در شهرزاد ۲ چه می گذرد؟

روزنامه هفت صبح – مرجان فاطمی: انتشار اولین تیزر از فصل دوم سریال شهرزاد، شور و اشتیاق عجیبی میان علاقه مندان این سریال به وجود آورده است. در این بین تغییر شخصیت فرهاد و پاره شدن مرغ آمین، مهم ترین واکنش ها را به همراه دارد.

دیروز تکلیف فصل دوم شهرزاد مشخص شد و اولین تیزر این مجموعه در شبکه های اجتماعی دست به دست چرخید. تیزر فصل دوم، یک دقیقه بیشتر نبود اما در همین مدت کوتاه، تکلیف مخاطبانش را با فضای ادامه داستان مشخص کرد. اولین نکته این بود که دیگر نباید منتظر فضای لطیف و عاشقانه فصل اول باشیم. به نظر می رسد آنقدر تنش و اتفاق در فصل دوم وجود دارد که احساسات و روابط عاشقانه را هم تحت تاثیر قرار می دهد.

حضور بازیگران جدید مثل رضا کیانیان، رویا نونهالی، امیر جعفری و آتنه فقیه نصیری، اتفاق مهم دیگری است که در فصل دوم با آن مواجه ایم؛ بازیگرانی که بعد از مرگ بزرگ آقا به میدان می آیند و وضعیت عمارت دیوان سالار را به هم می ریزند. از همه اینها گذشته، مهم ترین نکته ای که در تیزر فصل دوم نظر همه را جلب کرده، تغییر شخصیت فرهاد است؛ اتفاقی که باورش برای همه آنهایی که سریال را دنبال کرده اند، سخت است.

در شهرزاد 2 چه می گذرد؟

فرهاد چه می شود؟

در تیزر یک دقیقه ای فصل دوم شهرزاد، غیر از بخش های مرتبط با مراسم عقد و نزدیک به آن، دیگر از چهره معصوم و ساده فرهاد خبری نیست. موهایش را طور دیگری آرایش می کند، خیلی محکم و جدی راه می رود. از داخل کمرش اسلحه در می آورد، نگاه پر از خشمی به شهرزاد دارد و در جایی حتی گردنبند مرغ آمین شهرزاد را با حرص پاره می کند.

اتفاق هایی که حتی در بدترین شرایط هم نمی توانستیم از کاراکتری مثل فرهاد انتظار داشته باشیم. نمی توانیم از روی یک تیزر کوتاه، ماجرا را واکاوی کنیم و به علت این ماجرا پی ببریم اما قضیه هر چه که هست به فشار یا شرایط سختی مربوط است که زندگی فرهاد را از آن به بعد به هم می ریزد.

عصیان فرهاد از نگاه زمانی

سال گذشته مصطفی زمانی در یکی از مصاحبه های مفصل اش درباره شخصیت فرهاد سریال «شهرزاد» گفته بود که فرهاد یک موجود مستأصل است. کسی که تمام اتفاق های خوب زندگی اش را از دست می دهد و تمام بدبختی های عالم سرش هوار می شود: «این درد خیلی بزرگی برای کسی است که تمام ایده آل هایش را از دست می دهد. اجازه نمی دهند بنویسد، زندان می رود، عشقش را از او می گیرند و درست وقتی به این تن می دهد که با کسی دوست شود و ازدواج کند، حتی آن را هم از او می گیرند.»

زمانی تعریف کرده بود که شخصیت فرهاد باید به عنوان یک نویسنده روشنفکر کاملا نقطه مقابل قباد در می آمده تا مخاطبان به طور کامل تفاوت میان آنها را درک می کردند. حتی نگاه فرهاد به عشق با نگاه قباد به این مسئله فرق داشته. فرهاد عشق را در تمام پدیده ها جاری می داند و قباد خودخواهانه با عشق روبرو می شود. حالا شخصیتی مثل فرهاد با تمام این پیشینه و تفکر، در جایی قرار می گیرد که با قباد گلاویز می شود و او را کتک می زند؛ اتفاقی که به گفته این بازیگر نقطه اوج فصل اول است. حالا واقعا فرهاد در این وضعیت باقی می ماند؟

در شهرزاد 2 چه می گذرد؟

چرخش شخصیت و عصیان

مصطفی زمانی در همان مصاحبه از ایده آل هایش صحبت کرده بود. گفته بود خودش دلش می خواسته که شخصیت فرهاد از یک جایی به بعد با چرخش وحشتناکی روبرو شود. گفته بود: «من پیشنهادم این بود که فرهاد عصیان کند. از یک جایی به بعد بیاید از خودش انتقام بگیرد. من ترجیح می دادم به جای این استیصال، طغیان کند.

یا مثلا این جایگاه قباد و فرهاد برعکس شود. این پیشنهاد من است و خب قرار نیست اینطور پیش برود چون تیم سازنده از ابتدای ساخت سریال، سه تا سیزن را پشت سر هم دیده اند، طبیعتا با برنامه ریزی بلند مدت جلو رفته اند و یم دانند قرار است ماجرا به کجا کشیده شود.»

حالا دوتا وضعیت وجود دارد، اول این که زمانی طبق اطلاعی که از وضعیت فیلمنامه سه فصل داشته چنین اطلاعاتی را داده است و دوم این که خیلی اتفاقی ماجرا طبق پیشنهاد او جلو رفته. به هر حال آنطور که پیداست ماجرای عصیان فرهاد به طور کامل وجود دارد.

در شهرزاد 2 چه می گذرد؟

حذف روابط عاشقانه؟

یکی از نقاط قوت سریال «شهرزاد» که باعث شد در فصل اول خیلی مورد توجه قرار بگیرد و مخاطبان را هر هفته برای دنبال کردن آن منتظر بگذارد، روابط ظریف و احساسات عاشقانه میان شهرزاد و فرهاد و بعدها قباد و شهرزاد و نهایتا جذابیت مثلث عشقی میان آنها بود. این ظرافت و ابراز تدریجی و شاعرانه احساسات در سریال بود که در کنار صدای محسن چاوشی، آن را از تمام سریال های دیگر روی آنتن توزیع شده در شبکه نمایش خانگی متمایز می کرد.

آنطور که از تیزر فصل دوم بر می آید، از این صحنه های احساسی خاص در این فصل خبری نیست و همین مسئله می تواند تهدید بزرگی برای این فصل باشد. تهدید به این تعبیر که با تغییر شخصیت فرهاد و به عبارتی عصیانگری این کاراکتر، فضای فصل دوم به یک جور عرصه قدرتنمایی یا بن بست برسد و حال خوش فصل اول دیگر تکرار نشود.

البته این امکان هم وجود دارد که این چرخش شخصیتی به مرور در کاراکتر قباد هم به وجود بیاید و این کاراکتر به نسبت قبل، به لحاظ احساسی، آرام تر عمل کند و جای شخصیت لطیف فرهاد را در سریال بگیرد.

در شهرزاد 2 چه می گذرد؟

ادامه قصه از دیدگاه مردم

از زمانی که صفحه اینستاگرامی سریال شهرزاد، تیزر فصل دوم را انتشار داد، مخاطبان واکنش های متفاوتی نسبت به آن نشان داده اند. غیر از آنهایی که در نظرات شان از شروع پخش شهرزاد ابراز خوشحالی کرده اند، بیشتر نظرها راجع به پاره شدن مرغ آمین توسط فرهاد است. در واقع مهم ترین نکته ای که نظر مخاطبان را جلب کرده و آنها را به واکنش داشته، اختلاف میان فرهاد و شهرزاد سات.

نکته قابل توجه دیگر، رمزگشایی هایی است که مخاطبان از این تیزر انجام داده اند. یکی نوشته: «اونجا که مرغ آمین رو پاره می کنه یه قضاوت زود از شهرزاد داشته که بعدا رفع میشه. اینطوری چیدن کنار هم که فکر کنین شهرزاد میره طرف قباد.» یکی دیگر نوشته: «حتما توی دیدارهای هفتگی شهرزاد از بچه اش مسائلی پیش می آید که فرهاد دچار شک نسبت به شهرزاد و قباد می شود.» مخاطب دیگری نوشته: «به نظر میاد اونی که زندگی فرهاد و شهرزاد رو خراب میکنه بیشتر خود فرهاد باشه. انگار حالت هاش به مرور زمان تغییر می کنه.»

غعیر از ماجرای دعوا، یکسری از مخاطبان اینطوری رمزگشایی کرده اند که آخر عروسی شهرزاد و فرهاد، قباد می آید تو و عروسی را به هم می زند. یکسری نوشته اند که شیرین در فصل دوم خودکشی می کند. یکی نوشته علت این خودکشی ربطی به قصه ندارد و ظاهرا پریناز ایزدیار و تهیه کننده به توافق مالی نرسیده اند و کارگردان هم تصمیم گرفته شیرین را حذف کند!

در شهرزاد 2 چه می گذرد؟

حتی بعضی ها جلوتر رفته اند و اینطور نتیجه گرفته اند که قباد هم بعد از شیرین با اکرم ازدواج می کند. یکی دیگر از مخاطبان با دیدن انگشتر بزرگ آقا توی دست قباد، پیش بینی کرده قباد به زور می خواهد جای بزرگ آقا بنشیند. خیلی ها هم به انتشار این تیزر اعتراض کرده و نوشته اند که از حالا تا ۲۹ خرداد و زمان توزیع اولین قسمت این فصل، ذهن همه را درگیر خودش کرده است.


منبع: برترینها

ویزای رایگان الکترونیکی برای گردشگرانِ سن‌پترزبورگ

دولت روسیه به زودی صدور ویزای رایگان را برای بازدیدکنندگان سن پترزبورگ آغاز می کند.

به گزارش ایسنا از کامرسانت، این ویزا برای گروهی از گردشگران خارجی صادر می‌شود که قصد دارند برای تماشای مسابقات ورزشی، شرکت در نمایشگاه‌ها، سمینارهای بین‌المللی و تورهای تفریحی به این شهر سفر کنند.

متقاضیان به راحتی می‌توانند از طریق اینترنت و بصورت رایگان این ویزا را دریافت کنند، با این حال این ویزا شامل تمامی کشورها نمی‌شود و بیشتر دارندگان پاسپورت‌های معتبر اروپایی و آمریکایی را شامل می‌شود.

پیشتر نیز دولت روسیه برای افزایش شمار گردشگران خارجی صدور ویزای رایگان را برای مناطق شرق دور (ولادی واستوگ) آغاز کرده که با استقبال گردشگران مواجه شده است.

صدور ویزای رایگان شامل اتباع ایرانی نمی‌شود.


منبع: عصرایران

بهار هنوز هم اینجاست!

سیدرضا صائمی در خبرآنلاین نوشت:

با ارجاع به فاصله گذاری برشتی می توان به فاصله گذاری برنامه‌ای با تلویزیون نیز پرداخت و بر همین مبنا به ویژه‌برنامه‌های تلویزیون خارج از گفتمان زمانی – هیجانی ایام نوروز نگاه کرد و آن را مورد بازخوانی قرار داد. در این میان به نظر می رسد برنامه «بهار اینجاست» شبکه دوم را می توان از نمونه های دیگر متمایز کرد که هم ساختار و شمایل متفاوتی داشت و هم در نسبت با ماهیت شبکه‌ای خود، صورت بندی شده بود.

در واقع می‌توان «بهار اینجاست» را واجد دو سویه کودکانه و عیدانه دانست که از ساختار دو قطبی برخوردار بود. از یک سو آیتم های ویژه مربوط به نوروز و سال تحویل و از سوی دیگر بخش های مربوط به سریال «محله گل و بلبل» که پژمان بازغی و داریوش فرضیانی به عنوان مجریان برنامه دو سوی این قطب ها را نمایندگی می کردند. ترکیبی که هم ماهیت شبکه دو و برنامه «محله گل و بلبل» را در درون خود جای داده بود و هم هویت نوروزی خود را با آن تلفیق کرده و از این دو بعد هم تنوع هویتمند و آیتمی به برنامه بخشید و هم ریتم و ضرب آهنگ تندتری که مناسب با حال و هوای نوروز و حس و حال کودکانه است به آن داد و هم رنگ آمیزی حسی را با رنگ آمیزی دکور و لوکیشن برنامه در هم آمیخت تا در نهایت حس شادی و شوق عید را به مخاطب منتقل کند.

شاید آنچه از میان عناصر و مولفه های مختلف این ویژه برنامه بیش از هر چیز به چشم می آید دکور بندی و طراحی صحنه این برنامه باشد که در همان نگاه و چشم انداز اول، نظر مخاطب را به خود جلب می کرد و متناسب با حال و هوای عید و کودکان بود. رنگ نیز به کمک این فضا آمد تا در نهایت یکی از متفاوت ترین و جذاب ترین برنامه های ترکیبی در نوروز در این شبکه شکل بگیرد.

دکوربندی «بهار اینجاست» را می توان دست کم به دو بخش عمده تقسیم کرد یکی طراحی استودیویی و دیگری طراحی و دکوربندی نمایشی که در رفت و برگشت های دوربین بین این دو فضا برجسته تر می‌شد. ضمن اینکه دکوربندی داخل استودیویی و به اصطلاح استیچ اصلی نیز خود به دو بخش تقسیم می شد که یک طراحی پیرامونی و پس زمینه ای بود و دیگری طراحی و دکوربندی مرکزی و محل نشستن مجری و مهمانان که از یک اتومبیل دو نیم شده زرد رنگ شاد استفاده شده بود که فارغ از زیبایی های بصری و چشمی و در یک تاویل نشانه شناختی می توانست تاکیدی بر فرهنگ رانندگی و تصادفی جاده ای در ایام نوروز هم باشد. این سویه زیبایی شناختی  را می توان در پوشش و نوع و رنگ لباس مجریان برنامه نیز ردیابی کرد که هم از امتیاز شیک بودن برخوردار بود و هم انتقال حس نو شدن و شادی. این دو امتیاز یعنی طراحی و دکور خلاقانه و شاد و مجریان خوش رنگ و لباس از این حیث اهمیت بیشتری پیدا می‌کند که در ساخت ویژه برنامه های عیدانه و نوروزی کمتر به این مولفه بصری مهم توجه می شود. ضمن اینکه طراحی اتومبیل دو نیمه، فضای سفر و  حس و حال دیدار صمیمانه مجری و مهمانان را بیشتر منتقل می کرد.

اما همه این ویژگی‌های خرد و جزیی نگرانه را باید در کلیت مهم تری تعریف کرد که به همه این رنگ و بوها و به همه این عناصر و مولفه‌های اجرایی و ترکیبی، معنا و هویت می بخشد و آنهم هویت و روح ایرانی است که در کالبد «بهار اینجاست» جاری بود. این هویتمندی را هم می توان در دکور بندی برنامه ردیابی کرد و هم نوع مراودات و معاشرت بین مجریان و مهمانان که به نوعی مبتنی بر فرهنگ و تمدن ایرانی بود و برساخته خرده فرهنگ های نوروز باستانی. ردپای این هویت ایرانی را در موسیقی برنامه نیز می توان جستجو کرد هم از حیث فرم و آهنگسازی و هم از نظر معنا و مضمون اشعار و ترانه ها. هویتمندی ملی و ایرانی فارغ از تناسخ های درون متنی که به انسجام معنای برنامه کمک کرد ه سنخیت و همدلی بیشتر مخاطب با حال و هوای برنامه نیز منجر شد.

