در فصل سرد اکران کن؛ گرمش می‌کنیم!

به گزارش خبرنگار ایلنا؛ فیلم هفت‌ ماهگی با بازی حامد بهداد، باران کوثری، پگاه آهنگرانی، هانیه توسلی، احمد مهران‌فر، فرشته صدرعرفایی، بهناز جعفری و رضا بهبودی ساخته شده است. هاتف علیمردانی درباره انگیزه ساخت این فیلم گفت: هفت ماهگی در واقع مرور دغدغه‌های من در زمان خاصی‌ست که آن را روی کاغذ آورده‌ام. یک فیلمساز اجتماعی گاهی از یک اتفاق، گاهی از یک صحبت، یک حال خوب یا بد به قصه‌ای می‌رسد و همین قصه اساس فیلمنامه می‌شود.

کارگردان فیلم آباجان؛ درباره اضافه شدن نفر سوم به یک زندگی خانوادگی و موضوع فرزندآوری گفت: پدر یا مادر شدن با تولد فرزند درواقع بزنگاهی در زندگی انسان ایجاد می‌کند چه از لحاظ بیولوژیک و چه از لحاظ روحی و روانی که انسان را تحت تاثیر خود قرار می‌دهد. انسانی که تا امروز طور دیگری فکر می‌کرده، با آمدن فرزند، همه چیز برایش تغییر می‌کند و مسئولیتی را می‌پذیرد که زندگی‌اش را کاملا تحت‌الشاع خود قرار می‌دهد. هفت ماهگی از همین دغدغه می‌آید. برای اینکه شما آدمی را وارد این دنیا کنید باید جهان‌بینی و زندگی خود را تغییر بدهید.
کارگردان فیلم کوچه بی‌نام؛ مسئولیت‌پذیری جوانان امروزی در داشتن فرزند را تلقی مهمی عنوان کرد که باید ظرفیت داشتن آن را کسب کرد. او در این‌باره گفت: شما می‌توانید آدم بدی باشید، ولی نمی‌توانید پدر و مادر بدی باشید. شما درمورد خود تصمیماتی می‌گیرد که مسئولیتش گردن شماست. تصمیم می‌گیرید گناه کنید یا رفتار بدی انجام دهید ولی این اجازه را ندارید که زندگی کسی را تحت‌الشاع قرار دهید. بدترین آدم‌ها هم در شرایط متعادل رفتار خوبی با فرزند خود دارند. همین دغدغه‌ باعث نوشتن هفت ماهگی شد و فیلم درنهایت در یک ژانر متفاوت که اصلِ آن تهاجم فرهنگی، خرافات و هجوم مدرنیته است؛ ارایه شده است.
کارگردان مردن به وقت شهریور ادامه داد: مهمترین دغدغه‌ای که در کنار آن تهاجم فرهنگی اتفاق افتاده بود، مرحله گذر از ازدواج به صاحب فرزند شدن است و در راستای آن خانواده مادر و خواهر در فیلم به نحوی درگیر آن می‌شوند. من خودم بعد از سیزده سال بچه‌دار شدم. واقعا تجربه بزرگی است. شما می‌بینید با آمدن فرزند؛ انقلابی که در زندگی مهرداد اتفاق می‌افتد زیرا تولد فرزند می‌تواند دنیای او را تغییر دهد.
علیمردانی که پس از فیلم مردن به وقت شهریور سراغ مضامین اجتماعی در حیطه بزرگسالان رفته؛ درباره تفاوت فضای جامعه شناسی و روانشناسی این دو مضمون و تغییر فضاها گفت: زمانی می‌آید که شما تحت تاثیر اتفاقی قرار می‌گیرید. من برای مردن به وقت شهریور که سخت‌ترین فیلم من بود، شش الی هفت ماه  با جوان‌ها مصاحبه می‌کردم. نزدیک به هزاروچهارصد تا جوان دیدم و باآنها مصاحبه کردم. من در فیلم‌هایم بیشتر از تجارب خودم استفاده می‌کنم. از اتفاقاتی که دیده‌ام ولی نسل‌های دهه هفتادی را به هیچ وج نمی‌شناختم و باید با آنها مصاحبه می‌کردم تا آنها را بشناسم. کوچه بی‌نام هم دغدغه‌های مربوط به همان دوره است.وی افزود: پیرنگ‌هایی که در هفت ماهگی وجود دارد نزدیکی زیادی به بحران روابط بعضی از زوج‌‌های امروزی دارد،    دوستی‌های زوج‌ها که باعث ایجاد یکسری سوتفاهم شده و در ادامه روند منجر به خلق فضای خیانت می‌شود.
علیمردانی اصالت فرهنگی را در این ناهنجاری تاثیرگذار دانسته و گفت: متاسفانه ارتباط‌های امروزی از اصول اخلاقی فاصله گرفته‌اند. این نوع ارتباط‌ها با اصول جامعه و اخلاقی مغایر است و باعث می‌شود کانون خانواده به خطر بیفتد. وقتی پدر و مادری به اصول اخلاقی پایبند نیستند و جلو فرزندان از اصول جدا می‌شوند زندگی فرزندان نیز تحت تاثیر قرار می‌گیرد.
علیمردانی ادامه داد: امروز برخی زوج‌های جوان حتی پس از ازدواج؛ با دوستان خود ارتباط برقرار می‌کنند. این دوستی اگر از اصول اخلاقی خارج نشود؛ اشکالی ندارد اما مشکل این است که دختر و پسر وقتی باهم ازدواج می‌کنند، یک حس مالکیت به وجود می‌آید. یک دیگرخواهی که موجب می‌شوند اطرافیان معنای خاصی در دایره دوستی‌ها به خود بگیرند. کم‌کم دروغ و خیانت رخ نشان می‌دهد و مسایل و پیامدهای رایج خود را دارد.وی درباره بازی باران کوثری در فیل هفت ماهگی گفت: درمورد باران کوثری ما به اتفاق نزد دکتر زنان و زایمان رفتیم و با ایشان درباره بارداری صحبت کردیم و خانم کوثری پاتالوژی بارداری را درک کرد. اصولا باران کوثری بازیگر توانایی است. درک درستی از بازیگری دارد. همینطور فرهاد اصلانی و فاطمه معتمدآریا بازیگرانی هستند که حس کارگردان را درک می‌کنند.
وی درباره بازی حامد بهداد نیز در این فیلم گفت: حامد بهداد در هفت ماهگی خیلی خوب بازی کرد. او یک بازی متفاوت از خود نشان داد گویی که یک بهداد دیگر است نه همان کسی که منتقدان درباره‌اش می‌گویند تند و بالا بازی می‌کند. حامد بهداد در این فیلم کاملا حسی و کنترل شده بازی کرد. با اینکه او انرژی زیادی دارد و خودم همیشه به او می‌گویم تو باید فیلم بسازی چون خون کارگردانی‌ات بیشتر از بازیگری‌ست.
علیمردانی ادامه داد: حامد بهداد کسی است ک پشت مانیتور را به خوبی می‌شناسد. به همین دلیل کار کردن با این افراد سخت است چون تصویری از خود می‌سازند که اگر منافاتی با تصویر کارگردان داشته باشد؛ همه چیز به هم می‌خود. هم آنها اذیت می‌شوند و هم فیلم بد می‌شود. من در هفت ماهگی با حامد تعامل کردم چون خودش ایده داشت. گاهی خودم را کنار می‌کشیدم و گاهی هم او کاملا در خدمت کارگردان بود و گوش می‌کرد و نتیجه هم گرفت.
علیمردانی در اعتراض به چرخه اکران فیلمش هم گفت: به ما می‌گویند در فصل سرد اکران کنید؛ ما اکران شما را گرم می‌کنیم. ما شدیم گرم‌کن فصل‌های سرد. اما در اکران فیلم آباجان به خاطر اینکه تهیه‌کننده فیلم؛ خودم هستم دیگر زیر بار چنین اتفاقی نخواهم رفت.هاتف علیمردانی درباره آباجان نیز گفت: به نظرم این فیلم به نگاه منتقدان نزدیک‌تر است. معمولا فیلم‌های روشنفکرگرا و مردم‌گرا با هم تفاوت‌های زیادی دارند. هنوز خیلی سخت است در خط وسط راه رفتن چون ما از چرخه سینما ارتزاق می‌کنیم و اگر فیلم‌مان از خط خارج شود؛ فیلم‌های بعدی فروش نخواهد داشت.
او درباره علت گرایش فیلمسازان به مضامین اجتماعی نیز چنین گفت: سینمای ایران با فیلم اجتماعی و قصه‌گو در جهان شناخته شده اما امروز حتی در پوسترها هم تقلید می‌کنند. مثلا پنجاه پوستر از کوچه بی‌نام ساخته می‌شود که اصلا قشنگ نیست. یا به خاطر پونه می‌شود به خاطر مونا…
علیمردانی ادامه داد: مرض تقلید از اصغر فرهادی کی تمام می‌شود؛ خدا می‌داند. جنس سینمای اصغر فرهادی متعلق به خودش است. مثل کیارستمی. آرتیست باید ذهنیت خودش را داشته باشد. ما نباید در دنیای امروز کپی کنیم چون خیلی زود لو می‌رود و ارزشی ندارد. من در این چند سال فیلمی در سینمای خودمان دیدم که حیرت کردم آنهم وقتی اصل اسپانیایی آن را به من نشان دادند. آن وقت همین آدم درمورد فیلم بحث‌های چنین و چنان مطرح می‌کرد. درنهایت هم فیلمش نه فروخت و نه جایزه گرفت. پس تقلید و تکرار کردن اصلا چیز جذابی نیست.



منبع: بهارنیوز

تسلیت هنرمندان به فرهاد اصلانی/تصاویر

گروه فرهنگی: مراسم ختم پدر فرهاد اصلانی بازیگر سینما و تلویزیون با حضور جمعی از هنرمندان برگزار شد.
 

















































منبع: بهارنیوز

فروش فیلم‌های اکران نوروزی

به گزارش باشگاه خبرنگاران جوان، نکته قابل توجه اینکه در ترکیب اکران نوروزی سال ۹۶ سه فیلم برتر از نگاه مخاطبان سی و پنجمین جشنواره حضور دارند که می توان فروش قابل قبولی برای این فیلم ها پیش بینی کرد. از میان این سه فیلم، ‌فیلم «ماجرای نیمروز» دومین فیلم بلند سینمایی محمدحسین مهدویان با دریافت دو سیمرغ بهترین فیلم و بهترین فیلم از نگاه مردمی، از شانس بالایی برای پر فروش شدن، ‌برخوردار است.  

این فیلم هم می تواند از جوایز خود در جشنواره استفاده تبلیغاتی کند و هم می تواند از تبلیغات مخاطبین خود در جشنواره فجر که از تیپ های گوناگون جامعه بودند، بهره جوید. همچنین «ماجرای نیمروز» به علت پرداختن به حوادث و وقایع سال ۱۳۶۰، توان آن را دارد که مخاطبان علاقمند به تاریخ را به سالن های سینما بیاورد.  

اما فیلم «خوب، بد، جلف» ساخته پیمان قاسم خانی،‌ از فیلم های ترکیب اکران نوروزی است که برخلاف فیلم های دیگر از سه هفته پیش اکران خود را آغاز کرده است. این فیلم طنز که با استفاده از شهرت عوامل خود و فضای شادش توانست نگاه مخاطبان جشنواره فجر را به خود جلب نماید و به عنوان دومین فیلم آرای مردمی جشنواره معرفی شود. «خوب، بد، جلف» در سه هفته اکران خود به فروش ۴ میلیارد و ۵۰۰ میلیون تومانی دست یافته است اما برای پیش بینی صحیح از فروش این فیلم در ادامه اکران خود، باید آغاز اکران سایر فیلم های ترکیب نوروزی را لحاظ نمود.  

فیلم دیگر ترکیب نوروزی «آبا جان» به کارگردانی هاتف علیمردانی است. فیلمی که با بازی بازیگرانی چون فاطمه معتمد آریا، سعیدآقاخانی، حمیدرضا آذرنگ، شبنم مقدمی در تهران و زنجان تولید شده است و قصه زندگی اجتماعی مردم را در در دهه شصت روایت می‌کند. این فیلم را می توان به علت وجود فضای احساس حاکم برآن، ‌وجود بازیگران با سابقه و دریافت لوح تقدیر به عنوان سومین فیلم آرای مردمی جشنواره فیلم فجر از فروش خوبی برخوردار شود. همچنین سابقه علیمردانی برای ساخت فیلم های پرفروشی چون «کوچه بی نام» و «هفت ماهگی»را نمی توان در افزایش فروش«آباجان» بی تأثیر دانست.  

«گشت۲» آخرین ساخته سعیدسهیلی است که در ترکیب اکران نوروزی قرار دارد. این فیلم پرحاشیه که در جشنواره فیلم فجر حضور داشت توانست نگاه های مخاطبین را به سمت خود بکشاند. «گشت ۲» ادامه قصه قسمت اول آن است که همسو با اتفاقات رخ داده در جامعه حرف خود را می زند. این حرف ها تا جایی صراحت داشت که باعث شد پای کمیسیون فرهنگی مجلس نیز به میان آید. بنابراین می توان حواشی این فیلم   را نقطه قوت آن در فروش اکران نوروزی دانست.

همایون اسعدیان نیز بعد از چهار سال دوری از سینما، فیلم «یک روز بخصوص» را جلو دوربین برده است و هم اکنون در ترکیب اکران نوروزی قرار گرفته است. نکته قابل توجه اینکه این فیلم فقط توانست در در بخش جلوه های ویژه میدانی از جشنواره فیلم فجر جایزه بگیرد.همچنین این فیلم همانند سایر فیلم های جشنواره مورد توجه مخاطبین قرار نگرفت. بنابراین نمی توان پیش بینی صحیحی از فروش این فیلم در اکران نوروز داشته باشیم.

در آخر می توان به فیلم «سه بیگانه» به تهیه‌کنندگی مسعود ردایی که مضمونی کمدی دارد، اشاره کرد. این فیلم با اینکه در جشنواره فیلم فجر نبوده است اما به خاطر فضای شاد و حواشی مربوط به کارگردان آن می تواند به فروش قابل توجه ای دست یابد. گفتنی است این فیلم که از هفته پیش اکران خود را آغاز کرده تا بیستم اسفند ماه به فروش ۱۱۰ میلیون تومانی رسیده است که می تواند شروع امید وار کننده ای باشد. 
با تمام این تفاسیر باید دید که ترکیب سه فیلم کمدی و سه فیلم اجتماعی می توانند به رکورد فروش اکران نوروز ۹۵  نزدیک شوند و یا حتی از آن عبور نمایند.


منبع: بهارنیوز

سهم ایران از بازار ۴۷میلیارد دلاری ترجمه

خبرنگار ایسنا برای بررسی دلایل این بازار آشفته به سراغ علی بیکیان از فعالان انجمن صنفی مترجمان تهران، عضو کمیته علمی و هیئت داوران همایش ملی ترجمه و مطالعات میان‌رشته‌ای رفت که ۱۴ سال سابقه کاری با کشورهای مختلف و ترجمه نزدیک به ۱۷ میلیون کلمه را در کارنامه خود دارد. او در رساله دکتری خود به مقایسه برنامه‌های دوره‌های کارشناسی و کارشناسی ارشد دوره‌های مترجمی با ۴۹ کشور دیگر می‌پردازد. بیکیان که دل پردردی از نبود انسجام در صنعت ترجمه در ایران دارد مهم‌ترین دلیل عقب‌ماندگی این صنعت را نبود یک انجمن صنفی ترجمه و تربیت دانشجویان مترجم از پایه دانست و گفت: متاسفانه مترجمان هنوز نرخ‌نامه مصوبی برای ترجمه ندارند. البته انجمن صنفی تهران اخیرا نرخ‌نامه‌ای تعیین کرده اما این‌که مشتری‌ها و حتی خود مترجم‌ها چقدر به این نرخ‌نامه پایبند باشند جای سوال دارد.

او ادامه داد: میزان پیچیدگی متن نیز مشکل دیگری است که باید در نظر گرفته شود. از سوی دیگر ما هنوز نمی‌دانیم ترجمه صفحه‌ای حساب نمی‌شود. ۱۴ سال است با خارج از کشور همکاری می‌کنم و واحد شمارش ترجمه برای تعیین هزینه‌ها واژه محسوب می‌شود در حالی که حتی بسیاری از استادان ما هنوز هزینه‌ها را صفحه‌ای تعیین می‌کنند.بیکیان افزود: کشورهای خارجی برای هر کلمه کمتر از ۵ سنت دلار نمی‌پردازند. از طرفی هزینه برای نوع سرویسی که ارائه می‌شود نیز متفاوت است. به عنوان نمونه هزینه متون بازاریابی شامل نرخ خلاقیت می‌شود.

مترجمان در استثمار کافی‌نت‌ها

دانشجوی دکتری مطالعات ترجمه دانشگاه اصفهان با اشاره به فعالیت کافی‌نت‌ها در این عرصه گفت: کافی‌نت‌ها نیز از طرفی صرفا از این جهت که متنی از زبانی به زبان دیگر تغییر داده شده، آن را ترجمه می‌دانند و نرخ‌های بسیاری پایینی مشخص می‌کنند و مترجم‌ها نیز از سر ناچاری این نرخ‌ها را قبول می‌کنند.بیکیان گفت: کافی‌نت‌ها با این نرخ کم مترجم‌ها را استثمار می‌کنند. اما فعالیت کافی‌نت‌ها مخل کار نیست زیرا مهم نیست چه کسی کار را انجام دهد؛ مهم این است که کار به درستی انجام شود.

این مترجم یکی دیگر از مشکلات ناشی از نبود انجمن صنفی را ورود فرهنگ نادرست عنوان کرد و گفت: کارتون‌ها و فیلم‌های بسیاری زیادی بدون در نظر گرفتن مسائل فرهنگی به طور غیرقانونی ترجمه و زیرنویس می‌شود. ایجاد انجمن صنفی فضای لازم را برای انجام زیرنویس، دوبله و.. مهیا می‌سازد.وی ادامه داد: تا زمانی که انجمن صنفی ایجاد نشود، این مشکلات رفع و رجوع نخواهد شد؛ انجمن نیز باید متشکل از نیروهای کارآمد و باتجربه باشد. انجمن صنفی و یک نرخ‌نامه مصوب خوب که در آن نظر مترجم‌ها لحاظ شده باشد لازم است.

این فعال انجمن صنفی تهران در اصفهان در خصوص چگونگی تعیین سطح پیچیدگی متون گفت: انجمن صنفی تهران فرمولی برای این موضوع تعیین کرده که بد نبود. اما پیچیدگی متن یک موضوع نسبی است. ما هیچ‌وقت به عینیت در این موضوع نمی‌رسیم که به طور مثال یک متن ادبی است و فلان ضریب را می‌خورد.او ادامه داد: با تعیین میزان پیچیدگی متن، مترجم و مشتری می‌دانند که این فاکتور باید در قیمت لحاظ شود و این موضوع باعث می‌شود هم مترجم بتواند روی آینده شغلی خود حساب کند، هم مسئولیت‌پذیری و به سبب آن کیفیت کار بالا می‌رود و هم از طرفی مشتری می‌داند به ازای هزینه پرداختی، چه کیفیتی دریافت خواهد کرد.

این مترجم افزود: بارها دیده‌ام ارگان‌های دولتی ترجمه‌های مهم و اسناد بین‌المللی خود را به دلیل این‌که به مترجم‌های داخل اعتماد ندارند برای ترجمه به خارج از کشور ارسال می‌کنند. به عنوان مثال مدتی پیش ترجمه‌ای از بلژیک برای من ارسال شد که طرف قرارداد آن تهران بود و به دلیل این‌که ترجمه خوبی دریافت نکرده بودند، مجددا ترجمه را برای من ارسال کرده بودند. این پروسه طولانی ناشی از این است که تعرفه‌ها پایین بوده و مترجم‌های کاربلد ما با این نرخ، قبول کار نمی‌کنند.

ترجمه‌هایی که تکلیف دانشجویان می‌شود

بیکیان دلیل پایین بودن سطع توقع برخی مشتریان از کیفیت‌ها را دو دلیل دانست و گفت: تا زمانی که مشتری کیفیت خوب را نبیند به کیفیت‌های سطح پایین قانع است. از طرفی در بسیاری از موارد مشتری‌های ترجمه ما، مشتری یا مقصد نهایی ترجمه نیستند.او افزود: بارها شاهد بوده‌ایم که برخی استادان ترجمه کتابی را به عنوان انجام تکلیف بین دانشجویان تقسیم‌بندی کرده‌اند. دانشجویی که برای ترجمه به کافی‌نت مراجعه می‌کند، اصلا ترجمه تحویل‌گرفته را مطالعه نمی‌کند، چون کاربر نهایی نیست. و فاجعه زمانی مشخص می‌شود که مجموعه‌ این ترجمه‌ها به عنوان یک کتاب عرضه می‌شود.

منتقدان قبل از مترجم شدن منتقد شده‌اند

او سپس درباره نقد ترجمه در ایران اظهارکرد: علی‌رغم آن‌که در ایران به ترجمه ادبی نسبت به ترجمه در دیگر زمینه‌ها نیاز کمتری است، اما بیشتر از همه به آن پرداخته می‌شود. حوزه نقد ما تنها به ترجمه ادبی محدود شده این در حالی است که نقد را باید به همه حوزه‌های ترجمه ببریم.او تصریح کرد: شاید ترجمه‌هایی مثل ترجمه دفترچه راهنما یا دستورالعمل در حوزه نقد قرار نگیرد اما همین ترجمه‌ها نیز نیازمند بررسی و ارزیابی کیفی است و اتفاقا ما بیشتر از نقد، به ارزیابی کیفی نیاز داریم. بسیاری از منتقدان ترجمه‌های ما مترجم نیستند. اگرچه دانش بالایی دارند اما قبل از آن‌که مترجم شوند منتقد شده‌اند.

