گفت و گو با آیدین آغداشلو درباره «کافه نادری»، میعادگاه اهل معنا

هفته نامه صدا – بهاره بوذری: خدا را شاکریم که ترک وطن نکرده و با تمام ناملایمات در ایران مانده است؛ اما چه کرده ایم که او خدا را شکر می کند که آینده ایران را نخواهد دید… گفتگو با روشنفکر و منتقدی همچون آیدین آغداشلو واقعیت پیرامون را بهتر از دیگران پیش چشممان می آورد.

 گفتگو با آیدین آغداشلو درباره کافه نادری، میعادگاه اهل معنا

آغداشلو کافه نادری را محلی برای قوت قلب هنرمندان دهه سی و چهل می داند. مکان شریفی که به عنوان پایه گذار بخشی از فرهنگ معاصر ایران حرمت بسیاری دارد. به گفته آغداشلو، پشت پرده هرگونه تخریب یادمان های فرهنگی چیزی جز منفعت طلبی نیست و اگر نه تخریبگران سودجو اساسا درکی از فرهنگ و هویت ملی ندارند.

آقای آغداشلو به بهانه خطر تخریبی که بخشی از حیاط کافه نادری را تهدید کرده بود می خواهیم بدانیم ما در قبال یک بنای تاریخی مانند کافه نادری به عنوان حافظه بصری دوره ای از تاریخ چه وظیفه ای داریم؟ اصلا پاتوقی را که در دورانی محل گرد آمدن روشنفکران و هنرمندان ما بوده، می توانیم به عنوان یکی از نشانه های مهم تاریخ معاصر ایران معرفی کنیم؟

– در پاسخ باید بگویم وظیفه هر ملتی است که یادمان های تاریخی خود را نگه دارد. مگر نمی توانند به جای برج ایفل سلسله ای آپارتمان بسازند؟ یادمان های تاریخی یا هر چه که بخشی از حافظه یک ملت را در خودش جای داده می تواند اصلا نباشد اما ملتی که شروع کند به عمد خودش را به آلزایمر بزند و این بیماری را در خود رشد بدهد که حافظه خود را از کار بیندازد، ملتی که حافظه ندارد، چه خواهد شد؟ ملت بدون حافظه یکی از ملت های مرده می شود. مردمی می شود مانند سومالیایی ها، مردم سومالی آدم های بدی نیستند ولی حافظه تاریخی ندارند. وقتی ملت ما دارد با یادمان تاریخی این طور برخورد می کند، تنها این را می توانم بگویم که من ۷۷ سال عمر کرده ام و شکر خدا آینده ای را که این ملت دارند می سازند، نخواهم دید.

اما چرا کافه نادری مهم است. چرا یادمان فرهنگی ما است. به خاطر این که شاید قدیمی ترین کافه ای باشد که در تهران باقی مانده است. یادم نمی آید که کافه قدیمی تری داشته باشیم که همچنان سرپا مانده باشد. همین ماندگاری حرمت دارد؛ چرا که تا زمان حال جنگیده و جان به در برده است.

گفتگو با آیدین آغداشلو درباره کافه نادری، میعادگاه اهل معنا 

هتل نادری (تهران)

پس شما کافه نادری را به عنوان پاتوق فرهنگی قبول دارید. چون نظراتی هم مطرح می شود که کافه نادری مکان خاصی نبوده و اتفاق خاصی در آن نیفتاده است، تنها کافه مشهوری بوده که نویسندگانی هم در آن رفت و آمد می کردند.

– مگر در عهد روشنفکران فرهنگی قرار است چه اتفاقی بیفتد. باید جایی مانند مجلس باشد که لیاخوف آن را به توپ ببندد؟! اتفاقی که در این محافل می افتد، بسیار ظریف و تدریجی است. کافه نادری جایی مانند کافه فلور پاریس بود که آدم های مهم فرهنگی در آنجا رفت و آمد می کردند، دور هم جمع می شدند، بحث می کردند، تاثیر می گذاشتند و تاثیر می گرفتند. به جایی که این اتفاق شریف در آن می افتد، باید حرمت گذاشت و نسبت به آن ادای احترام کرد.

مگر در مجلس مملکت چه اتفاق می افتد، عده ای جمع می شوند و روی سرنوشت مملکت شان تاثیر می گذارند. حتی ممکن است وکلای مجلس هم با هم کتک کاری کنند، این موضوع ربطی به اهمیت و تاثیرگذاری آن مجلس ندارد. کافه نادری جای مراودات اهل معنا و فرهیختگان بود. به این ترتیب، شاید اهمیت بلافاصله نداشته باشد، اما اهمیت زمینه ای دارد. کافه نادری اهمیتی دارد که شاید نشود به طور مستقیم روی آن انگشت گذاشت اما آرام آرام به پایه گذاری یک فرهنگ کمک کرده است. همین نقش، اهمیت بسیاری دارد.

اصلا خود نگه داشتن خاطره و نوستالژی دلپذیر است. مگر در شهرهای بزرگ از جاهایی جز به خاطر نوستالژی یا حس غم غربت یا حس تعلق نگهداری نمی شود؟ از این اماکن نگهداری می شود چون حس نوستالژی را در آنها می توان پیدا کرد. آدم می تواند از دنبال کردن این حس نوستالژی، احساس شادی و خوشبختی کند. اصلا اهمیت این موضوع آن قدر واضح است که نمی دانم چرا دارم توضیح واضحات می دهم.

درست است اما متاسفانه گاه برای صاحب اختیاران باید از بدیهیات سخن گفت. حال جدا از این موضوع، خود شما چه خاطراتی از حضور در کافه نادری دارید؟

– کافه نادری در دهه چهل و پیش از آن، در دهه سی، محل دیدار یک طبقه فرهنگی بود. میعادگاه بود. هنرمندان به آنجا می رفتند و مطمئن بودند که برخی از دوستان شان را در آنجا خواهند دید. نیاز به قرار گذاشتن هم نداشت و یک قرار از پیش تعهد شده بود. من هم در آن دوران، جوانکی بودم که هم نقاش بودم و هم می نوشتم. من هم به کافه نادری می رفتم تا بزرگانم را در آنجا ببینم.

گفتگو با آیدین آغداشلو درباره کافه نادری، میعادگاه اهل معنا 

کافه نادری (تهران)

شخصا با چه هنرمندانی در کافه نادری ملاقات داشتید؟

– همه می آمدند. احمد شاملو، جلال آل احمد، فروغ فرخزاد، شعرای مهم همه به کافه نادری می آمدند. این دیدارها هم مسئله کافه نشینی و مشروب خوری و این جور مسائل نبود. ما همیشه از این دیدارها جواب می گرفتیم چون افرادی را که دوست داشتیم می دیدیم و این هم نشینی ها به ما قوت قلب می داد که تنها نیستیم چون مثل همیشه تاریخ فرهیختگان میان آدم های بی اعتنا و قدرنشناس احاطه می شود و تنها می مانند؛ میان مردمانی که اصلا ماهیت وجودی آنها را نمی پذیرند و به هنرمند و روشنفکر به چشم مسخره نگاه می کنند. وقتی که حکم رایج این باشد که بود، که هست، این روشنفکران دور هم و کنار هم از وجود هم قوت قلب می گیرند و احساس می کنند تنها نیستند. این گونه کافه ها، این جور جاهایی بود.

به نظر شما، اکنون در تهران شبیه آن میعادگاه ها را هنوز هم می توانیم ببینیم؟

– الان مدت هاست که من دیگر کافه نشینی نمی کنم اما این قدر می دانم که تهران به شهر کافه ها تبدیل شده است.

بله؛ کافه زیاد شده ولی شاید کافه های امروزی آن کارکردی که شما از آن یاد می کنید نداشته باشند.

– باید مجال داد. نسل روشنفکر جدید ما دقیقا دارد جای پای روشنفکران قدیمی می گذارد؛ در نتیجه،اندوهگین است، سیگار می کشد، حرف فلسفی می زند، خودش را به بی اعتنایی می زند، مردم عادی را نمی پذیرد و نمی پسندد؛ همه ادا و اصول هایی که در گذشته هم بود. اما در کنار همه این ادا و اصول ها که همیشه بوده و خواهد بود، کارهای شان باقی خواهد ماند.

 گفتگو با آیدین آغداشلو درباره کافه نادری، میعادگاه اهل معنا

از همه اداهایی که صادق هدایت در می آورد، خیلی هایش بامزه است. خیلی هایش مردم گریز و ضد عوام است ولی فقط به این ادا و اصول ها که اکتفا نکرد؛ آل احمد یا ابراهیم گلستان هم همین طور. تک تک آنها در کنار همه ادا و اصول های شان اثری از خودشان باقی گذاشته اند. من اگر وجه اشتراکی بین روشنفکران گذشته و امروز ببینم دقیقا در مورد همین ادا و اصول هاست. جوانان امروزی هم که شال گردن بلند می اندازند و موی آشفته و ژولیده دارند، من را به یاد جوانی خودم می اندازند؛ البته موهای من آشفته نبود. البته درست نمی دانم که جوانان روشنفکر امروزی چقدر کار می کنند و حاصل کارشان چیست و آثارشان باقی خواهد ماند یا نه.

می شود امیدوار بود که روشنفکران جوان امروز هم اثر ماندگاری از خود به جای بگذارند؟

– من همیشه امیدوارم.

به نظر شما، چرا نمی گذارند این سنت کافه نشینی باز هم مثل گذشته شکل بگیرد و مدام در پی تخریب و نابودی چنین پاتوق های فرهنگی هستند؟

– اقتصاد، اقتصاد! الان در مملکت ما پول حرف اول و آخر را می زند. برای انقلابی که همه آرمانش تعالی دادن به معنویات بود، باید خیلی ناگوار باشد وقتی که ببیند بعد از گذشت چند دهه ملتی فراهم آمده اند که فقط و فقط به پول فکر می کنند. بنابراین، این رویکرد تخریب کافه ها هم بخشی از همان تفکر است. دیگر زمین خالی وجود ندارد، پس خانه های بااررزش، کافه ها و بناهای ذی قیمت مثل حمام خسرو آقا در اصفهان را که مربوط به دوره صفویه است خراب می کنند تا در آن برج بسازند.

ما نمی توانیم سرنخ را طوری بیرون بکشیم که اصل قصه را فراموش کنیم. این کلاف یک نخ بیشتر ندارد و آن هم پول است. دنبال این سرنخ در هر کدام از این مصائب بگردید. مثل این که در کنار میدان نقش جهان اصفهان برج می سازند و آن را از ریخت می اندازند. عده ای این قدر پول برای شان مهم است که به هیچ چیز دیگری فکر نمی کنند. فکر نکنید که می خواهند هویت ملی کشوری را تخریب کنند، به خدا اصلا این طور نیست؛ چون اصلا به این مسائل فکر نمی کنند. اصلا نمی دانند هویت ملی چیست، فرهنگ چیست، حافظه تاریخی چیست. فقط پول می خواهند و برای رسیدن به آن حاضرند هر چیزی را خراب کنند، کافه نادری که جای خود دارد.

گفتگو با آیدین آغداشلو درباره کافه نادری، میعادگاه اهل معنا 

میدان نقش جهان (اصفهان)

اتفاق مثبتی که در مورد کافه نادری افتاد این بود که فعالان حوزه میراث فرهنگی هشیار بودند. خیلی زود پای کار آمدند و اجازه ندادند که آن تصمیم عملی شود. فکر می کنم در شرایط فعلی، تنها راه همین است که مردم خودشان برای دفاع از یادمان های ارزشمند و تاریخی در مقابل سودجویان بایستند و در مقابل تخریب های از این دست مقاومت کنند.

– این که خبر خوشی است. دمشان گرم! هنوز افراد و جوانانی هستند که احساس تکلیف می کنند، احساس تکلیف در وجودشان از بین نرفته و کرخت نشده اند. اما این که چقدر زورشان برسد، باید بنشینیم تماشا کنیم. ببینیم آیا این بازوهای مصمم قادرند جلوی چرخ عظیم دوار و چرخان پول را در جاهایی بگیرند. عمر من که قد نمی دهد ولی انشاءالله شما نگاه کنید.


منبع: برترینها

هتل‌های پایتخت هم می‌لرزند؟

محمدعلی فرخ‌مهر درباره ضریب ایمنی در هتل‌های پایتخت در پی زلزله ۵.۲ ریشتری چند شب پیش که وحشت از آن مردم را حتی از هتل‌ها روانه فضای آزاد کرد، به ایسنا گفت: هتل مکانی عمومی به شمار می‌آید که حفظ جان مهمان در اولویتش قرار دارد و نهادهای بالادستی نیز روی کیفیت ایمنی و استحکام بنای آنها نظارت دارند، درحالیکه خانه‌های شخصی این‌گونه نیستند، اما به هر حال در زمان وقوع زلزله، هتل نیز شرایط خانه را دارد و قواعد و دستورالعمل‌های ایمنی یکسانی را باید در آن رعایت کرد.
او سپس به اقدامات پیشگیرانه‌ای که پس از حادثه آتش‌سوزی پلاسکو در هتل‌ها انجام شد، اشاره کرد و افزود: پیش از آن واقعه، گروهی از هتلدارها برای حفظ منافع و سرمایه‌های خود، بیمه آتش‌سوزی و زلزله را اختیار کرده بودند و باقی نیز در حال اقدام هستند. طرحی با عنوان بیمه “مهمانِ بی‌نام” در کنار بیمه “مسؤولیت کارفرما” و “شخص سوم” نیز در حال اجرا است و هتل‌ها رفته رفته برای حفظ سرمایه، نیروی انسانی و کاهش آسیب های احتمالی، آنها را اجرا می‌کنند.
وی افزود: بعد از آتش‌سوزی پلاسکو در تهران، چند گردهمایی با هدف آموزش مسائل ایمنی و امنیتی هتل‌ها در برابر حریق و دیگر سوانح و بیمه برگزار شد تا هتل‌ها نسبت به این ضرورت‌ها بیشتر توجیه شوند. از طرفی، مرکز آموزش اتحادیه هتلداران تهران نیز دوره‌های آموزشی برای نیروی انسانی شاغل در هتل‌ها در برابر حوادث و حریق برگزار کرده است.
رییس اتحادیه هتل‌ها و هتل آپارتمان‌های تهران ادامه داد: بعد از حادثه پلاسکو، اتحادیه هتلداران با همراهی آتش‌نشانی و اتاق اصناف، طرح ممیزی هتل‌ها را اجرا کردند تا تجهیزات ایمنی این اقامتگاه‌ها بویژه در ساختمان‌های قدیمی، به‌روز و ایمن شوند که با توجه به اقدامات انجام شده شرایط آنها از نظر استحکام بنا و رعایت شاخص‌های ایمنی به نسبت فرق کرده است.
«فرخ مهر» در پاسخ به این پرسش که آیا ضریب ایمنی و استحکام بنای هتل‌های تهران در برابر زلزله بررسی شده است، اظهار کرد: قطعا نمی‌توان شرایط صد درصدی را قائل شد، ولی ما پیشگیری‌های لازم را انجام می‌دهیم.
پیش از این و در زمان وقوع حادثه آتش‌سوزی پلاسکو، ولی تیموری ـ مدیرکل نظارت و ارزیابی خدمات گردشگری ـ درباره ضریب پایین ایمنی در برخی هتل‌ها هشدار داده و در نامه‌ای خطاب به مسعود سلطانی‌فر، رییس وقت سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری تدوین فوری سازوکاری برای ایمن سازی سازه های گردشگری و اقامتی و همچنین خارج کردن بناهای فرسوده را درخواست کرده بود که پیگیری آن تا کنون مسکوت مانده است. هرچند که اتحادیه هتلداران تهران مدعی است اقدامات پیشگیرانه ای در این راستا و خارج از سیستم دولت انجام داده اند، و وضعیت برخی هتل‌ها در تهران فرق کرده است.
تیموری پس از حادثه پلاسکو به دنبال بررسی وضعیت تاسیسات گردشگری، بدون آن که آماری از بناهای فرسوده و از مدار خارج شده که همچنان درحال خدمات‌دهی هستند ارائه کند نسبت به وضعیت ایمنی برخی اقامتگاه ها هشدار داده و از “تهران” و “اردبیل” به عنوان دو استان در معرض خطر که به ترتیب مهمان‌پذیرها و مجموعه‌های بین‌راهی آن‌ها بیشترین فرسودگی و کمترین ضریب ایمنی را دارند، نام برده بود.
وی همچین به استناد آیین‌نامه‌ی استاندارد کیفیت خدمات گردشگری (شرح اراده خدمات، مشخصات و ضوابط فنی، بهداشتی، تجهیزاتی و درجه‌بندی هتل‌ها) تنظیم شده در سال ۱۳۸۶، یادآور شده بود: تمام تأسیسات گردشگری از جمله هتل‌ها، مهمانخانه‌ها و مجتمع‌های بین‌راهی موظف‌اند برای دریافت پروانه‌ی بهره‌برداری دائم و یا موقت، از شهرداری گواهی استحکام بنا و از آتش‌نشانی گواهی ایمنی دریافت کنند و آن را به سازمان میراث فرهنگی و گردشگری ارائه دهند. مطابق آیین‌نامه «ایجاد، اصلاح، تکمیل، درجه بندی و نرخ گذاری تاسیسات گردشگری و نظارت بر آنها» مصوب هیات دولت، تاسیسات گردشگری همچنین موظفند برای تمدید پروانه هر سه سال یک‌بار هر دو گواهی را دوباره دریافت و ارائه کنند.
او در عین حال به شناسایی تعدادی از واحدهای اقامتی فرسوده که باید به سرعت بازسازی و یا از مدار خدمات‌دهی به مسافران و گردشگران خارج شوند، اشاره کرده و گفته بود: در یکی دو سال اخیر تعدادی از این واحدهای قدیمی در بافت‌های فرسوده شناسایی شده‌اند که نه تنها آن گواهی‌ها بلکه شرایط پذیرش مسافر را نداشته‌اند. بخشی از این واحدها دست‌کم ۵۰ سال پیش و یا قبل از سال ۱۳۵۰ ساخته شده‌اند.
تیموری با اشاره حوادث طبیعی و غیرطبیعی، تاکید کرده بود: ضرورتا لازم است سازوکاری تهیه شود تا آن بخش از تأسیسات فرسوده‌ای که چالش حقوقی دارند و امکان ایمن‌سازی آن‌ها به هر دلیلی دیگر وجود ندارد، از رده‌ی خدمات‌دهی خارج شوند، چون به محض وقوع حادثه‌ای مسؤولیت آن متوجه سازمان میراث فرهنگی و گردشگری خواهد بود، هر چند که برخی از این واحدها به خاطر شرایط موجود در حال حاضر نیز کمتر مسافر می‌پذیرند.
منبع: بهارنیوز

سینماها با کدام بازیگران جان گرفته است؟

به گزارش ایسنا، در یک ماه اخیر بیش از ۱۱ فیلم سینمایی بر روی پرده سینما رفته‌اند؛ با نگاهی به اسامی بازیگران فیلم‌های تازه اکران شده می‌توان دید که چهره‌هایی چون پرویز پرستویی، رعنا آزادی‌ور، حمیدرضا آذرنگ در بیش از یک فیلم حضور داشتند.همچنین حضور چهره‌هایی چون تینا پاکروان و نیکی کریمی که علاوه بر تهیه کنندگی فیلم در همان فیلم بازی هم می‌کنند، قابل توجه است. به این بهانه نگاهی گذرا خواهیم داشت به فیلم‌هایی که بر پرده هستند.
فیلم سینمایی «خانه کاغذی» به کارگردانی مهدی صباغ زاده با موضوعی اجتماعی از ۲۹ آذرماه در سینماهای سراسرکشور اکران شده است. این فیلم سینمایی برای نخستین بار در سی‌وپنجمین جشنواره جهانی فیلم فجر به نمایش درآمد.از جمله بازیگرانی که در این فیلم سینمایی ایفای نقش می‌کنند می‌توان به پرویز پرستویی ، تینا پاکروان، ثریا قاسمی، ستاره اسکندری، مهدی پاکدل، علیرضا کمالی، حسین پاکدل، محسن قاضی‌مرادی، ارد زند و شقایق فراهانی اشاره کرد.فیلم سینمایی «خانه کاغذی» درباره پدر و دختر روزنامه‌نگاری است که پرویز پرستویی نقش پدر و تینا پاکروان که تهیه‌کنندگی این فیلم را نیز برعهده دارد، نقش دختر او را ایفا می‌کند.پرویز پرستویی و ثریا قاسمی اکنون در فیلم سینمایی «قاتل اهلی» به کارگردانی مسعود کیمیایی که بر روی پرده سینماها است نیز ایفای نقش می‌کنند.
تینا پاکروان تاکنون تجربه فعالیت در حوزه‌هایی چون کارگردانی، تهیه‌کنندگی و بازیگری را در سینمای ایران دارد در آخرین حضور سینمایی خود در فیلم «سارا و آیدا» بازی کرده و اخیرا در مقام کارگردان؛ فیلم «لس آنجلس-تهران» داشت.

