سیلاب تاریخ را از خاک بیرون کشید

به گزارش مهر، همیشه واژه سیل با خرابی ، آسیب زدن و ویرانی عجین شده اما در جویم شهرستان لارستان استان فارس این بار قضیه کمی فرق می کند.در سیلاب های چند روز اخیر، این بار سیل و باران کارکرد فرهنگی پیدا کرده اند و کتیبه های تاریخی مدفون در لایه های زیرین زمین را نمایان ساختند.در این خصوص مدیر پایگاه میراث فرهنگی لار  گفت: طی چند روز اخیر یکسری کتیبه بر اثر سیل از زیر زمین نمایان شد که بخشی از آنها، سنگ قبرهایی متعلق به دوران اسلامی بوده اند. خشایار شیبانی افزود: به محض اطلاع از این رویداد، پایگاه حفاظت به همراه پاسگاه انتظامی به منطقه مراجعه و کتیبه ها و سنگ قبرها را به پاسگاه منتقل کردند.وی با اشاره به اینکه به نظر می رسد محلی که کتیبه ها در آن کشف شده قبرستان تاریخی بوده باشد، افزود: ماموران یگان حفاظت میراث در منطقه حاضر شده و از محوطه مراقبت می کنند تا کارشناسان برای بررسی های بیشتر به جویم اعزام شوند. مدیر پایگاه میراث فرهنگی لار با اشاره به پیشینه تاریخی منطقه نیز بیان کرد: مردم جویم از قرن سوم هجری مسلمان شدند به همین خاطرآثار دوران اسلامی به وفور در منطقه وجود دارد. شیبانی قدمت آثار کشف شده را مربوط به قرن ۷ یعنی ۷۰۰ سال دانست و افزود: در شهر جویم و در نزدیکی این منطقه دو امامزاده به نامهای ابی احمد و شاه منصور وجود دارد که نشان دهنده احتمال وجود قبرستان در منطقه است.


منبع: baharnews.ir

نویسنده‌ای می‌خواهد مغزش را منجمد کند

به گزارش ایسنا، «ایشین ایج»‌ نوشت: «دی.جی. مک‌لنان» نویسنده‌ اسکاتلندی ماهانه ۵۰ پوند به یک موسسه پزشکی پرداخت می‌کند تا آن‌ها پس از مرگش مغزش را منجمد و در نیتروژن مایع نگهداری کنند. «مک‌لنان» قصد دارد مغز خود را درست مثل دیگر اعضای قابل اهدا، به موسسه «الکور» در آریزونا بسپرد. او به پزشکان و محققان این موسسه گفته است که دوست دارد پس از مرگش بدنش را با ماده ضدیخ پر کنند. جسد او سپس با پلی‌اتیلن پوشیده و در الکل غوطه‌ور می‌شود و به شکل قالبی از یخ به آریزونا منتقل می‌شود.هزینه این فرآیند عجیب ۷۵ هزار پوند است که او ۴۰ هزار پوند آن را تقبل کرده است. این نویسنده معتقد است اگر دیگر اعضای بدن قابل نگهداری هستند، همین اتفاق هم می‌تواند برای مغز بیفتد و بهترین راه برای این کار، انجماد است.


منبع: baharnews.ir

"زبان مادری" ما در لبه پرتگاه بی‎هویتی

به گزارش ایسنا،‌ امروزه جمعیت زیادی در سراسر کشور دلهایشان با طناب ابریشمین زبان شیرین و شکرین فارسی با هم پیوند خورده و در این میان زنده نگه‎داشتن زبان‎های مادری که خود یک ثروت و سرمایه بی‎بدیل اجتماعی‎اند، باعث می‎شود تا بسیاری از خرده فرهنگ‎ها، آداب و سنن بومی و هنر یا دانش‎های بومی و محلّی که برخی نیز بسیار ارزشمند و از دیرینگی شایانی برخوردارند به خوبی حفظ شوند چه بسا این آیین‎ها، آداب و رسوم و دانش‎ها تنها در قالب زبان‎های مادری قابلیت زیست و ادامه حیات دارند.اهمیت حفظ زبان‎های مادری بدین جهت است که گاهی در داخل یک واژه از کلمات آن دنیایی از اطلاعات، باورها، سنت‎ها، دانش‎ها، فرهنگ‎ها و اسطوره‎ها و تاریخ یک قوم یا ملت نهفته است و با مرگ این واژه حجم عظیمی از میراث ماندگار و ارزشمند فرهنگ و دانش بومی از بین می‌رود!سازمان جهانی آموزش‎و‎پرورش، علمی و فرهنگی ملل متحد بیست‎و‎یکم فوریه را روز جهانی زبان مادری اعلام کرده است. به مناسبت این روز گزارش ایسنا درباره زبان مادری و اهمیت حفظ آن در کنار زبان فارسی معیار را می‎خوانیم: از بین رفتن زبان یک قوم مساوی با نابودی آن ملت است دکتر مسعود سپهوندی، دکتری ادبیات فارسی درباره تفاوت زبان رسمی و بومی در کشور به خبرنگار ایسنا گفت: زبان فارسی نماد اصلی هویت ایرانیان و زبان معیار کشور است بطوریکه جمع کثیری از مردم جامعه ما فارسی صحبت می‌کنند و کتابت کتاب‌ها، روزنامه‌ها، رسانه‌ها و… با این زبان است. زبان بومی منعکس کننده فرهنگ و اقلیم خاص با ویژگی‌های منحصر به فرد است.وی با اشاره به اینکه رمز هویت هر قوم و قبیله زبان آن است، ادامه داد: در دل هر زبان ملی چند زبان بومی وجود دارد؛ تکثر زبان‌های محلی وجه تمایز آنها با زبان رسمی کشور است.سپهوندی با اشاره به اهمیت و ضرورت حفظ زبان‌های مادری در کنار زبان رسمی هر کشور، اضافه کرد: زبان هویت یک شخص یا جامعه و نماد هویت هر قوم است. اگر زبان یک قوم و ملت از بین رود تمام فرهنگ و آثار فرهنگی آنها دچار تزلزل می‌شود. آموزش، مهم‎ترین راهکار حفظ زبان‎های مادری این عضو هیأت علمی دانشگاه آزاد خرم‌آباد با بیان راه‌های حفظ زبان فارسی، خاطرنشان کرد: آموزش زبان‌های بومی در سطوح مختلف یکی از عمده راهکارهای حفظ آن است. در وهله اول خانواده و به خصوص مادر نقش اساسی در حفظ زبان‌های محلی دارند.وی یادآور شد: اگر مادران بدون درنظر گرفتن حواشی زبان مادری را به فرزندان خود بیاموزند نه تنها توانایی ذهنی فرزند تقویت می‌شود و آنان به چند زبان مسلط خواهند شد بلکه زبان بومی و محلی نیز حفظ می‌شود. زبان مادری مانع پیشرفت نیست سپهوندی با اشاره به اینکه برخی از والدین معتقدند که آموختن زبان مادری به فرزندان باعث می‌شود که آنان در دوران تحصیل با مشکل مواجه شوند و نتوانند به خوبی فارسی صحبت کنند، ادامه داد: زبان‎های بومی مانع پیشرفت نیستند و اغلب دانشمندان ما با این زبان‌ها صحبت می‌کرده و می‌کنند. روند تزلزل برخی از زبان‌های بومی ناشی از کوتاهی مسئولین است این مدرس دانشگاه افزود: درست است که زبان فارسی در کشور ما معیار است ولی اگر بخشی از آموزش‌ها در مدارس به زبان محلی صورت گیرد، به حفظ زبان‎های بومی و محلی کمک می‎شود.وی با اشاره به اصل ۱۵ قانون اساسی گفت: اگر تاکنون در کشور ما زبان‌های بومی در مدارس تدریس نمی‌شوند ناشی از کوتاهی مسئولین ماست وگرنه قانون اساسی این قضیه را محدود نکرده است.سپهوندی اظهار کرد: یکی دیگر از راه‌های حفظ زبان مادری رسانه‎ها به خصوص رادیو و تلویزیون هستند. پخش فیلم و سریال، جنگ‌های شادی و… با زبان بومی مؤدبانه و به دور از طنز و تمسخر در ترویج زبان‌های محلی مؤثر است. عامل دلزدگی از زبان مادری استفاده از آن به منظور تمسخر و طنز بی‌محتواست عضو هیأت علمی دانشگاه آزاد خرم‌آباد تصریح کرد: یکی از مواردی گه باعث دلزدگی از زبان‎های محلی و بومی می‌شود، استفاده از آن به منظور تمسخر و طنز بی‌محتواست. باید در رسانه‌ها و فضای مجازی زبان مادری را به نوعی ترویج داد که منجر به تقویت آن شود و نه اینکه ابزاری در جهت نابودی زبان‌های بومی باشد.وی افزود: اهمیت زبان مادری کمتر از ارزش یک گونه جانوری نیست. ما برای حفظ و حراست از یک موجود زنده و گونه جانوری محدودیت ممنوعه می‌گذاریم و خودمان را به آب و آتش می‌زنیم اما بی‌تفاوت از کنار از بین رفتن زبان بومی و محلی می‌گذریم.سپهوندی اضافه کرد: شاید روزی علم آنقدر پیشرفت کند که بتوان از روی DNA موجودات منقرض شده را مجدداً احیا کرد اما با هیچ آزمایشی نمی‌توان زبان‌های مادری از بین رفته را احیا کرد. حفظ زبان بومی و محلی مهم‌تر از حراست از محیط زیست است. برخی از زبان‌های مادری در ایران مرده‌اند این مدرس دانشگاه درباره وضعیت کنونی زبان‌های مادری در کشور ما و روند تغییرات آنها تصریح کرد: متأسفانه با سرعت هر چه تمام‌تر شاهد نابودی و نیستی زبان‌های بومی و محلی در ایران هستیم. برخی زبان‌ها در کشور ما در حال احتضار و برخی مرده‌اند و متکلم ندارند و یا در حد صفر هستند. چون فارسی پرستیژ دارد، اغلب افراد با این زبان صحبت می‌کنند وی خاطرنشان کرد: برخی‌ها صحبت کردن به زبان مادری را نوعی بی‌کلاسی تلقی می‌کنند و به خاطر پرستیژ فارسی با این زبان صحبت می‌کنند. به فرزندتان اعتماد به نفس دهید تا با زبان مادری صحبت کنند دکتر رحیم احمدی نرگسه، دکتری زبان‌شناسی همگانی نیز به خبرنگار ایسنا می‌گوید: زبان بومی و زبان فارسی منافاتی با هم ندارند و درواقع این دو توأماً پیکره کامل خواهند شد و هر دو از یک ریشه زبانی منشعب شده‌اند.وی با انتقاد از والدینی که مایل نیستند فرزندانشان زبان مادری بیاموزند، تأکید کرد: زبان مادری آیینه فرهنگ، تمدن، ذهن و فکر است و در مدارس، رسانه‌ها، کتب و… این زبان به فرزندانمان آموزش داده می‌شود و این وظیفه والدین است که از همان دوران کودکی فرزند خود را با زبان مادری آشنا کنند و به او اعتماد به نفس دهند که با این زبان صحبت کند. زبان مادری عامل افت تحصیلی و خجالت کشیدن فرزندان نیست احمدی نرگسه با اشاره به اینکه برخی از والدین دوزبانه بودن(فارسی و محلی) را عامل افت تحصیلی و بعضاً خجالت کشیدن آنان از صحبت کردن با زبان محلی می‌شود، تصریح کرد: اگر زبان مادری و زبان فارسی در کنار یکدیگر استفاده شوند، مشکلی پیش نمی‌آید، چراکه دوزبانه بودن عاملی در افت تحصیلی نیست، بلکه اگر به فرزندانمان اعتماد به نفس دهیم که اصالت تو در زبان مادری‌ات نهاده شده است، قطعاً چنین مسائلی پیش نخواهد آمد. تکلم با زبان مادری هیچ منافاتی با زبان فارسی معیار ندارد این مدرس دانشگاه‌های لرستان یادآور شد: تنها با یک اقدام نمی‌توان زبان‌های مادری را حفظ کرد. تکلم اعضای خانواده با زبان بومی و محلی هیچ‌گونه منافاتی با زبان فارسی معیار ندارد. وی خاطرنشان کرد: نویسندگان، شاعران و فرزندان نقش بسزایی در حفظ زبان مادری دارند. آنان باید سعی کنند تعدادی از آثار خود را به معرفی زبان مادری اختصاص دهند.احمدی نرگسه با اشاره به نقش رسانه‌ها و به خصوص صدا و سیما در حفظ زبان‎های مادری گفت: صدا و سیما مراکز استان‌ها می‌تواند با استفاده از مجریان، مدعوین، نماهنگ‌ها، سریال‌ها و برنامه‌های جذاب در قالب معرفی زبان محلی و بومی علاوه بر آموزش به حفظ زبان‌های مادری کمک کنند. این دکترای زبان‌شناسی همگانی ادامه داد: مسئولین استانی نیز با اجرای همایش‌ها، سخنرانی‌ها، جلسات هنری ازجمله اجرای موسیقی محلی و… به ترویج زبان‌های مادری کمک خواهند کرد.وی یادآور شد: آموزش و پرورش نقش مهمی در حفظ زبان مادری دارد. استفاده از معلمان بومی که با زبان مادری صحبت می‌کنند، فرصتی است که بعد از کلاس درسی که با زبان فارسی تشکیل می‌شود، چند کلمه‌ای با دانش‌آموزان به زبان محلی صحبت شود. حس ناسیونالیستی یکی از آسیب‌های حوزه ترویج زبان مادری است احمدی نرگسه با تأکید بر اینکه باید طوری عمل کنیم که زبان بومی در مقابل زبان رسمی کشور قرار نگیرد، تصریح کرد: اگر از زبان رسمی کشور غافل شویم و حس تعصب و ناسیونالیستی در فرزندان خود به وجود آوریم، عواقب خطرناکی برای جامعه دارد پس بهتر است در حد اعتدال عمل کنیم تا هم فرزندان‌مان به صحبت کردن با زبان‌های مادری ترغیب شوند و هم زبان فارسی را پاس بدارند. اصل پانزدهم قانون اساسی بر حق تحصیل به زبان مادری تاکید دارد امین آزادبخت، مدیر مرکز تخصصی فرهنگ و ادبیات بومی زاگرس نیز گفت: مرگ هر زبان به معنای مرگ مجموعه‌ای از فرهنگ، تاریخ و آداب و سنن گروهی از انسان‌هاست.وی اظهار کرد: زبان بازتاب دهنده فرهنگ و اندیشه انسان‌ها و جلوه‌ای از هویت آنهاست که دنیای آنها را بازگو می‌کند.آزادبخت افزود: زبان بیانگر هویتی است که ریشه در تاریخی دراز دارد که در آن می‌توان رد پای اندیشه‌های فلسفی، اسطوره‌ای، دینی و مذهبی را مشاهده کرد. مدیر مرکز تخصصی فرهنگ و ادبیات بومی زاگرس تصریح کرد: تنوع زبانی و فرهنگی اقوام مختلف ویژگی منحصر به فردی را برای کشورمان به وجود آورده است.وی یادآور شد: اقوام ایرانی با تنوع فرهنگی و زبانی در طول هزاران سال در صلح و آرامش در کنار هم زندگی کرده‌اند و هر از گاهی که دشمنان این مرز و بوم چشم طمع به این خاک کهن دوخته‌اند با وحدت، یکپارچگی، همدلی و همراهی از آب و خاک و کیان این مرز و بوم دفاع کرده‌اند. آزادبخت خاطرنشان کرد: توجه به زبان‎های قومی می‌تواند موجب حفظ و احیاء فرهنگ و هویت اصلی اقوام ایرانی باشد. این کارشناس ارشد ادبیات فارسی افزود: اصل پانزدهم قانون اساسی بر حق تحصیل به زبان مادری در کنار زبان فارسی در مدارس تأکید دارد و خوشبختانه دولت هم در راستای اجرای این قانون گام‌های بلندی را برداشته است.