جای خالی دو واحد فرهنگ‌شناسی در ۱۳۶ واحد

بیکیان با بیان این‌که دانشجو باید کار آفرین باشد نه کارجو گفت: ما سالیانه ۲۱۴۵۱ نفر پذیرش دانشجو در مقاطع مختلف ترجمه یا مطالعات ترجمه داریم.او تصریح کرد: ۹۰ درصد از دانشجویان از نمره‌هایی که در ترجمه می‌گیرند راضی نیستند، چرا که استادی که ترجمه را ارزیابی می‌کند معیار خوبی برای ارزیابی ندارد. از سوی دیگر از دغدغه‌های دیگر ما در آموزش مترجمی، تخصصی‌سازی رشته ترجمه است که باید به آن پرداخته شود. نباید از دانشجویی که از ترجمه‌های اقتصادی، سیاسی، اسلامی و … هرکدام ۲ یا ۴ واحد می‌گذراند، انتظار ترجمه در هیچ یک از این زمینه‌ها را داشته باشیم چرا که به قدر کافی و لازم به آن پرداخته نشده است. از طرفی شیوه آموزش برای همه این دوره‌ها یکسان است، در صورتی که ترجمه در زمینه‌های متفاوت نیاز به روش‌های کاملا متفاوتی دارد.

بیکیان گفت: در دوره‌های مترجمی لیسانس به طور کلی بین ۴ تا ۶ واحد زبانشناسی داریم. ما سال‌هاست مترجم تربیت می‌کنیم و مدعی هستیم زبان فرهنگ است و فرهنگ زبان. اما دو واحد فرهنگ‌شناسی در ۱۳۶ واحد دوره مترجمی وجود ندارد.وی اظهار کرد: بازار ترجمه در سال ۲۰۱۴، ۳۷ میلیارد دلار بود و برای سال ۲۰۱۸، نیز ۴۷ میلیارد دلار پیش‌بینی شده است که در آن ایران سهم بسیار کمی دارد. علت این است که در تربیت دانشجوی مترجمی از سبک و شیوه‌های درستی استفاده نمی‌کنیم.او افزود: متاسفانه رشته مترجمی علی‌رغم آن که رشته پردرآمدی است، اما متخصصان ترجمه ما هر کاری می‌کنند جز ترجمه! چرا که بازار کار به هم ریخته است. ترجمه را رها می‌کنند و به آموزش زبان با ساعتی ۳ تا ۶ هزار تومان مشغول می‌شوند. این در حالی است که کشور مصر بخش بزرگی از درآمد خود را با انجام خدماتی مثل ترجمه، بومی‌سازی و .. به دست می‌آورد.

ترجمه؛ سند رسوایی یا افتخار ما

بیکیان با اشاره به این گفته “نیومارک” که “۶۰ درصد کار مترجم Revision یا تجدیدنظر است” گفت: تئوری٬ شاقول کار ترجمه است، پس بازبینی مهر تاییدی بر ترجمه نهایی و امری لازم است و البته تجدید نظر با ویرایش و بازبینی و … متفاوت است. هر مترجمی موظف است تمام تلاش خود را برای ارائه بهترین کار بکند. رفع ایرادهای اصلی با مترجم است و ویرایش باید توسط شخص دومی انجام شود چرا که خود مترجم اشتباهات خود را متوجه نمی‌شود. تفاوت نمونه‌خوانی یا Proofreading و ویرایش نیز همین جا مشخص می‌شود.او افزود: به عنوان مثال شرکت مایکروسافت در چهار مرحله بومی‌سازی را انجام می‌دهد؛ ترجمه، ویراستاری، نمونه‌خوانی و بازبینی و مرور. در مرحله آخر که کاربر نهایی، متن را مطالعه می‌کند شخص لزوما نباید زبان‌دان باشد بلکه باید سواددار باشد تا قابل فهم بودن متن را تایید کند.

بیکیان تصریح کرد: البته این مسئله باز هم به میزان هزینه‌ای که تعیین می‌شود وابسته است. نکته‌ای که نباید فراموش کنیم این است که ترجمه، سند رسوایی یا افتخار ماست.

ترجمه ارزآوری بالایی دارد

بیکیان به دو نوع خلا قانونی در زمینه ترجمه اشاره کرد و گفت: در سال ۱۳۷۶ که برای چاپ ترجمه اولین کتابم اقدام کردم، مجبور بودم از مترجم بنامی بخواهم برای کتابم مقدمه بنویسد و این مشکلی است که ما هنوز هم کم و بیش با آن درگیریم. باید کسانی یا مرجعی را به عنوان داور یا ارزیاب کیفی داشته باشیم تا این مسئله رفع شود. هر مترجمی اگر هرچند تازه‌کار باید به شرط شایستگی بتواند کتاب و اثر خود را به چاپ برساند.او افزود: مسئله دیگر اختلاف نظر بین مترجم، مشتری و حتی ویراستار است. برای این مسئله نیز به حکم و داوری اشخاصی حقیقی یا حقوقی لازم است تا به عنوان مرجعی برای داوری بین دعوی قرار گیرد. در انجمن صنفی تهران نیز فعالیت‌هایی تحت عنوان حقوق و تکالیف مترجم انجام شده اما به نظرم جا دارد ما در این مورد در منشور حقوقی کشورهای دیگر، قوانین موجود را جست‌وجو کنیم و با بومی‌سازی از آن‌ها بهره ببریم.

این مترجم ادامه داد: نکته دیگر حق تالیف است که گاهی شامل سه نفر هم می‌شود؛ مترجم، مشتری و مولف اصلی متن مبدا. همان‌طور که برای رسیدگی به هر مشکلی در زمینه‌های مختلف مثل پزشکی و… دادگاه تخصصی داریم باید برای مشکلات مربوط به این مسئله نیز دادگاه و داور وجود داشته باشد.بیکیان گفت: ‌اگر تلاشی را که انجمن صنفی تهران انجام داده است در اصفهان و همچنین در شهرستان‌های دیگر عملی کنیم به این معنی که هم مترجمان نرخ‌های پایین را قبول نکنند هم مشتری‌ها بدانند که تعریف ترجمه خوب چیست، به نفع طرفین خواهد بود.

او تصریح کرد: ترجمه ارزآوری بالایی دارد و شایسته است بهتر از این به آن پرداخته شود. اگر ما شعبه‌ای از تهران باشیم از حمایت بهتری هم برخوردار خواهیم بود. از طرفی موجب انسجام بهتری در کار می‌شود.


منبع: بهارنیوز

دعواهای سینمایی؛ از «تقوایی» تا «کیمیایی»

روزنامه هفت صبح – احمد رنجبر: اختلاف بین کیمیایی و تهیه کننده فیلمش که چند ماه پیش اتفاق افتاد سوژه این مطلب شده که محور آن مرور مهم ترین اختلاف های پیش آمده میان کارگردان ها و تهیه کننده ها است. توضیح این که اولا این مطلب فرجام فیلم و کارگردان را واکاوی می کند و ثانیا موارد تازه ای از اختلافات را شامل می شود. فیلم هایی که در نهایت ساخته شدند و به اکران رسیدند، سرنوشت خوبی نداشته اند. «فرزند صبح» حتی مورد تایید کارگردان نیست و «سن پطرزبورگ» می توانست کیفیتی به مراتب بهتر داشته باشد. کیفیت بعضی ها مثل «عطش» و «کارناوال مرگ» هم که قابل دفاع نیست.

تقوایی پرحاشیه ترین

نکاتی ویژه درباره اختلافات تهیه کننده ها و کارگردانان

پرحاشیه ترین کارگردان: ناصر تقوایی در حین ساخت دو فیلم با تهیه کننده دچار اختلاف شده و از این منظر رکورددار است. به ویژه آن که «کاغذ بی خط» هم می رفت که اسیر حاشیه شود. تقوایی در «زنگی و رومی» با حسن جلایر به مشکل خورد و در «چای تلخ» با سعید حاجی میری، بهروز افخمی هم در «فرزند صبح» با محمدرضا شرف الدین و در «سن پطرزبورگ» با حمید اعتباریان اختلاف پیدا کرد. اولی هنوز بلاتکلیف است اما دومی اکران شد.

پرحاشیه ترین تهیه کننده: حمید اعتباریان قصد داشت با تهیه فیلم «لبه پرتگاه» در سینمای ایران قدرت نمایی کند، اما خیلی زود مسیرش را از بهرام بیضایی جدا کرد. این تهیه کننده موقع ساخت «سن پطرزبورگ» هم با بهروز افخمی بگومگو داشت اما فیلم به سرانجام رسید.

فیلم هایی که به سرانجام نرسیدند: در این فهرست سه فیلم که به خاطر اختلافات هرگز به سرانجام نرسیدند دیده می شود که در صورت ساخت، به احتمال زیاد از آثار قابل ارجاع سینمای ما می شدند: «چای تلخ»، «زنگی و رومی» و «لبه پرتگاه».

فیلم هایی که تهیه کننده آن را به سرانجام رساند: حسین فرحبخش بعد از اختلاف با قاسم جعفری خودش پشت دوربین «عطش» ایستاد و فیلم را تمام کرد. حبیب الله کاسه ساز هم بعد از دو سال تعطیلی، رضا اعظمیان را کنار زد و «کارناوال مرگ» را به سرانجام رساند.

فیلم هایی که لطمه خوردند: از میان فیلم هایی که به سرانجام رسیدند اما از اختلاف بیشتری لطمه را خوردند می توان به «سن پطرزبورگ» اشاره کرد. این فیلم اگر زیر نظر خود بهروز افخمی تدوین می شد سرنوشتی به مراتب بهتر می داشت. چنین فرضیه ای برای «فرزند صبح» هم قابل بیان است که در صورت تدوین احتمالی مشکلش حل خواهدشد. کیفیت فیلم هایی مثل «عطش» یا «کارناوال مرگ» حتی با حضور کارگردان اول تغییر چندانی نمی کرد.

موج مرده

•    کارگردان: ابراهیم حاتمی کیا
•    تهیه کننده: مجید رجبی معمار
•    بازیگران: پرویز پرستویی، آزیتا حاجیان، کامبیز کاشفی، زنده یاد پوپک گلدره
•    سال تولید: ۱۳۷۹

سوختگان اختلاف 

درباره فیلم: حاتمی کیا بعد از روبان قرمز که فضایی متفاوت با دیگر آثار او داشت، فصد داشت تا با «موج مرده» به سینمای «آژانس شیشه ای» برگردد و فیلم تند و تیز با همان حال و هوا بسازد. او این بار نقطه تمرکزش را بر اختلاف ایجادشده بین نسل جنگ و نسل بعد از جنگ و شکاف عمیقی که بین آنها ایجاد شده بود، گذاشت. قهرمان قصه تازه او سرداری بود به نام «راشد» که با پسرش که هوای مهاجرت به خارج به سرش زده بود اختلاف شدیدی داشت. درام فیلم بر پایه همین کشمکش پیش می رفت.

ماجرای اختلاف: فیلم برای بخش مسابقه نوزدهمین جشنواره فیلم فجر انتخاب شد، اما یک روز قبل از اکران فیلم در سینمای رسانه ها، شایعه توقیف فیلم دهان به دهان چرخید تا اینکه صبح روز اکران و در حالی که همه خود را برای حضور در سالن سینما آماده می کردند، اعلام شد که فیلم از طرف تهیه کننده توقیف شده است. در همان ساعت اکران فیلم، حاتمی کیا به سینمای رسانه ها آمد؛ او که نگاتیوهای سانسورشده را به همراه خودش به سینما آورده بود، دلیل قلع و قمع شدن موج مرده را اعمال سلیقه تهیه کننده و تاب نیاوردن حرف های تند و تیز فیلم اعلام کرد.

فرجام فیلم: بنیاد روایت، نسخه کامل فیلم را بعد از جشنواره طی یک نمایش خصوصی در سالن مرکز آفرینش های کانون برای مسئولین و نمایندگان مجلس اکران کرد. بعد از این اکران خصوصی، مجید رجبی معمار، مدیرعامل وقت بنیاد و تهیه کننده فیلم اعلام کرد که این بنیاد برنامه ای برای اکران فیلم ندارد. بعد از این اعلام رسمی، احمدرضا درویش وارد ماجرا شد و اعلام کرد که حاضر است حق و حقوق فیلم را از این بنیاد بخرد. فیلم با شرط اعمال برخی اصلاحات به دفتر فرهنگ تماشا واگذار شد. موج مرده تابستان سال ۸۰ روی پرده رفت.

سرنوشت کارگردان بعد از این فیلم: نسخه کامل فیلم بعد از جشنواره برای نمایندگان مجلس و مسئولین و تعدادی از اصحاب رسانه نمایش داده شد. بعد از آن احمدرضا درویش وارد ماجرا شد و اعلام کرد که حاضر است امتیاز فیلم را از بنیاد روایت بخرد. فیلم از طرف شرکت او خریداری شد و با انجام یکسری اصلاحات روانه پرده سینماها شد. اما توقیفی در اکران به دست نیاورد.


عطش

•    کارگردان: حسین فرحبخش
•    تهیه کننده: عبدالله علیخانی
•    بازیگران: فریبرز عرب نیا، بهرام رادان، شهرام حقیقت دوست، شبنم قلی خانی
•    سال تولید: ۱۳۸۱

سوختگان اختلاف 

درباره فیلم: قاسم جعفری که در آن سال ها به خاطر ساخت سریال های پرمخاطب حسابی روی بورس بود، به سینما آمد تا با ساخت یک تریلر حادثه ای موقعیت خود را در اینجا هم تثبیت کند. فیلمنامه فیلم را که آن زمان خوب برفی نام داشت، پیمان معادی نوشته بود. قصه فیلم، نعل به نعل همان قصه فیلم خداحافظ رفیق «امیر نادری» بود و به نوعی بازسازی همان فیلم محسوب می شد. ترکیب بازیگران فیلم هم بسیار خوب و هوشمندانه انتخاب شده بود و همه چیز مهیا بود تا یک فیلم خوش ساخت بفروش تولید شود.

ماجرای اختلاف: مدتی از آغاز فیلمبرداری نگذشته بود که اعلام شد، قاسم جعفری به دلیل اختلاف با حسین فرحبخش از پروژه کنار کشیده است. هیچگاه دو طرف در گفت و گوهایی که با رسانه ها داشتند به صراحت درباره اختلافشان حرف نزدند. حتی در چند مصاحبه مختلف وقتی از فرحبخش درباره اختلافش با قاسم جعفری سوال شد او با جدیت گفت که چنین کسی را اصلا نمی شناسد. در مجموع گفته می شد دلیل اصلی اختلاف و کناره گیری جعفری، دخالت های زیاد و بی رویه حسین فرحبخش در کار او به هنگام کارگردانی بوده است.

فرجام فیلم: حسین فرحبخش چند سال قبل تر از عطش، وقتی بهروز افخمی از ادامه کارگردانی فیلم اکشن عقرب انصراف داد، خودش پشت دوربین رفت و سکانس های باقی مانده را خودش کارگردانی کرد و فیلم را به سرانجام رساند. اما در آنجا ترجیح داد نامش را به عنوان کارگردان در تیتراژ نیاورد. اما در خصوص «عطش» ماجرا فرق کرد. فرحبخش با کناره گیری جعفری، خودش کارگردانی فیلم را ادامه داد و آن را آماده اکران کرد. برای نمایش عمومی نام فیلم را از خواب برفی به عطش تغییر داد تا این فیلم تبدیل به نخستین تجربه فیلمسازی این تهیه کننده تجاری سازی شود.

سرنوشت کارگردان بعد از این فیلم: فرحبخش که تا قبل از عطش به نوعی از ورود به عرصه کارگردانی امتناع می کرد، با به سرانجام رساندن این پروژه و گرفتن بازتاب ها به نوعی ترسش ریخت و کارگردانی را خیلی جدی پیگیری کرد. البته بین فیلم اول و دوم او هفت، هشت سالی فاصله افتاد، اما از سال ۹۰ تا به اینجا او سه فیلم دیگر ساخته، که آخرینش همین آبنبات چوبی بود که چند وقت پیش روی پرده بود.


لبه پرتگاه

•    کارگردان: بهرام بیضایی
•    تهیه کننده: حمید اعتباریان
•    بازیگران: قرار بود نگار فروزنده و محمدرضا گلزار بازیگران اصلی فیلم باشند.
•    سال تولید: ۱۳۸۶

سوختگان اختلاف 

درباره فیلم: فیلم «لبه پرتگاه» پیش تولید مفصلی داشت؛ بهرام بیضایی بعد از شش سال دوری از سینما قصد داشت. «البته پرتگاه» را به تهیه کنندگی حمید اعتباریان بسازد. در این مدت بعضی بازیگران از جمله حامد بهداد قرارداد بستند اما به دلایل نامعلوم انصراف دادند. درباره درون مایه فیلم «لبه پرتگاه» در آن زمان اطلاعات خاصی به بیرون درز نکرد تا اینکه چندی پیش فیلمنامه «لبه پرتگاه»، در قالب کتار انتشار یافت. این کتاب با معرفی چهار بخش کسان و نقش ها، گروه فیلم پرچین،  دیگر کسان و مه فیلم منتشر شده است.

ماجرای اختلاف: پروژه بیضایی پرهزینه بود و چه کسی بهتر از تهیه کننده متمولی مثل اعتباریان. اعتباریان هم اعتبار می خواست و چه کسی بهتر از بیضایی. پیش تولید خیلی طول کشید و از بازیگران زیادی نام برده شد. بعد از چند بار تغییر عوامل، به یکباره دفتر اعتباریان اعلام کرد این پروژه در زمان دیگر ساخته می شود و همه چیز منتفی است. اینگونه یک فیلم ناتمام دیگر به کارنامه بیضایی افزوده شد. خبر پایان پروژه تولید در حالی رسانه ای شد که چند روز پیش از آن خبر بستن قرارداد با ۲۸ بازیگر سرشناس سینما و تلویزیون تیتر اول شده بود.

فرجام فیلم: «لبه پرتگاه» به بایگانی رفت. حمید اعتباریان آن زمان ترجیح داد سکوت کند اما بعدا به فراخور دلخوری اش را از بیضایی رسانه ای کرد: «بیضایی ابتدا به من سیناپس کار را داد و من آن را تایید کردم و قرارداد هم بستیم. در قرارداد صریحا ذکر کردم که هزینه تولید نباید بیشتر از ۳۰۰ میلیون شود. بعد که فیلم که کامل شد، نشست روخوانی فیلمنامه را با حضور چهره های سرشناس بازیگری برگزار کردیم و تایم گرفتیم و فهمیدیم که فیلمنامه بیشتر از سه ساعت زمان خواهدداشت.

سرنوشت کارگردان بعد از این فیلم: بهرام بیضایی سال ۸۷ فیلم «وقتی همه خوابیم» را ساخت. او با محور قرار دادن کاراکتر حمید اعتباریان (حتی از نظر ظاهری) حسابی از خجالت او درآمد. منتقدان شدیدا به او خرده گرفتند ولی بیضایی از فیلمش و کاری که کرده دفاع کرد. فیلم اکران موفقی نداشت و بعد از بیضایی هم دیگر فیلم نساخت تا آخرین یادگاری از این کارگردان (تا این لحظه) محبوب فیلم ضعیف «وقتی همه خوابیم» باشد.


کارناوال مرگ

•    کارگردان: حبیب الله کاسه ساز
•    تهیه کننده: حبیب الله کاسه ساز
•    بازیگران: فرامرز قریبیان، بهرام رادان، الناز شاکردوست، لیلا زارع
•    سال تولید: ۱۳۷۸

سوختگان اختلاف 

درباره فیلم: «کارناوال مرگ» قرار است هشدار و نقدی باشد بر رفتاری که ما ایرانی ها در جشن عروسی مرتکب می شویم و موقع مشایعت عروس و داماد حواس مان به سرعت ماشین و رعایت مقررات رانندگی نیست. داستان «کارناوال مرگ» درباره زندگی یک آدم مخترع و نخبه است که همسر باردار خود را پشت کاروان های شادی عروسی از دست می دهد. این اتفاق باعث ایجاد حس انتقام جویی در او می شود. فیلم می توانست اثری تاثیرگذار باشد اما داستان ضعیفش پاشنه آشیل اصلی آن می شود.

ماجرای اختلاف: ناجا برای برگزاری دومین جشنواره فیلم پلیس، سفارش تولید چند فیلم سینمایی را به چند تهیه کننده می دهد. یکی از این فیلم ها «کارناوال مرگ» است که تهیه کنندگی اش را حبیب الله کاسه ساز برعهده گرفت. روند کند تولید موجب می شود فیلم به جشنواره فیلم پلیس نرسد و از آن سو ضبط سکانس های کارناوال عروسی با دهه اول محرم همزمان شود. مخالفت ناجا با ضبط این سکانس ها در ایام سوگواری محرم موجب توقف موقتی پروژه می شود اما بالارفتن هزینه های تولید فیلم منجر به این می شود که ناجا از خیر تولید این پروژه بگذرد.

فرجام فیلم: حبیب الله کاسه ساز بعد از گذشت دو سال خودش تصمیم می گیرد با کنار گذاشتن رضا اعظمیان فیلم را به سرانجام برساند، همین اتفاق آتش دعوای این دو نفر را شعله ور می کند. کارگردان چند بار از کاسه ساز انتقاد کرد و او هم پاسخش را دارد. در نهایت کاسه ساز اسم فیلم را از «ارابه مرگ» به «کارناوال مرگ» تغییر داد و اسم اعظمیان را هم از تیتراژ حذف کرد و اسم خودش را به عنوان کارگردان در تتیراژ قرار داد. کیفیت فیلم هم هرگز قابل دفاع نیست؛ فیلم به خاطر تعطیلی و نیز تغییر کارگردان لطمه زیادی خورده است.

 
سرنوشت کارگردان بعد از این فیلم: رضا اعظمیان پنج سال بعد سراغ فیلم دیگری رفت اما مشکلاتی شبیه به «کارناوال مرگ» گریبانش را گرفت. او در ساخت «دلتنگی های عاشقانه» هم کند جلو می رفت و همین صدای اعتراض محمدرضا شرف الدین (تهیه کننده) را بلند کرد. کیفیت فیلم هم قابل دفاع نیست. چه بسا اگر «کارناوال مرگ» به حاشیه کشیده نمی شد سرنوشت اعظمیان در کارگردانی بهتر از شرایط کنونی می بود.


