گفتند فیلمت سینمایی نیست!

یگانه تاجیک- روزنامه بهار:
کاظم ملایی کارگردان فیلم سینمایی «کوپال» است. فیلم «کوپال» تاکنون موفقیت‌های بسیاری در عرصه بین‌المللی به‌دست آورده و حضور چشمگیری در جشنواره‌های جهانی داشته است. به همین بهانه با این کارگردان گفت‌وگو کردیم.
***
 با توجه به حضور بین‌المللی فیلم «کوپال» در جشنواره‌های جهانی و موفقیت‌هایی که برای این فیلم حاصل شد آیا خودتان چنین پیش‌بینی برای بازخورد فیلم در جشنواره‌ها داشتید؟
در حقیقت اعتقاد و انتظار من فراتر از این بود، چرا که تازه شانس حضور در بعضی از جشنواره‌ها را از دست دادم که مهم‌ترین دلیل آن نداشتن یک پخش کننده‌ حرفه‌ای بود. دلیل دیگرش لحن و زبان خود فیلم بود چرا که اکثر فستیوال‌های بزرگ هنوز از ایران به دنبال درام‌های اجتماعی با رویکرد رئالیستی و چالش برانگیز هستند که طبیعتا «کوپال» باز هم این شرایط را نداشت. اکثر جشنواره‌هایی که «کوپال» در آن‌ها به نمایش درآمد و بعضا خوش درخشید، به دنبال محصول متفاوتی از سینمای ایران بودند. حالا که این بحث مطرح شد دوست دارم از تمام دوستان همکارم خواهش کنم که به هیچ عنوان پشت فیلم‌های‌شان را خالی نکرده و آن‌ها را تنها نگذارند. تهیه کننده‌ها و پخش‌کننده‌ها بعضی اوقات مرتکب اشتباه می‌شوند چرا که نمی‌دانند یک فیلم با مساله دراماتیک مهم هیچ‌وقت بازنده نمی‌شود. برای ساخت فیلم «کوپال» ۲۲ تهیه‌کننده به من نه گفتند و بعد از تولید فیلم هم تمام پخش کننده‌های حرفه‌ای ما آن‌را رد کردند چرا که معتقد بودند این فیلم محصول صحیحی از سینمای ایران نیست و بازار بسیار محدودی در عرصه‌ بین‌الملل خواهد داشت. از خانم کتایون شهابی تشکر می‌کنم که فیلمم را مردود کرد و به بنده توصیه کرد آن‌را کنار گذاشته و به فکر ساخت فیلم دیگری به عنوان فیلم اولم باشم. ایشان معتقد بودند، این فیلم صرفا یک فیلم تجربی است و به هیچ عنوان سینما نبوده و شانس حضور در هیچ فستیوال الف و ب و دالی را نخواهد داشت.

 خودتان این هدف‌گذاری را داشتید که قبل از اکران فیلم در ایران اول آن را در جشنواره‌های جهانی اکران کنید؟
بله دقیقا، چون مطمئن بودم که «کوپال» به‌خاطر داستان مهمی که مطرح می‌کند، حتما مورد توجه محافل مختلف جهانی قرار می‌گیرد، برای همین می‌دانستم که باید صبوری کرده و تا اواخر ۲۰۱۷ با دقت و حوصله‌ زیاد فقط بر روی نمایش جشنواره‌ای‌اش تمرکز کنم تا بدین ترتیب فضای تبلیغاتی مناسبی هم برای اکران آن به‌وجود بیاورم.

 بازخورد مخاطبان خارجی نسبت به فیلم شما چه بود؟ در کدام کشور بیشتر مورد استقبال قرار گرفت؟
نمایش‌های خارجی به شدت برایم جذاب و غیرقابل پیش‌بینی بود، البته «کوپال» نسبت به نسخه‌ جشنواره فجر تغییرات مهمی کرد و علاوه بر کوتاه شدن زمانش، پایان خوش‌بینانه‌اش هم که به مذاق اکثریت خوش نیامده بود تغییرات اساسی کرد. فکر می‌کنم بدترین نمایش «کوپال» در کاخ جشنواره‌ فجر سال گذشته و بهترین نمایش آن در جشنواره‌ کرالای هفته‌ قبل بود که تماشاچیان با فیلم ارتباط بسیار زیادی برقرار کرده بودند و در طول نمایش فیلم، بارها آن را مورد تشویق و لطف خود قرار می‌دادند.

