راهیابی «یادم تو را فراموش» به جشنواره گاردن سیتی هند

فیلم سینمایی “یادم تو را فراموش” به کارگردانی علی عطشانی به بخش مسابقه جشنواره “گاردن سیتی” هند راه یافت.

به گزارش ایسنا به نقل از روابط عمومی فیلم، این فیلم که با نام “wishbone” در جشنواره‌های مختلف بین‌المللی حضور داشته است، این بار در بخش مسابقه نهایی مسابقه پنجمین دوره جشنواره گاردن سیتی هند شرکت می‌کند.

این جشنواره از ۱۷ آوریل ۲۰۱۷ (کمتر از یک ماه د یگر) در شهر بنگالور هند برگزار می‌شود.

 این اثر سینمایی نامزد دریافت جایزه بهترین فیلم و بهترین کارگردانی جشنواره “عمق میدان” لس‌آنجلس هم شده که هم‌اکنون در آمریکا در حال برگزاری است و ۲۵ مارس (شنبه پنجم فروردین‌ماه، با اعلام برندگان به کار خود پایان می‌دهد.

علی عطشانی که در آمریکا به سر می‌برد هفته گذشته نیز جایزه بهترین کارگردانی و بهترین فیلم جشنواره wind intrnational film festival آمریکا را برای فیلم «یادم تو را فراموش» دریافت کرد.

در این فیلم بازیگرانی چون حسین یاری، آزاده مهدیزاده، میترا حجار، ماه‌چهره خلیلی، مازیار فلاحی، خشایار راد و بیتا عطشانی حضور دارند و داستان آن براساس یکی از پرونده‌های قضایی جنجالی چند سال قبل روایت شد ه است. برایان اساس میترا حجار در نقش شهلا جاهد و حسین یاری در نقش ناصر محمدخانی در «یادم تو را فراموش» بازی کرده‌اند.

در خلاصه داستان فیلم آمده است: دامون مربی بر کنار شده یکی از باشگاه‌های پرطرفدار با دختری که سال‌ها پیش با او ارتباط داشته روبرو می‌شود.

عوامل تولید فیلم عبارتند از تهیه‌کننده و کارگردان: علی عطشانی، نویسنده: پیمان عباسی، مدیر فیلمبرداری: محمود عطشانی، صدابردار: محمد شاهوردی، طراح چهره‌پردازی: عبدالله اسکندری، چهره پرداز: فرزانه زردشت، طراح صحنه و لباس: مجید علی‌اسلام، تدوین: علی عطشانی، محمد تیموری، صداگذار: نادر بادامچی، مدیر تولید: علیرضا بیات، دستیار تهیه‌کننده: علیرضا یگانگی، دستیار اول کارگردان و برنامه‌ریز: وحید مهین‌دوست، مدیر تدارکات: سعید دلاوری، دستیاران کارگردان: سینا زارعیان، سروش حسینجانی، عکاس: نوید خداپناهی، دستیار چهره‌پردازی: ارغوان کمالی، منشی صحنه: الهام اخوان، دستیار صدا: امیر شاهوردی، ترجمه و امور بین الملل: ساناز شکر خدایی، جانشین تهیه‌کننده: حسام آقا بابایی پور، مجری طرح: بیتا فیلم تهران.


منبع: عصرایران

درهای بسته موزه ها به روی گردشگران تهران

مهم‌ترین جاذبه‌ی تهران فارغ از تنوع فرهنگی مردم اغلب مهاجرش و رشته کوه البرزی که آن را تنگ در آغوش گرفته و در این روزهای پاک بهاری، به شدت دلبری می‌کند، کاخ‌ها و موزه‌هایی است که اتفاقا این وقت سال بیشتر از هر زمان دیگری مورد توجه مردم و معدود مسافران‌اش قرار می‌گیرد، هرچند که برخی از آن‌ها همین فرصت اندک را تحت تاثیر برنامه‌ریزی‌های نامناسب از دست داده‌اند.

کاخ‌ها، عمارت‌ها و موزه‌های وقفی یا تحت تصرف یا در مالکیتِ نهادها، وزارتخانه‌ها، سازمان‌ها و تشکل‌ها از جمله مکان‌هایی هستند که با برنامه‌ریزی‌های مربوط به اوقات فراغت مردم و زمان سفر گردشگران چندان همسویی ندارند و معمولا آن‌چنان که خود صلاح می‌دانند و تدبیر می‌کنند، اداره می‌شوند، مثل ساعت و هزینه‌ای که برای بازدید دارند و متفاوت از موزه‌ها و سایت‌های تاریخی تحت نظر سازمان میراث فرهنگی و گردشگری است.

موزه‌ی مقدم یا همان خانه مجلل قاجاری خیابان خیابان امام خمینی (ره) یا سپه، از جمله‌ی این عمارت‌های تاریخی تهران است که زیر نظر دانشگاه تهران مدیریت می‌شود و دقیقا با شروع تعطیلات رسمی کشور تا  روز مخابره‌ی این گزارش (چهارم فرودین‌ماه ۹۶) درهای آن بدون هیچ اطلاع‌رسانی قبلی به روی گردشگران نوروزی بسته بوده است.

چند روزی است گردشگران ایرانی و خارجی که برای بازدید از موزه‌ی مقدم می‌روند پشت درهای بسته می‌مانند، بدون آن‌که حتی روی کاغذی با یک دست خط خشک و خالی خبر بسته شدن و ساعت‌های قابل بازدید آن مشخص شده باشد. مغازه‌دارهای اطراف این عمارت تاریخی در چند روز گذشته از دست گردشگرانی که مدام درباره‌ی این موزه پرس‌وجو می‌کنند، عاصی شده‌اند.

تلفن‌های موزه هم خلی سخت جواب داده می‌شود، باید خیلی پیگیر بود تا انتظامات این پاسخ را بدهد؛ «موزه مقدم تا پنج فروردین تعطیل است». غیر از این هم اطلاعات دیگری ندارد.

موزه جواهرات که زیر نظر بانک مرکزی است هم در وضعیت مشابه به سر می‌برد. با آن‌که روابط عمومی این بانک ۲۶ اسفندماه اطلاعیه داده که درهای موزه از شنبه ۵ فروردین‌ماه باز می‌شود، اما همچنان در برنامه‌های تهرانگردی لحاظ شده است. این موزه که مجموعه‌ای از جواهرات سلطنتی و گنجینه سنگ‌های قیمتی و زیورآلات ایران را به نمایش می‌گذارد، از پنجم فرودین‌ماه مطابق ساعت معمول از ۱۴ تا ۱۶:۳۰ باز می‌شود و از چهارشنبه تا جمعه هم مثل همیشه تعطیل خواهد بود.

سردرباغ ملی که در تمام نقشه‌ها و گشت‌های شهری تهران، بازدید از آن به شدت و مکرر پیشنهاد شده هم این روزها در حال گذراندن تعطیلات نوروزی است و برنامه‌ی موزه‌ی اندرونی، «ملک» را هم تا حدی تحت شعاع قرار داده است.

دروازه‌ی ورودی میدان مشق که دسترسی به موزه‌ی ملک از آن طریق ممکن است، ساعت‌های چندان مشخصی برای بازدید ندارد و در این تعطیلات رسمی اگر هوای قدم در خیابان سی تیر و بعدش دیدن موزه‌ی ایران‌باستان و آبگینه به سر زد، احتمالا باید در پیاده‌روی خیابان امام‌خمینی ایستاد و این دروازه‌ی آهنین و مزین به کاشی‌کاری‌هایی که راوی داستان‌های تاریخی شاهان قاجار و پهلوی است را از همان فاصله نظاره کرد.

رضا دبیری‌نژاد ـ مدیر موزه‌ی ملی ملک ـ هم درباره‌ی این محدودیت‌های سر درباغ ملی هم در مورد زمان بازدید از این موزه به ایسنا، گفت: طبق وقف‌نامه‌ی رسمی حسین آقا ملک این موزه در تعطیلات رسمی سال، بسته است، برای همین این چند روز تعطیل بوده، اما از روز شنبه تا ۱۱ فروردین‌ماه از ساعت ۸:۱۵ تا ۱۶:۴۵ موزه باز است و دوزادهم و سیزدهم هم که تعطیل رسمی است. البته تمام این برنامه‌ریزی به باز بودن سردر باغ ملی بستگی دارد، چون قبلا هم با این مشکل روبه‌رو شده‌ایم، مثلا موزه‌ی ملک ساعت ۴ بعدازظهر تعطیل می‌شد، اما دروازه را گاهی ساعت ۲ می‌بستند که آخرین پنجشنبه سال ۹۵  نمونه‌ای از این حرکت بود، هرچند نامه‌نگاری‌های زیادی در این‌باره شده است.

سردر باغ ملی حالا دروازه ساختمان وزارت خارجه است که باز و بسته شدن‌اش هم با آن‌ها است. کمی پایین‌تر از دورازه میدان مشق در خیابان ناصر خسرو، نشانی مدرسه دارالفنون را داده‌اند که هیچ وقت زمان بازدید آن دقیق به مردم اطلاع‌رسانی نشده، با این حال شهرداری تهران امسال بازدید از آن را در نقشه‌هایش به مردم پیشنهاد داده، درحالی‌که این مدرسه هم تعطیل است.

