درآمد ۳۸ میلیاردی سینمای ایران

همچنین در این تحقیق گیشه سینما در پائیز ۹۶ با مجموع فروش ۳۸ میلیارد و ۲۵۹ میلیون و ۹۴۱ هزار تومان نسبت به گیشه سینما در پائیز ۹۵ با ۳۲ میلیارد و ۴۳۶ میلیون و ۸۹۰ هزار تومان شاهد رشد ۱۸ درصدی در میزان فروش بوده است.براساس این تحقیق، تعداد سالن های فعال با سیستم مکانیزه در پائیز سال ۹۶ با مجموع ۳۵۶ سالن نسبت به ۲۹۵ سالن در پائیز ۹۵، دارای رشد ۲۱ درصدی نسبت به پائیز سال گذشته بوده است.تعداد صندلی در پائیز سال ۹۶ دارای رشد ۱۳ درصدی نسبت به پائیز سال گذشته و نرخ متوسط بلیت نیز در پائیز سال ۹۶ دارای رشد ۱۶ درصدی نسبت به پائیز سال گذشته بوده و متوسط فروش هر صندلی در پائیز ۹۶ نسبت به پائیز سال ۹۵ حدود چهار درصد افزایش داشته است.همچنین طبق این گزارش، متوسط ورود تماشاگر به هر سالن در پائیز ۹۶ حدود ۱۶ درصد کاهش و متوسط نشستن تماشاگر بر هر صندلی در پائیز ۹۶ حدود ۱۱ درصد کاهش نسبت به پائیز سال ۹۵ داشته است.
منبع: بهارنیوز

کاهش قیمت کاغذ مطبوعات با دخالت دولت

سید عباس صالحی در گفت‌وگو با ایسنا درباره اقدامات انجام شده از سوی دولت جهت کنترل و کاهش نرخ کاغذ در بازار، اظهار کرد: در حال حاضر قیمت کاغذ مطبوعات از حدود ۳۹۰۰ تومان به ۳۳۰۰ تومان کاهش داشته اما هنوز انتظار دولت در زمینه کاهش قیمت تامین نشده است. وی با اشاره به نقش افزایش قیمت جهانی کاغذ و همچنین افزایش قیمت ارز در داخل در وضعیت بازار کاغذ، خاطرنشان کرد: در راستای اقدامات دولت در این زمینه همه تقاضاهای واردات کاغذ از گمرکات ترخیص شده و همچنین ارز مبادله‌ای برای واردات کاغذ تخصیص یافته است.وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی گفت: در حال حاضر در بانک‌ها موضوعی به عنوان توقف درخواست کاغذ مطرح نیست و شرایط اطمینان‌آورتری در این بازار حاکم شده است، با این وجود باید تلاش کنیم که به واردات کاغذهای درخواستی تسریع بخشیم تا قیمت این محصول کاهش یابد.صالحی همچنین در پاسخ به پرسشی درباره تصمیم مدیران روزنامه جامعه فردا به عدم انتشار این روزنامه، خاطرنشان کرد: هر نشریه‌ای که ایجاد شود دریچه‌ای برای اطلاعات و آگهی است اما امروزه زیرساخت‌های اقتصاد مطبوعات در شرایط پیچیده‌تری قرار گرفته است. طبیعتا این روزنامه نیز گرفتار چنین شرایطی شده است.وی تاکید کرد: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در این زمینه تلاش‌هایی کرده است و این تلاش‌ها را ادامه می‌دهد و امیدوار است که تعداد روزنامه‌ها افزایش یابد و از تعداد آنها کاسته نشود.
منبع: بهارنیوز

لغو کنسرت احسان خواجه‌امیری در ساری

به گزارش ایلنا، احسان خواجه امیری که قرار بود امشب و فردا شب (۱۳ و ۱۴ دی) کنسرتی را در سالن سینما سپهر ساری برگزار کند به دلیل آنچه «خوب نبودن حال و روز مردم و شرایط نامناسب» عنوان کرده این کنسرت را لغو کرد.خواجه‌امیری طی یادداشتی در این باره آورده است: «با سلام خدمت هم‌وطن‌های عزیزم. با توجه به شرایط پیش اومده از اونجایی که خیلی از هموطنانم این روزا حالشون خوب نیست صلاح دونستیم کنسرت فردای ساری رو به تاریخ دیگری موکول کنیم که انشالا به زودی اعلام میشه. از مسئولین محترم کشور عزیزم هم خواهش می‌کنم یکم بیشتر خودشون رو از مردم بدونن و درک‌شون کنن این روزها ما از استرس زلزله و آلودگی هوا و گرونی‌های لحظه به لحظه و مسایل دیگه پر شدیم امیدوارم هر چه زودتر حال مردم کشورم و خوب ببینم.»
منبع: بهارنیوز

جومانجی از «جنگ ستارگان» پیشی گرفت

«جومانجی» برنده بزرگ کمپانی سونی گوی سبقت را از جنگ ستارگانی ربود که به مدت سه هفته پرفروش‌ترین فیلم هالیوودی بود.جومانجی با اکران عمومی در ۲۰ دسامبر بسیار فراتر از انتظار و پیش‌بینی‌ها ظاهر شد و تا این تاریخ به ۱۸۵ میلیون و ۶۰۰ هزار دلار فروش در سینماهای آمریکای شمالی رسیده است. فروش جهانی این فیلم نیز به رقم ۳۵۰ میلیون دلار رسید، همچنین در فروش چهار روز تعطیلی سال نو ۶۶ میلیون و ۳۰۰ هزار دلار کسب کرد.«دوواین جانسون»، «جک بلک»، «کِوین هارت»، «کارن گیلان»، «نیک جوناس» و «بابی کاناوال» نقش‌آفرینان این فیلم هستند که درباره کودکانی است که به یک بازی ویدیویی جومانجی منتقل شده و در آنجا به آواتار تبدیل می‌شوند.هیچ کارشناسی در هالیوود فکر نمی‌کرد این فیلم تا به این اندازه موفق شود اما به سرعت به فیلم دلخواه تمام مخاطبین و خانواده‌ها تبدیل شد.
منبع: بهارنیوز

انتقاد کتایون ریاحی از وزیر بهداشت

به گزارش ایلنا، به رسم چهارشنبه‌های «فرمول یک»، این هفته نیز سیدعلی ضیا میزبان یک چهره شناخته شده بود تا در روز تولدش با او گفتگو کند؛ کتایون ریاحی، زلیخای سینما و تلویزیون کشور.ریاحی در ابتدا درباره بنیادی که تحت نظر او را اداره می‌شود، بیان کرد: بنیاد کمک کار کاشت حلزونی گوش را برای فرزندان ناشنوای این مرز و بوم انجام می دهد و تنها و اولین بنیادی است که این کار را می‌کند. این جراحی گران است و کمتر پیش می‌آید ان جی اوها آن را انجام بدهند و وظیفه دولت است. در ایران ما پیش قدم شدیم و خواستیم به مردم سرزمینمان کمک کنیم.
نمی‌دانم بودجه‌ای که نهادهای مختلف برای جراحی کاشت حلزونی می‌گیرند کجا می‌رود؟
وی افزود: قرار است هیات امنای ارزی، بهزیستی، وزارت کار و تعاون اجتماعی به ما کمک کنند. گویا هر کدام از این ها برای کاشت حلزونی بودجه می گیرند، ولی نمی دانم کجا مصرف می شود. خانواده ها نصف هزینه را از ما و نصف هزینه را از بهزیستی می گیرند. هزینه جراحی هر گوش بین ۶ تا ۹ میلیون است. ما مورد داشتیم که بچه های دوقلو به دنیا آمده بودند و برای یکی ۶ میلیون و برای دیگری ۹ میلیون هزینه طلب کرده بودند. بچه های غیر ایرانی از جمله افغان ها گاهی تا ۵۰ میلیون هم برایشان هزینه می شود.
نه تنها دست ما را نمی‌گیرند، بلکه پای ما را می‌گیرند که درست قدم برنداریم
بازیگر سریال «یوسف پیامبر» ادامه داد: حامی اصلی ما در وهله اول خدا است و بعد مردم. ما برای مردم کار می کنیم. وگرنه جای تاسف دارد که بگویم کسانی که باید حامی ما باشند نه تنها دست ما را نمی گیرند، بلکه پای ما را می گیرند که درست قدم برنداریم.
چرا مجوز بنیاد ما را نگه داشته‌اند؟
ریاحی یادآور شد: ما یک تفاهمنامه در دفتر جزیره کیش با بهزیستی نوشتیم و طی آن بولدوزر وار سریع حرکت کردیم و بعد از دو سال که طبق آن تفاهمنامه رفتار کردیم، در نهایت به ما گفتند آن را امضا نمی کنیم. همچنین از اردیبهشت ماه مجوز بنیاد کمک تمام شده است و من به عنوان یک شهروند سوال می کنم برای چه مجوز یک بنیاد خیریه را نگه داشته اید؟ باید در این باره پاسخگو باشید.وی خطاب به مسئولان تصریح کرد: همه ما کارمند مردم هستیم. من دستمزدم را از خداوند می گیرم اما شما که کارمند دولت هستید و حقوقتان را از مردم می گیرید باید پاسخگو باشید که جلوی وارد شدن کاشت حلزونی گرفته شد.
باید پاسخگوی مردم باشیم
بازیگر «این زن حرف نمی زند» با اشاره به اینکه برخوردهای باری به هر جهت نادرست است، افزود: اگر همه آدمها متوجه باشند و دقت کنند که دارند از مردم حقوق می گیرند دیگر وقتی گوشی تلفن را برمیدارند با مادری که فرزند بیمار دارد، آنطور صحبت نمی کنند. ما باید همه به مردم پاسخگو باشیم. ما مراکز کاشت را به صورت کامل در ایران نداریم، مثلا در جنوب و غرب کشور فاقد این مراکز هستیم. بنابراین از مناطق محروم تماس می گیرند و باید نسبت به آنها پاسخگو بود.ریاحی تاکید کرد: این کودکان بعد از جراحی هم نیازمند آموزش هستند اما این مراکز فقط برای جراحی هزینه می کنند، البته اگر بکنند. یک پروسه طولانی و هزینه بر است. ما تلاش می کنیم تا زمانی که بچه به حرف بیفتد و به مدرسه برود، حمایتمان از او را ادامه بدهیم ولی ما هم محدودیتهایی داریم.
۸۰۰ تا ۶ میلیون تومان طی یک سال چقدر سود دارد؟
وی ادامه داد: از هیات امنای ارزی سوال دارم که برای نام نویسی بچه ها، مگر بیشتر از یک خودکار لازم دارند؟ چرا برای این کار پول می گیرند؟ ۹ ماه و یک سال هم این پول را دستشان نگه داشته اند و ۸۰۰ بچه در نوبت هستند و ۸۰۰، ۶ میلیون تومان کجا رفته است؟ سود این پول طی یک سال چقدر می شود؟بازیگر «پس از باران» تصریح کرد: من به عنوان کتایون ریاحی ۳۵ سال اعتبار، آّبرو و حبی که مردم نسبت به من در دلشان دارند، آورده ام و می خواهم خدمت کنم. باید بهزیستی و هیات امنای ارزی پاسخگوی من و مردم باشند. من همیشه می گویم امیدوارم آوای مهر هستی را همه کودکان ناشنوا بشنوند و برای دیگران هم از جمله مسئولان عزیز کشورم گوش شنوا آرزو می کنم.
وقتی مرا کسی تحویل نمی‌گیرد با مردم بی‌نام و نشان چه می‌کنند؟
ریاحی با انتقاد از وزیر بهداشت و رییس جمهور گفت: من از آقای وزیر بهداشت وقت خواستم وقت ندادند، گفتند با کسی دیگر باید دیدار کنی. از رییس جمهور وقت خواستم به من ندادند. واقعا برای من سوال است وقتی من کتایون ریاحی را هیچکس تحویل نمی گیرد با مردم بی نام و نشان چه رفتاری صورت می گیرد.وی همچنین با اشاره به قسمتی از «فرمول یک» که در آن پدر یکی از کودکان ناشنوا حضور داشت، اظهار کرد: من یک آفرین به پدری می گویم که آمد در برنامه شما نشست و صحبت کرد. حق بچه اش را خواست و پیگیرانه رفتار کرد. همه ما باید اینگونه باشیم در این صورت کسانی که باید به ما پاسخگو باشند، قطعا پاسخگو می شوند. من یک سال است منتظر مجوز بهزیستی هستم.
دارند وقت بچه‌های ناشنوا را می‌دزدند
بازیگر «شام آخر» تاکید کرد: امیدوارم همه چیز سریع درست شود، چون وقت نداریم و گلدن تایم ما دارد از بین می رود، کسانی که وقت کشی می کنند دارند وقت بچه ها را می دزدند. متاسفانه به دلیل عدم آگاهی و اطلاع رسانی، مشکل ژنتیکی ما در کشور زیاد است و افراد بسیاری ناشنوا به دنیا می آیند.ریاحی پیش از بریدن کیک تولدش گفت: آرزو می کنم سرزمینم بماند، مردم سرزمینم بمانند، بدرخشند و فرزندان و آیندگان سرزمین در سلامت و صحت به سر ببرند.علی ضیا نیز آرزوی خود و دیگر مردم کشور را بیان کرد: امیدواریم باز هم شما را در سینما و تلویزیون ببینیم.
«فرمول یک» صدای کتایون ریاحی را به گوش وزیر بهداشت رساند
این مجری در ادامه اعلام کرد: از طرف وزیر بهداشت تماس گرفته و اعلام کرده اند قرار دیدار شما با وزیر هماهنگ است.همچنین در برنامه آیتم تبریک تولد کتایون ریاحی پخش شد که شامل ویدئوهای تبریک توسط پسر و برادر او و همچنین محمدحسین لطیفی و روزبه نعمت اللهی بود.«فرمول یک» با اجرای سیدعلی ضیاء به تهیه کنندگی افشین حسین خانی، شنبه تا چهارشنبه‌ها بین ساعت ۱۷:۴۵ تا ۱۹ از شبکه یک سیما روی آنتن می‌رود.
منبع: بهارنیوز

«دانکرک» و «بیبی راننده» نامزد جایزه ادی

به گزارش ورایتی، در بخش فیلم‌های سینمایی، تدوینگران فیلم‌های “بلید رانر ۲۰۴۹” (جو واکر)، “دانکرک” (لی اسمیت)، “بازی مالی” (آلن بومگارتن، جاش شفر و الیوت گراهام)، “پست” (مایکل کان و سارا براشر) و “شکل آب” (سیدنی والینسکی) در بخش بهترین تدوین فیلم بلند داستانی (درام) نامزد شده‌اند.از سوی دیگر، تدوینگران فیلم‌های “بیبی راننده” (جاناتان آموس و پل ماکلیس)، “برو بیرون” (گرگوری پلاتکین)، “من، تونیا” (تاتیانا اس. ریگل)، “لیدی برد” (نیک هوی) و “سه بیلبورد بیرون ابینگ، میزوری” (جان گرگوری) در بخش بهترین تدوین فیلم بلند داستانی (کمدی) شانس دریافت جایزه را دارند.”سه بیلبورد بیرون ابینگ، میزوری” در حالی در بخش کمدی نامزد دریافت جایزه ادی شده است که امسال در جوایز گلدن گلوب در بخش درام رقابت می‌کند.”کوکو” (استیو بلوم)، “من نفرت انگیز ۳” (کلر داجسن) و “فیلم بتمن لگو” (دیوید باروز، مت ویلا و جان ونزون) در بخش بهترین تدوین فیلم بلند انیمیشن نامزد هستند و نامزدهای بهترین تدوین فیلم مستند عبارتند از “فریادهایی از سوریه” (آرون آی. باتلر)، “جین” (جو بشنکوفسکی، ویل زنیداریچ و برت مورگن)، “جون دیدیون: مرکز دوام نمی‌آورد” (آن کالینز) و “ال‌ای ۹۲” (تی‌جی مارتین، اسکات استیونسن و دن لینزی).