منبع: baharnews.ir

گرفت رونق از «اقبال»، کار موسیقی

به گزارش ایسنا، نامش ابوالحسن صدیقی بود که به «اقبال‌السلطان» و «اقبال آذر» شهرت داشت. او در سال ۱۲۴۲ شمسی در بخش الوند واقع در هفت کیلومتری جنوب قزوین به دنیا آمد. ملا عبدالکریم جناب قزوینی به او ردیف‌های موسیقی را آموخت. «اقبال آذر» با تعزیه‌خوانی کار خود را شروع کرد.این استاد آواز هنگامی که در تهران ساکن بود و به‌عنوان مأمور در رادیو و بخش موسیقی کار می‌کرد، مورد حسادت عده‌ای قرار گرفت و از ضبط آثار او استقبال نشد. اقبال پس از یک سال به تبریز رفت. رضاقلی میرزای ظلی، سرتیپ سیف، شیخ عبدالحسین ترک، ‌ملوک ضرابی و ابراهبم بوذری و صدیف، موسیقی‌دانانی هستند که توسط او پرورش یافتند. این هنرمند سوم اسفندماه ۱۳۴۹ در خانه خود در شهر تبریز از دنیا رفت. پیکر اقبال را در گورستان «وادی رحمت» تبریز به خاک سپردند. علی شیرازی – آوازپژوه – درباره این هنرمند به ایسنا گفت: اقبال در جمیع جهات یک خواننده کامل بود، یعنی در زمینه تدریس، اجرا، حفظ میراث آواز از طریق انتقال ردیف موفق بود. در حالی که بیشتر خواننده‌های آواز ایرانی، در یک یا دو زمینه موفق هستند. اقبال توانسته بود شاگردی مانند رضاقلی‌ میرزای ظلی را پرورش دهد و با وجود این‌که ظلی در ۳۹ سالگی فوت کرد، اما جزو صداهای برتر در ۱۰۰ سال اخیر ایران است. او همچنین ردیف‌دانی مانند ابراهیم بوذری را پرورش داد.وی ادامه داد: با توجه به این‌که اقبال یک خواننده آذری زبان بود، اما آوازهایش خلوص داشت و ایرانی ناب به حساب می‌آمد. او خواننده بسیار بزرگ و علمدار مکتب تبریز است. این خواننده بیان کرد: یک نکته بسیار مهم در زندگی اقبال، تداوم هنرنمایی او بود. این استاد آواز ۱۰۷ سال از خدا عمر گرفت و تا آخرین ماه‌های زندگی‌اش خواند. در حالی که صدایش دچار زوال نشده بود. این نشان‌دهنده آن است که او از خود مراقبت می‌کرد. بسیاری از هنرمندان در ۷۰ – ۸۰ سالگی صدای خود را از دست می‌دهند.شیرازی اظهار کرد: اقبال همچنین یکی از مهمترین کسانی است که به ذات آواز ایرانی پایبند بود. ذات و آواز ایرانی مردانه و رسا است که از هنر آیینی تعزیه برمی‌آید. اقبال نیز با تعزیه نسبت داشت و کار خود را از این هنر شروع کرده بود. این استاد آواز، بی‌پروا و شجاعانه آواز می‌خواند و به تحریرهایش معروف بود. یکی از مهمترین ویژگی‌های او، جلوه‌گری آوازش در اوج‌ها بود. اقبال آذر در سال ۱۲۹۳ شمسی همراه درویش‌خان، سیدحسین طاهرزاده و عبدالله دوامی برای پر کردن صفحه موسیقی به تفلیس سفر کرد که مورد استقبال علاقه‌مندان قرار گرفت. این هنرمند کنسرت‌هایی را نیز با اختصاص درآمدش به امور خیریه اجرا کرد. با دعوت کمپانی«Monarch Record»  صفحاتی با اجرای اقبال آذر ضبط شد که برخی از آن‌ها قابل دسترس است و برخی در جریان جنگ جهانی اول از بین رفت.شیرازی در این‌باره نیز گفت: این هنرمند یک آواز در دستگاه بیات اصفهان دارد که به دوره اول ضبط صفحه بازمی‌گردد و حدود ۱۰۰ سال قدمت دارد. این آواز که با بیت «ما ز میخانه عشقیم گدایانی چند / باده‌نوشان و خموشان و خروشانی چند» شروع می‌شود، به نظر من یکی از پنج آواز اول قرن ایران است.او تاکید کرد: این آواز گرچه کیفیت پایینی دارد، اما در تکرار لذت‌بخش می‌شود و هر بار چیز جدیدی از هنر آواز اقبال را رو می‌کند.


منبع: baharnews.ir

حمیدفرخ‎نژاد،فراستی را با خاک یکسان کرد

گروه فرهنگی: حمید فرخ‌نژاد در نامه‌ای به اظهارات اخیر مسعود فراستی واکنش تندی نشان داد. حمید فرخ نژاد بازیگر سینما که در سی و پنجمین دوره جشنواره فیلم فجر در دو فیلم «خوب، بد، جلف» و «گشت ۲» بازی کرده بود، در اینستاگرام خود به اظهارات مسعود فراستی در کمیسیون فرهنگی مجلس علیه فیلم «گشت ۲» واکنش نشان داد. این بازیگر نوشته است: «داری چیکار میکنی با خودت مرد؟ کجا داری میری؟ خدا شاهده دلم گرفت، نوشتن جون کلامو ادا نمیکنه، اینی که میگم به ولله تحقیر توش نیست ولی دلم بحالت سوخت، با خودم گفتم اگه قراره پیر شیم و غم نون به آدم فروشی بکشونتمون، بارالها خودت ترتیبمونو بده تا هنوز واسه خاطر نون مجبور نشدیم چارپایه‌کش اعدامی شیم، خودت آقایی کن و خلاصمون کن. تلخ بودی و بی‌ادب، لیچار بار همه میکردی با راه و بی راه، صواب و ناصواب، حق و ناحق ولی هر چی بود تو خودمون بود، دمتم گرم حالا یه سکه بالا یا پایین تو خودمون بودیم، ولی مرد حسابی چقلی همکاراتو اینور اونور بردن دیگه خدایی اخرشه، خدایا بحق بزرگیت هیچ تنابنده‌ایی رو این جوری ازمایش نکن، دلم برات سوخت آقا مسعود، همه گناه گردن تو نیست ما هم کم گذاشتیم، مطمئنم خیلی گیری و گرنه اینجوریش رو دیگه نمیومدی، ما کم گذاشتیم، خدایشش خیلی وضع مالیمون توپ نیس ولی هزار بار شکر اینقد ته جیبمون هست که اگه دوست و آشنامون گیره، جهت رفع احتیاجش کمک کنیم، یا نه هزار بار کردیم بازم میکنیم، دست جلو هموطنامون دراز میکنیم و یه شماره کارت می نویسیم از خلق الله کمک میگیریم، خدا وکیلی هنوز اینقد آدم با مرام و معرفت هست که نزارن یه مرد به نامردی بیفته، سراغ دارم. دنیای بدیه اقا مسعود ولی ادم بازم پیدا میشه با مرام و معرفت بازم پیدا میشه، میدونم اینقد گیر بودی که خودتو توجیه کردی، فدای سرت، ولی ایندفه اگه بازم گیر کردی خواستی بفروشی، به خودمون بفروش، لااقلش اینه که بین خودمون میمونه مثه دفعات قبل، مثه خیلی وقتا، خدا هیچ مردی رو خوار نکنه صلوات بفرس.»


