کتاب‌های پیشنهادی در دوران «ترامپ»

به گزارش ایسنا، با گذشت همین زمان کوتاه از رئیس‌جمهور شدن «ترامپ»، آثاری همچون «۱۹۸۴»، «قصه ندیمه» و «دنیای قشنگ نو» صدرنشین فهرست پرفروش‌ترین‌ها شده‌اند.«کلین کانوی» مشاور رسانه‌ای «دونالد ترامپ» چند هفته پیش در سخنرانی خود از اصطلاحات «جورج اورول» در رمان مشهور «۱۹۸۴» استفاده کرد و همین جرقه‌ای شد برای صدرنشینی دوباره این کتاب در جدول پرفروش‌ها. «میچیکو کاکوتانی» در «نیویورک تایمز» مقاله‌ای درباره این رمان ضدآرمان‌شهری با عنوان «چرا خواندن «۱۹۸۴» در سال ۲۰۱۷ یک ضرورت است؟» به چاپ رساند. پس از آن، نشریه «نیو ریپابلیک» اشاره کرد که این تنها اثری نیست که در این برهه ارزشمند است و باید خوانده شود. «ژوزفین لیوینگستون» نوشت که کتاب «کافکا»، «محاکمه» هم اثر خوبی در این زمینه محسوب می‌شود. کتاب‌های زیادی درباره نظارت رسانه‌ها، کنترل نشر اطلاعات و تناقض‌های رهبران سیاسی نوشته شده است. اگر شما هم «۱۹۸۴» را خوانده‌اید و به دنبال رمان‌هایی با همین تم هستید، می‌توانید به لیستی که «هافینگتون پست» از داستان‌های ضدآرمانشهری واقع‌گرایانه تهیه کرده است، نگاهی بیاندازید: «تزار عشق و تکنو» نوشته «آنتونی مارا» مجموعه داستان «تزار عشق و تکنو» که «آنتونی مارا» در سال ۲۰۱۵ منتشر کرده، شامل داستان‌هایی است که در دوره‌های مختلف روایت می‌شوند. این اثر نشان می‌دهد چگونه تاریخ، برخی حقایق را فرسوده می‌کند و از بین می‌برد و برخی دیگر را به حال خود رها می‌کند. اولین داستان این مجموعه نمونه‌ای ملموس از پرداختن به تم سانسور است؛ شخصیت اصلی داستان در دوره «ژوزف استالین» در اداره‌ای کار می‌کند که وظیفه‌اش، پاک کردن چهره‌ها از نقاشی‌ها و روزنامه‌هاست. وقتی او با چهره آشنای یک بالرین روبه‌رو می‌شود، کارش را به درستی انجام نمی‌دهد و این تمرد عواقبی را برایش دربردارد… «مبادله کلمات» نوشته «آلنا گریدون» ضدآرمانشهری که «آلنا گریون» در کتاب «مبادله کلمات» توصیف کرده، تفاوت چندانی با آن‌چه ما در ذهن‌مان داریم، ندارد و همین باعث ترسناک‌تر شدن آن می‌شود. یک بیماری عصبی، بدن افرادی را که از تکنولوژی استفاده می‌کنند عفونی می‌کند و باعث می‌شود آن‌ها دیگر نتوانند به راحتی با دیگران ارتباط برقرار کنند. کتاب‌خوان‌ها کم و بیش از ابتلا به این بیماری ایمن هستند. «هیاهوی زمان» نوشته «جولین بارنز» «هیاهوی زمان» جدیدترین اثر «جولین بارنز» رمان‌نویس انگلیسی برنده «من بوکر» و «فمینا» است که در سال ۲۰۱۶ روانه بازار شد. این اثر تم ضدآرمانشهری ندارد، اما داستان زندگی یک هنرمند را در حکومتی دیکتاتوری روایت می‌کند. «دیمیتری شوستاکوویچ» آهنگ‌ساز متوجه «استالین» نمی‌شود، تا این‌که این دولتمرد مستبد افکار منفی خود را درباره موسیقی او به وضوح بیان می‌کند. او کشته یا تبعید نمی‌شود، بلکه به اجبار در شرایطی قرار می‌گیرد که باید نماینده ایده‌آل‌های حکومت شوروی شود. این رخداد باعث می‌شود «شوستاکوویچ» از خود بپرسد، ارزش کدام یک بیشتر است: زندگی‌ یا هنرش؟ «الفبای شعله‌ور» نوشته «بن مارکوس» «الفبای شعله‌ور» دومین رمان «بن مارکوس» آمریکایی است که در سال ۲۰۱۲ منتشر شد. موضوع این کتاب ادبیاتی است که نوجوانان در قبال بزرگسالان به کار می‌گیرند. اما این یک داستان معمولی نیست؛ در «الفبای شعله‌ور»، نوجوانان با کلماتی که استفاده می‌کنند می‌توانند از لحاظ فیزیکی خسارت‌هایی به والدین خود وارد کنند. در ادامه این شرایط، مسائل نابسامانی روی می‌دهد و آزمایش‌های مختلفی صورت می‌گیرد. در این میان، «سم» قهرمان داستان «مارکوس»، وارد عمل می‌شود و به دنبال درمانی برای این مسأله می‌گردد. کل این داستان می‌خواهد بگوید کلمات هم درست مثل اعمال می‌توانند به دیگران آسیب برسانند. «دایره» نوشته «دیو اگرز» «دایره» به قلم «دیو اگرز» از آن رمانی‌هایی است که مورد توجه سینماگران قرار گرفته و فیلم اقتباسی آن قرار است تا پایان سال جاری میلادی اکران شود. «اما واتسون»،‌ «تام هنکس» و «جان بویگا» از بازیگران این پروژه سینمایی هستند. موضوع این فیلم درباره سانسور است. وقتی می‌خواهیم از سانسور حرف بزنیم، شهروندان درست‌کاری را تصور می‌کنیم که در یک حکومت خفقان‌آور دست به هر کار خلاقانه‌ای می‌زنند تا حرف‌های‌شان را به گوش دیگران برسانند. اما در رمان «دایره» این نویسنده برنده جوایز «مدیسی» و «ایمپک دوبلین»، مقوله سانسور خیلی پیچیده‌تر از این است. در این کتاب سیستمی با ترکیب گوگل و فیسبوک شکل می‌گیرد که در آن، بیان آشکار همه چیز بر شخصی‌سازی اطلاعات برتری دارد و نتیجه آن چیزی نسیت جز خودسانسوری. «داستان عاشقانه واقعی خیلی غمگین» نوشته «گری اشتاینگارت» «داستان عاشقانه واقعی خیلی غمگین» رمانی است از «گری اشتاینگارت» نویسنده روسی ـ آمریکایی که بیشتر به نگارش طنز انتقادی شهرت دارد. ممکن است نام «داستان عاشقانه واقعی خیلی غمگین» شما را به یاد «۱۹۸۴» جورج اورول نیاندازد، اما باید بدانید این داستان درباره جامعه‌ای در آینده است که در آن همه منابع و ابزارهای شخصی و روابط، تحت نظارت قرار دارند و داشتن هرگونه ارتباط نزدیک غیرممکن است. «پسر یتیم ارباب» نوشته «آدام جانسون» نویسنده کتاب «پسر یتیم ارباب» که سال ۲۰۱۳ جایزه ادبیات داستانی «پولیتزر» را برد، «آدام جانسون» آمریکایی است. او در این رمان شرایط متناقضی را در کره شمالی توصیف کرده؛ دولت این کشور به مردم اعلام می‌کند قرار است کاری را انجام دهد، اما در واقع کار دیگری انجام می‌دهد. این تاکتیکی است که باعث می‌شود شهروندان به دریافت‌های شخصی خود از واقعیت تردید کنند. «شب مادر» نوشته «کورت ونه‌گات» «شب مادر» را «کورت ونه‌گات» در سال ۱۹۶۱ به چاپ رساند. این رمان درباره نمایشنامه‌نویسی ضدسیاست است که در آمریکا به دنیا آمده و در آلمان بزرگ شده. او در زمان جنگ جهانی دوم در آلمان می‌ماند و به کمپین تبلیغاتی نازی‌ها می‌پیوندد. بعدها به آمریکا برمی‌گردد و سرانجام به نماد برتری‌طلبان سفیدپوست تبدیل می‌شود. «ونه‌گات» درست مثل «ریش‌آبی»، این کتاب را به گونه‌ای نوشته که انگار در حال روایت خاطرات خودش است.


منبع: baharnews.ir

نسل ما از استاد شجریان انگیزه گرفت

به گزارش ایسنا، محمد متعمدی در ابتداى کنسرتش با نام “کویر” که اولین اجراى خود را شامگاه چهارم اسفند ماه در تالار وحدت پشت سر مى گذاشت، در سخنانى اظهار کرد: نمى توانم خوشحالى خودم را پنهان کنم که پس از یک سال کنسرت قطعاتى را اجرا مى کنم که آن ها را به عشق نشان دادنشان به شما در روى صحنه، تولید کرده ایم. شما با عشق به این قطعات بازخورد مثبت به ما رساندید. او ادامه داد: از همه حمایت ها، عشق و مهرى که به من و بقیه هنرمندان دارید، تشکر مى کنم. معتمدى اجراى خود را با قطعه “کویر” آغاز کرد. او پیش از این درباره این قطعه گفته بود که شعر، آهنگ و آواز “کویر” متعلق به اوست و به نوعى برایش نماد خودکفایى به حساب مى آید. در ادامه قطعه “شکنم ساغر” اجرا شد و بعد نوبت به ساز و آواز به همراهى ساز عود رسید که معتمدى غزل “دایم گل این بستان شاداب نمی‌ماند/دریاب ضعیفان را در وقت توانایی” از حافظ را براى این کار انتخاب کرده بود. “به یاد صیاد”، تصنیف “بیا” قطعاتى بودند که در ادامه اجرا شدند. ساز و آواز دیگرى با شعرى از خیام نیز براى این اجرا تدارک دیده شده بود که اجرا شد.در ادامه با تصنیف “چون مرده شوم” بخش اول این کنسرت به پایان رسید.پس از استراحتى کوتاه و با حضور دوباره گروه روى صحنه، معتمدى رو به حاضران بیان کرد: من مجددا از شما عزیزان تشکر مى کنم که حضور شما همیشه باعث به وجود آمدن همه اتفاقات خوب براى ما بوده است. او سپس به شبنم مقدمى، نگین صدق گویا، امیرحسین مدرس، معصومه کریمى و معصومه شیرازى و بهمن محمدزاده (شاعر برخی آثار معتمدى مانند یلدا و پرواز) به عنوان مهمانان این اجرا اشاره کرد و گفت: کریم قربانى (نوازنده ویولنسل) نیز در میان ما حضور دارد. صداى ساز افرادى مانند او شاید در بسیارى از آثارى که شما از آن ها لذت بردید وجود داشته است اما خودتان ندانید، ما همیشه نام خواننده را شنیده ایم. قطعات “پرواز”، “امید جانم”، “به نگاهم بنگر”، “رفته ز دل” و دو ساز و آواز در بخش دوم اجرا شدند. سپس معتمدى گفت: مى خواهیم یک اثر را بخوانیم که رگ غیرت همه با شنیدن آن به جوش مى آید. در ادامه قطعه “اى ایران اى مرز پرگهر” اجرا شد که تمامى مخاطبان سالن هنگام اجراى آن به احترام ایران به پا خاستند. امیر مهدى مقدم -نوازنده عود-، داود اسلفى -نوازنده پیانو-، پویان جمشیدى -نوازنده پرکاشن-، مسیح مردیها -نوازنده ویولنسل- و احمد محمدیان -نوازنده کلارینت و دودوک- در کنار معتمدى هنرنمایى کردند. به گفته معتمدى تمامى این نوازندگان اصفهانى هستند. این خواننده پیش از این با بیان این‌ که اعضای ارکستر من پایین‌ترین میانگین سنی را دارند، اظهار کرده بود : من آن‌ ها را به‌ واسطه سن انتخاب نکردم، بلکه پس از انتخاب آن‌ ها به‌ واسطه کیفیت کارشان، متوجه سن و سالشان شدم. رهبر ارکستر من یک جوان ۱۸ ساله است. پس از پایان بخش دوم و در میان درخواست هاى مخاطبان براى اجراى قطعات دیگر که بعضا نام تیتراژ فیلم سینمایى”سیانور”، تنها اثر پاپ این هنرمند و قطعه اى از استاد محمدرضا شجریان به گوش مى رسید، معتمدى اظهار کرد: من براى استاد شجریان آرزوى سلامتى مى کنم. واقعیت این است که نسل ما وقتى آواز را شروع کردیم درصد زیادى از انگیزه هاى خود را از ایشان گرفتیم و از آثار ایشان مشق کردیم. اجازه بدهید قطعات ایشان به نام و متعلق به خودشان بماند.در پایان قطعه “کویر” به عنوان قطعه بیز انتخاب و اجرا شد.   این اجرا پنجم اسفند ماه نیز در تالار وحدت به روى صحنه مى رود. معتمدى همچنین قصد دارد تور کنسرت “کویر” خود را تا پایان سال ١٣٩۵ در شهرستان هاى شاهرود و یزد برگزار کند. ادامه این کنسرت ها اردیبهشت ماه سال ١٣٩۶ اجرا خواهد شد.


منبع: baharnews.ir

رای‌گیری نهایی اسکار به پایان رسید

به گزارش ایسنا به نقل از ورایتی، با پایان زمان اخذ رای از اعضای آکادمی علوم و هنرهای سینمایی اسکار که تا ساعت ۴:۳۰ بامداد روز چهارشنبه ادامه داشت، تنها شمارش آراء و در نهایت معرفی برندگان در مراسم پایانی باقی مانده است.رای‌گیری نهایی جوایز سینمایی اسکار که به صورت آنلاین و کاغذی انجام شد، در فاصله چند روز به برگزاری مراسم اعطای جوایز به پایان رسید و پس از شمارش آراء نتایج تنها در اختیار چند نفر خاص قرار می‌گیرد تا روز توزیع جوایز اعطاءکنندگان نام برندگان را از پاکت خارج کنند.در حالی که تمامی اعضای آکادمی می‌توانند در شاخه بهترین فیلم رای‌ دهند، اما رای‌گیری در سایر شاخه‌های جوایز سینمایی اسکار همچون بازیگری، کارگردانی، طراحی لباس، صدابرداری و .. محدود به اعضای منحصر به آن شاخه است. امسال فیلم «لالا لند» با نامزدی در ۱۴ شاخه جوایز اسکار بیشترین توجهات را معطوف خود کرده و پس از آن نیز دو فیلم «مهتاب» و «ورود» هر کدام با ۸ نامزدی، فیلم‌های «منچستر کنار دریا»، «شیر»و «ستیغ‌اره‌ای» با ۶ نامزدی و «حصارها» با ۴ نامزدی قرار دارند. مراسم اعطای جوایز هشتادونهمین دوره جوایز سینمایی اسکار  روز ۲۶ فوریه ۲۰۱۷ (یکشنبه ۸ اسفندماه) در دالبی تئاتر لس‌آنجلس برگزار می‌شود و این مراسم در بیش از ۲۵۵ کشور دنیا به صورت زنده به روی آنتن می‌رود.