در فصل جوایز سینمایی تاکنون دو فیلم “بیبی راننده” و “دانکرک” در بخش تدوین بیشترین جوایز را برده‌اند.برندگان این دوره جوایز تدوینگران سینمای آمریکا ۲۶ ژانویه ۲۰۱۸ در مراسمی معرفی می‌شوند.در ۱۶ سال گذشته ۱۱ برنده جوایز ادی بهترین تدوین فیلم بلند داستانی، برنده اسکار بهترین تدوین هم شدند. سال گذشته جو واکر برای “رسیدن” در بخش بهترین تدوین فیلم بلند داستانی (درام) برنده شد و تام کراس برای “لا لا لند” جایزه بهترین تدوین فیلم بلند داستانی (کمدی) را برد، اما بعداً جایزه اسکار بهترین تدوین به جان گیلبرت برای “هکساو ریج” رسید.تدوینگران سینمای آمریکا جامعه‌ای افتخاری است و هر سال دستاوردهای حرفه‌ای این صنف را مورد قدردانی قرار می‌دهد. ACE سال ۱۹۵۰ تأسیس شد.
منبع: بهارنیوز

اعتراض امیرمهدی ژوله در اعتراضات!

گروه فرهنگی: «امیرمهدی ژوله»، طنزپرداز صداوسیما، در اینستاگرام نوشت: مگه همه نمیگن اعتراض قانونی حق مردمه. حق مدنی. خیلی خوبه. خب بعدش؟ الان چه ترتیب اثری به اعتراضات قانونی و مدنی و خوب داده شد؟مردم داد نمیزنن که تارهای صوتی‌شون تقویت شه. داد میزنن که به دادشون رسیده شه.بعد از این دادهای مردم، چند تا دزد گرفتین؟ چن تا مسوول بی کفایت استعفا دادن؟ چند تا برکنار شدن؟ بودجه یامفت چندتا ارگان قطع شد؟چند بنگاه گردن کلفت ملزم به پرداخت مالیات شدن؟چند بسته‌ی اقتصادی برای حل مشکل نیازمندان تعریف شد؟ چه تمهیدی برای افزایش حقوق؟ قدرت خرید؟ چی؟ چه طرحی برای پرداخت معوقات پیمانکاران؟ بودجه‌های عمرانی استانها؟ برای دلخوشی لااقل؟ قاقا لی لی؟رفتارهای غیرقانوتی بده. خرابکاری بده اغتشاش بده شعارها و رفتارهای هنجار شکن بده. دودش به چشم خود مردم میره، مردم رو مقابل مردم قرار میده. دشمن سوءاستفاده میکنه. همه‌ش درست. همش منطقی. مرگ بر دشمن.حرف ناحساب رو که همه میدونن هرکی زد باید زد تو دهنش، برای حرف حساب چه کردید؟ چه می‌کنید؟
منبع: بهارنیوز

پنج رمان برتر سال ۲۰۱۷

به گزارش ایسنا، نشریه «ویک» فهرستی از پنج رمان برتر سال ۲۰۱۷ را اعلام کرده که صدرنشین آن «لینکلن در باردو» نوشته «جورج ساندرز» ـ دومین نویسنده آمریکایی برنده «من بوکر» ـ است.

۱. «لینکلن در باردو» نوشته «جورج ساندرز»
«لینکلن در باردو» اولین رمان «ساندرز» – نویسنده آمریکایی برنده «من بوکر» ۲۰۱۷ – است و تأثیر خوبی روی خواننده‌ها و منتقدان گذاشته است. رمان «لینکلن در باردو» پس از انتشار در ماه فوریه، با استقبال مخاطبان و تشویق منتقدان روبه‌رو شد و به صدر فهرست پرفروش‌ترین‌های «نیویورک تایمز» راه پیدا کرد. «ساندرز» پیش از نوشتن این رمان، به خاطر داستان‌های کوتاه ضدآرمانشهری‌اش که با طنزی سیاه ترکیب شده‌اند، شهرت داشت.
«کلسون وایت‌هد» نویسنده‌ای که جایزه بخش ادبیات داستانی «پولیتزر» ۲۰۱۷ را از آن خود کرده، درباره کتاب «ساندرز» به «نیویورک تایمز» گفته است: «لینکلن در باردو» ترکیبی عجیب و درخشان است از تاریخ آمریکا، روحانیت الهام گرفته‌شده از بودائیسم و سوررئالیسم تمثیلی که از دل یک داستان تاریخی رشد می‌کند. «آبراهام لینکلن» آن‌چنان از مرگ پسر ۱۱ ساله‌اش به درد آمده که به قبرستانی در واشنگتن می‌رود تا برای آخرین‌بار جسد او را در آغوش بکشد. داستان «ساندرز» در اصل در دنیای پس از مرگ روایت می‌شود، در برزخی که ارواح در آن جوک می‌گویند و وقتی فرزند سرگردان «لینکلن» به آن‌ها می‌پیوندد، خاطرات زندگی خود را مرور می‌کنند. به دلیل عجیب بودن قوانین این وادی، ممکن است چند صفحه‌ای طول بکشد تا از داستان سر دربیاورید. اما نتیجه آن فوق‌العاده است… ‌«ساندرز» به درستی به خاطر داستان‌های کوتاه پرپیچ و خمش شهرت دارد، اما در این رمان به درجه‌ای بالاتر دست پیدا کرده است.

۲. «بخوان، بی‌گور، بخوان» نوشته «جزمین وارد»
«تا زمانی که آمریکا رمان‌نویسانی چون «جزمین وارد» دارد، روحش را از دست نخواهد داد.» این جمله‌ای است که «پملا میلر» درباره نویسنده رمان «بخوان، بی‌گور، بخوان» گفته است. در دومین کتاب برنده جایزه ملی کتاب آمریکای «وارد»، زنی سیاهپوست با دو فرزند خود راهی سفری جاده‌ای می‌شود تا همسر سفیدپوستش را پس از آزادی از زندان برگرداند. سفر بدون مشکل پیش نمی‌رود و این هم‌مسیری، رابطه عشق – نفرت بین نژادها را به نحوی هنرمندانه به نمایش می‌گذارد.
به عقیده «سارا بیگلی»، این اثر، ریسکی‌ترین کار «وارد» تاکنون است. این رمان به همان شیوه داستانی «مصرف دوباره استخوان‌ها» شروع می‌شود و در میانه راه به سمت المان‌های ماوراءالطبیعی می‌رود.

۳. «فرار به غرب» نوشته «محسن حمید»
«النا بروئس» درباره رمان «فرار به غرب» محسن حمید گفته است: داستان عاشقانه تند و تیز «محسن حمید» ترکیبی شگفت‌آور از تفسیری سیاسی و تصویری زنده را ارائه می‌دهد. «سعید» و «نادیا» شخصیت‌های اصلی رمان در شهری که درگیر بحران جنگ داخلی است، با هم آشنا می‌شوند و وقتی خشونت بالا می‌گیرد، تصمیم به فرار می‌گیرند. آن‌ها از دری جادویی عبور می‌کنند و از جزیره‌ای یونانی مملو از پناهندگان سر درمی‌آورند. آن‌ها از درهای مختلف رد می‌شوند و به لندن، کالیفرنیا و شهرهای دیگر می‌روند اما رابطه عاشقانه‌شان هرچه از وطن دورتر می‌شوند، سردتر و با مشکل روبه‌رو می‌شود.
خبرنگار «NPR» این رمان را بهترین اثر این نویسنده پاکستانی‌تبار تاکنون، خوانده است. او همچنین گفته است: «فرار از غرب» رمانی نفس‌گیر است که توسط یکی از شگفت‌انگیزترین نویسندگان جوان جهان و در زمانی که بیشترین ضرورت را داشت، به نگارش درآمده است.

۴. «اشک‌های سفید» نوشته «هاری کُنزرو»
رمان «اشک‌های سفید» نوشته هاری کنزرو با زبانی هجوآمیز، داستان دوستی «سث» و «کارتر» دو جوان سفیدپوست را در کالج روایت می‌کند. این دو علاقه زیادی به موسیقی آفریقایی-آمریکایی اوایل قرن بیستم دارند و می‌خواهند یک استودیو ضبط در بروکلین راه‌اندازی کنند. وقتی صدای یک خواننده بلوز در یکی از رکوردهای خیابانی‌شان ضبط می‌شود، اتفاقات عجیبی برای این دو جوان سفیدپوست می‌افتد. آن‌ها سعی می‌کنند این صدا را به عنوان اثر کلاسیکی گمشده به فروش برسانند، اما اندکی پس از مورد توجه واقع شدن این ترانه، «کارتر» در جریانی مرموز مورد ضرب و شتم قرار می‌گیرد و به کما می‌رود.
با رویدادهای عجیب و مرموزی که پیش می‌آید، «سث» راهی سفری به «دیپ ساوث» می‌شود تا از این ماجرا سر دربیاورد. وقتی به می‌سی‌سی‌پی می‌رسد، هویت و زمان در هاله‌ای از خون و ابهام فرومی‌رود و صدای هنرمندان سیاهپوستی که همیشه مورد استثمار سفیدپوستان قرار گرفته‌اند، راهی برای شنیده شدن پیدا می‌کند. ۱۰ صفحه پایانی کتاب همزمان کابوس‌وار و افشاکننده است.

۵. «ساحل منهتن» نوشته «جنیفر ایگان»
«ساحل منهتن» جدیدترین نوشته «جنیفر ایگان» نویسنده برنده «پولیتزر» است. «دوایت گارنر» از «نیویورک تایمز» درباره این اثر نوشته است: «جنیفر ایگان» هر مدل داستان‌گویی که انتخاب می‌کند، جادویی ممتاز می‌سازد. نویسنده برنده «پولیتزر» رمان «بازدید از جوخه کودن‌ها» این‌بار به سراغ داستانی دِمُده از دوران جنگ جهانی دوم رفته و داستان زن جوانی اهل بروکلین را روایت می‌کند که در یک کارخانه کشتی‌سازی جنگی، جوشکار است و بعدها اولین غواص زن نیروی دریایی می‌شود.
«ایگان» در کنار این داستان، نقبی می‌زند به داستان‌های مرتبط با پدری که ناپدید شده و جنایتکاری که شورش می‌کند، اما همه این‌ ماجراها به طرز خوشایندی به هم گره می‌خورند. به نوشته «ریان الشواف» در «فیلادلفیا اینکوایرر»، «ایگان» با نگاهی تیزبینانه و حساسیتی شگرف، ‌به مسائل مهم‌تری چون جنگ، نژادپرستی و ترس و شگفتی توامان در برابر دریا در کتابش می‌پردازد.
منبع: بهارنیوز

پنج بازیگر نوظهور بفتا معرفی شدند

تیموتی شالامه بازیگر آمریکایی در کنار فلورنس پیو، تسا تامپسون، جاش اوکانر و دنیل کالویا برای تنها بخش جوایز بفتا که به رای مردم انتخاب می‌شود، نامزد دریافت جایزه شده‌است.شالامه برای بازی در فیلم «مرا با نامت صدا کن» تاکنون نامزد دریافت جوایز متعددی شده است. او که نخستین بار در فصل دوم سریال «هوملند» در نقش پسر معاون رییس جمهور بازی کرده بود، اکنون نامزدی گلدن گلوب را در کارنامه دارد.