 به نظر شما چه ویژگی‌ای در «کوپال» باعث شده تا این اندازه در جشنواره‌های جهانی مورد توجه قرار بگیرد؟
«تک پرسوناژ بودن» این فیلم و وجود «وحدت مکان» در آن باعث می‌شود که در جشنواره‌های جهانی خیلی جدی‌تر دیده شود. مخاطب حرفه‌ای سینما، شیفته‌ و طرفدار فیلم‌های تک بازیگر و تک لوکیشن است. از طرفی این فیلم مساله‌ دراماتیک بسیار مهمی دارد. «فیلم‌های بقاء» همیشه به‌خاطر مسائل مهم‌شان مخاطب بسیار زیادی در میان اکثریت مردم داشته‌اند. هم‌چنین این فیلم‌نامه ساختاری کاملاً ارسطویی داشته و تاریخ سینما ثابت کرده است که آثار شاه‌پیرنگی و کلاسیک هم‌چنان نسبت به آثار ضدپیرنگ، هوادار و مخاطب بیشتری در میان مردم دارند. از طرف دیگر مخاطب امروز از دیدن فیلم‌های بدون قهرمان و پایانِ باز سرخورده شده است. او دوست دارد که قهرمان برای رسیدن به هدفش فعال باشد و هیچ‌گاه دست از تلاشش برندارد. آن‌ها همیشه از دیدن یک قهرمان واقعی‌ بر روی پرده سینما استقبال کرده‌اند.
«کوپال» نمونه‌ یک قهرمان کنش‌مند و باهوش است، که در طول فیلم سفر کرده و دچار قوس شخصیت می‌شود. داستان فیلم از لحاظ طراحی و موقعیت نمایشی ویژه است، بدین معنا که تا به حال یک خانه‌ پر از حیوانات تاکسیدرمی شده، مکان دراماتیکِ یک اثر نمایشی نبوده است و حتی در سینمای داستانی ایران تا به حال یک سگ عهده‌دار یک شخصیت اصلی در بین بازیگران فیلم نبوده است. و در نهایت مساله‌ مهم تکریم محیط زیست دغدغه‌ جدی امروز دنیاست. این روزها جریان‌های انتقادی بسیار تندی علیه شکارکشی و تخریب زیست‌محیط در شبکه‌های اجتماعی و خبری به راه افتاده است، به همین خاطر همیشه جای خالی یک اثر قصه‌گو و نمایشی در این زمینه کاملاً احساس می‌شده است. تصور می‌کنم که «کوپال» به این دلایل توانسته است،توجه جشنواره‌ها و مخاطبان جهانی را به خود جلب کند.
منبع: بهارنیوز

گفتند فیلمت سینمایی نیست!

یگانه تاجیک- روزنامه بهار:
کاظم ملایی کارگردان فیلم سینمایی «کوپال» است. فیلم «کوپال» تاکنون موفقیت‌های بسیاری در عرصه بین‌المللی به‌دست آورده و حضور چشمگیری در جشنواره‌های جهانی داشته است. به همین بهانه با این کارگردان گفت‌وگو کردیم.
***
 با توجه به حضور بین‌المللی فیلم «کوپال» در جشنواره‌های جهانی و موفقیت‌هایی که برای این فیلم حاصل شد آیا خودتان چنین پیش‌بینی برای بازخورد فیلم در جشنواره‌ها داشتید؟
در حقیقت اعتقاد و انتظار من فراتر از این بود، چرا که تازه شانس حضور در بعضی از جشنواره‌ها را از دست دادم که مهم‌ترین دلیل آن نداشتن یک پخش کننده‌ حرفه‌ای بود. دلیل دیگرش لحن و زبان خود فیلم بود چرا که اکثر فستیوال‌های بزرگ هنوز از ایران به دنبال درام‌های اجتماعی با رویکرد رئالیستی و چالش برانگیز هستند که طبیعتا «کوپال» باز هم این شرایط را نداشت. اکثر جشنواره‌هایی که «کوپال» در آن‌ها به نمایش درآمد و بعضا خوش درخشید، به دنبال محصول متفاوتی از سینمای ایران بودند. حالا که این بحث مطرح شد دوست دارم از تمام دوستان همکارم خواهش کنم که به هیچ عنوان پشت فیلم‌های‌شان را خالی نکرده و آن‌ها را تنها نگذارند. تهیه کننده‌ها و پخش‌کننده‌ها بعضی اوقات مرتکب اشتباه می‌شوند چرا که نمی‌دانند یک فیلم با مساله دراماتیک مهم هیچ‌وقت بازنده نمی‌شود. برای ساخت فیلم «کوپال» ۲۲ تهیه‌کننده به من نه گفتند و بعد از تولید فیلم هم تمام پخش کننده‌های حرفه‌ای ما آن‌را رد کردند چرا که معتقد بودند این فیلم محصول صحیحی از سینمای ایران نیست و بازار بسیار محدودی در عرصه‌ بین‌الملل خواهد داشت. از خانم کتایون شهابی تشکر می‌کنم که فیلمم را مردود کرد و به بنده توصیه کرد آن‌را کنار گذاشته و به فکر ساخت فیلم دیگری به عنوان فیلم اولم باشم. ایشان معتقد بودند، این فیلم صرفا یک فیلم تجربی است و به هیچ عنوان سینما نبوده و شانس حضور در هیچ فستیوال الف و ب و دالی را نخواهد داشت.

 خودتان این هدف‌گذاری را داشتید که قبل از اکران فیلم در ایران اول آن را در جشنواره‌های جهانی اکران کنید؟
بله دقیقا، چون مطمئن بودم که «کوپال» به‌خاطر داستان مهمی که مطرح می‌کند، حتما مورد توجه محافل مختلف جهانی قرار می‌گیرد، برای همین می‌دانستم که باید صبوری کرده و تا اواخر ۲۰۱۷ با دقت و حوصله‌ زیاد فقط بر روی نمایش جشنواره‌ای‌اش تمرکز کنم تا بدین ترتیب فضای تبلیغاتی مناسبی هم برای اکران آن به‌وجود بیاورم.

 بازخورد مخاطبان خارجی نسبت به فیلم شما چه بود؟ در کدام کشور بیشتر مورد استقبال قرار گرفت؟
نمایش‌های خارجی به شدت برایم جذاب و غیرقابل پیش‌بینی بود، البته «کوپال» نسبت به نسخه‌ جشنواره فجر تغییرات مهمی کرد و علاوه بر کوتاه شدن زمانش، پایان خوش‌بینانه‌اش هم که به مذاق اکثریت خوش نیامده بود تغییرات اساسی کرد. فکر می‌کنم بدترین نمایش «کوپال» در کاخ جشنواره‌ فجر سال گذشته و بهترین نمایش آن در جشنواره‌ کرالای هفته‌ قبل بود که تماشاچیان با فیلم ارتباط بسیار زیادی برقرار کرده بودند و در طول نمایش فیلم، بارها آن را مورد تشویق و لطف خود قرار می‌دادند.

