با کاستن از زمان وب‌گردی،سالی ۲۰۰ کتاب بخوانید

به گزارش دویچه وله آلمان، چهره‌هایی چون وارن بافت و بیل گیتس که بسیاری از قله‌های موفقیت جهان را فتح کرده‌اند، راز کام‌یابی خود را مطالعه منظم و مستمر می‌دانند. وقت‌گذرانی با کتاب‌ها، موهبتی است که با ظهور اینترنت برای بسیاری از ساکنان زمین به حاشیه رانده شده و نسل جوان حالا کسر بزرگی از وقتش را در دنیای آنلاین می‌گذراند.چند صد صفحه کتاب خواندن در روز،‌ کاری است که از هر کسی ساخته است، اما کمتر کسی به آن تن می‌دهد. چارلز چو، کارآفرین سرشناس چینی، فرمولی ریاضی در مجله “کوارتس” ارائه کرده که بر اساس آن با کمی صرفه‌جویی در وقت و کاستن از اتلاف وقت جلوی تلویزیون یا در شبکه‌های اجتماعی، به آسانی می‌توان سالی ۲۰۰ کتاب خواند.هر کسی به طور میانگین در هر دقیقه می‌تواند ۲۰۰ تا ۴۰۰ کلمه بخواند. محتوای کتاب‌ها به طور میانگین ۵۰ هزار کلمه است. بنا بر این اگر سالانه ۲۰۰ کتاب بخوانید، یعنی در واقع ۱۰ میلیون کلمه خوانده‌اید. ۱۰ میلیون را که بر ۴۰۰ کلمه در دقیقه تقسیم کنیم، نتیجه به ما می‌گوید خواندن ۲۰۰ کتاب ۲۵ هزار دقیقه وقت می‌برد، یا به عبارتی ۴۱۷ ساعت.شاید ۴۱۷ ساعت مطالعه در دنیایی که اکثر مردمانش دست‌کم ۴۰ ساعت در هفته کار می‌کنند، چندان آسان به نظر نرسد. آمارها نشان می‌دهد هر شهروند آمریکایی در طول سال به طور میانگین ۶۰۸ ساعت وقت صرف گشت و گذار در شبکه‌های اجتماعی می‌کند و ۱۶۴۲ ساعت را هم پای تلویزیون می‌گذراند. مجموعش می‌شود ۲۲۵۰ ساعت در سال که بخش بزرگی از آن اتلاف وقت است. اگر همه این وقت صرف کتاب‌خوانی شود، هر شهروند آمریکایی می‌تواند هر سال بیش از هزار کتاب بخواند.به گفته چارلز چو، نکته‌ای که بسیاری از ما نادیده‌ می‌گیریم این است که «ما به انجام برخی کارها اعتیاد داریم و اینترنت و شبکه‌های اجتماعی دم به دقیقه حواس‌مان را پرت می‌کنند و نمی‌توانیم وقت را صرف کارهایی همچون کتاب‌خوانی کنیم که به مواهب آن آگاهیم.» بهره‌گیری از این فرمول نیازمند کاستن از زمانی است که در توییتر و فیس‌بوک و تلگرام یا پای سریال‌های تلویزیونی تلف می‌کنیم. اگر قصد دارید الگوهای رفتاری خود را تغییر دهید تا ذهن‌تان را تقویت کنید، چارلز چو راهکارهایی برای اجرا هم ارائه کرده است.اول: محیط را مهیا کنیداگر کسی بخواهد اعتیاد به کوکائین را ترک کند، عاقلانه نیست که کوکائین در چاردیواری خانه‌اش به سادگی در دسترس باشد. رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی به همان اندازه اعتیادآورند و ترک آنها هم به همان اندازه دشوار است. بنا بر این، همه رسانه‌ها را تا جایی که می‌توانید از خود دور کنید و کتاب‌ها را بیش از هرچیز دیگری در دیدرس و دسترس بگذارید. می‌توانید روی صفحه موبایل یا تبلت‌تان هم همین تغییرات را بدهید: اپلیکیشن‌های مرتبط با کتاب‌خوانی را در دسترس بگذارید و توییتر و فیس‌بوک و … را دور کنید.دوم: عادت‌های پیشین را آپدیت کنیدچارلز چو می‌گوید برای تغییر سبک زندگی نمی‌توان فقط به اراده متکی بود. اراده در اکثر مواقع حساس، پشت‌تان را خالی می‌کند. به جای آن بهتر است عادت‌هایتان را شکل دهید. شاید حتی لازم باشد از کسی کمک بگیرید تا کنترل عادت‌ها را به شما بیاموزد. خواندن کتاب Superhuman by Habit هم برای شناخت بهتر عادت‌ها و شکل‌گیری آنها توصیه می‌شود.سوم: بی‌حد و حصر بخوانیداگر هدف‌تان این است که بیشتر بخوانید، درباره موضوعات چندان سخت‌گیر نباشید؛ از هر حوزه و عرصه‌ای بخوانید. خودتان را به راه و روش خاصی هم محدود و مقید نکنید؛ هم کتاب کاغذی بخوانید، هم روی موبایل و تبلت‌تان نسخه‌های الکترونیک را و هم به کتاب‌های صوتی گوش کنید. خودتان را به جا و موقعیت خاصی هم محدود نکنید؛ هم روی نیمکت پارک می‌توان کتاب خواند و شنید و هم در توالت. محدودیت‌ها را کنار بگذارید.آخرین توصیه چارلز چو هم این است که در خواندن “فرصت‌طلبانه” عمل کنید: اگر فرصتش هست فبها، اگر نیست فرصتش را بسازید. اگر هنوز سوالات بی‌پاسخ زیادی درباره هستی و زندگی در ذهن دارید، خواندن منظم و مستمر راه موثری برای رسیدن به پاسخ‌هاست و گذشته از این، معمولا بیش از آنچه در جست‌وجویش هستید عایدتان خواهد شد.


منبع: baharnews.ir

آرزوی فاطمه معتمد آریا برای ایران

ببه گزارش ایسنا، ازیگر فیلم سینمایی آباجان، سیزده بهمن‌ماه در نشست پرسش و پاسخ این فیلم که در مرکز همایش‌های برج میلاد برگزار شد، بیان کرد: اگر سالیانی بود که به حق یا ناحق در سینما برای یکدیگر شمشیر را از رو می‌کشیدیم دیگر آن زمان گذشته است. آن‌هایی که باید می‌رفتند رفته اند، و آن‌هایی که باید ثابت می‌کردند سینما دارای اجر و قرب است باقی ماندند. او ادامه داد: شادی‌ها و غم‌های ما همیشه همپای هم رفته و ما امروز داغدار سه فاجعه پلاسکو، کول‌برها و سیل سیستان وبلوچستان هستیم. اگر هر ملت دیگری بود قادر به حرکت دیگری نمی‌شد تا این معضلات را پشت سر بگذارد اما ما همزمان جشن هم داریم و آرزو می‌کنم این نابخردی‌ها و بلایایی طبیعی در مملکت ما کمتر شود. او درباره فیلم آباجان هم گفت: برای هاتف‌ علیمردانی باید کلاه از سر برداشت که یک‌نفره فیلم را تهیه کرد و از هیچ‌ چیزی دریغ نکرد. او ازجمله کسانی است که بدون هیچ کمکی فیلم خود را می‌سازد. حمید آذرنگ یکی دیگر از بازیگران این فیلم که در نشست حضور داشت، اظهار کرد: در این چند وقت بعد از فاجعه پلاسکو فکر می‌کنم که واژگان ما از معنی افتاده است و قهرمان‌های ما کبر و دروغ شده‌اند. زور بازو و فیزیک قهرمانی نمی‌آورد بلکه روح بلند است که آن‌طور وارد آتش می‌شود و جان خود را فدا می‌کند. وی همچنین گفت: نکته دیگری که می‌خواهم بگویم این است که مسئولین هنری و فرهنگی کشور واژه هنر را به لوگوی وزارت خانه برگردانند و  اجازه بدهند ما انسان‌هایی نباشیم که احساس شود دائم لایق ارشاد هستند. من با واژه ارشاد مشکلی ندارم اما درخواستم این است که کمی آن‌طرف تر برود و نام وزارت خانه به وزارت فرهنگ، هنر و ارشاد اسلامی تغییر کند.  در ادامه هاتف علیمردانی – تهیه کننده و کارگردان فیلم آباجان- هم با اشاره به اینکه جنس کارهای او به بازیگری خوب نیاز دارد، گفت: زنجان شهری است که بچگی من در آن‌جا گذشته و مدرسه‌ای که در فیلم بمباران می‌شود هم به دوران کودکی مان تعلق دارد در آنجا ۸۶ هم‌کلاسی من شهید شدند و خواستم با این فیلم به نوعی ادای دین کنم.او درباره انتخاب فیلم‌ش در آخرین لحظات در بخش مسابقه اظهار کرد: محمد حیدری (دبیر جشنواره) کاری را برای فیلم من انجام داد که چند سال قبل انجام نشده و به راحتی فیلم به بخش خارج از مسابقه رفت و سرش بریده شد. او گفت: فیلم آباجان فیلم جناح بندی‌ها نیست. از دهه ۶۰ و واقعیت‌هایی که در آن دوران بود ساخته شده است و در این فیلم قلمم به سمت خاصی نلغزیده است.علیمردانی همچنین گفت: در این فیلم به هیچ‌ وجه ثانیه‌ای حذف نشده چرا که این فیلم را در مرزی ساخته‌ام که حذف نشود. البته با درایت و عقلانیتی که در وزارت ارشاد وجود دارد امکان گفت‌وگو و تعامل هم وجود داشت.در این نشست جمعی از عوامل این فیلم همچون شبنم مقدمی و سعید آقاخانی (بازیگر) هم حضور داشتند.


منبع: baharnews.ir

ولایتی رییس هیات امنای دانشگاه آزاد شد

نخستین جلسه هیات امنای مرکزی دانشگاه آزاد اسلامی پس از رحلت آیت الله هاشمی رفسنجانی (ره) رئیس فقید هیات امنا و هیات موسس دانشگاه با حضور اعضاء در محل دفتر هیات امناء تشکیل شد. به نقل از روابط عمومی دانشگاه آزاد اسلامی، در ابتدای این جلسه، اعضای هیات امنا ضمن گرامیداشت دهه مبارک فجر و یاد و خاطره حضرت امام خمینی (ره) و شهدای انقلاب اسلامی و تجلیل از خدمات رئیس فقید هیات امناء و هیات موسس دانشگاه حضرت آیت الله هاشمی رفسنجانی (ره) و با عنایت به حکم اخیر مقام معظم رهبری مبنی بر تکمیل اعضاء هیات امناء، طبق دستور جلسه و بر اساس تبصره ۱ ماده ۱۰ اساسنامه دانشگاه آزاد اسلامی به پیشنهاد آیت الله سید حسن خمینی،حجت الاسلام والمسلمین محمدیان و دکتر میرزاده رئیس دانشگاه آزاد اسلامی، به اتفاق آراء دکتر علی اکبر ولایتی را به عنوان رئیس هیات امناء انتخاب کردند. در ادامه جلسه گزارش عملکرد دانشگاه توسط رئیس دانشگاه به اعضاء هیات امناء مرکزی ارائه شد و در مورد بودجه سال آتی دانشگاه بحث و تبادل نظر شد.


