کیهان‌ کلهر با جاده ابریشم برنده شد

به گزارش بی بی سی، مراسم اهدای جوایز گرمی که مهمترین جایزه موسیقی جهان محسوب می‌شود یکشنبه شب (۱۲ فوریه-۲۴ بهمن) در سالن استیپلز لس‌آنجلس برگزار شد و طی آن آثار برجسته موسیقی در یک‌سال گذشته مورد تقدیر قرار گرفت.این مراسم که پنجاه و نهمین دوره اهدای جوایز گرمی بود تا حدودی هم متاثر از فضای سیاسی آمریکا و التهاب به وجود آمده پس از به قدرت رسیدن دونالد ترامپ، رئیس جمهوری این کشور بود. یویوما، موسیقی‌دان آمریکایی-چینی‌تبار که بسیاری او را از برجسته‌ترین ویلونسل‌نوازان یک قرن اخیر می‌دانند امسال به همراه گروه موسیقی‌اش سیلک رود (جاده ابریشم) برای خلق آلبوم ‘سینگ می هوم’ (Sing Me Home) برنده گرمی شده است. وبسایت گروه موسیقی سیلک رود، ضمن اعلام این خبر مضمون اصلی این آلبوم جدید را نزدیک کردن ملل جهان به یکدیگر معرفی کرده است.کیهان کلهر، موسیقی‌دان و کمانچه نواز برجسته ایرانی هم از اعضای گروه سیلک رود است.این گروه موسیقی را یویوما در سال ۲۰۰۰ میلادی خلق کرد؛ گروهی که نوازندگان آن از تبارهای مختلف‌اند و تنوع سازهای به کار گرفته در آن هم هویتی بین‌المللی به آن بخشیده است.سال گذشته، فیلم‌ساز مشهور، مورگان نویل، مستندی درباره این گروه موسیقی ساخت تحت عنوان: “موسیقی غریبه‌ها”.


منبع: baharnews.ir

برندگان جشنواره «بفتا» معرفی شدند

موزیکال «لالا لند» به کارگردانی دیمین شزل پنج جایزه بفتا از جمله جایزه بهترین فیلم، بهترین کارگردانی و جایزه بهترین بازیگر زن را از آن خود کرد. این دوره از مراسم جوایز سینما آکادمی فیلم بریتانیا با اهدای جایزه بهترین فیلم بریتانیایی به کن لوچ آغاز شد. کن لوچ هنگام دریافت جایزه از اینکه خیلی زود فضای مراسم را سیاسی می‌کند عذر خواست و گفت: «از آکادمی ممنونم که از حقیقت درون فیلم که صدها و هزاران تن در کشور از آن آگاهند، حمایت کرد. شرم‌آور است که دولت با آسیب‌پذیرترین و فقیرترین افراد به بدترین و بی‌رحمانه‌ترین شکل برخورد می‌کند. این بی‌رحمی به آنجا رسیده که کودکان پناه‌جویی را که قول دادیم کمکشان کنیم، به کشور راه‌ نمی‌دهیم.»همانگونه که پیش‌بینی می‌شد جایزه بهترین بازیگر مرد برای بازی درخشان در «منچستر کنار دریا» به کیسی افلک رسید. کیسی افلک پس از پایان مراسم از گفت‌وگوی خود با مریل استریپ سخن گفت: «به او گفتم که سخنانش در گلدن‌گلدن تا چه اندازه برای همه ما حائز اهمیت است. من بی‌اندازه از تو برای این کار سپاسگذارم. او نشان داد که صحبت کردن درباره این مسائل ایرادی ندارد و مهم نیست که ما بازیگر هستیم، میکروفن در اختیار ماست و می‌توانیم از آن برای اعتراض استفاده کنیم.»فیلم «منچستر کنار دریا» علاوه بر این جایزه بهترین فیلمنامه غیراقتباسی را از آن خود کرد. این جایزه به کنت لونرگان رسید که علاوه بر نوشتن فیلمنامه کارگردان اثر هم بوده است.یکی از نکات عجیب شب جوایز بفتا دست خالی دو فیلم «ورود» و «حیوانات شب‌زی» بود که هر کدام برای ۹ جایزه نامزد شده بودند اما تنها یکی از آن‌ها یک جایزه برد.درام علمی‌تخیلی «ورود» به کارگردانی دنیس ویلنو تنها جایزه بهترین صدابرداری را از آن خود کرد و «حیوانات شب‌زی» به کارگردانی تام فورد دست خالی از مراسم بیرون رفت.دو پتل که برای بازی در «شیر»‌ جایزه بهترین بازیگر مرد نقش مکمل را از آن خود کرد، هنگام دریافت جایزه گفت: «این فیلم درباره عشق است که مرزها، نژاد، رنگ پوست و هر چیز دیگری را پشت سر می‌گذارد.» پتل پس از پایان مراسم قول داد که جایزه خود را با سانی پاوار بازیگر نقش کودکی خود در فیلم تقسیم کند.این فیلم داستان یک پسر بچه هندی است که فرزندخوانده یک خانواده استرالیایی می‌شود و سال‌ها بعد دنبال خانواده‌ اصلی خود در هند می‌گردد. «شیر» جایزه بهترین فیلمنامه اقتباسی را نیز از آن خود کرد.وایولا دیویس نیز که برای بازی در فیلم «حصارها» به کارگردانی دنزل واشنگتن برنده جایزه بهترین بازیگر زن نقش مکمل شد، هنگام دریافت جایزه از پدرش یاد کرد. فیلم «حصارها» با اقتباس از نمایشنامه‌ای به همین نام نوشته آگوست ویلسون ساخته شده است.او در سخنرانی پس از دریافت جایزه گفت: «وقتی پدرم آخرین نفس‌هایش را می‌کشید، فکر ویرانگری تمام ذهنم را به خود مشغول کرده بود: «آیا زندگی او اهمیتی داشت؟»»دیویس در ادامه گفت:‌ «آگوست ویلسون به زیبایی پاسخ پرسش مرا داده، چون با کار خود ثابت کرده که زندگی ما نیز به عنوان آمریکایی‌های آفریقایی‌تبار اهمیت دارد. فردی که در اصطبل اسب‌ها کار می‌کند، یک نظافتچی و تمام افرادی که زیر قوانین تبعیض‌آمیز جیم کرو بزرگ شده‌اند، افرادی که نامشان در کتاب‌های تاریخ دیده نمی‌شود؛ اما هر کدام داستان خود را دارند. داستان‌هایی که ارزش روایت کردن دارند.»در این مراسم جایزه بهترین کارگردان، فیلمنامه‌نویس یا تهیه‌کننده فیلم‌ اولی بریتانیا به بابک انوری با فیلم «زیر سایه» اهدا شد. این فیلم نماینده بریتانیا در بخش بهترین فیلم‌های غیرانگلیسی‌زبان هشتادونهمین دوره اسکار بود اما به جمع نامزدهای جایزه راه نیافت.در حالی که انیمیشن «کوبو و دوتار»‌ جایزه بهترین انیمیشن بلند را دریافت کرد، جایزه بهترین مستند به «سیزدهم» ساخته آوا دوورنی اهدا شد و فیلم «پسر شائول» به کارگردانی لاسلو نمش برنده اسکار سال گذشته، بهترین فیلم غیرانگلیسی‌زبان بفتا نام گرفت.برنده جایزه ستاره نوظهور بفتا را مردم انتخاب می‌کنند. این جایزه امسال به تام هالند بازیگر بریتانیایی فیلم «مرد عنکبوتی» اهدا شد.


منبع: baharnews.ir

واکنش وزیر در برابر انتقاد از کنسرت‌ها

گروه فرهنگی_رسانه‌ها: روزنامه اعتماد نوشت: شاید سه ماه وقت لازم بود تا سیدرضا صالحی امیری، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی به آن بخش از صحبت‌های علی جنتی، وزیر پیشین ارشاد برسد که در مورد موسیقی گفته بود «برخی فکر می‌کنند کار وزارت ارشاد فقط برگزاری و صدور مجوز برای کنسرت است و کار دیگری ندارد» و همان حاشیه‌هایی را شخصا تجربه کند که علی جنتی پیش از این زمانی که سکان‌دار وزارت ارشاد بود با آنها مواجه می‌شد. این اتفاقی بود که در یکی دو روز گذشته افتاد و صالحی امیری که این‌روزها ترجیح می‌دهد از هر موقعیتی برای جدی گرفتن بیشتر حوزه فرهنگ و هنر و به خصوص موسیقی استفاده کند بعد از تازه‌ترین اظهاراتش یکی دیگر از این حاشیه‌ها را تجربه کرد. اما در ادامه کار تا جایی بالا گرفت که صالحی امیری مجبور شد درباره صحبت‌هایی که در مورد موسیقی و خطوط قرمز کرده بود توضیح بیشتری هم بدهد.  بخش عمده‌ای از صحبت‌های وزیر ارشاد در یکی دو هفته گذشته به افزایش بودجه‌های سینما، تئاتر و موسیقی در سال آینده اختصاص داشت. صالحی امیری بلافاصله بعد از حضور در اختتامیه سی‌وپنجمین جشنواره فیلم فجر به مازندران رفت تا به عنوان یکی از سخنرانان مراسم راهپیمایی بیست‌ودوم بهمن در ساری حاضر شود. او جمعه شب میهمان برنامه گفت‌وگوی ویژه خبری شبکه مازندران بود و در همین برنامه باز هم از افزایش بودجه سینما در سال آینده آن هم برای تولید فیلم‌های فاخر سینمایی خبر داد. او یک روز بعد در جلسه شورای اداری استان در نوشهر حاضر شد و همین حضور او در نهایت منجر به حاشیه شد.  امام جمعه تنکابن در اعتراض به برگزاری کنسرت‌های مختلط در غرب استان مازندران با این توضیح که صحبت‌های وزیر ارشاد قانع‌کننده نبوده این جلسه را ترک کرد. این اتفاقی بود که خبرگزاری فارس آن را این‌طور گزارش کرد: «در این جلسه حجت‌الاسلام عبدالعلی پوراکبر، امام جمعه شهرستان تنکابن نسبت به برگزاری کنسرت‌های مختلط در این شهرستان گلایه کرد و از وزیر ارشاد خواستار جلوگیری از روند برگزاری کنسرت‌های مختلط در غرب استان مازندران شد. سیدرضا صالحی‌امیری، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در حین صحبت‌های امام جمعه در مقام پاسخگویی به این اظهارات برآمد که پاسخ‌های او مورد پذیرش امام جمعه قرار نگرفت و امام جمعه تنکابن جلسه شورای اداری را به نشانه اعتراض ترک کرد. »  اما دیگر حاشیه‌ای که برای وزیر ارشاد در این روزها رقم خورد اظهارات وزیر ارشاد در مورد «خط قرمز» بود و کار تا جایی بالا گرفت که رسانه‌ها از آن به عنوان «جنجال خط قرمز» یاد کردند. سیدرضا صالحی‌امیری که در مراسم جایزه کتاب سال در روز سه‌شنبه هفته گذشته حاضر بود با بیان اینکه دیگر دوران سخت‌گیری به پایان رسیده اعلام کرد که «تصمیم گرفته‌ایم دیگر اعلام خط قرمز نکنیم و کسانی که متون‌شان نیاز به اصلاح دارد با گفت‌وگو و مذاکره به اصلاح آثارشان بپردازند.» وزیر ارشاد در این مراسم به حرف‌های رییس‌جمهور هم استناد کرده و گفته بود: «از گذشته‌های دور قبل از ریاست‌جمهوری شهادت می‌دهم که دکتر روحانی همواره متذکر می‌شدند که به اصحاب قلم اعتماد کنید و سختگیری بی‌مورد را رها کنید. امروز دوران سختگیری به پایان رسیده است و دوران همکاری با اصحاب فرهنگ و هنر آغاز شده است.»  صالحی امیری بعدتر آماری از انتشار کتاب در یک سال گذشته ارایه کرده و توضیح داده بود که از مجموعه ۶۵ هزار اثری که امروز مجوز نشر گرفته‌اند کتابی‌هایی که در مسیر ممیزی و نظارت قرار گرفته، ناچیز است به طوری که کمتر از سه‌هزارم آنها نیاز به نظارت و ممیزی داشته است. وزیر ارشاد در ادامه هم گفت که بر همین اساس تصمیم گرفته شده تا دیگر اعلام خطر قرمز نشود: «یعنی حتی همین سه‌هزارم را هم از طریق گفت‌وگو و مذاکره حل کنیم تا خود صاحبان این آثار به اصلاح متونی که خطوط قرمز را رعایت نکرده‌اند بپردازند تا همگان بتوانند آثار خود را آزادانه منتشر کنند.»صالحی امیری در پایان صحبت‌هایش هم به این اشاره کرده بود که با این کار می‌خواهیم کاری کنیم که همگان در کشور بتوانند آزادانه قلم بزنند و نشر بدهند و این سیاست قطعی است که رییس‌جمهور آن را ابلاغ کرده است. اینها صحبت‌هایی بود که در نهایت با گذشت یک هفته وزیر ارشاد مجبور به توضیح در مورد آن شد. وزیر ارشاد در واکنش به سوءبرداشت نسبت به سخنان اخیرش پیرامون بودن یا نبودن خط قرمز در کشور روز گذشته اعلام کرد که بدون شک اسلام عزیز، انقلاب، وحدت ملی و رهبرمعظم انقلاب جزو خطوط قرمز ما بوده و خواهند بود. صالحی امیری با این توضیح که متاسفانه به دلیل عدم دقت در محتوای سخنرانی اینجانب، برداشت‌های غلطی ایجاد شده هم گفت: «به طور صریح گفتم به دلیل درک آگاهی صاحبان قلم نسبت به مبانی و ارزش‌های نظام اسلامی، عملا نیازی به اعمال خطوط قرمز  نداریم.»روز گذشته بهترین فرصت بود تا وزیر ارشاد در مورد دیگر حاشیه این روزهایش هم توضیح دهد. توضیحی که در نهایت یک خطی بیشتر نبود. او در پاسخ به این سوال که دیدگاه‌های او در حوزه موسیقی چگونه اعمال خواهد شد، توضیح داد: «همه باید بدانند مرز موسیقی شرع و قانون است و هیچ کس نباید خوداجتهادی کند.» اما با توجه به اتفاقات و حاشیه‌های ماه‌های گذشته به نظر می‌رسد این آخرین‌باری نباشد که وزیر ارشاد مجبور است در مورد حوزه موسیقی و اثبات آن صحبت کند؛ صحبت‌هایی که بیشترین بخش آن به قانونی بودن این ماجرا برمی‌گردد.