هم‌راستا با سر درباغ ملی در خیابان سپه، موزه‌های پست و تلگراف زیر نظر وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات و سکه وابسته به بانک سپه  در ساختمان‌های آجری زرد اخرایی محصور مانده‌اند و این روزها کسی نیست که پاسخگوی ساعت بازدید از این موزه‌ها باشد.

عمارت مسعودیه هم که پیش از اغاز تعطیلات اعلام شده بود از یکم تا ۱۳ فروردین‌ماه ۹۶ برای بازدید گردشگران باز است اما بنا به ادعای برخی شاهدان که در نخستین روز سال به این عمارت رفته بودند، با درهای بسته مواجه شدند، هرچند که محمدرضا پوینده ـ مدیرعامل و رییس هیات مدیره صندوق احیاء وبهره‌برداری از بناهای تاریخی‌ ـ که درحال حاضر این عمارت زیرنظر مجموعه آن قرار دارد و اوایل سال هم این عمارت قاجاری را از مستاجرش به حکم تخریب و پای‌بند نبودن به مفاد قرارداد برای احیا و مرمت، پس گرفت، به ایسنا گفت که مسعودیه در تمام روزهای تعطیل سال باز است و روزانه هم بیش از یک هزار بازدید کننده داشته است.

البته در خبرها هم پراکنده به باز بودن مسعودیه در نوروز اشاره شده، اما شاهدان در روز نخست سال ۹۶ پشت درهای بسته‌ِ‌ی آن، مانده‌اند. به سمت جنوب تهران حوالی مولوی، نشان سر قبر آقا را داده‌اند، بارگاه و گنبد امام جمعه دوره‌ی قاجاری تهران که مالک فعلی‌اش اوقاف است و سال‌هاست کسی اجازه ورود به آن را نداشته، اما معلوم نیست چرا روی نقشه و تورهای تهرانگردی وعده‌ی دیدارش را داده‌اند.

این‌ها مکان‌هایی است که تهران‌گردهای حرفه‌ای و آماتور گزارش‌هایش را به ایسنا داده‌اند که برای تایید درستی این اطلاعات نیز با تمام این موزه‌ها و سایت‌های تاریخی تماس گرفته شده است. به غیر از این عمارت‌ها و موزه‌ها، مکان‌های دیگری هم در تهران هستند که برای گذراندن اوقات فراغت در تعطیلات نوروز پیشنهاد شده‌اند، اما این چند روز، گردشگران و بازدیدکنندگان را پشت در گذاشته‌اند که تعدادی از موزه‌های بنیاد مستضعفان با وجود تعطیلی چندین ساله، از آن جمله‌اند.


منبع: بهارنیوز

آغاز پیش تولید «پایتخت ۵» از قبرس

به گزارش فارس، پس از چند ماه از شروع نگارش فصل پنجم سریال «پایتخت»، این روزها عوامل اصلی تولید این سریال در قبرس مشغول بازدید لوکیشن و انجام مراحل مربوط به پیش تولید هستند.«پایتخت ۵» به نویسندگی محسن تنابنده، کارگردانی سیروس مقدم، تهیه کنندگی الهام غفوری و با مشارکت سازمان فرهنگی هنری اوج قرار است اواسط فروردین در قبرس کلید بخورد.همچنین قرار بود این سریال در روزهای پایانی اسفند سال گذشته کلید بخورد، اما به دلیل نداشتن متن کافی این اتفاق رقم نخورد.

محسن تنابنده، احمد مهرانفر، علیرضا خمسه، ریما رامین فر، هومن حاجی عبداللهی، سارا و نیکا فرقانی اصل از بازیگرانی هستند که در قبرس مقابل دوربین خواهند رفت.گروه تولید تا پایان خرداد ماه سال جاری مشغول به ضبط خواهند بود و بعد از قبرس به شهرک دفاع مقدس می‌روند.

پیش‌تر قرار بود «پایتخت۵» در روزهای ابتدایی اسفند ماه با حضور اغلب بازیگران اصلی در شهر آتن و نیکوزیا کلید بخورد و گروه تولید در لوکیشن‌های کنار دریا، اسکله، بازارهای قدیمی و سنتی،‌ هتل، کوچه‌ها و محله‌ها، مراکز خرید و… قصه فصل پنجم «پایتخت» را آغاز کنند.فصل‌های پیشین این سریال در سالهای گذشته از شبکه یک سیما به مناسبت نوروز و رمضان روی آنتن رفت و فصل پنجم «پایتخت» نیز قرار است تا در ماه رمضان سال آینده از همین شبکه پخش شود. در این سریال محسن تنابنده، علیرضا خمسه، ریما رامین‌فر، احمد مهرانفر، نسرین نصرتی، محمدرضا علیمردانی، هومن حاجی عبداللهی، سعید آقاخانی، سارا و نیکا فرقانی اصل و … به ایفای نقش می‌پردازند.


منبع: بهارنیوز

اینجا قلب اتحادیه‌ی اروپاست; بلژیک

در بلژیک، هرچه به شمال نزدیک‌تر می‌شویم، غلبه بر زبان و فرهنگ هلندی است و در جنوب، همه‌چیز رنگ و زنگ فرانسوی دارد. بروکسل، پایتخت این کشور نیز مرکز جامعه‌ی فرانسویان بلژیک است.
بلژیک را بیشتر با سه چیز می‌شناسند؛ یکی ماهیت فرانسوی (مانند ماهیت آلمانی اتریش)، دیگری شکلات بلژیکی و دست آخر، مقر اصلی بیشتر نهادهای اتحادیه‌ی اروپا. از این رو می‌توان گفت که این شهر، قلب تشکیلاتی اتحادیه‌ی اروپا است.
بروکسل به نواحی ساحلی اقیانوس اطلس نزدیک است؛ به همین دلیل هوای آن اقیانوسی و کم‌ثبات است. تقریبا در ۲۰۰ روز از سال هوا بارنی است؛ تا جایی که میزان بارش آن‌را از لندن و پاریس هم بیشتر می‌دانند. رطوبت هوا، دمای شهر را سردتر می‌کند و در اثر متغیر بودنش هم ممکن است در وسط تابستان، با رگبار باران غافلگیر کند.
مترو بروکسل خیلی سال نیست که راه‌اندازی شده اما تراموای آن قدمت بیشتری دارد. علاوه بر حمل و نقل، هزینه‌ی اقامت و خوراک را هم در بروکسل، به‌نسبت، بالاتر از خیلی از مقصدهای گردشگری اروپا می‌دانند.
بروکسلِ مرکزی حدود صد هزار نفر جمعیت دارد اما کلانشهر بروکسل را دو میلیون نفری می‌دانند. این فراوانی یعنی هنگام عبور و مرور و گشت‌وگذار در این شهر، ملیت‌ها و حتا رنگ‌ها و نژادهای مختلفی قابل مشاهده هستند.
نام تیم فوتبال باشگاه اندرلخت، درواقع برگرفته از یکی از محله‌های بروکسل است و ژان کلود وندوم (فرانکی) ورزشکار و هنرپیشه‌ی فیلم های رزمی نیز از مشاهیر این شهر معرفی می‌شود.
بروکسل نیز مانند بیشتر پایتخت‌ها و شهرهای مهم اروپایی، یک مرکز شهر سنگفرش‌شده دارد که بافت قدیمی و گردشگری آن را تشکیل می‌دهد. گراند پالاس بلژیک منطقه‌ای است که همچنان خانه‌ها و قصرهای قرن هفدهمی را در خود دارد.
قصر سلطنتی بروکسل، قصر سلطنتی لاکن و موزه‌ی سلطنتی هنرهای زیبای بلژیک، از جاذبه‌های مشهور بلژیک هستند. همچنین مجسمه‌ی کوچک مانکن پیس و سازه‌ی مدرن اتنومیموم، از نمادهای این شهر به‌شمار می‌روند.
میدان بزرگ سابلون و چند پارک، قلعه و موزه‌ی دیگر، از جمله پیشنهادهایی هستند که برای بازدید، به گردشگران بروکسل توصیه می‌شوند.
علیرضا بهرامی – ایسنا





