از «ایستگاه» تا «ماجرای نیمروز»

مرجان یگانه پرست- روزنامه بهار: ایران ما در منطقه‌ای پر التهاب و حادثه‌خیز قرار دارد که این التهابات گاه در حاشیه مرزها موجب بروز ماجراها و حوادثی هم می‌شود. علاوه بر این کشورهای همسایه ما اغلب در آتش جنگ داخلی یا محاصره اشغالگران، حملات گروهک‌های‌تروریستی و کشت و کشتار می‌سوزند و از آسیب‌های متعدد آن برحذر نیستند.این التهابات هر چند به لطف درایت و قوای نظامی_ اطلاعاتی نظام جمهوری اسلامی و همچنین استقامت و همبستگی مردمی کم تاثیر بوده است اما کمابیش از منظر لطماتی هم خورده است که آخرین اثرات آن را اخیرا در حملات ‌تروریستی به مجلس شورای اسلامی و حرم مطهر امام خمینی (ره) شاهد بودیم. اگر به گذشته نگاهی بیاندازیم می‌بینیم که‌ترور و حملات این چنینی در انقلاب ما امری تازه نبوده و مردم و جامعه ما همیشه از این اقدامات غیر انسانی لطمه دیده‌اند. از این دست وقایع تلخ و حوادث پر التهاب در تاریخ معاصر ما بسیار بوده است که بن مایه داستان‌ها و فیلم‌های بسیاری هم شده‌اند. در همین راستا «بهار» پرونده فیلم‌هایی که به حملات‌ تروریستی و وقایع این چنینی پرداخته‌اند را مرور کرده است و باید منتظر ماند که آیا حوادث‌تروریستی اخیر روی پرده سینماها هم خواهد آمد یا نه؟

 «ایستگاه» ساخته یدالله صمدی
سال تولید ۱۳۶۶
شاید یکی از قدیمی‌ترین فیلم هایی که تصویرگر حوادث‌تروریستی و فضای ملتهب دهه ۶۰ است، «ایستگاه» ‌باشد. این فیلم با تلفیقی از هیجان و جذابیت به مسئله بمب گذاری‌ها در اماکن عمومی توسط منافقین می‌پردازد. این فیلم قدری از التهابات ناشی از بمب گذاری‌ها و وقایع روزهای بعد از انقلاب را به نمایش می‌گذارد ودر خلال نگرانی مهندس بمب‌گذار برای همسر سابقش، دل نگرانی‌های مردم یک شهر در مظان تخریب را به خوبی به تصویر می‌کشد. وجود یک عروس و داماد در راه آهن و احتمال مرگ آنها و همچنین تولد یک نوزاد در چنین شرایط ملتهبی بخشی از آن کشتارهای ناجوانمردانه را بارز می‌کند. داستان: درباره فرد بمب گذاری است که بعد از نصب بمب در یک ایستگاه راه آهن، همسر سابقش را در آنجا می‌بیند و سعی می‌کند به خاطر او و به یاد گذشته شان، بمب را خنثی و گروهی که با آنها همکاری می‌کند را از ادامه حملات مخرب متوقف کند. در این فیلم پرویز پور حسینی و گلچهره سجادیه نقش‌های اصلی را بر عهده دارند.ویژگی بارز: بازی پورحسینی در نقش مردی نابغه در مهندسی الکترونیک و یک بیمار روانی کم نظیر است. و از فیلم «ایستگاه» به عنوان یکی از بهترین‌تریلرهای روانشناختی سینمای پس از انقلاب یاد می‌شود.

 «تعقیب سایه ها» ساخته علی شاه حاتمی/ تولید سال ۱۳۶۹
دومین فیلمی که در سال‌های دورتر در این زمینه ساخته شده و می‌توان از آن یاد کرد، فیلم «تعقیب سایه ها» است. این فیلم به نمایش حوادث‌تروریستی و بمب گذاری در اماکن عمومی که زمانی در ایران بیشتر توسط منافقین انجام می‌شد، می‌پردازد. این فیلم سینمایی بخشی از فضای آن روزها و بمب گذاری‌ها را در حالی که کشور درگیر جنگی نابرابر در میدان‌های نبرد بود را به نمایش می‌گذارد. بیان زوایای پنهان موضوعات گوناگون که مردم از آن خبردار نیستند و باعث روشنگری می‌شوند، نکته مهم این نوع فیلم هاست که در این فیلم رعایت شده است. داستان: درباره یک بمب گذار است که با کار گذاشتن بمبی در یک اتومبیل سواری موجب هلاکت گروهی از مردم عادی می‌شود. یکی از مجروحان حادثه مشخصات ظاهری بمب گذار را در اختیار مأموران قرار می‌دهد. مأموران رد بمب گذارها را شناسایی می‌کنند اما پس از درگیری، بمب گذار اصلی می‌گریزد و پس از کشتن یکی از مأموران از پا در می‌آید. در این فیلم سید جواد هاشمی و جعفر دهقان بازی کرده اند.

ویژگی بارز: این فیلم واقعیت را با کمترین زوائد، شسته و رفته در معرض تماشا می‌گذارد و نمایشگر منصفی از رنج مردم و اشک و آه آن روزهاست. مونتاژ فیلم توسط مهرزادمینویی انجام شده و روایت آن را قابل توجه کرده است.
 «به رنگ ارغوان» ، ساخته ابراهیم حاتمی کیا / ساخته سال ۱۳۸۳ و انتشار در ۱۳۸۸
این فیلم سیزدهمین فیلم بلند ابراهیم حاتمی کیا محصول سال ۱۳۸۳ ایران است که پس از چهار سال توقیف در دولت اصلاحات،  در بیست و هشتمین جشنواره فیلم فجر حضور یافت و جایزه سیمرغ بلورین بهترین فیلم جشنواره را به‌دست‌آورد. فیلمی که مراحل ساخت را در سکوت کامل خبری طی کرد. فیلم دو دهه بعد از انقلاب اسلامی ساخته شده است اما آثار و تبعات مبارزات نفاق‌برانگیز و اقدامات منافقین را بر بدنه جامعه به تصویر می‌کشد. داستان: مضمون جذابی درباره دل باختن یک مأمور امنیتی به دختر یکی از اعضای گروهک هاست و‌تردید او در انجام مأموریت و نهایتاً کناره گیری او از مسئولیتش، عبور کاملی از خطوط قرمز است. حاتمی کیا همواره یکی از توانمندترین گزینه‌های کارگردانی برای فیلم هایی مرتبط با مضامین دفاع مقدس و استراتژیک بوده است. «به رنگ ارغوان» هر چند با حواشی بسیاری روبه رو شد، با این حال در روایت اهداف و اقدامات گروهک‌ها و شکست نظام خانواده‌ها، موفق عمل می‌کند.

 ویژگی بارز: فیلمی با چنین مضمون جذابی، تماشاگر کنجکاو را با خود همراه می‌کند. فیلم ساختار پیچیده‌ای ندارد اما در روایت و نمایش عملیات جاسوسی- اطلاعاتی که در فیلم‌های روز دنیا به وفور دیده می‌شود، موفق و جذاب عمل می‌کند. بازی فرخ نژاد و خزر معصومی که اولین تجربه بازیگری اش این فیلم است، قابل توجه می‌باشد. تیتراژ فیلم، شروع خوبی برای یک فیلم جاسوسی – اطلاعاتی جذاب است. به این صورت که علائم ریاضی و رمزهای اطلاعاتی تبدیل به نام دست اندکاران فیلم می‌شوند. حواشی: در جشنواره بیست و سوم فیلم فجر از نمایش فیلم به دستور وزیر اطلاعات جلوگیری شد. در طول سال‌های بعد تهیه‌کننده اثر یعنی سید‌جمال ساداتیان، نامه‌نگاری‌های زیادی برای رفع توقیف فیلم انجام داد و در نهایت به رئیس دولت نهم نامه نوشت. در ادامه این فیلم رفع توقیف شد و پس از ۴ سال توقیف در اسفند ۱۳۸۸ به اکران عمومی درآمد.

 «مزار شریف» ساخته عبدالحسین برزیده/ تولید سال ۱۳۹۳
مسئله کشتار دیپلمات‌های ایرانی در مزار شریف افغانستان یک مسئله ملی است که اگر برای هر کشور دیگری رخ می‌داد بارها درباره آن فیلم ساخته می‌شد. در ایران به چنین رخدادهایی به دلیل برخی حساسیت‌ها و همچنین ضعف اجرای صحنه‌های اکشن و حادثه‌ای کمتر توجه می‌شود.
داستان: «مزار شریف» داستان کشتار دیپلمات‌های ایرانی در کنسولگری ایران در افغانستان در روز ۸ آگوست۱۹۹۸ مصادف با ۱۷ مرداد ۱۳۷۷ است که به دنبال اشغال شهر توسط نیروهای طالبان رخ داد. در ابتدا مرگ هشت دیپلمات گزارش شد. مدتی بعد مرگ دو دیپلمات و یک روزنامه نگار دیگر نیز تایید شد و در نهایت تنها یک نفر از کارمندان کنسولگری به ایران بازگشت. الله‌داد شاهسوند تنها بازمانده این حادثه است که فیلم سینمایی «مزار شریف» از زبان او روایت می‌شود. حسین یاری نقش تنها بازمانده از حمله به کنسولگری ایران را بازی می‌کند. ویژگی بارز: موسیقی و فضاسازی‌ها و همچنین کارگردانی و دکوپاژ سکانس حمله طالبان به کنسول گری ایران قابل اشاره است. جلوه‌های ویژه کامپیوتری برای ایجاد فضاسازی افغانستان یک اساس است اما نتیجه کار برخلاف تلاش انجام گرفته، موفقیت آمیز نیست.

 «روباه» ساخته بهروز افخمی تولید ۱۳۹۳
فیلم سینمایی «روباه» یازدهمین اثر افخمی بعد از فیلم «روز شیطان» و گذشت ۲۱ سال، ژانری جاسوسی دارد. این فیلم درباره‌ترور دانشمندان هسته‌ای است. داستان: جاسوسی به نام یوهان نتانیاهو را روایت کرد که یکی از برادران بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر رژیم صهیونیستی بود. «روباه» بهترین فیلم جبهه رسانه‌ای سینمای انقلاب در جشنواره فیلم فجر سی و سوم شد. در این فیلم حمید گودرزی، بابک حمیدیان و جلال فاطمی حضوری متفاوت دارند. ویژگی بارز: فیلم ساختار سینمایی خوبی دارد و صحنه‌های تعقیب و گریز آن با استفاده از دوربین پرتحرک درآمده است. فیلمی با وجود ریتمی مناسب اما در روایت داستان پر ضعف است و در معرفی فعالیت‌های ماموران اطلاعاتی دیدگاهی سطحی دارد.

«امکان مینا» ساخته کمال تبریزی تولید ۱۳۹۴
این فیلم هم شانزدهمین اثر کمال تبریزی است و به موضوع ممنوعه و کم تکراری چون مسئله ازدواج‌های سازمانی منافقین و عملیات خرابکارانه آنها می‌پردازد.داستان: فیلم ماجرای زن و شوهری را در روزهای موشک باران تهران روایت می‌کند. مهران یک روزنامه نگار پرشور و مستقل است که درگیر ماجراهایی با همسرش می‌شود. همسر او  جاسوس سازمان مجاهدین خلق است و خبرها و اطلاعات محرمانه شوهرش را به سازمان می‌رساند. در این فیلم میلاد کی مرام و مینا ساداتی بازی دارند.ویژگی بارز : فیلم فضاسازی خوبی از آن سال‌ها ندارد و قصه‌ای با این کشش و جذابیت را به هدر می‌دهد. تنها مورد خاص در فیلم صحنه موشک باران تهران است که بسیار خوب و جالب درآمده است.

بادیگارد ساخته ابراهیم حاتمی کیا تولید ۱۳۹۴
هجدهمین اثر حاتمی کیا، فیلمی درباره محافظی معتقد است که میان وظیفه و آرمان دچار‌تردید می‌شود. این فیلم در سی و چهارمین دوره جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد و در شش بخش نامزد سیمرغ بلورین شد. «بادیگارد» توانست دو سیمرغ بلورین بهترین جلوه‌های ویژه میدانی و جلوه‌های ویژه بصری و بهترین بازیگر نقش اول مرد را به خود اختصاص دهد. داستان: «بادیگارد» داستان زندگی یک محافظ شخصی را تصویر می‌کند. این بادیگارد بخشی از زندگی خود را به محافظت از جان یک شخصیت مهم می‌گذراند اما از جایی می‌فهمد که این شخصیت بیش از آن که به فکر مصالح نظام باشد به فکر منافع شخصی است و همین موضوع است که بادیگارد را آشفته می‌کند. قهرمان «بادیگارد» مرد با تجربه‌ای به نام حیدر ذبیحی (پرویز پرستویی) است که تاکید دارد یک محافظ است نه بادیگارد! حیدر در نهایت به عنوان محافظ یک دانشمند هسته‌ای به نام «میثم» تعیین می‌شود – که نقش او را «بابک حمیدیان» بازی می‌کند- و قرار است حیدر از او در مقابل‌ترور احتمالی محافظت کند.
 ویژگی بارز: در کنار بازی خوب پرویز پرستویی، بخش اکشن این فیلم  و سکانس‌های تعقیب و گریز، هیجان لازم را ایجاد می‌کنند و در فضاسازی التهاب و نگرانی ناشی از‌ترور و ناامنی در شهر حرفه‌ای و واقعی می‌نماید.

 «سیانور» ساخته بهروز شعیبی تولید سال ۱۳۹۴
 «سیانور» دومین فیلم بلند سینمایی بهروز شعیبی در مقام کارگردان پس از «دهلیز» و یکی از آثار پر سر و صدای جشنواره سی و چهارم جشنواره فجر بود. بازیگران اصلی این فیلم مهدی هاشمی، بهروز شعیبی، بهنوش طباطبایی و حامد کمیلی هستند که در ایفای نقش‌های خود موفق هستند.
داستان: «سیانور» مقطعی خاص و حساس از اوایل دهه ۵۰ شمسی را برای طرح داستان ملودرام خود انتخاب کرد. زمانی که چند صباحی از انشعاب گروهک منافقین از مبارزات سیاسی در چارچوب انقلاب اسلامی به سمت انجام عملیات چریکی طبق تفکر مارکسیستی می‌گذشت و اختلاف رخ داده میان سران موسس این گروهک از جمله مجید شریف واقفی و مرتضی صمدیه لباف با امثال تقی شهرام و وحید افراخته و دیگر منافقین پیش آمد و بهروز شعیبی سعی در تابش نگاهی رو به همین مسیرهای کاملا متضاد از هم داشته است. جایی که صمدیه لباف بعد از تحمل شکنجه‌های بسیار و طی پرسش‌های متعدد توسط بازجوی ساواکی راز این نگاه‌های منفک شده در راستای اسلام با تفکراتی گمراه چون مارکسیست را بیان کرده و طی دیالوگی می‌گوید «ما یاد گرفتیم هنگامی که اسلحه در دست می‌گیریم بدانیم چه کسانی را باید نزنیم» و میزان فهم و آگاهی از همین منظر بسیار مهم اعتقادی است که برخی مجاهد راه اسلام می‌شوند و برخی برای رسیدن به قدرت، اقدام به هر‌گونه رفتار میهن فروشی و در نهایت خودفروشی می‌کنند. ویژگی بارز: توجه به زندگی پنهانی و نحوه زیست گروهک هایی چون منافقین، ویژگی بارز این فیلم است. فیلم عشق سرکوب شده آدم‌های آن دوره را نمایان می‌کند و در فضاسازی آن سال‌ها و معرفی این گروهک موفق است.

«ماجرای نیمروز» ساخته محمد حسین مهدویان/ تولید ۱۳۹۵
این فیلم یک‌تریلر پلیسی است که در بستر قصه به حوادث و وقایع سال ۱۳۶۰ می‌پردازد. «ماجرای نیمروز» ، دومین فیلم یک کارگردان جوان و مستعد است که با فیلم موفق قبلی او «ایستاده در غبار» به جهت قصه گو بودن و فضا‌سازی بسیار متفاوت است. می‌توان این فیلم را موفق‌ترین و نزدیک به واقعیت سال‌های دهه ۶۰ و قربانی‌ترور بودن در تمام این سال‌ها دانست. در این اثر تحسین شده هنرمندانی چون مهرداد صدیقیان، احمد مهرانفر ،هادی حجازی فر، جواد عزتی و همچنین مهدی پاکدل ایفای نقش کرده اند. داستان: «ماجرای نیمروز» از صبح روز سی‌ام خرداد ۱۳۶۰ و تظاهرات خشونت بار هواداران منافقین و درگیری‌های به وجود آمده آغاز می‌شود و با داستانی پرکشش و جذاب سقوط خانه تیمی سران منافقین به پایان می‌رسد. ویژگی بارز: فیلم تا حد امکان به واقعیت‌های تاریخی ثبت شده و قرائت رسمی موجود از آن وقایع وفادار است و نمونه موفق‌تری در همه زمینه‌های فنی چون طراحی صحنه و لباس، چهره پردازی و فضاسازی دهه ۶۰ نسبت به دو فیلم «امکان مینا» و «سیانور» به حساب می‌آید. . «ماجرای نیمروز» واکنشی دیرهنگام اما درخشان به یک خلاء فرهنگی بود.


