گیشه‌ سینماها در آستانه‌ یک تیک آف

حبیب اسماعیلی پخش‌کننده «نقطه کور» مهدی گلستانه از فروش ۲۰۰ میلیونی این فیلم طی دو روز اکرانش در تهران و شهرستانها خبر داد.به گفته‌ی او «سه بیگانه» مهدی مظلومی هم تاکنون ۲ میلیارد و ۱۵۰ میلیون تومان فروخته است.سعید خانی پخش‌کننده «امتحان نهایی» به کارگردانی عادل یراقی با فیلم‌نامه‌ای از عباس کیارستمی، هم فروش این فیلم را بعد از دو هفته در تهران با ۱۵ سالن ۳۰۰ میلیون و در شهرستانها با ۱۳ سالن ۷۰ میلیون تومان اعلام کرد که مجموع آن از مرز ۴۰۰ میلیون گذشت.علی سرتیپی هم که طی هفته‌ی آینده «نهنگ عنبر ۲» و «برادرم خسرو» را روانه پرده سینماها می‌کند، از فروش یک میلیارد و ۴۰۰ میلیونی «آباجان» هاتف علیمردانی و یک میلیارد و ۲۳۰ میلیونی «یک روز بخصوص» همایون اسعدیان خبر داد. مختاری مدیر دفتر پخش «هدایت فیلم» هم از فروش ۱۶ میلیارد و ۸۸۵  هزار تومانی «گشت ۲» سعید سهیلی در تهران و شهرستانها خبر داد که این رقم در تهران بیش از ۹ میلیارد و در شهرستان بیش از  ۷ میلیارد بوده است.«خوب، بد جلف» پیمان قاسم‌خانی نیز در مجموع در تهران و شهرستانها ۱۵ میلیارد و ۵۲۵ هزار تومان فروخته است که ۹ میلیارد و ۸۹۰ هزار تومان در تهران و ۵ میلیارد و ۶۳۵ هزار تومان در شهرستانها بوده است.هدایت فیلم طی هفته‌های آینده «ویلایی‌ها» منیره قیدی و «آشوب» کاظم راست گفتار را اکران می‌کند.با آغاز اکران فیلم‌های جدید از ۲۰ اردیبهشت ماه و همزمان با تب و تاب انتخابات ریاست جمهوری باید دید آیا گیشه‌ی سینما در این روزها دوباره تیک آف خواهد داشت.


منبع: بهارنیوز

وودی آلن در لندن کنسرت می‌دهد

 وودی آلن با گروه موسیقی جاز نیو اورلئان یک تک اجرا را در سالن رویال آلبرت هال لندن روی صحنه می‌برد.

به گزارش ایسنا، بنابر اعلام گاردین، این کنسرت که دوم جولای در لندن با اجرای وودی آلن و گروه موسیقی جاز نیو اورلئان برگزار می‌شود، شامل مجموعه‌ای پرانرژی از بداهه‌نوازی‌هاست و بنا بر اعلام برگزارکنندگان، هیچ فهرستی از قطعات وجود ندارد و حتی نوازندگان نیز نمی‌دانند وودی آلن و ادی دیوس، رئیس گروه موسیقی، کدام قطعه‌ها را برای اجرا در نظر گرفته‌اند.

در حالی که وودی آلن با این گروه موسیقی جاز به‌صورت منظم برنامه‌هایی را در نیویورک اجرا می‌کند، اما این اولین بار پس از سال ۲۰۰۴ است که آن‌ها قصد دارند کنسرتی را در لندن روی صحنه ببرند.

وودی آلن که به‌عنوان یک سینماگر سرشناس شناخته می‌شود، همواره عشق و علاقه فراوانی به موسیقی داشته است و در سال ۲۰۱۲ که برنده جایزه اسکار بهترین فیلمنامه اصلی برای فیلم «نیمه شب در پاریس» شد، به‌دلیل حضور در کنسرت، در مراسم اسکار شرکت نکرد. آلن ۲۵ سال است برای گروه موسیقی جاز نیو اورلئان کلارینت می‌نوازد.

باربارا کاپل در سال ۱۹۹۷ در مستندی به عنوان «Wild Man Blues» به تور وودی آلن و گروه موسیقی نیو اورلئان در سال ۱۹۹۶ در اروپا پرداخت.

وی طی سه دهه فیلم‌سازی، بیش از ۴۵ فیلم ساخته که با آن‌ها افتخارات و جوایز سینمایی متعددی کسب کرده است که از مهم‌ترین آن‌ها می‌توان به چهار جایزه اسکار و دو جایزه گلدن گلوب اشاره کرد.

دو جایزه‌ بهترین کارگردانی و شش جایزه‌ بهترین فیلمنامه از جوایز بفتا در انگلستان، خرس نقره‌ای جشنواره‌ برلین در سال ۱۹۷۵، جایزه‌ فیپرشی جشنواره‌ کن در سال ۱۹۸۵ برای «رز بنفش قاهره»، دو جایزه‌ بهترین فیلم خارجی از جوایز سزار فرانسه برای «منهتن» و «رز بنفش قاهره»، جایزه بهترین فیلم اروپایی از جوایز گویا در اسپانیا در سال ۲۰۰۶ برای «امتیاز نهایی»، شیر طلای افتخاری جشنواره‌ ونیز در سال ۱۹۹۵، جایزه‌ یک عمر دستاورد سینمایی از جشنواره‌ سن‌سباستین در سال ۲۰۰۴ از دیگر افتخارات سینمایی این کارگردان محسوب می‌شود.

وی ۲۴ بار نامزد دریافت اسکار و چهار بار برنده آن شده که این جوایز شامل یک اسکار بهترین کارگردانی و سه جایزه اسکار بهترین فیلمنامه غیراقتباسی می‌شود.


منبع: عصرایران

فیلم های سینمایی که باید در ترایبکا ۲۰۱۷ دید

برترین ها: وبسایت هالیوود ریپورتر مجموعه ای از کمدی-درام های نامتعارف و مستندهایی که برای اولین بار ۱۹ تا ۳۰ آوریل در جشنواره نیویورک بر روی پرده به نمایش درآمده اند را جمع آوری کرده است.

جشنواره فیلم ترایبکا که در روز چهارشنبه با نمایش مستند «کلایو دیویس: موسیقی متن زندگی ما» ساخته کریس پِرکل کار خود را آغاز کرد، در این مستند بازیگران برجسته ای نظیر آل پاچینو، زوئی دویچ، اد هلمز، تریسی لتس، زاکاری جان کوئینتو، ربه‌کا هال و بازیگران مطرح دیگری بازی کرده اند. پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری بر روی این مستند نیز بی تأثیر نبود. پیروزی ترامپ باعث شد این مستند علاوه بر حضور بازیگران مطرح، ازنظر مستند سازی از خط سیر داستانی منسجم تری نیز برخوردار باشد.

کارا کاسومانو مدیر برنامه ریزی این مستند می¬گوید: «در جریان انتخابات اولویت های ما نیز برای ساختن این مستند تغییر کرد. این انتخابات به وضوح نشان داد که دنیاهای متفاوتی در این کشور وجود دارد و روایت¬های غیرداستانی سبک ارزشمندی را برای ارتباط و انتقال افکار فراهم می کنند.»

فیلم هایی همچون «نمایش ریگان» (The Reagan Show) که دوران ریاست جمهوری دونالد ریگان را از لنز دوربین ترسیم می کند و «ایکورن و طوفان آتش» (ACORN and the Firestorm)، مستندی که درباره گروه جنجالی، بحث برانگیز و سازماندهی شده ایکورن است، به بررسی اتفاقاتی در گذشته می پردازد که بر چشم انداز سیاست های دنیای امروز تأثیرگذار بوده اند. در این بین فیلم هایی با عنوان«دیدبان پلیس» (Copwatch) مستندی در مورد فعالیت های شهروندان عادی که فعالیت های نیروهای پلیس را زیر نظر دارند و فیلم «وقتی خدا می خوابد» (When God Sleeps) فیلمی درباره موسیقیدان ایرانی که از کشور خود تبعید شده، زمان حال را به تصویر می کشند.

جین روزنتهال که با همکاری رابرت دنیرو در سال ۲۰۰۲ این جشنواره را بنیان نهاده است می گوید: «این رویداد با خون ما عجین شده است، حادثه ۱۱ سپتامبر دلیلی شد برای پایه گذاری جشنواره ترابکا تا یادآور اهمیت و نقش هنرمندان و آثار سینمایی برای اتحاد میان مردم و آوردن امید بین آنها باشد.»

جشنواره ترایبکا از ۱۹ تا ۳۰ آوریل برگزار می شود. در زیر نام ۲۳ فیلمی که برای اولین بار اکران شده اند و از دیدگاه پ هالیوود ریپورتر باید دید آورده شده است.

«گل» (Flower)

 
این کمدی سیاه داستان کاراکتر زوئی دویچ، نوجوان خودسر و سرکشی را روایت می کند که به تازگی به سن بلوغ رسیده و جویای کسب اعتبار و پذیرش در میان گروه های نامناسب است. اما وقتی با پسر چاق نامزد مادرش که به تازگی استفاده از مواد را ترک کرده آشنا می شود تغییر غیرمنتظره ای در روند زندگی او رخ می دهد. در این فیلم جسورانه به کارگردانی مکس وینکلر بازیگرانی همچون کترین هان و آدام اسکات با زوئی دویچ همبازی هستند.


«تامپر» (Thumper)

الیزا تیلور، بازیگر مجموعه تلویزیونی «صد نفر»، نقش دانش آموز دبیرستانی را بازی می کند که با رئیس پخش مواد مخدر، با بازی پابلو شرایبر، بُر می خورد. در این فیلم درام جنایی به کارگردانی جردن راس و تهیه کنندگی کری فوکوناگا بازیگرانی همچون لینا هیدی و بن فلدمن ایفای نقش کرده اند.


«وقتی خدا می خوابد» (When God Sleeps)

این مستند حول محور ماجرای تبعید رپر ایرانی ،شاهین نجفی می چرخد. رپری که سبک جسورانه و اشعار متخلفانه او مراجع دینی کشورش را به خشم می آورد. تیل شودر کارگردان فیلم به پرده برداری از ماجرای حمله تروریستی پاریس در نوامبر ۲۰۱۵ و گروگان گیری در تئاتر بتکلان و واکنش شدید حزب راست گرای اروپا در مقابل پناهندگان خاورمیانه می پردازد.

 23 فیلم سینمایی که باید در جشنواره فیلم ترایبکا 2017 دید


«ال ای ۹۲» (LA 92)

دان لیندزی و تی جی مارتین، دو کارگردان هالیوودی، تصویری فیلتر نشده از شورشی که ۲۵ سال پیش در لس آنجلس در پی تبرئه چهار افسر پلیس که به ضرب و شتم رادنی کینگ ، راننده تاکسی سیاه پوست، متهم شده بودند را به نمایش می گذارند. لیندزی می گوید: «شما چیزهایی را خواهید دید که برداشت و ادراک شما از درست و نادرست را به چالش خواهد کشید.»

 23 فیلم سینمایی که باید در جشنواره فیلم ترایبکا 2017 دید


«کفتار» (Aardvark)

 
زاکاری جان کوئینتو نقش احساسی و چالش برانگیز مخترعی را بازی می کند که از بیماری توهم که رو به وخامت است رنج می برد. جان هم، برادر سرد مزاج او، بازیگر معروفی است و جنی اسلیت قادر نیست بین او و جان یکی را انتخاب کند. کارگردان این فیلم برایان شوآف در این فیلم با طنازی به بیان مزایا و معایب بار عاطفی مسائل انسانی می پردازد.

 23 فیلم سینمایی که باید در جشنواره فیلم ترایبکا 2017 دید


«الیان» (Elian)

مستند «الیان» به تهیه کنندگی الکس گیبنی داستان جالب الیان گونزالز، پسر بچه پنج ساله کوبایی تبار را که در روز عید شکرگزاری ۱۹۹۹ در تنگه فلوریدا از غرق شدن نجات می یابد روایت می کند. پس از اینکه مادرش و دیگر افراد در دریا ناپدید می شوند، کشمکش بین پدر کوبایی الیان گونزالز و بستگانش در میامی برای گرفتن حضانت او زوایای واضح تری از تنش های موجود پس از جنگ سرد بین آمریکا و کوبا را به تصویر می کشد. مستند از زبان الیان گونزالز که حالا ۲۳ ساله شده روایت می شود. مستند توسط راس مک دونل و تیم گلدن کارگردانی شده است.

 23 فیلم سینمایی که باید در جشنواره فیلم ترایبکا 2017 دید


«ویرجینیای شیرین» (Sweet Virginia)

کریستوفر ابوت، بازیگر سریال تلویزیونی «دختران»، در نقش آدم‌کشی غیر قابل پیش بینی که در شهر کوچک آلاسکان خرابی بزرگی به بار می آورد ظاهر می شود. او با ستاره اسبق سوارکاری که نقشش را جان برنتهال بازی می کند دوست می شود. جِمی اِم تگ کارگردان فیلم می گوید: «فیلم در مورد بهبود یافتن زخم هایی است که انشان از گذشته به همراه خود دارد، در مورد انسان هایی که در کشمکش برای فرار از گذشته خود هستند.»

 23 فیلم سینمایی که باید در جشنواره فیلم ترایبکا 2017 دید


«هوندروس» (Hondros)

این مستند به تهیه کنندگی جیک جیلنهال و ریوا مارکر بر روی زندگی کریس هوندروس، عکاس جنگ و برنده جایزه عکاسی، تمرکز می کند. هوندروس سال های بسیاری از عمر خود را شاهد کشمکش و جنگ بوده و سرانجام در سال ۲۰۱۱ در لیبی کشته می شود. در این فیلم تصویر صمیمی هوندروس توسط دوست دوران کودکی اش، گِرگ کمپبل، کارگردانی شده است. جیمی لی کرتیس تهیه کننده دیگر این فیلم است.

 23 فیلم سینمایی که باید در جشنواره فیلم ترایبکا 2017 دید


«هدر رفته! داستان غذاهای مانده» (Wasted! The Story of Food Waste)

«مقابله با پسماندهای غذایی نباید ملال آور باشد – در واقع یک مقابله خوشمزه است.»

این مستند به تهیه کنندگی آنتونی بوردین به کند وکاو در عوامل اصلی ولی ناشناخته ی مؤثر در هدر رفتن منابع غذایی – ازصنعت کشاورزی و صنعت ماهیگیری گرفته تا سوپرمارکت های زنجیره ای و کافه تریای مدارس- می پردازد و در کنار آن به معرفی و ستایش راهکارها و نوآوری های اجرایی برای از بین بردن این معضل همت می گمارد. این اثر به کارگردانی آنا چای و ناری کای مستندی با دغدغه های محیط زیستی است که در آن افرادی همچون  دان باربر، ماریو باتالی، دنی بووین و ماسیمو بوتورا ظاهر شده اند. این مستند در بخش مخصوص جشنواره به مناسبت «روز زمین» اکران شد.


«اجازه» (Permission)

ربه‌کا هال به عنوان تهیه کننده و نقش مقابل دن استیونز در این درام-کمدی به عنوان یک زوج ظاهر می شود. گرچه این زوج از رابطه طولانی  و پایدار خود رضایت کامل را دارند، ولی در عین حال آشنایی با افراد دیگر را نیز از دست نمی دهند. براین کرانو نویسنده و کارگردان این اثر روش های جلوگیری و مهار مشکلات، نگهداری از ازدواج، شروع یک خانواده و حفظ انسجام خانواده در موقعیت های دشوار را با ظرافت خاصی بررسی می کند. در این فیلم مورگان اسپکتور و جیسون سودیکیس بازی می کنند.


«نمایش ریگان» (The Reagan Show)  

 
مستند «نمایش ریگان» به کارگردانی پاکو ولز و سیئرا پتنگیل بر اساس اخبار شبکه های مختلف در دهه ۸۰ و نوارهای ویدئویی که توسط خود ریگان درست شده بود می باشد. اخبار و نوارهای ویدئویی که چهره دونالد ریگان را به عنوان مرد اول کاندیدای ریاست جمهوری به تصویر کشید. مردی که تجربه و قابلیت برجسته او در امر اجرا و داشتن روابط عمومی قوی از او  فردی بی همتا در مقابل رقیب اصلی خود و رهبر شوروی سابق، میخائیل گورباچف، برای حضور در چشم انداز سیاست مدرن می ساخت.