منبع: baharnews.ir

فروش میلیون دلاری فیلم فرهادی در آمریکا

فروش تازه‌ترین اثر اصغر فرهادی در آمریکای شمالی پس از چهار هفته اکران به صورت محدود به بیش از یک میلیون دلار رسید. «فروشنده» یکی از پنج نامزد نهایی اسکار بهترین فیلم غیرانگلیسی‌زبان است و بر اساس آخرین پیش‌بینی‌ها برای دریافت اسکار این رشته بیشترین شانس را دارد. این فیلم هفته گذشته در ۹۴ سینما اکران شد.هفته گذشته فیلم «دیوار بزرگ چین» اثر ژانگ ییمو با بازی مت دیمن در آمریکا اکران شد و برخلاف انتظار مورد توجه تماشاگران قرار نگرفت. این فیلم در سه روز نخست اکران در سینماهای آمریکا تنها ۱۸ میلیون و ۱۰۰ هزار دلار فروخت و نتوانست جای «بتمن لگویی» را در صدر جدول پرفروش‌ها بگیرد. «دیوار بزرگ چین» که با هزینه ۱۵۰ میلیون دلار ساخته شده است، در جدول پرفروش‌های هفته پس از «بتمن لگویی» و «پنجاه پرده تاریک‌تر» در رده سوم ایستاد.یکی از دلایل فروش پایین فیلم در آمریکا را می‌توان نقدهای منفی منتقدان سینمایی دانست. «دیوار بزرگ چین» پیش از آمریکا در چین اکران شد و در این کشور با اقبال گسترده‌ای روبه‌رو شد و با فروشی برابر با ۱۷۱ میلیون دلار به کار خود در دومین بازار بزرگ سینمای جهان پایان داد.«دیوار بزرگ چین» داستانی یک سرباز مزدور اروپایی است که در جستجوی پودر سیاه (باروت) به چین رفته است. او در جریان این سفر درگیر نبردی برای دفاع از دیوار بزرگ چین می‌شود. مت دیمن در این فیلم کنار بازیگرانی چون جینگ تیان، پدرو پاسکال و ویلم دفو نقش‌آفرینی کرده است.در این بین فیلم «پنجاه پرده تاریک‌تر» در دومین هفته اکران افت فروش ۵۵ درصدی را تجربه کرد. این فیلم در بیش از سه هزار سالن سینما ۲۰ میلیون و ۹۰۰ هزار دلار فروخت تا مجموع فروش فیلم در آمریکای شمالی پس از دو هفته اکران به ۸۹ میلیون و ۷۰۰ هزار دلار برسد. این فیلم با فروش ۴۳ میلیون و ۷۰۰ هزار دلاری در بازارهای بین‌اللملی عنوان پرفروش‌ترین اثر سینمایی را به خود اختصاص داده بود. فروش جهانی «پنجاه پرده تاریک‌تر» در حال حاضر بیش از ۲۶۷ میلیون دلار است.قسمت دوم فیلم «جان ویک» نیز از پرفروش‌های هفته گذشته سینمای آمریکا بود. این فیلم با فروش ۱۶ میلیون و ۵۰۰ هزار دلاری در سه روز پایانی هفته در جدول پرفروش‌ها در جایگاه چهارم ایستاد.هفته گذشته به غیر از «دیوار بزرگ چین»، اکران فیلم کمدی «دعوا» (Fist Fight) و فیلم «درمانی برای سلامتی» (A Cure for Wellness) هم در آمریکا آغاز شد. این دو فیلم نیز در گیشه عملکرد چشمگیری نداشتند تا در نهایت همانند هفته پیش فیلم «بتمن لگویی» پرفروش‌ترین فیلم سینمای آمریکا شود. انیمیشن «بتمن لگویی» در سه روز پایانی هفته به فروشی برابر با ۳۴ میلیون و ۲۰۰ هزار دلار دست پیدا کرد. این انیمیشن از کمپانی برادران وارنر در بازارهای خارجی ۲۱ میلیون و ۵۰۰ هزار دلار دیگر فروخت.  فیلم «دعوا»‌ (Fist Fight) با بازی آیس کیوب، چارلی دی، کریستینا هندریکس، دنیس هیزبرت و تریسی مورگان پنجمن فیلم پرفروش هفته گذشته در آمریکا بود. این کمدی در سه روز پایانی هفته ۱۲ میلیون و ۲۰۰ هزار دلار فروش داشت. این فیلم به کارگردانی ریچی کین داستان معلمی است که از مدرسه اخراج می‌شود و دیگر معلمان را به مبارزه پس از تعطیلی مدرسه دعوت می‌کند.تریلر روانشناسانه «درمانی برای سلامتی» به کارگردانی گور وربینسکی نیز در افتتاحیه فروش خوبی نداشت و در سه روز نخست اکران تنها چهار میلیون و ۲۰۰ هزار دلار فروخت. دین دیهان، جیسون آیزاکس و میا گات بازیگران این فیلم هستند که با ۴۰ میلیون دلار بودجه ساخته شده است. «درمانی برای سلامتی» داستان مدیر جوانی است که برای بازگرداندن مدیرعامل شرکتش به یک مرکز سلامتی ایده‌آل و در عین حال مرموز در منطقه‌ای دورافتاده واقع در سوییس سفر می‌کند. او خیلی زود متوجه می‌شود که درمان‌های معجزه‌آسای این مرکز آن‌گونه که به نظر می‌رسد، نیست.کمپانی فاکس هفته گذشته برای تبلیغ کردن فیلم یک خبر جعلی منتشر کرده بود که با اعتراضات گسترده‌ای روبه‌رو شد. این شرکت به دلیل انتشار این خبر عذرخواهی کرد.


منبع: baharnews.ir

هفت عادت مردمان موفق/طنز

بهزاد باباخانیآب: آب زیاد بنوشید. روزی ۱۸ لیوان آب بخورید. آب ارزان است، به سهولت یافت می‌شود و زود دفع می‌شود. بیل گیتس راز موفقیت خود را آب خوردن زیاد می‌داند و در جواب خبرنگاری که پرسیده بود این‌همه ثروت را چطور خرج می‌کنی گفته بود: مثل آب خوردن!چای سبز: چای سبز حاوی آنتی‌اکسیدان است و رادیکال‌های آزاد را از خون دفع کرده و مانع سرطان می‌شود. چای سبز را در لیوان گلدار ننوشید چون سرطان‌زاست. تصور غلطی وجود دارد که چای سبز چربی غذا را دفع می‌کند. سالانه دویست هزار نفر می‌میرند چون تصور کرده بودند بعد از خوردن سه پرس کله‌پاچه، چای سبز به دادشان می‌رسد. اینشتین علاقه زیادی به نوشیدن چای سبز داشت و همیشه قوطی چای سبز را کنار جایزه نوبلش می‌گذاشت و ارزش آنها را یکی می‌دانست.حرص: حرص خوردن، هفته‌ای دو کیلو وزن را کاهش می‌دهد. اینجا هم تصور رایجی وجود دارد که برای حرص خوردن باید تلویزیون را روشن کنید یا اخبار نگاه کنید. کافی است به موسسه رسانه‌های تصویری سری بزنید و یکی، دو قسمت سریال وطنی تهیه کنید. دانشمندان اعلام کرده‌اند روزی یک ساعت دیدن یک سریال عاشقانه، دویست و پنجاه گرم از وزن چربی‌ها را کاهش می‌دهد. البته مصرف بیشتر، خطر حمله قلبی را به همراه دارد.خواب: خوابیدن یا در اصطلاح علمی چرت زدن (Chorting) کلید سلامتی و رسیدن به وزن مطلوب است. آبراهام لینکلن فرمان پایان برده‌داری را در رختخواب امضا کرد و وقتی از ‌ترومن پرسیدند چطور موفق شدی روی هیروشیما بمب اتم بیاندازی جواب داد: خواب بودم! دانشمندان اعتقاد دارند بین خوابیدن و کوفت‌کردن نسبت عکس وجود دارد، چون موقع خواب دهانتان نمی‌جنبد و معده‌تان در استراحت مطلق است. سعی کنید خواب غذا هم نبینید. سالانه صدها هزار نفر در اثر خوردن پیتزا در خواب خفه می‌شوند. چون بیدار شده‌اند و دیده‌اند جای پیتزا، ملحفه ‌خورده‌اند.کتک: کتک و مشتقات آن، انسان را هفته‌ای یک کیلو لاغر می‌کند. روش انجام آن هم ساده است. یک شب دیر به خانه برگردید و به همسرتان بگویید جایی بودید و شام خورده‌اید. نیازی نیست کار دیگری بکنید. روند کاهش وزن شما تسهیل می‌شود.هوا: روزی یک‌ساعت هوا بخورید. توجهی به هشدارهای تنفسی و آلودگی هوا نداشته باشید. سر چهارراه بروید و اکسیژن خالص را داخل ریه‌ها بکشید. اگر مرد بودید و زنده ماندید حتماً لاغر می‌شوید.شیشه:می‌گویند مصرف شیشه سبب لاغری می‌شود. گول رسانه‌ها را نخورید. در آمار رسمی سازمان بهداشت جهانی، سالیانه بیست و پنج هزار نفر با خوردن شیشه چاق می‌شوند چون شیشه دوجداره می‌خورند و آن را خوب نمی‌پزند. شیشه را باید با سنگ بشکنید و قطعات آن را در آب جوش انداخته و خوب هم بزنید تا پودر شود. اگر همه این کارها را کردید و لاغر نشدید به متخصص لاغری مراجعه کنید. البته در این روش مبلغ زیادی از درآمدتان را دور می‌ریزید.


منبع: baharnews.ir

خواننده ترک در تهران کنسرت می‌دهد

به گزارش هنر آنلاین؛ او تور کنسرت‌های آلبومش را از سال گذشته میلادی آغاز کرد و در کشورهای آلمان، ترکیه و هلند به روی صحنه رفت.الیاس یالچینتاش چند روز پیش با انتشار ویدئویی در صفحه شخصی خود اعلام کرد که کامنت‌های زیادی از مخاطبان ایرانی دریافت کرده و به همین خاطر در اردیبهشت ۹۶ برای برگزاری کنسرت به تهران می‌آید. این خواننده اهل استانبول اشاره کرد که احتمالاً کنسرتش در تهران بهترین کنسرت عمرش خواهد بود. تاکنون به جز الیاس یالچینتاش، چهار خواننده ترکیه‌ای دیگر نیز در ایران به روی صحنه رفته‌اند. پیش از این در سال ۹۲ قرار بود مراد کیکیلی خواننده معروف ترکیه نیز برای اجرای مشترک با کامران رسول‌زاده به ایران بیاید که کنسرت او لغو شد.


