مرگ برادرم ربطی به نقش جوکر نداشت

بر خلاف باور عمومی و ایده ای که خیلی ها آن را مطرح کردند، تعهد هیت لجر نسبت به ایفای نقش جوکر در فیلم «شوالیه تاریک» یکی از دلایلی نبود که منجر به مرگ تراژیک او به خاطر اوردوز دارو در سال ۲۰۰۸ شد و حدس و گمان های بسیاری که آن زمان در مورد سلامت روانی او زده می شد، تا حدود زیادی بی پایه و اساس هستند.
 



به گفته کیت، خواهر لجر، یک فیلم مستند جدید که با رضایت خانواده او در مورد این بازیگر فقید ساخته شده، بسیاری از شایعه های روزنامه های زرد در مورد این ستاره را رد می کند، مخصوصا شایعه طولانی مدتی که می گوید شیوه بازیگری خاص لجر در فیلم بلاکباستر بتمن باعث شد او بی خوابی بگیرد که در نهایت منجر به اودروز کردن او روی داروهای تجویزشده شد.در پیش نمایش مستند «من هیت لجر هستم» در فستیوال فیلم ترایبکا، کیت لجر این ادعاها را رد کرد و گفت: «من واقعا شوکه شده بودم چون او در آن فیلم داشت حال می کرد. تمام گزارش هایی که بیرون می آمدند می گفتند او افسرده بود و آن نقش داشت تاثیر شدیدی رویش می گذاشت و راستش ما دقیقا نقطه برعکس آن را فکر می کردیم. آن ها نمی توانستند بیشتر از آن اشتباه باشند.»

او اضافه کرد: «او یک حس شوخ طبعی فوق العاده داشت و شاید فقط خانواده و دوستانش این را می دانستند، اما او داشت خوش می گذراند. در مورد جوکر افسرده نبود!»مت آماتو، تهیه کننده این فیلم هم گفت: «امیدوارم این پادزهری برای بسیاری از شایعه هایی باشد که در این مورد وجود دارد. چیزهای واقعا افتضاحی در مورد هیت گفته می شود.»

وقتی بدن بی جان لجر در آپارتمانش در نیویورک تنها چند ماه پیش از اکران «شوالیه تیره» پیدا شد، او تنها ۲۸ سال داشت. لجر در مورد مشکلات بی خوابی اش بعد از فیلمبرداری این پروژه با نیویورک تایمز در سال ۲۰۰۷ صحبت کرده بود و گفته بود ایفای نقش یک شخصیت منفی روانی تاثیراتی رویش گذاشته است. «هفته گذشته من احتمالا به طور متوسط دو ساعت در شب خوابیدم. نمی توانستم دست از فکر کردن بردارم. بدنم خسته بود و ذهنم هنوز می رفت.»حدس و گمان ها مبنی بر اینکه این نقش روی سلامت روانی او تاثیر منفی گذاشته است با حرف های جک نیکلسون شدت گرفت که بعد از شنیدن خبر مرگ لجر در اشاره به تجربه خودش در ایفای این نقش گفته بود: «به او اخطار داده بودم.»

اما فیلم مستند آشکار می کند که لجر مدت زیادی مشکل خواب داشت. مستند «من هیت لجر هستم» نقدهای مختلفی دریافت کرد که بسیاری از آن ها از آن به خاطر صمیمیت فیلم های فیلمبرداری شده خانگی لجر تجلیل کرده بودند، اما از این انتقاد کردند که چرا فیلم کمتر اشاره‌ای به مشکلات شخصی او یا ترکیب ناهمگون دارویی که باعث مرگش شد، نمی کند.ورایتی گفت: «این فیلم تصاویر و کلیپ های خارق العاده‌ای از لجر به نمایش می گذارد. فیلم حق دارد درست به اندازه خود لجر به هنر توجه کند. اما البته او بخش‌های دیگری هم داشت و آدم نمی‌تواند حس نکند که به این بخش‌ها بی‌توجهی شده است.»

در مستند «من هیث لجر هستم» مصاحبه‌هایی با خانواده، دوستان و همکاران این بازیگر انجام شده و در ضمن از فیلم‌های زیادی که او از خودش گرفته بود نیز استفاده شده است.آنونس این فیلم که برای گرامیداشت یاد و خاطره این بازیگر فقید ساخته شده در روز تولد وی (۴ آوریل) از «اسپایک تی‌وی» پخش شده بود.


منبع: بهارنیوز

فیلم جدید حاتمی‌کیا نیمه خرداد کلید می‌خورد

تازه‌ترین اثر ابراهیم حاتمی کیا با عنوان «پرواز به وقت شام» نیمه خردادماه جلوی دوربین می‌رود.

به گزارش عصرایران به نقل از مهر، طبق برنامه‌ریزی های انجام شده قرار است جدیدترین فیلم سینمایی ابراهیم حاتمی کیا با عنوان «پرواز به وقت شام» نیمه خرداد ماه جلوی دوربین برود.

در این فیلم که با موضوع تروریست ها است، بابک حمیدیان، هادی حجازی فر و … به ایفای نقش می پردازند.

به تازگی هم خبرهایی از حضور مریلا زارعی به عنوان بازیگردان و بابک پناهی به عنوان طراح صحنه و لباس شنیده شده است.

این فیلم با سرمایه گذاری سازمان اوج ساخته می شود.

ابراهیم حاتمی کیا در سی و چهارمین جشنواره فیلم فجر با فیلم سینمایی «بادیگارد» حضور داشت.


منبع: عصرایران

پرونده پزشکی گوهر خیراندیش به زبان خودش

گوهر خیراندیش که پس از آسیب‌دیدگی در حین بازی در سریال «دیوار به دیوار»، از ناحیه پا تحت عمل جراحی قرار گرفت، این روزها شرایط جسمی‌اش را نامساعد عنوان کرد اما در عین حال مطرح کرد که با همین آسیب‌دیدگی پا و با اعمال تغییراتی در فیلمنامه برای ادامه تصویربرداری سریال همکاری خواهد دارد.

به گزارش ایسنا، این هنرمند همچنین از روند درمانش در بیمارستان انتقاد کرد و در عین حال به تنش‌های اخیر در جامعه و موضع‌گیری در قبال جامعه‌ی پزشکی اشاره داشت.

او عنوان کرد: با اینکه پزشکِ معالجم توصیه می‌کند استراحت مطلق داشته باشم، اما از آنجا که صحنه‌هایی نیمه‌کاره مانده و باید به پخش برسد، مجبورم سرِ تصویربرداری بروم. بعد از گرفتنِ صحنه‌های کلیدی، نویسنده کار خشایار الوند قرار است همین آسیب‌دیدگی را در قصه بگنجاند.

این بازیگر درباره حادثه‌ای که در صحنه تصویربرداری منجر به شکستگی پایش شد، اظهار کرد: سر صحنه فیلمبرداری در یک شیب سیمانی پای من پیچ خورد و از دو ناحیه شکست و رباط پایم آسیب دید. به سرعت با خانم رویا تیموریان و دستیار تولید و راننده به کلینیکی نزدیک محل  فیلمبرداری منتقل شدم. متاسفانه رادیولوژی نداشتند. خودم پیشنهاد کردم به بیمارستانی که مخصوص شکستگی و اورتوپدی است برویم و همزمان با پزشک معالج ستونِ فقراتم جناب آقای مسعود فاخری که پیش از این هم به دلیل تصادف شدیدی که موقع فیلمبرداری «اذر شهدخت ، پرویز و دیگران» داشتم ایشان و تیم پزشکی‌شان مرا از آسیب‌های جدی نجات داده بودند، در  مورد انتخاب بیمارستان مشورت کردم که ایشان هم تایید کردند.

خیراندیش ادامه داد: از شروع و ورود ما به بیمارستان وقتی کنار در اورژانس قرار گرفتم همراهان ما اطلاع دادند که ما یک مریض داریم که پایش آسیب دیده است، اما متأسفانه هیچ کدام از پرسنل بیمارستان کمکی نکردند و خود همراهانم ویلچر آوردند و من با کمک راننده و دوستم خانم رویا تیموریان توانستم با درد بسیار شدید روی ویلچر بنیشنم، پس از آن به اتاق عکس راهنمایی شدم و قبل از اینکه نتیجه عکس به رزیدنت‌ها برسد دکتر جوانی آمد و بدون اینکه از من بپرسد چه اتفاقی افتاده و بدون اینکه پایم را ببیند دستور داد که بلند شوم و راه بروم اما پزشک‌های  جوانَ دیگری که عکسها را دیدند گفتند اصلاً نباید راه بروم و نباید حرکتی داشته باشم چرا که پاهایم از دو ناحیه شکسته است. دوستانم مرا روی تخت معاینه گذاشتند و قرار شد پایم را گچ بگیرند تا فردا به اتاق عمل بروم اما باز هم کسی کمک نکرد که روی تخت معاینه قرار بگیرم. تصور من این بود حالا که من چهره‌ای شناخته شده‌ بودم این گونه با من رفتار  می‌کنند، پس به مردم عادی چگونه رسیدگی می‌کنند؟ باز هم سکوت کردم و مجدد با پزشکم تماس گرفتم و ایشان با رئیس اتاق عمل هم صحبت کردند و گفتند ترجیحا در این بیمارستان عمل بشوی بهتر است. من هم شب در بیمارستان ماندم و تا صبح نزدیک ظهر پزشکی مرا ویزیت نکرد اما پس از آنکه سوال کردم چه زمانی جراحی انجام می‌شود مطرح کردند شما باید اول عکس قلب و ریه بگیری که در این بیمارستان امکانات وجود ندارد. همچنین پزشک قلب نیز در حال حاضر حضور ندارد و شما باید برای گرفتن نوار قلب و عکس ریه به بیمارستان دیگری منتقل شوید. من هم سوالم این بود که بر سر مریض‌های بد حال چه می‌آید آیا با هر حرکت، اتفاق‌های بدتری نمی‌افتد پرسنل هم کمکی نمی‌کنند همراهان بیمار هم که آموزش کمک‌های  اولیه پزشکی ندیده‌اند چرا من توسط پزشک ویزیت نمی‌شوم هیچکدام از این دکترها پیش از جراحی بیماران را معاینه نمی‌کنند؟ میشود لطفاً با دکتر صحبت کنید مرا ببینند  .

این هنرمند در ادامه مطرح کرد: متأسفانه هیچ پزشکی بالای سر من نیامد و از طرف دکترم پیغام آوردند که شرایطمان همین است. دوست دارید بمانید و اگر دوست ندارید به هر جایی که می‌خواهید بروید. دوباره با دکترم تماس گرفتم و مطرح کردم که اینجا فعلا هیچ امکاناتی نیست و من دلم نمی‌خواهد دوباره من را به بیمارستان‌های دیگر برای گرفتن عکس ببرند و خواهش کردم من را به بیمارستان عرفان منتقل کنند و در آن بیمارستان با بهترین شرایط از من پذیرایی شد. دقیقا روی تختی که حضور داشتم عکسبرداری از ریه، نوار قلب، عکس از پا و دکتر قلب و بی‌هوشی و همه امکانات مهیا بود. پس از بررسی و چکاب کامل من را راهی اتاق عمل کردند و من پس از دو روز بستری بودن توانستم به خانه برگردم.

خیراندیش درباره وضعیتی که برایش در بیمارستان پیش آمد، اظهار کرد: تنها چیزی که در بیمارستان کمی من را دچار دلشوره کرد ورقه‌ای بود، غیر از ورقه‌ای که معمولا اجازه می‌دهند همراه بیمار یا خود بیمار آن را امضا کند. برگه‌ای که وکیل بیمارستان‌های مختلف این قرارداد را به بیماران توصیه می‌کند که پس از عمل هر اتفاقی برایشان افتاد خود بیمار مسؤول است. واقعا در آن لحظه دل من خالی شد. من دلم می‌خواست با اعتماد کامل به پزشک وارد اتاق عمل شوم و تا به امروز چنین قراردادَ عجیبی ندیده بودم.

او گفت: باعث تأسف است که اعتماد بین پزشک و بیمار بخواهد با این قراردادها خدشه‌دار شود. ما که مطمئن هستیم تمام عزیزان و پرسنل بیمارستان‌ها زحمت‌کش هستند و در بیمارستان‌ها قصد کمک و مراقبت دارند و هیچ کدامشان دوست ندارند برای بیمارشان اتفاقی بیفتد و همه دلسوزانه می‌خواهند به بیماران کمک کنند ولی واقعا یک فکری باید برای این موضوع جدید که این بی‌اعتمادی را به وجود آورده است، اندیشیده شود تا این گونه سوءتفاهم‌ها کم کم برطرف شود.

خیراندیش در بخش دیگری از گفت‌وگوی خود درباره سریال «دیوار به دیوار» و همکاری‌اش با سامان مقدم، اظهار کرد: برای من جای خوشحالی دارد که با یک عوامل ۶۰ نفره توانسته‌ایم خنده را بر لبان مخاطب بیاوریم و این برای من کافی است که کمی آرامش و لبخند را به مردمی که هر روز در غم یک چیز می‌نشیند از سیل گرفته تا سرنگونی قطار و درگذشت هنرمندان و هموطنانمان بیاوریم. متاسفانه شرایط به گونه‌ای شده است که هر روز ناباورانه به سوک می‌نشینیم. هنوز اشک‌هایمان برای از دست دادن علی معلم خشک نشده بود که ناباورانه خبر درگذشت هنرمندان دیگری را شنیدیم.

گوهر خیراندیش در پایان درباره مجموعه‌ی «دیوار به دیوار» گفت: پیش از این تجربه خوبی را با کارگردان در فیلم «مکث» داشته‌ام و کارهای آقای مقدم همیشه برایم لذت‌بخش بوده است به ویژه کار «نهنگ عنبر» که پس از آن دعوت به این کار شدم و خوشحالم که با یک گروه خوب سریالی را برای عید ساختیم و تا به امروز نیز تجربه خوبی داشته‌ایم به ویژه اینکه خانواده‌مان را بسیار دوست دارم و فکر می‌کنم همه خانواده‌ها آن را پذیرفته‌اند.