منبع: baharnews.ir

نظر مهتاب کرامتی درباره جشنواره و سیمرغ

مهتاب کرامتی از بازیگران شناخته‌شده سینما، امسال با بازی در فیلم «ماجان» به کارگردانی رحمان سیفی‌آزاد و تهیه فیلم مستند «صفر تا سکو» در جشنواره فیلم فجر حضور دارد. جشنواره سی و پنجم فجر برای مهتاب کرامتی متفاوت‌تر از سال‌های قبل است آن هم از این لحاظ که او امسال در مقام تهیه‌کننده یک مستند در این جشنواره حضور دارد. تجربه‌ای که دوستش دارد و نشات گرفته از دغدغه‌هایش درباره مسائل اجتماعی است. این بازیگر سینما امسال فیلم سینمایی «ماجان» را نیز بازی کرده و در نقش مادری فداکار با ویژگی‌های خاص ظاهر شده است. با مهتاب کرامتی درباره جشنواره امسال، فیلم‌هایش و تجربه مستندی که تهیه کرده گفت‌وگو کردیم. جشنواره امسال برای شما متفاوت‌تر از سال‌های قبل است چون علاوه بر اینکه به عنوان بازیگر فیلم «ماجان» را دارید تهیه کننده یک مستند هم هستید. چقدر دغدغه داشتید که در ساخت یک مستند سهیم شوید و چطور شد که «صفر تا سکو» شکل گرفت و شما تهیه‌کننده‌اش شدید؟ همیشه به مستند به فکر می‌کنم و به نظر در زمانه‌ای که جوان‌های ما کمتر فرصت کتاب خواندن پیدا می‌کنند شاید فیلم‌های مستند بتواند کمی به دانششان اضافه کند. درباره مستند خودمان باید بگویم ما الان در دوره‌ای زندگی می‌کنیم که جوان‌هایمان و حتی خودمان نیاز داریم امیدوار باشیم، فکر می‌کنم اگر مخاطبان چه جوان ها و چه طیف های دیگر سنی این مستند را ببینند قطعا به این نتیجه خواهند رسید که باید این روش را در زندگی پیش بگیریم که امید داشته باشیم. اگر این اتفاق برایمان نیفتاد از قدم برنداشتن خجالت زده می‌شویم. به نظرم همه ما باید به این نکته برسیم که مشکلات می‌تواند در زندگی زیاد باشد، حجم خبرهای بد، حجم اتفاق‌های ناگوار و حجم شرایط سخت ممکن است همه ما را به این سمت ببرد که هیچ حرکتی نکنیم ولی با دیدن این فیلم متوجه می‌شویم هیچ کدام از این مشکلات نباید مانع از این شوند که حرکت کرد، پیش رفت و موفق شد. آشنایی ما و گروهمان با این دوستان در مستند «صفر تا سکو» به چند سال پیش برمی‌گردد که ما یکسری مسابقات بدلکاری را ساختیم که متاسفانه هنوز امکان پخش پیدا نکرده است. اما از سر همان کار با این دوستان رفاقت و همکاری شکل گرفت که در نهایت به فیلم «صفر تا سکو» منتهی شد. ساخت این فیلم نزدیک به دو سال زمان برد و خوشحالم نتیجه کار به شکلی است که ما را امیدوار می‌کند تا باز در این عرصه کار کنیم. مضمون این اثر حتی برای خود ما هم نوید بخش این است که باید پیش رفت، امیدوار بود و موفق شد. با توجه به صحبت‌هایتان به نظر می‌رسد به نوعی توانستید با حضور به عنوان تهیه‌کننده در این فیلم مستند در به تصویر کشیدن بخشی از دغدغه‌ها و دل‌مشغولی‌های شخصی خودتان هم سهیم باشید. درست می‌گویم؟ حتما همینطور است. اما نکته خیلی مهمی که باید بگویم این است که من به هیچ عنوان فمنیست نیستم و این فیلم هم اصلا تبلیغ فمنیسم نیست. اما زمانی که من می‌بینم خانم ها در کشورم، در اطرافم موفق می‌شوند به من انگیزه می‌دهد برای اینکه به سمت جلو حرکت کنم و به سوی موفقیت قدم بردارم. خوشحالم که اولین مستند ما به این موضوع می‌پردازد. وقتی می‌خواهی یک مستند را شروع کنی چه از نظر کارگردانی، چه تهیه و تولید، نکاتی وجود دارد که شاید در ادامه کار را سخت کند اما به نظرم مهمترین و اصلی‌ترین بخش ساخت هر کاری از جمله مستند، سوژه و شیوه انتخاب آن موضوع است. بقیه مواردی که گفتم سلیقه است. از من سوال می‌شود که برای انتخاب مستندهایتان چطور عمل می‌کنید، من می گویم باید سوژه برایم ایجاد دغدغه کند. در واقع موضوع فیلم باید من را به عنوان فردی از این اجتماع جذب کند. بعد پیش می‌رویم، کار می‌کنیم و با تمام مشکلات و حتی کمبودها کنار می‌آییم و کار را جلو می‌بریم. نکته دیگری که باید بگویم این است که پشت این مستند سالها تجربه کاری وجود دارد، خانم ابوالقاسمی در حوزه تولید و تهیه سالها فعال بودند و از نام‌های آشنا و موفق در این عرصه هستند. تعداد سال‌هایی که خود من در سینما حضور دارم هم فکر می کنم بر کسی پوشیده نیست. کارگردان کار ما سحر مصیبی شاید برای اهالی سینما نامی شناخته شده باشد اما برای مخاطبان عام‌تر و جوان‌های ما چندان نام آشنا نیست. اما باید این توضیح را بدهم که سالها تجربه در پشت صحنه از جمله فعالیت به عنوان منشی صحنه، دستیار کارگردان و برنامه ریزی در سینما را دارند و این کارشان هم اولین حضورشان به عنوان کارگردان در مستند نیست. به نظر من اگر فیلم نتیجه خوبی داشته دلیل‌اش تجربه‌ای است که تک تک ما در سال‌های قبل در عرصه‌ سینما داشتیم و حالا در این مستند خودش را نشان داده است. اگر موافق باشید برویم سر فیلم سینمایی که امسال با بازی در شما در جشنواره نمایش داده می‌شود. بازی در «ماجان» که اولین تجربه سینمایی کارگردانش هست چطور شکل گرفت؟ می خواهم نکته ای قبل از پاسخ به سوال شما بگویم، خیلی دوست دارم که تا قبل از دیده شدن یک فیلم قضاوتی درباره آن نداشته باشیم. نکته مهم دیگری که من آن را حتی به دبیر محترم جشنواره هم گفتم، درباره فیلم های جشنواره است. به نظر من ظرفیت جشنواره فجر دیگر به اندازه تولیدات سینمای ما نیست. حجم تولیدات آنقدر زیاد است که انتخاب شدن و در جشنواره دیده شدن می‌تواند کمی اجحاف را به همراه داشته باشد. اما از آنجاییکه ما عادت کردیم به این موضوع توجه کنیم که اگر فیلمی در جشنواره در بخش مسابقه پذیرفته نشد حتما ضعیف است به نظرم به سینمای ما و فیلم‌هایی که در جشنواره حضور ندارند لطمه می‌زند. من از شما و رسانه‌تان که از اهالی مطبوعات هستید و همینطور مردم خواهش می‌کنم که فیلم را بدون قضاوت ببینند. اما برویم سر سوال شما درباره فیلم، «ماجان» داستان بی نهایت خوبی دارد و حضور تمام دوستانی که در این فیلم هستند نوید بخش این است که با اثری خوب رو به رو خواهیم شد. این موضوع را هم باید بگویم که نقشم در «ماجان» هم نقشی بسیار متفاوت بود. داستان «ماجان» بسیار انسانی است و موضوعی است که باید به آن پرداخته شود. من خیلی خوشحالم که آقای سیفی‌آزاد به این موضوع پرداختند، شاید به عنوان اولین کارشان تجربه سختی را انتخاب کردند اما مطمئن هستم نتیجه کار خیلی خوب خواهد بود. شما نقش‌های متفاوتی را در سال‌های بازیگری‌تان ایفا کردید. شخصیت ملود در «ماجان» هم طبیعتا ویژگی‌های خاصی داشته که شما را برای بازی ترغیب کرده. از این ویژگی‌ها برایمان بگویید. من به ندرت کار قبول می‌کنم چون علاوه بر بازیگری مشغله‌های دیگری هم دارم که دغدغه من هستند. ولی بازیگری عشق من است. با این حال اما هیچ وقت حاضر نیستم به هر قیمتی فقط جلوی دوربین باشم. خیلی از مواقع ممکن است بعد از اینکه فیلمی ساخته شد با خودت بگویی چقدر حیف شد و من قرار بود در این فیلم حضور داشته باشم ولی نشد. این حسرت همیشه برای بازیگر اتفاق می‌افتد ولی خیلی از مواقع هم پیش آمده فیلم‌ها را دیده ای و پیش خودت گفته‌ای چقدر خوب که در آن بازی نکردم. برای من به عنوان بازیگر زمانیکه می‌خواهم یک پروژه را قبول کنم فیلمنامه و نقشی که قرار است بازی کنم بی‌نهایت اهمیت دارد. بازیگر مقابل و عواملی که قرار است با آنها کار کنم هم برایم مهم است چون من به این موضوع اعتقاد دارم که ما قرار است در مقطعی با هم زندگی کنیم و یک کار را با هم خلق کنیم. پس همه باید در کنار هم و با هم مثل چرخ و چرخ دنده کار کنیم تا نتیجه درست باشد. این روزها نقل قول‌های زیادی را از برخی دوستان می‌شنویم که می‌گویند جشنواره و سیمرغ چندان هم برایشان مهم نیست، شما سال‌های زیادی است که به عنوان بازیگر در دوره‌های مختلف جشنواره حضور داشتید، به نظرتان برای یک بازیگر دیده شدن در جشنواره چقدر مهم است؟ نه فقط به عنوان بازیگر به عنوان کسی که در عرصه سینما فعالیت می‌کند اعتقادم این است اگر کسی می‌گوید جشنواره و سیمرغ برایش اهمیت ندارد به خودش دروغ می‌گوید. برای تک تک ما که در این عرصه کار می‌کنیم دیده شدن حرف اول را می‌زند. وقتی یک جشنواره اینقدر معتبر است، اینقدر طرفدار دارد که هنوز برای گرفتن بلیت‌هایش مردم در صف می‌ایستند و دوست دارند اولین نفرهایی باشند که فیلم‌ها می‌بینند نمی‌توانیم بگوییم برایمان اهمیتی ندارد. اتفاقا من می‌گویم این موضوع برای ما اهمیت خیلی زیادی هم دارد. اما اجازه بدهید من این موضوع را به شکل دیگری عنوان کنم، جشنواره برای دوستان باید به گونه ای باشد که عدم حضورشان باعث نا امیدی‌شان نشود. متاسفانه من یک عرصه را در این سینما به هیچ عنوان نمی‌شناسم و آن عرصه اکران است. به نظرم اکران سینمای ما بی نهایت پیچیده است، ولی این موضوع که حضور در جشنواره سکوی پرتابی است برای اینکه شما بتوانید پخش بهتری داشته باشید نکته‌ای است که نمی‌توان به راحتی از آن گذر کرد. این موضوع برای تمام فیلمسازها و کسانی که سرمایه می‌گذارند خیلی مهم است. همانطور که گفتم فیلم‌های حاضر در جشنواره خیلی کمتر از تولیدات سال سینمای ایران است، شاید تنها کاری بتواند این نابرابری را کمی جبران کند تغییر زیرساخت‌ها، ساخت سالن و شاید برگزار کردن جشنواره فیلم فجر به شکل دیگری باشد. شاید لازم باشد با نگاهی دوباره به زیرساخت‌ها برگزاری این جشنواره از صورت مسابقه دربیاید و به شکل یک جشن برپا شود. شاید همین تغییر باعث شود بخشی از ناامیدی‌ها، افتراها، گله‌ها و سوءتفاهم‌ها برطرف شود یا به این شکل دیگر خودش را نشان ندهد که سینمای ما را مسموم کند. داوری‌های این دوره از جشنواره و حضور فیلم‌هایی که در جشنواره سی و پنجم شرکت کردند را چقدر عادلانه دیدید؟ به تعداد گروه هیئت انتخاب و گروه داوران می‌توانیم نظرات مختلف و سلیقه‌های متفاوت وجود دارد، اما ما باید این موضوع را بپذیریم و به حساب جنگ و دشمنی نگذاریم. ما اگر هیئت انتخاب دیگری هم داشتیم باز تعدادی از فیلمسازان بودند که ناامید و ناراضی بودند و احساس می‌کردند در حق‌شان اجحاف شده. این اتفاق برای خود من هم افتاده اما برای کلیت سینما اهمیت بیشتری دارد تا اینکه مثلا نخواهم حضور داشته باشم یا بخواهم با اهالی سینما دشمنی کنم. وقتی شما هیئت انتخاب، انتخاب می‌کنی باید به نظرشان احترام بگذاری. حالا اگر این نظر سلیقه‌ایست، اگر شخصی بوده و اگر داستا‌ن‌های دیگری پشتش بوده باز هم باید به نظر آنها احترام بگذاری چون این گروه انتخاب شما هستند. مگر اینکه هیئت انتخاب نگذاریم و آن موقع یک نفر به عنوان دبیر جشنواره می‌تواند پاسخگو باشد. اما وقتی شکل برگزاری جشنواره به صورت مسابقه است ممکن است تعداد بازنده‌ها بیشتر از برنده‌ها باشد. اما همه اینها دلیل بر این نیست که جشنواره بد است یا مثلا برگزارکنندگان جشنواره را بد اجرا می‌کنند. شما سال گذشته داور بخش نگاه نو جشنواره فجر بودید و فیلم‌های اول زیادی را دیدید. سال گذشته آثار خوبی از کارگردان اولی‌ها دیدیم. چقدر خودتان با تماشای فلیم‌های سال گذشته انگیزه‌تان از بازی در فلیم کارگردان اولی‌ها بیشتر شد یا احیانا گاردی که درباره حضور در آثار فیلمسازهای جوان داشتید شکسته شد؟ من در تجربه‌های قبلی‌ام نشان دادم به هیچ عنوان از اینکه در اثر یک کارگردان فیلم اولی حضور داشته باشم ترسی ندارم و اتفاقا از تجربه کردن لذت می‌برم. این نکته را هم باید که هیچ وقت نسبت به این موضوع گارد نداشتم و پرونده کاری‌ام نشان می‌دهد دوست داشتم با کارگردان‌های فیلم اولی کار کنم. مثل جناب آقای کاهانی که من سه فیلم با ایشان کار کردم و از اولین فیلم‌شان در کنارشان بودم. الان تعداد پیشنهادها از کارگردان‌هایی که می‌خواهند فیلم اولشان را بسازند خیلی بیشتر است. به نظرم این دو موضوع هیچ منافاتی با هم ندارد و حضور کارگردان‌های فیلم اول در کنار پیشکسوت‌های ما و در کنار کارگردان‌های که فیلم اولشان درخشان بوده و حالا می‌خواهند فیلم دومشان را بسازند و خیلی هم راه سختی در پیش دارند در کنار هم برآیند کلی سینمای ما را شکل می‌دهد. جشنواره امسال را چطور دیدید؟ امسال هنوز فرصت نکردم فیلمی را ببینم اما شنیدم تعداد کارگردان‌های ما که فیلم اولشان را ساختند و آثار درخشانی هم کارگردانی کردند خیلی بیشتر است و فیلم‌های خیلی خوبی در جشنواره به نمایش در می آید. اما نکته‌ای که دوست دارم بگویم این است که از همه دوستان خواهش می‌کنم تا آخر جشنواره صبر کنند و بعد برآیند کلی‌شان درباره سینمای سال آینده را بررسی کنند. امیدوارم همه موفق باشند، همدیگر را دوست داشته باشیم، خیلی سخت است اما سعی کنیم قضاوت نکنیم و فکر نکنیم پشت هر تصمیمی یک برنامه‌ریزی و دشمنی وجود دارد.