زنگی و رومی

•    کارگردان: ناصر تقوایی
•    تهیه کننده: حسن جلایر
•    بازیگران: فرامرز قریبیان، هدیه تهرانی، شاهد احمدلو، سعید راد
•    سال تولید: ۱۳۸۱

سوختگان اختلاف 

درباره فیلم: ناصر تقوایی بعد از ساخت «کاغذ بی خط» سراغ یکی از فیلمنامه های قدیمی خود رفت، فیلمنامه ای که در دوره ای قصد داشت آن را برای ساخت به زنده یاد رسول ملاقلی پور واگذار کند، اما این اتفاق نیفتاد تا اینکه در سال ۸۱ و در پی موفقیت کاغذ بی خط تصمیم گرفت تا این پروژه سنگین و تاریخی را خودش بسازد. زنگی و رومی اواخر بهار سال ۸۱ به تهیه کنندگی حسن جلایر که پیش از این فیلم «سفیر» را ساخته بود در جزیره قشم جلوی دوربین رفت.

ماجرای اختلاف: حسن جلایر از جمله روحانیون فعال در سینمای دهه شصت بود که در این دهه فیلم موفق «سفیر» را تهیه کرد. او با تولید آثاری از این جنس، سراغ ناصر تقوایی آمد تا فیلمنامه زنگی و رومی او را که در رابطه با مبارزه مردم بوشهر علیه انگلیسی ها بود، تهیه کند. اما طولانی شدن پروسه تولید و کند پیش رفتن آن موجب شد تا جلایر به دیلل بالارفتن بیش از حد هزینه ها روند تولید را متوقف کند.

فرجام فیلم: نزدیک به چهارده سال از متوقف شدن فیلم می گذرد. در این مدت تلاش هایی برای از سرگیری تولید فیلم انجام شد، که البته همگی در حد حرف بود و زیاد جدی گرفته نشد. چند وقت پیش هم پرویز پرستویی در گفت و گویی مدعی شد که در برهه ای در تلاش بود تا روند تولید این فیلم را به جریان بیندازد و سه ماه هم برای این کار دوندگی کرد، اما به دلیل عدم حمایت فارابی و اختصاص ندادن بودجه، این امر میسر نشد.

سرنوشت کارگردان بعد از این فیلم: ناصر تقوایی بعد از متوقف شدن زنگی و رومی یک سالی استراحت کرد، اما بلافاصله سراغ یکی دیگر از فیلمنامه های قدیمی اش رفت و چای تلخ را وارد پروسه تولید کرد. این فیلمنامه به نسبت زنگی و رومی جمع و جورتر بود. فیلم اوایل سال ۸۲ به تهیه کنندگی سعید حاجی میری وارد مرحله تولید شد.


چای تلخ

•    کارگردان: ناصر تقوایی
•    تهیه کننده: سعید حاجی میری
•    بازیگران: حسین یاری، مرضیه وفامهر، حامد بهداد، گلاب آدینه
•    سال تولید: ۱۳۸۲

سوختگان اختلاف 

درباره فیلم: تقوایی بعد از ناکام ماندن در به سرانجام رساندن فیلم «زنگی و رومی»، سراغ «چای تلخ» رفت که قصه اش در حاشیه جنگ ایران و عراق اتفاق می افتاد. داستان فیلم مربوط می شد به روزهای شروع جنگ و پیشروی عراق در خاک ایران. تولید این فیلم در یکی از روستاهای جنوب کشور کلید خورد و لوکیشن های آن که شامل یک نخلستان و خانه های یک روستا بود به شکل کامل ساخته و بازسازی شدند.

ماجرای اختلاف: روند تولید آنقدر کند پیش می رفت که برآورد اولیه افزایش پیدا کرد. همین افزایش هزینه ها موجب شد تا سعید حاجی میری برای جلوگیری از ضرر بیشتر، جلوی تولید فیلم را بگیرد. بعدها تقوایی در گفت و گویی اعلام کرد که حاجی میری زیر بار مخارج ضروری فیلم نمی رفت. به گفته او در این فیلم می بایست نخلستانی به آتش کشیده می شد و روستایی هم نابود می شد، اما تهیه کننده حاضر به انجام این کار و هزینه کردن برای آن نبود.

فرجام فیلم: فیلمبرداری «چای تلخ» اسفند سال ۸۲ متوقف شد و بعد از آن حاجی میری به شکل رسمی اعلام کرد که دیگر حاضر نیست قرانی برای تولید آن هزینه کند. بعد از گذشت چند سال و در جریان برگزاری سیزدهمین جشن خانه سینما، محمدمهدی عسگرپور، مدیرعامل وقت این خانه در مراسم تقدی از ناصر تقوایی اعلام کرد که قرار است روند تولید این فیلم از سر گرفته شود و برای این منظور شهرداری تهران و معاونت امور سینمایی هم همکاری خواهندکرد.

سرنوشت کارگردان بعد از این فیلم: تقوایی بعد از این فیلم فقط یک بار آن هم برای ساخت مستندی درباره تعزیه پشت دوربین رفت و دیگر فرصتی برای ساخت فیلم به دست نیاورد. او طی این ۱۰، ۱۲ سال بیشتر وقت خود را صرف تدریس کرده و به جز این کار و حضور در همایش ها، فعالیت دیگری در سینما ندارد. از همین رو فیلم «کاغذ بی خط» کماکان آخرین اثر سینمایی این کارگردان محسوب می شود.


فرزند صبح

•    کارگردان: بهروز افخمی
•    تهیه کننده: محمدرضا شرف الدین
•    بازیگران: هدیه تهرانی، عبدالرضا اکبری، آتیلا پسیانی، محمدرضا شریفی نیا
•    سال تولید: ۱۳۸۳

سوختگان اختلاف 

درباره فیلم: سال ۸۳ بهروز افخمی فیلم «فرزند صبح» را درباه زندگی امام خمینی (ره) کلید زد. روایت فیلم از دوران کودکی امام در یکی از روستاهای خمین آغاز می شود و در ادامه به مبارزه ایشان با رژیم شاه و دستگیری و تبعید به ترکیه و عراق می رسد. افخمی در مصاحبه ای گفته: «از من انتظار داشتند که سال های رهبری امام خمینی را در فیلم بیاورم که این ممکن نبود. سپس آنها به من اختیار دادند تا فیلم در هر دوره از زندگی امام که می خواهم، بسازم.»

ماجرای اختلاف: «فرزند صبح» با کلی حاشیه در تولید مواجه بود و در نهایت سال ۸۹ در جشنواره فجر اکران شد. افخمی قبل از نمایش فیلم، نامه نوشت و توضیح داد نباید این فیلم وارد جشنواره شود. او از دبیر جشنواره خواسته بود که مانع اکران فیلم با نام او در جشنواره شود. شرف الدین اما در مقام پاسخگویی تاکید کرد که در تدوین به کار وفادار بوده اند و در صداگذاری و دوبله هم مسائل فنی را رعایت کرده اند.

فرجام فیلم: فیلم فرزند صبح همچنان بلاتکلیف است. خبرهایی درباره تدوین مجددش به گوش رسیده اما در عمل اتفاق خاصی رخ نداده. افخمی چندی پیش گفته بود: «آقای شرف الدین نگاتیوها را نگه داشته تا خرده حساب هایش را با موسسه حفظ آثار رفع کند ولی به نظر می آید موسسه تمایل دارد نگاتیوها را در اختیار من بگذارد تا آن را درست کنم.» شرف الدین هم گفته فیلم زیر نظر خودافخمی تدوین خواهدشد.

سرنوشت کارگردان بعد از این فیلم: بهروز افخمی بعد از «فرزند صبح» پرکارتر از قبل شد. برای تلویزیون تله فیلم «یازده دقیقه و سی ثانیه» و سریال «عملیات ۱۲۵» را ساخت و در سینما «سن پطرزبورگ»، «بلک نویز»، «آذر، شهدخت، پرویز و دیگران» و «روباه» را ساخت و از سال پیش مجری- سردبیر برنامه هفت شده است. افخمی به غیر از «سن پطرزبورگ» مابقی فیلم و سریال ها را با سرعت معقول ساخت.


سن پطرزبورگ

•    کارگردان: بهروز افخمی
•    تهیه کننده: حمید اعتباریان
•    بازیگران: پیمان قاسم خانی، محسن تنابنده، شیلا خداداد، بهاره رهنما
•    سال تولید: ۱۳۸۸

سوختگان اختلاف 

درباره فیلم: «سن پطرزبورگ» دورخیز بهروز افخمی برای محک توانایی خود در ساخت فیلمی کمدی است که اتفاق تجربه موفقی در کارنامه اوست. فیلمنامه پیمان قاسم خانی پر است از نکته های ریز و موقعیت های جذاب که فرصت کافی در اختیار افخمی قرار داده تا آن را تصویری کند. قاسم خانی و محسن تنابنده زوج اصلی فیلم هستند و بخش اعظمی از خوشمزگی «سن پطرزبورگ» حاصل تقابل این دو و ملاحت شان است.

ماجرای اختلاف: بهروز افخمی برای ساخت «بلک نویز» به کانادا رفته و از پسرش آیدین خواسته بود بر کار تدوین نظارت داشته باشد. اعتباریان اما فیلم را توسط مستانه مهاجر تدوین و آماده اکران کرد و اعتراض های شدید افخمی از راه دور شروع شد. بهروز افخمی با رسانه ای کردن نامه اش به خانه سینما، خواستار عدم اکران «سن پطرزبورگ» بود. می گفت در فیلم ۱۰ درصد سهم دارد و باید جلوی اکران آن گرفته شود تا خودش سر فرصت فیلم را تدوین کند.

فرجام فیلم: «سن پطرزبورگ» اکران عمومی شد و توانست رده پنجم فروش سال را از آن خود کند. با این حال به وضوح عدم حضور افخمی موقع تدوین فیلم قابل لمس است. فیلم در شبکه نمایش خانگی هم فروش خوبی داشت و باعث شد تهیه کننده برای قسمت دوم آن ترغیب شود. رابطه کارگردان و تهیه کننده به گواه اعتباریان «خیلی خوب» است و قصد دارند «سن پطرزبورگ ۲» را بسازند. او البته چندی پیش از سامان مقدم به عنوان کارگردان احتمالی نام آورد.

سرنوشت کارگردان بعد از این فیلم: بهروز افخمی تا «سن پطرزبورگ» متهم به اهمال کاری بود اما ساخته های او بعد از این فیلم همه به موقع آماده شدند. تله فیلم «یازده دقیقه و سی ثانیه» و سریال «عملیات ۱۲۵» ساخته های او در تلویزیون است. «بلک نویز» را در کانادا آماده کرد و «آذر، شهدخت، پرویز و دیگران» و «روباه» را در تایم معقول ساخت. این همه نظم به «سن پطرزبورگ» ربط دارد؟!


دلم می خواد

•    کارگردان: بهمن فرمان آرا
•    تهیه کننده: علی تقی پور
•    بازیگران: رضا کیانیان، مهناز افشار، محمدرضا گلزار، رویا نونهالی
•    سال تولید: ۱۳۹۴

سوختگان اختلاف 

درباره فیلم: بهمن فرمان آرا حدود ۹ سال فیلم نساخته بود تا این که به «دلم می خواد» رسید. فیلمنامه «دلم می خواد» را امید سهرابی نوشته و چون هنوز اکران نشده مجبوریم برای اطلاع از حال و هوای آن به خلاصه داستانی که در رسانه ها منتشر شده رجوع کنیم: فیلم داستان مردی است که در شهری زندگی می کند که اغلب مردمش افسرده و ناراحت هستند. او بر اثر اتفاقی دچار مشکلی می شود.

ماجرای اختلاف: سال پیش اعلام شد «دلم می خواد» در جنشواره فیلم فجر اکران خواهدشد. اما در هیاهوی این که فیلم را هیات انتخاب کرده یا نکرده، ماجرای اختلاف کارگردان و تهیه کننده رسانه ای شد. درباره جزییاتش حرفی به بیرون درز نکرد اما مدتی بعد گفته می شد تقی پور معتقد است نسخه ای که فرمان آرا آن را تدوین کرده، نسخه مناسبی برای اکران نیست و تقی پور سعی دارد تا نسخه ای که خودش آن را تدوین و آماده کرده را به شورای صدور پروانه نمایش ارائه دهد.

فرجام فیلم: طبق آخرین خبری که فرمان آرا به روزنامه اعتماد داده، فیلم قرار است بعد از جشنواره اکران شود. از ابتدای سال کشمکش کارگردان و تهیه کننده باعث شد فیلم به اکران نرسد. ابتدا خبر آمد تهیه کننده برکنار شده و بانک آینده به عنوان سرمایه گذار مالک فیلم است و فرمان آرا با انجام اصلاحاتی در فیلم «دلم می خواد» آن را به شورای پروانه نمایش ارائه کرده و منتظر پاسخ این شورا است. تقی پور به خبر واکنش نشان داد و نامه ای تمسخرآمیز منتشر کرد.

سرنوشت کارگردان بعد از این فیلم: فرمان آرا که سال ها فیلم نساخته بود، قصد داشت به سرعت سراغ فیلم بعدی اش یعنی «صحبتی با جنون» برود که این اختلاق با تقی پور روندش را مختل کرد. بعد از آن «دل دیوانه» را در دستور کار قرار داد که اخیرا خبر آمد آن را با نصیریان، معتمد آریا، حاتمی، مصفا و پناهی ها کلید زده است.


قاتل اهلی

•    کارگردان: مسعود کیمیایی
•    تهیه کننده: منصور لشکری قوچانی
•    بازیگران: پرویز پرستویی، لعیا زنگنه، امیر جدیدی، پولاد کیمیایی
•    سال تولید: ۱۳۹۵

سوختگان اختلاف 

درباره فیلم: مسعود کیمیایی بعد از سال ها که فیلم هایش را به تهیه کنندگی خودش تولید می کرد، تصمیم گرفت «قاتل اهلی» را به تهیه کنندگی منصور لشکری قوچانی جلوی دوربین ببرد. سال پیش، فیلم بعد از یک دوره پیش تولید تعطیل شد و در حالی که به نظر می رسید کار به طور کلی به محاق رفته، خبر رسید که کیمیایی و قوچانی تولید فیلم را دوباره به جریان انداخته اند. «قاتل اهلی» با مضمون زندگی یک یقه سفید و مراودات وی با اطرافیانش شکل گرفته.

ماجرای اختلاف: در اواخر فیلمبرداری پولاد کیمیایی به جمع بازیگران اضافه شد. در حالیکه تصور می رفت روند پس تولید بدون حاشیه طی شود، خبر رسید که کیمیایی به قوچانی اعلام کرده، باید چند سکانس جدید فیلمبرداری شود، سکانس هایی که در تمامی آنها پولاد حضور دارد و در فیلمنامه اولیه هم نبوده است. همین مسئله اختلاف این دو را عیان کرد. قوچانی با این درخواست کیمیایی مخالفت کرد و در عوض او هم گفته که فیلمش بدون این سکانس ها ناقص است.

فرجام فیلم: منصور لشکری قوچانی دوست دارد «قاتل اهلی» به جشنواره برسد برای همین طبق شنیده ها با فیلمبرداری یک سکانس که پولاد در آن حضور خواهدداشت موافقت کرده. با این حال معلوم نیست واکنش مسعود کیمیایی به پلن جدید تهیه کننده چیست. آیا او به همین مقدار بازی پولاد رضایت می دهد یا نظر دیگری دارد؟ سایت تابناک اما خبر داده که مسعود کیمیایی تمایلی به نمایش نسخه کنونی فیلم در جشنواره ندارد.

سرنوشت کارگردان بعد از این فیلم: هنوز وضعیت «قاتل اهلی» نامشخص است اما اکران و عدم اکرانش تاثیری بر مسیر کارگردان ندارد. نام مسعود کیمیایی همیشه برای مخاطبان سینمای ایران وسوسه انگیز بوده؛ حتی اگر بدانیم فیلمساز پیشکسوت و توانمند ما در سالیان اخر نتوانسته موفقیت های سال های دور را تکرار کند اما «سینمای کیمیایی» چیزی نیست که بتوان از آن عبور کرد.


منبع: برترینها

فیلم‌های شاهکار «تام هنکس» که از یاد نمی روند

مجله همشهری ۲۴: تام هنکس با پل جاسوس‌ها بعد از چند سال به نقطه‌ی اوج برگشت. به جایگاهی که هم مورد توجه منتقدان قرار بگیرد و بازی‌اش تحسین شود و هم مخاطبان عادی را سرگرم کند.برگ برنده‌ی هنکس در این درام تاریخی بازگشت به نقش‌های موفقش بود.

توماس جفری هَنکس  هنرپیشه، کمدین، کارگردان، دوبلور و نویسندهٔ آمریکایی است. هنکس در طول سال‌های فعالیت خود تا به امروز نامزد دریافت و برنده چندین جایزه بزرگ بین‌المللی شده که از این جمله می‌توان به یک گولدن گلوب، اسکار، جایزه انجمن بازیگران فیلم و جایزه انتخاب مردمی بخاطر نقش‌آفرینی‌اش در فیلم فارست گامپ اشاره نمود. در اداه این گزارش به فیلم های مهم این بازیگر سرشناس خواهیم پرداخت.

۱۹۸۸ آدم بزرگ

کدامیک از فیلم‌های تام هنکس آثار مهمی هستند؟!

هشت سال از اولین فیلمی که تام هنکس بازی کرده بود می‌گذشت، اما هنوز بخت آن چنان که یک شبه به در خانه‌ی بازیگران هالیوودی می‌آید، سراغش نیامده بود. تا این که پنی مارشال برای بازی در آدم بزرگ سراغ هنکس رفت. فیلمی فانتزی-کمدی درباره‌ی پسری دوازده ساله که در یک کارناوال از ماشین آرزو می‌خواهد بزرگ شود. صبح روز بعد که پسر از خواب بیدار می‌شود تبدیل به مرد ۳۵ ساله‌ای شده است. بازی هنکس و معصومیتی که به عنوان یک پسر بچه‌ی سی و چند ساله در نقشش داشت نظر خیلی از منتقدان را به خودش جلب کرد، بابتش نامزد بهترین بازیگر مرد اسکار شد. جایزه‌ی گلدن گلوب را به خانه برد و جای پایش در هالیووود محکم‌تر شد.

۱۹۹۳ فیلادلفیا

کدامیک از فیلم‌های تام هنکس آثار مهمی هستند؟!

فیلادلفیا یکی از اولین فیلم‌های هالیوودی بود که موضوعش به طور مستقیم درباره‌ی ایدز بود. ساختار فیلم هیچ کلیشه‌سازی‌ای نمی‌کرد و از شعارهای مرسوم این دست فیلم‌ها هم بسیار فاصله داشت. در آن سال‌ها فیلادلفیا به دلیل موضوعش و تأثیری که روی تماشاگر می‌گذاشت بسیار مورد توجه قرار گرفت. تام هنکس در این فیلم نقش اندرو بکت را داشت و به خاطرش اولین جایزه‌ی اسکارش را گرفت.

۱۹۹۴ فارست گامپ

کدامیک از فیلم‌های تام هنکس آثار مهمی هستند؟!

بدشانسی فرانک درابونت این بود که رهایی از شاوشنک را درست در سالی ساخت که رابرت زمه کیس فارست گامپ را کارگردانی و تام هنکس هم در آن بازی کرد. فارست گامپ اجازه نداد هیچ جایزه‌ی مهمی در آن سال از زیر دستش در برود. تام هنکس در نقش مرد عقب مانده‌ی ذهنی همین طور که روی نیمکت نشسته همزمان با تعریف خاطرات کودکی تا میان سالی‌اش، تاریخ معاصر آمریکا را هم برای تماشاگران مرور می‌کند. فارست گامپ برنده‌ی شش جایزه‌ی اسکار از جمله بهترین بازیگر نقش اول مرد و بهترین کارگردانی شد و در مجموع بیش از چهل جایزه‌ی سینمایی از آن تام هنکس و عوامل فیلم کرد.

۱۹۹۸ نجات سرباز رایان

کدامیک از فیلم‌های تام هنکس آثار مهمی هستند؟!

تام هنکس برای بازی در این فیلم برای چهارمین بار نامزد اسکار بهترین بازیگر نقش اول مرد شد، اما در نهایت مجسمه‌ی طلایی اسکار را به رقیبش روبرتو بنینی برای بازی در زندگی زیباست واگذار کرد. اما هشت سال بعد از بازی دراین فیلم یگان ویژه‌ی ارتش آمریکا برای اولین بار، و البته تا به امروز آخرین بار، نشان افتخاری عضویت در یگان رنجر ارتش را به تام هنکس برای بازی در نجات سرباز رایان اعطا کرد. موفقیت تجاری نجات سرباز رایان باعث شد تا ژانر فیلم‌های جنگی بعد از بیشتر از یک دهه بار دیگر احیا شود و تهیه‌کننده‌ها را دوباره به ساختن فیلم‌هایی در این ژانر ترغیب کند.

۲۰۰۰ جدا افتاده

کدامیک از فیلم‌های تام هنکس آثار مهمی هستند؟!

تام هنکس در جدا افتاده ایفاگر نقشی بود که بار دیگر نظر اهالی آکادمی را به خودش جلب کرد و باعث شد تا نامزد بهترین بازیگر نقش اول مرد شود. اما بازی راسل کرو در گلادیاتور این قدر چشم گیر بود که از همه‌ی رقیبانش جلو بزند و به مجسمه‌ی اسکار بهترین بازیگر مرد آن سال را به خانه ببرد. تام هنکس برای بازی در این فیلم علاوه بر کلاس‌های فشرده‌ی ورزشی و بدنسازی با یک رژیم غذایی سخت نزدیک ۲۵ کیلوگرم از وزنش را کم کرد تا چهره‌ی واقعی‌تری از مردی تنها و سرگردان در یک جزیره‌ی دور افتاده نشان دهد.

۲۰۰۲ جاده‌‌ای به پردیشن

کدامیک از فیلم‌های تام هنکس آثار مهمی هستند؟!

