در جامعه نفوذ پیدا می‌کنید. آن موقع دیگر کاری را که شما با فیلم می‌کنید من با سخنرانی بکنم. شما همراه مردم هستید و بالاخره در شبانه‌روز که بر هر انسانی می‌گذرد یک یا دو ساعت از آن را با شما است و این کار عملی است در جامعه ما به شرط اینکه این روندی که شروع شده برای پاکسازی محیط فیلم همین‌طور ادامه پیدا بکند و هنرمندان ما با احساسات جامعه انقلابی خودشان را هماهنگ بکنند که دارند می‌کنند. من عرض کردم که وضع خیلی بهتر شده و هنرمندان گذشته را ما نباید فراموش کنیم. این‌ها دو سه جنبه دارند یک جنبه هنرشان است که چیز با ارزشی است. استعدادهای نیرومندی هستند که الان می‌توانند در خدمت تعلیم باشند و می‌توانند در خدمت تدریس باشند و می‌توانند برای ما معلم و مدرس باشند. خوب محیط آن روز و شرایط آن روز و آن سطحی که با آن‌ها آن روز ارتباط داشتند، آن‌ها را به گونه دیگری در جامعه مطرح کرده و دارند نشان می‌دهند که می‌توانند با این جامعه انقلابی همکاری بکنند. ما اگر با آن‌ها برخورد صحیح داشته باشیم و محبت‌آمیز با آن‌ها برخورد کنیم و ارزش هنرشان را بفهمیم، آن‌ها احساس ‌کنند که ما درک‌شان می‌کنیم و هنرشان را می‌فهمیم اگر چنین احساسی بکنند چرا نیایند، آن‌ها طبیعتا همه مسلمانند متعهد و متدین هستند.هنرمند اصولا ظریف است و با ظرافتی که در طبع خودش است جذب محیط سالم می‌تواند بشود. کما اینکه خیلی از آن‌ها شده‌اند از آن‌ها استفاده بکنید. ولی آن‌ها خیلی نیستند. ما نیروی جوان و نیروی تازه‌نفس و برای نسل‌های جدیدی که می‌آیند، خیلی بیش از اینها لازم داریم. صحنه فیلم اگر عمومی بشود ما در هر روستایی یک سالن کوچک نمایش لازم داریم. در هر بخشی و در هر محله‌ای سینما لازم داریم. اگر آن طوری که فکر می‌کنیم وسیله تبلیغ افکار صحیح و سازنده بشود و اتلاف وقت در آن نباشد، خیلی می‌تواند بیش از این فیلم کار بکند. سینماهای سیار بروند به همه جا و مردم را آشنا کنید با این شیوه و بعد هم اثر بگذاریم به دنیا. که آن یک مقدار احتیاج به شجاعت دارد که این شجاعت را باید به کار برد و یک مقدار کاشناسی فرهنگ انقلاب و کارشناس فرهنگ اسلامی لازم دارد که باید در اختیارشان گذاشت. امکانات مالی و ابزار لازم دارد، که خوب در شرایطی که داریم البته وقتی که دستمان باز بشود بیشتر خواهیم پرداخت و مردم هم تشویق می‌کنند و اینجا است که خود مردم تشویق خواهند کرد و خود این جلسه در شب ۲۲ بهمن و حساس‌ترین شب تاریخ ما که اینجا تشکیل شده و اهمیتی که به این جشنواره داده شده، این بهترین دلیل اهتمام مسئولان کشور به این راه و توجه به ارزش هنر و هنرمند و ان شاءالله هنرمندان ما از این شرایط جدید استقبال خواهد کرد.«تکبیر» حاضران! شما با این تکبیر حرف من را هم تمام کردید من می‌خواستم ختم کنم این ختم خوبی بود. ان شاءالله که موفق باشید و راهتان را به خوبی ادامه بدهید و ما هم در خدمت شما هستیم.» والسلام علیکم و رحمت‌الله


منبع: baharnews.ir

اولین آلبوم حامد همایون منتشر شد

به گزارش روابط عمومی این اثر، آلبوم «دوباره عشق» نخستین آلبوم رسمی «حامد همایون» که پیش از این قرار بود در تاریخ ۲۲ دی ماه روانه بازار موسیقی کشور شود،از صبح امروز (۲۳ دی‌ماه) و با یک روز تاخیر در سراسر کشور منتشر شد. این آلبوم در هجده قطعه به نام‌های دیوونگی، قسمت،چه عشقی،نگاهم کن،دوباره عشق، می‌روم، بارون که زد،چنین کنم چنان کنم، مجنون، دنیای من،خدا همین حوالی،شیدایی،به چشمات قسم،چتر خیس،مردم شهر،آه نکش،جادوی نگاه و هیهات روانه بازار موسیقی کشور شده است که به گفته تهیه کننده این آلبوم، دوازده قطعه از این آثار قبلا منتشر شده بود و شش قطعه جدید نیز در این آلبوم گنجانده شده است.موزیسین‌هایی چون سامان امامی،مسعود جهانی و سپهر شاکری در این آلبوم همکاری کرده‌اند و سهیل حسینی،محمدرضا نظری،ندا حاتمی، آرزو مرجانی و مریم زاهدی نیز ترانه سراهای نخستین آلبوم رسمی حامد همایون هستند.میکس و مسترینگ این آلبوم را نیز محمد فلاحی بر عهده داشته است.محسن رجب‌پور -تهیه‌کننده این اثر- پیش از این درباره این اثر انتشار نخستین آلبوم رسمی حامد همایون گفته بود:در دوره کنونی فضای موسیقی در کشور به گونه‌ای شده که بسیاری از هنرمندان حوزه موسیقی از یاس و غم و عشق‌های واسوخت می‌خوانند. ماموریت حامد همایون در این آلبوم تزریق فضایی مثبت و سرشار از انرژی خوب در جامعه است که شرکت ترانه شرقی سعی دارد در آینده ای نزدیک بیشتر و بیشتر در این فضا فعالیت و فرهنگ سازی کند.نخستین آلبوم رسمی حامد همایون تحت امتیاز موسسه «ترانه شرقی» در ایران روانه بازار موسیقی کشور شده است و موسسه فرهنگی «GEMMY MUSIC RECORDS» نیز امتیاز انتشار جهانی این اثر را برعهده دارد.حامد همایون که تا به حال کنسرتی برگزار نکرده است،امسال در جشنواره موسیقی فجر اولین اجرای صحنه‌ای خود را در چهار سانس (۲۸ و ۲۹ دی‌ماه) تجربه می‌کند.