منبع: بهارنیوز

اندرحکایت تکان خوردن بی‌جا!

بهزاد باباخانی
اخیرا کلیپی از بازی دو تیم عربستان و استرالیا پخش شد. استادیوم در سوگ حوادث‌تروریستی لندن یک دقیقه ایستاد و سکوت کرد ولی بازیکنان عربستان محل نگذاشتند و تکان خوردند. در این نوشته قصد داریم هدف و انگیزه بازیکنان عربستان را از زوایای مختلف بررسی کنیم. احتمالاً یک نفر برای ایجاد سکوت گفته سایلنت! بازیکنان عربستان هم گوشی‌هایشان را سایلنت کرده‌اند. بعد حوصله‌شان سررفته و شروع کرده‌اند به تمرین. گویا بعد از این موضوع یک نفر گفته استاپ! باز هم بازیکنان گوش داده‌اند و یکی گفته خالدجابر و توپ را به هوا پرت کرده و بقیه فرار کرده‌اند و به قولی استوپ هوایی برگزار کرده‌اند. گوینده آخرسر به ستوه آمده و گفته  گِت آوت! بازیکنان عربستان هم شاکی شده‌اند و گفته‌اند: گدا جد و آبائته و به بازی ادامه داده‌اند.

بازیکنان عربستان دیده‌اند که بازیکنان تیم مقابل ایستاده‌اند و تکان نمی‌خورند. پس احتمالاً حدس زده‌اند که فرصت خوبی است که تا طرف مقابل حواسش نیست بروند جلو و گل بزنند. تا میانه‌های زمین هم جلو رفته‌اند و برای اینکه جوی هم به بازی بدهند همدیگر را دریبل زده‌اند ولی متوجه شده‌اند که داور هم حواسش نیست و اینجوری ممکن است گلشان مردود اعلام شود. پس جوری برخورد کردند که انگار گل مهم نیست و مهم بازی جوانمردانه است و بنابراین توپ را به حریف مقابل پاس داده‌اند.

عربستان که از لحاظ علم و تکنولوژی در رقابت تنگاتنگ با ژاپن و آلمان به سرمی‌برد نسبت به گذشت زمان حساس است. گویا بازیکنان اعتراض کرده‌اند که یک دقیقه سکوت سبب می‌شود عربستان ده دقیقه از ژاپن عقب بماند و این سد بزرگی در مسیر علم و‌ترقی است. حتی یکی از بازیکنان در مصاحبه‌ای گفته آدم به خودش گل بزند ولی وقت تلف نکند! ما الکی تکون نمی‌خوریم! بازیکنان عربستان از وقتی وارد استرالیا شدند دستشویی داشتند ولی هماهنگی لازم برای اجابت مزاج ایشان فراهم نشد. تکان خوردن‌های غیرعادی آنها هم که در فیلم مشهود است ناشی از این بی‌مبالاتی فیفاست و عربستان قصد دارد به عنوان تنبیه، امسال ده میلیون دلار کمتر به فیفا کمک کند.

یک نظریه قوی وجود دارد که بازیکنان عربستان نسبت به حضور ایوانکا‌ترامپ در عربستان اعتراض کرده‌اند و گفته‌اند با آمدن دختر‌ترامپ کلا اوضاع خاورمیانه به هم ریخته و همه می‌خواهند سر دختر‌ترامپ همدیگر را مثله کنند. حتی شنیده شده که یکی از بازیکنان فریاد زده: تا دختر‌ترامپ نیاید اینجا، ما آرام نمی‌گیریم و خواسته خودش را منفجر کند ولی با پادرمیانی مربی و مسئولین فیفا منصرف شده. بازیکن مذکور قول داده به احترام مردم خوب استرالیا، سال بعد خودش را در سیدنی منفجر کند. یک مقام بلندپایه داعش مسئولیت حرکات بازیکنان عربستان در زمین را به عهده گرفته و گفته با کمک دسته پلی‌استیشن بازیکنان را مجبور به حرکات غیرارادی در زمین می‌کرده و این کار علی‌رغم میل باطنی آنها بوده و وقتی اعتراض شده که هدفش از این کار چه بوده، توئیت کرده: این همه آنها ما را با دسته پلی‌استیشن منفجر کردند، آسیاب به نوبت!
یک مقام بلندپایه امنیتی عربستان گفته: چالش مانکن در عربستان ممنوع است و بازیکنان با تکان دادن خود، به چالش مانکن اعتراض کرده‌اند.


منبع: بهارنیوز

محمدرضا گلزار در مراسم افطاری به رئیس‌جمهور چه گفت؟

رضا گلزار در گوش رئیس‌جمهور گفت: امروز ثابت کردید هیچ وقت نمی‌شود یک ایرانی را ترساند!

تماشاگران امروز نوشت: صبح چهارشنبه ای که گذشت صبحی تلخ و تراژیک بود که در تاریخ ایران ماندگار می شود؛ بامداد چهارشنبه ١٧ خرداد و حادثه تروریستی در مجلس. از صبح همان روز تقریبا همه اهالی هنر از پی حضور در مراسم افطار رئیس جمهور بودند.

صبح که آن اتفاق تلخ رخ داد،ساختمان وزارت ارشاد پر شد از نیروهای ویژه امنیتی. تک تیراندازانی که بیش از ۵ ساعت از آنجا ساختمان اداری مجلس را هدف قرار داده بودند تا تروریست ها بار دیگر مجال شلیک مستقیم به مردم را نداشته باشند.

ساعت های پر از ترس و دلهره در ارشاد ، این شائبه که افطاری رئیس جمهور لغو شود را داشت تشدید می کرد.

چند ساعت بعد اما رئیس جمهور اعلام کرد تغییری در برنامه اش نمی دهد و می خواهد میزبان هنرمندان باشد. خیلی از اسمی ها و ستاره های هنر آمده بودند و خیلی ها هم شاید دلهره اتفاقات صبح باعث نیامدن شان شده بود. گروهی هم بعدا گفته شد دعوت نبودند.

همه از حوادث تلخ صبح شروع کردند و بعد به حوزه خودشان رسیدند. نماینده خانه سینما از چالش های سینما گفت، نماینده تئاتر با هیجان ازرئیس به عنوان تنها رئیس جمهور تئاتر بین اسم برد. به جای ٣ دقیقه، ۶ دقیقه حرف زد. از چالش ها گفت و از رئیس جمهور خواست تا رئیس جمهور باشد.

نماینده ناشرین از چالش های چاپ و نشر گفت ى بقیه به همچنین. رئیس جمهور هم حرف هایش را زد تا رسید به وقت افطار.

زمان گعده های پای میز غذایی. یکی از مهمترین هایی که سرش را نزدیک صورت رئیس جمهور کرد، کسی نبود غیر از رضا گلزار ، سوپر استار سینمای گیشه ای . کسی که قبل از این دولت به دلیل مشکلاتی که در زندگی شخصی برایش رخ داده بود، فعالیتش به شدت کمرنگ و تقریبا ممنوع شده بود.

گذر زمان و تغییرات محسوس حالا او را دوباره هم به پرده سینما برگردانده، هم شبکه نمایش خانگی و هم استیج موسیقی!

گلزار که سال قبل یکی از پرفروشهای سینما بود، در مجال کوتاه برای گپ زدن با روحانی حرف سینمایی نزد. او را پای میز رئیس دولت بردند، گلزار سرش را نزدیک کرد و بعد از سخنی کوتاه درباره حوادث تلخ تروریستی گفت: راستش تقریبا همه ما فکر می کردیم بعد از حوادث خونین صبح ، مراسم کنسل می شود و شما به دلیل رعایت مسائل امنیتی در یک مکان عمومی حاضر نمی شوید اما وقتی دیدیم شما این شجاعت را داشتید ،ما هم آمدیم. واقعا شما امشب بار دیگر نشان دادید هیچ وقت یک ایرانی را نمی توان تهدید کرد.

رئیس جمهور هم بعد از تعارفات معمول از گلزار تشکر کرد و گفت مردم ایران مردم شجاعی هستند و هنرمندان مان هم همین طور.


منبع: عصرایران

«شاملوئیست ها» در گفت و گو با سیروس شاملو (۲)

مجله شاخ زیتون:

خود شاملو چقدر به جایگاه ادبی خود آگاهی داشت و چقدر برای حفظ آن می‌کوشید؟

شاملو
جایگاه خودش را می‌دونست. تصور کنید شاعری با ظاهری شهری و مدرن: پوشیدن
لباس چارخونه قرمز، بستن دستمال گردن، موی بلند، صدای جذاب و نوشیدن قهوه و
دیگر کارها؛ در قالب یک شخصیت کاریزماتیک چپ. شاملو مسئولیت اجتماعی بر
دوش خودش می‌گذاشت و خودش را از شعرهای ارمتیاژ (بست نشینی) جدا می‌کرد.
شاملو دوست داشت در جمع شعر بخواند و این کار هم می‌شد. چون سروده‌های
شاملو مهم بود.

شاملو اولین کسی بود که با شعر، قطع نامه حزبی نوشت. قطع
نامه یعنی ماینفست. مانیفست حزب کمونیسم را به صورت شعر درآورد؛ یعنی آغاز
یک جنبش چپ. به همین خاطر حزب خیلی به شاملو کمک کرد. ولی به موقع هم از
حزب جدا شد. این تیزهوشی را داشت وقتی دید که اکثریت دارند می‌بُرند یعنی
اون موقع دیگه بریدن مد بود.

 «شاملوئیست ها» در گفت و گو با سیروس شاملو (2)

پس این در تناقض با اینِ که شما گفتید پروپاگاندا پشت او بود، چون اونا این قدرت را داشتن که وقتی شاملو جدا شد او را کله پا کنن؟

به
خاطر این که اکثر اعضا از حزب بریده بودن. دیگه قدرتی هم نداشتن. شاملو
اگه الان زنده بود فقط راجع به محیط زیست و دریاچه هامون می‌نوشت. چون
شاملو موقعیت می‌شناخت؛ یعنی به روز بود. ولی الان ببینید که شاعران هنوز
در بند زلف یاراند و ….

این که شاملو انقدر درباره مسائل روز و
حوادث و وقایع شعر گفته و به قول شما همین به روز بودن اش می‌تونه متاثر از
جنبه روزنامه نگاری او باشه؟

بله این هم می‌تونه باشه. شاملو مطالعه
زیاد می‌کرد یعنی خیلی می‌خوند. مثلا کسی می‌آد پیش شما و شما سردبیر یه
روزنامه ادبی هستی، تا درباره کتاب دوم اش حرف می‌زنه، شما می‌گی ببین من
کتاب اول ات را خوندم و چنین بود و چنان! خب در این موقع اون شخص دیگه
نمی‌آد بگه من کی هستم. شاملو این طور بود. یعنی درباره آدمایی که
می‌دیدشون، مطالعه می‌کرد. می‌دونست چی باید بگه. این طور نبود که غریزی
بگه. شاملو هیچ وقت غریزی نگفته. همیشه فکر کرده. یعنی قبلا فکر کرده
درباره چی حرف بزنه و قضیه رو به کجا برسونه. (بهش می‌گن پرمیدیتِیت)

این
که در بین شاعران هم دوره‌ای شاملو، افراد زیادی نبودن که تسلط به یک زبان
دیگه داشته باشن و ترجمه کنن، می‌تونه باعث وجه تمایزش باشه؟ چون کسی که
یک زبان دیگه می‌دونه خب به روزترِ و می‌تونه شعر جهان رو بخونه و ترجمه
کنه.

بله. حالا برای من چیزی که عجیبی این که چطور شاملو با آکادمی
درنیفتاد. مثلا شاملو با شفیعی کدکنی در تضاد آنتاگونیستِ. شاملو هیچ وقت
خودش را صراحتا با آکادمی درنینداخت! یعنی یکی از شگرداش بود که با آکادمی
چالش نکنه.

برخی‌ها می‌گن شاعر قبل از آیدا از یک نوع شوریدگی برخوردار بوده که این چیزا در او نمی‌گنجید؟

خب
شاملو هوای تازه را قبل از آشنایی با ایشون نوشت. اثری که همیشه هم از
دیگر آثار شاملو ممتاز است. ولی خب همین که شاملو این روش را ادامه می‌ده
یعنی او را می‌پسنده؛ مثل بچه‌ای نیست که خودش رو دست جریانی بسپاره. شاملو
با این مسیر هم نوا بود. مثلا یکی از دلایلی که شاملو از طوسی حائری جدا
شد این بود که طوسی اظهارنظر می‌کرد و خودساخته بود و نمی‌خواست به شوهرش
متوسل شود. یعنی بعضی برای ایرادگرفتن فکر آینده شون رو می‌کنن، ولی بعضیا
نمی‌کنن.

«شاملوئیست ها» در گفت و گو با سیروس شاملو (2)

چرا شاملو انقدر شعر تقدیمی داره؟

این یه مسئله خیلی
مهمیِ. شما در مجموعه بزرگ اشعار شاملو که نشر نگاه چاپ می‌کنه، اسم بیست
سی تا آدم را می‌بینیم که وقتی کارنامه این آدما رو می‌بینیم هیچ ربطی هم
به شعر ندارن. داستان شعر این طورِ که بایستی یک رابطه‌ای بین شعر و اون
شخصی که بهش تقدیم شده داشته باشه. مثلا شعری به آقای اسکندری تقدیم شده که
کارخونه جوجه کشی داره در کرج! خب ایشون چه ربطی به شعر داره! یا شعر قطع
نامه که مانیفست و می‌گه شعر گلوله‌ای ست که باید شلیک بشه و در سال‌های ۳۰
سروده شده، ۱۳ سال بعد، تقدیم شده به خانم آیدا سرکیس یان که ایشون هیچ
مقاله یا نوشته‌ای درباره حزب کمونیسم یا چپ نداره!

اگه شاملو الان زنده
بود اکثر شعرهاش را از هدیه گیران پس می‌گرفت. همان طور که شعر سرودی برای
مرد روشن که به سایه رفت یادواره جلال آل احمد را پس گرفت وقتی فهمید چطور
فکر می‌کنه! و شعر آخر بازی را از دیکتاتور. شعر خطابه تدفین را به این
دلیل که گفت: من برای قاتلان شعر نمی‌گویم از خسرو روزبه پس گرفت. یا اصولا
شعر درخشان و زیبایی که دچار مونتاژ شده؛ مثلا شعر عقوبت که در ابتدا
خودزنی شاعر است، ولی بعد رمانتیک می‌شود: بالابلند از جلو خان منظرم بگذر.
شعر قطع نامه یک قانون نامه انقلابی و به کسی تقدیم شده که عملا نه مبارز
است و نه انقلابی.

شعرهایی که به پاشایی داده شده، پس از فوت شاملو
معلوم می‌کنه که وی نه تن‌ها بهای این اشعار را ندارد، بلکه عنصری بی عاطفه
و ضدشعر است و در جنایت فرهنگی چیزی از خسرو روزبه کم ندارد. شعر ترانه
آبی را با شیفتگی بوداواری به هوچی گری تبدیل کرده است. این شعر نوستالژی
دوری از وطن است و نمی‌توانست دور از وطن چاپ به چاپ برسد به همین خاطر به
وطن فرستاده شد.

از تجربه دردناک بگذریم حتی مسعود خیام هم این ب‌ها را
نداشتم. شعری که به ایران درودی تقدیم شده است یک انتقاد مستقیم از نقاش
است. نقاشی که حقیقت سیاسی وقت را به زبان نیاورده؛ مرگ و تحقیر آزادی
خواهان را منعکس نکره؛ ولی این خان چنین به این مباهات می‌کند و از آن دمبک
دستک درست کرده که گوشی ایشان در طرح‌های خود، فریاد آزادی خواهان را مطرح
کرده است. شاعر نگفته تو غریو را تصویر می‌کنی، گفته تو غریو را تصویر کن و
حیثیت ما را که به درم و دینار فروخته اند!