 23 فیلم سینمایی که باید در جشنواره فیلم ترایبکا 2017 دید


«یک دختر مناسب» (A Suitable Girl)

مستند «یک دختر مناسب» به کارگردانی اسمریتی ماندرا و سارینا خورانا با دنبال کردن سفر چهار دختر جوان و مدرن به بررسی اساس ازدواج سنتی در هند می پردازد. در حالی که این چهار دختر تمام تلاش خود را می کنند که خانواده، شغل و دوستان را در کنار هم داشته باشند و هیچ کدام را فدای دیگری نکنند. در این میان بعضی از این دختران از وضع موجود به شدت بیزارند و فرصتی به آنها دست می دهد تا در مقابل ازدواج سنتی صحبت کنند.

 23 فیلم سینمایی که باید در جشنواره فیلم ترایبکا 2017 دید


«عاشقان» (The Lovers)

فیلم «عاشقان» به کارگردانی ازازل جیکوب و بازی تریسی لتس و دبرا وینگر، ازدواج مدرن زوجی را به تصویر می کشد که ازدواج به ظاهر موفق و مستدامی داشته اند، ولی هیچ علاقه ای بین آنها وجود ندارد و هر یک خارج از روابط زناشویی با شخص دیگری وارد رابطه شده است. این رویه ادامه دارد تا زمانیکه شخص مقابل هر یک از آنها خواستار تعهد در رابطه می شوند و اینجاست که هر دو برای حل و فصل این مشکل به طور دوستانه صحنه را ترک می کنند. حرکتی که به آشکار شدن روابط آنها در شبکه تلویزیونی A24  می انجامد.

 23 فیلم سینمایی که باید در جشنواره فیلم ترایبکا 2017 دید


«وضیت خاکستری» (A Gray State)

مستند «وضعیت خاکستری» به تهیه کنندگی ورنر هرتسوک سعی دارد به کاوش در قتل جنجالی فیلمساز، سرباز کهنه کار، شخصیتی کاریزماتیک و صدایی امیدبخش در بین گروه سیاسی الترنتیو رایت (Alt-right)، آقای دیوید کرولی و خانواده اش می پردازد. دیوید کرولی و خانواده اش در سال ۲۰۱۴ در منزلشان در مینه¬سوتا به قتل رسیدند. اریک نلسون این فیلم را بر اساس جستجو در فیلم ها، عکس ها و اسناد ضبط شده کرولی ساخته و پرداخته است.

23 فیلم سینمایی که باید در جشنواره فیلم ترایبکا 2017 دید 


 «زبانه‌ی زنگ» (The Clapper)

در این فیلم طنز و رمانتیک – کمدی، به کارگردانی دیتو مانتیل، اد هلمز نقش فردی را ایفا می کند که در استودیو ضبط موسیقی کار می کند، ولی مسیر زندگی اش با مبتلا شدن به یک ویروس زیر و رو می شود. تریسی مورگان، آماندا سیفرید، آدام لوین و آلن تیک که به تازگی از دنیا رفته (۲۰۱۶) از بازیگران این فیلم هستند.


«راجر استون را برایم بگیر» (Get me Roger Stone)

دونالد ترامپ در فیلم جدید شبکه نتفلیکس به کارگردانی دیلن بنک، دنیل دی مارو و مورگان پِهمه حضور داشته است. این فیلم  از نمایی نزدیک تر به نمایش حرفه و شغل سیاستمدار حقه باز و دوست قدیمی دونالد ترامپ، راجر استون، می پردازد. به گفته پِهمه راجر استون از یدک کشیدن این لقب زشت و زننده رضایت کامل را داشت.

 23 فیلم سینمایی که باید در جشنواره فیلم ترایبکا 2017 دید


«اِیکورن و طوفان آتش» (ACORN and the Firestorm)

روبن اطلس و سم پولارد کارگردانان این مستند، فعالیت های گروه سازماندهی شده (ACORN)، که نقش مهمی را در انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۰۸ بر عهده داشتند به تصویر می کشند. گروهی که فعالیت های آنان منجر به پیروزی باراک اوباما در انتخابات سال ۲۰۰۸ شد. در این درام سیاسی حزب محافظه کار به طرفداران اوباما اتهام تقلب و کلاهبرداری می زند و سعی دارد با یک دوربین مخفی شیوه های کسب درآمد و فعالیت های این گروه سازماندهی شده را به نمایش بگذارد. این تلاش ها به تاسیس برایت بارت نیوز، وبسایت خبری و محافظه‌کار آمریکایی، انجامید و شکاف موجود بین حزب دموکرات و حزب جمهوری خواه را عمیق تر کرد. روبن اطلس می گوید: «هیچ وقت تصورش را نمی کردم که مستند اِیکورن اینگونه سیاست های حال حاضر را پیش بینی کند.»


«دیدبان پلیس» (Copwatch)

این مستند فعالیت های سازمان مردمی به نام «ما دیدبانان پلیس» را به تصویر می کشد. سازمانی که تحت عنوان اعتراضات غیرخشونت آمیز برای پایان دادن به خشونت های مأمورین به تصویر برداری از فعالیت های پلیس می پردازد. کامیلا هال کارگردان این مستند تصویری از فعالان این گروه که سر بزنگاه از خشونت های مأمورین تصویربردای کرده اند را ارائه می دهد. در میان این فعالان می توان رمزی اوترا را نام برد که از دستگیری مرگبار اریک گارنر تصویربرداری کرده است.


«من مدرک هستم» (I Am Evidence)

این مستند دلخراش به تهیه کنندگی ماریسکا هارگیتای به پرونده تجاوزهایی می پردازد که هنوز توسط پلیس بررسی نشده اند. پرونده های باز نشده ای که خود سمبل بی اعتنایی سیستم عدالت کیفری و نگرش متعصبانه آنها به آزارها و تجاوزهای جنسی بر اساس جنسیت، نژاد و طبقه اجتماعی قربانیان این تجاوزها در طول تاریخ است. این مستند محصول شبکه اچ بی او است و توسط تریش ادلسیک و گیتا گاندهیر کارگردانی شده است.

 23 فیلم سینمایی که باید در جشنواره فیلم ترایبکا 2017 دید


«از خاکستر» (From the Ashes)

 مستند «از خاکستر» به کارگردانی مایکل بونفیگلیو کشمکش های موجود بین انجمن های مختلف در سرتاسر آمریکا را بر سر تآثیرات سوء صنعت زغال سنگ و دغدغه این انجمن ها در مورد آینده این صنعت با روی کار آمدن دونالد ترامپ را به تصویر می کشد. فیلم از موضوع جنگ بر سر زغال سنگ فراتر رفته و به بیان داستان های دلخراش و غم انگیز در مورد موضوعاتی مانند اقتصاد، وضع سلامت و تغییرات آب وهوایی که در خطر هستند می پردازد. نشنال جئوگرافیک، نشریه رسمی انجمن جغرافیای ملی، سر بزنگاه و درست زمانی که دونالد ترامپ قانون برنامه انرژی پاک را لغو کرد ازاین مسنتد استقبال کرد.

 23 فیلم سینمایی که باید در جشنواره فیلم ترایبکا 2017 دید


«جهنم بر روی زمین: سقوط سوریه و برخاستن داعش»(Hell on Earth: The Fall of Syria and the Rise of ISIS)

این مستند به کارگردانی سباستین جانگر و نیک کوئستد عواقب سیاسی و اجتماعی و از همه مهم تر تلفات انسانی جنگ سوریه را مطرح می کند. فیلم منتشر شده توسط نشنال جئوگرافیک شامل تصاویری از مبارزان کرد شنگال، نیروهای مسلح شیعه در عراق و حتی مبارزان وابسته به گروه القاعده در داخل و اطراف شهر حلب و رقه می باشد.

 23 فیلم سینمایی که باید در جشنواره فیلم ترایبکا 2017 دید


«ویتنی: می تونم خودم باشم» (Whitney: Can I Be Me)

این مستند به کارگردانی نیک برومفیلد داستان زندگی ویتنی هیوستون ستاره خواننده پاپ و نارضایتی او از زندگی خود را به تصویر می کشد. نارضایتی ای که به مرگ غم انگیزش در سال ۲۰۱۲ ختم می شود. برومفیلد برای ساخت این مستند تنها توانست از فیلمی که رودی دولزال از تورهای هیوستون در سال ۱۹۹۹ ساخته بود استفاده کند.

 23 فیلم سینمایی که باید در جشنواره فیلم ترایبکا 2017 دید


«دابکا» (Dabka)

در این فیلم که بر اساس واقعیت ساخته شده، شاهد ماجراجویی های غیرمعمول روزنامه نگاری بی تجربه به نام جی بهادر در سفرش به سومالی برای نوشتن کتابش، هستیم که توسط ایوان پیترز به تصویر کشیده می شود. برخد عبدی، ال پاچینو، ملانی گریفیت و مردم محلی که تجربه بازیگری ندارند در این فیلم بازی می کنند. کارگردان این فیلم برایان باکلی، جنبه های روشن کشوری مثل سومالی را به نمایش می گذارد و معتقد است که: «اخبار و رسانه ها فقط تصاویر لحظه ای از قحطی، دزدان دریایی و تروریست ها را نشان می دهند ولی مردم سومالی شوخ طبع هستند.»

23 فیلم سینمایی که باید در جشنواره فیلم ترایبکا 2017 دید


منبع: برترینها

کتاب «مورسو، بررسی مجدد»؛ ادامه ای بر بیگانه کامو

هفته نامه کرگدن – محمد بادپر: گفت و گو با سمیرا رشیدپور مترجم کتاب «مورسو، بررسی مجدد»؛ کتابی که کامل داود الجزایری آن را به نحوی در ادامه رمان بیگانه آلبر کامو نوشته است.

سمیرا رشیدپور مترجم و پژوهشگری است که علاوه بر رمان «سگ خارجی» که اولین رمان منتشرشده اوست، ترجمه های آثاری همچون «خوب کردی رفتی آرتور رمبو»، نمایشنامه «چهره ارفه» اولیویه پی، «عقل ساد» موریس بلانشو را نیز در کارنامه خود دارد، اما چیزی که باعث شد ما در این مطلب به سراغ ایشان برویم ترجمه کتاب «مورسو، بررسی مجدد» نوشته کامل داود است؛ نویسنده ای که از جنبه هایی به آلبر کامو که موضوع بحث ما در این شماره است، مربوط می شود.

این نویسنده متولد ۱۹۷۰ هم مانند کامو الجزایری است، اما به فرانسه می نویسد.  تا پیش از این هشت سال سردبیری روزنامه «وهران» را برعهده داشته و به خاطر «مورسو، بررسی مجدد» که مهم ترین رمان اوست، جایزه نخستین رمان گنکور و جایزه پنج قاره فراکوفونی را از آن خود کرده است. او با این رمان و چند مجموعه داستانی که پیش از این نوشته است، خود را به عنوان یکی از نویسندگان فرانسوی در عرصه جهانی مطرح کرده است.

با سمیرا رشیدپور درباره این نویسنده، اثر مهم اخیر او و کمی هم درباره آلبر کامو گفت و گو کردیم.

کتاب «مورسو، بررسی مجدد»؛ ادامه ای بر بیگانه کامو

وقتی لیست کارهایی را که شما ترجمه کردید، نگاه می کنم، به نظر می رسد کتاب «مورسو، بررسی مجدد» شاخص تر از باقی ترجمه هایتان است. می خواهم بدانم چه شد که تصمیم به ترجمه این کتاب گرفتید؟ آیا جوایزی که این کتاب به دست آورده، بر تصمیم شما اثرگذار بود یا نام کتاب و موضوع خاص آن باعث شد دست به ترجمه بزنید؟

بستگی دارد معیار شاخص را چه چیزی بگیریم. اگر معیار شاخص بودن را جایزه گرفتن و نگاه منتقدین تعیین کند، بله، حرف شما درست است. ادبیات کشورهای فرانسوی زبان آفریقایی همیشه برای من جذاب بوده؛ خواندن آثار نویسندگانی از کشورهای استعمارزده که با همان زبان استعمارگری که بهشان تحمیل  شده به ادبیات رو آورده اند. روایت مصیبتی به نام استعمار، اما با زبان خود استعمارگر.

در مورد ادامه سوالتان باید بگویم من داستان نویس هستم و برای همین خیلی برام سخت است که به جای نوشتن اثر خودم بنشینم داستان کسی دیگر را ترجمه کنم، چون مدام با این مسئله مواجه می شوم که این داستان من نیست، من این جا چکار دارم؟ برای همین در کنار مطالعه کارهای جدید که جزو برنامه کاری من است، تصمیم گرفتم اگر با کار بسیار خاصی مواجه شدم حتما آن را ترجمه کنم؛ اثری که به سبک و سیاق کارهای خودم نزدیک باشد یا در سبک و روایت پردازی بدعت داشته باشد و ترجمه فارسی اش به درد داستان نویسان ایرانی بخورد که زبان فرانسه بلد نیستند. اما هیچ وقت جایزه گرفتن اثر برایم معیار نبوده و نیست.

چیزی که من را جذب این اثر کرد، کار جالبی بود که نویسنده این کتاب انجام داده؛ وارد شدن در جهان داستانی (diegetique) بیگانه آلبرکامو. یعنی با باور داستانی که کامو از زبان مورسو تعریف کرده، کامل داود روایتی موازی و فراتر از آن را ارائه داده؛ روایت بیگانه ای الجزایری، نه بیگانه ای فرانسوی.

نکته ای که در کار کامل داود وجود دارد، این است که بیگانگی با جهان فقط مختص یک فرانسوی با فلان مختصات فکری مسیحی- غربی نیست. این بیگانگی می تواند در همان کشور، در همان زمان برای یک مسلمان- مستعمره هم وجود داشته باشد، منتها با روایت و تاریخ دیگری.

راوی کتاب «مورسو، بررسی مجدد» برادر آن مرد عربی است که به دست مورسو کشته شده و او اتفاقاتی که بر خودشان رفته را روایت می کند و داستان هم دقیقا از جایی شروع می شود که بیگانه به پایان می رسد. به نظر خودتان مورسوی کتابی که شما ترجمه کردید، چه تفاوت ها و شباهت هایی به مورسوی آلبر کامو دارد؟

مورسو در کتاب بیگانه آلبر کامو شخصیت بی تفاوتی است که تقریبا هیچ چیزی در دنیای بیرون بر رویش تاثیر نمی گذارد و همه چیز برایش علی السویه است؛ مرگ مادرش، ازدواج با ماری (دوستش)، سر کار رفتن، تغییر محل کارش و انتقال به پاریس… هیچ کدام از مسائل روزمره اش او را درگیر نمی کند. او یک فرانسوی الجزایری است؛ نه متعلق به فرانسه است و نه خود را الجزایری می داند.

کامو توانسته خواننده را با همان لحن سردش با بیگانگی مورسو نسبت به جهانی که در آن زندگی می کند، همراه کند. تقریبا در نیمه اول رمان کامو، مورسو از ابسوردیته ای که در آن غوطه ور است، اطلاعی ندارد.

در نیمه دوم داستان، مورسو به خاطر قتل یک عرب در زندان است. در تمام طول ماجراهای دادگاه، بیگانگی مورسو با قوانین قراردادی جهان بیرون نمود بیشتری پیدا می کند. در جریان محاکمه اش علاوه بر قتل او را به خاطر آن که بویی از انسانیت نبرده، محکوم می کنند، چون در خاکسپاری مادرش اشکی نریخته و بعد از آن شنا کرده و فردایش به سینما رفته. کارهایی که به ظاهر ربطی به هم ندارند، اما از نظر آن ها رفتارهای انسانی سوگوار نیست.

 کتاب «مورسو، بررسی مجدد»؛ ادامه ای بر بیگانه کامو

هارون، راوی داستان کامل داود، پرونده قتلی را که در بیگانه اتفاق افتاده، دوباره باز می کند تا درباره هویت مرد عربی حرف بزند که مورسو کشت. عربی که نامی نداشت و جسدش هیچ وقت پیدا نشد. او از مورسو متنفر است که با بی اعتنایی و بی تفاوتی محض برادرش را کشته و زندگی آن ها را به هم ریخته است.

کتابی نوشته، اما هیچ اثری از نام مقتول یعنی موسی و خانواده اش در آن نیست، اما چیزی که داستان کامل داود را فراتر از نقدی پسااستعماری می برد، روی هم قرار گرفتن (superposition) ماجرای مورسوی بیگانه و ماجرای هارون بیگانه است. هارون بی تفاوت به جنگی که برای استقلال در الجزایر در جریان است، انتقام شخصی اش را از یک فرانسوی مستعمره نشین می گیرد، اما چیزی عوض نمی شود. او سال هاست بیگانه شده؛ هم با هویت عربی و مسلمانش، هم با کشوری که در آن زندگی می کند. در نهایت او هم مثل مورسو با نفی همه این ها به استقبال مرگ می رود، اما او را نمی کشند و باید سیزیف وار ادامه دهد تا بمیرد.

