انتقاد زیباکلام از فیلم ماجرای نیمروز

گروه هنری: صادق زیباکلام، فیلم «ماجرای نیمروز» را یک کار کاملا دولتی دانست که تنها فضای اکشن جذابی برای کودکان دارد و هیچ درک و اندیشه‌ای به مخاطب درباره آن دوره تاریخی نمی‌دهد.




 




صادق زیبا کلام، فعال سیاسی و استاد دانشگاه کلیپی از گفت‌و‌گو خود با مرحوم علی معلم درباره فیلم سینمایی «ماجرای نیمروز» را در اینستاگرامش منتشر کرد و انتقاداتی را نسبت به این فیلم مطرح کرد. او در توضیح این موضوع نوشت: «در بهمن‌ سال گذشته و در جریان برگزاری سی‌و‌پنجمین جشنواره فیلم فجر، بنده به دیدن فیلم «ماجرای نیمروز» دعوت شدم. دعوت‌کنندگان توضیح دادند که قرار است بعد از اکران فیلم با تهیه‌کننده آن گفت‌وگویی داشته باشم. به بنده توضیح دادند که فیلم پیرامون حوادث مربوط به ترورهای سازمان مجاهدین خلق در خرداد ۶۰ است. از آنجاکه موضوع به کار من مربوط می‌شد و مدتی قبل از آن‌ بنده فیلم «سیانور» را دیده بودم و سپس پیرامون آن با تهیه‌کننده و کارگردان آن آقای بهروز شعیبی گفت‌وگوی مفصلی کردیم که در «روزنامه ایران» در بهمن‌ چاپ شد. لذا تهیه‌کنندگان «ماجرای نیمروز» می‌خواستند مشابه همان برنامه را داشته باشند.

 

بنده فیلم را دیدم و به نظرم یک کار کاملاً دولتی آمد. به ابعاد هنری، سینمایی آن نمی‌پردازم چون اهلیتی در این حوزه ندارم. به نظرم فیلم بدون سوژه و بدون داستانی منسجم بود که صرفاً توسط یکسری سکانس‌های بی‌ارتباط با یکدیگر سرهم شده بود؛ و البته سرشار از اکشن‌هایی که برای پسربچه‌های ۱۳،۱۰ ساله می‌توانست هیجان‌انگیز باشد. قطعاً «ماجرای نیمروز» واجد ارزش‌های هنری برجسته‌ای بوده که بهترین فیلم جشنواره فجر شناخته شد و کلی سیمرغ بلورین به آن تعلق گرفت. اینکه بنده آن ارزش‌ها راندیدم قطعاً بازمی‌گردد به کم‌عمق بودن دانش سینمایی‌ام.

آنچه به بنده بیشتر ارتباط پیدا می‌کرد جنبه‌های تاریخی «ماجرای نیمروز» بود. در اینجا دیگر محکم‌تر می‌توانم اظهارنظر بنمایم. فیلم‌هایی که بر اساس رویدادهای تاریخی، سیاسی ساخته می‌شوند علی‌القاعده قراراست که به مخاطب آگاهی‌ پیرامون موضوع منتقل نمایند. ماجرای نیمروز کوچک‌ترین علم و آگاهی نه از مجاهدین به بیننده انتقال می‌دهد، نه از انگیزه، اسباب و علل و چرایی درگیر شدن آن‌ها با رهبری انقلاب، نه از پیشینه اجتماعی آن‌ها، نه از عقبه تاریخی‌شان، نه از مناسبات میان آن‌ها با سایر انقلابیون در سال‌های قبل از انقلاب و نه هیچ آگاهی و معلومات دیگری. البته باز جای شکرش باقی است که حسب معمول که هر امر ناخوشایندی که از فردای انقلاب در ایران اتفاق افتاده به آمریکا، صهیونیست‌ها و سفارت انگلستان نسبت داده می‌شود، در این فیلم حداقل پای استکبار جهانی به‌میان نیامده است.»


منبع: بهارنیوز

فروش خوب فیلم های طنز در ایام نوروز

گروه هنری: دو فیلم کمدی «خوب، بد، جلف» و «گشت ۲» هر کدام به ترتیب ۱۰ میلیارد و ۶۴۵ میلیون تومان و شش میلیارد و ۲۸۳ میلیون تومان تا دوازدهم فروردین فروش داشته‌اند.



احمد مختاری از دفتر پخش «هدایت فیلم» به ایسنا گفت: فیلم «خوب، بد، جلف» به کارگردانی پیمان قاسمخانی تا شب گذشته (داوزدهم فروردین‌ماه) که اکران آن وارد هفته هفتم شده‌ است در تهران با  ۳۰ سالن سینما، شش میلیارد و ۶۷۵ میلیون تومان فروش داشته و در ۶۰ سالن شهرستان نیز سه میلیارد و ۹۷۰ میلیون تومان فروخته است.

به گفته او این فیلم در مجموع به آمار فروش ۱۰ میلیارد و ۶۴۵ میلیون تومان رسیده است. او اضافه کرد: فیلم «گشت ۲» به کارگردانی سعید سهیلی نیز که اکران آن از ۲۷ اسفندماه آغاز شده است و از چهارشنبه وارد هفته سوم اکران آن شده‌ است، تاکنون چهار میلیارد و ۱۸۲ میلیون تومان در تهران فروش داشته و دو میلیارد و ۱۰۱ میلیون تومان هم در شهرستان‌ها فروخته است که در مجموع رقم شش میلیارد و ۲۸۳ میلیون تومان می‌شود.


منبع: بهارنیوز

سینما و تئاتر در نوروز سپری شده

این گزارش مروری دارد بر اخباری که در تعطیلات نوروزی سپری شده مخابره شد؛ البته تحلیل وضعیت گیشه‌ی نوروزی و آمار دقیق‌تر و واقعی‌تر را به بعد از تعطیلات موکول میکند.

۲۸ اسفند ماه؛ حادثه رانندگی برای «فتحعلی اویسی» در نمک آبرود.
سخنگوی اورژانس مازندران از مصدوم شدن بازیگر تلویزیون و سینما «فتحعلی اویسی» با همسرش در منطقه نمک آبرود چالوس خبر داد که خوشبختانه آسیب‌های جدی ندیده بودند و بعد از انجام ویزیت و اقدامات درمانی لازم از بیمارستان مرخص شدند.

۲۹ اسفندماه خبر رسید که سحر دولتشاهی سفیر کمپین “ارمغان” شد.
سحر دولتشاهی سفیر کمپین “ارمغان پویشی برای آزادی زنان زندانی جرایم غیر عمد ” شد. این بازیگر گفت: طی جلسه‌ای که  با معاونت امور زنان و خانواده داشتم قرار شد در جهت اطلاع رسانی در زمینه کمپین ارمغان که به آزادی زندانیان زن جرایم غیر عمد اختصاص دارد فعالیت کنم و به کسانی که به من لطف دارند و کارهایم را پیگیری می‌کنند در این زمینه اطلاعاتی ارائه دهم.

۲۹ اسفند ماه؛یک هنرمند تئاتر درگذشت
پرویز بشردوست هنرمند قدیمی تئاتر درگذشت. اصغر همت مدیرعامل خانه تئاتر ضمن تایید این خبر بیان کرد: پرویز بشردوست صبح ۲۹ اسفند ماه به طور ناگهانی در منزلش درگذشت.

۲ فروردین ماه در حالی که برخی معتقد بود به افت فروش گیشه نوروزی هستند، اما علی سرتیپی از آغاز متفاوت سینمای ایران در سال ۹۶ خبر داد.
علی سرتیپی،رئیس انجمن پخش‌کنندگان فیلم، فروردین سینمای ایران را متفاوت و خاص‌تر از سال گذشته ارزیابی کرد و گفت: شروع سینمای ایران در سال ۱۳۹۶ بهتر از سال پیش بوده که امیدوارم این روند کماکان ادامه داشته باشد.

۴ فروردین ماه پیام علی نصیریان برای روز جهانی تئاتر مخابره شد؛آرزوی علی نصیریان برای تئاتر ایران
علی نصیریان در پیام خود برای روز جهانی تئاتر با تاکید بر اینکه این هنر هرگز کهنگی نمی‌پذیرد، اظهار کرد: تئاتر ملی آرزوی همیشگی هنرمندان تئاتر کشور بوده و بی‌شک هیچ ملتی با الگوبرداری و اجرای نیمه آگاهانه­‌ی آثار ملل دیگر صاحب هنر ملی نشده است.

۴ فرردین ماه؛گله از بی‌مهری صدا و سیما در پخش تیزرهای یک فیلم
تهیه‌کننده و پخش‌کنده فیلم «سه بیگانه» از کم لطفی و بی‌توجهی صداو سیما در پخش تیزرهای تبلیغاتی این فیلم گله کرد.

۵ فروردین ماه؛فیلم ایرانی در بخش اصلی جشنواره «پالم بیچ» آمریکا
فیلم سینمایی «زمانی دیگر» به کارگردانی ناهید حسن‌زاده در بخش اصلی جشنواره «پالم بیچ» آمریکا به نمایش در می‌آید.

۵ فروردین ماه؛راهیابی «متهمین دایره بیستم» به جشنواره «هات داکس»
مستند «متهمین دایره بیستم» به کارگردانی حسام اسلامی به جشنواره بین‌المللی و معتبر مستند «هات‌داکس» کانادا راه یافت.

۵ فروردین ماه خبر رسید؛ آگهی فروش تنها سینمای اندیمشک
مدیرعامل موسسه سینما شهر در پی انتشار آگهی فروش سینما بهمن اندیمشک توضیح داد: فروش سینما حق مالکین است ولی موافقت با انحلال و تغییر کاربری با وزارت ارشاد است.

۶ فروردین ماه؛ کارگردان ماجرای نیمروز گفت:«نوشدارو پس از مرگ سهراب نمی‌خواهیم»
کارگردان فیلم ماجرای نیمروز با اشاره به استقبال صورت گرفته از فیلم‌اش گفت:امیدوارم در فرصت باقی مانده از تعطیلات نوروز دست‌اندرکاران، سینما های بیشتری را به این فیلم اختصاص دهند تا حداقل در تعداد سالن ها برابری و عدالت با فیلمهای دیگر وجود داشته باشد.

۶ فروردین ماه؛ آثار نهایی راه یافته به بخش تجربه‌های اجرای تئاتر دانشگاهی اعلام شد.

۶ فروردین ماه، پیام ویژه فرهادی برای مخاطبان هندی منتشر شد.
 اصغر فرهادی پیش از اکران عمومی فیلمش در هند نسبت به آینده سینمای این کشور ابراز امیدواری کرد.

وزیر ارشاد: هنرمندان تئاتر باید به خود ببالند
در آستانه روز ملی هنرهای نمایشی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی به همراه معاون هنری و مدیرکل هنرهای نمایشی با علی نصیریان هنرمند پیشکسوت تئاتر ، سینما و تلویزیون دیدار کردند.

«رفتن» به فلورانس ایتالیا می‌رود
فیلم برادران محمودی به جشنواره بین‌المللی فیلم میدلیست ایتالیا دعوت شد.

۷ فروردین ماه؛ روزی برای تئاتر 
مدیرکل هنرهای نمایشی کشور معتقد است: با ثبت روز هنرهای نمایشی در تقویم ملی باید این موضوع جا بیفتد که برای بهره‌گیری از ظرفیت تئاتر به عنوان یک ضرورت اجتماعی، تمام نهادها و دستگاه‌های فرهنگی باید حضور فعال و حمایت‌کننده‌ای داشته باشند.