منبع: baharnews.ir

فیلم‌های کیارستمی برایش عذاب الیم بود

به گزارش ایسنا، مراسم افتتاحیه چهاردهمین جشن تصویر سال و جشنواره فیلم تصویر با بزرگداشت زنده‌یاد عباس کیارستمی و رونمایی از پوستر جشنواره جهانی فیلم فجر که یکی از آثار این هنرمند فقید است، شامگاه اول اسفندماه با حضور جمعی از هنرمندان و علاقه‌مندان در خانه هنرمندان ایران برگزار شد.در ابتدای این مراسم فیلمی از سیف‌الله صمدیان درباره کیارستمی برای حاضران پخش شد.پس از نمایش فیلم، صمدیان پشت تریبون قرار گرفت و اظهار کرد: من تا یک ماه خودم را دور نگه داشتم و سر خاک کیارستمی نرفتم. تا اینکه فرزندش تماس گرفت و خواست به احترام و اعتبار خواسته‌های آن سوی مرز این فیلم برای بزرگداشت او در ونیز ساخته شود. امیدوارم بیش از اینکه غمگین شده باشید، به زندگی در عصر آدم‌هایی چون او اگر افتخار هم نمی‌کنید، از این بابت خوشحال باشید. او افزود: به نظر من ملت ایران جدا از ذهنیت‌های سیاسی و عقیدتی و مذهبی و در حالی که از چندین جهت مورد هجوم بوده، مدیون کیارستمی است. او به تنهایی بدون اینکه شعار بدهد یا به گروهی وابسته باشد، راه خود را رفت.دبیر جشن تصویر سال همچنین گفت: امروز بچه‌های تصویر سال کسی که ۱۴ سال کنارشان بود را ندارند. کیارستمی آن روزها عکس خود را که در حراجی‌ها و آکشن‌ها به قیمت بالا فروش می‌رفت، در قطع کوچک در کنار عکس‌های عکاسان تصویر قرار می‌داد که من این اواخر گفتم دیگر این کار را نکند، چون برای آداب خرید و فروش عکس و اقتصاد هنر خوب نیست. تماشای فیلم‌های کیارستمی برایش عذاب الیم بود! در بخش دیگری از این مراسم محمود کلاری، فیلمبردار، که سابقه همکاری با کیارستمی را در کارنامه دارد، گفت: چهاردهمین جشن تصویر سال را به صمدیان رفیق ۴۰ ساله‌ام تبریک می‌گویم و نمی‌توانم احساسم را درباره فیلمی که ساخته ابراز نکنم. عمیقا ابراز خوشحالی و غرور می‌کنم و چندین بار این فیلم را در داخل و خارج از کشور دیده‌ام. این کار قابل توجه برای اینکه با کیارستمی آشنا شویم بهترین دریچه است. او افزود: خیلی سخت است که یکی مثل من درباره کیارستمی حرف بزند. من یا هرکس دیگر هر چه بگوییم، چیزی به منزلت و اعتبار و جایگاه او اضافه نمی‌کنیم. شرایطی که برای همراهی او پیش آمد این موقعیت فراهم شد که از زبان او چیزهایی بشنویم و از نگاه او به پیرامونش دریافت‌هایی پیدا کنیم. چه بسا این مسیر بتواند روزنه کوچکی باز کند به جهان بسیار ویژه و متفاوت یک هنرمند بزرگ مثل عباس کیارستمی. او به بیان خاطراتی از کار با کیارستمی پرداخت و اظهار کرد: کیارستمی فیلمسازی بود که در جریان ساخت فیلم به دنبال پاسخ برای سوال‌های ذهنی‌اش بود. پاسخ‌هایی که خودش می‌دانست چه مفاهیمی را با خود می‌آورد و چه شکل و شمایلی را می‌سازد ‌و همین‌ها او را کیارستمی کرد. کلاری ادامه داد: کیارستمی می‌گفت «برای من عذاب الیم است که فیلم‌های خودم را تماشا کنم. از دیدن فیلم‌هایم به شدت آسیب می‌بینم، وقتی آن‌ها را مونتاژ می‌کنم، فکر می‌کنم که واقعا من این را ساخته‌ام؟ وقتی در کن “زیر درختان زیتون” نمایش داده می‌شد و مجبور به حضور در سالن بودم، بلند بلند سرفه می‌کردم که حواس تماشاچی را پرت کنم.» هفت چنار قلب خانه هنرمندان است در بخش دیگری از این مراسم مجید رجبی معمار – مدیرعامل خانه هنرمندان – گفت: من درباره کیارستمی صحبت نمی‌کنم، چون از عهده من برنمی‌آید. هنگام درگذشت او در کره‌جنوبی بودم و برای من جالب بود که در هر ملاقاتی ابراز ارادت و تسلیت داشتند از اینکه ما یک هنرمند جهانی را از دست داده‌ایم. سال گذشته از او خواهش کرده بودیم هنگام حضور در ایران تغییراتی در چیدمان هفت چنار خانه هنرمندان که یادگاری اوست اعمال کند و او قبول کرده بود که در این یادگاری عجیب را که قلب خانه هنرمندان است، تغییراتی بدهد، اما فرصت نشد. البته این کار قرار است با کمک و همراهی فرزندانش انجام شود. او ادامه داد: قرار است طبقه بالای خانه هنرمندان به نام کیارستمی ثبت شود و هر از چند گاهی اثری از او را در اینجا داشته باشیم. همچنین پیشنهاد شد به دلیل تولد و مرگ او در فصل تابستان، گالری تابستان خانه به نام ایشان شود، اما چون خانه هنرمندان گالری‌های چهار فصل دارد، مترصد فرصتی هستیم که جای مناسبی در شان کیارستمی را به نام او کنیم. خلقیات و منش کیارستمی می‌تواند سرمشق باشد محمد سریر – آهنگساز و عضو شورای عالی خانه هنرمندان – نیز در این مراسم گفت: سال اول که به دبیرستان رفتم، بزرگانی چون کیارستمی، آغداشلو و علی‌اکبر صادقی نیز بودند و برنامه‌های هنری مدرسه را با هم اجرا می‌کردیم. پس از آن فرصت معاشرت کمتر پیش می‌آمد. او افزود: بعدها شاهد حضور عمیق او در حوزه هنر و سینما بودم. خلقیات و منش و سکوت او برای من خیلی جالب بود. این مملکت خیلی بیشتر می‌توانست از او استفاده کند. امیدوارم نه تنها آثار او، بلکه خلقیات و منش کیارستمی هم سرمشق و خط فکری برای جامعه فرهنگی و هنری باشد. ما هنوز کیارستمی را نمی‌شناسیم سپس رضا کیانیان برای رونمایی از پوستر جشنواره جهانی فیلم فجر که عکسی از کیارستمی است روی سن آمد و گفت: ما هنوز کیارستمی را نمی‌شناسیم و شناخت او سال‌ها طول می‌کشد. اگر خارجی‌ها اینقدر درباره او حرف نمی‌زدند، ما هم حرف نمی‌زدیم. امیدوارم همه آن‌هایی که به او بد و بیراه گفتند بدانند که چقدر اشتباه کردند و چقدر باید او را دوست داشته باشند.او افزود: قرار بر این بود که پوستر جشنواره جهانی فجر هر سال به یکی از شخصیت‌های سینمای ایران اختصاص داشته باشد. سال اول متعلق به استاد انتظامی و فیلم «گاو» بود و امسال یکی از آثار کیارستمی. پوستر این دوره یکی از عکس‌های کیارستمی است. کیانیان همچنین بیان کرد: البته پوستر دیگری برای بخش ویژه بزرگداشت کیارستمی در جشنواره جهانی فیلم فجر در نظر گرفته شده است. این بخش با عنوان «خانه دوست اینجاست» برگزار می‌شود.صمدیان نیز درباره این بخش از جشنواره گفت: آثار هنرمندان داخلی و خارجی درباره کیارستمی به همراه بخشی از آثار خود او در طبقه هفتم پردیس چارسو نمایش داده خواهد شد. همچنین عصر یکم اسفندماه نمایشگاه چهاردهمین جشن تصویر سال در گالری‌های خانه هنرمندان افتتاح شد. عکس‌های حادثه پلاسکو و رحلت آیت‌الله رفسنجانی از بخش‌های ویژه این نمایشگاه هستند.چهاردهمین جشن تصویر سال از اول تا ۲۰ اسفندماه در خانه هنرمندان برگزار می‌شود.


منبع: baharnews.ir

آنجلینا جولی: کامبوج مرا بیدار کرد

آنجلینا جولی، کارگردان فیلم “اول پدرم را کشتند” در اکران این فیلم در کامبوج شرکت کرد. این فیلم داستان یک کودک سرباز را در دوران سلطه خمرهای سرخ در دهه ۱۹۷۰ میلادی در کامبوج نمایش می‌دهد. نمایش این فیلم با مراسمی در معبد بزرگ و قدیمی “آنگکور وات”، که بزرگ‌ترین بنای مذهبی جهان به حساب می‌آید، برگزار شد. در این مراسم نوردوم سیهامونی، پادشاه کامبوج و بسیاری از بازماندگان قتل عام دوران خمرهای سرخ در کامبوج حضور داشتند.فیلم “اول پدرم را کشتند” زندگی‌نامه‌ای‌ست بر اساس کتاب خاطرات کودکی لونگ آونگ، نویسنده و فعال حقوق بشر اهل کامبوج. او پنج ساله بود که رژیم مائوئیستی به رهبری پل پوت، طی کودتایی علیه سینگهام پادشاه این کشور بر کامبوج مسلط شد. لونگ آونگ بعدها به عنوان کودک سرباز برای رژیم خمرهای سرخ پل پوت ‌جنگید، اما سپس موفق به فرار به آمریکا شد.خمرهای سرخ به رهبری پل پوت در سال‌های ۱۹۷۵ تا ۱۹۷۹ میلادی چهارسال بر کامبوج حکمفرمایی کردند. آنها می‌خواستند در این کشور “جامعه نمونه کمونیستی” و حکومتی دهقانی بنا کنند. در این سال‌ها حدود دومیلیون نفر از جمعیت هشت میلیون نفری کامبوج در پی گرسنگی، شکنجه و اعدام کشته شدند. بسیاری از این انسان‌های بی‌گناه را در کشتزارهای مرگ در گودال‌هایی که در زمین حفر کرده بودند، به رگبار بستند و کشتند.آنجلینا جولی می‌گوید در جریان کارگردانی این فیلم خود را به سرزمین فرزندخوانده‌اش نزدیک‌تر احساس می‌کند. او در این باره می‌گوید: «می‌خواستم بدانم والدین بیولوژیک پسرم چه رویدادهایی را تجربه کرده‌اند.»آنجلینا جولی: کامبوج مرا بیدار کردآنجلینا جولی در کنار بزرگترین پسرش مدوکس که او را از کامبوج به فرزندی قبول کردهآنجلینا جولی پیش از افتتاحیه فیلم جدیدش در کامبوج، در مصاحبه‌ای با بی‌بی‌سی شرکت کرد و از اینکه چگونه این کشور باعث “بیداری” او شده است سخن گفت. فیلم جدید خانم جولی، “آنها اول پدرم را کشتند” نام دارد و روایت واقعی نسل‌کشی خمرهای سرخ در کامبوج از نگاه یک کودک است. جولی که فیلمنامه فیلم را بطور مشترک با لونگ اونگ نوشته و تهیه کننده و کارگردان آن هم هست، امیدوار است مردم کامبوج، پس از این، بیشتردرباره مصائبی که در جریان این نسل‌کشی بر آنها رفته سخن بگویند.آشنایی خانم جولی با کامبوج به سال ۲۰۰۱ برمی‌گردد، زمانی که او برای بازی در فیلم پرفروش “لارا کرافت: مهاجم مقبره” به کامبوج سفر کرد. آشنایی او با کامبوج سبب شد مدوکس، بزرگترین پسرش را از کامبوج به فرزندی قبول کند. خانم جولی گفت: “من به این کشور آمدم و عاشق مردمش شدم و با تاریخشان آشنا شدم و به این ترتیب فهمیدم که چقدر کم در مورد دنیا می‌دانم. این کشور مرا بیدار کرد. من همیشه سپاسگزار کامبوج خواهم بود. فکر نمی‌کنم هیچوقت آنچه را کامبوج به من داده جبران کنم.”خمرهای سرخ به رهبری پل‌پت بین سال‌های ۱۹۷۵ تا ۱۹۷۹ بر کامبوج حکومت ‌کردند. تخمین زده می‌شود در این مدت دو میلیون نفر یعنی یک‌چهارم جمعیت کامبوج کشته شدند، آنها به دست خمرهای سرخ به قتل رسیدند یا از گرسنگی و بیگاری جان باختند. جولی که سفیر سازمان ملل هم هست گفت: “فکر کردم این جنگ چهل سال پیش اتفاق افتاده اما آنچه بر سر مردم کامبوج رفته به درستی شناخته نشده است.”فیلم به زبان محلی خمری است و خانم جولی می‌گوید در عین حال که می‌خواسته جمعیت بیشتری اتفاقاتی را که در کامبوج افتاده درک کند امیدوار بوده فیلمش در داخل کامبوج هم اثرگذار باشد:”امیدوارم این کشور بیشتر سخن بگوید، بسیاری از بازماندگان این موضوع را به بچه‌هایشان نگفته‌اند.”


منبع: baharnews.ir

برای «امیر تاجیک» دعا کنید

به گزارش میزان، پیمان ذاکری ادامه داد: هم اکنون منتظر نتیجه آزمایش هستیم و امیدواریم که با دعای خیر مردم مشکلی وجود نداشته باشد. ذاکری تصریح کرد: حدود دو ماه بود که امیر تاجیک در مجرای تنفسی خود احساس ناراحتی می کرد و با توجه به اینکه یک خواننده باید برای خواندن بتواند تنفس راحتی داشته باشد او کمی با مشکل رو به رو بود.وی در ادامه صحبت های خود اظهار کرد: به چند پزشک مراجعه کردیم و آن ها تاجیک را برای ام آر ای فرستادند. مدیربرنامه های امیر تاجیک همچنین یادآور شد: با انجام ام آر ای مشخص شد که این توده درحال رشد کردن است و باید سریع جراحی شود و به همین دلیل دیروز این عمل انجام شد و این توده را خارج کردند. وی خاطرنشان کرد: به دلیل فوری بودن این موضوع ، جواب آزمایش امیر تاجیک تا پایان هفته آماده می شود.