فیلم سینمایی «آپاندیس» به کارگردانی حسین نمازی و تهیه کنندگی مقصود جباری در ژانر اجتماعی از ۲۲ آذر ماه با حضور بازیگرانی چون آنا نعمتی، امیرعلی دانایی، رضا اکبرپور، پردیس منوچهری، مرجان مومنی، محمدعلی کیانی، مرتضی علی عباس میرزایی، صحرا اسدالهی، سیمون سیمونیان در سینماهای سراسر کشور به روی پرده رفته است. این فیلم سینمایی در محیط بیمارستان فیلمبرداری شده و فضایی رئالیستی و خانوادگی دارد.آنا نعمتی و امیرعلی دانایی شخصیت‌های اصلی این فیلم سینمایی هستند.
آنا نعمتی  پیش از این فیلم، در فیلم سینمایی «ماحی» به کارگردانی داود خیام ایفای نقش کرده و امیر علی دانایی نیز که تاکنون در فیلم‌هایی چون «انزوا»، «این سیب هم برای تو» و «آذر، شهدخت، پرویز و دیگران» نقش آفرینی کرده است و همچنین بازی در فیلم سینمایی «اشباح» را به کارگردانی داریوش مهرجویی در کارنامه کاری خود دارد.


فیلم سینمایی «حریم شخصی» به کارگردانی احمد معظمی و تهیه کنندگی عبدالرضا ساعتچی فرد در ژانر اجتماعی از ۲۲ آذر در سینماهای کشور به روی پرده رفته است.در این فیلم سینمایی که به معضلات فضای مجازی در دنیای امروز جوانان می‌پردازد از حضور بازیگرانی چون میلاد کی مرام، اندیشه فولادوند، بهنوش بختیاری، مهتاب ثروتی، سعید امیرگانی، مسیح کاشانی، محمد تهوری، زنده یاد نقی سیف جمالی با حضور رعنا آزادی‌ور و باهنرمندی امیر آقایی بهره برده است.میلاد کی‌مرام که از شخصیت‌های اصلی این فیلم سینمایی است به تازگی فیلم «ملی و راه‌های نرفته‌اش» به کارگردانی تهمینه میلانی را بر پرده سینماها داشت.امیر آقایی از دیگر چهره‌های سینمایی در آخرین حضور سینمایی خود، در فیلم «بدون تاریخ، بدون امضا» نقش آفرینی کرده است که البته هنوز این فیلم در سینماهای ایران اکران نشده ولی توانسته در جشنواره‌های بین المللی موفقیت‌هایی را کسب کند. او تاکنون در فیلم‌های چون «بادیگارد»، «شیفت شب»، «هیس، دخترها فریاد نمی‌زنند»، «ارتفاع پست» و … بازی کرده است.بهنوش بختیاری از دیگر بازیگران این فیلم سینمایی در فیلم «آستیگمات» ساخته مجیدرضا مصطفوی ایفای نقش کرده است که پیش بینی می‌شود در جشنواره‌ی فیلم فجر حضور داشته باشد. همچنین اندیشه فولادوند که بازی در نقش «نقره» در فیلم «سربازهای جمعه» به کارگردانی مسعود کیمیایی از جمله نقش‌های شناخته شده‌ی اوست، علاوه بر حضور در «حریم شخصی» در فیلم سینمایی «انزوا» نیز که به تازگی در سینماها اکران بود، ایفای نقش کرده است.

فیلم سینمایی «آینه بغل» در ژانر کمدی و به کارگردانی منوچهر هادی از ۱۵ آذر ماه در سینماهای سراسر کشور اکران شده است. در این فیلم سینمایی محمدرضا گلزار، جواد عزتی، یکتا ناصر،نازنین بیاتی، سیامک صفری، مه لقا باقری، رضا نیکخواه و بهاره رهنما بازی می‌کنند.جواد عزتی و همسرش مه‌لقا باقری که هر دو از جمله بازیگران ژانر کمدی شناخته می‌شوند، در این فیلم سینمایی نقش آفرینی کرده‌اند. آخرین حضور سینمایی جواد عزتی در فیلم «لاتاری» است که هنوز اکران نشده است و قرار است در جشنواره فجر امسال حضور پیدا کند.و جواد عزتی پیش‌تر نیز با فیلم «اکسیدان» بر پرده سینماها حضور داشت.محمدرضا گلزار نیز از چهره‌های سینمایی تاکنون در فیلم‌های بسیاری ایفای نقش کرده، از جمله آخرین فیلم‌هایی که او بر پر سینما داشته می‌توان به «مادر قلب اتمی» اشاره کرد که البته بعد از چند روز اکران از روی پرده برداشته شد، «خشکسالی و دروغ» و «سلام بمبئی» محصول مشترکی از سینمای ایران و هند نیز طی یک سال گذشته به نمایش درآمدند.

فیلم سینمایی «آذر» به کارگردانی محمد حمزه ای و تهیه کنندگی نیکی کریمی در ژانر اجتماعی و از ۸ آذر ماه اکران آن در سینماهای کشور شروع شده است.بازیگران این فیلم سینمایی را نیکی کریمی، حمیدرضا آذرنگ، فرید سجادی حسینی، هستی مهدوی، لیلا زارع، مائده طهماسبی، مهران نایل، شیرین آقا کاشی، مانیا علیجانی، پژمان جمشیدی و هومن سیدی تشکیل می‌دهند.نیکی کریمی هم نقش اول این فیلم را برعهده دارد و هم تهیه کننده آن است، نقش همسر مردی را دارد که به خاطر کشتن برادرش به زندان افتاده و حالا او می‌خواهد با کنار زدن هنجارهای جامعه به خواسته‌هایش برسد.حمیدرضا آذرنگ نمایشنامه‌نویس، کارگردان و بازیگر تئاتر، سینما و تلویزیون اکنون علاوه بر حضور در این فیلم سینمایی در فیلم‌ «قاتل اهلی» نیز ایفای نقش می‌کند، اخیرا هم در فیلم‌های چون «آباجان»، «بیست و یک روز بعد»، «آدت نمی‌کنیم» و … حضور داشته است.
هومن سیدی و لیلا زارع که پیش از این در فیلم «شیف شب» با نیکی کریمی همکاری داشته است، از دیگر بازیگران «آذر» هستند.

فیلم سینمایی «شکلاتی» به کارگردانی سهیل موفق و تهیه کنندگی ایرج محمدی در ژانر کودک ونوجوان از ۸ آذر بر روی پرده سینماها رفته است.در این فیلم سینمایی بازیگرانی چون شبنم مقدمی، ناصر هاشمی، محمدرضا هدایتی، ارژنگ امیرفضلی، علی مسعوی، فرزین محدث، پریسا رضایی، جواد جوینده، شهره لرستانی و داریوش اسد زاده – بازیگران کودک: محمدرضا شیرخانلو، آیلی احمدی، محمد حسین بلوکات، سامان میرحسینی، شھاب شیر مردی و همراز اکبری ایفای نقش می‌کنند.
محمدشیرخانلو از بازیگران کودک این فیلم سینمایی، پیش از این در فیلم ها و سریالهای تلوزیونی متعددی بازی کرده است. او با حضور در فیلم سینمایی «دهلیز» به کارگردانی بهروز شعیبی مورد توجه قرار گرفت.
«شکلاتی» در جشنواره‌های بین المللی متعددی شرکت کرده است. همچنین توانست در جشنواره بین‌المللی کودک و نوجوان اصفهان در بخش بهترین کارگردانی و بازیگر کودک نامزد دریافت جایزه شود و دیپلم افتخار بهترین بازیگر نیز به شبنم مقدمی رسید.

فیلم سینمایی «وقتی برگشتم…» به کارگردانی و تهیه کنندگی وحید موسائیان با موضوعی اجتماعی از ۸ آذر ماه در سینماها اکران شده است. در این فیلم سینمایی بازیگرانی چون رضا کیانیان، افشین هاشمی، رعنا آزادی‌ور، امید روحانی، بیتا فرهی، حسین محب اهری، سحر آربین، احترام برومند، سروش صحت حضور دارند.رضا کیانیان که تاکنون در فیلم‌های سینمایی متعددی و با کارگردانان سرشناس سینمایی کار کرده است، در آخرین حضور سینمایی خود در فیلم‌هایی چون سایه(مسعود نوابی)، بارکد(مصطفی کیایی) و کفشهایم کو؟ (کیومرث پوراحمد) بر روی پرده سینماها رفته است.رعنا آزادی ور از دیگر بازیگران این فیلم سینمایی علاوه بر حضور در این فیلم ، در فیلم «حریم شخصی» نیز که اکنون بر روی پرده سینما است، ایفای نقش می‌کند.

فیلم سینمایی «ثبت با سند برابر است» به کارگردانی بهمن گودرزی و تهیه کنندگی مجتبی متولی با موضوعی کمدی، از اول آذر ماه در سینماهای سراسر کشور اکران شده است.در این فیلم سینمایی بازیگرانی چون امین حیایی، مجید صالحی، نیوشا ضیغمی، فرزاد حسنی، سحر قریشی، الهام حمیدی، علی مشهدی، سپند امیرسلیمانی، آیدا جعفری، یزدان فتوحی، مهران رجبی، پوریا پورسرخ، محمدرضا شریفی نیا ایفای نقش می‌کنند.این فیلم سینمایی که پربازیگر و پرلوکیشن است، از هنرمندانی استفاده شده که همگی در حوزه کمدی و طنز تجربه فراوانی دارند. بهمن گودرزی، کارگردان این فیلم سینمایی، پیش از این فیلم‌هایی چون «حقه باز دم دراز»، «آتیش بازی» و «شیش و بش» را ساخته است.

فیلم سینمایی «قاتل اهلی» به کارگردانی مسعود کیمیایی و تهیه کنندگی منصور لشگری قوچانی در ژانر اجتماعی از اول آذر ماه بر روری پرده سینماها رفته است.از جمله بازیگرانی که در این فیلم سینمایی ایفای نقش می‌کنند، می‌توان به پرویز پرستویی، امیر جدیدی، پرویز پورحسینی، پگاه آهنگرانی، لعیا زنگنه، حمیدرضا آذرنگ، امیرحسین رستمی، حمیدرضا افشار، رضا رشید پور، اکبر معزی، سعید پیردوست، شراره دولت آبادی، هستی محمایی، کاترین اصلانی و پولاد کیمیایی اشاره کرد.
فیلم سینمایی «اشنوگل» به کارگردانی هادی حاجتمند و علی سلیمانی هرندی و تهیه کنندگی ابراهیم اصغری با بازی برزو ارجمند، ماه چهره خلیلی، کاوه سماک باشی، رحیم نوروزی، محمد عفراوی، محمد دلگشا، محمدرضا اربابی، مصطفی نصیری، علی عبادی، لویک زاکاریان از اول آذر ماه بر روی پرده سینما رفته است.آخرین حضور سینمایی برزو ارجمند که بیشتر به عنوان بازیگری کمدی شناخته می‌شود در فیلم «قهرمانان کوچک» که در ژانر کودک و نوجوان است،برمی‌گردد.

از دیگر فیلم‌هایی که اکنون بر روی پرده سینماها هستند، می‌توان به «صفرتا سکو»(مستند)، «خالتور»، «خفه‌گی»، «راز سیاوش»(انیمیشن)، «فهرست مقدس»(انیمیشن) و «غیر مجاز» اشاره کرد.
منبع: بهارنیوز

نگاهی به سینمای جهان در سال ۲۰۱۷

جوایز سینمایی و تلویزیونی گلدن گلوب (۸ ژانویه)
مراسم اعطای جوایز هفتادوچهارمین دوره جوایز سینمایی و تلویزیونی گلدن گلوب روز ۸ ژانویه ۲۰۱۷ (۱۹ ددی) با اعطای بیشترین جوایز به فیلم «لالا لند» به کار خود پایان داد.
این رویداد سینمایی با اعطای ۷ جایزه از جمله بهترین فیلم کمدی و موزیکال و کارگردانی به فیلم «لالا لند» ساخته «دیمین شزل» همراه بود تا این فیلم برنده بزرگ جوایز گلدن گلوب ۲۰۱۷ نام گیرد و شانس خود را برای جوایز اسکار به حداکثر برساند.
فیلم «مهتاب» ساخته «بری جنکینز» نیز جایزه بهترین فیلم درام را از آن خود کرد. در بخش تلویزیونی نیز سریال «مدیر شب» بیشترین جوایز را از آن خود کرد و سریال معروف «بازی تاج و تخت» از کسب جایزه بازماند.

جشنواره فیلم برلین (۱۸-۹ فوریه)
مراسم اعطای جوایز شصت و هفتمین جشنواره فیلم برلین، بزرگترین جشنواره سینمایی جهان نیز شامگاه ۱۸ فوریه (۳۰ بهمن) برگزار شد و هیأت داوران این رویداد سینمایی به ریاست «پل ورهوفن» جایزه خرس طلای بهترین فیلم این رویداد سینمایی را به فیلم «در روح و بدن» به کارگردانی «ایلدیگو انیادی» از مجارستان اعطاء کردند.
خرس نقره‌ای جایزه بزرگ هیئت داوران جشنواره برلین، مهمترین جایزه پس از خرس طلا به فیلم «فلیسیته» به کارگردانی «آلن گومز» رسید و «آکی کوریزماکی» کارگردان سرشناس فنلاندی نیز خرس نقره‌ای بهترین کارگردانی جشنواره را برای فیلم «سوی دیگر امید» به خانه برد.
اولین جایزه مستند جشنواره برلین نیز به «شکارچی روح» به کارگردانی «رعد آندونی» رسید.

جوایز آکادمی فیلم و تلویزیون بریتانیا، بفتا (۱۲ فوریه)
برندگان هفتادمین دوره جوایز آکادمی فیلم بریتانیا (بفتا) نیز با پیشتازی فیلم موزیکال «لالا لند» برگزار شد. این فیلم که جوایز سینمایی متعددی را در فصل جوایز سینمایی کسب کرده بود در جوایز آکادمی فیلم بریتانیا (بفتا) نیز خوش درخشید و پنج جایزه از جمله بهترین فیلم و کارگردانی را از آن خود کرد تا یک قدم دیگر به کسب جایزه اسکار نزدیک شود.
در بخش جوایز «بفتا»ی تلویزیونی، سریال «دره خوشبختی» بهترین سریال درام شناخته شد و جایزه بخش بین‌المللی به سریال «مردم علیه او.جی. سیمپسون: داستان جنایی آمریکایی» تعلق گرفت.

جوایز اسکار، دومین اسکار سینمای ایران (۲۶ فوریه)
برندگان هشتادونهمین دوره جوایز سینمایی اسکار بامداد ۲۶ فوریه (۹ اسفند) در حالی اعلام شد که جایزه بهترین فیلم بر خلاف پیش بینی‌ها به فیلم «مهتاب» رسید و فیلم «فروشنده» نیز برنده اسکار خارجی شد تا سینمای ایران به دومین جایزه اسکار خارجی خود دست یابد. 
فیلم موزیکال «لالا لند» که با نامزدی در ۱۴ شاخه پیشتاز این رویداد سینمایی بود در نهایت رقابت را به فیلم «مهتاب» ساخته «بری جنکینز» واگذار کرد اما مراسم اعطای جوایز این رویداد سینمایی با اتفاقات عجیبی همراه بود. در ابتدا «وارن بیتی» و «فی داناوی» برنده جایزه بهترین فیلم را به اشتباه «لالالند» اعلام کردند اما پس از آمدن عوامل فیلم «لالا لند» به روی صحنه و صحبت کردن مشخص شد، فیلم «مهتاب» برنده اسکار بهترین فیلم بوده تا یکی از خجالت‌آورترین لحظه‌ها در تاریخ جوایز سینمایی اسکار رقم خورد و عوامل فیلم «لالا لند» بسیار از این موضوع آزرده شدند. در سایر بخش‌ها «دیمین شزل» (لالا لند) برنده اسکار کارگردانی شد، جایزه بهترین بازیگر مرد به «کیسی افلک» (منچستر کنار دریا) رسید و «اما استون» (لالا لند) نیز بهترین بازیگر اسکار ۲۰۱۷ نام گرفت.

پیام فرهادی برای ترامپ
اصغر فرهادی در اعتراض به سیاست‌های مهاجرتی دونالد ترامپ از حضور در اسکار ۲۰۱۷ انصراف داده بو و از این رو دو ایرانی سرشناس ساکن آمریکا (دکتر فیروز نادری و انوشه انصاری) را به نمایندگی خود روانه این مراسم کرده بود.
انوشه انصاری پس از دریافت جایزه اسکار بیانیه‌ای از سوی فرهادی خواند که در آن آمده بود: “تقسیم‌بندی جهان به ما و دشمنان ما توسط سیاستمداران افراطی باعث ترس می‌شود؛ ترسی که توجیهی‌ است دروغین برای خشونت‌ها و جنگ‌ها؛ جنگ‌هایی که مانع بزرگی بوده‌اند برای رسیدن به دموکراسی و رعایت حقوق بشر در کشورهایی که مورد تهاجم واقع شده‌اند. سینماگران می‌توانند با چرخش دوربین‌هایشان به مشترکات انسانی، کلیشه‌هایی که از ملیت‌ها و ادیان مختلف ساخته شده است را بشکنند و زمینه‌ همدلی و به دنبال آن همبستگی مردمان جهان را فراهم کنند. همدلی چیزی‌ است که ما امروز بیشتر از هر زمان به آن نیازمندیم”.

جشنواره فیلم کن (۲۸-۱۸ می)
هفتادمین دوره جشنواره فیلم کن، معتبرترین جشنواره سینمایی جهان نیز شامگاه ۲۸ می (۷ خرداد) با اعطای جایزه نخل طلای بهترین فیلم به فیلم سوئدی «میدان» ساخته «رابین اوستلوند» پایان یافت. هیأت داوران بخش رقابتی این رویداد سینمایی به ریاست «پدرو آلمادوار» از فیلم فرانسوی و تحسین شده «۱۲۰ تپش در دقیقه» به کارگردانی «رابین کامپیلو» با اعطای جایزه ویژه هیئت داوران تقدیر کردند و «سوفیا کاپولا» برای ساخت فیلم «فریب خورده» جایزه مهم بهترین کارگردانی را از هفتادمین جشنواره کن به خانه برد. فیلم «بی‌عشق» ساخته «آندری زویاگینسف» از روسیه که یکی از شانس‌های اصلی نخل طلای بهترین فیلم بود نیز در نهایت به جایزه هیأت داوران بسنده کرد.