تهیه‌کننده «سه بیگانه»: ممیزی جدیدی به ما ابلاغ نشده است
حبیب اسماعیلی یکی از تهیه‌کنندگان «سه بیگانه» با اشاره به حذفیات کاراکتر روحانی فیلم گفت: قبل از آن که فیلم پروانه نمایش بگیرد در احترام به مقام روحانیت چند پلان مربوط به کاراکتر روحانی حذف شد.

۷ فروردین ماه؛ هنوز قلب‌های هنرمندان تئاتر با هم می‌تپد
موزه «اپرای عروسکی» همزمان با روز ملی «تئاتر» عصر دوشنبه ۷ فروردین در پردیس نمایش عروسکی فردوسی در بنیاد رودکی افتتاح شد.

۹ فروردین ماه خبر رسید که اتفاقی بی‌سابقه در سینمای ایران رخ داده است.
همایون اسعدیان با اعتقاد به این‌که امسال اتفاقی بی‌سابقه در سینمای ایران رخ داده است، توضیح داد: این اتفاق که برای خود من بسیار تاثیرگذار بود، حمایت و همراهی هر شش سازنده فیلم‌های در حال اکران، از آثار یکدیگر است.

۱۰ فرودین ماه اعلام شد که؛۳ برگزیده‌ی جشنواره‌ی تئاتر فجر در یک اجرا به صحنه می‌روند.
برگزیدگان سی‌وپنجمین جشنواره بین‌المللی تئاتر فجر، در نمایش «…و چند داستان دیگر» به روی صحنه خواهند رفت.

شرکت برگزارکننده مراسم اسکار برای جلوگیری از تکرار خاطره تلخ گاف بزرگ اسکار ۲۰۱۷، پروتکل جدیدی برای کارمندانش تنظیم کرده است؛ موبایل در پشت صحنه اسکار ممنوع!

۱۱ فروردین ماه؛«لانتوری»‌ها به آمریکا رفتند.
فیلم سینمایی «لانتوری» ساخته رضا درمیشیان در چهل و هفتمین حضور جهانی خود در چهل و یکمین فستیوال فیلم «کلیولند» آمریکا به نمایش در خواهد آمد.

دعوت «ژنو» از دختر ایرانی
فیلم «دختر» در بیست و سومین حضور بین‌المللی خود در جشنواره فیلم‌های شرقی ژنو در کشور سوئیس شرکت خواهد کرد. اما در میان اخبار نوروزی؛ انتشار خبرهای مختلفی از جشنواره‌ی جهانی فجر در روزهای متمادی، یکی از نکات قابل تامل بود،جشنواره‌ای که قرار است اردیبهشت ماه در تهران به دبیری رضا میرکریمی برگزار شود.


منبع: بهارنیوز

ارزیابی حسین سناپور از ادبیات در سال ۹۵

این داستان‌نویس در ارزیابی خود از وضعیت ادبیات و کتاب در سال ۱۳۹۵ گفت: وضعیت ادبیات و به صورت خاص داستان‌نویسی در سال ۹۵ را باید به چند بخش تقسیم کرد و بعد به صورت مشخص درباره آن‌ها صحبت کرد. مثلاً درباره انتشار کتاب‌ها، تا جایی که من دیدم تعداد قابل توجهی کتاب، چه تألیفی و چه ترجمه، منتشر شد؛ یعنی از نظر انتشار سال خوبی داشتیم، اما استقبال مخاطبان از کتاب‌ها چندان قابل‌توجه نبود. آن‌طور که از  تیراژها برمی‌آید، و  برآورد از طریق آن، وضعیت کتاب‌خوانی چندان خوب نیست. به‌خصوص نسبت به جمعیت و تحصیل‌کرده‌های کشورمان. گرچه نسبت‌ به سال‌های گذشته در کل شاید بهتر شده باشد.

او در ادامه تاکید کرد: پایه‌های کتاب‌خوانی در کشور ما درست گذاشته نشده و مدرسه‌ها و خانواده‌ها فرزندان‌شان را به کتاب‌خوانی تشویق نمی‌کنند، در نتیجه عادت به کتاب‌خوانی در بچه‌ها به وجود نیامده و نمی‌آید. با پیدا شدن رسانه‌های اجتماعی، شبکه‌های ماهواره‌ای و… وضعیت کتاب‌خوانی، درحالی‌که ما از بچگی عادت به خواندن هم پیدا نمی‌کنیم، بیش از گذشته در معرض تهدید است.

سناپور درباره آن‌چه می‌تواند به برون‌رفت از این وضعیت کمک کند گفت:  منهای کارهای زیربنایی که برعهده‌ آموزش و پرورش و خانواده‌ها و بعد هم آموزش عالی است، تبلیغ کتاب‌ها می‌تواند کمک‌کننده باشد،‌ حالا چه از طریق نشریات و رسانه‌ها و چه برگزاری جوایز و هر شیوه‌ دیگری هم. فعلاً‌ ما جوایز قابل توجهی نداریم و تعداد آن‌ها بسیار کم است. جوایزی هم که وجود دارند، متاسفانه تأثیرگذاری چندانی بر مخاطب ندارند و درنتیجه نمی‌توانند تیراژ کتاب‌ها را بالا ببرند. همچنین  نشریات ادبیات‌مان هنوز به اندازه‌ای قوی نیستند که توجه مردم را به خواندن برخی از کتاب‌هایی که معرفی می‌کنند، جلب کنند.

این مدرس داستان‌نویسی افزود: رسانه‌های دولتی و حکومتی مانند تلویزیون هم، تا جایی که می‌دانم، بسیار به ادبیات امروزمان بی‌توجه هستند. مجموعه این عوامل باعث شده است وضعیت کتاب‌خوانی ما چیزی نباشد که از کشورمان، با این تعداد زیاد آدم باسواد و با تحصیلات دانشگاهی، انتظار می‌رود.

او خاطرنشان کرد: اگر وضعیت کتاب‌خوانی بهبود نیابد طبعا انتشار کتاب‌ها در چند سال آینده افت خواهد کرد و با  دلسرد شدن تعداد زیادی از نویسنده‌ها تعداد عناوین هم پایین خواهد آمد و باعث پایین آمدن تولید فرهنگی‌مان خواهد شد.

سناپور با اشاره به راه‌اندازی انجمن صنفی داستان‌نویسان استان تهران گفت: اگر انجمن صنفی داستان‌نویسان، که اواخر امسال کار ثبتش به انجام رسیده، راه‌اندازی شود و بتواند کارهایش را به درستی انجام دهد، حتماً می‌تواند برخی از مسائل داستان‌نویسان را مطرح کند و در جهت حل آن‌ها قدم بردارد. انجمن می‌تواند با راه‌اندازی جوایز، یا با همکاری آموزش و پرورش برای گسترش کتاب‌خوانی، و همین‌طور درخواست برقراری کپی‌رایت، در کنار نهادهای دیگر به وضعیت نویسندگان و کتاب‌خوانی ما کمک کند.

او با بیان این که تعداد عناوین ربط مستقیمی به کیفیت کتاب‌ها ندارد گفت: در همه جای دنیا کتاب‌ها اغلب متوسط‌ و حتا ضعیف هستند و تعداد کمی کتاب خوب وجود دارد. چه صد کتاب منتشر کنیم چه هزار تا درصد کتاب‌های متوسط همیشه بیش‌تر خواهد بود. پس این‌طور نیست که با بالارفتن کتاب‌ها کیفیت‌شان پایین آمده باشد. برعکس، در دراز مدت و با زیادشدن رقابت، این افزایش عناوین می‌تواند باعث جدی‌تر گرفته‌شدن نوشتن داستان‌ها و بهتر شدن سطح کتاب‌ها بشود. مشکلی که در حال حاضر وجود دارد،‌ نداشتن نقد کافی و علمی است و آدم‌های شناخته‌شده و معتبر کافی در این حوزه. در واقع نبود مراجعی در رسانه‌ها و مطبوعات که بتوانند کتاب‌های خوب را شناسایی کنند و آن‌هایی را که قابل خوانده شدن هستند  به خواننده معرفی کنند، مشکل فعلی کتاب‌خوانی ماست. وگرنه همین حالا هم کتاب‌های خوب و متنوعی در بازار کتاب منتشر می‌شود، اما در میان تعداد زیادی از کتاب‌ها گم می‌شوند، چون جوایز و منتقدان معتبر و کافی وجود ندارد که آن‌ها را به خواننده‌ها معرفی کند.

این نویسنده تصریح کرد:  اگر کتاب‌های بسیاری منتشر کنیم اما خواننده کتاب‌های خوب را نتواند پیدا کند وضعیت ما هیچ فرقی نخواهد کرد. مشکل نداشتن نقد و نظری است که بتواند کتاب خوب را به خواننده معرفی‌ کند تا خواننده بی‌جهت سرگردان نشود و در کتاب‌فروشی و از روی شانس کتاب را انتخاب نکند. زمانی که خواننده به کتاب‌فروشی می‌رود باید بداند چه کتابی‌ می‌خواهد و این دانستن از طریق  جوایز ادبی و یا نقد و نظری که باید وجود داشته باشد، حاصل می‌شود. اگر چنین مراجعی باشند که کتاب‌های خوب را معرفی کنند خواننده در میان انبوه کتاب‌ها سرگردان نخواهد شد و  احیاناً با انتخاب کتاب نامناسب سرخورده نخواهد شد.


سناپور تأکید کرد: مشکل ما نداشتن نقد و جایزه مناسب است، و در صورتی که این دو وجود داشته باشد کتاب‌های خوب از بقیه کتاب‌ها متمایز می‌شود، اما اکنون به قدر کافی قوی نیستند تا خواننده کتاب‌های خوب را بتواند پیدا کند. در نتیجه بین تعداد بالای کتاب‌ها سرگردان می‌شود، بعد شانسی کتاب را انتخاب می‌کند و این شانسی انتخاب کردن ممکن است  به سرخوردگی  او منجر شود و چه بسا دیگر به راحتی سراغ کتاب خریدن نرود.  

او یادآور شد: ما باید خوشحال باشیم که تعداد بسیاری کتاب بخصوص تألیفی در کشورمان منتشر می‌شود زیرا نشان‌دهنده تولید فرهنگی هستند، و طبعاً هرچه سطح‌شان بالاتر باشد، بیش‌تر مایه‌ خوشحالی است، اما خوش‌خیالی است اگر انتظار داشته باشیم اغلب کتاب‌هایی که منتشر می‌شوند، سطح کیفی بالایی داشته باشند. این خلاف وضعیت نشر همه جای جهان است.

این نویسنده درباره بهترین و بدترین خبری که در حوزه ادبیات و کتاب در سال ۹۵ شنیده است، اظهار کرد: خبر خیلی خاصی از این جهات در ذهنم نمانده. شاید درباره خبر بد باید بگویم که  کتاب محمود دولت‌آبادی امسال نیز مجوز نگرفت. بهترین خبر نیز  راه‌اندازی انجمن صنفی داستان‌نویسان استان‌ تهران،‌ و همین‌طور تعداد عناوین بالای کتاب‌های داستانی تالیفی بود.او در ادامه کتاب‌هایی را نیز برای مطالعه پیشنهاد کرد: «سِفر سرگردانی» از سعید امین‌زاده، «خدایان شهری و اشباح پرسه‌زننده» از محمد زارعی و «همین امشب برگردیم» از پیمان اسماعیلی.


منبع: بهارنیوز

خاکسپاری محرمانه پیکر جورج مایکل

به گزارش ایلنا، پس از  سه ماه بررسی، لندن روز چهارشنبه شاهد خاکسپاری خصوصی و بی سروصدای پیکر جرج مایکل بود.جرج مایکل روز کریسمس درگذشت و خاکسپاری وی در مراسمی بدون حضور رسانه‌ها و در کنار آرامگاه مادرش انجام شد.این خواننده که متولد ۱۹۶۳ و فرزند پدری مهاجر از یونان و مادری بریتانیایی بود به یکی از رکوردداران فروش موسیقی بریتانیا بدل شد و بیش از ۱۱۵ میلیون صفحه تا زمان درگذشتش در سراسر جهان فروخت.