منبع: baharnews.ir

ما ملت قضاوت های صفر و صد شدیم

امیررضا مافیاین روزها و حوادث پیش تر، به ما نشان داده که یکی از بزرگترین نقاط ضعف فرهنگی ما، عدم فهم تاریخی و جایگزین کردنش با حوادث مفهوم و محدود تاریخی است. ما همواره در جریان امور واکنش نشان می‌دهیم و به راحتی پس از تخلیه خود، بی آنکه آن امر را به خاطر بسپاریم، یا در تحلیل ها و نقادی هایمان آن را لحاظ کنیم، به زباله دان ذهنمان می‌فرستیم. ما از تاریخ جز کورش و داریوش چیزی نمی دانیم و نمی‌خواهیم بدانیم و حتی آنچه را در تجربه زیسته‌مان سپری کردیم، به راحتی فراموش می‌کنیم. ما در انگاره های ایدئولوژیکمان، جز قصه های کربلا،آن هم به شکل کلی چیز دیگری به خاطر نداریم و فقط برای آن می‌گرییم. ما به جای عزاداری بر جهل، برای زخم سوگواری می‌کنیم و اصلا نمی دانیم فهم تاریخی چیست. این نافهمی‌ها، به شدت برای قدرت ها در همه ادوار خوشایند بوده، چرا که بواسطه عدم آن در میان ملت، تاریخ را هرگونه که می‌خواهند قرائت می‌کنند و گاه قرائت ها را تغییر می‌دهند و ما بی‌آنکه اصلا توجهی داشته باشیم، مدام به قرائت نو تن می‌دهیم، یا اگر مخالف باشیم، به کل رد می‌کنیم، بی‌آنکه دلیل پذیرش یا رد موضوع را به نحو تاریخی بدانیم. ما وقتی تاریخ را نمی فهمیم، قضاوتمان مطلق می‌شود؛ یا له می‌شویم و یا علیه و به راحتی در دو سر این خط می‌توانیم جابه‌جا شویم. ما به دلیل عدم فهم تاریخی، تحلیل هایمان، شکلی است و گزاره‌هایی که ابراز می‌کنیم، پوچ و توخالی می‌شود و چنین است که با هر پدیده ای به شدت هیجان زده، بی‌فکر و پر هیاهو برخورد می‌کنیم و انگار نه انگار که پیش‌تر چیز دیگری گفتیم و رفتاری مخالف آنچه اکنون عمل می‌کنیم انجام دادیم. ما ملت قضاوت های صفر و صد شدیم و همه چیز را بر اساس داده های دریافت شده، نه داده های یافت شده، قضاوت می‌کنیم. ما بی‌آنکه خود در تکاپوی فهم تاریخی باشیم به قرائت‌ها، تن می‌دهیم و همواره بی انصاف با مسائل برخورد می‌کنیم. همه چیز یا از فرط خوبی تقدس می‌یابد و یا از فرط بدی، شیطانی است. ما هنوز نمی دانیم که فهم تاریخی امکان رفتار و قضاوت منصفانه می‌دهد. نمی دانیم که با انصاف می‌توانیم به تعادل و بلوغ برسیم و با انصاف می‌توانیم در تاریخ آینده سیر کنیم. ما به راحتی آدم ها را مطلقا محبوب و مغضوب می‌نماییم و حوادث را فراموش می‌کنیم. چنین است که ما ملت واکنش هاییم. ملتی که مطالبه و نقد و تحلیل ندارد و تنها بر اثر هیجاناتش تصمیم می‌گیرد. ما ملت احساسیم، نه عقل، پس حافظه ای نداریم تا گذشته را در اکنون و آینده مان، چونان یک فراشد ببینیم و منصفانه پیش برویم.بدا که روشنفکران و هادیان جامعه نیز دچار همین عدم فهم تاریخی شدند و هر روز بیشتر از انصاف و تعادل خارج می‌شوند و این تسلط افراط در قضاوت و مفهوم سازی به جای فهم، مصیبت کلانی است که مسیر را به طور حتم کور می‌کند. در واقع چنین است که جامعه رو به سوی انحطاط و اضمحلال و سقوط پیش می‌رود و پیش می‌رود.