در مورد شعرای تقدیمی،
خب مثلا خود شاملو می‌گه من شعرم را به مهدی رضایی تقدیم کردم، اما شاید از
نظر فکری با محتوای این شعر موافق نباشه، یعنی من فکر می‌کنم که
تقدیمی‌های شاملو، بر این اساس نیست که محتوای شعر با منش اون فرد هم سان
باشه. چون ما دو نوع تقدیمی می‌بینیم در شعر شاملو، تقدیمی هایی که در
ستایش قهرمانان و مبارزان است (جدای از خط مشی فکری شان) و تقدیمی هایی که
به افراد معمولی و بدون ارتباط محتوای شعر یا فرد؟

خب برخی تقدیمی‌های
شاملو این طور نشون می‌ده که بزمی بوده و حتی پیش آمده شعری را به آقایی
داده و ایشون خواسته برای زن اش هم شعری بگیرد! مثلا شعر بچه‌های اعماق در
وضعیت نیمه منقلی هدیه شده است. یا جلدهایی که علیرضا اسپهبد بر اشعار
شاملو زده نگاه کنید. تصویر شاملو: طلایی، نقره‌ای بر زمینه سیاه، یک فاجعه
بی سلیقگی. سقوط هنر گرافیک در تولید یک بت که در قعر بی ارزشی از تبلیغ
فیلم راج کاپو توده ای‌تر است. یا زرین تاج و نورالدین سالمی… و در این
معرکه فقط مرتضی کیوان سر جای خودش نشسته. دکترهای جراحی که هر یک جایی از
شاملو را عمل کردن و شعری هدیه گرفتن:

به جای همین جا که ایستاده‌ای
اکنون/ فروتن یا فرومایه/ خندان یا غمگین/ سبک پای یا گران بار/ به جدال در
آئی حتی به هیات شکلی نیافته…

 «شاملوئیست ها» در گفت و گو با سیروس شاملو (2)

با ویزیت‌های ۴۰۰ هزار تومنی مردم با
فیلم رادیولوژی پشت مطب به صف می‌کنند تا به وظیفه مسئولیت والای غزل عمل
کرده باشند! این‌ها هم پس ارزش گرفتن شعر را دارند؟

پل الوار اسم کتاب
شعرش را گذاشت الیزا. صد ترانه دلدادگی نرودا پیش از آشنایی با ماتیلده
نوشته شد، ولی به او تقدیم شده! تصور کنید اگر بتهوون پس از خلق فورالیزا،
کشف می‌کرد، الیزا شاتوت حیاط را صرفا به دلیل لکه کردن زمین دستور قطع
داده، آیا اثرش را به رمضون یخی نمی‌داد!

شاید شاملو از ابتدا تصمیم
داشته شعرهایش را به افراد خاص که با آن‌ها حرف داشته تقدیم کند، همان طور
که مثلا برای سیاه کل، کیوان، وارتان و … گفته؟ ولی برخی‌ها برایش مهم
نبوده یا در محظوریت بوده؟

خب یک اثر را یا تقدیم می‌کنن یعنی مربوط اش
می‌کنی و یا هدیه می‌کنی. خب اون‌ها که هدیه می‌شدن این طور بود که وقتی
شعر را جلوی کسی می‌خوند و او درخواست می‌کرد که شعر را به او بدهد این کار
را می‌کرد. وسواسی در هدیه کردن نداشت؛ و گاه نیز نوعی لوطی مسلکی در کار
بود.

در یک کلام گذشت زمان به اثبات می‌رساند چقدر شخصیت‌های مطرح شده
در مجموعه شعر شاملو به مسئولیت خطیر خود بی توجه بوده اند و فقط فخر و
مباهات را می‌شناخته اند.

چند سوال کمی خصوصی: رابطه شاملو با خانواده اش چطور بود؟

دوستای
کمونیست شاملو، عادت داشتن که او رو از احساس خانوادگی برانند؛ بر این
استدلال که این احساس، ضدانقلابیِ و مردم خانواده ما هستن. ولی خودشون از
همه سنتی‌تر بودن. یاد حرف اورل می‌افتم که می‌گه «همه مساوی اند، ولی یه
عده مساوی تراند.» حتی من یادمِ یه نقاشی کشیده بودم برای شعر پریا، شاملو
را توی دفتر مجله محاکمه کردن که چرا نقاشی بچه ات رو گذاشتی توی روزنامه؟

ما داریم کار اجتماعی می‌کنیم و نباید پای خانواده رو وسط بکشی. ضمنا این
که برای آدم ایده آلیست و شاعر اجتماعی خانواده یک چیز دست و پا گیره و
درجه دومِ؛ کارای پرت زیاد داره؛ چون باید برای بچه پوشک بگیری پارک ببری و
…! و دیگه نمی‌تونی شاعر جهانی بشی.

چرا شاملو یادداشت‌های
روزانه؛ یا چیزی شبیه به اون نوشت؟ در حالی که خاطرات یا یادداشت‌های او
می‌تونست برگی از تاریخ معاصر هم باشه؟

من خودم همیشه به شاملو می‌گفتم
چرا خاطرات ات را نمی‌نویسی، ولی یه صدا از پایین اعتراض می‌کرد که: «چرا
بنویسه؟ دشمن تراشی می‌شه!» خودش هم هیچی نمی‌گفت. ولی شاملو باید همه چیز
می‌نوشت.

«شاملوئیست ها» در گفت و گو با سیروس شاملو (2)

خب می‌تونست اون موقع منتشر نشه؟

خب بعدش هم این می‌شد؛
چون ایشون بنیاد راه انداخته! شاملو بابت زندگی تو ایران و در ایران
موندن، نشست روی کار دن آرام که کاری وقت گیر بود براش. در حالی که شاملو
اگر در آمریکا می‌موند، خیلی فعال‌تر بود؛ الان می‌تونست بدوه توی پارک ها!
اما آقای پاشائی از این جا تلفن می‌کنه به شاملو و می‌گه که در این جا
شایعه است که با رژیم شاه همکاری می‌کنی. حتی اگر همچین حرف دروغی بر
زبان‌ها هم افتاده بود پاشایی نباید این رو به شاملو می‌گفت. بلکه اون‌ها
شاملو را آوردن این جا و ایزوله اش کردن.

شما نامه‌های منتشر شده شاملو به پاشایی، آیدا و سامان را جزء آثار ادبی او می‌دونید؟

این‌ها
را فقط می‌شه اسم کتاب سازی و تجاری روش گذاشت. چون جنبه ادبی نداره. تمام
کارهای یک شاعر یا ادیب صرفا به بازگشایی کارهای دیگه اش کمکی نمی‌دونه.
هنوز هم قوه قضاییه نمی‌تونه تشخیص بده که نامه‌های یه شاعر به شخص دیگری،
جزء آثار خودش؟ یا متعلق به گیرنده است؟ این نامه‌ها بدون اجازه ورثه شاملو
چاپ شده؛ زیرا گیرنده‌های نامه بر این باوراند که هم نامه‌های فرستاده شده
از طرف شاملو متعلق به آن هاست و هم نامه فرستاده خودشان؟!


منبع: برترینها

۱۵ فیلم کم هزینه ولی بسیار موفق

: مقوله فیلم و سینما از محبوبیت زیادی برخوردار است و همه آن را دنبال می کنند. آثار سینمایی که در حال حاضر به نمایش در می آیند، از جلوه های ویژه کامپیوتری و تکنیک های بسیار پیشرفته ای استفاده می کنند تا بتوانند از نظر تجاری موفق شوند.

همین مسئله تماشاگران را به سالن های سینما می کشاند و فروش فیلم ها را بیشتر می نماید. با این حال برای بالا بردن فروش فیلم، همیشه هم نیازی به تقبل هزینه های سنگین و به کار گیری امکانات پیشرفته نیست و می توان با رعایت برخی اصول، با هزینه بسیار کمتر به موفقیت دست یافت.

ما در این مقاله قصد داریم ۱۵ فیلم کم هزینه و کم خرج که در گیشه ها به موفقیت چشمگیری دست پیدا کردند را به شما معرفی کنیم. تا پایان همراه باشید.

کلوپ صبحانه (The Breakfast Club)، سال ۱۹۸۵

15  فیلم کم هزینه و کم خرج که موفقیت خیره کننده ای در باکس آفیس به دست آوردند

بازیگران: امیلیو استیوز، مولی رینگوالد، جود نلسون، آنتونی میشل هال، الی شیدی.

پنج دانش آموز دبیرستانی به خاطر رفتار نا مناسب خود باید تمام مدت در مدرسه بمانند. هیچ یک از آن ها شبیه به هم نیستند، اما تمام دانش آموزان شخصیتی عجیب دارند و در دلشان رازهای فراوانی نهفته است. یکی از تاثیر گذار ترین فیلم های ویژه جوانان در زمان ما، با هزینه ای بسیار پایین ساخته شده است؛ هرچند که این مسئله نتوانست در سرنوشت نهایی فیلم تاثیر گذار باشد.

    رتبه : ۷٫۹


ایستگاه فروتویل (Fruitvale Station)، سال ۲۰۱۳

15  فیلم کم هزینه و کم خرج که موفقیت خیره کننده ای در باکس آفیس به دست آوردند

بازیگران: مایکل بی جردن، ملانی دیاز، اوکتاویا اسپنسر

این فیلم داستان مردی معمولی را روایت می کند که تصمیم گرفته زندگی اش را از اول و به شکلی تازه دنبال نماید. وی برای مدتی موفق می شود، اما پس از آن گذشته جنایی اش دوباره سر راه قرار می گیرد. این اثر سینمایی، زندگی واقعی را بدون هیچ گونه مورد اضافی به تصویر می کشد. شخصیت های اصلی فیلم در سرنوشت خود محبوس شده اند.

    رتبه: ۷٫۵


به خانه عروسکی خوش آمدید (Welcome to the Dollhouse)، سال ۱۹۹۵

15  فیلم کم هزینه و کم خرج که موفقیت خیره کننده ای در باکس آفیس به دست آوردند

بازیگران: هِدِر ماتاراتزو، کریستینا بروکاتو

«دان وینر» تصمیم می گیرد مدرسه را ترک کند، زیرا به سختی می تواند اطرافیانش را تحمل نماید. همکلاسی هایش که او را مسخره می کردند، معلم هایی که به وی فشار می آوردند و حتی خانواده اش که درکش نمی کردند، در همین دسته بندی قرار داشتند. اما تیره روزی های او با پیدا شدن یک دوست جدید به پایان می رسد. این فیلم که در جشنواره های مختلف موفق ظاهر شده، ماجرای ورود به دوره بزرگسالی و این که فرایند مذکور می تواند تا چه میزان پیچیده باشد را روایت می کند.

    رتبه: ۷٫۵


پای چپ من؛ داستان کریستی براون (My Left Foot: The Story of Christy Brown)، سال ۱۹۸۹

15  فیلم کم هزینه و کم خرج که موفقیت خیره کننده ای در باکس آفیس به دست آوردند

بازیگران: دنیل دی لوئیس، برندا فریکر، آلیسون ولان

این فیلم که توانسته جایزه اسکار بهترین بازیگر مرد را از آن خود نماید، ماجرای مردی مصمم را روایت می کند که نمی گذارد بیماری فلج مغزی زندگی اش را به نابودی بکشاند. وی با استفاده از پای چپ خود که بیماری روی آن تاثیری نداشته، نقاشی می کشد، کتاب می نویسد و شجاعت و اراده مثال زدنی در غلبه بر مشکلات زندگی را نشان می دهد.

    رتبه: ۷٫۹


هاف نلسون (Half Nelson)، سال ۲۰۰۶

15  فیلم کم هزینه و کم خرج که موفقیت خیره کننده ای در باکس آفیس به دست آوردند

بازیگران: رایان گاسلینگ، شریکا اپس، آنتونی مکی

دَن فردی جوان، باهوش و با شخصیت است. وی تمام توانایی های لازم برای تبدیل شدن به یک معلم موفق در مدرسه را دارد. اما در این میان مشکلی وجود دارد. وی به طور مخفیانه مواد مخدر مصرف می کند و یکی از دانش آموزان دختر او متوجه این مسئله می شود. رابطه آن ها بر پایه همین راز مشترک شکل می گیرد. علی رغم بودجه اندک فیلم و اینکه فیلمبرداری تنها ۲۳ روز طول کشیده، اثر سینمایی توانسته موفق ظاهر شود.

    رتبه: ۷٫۲


ناهار نیمه آگوست (Mid-August Lunch)، سال ۲۰۰۸

15  فیلم کم هزینه و کم خرج که موفقیت خیره کننده ای در باکس آفیس به دست آوردند

بازیگران: والریا دی فرانسیسیس، مارینا کاچیوتی

یک مرد میان سال ایتالیایی گرفتار بدهی های فراوان می شود، اما خوش بین و امیدوار باقی می ماند. مادر وی که همراه با او زندگی می کند، نیاز به مراقبت و توجه دارد. افراد دیگری نیز در زندگی او وجود دارند که وی باید از آن ها مراقبت نماید. این فیلم زندگی واقعی که در شهر رُم جریان دارد را روایت می کند و توانسته با بودجه کم نظر علاقه مندان به سینما را به خود جلب نماید.

    رتبه: ۷


جدایی نادر از سیمین (A Separation)، سال ۲۰۱۱

15  فیلم کم هزینه و کم خرج که موفقیت خیره کننده ای در باکس آفیس به دست آوردند

بازیگران: پیمان معادی، لیلا حاتمی.

طلاق هیچگاه آسان نیست، اما برای پیمان معادی و لیلا حاتمی ماجراهایی پیش می آید که زندگی شان را دگرگون می سازد. این فیلم درام توانسته بیشتر جوایز معتبر از جمله گلدن گلوب و اسکار را از آن خود کند که چنین چیزی برای فیلمی با بودجه اندک تقریبا بی سابقه بوده است.

    رتبه: ۸٫۴


آجر (Brick)، سال ۲۰۰۵

15  فیلم کم هزینه و کم خرج که موفقیت خیره کننده ای در باکس آفیس به دست آوردند

بازیگران: جوزف گوردون لویت، نورا زیهنتر، لوکاس هاس، امیلی دی راوین

برندن فرای فردی که با نامزدش مشکل پیدا کرده، در می یابد که او دچار مشکل شده و قصد دارد به هر وسیله ای وی را نجات دهد. تلاش های او ماجراهای خطرناکی را به وجود می آورد. در این فیلم هیجانی کلیشه های معمول به چشم نمی خورند.

    رتبه: ۷٫۴


ناپلئون دینامیت (napoleon dynamite)، سال ۲۰۰۴

15  فیلم کم هزینه و کم خرج که موفقیت خیره کننده ای در باکس آفیس به دست آوردند

بازیگران: جان هدر، جان گریز، آرون روئل

یک نوجوان دمدمی به نام ناپلئون همراه با دوستش پدرو، درگیر انتخابات مدرسه می شوند و قصد دارند در رقابت با همکلاسی های موفق و مشهور خود به پیروزی برسند. کارهای بسیار بامزه و خنده دار آن ها باعث شده که این فیلم یکی از موفق ترین آثار کمدی با بودجه پایین لقب بگیرد و بتواند ۴۴ میلیون دلار سود از آن تهیه کنندگانش کند.


برانسون (Bronson)، سال ۲۰۰۸

15  فیلم کم هزینه و کم خرج که موفقیت خیره کننده ای در باکس آفیس به دست آوردند

این فیلم ماجرای چارلز برانسون یکی از خطرناکترین جنایتکاران انگلیس را روایت می کند. او تقریبا ۴۰ سال از عمرش را در سلول انفرادی سپری کرده است. هر دقیقه ای که از فیلم می گذرد، شما بیشتر وارد دنیای عجیب و اسرار آمیز چارلز می شوید.

    رتبه: ۷٫۱


وندی و لوسی (Wendy and Lucy)، سال ۲۰۰۸

15  فیلم کم هزینه و کم خرج که موفقیت خیره کننده ای در باکس آفیس به دست آوردند

بازیگران: میشل ویلیامز، لوسی.

زنی جوان به نام وندی، تصمیم می گیرد برای تغییر زندگی همراه با سگ خود لوسی به یک مسافرت طولانی برود. این فیلم مملو از احساسات است و فداکاری، دوستی و تنهایی را نشان می دهد.

    رتبه: ۷٫۱


تنها یک بار (Once)، سال ۲۰۰۶

15  فیلم کم هزینه و کم خرج که موفقیت خیره کننده ای در باکس آفیس به دست آوردند

بازیگران: گلن هانسارد، مارکتا ایرگلووا.

این فیلم داستان یک نوازنده خیابانی همراه با یک مادر جوان را روایت می کند که به صورت اتفاقی یکدیگر را در خیابان های دوبلین ملاقات می کنند و در می یابند که علاقه واقعا وجود دارد. این فیلم موزیکال در سراسر دنیا به شهرت رسید؛ آن هم در حالی که تقریبا بودجه ای برای آن در نظر گرفته نشده بود.

    رتبه: ۷٫۹


زمینی دیگر (Another Earth)، سال ۲۰۱۱

15  فیلم کم هزینه و کم خرج که موفقیت خیره کننده ای در باکس آفیس به دست آوردند

بازیگران: بریت مارلینگ، ویلیام مپودر

دانشمندان سیاره ای کشف می کنند که کاملا مشابه با زمین است. در این سرزمین نیز مردمانی شبیه به ما زندگی می کنند و روزگار می گذارنند. برای رودا که زندگی اش به خاطر زمین شماره دو از بین رفته، این واقعیت موازی بیش از پیش جلب توجه می کند. فیلم در جریان اینکه وی به سیاره جدید برود یا نه، پیگیری می شود.

    رتبه: ۷


در کمپانی مردان (In the Company of Men)، سال ۱۹۹۷

15  فیلم کم هزینه و کم خرج که موفقیت خیره کننده ای در باکس آفیس به دست آوردند

بازیگران: آرون اکهارت، استیسی ادواردز، مت مالوی.

دو کارمند شرکت برای انجام یک ماموریت به خارج شهر فرستاده می شوند که بسیار خسته کننده است. بنابراین آن ها تصمیم می گرند کمی سفر خود را هیجان انگیز کنند و خیلی زود می فهمند که این برنامه جواب خواهد داد. سازندگان موفق شدند علی رغم بودجه اندک، فیلمی بسازند که بتواند در باکس آفیس نیز موفق ظاهر شود.