 

در گورستان هایگیت که محل دفن مایکل شد، چهره‌های مشهوری چون کارل مارکس فیلسوف، هربرت اسپنسر بیولوژیست، اریک هابسباوم تاریخ‌نگار و مایکل فارادی دانشمند مدفون هستند.یک بیانیه خانوادگی که در این مورد منتشر شد، اعلام کرد: خانواده و دوستان نزدیک جرج با هم جمع شدند تا در مراسمی خصوصی به پسر و دوست عزیزشان بدرود بگویند.اوایل این ماه پلیس پس از بررسی مفصل، مرگ مایکل را طبیعی اعلام کرد و گفت نیاز به بررسی‌های بیشتر در این زمینه نیست. این در حالی است که حتی پای پلیس جنایی به این پرونده باز شده بود.


منبع: بهارنیوز

خاطرات ارسلان کامکار؛ از کارت تردد تا…

برادران کامکار، همراه با دیگر اعضای گروه «چاووش» پس از «جمعه سیاه» از رادیو استعفا دادند و در کنار تعدادی دیگر از موسیقی‌دانان کلاسیک ایرانی، بخشی از مهم‌ترین آثار اجتماعی ـ سیاسی تاریخ موسیقی ایران را خلق کردند که تا پیش از آن کم‌سابقه بود. ارسلان کامکار به‌ عنوان یکی از اعضای کم سن و سال‌تر خانواده، در بیشتر این رویدادها حضور فعال نداشت، اما به ‌عنوان عضو خانواده در جریان این رویدادها و همراه دیگر اعضای خانواده بود، ضمن آنکه وی با حضور ثابت در ارکستر سمفونیک تهران، رویدادهای موسیقایی ایران را پس از انقلاب، از زاویه‌ای دیگر نیز تجربه کرده است.
به گزارش ایسنا سایت «تاریخ ایرانی» با این عضو خانواده «کامکار»ها به گفت‌وگو نشسته و از تجربیات و خاطراتش در این زمینه پرسیده است.
وقتی انقلاب شد ۱۸ ساله بودید؟
بله همسن الان پسرم.
از جوان‌ترین اعضای چاووش بودید. در عکسی همراه دیگر نوازنده‌ها، در کانون چاووش عود می‌زنید. خاطرتان هست چه سالی بود؟
نه اصلا یادم نیست. فکر کنم تا الان اصلا این عکس را هم ندیده بودم. من عضو ثابت چاووش نبودم. اردشیر که از من دو سال کوچکتر است عضو ثابت بود، اما من نه. من فقط در چند اجرا مثل دستان و مرکب‌خوانی با چاووش یا عارف و شیدا بودم، مثلا اجرایی را با گروه عارف به خاطر دارم که بیژن و مشکاتیان نیز در آن حضور داشتند و مرحوم بسطامی هم می‌خواند. خود آقای مشکاتیان گفت «می‌آیی عود بزنی؟» من هم گفتم «باشه» و رفتم. اجرا در تالار رودکی بود، حدود ۳۰ سال پیش، اما سال آن را دقیقا به خاطر ندارم.
چرا عضو ثابت نبودید؟
خودم خیلی علاقه‌مند نبودم؛ چون بیشتر کلاسیک‌کار بودم و در ارکستر سمفونیک حضور داشتم، ضمن آنکه برای موسیقی ایرانی، هر جا که لازم بود در گروه خودمان عود می‌زدم. علت بعدی این است که دوستان دیگر هم حضور داشتند که اگر من می‌رفتم باید جای آن‌ها را می‌گرفتم. در گروه شیدا آقای اسماعیل صدقی‌آسا عود می‌زد و بعدتر هم آقای محمد فیروزی.
از حال‌وهوای آن روزها و مخصوصا فضای چاووش چیزی خاطرتان هست؟
همان یکی دو سال اول انقلاب، فضا خیلی شورانگیز و پرهیجان بود. اصلا نمی‌توانم توصیف کنم. خودمان کارها را ضبط و تکثیر می‌کردیم، خودمان هم می‌رفتیم و نوارهایمان را می‌فروختیم. آن زمان دیلر نبود یا چون تازه انقلاب شده بود، بلبشو بود و شرکت‌ها کار نمی‌کردند، برای همین ما خودمان این کار را می‌کردیم. هر تعداد کاست که ضبط می‌شد، صد یا دویست تا، می‌رفتیم و می‌فروختیم. نه‌ فقط ما کوچکترها، همه می‌رفتیم، از صدیق تعریف بگیرید تا بیژن. حتی یادم هست چند فامیل که با ما زندگی می‌کردند، هم می‌آمدند. یکی می‌رفت میدان انقلاب، آن یکی‌ می‌رفت چهارراه ولیعصر و دیگری هم مثلا می‌رفت میدان جمهوری. هر کداممان جایی بساط می‌کردیم. خیلی هم برایم سخت بود، اصلا تا آن موقع فروشندگی نکرده بودم؛ گرچه کار خودمان بود، اما خجالت می‌کشیدم، اما وقتی می‌دیدم که مثلا بیژن می‌رود و خودش کاست‌ها را می‌فروشد، وظیفه می‌دانستم که من هم بروم.
چون آثار انقلابی بود، می‌خواستید سریع آن‌ها را بفروشید یا چون این موسیقی‌ تولید خودتان بود؟
‌هر دو. آن آلبوم‌ها، تولید خودمان بود و دوست داشتیم به گوش مردم برسد، کسی هم نبود این کار را بکند. برخی کارها هم حال‌وهوای انقلابی داشت و مردم بیشتر علاقه داشتند بشنوند؛ اما موضوع مهم‌تر این بود که باید امرار معاش می‌کردیم. ارکستر سمفونیک در اوایل انقلاب تقریبا تعطیل بود، من هم هنوز عضو ارکستر نشده بودم. تازه‌ می‌خواستم به دانشگاه بروم. نه تنها من که هیچ کدام‌ از برادرانم هم ‌کاری نداشتند. قبل از انقلاب همه‌شان در رادیو و تلویزیون بودند؛ برادرهای من، لطفی و دیگران. همه حقوق‌بگیر بودند، بعد دیگر یک دفعه همه چیز رفت روی هوا. نه دانشگاه بود، نه امکان کنسرت و نه اصلا هیچ‌ کداممان شغل دیگری بلد بودیم. هوشنگ، مسافرکشی می‌کرد، اصلا باورتان می‌شود؟ هوشنگ با کیوان ابتهاج پسر آقای ابتهاج می‌رفت. مسئله امرار معاش هم بود.
امکان آموزشگاه‌های خصوصی یا تدریس خصوصی نبود؟ مثلا در خود چاووش.
بله کانون چاووش بود، اما آن هم خیلی اوضاع بسامانی نداشت. غیر از این، آن‌قدرها هم هنرجو نبود. این‌گونه که الان مردم طرفدار و علاقه‌مند به موسیقی هستند، نبود. مثلا الان بگویند چاووش باز شده، مردم می‌ریزند؛ چون چاووش نوستالژی شده. آن زمان بسیاری حتی اسم چاووش، عارف و شیدا را نشنیده بودند و اصلا نمی‌دانستند این‌ها چیست؛ حتی شجریان محبوبیت الان را نداشت، معمولی بود. ما بعد از سال‌ها به ‌فکر گرفتن شاگرد خصوصی افتادیم. آموزشگاه کامکارها هم تازه ۲۰ سال است که دایر شده است.
از حال‌وهوا و حرف‌هایی که به قول خودتان اعضای بزرگتر خانه درباره انقلاب می‌زدند، چیزی یادتان هست؟ یا مثلا زمانی که چاووشی‌ها از رادیو استعفا دادند؟
نه من در سنی بودم که مثل بچه‌های الان اصلا به این چیزها فکر نمی‌کردم. مثل همین دعوایی که ما با آقای علی رهبری داشتیم و بعضی اعضای جوان ارکستر سمفونیک از ما ناراحت ‌شدند. این‌ها فقط می‌گفتند این بتهوون را بده بزنیم، درست مثل آن موقع من؛ فقط می‌خواستم ویولن بزنم و مدام از موتزارت و بتهوون بزنم. الان که این سوال را می‌پرسید تازه به این فکر می‌کنم که ما چه می‌کردیم، چه می‌خوردیم. تنها چیزهایی که به خاطر دارم این است که به خانه خواهرم و لطفی می‌رفتیم و آقای شجریان و بقیه هم می‌آمدند و در زیرزمین تمرین می‌کردند. من گاهی تماشاچی بودم و گاهی ساز می‌زدم یا شب‌ها شیفت بودیم و در همان زیرزمین نوار ضبط می‌کردیم. یک دلخوری‌هایی هم از بچه‌های چاووش داریم.
چه دلخوری‌هایی؟ از چه کسانی دلخورید؟
از آقای ابتهاج و دیگران. وقتی صحبت از چاووش می‌شود، از همه صحبت می‌کنند، اما نه‌ تنها از کامکارها که حتی از حسن کامکار هم حرفی نمی‌زنند؛ کسی که تمام خانه و زندگی‌اش را در سنندج به قیمت ۳۵۰ هزار تومان حراج کرد؛ همه‌ چیز از خانه و قالی و بقیه وسایل، به تهران آمد و همه‌اش را برای خرید «دِک» – دستگاه ضبط صدا – داد. از صبح تا شب می‌نشست کارهای چاووش را ضبط می‌کرد. سوال من این است آقا شما که از چاووش یک، چاووش شش و… اسم می‌برید، چه کسی آن‌ها را تکثیر می‌کرد؟ چطور تکثیر می‌کردید؟ تا مدتی فقط پدرم بود که در همان دفتر چاووش آلبوم‌ها را تکثیر می‌کرد. گاهی من برای کمک می‌رفتم. تا دیروقت می‌ماندیم، تکثیر می‌کردیم، بعد لیبل می‌زدیم و جلد می‌کردیم.
این‌ها در موسسه چاووش، تکثیر می‌شد؟
از اول نه. وقتی بیژن و پشنگ دانشجو شدند، در سه‌راه جمهوری کمی پایین‌تر از سینما آسیا، در ساختمان علومی، اتاق کرایه کرده بودند. بعد که ما هم آمدیم و بعدها که پدر و مادرم خانه‌ را فروختند و از سنندج به تهران آمدند همه همان‌جا بودیم. فکر کنید ما شش، هفت نفری در سه اتاق! بعدا پدرم طبقه هفتم همان‌جا را خرید و یکی از اتاق‌های آنجا را کلا اتاق ضبط و تکثیر کرد. بعد از آن همه این‌ها را به چاووش در خیابان حقوقی منتقل کرد. کم‌کم آقای‌ منوچهر آزادی‌ آمد و با لطفی و بچه‌ها دوست شد. او فقط پخش کارها را بر عهده گرفته ‌بود که ما دیگر دم خیابان نرویم، اما هنوز پدرم در یکی از اتاق‌های چاووش کارها را ضبط و تکثیر می‌کرد. بعدتر شرکت روح‌افزا را ثبت کردیم، اما از لحاظ مالی‌ نتوانست با بقیه شرکت‌ها رقابت کند و دیگر ادامه نداد. پدرم احتیاجی‌ به این چیزها نداشت، اما از روی‌ انسانیت باید آنچه را اتفاق افتاده، گفت.
یک دلیل جدایی شما از گروه شیدا، همین دلخوری‌ها بود؟
نه چندان. بعد از آنکه خواهرم و لطفی جدا شدند، ما هم جدا شدیم. دقیقا یادم نیست، فکر کنم سال ۶۲ یا ۶۳ جدا شدند. البته یک دفعه نبریدیم و هنوز با گروه شیدا همکاری‌ می‌کردیم، اما گروه دیگر آن انسجام سابق را نداشت. چون دیگر شکل خانواده را از دست داده بود. الان همه می‌گویند گروه شیدا، فلانی‌ و فلانی‌ و… بودند، اما اسم کامکارها را نمی‌آورند. لطفی‌ البته استاد مسلم بود و شکی‌ در آن نیست، اما بچه‌های‌ ما این گروه را ساختند. شیدا در واقع آن رابطه خونی‌ میان لطفی‌ و ما بود. من و اردشیر کوچک بودیم، اما پشنگ، بیژن و ارژنگ بودند. اگر این‌ها نبودند، شیدا ‌بود، اما نه این شیدا، یک چیز دیگری ‌بود.
چه زمانی عضو ارکستر سمفونیک تهران شدید؟ از حال‌وهوای آن زمان ارکستر کمی بگویید.
بعد از انقلاب، سال ۶۰ به بعد. اوایل انقلاب تا دو سال وضعیت خوب بود؛ اما بعد از آن بسیار سخت شد. باور نمی‌کنید، گاهی اصلا جرات نداشتم سازم را با خودم بیرون ببرم، حتی‌ کارت تردد برای‌ ساز داشتیم. به یاد ندارم با ساز بیرون رفته باشم و در خیابان کسی جلوی من را نگرفته باشد. معمولا پاسداری‌ می‌آمد و با تندی‌ می‌پرسید: «این چیه؟ باهاش چه کار می‌کنی؟» با ترس و لرز می‌گفتیم والا این ساز است، باهاش «خمینی‌ ای‌ امام» می‌زنیم. بعضی‌ها که منطقی‌تر بودند، می‌گفتند: «آها خمینی ای امام! آها موسیقی!» اما بعضی‌هایشان که سختگیرتر بودند، ما را به کمیته می‌بردند.
شما را هم به کمیته بردند؟
بله چند بار رفتم. دوباره آن سوال‌ها از نو. ساز را درمی‌آوردند و مدام ما باید می‌گفتیم «آقا تو را خدا اینجایش به میز نخورد، احتیاط کنید، قیمتی است.» راستش آن موقع از مردم هم می‌ترسیدم. آن‌ها هم گاهی با لحن بدی می‌پرسیدند یا بد نگاه می‌کردند. حسم این بود که آن‌ها هم می‌گویند که این‌ها طاغوتی‌اند. هنوز هم هستند کسانی که این مسئله برایشان حل نشده و موسیقی را حرام می‌دانند.
از چه زمانی احساس کردید فضا بازتر شده است؟
این برخوردها به مرور کمرنگ ‌شد؛ مثل باقی‌ چیزها. فکر می‌کنم دیگر از اوایل دهه ۷۰ وضعیت بهتر شد تا امروز که اصلا افتخار می‌کنم با سازم بیرون بروم.
آن زمان وضعیت ارکستر سمفونیک تهران چطور بود؟ ظاهرا در همان اوایل انقلاب، گاهی رهبر ارکستر سمفونیک حتی به سختی می‌توانست در میان سرودهای انقلابی، یک قطعه کلاسیک جا بدهد.
در ارکستر سمفونیک تا پنج شش سال فقط سرود انقلابی‌ می‌زدیم؛ آن زمان تا سال‌ها از سمفونی‌ و این‌ها خبری‌ نبود. تا سال‌ها نمی‌توانستیم کلاسیک بزنیم. مخصوصا آن اوایل همه ‌چیز به هم ریخته بود و بودجه ارکستر که هیچ، خود ارکستر هم روی هوا بود. ما جوان‌ترها اصلا متوجه نبودیم، درست مثل جوانان الان ارکستر. فقط ناراحت بودیم که چرا این‌قدر سرود اجرا می‌کنیم، کمی هم کارهای کلاسیک بزنیم. خود بچه‌ها چیزهایی می‌نوشتند و این می‌شد سرود و ما روی سن اجرا می‌کردیم. به خاطر دارم در دوره آقای حشمت سنجری همین سرودها را تمرین کرده بودیم و قرار بود در ورزشگاه آزادی‌ اجرایشان کنیم. چقدر هم زحمت کشیده و برای ارکستر سن درست کرده بودند. همه اعضای ارکستر و گروه کر هم بود. ما همین‌طور آماده روی صندلی‌ها نشسته بودیم که نوبتمان شود. مدام افراد مختلف می‌آمدند و سخنرانی می‌کردند، حاضران هم صلوات می‌فرستادند، فرزندان شهدا می‌آمدند و شعر می‌خواندند. ما هم منتظر بودیم؛ اما یک ‌دفعه گفتند خداحافظ و مراسم تمام شد. هاج و واج یکدیگر را نگاه می‌کردیم که «اِ پس ما چی‌؟» اصلا باورتان نمی‌شود، سه ساعت تمام روی سن نشستیم. بعد هم ساز را برداشتیم و برگشتیم. اصلا انگار هیچ ‌کس سوال نکرده بود که این‌ همه آدم با این همه ساز و تشکیلات برای چه آنجا نشسته بودند. با ارکستر چند بار به ورزشگاه آزادی رفته بودیم که یک بار این‌طور شد.
شما هم در اجرای افتتاحیه مجلس دوم حضور داشتید؟
نه فکر کنم فقط سازهای‌ بادی‌ را بردند. بیشتر مراسم سازهای بادی را می‌بردند که انگار مشکل کمتری داشت؛ اما با ارکستر در چند میدان‌ هم کنسرت دادیم و به یکی دو شهر هم رفتیم، حتی در آسایشگاه‌های روانی هم ساز زدیم. متاسفانه آن‌ها با این نیت ارکستر را به این‌جور جاها می‌فرستادند که بگویند این‌ها به درد اینجاها می‌خورند.
ظاهرا اجراها در میدان‌ها و آسایشگاه‌ روانی امین‌آباد یا سفر ارکستر به پشت جبهه در زمان جنگ با این هدف بوده که نشان دهند موسیقی هم سهمی‌ از انقلاب دارد تا مثلا ارکستر را تعطیل نکنند.
بله، صد درصد هدف مسئولان ارکستر همین بود. ما خودمان با علاقه به جبهه رفتیم تا بگوییم ارکستر سمفونیک، مرکزی فرهنگی‌ است، با شما همراه است و ضد انقلاب نیست. همین الان هم بگویند بروید در امین‌آباد ساز بزنید یا در فلان میدان کنسرت بدهید، با دل و جان می‌رویم. مگر این بد است که آدم میان مردم و برایشان ساز بزند؟ اما این‌ها توهین می‌کردند و هدف خوبی نداشتند. همه این کارها را کردیم که بگوییم آقا این ارکستر خوب است، به دردتان می‌خورد، اما هنوز که هنوز است، ما و ارکستر را جزو آدمیزاد حساب نمی‌کنند. با اینکه هر کاری‌ برای‌ ثابت‌ کردن خودمان و ارکستر انجام دادیم، هنوز مجلس و… چیزی‌ به نام ارکستر را به رسمیت نمی‌شناسند، مثلا هنوز به ارکستر بودجه نمی‌دهند. آدم واقعا ناراحت می‌شود. الان بعد از نزدیک به ۴۰ سال وزیر جدید گفته‌ برای‌ ارکسترهای‌ سمفونیک و ملی‌ بودجه می‌گیرند. برای‌ برنامه‌های‌ خودشان یاد ارکستر می‌افتند، مثلا تا نزدیک دهه فجر می‌شود، می‌گویند یک رهبر ارکستر بیاوریم و تمرین کنیم، اما دهه فجر که تمام می‌شود، ارکستر هم فراموش می‌شود.
نخستین سفر ارکستر به جبهه احتمالا اردیبهشت سال ۶۵ بود، خاطرتان هست کدام مناطق رفتید؟ واکنش رزمندگان چطور بود؟
فکر می‌کنم به چند پایگاه نظامی در دارخوین و اهواز رفتیم. از این رو می‌گویم اهواز که به خاطر دارم روی کارون قایق‌سواری‌ کردیم، چون وارد شهر نمی‌شدیم، دقیق یادم نیست. واکنش رزمندگان هم خوب بود، می‌دانستند که آمده‌ایم برای‌ آن‌ها اجرا کنیم. با ما عکس می‌گرفتند، حتی‌ بسیجی‌ها هیچ واکنش منفی‌ نشان ندادند.
به خاطر دارید، اولین اجرای گروه کامکارها بعد از انقلاب چه سالی بود؟
شاید ۲۸ یا ۳۰ سال پیش بود. ما نوارهایی‌ ضبط کردیم که بیشتر موسیقی‌ محلی‌ بود. خودمان هم خیلی خوشمان آمد. مردم در مهمانی‌ها و جمع‌های خانوادگی گوش می‌کردند و خیلی‌ برایشان تازگی‌ داشت. بعد گفتیم چرا خودمان از همین‌ها کنسرت نگذاریم، چرا اصلا گروه درست نکنیم. البته گروه کامکارها قدمت ۵۰ ساله دارد، اما شکل گروه این‌طور نبود؛ پدرم بود با بچه‌های‌ بزرگتر. گروه با این شکل تازه تقریبا ۳۰ سال عمر دارد. اول خواهرم، «قشنگ» خودش سه‌تار می‌زد و بعدا که کم‌کم «امید» پسرش بزرگ شد، او هم آمد. اولین کنسرتمان در تالار وحدت بود، سال دقیقش را به خاطر ندارم؛ اما حدود ۲۸ سال پیش بود.
برخورد مردم چطور بود؟
واقعا بی‌نظیر بود. با لباس‌های‌ سبز روی سن تالار وحدت رفتیم. به همین شیوه الان، نیمی از کنسرت کردی بود و بخشی دیگر فارسی. شما فکر کنید اجرای موسیقی محلی شورانگیز کردی، آن هم بعد از چند سال ممنوعیت چه فضایی را درست می‌کند. واقعا برای خودمان هم تازگی‌ داشت.