 

این بخش جوایز  بفتا ۱۳ سال سابقه دارد و جیمز مک‌آووی، شیا لابوف، کریستن استوارت، تام هاردی و جان بویگا برندگان پیشین آن هستند.فلورانس پیو بازیگر ۲۲ ساله یکی از سه نامزد بریتانیایی این دوره است. او برای بازی در نقش کاترین در قرن نوزدهم در فیلم «لیدی مکبث» نامزد دریافت این جایزه شده است.کالویا دیگر نامزد بریتانیایی است که پیش از این در فیلم‌ها و سریال‌های متعددی بازی کرده که «پوست‌ها» و «تولد دوباره جانی اینگلیش» از جمله آنهاست. او امسال با بازی در کمدی ترسناک «برو بیرون» شهرتی جهانی یافت. این بازیگر ۲۸ ساله متولد لندن به زودی در نقش پلنگ سیاه کمپانی مارول جلوی دوربین می‌رود.نامزد بعدی این رقابت جاش اوکانر ۲۷ ساله بازیگر سریال پرطرفدار «پیکی بلایندر» است که سال پیش در فیلم سینمایی «کشور خدا» ساخته فرانسیس لی بازی کرد.تسا تامپسون بازیگر ۳۴ ساله دیگر نامزد این جایزه است. وی در لس‌آنجلس متولد شده و در فیلم «ثور: رنگاروک» بازی کرده است.برنده این رقابت ۱۸ فوریه در مراسم بفتا معرفی می‌شود.
منبع: بهارنیوز

سیمرغ بر شانه کدام کارگردان می‌نشیند؟

به گزارش ایسنا، جشنواره فجر امسال اگرچه از حضور برخی چهره‌های فیلمسازی مثل بهمن فرمان‌آرا، رسول صدرعاملی، کمال تبریزی، ابوالحسن داودی و نیز مانی حقیقی که هر کدام به دلایل مختلف فیلم‌های خود را به جشنواره ارائه نکردند، خالی است اما کارگردان‌هایی هم هستند که حضورشان در نوع خود می‌تواند جالب توجه باشد؛ مانند منیژه حکمت که پس از ۱۰ سال فیلمی را کارگردانی کرده یا احمدرضا معتمدی که پس از ۱۰ سال بار دیگر فیلم تازه‌ای به جشنواره داده است.
در این بین فیلمسازان جوانی مثل محمدحسین مهدویان هم هستند که در سه سال گذشته بی وقفه در جشنواره حضور داشته‌اند و نیما اقلیما کارگردان جوان فیلم «امیر» هم با اولین تجربه جدی خود در فیلمسازی به جشنواره راه یافته است.
در این گزارش به کارگردان‌های حاضر در جشنواره امسال و سابقه کارشان در این ررویداد اشاره می‌شود.
روح‌الله حجازی
این کارگردان آخرین بار با فیلم «مرگ ماهی» در جشنواره فیلم فجر در سال ۹۴ حضور داشت و اگرچه بازیگران مطرح زیادی را برای ساخت آن دعوت کرده بود، اما آن طور که انتظار می‌رفت رضایت مخاطبان خود را جلب نکرد. او سال گذشته هم فیلم «هیهات» را با همراهی سه کارگردان دیگر برای ارائه به جشنواره داشت که البته این فیلم چهاراپیزودی پذیرفته نشد ولی بعد از آن به اکران عمومی رسید.
این بار حجازی پس از ساخت فیلم‌هایی همچون «زندگی خصوصی آقا و خانم میم»، «زندگی مشترک آقای محمودی و بانو» و «در میان ابرها»، «اتاق تاریک» را ساخته که به عنوان اثری متفاوت در کارنامه کاری او معرفی شده است.
در این فیلم ساره بیات، ساعد سهیلی، محمد امامی، امیررضا رنجبران، مروارید کاشیان، ژیلا دایی , رضا احمدی با معرفی بازیگر خردسال، سیدعلیرضا میرسالاری حضور دارند.
پرویز شیخ‌طادی
این فیلمساز پس از ۶ سال بار دیگر در جشنواره فیلم فجر حضور دارد. او «امپراتور جهنم» را امسال در حالی به مخاطبان خود در جشنواره سی‌وششم فجر نشان می‌دهد که در سال گذشته متقاضی نمایشش در جشنواره بود؛ اما از آن‌جا که هیات انتخاب جشنواره آن را در بخش مسابقه نپذیرفت از شرکت در جشنواره و بخش غیررقابتی انصراف داد.
این فیلم بار دیگر به جشنواره ارائه شد و هیات انتخاب این دوره از جشنواره آن را شایسته حضور در بخش سودای سیمرغ دانست. البته به نظر می‌رسد همان‌طور که سال گذشته «امپراتور جهنم» با حاشیه‌هایی همراه بود امسال هم از این مسائل بی‌نصیب نباشد چرا که عماد افروغ به عنوان یکی از اعضای هیات انتخاب دوره قبل جشنواره پس از اعلام اسامی فیلم‌های بخش مسابقه جشنواره امسال از پذیرفته شدن این فیلم که بنا به گفته او به دلایل فنی و مضمونی رد شده بود، ابراز تعجب کرد.
 پیمان معادی 
دیگر کارگردان حاضر در جشنواره پیمان معادی  است که بیشتر به عنوان بازیگر شناخته شده است.
او سال ۸۹ با فیلم «برف روی کاج‌ها» که سیمرغ بلورین بهترین فیلم از نگاه تماشاگران را هم کسب کرده بود به جشنواره آمد و امسال با فیلم «بمب» که در حوزه جنگ و با داستانی از موشک‌باران تهران ساخته شده در این رویداد با دیگر فیلمسازان رقابت می‌کند.
«بمب» به تهیه‌کنندگی مانی حقیقی ساخته شده که آخرین ساخته خود با نام «خوک» را به جشنواره فجر ارائه نکرد. در «بمب» علاوه بر پیمان معادی که بازیگری و کارگردانی کرده است، لیلا حاتمی، حبیب رضایی، سیامک انصاری، سیامک صفری، بهادر مالکی‌پور، رامین پورایمان، معصومه قاسمی‌پور، صبا گرگین‌پور، شهروز آقایی‌پور و همچنین ارشیا عبداللهی، نیوشا جهانی و باران معادی نقش‌آفرینی کرده‌اند.
ابراهیم حاتمی‌کیا
یکی از فیلمسازان مطرحی که اغلب حضورش حاشیه‌های رسانه‌ای خاص خود را هم به دنبال دارد، ابراهیم حاتمی‌کیا است که با فیلم «به وقت شام» و به تهیه‌کنندگی محمد خزاعی در این دوره از جشنواره حضور دارد.
حاتمی‌کیا که تاکنون فیلم‌های «دیده‌بان»، «مهاجر»، «از کرخه تا راین»، «خاکستر سبز»، «آژانس شیشه‌ای»، «روبان قرمز»، «به رنگ ارغوان»، «به نام پدر»، «چ» و «بادیگارد» به ساخته او در جشنواره فیلم فجر برگزیده شده، دو سال قبل در جشنواره با فیلم «بادیگارد» شرکت کرد و این‌بار فیلمی را درباره حوادث منطقه و اسلام تکفیری با بازی بابک حمیدیان و هادی حجازی‌فر ساخته است.
بهرام توکلی
بهرام توکلی که هنوز فیلم «اینجا بدون من»‌ او یکی از فیلم‌های خوب سینمای ایران است، پس از سه سال با فیلم «تنگه ابوقریب» در جشنواره فجر سی‌و ششم حضور دارد. او در سی‌وسومین دوره این جشنواره با فیلم «من دیه‌گو مارادونا هستم» که در ۱۰ بخش نامزد دریافت جایزه شده بود، شرکت داشت.
در «تنگه ابوقریب» که یکی دیگر از فیلم‌های دفاع مقدسی جشنواره امسال است، جواد عزتی، امیر جدیدی، حمیدرضا آذرنگ، علی سلیمانی، قربان نجفی و مهدی قربانی بازی کرده‌اند.
منیژه حکمت
از دیگر کارگردان‌های امسال جشنواره منیژه حکمت است که در سال‌های گدذشته بیشتر به عنوان تهیه‌کننده در سینما فعال بوده و حالا پس از ۱۰ سال فیلم ساخته است.
او با «جاده قدیم» با دیگر کارگردان‌های بخش سیودای سیمرغ امسال رقابت خواهد کرد؛ فیلمی که مهتاب کرامتی و آتیلا پسیانی بازیگران اصلی آن هستند.
پوریا آذربایجانی
پوریا آذربایجانی سازنده فیلم «اروند» که سال گذشته سیمرغ ویژه هیات داوران جشنواره بین‌المللی فجر را برای همین فیلم دریافت کرد، در سی‌وششمین دوره جشنواره فیلم فجر با فیلم «جشن دلتنگی» که درباره رابطه واقعی آدم‌ها و گره خوردن آن با فضای مجازی است رقابت می‌کند.
بابک حمیدیان، محسن کیایی، بهنام تشکر، مینا ساداتی، پانته‌آ پناهی‌ها و ساغر قناعت بازیگران اصلی جدیدترین ساخته این فیلمساز هستند که «تجریش ناتمام» و «روایت‌های ناتمام» را نیز در کارنامه کاری خود دارد.
مصطفی کیایی
یکی از فیلم‌های احتمالا پربحث جشنواره امسال «چهارراه استانبول» است که ششمین ساخته مصطفی کیایی است. او که این روزها در غم از دست دادن مادر خود است، در این فیلم به سراغ ماجرای پلاسکو رفته و با حضور بازیگرانی مثل بهرام رادان، محسن کیایی، سحر دولتشاهی، ماهور الوند، رعنا آزادی‌ور، مهدی پاکدل، سعید چنگیزیان، پوریا رحیمی سام، بابک بهشاد، خسرو احمدی، تینو صالحی، حسین امیدی و مسعود کرامتی که برخی از آن‌ها در آثار قبلی او حضور داشتند به جشنواره خواهد آمد.
کیایی که در دوره‌های ۳۰، ۳۲، ۳۳ و ۳۴ جشنواره فیلم داشته پس از آخرین حضورش با «بارکد»، «چهارراه استانبول» را رونمایی می‌کند.
بهروز شعیبی
دیگر کارگردان جوان سال‌های اخیر بهروز شعیبی است که امسال با فیلم «دارکوب» به جشنواره می‌آید.
او دو سال قبل با فیلم «سیانور» با تصویر داستانی از روایت‌های مربوط به وقایع درونی سازمان مجاهدین خلق در جشنواره فجر حاضر بود، اما این‌بار «دارکوب» را با داستانی اجتماعی از روابط انسانی افراد جامعه و  رودررویی با معضلات اجتماعی و اعتیاد روایت می‌کند.
مهناز افشار، سارا بهرامی، جمشید هاشم‌پور، هادی حجازی‌فر، طوفان مهردادیان، نگار عابدی و امین حیایی از جمله بازیگران این فیلم هستند.
محمدعلی باشه‌آهنگر
محمدعلی باشه‌آهنگر کارگردان «بیداری رویاها» و «فرزند خاک» پس از چند سال که مشغول ساخت و تکمیل فیلم «سرو زیر آب» بود بالاخره امسال ان را برای شرکت در جشنواره آماده کرد و ۶ سال پس از ساخت «ملکه» بار دیگر در بخش رقابتی این جشنواره حضور دارد.
باشه‌آهنگر این فیلم دفاع مقدسی را با بازی بابک حمیدیان، مسعود رایگان، رضا بهبودی، مینا ساداتی، همایون ارشادی، مهتاب نصیرپور، هومن برق‌نورد، ستاره اسکندری، شهرام حقیقت‌دوست، فرخ نعمتی، هادی قمیشی، سیاوش چراغی‌پور، حسن نجاریان، حسین فلاح و امیر دلفانی ساخته است.
احمدرضا معتمدی
یکی دیگر از فیلمسازان حاضر در جشنواره امسال احمدرضا معتمدی است که در یک دهه اخیر کمتر سراغ فیلمسازی رفته و آخرین‌بار در سال ۸۵ با فیلم «قاعده بازی» در جشنواره شرکت داشت.
او پس از ساخت فیلم‌های «آلزایمر»، «دیوانه‌ای از قفس پرید»، «زشت و زیبا» و «هبوط» امسال فیلم «سوءتفاهم» را در این رویداد دارد که با مضمونی اجتماعی ساخته شده و مریلا زارعی، کامبیز دیرباز، اکبر عبدی و پژمان جمشیدی در آن بازی کرده‌اند.
حمید نعمت‌الله
حمید نعمت‌الله که در دومین سال متوالی به جشنواره فجر می‌آید، «شعله‌ور» را برای رقابت دارد؛ این فیلم هم سال قبل در کنار «رگ خواب» ارائه شد اما نسخه نهایی آن آماده نشد.
این فیلم طبق گفته نعمت‌الله درباره حسادت‌ورزی است و به فیلم‌های قبلی او مثل «بی‌پولی»، «بوتیک» و «آرایش غلیظ»، هم شابهت دارد و هم ندارد.
امین حیایی، دارا حیایی، زری خوش‌کام، پانته‌آ مهدی‌نیا، مژگان صابری و بهمن پرورش بازیگران «شعله‌ور» هستند.
سهیل بیرقی
سهیل بیرقی که تا کنون ساخت دو فیلم را در کارنامه کاری خود دارد، دو سال پس از نمایش فیلم «من» که مورد توجه تعداد زیادی از مخاطبانش قرار گرفت، با فیلم «عرق سرد» به جشنواره می‌آید.
این فیلم با بازی باران کوثری، امیر جدیدی، لیلی رشیدی، هدی زین‌العابدین و سحر دولتشاهی درباره یک فوتبالیست زن با بازی باران کوثری است که با ممانعت همسرش برای همراهی با تیم ملی فوتبال مواجه می‌شود.
خسرو معصومی
یکی دیگر از فیلمسازانی که چند سالی بود در جشنواره فجر اثری نداشت، خسرو معصومی است که پس از ۶ سال از کسب جایزه با فیلم «خرس» این‌بار با «پول کثیف» به جشنواره می‌آید.
او در حالی این فیلم را ساخته که همچنان در انتظار دریافت مجوز اکران فیلم «خرس» است که در توقیف به‌سر می‌برد.
کارگردان فیلم‌های «آقای بخشدار»، «باد در علفزار می‌پیچد»، «رسم عاشق کشی» و «پر پرواز»، «پول کثیف» را با موضوع کار و مهاجرت و با بازی پدرام شریفی، الهام نامی، شاهرخ فروتنیان، لوون هفتوان، رضا فیاضی، خیام وقار، مهران نائل و اکبر معززی ساخته است.
کامبوزیا پرتوی
کامبوزیا پرتوی هم از جمله فیلمسازانی است که پس از سال‌ها دوری از جشنواره فجر پا به این رویداد می‌گذارد. او ۱۳ سال قبل با فیلم «کافه ترانزیت» در جشنواره شرکت داشت و همین فیلم نامزد دریافت جایزه بهترین اثر دوره بیست‌وسوم جشنواره شده بود.
کارگردان فیلم‌های «گربه آوازخوان»، «گلنار» و «افسانه دو خواهر» امسال با نهمین فیلمش در بخش سودای سیمرغ جشنواره رقابت می‌کند و با بازی سعید آقاخانی و نیکی کریمی فیلمی را ساخته که در مرزهای سوریه و عراق، در روستاهای اطراف منطقه «سیلوانا» در استان آذربایجان غربی، در شهرهای ارومیه و میانه و در نهایت در لوکیشن‌های مختلفی در تهران از جمله؛ آزادی، تهرانسر، گلابدره، شهرک غرب، صادقیه و … فیلمبرداری شده است.
محمدحسین مهدویان
محمدحسین مهدویان تا کنون سه سینمایی ساخته که هر سه در جشنواره فجر نمایش داده شده و اولین آن‌ها یعنی «ایستاده در غبار» با تحسین زیادی همراه شد.
او پس از ساخت فیلم «ماجرای نیمروز» در سومین سال متوالی حضورش در جشنواره با فیلم اجتماعی «لاتاری» به جشنواره می‌آید که از همان ابتدای دریافت مجوز ساخت هم بحث‌هایی درباره آن به وجود آمده بود.
او در این فیلم که گفته شده درباره قاچاق زنان است، با هادی حجازی‌فر و جواد عزتی همکاری کرده است.
حمید زرگرنژاد
حمید زرگرنژاد نیز مانند سهیل بیرقی دومین فیلمش را با نام «ماهور» ساخته که در بخش رقابتی جشنواره پذیرفته شده است.
کارگردان فیلم «پایان خدمت»، «ماهور» را با داستانی عاشقانه و با بازی ساعد سهیلی، یوسف مرادیان، بهاره کیان افشار، مونا فرجاد، میترا حجار، داریوش ارجمند، سعید آقاخانی، علی اوسیوند و  مالک سراج ساخته و بیشتر صحنه‌های آن طبق خبرهای منتشرشده در لوکیشن‌های بکر و واقعی در تالاب‌ها و روستاهای جنوب انجام شده است.
مهران احمدی
مهران احمدی یکی از بازیگرانی که با سریال‌های کمدی بیشتر شناخته می‌شود، امسال در مقام کارگردان با اولین فیلم سینمایی خود که آن هم اثری کمدی و با نام «مصادره» است در جشنواره  شرکت می‌کند.
در «مصادره» مهران احمدی رضا عطاران، هومن سیدی، بابک حمیدیان، میرطاهر مظلومی، هادی کاظمی، مزدک میرعابدینی، سیامک صفری و مهران احمدی بازی کرده‌اند.
هومن سیدی
هومن سیدی یکی دیگر از کارگردان‌های این دوره از جشنواره است که سابقه بازیگری پررنگی هم دارد. او در همین جشنواره هم در فیلم «مصادره» مهران احمدی به عنوان بازیگر حضور دارد. سیدی امسال پنجمین فیلم سینمایی‌اش را در جشنواره فجر رونمایی می‌کند.
«مغزهای کوچک زنگ‌زده» با بازی نوید محمدزاده، فرید سجادی حسینی، علی اعلایی، فرهاد اصلانی و هومن سیدی  ساخته شده و تازه‌ترین فیلم این هنرمند پس از «خشم و هیاهو» است که در جشنواره سی‌وچهارم جایزه ویژه هیات داوران را گرفت.
سیدی اولین بار با فیلم «سیزده» در جشنواره فجر (۳۲) در بخش نگاه نو حضور داشت و در دوره سی‌وسوم هم «اعترافات ذهن خطرناک من» برای او نامزدی در چند بخش را به همراه آورد.
 هادی محمدیان
هادی محمدیان سازنده تنها انیمیشن جشنواره امسال یعنی «فیلشاه» است که فیلمش برای حمایت از صنعت انیمیشن به جشنواره راه پیدا کرد.
او در دوره سی‌وسوم جشنواره فیلم فجر با فیلم انیمیشن «شاهزاده روم» حضور داشت و لوح تقدیر ویژه‌ای هم برای آن گرفت؛ فیلمی که اکران عمومی آن هم با فروش پنج میلیاردی همراه بود.
اصغر نعیمی
آخرین کارگردانی که در این گزارش به او اشاره می‌شود اصغر نعیمی است که فیلم «هایلایت» او با بازی پژمان بازغی، آزاده زارعی، سام قریبیان، مینا وحید، الهه حصاری و جمشید هاشم‌پور در بخش مسابقه پذیرفته شده است.
نعیمی که پیش‌تر فیلم‌های «سایه‌های موازی»، «بی‌وفا» و «سلام بر عشق» را ساخته برای اولین‌بار با فیلمی عاشقانه و اجتماعی به جشنواره فجر راه پیدا کرده است.
منبع: بهارنیوز