    رتبه: ۷٫۳


تعقیب (Following)، سال ۱۹۹۸

15  فیلم کم هزینه و کم خرج که موفقیت خیره کننده ای در باکس آفیس به دست آوردند

نویسنده ای برای پیدا کردن شخصیت های داستان خود، شروع به تعقیب افراد در خیابان ها می کند. تا اینکه یک روی فرد مورد نظرش را پیدا می نماید و تصمیم می گیرد با کمک آن تعدادی سرقت انجام دهد. اما یکی از آن ها در دام دیگری افتاده است. نخستین فیلم بلند کریستوفر نولان، بعدها پایه گذار آثار فاخری مانند پرستیژ، تلقین و در میان ستارگان می گردد. با این حال استعداد نولان از کارگردانی هوشمندانه یکی از کم هزینه ترین فیلم های تاریخ، کاملا مشخص بود.

    رتبه: ۷٫۶


منبع: برترینها

تبلور روح ملت‌ها و سند هویت ملی

صنایع دستی مجموعه ‌ای از هنرها و صنایع است که محصول آ‌نها به صورت عمده با استفاده از مواد اولیه‌ بومی به کمک دست و ابزار دستی تولید می شود. در هر یک از فرآورده‌ های این صنایع، ذوق هنری و خلاقیت فکری صنعتگر سازنده تجلی پیدا می کند و همین عامل، وجه تمایز اصلی این گونه محصول‌ ها از مصنوعات مشابه ماشینی و کارخانه ای آنها به شمار می رود.صنایع دستی حاصل روح ملت ها و آیین فرهنگ ملی کشورها است که به سادگی با رجوع به آمار صنایع دستی می توان به روحیه مردم آن کشورها پی برد. بنابراین این صنایع تنها یک کالا برای مبادله نیست بلکه خصوصیت های فرهنگی و ویژگی های اقوام از طریق آن مبادله می شود و به نوعی ارتباط میان ملت ها را تقویت می کند.

هنرهای بومی، قومی و کاربردی مصداقی از هویت هنری و بخش ارزش مدار و تحسین برانگیز میراث فرهنگی و اقتصاد هنرمند- صنعت گرا است که با سیر صعودی تغییر شیوه زندگی و نداشتن تطبیق با کاربرد زندگی امروزی به مرور، کاربرد و حتی هویت خویش را از دست داده اند. از این رو بسیاری از صنایع دستی ضمن داشتن سابقه دیرینه ای در ادوار مختلف و مرتفع ساختن نیازهای زندگی روزمره به دلیل نداشتن کاربرد، دچار اضمحلال و فراموشی شده اند.همین جنبه های مهم و تاثیرگذار بودن صنایع دستی باعث شد تا پس از جنگ جهانی دوم این صنایع با محتوای هنری و فرهنگی توجه کشورهای پیشرفته را به خود جلب کند و۱۰ ژوئن ۱۹۶۴میلادی، نخستین کنگره جهانی در این زمینه با شرکت مسوولان اجرایی استادان دانشگاه، هنرمندان و صنعت گران بیش از ۴۰ کشور جهان در نیویورک برگزار شد که در قطعنامه پایانی آن، تشکیل شورای جهانی صنایع دستی به عنوان نهاد وابسته به یونسکو به تصویب رسید.

تأسیس سازمان ملل متحد، محافظت از میراث های فرهنگی بشری را بر عهده سازمان تربیتی ـ علمی و فرهنگی ملل متحد(یونسکو) گذاشت که از ۱۹۶۴ میلادی با تشکیل «شورای جهانی صنایع دستی» در قالب یکی از ارگان های وابسته به یونسکو، صنایع دستی و سنتی به صورت بخشی از زندگی فرهنگی- اقتصادی ملت ها اهمیت پیدا کرد. ایران نیز از ۱۳۴۷ خورشیدی از طریق سازمان صنایع دستی ایران به عضویت شورای جهانی صنایع دستی و به عضویت مجمع آسیا و اقیانوسیه شورا درآمد.پژوهشگر گروه اطلاع رسانی ایرنا به مناسبت «روز صنایع دستی» با «فتحعلی قشقایی فر» عضو هیات علمی دانشکده معماری و هنر دانشگاه کاشان به گفت وگو پرداخت.

کارکرد تزیینی صنایع دستی
قشقایی فر درباره کارکرد صنایع دستی گفت: این صنایع بر مبنای کارکردی که دارند بازار و اقصاد را نیز رونق می دهند. در گذشته صنایع دستی یک محصول کارکردی و کاربردی در فضای زندگی عامه مردم بود؛ چرا که نیازهای روزمره آنها را در زمینه های مختلف پوشش می داد اما این مهم به مرور ضعیف شد و محصول هایی با قیمت های مناسب و تنوع بیشتر جایگزین این صنایع شدند. بنابراین تولید محصول های دست ساز کم کم کاهش پیدا کرد. هر چند هنرمندان و صنعت گران برای اینکه این محصول را در بازار حفظ کنند سعی کردند که از جنبه های کاربردی آن بکاهند و بیشتر جنبه تزیینی به آن بدهند.

عضو هیات علمی دانشکده معماری و هنر دانشگاه کاشان اظهار داشت: با این تغییر کارکرد صنایع دستی در ردیف دوم و چندم خواسته های خریداران قرار گرفت و اکنون این محصول ها جنبه های کاربردی و کارکردی چنان تاثیرگذاری ندارند؛ یعنی از الزامات زندگی مردم خارج شدند و جامعه به صنایع دستی به عنوان یک محصول زینتی نگاه می کنند. با توجه به این امر صنایع دستی یک بازار ثابت ندارد که هنرمند و یا صنعت گر بتوانند به آن اتکا کند.

واردات صنایع دستی نامرغوب تهدیدی برای صنایع دستی داخلی
مدیر گروه فرش دستباف دانشگاه کاشان با اشاره به کارکرد صنایع دستی بیان کرد: صنایع دستی با تغییر کارکرد بیشتر استفاده سوغات و تزیین پیدا کرده است که در بازار داخل و خارجی به فروش می رسد. به هر اندازه که در داخل شرایط زندگی مردم بهتر باشد به صنایع دستی نیز توجه بیشتری می شود. البته این محصول در داخل بازار خوبی ندارد زیرا درآمد متوسط مردم پایین است و به جای خرید این محصول ها به نیازهای روزمره خود توجه می کنند.وی در ادامه افزود: یکی از جنبه های مهم بازر صنایع دستی در داخل رقابت است؛ یعنی صنایع دستی فراوانی از کشورهای هند، پاکستان و … با قیمت کم و به صورت عمده وارد کشور می شود که بازار صنایع دستی را که در داخل تولید شده اند، تحت تاثیر قرار می دهد و تهدید برای آنها به حساب می آید؛ چرا که توجه مردم بیشتر به قیمت کالاها است و آن کالایی را که قیمت کمتری دارد، انتخاب می کنند.

صادرات صنایع دستی تحت تاثیر اقتصاد و سیاست
قشقایی فر درباره صادرات صنایع دستی یادآور شد: صادرات این محصول ها همیشه تحت تاثیر وضعیت اقتصادی و سیاسی قرار دارد. به همین دلیل صنایع دستی که در ایران تولید می شود در کشورهایی که به لحاظ فرهنگی و اجتماعی با فرهنگ ایران آشنا هستند و روابط دوجانبه وجود دارد از جایگاه بهتری برخوردار است اما در کشورهایی که به لحاظ سیاسی با ایران مشکل دارند ارایه صنایع دستی در آنها محدودیت های فراوانی دارد و این موضوع نیز رونق این صنایع را کاهش می دهد.

تناسب سازی صنایع دستی با نیاز روز جامعه
عضو هیات علمی دانشکده معماری و هنر دانشگاه کاشان اظهار داشت: خلاقیت و نوآوری در هنرهای بومی، قومی و کاربردی از مؤلفه های ضروری در صیانت و ماندگاری این نوع از هنرها محسوب می شود. امروزه رسالت و راهبرد هنرمندان و صنعت گران هنرهای سنتی و صنایع دستی، تولید این گونه هنرها با توجه به ۲ مقوله فرهنگی و اقتصادی است که هر ۲ مقوله، عزم جدی و اهتمام ویژه در به کارگیری خلاقیت و نوآوری را نیاز دارند. صنایع دستی ایران به لحاظ تکنیک، تولید و کیفیت در جایگاه مناسبی قرار دارد اما مهمترین معضل در ارایه، تبلیغات، فروش و حضور در بازار جهانی است. یکی از ویژگی های صنایع دستی کشورمان تنوع زیاد محصول و تکنیک به شمار می رود که باید به عنوان یک امتیاز برای ارایه به بازار جهانی در نظر گرفته شود.

مدیر گروه فرش دستباف دانشگاه کاشان بیان کرد: یکی دیگر از ویژگی های صنایع دستی، اصالت آن است و این مهم را به عنوان تکرار یک محصول شبیه به گذشته آن می دانند زیرا تکرار زیاد یک محصول باعث کاهش خریدار می شود؛ در صورتی که اگر محصولی تولید حداقلی داشته باشد می تواند مخاطب بیشتری را جذب کند. تفاوت صنایع دستی با هنرهای دیگر نیز در همین است که بعضی صنایع دستی هنوز رویکردهای کاربردی هم دارند و تنها نمی توان نگرش تزیینی به آن داشت. بنابراین لازم است که صنایع دستی با نیاز روز جامعه تناسب سازی شود تا بتواند بازار بهتری پیدا کند.

توجه دولت به گردشگری؛ تقویت بازار صنایع دستی
این استاد دانشگاه درباره ارتباط صنعت گردشگری و صنایع دستی یادآور شد: توجه دولت ها به صنعت گردشگری اهمیت زیادی در رونق آن دارد زیرا وقتی صنعت گردشگری کشور تقویت شود جنبه های مهمی را تحت تاثیر خود قرار می دهد زیرا محصول هایی که در کنار صنعت گردشگری رونق پیدا می کند، هنرهای بومی و صنایع دستی خواهد بود. از این رو شرایط سیاسی مطلوب و ارتباط با کشورهای دیگر باعث می شود که گردشگران زیادی وارد کشور شوند و این امر تقویت بازار صنایع دستی را به دنبال دارد. دولت با تقویت زیرساخت های اقتصادی، توان اقتصادی مردم را نیز بالا می برد و این مهم سبب رونق گردشگری داخلی و به دنبال آن توجه به صنایع دستی خواهد شد. بنابراین با تقویت معیشت مردم به تقویت بازار صنایع دستی در کشور کمک می کند.

استفاده شرکت ها و مراکز دولتی از صنایع دستی
قشقایی فر درباره دیگر راه های تقویت صنایع دستی، اظهار داشت: شرکت ها و نهادهای دولتی هنگامی که می خواهند هدیه هایی را به افراد بدهند بیشتر از صنایع دستی با کیفیت مرغوب استفاده کنند. البته این کار انجام می شود اما بیشتر از محصول های ارزان و با مرغوبیت کمتر استفاده می کنند که این امر می تواند به عنوان یک تهدید برای صنایع دستی محسوب شود. برای نمونه یکی از محصول هایی که شرکت های و مراکز دولتی به آن توجه کرده اند ظروف مینایی است که به صورت معمول این نهادها به دنبال قیمت پایین هستند به همین دلیل هم هنرمند محصول با کیفیت پایین تولید می کند و این امر به جای اینکه به عنوان یک فرصت تلقی شود، تهدیدی برای صنایع دستی است.

عضو هیات علمی دانشکده معماری و هنر دانشگاه کاشان در پایان گفتت: دولت باید برای تقویت صنایع دستی از فارغ التحصیلان و جوانانی که در حوزه صنایع دستی فعال هستند، حمایت کند که یکی از راه های حمایت، وام های کم بهره با فرصت بازپرداخت طولانی به شمار می رود زیرا تولید و فروش صنایع دستی زمان بر است و به همین دلیل هنرمند باید فرصت کافی برای تولید و فروش محصول خود داشته باشد.


منبع: بهارنیوز

انتقاد پیت از رییس‌جمهور به زبان طنز

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، برد پیت با حضور در برنامه جیم جفری همه را غافلگیر کرد. این بازیگر سرشناس در قامت کارشناس هواشناسی در این برنامه حاضر شد.مجری برنامه جیم جفری در پایان برنامه خطاب به تماشاگران گفت: «برای درک بهتر تبعات خروج ترامپ از معاهده آب و هوایی پاریس از کارشناس هواشناسی دعوت می‌کنیم که برایمان توضیح دهد.»

دوربین که به سمت کارشناس هواشناسی چرخید همه غافلگیر شدند چرا که برد پیت را در قامت کارشناس هواشناسی روبه‌روی نقشه‌ای از جهان دیدند، که حرارت در سراسر آن قابل مشاهده بود. برد پیت به زبان طنز با اشاره به نقاط مختلف جهان روی نقشه اعلام کرد که در تمام نقاط دمای هوا افزایش خواهد یافت. او در پاسخ به پرسش مجری درباره پیش‌بینی هوای آینده گفت: «آینده‌ای وجود ندارد.» به این ترتیب برد پیت به زبان طنز از سیاست‌های محیط زیستی دونالد ترامپ و تصمیم او برای خروج از معاهده پاریس انتقاد کرد.
برد پیت در حال تبلیغ فیلم جدیدش در همکاری با نتفلیکس است. برد پیت در این فیلم با نام «ماشین جنگ» نقش یک ژنرال چهار ستاره ارتش آمریکا را بازی می‌کند. بازیگر «حرامزاده‌های لعنتی» به همراه ستارگانی چون لئوناردو دی‌کاپریو، مایکل مور و بت میدلر با تصمیم ترامپ برای خروج از معاهده پاریس مخالفت کرده است.


منبع: بهارنیوز

اطلاعیه دفتر موسیقی درپی انتشار قطعه «کبیر» بنیامین

دفتر موسیقی وزارت ارشاد در پی انتشار قطعه «کبیر» بنیامین بهادری -خواننده پاپ- اطلاعیه‌ای را منتشر کرد.

به گزارش ایسنا، در متن این اطلاعیه آمده است: «در  پی انتشار قطعه «کبیر» که  توسط  آقای  بنیامین  بهادری  اجرا  و  در  فضای  مجازی  منتشر  شده  است،  برخی  از  مردم  و  دست‌اندرکاران  حوزه موسیقی  از  دفتر  موسیقی  وزارت  فرهنگ  و  ارشاد  اسلامی  در  مورد  چگونگی  انتشار  آن  سؤالاتی  داشتند  که بدینوسیله  به  اطلاع  می‌رساند  که اثر  یادشده  در  خارج  از  کشور  تهیه  و  منتشر  گردیده  و  هیچگونه  مجوز  انتشار  از  مراجع  قانونی ندارد.»


منبع: عصرایران

«وودی آلن» همه را غافلگیر کرد

به گزارش ایسنا، «هالیوود ریپورتر» نوشت: «وودی آلن» از مشهورترین کارگردان‌های هالیوود و برنده چهار تندیس اسکار است که حتی برای گرفتن اسکار هم در مراسم رسمی سینمایی شرکت نمی‌کند، اما او روز گذشته برای اعطای جایزه دوست قدیمی خود «دایان کیتون» در چهل‌وپنجمین مراسم موسسه فیلم آمریکا (AFI)  ناگهان روی سن حاضر شد و حاضران متعجب، ایستاده او را تشویق کردند.«دایان کیتون» بازیگری است که سال ۱۹۷۷ جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش اول زن را برای بازی در «آنی هال» به کارگردانی «آلن» کسب کرده است. کارگردان «نیمه‌شب در پاریس» وقتی روی صحنه این مراسم تقدیر حاضر شد، گفت: «این زنی است که در همه چیز عالی عمل می‌کند. من و دایان راه زیادی با هم طی کرده‌ایم.»

«آلن» که تنها یک بار در سال ۲۰۰۲ در مراسم اسکار حاضر شد، سپس با لحنی طنزگونه «کیتون» را با شخصیت «ایو هرینگتون» در فیلم «همه چیز درباره ایو» مقایسه کرد و گفت که نمی‌خواسته بگوید «دایان» هم مثل او «به طور بی‌رحمانه‌ای جاه‌طلب» است.«وودی آلن» پس از شوخی‌های متعددی که درباره «کیتون» به زبان آورد و او و حاضران را برای مدتی خنداند، با لحنی جدی به سخنانش پایان داد و گفت: «مسلما بیشتر آن‌چه را من در زندگی موفق به انجامش شده‌ام به او مدیونم.»

«دایان کیتون» هم سپس روی سن آمد و گفت: «وای خدای من! دلم می‌خواهد گریه کنم. امشب تجربه شگفت‌انگیزی برایم بود.»«وودی آلن» کمدین، بازیگر، کارگردان، نویسنده، موسیقی‌دان و نمایشنامه‌نویس آمریکایی است. او فعالیت حرفه‌ای خود را به عنوان یک نویسنده کتاب‌های طنز و سپس در نقش کمدین روی صحنه شروع و سپس در دهه ۶۰ میلادی، فعالیت فیلمسازی خود را آغاز کرد. او طی سه دهه فیلمسازی، بیش از ۴۵ فیلم ساخته که با آن‌ها افتخارات و جوایز سینمایی متعددی کسب کرده است که از مهم‌ترین آن‌ها می‌توان به چهار جایزه اسکار و دو جایزه «گلدن گلوب» اشاره کرد.