منبع: بهارنیوز

دعوت «ژنو» از دختر ایرانی

به گزارش ایسنا، جدیدترین ساخته رضا میرکریمی در بخش مسابقه منتقدین دوازدهمین جشنواره فیلم‌های شرقی ژنو پذیرفته شده که از تاریخ اول تا نهم آوریل (۱۲ تا ۲۰ فروردین) در کشور سوئیس برگزار می‌شود.این فیلم که پخش بین‌المللی آن بر عهده‌ی نسرین میرشب است، اولین نمایش خود را در بخش سودای سیمرغ سی‌وچهارمین جشنواره فیلم فجر تجربه کرد و در ۷ بخش نامزد جایزه شد و در اولین حضور بین‌المللی‌اش در جشنواره فیلم مسکو نیز جایزه بهترین فیلم و بهترین بازیگر مرد (فرهاد اصلانی) را نیز از این رویداد سینمایی از آن خود کرد.
فیلم «دختر» علاوه بر این تاکنون  جایزه بهترین بازیگر مرد (فرهاد اصلانی) جشنواره «باتومی» گرجستان، جوایز بهترین فیلم و بازیگر مرد جشنواره «گوا» در کشور هند، جوایز بهترین فیلم و بازیگر مرد جشنواره فیلم «داکا» در کشور بنگلادش و همچنین ۴ جایزه از جمله جایزه بزرگ و جایزه بهترین بازیگر مرد را از جشنواره بین‌المللی «عشق» در مُنس بلژیک کسب کرده است.