منبع: baharnews.ir

گوگوش هم در دام فرمان دونالد ترامپ؟

به گزارش سایت «Iran Dn» که اخبار ایرانیان مقیم سوئد را به زبان فارسی پوشش می‌دهد «در پی‌ این ممنوعیت بسیاری از شهروندان ایرانی‌-آمریکایی از مرزها بیرون ماندند و در حال حاضر با وجود کار و زندگی‌ و خانواده خود در آمریکا، مقدور به بازگشت به کشور دوم خود (آمریکا) نیستند.» در ادامه این گزارش آمده است که خواننده معروف ایرانی گوگوش که دارای کارت سبز (گیرین کارد) آمریکا است نیز در دام قانون ترامپ افتاده است اما همین گزارش می‌افزاید که گوگوش شهروند آمریکا است.این سایت بدون اشاره به منبع خود افزوده «خانم گوگوش که برای ضبط یک آلبوم جدید از آمریکا به لندن سفر کرده بود، پس از قانون جدید، هم‌اکنون در کشور انگلیس گیر افتاده و راهی‌ برای بازگشت به آمریکا ندارد و وکیل گوگوش طی‌ یک تماس تلفنی با او، خاطر نشان کرده که سفر دوبارهٔ این خواننده به آمریکا را اصلا در شرایط فعلی‌ توصیه نمی‌کند.»هنوز هیچ منبع مستقل و یا نزدیک به گوگوش صحت این خبر را تایید نکرده است. این خواننده ایرانی پس از انقلاب سال ۱۹۷۹ در ایران برای سال‌ها فعالیت هنری خود را متوقف کرد و پس از خروج از این کشور بار دیگر خوانندگی را از سر گرفت. بنا بر این گزارش «شرایط فعلی‌ می‌تواند در رفت و آمد و برگزاری کنسرت برای تمامی‌ هنرمندان ایرانی‌-آمریکایی تاثیر منفی‌ بگذارد.»


منبع: baharnews.ir

چرا کتاب بهزاد زرین‌پور ۲۰سال چاپ نشد؟

به گزارش ایسنا، «ای کاش آفتاب از چهار سو بتابد» در دهه ۷۰ منتشر شد و توجه بسیاری از منتقدان و مخاطبان شعر فارسی را جلب کرد.  زرین‌پور در یادداشتی درباره غیبت طولانی‌اش در عرصه شعر معاصر و بازگشت خود نوشته است: «بر حسب ضرورت‌ها و اولویت‌های زندگی، تصمیم گرفتم سال‌هایی چند خودم را وقف کار کنم تا بعد در سایه امن عیش بتوانم امکان پرداختن به شعر را به شکل دلخواهم بیابم. نمی‌توانستم و هنوز هم نمی‌توانم با پس‌مانده انرژی‌ام  به نیمه شبان شعری بسازم که شعر باشد. هر کس طوری به شعر می‌آید دیگر. من این طوری نمی‌آیم! درست مثل خواب است که بعضی‌ها زیر صدای بمب و موشک هم خواب‌شان می‌برد و بعضی دیگر صدای تیک تاک ساعت را هم تاب نمی‌آورند! خلاصه این که این بیست سال، یک سال به یک سال به این امید بر من گذشت که یکی دو سال دیگر می‌رسم به امن عیش، می‌رسم به شعر ؛ که البته نرسیدم. حالا دیگر متقاعد شده‌ام که امن عیشی در کار نیست ظاهرا. باید عادتم را عوض کنم. باید بتوانم زیر صدای کر کننده  این زندگی شلوغ گاه لختی بیاسایم و به شعر درآیم. مدتی است دارم همین کار را می‌کنم؛ از کارم که صاحبش خودم هستم می‌زنم گاهی؛ می‌زنم به جاده خاکی به کوه و دشت به شعر گاهی.»در یادداشت ناشر در این کتاب همچنین مطرح شده است که مجموعه شعر جدید بهزاد زرین‌پور نیز در حال انتشار است.


منبع: baharnews.ir

‌حاشیه‌های سومین روز جشنواره فجر

به گزارش ایسنا، حضور پرشور تماشاگران در نمایش فیلم «نگار» ساخته رامبد جوان تنور سی و پنجمین جشنواره فیلم فجر را در سومین روز آن گرم کرد. همچنین نشست رسانه‌ای این فیلم و فیلم‌ «ویلایی‌ها» شلوغ‌ترین نشست‌ها در سه روز جشنواره بودند.در سومین روز از جشنواره فیلم فجر دو فیلم «دریاچه ماهی» ساخته مریم دوستی و «ویلایی‌ها» ساخته منیر قیدی با موضوع دفاع مقدس اکران شد. حضور دو کارگردان زن با فیلم‌های دفاع مقدسی در جشنواره قابل توجه بود. اکران فیلم «ماجان» با صدای بد موجب شد محمدمهدی عسگر پور تهیه‌کننده این فیلم در نشست رسانه‌ای به این موضوع اعتراض و اعلام کند: باید یک کمیته حقیقت‌یاب برای صدای فیلم بگذاریم تا ببینیم مشکل چه بود. در نشست رسانه‌ای فیلم «دریاچه ماهی» که در سانس سوم جشنواره برگزار شد، اهالی رسانه  چند دقیقه‌ای پشت در بسته ماندند و وقتی وارد سالن نشست شدند بر خلاف روزهای دیگر عوامل فیلم در سالن نشست حضور داشتند.پریناز ایزدیار و صابر ابر که شب قبلش برای ایفای نقش در فیلم «تابستان داغ» در کاخ رسانه‌ای جشنواره فیلم فجر حاضر شده بودند، در سومین روز جشنواره نیز برای ایفای نقش در فیلم «ویلایی‌ها» به کاخ جشنواره آمدند. این بازیگران در فیلم «ویلایی‌ها» نیز مانند «تابستان داغ» نقش یک زوج را ایفا کرده بودند.اکران فیلم «نگار» با استقبال بسیار خوبی همراه شد و محمد بزرگ‌نیا و ابوالحسن داوودی نیز به تماشای این فیلم نشستند. نشست رسانه‌ای این فیلم هم که پرحاشیه‌ترین نشست در سه روز جشنواره بود با حضور مانی حقیقی و رامبد جوان و ژست گرفتن آن‌ها برای عکاسان خبری شروع شد تا دیگر عوامل فیلم که با تاخیر وارد سالن نشست شدند به آن‌ها ملحق شوند.محمود گبرلو – مسئول برگزاری نشست‌های رسانه‌ای جشنواره – بعد از ورود نگار جواهریان که دیر وارد سالن شد، گفت: پیشنهاد می‌کنم شما کنار آقای جوان بنشینید تا عکاسان بتوانند کارشان را انجام دهند. یکی از خبرنگاران از حضور مانی حقیقی در نشست گله کرد و به  رامبد جوان گفت: من سوال‌های بسیاری از فیلم شما داشتم اما به خاطر حضور مانی حقیقی و توهینی که به خبرنگاران کرده است، ترجیح می‌دهم به نشانه اعتراض سوال‌هایم را نپرسم. حضور مانی حقیقی در این نشست حاشیه‌های بسیاری را به همراه داشت تا جایی که رامبد جوان از خبرنگاران خواست مسائل را از هم تفکیک کنند.مانی حقیقی نیز بیان کرد: با کمال میل حاضرم درباره این موضوع با شما (اهالی رسانه) در این‌جا یا هرجای دیگر بحث را ادامه دهم اما چون امشب برای فیلم رامبد جوان به این‌جا آمده‌ام باید زمان آن را به وقت دیگری موکول کرد. با این حال معتقدم اگر این اتفاق بیفتد و شرایطی برای این گفت‌وگو به وجود آید هم سوءتفاهم‌ها برطرف می‌شود و هم طرفین حرف‌های خود را خواهند زد. با توجه به این‌که نشست رسانه‌ای «نگار» در آخرین سانس و ساعت یک بامداد انجام می‌شد و با تمام شدن زمان، اهل رسانه باید سالن میلاد را ترک می‌کردند، دست به کار شدن پرسنل سالن میلاد و  صدای جاروبرقی موجب شد که مجری نشست اعلام کند:  فکر کنم  دارند ما را از سالن بیرون می کنند.حضور زیاد عکاسان در نشست‌های خبری، ایجاد سر و صدا و حرکت آن‌ها در بین صندلی‌ها با توجه به این‌که جایگاه ویژه‌ای را هم به آن‌ها اختصاص داده‌اند، خبرنگاران را با مشکلاتی از جمله شنیده نشدن صحبت‌های عوامل فیلم در حین توضیحات و خط خوردن دست‌شان در حین نوشتن مواجه کرد.همزمان با سومین روز جشنواره چهارمین شماره روزنامه سی و پنجمین جشنواره فیلم فجر با عنوان «آبی‌ترین روز ایران در قاب سینما» منتشر و توزیع شد.