منبع: baharnews.ir

«فروشنده» نامزد جوایز فیلم آسیا شد

به گزارش ایسنا به نقل از ورایتی، نامزدهای جوایز فیلم آسیا در کشور هنگ‌کنگ در حالی اعلام شدند که فیلم «خدمتکار» از کره‌جنوبی ساخته «پارک چان ووک» با نامزدی در شش شاخه پیشتاز این رویداد سینمایی است و فیلم «فروشنده» نیز در شاخه بهترین فیلمنامه شانس کسب جایزه دارد.اغلب نامزدهای جوایز امسال فیلم آسیا چون دوره‌های پیشین از کشورهای شرق و. جنوب شرقی آسیا هستند و تنها از هند یک فیلم در بخش بهترین بازیگر نقش مکمل و از ایران اصفر فرهادی در شاخه فیلمنامه نامزد جایزه هستند.پس از فیلم «خدمتکار»، فیلم «من مادام بوواری نیستم» به کارگردانی «فنگ ژیائوجانگ» در پنج بخش شامل بهترین فیلم، کارگردانی و بازیگر زن نامزد کسب جایزه است.در بخش بهترین فیلم جوایز فیلم آسیا فیلم‌های «شیون» و «عصر سایه‌ها» از کره‌جنوبی، «هارمونیوم» از ژاپن و «خدا به همراه» از تایوان و «من مادام بواری نیستم» نامزدهای جایزه بهترین فیلم هستند.اصغر فرهادی که در سال ۲۰۱۲ با فیلم «جدایی نادر از سیمین» موفق به کسب جایزه بهترین فیلم جوایز فیلم آسیا شد، امسال با فیلم «فروشنده» تاکنون به جمع ۹ نامزد بهترین فیلم خارجی جوایز اسکار راه یافته است.مراسم اعطای جوایز فیلم آسیا روز ۱۸ مارس (۲۸ اسفند) در هنگ کنگ برگزار می‌شود.


منبع: baharnews.ir

شوش دانیال، پیوند تمدن و معنویت

محمد خانه زرگروه فرهنگی: شوش کنونی میراث و یادگار به‌جامانده از عظمت و شکوه سرزمینی است که روزگاری به‌عنوان یکی از مهم‌ترین مراکز تمدن و سکونت‌گاه‌های قدیم جهان، پایتخت چندهزارساله مملکت عیلام، پایتخت زمستانی امپراتوری هخامنشیان و مرکز تلاقی دو تمدن بین‌النهرین و عیلام بوده است. هرچند که آن عظمت و شکوه بی‌نظیر و استثنایی گذشته شوش به تاریخ پیوسته است؛ اما بازسازی و احیاء بخشی از جایگاه ممتاز و تاریخی این سرزمین به پشتوانه آن سابقه تاریخی درخشان امکان‌پذیر و میسّر است.در حال حاضر سرزمین شوش به لحاظ موقعیت خاص جغرافیایی و آثار تاریخی، باستانی و مذهبی، علیرغم همه کاستی‌هاهمچنان از جایگاه ممتاز و ویژه‌ای برخوردار است. وجود آرامگاه دانیال نبی (ع) از پیامبران بزرگ الهی درشوش از دیرباز به اهمیت و جایگاه این شهرکمک فراوانی کرده و موجب آرامش و معنویت خاصی در این منطقه شده و همواره مورد عنایت و احترام خاص مردم بوده است. خوشبختانه در عصر کنونی با توسعه وسایل ارتباطی توجه و علاقه‌مندی زائران و گردشگران داخلی و خارجی برای بازدید از آثار تاریخی و زیارت آرامگاه دانیال نبی نیز افزایش یافته است.وجود آثار باستانی متعدد، آرامگاه دانیال نبی، مقبره دعبل خزاعی و منابع سرشار طبیعی و انسانی این منطقه، با یک برنامه‌ریزی منسجم و عزمی محلی و ملی می‌تواند جایگاه و منزلت شوش را ارتقاء دهد و زمینه‌های توسعه و پیشرفت همه‌جانبه این شهرستان را فراهم کندو امکان استفاده از همهظرفیت‌ها و توانمندی‌های مغفول و کشف نشده را به فعلیت برساند. ازآنجاکه نام «شوش» نمایانگر تاریخ و جغرافیای تمدن و فرهنگ این سرزمین است و در تقسیمات کشوری و نام‌گذاری هم به این نام ثبت رسمی شده است؛ اما گهگاه در سطح منطقه‌ای از نام «شوش دانیال» به‌صورتغیررسمی نیز استفاده می‌شود.اکنون‌که شهرستان شوش از دو شاخصه و ویژگی مهم و برجسته «تاریخی، باستانی» و «معنوی» برخوردار است، ضروری به نظر می‌رسد تا در جهت یادآوری عظمت گذشته، اعتباربخشی بیشتر به این منطقه و مهم‌تر از آن ارتقاء جایگاه و منزلت محلی، ملی و جهانی این شهرستان، میان دو شاخصه «تمدن» و «معنویت» یعنی شاخصه‌های «آثار تمدنی و باستانی» و «آرامگاه دانیال نبی» ، ارتباط و پیوند معنادار مثبتی ایجاد گردد. هرچندکه ارتباط و پیوند میان «تمدن» و «معنویت» قرن‌هاست که در این منطقه برقرار بوده، اما بی‌شک لازمه رسمیت بخشیدن عمیق به این پیوند، اضافه کردن پسوند مبارک «دانیال» به نام «شوش» است.پرواضح است که تحقق این مهم یعنی اضافه کردن پسوند مبارک «دانیال» به «شوش» نیازمند طرح و پیگیری‌های جدی مسئولین محترم این شهرستان در سطح استانی و کشوری می‌باشد تا از سوی دولت، نام جدید این شهرستان تحت عنوان «شوش دانیال» به‌صورت رسمی به تصویب برسد. متبرک کردن نام «شوش» به پسوند مبارک «دانیال» و ارتباط و پیوند میان «تمدن» و «معنویت» و درنهایت تصویب رسمی نام جدید «شوش دانیال» امید و انتظاری است که چندان دور از دسترس نیست.