منبع: baharnews.ir

سوپراستار جهانی در راه سینمای ایران

به گزارش باشگاه خبرنگاران، محسن محسنی نسب، کارگردان سینما در خصوص آخرین فعالیت سینمایی خود گفت: در حال حاضر مرحله انتخاب بازیگران گرجستانی، لوکیشن‌ها و چیدن مقدمات لازم جهت ساخت فیلمی رزمی را انجام می‌دهیم که در ادامه موضوع «یاس های وحشی» با عنوان «چشم اژدها» ساخته خواهد شد. وی در خصوص دلیل ساخت این اثر که ادامه فیلم پر مخاطب «یاس های وحشی» است، بیان کرد: فیلم «یاس های وحشی» تاثیر گذار بود و در ذهن نوجوان‌ها و جوان‌ها باقی ماند و باعث شد به سمت ورزش گرایش پیدا کنند. امیدوارم «چشم اژدها» این تاثیرگذاری را داشته باشد و هدف ما همین است. کارگردان «شاخ کرگدن» اظهار داشت: یکی از مشکلات در ساخت «چشم اژدها» که خرداد ماه کلید خواهد خورد، نقش اصلی بود که قرار شد از بازیگری ایرانی استفاده کنیم. اما به دلیل محتوای اثر، باید از آمادگی جسمانی بالایی برخوردار بود که پیدا نکردیم. بعد تصمیم گرفتیم از مسعود جعفری که سابقه بازیگری دارد و جزو ورزشکاران ملی است، بهره ببریم که آن نیز مشکل گیشه و جذب مخاطب پیدا می‌کرد، در نهایت برای رفع این مشکل از یک سوپراستار جهانی که هم آمادگی جسمانی و هم سرشناس باشد استفاده می‌کنیم. وی ادامه داد: استفاده از سوپراستار جهانی و ورزشکار هم اکران در ایران و هم در اروپا را تضمین می‌کند و از طرفی نقش را ایفا خواهد کرد. متاسفانه بیش از نود درصد آثار سینمایی تقلید از سینمای اصغر فرهادی و یا سینمای تلخ شده است که برخی از آن ها تاثیری مخرب روی جوان ها خواهد داشت.


منبع: baharnews.ir

جعل «قصه ظهر جمعه» در سایت معروف

محمدرضا سرشار رادیو به ایسنا گفت: مدتی است از طریق دوستانم متوجه شده‌ام که سایتی بدون اجازه از رادیو، آرم و موسیقی «قصه ظهر جمعه» را با داستان‌خوانی شخصی که می‌کوشد صدا و نحوه اجرای مرا تقلید کند، منتشر کرده است. جالب این است که داستان‌ها به نام من در سایت معتبری مثل تبیان که زیرمجموعه سازمان تبلیغات اسلامی است منتشر شده و در دسترس عموم قرار گرفته است. پس از آگاهی از این اتفاق سعی کردم با مسئولان این سایت تماس بگیرم، اما موفق به این کار نشدم. از شخصی که صدا و نحوه اجرای من را تقلید کرده گله‌ای ندارم. به هر حال به این کار علاقه‌مند بوده اما حیف است کسی که چنین استعدادی دارد با نام واقعی خودش کارش را انجام ندهد. او در ادامه اظهار کرد: گله اصلی این است که چرا بدون اجازه، از آرم «قصه ظهر جمعه» استفاده کرده‌اند و بدتر آن‌که چرا اسم من را به عنوان گوینده این داستان‌ها اعلام کرده‌اند؛ در حالی‌که من چنین داستان‌هایی را نخوانده‌ام. سرشار درباره داستان‌هایی که در این فایل‌های صوتی خوانده می‌شود، گفت: بیش‌تر این داستان‌ها مذهبی است، مربوط به کتاب‌های شبه عرفانی یا خواب‌های کسانی است که ائمه (ع) و بزرگان را در خواب می‌بینند، یا امدادهای غیبی که در شرایطی ویژه شامل حال برخی افراد خاص می‌شود. به طور کلی همگی مضامینی دینی و معنوی دارند. در کل داستان‌های ناجوری نیستند، اما اگر قرار بود من آن‌ها را اجرا کنم تعدادی از آن‌ها را اجرا نمی‌کردم؛ چون با ترویج برخی از این جریان‌ها در میان توده مردم موافق نیستم. ضمن این‌که از نظر نثر هم حتما برخی جاهای آن‌ها را ویرایش می‌کردم. این نویسنده متذکر شد: حداقل حدود شش، هفت داستان در فایل‌های صوتی شش یا هفت‌دقیقه‌ای به اسم من و با آرم و موسیقی «قصه ظهر جمعه» در این سایت گذاشته شده است که من فکر می‌کنم حتی رادیو می‌تواند به سبب سوءاستفاده از موسیقی شروع برنامه «قصه ظهر جمعه» توسط تهیه‌کننده این‌ها موضوع را پیگیری حقوقی کند. او افزود: تقلید صدا و نحوه اجرای شخصی که این داستان‌ها را با نام من خوانده و منتشر کرده شبیه صدا و اجرای من است، اما اهل فن اگر آن‌ها را گوش کنند متوجه غلط‌های متنی و تفاوت‌های خاص اجرای این فرد با من خواهند شد. در پی این موضوع، خبرنگار ایسنا ماجرا را از مسئولان سایت تبیان جویا شد. محمد پورحسن مسئول صوت این سایت در این‌باره گفت: ما این فایل‌های صوتی را از سایت ایران صدا که وابسته به صدا و سیماست، برداشته‌ایم، چون به آن‌ها اعتماد داشتیم. این فایل‌ها ساخته ما نیست، بلکه در این سایت قرار داده شده بود و ما هم از آن‌جا بازنشر داده‌ایم. او افزود: الان هم اگر آقای سرشار هر تصمیمی بگیرند، ما عمل می‌کنیم؛ یعنی اگر بخواهند آن‌ها را برمی‌داریم یا اصلاح می‌کنیم. در هر صورت ما به خاطر اطمینانی که به سایت ایران صدا داشتیم، این فایل‌ها را به همان نام و صورتی که در آن‌جا منتشر شده بازنشر داده‌ایم.


منبع: baharnews.ir

«ایران بزرگمهر» در بیمارستان بستری شد

«ایران بزرگمهری راد»، خواهر «توران مهرزاد»، از بازیگران پیشکسوت تئاتر، تلویزیون و سینمای کشور از ۱۹ سالگی دوبله را به صورت حرفه‌ای آغاز کرد. او علاوه‌بر حضور در عرصه تئاتر کشور در سال‌های پیش، دوبلور جین سیمونز در فیلم‌هایی چون دزیره، المرگنتری، اسپارتاکوس، سرزمین پهناور، این زمین مال من است، خرقه، پا در مه، پایان خوش، گلوله‌ای در انتظار است، این می‌تواند شب موعود باشد، تا زمانی که بادبان ها برفرازند، بس جوان، بازیگر، آدم و الین، قفس طلایی زرد چرک، اندروکلس و شیر بوده است.همچنین از دیگر فعالیت‌های او به دوبله نقش‌های “دبورا کر” در پادشاه و من، “کریستین بلفورد” در پول تو جیبی، “مادر انریکو” در بچه‌های مدرسه والت، “خانم پیرینگل” در رویای سبز، “نامادری سونیا” در جنگ و مکافات، “خانم لمون” در هرکول پوآرو، “مدیر مدرسه” در دریچه زندگی در پرواز در قفس، “شهرزاد” در پل، “فهیمه ساعی” در گرگ‌های گرسنه، “نسرین قدیری” در پرستو های عاشق، “دوریس دی” در مردی که زیاد می‌دانست، “گالی سوندرگراد” در علامت زورو، “ایرنه پاپاس” در زوربای یونانی، “ماریانا کوخ” در به خاطر یک مشت دلار و… اشاره کرد.بزرگمهر در بسیاری از آثار سینمای ایران نیز به عنوان گوینده و دوبلور فعالیت داشته و به صورت خاص دوبلور “دوریس دی” در تمام فیلم‌های سینمایی و تلویزیونی است.


منبع: baharnews.ir

نسخه جدید قاتل اهلی در اکران نوروزی

به گزارش ایسنا، برخی فیلم‌های متقاضی اکران نوروزی در جلسه شورای صنفی نمایش که دوشنبه، ۲۵ بهمن‌ برگزار می‌شود درخواست خود را ارائه خواهند کرد و طبق گفته منصور لشگری قوچانی، تهیه کننده «قاتل اهلی»، جدیدترین ساخته مسعود کیمیایی هم یکی از این متقاضیان خواهد بود.براساس اعلام تهیه‌کننده این فیلم، پخش فیلم جدید مسعود کیمیایی بر عهده موسسه پخش فیلمیران است و برای اکران نوروزی نسخه‌ جدیدی از فیلم «قاتل اهلی» براساس بازخوردهای گرفته شده در جشنواره آماده می‌شود.پرویز پرستویی، امیر جدیدی، پگاه آهنگرانی، پرویز پورحسینی، لعیا زنگنه، حمیدرضا آذرنگ، امیرحسین رستمی، حمیدرضا افشار، آزاده مهدی‌زاده، رضا رشیدپور، اکبر معززی، سینا سهیلی، سعید پیردوست، شراره دولت‌آبادی، پولاد کیمیایی و ثریا قاسمی بازیگران آخرین ساخته‌ کیمیایی هستند که حاشیه‌های زیادی هم در جشنواره فجر داشت.


منبع: baharnews.ir

«علی محمدخان محمدی» درگذشت

به گزارش ایسنا بنا بر اعلام بنیاد فردوسی، آیین تشییع پیکر مرحوم علی محمدخان محمدی روز دوشنبه (۲۵ بهمن) از ساعت ۸ صبح در بهشت زهرا(س) با حضور چهره‌های فرهنگی و علمی برگزار و مراسم خاکسپاری در قطعه نام‌آوران انجام می‌شود.آیین یادبود این چهره فرهنگی نیز روز جمعه ۲۹ بهمن از ساعت ۱۵ تا ۱۶ در مسجد رسول (ص) به نشانی تهران، سعادت‌آباد، میدان کاج برگزار خواهد شد.    علی محمدخان محمدی روز ۱۱ آبان ماه ۱۳۳۲ در خانواده‌ای فرهنگی در تهران چشم به جهان گشود و پس از عمری تلاش در عرصه پژوهش در ۶۲ سالگی به دلیل بیماری سرطان، دار فانی را وداع گفت. از فعالیت‌های پژوهشی و مسوولیت‌های اجرایی وی می‌توان به موارد ذیل اشاره کرد: عضو پیشین هیات مدیره بنیاد فردوسی، نگارنده جامع‌ترین دانشنامه‌های علوم هوافضا به زبان فارسی با نام «فرهنگ جامع هوافضا» و «فرهنگ نوین صنایع هوایی»، نگارش و ترجمه چندین کتاب و مقاله در زمینه‌های علمی و مفاخر پژوهی به زبان های فارسی و انگلیسی، موسس اتحادیه صنایع هوایی و فضایی ایران، سردبیر نشریه‌های  علمی از جمله نشریه‌های «صنایع هوایی» و «موتور و بدنه»، مستندسازی خاطرات خلبانان افتخارآفرین جنگ تحمیلی، مدیر نمایشگاه‌های تخصصی علم و صنعت، سردبیر نشریه همگرایی و همکاری گسترده رسانه‌ای با خبرگزاری ها و روزنامه‌های کشور.