منبع: baharnews.ir

جایزه کاستا به نویسنده ایرلندی رسید

به گزارش ایسنا، «آیریش تایمز» نوشت: جایزه کتاب سال «کاستا» از میان پنج برنده بخش‌های رمان، رمان نخست، زندگی‌نامه، شعر و ادبیات کودک، «سباستین بری» نویسنده رمان «روزهای بی‌پایان» را برای بار دوم به عنوان برنده نهایی کتاب سال «کاستا» و برنده سال ۲۰۱۶ انتخاب کردند.«بری» اولین رمان‌نویسی است که پیش‌تر یک بار دیگر موفق به کسب این جایزه شده و حالا علاوه بر مبلغ ۵۰۰۰ پوندی جایزه بخش رمان، جایزه ۳۰ هزار پوندی کتاب سال «کاستا» را هم دریافت می‌کند. او که به عنوان نمایشنامه‌نویس هم شناخته می‌شود، پیش‌تر در سال ۲۰۰۸ این جایزه را به دست آورده بود. قبل از او تنها «شیموس هینی» و «تد هیوز» شاعران معروف موفق به کسب دو جایزه اصلی «کاستا» شده‌اند.رمان «روزهای بی‌پایان» که هفتمین کتاب این نویسنده ایرلندی است،‌ در زمان جنگ‌های داخلی آمریکا روایت می‌شود و از سوی داوران این جایزه به عنوان «معجزه»ای در عرصه کتاب توصیف شده است. جایزه رمان نخست این دوره به «تپه طلایی» نوشته «فرانسیس اسپوفورد» ۵۲ ساله رسید. در بخش زندگی‌نامه «کاستا»، «کگی کارو» برای نگارش «سرزمین پدری» برنده شد. «آلیس آزولد» که تاکنون جوایز بسیاری را کسب کرده به عنوان برنده بخش شعر معرفی شد و «برایان کوناگان» که برای چاپ کتاب «بمب‌هایی که ما را به هم رساند» از ۲۱۷ ناشر جواب رد شنیده بود، موفق شد جایزه بخش ادبیات کودک «کاستا» ۲۰۱۶ را از آن خود کند. به هر یک از برندگان این چهار بخش که از میان ۵۹۶ اثر ارائه‌شده انتخاب شده‌اند، نیز مبلغی ۵۰۰۰ پوندی اعطا می‌شود. از زمان راه‌اندازی جایزه کتاب سال «کاستا» در سال ۱۹۸۵ تاکنون، این جایزه ۱۲ بار به رمان، پنج بار به رمان نخست، شش مرتبه به آثار زندگی‌نامه‌ای و هفت بار به مجموعه شعر تعلق گرفته است. در تاریخ ۳۱ ساله این جایزه، تنها دو بار جایزه کتاب سال به یک اثر در حوزه ادبیات کودک اعطا شده است که آخرین آن‌ها «درخت دروغ» نوشته «فرانسیس هاردینج» بود که سال گذشته به عنوان برنده معرفی شد. جایزه «کاستا» یکی از معتبرترین و مشهورترین جایزه‌های ادبی در انگلیس است که کتاب‌ها و نویسندگان مطرح در انگلیس و ایرلند براساس آن شناخته می‌شوند. این جایزه از سال ۱۹۷۱ کار خود را با عنوان جایزه ادبی «وایت برد» آغاز کرد و سپس در سال ۲۰۰۶ به جایزه کتاب «کاستا» تغییر نام داد. رکورد تعداد کتاب‌هایی که برای رقابت در این جایزه ادبی شرکت کرده‌اند، ۶۴۰ اثر بوده است.


منبع: baharnews.ir

حمله به کنسرت با اسپری فلفل!

گروه هنری: محسن یگانه با انتشار مطلبی در اینستاگرام از اختلال ایجاد شده در کنسرت بم خود انتقاد کرد. یگانه در نوشته اینستاگرامی خود از به کار بردن اسپری گاز فلفل در کنسرت خود خبر داد. او در این باره نوشت:‌ «دیشب شب عجیبی بود، هنوز بهش که فکر می‌کنم حال خوبی سراغم نمیاد. هنوز دارم فکر می‌کنم و رابطه اسپری گاز فلفل و سالن کنسرت رو نمی‌فهمم، نمی‌دونم به تعهد و تلاش نوازنده‌هام برای ادامه اجرا روی استیجی که سرفه امونشونو بریده بود فکر کنم یا به برقی که به قصد متوقف کردنمون قطع می‌شد، یا به حال و روز طرفدارام که نمی‌تونستن خوب نفس بکشن اما پای اجرامون موندن.دیشب خوشی کمترین حق مردمی بود که درد رو به اندازه کافی تجربه کردن، آدمایی که سیزده سال پیش یا مجبور شدن زندگی رو از صفر شروع کنن، یا تعداد افراد خانوادشون به صفر رسید. ما که برناممون رو با انرژی اجرا کردیم و کنار هم شب رو خوب تموم کردیم، ولی نمی‌دونم تا کی باید ضربه خورده فقر فرهنگی و ذهن محدودِ تک و توک افرادی باشیم که برای مبارزه با حقوق شهروندی حقوق می‌گیرن.»


منبع: baharnews.ir

رامبد جوان: عاشق سینمای اکشنم

به گزارش ایسنا، در بامداد چهارشنبه (۱۳ بهمن‌ماه) نشست مطبوعاتی فیلم نگار به تهیه‌کنندگی و کارگردانی رامبد جوان در برج میلاد برگزار شد که البته این نشست با توجه به حضور مانی حقیقی که در چند ماه گذشته چالشی را با خبرنگاران داشت، با حاشیه‌هایی همراه بود. این حاشیه‌ها و اشاره چند خبرنگار به اینکه به دلیل حضور مانی حقیقی در نشست ترجیح می‌دهند سوالات خود را از رامبد جوان در زمان دیگری بپرسند باعث شد مانی حقیقی بگوید: با کمال میل حاضرم درباره این موضوع با شما (اهالی رسانه) در این‌جا یا هرجای دیگر بحث را ادامه دهم اما چون امشب برای فیلم رامبد جوان به اینجا آمده‌ام باید زمان آن را به وقت دیگری موکول کرد. با این حال معتقدم اگر این اتفاق بیفتد و شرایطی برای این گفت‌وگو به وجود آید هم سوءتفاهم‌ها برطرف می‌شود و هم طرفین حرف‌های خود را خواهند زد. در ادامه رامبد جوان درباره چگونگی ساخت فیلم نگار که اثری متفاوت در کارنامه او محسوب می‌شود گفت: حدود سه چهار سال قبل موقعیتی در ذهنمان شکل گرفت و آن هم این بود که یک دختر در این دوره و زمانه حقش خورده شده و از آن‌جا که نمی‌تواند کاری از پیش ببرد و مدام بی‌توجهی می‌بیند، کاری می‌کند که بتواند حقش را پس بگیرد. بر اساس این داستان و از آن‌جایی که عاشق سینمای اکشن هستم و لذت می‌برم که روی پرده‌ی سینما اتفاقات هیجان‌انگیز رخ دهد تصمیم به ساخت این فیلم گرفتم.وی ادامه داد: احسان گودرزی فیلم‌نامه‌نویس این اثر که خیلی هم سینمایی نیست کمک و همراهم بود تا با کمک نگار جواهریان چند بار قصه این فیلم را نوشتیم و در نهایت به جایی رسید که از همکارانی که دوست داشتیم برای کار دعوت کنیم. او همچنین در پاسخ به اینکه چرا فیلمش در گروه هنر و تجربه قرار گرفته است توضیح داد: شاید به این دلیل که کمی عجیب و غریب باشد در آن گروه انتخاب شده وگرنه خودم دلیل آن را نمی‌دانم.جوان همچنین با خنده و شیطنت درباره پیش‌بینی‌اش برای جوایز جشنواره و نظر هیئت داوران گفت: داوران اگر باحال باشند یقیناً به این فیلم توجه خواهند کرد و اگر باحال نباشند کمتر توجه می‌کنند اما این داورانی که من دیدم خیلی باحال هستند. کارگردان فیلم نگار همچنین در پاسخ به سوال ایسنا درباره انتظاری که از بازخورد تماشاگران در سینمای رسانه‌ها و منتقدان داشت بگوید و این که بر اساس این بازخوردها چه تصمیمی برای اکران و نحوه فیلمش دارد اظهار کرد: هنوز به طور دقیق نمی‌دانم چون این اولین باری بود که فیلم را با کسانی می‌دیدم که هیچ‌چیز از آن نمی‌دانستند. البته چند سال پیش برای تست تصویر فیلم را در سینما کوروش دیدیم و چند نفری که همراهم بودند بدون اطلاع از داستان با فیلم ارتباط برقرار کردند. او ادامه داد: البته برایم نظر اهالی رسانه اهمیت زیادی دارد و هنوز باید ببینم بازخوردها چگونه خواهد بود.در این نشست نگار جواهریان و مانی حقیقی (بازیگر)، بهرام بدخشانی (مدیر فیلمبرداری)، وحید مقدسی (طراح صحنه) و احسان گودرزی (فیلمنامه‌نویس) هم حضور داشتند و رامبد جوان هم در ابتدای این نشست برای کم کردن حاشیه‌ها به خبرنگاران گفت: نمی‌دانم بین شما و مانی چه اتفاقی افتاده و ترجیح می‌دهم که ندانم اما الان به عنوان کارگردان و تهیه‌کننده نگار اینجا هستم و می‌خواهم فقط در این‌باره صحبت کنیم. جوان بیان کرد: من خیلی سال است که در سینما هستم و همه را در سینما می‌شناسم و بیشتر آن چیزی را که بسیاری فکر می‌کنند می‌شود را انجام می‌دهند. عرشا اقدسی اجرای بدل‌کاری‌ این فیلم را انجام داد و پیش از این هم با او همکاری کرده بوده‌ام و حتی برای آن‌که از این جنس در فیلم بعدی استفاده کنیم، صحبت کردیم.او ادامه داد: ما در برخی از بخش‌ها طراحی صحنه کردیم و دکور زدیم. برای مثال در بخش‌هایی از فیلم که نگار جواهریان دو بار در یک وضعیت دیده می‌شود صحنه‌هایی هستند که کارگردانان دیگر فکر می‌کنند اگر آن را انجام بدهند باید به CGI بروند پس از کنار آن می‌گذرند اما به عقیده من سینما بدون این اتفاقات دچار یک‌نواختی می‌شود. مانی حقیقی نیز درباره اینکه چطور تصمیم گرفت که در این فیلم ایفای نقش کند توضیح داد: وقتی که فیلم‌نامه را خواندم داشتم به این فکر می‌کردم کسی که بخواهد در سینمای ایران چنین ریسکی را کند عجیب است. به همین دلیل باورم نمی‌شد که کسی بخواهد این کار را انجام دهد. من نیز حاضر بودم در یک فیلم بد بازی کنم اما در چنین فیلمی نیز باشم. من هرچه بیشتر فیلم نگار را می‌بینم بیشتر متوجه استحکام استخوان‌بندی آن می‌شوم. در بخش پایانی این نشست سوالی از نگار جواهریان درباره بازی در نقش‌های اکشن که در سینمای ایران برای زنان مرسوم نیست پرسیده شد گفت که او با اشاره به رویا نونهالی و نقش‌های قبلی او در این باره گفت: بازی در چنین نقش‌هایی بسیار لذت‌بخش است.البته این پاسخ جواهریان با حرف‌های رامبد جوان نیمه‌کاره ماند که گفت با اشاره به صحنه‌های پرت شدن جواهریان در بخش اکشن فیلم (با خنده و شوخی) گفت: خیلی لذت دارد که همسر آدم این‌طور به گوشه‌ای پرت شود و این تخیل سینما خیلی جذاب است. جوان همچنین درباره پیش‌بینی‌اش درباره فروش این فیلم در اکران عمومی گفت: من تاکنون سه فیلم ساخته‌ام که هرسه برای دیگران بوده و خیلی هم فروخته است. این یکی را برای خودم ساختم که احتمالاً فروشی نخواهد داشت اما با وجود اینکه از صفر تا صد را خودم هزینه کرده‌ام خوشحالم کاری را کردم که دلم می‌خواست.