دو جایزه‌ بهترین کارگردانی و شش جایزه‌ بهترین فیلم‌نامه از جوایز «بفتا»ی انگلیس، خرس نقره‌ای جشنواره‌ برلین در سال ۱۹۷۵، جایزه‌ «فیپرشی» جشنواره‌ کن در سال ۱۹۸۵ برای «رز بنفش قاهره»، دو جایزه‌ بهترین فیلم خارجی از جوایز سزار فرانسه برای «منهتن» و «رز بنفش قاهره»، جایزه بهترین فیلم اروپایی از جوایز «گویا»ی اسپانیا در سال ۲۰۰۶ برای «امتیاز نهایی»، شیر طلای افتخاری جشنواره‌ ونیز در سال ۱۹۹۵ و جایزه‌ یک عمر دستاورد سینمایی از جشنواره‌ «سن‌سباستین» در سال ۲۰۰۴ از دیگر افتخارهای سینمایی این کارگردان محسوب می‌شوند. او ۲۴ بار نامزد اسکار و چهار بار برنده آن شده که این جوایز شامل یک اسکار بهترین کارگردانی و سه جایزه اسکار بهترین فیلم‌نامه غیراقتباسی می‌شود.
»آنی‌هال»، «صحنه‌های داخلی»، «منهتن»، «خاطرات اکلیلی»، «امتیاز نهایی»، «آلیس»، «ویکی کریستینا بارسلونا»، «گلوله‌های بر فراز برادوی«، «آفرودیت قدرتمند»، «شالوده‌شکن»، «نیمه‌شب در پاریس»، «تقدیم به رم با عشق»، «یاسمن غمگین»، «کافه  سوسایتی» و «مرد بی‌منطق» از جمله ساخته‌های این کارگردان صاحب‌نام سینمای جهان است


منبع: بهارنیوز

سینماها، تحت تاثیر حادثه تروریستی

به گزارش ایسنا، در روزهایی که فیلم‌های کمدی سینماها به ویژه «نهنگ عنبر» در هر شرایطی با استقبال مخاطبان روبرو شده بودند، اتفاقات اخیر در تهران باعث کاهش تعداد تماشاگران سینماها شده است.علی سرتیپی – مدیرعامل موسسه پخش فیلمیران – در گفت‌وگویی با ایسنا بیان کرد: با توجه به اتفاقات رخ داده و توصیه‌هایی که به مردم شده بود، قطعا حوادث تروریستی تهران بر میزان فروش فیلم‌ها تاثیر داشته و دست‌کم شاهد افت ۳۰ تا ۴۰ درصدی در فروش فیلم‌ها بوده‌ایم که امیدوارم در روزهای آینده شرایط بهتر شود.
وی در عین حال گفت: فیلم «نهنگ عنبر» به کارگردانی سامان مقدم تا شب گذشته (پنجشنبه ۱۸ خردادماه) ۱۲ میلیارد و ۱۰۰ میلیون تومان در کشور فروش داشته و «برادرم خسرو» به کارگردانی احسان بیگلری نیز یک میلیارد و ۳۵۰ میلیون تومان فروخته است.همچنین سعید خانی ـ مدیر پخش شرکت نسیم صبا ـ نیز از افت فروش فیلم «مادر قلب اتمی» به کارگردانی علی احمدزاده در روزهای چهارشنبه و پنج‌شنبه و پس از حوادث اخیر تهران خبر داد و افزود: این فیلم پس از ۹ روز اکران که دو روز هم با تعطیلی همراه بود، در تهران با ۱۶ سالن ۵۲۰ میلیون تومان و شهرستان‌ها با ۱۲ سالن ۱۸۰ میلیون تومان فروخته است که در کل به فروش ۷۰۰ میلیون تومان می‌رسد.
غلامرضا فرجی ـ مدیر پخش حوزه هنری ـ هم اولین آمار فروش فیلم «زیر سقف دودی» پوران درخشنده را که  فقط دو روز از شورع اکرانش می‌گذرد، ۸۰ میلیون تومان در تهران اعلام کرد.علاوه براین‌ فیلم‌ها، طبق اعلام احمد مختاری از دفتر پخش هدایت فیلم، فیلم «ویلایی‌ها» به کارگردانی منیر قیدی با ۴۷۰ میلیون تومان فروش در تهران و ۱۲۰ میلیون تومان در شهرستان به جمع فروش ۵۹۰ میلیونی رسیده است.فیلم «آشوب» کاظم راست‌گفتار هم تا کنون ۳۷۳ میلیون تومان در کشور فروخته است.
مختاری جدیدترین آمار فروش دو فیلم «خوب،بد، جلف» پیمان قاسمخانی و «گشت ۲» سعید سهیلی که هنوز در چند سینما تهران و شهرستان اکران می‌شوند به ترتیب ۱۶ میلیارد و ۱۶۰ میلیون تومان و ۱۹ میلیارد و ۸۵۰ میلیون تومان اعلام کرد.


منبع: بهارنیوز

واکنش رامبد جوان به حوادث تروریستی تهران

ما با وجود اینکه آزرده‌ایم، از این اتفاق اعلام تنفر می‌کنیم و عزادار هستیم، موظفیم برای حفظ روحیه جمعی کشورمان به همه نشان دهیم که ادامه می‌دهیم، در کنار هم هستیم

رامبد جوان با اشاره به حوادث تروریستی تهران اظهار کرد: ما موظف هستیم برای حفظ روحیه جمعی کشورمان به همه نشان دهیم که ادامه می‌دهیم و در کنار هم هستیم.

به گزارش ایسنا، رامبد جوان در ابتدای برنامه شب گذشته (۱۸ خرداد) «خندوانه» در بخشی ضبط‌شده با اشاره به حوادث تروریستی تهران گفت: ما با وجود اینکه آزرده‌ایم، از این اتفاق اعلام تنفر می‌کنیم و عزادار هستیم، موظفیم برای حفظ روحیه جمعی کشورمان به همه نشان دهیم که ادامه می‌دهیم، در کنار هم هستیم، نمی‌ترسیم و شادی می‌کنیم و این نشان‌دهنده روح زندگی در مردم ایران است.

سازنده و مجری برنامه «خنداونه» گفت: آرزو می‌کنیم که روح شهدای حادثه تروریستی تهران قرین رحمت الهی قرار بگیرد و آمرزیده شود. برای خانواده‌های آنها نیز آرزوی سلامتی و صبر می‌کنیم. ما مردم ایران بار اولمان نیست که در برابر اتفاقاتی تا این اندازه بد قرار می‌گیریم. ایران شهید زیاد داده است. ولی اصولا در همه این اتفاق‌هایی که افتاده ما همیشه کنار هم ایستاده‌ایم و به این اتفاق‌ها نشان داده‌ایم که ما در کنار هم هستیم.

او همچنین با اشاره به برنامه‌ «خنداونه» در شب اتفاقات تروریستی تهران، اظهار کرد: متاسفانه در برنامه شب گذشته نتوانستیم این بخش را ضبط و تقدیم شما کنیم.


منبع: عصرایران

ترانه های سیاسی؛ از «یار دبستانی» تا «دوباره ایران»

هفته نامه کرگدن – حورا نژاد صداقت: چرا ترانه ها و تصنیف های سیاسی برای ما ایرانی ها مهم است؟ چرا هنوز هنگام شکست های سیاسی مان ترانه «مرغ سحر» از ملک الشعرای بهار را می خوانیم و حتی در پرهیجان ترین احوال سیاسی مان سراغ «یار دبستانی من» می رویم؟ تازه ترین مصداقش هم برای همین یکی، دو هفته پیش است که گروه های مختلف در خیابان و ستادهای انتخاباتی جمع می شدند و «یار دبستانی من» یا حتی «دوباره ایران» را که ساخته ای جدید بود می خواندند.

این گروه ها نه پیر و جوان را از هم جدا می کرد و نه فرهیختگان ادب شناس را از مردم عادی. تمام این سوالات موجب شد که به سراغ عبدالجبار کاکایی، شاعر و ترانه سرا بروم. آن هم دقیقا چند روز بعد از خبر اعلام نتایج انتخابات که هنوز هم ترانه های سیاسی را می شد با صدای بلند از زبان مردم کوچه و بازار شنید.

ترانه های سیاسی؛ از «یار دبستانی» تا «دوباره ایران»

از دوران مشروطه در ترانه ها و تصنیف ها، صدای وطن و انتقاد از اجتماع و … بلند می شود و اتفاقا همین ترانه ها بین مردم رواج پیدا می کند و گاهی عامل حرکت اجتماع می شود. اگر موافقید بحث را با مروری بر همین سابقه شروع کنیم.

– خاستگاه ترانه در تاریخ اغلب ملت ها قاطبه عمومی جامعه بوده است. مثلا حتی در ایران نیز سرایندگان ترانه تا پیش از عصر مشروطه افراد گمنامی بودند. بنابراین میراث ترانه های ملل مختلف از لحاظ انتقادهای اجتماعی مثل فقر، جنگ و … مشترک است.

یعنی در ترانه های فولکلور و فکاهیات موضوعاتی مطرح می شده است که با سرنوشت یک ملت ارتباط داشتند. در ادبیات کلاسیک فارسی، دوبیتی را در قالب رسمی ترانه گذشته های ایران به حساب می آورند؛ قالبی که به لحاظ استراتژی سیاسی هم کوتاه است و هم چندان نیاز به کتابت ندارد و البته قابلیت حفظ شدن را نیز دارد. مانند رباعیات خیام که انتقادهای اجتماعی تندی در خود دارد و به خاطر فرم کوتاه شان زیاد بین مردم رایج می شد.

یعنی شما رباعیات خیام را هم ترانه به حساب می آورید؟

– شاید به لحاظ ادبی نتوان گفت که رباعیات خیام ترانه است، اما از آن جهت که خاستگاهش انتقاد از نظام موجود است و شاعر مانند ادیبان درباری در انتظار دریافت صله از سوی حاکمان نیست، پس نوعی سرایش مردمی به حساب می آید که گاهی هم بی نام و لا ادری است و به همین دلایل می توان آنها را ترانه هم دانست.

این سبک از ترانه سرایی ها که حتی در دوران صفویه به صورت خنیاگری و آواز در مجالس شاهان خوانده می شدند، همواره سرایندگانی ناشناخته داشتند. این روند ادامه پیدا می کند تا زمانی که به عصر پیش از مشروطه یا مشروطه می رسیم. با حضور شیدا و عارف است که ترانه رویکرد و قالبی رسمی پیدا می کند.

چطور در این دوره ترانه دچار چنین تحولی می شود؟

– علاوه بر رشد مطبوعات، مطالبات مردمی نیز سطح یکسانی پیدا می کند و همچنین نیاز به گفتگو با عموم مردم ایجاد می شود. در چنین وضعیت جدیدی میتینگ ها، روزنامه ها و البته ترانه ها بهتر می توانستند نقش موثر خود را ایفا کنند. انقلاب مشروطه تغییرات جدی در چهره سیاسی – اجتماعی ایرانیان ایجاد کرد که طی آن، رعیت به ملت تبدیل می شود و ملت خواسته هایی مانند عدالت و آزادی و قانون و … پیدا می کند. خلاصه، از همین جاست که تصنیف شکل دیگری می گیرد و رفته رفته خودش را به عنوان یک قالب ادبی مستقل به جامعه عرضه می کند.

ترانه های سیاسی؛ از «یار دبستانی» تا «دوباره ایران»

اما یک مسئله این است که تصنیف چه در آغاز شکل گیری و چه در ادامه روند رشد و شکوفایی اش نمی تواند اثر تمام عیار صددرصد محسوب شود زیرا بخشی از یک هنر تالیفی است، حتی در بعضی از ملل مجاور ما مثل عرب ها، هرگز تصنیف را «شعر» نمی دانند، بلکه از آن با عنوان «کلام» یاد می کنند.

ما نیز خودمان به همین کلام ساخته شده ای که پایه موسیقایی نیز دارد، به سادگی «شعر» نمی گوییم و از آن معمولا با عنوان «ترانه» و «تصنیف» یاد می کنیم. پس سازندگان تصنیف ها گرچه گاهی از ظرفیت های شعر استفاده می کنند، ولی لزوما شاعر نیستند. هر چند اگر سرایندگان تصنیف، شاعرانی باشند که موسیقی را نیز بشناسند و از این طریق بتوانند روح جمعی جامعه را صید کنند و برای آن مفاهیمی را خلق کنند؛ درست مانند مرحوم ملک الشعرای بهار.

جالب است که نخستین رواج دهندگان تصنیف در همان دوران مشروطه، دست بر قضا از فنون شاعری نیز برخوردار بودند، مانند امیر جاهد، نواب صفا، بیژن ترقی، رهی معیری و …

صحبت بر سر ترانه سرایی شاعران عصر مشروطه و خصوصا ملک الشعرای بهار بود. نقش او و این تحولات اجتماعی بر ترانه سرایی یا برعکس نقش ترانه ها در داغ شدن تنور اتفاق های اجتماعی چه بود؟

– بعد از شکست آرمان های مشروطه و به موازات آن، ترانه معروف بهار یعنی «مرغ سحر» که به نوعی مرثیه شکست مشروطه است، تصنیف به طور جدی وارد زندگی معنوی مردم و عواطف سیاسی آنها می شود. با بهار جنبه های غنایی و تغزلی تصنیف قوی تر می شود، خصوصا که به نظر من، بهار توانست از اهرم شکست مشروطه نیز بهره ببرد. شکست آرمان های مشروطه با اقبال جمعی که گروه ها و طوایف مختلف به آن داشتند، موجب شد که به یکباره همه دچار فهم متفاوتی از قانون بشوند.

از طرفی دو جریان فکری موثر در جامعه ما، یعنی جریان روحانیت و جریان روشنفکری، دو تلقی و تفسیر از مفاهیم مشروطه پیدا کردند. یک دسته آزادی را مساوی آزادی با معیارهای غربی قلمداد کردند و دیگری آزادی را آزادی اجرای احکام اسلامی تلقی کرد. پس تفاوت ها آن قدر زیاد بود که شیخ فضل الله نوری بر سر همین اختلاف ها بالای چوبه دار رفت و آرمان های مشروطه در سال های بعد شکست خورد. به گمان من تصنیف ملک الشعرای بهار هم از این اهرم استفاده کرد و در تاریخ ترانه ایران به قول امروزی ها، هیت شد و مورد توجه قرار گرفت. بعد از آن بود که نیازهای جامعه ایرانی در قالب تصنیف مطرح شد.

از طرف دیگر، شاعران مجلسی مثل رهی معیری، نواب صفا، مهرداد اوستا و … گوهر گرانبهای تصنیف سرایی را از دست آن گروه گرفتند و به آن رنگ تغزلی دادند و در بطن زندگی افراد جاری کردند. بعد از آنها بود که شعرهای شاخص تصنیف شکل گرفت و کم کم روزگار نوین ترانه ایجاد شد. همزمان با نوآوری هایی که در شعر فارسی در عصر جدید صورت گرفت، به موازات زبان شعر، زبان ترانه نیز متفاوت شد و ترانه نوین شکل گرفت که خود را از تصنیف سنتی فارسی جدا کرد.

ترانه های سیاسی؛ از «یار دبستانی» تا «دوباره ایران»

تفاوت ترانه های نوین و تصنیف های سنتی را در چه می دانید؟

– من فکر می کنم حد افتراق ترانه نوین و تصنیف سنتی همان پایدار ماندن مبانی زیبایی شناختی کهن برای تصنیف سرایان و روی آوردن به ادبیات مدرن از سوی ترانه سراهای نوین است که بی تاثیر از انقلاب نیمایی نیست. بعد از ماجرای شکست مشروطه، شکست کودتای ۲۸ مرداد و دکتر مصدق، دومین فرم موثر در سرنوشت تصنیف و ترانه موثر واقع شد. خلاصه، جنازه تصنیف فارسی روی شکست های ما حرکت کرده و به نسل بعد منتقل شده است.

ملت ما ملت غمگینی است و با آثار غمگین احساس همخوانی بیشتری می کند. حتی پس از شکست دکتر مصدق افرادی مثل فرهاد مهرداد، فریدون فروغی و … تنگناهای دهه دوم را توصیف کردند. پس تصنیف در این سال های اخیر، شدیدا متاثر از نیازهای سیاسی بوده است و به نوعی مطالبات جمعی آنان را در قالبی جدید نشان می داد.

آن قشری که همچنان پایبند ادبیات کلاسیک هستند و کتاب بالینی شان حافظ و سعدی است، چطور ممکن است که از تصنیف های امروزی لذت ببرند؟ در حالی که تصنیف ها و ترانه هایی که ما امروز زیاد می شنویم، همه شان پیچیدگی ها و نمادگرایی های عجیب ندارند بلکه بعضی های شان ساده اند یا حتی خیلی ساده اند.