منبع: baharnews.ir

دعوای واقعی یا جنگ زرگری؟

حمید باباییروزنامه بهارکشمکش‌های به وجود آمــده در اخــتتامـیه جشنواره فجر این سئوال را به ذهن می‌رساند، که آیا میان رسانه ملی و سینما کشمکشی وجود دارد یا خیر؟ آیا این دعواهای رخ داده میان این دو طیف، دعوایی زرگری برای یافتن مخاطب بوده است، یا به واقع درگیری اساسی میان این دو قشر وجود دارد؟ به واقع می‌توان برنامه هفت را نماینده‌ای از طیف حاکمه بر تلویزیون دانست و این نگاه را مورد بررسی قرار داد که چگونه و به چه دلیل کارگردانی که خود از دل سینما بیرون آمده است دست به نقد و در برخی جهات تخریب سینما می‌زند؟ برای واکاوی این جریان می‌توان چند دلیل عمده را بر شمرد و تا حدودی به بن و ایده اصلی برنامه های تلویزیونی پرداخت. به واقع در قدم اول باید رویکرد تلویزیون در چندین سال حاکمیت بی چون و چرایش بر خانه های مردمان ایران زمین را بررسی کرد. اگر شکل گیری برنامه های تلویزیونی از میانه دهه هفتاد و نقدهایی که سیمای جمهوری اسلامی به برنامه های مختلف دولت اصلاحات وارد می‌کرد را مورد ارزیابی قرار دهیم، به این تقابل میان سیما و سینما خواهیم رسید. در واقع رسانه ملی تمام توش و توانش را بر بی ارزش کردن و بی اعتبار کردن آن دوران به کار بست و صد البته می‌توان این رویکرد را به دولت فعلی نیز تسری داد. و یا به سادگی این منظر را مطرح کرد که هر زمان دولتی غیر اصولگرا بر مسند کار بوده است زاویه میان سیما و سینما به اوج خود رسیده است. این زاویه را می‌توان  در پخش نکردن تیزرهای مختلف سینمایی در این دولت و دولت اصلاحات، پخش نکردن فیلم‌های سینمایی که در این دوران ساخته شده اند و هرگز راهی به سوی رسانه نیافته‌اند دید. به بیان دیگر ساختار ایدئولوژیک بسته رسانه ملی جای برای هیچ صدای دیگری نیست و می‌کوشد هرگونه نگاه دیگری را حذف کند. نگاه مدیریتی تلویزیون در این چندساله اخیر موید این نکته بوده است که در مقابل هر گونه دگراندیشی و حرکت های نوع ایستاده است و هر جا نیاز به برخورد باشد، مستقیم عمل کرده است و پر ببینده بودن برنامه تلویزیونی هرگز نمی تواند مانع این حرکت شود. ب- در اختتامیه جشنواره فجر ما شاهد تصاویر باز و به نوعی سانسور تصاویر بازیگران زن بودیم. این سانسور سئوالی را پیش روی ما می‌گذارد و آن این است که در هر حالتی که مد نظر قرار بدهیم حجاب بازیگران زن ایرانی، از سریال ها و فیلم‌های پخش شده توسط سیمای کشور بهتر است، حال چگونه می‌شود که در قسمتی چون بازیگری خارجی می‌شود، می‌توان ظاهر او را مورد پذیرش قرار داد و برای برخی دیگر نه؟ در واقع نگاه رسانه در این بخش مانند نکته ای که در بالا بدان اشاره شد، حذفی است. حذف بازیگری داخلی به دلیل چیزی که ما بدحجابی می‌نامیم؟! حال با این پرسش روبه‌رو می‌شویم که چطور در بازتاب راهپیمایی افرادی با ظاهری به شدت غیرمتعارف تر مقابل دوربین قرار می‌گیرند و در این بخش گویی مصالحی هست که از چشم سایر مخاطبان دور می‌ماند. د- به نظر می‌رسد در چند ساله اخیر و با ورود اهالی سینما به عالم سیاست و حضور برخی در جشنواره های خارجی این چالشی جدید برای رسانه ملی محسوب می‌شود. در واقع گرایش طیف وسیعی از هنرمندان به جریان اصلاح طلب و تقابل آن با طبقه اصولگرای سنتی، باعث شده بخش اعظمی از هنرمندان از سیما دور بمانند. به بیان دیگر وقتی کارگردانی عملا از اتفاتی سیاسی دفاع   می‌کند که این حوادث توسط رسانه به صورت مداوم نهی می‌شود، آیا رسانه به این کارگردان اجازه حضور و دفاع از خود را می‌دهد؟ ه- رونق بازار سینما در دل خود باعث دور شدن مخاطب از تلویزیون می‌شود. به بیان دیگر، سینما که در دل خود صنعتی پول‌ساز است( یعنی برای حیات خود نیازمند فروش و نگاه به گیشه است) نیازمند ساختن کارهایی است که دارای قوام و استحکام خاصی باشد تا بتواند مخاطب را به خود جذب کند، اما تلویزیون به چنین وضعیتی نیازمند نیست. به طور مثال برای سریالی  سطحی مانند معمای شاه چندین میلیارد هزینه می‌شود بدون آن که کارگردان آن نیازمند پاسخگویی به کسی باشد. در واقع تلویزیون ما اگرچه نیازمند مخاطب هست اما از آن بی نیاز نیز هست، به اعتبار این سخن که رقیبی را در میدان نمی بیند که با او وارد چالش شود، نه تلویزیون خصوصی وجود دارد و نه رقیب دیگری، در این میان می‌ماند سینما که تمام ابزار خود را برای از میان برداشتن این رقیب به کار می‌برد. حال می‌توان سریالی کار کرد که، نه فیلمنامه مستحکمی دارد و نه کارگردانی درستی، و نه چیز دیگر، فقط اگر بتواند دیدگاه مدیران را بازتولید کند کفایت می‌کند. در واقع رونق سینما کسادی تلویزیون را به همراه خواهد داشت. البته این کسادی نیازمند عامل دیگری است که در ادامه بدان اشاره خواهد شد. ی- رونق سینمای فرهنگی و خوب نیازمند تربیت مخاطبینی است که سینمای درست را درک کنند. سینمایی که در آن زاویه دوربین ها درست است، بازیگران درست بازی می‌کنند و هر چیزی در جای خود قرار دارد. این تربیت از کجا حاصل می‌شود؟ قدم اول  از تلویزیون. در واقع مخاطب با دیدن سریال و برنامه‌های خوب و درست تربیت می‌شود. اما آیا رسانه ملی برای چنین وضعیتی کوشیده است؟ پاسخ اظهر من الشمس به نظر می‌رسد. زمانی که سینمای ایران دچار ابتذالی فراگیر شده بود و فیلم های به قول سینماگران شانه تخم مرغی و کمدی های مبتذل فروش می‌کرد، چرا کسی نمی پرسید چطور بازیگران این آثار اکنون تبدیل به سوپر‌استارهای ما شده اند؟ زمانی که به بهانه شادکردن مخاطب تن به هر ابتذالی دادیم، آیا می‌توانیم یک باره دم از مخاطب نخبه بزنیم؟ اینجاست که به این پرتگاه هولناک می‌رسیم که برای زنده نگه داشتن جسمی نیمه جان به جای عمل فوری آن مسکن تجویز می‌کنیم. در واقع تلویزیون با تربیت مخاطبینی که دارای سلیقه‌ای نازل بودند سطح سینما را هم تنزل داد. تربیت مخاطبینی که دنبال آثار سهل‌الوصول بودند و فقط سینما را ابزاری می‌دیدند که به راحتی سرگرم شوند. در عین حال سینما نیز تن به این ابتذال داد و به این وضعیت دچار شد. در پایان به نظر می‌رسد نقطه اشتراکی برای این سینما و تلویزیون نمی توان یافت و تا این رویکردهای تند ایدئولوژیک وجود دارد فاصله میان این دو بیشتر و بیشتر می‌شود و شاید زمانی برسد که به جای پخش مراسم اختتامیه جشنواره فجر، به گفتن اسامی چند تن از برگزیدگان اکتفا کنند و ما هم با آسودگی شبکه را عوض کنیم و به جای دعواهای پوچ به سراغ معمای شاه  دو و یا سه!  برویم.


منبع: baharnews.ir

سرتیپی: ذائقه مردم تغییر کرده است

علی سرتیپی در گفت‌وگویی با ایسنا درباره پیش‌بینی خود از وضعیت اکران فیلم‌های سینمایی در سال آینده با توجه به آثاری که در جشنواره فجر رونمایی شدند و اینکه بسیاری از آن‌ها موضوعاتی تلخ داشتند، بیان کرد:‌ در مجموع احساس می‌کنم فیلم‌های امسال جشنواره نسبت به سال گذشته ضعیف‌تر بودند، اما با توجه به فیلم‌های خارج از جشنواره مثل «نهنگ عنبر ۲» که به چرخه اکران اضافه می‌شوند، می‌توان امیدوار بود که کاهشی در میزان مخاطبان و فروش فیلم‌های سال‌های آینده نداشته باشیم. او اضافه کرد: البته یک نکته مهم این است که ذائقه مردم کمی تغییر کرده است و آن‌ها فیلم‌های تلخ را هم تماشا می‌کنند که در چندوقت اخیر هم استقبال آن‌ها را از این نوع فیلم‌ها دیده‌ایم، ضمن اینکه افزایش تعداد سالن‌های سینمایی از سال آینده به روند اکران فیلم‌ها کمک خواهد کرد.سرتیپی با ابراز امیدواری از اینکه میزان فروش فیلم‌های سینمایی در سال ۹۶ از مجموع ۱۶۵ میلیارد تومان امسال کمتر نشود، درباره فیلم‌هایی که از طریق فیلمیران برای اکران نوروزی معرفی می‌شوند، گفت: با چند فیلم قرارداد بسته‌ایم و درخواست آن‌ها را برای اکران در نوروز ارائه می‌کنیم اما هنوز هیچ کدام از آن‌ها قطعی نشده است.


منبع: baharnews.ir

گلایه‌های پیشکسوت موسیقی نواحی

پهلوان خداداد زنگشاهی – قیچک‌نواز – در گفت‌وگو با ایسنا، درباره نحوه برگزاری بخش موسیقی نواحی در جشنواره فجر اظهار کرد: ما برای اجرای شعر حماسی حداقل به نیم ساعت وقت نیاز داریم؛ اما از ما خواستند فقط در مدت زمان ۱۰ دقیقه، موسیقی بلوچی را اجرا کنیم. در حالی که در این زمان محدود یک شعر حماسی را نمی‌توان اجرا کرد.او درباره مقایسه بخش موسیقی نواحی جشنواره فجر با دیگر جشنواره‌هایی که در این حوزه برگزار شده است، توضیح داد: جشنواره‌هایی که علی مغازه‌ای و درویشی برگزارکننده آن هستند، بسیار خوب است. حق‌الزحمه بیشتری به ما می‌پردازند و هزینه رفت‌وآمد ما را هم می‌دهند. زنگشاهی همراه تاج‌محمد جنگی‌پور – دونلی‌نواز – و فاروق رحمانی – پژوهشگر موسیقی بلوچ – در سی‌ودومین جشنواره موسیقی فجر قطعاتی را در تالار رودکی اجرا کردند.این نوازنده پیشکسوت بلوچ پیش از این نیز به ایسنا گفته بود: با ما برای حضور در جشنواره فجر قرارداد نبستند. نوه‌ام نوازنده ساز دُهلک است و باید در جشنواره فجر گروه ما را همراهی می‌کرد؛ اما چون جشنواره بودجه نداد، نتوانستیم او را با خود بیاوریم و مجبور شدیم بدون او اجرا کنیم. در سی‌ودومین جشنواره موسیقی فجر بخشی با عنوان «پنج اقلیم» برای حضور هنرمندان پیشکسوت موسیقی نواحی در نظر گرفته شد که هنرمندانی از گیلان، خراسان شمالی، بلوچستان، بندر ترکمن، آذربایجان و استان البرز به صحنه آمدند و هر کدام به مدت ۱۰ دقیقه موسیقی منطقه خود را اجرا کردند. همچنین از این هنرمندان به‌عنوان پیشکسوتان موسیقی نواحی تقدیر شد.  