از سال ۲۰۰۰ به بعد کمتر نقشی بود که تام هنکس بازی کند و منتقدان سینمایی را به وجد بیاورد. از این سال به بعد بیشتر بازی بازیگرانی که در کنار او در فیلم‌ها بازی می‌کردند مورد توجه قرار می‌گرفت. درست مانند همین فیلم که پل نیومن نامزد دریافت جایزه‌ی اسکار شد و جایزه‌ی گلدن گلوب را از آن خودش کرد. هنکس در جاده‌ای به پردیشن نقش میشل سالیوان، قاتل یک گروه مافیایی آمریکایی را بازی می‌کند قاتلی که در نهایت برای فرار از دست هم گروهی‌هایش آواره‌ی کوچه و خیابان می‌شود.

۲۰۰۴ قاتلین پیرزن

کدامیک از فیلم‌های تام هنکس آثار مهمی هستند؟!

برادران کوئن برای ساخت نسخه‌ی تازه‌ای از قاتلین پیرزن سراغ تام هنکس رفتند تا نقش پروفسور دور را در فیلمشان بازی کند. پروفسوری که هر چند به نام اجاره‌ای اتاق و تمرین گروه موسیقی وارد خانه‌ی پیرزنی می‌شود، اما هدف اصلی او و گروهش حفر تونل و سرقت از کازینوی نزدیک خانه است. قاتلین پیرزن اولین و تنها همکاری برادران کوئن با این چهره‌ی محبوب و محجوب هالیوود بود و البته خلیی‌ها را بابت توانایی تام هنکس در اجرای نقشی که خیانت و طنازی را با هم داشت غافلگیر کرد.

۲۰۰۴ ترمینال

کدامیک از فیلم‌های تام هنکس آثار مهمی هستند؟!

ترمینال ششمین همکاری تام هنکس و استیون اسپیلبرگ بود. در این فیلم هنکس نقش مردی سرخوشی را بازی می‌کند که از کشوری با نام عجیب و غریب کار کوژیا در فرودگاه جان اف.کندی برای انجام یک سری معاملات تجاری در آمریکا پیاده می‌شود. اما نه اجازه‌ی خروج از فرودگاه به او داده می‌شود و نه به دلیل شروع جنگ در کشورش می‌تواند به آنجا برگردد. در بازی و کاراکتر تام هنکس-که در این فیلم وجهی رمانتیک و عاشقانه هم دارد-مانند زمان بازی در فارست گامپ، معصومیتی وجود دارد که تماشاچی را با خود همراه می‌کند.

۲۰۱۵ پل جاسوس‌ها

کدامیک از فیلم‌های تام هنکس آثار مهمی هستند؟!

تام هنکس با پل جاسوس‌ها بعد از چند سال به نقطه‌ی اوج برگشت. به جایگاهی که هم مورد توجه منتقدان قرار بگیرد و بازی‌اش تحسین شود و هم مخاطبان عادی را سرگرم کند. برگ برنده‌ی هنکس در این درام تاریخی بازگشت به نقش‌های موفقش بود. نقش‌هایی که در آنها آدم جذابی به نظر می‌رسید که گرفتار دردسر غیرمنتظره‌ای می‌شد و باید در بدترین شرایط بهترین تصمیم را می‌گرفت. هنکس در دل فضای تیره و تار سال‌های جنگ جهانی دوم حس و حالی طنز آمیز هم به برخی سکانس‌های فیلم بخشیده و نقش آدمی را که اشتباهی در موقعیتی ناآشنا قرار گرفته به نقشی به یادماندی تبدیل کرده است.


منبع: برترینها

موزیک ویدیو آهنگ خاطره انگیز حمید حامی (فیلم)

آخرین سکوی فاز ۱۹ پارس جنوبی نصب شد سانحه رانندگی برای مربی و کشتی گیر مازندرانی دیدار بشار اسد با هیات پارلمانی اروپا زلزله ۴٫۱ ریشتری در استان گلستان پاسخ ایران به اتهام‌زنی‌های تاریخی نتانیاهو/ ظریف: نتانیاهو به تحریف تورات پناه می‌برد افزایش سقف برداشت ازخودپرداز های بانک سپه اردوغان: سازمان های بین المللی هلند را تحریم کنند پیش بینی جابه جایی هوایی ۳٫۶ میلیون مسافر نوروزی یک پیشگو: ترامپ ترور می‌شود قتل پرورش اندام اصفهانی به دست پدر زن

دو خبری که “برجام” منتفی کرد: حقوق کارمندان کاهش یافت/ یارانه ها از ماه آینده قطع می شود  (۵۰ نظر)

“وفا” خانه‌ای برای بیش از ۱۰۰۰ سگ بی سرپرست و سالمند (+فیلم)  (۳۵ نظر)

فرود دومین هواپیمای سفارشی ایران به ایرباس در فرودگاه مهرآباد / دومین هواپیمای نو هم آمد (+عکس و فیلم)  (۳۱ نظر)

بیایید بیخیال قولی که به آتش نشان‌ها دادیم بشویم!  (۱۷ نظر)

رودربایستی اصولگرایان با رییسی  (۱۶ نظر)

نفرت اروپایی از اقتدارگرایی اردوغانی  (۱۵ نظر)

احمدی‌نژاد سومین بیانیه اش را منتشر کرد: باید هدف طرح ادعای بدهکار بودن دولت قبل مشخص شود  (۱۲ نظر)

“فدرالیسم اقتصادی” راه نجات ایران  (۱۱ نظر)


منبع: عصرایران

«خاطرات باب دیلن» در بازار کتاب

ترجمه جلد نخست کتاب «خاطرات باب دیلن» برنده جایزه نوبل ادبیات منتشر شد.

کتاب «خاطرات باب دیلن: وقتی حالت بده کسی سراغت رو نمی‌گیره» با ترجمه محمدعلی برقعی در ۲۹۵ صفحه با شمارگان ۱۱۰۰ نسخه و قیمت ۲۰هزار تومان در انتشارات دنیای اقتصاد به چاپ رسیده است.

در نوشته پشت جلد کتاب درباره باب دیلن  می‌خوانیم: باب دیلن را می‌توان برجسته‌ترین و تأثیرگذارترین ترانه‌سرای نیم قرن اخیر آمریکا دانست که شعر و ترانه، پاره جدانشدنی تاریخ و فرهنگ آن است. این خواننده و شاعر آمریکایی، زبان و صدای تازه‌ای به کالبد بی‌جان موسیقی همه‌پسند دهه شصت آمریکا دمید. ترانه‌های او حاصل تفکر و ذهنیت شخصی‌اش بودند، اما مردم فکر می‌کردند دیلن از اعماق دل آن‌ها می‌خواند. لقب‌هایی مانند «صدای نسل نو» از این رو به او داده شد.

باب دیلن موسیقی فولک را از انحصار عده‌ای خاص که بیشتر به شکل سنتی راجع‌به ملوان‌ها و سربازها می‌خواندند درآورد، سبک فولک-راک را آفرید، آهنگ‌های طولانی را باب کرد و جوانان را به سوی شعر کشاند. علاوه بر موسیقی، در نقاشی، نویسندگی و فیلم‌سازی هم تجربه کسب کرد و در طول زندگی هنری خود توانست افتخارات زیادی از جمله دریافت جوایز اسکار، گلدن گلوب و گرمی را در کارنامه خود ثبت کند.

آکادمی علوم سوئد جایزه نوبل ادبیات را بدان جهت به باب دیلن داد که «از دل سنت ترانه‌سرایی آمریکا، بیان شاعرانه تازه‌ای درآورده است.»

کتاب «خاطرات باب دیلن: وقتی حالت بده کسی سراغت رو نمی‌گیره» با بخش‌های آماده شدن برای اجرا، سرزمین از دست‌رفته، صبحی دوباره، ای رحمت، رود یخ و باب دیلن به روایت تصویر همراه است.


منبع: عصرایران

تشریح ویژه برنامه‌های گردشگری در «قلب طهران»

عابد ملکی صبح امروز در نشستی خبری که به منظور تشریح اقدامات شهرداری منطقه ۱۲ در سال جاری و همچنین برنامه‌های گردشگری ویژه نوروز ۹۶ برگزار شد، با بیان اینکه در سال ۹۵، شش جلسه شورای شهر به بررسی برنامه‌ها و عملکرد منطقه ۱۲ اختصاص داده شد و این مساله نشان دهنده اهمیت این منطقه است، گفت: با حمایت شورای شهر و شهرداری تهران برنامه و پروژه‌های زیادی در منطقه ۱۲ طراحی و به تصویب رسید و بر همین اساس بودجه اختصاصی به این بافت تاریخی تهران داده شد.

وی با بیان اینکه سعی کردیم با ایجاد شبکه پروژه‌های هم‌افزا در درون محلات بافت تاریخی، موجب ارتقای سطح زندگی در منطقه شویم، ادامه داد: یکی از مهم‌ترین کارهایی که طی سال جاری در منطقه ۱۲ انجام شده است، رفع زواید بصری و احیای بافت‌های تاریخی بوده است به گونه‌ای که میادین بزرگی همچون بهارستان و خیابان‌هایی همچون مصطفی خمینی، ناصرخسرو، بازار زرگرها و کفاش‌ها و همچنین باب همایون در این طرح رفع زواید بصری و احیای نمای تاریخی قرار گرفته‌اند که خوشبختانه پروژه آنها به اتمام رسیده و شاهد استقبال گسترده مردم هستیم.

شهردار منطقه ۱۲ با بیان اینکه توسعه زیرساخت‌های خدمات شهری یکی از مهم‌ترین برنامه‌های شهرداری است، گفت: ۶۰ محله در منطقه ۱۲ حتی یک بوستان نیز ندارند و بر همین اساس توسعه فضای سبز و تملک املاک برای ایجاد آنها به فضای سبز در دستور کار قرار گرفت و به زودی در دو محله ایران و دروازه شمیران دو بوستان مورد بهره‌گیری قرار خواهد گرفت.

ملکی از اتمام پروژه مرمت سردر باغ ملی خبر داد و اظهار کرد: از هفت صبح تا ۱۲ شب شهروندان می‌توانند از باغ ملی و میدان مشق بازدید کنند. همچنین طی برنامه‌ای، سردر ساختمان‌های عمومی و خصوصی درون بافت تاریخی، مورد شناسایی قرار گرفت و سردرهایی که از لحاظ معماری واجد شرایط هستند در لیست مرمت قرار گرفتند.

وی همچنین از ایجاد پاتوق‌های مردمی در محلات بافت تاریخی منطقه خبر داد و گفت: متاسفانه در برخی از محلات منطقه ۱۲ شاهد بروز پدیده شب مردگی هستیم که سعی داریم با ایجاد این پاتوق‌ها این آفت را دور کنیم.

شهردار منطقه ۱۲ همچنین با اشاره به پروژه‌های عمرانی منطقه ۱۲، گفت: یکی از بزرگ‌ترین پروژه‌های ما پیاده‌راه‌سازی بود که توانستیم در برخی از محورهای تاریخی از جمله خیابان ۳۰ تیر این مهم را محقق کنیم.

ملکی از احیای خانه شهر با بلدیه در ضلع شمالی میدان امام خمینی (ره) خبر داد و گفت: مصوبات احیای این خانه و اصلاح میدان امام خمینی از کمیسیون ماده ۵ اخذ شده است و به زودی این خانه با کاربری صرفا فرهنگی مورد ساخت و بهره‌برداری قرار خواهد گرفت.

احیای سه دروازه تاریخی در منطقه

وی همچنین از احیای دروازه‌های قدیمی منطقه خبر داد و گفت: احیای دروازه دولت، عبدالعظیم و غار یکی از پروژه‌های مهم منطقه است که اسکلت دروازه زده شده است و امیدواریم با احیای این دروازه‌ها موضوعات گردشگری در منطقه رونق بگیرد.

ورود LRT‌ و اتوبوس‌های دو طبقه کورک

شهردار منطقه ۱۲ با بیان اینکه با تکمیل خط شش و هفت مترو بخش زیادی از معضلات ترافیکی منطقه مرتفع می‌شود، گفت: همچنین مجوزهای لازم برای راه‌اندازی خط LRT‌ و سایر خطوط انبوه‌بر پاک به تصویب رسیده و در سال ۱۴۰۴ خودروها و وسیله‌های غیرپاک نمی‌توانند در درون محدوده تاریخی تردد کنند.

وی همچنین به موضوع جمع‌آوری معتادان از پارک هرندی اشاره کرد و گفت: توانستیم با راه‌اندازی مراکز بهاران نسبت به ادامه سیر بهبود معتادان کمک کنیم و همچنین زنان سرپرست خانوار در معرض فرآیند مهارت‌آموزی قرار گرفته و از لحاظ علمی و عملی به آنها رسیدگی شد تا در معرض فضاهای آسیب‌های اجتماعی قرار نگیرند.

ملکی با بیان اینکه راه‌اندازی سه مدرسه ویژه کودکان کار از افتخارات شهرداری منطقه ۱۲ است، گفت: معتقدیم که پیشگیری از آسیب‌ها بهتر از درمان است و بر همین اساس سعی کردیم با راه‌اندازی مدارسی ویژه نسبت به آموزش کودکان کار اقدام کنیم تا آنها در آینده سرنوشت دیگری داشته باشند.

وی با بیان اینکه منطقه ۱۲ جزء رتبه‌های اول میزان بافت فرسوده بود اما حالا توانسته وضعیت بهبودی خوبی داشته باشد، گفت: یکی از معضلات منطقه ۱۲ به غیر از بافت فرسوده، استفاده غیرمسکونی از ساختمان‌های مسکونی و تبدیل آنها به انباری و تولیدی بود که امسال با برنامه‌ریزی‌های صورت گرفته توانستیم جزء رتبه‌های برتر نوسازی بافت فرسوده باشیم و تعداد پروانه‌های صادر شده در سال ۹۵ نسبت به سال ۹۴ رشد دو برابری داشته است.

ملکی با بیان اینکه ۲۰۰ پروانه ساخت و ساز در  سال جاری در منطقه ۱۲ صادر شده است، ادامه داد: همچنین اصلاح و پایش طرح تفصیلی منطقه متناسب با بافت تاریخی در دستور کار قرار گرفت و تمامی پهنه‌ها و میزان تراکم تغییر و کاهش پیدا کرد.

وی با بیان اینکه هدف ما ارتقای سطح گردشگری در قلب تاریخی تهران است، عنوان کرد: امسال لوگوی «قلب طهران» که به عنوان نماد و برند گردشگری تاریخی است رونمایی می‌شود و همچنین در راستای توسعه زیرساخت‌های گردشگری تمهیدات خاصی در صدور پروانه برای هتل‌ها، رستوران‌ها و گالری‌های هنری اندیشیده شده است.

ملکی همچنین از تملک تعدادی از ساختمان‌های میراثی از جمله “خانه اتحاد” در راستای حفظ بناهای تاریخی، گفت: برای اولین بار جایزه «قلب طهران» در حوزه هنرهای تجسمی آغاز به کار خواهد کرد و اولین جایزه جشنواره تهران محسوب می‌شود و امیدواریم در سال‌های بعد نیز استمرار داشته باشد.

وی با بیان اینکه شهرداری منطقه ۱۲ برنامه‌های ویژه گردشگری در ایام نوروز در نظر گرفته، گفت: تورهای تهرانگردی یک روزه و نیم روزه و همچنین تورهای پیاده روی در محورهای تاریخی در نظر گرفته شده و تور ویژه خانواده‌های محروم نیز در دستور کار قرار دارد.

ملکی با اشاره به ورود اتوبوس‌های دو طبقه کوروک در محور تاریخی، خاطرنشان کرد: این اتوبوس‌ها با سرمایه‌گذاری بخش خصوصی وارد شدند و امیدواریم شاهد تردد تعداد بیشتری از این اتوبوس‌ها در سطح شهر باشیم.

بازخوردی از رضایت ویژه کسبه و مردم در پی بازگشایی پیاده راه ۱۷ شهریور نداشتیم

وی در خصوص سرانجام بازگشایی محور پیاده راه ۱۷ شهریور، گفت: بازگشایی بخشی از این پیاده راه بر اساس مصوبات شورای شهر بوده است و از خیابان صفا به سمت میدان شهداء بازگشایی شده و به نظرم مهم‌ترین دستاورد این بازگشایی افزایش تعداد پارک حاشیه‌ای و نفوذ سواره به پیاده راه بوده و بازگشایی اتفاق مهمی را رقم نزد و کمافی‌السابق شاهد اعتراض برخی از کسبه هستیم.

ملکی با بیان اینکه در همه شهرهای دنیا پیاده‌راه‌سازی انجام می‌گیرد و این یک تصمیم برای کل شهر و نه افراد خاص است، گفت: بازخورد زیادی از میزان رضایت ویژه مردم نداشتیم و از آنجایی که قرار شده پس از یک دوره بازگشایی نظرسنجی در مورد میزان رضایتمندی مردم انجام گیرد قطعا تا آن زمان نمی‌توانیم تصمیم خاصی در خصوص تعویض کف خیابان از سنگ‌فرش به آسفالت اتخاذ کنیم و باید منتظر نظر شورای شهر بمانیم.

وی در پایان در خصوص وضعیت ایمنی ساختمان‌های منطقه ۱۲ با بیان اینکه ایمنی یکی از معضلات این منطقه است، بیان کرد: پلاسکو هزینه‌های سنگینی به جامعه تحمیل کرد و باید همه مسئولان از این ماجرا درس بگیرند و تامین ایمنی به یک مطالبه عمومی بدل شود که بر همین اساس با مالکان املاک بخصوص املاک دولتی و با کسبه به عنوان بهره‌برداران مکاتبه شده و به آنها تذکر داده شده که باید موضوعات ایمنی همچون دستورالعمل ایمنی، بهسازی و نوسازی در دستور کار قرار گیرد و آنها به عنوان بهره‌برداران ملک این موضوع را در دستور کار قرار دهند که متاسفانه شاهد بی‌توجهی هستیم به گونه‌ای که در حادثه حریق روز گذشته خیابان ۱۷ شهریور شاهد بودیم که حریق در یک ساختمان نیمه کاره رخ داده که متاسفانه مالکان حتی به ساختمان نیمه کاره و در حال ساخت هم رحم نکرده و آن را به انباری بدل کرده بودند که باید با این ساختمان‌ها و مالکان برخورد شود.


منبع: عصرایران

آثار راه یافته به بخش مسابقه مستند جشنواره فیلم صنعتی

اسامی ۲۵ فیلم بخش مسابقه مستند چهارمین جشنواره فیلم و عکس فناوری و صنعتی اعلام شد.

به گزارش روابط عمومی این رویداد، اعضای هیات انتخاب بخش فیلم چهارمین جشنواره فیلم و عکس فناوری و صنعتی (فردا)، شامل علیرضا قاسم‌خان، مرتضی پایه‌شناس و مهرداد زاهدیان، ۲۵ فیلم را برای حضور در بخش مسابقه مستند این جشنواره انتخاب کردند.

اسامی فیلم‌های بخش مسابقه مستند این جشنواره عبارتند از:

«آب آتش خاک» به کارگردانی محمود رحمانی

«از آبادان تا عسلویه» به کارگردانی امیرعباس خسروی

«اوسیا» به کارگردانی علیرضا دهقان

«باروری ابرها» به کارگردانی علی نیکوکار

«بی‌بازگشت» به کارگردانی مرجان ریاحی

«پرواز تا پردیس» به کارگردانی سعید کرمی

«تولید گیاهان دارویی» به کارگردانی شیرزاد احمدی

«چوب بستنی» به کارگردانی محمد طالبی

««خاک سبز» به کارگردانی علی شهابی‌نژاد

راژیا» به کارگردانی احسان معصوم

«زنده به رود» به کارگردانی بهروز ملبوس‌باف

«سامانه هوشمند ارتباطات خودرویی» به کارگردانی شیرزاد احمدی

«سفر رویاها» به کارگردانی سعید کرمی

«سینا» به کارگردانی محمدمهدی ملک‌قاسمی

«شب میهن» به کارگردانی رهبر قنبری

«طبقه دوم» به کارگردانی امیرعلی اعلایی

«غزال ایرانی» به کارگردانی وحید فرجی

«فراش» به کارگردانی محمدمهدی فکریان

«فصل هرس» به کارگردانی لقمان خالدی

«کوپرتیو» به کارگردانی مهران فیروز بخت

«ما زنده به آبیم» به کارگردانی محمدسعید محصصی

«مرد بتونی» به کارگردانی  فرهاد درودگر

«معرفی سازمان منطقه‌ای پارس جنوبی» به کارگردانی امین آزاد

«نماد ماندگاری» به کارگردانی مهدی مختاری

«یک قربانی بزرگ» به کارگردانی محمدرضا حافظی

چهارمین جشنواره فیلم و عکس فناوری و صنعتی (فردا)، ۹ و ۱۰ اردیبهشت ماه سال آینده به دبیری مسعود نجفی در عسلویه برگزار می‌شود.

این جشنواره توسط جهاد دانشگاهی واحد هنر و با حمایت شرکت ملی پتروشیمی ایران با همکاری مراکز پتروشیمی فعال در عسلویه، معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری و سازمان سینمایی برگزار می‌شود.

جشنواره فیلم و عکس فناوری و صنعتی (فردا) با هدف معرفی فعالیت‌ها، توانمندی‌ها و دستاوردهای کشور در بخش‌های مختلف علمی، فناوری، نوآوری و صنعتی با شعار «روایتی از فناوری و کسب و کار ایرانی» اردیبهشت‌ماه ۱۳۹۶ در عسلویه برگزار خواهد شد.


منبع: عصرایران

در کنسرت «محمدرضا گلزار» چه گذشت؟

روزنامه تماشاگران امروز – بهنام مظاهری: «۱۵ سال پیش به عنوان گیتاریست گروه آریان روی این استیج بودم و حالا برای اولین بار به عنوان خواننده روی همان استیج ایستاده ام». این جمله ای است که محمدرضا گلزار در انتهای کنسرتش به حاضرین در سالن می گوید.

