«سکوت»؛ رویای سی‌و‌چند ساله سلطان سینما

– امین فرج‌پور: مارتین اسکورسیزی در آخرین فیلم به نمایش درآمده‌اش سکوت به ژاپن قرن هفده سر زده و ضمن روایت داستانی درباره سفر دو کشیش پرتغالی نقبی زده است به مسائلی چون ایمان و بی‌ایمانی که همیشه در آثارش دغدغه‌ای عمده بوده است.

سکوت فیلمی تاریخی است که با بودجه پنجاه و یک‌ میلیون دلار به زبان انگلیسی و ژاپنی با سناریویی از جی کاکز که بر اساس رمانی به همین نام که در ‌سال ١٩۶۶ به قلم شوساکو اندو منتشر شده بود، جلوی دوربین رفته است. در سکوت اندرو گارفیلد، آدام درایور، لیام نیسون، تادانوبو آسانو و سیاران هیندز ایفای نقش کرده‌اند. داستان سکوت در قرن هفدهم میلادی رخ می‌دهد و درباره دو کشیش پرتغالی است که در راه سفر به ژاپن برای یافتن مرادشان (کشیشی که به شک دینی دچار شده) با خشونت و دشواری‌های فراوانی مواجه می‌شوند. درباره سکوت باید گفت که این فیلم دومین اقتباسی است که از رمان شوساکو اندو به انجام رسیده است. نخستین اقتباس سینمایی از رمان سکوت را یک فیلمساز ژاپنی به نام ماساهیرو شینودو در‌ سال ١٩٧١ در فیلمی به همین نام انجام داده بود.

رویای سی‌و‌چند ساله سلطان سینما 

سکوت را می‌توان پروژه رویایی مارتین اسکورسیزی قلمداد کرد که از ‌سال ١٩٩٠ به این سو یکسره در پی ساختن آن بوده است. این اسطوره دنیای سینما وقتی با پرسشی درباره اینکه چگونه در بیست‌و‌اندی ‌سال گذشته توانسته همچنان علاقه و اشتیاقش را متمرکز به این رمان نگه دارد، بیان داشت: هر چه زمان می‌گذرد و آدم پیرتر می‌شود، ایده‌ها می‌آیند و می‌روند. سوالات، جواب‌ها، بی‌پاسخی در برخی موارد و نیز سوالات جدید و جدیدتر دور کاملی را در گذر زمان شکل می‌دهند و این چیزی است که من واقعا بهش علاقه و اشتیاق دارم. بله؛ سینما، آدم‌های زندگیم و البته خانواده‌ام برای من بیشترین اهمیت را دارند؛ اما همچنان که آدم پیرتر می‌شود، چیزهای دیگری نیز برای آدم مهم می‌شوند.

 ذات دینداری و سکولاریسم درحال حاضر برای من جذاب‌ترین بحث است، اما در عین حال این‌که برای غنی‌تر کردن زندگی، هر شخصی نیاز به قواعدی روحانی و درونی نیز دارد، اهمیت کمتری نسبت به آن ندارد. این فیلم درواقع یک نوع وسواس فکری بود که ناچار بودم بسازمش؛ تا از زیر فشارش بیرون آیم. از نظر دراماتیک یا سینمایی نیز باید بگویم سکوت یک داستان قدرتمند واقعی و جذاب است. یک تریلر جذاب در نوع خودش که در عین حال با سوالات ذهنی من درباره روحانیت و مذهب نیز تلاقی دارد…

پای صحبت‌های مارتین اسکورسیزی

بسیار بسیار به سینما بدهکارم…

اسکورسیزی که یکی از شناخته شده‌ترین فیلمسازان دنیای سینما به شمار می‌آید، در گفت‌وگوی پیش رو که با نشریه american magazine به انجام رسانده درباره ایمان، سکوت، سینما و فیلم‌های سابقش صحبت کرده که با هم می‌خوانیم…

چه زمانی درگیر کتاب سکوت شدی؟

در اوایل دهه شصت وقتی در دبیرستانی مذهبی تحصیل می‌کردم، پایه‌های مسائل دینی در من شکل گرفت. اما این سینما بود که مرا از چنین مسیری منحرف کرد. آن سال‌ها چشم انداز و امکان فیلمسازی نیز بسیار روشن به نظر می‌رسید. سینما تغییر کرده بود و می‌شد خارج از‌هالیوود فیلم‌های مستقل کوچک ساخت. چنین شد که تمرکز من از دین و ایمان به سمت سینما تغییر جهت داد. اما دین همچنان در من ماند. خیابان‌های پایین شهر یک فیلم دینی است با مضمونی به شدت مذهبی؛ یا راننده تاکسی و گاو خشمگین…

آخرین وسوسه مسیح هم در این رده است؟

در آن روزگاران بود که با کتاب آخرین وسوسه مسیح نیکوس کازانزاکیس برخورد کردم. می‌خواستم بسازمش. در‌سال ١٩٨٨ وقتی که آن فیلم ساخته شد، بحث‌های فراوانی درگرفت و همان روزها تصمیم گرفتیم فیلم را برای گروه‌های مختلف مذهبی بی این‌که فیلم را دیده باشند از آن انتقاد می‌کردند، نمایش دهیم. یکی از حضار آن جلسه نمایش اسقف اعظم پل مور بود که در پایان نمایش فیلم را از نظر «مسیح شناسی» درست خواند. او در آن جلسه گفت که می‌خواهم یک کتابی بهت بدهم؛ که همین کتاب سکوت بود- که یک‌سال بعد خواندمش.

حرف آخرین وسوسه مسیح شد؛ این‌که این فیلم تا این حد مورد کم لطفی واقع شد، ناراحت تان نکرد؟

می توانم بگویم از من متنفر شده بودند مخالفان این فیلم. کلا در روزنامه‌های مهم سه یا چهار نقد مثبت بیشتر درباره این فیلم نوشته نشد؛ در روزنامه تایمز، مجله تایمز و لوس آنجلس تایمز. منتقدی است به نام شیلا بنسون؛ که وقتی فیلم بیرون آمد نوشت که این فیلم بهترین فیلم آمریکایی امسال است. اما این بهترین فیلم آمریکایی فقط چهار هفته آن هم به صورت نصفه نیمه روی پرده ماند( می‌خندد). البته شکایتی ندارم! به‌هرحال همین که ساخته شده بود برایم خیلی ارزش داشت…

رویای سی‌و‌چند ساله سلطان سینما 

یعنی آن فیلم هم مثل سکوت روند طولانی و نفسگیری برای رفتن جلوی دوربین از سر گذرانده بود؟

از وقتی سلطان کمدی را تمام کردم قصد ساخت این فیلم را داشتم. اما در پایان همان سال، فکر کنم ١٩٨٣ بود، ساخت فیلم کنسل شد. آن زمان موقعیتم کاملا متزلزل شده بود. داشتم از سینما بیرون می‌رفتم. از‌هالیوود بیرون انداخته شده بودم. همه چیز برایم تغییر کرده بود. فیلم‌های بزرگ با بودجه‌های عظیم ساخته می‌شدند؛ اما برای فیلم‌هایی که من دلم می‌خواست، پولی وجود نداشت. آن روزها حتی رابرت دنیرو هم ناچار شد تنهایم بگذارد و برود سراغ پروژه‌هایش. من ماندم و خودم. پس همه چیز را از اول آغاز کردم. فیلم بعد از ساعت‌ها را ساختم که یک فیلم مستقل به معنای واقعی کلمه بود؛ که البته از سوی‌هالیوود کاملا بایکوت شد…

بودجه آن فیلم چقدر بود؟

فکر می‌کنم پنج‌میلیون دلار. در فیلم رنگ پول مایک اوویتز وارد زندگی من شد و او بود که همه چیز را تغییر داد. او کاری کرد که با پل نیومن و تام کروز کار کنم؛ و این باعث شد تا دوباره از سوی استودیوها پذیرفته شوم. باعث شد آنها بپذیرند که من همچنان کسی هستم که می‌توانم در زمان تعیین شده با بودجه مدنظر فیلم بسازم. مایک اوویتز بعد از رنگ پول دوباره آخرین وسوسه مسیح را به حرکت درآورد؛ و از این بابت خیلی بهش مدیونم…

صحبت سکوت بود. گفتید که بعد از آخرین وسوسه مسیح کتاب سکوت دستتان رسید. یعنی… باید حول و حوش فیلم رفقای خوب بوده باشد…

دقیقا. این فیلم را داشتیم می‌ساختیم و به آکیرا کوروساوا هم قول داده بودم که در فیلم رویاها نقش ون گوگ را بازی کنم. یادم می‌آید دو هفته از برنامه فیلمبرداری عقب بودم و آن ور دنیا هم کوروساوا که هشتاد و دو‌سال داشت فیلمبرداریش را تقریبا تمام کرده بود و منتظر من بود. استودیو هم بهم فشار می‌آورد. به‌هرحال دو روز بعد از پایان فیلمبرداری رفقای خوب نشستیم در هواپیما و رفتیم ژاپن…

پس سکوت را در ژاپن خواندید؟

همان دم که خواندمش حس کردم می‌شود فیلم خوبی از این کتاب ساخت. اما آن زمان هنوز آن را خوب نمی‌فهمیدم. درکش نمی‌کردم. قلب داستان را کشف نکرده بودم هنوز؛ و فکر می‌کنم این سال‌ها لازم بود تا بتوانم این کتاب را به درستی به فیلم برگردانم…

گفتی سال‌ها طول کشید تا قلب داستان را کشف کنی. می‌توانی بگویی قلب سکوت چیست؟

خب می‌توانم بگویم عمق ایمان. چالش رسیدن به عصاره ایمان؛ و عریان شدن تام و تمام.

می شود روندی را که از لحظه خواندن سکوت تا آن دمی را که حس کردی برای ساخت آن آماده ای، توصیف کنی؟

شبیه یک جور زیارت بود. انگار که هنوز هم در راهم و این راه قرار نیست به پایان برسد.

رویای سی‌و‌چند ساله سلطان سینما 

به نظرت یک تماشاگر بی ایمان از سکوت چه خواهد فهمید؟

می دانم که خیلی از آدم‌های بی‌ایمان از این فیلم خوش‌شان نخواهد آمد.

جایی گفته بودی که در آخرین وسوسه مسیح چالش‌های زیادی برای فهمیدن جنبه‌هایی از مسیحیت چون عشق، عشق به خدا و همسایه و… داشتی؛ درباره سکوت چه؟

تقریبا بین این دو فیلم سی‌سال فاصله است. یعنی یک دوره طولانی؛ از زندگی کردن‌ها و چرخیدن‌ها و ایده‌ها و آرمان‌های جدید و حتی لذت بی بدیل خلاقیت. در این فاصله مثلا فیلمی چون هوانورد را ساخته ام که لذت خالص بود. سی‌سال پر از فرصت ساخت فیلم‌های جدید و دیدار با آدم‌های جدید. طبیعی است که چنین زندگی شلوغی در‌هالیوودی که خشن‌ترین فضا را دارد آدم را چقدر دچار تغییر می‌کند. در سکوت مهم‌ترین چیزی که برایم وجود داشت رابطه بیواسطه و عریان انسان با خدا بود. بله؛ کلیسا یا کشیش می‌توانند کمک کنند، رهبری و هدایت کنند و… اما در اصل آن چه مهم است انسان است و خدایش.  

سکوت فیلمی نیست که آدم با شنیدن نام مارتین اسکورسیزی توقع دیدنش را داشته باشد…

من معمولا بیشتر اوقات تنها هستم. البته به خاطر این‌که آسم دارم، یک مدت زمانی از این‌که به مدت طولانی تنها بمانم می‌ترسیدم و دوست داشتم دور و برم همیشه شلوغ باشد. سکوت مرا به آن روزها برد. روزهایی که به تنهایی ناچار به ادامه دادن راه بودم. در آن روزها تولد دخترم که الان هفده‌سال دارد، همه چیز را تغییر داد. الان هم شاید سکوت در ظاهر ربطی به کارنامه من نداشته باشد، اما در عمق خود خود خود من را در خود دارد…

درباره شما نکته مهمی که وجود دارد مضامین دینی فیلم‌هایتان است؛ و شخصیت‌هایی که می‌توان گفت بزرگترین دشمنشان خودشان هستند…

من چنین شخصیت‌هایی را خوب می‌شناسم و البته خیلی‌ها نیز مرا با چنین کاراکترهایی می‌شناسند؛ به‌خصوص در فیلم‌های خیابان‌های پایین شهر و گاو خشمگین. در گاو خشمگین جیک لاموتا به نظر می‌رسد که درنهایت رستگاری را به دست آورده. نمی‌دانم چگونه؛ اما قطعا به این‌جا رسیده است. سکانسی هست که جیک در کنار برادرش نشسته؛ در این‌جا مهم‌ترین چیز این است که او به آینه نگاه می‌کند، بدون این‌که از دیدن خودش احساس نفرت و انزجار سراغش بیاید. این جای خوبی است که آدمی چون او می‌تواند برسد. فکر می‌کنم در تمام داستان‌ها صحنه‌ای از این نوع که رستگاری را در خود مستتر دارد، وجود دارد….

آیا این قضیه در سکوت نیز وجود دارد؟

نمی دانم. نمی‌خواهم تماشاگران را دچار پیش داوری کنم. در پاسخ شما هم باید بگویم واقعا نمی‌دانم. این فیلم فیلمی یکسره متفاوت است و قادر به حرف زدن درباره‌اش نیستم.  

رمان سکوت را یکی از بزرگترین رمان‌های تاریخی روزگار دانسته اند. دشواری‌های ساختن داستانی مربوط به چهارصد‌سال پیش چه بود؟

بگذار اینگونه بگویم که تاریخ فقط ضبط اتفاقات رخ داده در گذشته نیست، بلکه می‌تواند نشان دهد که آدمیان در یک دوره چگونه بوده اند.چالش اصلی ما در سکوت همین بود. این‌که نشان دهیم این دو کشیش که برای یافتن مرادشان به ژاپن می‌روند، آن‌جا چه تغییراتی می‌بینند. یک جور مثل دو کره متفاوت بود آن دو فضا. هم از نظر فیزیکی و مثلا در مناظر و چشم‌اندازها؛ و هم از نظر فرهنگی چون شیوه حرف زدن و نوشتن و حتی آب خوردن و زندگی کردن.

این اولویت روی کارگردانی شما هم تأثیر داشت؟

قطعا. در دو جنبه. با این‌که در مرحله سناریو بیشتر چیزهای بصری را کنار گذاشته بودیم، اما همین که نوشته شده بود که آنها در کلبه نشسته‌اند، به این معنا بود که باید تماشاگر باور کند در آن‌جا زندگی چگونه است. آن وقت ناچار بودم سقف کلبه را زیر باران نشان دهم و سپس سراغ تصویر کلبه بروم. دلیل این‌که دوربین ما در این فیلم بی‌تحرک است همین بود که تماشاگر فرصت دیدن داشته باشد. البته این سکون در ذات آن زندگی نیز بود و این مسائل با هم از نظر ساختاری و مضمونی هم جور درآمد.

درباره اسکورسیزی و سینما

سینما قربانی می‌خواهد

الان در هفتاد و چند سالگی آیا خودت توانسته‌ای آن رهایی و رستگاری از نوع قهرمانان فیلم‌هایت را تجربه کنی؟

من در دنیایی تربیت شده‌ام که اکنون دنیایی سپری شده است، در قلب من، اما، آن دنیا هنوز زنده و برجاست. اما متاسفانه کسی این روزها آن دنیا و معیارهایش را نمی‌شناسد و قبول ندارد.

خب، دنیای امروز هم معیارهای خود را دارد دیگر…

مردم امروز در جست‌وجوی شادمانی و خوشبختی روزگار می‌گذرانند. تأکید می‌کنم در جست‌وجوی خوشبختی، نه خود خوشبختی. جست‌و‌جو یعنی که چیزی وجود ندارد و شما می‌خواهید آن را پیدا کنید، اما متاسفانه نمی‌شود، نمی‌توانید.

رویای سی‌و‌چند ساله سلطان سینما 

قهرمان نمونه‌ای که آن دنیای محبوبت را نمایندگی می‌کند، در آثار اخیرت کدام است؟

کاراکتر دی کاپریو در جزیره شاتر رسما داشت سنگینی صلیب را بر شانه‌هایش تحمل می‌کرد. گناهی که حس می‌کرد، اعمالش، تجاربش در زندگی و… برای ما به‌عنوان اشخاصی بدون آن تجارب قابل درک نیست. سنگینی بار روی دوش او بیشتر ریشه در ذهنش داشت، اما نه آن احساس گناه. آن واقعیِ واقعی بود و همین هم برای من جذابش می‌کرد.

چرا از امروز دنیا ناراحت و ناامیدی؟

من آمریکای دهه پنجاه را یادم است. هنوز معصوم بود، پر از بایدها و نبایدها، بی کمترین شکی به مفاهیم و قواعد، جامعه‌ای تا حد زیادی فرهنگی و باز هم تکرار می‌کنم معصوم. یادم است که در مدارس، درباره تاریخ پیدایش آمریکا به ما نمی‌گفتند که این کشور به این دلیل به وجود آمده که یک عده‌ای به هر قیمتی بتوانند ثروتمند شوند. نه، قطعا این را نمی‌گفتند. اما عده‌ای از نسل ما این گونه زندگی را فهمیده‌اند انگار؛ و این  غم انگیز است.

به عنوان یکی از بزرگان سینما که تقریبا توسط اسکار نادیده گرفته شده و فقط یک‌بار این جایزه را به دست آورده‌ای؛ درباره اسکار چه عقیده‌ای داری؟

 من تقریبا نخستین فیلم مهمم را در ‌سال ١٩٧٣ ساختم. از آن‌ سال تا سالی که اسکار گرفتم زمان بسیار زیادی گذشت. البته مشکل من آن جایزه خاص نبود و نیست. مسأله من توانایی در فیلمسازی است. این‌که دهه‌های زیادی بتوانی کار کنی و چشمت را باز نگه داری. اما به‌هرحال وقتی آن مجسمه طلایی را به من دادند، برایم خیلی مهم بود. نه این‌که از قبل انتظار چیزی را داشته باشم. نه؛ فقط به دلایل شخصی و خانوادگی باید بگویم این جایزه در بهترین زمان ممکن به من داده شد و فشار زیادی از دوشم برداشت. همچنین آن اسکار کمکم کرد بتوانم برای دو، سه فیلم بعدی‌ام سرمایه‌گذار پیدا کنم که مهمترین‌شان به دلایل شخصی برایم همین فیلم سکوت بود.

جایی گفته‌ای که به خاطر سینما تاوان زیاد داده‌ای.چه تاوانی؟

 زندگی یک فیلمساز زندگی خاصی است که در آن برای موفقیت باید هزینه بدهید. شمای فیلمساز می‌خواهید فیلمی بسازید و برای این کار بسیار هزینه‌ها باید داد. قربانی شدن روابط‌تان کمترین هزینه است. فیلمسازی یعنی تعهدی که به هر قیمتی باید به آن وفادار ماند. هیچ چیز نباید شما را از راهتان بازدارد. شما باید کمی دیوانه باشید تا بتوانید در این راه پیش بروید. این دیوانگی تا حدی خطرناک نیز هست، زیرا تمام آدم‌های زندگیتان را درگیر می‌کند. فیلمساز نمی‌تواند زندگی‌ای مثل کارمند داشته باشد. قدرتی که سینما می‌دهد، قربانی نیز می‌خواهد و تنها کسانی موفق می‌شوند که بهتر از عهده قربانی دادن برآیند.

می‌توانی حدس بزنی ١٠‌سال بعد در ‌هالیوود چه جایگاهی خواهی داشت؟

نمی دانم. حتی با وجود لذتی که از فیلمسازی می‌برم، اما حالا که تازه از ساخت یک فیلم فارغ شده‌ام، به شدت احساس خستگی و فرسودگی می‌کنم. آدم همیشه در روزهای آخر فیلمبرداری به خودش می‌گوید دیگر سراغ فیلمسازی نخواهم رفت؛ اما می‌دانم که این‌طور نیست. همین الانش هم فکر و خیالم با پروژه‌ای است که می‌خواهیم به همراه دنیرو بسازیم. درباره یک تیرانداز هفتاد و چهار ساله؛ از آن قصه‌ها که همه می‌خواهند مرا با آنها و آن آدم‌ها بشناسند.

رویای سی‌و‌چند ساله سلطان سینما

مارتین اسکورسیزی در هفتاد و چند سالگی چه چیزهایی از سینما طلب دارد؟

طلب؟ من به سینما بدهکارم. بسیار بسیار. اما بگذار چیزی بگویم که شاید ربطی به پرسش شما هم نداشته باشد. در هر فیلم این پرسش را از خود می‌پرسم که آیا واقعا دلم می‌خواهد این فیلم را بسازم؛ آیا داستانش همان است که دلم می‌خواهد روایت کنم و البته همکارانم در این فیلم آیا همان‌هایی هستند که دلم می‌خواهد با آنها باشم؟ این نکته اصلی است. زندگی خیلی کوتاه است. تنها چیزی که همیشه فکر کرده‌ام در زندگی می‌توانم انجام دهم… چگونه بگویم… این بوده که هدیه و ودیعه‌ای که خدا به من داده از آن به نحو درستی استفاده کنم. این نعمت خدادادی خلاقیت بوده. حالا آثارم هر چه بوده، خوب، متوسط یا بد، اما در این شکی ندارم در ساخت‌شان کم نگذاشته‌ام. از آن مهمتر این‌که زمان ساخت آنها گام به گام بزرگ شده‌ام، رشد کرده‌ام، و مهمتر از همه این‌که در هوایی که دوست داشتم نفس کشیده و زندگی کرده‌ام. این مهمتر از هر چیز دیگری است.