جشنواره فیلم کارلووی واری (۳۰ ژوئن تا ۷ جولای)
مراسم اختتامیه پنجاه‌ودومین دوره جشنواره بین‌المللی فیلم «کارلووی واری» نیز روز ۷ جولای (۱۶ تیرماه) با اعطای جایزه گوی بلورین بهترین اثر به فیلم «جنگجوی کوچک»  از کشور میزبان برگزار شد.
جایزه ویژه هیئت داوران به فیلمی درباره مصائب جنگ در یوگسلاوی با عنوان «مردان گریه نمی‌کنند» ساخته «آلن دریژویچ»، کارگردان اهل بوسنی اعطاء شد و «پیتر بِبیاک» از اسلواکی نیز برای فیلم «خط» جایزه بهترین کارگردانی جشنواره را به خانه برد.
جشنواره فیلم لوکارنو (۱۲- ۲ اوت)
برای اولین‌بار در تاریخ ۷۰ ساله جشنواره فیلم «لوکارنو»، جایزه اصلی این رویداد سینمایی به یک اثر مستند اعطاء شد و جایزه یوزپلنگ طلایی بهترین فیلم این جشنواره به مستند «خانم فانگ» به کارگردانی «وانگ بینگ» از چین رسید.
در سایر بخش‌ها جایزه ویژه هیئت داوران به فیلم برزیلی «رفتار خوب» به کارگردانی «جولیانا روجاس» و «مارکو دوترا» رسید، فیلمی که به دوستی غیرمعمول بین یک زن ثروتمند و پرستارش می‌پردازد. جایزه یوزپلنگ بهترین کارگردانی جشنواره به «اف جی اوسانگ» برای فیلم «۹ انگشتی» رسید و «ایزابل هوپر»، بازیگر سرشناس فرانسوی نیز برای بازی در «خانم هاید» در نقش یک معلم فیزیک، جایزه بهترین بازیگر زن جشنواره را به خانه برد.

جشنواره فیلم ونیز (۳۰ اوت تا ۹ سپتامبر)
هفتادوچهارمین دوره جشنواره ونیز به عنوان قدیمی‌ترین جشنواره سینمایی جهان با اعطای شیر طلای بهترین فیلم به «شکل آب» ساخته رومانتیک و فانتزی «گیلرمو دل‌ تورو» به کار خود پایان داد.
همچنین جایزه شیر نقره‌ای (جایزه بزرگ هیأت داوران) این رویداد سینمایی به «فاکس ترات» به کارگردانی «ساموئل مائوز» اعطاء شد و «زاویه لاگراند» از فرانسه نیز برای فیلم «تا نگهبان» بهترین کارگردان این رویداد سینمایی نام گرفت.
دو جایزه از ونیز برای سینمای ایران
در بخش افق‌های جشنواره که امسال رخشان بنی‌اعتماد سینماگر ایرانی یکی از اعضای هیأت داورانِ آن بود، فیلم «بدون تاریخ، بدون امضا» دو جایزه بهترین بازیگر مرد (نوید محمدزاده) و بهترین کارگردانی (وحید جلیلوند) این بخش از جشنواره را کسب کند و جایزه بهترین فیلم به «نیکو، ۱۹۹۸» به کارگردانی «سوزان نیکارلی» (ایتالیا و بلژیک) رسید.
همچنین فیلم «آیه‌های فراموشی» به کارگردانی علیرضا خاتمی که محصول مشترک فرانسه، آلمان، هلند و شیلی است نیز جایزه بهترین فیلمنامه بخش افق‌ها را دریافت کرد.


جوایز سینمایی آسیاپاسیفیک (۲۳ نوامبر)
مراسم اعطای جوایز یازدهمین دوره این جوایز سینمایی نیز روز ۲۳ نوامبر (پنجشنبه، دوم آذر) در بریزبن استرالیا برگزار شد. امسال در بخش بهترین فیلم «لِرد» ساخته محمد رسول‌اُف، در شاخه بهترین بازیگر مرد نوید محمدزاده برای بازی در فیلم «بدون تاریخ بدون امضاء» و «اسکی‌باز» از فریدون نجفی در بخش بهترین فیلم بلند جوانان نامزد کسب جایزه بودند که در نهایت نوید محمدزاده در بخش بازیگری مورد تقدیر ویژه هیئت داوران قرار گرفت. جایزه ویژه دستاورد هنری جوایز سینمایی آسیاپاسیفیک۲۰۱۷ نیز  به عباس کیارستمی کارگردان سرشناس و فقید سینمای ایران، برای فیلم «۲۴ فریم» اختصاص یافت.

مهمترین جشنواره‌های سینمای مستند و انیمیشن
سی‌اُمین جشنواره بین‌المللی فیلم مستند آمستردام (ایدفا) مهم‌ترین رویداد سینمایی در عرصه مستند امسال جایزه بهترین فیلم را به «آن روی دیگر همه‌ چیز» به کارگردانی «میرا تورالژیچ» از کشور صربستان داد. 
امسال فیلم «علی آقا» به کارگردانی کامران حیدری به نمایندگی از سینمای ایران یکی از ۱۵ فیلم بخش رقابتی جشنواره ایدفا بود. 
همچنین مستند «خانه سیاه است» ساخته فروغ فرخزاد یکی از آثار به نمایش گذاشته شده در بخش «صدای بصری» جشنواره بود.
جوایز «آنی» که یکی از مهمترین رویدادهای سینمایی در عرصه پویانمایی جهان است نیز در  چهل‌وچهارمین دوره خود شش جایزه از جمله بهترین انیمیشن سال را به «زوتوپیا» داد و این اثر در نهایت اسکار بهترین انییمشن ۲۰۱۷ را نیز به خود اختصاص داد.
منبع: بهارنیوز

اعتراض دولت‌آبادی به جعل‌وپخش کتابش

عصر روز چهارم دی‌ماه همزمان با سالروز تولد احمد محمود اختتامیه نخستین جایزه احمد محمود در تالار شهناز خانه هنرمندان برگزار شد و این جایزه در دو بخش مجموعه داستان و رمان برگزیده‌های خود را معرفی کرد.در بخشی از این مراسم محمود دولت‌آبادی در سخنانی گفت: وقتی رمان همسایه‌های احمد محمود منتشر شد، در جایی نوشتم خجسته باد تولد چنین اثری در ادبیات ایران. هنوز هم این را می‌گویم.او با بیان اینکه شانس این را داشته‌ که سال‌ها با احمد محمود و ابراهیم یونسی بگذراند، گفت: مقدم بر ادبیات آدمیت احمد محمود بود.این نویسنده ادامه داد: از طرف آدم‌های دیگری که هرگز آدم‌های خوبی هم نبودند اصطلاح زشتی به وجود آمده بود.آن عبارت این است: «بهترین سرخپوست آنی است که نباشد». درباره نویسندگان و نگاه به نویسندگان در جامعه ایران ذهن من اندکی به این عبارت زشت نزدیک شد که بله. وقتی احمد محمود نباشد مجوز آثارش داده و عزیز و گرامی داشته می‌شود. مهم نیست. نه برای احمد محمود مهم بود و نه نزدیکان او و نه باید برای امثال احمد محمود اهمیت داشته باشد. برخوردهای سیاسی و انگ‌هایی که هدفش جز حذف فرهنگی نیست و چیزهای دیگر زیرا فکری هم در جامعه ما وجود دارد؛ اینکه فکر می‌کنند اگر احمد محمود نباشد آنها خواهند بود. این اوج تنگ‌نظری، خست و کم‌بینی است.

دولت‌آبادی سپس گفت: چیزی که احمد محمود به آن رسیده بود و هر نویسنده جدی‌ای به آن می‌رسد، خودبودگی است. خودبودگی احمد محمود آموختنی بود، بی‌نیازیش از دریافت‌های مابه‌ازاهای اجتماعی، رفاقت و سادگی‌اش، قناعت و بزرگواری‌اش، رفتارش با دوستان و نزدیکانش آموختنی بود. در تمام طول سالیانی که در دیدارهای هفتگی با او بودم، فقط یک بار دیدم که او تند شود و آن هم یک جمله بود. مثلا اینکه «لطفا در این موضوع بحث نکنید». او این حرف را به من نگفت، ولی من شاهد بودم که این تنها نکته‌ای بود که در آن کمی درشتی کرد.نویسنده رمان کلیدر ادامه داد: من یا دوست ندارم یا اگر دوستی داشته باشم با تمام قلبم دارم و این دوستانی هر کدام که رفته‌اند، تکه‌ای از قلبم را با خود برده‌اند.

او به خاطره‌ای با احمد محمود اشاره کرد که در آن جان احمد محمود به خطر افتاده بود و سپس گفت: پس از این اتفاق ما دو نفر به این نتیجه رسیدیم که جان آدمیزاد در کشور ما یکی از بی‌اهمیت‌ترین چیزهاست.در دوره‌های سخت اگر دوستان با هم نبودند شاید تحملش تقریبا غیرممکن بود. بودن رفاقت‌ها در کنار هم نجات‌بخش است.دولت‌آبادی همچنین با یادآوری اینکه تولد رمان«همسایه‌ها» یک اتفاق بود، گفت: متاسفم که این کتاب همچنان ممنوع است، ولی برای دزدها آزاد است. به این بهانه به مسوولان فرهنگی مملکت می‌گویم آقایان اگر یک کتاب ممنوع است اقلاً به عهد خود وفادار باشید و جلو جعل و پخش آن را هم بگیرید. اگر این کار را نمی‌کنید پس شما با بعضی از نویسندگان خصومت دارید. این خصومت کاملا فردی و از جانب شماست. در کشوری که هنوز وقتی یک قصیده از رودکی می‌خوانید یک هفته سرشارید، اما در این کشور شما مسوول فرهنگی شده‌اید و هنوز آثار احمد محمود ممنوع است. بروید ببینید نویسنده  «دایی‌جان ناپلئون» در چه شرایطی زندگی می‌کند. یک بار نپرسیده‌اید چه کسی کتاب‌های او را چاپ می‌کند؟! آقایان شما تقویم هستید و ما تاریخ.

به گزارش ایسنا، در بخش دیگری از این مراسم لیلی گلستان به ذکر خاطراتی از مصاحبه‌ با احمد محمود در کتاب«حکایت حال» که درباره رمان «مدار صفر درجه» است، پرداخت و گفت: اگر به تعهد، شرف، سعه صدر و نجابت فکر کنیم قیافه احمد محمود جلوی چشممان می‌آید. آقای احمد محمود یکی از شریف‌ترین آدم‌هایی بود که من در عمرم دیده بودم.گلستان گفت: زمانی که برای مصاحبه به دیدار او می‌رفتم راجع به سانسور از او پرسیدم. او جواب داد، هیچ وقت خودم را سانسور نمی‌کنم. می‌نویسم و به دست کسی می‌دهم که باید سانسور کند. تا جایی هم که بتوانم سعی می‌کنم آثارم کمتر سانسور شود. البته همه کتاب‌های او سانسور دارد و به اصطلاح برای چاپ اصلاحیه خورده است. همچنین وقتی از او پرسیدم آیا موقع نوشتن به مخاطب فکر می‌کنید، جواب داد که اصلا به مخاطب و منتقد فکر نمی‌کنم، فقط به خودم فکر می‌کنم و اینکه از جمله‌ای که نوشته‌ام راضی هستم یا نه.

اجرای این مراسم را محمدحسن شهسواری برعهده داشت. او در ابتدای سخنانش گفت: ۱۰، ۱۱ سال است که در خانه هنرمندان به رسمیت شناخته نشده‌ایم. آخرین بار بیرون این محل و در مراسم تشییع کورش اسدی حاضر شده بودیم که خود او از فعالان جایزه‌های خصوصی بود.او با یادکردی از علی‌اشرف درویشیان گفت: امروز خوشحالم که خانه هنرمندان باعث شده دوباره دور هم جمع شویم.همچنین رجبی معمار – مدیرعامل خانه هنرمندان – نیز به نویسندگان حاضر در این مراسم خوشامد گفت و از ابراهیم حقیقی خواست که درباره احمد محمود صحبت کند. حقیقی نیز در سخنانی گفت: احمد محمود برای من بسیار بزرگ و گرامی بود.او با اشاره به طراحی جلد رمان «همسایه‌ها»ی احمد محمود گفت: هنوز هم هر جا که قرار است کاری از خود نشان دهم رمان «همسایه‌ها» را نشان می‌دهم تا خودم را به احمد محمود بچسبانم.او هم گفت: احمد محمود بیش از آنکه رمان‌نویس بزرگی باشد انسان بزرگ و بسیار شریفی بود. معتقدم بهترین رمان‌های درباره جنگ را احمد محمود نوشته است چون همان زمانی نوشته شدند که جنگ در جریان بود.

همچنین بابک اعطا فرزند احمد محمود در سخنانی گفت: امروز روز تولد پدرم است. برگزاری چنین جایزه ادبی به نام پدر که با همت و اصرار برگزارکنندگان این جایزه ایجاد شده است بهانه‌ای برای یادبود احمد محمود است و من از دوستان برای ایجاد این بهانه تشکر می‌کنم.او گفت: من شانس این را داشتم که با پدرم زندگی می‌کردم. روزی به من گفت اگر من یک روز نتوانم بنویسم می‌میرم. من این جمله را فراموش نمی‌کنم. اعطا افزود: احمد محمود شاید یکی از شریف‌ترین آدم‌هایی بود که من در تمام زندگی‌ام دیده‌ام. او اصلا نمی‌دانست دروغ یعنی چه. آنقدر شریف بود که باورکردنی نبود. با صداقت می‌نوشت و می‌گفت اگر در نوشته‌هایم صداقت نباشد مردم می‌فهمند.

همچنین سارک اعطا دختر احمد محمود نیز داستان کوتاه «قاب یک تصویر» را خواند.ادامه‌بخش این مراسم اجرای گروه موسیقی پالت بود که قطعات موسیقی اجرا کرد.در بخش دیگری از این مراسم کامران محمدی گزارشی از روند این جایزه ارائه کرد و گفت: عده‌ای تلاش می‌کردند که بگویند خانواده احمد محمود از ایجاد این جایزه راضی نیستند اما امروز خوشحالم که زحمات همه دوستان در این جایزه به نتیجه رسیده است.

او سپس به سه مرحله داوری صورت گرفته بر روی آثار در دو بخش مجموعه داستان و رمان اشاره کرد و گفت: ما صادقانه تلاش کردیم که رای‌ها را با دقت تمام بشماریم. با این حال هر جایزه‌ای ممکن است ضریب خطایی داشته باشد. از کسانی که ممکن است به خاطر خطای ما در این جایزه نادیده گرفته شده باشند، به عنوان دبیر جایزه عذرخواهی می‌کنم.در ادامه مهدی ربی بیانیه هیات داوران در بخش مجموعه داستان را خواند که در بخشی از این بیانیه گفته شد کیفیت مجموعه داستان‌های بررسی شده در این جایزه به نسبت سال‌های قبل افت کیفی پیدا کرده است.در بخش مجموعه داستان نهایتاً کتاب‌های «بی‌باد بی‌پارو» نوشته فریبا وفی و کتاب «همین امشب برگردیم» نوشته پیمان اسماعیلی برگزیده شدند و به نویسندگان آنها تندیس، لوح تقدیر و جایزه نقدی تعلق گرفت.فریبا وفی پس از گرفتن جایزه‌اش گفت: از گرفتن این جایزه خوشحالم و خودم را ادامه‌دهنده راه احمد محمود می‌دانم.به گزارش ایسنا، همچنین مهدی یزدانی خرم بیانیه هیات داوران جایزه احمد محمود در بخش رمان را خواند.در بخشی از این بیانیه آمده بود: رمان ایرانی در سال گذشته روند رو به رشدی داشت هم از منظر کمی هم کیفی.

در بخش دیگری از این بیانیه آمده بود: روشن است که با توجه به جان گرفتن رمان ایرانی میان کوران حوادث جامعه ایران میان اتفاق‌های مختلف و گاه خارج از اراده‌ای که بر این ادبیات می‌رود با درک این نکته که مرگ جوایز خصوصی ادبی خواسته برخی از سایه‌نشینان حالا در آفتاب آمده این ادبیات بود، ما بر این باوریم که جایزه احمد محمود تلاش کرده تا فارغ از هر گرایش سیاسی و عقیدتی‌ای به رمان‌های مذکور بنگرد. احمد محمود در مقام نویسنده نه متعلق به چپ است نه راست. نه محافظه‌کار نه رادیکال. او از صافی زمان گذشته و از آن مخاطبان فراوانی است که معمولا هنگام خواندن رمان‌هایش به این گرایش‌ها توجهی ندارند و این رمز ماندگاری محمود ماست. روح جانداری که حالا در سایه‌اش رمان می‌نویسیم، می‌خوانیم، انتقاد می‌کنیم و خوشحالیم از بودنش.پس از خوانده شدن این بیانیه رمان «یک پرونده کهنه» نوشته رضا جولایی به عنوان اثر برگزیده معرفی شد و تندیس، لوح تقدیر و جایزه نقدی این جایزه را گرفت.
منبع: بهارنیوز

از سال ۴۶ تا ۹۶؛ پیکان جوانان و هفت روایت تاریخی (+فیلم)

تازه‌ترین بخش از چندگانه بازخوانی ترانه‌های قدیمی محمد رحمانیان، کارگردان تئاتر به ترانه‌های قدیمی پیکان جوانان اختصاص دارد.

عصر ایران – فرزانه ابراهیم زاده – ترانه‌های قدیمی پیکان جوانان تازه‌ترین اثر محمد رحمانیان و دومین بخش از چندگانه او در بازخوانی ترانه‌های قدیمی و اتفاقات رخ داده زیر آسمان تهران است. ترانه‌ها و اتفاقاتی که خاطراه‌شان به سادگی پاک نخواهد شد.

این نمایش مانند سایر کارهای محمد رحمانیان در بستر تاریخ نه چندان دور در قالب اپیزودهایی که با یک پیکان جوانان به هم پیوند می‌خورد رخ می‌دهد.

این گزارش را ببینید تا بیشتر دراین‌باره بدانید


منبع: عصرایران

بهترین بازی‌های بازیگران زن قرن بیست و یکم

روزنامه هفت صبح – صوفیا نصراللهی: از برندگان اسکار تا بازی های مخوف با کاراکترهای سرزنش گر، کمدی های سطح بالا تا درام های ضربه زننده و هر چیزی که بین اینها می گذرد، این بازیگران استعداد خارق العاده خودشان را در آثار قرن بیست و یکم نشان داده اند.

درباره کمیابی و قحطی نقش های زنانه قوی در سینمای معاصر زیاد نوشته شده است. تصویر غامض و گیج کننده زنان در بسیاری از فیلم های اخیر هم مورد نقد قرار گرفته است اما در دو دهه گذشته نقش های زیادی وجود داشتند که مثال نقض برای این موارد هستند که برای زنان کاراکترهای خوب در سینما وجود ندارد.

در حالی که باز مسئولیت این کاراکترها بر عهده فیلمنامه نویسان و کارگردانان است تا شخصیت های زن قوی شکل بدهند. این بازیگران زن هستند که به این شمایل باید جان ببخشند. آنها دلیل اصلی دیده شدن دوباره و دوباره این فیلم ها هستند. بدون هیچ ترتیبی فهرست بهترین بازی های بازیگران زن قرن بیست و یکم را بخوانید.