منبع: بهارنیوز

۲بازیگرایرانی در میان زیباترین‌های جهان

به گزارش ایلنا؛ سایت هنری Buzznet امسال برای اولین بار نام ۲ هنرمند زن ایرانی را در فهرست ۳۰ نفره‌ی بازیگران زیبای زن جهان قرار داده است. در این فهرست؛ ترانه علیدوستی در مقام ۲۸ و نیکی کریمی در مقام ۱۴ قرار دارند. این لیست براساس نظرسنجی جهانی انتخاب شده است و ملاک‌هایی همچون جذابیت، زیبایی، فعالیت زیاد در سینما، کسب جایزه و استقبال از نمایش فیلم‌ها برای انتخاب بازیگران مدنظر بوده است. در این فهرست زنانی که در رشته‌های مختلف هنری  فعالیت می‌کنند، قرار دارند.بیانسه؛ خواننده معروف آمریکایی در رتبه اول این فهرست قرار دارد.
 


 

 


 

 


منبع: بهارنیوز

ظرفیت‌های گردشگری همدان در قاب «علی‌البدل»

داستان این سریال به کارگردانی سیروس مقدم در روستایی به نام «چشمه قل‌قل» اتفاق افتاده است روستایی که عملا وجود خارجی ندارد از همان روزهای اول نیز قصه این مجموعه تلویزیونی برای ناکجاآباد نوشته شد و عوامل سریال پس از آن به دنبال محلی برای فیلمبرداری گشتند تا اینکه چهار روستای هدف گردشگری استان همدان  را انتخاب کردند.

به گزارش مهر، این چهار روستا عبارتند از «ورکانه»، «سیمین»، «شورین» و «اشتران» که در زمره روستاهای هدف گردشگری استان همدان بوده و هر کدام پتانسیل‌های ویژه‌ای در بحث گردشگری دارند.

بیشترین پلان‌ها و سکانس‌های فیلم در روستای ورکانه است روستایی که به لحاظ معماری دارای خانه‌های کاملا سنگی منحصربه‌فرد بوده و نگاه هر گردشگری را به خود جذب می‌کند. روستای ورکانه در نزدیکی شهر همدان و در فاصله کمی با سد اکباتان قرار گرفته که زادگاه پروفسور موسیوند متخصص ایرانی قلب و مخترع بای‌پس قلبی ریوی بوده و در دنیای پزشکی فردی بسیار شناخته شده است. او سال‌ها پیش در بازگشت به ایران سری به روستای ورکانه زد و با حمایت مالی وی و سازمان میراث فرهنگی بخش‌های مهمی از این روستا مورد مرمت و بازسازی قرار گرفت.

روستایی با معماری پله‌ای که در کوهپایه قرار گرفته است

روستای سیمین نیز در ۱۲ کیلومتری شهر همدان واقع شده و علاوه بر خانه‌ها و کوچه‌هایی با بافت سنگی از طبیعت بکر و فوق‌العاده‌ای بهره‌مند است. این روستا در نقطه‌ای کوه پایه‌ای واقع شده و دارای بافت یک‌پارچه سنگی و معماری پله‌ای، کوچه‌های باریک و تنگ و یک حمام بسیار قدیمی با خزینه ‌است.

روستای شورین هم نزدیک‌ترین روستا به شهر همدان و دارای قدمتی بالا و طبیعتی زیبا است. حمام امیرافخم یکی از آثار تاریخی روستای شورین است که در سال ۱۳۸۴ﺑﺎ ﺷﻤﺎﺭﻩ ﺛﺒﺖ ۱۱۹۵۲ به عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.

از نظر قدمت تاریخی این حمام به دوران قاجاریه مربوط است و در داخل قلعه امیرافخم شورینی معروف به امیر شورینی واقع شده است. تعداد قابل توجه‌ای از پلان‌های سریال علی البدل در این حمام گرفته شده است.

چهارمین روستای گردشگری همدان، روستای اشتران واقع در شهرستان تویسرکان بوده که از سمت جاده گنج‌نامه- تویسرکان حدود ۲۷ کیلومتر با همدان فاصله دارد. این روستای تاریخی علاوه بر طبیعت فوق‌العاده دارای آثار تاریخی شاخصی از جمله قلعه اشتران و خانه تاریخی اردلان است که بخشی از پلان‌های سریال علی‌البدل در این دو مکان تاریخی گرفته شده است.

سریال علی‌البدل فارغ از بحث‌های فنی و تکنیکی، بی‌شک نقش قابل توجهی در توسعه گردشگری روستایی در این مناطق می‌تواند داشته باشد. در طول این سال‌ها پرداختن به روستاهای هدف گردشگری و توسعه گردشگری روستایی بیش از هر چیز در حد حرف و شعار باقی مانده است و نگاه ویژه یک سریال پرمخاطب در ایام نوروز می‌تواند به توسعه این مدل گردشگری کمک قابل توجهی بکند.

مخاطبان به دنبال محل فیلمبرداری می‌گردند

اگر چه در سریال علی‌البدل با توجه به نوع قصه‌ای که در حال روایت است، اساسا روستای مورد اشاره وجود خارجی ندارد و نیز پلان‌ها در روستاهای مختلف گرفته شده اما در هر صورت مخاطب امروزی با توجه به دسترسی به امکانات از جمله فضای مجازی و… پیگیر این مساله است که داستان سریال در کجا اتفاق افتاده، ویژگی‌های لوکشین‌ مورد نظر چیست و… از این رو مخاطب به دنبال کشف روستا خواهد رفت و قطعا تعداد قابل توجه‌ای پس از پایان پخش سریال علی‌البدل سری به چهار روستای مورد اشاره در سریال به ویژه روستای ورکانه و اشتران خواهند زد.

علی مالمیر، مدیرکل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان همدان درباره این سریال به خبرنگار مهر گفت: مجموعه تلویزیونی علی‌البدل فرصت مغتنمی برای استان محسوب شده و خوشبختانه این فرصت توانست بخشی از پتانسیل‌های گردشگری استان همدان به ویژه در بخش روستاهای هدف گردشگری را به نمایش بگذارد.

مالمیر ضمن اشاره به سابقه عوامل تولید کننده این مجموعه تلویزیونی افزود: البته بخشی از موفقیت این سریال مدیون لوکشین‌های خوبی است که در چهار روستای ورکانه، سیمین، شورین و اشتران وجود دارد با این وجود پخش این سریال باعث خواهد شد تا ذهن علاقه‌مندان را معطوف کند که این لوکشین‌های زیبا کجا می‌تواند باشد و به دنبال بازدید از آن باشند.

مدیرکل میراث فرهنگی استان همدان ادامه داد: شاید اگر بخش خصوصی در استان همدان نیز به عنوان پشتیبان این مجموعه ورود پیدا می‌کرد، ما می‌توانستیم از ظرفیت این سریال برای معرفی بیشتر جاذبه‌های دیدنی همدان استفاده کنیم.

مالمیر با اشاره به اهمیت توسعه گردشگری روستایی گفت: یکی از اهدافی که سازمان میراث فرهنگی طی چند سال گذشته در پیش گرفته، بحث اقتصاد گردشگری در روستاهاست. به همین منظور پروژه‌ای در قالب کارگاه‌های آموزشی تعریف شده که در آن نوع نگرش اهالی روستا، اعضای شورا و دهیاران به مقوله گردشگری تغییر کرده و می آموزند که چگونه می‌توان از ظرفیت‌های گردشگری بهره‌های فراوان بهره برد.

وی با بیان اینکه برگزاری این کارگاه‌های آموزشی در سطح روستاهای استان ادامه دارد، عنوان کرد: رویکرد دیگری که در بحث توسعه گردشگری روستایی دنبال می‌شود، ایجاد اقامت‌گاه‌های بوم‌گردی است که خوشبختانه در سال گذشته ۴ اقامت‌گاه بوم‌گردی در استان ایجاد شده و یکی از این اقامت‌گاه‌ها در روستای ورکانه قرار دارد و اقامتگاه بوم‌گردی هم در دست ساخت است و متقاضیان احداث اقامت‌گاه بوم‌گردی تا سقف یک میلیارد ریال میلیون وام قرض‌الحسنه دریافت می‌کنند.

مالمیر هم‌چنین درباره وضعیت قلعه اشتران که در بخش‌هایی از این مجموعه تلویزیونی نیز به تصویر درامده است گفت: قلعه اشتران مالک شخصی دارد و اگر سرمایه‌گذاری پیدا شود که حاضر باشد این قلعه را مرمت کند و از آن بهره ببرد، طبیعتا سازمان میراث فرهنگی هم کمک خواهد کرد اما این سازمان با توجه به محدودیت منابع مالی و اضطراری که در نگهداری دیگر اماکن تاریخی دارد فعلا توان خرید و مرمت این قلعه را ندارد. البته ما امیدواریم که روزی میراث فرهنگی بتواند این قلعه را تملک و آن را مرمت کند.

بهتر بود به اسم دقیق روستاها اشاره می‌شد

مریم مقدم یک کارشناس ارشد برنامه‌ریزی گردشگری نیز در گفتگویی با مهر بیان کرد: گردشگری فیلم، یک نمونه خاص از گردشگری رسانه‌محور است که بینندگان را ترغیب می‌کند حین یا بعد از تولید، از مکان‌های نمایش داده شده در یک سریال و یا فیلم بازدید کنند.  این مهم زمانی معنا پیدا می‌کند که لوکیشن «محل تولید محتوی فیلم یا سریال» با اشاره مستقیم به نام و نشان جغرافیایی آن منطقه موجب معرفی ظرفیت‌های گردشگری منطقه شوند.

وی تاکید کرد: در ادبیات دانشگاهی اصطلاح گردشگری فیلم و گردشگری القایی فیلم یکسان به‌کار می‌رود. تاثیر فیلم بر زندگی مصرف‌کنندگان آنچنان زیاد است که به انتخاب مقصدهای گردشگری نیز سرایت کرده است.

این فعال گردشگری افزود: تصاویری که در فیلم‌ها نمایش داده می‌شود در طول دهه‌ها باقی می‌مانند؛ شهرت به همراه می‌آورند؛ خلق هویت می‌کنند و از آنجا که یکسونگری‌های موجود در دیگر انواع رسانه‌های تبلیغی، مثلا رسانه‌های چاپی، در فیلم‌ها مشهود نیست بهتر می‌توانند اعتماد افراد را جلب کنند.

وی ادامه داد: با همه وقت و هزینه‌هایی که مردم محلی و بومی روستای‌های هدف گردشگری استان از جمله ورکانه و سه روستای دیگر که در سریال علی‌البدل به آن اشاره شده است، صرف کردند به دلیل اشاره نشدن به اسم دقیق روستا و موقعیت جغرافیایی آن در محاوره‌های این مهم یعنی اعتمادسازی برای گردشگران محقق نشده است.

وی عنوان کرد: تاثیر جملات مطرح شده توسط بازیگران یک فیلم برای معرفی یک شهر، استان یا کشور انکار ناپذیر است و به مثابه تبلیغی است که میلیون‌ها نفر تماشا می‌کنند. این در حالی است که  در سریال علی‌البدل به دلیل اینکه بازیگران اساسا اشاره‌ای به محل‌های فیلمبرداری ندارند و بیشتر از زبان معیار برای دیالوگ‌های سریال استفاده شده است، چندان در معرفی ظرفیت‌های گردشگری این روستاها موفق عمل نشده است.

این کارشناس ارشد گردشگری گفت: اگر به دلیل ساخت یک فیلم ذی‌نفعان گردشگری آن فیلم بهره لازم را نبرند کاری بیهوده در این زمینه اتفاق افتاده است.