منبع: baharnews.ir

اولبن حضور آنجلیناجولی پس از جدایی

 آنجلینا جولی، ستاره ۴۱ ساله هالیوودی که چند ماه پیش به طور رسمی اعلام کرد از براد پیت درخواست طلاق کرده است، امروز برای اولین بار پس از اعلام این خبر، به همراه شش فرزندش در یک مراسم رسمی حاضر شد.جولی به همراه شش فرزندش، مادوکس پانزده، پاکس سیزده، زاهارای یازده، شیلو ده و ناکس و ویوین ۸ ساله، برای افتتاحیه فیلم جدیدش به نام  First They Killed My Father به کامبوج سفر کرد و در مراسم رسمی ای که به افتخار او ترتیب داده شده بود، شرکت کرد.جولی در افتتاحیه این فیلم که درباره حقوق بشر در کامبوج است، با سخنرانی زیبا و بسیار احساسی گفت لحظه لحظه حضورش در این فیلم را برای تشکر از کامبوج بازی کرده است، زیرا پسر بزرگ اش مادوکس، متولد این کشور است.در ادامه تصاویری از حضور جولی و شش فرزندش در کامبوج را برای شما به نمایش می گذاریم:       


منبع: baharnews.ir

صداهای ناهنجار یک موقعیت کافکایی

اشکان عزیزی- روزنامه بهار: نمایش مامایرما، برگرفته از یرما اثر لورکا، به کارگردانی فرزین نوبرانی است که در سالن استاد انتظامی اجرا می‌شود. نمایشنامه اصلی با نام یرما، به معنی بایر و نازا، اثر لورکا شاعر و نویسنده اسپانیایی است. خود لورکا نمایش را «شعری‌ تراژیک» نامیده بود. نمایشی سورئال که چالش‌های اخلاقی یک زن کاتولیک در جامعه مذهبی اسپانیا را به نمایش می‌گذارد. اما برداشتی که از نمایش تحت عنوان مامایرما انجام شده تفاوت فاحشی با اصل متن دارد. متن اصلی روایت یرما و خوان است، زنی نازا و شوهری ضعیف.  در کنار این دو ویکتور وجود دارد، کسی که یرما مخفیانه به او علاقمند است، ‌در بخشی از نمایش وقتی یرما دلیل نازاییش را از پیر زنی می‌پرسد، او دلیل را عدم وجود علاقه بین آنها می‌داند، یرما علاقه خاصی به خوان ندارد و بیشتر به ویکتور تمایل دارد. کل نمایش چالش درونی زنی با اصول اخلاقی و علاقه‌اش است، که او البته به عنوان یک کاتولیک سعی می‌کند پرهیزکاری را انتخاب کند. موقعیت یرما به مرور کافکایی می‌شود، و این جنون تا جایی پیش می‌رود که اون خوان را خفه می‌کند، اما حتی پس از مرگ او می‌خواهد وفادار بماند. مامایرما اما از آغاز با یک موقعیت کافکایی برای یرما به استقبال مخاطب می‌آید، در این نمایش ویکتور به کلی حذف شده است و هیچ اثری از تمایل خیانت‌آمیز یرما وجود ندارد، و بعضی صحنه‌ها حتی بر عکس اتفاق می‌افتند، مثلا اینجا خوان تا مرز خفه‌کردن یرما پیش می‌رود. در مجموع یرما اینجا زنی مظلوم‌تر و منفعل‌تر به نظر می‌رسد، و خوان هم کمی ماتتر. نمایش مدام بین رعب و فضای بازی‌های کودکانه نوسان می‌کند، که این تاثیرگذاری هر دو فضا را بیشتر می‌کند. نمایش اصلی پر است از سمبولیزم لورکا، این سمبلیزم معمولا در لفافه و چند لایه است، اما در مامایرما این سمبلیزم ظهور بیرونی پیدا می‌کند، مثل زمان در کابوس‌های یرما یا گلدانی که سقوط می‌کند، یا بزرگترشدن نردبان بین یرما و خوان با گذشت زمان. یکی از المان هایی که در مامایرما خوب مورد استفاده قرار گرفته پنجره است، پنجره به عنوان دریچه‌ای به دنیای خارج، جایی خارج از کابوس یرما. اما همین پنجره مدام برای او خارج از دسترس است. جز در یک صحنه، و همان صحنه هم از معدود لحظاتی ست که یرما لبخند می‌زند. بازی‌های این نمایش عمدتا فیزیکی هستند، بازیگران در حد قابل قبولی از پس آنها بر می‌آیند، هر چند که این نوع بازی، به خصوص در تئاتر همیشه راه رفتن روی لبه‌ چاقو به حساب می‌آید. به بازی فیزیکی اضافه کنید صداهای ناهنجار و گاهی آزار دهنده را، صدای کشیده شدن چنگال روی نردبان فلزی، یا جیغ‌های پی در پی. حالا به این موقعیت موسیقی هم اضافه کنید. این صداهایی است که در مامایرما می‌شنوید. چیزی که در این نمایش جلب توجه می‌کند همین استفاده مداوم از صدا و موسیقی است، تقریبا صحنه در کمتر لحظه‌ای در سکوت فرو می‌رود. فضای کلی نمایش وهم آلود و سورئال طراحی شده است، با استفاده مینیمال از اکسسوری و پراپ ها، حتی فضای خانه، که تنها فضای نمایش است، به صورت مینیمال در دو لاستیک و یک نردبان خلاصه می‌شود، اما چیزی که قابل توجه است استفاده پی در پی و متفاوت از همین وسایل است. نردبان به تنهایی در حکم میز نهار خوری، پنجره، چوبه دار و حتی فاصله مورد استفاده قرار می‌گیرد و این استفاده حداکثری از حداقل اشیا، می‌تواند بزرگترین هنر یک کارگردان باشد. در کنار این، دو کاراکتری که به صورت سورئال بخشی از فضای خانه را تشکیل می‌دهند در صحنه‌های مختلف با زن و مرد تعامل مناسبی برقرار می‌کنند، در عین حال شاید بار ایجاد فضای تشویش و ناامیدی بر روی دوش آنهاست. در جاهای دیگر نمایش به صورت متواتر شاهد نوآوری‌های کارگردان در طراحی هستیم، مثل صحنه صحبت دونفره بین یرما و ماریا، که در آن از دو کاراکتر اضافی استفاده شده که به صورت دو نفره با هم صحبت می‌کنند، به شکلی که مخاطب صورت هر دو کاراکتر را هنگام حرف زدن بتواند ببیند، یا صدای عکس گرفتن هنگام قطار بازی با نردبان. به صورت کلی کارگردان در ایجاد فضای وحشت‌آور کافکایی برای یرما موفق است، اما در مقابل بازی همسر یرما، خوان، بسیار مینیمال است و کمک زیادی به درک انگیزه‌های او و دلیل بی میلی‌اش به بچه دار‌شدن نمی‌کند. اما سردی رابطه این زوج مرتب با حرکات مختلف نشان داده می‌شود، و اوج آن را می‌توان صحنه‌ای دانست که ظاهرا خوان اصلا قادر به شنیدن یرما نیست.  چیزی که شاید از کاستی‌های کار باشد بلا استفاده‌بودن بخش عظیمی از صحنه در بیشتر جاهای نمایش است، این مشکل معمولا وقتی پیش می‌آید که صحنه‌ تمرین کوچکتر از صحنه اجراست، نتیجه آن عدم درک فضای درست از سمت بازیگرها و نبود طراحی کافی برای فضا است.در کل می‌توان به کار نمره قابل قبول داد، شاید بهترین نکته کار را بتوان استفاده خوب از صدا و موسیقی دانست و ضعف آن‌را برداشتی که از نمایشنامه اصلی شده، چون هم پیرنگ نمایش و هم خود کاراکترها در این برداشت مبهم به نظر می‌رسند.  


منبع: baharnews.ir

گوینده پیشکسوت اخبار درگذشت

به گزارش خبرآنلاین، ایران شاقول، گوینده پیشکسوت اخبار تلویزیون به دلیل ابتلا به بیماری سرطان درگذشت.این گوینده باسابقه که در دهه شصت و هفتاد از بانوان گوینده خبر تلویزیون بود، صبح امروز یکشنبه اول اسفندماه ۹۵ در سن ۶۴ سالگی دار فانی را وداع گفت و جان به جان آفرین تسلیم کرد.ایران شاقول به بیماری سرطان دستگاه گوارشی مبتلا بود.


منبع: baharnews.ir

خرس طلا به فیلمی از مجارستان رسید

به گزارش ایسنا، هیأت داوران شصت و هفتمین جشنواره فیلم برلین به ریاست «پل ورهوفن» جایزه خرس طلای بهترین فیلم این رویداد سینمایی را به فیلم «درباره بدن و روح» به کارگردانی «ایلدیگو انیدی» از مجارستان اعطاء کردند.این فیلم جایزه فیپرشی (انجمن بین‌المللی منتقدین فیلم) و جایزه کلیسای جهانی جشنواره برلین ۲۰۱۷ را نیز از آن خود کرد. خرس نقره‌ای جایزه بزرگ هیئت داوران جشنواره برلین، مهمترین جایزه پس از خرس طلا به فیلم «فلیسیته» به کارگردانی «آلن گومز» رسید و «آکی کوریزماکی» کارگردان سرشناس فنلاندی نیز خرس نقره‌ای بهترین کارگردانی جشنواره را برای فیلم «سوی دیگر امید» به خانه برد.اولین جایزه مستند جشنواره برلین نیز به «شکارچی روح» به کارگردانی «رعد آندونی» اعطاء شد. فهرست کامل برندگان شصت وهفتمین جشنواره فیلم برلین از این قرار است: خرس طلای بهترین فیلم: «درباره روح و بدن» به کارگردانی «ایدیکو انیدی» از مجارستان خرس نقره‌ای جایزه بزرگ هیئت داوران: «فلیسیته» به کارگردانی «آلن گومز» (فرانسه، سنگال، بلژیک، آلمان، لبنان) خرس نقره‌ای بهترین کارگردان: «آکی کویزماکی» برای فیلم «سوی دیگر امید» از فنلاند خرس نقره ای بهترین بازیگر مرد: «جورج فردریش» برای فیلم «شب‌های روشن» از آلمان خرس نقره‌ای بهترین بازیگر زن: «کیم مین هی» برای فیلم «شب تنها در ساحل» از کره جنوبی خرس نقره‌ای بهترین فیلمنامه: «یک زن فوق‌العاده» نوشته «سباستین للیو» و «گونزالو مازو» جایزه بهترین مستند جشنواره برلین: «شکارچی روح» به کارگردانی «رعد آندونی» محصول مشترک فلسطین، فرانسه و سوئیس خرس طلایی بهترین فیلم اول: «ESTIU 1993» به کارگردانی «کارلو سیمون» از اسپانیا خرس طلایی بهترین فیلم کوتاه: «شهر کوچک» به کارگردانی «دیگه گو کاستا آمارانته» از پرتغال خرس نقره ای بهترین فیلم کوتاه: «خیال در دشت» به کارگردانی «استبان آرانگوئز جولین» از مکزیک جایزه آلفرد باوئر (خرس نقره‌ای): «رد پا» به کارگردانی «آگنیزکا هولاند» محصول مشترک لهستان، آلمان، چک، سوئد.


منبع: baharnews.ir

برگزاری نشست «مطلوب‌های اخلاقی»

در این رویداد علمی که دوم اسفند ۱۳۹۵ ساعت ۱۵ تا ۱۷ برگزار می‌شود،‌ دکتر رقیه تمیمی، به تبیین دیدگاه‌های آکوئیناس، مهدی شمس و سعید عدالتجو به تحلیل دیدگاه ارسطو و رویا فضلی‌خانی و فاطمه طیبی‌فرد به ارائه دیدگاه آگوستین درباره مطلوب‌های اخلاقی، غایت و عقلانیت اخلاقی زیستن می‌پردازند.
در نشست‌ سوم این رویداد علمی، مطلوب‌های اخلاقی در اندیشه افلاطون، استوارت میل و اسپینوزا توسط پژوهشگران فلسفه تبیین خواهد شد. در نشست نخست که ۱۶ بهمن برگزار شد، علاوه بر دیدگاه کانت و منظر قرآن، مقدمه‌ای انسان‌شناختی بر مطلوب‌های اخلاقی ارائه شد. این برنامه تخصصی از سلسله نشست‌های انسان‌شناسی فلسفی است که توسط گروه پژوهشی الهیات و فلسفه پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات اجتماعی جهاد دانشگاهی برگزار می‌شود.
 محل برگزاری رویداد تهران، خیابان انقلاب،‌ خیابان ابوریحان، خیابان نظری، پلاک ۴۷، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات اجتماعی است.