تمجید مهران مدیری از علیرضا عصار

به گزارش ایسنا، مهران مدیری که شامگاه چهاردهم دی‌ماه در آخرین شب اجرای علیرضا عصار، مهمان کنسرت این خواننده پاپ شده بود به روی سن رفت و با اشاره به وقفه چندساله در فعالیت موسیقایی عصار، گفت: علیرضا دوست عزیز و دوست‌داشتنی من است؛ من از نزدیک شاهد بودم او شش، هفت سال خودخواسته در خانه نشست و فقط فکر کرد و دید و شنید.این کارگردان ادامه داد: اصلا فکر نمی‌کردم بشود با این عظمت و درخشش برگشت. فقط برخی هنرمندان می‌توانند تا این اندازه قدرتمند برگردند. این موضوع باعث افتخار ما است و امیدوارم او هرروز درخشان‌تر باشد.در بخش دیگری از این کنسرت، عصار قطعه‌ای را به آتش‌نشانان حادثه پلاسکو تقدیم کرد و با اشاره به همزمانی کنسرت سال گذشته‌اش با این حادثه گفت: این ترانه برای آتش‌نشان‌ها و به شکل کلی امدادگرها ساخته شده است که متاسفانه سال گذشته آن را برای اجرا آماده نداشتیم. اجرای این قطعه را به روح بزرگ آن عزیزان و خانواده‌هایشان تقدیم می‌کنم.

برای اجرای این ترانه، عصار پشت پیانو نشست و یک گروه کر با اعضای کم‌سن و سال خود به ارکستر اضافه شد. هنگام اجرای این قطعه تصاویری از امدادگرها پخش می‌شد و مردم ایستاده گروه را تشویق می‌کردند.
در بخشی از این ترانه آمده است: «پای تو تا ته دنیا هستم، حتی وقتی تو دل آتیشی، تا کنارت منو داری یعنی، از تو هر حادثه‌ای رد می‌شی…»اجرای قطعه «محتسب» با شعر پروین اعتصامی و تارنوازی ترگل خلیفی، یکی از بخش‌های جذاب این کنسرت به شمار می‌رفت. قطعات «فتوای تاک» و «ای یار غلط کردی» نیز با تشویق‌های مخاطبان روبه‌رو شدند.در بخشی از متن قطعه «فتوای تاک» با شعری از روزبه بمانی گفته شده است: « …دقت کن! این قافله هر بار عازم است، برخورد دزدها چه صمیمانه می‌شود، خون ریختن حادثه‌ای دلخراش نیست، وقتی جنون عادت روزانه می‌شود…»عصار در این دور کنسرت‌هایش هم از آلبوم جدیدش خواند و هم گریزی به آثار قدیمی‌اش زد؛ اما چیزی که در میان همه این آثار مشترک است به ادبیات کار او برمی‌گردد. دغدغه‌مندی در آثار او هویداست و مضامین اجتماعی محوریت آثارش را تشکیل می‌دهد.این خواننده پاپ در گفت‌وگویی که به تازگی با ایسنا انجام داده، در این‌باره می‌گوید: «ما در موسیقی پاپ یک بخش ادبی داریم که به ایدئولوژی موسیقایی خواننده برمی‌گردد؛ این موضوع قابل تغییر نیست و همان‌طور که می‌بینید من پس از بازگشتم هم دوباره می‌خوانم “با سختی بت‌ها چه باید کرد؟ با این تشتت‌ها چه باید کرد؟ گیرم تفاوت‌ها نمایان شد، با بی‌تفاوت‌ها چه باید کرد؟”»
مهران مدیری، حامد بهداد، حبیب رضایی، آریا عظیمی‌نژاد، پژمان بازغی، آرمان گرشاسبی، مهراوه شریفی‌نیا، حمید هیراد و امیر جدیدی هنرمندانی بودند که به تماشای این اجرا در سالن میلاد نمایشگاه بین‎المللی نشسته بودند.
منبع: بهارنیوز

زمان پخش فصل پایانی بازی تاج و تخت

با اعلام شروع فیلمبرداری فصل پایانی سریال «بازی تاج و تخت» در سال ۲۰۱۸، پیش‌بینی می‌شد پخش این مجموعه در سال ۲۰۱۹ از سر گرفته شود اما دست‌اندرکاران این سریال تا دیروز در این مورد رسما بیانیه‌ای صادر نکرده بودند.


 

روز گذشته شبکه «اچ.بی.او» که پخش این سریال حماسی ـ تخیلی را برعهده دارد، اعلام کرد: فصل هفتم «بازی تاج و تخت» از سال ۲۰۱۹ به روی آنتن خواهد رفت.فصل هفتم این مجموعه تلویزیونی تابستان گذشته پخش شد و هوادارانش باید تا یک و سال اندی دیگر برای دیدن ادامه آن صبر کنند. پیش از این هم اعلام شده بود فصل پایانی این سریال کوتاه‌تر از دیگر فصول بوده و شامل شش قسمت خواهد شد.«سوفیا ترنر» بازیگر این سریال، در مصاحبه‌ای با «ورایتی» گفته بود که فیلمبرداری این فصل از ماه اکتبر ۲۰۱۷ آغاز شده و تا میانه سال جدید میلادی ادامه خواهد داشت.

فصل هفتم این سریال پربیننده‌ترین بخش این مجموعه بوده و رکوردهای زیادی را شکسته است؛ قسمت پایانی این فصل ۱۶ میلیون و ۵۰۰ بیننده را به خود جذب کرده که ۱۲ میلیون و ۱۰۰ هزار نفر آن‌ها،‌آن را هنگام اولین پخش تماشا کرده‌اند. با این رکورد، این اپیزود پربیننده‌ترین قسمت یک سریال در تاریخ مجموعه‌های تلویزیونی لقب گرفت.اخیرا هم اعلام شد «بازی تاج و تخت» برای ششمین سال متوالی رکورددار بیشترین دانلود غیرقانونی شد. بر اساس اعلام سایت «تورنت فریک»، در نقطه اوج فصل هفتم «بازی تاج و تخت» که قسمت پایانی آن بود، ۴۰۰ هزار نفر به طور همزمان در حال دانلود این سریال بودند که این خود رکورد جدیدی محسوب می‌شود.سریال «بازی تاج و تخت» تاکنون حواشی بسیاری در پی داشته است؛ هکرها متن فیلمنامه فصل هفتم آن را علاوه بر مدارک شبکه «اچ.بی.او» و بخشی از اپیزودهای پخش‌نشده این سریال، در فضای مجازی منتشر کردند. در هند چهار نفر برای سرقت قسمت‌هایی از این سریال دستگیر شدند. یکی از قسمت‌ها نیز اشتباها زودتر در اروپا منتشر شد و باعث کپی و انتشار آنلاین آن شد.مجموعه «بازی تاج و تخت» بر اساس رمان‌های «ترانه‌ یخ و آتش» نوشته «جورج آر.آر. مارتین» ساخته می‌شود و «دیوید بنیوف» و «دی. بی. وایس» کارگردانان این پروژه تلویزیونی هستند.
منبع: بهارنیوز

واکنش تهمینه میلانی به ادعای کیهان

تهمینه میلانی در واکنش به گزارش روز گذشته روزنامه کیهان پستی را در اینستاگرام منتشر کرد و بر وابسته نبودنش به هیچ جریان و گروه سیاسی تاکید کرد.این کارگردان در این باره نوشت: «همینجا به صراحت اعلام می‌کنم که بدلایل متعدد، هرگز طرفدار سازمان مجاهدین خلق نبوده‌ام، حتی زمانی که انقلاب شد و من فقط ١٨ سال سن داشتم.امروز هم که ۵٧ سال سن دارم، همچنان طرف هیچ گروه سیاسی و حزبی نیستم، چرا که معتقدم هنرمند منتقد، هرگز نباید عضو گروه ، دسته یا حزبی باشد تا بتواند در جهت سلامت جامعه، کاستی ها را نقد کند. اما هر بار که سخنی بحق می گویم یا در مورد کاستی‌های اجتماعی، سیاسی و اجتماعی ابراز عقیده می‌کنم برای مثلا بی‌تاثیر کردن کلامم، این قبیل اتهامات واهی و یا همسویی با دشمن مطرح می‌شود.من از مسئولان کشور سوالی دارم: شهروندان صادق، معترض و منتقد در کجا و با چه روشی کمبودها را نقد کنند، تا متهم به همسویی با دشمن مورد نظر روزنامه کیهان نشوند.»
 
منبع: بهارنیوز

پاسخگو نبودن، هزینه ندارد!

سعید نوری آزاد در گفت‌وگو با ایسنا با اشاره به موضوع برنامه «پرسشگر» که از شبکه آموزش در حال پخش است، اظهار کرد: ما در این برنامه درباره سیاست‌های کلان نظام آموزشی صحبت می‌کنیم. سیاست نظام آموزشی یعنی کل نظام آموزشی رسمی کشور مانند آموزش و پرورش، پیش از دبستان، آموزش عالی، آموزش‌های آزاد و غیردولتی و … است. همچنین در این برنامه درباره سیاست‌هایی که در قانون به آن‌ها تأکید شده و در پروسه آموزش و مهارت‌آموزی است، صحبت خواهیم کرد.او به ایده برنامه «پرسشگر» اشاره و بیان کرد: ایده برنامه ما معمولی است و حتی در قانون الزام شده که رسانه‌ مکلف است واخواهی و به نظام آموزشی کمک کند. محور اصلی برنامه ما دو سند چشم‌انداز علمی کشور و تحول بنیادین آموزش و پرورش است. محور کار و مطالبه ما در برنامه بررسی چالش‌های اجرایی شدن سند تحول بنیادین آموزش و پرورش عنوان شده است. این سند از طرف مقام معظم رهبری برای ایجاد تحول در نظام آموزش و پرورش ابلاغ شده و قواعد خود را دارد و با چالش‌های زیادی همراه بوده است. در بخشی از این سند درباره رسانه‌هایی مانند رسانه‌های رسمی، دولتی و ملی صحبت شده و تعیین کرده‌اند که باید به نظام آموزش و پرورش کمک کنند. از طرف دیگر رسانه‌ها وظیفه دارند که مطالبه‌گری انجام دهند اما فردی این کار را انجام نمی‌داد.

تهیه‌کننده برنامه «پرسشگر» با اشاره به برنامه‌سازی در حوزه آموزش و پرورش بیان کرد: بسیاری از افراد تلاش کردند که وارد این حوزه شوند و در حوزه سیاست‌های نظام آموزشی برنامه‌سازی کنند. اما به دلیل اینکه سیاست نظام آموزشی بخش حاکمیتی کشور است و صحبت درباره این مسائل سخت است. برخی ممکن است که این مسائل را سیاسی کنند و قضیه را از جنبه آموزش نبینند و به ابعاد دیگر وارد کنند بنابراین توفیقی نداشتند.نوری آزاد اضافه کرد: مدیر شبکه، سه سال قبل برای ساخت این نوع برنامه تصمیم گرفتند. ما طرح برنامه را با مدیر شبکه در میان گذاشتیم و آن‌ها با این طرح موافقت کردند.