«بهار اینجاست» را می‌توان پیش شماره و مقدمه شروع برنامه «محل گل و بلبل» هم دانست که در روزهای عید از همین شبکه پخش می شد و ترکیب آن با ویژه برنامه سال تحویل، نوعی معرفی آن به مخاطب بود. تمهیدی که رای ورود مهمانان به برنامه در نظر گرفته شده بود ضمن اینکه خلاق و نوآورانه بود به این معرفی کمک می کرد. به این معنا که لوکیشن «محله گل و بلبل» ورودی مهمان به صحنه بود و از طریق نمایشی که در آنجا بین مهمانان و بازیگران صورت می گرفت هم یک نوع درام شکل می گرفت و هم صمیمت و ارتباط حسی بیشتری با مهمان برنامه برای مخاطبان فراهم می شد. در واقع مهمانان توسط عموپورنگ و تیمش و از دهلیز «محله گل و بلبل» به صحنه و لوکیشن ویژه برنامه ورود پیدا می کردند که در این فاصله به واسطه برخورد با نگهبان شهرک که امیر محمد متقیان نقش آن را ایفاء می کرد در نهایت ورود مهمان هم جزیی از کلیت برنامه می شد و مثل برنامه های مشابه صرفا به گپ و گفت بین مجری و مهمان ختم نمی شد که در نوع خود تازگی داشت.

آیتم بندی های برنامه تقریبا سویه مینی مالیستی داشته و تلاش شده بود آنقدر طولانی نباشد تا حوصله بیننده سر برود و برنامه کسالت بار شود. رفت و برگشت های که بین دو لوکیشن اصلی و «محله گل و بلبل» صورت می گرفت از یک سو و تنوع مهمانان از حیث منزلت اجتماعی و نه لزوما تعدد آنها به تنوع محتویی برنامه کمک کرده و از طیف های مختلف بازیگر، بازیکن ،روحانی، مسئول راهیان نور و خواننده در آن حضور داشتند. ضمن اینکه موسیقی خود به عنوان یک مولفه اصلی، حضور پررنگ و البته متنوعی در بر برنامه داشت به این معنی که هم شاهد موزیک ویدئوهای مربوط به بهار و عید بودیم و هم موسیقی زنده، هم از صدای خواننده های مختلف در کلیپ های تصویری استفاده شده بود و هم حجت اشرف زاده به عنوان خواننده ثابت اجرای استودیویی داشت. ضمن اینکه عموپوررنگ هم موسیقی های شاد کودک را در ارتباط با موضوع و حال و هوای عید اجرا می کرد که در نهایت عنصر شادی بخش و انرژی زای برنامه تامین می شد. همچنین پویایی و تحرک عمو پوررنگ به عنوان یکی از مجریان برنامه در کنار پژمان بازغی یک کنتراست جذابی را شکل می داد که تنوع و ریتم برنامه را برجسته تر می کرد.

واقعیت این است که در چند سال گذشته و از جمله امسال ویژه برنامه‌های مناسبتی تلویزیون از الگو و مدل مشترک و تکراری استفاده می کرد و بیشتر به گپ و گفت‌های مجری- مهمان ختم می شد اما بهار اینجاست با شکل‌دهی به یک ساختار ترکیبی نمایشی- اجرا، دکور بندی خلاقانه و متفاوت و نوع روایتی که در روند برنامه خود برگزیده بود توانست به نوعی ساختار شکنی دست بزند و ویژه برنامه ویژه تری را به مخاطبانش عرصه کند.


منبع: عصرایران

پاسخ وزیر بهداشت به رضا کیانیان در خصوص پرونده کیارستمی

وزیر بهداشت در پاسخ به سوال رضا کیانیان در رابطه با نتیجه رسیدگی به پرونده فوت عباس کیارستمی گفت: این سوال برای ما نیز وجود دارد که نتیجه رسیدگی به این پرونده چه شده است.

رضا کیانیان در اختتامیه جشنواره فرهنگی وزارت بهداشت که امشب برگزار شد اظهار کرد:  همیشه تلاش کرده ام برای تشویق مردم کار نکنم و کار کرده ام تا خودم از خودم راضی باشم چرا که اگر کسی از کار خود راضی باشد قطعا خدا نیز از او راضی است.

وی خطاب به دانشجویان رشته های علوم پزشکی گفت: اطلاعات علوم پزشکی را در حال حاضر و در عصر اطلاعات می توان در همه شبکه های اجتماعی پیدا کرد اما زمانی این اطلاعات ارزشمند می شود که با خلاقیت همراه باشد و قطعا شما که با هنر آغشته شده اید این خلاقیت را ایجاد خواهید کرد.

کیانیان در ادامه این مراسم خطاب به وزیر بهداشت با بیان اینکه در ایران پزشکان بزرگ و مطرحی در سطح دنیا وجود دارند و سینما گران مطرح در سطح دنیا نیز وجود دارند گفت: کیارستمی به تنهایی در برابر سینمای آمریکا ایستاده بود و تا زمانیکه زنده بود توان مقابله با او را نداشتند.

وی تاکید کرد: تا زمانیکه کیارستمی زنده بود قدر او را ندانستند در حالیکه سینمای آمریکا یک طرف بود و کیارستمی در طرف دیگر با آن برابری می کرد و در حال حاضر از وزیر بهداشت می‌خواهم پاسخ دهد سرنوشت پرونده عباس کیارستمی چه شد.

در ادامه این مراسم دکتر هاشمی وزیر بهداشت در پاسخ به پرسش رضا کیانیان اظهار کرد: در خصوص عباس کیارستمی غصه ای در دل همه ما هست و در رابطه با اینکه چه اتفاقی افتاد در یک جمله نمی شود به آن پاسخ داد.

وزیر بهداشت گفت: برای پاسخ به این سوال که چرا پرونده مرحوم کیارستمی تا کنون اعلام نشده باید به تمام پرونده های بلاتکلیفی که تا کنون اعلام رای نشده نگاه کنیم و در این رابطه هیچ چیز بهتر از راستی و درستی نیست.

وی ادامه داد: اگرچه من هم اکنون مسئولم و باید پاسخگو باشم می خواهم بپرسم تکلیف پرونده آقای کیارستمی چه شد و چرا در قوانینی که داریم اینقدر ناتوان هستیم و در یک سلسله باطلی گرفتار می شویم.

هاشمی افزود:که در پرونده کیارستمی نیز مانند پرونده کوی دانشگاه و کهریزک این سوال مطرح است که نتیجه ی رسیدگی به این پرونده چه شد؟


منبع: عصرایران

اختصاص یارانه ۱۶ میلیاردی خرید کتاب در نمایشگاه کتاب

سخنگوی سی‌اُمین نمایشگاه بین‌المللی کتاب از اختصاص ۱۶۴ میلیارد ریال یارانه خرید کتاب در این دوره خبر داد و گفت: معاونت امور فرهنگی هیچ‌گونه تفاهم‌نامه خصوصی دیگری ندارد.

همایون امیرزاده با اشاره به یارانه اختصاص یافته از سوی معاونت امور فرهنگی عنوان کرد: ۱۶۴ میلیارد یارانه خرید کتاب به سی‌امین نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران اختصاص یافته است که ۸۰ میلیارد ریال به دانشجویان و طلاب، ۲۴ میلیارد ریال برای دانش‌آموزان، یک میلیارد ریال برای اساتید حوزه و دانشگاه و ۵۰ میلیارد ریال بن مشارکتی مربوط به کتابخانه‌ها، مراکز علمی- فرهنگی، دانشگاه‌ها، سازمان‌ها و مراکز علمی و فرهنگی، کانون‌های فرهنگی مساجد، پایگاه‌های مقاومت بسیج و … است.

وی افزود: در این دوره از نمایشگاه مبلغ یک میلیون ریال بن خرید کتاب برای دانشجویان و طلاب (۶۰ درصد آن از سوی دانشجویان و طلاب و ۴۰ درصد از سوی معاونت امور فرهنگی)، ۵۰۰ هزار ریال بن خرید کتاب برای دانش‌آموزان(۶۰ درصد معاونت امور فرهنگی و ۴۰ درصد دانش‌آموزان)، دو میلیون و ۵۰۰ هزار ریال بن خرید کتاب برای اساتید حوزوی و دانشگاهی(۷۰ درصد توسط اساتید و ۳۰ درصد از سوی معاونت امور فرهنگی) ارایه خواهد شد.

امیرزاده با اشاره به نحوه مشارکت نهادها و سازمان‌ها نیز عنوان کرد: این معاونت در راستای تحقق سیاست‌های حمایتی در کمک به جامعه علمی کشور و ترویج فرهنگ کتابخوانی در دستگاه‌های دولتی، خصوصی و عمومی دستورالعمل نحوه استفاده از این مشارکت‌ها را در سایت TIBF.IR اطلاع‌رسانی کرده است. سازمان‌ها و نهادهای متقاضی در صورت داشتن شرایط لازم می‌توانند از این تسهیلات استفاده کنند.

سخنگوی نمایشگاه کتاب تهران تاکید کرد: در زمینه ارایه یارانه‌های مشارکتی معاونت امور فرهنگی با هیچ کدام از مراکز دانشگاهی اعم از خصوصی و دولتی تفاهم‌نامه اختصاصی منعقد نکرده است و این مراکز صرفا با مراجعه به سایت TIBF.IR و ثبت‌نام می‌توانند از این تسهیلات بهره‌مند شوند. همچنین بن کارت‌های خرید کتاب مربوط به هیچ ناشر خاصی نبوده و دارندگان این کارت‌ها می‌توانند از تمامی ناشران حاضر در نمایشگاه نسبت به خرید کتاب اقدام کنند.  

وی افزود: سهم مشارکت معاونت فرهنگی در این زمینه از ۵ تا ۲۵ درصد تعیین شده است که کتابخانه‌ها و مراکز دانشگاهی به طور حداکثری از این  تسهیلات بهره‌مند خواهند شد.

بر اساس این گزارش، سی‌اُمین نمایشگاه کتاب تهران از تاریخ ۱۳ تا ۲۳ اردیبهشت ماه در شهر آفتاب برگزار خواهد شد.


منبع: عصرایران

بهروز افخمی: جایزه‌های فجر هیچ اعتباری نداشت/ جایزه‌ها در روزهای آخر ساعت به ساعت جابه‌جا می‌شد

جایزه‌ها در روزهای آخر و حتی ساعت به ساعت جابه‌جا می‌شد و حتی با تعهد گرفتن از کسانی که قرار بود به آن‌ها جایزه داده شود که به تلویزیون و برنامه هفت حمله کنند که حتی یکی از کارگردانانی که جایزه گرفت و به تلویزیون ناسزا گفت اخیراً در تلویزیون پروژه گرفت.

بهروز افخمی معتقد است: یک‌جور توافق بین سیاست‌های عملی وزارت ارشاد در ۱۰- ۱۵ سال اخیر و خواست‌ جشنواره‌های خارجی باعث شد سینمای ایران عملاً توسط یک نوع فیلمی که اصلاً تماشاچی واقعی نداشت مصادره شود.

به گزارش ایسنا، طبق گزارش رسیده، این گارگردان سینما گفت: «ماجرای نیمروز» موفق‌ترین فیلم در میان فیلم‌هایی است که راجع به مسائل و موضوعات سیاسی در چند سال اخیر در ایران ساخته شده است. این فیلم کاملاً سینماست و ارزش‌های هنری آشکاری دارد.

افخمی که در یک برنامه تلویزیونی سخن می‌گفت، اضافه کرد: این فیلم نه تنها شبیه بعضی از فیلم‌های جاسوسی است، بلکه شبیه خیلی از فیلم‌های پلیسی هم هست؛ مثل فیلم «لس‌آنجلس محرمانه» که داستانش در اداره پلیس و بین پلیس‌ها و گانگسترهایی می‌گذرد که بیرون از اداره پلیس شهر را اداره می‌کنند و در واقع سیستم گانگسترها از داخل اداره پلیس دیده می‌شد.

او افزود: یکی از دلایل موفقیت «ماجرای نیمروز» این است که محور داستانی را کاملاً رعایت و روی آن تمرکز کرده است. علت شسته رفته و باورکردنی بودن فیلم هم این است که سعی نکرده طرف منافقین و خانه‌های تیمی برود، بلکه داخل پلیس‌هاست و همراه آن‌ها به طرف مقابل نزدیک می‌شود. 

این سینماگر ادامه داد: یک زمانی فیلم پلیسی صرف‌نظر از اینکه راجع به پلیس سیاسی، امنیتی یا معمولی باشد، در ایران ساخته می‌شد و خیلی‌هایش پرمخاطب بودند، اما در سال‌های اخیر سینمای ایران به سمتی هدایت شده که انواع مختلف فیلم فراموش شده و فقط یک نوع فیلم باقی مانده بود که بدان انتقاد اجتماعی می‌گفتند، ولی در واقع بیشتر یک‌جور ژست روشنفکری، قمپز در کردن و در موضع معلم عرفان و اخلاق قرار گرفتن بود که در عین حال خودش را با خواست‌های جشنواره‌های خارجی منطبق کرده بود.

افخمی گفت:‌ غیر از انتقاد اجتماعی هر فیلمی که ساخته می‌شد با تحقیر مواجه بود و کم‌کم مخاطب فیلم‌های پلیسی، اکشن، کودک و هر نوع فیلمی غیر از انتقاد اجتماعی از سینما بیرون رفت و از این طریق ۹۵ درصد مردم را از سینما بیرون کردند. یک‌جور توافق بین سیاست‌های عملی وزارت ارشاد در ۱۰- ۱۵ سال اخیر و خواست‌های جشنواره‌های خارجی باعث شد، سینمای ایران عملاً توسط یک نوع فیلمی که اصلاً تماشاچی واقعی نداشت مصادره شود.

کارگردان فیلم «آذر، شهدخت، پرویز و دیگران» تصریح کرد: حدود دو درصد از مردم، سالی دو سه بار به سینما می‌رفتند و هر سال دو سه فیلم کمدی که این وسط خودشان را کشیده بودند و فیلمسازهایشان تحقیر و نادیده گرفته شدن را تحمل می‌کردند هم حضور داشتند و مخاطبشان گروهی از تماشاچی‌های معمولی بودند. مخاطب سینما با این روند به ۱۰ میلیون نفر رسید که یک گروه دو سه میلیونی چند بار به سینما می‌رفتند. از آن دو سه میلیون که چهار پنج درصد جمعیت ایران می‌شد، بیشترشان کسانی بودند که صرفاً برای دیدن فیلم کمدی آمده بودند. به این ترتیب انواع مختلف فیلم از جمله پلیسی تحقیر، نادیده و فراموش شد.