نگاهی به سکوت

گناه و رستگاری زیر ذره‌بین مارتین بزرگ

ترجمه از  محمدرضا سیلاوی: در فیلم تاریخی جدید مارتین اسکورسیزی، سکوت صدای صوت خداوند است. سکوت پاسخی است که خداوند به پرسش‌های پدر سباستیانو رودریگز (با بازی اندرو گارفیلد) می‌دهد. یک کشیش یسوعی‌ پرتغالی‌ و باتقوا که ارواح مسیحیان را در ژاپن بدوی قرن هفدهم مخفی می‌کرد.

و سکوت تنها پاسخ خداوند است وقتی که مسیحیان پنهان این کشور (فرقه «مسیحیان پنهان» که توسط مبلغانی مانند رودریگز به آیین مسیحیت گرویده بودند) توسط نیروهای شوگان شناسایی و فوراً غرق شده، گردن زده و یا زنده زنده سوزانده می‌شوند. یا مثل گوشت قصابی سلاخی می‌شوند. به بیان دیگر، این هیچ است، اما این هیچ بودن به بلندای فریاد حشراتی است که فیلم با آن آغاز می‌شود، یعنی قبل از این‌که فیلم به صوتی کات بخورد که معادل سیاهی است.

تنها اسکورسیزی می‌توانست این اثر هنری مذهبی پرصدا و جوشان را دقیقا بعد از گرگ وال استریتِ دست نیافتنی، بسازد. این فیلم که براساس رمان چینموکو نوشته نویسنده کاتولیک ژاپنی، شوساکو اندو در‌سال ۱۹۷۷ (این رمان یک بار در‌سال ۱۹۷۷ به زبان ژاپنی توسط ماساهیرو شینودا به فیلم تبدیل شده است) ساخته شده است، به اندازه فیلم قبلی، که پر بود از لذت‌های دنیوی و زودگذر کفر و الحاد، به مسائل متعالی و ابدی گرایش دارد.

سکوت از آن دسته فیلم‌هایی است که تنها یک فیلمساز بزرگ با کوله‌بازی از تخصص و تجربه می‌تواند آنرا بسازد. و این فیلم مرگ را به شکل پدیده‌ای که باید به تنهایی با آن روبه‌رو شد نشان می‌دهد، بدون توجه به این‌که زندگی‌ات بر مبنای کدام دلایل جمعی استوار بوده است. و حال و هوای آخرین فیلم اسکورسیزی را در آن می‌دمد؛ هرچند که اسکورسیزی ساخت بیست و پنجمین فیلم خود، ایرلندی را اعلام کرده است.

رویای سی‌و‌چند ساله سلطان سینما

این فیلم درباره جست‌وجوی خدا در شرایطی است که او (خدا) با غیبتش توصیف می‌شود. در شروع فیلم صدای پدر کریستیانو فریرا با بازی لیام نیسون، معلم و معترف قبلی رودریگز، را می‌شنویم که می‌گوید: ژاپنی‌ها چشمه‌های آتش‌فشانی که نیروهای شوگان از آنها برای شکنجه مبلغان مسیحی استفاده می‌کردند را جهنم توصیف می‌کنند. باید بگویم که بخشی از این توصیف تا حدودی مسخره، و بخشی دیگر واقعیت است؛ نمای آغازین فیلم سر دو کشیش را نشان می‌دهد که به تازگی بریده شده و روی یک سه پایه چوبی کنار یکی از چشمه‌های جوشان، که نماد خوش یمنی هستند، قرار گرفته‌اند! فریرا توضیح می‌دهد که این کشیش‌ها دست از دین خود برنداشتند (یعنی در ملأ عام اعتقاد خود را تکذیب نکردند، در این مورد باید تصویر مسیح یا مریم مقدس را لگدمال می‌کردند). اما در عوض خواستند که شکنجه‌شان کنند، تا بتوانند قدرت ایمان خود را نشان دهند.

وقتی این خبر که فریرا نه‌تنها خودش مرتد شده است، بلکه مثل کلنل کورتز فیلم اینک آخرالزمان کاملاً بومی شده و در روستایی نزدیک شهر بندری ناکازاکی سکنی گزیده است به گوش رودریگز و دوستش کشیش پدر فرانچسکو گارپه (آدام درایور) می‌رسد، این دو مرد جوان به راه می‌افتند که او را پیدا کرده تا بتوانند آبرو و حیثیت از دست رفته وی را احیا کنند.

آن‌ها خود را برای رویارویی با سختی آماده کرده‌اند، اما آنچه می‌بینند چیزی نیست جز شرافت محض. دهقانان دیوسو، خدای مسیحی، را مخفیانه می‌پرستند، اما از ترس شکنجه شدن به دست مفتش عقاید اینو (یک بازی فوق‌العاده و شبیه کریستف والتز از ایسی اوگاتا) و همراهان بیرحمش جرأت ندارند عقاید و اعتقادات خود را به گوش دهکده‌های همجوار برسانند.

بازی اندرو گارفیلد و درایور را نمی‌توان بهتر از این تصور کرد یا حتی بازیگران بهتری را جایگزین‌شان کرد. حتی از نظر فیزیکی و جسمی، تضاد بین این دو نفر، تأثیر سینمایی فوق‌العاده‌ای بر جای می‌گذارد. گارفیلد شبیه به یک ساقه باریک گندم است که با پرتویی از جنس نیکی درخشان شده، و  شمایل درایور از پایین به بالا پهن‌تر می‌شود و حتی تصویر قارچ را در ذهن تداعی می‌کند. اما بازی این دو بازیگر، که در آن به اعماق زهد و تقوا نفوذ می‌کنند، همذات پنداری شما در طول فیلم برمی‌انگیزاند. هرکدام از ‌آنها (گارفیلد و درایور) نگاه متفاوتی نسبت به کیچیرو (با بازی یوسوکه کوبوزوکا)، که در ابتدای فیلم به‌عنوان راهنمای آنها معرفی می‌شود، دارند.

و وقتی که سفر طاقت‌فرسای رودریگز در ژاپن، در قالب عشق به مسیح شروع می‌شود، برخوردهای او با این شخصیت خشمگین (کیچیرو) است که به معیار برتری وی تبدیل می‌شود. در عین حال، پدر فریرا جایی در پیش زمینه فیلم کمین کرده است: او در پایان فقط در سه صحنه ظاهر می‌شود، اما هرکدام از این صحنه‌ها تاثیری به قدرت آهن سوزان دارند و بوی ذغال نیمسوز را از خود به جای می‌گذارند.

بخشش، شاید خشن‌ترینِ حالت معنوی است که در فیلم به تصویر کشیده می‌شود. به همین دلیل است که کارگردان‌های کمی سراغش رفته‌اند. اسکورسیزی، که قبل از فیلمساز شدن مدت یکسال در مدرسه دینی درس خوانده بود، هرگز از موضوعات دینی (تم‌های گناه و رستگاری در تمام فیلم‌هایش از آخرین وسوسه‌های مسیح تا راننده تاکسی) دور نشد، اما سکوت ظاهراً تمام اینها را زیر ذره‌بین آورده است.


منبع: برترینها

۱۴ تئوری عجیب درباره فصل جدید سریال «بازی تاج و تخت»

: سریال «بازی تاج و تخت» بدون شک یکی از زیباترین و پربیننده ترین سریال هایی است که تاکنون ساخته شده و طرفداران آن بی صبرانه منتظر دیدن فصل بعدی این سریال در تابستان امسال هستند. سازندگان این سریال در هر فصل بینندگان را شگفت زده کرده و اتفاقات غیرقابل منتظره ای در فیلم به وقوع می پیوندد که بدبین ترین تماشاگران نیز فکر آن را نمی کردند. از این رو دیدن اتفاقات غیرمعمول و عجیب در فصل آتی این سریال نیز دور از تصور نخواهد بود.

در ادامه شما را به ۱۴ تئوری عجیبی کهممکن است در فصل بعدی سریال «بازی تاج و تخت» اتفاق بیفتند آشنا خواهیم کرد.

۱- جیمی لنیستر خواهرش سرسی را به خاطر این که به ملکه ی دیوانه تبدیل شده است خواهد کشت

14 تئوری عجیب در مورد فصل بعدی سریال «بازی تاج و تخت» که ذهن شما را درگیر خود خواهند کرد

در طالع سرسی نوشته شده که وی توسط “the valonqar” که در زبان والرینی به معنای «هم نژاد کوچک» است کشته خواهد شد پس او به دست جیمی یا تیریون لنیستر کشته خواهد شد. اما اگر به یاد داشته باشید در فصل سوم جیمی در جواب اتهامات برین (Brienne) گفت که آیریس تارگرین را به خاطر این که قصد داشته از آتش وحشی در زیر قلمرو خود استفاده کرده و تمامی مردم ساکن در این مناطق را به قتل برساند کشته است. آیا این موضوع برای شما آشنا نیست؟! چهره ی درهم جیمی هنگامی که سرسی تاج پادشاهی را در پایان فصل ششم به سر می گذاشت یادتان هست؟!


۲- میساندی، مشاور مورد اطمینان و دوست داشتنی دینریس تارگرین، فرشته ی مرگ مردان بدون چهره است

14 تئوری عجیب در مورد فصل بعدی سریال «بازی تاج و تخت» که ذهن شما را درگیر خود خواهند کرد

میساندی به ۱۹ زبان صحبت می کند و این موضوع بسیار مشکوک به نظر می رسد و سوال این است دلیلی که وی باید با تمامی زبان های مردم دنیا آشنایی داشته باشد چیست؟! علاوه بر این تاکنون در مورد احساسات و افکار وی هیچ اطلاعاتی ارائه نشده است درست همانند مردان بدون چهره. همچنین اطلاعاتی که او دارد برای شخصی که به مدت طولانی برده بوده بسیار عجیب به نظر می رسد. او یک بار عبارت «والار مورگولیس» (Valar Morghulis) را به زبان آورد که این موضوع نیز تئوری بالا را تقویت می کند.


۳- میرا رید و جان اسنو دوقلو هستند

14 تئوری عجیب در مورد فصل بعدی سریال «بازی تاج و تخت» که ذهن شما را درگیر خود خواهند کرد

داستان عجیب جان اسنو و مادرش لیانا که در هنگام تولد جان درگذشت عجیب تر از قبل خواهد شد اگر مشخص شود که وی یک خواهر دوقلو نیز دارد. جالب این که جان اسنو و میرا رید هر دو در یک سن قرار دارند. علاوه بر این هولند رید، پدر میرا، یک بار توسط لیانا از چنگ ملازمان یک شوالیه که قصد کشتن او را داشتند نجات داده شده و این موضوع هولند را به لیانا مدیون کرده است. پس می توان نتیجه گرفت که احتمال دارد هولند رید برای جبران این لطف، میرا را بعد از مرگ لیانا مانند دختر خود بزرگ کرده باشد.


۴- یورون گریجوی و سرسی در فصل جدید با هم ازدواج خواهند کرد

14 تئوری عجیب در مورد فصل بعدی سریال «بازی تاج و تخت» که ذهن شما را درگیر خود خواهند کرد

یورون گریجوی قصد دارد که دینریس تارگرین را به ازدواج خود در آورده و تاج آهنین را از آن خود کند. اما یارا و ثیون گریجوی قبل از او خود را به دینریس رسانده و او و یورون را به دشمنان هم تبدیل کردند. بدن ترتیب دینریس و سرسی نیز دشمن همدیگر محسوب می شوند. از اینرو به نظر می رسد که استراتژی یورون در فصل بعد اتحاد با سرسی از طریق ازدواج با وی خواهد بود که در این سریال روشی معمول برای متحد شدن است.


۵- تیریون لنیستر در واقع از نسل تارگرین ها است

14 تئوری عجیب در مورد فصل بعدی سریال «بازی تاج و تخت» که ذهن شما را درگیر خود خواهند کرد

در داستان این سریال، تیریون دارای موهایی آن چنان بلوند توصیف شده که تقریبا مشابه موهای سفید نسل تارگرین ها است. همچنین اشاره شده که وی دارای چشم هایی با دو رنگ متفاوت است که کاملاً با ویژگی های دودمان تارگرین های مطابقت دارد. علاوه بر این زمانی که تیریون پدر خود را کشت، تایوین به وی گفت: ” تو پسر من نیستی”. این موضوع نیز می تواند یکی دیگر از شاهکارها و زیرکی های جورج آر آر مارتین، نویسنده ی داستان سریال، باشد. شاید از آنجایی که تیریون به نیروهای دینریس تارگرین پیوسته به زودی واقعیت تلخ گذشته اش برای وی آشکار خواهد شد.


۶- شاید هم تیریون از نسل تارگرین ها نباشد و با دینریس ازدواج کند

14 تئوری عجیب در مورد فصل بعدی سریال «بازی تاج و تخت» که ذهن شما را درگیر خود خواهند کرد

در انتهای فصل ششم، تیریون سعی می کند به دینریس که رابطه ی عاشقانه اش با داریو ناهاریس را پایان داده دلداری دهد و به او می گوید: ” او اولین کسی نبود که تو را دوست داشت و آخرین نفر نیز نخواهد بود”. با توجه به دانش او برای اداره ی یک حکومت و سرسخت بودنش به نظر می رسد که ازدوج او با دینریس خیلی هم عجیب نباشد.


۷- تیریون، جان اسنو و دینریس به اژدهای سه سر افسانه ای تبدیل می شوند

14 تئوری عجیب در مورد فصل بعدی سریال «بازی تاج و تخت» که ذهن شما را درگیر خود خواهند کرد

از قبل مشخص شده که دینریس یکی از سرهای اژدهای سه سر خواهد بود زیرا او در واقع مادر سه اژدها است. علاوه بر این تیریون رابطه ی دوستانه با جان اسنو داشته و احترامی مضاعف برای خانواده ی استارک قائل بوده است. شیوه ی ازدواجش با سانسا و کمک و خوش رفتاری با او توسط تیریون را به یاد دارید؟! بنابراین ممکن است که تیریون بتواند دینریس تارگرین را به اتحاد با جان اسنو ترغیب کند. بدین ترتیب جان اسنو یخ خواهد بود و دینریس و تیریون نیز هر کدام به ترتیب نقش آتش و پل را ایفا خواهند کرد.


۸- دیوار یک اژدهای یخی در درون یا زیر خود خواهد داشت و وقتی که شیپور برای ویران کردن دیوار به صدا درآید این اژدها آزاد خواهد شد

14 تئوری عجیب در مورد فصل بعدی سریال «بازی تاج و تخت» که ذهن شما را درگیر خود خواهند کرد

همه می دانیم که دیوار با استفاده از جادو ساخته شده است اما کسی می داند در درون این دیوار چه چیزی قرار دارد؟! البته که هنوز کسی نمی داند. اما همه می دانیم که جادو با اژدهاها در ارتباط بوده و ممکن است یک اژدهای بزرگ دیگر در درون این دیوار عظیم ۸٫۰۰۰ ساله قرار داشته باشد. همچنین زمانی که نگهبانان شب در سمت شمال دیوار قرار دارند و شیشه ی اژدها را پیدا می کنند در شیپور خود می دمند و ممکن است این همان شیپوری باشد که همه چیز را در فصل بعدی سریال تغییر خواهد داد.


۹- جان اسنو و سانسا استارک با هم ازدواج خواهند کرد

14 تئوری عجیب در مورد فصل بعدی سریال «بازی تاج و تخت» که ذهن شما را درگیر خود خواهند کرد

در کتاب «شوالیه ی هفت قلمرو پادشاهی» (A Knight of the Seven Kingdoms) که مقدمه ی داستان های کتاب «ترانه ی یخ و آتش» (A Song of Ice and Fire) است چنین آمده که برای خواستگاری از سانسا استارک رقابتی در میان خانواده های با اصل و نصب در خواهد گرفت و از آن جایی که جان اسنو در واقع پسر ریگر تارگرین (Rhaegar Targaryen) و برنده ی این رقابت است به نظر می رسد که شاید در فصل بعدی سریال شاهد خواستگاری جان اسنو از سانسا استارک باشیم.


۱۰- شاید هم جان اسنو و دینریس تارگرین بعد از ملاقات دلباخته ی همدیگر شوند

14 تئوری عجیب در مورد فصل بعدی سریال «بازی تاج و تخت» که ذهن شما را درگیر خود خواهند کرد

ممکن است جان اسنو و دینریس تارگرین هر دو تجسم واقعی افسانه ی آزور آهای (Azor Ahai) باشند، قهرمانی که مجبور می شود برای این که به دشنه ی خود بیشترین قدرت را بدهد همسر خود را با ان دشنه خواهد کشت. از این رو اگر این دو با هم ازدواج کنند یکی از آن ها مجبور خواهد شد دیگری را برای به وقوع پیوستن پیشگویی ها بکشد. تماشای این صحنه برای طرفداران سریال بسیار سخت خواهد بود.

۱۱- سامیول تارلی در واقع گوینده ی تمام داستان است

 14 تئوری عجیب در مورد فصل بعدی سریال «بازی تاج و تخت» که ذهن شما را درگیر خود خواهند کرد

سامیول تارلی اولین شخصیتی نیست که در سیتادل بوده است اما او جان اسنو را به شکل یک قهرمان می بیند و شاید این موضوع دلیلی باشد برای این که خاندان استارک تنها خانواده ای است که چهره ی کاملا مثبتی از آن در سریال ارائه می شود. همچنین این موضوع می تواند نشان دهد که تمامی داستان هایی که در طول سریال از طرف راوی نقل شده دچار تحریف شده باشند.


۱۲- برَن استارک راهی برای تغییر زمان پیدا کرده و باعث دیوانگی شاه دیوانه شده است

14 تئوری عجیب در مورد فصل بعدی سریال «بازی تاج و تخت» که ذهن شما را درگیر خود خواهند کرد

در فصل ششم، برَن در می یابد زمانی که او به گذشته می رود دیگران می توانند صدای او را بشنوند اما نمی توانند کاملا سخنان او را متوجه شوند. او در یک رویا می بیند که در حال متقاعد کردن شاه آیریس تارگرین (شاه دیوانه) است اما شاه فقط نجواها را می شنود و در نهایت دیوانه می شود.


۱۳- ژاکن هاگار همان سیریو فورل، معلم شمشیر زنی آریا استارک است

14 تئوری عجیب در مورد فصل بعدی سریال «بازی تاج و تخت» که ذهن شما را درگیر خود خواهند کرد

آن ها هر دو زبان های نامفهومی را صحبت می کردند و دلیل علاقه ی هاگار به آریا علیرغم این که وی همواره قوانین او را زیر پا می گذارد نیز می تواند مبین این مطلب باشد که در واقع ژاکن هاگار همان سیریو فورل است. بازیگر نقش هاگار می گوید: ” ما هنوز نمی دانیم که ژاکن کیست و چرا در داستان حضور دارد… این موضوع تصادفی نیست. این قضیه قسمتی از یک داستان بزرگ تر است. البته این تئوری من است”.


۱۴- ممکن است جوراه (Jorah) قهرمان آینده داستان باشد

14 تئوری عجیب در مورد فصل بعدی سریال «بازی تاج و تخت» که ذهن شما را درگیر خود خواهند کرد

برای تبدیل شدن به فرمانروای هفت اقلیم که در افسانه ی آزور آهای به آن اشاره شده، وی سه اژدها را از حالت سنگی بیدار کرده و در میان دود و نمک تجدید حیات خواهد یافت. بدین ترتیب افراد کمی کاندیدای این نقش خواهند بود که می توان دینریس و جان اسنو را نامزدهای اصلی این نقش دانست. اما جوراه نیز می تواند در این رقابت حضور داشته باشد زیرا او نیز خصوصیاتی دارد که وی را برای ایفای این نقش مناسب خواهد کرد. او در زمان بیداری اژدهاها از سنگ توسط دینریس حضور داشت و تصمیم او برای نجات از بیماری مهلکی که در حال پخش شدن در بدن اوست می تواند نمادی از «زندگی مجدد» باشد.


منبع: برترینها

درباره‎ی ۱۱ فیلمِ آلمانی‎ها در جشنواره جهانی فجر

عصرایران – امسال آلمان با ۱۱ فیلم بعد از فرانسه بیشترین تعداد فیلم را در جشنواره جهانی فیلم فجر دارد.

از این تعداد یک فیلم در بخش «جلوه‌گاه شرق» (پانورمای فیلم‌های کشورهای آسیایی و اسلامی)، چهار فیلم در بخش «نمایش‌های ویژه» (آثار برگزیده بزرگان سینما)، یک فیلم در بخش «مستند زیر ذره‌بین» و پنج فیلم در بخش «جشنواره جشنواره‌ها» روی پرده خواهند رفت.

البته از بین این آثار، سه فیلم «سفر زمان»، «رد پا» و «درود از فوکوشیما» در بخش «مهربان با محیط زیست» هم نمایش داده می‌شوند. تعدادی از فیلم‌های آلمانی جشنواره تولیدات مشترک هستند.