او اضافه کرد، در این برنامه ما اشکال نظام آموزشی کشور را با توجه به سند آموزشی تحول، خارج از مدرسه و کل بدنه آموزش و پرورش می‌دیدیم. آموزش و پرورش تنها ۱۰ یا ۲۰ درصد در سیاست نظام آموزشی نقش دارد. بیشترین تصمیم‌گیری در بیرون و با تعامل انجام می‌شود. ما این طرح را ارائه دادیم و از آنجا که مشکلات زیادی هم داشت، مدتی در اجرای کار ما وقفه افتاد و در نهایت یک سال است که به روی آنتن می‌رود.او با اشاره به مهمان‌های برنامه «پرسش‌گر» اظهار کرد: تا به حال سابقه نداشته از مسوولانی که در حوزه نظام آموزشی تصمیم می‌گیرند، دعوت شود که درباره سیاست نظام آموزشی سوال کنیم و آنها صحبت کنند. به همین دلیل ما در این راستا کمترین توان رسانه‌ای را داشته‌ایم. مهمانان ما همه تصمیم‌گیران و تصمیم‌سازان در حیطه آموزش بودند یا در بُعد اجرایی با چالش‌های جدی مواجه بودند که باید چالش‌ها را بازگو می‌کردند. توجیه کردن این افراد با توضیح و حرف امکان‌پذیر نبود به همین دلیل ما کار خود را شروع کردیم تا تأثیر کار ما را مشاهده کنند.

این تهیه‌کننده با اشاره به پاسخگو نبودن برخی مسوولان گفت: برای بسیاری از مسوولان پاسخگو نبودن، هزینه ندارد. گاهی برخی مسوولان دوست دارند که صحبت کنند و پشتوانه‌ محکمی هم دارند. اما در برخی بدنه‌های دیگر، اگر صحبت کنند برایشان بد خواهد شد زیرا دیگران صحبتی ندارند و انگار این فرد ساز ناکوک می‌زند بنابراین این فرد هم صحبتی نمی‌کند و یا مصاحبه‌های خنثی انجام می‌دهد. برخی مسئولان هم می‌گویند به شرطی در برنامه حضور پیدا می‌کنند که در برنامه تنها دعوت شوند اما ما قبول نمی‌کنیم. در واقع آن‌ها برنامه را یک تریبون می‌بینند.نوری آزاد به نقش رسانه‌ها در پاسخگو نبودن برخی مسوولان اشاره کرد و گفت: برخی رسانه‌ها واخواهی نمی‌کنند و برخی هم بداخلاقی انجام می‌دهند؛ بنابراین برخی مسوولان نسبت به برنامه‌ها ذهنیت پیدا می‌کنند و گارد می‌گیرند بنابراین پاسخی نمی‌دهند. این مسئله یک رفتار اجتماعی است، بخشی از این رفتار به برنامه‌ساز و مدیر رسانه برمی‌گردد و بخش دیگر به دولت. اگر دولت شرایطی را برای رسانه‌ها فراهم نکرده باشد تا راحت کار کنند، بنابراین به برخی بدهکار می‌شوند.

او اضافه کرد: رسانه مجبور است در همه حال کار کند و در مقابل برخی کوتاه بیاید همین مسئله باعث می‌شود که حنایش رنگ نداشته باشد. اگر رسانه بخواهد تندروی هم بکند به آن وصله‌هایی می‌چسبانند. همه این موارد رفتارهای اجتماعی است. برای مثال دولت فردی را برای بودجه معرفی نمی‌کند که پاسخ دهد، شاید عقلی پشت این کار است. بنابراین رسانه بدِ ماجرا خواهد شد زیرا نمی‌تواند از مسئول پاسخ بگیرد. رسانه دیوار کوتاهی دارد و از همه آسیب می‌بیند. البته رفتار نه چندان حرفه‌ای نیز در بین رسانه‌ها دیده می‌شود.نوری آزاد با اشاره به تخصصی بودن شبکه آموزش اظهار کرد: من برای انتقال برنامه به دیگر شبکه‌ها پیشنهاداتی داشتم اما به نظرم باید اخلاق حرفه‌ای داشته باشم و بدانم که باید صحبت تخصصی در جایگاه تخصصی گفته شود. بنابراین شبکه آموزش هم می‌تواند به این برنامه کمک کند.

او به تفاوت میان بیننده و مخاطب اشاره کرد و ادامه داد: دیدگاه اشتباهی که رسانه‌ها جا انداخته‌اند این است که مردم باید زیاد ببینند اما به نظر من زیاد دیدن مفید نیست بلکه باید خاص ببینند. برخی  در گذشته به من می‌گفتند که شبکه آموزش چقدر بیننده دارد و من به آن‌ها می‌گفتم، من باید این بیننده را ایجاد کنم. ما باید مخاطب خود را بشناسیم و بر روی آن تأثیر داشته باشیم. گاهی بیننده با مخاطب اشتباه گرفته می‌شود. بیننده در برابر رسانه منفعل است و تنها کانال را بالا و پایین می‌کنند اما مخاطب باید بداند که برنامه ما هفتگی پخش می‌شود و موضوع آن چیست. رسانه زمانی که بتواند موثر کار کند و هدف داشته باشد می‌تواند مخاطب هم جذب کند. اگر ما بتوانیم این برنامه را بین فرهنگیان توسعه بدهیم، موفق خواهیم بود.نوری آزاد با اشاره به اجبار به استفاده از اسپانسر در برخی برنامه‌ها اظهار کرد: من با مدیر شبکه قرار گذاشتم که برنامه من اسپانسر نداشته باشد به دلیل اینکه زمانی که اسپانسر گرفته می‌شود، به قشری بدهکار می‌شویم و نمی‌توانیم حرف خود را بازگو کنیم و رسالت رسانه‌ای خود را انجام دهیم. اگر هم کاری انجام دهید می‌گویند حتما برای اسپانسر خود کاری انجام می‌دهند.
او با اشاره به مجری نداشتن برنامه «پرسشگر» بیان کرد: ما در برنامه خود مجری نداریم به دلیل اینکه کسانی که در حوزه تعلیم و تربیت حرف می‌زنند حاضر نیستند جلوی کسی صحبت کنند که در این حوزه علمی ندارد. چالش بزرگ من برای شروع برنامه این مسئله بود و می‌خواستیم که مجری نداشته باشیم. بنابراین ساختار را عوض کردیم و اکنون در برنامه خود پرسش‌گر داریم که جایگاه و علمی دارد و می‌تواند در حوزه مشخصی از مسوولان سوال کند. ما ۱۰ نفر پرسش‌گر در برنامه داریم که تا به حال از چهار نفر آن‌ها استفاده کرده‌ایم و آقای عبداللهی پرسش‌گر اصلی ماست. برنامه «پرسشگر» جمعه هر هفته ساعت ۲۲ به روی آنتن شبکه آموزش می‌رود.
منبع: بهارنیوز

روایت واقعی آنچه در فیلم «عقابها» دیدید

به گزارش ایسنا، امیر سرتیپ خلبان عباس رمضانی، سال ۱۳۵۲ به خدمت نیروی هوایی درآمد و سال ۹۰ بازنشسته شد. وی اکنون در دفتر مطالعات نیروی هوایی به خدمت خود ادامه می‌دهد و روایت‌های فراوانی از دفاع مقدس و دلاورمردی خلبانان نیروی هوایی در دل دارد. برای این خلبان پیشکسوت در دوران دفاع مقدس حادثه‌ای پیش آمد که موضوع اصلی فیلم سینمایی «عقاب‌ها» قرار گرفت.
وی درباره عملیات ۲۳ مرداد ۱۳۶۵  و  چگونگی اسارتش روایت می‌کند: ۲۳ مردادماه ۱۳۶۵ بود. با این ‌که در صبح آن روز مأموریت‌های انهدامی مختلفی توسط خلبانان شجاع نیروی هوایی روی چندین نقطه از مواضع مهم نظامی و اقتصادی عراق انجام شده بود، اما با این حال در بعد از ظهر که از نظر دشمن زمان غیر معقولی به نظر می‌رسید، از طریق فرماندهی عملیات ماموریتی به ما محول شد.‌

امیر سرتیپ خلبان عباس رمضانی
من و سرهنگ خلبان «یوسف سمندریان» در قالب دو گروه پروازی، باند را به قصد بمباران اهداف از پیش تعیین شده در خاک عراق ترک کردیم. به نزدیکی مرز عراق رسیدیم. تا این لحظه هیچ برخوردی با هواپیماهای شکاری دشمن نداشتیم. طبق دستورات صادر شده از فرماندهی عملیات مأموریت داشتیم مخازن سوخت دشمن را در شمال سلیمانیه و در نقطه‌ای که از حساسیت خاصی برخوردار بود و توسط نیروهای بعثی به شدت محافظت می‌شد، بمباران کنیم.
هنوز به هدف نرسیده بودیم که در دید رادارهای دشمن قرار گرفتیم. نیروهای عراقی با ایجاد سدی از آتش می‌خواستند ما را متواری کنند. هنوز چند مایل با هدف فاصله داشتیم. از دور دکل‌ها و تأسیسات به وضوح مشخص بودند. در این حال به یکباره هواپیمای سمندریان را دیدم که توسط پدافند راداری و موشکی دشمن هدف قرار گرفته بود و چون من در سمت راست هواپیما پرواز می‌کردم وی قادر به گردش به سمت راست نبود. موقعیت خود را تغییر دادم و از طریق رادیو، سمندریان را در جریان آتش گرفتن هواپیمایش گذاشتم. وی در جریان سانحه بود و از من راهنمایی خواست. از سمندریان خواستم به سمت راست برگردد و وی را از مهلکه دور کردم.
ابتدا بدون از دست دادن فرصت، منطقه از پیش تعیین شده را به شدت بمباران کردم که یکی از بمب‌ها به پشت پادگان سلیمانیه اصابت و ۲۰۰ نفر از نیروهای عراقی را تلف کرد. پس از بمباران تمام افکارم را متوجه هواپیمای سمندریان کردم. دیدم هواپیمایش پایین و پایین‌تر رفت و با شیرجه‌ای محکم به زمین خورد و از دید من خارج شد. خیلی منقلب شدم چرا که از سرنوشت همکارم بی‌اطلاع بودم. بعدها متوجه شدم که وی به اسارت عراق درآمده و سال ۶۹ نیز به میهن اسلامی بازگشت.
به قصد ترک منطقه دشمن ارتفاع پرواز را کاهش دادم و بر سرعت خود افزودم، اما ناگهان هدف پدافند راداری و موشکی دشمن قرار گرفتم که از نوع پیشرفته‌ای بود و در اولین لحظه هواپیما را از کنترل من خارج کرد. هر دو موتور سمت چپ و راست هواپیما در آتش می‌سوختند.هواپیما آتش گرفته بود و چرخ‌ها هم بی‌موقع باز شده بودند. در چنین شرایطی که با مرگ دست و پنجه نرم می‌کردم توانستم خود را به آن سوی ارتفاعات مشرف بر منطقه سلیمانیه برسانم. بر روی دره عمیقی قرار گرفتم. هواپیما به کلی تعادل خود را از دست داد و از اختیار من خارج شد، ثانیه‌ای بعد نیز قفل کرد و به حالت شیرجه درآمد. دستی بر روی استیک زدم و همزمان در آخرین ارتباط رادیویی‌ام با رادار، اطلاع دادم که آماده ترک هواپیما هستم. لحظه‌ای بعد خود را در دل آسمان یافتم.
به سرعت در حال سقوط بودم. مکان فرودم دامنه‌ای جنگلی در کنار همان دره عمیق بود. چتر نجات به آرامی باز شد و در همین لحظه هواپیمای من به صخره‌ای برخورد کرد و به کوهی از آتش تبدیل شد. در حادثه سقوط از ناحیه گردن، چانه و دست و پا آسیب دیدم و اکنون جانباز ۵۴ درصد هستم. پس از سقوط که در مدت ۵۰ ثانیه رخ داد، بیهوش شده و وقتی به هوش آمدم متوجه شدم در لبه پرتگاه عمیقی قرار گرفته‌ام.
به جاده‌ای که در پایین دره قرار داشت خیره شدم، اتومبیل سفیدرنگی را دیدم که از فاصله تقریباً یک کیلومتری به سمت من می‌آمد. لحظه‌ای بعد به من رسید و توقف کرد. چند نفر از آن خارج شدند و با شتاب و هیجان از سینه‌کش کوه بالا آمدند. وقتی فهمیدند ایرانی هستم رفتارشان نرم‌تر شد و کمک کردند از خطر سقوط رها شوم. در شرایطی که عراق به دنبال اعدام به زعم خود انقلابی من بود و جایزه بسیاری را برای تحویل دادن من تعیین کرده بود،اتحادیه کُردهای مخالف صدام که مرا پیدا کرده بودند، به وسیله قاطر به نیروهای سپاه پاسداران که در کردستان عراق مستقر بودند، تحویل دادند و پس از چهار روز سالم به خاک ایران بازگشتم.
منبع: بهارنیوز

استقبال از آثار ترجمه، بیماری مزمن است

این داستان‌نویس در گفت‌وگو با ایسنا درباره استقبال مخاطبان ایرانی از آثار ترجمه، با بیان مطلب بالا اظهار کرد: حتی مخاطبان ایرانی ترجیح می‌دهند یک فیلم خارجی تماشا کنند تا یک فیلم ایرانی یا هنرپیشه‌های خارجی را بیشتر از هنرپیشه‌های ایرانی می‌شناسند.او در ادامه بیان کرد: به نظرم دلیل استقبال از  کتاب‌های ترجمه این است که معمولا کتاب‌هایی ترجمه می‌شوند که در کشور خودشان مطرح شده‌اند و جوایزی مانند پولیترز و نوبل را برده‌ و مخاطب جهانی داشته‌اند. مخاطبان ایرانی ممکن است از کتاب خوش‌شان نیاید و کتاب مطابق سلیقه‌شان نباشد اما فکر می‌کنند کتاب‌های ترجمه ارزش یک بار خواندن را دارند. در ایران کتاب‌هایی که از طریق گرفتن جایزه مطرح شده‌اند مخاطبان عام پیدا نکرده‌ و مخاطبان به جوایز بدبین شده‌اند. از طرف دیگر،  مترجمان سراغ نویسنده‌ها و کتاب‌های گمنام نمی‌روند در نتیجه می‌توان گفت کتاب‌های ترجمه مخاطبان بیشتری پیدا می‌کنند. درباره فیلم هم همین‌طور است. معمولا مخاطبان فیلم‌هایی را نگاه می‌کنند که جایزه اسکار یا کن برده باشند یا حداقل یک نویسنده مطرح داشته باشند، و هر فیلمی را نگاه نمی‌کنند.