منبع: بهارنیوز

آرزوی علی نصیریان برای تئاتر ایران

به گزارش ایسنا به نقل از روابط عمومی اداره کل هنرهای نمایشی، در متن پیام علی نصیریان که به مناسبت روز جهانی تئاتر نوشته شده، آمده است:
«فرهنگ ریشه­‌ی زندگی و حیات است و هنر، بارزترین نشانه­‌ی فرهنگ.  تئاتر به مثابه­‌ی هنرِ مادر بسان درختی است با شاخ و برگ‌های سرسبز و ریشه­‌ای کهن که ثمره­‌اش جوشش هنری و شورآفرینی است.
در تئاتر، انسان نه شهروند سرزمینی که شهروند زمینی و هستی است. چراغ و آینه­‌ای به منزله­‌ی آگاهی و معرفت که انعکاس دهنده­‌ی روشنی و تجلی­‌گر حقایق ازلی ابدی است. به همان اعتبار که گوهر انسان بر مبنای روابط اجتماعی است.
در سالیان اخیر بیم آن می­‌رفت که با حضور همه جانبه­‌ی‌ رسانه­‌های اجتماعی و فناوری‌های نوین، تئاتر و وضعیت آن به مخاطره بیفتد و این هنر شریف و انسانی دستخوش ناملایمات ارتباطی قرار گرفته و در پویه­‌ی بی­‌امان امواج گم و گور گردد. اما از آنجا که تئاتر بر ذات «انسان» و «زندگی» مبتنی ست، هرگز کهنگی نمی­‌پذیرد و تا انسان دراین اریکه هستی زنده است، تئاتر نیز همپا با او زنده خواهد بود چرا که انسانی­‌ترین هنرهاست.
تئاتر به مدد و لطف همین زنده بودن، «زندگانی» را «زنده مانی» می­‌کند و به آن جاودانگی می­‌بخشد. تئاتر به ما فرصت اندیشیدن و شهامت سخن گفتن، بیان حقایق، تعمق و تفکر، طرز نگاه زیباشناسانه و کشف حقایق پنهان زندگی و از همه مهمتر شنیدن سخن دیگران را می­‌دهد. جهان تئاتر، جهان چند صدایی­‌ است و تئاتر صدایی انسانی. از سوی دیگر تئاتر صحنه­‌ی ارائه­‌ی فکر و نقد و نظر اجتماعی­‌ست، امکانی عظیم تا وقایع را بر صحنه، به حقایق تبدیل کند و جهان امروز، جهان برداشتن فاصله­‌هاست. در این دهکده جهانی گوئی روز به روز زمین کوچکتر می­‌شود و هر اتفاقی که می­‌افتد انگار پشت همین دیوار بوده است.
تئاتر ایران جدای از ابعاد نمایشی و آئینی و خرده نمایش­‌ها و گونه­‌های نمایشی و ظرفیت­‌ها و قابلیت­‌های گران‌سنگ ادبی، به شکل مدرن، یکصد و پنجاهمین سال خود را تجربه می­‌کند و در همین عمر کوتاه خویش نشان داده است که از توانمندی­، استعداد و خلاقیت­‌های درخشانی برخوردار بوده که تاریخ تئاتر ایران گواه این مدعاست و زحمات و جانفشانی هنرمندان این رشته برای بقا و ماندگاری جای تقدیر بسیار دارد.
و در این میان تئاتر ملی آرزوی همیشگی هنرمندان تئاتر کشور بوده است. تئاتری ایرانی که با روحیه و خصال ملی قرابت داشته و هویت و هستی شناسی ایرانی را در فرهنگ جهانی به نمایش بگذارد. جدای از اهداف و زبان مشترک، هر ملتی هویت ویژه­ی خود را داراست و ناگزیر باید هر سرزمینی هنر ملی خود را بیافریند و آن را به تجارب میراث مشترک جهانی پیوند دهد و بی­‌شک در این فرآیند، هیچ ملتی صرفاً با الگوبرداری و اجرای نیمه آگاهانه­‌ی آثار ملل دیگر صاحب هنر ملی نشده است.
تقارن نوروز به عنوان جشن ملی ایرانیان با روز جهانی تئاتر که اخیراً به پیشنهاد شورای فرهنگ عمومی به تصویب شورای عالی انقلاب فرهنگی رسیده است، هماهنگی و همذاتی خجسته­‌ای است. نوروز روز نو است و تئاتر زایش و آفرینش هنری که مدام در حال نو شدن است و به قول “پیتر بروک” کارگردان تئاتر معاصر، «در تئاتر لوح تدریس، همیشه تمیز و تازه است». تئاتر جوان ایران نیز که به اهتمام نسل نو با اتکاء به تجارب پیشکسوتان و در پیوند با آنان دنیایی تازه و جذاب را در قوالب تازه بر صحنه رقم می­‌زند و شگفتی می­‌آفریند ناشی از همین خصیصه است.
تئاتر طریق همکلامی و همدلی میان انسان‌هاست، راهی برای تحقق صلح و آرمان‌های انسانی به زبان زیبا و خلاق.
به عنوان یکی از اعضای خانواده تئاتر ایران همراه با خانواده­‌ی جهانی تئاتر در نخستین ایام طلیعه­‌ی سال نو، جشن ملی خود را همپا با جان­‌بخشی طبیعت و بهار دل‌ها آغاز می­‌کند، این تقارن را در تقویم فرهنگی هنری کشور به فال نیک گرفته و برای تئاتر ایران سالی پربرکت و پرنشاط آرزو می­‌کنم.»


منبع: بهارنیوز

رضا رویگری: من حلوا خورم، حلوا بده نیستم!

شامگاه پنجشنبه سوم فروردین رضا رویگری بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر مهمان برنامه «دورهمی» با اجرای مهران مدیری در شبکه نسیم شد.رضا رویگردی در پاسخ اولین سوال مهران مدیری که پرسید چرا این قدر خوش‌تیپی؟ با جدیت گفت: «خدا خواسته!»

مدیری در ادامه با اشاره به دستمال گردن رضا رویگری گفت: «دستمال گردنت باعث شده که نقش پدرسوخته‌های پولدار را زیاد بازی کنی؟!» که رویگری در جواب گفت: «زیاد هم بازی نکرده‌ام، اگر اشاره‌ات به سریال «به کجا چنین شتابان» است که یک بار چنین نقشی بازی کردم و خودم هم واقعا پولدار نیستم.»

بازیگر نقش کیسان ابوعمره در سریال «مختارنامه» با ذکر خاطره‌ای ادامه داد: «در حرم حضرت ابوالفضل بودم که خانمی اصفهانی جلو آمد و گفت؛ آقای رویگری راست است که شما پولدارترین هنرپیشه ایرانید؟! (با خنده) گفتم یا ابوالفضل خودت ببین چه می‌گوید!»
رویگری در پاسخ به این که کارش را به عنوان بازیگر از چه سنی و از کجا شروع کرد توضیح داد: «از توی کوچه‌مان! با «محله برو بیا» در سال ۶۱ و بعدتر با «محله بهداشت» در سال ۶۳ هم فعالیت حرفه‌ای‌ام شروع شد.»

بازیگر نقش سعدون در سریال «معصومیت از دست رفته» در مورد بیماری‌اش هم گفت: «داشتیم برای رفتن به مهمانی آماده می‌شدیم، سمت دستشویی که رفتم گیج خوردم و سرم با توالت فرنگی برخورد کرد. همسرم با اورژانس تماس گرفت، رفتیم بیمارستان و گفتند سکته مغزی کرده. بعدش برای «گناهکاران» فیلم فرامرز قریبیان رفتیم ترکیه. هوا خیلی سرد بود طوری که سگ را می‌زدی از لانه‌اش بیرون نمی‌آمد! آن جا مریض شدم. سرما خوردم و حالم خیلی بد بود. برای کنسرت که به بیروت رفته بودم نفسم بالا نمی‌آمد و عمل قلب کردم.»

خواننده سرود معروف «ایران، ایران» در مورد ازدواج دومش هم گفت: «چهار یا پنج سال است که با همسر دومم ازدواج کرده‌ام. او با وجود همه مسائل و مشکلاتی که حدودا سه سال است گرفتارش هستم تا الان مرا به دوش کشیده و باید مورد تقدیر قرار بگیرد. قبلا نقاشی می‌کشیدم و قول داده بودم پرتره‌اش را بکشم (با اشاره به دستش) اما الان که این دست از کار افتاده. سر «مختارنامه» از اسب افتادم و پایم هنوز مشکل دارد. برای دستم هم هرچه قدر دکتر رفتم درست نشد.»

خواننده آلبوم‌های «از عشق گفتن»، «غوغا» و «کازابلانکا» در مورد شایعاتی که در خصوص مرگش درست شده بود گفت: «۷۰ سالم است و حلوا خورم و حلوا بده نیستم. ارث و میراثم را هم تقسیم کرده‌ام.»رضا رویگری در ادامه گفت: «مردم در کوچه و خیابان محبت‌شان را به ما می‌رسانند و بی‌نظیرند. همکارها هم گه گاه سری می‌زنند ولی آن‌هایی که باید سر بزنند، نمی‌زنند.»

بازیگر سریال تنهایی لیلا; در ادامه اشاره مهران مدیری به تاریخ ششم مرداد ۱۳۶۶ توضیح داد: «آن موقع من در تبریز سر ضبط «سرزمین آرزوها» بودم که رادیو گفت شمرون را سیل برد، خانه پدری‌ام آن جا بود و وقتی آمدم دیدم هیچ چیز باقی نمانده.»
او در مورد بزرگترین ترسش توضیح داد: «این که سر برج باشد و کرایه خانه نداشته باشم. دلم می‌خواهد عاقبت به خیر شوم و بتوانم زندگی‌ام را بچرخانم، الان اجاره نشینم.»

بازیگر «اجاره نشین‌ها»ی داریوش مهرجویی ادامه داد: «بیش از ۵۰ سال است که کار می‌کنم، پول هم کم درنیاورده‌ام اما دور و برم کسانی بودند که استحقاق نداشتند. از من می‌کَندَند و می‌بردند. من هم مغز بیزینس ندارم، پدرم هم نداشت. مغازه داشت اما چون سواد نداشت همه نسیه می‌بردند و می‌خوردند.»

او در مورد الگویی که در زندگی دارد گفت: «فقط توکل به خدا. خانواده‌ام مذهبی بودند و پدرم از این که بچه‌اش به قول خودش مطرب شده بود ناراحت بود اما «ایران، ایران» را که خواندم سرش را بالا گرفت.»
رویگردی در مورد این که احساس خوشبختی می‌کند یا نه هم افزود: «از این که زنده‌ام، نفس می‌کشم، همسر خوبی دارم، پسری دارم و نوه‌ای خوشحالم. اما خوشبختی ابزار خودش را می‌خواهد که من ندارم.»