منبع: baharnews.ir

هر لباس زیبا در صدا و سیما ممنوع است!

مژگان عیوضی، طراح لباس درباره قوانین سازمان صداوسیما برای پوشش مجریان به ایسنا گفت: ما چارچوب مشخصی برای پوشش مجریان در سازمان صداوسیما نداریم. هر لباسی، زیبا به نظر بیاید هر چند که پوشیده باشد، ممنوع است و این نشانگر انتخاب سلیقه‌ای مسوولان است. اگر سازمان برای پوشش، قانون داشته باشد و سلیقه‌ای عمل نکند می‌توان برای بهتر کردن پوشش مجریان کاری انجام داد.او افزود: من به عنوان طراح، لباسی طراحی کردم که از لحاظ پوششی و شرعی مشکلی نداشت و تنها مدل حجابش متفاوت بود اما سازمان این نوع لباس را نپسندید.این طراح لباس با اشاره به حساس بودن کار مجریان بیان کرد: مجریان کار حساسی دارند و اگر در برنامه زنده، لباس نامناسبی بپوشند به دلیل اینکه امکان بازبینی در برنامه زنده وجود ندارد، به دردسر می‌افتند؛ بنابراین مجری تا جایی که امکان دارد نباید مسوولی را تحریک کند. مجری برای اینکه خلاف میل یک مسوول لباسی را نپوشد، جذابیت لباس و همخوانی رنگ لباسش را نادیده می‌گیرد.او در ادامه گفت: من به یکی از مدیران شبکه پیشنهاد دادم که متنی مدون برای پوشش ایجاد کنند و طراح لباسی را در نظر بگیرند تا براساس این متن مدون و چارچوب کار کند.عیوضی با اشاره به راه حل مشکل پوشش مجریان در سازمان صداوسیما گفت: ما نمی‌توانیم بگوییم رسانه ملی حساس است و به ما ربطی ندارد که مجری چه لباسی می‌پوشد. اگر قانون پوشش در سازمان صداوسیما معلوم باشد، این انتخاب‌های سلیقه‌ای از بین می‌رود و اتفاق‌های خوبی می‌افتد.او در ادامه اضافه کرد: سازمان صداوسیما باید طراح لباس داشته باشد و بودجه‌ای برای طراحی لباس اختصاص دهد. طراح لباس باید در سازمان حضور داشته باشد که بر اساس تم  و دکور برنامه برای مجری لباس طراحی کند و هزینه این لباس نیز برعهده تهیه‌کننده باشد.این طراح لباس در پایان گفت: مساله اصلی ما شرایط بیرونی جامعه و پوشش مردم است زیرا پوشش مردم با قوانینی که دولتمردان برای پوشش درنظر می‌گیرند متفاوت است. ما نباید از مجری انتظار داشته باشیم که همه لباس هایش را با قانون جامعه یکسان کند.


منبع: baharnews.ir

شیرین کاری های تاجر کاخ سفید

نسرین نورافکنشیرین کاری‌های تاجر کاخ نشین آمریکایی همچنان تیتر نخست خبرگزاری‌های مهم جهان است. به این عناوین دقت کنید: خبرنگاران دشمن مردم هستند. دنبال تحریم جدیدم. همین دیشب سوئد حمله تروریستی داشته است. اینها چند نمونه از اظهارات مردی است که در کرسی قدرت اول دنیا نشسته و با فشار دادن دکمه‌ای می‌تواند موجب انقراض بشریت شود. البته منظور تنها دکمه‌های فشاری زرادخانه‌های اتمی آمریکا نیست. بیشتر منظور «اینتر»گوشی یا هر کوفتی است که ترامپ با آن توییتر می‌نویسد. پیش از این رسم بود روسای جمهوری به ویژه از نوع آمریکایی‌اش وقتی قرار بود اظهارنظری کنند یا موضع بگیرند درباره تحولات جهانی، برگزاری نشست خبری کمترین تدارک این اظهار نظر و موضع‌گیری بود؛ خبرنگاران باید صف می‌کشیدند و خبرگزاری‌ها هم آماده باش که رییس جمهوری می‌خواهد موضع بگیرد، قانون تصویب کند یا حتی جنگ راه بیاندازد. اما از لحظه ورود این ترامپ به کاخ سفید این کاخ عزادار شده است. هیچ چیز به روال ۲۰۰ سال پیش نیست. ترامپ صبح به صبح قبل از مسواک سیاست‌های کلان آمریکا در حوزه‌های اقتصادی، سیاسی، دیپلماسی و حتی فرهنگی را از طریق ۱۴۰کلمه توییتر اعلام می‌کند و بقیه روز را به رصد واکنش‌های داخلی و خارجی درباره توییت‌های خود و بازی گلف می‌پردازد. البته تجربه این چند روز ثابت کرده است که این برای همه بهتر است، اگر پیش از این مشاوران ترامپ عاجزانه از او تقاضا می‌کردند که کنفرانس مطبوعاتی هم محض پرستیژ ریاست جمهوری برگزار کند، اکنون با توهمات ترامپ در کنفرانس‌های مطبوعاتی از جمله اظهارنظراو درباره حادثه تروریستی توهمی در سوئد، اکنون مشاورانش ترجیح می‌دهند که او همان توییت‌های دم صبحش را بزند و برود گلفش را بازی کند. مشاوران ترامپ احساس خطر کرده‌اند که با ادامه کنفرانس‌های مطبوعاتی ترامپ، اندک آبروی رییس جمهوری هم از بین برود و مردم دنیا بدانند که ترامپ نمی‌داند اساسا سوئد کجای کره زمین است یا کره شمالی همسایه روسیه نیست و همسایه کره جنوبی است. خلاصه در توییت‌های ۱۴۰کلمه‌ای به دلیل محدودیت کلمه کمتر آبرو و حیثیت آمریکا زیرسوال می‌رود،در صورتی که کنفرانس مطبوعاتی ترامپ به دلیل نامحدود بودن کلمه می‌تواند فاجعه آفرین باشد و همه تلاش‌های یکی دو ساله معلمان ترامپ را برای آموزش نقشه جغرافیا به باد دهد. اما این بخشی از ماجرای‌های ترامپ و خانواده در کاخ سفید است، تنها درد کاخ سفید که به توییت و توهم ترامپ محدود نمی شود که؛ قبلا کار در کاخ سفید برای بانوان اول امریکا این بودکه حتی اگر روشنفکر و آدم‌حسابی هم نبودند وقتی وارد کاخ سفید می‌شدند حداقل «ادا»ی آن را در می آوردند. دست از «خزوخیل» بازی شون بر می‌داشتند و محض دکور هم شده کتابخانه می‌ساختند و کتاب می‌خریدند. اما دختر ترامپ که به عنوان بانوی اول وارد کاخ سفید شده است. همان بدو ورود دستور ساخت مزون لباس داده است کفش‌های پاشنه‌بلند وکمربندهای براق برای بانوان کاخ سفید سفارش داده و لباس فرم طراحی کرده است. در سمت دیگر ماجرا بانو ملانیا همسر ترامپ هم به شرط ساخت یک آرایشگاه با همه امکانات، موافقت کرده که هرزگاهی به کاخ سفید سر بزند. خلاصه اوضاع کاخ سفید از دست دارودسته ترامپ به سیاهی گراییده است.


منبع: baharnews.ir

داستان یک عکس از عباس کیارستمی

به گزارش ایسنا، این‌ها بخشی از صحبت‌های مینا زیوری – عکاس – است که یکی از تصاویر ثبت‌شده توسط او از عباس کیارستمی در جریان ساخت فیلم «زندگی و دیگر هیچ» به‌عنوان پوستر بخش بزرگداشت جشنواره جهانی فیلم فجر که اردیبهشت‌ماه ۱۳۹۶ برگزار می‌شود، انتخاب شده است.این عکس، عباس کیارستمی کارگردان را در کنار تپه‌ای زیبا و سبز نشان می‌دهد. کیارستمی با کلاه و عینک ایستاده است.درگذشت این فیلمساز یکی از مهم‌ترین و غم‌انگیزترین اتفاق‌های دنیای هنر و سینما در سال ۹۵ بود. همین اتفاق باعث شد به‌خاطر چهره و جایگاه جهانی کیارستمی، بزرگداشتی برای او در جشنواره جهانی فیلم فجر با همکاری جشن تصویر سال برگزار شود. علاوه بر این‌که پوستر این دوره از جشنواره، عکسی از مجموعه «برف» کیارستمی است، در بخش بزرگداشت نیز عکسی از مینا زیوری با محوریت کیارستمی برای پوستر انتخاب شده است. به همین بهانه، با این عکاس و مدرس درباره حضورش در کنار گروه کیارستمی گفت‌وگو کردیم.زیوری درباره آن روزها به ایسنا گفت: همراهی من با گروه عباس کیارستمی به دوران دانشجویی‌ام برمی‌گردد. من آن روزها دانشجوی عکاسی سیف‌الله صمدیان بودم و برای کار دانشجویی‌ام تصمیم گرفتم از هنرمند دلخواهم که شیفته او بودم، عکاسی کنم. عکسی که از زنده‌یاد کیارستمی در پوستر بزرگداشت این هنرمند در جشنواره جهانی فیلم فجر استفاده شده، به حضور دوباره گروه کیارستمی در لوکیشن فیلم «زندگی و دیگر هیچ» مربوط است. او ادامه داد: وقتی این عکس گرفته شد که کار فیلمبرداری تمام شده بود و گروه برای بازسازی یک تپه و اضافه کردن چند پلان به فیلم، به لوکیشن سفر کرده بود. به همین دلیل، عکسی که گرفته شد، مصادف با روزهای زلزله نیست. در آن روز، من چند عکس از کیارستمی و دکتر خردمند گرفتم و یکی از این چند فریم عکس که به‌صورت آنالوگ و با فیلم رنگی گرفته شد، برای پوستر بزرگداشت کیارستمی انتخاب شد.زیوری درباره برخورد کیارستمی با او و همکاری متقابل‌شان، گفت: شاید باورتان نشود که عباس کیارستمی چقدر با من راحت برخورد می‌کرد. در روزهایی که امکانات کم بود و شرایط هم مثل امروز نبود، من به او اعتماد کردم و او هم متقابلا به من اعتماد کرد. از آن روزها، تجربه‌های زیبایی دارم که فراموش‌نشدنی هستند. کیارستمی من را با روی باز پذیرفت، من هم توانستم کار کنم. او با علاقه و لطف، روی کار من دقت داشت. او اظهار کرد: عباس کیارستمی خودش همیشه دوربین به دست بود و مرتب عکاسی می‌کرد. عکس جالبی از او دارم که در موزه هنرهای معاصر هم روی دیوار رفت و کیارستمی را در دشتی نشان می‌دهد که دوربین عکاسی از گردنش آویزان است و عکس بسیار زیبایی شده است. آنقدر به عکاسی علاقه داشت که می‌گفت، چطور است فیلمبرداری را رها کنیم و برویم عکس بگیریم. عکس هم برای خودش دنیایی دارد. زیوری همچنین بیان کرد: من علاوه بر فیلم «زندگی و دیگر هیچ» در دو فیلم «زیر درختان زیتون» و «طعم گیلاس» نیز با عباس کیارستمی همراه بودم و مجموعه عکسی از این کارگردان دارم که امیدوارم به‌صورت یک نمایشگاه در جشنواره به‌نمایش گذاشته شود.مینا زیوری تحصیلات خود را ادامه داد و فوق لیسانس عکاسی دارد. او همچنین در این زمینه تدریس می‌کند.


منبع: baharnews.ir

ما ۸۰ میلیون نفر طنزپرداز داریم!