مقدم افزود: در برنامه‌ریزی گردشگری فیلم، نقش و منفعت ذی‌نفعان و سطح درگیر بودن آن‌ها متفاوت است و اگر هر یک از این موارد در روند تولید فیلم و سریال محقق نشود باید ادعا کرد هزینه و وقت و فرصت‌ها سوزانده شده‌اند.

با تمام این تفاسیر نظرات مخالف و موافق بسیاری در مورد میزان اثرگذاری سریال علی‌البدل در توسعه صنعت گردشگری روستایی داشته و دارد اما بی‌شک این سریال می‌تواند تلنگر بسیار جدی برای دست‌اندرکارن صنعت گردشگری باشد که سال‌هاست از ظرفیت بالقوه و بالفعلی که در روستاهای ایران به ویژه برای جذب گردشگر خارجی وجود دارد غافل بوده و اگر توجه خاصی به این مدل گردشگری داشته باشد علاوه بر اشتغال‌زایی و نیز ارز آوری بسیار خوبی که می‌تواند داشته باشد سبب خواهد شد تا بسیاری از مهاجرت‌ها از روستا به شهر متوقف شود.

در حال حاضر سال‌هاست بحث روستاهای هدف گردشگری مطرح شده اما اساسا برنامه‌ای مدون برای توسعه گردشگری در این روستاها وجود ندارد و بی‌شک نیاز هست تا دولت و فعالان این عرصه تمرکز بیشتری بر روی این موضوع داشته باشند.


منبع: عصرایران

دعوت فستیوال «ژنو» از دختر ایرانی

فیلم «دختر» در بیست و سومین حضور بین‌المللی خود در جشنواره فیلم‌های شرقی ژنو در کشور سوئیس شرکت خواهد کرد.

جدیدترین ساخته رضا میرکریمی در بخش مسابقه منتقدین دوازدهمین جشنواره فیلم‌های شرقی ژنو پذیرفته شده که از تاریخ اول تا نهم آوریل (۱۲ تا ۲۰ فروردین) در کشور سوئیس برگزار می‌شود.

این فیلم که پخش بین‌المللی آن بر عهده‌ی نسرین میرشب است، اولین نمایش خود را در بخش سودای سیمرغ سی‌وچهارمین جشنواره فیلم فجر تجربه کرد و در ۷ بخش نامزد جایزه شد و در اولین حضور بین‌المللی‌اش در جشنواره فیلم مسکو نیز جایزه بهترین فیلم و بهترین بازیگر مرد (فرهاد اصلانی) را نیز از این رویداد سینمایی از آن خود کرد.

فیلم «دختر» علاوه بر این تاکنون  جایزه بهترین بازیگر مرد (فرهاد اصلانی) جشنواره «باتومی» گرجستان، جوایز بهترین فیلم و بازیگر مرد جشنواره «گوا» در کشور هند، جوایز بهترین فیلم و بازیگر مرد جشنواره فیلم «داکا» در کشور بنگلادش و همچنین ۴ جایزه از جمله جایزه بزرگ و جایزه بهترین بازیگر مرد را از جشنواره بین‌المللی «عشق» در مُنس بلژیک کسب کرده است.


منبع: عصرایران

نمایش ۱۷ فیلم کوتاه شاگردان کیارستمی در جشنواره مراکش

سفر طولانی عباس کیارستمی دارد یک ساله می‌شود و طی این مدت اغلب جشنواره‌های جهانی با یاد و نام عباس کیارستمی گره خورده است.

در تازه‌ترین رویداد سینمایی که قرار است در مراکش برگزار شود ۱۷ فیلم کوتاه که توسط شاگردان زنده‌یاد ساخته شده‌ به نمایش درمی‌آید.

در چهارمین دوره جشنواره کپ اسپارتال که از پنجم تا هشتم آوریل در شهر طنجه مراکش برگزار می‌شود ۱۷ فیلم کوتاه از ساخته‌های شاگردان عباس کیارستمی در بخش رقابتی جشنواره به نمایش در می‌آید. این فیلم‌ها حاصل آموزش‌های سینمایی عباس کیارستمی در کارگاه‌های مؤسسه کارنامه است که مدیریت آن را نگار اسکندرفر به عهده دارد.

همچنین  بزرگداشت عباس کیارستمی در این جشنواره برگزار خواهد شد که در این بخش پرویز جاهد، نویسنده و منتقد شناخته‌شده سینما و محمد امین کرخی، شاعر و منتقد فیلم و مترجم اشعار کیارستمی به عربی در باره سینمای کیارستمی و جایگاه او در سینمای جهان صحبت خواهند کرد و در حاشیه آن از کتاب «باد و برگ» با عنوان عربی «ریح و اوراق» رونمایی خواهد شد.

ریاست هیأت داوران این دوره از جشنواره را پرویز جاهد  بر عهده دارد و مارینا مورنو، ویژوال آرتیست ایتالیایی، رشیدا شبانی بازیگر داوران بخش رقابتی این دوره از جشنواره هستند. جشنواره کپ اسپارتال جشنواره‌ای نوپاست که با حمایت انستیتو فرانس در مراکش برگزار می‌شود و به سینمای عرب و خاورمیانه اختصاص دارد.


منبع: عصرایران

حمید عسکری در خندوانه چه گفت؟

گروه هنری: حمید عسکری خواننده آلبوم «کما» در مورد محسن چاوشی گفت: «آن قدر آدم را تحت‌تاثیر قرار می‌دهد که گوش نمی‌دهم! صدایش به شکل خوبی حال آدم را بد می‌کند.»
 
پنجشنبه شب، حمید عسکری، خواننده معروف موسیقی پاپ ایران، مهمان برنامه «خندوانه» با اجرای رامبد جوان شد. عسکری در ابتدای برنامه در مورد این که این روزها مشغول چه کاری است، به فرزند ۱۰ ماهه‌اش اشاره کرد و گفت: «از وقتی کارن آمده وقت خواب مشخصی ندارم. (با خنده) انسان کاملا سحرخیزی شده‌ام و کامروا!»‌ او در ادامه گفت: «تا چهار، پنج روز دیگر یک تک آهنگ منتشر می‌کنم که هنوز نامی ندارد.»

عسکری در مورد چگونگی انتخاب نام برای ترانه‌هایش هم توضیح داد: «یا کلمه‌ای خاص از خود ترانه انتخاب می‌کنم یا حس و حال کلی اثر خودش کلمه‌ای را نشانم می‌دهد.» او که سال ۱۳۸۵ با آلبوم «کما» به شهرت رسید و روند انتشار آن را تا «کما ۳» ادامه داد گفت: «از آن آلبوم در سال ۸۵ یک میلیون و ۷۰۰ هزار نسخه فروش رفت که مبلغی معادل یک میلیارد و خرده‌ای شد. آن زمان من فقط هشت میلیون بابتش گرفتم و طبق قرارداد هزینه تهیه آلبوم بعدی را هم خودم دادم.»

عسکری در مقابل اظهار تعجب رامبد جوان بابت مبلغ کمی که گرفته است، گفت: «بعدا ۱۰ میلیون دیگر هم دادند. البته آن زمان ما اصلا به پول فکر نمی‌کردیم.» او که در «شانس، عشق، تصادف» نقش حمید را بازی می‌کرد، ادامه داد: «قطعه‌ای که هنوز هم موقع اجرایش در دلم خبردار می‌ایستم، «قسمت نمی‌شه انگار» است.» او سپس قسمتی از این ترانه را در استودیو «خندوانه» خواند.

حمید عسکری در مورد زمانی که شعر این آهنگ را می‌گفته و ملودی‌اش را می‌ساخته است، گفت: «شعر «قسمت نمی‌شه انگار» را در عرض پنج دقیقه گفتم. از فولادشهر اصفهان می‌آمدم تهران خانه پدر و مادر میلاد ترابی، آن موقع تهران خانه نداشتم. یادم هست ساعت دو نیمه شب بود و همسایه طبقه بالایشان با عصا می‌کوبید به سقف که ساکت شویم.»

خواننده آلبوم «خوشبختی» ادامه داد: «آلبوم «کما» را که تنظیم می‌کردیم، همسایه‌مان ۱۰ بار می‌آمد زنگ می‌زد که کمتر سر و صدا کنیم. آلبوم که درآمد از ۱۰ صبح تا ۱۰ شب مرتب در حال مصاحبه بودم و آن قدر نشریاتی که می‌خواستند مصاحبه بگیرند زیاد بودند که می‌گفتم بیایند خانه. همان آقا می‌آمد دم در و با تعجب نگاه می‌کرد.»

خواننده آلبوم «از عشق» ادامه داد: «برادری دارم به اسم سعید. که نقطه مقابل همیم. هر چه قدر من درسخوان بودم و منظم، او برعکس بود. من را به عنوان شاگرد زرنگ می‌فرستادند مثلا بروم نقشه یا کره زمین را از دفتر بیاورم و می‌دیدم سعید یک دست و یک پایش را بالا گرفته و جلوی در دفتر ایستاده است. پدر و مادرم از من راضی‌اند و همین باعث اعتماد به نفسم می‌شود.»

بازیگر سریال «سی و نه هفته» در مورد این که، کجایی است هم گفت: «پدر و مادرم هر دو اصالتا اهل استان فارس‌اند اما در فولادشهر اصفهان زندگی می‌کردند. پدرِ مادرم در شرکت نفت آبادان کار می‌کرد و مادرم موقع زایمان به آبادان رفت. من آبادان به دنیا آمدم و شناسنامه‌ام را از آن جا گرفتند اما در فولادشهر اصفهان بزرگ شدم.» خواننده آلبوم «دیوونه‌وار» در مورد روابطش با دیگر خوانندگان پاپ هم توضیح داد: «تعداد خوانندگان پاپ مجاز کم است و به همین دلیل همه همدیگر را می‌شناسیم و با هم روابط خوبی داریم.»

او در ادامه در جواب رامبد جوان که نظرش را در مورد احسان خواجه‌امیری پرسید گفت: «ادامه خوبی برای صدای پدرش است و آن چیزی که باید می‌شد، شد.» عسکری در مورد محسن چاوشی افزود: «آن قدر آدم را تحت‌تاثیر قرار می‌دهد که گوش نمی‌دهم! به شکل خوبی حال آدم را بد می‌کند.» سپس قطعه «آرایش غلیظ» از همایون شجریان پخش شد که حمید عسکری او را دست‌نیافتنی خواند.


منبع: بهارنیوز

استاد پیشکسوت معرق درگذشت

استاد نادر نصیری، صبح امروز، ۱۰ فروردین دارفانی را وداع گفت.

نادر نصیری، استاد پیشکسوت معرق براثر ضایعه مغزی و پس از ماه‌ها تحمل بیماری درگذشت.

به گزارش مهر، نادر نصیری، استاد پیشکسوت معرق که از ۲۰ دی ماه و بر اثر ضایعه مغزی در بیمارستان بستری بود درگذشت.

این استاد پیشکسوت هنر در بیمارستانی در تهران بستری بود. پیش از این هم بهمن نامورمطلق، معاون صنایع‌دستی کشور از یاری و مساعدت با خانواده وی به جهت تامین بخشی از هزینه‌های درمانی خبر داده بود اما گلایه اعضای خانواده نادر نصیری نبود بیمه تکمیلی برای هنرمندان از جمله این استاد پیشکسوت معرق بود.

استاد نادر نصیری، صبح امروز، ۱۰ فروردین بر اثر عوارض این ضایعه دارفانی را وداع گفت.


منبع: عصرایران

رقابتی تازه در جشنواره فیلم ونیز

در بخش رقابتی واقعیت مجازی جشنواره فیلم ونیز تا ۱۸ فیلم حضور پیدا می‌کنند و در اتاق نمایش ویژه واقعیت مجازی جشنواره به نمایش درمی‌آیند.