منبع: baharnews.ir

مردم حوصله خواندن متن‌ طولانی را ندارند

مسعود مرعشی – طنزپرداز – در گفت‌وگو با ایسنا، با بیان ‌این‌که برخی از طنزپردازان معاش‌شان به صورت مستقیم و غیرمستقیم از طریق دولت و دیگر نهادها تأمین می‌شود، گفت: در این شرایط طنز به جای این‌که زبان منتقد داشته باشد صرفا به سمت مسائل غیرسیاسی یا مسائل اجتماعی پیش پا افتاده می‌رود. صرف پرداختن به این مسائل بد نیست اما این‌که همه جا طنز خالی از انتقاد جاندار شود، مشکل دارد. شاید به این دلیل است که می‌گویند سطح طنز پایین می‌آید.او همچنین با بیان این‌که اکثر جشنواره‌های طنز توسط بخش‌های دولتی برگزار می‌شود، اظهار کرد: بخش عمده‌ای از  طنزهایی که از طرف مردم مورد استقبال قرار می‌گیرد در این جشنواره‌ها حضور ندارد زیرا یک تفکر خاص طنزها را انتخاب می‌کند و به آن‌ها جایزه می‌دهد. مرعشی با مقایسه جشنواره‌های طنز با جشنواره فیلم فجر گفت: جشنواره‌ فیلم فجر گسترده‌تر است و افراد مستقل هم می‌توانند در آن حضور یابند و مستقل هم فیلم بسازند. اما جشنواره‌هایی که جنبه طنز و یا موضوع طنز دارند به دلیل حمایت‌های دولتی چارچوب‌هایی برای‌شان تعریف می‌شود که بر اساس آن‌ها یک‌سری آثار خاص را گزینش می‌کنند و به آن‌ها جایزه می‌دهند و این باعث می‌شود دایره گسترده‌ای از حضور طنزپردازان را نداشته باشیم. او با بیان این‌که هدف طنز انتقاد از مردم و مسئولان برای اصلاح جامعه است، خاطرنشان کرد: ایراد چنین جشنواره‌هایی این است که به این نکته بی‌توجهند. هر نهادی که جشنواره طنز برگزار می‌کند به دنبال این است که خودش نقد نشود. مثلا اگر شهرداری جشنواره‌ای برگزار می‌کند، به دنبال این است که خودش نقد نشود بلکه رفتار شهری مردم مورد نقد قرار گیرد. درست است که باید  رفتار شهری مردم هم نقد شود اما یکی دیگر از وظایف طنز هم نقد مسئولان است. محصول این جشنواره‌ها، طنز خاصی است، اگر نگوییم طنز بی‌خاصیت. ‎ او در ادامه افزود: شب‌های شعر را کسانی برگزار می‌کنند که پول برگزاری جشنواره‌ها را دارند. بودجه شب‌های شعر نیز توسط نهادهای دولتی تأمین می‌شود که باعث می‌شود این طنزها در دایره محدودی بچرخد و از آن فراتر نرود.این طنزپرداز با بیان این‌که مردم ما ضعف آشنایی با طنز دارند، گفت: تا کنون رسانه کافی در اختیار طنز نبوده است و به این دلیل مردم کمتر با طنز آشنا هستند اما برگزاری این برنامه‌ها باعث آشنایی مردم با طنز می‌شود که مزیتی برای این برنامه‌ها محسوب می‌شود. او ادامه داد: دیگر مزیت این برنامه‌ها شناخته شدن طنزپردازان است و استعدادهای جوان را پرورش می‌دهد، هرچند این برنامه‌ها برای کسانی است که معمولا تشنه طنز هستند. در کل تعداد برنامه‌های طنزخوانی نسبت به پتانسیلی که طنز ایران دارد کم است.مسعود مرعشی همچنین اظهار کرد: برنامه‌های طنز به دلیل تأمین بودجه آن‌ها توسط نهادهای دولتی کل طنز را پوشش نمی‌دهد و فقط شامل بخشی از طنز ایران است. به هر حال ما نیاز داریم تا مردم هرچه بیشتر طنز را بشناسند و لازم است بخش خصوصی نیز در این عرصه فعال شود تا افراد احتیاط و خط قرمزهای دست و پاگیر نداشته باشند و طنز رونق بیشتری بگیرد. همچنین خواندن شعرهای ضعیف در برنامه‌ها به مدیریت برنامه‌ها بستگی دارد نه تعداد زیاد آن‌ها. این طنزپرداز درباره تأثیر فضای مجازی بر طنز نیز گفت: مشخص شدن این مسئله به زمان بیشتری نیاز دارد. تغییرات خیلی سریع اتفاق می‌افتد؛ همان‌طور که شهروند – خبرنگاران در رسانه‌ها و مطبوعات تأثیر گذاشته‌ و باعث شده‌اند اخبار انحصاری نباشد، اما گاهی به لحاظ ادبیات و زبان مشکل داشته باشد و گاهی اوقات شایعه و واقعیت قاطی شود. در طنز نیز این اتفاق به‌گونه‌ای دیگر خود را نشان داده است. او با بیان این‌که این فضا مزایا و معایب خود را دارد اظهار کرد: استعدادهای ناشناخته که رسانه‌ای در اختیار ندارند در این فضا کشف می‌شوند. از طرف دیگر این آدم‌های مجازی سلسله مراتبی را که برای طنزپردازان رسمی وجود دارد طی نکرده‌اند و این مسئله باعث می‌شود هزل و هجو را به اسم طنز ارائه کنند و لزومی نمی‌بینند تا اصول حرفه‌ای را رعایت کنند.او تفاوت دیگر فضای مجازی نسبت به رسانه‌های رسمی را در خط قرمزها دانست و گفت: در شبکه‌های مجازی و فضای اینترنتی خط قرمز وجود ندارد. مردم کسانی را که در این فضا کار می‌کنند نسبت به افراد حرفه‌ای طنز بیشتر می‌شناسند و  آن‌ها از طریق گرفتن اسپانسر برای خود درآمد یک‌ساله طنزنویس را در یک ماه به دست می‌آورند! مرعشی در ادامه اظهار کرد: اشکال‌های ویرایشی و نگارشی که در فضای مجازی بسیار می‌بینیم به مردم منتقل شده است. قبلا مردم هرچند محدود روزنامه و کتاب می‌خواندند اما الان بیشتر زمان‌شان را در این فضا می‌گذرانند که مملو از اخبار غیررسمی و نثر ناپخته و پرغلط است. به یاد داشته باشیم مردم املای  کلماتی را که بیشتر می‌بینند به خاطر می‌سپارند که این باعث رایج شدن اشتباه‌هایی مانند «ه» به جای کسره شده است. او افزود: یکی دیگر از تأثیراتی که فضای مجازی بر روی طنز مطبوعاتی گذاشته کوتاه‌نویسی است؛ ستون‌های طنز مطبوعاتی به تدریج دارند کوتاهتر می‌شوند. البته این کوتاه‌نویسی محصول مستقیم فضای مجازی نیست و در واقع می‌توان گفت محصول دوران جدید است که زندگی سرعت بیشتری دارد و علاقه به مینی‌مالیسم هر روز بیشتر می‌شود. این روزها مردم خیلی حوصله خواندن متن‌های طولانی را ندارند و فضای مجازی زودتر از رسانه‌های رسمی خودش را با این شرایط منطبق کرده است. او سپس در ارزیابی برنامه‌های طنز تلویزیون با بیان این‌که زمانی که گونه‌های مختلف شوخ‌طبعی مانند طنز و هزل در قالب نمایش دربیاید باید آن را کمدی بنامیم و نه طنز، گفت: وضعیت برنامه‌های تلویزیونی را در این زمینه جالب نمی‌بینم. زمانی بود که تلویزیون برنامه‌های خوبی داشت اما اکنون مثل سابق از این برنامه‌ها استقبال نمی‌شوند. بخشی از آن به خاطر فضای مجازی است زیرا مردم این روزها می‌توانند طنز تند و تیز، بدون سانسور و با سرعت ببینند و بخوانند و از طرفی آشنایی با سریال‌های کمدی روز جهان سطح توقع مردم را بالا برده است. این طنزپرداز با تأکید بر این‌که افت کیفی در متن و اجرا را هم باید یکی دیگر از دلایل افت مخاطب سریال‌های کمدی به نسبت ۱۰-۱۵ سال گذشته دانست، گفت: کارگردان‌سالاری در ایران بیداد می‌کند، در صورتی که در کشورهای پیش‌رو در زمینه سریال، خالق (کریتور – سرپرست نویسندگان) و تیم نویسندگان تصمیم‌های اصلی پروژه را می‌گیرند و ممکن است هر قسمت را یک کارگردان تلویزیونی متفاوت کارگردانی کند.در صورتی که در ایران خیلی وقت‌ها مظلوم‌ترین بخش گروه تولید سریال نویسنده‌ها هستند و کارگردان و حتی بازیگرها متن را تغییر می‌دهند و بداهه کار می‌کنند. کارگردان‌سالاری در سریال‌های ایرانی پدیده جدیدی نیست، بحران از آن‌جایی آغاز می‌شود که بسیاری از کارگردان‌ها و بازیگران تلویزیونی به تکرار رسیده‌اند و خلاقیت قبل را هم ندارند و سعی می‌کنند با همان سلیقه قبلی مردم را جذب کنند. او افزود: از طرف دیگر ما ضعف آموزش آکادمیک برای فیلمنامه‌نویس‌های کمدی داریم. در کشورهای دیگر موسساتی برای پرورش نویسنده‌ها وجود دارد تا کارها کیفیت بهتری داشته باشند، اما در ایران به این مسئله توجه نمی‌شود. به یاد داشته باشیم طنزنویسی مکتوب تفاوت‌های زیادی با کمدی‌نویسی دارد و صرف این‌که کسی در طنزنویسی مطبوعاتی موفق است و سواد طنزنویسی دارد، دلیلی بر موفقیت او در مدیوم تلویزیون نیست. حالا در نظر بگیرید که در ایران بعضی‌ها توقع دارند فلان شخصی که در مهمانی‌ها و گعده‌ها، بانمک و بذله‌گوست، متن برنامه‌های کمدی را بنویسد، بدون این‌که آموزشی ببیند. مرعشی در ادامه گفت: در هر صورت به دلیل قحط‌الرجال در این زمینه، برخی افراد غیرمستعد و بدون دانش در این حوزه کارهای ارزان انجام می‌دهند، افراد بااستعدادتر و بانمک‌تر هم معمولا از زمانی که وارد پروژه‌های بزرگ می‌شوند، بیشتر تمرکزشان روی پول درآوردن است و به یادگیری توجه چندانی ندارند.


منبع: baharnews.ir

از سریال «مولانا» چه خبر؟

مهدی شیرزاد، یکی از نویسندگان درباره آخرین وضعیت نگارش متن سریال «مولانا» به ایسنا گفت: این سریال در ۲۶ قسمت ۵۰ دقیقه‌ای به سفارش مرکز گسترش فیلمنامه‌نویسی نوشته می‌شود. قبل از شروع نگارش، تحقیقات جامعی انجام دادیم. البته همزمان با نگارش تحقیقات ادامه دارد. وی ادامه داد: فیلمنامه این مجموعه را من و مهدی کیا می‌نویسیم. تا به امروز سیناپس ۱۸ قسمت و دیالوگ های سه قسمت نوشته شده است. در مجموع می توان گفت که ۳۰ درصد از نگارش به پایان رسیده است. امیدوارم ظرف سه ماه آینده فیلمنامه را تمام کنیم. این نویسنده درباره تقسیم کار در هنگام نگارش توضیح داد: طرح های این مجموعه را همراه با هم درآوردیم. وقتی من روی سیناپس کار می کنم، بعد از تمام شدن به مهدی کیا می دهم و او کارهای نهایی را روی متن انجام می دهد و وقتی او دیالوگ می نویسد، بعد من کارهای نهایی را روی آن انجام می دهم. در مجموع تعامل و همکاری دو سویه بین من و مهدی کیا برقرار است و با هم روی فیلمنامه کار می کنیم.شیرزاد در پاسخ به این سوال که برای نگارش این مجموعه از چه کتاب‌هایی استفاده کردید؟ توضیح داد: کتابی در سازمان صدا و سیما وجود دارد که درباره گویش مردم ایران در زمان‌های مختلف است. در ابتدا این کتاب را به عنوان منبع مرجع خواندم و بعد از آن کتاب های تاریخ بیهقی، فیه مافیه مولانا و گلستان سعدی کنار دستم است تا بر این اساس دیالوگ های این مجموعه را بنویسم. وی در پاسخ به این سوال اما زبان و گویش مردم ایران در دوره مولانا با مردم امروز جامعه خیلی تفاوت دارد. شما چطور آن را امروزی کردید؟ عنوان کرد: مسلماً اگر بخواهیم مثل تاریخ بیهقی بنویسم، مردم نمی توانند با کلمات سنگین ارتباط برقرار کنند و برایشان سخت است. بیشتر از گلستان سعدی الگو می‌گیرم که زبانش برای مردم قابل هضم و روان باشد. تلاش می کنیم یک متن خوب بنویسیم.این نویسنده درباره اینکه در این سریال کدام مقطع زندگی مولانا به تصویر کشیده می‌شود؟ اشاره کرد: ما در این سریال از ۳۷ سالگی تا زمان مرگ مولانا را به تصویر می کشیم. دوران کودکی مولانا در سریالی با نام جلال الدین به کارگردانی آرش معیریان پخش شد و حالا فاز دوم این سریال نوشته می شود. این نویسنده در پاسخ به این سئوال که چطور ترغیب شد روی چنین موضوعی کار کند؟ توضیح داد: مسلماً هر کاری باید ویژگی هایی داشته باشد که من را به عنوان نویسنده برای نگارش داستان ترغیب کند. من همیشه علاقه مند به نگارش یک اثر تاریخی بودم. تا اینکه فرصت نگارش پیش آمد. البته باید تاکید کنم که نگارش یک کار تاریخی خیلی دشوار است.شیرزاد عنوان کرد: راستش قبل از شروع کار فکر نمی کردم نگارش کار تاریخی تا این حد سخت و دشوار باشد، اما باید بگویم که کاملاً متفاوت از سریال های روز است. وی درباره اینکه چند درصد به تاریخ وفادار هستید و تا چه میزان برای افزایش بار دراماتیک از تخیلتان استفاده کردید؟ گفت: در ارتباط با این مقطع تاریخی نوشته مکتوب وجود ندارد و تاریخ‌نویسان هم برای این مقطع به نوشته شاگردان مولانا رجوع می کنند. به همین دلیل بخش ابهام و تاریک زیاد وجود دارد و ما برای این بخش‌ها از تخیل و داستان‌پردازی استفاده کردیم تا قصه برای مخاطبان جذابیت لازم را داشته باشد.فیلمنامه سریال «مولانا» در ۲۶ قسمت ۵۰ دقیقه‌ای توسط مهدی شیرزاد و مهدی کیا به سفارش مرکز گسترش فیلمنامه‌نویسی نوشته می‌شود.


منبع: baharnews.ir

اصلا من جایزه را می‌خواهم چه کار کنم!