اکبر اکسیر در گفت‌وگو با ایسنا درباره جشنواره‌ها و شب‌های شعری که برای طنز برگزار می‌شود، اظهار کرد: درصدی از منافع برگزاری این محافل به صاحبان مجالس و درصدی‌ نیز به معرفی شاعران اختصاص می‌یابد.او با تأکید بر این‌که طنز لازمه جامعه ماست، گفت: مردم ما در دورانی زندگی می‌کنند که نیاز به طنز احساس می‌شود و اگر کسی نگرانی و استرس خاصی داشته باشد با مسواک طنز آن را زایل می‌کند. ما ملتی داریم که  هریک طنزپردازی قوی هستند، از هوش و فراست بالایی برخوردارند و به هر سوژه‌ای نزدیک می‌شوند بلافاصله مضمونی برای آن کوک می‌کنند. تا زمانی که مسئولان برای آن سوژه چاره‌ای بیندیشند، خبر به صورت طنز به اقصی نقاط مملکت می‌رسد. اکسیر در ادامه افزود: در جشنواره‌ها هرگز به کیفیت مطالبی که در آن‌جا ارائه می‌شود نباید دقت کنیم زیرا هر مجلسی برای خود خط قرمزها و سرفصل‌هایی دارد که باید رعایت شود، و طنز به مفهوم مطلق در این مجالس عرضه نمی‌شود. اکثر طنزاندیشان ما در زیرمجموعه فکاهه می‌نویسند تا جماعت حاضر در مجلس را بخندانند.او با تأکید بر این‌که خنداندن به هر قیمتی کار طنزنویس نیست، اظهار کرد: خنداندنِ صرف کار هنرپیشه کمدی است و عده‌ای با لودگی و مسخرگی می‌خواهند مطالبی را عرضه کنند. همه جشنواره‌ها و محافل طنز به خودی خود ارزش دارند نه به خاطر مطالبی که در آن‌جا ارائه می‌شود بلکه به خاطر معرفی و کشف استعدادهای جوان و تشویق طنزپردازان جوان که در این محافل شعری بخوانند. تمامی این محافل به شکفتگی فضای طنز جامعه‌مان کمک می‌کند و برای طنز ایران مغتنم است. این شاعر در ادامه متذکر شد: این روزها با وجود شبکه‌های مجازی دیگر مجالی برای نوشتن نیست. ما به زوال کلمه نزدیک هستیم و باید به نقاشی، طراحی و کاریکاتور پناه ببریم و شعرها و طنزهایمان را به صورت تصویر اجرا کنیم.اکبر اکسیر همچنین درباره تأثیر شبکه‌های مجازی گفت: شبکه‌های اجتماعی، پدیده تازه‌ای در جامعه ماست و دوره انتقال را دارد می‌گذراند. مردم ما به مزایای آن پی نبرده‌اند و فقط به جنبه سرگرمی‌اش توجه دارند. خنده‌ای  که از این فضا برمی‌خیزد، به تشویق دیگران برای معرفی طنز و به شادکامی‌های مجازی رونق می‌بخشد و نشاط خاصی به جامعه می‌دهد. امیدوارم زودتر این دوره انتقال بگذرد و  با این وسیله عالی و انسانی که فرح‌ ‌و شادی را به نسبت مساوی در جامعه تقسیم کرده است، انسانی‌تر  برخورد کنیم و از این فضا برای حفظ محیط زیست، انسان والا بودن، عدالت و خوبی ذاتی بشر استفاده کنیم. او درباره این‌که منظورش از انسانی برخورد کردن با این فضا چیست، اظهار کرد: این وسیله می‌تواند در جامعه به پیشرفت‌های بشری و روحیه عالی و انرژی‌های مثبت دامن بزند و انسان را به راهی هدایت کند که به تعالی، رشد، شکوفایی و جامعه برتر برسد؛ اما استفاده ما از این فضا، اصیل نیست. اگر این فضا به درستی مدیریت شود و اتاق فکری برای آن ساخته شود می‌تواند در بهبود وضع اجتماع موثر باشد. اکسیر یادآور شد: طنز شبکه‌های اجتماعی ماندگار نیست، طنزی آنی و فوری است و  به درد لحظه‌ها می‌خورد و اگر خوب هدایت شود می‌تواند در شادمانی جامعه حرف اول را بزند. جامعه ما به شادمانی نیاز دارد. امیدوارم کسانی که گوشی به دست می‌گیرند و عضوی از شبکه‌های اجتماعی می‌شوند بفهمند که این شبکه‌ها به صورت مثبت و منفی تأثیر بسزایی دارند. با حضور در این شبکه‌ها طنزپردازان جوان  را کشف کنیم و شاهد رشد و شکوفایی طنزپردازانی باشیم که در این فضا فعالیت می‌کنند.این طنزپرداز همچنین درباره طنزهای تلویزیونی اظهار کرد: در بین برنامه‌های طنز (سریال‌های کمدی) نیروهای بسیار خوبی وجود دارند که اگر مدیریت صدا و سیما اعتماد کافی به طنزپردازان داشته باشد، شاهد گسترش سریال‌هایی با طنز نجیب خواهیم بود. او با اشاره به مجموعه «لیسانسه‌ها»ی سروش صحت گفت: صحت این مجموعه طنز را در یک موقعیت خاص به سفره‌های ایرانی آورد و خیلی خوب از آن استقبال شد. طنز سروش صحت طنزی بود بدون معلق زدن و  آکروبات، و به صورت خیلی ساده توانست مشکلات عدیده جامعه را مطرح کند و با طرح تازه‌ای که به کار بردند از خط قرمزهای صدا و سیما نیز گذشتند. او همچنین افزود: اگر به سازندگان طنزهای «خندوانه»، «دورهمی» و طنزپردازان دیگر فرصت کافی داده شود فضای عالی‌تری برای طنز فراهم می‌شود. اکثر فیلم‌هایی که به نام طنز وجود دارند می‌خواهند با لودگی و مسخره‌بازی فقط برای خنداندن مردم وارد معرکه شوند که اکثرشان هم بی سر و ته هستند. صدا و سیما اگر به طنزپردازان اعتماد کند برنامه‌های بسیار خوبی برای سال جدید می‌سازند که باعث شادکامی مردم می‌شود.اکسیر با تأکید بر این‌که مدیران صدا و سیما باید به طنزپردازان اعتماد کنند، خاطرنشان کرد: علت اصلی نبود پذیرش طنزها را در کمدین‌ها نمی‌بینم بلکه همه عیب و ایرادها به مدیریت صدا و سیما  برمی‌گردد. همچنین طنز علاوه بر خنداندن باید اندیشه‌ عالی نیز داشته باشد. او درباره کتاب‌های تازه خود هم گفت گزیده‌ای از شعرهایش با عنوان «اشعار طنز فرانو» در انتشارات مروارید منتشر شده که حاوی عصاره شش جلد کتاب اوست و گزیده‌ای از بهترین ‌شعرهایش در این مجموعه وجود دارد.در این کتاب گزیده‌ای از شعرهای اکسیر از دفترهای شعر «بفرمایید بنشینید صندلی عزیز»، «زنبورهای عسل دیابت گرفته‌اند»، «پسته لال سکوت دندان‌شکن است»، «ملخ‌های حاصلخیز»، «مالاریا» و «ماکوتا اونا شیم» منتشر شده است. کتاب جدید او نیز با عنوان «دَنگول» در انتشارات مروارید در دست چاپ است.


منبع: baharnews.ir

تصادف جان عکاس مطبوعات را گرفت

آیدین روشن ضمیر فعالیت خود را در حوزه عکاسی از سال ۷۸ آغاز کرده و  در چند جشنواره عکس خبری، سال و نمایشگاه گروهی شرکت داشته است. او متولد ۵۹ بود و در رشته روابط عمومی تحصیل کرده بود و علاون بر عکاسی در هنرهای تجسمی تخصص داشت او آخرین بار در تکریم عباس کیارستمی آثاری را منتشر کرد. او در آخرین نمایشگاه خود عکس‌های خبریش را که شامل عکس های  رنگی و سیاه وسفید با موضوع خبری و کاملا مختلف بود در معرض نگاه دوستداران این هنر قرار داد.


منبع: baharnews.ir

«تام هنکس» در قامت داستان‌نویس

به گزارش ایسنا، «گاردین» نوشت: بسیاری از بازیگران طی سال‌های اخیر در حوزه نویسندگی شانس خود را امتحان کرده‌اند و کتاب‌های‌شان حداقل در زمینه فروش، آثار موفقی محسوب می‌شوند. این‌بار نوبت به «تام هنکس» ستاره فیلم «فارست گامپ» رسیده که قرار است به زودی مجموعه‌ای از ۱۷ داستان کوتاه را به عنوان اولین کتاب خود منتشر کند.تمام این داستان‌ها با تم علاقه شدید او به دستگاه تایپ نوشته شده‌اند. «هنکس» ۶۰ ساله نام کتاب خود را «Uncommon Type» گذاشته که با توجه به دو معنای کلمه Type، هم «گونه نادر» معنا می‌شود و هم «ماشین تحریر غیرمعمول». هنرپیشه اسکاری «مسیر سبز» و «نجات سرباز رایان» تاریخ چاپ اولین اثرش را ماه اکتبر اعلام کرده است. او پیش‌تر یکی از داستان‌هایش را در مجله «نیویورکر» منتشر کرده بود که بسیاری از چهره‌های شاخص جهانی آثار ادبی خود را در این نشریه به چاپ می‌رسانند.ناشر کتاب «هنکس» درباره این مجموعه داستان گفت: یکی از داستان‌ها درباره مهاجری است که خانه و کاشانه خود را در جریان جنگ‌های داخلی کشورش از دست داده و به نیویورک آمده. دیگری درباره میلیاردری موفق و دستیار وفادارش است که برای به دست آوردن موفقیتی بزرگ‌تر راهی آمریکا می‌شوند و یکی دیگر از داستان‌ها درباره خوش‌گذرانی‌های یک هنرپیشه. «تام هنکس» که نگارش این داستان‌ها را از سال ۲۰۱۵ آغاز کرده، گفت: دو سال است که روی این داستان‌ها کار می‌کنم. فیلم‌هایی در نیویورک، برلین، بوداپست و آتلانتا داشتم و در تمام این پروژه‌ها داشتم می‌نوشتم. موقع تورهای رسانه‌ای در هتل مشغول نوشتن بودم. در تعطیلات می‌نوشتم. در هواپیما، خانه و اداره هم می‌نوشتم. وقتی می‌توانستم برنامه‌ریزی کنم، می‌چسبیدم به آن و از ۹ صبح تا ساعت ۱ می‌نوشتم.ناشر انگلیسی این اثر به طور همزمان و با همکاری «Knopf»، آن را در آمریکا هم منتشر می‌کند. حق چاپ «Uncommon Type» تاکنون به هفت کشور از چین گرفته تا برزیل، فروخته شده است. نسخه صوتی این مجموعه داستان کوتاه هم با صدای «هنکس» منتشر خواهد شد.   «تام هنکس» پس از «هریسون فورد» و «ساموئل ال. جکسون»، سومین بازیگر پولساز تاریخ سینماست، به طوری که تاکنون فیلم‌هایش بیش از چهار میلیارد و ۳۰۰ میلیون دلار فروش داشته‌اند که در این میان پرفروش‌ترین فیلمی که «تام هنکس» در آن نقش داشته انیمیشن «داستان اسباب‌بازی‌های ۳» است.این بازیگر نامدار سینمای جهان که پنج نامزدی اسکار و دو جایزه اسکار بهترین بازیگری را به همراه چهار جایزه «گلدن گلوب» بهترین بازیگری در کارنامه سینمایی دارد، توانست در سال ۱۹۹۲ ستاره‌ای به نام خودش در تالار مشاهیر هالیوود ثبت کند


منبع: baharnews.ir

چرا آنجلینا جولی حشره می‌خورد؟

به گزارش بی بی سی، تخمین زده می شود جمعیت دنیا تا سال ۲۰۵۰ به نه میلیارد نفر برسد و این به معنای آن است که تولید غذا در دنیا باید تقریبا دو برابر شود. با افزایش جمعیت باید برای تامین غذا به خصوص پروتئین باید منابع جدید را جایگزین منابع سنتی مثل گوشت و ماهی کرد.چرا آنجلینا جولی حشره می‌خورد؟خوردن حشرات یکی از راه‌هاست، منابع طبیعی را تخلیه نمی‌کند بنابراین به محیط زیست آسیب نمی‌زند، مغذی است و در شرایط مناسب پرورش حشرات راحت و ارزان است.تخمین زده می‌شود در دنیا دو میلیارد نفر حشرات را به عنوان بخشی از تغذیه سنتی خود می‌خورند اما هنوز چنین چیزی در کشورهای غربی اتفاق نیفتاده است.یکی از دلایل این است که در این کشورها حشرات کثیف و غیربهداشتی و ناقل بیماری تلقی می‌شوند. تغییر سبک زندگی بشر و گسترش کشاورزی هم باعث شد حشرات آفت تلقی شوند. مگس و پشه به خانه‌های هجوم می‌آورند و ما را نیش می‌زنند، موریانه‌ها تخریب می‌کنند و بعضی حشرات به مواد غذایی راه پیدا می‌کنند که برای ما تهوع‌آور است.با این حال این طرز تلقی به آرامی در حال تغییر است و کم‌کم خوردن حشرات به صورت کاری نو یا غذایی متفاوت جای خود را باز می‌کند.