این که نویسنده ای بیاید و داستان کتابش را دقیقا از یک شخصیت مشهور دیگر وام بگیرد و براساس آن هم شروع به نوشتن بکند و این قدر هم مطرح بشود، سابقه داشته است؟

دقیق نمی دانم، شاید هم باشد. کتاب های زیادی هست که من نخوانده ام یا آن چنان معروف نشده اند که بر سر زبان ها بیفتند و اگر هم چنین چیزی بوده، من خبر ندارم. اما این رابطه بینامتنیت همواره در میان آثار ادبی مختلف بوده، ولی به این شکل با این مختصات جغرافیایی و سیاسی و اجتماعی، سبک جدیدی محسوب می شود که به نظر من توانسته فراتر از یک بینامتنیت صرف ظاهر بشود.

جایی خواندم کامل داود حتی از سوی تندروهای الجزایر از طریق شبکه های اجتماعی مثل فیس بوک تهدید به قتل شده است و او را با عناوینی مثل موجودی منحرف خوانده اند. به نظرتان دلیل این امر چه می تواند باشد؟

چون کامل داود معتقد است که مستعمره بودن الجزایر به دویست سال پیش و استعمار فرانسه بر نمی گردد. درواقع از نظر کامل داود، اقلیتی که به عربستان سعودی وصلند، هم زبانشان و هم نگاه خاصِ افراطی شان را به جمعیتی تحمیل کرده اند. درواقع مردم بربر و فینیقی تبار الجزایر پیش از استعمار اروپایی، تحت سلطه عربی سازی اُمویان در قرن هفتم میلادی قرار گرفته اند.

تمام آن چیزی که بر تاریخ پرفراز و فرود استعماری الجزایر از سلطه امویان تا استعمار اسپانیا در قرن پانزدهم، عثمانی ها در قرن شانزدهم و بعد از آن استعمار فرانسه تا آزادسازی کوتاه مدت مدتش در سال ۱۹۶۳ گذشته، تماما در زبان کوچه و بازار مردم الجزایر جاری است.

این گونه گون بودگی و قلب و تحریف زبان را کاملا می توانیم در به کارگیری کلمات مختلف به نسبت موقعیت جغرافیایی شهرها و محله هایش ببینیم. از نظر کامل داود الجزایری زبانی چندرگه، اما زیست شده است که نتوانسته به عنوان زبان رسمی مردم الجزایز شناخته شود. بعد از استقلال الجزایر تصمیم بر آن شد که در مقابله با استعمار فرانسه، نه زبان الجزایری که زبان عربی (به گفته داود، زبان عربیِ سعودی)- سلطه گری دیگر- را به رسمیت بشناسند.

چه چیزی باعث می شود زبان های اروپایی را استعمارگر بدانیم و زبان عربی را مستثنا کنیم؟

سیاست عربی سازیِ زبانی دولت الجزایر به ظاهر حرکتی در جهت مخالف با استعمار صد و سی ساله فرانسه بود، اما به سرکوب زبان اکثریتی انجامید که هیچ تعلق خاطری به نوشتن با زبان عربی نداشتند. خب راوی او هرچند عرب است، اما در همین کتاب «مورسو، بررسی مجدد» علیه هویت عربی اش شورش می کند و با نفی آن بیگانگی خاص خودش را که شبیه بیگانگی مورسو است، درونی می کند.

برخی منتقدین خارجی این کتاب را پاسخی به بیگانه آلبر کامو می دانند و برخی هم درجهت آن. از طرفی خود کامل داود می گوید وقتی کتاب بیگانه را برای اولین بار در بیست سالگی خواندم، آن را دوست نداشتم، در حالی که به افسانه سیزیف علاقه داشتم. شما خودتان با کدام یک از آثار کامو ارتباط بهتری دارید؟

آثار کامو را باید به دو قسمت تقسیم کرد: دوره اول، دوران انسان ابسورد کامو است که در جُستار افسانه سیزیف، رمان بیگانه و دو نمایشنامه کالیگولا و سوءتفاهم نمود پیدا می کند. آگاهی از بی معنایی زندگی انسان، کامو را به سوی این ایده سوق می دهد که انسان آزاد است تا هر طور که می خواهد زندگی کند و هیچ بهایی در باب عواقب اعمالش و اشتباهاتش پرداخت نکند. باید تمام شورمندی ها و خوشی های روی زمین را تجربه کند.

در دوره دوم کامو به نوعی اومانیسم مبتنی بر ارزش می رسد که به هر کنش انسان معنایی می بخشد و محدودیت هایش را تعیین می کند. این اومانیسم در رمان طاعون و نمایشنامه حکومت نظامی و عادل ها کاملا مشخص است. از نظر او عصیان تنها راه مبارزه با پوچی است؛ مبارزه همراه با جمعیتی از انسان ها برای به رسمیت شناختن انسانیت تنها راه به درآمدن از انزوای نهیلیستی فردی است.

 کتاب «مورسو، بررسی مجدد»؛ ادامه ای بر بیگانه کامو

انسان هایی مثل دکتر ریو در طاعون که از احساس خوشبختی فردی احساس شرم دارد و به خاطر عشق به انسان ها علیه نظم الهی عصیان می کند، چون او را پدر جهانی می داند که در آن فرزندانش شکنجه می شوند. سیر تحول فکری ای که کامو داشته، بی تاثیر از اوضاع و احوال زمانه اش نبود؛ جنگ جهانی دوم و شروع جنگ سرد و همچنین جدال های کلامی که با روشنفکران هم عصرش داشت.

من کامو را در کلیتش می خوانم. در هر دو دوره آثار درخشانی دارد، اما به نظرم شخصیت هارون در این رمان بیشتر در سیزیف کامو درونی شده است؛ کسی که مجبور بوده سراسر عمرش جسد مفقود برادرش را بر دوش بکشد تا روزی برسد که به جای او جسد یک فرانسوی مستعمره نشین را زیر نور ماه به خاک بسپارد، اما هیچ خلاصی و رهایی در کار نیست. او محکوم به زندگی مورسووار شده است.

شبح مورسو، مادر خودش و جسد مفقود برادرش، همان صخره ای شده اند که سیزیف مجبور بود هر روز بالای کوه ببرد و دوباره به پایین پرت کند. مرور خاطرات و حفظ نام موسی و ماجرای زندگی مورسو همان سیکل پوچی است که هارون از آن خلاصی ندارد.

تقریبا تمام آثار کامو در ایران ترجمه شده اند، ما آن طور که به نظر می رسد درباره زندگی خود کامو جز یکی، دو کتاب چندان منبع دقیقی وجود ندارد. آیا شما برای ترجمه این کتاب دنبال اطلاعات دقیقی از کامو و کتاب هایش هم بودید؟

خب من به واسطه رشته تحصیلی ام که ادبیات فرانسه است، توفیق اجباری آشنایی با نویسنده ای مثل کامو را از زبان اصلی و از وجوه مختلفی داشته ام. ما در دانشگاه باید با آثار کامو آشنا می شدیم،  چون یکی از تاثیرگذارترین نویسندگان فرانوسی است. این کمبود منابعی که شما اشاره کردید، متاسفانه وجود دارد. کتاب ها و مقالات بسیار دقیق و به درد بخوری درباره آثار کامو هست که امیدوارم روزی ترجمه شوند و در اختیار علاقه مندان قرار بگیرند.

کامو را همواره به عنوان یکی از پیشتازان بیان اخلاقیات، عدالت و عشق معرفی می کنند. می خواهم بدانم «مورسو، بررسی مجدد» به دنبال بیان چه چیزی است؟

«مورسو، بررسی مجدد» گشودن دوباره پرونده قتلی است که تاریخ از کنار آن بی هیچ عذاب وجدانی عبور کرد. از این دست کشتارها در تاریخ الجزایر نمونه های فراوانی هست، مثلا کشته شدن معترضان الجزایری در پاریس در سال ۱۹۶۱ که جسدهایشان در رود سن ریخته شد و درباره شان نه روایتی هست و نه شاهدی. کسی چه می داند چه بر سر زندگی تک تک آن آدم ها و خانواده های شان آمد؟ از کجا آمده بودند؟ چه می خواستند؟ آیا جواب سوال ها و اعتراضشان تیرباران شدن بود؟ کامل داود از فراموش شدگان می گوید. از به جاماندگان بی صدا، از همان چیزی که خود کامو نیز رسالت ادبیات را روایت سرگذشت آن ها می دانست.


منبع: برترینها

«سلام بمبئی» در هند اکران می‌شود

قربان محمدپور کارگردان سینما در پاسخ به این پرسش که چرا نسخه شبکه نمایش خانگی «سلام بمبئی» قبل از اکران جهانی آن در کشور خودمان عرضه می‌شود، گفت: این فیلم سینمایی قرار است از ۲۷ ماه می در هندوستان و کشورهای دیگر اکران شود و این به آن معنا است که «سلام بمبئی» ۲۳ روز دیگر اکران جهانی خود را آغاز می کند.

 


 


وی ادامه داد: قرار بود نسخه نمایش خانگی «سلام بمبئی» عید فطر وارد بازار شود، اما به ما گفتند که نسخه قاچاق فیلم بیرون آمده است و ما نیز ترجیح دادیم تا نسخه نمایش خانگی کمی زودتر وارد بازار شود.این کارگردان در پاسخ به اینکه آیا این امر با اطلاع کمپانی هندی تولیدکننده فیلم صورت گرفته است یا خیر، گفت: با توجه به اینکه «سلام بمبئی» باید به زبان هندی ترجمه شود، مشکلی در اکران فیلم در هندوستان پیش نمی آید. این را هم بگویم که این هفته دوبله هندی فیلم آغاز می شود.

محمدپور در پایان گفت: همچنان در انتظار دریافت پروانه ساخت فیلم سینمایی «سلام بمبئی ۲» هستم البته طبق شنیده ها بررسی این فیلمنامه در شورای صدور پروانه ساخت، روز شنبه ۱۶ اردیبهشت ماه صورت می گیرد.فیلم «سلام بمبئی ۲» داستان دختر شیطان است که تصمیم می گیرد دیگر از شیطان پیروی نکند و برای بخشیده شدن باید به زمین آمده و به یک انسان بی گناه سجده کند و او تمام هندوستان را برای پیدا کردن یک انسان بی گناه می گردد.


منبع: بهارنیوز

نمایشگاه کتاب وضرورت تعمیق در جامعه

هانا گلستان- روزنامه بهار
فصل اردیبهشت است و آغاز روزهای نمایشگاهی برای کتاب. نمایشگاهی که حالا به شهر آفتاب هم منتقل شده است و باید دید این انتقال برای این یار مهربان مضر خواهد بود یا مفید. قدر مسلم آن است که برای دیدار این یار مهربان آن کس که طالب باشد مسیرها خواهد پیمود حتی تا سر قله قاف؛ شاید این جابه جایی برای آنان که نمایشگاه کتاب را بیشتر برای گردش و تفریح و تغذیه انتخاب می‌کردند کمی دردسر آفرین باشد اما در کل باید منتظر نشست و دید که این دوره از نمایشـگاه و آمار بازدیدکنندگان و خریدارانش چه تغییری خواهد کرد. کتاب،  این روزها در ایران حال و روز خوبی ندارد. البته اگر از کنکوری‌ها و نکات خوشبختی آور و طالع بینی و چگونه یک شبه میلیونر شویم بگذریم؛ آمار مطالعه کتاب‌های مفید، عمیق و ارزشمند به شدت سیر نزولی دلهره آوری را می‌گذراند. دلهره آور از این نظر که جامعه‌ای که عمق مطالعاتش تستی و کنکوری و سریع السیر و سطحی باشد، از اساس با مفاهیم عمیق بیگانه خواهد شد. بیگانگی با عمق مفاهیم در دنیایی عمیق می‌تواندآینده جامعه را دچار بحران‌های عمیق کند. بحران هایی که هرچند به هشداردهندگان نسبت به آنها، لقب سیاه نمایان داده می‌شود؛ اما وجود دارد و در حال گسترش نیز هست. تقریبا کسر بزرگی از جمعیت ایران با عمیق‌ترین مفاهیم؛ معضلات و دغدغه‌های خود سطحی و از در شوخــی روبه‌رو می‌شوند. موید این مطلــب حضور میلیونی در برخی کانال‌ها و صفحات  فکاهی و سطحی است. حضوری که به ویژه در نسل جوان به شدت نگران‌کننده است.
نسل جوان و نوجوان ما کمتر در مطلب یا نوشته یا موضوعی عمیق می‌شوند و به فکر می‌روند، می‌توان به جرات گفت موضوعات و مسائلی که بتواند بیشترینِ جامعه ما را وادار یا حتی تحریک به تفکر عمیق کند از تعداد انگشتان دست هم کمتر شده است. دقیقا مانند فروش و تیراژ نسخه‌های کتب تفکر ساز. کتاب هایی که در انبارها خاک می‌خورند و نویسندگان و مترجمانشان در حسرت جامعه‌ای عمیق مو سپید می‌کنند از دردهای سطحی شدن جامعه.

عناوین کتاب‌های پرفروش را نگاه کنیم بیشتر شبیه تیترهای مجلات زرد است و بیشتر به مقولات احساسی و عاطفی می‌پردازد تا موضوعات عمیق عقلانی، علمی و فلسفی. این آفتی است که به جان موسیقی و شعر این کشور هم افتاده است. کتاب‌های شعر چاپ شده یا به قدری به لحاظ مفهومی ثقیل و حتی غیرقابل خوانش هستند که برای درک معانی و برقراری ارتباط‌ترجمه و تفهیم نامه‌ای هم نیاز دارند و برخی دیگر از فرط سادگی به طنز شباهت دارند تا شعر. به‌هرحال عمیق‌ترین مسائل علمی، فلسفی، سیاسی و حتی اجتماعی و هنری در قالبی سطحی به خواننده عرضه می‌شود با این بهانه که بهتر بفهمد. اما دریغ که فهمیدن فرآیندی بسیار سخت و طاقت فرسایی است. فرایندی که به لحاظ بسترساز‌بودن برای جامعه و فرد اساسا باید که به سختی صورت گیرد و هر تسهیل‌سازی در این فرآیند می‌تواند پروسه فهمیدن را فلج کرده و تبعات غیرقابل انکاری بر فرد و جامعه بر جای گذارد. فهمیدن به حکم فرآیند بودنش باید که سخت باشد و تا عمق ذهن و روح فرد نفوذ کند وگرنه همین ملغمه‌ای خواهد شد که جامعه ایران اکنون با آن دست به گریبان است. بسیاری از ما تنها تظاهر به تعمیق داریم و این تظاهر موجب دوگانگی‌های عمیق در سطح جامعه شده است. مفاهیمی چون لیبرالیسم؛ دموکراسی و آزادی‌های اجتماعی به این دلیل که در ذهن و مغز بسیاری از ما تعمیق نشده است در جامعه وضعیت خنده‌داری را به وجود آورده است که آنچه برای ما خوب است تنها برای ما خوب است و همسایه نباید بهره‌ای از این خوبی داشته باشد. درک مفاهیم عمیق هرچند زمان بر است و سخت اما نیاز جامعه‌ای عمیق مطالعه کتاب‌هایی عمیق و دریافتن و روبه‌رو‌شدن با مفاهیم عمیق است. ساده‌سازی شاید بر‌ای کنکور جواب دهد اما برای ساختن جامعه‌ای با معیارهای توسعه کاربردی نخواهد داشت.
 


منبع: بهارنیوز

گردش فرهنگی پنجشنبه‎های عصرایران/ از بزرگترین رویداد فرهنگی کشور تا اکران یک مستند انتخاباتی در سینماها

هر پنجشنبه در عصرایران منتخبی از رویدادهای فرهنگی هنری یک هفته آینده در اختیار مخاطبان قرار می گیرد. این هفته از تئاتر شروع کردیم و شما را به دیدن فیلم، نمایشگاه و… دعوت کرده ایم.

عصرایران – در این بخش هر پنجشنبه در قالب چند پیشنهاد فرهنگی، مخاطبان گرانقدر عصرایران را در جریان منتخبی از آخرین رویدادهای فرهنگی هنری یک هفته آینده قرار می دهیم.