منبع: baharnews.ir

آیت‌الله هاشمی و کتاب‌هایش

این بخشی از یادداشت سیدمحمد طباطبائی کارشناس رسانه، نشر و کتاب است که آن را در اختیار ایسنا گذاشته است.او در این یادداشت می‌نویسد: سیاست است دیگر، بر همه چیز سایه می‌اندازد، بر اقتصاد، فرهنگ، اجتماع و حتی روابط خانوادگی چه رسد بر کتاب. فرقی هم نمی‌کند هاشمی رفسنجانی باشد یا دیگری. اکبر هاشمی بهرمانی که ما او را به عنوان هاشمی رفسنجانی و بیشتر همان رفسنجانی می‌شناسیم پیش از آنکه یک سیاستمدار شود اهل کتاب و قلم بود، اگرچه در زندگی او سیاست بر کتاب پیشی گرفت و بیشتر به عنوان سیاستمدار شناخته شد. قبل از انقلاب فعال سیاسی و مبارز انقلابی و بعد از انقلاب مرد سیاست. در هر دو دوره اما او هرگز با کتاب بیگانه نشد و از کتاب دوری نکرد هرچند سیاست بر این وجه از شخصیت آیت‌الله سایه انداخت؛ سایه‌ای که باعث شد تا بیش از ۱۰۰ عنوان کتابی که در بانک اطلاعاتی کتاب خانه کتاب به نام آیت‌الله اکبر هاشمی رفسنجانی ثبت شده کمتر دیده شود اگرچه تنها حدود نیمی از این کتاب‌ها تالیف وی و به قلم مولف بوده است اما همین تعداد هم بسیار کمتر از آنچه باید دیده شد. این موضوع نه تنها در زمان حیات که بعد از درگذشت او هم قابل مشاهده است. در هیچ‌کدام از پیام‌های تسلیت صادرشده برای درگذشت آیت‌الله هاشمی رفسنجانی هیچ اشاره‌ای به شخصیت کتابی او و نقش ارزنده‌ای که در تاریخ‌نگاری در قبل و بعد از انقلاب داشته نشده است. تنها در بعضی از پیام‌ها وی را راوی صادق انقلاب خوانده‌اند که کمترین ارتباط را با موضوع مورد بحث در این یادداشت دارد. چه این‌که نقش و جایگاه آیت‌الله هاشمی رفسنجانی در تاریخ‌نگاری تنها به روایت تاریخ انقلاب محدود نمی‌شود. وی پیش از انقلاب در سال ۱۳۴۲ و در اوج مبارزات انقلابی کتابی را درباره فلسطین ترجمه کرد با عنوان «سرگذشت فلسطین» که به دلیل ارائه نگاه جدید در موضوع فلسطین بسیار پرسر و صدا و پرمخاطب شد. تا آن‌جا که وقتی کتاب در تبعیدگاهِ احمدآباد مستوفی به دست مرحوم محمد مصدق رسید یادداشتی بر کتاب نوشت و با ارسال یک برگ چک بانکی برای خرید و در اختیار گذاشتن کتاب از آن حمایت کرد؛ نخست‌وزیرِ در تبعید نوشت: «حیفم آمد این کتاب خوانده نشود…» یا چند سال بعد او کتابی درباره امیرکبیر و خدمات او و نیز جفاهایی که بر او رفته بود نوشت که هنوز هم در زُمره کتاب‌های خوب در موضوع صدراعظمِ مقتول است. کتابی که با نهایت ارادت به میرزاتقی خان و البته وفاداری به تاریخ تالیف شده است و در صداقت راوی کتاب و دوری‌اش از برخورد احساسی همین بس که هرگز چهره منفور و ناپسند از ناصرالدین شاه ارائه نمی‌کند و حتی در صفحاتی از کتاب به پشیمانی ناصرالدین میرزا از صدور دستور عزل و سپس قتل امیرکبیر و اعتراف شاهِ پشیمان به خدمات امیرکبیر اشاره می‌کند. بعد از انقلاب هم حتی او را با توجه به ارائه تحلیل در کنار روایت، نمی‌توان فقط راوی تاریخ دانست و در این مسیر حتی کتاب‌هایی در تحلیل مسائل تاریخی و سیاسی دارد که از آن جمله می‌توان به کتاب‌های «روحانیت و لیبرالیسم شریعتی»، «نقش روحانیت در انقلاب»، «ه‍راس‌ دنیای‌ اس‍ت‍ک‍ب‍اری» و … اشاره کرد. اگرچه لازم به توجه است که او در روایت تاریخ هم تفاوتی آشکار با بسیاری دیگر از رجال سیاسی دارد و آن صراحت و صداقت وی در روایت است به گونه‌ای که خاطرات او و روایتش از وقایع تاریخی سند معتبر و قابل اعتنایی برای تاریخ‌پژوهان و تحلیلگران خواهد بود. پیوند هاشمی با کتاب اما هرگز به تاریخ محدود نمی‌شود؛ در میان کتاب‌های آیت الله هاشمی رفسنجانی نزدیک به ۱۰ عنوان کتاب در حوزه دین و علوم قرآنی دیده می‌شود که بیشتر آن‌ها رویکرد تحقیقی، تحلیلی و تفسیری دارد. «فرهنگ قرآن: کلید راهیابی به موضوعات و مفاهیم قرآن کریم» ، «معجم موضوعات و مفاهیم قرآن»، «سیر مطالعه در قرآن»، «جایگاه مساجد در نظام اسلامی از منظر قرآن» و … از جمله همین کتاب‌هاست. نکته مهم در کتاب‌های هاشمی در حوزه علوم قرآنی این است که او سبک و روشی نو و ابتکاری در نگارش کتاب‌های این حوزه به کار بسته است. آثار قرآنی او تا جایی قابل اعتناست که دکتر محمدعلی مهدوی راد؛ قرآن‌پژوه و کتاب‌شناس درباره یکی از کتاب‌های هاشمی رفسنجانی می‌گوید: «کتاب «ف‍ره‍ن‍گ‌ ق‍رآن‌: ک‍ل‍ی‍د راهیابی ب‍ه‌ م‍وض‍وع‍ات‌ و مفاهیم ق‍رآن‌ ک‍ری‍م‌» گسترده‌ترین، دقیق‌ترین و کارآمدترین فهرست موضوعی قرآن کریم است.» در نقش آیت‌الله اکبر هاشمی رفسنجانی به عنوان مولف و اهل قلم می‌توان به آثار او در موضوعات اجتماعی نظیر عدالت و جایگاه زن در جامعه نیز اشاره کرد. کتاب‌هایی همچون «زن‌ و ع‍دال‍ت‌ اج‍ت‍م‍اعی» و «‌آزاداندیشی اسلامی و روشنفکری دینی» در همین راستا قابل توجه است. با این همه همان‌طور که گفته شد کمتر کسی اکبر هاشمی رفسنجانی را به عنوان اهل قلم و مولف می‌شناسد و در حالی که او در عرصه سیاست سایه‌ای بود که بسیاری از فعالان سیاسی و سیاستمداران را پوشش می‌داد، جایگاه سیاسی وی بر نقش کتابی‌اش سایه انداخت و سیاست سایه‌ای شد بر کتاب‌هایش؛ سایه‌ای که هنوز هم هست.