– لزوما این دو با هم جمع نمی شوند. یکی از خوبی های تصنیف این است که لزوما تمام این مطالبات را با هم جمع نمی کند چرا که اگر جمع کند، به امر نازل غیرقابل قبول تبدیل می شود. گرچه بعضی ها حافظ را مثالی موفق در زمینه جمع کردن قشر فرهیخته و معمولی می دانند، ولی به نظر من این طرز تفکر اشتباه است. قشری که اهل ادبیات نیست و زبان و پیچیدگی هایش را نمی داند، واقعا حافظ را هم متوجه نمی شود و بیش از هر چیز دنبال امر تقدسی است که درباره او وجود دارد.

خاطرم هست که در شهر ما شخصی فال حافظ می گرفت و همیشه «ماه رخان» را «ماهر خان» می خواند و فکر می کرد او یکی از خان های معروف زمان حافظ بوده که با «گلرخان» (یا همان عبارت «گل رخان») رقابت داشته است. ولی همین مرد اشعار حافظ را چنان مقدس می دانست که کتاب را روی چشمش می گذاشت. غرض این که تمام مطالبات مردم در تصنیف جمع نمی شود.

هر کس مطالبات خاص خود را از آن دارد. دلیلی هم ندارد تمام مطالبات در یک تصنیف جمع شود. بعضی از تصنیف سرایان و خوانندگان چون نمی توانند مخاطب را هم سطح خود کنند، خودشان را در حد فهم آنان پایین می آورند. خصوصا که امروز چرخ اقتصادی خوانندگان وابسته به کنسرت هایی است که برگزار می کنند و مخاطبان شان هم برای تفریح و خوردن چیپس و پفکی سراغ شان می روند و حتی منتظر خواندن او نمی شوند؛ دوست دارند که دچار توهم خودخواننده پنداری شوند.

ترانه های سیاسی؛ از «یار دبستانی» تا «دوباره ایران»

ترانه های معروفی که توانسته اند در حرکت های سیاسی همچنان موثر باشند، مثل همان ترانه ملک الشعرای بهار چه ویژگی خاصی دارند که همچنان زنده مانده اند؟ بالاخره خیلی از اینها می توانستند مثل بعضی دیگر از ترانه های سیاسی در طول تاریخ فراموش شوند.

– علتش این است که کلام شخصی مثل مرحوم بهار، کلام خوبی است. گرچه سطح درک مردم از این کلام با چنین تعریفی که من از مخاطب امروز کردم، پایین است، اما همچنان مورد استقبال قرار می گیرد. چرا؟ چون شعور سیاسی جامعه ما بالاست. ممکن است فهم فلسفی یا اخلاقی جامعه پایین باشد و در مقابل، شعور سیاسی اش بالا باشد.

جامعه ما به خاطر تلاطم های سیاسی متعددی که داشته است، شعور سیاسی بالایی دارد و با شعر ملک الشعرای بهار ارتباط برقرار می کند. زیرا آن را در اوج لذت سیاسی شنیده و با تمام جان این اثر هنری را پذیرفته است. مصداق بارز این صحبتم، انتخابات اخیر ریاست جمهوری بود که مردم در هر سطحی، به شدت پیگیر اخبار سیاسی بودند و تحلیل های متفاوتی داشتند.

ملتی که در چنین وضعیت اقتصادی خراب و فقر فراوان، یارانه سه برابری را رد می کند، شعور بالای سیاسی خود را نشان می دهد. البته، اصلا چنین مسئله ای دلیلی نیست بر این که شعور فلسفی و عرفانی مردم نیز به موازات شعور سیاسی شان بالا رفته باشد. دقیقا همین مخاطب در شعر عاشقانه و تغزلی سراغ آثار کم ارزش و هیت می رود اما در شعر سیاسی به مراتب فهم سیاسی بالاتری دارد.

با این نگاه می توان گفت که برای بررسی ترانه سرایی در ایران یک بار باید ماجرا را از بُعد سیاسی اش تحلیل کرد و یک بار هم از بُعد غیر سیاسی؟

– بله، حتما باید این دو مقوله را متفاوت از یکدیگر تحلیل کرد. یکی از ارکان شناسایی و تبیین ترانه و تصنیف حوزه مخاطبان آن است. مخاطب ها هستند که این قالب را هم متفاوت کرده اند و هم برایش جاذبه ایجاد کرده اند. همین مخاطب ها موجب شده اند که رشد ترانه سیاسی در ایران بالا باشد و رشد ترانه تغزلی کم.

ولی چطور ممکن است همان مخاطبانی که هیچ کدام شان سطح یکسانی ندارند، از نمادهای ترانه هایی مثل «یار دبستانی من» یا حتی همان «مرغ سحر» برداشت های مشترک داشته باشند؟ هر چقدر هم شعور سیاسی همه افراد جامعه بالا باشد، از نظر درک ظرافت های ادبی هیچ وقت در یک سطح نیستند.

فهم کلام موزون شعرگونه هم در ابعاد مختلفش کار چندان ساده ای نیست. دلیلش همان تقدسی است که بالاتر اشاره کردم. همین مردم حافظ را بدون آن که به درستی متوجه شوند، به خاطر نگاه تقدس گرایانه می خوانند و به آن اعتبار می دهند. مخاطبی که شعور سیاسی بالایی دارد، از متن سیاسی لذت می برد و درکش را نمی توان به سادگی تحلیل کرد که آیا در نتیجه شناخت بلاغت ادبی است یا در نتیجه جمال شناسی که ناشی از شناخت سیاسی و تعابیر وابسته به آن است؟

به نظر من، رشد ترانه های سیاسی به عوامل بسیار زیادی وابسته است. با این حال، بخشی از چنین لذت هایی حال و هوای روحی افراد جامعه است و بخشی از آن هم وابسته به توانایی شاعرانی است که هم شعور سیاسی بالایی برای درک مسائل سیاسی و اجتماعی داشته اند و هم زبان مناسبی برای انتقال آن. مسلما هر سراینده ای ترانه سیاسی نمی گوید. اگر هم بگوید، ترانه اش چندان رایج نمی شود و دهان به دهان نمی چرخد. معمولا کسانی در حیطه ادبیات سراغ موضوعات سیاسی می روند که هم سر پرشور دارند و هم فهم های متعالی.

ترانه های سیاسی؛ از «یار دبستانی» تا «دوباره ایران»

برای مخاطب سیاسی چقدر مهم است که کدام جناح دست به ترانه سرایی زده است؟ زیرا بالاخره گاهی بعضی از همین ترانه ها رنگ ملی می گیرند.

– گاهی اوقات این مسئله مهم است. امروز بعضی از خوانندگان (و به تبعش سرایندگان ترانه های آنان) لوگوی منافع نظام جمهوری اسلامی در مواضع سیاسی اش در منطقه خاورمیانه شده اند. این گروه، مخاطب خاص خود را دارد و الزاما همه هوادارش نمی شوند. یک عده دیگر، در جمع های شان از بازخوانی «یار دبستانی من» لذت بیشتری می برند. پس هر گروهی بر اساس مطالبات سیاسی و عقیدتی خودش به گروه خاصی گرایش دارد.

معمولا ترانه های یک جریان هیت می شود و ما صدای خوانده شدن ترانه های مشترک شان را از زبان پیر و جوان شان می شنویم. الان در جریان دیگر، چه ترانه های مهمی وجود دارد؟ اصلا ترانه ای هست؟ شما در روزهای پرهیاهوی قبل از برگزاری انتخابات چه ترانه خاصی از این جریان شنیده اید؟

– معمولا جریان مقابل، ادبیات ضعیفی دارد. اتفاقا یکی از انتقادهایی که از دل جریان اصولگرای مخالف با آزادی اجتماعی بر آمده، همین است که ادبیات قوی ندارند. امروز لازم است که علت تفاوت این دو جریان را مشخص کنیم.

یکی از موضوعات مهم ایجاد کننده این دو جریان، «آزادی های اجتماعی» است که یک شاخه آن به آزادی های سیاسی بر می گردد و یک شاخه دیگر به آزادی بیان (که اهالی ادبیات و فرهنگ و هنر در پی آن هستند) و دیگری آزادی های اجتماعی که مربوط می شود به زندگی خصوصی افراد و نوع پوشش های شان و …

جامعه اصلاح طلب با تعریف های مشخصی که دارد، به روح واحدی رسیده و آن را در ترانه «یار دبستانی» متجلی کرده است. گروه مقابل که با آزادی اجتماعی مخالف است و آن را نوعی توهین به مذهب و دین می داند و از طرف دیگر آزادی بیان را هم منافی خطوط قرمز جامعه می بیند، چندان مورد استقبال هنرمندان قرار نمی گیرد.

زیرا هنرمند دوست دارد هنگام آفرینش آثارش آزاد باشد. پس گرچه اصولگرایان شاعر و خواننده و ترانه سرا دارند، اما زبان قوی و کارآمد (البته به لحاظ ادبی) ندارند. این گروه به جای شعر، به شعار رو آورده اند. پس ما در مجموع با دو گروه مواجهیم؛ یکی کسانی که «شعر و شعار» دارند و دیگری گروهی که فقط «شعار» دارد.

من هیچ اثر هنری برجسته یا تصنیف تاریخی ماندگاری از جریان های ضد آزادی اجتماعی ندیده ام. البته این جریان ها معمولا اصولگرایان افراطی هستند و حساب این دسته، از اصولگرایان متعادل و معقول جداست. پس اصولگرایان افراطی قدرت بیان نگاه ایدئولوژیک خود را ندارند. با بررسی های میدانی، خصوصا در ایامی شبیه ایام انتخابات، به راحتی می توان به این تحلیل رسید.


منبع: برترینها

افتتاح تئاتر شهر شیراز با حضور وزیر ارشاد

وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، روز جمعه ١٩ خرداد برای افتتاح برخی از پروژه‌های فرهنگی از جمله مجمتع تئاتر شهر به شیراز سفر می‌کند.

به گزارش خبرآنلاین، سیدرضا صالحی‌امیری، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در سفر روز جمعه ١٩ خرداد خود به شیراز از کتاب و پوستر جایزه ادبی ریحانه رونمایی می‌کند.

افتتاح نگارخانه استاد چیزفهم و مجموعه تئاترشهر از دیگر برنامه‌های وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در سفر به شیراز است. همچنین نکوشت استاد ذوالریاستین از دیگر برنامه‌هایی است که صالحی امیری در سفر به شیراز در آن شرکت می‌کند.


منبع: عصرایران

استقبال مکزیکی‌ها از موسیقی ایرانی

نمایشگاه فرهنگ‌های ملل که حدود ۲ هفته‌ای است در مکزیکوسیتی آغاز شده است؛ به کار خود پایان داد.

هر ساله نمایشگاه فرهنگ‌های ملل در مکزیک با حضور تمام کشورهای جهان برگزار می‌شود که موقعیت مهمی برای معرفی فرهنگ و هنر هر کشور است.

به گزارش ایلنا، سال گذشته حدود ۴ میلیون نفر از این نمایشگاه بازدید کردند که امسال این میزان افزایش قابل توجهی داشته است.

جمهوری اسلامی ایران هر ساله در این نمایشگاه شرکت می‌کند ولی امسال این حضور با شرکت گروه موسیقی کالیوه از جمهوری اسلامی ایران شکل و بویی متفاوت داشت به شکلی که طنین موسیقی ایرانی در مکزیکوسیتی طرفداران زیادی پیدا کرد.

یکی از بازدیدکنندگان که اهل مکزیک بود در این خصوص گفت: شنیدن موسیقی سنتی ایران با این تاریخچه کهن واقعا برایم جذاب بود و هیچ وقت تصور نمی‌کردم بتوانم اجرای زنده این موسیقی را شاهد باشم.

سامانتا گارسیا یکی دیگر از بازدیدکنندگان این نمایشگاه با ابراز خرسندی حضور و معرفی ایران در این نمایشگاه گفت: نواختن موسیقی ایرانی توسط یک گروه جوان که رهبر گروهشان یک بانو بود برایم بسیار جذاب بود و امیدوارم بتوانم روزی در ایران این موسیقی را بشنوم.

او افزود: تصور من از ایران خیلی متفاوت از آن چیزی بود که امروز دیدم و خیلی خوشحالم که توانستم ایران را آنطوری که هست بشناسم.

یک استاد دانشگاه مکزیک نیز در این خصوص گفت: حضور ایران و معرفی آداب و سنن و موسیقی اصیل این کشور به بازدیدکنندگان نشان داد که ایران هراسی که در رسانه‌های غربی تبلیغ می‌شود صحیح نیست و ایران کشوری بزرگ با تمدن چند هزار ساله و مردمانی بزرگ است.

محمد تقی حسینی – سفیر ایران در مکزیک نیز با تاکید بر این که این نمایشگاه دریچه خوبی و مسیر جدیدی برای معرفی فرهنگ و هنر ایران است به سخنان خانم گلوریا اورتیس – رییس موزه ملی مکزیک اشاره کرد و گفت: متاسفانه با تبلیغات منفی خارج از کشور در مورد ایران، کمتر کسی توجه کرده که ایران چه میزان جامعه متحولی است که علی‌رغم سنت گرایی با پدیده‌های مدرن و نوآوری سر و کار دارد.

وی با بیان اینکه امسال برنامه‌های فرهنگی که در مکزیک تدارک دیده شد با هیچ سالی قابل قیاس نیست، گفت: تدارک این برنامه کار بسیار عظیمی است و تنها از عهده بخش دولتی خارج است و نیازمند مشارکت بخش خصوصی است که باید در این راستا علاوه بر وزارت ارشاد از خط سوم هنر که حامی گروه کالیوه بودند تقدیر کنم و توصیه می‌کنم که سایر حامیان غیردولتی با حمایت از گروه‌های هنری به توسعه فرهنگ ایران زمین کمک کنند.

نمایشگاه فرهنگ‌های ملل در حالی به کار خود پایان داد که حضور گروه موسیقی کالیوه که با حمایت خط سوم هنر در نمایشگاه شرکت کرد، مورد استقبال قرار گرفت به شکلی که اجرای این گروه با اختلاف زیاد از سایر شرکت‌کنندگان از منظر بازدیدکنندگان قرار گرفت.


منبع: عصرایران

انتشار آلبوم موسیقی بلوچی «بلبل نالان»

آلبوم موسیقی بلوچی «بلبل نالان» به یاد استاد فیض محمد دگارزهی به همت مرکز موسیقی حوزه هنری تولید و منتشر شد.

آلبوم موسیقی بلوچی «بلبل نالان» به یاد استاد فیض محمد دگارزهی است که به همت مرکز موسیقی حوزه هنری تولید شده است. استاد فیض محمد بلوچ معروف به پیزک دگارانی، از طایفه دُرزاده، در حدود سال‌های ۱۲۹۰ یا ۱۲۹۱ شمسی، در روستای دگاران، از توابع شهرستان قصر قند، در استان سیستان و بلوچستان دیده به جهان گشود. وی این امکان را یافت که طنین نوازندگی و خوانندگی بلوچی را با اجراهای زیبایش، به کشورهایی مانند کره جنوبی، روسیه، اسپانیا، آمریکا، فرانسه، الجزایر، لبنان و اندوزی برساند.

آلبوم «بلبل نالان» به خوانندگی گل محمد بلوچ و ۶ قطعه با نام‌های «صورت زیبا»، «چم مّنی ترّان»، «انچو مجنووان»، «بلبل نالان»، «لادو لدو ل لادی» و «بیا جلدی» به همت مرکز موسیقی و با همکاری مرکز موسیقی استان سیستان بلوچستان منتشر و هم‌اکنون در فروشگاه‌های معتبر سراسر کشور عرضه شده است.

علاقه‌مندان برای تهیه آلبوم‌ موسیقی «بلبل نالان» به صورت نسخه اصلی می‌توانند به مراکز معتبر فروش محصولات فرهنگی و هنری سراسر کشور مراجعه نمایند.


منبع: عصرایران

فیلم‌های تلویزیون در تعطیلات آخر هفته

فیلم‌های سینمایی و تلویزیونی و انیمیشن «وقت اضافه»، «تاکسی قرمز»، «آخرین گره خورشید»، «کلاف» «فرش باد»، «یکشنبه طولانی نامزدی»، «فریب بزرگ»، «مبارزی که از کوه پایین آمد»، «اتوبوس»، «آجیل فروش»، «ماداگاسکار۱»، «وضعیت بازی»، «بچه‌های آسمان»، «وارث»، «کی۲»، «فلیکا»، «کارلیتوس»، «زندگی آدلاین»، «جعبه ابزار» و «دره روشنایی» پنج‌شنبه و جمعه ۱۸ و ۱۹ خرداد از شبکه‌های سیما روی آنتن می‌رود.

شبکه یک سیما

به گزارش ایسنا به نقل از روابط عمومی سیما، فیلم سینمایی «وقت اضافه» به کارگردانی «مهرداد خوشبخت»، جمعه  ۱۹ خردادماه ساعت ۱۶ از شبکه یک سیما پخش خواهد شد.

در خلاصه داستان فیلم آمده است: حاج اکبر کیانی که مردی متمول و بی‌نیاز است. او که همسرش را سال‌هاست از دست داده؛ مورد بی‌مهری خانواده‌اش قرار می‌گیرد. از طرفی مرضیه زنی فقیر است که پس از چند برخورد اتفاقی با حاج اکبر در رفتارهایش میل و علاقه نسبت به‌وی بروز می‌دهد اما حاج اکبر که تصور می‌کند مرضیه برای دارایی‌های او کیسه دوخته است او را طرد می‌کند ولی حاج اکبر درمی‌یابد که او نیز دلبسته مرضیه است….