منبع: عصرایران

سیل گردشگر در اصفهان راه افتاد

فریدون اله‌یاری در این‌باره به ایسنا گفت: ماه فروردین به واسطه تداخل با تعطیلات نوروزی، محدودیت و کمبود زیرساخت و ازدحام جمعیت در جاده‌ها معمولا در برنامه‌ی زمانی سفر گردشگران خارجی لحاظ نمی‌شود، بیشتر خارجی‌ها از نیمه این ماه به ایران می‌آیند، اما امسال برخلاف سال‌های گذشته از همان آغاز فروردین، موج بی‌سابقه‌ای در آمار گردشگران خارجی راه افتاده که به اذعان تورگردان‌ها در چند دهه اخیر بی‌نظیر و بی‌سابقه بوده است و پیش‌بینی می‌شود در اردیبهشت ماه تعداد آن‌ها حتی بیشتر از ماه پیش شود.وی با اشاره به بازدید بیش از ۸۳ هزار گردشگر خارجی از آثار تاریخی اصفهان، اظهار کرد: معمولا بعد از پایان هر ماه آمار اقامت گردشگران از مراکز رسمی دریافت می‌شود، اما هنوز این آمار کامل نشده، آن ۸۳ هزار نفر هم تعداد بازدیدکنندگان آثار تاریخی تحت پوشش سازمان میراث فرهنگی و گردشگری است که بلیت فروشی داشته‌اند.
برزیلی‌ها و تایلندی‌ها راه اصفهان را پیدا کرده‌اند
به گفته‌ او، در این مدت گردشگران فرانسوی بیشترین بازدید را از اصفهان داشته‌اند و شهروندان ایتالیایی، اسپانیایی و آلمانی به ترتیب در جایگاه بعدی قرار گرفته‌اند. علاوه‌بر این، حضور چینی‌ها، آسیای شرقی‌ها و آمریکایی‌ها در بین گردشگران بهاره‌ی اصفهان قابل توجه و پررنگ بوده است.  وی ادامه داد: این مدت از بازارهای جدیدی مثل برزیل و تایلند هم گردشگرانی داشتیم که برخلاف عادت گذشته، به همراه تور و گروهی به اصفهان سفر کرده‌ بودند و این اتفاق روزنه‌ی جدیدی در تعاملات ایران با بازارهای جدید گردشگری است که می‌توانند فصل غیرپیک و کم سفر ایران را پوشش دهند.  
مدیرکل میراث فرهنگی و گردشگری استان اصفهان با اشاره به کمبود ظرفیت اسکان و زیرساخت در شهر اصفهان و اتخاذ سیاستی برای انتقال رویدادهای اجتماعی و فرهنگی به فصول کم‌سفر و خلوت، اظهار کرد: از طرق سازمان میراث فرهنگی و گردشگری و همچنین مقامات استان پیگیر مصوبه‌هایی هستیم تا برخی رویدادها به زمان دیگری موکول شوند و همه توان شهر  به خدمت گردشگری گرفته شود.
وی اضافه کرد: درکنار جابه‌جایی زمانی که امسال برای جشنواره بین‌المللی فیلم کوتاه اتفاق افتاده و از فصل گردشگری خارج شده، یکی از بحث‌های جدی تعامال با هتل‌های شاخص استان در زمان برگزاری رویدادها بود. همچنین جابه‌جایی هفته اصفهان که هر سال در اردیبهشت ماه برگزار می‌شود نیز در دستور جدی قرار گرفته، اگرچه اجرای آن به امسال نرسید، اما تصمیم بر آن است این هفته به زمان مناسبت‌تری موکول شود تا به گردشگری آسیب نرساند، در عین حالی که برای اصفهان در فصل کم‌سفر جذابیتی ایجاد کند.
ایرانیان مقیم خارج به دنبال خانه‌های تاریخی
«اله‌یاری» سپس درباره ایجاد زیرساخت تازه در اصفهان به صدور ۶۷ مجوز احداث هتل در استان اشاره کرد و افزود: عملیات ساخت ۳۷ هتل آغاز شده و ۳ واحد دیگر درحال طی کردن مراحل قانونی برای ساخت هستند. البته که مجوزهای آن‌ها صادر شده، اما چون سرمایه‌گذار هنوز کار را آغاز نکرده و پیشرفت فیزیکی نداشته‌اند، در دسته هتل‌های درحال ساخت قرارداده نشده است.
وی همچنین از استقبال سرمایه‌گذاران برای خرید خانه‌های تاریخی و تبدیل آن‌ها به تاسیسات گردشگری خبر داد و گفت: در گذشته این خانه‌ها که رها شده و متروکه و درحال تخریب بودند معضلی برای استان بویژه شهر اصفهان به شمار می‌آمدند، اما درحال حاضر سرمایه‌گذاران زیادی بویژه ایرانیان مقیم خارج از کشور برای خرید این خانه‌ها و تبدیل به هتل و سایر تاسیسات گردشگری رغبت نشان می‌دهند و این خانه‌ها به مزیتی در دفاتر معاملات ملکی تبدیل شده است. ما هر روز با تقاضایی برای تبدیل این خانه‌ها به مجموعه‌ای گردشگری مواجهیم.او درباره حضور سرمایه گذاران خارجی در پروژه‌های گردشگری اصفهان نیز گفت: سرمایه‌گذاران خارجی بیشتر با شرکت‌ها و بنگاه‌های اقتصادی بزرگ وارد این پروژه‌ها شده‌اند، ولی از سوی ایرانیان مقیم خارج تقاضاهایی زیادی برای سرمایه‌گذاری در تاسیسات گردشگری بویژه خانه‌های تاریخی وجود دارد.


منبع: بهارنیوز

حضور جانی دپ با لباس کاپیتان اسپارو

به گزارش مهر، جانی دپ چهارشنبه شب بدون اعلام قبلی در شمایل کاپیتان اسپارو شخصیت اصلی «دزدان دریایی کاراییب» در دیزنی‌لند حاضر شد و گردشگران را سورپرایز کرد.مردمی که در دیزنی‌لند کالیفرنیا حضور داشتند از دیدن خود کاپیتان اسپارو در بخشی از دیزنی‌لند که به دزدان دریایی کاراییب اختصاص یافته بسیار شگفت‌زده شده بودند و فیلم‌های متعددی از این حضور را در شبکه‌های اجتماعی به اشتراک گذاشتند.

در این ویدیوها می‌شود جانی دپ را در لباس کاپیتان اسپارو دید که با علاقه‌مندان این شخصیت صحبت می‌کند ودر حالی که مردم سوار قایق‌ها در رود حرکت می‌کنند برایشان دست تکان می‌دهد. او در برابر جمعی از مردم درباره این فیلم صحبت نیز کرد.جانی دپ بار دیگر با ایفای نقش این دزد دریایی در ماه آینده راهی سینماها خواهد شد. این فیلم پنجمین فیلم از این مجموعه است که با عنوان «دزدان دریایی کاراییب: مردان مرده قصه نمی‌گویند» ساخته شده و ۲۶ ماه می راهی سینماها می‌شود. با این حال اولین نمایش این فیلم ۱۱ ماه می و در دیزنی‌لند شانگهای انجام می‌شود.جانی دپ وقتی در حال ساختن این فیلم در استرالیا بود با لباس کاپیتان اسپارو به بیمارستان کودکان بریزبن نیز رفته و از کودکان بیمار عیادت کرده بود.


منبع: بهارنیوز

امضاء و رونمایی از هیچی‌ بهتر است!

این داستان‌نویس در گفت‌وگو با ایسنا در ارزیابی مراسم رونمایی و جشن امضای کتاب، گفت: کارهایی که برای معرفی و تبلیغ کتاب انجام می‌شود، به‌قدری کم است که جشن امضا و رونمایی هرچند که به شکل سطحی برگزار می‌شود، از هیچی بهتر است.
او افزود: همیشه حرف منفی زدن، این‌که همه‌چیز بد و  اشتباه است، آسان است و منتقدانی که به این نوع مراسم‌ انتقاد دارند، اگر پیشنهاد دیگری دارند بگویند و یا اگر فکر می‌کنند به شکل بهتری می‌توانند این کارها را انجام بدهند، انجام دهند تا الگوسازی شود.
احمدی با بیان این‌که مراسمی مانند جشن امضاء و رونمایی در همه جای دنیا انجام می‌شود، گفت: در جاهای دیگر نویسنده‌ها این نوع مراسم‌ را به شکل متنوع‌ و پخته‌تری انجام می‌دهند، نویسنده حتی ممکن است قبل از انتشار  کتاب، رونوشته‌های خود را برای عده‌ای بخواند تا نظرشان را  جویا شود و عکس‌العمل‌های آن‌ها را ببیند. در کشورهای دیگر برای این‌که نویسنده مخاطبان خود را پیدا کند و یا علاقه‌مندان ژانری بتوانند کتاب مورد علاقه‌ خود را پیدا کنند کارهای مختلفی انجام می‌دهند.
این منتقد ادبی خاطرنشان کرد: حذف کارهای اندکی که برای کتاب در کشورمان انجام می‌شود و اکنون خیلی بی‌رنگ و بو و کم‌رمق شده‌، اصلا کار درستی نیست؛ اما برای انجام این‌ کارها می‌توانیم بر روی سیستم‌های بهتری فکر کنیم، تا کارهایی انجام دهیم که به فراخور مدعوین  شکل و شمایل بهتری پیدا کند.
او اظهار کرد:  چند سالی‌ است که منتقدان با جدیت کار نقد نمی‌کنند. چند سال پیش روزنامه‌ها و مجلات، صفحات ادبی‌شان  پربارتر بود و آدم‌ها جدی‌تر کار می‌کردند. در آن زمان به ادبیات خودمان بیشتر می‌پرداختند،  منتقدان نظرات مختلف درباره یک اثر می‌دادند و با هم بحث می‌کردند.
احمدی در ادامه با بیان این‌که به نظر می‌رسد دیگر  آن‌چنان نقدی وجود ندارد، افزود:  نقدها شبیه معرفی کتاب شده‌اند. متن‌های کوتاه ۴۰۰-۵۰۰ کلمه‌ای که کتاب را معرفی می‌کنند و بیشتر وقت‌ها شاید در این کار موفق نباشند.
او همچنین گفت:  اتفاقاتی که قرار است پشت کلماتی مانند جشن امضا، رونمایی و نقد بیفتد درست است و کارهای این‌چنینی باید انجام شود؛ ولی مسئله این است که به چه شکلی باید  انجام شوند، و کارکردی که از آن‌ها انتظار می‌رود، به چه نحوی عملی‌ می‌شود. این موضوعی است که باید روی آن‌ کار کنیم. در نویسنده و مخاطبانش باید انگیزه کافی به وجود بیاید تا مراسم‌ به شکل بهتر و پخته‌تری انجام شود.
او در پاسخ به این‌که چه پیشنهادهایی برای کارایی بهتر این جشن امضاها دارد، اظهار کرد: در مدتی که برای  کتاب‌های جدید نشر ثالث و  انتشارات نگاه، جشن امضا و رونمایی برگزار می‌کردیم، سیستم‌های مختلفی را امتحان کردیم. به طور مثال گاهی اوقات نویسنده و کتاب‌ معرفی می‌شدند و آدم‌ها را دعوت می‌کردیم  و قرار می‌شد که در آن جلسه درباره یکی از معضلات ادبیات ایران صحبت کنیم، اما نمی‌شد همین کار را تکرار کرد،  برای همین، در رونمایی بعدی درباره خود کتاب‌ها بیشتر حرف می‌زدیم،  و در رونمایی بعد فکر کردیم حرف نزنیم و کتاب‌ها امضا شوند. به نظرم کارهای مختلف را باید  امتحان کرد تا ببینم کدام بهتر جواب می‌دهد و باعث می‌شود که کتاب بهتر معرفی شود.
فرشته احمدی با بیان این‌که رادیو و  تلویزیون  بخشی ندارند که به کتاب و ادبیات معاصر بپردازد و اهمیتی به این موضوع نمی‌دهند و پشتیبان آن نیستند، گفت:  همین کارهای کوچک جشن امضا و رونمایی مفید هستند. اتفاقی که برای معرفی و تبلیغ کتاب انجام می‌شود، مقیاسش کوچک است، و به جای این‌که تشویق کنیم این کارها را نکنند باید آدم‌ها را  تشویق کنیم تا با سلیقه، اطلاعات و امکانات خود این کارها را بیشتر انجام دهند.
او افزود: موفقیت این مراسم‌ به شرایط مختلفی بستگی دارد؛ گاهی اوقات بستگی دارد که این اتفاق  در چه مکانی  رخ می‌دهد، چه کسانی  دعوت شده‌اند، کتاب در چه ژانری است، و مسئله‌ای که تعیین‌کننده است این است که  جلسه چقدر جدی است، منتقدی که  دعوت  می‌شود صحبت  می‌کند یا به دیدار، نشست و گفت‌وگو با یکدیگر اکتفا می‌کنند.
این نویسنده درباره این‌که جشن رونمایی چقدر می‌تواند در وضعیت بازار کتاب موثر باشد بیان کرد: عواملی که باعث ضعف  صنعت نشر ما شده‌اند به قدری بزرگ و زیربنایی هستند که فکر نمی‌کنم در حال حاضر  با این چیزهای کوچک و تزئینی بتوان کاری کرد. اتفاقی که می‌افتد مثل باد زدن یک آدم در حال مرگ است. هیچ چیزی نیست که تأثیر مهمی بگذارد. هیچ‌کدام از این جشن امضاها و رونمایی‌ها به اتفاق مهم و بزرگی تبدیل نمی‌شوند و مانند رفع وظیفه می‌مانند.
او در ادامه اظهار کرد: اتفاق‌هایی که به نشر کمک می‌کند موضوعات زیربنایی است که به موضوعات کلان سیاسی و اقتصادی مملکت ربط دارد. تا زمانی که  کتاب کالای لوکسی محسوب می‌شود و جزو سبد خرید خانواده‌ها نیست، برگزاری جشن رونمایی فقط به گوش من و شما می‌رسد. این‌که کتابی از فلان نشر منتشر شده جزو اخبار و  مسائلی نیست که برای مردم اهمیتی داشته باشد که بخواهند در جریان آن قرار بگیرند،  کتاب را بخرند و یا بخواهند کتاب را بشناسند و راجع به آن حرف بزنند.
فرشته احمدی فعالان بخش ادبیات و کتاب را به حلقه‌های تودرتو تشبیه و بیان کرد: فکر می‌کنم کتاب ایرانی، نقد و بررسی آن، رونمایی‌ و جشن امضا و صفحه‌های ادبی روزنامه‌ها و مجلات در همین حلقه درونی خودمان است و کم پیش می‌آید که کتابی این حلقه‌ها را بشکافد و در بعد  وسیع‌تری با مردم ارتباط برقرار کند. کم پیش می‌آید کتابی توسط عامه مردم خوانده شود و به آن توجه کنند. مسئله نشر بزرگ‌تر از  این حرف‌هاست که بتوانیم برای آن کاری انجام دهیم  و یا جشن رونمایی بتواند برای آن کاری بکند.
او خاطرنشان کرد:  زمانی که ناشر  کتابی را  منتشر می‌کند، وظیفه ‌دارد حداقل کارها را برای تبلیغ و معرفی آن انجام دهد؛ کارهایی مانند رونمایی و جشن امضا مانند تشریفاتی است که باید برای کتاب انجام شود. هرچه شرایط بهتر باشد این کارها بهتر جواب می‌دهد. در شرایط فعلی که شرایط بدی است  انجام ندادن این چیزها هم باعث می‌شود که دعوت مردم به شناخت کتاب و خریدن آن فراموش شود. نباید بگوییم که این کارها فایده ندارد پس انجام‌شان ندهیم. امیدوارم اوضاع بهتر شود یا حداقل از این بدتر نشود.


منبع: بهارنیوز

رویای‌جهانی‌شدن با محدودیت‌های‌بسیار

مرجان یگانه‌پرست- روزنامه بهار:
پس از جدایی بخش جهانی جشنواره فجر از بخش داخلی، این سومین جشنواره‌ای بود که برگزار شد و کماکان پرتلاش اما بی‌رمق از حضور فیلم‌ها و فیلمسازان معتبر به کار خود ادامه داد. شاید جدا‌شدن این دو بخش ازهم با توجه به ملاحظاتی، بد هم نبوده است اما آنچه لازم به نظر می‌رسد این است که بررسی شود آیا این جشنواره با صرف هزینه و تخصیص زمان توانسته تصویری برازنده سینمای ایران در اذهان جهانی بیافریند یا اینکه باید راهکارهایی دیگر را جستجو کرد.

جشنواره از نظر پرداخت به امور جانبی سینما، قابل توجه بود
خسرو دهقان، منتقد نام آشنای سینما در گفتگو با «بهار» ، برگزاری جشنواره جهانی فجر را قابل توجه دانست و گفت: از نظر نوع پذیرایی، اداره منظم بخش‌های موجود و پرداخت به امور جانبی سینما، این جشنواره قابل توجه بود. به نظرم برای معرفی آثار داخلی و مباحث تخصصی تلاش‌های درخوری صورت گرفته بود. وی در واکنش به موثر بودن تفکیک دو جشنواره جهانی و ملی از هم اظهار داشت: معتقدم این تفکیک و جدایی اشتباه بود و باعث افت تب و تاب دو جشنواره و بی رمق شدن آنها شد. این روند باید روندی رو به جلو باشد که محقق نشده است و فیلمسازان معتبر را متقاعد به حضور کند که تاکنون به دلایل موجود و محدودیت‌ها موجب نشده است.