منبع: baharnews.ir

پرستویی: افخمی و فراستی منفورند

گروه هنری- رسانه ها: روزنامه ایران در گزارش نوشت: همانند هر سال بعد از جشنواره، جلسه‌ای با نمایندگان کمیسیون فرهنگی مجلس داشتیم. در این جلسه سؤالاتی برای نمایندگان مطرح بود که توسط یکی از برنامه‌های تلویزیون ایجاد شده است. درباره مسأله دوتابعیتی داورها سؤال شد که بنده از نمایندگان کمیسیون فرهنگی پرسیدم چطور وقتی در جشنواره‌ای مثل «مقاومت» داورانی خارجی که نه مسلمان هستند، نه ایرانی و نه می‌توانند به زبان فارسی صحبت کنند می‌آوریم اتفاقی خوب است، اما سینماگرانی که تابعیت ایرانی دارند، مسلمان هستند، به ایران عِرق دارند، مورد بحث و سؤال است؟! سؤال دیگری که برای برخی از نمایندگان کمیسیون فرهنگی مطرح بود این بود که آیا قبل از اکران فیلم‌ها می‌توانند آنها را بازبینی کنند، که من با این موضوع مخالفت کردم و اعلام کردم این امری غیرقانونی است. درخواست دیگر نمایندگان کمیسیون فرهنگی این بود که در شورای پروانه‌ نمایش حضور داشته باشند اما بنده همانند دو، سه سال قبل به آنها گفتم این کار مبنای قانونی ندارد و ما استقلال قوا را از یکدیگر پذیرفته‌ایم. شورای پروانه‌ نمایش عالی‌ترین مرجع تصمیم‌گیری برای اکران فیلم‌هاست و قرار نیست هیچ کسی خارج از این شورا در نمایش یا صدور مجوز فیلم‌های سینمایی اعمال‌نظر کند.برنامه «هفت» همچنان خبرساز است و خبرها حول محور اظهارات کارشناس و مجری این برنامه می‌چرخد. صورت مسأله همیشگی -موضع‌گیری این برنامه تلویزیونی و کارشناس سینمایی آن- تکرار می‌شود و واکنش اهالی سینما را در پی دارد. تازه‌ترین حاشیه‌سازی منتقد این برنامه ایجاد مانع در مسیر اکران یکی از آثار به نمایش درآمده در جشنواره فیلم فجر است. مسعود فراستی حالا پس از تریبون تلویزیون، پایش به مجلس شورای اسلامی هم باز شده است و نمایندگان مجلس را نسبت به اکران عمومی فیلم «گشت ۲» حساس کرده است. او که پیش از این در برنامه «هفت» انتقادات شدیدی درباره این فیلم و به طور کلی نسبت به جشنواره فیلم فجر مطرح کرده بود در گفت‌وگو با نمایندگان مجلس «گشت ۲» را فیلمی مستهجن و غیرقابل نمایش برای اعضای خانواده عنوان کرده است. پیامد اظهارات این منتقد سینمایی و شایعه عدم نمایش عمومی این فیلم، طی دو روز گذشته با واکنش شدید اهالی سینما مواجه شده است. سد معبر فراستی برای «گشت ۲» اول اسفندماه کمیته فرهنگ، هنر و رسانه کمیسیون فرهنگی، جلسه‌ای با منتقدان جشنواره داشت که از سه منتقد دعوت شده تنها مسعود فراستی در این جلسه حاضر شد. با اطلاعاتی که سید صادق طباطبایی یکی از نمایندگان حاضر در این جلسه درباره اظهارات فراستی مطرح کرد زمزمه‌هایی از احتمال بازبینی «گشت دو» ساخته سعید سهیلی مطرح شد تا جایی که شایعه عدم نمایش عمومی آن هم به گوش رسید. به گفته طباطبایی، مسعود فراستی در این جلسه جشنواره سی و پنجم را ضعیف‌ترین دوره جشنواره در تمام سال های برگزاری عنوان کرده است و داوران دو تابعیتی را هم معضلی برای داوری دانسته است. سید صادق طباطبایی در گفت‌و‌گو با خانه ملت گفته است: «فراستی با انتقاد جدی به فیلم سینمایی «گشت ۲» این فیلم را اثری مستهجن خوانده که نمی‌توان به اتفاق خانواده به تماشای آن نشست، لذا قرارشد این فیلم قبل از اکران توسط کمیسیون دیده شود.» صف‌آرایی اهالی سینما علیه «هفت» نخستین واکنش به اظهارات مسعود فراستی در کمیسیون فرهنگی مجلس نامه تند حمید فرخ‌نژاد بود. او که در سی و پنجمین دوره جشنواره فیلم فجر در دو فیلم «خوب، بد، جلف» و «گشت ۲» بازی کرده بود، با انتشار یادداشتی تند و تیز در اینستاگرام او را به آدم فروشی در سینما متهم کرد. فرخ‌نژاد در این باره نوشت: «دلم بحالت سوخت، با خودم گفتم اگه قراره پیر شیم و غم نون به آدم فروشی بکشونتمون، بارالها خودت ترتیبمونو بده تا هنوز واسه خاطر نون مجبور نشیم چارپایه‌کش اعدامی شیم». انتشار این یادداشت همراهی پرویز پرستویی را در پی داشت. او که جزو پیشگامان منتقدان برنامه هفت بود و در موقعیت‌های زمانی مختلف انتقاداتش را در فضای مجازی و رسانه‌های مکتوب رسمی و حتی روی آنتن زنده تلویزیون مطرح کرده است با انتشار یادداشتی در صفحه اینستاگرامش بار دیگر از مسئولان این رسانه خواست تا در اجرای این برنامه تجدیدنظر کنند. این بازیگر شناخته شده سینما که همیشه از نبود اتخاذ تصمیمی واحد از سوی اهالی سینما در قبال این برنامه گلایه کرده است با استناد به این شکوائیه‌هایش خطاب به فرخ‌نژاد نوشت: «بنابراین الان خیلی تعجب نمی‌کنم که تصمیم‌گیری در خصوص این سینمای مظلوم، به مجلس کشیده شود و وقت و انرژی و سرمایه عزیزانی چون شما و دیگر همکاران به هدر رود.» پرستویی در بخش دیگری از یادداشت خود با اشاره به عملکرد ضعیف بهروز افخمی در فیلمسازی و فراستی در حوزه نقد آورده است: «متأسفانه این دو تن، با حمایت مسئولان رسانه ملی خر خود را سوار شده و می‌تازند، ولی نمی‌دانند که حتی مردم عزیز غیرسینمایی هم اینها را منفور می‌خوانند. بازهم امیدوارم مسئولینی که دغدغه فرهنگ دارند تجدید نظری در خصوص این برنامه سینمایی کرده و از افراد لایق در این برنامه استفاده نمایند.» پس از فرخ‌نژاد و پرستویی، محسن تنابنده برنده سیمرغ بلورین بهترین بازیگر این دوره از جشنواره به جمع منتقدان فراستی پیوست و با بازنشر انتقاد حمید فرخ‌نژاد در اینستاگرام خود از کشانده شدن مسائل سینما به مجلس گلایه و تأکید کرد که مسائل سینما باید در خانواده سینما حل شود.


منبع: baharnews.ir

همایون شجریان و شرایط بازگشت استاد

به گزارش ایرنا، همایون شجریان در حاشیه رونمایی از آلبوم تصویری موسیقی «خداوندان اسرار» در فرهنگسرای نیاوران با تایید سخنان وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی درمورد ارائه مجوز به آلبوم موسیقی «طریق عشق» از سوی وزارت ارشاد گفت: اکنون تمام تلاش ما این است که روند درمانی پدرم به نحو احسن پیش برود و او بتواند به کار هنری و صحنه موسیقی بازگردد.وی در مورد سایر فعالیت های کنونی استاد شجریان گفت: کاری که از یکی دو سال پیش آغاز شده را در دست اقدام داریم. شجریان گفت: وضعیت پدرم نسبت به چند ماه قبل بهتر است و ۱۵ جلسه رادیو تراپی سنگین کرده است. به گفته وی، رفع آسیب های عصبی زمانبر است. از طرفی درمان سرطان نیز زمانبر است، باید به ایده آل سلامتی استاد برسیم و در نهایت کار شیمی درمانی را آغاز کنیم. شجریان در عین حال افزود: البته خوشبختانه وضعیت پدرم نسبت به قبل بهتر شده اما دغدغه ها و نگرانی های بیماری سرطان همچنان باقی است.


منبع: baharnews.ir

نامه عبدالحسین مختاباد به رضا کیانیان

به گزارش ایرنا، مختاباد متن این نامه را در نطق پیش از دستور جلسه شورای اسلامی شهر تهران قرائت کرد.وی در نامه خود به «کیانیان» نوشت: در شورای شهر تهران اگر از املاک نجومی، هزینه مسکن، میلیاردها تومان کمک به سازمان های به اصطلاح خیریه و خاص و البته تخصیص نیافتن بودجه آتش نشانی و بروز فاجعه‌ای چون پلاسکو و کشته شدن آتش نشانان و… سئوالی بپرسی بی پاسخ می‌ماند و در نهایت نمایندگان مردم که سئوال می‌پرسند، آماج انواع تهمت ها نیز قرار می گیرند. مختاباد این نامه را پس از آن برای کیانیان نوشت که در پی وقوع حادثه آتش سوزی در ساختمان پلاسکو و ریزش آن در ۳۰ دی ماه گذشته برخی هنرمندان نسبت به ورود افراد غیرمتخصص و بیگانه با مسائل شهری در شورای اسلامی شهر تهران انتقاد کردند. انتقاد این هنرمندان البته با واکنش یک عضو ورزشکار شورای شهر روبرو شد.«عباس جدیدی» در یکی از تذکرات خود در صحن علنی شورای اسلامی شهر تهران به تندی به هنرمندان و «رضا کیانیان» پاسخ داد و گفته بود: «هنرمندی که نمی تواند بدون سناریو دو شاخ بز را از هم جدا کند، نباید در مورد مدیریت شهری و امور شورا نظر دهد و دخالت کند».اظهار نظر عضو ورزشی شورای شهر تهران البته بلافاصله با واکنش های مجازی مردمی و اظهارنظرهای مخالف جمعی از هنرمندان سینمایی روبرو شد.مختاباد در سخنان خود در صحن علنی شورای اسلامی شهر تهران البته بخش دیگری از نامه خود به «کیانیان» را قرائت کرد. او گفت: رضای عزیز! برای تو می نویسم، حال همه ما خوب است، اما تو باور نکن.«الهه راستگو» دیگر عضو شورای اسلامی شهر تهران نیز در واکنش به سخنان مختاباد گفت: آقای مختاباد، شما که می گویید «اگر از خرج های سمن ها سئوال بپرسیم، به سیاسی کاری متهم می شویم»، باید بدانید که کار سمن ها اصلا سیاسی نیست.وی افزود: متاسفم برای همکاری که یک بار در آخر سال ۹۴ به خاطر سخنانش از من عذرخواعی کرد، اما اکنون یک بار دیگر همان حرف ها را تکرار کرد.عضو شورای اسلامی شهر تهران گفت: این درست نیست، هرجا کم می آوریم سراغ سمن هایی که داوطلبانه کار می کنند برویم.


منبع: baharnews.ir

پرویز پرستویی: از ماست که بر ماست!

پرویز پرستویی در یادداشتی با عنوان «از ماست که بر ماست» خطاب به حمید فرخ‌نژاد نوشت:«حمیدفرخ نژاد عزیز،انتقادت را درمورد، مسعود فراستی خواندم.بماندکه از چند سال پیش به شکل‌های مختلف در مورد مسعود فراستی، در دنیای مجازی، مصاحبه‌ها، و حتی در رسانه حرف زدم. ولی دریغ از اینکه کسی حمایت کرده باشد، چه اهالی تاثیرگذار و صاحب نام سینما و چه مسئولین.بنابراین الان خیلی تعجب نمی کنم که تصمیم گیری در خصوص این سینمای مظلوم، به مجلس کشیده شود، و وقت و انرژی و سرمایه عزیزانی چون شما و دیگرهمکاران به هدر رود.درصورتی که مسعود فراستی خود جزو کسانی است که باید پرونده گذشته و حالش مورد بررسی قرار گیرد.امیدوارم به منتقدین شریف وتاثیر گذار بر نخورد، ولی مسعود فراستی صرف چندتا کتاب خواندن و تدریس و فیلم‌های خارجی دیدن، صلاحیت نقدکردن آثار سینمایی را ندارد ،آنهم در رسانه ملی. بهروز افخمی هم که بماند،مغازه دو نبش خوبی برای خود بازکرده. بارها با بودجه بیت‌المال به منافع خوبی رسیده، بدون اینکه نقشی در تاثیرگذاری سینما داشته باشد.نمونه اش، میرزا کوچک خان، استاد ناصرتقوایی،که بعد از کنار زدنش به ایشان رسید، فیلم سینمایی جهان پهلوان تختی،که بعد از زنده یاد علی حاتمی باز به ایشان رسید، چهارسال نماینده مجلس شدن بی فایده و نهایتا،ساخت فیلم سینمایی فرزند صبح که با بودجه کلان که اصلا دیده نشد. ولی از درآمد هنگفتش بهروز افخمی بی نصیب نماند.و بعد از در آمد بودجه فیلم ذکر شده ، به کانادا رفت و فیلم سینمایی ساخت و باز دیده نشد. واکنون هم به گفته خودش قرار است پروژه به قول خودش سنگین فاجعه شهدای پلاسکو را راه بیاندازد. عجب لقمه چربی!حال با این اوصاف چطور رسانه ملی یک برنامه سینمایی را به عهده ایشان گذاشته و مسعود فراستی مثلا منتقد معلوم الحال قرار است ناجی سینما باشد.آنهم آنقدر پروبال گرفته که به خودش اجازه میدهد با قضاوت های نابجا و با الفاظ رکیک و هتاکی به هنرمندان به نقد سینما و دست اندر کارانش بپردازد و بهروز افخمی هم در کنارش لبخند بزند.متاسفانه این دو تن سراپا عقده‌ای وکینه توز، باحمایت مسئولین رسانه ملی خر خود را سوار شده و می‌تازند، ولی نمی‌دانند که حتی مردم عزیز غیرسینمایی هم اینها را منفور می‌خوانند.بازهم امیدوارم مسئولینی که دغدغه فرهنگ دارند تجدید نظری در خصوص این برنامه سینمایی کرده و از افراد لایق در این برنامه استفاده نمایند.»