در این فیلم تلویزیونی؛ مهدی هاشمی، فرشته سرابندی، افشین سنگ‌چاپ و حشمت آرمیده هنرنمایی کرده‌اند.

*************************************

شبکه دو سیما

فیلم سینمایی «تاکسی قرمز» به کارگردانی «مانوئل پرادال»، پنج‌شنبه ۱۹ خردادماه ساعت ۱۷:۳۰ از شبکه دو سیما پخش می‌شود.

داستان فیلم در مورد پسر بچه‌ای به‌نام بونواسیفر است که توانایی و قدرت خاصی دارد. خانم آدولفین سرپرستی بونوا را به‌عهده دارد. بونوا و دوسیفلار که یک راننده تاکسی است با هم دوست هستند. مرد شروری به نام پوآلونه به تازگی به شهر آنها آمده و شرکت تاکسیرانی جدید با تاکسی‌های قرمز را راه‌اندازی کرده است. او قصد دارد با نقشه‌ای تمام شهر غارت کند….

*************************************

فیلم تلویزیونی «تهران دربست» به کارگردانی «حسین تبریزی»، جمعه  ۱۹ خردادماه ساعت ۲۳:۳۰ از شبکه دو سیما پخش خواهد شد.

خلاصه داستان فیلم در مورد فرهاد پسر ساده و در عین حال صادقی است که پس از درگذشت پدرش، با خواهرش فریبا به‌تنهایی زندگی می‌کنند. روزی که برای خوردن ناهار به ساندویچی رفته، با پسر جوانی به‌نام ساعد برخورد می‌کند که از او می‌خواهد در گرفتن انتقام از شوهر خواهرش، به او کمک کند….

امیر غفارمنش، افشین سنگ‌چاپ، کیانوش گرامی، مریم کاویانی و زهرا سعیدی بازیگران این فیلم هستند.

*************************************

شبکه سه سیما

فیلم تلویزیونی «آخرین گره خورشید» به کارگردانی «همایون اسعدیان»، پنج‌شنبه ۱۸ خرداد ساعت ۱۰ از شبکه سه سیما پخش می‌شود.

در این فیلم با نقش‌آفرینی شاهرخ فروتنیان و سعید پورصمیمی خواهید دید: بهرام مهندس معدنی که در خارج از ایران زندگی می‌کند؛ سخت دلبسته فرش ایرانی است. با خریدن قالیچه‌ای که توجه‌اش را جلب کرده است خواب‌ها و کابوس‌هایی می‌بیند که آرامش او را به‌هم می‌ریزد. او در سفری که به ایران دارد؛ در جستجوی راز این فرش برمی‌آید … .

*************************************

فیلم سینمایی «کلاف» به کارگردانی «شهرام شاه‌حسینی»، پنج‌شنبه ۱۸ خرداد ساعت ۲۴ از شبکه سه سیما پخش خواهد شد.

در این فیلم خواهیم دید: فریبرز به‌همراه نامزدش مهتاب در یک کلاه‌برداری شرکت می‌کنند و پول‌های شرکتشان که کارشان پول‌شویی است با همکاری هم سرقت می‌کنند. اما در این راه با کشمکش‌ها و درگیری‌های زیادی روبرو می‌شوند و افراد مقابلشان توسط مهتاب کشته می‌شوند. فریبرز نیز توسط مهتاب بعد از به دست آوردن پول‌ها به قتل می‌رسد ولی در پایان مهتاب به‌دست دوست فریبرز که پلیس است کشته می‌شود.

*************************************

فیلم سینمایی «فرش باد» به کارگردانی «کمال تبریزی» جمعه ۱۹ خرداد ساعت ۱۰ به روی آنتن  شبکه سه سیما می‌رود.

در خلاصه داستان فیلم آمده است: در شهر تاکایامای ژاپن قرار است کارناوال سالانه راه بیفتد. یک طراح زن ژاپنی به قالی‌بافان اصفهان سفارش بافت یک قالی را می‌دهد، اما مرگ او در تصادف باعث ناتمام ماندن سفارش می‌شود. شوهرش ماکوتو و دخترش ساکورا برای اینکه قالی حتماً بافته شود به ایران می‌آیند و مهمان اکبر و همسرش فریبا می‌شوند. اکبر که دلال است و قبلاً پول فرش را از آنها گرفته، در فرصت باقیمانده سعی می‌کند به هر نحو ممکن در بافتن فرش به پدر و دختر کمک کند….

در این فیلم سینمایی رضا کیانیان، تاکااکی اینوکی، فریبا کامران و فربد احمدجو نقش‌آفرینی کرده‌اند.

*************************************

شبکه چهار سیما

فیلم سینمایی «یکشنبه طولانی نامزدی» به کارگردانی «ژان پی یر ژونه»، پنج‌شنبه ۱۸ خردادماه ساعت ۲۰:۳۰ از شبکه چهار سیما روی آنتن می‌رود.

در خلاصه داستان فیلم آمده است: پنج سرباز فرانسوی در جبهه جنگ جهانی اول، متهم به این هستند که برای گریز از جنگ خود را عمداً زخمی کرده اند. یکی از آنان (مانش) بی‌گناه است ولی هر پنج نفر محکوم به تیرباران می‌شوند. پس از پایان جنگ، نامزد مانش بوده و در سراسر این مدت به‌واسطه احساسی درونی ایمان داشته که نامزدش هنوز زنده است، نامه‌ای دریافت می‌کند حاکی از این که احتمالاً هر پنج سرباز مورد نظر کشته نشده‌اند. بنابراین سفری طولانی را در جست‌وجوی مانش در پیش می‌گیرد….

در این فیلم سینمایی اودری توتو، گاسپار اولیل و دومینیک پینون نقش‌آفرینی کرده‌اند.

*************************************

فیلم سینمایی «فریب بزرگ» به کارگردانی «دون مک کلر»، جمعه  ۱۹ خردادماه ساعت ۲۱:۳۰ از شبکه چهار روی آنتن می‌رود.

در خلاصه داستان فیلم با بازی برندان گلیسون و تیلور کیتچ آمده است: در یک بندر کوچک اکثر مردم بیکار هستند و افراد بسیاری به شهر مهاجرت کرده‌اند. یکی از اهالی که به این بندر به عنوان زادگاهش علاقه دارد، تلاش می‌کند تا دوباره رونق گذشته را زنده کند. برای این منظور هیچ راهی ندارد جز اینکه مسوولین را برای احداث یک کارخانه ترغیب کند. اما بندر آنها پزشک ندارد و اجازه احداث کارخانه نیز منوط به اقامت تمام وقت در بندر است. قرار است یک پزشک جوان فقط برای یک‌ماه به آنجا بیاید. لذا اهالی بندر تمام تلاش خود را می‌کنند تا پزشک را در آنجا نگه دارند.

*************************************

شبکه پنج سیما

فیلم سینمایی «مبارزی که از کوه پایین آمد» به کارگردانی «چن کایگه»، جمعه ۱۹ خرداد ساعت ۱۳:۳۰ از شبکه پنج پخش می‌شود.

در این فیلم با بازی کیون چان خواهیم دید: آنژیا یک ووشوکار فقیر است که در یک مدرسه رزمی زیر نظر یک استاد بزرگ شده است. او یتیم است و حالا به دلیل کمبود غذا و پایان آموزش‌ها باید کوهستان و مدرسه را ترک کند. او در اولین شب از سر گشنگی و فقر گوشت یک مرد ثروتمند را می‌دزدد؛ اما مرد ثروتمند در آب می‌افتد و آنژیا او را نجات می‌دهد. مرد ثروتمند آنژیا را نزد خود می‌برد و در داروخانه‌اش به او کار و محلی برای زندگی می‌دهد. اما این مرد ثروتمند توسط برادر بی‌فکرش برای رسیدن به پول‌ها و املاک او به‌قتل می‌رسد…..

*************************************

شبکه شما

فیلم تلویزیونی «اتوبوس» به کارگردانی «محمدمهدی عسگرپور»، جمعه ۱۹ خرداد ساعت ۱۳:۳۰ از شبکـه شما پخش خواهد شد.

زمان و مکان در این فیلم در برخی بخش‌ها خیالی و البته گاه، واقعی می‌شود. یکی از شخصیت‌های فیلم هم در بیمارستان؛ در حالت کماست و هم یکی از مسافران همین اتوبوس! در بین راه اتوبوس دچار مشکل فنی می‌شود و مسافران ناچار می‌شوند شب را در کاروانسرایی عجیب و غریب به سر ببرند….

در این فیلم تلویزیونی  حبیب دهقان‌نسب، مونا فرجاد و شاهرخ فروتنیان هنرنمایی کرده‌اند.

*************************************

شبکه کودک

انیمیشن سینمایی «آجیل فروش» به کارگردانی «پیتر لپنیوتیز»، پنج‌شنبه ۱۸ خردادماه ساعت ۱۴ از شبکـه کودک پخش خواهد شد.

داستان از این قرار است که: راکون و حیوانات جنگل قصد جمع کردن آذوقه زمستانی دارند و ذخیره خود را از گاری حمل آجیل تامین می‌کنند ولی سنجاب و دوست موشش باعث آتش گرفتن گاری می‌شوند و همین باعث اخراج آنها از گروه می‌شود و آنها سعی می‌کنند اوضاع را درست کنند.

 *************************************

فیلم سینمایی «ماداگاسکار۱» به کارگردانی «اریک دارنل» و «تام مک‌گرت»، جمعه ۱۹ خردادماه  ساعت ۱۴ از شبکـه کودک پخش خواهد شد.

«ماداگاسکار» داستان حیواناتی است که در باغ وحش شهر نیویورک زندگی می‌کنند. آنها چهار دوست هستند: شیر، گورخر، زرافه و یک اسب آبی. با گم شدن یکی از آنها بقیه به دنبال او اسیر شده و داخل قفس به آفریقا برگردانده می‌شوند. در همین حین یک اتفاق در دریا آنها را به سمت سواحل ماداگاسکار و حیات وحش آنجا می‌کشاند … .

**********************************

شبکه افق

فیلم سینمایی «وضعیت بازی» به کارگردانی «کوین مک‌دونالد»، جمعه ۱۹ خردادماه ساعت ۱۰ صبح از شبکه افق پخش خواهد شد.

در این فیلم با بازی راسل کرو خواهید دید: تیمی از خبرنگاران به یک کارآگاه پلیس کمک می‌کنند تا معمای قتل دستیار یکی از نمایندگان مجلس حل شود.

*************************************

فیلم سینمایی «بچه‌های آسمان» به کارگردانی «مجید مجیدی»، جمعه ۱۹ خردادماه ساعت ۱۹ از شبکه افق پخش خواهد شد.

در این فیلم خواهید دید: پسرکی به‌نام علی کفش‌های خواهرش را گم می‌کند. از آنجایی که زهرا کفش دیگری ندارد و پدر هم توانایی مالی خرید کفش نو را ندارد، قرار می‌گذارند که صبح‌ها زهرا کتانی علی را بپوشد و ظهر علی با کتانی به مدرسه برود. با وجود تلاشی که زهرا برای به‌موقع رساندن کفش‌ها می‌کند، اما علی هر روز دیر به مدرسه می‌رسد….

در این فیلم سینمایی، بهاره صدیقی و رضا ناجی ایفای نقش کرده‌اند.

********************************************

شبکه نمایش

فیلم‌های سینمایی و تلویزیونی «وارث»، «کی۲» و «فلیکا» پنج‌شنبه ۱۸ خردادماه ساعت ۱۱، ۱۷:۱۵، ۲۱ از شبکه نمایش روی آنتن می‌رود.

*************************************

فیلم‌های سینمایی ‌و تلویزیونی «کارلیتوس»، «زندگی آدلاین»، «جعبه ابزار» و «دره روشنایی» جمعه ۱۹ خردادماه ساعت ۱۱، ۱۵، ۱۷:۱۵ و ۲۱  از شبکه نمایش پخش می‌شود.


منبع: عصرایران

نماد نور الهی در موزه ملی ایران

نمایشگاه «آثار کمتر دیده شده موزه ملی ایران» از ۲۷ اردیبهشت تا ۲۷ خرداد همه روزه از ساعت ۹ تا ۱۹ پذیرای بازدیدکنندگان است.

«قندیل شیشه‌ای» به عنوان «نماد نور الهی» و یکی از آثار به نمایش درآمده در نمایشگاه «آثار کمتر دیده شده موزه ملی ایران» را تا ۲۷ خرداد در موزه‌ی ملی ایران ببینید.

به گزارش ایسنا، کرم میرزایی، سرپرست موزه دوران اسلامی با بیان این‌که اثر موسوم به قندیل شیشه‌ای که نماد «نور الهی» است در نمایشگاه آثار کمتر دیده شده موزه ملی ایران به نمایش درآمده است، توضیح داد: قندیل یکی از انواع وسایل روشنایی بوده و در لغت به معنی چراغ‌دانی است که از سقف آویزان می‌کنند.

او با بیان این‌که قندیل‌ها از سه جنس شیشه، سفال و فلز در شکل‌های متنوعی ساخته می‌شدند که رایج‌ترین آن‌ها شکل گلدان بوده است و روی بدنه این ظروف چند دسته یا حلقه در فواصل منظم وجود دارد که برای آویزان کردن از آنها استفاده می‌شده است، قدیمی‌ترین نمونه‌های موجود را متعلق به سده‌های اولیه اسلام  و کشف شده از شهرهای نیشابور و ری می‌داند.

سرپرست موزه دوران اسلامی در ادامه با بیان این‌که قندیل‌ها در اندازه‌های کوچک، متوسط و بزرگ ساخته می‌شدند، بیان می‌کند: در بخش اسلامی موزه‌ی ملی ایران کوچک‌ترین قندیل شیشه‌ای حدود شش سانتی‌متر و بزرگترین نوع آن حدود ۳۳.۵ سانتی متر ارتفاع دارد که البته نسبت به مکان مورد استفاده، اندازه‌ی آن‌ها متفاوت بوده است.

او می‌افزاید: به عنوان نمونه در وقف‌نامه ربع رشیدی ذکر شده که در شب‌های ماه رمضان بالای مناره، قندیلی از نوع بزرگ افروخته شود که مردم به وسیله آن از وقت سحر آگاه شوند.

میرزایی در توصیف قندیل نیز می‌گوید: زیباترین نوع قندیل‌ها، قندیل شیشه‌ای بوده آن هم به این دلیل که در نوع شیشه‌ای قابلیت عبور نور از شیشه از یک طرف و نیز تزئینات الوانی با  انتشار نور در رنگ‌های متنوع از طرف دیگر باعث می‌شد جلوه‌ای خاص به محیط پیرامون خود دهد.

او همچنین در توضیح انواع تزئینات و نوشته‌های به کار رفته روی قندیل‌ها نیز بیان می‌کند: در قندیل‌ها تزئینات افزوده، نقوش هندسی، اسلیمی، گل و برگ، کتیبه‌هایی از آیات قرآن به خصوص آیه “۳۵” سوره نور و کتیبه‌هایی شامل نام واقف یا اهدا کننده قندیل و همچنین صلوات بر ائمه اطهار (ع) معمولا نقش می‌بندد.

سرپرست موزه دوران اسلامی همچنین با توضیح اثر به نمایش درآمده در نمایشگاه آثار کمتر دیده شده موزه ملی ایران اظهار می‌کند: قندیل شیشه‌ای به شماره‌ی موزه ۳۲۹۵ به دست آمده از منطقه ری مربوط به سده‌های سوم وچهارم هجری قمری است. این قندیل شیشه‌ای نباتی رنگ، با تزیینات افزوده است و داخل ظرف یک لوله شیشه‌ای کوتاه به کف متصل بوده که محل قرار گرفتن فتیله بوده و به روش دمیده آزاد  ساخته شده است.

براساس این گزارش، نمایشگاه «آثار کمتر دیده شده موزه ملی ایران» از ۲۷ اردیبهشت تا ۲۷ خرداد همه روزه از ساعت ۹ تا ۱۹ پذیرای بازدیدکنندگان است.


منبع: عصرایران

روایت زندگی «خیام» آغاز می‌شود

سرپرست گروه تئاتر «آران» اعلام کرد که اجرای عمومی اپرای عروسکی «خیام» بعد از پایان ماه رمضان در تالار فردوسی آغاز می شود.

بهروز غریب پور درباره وضعیت تولید و اجرای اپرای عروسکی «خیام» به عنوان جدیدترین پروژه گروه تئاتر «آران» به مهر گفت: مراحل پایانی تولید و تمرین اپرای عروسکی «خیام» در حال طی شدن است و طوری برنامه ریزی کرده ایم که به شرط گرفتن مجوز اجرا، بعد از عید سعید فطر اجرای این اپرای عروسکی را در تالار فردوسی آغاز کنیم.

وی درباره مدت زمان اجرای عمومی اپرای عروسکی «خیام» با توجه به برگزاری رپرتوآر اپراهای عروسکی گروه تئاتر «آران»، اظهار کرد: پیش‌بینی ما برای اجرای اولیه اپرای «خیام» این است که یک ماه روی صحنه باشد. اگر استقبال شد شاید اجرای «خیام» تمدید شود و اجرای باقی آثار رپرتوآر به تعویق بیفتد.