روابط عمومی جشنواره جهانی فهرست فیلم‌های آلمانی این دوره‌ را اینگونه معرفی می کند:

«کارآموز» –  (Apprentice) جلوه‌گاه شرق (پانورمای فیلم‌های کشورهای آسیایی و اسلامی)

کارگردان: جانفنگ بو

خلاصه داستان: اِیمن یک افسر ۲۸ ساله دارالتأدیب است که به زندان بزرگسالان منتقل می‌شود. او در آن‌جا با رحیم دوست می‌شود که مأمور اعدام اصلی زندان است و در کارش یکی از پرکارترین‌های جهان به شمار می‌رود!

درباره فیلم: «کارآموز» اولین بار ماه مه ۲۰۱۶ در بخش نوعی نگاه جشنواره کن نمایش داده شد و سال گذشته نماینده سنگاپور در بخش اسکار فیلم خارجی‌زبان بود. جانفنگ بو (متولد ۱۹۸۳) یکی از خوش‌آتیه‌ترین فیلم‌سازان جوان سنگاپور است که در مدارس سینمایی کشورش و اسپانیا تحصیل کرده است. او که فیلم‌هایش اغلب بر مضامینی چون هویت، خاطره و جنسیت تمرکز دارند، از سال ۲۰۰۵ با فیلم‌های کوتاهش به جشنواره‌های جهانی متعدد و معتبری رفته است. اولین فیلم بلند او با عنوان «قلعه‌ شنی» در بخش هفته منتقدان بین‌المللی جشنواره کن به نمایش درآمد.

محصول مشترک: سنگاپور، آلمان، فرانسه، هنگ‌کنگ، قطر

«سفر زمان» (Voyage of Time) –   نمایش‌های ویژه (آثار برگزیده بزرگان سینما) و مهربان با محیط زیست

کارگردان: ترنس مالیک

خلاصه داستان: در این مستند خاستگاه جهان، پیدایش ستارگان و کهکشان‌ها، سرآغاز زندگی روی زمین و تحول گونه‌های مختلف بررسی می‌شود.

درباره فیلم: تازه‌ترین ساخته کارگردان گوشه‌گیر آمریکایی، سپتامبر پیش به عنوان یکی از رقبای جایزه شیر طلای جشنواره ونیز در لیدو روی پرده رفت. مالیک سال‌ها روی این مستند کار می‌کرد. «سفر زمان» با نام اصلی «سفر زمان: سفر زندگی» در دو قالب روی پرده رفت: یک نسخه ۹۰ دقیقه‌ای که کیت بلانشت راوی آن است و یک نسخه ۴۰ دقیقه‌ای آیمکس که براد پیت راوی آن است. در ونیز نسخه ۹۰ دقیقه‌ای نمایش داده شد. منبع الهام مالیک در ساخت «سفر زمان: سفر زندگی» دو نقل قول از ریچارد فاینمن فیزیکدان آمریکایی و آلبرت اینشتین فیزیکدان آلمانی درباره گیتی و معمای آن بود. مالیک طی بیش از چهار دهه حضور در دنیای سینما تنها هشت فیلم ساخته است. او سال ۱۹۹۹ با «خط قرمز باریک» برنده جایزه خرس طلای جشنواره برلین شد و در ۲۰۱۱ با «درخت زندگی» جایزه نخل طلای جشنواره کن را برد. «برهوت»، «روزهای بهشت»، «دنیای نو»، «به سوی شگفتی» و «شوالیه جام به دست» دیگر فیلم‌های اوست.

محصول مشترک: فرانسه، آلمان، آمریکا

«من، دانیل بلیک» (I, Daniel Blake) –  نمایش‌های ویژه (آثار برگزیده بزرگان سینما)

کارگردان: کن لوچ

خلاصه داستان: دانیل بلیک نجار ۵۹ ساله‌ای است که بیش‌تر عمرش را در نیوکاسل گذرانده است. او پس از سکته قلبی و ازکارافتادگی باید از کمک هزینه تأمین اجتماعی ارتزاق کند. راه دانیل با مادری مجرد به نام کتی و دو فرزند کوچکش، دیزی و دیلن یکی می‌شود. تنها فرصت کتی برای فرار از یک خوابگاه یک‌خوابه مخصوص افراد بی‌سرپناه در لندن این است که زندگی در آپارتمانی در شهری ناآشنا را بپذیرد که ۳۰۰ مایل دورتر است. این‌جاست که دانیل و کتی در سرزمینی متعلق به هیچ‌کس، گرفتار کاغذبازی‌های اداره بهزیستی می‌شوند.

درباره فیلم: «من، دانیل بلیک» سال گذشته جایزه نخل طلای شصت‌ونهمین دوره جشنواره کن را برای کن لوچ کارگردان کهنه‌کار بریتانیایی به همراه آورد. لوچ در فیلم جدیدش بار دیگر با پل لاورتی همکار فیلمنامه‌نویس خود همکاری کرده است. سال گذشته برای شانزدهمین بار فیلمی از لوچ در کن نمایش داده ‌شد. او در ۲۰۰۶ نیز برای «باد بر مرغزار می‌وزد» جایزه نخل طلا را دریافت کرد. لوچ در ۱۹۹۰ برای «دستور کار پنهان»، در ۱۹۹۳ برای «بارش سنگ‌ها» و در ۲۰۱۲ برای «سهم فرشتگان» جایزه هیأت داوران این جشنواره را برنده شده است.

محصول مشترک: بریتانیا، آلمان، بلژیک، فرانسه

«نمک و آتش» (Salt and Fire) – نمایش‌های ویژه (آثار برگزیده بزرگان سینما)

کارگردان: ورنر هرتسوگ

خلاصه داستان: دو زیست‌شناس برای تحقیقات سازمان ملل درباره یک فاجعه‌ی زیست‌محیطی به آمریکای جنوبی فرستاده می‌شوند. اما مدیر تبهکار یک کمپانی بزرگ و مسئول فاجعه، آن‌ها را می‌رباید. نشانه‌هایی از یک آتشفشان عظیم به چشم می‌خورد و آن‌ها برای جلوگیری از فاجعه باید متحد شوند

درباره فیلم: هرتسوگ در دهه‌های ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ با فیلم‌های بلند سینمایی چون «آگیره، خشم خداوند» (۱۹۷۲)، «معمای کاسپار هاوزر» (۱۹۷۴) و «فیتس کارالدو» (۱۹۸۲) نام خود را به عنوان بخشی از جنبش موج نوی سینمای آلمان مطرح کرد. او در کنار راینر ورنر فاسبیندر، ویم وندرس، الکساندر کلوگه، فولکر شلندورف و مارگارت فن تروتا از چهره‌های پیشرو سینمای آلمان در آن سال‌ها بود. در سال‌های اخیر فیلم‌های مستند هرتسوگ مانند «مرد گریزلی» (۲۰۰۵)، مستند نامزد اسکار «برخوردها در انتهای دنیا» (۲۰۰۹) و «بند اعدامی‌ها» (۲۰۱۲) بیش از همه مورد توجه بود‌ه‌اند.

محصول مشترک: فرانسه، بولیوی، آمریکا، آلمان، مکزیک

«رد پا» (Spoor) – نمایش‌های ویژه (آثار برگزیده بزرگان سینما) و مهربان با محیط زیست

کارگردان: آگنیشکا هولاند

خلاصه داستان: یک مهندس عمران بازنشسته، در یک دهکده کوهستانی در مرز لهستان و جمهوری چک دور از دیگران زندگی می‌کند. مرگ اسرارآمیز تعدادی از مردان ده که همگی جزو ستون‌های روستا و همگی از شکارچیان هستند، پرسش‌هایی را به همراه دارد.

درباره فیلم: فیلم جدید آگنیشکا هولاند کارگردان مطرح لهستانی از روی کتاب پرفروش «گاوآهن خود را روی استخوان‌های مرده بکش» نوشته‌ی اولگا توکارچوک ساخته شده است. «رد پا» سال گذشته در جشنواره برلین برنده جایزه آلفرد بائر (خرس نقره‌ای) شد. هولاند با فیلم‌هایی چون «اروپا اروپا» و «در تاریکی» شناخته می‌شود.

محصول مشترک: لهستان، آلمان، جمهوری چک، سوئد، اسلواکی

«در تبعید» (In Exile) – مستند زیر ذره‌بین

کارگردان: تین وین ناینگ

خلاصه داستان: مستندی ۷۲ دقیقه‌ای درباره جمعی از مهاجران میانماری که به خاطر جنگ‌های داخلی به تایلند پناهنده شده‌اند و حالا در کشتزارها مانند برده مشغول کارند.

محصول مشترک: میانمار، آلمان

«در آخرین روزهای شهر» (In the Last Days of the City) – جشنواره جشنواره‌ها

کارگردان: تامر السعید

خلاصه داستان: قاهره، سال ۲۰۰۹٫ خالد کارگردان ۳۵ ساله‌ای است که می‌کوشد فیلمی درباره روح شهر قاهره بسازد و این در حالی است که او در زندگی شخصی خود با مشکلاتی روبه‌رو است. خالد با کمک دوستانش که فیلم‌هایی از زندگی خود در شهرهای بیروت، بغداد و برلین می‌فرستند قدرت پیدا می‌کند تا راه خود را از میان مشکلات و زیبایی‌ها بیابد.

محصول مشترک: مصر، آلمان، بریتانیا، امارات متحده عربی

«انتقاد از خود سگ بورژوا» (Self-criticism of a Bourgeois Dog) – جشنواره جشنواره‌ها

کارگردان: جولیان رادلمایر

خلاصه داستان: ماجرای این کمدی سیاسی درباره یک سگ بورژوا و کارگردان پیشین است که اعتراف می‌کند با شکست در عشق، خوردن سیب و تحول به یک حیوان چهارپا تبدیل شده است!

درباره فیلم: «انتقاد از خود سگ بورژوا» فیلم پایان‌نامه‌ی جولیان رادلمایر فیلمساز جوان آلمانی است که پیش از این در جشنواره برلین به نمایش درآمده.

محصول مشترک: آلمان، ایتالیا

«درود از فوکوشیما» (Greetings from Fukushima) – جشنواره جشنواره‌ها و مهربان با محیط زیست

کارگردان: دوریس دوری

خلاصه داستان: ماجرای دوستی یک زن جوان آلمانی و یک پیرزن ژاپنی در ناحیه‌ی فوکوشیمای ژاپن پس از زلزله سال ۲۰۱۱٫

«آنیشوارا» (Anisoara) – جشنواره جشنواره‌ها

کارگردان: آنا فلیسیا-اسکوتلنیسو

خلاصه داستان: دختری ۱۵ ساله در یک روستای قدیمی و زیبا زندگی می‌کند. او چند سال است که از برادر کوچک‌ خود آندره و پدر دائم‌الخمرش پترو نگهداری می‌کند. آنیشوارا در پانسیونی کار می‌کند تا بتواند پول مختصری درآورد و…

محصول مشترک: مولداوی، آلمان

«باد سیاه» (The Dark Wind) – جشنواره جشنواره‌ها

کارگردان: حسین حسن

خلاصه داستان: یک زوج ایزدی به نام‌های رکو و پرو قرار است خیلی زود ازدواج کنند که با حمله نیروهای داعش به سنجار، دختران جوان از جمله پرو به عنوان برده فروخته می‌شوند.

درباره فیلم: «باد سیاه» نخستین تجربه فیلمسازی حسین حسن، فیلمساز کرد، بر اساس ماجرای واقعی ساخته شده است.

محصول مشترک: عراق، آلمان، قطر

سی و پنجمین جشنواره جهانی فیلم فجر، ۸-۱ اردیبهشت ۱۳۹۶(۲۱ تا ۲۸ آوریل ۲۰۱۷) به دبیری رضا میرکریمی در تهران برگزار می شود.


منبع: عصرایران

اسپانیا، رتبه اول دنیا در رقابت گردشگری

در این گزارش که هر دو سال یک‌بار توسط مجمع جهانی اقتصاد منتشر می‌شود، شاخص رقابت‌پذیری در عرصه گرشگری و سفر بر اساس مجموعه‌ای از فاکتورها و سیاست‌هایی تعیین می‌شود که به رشد پایدار صنعت گردشگری و سفر کمک می‌کند.

به گزارش ایسنا، در گزارش سال ۲۰۱۷، پس از اسپانیا که برای دومین‌بار پیاپی در صدر رتبه‌بندی شاخص رقابت‌پذیری گردشگری و سفر قرار دارد، کشورهای فرانسه، آلمان، ژاپن، بریتانیا، آمریکا، استرالیا، ایتالیا، کانادا و سوئیس در رتبه‌های دوم تا دهم جای گرفته‌اند.

در میان کشورهای آسیایی، ژاپن که در رتبه چهارم قرار گرفته، بهترین عملکرد را به نام خود ثبت کرده و پس از آن کشورهای هنگ‌کنگ (۱۱)، سنگاپور (۱۳) و چین (۱۵) به ترتیب بهترین رتبه‌ها را از حیث شاخص جهانی رقابت‌پذیری گردشگری در آسیا دارند و ایران نیز در در رتبه‌بندی جهانی جایگاه ۹۳ را دارد.

نیجریه، مالی، سیرالئون، موریتانی، کنگو، چاد و یمن از جمله کشورهایی هستند که نازل‌ترین رتبه‌ها را در میان ۱۳۶ کشور جهان به خود اختصاص داده‌اند.

در میان کشورهایی که بیشترین رشد را از سال ۲۰۱۵ تا کنون در گزارش جهانی رقابت‌پذیری گردشگری و سفر داشته‌اند، کشور ژاپن با رتبه جهانی ۴ و با پنج پله صعود نسبت به دو سال پیش، در رتبه نخست قرار گرفته و کشورهای آذربایجان و تاجیکستان نیز با رتبه‌های جهانی ۷۱ و ۱۰۷ و رشد ۱۳ و ۱۲ پله‌ای نسبت به سال ۲۰۱۵ در مکان دوم و سوم کشورهای جهان با بیشترین رشد در این زمینه قرار دارند.

ویتنام، الجزایر، بوتان، گابُن، کره جنوبی، مصر، پرو، هند، مکزیک، چاد و آلبانی نیز دیگر کشورهایی هستند که رشد قابل ملاحظه‌ای را در این زمینه طی دو سال اخیر به ثبت رسانده‌اند.

در منطقه خاورمیانه و آفریقا، امارات متحده عربی با قرار گرفتن در رتبه‌ جهانی بیست‌وچهارم بهترین عملکرد را از لحاظ رقابت‌پذیری گردشگری و سفر داشته است. زیرساخت‌های فن‌آوری اطلاعات و ارتباطات، قیمت‌های پائین‌، بهبود نسبی از لحاظ فضای باز بین‌المللی و همچنین پرداختن بیشتر به مقوله میراث فرهنگی از جمله دلایلی هستند که کشور امارات متحده عربی توانسته بواسطه آن‌ها شرایط بهتری برای توسعه صنعت گردشری و سفر مهیا کرده است. با این وجود بهره‌برداری نکردن از منابع فرهنگی و از سوی دیگر فضای نسبتا امنیتی از جمله مهمترین مشکلات این کشور هستند.

اما در منطقه خاورمیانه پس از امارات، کشورهای قطر و بحرین جایگاه دوم و سوم را در اختیار دارند و ایران نیز بالاتر از لبنان، کویت و یمن و پس از عربستان، عمان و اردن در جایگاه هشتم قرار گرفته است.

در گزارش مجمع جهانی اقتصاد از شاخص رقابت‌پذیری گردشگری و سفر به بررسی وضعیت کشورهای مختلف جهان از لحاظ فاکتورهای مختلف دخیل در صنعت گردشگری نیز پرداخته شده است. به عنوان نمونه، از لحاظ محیط مناسب اقتصادی برای رشد گردشگری کشور هنگ‌کنگ در رتبه اول جهانی قرار دارد و پس از آن سنگاپور، سوئیس، بریتانیا، امارات، قطر، لوکزامبورگ، نیوزلند، فنلاند و نروژ در رتبه‌های دوم تا دهم قرار دارند. ایران نیز پس از مصر و بالاتر از اسلواکی رتبه ۷۹ را در این بررسی در اختیار دارد.

فنلاند، امارات و ایسلند سه کشوری هستند که دارای بهترین شرایط امنیتی و ایمنی برای توسعه گردشگری هستند و عمان، هنگ کنگ، سنگاپور، نروژ، سوئیس، رواندا و قطر نیز دیگر کشورهایی هستند که این حیث بهترین شرایط برای رشد و توسعه صنعت گردشگری و سفر دارند و ایران نیز ار این ۸۷ است.

از نقطه نظر سلامت و بهداشت آلمان، لیتوانی و اتریش بهترین شرایط ممکن را برای توسعه گردشگری دارند و جایگاه اول تا سوم فاکتور منابع انسانی و بازار کار نیز در اختیار کشورهای ایسلند،‌ سوئیس و دانمارک قرار دارد و ایران نیز رتبه ۱۰۵ را داراست.

اما از لحاظ اولویت سفر و گردشگری کشورهای مالت، سنگاپور، ایسلند، موریس، اسپانیا، جامائیکا و جمهوری دومنیکن بالاترین رتبه‌ها را در میان ۱۳۶ کشور جهان در اختیار دارند و ایران نیز ۱۱۷ است و با توجه به فاکتور زیرساخت خدمات گردشگری نیز اتریش، اسپانیا، آمریکا، پرتغال، کرواسی و سوئیس صدرنشین هستند (رتبه ایران ۱۱۶).

همچنین کانادا، آمریکا، امارات، استرالیا و هنگ‌کنگ در صدر کشورهایی قرار دارند که دارای مناسب‌ترین زیرساخت‌های حمل ونقل هوایی برای توسعه گردشگری هستند (رتبه ایران ۸۹) و از لحاظ زیرساخت‌های بنادر و راه‌های زمینی نیز هنگ‌کنگ، سنگاپور، هلند، سوئیس، آلمان، بلژیک و فرانسه صدرنشین هستند (رتبه ایران ۷۵).


منبع: عصرایران

احمدی‌نژاد و پروژه حذف سینمای مستقل

اصغر نعیمی در خبرآنلاین نوشت:

سال ١٣٨٨ و در ابتدای روی کار آمدن دولت دهم متوسط هزینه تمام شده یک فیلم سینمایی با حضور دو سوپراستار مطرح بین دویست تا سیصد میلیون تومان بود. چهار سال بعد و در سال ٩٢ هزینه تولید همان فیلم بین هشتصد تا یک میلیارد و سیصد میلیون تومان، یا حتی بیشتر، تمام می‌شد.

در دولت دهم هزینه تولید حداقل ۴ تا ۵ برابر افزایش پیدا کرد و از سوی دیگر دولت با راه انداختن جریان موسوم به فیلم های فاخر و پرهزینه سطح هزینه ها و دستمزدها را افزایش داد، در هیچ دوره ای مثل این چهار سال مواجه با ورود افراد گمنام و سرمایه‌های مشکوک به عرصه تهیه‌کنندگی  نبودیم. این‌ها آمدند و در کنار دولت در تقابل و رقابت با بخش خصوصی و سینمای مستقل قرار گرفتند و نتیجه از پیش مشخص بود.

طبیعی است مثلاً بازیگری که دستمزدش برای حضور در یک پروژه وابسته ناگهان افزایشی ده برابری پیدا می کرد و در فلان پروژه دولتی سیصد میلیون یا بیشتر می‌گرفت دیگر امکان تطبیق دستمزد خود با شرایط بخش خصوصی و مستقل را از دست می‌داد و سینمای کم‌بنیه مستقل هم قدرت رقابت با دولت و سرمایه گذاران وابسته را نداشتند.

خلاصه کنم و تمام:

معتقدم تزریق بی‌معیار سرمایه های دولتی و مشکوک و گران کردن تولید یکی از سیاست های حساب شده دولت احمدی نژاد برای به انقیاد در آوردن هنرمندان، تحدید سینمای غیر وابسته و از میدان به در کردن سینماگران مستقل بوده.


منبع: عصرایران

مهناز افشار برای روحانی چه نوشت؟

مهناز افشار سخنگوی پویش «بدسرپرست تنهاتر است» در نامه‌ای خطاب به رییس جمهور از او خواست تا کارگروه ویژه‌ای متشکل از افراد متخصص را مامور رسیدگی به وضعیت کودکان «بدسرپرست» کند.

به گزارش ایسنا، طبق گزارش رسیده، این نامه ۲۷ فروردین ماه توسط مهناز افشار به الهام امین زاده دستار رییس جمهور در امور حقوق شهروندی تحویل داده شد تا به دست رییس جمهور برسد.  

در نامه ای که بهرام رادان، باران کوثری، حامد بهداد و هانیه توسلی نیز آن را امضا کرده‌اند از رییس جمهور خواسته شده هیات ویژه‌ای متشکل از متخصصان را که مسئولیت دولتی و ارگانی ندارند، مامور رسیدگی به وضعیت کودکان «بدسرپرست» کند. 

در این نامه حادثه پنهان کودکان «بدسرپرست» به آتشی تشبیه شده که اگر زبانه‌های سرکش اش مهار نشود، دامن نسل های آینده را خواهد گرفت.