او در پایان گفت سه آلبوم دارد که به عنوان یادگاری به موزه برنامه «دورهمی» می‌دهد و تابلویی دارد که هر چند دلش نمی‌آید اما آن را هم می‌دهد.


منبع: بهارنیوز

برنامه نمایش فیلمی درباره کیارستمی

به گزارش ایسنا، گروه سینمایی هنر و تجربه از مدتی قبل نمایش فیلم «۷۶ دقیقه و ۱۵ ثانیه» به کارگردانی سیف‌الله صمدیان را در چند سینما آغاز کرده و برنامه سانس‌های فروردین‌ماه این فیلم هم اعلام شده است.

این مستند که یک پرتره سینمایی درباره عباس کیارستمی است و سیف‌الله صمدیان به عنوان دوست و همکار او از میان تصاویر مربوط به سفرهای مشترک در داخل ایران، آن را  ساخته است، در ساین‌های سینمایی خانه هنرمندان ایران، موزه سینما، سینما فرهنگ و پردیس‌های کورش و چارسو و نیز شهرهای مشهد، اصفهان، شیراز و بابل اکران می‌شود.

صمدیان به عنوان کارگردان این اثر در سادداشتی نوشته است: «این پرتره سینمایی، هنرمندی را به تصویر می‌کشد که رویکرد کم‌نظیرش به هنر و زندگی او را تبدیل یه یکی از پرشوترین تحسین‌کنندگان «زندگی» کرده بود.

هدف اصلی این فیلم، نمایش ۷۶ دقیقه و ۱۵ ثانیه از زندگی و کار عباس کارستمی است به احترام و به یادگار ۷۶ سال و ۱۵ روز از سفر خلاقانه مردی که در دهه هفتاد زندگی‌اش حتی، گویی جهان را از چشم کودکی هفت ساله می‌دید؛ پر از تازگی و شگفتی بی‌آنکه به «روزمرگی در نگاه» دچار شود.

صحنه‌های این مستند، منتخبی است از میان ده‌ها ساعت تصاویر گرفته شده در طول ۲۵ سال دوستی و سفر که به سفارش عاطفی احمد کیارستمی برای نمایش در اولین بزرگداشت بین‌المللی کیارستمی در افتتاحیه جشنواره فیلم ونیز ۲۰۱۶ تدوین شد و در ۶ ماه دوم سال ۱۳۹۵ در بیش از ۵۰ جشنواره جهانی به نمایش درآمد.»
 


منبع: بهارنیوز

دعوت پرستویی از مردم برای دیدن ۲فیلم

پرویز پرستویی در صفحه اینستاگرامش نوشت: «هموطنان عزیزم ضمن عرض تبریک سال نو در این ایام عید در هرجای ایران تشریف دارید و به دید و بازدید عزیزانتون مشغولید بد نیست وقتی را هم برای دیدن فیلم‌های خوب سینمایی «یک روز به خصوص» همایون اسعدیان کارگردان خوب سینمای ایران (کارگردان فیلم سینمایی «طلا و مس») با بازی مصطفی زمانی و پریناز ایزدیار و فیلم سینمایی «آباجان» به کارگردانی هاتف علیمردانی (با بازی فاطمه معتمدآریا) بگذارید.»

پرستویی ادامه داده است: «مطمئنم پس از دیدن این فیلم‌ها پشیمان نخواهید شد. لازم به توضیح است که بنده در هیچ یک از فیلم‌های ذکر شده ذینفع نیستم. فقط خواستم به طلاع شما برسانم این فیلم‌ها را از دست ندهید و شک ندارم با دیدن این فیلم‌ها در کنار خانواده لذت خواهید برد.»«یک روز به خصوص»، «ماجرای نیمروز»، «آباجان»، «گشت۲»، «خوب، بد، جلف» و «سه بیگانه» فیلم‌های درحال اکران سینمای ایران هستند.


منبع: بهارنیوز

پیمان معادی امشب به «خندوانه» می‌آید

پیمان معادی پنجشنبه سوم فروردین مهمان برنامه «خندوانه» می‌شود.

به گزارش عصر ایران، پیمان معادی شامگاه پنجشنبه سوم فروردین مهمان برنامه «خندوانه» خواهد شد.  

او با انتشار عکسی از خود و رامبد جوان در صفحه اینستاگرامش با کپشن «فردا شب خندوانه» از حضور در این برنامه تلویزیونی خبر داد.

برنامه «خندوانه» ساعت ۲۳ از شبکه نسیم پخش خواهد شد


منبع: عصرایران

بهرام بیضایی: سپاسگزارم از آنان که در برابر بدگویان خاموش نماندند

ایرانیانِ جایی که من هستم مهر و پذیرش و گنجایش فرهنگی ایران‌دوستانِ ایران را دارند ولی تنش‌سازی و مانع‌افکنیِ ایران‌ستیزانِ ایران را ندارند!

بهرام بیضایی می‌گوید از آنان که در برابر بدگویانِ خردستیز خاموش نماندند سپاسگزار است.

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، سالنامه «شرق» از فرهاد مهندس‌پور خواسته است تا از راه دور با بهرام بیضایی که شش است در مرکز ایرانشناسی دانشگاه استنفورد آمریکا مشغول کار است به گفت‌و‌گو بنشیند. مهندس‌پور در ابتدای این گفت‌و‌گو آورده است: «برای کسانی که پیگیر کارها و نگرش‌های بهرام بیضایی هستند، این گفت‌و‌گو می‌توانست پُربارتر از این باشد. شاید برای این که این گفت‌و‌گو در هنگامی درست و سنجیده به انجام نرسیده است یا پرسش‌ها درست و سنجیده نبوده‌اند. به هر روی اگر بخواهم برهانی بر کوتاهی پاسخ‌ها بیاورم، به رای من بیشتر از این روست که گفت‌و‌گو رودررو نبوده و زنده روی نداده است. با این همه غنیمت است. با گرم‌ترین درودها و بهترین آرزوها برای بهرام بیضایی و همه هنرمندان و تولیدگران هنر و اندیشه.»  

برای شما که دلبسته و بالنده ایران و زبان فارسی هستید، پیوندهای اجتماعی در جغرافیای جدید چگونه شکل گرفت؟ شعر نمایشی که می‌سرایید چگونه جای خود را پیدا می‌کند؟

همان جور که در ایران و نه مشکل‌تر. ایرانیانِ این جا مردم دیگری نیستند و به اندازه ساکنان ایران، فرهنگ و سرزمینشان را دوست دارند و من تصادفا در جای درستی افتاده‌ام؛ در فضای دانشگاهی و ایران‌شناسی. نه آرزو و نه هرگز خیال بیرون از ایران زیستن داشتم. زندگی مرا با خود برد تا نشانم دهد که ناچار نیستم همه عمرم را چون محکوم مادرزاد سر کنم!

برای ما که می‌دانیم شما در تهران، کتابخانه‌ای بزرگ و غنی داشتید جالب است بدانیم چه کتاب‌هایی را با خود برده‌اید و دسترسی‌تان به کتاب‌هایی که می‌خواهید چگونه است؟

راستش کتابخانه‌ام دنبال من آمد! ضمنا دسترسی به کتاب در این جا آبِ خوردن است.

تجربه اجرا برای تماشاگران بیرون از ایران، برای نمونه اجرایی که از «طربنامه» و «ارداویراف نامه» داشتید، چگونه بود و در شرایط اجتماعی و اجرایی آن جا، چه ویژگی‌هایی وجود داشته یا نداشته که برای شما اهمیت داشته‌اند؟

ایرانیانِ جایی که من هستم مهر و پذیرش و گنجایش فرهنگی ایران‌دوستانِ ایران را دارند ولی تنش‌سازی و مانع‌افکنیِ ایران‌ستیزانِ ایران را ندارند!

در کار با بازیگران با چه کمبودها یا توانایی‌هایی رو در رو شده‌اید؟

فقط تفاوت شرایط. بازیگران این جا حرفه‌ای و حقوق‌بگیر هیچ مرکز تئاتری نیستند. علاقه‌مندانِ این کارند. هفته‌ای پنج روز کار می‌کنند و آن هم سخت و در رشته‌های دیگر و تنها دو روز آخر هفته را فرصت تمرین دارند که در واقع وقت استراحت و سرگرمی هفتگی‌شان است. پس مثلا تمرین «طربنامه» عملا بوده چهار بار، دو روزِ بُریده بُریده در هر ماه که می‌شود ماهی هشت جلسه و جمعا شصت و چهار روز طی هشت ماه. بریدگی‌ها دشمنِ بالندگیِ پیگیر است و فقط شورِ خودآزماییِ بازیگران و پیوند دوباره با فرهنگ مادری و لطف به من بود که نمایش را سامان داد.