افخمی گفت: بنابراین «ماجرای نیمروز» کاری مهم‌تر از ساخت یک فیلم است. او سینما را به معنای واقعی‌اش در بخش‌های مربوط به اکشن و پلیسی احیا و شکل تأثیرگذار و پرهیجانی از فیلم پلیسی را دوباره زنده کرده است و از این به بعد می‌توان انتظار داشت ژانر پلیسی به عنوان ژانر جذاب برای تماشاچی و سودده از نظر مالی برای دست‌اندرکاران سینما در فضای سینمایی کشور مطرح شود.

کارگردان «سن‌پطرزبورگ» در بخشی دیگر در پاسخ به چگونگی جذب افراد مخصوصاً جوانان به سازمان منافقین با بیان این مطلب که «ما این وقایع را از نزدیک دیدیم و در دورانی هم دیدیم که جنگ ایران و عراق شروع شده بود»، گفت: مردم در وضعیتی قرار گرفتند که برای دفاع از شهر و خانواده خود مجبور شدند که به جبهه‌ها بروند و خشن‌ترین وضعیت را تحمل کنند و صحنه‌هایی مثل تکه‌پاره شدن کودکان را ببینند. بلایی که در مناطق جنگی سر مردم آمده بود، حدود یک‌ سال پیش از این بود که ترورهای تابستان سال ۶۰ اتفاق بیفتد. فضا این‌گونه بود که مردم برای حفظ آزادی و انقلاب و حفظ امنیت خانواده، وارد این وضعیت مرگ و زندگی و دفاع از مملکت سر انقلاب شدند.

افخمی در همین زمینه تأکید کرد: طبیعتاً در این وضعیت کسی که در مقابل انقلاب قرار بگیرد به طرف وحشی‌گری رانده می‌شود، چون با کسانی روبه‌رو است که به‌آسانی جا نمی‌زنند.

این کارگردان سینما درباره چرایی ابراز این‌گونه توحش با تأکید بر اینکه مسئله لزوماً ایدئولوژیک و سیاسی نیست توضیح داد: بخشی از ماجراها از آنجا شروع می‌شود که در افراد یک آمادگی بالقوه برای توحش وجود دارد که کافی است فقط لحظه‌ای خود را رها کنند. اگر پرونده‌های دوران ۶۰ تا ۶۵ را در آگاهی تهران مطالعه کنید و ببینید چه کسانی آدم کشتند بدون اینکه وابستگی سیاسی داشته باشند یا چه وحشی‌گری‌هایی به‌وسیله کسانی انجام شده که جزو اقشار معمولی مردم بودند.

افخمی در توضیح این مطلب با ذکر مثال از چهارنفری یاد کرد که ۲۱ زن را مورد آزار جنسی قرار دادند و ادامه داد: این چهار نفر همگی با هم فامیل بودند و این زنان را که به‌عنوان مسافر سوار کرده بودند بعد از تجاوز و دزدیدن جواهرات آنها در بیابان رها می‌کردند. در خیلی‌ها پتانسیل توحش وجود دارد، لزوماً این‌گونه نیست که سازمانی با ایدئولوژی، افراد خود را توجیه کند که شما می‌توانید وحشی‌گری را به‌حساب یک عقیده بگذارید. در یک سازمان گانگستری این‌گونه نیست و شما برای اثبات وفاداری خود به او باید هر کاری بکنید. من یک‌موقعی تعبیری از پادگان اشرف داشتم و می‌گفتم این پادگان دیوانه‌خانه‌ است با این تفاوت که رئیس این تیمارستان خودش دیوانه است.

این کارگردان سینما درباره جوایزی که «ماجرای نیمروز» در جشنواره فجر گرفت و نیز اشاره به اتفاقاتی که در این جشنواره افتاد، با تأکید بر این نکته که جایزه‌ها هیچ اعتباری نداشت تصریح کرد: شنیدیم جایزه‌ها در روزهای آخر و حتی ساعت به ساعت جابه‌جا می‌شد و حتی با تعهد گرفتن از کسانی که قرار بود به آن‌ها جایزه داده شود که به تلویزیون و برنامه هفت حمله کنند که حتی یکی از کارگردانانی که جایزه گرفت و به تلویزیون ناسزا گفت اخیراً در تلویزیون پروژه گرفت.

وی ادامه داد: تا آخرین لحظه سعی می‌کردند که «ماجرای نیمروز» جایزه را نگیرد و حتی اکبر نبوی تهدید کرد، اگر قرار است این فیلم جایزه بگیرد من هیئت داوران را ترک می‌کنم.


منبع: عصرایران

کدام فیلم ها در اکران نوروزی سینما خوب فروختند؟

روزنامه هفت صبح – احمد رنجبر، مرجان فاطمی: این پرونده فقط بازخوانی وضعیت شش سال اکران نوروزی سینمای ایران نیست بلکه در دل آمار و ارقام نکته مهم تری نهفته است: این که اگر ترکیب چینش فیلم ها متنوع باشد، سینما در روزهای آغازین سال که به گل سرسبد اکران لقب دارد، پررونق می شود.

اتفاقی که سال پیش رخ داد و نوروزی ماندگار در تقویم سینمای ایران به ثبت رسید. امسال حال سینما خوب است اما نه مثل سال پیش. شاید اگر «نهنگ عنبر؛ سلکشن رویا» می بود گیشه نوروز ۹۶ از نوروز ۹۵ جلو زده بود. «مخاطبان سینما نسبت به سال گذشته کمتر شده، البته به لحاظ درآمد، فروش فیلم ها نسبت به سال ۹۵ رشد داشته است.» این بخشی از گفته های علی سرتیپی، مدیرعامل موسسه «فیلمیران» است که باعث می شود نسبت به اکران کل سال به اندازه سال پیش خوش بین نباشیم.

پیش درآمد؛ چی شد نفروختند؟

چرا فیلم های اکران نوروز ۹۶ در فروش موفقیت سال گذشته را به دست نیاوردند؟

چهره شکست خورده: از میان تمام بازیگرانی که در فیلم های اکران نوروز حضور دارند، مصطفی زمانی، با توجه به کارنامه ای که دارد از سایرین ستاره تر است. یعنی «یک روز بخصوص» تنها فیلمی است که می تواند به خاطر ستاره بودن بازیگرش مردم را به سینماها جذب کند اما فروش بسیار پایین این فیلم نشان می دهد که مردم چندان به حضور یک ستاره در فیلم اهمیت نمی دهند و زمان تاثیری در فروش یک فیلم ندارد.

کدام فیلم ها در اکران نوروزی سینما خوب فروختند؟

نبود تبلیغات ماهواره ای: یکی از دلایل مهم فروش غافلگیرکننده فیلم ها در اکران نوروز ۹۵، تبلیغات مداوم شبکه های ماهواره ای بود. تا جایی که خیلی ها معتقد بودند «پنجاه کیلو آلبالو» بخش مهمی از فروشش را مدیون این تبلیغات است. شاید بشود یکی از دلایل پایین آمدن میزان فروش فیلم ها در اکران نوروز امسال را در مقایسه با سال گذشته، به حذف این تبلیغات، مرتبط دانست. امسال غیر از «آباجان»، سایر فیلم ها تبلیغات ماهواره ای نداشتند.

کدام فیلم ها در اکران نوروزی سینما خوب فروختند؟

سانس های ویژه: سال گذشته برای اولین بار پروژه اکران ۲۴ ساعته برای نمایش فیلم «من سالوادور نیستم» کلید خورد و روز ۱۲ فروردین ۹۵ فیلم به طور کامل در ۲۴ ساعت اکران شد. این تجربه خوشایند باعث شد که امسال از همان روز اول برای فیلم های پرفروش اکران نوروز، سانس های ویژه ساعت ۴ یا ۶ صبح در نظر گرفته شود. با وجود این سانس ها اما فیلم ها اندازه سال گذشته فروش نداشت.

کدام فیلم ها در اکران نوروزی سینما خوب فروختند؟

غیبت بزرگ: در حالی که همه منتظر بودند تا فیلم «نهنگ عنبر ۲» در اکران نوروزی به میدان بیاید و مثل بمب صدا کند، این فیلم از این اکران بیرون ماند. حضور رضا عطاران، تجربه جذاب قسمت اول این فیلم و خلاصه جذابیتی که بین مردم ایجاد کرده بود طبیعتا می توانست آمار فروش گیشه را جا به جا کند و «خوب بد جلف» را جا بگذارد. به هر حال «نهنگ عنبر ۲» غایب بزرگ اکران نوروز بود.

 کدام فیلم ها در اکران نوروزی سینما خوب فروختند؟


۱۳۹۶

شش فیلم «خوب، بد، جلف» به کارگردانی پیمان قاسم خانی، «گشت ۲» به کارگردانی سعید سهیلی، «ماجرای نیمروز» ساخته محمدحسین مهدویان، «سه بیگانه» به کارگردانی مهدی مظلومی، «آباجان» ساخته هاتف علیمردانی و «یک روز بخصوص» به کارگردانی همایون اسعدیان ترکیب اکران نوروز ۹۶ را تشکیل می دهند. از این ترکیب، فقط «سه بیگانه» در جشنواره حضور نداشت.

آنالیز اکران: بیشترین فروش اکران نوروزی در اختیار دو فیلم کمدی «خوب، بد، جلف» و «گشت ۲» است که هر دو کمدی هستند و به ترتیب ۱۱ میلیارد و هفت میلیارد و ۲۰۰ میلیون تومان فروش داشته اند. تریلر سیاسی «ماجرای نیمروز» دو میلیارد و چهل میلیون تومان فروش داشت. «سه بیگانه» به فروش یک میلیارد دست یافت. بعد از آن سایرین با اختلاف در رده های پایین جدول قرار گرفتند. فیلم های «آباجان» و «یک روز بخصوص» (هر دو اجتماعی) از آنجایی که چندان با حال و هوای نوروز همخوانی ندارند، ته جدول فروش قرار گرفتند.

 کدام فیلم ها در اکران نوروزی سینما خوب فروختند؟

پاشنه آشیل: «یک روز بخصوص» پاشنه آشیل اکران نوروز ۹۶ است. فیلمی اجتماعی که با وجود بازیگران قابل قبولی که در آن حضور دارند، نتوانست نظر مخاطبان را جلب کند. مصطفی زمانی، فرهاد اصلانی، پریناز ایزدیار و محسن کیایی ثابت کرده اند که وقتی در فیلمی خوب با فیلمنامه درجه یک حضور داشته باشند، می توانند بهترین بازی ها را از خودشان به نمایش بگذارند اما این فیلم اسعدیان، با توجه به موضوع حساسی که داشت، نه تنها در جشنواره فجر موفقیتی به دست نیاورد که توانایی جلب مخاطب را هم نداشت و به نقطه تاریکی در کارنامه این کارگردان تبدیل شد.

موفق ترین فیلم: «خوب، بد، جلف» با ۱۱میلیارد فروش، موفق ترین فیلم اکران نوروز ۹۶ بود. کارنامه درخشان پیمان قاسم خانی، علاقه مردم به کمدی های این نویسنده و تجربه شیرین سریال «پژمان» توانست مخاطبان را ترغیب کند که بین تمام گزینه های موجود، دست روی این یکی بگذارند. البته یک شانس بزرگ هم همراه تیم قاسم خانی بود. اگر «نهنگ عنبر ۲» با رضا عطاران اکران می شد، «خوب، بد، جلف» را جا می گذاشت. همان طور که سال گذشته کمدی «من سالوادور نیستم» توانست به خاطر وجود عطاران، بترکاند و تا زمان اکران «فروشنده» صدرنشین باشد.

حاشیه: شور و هیجان اکران نوروز ۹۶ نسبت به سال پیش کمتر شد. مهم ترین حاشیه نوروز امسال، «گشت ۲» بود که در حالی که احتمال توقیفش می رفت در جمع اکران نوروزی قرار گرفت. اواخر نوروز سینماهای «گشت ۲» بخشی از سردر این فیلم را با کاغذ پوشاندند. در بخش پوشانده شده کلمه ارشاد خط خطی شده بود. گفته می شد این اقدام با دستور اداره نظارت و ارزشیابی انجام شده است.


۱۳۹۵

در اکران نوروز ۱۳۹۵، فیلم های «من سالوادور نیستم، به کارگردانی منوچهر هادی، «پنجاه کیلو آلبالو» به کارگردانی مانی حقیقی، «ابد و یک روز» سعید روستایی، «بادیگارد» ابراهیم حاتمی کیا، «خشم و هیاهو» به کارگردانی هومن سیدی و «کفش هایم کو» به کارگردانی کیومرث پوراحمد حضور داشتند. حاتمی کیا نوروز ۸۹ «به رنگ ارغوان» را روی پرده داشت و نوروز ۹۳ «چ» را.

آنالیز اکران: «من سالوادور نیستم» و «پنجاه کیلو آلبالو» کمدی هستند؛ «ابد و یک روز» درام اجتماعی و «بادیگارد» اثری اجتماعی با رگه های سیاسی، «خشم و هیاهو» و «کفش هایم کو» اجتماعی. مجموع فروش فیلم ها در نوروز سال پیش ۱۶ میلیارد و ۴۲۰ میلیون تومان بوده است که یکی از دلایل آن کامل بودن سبد اکران است. فیلم هادی به خاطر عطاران توجه ها را جلب کرد و فیلم مانی حقیقی هم به خاطر تبلیغات فراگیر ماهواره ای توی چشم آمد. «ابد و یک روز» که در جشنواره عنوان بهترین فیلم از نگاه مردمی را داشت، در اکران نوروز هم مورد توجه قرار گرفت.

 کدام فیلم ها در اکران نوروزی سینما خوب فروختند؟

پاشنه آشیل: مهمترین ساز ناکوک اکران نوروز ۹۵، «کفش هایم کو» به کارگردانی کیومرث پوراحمد بود. این فیلم شاید هر موقع دیگر سال اکران می شد، می توانست فروش بهتری داشته باشد. «کفش هایم کو» نه کمدی بود، نه حال و هوای نوروزی داشت و نه ارتباطی به فضای عید داشت. در جشنواره هم حضور موفقی نداشت و طبیعتا می شد جای این فیلم، فیلم مناسب دیگری در فهرست اکران نوروز قرار بگیرد. «کفش هایم کو» با ۳۰۰ میلیون تومان فروش رده آخر را در میان فیلم های نوروز ۹۵ به دست آورد آن هم در روزهایی که گیشه داغ داغ بود.

موفق ترین فیلم: «من سالوادور نیستم»، موفق ترین فیلم اکران نوروز ۹۵ بود. شاید اگر فیلم، رضا عطاران نداشت و از بازیگر دیگری به جای او استفاده شده بود، با چنین اقبالی رو به رو نمی شد. «من سالوادور نیستم» داستان خارق العاده ای نداشت و کمدی عجیب و غریب و مهیجی نبود اما به خاطر رضا عطاران، بار خودش را بست. به لحاظ جنس کمدی و بامزه بودن موقعیت های کمدی، شاید بشود «پنجاه کیلو آلبالو» را حتی بالاتر از سالوادور به حساب آورد. این فیلم هم شانه به شانه سالوادور فروخت اما نهایتا توقیف شد و مُهر پرفروش ترین، روی پیشانی فیلم منوچهر هادی خورد.