لیلا حاتمی، جدایی

داستان ایرانی اصغر فرهادی از عداوت و دشمنی والدینی که در میانه جدایی هستند و تاثیری که روی زندگی فرزندشان می گذارد، اگرچه برای کارگردان فیلم اسکاری به ارمغان آورد که شایسته اش هم بود اما واقعیت این است که لیلا حاتمی هم به صورت جداگانه شایستگی دریافت یک اسکار را داشت. او نقش زنی را بازی می کند که مشتاق به مهاجرت از کشورش است و وقتی شوهرش حاضر نمی شود به همراه او تن به این نقل مکان بدهد، تصمیم می گیرد خودش به تنهایی و به هر ترتیبی شده از کشور برود. دادگاه باید برای شان رأی صادر کند اما این تازه اول مسیر مشکلات شان است.

 برای این نقش ها متشکریم

در حالی که نمایشی شوم و کابوس گونه با زنی که برای کمک استخدام کرده اند شروع می شود که سایه تاریکی روی سر خانواده می اندازد و مسائل بغرنج و پیچیده این خانواده وارد سطح جدیدی می شود. حاتمی به عنوان زن مصمم مشتاقی که می خواهد کنترل اوضاع اطرافش را به دست بگیرد، حکمران و مرکز فیلم است. با این وجود اوضاع کم کم از دستش خارج می شود.

او ناامیدی هایش را بیرون می ریزد اما هیچ وقت آنها را به مرزهای هیستریک نمی رساند. بیشتر درباره موفقیت اجرای اوست که از نگاه های خشمگین و واکنش های دستپاچه ای که در دادگاه دارد و بعد در قبال کسانی که به فشار آوردن روی او ادامه می دهند، فراتر می رود و گسترش پیدا می کند. به هر حال، قابلیت ارتجاع و انعطاف او ابعاد بیشتر و برتری به نقشی می دهد که فیلمنامه ظریف و دقیق فرهادی روی کاغذ خلق کرده است. او موتور اصلی فیلمی درباره طغیان و خشم است.


ایزابل هوپر، او

فیلم پل ورهوفن با صداهای سادیستیکی آغاز می شود. ایزابل هوپر در فیلم نقش زن میانسالی به نام میشل را بازی می کند که مورد تعدی واقع می شود. در تمام طول فیلم معلوم نیست او از لحاظ روانی چه آدمی است. زخم خورده است یا می خواهد دسیسه کند. هوپر نشان می دهد یکی از بزرگ ترین بازیگران معاصر سینماست. آن خنده آخر، میشل هوپر را سلطان پرده می کند.

 برای این نقش ها متشکریم

اوما تورمن، بیل را بکش

درباره کاراکترهای فانتزی کوئنتین تارانتینو زیاد نوشته شده اما یکی از استعدادهای بزرگ او نوشتن نقش برای بازیگرانی است که تحسین شان می کند و یکی از این بازیگران هم اوما تورمن است. او برای تورمن در «بیل را بکش» نقشی نوشت که بتواند جنبه های تا آن روز نادیده اش در بازیگری را نشان دهد. تورمن در نقش زنی به دنبال یک انتقام خونین، درخشان است.

 برای این نقش ها متشکریم

ساندرا هولر،تونی اردمان

شاید بهترین بازی میان همه این بازی های درخشانی که در این صفحه اشاره شد نباشد اما تقریبا به چنین چیزی خیلی نزدیک می شود. بازی او که با تمام قلب و روح و جسمش انجام می دهد باعث می شود حضور شعفناکی روی پرده داشته باشد. هولر در نقش زن جدی که باید با بازیگوشی های پدر سرخوش اش کنار بیاید به طرز شگفت انگیزی لایه های مختلف کاراکترش را می شکافد.

 برای این نقش ها متشکریم

پولینا گارسیا، گلوریا

قهرمان فیلم سباستین لیلو نام خودش را به فیلم وام داده و پولینا گارسیا هم در تجسم بخشیدن به آن و خشم هایی که در طول زندگی متوسطش دارد، مسحور کننده است. او زن تنهای مطلقه ای است که حالا در چهارراه زندگی اش قرار گرفته و باید انتخاب کند که از کدام راه برود. گارسیا درون کاراکتر نفوذ می کند که ترکیبی از تاسف و تحسر و آرزو و اشتیاق است.

 برای این نقش ها متشکریم

ژئون دو یئون، نور مخفی آفتاب

فیلم لی چانگ دونگ با بازی های درخشانش است که منحصر به فرد می شود. بازی اشک انگیز ژئون دو یئون تجسم اندوه و تاثر است و یادآور آن نوع از تراژدی ها که تصور می کنید فقط مختص آدم های دیگر است و شما هیچ وقت به دام شان نمی افتید. بازی او در جشنواره کن مورد توجه منتقدان قرار گرفت و توانست جایزه بهترین بازیگر زن را بگیرد. او بازیگر محبوب کره جنوبی است.

 برای این نقش ها متشکریم

وایولا دیویس، حصارها

دیویس یکی از آن معدود بازیگرانی است که مهم نیست نقشی که بازی می کند چه باشد، آن را روی پرده تبدیل به یک موفقیت بزرگ می کند. چقدر خوب که در این فیلم بالاخره او را در نقش زنی قوی و باهوش دیدیم. شاه نقش دیویس البته همچنان در سریال «کنار آمدن با جنایت» است اما روبروی دنزل واشنگتن هم موفق می شود همه احساساتش را به نمایش بگذارد.

 برای این نقش ها متشکریم

دنیلا وگا، زن شگفت انگیز

در تاریخ سینما تعدادت نقش های تاثربرانگیزی که قلب تان را می شکند بخصوص برای زنان زیاد نیست و دنیلا وگا توانسته در یکی از این نقش ها بازی به یادماندنی از خودش به جا بگذارد. او تصویری مسحور کننده از قاطعیت زنانه نشان می دهد. زنی که خانواده اش طردش کرده اند. او در تمام طول فیلم موفق می شود روح مستقلش را حفظ کند. وگا واقعا این نقش را به زن شگفت انگیز بدل می کند.

برای این نقش ها متشکریم (فوری) (عکس ها ناقص) 


نائومی واتس، جاده مالهالند

تعداد فیلم هایی که درباره رویای هالیوود و واقعیت گزنده اش ساخته شده اند در شمار نمی آید اما هیچ کدام از آنها به اندازه اجرای عمیق نائومی واتس در فیلم شاهکار دیوید لینچ آنقدر بی نقص در تصویر این جریان موفق نبوده اند. واتس می خواهد در فیلم تبدیل به یک ستاره بزرگ شود، در نتیجه بیشتر اوقات تصویر زنی محکم و قوی از خودش نشان می دهد، نقشی که یکی از درخشان ترین نوشته های لینچ است.

 برای این نقش ها متشکریم

الن برستین، مرثیه ای برای یک رویا

هر چند وقت یک بار به بازیگری از آن فرصت ها داده می شود که به استعدادهایش وسعت بیشتری ببخشد. نقشی که تشخیص و گذاشتن مرز میان آنچه در زندگی واقعی می گذرد و آنچه بازی است، کار خیلی دشواری است. اینجا بازیگر در آشفتگی های نقش گم می شود و هیستری آغاز می شود که معلوم نیست برستین کجا تمام می شود و نقش سارا کجا آغاز می شود.

 برای این نقش ها متشکریم

لارالینی، می تونی روی من حساب کنی

فیلم اول کنت لونرگان اثر غمگینی است که منتقدان و تماشاگرانش را با دیالوگ های درگیر کننده و توانایی کارگردان در به تصویر کشیدن کاراکترهای رنج کشیده جلا داد. یک نمایشنامه نویس با سابقه از اهمیت بازیگر باهوش سر کار آگاه است و لارالینی هم چنین بازیگری است. چیزی مجذوب کننده در بازی او وجود دارد و رابطه اش با برادرش در این فیلم گاهی ترسناک می شود.

 برای این نقش ها متشکریم

امانوئل ریوا، عشق

ریوا از چند دهه پیش یک اسطوره در زمینه بازیگری بود. وقتی کمک کرد تا فیلم «هیروشیما عشق من» تبدیل به بخشی از تاریخ سینما شود. او با «عشق» هانکه ثابت کرد که گذر سال ها و پا گذاشتن به دوران پیری حتی ذره ای از استعدادهایش را کم نکرده است. او در نقش زنی بیمار که در سکوت از شوهرش تقاضای مرگ می کند، در درام درخشان هانکه سنگ تمام می گذارد.

 برای این نقش ها متشکریم

ماریون کوتیار، زندگی ایده آل

زندگی خواننده اسطوره ای فرانسوی، ادیت پیاف، خیلی راحت می توانست تبدیل به یکی از آن آثار بیوگرافیک سانتی مانتال تلویزیونی بشود اما کوتیار به تنهایی سطح و مرتبه هر سکانس از فیلم را بالاتر برد. نقشی که برای کوتیار اسکار به ارمغان آورد و نشان داد چطور این کاراکتر از دل فقدان های نابود کننده اش به اوج می رسد. پیاف نماد احساسات خالص است و کوتیار هم این را تصویر می کند.

 برای این نقش ها متشکریم

اسکارلت جوهانسون ، زیر پوست

به ندرت پیش می آید که استعداد برای ساختن و نگهداشتن کارنامه یک بازیگر در هالیوود کافی باشد. کلید اصلی در این است نقش هایی پیدا کنید که استعدادتان را ثابت کند. در مورد اسکارلت جوهانسون او هر چند وقت یک بار یکی از این نقش ها را بازی می کند و آخرین اش همین فیلم «زیر پوست» جاناتان گلیزر است، در نقش زنی عجیب و غریب و بیگانه با زمین.

 برای این نقش ها متشکریم

چارلیز ترون، هیولا

هر کسی که به فیلم «هیولا» فکر کند اولین چیزی که در نظرش می آید بازی چارلیز ترون است. با آن گریم مهیب که به او کمک کرد راحت تر به دل کاراکتر نفوذ کند. ماجرا ولی فقط آن گریم نیست. ترون کاری می کند که ناامیدی و خشم آن هیولا را حس کنیم، نقشی که برای ترون اسکار به ارمغان آورد و هنوز نقش دیگری به آن خوبی بازی نکرده است.

 بهترین بازی‌های بازیگران زن قرن بیست و یکم

کریستن دانست، ملانکولیا

بازیی در فیلم روانشناختی لارس فون تریه واقعا کار دشواری است. درامی که هم می تواند یک فیلم آخرالزمانی تعبیر بشود و هم یک رویا و همه اینها در گرو کاری است که کریستین دانست انجام می دهد. او دائم در فیلم با بازی اش، تغییر لحن و فضا می دهد. فیلمی که باعث شد دانست بتواند خودش را به عنوان یک بازیگر خوب ثابت کند.

 برای این نقش ها متشکریم

بری لارسون، موقتی ۱۲

لارسون هر کاری می کند که کاراکتری روی پرده خلق کند که تماشاگر شیفته اش شود و خیلی هم خوب این کار را انجام می دهد. در نقش گریس که کارش مراقبت از کودکانی است که مشکل جسمانی یا روانی دارند. زنی که جهان سختی دارد، اما سختی اصلی همچنان که هر چه فیلم پیش تر می رود بیشتر متوجه می شویم در گذشته گریس است.

 بهترین بازی‌های بازیگران زن قرن بیست و یکم

هالی بری، توپ هیولا

شاید آن را به عنوان فیلمی به یاد بیاورید که باعث شد اسکار بهترین بازیگر نقش اول زن برای اولین بار به یک زن سیاهپوست داده شود. جایزه ای که به هالی بری این فرصت را داد که آن سخنرانی جاودانه را در اسکار انجام بدهد اما واقعیت این است که خود نقش چندان چیز درخشانی نبود. این هالی بری بود که از آن نقشی به یادماندنی ساخت.

 برای این نقش ها متشکریم

آن مارسن، دختر تمام روز راه می رود

آن مارسن در این فیلم حتی یک کلمه هم نمی گوید. حتی یک دیالوگ هم ندارد. حالا تصور کنید چه کار سختی در پیش داشته است. کار او منبعی برای یک اثر هنری است. مارسن همه احساساتش را در حرکاتش به تصویر می کشد. نقش اش قرار نیست فراتر از یک آرکتیپ برود و با این وجود با بازری مارسن قابل لمس و یکتا می شود.

 برای این نقش ها متشکریم

کونژانه والیس، هیولاهای جنوب وحشی

اولین فیلم بن زایتلین یک اتفاق بود. راه یافتنش به فصل جوایز اتفاق عجیب تر. درباره رابطه یک پدر و دختر که در یک شهر حاشیه ای زندگی می کنند. با تصاویری که حتی سورئال به نظر می رسید. نقش آن دختر شش ساله را والیس بازی می کرد. او با این نقش تبدیل به کم سن ترین نامزد تاریخ اسکار شد. چالش او با نقش در عین اعتماد به نفس زیادی که دارد حیرت برانگیز است.

 برای این نقش ها متشکریم

کاتالینا ساوردا، ندیمه

کمدی سیاه سباستین سیلوا داستان خارق العاده یک رقابت خانوادگی است. فیلمی که از داستان یک زن خدمتکار تبدیل به کمدی شبیه به «تنها در خانه» می شود. ساوردا خیلی آرام کیفیت عجیبی به فیلم می دهد و مرثیه آن را بالاتر می برد. بازی در سطح دارد اما در لایه های عمیق تر کارش دیدنی تر می شود. فیلم متاسفانه چندان دیده نشد تا بازی ساوردا قدر ببیند.

 برای این نقش ها متشکریم

ژولیت بینوش، کپی برابر اصل

یکی از باور نکردنی ترین نکات درباره فیلم عباس کیارستمی این است که چطور فیلمساز ایرانی این قدر دیر بازیگری را پیدا کرد که مناسب ایفای نقش در فیلم هایش بود. کیارستمی استعداد خاص و نایابی در این داشت که کشف کند کدام بازیگر می تواند این قدرت را روی پرده به فیلم هایش بدهد که تماشاگران احساساتی را که کارگردان می خواهد درک کنند. بینوش در نقش زنی بی نام در این فیلم چنین قدرتی داشت.

 برای این نقش ها متشکریم

کیم هیاجا، مادر

نقشی که هیاجا در این فیلم بازی می کند فراتر از یک مادر است. فیلم بونگ جون هو اثری ترسناک درباره هیولا و این چیزها نیست. با این حال درنده خویی به قهرمان زن فیلم می دهد که در کمتر اثر سینمایی شاهد آن هستیم. کیم موفق می شود توجه مخاطبان را به خودش جلب کند و باعث شود این بهترین فیلم جنایی بونگ جون هو شود.

 برای این نقش ها متشکریم

ناتالی پورتمن، جکی

با هر متر و معیاری فیلم «جکی» ساخته پابلو لورن اثر خارق العاده ای است اما قطعا هیچ کدام از عوامل موفقیتش به پای بازی ناتالی پورتمن نمی رسد. او در نقش بانوی اول آمریکا و همسر جان اف کندی در بدترین و تراژیک ترین دوران زندگی اش بازی می کند و با همه جکی کندی هایی که پیش از این دیده ایم متفاوت است. درباره لهجه اش هم بحث نکنید، بی نقص است.

 برای این نقش ها متشکریم

بیورگ، رقصنده در تاریکی

خالص ترین و وحشیانه ترین فیلم لارس فون تریه با حضور بیورگ است که جاودان می شود. سلما (بیورگ) زن جوانی از تبار چک است که از همسرش جدا شده. او برای امرار معاش در کارخانه ای در یک منطقه روستایی در آمریکا کار می کند. بیتابی وی رفته رفته کمتر می شود و پسرش نیز در وضعیتی مشابه وی قرار دارد. تنها دلخوشی او که در تحمل مصائب زندگی را آسانتر می کند، موسیقی است.

برای این نقش ها متشکریم


منبع: برترینها

سریال «چیزهای عجیب ۲»؛ یک نوستالژی‌های عجیب و غریب

کوئن‌ها، واچوفسکی‌ها، دوپلاس‌ها؛ در سینما و تلویزیون خواهر و برادرانی که با هم کار می‌کنند کم نیستند، اما این روزها نام دوقلوهای دافر را بیشتر می‌شنویم. مت و راس دافر ۳۳ ساله، اهل کارولینای شمالی، خالقان سریال «چیزهای عجیب» شبکه‌ «نت‌فلیکس» هستند.

بعد از گذشت یک سال و ۱۸ نامزدی امی، این دو نویسنده-کارگردان دست‌به‌کار ساختن فصل دوم سریال شدند. آن‌طور که خودشان می‌گویند به‌دنبال پیدا کردن ایده‌ها و مفاهیمی هستند که بتواند فرصت ادامه‌ پیدا کردن سریال تا چند فصل دیگر را هم فراهم کند. رد نوستالژی‌های زیادی از دوران ریگان در سریال هست،‌ از گوست‌باسترزها گرفته تا دراگن لیر (بازی ویدئویی محبوب دهه‌ ۸۰)، اما فضا برای ارجاع‌های متعدد به فرهنگ عامه هنوز هم هست. پیش از پخش فصل دوم سریال، «ددلاین» در گفت‌وگویی با برادران دافر از اهداف‌شان برای فصل جدید و چالش‌های بازگرداندن دنیای وارونه به تلویزیون پرسیده است.

 هیچ چیز مثل قبل نیست

از همان ابتدا تصمیم‌ گرفتید فصل دوم همزمان با هالووین پخش شود؟

راس: بله. یادم هست در جلسه‌ای که با «نت‌فلیکس» داشتیم تا مقدمات فصل دوم را بچینیم،‌ متوجه شدیم به هیچ وجه نمی‌توانیم در عرض یک سال پروژه را تمام کنیم و بعد به این ایده رسیدیم که می‌توانیم فصل دوم را به هالووین برسانیم و این شد که تاریخ پخش به نوعی با قصه هماهنگی داشت. درواقع از این همزمانی به نفع قصه استفاده کردیم چون در موعد یک ساله پروژه تمام نمی‌شد.

هاپر در فصل دوم جمله‌ای می‌گوید که به نظرم تعریف مختصر و دقیقی از فصل دوم است. می‌گوید: «هیچ چیز مثل قبل نیست، بزرگ‌تر شده.»

مت: این جمله‌ کلیشه‌ای است که بگوییم این‌بار «بزرگ‌تر و سیاه‌تر» است، ولی واقعا تلاش کردیم همین باشد. می‌خواستیم که این‌طور باشد. راستش ما بیش از آن‌که اهل تلویزیون باشیم، اهل فیلم و سینماییم. از بچگی هم فقط فیلم می‌دیدیم. فکر می‌کنم در دوران کالج بود که تازه خوره‌ تلویزیون شدیم. به‌همین دلیل بود که با وجود شک و تردید «نت‌فلکیس»، عنوان فصل دوم را «چیزهای عجیب ۲» گذاشتیم که به نوعی می‌خواهد بگوید این دنباله‌ قسمت قبل است و حالتی سینمایی دارد.

منظورتان چیست؟

مت: خب من هر چه یاد گرفته‌ام از فیلم‌های سینمایی بوده است. تمام ارجاعات‌مان هم دنباله‌های سینمایی است؛ البته که دنباله‌های سینمایی بیشتر بدند تا موفق و تاثیرگذار، ولی خب ما دنباله‌هایی را که دوست‌شان داریم تماشا کردیم و سعی می‌کردیم از آن‌ها چیزی یاد بگیریم و همین‌طور سعی کنیم اشتباهات دنباله‌هایی را که موفق نبودند تکرار نکنیم.

کدام دنباله‌ها در سینما الهام‌بخش «چیزهای عجیب ۲» شد؟

مت‌: به نظرم جیمز کامرون استاد بی‌بدیل دنباله‌سازی است؛ البته که فیلمی مثل «پدرخوانده قسمت ۲» فیلم بی‌نظیری است، اما این‌جا به درد ما نمی‌خورد چون به دنبال فیلم‌های پاپ‌کورنی و پرفروش  تابستانی و دنباله‌های موفق این ژانر بودیم. درباره‌ «بیگانه» و همین‌طور «ترمیناتور ۲» خیلی حرف زدیم. به نظرم مجموعه‌ «ایندیانا جونز» هم جذاب است. به‌ویژه «معبد مرگ» را خیلی دوست دارم با این‌که اسپیلبرگ این فیلم را خیلی متعلق به خودش نمی‌داند.«آخرین جنگ صلیبی» را هم به دلایل مختلفی دوست دارم.