جشنواره‌ای آرام و متاثر از فضای سیاسی نزدیک به انتخابات
محمود گبرلو، منتقد و کارشناس سینما در گفتگو با «بهار»، برگزاری جشنواره جهانی فیلم فجر را یک ضرورت جدی برای جمهوری اسلامی در عرصه سینما به شمار آورد و گفت: اگر بخواهیم در حوزه فرهنگ و به ویژه در عرصه جهانی فعالیت جدی داشته باشیم، قدرتمند‌ترین ابزاری که در اختیار داریم، سینماست که از طریق آن می‌توانیم برای انتقال مفاهیم، ایده‌ها و فرهنگ انقلاب اسلامی بهره بگیریم. ضرورت دارد که بتوانیم ارتباطات جهانی و تعاملات فرهنگی با دنیا برقرار کنیم که هم با نظرات آنها آشنا شویم و هم بتوانیم دیدگاه‌ها و نظرات خودمان را به آنها منتقل کنیم. برای دستیابی به این مهم، لازم است بتوانیم بستر ارتباطی را فراهم کنیم تا جهانیان با فضا و فرهنگ ایران آشنا شوند.
گبرلو در ادامه افزود: متاسفانه هوشمندی مدیران و مسئولان فرهنگی ما در زمینه ارتباطات جهانی خیلی دیر جواب داده است و نسبت به کشورهایی که موقعیت سینمایی قابل توجهی ندارند، عقب افتاده ایم. برخلاف آنکه ما برخوردار از تاریخ سینمای ملی هستیم و آثار سینمای ما خیلی جدی در جشنواره‌های جهانی در حال درخشیدن هستند، نتوانسته‌ایم فضایی فراهم کنیم که این ارتباط و تعامل با جهانیان به وجود بیاید. در این شرایط سخت پیش آمده، کار مسئولین هم دشوارتر است زیرا بسیاری از فیلمسازان معتبر جهانی به جشنواره جهانی نمی‌آیند و فیلم‌های آنها به راحتی در جشنواره نمایش پیدا نمی‌کنند، در نتیجه تهیه کننده‌ها هم رغبتی برای حضور در ایران ندارند زیرا این جشنواره و بازار جهانی تهران در ابتدای راه است. یادمان نرود در چنین شرایطی جشنواره با سختی‌هایی مواجه است و به نظرم فردی مثل میرکریمی با پشتوانه سینمایی و بینش عمیق فرهنگی_ اعتقادی، پایه گذار قابلی برای این جریان فرهنگی است.

وی در پاسخ به این سؤال که آیا تفکیک جشنواره جهانی فجر از جشنواره ملی موثر هم بوده است؟ ، گفت: تفکیک آن هم ضروری به نظر می‌رسید زیرا در جشنواره فیلم فجر با یک معضل جدی روبه‌رو بودیم که آیا فجر برای رقابت بین متخصصین و دست اندرکاران سینما برگزار می‌شود یا یک نمایش عمومی از تولیدات داخلی برای جشن دهه فجر است؟ این دوگانگی و تضاد باعث شده است که نتوانیم بهره برداری جدی از جشنواره به دست آوریم.

این منتقد سینما افزود: جشنواره جهانی با تفکیک از جشنواره ملی و به دور از شور و هیجانات دهه انقلاب و نمایش عمومی آثار، اتفاق درستی است و لازم است برای گفتگوی حرفه‌ای و تعاملات فرهنگی، تخصصی‌تر تمرکز کنیم. این تفکیک باعث شده است تا فارغ از هیاهوی مسائل سیاسی (که متاسفانه در هنگام جشنواره فجر علیه آن به پا می‌شود) ، بتوانیم با متخصصین و کارشناسان سینمایی حاضر در  جشنواره حتی اگر اندک شمار باشند، تعامل برقرار کنیم. مجری سابق برنامه «هفت» در ادامه از منتقدین سینمایی درخواست کرد تا شرایط موجود را سیاه نمایی نکنند و تنها دست روی نکات منفی جشنواره و برنامه‌های اجرایی آن نگذارند و اظهار داشت: نیاز ضروری به ارتباط جهانی از طریق سینما داریم و لازمه اش فراهم کردن بستر تخصصی آن است. ما اگر نتوانیم رقیبان مان را بشناسیم یا مخالفانی که فعالیت جدی  علیه فرهنگ ما دارند، چگونه می‌توانیم برنامه ریزی اساسی برای تولیدات موفق داشته باشیم؟

وی روند برگزاری جشنواره امسال را نسبت به سال قبل کندتر و غیر حرفه‌ای‌تر ارزیابی کرد و گفت: تحلیلم این است که جشنواره هم متاثر از فضای سیاسی ملتهب نزدیک به انتخابات ریاست جمهوری بوده است. در این شرایط مسئولین سینمایی هم سعی کردند با آرامش عمل کنند و در نتیجه میهمانان خارجی هم حضور جدی نداشتند و مباحث انجام شده هم  چندان کاربردی نبود. از نوع اجرایی هم این جشنواره خیلی شبیه جشنواره داخلی فجر شده بود و بیشتر میهمانان ایرانی مورد توجه قرار می‌گرفتند و بیشتر اخبار منعکس حضور و نظرهای آنها بود تا نظرهای فیلمسازان خارجی.
محمود گبرلو با اشاره به حضور جمع کثیری از دانشجویان در جشنواره جهانی اظهار داشت: این حضور قابل توجه بود، هر چند موجب رشد جشنواره نمی‌شود. در کنار نمایش فیلم ها، نیاز به تبادل و تعامل اندیشه فکری داریم که باید در جلسات تخصصی و حرفه‌ای صورت بگیرد و فکر می‌کنم در این موارد معذوراتی وجود داشته است.

وی نکته قابل توجه جشنواره امسال را محل برگزاری آن دانست و گفت: پردیس چارسو در قلب تهران واقع شده است. این انتخاب می‌تواند هم برای فیلمسازان ایرانی و هم خارجی کاربردی باشد و موجب شود آنها بی‌واسطه فرهنگ عمومی مردم و فضای اجتماعی واقعی ایران را لمس کنند و از آن تاثیر بگیرند.

ارتباط بیشتر با سینمای حرفه‌ای
جهان الزامی است
ابوالحسن داوودی، کارگردان سینما با اظهار اینکه فرصت کمی برای حضور در جشنواره جهانی به دلیل آغاز پیش تولید فیلم جدیدش داشته است، در گفتگو با «بهار» گفت: با این حال با توجه به شرایط موجود و بضاعتی که سینمای ما دارد، احساس می‌کنم کوشش زیادی برای این جشنواره شده و نسبت به سال قبل هم فضا و شکل برگزاری بهتر شده است. وی تفکیک جشنواره جهانی فجر را ضروری خواند و گفت: این جدایی که باید خیلی قبل‌تر اتفاق می‌افتاد و در جلسات و نظرسنجی‌هایی که بعد از اتمام جشنواره‌ها صورت می‌گرفت هم به عنوان نظر شخصی، تفکیک این دو جشنواره را پیشنهاد داده ام. جشنواره فجر، اسم بین‌المللی داشت اما نتوانسته بود موقعیتی بین‌المللی برای خود به وجود آورد و جشنواره صرفا به یک فضای تبلیغاتی تبدیل شده بود که تنها اسم بین‌المللی را یدک می‌کشید و عملا محلی برای نمایش یک سری فیلم‌های دسته دوم و سوم شده بود و حضور میهمانانی که هیچ گونه حاصلی برای سینمای ایران نداشت.

کارگردان فیلم «رخ دیوانه» و «نان و عشق و موتور ۱۰۰۰» در ادامه اظهار داشت: جشنواره کنونی با توجه به موقعیت و شرایط اضطراری که در فضای سیاسی کشور برقرار است، همچنین محدودیت هایی که در ارتباط با سفرهنرمندان به ایران وجود دارد و این نگرانی که مبادا سفرشان به ایران موجب محدودیت‌های بین‌المللی شود، قابل توجه برگزار شد.

داوودی همچنین افزود: یک مشکلی که جشنواره در طی سال‌های گذشته داشت و امسال سعی شده بود تا جشنواره از زیر بار این اتهام خارج شود، اتهام محفلی برگزارشدن آن بود. قبلا اغلب گروه خاصی جشنواره را برگزار می‌کردند و خیلی هم مشخص نبود که چه عوایدی برای سینما به دنبال دارد. فکر می‌کنم شخص میر کریمی سعی داشته است تا جشنواره را از زیر بار این اتهام خارج کند.
این کارگردان سینما در پاسخ به این سؤال که جشنواره جهانی فجر باید به دنبال چه هدفی باشد؟ ، گفت: بضاعت سینمای ما از نظر کمی و کیفی آن قدر هست که در بخش بین‌المللی، موقعیتی رده بالا همچون جشنواره هایی مثل ونیز، کن و برلین را نمایندگی کند. من متوجه محدودیت‌ها و اضطرار سیاسی موجود هستم اما معتقدم بضاعت سینمای ما بالاست و باید جشنواره بین‌المللی اش هم تصویری متناسب و هم‌اندازه با سینمای این سه دهه را نشان بدهد. جشنواره فیلم جهانی فجر باید به سمت جشنواره درجه A بودن، پیش برود تا فیلمسازان ممتاز جهان اشتیاق حضور در آن را پیدا کنند و با وجود شرایط اضطرار سیاسی هم لازم است ارتباط بیشتری با سینمای حرفه‌ای‌تر جهان داشته باشیم.
وی همچنین در واکنش به این سؤال که با توجه به محدودیت‌هایی که از نظر اجرا و نمایش داریم، چقدر می‌توانیم فیلمسازان معتبر جهانی را جذب جشنواره کنیم؟ ، پاسخ داد: اگر سینماگرها موقعیت اضطرار را بفهمند و از طرفی با توجه به شرایط تکنیکی جدید، بتوان محدودیت‌های نمایش آثار را کمتر کرد، جایگاه و اعتبار سینمای ما به گونه‌ای هست که آنها را جذب این جشنواره کند. هر چند قبول دارم که باید به سمت یک استاندارد جهانی پیش برویم و اگر محدودیت‌های موجود مشکل‌ساز می‌شوند، شاید لازم باشد از آنها صرف‌نظر کنیم.

ابوالحسن داوودی در پاسخ به این سؤال که شاید باید استراتژی‌مان را تغییر بدهیم و مثلا روی بازار جهانی مانور دهیم؟‌، چنین گفت: بله این یک راهکار است و سینمای ما نشان داده که این توانایی را دارد. سینمایی که بعد از انقلاب، به یک باره متوقف شد و بعد از آن با محدودیت‌های جدید فرهنگی و مسئله حجاب مواجه شد. به‌خصوص مسئله حجاب، کمابیش با ذات سینما که به دنیای شخصی آدم‌ها و زندگی‌های آنها ورود می‌کند، در تعارض است ولی دیدیم که شد و سینمای ما توانست وارد  مباحث دیگری بشود. اتفاقا سینمای جهان هم به این مباحث توجه کرد و سینمای ما توانست قابلیت‌های خود را در ارتباط‌های جهانی به دست آورد. در برگزاری جشنواره هم می‌توان این شرایط را به وجود آورد و می‌توان جشنواره را به گونه‌ای تخصصی کنیم که این محدودیت‌ها کمتر حس و مطرح شوند.


منبع: بهارنیوز

کارگردان های رکورددار در نوروز و ماه رمضان

روزنامه هفت صبح: نوروز و ماه رمضان گل سرسبد پخش سریال محسوب می شوند. آنچه در این بازه زمانی روی آنتن می رود بیش از دیگر ایام سال مورد توجه قرار می گیرد و به همین خاطر مسئولان تلویزیون سعی می کنند بهترین ها را در کنداکتور قرار دهند. البته این ارزش کنداکتور مابقی ایام سال را نفی نمی کند اما خب حساب نوروز و ماه رمضان سوا است.

در این گزارش ۹ کارگردان که بیشترین سریال را برای نوروز و رمضان ساخته اند سوژه هستند و عملکردشان محکم خورده است. نگاهی گذرا به کلیت کارنامه شان هم داشته ایم. سیروس مقدم، مهران مدیری و رضا عطاران کارنامه موفق تری نسبت به دیگران دارند.

سیروس مقدم

چه سریال هایی ساخته؟ سیروس مقدم ۲۹ سریال کارگردانی کرده است که رکوردی رشک برانگیز محسوب می شود. او اولین بار سال ۶۶ پشت دوربین ایستاد و سه دهه در اوج است.

پرسر و صداترین سریال: تا ثریا با اختلاف پرحاشیه ترین سریال مقدم است. مهم ترین مسئله حاشیه ساز سریال، نوع حجاب ثربا بود. از طرف دیگر بحث تلخ بودن سریال هم مزید بر علت شد و در نتیجه ۱۲ قسمت از سریال قیچی خورد و بخش های جنجالی دیگری مثل حامله بودن ثریا یا فاش شدن راز صیغه محرمیتش با یک مرد دیگر، به طور کامل بیرون آمد. دیگر سریال جنجالی مقدم سری پایتخت ها است که از سوی برخی مسئولان مازندران رسانه ای شد اما اثر منفی بر کیفیت سریال نداشته است.

 کارگردان های رکورددار در نوروز و ماه رمضان

سریال های مناسبتی: پیامک از دیار باقی، چاردیواری، پایتخت ۱، چک برگشتی، پایتخت ۲، پایتخت ۳ و علی البدل (نوروزی)، عروج، اغما، روز حسرت، مدینه، پایتخت ۴ (ماه رمضان).

ارزیابی کلی کارنامه: مقدم کارنامه ای پر و پیمان دارد. او در ژانرهای مختلف سریال ساخته و غالبا موفق بوده. توفیق او به طور مشخص از سریال نرگس شروع شد.


سعید سلطانی

چه سریال هایی ساخته؟ معیاد در سپیده دم، پس از باران، جوانی، خانه ای در تاریکی، مامور بدرقه، ستایش، فراموشی، ستایش ۲، سر به راه و…

پرسر و صداترین سریال: پس از باران در زمان پخش با استقبال بالا مواجه شد و خیلی ها را پای گیرنده ها نشاند. دو فصل ستایش هم پربیننده بودند اما حواشی فصل دوم بر متن می چربید. داستان کند سریال صدای اعتراض خیلی ها را بلند کرد و حتی شایعه توقیفش به گوش رسید که خیلی زود تکذیب شد. بازیگران هم منتقد سریال بودند و همین بر حواشی آن افزود. مثلا امیرمحمد زند گفته بود: «هر اثری که قرار است ساخته شود باید براساس اصول باشد؛ نمی توان یک بنای ۵۰ طبقه را روی فونداسیون ساختمانی ۵ طبقه قرار داد.»

 کارگردان های رکورددار در نوروز و ماه رمضان

حدیث میرامینی هم در گفت و گویی بلند حضور در این سریال را اشتباهی حرفه ای عنوان کرده بود: سری دوم ستایش کار خوبی نشده، چون قصه ندارد. ما فقط یک سری دیالوگ می شنویم!»

سریال های مناسبتی: شکرانه، رسم عاشقی، مامور بدرقه (رمضانی). فراموشی (نوروز).

ارزیابی کلی کارنامه: سلطانی کارگردان متوسطی محسوب می شود که در سال های اخیر وزن ساخته هایش کم و کمتر می شوند.


محمدحسین لطیفی

چه سریال هایی ساخته؟ کت جادویی، همسایه ها، سفر سبز، فرار بزرگ، وفا، صاحبدلان، نردبام آسمان، دودکش، زمانی برای عاشقی، تنهایی لیلا، پادری و سریال های شبکه خانگی قلب یخی و ساخت ایران

پرسر و صداترین سریال: وفا و صاحبدلان موفق ترین سریال های لطیفی هستند. صاحبدلان که داستانش را از قصه های قرآنی وام گرفته بود، روایتی پرپیچ و خم داشت. فیلمنامه سریال را علیرضا طالب زاده نوشته بود و لطیفی توانست با کارگردانی کم نقص خود، سریالی جذاب به کارنامه اش اضافه کند و یکی از بهترین سریال های ماه رمضان را به نام خود بزند.