منبع: baharnews.ir

آخرین وضعیت سلامتی استاد شجریان

به گزارش ایلنا، عباس سجادی در ابتدای این مراسم با بیان اینکه امروز ۲۱ فوریه روز جهانی زبان مادری است اظهار کرد: تقارن این اتفاق یعنی رونمایی از آلبوم خداوندگان اسرار روز جهانی زبان مادری برای من بسیار ج الب بود چرا که موسیقی زبان دوم انسان‌هاست و خیلی خوشحالم که امروز از دو خانواده پرکار و با دغدغه بزرگ موسیقی گروهی با نام سیاوش تشکیل شده که میراث‌دار گذشتگان است.او ادامه داد: همایون و سهراب از دو خانواده بزرگ پورناظری و شجریان نمایندگان هنری جامعه ما هستند که آبروی موسیقی ایرانی را حفظ می‌کنند. آلبوم خداوندگان اسرار توسط رخشان بنی‌آعتماد کارگردانی شده و از فردا این آلبوم در سطح شهر منتشر می‌شود.در ادامه این مراسم سهراب پورناظری با بیان اینکه این پروژه در سال ۹۰ یا ۹۱ انجام شده گفت: ۵۳ اجرا از این آلبوم در ایران و دیگر کشورها برگزار شده وقتی به این تصاویر نگاه می‌کنم به یاد شروع همکاری‌ام با همایون جان می‌افتم که تجربه مغتنمی برای من بود. این آلبوم با اشعاری از مولوی، خیام و حافظ است که سه اپیزود دارد و سفری را آغاز می‌کند. ساز بندی ما نیز بر اساس این اشعار پیش رفته است. البته قطعه یاوران که یک قطعه از ساخته‌های پدرم که با صدای آقای ناظری منتشر شده بود را نیز استفاده کردیم. همایون شجریان در ادامه درباره مدت زمان کوتاه این آلبوم گفت: فضای این آلبوم با کار بعدی ما یعنی آینه‌ها بسیار متفاوت است و نمی‌شد مجموع این دو کار را در یک سی‌دی منتشر کنیم و اگر قرار بود هر دو آلبوم را در یک سی‌دی منتشر می‌کردیم به دلیل اینکه مدت زمانش به ۱۲۰ دقیقه می‌رسید مجبور بودیم دو سی‌دی استفاده کنیم و در یک آلبوم دو سی دی را منتشر کنیم. معمولا در کنسرت‌ها یک آلبوم کفایت نمی‌کند و از دو آلبوم استفاده می‌شود و ما در حقیقت این بار یک کنسرت را در دو آلبوم منتشر کردیم.سپس سهراب پورناظری درباره عدم آلبوم خداوندگان اسرار با آینه‌ها در یک سی‌دی گفت: این دو باهم متفاوت هستند حتی طراحی صحنه مختلف دارند ما انگیزه مادی برای انتشار دو آلبوم نداشتیم و تنها دلیل آن مدت زمان انتشار این دو آلبوم باهم است که اگر قرار بود هر دو را در یک سی دی منتشر کنیم امکان‌پذیر نبود. او درباره علت انتخاب خانم بنی‌اعتماد برای کارگردانی این اثر گفت:‌ آشنایی با باران کوثری برای طراحی صحنه این اثر باعث شد در ادامه مشورت‌هایی را از خانم بنی‌اعتماد برای کارگردانی آن بگیریم و به پیشنهاد آقای کوثری قرار شد که خانم بنی‌اعتماد کارگردانی این اثر را بر عهده بگیرند و ما هم در روی‌دربایستی قبول کردیم البته با شناسنامه کاری خانم بنی‌اعتماد بسیار خوشحالیم که ایشان این را برای ما انجام دادند.شجریان نیز در این باره گفت: بعد از مطرح شدن پیشنهاد همکاری با خانم بنی‌اعتماد از ما فرصت خواست تا در این باره فکر کنم البته برای ما افتخار بزرگی بود که با آنها همکاری کردیم. او در ادامه در پاسخ به این سوال که در موسیقی ایرانی انسدادی رخ داده است و خلاقیت معمولا در چارچوبی خارج از موسیقی صورت گیرد علت این موضوع چیست؟ گفت: روزگار ما با ۴۰ سال پیش تفاوت دارد و ما هر سال یا هر روز با تغییرات زیادی روبرو هستیم طبیعتا موسیقی هم با تغییرات زیادی در این مدت روبرو بوده اما چیزی که برای من اهمیت دارد این است که چطور می‌شود ریشه‌ها را حفظ و از تغییرات نترسید.او ادامه داد: یک نکته بسیار مهم وجود دارد و آن این است که نسل آینده ما باید با موسیقی ایرانی و سنتی زندگی کنند و در حقیقت موسیقی سنتی باید نیازهای روزمره آنها را پاسخ دهد بچه‌های ما نسل آینده ما هستند که در یک جامعه پر از تغییر زندگی می‌کنند و پیوند آنها با موسیقی اصیل ایرانی کار سختی است. خواننده آلبوم خداوندگان اسرار گفت: ما باید راهی را پیدا کنیم که با حفظ ریشسه‌های موسیقی بتوانیم موسیقی را ارائه دهیم. برای نسل جوان جذاب باشد قطعا هیچ یک از ما از تغییراتی که در زندگی ایجاد می‌شود خوشحال نیست مثلا همین موبایل شاید همه ما از آن بیزار باشیم اما نمی‌توانیم از آن فاصله بگیریم برای من هم لذت‌های شخصی و سلیقه‌ام در موسیقی شاید چیز دیگری است اما سعی می‌کنم آنها را درموضوعاتی پیدا کنم که قابل تغییر باشد و بتوانم ارائه دهم.سهراب پورناظری در ادامه همین مبحث افزود: معتقدم موسیقی دستگاهی ما نیز با خواستگاه اصلی‌اش متفاوت بوده و ما می‌توانیم در آن زمان تقابل گروه چاوش را با موسیقی اصیل ایرانی ببینیم اما این راه باید ادامه پیدا کند و ما باید نسل جوان با موسیقی و ادبیات پیوند دهیم متاسفانه اوضاع ادبیات از موسیقی نیز بدتر است چرا که ادبیات ما ریشه قابل معلومی ندارد و هزاران سال فرهنگ امروزه در حال حذف از جامعه است و ما دیگر اشعار مولانا، سعدی و دیگر شاعران ایرانی را نمی‌شنویم و اینها امروز زبان زنده جامعه ما نیستند و این هشداری برای اهالی فرهنگ است. او ادامه داد: متاسفانه هدایت کننده سطح فرهنگی جامعه ما امروزه یک شبکه ترکیه‌ای است و من تصمیم داشتم که موسیقی‌ای را ارائه دهم که بتوانم با آن روی نسل امروز تاثیر بگذارم و اگر همراهی همایون نبود قطعا این تاثیرگذاری کمتر بود. ما ترجیح می‌دهیم موسیقی‌ای را اجرا کنیم که از غلظت کمتری برخوردار باشد و ابایی از اجرای آن نداریم اما بتوانیم جوانان و نسل امروز را جذب کنیم.سپس همایون شجریان در پاسخ به این سوال که با توجه به اینکه مجوز انتشار دیگر اثر استاد شجریان داده شده در چه زمانی این آثار منتشر می‌شود، گفت: خوشبختانه کارهای پدر مجوز گرفته‌اند و آلبوم طریق عشق را چندی پیش منتشر کردیم در  حال حاضر نیز بر روی دیگر آثار ایشان کار می‌کنیم این اثر متعلق به دو سال پیش است که هنوز شنیده نشده اما درباره اینکه ایشان می‌توانند روی صحنه بیایند یا نه باید بگویم فعلا چنین امکانی وجود ندارد و ما منتظریم مسیر درمان به خیر و خوبی طی شود. او همچنین درباره اینکه چرا تاکنون به تدریس موسیقی روی نیاورده است، گفت: من کم حوصله هستم و بسیار تنبل و دوست دارم شاگردم خیلی سریع یاد بگیرد در ح الی این اصلا درست نیست و باید برای شاگرد وقت گذاشت البته به این موضوع نیز فکر کردم و هر زمان احساس کنم معلم با صلاحیتی هستم و می‌توانم تجربه‌هایم را منتقل کنم قطعا این کار را عملی می‌کنم.سهراب پورناظری نیز درباره اخذ مجوز آلبوم استاد شجریان گفت: هر بچه ۵ ساله‌ای می‌داند که هدف از این کار چیست نمی‌خواهم در این دو از دولت گله کنم اما این طور مجوز دادن در این زمان صورت خوشی ندارد ای کاش این مجوز را چند سال پیش برای انتشار این آلبوم‌ها می‌دادند. او همچنین گفت:‌ یکی از آلبوم‌هایی که قرار است از استاد شجریان منتشر شود اثر مشترک من با ایشان است که در زمان مشخص خود اعلام می‌کنم.در ادامه این نشست همایون شجریان درباره همکاری‌اش با سهراب و طهمورث پورناظری گفت: به دلیل نزدیکی روحیه‌ام با سهراب و طهمورث با آنها کار می‌کنم و یک هدف خاصی را دنبال نمی‌کنیم ما بدون تعصب پیش می‌رویم و خوشبختانه در این مدت که با هم همکاری داریم فرصت‌های بسیار خوبی پیش آمده که برای من بسیار لذت‌بخش بود. ما روحیات نزدیک به همی داریم و از ایده‌ها و ک ارهایی که متفاوت است نترسیدیم. خواننده تیتراژ فیلم سینمایی رگ خواب نیز گفت: درباره همکاری‌ام با آقای شهبازیان و مسائلی که در این باره مطرح شد باید بگویم آقای شهبازیان قصد داشتند آثاری از پدرم را ارائه دهند و این را در مصاحبه مطرح کرده بودند و تا قبل از آن هیچ صحبتی با من نشده بود و بعد از انتشار آن من از آنجا که هیچ اطلاعی در این باره نداشتم نسبت به آن واکنش نشان دادم. البته ایشان با من تماس گرفته بودند که موضوع را مطرح کنند اما من موفق نشده بودم تلفنم را پاسخ دهم و از آنجا که قرار بود این اتفاق در یک فرصت کم انجام شود و من برای برگزاری کنسرتی در شهرستان بودم نمی‌توانستیم باهم همکاری کنیم اما اگر فرصتی پیش بیاید قطعا انجام خواهد داد.او ادامه داد:‌ همکاری با آقای شهبازیان بی‌شک فرصت مغتنمی برای من خواهد بود اما برنامه سال ۹۶ ما آنقدر پیچیده است که از همین الان ذهن مرا مشغول کرده و ممکن است دست و پا گیر باشد و نتوانیم در کنار آنها برنامه‌های جدید را اجرا کنیم. سپس سهراب پورناظری درباره حضور نوازندگان خارجی در آلبوم خداوندگان اسرار گفت: نوازندگان خارجی در نسخه صوتی این آلبوم حضور دارند که ما آن را در ترکیه و آمریکا و بخشی دیگر را در ایران ضبط کردیم و آنچه که در نسخه دی وی دی و ویدئویی این اثر مشاهده می کنید حضور نوازندگان ایرانی است که در تالار وحدت ضبط شده است.او ادامه داد: ما یک حوزه فرهنگی برای ایران داریم و یک حوزه جغرافیایی آن چه برای من مهم است حوزه فرهنگی ایران است یعنی از کاشغر تا سوریه و من همه این مکان‌ه ا را جزئی از فرهنگ ایران می‌دانم و از همنیشینی این نوع موسیقی باهم استقبال می‌کنم چرا که هدف من ترویج فرهنگ ایران فرهنگی است. در ادامه این نشست همایون شجریان درباره آوازی بودن این اثر گفت: طبیعتا دغدغه آواز برای من در آلبوم خداوندگان اسرار وجود داشت البته ما آواز را در کار آینه‌ها نیز بیشستر می‌شنویم و فضای آن سنتی تر است اما این اولین تجربه من با تنبور بود از همین رو در ذهنم به دنبال طراحی آوازی بودم که بتوانم ارائه دهم و زمانی که داشتم شعر را انتخ اب می‌کردم به این مساله بسیار توجه داشتم و خوشبختانه به محض اینکه دیوان مولانا را باز کردم با این مصرع مولانا که می‌گوید «بیا کز عشق تو دیوانه گشتم» مواجه شدم و بسیار خوشحال چرا که به دنبال فراق می‌گشتم و دیدم این بیت از لحاظ معنی و وزن همان چیزی بود که به دنبال آن بودم.سهراب پورناظری نیز درباره علت تاخیر در انتشار این آلبوم گفت: هیچ دلیل خاصلی جز ترافیک کاری نبوده است کارهای دیگری بودند که فضای مشترکی داشتند و ما اولویت را به آنها قرار دادیم آهنگسازان بسیاری با همایون کار کرده‌اند و آثارشان منتشر شده است و ما به دنبال یک فرصت بودیم تا در یک فاصله زمانی مشخص با آنها این آلبوم را منتشر کنیم. همایون شجریان نیز در این باره گفت: من کار مشترکی با فردین خلعتبری دارم که چند سال پیش تمام شده اما ناشرین یا خود آقای خلعتبری روی آن کار می‌کنند که قرار بود ۶ الی ۷ ماه پیش منشتر شود اما هنوز منتشر نشده و یکی از دلایل تاخیر در انتشار آلبوم خداوندگان اسرار همین موضوع بود.همایون شجریان درباره روند بهبودی استاد شجریان گفت: خوشبختانه نسبت به چند ماه گذشته حال پدر بهتر شده است. ۱۵ جلسه رادیوتراپی سنگین روی سر ایشان اجرا شد و در حال حاضر زمان لازم است تا آسیب‌های عصبی ترمیم شوند. سرطان کنترل شده و پیشرفتی نداشته اما همچنان در کمین است و خوشبختانه حال پدر بهتر است اما نگرانی‌های ما همچنان ادامه دارد. او درباره برنامه‌های آتی‌اش در سال ۹۶ گفت: نمی‌توانم چیز خاصی در مورد برنامه‌های سال آینده بگویم اما چند پروژه جالب داریم که اگر نهایی شود انجام می‌دهیم.خواننده موسیقی متن فیلم سینمایی آرایش غلیط در مورد ادامه همکاری‌اش با رخشان بنی اعتماد گفت: ما پروژه جدیدی برای همکاری با خانم بنی‌اعتماد نداریم اما اگر ایشان از ما راضی باشند و پیشنهاد بدهند باعث افتخار است که با گروه خانم بنی‌اعتماد همکاری کنیم.سپس سهراب پورناظری در مورد موسیقی فیلم سینمایی رگ خواب گفت: آنچه که در اختتامیه پخش شد موسیقی اصلی فیلم نبود بلکه اتد این کار در روز اختتامیه پخش شد و ما نمی دانیم که آنها اصل کار را از کجا گیر آورده بودند و پیدا کرده بودند و این موضوع که ما در جشنواره دیده نشدیم مهم نیست چرا که مهم‌ترین موضوع برای من و همایون این است که ترک‌های ما از روی پرده سینما دست به دست منتشر شده و مردم از آن لذت می‌برند این در حالی است که هیچ بازگشت مالی برای من و همایون نداشته اما انتشار این ترک آن هم ازروی پرده سینما نشان می‌دهد که ما در قلب مردم جای داریم. او درباره اینکه چرا فقط با حمید نعمت‌الله کار می‌کند گفت: حمید نعمت‌الله خودش را به من محدود کرده چرا که او از بزرگترین کارگران های این سرزمین است اما من ترجیح می‌دهم با افراد خاص کار کنم و مثلثی بین همایون جان و حمید عزیز شکل گرفته است و به دنبال تغییر آن نیستم. ما همدیگر را پیدا می‌کنیم و احساس ما به یک بیان مشترک رسیده و از آنجا که زمان زیادی می‌برد تا با یک هنرمند دیگر به یک اشتراک برسم ترجیح می‌دهم تغییری ایجاد ندهم.همایون شجریان درباره موسیقی فیلم سینمایی رگ خواب گفت: آنچه که امروز در دست مردم می چرخد و کپی می‌شود تیتراژ نیست بلکه بخشی از موسیقی متن فیلم است که البته بلندتر بوده و ما برای اینکه با مدت زمان فیلم یکی شود کوتاه کردیم اما کامل آن را به همراه تصنیف دیگری که روی فیلم نیامده به زودی منتشر می‌کنیم. سهراب پورناظری نیز درباره اتفاقی که در روز اختتامیه جشنواره فیلم فجر افتاد گفت: پخش موسیقی فیلم ما غیرمجاز بوده و اگر این اتفاق در آمریکا می افتاد به دلیل پیگیری‌هایی که در آنجا می‌توان انجام داد ما تا پایان عمرمان دیگر نمی‌خواست کار کنیم و می‌توانستیم در خانه بنشینیم.او درباره موسیقی فیلم رگ خواب و شباهتش به موسیقی آرایش غلیظ گفت: تجربه به من ثابت کرده هرگاه که می‌خواهم چیز خاصی را ارائه دهم نمی‌شود. معتقدم کار باید در درون خودش مسیر صحیح خوش را پیدا کند اما از همه مهم‌تر چیزی است که در آواز این موسیقی‌ها شنیده می‌شود و آن هم پختگی صدای همایون است که به چهل سالگی نزدیک می‌شود و ما می‌توانیم آواز خوبی را از او بشنویم و باید به این موضوع بسیار توجه کرد. سپس همایون نیز درباره تیتراژ رگ خواب گفت: تیتراژی این فیلم در حقیقت فشارهایی است که بر شخصیت اصلی فیلم یعنی لیلا حاتمی می‌آید و برون ریزی آن شخصیت است که ما در پایان فیلم و در تیتراژ آن به صورت موسیقی می‌بینیم.او ادامه داد: من معتقدم ما نباید نیازهای موسیقیایی را فراموش کنیم و از یاد ببریم. هرچقدر که من به دنبال خوانندگی باشم نباید به این موضوع فکر کنم که باید موسیقی را اجرا کنم که از تکنیک برخوردار باشد چرا که آن موسیقی با نیازهای خودم و جامعه‌ام متفاوت است. تجربه ثابت می‌کند اگر نیازها را فراموش کنیم اگرچه ممکن است کارهای تکنیکی داشته باشیم اما قطعاً خیلی زود بی اثر می‌شود. او ادامه داد: نیازهای شنیداری یعنی موسیقی باید به درد زندگی که الان داریم بخورد و آن موسیقی باید در زندگی ما جایگاه خود را پیدا کند.سپس پورناظری درباره انتشار موسیقی فیلم رگ خواب نیز گفت: کلاژی از کل فیلم به عنوان کلیپ انتخاب شده که موسیقی را بر روی آن می‌گذاریم و در روزهای آینده آن را نیز منتشر می کنیم. من در ساخت موسیقی و انتشار آن از هر ابزار کمک‌کننده‌ای که بخواهد موسیقی را به دل جامعه ببرد تردید نمی‌کنم و از آن استقبال نیز می‌کنم اما کیفیت آن برای من بسیار اهمیت دارد. همایون شجریان نیز در این باره گفت: در دنیای امروز موسیقی با یک کلیپ می‌تواند تاثیرگذارتر باشد. امروزه آلبوم‌های ۶۰ دقیقه‌ای دیگر منسوخ می‌شوند البته پخش ترک برای ناشرین بسیار خطرناک است چرا که دانلودهای غیرقانونی کار آنها را دشوار می‌کند اما قطعاً باید ساز وکاری برای این موضوع نیز پیدا کرد.او همچنین درباره انتشار آلبومی با آهنگسازی علیرضا قربانی گفت: سعی می‌کنیم در همین فرصت باقی مانده در سال جاری این آلبوم را نیز منتشر کنیم همچنین در حال پیگیری آلبوم رگ خواب هستیم تا ببینیم کدامیک زودتر منتشر می‌شود. او در پایان صحبت‌هایش درباره آواز ایرانی نیز گفت: تمرین برای هر خواننده نقش بسزایی دارد و ما خوانندگان بسیار خوبی داریم که در زمینه آواز ایرانی فعالیت می کنند اما مشکلی که برای خوانندگان موسیقی ایرانی وجود دارد این است که از همان ابتدا به دنبال ردیف و ملودی ایرانی می‌روند بدون اینکه ایرادات صدای خود را برطرف کرده باشند.او ادامه داد: چندین سال پیش پدر بحث صداسازی را مطرح کردند و گفتند باید حنجره را پرورش داد. مهم‌ترین نکته برای یک خواننده چه روی صحنه و چه در استودیو مدیریت خواندن است.