 به نظر شما چه ویژگی‌ای در «کوپال» باعث شده تا این اندازه در جشنواره‌های جهانی مورد توجه قرار بگیرد؟
«تک پرسوناژ بودن» این فیلم و وجود «وحدت مکان» در آن باعث می‌شود که در جشنواره‌های جهانی خیلی جدی‌تر دیده شود. مخاطب حرفه‌ای سینما، شیفته‌ و طرفدار فیلم‌های تک بازیگر و تک لوکیشن است. از طرفی این فیلم مساله‌ دراماتیک بسیار مهمی دارد. «فیلم‌های بقاء» همیشه به‌خاطر مسائل مهم‌شان مخاطب بسیار زیادی در میان اکثریت مردم داشته‌اند. هم‌چنین این فیلم‌نامه ساختاری کاملاً ارسطویی داشته و تاریخ سینما ثابت کرده است که آثار شاه‌پیرنگی و کلاسیک هم‌چنان نسبت به آثار ضدپیرنگ، هوادار و مخاطب بیشتری در میان مردم دارند. از طرف دیگر مخاطب امروز از دیدن فیلم‌های بدون قهرمان و پایانِ باز سرخورده شده است. او دوست دارد که قهرمان برای رسیدن به هدفش فعال باشد و هیچ‌گاه دست از تلاشش برندارد. آن‌ها همیشه از دیدن یک قهرمان واقعی‌ بر روی پرده سینما استقبال کرده‌اند.
«کوپال» نمونه‌ یک قهرمان کنش‌مند و باهوش است، که در طول فیلم سفر کرده و دچار قوس شخصیت می‌شود. داستان فیلم از لحاظ طراحی و موقعیت نمایشی ویژه است، بدین معنا که تا به حال یک خانه‌ پر از حیوانات تاکسیدرمی شده، مکان دراماتیکِ یک اثر نمایشی نبوده است و حتی در سینمای داستانی ایران تا به حال یک سگ عهده‌دار یک شخصیت اصلی در بین بازیگران فیلم نبوده است. و در نهایت مساله‌ مهم تکریم محیط زیست دغدغه‌ جدی امروز دنیاست. این روزها جریان‌های انتقادی بسیار تندی علیه شکارکشی و تخریب زیست‌محیط در شبکه‌های اجتماعی و خبری به راه افتاده است، به همین خاطر همیشه جای خالی یک اثر قصه‌گو و نمایشی در این زمینه کاملاً احساس می‌شده است. تصور می‌کنم که «کوپال» به این دلایل توانسته است،توجه جشنواره‌ها و مخاطبان جهانی را به خود جلب کند.
منبع: بهارنیوز

بزرگداشت اکبر عبدی در جشنواره فیلم فجر

بزرگداشت اکبر عبدی بازیگر سینمای ایران در سی و ششمین جشنواره ملی فیلم فجر برگزار می‌شود.

به گزارش عصرایران به نقل از روابط عمومی جشنواره فیلم فجر، بزرگداشت اکبر عبدی بازیگر ۵۷ ساله سینمای ایران در سی و ششمین جشنواره ملی فیلم فجر برگزار می شود.

اجاره‌نشین‌ها (داریوش مهرجویی)، گراند سینما (حسن هدایت)، ای ایران (ناصر تقوایی)، دزد عروسک‌ها (محمدرضا هنرمند)، سفر جادویی (ابوالحسن داودی) از جمله شاخص‌ترین کارهای عبدی در دهه اول فعالیت سینمایی بود اما بازی او در مادر (علی حاتمی) که برایش سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش دوم مرد را به ارمغان آورد، نقطه اوج فعالیت‌ این هنرمند به شمار می‌رود.

او که کسب نشان درجه یک فرهنگ و هنر را در کارنامه دارد، در دوره هشتم جشنواره برای فیلم مادر و در دوره سی‌ام جشنواره برای فیلم خوابم می‌آد سیمرغ بلورین جشنواره فیلم فجر را به دست آورده و سه بار (در دوره یازدهم برای فیلم هنرپیشه، در دوره هفدهم برای فیلم جنگجوی پیروز و در دوره سی و یکم برای فیلم رسوایی) نامزد دریافت سیمرغ بلورین شده است.

امسال بزرگداشت «منوچهر اسماعیلی» صداپیشه، «محمدعلی نجفی» کارگردان و «اکبر عبدی» بازیگر در سی و ششمین جشنواره فیلم فجر برگزار خواهد شد.

سی و ششمین جشنواره فیلم فجر از ۱۲ تا ۲۲ بهمن ۱۳۹۶ به دبیری «ابراهیم داروغه‌زاده» برگزار خواهد شد.


منبع: عصرایران

جزئیات هفتمین جشنواره مد و لباس فجر

هفتمین جشنواره مد و لباس فجر، به همت کارگروه ساماندهی مد و لباس کشور از ۶ تا ۱۳ اسفندماه ۹۶ همزمان در تهران و چند استان کشور برگزار می‌شود.

هفتمین جشنواره مد و لباس فجر ۶ تا ۱۳ اسفندماه در تالار وحدت، مرکز آفرینش‌های هنری کانون پرورش فکری کودک و نوجوان و برج میلاد برگزار می‌شود.