منبع: baharnews.ir

روسیه از اقدام اخیر ترامپ حمایت کرد!

خبرگزاری اسپوتنیک به نقل این مطلب از سخنگوی کمیته ملی ضد تروریسم روسیه پرداخته است. آندره پرژدومسکی در این خصوص به خبرنگاران گفته است: ما از همه اقدام‌های سازنده در این راستا حمایت و استقبال میکنیم. روسیه حمایت همه جانبه ای از همه معیارهای تعیین شده برای مبارزه با تروریسم خواهد داشت. وی همچنین بیان کرده است که سرویس های ویژه روسیه و نهادهای قانونی و قضایی این کشور بر روی توسعه همکاری‌های حوزه مبارزه با تروریسم با آمریکا در دوران ریاست جمهوری دونالد ترامپ حساب باز کرده و امیدوار هستند.پرژدومسکی همچنین بیان کرده است: ما همواره برای یک همکاری جامع، اساسی و مبتنی بر منافع دو‌طرفه در مبارزه با تروریسم با آمریکا تأکید کرده و خواهان آن بوده ایم و در آینده نیز همواره بر این موضوع تأکید خواهیم داشت. این یک گزینه اصولی است که ما به آن پایبند خواهیم بود و با امید فراوان به اینکه این مساله از سرعت بیشتری برخودار شود، از همکاری در این حوزه خرسند خواهیم بود. سلفی احسان خواجه‌امیری با معترضان آمریکاییاحسان خواجه‌امیری پیش از ترک کردن فرودگاه لس‌آنجلس با معترضان حاضر در آنجا سلفی گرفت.فرمان اجرایی ترامپ برای ممنوعیت ورود شهروندان هفت کشور عمدتا مسلمان از جمله ایران به آمریکا با اعتراضات گسترده در این کشور روبه‌رو شده است. در این میان احسان خواجه‌امیری نیز از فرصت استفاده کرده و پیش از ترک خاک آمریکا با چند تن از این معترضان سلفی گرفته است. او این عکس را در اینستاگرام خود به اشتراک گذاشت.


منبع: baharnews.ir

اصغر فرهادی و منتقدانش

صادق صدراییبه نوع مواجهه اصغر فرهادی با منتقدانش نگاهی بیندازیم. مقصودم از منتقد در این جا منتقد سینمایی نیست. مقصود منتقدانی هستند که عرصه نقادی شان را حوزه سینما (چه ساختار چه مضمون) تعریف نکرده‌اند و از آن جهت منتقد فرهادی و آثار اویند که غیر خودی است. به قول خودشان غیر ارزشی است.بسیاری از اهالی هنر در برابر مزاحمت‌های کلامی، رفتاری و مدیریتی این جماعت معمولا ناله کنان فریاد‌های معترضانه منفعلانه سر می‌دهند یا در برابر فشارهایشان با سکوتی تلخ به سمت افسردگی و انزوا می‌روند اما فرهادی در برابر آن‌ها چه می‌کند؟ «بی توجهی» ، در یک کلام می‌توان نوع مواجهه اصغر فرهادی با این افراد را بی توجهی نام نهاد. او اساسا در برابر این نوع نقدها به گونه‌ای رفتار می‌کند که گویی چنین جماعتی را نمی‌بیند و به حساب نمی‌آورد.ظاهرا شبیه همان سکوت است اما نه از جنس افسردگی و از روی انفعال بلکه از جنس سکوتی فعالانه. به نوع مواجهه فرهادی با آن نشریه هتاک که مدتی پیش درباره این فیلمساز، ناروایی گفته بود توجه کنید یا به هجمه رسانه‌ای سنگینی که برای هر فیلم او ایجاد می‌شود، از زمان تولید تا پس از اکران، هیچگاه از او در برابر این فشارها تندی کردن نمی‌بینید. از این بالاتر زمانی است که این نوع نگاه‌ها در سال هایی به عرصه مدیریتی سینما هم وارد شده بود، فرهادی حتی در آن دوران هم وارد درگیری‌های بی حاصل با جریان مخالف خود که قدرت را در دست داشت نمی‌شد و به نوعی می‌توان گفت بخشی از پاسخ هایش به آن نوع نگاه را در آثار سینمایی اش می‌دهد. این مواجهه از موضع بالا و مغرورانه (به معنای مثبت اش) با افرادی که کودک صفتانه به دنبال مخالفت‌های ایدئولوژیک و بی مبنا هستند را با روبرو شدن برخی دیگر از چهره‌های فرهنگی (یا در سایر حوزه ها) با این جریان سیاسی – سینمایی مقایسه کنید. تفاوت‌ها به شدت آشکار است. بخشی از این آرامش در برابر مخالف قطعا به ویژگی‌های شخصی هر کس باز می‌گردد اما بخش دیگری از آن را می‌توان به باور داشتن فرد به اندیشه‌ای که در ذهن دارد ارتباط داد. اگر هر فردی باور داشته باشد که آنچه به آن معتقد است مسیری صحیح است و برای آن استدلال هایی قوی داشته باشد قطعا در برابر منتقدانش، حتی آنها که از اساس با او، فارغ از اینکه چه بگوید، مخالف هستند مواجهه‌ای منطقی و با آرامش خواهد داشت.


منبع: baharnews.ir

از «او» تا «سد معبر» نوید تحول در سینما

شهرام اشرف ابیانهگاهی اوقات در همین سینمای بومی خودمان با همه ضعف‌ها و کاستی‌ها به فیلم هایی برمی خوریم که با هیچ معیاری نمی‌خوانند. این گونه آثار مبهوتت می‌کنند. تجربه غریبی در فرم و مضمون‌اند. نوید تحولی تازه را می‌دهند. پنجره‌ای‌اند رو به دنیایی غریب و تکان‌دهنده. همان هوای تازه‌ای‌اند که سینمای بومی سخت به آن محتاج است. او (خانه) از این دسته آثار است. فیلمی سیاه و سفید به زبان‌ترکی آذری با ساختاری به شدت آوانگارد با دوربین روی دستی پویا و دائم در حال حرکت و جستجو که به هر گوشه‌ای سرک می‌کشد. با میزانسنی به طرز غریبی پیچیده و بازی‌های بازیگران جوان ناشناخته به شدت باورپذیر آن. داستان در مورد جنازه پیرمرد تازه فوت شده‌ای است که بدنش طبق وصیتش باید به  اتاق تشریح منتقل شود، اما دخترش مانع بردن پیکر به آنجا است. این بهانه‌ای به دست فیلمساز داده تا به شخصیت هایش خیلی آرام نزیک شده و شمایی از حال و هوای درونی‌شان به دستمان دهد. این همه داستان نیست. دوربین همراه آدم‌های عزادار خانه از کوچه به حیاط خانه و از آنجا به داخل اتاق‌های خانه متوفی حرکت می‌کند. دور و بر آدم‌های قصه می‌چرخد و در هر گوشه سوژه‌ای تازه برای تصویرکردن می‌یابد.  سرعت حرکت از هر حادثه‌ای به اتفاقی تازه  آن قدر تند و سرگیجه‌آور است که موضوع اصلی باقی ماندن جنازه در خانه کم کم به حاشیه می‌رود. درست مانند زندگی عادی هر پیشامدی، ناگهانی و همچون شوکی به ما عرضه می‌شود. حیرت‌آور آنکه در این باله تصویری بازیگران با دوربین عجیب راحتند. گویی در حال زندگی‌کردن بخشی از زندگی‌شان مقابل این چشم نامرئی باشند. او (خانه) از آن تجربه‌های غریب و لازم برای هر سینماگر خوش ایده و پر از انرژی است. نسیمی است که به بیابان تف دیده سینمای ایران تازگی و طراوت می‌دهد. نشاطی که کاش در قید و بند‌های سینمای حرف‌های گرفتار نشود و بماند و زمینه ورود  جریان تازه سینمایی باشد. فیلم سد معبرساخته محسن قرایی در حال و هوای یک فیلم نئورئالیستی دستکاری شده سد معبر با فیلمنامه‌ای از سعید روستایی در ادامه همان سینمای ابد و یک روز است. همه تلاش محسن قرایی آن بوده از چهارچوب‌های این نوع خاص سینمایی خارج نشود. گونه‌ای سینمایی که سعید روستایی با فیلم درخشان ابد و یک روز به نام خودش سند زده؛ فیلمی که زمان نمایش در جشنواره سال گذشته دل و دین از عامی و خاص برد. نوعی سینمای رئالیستی با مایه‌هایی از ملودرام که به دادن پیام صریح به تماشاگر هم بی‌میل نیست. این مساله هم نقطه قوت فیلم است هم پاشنه آشیل احتمالی آن. فیلم صراحت رئالیستی چشمگیری دارد. آن قدر که بعضی فیلم‌های نئورئالیستی را به یاد می‌آورد. با این تفاوت که در واقع گرایی مورد نظر، دخل و تصرف شده تا تاثیر بیشتری روی مخاطب  داشته باشد و این همه به‌خاطر نگرانی فیلمساز از پیامی  است که می‌خواهد جا به جای فیلم به مخاطب برساند.  این نگرانی در رساندن سریع‌تر پیام باعث شده تا در جاهایی، حرف و پیامی که فیلمساز دغدغه ساختش را داشته از داستان بیرون بزند. انگار بلندگویی به شخصیت داستانی داده باشیم و ازش خواسته باشیم از روی متنی از پیش نوشته شده بخواند. مثال آشکار آن  صحنه‌ای است که حامد بهداد در نقش مامور سد معبر شهرداری به‌دنبال زنش می‌گردد و نگران است مبادا زن عصبانی از دست او بچه باردارشان را سقط کرده باشد ناگهان اختیار از دست داده شروع به داد و بیدا می‌کند  و از استیصال و دلایل  عصبیت آشکار شخصیتش می‌گوید.   با این همه، فیلم بداعت‌های غیرقابل انکاری هم دارد. مثلا جنس خشونت جاری در حال و هوای فیلم تکان‌دهنده و تاثیرگذاراست. ریتم تند صحنه‌ها و هدایت درست بازیگران برای واکاوی معضلی اجتماعی کارآمد و موثر جلوه می‌کند. سعید  روستایی در شگفتی سال قبلش، ابد و یک روز، به مدد همین شیوه بود که توانست شوک بزرگ جشنواره باشد. فیلمی که تماشاگر را بر صندلی میخکوب می‌کرد. واقع گرایی که آمده بود تا تماشاگر را سحر خود کند. اینکه کارگردان تسلطی مثال‌زدنی بر همه اجزا صحنه داشته باشد آن هم برای ورزدادن موضوعی ملتهب  شرطی اساسی است. محسن قرایی تمام لازمه‌های یک چنین لیدری برای هدایت گروه سازنده را دارا است. فقط می‌ماند تک صحنه‌هایی که پیش از این در ابد و یک روز دیده بودیم و نیروی محرکه‌ای بود که فیلم را سفت و محکم در ذهن ما جا می‌انداخت. اینجا چنین چیزی غایب است. فیلمساز حتی به آن فکر هم نکرده برای همین است که نتیجه گیری داستانش به پیام دهی  ساده درام‌های ساده معمول می‌ماند و به اجرای درخشان قصه  ربطی پیدا نمی‌کند. مشکل سینمایی از جنس سد معبر، در باره مامور سد معبر شهرداری که گرفتاری مالی دارد و باید با وسوسه‌هایش برای نغلتیدن به دام رشوه و دورویی کنار بیاید، نزدیک شدن بیش از حد فیلم به پیام‌های اخلاقی مستقیم است که از اجرای قدرتمند این‌گونه کار می‌کاهد. در سد معبر یک حامد بهداد عصبی درخشان داریم با یکی از بهترین نقش هایش. آدمی در پیچ و خم گرفتاری‌های مالی زندگی روزانه در آستانه تبدیل‌شدن به هیولایی که از انسانیت فاصله گرفته. بقیه شخصیت‌ها دور او چیده می‌شوند. نادر فلاح استثناء است. در نقش دستفروشی درمانده که سر و کارش با بهداد افتاده که به همان‌اندازه او سرسخت است. یک بازیگر نقش دوم حاشیه‌ای درخشان هم در فیلم هست؛ مغازه داری که بهداد در یکی از صحنه‌های فیلم سراغش می‌رود تا به بهانه گرفتن موبایلی که از دستفروشی (نادر فلاح) دزدیده تلکه‌اش کند. درماندگی و خشمی که در بازی او هست یکی از بهترین صحنه‌های جشنواره امسال را رقم خواهد زد. دیدن سد معبر نه به‌اندازه ابد و یک روز اما تجربه‌ای بی‌تردید دلپذیردر جشنواره سی و پنجم خواهد بود.