زندگی در جایی دیگر و هوایی دیگر، آیا توانسته تاثیرهای ذهنی یا تصورات و تصویرهایی تازه از زندگی و زیست بشری برای شما به همراه داشته باشد؟ چیزی که در داستانی برای فیلم یا نمایش بخواهید نشانش بدهید یا احساسی از زندگی؟

اول این که می‌شده این نمایش‌ها به آزمایش و اجرا درآیند و جهان اصلا به هم نریزد. دوم تلخی و تاسف این که چرا نباید در ایران این نمایش‌ها دیده می‌شدند که زادگاه این نمایش‌هاست؟ و چه بسیار اندیشه‌هاست که در نمایش ایران جان نیافته مُرده است! من این متن‌ها را نومیدانه دور ریخته بودم که سختگیران وطن تاب آن ندارند. این متن‌ها که سال‌ها چون اوراق باطله‌ای در اسباب‌کشی‌ها برگ‌هایی از آن‌ها گم می‌شد، این جا و با گرد آمدن این همه استعداد و اشتیاق پراکنده از نو زنده شدند و من ناباورانه شاهد جان گرفتن دوباره و سرزندگی آن‌ها بودم. گرچه جواب این آزمون‌های صحنه خیلی خیلی دیر به من می‌رسید ولی می‌توانست در شرایط دیگر به کلی ناشناس و نادیده نابود شده باشد.

در آن جا احساس امنیت یا تنهایی یا دلتنگی یا هر حس دیگری که بیشتر با شماست چیست؟

احساس می‌کنم که در ایرانم- ایران آرمانی‌ام؛ سرزمینی به بزرگی آرزوهایی که برایش در اتاق کار کوچکی در ایران داشتم و از آن پُرم!

اگر دوست دارید از برنامه روزانه‌تان بگویید و از کارهای آینده.

صبح بیدار می‌شوم به امید کارهای آینده؛ بر کاغذ، بر صحنه، بر نوار و به امید گریز از کابوس‌هایی که پی‌ام می‌آیند، کابوس‌هایی که آرزو دارم دیر یا زود به تصویر درآورم و از هر حقیقتی واقعی‌ترند!

هر از چند گاهی به یاد کتابخانه و دفتر کارتان در تهران می‌افتید؟

هر روز و هر ساعت.

نسخه چاپ نشده «ارداویراف نامه» را کم کسانی خوانده‌اند. آیا برای چاپ آن کاری انجام شده است؟

نه تنها «گزارش ارداویراف» که «جانا و بلا دور» و «طربنامه» هم قرار است چاپ و منتشر بشود و همچنین ضبط تصویری اجرای آن‌ها هم دربیاید- و نیز ضبط تصویری اجرای دو نفره «آرش» و اجرای یک نفره «شب هزار و یکم» (داستان یکم)- و نیز متن داستان‌های دوزخی که برگ‌های ناخوانده «گزارش ارداویراف» است و هنوز اجرا نشده. این روزها به خودم فرصتی داده‌ام تا به این کارها برسم!

پژوهش یا ایده‌های نوشتاری در آن جا برای شما با چه سختی یا گشایش‌هایی رو به روست؟

سختی کار نوشتن این است که نمی‌توانم جلوی آن را بگیرم اما سختی کار پژوهش این است که بیشتر عمر صرف کشفِ نادرستی‌های برخی پژوهش‌های ایرانی و فرنگی پیشین می‌شود که نمی‌دانی از غفلت است یا عمدی و از سر تعصب. راستی که هر فاجعه‌ای از دانشِ ناقص است!

احساسی که نسبت به گذران زمان در این دوره دارید با همین احساس در تهران چه همانندی یا ناهمانندی برای شما داشته است؟

احساس گذر تُندِ زمان همواره با من است، هر جا که باشم!

می‌دانید که بسیاری از جوانان و دانشجویان و کسانی از چند نسل ایرانی، پیگیر پیشنهادهای شما و کارهایتان هستند، پس از نیم سده کوشش فرهنگی و هنری و این همه تجربه و فراز و نشیب در تولید اندیشه و تامل و احساس در فیلم و تئاتر و نمایشنامه، چه دوست دارید به آن‌ها بگویید؟

نه پندگوی خوبی هستم و نه شما پند بشنوید. به جای هر پندی دست کم آرزو دارم سینما و نمایش و خبررسانی‌ها پاک شوند هر چند اگر بُرد در غیر آن باشد.

در پایان اگر دوست دارید برای ما بگویید، بهرام بیضایی چگونه بهرام بیضایی شد؟

اتفاق خودش نمی‌افتد!

و اگر حرفی باقی مانده که مایلید در پایان بزنید…

به خیلی‌ها سپاسگزاری بدهکارم. هر کس در این مدت از راه دور لطفی به من داشته. سپاسگزارم از تک تک اهل نمایش و صحنه، از دانشگاهیان و ناشران و اهل قلم،‌ از سینماگران، منتقدان و سینمادوستان و سازمان‌های فرهنگی و سینمایی و نمایشی که با یادآوری‌ام مرا شرمنده خود کرده‌اند و آنان که در برابر بدگویانِ خردستیزم خاموش نماندند و باید ببخشند که وقت کم می‌آورم اگر گاهی پاسخ لطف خود را به موقع از من نمی‌گیرند. نوروز همه شاد و به امید بهاری دیگر.


منبع: عصرایران

شکارِ خائن …

محمدآزاد  جلالی زاده

نمی دانم «محمدحسین مهدویان» کارگردان ماجرای نیمروز، فیلم «سی دقیقه بامداد» کاترین بیگلو که درباره  به دام انداخته شدن بن لادن توسط یک افسر سابق زن سازمان سیا است را دیده یا نه، اصلاً تحت تاثیر آن بوده یا نه؟ اما سکانس جلسه ای که گروه امنیتی و اطلاعاتی درباره حمله به یکی از سه خانه ای که احتمال حضور «موسی خیابانی» یکی از اعضای ارشد سازمان مجاهدین در آن می رود، تصمیم می گیرند، به شدت شبیه سکانسی از فیلم بیگلو — با بازی کم نظیر جسیکا چستین در نقش مایا — درآمده که بر روی احتمالات حمله به خانه ای بحث می کنند که امکان دارد بن لادن در آنجا مخفی شده باشد، به ویژه آنکه در هر دو فیلم اعضای تقریباً باتجربه ترِ تصمیم گیر تسلیمِ نظر و پافشاری عضو جوان تر و شاید بشود گفت به نوعی کم تجربه تر فیلم می شوند و در هر دو فیلم نهایتاً معلوم می شود حرف و نظری که «مایا» در آن فیلم و «حامد، با بازی مهرداد صدیقیان»  در این فیلم ارائه می دهد، درست بوده است.

داستان اصلی ماجرای نیمروز در مورد «خدمت و خیانت» به «خلق» است و هر کسی از زاویه دید خویش «خدمت» و «خیانت» و «خلق» را تعریف می کند و اوج صراحت این تعاریف سکانسی است که حامد و فریبا، با نام سازمانی «سهیلا» در ساندویچی با هم بحث می کنند. ماجرای نیمروز فیلمِ تمامْ عیار و تجربه ای عالی برایتان خواهد بود اگر:

الف» به تاریخ معاصر و پر پیچ و خَم ایران علاقه داشته باشید.

ب» مطالعات و یا آگاهی هر چند مختصری از وقایع اوایل انقلاب و ابتدای دهه شصت شمسی داشته باشید.

ج» به سینمای مستند داستانی و یا شبه داستانی علاقمند باشید.

د» اهل فیلمهای جدّی و خوش ساخت با طراحی صحنه و لباس عالی، فیلمبرداری خوب، حرکت دوربین مناسب و فیلمنامه خوب و قابل قبول و  …  در مورد موضوعات جدّی باشید و دنبال عشق های سلام و یا خداحافظ از هند و ایران نباشید.

ه» با قاب های بسته و نفس گیر و تنگِ تصویر، مأنوس باشید و به دنبال قاب های باز و دکوپاژهای چشمگیر نباشید.

و» برایتان مهم باشد که بازیگران علاوه بر بازی خوب، با نقش خود زندگی کرده باشند و برایتان جالب باشد که جواد عزتی و احمد مهرانفر در فیلمی به جای آنکه دنبال طنز و لودگی باشند به دنبال ستون پنجم نفوذی اند و مهدی پاکدل با آنهمه معصومیّت میمیکی اش !؟ نفوذی و یکی از خائنان رده بالا باشد.

ز» برایتان مهم باشد که تمام درگیری مهم فیلم بر سر موضوعی است که نماد نهایی اش موسی خیابانی نامی باشد که در انتها برای ۳۰ ثانیه تصویرش را می بینیم که کشته شده است و مورد شناسایی قرار می گیرد.

ح»آدمی باشید که با وجود علاقه به سیاست و پلشتی هایش! منصف باشید.
 
اگر این ویژگی ها را دارید؛ می توانید به سالن تاریک سینما بروید و نقاط ضعف فیلم — از جمله موارد حفره در فیلمنامه؛ عشق معلق و شکل نگرفته فیلم؛ سکانس های بی دلیل فیلم از جمله سکانس  دیدار سرتیم گروه با آیت الله بهشتی و نمایش چهره ی بد گریم شده بازیگر نقش کوتاهِ کوتاه آیت‌الله؛ سکانس های اغراق شده از جمله صحنه انفجار انتحاری که طاهره «با بازی لیندا کیانی»، تواب فیلم و خواهرش در آن هستند و مواردی از این دست — را نادیده گرفته و با لذت و ولع به تماشای یکی از بهترین فیلم هایی بنشینید که پس از انقلاب در مورد یکی از موارد عجیب و غریب در تاریخ این مرز و بوم ساخته شده است و از روایت تصویری این واقعه لذت ببرید و اگربنا به هر دلیلی یکی از این ویژگی ها را ندارید به دیدن فیلم ننشینید، تا هم خود خسته نشوید و هم بعدا ایرادات عجیب از فیلم نگیرید.
 