 کارگردان های رکورددار در نوروز و ماه رمضان

داستان جاسوسی وفا با مایه های عاشقانه خالی از اشکال نیست اما منطبق با  ذائقه عامه مخاطب ساخته شد و در زمان پخش با سر و صدا همراه بود.

سریال های مناسبتی: وفا (نوروز)، نردبام آسمان، دودکش و پادری (رمضان)، زمانی برای عاشقی (محرم)

ارزیابی کلی کارنامه: لطیفی تا پیش از ساخت نردبام آسمان کارگردانی موفق بود و اتفاق ساخته هایش مورد توجه قرار می گرفت. سیر نزولی لطیفی از زمانی شروع شد که او راهش را از تلویزیون کج کرد و به سمت شبکه نمایش خانگی رفت. شکست های پی در پی اش در شبکه نمایش خانگی و سینما وزن کارنامه اش را پایین آورده است.


مهران مدیری

چه سریال هایی ساخته؟ مهران مدیری ۱۷ سریال برای تلویزیون ساخته و پنج سریال در شبکه نمایش خانگی کارگردانی کرده است.

پرسر و صداترین سریال: به دلیل کنایه های تندی که در ساخته های مهران مدیری وجود دارد، غالب سریال هایش در جامعه سر و صدا بپا کرده اند. در این میان چند سریال بیش از بقیه واکنش داشتند که سرآغاز آن سریال نقطه چین بود که همزمان با اعتراض نمایندگان اصلاح مطلب مجلس ششم به رد صلاحیت نمایندگان این جناح در انتخابات مجلس بر می گردد، مدیری در نقطه چین سر شوخی را با این مسئله باز کرد.

 کارگردان های رکورددار در نوروز و ماه رمضان

در شب های برره، اعتراض ها از جنبه های مختلف وارد بود تا جایی که تلویزیون هم ترجیح  داد ادامه آن ساخته نشود. اعتراضات به سریال قهوه تلخ فرامتن بود و فصل اول سریال در حاشیه با اعتراض پزشکان به یکی از پرسر و صداترین ساخته های او تبدیل شد.

سریال های مناسبتی: فرار بزرگ، مرد هزار چهره، مرد دو هزار چهره و فصل اول در حاشیه سریال های نوروزی مهران مدیری هستند.

ارزیابی کلی کارنامه: مدیری سلطان کمدی است و غالب ساخته هایش در جلب توجه مردم موفق بوده اند.


رضا عطاران

چه سریال هایی ساخته؟ سیب خنده، مجید دلبندم، قطار ابدی، خانه به دوش، متهم گریخت، کوچه اقاقیا، ترش و شیرین و بزنگاه

پرسر و صداترین سریال: بزنگاه پرحاشیه ترین سریال عطاران است که حتی باعث شد قید تلویزیون را بزند. هنوز پنج قسمت از پخش بزنگاه نگذشته بود که صدای اعتراض مجلسی ها درآمد. پس از آن شورای نظارت بر سازمان صدا و سیما در نامه ای تمسخر غیرمستقیم مراسم عزاداری و نیز سوگواری پیشوایان اسلامی، لوث کردن آیین و مراسم تشییع جنازه و عزاداری مسلمانان، نمایش تصویری مذموم از بانوان چادری، نمایش چهره ای مذموم و زشت از طبقات متوسط و پایین اقتصادی را از اشکالات اساسی سریال بزنگاه دانست.

 کارگردان های رکورددار در نوروز و ماه رمضان

سریال های مناسبتی: خانه به دوش، متهم گریخت و بزنگاه (رمضان)، ترش و شیرین (نوروز)

ارزیابی کلی کارنامه: رضا عطاران با خانه به دوش و پس از آن متهم گریخت، مدل تازه ای از سریال سازی را پیشنهاد کرد که مبتنی است بر اتفاقات واقعی و ملموس دور و بر. سیب خنده، مجید دلبندم و قطار ابدی دیگر سریال های موفق و پربیننده عطاران هستند. ترش و شیرین و بزنگاه موفقیت چندانی نداشتند.


سعید آقاخانی

چه سریال هایی ساخته؟ عید امسال، زن بابا، راه در رو، خوش نشین ها، نقطه سرخط، دزد و پلیس، خروس، روزهای بد به در و بیمار استاندارد

پرسر و صداترین سریال: در کارنامه سعید آقاخانی سریال پرسر و صدا دیده نمی شود. ساخته هایش نه حاشیه پررنگی داشته اند و نه کیفیت شان به حدی بوده که هیت شوند. در این میان دزد و پلیس به خاطر استفاده از زوج کمدی هومن برق نورد و بهنام تشکر، بیش از بقیه مورد توجه قرار گرفت.

 کارگردان های رکورددار در نوروز و ماه رمضان

سریال های مناسبتی: عید امسال، زن بابا، راه در رو، خروس، روزهای بد به در، بیمار استاندارد (نوروزی)

ارزیابی کلی کارنامه: سعید آقاخانی تا سال ۱۳۸۵ تنها به عنوان بازیگر در سریال های کمدی فعالیت می کرد. در همین سال سریال روزگار خوش حبیب آقا را همراه با مهدی مظلومی کارگردانی کرد. در سال ۸۸ اولین سریالش را با عنوان عید امسال به طور مستقل کارگردانی کرد. هر چند این سریال در جذب مخاطب موفق نبود اما او توانست سال ۸۹ با ساخت سریال زن بابا، نام خود را به عنوان کارگردان نسبتا موفق ثبت کند. نمره کارنامه او متوسط رو به بالا است اما سال پیش با بیمار استاندارد عقب گرد داشت و باید دید در آینده چه می کند.


حسین سهیلی زاده

چه سریال هایی ساخته؟ رانت خوار کوچک، رستوران خانوادگی، عشق گمشده، پیله های پرواز، روزهای اعتراض، آخرین گناه، ترانه مادری، گیلعاد، آخرین دعوت، دلنوازان، فاصله ها، سراب، سه پنج دو، دختران حوا، آخرین بازی، آوای باران، نیاز، پریا و مرز خوشبختی

پرسر و صداترین سریال: آوای باران در زمان پخش به خاطر پرداختن به کودکان کار سر و صدا ایجاد کرد.

 کارگردان های رکورددار در نوروز و ماه رمضان

سریال های مناسبتی: رانت خوار کوچک، آخرین گناه (رمضان) آخرین دعوت، روزهای اعتراض (محرم)

ارزیابی کلی کارنامه: سهیلی زاده کار خود را با دستیاری فیلم های سینمایی شروع کرد اما از وقتی کارگردان هرگز به سیما برنگشت. او اولین سریالش را در سال ۸۱ ساخت اما در سال ۸۵ با سریال آخرین گناه توانست نام خود را به عنوان کارگردان مطرح کند. حسین سهیلی زاده بالا و پایین زیاد داشته اما وزن سریال های ضعیفش بیش از سریال های موفق است. در این میان سریال های روزهای اعتراض، ترانه مادری، دلنوازان، آوای باران و پریا بیش از بقیه مورد توجه قرار گرفته اند که این تعداد آثار موفق در کارنامه بلندبالای سهیلی زاده یعنی او کارگردان موفقی به حساب نمی آید. مرز خوشبختی او که نوروز پخش شد عقب گرد دوباره ای است برای او.


جواد افشار

چه سریال هایی ساخته؟ سایه سکوت، پول کثیف، جابر بن حیان، روز رفتن، گل یا پوچ، روزهای زیبا، لبه آتش، سی امین روز، مادرانه، کیمیا و برادر

پرسر و صداترین سریال: سریال کیمیا نه تنها پرسر و صداترین اثر کارنامه جواد افشار است که جزو پرحاشیه ترین سریال های تلویزیون محسوب می شود. کیمیا همان طور که رکورد ساخت سریال های طویل المدت را زد، رکورددار شوخی، انتقاد و گاف هم شد. ظاهر ماجرا شوخی است و مطایبه، اما در دل آن می توان پی به نیش تیز و زهرآگین انتقادها برد. انتقادهایی که توسط رسانه ها و مردم در قالب گاف به اشتراک گذاشته می شد. از گریم گرفته تا طراحی صحنه و وجود عناصر مربوط به دهه نود در سال های دهه سی و چهل.

 کارگردان های رکورددار در نوروز و ماه رمضان

سی امین روز هم یک حاشیه تلخ داشت: خودکشی یک پسر یزدی به تقلید از کاراکتر سریال، حاشیه های آن را دوچندان کرد.

سریال های مناسبتی: سی امین روز، مادرانه، برادر (رمضان)

ارزیابی کلی کارنامه: افشار از کارگردان های متوسط تلویزیون است که به رغم انتقاد به ساخته های او همچنان پرکار است. او برای ماه رمضان سال پیش برادر را ساخت که اثری گل درشت بود و مورد انتقاد اهالی فن قرار گرفت.


قاسم جعفری

چه سریال هایی ساخته؟ همسفر، خط قرمز، شب آفتابی، مسافری از هند، عشق گمشده، کمکم کن، غریبانه، از نفس افتاده

پرسر و صداترین سریال: مسافری از هند به خاطر تقابل دو فرهنگ و وجود عشق پرکشش بیننده های زیادی را با خود همراه کرد. جعفری همچنان دلبسته این سریال است و ظاهرا قصد دارد در بازگشت مجددش به تلویزیون به سراغ پرمخاطب ترین سریالش یعنی مسافری از هند برود و فصل دوم این سریال را با حضور همان بازیگران بسازد. این پروژه در حال حاضر در حد پیشنهاد است.

 کارگردان های رکورددار در نوروز و ماه رمضان

سریال های مناسبتی: جعفری برای ماه رمضان کمکم کن را ساخته که نقطه عطف سریال های موسوم به ماورایی است. جعفری با ایجاد فضای عرفانی و روحانی در این مجموعه موجب تولید آثار دیگری در مورد عالم پس از مرگ و رنج و ماجراهای پس از آن توسط دیگران شد. او غریبانه را برای محرم کارگردانی کرده. در کارنامه جعفری یک سریال با نام عشق گمشده هم دیده می شود که برای ایام دهه فجر ساخته شد.

ارزیابی کلی کارنامه: قاسم جعفری در سریال سازی کارنامه قابل دفاعی دارد.


منبع: برترینها

آندری وایدا، تصویرگرِ ماهر بی رحمی و خیانت

ماهنامه تجربه – کریم نیکونظر: درست مثل بهرام بیضایی، برای آندری وایدا «خاطره» و «تاریخ» دلمشغولی های مهمی بوده است. هر دو چنان شیفته کشف معنای حقیقی هویت ملی اند که هر اتفاق و ماجرا و داستانی را بدل به جست و جویی دقیق (و گاه حتی بی رحمانه) می کنند.

مدام سوال می پرسند و گذشته ملت و قوم را پیش رویشان می گذارند. برای آن ها تاریخ همیشه محل منازعه بوده و مکرر به آن رجوع کرده اند. شاید چون هر آن چه را که امروز می بینند نتیجه یک گذشته مبهم و رازآلود می دانند. تاریخ برای هر دوی این فیلمسازها ثبت رویداد و واقعه نگاری نیست؛ هر دو از تاریخ رسمی و ثبت شده می گذرند و به دنبال تاریخی مردمی تر (که در اذهان مخفی شده) می گردند.

بنابراین خود تاریخ تبدیل به پژوهشی شگرف می شود. هر دو راوی شکست اند، به خلاف تصور بسیاری که معتقدند تاریخ را الزاما پیروزها و برنده ها می نویسند آن ها از حرف ها و پندارهای مردمی که احساس شکست می کنند تاریخ را بیرون می کشند. تاریخ اصیل، اگر محقق واقعا معتقد به مردم باشد، در پستوهای ذهن آن ها و میان ناگفته ها و سطرهای ناپدید شده و نانوشته تاریخ و ادبیات و روح و روان و رفتار مردم کشف می شود و این کاری بوده که بیضایی و وایدا بی پروا و بدون توقف انجام داده اند. مدام به گذشته رفته اند تا ریشه ها را بیابند و هر بار با سوال های بیشتری برگشته اند.

 آندری وایدا، تصویرگرِ ماهر بی رحمی و خیانت

هر چقدر که بهرام بیضایی در کشور خودش قدرنادیده باقی مانده، آندری وایدا به خاطر همین پژوهش های بی رحمانه اش ستایش شده است. او با فروتنی، متعهدانه به کارش، تا همین چند ماه پیش که درگذشت، ادامه داد. زمانی روزنامه نگاری از او پرسید که چرا مثل بیشتر فیلمسازان مشهور لهستانی، همه چیز را برای همیشه رها نمی کند تا در (مثلا) فرانسه فیلم های دلخواهش را با خیال راحت بسازد.

پاسخ او ساده بود: او «مجبور» است در لهستان بماند و فیلم هایی بسازد که دیگران نمی سازند یا نمی خواهند بسازند. شاید چون مطمئن بود که شهرتش مانع از این می شود تا آسیبی ببیند، شاید چون آن قدر احترام داشت که هیچ حزب و گروهی، صریح و واضح علیه او موضع نگیرد. ولی خود او احساس تعهد می کرد: اول به خودش و بعد به جامعه ای که به او پر و بال داده بود.

وایدا ۱۶ ساله بود که پدرش را در حادثه جنگل کاتین از دست داد، آن هم در روزهایی که نازی ها کشور را اشغال کرده بودند و لهستانی ها به روس ها کمک می کردند. سوال او این بود: چرا نیروهای شوروی لهستانی ها را قتل عام کردند؟ چرا وقتی هر دو یک دشمن مشترک داشتند استالین حکم به اعدام داد؟ هرچه گذشت این سوال شخصی، بزرگ تر و عمومی تر شد. سوال لهستان هم همین بود: نازیسم یا کمونیسم؟ دوستی یا دشمنی با این دو ایدئولوژی؟ و این که لهستان چه باید بکند تا شبیه خودش باشد؟ چطور می تواند از زیر سایه کشورهای دیگر دربیاید و آزاد، رها و مستقل شود؟ چه چیزی این کشور را، مردم را، آزار می دهد؟

سوال های وایدا به مرور بزرگ تر و کمی بعد سوال های ملت های دیگر (اروپای شرقی، آفریقایی و آسیایی) هم شد. مسئله وایدا مدام گسترده تر شد: چطور یک جامعه مسخ می شود و دیگر نمی تواند خودش را به یاد بیاورد؟ چطور هویت مردم از بین می رود و چه باید کرد که این هویت دوباره کشف شود؟ وایدا بارها دوره جنگ را به عصر حاضر فراخواند، نگاه او، به خصوص به جوانان، رمانتیک بود. ولی فهم او از تاریخ بسیار عاطفی بود: در کشف حقیقت بی رحم بود (به «کاتین» نگاه کنید) اما تلاش می کرد خونسرد و واقع بین باشد و هیجان زده، چیزی را نفی و تایید نکند.

در جوانی مثل یک مرد میان سال بود. شاید جنگ، او را هم مثل همه جوان های گروه های مقاومت زودتر از موعد پیر کرده بود. ولی آن چه که حالا میراث ویداست مواجهه اش با تاریخ است: در دو فیلم اولش (یک نسل و کانال)، مسئله جنگ و مقاومت و آرزوهای جوانان را در برابر نیروی مسلط نازی ها مطرح کرد. جوان های این فیلم ها با ترجبه هایی که از سر می گذرانند زودتر از مردم عادی از زندگی آرمانی دل زده می شوند. ناامیدی، تلخی و تلاش برای رهایی از زیر فشار و اضطراب در این فیلم ها هر جوان متعلق به اروپای شرقی را به شور واداشت.

 آندری وایدا، تصویرگرِ ماهر بی رحمی و خیانت

ولی فیلم سوم، خاکسترها و الماس ها، شگفت انگیز بود: حاوی تئوری جنگ با خودی و مرگ انقلابیون به دست انقلابی ها بود. تصور وایدا از درگیری نیروهای انقلابی واقع بینانه، دقیق و حیرت انگیز بود و برای مردم همه جای جهان که تجربه انقلاب را پشت سر گذاشته اند قابل فهم.