در متن کامل این نامه خطاب به رییس جمهور آمده است:

«اینجا ایران است. سرزمینی شهره به هنر و فرهنگ که ما به جغرافیای بی‌نظیرش، به بزرگان و مشاهیرش، به تاریخ و دستاوردهای باشکوهش می‌بالیم. اینجا ایران؛ سرزمین مهربانی‌هاست و این خاک مهربان را نشاید که کودکانش با رنج و آزار، در چرخه کمرشکن کار بزرگ شوند. جوهر این غمنامه اما خون جگر است.

به گواهی مسئولان سازمان بهزیستی تاکنون بیش از دوازده هزار مورد کودک‌آزاری به اورژانس اجتماعی گزارش شده است، آمار آزار کودکان در سال ۹۵ نسبت به سال ۹۴ افزایش یافته و در شش‌ماهه نخست سال گذشته ۱۰۹ کودک به خاطر صدمات وارده بر اثر آزار اطرافیان راهی بیمارستان شده و چهار کودک نیز جان باخته‌اند.

درد دارد، اما باید گفت که این آمار تنها دربرگیرنده آزارهای «جسمی» کودکان است و متأسفانه آمار دقیقی از آزارهای «روانی» و «عاطفی» که کودکان زیادی را به ورطه افسردگی و بزهکاری می‌کشاند نداریم. مگر می‌توان شاهد این همه تلخی و جور بود و خون دل از دیده جاری نکرد؟

دستور به موقع شما و تشکیل هیأت ویژه‌ای از متخصصان برای بررسی حادثه پلاسکو با هدف پیشگیری از حوادث بعدی مدبرانه بود.

وقتی گزارش هیات محترم منتشر شد؛ شباهت‌های عجیبی میان نتیجه این گزارش و آنچه که جامعه هنری کشور حدود یک سال است یکصدا بر آن پای می‌فشارد دیدیم؛ «دستگاه‌های مسئول به دلایل مختلف از جمله موازی کاری در بروز این حادثه نقش داشته‌اند، صدا و سیما برخلاف مقررات از آتش‌نشانی برای آموزش عمومی پول طلب می‌کرده است!» وقتی گزارش هیات ویژه را خواندیم تصمیم گرفتیم برای شما بنویسیم که در حادثه کودکان «بدسرپرست» نیز با وضعیت بحرانی مشابهی روبه‌رو هستیم.

اگر همه دستگاه‌های مسئول به وظایف قانونی خود توجه کنند، اگر بهزیستی برای حمایت کودکان «بدسرپرست» با گرفتاری‌های قانونی و مالی روبه‌رو نباشد، اگر صداوسیما در میان انبوه برنامه‌های خود بخشی را هم به آموزش کودکان و آشنایی آن‌ها با حقوقشان اختصاص دهد، آیا باز هم شنونده خبرهای تلخ و ناگوار کودک‌آزاری با این حجم زیاد خواهیم بود؟

به راستی چند درصد از کودکان کشور ما می‌دانند، جایی به نام «اورژانس اجتماعی» وجود دارد و در صورت مواجهه با خشونت و آزار، می‌توانند با شماره ۱۲۳ تماس بگیرند، آیا جز این است که آموزش‌وپرورش و صداوسیما باید وظیفه خطیر آموزش عمومی را بر عهد بگیرند؟

شرط انصاف نباشد که زحمات انجام‌شده را نادیده انگاریم، انتظارمان اما این است که خروجی این زحمات را در جامعه ببینیم. «اداره پیشگیری از آسیب‌های اجتماعی» مستقر در تمام نهادهای مسئول به چه کار می‌آید وقتی در یخبندان زمستان، کودکی کنار خیابان به گفت‌وگوی سرما و دندان گوش می‌سپارد و فال می‌فروشد تا هزینه‌های اعتیاد پدر و مادر را بپردازد؟!

شما در حادثه پلاسکو ضرورت تشکیل کارگروه تخصصی را احساس کردید چون بحران دیده می‌شد و افکار عمومی جامعه در انتظار پاسخ بود، باور کنید «بحرانِ پنهان» کودکان «بدسرپرست» کمتر از آتش پلاسکو نیست، آتشی که اگر زبانه‌های سرکش‌اش را مهار نکنیم شعله‌های دامنگیرش نسل‌های آینده را خواهد سوزاند.

درخواست مشخص ما از جنابعالی تشکیل هیات ویژه‌ای متشکل از متخصصان است که مسئولیت دولتی و ارگانی ندارند، این هیات می‌تواند با بررسی همه جوانب موضوع، نقاط کور این گره گشودنی را شناسایی کند.

اگر ضعف قانونی داریم، اگر دستگاه‌های اجرایی تقصیر می‌کنند، اگر نسبت به آموزش عمومی غفلت کرده‌ایم، اگر به هم‌افزایی بین بخشی نیاز داریم همه پاسخی است که هیات ویژه بررسی می‌تواند پاسخی برای آن بیاید، درد که شناسایی شد، درمان آن نیز میسر است.

شایسته این جغرافیای باشکوه است که قصه هیچ کودک بی پناهی در آن پر غصه نباشد. با کودکان این سرزمین مهربان، مهربانی باید.»

مهناز افشار ۲۷ فروردین ماه این نامه را به الهام امین زاده دستیار رییس جمهور در امور حقوق شهروندی رساند و از او خواست علاوه بر تحویل نامه هنرمندان به رییس جمهور موضوع کودکان «بدسرپرست» را در دستور کار مجموعه تحت مدیریت خود قرار دهد چرا که کودکان به عنوان شهروندان این جامعه حقوقی دارند که نباید به خاطر نا آگاهی بزرگترها پایمال شود.

آموزش عمومی و آشنایی کودکان با حقوق خودشان از طریق آموزش و پرورش و صدا و سیما، پرهیز از موازی کاری دستگاه‌های مختلف، ضرورت به روز رسانی لایحه حمایت از حقوق کودکان و تسریع در روند تصویب آن در مجلس شورای اسلامی، همکاری دستگاه قضایی با بهزیستی و سازمان‌های مردم نهاد برای حمایت از کودکان بی‌پناه و تلاش برای مشارکت شهروندان برای حل آسیب‌های اجتماعی از جمله مواردی بود که در این نشست مورد بحث و بررسی قرار گرفت.

الهام امین زاده قول مساعد داد هفته آینده با همکاری پویش «بدسرپرست تنهاتر است» در جلسه‌ای با حضور مسئولان حوزه‌های مرتبط و برخی فعالان اجتماعی ابعاد مختلف این موضوع مورد بررسی قرار گرفته و راه کارهای اجرایی استخراج شود.

در پایان نیز مهناز افشار از دستیار رییس جمهور در امور حقوق شهروندی خواست این موضوع را در اولویت کاری خود قرار دهد و گفت: منتظر پیگیری و پاسخ شما هستیم.


منبع: عصرایران

دلبری «دیو و دلبر» با «اما واتسون»

هفته نامه همشهری جوان  – علی مسعودی نیا: دیزنی بعد از نسخه سینمایی سیندرلا و پسر جنگل حالا با ورژن سینمایی «دیو و دلبر» سینماها را تسخیر کرده است.

اطلاعات فوری

•    کارگردان: بیل کاندن
•    بازیگران: اما واتسون، دن استیونز، ایان مک گرگور، اما تامپسون، کوین کلاین و آدرا مک دانلد
•    بودجه تولید: ۱۶۰ میلیون دلار
•    نمره در «IMDB»: ۷٫۸ از ۱۰
•    امتیاز متاکرتیک: ۶۵
•    کمپانی تولید: دیزنی
•    محصول: ۲۰۱۷ آمریکا

هالیوود و کمپانی های بزرگ سینمایی که مدت هاست در انبان و انبار گذشته هاشان دنبال مواد خام می گردند و دیگر به ندرت زیر با تولید پروژه ای می روند که قبلا از آن جواب نگرفته باشند، این بار از آرشیو سال ۱۹۹۱ انیمیشن موفق «دیو و دلبر» را بیرون آورده اند و از آن یک نسخه سینمایی تهیه کرده اند. فیلمی که از اواسط ماه مارس سال جاری در آمریکا اکران شد و بیل کاندن آن را کارگردانی کرده است.

 دلبری «دیو و دلبر» با «اما واتسون»
«دیو و دلبر» دهمین فیلم سینمایی این بازیگر و کارگردان آمریکایی است که در کارنامه خود آثاری چون «آقای هولمز»، «خواهر، خواهر» و «دختران رویایی» را داشته. فیلم با بودجه ای بالغ بر ۱۶۰ میلیون دلار تهیه شده و تاکنون قریب به ۹۸۰ میلیون دلار فروش داشته است. حالا برای این که از کم و کیف این فیلم بیشتر بدانید، با این گزارش همراه باشید.

قابل اعتنا

کمتر کسی است که داستان فانتزی و افسانه ای دیو و دلبر را نخوانده یا انیمیشن آن را ندیده باشد اما محض یادآوری باید بگوییم که این داستان «بل» همان دختری است که در قصری عجیب و مخوف که اشیای آن نیز جاندار هستند، اسیر یک دیو طلسم شده است و کم کم با محبت و عشق به قلب دیو رسوخ می کند.

این در حالی است که یک شکارچی به نام «گواتسون» نیز دل در گروه عشق بل دارد. اما واتسون نقش بل را ایفا کرده است و دن استیونز هم ایفاگر نقش دیو است. لوک ایوانز هم نقش گواتسون بدطینت را برعهده گرفته است. بازیگران بزرگ و مشهوری چون ایان مک گرگور، اما تامپسون، کوین کلاین و آدرا مک دانلد هم در نقش های فرعی فیلم ظاهر شده اند. امتیاز فیلم در IMDB 7.8، در راتن تومیتوز ۷۱ و در متاکریتیک ۶۵ است. معنایش این است که هرچه منتقدان جدی تر فیلم را ارزیابی کنند، امتیاز آن کمتر خواهدشد.

تمهیدات تازه برای داستان کهنه

در نسخه جدیدی که کمپانی دیزنی از کارتون کلاسیک خود اقتباس کرده است، سازندگان فیلم تصمیم گرفته اند که تغییراتی در خط قدیمی داستان ایجاد کنند. مثلا «بل» شخصیت خلاق خانواده است و پدرش، موریس، یک سازنده جعبه های موسیقی است. البته بل همچنان به مطالعه بسیار علاقه مند است. اما واتسون در گفت و گو با هفته نامه اینترتینمنت گفته است: «ما برای بل یک داستان به عنوان پیش زمینه در نظر گرفتیم که در آن او دست به اختراع نوعی ماشین لباسشویی می زند و به این ترتیب به جای این که وقتش را صرف رخت شستن کند، می تواند یک گوشه بنشیند و با خیال راحت کتاب بخواند.»

در نسخه انیمیشن چنین چیزی وجود نداشت. ضمن این که جاش گد در نقش پیشکار و همراه دائمی گواتسون، یعنی لوفو ایفای نقش کرده است و البته باید بدانید که کمپانی دیزنی با گنجاندن این کاراکتر در فیلم ریسک بزرگی کرده. چرایش را البته خودتان در فیلم ببینید؛ از بیان آن معذوریم.

دلبری «دیو و دلبر» با «اما واتسون»

به قدمت تاریخ

قدمت داستان «دیو و دلبر» و ترانه مشهور آن تقریبا به قدمت تاریخ بشریت است. منکن که نسخه اوریجینال موسیقی را در سال ۱۹۹۱ نوشته است، این بار نیز آهنگسازی این نسخه سینمایی را برعهده گرفته و البته ترانه جدیدی در آن گنجانده که بازخوانی تصنیف محبوب است از آریانا گرند، جان لبخند و جاش گوربن. همگان می دانند که بخش عمده ای از محبوبیت «دیو و دلبر» به خاطر ترانه های زیبای آن است. کمپانی دیزنی هم در این نسخه سنگ تمام گذاشته و یک پکیج کامل ترانه، از جمله ترانه «چگونه یک لحظه می تواند تا ابد جاویدان باشد» را با اجرای سلین دیون به این نسخه جدید افزوده است.

نکته جالبش این است که سلین دیون اجرای ترانه ساندترک انیمیشن را در سال ۱۹۹۱ نیز برعهده داشته است. برای این که فیلم حال و هوای تکراری نداشته باشد، تغییراتی نیز در شخصیت آشنای جاندار قصر اعمال شده است. شخصیت های قدیمی البته همه سر جای خود هستند، اما یک شخصیت جذاب و جدید به نام مایستر و کادنزا به آن ها اضافه شده که یک ساز موسیقی است و استنلی توچی به جایش صداپیشگی کرده.

ریسک بزرگ برای کارگردان معمولی

وقتی از بیل کاندن پرسیدند که آخر روی چه حسابی تصمیم گرفتی این فیلم را بسازی؟ چنین توضیح داد: «خب به نظر خودم این یک چالش اساسی بد که بخواهی چنین کارتون معروفی را با مدیومی تازه بازسازی کنی. نکته خوبش این بود که شخصیتی مشهور و محبوب مثل بل را در اختیار داشتی و می دانستی که قرار است عاشق یک دیو بشود. خب، این جا با آدمیزاد طرف بودیم و قصه را هم که همه می دانستند. یعنی از اول فیلم همه خبر دارند که دیو و دلبر قرار است به هم علاقه مند شوند.

باید کاری می کردیم که مقداری از بار فانتزی نسخه انیمیشن کاسته شود و مردم آن ها را به عنوان دو انسان بپذیرند. برای من پرسش اصلی این بود که بل چه زمانی وارد ماجرا می شود و پیش از او و پدرش به چه کاری مشغول هستند. شروع کردیم ایده اصلی را پروراندن مثلا درباره پیشینه پدرش حرف هایی زدیم. این که او زمانی به قصر دیو راه یافته اما حاضر نیست درباره رخدادهایی که در آن جا شاهد بوده حرفی بزند. همچنین به طرز مرموزی درباره مادر بل نیز حرفی نمی زند. این ها نکاتی بودند که رابطه این پدر و دختر را انسانی تر می کردند.»

اما نکته جالب تری که بیل کاندن مطرح کرده این است که با دیدن موفقیت فیلم «عالم هپروت» به این فکر افتاده که یک موزیکال کلاسیک بسازد. «دیو و دلبر» انتخاب خوبی بود برای ساختن نسخه سینمایی از یک موزیکال کلاسیک که هم بارها روی صحنه برادوی اجرا شده است و هم از روی آن انیمیشن موفقی ساخته اند.

دلبری با حال و هوای هری پاتر

اگر مهم ترین برگ برنده «دیو و دلبر» را حضور اما واتسون بدانیم، حرف بیراهی نزده ایم. غلظت فانتزی «دیو و دلبر» تقریبا به همان اندازه مجموعه فیلم های هری پاتر است و کلا مردم هم دیدن بازیگر محبوبشان را در نقش یکی از پرنسس های دیزنی دوست دارند. بازی اما واستون در فیلم بسیار خوشایند و دلنشین است و مورد ستایش اکثر منتقدان قرار گرفته.

خودش می گوید: «من داستان را این طور دیدم که یک زندانی قرار است عاشق زندانبان خود شود. بل تمام مدت با رفتارهای خشن دیو مخالفت می کند. او اصلا دچار عقده روانی نیست، چون در مصاف با زندانبان تمام خصوصیات قبلی خود را حفظ می کند و همچنان آدم مستقلی است که می خواهد از آزادی های فردی خود بهره مند باشد. ظاهر ماجرا این است که بل اسیر هیولایی شده، اما او در حقیقت دارد خود را قربانی می کند که پدرش را نجات دهد. او مدام در حال تلاش برای گریختن و مبارزه است و سرانجام با مهربانی خارق العاده خود ذهنیت دیو را تغییر می دهد.»

نکته مسلم این است که بازی در این نقش برای اما واتسون یک ریسک بوده. ایفای نقش کاراکترهای محبوب انیمیشن کار بسیار دشواری است، چون چند نسل با آن ها خاطره دارند و نمی خواهند با تصویری نادرست و نامنطبق بر خاطراتشان مواجه شوند. اما واتسون از پس این وظیفه خوب برآمده و کاری کرده که از این پس همگان با شنیدن نام «بل» چهره او را به خاطر بیاورند، نه نسخه انیمیشن ۱۹۹۱ را.

دلبری «دیو و دلبر» با «اما واتسون»

منتقدان چه می گویند؟

وقتی یک سوی ماجرا دیو باشد و سوی دیگرش دلبر، دامنه نظرات منتقدان نیز از مثبت و عالی تا منفی و مزخرف گسترده می شود. حقیقت اما این است که اکثر منتقدان به خاطر بار نوستالژیکی که این فیلم دارد و همچنین موسیقی و بازی های خوب، هوادار آن بوده اند. اوون گیلبرمن، منتقد نشریه ورایتی معتقد است که فیلم بسیار دوست داشتنی از کار درآمده است و یکی از نمونه های خوب اقتباسی از آثار مشهور قدیمی است.

منتقدانی چون ای. او اسکات از نیویورک تایمز هم فیلم را ستوده اند و خصوصا بازی ما واستون و دن واتسونز را بسیار پسندیده اند. مهم ترین مخالف فیلم مارک رایان است که از نظرش در این نسخه سینمایی هیچ تلاشی نشده تا چیزی تازه و متفاوت به بیننده عرضه شود.

کسانی که فیلم را زیاد تحویل نگرفته اند اعتقاد دارند که کارگردان تمام تلاش خود را در دکور و لباس و موسیقی و جلوه های ویژه متمرکز کرده است و به همین خاطر از پروراندن و عمق بخشیدن به قصه غافل مانده است. آن ها معتقد هستند که رابطه عاشقانه بل و دیو زیادی آبکی و بی مقدمه است. خیلی ها هم بر این عقیده اند که وفاداری بیش از حد کارگردان به ظواهر و خط روایی نسخه انیمیشن، به فیلم لطمه زده است و برای کسانی که انیمیشن را دیده اند تبدیل شده به اثری کسل کننده و معمولی.

بازیگران شاهزاده خانم های دیزنی

بازی اما واتسون در نقش «بل» شاهزاده خانم مشهور کمپانی دیزنی چالش بزرگی برای او بوده. در سال های اخیر که شرکت دیزنی تصمیم گرفته نسخه سینمایی و لایو اکشن از انیمیشن هایش بسازد، بازیگران زن بسیار بخت خود را در احیای این شاهزاده خانم ها آزموده اند.

برخی مثل اما واتسون مورد قبول مردم قرار گرفته اند و برخی به سرعت محو و فراموش شده اند. در این جا مروری داریم بر انتخاب بازیگران برای این نقش ها.

از «سفید برقی» شروع کنیم که یک بار کریستن استوارت در نقش او ظاهر شد و چنگی به دل نزد و بار دیگر لیلی کالینز نقشش را ایفا کرد و او هم نتوانست چندان موفق باشد. الیزا بنت اما در فیلم «سفیدبرفی» برادران گریم حضور درخشانی داشته است.

عدم موفقیت در ایفای نقش «زیبای خفته» از این هم بیشتر بوده. در «مالیسیفنت» که اقتباسی سینمایی از این داستان بود، ال فانینگ در برابر آنجلینا جولی تقریبا محو شد. ایندیا ایسلی هم در نسخه ژانر وحشت این داستان درخشش چندانی نداشت. انگار هرچه شخصیت کارتونی مشهورتر و محبوب تر باشد، بازی در نقش او نیز کار دشوارتری است. به همین خاطر است که تاکنون هیچ سیندرلای ماندگار و موفقی در عالم سینما نداشته ایم.

 دلبری «دیو و دلبر» با «اما واتسون»

سوفیا کارسون در «اگر کفش به پایش بخورد» موفقیتی کسب نکرد و لیلی جیمز هم نتوانست تصویر خود را با بازی در فیلم «سیندرلا» در ذهن تماشاگران ثبت کند. «آریل» قهرمان داستان «پری دریایی» هم هنوز در سینما موفقیتی نداشته. البته فیلم تازه ای براساس این داستان در دره است که پاپی دریتون نقش اصلی آن را بازی کرده است و باید دید تا چه حد موفق خواهدبود. نسخه مدرن سینمایی با بازی رزی مک هم نتوانست موفقیت چشمگیری کسب کند.

یاسمین، شاهزاده خانم دیگر دیزنی که در کارتون علاءالدین و چراغ جادو به شهرت رسید نیز هنوز در سینما چهره ماندگاری نداشته است. شخصیت هایی چون راپونزل، مولان، پاکاهونتاس، تیانا و اسمرالدا نیز در نوبت بازسازی سینمایی هستند. هم در زمینه بازسازی و هم در زمینه انتخاب بازیگر داستان های زن محور دیزنی تردیدها و ریسک های زیادی وجود دارد. هر کارگردان و بازیگر جرئت آن را ندارد که به سراغ این پروژه ها برود، چون از فرط آشنایی برای مردم، ممکن است به سادگی شکست بخورد.

به این ترتیب باید اما واتسون را موفق ترین بازیگر در ایفای نقش یکی از شاهزاده خانم های دیزنی دانست. این در حالی است که حساست روی قهرمانان مرد دیزی چندان زیاد نیست و تقریبا اکثر بازیگران حاضر در این نقش ها به سرعت مورد قبول تماشاگران قرار می گیرند. بازیگران مرد باید چالش های بزرگ را در اقتباس هایی که از کمیک های مارول انجام می شود، تجربه کنند.