ظهر روز جمعه به دعوت دو خواننده ای که مهمان ویژه رضا گلزار در کنسرتش هستند، به اجرای او در سالن میلاد نمایشگاه بین المللی دعوت می شوم. دعوتی که در ابتدا رد می کنم و استدلالم هم این است که محمدرضا گلزار خواننده ای حرفه ای نیست و ترجیحم این است که به رونمایی آلبوم پالت و اجرای زنده شان در سالن پردیس چارسو بروم. اما به هر تریبت شمّ خبرنگاری باعث می شود که بعد از اتمام زودهنگام اجرای گروه پالت تصمیم بگیرم تا سری هم به آن سوی شهر بزنم و از چند و چون اجرای زنده محمدرضا گلزار باخبر شوم.

 در کنسرت «محمدرضا گلزار» چه گذشت؟

همه چیز در ابتدا برایم بیشتر به یک شوخی شباهت دارد. بازیگر دیگری که قصد دارد مثل  خیل دیگر بازیگران این روزهای سینمای ایران، گریزی به خوانندگی بزند تا شاید در این حوزه هم برایش فرجی حاصل شود. محمدرضا گلزار اما از این اتهام مبرا است. آن قدر شهرت و محبوبیت و ثروت دارد که دنبال نان اضافه نباشد. پس چه چیز باعث شده که او این روزها تصمیم بر این گرفته تا خوانندگی را هم تست کند؟

از در وارد می شوم، اولین نکته ای که توجه ام را جلب می کند عدم حضور سینمایی ها در «وی آی پی» کنسرت گلزار است. مهمانان ویژه کنسرت محمدرضا در سانس دوم، یاسر داوودیان، آرمین زارعی (تو اِی ای، اِم)، بابک جهانبخش، اشوان، سعید اس جی (کارگردان موزیک ویدئو)، فرید صعودی (مدل) و تعدادی از آشنایان خود او هستند.

 در کنسرت «محمدرضا گلزار» چه گذشت؟

گلزار زیادی در «وی آی پی» سر و کله اش پیدا نمی شود. هر از گاهی می آید، با مهمانانش  خوش و بش می کند، عکس می گیرد و می رود تا دوباره چند دقیقه بعد پیدایش شود و همین کارها را تکرار کند. رفتارش گرم و صمیمانه است و لباسهایش آن قدر ساده است که شک می کنی  که آیا واقعا قرار است او با همین لباس هایی که تنش است اجاره کند یا نه؟ اما در هر صورت حقیقتی در نگاهش وجود دارد و آن هم این است که او به خوبی می داند که محمدرضا گلزار است.

بعد از شام نوبت اجرای سانس دوم می شود و بدون استرس خاصی، سالن وی آی پی را با یک «یا علی» ترک می کند و روی استیج می رود. قطعه اول را خوب اجرا نمی کند، اما از قطعه دوم به بعد ماجرا فرق می کند. شاید نتوانیم او را در زمره خواننده های حرفه ای بدانیم، اما حقیقت این است که او چیزی کمتر از دیگر خواننده های پرطرفدار این روزها ندارد و می توان گفت که با احتساب اینکه اولین اجرای شخصی و زنده اش را تجربه می کند پرفورمنس قابل قبولی از خود به نمایش می گذارد که قطعا در آینده بهتر از این نیز خواهدشد.

نورپردازی سالن متفاوت از دیگر اجراهای برگزار شده در همین سالن است و استفاده از ال سی دی های زیادی که روی استیج کار گذاشته شده، مخاطب را در همان لحظه اول متوجه می کند که این یک کنسرت واقعی در تهران است. تصاویر استفاده شده در اجرا با آهنگ های گلزار هارمونی خوبی را به وجود آورده و استقبال بیش از حد مردم هم شور و هیجان خاصی به سالن داده. تمام تصوراتم از گلزار و اجرایش به هم می ریزد. کنسرتی که در ابتدا آن را شوخی قلمداد می کنم، حالا جدی شده و با حضورم در سالن برایم ثابت می شود که این اجرا با تمام کم و کاستی های صدای گلزار، قطعا یکی از بهترین اجراهایی است که در تهران روی صحنه رفته.

نکته جالبی که در استیج گردانی او به چشم می خورد، تسلط بر اجرا با تمام زوایایش است. گلزار مهمانانش را خوب معرفی می کند. از اینکه بگوید فن آرمین زارعی و بابک جهانبخش است ابایی ندارد و حق دوستانش را تمام و کمال ادا می کند. ارتباطش با تماشاچیان هم قوی است. مستقیما با مخاطبانی که با صدایی رساتر از دیگر حاضرین سالن به او ابراز محبت می کنند ارتباط می گیرد و دیالوگ رد و بدل می کند.

 در کنسرت «محمدرضا گلزار» چه گذشت؟

گاهی خاطره هایش را بین آهنگ ها تعریف می کند. خاطرات بامزه ای که در سال های شهرتش برایش پیش آمده. از طرفدارانی که به بهانه عکس گرفتن جیبش را زدند تا خاطراتش با مرتضی پاشایی. در میان اجرا وقتی بعداز دو بار معرفی آرمین زارعی، تماشاچیان ساکت نمی شوند و مجددا اسم «آرمین تو ای اف ام» را صدا می زنند، گلزار برای بار سوم او را از صندلی اش بلند می کندو به شوخی می گوید: «آرمین دفعه دیگر دعوتت نمی کنم.»

رضا گلزار و بندی که تحت عنوان «ریزار» معروف شده، اجرای نسبتا حرفه ای را از خود به نمایش می گذارند. گروه هماهنگی خوبی دارد و خود گلزار هم به غیر از یک بار که یک مصرع از ترانه اش را یادش می رود، نکته منفی دیگری ندارد.

یکی دیگر از آس هایی که محمدرضا در اجرایش رو می کند، نوازندگی چند ساز مختلف است. او در میانه اجرا با شوخی و خنده و نوازندگان گروهش را از پشت سازهایشان بلند می کند تا قدرت نوازندگی اش را به رخ بکشد. یک بار پشت درام می نشیند و یک بار هم با پرکاشن سر مردم را گرم می کند. گیتار بیس و گیتار الکتریک هم دستش می گیرد تا به همه ثابت کند که حتی اگر خواننده پرفکتی نباشد، قطعا نوازنده خوبی است و موسیقی را خوب می شناسد.

اجرای گلزار رو به اتمام است و حالا باید قطعه پایانی اش را اجرا کند. جلوی استیج می آید و می گوید: «۱۵سال پیش به عنوان گیتاریست گروه آریان روی این استیج بودم و حالا برای اولین بار به عنوان خواننده روی همان استیج ایستاده ام.» این را می گوید تا در پس ذهنش چیز دیگری را بخوانی. جواب سوالی که از ابتدای کنسرت در ذهن مانده را حالا می گیرم.

 در کنسرت «محمدرضا گلزار» چه گذشت؟

گلزار ۱۵ سال پیش، پسری که با لباس چرم سیاه در کنسرت گروه آریان گیتار ریتم می زند و نگاهش به دوربین حاکی از خامی و بی تجربگی بود، حالا بعد از فراز و نشیب های زیادی که پیموده روی همان استیج ایستاده و خیلی بهتر از آریایی هایی که آن سال ها شهرت شان چشم خیلی ها را کور می کرد، استیجش را با تسلط و اعتماد به نفس خاصی می گرداند. اعتماد به نفسی که شاید تنها باید محمدرضا گلزار باشیم تا حسش کنیم.


منبع: برترینها

جدیدترین فیلم های سینمایی دنیا اینجاست (۴۴)

برترین ها – ترجمه از سولماز محمودی:
کیث کیمبل، از وبسایت متاکریتیک هر هفته آخرین اخبار، آپدیت ها، تریلرها و
مطالب مربوط به فیلم های سینمایی که قرار است در طول ماه های آینده روی
پرده سینماهای دنیا بروند را گردآوری و منتشر می کند. متاکریتیک وبسایتی
تجاری است که نقدهای منتقدین در خصوص فیلم های سینمایی، بازی ها، آلبوم های
موسیقی، سریال ها، دی وی دی ها و اخیراً کتاب ها را جمع آوری می نماید.
بنابراین می توانید موثق ترین اخبار در مورد فیلم های مورد علاقه خود و
ستاره هایی که قرار است در این فیلم ها بازی کنند را در اینجا بخوانید.

جدیدترین فیلم های سینمایی دنیا اینجاست (3)

فیلم سینمایی “سرنوشت خشمگین” (The Fate of the Furious) که با تکیه بر موفقیت فیلم خشمگین ۷ ساخته می شود، با صدها ماشین کنترلی، یک تانک، یک زیردریایی و با حضور هنرپیشه ای مانند شارلیز ترون که این بار وین دیزل را اغوا می کند، از پروژه های قبلی بسیار بزرگتر است. این فیلم که در سراسر دنیا فیلمبرداری شده است و قرار است ۱۴ آوریل ۲۰۱۷ اکران گردد، توسط اف. گری گری (کارگردان “بچه ناف کامپتون”) کارگردانی شده و با ستاره هایی نظیر دواین جانسون، جیسون استاتهام، لوکاس بلک، جوردانا بروستر، میشل رودریگوئز، تایریس گیبسون، لوداکریس، کرت راسل و ناتالی امانوئل نزد طرفداران باز خواهد گشت.

 جدیدترین فیلم های سینمایی دنیا اینجاست (44)


فیلم سینمایی “بلوند اتمی” (Atomic Blonde) که در یکشنبه هفته گذشته در SXSW به نمایش درآمد، شارلیز ترون  را در نقش مأمور لورن براتون، دارد که جاسوس و کارمند سرویس مخفی اطلاعات انگلستان است. مأموریت او تحویل داده یک پرونده مهم در برلین است و برای این مأموریت با دیوید پرسیوال (جیمز مک‌اووی) رئیس پلیس همکاری می کند. این فیلم که بر اساس رمان مصور “سردترین شهر” اثر آنتونی جانستون ساخته شده دیوید لیچ را در سمت کارگردان دارد و جان گودمن، سوفیا بوتلا، تیل شوایگر، ادی مارسان و توبی جونز از دیگران بازیگران این فیلم هستند که قرار است ۲۸ جولای اکران شود.

 جدیدترین فیلم های سینمایی دنیا اینجاست (44)


با پیوستن زازی بیتز به تیم بازیگران “ددپول ۲” (Deadpool 2) در نقش دومینو، پروژه آن در حال شکل گرفتن است. دیوید لیچ به جای تیم میلر آن را کارگردانی خواهد کرد و می گویند درو گدار قرار است فیلمنامه را بنویسد. شایعه شده که دیوید هاربور قرار است نقش کیبل را بازی کند. بازیگری که تغییر نکرده رایان رینولدز است که با هیو جکمن تفریح کوچکی خواهد داشت.

 جدیدترین فیلم های سینمایی دنیا اینجاست (44)


“ژئواستورم” (Geostorm) دنیایی را مجسم می کند که در آن آب و هوا با سیستمی پیچیده از ماهواره ها کنترل می شود. جرارد باتلر در نقش دانشمندی بازی می کند که با کمک برادرش (جیم استرجیس) باید ماهواره ها را تعمیر کند، زیرا اشکال بزرگی در آنها پیش آمده که تهدید بزرگی برای زمین ایجاده کرده است. در این فیلم که قرار است ۲۰ اکتبر ۲۰۱۷ به نمایش درآید و دین دولین کارگردانی آن را انجام می دهد، ابی کورنیش نقش مأمور سرویس مخفی را بازی می کند، اندی گارسیا رئیس جمهور است و اد هریس وزیر کشور است. الکساندرا ماریا لارا، دنیل وو، ادپرو اودویه و امر واکد هم در این فیلم نقش های مکمل را دارند.

 جدیدترین فیلم های سینمایی دنیا اینجاست (44)


در فیلم “شب سخت” (Rough Night) پنج دوست بسیار صمیمی (اسکارلت جوهانسون، کیت مک‌کینون، جیلیان بل، ایلانا گلیزر و زوئی کراویتز) هستند که برای آخر هفته به میامی می روند، ولی شب تفریح و خوش گذرانی شان با کشته شدن تصادفی یک مرد خراب می شود. لوسیا انیلو این فیلم را از روی فیلمنامه ای که با پل دبلیو. داونز نوشته کارگردانی کرده است و قرار است این فیلم که مخلوطی از فیلم های “خماری”، “چیزهای خیلی بد” و “آخر هفته در منزل برنی” است، روز ۱۶ ژوئن ۲۰۱۷ اکران شود.

 جدیدترین فیلم های سینمایی دنیا اینجاست (44)


فیلم “شادترین روز در زندگی اُلی ماکی” (The Happiest Day in the Life of Olli Maki) ساخته جوهو کوئوسمانن در بخش نگاه خاص جشنواره کن ۲۰۱۶، بالاترین جایزه را دریافت نمود. این فیلم که در تابستان سال ۱۹۶۲ رخ می دهد داستان واقعی یک بوکسور فنلاندی به نام الی ماکی را روایت می کند که در طی آماده سازی خود برای بزرگترین مبارزه زندگی اش، عاشق می شود. بیست و یکم آوریل ۲۰۱۷ منتظر اکران آن در سینماها باشید.

 جدیدترین فیلم های سینمایی دنیا اینجاست (44)


فیلم “کمون” (The Commune) آخرین کار توماس وینتربرگ (کارگردان) است که نوزدهم مه ۲۰۱۷ روی پرده سینماها می رود و داستان اریک، آنا و دخترشان فریا را دنبال می کند که در کپنهاگ یک جامعه درست می کنند. نقدهای اولیه این فیلم مختلط بوده اند، ولی ترینه دیرهولم، بازیگر نقش اول آن، در جشنواره فیلم برلین ۲۰۱۶ جایزه بهترین بازیگر زن را دریافت کرد.

 جدیدترین فیلم های سینمایی دنیا اینجاست (44)

اخبار و یادداشت های کوتاه درباره فیلمهایی که قرار است ساخته شوند:

•    پنجمین فیلم از سری فیلم های ایندیانا جونز تاریخ اکران ۱۹ جولای ۲۰۱۹ دریافت کرده است. هریسون فورد دوباره با نقش اصلی باز خواهد گشت و استیون اسپیلبرگ سکان کارگردانی را به دست خواهد داشت.

•    ونسا کیربی در کنار تام کروز، ربه‌کا فرگوسن، سایمون پگ و جرمی رنر در دنباله جدید “مأموریت ناممکن” (Mission: Impossible) نقش آفرینی خواهد نمود. (منبع: Variety)

•    مایکل کی. ویلیامز به آلدن ارنرایک، دونالد گلاور، تندی نیوتن، فیبی والر-بریج، وودی هارلسون و امیلیا کلارک پیوست تا در فیلمی درباره هان سولو ساخته فیل لرد و کریس میلر نقش آفرینی کند. (منبع: Variety)

•    استیون اسپیلبرگ قرار است فیلم “پست” (The Post) با بازی تام هنکس و مریل استریپ را کارگردانی کند، فیلمی که درباره انتشار اوراق پنتاگون ۱۹۷۱  توسط واشینگتن پست است. (منبع: Deadline)

•    دیزنی در حال انجام مراحل اولیه ساخت فیلمی جدیدی از “ترون” (Tron) با بازی جرد لتو است. (منبع: Heat Vision)

•    مارگو رابی در فیلمی درباره رابین نقش بانو ماریان را بازی خواهد کرد. (منبع: Deadline)

•    لیزی کاپلان قرار است نقش همسر مایکل پنیا را در فیلم علمی-تخیلی مهیج “انقراض” (Extinction) بازی کند. (منبع: Variety)

•    جو الوین به اما استون، ریچل وایس، نیکولاس هولت، و الیویا کولمن در فیلم درامی از یورگوس لانتیموس به نام “سوگلی” (The Favourite) پیوست. (منبع: THR)

•    لیام نیسون در حال مذاکره برای بازی در نقش همسر وایولا دیویس در مقابل الیزابت دبیکی، سینتیا اریوو، میشل رودریگز، دنیل کالویا و آندره هالند در فیلم “بیوه ها” (Widows) ساخته استیو مک‌کوئین است. (منبع:Variety)

•    اوما ثورمن در فیلم بعدی لارس وون تریر که درامی با عنوان “خانه ای که جک ساخت” (The House That Jack Built) است بازی خواهد کرد. (منبع: Variety)

•    تی. جی. میلر و جسیکا هنویک به کریستن استوارت پیوستند تا فیلم “زیر آب” (Underwater) به کارگردانی ویل یوبانک بازی کنند. (منبع: Variety)

•    آنا فاریس و یوجنیو دربز در فیلم بازخلق شده ای از کمدی Overboard (1987) بازی خواهند کرد. دربز نقش مرد ثروتمندی را بازی می کند که از فراموشی رنج می برد و فاریس نقش مادر طبقه کارگری را بازی می کند که می کوشد این مرد را متقاعد کند که او همسرش است. (منبع: Variety)   

•    میشل ییو همراه با کنستانس وو در فیلم اقتباسی جان ام. چو از رمان پرفروش کوین کوان با عنوان “آسیایی های ثروتمند دیوانه” (Crazy Rich Asians) ایفای نقش خواهد کرد. (منبع: THR)        

•    جیسون موموآ در فیلم اقتباسی برد پیتون از سری بازی های Just Cause نقش آفرینی خواهد کرد. (منبع: Deadline)

•    ایوا گرین و دنی دویتو در حال مذاکره برای پیوستن به فیلم اکشن زنده اقتباسی “دامبو” (Dumbo) ساخته تیم برتون هستند. (منبع: Deadline)

•    هیو جکمن و نومی رپیس در حال مذاکره برای بازی در نقش انزو فراری و همسرش لیندا در فیلم “فراری” (Ferrari) ساخته مایکل مان هستند. (منبع: Deadline) 


منبع: برترینها

تاثیر خودسانسوری در ادبیات

هادی تقی زاده درباره خودسانسوری و تاثیر آن در روند کار نویسنده به ایسنا گفت:‌ طبیعی است که سانسور به هر شکل روند خلاقیت را دچار مخاطره می‌کند. در واقع سانسور به عنوان یک ناظر بیرونی یک چیز از پیش تعیین‌شده است که به نویسنده می‌گوید چه چیزی بنویسد و چه چیزی ننویسد. وقتی این ناظر بیرونی وارد ذهن نویسنده می‌شود و این وظیفه بر عهده خود نویسنده قرار می‌گیرد حوزه آزادی نویسنده را دچار مشکل می‌کند و به شکلی جبران‌ناپذیر تخیل را دچار نقصان می‌سازد.

او افزود: به وجود آمدن این وضعیت به قوانین هیئت حاکمه برمی‌گردد و باعث می‌شود که خطوط قرمز ایجاد شود. وقتی گذشتن از این خطوط قرمز تنبیهاتی برای نویسنده دارد خود به خود به یک قانون نانوشته تبدیل می‌شود و این دیگر حدود ندارد. مثلا گفته می‌شود در مورد فلان مسئله، چیزی نوشته نشود اما این اول ماجراست چون به مسائل مشابه هم سرایت می‌کند و این مسائل مشابه به مسائل دیگر تسری پیدا می‌کند و مثل سرطان گسترش می‌یابد. مسئله دیگر این‌که سانسور از سوی چند طیف اعمال می‌شود که دو طیف آن مرگبارتر است؛ ناشران و نویسنده‌ها. اما مخاطبان به هر شکل از آثار منتشرشده استفاده می‌کنند. حالا ممکن است از اثری که به وجود آمده است خوششان بیاید یا نه. نویسندگان به این مسئله دو نوع واکنش نشان می‌دهند. دسته‌ای مجبورند برای چاپ شدن آثارشان به این وضعیت گردن نهند، پس مجبورند بین خلاقیت و قصه سانسورشده یکی را انتخاب کنند. راه دیگر این‌که نویسنده می‌گوید برای چاپ شدن اثرم به سانسور تن می‌دهم و این مسئله را وارد اثر می‌کند که به اثر او آسیب می‌خورد.

تقی‌زاده گفت: در این میان  رویکرد ناشر به مسئله بیشتر اقتصادی است چون از نظر ناشر، کتاب باید مجوز بگیرد. من شنیده‌ام اگر ناشری کتابی را به ارشاد بفرستد و آن کتاب از سوی ارشاد غیرقابل چاپ اعلام شود برای آن ناشر یک حساب منفی در نظر گرفته می‌شود. این مسئله در گذشته وجود داشت و الان هم فکر نمی‌کنم تغییری در سازوکار آن به وجود آمده باشد. در این حالت خود ناشر به سانسورچی بدل می‌شود و پیش از آن‌که اثر به ارشاد برود بر روی آن اعمال نظر می‌کند. این یعنی این‌که هر اثری سه بار سانسور می‌شود؛ یک بار توسط خود نویسنده، یک بار ناشر و بار دیگر ارشاد.

این نویسنده درباره تأثیر این مسائل بر روند خلاقیت یک نویسنده اظهار کرد: تصور کنید بچه‌ای که می‌خواهد به دنیا بیاید. سه نفر دور او را گرفته‌اند، یکی می‌خواهد دست او را ببرد، دیگری پایش را و آن دیگری انگشتش را. نتیجه موجود ناقص‌الخلقه‌ای خواهد شد. چون اثر  دیگر روال طبیعی خودش را طی نمی‌کند و معلوم است که تأثیر خوبی نخواهد داشت. وقتی نتوانی فکر کنی و فکرت منوط به رعایت مسائلی شود، آن تولید اندیشه مختل می‌شود، فرهنگ حرکت نمی‌کند و ساکن می‌ماند. وقتی ساکن شد گند می‌گیرد.