«خاکسترها و الماس ها»، داستان دو گروه مبارز متحد بود که بعد جنگ دشمن واحدی پیدا نمی کنند و هر کدام برای رهایی ملت وعده هایی می دهند و کم کم دشمن هم می شوند. وایدا زمانی گفته بود که در هر روند سیاسی نیازی به از میان برداشتن رقیب وجود دارد. او دوره گذار بعد جنگ را نه دوره وحدت، که دوره جنگ میان گروه ها می دید که هر کدام با آرمان تازه ای سعی می کردند مردم را بفریبند.

تصویر وایدا البته محدود به طرح این تئوری نبود. او اصولا یک اگزیستانسیالیست بود و حتی در زیرزمین های کابوس گونه «کانال» هم درباره بشر حرف می زد. بنابراین در «خاکسترها و الماس ها» تمرکز او بیشتر روی آدم های آرمان گرایی بود که در روزگار آزادی، درگیر مبارزه ای پوچ می شوند و باید هم رزمانشان را بدون این که دلیلش را بدانند، به قتل برسانند. این جا چیزی جز خود بشر مهم بود و آن، ایدئولوژی بود که قرار بود آدمی را رستگار کند. ولی حالا ممد حیات بلای جان او شده بود.

داستان فیلم فراتر از یک رویداد تاریخی بود: این حکایت هر انقلابی بود که قبل و بعد آن اتفاق افتاد و وایدا مهربانانه هشدار داد که نتیجه این درگیری ها نه آزادی، که اسارت و مرگ و نابودی تدریجی است. این همان نگاهی است که در «دانتون» هم موج می زند: دانتون و روبسپیر، دو انقلابی بزرگ، رو در روی هم قرار می گیرند و مسئله، باز حذف یک جریان است. وقتی دانتون در انتهای فیلم سمت گیوتین می رود رو به روبسپیر فریاد می زند که تو هم تا چند روز دیگر به این جا می آیی، انگار سرنوشت او را واضح می بیند!

«دانتون» داستان کشتار مردم انقلابی به اسم حفظ انقلاب فرانسه است، داستان تلخ شوریدگی. زمانی که وایدا «دانتون» را ساخت فرانسوی ها او را متهم به تحریف تاریخ کردند. ولی مسئله او نه فرانسه، که لهستان بود؛ لهستان اسیر کودتای ژنرال وویچخ یاروزلسکی که به کمک شوروری در کشور حکومت نظامی به راه انداخته بود. او داشت تقابل لخ والسا و یاروزلسکی را نشان می داد؟ بی تردید همین بود و البته، هر انقلابی که خودش به ضدانقلاب بدل می شود.

سوال این بود: انقلاب فرزندن خود را می خورد؟ جواب وایدا، در خودش یک سوال دیگر داشت: «چه چیز باعث می شود که انقلاب فرزندانش را بخورد؟» فیلم های او، دست کم در سال های مختلف، جست و جو برای کشف جواب این سوال سخت بود. او در این راه متوجه شد که مهم ترین دلیل نابودی آرمان نسل ها بی توجهی به ارزش ها در دوران گذار است: دوره انتقالی جنگ تا آرامش بعد جنگ، دوره تغییر جامعه از نظام فئودالی به سرمایه داری صنعتی، دوره گذار بین کودتا و دموکراسی. دوره تغییر، دوره ای بود که آرمان ها تغییر می کنند و هیچ چیز جای خودش نیست. دورانی که هر آن چه استوار است دود می شود و به هوا می رود، چون هیچ کس به هیچ چیز یقین ندارد. رقابت بر سر ارزش های تازه است و آن چه که بر باقی مسلط می شود. بنابراین وایدا هوشمندانه به این دوران پرداخت.

«چشم انداز پس از جنگ» با نمای آغازینش که آزادی زندانیان بازداشت گاه های جنگ جهانی دوم بود بیش از هر چیز سرگشتگی آدم ها را در روزهای بعد جنگ، بدون پشتوانه و آینده ای مطمئن عیان کرد. «سرزمین موعود» داستان سه لهستانی بود که شهری (لودز) با هزینه گزاف از نو می سازند، انگار که لهستان کهنه و نو این بار محل منازعه و این داستان کشوری بود که می خواست از نو ساخته شود، آن هم با قربانی کردن آدم های بسیار.

 آندری وایدا، تصویرگرِ ماهر بی رحمی و خیانت

مرد مرمرین

کم کم وایدا صریح تر شد: وقتی فیلم «مرد مرمرین» را درباره ماتئوش بیر کوت، کارگر نمونه سال ۱۹۵۰، ساخت به شکلی جدی به مقابله با تاریخ رسمی و تحریف و ریاکاری نیروهای کمونیست حاکم بر لهستان برخاست. فیلم، نماد هنری اروپای شرقی و سمبل مبارزه شد و فارغ از مضمونش، به دلیل تغییر سبک بصری وایدا (از جلوه گری باروک به سمت مستندنمایی و بازسازی فیلم های خبری) به عنوان «همشهری کین» اروپای شرقی شهرتی به هم زد. و این یک شروع بود: «مرد آهنین» با حضور لخ والسا، رهبر کارگران، ادامه انتقاد صریح و بی واسطه از حزب حاکم بود و «رهبر ارکستر» با همه دید استعاری اش، اعتراض نه چندان صریح ولی قاطعی به وضع موجود بود.

وایدا بعدها، فیلم «والسا، مرد امید» را ساخت؛ تنها به این دلیل که کسی یادش نرود والسا چه نقشی در تاریخ لهستان داشته است. فراموشی مصیبتی بود که خودش را بر وایدا هم عرضه کرد. در دوره قدرت نمایی زیبایی شناسی کریشتف کیشلوفسکی، تعهد اجتماعی وایدا ظاهرا کم رمق بود و اروپای غربی نادیده اش می گرفت ولی برای خود لهستان، تجربیات عمیق او مهم تر از هر نوع مکاشفه زیبایی شناسانه بود.

«انگشتری با نقاب تاج دار» در سال ۱۹۹۲ مثل یک هشدار بود: باز فیلمساز به قیام ورشو ارجاع می داد و شبیه به فیلم «کانال» از مردم، بعد از پشت سرگذاشتن یک دوره سخت، حرف می زد. شاید از پایان عصر کمونیسم و احساس آزادی می گفت، از این که حالا چه باید کرد و این که در این خوشی، غمی هم هست و باید مراقب بود.

شم وایدا قوی بود و تجربه زیستن در عصر نازی ها و کمونیست ها، در کنار تجربه زندگی در اروپای غربی و درک این نکته که در پایان عصر روایت های کلان، آدمی شاید، احساس ناخوشایندِ بی پناهی داشته باشد کمک  می کرد تا مدام با قصه هایش آگاهی تازه ای به مخاطبانش بدهد.

 آندری وایدا، تصویرگرِ ماهر بی رحمی و خیانت

خاکسترها و الماس ها

«پان تادئوش» که بر مبنای شعری حماسی از «آدما میکیه ویچ» ساخته شده بود مناسب ترین فیلم برای بازگرداندن قدرت به ملت خسته و زخمی بود که دست کم ۵۰ ساله عمرش را پای مبارزه با بیگانه ها گذاشته و خودش را فراموش کرده بود. آندری وایدا این فیلم را نه مثل فیلم های دیگرش تلخ و بدبینانه، که کاملا شاعرانه و لطیف و مهربان ساخت. ملت این حس را می خواست و او بی محابا بهشان عرضه کرد. اما گفتیم که، مردم گاه فراموش کارند، به خصوص که دوست دارند خاطره های بد را از یاد ببرند و به امید آینده، گذشته را فراموش کنند. ولی وایدا شیفته خاطره و تاریخ بود و اصلا سوال هایش از یک رویداد تاریخی آغاز شده بود: از جنگلی که پدرش را به همراه ۲۲ هزار لهستانی دیگر در آن قتل عام کرده بودند و سال های سال، نازی ها را مقصر این کار قلمداد می کردند.

«کاتین» مرثیه نبود، دادخواستی بود برای بازگشایی یک پرونده قدیمی و کشف رازها و دروغ ها. تراژدی یک ملت بود که بعد کشتاری چنین بی رحمانه به تبلیغات و دروغ ها گوش داده بود ولی فراموش نکرده بود.

آنتونی لین، منتقد مجله «نیویورکر» درباره «کاتین» نوشت: «بدون این که چیزی از کشتار بدانید به دیدنش می روید و وقتی بیرون می آیید می خواهید همه چیز را درباره اش بدانید.» برای او این پرونده، بخشی از هویت جمعی بود، بخشی از یک تحقیر تاریخی و دروغی بزرگ.

بعد ۵۰ سال به دنبال محاکمه نبود، همان طور که در گفت و گوهایش از رابطه با روسیه عصر پوتین ابراز خوشحالی کرده بود. می خواست مردم کشورش (و شاید همه کشورها) بدانند که هیچ دوستی در خارج از مرزها ندارند و هرچه هست در همان محدوده علایق گروهی شان است. او ناسیونالیست بود؟ فیلم هایش حسی از برتری نژادی نداشت و وایدا همیشه تلقی تلخی از واقعیت داشت. ولی همواره با احترام با مسائل مواجه می شد و برای همین «لهستانی ترین فیلمساز لهستان» بود. حالا که به کارنامه او نگاه می کنیم چیزی جز سوال ها، حسرت ها، هشدارها و نگرانی ها نمی بینیم.

ولی اهمیت آندری وایدا تنها در جنبه های روانکاوانه یا مضمون فیلم هایش خلاصه نمی شود. روش خلاقانه او در برخورد با تاریخ، نگاه رمانتیک به سرنوشت آدمی، جنبه های بصری فیلم هایش که یادآور هنر باروک بود و بر جزییات بیش از حد تاکید می کرد فیلم های او را به نمونه های درجه یکی از اصالت در اروپای شرقی بدل کرده بود.

سال ها کار در تئاتر و اقتباس از رمان های مشهور (مرشد و مارگریتا، ابله) و گاه ملی به او کیفیتی منحصر به فرد بخشیده بود. این وایدایی بود که فروتنانه فیلم می ساخت و «با سینما» و «در سینما» تجربه می کرد. او کسی بود که به همه ما یاد داد سوال از جواب مهم تر است و از ما خواست برای اطمینان قلبی پرسشی طرح کنیم. او واقعا انقلابی بود، بیشتر از دانتون و روبسپیر، حتی شاید بیشتر از لخ والسا…


منبع: برترینها

فیلم جدید «پولانسکی» به کن رسید

در حالی که «پولانسکی» درگیر پرونده رسوایی جنسی‌اش است، «براساس یک داستان واقعی» آخرین ساخته این کارگردان فرانسوی ـ‌ لهستانی به همراه چهار اثر دیگر به جمع فیلم‌های جشنواره بین‌المللی کن ۲۰۱۷ پیوست.

همان‌طور که پرونده بازگرداندن «رومن پولانسکی» به آمریکا به منظور محاکمه به جرم تجاوز به دختری ۱۳ ساله در سال ۱۹۷۷ در جریان است، جدیدترین ساخته‌ی این فیلمساز ۸۳ ساله با عنوان «براساس یک داستان واقعی» اولین نمایش خود را در بخش غیررقابتی فستیوال فیلم کن تجربه می‌کند.

به گزارش ایسنا، «گاردین» نوشت: در فیلم «براساس یک داستان واقعی» که با اقتباس از رمانی با همین نام نوشته «دلفین دویگان» و با فیلمنامه مشترک از «پولانسکی» و «الیور آسایاس» ساخته شده، «امانوئل سنیه»، بازیگر فرانسوی که پیش از این سابقه همکاری با «پولانسکی» در فیلم «ونوس در پوست خز» را دارد، در کنار «اوا گرین» نقش‌های اصلی را بر عهده دارند.

فیلم «بر اساس داستان واقعی» درباره یک زن رمان‌نویس است که اخیرا یک کتاب بسیار موفق به چاپ رسانده است. وی در مراسم امضای کتابش با زنی مرموز آشنا می‌شود و در حالی که این دو در ابتدا رابطه‌ای دوستانه دارند اما پس از مدتی همه چیز تغییر می‌کند و زندگی زن رمان‌نویس در کنترل این زن تازه وارد قرار می‌گیرد.

بر اساس اعلام برگزارکنندگان جشنواره کن ۲۰۱۷، علاوه بر فیلم «بر اساس یک داستان واقعی»، چهار اثر دیگر نیز در بخش‌های مختلف شرکت داده شدند: «میدان» به کارگردانی «روبن اوستلاند» در بخش رقابتی نمایش داده می‌شود و برای کسب نخل طلا تلاش می‌کند. «گذر از آینده» ساخته «لی روییجون» در بخش نوعی نگاه دیده می‌شود، «کاره ۳۵» از «اریک کاراواکا» در بخش نمایش ویژه و «زومبلینیوم» با کارگردانی مشترک «آرتور دو پینز»‌ و «الکسیس داکورد»‌ در بخش نمایش کودک شرکت دارند.

«پولانسکی» در سال ۱۹۷۷ به جرم تجاوز به دختری ۱۳ ساله پس از محکومیت در دادگاه آمریکا به فرانسه که شهروند قانونی آن محسوب می‌شود، گریخت و از سال ۱۹۷۸ در پاریس زندگی می‌کند، چرا که فرانسه یکی از معدود کشورهای اروپایی است که مانع استرداد شهروندان خود به آمریکا می‌شود. وی در این چند سال اخیر همواره با حواشی پیرامون اتهام به تجاوز دست به گریبان بوده است و ایالات متحده نیز در تلاش برای استرداد او به خاک آمریکاست.

هفتادمین جشنواره فیلم کن از تاریخ ۱۷ تا ۲۸ می (۲۸ اردیبهشت تا ۷ خرداد) در فرانسه برگزار می‌شود


منبع: عصرایران

پایان فیلم جدید کاهانی در تایلند

فیلمبرداری جدیدترین ساخته عبدالرضا کاهانی با عنوان «ما شما را دوست داریم خانم یایا» در کشور تایلند به پایان رسید.

کاهانی در این فیلم که همه صحنه‌های آن در تایلند فیلمبرداری شده، برای چهارمین بار با رضا عطاران همکاری کرده است.

به گزارش عصرایران به نقل از ایسنا، حمید فرخ نژاد و امین حیایی در کنار رضا عطاران سه بازیگر ایرانی این فیلم هستند. Nitaya chaisri هم بازیگر زن اصلی تایلندی فیلم است.

«ما شما را دوست داریم خانم یایا» محصول مشترک کمپانی هسته زردآلوی طلایی ایران و پاز استودیو تایلند است و با حضور عوامل ایرانی و تایلندی تولید شده است.

دیگر عوامل این فیلم عبارتند از:

نوییسنده و کارگردان: عبدالرضا کاهانی
مجری طرح: سمیه محمودی درویشانی
مدیر پروژه: تهاناتپون سینپونکوئد
مدیر فیلمبرداری: معین مطلبی
تدوین: شیما منفرد
صدابردار: ناصر انتظاری
مدیر تولید: پاریسا آنودیت
طراح چهره پردازی: ساریسا سارنسیرکون
طراح صحنه: پیمن لامسارمان
طراح لباس: سوچاوادیسینقاکلاگپول
انتخاب لوکیشن: پیسیت رومنگسیرریوات
دستیار و برنامه‌ریز: تهانادت پرادیت
عکاس: ناتاساک ورانوراپانیچ
دستیار اول فیلمبردار: احمد کاووسی
گروه فیلمبرداری: سعید کشی پور، محمد بختیاری، حسام سلیمی
دستیار صدا: علی نعمتی
مترجم: علی شاه حسینی


منبع: عصرایران

گیشه گشت۲ به۱۳.۵میلیارد نزدیک شد

به گزارش فارس، فیلم های سینمایی «نقطه کور» و «تیک آف» به اکران فیلم های نوروزی اضافه شدند و فیلم «تیک آف» در دو روز اول نمایش در سینما آزادی و کورش با سانس فوق العاده روبرو شد.  احمد مختاری مدیر پخش هدایت فیلم درباره فروش فیلم های این دفتر گفت: فیلم «خوب بد جلف» هنوز پتانسیل جذب مخاطب را دارد و در اکثر سینما ها پس از سانس موظف به اکران خود با تصمیم شورای صنفی نمایش ادامه می دهد. این فیلم در تهران به فروش ۹ میلیاردو ۸۰۰ میلیون تومان و در شهرستان به فروش ۵ میلیاردو ۴۵۰ میلیون تومان دست یافت که در کل فروش فیلم ۱۵ میلیارد و ۲۵۰ میلیون تومان رسید.  وی ادامه داد: فیلم «گشت ۲» همچنان با اقبال مخاطبان مواجه هست و هم اینک در تهران به فروش ۸ میلیاردو ۹۵۰ میلیون تومان و در شهرستان به فروش ۶۳۸۰ میلیون تومان دست یافت که فروش فیلم به ۱۵ میلیارد و ۳۳۰ میلیون تومان رسید.  
 