جشنواره فیلم ونیز که سال گذشته نخستین اتاق نمایش واقعیت مجازی (VR) را برپا کرده بود، به مسیر خود در معرفی و تبلیغ واقعیت مجازی ادامه خواهد داد.

به گزارش خبرآنلاین، در هفتادوچهارمین دوره جشنواره فیلم ونیز برای نخستین بار شاخه‌ای برای رقابت فیلم‌های ساخته شده در حقیقت مجازی وجود خواهد داشت. پائولو براتا رییس و آلبرتو باربرا مدیر جشنواره ونیز چهارشنبه نهم فروردین این خبر را اعلام کردند.

هیات داوران این بخش از جشنواره شامل پنج تن از پیشگامان این رشته خواهند بود که برندگان جوایز بهترین فیلم واقعیت مجازی، جایزه بزرگ هیات داوران واقعیت مجازی و بهترین خلاقیت واقعیت مجازی را انتخاب خواهند کرد.

در بخش رقابتی واقعیت مجازی جشنواره فیلم ونیز تا ۱۸ فیلم حضور پیدا می‌کنند و در اتاق نمایش ویژه واقعیت مجازی جشنواره به نمایش درمی‌آیند.

امسال علاوه بر این در جشنواره ونیز شاهد برپا شدن کالج دو سالانه سینما برای واقعیت مجازی خواهیم بود. در این رویداد ۹ تیم متشکل از یک کارگردان و یک تهیه‌کننده برای کار روی فیلم‌های کوتاه واقعیت مجازی انتخاب می‌شوند. در حال حاضر ۹ پروژه از ایتالیا، آمریکا، دانمارک، فرانسه، اسراییل، صربستان، فیلیپین و هلند در دست ساخت است. در این میان به دو پروژه ۳۲ هزار دلار جایزه تعلق خواهد گرفت و علاوه بر آن در جشنواره نمایش داده خواهند شد.

هفتادوچهارمین دوره جشنواره ونیز از ۹ تا ۱۴ شهریور (۳۱ اوت تا ۵ سپتامبر) برگزار خواهد شد.

منبع: هالیوودریپورتر/ ۲۹ مارس


منبع: عصرایران

توفیق ملی‌گرا و مستقل بود

محمد سلطانی‌فر – استاد ارتباطات – از دوستان نزدیک توفیق، با تایید این خبر به ایسنا گفت: حسین توفیق متولد ۲۹ تیرماه ۱۳۰۸ بود که دیروز (نهم فروردین ماه) در بیمارستان «فیروزگر» فوت کرد، خواهر او نیز ساعاتی قبل از او از دنیا رفت، او دو فرزند دارد که هر دو آن‌ها در آمریکا به سر می‌برند.

او ادامه داد: مراسم خاکسپاری پیکر این روزنامه نگار فردا (۱۱ فروردین) ساعت ۹ صبح در قطعه نام‌اوران بهشت زهرا برگزار می‌شود و همین جا باید از آقایان حسین انتظامی – معاونت مطبوعات وزارت ارشاد – و سردار طلایی – عضو شورای شهر- که با وجود تعطیلات نوروز هماهنگی‌های لازم را برای خاکسپاری حسین توفیق در این قطعه انجام دادند، تشکر کنم.

سلطانی‌فر درباره شخصیت کاری توفیق اظهار کرد: او شخصیتی مستقل، ملی‌گرا و بدون وابستگی به هیچ سمت و سویی داشت. او عاشق میهن‌اش بود و با وجود اینکه امکان زندگی در آمریکا برای او فراهم بود، هیچ‌گاه حاضر نشد در آن‌جا زندگی کند. او همیشه خندان‌لب و پر از استعاره‌ها و نکته‌های زیبا بود.

این استاد ارتباطات اضافه کرد: توفیق پس از توقیف مجله «توفیق» در سال ۱۳۵۱ فعالیت مطبوعاتی نداشت اما حدود ۵-۶ سال بود که این مجله را دوباره احیا کند که این فرصت دست نداد.

سلطانی‌فر در پایان خاطرنشان کرد: مجله «توفیق» مستقل بود و هیچ سمت و سویی و وابستگی نداشت، اما آنقدر قدرت داشت که هویدا، نخست وزیر وقت بارها سعی در تطمیع عوامل این نشریه داشت و بارها درخواست می‌کرد علیه او مطلبی را منتشر نکنند اما آن‌ها در برابر این موضوع مقاومت می‌کردند. حسین توفیق که از عوارض عفونت ریه رنج می‌برد،۸ روز آخر عمرش را در کما به سر برد.
 


منبع: بهارنیوز

موراکامی کتاب جدیدش را معرفی کرد

به گزارش ایسنا، «دایریو کوریو» نوشت: «هاروکی موراکامی» نویسنده برجسته ژاپنی که به تازگی خبر چاپ رمان دو جلدی‌اش منتشر شده، اعلام کرده اثر جدیدش «وقتی از نوشتن حرف می‌زنم، از چه حرف می‌زنم» نام دارد و به زودی روانه بازار می‌شود.«وقتی از نوشتن حرف می‌زنم، از چه حرف می‌زنم» مقاله‌ای بلند با موضوع ادبیات است و او در این کتاب به داستان‌نویس شدن‌اش، تاثیر نوشتن بر او و تجربیات خود هم به عنوان نویسنده و هم خواننده پرداخته است. «موراکامی» که مشهورترین نویسنده حال حاضر ژاپن محسوب می‌شود،‌ در این کتابِ مقاله به نویسندگانی چون «فرانتس کافکا»، «ریموند شندلر»، «فئودور داستایوفسکی» و «ارنست همینگوی» اشاره کرده است.
«تاسکتس» انتشاراتی اسپانیایی است که این کتاب را در روز چهارم آوریل به چاپ می‌رساند.این ناشر عنوان کرده که «موراکامی» نویسنده‌ای خجالتی است و حرف زدن در مورد خودش، برای او بسیار سخت است. با این حال او در «وقتی از نوشتن حرف می‌زنم، از چه حرف می‌زنم»، درباره خود در دو جایگاه نویسنده و خواننده نوشته و تجربیاتش در این مورد را با مخاطبانش در میان گذاشته است. علاوه بر این، این کتاب دربردارنده توصیه‌هایی برای افرادی است که سودای نویسنده شدن را در سر می‌پ‍‌رورانند.
«موراکامی» پیش از این اثری به نام «وقتی از دو حرف می‌زنم، از چه حرف می‌زنم» را منتشر کرده بود و در آن به دلایل خود برای دویدن و تجربیات خود در انجام این ورزش پرداخته بود.»هاروکی موراکامی» بیش‌تر کتاب‌هایش را به سبک سوررئال به نگارش درآورده‌ است و آثارش تاکنون به بیش از ۵۰ زبان برگردانده شده‌اند. هر سال نام این نویسنده به عنوان یکی از نامزدهای نوبل ادبیات بر سر زبان‌ها می‌افتد، اما او هنوز موفق به کسب این افتخار نشده است.
این چهره ادبی که متولد ۱۲ ژانویه ۱۹۴۹ است و نویسندگی را پس از پایان تحصیلات دانشگاهی و راه‌اندازی یک کلوب جاز در توکیو شروع کرد. رمان عاشقانه «جنگل نروژی» او که در سال ۱۹۸۷ منتشر و به اثری پرفروش تبدیل شد، او را به عنوان یک ستاره ادبی به شهرت رساند. «۱Q۸۴ « طولانی‌ترین رمان «موراکامی» است که سال ۲۰۰۹ در سه جلد به زبان ژاپنی چاپ شد.»سوکورو تازاکی بی‌رنگ و سال‌های زیارتش» آخرین رمان او پیش از «قتل یک افسر شوالیه»، در سال ۲۰۱۳ روانه بازار شد و با استقبال زیادی مواجه شد. پس از آن مجموعه داستان کوتاهی با نام «مردان بدون زنان» در سال ۲۰۱۴ از این نویسنده منتشر شد. رمان «قتل افسر شوالیه» اثری ۲۰۰۰ صفحه‌ای است که از ماه فوریه روانه بازار شده و به کشتار نانجینگ پرداخته است. این موضوع که از مسائل حساس کشور ژاپن محسوب می‌شود، موجب شده برخی «موراکامی» را به باد انتقاد بگیرند


منبع: بهارنیوز

همسر افشین یداللهی درگذشت/عکس

امید ربانی‌فر از دوستان افشین یداللهی، درگذشت شبنم رحمتیان، همسر این ترانه‌سرا را تایید کرد.۲۵ اسفند سال گذشته، افشین یداللهی، شاعر و ترانه‌سرا در تصادف رانندگی در مسیر هشتگرد به تهران درگذشت و همسر و برادر همسرش که همراه وی در اتومبیل بودند، به بیمارستان منتقل شدند. متاسفانه تلاش‌های پزشکان برای بهبود و درمان شبنم رحمتیان نتیجه‌بخش نبود و صبح امروز (پنجشنبه ۱۰ فروردین) وی به دیار باقی شتافت.


منبع: بهارنیوز

آیا مستر بین مرده است؟

شایعه‌ای مبنی بر درگذشت مستر بین در شبکه‌های اجتماعی جهان در حال منتشر شدن است.

به گزارش باشگاه خبرنگاران؛ در حالی که هفته گذشته یک اکانت توئیتری جعلی خبری مبنی بر درگذشت رون اتکینسون بازیگر و کاراکتر محبوب نقش مستربین را منتشر کرده بود این خبر به تازگی در شبکه های مجازی ایران دست به دست شده است که به مانند بسیاری از اخبار مرگ دیگر شبکه‌های مجازی جعلی است.
 

شایعه‌ای که با این تصویر در شبکه های اجتماعی جهان در حال منتشر شدن است درحالیکه مستر بین زنده و سالم است.


منبع: عصرایران

تقدیر از عباس کیارستمی در مراکش

مراسم گرامیداشت و تقدیر از عباس کیارستمی، کارگردان نامدار ایرانی در جشنواره بین‌المللی فیلم «کپ اسپارطیل» در مراکش برگزار می‌شود که پرویز جاهد، منتقد سینما رئیس هیات داوران این جشنواره است.

عزالدین الوافی، رئیس جشنواره فیلم «کپ اسپارطیل» که از روز پنجم تا هشتم آوریل (۱۶ تا ۱۹ فروردین) سالجاری در شهر طنجه مراکش برگزار می‌شود، گفت: «تقدیر و تکریم از عباس کیارستمی در چارچوب سیاست‌های جشنواره است که در کنار بخش رقابتی به فرهنگ سینمای جهان هم می‌پردازد.»

به گفته الوافی که خود از منتقدان برجسته فیلم و فرانسوی مراکشی‌تبار است، ازجمله برنامه‌های فرهنگ سینمایی می‌توان به برگزاری برنامه‌های تقدیر از سینماگران جهانی که اثر برجسته‌ای در تاریخ مدرن سینما از خود برجای گذاشته‌اند، اشاره کرد.

الوافی در ادامه، برنامه‌های بزرگداشت برای عباس کیارستمی درجشنواره مراکش را اینگونه برشمرد: «پرویز جاهد منتقد فیلم و سردبیر نشریه سینما-چشم، به همراه محمدامین کرخی، منتقد فیلم و شاعر عراقی دربارۀ کیارستمی و جایگاه او در سینمای معاصر جهان گفتگو خواهند کرد.»

محمدامین کرخی که به زبان فارسی تسلط دارد، به تازگی مجموعه اشعار «باد و برگ» از سروده‌های عباس کیارستمی را به عربی برگردانده است که با عنوان «ربح و اوراق» در ایتالیا منتشر شده و در این جشنواره رونمایی خواهد شد.