او در پاسخ به این‌که برخی معتقدند گاهی سانسور  و ممیزی باعث ایجاد خلاقیت در بین نویسندگان می‌شود، گفت: خلاقیت یعنی این‌که ما چگونه حرف بزنیم که سانسورچی نفهمد. آقای براهنی می‌گفت زمان شاه ما سعی می‌کردیم جوری بنویسیم که مردم بفهمند و دستگاه‌های سانسور متوجه نشوند. ولی عملا جوری شد که مردم نمی‌فهمیدند، اما سانسورچی‌ها می‌فهمید. من مخالف این تفسیر از سانسور هستم. در هیچ جای دنیا سانسور نتوانسته خلاقیت را تحریک کند حتی در اروپای شرقی. اگر این‌طور بود نویسندگان این کشورها از کشور خود فرار نمی‌کردند. البته گاهی ممکن است به واسطه اتفاقی که سانسور موجب آن است به شکلی استثنایی مطلبی بنویسیم که به واسطه خصلت استعاری‌اش خوب از کار دربیاید، اما این سوال پیش می‌آید که این استعاره تا چقدر می‌تواند کار را پیش ببرد؟ چون از یک جایی به بعد استعاره هم لو می‌رود. ضمن این‌که ما با قشری از جامعه کتاب‌خوان طرف هستیم که زیاد هم کتاب نمی‌خوانند و یک‌سری سانسورچی که کارشان این است. بنابراین این‌گونه نوشتن باعث می‌شود مخاطبان که هدف نوشته هستند از آن اثر سردرنیاورند. هر چقدر هم  بخواهیم این قضیه را پیچیده کنیم، بخصوص در رمان و ادبیات، مخاطب عمومی سرخورده خواهد شد که اتفاقا این سرخوردگی هم اتفاق افتاده است. بنابراین سانسور ام‌الخبائث است. وقتی وجود دارد نویسنده دچار افسردگی می‌شود و تنبلی می‌آورد. الان مطالعه کردن در بین نویسندگان ما پایین آمده است. سانسور دنیای آدم‌ها را کوچک می‌کند و بر دنیای آن‌ها تأثیر می‌گذارد. البته در هر جامعه‌ای استثناهایی وجود دارد اما این استثناها هیچ‌وقت به قاعده بدل نشده است.

او در ادامه درباره خودسانسوری به مثابه رعایت برخی نکات اخلاقی از سوی خود نویسنده نیز گفت:‌ بخشی از این مسئله به اعتقادات آدم‌ها برمی‌گردد. نمی‌شود اسم آن را خودسانسوری گذاشت. مثلا نویسنده‌ای که روابط غیرشرعی را گناه می‌داند اصلا به این مسئله فکر نمی‌کند که بخواهد آن را در رمانش بیاورد. او با توجه به اعتقادات و آرمان‌هایش می‌نویسد و سعی می‌کند از این مسائل در اثرش نباشد. اسم این خودسانسوری نیست. نوعی رویکرد ایدئولوژیک به ادبیات است و با سانسور فرق دارد. اگر آزادی را از ادبیات بگیرید آن را سر بریده‌اید. این مسئله حتی برای نویسنده‌ای که ایدئولوژیک می‌نویسد نیز صدق می‌کند و او هم باید آزاد باشد تا بتواند ایدئولوژی خود را در اثرش نمایان کند.

به گزارش ایسنا، آخرین کتاب منتشرشده از هادی تقی‌زاده مجموعه داستان «باواریا» بود. او همچنین کتاب پژوهشی‌ای را از سوی فرهنگستان هنر که در واقع یادنامه معماران و معماری خراسان است منتشر کرده است. این کتاب درباره زندگی‌نامه ۸۰ معمار خراسان بزرگ است. این نویسنده هم‌اکنون در حال نگارش رمانی به اسم «الفبای زمان» است که می‌گوید در نگارش آن از چند ژانر مختلف استفاده کرده است. به گفته او، این رمان و یک مجموعه داستان دیگر او تا بهار آماده انتشار می‌شوند.


منبع: بهارنیوز

آثار تاریخی خوزستان در قهقرای تخریب

ایران مهد آثار باستانی است و هر جای این سرزمین کهن را بنگری، بنایی، پیکره‌ای و یا کتیبه‌ای را می‌بینی که نشان از شکوه و عظمت تمدنی کهن داشته است. از شمال تا جنوب این سرزمین کهن در دلش رازهای نهفته‌ای دارد که به جهانیان نشان می‌دهد ایران چه تاریخ و تمدن بزرگی داشته است. در این میان متاسفانه هر روزه شاهد ویرانی یکی از این کتیبه‌ها و مجسمه‌ها هستیم و به خاک افتادن آنان نشان دهنده اوج زوال آثار باستانی ما است. به راستی در مقابل این ویرانی‌ها ما چه کرده‌ایم؟ آیا همچنان ناظریم تا همه یا به یغما روند و یا تبدیل به تلی از خاک شوند؟ منطقه خوزستان، یکی از مناطقی است که بخش عمده‌ای از تمدن کشور ما را در دامن خود داشته است. در این میان تعدادی از خانه‌ها و عمارت‌های این منطقه در حال ویرانی هستند. مالک عمارت قاجاری بهبهانی ۱۵ سال قبل خانه‌ خاطرات کودکی‌اش را با قول و قرارهای میراث فرهنگی رامهرمز و با رضایت در فهرست آثار ملی به ثبت رساند، اما از آن به بعد این خانه به جز ویرانی چیز دیگری عایدش نشد.
۱۸ اردیبهشت ۱۳۸۰، اردشیر بهبهانی به ثبت ملی خانه‌ خاطرات کودکی‌اش و تنها سرپناه زندگی‌ امروزش با کمال میل رضایت داد، اما از آن به بعد برخلاف همه‌ وعده و وعیدها و قول و قرارهایی که میراث فرهنگی به مالک برای حفاظت بهتر و ساماندهی بیشتر این خانه‌ داده بود و قدمی که بیش از ۱۰ سال پیش برای مرمت بخش‌هایی از خانه برداشت، عمارت تاریخی «امیرمجاهد» یا همان خانه‌ تاریخی «بهبهانی»‌، دیگر روی مرمت‌گران را به خود ندید.
به‌اندازه‌ای که امروز از همه‌‌ این عمارت قاجاری، فقط چند جداره باقی مانده و سقف‌هایی که امروز روی سر تاریخ ریخته‌اند و حتی باغ خانه نیز درختان بومیِ منطقه مانند نخل، پرتقال و گیاهان دیگر را به خوبی پرورش می‌دادند، امروز و به مرور خشک شده‌اند!
مجید کیوانی، مدیر انجمن میراث فرهنگی نوژان کارون در خوزستان گفت: متاسفانه بی‌توجهی در مدیریت اداره کل میراث فرهنگی خوزستان از گذشته نسبت به وظیفه ذاتی خود یعنی پاسداری، مرمت و نگهداری از میراث فرهنگی که بناهای تاریخی چند هزار ساله را در خود دارد، به اتفاقی عادی تبدیل شده است.
او با بیان این‌که در مدیریت فعلی میراث فرهنگی نیز شاهد برگزاری برخی از همایش‌های غیرمرتبط هستیم، ادامه داد: ‌ای کاش همین هزینه‌های حتی اندک در اجرای شوآپ‌های غیرضروری صرف‌ترمیم و مرمت آثاری مانند عمارت‌های «امیرمجاهد»‌، «صمیمی» و «کوشک نورآباد ایذه» باشیم.
وی افزود: هنوز هم دیر نشده، می‌توان با برون‌سپاری اصولی و بلندمدت، مرمت حرفه‌ای این بناهای تاریخی ارزشمند را با همکاری بخش خصوصی یا سازمان‌های مردم‌نهاد حوزه میراث فرهنگی و گردشگری و با نظارت دقیق اداره کل میراث فرهنگی انجام داده و از تخریب آنها جلوگیری کرد.
مدیران توجهی به
قلعه امیرمجاهد نکردند
منصور معتمدی، مسئول انجمن دوستداران میراث فرهنگی شهرستان رامهرمز نیز توضیح می‌دهد: از سال ۱۳۸۱ و پس از ثبت ملی این عمارت قاجاری، مالک عمارت با مشکلاتی برای ساماندهی مواجه شد و با توجه به ادامه‌دار بودن این آسیب‌ها به خانه‌ تاریخی‌اش، به دادسرای رامهرمز شکایت کرد، اما اداره کل میراث فرهنگی توجه چندانی به آن نداشت.
او با بیان این که اداره میراث فرهنگی شهرستان رامهرمز یک فصل فوندانسیون بنا را مرمت کرد و بخشی از دیوارهای جانبی عمارت را در سال‌های نخست ثبت ملی آن ساماندهی کرد، بیان می‌کند: پس از آن چند مدیر در اداره میراث فرهنگی شهرستان رامهرمز تغییر کردند و دیگر هیچ کاری روی این بنای تاریخی انجام نشد.
وی می‌افزاید: این عمارتِ تاریخی یک بنای بسیار بزرگ است که متاسفانه میراث فرهنگی در سال‌های اخیر به آن بی‌توجهی می‌کند.
کاروانسرای تاریخی دهدز
هم گرفتار بی توجهی
مجید کیوانی، دبیر شبکه تخصصی سمن‌های میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری خوزستان همچنین از وضعیت نامناسب کاروانسرای تاریخی «دهدز» در دوره صفوی خبر می‌دهد.
او می‌گوید: بی‌توجهی اخیر و غیرمسئولانه مدیران اداره کل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری خوزستان متاسفانه باعث فراموشی بیشتر و عدم امکان معرفی و بازدید از این بنای تاریخی متعلق به دوران اسلامی در مناطق شمال خوزستان شده است.
وی عواملی مانند مرمت‌های غیر حرفه‌ای، بارش باران‌های فصلی، فرسایش بنا و تخریب ناآگاهانه برخی افراد بومی را از عوامل روند تدریجی تخریب این بنای تاریخی می‌داند.
او با بیان این‌که کاروانسرای «دهدز» از دوره‌ صفوی و در منطقه‌ تاریخی «ایذه مالمیر» ۲۶ اسفند ۱۳۸۷ در فهرست آثار ملی به ثبت رسیده، می‌گوید: براساس آخرین گزارش، اداره کل میراث فرهنگی و گردشگری خوزستان در مورد مراحل مرمت کاروانسرای «دهدز» در سال ۱۳۸۸ شاهد هزینه‌های صرف شده و ناکامی در اهدافی که برای توسعه گردشگری و بهره‌برداری آن شد است پی برد. کیوانی ادامه می‌دهد: در حال حاضر این بنای ارزشمندِ تاریخی بدون هیچ بهره‌برداری اقتصادی توسط بخش دولتی و خصوصی رها شده است. تاسف دارد با وجود موقعیت گردشگری منطقه دهدز و واقع شدن در جاده‌ترانزیتی اصفهان – خوزستان و انبوه مسافران طبیعت‌گرد، این ظرفیت تاریخی – گردشگری به فراموشی سپرده شود.
اردشیر صالح پور عضو و مدیر هنری کمیته موزه‌های جهانی (ای کوم) گفت: نگاره‌ها یا آثار یا ابنیه‌ها بخشی از تاریخ سرزمین اند. نکته دیگر اینکه فرهنگ به یاد مانده‌ها نیست به جا مانده‌ها نیز هست. وجه فیزیکی فرهنگ را می‌توان معماری دانست. این ابنیه‌ها یا آثار جزو فرهنگ مجسم ما هستند. فرهنگ کالبدی ما هستند.
از این باب حفظ این ابنیه‌ها و آثار مصداق حفظ و صیانت فرهنگ ملی است. بر همه ما واجب است که میراث گذشتگان را عینا به آیندگان تحویل دهیم و به قول جلال آل‌احمد: فرهنگ، تحویل بار گذشتگان به آیندگان است.
بنابراین هر سنگ نگاره و هر نوشته پیامی است که گذشتگان برای ما گذاشته‌اند. پس آنان به ما می‌اندیشند که پیام خود را در کتیبه‌ها نوشته‌اند تا با ما ارتباط برقرار کنند و با آیندگان ارتباط داشته باشند. پس برای ما و نسل آینده حرمت قائل بوده اند. پس بر ماست که همین مواریث را به نسل آینده تحویل بدهیم.
وی افزود: من احساس می‌کنم وظیفه هر ایرانی است از تمامی ابعاد و آثار صیانت کند. چرا؟ چون هویت ما در گرو حفظ همین آثار است.  این وظیفه صرفا بر دوش افراد نیست، بلکه سازمان میراث فرهنگی نیز این وظیف را دارد.
وی در مورد مشکلات سازمان میراث فرهنگی هم گفت: این سازمان بودجه کافی ندارد، با این که افراد دلسوزی در این سازمان حضور دارند اما به دلیل کمبود منابع این مشکلات را می‌توان دید.  تا زمانی که میراث فرهنگی از حوزه سیاست خارج نشود ما هرروز این مشکلات را خواهیم داشت.
سرزمینی که تمام افتخارش را مدیون فرهنگ اش است، باید از الحاقات سیاسی خارج شود.  میراث فرهنگی تبدیل شده است به حیاط خلوت سیاسیون. تا زمانی که میراث فرهنگی تبدیل به وزارتخانه نشود ما شاهد این مشکلات هستیم. باید به فرهنگ غیرسیاسی نگاه کنیم، هم به لحاظ رویکرد و هم به لحاظ بروکراسی اداری.  
به نظر می‌رسد دومینوی تخریب در خوزستان که نقطه‌‌ای مشخص نیست، با عبور از «کوشک نورآباد»، «کاروانسرای تاریخی دهدز» و «قلعه امیر مجاهد» می‌تواند به خانه «ماپار»، «کول فرح ایذه»، «کوشک حمیدیه»، «شهر عسکر مکرم»، «پل‌های تاریخی شوشتر»، «پل پاپیلا» و قلعه «فرانسوی‌ها»  برسد.
کاروانسرای دهدز در بافت شهری شهر دهدز در پشت ساختمان دادگاه این شهر قرار دارد. این کاروانسرا به ابعاد ۴۰ در ۴۵ متر با سنگ وگچ ساخته شده و دارای تزئینات تاق و تویزه است و در میانه راهِ خوزستان به اصفهان و در همجواری با استان چهار محال و بختیاری قرار دارد.
همچنین «قلعه امیر مجاهد» در زمان استقرار و تسلط خوانین بختیاری در منطقه رامهرمز در اواخر قاجار توسط یوسف خان ساخته شده است و به شماره ثبت ۳۷۷۱ در تاریخ ۱۲ شهریور ۸۰ در فهرست آثار ملی به ثبت رسیده است.


منبع: بهارنیوز

در ستایش جنجال دو دیوانه!

محمد فکری- روزنامه بهار: کنسرت مشترک عالیم قاسم‌اف و پرواز همای با عنوان «جنجال دو دیوانه» ۱۹ و ۲۰ اسفند ۱۳۹۵ در تالار وزارت کشور برگزار شد. کنسرتی که باید آنرا امری فراتر از یک کار هنری صرف دانست. ‌ترکیب خلاقیت و نوآوری همای با تجربه و مهارت عالیم قاسم‌اف اثر بدیعی خلاق کرد که می‌توان آن را از نمونه‌های والای پیوند فرهنگی ایران و آذربایجان دانست. عالیم قاسم‌اف تقریبا همه ساله در شهرهای مختلف ایران کنسرت‌هایی دارد ولی بدون شک اجرای مشترک او با همای متفاوت از تمامی کارهای قبلی او بود.

همخوانی عالیم و هما هویت و صدای جدیدی پدید آورده بود که در هنر انفرادی آنها به سختی می‌توان آن‌ر‌‌ا یافت. اگر سیاست‌ورزان و غرض‌ورزان بگذارند هنرمندانی چون عالیم و هما بهتر می‌توانند نسبت و تعامل بین هویت‌های فرهنگی مختلف را تنظیم کنند. کنسرت خوب «جنجال دو دیوانه» بیش از همه مدیون ابتکار و جسارت پروزا همای است که ساختارشکنی چون عالیم قاسم‌اف را توانسته بود در سبکی خلاقانه و بدیع همراه کند. همدلی عالیم و هما در خواندن، هماهنگی خوب سازها در نواختن و‌ترجمه‌های خوب شعرها به‌ترکی و فارسی شبی ماندگار رقم زد. هما با هنرمندی امروزش نشان داد که بسیار خوش آتیه است، فقط باید دعا کرد گزندگی شعرهایش او را هم به سرنوشت محسن نامجو و بسیاری دیگر از هنرمندان دچار نکند، رفتن از ایران یعنی رفتن از دنیا، یعنی مرگ مولف.

عالیم هم نشان داد علی‌رغم آوازه جهانی و استادی تام و کمالش متواضعانه حاضر است در سبک ابتکاری جوانی چون هما همراهی و همدلی کند و اسیر غروری که مانع همکاری مشترک بسیاری از بزرگان موسیقی با یکدیگر است نشود. این کنسرت یادآور اپرای عروسکی لیلی و مجنون بهروز غریب‌پور در سال ۱۳۹۲ بود، بهروز غریب‌پورِ کُرد با هنرمندی یکی از شاهکارهای ادبیات فارسی را با موسیقی و صدای‌ترکی عاریف بابایف و زینب خانلار‌اُوا‌ترکیب کرده بود و اثری آفریده بود که نشان از هم‌افزایی فرهنگ‌های مختلف تمدن ایران داشت.

آثاری از این دست، خانواده کامکارها و بسیاری هنرمندان دیگر از اقوام مختلف ایرانی سفیران و نمایندگان شایسته‌تری برای بازنمایی فرهنگ قومی و هویتی ایران هستند که به خوبی ملی و محلی بودن را در کنار هم ارائه می‌کنند.اگر در دیپلماسی فرهنگی کشور اندکی خرد وجود داشته باشد با فراهم ساختن شرایط اجرای همین دو اثر ارزشمند و آثار مشابه آن در دامنه‌جغرافیایی ایران فرهنگی؛ می‌توان به حضور فرهنگی ایران در عرصه جهانی بیشتر امید داشت. همچنین صداوسیما نیز به جای پخش برنامه‌های تفرقه‌افکنانه با روی آوردن به چنین آثار فاخری می‌تواند به بازگرداندن آبروی نداشته‌اش و جلب اعتماد مردم ایران امیدوار باشد.


منبع: بهارنیوز

هتاکی به اصحاب رسانه و لزوم اصلاح برنامه تلویزیونی

در برنامه «هفت» که جمعه شب پخش شد، مجری و مهمان برنامه با حمله به اصحاب رسانه، آنها را «خیلی بی‌تربیت» و «نادان» عنوان کردند، این در حالی است که معاون سیما چند روز پیش از رویه این برنامه انتقاد و بر لزوم اصلاح آن تأکید کرده بود.

روزنامه جوان نوشت: به نظر می‌رسد باید مرتضی میرباقری وعده اصلاح برنامه «هفت» را زودتر عملی کند. در آخرین نمونه از دسته گل‌هایی که مجری و مهمان برنامه به آب دادند، اصحاب رسانه را مورد اهانت قرار دادند. لیلا اوتادی بازیگر درجه چندم سینما که سال‌ها است فیلم شاخصی در سینما نداشته و اخیراً به خاطر بازی در سریالی تلویزیونی دوباره فرصت دیده شدن پیدا کرده، در برنامه «هفت» مهمان بهروز افخمی بود. افخمی و اوتادی در گفت‌و‌گوی‌شان به مسائل مختلفی از جمله سینما پرداختند و لیلا اوتادی درباره حضور نیافتنش در جشنواره فجر به اصحاب رسانه حمله کرد و در پازلی که بهروز افخمی چیده بود شروع به توهین به خبرنگاران کرد. در بخشی از برنامه افخمی به اوتادی می‌گوید: «فضای جشنواره و رفتار خبرنگارها اذیت‌کننده است، اوتادی پاسخ می‌دهد: ما پنج، شش خبرنگار خوب بیشتر نداریم و به جز آنها بقیه تازه‌کار و شاید کمی نادان‌اند.
 
بهروز افخمی می‌گوید: کمی نادان و خیلی بی‌تربیت. اوتادی می‌گوید: بله بله منظورم همین بود! در ادامه افخمی با تکمیل دایره توهینش می‌گوید:‌«حالا خبرنگار خوب هم هست واقعا؟!»

آیا رسانه ملی که بزرگ‌ترین مجموعه خبرنگاری را در اختیار دارد و البته در دوران جشنواره فجر نیز خبرنگارانش حضور فعالی دارند، در برابر چنین توهینی سکوت خواهد کرد؟ پیش از این ادبیات زشت مجری و منتقد ثابت این برنامه انتقادهای زیادی را از تلویزیون در پی داشته است و حاشیه‌سازی‌های برنامه «هفت» نه تنها اهالی سینما را بلکه مخاطبان تلویزیون را نیز رنجانده است. این برنامه تلویزیونی در طول برگزاری جشنواره فیلم فجر نیز همین رفتار را تکرار کرد، به طوری که پرویز پرستویی با انتشار یادداشتی نوشت: «متأسفانه این دو تن، با حمایت مسئولان رسانه ملی خر خود را سوار شده و می‌تازند، ولی نمی‌دانند که حتی مردم عزیز غیرسینمایی هم اینها را منفور می‌خوانند. بازهم امیدوارم مسئولانی که دغدغه فرهنگ دارند تجدید‌نظری در خصوص این برنامه سینمایی کرده و از افراد لایق در این برنامه استفاده نمایند.» لازم به یادآوری است، مرتضی میرباقری در نشست اخیر مطبوعاتی‌اش از لزوم اصلاح هفت خبر داده بود.


منبع: عصرایران

معرفی پنج کتاب پرفروش «نشر چشمه» در یک هفته اخیر

کتاب «هنر شفاف اندیشیدن» نوشته‌ی «رالف دوبلی» و ترجمه عادل فردوسی پور پرفروش ترین کتاب نشر چشمه در یک هفته اخیر بود.

عصرایران – در یک هفته اخیر کتاب های متنوعی در فهرست پرفروش ترین های نشر چشمه قرار داشت.

کتاب «هنر شفاف اندیشیدن» نوشته رالف دوبلی و ترجمه عادل فردوسی پور که به چاپ ۴۰ خود رسیده است عنوان پرفروش ترین کتاب یک هفته اخیر نشر چشمه را به خود اختصاص داده است. این کتاب به معضل های همه گیر زندگی فردی و اجتماعی و راه کارهایی برای رهایی از آنها می پردازد.

کتاب «عقاید یک دلقک» نوشته «هاینریش بل» دومین کتاب پرفروش این نشر در یک هفته اخیر است. این کتاب با ترجمه‌ی «محمد اسماعیل‌زاده» به چاپ ۳۷ رسیده است. این کتاب درباره‌ی دلقکی به نام «شنیر» است که همسرش او را ترک کرده و به همین دلیل دچار افسردگی است. این کتاب را می‌توان یکی از رمان‌های تاثیرگذار قرن بیستم دانست که در میان آثار هانریش بل شهرت بیشتری پیدا کرده است.