حبیب اسماعیلی مدیر عامل پخش دفتر رسانه فیلمسازان مولود گفت: فروش سه بیگانه بدون تبلیغات ادامه دارد و به فروش ۲ میلیارد و ۵۰ میلیون تومان رسید.  وی درباره فیلم «نقطه کور» گفت: اکران تهران با ۲۰ سالن آغاز شد که ظرف دو روز به فروش ۵۰ میلیون تومان رسید در هفته جاری هم اکران فیلم در شهرستان ها آغاز می شود. تبلیغات این فیلم نیز در هفته جاری از رسانه ملی آغاز می شود.  علی سرتیپی مدیرعامل دفتر پخش فیلیمران درباره فروش فیلم های این دفتر گفت:فیلم سینمایی «آباجان» به فروش ۱ میلیارد و ۳۴۰ تومان رسید و فیلم «یک روز بخصوص» به فروش ۱ میلیارد و ۱۸۰ میلیون تومان دست یافت.  
 
بنابراین گزارش، دفتر سیمای مهر آمار فروش فیلم «ماجرای نیمروز» را اعلام نکرد اما براساس فروش مکانیزه فیلم تاکنون به فروش ۳ میلیاردو ۵۷۹ میلیون تومان را از آن خود کردو رتبه سوم در جدول فروش فیلم ها را به خود اختصاص داده است. فیلم «تیک آف» ظرف دو روز به فرو ش ۵۹ میلیون و ۳۱۱ هزار تومان رسید و «امتحان نهایی» که در گروه آزاد اکران شده است به فروش ۱۵۸میلیون و ۴۳۴ تومان رسید.


منبع: بهارنیوز

صداپیشه دیرین دیرین مهمان امشب دورهمی

او تاکنون به عنوان صداپیشه بسیاری از شخصیت‌های کارتونی و سینمایی ایفای نقش کرده است که دراین میان به انیمیشن «دیرین دیرین» می‌توان اشاره کرد.

محمدرضا علیمردانی (صداپیشه و بازیگر سینما وتلویزیون) امشب (هشتم اردیبهشت ماه) مهمان برنامه «دورهمی» خواهد بود.

به گزارش ایسنا،‌ برنامه «دورهمی» با اجرای مهران مدیری امشب ساعت ۲۳ به روی آنتن شبکه «نسیم» می‌رود.

محمدرضا علیمردانی – صداپیشه، بازیگر سینما و تلویزیون – است. او تاکنون به عنوان صداپیشه بسیاری از شخصیت‌های کارتونی و سینمایی ایفای نقش کرده است که دراین میان به انیمیشن «دیرین دیرین» می‌توان اشاره کرد.

او همچنین صداپیشگی عروسک جدید «خندوانه» به نام «غنچه» را نیز بر عهده دارد.


منبع: عصرایران

آیینی به یاد چهره ماندگار تاریخ اسلام/ پنج شنبه با سخنان تکمیل همایون و محسن آرمین

آیینی به یاد چهره ماندگار تاریخ اسلام/ پنج شنبه با سخنان تکمیل همایون و محسن آرمینعصر ایران –  یاد دکتر صادق آیینه‌ وند (چهره ماندگار تاریخ اسلام و رییس فقید پژوهش گاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی) در مراسمی به مناسبت دومین سالگرد درگذشت او گرامی داشته می‌شود.

این آیین را  «بنیاد دکتر آیینه ‌وند» و با همکاری پژوهش کده تاریخ اسلام در  روز پنج شنبه – چهاردهم اردیبهشت‌ ۱۳۹۶- در محل پژوهش کده تاریخ اسلام برگزار می کند و در آن دکتر ناصر تکمیل همایون و دکتر محسن آرمین سخنرانی می کنند.

  صادق آیینه‌وند دانش‌آموخته دکترای تاریخ اسلام از دانشگاه القدیس یوسف لبنان، استاد دانشگاه تربیت مدرس و رییس پژوهش گاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی بود و از او نزدیک به ۱۰۰ مقاله و ۳۳ ترجمه و تألیف به یادگار مانده است.

او در ۱۶ دی ۱۳۹۲ و چند ماه پس از آغاز کار دولت حسن روحانی به عنوان رییس پژوهش گاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی منصوب شد.

آیینه ‌وند پیش تر به‌عنوان عضو هیأت علمی نمونه کشوری، چهره فرهیخته استان همدان و چهره ماندگار رشته تاریخ در سال ۱۳۸۵ انتخاب شده بود.
 
او که در پی ریاست پژوهش گاه علوم انسانی در صدد احیای این مرکز و جذب دوباره اندیشمندان بود  در اردیبهشت ۹۴ و پس از یک دوره کوتاه بیماری درگذشت.

*پژوهش کده تاریخ اسلام در خیابان ولی‌عصر، خیابان دکتر عباسپور، میدان توانیر، کوچه برادران، کوچه شهروز شرقی، پلاک ۹ واقع است.


منبع: عصرایران

فیلم‌های توقیفی بازبینی می‌شوند

محمدمهدی حیدریان در گفت‌وگو با ایسنا، در پی انتقاد و شکایت رضا درمیشیان کارگردان فیلم «عصبانی نیستم» نسبت به توزیع غیرمجاز نسخه‌ای از فیلمش با مهر بازبینی ارشاد بیان کرد: خیلی بعید می‌دانم این خبر صحت داشته باشد، چون فیلم با آرم بازبینی را صاحب فیلم به سازمان سینمایی می‌دهد پس ممکن است با همان آرم هم در جای دیگری نمایش داده شده باشد و این آرمی نیست که در سازمان روی فیلم خورده باشد.
معاون نظارت و ارزشیابی مکلف به پیگیری است
وی افزود: البته نمی‌خواهم هیچ احتمالی را رد کنم، به همین دلیل معاون نظارت و ارزشیابی سازمان سینمایی را مکلف کرده‌ام که در یک کمیته چهار – پنج نفره که در این حوزه اهل تجربه هستند موضوع را بررسی کنند و تا انتهای خط بروند که ببینیم از چه‌طریقی این اتفاق افتاده است.رییس سازمان سینمایی خاطر نشان کرد: بدیهی است که سازمان سینمایی باید امن و امین فیلمسازان باشد و همین‌طور هم هست و اگر خطا و خلافی رخ داده باید طوری برخورد کنیم که امکان تکرار نباشد، اما با این حال هنوز در این‌باره قضاوتی ندارد تا این تیم بررسی‌های لازم را انجام دهد و بعد نتیجه را اعلام خواهیم کرد.
این ظلم است که …
حیدریان در پاسخ به این که چند ماه بیشتر به پایان دولت یازدهم باقی نمانده و به نظر می‌رسد اهالی فرهنگ رضایت کافی از عملکرد این دولت در حوزه فرهنگ و هنر نداشته باشند چون شاید حداقل انتظار می‌رفت فیلم‌هایی مثل همین «عصبانی نیستم» که به نوعی نقد دولت قبل بودند پروانه نمایش بگیرند و نیز در پاسخ به اینکه آیا قرار نیست اتفاقی برای فیلم‌های توقیف شده‌ی وزارت ارشاد بیفتد؟ بیان کرد: ابتدا اگر بخواهم راجع به بخش اول سوال شما و سینما صحبت کنم باید بگویم که در این دولت آنچه در همه زمینه‌ها رخ داد بی‌نظیر است، یعنی شما با حدود هفت میلیون بیننده شروع کردید و به ۲۷ میلیون بیننده رسیدید یا با کمتر از ۳۰ میلیارد درآمد سالانه شروع کردید و به ۱۷۰ میلیارد تومان رسیدید.
وی افزود: بررسی تعداد فیلم‌هایی که ساخته شده و امکان اکران نداشتند ولی در گروه هنر و تجربه اکران شدند و نیز ساخت حدود ۲۰۰ فیلم در حوزه‌های مختلف نشان می‌دهد که اگر تمام اینها را درصدبندی کنیم، مشخص می‌شود که چند درصد از فیلم‌ها امکان اکران پیدا نکردند. بنابراین به نظرم این یک ظلم است که آنچه به “درصد” نمی‌رسد یا درصد خیلی پایینی دارد به مساله‌ای تبدیل شود که البته موافقین و مخالفینی هم دارد و براساس آن اجازه دهیم کل فضا آشفته شود، آن هم به دلیل یک یا دو درصد اتفاقی که افتاده و بهتر بود به شکل دیگری رخ می‌داد.رییس سازمان سینمایی با اشاره به این‌که آنچه مطرح کرد یک بحث کلی است، ادامه داد: حال اگر بخواهم مصداقی پاسخ دهم باید بگویم، به نظرم لااقل ما که فکر می‌کنیم گفتمان‌مان جور دیگری است و آنکه مخالفِ مخالف ماست، الزاما ممکن است دوست ما نباشد چنین شرایطی را نمی‌پسندیم. البته تاکید می‌کنم چون فیلم (عصبانی نیستم) را ندیده‌ام خیلی راحت و براساس یک معیار و متر کلی صحبت می‌کنم.
هزینه اصلاح یک فیلم از بایگانی کردنش کمتر است
حیدریان افزود: با این حال برای آن سه چهار فیلمی که درباره آن‌ها بحث وجود دارد در چهار پنج ماه باقی‌مانده از دولت یازدهم بررسی دیگری انجام خواهیم داد و به نظرم باید از این تب و تابی که ممکن است ما را به سمت یک تصمیم غیرحرفه‌ای و غیرکارشناسی هل دهد، بگذریم. پس حتما باید آن‌ها را دوباره بازبینی کنیم و فکر می‌کنم اگر فیلمی برای نمایش دادن مشکل دارد هزینه اصلاح و اکران آن کمتر از هزینه روانی و بایگانی کردن آن در سینما و نیز پرداختن و نپرداختن نقدی به آن است.وی تاکید کرد: بنابراین راه اول را بیشتر می‌پسندم که فیلم‌ها اصلاح شوند و به نمایش در بیایند.
باید مطمئن بود که سوءتفاهمی ایجاد نمی‌شود
او گفت: جدا از این مصادیق این نکته را هم یادآوری کنم که ما در حوزه فرهنگ هستیم و با آثار فرهنگی سروکار داریم. باید در نظر داشته باشیم که این آثار با همه جامعه سروکار دارد پس بسیار مهم است که در چه شرایطی با مخاطب‌تان ارتباط برقرار می‌کنید. بسیاری از فیلم‌ها بوده‌اند که در ۲۰- ۳۰ سال گذشته بعد از دو سه سال، امکان اکران پیدا کرده و حتی جایزه گرفته‌اند یا مثلا فیلم‌هایی بوده‌اند که نتوانسته‌ایم آن‌ها را در تلویزیون پخش کنیم ولی بعد از چند سال به‌طور کامل در همان تلویزیون امکان نمایش پیدا کردند، بنابراین شرایط برای دریافت پیام خیلی مهم است و اگر مطمئن باشیم که پیام به اشتباه گرفته نمی‌شود و سوء‌تفاهمی هم ایجاد نمی‌شود می‌توان از آن استفاده کرد.
فیلم‌های مشکل‌دار را در برزخ نگه نمی‌داریم
محمدمهدی حیدریان در پاسخ به این که با توجه به این توضیحات آیا دست‌کم در حوزه فیلم‌های توقیفی باید منتظر اتفاقی در چند ماه آینده بود؟ اظهار کرد: اتفاقی که حتما می‌افتد این است که این آثار دوباره بررسی می‌شوند و همچنین این‌که بررسی‌ها با این نگاه انجام خواهد شد که اگر بخش‌هایی از فیلم با دوباره گرفته شدن، آن اثر را بلامانع کند همین سیاست را دنبال کنیم. ضمن اینکه اگر فیلمی هم باشد که اشکال‌اش خیلی کلی‌تر از این بحث‌هاست حتما اعلام می‌کنیم و آن را در برزخ نگه نمی‌داریم تا تکلیف‌اش روشن باشد.وی در بخش دیگری از این گفت‌وگو درباره‌ی شائبه‌هایی که پس از اظهارنظر اخیرش درباره بازگرداندن بخش بین‌الملل جشنواره فجر به بخش ملی به وجود آمده است، توضیح داد: از زمان برگزاری جشنواره ملی فجر آقای وزیر (سید رضا صالحی امیری) یک قول دادند و مرا هم مسوول آن کردند که اساسا جشنواره‌های فیلم بررسی شوند، این موضوع به جایی رسید که کل جشنواره‌ها، مراسم و برنامه‌های ارشاد بررسی شوند. درواقع برنامه‌هایی همچون جایزه سال، نمایشگاه کتاب یا نمایشگاه مطبوعات هم در این بخش می‌گنجد و همه در یک کمیته در حال بررسی هستند.
او درباره‌ی چرایی انجام این کار بیان کرد: مثلا ۳۰ سال قبل به دلیلی یک رویداد طراحی شده تا مثلا جایزه فلان شخص یا جایزه کتاب سال اهدا شود که هر کدام از این‌ها ما را به هدفی نزدیک می‌کنند، اما الان ممکن است برخی از این‌ها تغییر کرده یا مثلا نیاز به ادغام یا تفکیک داشته باشند. خیلی‌ها هم ممکن است تخصصی شده یا اصلا قابلیت واگذاری به بخش خصوصی را پیدا کرده باشند. بنابراین تمام این مسائل موضوع بحث این کمیته است که در حال حاضر بررسی‌ها برای معاونت مطبوعاتی تقریبا به پایان رسیده و معاونت هنری هم در حال پیگیری است و نتیجه هر کدام توسط وزیر فرهنگ به عنوان یک سیاست اعلام خواهد شد.
احتمال تغییر زمان جشنواره جهانی فجر
حیدریان درباره‌ سینما هم گفت: این مساله در حوزه سینما نیز درحال بررسی است که بخشی از آن پیش از سال نو انجام شد و چون آقای میرکریمی (دبیر جشنواره جهانی) یکی از اعضای اصلی برای بررسی بجشنواره فجر است، کار را از هفته آینده دوباره شروع خواهیم کرد.رییس سازمان سینمایی در این‌باره خاطر نشان کرد: جشنواره ملی فجر حتما تغییراتی خواهد داشت، چون این مساله را تا قبل از سال جدید به نتیجه رساندیم. در بخش جهانی هم در حال حاضر آقای میرکریمی یکی از موفق‌ترین تجربه‌ها را پشت سرگذاشته و شاهدیم سومین دوره جشنواره جهانی فجر با نظم خوبی برگزار شده است. البته زمان جشنواره امسال با انتخابات تقارن داشت و به نظرم در اجر و سهم آن ظلم شد و ان طور که حق‌اش بود به آن پرداخته نشد، با این حال ممکن است درباره زمان این جشنواره بررسی‌هایی را انجام دهیم.حیدریان در پایان تاکید کرد: با وجود تمام این صحبت‌ها تا به حال هیچ تصمیمی گرفته نشده و تنها تصمیم ما فقط بررسی موضوع بوده است.