بزرگترین رویداد فرهنگی کشور در شهرآفتاب

سی‎اُمین نمایشگاه کتاب تهران با شعار «یک کتاب بیشتر بخوانیم» از تاریخ ۱۳ تا ۲۳ اردیبهشت ماه از ساعت ۱۰ تا ۲۰ در شهر آفتاب برگزار خواهد شد و علاقه مندان می توانند در این ۱۰ روز از بزرگترین رویداد فرهنگی کشور بازدید کنند.

عروسی در خون در پالیز

نمایش «عروسی خون» بر اساس متنی از فدریکو گارسیالورکا و کارگردانی محمد ولیزادگان تا ۳۱ اردیبهشت ساعت ۲۰ در تماشاخانه پالیز به نشانی خیابان کریمخان، خیابان عضدی جنوبی (آبان)، خیابان سپند، پلاک ۶۹ روی صحنه می رود.

پروانه و یوغ در تماشاخانه مشایخی

نمایش «پروانه و یوغ» بر اساس متنی از محمد چرم شیر و به کارگردانی مراد اسکندری تا ۲ خرداد ساعت ۲۰:۳۰ در تماشاخانه استاد مشایخی به نشانی  خیابان انقلاب، ضلع شمال غرب چهارراه ولیعصر، جنب داروخانه، پلاک ۱۴۷۸ اجرا می شود.

نمایشی در تالار قشقایی

نمایش «بی پدر» به نویسندگی و کارگردانی محمد مساوات تا ۲۹ اردیبهشت ساعت ۲۰ در سالن قشقایی تئاتر شهر به نشانی  تقاطع خیابان انقلاب و ولی‌عصر، مجموعه فرهنگی و هنری تئاترشهر روی صحنه می رود.

پالتی ها در بابلسر

گروه پالت کنسرت خود را روز ۱۷ اردیبهشت ساعت ۲۱:۳۰ در شهر بابلسر اجرا می کند.

کنسرت مازیارفلاحی در خراسان جنوبی

مازیار فلاحی جدیدترین کنسرت خود را ۱۸ اردیبهشت ساعت ۲۰:۳۰ در شهر بیرجند در استان خراسان جنوبی برگزار می کند.

نمایشگاه نقاشی در گالری نگر

نمایشگاه نقاشی های مهدی چرمچی با عنوان «دو فنجان رسول یونان با کمی کلینت منسل» ۱۵ تا ۲۱ اردیبهشت در نگارخانه نگر برپا می شود. نگارخانه نگر در قیطریه، ضلع جنوبی پارک، خیابان روشنایی، کوچه دلارارم، پلاک ۳۳، زنگ سوم واقع است.

نمایشگاه عکس در نگارخانه آتشزاد

مجموعه ای از عکس های کامران نیکو با عنوان «سایه روشن های خیال» در نگارخانه آتشزاد در معرض دید علاقمندان قرار می گیرد. این نمایشگاه تا ۲۴ اردیبهشت ماه ادامه خواهد داشت. گالری آتشزاد در خیابان عباسپور (توانیر) شمالی، بعد از پل همت، نرسیده به میدان ونک، نبش کوچه هومان، پلاک ۲۳ واقع است.

تماشای یک مستند سیاسی در گروه هنر و تجربه

در آستانه‌ی انتخابات ریاست جمهوری، مستند «انتهای خیابان پاستور» به کارگردانی محسن خان جهانی و جعفر محمدی در گروه «هنر و تجربه» اکران می‌شود. این مستند به رقابت های انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۲ می پردازد. آیین دیدار و اکران این مستند ساعت ۲۰ روز ۱۷ اردیبهشت در محل سینما فرهنگ برگزار می شود. سایر عوامل این مستند عبارتند از: تدوین: محسن خان جهانی، عرفان نظیفی- تصویر برداران: اسد آتش‌بیگی، محسن محمدی، محمدرضا مرادی- تهیه‌کننده:جعفر محمدی.


منبع: عصرایران

حضور فیلمسازان گمنام نشانه چیست؟

روزنامه بهار: با نگاهی به اسامی افرادی که در تلاش برای ساخت مستندهای تبلیغاتی نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم هستند این گونه به نظر می‌رسد که بر خلاف دوره های گذشته انتخابات در این دوره خبری از اسامی فیلمسازان مطرح نیست و اغلب اسامی مطرح شده برای ساخت مستندهای انتخاباتی نامزدهای انتخابات۹۶ افرادی شناخته شده نیستند و یا گروهی از افراد ناشناخته در ستادهای انتخاباتی مسئول ساخت این مستندها شده اند.

 واقعیت آن است که یکی از برنامه های تبلیغاتی که پس از مناظره ها از جایگاه مهمی در امر تبلیغات انتخاباتی برخوردار است همین مستندهای تبلیغاتی است. مستند انتخاباتی احمدی نژاد در انتخابات۸۴، مستند انتخاباتی میرحسین موسوی در انتخابات۸۸ و مستند انتخاباتی حسن روحانی برای انتخابات۹۲ که توسط حسین دهباشی ساخته شد که از لحاظ کیفیت و ویژگی های مورد نیاز برای چنین مستندهایی یک سروگردن نسبت به نمونه‌های مشابه بالاتر بود نمونه های موفق مستند سازی انتخاباتی در سه دوره اخیر انتخابات بوده است.   عدم حضور فیلمسازان شناخته شده در کنار ستادهای انتخاباتی در این دوره از جهاتی هم می تواند نشانه ای خطرناک از بی تفاوتی اهالی فرهنگ نسبت به انتخابات این دوره باشد. دوری گزیدن فیلمسازان از ستادهای انتخاباتی و رد پیشنهادهای مختلفی که از نامزدهای اصلی این دوره از انتخابات برای ساخت مستند انتخاباتی مطرح شده بود از سوی آنان می تواند نشان دهنده نوعی بی تفاوتی به سیاست به شکل عام و انتخابات به شکل خاص باشد.

اگر بخواهیم این بی تفاوتی در بین اهالی سینما به انتخابات را به سایر اهالی فرهنگ در جامعه نیز تعمیم دهیم این پرسش به وجود می آید که علت این امر چیست؟ آیا این گروه از جامعه که به نوعی مرجعیت فکری برای بخشی از جامعه را نیز دارند نسبت به نفس انتخاب کردن ناامید شده اند؟ کارنامه دولت اعتدال در عرصه فرهنگ تا چه حد به این بی تفاوتی دامن زده است؟با نگاهی به آن چه در حوزه فرهنگ و هنر از عملکرد برگزیدگان دولت روحانی در وزارت فرهنگ و ارشاد به جا مانده است می توان مشاهده کرد که کارنامه فرهنگی دولت روحانی با آن چه وعده داده بود فاصله معناداری داشته است.

شاید بتوان با مقایسه عملکرد فرهنگی دولت روحانی با دولت سابق به این نتیجه رسید که تغییرات ملموسی رخ داده است اما واقعیت آن است که همین تغییرات ملموس در حوزه فرهنگ هم با آن چه برنامه اعلامی روحانی در انتخابات۹۲ بود فاصله‌ای بعید دارد.شاید بتوان راه حل تغییر در این بی تفاوتی فعالان عرصه فرهنگ را بازنگری مجدد در برنامه های فرهنگی (البته در صورتی که چنین برنامه‌ای وجود داشته باشد) و همچنین توضیح موانع بر سر راه دولت در سه سال و نیم گذشته برای اجرای وعده های بیان شده از سوی روحانی در انتخابات۹۲ در این عرصه با بیانی شفاف و صریح دانست.


منبع: بهارنیوز

واکنش هنرمندان به حادثه معدن یورت

به گزارش خبرآنلاین، هنرمندان بسیاری از بهرام رادان، رامبد جوان و رضا میرکریمی تا مهناز افشار و باران کوثری این حادثه دردناک را در اینستاگرام تسلیت گفتند. 

 

«کارگر معدن با تعجب : معدنچی که فشار قبر نداره ! قبلا کشیده ! آنقدر خسته اس تا سنگ لحد گذاشتن آروم میگیره و یه دل سیر میخوابه .» این جملات از فیلم «اینجا چراغی روشن است» در اینستاگرام رضا میرکریمی برای تسلیت به جانباختگان این حادثه منتشر شده است.

 

آخرین پست اینستاگرام هانیه توسلی یک عکس کاملا سیاه است که در توضیح آن نوشته است:‌‌ «وزیر کار از کشته شدن ۳۵ معدنچی در معدن زغال سنگ آزادشهر خبر داده است؛ «تمامی کسانی که محبوس شده بودند جان خود را از دست دادند»

 

خدایا خدایا خداى بزرگ و مهربان.امشب ایران عزا دار است.تسلیت گفتن در اینجا چه دردى را دوا خواهد کرد؟به معنى واقعى کلمه غمگین و مبهوت و متاسفم.بیایید براى صبورى خانوادهایشان دعا کنیم.»

 

مهناز افشار نوشت:‌ «‏نمی‌دونم چطور باید کلمات رو کنار هم قرار بدم تا حالم رو توصیف کنم. ۲۱ معدن‌کاری که جونشون رو از دست دادند و باقی عزیزانی که محبوس شدن امیدوارم این فاجعه از این که هست بزرگتر نشه»

 



 

 

رامبد جوان مجری برنامه «خندوانه» در اینستاگرام نوشته است: «درگذشت جمعی از هم وطنانمان را در اثر انفجار #معدن زغال سنگ در استان گلستان را تسلیت میگم. و برای سلامتی سایر معدنچیان عزیز دعا میکنیم.»

 



 

«تسلیت به بازماندگان فاجعه معدن آزادشهر، روح تمام مردانى که از دل خاک به اوج آسمان رفته اند، شاد» این جملات بهرام رادان در واکنش به این حادثه است. 



باران کوثری در این باره در اینستاگرام نوشته است: «قرار بود سخت ترین شغل  روى زمین باشید ،نه آن پایین ، نه آن بالا ..

خدایا ! بگیر دستان سیاه پرومته های را که هر روز می رفتند تا عمق زمین ، نور بیاورند …»


منبع: بهارنیوز

هالیوود به داد گیشه چین رسید

هشتمین بخش از فرنچایز سینمایی «سریع و خشمگین» با کسب ۳۶۲ میلیون دلار درآمد در سینماهای چین، عنوان دومین فیلم پرفروش تاریخ گیشه این کشور را به نام خود ثبت کرد. همزمان، فیلم فانتزی علمی-تخیلی «جزیره جمجمه» با کسب ۱۶۹ میلیون دلار درآمد، به افزایش رشد گیشه چین در ماه آوریل کمک شایانی کرده است. بنابر آخرین آمار انتشار یافته، نرخ رشد گیشه چین بین ماه‌های ژانویه تا آوریل ۲۰۱۷ برابر با ۲٫۷۸ میلیون دلار  برآورد شده است. این رقم در مقایسه با رشد ۲٫۵۵ میلیون دلاری در چهار ماهه نخست سال گذشته، از افزایش ۱۰ درصدی فروش بلیت سینماها در سال جدید حکایت دارد.

ارقام مربوط به سال ۲۰۱۷، با تکیه بر استانداردهای جدید آمارگیری و احتساب فروش آنلاین بلیت‌ها اعلام شده است. در مقایسه با ۵۱۶ میلیون دلار درآمد در چهار ماهه نخست سال ۲۰۱۶، درآمد حاصل از فروش بلیت‌ها در سال ۲۰۱۷ به ۵۵۰ میلیون دلار رسیده که حاکی از رشد ۶٫۵ میلیون دلاری گیشه چین است.درآمد گیشه چین تنها در آوریل ۲۰۱۷ برابر با ۷۰۸ میلیون دلار اعلام شده است که در مقایسه با درآمد گیشه ماه مارس، نشان از رشد ۴۴ درصدی فروش بلیت‌ها دارد.


منبع: بهارنیوز

خاویر باردم: از خشونت بیزارم

به گزارش مهر، بازیگر ۴۸ ساله «اسکای فال» معمولا در نقش‌های منفی فیلم‌های مشهور بازی کرده است، اما او گفته است دوست دارد چشمانش را روی خشونت در فیلم‌ها ببندد.وی گفت این نفرت از خشونت به دوران جوانی وی و جدالی در آن دوران برمی‌گردد و افزود: از آن زمان به بعد، دیگر نمی‌توانستم خشونت را تحمل کنم.این بازیگر برنده جایزه اسکار عنوان کرد: من هنوز حتی نمی‌توانم خشونت را تماشا کنم. واقعا نمی‌توانم تحمل کنم.باردم گفت بازی در فیلم تحسین شده برادان کوئن با عنوان «جایی برای پیرمردها نیست» برای صحنه‌های خشونت‌بارش برای او با تقلا و تلاش بسیار ممکن شد.

وی اشاره کرد: حتما می‌پرسید اگر اینقدر از خشونت بدم می‌آید چطور توانستم در این فیلم بازی کنم؟ راست می‌گویید، می‌دانم.بازیگر هالیوودری ادامه داد: اما باید مرا پشت دوربین آن فیلم که در نقش آنتون بازی می‌کردم می‌دیدید… وقتی دوربین خاموش می‌شد باید به برادران کوئن التماس می‌کردم و می گفتم خواهش می‌کنم این تفنگ را از روی چهره من بردارید بچه‌ها، خواهش می‌کنم…

و آنها به من می‌خندیدند.وی تاکید کرد: من واقعا دوستشان دارم. آنها نابغه‌اند اما برای من سخت بود و هرگز آنها را برای آن مدل موهای لعنتی نمی‌بخشم، در اسپانیا یک شوخی مسخره‌ای مطرح شده بود که انگار برای ایفای آن نقش حسابی تیپ ورزشی زده بودم.باردم سال ۲۰۱۰ با کروز بازیگر اسپانیایی ازدواج کرد. این ازدواج دو سال بعد از آن بود که آنها با هم  در فیلم کمدی-درام وودی آلن با عنوان «ویکی کریستینا بارسلونا» بازی کرده بودند.


منبع: بهارنیوز

جهش ایران در گردشگری جهانی با "دیپلماسی لبخند"

به گزارش عصرایران به نقل از ایسنا، مجمع جهانی اقتصاد در سال‌های ۲۰۱۵ و ۲۰۱۳ نیز چنین جایگاهی را برای ایران قائل شده بود که در آخرین گزارش، این قیاس بین ۱۳۶ کشور صورت گرفته است.

طبق رتبه‌بندی این مجمع در گزارش منتشر شده‌ سال ۲۰۱۷، ایران با کسب ۶.۶۶ امتیاز در شاخص رقابت‌پذیری قیمت گردشگری، رتبه یک جهان را بدست آورده و جلوتر از کشورهایی چون مصر، مالزی، روسیه، ترکیه، عربستان، یونان، کانادا، اسپانیا، آمریکا، فرانسه و ایتالیا که به ترتیب در جایگاه‌های بعدی قرار داشته‌اند، بوده است.

شاخص رقابت‌پذیری هزینه گردشگری با سنجش مالیات بر بلیت‌ها و هزینه‌های فرودگاهی، شاخص قیمت هتل بر اساس دلار آمریکا، شاخص برابری قدرت خرید و میزان قیمت سوخت بر اساس سنت (هر ۱۰۰ سنت یک دلار) پرداختی به ازای هر لیتر، این رتبه‌بندی را قائل شده است.

هزینه همواره از اصلی‌ترین فاکتورهای تعیین‌کننده سفر به شمار آمده، آن‌چنان که به باور مسؤولان گردشگری کشور نیز در سال‌های گذشته، گردشگرانی از کشورهای مختلف اروپایی‌، آفریقایی و همچنین آمریکا و استرالیا از ایران دیدن کرده‌اند که با توجه به کاهش نرخ تورم، ایران را مقصدی ارزان برای سفر دانسته‌اند.

اگرچه برخی کارشناسان معتقدند، هزینه تورهای گردشگری ایران در مقایسه با کشورهای همسایه بیشتر است و یا بخش حمل و نقل به واسطه تحریم‌های یک دهه گذشته با محدودیت و افزایش نرخ مواجه بوده که بی‌تاثیر در هزینه گردشگری نیست، اما گام‌های ایران پس از برجام برای بهبود زیرساخت‌های حمل و نقل باعث شده رتبه ایران در این بخش طبق گزارش مجمع جهانی اقتصاد به ۸۹ برسد که حتما اقدامات بعدی کشورمان در خرید هواپیما و نوسازی ناوگان ریلی و دریایی در تثبیت شاخص رقابت‌پذیری هزینه سفر و پذیرش بیشتر گردشگران تاثیرگذاری فزاینده‌ای خواهد داشت.

 مجمع جهانی اقتصاد که هر دو سال یک بار چنین گزارشی را منتشر می‌کند، تقریبا از سال ۸۹، با بررسی شاخص‌های اقتصادی در ایران، کشورمان را وارد این رتبه‌بندی‌ها کرد.