منبع: برترینها

جانی دپ در جمع مخالفان با اعدام

جانی دپ روز جمعه در شهر لیتل راک واقع در ایالت آرکانزاس حاضر شد تا به حمایت از معترضانی بپردازد که برای مقابله با اعدام زندانیان در این ایالت تجمع کرده بودند.بازیگر مجموعه فیلم های «دزدان دریایی کاراییب» در «اجتماع برای متوقف کردن اعدام های آرکانزاس» سخنرانی کرد که صدها نفر در آن حضور داشتند. او که جلوی نشانی ایستاده بود که رویش نوشته شده بود «نباید کشت»، به جمعیت گفت: «نزدیک بود آرکانزاس یک مرد بی گناه را اعدام کند. به نظرم من این احتمال هرگز دیگر نباید به وقوع بپیوندد. کار درستی برای انجام دادن هست و کار اشتباهی برای انجام دادن هست.»

دپ رابطه عمیقی با این مسئله دارد. این بازیگر یکی از حامیان اصلی «سه نفر ممفیس غربی» بود، سه مردی که وقتی نوجوان بودند متهم به قتل سه پسر جوان در ممفیس غربی واقع در آرکانزاس شدند، اما در نهایت آزادی خود را به دست آوردند. دیمین اکولز، یکی از این سه نفر که خودش زمانی محکوم به قرار گرفتن در ردیف اعدامی‌ها شده بود اما در نهایت آزاد شد، در این گردهمایی حضور داشت.آسا هاچینسون فرماندار آرکانزاس به خاطر این تصمیمش مورد انتقاد شدید قرار گرفته که می خواهد هفت زندانی را طی یک بازه ۱۱ روزه اعدام کند و قرار است این پروسه از روز دوشنبه آغاز شود. این اعدام ها باعث شدند توجه بین المللی به آن ها جذب شود و گروه های حقوق بشر آن را تخطی در پروسه قانونی آمریکا بخوانند.

روز پنج شنبه، دو تولیدکننده دارو از یک قاضی فدرال درخواست کردند که آرکانزاس اجازه استفاده از داروهای آن ها را به منظور اعدام نداشته باشد. این سرعت بی‌سابقه برای اعدام کردن زندانی ها به این دلیل است که یکی از داروها تا آخر ماه آوریل منقضی می شود و فرماندار می خواهد تا پیش از آن زمان از آن‌ها استفاده کند.این دارو میدازولام نام دارد که یک بخش از یک تزریق مرگبار سه قسمتی است و تا به حال در تعدادی از ایالت های دیگر به خاطر اینکه اعدام‌ها را طولانی و دردناک کرده، به شدت مورد انتقاد قرار گرفته است.


منبع: بهارنیوز

موسیقی این روزها بی‌کلاس و عوامانه است

به گزارش مهر، شهرام ناظری خواننده صاحب نام موسیقی ایرانی شامگاه شنبه ۲۶ فروردین ماه در آیین اختتامیه هشتمین جشنواره فرهنگی وزارت بهداشت ضمن انتقاد از شرایط فعلی موسیقی بیان کرد: من امشب خوشحالم که این سعادت نصیبم شد تا در جمع دانشجویان باشم. در سال های پس از پیروزی انقلاب هر جا، مراسمی به دعوت دانشجویان بوده، حضور داشته ام. به هر صورت  موسیقی سنتی بخش کوچکی از موسیقی ملی ایران است. وی ادامه داد: من بیش از ۳۰ سال است که به تلویزیون نرفته‌ام و از نعمت سخن گفتن در این رسانه بهره‌مند نیستم، بنابراین معمولا در چنین برنامه‌هایی درباره رشته اصلی‌ام موسیقی صحبت می کنم. وظیفه خودم می دانم که هر بار در جمع دانشجویان قرار می‌گیرم نکته‌ای هر چند کوچک درباره موسیقی به اطلاع آنها برسانم.
ناظری توضیح داد: بسیاری از موسیقی هایی که این روزها می‌شنویم سطحی، عوامانه و بی کلاس هستند و کمتر موسیقی جدی شنیده می شود. حتی موسیقی که از تلویزیون پخش می‌شود معمولا سطح پایین است. به هر حال امیدوارم به هنر، فرهنگ و میراثی که از نسل های قبل به ما رسیده توجه کنیم و با نگاه دقیق‌تر به آنها، نقش موثرتری در سازندگی کشورمان داشته باشیم.


منبع: بهارنیوز

بیانیه ۴۱۶ فعال حوزه معمارى و میراث فرهنگى درباره مالکیت کاخ هاى سعدآباد و نیاوران

۴۱۶ تن از فعالان حوزه هاى معمارى، شهرسازى و میراث فرهنگى با صدور
اطلاعیه درخصوص موضوع مالکیت کاخ موزه سعدآباد و کاخ نیاوران تاکید کردند:
کاخ‌موزه‌ها، بنا به ماهیت، متعلق به میراث فرهنگی هستند.

خبر
شدیم تلاش بنیاد مستضعفان که از زمان دولت دهم به دنبالِ مالکیت کاخ موزه
سعدآباد و کاخ نیاوران بود، به ثمر نشسته و متاسفانه توانسته اسناد
مالکیت این دو محوطه تاریخی را که با حکم شورای انقلاب به میراث فرهنگی
کشور واگذار شده‌بود، ابطال و به نام خود کند. 

این
خبر،‌ فی‌نفسه، ناگوار است چون دو محوطه مهم و با ارزش میراث فرهنگی و
تاریخی کشور از ید قدرت و مالکیت سازمان میراث فرهنگی که پابرجاترین حافظ
این گونه محوطه‌ها است، خارج می‌شود. برای جامعه معماران، شهرسازان،‌
پژوهشگران و دوستداران میراث فرهنگی قابل تصور نیست که چرا این بنیاد
سال‌ها نیرو و هزینه برای تصرف دو محوطه صرف کرده که در مالکیت و تصرف
سازمانی دولتی است، به خوبی حفظ می‌شود و مردم از تبعات فرهنگی آن استفاده
می‌برند. این پرسش وجود دارد که بنیاد مستضعفان چه مزیتی بر سازمان میراث
فرهنگی در مالکیت و بهره‌برداری از این دو کاخ‌موزه دارد؟ آیا برنامه‌هایی
برای تبدیل کاربری یا استفاده‌های تجاری وجود دارد؟

ما
معتقدیم حتی اگر سند این دو محوطه از ازل به نام بنیاد مستضعفان می‌بود،
منطقا، باید آن‌ها را به سازمان میراث فرهنگی کشور هبه می‌کرد تا خود را
از عقوبت عدم نگهداریِ شایسته از میراث مهم کشور برهاند. اینک چه شده که
وارونه عمل می‌شود و چندین سال هزینه و وقت صرف می‌شود تا اسناد مالکیتی را
که شورای انقلاب برای این دو محوطه صادر کرده ابطال و آن‌ها را به نام خود
کند.

ما متاسفانه نمی‌توانیم به این روند
خوشبین باشیم و از تمام تصمیم‌گیران و تصمیم‌سازان دلسوز کشور، در هر رده و
منزلتی، انتظار و تقاضا داریم در جهت اصلاح امور و ابطال سند جدید این دو
محوطه و سپردنِ مالکیت و اداره آن‌ها به سازمان میراث فرهنگی، صنایع‌دستی و
گردشگری از هیچ کوششی فروگذار نکنند.

اسامی حامیان و امضاکنندگان بیانیه مالکیت کاخ‏های نیاوران و سعدآباد:

١. سیدمحمد بهشتی

٢. محمدحسن طالبیان

٣. سیداحمد محیط طباطبایی

۴. ایرج کلانتری

۵. بهروز مرباغی

۶. محمدرضا حائری

٧. منوچهر شکوفی

٨. مهوش مهرافشار

٩. علی کرمانیان

١٠. نشید نبیان

١١. رامبد ایلخانی

١٢. مهرداد زواره محمدی

١٣. بابک شکوفی

١۴. سعید سادات نیا

١۵. کارلین عیشو نژادیان

١۶. علیرضا تغابنی

١٧. بهرام کلانتری

١٨. آرش بصیرت

١٩. فرامرز پارسی

٢٠. کاوه بدرافکن

٢١. پرشیا قره گوزلو

٢٢. بهزاد اتابکی

٢٣. امیرحسین طاهری

٢۴. مهرداد بهمنی

٢۵. محمد سالاری

٢۶. علی اندجی گرمارودی

٢٧. علی اصغر بدری

٢٨. حمیدرضا ناصرنصیر

٢٩. سجاد عسگری

٣٠. اسکندر مختاری

٣١. فریبا رایگانی

٣٢. مرتضی فرهادیان دهکردی

٣٣. شقایق نمازکار

٣۴. شیما روشن ضمیر

٣۵. سعیدمحسن یونسی

٣۶. پویا بخشی

٣٧. حامد بدری احمدی

٣٨. فرهاد احمدی

٣٩. محمد علی ایزدخواستی

۴٠. عادل فرهنگی

۴١. لیلا عراقیان

۴٢. علیرضا بهزادی

۴٣. کاوه فولادی نسب

۴۴. مریم کهنسال

۴۵. دامون وهابی مقدم

۴۶. سپیده زرین قلم

۴٧. زهرا نژاد بهرام

۴٨. احمد صفار

۴٩. افشین فرزین

۵٠. محمدحسن توانگر

۵١. محسن اکبرزاده

۵٢. علی عبادنظامی

۵٣. مانلی افشنگ

۵۴. علی یاوری

۵۵. الناز افشاری

۵۶. رسول شریفی

۵٧. مهران قرطاسی

۵٨. سارا علیچی

۵٩. فاطمه ثبوت

۶٠. عادل عشقی

۶١. مریم رضایی

۶٢. امین رضایی

۶٣. سهیل مقدم فلاحی

۶۴. نیلوفر اوجی

۶۵. مرضیه جویا

۶۶. سمیرا نوحی

۶٧. مرضیه استعدادی

۶٨. محسن فاضلی

۶٩. مریم دخیل علیان

٧٠. زهرا جعفری

٧١. امیرعلی طوسی

٧٢. سمیرا مقیسه

٧٣. میترا جلوداری

٧٣. بنفشه درویش

٧۴. حمید ناصرخاکی

٧۵. نگار رهنمازاده

٧۶. علی نعمتی

٧٧. حامد نوروزی

٧٨. امیر شهراد

٧٩. امیر حامد نونژاد

٨٩. سجاد جهانشاهی

٩٠. علی طباطبایی

٩١. مصطفی حکیم زاده

٩٢. زهره بختیاری

٩٣. عاطفه رسولی

٩۴. مهدی عباس زاده

٩۵. سمیرا سلطانی بخش

٩۶. مسعود نعمتی

٩٧. الیاس ایزدخواه

٩٨. حمیدرضا رضایی

۹۹. ریحانه جاویدی

۱۰۰. محمدمسیح یاراحمدی

١٠١. مسیح مستاجران

١٠٢. خسرو سالاریان

١٠٣. مهدا نعمتی

١٠۴. علی پاشایی راد

١٠۵. فرهاد ارباب

١٠۶. سعید میلانی زاده

١٠٧. سپیده علمی

١٠٨. داود غفاریان تربتی مجاور

١٠٩. امیر تقی زاد

١١٠. حسین موسوی

١١١. اصغر جعفری

١١٢. پرهام تقی اف

١١٣. حسین شهرابی

١١۴. مهسا مجیدی

١١۵. علیرضا شرافتی

١١۶. نگار جوکار

١١٧. نگار نیازی

١١٨. رضا دانشمیر

١١٩. بابک مطلب نژاد

١٢٠. مروارید قاسمی

١٢١. امیر فلاحی

١٢٢. فرشاد مهدی‏زاده

١٢٣. نغمه بیزار گیتی

١٢۴. فریدون رضوی‏کیا

١٢۵. کژال کوچک‏پور

١٢۶. امیرعباس ابوطالب

١٢٧. سعید احمدیان

١٢٨. مسعود انصاری اشلقی

١٢٩. سعید برزگر

١٣٠. یحیی نوش آبادی

١٣١. لیلا صلاحی

١٣٢. سمانه بختیاری نژاد

١٣٣. آرزو صادق حسینی

١٣۴. رسول بخشی

١٣۵. نگین بزرگ

١٣۶. سجاد یگانه

١٣٧. فاطمه پروانه

١٣٨. محسن هاشمی

١٣٩. ساناز بیاضیان

١۴٠. محمد جوکار

١۴١. فروغ ضیایی

١۴٢. سید محمد حسنی

١۴٣. سیدمحمدحسینی غفاری

١۴۴. سارا ژگان

١۴۵. امیرعلی درویش زرگر

١۴۶. مرتضی محمدی دوم

١۴٧. محمدمیرنظیری

١۴٨. مجتبی سعیدی

١۴٩. مهدی جلالی

١۵٠. الهه روشن دل

١۵١. محمدسعید خیری

١۵٢. امیرحسین پرش

١۵٣. فروغ حداد

١۵۴. آرمان کروندی

١۵۵. مهسا زارعی

١۵۶. سحر حیدرخانی

١۵٧. امین بیات‏زاده

١۵٨. رضا اشرف یزدی

١۵٩. پارسا فراستی

١۶٠. امید نوبخت

١۶١. امیر اله دانا

١۶٢. سیدمحمدباقر طباطبایی

١۶٣. مصطفی قربانی صفاری

١۶۴. مرجان فرد رضایی

١۶۵. بنفشه توانایی

١۶۶. اردشیر قانعی

١۶٧. میترا محبی

١۶٨. ناصر ترکیان

١۶٩. محمود پارسازاده

١٧٠. ژینوس تقی زاده

١٧١. مهسا پیرجانی

١٧٢. سجاد آیینی

١٧٣. احسان کریمى

١٧۴. فرناز جعفرى

١٧۵. گلناز جمشیدی

١٧۶. عباس رزاز زاده

١٧٧. بهزاد خرم

١٧٨. دادبه محبی

١٧٩. صدرا خسروان

١٨٠. سعیده قریشی

١٨١. شهرزاد خادمی

١٨٢. سحر برزنی

١٨٣. نغمه اسدبیگی

١٨۴. امیر پورمقدم

١٨۵. تارا اکبری نژاد

١٨۶. سینا زیباکردار

١٨٧. مژده مهدوی

١٨٨. محمود بخشی موخر

١٨٩. داریوش سعیدی

١٩٠. محمدرضا نیکبخت

١٩١. اوین کمانگرپور

١٩٢. حامد موحدیان عطار

١٩٣. سارا فلاح

١٩۴. مریم یگانه

١٩۵. فرشاد باقری

١٩۶. شاهین تاج الدینی

١٩٧. محمد آقاجانی اصفهانی

١٩٨. حامد شمس

١٩٩. حامد نشاط پور اصفهانی

٢٠٠. محمد اسدی

٢٠١. الهه مایانی

٢٠٢. سیامند حسامی

٢٠٣. مجتبی الیاسی

٢٠۴. زهرا شقایقی

٢٠۵. امیررضا همتیان

٢٠۶. مریم مهدوی

٢٠٧. منوچهر لطفی

٢٠٨. رامین حسین پور

٢٠٩. حامد فراهانی

٢١٠. مرجان فعال

٢١١. زینب علویان

٢١٢. فراز بیگی

٢١٣. زینب جودی

٢١۴. علیرضا یادگاری

٢١۵. محمدرضا عزیزی

٢١۶. عارف منتظری

٢١٧. پرنیان پزشکی

٢١٨. سارا پارسادوست

٢١٩. آناهیتا داودی

۲۲۰. مبشر نیکویی

۲۲۱٫ مزدا نوبری

۲۲۲٫ مهدی صدقیانی

۲۲۳٫ محبوبه طاحونه‌بان

۲۲۴٫ شراره سلامی

۲۲۵٫ سعید مهرپویا

۲۲۶٫ آرمین متقی راد‍

۲۲۷٫ مینو ندافیان

۲۲۸٫ حمید مقدم

۲۲۹٫ فرامرز فدایی

۲۳۰٫ ایمان رضوانی

۲۳۱٫ آسیه استادی

۲۳۲٫ سید هادی شفایی

۲۳۳٫ مریم استادی

۲۳۴٫ ایمان مرادی

۲۳۵٫ رومینا حسن زاده فیروزی

۲۳۶٫ فرید لقمانی

۲۳۷٫ آتوسا رهبر

۲۳۸٫ سحر عبداللهی

۲۳۹٫ بابک پیرزاده

۲۴۰٫ نیلوفر پورباقر

۲۴۱٫ مریم طحانی ابیانه

۲۴۲٫ جوادزیبائی

۲۴۳٫ پری ناز شهریاردوست

۲۴۴٫ ایمان احمدزاده

۲۴۵٫ شهاب الدین سعیدیان

۲۴۶٫ شهرام علمی

۲۴۷٫ جعفر اعرابی

۲۴۸٫ کیمیا ایرانشکوه

۲۴۹٫ بی بی فاطمه ترابیان

۲۵۰٫ احسان رادفر

۲۵۱٫ ابوذر مرندی

۲۵۲٫ رویا دانش خواه

۲۵۳٫ علی محمدپور

۲۵۴٫ سمیه سریری

۲۵۵٫ مرتضی انتظاری

۲۵۶٫ مانی محمودی

۲۵۷٫ محسن مظفری

۲۵۸٫ کیا کاظمیان

۲۵۹٫ حمیدرضا علیزاده

۲۶۰٫ عصمت علیزاده

۲۶۱٫ حسین سروش

۲۶۲٫ امین محسنی

۲۶۳٫ حسن چزگی

۲۶۴٫ علیرضا اورعی

۲۶۵٫ الهه تقی زاده

۲۶۶٫ علی بیک خراسانی‏نیا

۲۶۷٫ وحیدرضا ابراهیمی کارگر شیرازی

۲۶۸٫ مرضیه ترابی

۲۶۹٫ افسانه دری پور

۲۷۰٫ محمد‏رضا خوشرفتار

۲۷۱٫ محدثه سلمانی

۲۷۲٫ شایان فعال

۲۷۳٫ امیر فعال

۲۷۴٫ امیرمهدی نیارکی

۲۷۵٫ طاهره نوری

۲۷۶٫ محسن بناییان

۲۷۷٫ نکیسا حائری

۲۷۸٫ سارا فهیم پور

۲۷۹٫ شیما خوش پسند

۲۸۰٫ شادی سجاد

۲۸۱٫ رضا نجفیان

۲۸۲٫ هدی سراجی

۲۸۳٫ سحر دینی

۲۸۴٫ احسان میراب زاده

۲۸۵٫ محمد عدالت خواه

۲۸۶٫ محمد کریم آسایش

۲۸۷٫ آمال موسوی

۲۸۸٫ امید شمس

۲۸۹٫ مینو خاکپور

۲۹۰٫ بهاره کیایی

۲۹۱٫ حمیده امکچی

۲۹۲٫ پروین امکچی

۲۹۳٫ فواد فعال

۲۹۴٫ الهه شیشه چی

۲۹۵٫ سید فرید توکلی

۲۹۶٫ اصغر جعفری

۲۹۷٫ فائزه هادیان

۲۹۸٫ بابک بیاضیان

۲۹۹٫ محمدحامد موسوی

۳۰۰٫ درنا مصرزاده

۳۰۱٫ پری‏ناز کاویانی

۳۰۲٫ گیتی اعتماد

۳۰۳٫ معصومه مظفری

۳۰۴٫ سارا فرشته صنیعی

۳۰۵٫ ناصر عظیمی

۳۰۶٫ بابک اطمینانی

۳۰۷٫ سیده هدی نبوی

۳۰۸٫ اشکان امینیان فرد

۳۰۹٫ سروش مهاجری

۳۱۰٫ سارا سهراب

۳۱۱٫ مرضیه برومند

۳۱۲٫ نرگس رهنما

۳۱۳٫ آرش اربابی

۳۱۴٫ انسیه قربان

۳۱۵٫ آترین اعتمادی

۳۱۶٫ زهرا دانیاری

۳۱۷٫ آناهیتا بشیری

۳۱۸٫ زهرا کازرونی

۳۱۹٫ پردیس مقیمی

۳۲۰٫ نیلوفر زنده دل

۳۲۱٫ الهه افشاری

۳۲۲٫ گلاره باقریان

۳۲۳٫ فاطمه پور همت

۳۲۴٫ آیدا کیانپور

۳۲۵٫ روشنک روشنایی

۳۲۶٫ بابک نصیرآبادی

۳۲۷٫ نیلوفر نجفی موسوی

۳۲۸٫ سپیده نظری

۳۲۹٫ مهشید مجیدى

۳۳۰٫ مهتاب کیانی

۳۳۱٫ نیکتا ملکی

۳۳۲٫ مهراز عبدالله زاده

۳۳۳٫ الهام شیر محمدی

۳۳۴٫ فائزه شفیعی

۳۳۵٫ آریا خرم

۳۳۶٫ مونا غلامی نژاد

۳۳۷٫ مهسا امینى

۳۳۸٫ سپیده میعادفر

۳۳۹٫ سیمین صادق پور

۳۴۰٫ زهرا اسماعیل زاده

۳۴۱٫ الهه صامتى

۳۴۲٫ شهروز شایگان

۳۴۳٫ آیسان آقازاده

۳۴۵٫ مازیار قاسمی نژاد

۳۴۶٫ میترا آقازاده

۳۴۷٫ موژان رضایی

۳۴۸٫ ایلیا جانی

۳۴۹٫ مائده محمدقلی

۳۵۰٫ مهشید موسوی

۳۵۱٫ انوشه منصوری

۳۵۲٫ داریوش کوهی

۳۵۳٫ بهروز بیات سرمدی

۳۵۴٫ فاروق مظلومی

۳۵۵٫ هنگامه معمری

۳۵۶٫ تانیا پاکزاد

۳۵۷٫ عدالت صدر

۳۵۸٫ آزاد قادرمزی

۳۵۹٫ بهرنگ صمدزادگان

۳۶۰٫ ابراهیم حقیقی

۳۶۱٫ مریم زندی

۳۶۲٫ منیژه صحی

۳۶۳٫ امیر اثباتی

۳۶۴٫ افسانه حق شعار

۳۶۵٫ علی رضا پرتولاله

۳۶۶٫ نعمت توحید لاله‏ای

۳۶۷٫ پگاه اسماعیلی

۳۶۸٫ شیما دهقانی

۳۶۹٫ نازنین اسماعیلی

۳۷۰٫ بهنام اسکندری

۳۷۱٫ رضا رسولی

۳۷۲٫ امیرهوشنگ اردلان

۳۷۳٫ فریدون بیت یونان

۳۷۴٫ امیر سقراطی

۳۷۵٫ شهره انصاری

۳۷۶٫ علیرضا ناظم الرعایا

۳۷۷٫ مجید رفیعی

۳۷۸٫ داود قربانی

۳۷۹٫ مینا صابر

۳۸۰٫ ارغوان عبدی راد

۳۸۱٫ بیتا برنا

۳۸۲٫ افسانه مدیر امانی

۳۸۳٫ آرش سهرابی

۳۸۴٫ کتایون ده چمنی

۳۸۵٫ مریم نراقی

۳۸۶٫ شهریار رفیعی

۳۸۷٫ مینا مجتهد زاده

۳۸۹٫ سارا سلجوقی

۳۹۰٫ هدی فرد

۳۹۱٫ احسان میر شکاری

۳۹۲٫ مریم کردگاری

۳۹۳٫ رعنا تقدسی

۳۹۴٫ بهمن رنجبری

۳۹۵٫ آویده آور

۳۹۶٫ سحر سلخی

۳۹۷٫ علی جنابیان

۳۹۸٫ ژاله چمنی

۳۹۹٫ علی دهقانپور

۴۰۰٫ نیما ساسان

۴۰۱٫ سید مجتبی عابدحیدری

۴۰۲٫ رعنا فرنود نقاش

۴۰۳٫ ازهار موسوی

۴۰۴٫ رعنا امینی

۴۰۵٫ سوگل مافی

۴۰۶٫ مهدی میلانی

۴۰۷٫ منوچهر پازکی

۴۰۸٫ سید مهدی طباطبایی

۴۰۹٫ نیوشا اکبری

۴۱۰٫ علی محمد سعادتی

۴۱۱٫ امید شمس

۴۱۲٫ سعید سرایی

۴۱۳٫ نوید خلیلی

۴۱۴٫ سیما جلایی

۴۱۵٫ نسرین دیزخلیلی

۴۱۶٫ شروین عجمی


منبع: عصرایران

زخم‌های کهنه از مرگ تدریجی؛ شهر موزه‌ای که فراموش شده بود (+فیلم)

این شهر همه ارزش‌های هنر و تاریخ معماری ایران را یک‌جا گرد هم آورده اما به سادگی فراموش شده بود. حالا اما تلاش می‌شود تا غبار فراموشی از روی آن برداشته شود

عصر ایران – حسن ظهوری – نایین گنجینه‌ای از تاریخ و هنر ایران است. گویی همه دوره‌های تاریخی را در خود جای
داده اما مدت‌ها به فراموشی سپرده شد تا امروز که می‌خواهند مرحمی بر زخم‌های کهنه‌اش
بزنند. نایین شهر موزه‌ای در کویر ایران است.

پیاده رو سازی‌ها، مرمت‌ آثار، حفظ‌ ارزش‌های بافت تاریخی و احیا دوباره زندگی
در بازار ارزشمند‌ نایین، از جمله کارهایی است که انجام می‌شود و امید بازگشت
دوباره هویت تاریخی شهر را بیشتر می‌کند. اما هنوز نایین یک شهر بین راهی‌است و
گاهی مسافران یزد و حتی برخی مسافران اصفهان، چند ساعتی را در آن می‌گذرانند.

نایین اما یک شهر منحصر به فرد است که دیدار از آن به چند ساعت و حتی یک روز
ختم نمی‌شود. اما برای ماندن، نایین هنوز آماده نیست و به همین علت گردشگران کمتر
مایل به اقامت در شهر هستند. نایین اصفهانی کوچکتر است که همین اندازه‌اش آن را به
مانند موزه‌ای درآورده که می‌توان پیاده از آثار به هم پیوسته‌اش دیدار کرد.

این گزارش نگاهی به شهر نایین و مشکلات‌اش دارد. شاید باورتان نشود که نایین
این‌همه ارزش‌های تاریخی نیاکان ما را یک‌جا گرد هم آورده‌است.


منبع: عصرایران

انتقال پیکر عارف لرستانی به سرزمین پدری‌

عده‌ای از دوستان عارف لرستانی که در مراسم تشییع پیکر او سخن می‌گفتند، در بخشی از صحبت‌هایشان از حاضران در تالار وحدت خواستند که با صدای دست‌هایشان با این بازیگر تلویزیون و تئاتر وداع کنند.به گزارش ایسنا، مراسم تشییع پیکر عارف لرستانی امروز (۲۷ فروردین‌ماه) با حضور خانواده او، جمعی از هنرمندان، همکاران و همکلاسی‌هایش در دانشکده تئاتر و جمعی از مردم در تالار وحدت برگزار شد.سیامک انصاری، برزو ارجمند، سحر ولدبیگی، جواد هاشمی، پرستو صالحی، کوروش سلیمانی، علی فروتن، خسرو احمدی، شهره سلطانی، الیکا عبدالرزاقی، جواد عزتی، هادی کاظمی، سپند امیر سلیمانی، نادر سلیمانی، امید زندگانی، حسین رفیعی، ستاره اسکندری، گلاره عباسی، علی مشهدی، رضا یزدانی و … از جمله هنرمندانی بودند که برای بدرقه پیکر زنده‌یاد عارف لرستانی در تالار وحدت حضور داشتند.

مراسم وداع با پیکر زنده‌یاد عارف لرستانی با قرائت آیاتی از قرآن مجید توسط جواد هاشمی آغاز شد. در ادامه شاهین جمشیدی که به عنوان مجری برنامه سخن می‌گفت، اظهار کرد: امروز همه برای وداع با پیکر عارف لرستانی اینجا جمع‌ شده‌ایم. نام و اثر عارف عزیزمان در قلب و اذهان ما باقی خواهد ماند.
جواد هاشمی نیز در سخنانی اظهار کرد که به دلیل عدم برنامه‌ریزی و اطلاع‌رسانی درست، جمعیت زیادی در اینجا حضور ندارند.او ادامه داد: پیکر عارف صبح فردا به کرمانشاه می‌رود. چون او خودش دوست داشت که به آنجا برود و کنار پدربزرگش به خاک سپرده شود.هاشمی همچنین با اشاره به عدم حضور مهران مدیری در این مراسم، گفت: مهران مدیری حالش بد شده است و دو ساعت پیش در تماسی تلفنی خبر داد که حال خوشی ندارد، اما تمام تلاش خود را می‌کند تا در این مراسم حضور پیدا کند.در این مراسم قطعه «یار تویی» با صدای مهران مدیری که تقدیم به عارف لرستانی کرده بود، پخش شد.
در ادامه میلاد باقری، خواننده قطعه‌ای را اجرا کرد و سپس رضا یزدانی با بیان اینکه «خواندن در این مراسم برایم بسیار سخت است»، قطعه‌ای حزن‌انگیز را با صدایی بغض‌آلود اجرا کرد.همچنین برادر هادی کاظمی که به گفته جواد هاشمی زنده‌یاد عارف لرستانی به صدای او علاقه‌مند بود، قطعه‌ای را برای حاضران در مراسم اجرا کرد.
به گزارش ایسنا، در ادامه مراسم جواد رضویان پشت تریبون آمد و در حالی که با بغض سخن می‌گفت، اظهار کرد: عارف بچه تلویزیون بود و شاید باید از مسیر تلویزیون تشییع می‌شد. او سال‌ها کار نکرد، ولی هیچ‌گاه گردن کج نکرد. او مرد بود.او ادامه داد: شوک حسن جوهرچی و علی معلم هنوز در وجود ما مانده بود که غم افشین یدالهی را چشیدیم و حالا هنوز چهلم علی آقا نشده که غم عارف را دیدیم. خدایا به ما صبر بده.
رضویان در پایان سخنانش خطاب به همسر عارف لرستانی گفت: الهام جان تو تنها نیستی و ما همه در کنار تو هستیم.همچنین مهدی کرم‌پور، کارگردان سینما در سخنانی اظهار کرد: دل همه ما برای عارف تنگ می‌شود. عارف خیلی بیش از آن بود که ما در تلویزیون، سینما و تئاتر او را دیده بودیم.  او جزو معدود بازیگران کتابخوان بود و من تجربه‌های زیادی با او داشتم.او در ادامه از حاضران خواست تا بخاطر تمام لحظاتی که عارف لرستانی آنها را خندانده است، به افتخار او دست بزنند که مردم هم برای لحظاتی بی‌وقفه دست زدند.
در ادامه محمدرضا هدایتی گفت: من و عارف جزو بچه‌هایی بودیم که همیشه به شهرستانی بودن خودمان افتخار می‌کردیم. من با رفتن عارف یکی از حامیان و دوستانم را از دست دادم و به همه ایران تسلیت می‌گویم و امیدوارم یاد او را همیشه در ذهنمان نگه داریم.هدایتی نیز در پایان سخنانش از حاضران خواست تا به افتخار زنده‌یاد عارف لرستانی دست بزنند.
سپند امیرسلیمانی نیز در سخنانی کوتاه بیان کرد: برایم اینجا ته دنیاست. متاسفم که رفیقی را دست دادیم که همیشه می‌توانستیم روی او حساب باز کنیم.این بازیگر با خواندن قطعه‌ای شعر به سخنانش پایان داد.در پی بیان این سخنان از سوی دوستان و همکاران عارف لرستانی، پیکر این هنرمند حدود ساعت ۱۳ وارد تالار وحدت شد.
برزو ارجمند پس از حضور پیکر عارف لرستانی در تالار وحدت، اظهار کرد: من از طرف تمام همکلاسی‌های عارف، ورودی ۷۴ دانشگده تئاتر سخن می‌گویم. عارف مردترین، مهربان‌ترین و با معرفت‌ترین ما بود. او زیاده‌خواه‌ نبود و بسیار کتاب می‌خواند و همیشه حرف برای گفتن داشت.
او ادامه داد: دیروز که در یزد بودم، خبر رفتن عارف را از همسرش شنیدیم و نمی‌دانم که با چه حالی توانستم خودم را به اینجا برسانم. عارف برای خودش یلی بود و امروز حتی اساتید او در دانشکده هنر در مراسم او شرکت کرده‌اند. من از طرف سیامک انصاری هم سخن می‌گویم. او حالش خوب نبود و از من خواست تا از طرف او نیز به همه تسلیت بگویم.
در این مراسم علی اوجی نیز در سخنانی کوتاه اظهار کرد: عارف بسیار مهربان بود و برای شما زندگی می‌کرد. اما آن‌طور که باید قدر او را ندانستیم. او در یک سال آخر عمر خود کار نمی‌کرد و ما قدر این هنرمند را ندانستیم.
در پایان مراسم، همسر زنده‌یاد عارف لرستانی گفت: عارف خوشحال رفت. او همیشه دوست داشت که آرام در خواب برود و رفت. مرسی از همه شما که برای بدرقه او آمدید. پیش‌تر قرار بود که مراسم وداع با این بازیگر پس از اذان ظهر و عصر از مقابل مسجد بلال صداوسیما برگزار شود، اما شامگاه گذشته با تغییر این تصمیم، تالار وحدت به عنوان مکان جدید برای مراسم تشییع عارف لرستانی اعلام شد.


منبع: بهارنیوز

فرمان‌آرا: چه‌بهتر که مرگ حین کار بیاید

گروه فرهنگی_رسانه‌ها: «مرگ حتمی است و حتما می‌آید. چه بهتر که حین کار کردن بیاید؛ آن‌ هم وقتی که مشغول به کاری هستی که عاشقانه دوستش داری.» بهمن فرمان‌آرا یکی از فیلمسازهای سینمای ایران است که طی شصت سال فعالیت سینمایی همواره بر سر اصولش پافشاری کرده. او فیلم‌هایی همچون «شازده احتجاب»، «بوی کافور، عطر یاس»، «خانه‌ای روی آب»، «یه بوس کوچولو» و… را ساخته است یا تهیه‌کننده فیلم‌هایی همچون «گزارش»، «کلاغ»، «ملکوت»، «شطرنج باد» و… بوده که نشان از جایگاه او در سینمای ایران دارد. این کارگردان پیشکسوت سینمای ایران هفتادوپنج سالگی‌اش را به تازگی در خلال ساخت نهمین فیلمش «دل دیوانه» جشن گرفت. «دل دیوانه» سرگردانی‌های یک نویسنده را به نمایش می‌گذارد و در سال پیش رو اکران خواهد شد؛ فیلمی با بازی هنرمندانی همچون علی نصیریان، فاطمه معتمدآریا، لیلا حاتمی، صابر ابر، علی مصفا، رویا نونهالی، داریوش اسدزاده، مریم بوبانی، پانته‌آ پناهی‌ها و… . سورپرایز این فیلم برای هواداران سینمای فرمان‌آرا حضور خودش جلوی دوربین است.
 
هفته‌نامه چلچراغ با بهمن فرمان‌آرا که سخت گفت‌وگو می‌کند، به بهانه سال نو و ساخت «دل دیوانه» گفت‌وگویی داشت که در زیر می‌آید:
 
سال ۹۵ برای شما با سه اتفاق مهم همراه بود. از دست دادن دوست قدیمی‌تان و هنرمند بزرگ، عباس کیارستمی. شروع نهمین فیلم‌تان «دل دیوانه» و به دنیا آمدن دومین نوه‌تان «آیریس». حالا در آغاز سال نو، وقتی سال گذشته را مرور می‌کنید، ارزیابی خودتان از آن چگونه است؟
 غیر از از دست دادن رفیق خوبم عباس کیارستمی که جایگزین ندارد، باقی مسائل مسائل همه خیلی خوب بودند و شکرگزارم. فقط جای آن مرد بزرگ به آسانی توی زندگی ما پر نمی‌شود.  چه شد که تصمیم گرفتید در نهمین فیلمتان «دل دیوانه» که زمستان امسال در رامسر جلوی دوربین بردید، خودتان علاوه بر کارگردانی، بازیگری هم کنید؟ یک‌ بار دیگر هم در «بوی کافور، عطر یاس» چنین تجربه‌ای داشتید… .
 
بعد از «بوی کافور، عطر یاس» عباس کیارستمی تنها کسی بود که مدام به من می‌گفت، دیالوگ‌هایی که می‌نویسی را باید خودت بگویی و باید خودت در فیلم‌هایت بازی کنی. منتها در این سال‌ها به دلایل مختلف این کار را نکردم. آخرین بار که در منزلش، یک هفته قبل از سفرش به فرانسه، با او صحبت می‌کردم، بنا به عادت همیشگی‌مان که از کارهای هم می‌پرسیدیم، وقتی از من پرسید چه می‌کنی، به او گفتم که دارم روی سناریویی کار می‌کنم و می‌خواهم این بار خودم توی فیلمم بازی کنم. به من گفت: «من که همیشه به تو گفته بودم خودت باید بازی کنی. خیلی خوشحالم کردی که می‌خواهی خودت توی فیلمت بازی کنی.» بازی در «دل دیوانه» یک جورهایی عمل به وصیت دوستم عباس کیارستمی بود.
 
تجربه مهاجرت در نوجوانی و شانزده سالگی برای شما چطور بود؟ تجربه تنها زندگی کردن در آن سال در کشوری بیگانه برای شما چطور رقم خورد؟
 
البته من مهاجرت نکردم و برای تحصیل به انگلستان و بعد به آمریکا رفتم. یکی از بزرگ‌ترین اتفاقات زندگی من دنیایی بود که با آن سفر در مقابلم قرار گرفت. اولین بار که سوار هواپیما شدم، در همان سفر بود. پیش از آن هرگز به خارج از کشور نرفته بودم. بنابراین سفر به لندن برای من یک تجربه سحرآمیز بود. چون موقعی که من به لندن سفر کردم، یعنی سال ۱۹۵۸ هنوز مدرسه سینمایی در لندن افتتاح نشده بود. من اول به مدرسه هنرپیشگی رفتم. مدرسه هنرپیشگی هم تکلیف و مشق در خانه نداشت. ساعات بعد از مدرسه از این سینما به آن سینما می‌رفتم و غرق در اعجاز سینما بودم. یادم هست که سال اول حدود دویست‌وهفتاد فیلم دیدم و این یک جور کیف محشری در زندگی من بود. فیلم‌های برگمان را برای اولین بار در لندن دیدم. فیلم‌های آندره وایدا را آنجا کشف کردم. در عین حال من در همان سن شانزده سالگی خبرنگار ستاره سینما در لندن بودم. بنابراین افتتاحیه فیلم‌ها را می‌رفتم و تجاربم محشر بود. مسئولیتی روی دوشم نبود و عیش مدام بود. در کنارش درس و مدرسه هم بود که آن هم سراسر خوشی و لذت بود.
 
زندگی تنها سخت نبود؟ 
اوایل خیلی سخت بود. وقتی ایران بودم، آن قدر دوستان نزدیک داشتم که روزهای اول ماهی بیست‌وپنج، سی تا نامه داشتم و من مقید بودم همه را جواب بدهم. همه را جمع کرده بودم و موقع تنهایی مرور می‌کردم ولی بعدا کم‌کم به تنهایی عادت کردم. برادر بزرگ‌تر من قبلا به انگلستان آمده بود و در منچستر درس می‌خواند و چند پسردایی و دختردایی آنجا داشتم. پس خیلی احساس تنهایی نمی‌کردم؛ به خصوص که سینما در مقابلم بود و تفریحم فیلم دیدن و مجله خواندن بود و مشغولیت‌هایم زیاد بود. ضمنا چون من و برادرم جزو اولین شاگردهای کلاس‌های زبان شکوه بودیم، زمانی که این آموزشگاه دو اتاق بیشتر نداشت و این خواست پدرم بود که زبان یاد بگیریم، پس ما موقع مهاجرت انگلیسی خوب صحبت می‌کردیم و گرفتاری‌های ندانستن زبان را نداشتیم.
 
شما سال‌ها خارج از ایران زندگی کردید اما دوباره به وطن بازگشتید. چه چیز شما را در ایران نگه می‌دارد و حتی بعد از دوره‌ای مهاجرت شما را به وطن باز می‌گرداند؟ 
سال پنجاه‌ونه که از ایران رفتم، درست زمانی بود که «سایه‌های بلند باد» که زمان پهلوی توقیف شده بود، بعد از انقلاب پروانه نمایش گرفت اما در این دوره هم بعد از سه روز توقیف شد. بعد از این اتفاق حس کردم اختلاف‌نظری بین گروه تازه بر سر کار آمده وجود دارد که حل‌شدنش زمان‌بر است. ضمنا سه تا بچه داشتم که باید فکر آینده‌شان بودم. لاریسا دخترم ١١‌ساله بود. نیما پسرم پنج‌ساله و مانی پسر دیگرم چهارساله. حس کردم تا این اختلافات حل شود، بروم و شانسی به فرزندانم بدهم که اگر روزگاری خواستند جای دیگری هم زندگی کنند، امکانش را داشته باشند اما موقعی که آنها به دانشگاه رفتند و دیگر به من نیازی نداشتند، سال ۶٩ برگشتم و کماکان هم ایران مانده‌ام. علت این که ایران مانده‌ام و با وجود این که امکاناتش را دارم ولی فکر زندگی در جای دیگری را هم نمی‌کنم، همین است که اینجا مال ما هم هست. من ترجیح می‌دهم اگر قرار است تدریس کنم، برای فرزندان ایران تدریس کنم. اگر قرار است کاری کنم، در کشورم مؤثر باشم. وقتی به این فصل زندگی می‌رسی، حتی خیلی‌ها زودتر از این سنین هم، پایشان را دراز می‌کنند رو به آفتاب و می‌خوابند. من به چنین چیزی اعتقاد ندارم. مرگ حتمی است و حتما می‌آید. چه بهتر که حین کار کردن بیاید؛ آن‌ هم وقتی که مشغول به کاری هستی که عاشقانه دوستش داری. امروزه وقتی بعضا دولتی‌ها لقب می‌دهند و می‌گویند شما کارگردان بزرگی هستی، ابایی ندارم که بگویم این بزرگی را فقط مردم انتخاب می‌کنند.
 