به گزارش ایسنا، به نقل از ستاد خبری هفتمین جشنواره مد و لباس فجر، تالار وحدت میزبان اصلی این رویداد، بخش نمایش آثار، مسابقه زنده، بین‌الملل، صنعت و فناوری‌های نوین را در بر می‌گیرد.

بخش ویترین ملی جشنواره مد و لباس فجر نیز همچون دوره گذشته، دربردارنده برندهای برگزیده و برترین‌های لباس ایرانی است. بخش مؤسسات مد و لباس، علمی دانشگاهی نیز در مرکز آفرینش‌های هنری کانون پرورش فکری کودک و نوجوان برپا می شود.

همچنین مهلت ارسال آثار به بخش مسابقه طراحی پوستر و تصویر سازی هفتمین جشنواره بین‌المللی مد ولباس فجر نیز تا ۱۵ بهمن ماه تمدید شد. تاکنون بیش از ۸۰ اثر به دبیرخانه جشنواره ارسال شده است.

مسابقه طراحی پوستر و تصویر سازی هفتمین جشنواره بین‌المللی مد و لباس فجر به منظور تولید آثار تصویری خلاقانه و الهام بخش و رقابت سودمند هنری و ارتقای سطح تصویرسازی در حوزه مد و لباس، شناسایی و معرفی هنرمندان متعهد، به همت بنیاد ملی مد و لباس اسلامی و ایرانی در دو حوزه عمومی و مفهومی برگزار می‌شود.

زمینه سازی برای ورود مفاهیم علمی و پژوهش های تخصصی و میان رشته ای به عرصه مد و لباس و فراهم کردن بستر آشنایی با تحولات مد و پوشاک در جهان، مدسازی، بکارگیری و اشاعه نمادها، نشان ها و مولفه های هویت اسلامی، ایرانی درعرصه مد و لباس و سبک زندگی و کاربردی کردن آثار برگزیده و هدایت بازار پوشاک به سوی تولید داخلی و تشویق مردم به پرهیز از انتخاب و مصرف الگوهای بیگانه و تقویت اقتصاد مقاومتی با ایجاد اشتغال پایدار از جمله اهداف ارج نهادن چهره‌های ماندگار هنر، مد و صنعت لباس و نساجی و تشویق طراحان مستعد و تجلیل از دست اندرکاران موفق صنعت نساجی و تولید پوشاک داخلی هفتمین جشنواره بین‌المللی مد و لباس فجر است.

هفتمین جشنواره مد و لباس فجر، به همت کارگروه ساماندهی مد و لباس کشور از ۶ تا ۱۳ اسفندماه ۹۶ همزمان در تهران و چند استان کشور برگزار می‌شود.


منبع: عصرایران

تیزر مستند"دوربرگردان" درباره شبکه جم (فیلم)

هاشمی شاهرودی: مجبور شدم به آلمان بروم/ در آلمان پزشکان یک عفونت کشف کردند که در ایران کشف نشده بود معاون امورعمرانی استانداری تهران منصوب شد فرشته کوچولو در” کما” دستور رییس جمهوری برای رسیدگی به مشکلات خانواده های سرنشینان نفتکش سانچی آخرین وضعیت پرونده مهدی جهانگیری مطهری: هیأت رئیسه مجلس امروز درباره وضع بازداشتی های حوادث اخیر تشکیل جلسه می دهد لغزندگی باند فرودگاه در ترکیه، هواپیما را تا لب دریا کشاند (+عکس) سامانه بلیت فروشی جشنواره تئاتر فجر در خواب زمستانی نظر دستگاه قضایی درباره تعیین مکانی برای برگزاری تجمعات واکنش محسنی اژه ای به اظهارات اخیر شهردار تهران

رفع فیلتر تلگرام؛ پایان یک پرونده یا آغاز حملات جدید به روحانی؟!  (۱۰۵ نظر)

سانچی غرق شد / تایید فوت همه کارکنان نفتکش  (۵۵ نظر)

آقای روحانی حواست هست؟!  (۴۹ نظر)

همه رستوران های کشور فقط باید یک نوع غذا سرو کنند/ نظام آموزشی ایران به همین مضحکی است!  (۴۶ نظر)

نابغه ۱۰ ساله یا قربانی بازی بزرگترها؟  (۳۵ نظر)

درددل سوزناک خانواده‌های دریانوردان نفتکش سانچی: دریانوردان مظلومند، نباید در آتش بسوزند/ این فاجعه خیلی بدتر از پلاسکو است چرا این ها گفته نمی شود؟  (۲۸ نظر)

جامعه مدنی، تلگرام را آزاد کرد  (۲۷ نظر)

۱۰ نکته درباره مخالفت وزیر با طرح تربیتی بسیج در مدرسه‌ها  (۲۶ نظر)


منبع: عصرایران

سامانه بلیت فروشی جشنواره تئاتر فجر در خواب زمستانی

عملکرد ضعیف سایت فروش بلیت جشنواره تئاتر فجر در ارائه خدمات به مخاطبان با انتقادات جدی روبرو شده است.

به گزارش باشگاه خبرنگاران جوان؛ برنامه ریزی برای فروش بلیت‌های سی و ششمین جشنواره تئاتر فجر از چندین سال پیش بصورت اینترنتی شکل گرفته است، و تیوال عهده‌دار فروش بلیتها بود؛ اما امسال بنا بر تصمیمات دست اندرکاران جشنواره سی و ششم، سامانه فروش با انتظارات و نگاهی قانونمدرانه‌تر از گذشته به مزایده گذاشته شد و پس از بررسی‌های صورت گرفته، ایران نمایش عهده‌دار این مسئولیت شد.