از چه نظر؟

راس: جذابیتش در این است که با وجود تکرار فضای «مهاجمان صندوق گمشده» که به آن ضربه زده است، شخصیتی مثل شخصیت ‌شان کانری را هم معرفی کرده و المان‌های جدیدی را وارد این دنیا می‌کند. درنتیجه هم احساس آشنایی بیننده با دنیای ایندیانا جونز از بین نمی‌رود و هم فیلم جدیدی است.

تاثیر جیمز کامرون بر «چیزهای عجیب ۲» چیست؟

مت: خب جیمز کامرون همیشه سعی می‌کند مقیاس‌ها را وسیع‌تر و بزرگ‌تر کند. از یک بیگانه به چندصد بیگانه رسید؛ البته این مدل دنباله‌سازی کلیشه شده، ولی این کامرون بود که اولین‌بار این مسیر را رفت و به این ژانر پر و بال داد؛ البته ما از این الگو استفاده نکردیم، ولی این هم روش بسیار جالبی است. «ترمیناتور» هم ابتدا شبیه به یک فیلم هارور بود. من علاقه‌ زیادی به «ترمیناتور» اصلی دارم. ترجیح می‌دهم…

معلوم است که علاقه دارید، چون در فصل دوم هم اشاره‌ای به «ترمیناتور» می‌کنید.

راس: بله، خیلی هم کار سختی بود. «ترمیناتور یک» را خیلی دوست دارم، ولی «ترمیناتور ۲» هم عالی است. به نظرم «ترمیناتور ۲» درواقع همان فیلم اوریجینال است با شخصیت‌های ثابت، اما همان المان‌های تازه را دارد و همین مهم است.

مت: ما در فصل دوم می‌خواستیم یک دنباله‌ بسازیم، دنباله‌ای که بحث برانگیز باشد و مخاطب را به چالش بکشد. هدف اصلی‌مان همین بود و صادقانه باید اعتراف کنم که ما از ساخت فصل اول خیلی چیزها یاد گرفتیم، در نتیجه این‌بار فکر می‌کردیم همه‌چیز را می‌توانیم بهتر کنیم.

 هیچ چیز مثل قبل نیست

حالا که فصل دوم را ساخته‌اید و با توجه به این‌که قبلا گفته بودید «چیزهای عجیب» قرار است چهار فصل باشد، آیا همین الان هم می‌دانید که قصه چطور باید تمام شود؟

مت: بله، پایان‌بندی قصه را در ذهن‌مان داریم، یعنی درواقع می‌دانیم قرار است ماجراها به کجا ختم شود؛ فقط این را نمی‌دانیم که چقدر طول می‌کشد تا به این پایان به‌صورت منطقی برسیم. اگر تعداد مخاطب سریال بالا برود، از نظر ما دلیل منطقی برای ادامه دادن سریال نیست، چون روایت باید ظرفیت داشته باشد. تا جایی ادامه می‌دهیم که همه‌ کسانی که در این پروژه شریک هستند و وقت‌شان را صرف آن کرده‌اند، هیجان داشته و مشتاق ادامه‌ آن باشند. از طرف دیگر این سریال با سریال‌های معمولی تفاوت‌های زیادی دارد و اساسا قصه ظرفیت آن را ندارد که مثلا تا ۱۰ فصل دوام بیاورد. نمی‌دانم چند فصل دیگر ادامه می‌دهیم، فقط این را می‌دانم که طولانی نخواهد بود.

راس: مگر چقدر اتفاق بد ممکن است برایشان بیفتد؟ از منظر روایت خیلی چیزها باید کشف شود و تا جایی ادامه می‌دهیم که به تکرار نیفتیم. یکی از چیزهایی که در این پروژه برای من جذاب است، این نکته است که ما شاهد بزرگ شدن این بچه‌ها هستیم. همه از ما می‌پرسند چالش کارکردن با بچه‌ها و این‌‌راکه بزرگ‌تر می‌شوند چطور کنترل می‌کنید، ولی درواقع این‌که بچه‌ها بزرگ‌تر می‌شوند به نوعی باعث می‌شود قصه هم متحول شود و حتی اگر بخواهیم فضای سریال را تکرار کنیم، امکانش را نداریم. بچه‌ها به زودی به دبیرستان می‌روند و همه‌چیز عوض شده و این برای ما بسیار هیجان‌انگیز می‌شود.

فصل اول در بی‌خبری ساخته شد، اما این فصل را خوب توانستید مدیریت کنید تا خط‌های داستان لو نرود.

مت: بله، این‌بار هم در تبلیغات موفق بودیم و هم توانستیم به‌خوبی خط داستانی الون را مخفی نگه داریم. هیچ‌کس حدس نمی‌زد که او با هاپر زندگی می‌کند. یکی از چیزهایی که همان ابتدای فصل دوم مسئله‌ساز شد و به‌ویژه «نت‌فلیکس» را به‌شدت نگران کرد، همین ماجرای الون بود، چون در فصل او از بسیاری جهات، دینامیک رابطه‌ الون با بچه‌ها بود که داستان را جذاب کرده بود و ما می‌خواستیم این المان را کلا از فصل جدید حذف کنیم، ولی خب همین روند داستان الون تکلیف ما را در فصل دوم مشخص کرد. وقتی بر سر ماجرای او به توافق رسیدیم تقریبا همه‌چیز معلوم شده بود. الون باید در این فصل سفر جداگانه‌ای را برای پیدا کردن شخصیت خودش طی می‌کرد و دیگر نمی‌توانست به بچه‌ها متکی باشد، چون رابطه‌اش با آن‌ها به کلی قطع شده بود و باید به تنهایی همه‌چیز را کشف می‌کرد. برای خود ما این تغییر روایت بسیار جذاب بود و فکر می‌کنم مخاطب را هم شگفت‌زده کرد.

گفتید از ساخت فصل یک خیلی چیزها یاد گرفتید. فصل دوم چه نکات جدیدی داشت؟

مت: راستش را بخواهید فصل دو هنوز برایم تازه است و آن‌قدر از آن دور نشده‌ام که بتوانم کامل هضمش کنم. در فصل یک بیشترین چیزی که ما را مشغول کرد، پروسه‌ نوشتن و تلاش برای ساخت چارچوب یک قصه‌ هشت‌ساعته بود که یکپارچگی آن حفظ شود و درعین‌حال هرز نرفته باشد. فکر می‌کنم از نظر ساختار فیلمنامه امسال عملکرد بهتری داشتیم. خود من به شخصه از کار امسال‌مان راضی‌تر هستم. فکر می‌کنم ساختار درستی پیدا کردیم و فضایی ساختیم که همه‌ شخصیت‌ها به شکل معناداری در آن حضور دارند.

راس: دشوارترین بخش کار در این قصه این بود که باید چندین و چند خط داستانی را پی می‌گرفتیم و همه را با سرعتی مشابه پیش می‌بردیم. نوشتن همیشه سخت‌ترین بخش کار است. همین الان که کار فصل سوم را شروع کرده‌ایم در همین موقعیت هستیم. همیشه دشوارترین قسمت همزمان کردن اتفاقات و ساختن چندین روایت به شکلی هماهنگ است. این برای خود من همیشه یک چالش است و هنوز هم خیلی چیزها باید یاد بگیرم. به‌هرحال ساخت یک فیلم ۸، ۹ ساعته که ضرباهنگ درستی داشته باشد، همیشه کار سختی است.

مت: درباره‌ جلوه‌های ویژه نکات جدیدی یاد گرفتیم. در سال اول تصمیم داشتیم همه‌چیز را به‌صورت تجربی پیش ببریم و کاملا سنتی عمل کنیم. ادای آن فیلمسازهایی را درمی‌آوردیم که مدام از زیاد بودن CG شکایت می‌کنند.

در این فصل از جلوه‌های ویژه به‌مراتب بیشتر استفاده شده بود و به نظر می‌رسد علتش هم بودجه‌ بیشتر پروژه است، این‌طور نیست؟

مت: راستش را بخواهید خیلی هم نمی‌خواستیم در این فصل متکی به جلوه‌های ویژه باشیم و فضای آشنایی را که در فصل قبل ساخته بودیم تغییر دهیم. نکته‌ جالب این‌جاست که اگر تعداد نماهایی را که در آن جلوه‌های ویژه استفاده شده بشمارید، درواقع هم‌اندازه‌ میزان استفاده از جلوه‌های ویژه در یک فیلم دو ساعته است، یک فیلم دو ساعته‌ پرخرج با این تفاوت که به جای دو ساعت، در ۹ ساعت پراکنده است.

در فصل اول سریال، یکی از چیزهایی که توجه خیلی‌ها را جلب کرد، ارجاعات متعدد بود. ارجاعاتی به دوران ریگان. خود من خیلی‌زود از اشاره‌ها و ادای دین‌های این‌چنینی در فیلم‌ها و سریال‌ها دلزده می‌شوم، اما احساس می‌کنم ارجاع‌های «چیزهای عجیب» به دهه‌ ۸۰، استیون اسپیلبرگ، جان کارپنتر و فیلم‌ها و موزیک‌های آن زمان به‌شدت دلنشین است. با وجود وسیع‌تر شدن روایت، احساس نکردید باید کمی از این ارجاع‌ها فاصله بگیرید؟

راس: راستش را بخواهید، درنهایت این سریال بنا به سلیقه‌ شخصی ما و چیزهایی که به آن علاقه داریم ساخته می‌شود. اصولا آدم نمی‌تواند خودش را از چیزهایی که دوست دارد جدا کند؛ آن هم به این خاطر که به نظر دیگران بی‌معنی است. درواقع از دیدن نقدهای فصل اول خیلی شوکه شدم. اصلا فکر نمی‌کردم ارجاع‌ها تا این اندازه نظر همه را جلب کند و درباره‌اش حرف بزنند، ولی ما خیلی به این موضوع توجه نمی‌کنیم و سعی می‌کنیم سریال را صادقانه براساس سلیقه‌ شخصی‌مان پیش ببریم.

 هیچ چیز مثل قبل نیست

اسپیلبرگ یا جان کارپنتر نظری درباره‌ سریال ندادند، از این جهت که آشکارا تحت تاثیر آثار آن‌ها و نگاه‌شان به سینما ساخته شده است؟

مت: راستش را بخواهید نمی‌توانم جواب سوال‌تان را کامل بدهم. تنها کسی که درباره‌ سریال حرف زده و می‌توانم نامش را ببرم استفن کینگ است که در توییترش به سریال اشاره کرده بود، ولی دیگران هم نظرشان را داده‌اند و در بسیاری موارد ما را راهنمایی کرده‌اند. درنهایت باید بگویم همه‌ کسانی که به نوعی ما تحسین‌شان می‌کنیم یا به آثارشان اشاره کرده‌ایم، نظر مثبتی به کارمان داشتند.

چرا سریالی از ژانر وحشت یکی از مهمترین سریال‌های اخیر شده است

عجایب یک دنیای وارونه

به‌تازگی سریال «چیزهای عجیب ۲» به‌عنوان محبوب‌ترین سریال سال ۲۰۱۷ معرفی شده است

سجاد صداقت: سریال «چیزهای عجیب» یکی دیگر از پروژه‌های مهم سال‌های اخیر شبکه «نت‌فلیکس» است؛ شبکه‌ای که با ورود به دنیای سریال‌های تلویزیونی اتفاقات عجیبی را رقم زد و همچنان نیز به این روند خود ادامه می‌دهد. هر قدر هم درباره تاثیری که «نت‌فلیکس» بر صنعت سرگرمی گذاشته بگوییم، بازهم کم گفته‌ایم. این شبکه که به‌طور رسمی فعالیت خود در عرصه سریال‌های تلویزیونی را در سال ۲۰۱۳ آغاز کرد، اکنون با پروژه‌های متنوعش مخاطبان بسیار زیادی را جلب سریال‌هایش کرده است.

تقریبا بخش مهمی از سریال‌هایی که در سال توسط این شبکه پخش می‌شود با امتیازات بالایی همراه بوده و باعث شده بینندگان فراوانی هم داشته باشند. فصل اول سریال «چیزهای عجیب» در هشت اپیزود روز پنجم جولای ۲۰۱۶ (۱۵ تیر ۱۳۹۵) به‌صورت یکجا از شبکه «نت‌فلیکس» پخش شد و فصل دوم آن هم به همین شکل روز ۲۷ اکتبر ۲۰۱۷ (پنجم آبان ۱۳۹۶) و این بار در ۹ اپیزود پخش شد.

با همین توضیحات کلی و به‌عنوان مثالی از موفقیت‌های شبکه «نت‌فلیکس» می‌توان به سراغ سریال «چیزهای عجیب» رفت؛ سریالی که طبق آخرین گزارش‌های منتشر شده از سوی «هالیوودریپورتر» و براساس تحلیل شرکت «Parrot Analytics» به‌عنوان محبوب‌ترین سریال سال ۲۰۱۷ انتخاب شد. از سوی دیگر این سریال براساس آنالیز همین شرکت به‌عنوان دومین سریال محبوب سال‌های اخیر شبکه «نت‌فلیکس» نیز انتخاب شده است.

 هیچ چیز مثل قبل نیست

این سریال در مراسم امی امسال هم نامزد بخش‌های متنوعی شد؛ هرچند که درنهایت جایزه‌ای را کسب نکرد، اما نشان داد یکی از سریال‌های محبوب امسال بوده است، ولی به‌راستی «چیزهای عجیب» چه چیزی داشت که چنین محبوبتی به دست آورده است؟ «چیزهای عجیب» داستانی از میان سال‌های ابتدایی دهه ۸۰ است؛ روزهایی که آمریکا دوره تازه‌ای را طی می‌کرد و سریال به طرز عجیبی تلاش خود را برای همذات‌پنداری تماشاگر با شرایط این دهه انجام می‌دهد. مسئله مهم و کمتر دیده شده به دلیل فضای داستانی این سریال درست به همین نقطه باز می‌گردد.

مت دافر و راس دافر – آن‌ها را در این سریال با نام برادران دافر می‌شناسیم – به‌عنوان خالقان این سریال فضایی ویژه از دهه ۸۰ آمریکا ارائه می‌دهند که به‌شدت دیدنی است؛ فضایی که حتی در ابتدای فصل دوم سریال بر آن تاکیدی ویژه می‌شود. سریال در میانه سال ۱۹۸۳ آغاز می‌شود و در فصل دوم در سال ۱۹۸۴ چنان فضای موسیقی، سینما و حتی تیپ و قیافه شخصیت‌ها را نشان می‌دهد که می‌توان گفت سازندگان نگاه درستی به آن سال‌ها دارند. نکته مهم آن است که برادران دافر، زاده سال ۱۹۸۴ هستند، اما چنان آن سال‌ها را روایت کرده‌اند که همه علاقه‌مندان به سینما و تلویزیون دوباره می‌توانند با فضای آن سال‌ها ارتباط برقرار کنند. استفاده درست و تاکید بر جزئیات آن سال‌ها نکته‌ای است که «چیزهای عجیب» را به یکی از سریال‌هایی تبدیل می‌کند که دقت زیادی در ساخت آن به کار رفته است، اما در این میان مسئله‌ای که درباره این سریال باید به آن ارجاع داد فضای خاص آن در میانه سریال‌هایی است که تاکنون در ژانر وحشت ساخته شده‌اند.

«چیزهای عجیب» تلاشی است برای روایت ژانر وحشت در دنیای نوجوانان. خالقان این سریال با ایده گرفتن از دنیای وحشت استیون کینگ و ترکیب آن با فضای نوجوانی و اتفاقات عجیب به یکی از بهترین مجموعه‌های این سال‌ها رسیده‌اند؛ سال‌هایی که رمان‌های استیون کینگ به‌شدت خوانده می‌شد و حتی در سریال هم به آن اشارتی می‌شود. کار به جایی رسید که کینگ در توئیتر خود به ستایش فصل دوم «چیزهای عجیب» پرداخت.

کینگ درباره فصل اول سریال گفته بود: «دیدن چیزهای عجیب مثل دیدن بهترین‌های استیو کینگ است.» ایده استفاده از نوجوانانی که به‌شدت باهوش هستند و می‌توانند دنیای وارونه را به‌خوبی تصور کنند؛ در کنار عواطف فوق‌العاده جویس بایرز با بازی دیدنی وینونا رایدر – که به راستی بازگشتی شگفت‌انگیز این ستاره سابق هالیوود است – و یک پلیس پیگیر و وفادار با بازی دیوید هاربر یادآور دورانی است که در میان رنگ‌های دهه ۸۰ سعی می‌کند فضایی وارونه را شکل دهد.

 هیچ چیز مثل قبل نیست

همین جنگ سیاه و سفید و دنیای دهه ۸۰ و دنیای وارونه که آن همه رنگ را به وحشت می‌آورد، هنری است که حالا توانسته یک موفقیت بزرگ را برای این سریال رقم بزند. «چیزهای عجیب» محصولی از ژانر وحشت است که حالا مرز مخاطب را پشت سر گذاشته در شرایطی که فیلم‌های این ژانر شاید در سینما بیش از ۶۰۰ میلیون دلار بفــروشنــد. اکنـــون مـــی‌تــوان گفــــت «چیزهای‌عجیب» یک اتفاق تازه در صنعت سرگرمی است؛ سریالی که از میان رنگ‌ها شما را به دنیای وارونه می‌برد و این کار را با چند نوجوان انجام می‌دهد. با همه اقتضائات دنیایشان و قدرت‌های عجیبشان.


منبع: برترینها

ترس از تعزیرات قیمت فروش و فاکتور کاغذ را متفاوت کرده است

یک فروشنده کاغذ گفت: در شرایط فعلی برخی از واردکننده‌ها کاغذ وارد کرده‌اند، ولی به دلیل ترس از تعزیرات و دارایی مجبورند به منِ کاغذفرش بگویند که قیمت فروش و فاکتور با هم متفاوت خواهد بود.

بهروز محمدی – کاغذفروش – در گفت‌وگویی با ایسنا درباره‌ی وضعیت بازار کاغذ در این روزها و تاثیری که ترخیص محموله کاغذ وعده‌داده شده بر بازار خواهد داشت، اظهار کرد: الان کاغذ در انبارها نیست اما وعده‌هایی که از سوی معاونت امور مطبوعاتی و برخی از تجار کاغذ داده شده، باعث کاهش التهاب بازار شده است.

او با بیان اینکه «الان نزدیک به سه ماه است انبار ما خالی است»، ادامه داد: به طور کلی عمده مصرف روزنامه‌ها کاغذ عرض ۷۰ سانت است که الان اصلا این کاغذ در بازار وجود ندارد و شرایط به گونه‌ای شده است که برخی از همکاران ما کاغذ عرض ۱۴۰ سانت را به دو ۷۰ سانت تبدیل می‌کنند.

محمدی افزایش قیمت جهانی کاغذ و نرخ دلار را یکی از مهمترین دلایل افزایش قیمت کاغذ در کشور برشمرد و گفت: کاغذی که الان می‌خواهد وارد بازار شود، دیگر با همان قیمت قبلی به فروش نمی‌رسد.