حاشیه: تبلیغات گسترده یک شبکه ماهواره ای برای فیلم های اکران نوروز، مهمترین حاشیه سال گذشته بود. برخی معتقد بودند یکی از دلایل مهم فروش بالای فیلم ها همین تبلیغات بوده که البته در طول سال حواشی جدی برای فیلم ها ایجاد کرد. اعتراض به نمایش «پنجاه کیلو آلبالو» توسط برخی جریان های ارزشی حاشیه مهم اکران نوروزی سال گذشته بود که در نهایت فیلم بعد از سه ماه اکران، توقیف شد.


۱۳۹۴

نوروز ۱۳۹۴ این فیلم ها در ترکیب اکران قرار گرفتند: ایران برگر به کارگردانی جعفری جوزانی، رخ دیوانه ساخته ابوالحسن داودی، استراحت مطلق به کارگردانی عبدالرضا کاهانی، طعم شیرین خیال به کارگردانی تبریزی و روباه ساخته بهروز افخمی. تنها استراحت مطلق در جشنواره حضور نداشت. پیش از این کاهانی با فیلم های بیست و هیچ و تبریزی با مارمولک و طبقه حساس جزو رکوردداران اکران نوروزی لقب گرفته بودند.

آنالیز اکران: سهم کمدی در اکران نوروز ۹۴ یک فیلم بود: ایران برگر. البته کمدی روستایی فیلم جعفری جوزانی به مذاق برخی خوش نیامد چرا که اصلا این نوع کمدی مخاطب خاص خود را دارد. طعم شیرین خیال یک فیلم فانتزی است که درون مایه اش منطبق با حال و هوای نوروزی است اما کیفیت پایین آن باعث شد فروش کمی داشته باشد. استراحت مطلق فیلمی اجتماعی است و هم نشینی اش در کنار دیگر فیلم های نوروز بی ربط نیست. فیلم جوانانه رخ دیوانه که در جشنواره خوش درخشیده بود، دیگر فیلم اکران نوروز ۹۴ است.

 کدام فیلم ها در اکران نوروزی سینما خوب فروختند؟

پاشنه آشیل: «روباه» یک فیلم قاعده مند جاسوسی با مقادیر زیادی از موارد سرگرم کننده است اما در اکران نوروز شکست خورد. بهروز افخمی دو فیلم جاسوسی ساخته که موضوع مرکزی هر دو ارتباط مستقیمی به مسائل امنیتی و استراتژیک کشورمان دارند. در «روز شیطان» ماموران وزارت اطلاعات در پی از بین بردن نقشه یک تروریست هستند و در «روباه» یک جاسوس اسراییلی که به قصد ترور دانشمندان هسته ای وارد کشورمان شده را تعقیب می کنند. فیلم «روباه» به رغم کیفیت قابل دفاع اکران موفقی نداشت.

موفق ترین فیلم: «ایران برگر» با یک میلیارد و ۴۰۰ میلیون تومان موفق ترین فیلم اکران نوروز ۹۴ لقب دارد. فیلم کمدی جعفری جوزانی در تهران ۹۰۰ میلیون و در شهرستان ها ۵۰۰ میلیون تومان فروش داشت. استقبال از فیلم در شهرستان ها یکی از فاکتورهای مهم موفقیت «ایران برگر» محسوب می شود. در همین مدت «رخ دیوانه» در تهران ۶۵۰ میلیون و در شهرستان ها ۲۷۰ میلیون تومان فروخت و رتبه دوم باکس آفیس را به خود اختصاص داد. «استراحت مطلق» بعد از ۲۰ روز نمایش در تهران ۵۹۲ میلیون و در شهرستان ها فروش ۲۴۶ میلیون تومانی داشت.

حاشیه: اکران ۹۴ حاشیه پرسر و صدایی نداشت؛ تنها حاشیه نسبتا مهم مربوط است به فیلم «استراحت مطلق» که از تبلیغات تلویزیونی محروم بود و دیگر حاشیه فیلم اصلاحیه فراوان فیلم و نیز برچسب قید سنی «ممنوع برای زیر ۱۴ سال» به آن است. اگر خاطرتان باشد سکانس نشئگی کاراکتر بابک حمیدیان و مجید صالحی تا مدت ها سوژه شبکه های مجازی بود.


۱۳۹۳

سال ۹۳ پنج فیلم خط ویژه ساخته مصطفی کیایی، طبقه حساس به کارگردانی کمال تبریزی، معراجی ها به کارگردانی ده نمکی، چ به کارگردانی حاتمی کیا و با دیگران ساخته ناصر ضمیری در اکران اول نوروز قرار گرفتند. پیش از این مسعود ده نمکی در نوروز ۸۶ با اخراجی ها ۱، نوروز ۸۸ با اخراجی ها ۲، نوروز ۹۰ با اخراجی ها و نوروز ۹۲ با رسوایی نامش را به عنوان رکورددار اکران نوروز ثبت کرده بود.

آنالیز اکران: فیلم های اکران نوروز سال ۹۳ همگی غیر از «با دیگران»، آثار کارگردان های شناخته شده ای بودند و همین یکی از برگ برنده های اکران بود. به ویژه این که در گذشته، هم مسعود ده نمکی و هم کمال تبریزی در این بازه زمانی فیلم پرفروش داشتند. «طبقه حساس» کمال تبریزی، تنها فیلم کمدی این اکران بود. «چ» و «معراجی ها» هر دو در حوه دفاع مقدس قرار می گیرند با این تفاوت که ده نمکی، اصولا پای کمدی را هم به این حیطه باز می کند. «خط ویژه» مصطفی کیایی از جمله فیلم های اجتماعی و جوانانه اکران نوروز ۹۳ بود.

 کدام فیلم ها در اکران نوروزی سینما خوب فروختند؟

پاشنه آشیل: «با دیگران» با حدود پنج میلیون تومان فروش ناکام ترین فیلم اکران نوروز ۹۳ است. البته این فیمل به گفته تهیه کننده اش هفت سینمای تهران یک سینما در مشهد داشت که طبیعی است فروش نکند. در این میان نمی توان داستان تکراری و پرداخت ضعیف را در ناکامی مطلق آن نادیده گرفت. قصه زنی که به دلیل سقط جنین های مکرر امید خود را به داشتن فرزند از دست داده است و مصائبی که در زندگی دارد، پیش از آن به نحو بهتر روایت شده بود. وانگهی این فیلم هرگز مناسب اکران در نوروز نیست و معلوم نشد چرا در این فصل روی پرده رفت.

موفق ترین فیلم: در طول نوروز ۹۳ رقابت تنگاتنگی میان دو فیلم «طبقه حساس» و «معراجی ها» وجود داشت اما نهایتا برنده اکران نوروزی «طبق حساس» بود. فروش «طبقه حساس» در تهران به یک میلیارد و ۶۵۰ میلیون تومان رسید و «معراجی ها» در تهران یک میلیارد و ۵۰۰ میلیون تومان فروش داشت. تا پایان فروردین «طبقه حساس» با فروشی معادل دو میلیارد و ۲۳۸ میلیون تومان، «معراجی ها» را با میزان فروش یک میلیارد و ۸۳۹ میلیون تومان جا گذاشت و در سینماهای تهران رکورددار شد.

حاشیه: در اکران نوروز حاشیه خاصی وجود نداشت. حرف های ابراهیم حاتمی کیا در برنامه راز را می توان مهم ترین اتفاق پرسر و صدای بازه اکران نوروز ۹۳ دانست. او از مسئولان فرهنگی انتقاد کرد آن هم به تندی: جریان فرهنگی دیپلماسی وزارت خارجه انگلیس: قانون دیپلماسی این است که بعضی وقت ها لبخند می زنند اما براساس شرایط چیز دیگری می گویند. این رفتار نباید وارد فرهنگ شود…


۱۳۹۲

شورای صنفی نمایش برای نوروز ۹۲ موفق نبود و اگر رسوایی در این بازه زمانی اکران نمی شد، وضعیت بدتری برای گیشه سینما رقم می خورد. در این ایام رژیم طلایی ساخته رضا سبحانی، تهران ۱۵۰۰ به کارگردانی بهرام عظیمی، رسوایی ساخته ده نمکی و قاعده تصادف بهنام بهزادی به اکران رسیدند. بعد از چند سال یک فیلم خارجی هم در اکران نوروز دیده شد. «عشق» ساخته میشاییل هانکه.

آنالیز اکران: در اکران نوروز ۹۲ دو مورد جالب وجود داشت؛ یکی فیلم «عشق» میشاییل هانکه و دیگری انیمیشن «تهران ۱۵۰۰». بهرام عظیمی سال ها برای ساخت آن تلاش کرده بود و در نوروز ۹۲ اکران عمومی شد که اتفاقا مناسب نمایش در نوروز است. مسعود ده نمکی بعد از سه گانه اش تغییر مسیر داد و «رسوایی» را در قالبی جدی ساخت. «قاعده تصادف» فیلمی اجتماعی درباره روابط پدران و فرزندان است که این فیلم مثل «رسوایی» قرابتی با نوروز ندارند. «رژیم طلایی» تنها کمدی این ترکیب است که البته کمدی ضعیفی بود نتوانست از جدی بودن اکران بکاهد.

 کدام فیلم ها در اکران نوروزی سینما خوب فروختند؟

پاشنه آشیل: دفتر پویافیلم به سنت سالیان اخیر «رژیم طلایی» را به سرعت آماده و روانه اکران کرد. این فیلم تنها کمدی ترکیب اکران نوروز ۹۳ نام داشت و قرار بود فضای عید را مفرح تر کند و به اکران نوروز طراوات ببخشد اما موفق نبود. شوخی های دم دستی، داستان کش دار و خسته کننده فیلم، بازی مهدی هاشمی، مریلا زارعی و امین حیایی مخاطب را با اثری ضعیف رو به رو کرد و همین باعث شد تبلیغات منفی علیه آن شکل بگیرد. «رژیم طلای» نزدیک به ۱۷۰ میلیون در عید فروش داشت و شکست دیگری برای پویافیلم رقم زد.

موفق ترین فیلم: پانته آ بهرام انتخاب اصغر فرهادی برای بازی در نقش زن همسایه بود. چهره این بازیگر عامل دیگری است تا مخاطب را بر شکاک بودن مژده قانع کند. برای همین در سکانس رویارویی او و همسر مژده در ماشین، شوکی منطقی به مخاطب وارد می شود و این جا است که همه باور او به هم می ریزد. فرهادی هوشمندانه خیانت مرد به همسرش را از جذابیت های معمول بالاتر برده و در خدمت داستان درآورده است. بهرام بعد از این فیلم چندین نقش مشابه بازی کرد که هیچ کدام موفق نبود.

حاشیه: اکران نوروز ۹۲ حاشیه پررنگی نداشت اما انتقادها به آرایش بازیگران زن «رسوایی»و در راس آن الناز شاکردوست واکنش ده نمکی را به همراه داشت: در ایران که نمی توانم برای چنین نقشی از آنجلینا جولی استفاده کنم. افسانه باید دختر بدنامی باشد که بسیار اغواگر بوده و موی خود را هم از ترس من نمی تواند بیرون بگذارد چون من نمی خواهم بازیگران زن مویشان بیرون باشد. به همین دلیل از المان هایی چون کفش قرمز و آرایش استفاده کردم.


۱۳۹۱

می شد پیش بینی کرد اکران همزمان گشت ارشاد و خصوصی حاشیه ساز می شود اما گوش شورای صنفی نمایش به هشدارها نبود و در نهایت هم نتوانست پای فیلم سعید سهیلی و حسین فرحبخش بایستد. فیلم های قلاده های طلا، ابوالقاسم طالبی و فیتیله و ماه پیشونی، آرش معیریان و انتهای خیابان هشتم ساخته علیرضا امینی دیگر فیلم های اکران نوروز ۹۱ بودند.

آنالیز اکران: در نوروز سال ۹۱ بعد از چند سال فیلمی کودکانه بر اکران ابتدای سال دیده می شد: «فیتیله و ماه پیشونی». البته کیفیت فیلم آرش معیریان قابل دفاع نیست و نتوانست دل کودکان را به دست بیاورد. تنها فیلم کمدی اکران نوروز «گشت ارشاد» سعید سهیلی بود که در ادامه روی پرده دوام نیاورد و توقیف شد. «قلاده های طلا» تریلری سیاسی درباره حوادث سال ۸۸ بود که پیش تر شایعه توقیفش زمزمه می شد. «انتهای خیابان هشتم» و «خصوصی» فیلم های اجتماعی هستند که قرابتی با ایام نوروز ندارند. در مجموع اکران نوروز ۹۱، جدی است.

 کدام فیلم ها در اکران نوروزی سینما خوب فروختند؟

پاشنه آشیل: انتخاب فیلم تلخ «انتهای خیابان هشتم» برای اکران نوروزی حکایت از بدسلیقگی شورای صنفی داشت. علیرضا امینی در این فیلم دست روی سوژه ای آشنا گذاشته: خانواده ای که برای نجات یکی از اعضا از اعدام در فرصتی اندک باید دیه را جور کنند. نمایش عریان تلخی های جامعه تا جایی تاثیرگذار است که از پرده بیرون نزند اما امینی ابایی از این کار ندارد و تا جایی که بتواند روان مخاطب را ول نمی کند! فیلم با داشتن ترانه علیدوستی و حامد بهداد در اکران شکست خورد و در ایام نوروز فقط ۲۸۰ میلیون تومان فروش داشت.

موفق ترین فیلم: «گشت ارشاد» سعید سهیلی در سینماهای تهران به فروش یک میلیارد و ۵۰ هزار تومانی دست پیدا کرد و موفق ترین فیلم اکران نوروز سال ۹۱ لقب گرفت. این فیلم کمدی خیلی زود محبوب مخاطبان شد و اگر از پرده پایین کشیده نمی شد رکورد می زد. فیلم «گشت ارشاد» یک ماه روی پرده بود و به فروشی بیش از یک میلیارد و پانصد میلیون تومان دست یافت. «قلاده های طلا» در تهران به فروش ۷۲۲ میلیون تومانی دست پیدا کرد و فروش «خصوصی» به ۲۳۰ میلیون تومان رسید این فیلم هم توقیف شد اما ظرفیت فروش «گشت ارشاد» را نداشت.

حاشیه: «گشت ارشاد» و «خصوصی» پس از شش روز اکران به دلیل مخالفت انصار حزب الله توقیف شد اما پس از آن علیرضا سجادپور، مدیر نظارت و ارزشیابی وزارت ارشاد از اکران محدود این فیلم خبر داد. حوزه هنری هم اجازه ادامه اکران آن ها را در سینماهایش نداد و کمی بعد شورای نمایش مجوز فیلم ها را لغو کرد. سال سینما این گونه پرآشوب سپری شد.