منبع: baharnews.ir

در زمین تئاتر بذر معیوب نکارید

مهدی پورخیاطروزنامه بهارروزهای زیادی از اختتامیه سی امین جشنواره بین‌المللی تئاتر فجر نمی‌گذرد. در این اختتامیه از دکتر علی رفیعی تقدیر شد و ایشان سخنانی ایراد کردند پیرامون لزوم افزایش امکانات تئاتر. در بخشی از صحبت‌ها تاکید کردند که: آقایان تئاتر بسازید و به هنرمندان و تماشاگران تئاتر احترام بگذارید چرا که تئاتر بازتاب‌دهنده آرمان‌ها و رویاهای مردم هر جامعه است. در این مراسم خبر از دوبرابرشدن بودجه‌ تئاتر داده شد و همگان خوشحال شدند. این خبر باز هم از سوی وزیر محترم ارشاد تایید شد که سال بعد بودجه تئاتر را افزایش خواهند داد.برایم سؤال شد که چرا جامعه را اینقدر ساده تحلیل می‌کنیم؟ اگر جامعه‌ هنری مدنظر باشد حرف دقیق‌تری به نظر می‌رسد، اما واقعا تئاتر ما در این سال‌ها بازتاب دهنده‌ رویاهای مردم بوده یا رویاهای خود ما اهالی هنر؟ اصلا بخش اعظمی از دست‌اندرکاران مطرح تئاتر تا چه‌اندازه با طیف واقعی جامعه دمخور و آشنا بوده‌اند؟ اصلا این تفکیک جامعه هنری و هنرمندان با سایر جامعه به چه دلیل شکل گرفته؟ اگر ما و جامعه چند ده میلیونی ما (نه جامعه‌ چند هزار نفری تئاتر) واقعا دغدغه‌هایش همین دغدغه‌های ماست پس چرا ما همیشه تافته‌ جدابافته‌ جامعه بوده‌ایم؟ در تقسیم‌بندی‌های ما اصلا طیف عظیمی از مردم که فرصتی و توانی و به‌واسطه آن دو، علاقه‌ای به تئاتر ندارند (بر فرض به درد بخوربودن تئاترهای ما) جزء جامعه به حساب نمی‌آیند؟ مطالبات آنها تا چه حد در تتاترهای ما دیده می‌شود؟ آیا در مطالباتی که در نمایش‌های پرمخاطبی که پرشده از جامعه‌ تئاتری و به نسبت توانایی اقتصادی، مشاهده می‌کنیم خبری از مطالبات مردم چند میلیونی ایران مشاهده می‌کنیم؟ تعریف مفاهیمی مثل آزادی و سانسور و از این دست که دستمایه‌ اصلی «مردمی» نشان‌دادن تئاترهای ما شده واقعا تا چه حد با آنچه از این مفاهیم در ذهن جامعه کلان ایرانی است مطابقت دارد؟ آیا در دنیا اوضاع به همین منوال است که بسیاری نمایش‌ها را اعضای خانواده‌ ترجیح می‌دهند با خانواده تماشا نکنند؟ کنترل واقعی اگر درست صورت پذیرد چگونه کنترلی خواهد بود؟ آیا معنایش به مدیریت نزدیکتر نیست تا سانسور؟ اینها سؤالات مهمی است که باید بی‌پرده تکلیفمان را با آنها روشن کنیم. برمی‌گردم به دوبرابرشدن بودجه‌ تئاتر تا از زاویه‌ای دیگر به آن نگاه کنیم. اولا این بودجه قرار است به چه کسانی اختصاص یابد؟ به همان‌ها که امسال هم اختصاص یافت؟ آیا مقداری که سال گذشته از آن استفاده کردند کفاف نیازشان را نداده است؟ یا اینکه قرار است عادلانه بین همه تقسیم شود؟ و اگر بناست اینگونه باشد چه بسترسازی‌ای برای این توزیع عادلانه صورت گرفته است؟ براساس تجربیات سال‌های گذشته متاسفیم که احتمال می‌دهیم این بودجه هیچ گره‌ای از کار گروه‌های کوچک و رانده شده و نیازمندان واقعی به بودجه تئاتر باز نخواهد کرد. آنها که توانمندند در فراهم‌کردن امکانات لازم برای خودشان، توانمندتر خواهند شد و مافیا نیز یک قدم قوی‌تر. گروه‌های خرد و کوچک و همین بسترسازان اتفاقات مهم در تئاتر برای آنها که رابطه دارند و می‌توانند سالن خوب و گروه اجرایی و تبلیغات خوب فراهم کنند، مخاطب تولید خواهند کرد و بی‌آنکه بفهمند چه بر سرشان رفته است باز هم اجراهایشان را خواهند دید و متواضعانه برایشان کف خواهند زد و حسرت روزی را خواهند خورد که جایشان با آنها که تشویق می‌شوند عوض شود و آن روز برای قریب به اتفاق آنها هرگز نمی‌آید. . . آخر این روزها همه چیز دست تهیه‌کننده و سالن و تبلیغات است و کار خوب مرحله‌ بعدی است و اگر آن سه باشد، زیاد هم مهم نیست کارتان خوب باشد چون به‌واسطه آن المانها خوب جلوه خواهد کرد. ویترین خوب همیشه مخاطب را به داخل مغازه خوشبین خواهد کرد. دوست نداریم شادی جشنواره را نادیده بگیریم اما از زبان بسیاری از همکاران لایق و شایسته و باسوادم که نخواسته‌اند نسبتی با جریانات تعیین‌کننده‌ امروز تئاتری برقرار کنند، با زبانی خودمانی عرض می‌کنم راستش دیگر خسته شدیم از اخبار خوشی که خوشی‌اش هیچ ربطی به ما ندارد. بر فرض که بودجه به تئاتر تخصص یابد… کورسوی امیدی روشن می‌کنید برای این همه متقاضی که چه شود؟ چند سال عمر و جوانی گران خویش را در آن صرف کنند (تلف کنند) و در آخر بیش از نود و پنج درصد آنها به‌خاطر نبود امنیت شغلی و فضای مناسب اشتغال در تئاتر در میانسالی بیکار و بدون بیمه و بدون توان مالی برای اداره‌ زندگی کاسه چه کنم دست گیرند؟ انتظار نامعقولی است که متوقع باشیم همه آنها از پس هزینه‌های خود با خلاقیت یا کارآفرینی یا چند شغله‌بودن بر بیایند. لا اقل نباید بر این اساس برنامه‌ریزی کرد. راستی یک سؤال: کار در حوزه‌ تئاتر با شرایط حاکم بر آن، شغل محسوب می‌شود؟  گمان نمی‌کنم. . . برمی‌گردم به موضوع پیشین. ساختن سالن تئاتر و ‌ترغیب به تئاتر زمانی مناسب است که زیرساخت‌های آن فراهم شده باشد وگرنه اتفاق دانشگاه آزاد تکرار خواهد شد. چیزی از جنس این اتفاق ناخوشایند که خیل عظیمی از فارغ‌التحصیلان بیکار به جامعه اضافه شدند چون پیش از پذیرش بی‌رویه‌ آنها فکری برای اشتغالشان و نیاز کمی و کیفی جامعه به رشته‌های تحصیلی‌شان نشده بود. قدری عمیق‌تر نگاه کنیم و دقیق‌تر. این متقاضیان جدی و پیگیر ورود به عرصه‌ تئاتر که کم کم ممکن است به دهها هزار نفر هم افزایش یابند، اگر ریشه‌یابی کنید اصولاً یا علاقه‌ واقعی به خود تئاتر (نه حواشی آن) ندارند و یا استعداد لازم و مناسب برای ورود به این عرصه در آنها وجود ندارد و تئاتر برای آنها راه گریزی است برای فرار ازخودشان یا از بعضی مشکلاتی که با آن درگیرند که اگر این نیازها برآورده شود چه بسا نگرش آنها نسبت به زندگی تغییر کند و به‌واسطه‌ جهان‌بینی جدیدی که پس از حل مشکلاتشان خواهند یافت، دیگر حتی علاقه‌ای به ورود به این حوزه در آنها دیده نشود چه رسد به اینکه بخواهند زندگیشان را بر آن بنا کنند و سختی‌های فراوان حاصل از آن را متحمل شوند. روانشناسان و جامعه شناسان خیلی خوب می‌دانند از چه نیازهای اولیه و بعضاً ثانویه‌ای حرف می‌زنم و بیش از این بازکردن موضوع را ضروری نمی‌دانم. عدم تفکر زیربنایی در حوزه‌ هنر و به‌خصوص تئاتر و سینما و  زیرمجموعه‌های آن و به طور مشخص بحث بازیگری و جذابیت‌های کاذب و غیرکاذب در فضای اخیر ایجاد شده، باعث شده پس از قریب به یک دهه درگیری مستمر و آموزش و پژوهش و ارتباط مداوم با هنرجویان و علاقه‌مندان بازیگری هیچ‌گونه خیرخواهی در ‌ترغیب به تئاتر احساس نکنم و اکنون درک می‌کنم که اساتید بزرگ و کهنسالان این عرصه و بزرگان بازیگری کشور از چه روی ورود به حوزه‌ بازیگری را برای فرزندان و نزدیکان خویش نمی‌پسندند و توصیه‌ای برای بنا کردن زندگی بر روی آن نمی‌نمایند و لذا معتقدم با شرایط فعلی تمامی‌ ترغیب‌ها و تلاش برای افزایش متقاضیان و فراهم‌شدن اندکی امکانات که بستر‌سازی برای توزیع واقعا عادلانه آن صورت نگرفته در نهایت به نفع مافیای این هنر تمام خواهد شد و مخاطبین و تماشاگران آنها را افزایش خواهد داد. پیشنهاد می‌کنم سری به آمار بازیگران سال‌های گذشته بزنید. مثلا از ده سال گذشته تاکنون و ببینید در حال حاضر کجا هستند و به چه کاری مشغولند؟ سال‌های جوانی که باید برای ساخت میانسالی آباد صرف می‌شده، بدون بهره‌ای و تنها در مقام خاطره‌ای صرف شده است و اکنون مستأصل باید با چند شیفت کارکردن جبران دهه‌ اثرگذار زندگیشان را بکنند و حتی برخی از آنها کار دیگری بلد نیستند تا آن را جایگزین تئاتری کنند که به امرار معاش از آن دلخوش بودند. پس لطفا در شرایط فعلی بودجه‌ تئاتر را افزایش ندهید و بگذارید تعداد کمتری جوان، این ریسک نامعقول را انجام دهند. علاقه‌ آنها به تئاتر (فضای تئاتر) را ریشه‌یابی کنید و آن بودجه را صرف رسیدگی به دلایل این علاقه‌ بی‌رویه و در مواردی غیرواقعی کنید آن‌وقت خود به خود کسانی که واقعا علاقه و استعداد و توانشان مناسب این مسیر بوده است وارد این حرفه خواهند شد و مثل نجارهای چیره‌دست، مکانیک‌های زبده، مهندس‌ها و خلبان‌های ماهر و خلاصه همه‌ صاحبان موفق مشاغل، طبیعتا درصد موفقیت ورودی‌های این بستر بسیار بالاتر خواهد رفت و با هنرمندانی موفق‌تر مواجه خواهیم بود و امکانات هم بین تعداد معقولی متقاضی تقسیم خواهد شد و احتمال افزایش بهره‌وری بیشتر خواهد گشت. لطفا نام نبرید از افراد معروف برای نقض بحث مطرح شده چرا که طبیعی است که در هر فضایی به هر حال برخی‌ها موفقیت کسب می‌کنند یا شرایط به سمتی پیش می‌رود که موفقیت آنها را هموار کند اما سوال اینجاست که این تعداد موفقیت در قبال چه تعداد عدم موفقیت؟ ما در قبال همه مسئولیم و عدم موفقیت اگر از سمت ما و تصمیماتمان اثر پذیرفته باشد در همه این شکست‌ها و عواقب آنها شریک خواهیم بود.هیچ باغبانی درختی را که آفت‌اش بیش از میوه‌اش باشد نمی‌کارد. پس لطفاً بذر معیوب نکارید و بودجه‌ تئاتر را افزایش ندهید. . .!   