در سال‌های نوجوانی چه کتاب یا فیلم‌هایی روی شما تأثیر گذار بودند؟ 
فیلمهای بیلی وایلدر را خیلی دوست داشتم به خصوص فیلم «بعضیا داغشو دوست دارن». آن فیلم را در نوجوانی چندین بار تماشا کردم. قبل از سفرم وقتی در ایران به سینما می‌رفتیم، یا به کانون فیلم سر می‌زدیم، همیشه فیلم‌های هنری‌تر را دوست داشتم. برگمان بیش از هر فیلمسازی روی من اثر گذاشته و به وضوح تأثیر او را بر خودم توی کارهایم می‌بینم. یک صحنه‌هایی از یک فیلم‌هایی مرا خیلی تحت تأثیر قرار داده‌اند و خیلی خوب و واضح در ذهنم مانده‌اند اما در یک کلام، برگمان فیلمساز اثرگذار زندگی من بوده. وقتی به لندن رفتم او را کشف کردم و همه فیلم‌هایش را دیدم.
 
در ادبیات چه نویسندگان یا کتاب‌هایی روی شما تأثیرگذار بوده‌اند؟ 
در ایران، آن سال‌هایی که ما نوجوان بودیم، تلویزیونی وجود نداشت و رادیو هم ساعات محدودی برنامه داشت؛ در نتیجه دریچه ما به دنیا دیدن فیلم بود. آن زمان هفته‌ای یک بار پدر و مادرمان ما را به سینما می‌بردند و بقیه ساعاتمان به کتاب خواندن می‌گذشت. اگر بالزاک بود، اگر همینگوی بود، یا نویسنده‌های دیگر، همه جهانمان کلمات آنان بود. یادم هست همینگوی بیشتر به دلم می‌چسبید. قبل از رفتنم از ایران دویست، سیصد جلد کتاب داشتم چون تفریح اصلی‌ام کتاب خواندن بود.
 
چقدر اهل رفیق‌بازی بودید و وقت‌تان را با دوستانتان می‌گذراندید؟ 
در سال‌های دبیرستان دوست‌هایی داشتم اما در خانه‌مان انضباط خاصی حاکم بود و همیشه باید زودتر از پدرمان به خانه برمی‌گشتیم. در سال‌های دبیرستان آن حد ممکنی که ریسک می‌کردیم برای بیرون ماندن از خانه، تا ساعت هفت شب بود. چون معمولا پدرم بین هفت تا هشت شب می‌آمد و ما ریسک نمی‌کردیم و حتما قبل از هفت خانه بودیم. سر شام هم پدر مثل مدرسه حاضر غایب می‌کرد و اسم همه را می‌گفت: بهرام، بهمن، بهروز… تا مطمئن شود همه سر شام حاضرند. بنابراین با وجود این انضباطی که رعایتش الزامی بود، رفاقت‌هایی هم داشتیم که جانانه بود.
 
هنوز از آن دوستی‌ها کسی مانده؟ 
اتفاقا یکی از چیزهایی که خیلی در زندگی من شاید خاص باشد، امتداد یک دوستی از کلاس سوم دبستان تا امروز است. آن دوست ناصر کنعانی، پروفسور فیزیک است که در دانشگاه برلین تدریس می‌کند. دوست دیگری هم دارم، سعید شفق گیلانی که از کلاس هفتم که سیزده ساله بودیم آشنا شدیم و همچنان رفاقتمان پابرجاست. بزرگ‌ترین سرمایه زندگی من، دوستانم هستند. چه گلشیری، چه کیارستمی، چه ابوالحسن نجفی، چه احمد میرعلایی و… حاصل زندگی من همین خاطرات و دوستان هستند. باقی که همه آمده و رفته و روزمرگی بوده. «اوقات خوش آن بود که با دوست به سر شد/ باقی همه بی حاصلی و بی ثمری بود.»
 
سال ۹۶ سال به خصوصی است. انتخابات ریاست‌جمهوری در پیش روست. آرزویتان برای سال ۱۳۹۶ چیست؟ 
آرزو دارم باز هم فیلم بسازم. امیدوارم در سال ۹۶ «دل دیوانه» و فیلم قبل ترم «دلم می‌خواد» بی‌دردسر اکران شوند و دهمین فیلمم را با عنوان «مادرم، مملکتم» جلوی دوربین ببرم.


منبع: بهارنیوز

منع ورود عکاسان و خبرنگاران به مراسم تشییع عارف لرستانی (+ عکس)

مراسم تشییع پیکر عارف لرستانی در حالی تا دقایقی دیگر از مقابل تالار وحدت آغاز می‌شود که تا این لحظه اجازه ورود به خبرنگاران و عکاسان برای پوشش مراسم داده نشده است.

به گزارش ایسنا، در مراسم وداع با پیکر این هنرمند فقید که قرار است ساعت ۱۱ امروز یکشنبه ۲۷ فروردین از مقابل تالار وحدت برگزار شود، تاکنون سیامک انصاری، برزو ارجمند، سحر ولد بیگی، جواد هاشمی، پرستو صالحی، کوروش سلیمانی، علی فروتن، خسرو احمدی، شهره سلطانی حاضر شده اند.

پیش‌تر قرار بود که مراسم تشییع پیکر این بازیگر پس از اذان ظهر و عصر از مقابل مسجد بلال در صداوسیما برگزار شود.

«عارف لرستانی» (متولد ۱۵ بهمن ۱۳۵۰) در کرمانشاه، بازیگر تئاتر و تلویزیون ایران بود. او با مجموعه «جنگ ۷۷» به کارگردانی مهران مدیری پا به عرصه بازیگری گذاشت و پس از آن در چندین مجموعه دیگر از جمله «قهوه تلخ» با او همکاری کرد.

از جمله آثار تلویزیونی این بازیگر فقید به «در حاشیه»، «کوچه مروارید»، «شوخی کردم»، «ویلای من» و «مرد دوهزار چهره» می‌توان اشاره کرد.

او همچنین در فیلم‌های سینمایی «شام عروسی» (۱۳۸۴)، «انتخاب»، (۱۳۸۳)، «معادله» (۱۳۸۲) و «مانی و ندا» (۱۳۷۹) بازی کرده است.


منبع: عصرایران

انتقاد شهرام ناظری از وضعیت این روزهای موسیقی

به گزارش عصرایران به نقل از روابط عمومی هشتمین جشنواره فرهنگی وزارت بهداشت، در نخستین آیین اختتامیه از سه اختتامیه‌ی این دوره‌ی جشنواره، از هوشنگ مرادی کرمانی – نویسنده – تجلیل شد و شهرام ناظری – خواننده پیشکسوت موسیقی سنتی – قطعاتی اجرا کرد.

این مراسم شامگاه ۲۶ فروردین‌ماه در سالن اصلی پردیس تئاتر تهران برگزار شد. فرزاد حسنی مجری این مراسم بود که بخشی از آن، به گرامیداشت یاد افشین یداللهی، ترانه‌سرای تازه درگذشته و دبیر بخش ادبی این رویداد اختصاص داشت.

این مراسم در دو بخش برگزار شد؛ اهدای جوایز به برگزیدگان در شاخه‌های شعر، نقاشی، فیلم کوتاه و داستان‌نویسی (کارکنان و استادان و بخش ادبی دانشجویان علوم پزشکی) بخشی از این رویداد بود. پخش فیلم بزرگداشت افشین یداللهی و بزرگداشت هوشنگ مرادی کرمانی و اجرای قطعاتی توسط شهرام ناظری که بسیار مورد توجه دانشجویان قرار گرفت، بخش دیگر این مراسم بود که بیش از سه ساعت به طول انجامید.

امیر للگانی – مدیرکل فرهنگی معاونت فرهنگی وزارت بهداشت و دبیر هشتمین دوره جشنواره فرهنگی – در ابتدای این مراسم گفت: تا پایان مهلت تعیین‌شده برای ارسال آثار، بیش از ۴۱ هزار اثر به دبیرخانه جشنواره رسید. در این جشنواره، میزبان بیش از یک‌هزار و ۴۰۰ دانشجو از سراسر کشور هستیم. در این مرحله، حدود ۱۰۰ تئاتر، ۱۵۰ فیلم و ۳۸ اجرای زنده موسیقی برای شرکت‌کنندگان تدارک دیده شده است.

تقدیر از افشین یداللهی

پخش کلیپی درباره زنده‌یاد افشین یداللهی، دبیر ادبی هشتمین جشنواره فرهنگی، ادای احترام برگزارکنندگان این رویداد به ترانه‌سرای محبوب و فقید بود.

موسیقی این روزها بی‌کلاس و عوامانه است

در قسمت دوم این برنامه که بعد از اذان برگزار شد، شهرام ناظری روی سن رفت. حضور این خواننده با استقبال دانشجویان همراه شد.

ناظری در ابتدا، با تشکر از برگزارکنندگان این رویداد گفت: خوشحالم که این سعادت نصیبم شد تا در جمع دانشجویان باشم. در سال‌های پس از پیروزی انقلاب هر جا، مراسمی به دعوت دانشجویان بوده، در آن حضور داشته‌ام. موسیقی سنتی بخش کوچکی از موسیقی ملی ایران است.

او ادامه داد: من بیش از ۳۰ سال است که به تلویزیون نرفته‌ام و از نعمت سخن گفتن در این رسانه بهره‌مند نیستم. بنابراین معمولا در چنین برنامه‌هایی درباره رشته اصلی‌ام موسیقی صحبت می‌کنم. وظیفه خودم می‌دانم که هربار در جمع دانشجویان قرار می‌گیرم، نکته‌ای هر چند کوچک درباره موسیقی رابه اطلاع آن‌ها برسانم.

ناظری از وضعیت این روزهای موسیقی انتقاد کرد و گفت: بسیاری از موسیقی‌هایی که این روزها می‌شنویم سطحی، عوامانه و بی‌کلاس هستند و موسیقی جدی، کمتر شنیده می‌شود. حتی موسیقی‌ای که از تلویزیون پخش می‌شود معمولا سطح پایین است.

این خواننده افزود: امیدوارم به هنر، فرهنگ و میراثی که از نسل‌های قبل به ما رسیده، توجه کنیم و با نگاه دقیق‌تر به آن‌ها، نقش موثرتری در سازندگی کشور داشته باشیم.

پس از پایان اجرای این خواننده و گروه مولانا، شهرام ناظری به اصرار دانشجویان برای ادامه یافتن برنامه، قطعه «اندک اندک جمع مستان می‌رسند» را اجرا کرد.

وزیر بهداشت از آرزویش گفت

دکتر سیدحسن قاضی‌زاده هاشمی – وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی – نیز در بخشی از این برنامه گفت: سلام گرم آقای دکتر روحانی – رئیس‌جمهور – را به شما ابلاغ می‌کنم، او بسیار دوست داشت که در این جمع حضور داشته باشد. از تلاش دوستانم در معاونت فرهنگی و دانشجویی برای برگزاری هشتمین دوره جشنواره فرهنگی تشکر می‌کنم، این آرزوی من بود که محیط دانشگاه‌های علوم پزشکی فرصتی برای کشف استعدادها باشد، این موضوع فقط به کسب دانش محدود نمی‌شود، خداوند استعدادهای فراوانی در وجود ما به ودیعه گذاشته که کشف آن‌ها به فضا و فرصت نیاز دارد. این جشنواره بخشی از این فضا و فرصت است.

نویسنده‌ای که دوبار با وزیر آش خورد

فرزاد حسنی پس از پخش فیلم کوتاهی که درباره هوشنگ مرادی کرمانی بود، از این نویسنده دعوت کرد تا روی سن بیاید. در ادامه، قاضی‌زاده هاشمی – وزیر بهداشت-، محمدرضا فراهانی – معاون فرهنگی و دانشجویی – و سیدمحمدهادی ایازی – معاون وزیر در امور مشارکت‌های اجتماعی حوزه سلامت – از مرادی کرمانی که زمانی کارمند وزارت بهداشت بوده است، تقدیر کردند.

مرادی کرمانی نیز در سخنانی گفت: وقت صحبت کردن نیست، اما نکاتی را اشاره می‌کنم. آقای هاشمی تنها وزیری است که من با او دوبار آش خورده‌ام؛ یک‌بار در درکه و یک‌بار در پارک ملت. پزشکان فراوانی در عرصه ادب درخشیده و به ستاره تبدیل شده‌اند. مطمئنم که بزرگان ادبیات که زمانی دانشجوی پزشکی بوده‌اند، مثل شما فرصت دیدن چنین جشنواره‌ها و جوایزی را نداشته‌اند.

هشتمین جشنواره فرهنگی وزارت بهداشت تا اول اردیبهشت‌ماه ادامه دارد و دو اختتامیه دیگر این جشنواره در ۲۸ و ۳۰ فروردین‌ماه در پردیس تئاتر تهران برگزار می‌شود.


منبع: عصرایران

کنسرت های بهاره؛ داغ و متنوع و جذاب

هفته نامه همشهری جوان – محمدرضا جعفری: کنسرت های بهاره آن قدر متنوع و جذاب هستند که با هر سلیقه ای می توانید به تماشای آن ها بنشینید و لذت ببرید.

در این بهار دل انگیز که بلبل مشغول به غزل خوانی و قمری در حال ترانه گفتن است، بهترین وقت است که به جای لم دادن روی مبل و چرت زدن، دور هم جمع شویم و یک حرکت فرهنگی کنیم. کتاب خواندن که خیلی سخت است، سینما که همیشه هست، تئاتر هم که زیادی روشنفکری است، فقط کنسرت دیدن است که می تواند تمام اعضای خانواده یا دوستان را کنار هم جمع کند و همه خوشحال و راضی باشند.

احتمالا می دانید که انتشار آلبوم در ایران نفع مالی چندانی برای خوانندگان ندارد و خیلی ها فقط آلبوم می دهند که در کنسرت هایشان حرف نویی برای گفتن داشته باشند، البته این روزها تب تک آهنگ دادن هم بالاست ولی باکلاس ها ترجیح می دهند همچنان آلبوم جدید منتشر کنند تا از تبلیغات کنسرت آلبوم جدید بهره مند شوند. خوشبختانه تنوع کنسرت های پیش رو هم آن قدر زیاد هست که هر کسی بتواند براساس علایق و سلایقش به تماشای هنرنمایی موزیسین و خواننده محبوبش بنشیند. ما هم برای این که کارتان را راحت کنیم، کنسرت ها را دسته بندی کردیم تا با فراغ بال بیشتری انتخاب کنید.

عاشقانه ها

دلمون گرفت این هم قفس

حمید حامی

۳۱ فروردین/ ساعت ۲۱/ ۵۵ تا ۹۰ هزار تومان/ تالار ابریشم فومن

۲۴ و ۲۵ اردیهبشت/ ساعت ۲۱:۳۰/ ۵۰ تا ۱۳۰ تومان/ تالار وحدت تهران

 به به چه فصل خوبی!

حامی از آن دست خواننده های باسابقه ای است که سال هاست مخاطبان سینه چاکش را حفظ کرده ولی چندان موفق به جذب مخاطب جدید نشده است. هنوز هم که هنوز است با پخش آهنگ فیلم «سام و نرگس» خیلی ها بغض می کنند. برای همین خیلی از کسانی که دلشان برای بغض کردن در کنسرت تنگ شده، منتظر هستند زمان کنسرت جدید حامی فرا برسد و در حوالی استیج یک دل سیر گریه کنند.

دال بند

۱۲ و ۱۳ اردیبهشت/ ساعت ۲۱: ۳۰/ ۴۰ تا ۱۱۰ هزار تومان/ تالار وحدت

 به به چه فصل خوبی!

«دال بند» یکی از متاخرترین گروه های است که پا به میدان گذاشته و در این مدت کم هم حسابی جایش را در دل مردم باز کرده است. سال پیش، همین موقع ها بود که اولین آلبوم این گروه به نام «گذر از اردیبهشت» منتشر شد که حال و هوای لطیف آلبوم به شدت به حس و حال این روزها نزدیک است. «دال بند»ی ها شهریور پارسال در تالار وحدت روی سن رفتند و حالا قرار است دوباره این حال خوب را تکرار کنند.

علی زند وکیلی

۲۷ فروردین/ ساعت ۲۱:۳۰/ ۳۰ تا ۸۰ هزار تومان/ سالن ارشاد گنبد کاووس

۲۸ فروردین/ ساعت ۱۹ و ۲۱:۳۰/ ۵۰ تا ۱۰۰ هزار تومان/ سالن میزبان بابلسر

 به به چه فصل خوبی!

علی زند وکیلی یکی از خواننده های جوانی است که مسیر شهرتش را آهسته طی کرد ولی با وام گرفتن از هنر پیشکوست های موسیقی خیلی زود خودش را ثابت کرد و شد پای ثابت سالن های کنسرت سراسر کشور. زند وکیلی اواخر سال پیش آلبوم «رویای بی تکرار» را منتشر کرد و خودش را از فضای نوستالژیک آلبوم قبلی اش جدا کرد. کارهای علی زند که بیشتر اشعار و ترانه هایش عاشقانه هستند، خوراک کسانی است که می خواهند کاری کلاسیک و استاندارد گوش دهند و در عین حال نیم ساعت معطل تکنوازی تنبور نشوند.

رستاک حلاج

هشتم اردیبهشت/ ساعت ۲۱:۳۰/ ۴۰ تا ۱۳۰ هزار تومان/ مرکز همایش های برج میلاد

 به به چه فصل خوبی!

«رستاک» به تازگی مجوز کنسرت گرفته و سال گذشته برای اولین بار روی استیج رفت و پس از سال ها حضور زیرزمینی با مخاطبانش رو در رو شد و آهنگ های عاشقانه و خسته اش را همخوانی کرد. این اتفاق خیلی ها را خوشحال کرد و انتظار می رفت که روند این کنسرت ها ادامه دار باشد ولی فرصت برای حضور مجدد رستاک تا به اردیبهشت امسال مهیا نشد.

پرانرژی ها

بمبی بمبی بمب عشق

امید حاجیلی

۲۸ فروردین/ ساعت ۲۰ و ۲۲:۳۰/ ۴۰ تا ۹۰ هزار تومان/ سالن هلال احمر کرمان

 به به چه فصل خوبی!
چند سالی است که لقب پرشر و شورترین خواننده پاپ کشور را به خودش اختصاص داده و کنسرت هایش مخصوص تخلیه انرژی است. پس اگر نمی دانید انرژی تان را کجا بریزید، حتما حتما به کنسرت های امید حاجیلی، سری بزنید و مطمئن باشید که پشیمان نمی شوید. این نوازنده ترومپت و استاد دانشگاه که روزهای پایانی سال ۹۵ در سالن میلاد روی صحنه بود، حالا قرار است به مرکز کشور سفر کند و برای مردم کویر بخواند.

فرزاد فرزین

یک اردیبهشت/ ساعت ۱۹:۳۰/ ۴۰ تا ۱۰۰ هزار تومان/ نمایشگاه بین المللی

 به به چه فصل خوبی!
فرزاد فرزین که همه آلبوم هایش با حرف «ش» شروع می شود، یکی از محبوب ترین خواننده های پاپ است مخصوصا بین خانم ها. فرزین همیشه برای کنسرت هایش سنگ تمام می گذارد و هر بار تلاش می کند چیز جدیدی به مخاطبانش ارائه دهد. اولین اجرای ۳d mapping و شبیه سازی کنسرت در سال ۱۴۰۰ بخشی از خلاقیت های فرزین روی صحنه است. پس مطمئن باشید که در این کنسرت ها خوابتان نمی برد و هر بار با یک اتفاق جدید رو به رو می شوید.

محمد علیزاده

۳۰ فروردین/ ساعت ۱۸:۳۰ و ۲۰:۳۰/ ۶۵ تا ۱۱۰ هزار تومان/ سالن خلیج فارس شهریار

۹ و ۱۰ اردیبهشت/ ساعت ۱۹ و ۲۲:۱۵/ ۴۵ تا ۱۳۰ هزار تومان/ سالن میلاد نمایشگاه بین المللی تهران

 به به چه فصل خوبی!
سال گذشته رکورد بیشترین تعداد کنسرت را در کشور به نام خودش ثبت کرد و در بیشتر شهرهای کشور روی صحنه رفت. ویژگی مهم محمد علیزاده این است که روی استیج ادا در نمی آورد و به صورت دلی با مخاطبانش ارتباط می گیرد، حتی ممکن است به کیفیت خوانندگی اش لطمه بزند ولی همین بی تکلف بودن باعث محبوبیت بیشترش می شود. پارسال علیزاده با خواندن تیتراژ «برادر» برای سریالی به همین نام تندیس مردمی بهترین خواننده تیتراژ را از برنامه «سه ستاره» گرفت.

حامد همایون

۷ و ۸ اردیبهشت/ ۵۰ تا ۹۰ هزار تومان/ تالار چیچک تبریز

۱۲ اردیبهشت/ ۷۰ تا ۹۰ هزار تومان/ سالن نهم دی گرگان

 به به چه فصل خوبی!

این شیرازی تازه ترین خواننده پرمخاطب این روزهای موسیقی پاپ کشور است. حامد همایون در یک سال گذشته با حمایت محسن رجب پور حسابی گل کرد و خیلی زود جای خودش را بین مردم پیدا کرد. حامد محمودزاده با اسم هنری همایون، اولین کنسرتش را در جشنواره بین المللی موسیقی فجر برگزار کرد و بعد هم سوار بر اسب مراد شد و در سراسر کشور کنسرت برگزار کرد.