منبع: baharnews.ir

مروری بر رابطه صداوسیما با هاشمی‌

به گزارش ایسنا، انتقاد به رویکرد برنامه‌های رادیو و تلویزیون در قبال آیت‌الله هاشمی رفسنجانی که در مراسم تشییع پیکر وی به اوج خود رسید، از همان بدو اعلام رسمی خبر درگذشتش آغاز شد و اتفاقا شروع آن از خود تلویزیون بود. در شبی که آیت‌الله هاشمی دعوت حق را لبیک گفت، حجت‌الاسلام سید مهدی طباطبایی، عضو جامعه روحانیت مبارز به شبکه اول آمد و در بخش‌هایی از صحبت‌هایش گفت: «صداوسیما مدام گله می‌کند که چرا مردم ماهواره می‌بینند و چرا بیننده صداوسیما کم شده است، من وظیفه دارم بگویم که صداوسیما اگر از آقای هاشمی تجلیل نکند، مردم را از دست خواهد داد، مردم فقط  آن چهار نفری نیستند که شما فکر می‌کنید او تنها یک خبردار و اهل خبر نبود، او مجتهد بود.»این انتقادها که در روزهای بعد از سوی دیگر چهره‌های سیاسی، هنری و اجتماعی چون علی مطهری، ناطق نوری، صالحی و … ادامه پیدا کرد، در مراسم تشییع پیکر آیت‌الله هاشمی در قالب شعارهایی در نقد صداوسیما عمومیت یافت و حتی فیلمی از مخالفت پسر هاشمی برای گرفتن زیر تابوت پدرش توسط رییس صداوسیما در فضای مجازی انتشار یافت که البته تفسیر آن، در ادامه از سوی خود مهدی هاشمی تکذیب شد.انتقاد از رویکرد صداوسیما در قبال هاشمی در حالی این روزها به‌کرات مطرح می‌شود که در تعدادی از ویدئوهایی که در فضای مجازی از مراسم تشییع پیکر آیت‌الله هاشمی رفسنجانی منتشر شده، رییس صداوسیما در حالی که با آرامش به انتقادهای مردم در این زمینه گوش می‌دهد، قابل مشاهده است و در ادامه هم مصاحبه‌ای از علی‌عسکری منتشر می‌شود که در آن، به نقل از وی آمده است، «انتقادها به صداوسیما را روی چشم می‌گذاریم/عملکردمان را اصلاح خواهیم کرد» (جماران‌نیوز).  اما فارغ از نقدهایی که پس از ارتحال آیت‌الله هاشمی از سوی طیف‌های مختلف فکری متوجه صداوسیما می‌شود، نگاهی به تاریخچه حضور او در رسانه ملی از فاصله‌ای حکایت دارد که در این سال‌ها بین این رسانه و یکی از شخصیت‌های برجسته نظام شکل گرفته بود؛ به نحوی که با نادیده گرفتن برنامه‌های تبلیغاتی انتخابات، آخرین حضور جدی رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام در یک گفت‌وگوی تلویزیونی به هشت سال قبل برمی‌گردد. پخش سخنرانی‌های آیت‌الله هاشمی رفسنجانی از تلویزیون هم که به تعدادی انگشت‌شمار در سال‌های اخیر اتفاق افتاده، با حاشیه‌های بسیار مواجه بوده که از آن جمله به پخش سخنان وی در مراسم روز زن در سال ۹۴ می‌توان اشاره کرد.محدودیت برای حضور آیت‌ الله هاشمی رفسنجانی در صداوسیما، در این سال‌ها به تایید برادر وی که زمانی خود رییس سازمان صداوسیما بوده، هم رسیده است.محمد هاشمی ۱۹ خرداد ۹۴ مصاحبه‌ای انجام داده و در بخشی از آن اینگونه گفته است: «وقتی آیت‌الله هاشمی رفسنجانی با وجود آن همه سوابقی که پیش از انقلاب و پس از انقلاب در جنگ و سمت‌های مختلف مدیریتی کشور داشته است و امروز با حکم رهبری، مسئولیت فراقوه‌ای مجمع تشخیص مصلحت نظام را دارد، ممنوع‌البرنامه است و همه‌جا سانسور می‌شود، تکلیف من و سایر فعالان سیاسی و استادان دانشگاه که در این سطوح هستند روشن است. اساسا استراتژی صداوسیما جناحی است، آن هم یک گرایش خاص که حتی در این رویکرد، شخصیت‌های معتدل که وابستگی به جریان خاصی نداشتند یا چهره‌های میانه‌رو اصولگرا که به لحاظ اندیشه، اعتدالی هستند نیز جایی ندارند. این یک استراتژی است که چه از نظر رسانه‌ای و حتی از منظر سیاسی هم عجیب است!»