منبع: baharnews.ir

کارگردان برنده اسکار از فروشنده می‌گوید

به گزارش ایسنا، فیلم «فروشنده» به کارگردانی اصغر فرهادی امروز (۱۸ فوریه) در مرکز فیلم «آنجلیکا» اولین نمایش خود را در نیویورک تجربه خواهد کرد و «تام مک‌کارتی» کارگردان آمریکایی که سال گذشته با فیلم «اسپاتلایت» عنوان بهترین فیلم جوایز اسکار را از آن خود کرد، میهمان ویژه این برنامه خواهد و پیش از آغاز نمایش به معرفی فیلم و ویژگی‌های آن خواهد پرداخت.«مک‌کارتی» سال گذشته علاوه بر کسب جایزه بهترین فیلم اسکار، جایزه بهترین فیلمنامه اصلی را نیز برد و در شاخه کارگردانی نیز جزو نامزدها بود.فیلم «فروشنده» امروز از ساعت ۱۰:۴۰ دقیقه صبح تا ۱۰ شب پنج نمایش در مرکز فیلم «آنجلیکا» خواهد داشت و تا ۲۳ فوریه (پنجشنبه ۵ اسفند) هر روز ۵ نوبت در این مرکز به نمایش گذاشته خواهد شد.همچنین جشنواره فیلم «لوئیزیانا» آمریکا نیز اعلام کرده روز ۲۳ فوریه (۵ اسفند) میزبان نمایش فیلم «فروشنده» خواهد بود.این فیلم هم‌اکنون در ۶۵ سالن سینمایی در آمریکا اکران شده و تاکنون به فروشی بالغ بر ۸۰۰ هزار دلار در گیشه آمریکای شمالی دست یافته است.ساخته اصغر فرهادی یکی از پنج نامزد نهایی شاخه بهترین فیلم خارجی جوایز اسکار نیز است.


منبع: baharnews.ir

مبنا در موسیقی شرع و قانون است

گروه فرهنگی_رسانه ها: روزنامه اعتماد نوشت: وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی چند ماه مانده به انتخابات ریاست‌جمهوری از برخی نقدهای غیراخلاقی نسبت به این وزارتخانه سخن گفت و آن را بازی سیاسیون در زمین فرهنگ دانست. سید رضا صالحی‌امیری که روز پنجشنبه ٢٨ بهمن ماه دیداری با نماینده ولی فقیه در استان کهگیلویه و بویر احمد داشت، در این دیدار از مطالب گوناگونی سخن گفت؛ از موضعش درباره موسیقی، وضعیت انتشار کتاب و مطبوعات، مذاکره با عربستان درباره سفر حج و… او درباره موسیقی به تفصیل سخن گفت و بعد از سخنان او، آیت‌الله سید شرف‌الدین ملک حسینی، نماینده ولی فقیه در استان کهگیلویه و بویراحمد از این سخنان و تعبیر وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در مورد لزوم خارج شدن سیاسیون از حوزه فرهنگ و ارشاد اسلامی تقدیر و ابراز امیدواری کرد که عالمان به جای سیاستمداران بنشینند.در آغاز سید رضا صالحی‌امیری که وزیر فرهنگ بود سخنان خود را به تفصیل بیان کرد و بعد از سخنان او، آیت‌الله سید شرف‌الدین ملک حسینی، نماینده ولی فقیه در استان کهگیلویه و بویراحمد نیز دیدگاه‌های خود را درباره موسیقی، صدا و سیما، تفاوت هنرمندی و هنرپیشگی و دیگر مطالب تشریح و ابراز خشنودی کرد که مردم کهگیلویه و بویراحمد دنبال کنسرت دردسرساز نیستند.در این دیدار وزیر فرهنگ تاکید کرد که مرز میان تخریب و نقد مشخص است و دولت از نقد منصفانه استقبال می‌کند اما تخریب، عملی غیراخلاقی است و تخریب دولت، تخریب نظام است و هدف تخریب هم انتقام‌جویی و ناکارآمد نشان دادن خدمات بزرگ دولت در کشور است اما نقد سازنده با هدف آسیب‌شناسی انجام می‌شود.صالحی‌امیری در دفاع از عملکرد وزارت ارشاد، به این نکته اشاره داشت که عرصه فرهنگ، عرصه سیاسی نیست و برخی با بزرگ‌نمایی موضوعات حاشیه‌ای در پی نادیده گرفتن فعالیت‌های گسترده این وزارتخانه هستند.او در این دیدار برای چندمین بار پیاپی درباره موسیقی سخن گفت و بار دیگر موضع صریح خود را در این باره تشریح کرد اما در عین حال بر این نکته نیز تاکید داشت فعالیت وزارتخانه او فقط در موسیقی خلاصه نمی‌شود. او به روشنی گفت حاشیه‌هایی را که در حوزه موسیقی ایجاد می‌کنند بحثی انحرافی می‌داند و بازی سیاسیون در زمین فرهنگ تلقی می‌کند چراکه برگزاری کنسرت‌های زنده موسیقی فقط یک درصد فعالیت‌های جاری موسیقی در کشور را شامل می‌شود.  او بر این نکته نیز تاکید داشت که فعالیت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی تنها در موسیقی خلاصه نمی‌شود ضمن اینکه این فعالیت به‌طور جاری در مسیر خود قرار دارد.وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی برای چندمین بار پیاپی خاطرنشان کرد که قرار نیست درحوزه موسیقی، قوانین محلی مانع کار شوند و هیچ‌کس نمی‌تواند در هیچ نقطه از کشور با وضع قانون‌های محلی مانع فعالیت‌های فرهنگی شود چراکه مبنای ما در کشور برای اجرای صحنه‌ای در حوزه موسیقی شرع و قانون است.  او به ابعاد گوناگون موسیقی همچون موسیقی سنتی، آیینی، مقامی، محلی و ابعاد آن اشاره کرد و گفت که این هنر در تاریخ سرزمین ما ریشه دارد.  او که در تهران نیز متذکر شده بود که موسیقی بخشی جدایی ناپذیر از فرهنگ ملی ما است، از این هنر به عنوان زبانی برای بیان بخشی از نیازها و دردهای جامعه و نیاز مردم نام برد و یادآوری کرد که جامعه ایران در ادوار تاریخی با این هنر انس گرفته و با آن زیسته است.هرچند در ماه‌های گذشته کنسرت‌های بسیاری در مناطق گوناگون با مشکل مجوز رو به رو شده بود، وزیر فرهنگ گفت که موسیقی بخشی از مصرف فرهنگی جامعه به خصوص نسل جوان است و در چند ماه گذشته همانند قبل فعالیت موسیقی در کشور به مفهوم اجرای زنده وجود دارد.او به این موضوع نیز پرداخت که بخش کوچکی از فعالیت‌های موسیقی در وزارت ارشاد انجام می‌شود و برگزاری کنسرت‌های زنده فقط شامل یک درصد فعالیت‌های جاری موسیقی در کشور است.وزیر فرهنگ توضیح داد: مرکز و مرجع اصلی تولید، توزیع و مصرف موسیقی در ایران صدا و سیما است که ظرفیت ۵۳ درصد تولید، توزیع و مصرف موسیقی ایران را دارد و ۲۵ درصد موسیقی مربوط به موسسات مجاز موسیقی در سطح کشور، ۲۱ درصد مربوط به دانلود از شبکه‌های اینترنتی و اجتماعی و یک درصد نیز اجرای زنده موسیقی در سطح کشور است.صالحی‌امیری که به فاصله کوتاهی بعد از نخستین نشست خبری‌اش در تهران این‌بار در منطقه جنگی کهگیلویه و بویراحمد نشستی در جمع اصحاب رسانه داشت، از خطوط قرمز نظام سخن گفت که شامل اسلام، انقلاب اسلامی، حضرت امام (ره)، وحدت ملی و رهبری معظم انقلاب می‌شود.او سپس صحبتش را این‌گونه ادامه داد که اکثریت جامعه تالیف و ناشران همه خطوط قرمز را رعایت می‌کنند و اگر جایی کتابی، نشریه‌ای، سایت و خبرگزاری بخواهد امنیت ملی را مخدوش کند یا خشونت را ترویج دهد توسط قانون اعمال نظارت می‌شود.سفر حجاج ایرانی به عربستان دیگر موضوعی بود که وزیر ارشاد از آن سخن گفت.به گفته او، قرار است هیات پنج نفره‌ای از ایران روز پنجم اسفند برای گفت‌وگو با هیات عربستانی به این کشور سفر کنند و ما در نامه‌ای شروط خود را برای طرف عربستانی نوشتیم و تضمین امنیت، عزت و کرامت حجاج ایرانی از مهم‌ترین خواسته‌های ما است.وی از پیگیری دیه شهدای فاجعه منا توسط فرهنگ و ارشاد اسلامی خبر داد و افزود: پرداخت دیه شهدای منا دیگر خواسته ما است و معتقدیم مراسم حج باید عزتمندانه برگزار شود و در صورتی که عربستان شروط ما را بپذیرد، اعزام حجاج را از سر خواهیم گرفت و باید مسیر حج را هموار کنیم.او که در هفته گذشته در نخستین نشست خبری‌اش در تهران از حساسیت وزارت ارشاد به دغدغه‌های مقام معظم رهبری سخن گفته و اعلام کرده بود گروهی برای استخراج و اجرایی کردن این دغدغه‌ها تشکیل شده است، در این دیدار نیز به همین موضوع اشاره و اضافه کرد: در حال نهایی کردن سازمان نظام صنفی رسانه در دولت هستیم و با طرح در دولت به مجلس ارسال می‌شود که با اجرای آن بسیاری از اختیارات حوزه رسانه به خود آنها واگذار می‌شود. صالحی‌امیری اما همچنان از مناقشه‌های بی‌دلیلی که در حوزه فرهنگ و هنر می‌شود، گله دارد و معتقد است این مناقشه، مناقشه فرهنگ و ارشاد نیست. وی این پرسش را مطرح کرد که: «چرا باید بقیه فعالیت‌های این مجموعه در ذیل این موضوع فراموش شود؟ طی امسال ۸۹ نمایشگاه کتاب داشتیم و ۶۵ هزار مجوز کتاب صادر کرده‌ایم و بسیاری فعالیت‌های دیگر که همگی باید با هم دیده شوند. »او سیاست وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی را ثبات و آرامش خواند و ادامه داد: معتقدیم هر جا مناقشه است، نمی‌شود کار کرد و اساسا نباید وارد مناقشه شد و در مسیر فعالیت ما مبنا شرع، قانون و فتواهای مقام معظم رهبری است و از آن عدول نخواهیم کرد.  وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی از نکته دیگری هم سخن گفت و آن فقری است که به اعتقاد او در حوزه فقه هنر و فقه اجتماعی در کشور وجود دارد.  او که برای طرح این مساله دیداری با آیت‌الله جوادی آملی در قم داشته‌ است، گفت که در این دیدار تقاضایی را مطرح کرده که بر مبنای آن در قم مجموعه‌ای ایجاد شود که فقه هنر و فقه اجتماعی را بررسی و تکلیف جامعه را مشخص کنند.  صالحی‌امیری البته می‌داند که حرکت جامعه را نمی‌توان متوقف کرد و در این مسیر دو راه را باید متصور شد؛ یک راه مشروع و قانونمند در زیر سقف و چراغ رسمی کشور و یک راه هم زیر زمینی شدن فعالیت‌هاست.بعد از سخنان وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، آیت‌الله سید شرف‌الدین ملک حسینی، نماینده ولی فقیه در استان کهگیلویه و بویراحمد بود که لب به سخن گشود.او از سخنان و تعابیر وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در مورد لزوم خارج شدن سیاسیون از حوزه فرهنگ و ارشاد اسلامی تقدیر و ابراز امیدواری کرد که عالمان به جای سیاستمداران بنشینند.آیت‌الله ملک حسینی البته به دغدغه‌ها و حساسیت‌هایی که در حوزه هنر و فرهنگ وجود دارد اشاره کرد و گفت: نباید بین کسانی که نگاه سیاسی به مسائل دارند و کسانی که از سر غیرت نسبت به بعضی موضوعات حساسیت دارند خلط شود.در شرایطی که وزیر فرهنگ معتقد است در حوزه موسیقی باید به قوانین شرع پایبند بود، نماینده مردم استان کهگیلویه و بویراحمد در مجلس خبرگان رهبری اما معتقد است بحث موسیقی در شهر مشهد باید به کل کشور تعمیم داده شود و اگر حرام است همه جا باید این فعل، حرام باشد و باید حریم‌های حلال و حرام در شهر امام رضا (ع) رعایت شود.  ملک‌حسینی که به پخش برخی تصاویر در صداوسیما نیز منتقد است، تاکید دارد باید تکلیف مردم روشن شود.او البته وضعیت فرهنگی در استان کهگیلویه و بویراحمد را مثبت ارزیابی و تاکید کرد: به لطف خداوند در این استان کسی دنبال کنسرت مساله‌ساز نیست و مدیران در این استان مشکلات و معضلات را به درستی می‌شناسند.  نماینده ولی فقیه در استان کهگیلویه و بویراحمد در بخش دیگری از صحبتش تفاوت دو مفهوم «هنرمندی» و «هنرپیشگی» را تشریح و خاطرنشان کرد: در هنرمندی، فرد خلاق بر هنر خود معامله نمی‌کند جز اینکه عقل و شعور انسان آن را بپذیرد و هنرمند دنبال هنر و جایگاه رفیع هنری است اما وقتی هنر تبدیل به پیشه می‌شود و در مقابل آن پول دریافت و بازاری می‌شود، دیگر با عقل انسان‌ها ارتباط ندارد و سراغ احساس و امیال و به سمت ابتذال پیش می‌رود و هنر در دست هنرپیشگان فروکاسته می‌شود.ملک حسینی جایگاه واقعی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی را رفعت دادن به معرفت و هنر جامعه عنوان کرد و افزود: دم‌دستی کردن هنر به اسم اینکه انسان‌ها باید از آن بهره ببرند در واقع حرکت کردن به سمت همان تنش‌هایی است که جناب آقای وزیر بر دوری جستن از آنها تاکید کردند.صالحی‌امیری درباره پرداخت یارانه مطبوعات، بیمه و مسکن روزنامه نگاران و خبرنگاران هم سخن گفت و بازنگری درباره یارانه‌ها در وزارت ارشاد را یک ضرورت دانست.  او که باور دارد وضعیت مطبوعات در سطح کشور رضایت‌بخش است، آماری از صدور مجوز برای نشریات و پرداخت یارانه به نشریات محلی ارایه کرد.  صالحی‌امیری همچنین به این نکته نیز اشاره کرد که باید ظرفیت‌ استان‌ها را جدی گرفت و خوب است که نمایشگاه‌ها و جشنواره‌ها باید به استان‌ها بروند و استعدادهای استان‌ها را شناسایی کنیم.