منبع: بهارنیوز

کیهان کلهر؛ چهره سال موسیقی ایران

«در موسیقی پرآوازه ایران، کیهان کلهر پرآوازه‌‌ترین در جهان است. همکاری‌‌هایش با استادان موسیقی در ایران و کشورهای مختلف، همین‌طور با گروه‌های درجه‌ یک موسیقی در دنیا، حضور چندین و چندباره‌اش در میان نامزدهای گِرَمی، کنسرت‌های پرشمارش در کشورهای مختلف در سراسر دنیا، ساخت موسیقی فیلم و از تمام این‌ها گذشته کمانچه‌نوازی بی‌همتایش از او شمایلی ساخته که با شنیدن نامش تمامی این ویژگی‌ها به یاد می‌آید.
 
امسال اما برای او سال ویژه‌تری در مقایسه با سال‌های قبل بود. اول این که بزرگ‌ترین تور موسیقی دور ایران را در تاریخ موسیقی سنتی ایرانی با عنوان «پردگیان باغ سکوت» برگزار کرد و دوم این که در آخرین روزهای بهمن ۹۵، آلبومی که در آن آهنگ‌سازی و نوازندگی برخی قطعات را به عهده داشت، برنده جایزه گِرَمی شد. خبری که تمام فضای موسیقی ایران را در آخرین روزهای سال تحت ‌تأثیر خود قرار داد.

کیهان کلهر بالاخره بعد از شش بار نامزدی موفق شد در لیست جوایز و افتخاراتش، جایزه گِرَمی را هم اضافه کند. هر چند تا پیش از این باز هم در همکاری‌های مختلف بین‌المللی توانسته بود عناوین آثارش را در میان لیست نامزدها ببیند، اما «مرا به خانه بخوان» (Sing Me Home) برای او و همکارانش گِرَمی را در بخش موسیقی جهانی به ارمغان آورد. کلهر که از اردیبهشت ۹۵ تور بزرگ «پردگیان باغ سکوت» را در شهرهای مختلف به صحنه برد، بار دیگر از آذر، به مدت سه ماه در بیش از ٢٠ شهر ایران به روی صحنه رفت. تنها بعد از چند روز که از برگزاری این کنسرت‌ها می‌گذشت، خبر برنده‌شدن گِرَمی توانست خستگی را از تن او به ‌در کند. 
 
البته در ابتدای دی هم کلهر توانسته بود جایزه بسیار معتبر منتقدان موسیقی آلمان German Record Critics را برای دومین‌ بار برای آلبوم «هاوانیاز» از آن خود کند. او پیش از این هم این جایزه را در همکاری با اردال ارزنجان در سال ٢٠١١ از آنِ خود کرده بود. اما از اواسط دی ٩۵ نام آخرین آلبوم گروه جاده ابریشم که کیهان کلهر از نوازندگان و آهنگ‌سازان آن است، در میان نامزدهای جایزه گِرَمی به ‌عنوان معتبرترین جایزه موسیقی یا همان اسکار موسیقی در دو شاخه «موسیقی جهانی» و «موسیقی فیلم» درخشید و اهالی موسیقی و طرفداران موسیقی جدی را در انتظار برگزاری اعلام نتایج این جایزه گذاشت.
 
انتظاری که خیلی زود به پایان رسید و در پنجاه‌ونهمین دوره جوایز گِرَمی «مرا به خانه بخوان» (Sing Me Home)برنده بخش بهترین موسیقی جهانی شد و موسیقی ایران را بی‌نصیب نگذاشت. این نکته را هم باید ذکر کرد که این آلبوم سال ٢٠١۶ یکی از موفق‌ترین آلبوم‌های این سبک موسیقی بود و پیش از این هم توانسته بود در رتبه اول جدول موسیقی کلاسیک بیلبورد قرار بگیرد؛ موفقیتی که اگرچه با گِرَمی مقایسه‌کردنی نیست، اما دست‌کمی هم از آن نداشت.

«مرا به خانه بخوان» دارای ١٣ قطعه است.  ضبط این آلبوم موسیقی از سوی کمپانی معتبر سونی‌کلاسیکال انجام شده بود. از نکات مهم این آلبوم باید به حضور چهره‌های مطرح موسیقی جهان که در نوازندگی این آلبوم همکاری کرده‌اند اشاره کرد؛ هنرمندانی مانند تومانی دیاباته نوازنده ساز کورا، شجاعت حسین‌خان نوازنده سیتار، دیما اورشو خواننده اهل سوریه و….  این اولین‌بار بود که گروه جاده ابریشم قطعاتی را از اکثر نقاط دنیا گزیده کرده و با استفاده از نوازندگان به نام آن نواحی، این قطعات اجرا شده بودند.
 
این قطعات که اکثرا برگرفته از نغمات بومی و ملی کشورهای مختلف بودند، در این آلبوم آمده بودند که آهنگ‌سازی و تنظیم پنج قطعه هم با محوریت موسیقی ایرانی به عهده کلهر بود. قطعاتی از کشورهای هند، ایران، چین، اسپانیا، آمریکا و… در «مرا به خانه بخوان» گنجانده شده بود. قطعاتی که تمامی آن‌ها در ١٠ تور موسیقی در شهرها و ایالت‌های مختلف آمریکا تا پیش از سفر کلهر به ایران اجرا شده و با استقبال گسترده‌ای مواجه شد تا آن جا که به‌ زودی این تور در نقاط مختلف تکرار خواهد شد. آن هم در شرایطی که قطعا برنده‌شدن جایزه گِرَمی تأثیر بسزایی هم روی فروش بیشتر آلبوم و دیده‌شدن آن و البته روی استقبال از کنسرت‌ها خواهد گذاشت.
 
از سوی دیگر گروه موسیقی جاده ابریشم توانسته بود در حوزه موسیقی فیلم هم نامزد دریافت جایزه گِرَمی شود؛ هرچند که موفق به دریافت این جایزه نشد. این گروه که ساخت موسیقی فیلم مستند «موسیقی غریبه‌ها»، به کارگردانی مورگان نویل را برعهده داشتند، برای اولین‌بار نامزد دریافت جایزه بهترین موسیقی فیلم دنیا شد ، آن‌ هم در روزگاری که آهنگ‌سازان بزرگ موسیقی فیلم برای گرفتن این جایزه صف کشیده‌‌اند. 
 
به ‌هر ‌روی کیهان کلهر که در صدر فهرست ایرانیانی قرار گرفته که برای دریافت جایزه گِرَمی نامزد شده‌ بودند، امسال توانست موسیقی ایران را صاحب اسکار موسیقی کند و سال ٩۵ را تبدیل به یکی از سال‌های ماندگار برای موسیقی ایران کند. او پیش از این نیز در سال‌های ٢٠٠٢، ٢٠٠٣، ٢٠٠۵ و ٢٠٠٩ نامزد این جایزه شده بود. شاید معروف‌ترین نامزدی‌اش هم برگردد به نوای کمانچه در موسیقی متن فیلم «جوانی بدون جوانی» فرانسیس فورد کاپولا. البته آلبوم‌های «فریاد» و «بی تو به ‌سر نمی‌شود» در سال‌های ٢٠٠٣ و ٢٠٠۵ نیز نامزد دریافت جایزه گِرَمی شدند که اثر مشترک محمدرضا شجریان، همایون شجریان و حسین علیزاده بودند.

حواشی
تنها دقایقی بعد از برنده‌شدن آلبوم «مرا به خانه بخوان» با آهنگ‌سازی و نوازندگی کیهان کلهر، برخی از اهالی موسیقی در ایران به‌ اشتباه و به دلیل ناآگاهی از اهدای جایزه گرمی در بخش موسیقی جهانی، جایزه را متعلق به یویوما دانستند، اما در روزهای بعد از این حواشی، تازه متوجه شدند  کلهر ‌تنها نوازنده این گروه نبوده و آهنگ‌سازی پنج قطعه را هم بر عهده داشته است و تمامی ١٢ عضو گروه جاده ابریشم برنده تندیس گِرَمی شده‌اند. در کنار این ماجرا ذکر این نکته هم ضروری است که یویوما سرپرست جاده ابریشم نیست و مدیریت هنری این گروه را به عهده دارد.
 
از سوی دیگر جایزه «بهترین آلبوم موسیقی جهانی» تنها جایزه‌ای است که در گِرَمی به موسیقی جهانی داده می‌شود و همچون دیگر شاخه‌ها که در آن‌ها مثلا به بهترین آهنگ‌ساز، بهترین خواننده، بهترین نوازنده و… جوایزی اهدا می‌شود، نیست. همین نکته خود نشان از اهمیت بالای این جایزه دارد. گِرَمی «مرا به خانه بخوان» در شب برگزاری این مراسم در دستان جانی گندلزمن ویولنیست این گروه قرار گرفت. درحالی‌که چند نفر از اعضای گروه هم در کنار او به روی صحنه رفتند و کیهان کلهر هم به این مراسم دعوت بود.»
 