منبع: بهارنیوز

سارتر و کامو؛ دوستیِ کوتاه و اختلافات اساسی

مجله شاخ زیتون – ترجمه رحمت بنی اسدی:

نزدیکی ها

سال های میانی ۱۹۴۳ تا ۱۹۵۲، سال های دوستی عمیق میان ژان پل سارتر و آلبر کامو است. با وجود گسست این دو از هم، سارتر در مراسم از دست رفتن کامو که بر اثر تصادف اتومبیل در ۱۹۶۰ رخ می دهد، با زیباترین و احساسی ترین واژه ها از دوست قدیمی اش تجلیل می کند. سارتر و کامو در ژوئن ۱۹۴۳ به هنگام تمرین نمایش نامه مگس ها با هم آشنا می شوند.

پیش از این آشنایی، هرکدام در نشریه های گوناگون، مقاله های تحسین آمیزی درباره دیگری می نویسند. کامو حتی کارگردانی یکی از نمایش نامه های سارتر به نام درِ بسته را بر عهده می گیرد؛ اما این نمایش نامه با شکست مواجه می شود. در پی آشنایی این دو، کامو از سارتر می خواهد برای نشریه پیکار که اداره اش را کامو بر عهده داشت، گزارش هایی تهیه کند. این گزارش ها بیش تر درباره آزادی پاریس و کشور آمریکا است.

نخستین اختلاف و درگیری میان این دو شخص، منجر به جدایی شان می شود که تا مارس ۱۹۴۷ ادامه می یابد. با چاپ کتاب طاعون کامو، رابطه شان از سر گرفته می شود و در سال ۱۹۵۲ این دوستی به کلی از هم می پاشد.

 سارتر و کامو؛ دوستیِ کوتاه و اختلافات اساسی
شیوه خلاقانه این دو نفر، به گونه ای است که آن دو را از نظر معاصران به هم شبیه می کند. سارتر و کامو تلاش خود را در زمینه های داستان های خیالی و رساله های تئوریک و نظری افزون می بخشند هستی و نیستی یا (بودن و نبودن) سارتر می تواند رمان تهوع او را تفسیر کند، همان گونه که اسطوره سیزیف بیان و توضیح اعمال مورسو، شخصیت رمان «بیگانه» کامو است و بازتاب کلی پوچی. هر دو نمایش نامه هایی هم می نویسند که وضع ویژه انسان را ترسیم می کند. شباهت ها و تفاوت های نظری میان این دو نویسنده را می توان به گونه زیر طبقه بندی کرد:

نگاه کلی به پوچی: با یک نگاه مقایسه ای می توان پوچی را در آثار و قلم این دو نویسنده دید. سارتر از زبان روکانتن، شخصیت رمان تهوع، به تفصیل درباره پوچی سخن می گوید. کامو نیز در اسطوره سیزیف احساس عجیبی را تداعی می کند که برخاسته از رفتارها انسانی است.

او حتی موضوع  تهوع را مرجعی از نویسنده ای در روزگار ما می داند. به طور کلی، سارتر و کامو واقعیت های اصول یا ارزشی را رد می کنند که در بیرون از رفتار انسانی وجود دارد. هر دو در الحاد و آته ایسم انعطاف ناپذیر که با نقد اخلاق انتزاعی همراه است، وحدت نظر دارند. هم چنین باید افزود که این دو در برابر فقدان مفهوم واقعی جهان، هر نوع عمل پوچ و نیهلیست را رد می کنند. سارتر و کامو تلاش می کنند اخلاق لاییک را توضیح دهند و سارتر از تعهد دفاع می کند. کامو نیز از نوعی کار دسته جمعی مانند کار دکتر ریو در درمان طاعون به دفاع بر می خیزد.

جدایی ها

شیوه های متفاوت: کامو و سارتر مسیرهای گوناگونی را می پیمایند: کامو در فقر رشد می کند و سختی های زندگی و جهان را پیش از این که جذب قلم شود، می شناسد. برعکس، سارتر در یک محیط به نسبت مرفه زاده می شود و از کودکی زیر مراقبت و آموزش است. سارتر زندگی را در واژه ها کشف می کند که روایتی از دوره کودکی اش است؛ اما سکوت مادر راوی در طاعون، بازده تجربه نویسنده، یعنی کامو است که مانند جوانی سارتر نیست.

 سارتر و کامو؛ دوستیِ کوتاه و اختلافات اساسی

میان سارتر و کامو از حیث طبقه اجتماعی نیز تفاوت وجود دارد و باعث سوءتفاهم های فرهنگی می شود. کامو به دلیل مشکلات خانوادگی تحصیلات اش را ناتمام می گذارد، در حالی که سارتر بدون هیچ گونه دشواری درس اش را می خواند و حتی آموزش های فلسفی می بیند.

این امر همواره میان این دو فاصله ایجاد می کند تا جایی که کامو پیوسته می گوید: «من اگزیستانسیالیست نیستم» و در ۱۹۴۴ می گوید: «من فیلسوف نیستم و به همین دلیل به اندازه کافی یک نظم و سیستم را باور ندارم.» سرانجام این که، کامو خیلی زود به صف پیکار می پیوندد و در نقش فعال سال های ۱۹۳۴ تا ۱۹۳۷ را در کنار حزب کمونیسم الجزایر فعالیت می کند. در این زمان، سارتر، برعکس، حتی در انتخاباتی که می باید جبهه خلق در فرانسه را به قدرت برساند، شرکت نمی کند. نویسنده رمان بیگانه در جریان جنبش مقاومت فرانسه بر ضد نیروهای آلمان، حتی از نویسنده تهوع نیز فعال تر است.

انسان گرایی: به لحاظ انسان گرایی و اومانیسم هم چنان که در رمان تهوع سارتر دیده می شود، شخصیت این رمان، برادری یا قهرمانی را به مسخره می گیرد. کامو برعکس، قهرمانی و فداکاری را انکار نمی کند. رمان طاعون را  که در زمان جنگ می نویسد، ترسیم شکوه و شجاعت انسان ها در رویارویی با بیماری و واگیر و مرگ است. سارتر در راه آزادی، شخصیت های استثنایی و مهم را که از تاریخ عبور کرده اند، به روی صحنه می برد. او متهم می شود که ارزش فرد را پایین می آورد و حتی از او درخواست می شود دلیل اش را توضیح بدهد. این است که سارتر در کنفرانس مشهور سال ۱۹۴۵ شرح می دهد که اگزیستانسیالیسم یک نوع اومانیسم است.

حساسیت های مخالف: سارتر در شرح خود بر رمان بیگانه در وضعیت یک می گوید: «برج استدلال ها و دلیل ها، شفافیت ایده ها و فکرها، برش سبک رمان نویسی و برخی انواع فاجعه؛ روشن، منظم، رسمی و کسل کننده، همه شیوه ای کلاسیک و مدیترانه ای را می رساند». این واژه مدیترانه ای برای کامو مهم است؛ حتی در داستانی بدبین چون روایت مورسو در رمان بیگانه، قطره ای نور و آسمان دریا و در یک کلمه حساسیتی است که در نزد سارتر دیده نمی شود. بندرهای الجزایر جایی را که مورسو و ماری، تن به دریا می زنند یا آفتاب می گیرند، نمی توان در شهر مِه زده، بارانی و شبانه بووَیل سارتر دید. در آثار سارتر، هیچ رابطه ای میان جسم و شادی وجود ندارد و این با آن چه کامو در زفاف یا عروسی شرح می دهد متفاوت است.

سارتر و کامو؛ دوستیِ کوتاه و اختلافات اساسی

اختلافات سیاسی ابزاری: آلبر کامو و ژان پل سارتر بر سر مسائل سیاسی جهانی که بر تحلیل هاشان از پوچی اثر می گذارد، اختلاف نظر دارند. نخستین تقابل رمان طاعون با ایدئولوژی هایی است که مایل به سخاوت و بخشش است، اما به کشتارهای گسترده انجامیده است: پیشنهاد تارو دوست ریو در رمان طاعون، چنین سمت و سویی می یابد. در سال ۱۹۵۱ انسان شورشی کامو چاپ می شود که درواقع نقد نظامی است که به نام خوشبختی انسان، رژیمی دیکتاتوری را پایه ریخته است.

شورشی به طور نهایی راه سارتر و کامو را از هم جدا می کند. دوران جدید نشریه اگزیستانسیالیست ها به کامو خرده می گیرد که ادای بورژوازی و سرمایه داری غرب در می آورد. عمق این اختلاف، موضع گیری دو نویسنده بر سر بلوک شرق است و این زمانی است که سارتر به حزب کمونیسم نزدیک شده و به مدت چند سال به یکی از همراهان باارزش این حزب تبدیل می شود؛ در حالی که کامو خود را مدافع و پشتیبان حقوق بشر برضد هر نوع توتالیتاریسم و استبداد از جمله شخص استالین می خواند. این پیکار و بحث، همان گونه که می دانیم با وجود مرگ ناگهانی نویسنده رمان بیگانه هم چنان ادامه می یابد.


منبع: برترینها

نسل کت و شلوارپوش‌ها و تیشرت پوش‌های سینما

هفته نامه کرگدن – سحر سرمست: مقایسه ای بین پوشش نسل همفری بوگارت و لباس های نسل مارلون براندو؛ چرا براندوی جوان با آن بازوهای ورزیده که از زیرپوش ساده اش برون زده بود، یک مرتبه صحنه را قاپید و به نام خود زد؟

بعضی ها می گویند راز محبوبیت و موفقیت مارلون براندویی که بعد از همفری بوگارت سینما را جادو کرد، حضور با تیشرت راحت و خودمانی اش بود. حتی خود بوگارت هم این موضوع را اعتراف کرده است که: «یک عمر با کت و شلوار و کراوات در پی تسخیر دنیا بودم، اما مارلون براندو با یک زیرپوش ساده یک شبه این کار را کرد.»

بعد از نسل همفری بوگارت، پیتر لوری، فرد مک موری و ادوارد جی. رابیسون و خیلی های دیگر که بارها و بارها در کت و شلوارهای خاکستری رنگ شان دل مردها و زن های بسیاری را برده بودند، مارلون براندوی جوان با آن بازوهای ورزیده ای که از زیرپوش ساده اش بیرون زده بود، یکمرتبه صحنه را قاپید و به نام خود زد. باورتان می شود؟ همفری بوگارت عاشق پیشه ای که یک تنه با آن کت و شلوار و کروات و بارانی بلندش «کازابلانکا» را از پاریس هم عاشقانه تر کرده بود، حالا دیگر باید کنار می رفت و جایش را به یک جوان تیشرت پوش و شر و شور می داد!

نسل کت و شلوارپوش ها و تیشرت پوش های سینما

لابد باید از خودمان بپرسیم واقعا در اواخر دهه پنجاه و اوایل دهه شصت میلادی سینما و مخاطبانش از ریخت مردانی با شمایل نوآرگون (مردانی افسرده در زندگی و شکست خورده و ناموفق مقابل زن ها) دلزده شده بودند؟ یا اصلا نسل نوی مخاطبان به جای حضور این گونه مردان افسرده – که با سیگاری آویزان از گوشه لب های شان در کت و شلوارهای یکدست و خسته کننده، زیر نور مهتاب، خیابان های باران زده را بالا پایین و شبگردی می کردند – مردهایی سرزنده با اندامی ورزیده را که در روابط شان با زن ها هم موفق و خوش شانس بودند، بیشتر می پسندیدند؟

یعنی واقعا همان اعتراف نهایی بوگارت کار را تمام کرده بود؟ و مارلون براندوی جوان که روحی رام نشدنی و جاه طلب داشت، یک شبه جای تمامی نسل کت و شلوارپوش را گرفته بود؟ براندویی که بیشتر از یک زیرپوش بود؛ جوانی قدبلند، فارغ التحصیل از آکادمی بازیگری استلا آدلر بود. یاد گرفته بود همواره همان خلق و خوی معترض و سرکش خود را بازی کند و همین یک فن بازیگری برایش کافی بود تا از پیشکسوتان «متد اکتینگ» به حساب بیاید و بازیگرانی چون جیمز دین، مونتگومری کلیفت و سال ها بعد پل نیومن، داستین هافمن و رابرت دنیرو دنباله روی سبک او شدند و متد اکتینگ را در سینمای آمریکا ثبت کنند.

نسل کت و شلوارپوش ها و تیشرت پوش های سینما

حالت خودمانی و راحت مارلون خوش شانس جلوی دوربین سروصدا کرد، طوری که درست در سال ۲۰۱۵ استیون رایلی مستندی به نام «به من گوش کن مارلون» را نویسندگی، کارگردانی و تدوین کرد؛ مستندی که یک شاهکار از آب درآمد و همواره محبوب ترین و موثق ترین مستندی به شمار می رود که از یک بازیگر تا به حال ساخته شده است. بازیگری کژوال براندو که به کت و تنگ و ترش مردان نسل قبل از خود پشت کرد، جنبشی نو در سینمای آمریکا به راه انداخت و بازیگری را از حالت «تیپیکال» به «کاراکتر» بازی کردن سوق داد.

عده ای علت اصرار همفری بوگارت به کت و شلوارپوشی را چیزی فراتر از نسل او می دانند و معتقدند قد کوتاه بوگارت باعث شده بود در کت و شلوار احساس امنیت بیشتری کند؛ آن قدر که حتی خیال کند او را بلندتر از حالت معمول نشان می دهد! البته او در یکی از مصاحبه هایش و به طرفداری از ژست همیشگی اش گفته بود: «این یک ژست نیست، من دیوانه بازیگری هستم. زندگی برای من در یک چمدان خلاصه می شود. تنها با همین یک دست لباس.» اصلا برایم دور از تصور نیست که بعد گفتن این جمله پشت تریبون، او به کت و شلوار راه راه خاکستری رنگش اشاره کند و با چشمانی گریان ادامه دهد: «این کت و شلوار ورساچی را مانند جانم دوست دارم.»

نسل کت و شلوارپوش ها و تیشرت پوش های سینما

شاید باورتان نشود اما مارلون براندو با تصویر مردان سبک نوآر کاری کرد که دیگر هرگز نمی توانم در حالت عادی تصویر همفری نوگارت با آن ابروهای بالا انداخته و چشمان نافذ و مرموز را به عنوان شخصیتی مجزا و جاندار باور کنم! و به محض دیدن تصویر بوگارت در کت و شلوار اتفاقا خوش دوختش عرق می ریزم و پلک چشم راستم شروع می کند به پریدن و زیر لب می گویم: «یعنی راست راستی بوگارت یک عمر در آن کت و شلوارها همه ما را گول می زد؟»


منبع: برترینها

معرفی برگزیدگان جشنواره جهانی فیلم فجر/ سیمرغ بهترین فیلم به سینمای ایران رسید

عصرایران – مراسم اختتامیه سی و پنجمین جشنواره جهانی فیلم فجر پنجشنبه ۷ اردیبهشت با حضور مسئولان و هنرمندان در تالار وحدت برگزار شد.

محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه٬ سیدرضا صالحی امیری وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی٬ حجت‌الاسلام احمد مازنی نماینده مجلس٬ محمدمهدی حیدریان رئیس سازمان سینمایی٬ مهتاب کرامتی٬ علیرضا رضاداد و غلامرضا موسوی٬ داوران بخش‌های مختلف جشنواره شامل هنرمندان سرشناس ایرانی و خارجی و مدیران جشنواره جهانی فیلم فجر از جمله حاضران در مراسم اختتامیه جشنواره بودند.

اشکان خطیبی اجرای مراسم جشنواره جهانی فیلم فجر را آغاز کرد و به دو زبان فارسی و انگلیسی به مهمانان خوشامد گفت.