بعد از گذشت دو روز از اختتامیه سی و پنجمین جشنواره فیلم فجر حواشی و حرف و حدیث‌ها درباره این رخداد سالانه سینمایی ادامه دارد. ثریا قاسمی بازیگر پیشکسوت سینما، تئاتر و تلویزیون که نیازی به معرفی ندارد هم که امسال برنده سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل زن برای بازی در فیلم سینمایی «ویلایی‌ها» شد از جمله چهره‌هایی است که از برگزاری این دوره از جشنواره دل خوشی ندارد.این بازیگر پیشکسوت هنگام اختتامیه برای دریافت جایزه‌اش در سالن حضور نداشت و همین بهانه‌ای شد تا با ایشان درباره غیبت‌شان در مراسم پایانی جشنواره امسال گفتگویی کنیم و گلایه‌هایشان را بشنویم. بخشی از گفتگو با ثریا قاسمی را در ادامه می خوانید:* من از جشنواره و نتایج‌اش خبر چندانی ندارم و دوستان اطرافم به من گفتند چه اتفاق‌هایی افتاده و حتی آنها به من گفتند که جایزه گرفتم.* ثریا قاسمی در پاسخ به این سوال که یعنی خودتان در جریان جایزه‌ای که قرار بود به شما اهدا شود نبودید؟ گفت: خیر، چیزی به من اعلام نشده بود.من اصلا از این جایزه اطلاع نداشتم که بخواهم به این مراسم بیایم، قاعدتا باید اینطور می‌بود که زنگ می‌زدند و اطلاع می‌دادند اما این اتفاق نیفتاد. * فکر می‌کنم چنین رفتاری جزو آداب دعوت‌های رسمی است که باید به آنها اهمیت داد. وقتی چنین رفتاری صورت نمی‌گیرد طبیعی است که من هم پیگیر نمی‌شوم و حالا هم از هیچ چیز اطلاع ندارم. البته ممکن است یک دعوتنامه‌ای به دفتر تهیه‌کننده فرستاده باشند ولی این مسئله به شخص من ربطی ندارد. وقتی ما می‌خواهیم یک فرد به خصوص را به جایی یا حتی منزل‌مان دعوت کنیم از خود شخص رسما دعوت به عمل می‌آوریم. این کار را حتی با یک تلفن هم می‌توان انجام داد و به نظرم پیش پا افتاده ترین حالت ممکن است. حالا ممکن بود من باز هم نروم و نتوانم در مراسم شرکت داشته باشم اما فکر می‌کنم اصول و قاعده چیزی غیر از این رفتار را می‌طلبید.* من همانقدر برای مسئولین جشنواره بی‌اهمیت بودم که آنها برای من. اصلا من جایزه را می‌خواهم چه کار کنم! بهتر است به جای همه این تشریفات و برو و بیاهای تجملاتی که این همه آدم ۶ ماه یا یکسال از وقت شان را برای ده روز صرف می‌کنند که آدم‌ها بیایند فیلم ببینند و بعد هم به چهار نفر سیمرغ بدهند، فکری برای ساماندهی وضعیت نا به‌ سامان هنرمندان بیکار و بیمار بکنند. به جای این کارها بیایند چاره‌ای برای حال افرادی که عمرشان را برای صنعت سینما تلف کردند بیندیشند. از فیلمبردار، کارگردان و صدابردار و بچه‌های فنی و سناریست‌ها بگیرید تا هنرپیشه‌ها خیلی‌ها بیکار هستند، چاره‌ای برای آنها بیندیشید. این همه هزینه را اگر بخواهند بین کسانی که شرایط مناسبی ندارند تقسیم کنند خیلی اتفاق بهتری خواهد افتاد، لااقل امورات آنها می‌گذرد. وگرنه جشنواره برای من چه اهمیتی می‌تواند داشته باشد.* اهدای جایزه به من اصلا برایم شیرین نبود. واقعیت این است که گرفتن یا نگرفتن این جایزه اصلا برای من فرقی نمی‌کند. من کارم را در تابستانی بسیار گرم انجام دادم و به تنها چیزی که فکر نمی کردم جایزه بود. این مسائل برای ما دیگر اهمیتی ندارد، این جایزه‌ها برای جوانها که می‌آیند و می‌خواهند مطرح شوند مهم است. شاید آنها از اینکه جایزه بگیرند خوشحال شوند و فکر کنند چیزی تغییر می‌کند اما برای من این صحبت‌ها و جایزه‌ها و سیمرغ‌ها مهم نیست. الان دیگر هیچ چیزی برای من خوشحال‌کننده نیست و طعم شیرینی ندارد، نمی‌توانم دروغ هم بگویم، این مسائل دیگر برای من خیلی دور است.* من همیشه دور از این قضایا و این حاشیه‌ها و مسائل هستم و اصلا هم دوست ندارم خودم را وارد این جور ماجراها کنم. من نه از کسی گله دارم و نه از کسی طلبکارم، به هیچ کس کاری ندارم و کسی هم به من کاری ندارد. من به فعالیت خودم مشغول هستم و به قول معروف سرم به کار و زندگی خودم است، آن طرف هم عده‌ای جشنواره راه می‌اندازند. پس این قضایا برای من اهمیتی ندارد. کسی نمی‌دانست حسن جوهرچی تا آخرین لحظه چطور زندگی می‌کند، بعد می‌روند برای تشییع‌ جنازه‌اش. پس باید بگوییم برای ما دیگر هیچ چیز مهم نیست چون تا وقتی زنده هستیم کسی به فکر هیچ موضوعی نیست اما بعدش همه یادت می‌افتند. پس حالا هم دیگر چیزی برای من اهمیت ندارد.


منبع: baharnews.ir

سعید راد: سینمای ما دعوا زیاد کرده!

گروه فرهنگی_رسانه ها: روزنامه تماشاگران امروز نوشت:«سینمای ما دعوا زیاد کرده. یادتان که نرفته سینما تماشاگرش را از دست داده بود و به تازگی دوباره به دست آورده، چرا باید دوباره خرابش کنیم؟ انتقاد به هیأت داوران همیشه بوده ولی قرار نیست همه راضی باشند. نباید سینما را سیاسی کرد. همینی که داریم می‌بینیم خوب است. لطفاً سیاسی‌‌اش نکنیم تا ضربه نخورد.» «جشنواره سی‌وپنجم فیلم فجر، پر بود از دعوا و هیاهو. بهروز افخمی با برنامه هفت و فریدون جیرانی، علی معلم و گروهی دیگر از چهره‌های سرشناس سینمایی با انتقادهایشان از توزیع جوایز، انتقادهایی ساختاری به این جشن وارد کردند. در پایان این جشن سینمایی که البته نقاط منفی‌‌اش خیلی به چشم می‌آمد، به سراغ یکی از ستاره‌های سینمای ایران رفتیم که تقریباً همه فیلم‌ها را از برج میلاد به تماشا نشسته است. سعید راد که هم (بعد از انقلاب) تندیس بهترین هنرپیشه فیلم فجر را دارد و هم در جشنواره سپاس (قبل از انقلاب) بهترین هنرپیشه نقش اول مرد شده است، در گفت‌وگو با تماشاگران امروز، این رخداد خبرساز سینمایی را برای‌مان تحلیل کرده است.  گزیده این گفت‌وگو را با هم می‌خوانیم:  – همیشه نگاه من به جشنواره فجر که خودم هم از آن سیمرغ برده‌ام، این بوده که نمی‌شود همه را راضی کند و به همه جایزه بدهد. حتی در اسکار هم همیشه انتخاب‌های هیأت‌های داوران حرف و حدیث داشته، شدید هم داشته. در برلین و کن یا ونیز هم این بحث‌ها هست.  – صنعت سینمای ملی ایران نیاز به این جشنواره دارد.  – من فکر می‌کنم هیأت داوران خیلی معتبری برای جشنواره امسال داشتیم. اینها از بزرگان سینما هستند. خیلی وجاهت دارند ولی خاصیت جشنواره این است که همیشه گروهی معترض می‌شوند.  – خود من هم به ۲۰ درصد این جوایز معترض‌ام. معترض که نه ولی تعدادی از افرادی که انتخاب نشدند یا جایزه نبردند، مثلاً برایم شاید…  – امسال یکی نگرفته، یکی دیگر از همکارانش گرفته است. شوکه شدن ندارد که.  – من می‌گویم اگر نگاه نقادانه بکنیم، نباید یک طرفه ببینیم.  – آنهایی که سیمرغ بردند و نگرفتن جایزه‌شان جنجال شده، خیلی فرق زیادی با اینهایی که سیمرغ بردند، نداشتند.  – اینهایی که جایزه بردند هم بیشترشان مستحق این جوایز و تشویق بودند.  – من به دوستانم که از جشنواره‌های خارجی درجه دوم جایزه می‌برند، به شوخی می‌گویم، چند تایی جایزه هم دم در گذاشتند، می‌گویند ببرید، زیاد آمده است! ولی واقعاً جشنواره فیلم فجر ما وجاهت دارد و همیشه خوب بوده و ارزش داشته، دلیلی ندارد خودمان‌ شأن آن را پایین بیاوریم. حالا امسال کمی نقدهایش بیشتر بوده است ولی نباید این شیرینی‌‌اش را خراب کنیم.  – ما در بدنه سینمای ایران نباید سیاست را وارد تحلیل‌های سینمایی‌مان کنیم.  – همیشه به آقای افخمی گفتم، او یک فیلمساز عالی است. شوکران، سن پطرزبورگ و بقیه را دیده‌ام. می‌گویم جای ایشان در فستیوال فجر خالی است. متأسفانه ایشان خودشان را وارد وادی‌ای کرده که از تخصص فیلمسازی دورشان کرده است.  – من باید برای بهروز افخمی در حالی‌که می‌رود بالای سن، سیمرغ ببرد، کف بزنم، وگرنه این کارهای نقد و برنامه‌سازی و این چیزها مسائل حاشیه‌ای در توانایی‌های حرفه‌ای اوست.  – از نظر من اجرای هفت برای افخمی کوچک است.  _ من یکی از طرفداران ویلایی‌ها هستم. از این سینماهای بیگ پروداکشن خیلی لذت می‌برم. از این فیلم‌هایی که آپارتمانی نیستند.  – خود من غیر از بازی خوب علی مصفا و مینا ساداتی در نقش همسرش، اصلاً از فیلم تابستان داغ خوشم نیامد.  – نمی‌خواهم از واژه تلخ استفاده کنم اما این فیلم‌های غم‌وارانه که هیچ تراژدی و سینمایی در داستانش ندارد و آخرش دو نفر دست‌شان را می‌گیرند و می‌روند دنبال زندگی‌شان، درام قصه‌ای ایجاد نمی‌کند که! پس سینما چه می‌شود؟ قصه کجا می‌رود؟  – نمی‌خواهم بگویم تلخ ولی ۳۰ یا ۴۰ درصد از فیلم‌ها نوعی غم‌بارگی در تم‌شان داشتند؛ در حالی که مردم ایران نیاز به شادی دارند.  – در بعضی موارد با نظر هیأت انتخاب موافق نبودم، مثلاً جای مسعود کیمیایی و فیلمش را در این اهدای جوایز خالی دیدم.  – قاتل اهلی را یک فیلم حرفه‌ای دیدم. خیلی از بازی‌های این فیلم می‌توانست برنده جایزه باشد. مثلاً بازی آقای پرستویی، امیر جدیدی و حتی پولاد و پگاه آهنگرانی می‌توانست لایق بردن جایزه باشد، چون این بچه‌ها استاد بالای سرشان بوده.  – در بسیاری موارد دیگر با نظر هیأت انتخاب موافق بودم؛ مثلاً در مورد جایزه یک بازیگر فوق‌‌العاده حرفه‌ای مثل لیلا حاتمی با آن چهره خاص‌شان در رگ خواب آقای نعمت‌الله، چون ایشان برخلاف میمیک‌اش توانست رلش را عالی بازی کند.  – من یک بازی از یک آقای جوانی دیدم در فیلم انزوا. فوق‌‌العاده بود. ولی اصلاً کاندیدا نشد اگر اشتباه نکنم. خب این دیگر نظر داوران است و با ما که بیرون هستیم، تفاوت دارد.  – هادی حجازی‌فر بازیگر خوبی است که زبان بدنش عالی است ولی من در همان فیلم (ماجرای نیمروز) بازی احمد مهرانفر را بیشتر پسندیدم. او خیلی تکنیکال بازی کرد.  – من بازی نوید (محمدزاده) را خیلی پسندیدم ولی بازی‌های خوب دیگری هم بود.  – بازی محسن تنابنده را در فراری خیلی دوست داشتم یا امیر آقایی در بدون تاریخ، بدون امضا خیلی حرفه‌ای بازی کرده بود. هر دو حرفه‌ای بازی کردند اما اگر من قرار بود جایزه بدهم، برایم بازی‌های فیلم قاتل اهلی در اولویت قرار می‌گرفت.  – جایزه فقط برای یک نفر است! من می‌گویم یا باید خانم زارعی می‌برد یا خانم حاتمی ولی این دیگر نظر هیأت داوران بوده است.  – من مطمئنم بهروزخان افخمی با تمام توان، همیشه دل‌سوخته سینما بوده و هست.  – من همیشه بازیگرم، تا ابد هم بازیگرم. من هم شاید نقد داشته باشم به این تعداد زیاد بازیگر در سینمای ایران که خیلی هم بازیگر نیستند اما وقتی بچه‌هایی که در این جمع خودشان را ثابت کردند مثل آقایی، تنابنده یا بچه‌های دیگر را می‌بینی، نمی‌توانی توانایی هنری‌شان را نادیده بگیری.  بهروز افخمی قطعاً به حق، نقد می‌کند ولی نمی‌توان این بچه‌ها را هم نادیده گرفت. نقد باید باشد، تأیید و تشویق هم باید باشد.  – خانم قاسمی حرفه‌ای این کار است. دیگر بهتر از او برای این رل‌ها نداریم. وقتی او باشد، دیگر دومی نداریم برای این نقش‌ها. او در ویلایی‌ها بی‌نظیر بود و دست‌نیافتنی.  – قدمت فیلمسازی داودنژاد به عمر بازیگری من است. من وقتی برای آقای نادری جلوی دوربین رفتم، ایشان داشت اولین فیلمش را می‌ساخت. خب او تجربه یک عمر را نشان داد. ممکن است کارش یک ضعف‌هایی هم داشته باشد اما پختگی در فیلمش را می‌شد دید.  – من می‌گویم بیاییم جشنواره‌مان را در حد بضاعت خودمان ببینیم. نخواهیم کارگردان‌هایمان فورد یا هیچکاک باشند. بگذارید به‌ قدر توان خودمان باشند. این‌ طوری نگاه کنیم می‌بینیم چه شاگردان خوبی برای استادهایشان هستند.  – جای بزرگانی مثل مهرجویی، تقوایی، حاتمی‌کیا یا درویش در جشنواره امسال خالی بود. اینها فیلمسازهای حرفه‌ای بدنه‌اند که خیلی دوست‌شان دارم.  – من با فیلم اولی‌ها خیلی کار کردم و حتی با یکی از این فیلم اولی‌ها سیمرغ بردم ولی باید سینمایی داشته باشیم که برای همه اینها یعنی جدید و قدیمی حرمت قائل باشد.  – به داوری‌ها احترام بگذاریم، سلایق را بپذیریم.  – یک آدم حرفه‌ای که نباید شوکه شود. باید به هیأت داوران احترام بگذارد. این که هر چی ساختیم جایزه ببرد و اگر نبرد شوکه شویم که کار درستی نیست. – نمی‌گویم آنهایی که جایزه نبردند، حق نقد ندارند. چرا دارند اما لطفاً شوکه نشوند. چون نباید زیبایی‌های سینما و فستیوال‌مان را نادیده بگیریم.  – سینمای ما دعوا زیاد کرده. یادتان که نرفته سینما تماشاگرش را از دست داده بود و به تازگی دوباره به دست آورده، چرا باید دوباره خرابش کنیم؟  – انتقاد به هیأت داوران همیشه بوده ولی قرار نیست همه راضی باشند. نباید سینما را سیاسی کرد. همینی که داریم می‌بینیم خوب است. لطفاً سیاسی‌‌اش نکنیم تا ضربه نخورد.  – من هم به آقای نوید محمدزاده نقدی داشتم اما امسال که بازی‌هایش را دیدم و حرف‌هایش در لحظه‌ای که سیمرغ‌اش را گرفت، شنیدم، به این نتیجه رسیدم که باید این جوان‌ها را باور کرد. او چقدر خوب بود. چقدر درست رفتار کرد، چقدر آرتیست بود. خیلی کامل و آرتیست بود. اینها آمدند، اصلاً شوخی نکنیم. او این بار جایزه مکمل گرفت، اما همان هیجان رل اول را داشت. این کارش دارد به ما درس می‌دهد. ما هم یاد گرفتیم.  – آقای رامبد جوان یک حرفه‌ای است که فیلم ستایش شده ورود آقایان ممنوع را ساخته. او که نباید شوکه شود. یا مثلاً آقای جیرانی که حالا خودش تاریخ سینمای ایران است و کارگردانی خوب. البته من هم خفگی را خیلی نپسندیدم، چون فیلم‌های سبک ایرانی را بیشتر دوست دارم اما بالاخره این حرفه‌ای‌ها باید بیشتر سعه صدر داشته باشند.  – آقای کیمیایی فیلمش نادیده گرفته شده، اما شوکه نشد و کوچک‌ترین انتقادی نکرد. او می‌داند امسال سلیقه‌ها این بوده.  – من وقتی فیلم کیمیایی را دیدم، در ذهنم چهار سیمرغ برایش کنار گذاشتم اما نگاه داوران این بود و باید پذیرفت دیگر. باید ایستاد و برای برنده‌ها کف زد. سال بعد هم خیلی‌های دیگر جایزه می‌گیرند و اینهایی که امسال جایزه گرفته‌اند، باید بایستند و برای برندگان جدید کف بزنند.  – بونوئل، کارگردان شهیر سینمای جهان، در دفتر کارش تابلویی دارد که رویش نوشته: «هیچ چیزی کامل نیست.» این چیزی است که باید همه به آن باور داشته باشیم.