منبع: بهارنیوز

دعوت پرویز پرستویی از مردم برای دیدن دو فیلم

مطمئنم پس از دیدن این فیلم‌ها پشیمان نخواهید شد. لازم به توضیح است که بنده در هیچ یک از فیلم‌های ذکر شده ذینفع نیستم. فقط خواستم به طلاع شما برسانم این فیلم‌ها را از دست ندهید و شک ندارم با دیدن این فیلم‌ها در کنار خانواده لذت خواهید برد

پرویز پرستویی در صفحه اینستاگرامش نوشت در «یک روز به خصوص» و «آباجان» ذینفع نیستم اما دیدن‌شان را از دست ندهید.

به گزارش  خبرآنلاین، پرویز پرستویی در صفحه اینستاگرامش نوشت: «هموطنان عزیزم ضمن عرض تبریک سال نو در این ایام عید در هرجای ایران تشریف دارید و به دید و بازدید عزیزانتون مشغولید بد نیست وقتی را هم برای دیدن فیلم‌های خوب سینمایی «یک روز به خصوص» همایون اسعدیان کارگردان خوب سینمای ایران (کارگردان فیلم سینمایی «طلا و مس») با بازی مصطفی زمانی و پریناز ایزدیار و فیلم سینمایی «آباجان» به کارگردانی هاتف علیمردانی (با بازی فاطمه معتمدآریا) بگذارید.»

 پرستویی ادامه داده است: «مطمئنم پس از دیدن این فیلم‌ها پشیمان نخواهید شد. لازم به توضیح است که بنده در هیچ یک از فیلم‌های ذکر شده ذینفع نیستم. فقط خواستم به طلاع شما برسانم این فیلم‌ها را از دست ندهید و شک ندارم با دیدن این فیلم‌ها در کنار خانواده لذت خواهید برد.»

«یک روز به خصوص»، «ماجرای نیمروز»، «آباجان»، «گشت۲»، «خوب، بد، جلف» و «سه بیگانه» فیلم‌های درحال اکران سینمای ایران هستند.


منبع: عصرایران

فروش بیش از ۴۱۳ هزار کتاب در طرح «عیدانه کتاب» تاکنون

در طرح «عیدانه کتاب» تاکنون بیش از ۴۱۳ هزار کتاب به فروش رفته است که انتشارات هوپا و آموت هر کدام با داشتن دو کتاب در فهرست پرفروش‌ترین‌ها، عنوان موفق‌ترین ناشران این طرح را تاکنون از آن خود کرده‌اند.

به گزارش فارس، پنجمین گام از یارانه نشر به مردم از مسیر کتابفروشی‌ها با عنوان «عیدانه کتاب» با شعار «امسال هم کتاب عیدی دهیم» از نیمه اسفند گذشته آغاز شده و تا نیمه فروردین ادامه دارد.

در این طرح، علاقه‌مندان و خریداران کتاب با همراه داشتن کارت ملی، می‌توانند از تخفیف ۲۰ تا ۲۵ درصدی خرید کتاب تا سقف یکصد هزار تومان در ۷۶۶ کتابفروشی سراسر کشور استفاده کنند.

طبق آخرین آمار، در این طرح تاکنون ۴۱۳ هزار کتاب در ۳۲ استان کشور فروخته شده که تهران بیشترین سهم را داشته است.

رمان‌های «من، پیش از تو» و «پس از تو» از انتشارات آموت، «دنیای معرکه تام گیتس» و «کاراگاه سیتو (پرونده ویژه: فراتر از ترس!)» از انتشارات هوپا، «ملت عشق»‌ از انتشارات ققنوس، «بیشعوری» از انتشارات تیسا، «جزء از کل» از نشر چشمه و «دختری که رهایش کردی…» از انتشارات میلکان با بیشترین استقبال از سوی خریداران مواجه شده‌اند.

در این طرح، استان تهران با ۱۴۲ کتاب‌فروشی، اصفهان با ۹۱ کتاب‌فروشی، استان قم با ۹۰ کتاب‌فروشی و خراسان رضوی با ۷۰ کتاب‌فروشی بیشترین مشارکت را داشته‌اند. استان‌های سیستان و بلوچستان و کهگیلویه و بویراحمد هر کدام با ۲ کتابفروشی و هرمزگان با یک کتابفروشی کمترین میزان مشارکت را در این طرح داشته‌اند.

بر اساس این گزارش، نخستین طرح عیدانه کتاب با شعار «امسال کتاب عیدی دهیم» در بازه زمانی یک ماهه از ۱۵ اسفندماه ۹۴ تا ۱۵ فروردین ‏ماه ۹۵ با مشارکت ۳۲۷ کتاب‌فروشی دارای فروش در سطح کشور اجرا شد.


منبع: عصرایران

شروع متفاوت سینمای ایران در سال ۹۶

رزیابی‌ها نشان می‌دهد که فروش فیلم‌های سینمایی روی پرده، در اسفند سال ۹۵ نسبت به مدت زمان مشابه، رشد خوبی داشته و تعداد مخاطبان آن‌ نیز بیشتر از قبل بوده است

رئیس انجمن پخش‌کنندگان فیلم، فروردین سینمای ایران را متفاوت و خاص‌تر از سال گذشته ارزیابی کرد.

به گزارش ایسنا، علی سرتیپی رئیس انجمن پخش‌کنندگان فیلم ضمن اشاره به این
که فروردین سینمای ایران متفاوت و خاص‌تر از گذشته است گفت: «ارزیابی‌ها نشان می‌دهد
که فروش فیلم‌های سینمایی روی پرده، در اسفند سال ۹۵ نسبت
به مدت زمان مشابه، رشد خوبی داشته و تعداد مخاطبان آن‌ نیز بیشتر از قبل بوده است.»

او اظهار کرد: «سینمای ایران در سال جدید آغاز خوب و امیدبخشی
داشته است. به طوری که فیلم‌ها در ابتدای سال نسبت به سال پیش، فروش بیشتر و بهتری
داشته‌اند. این درحالی است که در نوروز امسال، فیلم‌ها هیچ تبلیغات ماهواره‌ای نداشته‌اند
و صدا و سیما به تبلیغ آن‌ها کمک کرده است که امیدواریم این روند همچنان در سال ۹۶ ادامه
داشته باشد.»

«یک روز به خصوص»، «ماجرای نیمروز»، «آباجان»، «گشت۲»، «خوب، بد،جلف» و «سه دیوانه»
فیلم‌های در حال اکران سینمای ایران هستند و سرتیپی گفت در چند روز آینده آمار فروش
و مخاطبان فیلم‌ها را اعلام خواهد کرد


منبع: عصرایران

اینستاگرام «کلاه قرمزی» هک شد

 کانال رسمی تلگرام «کلاه قرمزی» از هک شدن صفحه اینستاگرام این برنامه محبوب تلویزیونی خبر داد.

به گزارش خبرآنلاین، طبق خبری که در کانال رسمی تلگرام «کلاه قرمزی» منتشر شد، صفحه اینستاگرام این برنامه محبوب تلویزیونی هک شده است.

در این خبر آمده است: «متاسفانه صفحه رسمی اینستاگرام مجموعه «کلاه قرمزی» مورد حمله واقع و دیشب (سه‌شنبه اول فروردین) هک شد. Instagram:   kolah.ghermezzi هم اکنون از طریق مراجع قانونی در حال بررسی هستیم.»


منبع: عصرایران

رشد ۶۴ درصدی بازدید از موزه ملی نسبت به سال گذشته

مدیرکل موزه ملی ایران خبر داد: آمار بازدیدکنندگان موزه ملی ایران در سال ۱۳۹۵ نسبت به سال ۱۳۹۴ افزایش چشمگیری داشته، به اندازه ای که با افزایش ۶۴ درصدی روبرو بوده است.

جبرییل نوکنده گفت: آمار بازدیدکنندگان موزه ملی ایران در سال ۱۳۹۵ براساس آمار ثبت شده بازدیدهای موزه ایران باستان جمعا ۲۱۲ هزار و ۴۶ نفر شامل ۶۵ درصد ایرانی (۱۳۸۰۱۸ نفر) و ۳۵ درصد غیرایرانی (۷۴۰۲۸ نفر) بوده است که در مقایسه با آمار سال ۱۳۹۴ که جمعا ۱۴۲ هزار و ۳۹۱ نفر شامل ۶۸ درصد ایرانی (۹۷۲۵۸ نفر) و ۳۲ درصد غیرایرانی ( ۴۵۱۳۳ نفر) بود، روند رو به رشدی را نشان می‌دهد.

او ادامه داد: تعداد بازدیدکنندگان ایرانی در سال ۱۳۹۵ نسبت به سال قبل ۴۲ درصد و تعداد بازدیدکنندگان غیرایرانی سال ۱۳۹۵ نسبت به سال گذشته ۶۴ درصد افزایش داشته است. در کل، بازدیدکنندگان موزه ملی ایران نسبت به سال گذشته ۴۹ درصد افزایش داشته است.

مدیرکل موزه ملی، دلیل  افزایش ۶۴ درصدی بازدیدکنندگان خارجی در موزه ملی ایران را نسبت به سال گذشته امنیت بالای موجود در ایران و رفع تحریم‌ها در سایه برجام دانست.