در این سال‌ها ایران از رتبه ۱۱۴ جهان – که از بین ۱۴۰ کشور در سال ۲۰۱۱ بدست آورده بود – با ۲۱ پله صعود به ۹۳ رسید. ایران حتی در مقایسه با رتبه‌بندی سال‌های ۹۳ – ۹۴، چهار پله صعود داشته است که به اذعان بسیاری از فعالان گردشگری در داخل و خارج، “دیپلماسی لبخند دولت” در تغییر این اوضاع مهم‌ترین نقش را ایفا کرده است، آن‌چنان که بسیاری از سرمایه‌گذاران خارجی از کشورهایی چون فرانسه، ترکیه، آلمان و امارات را راغب به سرمایه‌گذاری در کشوری کرده که آینده درخشانی در گردشگری دارد و دولتِ آن درحال پایه ریزی بنیان‌های تازه‌ای است تا سرانجام گردشگری را طبق فرمایش مقام معظم رهبری، جایگزین اقتصادِ تک‌محصولی نفت کند.

«باسم ترکاوی»، مشاور ارشد اقتصادی و سرمایه‌گذاری که ایران را به عنوان مقصدی برای سرمایه گذاری گردشگری مطالعه کرده، معتقد است تغییر دیپلماسی دولت ایران در چهار سال اخیر به نفع گردشگری، درآمدزایی و سرمایه‌گذاری بوده و می‌گوید: «وضعیت سیاسی، نقش مهمی در کشور غنی مثل ایران ایفا کرده که باعث شده این کشور چهل-پنجاه سال عقب بماند، هرچند سال‌های اخیر تغییراتی آغاز شده، اما چالش‌هایی بوده که امیدوارم کمرنگ شود. »

کمپانی معتبر “Forward Keys” در آخرین گزارشی که درباره رشد صنعت گردشگری در ایران نوشته بود نیز آورده است: «ایران در حال اثبات خود به عنوان یک مقصد محبوب است و تعداد رو به افزایش گردشگران از سراسر جهان را تجربه می‌کند. »

طبق آمار معاون گردشگری کشور، در فاصله سال‌های ۹۲ تا ۹۵ حدود ۱۹میلیون و ۹۰۰ هزار گردشگر خارجی به کشور وارد شده، ایده ایران دستیابی به ۲۰ میلیون گردشگر در هر سال طبق چشم‌انداز ۲۰ ساله است. هرچند که تاکید مقام معظم رهبری طبق سیاست ابلاغی برنامه ششم توسعه برای پنج برابر شدن گردشگرانی که آمار آن حدود ۶ میلیون نفر اعلام شده، برداشتن گام‌هایی بلندتر است که به اعتقاد رییس سازمان میراث فرهنگی و گردشگری، با برخوردهای پلیسی و امنیتی نمی‌توان به آن دست یافت.

دولت ایران در سال‌های اخیر با اجرای سیاست درهای باز و صدور ویزای ۹۰ روزه در ۱۰ فرودگاه بین‌المللی برای اتباع ۱۹۰ کشور – آن هم در کوتاه‌ترین زمان ممکن – با توجه به کمبود امکانات و زیرساخت‌های در اختیار، موفق شد تا رویایی که سال‌ها فقط از آن سخن گفته می‌شد را عملی کند و تا حدی نگاه امنیتی نسبت به کشوری را که در دنیا نام آن با جنگ و تروریسم گره خورده بود، خنثی کند.


منبع: عصرایران

گالری نقاشی با هدف حمایت از هنرمندان جوان

عصر ایران- روز جمعه ۱۵ اردیبهشت ماه یک گالری نقاشی تازه در تهران افتتاح می شود که هدف از راه اندازی آن حمایت از هنرمندان جوان و فکرهای نو  اعلام شده است.

این گالری که «نگارخانه چهار» نام دارد فعالیت خود را با برپایی نمایشگاه نقاشی گروهی ۱۶ هنرمند و ۱۶ فکر نو از شاگردان طاها بهبهانی آغاز می کند.

مرجان شکری پایه گذار این نگارخانه هم خود یک هنرمند نقاش است.

با برپایی این نگارخانه امید می رود نقاشان جوانی که چندان شناخته شده نیستند بتوانند آثار خود را در این گالری به نمایش بگذارند و معرفی و حمایت شوند.

آیین افتتاحیه از ساعت ۵ بعد ازظهر روز جمعه ۱۵ اردیبهشت ۹۶ آغاز می شود.

« نگار خانه چهار» در پلاک ۴ از کوچه اشراقی در خیابان دکتر شریعتی نرسیده به پل سید خندان واقع است.


منبع: عصرایران

برد پیت پس از طلاق از آنجلینا جولی

گروه هنری: سایت کافه سینما نوشت: کم تر کسی است براد پیت و آنجلینا جولی را نشناسد و از جدایی جنجالی شان اطلاعی نداشته باشد. حالا براد پیت، این ستاره ۵۳ امریکایی، پس از ۶ ماه سکوت، طی مصاحبه مفصلی با مجله فشن  GQ Style، از دوران کودکی اش، منبع الهام بازیگری اش، ترک سیگار و الکل، و جدایی غم انگیزش از عشق زندگی اش می گوید.

 

برد پیت در این مصاحبه گفت که دوران کودکی اش در شهر اسپیرنگفیلد ایالت میسوری امریکا گذشته است. شهری که در هنگام کودکی پیت، پر از مزارع ذرت بود و تنها پس از ده دقیقه خروج از شهر به جنگل ها و رودخانه های بسیاری می رسید. برای همین پیت کودکی خوبی در طبیعت داشته است، اما پس از ورود به مدسه، کم کم مهارت های اجتماعی را آموخت و به هنر علاقه مند شد.

برد پیت در این مصاحبه می گوید وقتی کودک بوده، بیش تر به خاطر داستان و داستان پردازی، به بازیگری و فیلم علاقه مند شده است و این دنیای داستان بوده که او را به سمت خود کشیده است. وقتی از برد پیت پرسیده شد آیا هیچ وقت احساس نکرده باید بیش تر سیاسی شود، گفت ترجیح می دهد به جای دخالت در سیاست، بتواند حرف ها و نظرات اش را از طریق فیلم هایش بیان کند.

وقتی از برد پیت درباره شش ماه گذشته زندگی و شرایط احساسی اش سوال شد، گفت: این دوره برایم تنها درباره نگاه کردن به ضعف ها و شکست هایم بود تا بتوانم دوباره خودم را بسازم. برد پیت درباره ماجرای پرواز و تقاضای طلاق آنجلینا گفت فکر می کند اگر آن اتفاق هم نمی افتاد، این جدایی بالاخره سر می رسید.  وقتی از برد پیت پرسیده شد: فکر می کند دچار بحران میانسالی شده است، گفت: نه، بحران میانسالی نیست. من فکر می کنم بحران میان سالی به کسی اطلاق می شود که از پیر شدن و مردن می ترسد، پس از خانه بیرون می رود و برای خودش لامبورگینی می خرد!

پیت با لبخند گفت: من همین الان هم فورد جی تی دارم! سپس با لحنی احساسی ادامه داد:  یادم می آید برخی وقت ها واقعا از خودم خسته می شدم. یکی از آن لحظه ها خیلی عظیم بود. همه چنین لحظه هایی، مثل یک ژنراتور عمل می کند تا تغییر کنید. و من خدا را به خاطر همچین تجربه ای شکر می کنم.  یادم نمی آید از زمان دبیرستان روزی را بدون عرق خوری یا سیگار گذرانده باشم، اما یک جایی می رسد که می فهمید دیگر زیادی است. من با احساساتم به پیش می روم و خوشحالم که این کار را می کنم.

 

وقتی تشکیل خانواده دادم، از همه چیز به جز خوردن الکل به طور کامل دست کشیدم. در یک سال اخیر، به خاطر مشکلاتی که داشتم، زیاده روی می کردم. اما حالا خوشحالم که شش ماه است که همه چیز را ترک کرده ام. شش ماهی که تلخ و شیرین بود، اما دوباره احساساتم را به دست آوردم. من فکر می کنم این بخشی از چالش انسان است. یا احساساتتان را به طور کلی نفی می کنید، یا به آنها می پردازید و پاسخ می دهید. برد پیت درباره تنها زندگی کردن اش در شش ماه گذشته گفت: اوایل خیلی سختم بود تنها بمانم. پس پیش دوستم رفتم و در یک طبقه خانه او زندگی می کردم. پیش دوستم دیوید فینچر آنجا در سانتا مونیکا بود و همیشه با رویی باز با من برخورد می کرد.  حدود یک ماه و نیم در خانه دوستم بودم تا اینکه یک روز ساعت ۵٫۳۰ صبح از آنجا بیرون آمدم.

برد پیت، درباره این روزهایش که به تنهایی سر می کند گفت: خانه ای که الان در آن هستم، خانه کودکی هایم، همیشه پر از صداهای مختلف است که از گوشه و کنار، طبیعت به گوش می رسد. بنابراین باید خلاق باشم. هر کسی یک جوری خلق می کند. من اگر چیزی درست نکنم، کاری انجام ندهم، احساس و فکرم را بیرون نیاورم، آن وقت سناریوهای ترسناک و اهریمنی در ذهنم می سازم. می دانی، یک پایان وحشتناک.

 

برای همین هم مدتی است به استودیوی مجسمه سازی دوستم، توماس هوسیگو می روم و ساعت ها در آنجا کار می کنم و مجسمه می سازم. حالا دارم چیزهایی می سازم که ده سال است دوست داشته ام بسازم. با همه چیز کار می کنم، از چوب گرفته تا سفال و گچ. دارم سعی می کنم مواد را بشناسم. خودم را غافلگیر می کنم. اما این شغلی است که در آن خیلی خیلی تنها هستید. دستورالعمل های زیادی هست که برای من در این برهه خوب است.  صدایم را در ساختن پیدا کرده ام. این همان چیزی است که احتیاج دارم.برد پیت درباره هیاهوی جدایی اش از آنجلینا جولی و شایعات پیش آمده گفت: یادم می آید حدود یک سال و نیم پیش، شایعه بدی شنیدم و پیش خودم گفتم خدا را شکر، این جور چیزها هرگز برای من پیش نمی آید. من زندگی ام را کرده ام. خانواده دارم. دارم کار خودم را می کنم و هیچ کار خلافی انجام نداده ام. از هیچ خط قرمز عبور نکرده ام…

برد پیت درباره جدایی اش از شش فرزندش گفت: آدم می گوید بگذار کسانی که دوست داری بروند و آزاد باشند. گفتن اش آسان است و حرف قشنگی به نظر می رسد، اما اجرایش خیلی سخت است، لعنتی…یادم است یکی می گفت در دادگاه طلاق هیچ کس نمی برد، فقط یکی بیش تر زخمی می شود…و من سعی کردم ما در این چرخه قرار نگیریم… وقتی از برد پیت پرسیده شد تنها در خانه چه کاری می کند، گفت: صبح که از خواب پا می شوم، آتش روشن می کنم. شب که به خواب می روم هم آتش برپا می کنم. آتش بهم حس زندگی می کند.


منبع: بهارنیوز

بهترین «گلزار» تاریخ در «مادر قلب اتمی»!

روزنامه تماشاگران امروز – فاطمه پاقلعه نژاد: تهیه کننده «مادر قلب اتمی» امیدوار است فیلم اش با ستاره های تجاری بفروشد.

«مادر قلب اتمی» یکی از فیلم هایی است که در دولت یازدهم برای اکران با مشکلات فراوانی مواجه شد. این فیلم که محصول سال ۹۳ است و علی احمدزاده آن را ساخته، دو سالی توقیف بود تا بالاخره با رفع مشکلات، پروانه نمایش دریافت کرد و در لیست اکران سینماها قرار گرفت. تهیه کنندگی این فیلم سینمایی را که محمدرضا گلزار، ترانه علیدوستی و پگاه آهنگرانی نقش های اصلی آن را ایفا می کنند سید امیر سیدزاده تهیه کننده باسابقه سینما و تلویزیون ایران برعهده داشته است. با سید امیرسیدزاده درباره دلایل توقیف این فیلم و نقش متفاوت گلزار در «مادر قلب اتمی» گفت و گویی کرده ایم که در ادامه می خوانید.

 بهترین «گلزار» تاریخ در «مادر قلب اتمی»!

در روزهای گذشته، رییس سازمان سینمایی اظهار کرد که هزینه توقیف فیلم ها بیش از هزینه اصلاح و اکران آنهاست.

این یک بینش درست و صحبت مدیری است که فکر درستی دارد. ما بی جهت نباید برای نظام هزینه بتراشیم. یک فیلم را براساس سلیقه شخصی و برداشت خودمان توقیف می کنیم، بعد می آییم به دیده عقلانی به آن نگاه می کنیم، می بینیم نه تنها جای توقیف نداشته که جای تشویق هم داشته. منتها زمانی این اتفاق می افتد که دیگر خسارت خودش را هم به نظام، هم به سرمایه گذار و تهیه کننده و هم به حیثیت و آبروی کارگردان وارد کرده است. برای همین است که حرف ایشان بسیار منطقی و درست است.

«مادر قلب اتمی» چرا توقیف بود؟

این فیلم با پروانه ساخت وزارت ارشاد ساخته شد…

دقیقا مطابق با پروانه ساخته شد؟

بله. حالا اگر یکی، دو ایرادی هم به آن وارد بوده ما پذیرفته ایم و برطرف کرده ایم. اوایل سال ۹۴ برای اخذ پروانه نمایش، فیلم را ارائه دادیم. سه، چهار دقیقه ایراداتی گرفتند و آقای سیدضیا درّی را هم به عنوان نماینده تعیین کردند. ما در جلساتی به اتفاق کارگردان و آقای درّی ایراد کار را برطرف کردیم و نسخه اصلاح شده را دوباره تحویل دادیم و در برج ۶ سال ۹۴ صورت جلسه شورای پروانه نمایش دال بر صدور پروانه نمایش تنظیم شد. وقتی من برای گرفتن پروانه رفتم، طبق عرف وزارت ارشاد که پروانه نمایش و مالکیت را با هم می دهند، مالکیت را دادند اما پروانه نمایش را ندادند. دلیلش را پرسیدم. گفتند آقای فلانی گفته پروانه این فیلم را ندهید، به خود ایشان مراجعه کنید.

از مسئولان ارشاد بودند؟

بله. از مسئولان رده بالای ارشاد و یک آدم بی سواد؛ کسی که این کت و شلوار برایش خیلی گشاد بود…
 بهترین «گلزار» تاریخ در «مادر قلب اتمی»!

اسم ببرید.

به زودی در یک کنفرانس مطبوعاتی عمومی این موضوع را با اسناد و مدارک خواهم گفت. من به این آقا مراجعه کردم، ایشان گفت این اشکالات به فیلم شما وارد است. من گفتم وارد نیست، ما حدود سه، چهار ماه فیلم را در شورای پروانه نمایش بالا پایین کرده ایم و الان دیگر اشکالی وجود ندارد. ایشان گفت از نظر من اشکال دارد.

گفتم من از نظر شما تبعیت نمی کنم. ایشان گفت در هر حال من فعلا نمی توانم اجازه بدهم این فیلم اکران شود. چندین بار ما را پیش مشاورشان و آقای فلانی و نماینده فلانی فرستادند و حدود دو سال وقت من را گرفتند. بعد از دو سال که دیدم ایشان با همه همین برخورد را دارد، به دادسرای کارکنان دولت رفتم و از ایشان شکایت کردم. احضاریه را به خود من دادند و من پیش آقای فرجی مدیر کل سینمای حرفه ای رفتم. ایشان گفتند شما نامه را به ایشان ابلاغ نکن، موضوع تا هفته بعد حل می شود.

این هفته بعد به چهار هفته بعدش تبدیل شد و اتفاقی نیفتاد. روز قبل از تشییع مرحوم هاشمی رفسنجانی، آقای ایوبی من را در راهروی وزارت ارشاد جلوی اتاق کارشان دیدند. موضوع را گفتم. گفتند فردا که تشییع جنازه است، پس فردا من این مشکل را حل می کنم. پس فردا این آقای به دفتر آقای ایوبی آمد. آقای ایوبی پرسیدند با توجه به مستندات آقای سیدزاده همه چیز درست است چرا پروانه نمایش را نمی دهید؟

ایشان با کمال وقاحت گفتند دو سال است پروانه نمایش آماده است ولی ایشان نمی آیند بگیرند. دو سال بود من آنقدر رفته بودم آمده بودم که مردم فکر می کردند من کارمند ارشاد هستم! از طرفی چه دلیلی داشت که نخواهم یک فیلم پرهزینه سنگین را اکران کنم؟ به ره صورت آقای ایوبی گفتند پروانه نمایش ایشان را بدهید و بالاخره ما پروانه گرفتیم. الان هم قرارداد پخش را بسته ایم.