منبع: برترینها

گردهمایی نقاشان جهان در «باغ مشاهیر»

مجموعه‌ای از الگوهای مکتب‌های مختلف نقاشی با استفاده از آثار مشهوری از سرشناس‌ترین نقاشان هزاره‌ی گذشته، در قالب کتابی از سری کارهای نقاشی خلاق و آرامش‌بخش منتشر شد.

«باغ مشاهیر» عنوان کتابی است که در قالب آرت تراپی، الگوهای نقاشی هنرمندان سرشناسی را به‌کار گرفته است که در مکتب‌های مختلف هنری، آثار جاودانی را در سده‌های گذشته، بویژه در چند سده‌ی اخیر، خلق کرده‌اند؛ مشاهیری چون: لئوناردو داوینچی، میکل ‌آنژ، ونسان ون‌گوگ، پابلو پیکاسو، کلود مونه، مارک شاگال، سالوادور دالی، اندی وارهول، فریدا کالو، رامبراند، گوستاو کلمیت، رنوآر، پل سزان، توماس کین کید، ادوارد مونش، روبنس، گرنت وود، ون روئیزدال، یوهانس ورمیر، موریس اشر، ادوارد هاپر، رنه ماگریت، پیسارو، هانس هلباین، جان سینگر سارجنت، ژان اونوره فراگونار، رابرت کمپین، نیکولا پوسن، توماس گینزبارو، فانتین لاتور، جیمز انسور، گویا و…

 در مقدمه‌ی این کتاب آمده است: «رنگ‌آمیزی نه‌تنها یک فعالیت مهم خلاقیت‌ساز برای کودکان و نوجوانان، بلکه برای بزرگسالان هم فرصتی است برای رسیدن به آرامشی مؤثر که به زندگی جلوه‌ بهتری می‌بخشد.

در تفکرات کهن نیز رنگ تسکین‌دهنده است و آرامش‌بخش؛ حال وقتی فرصت رنگ‌آمیزی ده‌ها صفحه طرح‌های استاندارد، هنرمندانه و علمی برای همگان فراهم می‌شود، علاوه بر افزودن رنگ بهتر به زندگی، این فرصت هم فراهم می‌شود که هنرمند درون هر فردی کشف شود.

این طرح‌ها طوری طراحی شده‌اند که انگار عشق را، هم در داخل و هم در خارج خطوط جست‌وجو و درنهایت کشف می‌کنید….

این شیوه اکنون در جوامع توسعه‌یافته بیش از هر وسیله‌‌‌ی دیگری توصیه می‌شود؛ زیرا یک رفتار باوقار هنرمندانه را تجویز می‌کند که هدف و دستاورد آن، تنها یک فرصت سرگرمی نیست، بلکه وجوهی از انسان معاصر را بیدار و نمایان می‌کند که شاید در لابه‌لای لایه‌های سنگین و ضخیم زندگی پراضطراب ماشینی ما، هیچ‌گاه فرصت بروز نیافته‌اند. ضمن آن‌که با ایجاد فرصت تمرکز، شهروندانِ زندگی پرشتاب و پرتنش امروز را نرم و آرام به تمرکز و آرامش هدایت می‌کند.»

«باغ مشاهیر» را نشر آرادمان در ۸۴ صفحه و شمارگان هزار نسخه، به‌بهای ۱۴ هزار تومان منتشر کرده است.

کار گردآوری و ترجمه‌ی متن‌های پیوست این کتاب، ازجمله شناخت‌نامه و نکته‌های خاص زندگی هر نقاش که کنار اثر یا آثار او آمده، برعهده‌ی فاطمه فرقانی بوده است.

این ناشر از همین مؤلف، پیش‌تر علاوه بر مجموعه طرح‌های «بیلی واکار» با عنوان «رؤیای رنگی» دو کتاب دیگر نیز در همین زمینه، با الگوهای نقاشانی شهیر منتشر کرده است.

مجموعه‌ای از الگوهای پُست امپرسیونیسمی «ونسان ون‌ گوگ» در کتابی با عنوان «باغ ون گوگ» شامل ۳۶ الگوی رنگ‌آمیزی از مهم‌ترین و مشهورترین آثار این نقاش سرشناس سبک پسادریافتگرا (پُست امپرسیونیسم)، با الگوهای رنگی اصل آثار، چندی پیش منتشر شده است. در فصل دوم این کتاب‌ها مخاطبان دعوت شده‌اند که گزیده‌ای از این آثار را با ایده‌ی هنرمند درون خود رنگ‌آمیزی کنند و پیشنهادهای جدیدی را به استادِ سرشناس نقاشی جهان ارایه کنند.

پیش‌تر نیز مجموعه‌ای از الگوهای امپرسیونیستی «اوسکار کلود مونه» در قالب کتابی شامل ۳۰ الگوی رنگ‌آمیزی از مهم‌ترین و مشهورترین آثار این نقاش سرشناس سبک امپرسیونیسم در همین مرکز نشر منتشر شده است. در فصل دوم این کتاب نیز علاقه‌مندان این امکان را دارند که گزیده‌ای از این آثار را با ایده‌ی هنرمند درون خود رنگ آمیزی کنند و ایده‌های جدیدی را به استادِ سرشناس امپرسیونیست پیشنهاد کنند.

این شیوه‌ی هنری اجتماعی بر این مبنا استوار شده است که هر فردی در درون خود هنرمند نهفته‌ای با نسبتی از خلاقیت دارد که طی فرآیندهایی، آن‌را می توان بیدار کرد و به منصه ظهور رساند.


منبع: عصرایران

بحران کتاب کی تمام می‌شود؟

این داستان‌نویس در گفت‌وگو با ایسنا، درباره وضعیت ادبیات در سال گذشته اظهار کرد: سخت‌گیری‌های بیش از اندازه ممیزی کتاب در ایران باعث شده است که کتاب روندی رو به سقوط داشته باشد. تیراژ کتاب که قبلا ۱۲۰۰ نسخه بود الان به مرز ۵۰۰ و ۲۵۰ نسخه رسیده، که این تیراژ گویای وضعیت اسفباری است که دامن‌گیر  کتاب در کشور شده است.

او افزود: در دهه ۴۰-۵۰ که تیراژ کتاب به طور متوسط پنج‌هزار نسخه بود و در چاپ‌های متعددی منتشر می‌شد، برخی از آثار که با استقبال مردم مواجه می‌شد حتی به چاپ دهم و یازدهم هم می‌رسید. اما امروز تیراژ کتاب ۵۰۰ نسخه است برای جمعیتی نزدیک به ۸۰ میلیون، که این موضوع وضعیت فاجعه‌باری را رقم می‌زند، زیرا این تیراژ برای یک دبیرستان اکتفا می‌کند نه برای یک کشور!

یاقوتی با انتقاد از وضعیت ممیزی‌ با مثال زدن از کتاب‌های خود گفت: مجموعه داستانی را با عنوان «واپسین‌ آوا» فراهم کرده‌ام که ۲۵ داستان دارد و در اختیار انتشارات ققنوس است؛ اما در قدم نخست، خود من شش داستان از بهترین داستان‌ها را بعد از مدتی کلنجار رفتن که آیا این داستان مشکل ایجاد نمی‌کند، حذف کردم، احتمالا ناشر هم تعدادی از آن‌ها را حذف می‌کند و در مرحله آخر در دایره کتاب وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی قلع و قمع نهایی انجام می‌شود و در نتیجه چیزی باقی نمی‌ماند که مخاطب و یا خواننده رغبت کند کتاب را بخواند.

او افزود: تیراژ کتاب در سال گذشته مثل سال‌های قبل وضعیت اسفباری داشت و ناامیدکننده بود.

این نویسنده درباره این‌که آیا تعداد عنوان‌های بالای کتاب می‌تواند تأثیر مثبتی در بازار نشر بگذارد، اظهار کرد: تعداد عناوین هیچ‌گاه مطرح نبوده است. چندین سال پیش با یکی از وزیران ارشاد برخوردی داشتم و او آماری که ارائه داد، ۲۵ هزار عنوان کتاب بود؛ اما در میان این تعداد عنوان چهار اثر درخشان دیده نمی‌شد. تعداد عناوین هیچ ارتباطی به کیفیت آثار ندارد. در  هر دوره تاریخی هم همین‌طور بوده است؛ به طور مثال در دوره حافظ، این حافظ بود که در میان انبوه هزار نفری شاعران درخشید و ماندگار شد، یا در روزگار فردوسی هم این‌طور بوده است، بنابراین صرف تعداد عناوین در هیچ دوره تاریخی نمی‌تواند ملاک و شاخصی باشد برای این‌که بگوییم در این مقطع با توجه به این تعداد عناوین وضعیت کتاب و ادبیات خوب بوده است.

یاقوتی افزود:  سال گذشته چه اثر درخشانی سراغ دارید که با استقبال عمومی مواجه شده باشد یا شور و ولوله‌ای  در سطح کشور ایجاد کرده باشد؟ اوایل دهه ۵۰ دو عنوان کتاب منتشر شد؛  یکی رمان «همسایه‌ها» از احمد محمود بود که در سطح کشور مدت‌ها اسباب بحث‌، گفت‌وگو و نقد و نظر بود و اعتبارش را تاکنون حفظ کرده است، و دیگری مجموعه داستانی از من با عنوان «گل‌ خاص» بود. این مجموعه داستان ۶۰ صفحه‌ای هنوز اعتبار خود را حفظ کرده است. حفظ اعتبار این دو اثر به خاطر کیفیت و درخشش محتوای آثار بود و نه بر اساس  تبلیغات.

این داستان‌نویس خاطرنشان کرد: امروز  آن‌چه دیده می‌شود تبلیغات و رونمایی‌های بسیاری است که از آثار هنرمندان در سطح کشور انجام می‌شود، که هزینه‌های زیادی هم صرف آن‌ها می‌شود؛ اما  متأسفانه در هیچ عرصه‌ای شاهد تجلی یک اثر درخشان نبوده‌ و نیستیم.

او همچنین درباره برون‌رفت از این وضعیت گفت: در وهله اول می‌بایست دستگاه سانسور از روی کتاب برچیده شود و مانند تمام دنیا به نویسنده اعتماد شود. نویسنده باید مسئول اثر خود و در برابر آن جواب‌گو باشد. تا زمانی که سانسور و ممیزی به  شکل سلیقه‌ای اعمال می‌شود و هرکس با توجه به سلیقه خود متن را قیچی و در آن و دخل و تصرف و حذف می‌کند نمی‌توانیم شاهد آثار درخشان در هیچ حوزه‌ای، چه سینما و تئاتر و چه دیگر قلمروهای هنر باشیم.  قدم دوم رسانه‌ها هستند؛ تلویزیون، رادیو و مطبوعات باید از آثار مستقل و فاخر حمایت کنند نه این‌که حتما اثر دولتی باشد تا مورد توجه آن‌ها قرار بگیرد. نویسنده کارمند دولت نیست. هنرمند در طول تاریخ یک وجود مستقل بوده و کار خود را انجام می‌داده است. این استقلال باید به رسمیت شناخته شود. اگر این استقلال به رسمیت شناخته شود مطمئن باشید که اثر فاخر به وجود می‌آید.

منصور یاقوتی در پایان درباره بهترین و بدترین خبرهایی که در سال ۹۵ شنیده است، اظهار کرد: درباره کارهای خودم می‌توانم بگویم در سال گذشته از من یک کتاب منتشر شد در حالی‌که من پیش یکی از ناشران هشت کتاب دارم که سال‌هاست خاک می‌خورد، یا پیش ناشر دیگری چند کتاب دارم که سال‌هاست خاک می‌خورد. این به تنهایی کافی است که یک هنرمند دچار یأس و سرخوردگی شود و دستش به سمت قلم حرکت نکند. فکر می‌کنم بقیه هم دچار این گرفتاری هستند و این درد مشترکی است.


منبع: عصرایران

خاکسپاری پیکر عارف لرستانی/تصاویر

گروه فرهنگی: پیکر عارف لرستانی بازیگر سینما و تلویزیون کشورمان روز دوشنبه با حضور گسترده مردم و هنرمندان در کرمانشاه تشییع و در زادگاهش روستای «سیمینه» سراب نیلوفر به خاک سپرده شد. مرحوم لرستانی بازیگر سینما و تلویزیون روز شنبه (۲۶ فروردین ماه) بر اثر حمله قلبی در سن ۴۶ سالگی درگذشت.
 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


منبع: بهارنیوز

«کیومرث منشی‌زاده» درگذشت

به گزارش ایسنا، به گفته مسئولان بیمارستان فیروزگر، منشی‌زاده شنبه ۲۶ فروردین‌ماه بر اثر سکته مغزی، در این بیمارستان از دنیا رفته است.خانواده این شاعر پیگیر دفن او در قطعه هنرمندان بهشت زهرا هستند.کیومرث منشی‌زاد متولد سال ۱۳۱۷ در جیرفت بود. «سفرنامه مرد مالیخولیایی رنگ‌پریده»، «یک شعر بلند»، «قرمزتر از سفید» ، «گزیده اشعار» و کتاب‌ «حافظ حافظ» از آثار اوست.منشی‌زاده را به‌خاطر به‌کار بردن اعداد و نشانه‌های ریاضی در شعرهایش به «شاعر ریاضی» می‌شناسند.


منبع: بهارنیوز

نوشته فرخ‌نژاد در سالروز ۴۸ سالگی‌اش

این بازیگر که این روزها دو فیلم پرفروش «گشت ۲» و «خوب، بد، جلف» را روی پرده دارد، در سالروز چهل‌وهشت سالگی‌اش برای ایسنا نوشت:«حافظه‌مون داره پُر میشه از اسم‌های عزیزانی که از دست‌شون دادیم و حالا در شروع سال جدید، برمی‌گردیم و به گذشته خیره می‌شیم و به ماراتن سخت سال آینده فکر می‌کنیم، و این بازی همینطور ادامه داره، نمی‌خوام به تلخی‌هاش فکر کنم که هستن و تعارف هم باهامون ندارن، فقط ذکرشون لحظات خوب زندگی‌مون رو بی‌طعم می‌کنه، پس با همه وجود و با همه توان به چیزهای خوبِ خوبِ خوب فکر می‌کنم و آرزو می‌کنم سال پیشِ رو، بهترین باشه برای همه و برای خودم، چهل و هشت سالگی‌ام از راه رسیده و دیگه بقیه باور نمیکنن بچه‌ام، خودمو که نمی‌تونم گول بزنم، بذار هرچی می‌خوان فکر کنن، عشق است…»حمید فرخ نژاد این روزها در تایلند مقابل دوربین فیلم جدید عبدالرضا کاهانی است.