این فروشنده کاغذ همچنین در پاسخ به این پرسش که آیا تتمه کاغذ باقی‌مانده در بازار مثلا با فاکتور ۲۴۰۰ تومان، ولی با قیمت ۳۷۰۰ تومان به فروش می‌رسد، اظهار کرد:‌ این موضوع کاملا درست است. به خاطر اینکه در شرایط فعلی برخی از واردکننده‌ها کاغذ وارد کرده‌اند، ولی به دلیل ترس از تعزیرات و دارایی مجبورند به منِ کاغذفرش بگویند که قیمت فروش و فاکتور با هم متفاوت خواهد بود.

او با اظهار امیدواری از اینکه با ورود کاغذ به بازار، شرایط بهبود پیدا خواهد کرد، افزود: اما باید مراقب بود تا دوباره به همین شرایط برنگردیم. به هر حال این یک راه‌حل مقطعی است باید به فکر راه‌حل‌های ریشه‌ای باشیم.


منبع: عصرایران

اعتراض محمود دولت آبادی: آقایان جلو جعل و پخش کتاب همسایه ها را بگیرید/ اگر این کار را نمی‌کنید پس خصومت دارید

محمود دولت آبادی در مراسم اختتامیه جایزه احمد محمود با انتقاد از مسوولان فرهنگی به خاطر جلوگیری از چاپ شدن آثار احمد محمود به جعل و فروش غیر قانونی آثار ادبی اعتراض کرد.

به گزارش ایسنا، عصر امروز چهارم دی‌ماه همزمان با سالروز تولد احمد محمود اختتامیه نخستین جایزه احمد محمود در تالار شهناز خانه هنرمندان برگزار شد و این جایزه در دو بخش مجموعه داستان و رمان برگزیده‌های خود را معرفی کرد.

در بخشی از این مراسم محمود دولت‌آبادی در سخنانی گفت: وقتی رمان همسایه‌های احمد محمود منتشر شد، در جایی نوشتم خجسته باد تولد چنین اثری در ادبیات ایران. هنوز هم این را می‌گویم.

او با بیان اینکه شانس این را داشته‌ که سال‌ها با احمد محمود و ابراهیم یونسی بگذراند، گفت: مقدم بر ادبیات آدمیت احمد محمود بود.

این نویسنده ادامه داد: از طرف آدم‌های دیگری که هرگز آدم‌های خوبی هم نبودند اصطلاح زشتی به وجود آمده بود.آن عبارت این است: «بهترین سرخپوست آنی است که نباشد». درباره نویسندگان و نگاه به نویسندگان در جامعه ایران ذهن من اندکی به این عبارت زشت نزدیک شد که بله. وقتی احمد محمود نباشد مجوز آثارش داده و عزیز و گرامی داشته می‌شود. مهم نیست. نه برای احمد محمود مهم بود و نه نزدیکان او و نه باید برای امثال احمد محمود اهمیت داشته باشد. برخوردهای سیاسی و انگ‌هایی که هدفش جز حذف فرهنگی نیست و چیزهای دیگر زیرا فکری هم در جامعه ما وجود دارد؛ اینکه فکر می‌کنند اگر احمد محمود نباشد آنها خواهند بود. این اوج تنگ‌نظری، خست و کم‌بینی است.

دولت‌آبادی سپس گفت: چیزی که احمد محمود به آن رسیده بود و هر نویسنده جدی‌ای به آن می‌رسد، خودبودگی است. خودبودگی احمد محمود آموختنی بود، بی‌نیازیش از دریافت‌های مابه‌ازاهای اجتماعی، رفاقت و سادگی‌اش، قناعت و بزرگواری‌اش، رفتارش با دوستان و نزدیکانش آموختنی بود. در تمام طول سالیانی که در دیدارهای هفتگی با او بودم، فقط یک بار دیدم که او تند شود و آن هم یک جمله بود. مثلا اینکه «لطفا در این موضوع بحث نکنید». او این حرف را به من نگفت، ولی من شاهد بودم که این تنها نکته‌ای بود که در آن کمی درشتی کرد.

نویسنده رمان کلیدر ادامه داد: من یا دوست ندارم یا اگر دوستی داشته باشم با تمام قلبم دارم و این دوستانی هر کدام که رفته‌اند، تکه‌ای از قلبم را با خود برده‌اند.

او به خاطره‌ای با احمد محمود اشاره کرد که در آن جان احمد محمود به خطر افتاده بود و سپس گفت: پس از این اتفاق ما دو نفر به این نتیجه رسیدیم که جان آدمیزاد در کشور ما یکی از بی‌اهمیت‌ترین چیزهاست.در دوره‌های سخت اگر دوستان با هم نبودند شاید تحملش تقریبا غیرممکن بود. بودن رفاقت‌ها در کنار هم نجات‌بخش است.

دولت‌آبادی همچنین با یادآوری اینکه تولد رمان«همسایه‌ها» یک اتفاق بود، گفت: متاسفم که این کتاب همچنان ممنوع است، ولی برای دزدها آزاد است. به این بهانه به مسوولان فرهنگی مملکت می‌گویم آقایان اگر یک کتاب ممنوع است اقلاً به عهد خود وفادار باشید و جلو جعل و پخش آن را هم بگیرید. اگر این کار را نمی‌کنید پس شما با بعضی از نویسندگان خصومت دارید. این خصومت کاملا فردی و از جانب شماست. در کشوری که هنوز وقتی یک قصیده از رودکی می‌خوانید یک هفته سرشارید، اما در این کشور شما مسوول فرهنگی شده‌اید و هنوز آثار احمد محمود ممنوع است. بروید ببینید نویسنده «دایی‌جان ناپلئون» در چه شرایطی زندگی می‌کند. یک بار نپرسیده‌اید چه کسی کتاب‌های او را چاپ می‌کند؟! آقایان شما تقویم هستید و ما تاریخ.


منبع: عصرایران

اعتراض محمود دولت آبادی: آقایان جلو جعل و پخش کتاب همسایه ها را بگیرید/ اگر این کار را نمی‌کنید پس خصومت دارید

محمود دولت آبادی در مراسم اختتامیه جایزه احمد محمود با انتقاد از مسوولان فرهنگی به خاطر جلوگیری از چاپ شدن آثار احمد محمود به جعل و فروش غیر قانونی آثار ادبی اعتراض کرد.

به گزارش ایسنا، عصر امروز چهارم دی‌ماه همزمان با سالروز تولد احمد محمود اختتامیه نخستین جایزه احمد محمود در تالار شهناز خانه هنرمندان برگزار شد و این جایزه در دو بخش مجموعه داستان و رمان برگزیده‌های خود را معرفی کرد.

در بخشی از این مراسم محمود دولت‌آبادی در سخنانی گفت: وقتی رمان همسایه‌های احمد محمود منتشر شد، در جایی نوشتم خجسته باد تولد چنین اثری در ادبیات ایران. هنوز هم این را می‌گویم.

او با بیان اینکه شانس این را داشته‌ که سال‌ها با احمد محمود و ابراهیم یونسی بگذراند، گفت: مقدم بر ادبیات آدمیت احمد محمود بود.

این نویسنده ادامه داد: از طرف آدم‌های دیگری که هرگز آدم‌های خوبی هم نبودند اصطلاح زشتی به وجود آمده بود.آن عبارت این است: «بهترین سرخپوست آنی است که نباشد». درباره نویسندگان و نگاه به نویسندگان در جامعه ایران ذهن من اندکی به این عبارت زشت نزدیک شد که بله. وقتی احمد محمود نباشد مجوز آثارش داده و عزیز و گرامی داشته می‌شود. مهم نیست. نه برای احمد محمود مهم بود و نه نزدیکان او و نه باید برای امثال احمد محمود اهمیت داشته باشد. برخوردهای سیاسی و انگ‌هایی که هدفش جز حذف فرهنگی نیست و چیزهای دیگر زیرا فکری هم در جامعه ما وجود دارد؛ اینکه فکر می‌کنند اگر احمد محمود نباشد آنها خواهند بود. این اوج تنگ‌نظری، خست و کم‌بینی است.

دولت‌آبادی سپس گفت: چیزی که احمد محمود به آن رسیده بود و هر نویسنده جدی‌ای به آن می‌رسد، خودبودگی است. خودبودگی احمد محمود آموختنی بود، بی‌نیازیش از دریافت‌های مابه‌ازاهای اجتماعی، رفاقت و سادگی‌اش، قناعت و بزرگواری‌اش، رفتارش با دوستان و نزدیکانش آموختنی بود. در تمام طول سالیانی که در دیدارهای هفتگی با او بودم، فقط یک بار دیدم که او تند شود و آن هم یک جمله بود. مثلا اینکه «لطفا در این موضوع بحث نکنید». او این حرف را به من نگفت، ولی من شاهد بودم که این تنها نکته‌ای بود که در آن کمی درشتی کرد.

نویسنده رمان کلیدر ادامه داد: من یا دوست ندارم یا اگر دوستی داشته باشم با تمام قلبم دارم و این دوستانی هر کدام که رفته‌اند، تکه‌ای از قلبم را با خود برده‌اند.

او به خاطره‌ای با احمد محمود اشاره کرد که در آن جان احمد محمود به خطر افتاده بود و سپس گفت: پس از این اتفاق ما دو نفر به این نتیجه رسیدیم که جان آدمیزاد در کشور ما یکی از بی‌اهمیت‌ترین چیزهاست.در دوره‌های سخت اگر دوستان با هم نبودند شاید تحملش تقریبا غیرممکن بود. بودن رفاقت‌ها در کنار هم نجات‌بخش است.

دولت‌آبادی همچنین با یادآوری اینکه تولد رمان«همسایه‌ها» یک اتفاق بود، گفت: متاسفم که این کتاب همچنان ممنوع است، ولی برای دزدها آزاد است. به این بهانه به مسوولان فرهنگی مملکت می‌گویم آقایان اگر یک کتاب ممنوع است اقلاً به عهد خود وفادار باشید و جلو جعل و پخش آن را هم بگیرید. اگر این کار را نمی‌کنید پس شما با بعضی از نویسندگان خصومت دارید. این خصومت کاملا فردی و از جانب شماست. در کشوری که هنوز وقتی یک قصیده از رودکی می‌خوانید یک هفته سرشارید، اما در این کشور شما مسوول فرهنگی شده‌اید و هنوز آثار احمد محمود ممنوع است. بروید ببینید نویسنده «دایی‌جان ناپلئون» در چه شرایطی زندگی می‌کند. یک بار نپرسیده‌اید چه کسی کتاب‌های او را چاپ می‌کند؟! آقایان شما تقویم هستید و ما تاریخ.


منبع: عصرایران

غفلت از مقوله فرهنگ در تخصیص بودجه آموزش عالی

بررسی ها نشان از اختصاص سهم ۲ درصدی از سوی دولتمردان به مسئله ی فرهنگ در نظام آموزش عالی کشور و در میان دانشگاه ها دارد.

به گزارش تسنیم، بنا بر پیشنهاد رسمی دولت در لایحه ی پیشنهادی بودجه ی ۹۷ ، سهم کل آموزش عالی (اعم از آموزش عالی، پژوهشهای پایه،پژوهشهای توسعه ای و تحقیق و توسعه در امور آموزش و پژوهش) از بودجه کشور معادل ۲۱۶۵۶۷ میلیارد ریال می باشد.

 غفلت از مقوله فرهنگ در تخصیص بودجه آموزش عالی

از سوی دیگر، بودجه ی تخصیص یافته به موضوعات و برنامه های فرهنگی در ۲۴۲ دانشگاه کشور به علاوه بودجه نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها به عنوان متولّی اصلی فرهنگ و برنامه های فرهنگی در میان دانشگاهیان رقمی معادل ۴۶۴۳ میلیارد ریال یعنی ۴۶۴ میلیارد تومان می باشد . بنا بر این گزارش، با در نظر داشتن اینکه بودجه ی کل آموزش عالی کشور عبارتست از ۲۱۶۵۶۷ میلیارد ریال و سهم کلّ فرهنگ در دانشگاه ها ( اعمّ از خود دانشگاه ها و نهاد رهبری در دانشگاه ها) رقم ۴۶۴۳ میلیارد ریال بود، بر همین اساس، باید نتیجه گیری کرد که سهم فرهنگ در میان اعتبارات پیش بینی شده برای دانشگاه ها و آموزش عالی کشور، تنها ۲٫۱% می باشد که اگر بخواهیم سهم دقیق نهاد رهبری در دانشگاه ها را به دست بیاوریم به عدد ۰٫۶% (شش دهم درصد) خواهیم رسید. یعنی رقمی پایین تر از یک درصد.

غفلت از مقوله فرهنگ در تخصیص بودجه آموزش عالی

این در حالیست که روز به روز بر تهاجمات افسار گسیخته ی فرهنگیِ دشمنان بر نظام اسلامی به خصوص قشر جوان و دانشجویان افزوده شده و این هجمه ها، توجّه مضاعف و ویژه تری را نسبت به مقوله ی فرهنگ در دانشگاه ها می طلبد. توجّهی که با چنین بودجه هایی هیچ گاه به سر منزل مقصود نخواهد رسید.


منبع: عصرایران

غفلت از مقوله فرهنگ در تخصیص بودجه آموزش عالی

بررسی ها نشان از اختصاص سهم ۲ درصدی از سوی دولتمردان به مسئله ی فرهنگ در نظام آموزش عالی کشور و در میان دانشگاه ها دارد.

به گزارش تسنیم، بنا بر پیشنهاد رسمی دولت در لایحه ی پیشنهادی بودجه ی ۹۷ ، سهم کل آموزش عالی (اعم از آموزش عالی، پژوهشهای پایه،پژوهشهای توسعه ای و تحقیق و توسعه در امور آموزش و پژوهش) از بودجه کشور معادل ۲۱۶۵۶۷ میلیارد ریال می باشد.

 غفلت از مقوله فرهنگ در تخصیص بودجه آموزش عالی

از سوی دیگر، بودجه ی تخصیص یافته به موضوعات و برنامه های فرهنگی در ۲۴۲ دانشگاه کشور به علاوه بودجه نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها به عنوان متولّی اصلی فرهنگ و برنامه های فرهنگی در میان دانشگاهیان رقمی معادل ۴۶۴۳ میلیارد ریال یعنی ۴۶۴ میلیارد تومان می باشد . بنا بر این گزارش، با در نظر داشتن اینکه بودجه ی کل آموزش عالی کشور عبارتست از ۲۱۶۵۶۷ میلیارد ریال و سهم کلّ فرهنگ در دانشگاه ها ( اعمّ از خود دانشگاه ها و نهاد رهبری در دانشگاه ها) رقم ۴۶۴۳ میلیارد ریال بود، بر همین اساس، باید نتیجه گیری کرد که سهم فرهنگ در میان اعتبارات پیش بینی شده برای دانشگاه ها و آموزش عالی کشور، تنها ۲٫۱% می باشد که اگر بخواهیم سهم دقیق نهاد رهبری در دانشگاه ها را به دست بیاوریم به عدد ۰٫۶% (شش دهم درصد) خواهیم رسید. یعنی رقمی پایین تر از یک درصد.

غفلت از مقوله فرهنگ در تخصیص بودجه آموزش عالی

این در حالیست که روز به روز بر تهاجمات افسار گسیخته ی فرهنگیِ دشمنان بر نظام اسلامی به خصوص قشر جوان و دانشجویان افزوده شده و این هجمه ها، توجّه مضاعف و ویژه تری را نسبت به مقوله ی فرهنگ در دانشگاه ها می طلبد. توجّهی که با چنین بودجه هایی هیچ گاه به سر منزل مقصود نخواهد رسید.


منبع: عصرایران

«لس‌آنجلس، تهران» به فجر نمی‎رود

پاکروان درباره موضوع فیلم «لس آنجلس، تهران» گفت: «به جای اینکه سعی داشته باشیم با جوک ها و شوخی های نه چندان جالب مردم را به خنده وادار کنیم سعی داریم که لحظاتی را به وجود بیاوریم که مخاطب با دیدن آن لحظات مفرحی را تجربه کند.

تینا پاکروان کارگردان، بازیگر و تهیه‌کننده سینما گفت: «اعلام کرده‌ام و پای تصمیمم هم ایستاده ام و فیلم «لس‌آنجلس، تهران» را به جشنواره فجر نخواهم داد، اصلا فرم جشنواره را پر نکرده‌ام. تصمیم ما مبنی بر این نبوده که این فیلم را در جشنواره نمایش دهیم. تصمیم ما این بوده و خواهد بود که فیلم را در عید نوروز اکران کنیم. اگر جشنواره یک سناریوی واحد نداشت و آن تعریف واحد همیشگی همراه این جشنواره نبود که عمده آن از لحاظ اعتقادی و ارزشی است، قطعا فیلم ما در جشنواره از لحاظ بازی، گریم، ویژوآل افکت و بسیاری از مسائل دیگر مورد توجه قرار می گرفت.»

به گزارش “سینماسینما”، تیناپاکروان به عنوان تهیه‌کننده فیلم «خانه کاغذی» را این روزها روی اکران دارد. پاکروان اخیرا مشغول کارگردانی فیلمی با نام «لس آنجلس تهران» است که گفته او یک کمدی فانتزی متفاوت در سینمای ایران خواهد بود.

تینا پاکروان تهیه کننده فیلم «خانه کاغذی» درباره اکران این فیلم گفت: «طبق زمانی که شورای صنفی نمایش اعلام کرده بود فیلم«خانه کاغذی» را اکران کردیم. اما این میان موضوعاتی مطرح است که بد نیست به آنها نیز بپردازیم. همزمان با «خانه کاغذی» فیلم دیگری نیز اکنون اکران است که شباهت هایی به اثر ما دارد. اول اینکه آقای پرویز پرستویی در هر دو فیلم حضور دارند و در هر دو فیلم مسائلی بیان می شود که کمی شبیه به هم هستند. تمام این مسائل در کنار هم نشان می دهد که زمان اکران درستی را برای نمایش فیلم ما انتخاب نکرده اند. قبل از جشنواره فجر و در اواخر پاییز فیلم ما را اکران کردند که این اقدام هم به هیچ وجه عادلانه نبود. با این فیلم در مجموع عادلانه رفتار نکردند.»

او ادامه داد: «فیلم «خانه کاغذی» دچار حاشیه های زیادی شد. امیدوارم این فیلم مورد توجه مخاطبان قرار بگیرد. به هر حال ما دست روی موضوعی گذاشتیم که در سالهای اخیر کمتر به آن پرداخته شده است. این فیلم هم به روزنامه نگاری می پردازد و هم روی موضوع رابطه یک پدر و دختر به خوبی کار می کند. ما ماجرای دو نسل متفاوت از روزنامه نگاران را روایت می کنیم که تفاوت این دو نسل با یکدیگر هم جالب توجه است. این فیلم از برخی خط قرمزها عبور کرد که در نوع خود بی سابقه نیز بود. اکنون بیست و پنج سالن در اختیار داریم که به زودی تغییراتی نیز به وجود خواهد آمد.»

کارگردان فیلم «لس آنجلس، تهران» درباره مراحل ساخت این فیلم گفت: «فیلم «لس آنجلس، تهران» فضایی متفاوت نسبت به «خانه کاغذی» دارد. دو ژآنر متفاوت نسبت به هم هستند. این فیلم اکنون به مراحل پایانی مونتاژ رسیده است. صداگذاری این فیلم باقی مانده است. «لس انجلس، تهران» فیلمی کمدی فانتزی است. این فیلم بازتاب خبری نداشته است. به این دلیل که ما سعی داریم هرچه زودتر این فیلم را به مرحله نمایش برسانیم. عقیده دارم اثر متفاوتی شده است. مثل فیلم های دیگر من الکوی اصلی ما در این فیلم اخلاق است.»