پس در نهایت در دوره آقای ایوبی مشکل حل شد؟

بله. من بعدا در کنفرانس مطبوعاتی راجع به شخصیت این آقا همراه با اسم و مشخصاتش برای آگاهی مردم می گویم. و همچنین به خاطر هزینه ای که از طرف ایشان به من تحمیل شد و بی لیاقتی ایشان در آن پست، نام ایشان را بیان خواهم کرد. در حقیقت این وظیفه و رسالت من است. من هیچ خصومت شخصی با هیچ کس در زندگی ام نداشته ام و ندارم و نخواهم داشت اما ایشان ضربه ای به سینمای ایران زده که قابل جبران نیست. ایشان به خاطر حفظ موقعیت و صندلی خودش به هر کار خلاف شرعی دست می زد و به راحتی آب خوردن دروغ می گفت و فاصله عمیقی بین سینماگران و بدنه مدیریت سینمای ایران که وزارت ارشاد متولی اصلی اش است انداخت.

در حال حاضر فیلم های دیگری هم داریم که توقیف هستند.

آقای کاهانی دو فیلم دارند. رستاخیر هم هست.

ممکن است ایراد کار آنها هم از همین آقا باشد؟

بعید نیست. وقتی یک نگاه متحجرانه به سینما حاکم شد و کسی در مسند قدرت بود که به جای اعمال قانون، سلیقه شخصی خودش را حاکم می دانست و سر قلم هم دستش بود، امکانش هست. ولی الان گله و ناراحتی من همین است که چرا مسئولان بالادست ایشان، به این قضیه دقت نمی کنند.

سوال من هم همین است. چرا آقای ایوبی وقتی دیدند مستندات شما درست است و ایشان دروغ می گویند برخورد نکردند؟

آقای ایوبی هم با همه حسن نیتی که در سینمای ایران داشت و با همه فرهیخته بودنش در عرصه فرهنگی و هنری قربانی سیاست های همین آقا شد. یعنی اینکه کارایی ایشان در عرصه سینما به خاطر همین آقا بد نشان داده شد.
 بهترین «گلزار» تاریخ در «مادر قلب اتمی»!

شما یک صنف به اسم انجمن صنفی تهیه کننده ها دارید. وقتی این اتفاق ها می افتد از این صنف کاری بر نمی آید؟

وقتی به صورت یکپارچه اتحاد و همدلی در صنفی نباشد، این مشکلات طبیعی است. صنف ما هم تا یک سال و خرده ای پیش دچار تشتت وسیع بود، به طوری که چهار نهاد مختلف کارت تهیه کنندگی صادر می کردند و هیچ کدام از اینها هم حاضر نبودند دور یک میز، گرد هم بیایند و مشکلات صنف را حل کنند. همه فکر می کردند نظر خودشان رای منزل است و باید به آن عمل شود. در صورتی که این طور نبود، ولی الان یک سال و خرده ای است که دور هم جمع شده اند و مسائل صنفی در حال حل شدن است، ولی در زمینه دفاع از حقوق معنوی کارگردان ها و برگشت سرمایه های مادی سرمایه گذار و تهیه کننده موفقیت چندانی نداشته اند.

بهترین بازی گلزار «مادر قالب اتمی» است

چقدر روی بازگشت سرمایه از سمت هنرپیشه مطرحی مثل گلزار حساب باز کرده اید؟

محمدرضا گلزار اولا از لحاظ شخصیتی بااصالت است، ثانیا یک سوپراستار تجاری است. طرفداران خاص خودش را دارد. قطعا تهیه کننده ای که با گلزار کار می کند به المان های گیشه و بازگشت سرمایه هم فکر می کند تا یک فیلم هنری بسازد. فیلم سالم بمبئی را هم که تجاری است از ایشان می بینید، فیلم مادر قلب اتمی را هم خواهید دید. این دو فیلم اصلا قابل قیاس نیستند.

و کاراکتر آقای گلزار چطور؟

بهترین بازی آقای گلزار در تمام زندگی اش در «مادر قلب اتمی» است.

آقای گلزار همیشه نقش شسته رفته اتوکشیده ای دارد…

به هر صورت استعداد گلزار در نقشی که به او می سپارند غیرقابل انکار است. اشکال از کارگردان ها و تهیه کننده هایی بوده که ایشان را مرتب در قالب صرف تجاری و بازگشت سرمایه دیده اند، اگر بخشی هم او را در قالب محتوا و مفهوم و فیلم های هنری تر می دیدند قطعا استعدادها و پتانسیلی که آقای گلزار دارد بیشتر از این دیده می شد. در فیلم مادر قلب اتمی، ایشان یک شخصیت منفی دارد که از جهان دیگری وارد داستان می شود ولی آنقدر درست این نقش را ایفا کرده و خوب از پس آن برآمده که قابل قیاس با هیچ کدام از فیلم هایی که تا الان کار کرده نیست.
 بهترین «گلزار» تاریخ در «مادر قلب اتمی»!

همان شخصیت شسته رفته را دارد؟

در این فیلم نه. شما آخرین کاری که از ایشان دیدید «سلام بمبئی» بود و قبل از آن «خشکسالی و دروغ». حتی در فیلمی هم که با آقای زم کار کرده بود و نقش عزراییل را داشت، نقش شسته رفته تجاری داشت. هیچ چیز اضافه تر از نقش های کلیشه ای خود نداشت، اما در نقش توفان در «مادر قلب اتمی» نقش بسیار متفاوتی را ارائه می دهد. اگر گلزار حواسش را جمع کند استعداد این را دارد که یک بازیگر بین المللی شود. منتها ایشان باید خودش در این زمینه تصمیم بگیرد.

من مجاز به دخالت نیستم ولی پیشنهادم این است که با توجه به همه خصلت  های لازم که ایشان برای تبدیل شدن به یک بازیگر بین المللی داراست، باید فرصت را مغتنم بشمارد و با انتخاب فیلم ها و نقش های مناسب، جاودانگی و اسطوره بودنش را در سینما به جا بگذارد.


منبع: برترینها

دفاع تمام قدِ سعید سهیلی از «گشت ۲»

هفته نامه همشهری جوان – محمد صابری: برای گفت و گو با سعید سهیلی ویژگی های بسیاری می توان فهرست کرد اما جذاب ترین این ویژگی ها بیان صریح و همراه با سعه صدر است.

این کارگردان جنجالی سینمای ایران که ساخته های اخیرش همواره با اقبال مخاطبان در گیشه مواجه بوده و به همان میزان به واسطه حواشی، سهم ویژه ای از فضای رسانه ای هم داشته، در اکران نوروز ۹۶ قسمت دوم فیلم «گشت ارشاد» را با عنوان «گشت ۲» روانه پرده کرد؛ فیلمی که قسمت اول آن با اکران نصفه و نیمه و جنجال بسیار، تنور اکران سینماها در سال ۹۰ را حسابی گرم کرد و حالا کاراکترهای محوری آن در فضای داستانی متفاوتی به پرده سینماها بازگشته اند. سهیلی هرچند در این میانه «کلاشینکف» را هم ساخت اما هنوز با هیجان و اندکی دلخوری از حاشیه های «گشت ارشاد» یاد می کند.

دفاع تمام قدِ سعید سهیلی از «گشت 2»

این گزاره را قبول دارید که معمولا قسمت دوم و سوم فیلم های موفق سینمایی آثاری ناموفق و حتی بد از کار درمی آیند؟

بله قبول دارم، بالای ۹۰ درصد فیلم هیای که قسمت های دوم یا سوم آن ها ساخته شده، شیرینی، جذابیت و قوت قسمت اول را نداشته است. اگر این اتفاق افتاده و قسمت دوم از اول بهتر از آب درآمده جزء استثنائات بوده است. چه در سینمای ایران و چه در سینمای جهان همواره این شرایط وجودداشته است.

فارغ از مصداق «گشت ۲» به عنوان یک سینماگر فکر می کنید دلیل این اتفاق چیست؟

می شود این گونه گفت که شاید حتی قسمت دوم از قسمت اول به لحاظ سینمایی اثر بهتری هم باشد اما از آن جا که حتما تماشاگر با قسمت اول ارتباط دلی و همذات پنداری قبلی پیدا کرده است، معمولا تلاش می کند همه اجزا فیلم جدید را با نسخه قبلی قیاس کند و کوچک ترین ضعف فیلم جدید را تحمل نمی کند. قیاس کردم معمولا به این نتیجه ختم می شود. مخاطب می خواهد داستان و قهرمانانی را که در قسمت اول با آن ها ارتباط برقرار کرده، بار دیگر بر پرده ببیند و به همین دلیل کوچک ترین تغییری را تحمل نمی کند. حتی اگر بازیگر اصلی فیلم در قسمت اول بی سبیل بوده و در قسمت دوم برای او سبیل بگذاریم، تماشاگر به شدت آن را پس می زند.

حتی اگر برای افزوده شدن سبیل، منطقی در داستان وجود داشته باشد؟

حتی در جزییاتی از این دست هم قیاس باعث آسیب رساندن به ارتباط مخاطب با قسمت های بعدی می شود. تماشاگری که برای تماشای قسمت دوم فیلم مورد علاقه خود به سینما می رود با پیش زمینه و ذهنیت قبلی به سالن سینما می رود و حتی نسبت به تغییر جزییات هم واکنش نشان می دهد. این دقیقا مثل این می ماند که شما قبلا تعریف فیلمی را شنیده باشید و در ذهنتان تصاویری از آن ساخته باشید، وقتی به سالن می روید، در اولین مواجهه، تغییراتی که  نسبت به تصویری ذهنی خود، بر پرده می بینید برای شما ناخشنود خواهدبود.

اما همه چیز هم حس و حال مخاطب نیست و بخش قابل توجهی زا معتقدان به گزاره مطرح شده در ابتدای این گفت و گو را منتقدان و صاحب نظران سینمایی تشکیل می دهند که اتفاقا به لحاظ استانداردها، اغلب دنباله سازی های سینمایی را شکست خورده می دانند!

شاید در مواردی این گونه هم باشد که فیلمساز با تکیه بر جذابیت ها و موفقیت های قسمت اول فیلمش، برای دنباله آن انرژی چندانی نگذارد. متاسفانه این واقعیت هم وجود دارد اما معتقدم درست این است که فیلمساز بتواند فارغ از تجربه ساخت فیلم قبلی با دورخیز برای ساخت یک فیلم مستقل جدید، کار را کلید بزند و به همان اندازه جدیت و وسواس برای قسمت دوم صرف کند. اگر این اتفاق رخ ندهد و صرفا قرار برای فیلمسازی با اتکا بر شیرینی ها و جذابیت های فیلم قبلی باشد، قطعا خروجی لطمه خواهدخورد. اگر فیلمساز این همت و جدیت را برای قسمت دوم کارش داشته باشد، می تواند اثری لااقل هم وزن با قسمت اول بسازد.

دفاع تمام قدِ سعید سهیلی از «گشت 2»

زمانی که «گشت ارشاد» را می ساختید، حتما به یک داستان دنباله دار فکر نمی کردید و بعدها و به واسطه برخی اتفاقات و استدلال ها بود که سراغ قسمت دوم رفتید…

از آن جا که من اساسا مخالف ساخت قسمت های دوم و سوم هر فیلمی هستم و دنباله سازی برای هر فیلم چندان موفقی با سلیقه من جور نیست، قطعا زمانی که گشت ارشاد را می ساختم، به فکر ساخت دنباله آن نبودم و حدود پنج سال هم روی این موضع ایستادم و مقاومت کردم اما به دلایل متعدد از جمله تشویق و ترغیب و توصیه دوستانی که چه در جلو و چه در پشت دوربین در فرآیند ساخت «گشت ارشاد» همراه ما بودند، برخلاف میل باطنی ام عمل کردم و قسمت دوم این فیلم را ساختم.  

و امروز از این تصمیم پشیمان نیستید؟

من هیچ وقت از هیچ کار خودم پشیمان نبوده ام. حتی اگر آن کار اشتباه بوده باشد. معتقدم پشیمانی حکم یک ترمز خطرناک را برای یک ماشین در حال حرکت در یک بزرگراه دارد! این تردید و توقف هم به خود آدم لطمه می زند و هم به دیگران، پس بهتر این است که آدم از گذشته و کرده اش هیچ گاه پشیمان نباشد، به خصوص اگر آن گذشته، گذشته بدی هم نباشد! حتی اگر فیلم ضعیفی هم ساخته بودم، قطعا پشیمانی برای آن درمیان نبود و باید به فکر اصلاح معایب آن باشم. در کنار همه این توضیحات بشخصه از ساخت «گشت ۲» به هیچ وجه ناراضی نیستم و به شدت از آن احساس رضایت دارم.

اگر تفکیکی میان دغدغه های اجتماعی و سیاسی فیلمساز و رویکرد تجاری و اقتصادی اش در فیلمسازی قائل شویم، قبول دارید در قیاس با «گشت ارشاد» در «گشت ۲» کفه گیشه و فروش سنگین تر شده و کمتر رد و نشان دغدغه مندی سیاسی و اجتماعی در آن دیده می شود؟

مجبورم به شدت با این برداشت مخالفت کنم! چرا که معتقدم در گشت ۲ حرف هایی زده می شود که خیلی نسبت به گشت ارشاد عمیق تر است. هر چند هر تماشاگری می تواند با لایه ای از آن ارتباط برقرار کند. خودم معتقدم این فیلم به نسبت فیلم قبلی حرف های مهم تری برای گفتن دارد. گشت ارشاد درواقع یک اعتراض به بعضی رفتارها با جوانان کشور در طول سال های گذشته بود اما در گشت ۲ به موضوعاتی جدی تر از گیردادن به چند جوان پرداخته شده است.

این برداشت شما دقیقا حاصل همان قیاسی است که در ابتدا اشاره کردم. در صورتی که این گونه نیست و این فیلم دغدغه ها و نگرش های خاص خودش را مستقل از فیلم قبلی دارد و اساس دلیل استقبال مردم از فیلم هم همین دغدغه هاست. در کنار فیلم ما دو فیلم طنز دیگر هم روی پرده بود که اتفاقا یکی از آن ها به شدت از فیلم ما کمدی تر و خنده دارتر هم هست اما فروش گشت ۲ بسیار بالاتر از آن است و این گونه نیست که به صرف خنده و طنز، مردم از فیلم استقبال کرده باشند.

دفاع تمام قدِ سعید سهیلی از «گشت 2»

پس احساس می کنید مخاطب دغدغه های شما را دریافت کرده و با آن همراه شده است؟

بله، البته هر کسی از ظن خود یار فیلم می شود. خلاصه حرفم این است که من در گشت ارشاد، یک سیلی خوردم اما با گشت ارشاد ۲ یک سیلی زدم! همان سیلی ای که پیش تر هم قولش را داده بودم. این دو سیلی یک تفاوت خیلی عمده با هم داشتند و آن این که سیلی آن ها من را از جا بلند کرد اما سیلی من آن ها را دراز کرده است!

«آن ها»یی که فیلم هایتان را در تقابل با آن ها تعریف می کنید، مشخصات دقیق تری هم دارند که به ما آدرس بدهید؟

خیلی ها از طیف های مختلف؛ چه از داخل و چه از خارج از سینما، برای گشت ارشاد مشکل سازی کردند، بنده جزء بدخواهان خودم می دانم که سر آن فیلم به من سیلی زدند و حالا من با گشت ۲ به آن ها پاسخ دادم. در این پاسخ من تنها نبودم و معتقدم مردم با استقبالی که از این فیلم کرده اند به مخالفان فیلم گشت ارشاد جواب قاطعی دادند.

اتفاقا درباره تاثیر حواشی اکران گشت ارشاد، پرفروش گشت ۲ با شما هم نظرم و معتقدم این نشان می دهد فیلم مستقلا ظرفیت چنین فروشی را نداشته و بیشتر از گیشه، اعتبار فیلم قبلی توانسته به این فروش دست پیدا کند.