مسئولان برگزارکننده جشنواره سی و ششم در نشست‌های خبری انجام گرفته نیازهای خود از برگزار کنندگان بخش فروش در قالب ۴ سیاست کلی و ۹ خواسته مطرح کردند:

سیاست‌های کلی:

۱- تلاش برای شفافیت حداکثری در فروش بلیط و طراحی سازوکاری برای انتخاب‌های بهینه.

۲- تجمیع تمام مراحل فروش در سایت و به حداقل رساندن بلیتهایی که خارج از مکانیزم سایت به افراد اختصاص می‌یابند.

۳- تلاش برای یکپارچه‌سازی فرآیند فروش از خرید بلیط تا جانمایی افراد در سالن و واگذاری مسئولیت کامل آن به سایت فروش.

۴- تدوین ساختاری اندیشیده شده برای بخش‌های مربوط به دانشجویان و خبرنگاران به‌گونه‌ای که بتواند مبنایی برای ارتقای وضعیت فروش در سال‌های بعد باشد.

بخشی از خواسته‌ وانتظارات :

۱- ارائه روزانه یا آنلاین بانک اطلاعاتی خریداران بلیط.

۲- پشتیبانی آنلاین فنی و تلفنی و سرعت عمل بالا در پاسخگویی.

۳- درج تبلیغات جشنواره و اجراها روی سایت با نظر ستاد جشنواره.

۴- چاپ کلیه امور مربوط به بلیت میهمان.

۵- ایجاد یک حساب کاربری اختصاصی با دسترسی کامل برای ستاد جشنواره.

۶- امکان دریافت گزارش ساعتی از فعالیت‌ها از طریق پنل حساب کاربردی ستاد.

۷- قابلیت امکان جابه‌جایی در جدول نمایش و عودت مبالغ خریداران در صورت نیاز در اسرع وقت.

۸- ضمانت حسن انجام امور فوق.

۹- ارائه عددی منطقی و اقتصادی برای سهم درصد طرفین.

 ایران نمایش اما در همان دو بدو انتخاب با انتقادات بسیاری روبرو شده و نتواسته پا به پای روند چشنواره پیش رود.

قرار بود از ساعت ۲۰ شب گذشته فروش بلیط برای اهالی رسانه در سایت ایران نمایش باز شود و خبرنگاران و اهالی رسانه بلیط خود را از سامانه ایران نمایش انجام دهند؛ اما گزارش‌های حاکی از عدم انجام این موضوع است، حالا باید مدیران جشنواره تئاتر فجر چه توجیهی برای این کم‌کاری و نقصان خواهد کرد.


منبع: عصرایران

چهارمین شب جشنواره موسیقی فجر

به گزارش میزان، گروه رستاک شب گذشته در چهارمین شب سی و سومین جشنواره موسیقی فجر با استقبال بی نظیر مخاطبان رو به رو شدند. این گروه همچون همیشه با لباس هایی متفاوت با رنگ های شاد روی صحنه حاضر شده و برای مخاطبان به اجرا پرداختند.در این کنسرت همچنین دستگاههای مختلف موسیقی نواحی در زمان اجرای قطعه مربوط به هر استان نواخته می شد. گروه رستاک قطعات “ای یار”(بندرعباس)، “غربت”(کرمانی)، “سنین یادگارین”(آذری)، “بارون”(لری)، “بیو بریمش” (شوشتری)، “رعنا” (گیلکی)، “اله منی بارک”(بلوچی)، “واسونک” (شیرازی) و “بوتورای”(کردی) را برای مخاطبان اجرا کردند.
در این برنامه یک قطعه کردی دیگر نیز برای زلزله زدگان کرمانشاه اجرا و به آنان تقدیم شد.
سید فرزاد مرادی در اجرای این قطعه گفت: من و برادرم بهزاد به عنوان کرمانشاهی های گروه از شما مردم که فراموشمان نکردید و با کمک های خود ما را یاری رساندید تشکر می کنم. پایان بخش اجرای گرو رستاک قطعه “بوتورای”(کردی) بود که در پایان با رقص کردی ۴ نفر از اعضای گروه حال و هوای خوب و عجیبی به مخاطبان در سالن داد.

سیامک سپهری “سرپرست گروه و تار”، سید فرزاد مرادی “خواننده و رباب،سه تار، دیوان، تنبورک و قوپوز”، سید بهزاد مرادی “خواننده، دهل، ضرب و سازهای افکتیو”، اکبر اسماعیلی پور “تار و عود”، سپهر سعادتی “کنترباس”، حامد بلند همت “سرنا، نی جفتی، دوزله، نی انبان، قشمه، دونلی، بالابان”، صبا جمالی “قانون”، امید مصطفوی “تمبک، کوزه، زنبورک، دهلک، کاسوره و سازهای افکتیو”، مائده دوستی “کمانچه”، یاور احمدی فر “دف، دایره، دهل، و سازهای افکتیو”، فرزاد خورشید سوار “دف، دایره، دهل، دم دم باس، دم دم زیر، کوزه و داربوکا”، علی عیوض خانی، سوما نوروزی و المیرا قنبری “خواننده و کر” از اعضای گروه رستاک در کنسرت شب گذشته بودند. اساتید و هنرمندان مهمان در اجرای دیشب گروه رستاک نیز وحید و رضا اسداللهی “ناقارا”، محمد اسداللهی “گارمون” و  محمد علی دلنواز “بنجو” بودند.