منبع: baharnews.ir

صدا و سیما تمام قد مقابل جشنواره

روزنامه بهار سی و پنجمین جشنواره فیلم فجر در حالی به کار خود پایان داد که صدا و سیما در برنامه های مختلف خصوصا برنامه سینمایی هفت و میدانداری افرادی چون افخمی و فراستی فصای بسیار منفی و مسمومی را علیه دست اندرکاران ان خصوصا هیات داوران و حتی اهالی سینما به راه انداخته بودند به نحوی که دو کارگردان سینمای ایران در مراسم اختتامیه از این اقدام فراستی و افخمی علیه اهالی سینما به شدت انتقاد کردند.  اما  حاشیه ها از کجا آغاز شد؟ به‌نظر می رسد این مسئله را می توان از چند جهت مورد ارزیابی قرار داد، البته نقش نگارنده این متن دفاع از یک برنامه و یا مسئولین سینمایی نیست و هدف صرفا طرح مسئله است. الف-  به نظر می رسد اکران فیلم ماجرای نیمروز ساخته مهدویان و دفاع تمام قدم افخمی مجری و کارشناس برنامه هفت باعث شد تنش میان تیم داوران و این برنامه آغاز شود. اگرچه در ابتدای جشنواره افخمی به تعداد زیاد فیلم ها اشاره کرده بود و بی پرده گفته بود که داوران ناچار به اشتباه هستند اما در ادامه با پافشاری افخمی بر این مسئله که چرا نباید این فیلم در تمامی رشته ها کاندید می شد باعث دامن زدن به وضعیت موجود شد. اگرچه این فیلم از نظر بسیاری از کارشناسان سینما جزء بهترین فیلم‌های اکران شده در جشنواره بود، به نظر می‌رسد اصرار بیش از حد افخمی و سعی بر نادیده گرفتن سایر فیلم ها وقتی او در جایگاه یک مجری قرار می گیرد درست نیست. ب- مسئله دوتابعیتی ها: ورود به این مسئله و ترس از برخورد بیرونی به علت داشتن تابعیت کشوری دیگر باعث شد، هیات داوران قبل از اعلام نتایج بیانیه ای صادر کند، حتی عدم حضور یک یا دو نماینده از هیات داوران در برنامه تلویزیونی نیز موکد این نکته بود، که دلیلی برای پاسخ دادن نمی‌بینند. در این میان افخمی با تاکید بر این نکته که یک سئوال عقلانی مطرح می کند و یا نگاهی عقلانی داد سعی داشت به دفاع از فیلم ماجرای نیمروز بپردازد و به نوعی باعث شود که داوران این فیلم را بپذیرند. که در نهایت نیز این امر اتفاق افتاد. در همین بین نیز حضور ایوبی در تلویزیون و بحث او با افخمی باعث شد تنش به اوج خود برسد. در گیری این دو از درگیری لفظی ساده خارج شد و استفاده از الفاظی مانند فیلمساز شکسته خورده ترسو. در شان یک فیلمساز و رئیس سازمان سینمایی نبود. این تنش و رودرویی با برنامه هفت به مراسم هم کشیده شد و جلیلوند بعد از دریافت سیمرغش به شدت به افخمی و فراستی تاخت. ج- نادیده گرفتن عده ای توسط داوران هم از نکات دیگری بود که باعث شد برنامه هفت و بسیاری از منتقدین علیه جشنواره موضع بگیرند. به طور مثال ندیده گرفتن فیلم تحسین‌شده ای مانند ائو (خانه) که بسیاری از منتقدین به این اثر اشاره داشتند، توسط داوران هم از نکات عجیب داوری بود. همین امر باعث شد هم دست اندرکاران برنامه هفت و هم منتقد دوم برنامه (سعید قطبی زاده) که به صورت ثابت در جشنواره در این برنامه جضور داشت به نادیده گرفته شدن این فیلم اعتراض کنند.   اما در مورد نوع اجرای مراسم باید این نکته را در نظر داشت که جشنواره و اختتامیه آن یک نمایش است و باید در فضایی نمایشی رخ بدهد به صورتی که صرفا شامل خواندن یک اسم و یا دادن تندیس نباشد( می توان مراسم اسکار را مثال زد) اما شوخی های گاه بی مزه و خنک مجری چیزی نیست که بتوان آن را حرکتی نمایشی و دراماتیک دانست. به نظر می رسد واکنش های جشنواره از انصراف ها تا بیانیه ها و قهرکردن ها همه در فضایی به شدت احساسی غیرمنطقی رخ داده است. اگرچه داوری جشنواره بسیار سئوال برانگیز بود و فیلم‌هایی خواسته یا ناخواسته کنار گذاشته شدند اما باز هم گویی باید با این جمله کلیشه ای به سراغ نتایج رفت که هر داوری سلیقه ای دارد! مراسم پایان کار جشنواره فیلم فجر با حضور چهره‌های مطرح سیاسی و جمعی از هنرمندان و مدیران سینمایی آغاز شد. در این مراسم سه فیلم موفق به کسب چهار سیمرغ شدند. «ماجرای نیمروز» سه سیمرغ بلورین بهترین فیلم، بهترین طراحی صحنه و لباس، بهترین فیلم از نگاه تماشاگران و سیمرغ زرین بهترین فیلم از نگاه ملی را به دست آورد. «فراری» به کارگردانی علیرضا داوودنژاد نیز جایزه‌های صدابرداری، نقش اول مرد، فیلمنامه و جایزه ویژه هیات داوران را دریافت کرد. همچنین «بدون تاریخ، بدون امضا» سیمرغ‌های بلورین صداگذاری، موسیقی، کارگردانی و بازیگر مکمل مرد را به دست آورد.فیلم «رگ خواب» ساخته حمید نعمت‌الله سیمرغ‌های بازیگر نقش اول زن، عکس و جلوه‌های ویژه میدانی را دریافت کرد. فیلم «ویلایی‌ها» به کارگردانی منیر قیدی جوایز جلوه ویژه بصری، بازیگر مکمل زن و استعداد درخشان را کسب کرد. «تابستان داغ» رکورددار جشنواره با ۱۳ نامزدی نیز توانست دو سیمرغ تدوین و فیلمبرداری را به دست آورد.در این مراسم با اعلام این وعده که سیمرغ بلورین بهترین فیلم کوتاه از سال آینده به جشنواره فیلم فجر افزوده خواهد شد، حجت‌الله ایوبی و امیر توده‌روستا برای اهدای جایزه فیلم کوتاه روی سن حضور پیدا کردند و سیمرغ نمادین فیلم کوتاه لوح تقدیر و جایزه نقدی را به کاوه مظاهری برای فیلم «روتوش» اهدا کردند. کاوه مظاهری در سخنانی گفت: «بالاخره بعد از ۷ سال که ما محروم بودیم از این جسم شیشه ای آن را به ما برگرداندند. این سیمرغ را به ۶ فیلمی که طی ۶ سال گذشته می‌توانستند این سیمرغ را بگیرند اما نگرفتندتقدیم می‌کنم.» سودای سیمرغ سیمرغ بلورین بهترین جلوه های ویژه بصری به محمد قاسمی برای «ویلایی‌ها» اهدا شد.سیمرغ بلورین بهترین جلوه های ویژه میدانی به آرش آقابیگ برای «خفه‌گی» و «یک روز به خصوص»  و «رگ خواب» اهدا شد. سیمرغ بلورین بهترین طراحی صحنه لباس به بهزاد جعفری برای «ماجرای نیمروز» اهدا شد. سیمرغ بلورین بهترین صدابرداری به پرویز آبنار برای فیلم «فراری» تعلق گرفت.سیمرغ بلورین بهترین صداگذاری به سیدعلیرضا علویان برای فیلم «بدون تاریخ، بدون امضا» اهدا شد. سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد به نوید محمدزاده برای فیلم «بدون تاریخ، بدون امضا» اهدا شد.سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل زن به ثریا قاسمی برای فیلم ویلایی‌ها  اهدا شد که در سالن حضور نداشت.سیمرغ بلورین بهترین موسیقی ضمن تشکر از موسیقی «بدون تاریخ، بدون امضا» به کریستف رضاعی برای «نگار» تعلق گرفت. سیمرغ بلورین بهترین تدوین اهدا شد به سهراب خسروی برای فیلم «تابستان داغ». سیمرغ بلورین بهترین فیلمبرداری به هومن بهمنش برای فیلم «تابستان داغ» اهدا شد. سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد به محسن تنابنده برای «فراری» تعلق گرفت. امسال برای نخستین بار دو سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول زن اهدا شد. لیلا حاتمی برای «رگ خواب» و مریلا زارعی برای «زیر سقف دودی» جوایز این بخش را دریافت کردند. مریلا زارعی بعد از دریافت جایزه‌اش گفت: «اعتراف می‌کنم یکی از مهیج‌ترین و جذاب‌ترین جشنواره‌هایی بود که تجربه کردم. برای همه همکارانم آرزوی موفقیت می‌کنم. خوشحالم که سومین سیمرغم را از جشنواره‌ای گرفتم که پوستر آن مزین به تصویر استاد علی حاتمی شاعر سینمای ایران است. و خوشحالم این جایزه را زمانی می‌گیرم که در کنار یادگار استاد حاتمی هستم.»  سیمرغ بلورین بهترین فیلمنامه به کامبوزیا پرتوی برای نگارش فیلمنامه «فراری» تعلق گرفت.جایزه ویژه استعداد درخشان فیلم اولی به منیر قیدی برای فیلم «ویلایی‌ها» که در مراسم حضور نداشت اهدا شد. او پیش از برگزاری مراسم اختتامیه از رقابت در جشنواره انصراف داده بود. در ادامه این بخش احسان کرمی از حضار خواست تا فاطمه معتمدآریا را تشویق کنند که این درخواست او با استقبال حاضران روبه‌رو شد. جایزه ویژه هیات داوران به علیرضا داوودنژاد کارگردان «فراری» تعلق گرفت. او در سخنانی گفت: «سوالی پیش آمده بود که چرا رسانه ملی به جای اینکه برای جوانان شور و شعف ایجاد کند و تشویقشان کند مدام سعی در ایجاد حاشیه دارد جواب سوال معلوم است وقتی صدا وسیما مدام فیلم های هالیوودی تبلیغ و پخش می‌کند خب معلوم است که برنامه ای (هفت) برای سینما می گذارد که مدام درحال تخریب سینما است و به توهین و حاشیه سازی می‌پردازد. امیدوارم که تدبیری اندیشیده شود و دیگر شاهد اینگونه برنامه ها نباشیم.» سیمرغ بهترین کارگردانی به وحید جلیلوند برای «بدون تاریخ بدون امضا» تعلق گرفت. او در سخنانی با انتقاد از عملکرد صداوسیما گفت: «صداوسیما هفت، افخمی و فراستی همه تلاشتان را کردید که ما باهم قهر کنیم. ولی من مهدویان را دوست دارم و قبل از مراسم بغلش کردم، برای خانم درخشنده تعظیم می کنم و رامبد را خیلی دوست دارم. تمام تلاش خود را کردید که ما باهم قهر کنیم ولی ما باهم دوست هستیم.»سیمرغ بلورین بهترین فیلم به سید محمود رضوی برای تهیه کنندگی فیلم ماجرای نیمروز اهدا شد. رضوی بعد از دریافت جایزه گفت: «آقای ایوبی تدبیر کردیم که امید بچه‌ها ناامید نشود، سه سال دیگر هم فیلم بسازند.» جوایز ویژه جشنواره برای اهدای دو جایزه ویژه جشنواره محمدجواد ظریف، ایوبی، حیدری، ربیعی، حسن فریدون و معصومه ابتکار روی سن آمدند.سیمرغ زرین بهترین فیلم از نگاه ملی به سیدمحمود رضوی برای ماجرای نیمروز اهدا شد.در بخش آرای مردمی از دو فیلم «خوب، بد، جلف» و «آباجان» تقدیر شد و دیپلم افتخار به تهیه‌کنندگان آن‌ها تعلق گرفت. هاتف علیمردانی کارگردان «آباجان» بعد از دریافت جایزه گفت: «جایزه را به بانوی بزرگ بازیگری ایران خانم معتمدآریا تقدیم می‌کنم. قاعده بازی این است که داورانی وجود دارند و سلیقه‌های متفاوتی دارند. من دو سال پیاپی در جشنواره فیلم داشتم و بعضی سال‌ها فیلم من دیده شده و بعضی اوقات نه. امیدوارم که سال آینده فیلمی بسازم که به به نظر داوران خوش بیاید. از آقای ایوبی هم ممنونم که در دوران او چهار فیلم ساختم. ایشان در دوره خود فضای بازی را ایجاد کردند که بسیار خوب بود.»سیمرغ بهترین فیلم از نگاه تماشاگران به سیدمحمود رضوی برای ماجرای نیمروز اهدا شد.