نوکنده، توجه عمومی مردم برای بازدید از موزه ملی ایران را با برگزاری رویدادهای فرهنگی و نمایشگاه‌های موضوعی متعدد مرتبط دانست و گفت: چشم‌انداز پنج برابر بازدیدهای سال ۱۳۹۵ تا پایان برنامه ششم توسعه دست‌یافتنی است.


منبع: عصرایران

افتخاری تازه برای «فروشنده» و فرهادی

یک ماه پس از اسکار بهترین فیلم غیرانگلیسی زبان «فروشنده» به کارگردانی اصغر فرهادی جایزه بهترین فیلمنامه یازدهمین دوره جوایز فیلم آسیایی را نیز از آن خود کرد. در این مراسم اثر تازه پارک چان ووک با عنوان «ندیمه» چهار جایزه از جمله جایزه بهترین بازیگر نقش مکمل زن و جایزه بهترین بازیگر نوظهور را از آن خود کرد. «ندیمه» که سال گذشته در جشنواره فیلم کن به نمایش درآمد و برای کسب نخل طلایی رقابت می‌کرد، علاوه بر این دو جایزه، جوایز بهترین طراحی صحنه و بهترین طراحی لباس را نیز از آن خود کرد.

در این میان فیلم «من مادام بووآری نیستم» به کارگردانی فنگ ژیائوگنگ که جایزه بهترین فیلم را از آن خود کرد و در عین حال جایزه بهترین بازیگر زن را برای فن بینگ‌بینگ و جایزه بهترین فیلمبرداری را برای لو پان وون به ارمغان آورد. مراسم جوایز فیلم آسیایی که سه سال گذشته در ماکائو برگزار می‌شد، به مناسبت بیستمین سالگرد تحویل هنگ‌کنگ به چین در هنگ‌کنگ برگزار شد.

در مراسم اهدای جوایز فیلم آسیایی، نا هونگ‌جین کارگردان کره‌ای برای فیلم «مویه» جایزه بهترین کارگردانی را گرفت، جایزه بهترین بازیگر مرد برای بازی در «هارمونیوم» به آسانو تادانوبو اهدا شد و جایزه بهترین بازیگر مرد نقش مکمل برای بازی در « Trivisa» به لم سوئت رسید. تسوی هارک کارگردان نام آشنای سینمای هنگ‌کنگ نیز در این مراسم جایزه یک عمر دستاورد هنری گرفت. این کارگردان در طول چهار دهه فعالیت حرفه‌ای خود ۳۷ فیلم ساخته است.


منبع: بهارنیوز

پیام مدیر یونسکو به مناسبت روز جهانی تئاتر

یونسکو از دوازده شکل تئاتر که در لیست میراث فرهنگی انسانی ناملموس قرار دارند، مانند کومیودوری، تئاتر سنتی موزیکال اوکیناوا (ژاپن)، بازی رمزآلود Elche (اسپانیا) و تیاتر مک یانگ (کلمبیا)، حمایت کرده و به آنها ارزش میدهد.

 ایرنه بوکووا مدیر یونسکو به مناسبت روز جهانی تئاتر پیامی را منتشر کرد.

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، متن پیام بوکووا به این شرح است:

روز جهانی تئاتر در ۱۹۶۱ توسط مؤسسه جهانی تئاتر بینانگذاری شد، جشن‌ها یکی از قدیمی‌ترین و پرنشاط‌ترین شکل‌های بیان هنری انسانی هستند. تاریخ تئاتر خود به شروع زبان و انواع صورت‌های بازتاب فرهنگ تفاوت‌های عمومی بازمی‌گردد.

یونسکو از دوازده شکل تئاتر که در لیست میراث فرهنگی انسانی ناملموس قرار دارند، مانند کومیودوری، تئاتر سنتی موزیکال اوکیناوا (ژاپن)، بازی رمزآلود Elche (اسپانیا) و تیاتر مک یانگ (کلمبیا)، حمایت کرده و به آنها ارزش میدهد.

تئاتر چیزی بیش از یک سرگرمی است. با حضور ذهن، با ارتباط کمدی یا تراژیک که به تنهایی بین صحنه و جمعیت ارتباط برقرار می‌کند، تئاتر بیانی منحصر بفرد، مؤثر و مشترک است. به عنوان یک هنر زنده متعالی، تئاتر، اعتماد، درام و سوالات جهانی که جوامع انسانی را می‌سازد و به آنها اجازه می‌دهد خودشان را به نمایش بگذارند، حتی در لحظات قطعی. بویژه در موقیعت‌های ناسازگار، هنر و تئاتر، جوامع را برای گفت‌وگوهای مؤثر، تسریع در صلح، که برای مثال در ۲۰۱۴، این موضوع را در چاد دیده‌ایم، در پروژه‌های که توسط ITI و با حمایت بخش سرمایه گذاری ملی برای تفاوت‌های فرهنگی یونسکو به اجرا درآمد.

مؤسسه بین‌المللی تئاتر که در سال ۱۹۴۸ توسط یونسکو تأسیس شد، همراه اصلی در به ظهور رساندن این پیام و ترویج تئاتر است. ما، با هم، تعهدمان به حمایت از دولت‌ها در اتخاذ سیاست‌های خلاقانه، توسعه فعالیت‌های تولید کنندگان، هنرمندان و گروه‌های تئاتر، و از طریق آنها کل خانواده و دانستن فرهنگ و روش سرگرمی به عنوان اهرمی برای صلح و توسعه، زنده نگه خواهیم داشت.


منبع: عصرایران

وین؛ گرانیگاه موسیقی و ملل

وین پایتخت و بزرگ‌ترین شهر کشور اتریش است اما ماهیتی آلمانی دارد؛ تا جایی‌که پیش از آغاز جنگ بیستم، بزرگ‌ترین شهر آلمانی‌زبان محسوب می‌شد. گفته می‌شود این شهر در آن زمان حدود دو میلیون نفر جمعیت داشته است.
پس از جنگ جهانی دوم که متفقین این کشور المانی‌تبار را چندپاره کرده بودند و ارتش‌های شوروی، آمریکا، انگلیس و فرانسه هر کدام در آن ادعا و استقراری داشتند، اتریش با اعلام بی‌طرفی، عملا هویت مستقل خود را تبیین کرد؛ تا جایی‌که اکنون سومین مقر سازمان ملل متحد و دفاتر تعدادی از سازمان‌های بین‌المللی همچون اوپک و سازمان انرژی اتمی در آن استقرار دارد.

این شهر در ماه‌های اخیر برای ایرانیان نیز خاطره‌ساز شد و نام آن بسیار شنیده شد؛ چراکه توافق جمهوری اسلامی ایران با کشورهای پنج به‌علاوه‌ی یک بر سر پرونده‌ی هسته‌ای ایران، در این شهر منعقد شد.

وین نیز مانند بیشتر شهرهای مهم اروپایی، در تناسب با یک رود پرآب (دانوب) پایه‌گذاری شده و اکنون حدود ۱٫۸ میلیون نفر جمعیت دارد. گفته می‌شود از این میزان حدود صدهزار نفر را مهاجران ایرانی تشکیل می‌دهند. به‌طور کلی با توجه به سیاست‌های مهاجرپذیری دولت اتریش، حضور شهروندان سایر ملیت‌ها در وین بسیار چشمگیر است؛ تا جایی که هنگام راه رفتن در خیابان‌های وین یا حضور در فروشگاه‌ها و رستوران‌های این شهر، آنقدر مکالمه‌ی به زبان ترکی استانبولی شنیده می‌شود که بسیار تعجب‌برانگیز است.

علاوه بر این، وین سالانه حدود هفت میلیون نفر گردشگر را پذیرایی می‌کند که برای دیدن جاذبه‌هایی چون کاخ شونبرون، کاخ هافبورگ، موزه‌ی تاریخ هنر، کلیسای سنت اشتفان، کاخ بلودیره، بولوار رینگ اشتراسه و میدان اشتفان پلاتز به آن سر می‌زنند. درواقع می‌توان گفت، معماری‌های تجملاتی و سلطنتی ساختمان‌های عظیم‌الجثه، یکی از ویژگی‌های وین است که از گذشته‌ی اشرافی آن حکایت دارد. بافت مرکزی و تاریخی این شهر نیز در سال ۲۰۰۱ به‌درخواست دولت اتریش در فهرست آثار میراث فرهنگی جهانی ثبت شده است.

علاوه بر این‌ها، وین پایتخت موسیقی جهان هم به‌شمار می‌رود و نام بتهوون آلمانی و ارکستر فیلارمونیک وین، از اجزای جدایی‌ناپذیر و البته شهیر این شهر محسوب می‌شود. وین یک جاذبه‌ی دیگر هم دارد. شهربازی پارک پراتر. برای این پارک قدمتی حضور هزارساله قایل شده‌اند اما آنچه که از این پارک شهرت جهانی دارد، در اواخر قرن نوزدهم ساخته شده و هنوز سر پا است. چرخ فلک این پارک که به یکی از نمادهای شهر وین تبدیل شده در سال ۱۸۹۷ ساخته شده است. از آن زمان تاکنون این چرخ فلک وسیله‌ای بوده برای تماشای وین از نمای بالا. هم‌اکنون نیز کابین‌های به‌نسبت گرانقیمت این چرخ فلک پذیرای گردشگرانی است که قبل از سفر به وین، درباره‌ی این وسیله‌ی حالا نمادشده، بسیار شنیده‌اند.
 


منبع: بهارنیوز