محمد علیزاده
 کنسرت محمد علیزاده در سی و سومین دوره جشنواره موسیقی فجر در سالن ایرانیان اجرا شد.علیزاده در سالروز تولدش برای هوادارانش کنسرت اجرا کرد و بسیاری از قطعات آلبوم “گفتم نرو” و “دلت با منه” را اجرا کرد.۱۰ دقیقه از ساعت ۱۹ گذشته بود که نوازندگان وارد سالن شدند و شروع به کوک کردن سازها کردند.
 


 

پس از چند دقیقه اجرای بی کلام، محمد علیزاده وارد سالن شد و دو قطعه “خیلی برام عزیز خاطرت” و “برگرد” را به شکل ترکیبی اجرا کرد. پس از این دو اجرا علیزاده وعده یک اجرای خاطره انگیز را داد. “خسته ام” قطعه سومی بود که با نقش پر رنگ گیتار الکتریک اجرا شد. بخش پایانی این قطعه ملایم با پیانو اجرا شد که حسی متفاوت را به مخاطبان منتقل کرد.

سپس علیزاده قطعه ریتمیک “کجا میری” را خواند. این خواننده تبریزی پس از اجرای “کجا میری” گفت: عاقل ها همیشه دنبال دو دو تا چهار تا هستند. حساب کتاب می کنند. دم ما دیوانه ها گرم که حساب کتاب نداریم. همه به ما می گویند دیوانه ایم، اما یقین دارم خدا با دیوونه هاست! این صحبت های علیزاده مقدمه اجرای قطعه “برادر” شد. رابطه خوب این خواننده با نوازنده هایش از شوخی های بین آن ها در میان اجرای آهنگ ها مشخص بود.احساسات فراوان خواننده، در اجرای آهنگ ارتباط او را با مخاطبانش بسیار بالا می برد. در قسمت هایی از کنسرت، احساسات فراوان علیزاده بعضی از نوازندگانش را هم تحت تاثیر قرار می داد. این خواننده بعد از اجرای قطعه “برادر” گفت از اجرای موسیقی برای مردم عشق می کند.در میان اجرای قطعه ها، علیزاده حرف هایی هم بداهه با وزن شعر می گفت که به انتقال حس آهنگ کمک می کرد.

“حس فوق العاده” از آلبوم “دلت با منه” قطعه دیگر اجرا شده توسط علیزاده و گروهش بود. هیجان سالن لحظه ای کم نمی شد و اجرای علیزاده برای هیچ کسی خسته کننده نبود. پس از این قطعه علیزاده با بیان خاطره ای از تنبیه شدن توسط استادش گفت: استادم به من سیلی محکمی زد و یادم داد که باید عاشق باشم. گفت که در زندگیت عاشقی کن چون زندگی بر پایه عشق است و بقیه اتفاقات بازیست. می خواهم این قطعه را به کسانی تقدیم کنم که عاشقم کردند.

سپس قطعه “عشقم این روزا” با نوازندگی فوق العاده سازهای شیپور و کیبورد به بهترین شکل اجرا شد. در قسمت های پایانی این قطعه علیزاده از هوادارانش خواست که نور موبایل هایشان را روشن کنند و با او ترجیع بند این قطعه را تکرار کنند. “بی حوصله” قطعه ریتمیک دیگری بود که با محمد شعبانی در نوازندگی تنبک و نوازنده بیس به خوبی اجرا شد.اجرای قطعه “روز تولد” در روز تولد علیزاده با تک نوازی پیانو حسی وصف نشدنی را به سالن منتقل کرد. حس عجیب این قطعه بسیاری را تحت تاثیر قرار داد. بسیاری از مخاطبان با فیلمبرداری به وسیله تلفن همراهاشان این صحنه دیدنی را ثبت کردند.

سپس این خواننده از پوریا پیروزی نوازنده کیبورد تشکر کرد. علیزاده سپس از حضور پدرها و مادرها در کنسرتش تشکر کرد و گفت که به دلیل حضور خانواده ها در کنسرت هایش همیشه نزد همکارانش سربلند بوده است.در این بخش از کنسرت، علیزاده با اجرای موسیقی بی کلام از نوازندگانش تشکر کرد. بهمن میرزا زاده، اشکان موسی پیانیست و علی شهبازی نوازنده گیتار الکتریک از جمله این نوازندگان بودند. “عاشقتم یه جور خاص” قطعه ای بود که دوباره هیجان را به سالن برگرداند. در اجرای این قطعه کیانوش علی محمدی، شاگرد علیزاده این خواننده را همراهی کرد و این خواننده گفت به زودی آثاری از شاگردش منتشر می شود.

“تو بری بارون” جدید ترین قطعه منتشر شده از این خواننده، بخش دیگر کنسرت علیزاده را به خود اختصاص داد. سپس “دل بی تو غم زده”، “اشتباه” و “غم دنیاست” به صورت ریمیکس اجرا شد. در این بخش علیزاده از دوست و رهبر ارکسترش امیر حسین اویسی تشکر ویژه کرد. “تصمیمتو بگیر”، “فکرشم نکن” قطعه های ملایم دیگری بود که در این بخش اجرا شد.صدر الدین حسین خانی مدیر برنامه علیزاده نیز توسط این خواننده مورد تقدیر قرار گرفت. سپس علیزاده با اجرای قطعه “جز تو” با هوادارانش خداحافظی کرد. محمدرضا چراغعلی و حسین علیزاده از جمله مهمانان کنسرت شب گذشته محمد علیزاده بودند.
منبع: بهارنیوز

همه‌چیز درباره کنسرت «مایستر»

«کنسرت مایستر» یا همان نوازنده نخستِ ویلن، جایگاه مهمی در ارکستر دارد که برای بسیاری از علاقه‌مندان به موسیقی ناشناخته است. چه بسا برخی از نوازندگان موسیقی کلاسیک و حتی نوازندگان ارکستر سمفونیک، چندان با اهمیت این جایگاه در ارکسترها آشنا نباشند. بی‌شک موسیقی کلاسیک و موسیقی ارکسترال از جمله مهم‌ترین انواع موسیقی جدی در دنیاست و هر چه با ساختار این موسیقی بیشتر آشنا باشیم، سطح فرهنگ موسیقی در کشورمان بالا و بالاتر می‌رود.