منبع: baharnews.ir

ممنون که خیابان‌ها را قشنگ می‌کنید

به گزارش ایسنا، دیدن افراد ساز به دستی که در کوچه و خیابان شهر می‌نوازند، به چشم خیلی‌ها آشناست. این به‌اصطلاح نوازندگان خیابانی، از قشرهای مختلف و با انگیزه‌های متفاوت این کار را می‌کنند؛ از دانشجویان رشته موسیقی و هنرجویان ساز گیتار گرفته تا پیرمرد ۶۰ ساله و ساز سه‌تار، در میان آن‌ها هستند. «هیراد» یکی از جوانانی است که به‌شکل خودآموز، موسیقی را فراگرفته و در خیابان می‌نوازد. او از این‌که مردم به دید متکدی به این کار نگاه می‌کنند، گلایه دارد و امیدوار است روزی مسئولان بتوانند با نوازندگان خیابانی کنار بیایند و آن‌ها را درک کنند. او همچنین می‌گوید بعد از خیابان، دیگر نمی‌تواند روی صحنه بنوازد. در ادامه، گفت‌وگوی انجام‌شده در یک شب زمستانی با این جوان ۲۸ ساله را که گیتار می‌نوازد، می‌توانید بخوانید. چگونه موسیقی را یاد گرفتید؟ از ۱۱ سال پیش آموختن موسیقی را شروع کردم و برای این کار به آموزشگاه نرفتم. علاقه من به موسیقی امری درونی و ذاتی بود، اما متاسفانه به‌خاطر شرایط خانوادگی نمی‌توانستم ساز بزنم تا در ۱۷ سالگی شاغل شدم و ساز خریدم. من چند جلسه به کلاس رفتم و نت‌خوانی و طریقه انگشت‌گذاری را یاد گرفتم. پس از آن، خودم تمرین کردم. رشته تحصیلی شما در دانشگاه چه بود؟ من به اصرار پدرم در رشته صنایع غذایی تحصیل کردم. چرا نوازندگی در خیابان را انتخاب کردید؟ ما خیلی سخت می‌توانیم مسیری را طی کنیم و روی صحنه برویم. خیابان ساده‌ترین راهی است که می‌توان دیده شد و درآمد کسب کرد. اگر این سوال را از دیگر نوازندگان خیابانی بپرسید، خیلی از آن‌ها حاشیه می‌روند و تکرار مکررات می‌کنند که ما برای دیده شدن آمده‌ایم. در حالی که موضوع مالی و عشق به کار نیز در این انتخاب دخیل است. یک آقایی در خیابان انقلاب سه‌تار می‌نوازد و حدود ۶۰ سال سن دارد. او معتقد است، یک نفر بلیت می‌خرد و به کنسرت می‌رود، ما هم برایش کنار خیابان اجرا می‌کنیم و او می‌تواند بهای این را بدهد، می‌تواند ندهد. چند وقت است در خیابان ساز می‌زنید؟ حدود شش تا هشت ماه است که این کار را انجام می‌دهم. پیش از این با یک گروه موسیقی کار می‌کردیم و اجرا هم رفتیم، اما آنقدر سنگ جلوی پای ما انداختند که بچه‌ها پشیمان شدند. به نوازندگی در خیابانی به‌عنوان شغل نگاه می‌کنید؟ بله. چند وقت یک‌بار این کار را انجام می‌دهید؟ ما یک گروه هستیم که تقریبا هر روز در خیابان ساز می‌زنیم؛ اما در مناسبت‌های مذهبی و ایامی مانند فاطمیه، این کار را انجام نمی‌دهیم. برخورد نیروی انتظامی با شما چگونه است؟ خدا را شکر تا الان با ما برخوردی نداشتند؛ اما یک‌بار یکی از ماموران نیروی انتظامی هنگامی که همکار ما ساز می‌زد، بدون هیچ تذکری به صورت او ضربه زد و او به زمین افتاد، بعد ساز او را خرد کرد که در ادامه مردم به ماجرا وارد شدند. گاهی مامورهای شهرداری و نیروی انتظامی تذکر می‌دهند و بعضی وقت‌ها خودشان به رفتار نامناسب برخی همکاران‌شان اعتراف می‌کنند. مردم چه واکنشی نسبت به کار شما نشان می‌دهند؟ متاسفانه بسیاری از مردم ما را به چشم متکدی می‌بینند و فکر نمی‌کنند مثلا من که ۱۱ سال است ساز می‌زنم، جایگاهم چیز دیگری است! البته من جایگاه نوازندگان خیابانی را تخریب نمی‌کنم و اگر دقت کنید در سطح جهانی برای این کار فستیوال برگزار می‌شود. متاسفانه گاهی مورد تمسخر هم قرار می‌گیریم و حرف‌هایی می‌شنویم که اگر نگویم بهتر است. نخستین‌باری که در خیابان ساز زدید چه احساسی داشتید؟ خیلی کار سختی بود؛ ما نهایتا در یک سالن برای ۱۵۰ تا ۲۰۰ نفر اجرا کرده بودیم، اما این‌که هر لحظه مردم را می‌دیدم که رد می‌شوند و نمی‌دانستم نسبت به کار من چه دیدی دارند، سخت بود؛ اما از روز سوم – چهارم آسان شد. من روز اول، از دوستان و غریبه‌ها خیلی حرف‌ها شنیدم، اما تصمیم گرفتم این کار را انجام دهم. از اطرافیان شما چه کسانی می‌دانند این کار را انجام می‌دهید؟ خانواده‌ام نمی‌دانند، اما برخی دوستانم در جریان هستند. اگر شما را اینجا ببینند چه کار می‌کنند؟ خدا را شکر شهرستان هستند. فکر می‌کنید اگر متوجه شوند چه کار کنند؟ قضیه را در سطح گسترده‌ای رسانه‌ای می‌کنند! (می‌خندد) حرف یا انتظار خاصی دارید که بخواهید آن را به گوش کسی برسانید؟ ما کلا یاد گرفتیم از خودمان هم توقع نداشته باشیم؛ اما امیدوارم یک روزی نه‌تنها موسیقی، بلکه تمام هنرهای خیابانی، در ایران نهادینه‌تر شوند و مردم آن‌ها را به دید بهتری نگاه کنند. همچنین امیدوارم روزی مسئولان بتوانند با این موضوع کنار بیایند و آن را درک کنند. پیش از این، یکی از خوانندگان، موضوع بیمه نوازندگان خیابانی را مطرح کرده است. نظر شما در این‌باره چیست؟ من از طرف خودم می‌گویم، ما بیمه نمی‌خواهیم، اما می‌خواهیم به ما اجازه کار بدهند. مردم ممکن است فکر کنند شخصی که کنار خیابان می‌نوازد، کار خوبی ارائه نمی‌کند، کار شما در چه سطحی از موسیقی است؟ من در وهله نخست، فکر و تلاش می‌کنم بهترین کار را ارائه دهم و صد درصد از جان و دل ساز می‌زنم. جمع ما یک جمع پنج نفره است که از سه نوازنده گیتار، یک نوازنده ویولن و یک نوازنده کاخون تشکیل می‌شود. شاید از درآمد یک روز، ۲۰ هزار تومان هم به هر کدام از ما نرسد، اما سعی می‌کنیم بهترین کار را ارائه دهیم. شما شغل دیگری هم دارید؟ من باریستای کافه بودم؛ اما چندماه است که دیگر آن کار را انجام نمی‌دهم و به نوازندگی در خیابان علاقه‌مند شده‌ام. درآمدتان چگونه است؟ بد نیست. با تغییر محله و خیابان، درآمد گروه شما هم متفاوت می‌شود؟ ما تجریش هم که می‌رویم، درآمدمان توفیر آنچنانی ندارد. آنقدر نوازنده خیابانی زیاد شده و مردم نسبت به این موضوع چشم و دل سیر شده‌اند که جذابیت اولیه را برای آن‌ها ندارد، مگر اینکه چیز جدیدی برای ارائه داشته باشیم. شما به یک اتفاق نو فکر کرده‌اید؟ بله؛ ما هر سری تلاش می‌کنیم کار جدیدی انجام بدهیم. آثاری را که می‌نوازید، بر چه اساسی انتخاب می‌کنید؟ هرقدر کار ریتمیک‌تر باشد، مخاطب آن بیشتر است، مثلا یکی از کارهای گروه متالیکا به نام « nothing else matters» یا آهنگ «شهزاده رویا» طرفداران زیادی دارد. پس در سبک‌های مختلف کار می‌کنید. بله؛ من عاشق راک هستم و پاپ و سنتی هم می‌نوازم. در کل، هر کاری را که در خیابان جواب دهد، انجام می‌دهیم. واکنش یک دانشجوی موسیقی که از کنار شما رد می‌شود چگونه است؟ آن‌ها خیلی به ما کم‌لطفی می‌کنند. در روزهایی که هوا خیلی سرد است، انگشتان‌مان بی‌حس و خشک می‌شود و سیم را گم می‌کنیم و نمی‌توانیم آن را راحت پیدا کنیم. در حالی که برخی افراد، زمانی که انگشتان‌شان در جیب‌شان است، به کار ما نگاه می‌کنند و می‌گویند، چه کار ضعیفی دارند. من انتقادها را وقتی قبول می‌کنم که شرایط برابر باشد. این افراد تعداد کمی نیستند. هر کسی ساز بزند، موزیسین نیست، هر کسی بتواند با دل و جانش اتفاقی نو در موسیقی ایجاد کند، موزیسین است. چند نفر هستند که با وجود خود ساز می‌زنند و نه به‌خاطر موقعیت؟! من شخصی را می‌شناسم که یک نوازنده بسیار عالی سنتور است و با تاکسی‌اش امرار معاش می‌کند، حتی تدریس هم نمی‌کند. او می‌گفت، من نوازنده خوبی برای دل خودم هستم، اما مدرس خوبی نیستم، اگر یک بچه پنج ساله چیزی از من بیشتر بلد باشد، با ۵۲ سال سن می‌روم و شاگردی‌اش را می‌کنم. ما چنین افرادی را در جامعه نداریم و متاسفانه دید برخی جوان‌ها طوری شده که فکر می‌کنند، اگر سازی می‌نوازند دیگر از آن‌ها بالاتر وجود ندارد و هیچ‌وقت به فکر شاگردی کردن نمی‌افتند.  اگر روزی حق انتخاب داشته باشید و بتوانید روی صحنه بنوازید، چه کار می‌کنید؟ دیگر نه؛ خیابان ترجیح اول من است. واقعا دیگر نمی‌توانیم اجرای صحنه‌ای داشته باشیم. آنچه من از خیابان می‌گیرم نمی‌توانم از صحنه بگیرم. موقعیت‌ خانوادگی‌ام فوق‌العاده است، ولی هیچ‌گاه زیر پرچم پدرم نبودم و دستم در جیب او نبوده است. آیا در این شرایط با مردم مستقیم‌تر در ارتباط هستید؟ بله، خیلی احساس عالی‌ای است. می‌خواهم از قشنگی‌های این کار هم بگویم؛ یک‌بار یک خانمی روبه‌روی ما نشسته بود، وقتی کار ما تمام شد، گفت من پول همراه ندارم، اما برای‌تان چند بیت شعر نوشتم، یا دوستی شب یلدا برای من شکلات و کتاب آورد یا خانمی رد شد و به ما گفت «ممنون که خیابان‌های تهران را قشنگ می‌کنید». نمی‌گویم از پول بدمان می‌آید، اما این‌ها از پول برای ما زیباتر هستند.