منبع: baharnews.ir

«سیمرغ»‌های اعتماد

لیلا واحدی روزنامه بهار  سیمرغ های سی‌وپنجمین جشنواره فجر هم بر شانه‌های هنرمندان سینما نشست و پرونده این دوره هم با همه جنجال‌هایش بسته شد. در این میان روسیاهی همیشگی برای «نیت‌خوانانی» ماند که تریبون رسانه ملی را با بهانه و بی‌بهانه محل عقده‌گشایی می‌کنند. مجریان و به اصطلاح کارشناسان برنامه‌‌ای در رسانه ملی، قبل از اهدای سیمرغ‌های جشنواره فجر با علمی از غیب، که تنها ایشان بر آن احاطه دارند!، اعلام کردند که چون داوران جشنواره تابعیت دوگانه دارند و قرار است به کشور دومی رفته و آنجا زندگی کنند،  به فیلم سینمایی «ماجرای نیمروز» بی‌توجهی خواهند کرد و سیمرغی نخواهند داد. دلیل آن‌ را هم به محتوای فیلم که درباره گروه مجاهدین خلق (منافقین) بود، ربط دادند اما اینکه چرا افرادی در رسانه ملی به جای نقد، به پیشگویی و نیت‌خوانی روی آورده‌اند، نشان از نفوذ نوعی جهان‌بینی در این رسانه است که نه تنها در عرصه فرهنگ بلکه در سیاست ما نیز نفوذ کرده است و موریانه‌وار شالوده‌های اعتماد عمومی را نابود می‌کند. وقتی در رسانه ملی به راحتی درباره نیت و تصمیم داوران جشنواره فجر سخن گفته می‌شود و آنان را به بهانه کارنشده و قضاوت نکرده، هدف تهمت قرار می‌دهند، طبیعی است که بسیاری از ما هم در زندگی روزانه خود با همین سبک، همدیگر را مورد قضاوت و تهمت قرار دهیم. مجریان برنامه تلویزیونی چنان مطمئن از قضاوت داوران سخن می‌گفتند که گویی در ذهن و روان تک‌تک آنها حضور دارند. این یعنی برای خودشان، مقام الوهیت و معصومیت در نظر گرفته‌اند و در جایگاه قضا نشسته‌اند و محاکمه می‌کنند و حکم صادر می‌کنند. به راستی این‌همه یقین از کجا منشا می‌گیرد؟ منِ نوعی از کجا می‌فهمم که دیگری به چه می‌اندیشد و چه تصمیمی دارد؟ این برنامه یک نمونه کوچک از هزاران مورد نیت‌خوانی در کشور ما است. اگر در همه دنیا اساس فکری مردم بر این است که «همه سالم و خوبند، مگر اینکه عکسش اثبات شود» در کشور ما اساس بر این است که «همه مجرمند، همه وطن‌فروشند، همه جاسوسند، مگر اینکه عکسش ثابت شود» این دیدگاه طی یک دهه گذشته کار کشور را به جایی رسانده است که اکنون دلسوزانش التماس می‌کنند برای آشتی ملی. آشتی‌ای که در سایه آن دست از نیت‌خوانی علیه هم برداریم، اساس فکری خود را تغییر دهیم، جذبه را جایگزین دافعه کنیم، تا شاید در جهان سخت کنونی به پیشرفت و آرامش برسیم. هرچند با شمشیرهای از رو کشیده‌ای که این‌روزها در عوالم فرهنگ و سیاست و اقتصاد می‌بینیم، آشتی ملی با سدهای فراوانی روبه‌رو خواهد بود. در حقیقت عده‌ای در این سرزمین حیاتشان در نیت‌خوانی و تهمت‌زنی می‌گذرد بنابراین سخت است که این جماعت دست از «وطن‌فروش»سازی بردارند و برای آشتی ملی پیشقدم شوند. سیمرغ بلورین بهترین فیلم به ماجرای نیمروز رسید، و اکنون حوضی از تهمت و قضاوت مانده است و برنامه هفت. قطعا در عرصه سیاست هم طوفان تهمت‌ها و نیت‌خوانی ها روزی فروخواهد نشست و این آب گل‌آلودی که نزدیک یک دهه ماهیگیران بسیاری داشته است، صاف خواهد شد و آنگاه حوضی از سرشکستگی‌های فردی و جناحی برای صاحبان تریبون ها باقی خواهد ماند. اما تا فرونشستن این طوفان همه باید عاقل باشیم.  این طوفان برپا کننده دیگری هم در خارج از مرزها دارد، دونالد ترامپ پدیده ای است که قرار است طی حداقل ۴ سال بعد میزان عقل‌گرایی ما را به سنگ سخت، دیوانه‌گرایی خود محک بزند. نباید ترسید اما باید مراقب بود. باید ایمنی داخلی ایران را دربرابر این ویروس خارجی بالا برد و این ایمنی جز در سایه همدلی و آشتی ارگان‌های مختلف داخلی نمی‌تواند ظهور یابد. در این برهه که به معنای واقعی کلمه «شحساس» است، نیت‌خوانی‌های «غرض‌مند» آفت سیاست و فرهنگ ما در این برهه خواهند بود، برای یکبار هم شده باید برای دلسوزی، دلسوزان، دل سوزاند. باید نیت‌خوانی‌ها را کم کرد، اگر هم تلخی وجود دارد، باید تلاش برای محوش کرد نه برای بزرگ کردنش. ایران این‌روزها بیمار است. ویروس‌های داخلی و خارجی آزارش می‌دهند. مادرانه باید از مام وطن مراقبت کرد.


منبع: baharnews.ir

سازمان جدید رسانه‌ای در مراحل پایانی

به گزارش ایرنا سیدرضا صالحی امیری جمعه شب در برنامه گفت وگوی ویژه خبری شبکه مازندران افزود: هدف از تشکیل این سازمان، سپردن همه فعالیت های مربوط به رسانه ها به افراد متخصص است.وی ادامه داد: با تشکیل سازمان نظام رسانه ای، مشکلات رفاهی، بیمه، رسیدگی تخلفات رسانه ای در مطبوعات، خبرگزاری ها و سایت های خبری زیر پوشش مستقیم و تخصصی این سازمان قرار خواهد گرفت. وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، تشکیل سازمان نظام رسانه ای را اقدامی بزرگ توصیف کرد و افزود: این مطالبه بحق رسانه ای کشور بود که سبب می شود تا فعالیت های این حوزه در کشور هدفمند شود.صالحی امیری گفت: تلاش خواهیم کرد پس از بررسی همه جانبه این لایحه، تا دو هفته آینده آن را برای تصویب نهایی به مجلس شورای اسلامی تقدیم کنیم.** تهیه پیش نویس سازمان نظام صنفی هنری وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی همچنین از برنامه این وزارتخانه برای تشکیل سازمان مستقل نظام هنری خبر داد و گفت که پیش نویس اولیه این سازمان نیز تهیه شده است.وی افزود: هدف اصلی از تشکیل دو سازمان جدید رسانه ای و هنری، انتخاب افراد باتخصص در هر سازمان و رسیدگی تخصصی تر و پویا تر شدن فعالیت های تخصصی فعالان زیر پوشش این سازمان هاست. صالحی امیری گفت: این، یک اقدام و تحول زیرساختی در این دو بخش مهم فرهنگی کشور است که اصحاب تخصصی این دو نهاد، افرادی را که خاک خورده همان رشته هستند، انتخاب می کنند و سیاستگذاری و نظارت دقیق را بر عهده آنان می گذارند.** افزایش ۳۹ درصدی بودجه سینماهای کشور وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی به افزایش ۳۹ درصدی بودجه سینماهای کشور در لایحه بودجه سال آینده نیز اشاره کرد و گفت: برای تولید فیلم های فاخر سینمایی نیز ۳۵ میلیارد تومان در سال ۹۶ اعتبار پیش بینی شده است.وی افزود: یکی از برنامه های جدی و مهمی که سال آینده در حوزه سینمایی پیگیر آن هستیم، تولید یک فیلم مستند و سینمایی بلند در هر استان است و اکنون نیز تولید فیلم سینمایی در خوزستان و چند استان دیگر آغاز شده است.صالحی امیری گفت: قصد داریم تولیدات سینمایی استان ها به روی پرده سینماهای کشور و تلویزیون برود و از همه استان ها می خواهیم که از همه توان و ظرفیت خود از این فرصت ایده آلی که فراهم شده، استفاده کنند.** فعالیت حدود ۳۰ هزار مؤسسه فرهنگی و هنریوزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی از فعالیت حدود ۳۰ هزار مؤسسه فرهنگی و هنری در کشور خبر داد و گفت: البته شمار زیادی از متقاضیان در مراحل اخذ مجوز فعالیت های فرهنگی و هنری در شهرستان ها هستند.وی افزود: یکی از هدف های مهم وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی کاهش تصدیگری و واگذاری امور مربوط به این بخش به نهادهای فرهنگی و هنری در کشور است و با این سیاست، در پنج سال اجرای برنامه ششم به سمتی حرکت خواهیم کرد که مؤسسات فرهنگی و هنری جان تازه ای بگیرند.** راه اندازی حدود یک سوم کانون های های مساجد در دولت یازدهم صالحی امیری با بیان اینکه هم اکنون بیش از ۲۳ هزار کانون فرهنگی و هنری و حدود ۱۲ هزار کتابخانه در مساجد کشور فعال است، گفت: از این شمار حدود هفت هزار کانون فرهنگی و هنری مساجد در دولت یازدهم راه اندازی شده است.وی اضافه کرد: تمام تلاش و هدفگذاری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در برنامه پنج ساله ششم توسعه ، افزایش تعداد کانون های فرهنگی و هنری مساجد به بیش از ۸۰ هزار واحد در کشور است.وزیر ارشاد با بیان اینکه حدود دو میلیون نوجوان و جوان در سراسر کشور از خدمات کانون فرهنگی و هنری و کتابخانه های مساجد استفاده می کنند، گفت: تقویت حوزه های فرهنگی و قرآنی در مساجد با حضور جوانان و نوجوانان در واقع کمک به تقویت باورهای دینی و ملی فرزندانمان در سنین پایین خواهد بود.** تکمیل تالار فرهنگی ساری تا پایان عمر دولت یازدهموزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی همچنین در این گفت وگو به پرسش هایی درباره وضع فرهنگی مازندران و راههای توسعه بیشتر این استان پاسخ داد.صالحی امیری رمز پیشرفت و توسعه استان مازندران را وحدت و یکپارچگی دانست و گفت: از همه علما، روحانیون و سیاسیون استان درخواست می کنم که وحدت را سرلوحه کار خود قرار دهند.وی افزود: بسترهای بسیار مساعدی در استان موجود است و مازندران آماده یک جهش فرهنگی است.وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در خصوص مسایل فرهنگی نیز گفت: ارشاد باید عدالت فرهنگی را سرلوحه کار خود قرار دهد؛ این نهاد باید به دور از حب و بغض های سیاسی حرکت کند. وی افزود: شعارمان یک ‌جمله است؛ نه ولنگاری فرهنگی و نه جزم اندیشی بلکه اعتدال فرهنگی.صالحی امیری در باره تکمیل تالار فرهنگی مرکز استان مازندران نیز گفت: برای روشن شدن وضع تالار مرکزی مازندران، در ساری جلسه ای را عصر جمعه با حضور استاندار، مدیرکل فرهنگ و ارشاد استان و نماینده مردم ساری داشتیم.وی اضافه کرد: در این جلسه پیمانکار این طرح نیز حضور داشت و وعده داد که در صورت تأمین اعتبار لازم برای این مجموعه، حداقل تا پیش از پایان عمر دولت یازدهم تکمیل و در اختیار فرهنگ دوستان استان قرار خواهد گرفت.صالحی امیری گفت: من این قول را به همه اهالی فرهنگ و هنر مازندران می دهم که برای تکمیل هرچه سریع تر تالار مرکزی فرهنگی ساری اعتبار مورد نیاز تأمین و هدیه دولت یازدهم به بخش فرهنگ و هنر استان خواهد بود. وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی پنجشنبه شب به استان مازندران سفر کرد. صالحی امیری راهپیمایی سی و هشتمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی را در جمع مردم ساری بود و برای راهپیمایان در مصلای جمعه این شهر سخنرانی کرد.وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی فردا در نشست شورای اداری مازندران در نوشهر شرکت و از چند طرح فرهنگی در غرب استان نیز بازدید خواهد کرد.