آیت‌الله هاشمی رفسنجانی در سال‌های حیاتش، نگاهی جدی به رسانه‌ای داشت که امام (ره) زمانی تعبیر دانشگاه را برای آن به کار برده بودند. توصیه‌ها و هشدارهای یار دیرین امام (ره) به مدیران صداوسیما در مقاطع مختلف، گاه در قالب انتقادهای جدی مطرح شده است.او در سال ۶۳ در جمع صداوسیمایی‌ها حاضر شد و به مسؤولان صداوسیما هشدار داد و تاکید کرد: «اساس انقلاب اسلامی و تفکر امام بر پایه اطلاع‌رسانی صحیح و مبتنی بر انتقال واقعیات به مردم بود چرا که اگر اینگونه نبود و ما قرار بود با شانتاژ خبری مردم را با خود همراه کنیم قطعا چنین اتفاقی میسر نبود، پس انقلابی که پایه‌اش بر همراهی آگاهانه مردم بوده باید این مسیر را در اطلاع رسانی نظام اسلامی هم ادامه دهد.»بخشی از صحبت‌های او که در پایگاه اطلاع‌رسانی آیت‌الله هاشمی رفسنجانی قابل مشاهده است، به این شرح است:«به پشت جبهه‌های ما نگاه کنید به پشت جبهه های دشمن نگاه کنید پشت سر سربازان ما فقط ایمان است پشت سر آنها چون اعتماد مردم نیست مجبورند میدان مین بکارند تا سربازان فرار نکنند این تفاوت اطلاع‌رسانی صداوسیمای ما با عراقی‌هاست .اگر صداوسیمای ما به راه گمراه کردن مردم با گزارش‌های خبری دروغ و بی‌اساس پای گذاشته بود، امروز ما این اطمینان خاطر را در داخل کشور نداشتیم و باید در دو جبهه می‌جنگیدیم.از ابتدای انقلاب تاکنون هر سال یک جنگ تبلیغاتی را از سوی دشمن از سر گذرانده‌ایم، فقط به‌خاطر آنکه مردم بر صدا و سیمای خود معتمدند و می‌دانند که قصد فریب آنها را ندارد. اگر خدای ناکرده به روزی برسیم که فکر کنیم باید با مردم خود شانتاژ خبری کنیم این درست روزی خواهد بود که دشمن به جنگ تبلیغاتی خود بسیار امیدوار خواهد شد.»صحبت‌های رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام در جمع اعضای هیات دبیران جامعه اسلامی دانشگاهیان ایران نمونه‌های دیگری از اظهار نظر آیت الله هاشمی درباره صداوسیماست.این اظهارات دی ماه سه سال قبل بیان شد که در خلال آن آیت‌ الله هاشمی گفته بود: در حال حاضر برغم وجود حدود ۲۰ کانال تلویزیونی در کشور چون مباحث یک‌جانبه مطرح می‌شود مخاطبان زیادی را جذب نمی‌کند؛ چرا که فحاشی، توهین و اهانت و هیاهو، هیچگاه پاسخ تفکر و استدلال نبوده و نخواهد بود.او در این صحبت‌ها با بیان اینکه «نباید از طرح مباحث جدی در جامعه ترسید»، از تک‌صدایی در صداوسیما و حوزه‌های علمیه به شدت انتقاد و اظهار کرده بود: با این نوع تفکر نه تنها در جا خواهیم زد بلکه عقب‌گرد خواهیم داشت.از دیگر اصطکاک‌هایی که در سال‌های گذشته بین صداوسیما و رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام شکل گرفت، درخواست وی برای پاسخگویی به اظهارات محمود احمدی‌نژاد علیه آیت‌الله هاشمی رفسنجانی بود که صداوسیما تحقق آن را به بعد از برگزاری انتخابات موکول کرد و عملا این امر هیچگاه محقق نشد.