سرپرست گروه تئاتر «آران» افزود: بعد از اجرای اپرای «خیام»، رپرتوآر اپراهای عروسکی تا اسفندماه ادامه خواهد داشت.

غریب پور درباره برنامه ریزی های مدنظر برای اجرای اپرای عروسکی «خیام» در خارج از کشور، توضیح داد: طبیعی است که اقدامات لازم بعد از روی صحنه آمدن اپرای «خیام» برای فستیوال ها و مؤسسات بین المللی که با آنها در ارتباط هستیم، انجام خواهد شد.

کارگردان اپرای عروسکی «خیام» در پایان یادآور شد: پیشاپیش شهرهای مشهد و نیشابور برای اجرای این اپرای عروسکی از گروه تئاتر «آران» دعوت کرده اند که اولویت اول اجرا برای ما شهر نیشابور و در کنار آرامگاه خیام است. چندی پیش در سفری که به این شهر داشتم، نشان سیمرغ فیروزه ای در سالروز خیام به من اهدا شد. در همان زمان از سالن میزبان اجرای اپرای «خیام» بازدید کردیم و پیشنهادهایی را برای تجهیز سالن ارائه دادیم که در دست انجام است.


منبع: عصرایران

ناصر هاشمی: از آن رنج‌های سال‌های بی‌کاری عبور کرده‌ام

هفته نامه چلچراغ – فرنوش ارس‌خانی: در دهه ۷۰ با پخش سریال‌های تلویزیونی موفق و به‌یادماندنی، جوان‌های زیادی از دل قاب جادویی بیرون آمدند و به سینما معرفی شدند. شاید یکی از سریال‌هایی که در آن سال‌ها بیشتر از همه گل کرد، «پدرسالار» با بازی بازیگران تئاتر، سینما و تلویزیون بود که به دلیل استقبال مردم چندین بار در طول این سال‌ها بازپخش شد. ناصر هاشمی و کمند امیرسلیمانی دو جوان مهم این سریال بودند که قصه در تلاطم رابطه آن‌ها با کاراکتر اصلی فیلم، پدرسالار شکل می‌گرفت. بازیگران جوان این سریال با این‌که موقعیت مناسبی برای فعالیت بیشترشان در آینده فراهم شده بود، اما هر یک مسیرهای متفاوتی را در پیش گرفتند.

روزگارِ غریب… 

شاید یکی از بازیگران مهم این کار، ناصر هاشمی بود که سا‌ل‌ها به دلیل کم‌کاری و وسواس در انتخاب‌هایش، به‌عنوان بازیگر گزیده‌کار سینما و تلویزیون لقب گرفت و همین روش را به‌عنوان اصول و شیوه بازیگری خود انتخاب کرد. او در این سا‌ل‌ها فعالیت چندان پررنگی در بازیگری نداشت و شاید مهم‌ترین کارش «روزگار قریب» بود که نقش جوانی دکتر قریب را بازی می‌کرد. حتی فیلم «خانه پدری» هم که بسیاری از منتقدان بازی او را نقطه قوت کارنامه‌اش می‌دانستند، در اکران عمومی با توقیف و بدشانسی مواجه شد.

شاید حضور ناصر هاشمی در فیلم بعدی‌اش یعنی «برادرم خسرو»، به‌نوعی جبران تمام سال‌های گزیده‌کاری و بدشانسی‌اش است. او با جان و دل در این فیلم ظاهر شد و قدرت نهفته خود را برای مخاطب روشن کرد. شاید هاشمی برای اولین بار است که نقش یک آدم پیچیده خاکستری را تجربه می‌کند. آن‌قدر بازی در این نقش برایش جذاب و دل‌نشین بوده که معتقد است نقش‌های منفی و خاکستری جوهر قدرتمند فیلمنامه هستند.

شما بازیگر گزیده‌کار و سخت‌گیری هستید و تقریبا هر چند سال یک بار در عرصه بازیگری به فعالیت می‌پردازید. دلیل اصلی این موضوع و تن ندادن شما به فعالیت بیشتر در این زمینه چیست؟

من عنوان گزیده‌کاری را دوست ندارم و دلم می‌خواهد مثل هر آدم دیگری صبح که از خواب بیدار می‌شوم، سر کار بروم و مثل اغلب بازیگرانِ تئاتر، بدنم آماده باشد و صیقل پیدا کند. همه آدم‌ها دوست دارند کار کنند، اما وقتی با پیشنهاد چشم‌گیر و قابل توجهی مواجه نمی‌شوند، درنهایت مجبور هستند به بیکاری تن دهند. متاسفانه در طول این سال‌هایی که من از بازیگری دور بودم، هیچ زمینه‌ای برای ابراز توانایی‌های من در کارها فراهم نبود و نقش‌ها خصوصا نقش‌هایی که در سریال‌های تلویزیونی پیشنهاد می‌شدند، انگار ده‌ها نفر دیگر آن‌ها را بازی کرده بودند و نخ‌نما و کلیشه‌ای به نظر می‌رسیدند. در سینماها هم اغلب نقش‌ها را ستارگان و عده خاصی بازی می‌کردند و فرصت برای حضور من در برخی فیلم‌ها فراهم نمی‌شد…

و شما چگونه با این روند غم‌انگیز دست‌وپنجه نرم می‌کردید؟

به‌هرحال جوهر مرد یا انسان کار است و اگر آدم کار نکند، زنگ می‌زند. حتی به لحاظ روحی و مالی آدم در تنگنا قرار می‌گیرد. (خصوصا در سال‌های اخیر که آدم در هر کاری بازی می‌کند، پولش را باید شش ماه یا یک سال و چند سال بعد بگیرد.) من سعی‌کردم با کلاس‌های بازیگری که داشتم یا رفتن به باشگاه، مطالعه، فکر کردن، نوشتن و همه کارهایی که در ارتباط با حوزه کاری‌ام است، خودم را سالم، قوی و آماده نگه دارم. خیلی دوره سختی بود، ولی خوش‌بختانه نتیجه خوبی داشت. چند نقش پی‌درپی در سینما به من پیشنهاد شد که آن‌ها را دوست داشتم و از بازی در آن‌ها لذت بردم. فکر می‌کنم الان دیگر از آن ناراحتی‌‌ و رنج‌های سال‌های بی‌کاری عبور کرده‌ام.

شما در سال‌های نخست فعالیت هنری خود در زمینه نویسندگی و کارگردانی هم به فعالیت می‌پرداختید و حتی تجربه ساخت سریالِ محبوبِ «سمندون» برای تلویزیون را در کارنامه هنری‌تان دارید. چرا در این مدت که از بازیگری فاصله گرفته بودید، به کارگردانی روی نیاوردید؟

ما کارگردان‌های زیادی داریم که بی‌کار هستند. تعداد کارگردان‌های خوب ما محدود هستند و آن‌ها هم هر چند سال یک بار فیلم می‌سازند. ساخت یک پروژه، زمان زیادی می‌طلبد. مثلا من چند فیلمنامه دارم که مدت‌هاست دلم می‌خواهد ‌آن‌ها را بسازم، اما هر بار که می‌خواهم سراغ آن‌ها بروم، شرایط ساخت آن فراهم نمی‌شود، قید آن‌ها را می‌زنم و دنبال بازیگری می‌روم. حرفه ما به شکلی نیست که بخواهی فقط روی یکی از شاخه‌ها تمرکز کنی. ما بیشتر سراغ کاری می‌رویم که بهتر و پشت سر هم بتوانیم انجام دهیم.

روزگارِ غریب… 

 
با بازی در «خانه پدری» به فعالیت دوباره در سینما روی آوردید و پس از آن توانستید در فیلم «برادرم خسرو» یک نقش متفاوتِ از جنس خاکستری را بازی کنید. زمانی که با فیلمنامه «برادرم خسرو» مواجه شدید، به‌عنوان یک نویسنده یا کارگردان هم به آن نگاه کردید؟

بله، اما من همیشه سعی می‌کنم وارد محدوده‌ کاری دیگران نشوم و دخالت نکنم. طبیعی است وقتی شما در مورد کاراکتر و نقش خودتان در گروه صحبت می‌کنید، با دیگر نقش‌ها هم ارتباط پیدا می‌کنید و متوجه نظرات و صحبت‌های مختلفی از سوی دیگران خواهید شد. ما بحث‌های داغ و جذابی در «برادرم خسرو» داشتیم، حتی گاهی اوقات عوامل پشت صحنه و فیلم‌بردار هم به جلسات ما می‌آمدند و در بحث شرکت می‌کردند و ما با کمک هم لایه‌های پنهان و نواقص کار را روشن می‌کردیم…

گویا زمانی که امیر سیدی دستیار احسان بیگلری برای بازی در این فیلم به شما اس‌ام‌اس زده بود، شما گفته بودید من ناصر هاشمی هستم، اگر با مهدی کار دارید، شماره‌اش این است… چرا احساس کردید به شما اشتباهی اس‌ام‌اس زدند و با برادرتان کار دارند؟

چون مدت‌ها بود که من دیگر در سینما فعالیت نداشتم، با هر کسی مواجه می‌شدم (یعنی ۹۹ درصد آدم‌ها) بلافاصله می‌گفتند چرا دیگر نیستی؟! این موضوع برای من عذاب‌آور شده بود و دیگر دوست نداشتم این سوال را از مردم و مطبوعات بشنوم. وقتی هم که این اس‌ام‌اس از سوی امیر سیدی، دستیار و برنامه‌ریز قدیمی سینما، برای من ارسال شد، احساس کردم با مهدی کار دارند، چون او حضور بیشتری در سینما داشت. اما بلافاصله بعد از این اتفاق، آقای سیدی جواب داد که نه با مهدی کار نداریم، با خود شما کار داریم.

اولین بار که با نقش ناصر در فیلمنامه مواجه شدید، تعبیرتان از این نقش چه بود و چطور توانستید ابعاد و زوایای پنهان و خاکستری شخصیت او را درک کنید؟

راستش وقتی فیلمنامه را خواندم، از خوب بودن سناریو خیلی تعجب کردم، چون مدت‌ها بود با سناریویی که تحقیق و آگاهی پشت آن باشد، مواجه نشده بودم.

اما قصه این فیلم واقعی بود و یک حرکت درونی در آن وجود داشت. من فیلمنامه و نقشم را خیلی دوست داشتم، چون احساس کردم بازیگر در این فیلم تاثیرگذار است و بی‌خاصیت و خنثی نیست. رگه‌های پنهانی‌ که این شخصیت داشت، فوق‌العاده جذاب و لذت‌بخش بود و برای بازیگر جای کار بسیاری داشت. به نظرم بازی در چنین نقش‌هایی برای هر بازیگری یک ایده‌آل است و فکر می‌کنم نقش ناصر به قول دوستان سر صحنه، از آن دست نقش‌هایی بود که به‌ندرت در سینمای ایران نوشته می‌شد.

در یکی از مصاحبه‌های اخیرتان گفته بودید که سکانس‌هایی از بازی شما مثل اشک ریختن ناصر بعد از این‌که خسرو را با طناب به تخت می‌بندد، از فیلم حذف شده است. درباره این موضوع توضیح دهید.

به نظرم ناصر در این فیلم دارای ابعاد مختلف و بازتری است، یعنی به‌عنوان یک انسان، علاوه بر خشونت و عصبانیت، ویژگی‌های مثبت مثل محبت و دلسوزی هم دارد. منتها ناصر در شرایط بدی قرار دارد و احساس می‌کند برادرش زمان نامناسبی به خانه‌ او آمده است. ناصر آدم بد و خبیثی نیست. حتی در همین سکانس که اشاره کردید، ناصر بعد از این‌که خسرو را با طناب می‌بندد، گریه می‌کند، اما گریه او از فیلم درآمده است. به نظرم اگر محبت و خشونت ناصر با هم در فیلم وجود داشت، ممکن بود فیلم رنگ و ابعاد بیشتری پیدا کند. اما درنهایت فیلم امضای کارگردان است و من برای تصمیم او احترام قائل هستم.

معمولا این نوع نقش‌ها افت‌وخیز زیادی برای بازیگر به همراه دارد و تا مدت‌ها ممکن است بازیگر درگیر یک چالش باشد. چقدر سعی کردید بعد از پایان بازی‌ در این فیلم از ناصر فاصله بگیرید و تحت تاثیر او قرار نگیرید؟

این نقش‌ها ممکن است مدت طولانی در وجود آدم زندگی کنند. برای همین من خیلی سعی‌کردم از این آدم دور شوم و فاصله بگیرم. چون از این آدم و فضای سرد و محزون خانه او خوشم نمی‌آمد و دلم برایش می‌سوخت. حتی بعد از این‌که پنج، شش بار فیلم را دیدم، الان دیگر دوست ندارم فیلم را ببینم.

اگر بخواهیم به شکل کلی شخصیت ناصر و احساس او را نسبت به خسرو قضاوت کنیم، او را شخصیتی بدون احساسات برادرانه و در عین حال مستبد و خودرأی خواهیم دید. به نظر می‌رسد که ناصر دچار یک‌سری مشکلات درونی است که سرمنشأ اصلی آن‌ها لزوما مختص به زمان حال و آمدن خسرو به خانه او نیست.

روزگارِ غریب…

در اولین سناریویی که به دست ما رسید، این دو برادر تقریبا اختلاف سنی‌شان، دو سه سال بود. حتی قرار نبود من نقش ناصر را بازی کنم، چون من تفاوت سنی‌ام با شهاب حسینی زیاد است. برای همین من را جوان‌تر کردند و اختلاف ۱۰ و ۱۲ ساله‌ای میان دو برادر شکل گرفت.

با آمدن من به فیلم شاید بخشی از سناریو باقی ماند و در فیلم به آن پرداخته نشد. در سناریو اولیه من برادر درس‌خوان و کمی لوسی بودم و برادر کوچک‌تر دنبال هنر و آزادی و رهایی بود. در آن‌جا برادر بزرگ‌تر به خسرو حسادت می‌کند. حتی فکر می‌کنم سکانسی که خسرو می‌فهمد ناصر دعوت‌نامه‌اش را پنهان کرده بود، ریشه در همین حسادت ناصر نسبت به او داشت. این وضعیت در متن نهایی کلی‌تر شد و برای شخصیت ناصر یک‌سری چهارچوب‌ها و اهدافی طراحی شد که جهان او را از برادر کوچک‌تر متمایز می‌کرد.

شاید بخش‌هایی از آن سناریو الان در فیلم باقی مانده باشد و مخاطب بعضی چیزها برایش سوال باشد. علاوه بر این، سکانس‌های کوتاهی از فیلم در نسخه اکران‌شده حذف شده است. مثلا ابتدای فیلم ناصر و زنش اتاق‌ها و خانه را تمیز می‌کنند و بعد که مهمان‌ها می‌آیند، خسرو با سیگار به داخل آشپزخانه می‌آید و این شروع به‌هم‌ریختگی است. رفتاری که خسرو در ابتدای فیلم می‌کند، کمی در فیلم حذف شده و الان به نظر می‌آید ناصر بی‌خودی دارد با او دعوا می‌کند! شاید برای همین هم هست که مخاطب پس از تماشای فیلم کمتر به ناصر حق می‌دهد و بیشتر دل‌بسته خسرو است.

شما چند روز پیش در ششمین جشنواره فیلم‌های ایرانی در سفارت استرالیا توانستید جایزه بهترین بازیگر مرد را دریافت کنید. درباره این جایزه بگویید.

آن جایزه برای من بسیار ارزشمند و مهم است، چون با انتخاب هنرمندان حرفه‌ای سینما که خودشان از مراحل پیچیده بازیگری عبور کردند (فاطمه معتمد آریا، بهروز وثوقی و کارگردان خوب و جوان ما شهرام مکری) به من تعلق گرفت و من از این بابت خیلی خوشحال هستم.

آیا انتظار نداشتید این جایزه را از جشنواره فیلم فجر بگیرید، یا حتی برای بازی در این فیلم کاندیدا شوید؟

من از همان سال‌های جوانی تصمیم گرفتم به جایزه و این‌جور چیزها تکیه نکنم، چون ممکن است به محض این‌که شما منتظر جایزه باشید، جایزه نگیرید و از این بابت خیلی ناراحت و دلگیر شوید. زمانی هم که فیلم «خانه پدری» و «برادرم خسرو» را بازی کردم، منتقدان و اهالی مطبوعات لطف بسیار زیادی نسبت به بازی من در این فیلم داشتند، و فکر می‌کنم همین برای من مثل یک جایزه بود.

با توجه به این‌که «برادرم خسرو» شروع دوره جدیدی در بازیگری شما محسوب می‌شود، چقدر به ادامه مسیرتان بعد از این فیلم فکر کرده‌اید؟

امیدوارم شرایط خوبی فراهم شود تا هر کسی بتواند یک سقف حداقلی را برای خود رعایت کند. من زیاد آدم پرتوقعی نیستم و انتظار ندارم نقش‌های درجه یک را به من بدهند. ولی امیدوارم در یک حد قابل قبولی بتوانم کارم را ادامه دهم.


منبع: برترینها