امیری تأکید کرد: استقبال از آثار ترجمه یک بیماری مزمن است؛ این موضوع از گذشته وجود داشته است. البته مخاطبان هم تا حدی حق دارند. ممکن است کتابی که ترجمه می‌شود مطابق سلایق ما نباشد اما حداقل دلیل دیده شدن آثار ترجمه، این است که در کشور خودشان مطرح شده‌ و مخاطبان زیادی آن‌ها را خوانده‌اند. البته در ترجمه زد و بندهایی وجود دارد و ناشران بر روی کتاب‌هایی سرمایه‌گذاری می‌کنند که مطرح شده باشند. 
این نویسنده درباره تأثیر جایزه‌های ادبی در استقبال مخاطبان ایرانی از آثار ترجمه بیان کرد: من در بسیاری از داوری‌های جوایز حضور داشته‌ام. این‌طور نبوده است که در داوری‌ها زدوبندی وجود داشته باشد بلکه ممکن است بین داوران اختلاف نظر وجود داشته باشد. من نام کتاب را نمی‌برم، اما این کتاب چند سال پیش یک جایزه ادبی را برد که من در داوری آن جایزه در بخش دیگری حضور داشتم. بسیار از این موضوع خوشحال شدم اما این کتاب مخاطب عام پیدا نکرد. بعدها که سراغ این کتاب رفتم دیدم واقعا کتاب سنگینی است و مخاطب نمی‌تواند با آن ارتباط برقرار کند.او افزود: درواقع کتاب‌هایی جایزه می‌برند که مخاطب نمی‌تواند با آن‌ها ارتباط برقرار ‌کند. بنابراین  می‌گویند این جوایز اعتباری ندارند. بیشتر انتخاب‌های جوایز براساس سلیقه داوران است و به سلیقه مردم عادی کاری ندارند.

ناتاشا امیری در ادامه درباره تأثیر نویسندگان بر استقبال مخاطبان از آثار ترجمه اظهار کرد: معمولا نویسنده‌های ما بعد از مدتی کم‌کار می‌شوند یعنی به صورت مستمر فعالیت ندارند. برخی نیز ممکن است سالی دو کتاب منتشر کنند و به نوشتن توجه نداشته باشند. برخی هم چشمه خلاقیت‌شان کور می‌شود که  گاهی فرد فکر می‌کند این نویسنده  زمینه لازم برای کار نویسندگی را نداشته است. البته این موضوع به جذب مخاطب چندان ربطی ندارد.
او همچنین خاطرنشان کرد: مخاطب‌سازی در کشور ما اتفاق نمی‌افتد که ریشه آن در نبود مطالعه است. کسانی که ترجمه می‌خوانند قشر محدودی در جامعه ما هستند. اغلب مردم ما کتاب نمی‌خوانند و ما بزرگ‌ترین لطمه‌های‌مان را در جامعه به خاطر همین موضوع دیده‌ایم. جوانان تاریخ کشورمان را نمی‌دانند،  یک‌سری چیزها شنیده‌اند و اطلاعاتی دارند که ممکن است منبع نداشته باشد. براساس آن، دیدگاه اشتباهی پیدا می‌کنند و آن را  اشاعه می‌دهند که این موضوع پیامدهایی را در زندگی شخصی آن‌ها دارد. البته بحث من فقط خواندن رمان نیست بلکه مردم ما باید کتاب فلسفی، تاریخی، روان‌شناسی و… بخوانند، اما نمی‌خوانند.  برخی از افراد طی سال‌های گذشته با برگزاری نمایشگاه‌ها و جشنواره‌های متعدد خواسته‌اند این‌ موضوع را ایجاد کنند که نتوانسته‌اند، و این نشان می‌دهد کسانی که داعیه داشته و خواسته‌اند این کار انجام دهند موفق نبوده‌اند.
ناتاشا امیری درباره نویسنده‌ها اظهار کرد: ما دو دسته نویسنده داریم؛ برخی از این نویسنده‌ها فکر می‌کنند مخاطب چه چیزی می‌خواهد و براساس نیازهای آن‌ها کتاب تولید می‌کنند. اما برخی برای خود و به صورت شهودی کتاب می‌نویسند و به فکر نیاز مخاطبان نیستند که این‌ها به مرور زمان مخاطب پیدا می‌کنند. تفاوت ظریفی وجود دارد. من جزو دسته دوم هستم و به صورت شهودی کتاب می‌نویسم و به نیاز مخاطبان توجه ندارم و بر اساس دید و برآیند خودم از جامعه می‌نویسم و ممکن است نکاتی را مطرح کنم.  توجه به مخاطب و یا تحت تأثیر آن‌ها قرار گرفتن می‌تواند نوعی سفارشی‌نویسی باشد؛ نه سفارشی صرفا سیاسی.این نویسنده ادامه داد:  به‌نظرم نویسنده‌هایی که در کتاب‌های‌شان تحت تأثیر مخاطب قرار می‌گیرند تعهد زیادی در کارشان ندارند، اما انکارشان هم نمی‌کنم و می‌گویم شاید دوست داشته باشند این‌گونه بنویسند. آثار پاورقی چنین ویژگی‌ای دارد و خیلی سریع می‌تواند مخاطب را جذب کند و مخاطب می‌خواند و لذتش را به صورت لحظه‌ای می‌برد. در جامعه‌مان به چنین آثاری نیاز داریم و منکر آن‌ها نیستم.
منبع: بهارنیوز

ساده‌سازی پدیده‌های پیچیده

روزنامه بهار: رویکرد صدا و سیما در بزنگاه‌های اجتماعی و سیاسی کشور در طی سال‌های اخیر متفاوت از رویکرد کلی جامعه و دیگر رسانه‌ها بوده است و به واسطه این انتخاب مسیر و عملکرد، واکنش‌ها و انتقادات بسیاری را به دنبال داشته است. در اعتراضات اخیر مردمی صدا و سیما به مانند همه این سال‌ها رویکردی را پیش گرفت که انتقاد برانگیز بود. این نوع رویکرد بی تفاوت به دغدغه‌های جامعه، آن هم برای رسانه ای همه گیر و سراسری که قرار است وفاق و همراهی در میان مردم ایجاد کند، دور از اهداف کلی آن بود. این رویکرد بی توجهی به اعتراضات مردمی در ادامه حاصلی جز انتقاد و گلایه هنرمندان و فعالان مدنی را نداشت.
***
شکست هر باره صدا و سیما در بزنگاه‌های اجتماعی
صدا و سیما برخلاف وظیفه سازمانی و ساختاری‌اش که رسانه ای جامع و همه گیر است و می‌تواند از شمال تا جنوب کشور را به هم پیوند بزند، در بزنگاه‌های مختلف اجتماعی و سیاسی رویکردی سوای از مطالبات مردمی و جامعه را پیش گرفته و فرصت‌های بسیاری را در سال‌های اخیر برای همراهی با مردم و جلب اعتماد آنها از دست داده است. این رسانه‌ها در مقاطع مختلف کشور از انتخابات رسمی گرفته تا اعتراضات مردمی، قرائت خاص و یکسویه خود را داشته است و در اعتراضات اخیر هم که بی‌تفاوتی را پیشه گرفت. این نوع رویکرد بازتابی جز بی اعتمادی و دوری این رسانه جمعی از سطح جامعه و مردم را در بر نداشت و گواه این بود که چقدر مسئولان و تصمیم‌گیران این رسانه دور از جامعه فکر و عمل می‌کنند. این رویکرد، شکست دوباره ای بر پرونده صدا و سیما بود. واکنش این رسانه در جریانات اخیر سکوت مطلق بود و خاموشی. در حالی که این رسانه می‌توانست با انتشار اخبار به شفاف‌سازی و آرام‌سازی جامعه کمک کند. در چنین شرایطی مردم به سوی دیگر رسانه‌هایی چون شبکه‌های اجتماعی که برخلاف وعده‌ها در اتفاقات اخیر فیلتر شدند و دسترسی به آنها محدود، رفتند و در نهایت مجبور شدند برای کسب خبر به شبکه‌های ماهواره ای که همواره اخباری دست چندم و همراه با قرائت‌های خود خواسته شان است، روی بیاورند.

ناتوان در پاسخ به نیازهای مردم
 رویکرد صدا و سیما و بی واکنشی به اتفاقات اخیر کشور، انتقاد هنرمندان و همچنین نمایندگان مجلس شورای اسلامی را برانگیخت. علاوه بر هنرمندان، الهه کولایی، فعال سیاسی نیز از صداوسیما انتقاد کرد و اظهار داشت: در حوادث اخیر نتوانست نیازهای مردم را به خوبی پاسخ دهد. این فعال سیاسی درباره اتفاقات اخیر گفت: اگر صداوسیما نتواند این نقش را به درستی ایفا کند، آن‌گاه رسانه‌های دیگر که ملاحظات و منافع دیگری را دنبال می‌کنند، جایگزین آن خواهد شد. الهه کولایی درباره کمک صداوسیما در روشن‌سازی فضای پیش آمده و آرام کردن فضا در مورد اعتراضات اخیر، گفت: در شرایطی که انقلاب ارتباطات، دسترسی‌های گوناگونی را برای مردم فراهم کرده است، وظیفه صداوسیما بیش از هر زمان دیگر دشوار و سرنوشت‌ساز می‌شود. رسانه باید بتواند اعتماد مردم را از طریق ارائه دیدگاه‌ها و نقطه نظرهای متنوع جلب کند.وی با تاکید براینکه انتشار اخبار صحیح، واقعی و متناسب با مشاهدات و یافته‌های مردم بسیار مهم است،‌ اظهارکرد: اگر صداوسیما نتواند این نقش را به درستی ایفا کند، آن‌گاه رسانه‌های دیگر که ملاحظات و منافع دیگری را دنبال می‌کنند، جایگزین آن خواهد شد.
این استاد دانشگاه ادامه داد: متاسفانه با وجود تذکرهای بسیار، صداوسیما نتوانست این نقش را در پاسخ به نیازهای مردم ایفا کند.کولایی تاکید کرد: بسیاری از مسائل و مشکلات کشور را می‌توان از طریق صداوسیما به گونه‌ای به مردم اطلاع داد که آنان بتوانند براساس درک واقعیت‌های جاری در کشور قضاوت و رفتار کنند.نماینده مردم تهران در مجلس ششم افزود: وقتی صداوسیما نتوانست چنین رابطه‌ای را با مردم برقرار و اعتماد آنان را جلب کند نتیجه آن خواهد شد که مردم به سمت منابع دیگری می‌روند که ضرورتا منافع مردم ایران را دنبال نخواهد کرد.وی درباره منشا این اعتراضات و احتمال سازماندهی بودن آن در ابتدای امر، گفت: متاسفانه کسانی در کشور هستند که منافع خود را جای منافع مردم می‌نشانند و حاضر به درک منافع، ملاحظات و نیازهای اساسی آنان نیستند.این استاد دانشگاه تاکید کرد: ممکن است افراد و گروها براساس یک درک نادرست و محدود اقدام‌هایی را انجام دهند که نه تنها امنیت خود بلکه امنیت کشور را به خطر می‌اندازد.این فعال سیاسی اصلاح‌طلب با اشاره به وضعیت فعلی اقتصاد در کشور عنوان کرد: در شرایطی که فشارهای گوناگون اقتصادی از یکسو، فساد،‌ رانت خواری و تبعیض‌های ناروا از سوی دیگر مردم را به شدت تحت تاثیر قرار داده است، استفاده از این فرصت‌ها برای تسویه‌حساب‌های سیاسی بیشتر مورد توجه قرار می‌گیرد که می‌تواند کشور را به ورطه نابودی بکشاند و منافع مردم را به خطر بیاندازد.کولایی افزود: متاسفانه ما شاهد هستیم این نوع سوء استفاده‌ها از موقعیت‌های موجود دشواری‌های جدی را به وجود آورده است. در واقع نیازها و خواسته‌های مردم زمانی که به درستی مورد توجه قرار نگیرد و برای رفع آنان و تامین عدالت، سیاست‌های مناسب اجرا نشود؛ بدون تردید رفتارها از مسیر عقلانی خارج می‌شود و زمینه سوءاستفاده از منافع مردم را فراهم خواهد آورد.

مردم خودشان را در تلویزیون نمی‌بینند
علی اکبر قاضی زاده، روزنامه‌نگار درباره رویکرد صدا و سیما اظهار داشت: صدا و سیما شیوه خاص خودش را دارد و سال‌ها است این شیوه را دنبال می‌کند. گزارش‌ها و روایت‌های این رسانه با واقعیت‌های جامعه و رویداد‌ها نسبتی ندارد. این موضوع شاید به سیاستگذاری‌ها در این رسانه بازمی‌گردد و عملاً تلویزیون را در اختیار طیف خاصی قرار دادند. وی اضافه کرد: صدا و سیما بدل به محفلی شده که کار چندانی به مصلحت کلی جامعه ندارد و به جای توجه به مردم روی‌شان را به جای دیگر می‌کنند. مردم از تلویزیون دلخور هستند و به تدریج از این رسانه فاصله گرفته‌اند.

ساده‌سازی پدیده‌های پیچیده
ابوالحسن داوودی، کارگردان سینما نیز درباره بازتاب اخبار در صدا و سیما گفت: سال‌های زیادی است برای کسب اطلاع به‌تلویزیون مراجعه نمی‌کنم چون رسانه ملی سال‌ها است ارتباطش با مخاطب قطع شده است. این رسانه از وظیفه‌ای که دارد فاصله گرفته و عملاً در اختیار جریان خاصی قرار گرفته است. در حالی که بر سر مسائل ملی مرتبط با سرنوشت مردم باید نگاهی ملی داشته باشد و از فضاسازی جناحی پرهیز کند.وی تاکید کرد: این رسانه در همه این سال‌ها با مشی‌ای که پیش گرفته، عملاً تأثیرگذاری‌اش را از دست داده و مردم به گزارش‌های آن اعتنایی نمی‌کنند. من نمی‌دانم تعمدی است یا به سهو این کارها را می‌کند، اصل موضوع بی‌اعتنایی رسانه ملی به وظایف‌اش است. در چهار دهه پس از انقلاب عملکرد تلویزیون سال به سال بدتر شده است.