منبع: baharnews.ir

هویت تهران در خطر

روزنامه بهارخانه در فرهنگ ایران زمین جایگاه خاصی دارد و انواع دالان‌ها و نمای بیرونی و اندرونی‌ها همه و همه یادآور بخشی از زندگی مردمان ایران زمین است، در مکانی به نام «خانه». خانه ابعاد مختلفی دارد که هر کدام از آنها در فرهنگ ایرانی دارای مفاهیم خاصی است. چندی است که فروش خانه‌ها و تیشه‌زدن به ریشه این سنت‌های کهن که چیزی فراتر از مشتی آجر و خاک هستند، رونق گرفته. متأسفانه در این وانفسای زر و سیم، بلندکردن برجی عظیم در دل پایتخت دود گرفته و خسته، برایمان مهمتر از هویت فرهنگی شهر تهران است.  در همین راستا کمیته امداد امام خمینی با انتشار آگهی عمومی، خانه تاریخی سپهبد امیراحمدی را به مزایده گذاشت تا بار دیگر یکی از آثار تاریخی پایتخت به حراج گذاشته شود و در انتظار تخریب برای تبدیل به مجتمع‌های تجاری باشد.هنوز خبر کشف خانه‌ بزرگ هفت هزار متری «سپهبد امیر احمدی» در رسانه‌ها دیده نشده که این‌بار خبر از آغاز مزایده این خانه‌ تاریخی می‌رسد. خبری که می‌تواند به راحتی ذهن‌ها را سمت خانه‌ «ملکه توران» ببرد. خانه‌ای تاریخی که آن هم در اختیار کمیته امداد بود و در نیمه‌شب به طور ناگهانی توسط لودرها به طور کامل تخریب شد و پس از آن بهانه‌ها برای این تخریب ناخواسته طرح شدند. بهانه‌هایی که این روزها در پی ویران شدن یک به یک آثار تاریخی شهرمان که فاقد هر گونه هویت تاریخی شده است برای ما آشنا است. حالا کمیته مردم‌نهادِ «پیگیری حفاظت از خانه‌های تاریخی تهران» در اطلاعیه‌ای بار دیگر از مزایده‌ خانه «سپهبد امیر احمدی» و احتمال وقوع هر اتفاقی برای این خانه تاریخی خبر می‌دهد. خانه سپهبد امیراحمدی یکی از آثار تاریخی ارزشمند شهر تهران به مساحت ۷ هزار متر مربع است که در خیابان حافظ، نرسیده به میدان حسن آباد، بین خیابان‌های پیام انقلاب و شهید محمدعلی سید صدری قرار دارد. بنا به گفته‌ عبدالله انوار- طهران‌شناس- سردار عظیم یکی از قزاق‌های بنام دوره قاجار و پهلوی بود و املاکی در حوالی میدان حسن‌آباد داشت که پس از ازدواج سپهبد امیراحمدی با توران (دختر سردار) خانه‌ای را در شمال میدان حسن‌آباد در اختیار دامادش گذاشت و در نهایت سند آن را در سال ۱۳۰۴ به نام سپهبد امیراحمدی کرد. محل اسکان و خانه اصلی سردار عظیم در پایین میدان حسن‌آباد، کوچه حمام شاهزاده قرار داشت. سردار عظیم (پدرزن سپهبد امیراحمدی) بخش اصلی این بنا را در اواخر قاجار بنا کرد. سپهبد امیراحمدی هم بخش‌هایی از عمارت‌های این خانه را در دوران پهلوی اول و دوم احداث کرد. این بنا دارای ۱۱ عمارت تاریخی و با ارزش است که متاسفانه به دلیل کم‌کاری‌های سازمان میراث فرهنگی کشور، تا کنون در فهرست آثار ارزشمند شهر تهران شناسایی نشده و به ثبت آثار ملی نرسیده است. این بنا پس از پیروزی انقلاب اسلامی توسط بنیاد مستضعفان مصادره و سپس بخشی از آن به عنوان اداره کمیته امداد امام خمینی (ره) و سایر عمارت‌ها به عنوان محل اسکان کارکنان کمیته امداد استفاده شد. به مرور زمان این خانه‌ها و اتاق‌هایش تخلیه شد. در حال حاضر تنها ساکنین مجموعه یکی از کارکنان و نگهبان این اثر تاریخی است. عمارت‌های قاجاری این بنا متاسفانه به حال خود رها شده و در حال تخریب و ویرانی است. حال به تازگی کمیته امداد امام خمینی (ره) پس از تخریب خانه توران در خیابان پسیان و تلاش برای تخریب ویلای ارزشمند پناهی اثر معمار فرانسوی دوبرول در خیابان انقلاب و تبدیل آن به یک مجتمع تجاری – اداری، خانه تاریخی سپهبد امیر احمدی را در آگهی عمومی با کاربری مسکونی و تجاری و قیمت بسیار کم به رقم عجیب ۲۴ میلیارد تومان به مزایده گذاشته است تا بار دیگر اثری از هویت شهر تهران از خاطره‌ها پاک شود و جای آن را مال‌ها و مجتمع‌های تجاری با نماهای رومی بگیرد. سپهبد احمد امیراحمدی، نخستین سپهبد ایران، یکی از مهره‌های اصلی کودتای سوم اسفند، ۸ بار وزیر جنگ، ۲ بار وزیرکشور، ۵ بار فرماندار نظامی تهران، ۲بار فرمانده کل ژاندارمری، سالها فرمانده لشگرهای لرستان، آذربایجان و ۱۶ سال عضو مجلس سنا بود. سپهبد امیر احمدی خانه دیگری هم در شمیران دارد که پس از مرمت در سال‌های ۱۳۸۴ تا ۱۳۸۶ به عنوان باغ موزه هنر ایرانی برای بازدید عموم بازگشایی شده است. با وجود همه توجیهات و  حرف‌های مشابهی که کمیته امداد می‌تواند برای مزایده یا احیانا تخریب این خانه‌ تاریخی بزند، قطعا اقدام به موقع میراث فرهنگی در بررسی خانه از نظر ارزش‌های تاریخی و ثبت این بنا و در همین حال تعیین عرصه و حریم آن می‌تواند به زنده ماندن این بنای تاریخی کمک بسزایی داشته باشد. امری که در این میان مغفول مانده است کم‌کاری سازمان‌ها و نهادهای مربوط برای نجات این دست آثار است. شهر، هویت خویش را از اماکن و پاتوق‌های خاص خود می‌یابد. در این حالت در شهری به این وسعت چیزی که ما را با هویت تهران پیوند بزند دیگر یافت نمی‌شود. این امر را می‌توان در بخش دیگری نیز دید، هنگامی که خانه صادق هدایت نیز از دیدها پنهان شده است و عملی برای زنده نگاه داشتن یاد این نویسنده از سوی مسئولین صورت نمی‌گیرد. این رویکرد سیاسی به مباحث فرهنگی کمکی به مقوله فرهنگ نخواهد کرد. خانه‌ها که رو به ویرانی دارند و از آن‌ها چیزی برجای نمی‌ماند بجز مرکز فروش و یا چیز دیگری، در این حال باید فکری به حال موزه‌ها کرد، موزه رضا عباسی یکی از مهمترین موزه‌های هنری تهران است که از پتانسیل بالایی برخوردار است در این حال فرامرز رنجبر صحبت‌هایی داشته است که می‌توان آن را خط رابطه‌ای میان وضعیت فرهنگی شهر تهران و موزه‌ها دانست. وی در مورد وضعیت موزه رضا عباسی گفت: موزه رضا عباسی پتانسیل کارهای بسیار بزرگ را دارد که بتواند در جریان فرهنگی شهر اثرگذار باشد، اولویت برنامه زمانبندی ما نگاه دوباره به مرمت آثار موزه‌ای یعنی ساماندهی کالبدی و اطلاعاتی آنهاست که در سال‌های گذشته کمتر به این مساله پرداخته‌ شده‌است. وی در پاسخ به اینکه آیا صحت دارد که برخی آثار و وسایل شخصی صادق هدایت در مخزن موزه رضاعباسی نگهداری می‌شود؟ توضیح داد: بله این موضوع صحت دارد، در اوایل دهه ۸۰ نیز نمایشگاه خوبی از آنها برگزار شد، در مورد برگزاری مجدد این نمایشگاه نیز ممانعتی نمی‌بینم و امیدوارم سیاست‌های سازمان میراث فرهنگی و اداره کل موزه‌ها باز در این منوال قرار بگیرد تا شاهد برگزاری مجدد نمایشگاهی از وسایل و آثار این نویسنده شهیر معاصر باشیم. وی با بیان اینکه تعداد آثار موجود در مخزن موزه رضاعباسی از آثار درون ویترین‌ها بیشتر است، اظهار کرد: همانطور که در همه موزه‌ها این اتفاق می‌افتد به دلیل محدودیت فضای نمایش آثار متعددی در مخزن داریم که نمایش داده‌ نشده‌اند و تا زمانی که امکانات و شرایط مناسب و استاندارد ایجاد نشود، آنها را در مخزن نگهداری می‌کنیم. امیدواریم در برنامه‌ای درازمدت نمایشگاه‌های ما بیشتر و مخازن ما کمتر شود، زیرا آنچه در مخازن است، سرمایه ملی است. مدیر موزه رضا عباسی در مورد اینکه آثار نمایش داده نشده متعلق به چه دورانی است؟ گفت: آثار موزه رضا عباسی متعلق به پیش از اسلام تا آخر دوره قاجار است و آثاری که نمایش داده نشده بیشتر متعلق به دوره پس از اسلام است. در چنین وضعیتی به نظر می‌رسد تهران شهری تنها است که هر روز یک گوشه اش  را به بهانه‌های مختلف از دست می‌دهد، شهری زیبا با موزه‌های پر قدرت که متاسفانه بازدید کننده چندانی ندارد.


منبع: baharnews.ir

واکنش رقبای فرهادی به ترامپ و اسکار

گروه فرهنگی_رسانه ها: روزنامه شهروند نوشت: درحالی ‌که بسیاری از کارشناسان سینمایی موضع‌گیری ‌هالیوود درقبال دونالد ترامپ و نیز فروش فیلم فروشنده را در آمریکا به‌عنوان نشانه‌هایی از موفقیت احتمالی جدیدترین ساخته اصغر فرهادی در اسکار قلمداد می‌کنند، برخی رقبای مستقیم فیلم فروشنده حجم فراوان توجه به این فیلم را نوعی امتیاز ناعادلانه می‌دانند.تام برنارد یکی از بنیانگذاران کمپانی سونی پیکچرز کلاسیک که توزیع دو فیلم تونی اُردمن (رقیب اصلی فروشنده) و سرزمین مین را در آمریکا برعهده دارد، با اشاره به این موضوع این گمان را که در اعضای آکادمی رواج یافته، رأی‌دادن به فرهادی در واقع رأی بر مخالفت با ترامپ است، ناعادلانه خواند…  البته نیازی به گفتن نیست که اظهارات تام برنارد ناشی از نگرانی او درباره دوفیلم تونی اردمن و سرزمین مین است که توزیع آنها در آمریکا دراختیار سونی پیکچرز کلاسیک است و می‌خواهد با سیاسی جلوه‌دادن حمایت از اصغر فرهادی شانس فیلم‌هایش را درمراسم اسکار افزایش دهد. این درحالی است که نشریه ایندی‌وایر درباره حمایت از فروشنده اصغر فرهادی می‌نویسد: به دور از مسائل سیاسی، فیلم فروشنده عملکرد خوبی نزد منتقدین و مخاطبان داشته و توانسته جایزه بهترین بازیگر و فیلمنامه را درجشنواره کن نیز از آن خود کند که این نشان از میزان زیاد احتمال موفقیت اسکاریش دارد.چارلز کوهن مدیرعامل کمپانی کوهن مدیا که توزیع فیلم فروشنده را در آمریکا برعهده دارد نیز، دراین‌باره گفت: اظهارات تام برنارد تلاش مذبوحانه‌ای برای توجیه چیزی است که اصلا هیچ اساسی ندارد. آکادمی اسکار از افرادی تشکیل شده که رأی‌دادن را بسیار جدی می‌گیرند و به هنر برای آنچه که هست، احترام می‌گذارند، آنها همچنان این حق را دارند هرگونه که مناسب می‌دانند، رأی دهند؛ ما می‌خواهیم فیلم بر پایه شایستگی‌های خودش بایستد. اعضای آکادمی به فیلمی که آن را ندیده باشند یا بازخوردهای مثبتی از آن نداشته باشند، رأی نخواهند داد و همچنین صرفا براساس سیاست و در نادیده‌گرفتن هنر رأی نمی‌دهند. آنچه همه ما به آن واکنش نشان می‌دهیم، این است که هنرمندان باید برای ابراز خود آزاد باشند و از آزادی برای سفر و ارایه اثری که برای آن به سختی کار کرده‌اند، در هرکشور و مراسمی برخوردار باشند. این فیلم است که باید مورد قضاوت قرار گیرد و نه قانون مهاجرتی ترامپ.درشرایطی پخش‌کننده فروشنده چنین موضوعی را تکذیب می‌کند که همین چند روز پیش راد لوری کارگردان، تهیه‌کننده و منتقد آمریکایی درصفحه توییتر خود نوشته است: ممانعت از ورود مسلمانان به آمریکا ممکن است مانع حضور اصغر فرهادی درمراسم اسکار شود. من با این موافقم که رأی‌دادن به فیلم او کاملا ضروری است. شماری از اعضای آکادمی، انجمن کارگردانان، انجمن بازیگران و انجمن فیلمنامه‌نویسان آمریکا، دانشگاه سینمایی موسسه فیلم آمریکا، انجمن سینمایی آمریکا، دیمین چزل کارگردان فیلم لالا لند، جورج میلر و‌هاروی واینستاین تهیه‌کننده‌ آمریکایی ازجمله نهادها و شخصیت‌های دیگری بوده‌اند که سیاست‌های ترامپ را محکوم و حمایت خود را از اصغر فرهادی و دیگر سینماگران تحت‌تأثیر این قانون اعلام کرده‌اند و این باعث شده فروشنده در اغلب پیش‌بینی‌ها با پیشی‌گرفتن از رقبای خود به شانس اصلی کسب اسکار بهترین فیلم خارجی بدل شود…هنوز مشخص نیست که موج ایجادشده از قانون مهاجرتی ترامپ و واکنش فرهادی به آن تا کجا پیش خواهد رفت، اما شاید منجر به آن شود که افراد بیشتری به تماشای فیلم بنشینند و  رأی‌دهندگان آکادمی تحت‌تأثیر آن بخواهند پیامی برای دونالد ترامپ ارسال کنند. البته فعلا خود هنرمندان و چهار کارگردان رقیب فرهادی دربخش فیلم خارجی زبان این‌بار را بر دوش کشیده و درحمایت از کارگردان ایرانی به قانون مهاجرتی ترامپ و تحریم مراسم اسکار واکنش نشان دادند.هالیوود ریپورتر درگزارشی که دراین‌باره منتشر کرده، نوشته است: اگر گروهی از نامزدهای جوایز اسکار ۲۰۱۷ وجود داشته‌ باشند که کاملا تحت‌تأثیر سیاست‌های مهاجرتی رئیس‌جمهوری جدید آمریکا قرار گرفته باشند، آن گروه نامزدهای شاخه بهترین فیلم غیرانگلیسی هستند. فرمان اجرایی و بحث‌برانگیز دونالد ترامپ مبنی بر ممانعت ورود اتباع هفت کشور مسلمان جهان به آمریکا که با مخالفت و انتقادهای داخلی و خارجی زیادی روبه‌رو شده، ازسوی هر ۵ نامزد شاخه بهترین فیلم خارجی اسکار نیز آشکارا محکوم شده است.اصفر فرهادی، کارگردانی فیلم فروشنده که درمیان رقبای اسکار خارجی تنها فیلمسازی است که به صورت مستقیم هدف این قانون مهاجرتی قرار گرفته، اعلام کرده که مراسم اسکار را به نشانه اعتراض تحریم خواهد کرد. مارن اِده کارگردان تونی اردمن دراین‌باره گفت: من فکر می‌کنم همه ما تحت‌تأثیر این قانون قرار گرفته‌ایم و برای من فرقی نمی‌کند اتباع کدام کشورها از ورود به آمریکا منع شده‌اند. اختلاط مسائل مربوط به تروریسم و پناهندگی وحشتناک و سیاستی غیرانسانی است، چراکه موجب بروز وحشت و به تدریج تثبیت نژادپرستی می‌شود. هنوز نمی‌توانم باور کنم که او رئیس‌جمهوری آمریکا شده و به‌ویژه به‌عنوان یک زن برایم به سختی قابل باور است…مارتین باتلر و بنتلی دین، کارگردانان فیلم تنا نیز به‌ هالیوود ریپورتر گفتند: این‌که اصغر فرهادی احساس نیاز کرد که باید مراسم اسکار را در اعتراض به ممانعت ورود مسلمانان به آمریکا بایکوت کند، بسیار تراژیک است. ما این تصمیم را درک و از آن حمایت می‌کنیم.هانس هولم کارگردان فیلم مردی به نام‌ اُو درباره این قانون مهاجرتی گفت: البته که وحشتناک است. من به دیوارها اعتقاد ندارم. اگر شما دیوار ایجاد کنید، همیشه راهی برای نفوذ به آن ایجاد می‌شود.مارتین زاندولیت کارگردان فیلم دانمارکی سرزمین مین، درام مربوط به پس از جنگ جهانی دوم نیز اعلام کرد که کاملا اصغر فرهادی و دیگر نامزدهایی که تصمیم گرفتند، درمراسم اسکار شرکت نکنند و حضور نیابند را درک و از آنها حمایت می‌کنند.