به گفته الوافی، بخش دیگری از برنامه بزرگداشت عباس کیارستمی در این جشنواره نمایش ۱۷ فیلم کوتاه است که به وسیله شاگردان کیارستمی در سراسر جهان تهیه شده و ادای دینی به سینمای این فیلمساز بزرگ به شمار می‌رود.

ریاست هیئت داوران این دوره از جشنواره را پرویز جاهد به عهده دارد و مارینا مورینو، ویژوال آرتیست ایتالیایی، رشیده شبانی بازیگر و فیلمساز مراکشی ساکن بلژیک، حبیب الناصری منتقد فیلم مراکشی و محمدامین کرخی، شاعر و منتقد سینمایی عراقی، اعضای دیگر هیئت داوران این جشنواره را تشکیل می‌دهند.


منبع: عصرایران

از دل «شبی با موزه» چه بیرون آمد؟

حضور مردم در موزه ملی، انگیزه‌ی بیشتری در کارمندان این موزه به‌وجود آورده بود، انگار خستگی از تن همه دور شده و هر کسی با علاقه وظیفه‌ی خود را انجام می‌داد. از کنار هر کدام از بازدیدکنندگان که عبور می‌کردید، صحبت‌ها، تعجب‌ها و اطلاعات کم‌وبیش مخاطبانِ سومین برنامه «شبی با موزه» توجه‌تان را جلب می‌کرد، این‌ها نشانه‌های خوبی از نخستین قدم‌های سازمان میراث فرهنگی برای آشنایی بیشتر مردم با موزه‌هاست.

به گزارش ایسنا، برای سومین‌بار عنوان «شبی با موزه» در تهران ماندگار شد، تجربه‌ای که هرچند نخستین‌بار چیزی شبیه یک برنامه‌ی تشریفاتی بود که ۲۸ اردیبهشت ۹۴ توسط اداره کل میراث فرهنگی تهران در میدان مشق برگزار شد، اما در دو تجربه‌ی بعدی، یعنی در نوروز سال گذشته و امسال که شب گذشته (هفتم فروردین) به این روز اختصاص پیدا کرد و دو موزه‌ی «ملی ایران» و «آبگینه و سفالینه‌های ایران» میزبان این شب بودند، کاملا متفاوت با گذشته‌ی خود بودند.

اجرای طرح «شبی با موزه» که در آن علاقه‌مندان می‌توانند به‌طور رایگان از موزه دیدن کنند، در ایران، نخستین قدم‌های خود را برمی‌دارد و هنوز کودکی است که باید علاوه بر راه رفتن، قدم‌ زدن را نیز بیاموزد، کودکی باهوش که فقط قدری صبر، هزینه، زمان و تجربه‌ نیاز دارد تا راه موفقیت را پیدا کند.

برنامه «شبی با موزه» هفتم فروردین‌ماه در دو موزه «ملی ایران» و «آبگینه و سفالینه‌های ایران» برپا شد و مردم براساس علاقه و ذوق خود به دیدن تاریخ ایران آمدند. حضوری که می‌تواند هر کدام از مسئولان میراث فرهنگی را دست‌ کم با توجه با میزان بازدیدها از گذشته تا به امروز، ذوق‌زده و خوشحال کند، مانند آماری که جبرئیل نوکنده – مدیرکل موزه‌ ملی – در این زمینه اعلام می‌کند.

حدود ۲۳۰۰ نفر در چهار ساعت به موزه ملی آمدند

نوکنده – مدیرکل موزه ملی – در گفت‌وگو با ایسنا، تعداد مخاطبان موزه ملی را در مدت زمان چهار ساعت اجرای برنامه «شبی با موزه» دست‌ کم دو هزار و ۳۰۰ نفر اعلام کرد و گفت: این آمار نسبی براساس دستگاه‌های نفرشمار که در گیت ورودی موزه نصب شده بود، از ساعت ۱۹ تا ۲۳ شب گذشته به‌دست آمد و آمار بین دو هزار و ۳۰۰ نفر تا دو هزار و ۴۰۰ نفر بازدیدکننده از موزه ملی ایران متغیر بود.

او با بیان این‌که به‌طور معمول و در روزهای پیک نوروز، تعداد ورودی گردشگران به موزه در فضای موزه ملی حدود دو هزار نفر است، در حالی که بازدید شب گذشته گردشگران از این فضای تاریخی تقریبا معادل روزهای پرترافیک دیگر در نوروز بود، ادامه داد: تا لحظه آخر هنوز مردم درخواست ورود به این موزه را داشتند. همچنین غرفه‌های مختلف کودکان و گروه‌های موسیقی، در بخشی از موزه تدارک دیده شده بود.

وی در پاسخ به این پرسش که چرا مخاطبان «شبی با موزه» می‌توانستند برخلاف روال بازدید در روزهای اول، با وسایل شخصی‌شان به موزه ملی وارد شوند؟ گفت: تأمین امنیت در این نوع برنامه‌ها و در فضاهای موزه‌ای، نیازمند داشتن تدبیر از سوی مسؤولان موزه است. از حدود یک‌ماه قبل همه همکاران موزه ملی ایران در حال آماده باش و آموزش برای برگزاری «شبی با موزه» بودند. در واقع داشتن یک نگاه حفاظتی، مهمترین اتفاقی است که در زمان برگزاری چنین مناسبت‌هایی باید به آن توجه شود.

به گفته او، تعداد نیروهای مرکز کنترل موزه ملی در این زمان بیش از حد معمول افزایش یافت و نیروهای راهنما و امنیتی با لباس موزه و حتی به‌طور نامحسوس در همه فضاهای موزه حضور داشتند.

مدیرکل موزه ملی ایران با تأکید بر این‌که در چنین موقعیت‌هایی موزه باید آمادگی مدیریت بحران را داشته باشد، گفت:‌ اگر پایش دقیق و دقت در این زمینه وجود داشته باشد، بازدید مردم در شب، با بازدیدشان در روز تفاوت چندانی نمی‌کند، اما با توجه به استقبالی که در طول دو سال گذشته از این اتفاق وجود داشت، میزان علاقه مردم به استفاده از این فضاها به‌وضوح دیده می‌شود.

برگزاری «شبی با موزه» در همه موزه‌های کشور بررسی می‌شود

او درباره احتمال برگزاری «شبی با موزه» در زمان‌های دیگری به‌جز نوروز در طول سال، گفت: قرار است کمیته ملی موزه‌ها در جلسه مشورتی با اداره کل موزه‌ها، برنامه‌ریزی برای داشتن «شبی با موزه» از سوی همه موزه‌های کشور داشته باشد تا دست کم یک شب در سال همه موزه‌های کشور در این زمینه فعال شوند.

مدیرکل موزه ملی ایران با این وجود، انجام چنین برنامه‌ای را نیازمند ایجاد زیرساخت‌های مناسب دانست و گفت: موزه امکان این را دارد که بتواند به‌طور فصلی یا هر شش‌ماه یک‌بار، چنین برنامه‌های مناسبتی را برگزار کند.

او تامین امنیت در این شرایط در موزه را نیازمند داشتن حساسیت ویژه دانست و گفت: معتقدیم کسانی که در شب، زمان خود را برای دیدن موزه می‌گذارند از جنس موزه هستند. از سوی دیگر، دوست نداریم فضای موزه را پلیسی کنیم هرچند تأمین امنیت به‌صورت نامحسوس حتی نسبت به شرایط و موقعیت‌های دیگر به‌طور ویژه‌تری انجام شد.

او ادامه داد: شب گذشته ۴۱۰ دوربین IT در فضای موزه فعال بود و همه فضاهای موزه کنترل می‌شد. یگان حفاظت، راهنماهای افتخاری و پلیس پیشگیری و نیروی انتظامی نیز نقش زیادی در برقراری امنیت داشتند.

«گردشگری در شب» باید مورد توجه باشد

نوکنده تأکید کرد: لایه شب در بسیاری از مراکز فرهنگی کشور خاموش است. باید برای این لایه به‌طور جدی فکری شود و آن را روشن کنیم. در حالی که برخی موزه‌های دنیا همیشه تا ساعت ۱۰ شب باز هستند، ایران و موزه‌هایش زمانی برای بازدید شب ندارند و تا امروز به این موضوع توجه چندانی نشده است. اتفاقی که می‌تواند گردشگری در شب را رونق دهد.

وی با اشاره به تجربه‌ای که از حضور بیش از حد مردم در «شبی با موزه» در سال گذشته داشت، بیان کرد: سال گذشته اتوبوس‌های شهرداری حدود سه هزار نفر را در یک زمان به موزه ملی آوردند. امسال براساس تجربه سال گذشته، تصمیم گرفتیم بهترین حالت را مانند موزه بریتانیا در نظر بگیریم، یعنی هر کسی به موزه وارد می‌شود از گیت عبور کند و در شرایطی که متوجه شدیم، شیء‌ای همراه دارد که ممکن است حتی برای یک لحظه خطرساز باشد، آن را به امانت بگیریم.

مدیرکل موزه ملی ایران با اشاره به استقبال خوب مردم از دیدن موزه در شب، تأکید کرد: این ظرفیت در همه موزه‌ها وجود دارد، ظرفیتی با نام «گردشگری شبانه» که نخست باید آن را در شب ایجاد و سپس تقویت کرد و از سوی دیگر، زیرساخت‌هایش را فراهم و راهنماهایش را آموزش داد.

شبی با موزه هنوز به زیرساخت‌های زیادی نیاز دارد

شاید علاقه و استقبال مدیرکل موزه ملی ایران برای برگزاری «شبی با موزه» به‌واسطه تحصیل او در کشور آلمان بوده است، همان‌طور که به ایسنا گفت که وقتی در آلمان تحصیل می‌کردم، با برگزاری چنین برنامه‌هایی آشنا شدم و همیشه به این فکر کردم که آیا می‌توان در ایران نیز از این نوع برنامه‌ها اجرا کرد؟

حالا او در راس موزه‌ی مادر ایران قرار گرفته، موزه‌ای که تا کنون دو تجربه از برگزاری «شبی با موزه» و با استقبال نسبتا خوب مردم از این نوع برنامه‌ها داشته است؛ اما حتما او در برنامه‌های مربوط به «موزه‌ها در شب» در آلمان به نکات دیگری مانند برنامه‌ریزی متفاوت برای آموزش و حضور کودکان در فضاهای موزه‌ای توجه کرده، اقداماتی که برای حضور اقشار مختلف مردم در فضاهای موزه‌ای ایران نیز به برنامه‌ریزی و آموزش‌های خاصی نیاز دارد، هرچند این اقدامات را نمی‌توان به‌طور صد درصد جزو وظایف مدیرکل موزه ملی ایران دانست، اما قطعا بخشی از زیرساخت‌هایی است که او نیز به نبودشان واقف است.

از سوی دیگر، در اجرای طرح «شبی با موزه» مدت زمان در نظر گرفته‌شده (از ساعت ۱۹ تا ۲۳) بسیار کم بود، در حالی که برای دیدن موزه‌ی ملی با دو بخش ایران باستان و دوران اسلامی دست‌ کم دو ساعت زمان نیاز است و شب گذشته، کسانی بودند که به‌دلیل ماندن در ترافیک فقط موفق به دیدن بخشی از موزه شدند.

آن‌هایی هم که به دیدن موزه ملی رسیده بودند، می‌خواستند پس از این موزه‌، از خیابان کفپوش‌شده‌ی سی‌تیر تا موزه‌ی‌ آبگینه راه بروند و در این شرایط، زمان زیادی برای دیدن مقصد دوم نداشتند، حالا در نظر بگیرید که قرار باشد در یک شب، طرح «شبی با موزه» برای تعداد زیادی از موزه‌ها اجرا شود.


منبع: عصرایران