در ابتدای مراسم اختتامیه سید رضا میرکریمی، دبیر سی  و پنجمین جشنواره جهانی فیلم فجر، در سخنان کوتاهی گفت: می خواهم از همه مدیرانی که به من کمک کردند تا این اتفاق به شکل شایسته ای برگزار شود و از همه داوطلبانی که آمدند و به ما در برگزاری این جشنواره کمک کردند، تشکر می کنم. مدت زمانی را در فضای آرمانی که همه ما دوست داریم، با هم گذراندیم؛ فضایی که کسی با اندیشه دیگری کار نداشت و لبخندهایمان را با هم به اشتراک گذاشتیم. ما مصمم هستیم جشنواره فیلم فجر را به پایگاهی برای سینماگرانی تبدیل کنیم که به صلح، کرامت و عدالت می پردازند و کسانی که در جست و جوی کرامت بشری هستند.

جایزه نتپک

در بخش جایزه «نتپک» سی و پنجمین جشنواره جهانی فیلم فجر با حضور داوران تندیس، دیپلم افتخار و مبلغ ۵۰٫۰۰۰٫۰۰۰ ریال جایزه نقدی به اصغر یوسفی‌نژاد کارگردان «ائو» از کشور ایران تعلق گرفت.

برای اعطای جایزه بخش «نتپک» اعضای هیئت داوران این بخش رولاندو تولنتینو، هوشنگ کلمکانی و آن‌دمی گروئه روی صحنه حاضر شدند. گلمکانی درباره بخش «نتپک» چنین توضیح داد: این اولین بار است که «نتپک» در جشنواره ایرانی حضور دارد. «نتپک» حدود ۲۰ سال قبل توسط بخش خصوصی آرونا واتاسوف منتقد هندی تشکیل شد و چند سال بعد از شروع کار، یک هیئت داوری سه نفره عمدتا آسیایی معرفی می‌کنند که به یکی از فیلم‌های آسیایی جایزه می‌دهند و ترجیحا فیلم اول یا دوم کارگردان انتخاب می‌شوند.

جایزه بین‌المذاهب

در ادامه مراسم و در بخش «بین‌المذاهب»، دیپلم افتخار و مبلغ ۵۰٫۰۰۰٫۰۰۰ ریال جایزه نقدی به وانگ ژابو کارگردان «چاقو در آب پاک» از کشور چین اختصاص یافت.

مراسم اختتامیه سی و پنجمین جشنواره جهانی فیلم فجر به پخش کلیپی درباره زنده یاد عباس کیارستمی کارگردان سرشناس سینمای ایران اختصاص داشت. در جریان برپایی جشنواره جهانی فیلم فجر چند مراسم بزرگداشت برای کارگردان «خانه دوست کجاست» برگزار شده بود.

جوایز فیلم‌های آسیایی (جلوه‌گاه شرق)

مراسم اختتامیه سی و پنجمین جشنواره جهانی فیلم فجر با اهدای جوایز جلوه‌گاه شرق (جوایز فیلم‌های آسیایی) ادامه یافت. در این بخش تندیس بهترین فیلم کوتاه آسیایی و مبلغ ۵۰٫۰۰۰٫۰۰۰ ریال جایزه نقدی به آرین وزیر دفتری کارگردان «هنوز نه» محصول ایران اختصاص یافت.

در بخش جوایز جلوه‌گاه شرق (جوایز فیلم‌های آسیایی) تندیس بهترین کارگردان آسیایی و مبلغ ۱۰۰٫۰۰۰٫۰۰۰ ریال جایزه نقدی به شهربانو سادات کارگردان «گرگ و بره»‌ محصول مشترک افغانستان، دانمارک، فرانسه و سوئد اختصاص یافت.

در بخش جوایز جلوه‌گاه شرق (جوایز فیلم‌های آسیایی) تندیس بهترین فیلم بلند آسیایی (برای کارگردان) و مبلغ ۲۰۰٫۰۰۰٫۰۰۰ ریال جایزه نقدی به ثابت کورمانبکف کارگردان «بازآمده» از قزاقستان اختصاص یافت.

شهربانو سادات کارگردان برگزیده بخش جوایز فیلم‌های بلند آسیایی بعد از دریافت جایزه خود برای فیلم «گرگ و بره» گفت: این جایزه برایم ارزشمند هستم چون با وجود این که شناسنامه داشتم، نمی توانستم مدرسه بروم.

مجید برزگر تهیه‌کننده «هنوز نه» که فیلمش در بخش فیلم‌ کوتاه آسیایی جایزه بهترین اثر را دریافت کرد٬ اعلام کرد آرین وزیر دفتری با این فیلم در جشنواره پوسان حاضر شده و ابراز امیدواری کرد فیلم از این جشنواره هم جایزه دریافت کند.

جایزه بهترین فیلم محمد الامین (ص)

در ادامه مراسم برای اهدای جایزه محمد الامین (ص)، محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه، سیدرضا صالحی امیری وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی٬ محمدمهدی حیدریان رئییس سازمان سینمایی و رضا کیانیان روی سن آمدند.

در این بخش تندیس، دیپلم افتخار و مبلغ ۱۰۰٫۰۰۰٫۰۰۰ ریال جایزه نقدی به مظفر حسین‌خانی کارگردان فیلم «بابایی»‌ از ایران اختصاص یافت.

رضا کیانیان برای اهداء جایزه محمد الامین (ص) به روی سن آمد و گفت: افتخار می کنم که گفتند جایزه اخلاق را من اعلام کنم. چون جنگ‌ها، مهاجرت‌ها و فقر همه از بی‌اخلاقی می‌آید٬ چون فرد بی‌اخلاق به خودش اجازه می دهد که قانون را زیر پا بگذارد. از تمام بی اخلاقی‌های خودم معذرت می خواهم.

جوایز بخش مسابقه بین‌الملل

اهدای جوایز بخش «سینمای سعادت» بخش بعدی مراسم اختتامیه سی و پنجمین جشنواره جهانی فیلم فجر بود.

داوران بخش مسابقه بین‌الملل (سینمای سعادت) فلوریان گالنبر گر، جسیکا وودورث، لخ مایوسکی، میکو هارادا، اوبرتو پازولینی، فاطمه معتمدآریا و رسول صدرعاملی به روی سن آمدند.

لخ مایوسکی جایزه بهترین فیلم کوتاه را چنین اهدا کرد: سیمرغ سیمین بهترین فیلم کوتاه و مبلغ ۱۰۰٫۰۰۰٫۰۰۰ ریال جایزه نقدی به قصیده گلمکانی کارگردان «آگهی فروش» محصول ایران تعلق گرفت.

قصیده گلمکانی بعد از دریافت جایزه بهترین فیلم کوتاه بخش سینمای سعادت گفت: این اولین جایزه ای‌ست که درایران می گیرم و برایم بسیار ارزشمند است. ممنون از دبیر محترم جشنواره و تمام عوامل فیلمم که بسیار کمک کردند. همیشه از بچگی به جشنواره فیلم فجر می‌آمدم و هیچ وقت فکر نمی‌کردم خودم این بالا بیایم و جایزه بگیرم.

جایزه بعدی بخش سینمای سعادت به این ترتیب اهدا شد: سیمرغ سیمین جایزه ویژه هیات داوران برای بهترین دستاورد هنری در یکی از زمینه‌های فیلم‌برداری، تدوین، موسیقی،طراحی صحنه یا طراحی لباس و مبلغ ۱۰۰٫۰۰۰٫۰۰۰ ریال جایزه نقدی به جین‌جینگ ژو (فیلم‌برداری) و وانگ تو (کارگردان هنری) فیلم سینمایی «آقای بی‌دردسر»‌ محصول چین و فرانسه اختصاص پیدا کرد.

پس از آن، معتمدآریا ضمن خیر مقدم به حاضران گفت: باعث افتخار ما هفت نفر است که توانستیم سینمای جهان را مرور کنیم و انسانی ترین فیلم ها را انتخاب کنیم. امیدوارم ما بی‌راه نرفته باشیم و درست انتخاب کرده باشیم و شما هم در قضاوت ما تردید نکنید.

جایزه بعدی بخش سینمای سعادت (مسابقه بین‌الملل) را رسول صدرعاملی اهدا کرد: سیمرغ سیمین و مبلغ ۱۰۰٫۰۰۰٫۰۰۰ ریال جایزه نقدی برای بهترین بازیگر مرد به استفان دنولیوبوف بازیگر «گلوری» محصول بلغارستان اختصاص یافت.

دیگر جوایز این بخش به اینصورت اهدا شد:

سیمرغ سیمین و مبلغ ۱۰۰٫۰۰۰٫۰۰۰ ریال جایزه نقدی برای بهترین بازیگرزن به مارگیتا گوشوا بازیگر فیلم «گلوری» محصول بلغارستان اختصاص پیدا کرد.

سیمرغ سیمین و مبلغ ۱۰۰٫۰۰۰٫۰۰۰ ریال جایزه نقدی برای بهترین فیلمنامه به اصغر یوسفی‌نژاد نویسنده «ائو» از ایران تعلق گرفت.

سیمرغ سیمین و مبلغ ۱۰۰٫۰۰۰٫۰۰۰ ریال جایزه نقدی برای بهترین کارگردان به ایوان دی گائونا کارگردان «گناهکاران» از کلمبیا تعلق گرفت.

در ادامه و برای اهدای جایزه بهترین فیلم بخش سینمای سعادت، محمدمهدی حیدریان روی سن حاضر شد. در این بخش سیمرغ زرین بهترین فیلم و مبلغ ۴۰۰٫۰۰۰٫۰۰۰ ریال جایزه نقدی به فیلم «ائو» به کارگردانی اصغر یوسفی‌نژاد محصول ایران تعلق گرفت.

در این بخش از مراسم معتمدآریا گفت: سیمرغ بلورین بهترین فیلم به اثری می‌رسد که همه ما را شگفت‌زده کرده بود.

یوسفی نژاد نیز که برای بار سوم روی صحنه آمد، گفت: این جایزه برای استادم کیارستمی و برای تبریز است. زنده باد ایران.

پایان بخش مراسم اختتامیه سی و پنجمین جشنواره جهانی فیلم فجر اجرای زنده موسیقی توسط علی زندوکیلی بود.


منبع: عصرایران

از ابقای میرکریمی‌ تا آشغال‌های دوست‌داشتنی

وزیر فرهنگ با بیان اینکه سینمای ایران امروز در اختیار صاحبان سینمای ایران است، گفت: رضا میرکریمی (به عنوان دبیر جشنواره جهانی فجر) به ابقا نیازی ندارد.

سیدرضا صالحی امیری – وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی – شامگاه هفتم اردبیهشت‌ماه پس از پایان مراسم اختتامیه سی و پنجمین جشنواره فیلم فجر به همراه محمد مهدی حیدریان (رئیس سازمان سینمایی) و رضا میرکریمی (دبیر جشنواره) به سوالاتی درباره این رویداد پاسخ داد.

به گزارش عصرایران به نقل از ایسنا، او در پاسخ سوالی مبنی بر اینکه آیا میرکریمی برای سومین‌بار به عنوان دبیر جشنواره سال آینده ابقا می‌شود، گفت: او از سرمایه‌های سینما است و نیاز به ابقا ندارد. امروز سینمای ایران در اختیار صاحبان سینما است و آقای حیدریان از بنیان‌گذران سینمای ایران و آقای میرکریمی هم از چهره‌های درخشانی است که همراه با تیم خود این جشنواره را برگزار کردند؛ تیمی که افرادی همچون رضا کیانیان در آن حضور داشتند.

او افزود: بنابراین مجموعه وزارت ارشاد تنها از این دوستان پشتیبانی می‌کند و ما می‌بینیم که این سینما در عرصه ملی و بین‌المللی ‌و منطقه می‌درخشد.

وی ادامه داد:‌ یکی از اقدامات خوب و خلاقانه آقای میرکریمی، انتقال جشنواره به مرکز شهر و حضور مهمانان در هتل این منطقه و همین‌طور رستوران‌های آن بود که درواقع واقعیت شهر تهران را به مهمانان خارجی نشان می‌دهد.

صالحی امیری اضافه کرد: این جشنواره به لحاظ هزینه کمتر و به لحاظ کمیت بسیار بالاتر از جشنواره قبل بوده و محسوس است که در منطقه ضریب نفوذ خوبی دارد.

او همچنین با اشاره به اهدای جایزه اخلاق به عنوان محمد امین (ص) در این جشنواره این اتفاق را دلیلی بر اخلاق‌مداری و صلح‌مداری جمهوری اسلامی ایران دانست .

همچنین محمدمهدی حیدریان – رییس سازمان سینمایی – در پاسخ به سوال ایسنا، درباره بودجه جشنواره که میرکریمی هم خواسته بود مسئولان سازمان یا وزارتخانه در این‌باره توضیح دهند، بیان کرد: به نظرم در این باره بدون اینکه بدانیم هدفمان چه بوده و به چه دستاوردی رسیدیم، بحث کردن قابل نتیجه‌گیری نیست. باید بدانیم که با چه هدفی کار کرده‌ایم، آیا هزینه‌ها درست بوده و به اهدافی که برنامه‌ریزی شده بود رسیده‌ایم یا خیر.

حیدریان گفت: در جریان هستم که هزینه‌های این جشنواره به مدیریت خوب آقای میرکریمی پرداخت شده و بعضی جاها با خست عمل کرده‌اند؛ آن هم بدون آنکه صدمه‌ای به اهداف جشنواره وارد شده باشد. مثل این که مهمانان همیشه در هتل‌های بالاشهر اسکان می‌یافتند اما الان به بافت سنتی شهر تهران منتقل شده‌اند.

او افزود: رقم کلی ما برای جشنواره‌ها حدود سیزده میلیارد تومان بوده است که باید ببینیم تخصیص‌های امسال داده می‌شود یا نه که بدهی آقای میرکریمی را هم بدهیم.

همچنین رضا میرکریمی در پاسخ به سوال ایسنا مبنی بر اینکه آیا فیلم «آشغال‌های دوست‌داشتنی» (محسن امیریوسفی) با نظر خود او به جشنواره راه نیافته یا دلایل دیگری داشته است، اظهار کرد: فیلم های ایرانی باید مسیر پروانه نمایش را برای حضور در جشنواره جهانی طی کنند و متاسفانه این فیلم این مسیر را طی نکرده بود.

او با این حال گفت: امیدوارم در اولین فرصت که این اتفاق بیافتد و فیلم پروانه نمایش بگیرد، آن را نمایش دهیم.


منبع: عصرایران

ظریف و همسرش در اختتامیه جشنواره جهانی فجر (+عکس)

آیین اختتامیه سی و پنجمین جشنواره جهانی فیلم فجر با حضور چهره‌های سیاسی و فرهنگی آغاز شد.

به گزارش ایسنا، عصر هفتم اردیبهشت ماه مراسم پایانی جشنواره جهانی فجر در تالار وحدت با حضور محمد جواد ظریف وزیر امور خارجه و همسرش، سید رضا صالحی امیری وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی و مهمانان خارجی برگزار می‌شود.

ظريف و همسرش در اختتاميه جشنواره جهاني فيلم فجر (+عکس)

محمد حیدریان، ریس سازمان سینمایی، حجت‌الله ایوبی، علیرضا رضاداد، کمال تبریزی، مهتاب کرامتی، فاطمه معتمدآریا، امیرعلی دانایی از جمله حاضران در این مراسم هستند.

در ابتدای این مراسم پس از قرائت آیاتی از قرآن کریم و سرود جمهوری اسلامی، اشکان خطیبی به زبان انگلیسی به مهمانان خارجی جشنواره خوش‌آمد گفت و اظهار کرد: برای گرامی‌داشت هنر و سینما گردهم آمده‌ایم.

در ادامه رضا میرکریمی، دبیر جشنواره پیش از سخنان خود گفت که برگه صحبت‌ها و گزارش کار را گم کرده و از اشکان خطیبی خواست کمک کند تا رکورد برگزاری این مراسم در کوتاه‌ترین زمان در گینس ثبت شود.

وی با تشکر از همکارانش و مدیران گفت: در این مدت در فضایی خوب تجربه‌های خود را به اشتراک گذاشتیم و می‌خواهیم اینجا را تبدیل به جایی کنیم برای اندیشمندان و هنرمندانی که به صلح، عدالت و کرامت انسانی می‌اندیشند.


منبع: عصرایران