منبع: baharnews.ir

حاشیه‌های روز دوم جشنواره فیلم فجر

به گزارش ایسنا، یازدهم بهمن‌ماه، برج میلاد به عنوان سینمای اهالی رسانه در سی و پنجمین جشنواره فیلم فجر شاهد حضور مدیران و هنرمندانی بود که در کنار خبرنگاران و عکاسان به تماشای فیلم‌هایی نشستند که هنوز هیچ کدام آن‌طور نتوانسته‌اند تنور جشنواره را گرم کنند.* حجت‌الله ایوبی رییس سازمان سینمایی پس از حضور در برج میلاد به نشست پرسش و پاسخ فیلم «سهیلا شماره ۱۷» رفت و پس از دقایقی بیرون از سالن، پاسخگوی سوالات خبرنگاران درباره فیلم «کاناپه» عیاری و واکنش اصغر فرهادی به تحریم دونالد ترامپ شد. * در حاشیه نشست فیلم «سهیلا شماره ۱۷»، محمد حیدری کاتالوگ این دوره جشنواره را رونمایی کرد. * اولین فیلم روز دوم جشنواره، مستند «انحصار ورثه» بود که با توجه به چهره متفاوتی که از شهید آوینی در آن ارائه می‌شود و حضور فیلمسازان برجسته‌ای همچون ابراهیم حاتمی‌کیا و کیومرث پوراحمد در آن، با وجود نمایش در ساعت ۱۳:۳۰ استقبال زیادی از آن صورت گرفت. * تقریبا تمام فیلم‌های این روز برخلاف روز اول با تاخیر کم حدود  ۱۰ دقیقه‌ای نمایش داده شدند. * فیلم «چراغ‌های ناتمام» به عنوان یکی از فیلم‌های دفاع مقدسی جشنواره با وجود شروع خوبی که داشت رضایت تماشاگران را جلب نکرد و حتی آتش تقی‌پور بازیگر پیشکسوت، با حضور در نشست این فیلم به فیلمنامه این اثر انتقاد کرد.فیلم «چراغ‌های ناتمام» به دلیل دو پاره شدن داستان و دور شدن از قصه اولیه، واکنش یکی از مدیران سینمایی را هم در پی داشت که در اظهارنظری غیررسمی از انتخاب این فیلم توسط هیات انتخاب انتقاد کرد. * سومین فیلم سینمایی یازدهم بهمن، «سهیلا شماره ۱۷» به کارگردانی محمود غفاری بود که موضوع آن و اتفاقات مربوط خنده‌های از روی رضایت و در برخی مواقع تشویق تماشاگران را به همراه داشت، هر چند عده‌ای سوژه دختران ۳۰، ۴۰ ساله‌ای که دنبال شوهر هستند را توهین‌کننده می‌دانستند.در نشست پرسش و پاسخ این فیلم علیرضا داوودنژاد هم به واسطه حضور دخترش زهرا داوودنژاد حضور داشت و به اظهارنظر هم پرداخت. * فیلم «دعوت‌نامه» به کارگردانی مهرداد فرید چهارمین فیلم نمایش داده‌شده در برج میلاد بود که بیشترین انتقاد را در دو روز اول جشنواره به دنبال داشت و تشویق‌های چند باره و خنده‌هایی که در سالن رسانه‌ها در واقع واکنش منفی به فیلم تلقی می‌شود بارها در حین نمایش این فیلم سه اپیزودی که بیشتر یک تله‌فیلم بود، تکرار شد. * چیدمان صندلی‌های سالن نشست پرسش و پاسخ فیلم‌ها یکی از تغییرات کاخ رسانه بود که نه فقط نسبت به روز گذشته بلکه نسبت به چند سال گذشته جابه‌جا شده بود تا عکاسان و خبرنگاران فضای بهتری برای حضور در نشست داشته باشند. * شماره اول بولتن جشنواره با عنوان «فعلا چهار هیچ به نفع حذف‌شده‌ها» توزیع شد. در این شماره فیلم‌های روز اول جشنواره بررسی شده است. * سومین شماره روزنامه جشنواره هم به دبیری حیدری و با عنوان «شهر در دست سیمرغ» منتشر شد. * شقایق فراهانی با دو فیلم «دعوت‌نامه» و «چراغ‌های ناتمام» بازیگر دو فیلمی روز دوم جشنواره بود که البته در فیلم «آزاد به قید شرط» هم در روز اول بازی کرده بود. * آخرین فیلم دومین روز جشنواره که به عنوان «ابد و یک روز» جشنواره امسال هم از آن یاد می‌شد، «تابستان داغ» بود که تماشاگران را نسبت به دیگر فیلم‌ها بیشتر راضی کرد؛ هرچند با توجه به شروع فیلم با بازی پریناز ایزدیار فیلم «ابد و یک روز» تداعی می‌شد و در ادامه هم فیلم‌های «ملبورن» و «درباره الی» به ذهن مخاطب می‌رسید. البته این نکته از کارگردان هم پرسیده شد و او فقط شباهتی در فیلمنامه به آثار فرهادی را تایید کرد.


منبع: baharnews.ir

فراهانی: دختر بزرگم بازیگر قلدری است

نشست پرسش و پاسخ فیلم «دعوتنامه» به کارگردانی مهرداد فرید در دومین روز از جشنواره فیلم فجر با حضور  عوامل این اثر برگزار شد، بهزاد فراهانی هم مهمان این جلسه بود.در نشست فیلم سینمایی «دعوتنامه» که شبانگاه دوشنبه ۱۱ بهمن در برج میلاد برگزار شد، مهرداد فرید (کارگردان، نویسنده، تدوین‌گر و تهیه‌کننده)، شقایق فراهانی، بهزاد جعفری، سحر کریمی، غزل فرید، سامان صفاری و شهاب شادابی (بازیگران)، بایرام فضلی (مدیر فیلمبرداری) و حمید چمنی فیلمنامه‌نویس حضور داشتند. در ابتدای نشست، مهرداد فرید درباره تجربیات روزنامه نگاری‌اش گفت: «الان روزهایی را به یاد می‌آورم که سمت دیگر میز می‌نشستم و البته حالا که فیلم خودم در برج اکران شده برای من یادآور دوران خوشی است که سال‌ها قبل داشتم. اما قبل از اینکه فیلم را بسازم، برخی از دوستان به من می‌گفتند این فیلم را نساز، چون ساخت آن مانند عملیات انتحاری است. کار در حوزه دین سخت است و معمولا فیلمسازی که در این حوزه کار می‌کند مممکن است برخورد خوبی از سمت تماشاگران نگیرد.» فرید افزود: «فکر می‌کنم همان طور که دریافت سیمرغ نباید کسی را به وجد بیاورد، عدم دریافت آن هم نباید کسی را ناراحت نکند. قطعا اگر آدم‌های دیگری در هیئت انتخاب بودند، فیلم‌های دیگری را در جشنواره می‌دیدیم.»وی در ادامه و به عنوان مصداق برای اینکه جشنواره فیلم فجر آنقدر اتفاق مهمی نیست، اظهار کرد: «اگر از خیلی از شما بپرسیم که بهترین فیلم جشنواره کدام بوده است، شاید اصلا به خاطر نیاورید، چون اتفاقات آن ته‌نشین نمی‌شود و این نشان می‌دهد که جشنواره آن‌قدر مهم نیست و می‌توان به افزایش کیفیت آن فکر کرد.» شقایق فراهانی بازیگر «دعوتنامه» هم در ادامه نشست درباره همکاری با مهرداد فرید و بازی در این فیلم اظهار داشت: «هر بار می‌خواستیم با هم کار کنیم، این اتفاق نمی‌افتاد تا اینکه در نهایت این همکاری در «دعوتنامه» اتفاق افتاد. من سه سال قبل بحران روحی بدی داشتم و این حس در من به وجود آمد که با کار زیاد بتوانم حال خودم را خوب کنم.»فراهانی در پاسخ به این سوال که آیا از این‌که در فیلم‌ها نقش دوم یا مکمل را بازی می‌کند، نگران نیست، گفت: «من در خانواده‌ای بزرگ شدم که هیچ‌وقت از نقش دو یا مکمل ترسی ندارم.» یکی از مهمانان این نشست خبری بهزاد فراهانی بود که در میانه جلسه گفت: «خوب است اگر نقدی به یک اثر داریم کاش با بیان فرزانه‌تری اظهار کنیم، وقتی خودمان در جریان تولید یک اثر نیستیم، نباید این مقدار راحت اظهار نظر کنیم. اجازه بدهیم که بوی دموکراسی و سخن گفتن پارسی جای بیفتد، در چشمان یکدیگر بدون کینه نگاه کنیم و با خود مردم دوستی کنیم»فراهانی افزود: «با اینکه دختر بزرگترم بازیگر قلدری در تئاتر است، در سینما از او خیلی تعریف نکرده‌ام، اما این‌بار می‌گویم بازی خیلی خوبی در این فیلم داشت. احساس می‌کردم حس رهبری خوبی در فیلم وجود داشت. حضور بازیگرهای جوان هم نشان می‌دهد که می‌توان روی آن‌ها حساب کرد.»