ما هم بر آن شدیم تا به معرفی یکی از مهم‌ترین جایگاه‌ها در ارکستر سمفونیک بپردازیم و با زوایای مختلف آن آشنا و آشناتر شویم. «کنسرت مایستر» در هر ارکستری متعلق به بهترین نوازنده ارکستر است. این درست همان جایگاهی است که روزگاری وظیفه رهبری ارکستر را هم برعهده داشته است.

در گذشته رهبری ارکستر به شکل امروزی‌اش نبوده و همان «کنسرت مایستر» وظیفه رهبری ارکستر را هم برعهده داشته است. برای آشنایی بیشتر با «کنسرت مایستر» سراغ علی رهبری رفتیم؛ موزیسینی که مهم‌ترین چهره ایرانی در عرصه موسیقی کلاسیک در دنیاست. حاصل ساعتی گفت‌وگو با علی رهبری را در ادامه می‌خوانید.

در مصاحبه‌های مختلف شما اشاره کرده‌اید که ارکستر را یک رهبر حرفه‌ای ‌می‌تواند حتی در عرض یک هفته در سطح بسیار خوبی آماده کند. این امر چگونه امکان‌پذیر است.

ما در ایران با ۸ بار اجرای سمفونی نهم بتهوون در سال ۱۳۸۴ و ۹ سال بعد با اجرای ۸ بار در سال ۱۳۹۳ این امر را به وسیله همین نوازندگان ایرانی ثابت کردیم. البته باید توجه داشت که برای عملی کردن این امر، ارکستر‌سمفونیک هم مانند هر تیم فوتبالی در مرحله اول نیاز به بازیکنان سختکوش و علاقه‌مند و همچنین سرمربی حرفه‌ای دارد.

فرض کنیم ارکستری با یک رهبر حرفه‌ای به سطح مناسبی از کیفیت رسیده است، حال برای جلوگیری از افت ارکستر، به چه عواملی نیاز است. چگونه است که ارکسترهایی چون ارکسترهای برلین، وین، توکیو و لندن در سطح بالایی می‌مانند، اما ارکسترهای ما در ایران از نظر کیفیت همواره دچار نوسانند.

این کار یعنی نگهداری کیفیت در سطح بالا؛ از شروع کار و پدید آوردن کیفیت به مراتب مشکل‌تر است و باید با نظم بسیار دقیق و حرفه‌ای مدیریت شود وگرنه درمدتی کوتاه یعنی در همان یک هفته می‌تواند سطحش افت کند.

 در ايران هم مي‌شود يك اركستر‌سمفونيك تشكيل داد
چه عواملی برای حفظ کیفیت از همه مهم‌ترند؟

نخستین نکته معاش هنرمند است. اینکه نوازندگان باید از دستمزد کافی برای امرار معاش برخوردار باشند تا وقت کافی برای استراحت و تمرین در منزل داشته باشند. دوم اینکه، ارکستر باید مانند تیم فوتبال، که قبلا مثال زدم، هر روز، روزی حداقل ۵ ساعت بدون انقطاع، به صورت بسیار منظم و مداوم با رهبران مختلف در سطحی بالا به تمرین‌های خود ادامه دهد. به این ترتیب نخستین موضوع آسایش فکری از طریق تامین زندگی و معاش نوازنده است تا از او انتظار داشته باشیم که به تمرین مداوم بپردازد.

یکی از مهم‌ترین نوازندگان ارکستر، «کنسرت مایستر» است. او چه نقشی در سطح کیفی ارکستر دارد؟

با توجه به تجربه بیش از ۴۰ ساله بنده، مهم‌ترین فردی که بعد از مدیر هنری، نقشی شبیه نقش کاپیتان را در تیم فوتبال برای ارکستر به عهده می‌گیرد، «کنسرت مایستر» است. این پست آنقدر مهم است که اغلب ارکسترهای بزرگ و کوچک دنیا، همانند رهبر خوب، به دنبال کنسرت مایستر درجه یک هستند. اگر دقت کرده باشید، حتی اغلب کنسرت مایسترهای ارکسترهای کشور آلمان، آلمانی نیستند. با وجود اینکه می‌دانیم این کشور دارای نوازندگان بسیار چیره‌دستی است یعنی این شخص باید کیفیت‌ها و مهارت‌های دیگری غیر از توانایی بالا در نوازندگی هم داشته باشد و این امر انتخاب را بسیار مشکل می‌کند.

آیا در ایران هم این توانایی‌ها در نظر گرفته می‌شدند یا اکنون در نظر گرفته می‌شوند؟

خیر. در ایران اغلب کنسرت مایسترها از نقطه نظر نظم و رفتار فکر می‌کردند که کدخدای ارکستر هستند، که هروقت می‌خواهند بیایند و بروند و در مورد سطح کیفیت ارکستر هیچ‌گونه احساس مسوولیتی نداشته باشند. این کنسرت مایسترها، نه تنها در بالا بردن یا بالا نگاه داشتن سطح ارکستر فعالیتی نمی‌کردند، حتی با روابط صمیمانه‌ای که به خاطر منافع شخصی با مسوولان پایه‌ریزی کرده بودند، عوامل اصلی از هم پاشیده شدن ارکسترها بوده‌اند.