منبع: بهارنیوز

کدام فیلم‌های سینمایی در راهند؟

غلامرضا فرجی درباره مصوبات جلسه این شورا در تاریخ ۲۸ فروردین‌ماه به ایسنا گفت: در این جلسه قرارداد فیلم «آشوب» در گروه سینمایی آزادی بعد از فیلم «یک روز بخصوص» ثبت شد و فیلم «امتحان نهایی» نیز از چهارشنبه ۳۰ فروردین‌ماه در گروه آزاد اکران می‌شود.وی افزود: همچنین قرارداد فیلم «ویلایی‌ها» برای اکران بعد از فیلم «گشت ۲» در گروه استقلال و فیلم «برادرم خسرو» بعد از فیلم «ماجرای نیمروز» در سرگروه سینمایی کوروش نمایش داده می‌شود.به گفته وی قرارداد فیلم «نهنگ عنبر» هم در گروه سینمایی قدس برای اکران پس از فیلم «آباجان» ثبت شد.فرجی درباره اکران فیلم‌های روی پرده هم گفت: فیلم «خوب، بد، جلف» طبق آیین‌نامه شورای صنفی نمایش زمان ۱۰ هفته اکرانش در هفته آینده به پایان می‌رسد و از تاریخ ششم اردیبهشت‌ماه فیلم «نقطه کور» مهدی گلستانه در سرگروه زندگی اکران می‌شود.


منبع: بهارنیوز

پیکر عارف لرستانی به خاک سپرده شد

به گزارش ایسنا، مراسم تشییع پیکر زنده‌یاد عارف لرستانی از صبح امروز (۲۸ فروردین‌ماه) با حضور خانوداه او، چند تن از هنرمندان و جمعی از مردم  برگزار شد. پیکر این هنرمند از کرمانشاه به سمت روستای سیمینه تشییع شده است تا در جوار پدربزرگ خود به خاک سپرده شود.سید جواد هاشمی، برزو ارجمند، هادی کاظمی، علی اوجی، فرهاد مدیری، جواد عزتی،سیاوش مفیدی و برخی از اعضای باشگاه فوتبال هنرمندان در مراسم تشییع پیکر زنده‌یاد عارف لرستانی در کرمانشاه شرکت کردند.مراسم تشییع پیکر عافر لرستانی در تهران روز گذشته (۲۷ فروردین‌ماه) با حضور خانواده او، جمعی از هنرمندان، همکاران و همکلاسی‌هایش در دانشکده تئاتر و جمعی از مردم در تالار وحدت برگزار شد.
سیامک انصاری، برزو ارجمند، سحر ولدبیگی، جواد هاشمی، پرستو صالحی، کوروش سلیمانی، علی فروتن، خسرو احمدی، شهره سلطانی، الیکا عبدالرزاقی، جواد عزتی، هادی کاظمی، سپند امیر سلیمانی، نادر سلیمانی، امید و امین زندگانی، حسین رفیعی، ستاره اسکندری، سیاوش خیرابی، مجید صالحی، کامیار اسماعیلی، نیما کرمی، ماندانا سوری، فاطمه هاشمی، خشایار اعتمادی، فلور نظری، گلاره عباسی، علی مشهدی، رضا یزدانی و … از جمله هنرمندانی بودند که برای بدرقه پیکر زنده‌یاد عارف لرستانی در تالار وحدت حضور داشتند.به گزارش ایسنا، «عارف لرستانی» ۲۶ فرودین‌ماه در سن ۴۵ سالگی درگذشت. این بازیگر تئاتر و تلویزیون ایران متولد ۱۵ بهمن ۱۳۵۰ در کرمانشاه بود. او با مجموعه «جنگ ۷۷» به کارگردانی مهران مدیری پا به عرصه بازیگری گذاشت و پس از آن در چندین مجموعه دیگر از جمله «قهوه تلخ» با او همکاری کرد.از جمله آثار تلویزیونی این بازیگر فقید به «در حاشیه»، «کوچه مروارید»، «شوخی کردم»، «ویلای من» و «مرد دوهزار چهره» می‌توان اشاره کرد.او همچنین در فیلم‌های سینمایی «شام عروسی» (۱۳۸۴)، «انتخاب»، (۱۳۸۳)، «معادله» (۱۳۸۲) و «مانی و ندا» (۱۳۷۹) بازی کرده است.


منبع: بهارنیوز

سکسکه چگونه باعث مرگ عارف شد؟

گروه فرهنگی_رسانه‌ها: روزنامه جام جم نوشت:سکسکه کوتاه‌مدت معمولاً ناشناخته است اما در صورتی که سکسکه طولانی‌مدت باشد یا به شکل مکرر رخ دهد، می‌تواند خطرناک بوده و منجر به سکته قلبی شود. دکتر ایرج خسرونیا، رئیس جامعه متخصصان داخلی ایران بیان کرد: سکته قلبی جز بیماری‌هایی است که در برخی به صورت ناگهانی و بدون هیچ نشانه‌ای بروز می‌کند. تنگی عروق قلب علت اصلی سکته قلبی شناخته شده است. به عبارتی خون به عضله قلب نرسیده و قلب دچار کم‌خونی شده و سکته قلبی رخ می‌دهد.وی افزود: چربی بالا، قند خون بالا، فشار خون بالا و… فاکتورهای اصلی و خطر این عارضه شناخته شده‌اند. همچنین افرادی که دخانیات مصرف می‌کنند و دارای افزایش وزن و قند خون بالا هستند، بیشتر از سایرین به سکته قلبی مبتلا می‌شوند.

خسرونیا هشدار داد: سکته قلبی می‌تواند با یک درد در ناحیه قفسه سینه یا ناحیه‌ای در شکم آشکار شود. علاوه بر آن تنگی نفس به همراه سکسکه شدید می‌تواند یکی دیگر از عاملان بروز سکته قلبی باشد. همان طور که می‌دانیم «مرحوم لرستانی» به علت سکسکه شدید به بیمارستان مراجعه می‌کند که خود یکی از نشانه‌های پنهان سکته قلبی است اما علت دقیق‌تر مرگ وی فقط با کالبدشکافی مشخص می‌شود.رئیس جامعه متخصصان داخلی ایران در رابطه با سکسکه‌های ناگهانی گفت: سکسکه طولانی‌مدت که به طور ناگهانی آغاز می‌شود یکی از نشانه‌های حمله قلبی است؛ حتی اگر با علائم دیگری مانند عرق کردن، ضعف، درد قفسه سینه و … همراه نباشد. سکسکه ناشی از تحریک اعضا و اندام‌هایی است که در قسمت قفسه سینه قرار گرفته‌اند و مهم‌ترین آنها پرده دیافراگم، معده، مری و قلب است.

به گفته خسرونیا، سکسکه‌های بلندمدت باعث از کار افتادگی، ایجاد افسردگی، پنومونی کاهش وزن و اختلال خواب در بیمار می‌شود.این متخصص در رابطه با علائم هشدار دهنده به جام جم آنلاین گفت: درد در قفسه سینه، گوش، گردن و شانه جزء شایع‌ترین علامت سکته قلبی است علاوه بر آن خستگی مفرط، کمبود نفس و سرگیجه، خواب‌آلودگی، بی‌خوابی و اضطراب، ضربان تند و نامنظم قلب از دیگر علائم هشدار دهنده محسوب می‌شوند.وی در پایان اشاره کرد: بدون شک افراد همیشه مشکلاتی مانند آروغ زدن، معده درد یا سکسکه را به مشکلات گوارشی نسبت می‌دهند. درست است که در بیشتر موارد این مسائل نشان‌دهنده مشکلات گوارشی است اما همین مشکلات به ظاهر ساده نیز می‌تواند نشان‌دهنده احتمال بروز سکته قلبی در افراد باشد.


منبع: بهارنیوز

سکسکه چگونه باعث مرگ "عارف" شد؟

سکسکه‌های بلندمدت باعث از کار افتادگی، ایجاد افسردگی، پنومونی کاهش وزن و اختلال خواب در بیمار می‌شود.

سکسکه کوتاه‌مدت معمولاً ناشناخته است اما در صورتی که سکسکه طولانی‌مدت باشد یا به شکل مکرر رخ دهد، می‌تواند خطرناک بوده و منجر به سکته قلبی شود.

به گزارش عصر ایران  جام جم، دکتر ایرج خسرونیا، رئیس جامعه متخصصان داخلی ایران بیان کرد: سکته قلبی جزء بیماری‌هایی است که در برخی به صورت ناگهانی و بدون هیچ نشانه‌ای بروز می‌کند. تنگی عروق قلب علت اصلی سکته قلبی شناخته شده است. به عبارتی خون به عضله قلب نرسیده و قلب دچار کم‌خونی شده و سکته قلبی رخ می‌دهد.

وی افزود: چربی بالا، قند خون بالا، فشار خون بالا و… فاکتورهای اصلی و خطر این عارضه شناخته شده‌اند. همچنین افرادی که دخانیات مصرف می‌کنند و دارای افزایش وزن و قند خون بالا هستند، بیشتر از سایرین به سکته قلبی مبتلا می‌شوند.

خسرونیا هشدار داد: سکته قلبی می‌تواند با یک درد در ناحیه قفسه سینه یا ناحیه‌ای در شکم آشکار شود. علاوه بر آن تنگی نفس به همراه سکسکه شدید می‌تواند یکی دیگر از عاملان بروز سکته قلبی باشد. همان طور که می‌دانیم «مرحوم لرستانی» به علت سکسکه شدید به بیمارستان مراجعه می‌کند که خود یکی از نشانه‌های پنهان سکته قلبی است اما علت دقیق‌تر مرگ وی فقط با کالبدشکافی مشخص می‌شود.

رئیس جامعه متخصصان داخلی ایران در رابطه با سکسکه‌های ناگهانی گفت: سکسکه طولانی‌مدت که به طور ناگهانی آغاز می‌شود یکی از نشانه‌های حمله قلبی است؛ حتی اگر با علائم دیگری مانند عرق کردن، ضعف، درد قفسه سینه و … همراه نباشد. سکسکه ناشی از تحریک اعضا و اندام‌هایی است که در قسمت قفسه سینه قرار گرفته‌اند و مهم‌ترین آنها پرده دیافراگم، معده، مری و قلب است.

به گفته خسرونیا، سکسکه‌های بلندمدت باعث از کار افتادگی، ایجاد افسردگی، پنومونی کاهش وزن و اختلال خواب در بیمار می‌شود.

این متخصص در رابطه با علائم هشدار دهنده به جام جم آنلاین گفت: درد در قفسه سینه، گوش، گردن و شانه جزء شایع‌ترین علامت سکته قلبی است علاوه بر آن خستگی مفرط، کمبود نفس و سرگیجه، خواب‌آلودگی، بی‌خوابی و اضطراب، ضربان تند و نامنظم قلب از دیگر علائم هشدار دهنده محسوب می‌شوند.

وی در پایان اشاره کرد: بدون شک افراد همیشه مشکلاتی مانند آروغ زدن، معده درد یا سکسکه را به مشکلات گوارشی نسبت می‌دهند. درست است که در بیشتر موارد این مسائل نشان‌دهنده مشکلات گوارشی است اما همین مشکلات به ظاهر ساده نیز می‌تواند نشان‌دهنده احتمال بروز سکته قلبی در افراد باشد.


منبع: عصرایران

نوشته فرخ‌نژاد در سالروز ۴۸ سالگی‌اش

حمید فرخ‌نژاد در روز تولدش نوشت: حافظه‌مون داره پُر میشه از اسم‌های عزیزانی که از دست‌شون دادیم.

این بازیگر که این روزها دو فیلم پرفروش «گشت ۲» و «خوب، بد، جلف» را روی پرده دارد، در سالروز چهل‌وهشت سالگی‌اش برای ایسنا نوشت:

«حافظه‌مون داره پُر میشه از اسم‌های عزیزانی که از دست‌شون دادیم و حالا در شروع سال جدید، برمی‌گردیم و به گذشته خیره می‌شیم و به ماراتن سخت سال آینده فکر می‌کنیم، و این بازی همینطور ادامه داره، نمی‌خوام به تلخی‌هاش فکر کنم که هستن و تعارف هم باهامون ندارن، فقط ذکرشون لحظات خوب زندگی‌مون رو بی‌طعم می‌کنه، پس با همه وجود و با همه توان به چیزهای خوبِ خوبِ خوب فکر می‌کنم و آرزو می‌کنم سال پیشِ رو، بهترین باشه برای همه و برای خودم، چهل و هشت سالگی‌ام از راه رسیده و دیگه بقیه باور نمیکنن بچه‌ام، خودمو که نمی‌تونم گول بزنم، بذار هرچی می‌خوان فکر کنن، عشق است…»

حمید فرخ نژاد این روزها در تایلند مقابل دوربین فیلم جدید عبدالرضا کاهانی است.


منبع: عصرایران

سیروس مقدم: کسی کنایه‌های سیاسی «علی البدل» را نفهمید

روزنامه هفت صبح – وحید سعیدی: سیروس مقدم با ساخت «علی البدل» تجربه جدیدی در کارنامه سریال سازی اش به ثبت رساند؛ تجربه ای حساس که مفهوم آن ،چندان در شلوغی های نوروز منتقل نشد. گفت وگوی ما با این کارگردان را بخوانید.

سیروس مقدم بعد از سال ها تجربه ساخت سریال مناسبتی، امسال ریسک بزرگی انجام داد و با ساخت «علی البدل» یک جورهایی امضای جدیدی در کارنامه سریال سازی اش ثبت کرد. «علی البدل» در عین سادگی، سریالی پیچیده بود و حرف های زیادی برای گفتن داشت. آنهایی که سریال را با دقت تماشا کرده اند خوب می دانند منظور مقدم از ساخت آن چه بوده اما از آنجایی که تعطیلات نوروز، زمان مناسبی برای تماشای سریال های پرمحتوا و عمیق نیست، مفهم علی البدل آن طور که باید منتقل نشد. با این حال توانست در نظرسنجی های مختلف، عنوان پرمخاطب ترین سریال نوروزی را به نام خودش بزند. با سیروس مقدم درباره حال و هوای سریال گپ زده ایم.

علی البدل هوا می شد اگر...

حساسیت موضوع علی البدل

«علی البدل» موضوع بسیار حساسی دارد. یک جورهایی نمادین است و از تمام اتفاقات، شخصیت ها و نقل قول های آن برداشت های مختلفی می شود کرد. راستش یک مقدار عجیب است که اصلا چطور شده تلویزیون اجازه ساخت چنین سریالی را با چنین محتوایی به شما داده است. شاید خود مدیران هم متوجه زیر متن های موجود در سریال نشده اند.

«علی البدل» یک موضوع بسیار کلی دارد و هر کسی با توجه به شرایط خودش می تواند برداشت خودش را داشته باشد. اما واقعیت این است که بحث اتکای اقتصاد یک جامعه به یک محصول و بد اداره شدن همان تک محصول، مسئله ای است که بسیار با آ ن رو به رو هستیم. این خط اولیه سریال بود و تلویزیون هم روی آن ایستاد. چون از همان قسمت سوم»، شورای شهر از ما شکایت کرد و خیلی جدی خواستار متوقف شدن سریال شد اما تلویزیون زیر بار نرفت.