منبع: baharnews.ir

دکتر عباس ماهیار دار فانی را وداع گفت

به گزارش ایسنا، این استاد نام‌آشنای زبان و ادبیات فارسی پس از یک عمر تحقیق و تدریس در حوزه‌های تخصصی همچون، خاقانی‌شناسی، عروض و قافیه، صرف و نحو عربی، مرجع‌شناسی و روش تحقیق، در سن ۸۰ سالگی جان به جانان تسلیم کرد.دانشگاه خوارزمی در طول هفته اخیر، در سوگ سه استاد خویش نشسته است. پس از درگذشت دکتر احمد زاکانی و دکتر علی شریعتمداری، اینک آسمانی شدن دکتر ماهیار، دانشجویان و دلبستگان این استاد برجسته را سوگوار کرد.عباس ماهیار در هشتم دی ۱۳۱۶ در شهرستان عجب‌شیر استان آذربایجان‌شرقی متولد شد. وی در سال ۱۳۵۷ با نگارش پایان‌نامه‌ای با عنوان «تصحیح انتقادی دیوان اثیر اخسیکتی» مدرک دکتری زبان و ادبیات فارسی را از دانشگاه تهران دریافت کرد. «عروض فارسی»، «صرف و نحو عربی»، «مرجع‌شناسی ادبی و روش تحقیق»، «مالک ملک سخن: شرح قصاید خاقانی»، «گزیده اشعار خاقانی»، «خاقانی: شاعر بلورین شکسته دل»، «شرح مشکلات خاقانی در ۶ مجلد»، «سحر بیان خاقانی» و «نجوم قدیم و بازتاب آن در ادب پارسی» نام شماری از تالیفات منتشر شده عباس ماهیار است.


منبع: baharnews.ir

فقدان خاقانی‌شناس بزرگ معاصر

محمدرضا ترکی با تایید این خبر، به ایسنا گفت: متاسفانه روز سه‌شنبه، ۲۱ دی عباس ماهیار به علت ضایعه  مغزی از دنیا رفت. این شاعر و نویسنده افزود: عباس ماهیار از مدت‌ها قبل دچار این ضایعه مغزی شده بود و مدتی در بیمارستان بستری شده و به کما رفته بود. اما پس از مدتی حالشان بهتر شد، اما روز سه‌شنبه از دنیا رفتند. به گزارش ایسنا، دکتر عباس ماهیار در هشتم دی‌ماه ۱۳۱۶ در شهرستان عجب‌شیر از توابع مراغه در استان آذربایجان‌شرقی دیده به جهان گشود. تحصیلات ابتدایی را در دبستان سعدی و تحصیلات متوسطه را در دبیرستان فردوسی و لقمان تبریز به پایان رساند. در مهرماه ۱۳۳۶ وارد دانشسرای عالی تبریز شد و در رشته زبان و ادبیات فارسی در مقطع کارشناسی مشغول به تحصیل شد. وی در سال ۱۳۵۰ برای تحصیل در مقطع کارشناسی ارشد زبان و ادبیات فارسی در دانشگاه تهران پذیرفته شد. همچنین در سال ۱۳۵۳ به دوره دکتری در دانشگاه تهران راه یافت .دکتر ماهیار در سال ۱۳۵۷ با درجه «الف» از مقطع دکتری فارغ‌التحصیل شد .عنوان رساله او «تصحیح انتقادی دیوان اثیر اخسیکتی» بوده است. عباس ماهیار از تاریخ ۵۶٫۹٫۲۴ با سمت مدیریت پژوهشگاه واژه‌های فارسی فرهنگستان زبان فارسی مشغول به کار شد. با حکم رئیس فرهنگستان از تاریخ ۵۶٫۱۰٫۵ به عضویت در شورای پژوهشی فرهنگستان زبان ایران درآمد و از تاریخ ۵۷٫۱۲٫۱۹ با حکم وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامیِ وقت، به سرپرستی فرهنگستان زبان فارسی ارتقاء یافت. وی در تاریخ ۵۸٫۰۷٫۵ بار دیگر به مدیریت گروه واژه‌های فارسی انتخاب شد. دکتر ماهیار از تاریخ ۵۸٫۰۸٫۲۱ با حکم دکتر حسن حبیبی، وزیر وقت علوم، به عضویت در شورای بنیاد فرهنگستان‌ها درآمد. از تاریخ ۶۲٫۰۴٫۲ نیز با حکم رییس مؤسسه مطالعات و تحقیقات، عضویت در کمیته انتصاب و ترفیع فرهنگی را عهده‌دار شد.  از آثار مکتوب عباس ماهیار شامل ترجمه و پژوهش می‌توان به این کتاب‌ها اشاره کرد: – صرف و نحو برای دانشجو  ۱۳۶۲  با هزینه مولف. – تصحیح انتقادی تسلیه‌الاخوان (نوشته عطاملک جوینی)  ۱۳۶۲  انتشارات آباد. – مرجع شناسی ۱   ۱۳۶۸   انتشارات دانشگاه پیام نور. – نظم ۳ بخش اول  ۱۳۷۰  انتشارات دانشگاه پیام نور. – عروض فارسی شیوه‌ای نو برای آموزش عروض و قافیه  ۱۳۷۲ نشر قطره. – صرف و نحو عربی   ۱۳۷۳  سازمان سمت. – گزیده خاقانی   ۱۳۷۲   نشر قطره. – مرجع‌شناسی ادبی و روش تحقیق   ۱۳۷۶   نشر قطره. – سیمای شیر یزدان در حدیقه‌الحقیقه   ۱۳۷۹  انتشارات جام گل. – مرجع‌شناسی ۱   ۱۳۸۰    انتشارات جام گل. – شرح مشکلات خاقانی دفتر یکم ” ثری تا ثریا ” ۱۳۸۲ انتشارات جام گل. – شرح مشکلات خاقانی دفتر دوم ” خارخار بند و زندان ” ۱۳۸۲  انتشارات جام گل. – شرح مشکلات خاقانی دفتر سوم “نسیم صبح” ۱۳۸۰  دفتر انتشارات جام گل. – شرح مشکلات خاقانی دفتر چهارم “پنجنوش سلامت” ۱۳۸۴  انتشارات جام گل. – شرح مشکلات خاقانی دفتر پنجم “گنجینه اسرار” ۱۳۸۵  انتشارات جام گل. – سحر بیان خاقانی   ۱۳۸۵   انتشارات جام گل. – صرف و نحو ۱ و ۲  انتشارات سازمان سمت. – مالک ملک سخن “شرح قصاید خاقانی”  ۱۳۸۹   انتشارات سخن.