منبع: baharnews.ir

ترامپ روی بازار کتاب ایران تأثیر گذاشت!

به گزارش ایسنا، از زمان به قدرت رسیدن «دونالد ترامپ» در ایالات متحده آمریکا، فروش کتاب‌هایی با تم ضدآرمانشهری که درباره حکوت‌های خودکامه است که جامعه‌ای را در خفقان فروبرده‌اند، به شدت افزایش یافته است. کتاب‌های «۱۹۸۴» جورج اورول، «قصه ندیمه» مارگارت اتوود، «دنیای قشنگ نو» نوشته آلدوس هاکسلی، «در باغ حیوانات» اریک لارسن و «مردی در قلعه بالا» اثر فیلیپ کی. دیک از کتاب‌هایی هستند که طی این مدت مورد توجه بیش‌تر مخاطبان قرار گرفته‌اند. حتی یک خَیّر ناشناس نسخه‌هایی از این رمان‌های ضدآرمان‌شهری را خریداری کرده و با یادداشت «بخوان! مبارزه کن!» در دسترس عموم قرار داده است. بیش‌تر کتاب‌فروشی‌های خیابان انقلاب که مرکز خرید کتاب محسوب می‌شود می‌گویند «۱۹۸۴» از زمانی که ترجمه شده تا کنون فروش خود را داشته، «دنیای قشنگ نو» نیز فروشش خوب بوده است، «سرگذشت ندیمه» هم فروش بدی نداشته؛ اما ریاست‌جمهوری ترامپ در آمریکا تغییری در فروش آن‌ها در ایران ایجاد نکرده است. یک کتاب‌فروش در این‌باره می‌گوید: «اول از همه این‌که ما اصلا کتاب‌خوان نداریم، کسانی که کتاب می‌خوانند هم چند دسته‌اند؛ یا می‌خواهند بنویسند و بر اساس یک اصول خاص کتاب می‌خرند و می‌خوانند؛ اگر کتابی مثل «۱۹۸۴» در این طیف جا داشته باشد می‌خرند و به پول آن‌ هم توجه ندارند. دسته دوم کسانی هستند که روال اندیشه‌ای ندارند و کتاب می‌خرند و می‌خوانند. دسته سوم کسانی هستند که تحت فرمان فروشنده‌ها و کتاب‌فروشی‌ها کتاب می‌خرند و می‌خوانند، یا این‌که تبلیغات آن را در مجله‌ها و روزنامه‌ها دیده‌اند. دسته دیگر کتاب‌نخوان‌ها هم همگام با جریان فکری جامعه پیش می‌روند و با هزینه کتاب هم کاری ندارند. دسته آخر از روی اجبار کتاب می‌خرند و می‌خوانند مثلا اجبار از طرف دانشگاه یا پدر و مادر… به طور کلی برخورد گسترده‌ای را که مردم جهان با کتاب دارند مردم ایران ندارند. پس انتظار نداشته باشید  فروش این کتاب‌ها در ایران بیش‌تر شده باشد.» کتاب‌فروشی دیگری می‌گوید: «۱۹۸۴» مخاطب خاص و فروش خود را دارد و این‌طور نیست که بگوییم تحت تأثیر جریانی فروشش بیش‌تر شده است. «سرگذشت ندیمه» را اصلا نداشتیم، «دنیای قشنگ نو» هم فروشش خوب بوده و فروش «باغ حیوانات» فرقی نداشته  است. یک کتاب‌فروش دیگر هم در این‌باره اظهار می‌کند: ما کتاب‌خوان نداریم که سراغ کتاب‌ها بیایند. اگر هم بخرند برای دکور است نه خواندن، اما «۱۹۸۴» فروشش برای من خوب بوده و در بقیه هیچ فرقی احساس نکرده‌ام. واکنش یک کتاب‌فروش دیگر هم این‌گونه است: «بی‌کار می‌شوید چه سوال‌هایی به ذهن‌تان می‌آید؟! من که فروش نداشتم.» اگر نگاهی هم  به بساط دست‌فروش‌های کنار خیابان بیندازیم، اکثر آن‌ها در بساط‌شان کتاب «۱۹۸۴» جورج اورول را دارند. درباره فروش این کتاب بعد از ریاست‌جمهوری ترامپ و قبل از آن، هرکس پاسخی می‌دهد. «برای چی می‌خوای؟ فروشش در آمریکا زیاد شده، به ما که تهرانیم چه ربطی داره؟»، «اجازه بدید من حرف نزنم، گزارش شما خبرنگارا برای ما بیش‌تر دردسرساز بوده. شما رو به خیر و ما رو به سلامت»، «ما از این شانسا نداریم  که بیان از ما کتاب بخرن»، «به نظر من اول سال «۱۹۸۴» خیلی بهتر از الان فروش می‌رفت»، «فروش کتاب «۱۹۸۴» برای من بیش‌تر شده، «دنیای قشنگ نو» هم فروشش بد نبوده، اما بقیه نه»، «برای من که فرقی نداشته، یا حداقل این‌طور احساس نکردم که فروشش بیش‌تر شده باشه»، « ۱۹۸۴» مخاطبای خاص خودش رو داره، این‌طور نشده که بعد از به ریاست رسیدن این آقا فروشش تغییر کنه». یکی از آن‌ها فکر می‌کند دنبال به‌هم ریختن کار و کاسبی‌اش هستم و «۱۹۸۴» یکی از کتاب‌های ممنوعه است. می‌گوید: « به‌خدا من اسم اینا رو هم بلد نیستم، برای خرج خونه‌ام اینا رو می‌فروشم»، «اصلا خودت این کتاب رو خوندی؟» و وقتی با پاسخ مثبت روبه‌رو می‌شود می‌گوید: همه‌تون همینو می‌گین! کتاب شده دکور! برای چشم و هم‌چشمی کتاب می‌خرن! اصلا بیان کتاب بخرن نمی‌خونن، برای دکور کتابخونه می‌خرن. از همه سوال کنی همینه، مردم ما کتاب نمی‌خرن که بخونن. حالا این کتاب می‌خواد تو اروپا و آمریکا فروش زیادی داشته باشه، نایاب باشه، مردم ما کتاب نمی‌خونن»، «تو این چند روز به نظرم استقبال خوبی شده و چن‌تایی فروختم که معمولا این تعداد رو تو یه ماه می‌فروشم». جورج ارورل در کتاب «۱۹۸۴» آینده‌ای را برای جامعه به تصویر می‌کشد که در آن خصوصیاتی همچون تنفر نسبت به دشمن و علاقه شدید نسبت به برادر بزرگ (ناظر کبیر، رهبر حزب با شخصیت دیکتاتوری فرهمند) وجود دارد. در جامعه تصویرشده گناه‌کاران به راحتی اعدام می‌شوند و آزادی‌های فردی و حریم خصوصی افراد به‌شدت توسط قوانین حکومتی پایمال می‌شوند، به نحوی که حتی صفحات نمایش در خانه‌ها از شهروندان جاسوسی می‌کنند. در این داستان مسائلی همچون بزه فکری، گفتار نو و دوگانه‌باوری مطرح می‌شود. مسئول فروش انتشارات نیلوفر – نشری که این کتاب را با ترجمه صالح حسینی منتشر کرده است – می‌گوید: این کتاب از زمانی که منتشر شده فروش خوبی داشته و الان که در دنیا پرفروش شده برای ما فرقی نکرده است. «قصه ندیمه» (سرگذشت ندیمه) مارگارت اتوود به حکومتی آمریکایی می‌پردازد که زن‌ها در آن از داشتن هرگونه قدرت، شغل،‌ مال یا ثروت محروم هستند و حتی در تعیین سرنوشت خود نقشی ندارند. در «قصه ندیمه»،‌ زن‌ها برده‌هایی در دست مردان هستند. شخصیت اصلی قصه زنی به نام «آفرد» است که باید برای همسر یک مقام بالای دولتی که نازاست، فرزند بیاورد و بزرگشان کند. این کتاب در ایران با عنوان «سرگذشت ندیمه» توسط سهیل سُمی در انتشارات ققنوس منتشر شده است. مسئول فروش این انتشارات با بیان این‌که معمولا کتاب‌های اتوود فروش خوبی دارند، به افزایش فروش این کتاب بعد از افزایش فروش در سایت آمازون اشاره می‌کند. وقایع رمان «دنیای قشنگ نو» نوشته آلدوس هاکسلی در سال ۲۵۴۰ میلادی در شهر لندن می‌گذرد و آرمانشهری را به تصویر می‌کشد که در آن مهندسی ژنتیک به آفرینش انسان‌ها با ویژگی‌های از پیش تعیین‌شده منجر شده، نظام اخلاقی جامعه با تشکیل حکومت جهانی و از میان بردن جنگ و فقر و نابودی کامل خانواده و تولید مثل به کلی پوست انداخته و دانش روان‌شناسی به طرز حیرت‌انگیزی اعتلا یافته و تنها هدف انسان ایجاد سعادت و از میان بردن رنج‌های غیرضروری است. این کتاب توسط سعید حمیدیان ترجمه و در انتشارات نیلوفر عرضه شده است. مسئول فروش این انتشارات می‌گوید فروش این کتاب فرقی نکرده است. اریک لارسن در کتاب «در باغ حیوانات» ما را به متن یکی از هولناک‌ترین و حساس‌ترین بزنگاه‌های تاریخ قرن بیستم می‌بَرَد، به سال‌هایی که کمتر درباره آن خوانده و شنیده‌ایم، سال‌های قبل از آغاز جنگ جهانی دوم در آلمانِ هیتلری! در کتاب «در باغ حیوانات» از نگاه آقای سفیر و دخترش، مارتا (که زندگی پرماجرایی داشته) با روندی که نازی‌ها برای به دست آوردن قدرت طی کردند بهتر آشنا شده و در روایتی جذاب و مستند، به شناخت دقیق‌تری از هیتلر و همراهانش دست می‌یابیم. این کتاب درایران توسط احمد عزیزی ترجمه و در انتشارات هرمس منتشر شده است. مسئول فروش این انتشارات می‌گوید: فروش این کتاب از زمانی که منتشر شده خوب بوده اما بعد از مطرح شدن به عنوان پرفروش‌ها فروشش بهتر شده‌ است


منبع: baharnews.ir