قرار بود این سریال را بعد از «پایتخت ۲» بسازید. حساسیت موضوع آن باعث شد که دست نگه دارید و یک مقدار با صبر و حوصله بیشتر سراغش بروید. در واقع یکی از معدود سریال های مناسبتی بود که شما حاضر و آماده به تلویزیون تحویل دادید و درگیر روزپخشی نشدید. فکر می کنید چنین سریالی را می شد در شرایط دشواری مثل «پایتخت» ساخت؟

دو سال و نیم، سه سال پیش، طرح علی البدل را با همین مضمون داشتیم. این سریال را اصلا نمی شد با فشار و سرعت زیاد ساخت. باید کاملا با صبر و حوصله روی آن تمرکز می کردیم. تنها فشاری که به ما آمد این بود که سریال قرار بود سی قسمت باشد اما بعد از تغییر و تحولاتی که در صدا و سیما به وجود آمد مجبور شدیم برای اینکه  کار تعطیل نشود آن را فشرده تر کنیم و به عید برسانیم. الان هم می بینید که در سه چهار قسمت اول یک مقدار همه چیز کند پیش می رود و بعد روی دور تند می افتد.

«علی البدل» محتوایی عمیق دارد و خیلی راحتی و سرسری نمی شود از کنار آن گذشت. طبیعتا پخش چنین سریالی در ایام نوروز که مخاطبان تمرکز لازم برای تماشای یک اثر را ندارند زیاد مناسب نیست. اگر یک قسمت از دست برود مخاطب کل ماجرا را گم می کند. خودتان فکر نمی کنید این سریال مناسب ایام نوروز نبود؟

زمان پخش سریال در نوروز، انتخاب ما نبود. علی البدل اصلا سریال نوروزی  نیست. تنها حسنش این بود که بالاخره پخش شد. شاید اگر زمانی غیر از عید برایش در نظر می گرفتند با مشکلات زیادی رو به رو می شد یا شاید اصلا دیگر پخش نمی شد. در تعطیلات نوروز به دلیل اینکه مطبوعات و اداره ها تعطیل است، هیچ مشکلی پیش نیامد و سریال توانست به سلامت پخش شود. خیلی احتمال داشت که جلوی پخش آن گرفته شود یا مشکلی که سر «تا ثریا» برایش افتاد به نحو خیلی بدتری پیش بیاید. همان طور که الان هم شورای شهر از آن شکایت کرده.

خب با وجود این همه  حساسیتی که وجود دارد، زمانی که طرح اولیه را به تلویزیون دادید یا زمانی که سریال را بعد از تولید برای بازبینی در اخیتارشان گذاشتید، از شما نخواستند بخش هایی از کار را اصلاح کنید؟

مطلقا. اصلا متوجه حساسیت های آن نشده بودند.

علی البدل هوا می شد اگر...

طرح از روی اتفاق واقعی

کلا طرح این سریال از کجا آمد؟ همه چیز کاملا تخیلی ساخته شد یا واقعا با چنین روستایی و چنین شخصیت هایی مواجه شده بودید؟

طرح اولیه از زمان ساخت «پایتخت ۲» شکل گرفت. ما یک ماجرایی داشتیم که شخصیت های داستان در نقل و انتقال گلدسته، یک روز در یک رستورانی گیر می کردند. برای ضبط این بخش، مجبور شدیم دو شب نزدیک رینه در لاریجان بمانیم. تازه فهمیدیم آنجا چشمه های آب گرم دارد و همه خانه ها حوضچه هایی برای استفاده از این آب دارند و در آنجا مدام توریست رفت و آمد می کند و… ما شب ها می رفتیم آب گرم.

آنجا محسن با پدیده ای رو به رو شد که طرح اصلی این سریال را شکل داد. کله گنده های شهر تا گردن توی آب بودند و داشتند توی آن شرایط درباره مسائل مهم روستایشان صحبت می کردند. اتفاقا بحث شان هم راجع به کمبود آب بود. وقتی برگشتیم تهران محسن ایده را داد.

قصه رییس جمهور از کجا آمد؟ از ماجرای سفرهای استانی رییس جمهورس ابق به شهرهای مختلف ایده گرفتید؟

نه حالا به این صورت. اگر یادتان باشد در پایتخت ۲ بخشی داشتیم که قرار بود به رییس جمهور که در حال سفرهای استانی بود نامه ای بنویسند و از مشکلاتشان بگویند. آنجا یک مقدار این بحث را جمع و جور کردیم و زیاد به آن نپرداختیم و اصل اش را آوردیم اینجا.

«علی البدل» با تمام کارهای کمدی که پیش از این ساخته اید فرق می کند. شاید وجه کمدی آن به اندازه «پایتخت» یا «چاردیواری» و «پیامک از دیار باقی» پررنگ نباشد و از این جهت انتظار خیلی از مخاطبان را برآورده نکند. از همان ابتدا می دانستید که فضا متفاوت است و شاید استقبالی که زمان پایتخت با آن رو به رو بودید را اینجا نداشته باشید؟

بله دقیقا. در آخرین صحبتی که قبل از پخش سریال کردم و گفتم که مطمئنم به اندازه پایتخت از آن استقبال نمی شود. چون اولا همه آن را با پایتخت مقایسه می کنند و دوم اینکه همه دنبال آن جنس کمدی هستند که خب علی البدل ندارد. ضمن اینکه ما از بازیگران مشابه استفاده کرده بودیم و این مسئله انتظار مشابه بودن به پایتخت را بالاتر می برد.

استفاده از بازیگران پایتخت

خب چرا از بازیگران مشابه استفاده کردید؟ شما چک برگشتی را درست بعد از پایتخت ساختید اما هیچکدام از بازیگران را غیر از ریما رامین فر با خودتان نبردید چرا اینجا دست روی بازیگران پایتخت گذاشتید؟

درواقع یک ریسک بود. راستش بعد از پایتخت صحبت های زیادی وجود داشت که این گروه یک محفلی پیدا کرده اند که همی مدام آن را تکرار می کنند و خلاقیتی ندارند. با هم قرار گذاشتیم که بعد از پایتخت کاری را بسازیم که نشان دهیم این استعداد و خلاقیت و جنم برای خلق کارهای دیگر را هم داریم. می شود کار را در قالب دیگر هم ارائه داد. برای همین رفتیم سراغ سوژه ای که کاملا با پایتخت متضاد باشد. از بازیگران هم خواستیم نقش هایی را بازی کنند که بسیار متفاوت با نقش هایشان در آن سریال باشد. برای خودشان هم جذاب بود. شاید اگر می آمدند نقشی شبیه پایتخت بازی می کردند تا این حد برایشان جذاب نبود. به همین خاطر فکر می کردیم تماشاچی در برخورد اول حتی آن را پس بزند.

تنابنده و مهرانفر را از اول برای این نقش ها در نظر گرفته بودید؟

نه مدام چرخید. البته احمد از اول قرار بود علی البدل را بازی کند. چون می خواستیم یک آدم ساده و صمیمی داشته باشیم که اگر فرصتی دست بدهد بتواند روی دیگر از خودش را هم نشان دهد. احمد هم برای چنین نقشی گزینه خیلی خوبی بود. ولی محسن اول قرار بود یکی از خان ها را بازی کند اما بعد فکر کردیم چون در «ایران برگر» نقش خان را بازی کرده انگ تقلید و این جور چیزها بهمان می زنند و خودش نقشی را انتخاب کرد که صد و هشتاددرجه با خان ها فرق می کند. یک مشاور دودوزه باز شارلاتان که کاملا در تضاد با نقی معمولی پایتخت بود.

یک زمانی هم انگار قرار بوده که یکی از خان ها زن باشد.

آن اوایل صحبتی بود که یکی از خان ها را مرد بگیریم، یکی را زن که خانم گوهر خیراندیش آن را بازی کند ولی به این نتیجه رسیدیم که این کار را نکنیم خیلی بهتر است چون در آن صورت، دست و بالمان خیلی بسته می شد. محدود می شدیم که خیلی از موارد را حذف کنیم. به هر حال بخش مهمی از جلسه های شورا داخل حوضچه ها برقرار می شد و با یک خانم نمی توانستیم این بخش ها را داشته باشیم. برای همین هم منصرف شدیم.

علی البدل هوا می شد اگر...

بازگشت به تصویربرداری کلاسیک

در سریال «علی البدل» تکنیک های دوربین روی دست و دکوپاژهای مرسوم خودتان را کنار گذاشتید و از فرشاد گل سفیدی خواستید با دوربین ثابت و دکوپاژ کلاسیک کار را پیش ببرد.

درباره این سریال تصمیم گرفتیم کاملا بی طرفانه عمل کنیم. یعنی بگذاریم خود مخاطب طرفدار آن بشود یا نشود. گفتیم به جای اینکه هیجان و التهاب ایجاد کینم، اجازه بدهیم خود قصه خودش را تعریف کنید. به همین دلیل دوربین را ثابت کردیم. نورپردازی ها همه براساس طبیعت لوکیشن فیلمبرداری بود. چون روستایی که ما در سریال می بینیم درواقع پنج روستا است که به هم متصل شده. مثلا حمام ها و استخرها را در روستای شورین پیدا کردیم، خانه خان ها در روستای اشتوران بود و حتی یک ساعت و نیم با روستاهای دیگر فاصله داشت، چون می خواستیم حیاط مشترک داشته باشند.

کوچه پس کوچه ها در روستای ورکانه است و خانه علی البدل را در روستای سیمین پیدا کردیم و بخش های ییلاقی که در قسمت آخر دیید، روستای نظرآباد است که دو ساعت تا همدان فاصله دارد. منتها برای اینکه همه آن ها یکدست شود مجبور شدیم کف را سنگ فرش و دیوارها را سنگ پوش کنیم. در پشت صحنه مشخص است که این روستا یک حالت باتلاق مانند داشت.

چرا مثل همیشه آز آرزو غفوری به عنوان طراح صحنه استفاده نکردید؟

چون کار بسیار سخت و مردانه بود و بیشتر احتیاج به مشاوره هنری و تاریخی داشت. لباس ها و کلاه ها همه از اول طراحی شد. حتی برای اینکه بحثی در آن نباشد، کلاه های بختیاری، قشقایی و… را آوردیم و کلاهی را طراحی کردیم که شبیه هیچ کدام از اینها نباشد تا یک وقت مشکل قومیتی پیدا نکنیم.

حذف لهجه کاراکترها

از ترس همین اعتراض ها بود که تصمیم گرفتید هیچ لهجه ای برای کاراکترها در نظر نگیرید؟

ما یک سکانس با لهجه گرفتیم، اما تصمیم بر این شد که لهجه را حذف کنیم تا حرف هایی که می خواستیم در سریال بزنیم تحت شعاع حاشیه های لهجه و قومیتی نشود. از طرفی لهجه ای که می خواستیم استفاده کنیم، یک لهجه من درآوردی بود. برای همین یکدست نمی شد و هر یک از بازیگرها به نحو خودشان آن را ادا می کردند. برای همین یک جاهایی مضحک می شد. مثلا برای موسیقی سریال هم مثل لباس ها و کلاه ها و… از موسیقی ترکیبی همه نواحی استفاده کردیم و مشخصا مربوط به قوم خاصی نیست. از موسیقی بلوچی گرفته تا سرنا لرستان تا دهل جنوب و… همه چیز در آن هست.

انتخاب بازیگران

از انتخاب بازیگران راضی بودید؟ چون شما همیشه با یک تیم ثابت کار کردید و حالا با دو فرد با تجربه مثل مهدی فخیم زاده که خودش تجربه کارگردانی دارد و مهدی هاشمی که بازیگر بسیار توانمندی است کار را جلو بردید. در این مسیر چالش نداشتید؟

برای بازی خان ها خیلی بحث کردیم. مخصوصا برا نقش نریمان اصرار داشتیم یک آدم عبوس و جدی انتخاب کنیم که با یک فرمانش روستا ساکت شود و از طرف دیگر، جدیت او ایجاد کمدی کند. منتها این نگرانی وجود داشت، چون به ما می گفتند کار با فخیم زاده خیلی سخت است، اما واقعا یکی از حرفه ای ترین افرادی که توی این سال ها با او کار کردم مهدی فخیم زاده بود. او کاملا در اختیار کار قرار داشت و وقتی جلوی دوربین قرار می گرفت فقط بازیگر بود. شاید یک جاهایی برای میزانسن ها و دیالوگ ها پیشنهادهایی می داد اما هیچ وقت طوری برخورد نمی کرد که انگار من کارگردان هستم و از تو بیشتر می دانم. من واقعا از کار با این دو نفر لذت بردم.

علی البدل هوا می شد اگر...

برخلاف بازیگران مرد، در انتخاب بازیگران زن خیلی حساسیت به خرج نداده اید.

اصولا تیم ما با خانم ها میانه ای ندارد، اما در فیلمنامه یک خانمی وجوددارد که با نماینده رییس جمهور اشتباه گرفته می شود و حرف های اساسی را از دهان او می شنویم. مثلا جایی که می گوید قدرت رییس جمهور به رییسش نیست به جمهورش است. اما مثلا دخترهای نوذر را از بین بازیگران تئاتری انتخاب کردیم و بسیار با آنها تمرین کردیم.

رقابت با دیوار به دیوار

معمولا در سال هایی که شما برای نوروز سریال تولید می کردید، سریالتان بهترین سریال نوروزی تلویزیون در آن سال نام می گرفت. امسال وقتی قرار شد «دیوار به دیوار» همزمان با «علی البدل» پخش شود، فکر نکردید که مممکن است از میزان بیننده های همیشگی کارهای شما کاسته شود؟ چون خودتان هم حس می کردید «علی البدل» به دلیل مفهوم پیچیده ای که دارد شاید نتواند خیلی ها را با خودش همراه کند.

به نظرم «علی البدل» حتی شبیه و قابل مقایسه با کارهای خود من هم نیست. هم از نظر ظاهر و هم از نظر محتوا و حرف هایی که در آن زده می شود، هم سختی و زحمت و مرارتی که در تک تک سکانس ها وجود دارد اصلا قابل مقایسه نیست. حتی اگر الان به من بگویند یک کار آپارتمانی مفرح عیدانه بساز، اصلا نمی توانم به درون آپارتمان بروم و یک سری بازیگر محدود، فضای شاد ایجاد کنم. دیگر راضی ام نمی کند. دوست د ارم فضاهای جدید ببینم، این همه حرف های نگفته و جاهای ندیده وجود دارد.

کارگردان باید مخاطب را از آپارتمان بیرون بیاورد تا بلکه بتواند یک نفس راحت بکشد. حالا شاید «علی البدل» در ابتدای امر نتوانسته باشد مخاطبان را همراه کند اما کم کم خودش را نشان داد و در قسمت های میانی، مخاطب خودش را پیدا کرد. در مورد پایتخت هم اوضاع همینطور بود. مدیران آن اوایل تعجب می کردند که مخاطب چطور ممکن است با یک خانواده شهرستانی که بازیگرانش هم زیاد معروف نیستند تا این حد ارتباط برقرار کند اما بالاخره بعد از چند قسمت در دل مردم جا باز کرد. حالا هم درباره علی البدل همین اتفاق وجود دارد.