عملکرد یکسویه «جام جم»
بهروز غریب‌پور، کارگردان تئاتر اظهار داشت: تلویزیون در عرصه خبر و تحلیل واقعیت‌های اجتماعی کاملاً یک سویه عمل می‌کند و اصلاً منبع موثق و قابل اعتمادی نیست.وی تصریح کرد: تلویزیون آخرین جایی است که می‌توان ردی از اتفاق‌های خوب یا بد در آن یافت، رسانه‌ای ناکارآمد و یک سویه است. این رسانه خیلی‌ها را حذف کرده و نیروهای غیرمتخصص را به‌کار گرفته و این وضعیتی که شکل گرفته نتیجه عملکرد تلویزیون است. این رسانه معمولاً علیه آدم‌ها و افراد برنامه‌هایی را پخش می‌کند و فرصت پاسخگویی به آنها هم نمی‌دهد و اگر این فرصت هم در اختیارشان قرار گیرد، حرف‌های‌شان را گزینشی پخش می‌کنند. برخلاف تلویزیون، رادیو آگاهانه و منصفانه‌تر عمل می‌کند. جامعه مانند تن آدم است، نمی‌توان همه بیماری‌ها و عرضه‌ها را ناشی از ویروس‌های پراکنده در فضا دانست، ساختار بدن و مسائل معطوف به درون هم در ایجاد بیماری مؤثر است، رسانه ملی نباید همه چالش‌ها را به عوامل بیرونی و توطئه‌های دشمن ربط دهد و باید با دید و نگاه منصفانه و توجه به منافع ملی از رویدادهای مختلف گزارش دهد و مطالبات مردم را به درستی منتقل کند.این هنرمند تاکید کرد: وقتی یک تن بیمار و ناتوان شده، بی‌شک ویروس‌ها بر آن بیش‌تر اثر می‌گذارند، همواره توطئه‌های متعددی از سوی کشور‌های مختلف جهان علیه ایران در جریان است و در شرایط بحرانی توطئه‌ها بیش‌تر می‌شود، اما اینکه ریشه بحران را به بیگانگان ربط دهیم کار درستی نیست. مردم را نباید عامل بیگانه معرفی کنیم، باید خواسته‌ها و مطالبات آنها را طرح کرد.

زبان نامهربان «سیما»
سعید سهلی، کارگردان سینما تاکید کرد: از برنامه‌هایی که صدا و سیما درباره اعتراض‌های مردم می‌سازد و پخش می‌کند بُهت زده ام. مانده‌ام که صدا و سیما چه می‌کند؟ ۴۰ سال بعد انقلاب و سرنگونی نظام شاهنشاهی و این همه تجربه اندوزی، رفتار‌های صدا و سیما غیرحرفه‌ای و بسیار بد است.  کارگردان فیلم‌های «گشت ارشاد ۱ و ۲» در ادامه گفت: با وجود این همه امکانات و نیرو و برنامه ساز این نوع اطلاع‌رسانی و مواجهه با اعتراض‌های مردم بسیار مشکوک است و معلوم نیست کسانی که در صدا و سیما هستند، در فضا زندگی می‌کنند یا اینکه روی زمین قرار دارند؟! باید پرسید آنها در هپروت سیر می‌کنند یا آنکه در حال عادی خودشان هستند؟! برنامه‌هایی که می‌سازند، مصاحبه‌هایی که انجام می‌دهند و نوع گزارش‌هایی که از اعتراض‌ها می‌دهند، آدم را نگران و حیرت زده می‌کند. با دیدن گزارش‌های تلویزیون از اعتراض‌ها آدم احساس می‌کند دستی پشت پرده است تا بدتر مردم را عصبی و تحریک کند.  وی تاکید کرد: مردم اگر به رسانه‌های دیگر برای کسب اطلاع از رویدادها و وقایع اخیر مراجعه کنند، بیش‌تر برای‌شان عبرت آموز است تا اینکه بخواهند از رادیو و تلویزیون کسب اطلاع کنند. در وضعیتی که مردم عصبی و خسته هستند و کسانی هم از این عصبیت مردم سوء‌استفاده می‌کنند، صدا و سیما آنها را بدتر تحریک می‌کند آن هم در حالی که باید خیلی منطقی‌تر رفتار کند. سهیلی با تاکید بر شنیدن حرف مردم و چاره جویی اظهار داشت: در همه این سال‌ها تلویزیون صدای مردم را منعکس نکرد و به همین خاطر به خیابان آمدند تا صدای‌شان به جایی برسد. به اعتقاد من تلویزیون با گزارش‌ها و نوع اطلاع رسانی‌اش آب به آسیاب اختلاف‌ها می‌ریزد.

حق با مردم است
علیرضا عصار، خواننده موسیقی پاپ نیز به تازگی در آغاز برنامه کنسرت خود، در واکنش به اتفاقات اخیر در شهرهای مختلف به هواداران خود گفته است: بنا ندارم خیلی صحبت کنم؛ زیرا که همیشه در ترانه‌هایم درباره‌اش صحبت کرده‌ام. اما نظرم را نه به عنوان یک خواننده بلکه به عنوان یک شهروند ایرانی مطرح می‌کنم. من همانطور که همه شما هم حتما همین نظر را دارید، موافق برخی از اتفاقات مانند شیشه شکستن و آسیب رساندن به کسی و اموال عمومی نیستم؛ ولی نظر شخصی من این است و این را از اعماق جانم می‌گویم که حق با مردم است.
منبع: بهارنیوز

حاشیه‌های فیلمی که به فجر نرفت

به گزارش ایسنا، در بخشی از برنامه فرزاد موتمن که «سراسر شب» را برای جشنواره فرستاده و فیلم او انتخاب نشده بود، روی خط آمد و گفت: نه تنها در مورد فیلم من بلکه در سایر موارد نیز اتفاقات بدی افتاده است. «سراسر شب» یازدهمین فیلم من است و از بین فیلم‌های قبلی هشت فیلمم در بخش مسابقه شرکت داشته و پنج بار کاندید سیمرغ شدم و هیچ بار اعتراض نکردم.وی افزود: احساس می کنم «سراسر شب» فیلم خاصی است و برایم عجیب است که این فیلم در بخش مسابقه پذیرفته نشد. وقتی به فهرست فیلمهای انتخاب شده نگاه کردم، متوجه شدم انگار نوعی مهندسی در انتخاب فیلمها وجود داشته است.کارگردان «شبهای روشن» ادامه داد: دو فیلم وجود دارد که بر اساس آیین نامه امکان نداشت انتخاب شود. فیلم‌ها باید کامل به جشنواره ارائه میشد و البته اغلب فیلمها میتوانست صدا و موسیقی نداشته باشند، اما در مورد سه فیلم «تنگه ابوغریب»، «سوء تفاهم» و «لاتاری» تصمیم گرفتند که همچنان در حال فیلمبرداری بودند. همین طور نگاه کنید، پنج فیلم در بخش مسابقه بودند که بر طبق آیین نامه نمیتوانستند انتخاب شوند و این آدم را به فکر وادار میکند که چه اتفاقی میافتد؟

داروغه زاده دبیر جشنواره‌ی فیلم فجر پاسخ داد: فیلمهایی که در دوره‌ای، در جشنواره حاضر میشوند و هیأت انتخاب به دلیل ناقص بودن نسخه نتوانستند درباره آن نظر دهند، اگر تا سال آینده نمایش داده نشوند، می توانند دوباره ثبت نام کنند و به جشنواره ارائه شوند.وی افزود: امسال برای چهار فیلم این اتفاق افتاد که به دبیرخانه نامه نوشتند و گفتند به دلیل ناقص بودن امکان نمایش نداشتند. درباره نامه خزایی و شیخ طادی خودشان باید توضیح بدهند، اما هیأت انتخاب از آن ها پرسید چرا مدعی هستند، در صورتی که فیلمشان چندسال کار دارد. «امپراتور جهنم» به شیوه پرده سبز و خارج از کشور ساخته شده است. چیزی که به جشنواره نشان دادند هم پرده سبز بود و تمام بازیگران روبروی پرده کارمی کردند.دبیر جشنواره فیلم فجر تصریح کرد: آن زمان هیچکدام از کارهای تروکاژی و سی جی های این فیلم انجام نشده بود. «شعله ور» هم ناقص بود. ممکن است به لحاظ مضمونی با فیلم مشکل داشتند اما از طرف هیأت انتخاب قابل انتخاب نبود. هر فیلمی انتخاب نشود، دبیر می تواند برای آن تصمیم دیگری بگیرد.داروغه زاده اعلام کرد: آیین نامه ما مربوط به مسابقه است و هر دوی این فیلم‌ها از نظر هیأت انتخاب به شکلی نبود که بتوانند درباره آن اظهار نظر کنند و هیأت انتخاب تصمیم به خروج آنها گرفت. فیلمی اگر هیات را قانع کند که این نسخه قابل قبول است، پذیرفته میشود و اگر نباشد، کنار گذاشته میشود. باید بپذیریم هفت نفر از متخصصان جزو دوستان و همکاران موتمن هستند.

فیلمهای انتخاب شده دولتی هستند
موتمن در این خصوص افزود: فیلم «سراسر شب» هم تروکاژ و سی جی زیادی دارد و مطمئنم اگر فیلم را تمام نکنم و سال دیگر بفرستم، با من طبق آیین نامه برخورد می‌شود و برای این بدبینی دلیل دارم. ۲۲ فیلم انتخاب شد و تقریبا هرچه با سرمایه دولتی ساخته شده، در جشنواره است و از بخش خصوصی فیلم هایی هستند که با کمک مالی بخش دولتی ساخته شدند.وی تصریح کرد: در واقع به لیستی مورد نظر مدیریت بخش فرهنگی فارابی رسیدند که ۲۷ پروژه من را رد کرده است و آخرین فیلمی که در آنجا رد شد، «سراسر شب» بود. مدیر بخش فرهنگی به من گفت با فیلمنامه ات موافق نبودند و بعدها شنیدم تنها یک رأی منفی داشت.تا حالا جشنواره را برای ما نگه داشت و حالا چندسالی است که آن را برای ما به خطر می‌اندازند. حالا فیلمهای بخش خصوصی خیلی کمرنگ است و «سراسر شب» فیلم خاص و عشقی است و رگه‌هایی از تخیل دارد و به جای توجه میخواهند آن را در نطفه خفه کنند.داروغه زاده در پایان گفت: به آقای موتمن و تمام فیلمسازان بخش خصوصی حق میدهم. ممکن است اگر هیأت انتخاب دیگری بود، تعداد کمی فیلمها انتخاب نمی‌شد. آن پنج فیلمی که بیرون ماندند استحقاق حضور داشتند و اگر برای ما امکان داشت اضافه میکردیم
منبع: بهارنیوز

چرا ایرانی‌ها آثار ترجمه را ترجیح می‌دهند؟

این نویسنده  و مترجم در گفت‌وگو با ایسنا درباره استقبال مخاطبان ایرانی از آثار ترجمه به نسبت آثار تالیفی اظهار کرد: زمانی که اثری با موفقیت جهانی روبه‌رو می‌شود، مخاطب بیشتر مشتاق است آن را بخواند. معمولا اثر یک نویسنده‌ ایرانی گمنام یا حتی سرشناس در جغرافیای ایران محدود می‌شود و  شهرت بین‌المللی پیدا نمی‌کند.
او دلیل دیگر این‌ موضوع را این‌گونه بیان کرد: مخاطب ایرانی فکر می‌کند آثار خارجی الگو هستند و آثار ایرانی که نوشته می‌شوند کپی‌هایی از آن‌ها هستند، بنابراین مخاطبان ترجیح می‌دهند اثر الگو را بخوانند زیرا جهان‌بینی به‌روزتر و اصالت بیشتری دارد؛ البته این ذهنیتی است که یک مخاطب ایرانی دارد.یعقوبی در ادامه خاطرنشان کرد: مسئله دیگر سانسور است؛ مخاطب ایرانی فرض را بر این می‌گذارد که نویسنده خارجی خودسانسوری نمی‌کند و اگر اثرش دچار جرح و تعدیل شود دیگر کار اداره ممیزی ارشاد است اما نویسنده‌های ایرانی خودسانسوری بیشتری دارند.

این نویسنده افزود: آثار خارجی تنوع بیشتری  دارند و شیوه روایی که  نویسنده‌های خارجی به کار می‌برند جذاب‌تر از شیوه نویسنده‌های ایرانی است. نویسنده‌های ایرانی بیشتر در بند فرم و استفاده از نثری که به اصطلاح شکسته است، هستند؛ یعنی در آثار ایرانی غلبه نثر شکسته و فرم، مضمون اثر را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد.
او با تأکید بر این‌که توصیف‌ها و شیوه روایت داستان‌های نویسنده‌های خارجی نسبت به نویسنده‌های ایرانی جذاب‌تر است اظهار کرد: در حقیقت نویسنده‌های ایرانی به یکسانی رسیده‌اند، مضامینی که سراغش می‌روند و یا شیوه‌هایی که داستان را شروع می‌کنند و  به اوج می‌رسانند و خاتمه می‌دهند یکسان است. در برخی از کتاب‌ها اصلا اتفاقی نمی‌افتد و کل داستان از گزارش و توصیف تشکیل شده است.حسین یعقوبی افزود: زمانی که مخاطب ایرانی اثر چهار نویسنده ایرانی را می‌خواند  و می‌بیند شبیه هم هستند و جذابیت ندارند با خود می‌گوید چرا برای یک نویسنده ایرانی وقت بگذارم؛ بنابرین مخاطب وقتش را برای نویسنده خارجی که مطالب مختلفی درباره او و آثارش در اینترنت وجود دارد می‌گذارد.

او اظهار کرد: مشکل دیگر ما این است که ما نقد کتاب ایرانی کم داریم در حالی‌که از آثار ترجمه به کرات نقد وجود دارد. می‌توان درباره بیوگرافی‌ نویسنده‌های خارجی، سبک کاری  و کیفیت آثارشان مطالب زیادی به  زبان فارسی یا انگلیسی پیدا کرد. اما در مطبوعات و رسانه‌ها جای خالی‌ نقد آثار ایرانی دیده می‌شود.این نویسنده و مترجم با بیان این‌که جامعه ادبی از نویسنده، منتقد و مخاطب تشکیل شده است، گفت: جای خالی منتقد و تحلیل‌گر ادبی داخلی به شدت حس می‌شود. ما منتقدان سینمایی داریم که شهرت نسبی دارند، و افرادی که با سینما آشنا هستند می‌توانند نام‌شان را ببرند اما در حوزه ادبیات این‌شکلی نیست، یعنی ما منتقد و تحلیل‌گری نداریم که مثلا شهرت فراستی را داشته باشد، یا کسی را نداریم  که به صورت حرفه‌ای مرتب نقد بنویسد که مخاطب هم داشته باشد.