رمان «مردی به نام «اُوه» نوشته فردریک بَکمن نیز سومین کتاب پرفروش یک هفته اخیر این انتشارات است. این کتاب در حال حاضر به بیش از ۳۰ زبان ترجمه شده است. فردریک بَکمَن با رمانِ «مردی به نامِ اُوِه» به شهرتی استثنایی دست یافت. این رمان‌‌نویس و روزنامه‌نگارِ جوانِ سوئدی بعد از انتشارِ این رمان در سوئد و آلمان به جهان معرفی شد. مردی به نامِ اُوِه داستانِ روزگار پیرمردی ا‌ست کم‌حرف، سخت‌کوش و بسیار سنتی که اعتقاد دارد همه‌چیز باید سرجای خودش باشد و فقط احمق‌ها به کامپیوتر اعتماد می‌کنند.

چهارمین کتاب پرمخاطب این انتشارات، کتاب «رفتیم بیرون سیگار بکشیم، هفده سال طول کشید…» ترجمه آبتین گلکار است. در این کتاب نُه داستان از هفت نویسنده‌ی معاصر روس (دینا روبینا، لودمیلا اولیتسکایا، لودمیلا پتروشفسکایا، آندری گلاسیموف، ویکتور پِلِوین، میخاییل یلیزاروف و زاخار پریلِپین) به فارسی ترجمه شده است، داستان‌هایی که اتفاقی انتخاب نشده‌اند و جهان‌شان کم‌وبیش به‌هم نزدیک است. قهرمانان این داستان‌ها از لایه‌هایی از جامعه انتخاب شده‌اند که در گذشته امکانی برای رساندن صدایشان به گوش خوانندگان پیدا نمی‌کردند و چه بسا وجودشان نادیده گرفته می‌شد.

پنجمین کتاب پرفروش، کتاب «پاییز فصل آخر سال است» نوشته «نسیم مرعشی» است. این رمان برش‌هایی از زندگی سه دختر در آستانه‌ی سی سالگی است. سه دختر که زندگی‌شان از در دوران دانشگاه با هم گره خورده و حالا در حالی که راهشان کاملا از هم جداست، کماکان روی زندگی هم تاثیر می‌گذارند. این کتاب به چاپ نوزدهم رسیده است.


منبع: عصرایران

برنامه‌های تحویل‌سال تلویزیون

به گزارش ایسنا، تلویزیون امسال پخش ویژه‌برنامه‌های تحویل سالش را تنها به چند شبکه سراسری سپرده است تا با پرهیز از هم‌پوشانی برنامه‌ها، بینندگان از امکان بیشتری برای تماشا برخوردار باشند. در همین راستا شبکه‌های یک، دو، سه، چهار، قرآن و افق ویژه‌برنامه‌های چند ساعته پخش می‌کنند.
تحویل سال شبکه یک سیما
ویژه‌برنامه تحویل سال ۹۶ با عنوان «بوی عیدی» به‌ تهیه‌کنندگی احسان ارغوانی از ساعت ۸ صبح (۳۰ اسفند ماه) آغاز می‌شود و تا حوالی ساعت ۱۶ و به مدت هشت ساعت ادامه خواهد داشت.
مرور اتفاقات سال ۹۵ محور اصلی این برنامه خواهد بود. همچنین مرور رسم و رسوم نوروز در بین ایرانیان و اقوام کشور و ایران در سالی که گذشت از دیگر آیتم‌های «بوی عیدی» است. حضور بازیگران و عوامل سریال منتخب مردم در جشنواره انتخاب مردمی بهترین مجموعه تلویزیونی سال ۱۳۹۵ شبکه‌های سیما در برنامه «سین مثل سریال»، حضور ورزشکاران، هنرمندان و عوامل سریال «علی البدل» از دیگر بخش‌های ویژه برنامه تحویل سال ۹۶ شبکه یک خواهد بود. در این برنامه همچنین عوامل و بازیگران فیلم سینمایی «ماجرای نیمروز» که در سی و پنجمین جشنواره فیلم فجر برنده سیمرغ بلورین بهترین فیلم جشنواره شد، به استودیوی «بوی عیدی» میآیند.
تحویل سال در شبکه دو سیما
ویژه‌برنامه تحویل سال ۹۶ در شبکه دو سیما با اجرای پژمان بازغی – بازیگر سینما و تلویزیون – روی آنتن می‌رود. شبکه دو امسال همزمان با تحویل سال ۱۳۹۶، میزبان جمعی از چهره‌های ایرانی می‌شود.
برنامه سال تحویل شبکه دو از ساعت ۲۱ روز یکشنبه، ۲۹ اسفند آغاز می‌شود و تا بامداد دوشنبه ادامه خواهد داشت. بخش دوم و اصلی این برنامه ساعت هشت صبح روز بعد (دوشنبه ۳۰ اسفند) آغاز می‌شود و تا پس از سال تحویل ادامه خواهد یافت.
همچنین برنامه «محله گل‌وبلبل» با اجرای داریوش فرضیایی (عمو پورنگ) در ایام نوروز از ۲۷ اسفندماه تا پایان ۱۳ فروردین ماه به شکل سریالی و داستانی پخش هر روزی خواهد داشت. 
تحویل سال در شبکه سه سیما
«سه‌ستاره» به عنوان برنامه تحویل سال شبکه سه در نظر گرفته شده است. «سه ستاره» به تهیه‌کنندگی و اجرای احسان علیخانی میزبان برگزیدگان برنامه «سه ستاره» خواهد بود.
 تحویل سال در شبکه چهار 
برنامه ویژه «تحویل سال» در شبکه چهار از ساعت ۱۱ صبح تا ۱۵ روی آنتن می‌رود. در این برنامه صالح علا، علیرضا بدیع، مهدوی و امیری اسفندقه اجرا خواهند داشت و از آیتم‌های مختلفی چون قصه‌خوانی، ترانه‌های بهاری و شعرخوانی برخوردار است.
این برنامه با حضور مهمانی چون مجید انتظامی، جمعی از شاعران طنزپرداز تاجیکستان و افغانستان و فارسی‌گویان لهستان و گرجستان، بهاالدین خرمشاهی، عثمان خداپرست، علیرضا قربانی پخش می‌شود.
تحویل سال قرآنی 
«تحویل سال قرآنی» به عنوان برنامه تحویل سال شبکه قرآن در نظر گرفته شده است که با فضایی معنوی به استقبال سال جدید خواهد رفت. تهیه کننده این برنامه رحمان حاصلی و با اجرای سیدوحید مرتضوی و مونا ارنصاری فرد به آنتن شبکه قران و معارف سیما خواهد آمد.
همچنین «ویژه‌برنامه تحویل سال نو» به تهیه‌کنندگی پیام ابراهیم پور به مدت زمان ۳۰۰ دقیقه از دوشنبه (۳۰ اسفند)  و از ساعت۱۰:۳۰ به صورت زنده از شبکه افق پخش می‌شود.


منبع: بهارنیوز

تماشاگران این فیلم ها را نپسندیدند

اگرچه سال ۲۰۱۶، با ثبت رکوردی جدید در گیشه امریکا به پایان رسید و فروش بلیت‌ها با رشد دو درصدی همراه بود اما آمار و ارقام منتشر شده گویای تمام واقعیت نیست. در حقیقت، فیلم‌های پرهزینه و پر سروصدایی مثل «یک نفر سرکش» حسابی با استقبال روبه‌رو شده‌اند اما اوضاع فیلم‌های مستقل در گیشه، هیچ‌وقت تا به این اندازه پیچیده و بغرنج نبوده است.کم‌توجهی تماشاگران و سالن‌های خالی از مخاطب، باعث به حاشیه رانده شدن بسیاری از این تولیدات ارزشمند شده است.

رامین ستوده منتقد و نویسنده باسابقه «ورایتی» در گزارش آخر سال خود، به معرفی ۱۱ فیلم مستقل ارزشمند اما نادیده گرفته‌شده سال ۲۰۱۶ پرداخته است که در ادامه می‌خوانید.  

۱- عزیز امریکایی / American Honey

فروش گیشه امریکا: ۶۶۳ هزار دلار

 11 فیلم مستقل نادیده گرفته‌شده سال به انتخاب «ورایتی»

زمانی‌که درام سینمایی آندریا آرنولد برای نخستین‌بار در جشنواره فیلم کن روی پرده رفت، به عنوان یکی از موفقیت‌های سینمایی سال از آن یاد شد. اما ناگهان در بحبوحه اکران‌های پاییز، به راحتی به حاشیه رانده شد و مهجور ماند. ساشا لین بازیگر نوظهور فیلم که به عده‌ای جوان مجله‌فروش ملحق می‌شود و سفری ماجراجویانه را در جاده‌های امریکا آغاز می‌کند، اجرایی خارق‌العاده را به تصویر کشیده است. و شیا لوبوف به عنوان رهبر این گروه یاغی بهترین اجرای کارنامه‌اش تا امروز را به نمایش گذاشته است.


۲- سایر مردم / Other People

فروش گیشه امریکا: ۹۰ هزار دلار

 11 فیلم مستقل نادیده گرفته‌شده سال به انتخاب «ورایتی»

این درام‌کمدی که نخستین‌بار به عنوان فیلم افتتاحیه جشنواره ساندنس ۲۰۱۶ روی پرده رفت، روایتگر ماجرای مردی (با بازی فوق‌العاده جسی پلمونز) است که به ساکرامنتو نقل مکان می‌کند تا از مادر بیمارش (با بازی مالی شانون) نگهداری و مراقبت کند. اجرای تحسین‌برانگیز شانون در این فیلم، به حق سزاوار نامزدی جایزه اسکار است و اصلا اتفاق خوشایندی نیست که بسیاری از رای‌دهندگان آکادمی موفق به تماشای این فیلم نشده‌اند. بی‌شک، کریس کلی کارگردان فیلم اولی و نویسنده متن‌های برنامه تلویزیونی معروف «پخش زنده شنبه شب» (SNL)، چشم‌اندازی روشن در عرصه فیلمسازی پیش رو دارد.


۳- خیابان آواز / Sing Street

فروش گیشه امریکا: ۳٫۲ میلیون دلار

 11 فیلم مستقل نادیده گرفته‌شده سال به انتخاب «ورایتی»

سومین ساخته جان کارنی کارگردان در ژانر موزیکال – بعد از فیلم‌های «یک وقتی» (Once) و «دوباره شروع کن» (Begin Agian) – در ایرلند دهه ۱۹۸۰ می‌گذرد و روایتگر ماجرای گروهی پسر نوجوان است که یک گروه موسیقی راک را راه‌اندازی می‌کنند. با وجود قطعات موسیقی شنیدنی و هنرنمایی گروهی از هنرپیشه‌های کاربلد، «خیابان آواز» باید تبدیل به یکی از پرفروش‌ترین فیلم‌های «میرامکس» در سال ۲۰۱۶ می‌شد، تنها به این شرط که در اواسط دهه ۱۹۹۰ روی پرده رفته بود. در عوض، بهار گذشته توسط «واینستاین کمپانی» به نمایش درآمد و با کله زمین خورد.


۴- هرکسی یه چیزی می‌خواد!! / Everybody Wants Some!!

فروش گیشه امریکا: ۳٫۴ میلیون دلار

11 فیلم مستقل نادیده گرفته‌شده سال به انتخاب «ورایتی»

بعد از موفقیت چشمگیر فیلم «پسرانگی»، خیلی عجیب است که چرا دنباله‌ای که فیلمساز مستقل بر فیلم «گیج و گول» ساخت، نتوانست تماشاگران چندانی را جذب سالن‌های سینما کند. این کمدی درباره یک تیم دانشگاهی بیسبال است که در دهه ۱۹۸۰ می‌گذرد و به نوعی می‌توان آن را در رده فیلم‌های کلاسیک کالت به شمار آورد.


۵- سلام، اسم من دوریسه / Hello, My Name is Doris

فروش گیشه امریکا: ۱۴٫۴ میلیون دلار

11 فیلم مستقل نادیده گرفته‌شده سال به انتخاب «ورایتی»

با در نظر گفتن استانداردهای امروزی، کمدی مایکل شوالتر با بازی سالی فیلد و ماکس گرینفیلد که روایتگر ماجرای مخ‌زنی بین دو همکار است، می‌توانست به عنوان یکی از پرفروش‌های گیشه رکورد بزند. واقعیت این است که اگر «سلام، اسم من دوریسه» در دورانی متفاوت مثل ۱۹۹۹ روی پرده رفته بود، به راحتی آب خوردن می‌توانست به فروشی برابر با ۵۰ میلیون دلار دست پیدا کند.


۶- بی‌خیالی طی کن / Don’t Think Twice

فروش گیشه امریکا: ۴٫۴ میلیون دلار

 11 فیلم مستقل نادیده گرفته‌شده سال به انتخاب «ورایتی»

مایک بیربیگلیا همزمان سه وظیفه را در مقام نویسنده، کارگردان و بازیگر این درام‌کمدی به عهده داشته است. «بی‌خیالی طی کن» زندگی افرادی را به تصویر می‌کشد که بین توهم موفقیت و واقعیت میان‌مایگی گیر افتاده‌اند و به نوعی یادآور فیلم «مبلمان ریزه میزه» ساخته لینا دانهام است که اولین‌بار در سال ۲۰۱۰ در جشنواره «جنوب از جنوب غربی» روی پرده رفت.


۷- کریستین / Christine

فروش گیشه امریکا: ۲۹۷ هزار دلار

 11 فیلم مستقل نادیده گرفته‌شده سال به انتخاب «ورایتی»

در سالی که بازی‌های خارق‌العاده از بازیگران زن کم نداشتیم، چندان عجیب نیست که اجرای هنرمندانه ربکا هال در نقش زنی که در آستانه فروپاشی عصبی است به راحتی نادیده گرفته شود. اما در این درام سینمایی به کارگردانی آنتونیو کامپوس، هال فوق‌العاده ظاهر شده است. داستان فیلم بر اساس زندگی کریستین چوباک گزارشگر فلوریدایی تلویزیون در سال‌های دهه ۱۹۷۰ است. بیایید امیدوار باشیم هالیوود مجال بیش‌تری برای عرض اندام هال و به نمایش گذاشتن توانایی‌هایش در مقام یک بازیگر زن فراهم می‌کند.


۸- موریس از امریکا / Morris From America

فروش گیشه امریکا: ۹۱ هزار دلار

 11 فیلم مستقل نادیده گرفته‌شده سال به انتخاب «ورایتی»

جایزه بهترین بازی پدر-پسری باید به کریگ رابینسن و مارکیز کریسمس برسد. این فیلم روایتگر ماجراهای نوجوانی ۱۳ ساله است که به همراه پدرش که مربی حرفه‌ای فوتبال است از امریکا به هایدلبرگ آلمان مهاجرت می‌کند. فیلم تلاش‌های موریس را برای کنار آمدن با پیامدهای مهاجرت و جا افتادن در میان بچه‌های آلمانی را به تصویر می‌کشد. این درام‌کمدی عاشقانه به سرعت از پرده سینماها پایین کشیده شد و «A24» به عنوان پخش‌کننده فیلم فرصتی طلایی را از دست داد.


۹- کریشا / Krisha

فروش گیشه امریکا: ۱۴۵ هزار دلار

 11 فیلم مستقل نادیده گرفته‌شده سال به انتخاب «ورایتی»

ماجرای فیلم درباره یک دورهمی مربوط به عید شکرگزاری است که در تگزاس امریکا می‌گذرد و زنی را نشان می‌دهد که با اهریمنی مرموز از راه می‌رسد. اولین ساخته بلند تری ادوارد شولتس کارگردان فیلم اولی، تلفیقی از درام خانوادگی و فیلم ترسناک است و ماجرای مادربزرگی را به تصویر می‌کشد که تلاش دارد از گذشته‌اش فرار کند. جالب آن‌که کریشا فیرچایلد مادربزرگ خود کارگردان در نقش شخصیت محوری فیلم ظاهر شده است. اگرچه نقدهای تحسین‌آمیزی در ستایش فیلم نوشته شد اما هیچ‌کدام نتوانست به موفقیت تجاری «کریشا» در گیشه کمکی کند. احتمالا سال‌ها بعد، «کریشا» تازه به عنوان یکی از پدیده‌های نادیده گرفته‌شده سینما کشف خواهد شد.


۱۰- بعضی زنان / Certain Women

فروش گیشه امریکا: ۱٫۱ میلیون دلار

11 فیلم مستقل نادیده گرفته‌شده سال به انتخاب «ورایتی»

کلی رایشارد کارگردان فیلم ماجرای سه زن در یکی از شهرهای کوچک امریکا را به تصویر کشیده است. اما تماشای داستان آخر با بازی کریستن استوارت در نقش معلم و لی‌لی گلدستون در نقش دانش‌آموزی مشتاق با تمام محدودیت‌هایش بسیار لذت‌بخش است و دل تماشاگر را می‌لرزاند.


۱۱- هیولا صدا می‌زند / A Monster Calls

فروش گیشه امریکا: فعلا به صورت محدود اکران شده

11 فیلم مستقل نادیده گرفته‌شده سال به انتخاب «ورایتی»

«هیولا صدا می‌زند» هنوز به صورت گسترده در سینماهای امریکای شمالی اکران نشده و شاید آوردن نام این فیلم در چنین لیستی تا حدی تقلب‌آمیز تلقی شود. اما بعد از گذشت چند روز از اکران محدود فیلم در چندین سالن سینما، این احتمال وجود دارد که فیلم در سایه اکران فیلم‌های پرسروصدای سال نو گم بشود. لیام نیسن در این فیلم صداپیشگی شخصیتی خیالی را به عهده دارد و فلیستی جونز که شایسته دریافت نامزدی اسکار است در نقش مادر یک پسر بریتانیایی ظاهر شده است.


منبع: برترینها

حرفه ای گری «کیانیانِ» پدر و پسر در صحنه تئاتر

– سیدمهدی احمدپناه، الهه حاجی‌زاده: عادت داریم که نامش را بیشتر در بخش بازیگران ببینیم، هر چند فعالیت‌های دیگرش هم همیشه خبرساز شده‌اند. از بازیگردانی و برپایی نمایشگاه‌های عکاسی و هنرهای تجسمی تا اجرای حراج‌های بزرگ آثار هنری و… این‌بار در بروشور نمایش «حرفه‌ای» که در تماشاخانه پالیز به روی صحنه می‌رود، نام رضا کیانیان به جز در بخش بازیگران و در کنار هدایت هاشمی و بهاره رهنما در مقابل بخش کارگردان هم نوشته شده تا اولین تجربه کارگردانی این بازیگر شناخته‌شده باشد.

پدرکشی حرفه‌ای 
اما نام یک کیانیان دیگر نیز در بروشور نمایش به چشم می‌خورد. علی کیانیان، تنها فرزند خانواده کیانیان که کمتر نام او را شنیده بودیم و بخش موسیقی این نمایش را به عهده دارد و به نظر می‌رسد اصلا قصد ندارد مسیر پدر را دنبال کند. آن‌چه خواهید خواند، چکیده‌ای است از گفت‌وگو با بازیگران و رضا و علی کیانیان، عوامل نمایش «حرفه‌ای».

زمانی که علی به دنیا آمد، شما چند سال داشتید؟

رضا کیانیان: من ۳۹ ساله بودم که علی به دنیا آمد.

یکی از مشکلات پدر و مادرهای امروزی وجود اختلاف سنی زیاد بین والدین و فرزندان است، شما چگونه این مشکل را برطرف کردید؟ آیا الان رابطه شما نزدیک است؟

علی کیانیان: من و پدر رابطه‌مان خوب بود. در کودکی بسیار با پدرم بازی می‌کردم و لذت می‌بردم. من و رضا بسیار با هم صمیمی هستیم و با هم رودربایستی نداریم.

معمولا آقای کیانیان را به چه عنوانی صدا می‌کنید؟

علی کیانیان: رضا یا بابا. بیشتر هم بابا.

رضا کیانیان: من از زمانی که علی متولد شده، خوشحالم تا همین الان و احتمالا تا آینده هم خوشحال خواهم بود. زیرا زمانی که کودک بود، قربان صدقه‌اش می‌رفتیم. بعد زمانی که بزرگ‌تر شد، با هم بازی می‌کردیم. زمانی که بزرگ‌تر شد، تمام شیطنت‌هایی را که من در آن سن نتوانستم انجام دهم، تلاش می‌کردم که با او انجام دهم. من و هایده همسرم هیچ‌وقت به او امرو نهی نکردیم و در تمام مسائل او حق انتخاب داشت.

آیا شما در انتخاب رشته موسیقی هم آزاد بودید؟

رضا کیانیان: اول می‌خواست طراحی صنعتی بخواند، بعد تصمیم گرفت معماری بخواند، حتی به گرافیک هم فکر می‌کرد، ولی در آخر موسیقی را انتخاب کرد.

علی کیانیان: کاملا درست است. به همه این رشته‌ها هم فکر می‌کردم. اما من از کودکی عاشق موسیقی بودم و زمانی که تصمیم گرفتم انتخاب رشته کنم، تصمیم گرفتم به سمت آرزویی که از کودکی دوست داشتم راک استار بشوم! حرکت کنم.

پدرکشی حرفه‌ای 

ما برخلاف بیشتر فرزندان بازیگران یا کارگردانان، بسیار کم از علی کیانیان شنیده‌ایم. نمی‌خواستید مانند پدرتان بازیگر بشوید؟

علی کیانیان: نه، اصلا دوست نداشتم.

رضا کیانیان: متنفر بود از بازیگری.

علی کیانیان: من از لوکیشن و فضای فیلم‌برداری لذت نمی‌بردم.

 
رضا کیانیان: به نظر من دو دلیل داشت که علی بازیگری را دوست نداشت. یک این‌که سینما من را از او گرفته بود. ما همیشه با هم بیرون می‌رفتیم، مخصوصا جمعه‌ها. ولی روزهایی می‌شد که من با علی قرار داشتم، اما مجبور می‌شدم سر فیلم‌برداری بروم.