منبع: baharnews.ir

اهمیت بیانیه اصغر فرهادی؛ شکوه نبودن

حمید باباییروزنامه بهار پس از انصراف‌ترانه علیدوستی از شرکت در مراسم اسکار، همگان منتظر اظهار نظر اصغر فرهادی به عنوان کارگردان و مهمترین چهره فرهنگی چندساله اخیر بودند. از همان ابتدا گمانه زنی‌ها برای شرکت کردن و یا نکردن فرهادی در مراسم اسکار شروع شد،  در این میان بسیاری از دلواپسان با حمله به علیدوستی فضا را برای فرهادی سنگین کردند اما چیزی که می‌توان در مورد فرهادی دید، هوش بالای این هنرمند و نیفتادن در دام است. در واقع فرهادی با هوشمندی و با انتشار بیانیه‌ای انصراف خود را از حضور در مراسم اعلام کرد. هوشمندی‌ای که نشان داد فرهادی به هیچ سمتی غش نکرده و با مناعت طبع مثال‌زدنی‌اش در دام موج‌های سیاسی و عاطفی نمی‌افتد. این بیانیه از چند جهت دارای اهمیت است. ابتدا باید به این نکته اشاره کرد که حمایت گروه کثیری از هنرمندان و کارگردانان آمریکایی از این هنرمند نشان می‌دهد، هنر را می‌توان جدا از خط کشی‌های سیاسی معمول دید. پرهیز از افراطی گری: در این بیانیه فرهادی پرهیز از افراطی گری را مطرح می‌کند، افراطی‌گری‌ای که نشان می‌دهد حد و مرزی ندارد و از سوریه و عراق گرفته تا آمریکا را در بر می‌گیرد. این بیانیه مشخص کرد تا چه حد می‌توان یک سیاستمدار پوپولیست را با سکوت و یا نوشتن چند سطر به چالش کشید.  احترام به تفاوت‌ها: دیدن این امر که یک مکزیکی یا ایرانی ویا افغان می‌تواند در یک کشور باعث رشد و شکوفایی باشد و به این تفاوت‌های فرهنگی باید احترام گذاشت، به‌واقع فرهادی با این بیانیه در کنار کسانی قرار می‌گیرد که اکنون در خیابان‌های مختلف جهان در حال راهپیمایی هستند و این صدا می‌تواند در دل یک یادداشت کوتاه جا بگیرد. تفاوت دینی و اهمیت دادن به این تفاوت‌ها و سعی بر سرکوب دیگری به خاطر قومیت و یا دین یکی از مضامین مورد استفاده سیاستمداران فاشیست است، فرهادی با تاکید بر این امر تاکید کرد چقدر این مفهوم برای او مهم است.   ‌ترس از دیگری:‌ترس از اینکه دیگری ما را ببیند و در مورد ما چه فکر می‌کند، که منجر به قضاوت کردن می‌شود از بن مایه‌های مهم فیلم‌های فرهادی است، از درباره الی تا فروشنده نوعی‌ترس از قضاوت جمعی در آثار فرهادی وجود دارد. به نظر می‌رسد او با بیان این مسئله و این که‌ترس ابزار مهمی برای توجیه اعمال و دامن زدن به خشونت است.گام مهمی در زمینه طرح و آسیب‌شناسی‌اش  برداشته است.  من منهای دیگران: در فیلم درباره الی جایی شخصیت سپیده (گلشیفته فراهانی) در مورد نامزد الی علی‌رغم میل باطنی عملی را انجام می‌دهد، او در واقع منافع جمعی را به وجدان خود‌ترجیح می‌دهد. در اینجا نیز فرهادی با این عمل و با بیان اینکه می‌شد برای من استثنایی قائل بود ولی دیگران چه؟ خود را از دیگران جدا نمی‌بیند، در واقع داشتن وجدان نشان دهنده حرکت درست این هنرمند است. این حرکت و هوشمندی فرهادی، در انداختن توپ به زمین حریف را نمی‌توان از فیلم‌های او نیز جدا دید، در واقع در این بیانیه نیز که شرحش در پایین آمده است، فرهادی بار دیگر موضعی به مانند فیلم هایش گرفت و نشان داد هنرمند واقعی در هر حرکتی مانند آثارش است. هنرمندی که نشان می‌دهد هنوز، می‌توان هنر را جایگزین بسیاری از سخنان پوچ کرد. متن بیانیه اصغر فرهادی به شرح زیر است:  «متاسفم که از طریق این نوشته اعلام می‌کنم در مراسم اسکار امسال در کنار دیگر اهالی سینما شرکت نخواهم کرد. در روزهای گذشته علی‌رغم شرایط غیرمنصفانه‌ای که برای ورود مهاجران و مسافران چند کشور به ایالات متحده پیش آمد، همچنان تصمیم بر حضور در این مراسم بود و ابراز نظراتم به رسانه‌ها درباره این شرایط و به هیچ عنوان قصد عدم حضور و یا تحریم مراسم را به نشانه اعتراض نداشتم چون آگاهم که بسیاری از اهالی سینمای آمریکا و اعضای آکادمی مخالف افراطی‌گری و تندروی‌هایی هستند که این روزها بیش از گذشته در حال اعمال است و همان‌گونه که روز اعلام نتایج آکادمی به پخش‌کننده‌ام در آمریکا اعلام کردم به همراه مدیر فیلمبرداری‌ام در این مراسم حضور خواهیم داشت، همچنان تصورم همراه بودن در این اتفاق بزرگ فرهنگی بود. اما امروز به نظر می‌آید که این امکان حضور با اما و اگرهایی همراه است که برایم به هیچ عنوان پذیرفتنی نیست حتی اگر برای سفر من به آمریکا استثنایی قائل شوند. پس مایلم آنچه را که قرار بود در فرصت سفرم بیان کنم در اینجا ابراز نمایم. تندروها علی‌رغم جنگ‌ها و دعواهای سیاسی‌شان در همه جای دنیا، بسیار شبیه به هم به جهان می‌نگرند. آن‌ها برای درک جهان چاره‌ای ندارند جز تقسیم آن به دو بخش ما و دیگران تا همواره با ساختن تصویری هولناک از دیگران، مردم کشورشان را دچار‌ترس از آن‌ها بکنند. این فقط محدود به آمریکا نیست. در کشور من نیز تندروها اینگونه‌اند. سال‌هاست در دو سوی اقیانوس عده‌ای تندرو تلاششان بر آن است تا از مردم کشور مقابل تصویری غیرواقعی و هولناک بسازند و از تفاوت‌های بین ملت‌ها و فرهنگ‌ها اختلافات، و از اختلافات دشمنی‌ها و از دشمنی‌ها‌ترس ایجاد کنند. ترس مردم ابزار مهمی ا‌ست برای توجیه افراطی‌گری و تندروی صاحبان ذهن‌های بسته. حال آنکه من باور دارم شباهت‌های بین انسان‌ها در روی این کره‌ خاکی در سرزمین‌ها، فرهنگ‌ها و ادیان مختلف بسیار گسترده‌تر از تفاوت‌هاست. من باور دارم ریشه بسیاری از خشونت‌های امروز جهان در میان ملت‌ها را باید در تحقیرهای دو سویه دیروزشان جستجو کرد و تحقیرهای امروز ملت‌های دیگر به یقین بذری‌ است برای خشونت‌های فردا.تحقیر ملت‌های دیگر به بهانه حفظ امنیت مردم یک کشور پدیده تازه‌ای در جهان نیست و همواره خود زمینه‌ای برای ایجاد شکاف و دشمنی در آینده بوده است. من از این طریق انزجار خود را از شرایط تحمیل ‌شده ناعادلانه‌ای که برای ورود قانونی بعضی از هموطنانم و همچنین مردم شش کشور دیگر به ایالات متحده در حال اعمال است ابراز می‌کنم و امیدوارم این شرایط منجر به شکاف بیشتر بین ملت‌ها نشود.»


منبع: baharnews.ir

متلک به صداوسیما و ده نمکی

گروه فرهنگی: روزنامه شهروند در صفحه طنز امروزش به انصراف اصغر فرهادی از حضور در اسکار و پدیده جدید کولبرها در کشور پرداخت.


منبع: baharnews.ir

متلک فرهادی به ترامپ!/طنز

گروه فرهنگی: روزنامه قانون در صفحه طنز خود به برخی اخبار و اظهارات منتشر شده در رسانه ها، واکنش نشان داد.