او در پاسخ به این سوال که چرا نویسنده‌های ما سراغ ژانرهای مختلف نمی‌روند، گفت: بخشی از این اتفاق به مخاطبان ما برمی‌گردد؛ برای خواننده‌های ایرانی داستان پلیسی و معمایی ایرانی باورپذیر نیست، اما اگر داستان برای یک نویسنده خارجی باشد برای‌شان باورپذیرتر است. فکر کنید نویسنده ایرانی اثر علمی-تخیلی، ترسناک و یا معمایی بنویسد، توفیق این اثر تقریبا نزدیک صفر است. تمام آثار ادبی که طی چند سال اخیر پرفروش شده‌اند درام‌های اجتماعی بوده‌اند، از «کافه پیانو» بگیرید تا «چراغ‌ها را من خاموش می‌کنم». در سطح پایین‌تر هم کتاب «قهوه سرد آقای نویسنده». به این‌ کتاب‌ها که هیچ‌کدام ژانر ندارند می‌گوییم درام اجتماعی. چند سال پیش کاوه میرعباسی مجموعه داستان ترسناکی نوشت که استقبال چندانی از آن نشد یا اسماعیل فصیح در دوره‌ای سراغ ادبیات پلیسی رفت که با اقبال محدودی روبه‌رو شد اما امتداد پیدا نکرد.

این ‌نویسنده خاطرنشان کرد: مخاطب ایرانی اگر بخواهد ابیات ژانر  بخواند ترجیح می‌دهد سراغ ادبیات ترجمه برود. این‌ موضوع هم نشان‌دهنده جای خالی منتقد و تحلیل‌گر است. اگر منتقدان درباره آثاری که خلق شده نقد می‌نوشتند و در جامعه جا می‌انداختند در طول زمان مخاطب پیدا می‌کردند.او درباره کتاب تازه خود نیز  گفت: اثر جدیدم با عنوان «تهران، دنیا، تمام‌وقت» قرار است در نشر چشمه منتشر شود. این کتاب یک اثر معمایی-جنایی و طنز است، در حقیقت رمان طنز است با موضوع  آدمی که احساس می‌کند درگیر ماجرای جاسوسی شده است که به چند قتل منتهی می‌شود. «تهران، دنیا، تمام‌وقت»  هم یک‌جور اثر کارآگاهی-جنایی است و هم تحلیل جامعه از اتفاقاتی است که در سطح فردی، جمعی و  ملی جریان دارند.یعقوبی درباره این‌که فکر می‌کند این کتاب با توجه به صحبت‌های خودش از استقبال نکردن مخاطبان ایرانی از آثار ژانر مورد توجه قرار می‌گیرد یا خیر، گفت: فکر می‌کنم به خاطر غلبه طنز،  مخاطبان بتوانند با آن ارتباط برقرار کنند. معمولا مردم از کارهای طنز استقبال می‌کنند و امیدوارم به خاطر طنز بودن کتاب، از آن استقبال شود.
منبع: بهارنیوز

وقتی ثبات نباشد کسی رمان نمی‌خواند

به گزارش ایلنا، محمدرضا گودرزی در پاسخ به این پرسش که چرا با وجود دوره‌های طلایی ادبی مثل دهه‌های ۴۰ تا ۷۰ امروزه شاهد پویایی در داستان ایرانی و جریان‌های ادبی کشور نیستیم، گفت: باید درنظر داشته‌ باشیم از دهه ۴۰ تاکنون جامعه و مردم آن تغییراتی داشته که در چنین تحلیل‌هایی از وضعیت جریان‌های ادبی کشور حتما باید آن‌ها را مدنظر داشته باشیم. درواقع جامعه ما از دهه ۴۰ تاکنون تغییر و تحولات بیرونی زیادی داشته و مسئله تنها به حوزه ادبیات مربوط نمی‌شود. به عنوان مثال وجود اینترنت و قرار گرفتن در عصر سرعت باعث شده خیلی‌ها به جای اینکه مطالعه مسقیم کتاب داشته باشند، حتی آن‌ها که تا حدی گرایش ادبی دارند، در این فضا به خواندن مطالب دیگری سرگرم شوند.گودرزی اضافه کرد: مسئله دیگر اینکه من شخصا افولی در ادبیات نمی‌بینیم بلکه آنچه امروز با آن مواجه هستیم تمرکززدایی است، یعنی اگر به دهه‌های ۳۰ و ۴۰ نگاه کنیم شاید ۵-۴ نویسنده‌ای داشتیم که مشهور بودند و همه آن‌ها را می‌شناختند اما امروز آنقدر نویسنده و عناوین کتاب‌های ما زیاد شده‌اند که این تمرکز گسسته شده است. اگر دهه ۴۰ تیراژ یک کتاب ۳۰۰۰ نسخه بود چند عنوان کتاب منتشر می‌شد؟ منتها امروز ۵۰۰ تا ۶۰۰ عنوان کتاب را شاهد هستیم که البته در تیراژ‌های ۵۰۰ تا ۱۰۰۰ نسخه‌ای منتشر می‌شوند. یعنی از نظر تیراژ هم عملا شاهد چاپ کتاب چندین برابر دهه ۴۰ هستیم ولی خب این تیراژ متعلق به چند کتاب خاص از چند نویسنده مشخص نیست و عملا تکثیر شده است. در مورد نویسندگان خوب هم همین قضیه صدق می‌کند و ما امروز شاید نزدیک به ۲۰ نویسنده داشته باشیم که کم و بیش داستان و رمان قابل قبول منتشر می‌کنند ولی چون جهان؛ دیگر جهان تمرکزگرا نیست و هر کس در هر حوزه‌ای که کار می‌کند احتمالا از دیگری بی‌خبر است و افراد چندان معرفی و شناخته نمی‌شوند. بنابراین باید درنظر داشته باشیم از آن زمان تا امروز موقعیت جهان، جامعه و ذهن مردم کاملا تغییر کرده است.

این نویسنده ادامه داد: دومین دلیل هم اینکه نه تنها برای ما بلکه برای اغلب کشور‌ها رقابت در حوزه ادبیات با دیگر کشور‌ها بسیار دشوار است و البته وضعیت برای ما دشوار‌تر است و عملا نمی‌توانیم رقابتی از نظر ادبی با دیگر کشور‌ها داشته باشیم. دلیلش چیست؟ مثلا آمریکا آن طور که من شنیده‌ام در حال حاضر ۱۰۰ هزار داستان‌نویس در قید حیات دارد، از بین این تعداد نویسنده آثار نهایتا ۱۰ نفر نویسنده برجسته به انواع زبان‌ها ترجمه می‌شود. در مورد پرتغال، اسپانیا، فرانسه و… هم وضعیت همین طور است. یعنی از بین آثار غول‌های ادبی داستان‌ها و رمان‌های برگزیده ترجمه و در سطح جهانی شناخته می‌شوند نه آثار معمولی نویسندگان معمولیشان. اگر سه نویسنده مطرح آثارشان به دیگر زبان‌ها ترجمه می‌شود به این معنا نیست که داستان ایرانی قابل رقابت نیست و اصولا این موضوع که ادبیات کشورهای دیگر خیلی فروش بیشتری دارند.

او گریزی به وضعیت سرانه مطالعه در کشور و همچنین وضعیت معیشتی و اقتصادی مردم زد و بیان کرد: علاوه بر این‌ها در جامعه ما با توجه به جمعیتی که داریم گرایش به خواندن خیلی کم است و تعداد افراد کمی در ایران وجود دارند که کتاب می‌خوانند و کتاب می‌خرند که مسئله ناشی از وضعیت سیاسی، اقتصادی و فرهنگی جامعه است. یعنی مثلا اگر بحران اقتصادی که شاهد آن هستیم برطرف شود گرایش به کتاب قطعا بیشتر می‌شود. در وضعیت فعلی اقتصاد کشور و قیمت کتاب؛ فردی که می‌خواهد کتابی با حداقل قیمت ۲۰هزار تومان بخرد حساب و کتاب می‌کند و ترجیح می‌دهد این هزینه را در حوزه کالاهای ابتدایی زندگی مثل خوراک هزینه کند و مثلا با این پول دویست گرم گوشت بخرد. یعنی بحران اقتصادی حتی بر وضعیت ادبی کشور هم تاثیر می‌گذارد و در دهه چهلی که از آن نام بردید بحران اقتصادی به این شکل وجود نداشته و دست‌کم ثبات اقتصادی داشتیم. اساسا هر زمان ثبات در جامعه بیشتر باشد، گرایش به ادبیات هم بیشتر می‌شود و امروز عملا چندان ثباتی را هم دست‌کم در حوزه اقتصادی شاهد نیستیم. درواقع دلایل و عوامل آن‌قدر زیاد و وسیع هستند که به سادگی نمی‌توان حکم کلی برای چرایی شرایط داد.

خالق داستان «اگه تو بمیری» در توضیح چرایی انتخاب داستان خارجی به جای داستان ایرانی نیز یادآور شد: انتخاب اثر داستانی خارجی به جای داستان ایرانی طبیعی است. ماجرا مثل این می‌ماند که از بین ۱۰ میلیون نفر ۱۰ ورزشکار انتخاب کنی یا از بین ۱۰۰ ورزشکار ۱۰ نفر را انتخاب کنی. وقتی ادبیات جهان ترجمه می‌شود یعنی از بین هزاران اثر از هزاران داستان نویس بهترین‌ها را انتخاب کرده‌ایم. تمام ادبیات جهان که ترجمه نمی‌شود، اصلا نویسندگان ما از ۳۰ درصد نویسندگان آمریکایی بهتر و قوی‌تر می‌نویسید ولی خب آثار معمولی این ۳۰ درصد که ترجمه نمی‌شود. مترجمان همیشه بهترین‌های زبان‌های مختلف را ترجمه می‌کنند و طبیعی است که ادبیات داخلی ما نتواند با این آثار رقابت کند. حالا اینکه ادبیات ما نقایصی هم دارد و در جذب خواننده و البته نه سقوط کردن به گرایش‌های روزمره دچار مشکل است هم جای خودش را دارد ولی درکل بیشتر بودن میزان استقبال از داستان ترجمه به جای داستان تالیفی طبیعی است.

گودرزی سپس با اشاره به عدم تاثیری‌گذاری جوایز ادبی و عدم اعتماد مخاطب به این جوایز اظهار داشت: تمام مواردی که تا اینجا مطرح شد عوامل هستند و در مورد جوایز ادبی مشکل اصلی این است که داوران باید آگاهی همه‌جانبه به انواع داستان داشته باشند ولی ما چه کسانی را به عنوان داور انتخاب می‌کنیم؟ اغلب افرادی که مثلا نویسنده خوبی هستند، مترجم خوبی هستند و… منتها این فرد لزوما داور و منتقد خوبی نیست. درواقع گزینش‌ها عملا در کل جوایز ادبی ایران چه دولتی و چه خصوصی زیر سوال هستند که یک گروه خاصی با نگاه خاصی جریان ادبی خاصی را قبول دارند، جریانی که تازه الزاما مورد قبول عموم جامعه نیست که تمام افراد اثر برگزیده جایزه را قبول داشته باشند. مسئله دیگر در مورد جوایز ادبی این است که به دلیل‌‌ همان مشکلاتی که درباره ادبیات و جریان‌های ادبی اشاره شد طبیعتا جوایز ادبی هم نمی‌توانند آنطور که باید و شاید تاثیرگذار باشند. البته این جوایز چمدان هم بی‌تاثیر نیستد و با اینکه من شخصا در هیچ جایزه ادبی شرکت نمی‌کنم مخالف برگزاری جوایز ادبی هم نیستم. به هرحال همین حرکت‌های اندک از سکون و رکود بهتر است.

این نویسنده البته سیاست‌های فرهنگی دولت و خود ناشران را در مهجور ماندن داستان ایرانی بی‌تاثیر ندانست و متذکر شد: در مورد دولت که می‌توان گفت عملا هیچ سیاست‌گذاری و سرمایه‌گذاری حمایتی برای ادبیات چه داخلی و چه خارجی صورت نمی‌گیرد و مثلا نمی‌بینیم قیمت کاغذ ارزان شود، ممانعت‌ها برداشته شود و… ناشران هم که بالاخره کاسب هستند و نشر محل کسب درآمد و گذران معیشت آن‌ها است و وقتی قرار است به پول فکر کنند طبیعی است به سمت کتاب خارجی بروند که سود و آورده بیشتری برایشان دارد چون بیشتر می‌فروشند. شما در حال حاضر می‌بینید که عملا تعداد محدودی مثلا دو یا سه داستان ایرانی هستند که احتمالا به دلایل خاصی به چاپ نهم و دهم می‌رسند ولی تعداد رمان و داستان خارجی که به چاپ متعدد در تیراژ بالا می‌رسند بیشتر است و فروش خوبی هم دارند، پس طبیعی است که ناشر روی داستان و رمان خارجی سرمایه‌گذاری کند.
او افزود: ناشر ما باید دید فرهنگی درستی باشد ولی در شرایط فعلی اگر دولت حمایتی نداشته باشد و ناشر اگر به فکر دخل و خرج خودش نباشد ورشکست می‌شود. یعنی ناشر به دلایل اقتصادی توانایی تمرکز و سرمایه‌گذاری بر داستان ایرانی را ندارد، دولت هم به دلایل سیاسی و فرهنگی و البته به دلیل وجود مشکلات و بحران‌های اقتصادی و اجتماعی متعدد که با آن مواجه است اصلا فرصت و بودجه‌ای برای پرداختن به ادبیات ندارد. متاسفانه همیشه اولین چیزی که کنار گذاشته می‌شود ادبیات و کتاب است.

خالق مجموعه داستان «به زانو در دنیا» در پایان درباره تاثیر محدودیت‌ها و ممیزی‌ها بر کشته‌شدن خلاقیت در ادبیات و طبعا افول استقبال از داستان ایرانی از سوی مخاطب گفت: همین مسئله هم عوامل متعددی دارد که باز یکی از آن‌ها سیاست‌های خود دولت است. سیاست‌هایی که محدودیت و ممنوعیت به وجود می‌آورد و به نویسنده می‌گوید چه بنویسد و چه ننویسد که همین خلاقیت نویسنده را می‌کشد. ناشر هم می‌داند اگر بخواهد روی یک نویسنده و داستان ایرانی سرمایه‌گذاری کند ممکن است اثری که برایش هزینه کرده اصلا امکان چاپ پیدا نکند، پس دوباره نویسنده مجبور می‌شود خودش را با موضوعاتی وفق دهد که این باز یعنی از بین رفتن خلاقیت. در این میان موضوع اقتصاد را هم نباید فراموش کنیم و نویسنده جدا از رعایت موارد ممیزی خودش را ملزم می‌کند اثری مطابق خواست بازار و به اصطلاح بفروش بنویسد که این هم به نوعی مخل خلاقیت او خواهد بود. تمام این موارد دست به دست هم می‌دهند تا اثر خلاقه توسط نویسنده ایرانی به محاق برود و خلاقیت فراموش شود.
منبع: بهارنیوز