علی کیانیان: مشکل اصلی این بود که تو آخر فیلم‌ها یا می‌مردی، یا می‌رفتی زندان.

رضا کیانیان: دومین دلیل این است که من نقش‌ها را خاکستری بازی می‌کنم و در تلاش هستم تا نقاط مثبت و منفی یک انسان را هم‌زمان نشان دهم و به همین دلیل هیچ‌وقت متوجه نمی‌شوی که آدم خوبی هستم یا بد. و چون دوست داشتم ماجرا پیچیده‌تر شود، حتما بلایی در نقش بر سر من می‌آمد.

علی کیانیان: در زمان کودکی من هر نقشی بازی می‌کردی، یا زندان می‌رفتی، یا معتاد می‌شدی، یا می‌مردی!

بااین‌حال کدام نقش پدر را بیشتر از همه دوست دارید؟

علی کیانیان: من نقشش در «خانه‌ای روی آب» را بسیار دوست داشتم. البته آن فیلم هم بسیار گریه‌دار بود. و آخرش باز هم بابا می‌مرد.

رضا کیانیان: سر سریال «آپارتمان» بسیار ناراحت بود و می‌گفت این خانم حاجیان مادر من نیست و آن آدم‌ها هم خواهر‌های من نیستند. کلی صحبت می‌کردیم باهاش و می‌گفتیم که این‌ها فیلم است، اما باور نمی‌کرد. بردمش پشت صحنه تا باور کند این‌ها همه فیلم است. زمانی که پشت صحنه را دید، بدتر شد و گفت اصلا نمی‌خواهم این‌جا بیایم.

پدرکشی حرفه‌ای

شما دلتان نمی‌خواست علی بازیگر شود؟

رضا کیانیان: من همیشه دوست داشتم علی هرکاری که دوست دارد بکند.

علی کیانیان: البته جدا از این‌که من علاقه‌ای به بازیگری نداشتم، به نظرم زمانی که شخصی پدرش در رشته‌ای مانند بازیگری موفق است، در این راه قدم گذاشتن بسیار سخت‌تر است و لزومی ندارد که چون پدرم بازیگر خوبی هست، من هم بازیگر خوبی باشم و به نظرم کاملا درونی است.

رضا کیانیان: باران کوثری درست است که فرزند یک خانواده هنری است، اما بازیگر خوبی هم هست. به نظرم یکی از دلایلی که علی به سمت بازیگری نرفت، این است که او آدمی درونی است و ابرازگرا نیست. من در کودکی خجالتی بودم، ولی ابراز خودم را بسیار دوست داشتم. وقتی علی دبستان می‌رفت، من گاهی با ماشین می‌رفتم دنبالش و او می‌گفت: «با ماشین دنبال من نیا، چون یک عده‌ای ماشین ندارند و ناراحت می‌شوند.»

یا یک زمانی که راهنمایی بود و قرار بود کفش بخرد، گفتم این مدل جدید نایک را بخر، اما او یک نایک معمولی را انتخاب کرد. نمی‌خواست در چشم باشد و می‌گفت همه نمی‌توانند نایک بخرند. وجه ابرازگرایانه ندارد، می‌خواهد در میان مردم گم باشد. البته مانند من و همسرم آرمان‌گراست و بهترین‌خواه! علی یک آلبوم آماده داشت که آن را انتشار نداد، چون اعتقاد داشت بهترین آثارش نبودند.

فکر می‌کنید همیشه فرزند یک هنرمند معروف، زیر سایه سنگین معروفیت پدر و مادر خود قرار می‌گیرد؟

رضا کیانیان: من هم تا دبیرستان در مشهد زیر سایه شهرت برادرم بودم. زیرا برادرم در مشهد هنرمند معروفی بود. و زمانی که با او بودم و می‌خواستند معرفی‌مان کنند، می‌گفتند آقای کیانیان و به من می‌گفتند برادر آقای کیانیان. من همیشه می‌خواستم به همه ثابت کنم من هم اسم دارم و کسی هستم. من چون خودم این تجربه را داشتم، دوست دارم علی در این مورد صحبت کند.

علی کیانیان: من مثل تو این دغدغه را نداشتم. البته کسی از معروفیت بدش نمی‌آید. اما من دغدغه اثبات خود را به صورت مجزا نداشتم. شاید یکی از دلایلی که به سمت بازیگری نرفتم هم به صورت ناخودآگاه همین باشد، زیرا به‌هرحال همیشه زیر سایه تو بودم. مثلا اگر پسر علی دایی فوتبالیست شود، احتمال این‌که بهتر از علی دایی شود، بسیار کم است. به نظر من در بازیگری استعداد بسیار مهم است.

رضا کیانیان: مثل پسر پروین که نتوانست مانند خود علی پروین فوتبالیست خوبی شود و حذف شد. علی بسیار اهل تجربه کردن است. من و علی زمانی که سفر می‌کنیم، اولین مسئله‌ای که دوست داریم امتحان کنیم، غذای محلی همان‌جاست. شاید بارها غذای بدمزه خورده باشیم، اما پشیمان نمی‌شویم، زیرا تجربه کردیم و اگر نمی‌خوردیم، همیشه در فکرمان به این موضوع فکر می‌کردیم که آن غذا چه طعمی داشته است.

علی کیانیان: البته من هیچ‌وقت تجربه نکردم که تو معروف نباشی، در تمام زندگی‌ام معروف بودی و تجربه‌ای به غیر از این نداشتم.

پدرکشی حرفه‌ای 

تا حالا شده معروفیت پدر اذیتتان کند؟

علی کیانیان: در مدرسه دوست نداشتم بیاید دنبالم، چون همه امضا می‌خواستند، البته بعد از مدتی یاد گرفته بودم خودم به جای تو امضا می‌کردم و البته پول می‌گرفتم از بچه‌ها.

رضا کیانیان (می‌خندد): تا به حال این مطلب را به من نگفته بودی. علی از کودکی یک شخصیت مستقل داشت و ما همیشه از این موضوع لذت می‌بردیم. یک بار وقتی سه، چهار سالش بود، در پاگرد ساختمان نشسته بود و بازی می‌کرد و من از دور هوایش را داشتم. یک زوج جوان از راه‌پله رد می‌شدند و به علی گفتند چه بچه نازی، اسمت چیست؟ گفت: علی. خانم جوان گفت: «چه بامزه یک بوس می‌دی؟» علی گفت: «نه بوس دوست ندارم.» خانم جوان تعجب کرد و گفت: «پس چی دوست داری؟» علی گفت: «پیتزا».

من هم از رک بودن او بسیار لذت می‌برم. یک بار هم زمانی که نوجوان بود، همسرم برای خودمان سیب زمینی سرخ کرده و سبزیجات آماده کرده بود و برای او هم یک غذای گوشتی! اما علی از غذای ما می‌خورد و چند بار من و همسرم به او تذکر دادیم تو در سن رشد هستی، بدنت به گوشت نیاز دارد. و علی گفت: من هر چه دوست دارم، می‌خورم.

شما نباید غذا خوردن مرا هم تعیین کنید! ما هیچ‌وقت با زور به او غذا ندادیم. هایده می‌گفت هر وقت گرسنه باشد، می‌خورد! ما همیشه با هم دوست بودیم. هایده معتقد بود باید خانه امن‌ترین محل برای فرزند باشد! که او هر کجا برود و هر کاری کند، بداند و اطمینان داشته باشد خانه امن‌ترین جاست. حتی اگر بدترین کار را کرده باشد.

علی در آمریکا درس خواند، اما برگشت و این برگشتن برای من و همسرم بسیار دوست‌داشتنی بود، چون دوست داشتیم فرزندمان، در کنارمان باشد.

شما هیچ‌وقت تجربیات خود را به علی نمی‌گویید؟ تا او از تجربیات شما استفاده کند؟

رضا کیانیان: تا زمانی که از من سوال نکند یا نخواهد، نمی‌گویم، زیرا تا زمانی که کسی سوالی نداشته باشد و تو بخواهی به او جواب دهی، به هیچ دردی نخواهد خود و فقط حس حاکمیت به آن آدم دست می‌دهد و حس بزرگ و کوچک بودن. اما اگر سوال داشته باشد، آن حس به فرد دست نمی‌دهد.

یکی از مهم‌ترین وجوه بازیگری، وجه ابراز کردن است. چرا تصمیم گرفتید خود را در کارگردانی ابراز کنید؟

رضا کیانیان: من عاشق تجربه کردن هستم. در آب‌هایی شیرجه می‌زنم که تا به حال تجربه‌شان نکرده‌ام. من عاشق هیجان و مکاشفه هستم. دوست دارم راز‌های جهان را کشف کنم. البته من بارها کارگردانی کردم. اما کارگردانی پنهان بودم. من دستیار کارگردان و بازیگردان بسیاری از فیلم‌ها بودم و در تئاتر هم دراماتورژ بودم. من با مقوله کارگردانی ناآشنا نبودم. اما این‌بار تصمیم گرفتم مستقیما کارگردانی کنم، چون دوست داشتم این متن را به روی صحنه بیاورم. از زمان تصمیم‌گیری تا به روی صحنه رفتن فقط دو ماه طول کشید.

پدرکشی حرفه‌ای 

این متن چه ویژگی‌ای داشت که آن را انتخاب کردید؟ با توجه به این‌که شما در این نمایش یک بار بازی کردید؟

رضا کیانیان: من دوست داشتم این متن برای بار دوم اجرا بشود، زیرا این متن بسیار برای شرایط امروز جامعه ما مناسب است. در اجرای ۱۲ سال قبل کارگردان این متن را با تاکید بر وجوه سیاسی متن به روی صحنه برده بود، اما من در این متن تاکید خود را بر وجوه انسانی و روابط بین آدم‌ها گذاشتم. زیرا اعتقاد دارم هر فردی برای تغییر یک جامعه باید از خودش شروع کند. به نظرم این وجه قالب این روزهای جامعه ماست.

یک مامور مخفی در نمایش شما وجود دارد که شما نقش آن را بازی می‌کنید، فکر می‌کنید یک انسان باید چه ویژگی‌ای داشته باشد تا بتواند ۱۸ سال یک فرد را زیر نظر داشته باشد؟

رضا کیانیان: می‌تواند دو شکل داشته باشد. شکل اول مانند یک کارمند باشد که وظیفه شغلی است که این کار را انجام دهد. شکل دوم می‌تواند اعتقادی باشد. یک فردی به مسائلی اعتقاد داشته باشد و این ماموریت را انجام دهد. قبل از انقلاب سازمان چریکی اعتقاداتی داشتند و حاضر بودند برای اعتقاداتشان اعدام شوند. و تمام مدت مخفی بودند و هیچ‌کس نباید آن‌ها را می‌دید و این‌ها با مامور مخفی تفاوتی نداشتند.

این مامور مخفی داستان ما ترکیبی از هر دو شکل بود. هم به تیتو اعتقاد داشت، هم یک کارمند ساده‌لوح است که می‌تواند به‌راحتی توسط فرد مناسب بالاسری خود شکل بگیرد. او تحت تاثیر این نویسنده که سال‌ها تحت نظرش داشته است، به عنصر نامطلوب تبدیل می‌شود.

شما تا به‌حال فکر کرده‌اید که اعمال و رفتارتان زیر نظر والدینتان است؟

علی کیانیان: خدا را شکر والدین من از آن دست والدین نبودند که همیشه من را زیر نظر قرار بدهند.

من احساس می‌کنم شما نفهمیدید و آقای کیانیان مانند نقششان بسیار خوب و نامحسوس عمل کردند؟

علی کیانیان: خدا را شکر بسیار حرفه‌ای این کار را کرده‌اند و من متوجه نشدم، یا آزاردهنده نبوده است.

رضا کیانیان: خانه نباید جایی باشد که بچه از آن‌جا فرار کند. خانه باید محلی باشد که فرزند به آن پناه بیاورد! اگر بخواهیم در آن فعالیت‌های پلیسی انجام دهیم، خانه محل امنی نمی‌شود. علی هر فعالیتی، چه خوب چه بد، انجام می‌داد، به من و مادرش می‌گفت. ما با هم رفیق بودیم و هستیم.

از کودکی تا حالا. وقتی علی کوچک بود، همسر من از دست من در عذاب بود، چون می‌گفت علی در حال بزرگ شدن است، چرا تو بزرگ نمی‌شوی؟ چون من دلم می‌خواست تمام ماجراجویی‌هایی را که در کودکی‌ام انجام ندادم، علی انجام دهد.

موسیقی این نمایش برعهده علی کیانیان است، شروع این رابطه کاری چگونه بود؟

رضا کیانیان: من از علی درخواست کردم. مانند یک کار حرفه‌ای از او خواستم تا در کنارم باشد و البته ایده‌های خودم را هم به او گفتم.

علی کیانیان: من در تمام زندگی خود خواستم تا اگر قرار است پروژه‌ای را با پدرم انجام دهم، به پیشنهاد او باشد و دلم نمی‌خواست به نوعی از جایگاه او سوءاستفاده کنم.

پدرکشی حرفه‌ای 

از چه زمانی کار موسیقی را شروع کردید؟

علی کیانیان: مادر من از کودکی مجبورم کرد پیانو بزنم، ولی من هیچ‌وقت پیانو را دوست نداشتم. البته دو یا سه سال این ساز را نواختم و بعد از این‌که نواختن پیانو را آموختم، عاشق موسیقی شدم. بعد از پیانو علاقه بسیاری به سبک راک و متال پیدا کردم. بعد از آن گیتار الکترونیک گرفتم و بسیار با آن تمرین کردم. در زمان انتخاب رشته به این نتیجه رسیدم بهترین رشته تحصیلی برای من موسیقی است. من رشته صنعت موسیقی را در لس‌آنجلس در دانشگاه USC خواندم.

قبل از این نمایش چه فعالیت‌هایی در زمینه موسیقی تئاتر داشتید؟

علی کیانیان: قبلا نمایش «لته» و «برف نیمه مرداد» به کارگردانی عاطفه تهرانی، «فستیوال ماه‌ها» به کارگردانی مصطفی شب‌خوان، نمایش «محلول هفت درصدی» به کارگردانی لاله علوی را انجام دادم.

در زمان ساخت موسیقی این نمایش با هم چالش‌هایی هم داشتید؟

رضا کیانیان: ما بسیار با هم بحث می‌کردیم.

علی: در ابتدای این نمایش سرودهای کمونیستی وجود دارد و در تم دوم آن آهنگ‌های شاد بالکان. برای نوع خوب و حرفه‌ای ارائه این دو نوع از موسیقی، با هم بسیار صحبت می‌کردیم.

نگه‌داری مرز بین کارگردان و پدر بودن در کار چه سختی‌هایی دارد؟

علی کیانیان: سختی زیادی نداشت، جز این‌که من نمی‌دانم پشت صحنه نمایش، بابا را چگونه صدا کنم. بگویم رضا، دونفر با تعجب من را نگاه می‌کنند، بگویم بابا باز هم با تعجب دیده می‌شوم. در آخر تصمیم می‌گیرم بگویم آقای کیانیان، ولی باز افرادی هستند که با تعجب من را نگاه کنند. به غیر از این مشکل مسئله خاصی وجود ندارد.

در زندگی عادی اصولا پدرها قابلیت‌های فرزندان خود را بسیار کمتر از واقعیت می‌بینند، مگر دیگران بگویند. آقای کیانیان چگونه هستند؟

علی کیانیان: بابا این‌گونه نیست. من را قبول دارد.

رضا کیانیان: در زندگی من، علی به نوعی معلم من بوده. به غیر از علی بیشتر دوستان من جوان هستند و دوست هم‌سن خودم فقط دو سه نفر هستند. در بیشتر کارها هم دوستان من جوانان گروه هستند. یکی از علت‌های این انتخاب این است که بیشتر هم‌سن‌وسال‌های من با یاد فتوحات گذشته زندگی می‌کنند، ولی جوانان پر از سوال هستند و به دنبال فتوحات آینده! و من هم چون به آینده فکر می‌کنم، از صحبت و هم‌نشینی با جوانان بسیار لذت می‌برم. در این نمایش هم همه جوان هستند. هدایت هاشمی و بهره هم هنوز چشم به آینده دارند!

من در زندگی‌ام دوست داشتم از جهان عقب نمانم و همیشه فکر می‌کردم چگونه این کار را انجام دهم. به این نتیجه رسیدم که با نسل جوان و علی همراه شوم. هم‌زمان با بزرگ شدن علی، من از او یاد می‌گرفتم.

پدرکشی حرفه‌ای 

اسم نمایش شما «حرفه‌ای» است. شما به‌عنوان یک آدم حرفه‌ای باید چه ویژگی‌هایی داشته باشید؟

رضا کیانیان: باید حرفه‌ای باشم. (خنده جمع) در نمایش هم می‌گویم حرفه‌ای باش. من سعی کردم کارم را به بهترین شکل انجام دهم. سعی کردم در کارم جدیت به خرج دهم. این‌ها همه‌اش یعنی حرفه‌ای. این شخصیت نمایش اگر تصمیم گرفته تعقیب کند، حرفه‌ای تعقیب می‌کند، حرفه‌ای کار می‌کند و سعی می‌کند حرف‌های سوژه‌اش را بفهمد. درنتیجه اگر حرفه‌ای باشد، هر روز به افق‌های بهتر و بیشتری می‌رسد. این شخصیت به صورت حرفه‌ای کار خود را ادامه داده است و این موجب شده دنیای نویسنده‌ای را که تعقیبش می‌کند، کشف کند و بفهمد، درنتیجه، خودش از نظر رژیم به یک عنصر نامطلوب تبدیل شود. اما آن نویسنده حرفه‌ای عمل نکرده است و هیچ‌کدام از حرف‌های خود را ثبت نکرده و ننوشته و هیچ کاری را تا به انتها انجام نداده است. او به نویسنده می‌گوید حرفه‌ای باش و تا ته ماجرا برو. من، همسرم و علی همه ما تلاش می‌کنیم این‌گونه عمل کنیم تا به خودمان هیچ‌چیز بدهکار نباشیم و خیالمان راحت باشد.

ترجیح می‌دهید احساسات مخاطبان کار شما، با دیدن نمایش شما، به کدام جهت حرکت کند؟

رضا کیانیان: سعی می‌کنم احساس تماشاگر را من تعیین کنم و به سمتی که دوست دارم هدایتش کنم. نمی‌گذارم راحت روی صندلی بنشیند. من و بازیگران به تماشاگر نگاه می‌کنیم و با او حرف می‌زنیم، علت هم آن است که به تماشاگر بگوییم دنیاهای ما با هم ارتباط دارد. ما در بعضی از اجراها که می‌بینیم تماشاگر بی‌حال است، تلاش می‌کنیم او را همراه خود کنیم. زمانی که از چیزی خوشش بیاید، همراهی‌اش می‌کنیم، اما حواسمان هست که مسئله انحرافی را دنبال نکند.

البته این همراهی و هدایت بازیگر در لحظه یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های تئاتر است.

رضا کیانیان: تئاتر تنها هنری است که بدون تماشاگر شکل نمی‌گیرد. اما هنرهای دیگر مثل سینما، شعر، موسیقی، نقاشی و… بدون حضور تماشاگر شکل می‌گیرد و بعد به بیننده ارائه می‌شود و نیازی به دخالت تماشاگر نیست. درست است، کنسرت به صورت زنده ارائه می‌شود، اما همان آهنگ را می‌توان جداگانه گوش کرد. تئاتر بدون تماشاگر معنی نمی‌دهد و با تماشاگر هم متفاوت از تمرین‌ها می‌شود.

علی کیانیان: فوتبال هم این‌گونه است، بی‌تماشاگر سرد است. از تلویزیون هم می‌شود فوتبال دید، اما در استادیوم فضای متفاوتی دارد. برای همین با استادیوم پر… هر تیمی بهتر بازی می‌کند!

فکر می‌کنید نگاه امنیتی که در جامعه وجود دارد، موجب عدم آرامش می‌شود؟

رضا کیانیان: این موضوع به خودت بیشتر مربوط می‌شود تا به نظامت. زمانی که ما کاری را به صورت پنهانی انجام می‌دهیم، همیشه مواظب هستیم که کسی متوجه نشود. در حکومت‌هایی که خیلی به زندگی شخصی افراد کار دارند، افراد جامعه تلاش می‌کنند زندگی شخصی خود را نشان ندهند. یک دوره‌ای که مطمئنا شما یادتان نمی‌آید، ما تلاش می‌کردیم دیگران ندانند ما در خانه چه می‌کنیم.

اما در حال حاضر این‌گونه نیست. در خانه و بیرون، خیلی فرق نمی‌کند، زیرا مسئله‌ای برای پنهان کردن نداریم. دنیای مجازی بسیار به این عدم پنهان‌کاری کمک کرد. همه جوانان عکس‌های خود را در دنیای مجازی منتشر می‌کنند و درون و بیرون هر فرد مشخص می‌شود. این زیبایی دنیای مجازی است و هر آدمی خودش است. البته دنیای مجازی ابعاد مختلف دارد و امکان دارد نقاط منفی هم داشته باشد.

تمام عرفای ما اعتقاد داشتند انسان باید با جهان بی‌حجاب و بی‌راز باشند. دنیای دیجیتال موجب می‌شود انسان‌ها بی‌حجاب و بی‌راز باشند و به نظر من در این فضا اگر افرادی هستند که مسئله‌ای را پنهان می‌کنند، آن‌ها مشکل پیدا می‌کنند. خوشبختانه در دولت آقای روحانی به آزادی‌های فردی احترام گذاشته می‌شود و حقوق شهروندی بیشتر رعایت می‌شود.

مردم هم دیگر اجازه نمی‌دهند آزادی‌شان کم شود. این خود یک تحول عظیم است و در زمانی طولانی و به‌آرامی شکل گرفته. در حال حاضر همه‌مان یک نکته مهم را متوجه شده‌ایم و آن این است که تمام مسائل در دستان دولت نیست. بلکه خود ما باید مسئولیت یک‌سری مسائل را خود به‌عهده بگیریم. باید از خودمان شروع کنیم.


منبع: برترینها