چه فرقی می کند. از هر کیسه ای باشد باز هم نام سعید سهیلی بر آن است. چه فرقی می کند من پول را از جیب چپم بیرون بیاورم یا جیب سمت راست؟ این دو فیلم هم در هر صورت متعلق به سعید سهیلی است و به هر بهانه ای از آن ها استقبال شود، یک معنا دارد. ضمن آن که فکر می کنم مردم و مخاطبان سینمای ایران بسیار هشیارتر از آن هستند که بخواهند گول قسمت اول یک فیلم را بخورند و از آن استقبال کنند.

برخلاف کارهای دیگر شما به خصوص فیلم قبلی یعنی «کلاشینکف» که اساس یکی از برگ های برنده اش قدرت کاراکترهای فرعی بود، در گشت ۲ ما با ضعف عجیبی در این بخش مواجهیم و گویی فیلمساز تنها به طنازی کاراکترهای اصلی که مخاطب پیش تر با آن ها آشنا بوده و نیازی هم به شخصیت پردازی ویژه نداشته اند، بسنده کرده است.

نه، می توانم بگویم صد در صد این نقد را قبول ندارم و نه می توانم کامل آن را بپذیرم. به این دلیل که این ضعف اگر آن را واقعا ضعف بدانیم، به دلایلی متعدد در گشت ۲ تعمدی بود. قرار ما از ابتدا این بود که کاراکترهای اصلی ما سه شخصیتی باشند که یله و رها در شهر پرسه می زنند و به بهانه دنبال کردن آن ها با بخشی از معضلات و مشکلات موجود در جامعه مواجه شویم. قرار نبود به هر مشکلی که رسیدیم، ترمز بزنیم و آن مشکل را موشکافی کنیم و به چالش بکشیم. هدفمان همین پرسه زنی در اجتماع و مواجهه با معضلاتی از جنس بیکاری،َ شغل های کاذب و مواردی از این دست بود.

در عین حال این نکته را می پذیرم که شخصیت های فرعی ما در این فیلم به قوت شخصیت های فرعی فیلمی مثل کلاشینکف نیست. این می تواند از منظری ضعف فیلمنامه باشد اما از منظر جذابیت و همراه کردن مخاطب شاید بتوان آن را نقطه مثبت هم دانست. بالاخره مخاطبان به این سه کاراکتر اصلی علاقه پیدا کرده اند و به همان اندازه که فیلمساز به هر دلیل از این سه کاراکتر فاصله می گرفت، احتمالا همراهی مخاطب را هم از دست می داد.

دفاع تمام قدِ سعید سهیلی از «گشت 2»

کاراکتر منفی فیلم کاملا بلاتکلیف است و معلوم نیست دقیقا چه مختصاتی دارد؟

دلیلش این است که به دلیل محدودیت ها اساسا نمی توان خیلی به برخی از کاراکترها نزدیک شد! اگر قرار بود ما پرونده آن کاراکتر را باز کنیم و به او نزدیک تر شویم، قطعا با گرفتاری مواجه می شدیم. به همین دلیل مجبور شدیم به یک اشارت بسنده کنیم و باقی راه را به خود مردم واگذاریم. به خصوص که مخاطبان آن قدر باهوش هستند که بدانند چنین کاراکتری می تواند نماد بسیاری از آقازاده هایی باشد که با سن کم مشغول چپاول مملکت هستند اما اگر قرار بود بگوییم او از کدام طیف است، خانواده اش چه ویژگی هایی دارند، حتما ما را دچار چالش هایی می کرد.

کری خوانی به سبک سهیلی

با لودر رکوردها را می شکنم!

سعید سهیلی از آن دسته فیلمسازانی است که حالا دیگر چم و خم گیشه حسابی دستش آمده و تا همین امروز هم فیلم های مدعی در گیشه در کارنامه اش کم نبوده است؛ فیلم سازی که زمانی فیلم های دفاع مقدس و بعضا آثار خاص پسند را کارگردانی می کرد از فیلم «چارچنگولی» به بعد تغییر مسیر داد.

چرا سعید سهیلی از فیلم های دفاع مقدسی به سمت فیلم های گیشه ای تغییر مسیر داد، سوالی است که او در پاسخش می گوید برای این که از یک جایی به بعد تصمیم گرفت ثابت کند که می تواند «فیلم بفروش» هم بسازد. او البته در این مسیر توفیقاتی هم تا به امروز به دست آورده است. به خصوص فیلم «گشت ارشاد» که با وجود حاشیه هایی که در اکران عمومی تجربه کرد، توانست مخاطبان بسیاری را با خود همراه کند.

سهیلی پنج سال بعد از آن فیلم حالا با «گشت ۲» یکی از مدعیان اصلی فروش نه فقط در باکس اکران نوروز که در کارنامه اکران ۹۶ است. شاید به همین دلیل هم در پایان مصاحبه صراحتا مدعی می شود که فیلم «گشت ۲» رکورد فروش سینمای ایران را جا به جا خواهدکرد و وقتی می پرسیم «حتی فروش فیلمی مانند فروشنده را هم می شکند؟» محکم جواب می دهد: «شک نکنید!» و بعد این طور درباره حس و حالش از فروش رویایی فیلمش می گوید: «شک نکنید هر فیلمی که تا به امروز در سینمای ایران رکوردشکن بوده است؛ چه فروشنده، چه سالوادور، چه اخراجی ها و چه هر فیلم دیگری که گیشه موفقی داشته، «گشت ۲» با لودر از روی رکوردهایشان رد خواهدشد و باعث ارتقای رکورد پرفروش ترین فیلم تاریخ سینمای ایران خواهدشد. فیلم ما تا به امروز سه هفته اکران را پشت سر گذاشته و نزدیک به هفت هفته دیگر روی پرده خواهدبود و حتما روند صعودی فروش آن ادامه خواهدداشت».

دفاع تمام قدِ سعید سهیلی از «گشت 2»

ارتباط فروش فیلم ها با فضای انتخاباتی این روزهای کشور از نگاه سهیلی

سینماروها رای هم می دهند

با توجه به حال و هوای سیاسی و اجتماعی فیلم های اخیر سعید سهیلی از او درباره تاثیر همزمان اکران فیلمش با حال و هوای انتخاباتی کشور پرسیدیم و این که اساسا چقدر باید انتظار تاثیرگذاری سینما بر فضای سیاسی را داشت. با همان لحن خاص خود به نکته جالبی اشاره کرد:

فیلم های خنثی را آدم های خنثی می سازند. هیچ فیلمسازی تصمیم نمی گیرد که فیلم خنثی بسازد؛ چه سعید سهیلی باشد و چه هر فیلمساز دیگری. همه تصمیم بر این دارند که فیلم غیرخنثی و دغدغه مند بسازند. اگر فیلمی خنثی از کار در می آید به دلیل خنثی بودن خود فیلمساز است. فیلمسازی که شجاع نباشد، شجاعت در فیلمش هم نیست؛ فیلمسازی که درد نداشته باشد، نمی تواند فیلم دردمند بسازد. فیلمسازی که دغدغه نداشته باشد، فیلمش هم دغدغه ای ندارد. پس اگر فیلمی دیدی که حرفی برای گفتن ندارد و چالشی بر نمی انگیزد، بدانید که این فیلمساز است که دغدغه و مشکلی در زندگی شخصی خود نداشته است.

به همین میزان که آدم های خوش بین فیلم های خوش بین می سازند، فیلم آدم های بیمار هم بیمار است. به رغم همه این ها اما اگر بپرسید آیا این فیلم ها تاثیری هم خواهندداشت یا خیر، باید بگویم معتقدم خنثی ترین فیلم های تاریخ سینمای ایران هم بدون شک بر شرایط سیاسی و اجتماعی ایران اثر گذاشته اند. حتی اگر خود فیلم و محتوا و داستانش هم اثری به همراه نداشته باشد، نفس این که عده ای از مردم به بهانه آن فیلم در سالن حاضر شده اند، با هم خندیده یا گریه کرده اند، حتما بر سیاست و اجتماع تاثیر خواهدگذاشت.

سینما رفتن مردم را اجتماعی تر می کند. مردمی که سینما نروند، پای صندوق های رای هم حضور کمرنگ تری خواهندداشت. مردمی که پارک نمی روند، احتمالا در صف انتخابات هم نمی ایستند. مردمی که به سینما، تئاتر، موسیقی و تفریح اجتماعی بی توجه باشند، به مرور نسبت به سیاست و انتخابات هم بی توجه می شوند. این که مردم به سینما می روند، علاوه بر تاثیری که محتوای فیلم می تواند بر آن ها بگذارد، باعث یک حرکت جمعی می شود که ناخواسته و در درازمدت تاثیرات عجیب و شگرفی به همراه خواهدداشت.


منبع: برترینها

عذرخواهی نویسنده هری پاتر برای کشتن شخصیت داستانش

«جی.کی رولینگ» نویسنده رمان‌های «هری پاتر» به‌خاطر کشتن شخصیت داستانی «سوروس اسنیپ» از هوادارانش عذرخواهی کرد.

به گزارش ایسنا، «هافینگتون پست» نوشت: آخرین جلد هفت‌گانه «هری پاتر» چند سال پیش روانه بازار شده اما هنوز هم هر خبری درباره آن و یا «جی.کی رولینگ» نویسنده این مجموعه رمان مورد توجه مخاطبان قرار می‌گیرد.

«رولینگ» اخیرا در توییتر خود از کشتن «سوروس اسنیپ» یکی از شخصیت‌های کلیدی «هری پاتر» ابراز تاسف کرده و نوشته است: «اگر پلیس دارد پیام‌های توییتر مرا می‌خواند، متوجه شده است که دعوایی بر سر مراسم سالگرد تاسیس مدرسه «هاگوارتز» به پاست. باشد، می‌گویم. لطفا دوباره جنجال به پا نکنید، من امسال می‌خواهم بابت قتل «اسنیپ» عذرخواهی کنم (همهمه حضار)…»

شخصیت «اسنیپ» در آخرین جلد رمان‌های «هری پاتر» اندکی پیش از جشن سالگرد تاسیس مدرسه جادوگری «هاگوارتز» با نیش مار «لرد ولدرمورت» کشته شد. پس از آن نبرد «هاگوارتز» اتفاق افتاد و افراد زیادی در داستان «هری پاتر» کشته شدند. «رولینگ» طی سال‌های اخیر بابت رخ دادن چنین اتفاق غم‌انگیزی در داستان ابراز تاسف کرده بود.

«آلن ریکمن» بازیگر نقش پرفسور «سورورس اسنیپ» بود که در ژانویه سال ۲۰۱۶ درگذشت.  

»هری‌پاتر و سنگ جادو» اولین‌بار در سال ۱۹۹۷ به چاپ رسید و پس از آن شش قسمت بعدی رمان‌های «رولینگ» با موفقیتی روزافزون روانه بازار کتاب شدند. اقتباس سینمایی این هفت اثر در قالب هشت فیلم با بازی «دنیل رادکلیف» و «اما واتسون» نیز در فروش بالای این کتاب‌ها بی‌تاثیر نبوده است. از سال ۲۰۰۱ تا ۲۰۱۱ هشت فیلم «هری پاتر و سنگ جادو»، «هری پاتر و تالار اسرار»، «هری پاتر و زندانی آزکابان»، «هری پاتر و جام آتش»، «هری پاتر و محفل ققنوس»، «هری پاتر و شاهزاده دورگه» و «هری پاتر و یادگاران مرگ – قسمت اول و دوم» در سینماهای جهان اکران شدند و به فروشی بالغ بر هشت میلیارد و ۲۰۰ میلیون دلار دست یافتند

.

«بلومزبری» ناشر کتاب‌های «هری پاتر»، فروش جهانی این رمان‌ها را تاکنون ۴۵۰ میلیون نسخه اعلام کرده است. رمان‌های مشهور «رولینگ» تاکنون به ۷۹ زبان دنیا ترجمه شده‌اند.


منبع: عصرایران

۱۰ دلیلی که خندوانه را به یک برنامه تاثیرگذار تبدیل کرده است

عصرایران؛ دکتر مجتبی دلیر*- پانصدمین قسمت برنامه خندوانه شب گذشته پخش شد. به این بهانه به ۱۰ دلیل برای تاثیرگذاری این برنامه اشاره می کنیم.

۱- حکیم سخن فردوسی بزرگ سروده است: چو شادی بکاهد، بکاهد روان/ خرد گردد اندر میان ناتوان. به نظر می رسد جناب فردوسی می خواهد بگوید آدمی که احساس بد دارد نمی تواند خوب بیاندیشد، و در نتیجه در برابر مشکلات احساس درماندگی خواهد کرد. و این فرایند، تبدیل به یک دور باطل می گردد. اما، حال خوب زمینه را برای تفکر مثبت و به تبع آن رفتار سازگارانه فراهم می آورد. حال خوب جزء ارزشمندترین دستاوردهای بشر است. می دانیم که حال بد از تمرکز بر گذشته یا آینده ناشی می شود. اولی عامل افسردگی و دومی مولد اضطراب است. ماندن در گذشته و زندگی در توهم آینده هر دو “حال” مان را خراب می کند؟ آنچه مهم است و آنچه واقعاً وجود دارد زمان حال است و تکلیف ما این است که حالمان خوب باشد. ما نیازمند شادی هستیم تا برای تلاش کردن انرژی داشته باشیم. شادی و شادمانی سوختی سالم برای انسان عاقل است. از مهم ترین ویژگی های انسان سالم هم تلاشمدار بودن است. همان ویژگی ای که خالق مهربان فرمود به جزء در سایه آن انسان به دستاوردی نمی رسد.خندوانه با کار روان شناسان هماهنگ است. ایجاد حال خوب، مثبت اندیشی و رفتار سازگارانه در تخصص روان شناسان است. خندوانه به طور مستقیم بر حال خوب متمرکز است. اما، مثبت اندیش شدن و ماندن، و حال خوب را یافتن، سخت، و نیازمند تمرین و کسب مهارت است. چراکه مثبت اندیشی مربوط به مناطق تحت فرمان ارادی مغز است؛ یعنی بایستی با اراده و به طور عمدی برای تولید فکر مثبت انرژی صرف کرد، در حالی که منفی نگری با بخش هایی از مغز ارتباط دارد که به طور خودکار عمل می کنند. پس همانطور که پروردگار دانا فرمود، هیچ چیز خوبی برای انسان حاصل نمی شود مگر تلاش کند. ذهن را اگر به باغچه ای تشبیه کنیم، علف های هرز به طور خودرو در آن رشد می-کنند اما اگر بخواهیم در آن گل بکاریم لازم است آستین ها را بالا زده و تلاش کنیم.

۲- خندوانه آموزشگاه مثبت اندیشی و حال خوب است. پرورنده و گسترنده نگرش مثبت، امیدواری، روحیه عالی، اخلاق مداری، نوع دوستی و میهن دوستی، کمک رسانی و رفتار جامعه پسند، احترام به ارزش ها و پاسداشت باورها، مروج نیکی و نیکوکاری، شکر و شکرگزاری است. سپاسگزاری و قدردانی نشانه رشد شخصیت است. در جنبه های فردی، اجتماعی و معنوی حس سپاسگزاری شاخصی از سلامت است. از سوی دیگر، نهایت آرزوی بشر دریافت احترام است؛ اینکه مورد تکریم و تأیید قرار بگیرد. همه افراد تکریم، تأیید، تقدیر، تشویق، تمجید، تحسین و تشکر را دوست دارند. رفتار رشدیافته ای نیست که زحمات گروه بزرگ خندوانه نادیده گرفته شود. خندوانه برنامه ای قابل احترام، درخور توجه و شایسته تقدیر است. اما نباید فراموش کرد که هیچ چیز و هیچ کس کامل نیست. موفقیتِ نسبی کافیست. بی نقص گرایی نقص بزرگیست!

۳- درونمایۀ خندوانه خنده و شادیست. شادی یک هیجان و خندیدن یک رفتار است. البته، شادی یک هیجان اصلی است. هیجان ها، از جمله شادی مسری اند. نورون‌های آینه‌ای (به انگلیسی: Mirror neurons) دسته ای از سلول های عصبی مغز هستند که وقتی انسان عملی را انجام می‌دهد و نیز هنگامی که مشاهده می‌کند که همان عمل را فرد دیگری انجام می‌دهد تحریک می‌شوند. بدین‌گونه سلول عصبی مغز شبیه “آینه” رفتارهای فرد دیگر را نسخه برداری می‌کند، مثل آنکه خودش انجام داده است. این سلول ها در فراگیری زبان و تقلید اهمیت زیادی دارند. وقتی ما برنامه شادی مثل خندوانه را با این همه انرژی مثبت می بینیم رفتار شاد بودن و خندیدن و تمامی رفتارهای مثبت مشاهده شده را به طور هشیار و ناهشیار تجربه کرده و تقلید می کنیم و یاد می گیریم. یادگیری مشاهده ای ابزار رسانه های تصویری است. به همین دلیل است که خندوانه در روحیه و رفتار افراد زیادی از جامعه تأثیر مثبت گذاشته است.