پاکروان درباره موضوع فیلم «لس آنجلس، تهران» گفت: «به جای اینکه سعی داشته باشیم با جوک ها و شوخی های نه چندان جالب مردم را به خنده وادار کنیم سعی داریم که لحظاتی را به وجود بیاوریم که مخاطب با دیدن آن لحظات مفرحی را تجربه کند. این فیلم بیش از اینکه کمدی باشد مفرح است. ژانری که در سینمای آمریکا به خوبی دیده می شود. فیلم هایی که قرار نیست با دیدن آن قهقه بزنیم، بلکه از ابتدا تا انتها خنده روی لب مخاطب وجود دارد. اتفاق خوبی که رخ داد این بود که توانستیم آقای پرستویی را دوباره به فضای طنز برگردانیم. ما بازیگران خوبی را در این فیلم داریم که یکی از نکات مثبت فیلم هم محسوب می شود. آقای پرستویی در این فیلم بازی متفاوت و جالبی را به نمایش می گذارند. ماهایا پطروسیان هم به همین منوال عمل می کند. مهناز افشار هم واقعا فوق العاده است.»

پاکروان درباره جشنواره فجر گفت: «اعلام کردم و پای تصمیم هم ایستاده ام و فیلم «لس آنجلس ، تهران» را به جشنواره فجر نخواهم داد. به این دلیل که اصلا فرم جشنواره را نیز پر نکرده ام. تصمیم ما بر این نبوده که این فیلم را در جشنواره نمایش دهیم. تصمیم بر این بوده و خواهد بود که فیلم را در عید نوروز اکران کنیم. اگر جشنواره یک سناریوی واحد نداشت و آن تعریف واحد همیشگی همراه این جشنواره نبود که عمده آن از لحاظ اعتقادی و ارزشی است، قطعا فیلم ما در جشنواره از لحاظ بازی، گریم، ویژوآل افکت و بسیاری از مسائل دیگر مورد توجه قرار می گرفت؛ و نکات جالبی را مخاطبان مشاهده می کردند. قطعا با یک فیلم جدید روبرو خواهیم بود»

تینا پاکروان گفت: «دغدغه من سینما است. رشته تحصیلی من کارگردانی سینما بوده است. اصلا قرار نبود تهیه کننده فیلم «خانه کاغذی» باشم. اما به حدی شرایط این فیلم از لحاظ فیلمنامه و موضوع جالب بود که ترجیح دادم حضور پیدا کنم زیرا خودم هم دغدغه کار را داشتم. هر جایی که کسی حرف حسابی برای گفتن داشته باشد مایلم که در کنار او حضور پیدا کنم. البته دغدغه نویسندگی هم دارم. بازی هم سعی می کنم در نقش های خاص حضور پیدا کنم. سینما را واقعا دوست دارم.»


منبع: عصرایران

نماینده مردم تهران: چرا نباید یک فیلم مجوزدار اکران شود؟/ وزیر به قولش عمل کند

عضو کمیسیون فرهنگی مجلس از توافق بر تاریخ قطعی اکران «عصبانی نیستم» خبر داد و گفت:اعلام این تاریخ اکران وظیفه من نیست، بحث ما این است که بنا بر قول سازمان سینمایی این فیلم در سال جاری اکران شود.

طیبه سیاوشی در گفت‌و‌گو با ایلنا درباره تاریخ اکران قطعی فیلم «عصبانی نیستم» ساخته رضا درمشیان، از توافق بر تاریخ قطعی اکران عصبانی نیستم خبرداد وگفت: روز شنبه به همراه ‌خانم‌ها سلحشوری و ذوالقدر جلسه‌ای با آقایان داروغه‌زاده، حسینی معاون پارلمانی وزیر ارشاد و آقای درمشیان کارگردان فیلم «عصبانی نیستم» برگزار کردیم تا مشخص شود فیلم مذکور که قرار بود در روز ۲۹ آذر قرار بود اکران شود چرا این کار صورت نگرفته است؟

وی ادامه داد: باتوجه به تلاش‌هایی که کارگردان در گذشته انجام داده و نیز قول‌های سازمان سینمایی و دستگاه وزارت ارشاد به کارگردان، در تلاش هستیم که در تاریخ بعدی قطعا اکران شود.

نماینده مردم تهران در دهمین مجلس شورای اسلامی تاکید کرد: قصد ما این است مجوز قانونی پخش و اکران به اجرا در بیاید.

این نماینده مجلس شورای اسلامی در پاسخ به این سوال وزیر ارشاد وقت گفته بود که فیلم «عصبانی نیستم» در ابتدا بدون داشتن مجوز فیلم‌برداری شده است آیا در جلسه روز شنبه به این موضوع هم پرداخته شده عنوان کرد: صحبت‌هایی در این مورد شد؛ اما بحث اصلی این است که چند سال از این فیلم گذشته است؟ اگر فیلم‌نامه آن ایراد داشته است باید‌‌ همان سال مورد بررسی قرار می‌گرفت نه امسال و آن هم بعداز صادر شدن ۵ بار مجوز اکران، این کار چه معنی می‌دهد؟

عضو کمیسیون فرهنگی ادامه داد: ما تمام مجوزهای فیلم و اینکه چند دقیقه فیلم حذف شده است را مشاهده کردیم. بحث اصلی ما این بود با وجود تمامی مراحل طی و مجوز قانونی پخش چرا تا کنون اکران نشده است؟

سیاوشی در پاسخ به این سوال مخاطبان سینما با نام بردن از فیلم «خانه دختر» این موضوع را مطرح می‌کنند اگر قرار است فیلم‌های توقیفی بعداز چند سال با اصلاحاتی که به داستان فیلم ضربه می‌زند اکران شوند، اکران نشود بهتر است، کمیسیون فرهنگی در این موارد چه خواهد کرد گفت: ‌ بله، به این موضوع هم اشاره شد. بنا بود در فیلم «خانه دختر» مباحث مهمی مطرح شود ولی به دلیل حساسیت‌های که نشان داده شد خیلی از بخش‌های فیلم دچار ممیزی شد.

نماینده مردم تهران افزود: مردم می‌پرسند چرا ورود پیدا نکردید؟ چرا صحبت نکردید؟ ما هم صحبت کردیم و هم به مسئله وارد شدیم، قصدمان این است که روند قانونی پخش یک فیلم طی شود. به عنوان یک دستگاه ناظر نه یک دستگاه مداخله گر وارد این جریانات شده‌ایم تا ببینیم چرا مر قانون درباره اکران یک فیلم اجرا نشده است؟ امیدواریم خروجی جلسه به نتیجه برسد.

این نماینده مجلس شورای اسلامی در پاسخ به سوال دیگری مبنی بر اینکه تاریخ قطعی فیلم «عصبانی نیستم» چه زمانی است گفت: حتی اگر تاریخ قطعی هم اعلام شده بود بیان نمی‌کردم، ‌زیرا اعلام این تاریخ وظیفه من نیست، بحث ما این است که بنا بر قول سازمان سینمایی این فیلم در سال جاری اکران شود.

سیاوشی خاطر نشان کرد: ‌ما سیاست‌گذار یا دستگاه اجرایی نیستم. ما به عنوان کمیسیون فرهنگی مجلس کارمان قانون‌گذاری و نظارت بر آن است. قانون می‌گوید فیلمی که مجوز گرفته است نباید با فشارهای غیر رسمی و حاشیه‌ای کنار گذاشته شود.

وی تاکید کرد: وزیر ارشاد قبل از این‌که به مسند برسد قول دادند مر قانون را در نظر بگیرند و تحت تاثیر فشارها قرار نگیرند. بحث ما این است که وزیر به قولش عمل کند.


منبع: عصرایران

همکاری دوباره پورناظری‌ها با نعمت‌الله

نسخه ای از فیلم سینمایی «شعله ور» چندی پیش برای حضور در سی و ششمین جشنواره فیلم فجر تحویل دفتر جشنواره شد.

فیلم سینمایی «شعله ور» جدیدترین ساخته حمید نعمت الله به تهیه‌کنندگی محمدرضا شفیعی این روزها آخرین مراحل فنی را پشت سر میگذارد و سهراب پورناظری به عنوان هشتمین همکاری خود با حمید نعمت‌الله آهنگسازی «شعله ور» را شروع کرده است.

به گزارش ایسنا، پیش از این پور ناظری در آثاری چون «وضعیت سفید»، «رگ خواب»، «آرایش غلیظ»، «بیا از گذشته حرف بزنیم»، کنسرت نمایش سی و… با حمید نعمت الله همکاری داشته است.

نسخه ای از فیلم سینمایی «شعله ور» چندی پیش برای حضور در سی و ششمین جشنواره فیلم فجر تحویل دفتر جشنواره شد.

مهدی سعدی تدوین این اثر را بر عهده دارد و بابک شکیبا و امین شریفی در حال حاضر آخرین مراحل صداگذاری را پشت سر می‌گذارند. همچنین ساخت جلوه های ویژه بصری توسط وحید قطبی زاده در حال انجام است.

امین حیایی، زری خوشکام، بهمن پرورش، فرید قبادی، دارا حیایی، مژگان صابری، پانته‌آ مهدی نیا بازیگران این فیلم سینمایی هستند.

فیلمنامه «شعله‌ور» به طور مشترک توسط هادی مقدم دوست و حمید نعمت الله به نگارش درآمده است و مضمونی اجتماعی دارد. این فیلم زندگی مردی را روایت می‌کند که احساس می‌کند عددی نشده است و این احساس او و همه‌ زندگی‌اش را تحت تأثیر قرار می‌دهد.

عوامل فیلم سینمایی «شعله ور» عبارتند از نویسنده: حمید نعمت‌الله، هادی مقدم دوست، مدیر فیلمبرداری: روزبه رایگا، صدابردار: علی عدالت دوست، طراح گریم: مهرداد میرکیانی، طراح صحنه و لباس: محمدرضا شجاعی، مدیر تولید: فرشید رئوفی، تدوینگر: مهدی سعدی، دستیار اول کارگردان: سعید بیات، برنامه‌ریز: داوود باقری، عکاس: امیرحسین شجاعی، مشاور رسانه‌ای: ملیکا مومنی راد و مجری طرح: موسسه فرهنگی هنری وصف .


منبع: عصرایران

«کریسمس» به روایت داستان‌ها و رمان‌ها

۲۵ دسامبر یا همان ۴ دی ماه هر سال، مصادف با جشن‌ کریسمس مسیحیان جهان است. شاید شما هم به خاطر داشته باشید که در کودکی مان، کریسمس برای ما در قالب چند برنامه کودک تلویزیونی خلاصه می شد. هر سال «اسکروچ» نگاه می‌کردیم و برای «دخترک کبریت فروش» اشک می‌ریختیم اما بقیه اوقات سال زیاد یاد این داستان‌ها نمی‌افتادیم.

ظاهرا در کشورهای غربی هم داستان‌ های کریسمس یک جور حالت فصلی دارند و همزمان با برف و بابا نوئل و تعطیلات کریسمس،  سر و کله‌ شان پیدا می‌شود. اما به هر حال کریسمس در ادبیات دنیا جایی برای خودش دارد و بعضی از رمان‌ها و داستان ‌ها در محدوده زمانی کریسمس اتفاق می ‌افتند.

نمی‌توان گفت دقیقا کدام نویسنده‌ برای نخستین بار درباره‌ کریسمس داستان نوشت، ظاهرا در اوایل دوره ویکتوریا در قرن نوزدهم، جشن کریسمس رنگ و بوی قبلی‌اش را نداشت در واقع انقلاب صنعتی باعث شده بود آن قدر بحث کارگر و کارخانه و کار مهم باشد که کسی یاد جشن و شادی و خوش گذرانی نیفتد. اما ظاهرا داستان‌هایی که چارلز دیکنز در همان قرن نوزدهم درباره کریسمس می‌نویسد،  نقش پررنگی در به وجود آمدن فضای کریسمس ایفا و سنت داستان‌های کریسمسی در فرهنگ غرب جا خوش می‌کند. کریسمس در خیلی از آثار ادبیات کلاسیک غرب جای خودش را دارد اما بیشتر آن‌ها به اندازه نوشته ‌های کریسمسی چارلز دیکنز وارد فرهنگ عامه نشده اند. در ادامه سعی کرده ایم با کمک گرفتن از منابعی مثل خبرگزاری «فارس» چند داستان و رمان را که درباره کریسمس نوشته شده است، معرفی کنیم.

درخت کریسمس و عروسی / داستایوسکی

 مهمانی اسکروچ و دختر کبریت فروش

این داستان کوتاه فئودور داستایوسکی شاید به اندازه رمان های او معروف نباشد اما خیلی تاثیرگذار است. ماجرا را مردی روایت می کند که به مهمانی کریسمس دعوت شده اما غیر از میزبان، هیچ کس را نمی شناسد.

این مهمانی ظاهرا به بهانه تولد یک بچه در شب کریسمس ترتیب داده شده اما در واقع برای این است که آدم های پولدار منطقه، درباره کار و سرمایه گذاری با هم مذاکره کنند. پولدارترین مهمان در این مجلس مردی است به اسم «جولین ماستا کوویچ» که اول از همه توجهش به بچه ها و کادو هایی که گرفته اند، جلب می شود. این کادو ها به تناسب موقعیت اجتماعی خانواده بچه ها داده شده و راوی به این دلیل خیلی دلزده می شود، مثلا دختر میزبان ثروتمند، یک عروسک گران قیمت کادو گرفته در حالی که پسر معلم منطقه، فقط یک کتاب کوچک و بدون عکس نصیبش شده است.


 

پودینگ کریسمس / آگاتا کریستی

 مهمانی اسکروچ و دختر کبریت فروش

آگاتا ملکه داستان‌های جنایی، چندین رمان و داستان کوتاه با موضوع کریسمس دارد. داستان «پودینگ کریسمس» و رمان «کریسمس آقای هرکول پوآرو» هوای کریسمسی دارند. «پودینگ کریسمس» در سال ۱۹۶۰ میلادی چاپ شده و طبق معمول، هرکول پوآرو در آن حی و حاضر است.

در این داستان، یک شاهزاده قرار است ازدواج کند اما ظاهرا زنی جواهر گران قیمت و مهم شاهزاده را دزدیده است و به همین دلیل، قرار می‌شود هرکول پوآرو برای حل ماجرا در مهمانی کریسمس خانواده شاهزاده شرکت کند. در رمان «کریسمس هرکول پوآرو» هم قتلی همزمان با شب کریسمس اتفاق می‌افتد و میزبان ثروتمند یک خانه به شکل فجیعی کشته می‌شود. هرکول پوآرو که در مهمانی مقتول شرکت داشته شخصیت تمام مهمان‌ها و انگیزه‌های احتمالی آن‌ها را بررسی می‌کند و قاتل را هم طبق معمول تحویل عدالت می‌دهد.

 


هدیه سال نو / او. هنری

مهمانی اسکروچ و دختر کبریت فروش 

او. هنری (ویلیام سیدنی پورتر) استاد همزمانی اتفاقات و پایان‌های غیر منتظره در داستان بود. مهارت عجیبی در شخصیت‌سازی داشت و قادر بود با کلماتی که استادانه چیده شده بودند، به شخصیت‌های داستان زندگی ببخشد.

داستان‌های او بسیار جذابند و هنوز برای مخاطب امروزی تازه هستند. او. هنری نگاهی تکان‌دهنده به زندگی آمریکایی اوایل قرن بیستم میلادی دارد. داستان «هدیه سال نو» درباره زنی به نام «دلّا»است که می خواهد با کمتر از ۲ دلار برای همسرش هدیه ای بخرد. در زندگی دلّا و همسرش دو چیز بود که بی‌اندازه از داشتن شان خوشحال بودند. یکی ساعت طلای جیم بود که از پدربزرگش به پدرش و از پدرش به او رسیده و دیگری موهای زیبای «دلّا» بود. کافی بود دلّا موهایش را باز کند تا زیبایی و جواهرات هر ملکه‌ای، فریبندگی و افسون خودش را از دست بدهد.
 


 

خاطره ای از کریسمس / ترومن کاپوتی

 مهمانی اسکروچ و دختر کبریت فروش

این کتاب را ترومن کاپوتی نویسنده کله گنده و قدر آمریکا نوشته و یک جوری هم بیوگرافی او محسوب می‌شود. کتاب در سال ۱۹۵۶ میلادی منتشر شده اما داستانش به دهه ۳۰ میلادی بر می‌گردد. دو بچه از یک فامیل همیشه هنگام آغاز تعطیلات کریسمس به همراه خانواده شان کیک میوه‌ای می‌پزند و آن را برای دوستان و خویشاوندانی می‌فرستند که در طول سال با آن‌ها مهربان بوده اند. خلاصه بهترین خاطره زندگی بچه‌ها همان روز‌های نزدیک به کریسمس است.

این کتاب، فضای ایام کریسمس راتوصیف می‌کند اما در عین حال حس تنهایی آدم‌ها هم اصلا از داستان آن‌ها جدا نیست. از طرف دیگر، خانواده ای که هر سال کیک میوه ای برای کریسمس می‌پزند، نسبتا فقیرند و خاطرات خوش بچه‌ها هم هر سال تکرار نمی‌شود و همین، خیلی ماجرا‌ها را واقعی می‌کند.

دخترک کبریت فروش / کریستین اندرسن

 مهمانی اسکروچ و دختر کبریت فروش

هانس کریستین اندرسن، داستان غم انگیز کریسمسی را با الهام از اثر یک نقاش دانمارکی به اسم «یوهان توماس لاند بای» نوشت. این نقاشی، تصویر کودک فقیری را نشان می‌داد که کبریت می‌فروشد. یک ناشر، این نقاشی را برای اندرسن فرستاد و از او خواست داستانی بر اساس این ایده بنویسد. داستان اندرسن دو سال بعد، چاپ شد و شهرت جهانی پیدا کرد.

ماجرا درست شب سال نو اتفاق می‌افتد و دختر بچه ای که دارد در سرما یخ می‌زند آخرین تلاش‌هایش را می‌کند تا کبریت‌هایش را بفروشد. دختر بچه می‌ترسد به خانه برگردد اما آن قدر هوا سرد است و آن قدر مردم به او بی توجهند که مجبور می‌شود کبریت‌هایش را یکی یکی روشن کند تا گرم بماند. دخترک کبریت فروش در شعله کبریت، همه آرزو‌هایش را محقق می‌بیند و حتی روز‌های خوش گذشته همراه مادر بزرگش را به یاد می‌آورد.
 


سرود کریسمس / چارلز دیکنز

 

مهمانی اسکروچ و دختر کبریت فروش

این نوشته چارلزدیکنز، گاوپیشانی سفید داستان‌های کریسمسی است. «سرود کریسمس» داستان یک مرد پیر و خسیس به اسم «اسکروچ» است که هیچ علاقه‌ای به کریسمس ندارد و پول خیلی‌ها را بالا می‌کشد. اسکروچ آدم تنهایی است و حتی ازدواج هم نکرده است. اسکروچ طبق معمول همه سال‌های زندگی‌اش، کریسمس را به تنهایی سپری می‌کند ولی موقع خواب، روح یک دوست قدیمی به سراغش می‌آید؛ دوستی که مثل خود اسکروچ خسیس و کوتاه بین بود.

این، تازه اول کار است و بعد از آن روح‌های «کریسمس گذشته»، «کریسمس حال» و «کریسمس‌ آینده» هم سر اسکروچ خراب می‌شوند و او مجبور می‌شود حقیقت زندگی‌اش را در این زمان‌ها واقعا ببیند و تصمیم به تغییرشان بگیرد. شخصیت اسکروچ آن قدر در زندگی مردم وارد شده که در فرهنگ‌های لغت هم کلمه اسکروچ به عنوان آدمی خسیس و تنگ نظر و حتی بدجنس معنی می‌شود و مردم هم خیلی از آن استفاده می‌کنند.