منبع: baharnews.ir

برخی طنزپردازان از آن‌ طرف بام می‌افتند

صابر قدیمی در گفت‌وگو با ایسنا درباره تأثیر جشنواره‌ها، گردهمایی‌ها و شب‌های شعر بر روی طنز گفت: مانند هر کار دیگری  اگر یک‌سری  نکات اساسی رعایت شود می‌توانند تأثیر مثبت داشته باشند اما اگر دچار ابتذال و فکاهه شوند طبیعتا اثرات منفی دارند. ولی به‌طور کلی اگر در جلسات طنز، آثار طنز که به معنای واقعی کلام طنز باشد و دغدغه اصلاح امور را داشته باشد ارائه شود می‌تواند به معرفی طنز واقعی کمک کند و تأثیرگذار باشد. او با مثبت ارزیابی کردن رویکرد برگزاری جشنواره‌ها و شب‌های شعر، افزود: این برنامه‌ها باعث آشنایی بیشتر  مردم با شعر طنز می‌شوند. مردم قبل‌تر فکر می‌کردند طنز صرفا فکاهه و به نوعی شوخی منظوم است. قدیمی با بیان این‌که برخی از آثاری که از شاعران نام‌آشنا و شاعران جوان‌تر می‌بینیم کارهای خوبی است و به معنای واقعی طنز است، اظهار کرد: در کنار این کارهای خوب، آثاری که در جلسات ارائه می‌شود و یا در فضای مجازی دیده می‌شود، ضعف‌های ابتدایی شعر و کلام دارد. این آثار ابتدا باید حداقل‌های شعر را داشته باشند و بعد به فکر طنز بودن باشند. فکر نکنیم اگر مسئله بانمکی را می‌خواهیم مطرح کنیم اشکالی ندارد که جایی از آن مشکل وزن، قافیه و ضعف شعر داشته باشد و می‌توان آن را به عنوان شعر طنز مطرح کرد. این طنزپرداز درباره این‌که انتقادهایی وجود دارد که جلسات به دلیل رویارویی طنزپرداز با مخاطب منجر به تقلیل شعر طنز طنز می‌شود اظهار کرد: باید حواس‌مان باشد و به خاطر یک شور آنی و جلب رضایت افرادی که در سالن حضور دارند و فقط  برای خنده آمده‌اند از اساس طنز فاصله نگیریم، طنز باید مصلح جامعه و فرد باشد. البته برخی از آن طرف بام می‌افتند و آثاری تولید می‌کنند که صرفا  دغدغه‌مند هستند و نمکی ندارند و مانند یک نقد اجتماعی صرف هستند که این خوب نیست. او در ادامه افزود: این‌که فرد کاملا به فکاهه بپردازد و  برای این که مردم  را بخنداند انواع خط قرمزها را رد کند و حرف‌های زشت بزند  درست نیست. طنز قداست دارد. برای مثال چیزی که در بعضی کمدی‌ها می‌بینیم این است که مثلا شخص دوتا شلوار می‌پوشد و روی سن  می‌آید و شلوارش را پایین می‌کشد و زیرش شلوار است. مردم به خاطر خرق عادت می‌خندند؛ خنده‌ای که از روی تفکر و تأمل نیست، صرفا یک شوخی سطحی است و حرفی پشت آن نیست، قابل دفاع هم نیست.   قدیمی خاطرنشان کرد: جوک و لطیفه به تنهایی در جای خود قابل احترام است؛ یعنی برای انبساط خود در جمع‌ دوستانه تعریف می‌کنید و می‌خندید که این چیز خوبی است و جوک است اما طنز نیست. این طنزپرداز درباره تأثیر فضای مجازی بر روی طنز با بیان این‌که  فضای مجازی اتفاق  خوشایندی  است، اظهار کرد: این‌که این فضای خوشایند را چگونه پیش ببریم، بستگی دارد که ما چگونه از آن‌ استفاده کنیم. حسن فضای مجازی در این است که آثار کسانی را می‌بینیم که فقط یک اسم نیستند و به رسانه‌ها دسترسی ندارند و فضای مجازی یک کانال دسترسی برای آن‌هاست تا آثارشان را منتشر کنند و بازخورد واقعی کارشان را ببینند. گاهی اوقات آن‌ها کارهایی خلق می‌کنند که بسیار فراگیر می‌شوند و کارهای ارزشمندی هستند.   او در ادامه افزود: بخش دیگر فضای مجازی  این است که هرچیزی را می‌توانید به عنوان شعر طنز مطرح کنید. مردم در درازمدت شعرهایی را که  ضعف‌هایی (مثل وزن اشتباه و محتوای غلط) دارد یا توهین‌آمیز است می‌خوانند اما چون فرم آن‌ها  شبیه فرم طنز است فکر می‌کنند دارند طنز می‌خوانند و این قضاوت پیش می‌آید که شعر طنز یک چیز سطحی است. صابر قدیمی با بیان این‌که تأثیر فضای مجازی را مثبت ارزیابی می‌کند، گفت: سرعت انتقال آثاری که خلق شده بسیار زیاد است. اتفاقی که  پیش می‌آید در کسری از ثانیه انواع مختلف شوخی‌ها  و طنزها نوشته  و در فضای مجازی فراگیر می‌شود. فضای مجازی یک توان بالقوه است که می‌توانیم آن را  به صورت بالفعل دربیاوریم  و بسته به این‌که چه نیت و توانایی‌هایی داریم خروجی‌های متفاوتی می‌تواند داشته باشد. او یادآور شد: یکی از مشکلات فضای مجازی که فقط به طنز مربوط نمی‌شود این است که ما را دچار خوانش کاذب کرده است. ما فکر می‌کنیم در حال مطالعه هستیم. کتاب‌ها به گوشه‌ای رفته و از دسترس ما خارج شده‌اند، دلم برای کتاب‌ها می‌سوزد زیرا وقت زیادی برای گشتن در فضای مجازی می‌گذاریم. این لطمه‌هایی وارد می‌کند که بعدها معلوم می‌شود. مهم‌ترین ضرر این فضا  می‌تواند دوری از مطالعه و پر کردن اوقات فراغت به شکل ناصحیح باشد. صابر قدیمی همچنین درباره اهمیت کار طنزپرداز گفت: همان‌طور که خیلی‌ها برای اصلاح جامعه جان‌شان را می‌گذارند، طنزپرداز نیز با اشاره به نکاتی، خود را در یک شرایط خاص می‌گذارد که جان و مالش در خطر قرار می‌گیرد. این طنزپرداز درباره طنزهای تلویزیونی نیز اظهار کرد: برنامه‌هایی طنزی که در تلویزیون ساخته می‌شود برای شروع خوب است اما بسیار کم است. ما نیاز روزافزون به طنز داریم؛ هم این‌که در دل آن‌ها انتقاد اجتماعی و فردی صورت می‌گیرد و  نقد و بررسی ‌می‌شود، و در کنار آن به لبخند و شادی نیز نیاز داریم. او با انتقاد از طنزهای تلویزیونی گفت: متاسفانه در سطح برنامه تلویزیونی، فکاهه  نیز نداریم یعنی برنامه‌ها نه تنها محتوای خاصی ندارد نمک خاصی هم ندارد که بگوییم فکاهه است و به نظرم، در حیطه طنز تلویزیون خیلی جای کار دارد. قدیمی با بیان این‌که برنامه‌ طنز معضلاتی دارد، گفت: یکی از معضلات ما  سناریو  و فیلم‌نامه  است. به غیر از چند نویسنده درجه  یک در حوزه طنز؛ برادران قاسم‌خانی، سروش صحت و امیرمهدی ژوله  کسی به صورت حرفه‌ای فعال نیست و حتی جوان‌ترها کمتر جذب می‌شوند. نمی‌دانم شاید مافیایی در آن‌ وجود دارد. او با تأکید بر این‌که در طنز مطبوعاتی پیشرفت خوبی داشته‌ایم اظهار کرد: در فضای مجازی و رسانه‌ها طنزنویسان خیلی خوب کار می‌کنند؛ مثلا احمدرضا کاظمی طنز نوشتاری‌اش خوب است و زمانی که با تصویر همراه می‌شود جذابیت بیشتری دارد. ما در آن حیطه پیشرفت قابل توجهی داشته‌ایم و در طنز ژورنالیستی خوب پیش رفته‌ایم اما در طنز تلویزیونی خیلی عقب هستیم. این طنزپرداز گفت: تنها برنامه‌ تلویزیونی که اخیرا پخش می‌شود و به دل من نشسته سریال «لیسانسه‌ها»ی سروش صحت است که به نظرم  خیلی خوب بود، نمی‌گویم  ایده‌آل است اما به طنز واقعی نزدیک شده است. صابر قدیمی در انتها  با بیان این‌که کتاب‌های خوبی در زمینه طنز نوشته شده است، اظهار کرد: پیشنهاد می‌کنم  جشنواره‌ای به نام کتاب سال طنز داشته باشیم. فکر می‌کنم حرکتی مثبت، رو به جلو و فرایند تشویقی خواهد بود. البته دفتر طنز فعالیت‌هایی دارد اما کافی نیست.


منبع: baharnews.ir

«سه قصه» از ایرج طهماسب کتاب شد

به گزارش مهر، کتاب «سه قصه» اثر ایرج طهماسب به تازگی توسط نشر چشمه منتشر و راهی بازار نشر شده است. این کتاب دویست و نودمین عنوان مجموعه «داستان فارسی» است که توسط این ناشر چاپ می شود.داستان های این کتاب طی دوران فعالیت های هنری طهماسب به عنوان کارگردان و بازیگر نوشته شده اند و خودش در معرفی آن‌ها می گوید: این داستان‌ها تعدادی از داستان هایی است که طی کار هنری‌ام نوشته‌ام؛ به سال های دور و نزدیک باز می‌گردد و هر یک شیوه نگارش خاصی دارد. همه آن‌ها را دوست دارم و وقتی آدم چیزی را دوست دارد، دلش می خواهد آن را با دیگران تقسیم کند؛ بنابراین تصمیم گرفتم بعد از سالیان سال آن‌ها را چاپ کنم. این نوشته ها برای دوستانی که تنها یک چهره این جانب را شناخته اند جالب تر است.پوریا عالمی مقدمه کوتاهی برای این کتاب نوشته که در بخش پایانی آن آورده است: «سه قصه» ایرج طهماسب نمونه‌ای است از دست برداشتن نویسنده از به رخ کشیدن متن و روایت، و برگزیدن شیوه ای در ظاهر ساده برای تعریف قصه هایی مهیب و عجیب که به درد خواب کردن خواننده نمی‌خورد و چشم او را باز می‌کند.داستان های این کتاب به ترتیب عبارت اند از: «بالشی پُر از پرِ سفید»، «خروس سفید»(فصل اول، فصل دوم، فصل سوم)، «ماه بر پیشانی» و «سرگذشت فنچ ها».در قسمتی از این کتاب می خوانیم:یکی از مردان به صدا درآمد، مطنطن و آرام، چون صوتی دلنشین و چنین گفت «ما را آب دهید، ما از مسافرانیم.»مرد در مرد نگریست، زن در زن، کودک در کودک. حیرت در حیرت و خاموشی چون هیولایی قفل بر دهان‌ها دوخته بود.ناگاه جمعیت شکافته شد، چون پوستی و از آن میان پیرمردی سفیدریش و آرام با کوزه ای در دست و کاسه ای در پیش از آب زلال قدم پیش گذارد.جمعیت صدا شد. مردمانی هشدار دادند که «ما خود آب نداریم. بابامهربان آب شان مده.»پیرمرد، بی اعتنا، کاسه را به دست سواری داد. سوار بر زمین آمد از اسب خویش. کاسه آب برگرفت و به مردم گفت «بسم الله.»جمعیت به تعارف گفتند «بسم الله»سپس هر چهار سوار از یک کاسه آب نوشیدند، آبی زلال و پاک و گوارا.این کتاب با ۹۶ صفحه، شمارگان هزار و ۵۰۰ نسخه و قیمت ۷۵ هزار ریال منتشر شده است.


منبع: baharnews.ir