۴- خندوانه اولین برنامه از نوع خودش است. یک جشن دسته جمعیِ میلیونی در جامعه ایرانی. یک جُنگ مِلّی مفرح و موفق. خندوانه در صدا و سیما هم تحولی جدی ایجاد کرده است. این برنامه ویژگی هایی دارد که یا در هیچ برنامه دیگری دیده نشده و یا همه آنها در یک برنامه جمع نشده است. برای مثال، اجرای موسیقی-های زنده، متنوع و نوآورانه بخشی است که پیش از این برنامه کمتر شاهد آن بوده ایم. ساخت و پخش تقریباً هر شب این برنامه توانسته مخاطبان زیادی را جذب و حفظ کند. خندوانه از قواعد زیبایی شناختی هنری پیروی می کند؛ یعنی، توحید، تنوع و تکرار. وحدت و ثبات رویه عامل مهمی برای برقراری ارتباط است. وقتی از قواعد خاصی پیروی می کنیم در مخاطب ایجاد آرامش می کنیم چراکه رفتارمان قابل پیش بینی خواهد بود و ابهامی برای برقراری ارتباط باقی نمی گذاریم، پس مخاطب را به خوبی جذب می کنیم. از طرفی تداوم رفتار یکنواخت خسته کننده خواهد شد، پس تنوع لازم است. خندوانه با خلاقیت بالا در عین وحدت و توحید، تنوع خوبی دارد. بخش هایی را در خندوانه می بینیم که کم نظیرند. البته، در خَلق یک اثر هنری تنوع هم باید محدود باشد. و در آخر تکرار است که یک اثر هنرمندانه را به اوج زیبایی می رساند. تفکر، تکرار را برنمی تابد اما احساس، خواستار آن است. برای مثال، وقتی عبارتی را برای اولین بار در یک نمایش طنز می-شنویم شاید چندان بانمک به نظر نرسد اما پس از چند بار تکرار است که با هر بار شنیدن آن بی اختیار خنده مان می گیرد. البته، تکرار بجا با تکراری بودن فرق دارد. پس تکرار می کنم که فراموش کردن لحظه های شاد تکرار نشدنی ای که خندوانه برایمان ساخته است منصفانه نیست!

۵- خَلق خندوانۀ، خدمتی خردمندانه به خیل عظیمی از خَلق است! چراکه کیفیت و کمیت زندگی با شادی و حال خوب ارتباط دارد. خنده باعث ترشح مواد شیمیایی در مغز می شود که برای سلامتی مفید است؛ نه فقط سلامت روان بلکه برای سلامت جسم و جان. خنده و تخلیه هیجان ها در اواخر شب خواب آرام را تضمین می کند. خواب خوب و آرام و نیروبخش، روز خوب را رقم خواهد زد. خنده و حال خوش باعث تقویت سیستم ایمنی بدن نیز می شود تا جایی که می تواند فراوانی سرماخوردگی را هم کم کند. خندوانه نباید کمرنگ شود! چراکه هیجان ها از جمله شادی زودگذرند و افراد فراموش می کنند که باید شاد بمانند. برای اینکه چیزی ملکه ذهن شود و جز سبک زندگی گردد نیاز به تکرار دارد. برای آنکه سبک زندگی شاد، پرنشاط و پرامید داشته باشیم، برای اینکه بیماری های مزمن و صعب العلاجی مثل سرطان، سکته-های قلبی و مغزی، و دیابت و غیره که ریشه روان شناختی و استرسی دارند کم شود نیاز داریم این برنامه و برنامه های مشابه باز و بیشتر از قبل تولید شوند، تا با تکرار یاد بگیریم که می توانیم و باید شاد و امیدوار زندگی کنیم و این سبک زندگی را بایستی فارغ از مشکلات مختلف، خودمان برای خودمان خلق بنماییم.

۶- ممکن است کسی بگوید که با این همه مشکلات واقعی به چه چیزی بخندم؟! آیا منطقی است که در چنین شرایطی دشوار، و در این روزگار غمبار، شاد باشم و امیدوار؟! پاسخ این است که زندگی پر از استرس و مشکل است. اگر منتظر باشیم که روزی شادی سراغ مان بیاید سخت در اشتباهیم. شادی را باید خودمان بیافرینیم. واقعیت های تلخ همواره وجود دارند و هر تیزهوشی با اندکی تأمل آنها را درک می کند اما انسان عاقل و باخرد است که به جای جزئیاتی که هوش درک می کند بر کلیات تمرکز نموده و در راستای قدم نهادن در جاده سازگاری به این باور رسیده که فقط یک بار زندگی می کند پس چرا در بند جزئیاتی باشد که مُولد حال بدند؟ پس نگرش هاست که باید تغییر کند؛  شاد زیستن یک مهارت است. زیستن شادمانه یک ترجیح نیست یک تکلیف است! وظیفه و تکلیفی که در قبال خود، خلق، خلقت و خدا داریم. افرادی در انواع ارتباط موفق اند که گشاده رو بوده و با روحیه ای مثبت برخورد کنند. آدم غمگین یا خشمگین ممکن است به خلقت خدا، طبیعت و محیط زیست هم آسیب برساند. سلامت معنوی نیز با نشاط معنوی مربوط است. خنده و شادی مخالف غم و افسردگیست. سازمان جهانی بهداشت، هر ساله به مناسبت روز جهانی بهداشت و با هدف افزایش توجه و آگاهی عمومی و تمرکز اقدامات و فعالیت ها یکی از موضوع های مبتلا به جوامع را انتخاب می کند. شعار امسال این سازمان به “افسردگی” می پردازد. افسردگی اختلال روانی شایعی است که تمامی جوامع و تمامی گروه های سنی را درگیر می کند تا جایی که از آن به عنوان سرماخوردگی روانی یاد می شود. افسردگی با این نشانه ها شناخته می شود “احساس غم پایدار و کاهش تمایل به انجام کارهایی که به صورت معمول از آن لذت می بریم وقتی که با ناتوانی در انجام وظایف روزمره حداقل به مدت دو هفته به طول انجامد”.

۷- خندوانه یک برنامه فرهنگ ساز است. دو سه دهه قبل اگر کسی هنگام رانندگی کمربند ایمنی خود را می بست مورد تمسخر واقع می شد. اصلاً وقتی روی صندلی جلوی تاکسی می نشستید اجازه بستن کمربند نداشتید! اما با آموزش، فرهنگ سازی و غیره امروز نه تنها بستن کمربند ایمنی عجیب نیست بلکه مورد تشویق و تأکید هم قرار می گیرد. از ترویج و ترغیب و تعلیم شاد بودن تا فرهنگ سازی در زمینه هایی چون حفظ محیط زیست، رانندگی ایمن، بستن کمربند ایمنی، صرفه جویی در مصرف آب و انرژی، خواندن کتاب، رفتن به تئاتر و سینما و سایر رویدادهای فرهنگی، رفتارهای جامعه یار و جامعه پسند، کمک رسانی، نوع دوستی، کارهای خیر جمعی، مهرورزی و مهربانی، برانگیختن علاقه اجتماعی، احترام به ارزش های ملی و مذهبی، رقابت سالم و رفاقت دائم، تکریم مشاغل و متخصصان مختلف، فراموش نکردن قهرمانان، هنرمندان، و همه بزرگانی که مدتی مورد بی مهری قرار گرفته اند، احیای بازی های سنتی و خانوادگی و … خندوانه پشتکاری ستودنی داشته است که برای حصول نتیجه مطلوب البته نیازمند تداوم این راه است.

۸- شادی و انبساط خاطر با سختی و تکلف میانه ای ندارد. خدا هم برای انسان سختی نخواسته است و بیش از توانش برای او تکلیف نکرده است. زندگی برای آدم سخت گیر سخت می شود. حضرت علی (ع) می فرماید: آسان بگیرید تا به خواسته تان برسید. خندوانه راحت، خودمانی و بی تکلف است و این شیوۀ تعامل را به طور غیرمستقیم تعلیم می دهد؛ یعنی، سبک زندگی آسان. از زندگی کم نکنید (با سخت گیری تا حذف لذت ها، افسردگی و خودکشی)، زندگی را جمع نکنید (برای فردا و فرداها تا در آینده ای نامعلوم زندگی کنید)، ضرب (در تجمل و تکلف) و تقسیم (بر آرزوهای دورودراز) نکنید. پس، زندگی را کم، جمع، ضرب و تقسیم نکنید؛ زندگی را فقط ساده کنید. زندگی را زندگی کنید. زندگی را قبل از تاریخ انقضایش مصرف کنید. اخلاق و خوش اخلاقی بقدری اهمیت دارد که حضرت رسول (ص) فرمودند: مبعوث شدم تا مکارم اخلاق را کامل کنم. خندوانه هم در جهت تحکیم خوش اخلاقی گام برداشته است. هرچند عوامل خندوانه برای تولید این حجم زیاد برنامه، بسیار رنج و سختی کشیده اند اما به نظر می رسد به این معتقدند که غم مؤمن در دل و شادی وی در چهره اش است. با این باور، امیدوار و امید آفرینند. انسان به امید زنده است. خوشبختانه، رفتارها قابل تغییرند. از طریق افزایش دانش نسبت به وضع موجود (اخم، ترش رویی، نخندیدن، جمود فکری، یأس و ناامیدی) تغییر نگرش (گرایش به تغییر) و به تبع آن تغییر رفتار امکان پذیر است. برای مثال، خندوانه با حضور در متروی تهران و بر اساس الگوی دانش- نگرش- رفتار (KAP) و با اجرای پانتومیم و غیره سعی در افزایش دانش شاد زیستن کرده است. بنابراین، خندوانه تلاش کرده است نگرش ها را تغییر دهد تا رفتارها تغییر کنند.

۹- مطالعه ای درباره شادی در دانشگاه هاروارد مدتهاست که آغاز شده و تاکنون به چهار نتیجه قابل توجه رسیده است: اول اینکه، دوران کودکی شاد، تأثیر بسیار پایداری بر بهزیستی فرد دارد. دوم، افرادی که کودکی دشواری داشته اند می توانند زندگی شادی را بسازند. سوم، یادگیری نحوۀ مقابله با استرس منافع مادام العمری دارد. چهارم، وقت گذرانی با دیگران ما را از آسیب های ناشی از فراز و فرودهای زندگی محافظت می کند. هر چهار مورد بسیار مهم هستند اما مورد دوم بیشتر مد نظر است. اینکه در هر شرایطی باشیم می توانیم یاد بگیریم زندگی شادی را بسازیم. خندوانه و برنامه هایی از این دست می توانند راهنمای خوبی در این زمینه باشند. برای مثال، وقتی از مهمان برنامه سوال می شود که چطور حال خودت را خوب می کنی؟ مخاطبان می توانند راه و روش های مختلف و متعدد خودیاری را درباره بهبود احساس خودشان بیاموزند. حتی اگر مهمان بگوید هیچ کار خاصی انجام نمی دهم یا تا به حال به این موضوع فکر هم نکرده ام، بیننده ای که شخص دیگری را مشابه خود می یابد به خود امیدوار خواهد شد که خیلی هم وضعیتش بد نیست! اما حالا باید کاری بکند و …

۱۰- خندوانه خانواده ها را دور هم جمع کرده است و از تماشای ماهواره کم! برای اینکه با دیدن این برنامه بارها از ته دل خندیده ایم از خندوانه متشکریم. تولید این حجم بالای برنامه در طی هفته حتی با وجود یک گروه بزرگ حرفه ای هم به هیچ عنوان کار ساده ای به نظر نمی رسد. حتی انگیزۀ مادی و مالی هم نمی تواند تبیین کننده اینهمه تلاش و کار مداوم باشد. اما، عشق و امید و ایمان و ایثار و اعتقاد و هر انگیزۀ مثبت معنوی دیگری می تواند مبین این کار باشد. کاری که در کارنامه حرفه ای رامبد جوان و همۀ همکاران خندوانه همواره خواهد درخشید.

* روان شناس، مدرس دانشگاه و پژوهشگر فوق دکتری دانشگاه تهران


منبع: عصرایران

مرگ خواننده آمریکایی روی صحنه

به گزارش ایسنا به نقل از ورایتی، «بروس همپتون» که مشغول اجرای یک کنسرت به مناسبت جشن ۷۰سالگی‌اش در آتلانتا بود، ناگهان از حال رفت و چند ساعت بعد در بیمارستان و در روز تولدش درگذشت.«گوستاو ولنتاین برگلاند» متولد سال ۱۹۴۷ با نام مستعار «بروس همپتون» به مدت پنج دهه فعالیت هنری داشت و در دهه ۱۹۶۰ میلادی چند گروه موسیقی را تاسیس کرد که مهمترین آن گروه موسیقی «Hampton Grease» بود.


منبع: بهارنیوز

تاکید بر توقیف سریال «عاشقانه»

به گزارش ایسنا و به نقل از روابط عمومی صنف VOD و IPTV ، دستور توقیف سریال «عاشقانه» هنوز به قوت خود باقی‌ است و براساس اعلام وکیل انجمن صنفی شرکت‌های عرضه‌کننده وی او دی و آی پی تی وی، اگر در هفته‌ی آینده این سریال را علیرغم وجود دستور قضایی توزیع کنند، می‌توان درباره‌ی آن دستور جدیدی مبنی بر توقیف فیزیکی گرفت و تمامی نسخه‌های توزیع شده‌ی DVD را جمع‌آوری کرد.محمد صراف، رییس صنف VOD و IPTV، نیز در این‌باره گفت: به دنبال ارائه شکایت پنج شرکت عرضه‌کننده قانونی سریال «عاشقانه» به دستگاه قضایی، دستور توقیف انتشار DVD و لوح فشرده سریال عاشقانه صادر شده است.
او اضافه کرد: این پنج شرکت VOD قراردادی برای توزیع نسخه‌ی VOD این سریال با مالکین این مجموعه دارند و تمامی قسمت‌های این سریال تا به امروز به صورت قانونی در این سایت‌ها منتشر شده است. بعضا مشاهده شده است برخی از سایت‌های غیر مجاز VOD کامنت‌هایی مبنی بر غیرقانونی بودن قراردادها و سامانه‌های قانونی منتشر کرده‌اند که در این خصوص نیز با مضوع نشر اکاذیب شکایتی تنظیم شده است.صراف عنوان کرد: مگر تهیه‌کننده‌ای می‌تواند فیلم یا سریال خود را بدون عقد قرارداد با یک شرکت ویدیو رسانه و پخش‌کننده DVD پخش کند؟ اگر اینطور باشد هر تهیه‌کننده‌ای باید یک مجوز ویدئو رسانه اخذ کرده و اثرش را پخش کند. این درحالی است که فعالان این صنعت سال‌ها در این حوزه سرمایه‌گذاری کرده‌اند تا بتوانند کانال توزیع قانونی را فراهم کنند. لذا صنف VOD و IPTV طی اقدامی بسیار جدی درحال مسدود کردن تمامی این سامانه‌ها است.

او در ادامه بیان کرد: به تازگی برخی سامانه‌ها اقدام به انتشار سریال عاشقانه کرده‌اند، درصورتی‌که هیچ‌گونه مجوزی از موسسه رسانه‌های تصویری یا سازمان صداوسیما ندارند. این مجوزها در مراحل سخت و پیچیده‌ای اعطا می‌شود، لذا شرکت‌های دارای مجوز حق خود می‌دانند که از توزیع محتوا روی سامانه‌های غیرمجوزدار جلوگیری به عمل آورند. حتی اگر این سامانه‌ها برای مالکان فیلم‌های سینمایی یا سریال‌ها باشد. پیش از  این محمدرضا نادری – مدیر اجرایی پروژه «عاشقانه» – درباره شایعاتی که به تازگی پیرامون این مجموعه ایجاد شده گفت: در پی برخورد با بیش از یکصد لینک غیر مجاز و VOD که به صورت غیر قانونی و بدون داشتن قرارداد با مالکین و سرمایه گذاران اقدام به بارگذاری مجموعه کرده بودند، خوشبختانه این مشکل در حال حاضر با انعقاد قرارداد قانونی با سازندگان شکل اصولی تری به خود گرفته است.او همچنین اعلام کرده بود که براساس برنامه ریزی های انجام گرفته قسمت هفتم «عاشقانه» نیز دوشنبه هفته آینده (١٨ اردیبهشت ماه) توزیع خواهد شد.


منبع: بهارنیوز