منبع: برترینها

نگاهی به آثار و زندگی احمد محمود

مرجان یگانه پرست- روزنامه بهار: چه بسیار نویسندگانی که هنر داستان پردازی این سرزمین را شکل دادند و از افسانه ها، وقایع و یا روایت‌ها و برداشت‌های شخصی الهام گرفتند و خواه ناخواه آینه‌ای از تبار و آیین و افکار جمعی مان را به ما بازتاباندند. نویسندگان بزرگ و کوچکی که دایره نویسندگی و نگاشتن را به قوت نوشته‌های‌شان بزرگ‌تر کردند و هزار این هنر را عیار بخشیدند. چه تعداد که کمتر شناخته شده اند در میان مردم کم کتاب خوان ما و احمد محمود یکی از همین نام آشناهای کم خوانده شده است. هر چند به وقت بودن او، جایزه‌ها نثار آثارش نشد اما به تازگی جایزه ادبی‌ای به نام او احداث و برندگانش هم اعلام شدند، که در نوع خود برای زنده نگه داشتن نویسنده‌ای توانمند در عصری که گذشت، جای تقدیر داشت. به بهانه این جایزه ادبی و سالگرد میلاد او در این گزارش نگاهی به آثار و زندگی‌اش شده است.
***
نویسنده‌ای برجسته در عصر معاصر
احمد اعطا با نام ادبی احمد محمود متولد ۴ دی ۱۳۱۰ در اهواز و متوفی به ۱۲ مهر ۱۳۸۱ در تهران نویسنده معاصر ایرانی بود. سبک نوشتاری او رئالیسم اجتماعی بود و معروف‌ترین رمانش «همسایه‌ها» در زمره آثار برجسته ادبیات معاصر ایران شمرده می‌شود. محمود در ۴ دی ۱۳۱۰ در شهر اهواز از پدر و مادری دزفولی الاصل به دنیا آمد و شاید به همین دلیل بیشتر خود را دزفولی می‌دانست. در برخی از آثارش چون «همسایه‌ها» و «مدار صفر» درجه واژه‌ها و جملاتی به گویش دزفولی به چشم می‌خورد و نیز شخصیت «نعمت» در داستان «غریبه‌ها و پسرک بومی» از کتابی به همین نام نیز از یکی از اهالی دزفول به نام نعمت علائی گرفته شده‌است که حول‌وحوش سال ۱۳۲۳ در دزفول به دست افراد ناشناسی ترور می‌شود. پدر احمد محمود در سال ۱۳۵۶ که در آن زمان احمد محمود ۴۶ ساله بود فوت کرد و مادرش در سال ۱۳۷۹ دو سال قبل از درگذشت خود احمد محمود از دنیا رفت. در سال ۱۳۲۷ با عمه‌زاده‌اش ازدواج کرد و در سال ۱۳۲۹ دوره متوسطه را شبانه در دبیرستان شاهپور اهواز به پایان رساند.
 
تجربه زندان و مبارزات سیاسی
پس از سپری کردن دوران تحصیلات ابتدایی و متوسطه در زادگاهش، به دانشکده افسری ارتش راه یافت، اما ازجمله تعداد زیاد دانشجویان دانشکده افسری بود که پس از کودتای ۲۸ مردادماه سال ۱۳۳۲ بازداشت و سپس بخش‌بخش آزاد شدند؛ درحالی‌که تنها ۱۳ نفر از آنان در زندان باقی ماندند. احمد اعطا، یکی از این دانشجویانی بود که توبه‌نامه‌ای امضا نکرد و به همکاری با حکومت پهلوی تن نداد. به همین دلیل مدت زیادی را در زندان به‌سر برد که گویا مشکل ریوی او که درنهایت به مرگش منجر شد، یادگار همان دوران بوده‌است. مدتی هم در حوالی خلیج فارس، از جمله در بندر لنگه، در تبعید به سر برد والبته خودش از این دوران با عنوان: «… زمانی که گرفتار بازی سیاست شده بودم!» یاد می‌کرد. در سال ۱۳۳۳ نخستین داستان کوتاهش به نام «صب می‌شه» در مجله امید ایران منتشر شد و در سال ۱۳۳۸ توانست اولین مجموعه داستانش به نام «مول» را با سرمایه شخصی به چاپ رساند.

مرگ به دلیل یادگار دوران سیاست
درد تنگی نفس و بیماری ریوی تا آخر عمر با او همراه بود و او خود می‌گفت: بعد از انقلاب به اصرار خودم بازخرید شدم و خانه‌نشین شدم تا شاید به درد درمان‌ناپذیری که همه عمر با من بود – و هست – سامان بدهم. دیر بود اما چاره نبود.
احمد محمود در اواخر عمر دچار بیماری تنگی نفس شد و این بیماری در سال ۱۳۸۰ یک بار او را به بیمارستان کشاند. در اول مهرماه ۱۳۸۱ بار دیگر حال او به وخامت گرایید و پس از انتقال به بیمارستان و بستری شدن، در روز جمعه ۱۲ مهر سال ۱۳۸۱ به دنبال یک دوره بیماری ریوی در بیمارستان مهراد در تهران درگذشت و در امامزاده طاهر کرج به خاک سپرده شد. آثاری که از او به جا مانده است، مول (۱۳۳۸)، دریا هنوز آرام است (۱۳۳۹)، بیهودگی (۱۳۴۰)، زائری زیر باران (۱۳۴۷)، از دلتنگی (۱۳۴۸)، پسرک بومی (۱۳۵۰)، غریبه‌ها (۱۳۵۲)، دیدار (۱۳۶۸)، قصه آشنا (۱۳۷۰)، از مسافر تا تبخال (۱۳۷۱) و از رمان‌هاهم می‌توان به همسایه‌ها (۱۳۵۳) داستان یک شهر (۱۳۶۰) زمین سوخته (۱۳۶۱) مدار صفر درجه (۱۳۷۲) و درخت انجیر معابد (۱۳۷۹) برنده دوره اول جایزه هوشنگ گلشیری به عنوان بهترین رمان را نام برد. او همچنین ترجمه رمان آدم زنده اثر «ممدوح‌بن عاطل ابونزال» (۱۳۷۶ ( و و دو فیلمنامه ایوب بهرام و مد و مه را در کارنامه دارد.

سبک نوشتارش، نزدیک به واقعیت ملموس پیرامونش
هرقلم وهرنویسنده سبکی دارد که او را از دیگر نویسندگان جدا ومتمایز می‌کند. به طور مثال زبان نوشتار جلال با بزرگ علوی متفاوت است. این به چگونگی استفاده از کلمات چگونه تراش دادن کلمات باز می‌گردد، بعضی کلمات را به ادا کردن کلاسیک می‌پسندند، یکی هم به محاوره گویی در داستان علاقه دارد، بدین صورت است که یک نویسنده صاحب سبک می‌شود. سبک نویسندگی. چیزی که قلم او را از دیگران متمایز می‌کند. احمد محمود، سبک خاص خودش را داشت و نویسنده ای با قلمی رئالیستی آن هم از نوع اجتماعی بود. قلمی که بی‌محابا تمام زوایای زندگی طبقه کارگری را به تصویر می‌کشید. سبکی که او انتخاب کرده بود، متناسب زمانه‌ای بود که در آن زیست می‌کرد، جامعه گرفتار در فقری عظیم، فشار طبقاتی و نبود راه حل هایی اساسی برای برون رفت از دشواری‌های حکومتی. او به واسطه نوع زیست‌اش و برآمده از دل همان مردم عادی گرفتار در رنج، می‌توانست به خوبی قلم بزند و از واقعیاتی ملموس بنویسد که در کوچه و بازار و در زندگی آدم‌های پیرامونش جاری بود.
 اوج داستان نویسی احمد محمود را در رمان‌های مشهور «همسایه ها» نوشته شده در سال ۱۳۵۳ و «مدار صفردرجه» منتشر شده در سال ۱۳۷۲ می‌توان مشاهده کرد. در رمان «همسایه ها»، نویسنده زندگی یک جوان دهه سی(خالد) را به تصویر می‌کشد. یکی از شگردهای محمود در بیان تکیه کلام‌ها و خلق دیالوگ هایی است که مخصوص آن مردم با آن زادوبوم است که هر خواننده‌ای رامجذوب می‌کند. اودر تصویر اهواز دهه سی سنگ تمام می‌گذارد. تب وتاب دهه سی که بوی بیست وهشت مرداد می‌دهد وکودتا و تفکرات رایج حزبی آن دوره مانند کمونیست و دیگراحزاب نوپا. نمی توان هیچ کدام از این دو کتاب را رمان تاریخی دانست اما گوشه چشمی هم به اتفاقات وحوادث شگرف آن دوران دارد.

 رمان «همسایه ها» دریک خانه دوری سازسنتی اتفاق می‌افتد. خانه ای که همه جور آدم را می‌توان در آن پیدا کرد.از قهوه خانه چی تا قاچاقچی سیگار. از پاسبان تا شاتر برشکسته وگاریچی ولحاف دوز.اما همه این‌ها مانند رنگ‌های لچک ترنجی یک قالی برتن داستان نقش بسته اند.هیچ کدام اضافه نیست. در «مدار صفردرجه» نیز فضا همان فضاست. همان فضای دهه سی زمانی که مملکت در تب وتاب ملی شدن نفت امتحان پس می‌دهد و شاید می‌سوزد. فضا‌های خلق شده در «مدارصفر درجه» شباهت زیادی به «همسایه ها» دارد. در «مدارصفردرجه» با اینکه سال ۱۳۷۲ منتشر شده اما نویسنده تو را به کوچه پس کوچه‌های دهه سی می‌برد و لذتی بی‌وصف از فضای آن زمانه را به کام مخاطب می‌چشاند. در این رمان هم همه جور آدم می‌بینی از سیاسی و حزبی گرفته تا سلمانی و مثل نوذر بیکار.  قلم احمد محمود صمیمی وحرفه‌ای بود. همان حکایت سهل و ممتنع و به گفته بسیاری کلمات را خوب می‌شناخت و ظرفیت و چگونگی به کار بردن آنها را می‌دانست. زبان آدم‌های آثارش را هم خوب می‌شناخت زیرا در بین آن‌ها زندگی کرده بود. بیشتر جریان‌های داستان‌های کتاب هایش را تجربه کرده بود از کارگری گرفته تا راننده تاکسی. او راوی جهان پیرامون و جاری روزمره بود. او هم بسان خیلی از نویسنده‌های هم عصر خود، نویسنده‌ای بود که در لایه‌های پایین جامعه زندگی کرده و درد‌های آن‌ها را شنیده بود.

واکنش خانواده نویسنده به جایزه ادبی «احمد محمود»
 فرزند احمد محمود با بیان این‌که در جریان شکل‌گیری جایزه «احمد محمود» بوده است، انتظار خود را از این جایزه ادبی بیان کرد.
بابک اعطا درباره حاشیه‌های مربوط به جایزه ادبی «احمد محمود» گفت: مدت‌ها پیش با من تماس گرفتند و درباره برگزاری چنین‌ جایزه‌ای با من صحبت کردند اما من با این مسئله مشکلی نداشتم. البته قرار بر این بود که دوباره با من تماس بگیرند اما دیگر از آن‌ها خبری نشد و تماس نگرفتند. او با تأکید بر این‌که هیچ اعتراض و مشکلی نسبت به برگزاری جایزه «احمد محمود» ندارد، گفت: تنها گله من این است که دوباره تماس نگرفتند و کار خود را انجام دادند.

پسر احمد محمود همچنین درباره انتظارات خود از جایزه «احمد محمود» بیان کرد: انتظار من این است که این جایزه در حد نام احمد محمود باشد. در جوایزی که به مجموعه داستان و یا رمان می‌دهند به این امر توجه داشته باشند که این جایزه نام احمد محمود را بر خود دارد و در انتخاب کتاب‌ها دقت بالایی داشته باشند. در واقع جایزه در شأن احمد محمود باشد. اعطا در ادامه تاکید کرد: این‌که جایزه ادامه داشته باشد خیلی مهم است. معمولا جایزه‌های این‌چنینی بعد از برگزاری چند دوره متوقف می‌شوند. من نمی‌دانم چه امری باعث توقف این جایزه‌ها می‌شود. ممکن است یکی از دلایل آن خود برگزارکنندگان باشند؛ بنابراین برگزارکنندگان سعی کنند اختلاف‌های مربوط به خودشان را حل کنند تا جایزه تداوم داشته باشد.
جایزه ادبی «احمد محمود» آثار راه‌یافته به مرحله دوم خود را در دو بخش رمان و مجموعه داستان معرفی کرد و همزمان با سالروز میلاد این نویسنده برندگانش را خواهد شناخت. بنا بر اعلام دبیرخانه جایزه، این کتاب‌ها با رای مستقیم ۵۰ نویسنده، منتقد و روزنامه‌نگار از بین ۲۵۳ رمان و ۱۲۳ مجموعه‌ داستان منتشرشده در سال ۹۵ انتخاب شده‌اند. در مرحله‌ دوم این جایزه، از بین آثار اعلام‌شده، پنج رمان و پنج مجموعه‌ داستان به عنوان نامزدهای نهایی معرفی خواهند شد.
منبع: بهارنیوز

هشتادمین داستان همشهری منتشر شد

هشتادمین شماره‌ی ماهنامه‌ی داستان همشهری در ۲۷۸ صفحه با قیمت ۸۰۰۰ تومان در دسترس مخاطبان است.

ویژه‌نامه‌ی یلدای مجله‌ی داستان همشهری ویژه‌ی غذا منتشر شد.

در ادامه‌ی پرونده‌های موضوعی ماهنامه‌ی داستان، شماره ی دی‌ماه این مجله با موضوع آشپزی و غذا فراهم آمده است. در بخش «درباره زندگی» علی خدایی، جواد رسولی، لیلا نصیری‌ها، عالیه عطایی و… هرکدام از غذا وآشپزی بسته به جغرافیایی که تجربه کرده‌اند نوشته‌اند. از مطالب خواندنی این بخش روایت علا پیشرو، آشپز بین‌المللی، است که با یادآوری یکی از خاطرات پخت‌وپزش در سوئیس، از تاثیر مکتب آشپزی ایرانی می‌گوید.

در بخش «داستان» نیز اصغر عبداللهی، آرش صادق‌بیگی، رابرت لنون و لارا واپنیار از جمله نویسندگانی هستند که این موضوع را زمینه‌ی داستان‌هایشان قرار داده‌اند. روایت‌های داستانی این شماره نیز با دو مطلب از قرن گذشته، نگاهی درگذر و اجمالی به آشپزی ایرانی دارد.

مطالب بخش روایت های مستند هم حال و هوای غذا و با هم‌نشینی دارند. «از این سر تا اون سر» روایت‌های خوانندگان ازناهار روز جمعه است و «منوباز» خاطرات پنجاه‌سال کار یک پیشخدمت در یکی از قدیمی‌ترین رستوران‌های تهران.

داستان‌ها و روایت‌هایی از کامبیز درم‌بخش، واحد خاکدان، اسدالله امرایی، فیروزه گلسرخی، سلمان باهنر، مریم منوچهری، علی غبیشاوی، محمدرضا زمانی، نائویا شیگا، جولیا چایلد، آدام گاپنیک، تام جوناد، ونسا گبی، دیوید فاستر والاس و… از دیگر مطالب این شماره است. هشتادمین شماره‌ی ماهنامه‌ی داستان همشهری در ۲۷۸ صفحه با قیمت ۸۰۰۰ تومان از اواخر آذرماه در روزنامه‌فروشی‌ها و کتابفروشی‌های معتبر سراسرکشور در دسترس مخاطبان است.


منبع: عصرایران

از «پایتخت ۵» چه خبر؟

سریال «پایتخت ۵» به تهیه‌کنندگی الهام غفوری و کارگردانی سیروس مقدم تازه‌ترین محصول سازمان هنری رسانه‌ای اوج است که قرار است نوروز ۹۷ روی آنتن شبکه یک سیما برود.

پنجمین فصل از سریال «پایتخت» این روزها در حال پشت سر گذاشتن مراحل فنی است تا برای نوروز ۹۷ آماده شود.

الهام غفوری، تهیه‌کننده مجموعه سریال‌های «پایتخت» در گفت‌وگو با ایسنا اظهار کرد: از ۱۵ مهر به بعد کار تصویربرداری سریال «پایتخت ۵» به پایان رسید و هم‌اکنون در مرحله فنی قرار دارد که بخش‌های مختلف مونتاژ، موسیقی و تدوین همزمان با هم پیش می‌رود تا سریال برای پخش نورورزی آماده شود.

او یادآور شد: ما تمام فرمول‌هایی که برای جذاب شدن یک پروژه لازم است را رعایت کردیم. اما اینکه «پایتخت ۵» با استقبال روبه‌رو شود یا خیر بستگی به نظر مردم دارد.

سریال «پایتخت ۵» به تهیه‌کنندگی الهام غفوری و کارگردانی سیروس مقدم تازه‌ترین محصول سازمان هنری رسانه‌ای اوج است که قرار است نوروز ۹۷ روی آنتن شبکه یک سیما برود.

تصویربرداری این سریال با حضور عوامل اصلی و بازیگران صبح روز سه‌شنبه (۱۹ اردیبهشت ماه) در مازنداران آغاز شد. در نخستین روز تصویربرداری بخش‌های مربوط به داخل خودرو در جاده‌های حومه شهرستان شیرگاه و با حضور محسن تنابنده، احمد مهران‌فر، ریما رامین‌فر، علیرضا خمسه، نسرین نصرتی، بهرام افشاری، سارا و نیکا فرقانی ضبط شد.

محسن تنابنده، احمد مهران فر، علیرضا خمسه، ریما رامین فر، نسرین نصرتی، هومن حاجی‌عبدالهی، بهرام افشاری، سارا و نیکا فرقانی، مجتبی بلال حبشی، مصطفی بلال حبشی و سلمان خطی از جمله بازیگرانی هستند که در سریال نوروزی «پایتخت ۵» ایفای نقش کرده‌اند.

سایر عوامل این مجموعه تلویزیونی عبارتند از: محسن تنابنده (طراح و سرپرست نویسندگان)، امیرحسین قاسمی (نویسنده)، فرشاد گل‌سفیدی (مدیر تصویربرداری)، حید ملک محمدی، شمس‌الدین رئیس وند، امیرحسین آردهی، رضا احمدی، حسین ارقبایی (گروه تصویر)، مجید اسکندری (مدیر چهره‌پردازی)، مرتضی کهزادی، محبوبه تاتلاری، ایمان خیراندیش، سروش عباسی ( مجریان گریم)، فهیمه کمالی (مدیر برنامه‌ریزی)، : مصطفی تنابنده (دستیار اول کارگردان)، آسیه معصوم زاده (منشی صحنه)، میلاد منصوری (دستیار کارگردان)، امین رنجبر (دستیار برنامه‌ریز)، آرزو غفوری (طراح صحنه و لباس)، نسیم غضنفر زاده و ساهره جوانمرد (گروه لباس)، جواد فاضلی، احمد عبدالهی ‌و محمد مرادی (گروه صحنه)، عباس بلوندی (مشاور هنری)، امیر پرتو زاده (مدیر صدابرداری)، پرویز جلیلی و علی میرزاد (گروه صدابرداری)، خسرو احدزاده (تصویربردار پشت‌صحنه)، محمود اتحادی (مدیر تولید)، مجتبی احمدی (مشاور رسانه‌ایی)، محمدرضا آهی (دستیار تهیه)، نادر فوقانی (عکاس)، آرش صالحی (مدیر تدارکات)، ابوالفضل لطفی (دستیاران تدارکات)، ایمان احمدی و ایرج ابراهیمی (سینه موبیل)، امیرحسین خنجری (بدلکار)، رضا جنانی، محمدرضا عبدالله زاده، مازیار نوری، مسعود رحیمی و رضا خالقی (حمل‌ونقل).


منبع: عصرایران