منبع: baharnews.ir

حالاها باید تقاص دوره دکتر را پس بدهیم

منیرالدین بیروتی در گفت‌وگو با ایسنا درباره مشکلاتی که نشر دولتی در حوزه نشر کتاب به‌وجود می‌آورد، گفت: نشر دولتی مربوط به کارهایی است که دولتی باید انجام شوند، مثل حوزه انتشار کتاب‌های دانشگاهی که طبیعتا فکر می‌کنم خود دولت باید آن‌ها را انجام دهد. البته در اینجا هم بایدی وجود ندارد.این نویسنده گفت: در دولت قبل  گویا برنامه‌ای بود تا ناشران دولتی کاری کنند تا انتشار کتاب‌های داستان و ادبیات به کانال ورشکستگی بیافتند و همین اتفاق هم رخ داد. یکی از این نمونه‌ها ماجرای نشر چشمه بود. نظر کلی و واقعی من این است که دولت نباید در حوزه نشر دخالت کند.؛ چون هر چیزی‌که نقشی از دولت حاکم بگیرد، طبیعتا باید خیلی از چارچوب‌ها را مد نظر قرار دهد و همین محدودیت‌ها به مرور خلاقیت‌کش است. بنابراین فی نفسه ناشر دولتی را قبول ندارم و این فقط در حوزه نشر نیست. هرچیزی تابع دولت شود، مصلحت‌طلب می‌شود. او ادامه داد: در هشت سالی که آقای احمدی‌نژاد رئیس دولت بود سعی شد تمام ناشران خصوصی ورشکسته شوند. نتیجه آن هم امروز در حوزه نشر می‌بینیم و من فکر می‌کنم اتفاقی که الان در حوزه نشر رخ داده، نتیجه سیاست‌های همان هشت سال است.بیروتی درباره نوع محدودیت‌های ناشران دولتی برای چرخه طبیعی نشر گفت: ناشران دولتی با توجه به چارچوب‌هایی که دارند، محدودیت‌هایی در حوزه انتشار آثار اعمال می‌کنند و این محدودیت‌ها در جامعه آرام آرام به فرهنگ و سنت تبدیل می‌شود و نهایت به دوره‌ای می‌رسیم که حق طبیعی به صورت استثنا درمی‌آید. با وسیع شدن محدودیت‌ها از آن پس اگر کسی بخواهد به صورت طبیعی کاری انجام دهد، کارش به صورت استثنا جلوه می‌کند. جامعه ما این گونه غلط و ناهنجار رشد کرده و این ناهنجاری‌ها طبیعی و عادی شده است. در این شرایط اگر کسی بخواهد آن هنجارها را نپذیرد، گویی چیز عجیب و غریبی آورده است. این نویسنده به موضوع رانت‌های دولتی در حوزه نشر اشاره کرد و گفت: چون  با این دسته از ناشران امکانات دولتی تعلق می‌گیرد، یکسری رانت شکل می‌گیرد که دست‌اندرکاران آن‌ها خود به خود برای حفظ آن مجبورند در راستای سیاست‌های دولتی گام بردارند. در این بین خود به خود ناشران خصوصی حذف می‌شوند. وقتی هم همه امکانات به ناشران خصوصی تعلق می‌گیرد، دیگر رقابت بین ناشران خصوصی معنا ندارد. مثلا می‌بینیم که روزنامه‌ای که هیچ خریداری ندارد، مدام چاپ می‌شود و یک روزنامه دیگر با تمام تلاشی که می‌کند اما چون از رانت‌های دولتی برخوردار نیست، نمی‌تواند با آن روزنامه رقابت کنند. در حوزه نشر کتاب هم مسئله همین است. او با بیان اینکه تا به حال با ناشران دولتی کار نکرده است، گفت: اصولا ناشران دولتی کتاب‌های ما را چاپ نمی‌کنند و مسیر ما خلاف مسیر حرکت آنهاست.بیروتی سپس با تاکید بر اینکه احمدی‌نژاد بلایی بر سر فرهنگ آورده است که حالا حالاها ما باید تقاص پس بدهیم، گفت: قصه این است که در جایی زندگی می‌کنیم که  ما به عنوان یک آدم فرهنگی تعریف نشده‌ایم. در مملکت ما اصولا آدم فرهنگی به صورت عام تعریف مشخص ندارد. نمی‌دانیم تکلیف دولت با فرهنگ چیست. نه در این دولت این تعریف مشخص شده، نه دولت احمدی‌نژاد و نه دولت‌های قبلی. خودشان هم نمی‌دانند جایگاه فرهنگ و ادبیات چیست. گمان می‌کنند همه باید به آن چیزی که خودشان باور دارند فکر کنند و این یعنی فرهنگ. تاریخ هم که می‌خوانم، همیشه این وضع وجود داشته است و حکام از اهل فرهنگ استفاده کرده‌اند تا خود را جاودانه نشان بدهند. الان هم با گذشته فرقی نکرده است. این وضع یک قدمت چندین قرنی دارد. رها شدن از این سنت خیلی سخت است. این نویسنده درباره غیر رویکرد سیاست‌های فرهنگی در دوره اخیر نیز گفت: وقتی تعریفی از هدف وجود ندارد و مشخص نیست دولت می‌خواهد در حوزه فرهنگ به کجا برسد، کار کردن و نکردن بی‌معناست. چون دولت‌ها نیامده‌اند، تکلیف خودشان را با موضوع فرهنگ مشخص کنند و بگویند فرهنگ و ادب از نظر آن‌ها چیست و ما نسبت به آن‌ها چه موضعی داریم. همیشه یک سیاست التقاطی دیده‌ایم، هر مسئول هم برای خودش در حوزه فرهنگ یک ساز می‌زند. کتاب هم که چاپ می‌شود، وزارت ارشاد از هزار جا می‌ترسد. از حوزه علمیه، آموزش و پرورش، نیروی انتظامی و… این یعنی اینکه موضع دولت  به عنوان متولی حضور فرهنگ مشخص نیست و خودش نمی‌داند چه‌کار باید بکند. وزارت ارشاد هم که معلوم نیست کلمه ارشادش چیست، تکلیفش را در برابر نویسنده و اجتماع نمی‌داند، چون همیشه از هزار نهاد دیگر وحشت دارند. قاعدتا در چارچوب این ساختار طرف نویسنده باید وزارت ارشاد باشد اما حوزه‌های دیگر بر ارشاد تسلط دارند. من این قضیه را از نزدیک حس کرده‌ام. اینکه خود ارشاد تکلیفش را نمی‌داند. او درباره انتشار آثار ادبی از سوی ناشران دولتی مثل امیرکبیر، علمی فرهنگی و حوزه هنری اظهار کرد:‌ این ناشران در دوره‌ای کارهای ادبی خوبی چاپ کردند، ولی چندین سال است دیگر کتاب‌های خوبی در این حوزه از سوی آن‌ها چاپ نمی‌شود. بیشتر الان کتاب‌هایی چاپ می‌کنند که معلوم است هدفشان چیست؛ در صورتی که با امکاناتی که دارند، باید برای انتشار شاهکارهای ادبی هزینه کنند اما چون موضع دولت در این زمینه مشخص نیست، به طبع این امکانات هرز می‌رود.منیرالدین بیروتی  هم اکنون در حال بازنویسی یک رمان است. از آخرین آثار منتشر شده این نویسنده رمان «ماهو» است که سال گذشته منتشر شد.


منبع: baharnews.ir

حاشیه‌های اولین روز جشنواره فیلم فجر

به گزارش ایسنا، سی و پنجمین جشنواره فیلم فجر در دهمین روز بهمن ماه برای اهالی رسانه در مرکز همایش‌های برج میلاد آغاز شد و اگر چه در ساعت‌های اولیه جمعیت کمی در کاخ رسانه حضور داشتند اما هر چه به ساعت‌های نمایش سومین فیلم (ایتالیا ایتالیا) نزدیک شدیم تعداد حاضران در جشنواره بیشتر شد. * اولین فیلم جشنواره امسال مستند آبی کم‌رنگ بود که با حدود ۱۰ دقیقه تاخیر نمایش داده شد، اما فیلم بعدی با نام خانه دیگری که اولین فیلم بهنوش صادقی هم بود به دلیل مشکل فنی با ۵۰ دقیقه تاخیر و صدای مونو و در حالی که کارگردان خیلی تمایلی نداشت، به نمایش درآمد. * فیلم خانه دیگری که در بخش‌هایی طولانی بدون اتفاق و گره خاصی پیش رفت اگرچه با اعتراضی همراه نشد اما میزان تشویق‌های پایانی تماشاگران نشان از رضایت زیاد آنها نداشت. * به جز زمان نمایش مستند آبی کم رنگ که تماشاگران اندکی در سالن بودند، در دیگر نمایش فیلم‌ها  تعداد مخاطبان بیشتر شد و برای فیلم‌های بعدی به ویژه ایتالیا ایتالیا سالن اصلی مرکز همایش‌ها تقریبا پر شد و حاضران هم بدون ازدحام و مشکل با صف‌هایی منظم وارد سالن شدند. * فیلم ایتالیا ایتالیا که آن هم اولین تجربه سینمایی کاوه صباغ‌زاده است، یک فیلم تمام ایتالیایی سینمایی بود که در آن حامد کمیلی نقش یک فرد عشق ایتالیا و سارا بهرامی هم نقش یک دستیار کارگردان را بازی می‌کرد. در این فیلم موسیقی و هنر و کتاب و زبان ایتالیایی و همچنین خود سینما وجوه غالب آن بودند و علاوه بر اینکه بارها از خانه سینما و فیلمهایی همچون هامون یاد شد هنرمندانی مثل علی ملاقلی‌پور و دانش اقباشاوی هم در نقش‌های واقعی خود بازی می‌کردند و حتی به باران کوثری که سال گذشته تصادف داشت اشاره شد. * در بخشی از فیلم ایتالیا ایتالیا که با وجود داشتن لحظات کمدی و تلخ، به عنوان یک موزیکال از آن یاد می‌شد، در صحنه‌ای که زوج جوان فیلم به دنبال انتخاب اسم برای فرزندشان بودند، به کیانوش عیاری هم اشاره شد و همین باعث شد کیانوش عیاری که در مراسم افتتاحیه هم بارها از او یاد شده بود غایب پررنگ جشنواره در همین شروع کار باشد. * یکی دیگر از نکات جالب توجه برخی فیلم‌های روز اول جشنواره نقش کلیدی ” مرگ ” در پیشبرد روند داستان فیلم بود. * چهارمین فیلمی که در کاخ رسانه نمایش داده شد “او” به معنی خانه، ساخته اصغر یوسفی‌نژاد بود که به زبان ترکی و با زیرنویس فارسی پخش شد. این فیلم یکی از آخرین فیلم‌های اضافه شده به جشنواره بود که در زمان معرفی، اطلاعاتی درباره آن حتی در اینترنت در دسترس نبود. این فیلم با وجود تلخ بودن داستان و روایت یک قصه از فرزندانی که پدر خود را مسموم کرده و به قتل می‌رسانند با رضایت تماشاگران همراه بود. * در شرایطی که سانسور و ممیزی بخصوص در رابطه با همسران در فیلم‌های سینمایی از چالش‌ها و سوژه‌های همیشگی بوده و فیلمی مثل «کاناپه» هم با نمایش واقعی یک خانواده ایرانی پشت در جشنواره باقی ماند، دلداری دادن زن فیلم “خانه دیگری” توسط همسرش آن هم پشت در کمد باعث خنده تماشاگران فیلم شد. * یکی از نکات مهم روز اول جشنواره برای اهالی رسانه آماده نشدن کارت عده‌ای از خبرنگاران و عکاسان بود که رسیدن آن‌ها به پایان شب موکول شد ولی با این حال یکی از اعضای روابط عمومی جشنواره برای ورود به مرکز همایش‌ها و دریافت ژتون غذا هماهنگی لازم را انجام می‌داد. * دسترسی به اینترنت ویژه مرکز همایش‌های برج میلاد برای جشنواره از همان اولین ساعت‌های شروع نمایش فیلمها فراهم بود اما همزمان با نمایش سومین فیلم دسترسی در سالن نمایش تقریبا قطع شد. * در اولین نشست پرسش و پاسخ این دوره جشنواره که همان ابتدا با انتقاد پژمان بازغی بخاطر شلوغ نبودن سالن نشست و نبود منتقدان همراه بود، بی‌نظمی‌هایی برای محل ایستادن عکاسان وجود داشت که باعث می‌شد فقط دو ردیف جلویی امکان دیدن عوامل فیلم را داشته باشند. ضمن اینکه تلویزیون‌های تعبیه شده در سالن نشست هم خاموش بودند. البته چیدمان سالن در نشست دوم با تغییری روبرو شد و جایگاه مشخصی برای عکاسان درنظر گرفته شد. * اولین شماره نشریه روزانه جشنواره هم که به افتتاحیه و تاریخ نهم بهمن اختصاص داشت در پیشخوان اطلاعات مرکز همایش‌ها در دسترس علاقه‌مندان بود و شماره جدید بولتن هم در ساعت‌های پایانی شب توزیع شد. * با توجه به اینکه اعلام شده بود فرش قرمز در کاخ رسانه برای عوامل فیلم‌های سینمایی پهن نخواهد شد، فقط در داخل مرکز و به روال سال‌های قبل عوامل از روی فرش قرمزی عبور می‌کردند تا در جایگاه مخصوص جلوی دوربین عکاسان بایستند. * در حالی که شنیده شده بود امسال برای صرف غذا نیازی به دریافت ژتون نیست و همه افراد حاضر در کاخ رسانه با کارت خود می‌توانند بدون ایستادن در صف ژتون غذا دریافت کنند اما به دلیل عملی نبودن این کار، بازهم صفی طولانی برای دریافت ژتون  تشکیل شد که در شب‌های آینده به طور طبیعی طولانی‌تر هم خواهد شد. * سرویس‌های ایاب و ذهاب در ساعت‌های مشخصی از میدان ونک، آزادی، توحید، رسالت و هفت تیر برای اهالی رسانه و  منتقدان در نظر گرفته شده است اما آخرین ساعت برگشت از برج میلاد به این مکان‌ها یک بامداد اعلام شده که با توجه به نشست‌های پرسش و پاسخی که قرار است از یک بامداد برگزار شود عده‌ای از اهالی رسانه نسبت به این مسئله اعتراض دارند. * به غیر از عوامل فیلم های به نمایش درآمده در روز نخست جشنواره، همایون اسعدیان، سروش صحت، غلامرضا موسوی، جواد خیابانی، امیرعلی دانایی، پژمان لشگری پور، محمدرضا عباسیان، مسعود فراستی، بهروز افخمی، امیررضا دلاوری و لوون هفتوان از جمله چهره‌های حاضر در کاخ رسانه دراولین روز جشنواره بودند. * در اولین روز جشنواره اولین دست زدن‌های تماشاگران کاخ رسانه در حین نمایش فیلم که در سال‌های گذشته به نشانه تمسخر و اعتراض مرسوم شده است به بخشی از فیلم «آزاد به قید شرط» حسین شهابی، به عنوان آخرین فیلم روز اول تعلق داشت که اتفاقا مخاطبان زیادی هم در سالن اصلی برج میلاد به تماشای فیلم نشسته بودند.


منبع: baharnews.ir