محسن رجب پور، مدیر شرکت «ترانه شرقی» اعلام کرده که امسال حامد همایون به همراه گروه ارکستر «ترانه وار» راهی اروپا و حتی آمریکا و کانادا می شوند تا ایرانی های خارج از کشور هم بتوانند از شرکت در کنسرت همایون لذت ببرند. اما همایون فعلا در ایران است و همچنان در شهرهای مختلف کنسرت برگزار می کند.

محسن یگانه

۲۷ و ۲۸ فروردین/ ساعت ۱۹ و ۲۲/ ۳۵ تا ۱۰۰ هزار تومان/ آمفی تئاتر ذوب آهن شاهرود

۳۱ فروردین و یک اردیبهشت/ ساعت ۱۹:۳۰ و ۲۲/ ۵۰ تا ۸۰ هزار تومان/ سالن بانک صادرات خرم آباد

ششم و هفتم اردیبهشت/ ساعت ۱۸:۳۰ و ۲۱: ۳۰/ ۴۰ تا ۱۴۰ هزار تومان/ مرکز همایش های برج میلاد تهران

 به به چه فصل خوبی!

مشکلی که برای حنجره محسن یگانه پیش آمد و باعث شد بعضی از کنسرت های نوروزی اش را کنسل کند، خیلی ها را نگران کرد اما یگانه با انتشار پستی در اینستاگرامش اعلام کرد که مشکل خاصی ندارد و به تجویز پزشک چند اجرایش را لغو کرده و به زودی باز هم روی صحنه بر می گردد، خواننده خوش چهره و پرمخاطب پاپ که دو سال پیش آلبوم «نگاه من» را منتشر کرد، خیلی زود به قولش وفا کرده و قرار است روزهای پایانی فروردین ماه به روی صحنه برگردد.

محسن یگانه که بیشتر ترانه های آلبوم هایش را خودش می گوید، بعد از این همه سال رگ خواب مخاطب دستش آمده و خوب می داند کنسرت هایش را چطور خیلی زود به مرحله سولدآت برساند. یگانه ۲۷ و ۲۸ فروردین در شاهرود روی صحنه می رود. ۳۱ فروردین و یکم اردیبهشت در خرم آباد است و بعد برای اجرای پرشورش در سالن اصلی برج میلاد حاضر می شود؛ اجرایی که از همین حالا تمام بلیت هایش به فروش رسیده و برج میلاد چهار سانس در قرق محسن یگانه و مخاطب هایش است.


برای سنتی دوست ها پشنهادهای ویژه ای داریم

دوباره آم به سخن

کیهان کلهر

۳۰ فروردین/ ساعت ۲۰/ ۴۰ تا ۹۰ هزار تومان/ مجمع خاتم الانبیا رشت

 به به چه فصل خوبی!

تنها ایرانی ای که توانسته به همراه یک گروه موسیقی جایزه گرمی را از آن خود کند، سال پیش تور کنسرت های رایگانش را به راه انداخت و در خیلی از شهرهای کشور با کمترین دستمزد روی صحنه رفت. کیهان کلهر که با کمانچه اش روی صحنه بیداد می کند، بارها اعلام کرده که موسیقی برای مردم است و تمام تلاشش را می کند که گروه معروف «راه ابریشم» که جایزه گرمی گرفته، برای برگزاری کنسرت به ایران بیاورد ولی هنوز شرایط مهیا نیست و فعلا خود استاد برای اجرای «پردگیان باغ سکوت» در سراسر کشور روی صحنه می رود.

قرار است این اجرا که تا به حال در ۵۶ شهر روی صحنه رفته است، باز هم ادامه داشته باشد و مردم شهرهای رشت، کاشان، شیراز، اصفهان و یزد هم از جادوی کلهر لذت ببرند. کلهر در ادامه با گروه موسیقی بروکلین راید در سانتا باربارای کالیفرنیا به اجرای برنامه خواهدپرداخت و بعدتر هم برنامه های متعددی را با «علیرضا قربانی» در آمریکا و کانادا روی صحنه خواهدبرد.

شهرام و حافظ ناظری

۲۹ و ۳۰ فروردین/ ساعت ۲۰:” ۳۰/ ۴۰ تا ۱۱۰ هزار تومان/ تالار وحدت تهران

 به به چه فصل خوبی!

سالار عقیلی یکی از پرکارترین خوانندگان سنتی کشور است که علاوه بر انتشار تک آهنگ، آلبوم و تیتراژخوانی هایش در اجرای کنسرت هم کم نمی گذارد. عقیلی در داخل و خارج از کشور مدام روی صحنه است و در بیشتر موارد هم با سالنی مملو از جمعیت رو به رو می شود.


اگر هم کلاسیک باز هستید این گروه مختص شماست

از عروسی فیگارو تا دریاچه قو

شهرداد روحانی

ارکستر سمفونیک تهران ۲۴ و ۲۵ اردیبهشت/ ساعت ۲۱:۳۰/ ۴۵ تا ۱۰۰ هزار تومان/ تالار وحدت تهران

رسیتال پیانو/ ۱۴ اردیبهشت/ ۱۸:۳۰/ ۵۰ تا ۱۰۰ هزار تومان/ سلماس هراتی ساری

 به به چه فصل خوبی!
ارکستر سمفونیک تهران به رهبری «شهرداد روحانی» روزهای ۲۴ و ۲۵ فروردین با اجرای اورتور «عروسی فیگارو» از ولفگانگ آمادئوس موتزارت، سوییت «دریاچه قو» اثر پیتر ایلیچ چایکوفسکی و «شهرزاد» ساخته ریمسکی کرسکاکف روی صحنه حاضر شد. در ضمن شهرداد روحانی ۱۴ اردیبهشت هم به ساری می رود تا مخاطبان موسیقی  کلاسیک را در شمال کشور حسابی کیفور کند.

کُر فلوت تهران

۳۱ فروردین و یکم اردیبهشت/ ساعت ۲۱/ ۵۰ و ۵۰ هزار تومان/ تالار رودکی تهران

 به به چه فصل خوبی!
کر فلوت تهران به سرپرستی فیروزه نوایی و رهبری سعید تقدسی دو سالی است که شروع به فعالیت کرده و در این مدت توانسته مخاطب مخصوص خودش را پیدا کند و علاقه مندان به کنسرت تخصصی را تا حدی راضی نگه دارد. کر فلوت تهران شامل چهار ساز از خانواده فلوت است: پیکولو، فلوت آلتو و فلوت باس.

گروه  مهبد

۱۸ اردیبهشت/ ساعت ۲۱:۳۰/ ۴۰ تا ۹۰ هزار تومان/ تالار وحدت تهران

 به به چه فصل خوبی!

گروه مهبد پارسال کنسرتی در شهر قم برگزار کردند که با حاشیه های زیادی مواجه شد. با این که اعضای گروه به حساسیت ها آشنا بودند و اشعار انقلابی و عرفانی را اجرا کردند و لی باز هم مورد انتقاد قرار گرفتند و کار به استعفای مدیر کل ارشاد استان قم کشید. این گروه موسیقی حالا قرار است در تالار وحدت تهران روی صحنه بروند و قطعات کلاسیکی را با اشعاری از مولانا روی صحنه اجرا کنند.


منبع: برترینها

مکان و زمان تشییع پیکر عارف لرستانی

به گزارش ایسنا به نقل از معاونت سیما، به‌رغم اعلام قبلی درباره برگزاری مراسم تشییع پیکر بازیگر تلویزیون، تئاتر و سینما مرحوم عارف لرستانی، وداع با پیکر آن هنرمند فقید به ساعت ۱۱ امروز یکشنبه ۲۷ فروردین از مقابل تالار وحدت تغییر کرد.پیش‌تر قرار بود که مراسم تشییع پیکر این بازیگر پس از اذان ظهر و عصر از مقابل مسجد بلال در صداوسیما برگزار شود.«عارف لرستانی» (متولد ۱۵ بهمن ۱۳۵۰) در کرمانشاه، بازیگر تئاتر و تلویزیون ایران بود. او با مجموعه «جنگ ۷۷» به کارگردانی مهران مدیری پا به عرصه بازیگری گذاشت و پس از آن در چندین مجموعه دیگر از جمله «قهوه تلخ» با او همکاری کرد.از جمله آثار تلویزیونی این بازیگر فقید به «در حاشیه»، «کوچه مروارید»، «شوخی کردم»، «ویلای من» و «مرد دوهزار چهره» می‌توان اشاره کرد.او همچنین در فیلم‌های سینمایی «شام عروسی» (۱۳۸۴)، «انتخاب»، (۱۳۸۳)، «معادله» (۱۳۸۲) و «مانی و ندا» (۱۳۷۹) بازی کرده است.


منبع: بهارنیوز

گیشه‌پرستی تئاتری‌ها را ناامید می‌کند

به گزارش ایسنا، محمد مساوات که  این روزها نمایش «بی‌پدر» را در سالن «قشقایی» تئاترشهر روی صحنه دارد، به عنوان نویسنده‌ی یک نمایش امسال شهریور ماه در هجدهمین جشنواره تئاتر آیینی سنتی هم حضور دارد.او درباره اینکه خودش به عنوان کارگردان در این رویداد اثری را آماده نکرده است، درگفت‌وگویی با ایسنا بیان کرد: یکی از مشکلاتی که در چند سال گذشته با آن روبرو بودم و باعث شد عطای حضور در جشنواره‌ها را به لقایش ببخشم، این است که تولید تئاتر آنقدر سخت شده که در این شرایط و با مضیقه‌های مالی نمی‌توان دست به تولید زد، یعنی فکر می‌کنم این رویکرد تئاتر تجاری به شکلی در حال بلعیدن بخش جشنواره‌ای، آکادمیک، دانشجویی و حرفه‌ای تئاتر به معنی اخص کلمه است.
او افزود: از این‌رو کار کردن در فضای جشنواره‌ای کمی سخت، صعب و تا حد زیادی ناشدنی است و مطمئن هستم ۹۹ درصد کارهایی که در جشنواره‌ها اجرا می‌شوند هم پرتابل هستند، یعنی هیچ دکور، صحنه و لباس ویژه‌ای ندارند و در آن ها تمام عناصر اصلی و دیداری تئاتر کم شده تا گروه‌ها با هزینه‌های جانبی کمتری اثری را تولید کنند و به جشنواره برسانند. از این جهت خود من تمایلی به کار درجشنواره‌ها ندارم چون توان تحمل فشار و استرسی را که برای یک روز اجرا به گروه وارد می‌شود را ندارم.کارگردان نمایش «خانه وا ده» در پاسخ به اینکه با این شرایط اگر دیگران هم چنین دیدگاهی داشته باشند باید نگران آینده جشنواره‌هایی مثل تئاتر آیینی و سنتی شد، گفت: حتی می‌شود کلان‌تر نگاه کرد و با این روند نگران آینده کل تئاتر شد، چون جریان تئاتر تجاری و خصوصی با نوع رویکردشان به گیشه باعث شدند که جریان آکادمیک تئاتر مدام حضیض‌تر، پست‌تر شود و فکر می‌کنم این گیشه‌پرستی‌ای که رواج پیدا کرده یا حضور سلبریتی‌ها در تئاتر باعث می‌شوند که جشنواره‌ها دیگر پرورنق نباشند.
مساوات ادامه داد: از طرفی این ظهور و بروز سالن‌های خصوصی باعث شده سالن‌های دولتی هم به گمان حضور سالن‌های خصوصی دیگر کیفیت گذشته را نداشته باشند و در این بین یک سهل‌انگاری بزرگ هم توسط مرکز هنرهای نمایشی اتفاق می‌افتد که معتقد است این همه سالن اجرا هست پس همه امکان اجرا دارند ولی امکان اجرا با توجه به شرایط مالی گروه‌ها هیچ برگشت مالی ندارد.او افزود: خود من که الان نمایش «بی‌پدر» را اجرا می‌کنم، شاید حداکثر بتوانم اندازه آنچه هزینه کرده‌ام دربیاورم ولی با این حال در حد توانم خواستم مماس با هزینه‌ام، کاری را روی صحنه ببرم.
کارگردان نمایش‌های «قصه ظهر جمعه»، «بیضایی» و «یافت‌آباد» درباره اینک با وجود تمام این مسائل یک نکته مهم هم این است که کیفیت بسیاری از اجراها حتی آثار کارگردان‌های حرفه‌ای و قدیمی دیگر آن طور که انتظار می‌رود نیست، گفت:‌ به نظرم این‌ها همه برمی‌گردد به مقوله گیشه‌پرستی و این چیزی است که در تئاتر اتفاق می‌افتد،  یعنی سقف و کف فروش‌های عجیب و غریب و پولی که در تئاتر تجاری با چهرهای مطرح جابجا می‌شود. البته این را هم نباید فراموش کرد که به هرحال شرایط تئاتر دچار تغییر شده ولی من به نوبه خودم امیدوارم که رسالتم را به عنوان یک هنرمند انجام دهم و می‌دانم که افراد  دیگری هم مثل من با همین امیدواری کار می‌کنند.
وی با اشاره به کمرنگ شدن تئاتر تجربی در صورت ادامه روند فعلی اجراها اضافه کرد:‌ سعی می‌کنم کماکان به جریان آکادمیک تئاتر وصل باشم هرچند این اهرم فشار وحشتناک تئاتر تجاری ممکن است خیلی‌ها را ناامید کند.این کارگردان جوان تئاتر گفت: نمی‌دانم راهکار بهبود این شرایط چه می‌تواند باشد! ولی شاید به حمایت مرکز (هنرهای نمایشی) از بچه‌های تئاتر برگردد که در کنار یک جریان تئاتر تجاری که پیش‌ می‌رود، حمایت ویژه‌تری را داشته باشد چون با این وضعیت صرفا برگزار کردن جشنواره تئاتر آیینی و سنتی و حتی فجر فضیلت محسوب  نمی‌شود.
مساوات در پایان خاطرنشان کرد:‌ برآیند تمام این شرایط به اینجا رسیده که فضای کار برای کسی مثل من هر روز سخت‌تر می‌شود، در حالی که یک زمان می‌توانستم در سال، سه نمایش را اجرا کنم و الان یک اثر را هم به سختی آماده می‌کنم.     


منبع: بهارنیوز

فصل هفتم واکنیگ دد کماکان پربیننده‌

با وجود تمام مشکلات و ایرادات موجود، فصل هفتم The Walking Dead کماکان در بین پربیننده‌ترین سریال‌های تلویزیونی قرار دارد. با این که گل سرسبد شبکه AMC در طول دوران پخش هفت ساله خود به طور مکرر بالا و پایین‌های بسیار را تجربه کرده‌است اما این موضوع باعث نشده‌است که در هر سال شاهد حضور این محصول آخرالزمانی در صدر یا نزدیک به آن در زمینه تعداد بیننده نباشیم. به واقع این سریال موفق شده‌است تاثیری بسزا بر روی فرهنگ عمومی بگذارد و بسیاری از سریال‌های بزرگ را از نظر بیننده پشت سر بگذارد.
 




با اتمام فصل هفتم عادلانه است که بگوییم این فصل بیشترین اختلافات را در بین طرفداران سرسخت این سریال به وجود آورده‌است. بسیاری از مخاطبان به موضوعاتی از قبیل کشتارهای بسیار خشن نیگان در ابتدای فصل، فضای به شدت نا امید کننده قسمت‌هایی که نیگان در آن حضور داشت و جدایی بیش از حد طولانی اعضای اصلی گروه ریک از یکدیگر واکنش منفی نشان دادند و تعداد بینندگان نیز به طبع همین موضوع کاهشی چشمگیر را تجربه کرد. علی رغم تمام این مشکلات میلیون‌ها نفر کماکان به مشاهده هر یک از قسمت‌های این سریال نشستند و داستان روایت شده را دنبال کردند.

به گزراش ددلاین و پس از محاسبه دقیق تعداد بینندگان زنده، فصل هفتم واکینگ دد کماکان در صدر جدول پر بیننده‌ترین سریال‌های تلویزیونی قرار گرفت. این برای پنجمین سال متوالی است که واکینگ دد موفق می‌شود این مقام را حفظ کند و رکوردی جدید را از خود بر جای بگذارد. این برای اولین بار است که سریالی درام موفق می‌شود در محدوده سنی بین ۱۸ تا ۴۹ سال، به مدت پنج سال متوالی در صدر جدول پربیننده‌ها قرار گیرد. البته باید به این موضوع توجه داشت که با در نظر گرفتن سیر نزولی تعداد بینندگان سریال در سال‌های اخیر، به احتمال فراوان این رتبه از چنگ واکینگ دد خارج خواهد شد، مگر اینکه با فصل هشتمی غیرمنتظره روبرو شویم.


منبع: بهارنیوز

«خوب، بد، جلف» ۱۴ میلیاردی شد

گشت۲
فیلم سینمایی «گشت ۲» جدیدترین ساخته سعید سهیلی با بازی حمید فرخ‌نژاد، پولاد کیمیایی، ساعد سهیلی، بهاره افشاری و… است و این روزها پر فروش‌ترین فیلم سینمای ایران به حساب می‌آید. احمد مختاری مدیر پخش هدایت فیلم فروش «گشت ۲» در روزهای پنجشنبه و جمعه هفته گذشته را به ترتیب ۲۳۰ و ۲۸۰ میلیون تومان اعلام می‌کند. این فیلم سینمایی بعد از گذشت ۳۲ روز از آغاز اکران خود ۷ میلیارد و ۱۹۰ میلیون تومان در تهران و ۴ میلیارد و ۹۷۰ میلیون تومان در سینماهای شهرستان درآمد کسب کرده که جمع این دو مبلغ از فروش ۱۲ میلیارد و ۱۶۰ میلیون تومانی «گشت۲» تا پایان شب گذشته حکایت می‌کند.

سه بیگانه
آخرین فیلم سینمایی مهدی مظلومی به تهیه‌کنندگی مسعود ردایی و حبیب اسماعیلی، که از ۱۸ اسفندماه سال گذشته به نمایش درآمد تا به امروز توانسته یک میلیارد و ۷۰۰ میلیون تومان در سینماهای کشور فروش کند. حبیب اسماعیلی مدیر عامل رسانه فیلمسازان درآمد این فیلم در روزهای آخر هفته گذشته را ۵۰ و ۵۵ میلیون تومان اعلام می‌کند. در کمدی «سه بیگانه» محمدرضا شریفی‌نیا، امین حیایی، مجید صالحی، سحر قریشی و حمید لولایی به ایفای نقش می‌پردازند.

ماجرای نیمروز
بهترین فیلم سی‌و‌پنجمین جشنواره فیلم فجر ساخته محمد حسین مهدویان و به تهیه‌کنندگی سید محمود رضوی پس از موفقیت در جشنواره فجر به عنوان یکی از فیلم‌های اکران نوروز به نمایش درآمد. در این فیلم سینمایی احمد مهرانفر، هادی حجازی‌فر، جواد عزتی، مهرداد صدیقیان، لیندا کیانی و مهدی پاکدل به ایفای نقش می‌پردازند. «ماجرای نیمروز» بعد از گذشت ۳۲ روز از آغاز اکران خود توانست از مرز ۳ میلیارد تومان فروش عبور کند.

آباجان
فیلم سینمایی «آباجان» ساخته هاتف علیمردانی با بازی فاطمه معتمدآریا، سعید آقاخانی، شبنم مقدمی، حمیدرضا آذرنگ و… که برای اولین‌بار در سی‌وپنجمین جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد از ۲۵ اسفندماه سال ۹۵ در سینماهای کشور اکران شد. روژین میرزایی مدیر فروش فیلمیران درآمد فیلم علیمردانی را یک میلیارد و ۱۴۰ میلیون تومان اعلام می‌کند که سهم سینماهای تهران از این رقم ۹۴۰ میلیون تومان بوده است. «آباجان» در روزهای پنجشنبه و جمعه هفته گذشته هم به ترتیب ۴۰ و ۵۲ میلیون تومان درآمد کسب کرد.

یک روز بخصوص
آخرین ساخته سینمایی همایون اسعدیان با بازی فرهاد اصلانی، مصطفی زمانی، پریناز ایزدیار، محسن کیایی و… که به عنوان یکی از فیلم‌های اکران نوروز به نمایش درآمد تا پایان شب گذشته ۸۹۰ میلیون تومان در سینماهای شهرستان درآمد کسب کرده است. این فیلم سینمایی در روزهای پنجشنبه و جمعه هفته گذشته هم به ترتیب ۳۵ و ۴۳ میلیون تومان فروش کرد.

خوب، بد، جلف
اولین ساخته سینمایی پیمان قاسم‌خانی با بازی حمید فرخ نژاد، پژمان جمشیدی، سام درخشانی، مانی حقیقی، ویشکا آسایش، آزاده صمدی، نیوشا ضیغمی که پس از سی‌و‌پنجمین جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد تا کنون ۱۳ میلیارد و ۸۳۰ میلیون تومان فروش کرده که سهم سینماهای تهران از این مبلغ ۸ میلیارد و ۶۱۰ میلیون تومان بوده است. «خوب، بد، جلف» در روزهای پنجشنبه و جمعه هفته گذشته هم به ترتیب ۱۵۰ و ۲۰۰ میلیون تومان فروش کرد.


منبع: بهارنیوز