منبع: baharnews.ir

حال بازیگر زن پیشکسوت خوب نیست

ملکه رنجبر بازیگر پیشکسوت سینما٬ تئاتر و تلویزیون درباره اوضاع و احوال این روزهای خود گفت: «اوضاع جسمی خوبی ندارم و حالم تعریفی ندارد.»   او همچنین در مورد فعالیت اخیر خود اظهار داشت: «مهران غفوریان با من صحبت کرد و گفت که قرار است، اوایل زمستان زیر آسمان شهر چهار را تولید کند و می‌خواهد اولین بازیگر این مجموعه تلویزیونی٬ من باشم. چند روز پیش غفوریان با ماشین دنبالم آمد و مرا برای حضور در یک سکانس در سریالش برد تا مردم از صحت و سلامت من با خبر بشوند.»بازیگر فیلم سینمایی «گناهکاران» در پایان در خصوص ادامه فعالیت‌هایش تصریح کرد: «من در حال حاضر امکان هیچ فعالیتی ندارم و نمی‌توانم دوباره در فیلم یا سریال ایفای نقش کنم.»


منبع: baharnews.ir

«سیانور» در مونترال به روی پرده رفت

 فیلم «سیانور» دومین ساخته‌ی بهروز شعیبی روز یکشنبه ١٩ دی‌ماه ( ۸ ژانویه ۲۰۱۷) ساعت ۱۹ در سالن سینمایی Dollar Cinema در مونترال کانادا برای مخاطبان به روی پرده رفت. «سیانور» ساخته بهروز شعیبی و نوشته مسعود احمدیان، در بخش‌های بهترین بازیگر نقش اول مرد، بهترین بازیگر نقش مکمل زن، بهترین فیلمبرداری و بهترین طراحی صحنه و لباس جشن انجمن منتقدان و نویسندگان سینمای ایران نامزد دریافت جایزه شده است. همچنین این فیلم جایزه بهترین فیلم جشنواره جایزه ققنوس را دریافت کرده است.در خلاصه داستان «سیانور» آمده است: «پایان یک سکوت طولانی! امیر و هما پس از مدتی یکدیگر را می‌یابند؛ در حالی که یک انتخاب بیشتر ندارند، سیانور یا زندگی! و آنها زندگی را انتخاب می‌کنند». این فیلم که مضمونی سیاسی هم دارد به مقطعی از زندگی مجید شریف‌واقفی و مرتضی صمدیه‌لباف –دو تن از اعضای اصلی سازمان مجاهدین خلق در مقطع پیش از انقلاب- و  کشمکش‌های سیاسی و عقیدتی آنان می‌پردازد.در این فیلم مهدی هاشمی، هانیه توسلی، حامد کمیلی، پدرام شریفی، بابک حمیدیان، بهنوش طباطبایی، رضا مولایی، فرزین صابونی، فریدون محرابی، سارا توکلی، وحید حبیبیان، وحید رونقی و آتیلا پسیانی به ایفای نقش می‌پردازند.اکران فیلم «سیانور» در شهر مونترال با همکاری و همت رسانه‌ «هدهد» کانادا انجام شده است که رسانه‌ای مستقل و غیرانتفاعی در کانادا و عضو رسمی سازمان ژورنالیستهای حرفهای استان کبک می‌باشد و علاوه بر فعالیت‌های حرفه‌ای رسانه‌ای در برگزاری رویدادهای فرهنگی و هنری برای معرفی جامعه ایرانی و فارسی زبان در کانادا نیز فعال است.


منبع: baharnews.ir