پایتخت ۵، اوج پسند می شود؟

توضیحات مفصل سیروس مقدم درباره شیوه مشارکت سازمان اوج در فصل پنجم پایتخت

از زمانی که اعلام شده قرار است «پایتخت ۵» با همکاری سازمان اوج ساخته شود، مخاطبان این سریال یک جورهایی اظهار نگرانی کردند. از آنجایی که معمولا اسپانسرهای پایتخت، حضور فعالی در سریال داشتند، این طور به نظر می رسید که اینجا هم با اعمال سلیقه شدید از سازمان اوج رو به رو باشیم. درباره شیوه مشارکت سازمان اوج در سریال پایتخت با سیروس  مقدم گپ زده ایم.

ممکن است این سازمان به عنوان اسپانسر، بخواهد حضور محتوایی در سریال داشته باشد؟

بگذارید صادقانه بگویم. براساس توافقی که ما با آقای سرافراز داشتیم، قرار بود ما سریال «علی البدل» را بسازیم و در ازای آن به ما مجوز ساخت نسخه سینمایی پایتخت را بدهند. ما «علی البدل» را ساختیم و تمام شد و توافق های نسخه سینمایی پایتخت هم انجام شد اما یک مرتبه افتادیم در پروسه جا به جایی مدیریت تلویزیون.

خب طبیعی است که وقتی مدیر جدید می آید، می گوید چرا باید مجوز بدهیم؟ این همه سریال خوب ساخته شده چرا به آنها مجوز سینمایی ندادند؟ و خیلی حرف های دیگر. مدتی طول کشید تا آقای میرباقری متوجه شود که من همان سیروس مقدم هستم که سال ها با خود ایشان سریال های مختلفی کار کردیم و ووقتی توافقی صورت می گیرد باید سر جایش بماند. بنابراین وقتی سوءتفاهم ها برطرف شد. گفتند اشکالی ندارد، منتها قبل از آن، «پایتخت ۵» را بسازید و بعد از آن سراغ نسخه سینمایی بروید.

علی البدل هوا می شد اگر...

چرا محمد سرافراز به جای «علی البدل» نگفت «پایتخت ۵» را بسازید؟

در زمان مدیریت پس از مهندس ضرغامی فضای عجیبی وجود داشت. نسبت به دنبال سازی حساسیت خاصی داشتند. حتی تا شب پخش «پایتخت ۴» به ما فشار می آوردند که اسم این سریال را عوض کنم. نهایتا هم زیر بار آن نرفتیم.

یعنی اگر دوره سرافراز ادامه پیدا می کرد شما الان می رفتید سراغ سینمایی؟

بله داستان داشتیم و الان هم اتفاقا می خواهیم براساس همان داستان پایتخت ۵ را بسازیم.

درباره با همکاری با اوج توضیح ندادید.

داشتم می گفتم. زمانی که قرار شد «پایتخت ۵» ساخته شود، در جلسه ای که با مدیران داشتیم گفتیم که این سریال شرایط به خصوصی دارد. آنها باید به مسافرت بروند و ما باید در قبرس، کیش، قشم و چند جای دیگر فیلمبرداری داشته باشیم. طبیعتا هزینه ساخت بالا می رود. در این صورت با مصوبه دقیقه ای سه میلیون تومان نمی شود این کار را کرد و اگر نمی توانید تامین کنید بگویید که ما هم خودمان را اذیت نکنیم. اما آنها گفتند اگر این را بسازید مجوز سینمایی را بهتان می دهیم. با حساب کتاب هایی که کردیم، دیدیم نمی شود. از طرفی در این میان سازمان رایزنی هایی را با سازمان اوج داشت. این سازمان قبول نکرد و گفت سیروس مقدم قرارداد ساخت «هنگام بیداری» را با ما دارد و باید اول آن را بسازد. بعد از چندین جلسه، صدا و سیما توانست اوج را متقاعد کند که اول باید «پایتخت ۵» ساخته شود و بعد «هنگام بیداری».

یعنی الان سازمان اوج به جز پول دادن هیچ نقش دیگری در سریال ندارد؟

اهداف و حرف هایی که در سریال وجود دارد به شدت اوج پسند است. از این نظر که داستان سریال براساس استحکام خانواده و نگه داشتن ملیت، مذهب و دین نوشته شده بدون اینکه وارد شعارزدگی و اینجور چیزها بشود. چون طرح مربوط به یک سال پیش است که اصلا اوجی وجود نداشته. سازمان اوجه ابتدا زیاد تمایلی به ورود در پروژه پایتخت نداشت.

آنها زمانی ترغیب به همکاری با ما شدند که حضرت آیت الله خامنه ای، در جلسه ای خصوصی با چند کارگردان، جزییات این سریال را تحلیل کردند و حتی نام شخصیت های سریال را به زبان آوردند و سراغشان را گرفتند. این مسئله دل دست اندرکاران اوج را قرص کرد. در جلساتی هم که داشتیم محسن تنابنده با صراحت گفت سفارشی ساز نیستیم و از ما نخواهید که کار خاصی که مد نظر شماست انجام دهیم.

الان فیلمنامه و روند کار شما در «پایتخت ۵» را معاونت سیما تایید می کند یا سازمان اوج؟

صاحب کار، سازمان صدا و سیما است و اوج فقط مشارکت و سرمایه گذاری می کند تا به سرانجام برسد. درواقع دارد روی پروژه ای سرمایه گذاری می کند که می داند بعدا برایش وجهه مردمی دارد.


منبع: برترینها

ولخرج‌ترین گردشگران جهان را بشناسید

به گزارش ایسنا به نقل از سایت سازمان جهانی گردشگری (UNWTO)، گزارش سال ۲۰۱۶ میزان هزینه‌کرد گردشگران بین‌المللی حاکی از آن است که هزینه گردشگران چینی با رشد ۱۲ درصدی طی سال ۲۰۱۶ همراه بوده و چینی‌ها برای پنجمین سال پیاپی در صدر فهرست پرخرج‌ترین گردشگران دنیا قرار گرفتند.علی‌رغم چالش‌های پیش رو، تعداد گردشگران بین‌المللی در سال ۲۰۱۶ به رقم ۱.۲ میلیارد نفر رسید و به تناسب آن مجموع هزینه گردشگران نیز افزایش یافته است. مردم همچنان تمایل زیادی به سفر دارند و این امر برای بسیاری از کشورهای جان منفعت داشته است و شرایط رشد اقتصادی، اشتغال‌زایی و ایجاد فرصت‌هایی برای توسعه را فراهم کرده است.
سال ۲۰۱۶ نیز سال بسیار خوبی برای گردشگری خارجی چینی‌ بود و هزینه گردشگران چینی که به کشورهای مختلف سفر می‌کنند با رشد ۱۱ میلیارد دلاری به رقم ۲۶۱ میلیارد دلار رسید که حاکی از رشد ۱۲ درصدی است.همچنین شمار گردشگران چینی که به مقاصد بین‌المللی سفر می‌کنند نیز با ۶ درصد رشد به ۱۳۵ میلیون نفر در سال ۲۰۱۶ رسید تا این کشور از سال ۲۰۱۲ تاکنون جایگاه خود را به عنوان منبع اصلی تامین گردشگر در جهان حفظ کند و میزان هزینه‌کرد گرشگران چینی نیز از سال ۲۰۰۴ به این سو هر ساله با رشد دو رقمی همراه بوده است.
رشد گردشگری خارجی در چین موجب بهره‌مندی و منفعت بسیاری از مقاصد گردشگری در آسیا و اقیانوسیه شده که از آن جمله می‌توان به ژاپن، کره جنوبی، تایلند و همچنین مقاصد دیرینه‌ای چون آمریکا و اروپا شده است.پس از چینی‌ها، گردشگران آمریکایی که دومین تامین‌کننده گردشگر در جهان هستند در سال ۲۰۱۶ رقم ۱۲۲ میلیارد دلار در مقاصد بین‌المللی هزینه کرده‌اند و گردشگری خارجی این کشور نیز ۸ درصد در مقایسه با سال ۲۰۱۵ رشد داشته است.
گردشگران آلمانی‌ها با هزینه‌کرد ۸۱ میلیارد دلار، بریتانیا با ۶۷ میلیارد دلار، فرانسه با ۴۱ میلیارد دلار و گردشگران کانادایی با ۲۹ میلیارد دلار درمکانهای بعدی پرهزینه‌ترین گردشگران بین‌المللی در سال ۲۰۱۶ قرار دارند.

۱۰ کشور جهان که پرخرج‌ترین گردشگران را دارند


منبع: بهارنیوز

بحران کتاب کی تمام می‌شود؟

این داستان‌نویس در گفت‌وگو با ایسنا، درباره وضعیت ادبیات در سال گذشته اظهار کرد: سخت‌گیری‌های بیش از اندازه ممیزی کتاب در ایران باعث شده است که کتاب روندی رو به سقوط داشته باشد. تیراژ کتاب که قبلا ۱۲۰۰ نسخه بود الان به مرز ۵۰۰ و ۲۵۰ نسخه رسیده، که این تیراژ گویای وضعیت اسفباری است که دامن‌گیر  کتاب در کشور شده است.او افزود: در دهه ۴۰-۵۰ که تیراژ کتاب به طور متوسط پنج‌هزار نسخه بود و در چاپ‌های متعددی منتشر می‌شد، برخی از آثار که با استقبال مردم مواجه می‌شد حتی به چاپ دهم و یازدهم هم می‌رسید. اما امروز تیراژ کتاب ۵۰۰ نسخه است برای جمعیتی نزدیک به ۸۰ میلیون، که این موضوع وضعیت فاجعه‌باری را رقم می‌زند، زیرا این تیراژ برای یک دبیرستان اکتفا می‌کند نه برای یک کشور!

یاقوتی با انتقاد از وضعیت ممیزی‌ با مثال زدن از کتاب‌های خود گفت: مجموعه داستانی را با عنوان «واپسین‌ آوا» فراهم کرده‌ام که ۲۵ داستان دارد و در اختیار انتشارات ققنوس است؛ اما در قدم نخست، خود من شش داستان از بهترین داستان‌ها را بعد از مدتی کلنجار رفتن که آیا این داستان مشکل ایجاد نمی‌کند، حذف کردم، احتمالا ناشر هم تعدادی از آن‌ها را حذف می‌کند و در مرحله آخر در دایره کتاب وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی قلع و قمع نهایی انجام می‌شود و در نتیجه چیزی باقی نمی‌ماند که مخاطب و یا خواننده رغبت کند کتاب را بخواند.او افزود: تیراژ کتاب در سال گذشته مثل سال‌های قبل وضعیت اسفباری داشت و ناامیدکننده بود.

این نویسنده درباره این‌که آیا تعداد عنوان‌های بالای کتاب می‌تواند تأثیر مثبتی در بازار نشر بگذارد، اظهار کرد: تعداد عناوین هیچ‌گاه مطرح نبوده است. چندین سال پیش با یکی از وزیران ارشاد برخوردی داشتم و او آماری که ارائه داد، ۲۵ هزار عنوان کتاب بود؛ اما در میان این تعداد عنوان چهار اثر درخشان دیده نمی‌شد. تعداد عناوین هیچ ارتباطی به کیفیت آثار ندارد. در  هر دوره تاریخی هم همین‌طور بوده است؛ به طور مثال در دوره حافظ، این حافظ بود که در میان انبوه هزار نفری شاعران درخشید و ماندگار شد، یا در روزگار فردوسی هم این‌طور بوده است، بنابراین صرف تعداد عناوین در هیچ دوره تاریخی نمی‌تواند ملاک و شاخصی باشد برای این‌که بگوییم در این مقطع با توجه به این تعداد عناوین وضعیت کتاب و ادبیات خوب بوده است.

یاقوتی افزود:  سال گذشته چه اثر درخشانی سراغ دارید که با استقبال عمومی مواجه شده باشد یا شور و ولوله‌ای  در سطح کشور ایجاد کرده باشد؟ اوایل دهه ۵۰ دو عنوان کتاب منتشر شد؛  یکی رمان «همسایه‌ها» از احمد محمود بود که در سطح کشور مدت‌ها اسباب بحث‌، گفت‌وگو و نقد و نظر بود و اعتبارش را تاکنون حفظ کرده است، و دیگری مجموعه داستانی از من با عنوان «گل‌ خاص» بود. این مجموعه داستان ۶۰ صفحه‌ای هنوز اعتبار خود را حفظ کرده است. حفظ اعتبار این دو اثر به خاطر کیفیت و درخشش محتوای آثار بود و نه بر اساس  تبلیغات.این داستان‌نویس خاطرنشان کرد: امروز  آن‌چه دیده می‌شود تبلیغات و رونمایی‌های بسیاری است که از آثار هنرمندان در سطح کشور انجام می‌شود، که هزینه‌های زیادی هم صرف آن‌ها می‌شود؛ اما  متأسفانه در هیچ عرصه‌ای شاهد تجلی یک اثر درخشان نبوده‌ و نیستیم.

او همچنین درباره برون‌رفت از این وضعیت گفت: در وهله اول می‌بایست دستگاه سانسور از روی کتاب برچیده شود و مانند تمام دنیا به نویسنده اعتماد شود. نویسنده باید مسئول اثر خود و در برابر آن جواب‌گو باشد. تا زمانی که سانسور و ممیزی به  شکل سلیقه‌ای اعمال می‌شود و هرکس با توجه به سلیقه خود متن را قیچی و در آن و دخل و تصرف و حذف می‌کند نمی‌توانیم شاهد آثار درخشان در هیچ حوزه‌ای، چه سینما و تئاتر و چه دیگر قلمروهای هنر باشیم.  قدم دوم رسانه‌ها هستند؛ تلویزیون، رادیو و مطبوعات باید از آثار مستقل و فاخر حمایت کنند نه این‌که حتما اثر دولتی باشد تا مورد توجه آن‌ها قرار بگیرد. نویسنده کارمند دولت نیست. هنرمند در طول تاریخ یک وجود مستقل بوده و کار خود را انجام می‌داده است. این استقلال باید به رسمیت شناخته شود. اگر این استقلال به رسمیت شناخته شود مطمئن باشید که اثر فاخر به وجود می‌آید.

منصور یاقوتی در پایان درباره بهترین و بدترین خبرهایی که در سال ۹۵ شنیده است، اظهار کرد: درباره کارهای خودم می‌توانم بگویم در سال گذشته از من یک کتاب منتشر شد در حالی‌که من پیش یکی از ناشران هشت کتاب دارم که سال‌هاست خاک می‌خورد، یا پیش ناشر دیگری چند کتاب دارم که سال‌هاست خاک می‌خورد. این به تنهایی کافی است که یک هنرمند دچار یأس و سرخوردگی شود و دستش به سمت قلم حرکت نکند. فکر می‌کنم بقیه هم دچار این گرفتاری هستند و این درد مشترکی است.


منبع: بهارنیوز