منبع: baharnews.ir

تجلیل از «لالاند» در جشن ایتالیایی‌ها

در این مراسم که دیشب برگزار شد جاستین هورویتس تنها فردی که امسال سه نامزدی اسکار کسب کرده در جشن ایتالیایی‌ها و لس‌آنجلس تجلیل شد. او برای ترانه «شهر ستاره‌ها» که برای فیلم «لالالند» ساخته و برای آن نامزد بهترین ترانه اوریجینال اسکار نیز شده جایزه «ترانه سال» را دریافت کرد.«شهر ستاره‌ها» بر مبنای موسیقی هورویتس و ترانه بنج پاسک و جاستین پل ساخته شده است. هورویتس همچنین برای بهترین موسیقی فیلم برای «لالالند» نیز نامزد اسکار شده است.این در حالی است که این آهنگساز جوان امسال موفق به کسب دو جایزه از گلدن گلوب نیز شد و دو جایزه ستلایت و یک جایزه بفتا برای همین ترانه و موسیقی دریافت کرد.همانطور که پیشتر اعلام شده بود در مراسم دیشب به بزرگداشت مل گیبسون نیز پرداخته شد و از او به عنوان کارگردان سال تجلیل شد. او نیز برای ساخت «هکساو ریج» یا «ستیغ اره‌ای» در میان نامزدهای بخش کارگردانی حضور دارد.سانی پاوار بازیگر خردسال فیلم «شیر» نیز به عنوان بهترین بازیگر کودک سال در این مراسم مورد تجلیل واقع شد. او در نقش پسر بچه‌ای هندی که در خردسالی گم می‌شود و خانواده‌اش را از دست می‌دهد و به پرورشگاه سپرده می‌شود در این فیلم بازی کرده است. در نهایت خانواده‌ای استرالیایی وی را به فررندی می‌گیرند. نقش مادر این خانواده را نیکول کیدمن بازی کرده است. در مرحله بزرگسالی نقش این کودک را دو پاتل بازی کرده است که از نامزدهای اسکار است.این رویداد برای گرامیداشت همکاری مشترک هنرمندان ایتالیایی و آمریکایی برگزار می‌شود تا پل فرهنگی بین این دو ملت را ارج نهد. پاسکال ویسه‌دومینی بنیانگذار این فستیوال با تاکید بر این امر گفت: اهمیت میهمانان حاضر در مراسم امسال نشان دهنده این است که چه مردم زیادی این هدف برایشان اهمیت دارد.پس از این مراسم جشنواره به کار خود ادامه خواهد دارد و کار خود را با نمایش فیلم «هیچ جایی برای مردان جوان نیست» ساخته جیووانی ورونزی به عنوان فیلم افتتاحیه آغاز می‌کند. این فیلم درباره ایتالیایی‌های جوانی است که ایتالیا را ترک می‌کنند تا در آن سوی مرزها کار به دست آورند.جیانفرانکو رزی که نامزد اسکار امسال برای مستند تحسین شده «آتش در دریا» درباره زندگی مهاجران سوری است نیز در این جشنواره شاهد نمایش فیلمش خواهد بود و برای این فیلم مستند جایزه مستند سال را دریافت می‌کند .ماریو بلو نیز با جدیدترین فیلمش با عنوان ‌«درجستجوی فلینی» در این جشنواره حضور خواهد داشت که فیلم پایان جشنواره است.این جشنواره امسال ادای دینی نیز به مارچلو ماسترویانی بازیگر بزرگ سینمای ایتالیا خواهد داشت که فیلم‌هایی ساخته آنتونیونی، فلینی، دسیکا، جرمی ، اسکولا و ویسکونتی را در کارنامه داشت.به گفته پاسکال ویسه‌دومینی کارگردان این جشنواره هنری این بزرگداشت به مناسبت بیستمین سال درگذشت این چهره مهم سینمای ایتالیا برگزار می شود و یاد او در یک بازنگری به گذشته در لس آنجلس زنده خواهد شد.ماسترویانی که در ۱۶۰ فیلم بازی گرده بود سه بار نامزد اسکار شد که برای «طلاق به سبک ایتالیایی» در سال ۱۹۶۱، «یک روز بخصوص» در سال ۱۹۷۷ و«تیره‌ترین چشم» در سال ۱۹۸۷ بود. او برای فیلم «طلاق به سبک ایتالیایی» برنده جایزه گلدن گلوب شد .دوازدهمین دوره جشنواره ایتالیا و لس آنجلس از ۱۹ تا ۲۵ فوریه در تئاتر چینی‌های هالیوود برگزار می‌شود.


منبع: baharnews.ir

پاکدل: تلویزیون شبیه به شوخی شده

حسین پاکدل بازیگر و کارگردان این روزها با نمایش “حضرت اشرف”  در صحنه تئاتر فعال است و از سوی دیگر نیز با فیلم ” خوب، بد، جلف” ساخته پیمان قاسم‌خانی بر پرده سینما حضور یافته است.پاکدل درباره فعالیت‌های اخیر خود و حضورش در فیلم‌هایی که این روزها بر پرده سینما هستند به خبرنگار هنرآنلاین گفت: این روزها در یک فیلم سینمایی مشغول بازی هستم که فعلاً درباره آن نمی‌توانم صحبت کنم و به زودی اطلاع‌رسانی خواهد شد.وی درباره حضور در سه فیلم سینمایی که دوتا از آن‌ها در سی و پنجمین جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمدند بیان کرد: من بسیار از این همکاری‌ها راضی بودم و حس خوبی برایم داشتند. هر سه فیلم برایم ارزشمند هستند. من  در سه فیلم با سه ژانر مختلف حضور داشتم، فیلم “پشت دیوار سکوت” آقای جعفری جوزانی که بسیار دردمندانه به مشکلات مبتلایان به ایدز می‌پردازد. ” خانه کاغذی” کار آقای صباغ زاده در حوزه مشکلات اجتماعی بود و به نوعی به کار شما خبرنگاران می‌پرداخت و در حوزه روزنامه‌نگاری بود و امیدوارم که اکران شود و ” خوب، بد، جلف” پیمان قاسم‌خانی  که مربوط به سال قبل است، یک کار طنز که بالاخره به رسالت اصلی خود که بحث سرگرمی و فضای شاد ایجاد کردن است، می‌پردازد که خیلی هم کار سختی است.پاکدل در پاسخ به این سؤال که چطور شد پذیرفت تا در یک فیلم طنز به ایفای نقش بپردازد، عنوان کرد: فرهنگ ما در زمینه بسیاری از مفاهیم باید تلقی‌اش را عوض کند و این مشمول زمان است، چرا که ما همیشه عادت کرده‌ایم با رنج‌ها، غصه‌ها، عزاداری‌هایمان پز بدهیم و یاد نگرفتیم با شادی‌هایمان این کار را انجام دهیم و دیگران را در شادی‌هایمان شریک کنیم. به همین دلیل هم مدیریت غممان خیلی قوی‌تر از مدیریت شادی‌مان است و اصلاً مدیریت شادی نداریم. بر همین اساس اصلاً فیلم طنز نداریم مگر آنکه هرازگاهی یک فیلمی ساخته شود آن هم با کلی مرارت و سختی، تا بتواند لبخندی بر لب مخاطب بنشاند. اساساً در سرزمینی زندگی می‌کنیم که کمی خندیدن انگار جلف شده است، در صورتی که خنده جزئی از زندگی است. قرار نیست ما همیشه گریه کنیم و غمگین باشیم. البته همیشه مدیریت کردن در جامعه  غمگین راحت‌تر است، چرا که خواسته‌ها و نیازهایش کم است و توقعی از هستی ندارد و درکی از قیاس با جهان و زندگی مدرن ندارد.  افراد این جامعه فکر نمی‌کنند که باید خوب زندگی کنند، بنابراین با غم کنار می‌آیند در صورتی که می‌توان جدی بود، غمش را هم نگه داشت، ولی فضای اطراف زندگی پر از رنگ و شادی باشد. خداوند زندگی را آفریده که از آن استفاده کنیم و لبخند هم یکی از موهبت‌های الهی است که باید از آن استفاده کرد و نمی‌دانم که چرا این اتفاق در کشور ما نمی‌افتد و همه چیز این‌قدر سیاه و تاریک است.بازیگر “برف روی کاج‌ها” در ادامه درباره همکاری با پیمان قاسم‌خانی بیان کرد: به شدت از این همکاری راضی هستم. تقریباً اکثر کارهایی که من انجام دادم برای رفقایم بوده است. به نظرم قاسم‌خانی بسیار موفق بود و همان موقع هم یک مطلبی درباره این اثرش نوشتم. این فیلم ساخته شد، اما پیمان فیلم‌های بزرگ‌تر و بسیار تأثیرگذارترش را هم بعدها خواهد ساخت. مطمئن بودم که او موفق خواهد شد. پیمان یک پدیده است و نباید به سادگی از کنار او گذشت. آدم‌هایی که بتوانند جامعه را به خنده وادار کنند اندک هستند، ولی آدم‌های اخمو و گریه انداز بسیار زیاد هستند تا دلتان بخواهد. به قول میلان کوندرا طبیعت به شکل حیرت‌انگیزی موجودات ابله تولید می‌‎کند.وی درباره سرانجام سریال‌هایی که در شبکه نمایش خانگی دارد نیز گفت: سریال “عالیجناب” ساخته سام قریبیان را داشتم که خیلی مدت است، آماده شده ولی نمی‌دانم چرا هنوز وارد شبکه نشده است، یک سریال دیگر هم داشتم به نام ” ماه تی تی” کار آقای میرباقری که بخش اعظمی از آن کار شد، ولی فعلاً ضبط آن منتفی شده است.پاکدل با اشاره به این که شبکه نمایش خانگی، در این حوزه موفق عمل کرده است، اظهار کرد: ما پیش از “شهرزاد” هم سریال‌های خوبی داشتیم که پخش شدند اما این سریال یک استثنا بود، ولی نباید قاعده شود. همه ما این آرزو را داریم که سریال‌هایی ساخته شوند که همانند این سریال دیده شوند و امیدواریم که فصل دوم آن نیز ساخته شود و موفق شود. ولی نباید این‌طور فکر کنیم که همه کارها عین این سریال باشند. گاهی اوقات برخی از کارها یک اتمسفر و شرایطی پیرامونش ایجاد می‌شود که لزوماً همه آن به خود کار برنمی‌گردد بلکه به نیازهای جامعه، زیبایی‌شناسی اثر و عرضه آن برمی‌گردد و مجموعه این اتفاقات دست‌به‌دست هم می‌دهند تا یک سریال خوب دیده شود. شاید اگر “شهرزاد” در موقعیت دیگری بود تا این اندازه نمی‌توانست به موفقیت برسد.بازیگر ” لانتوری” درباره موفقیت این شبکه در مقایسه با تلویزیون نیز عنوان کرد: شبکه نمایش خانگی توانسته است موفق عمل کند و یک رسانه کاملاً جداست. تلویزیون یک مغازه سه‌نبش کپک‌زده است که  همه جایش را تار عنکبوت گرفته و تاریخ‌مصرف گذشته و مسموم است و در این میان یکسری برنامه‌های خوبش هم از بین می‌رود. بسیاری از دوستانی که زحمت می‌کشند چوب برخی بی‌خردی‌ها را می‌خورند. تلویزیون این روزها محلی از اعراب ندارد و بیشتر یک شوخی بزرگ است.


منبع: baharnews.ir