یعنی حتی با وجود رهبر ارکستر، تا این حد جایگاه کنسرت مایستر مهم است؟

بله، خیلی خیلی بیشتر از چیزی که در ایران می‌شناسند. من اینجا به نقش منفی یک کنسرت مایستر اشاره کردم. شما نگاه کنید، از دید مثبت، یک ارکستر می‌تواند با داشتن کنسرت مایستر درجه یک، بدون رهبر دایم هم به کارش ادامه دهد.

در این صورت نقش کنسرت مایستر حتی از رهبر ارکستر هم مهم‌تر به نظر می‌رسد.

صد درصد. چون رهبران دایم یا رهبران میهمان یک هفته می‌آیند و می‌روند ولی یک کنسرت مایستر همیشه درکنار ارکستر حضور دارد. کنسرت مایستر نه‌تنها باید در مهارت ساز خودش و در گروه، بهترین باشد، بلکه از نظر نظم و رفتار هم برای همه باید یک الگو باشد و در ضمن روانشناس خوبی هم باشد و بداند با اعضای گروه خودش به اصطلاح چگونه تا کند.

هر‌کدام از گروه‌های مختلف سازها در هر ارکستر، یک سرگروه دارند. کنسرت مایستر چه تاثیری در بالارفتن سطح این سرگروه‌ها دارد؟

یک کنسرت مایستر بسیار ماهر طبیعتا باعث می‌شود که سطح لیدرهای گروه‌های دیگر نیز بسیار بالا باشد.

پس چه‌کسی باید مراقب رفتار و کارهای کنسرت مایستر باشد؟

به طور قطع، مدیر هنری ارکستر.

شما تجربه کار کردن با ارکسترهای مهمی در دنیای موسیقی کلاسیک را دارید. تفاوت میان کار کردن با کنسرت مایسترهای خارجی و کنسرت مایسترهایی که در ایران و در ارکستر‌سمفونیک تهران داشتید در چه بود.

در خارج از ایران دست شما بیشتر باز است و امکانات بیشتری دارید و من همیشه از انتخاباتی که کرده‌ام راضی بوده‌ام و این افراد در حد زیادی بار من را کم می‌کردند. در ایران هم با توجه به تعداد هنرمندان جوانی که دور و برم بودند، این خوش شانسی را داشتم که با چند نوازنده حرفه‌ای مانند بردیا کیارس و امیر باورچی یا مازیار ظهیرالدینی کار کنم که بدون تعارف باید بگویم ایده‌‌آل بودند و کمک بسیار بزرگی در بالابردن کیفیت ارکستر می‌کردند.

 در ايران هم مي‌شود يك اركستر‌سمفونيك تشكيل داد
آیا برای انتخاب کنسرت مایستر باید شروط سنی و تجربه طولانی را مد‌نظر قرار داد؟

ایده‌آلش این است که هم جوان باشد و هم با تجربه. این امر ولی اغلب عملی نیست، اما استعداد بسیار زیاد، می‌تواند جای هر دو را بگیرد. تاکید می‌کنم، طالبان این شغل باید استعداد بسیار بسیار بالایی داشته باشند.

اغلب ارکسترهای مشهور دنیا، کنسرت مایسترهای بسیار جوان را استخدام کرده‌اند. در فیلهارمونیک وین دوست و همکلاسی من آقای کوشل در ۲۱ سالگی کنسرت مایستر شد و وقتی بنده ایشان را جلوی ارکسترم در مالاگای اسپانیا، به عنوان جوان‌ترین کنسرت مایستر فیلهارمونیک وین معرفی کردم، ایشان گفتند خیر، ۵۰ سال قبل از من، این ارکستر، کنسرت مایستری داشته که سنش ۱۸ سال بوده و ۳ سال از من جوان‌تر بوده است. یعنی می‌شود به جوان‌های با استعداد، میدان داد. همان‌طوری که دیگران، پیش از ما، این کارها را در ارکسترهای بزرگ دنیا کرده‌اند.

پس ماجرای پیشکسوتی در ارکستر چه می‌شود؟ اینجا فکر می‌کنند که کنسرت مایستر یعنی پیشکسوت ارکستر، یعنی ریش‌سفید ارکستر.

این کلمه «پیشکسوت» در ایران بعد از انقلاب بسیار متداول و مرسوم شده است. این لغت، به صورتی که در ایران از آن استفاده می‌شود و به دارنده آن یک امتیاز خاص داده می‌شود، در کشورهای دیگر مرسوم نیست. البته با توجه به رواج تعارف و چاپلوسی و ترس در فرهنگ ما، از آن به سادگی سوءاستفاده هم می‌توان کرد.

در نوازندگی ارکستر‌سمفونیک تکلیف پیشکسوت‌ها چه می‌شود؟

در ارکستر‌سمفونیک هم تقریبا شبیه به تیم فوتبال است. البته یک نوازنده می‌تواند تا بازنشستگی در ارکستر کار کند ولی باید این را بپذیرد که، سطح جوانان تازه نفس، اغلب از او بالاتر است و او باید راه را برای این نوازندگان باز کند. البته تاکید می‌کنم که پذیرفتن این واقعیت کار ساده‌ای نیست. بنده این اتفاق را در ده‌ها ارکستر دیده‌ام. لیدری که روزی در ۳۰ سالگی در بهترین جایگاه ارکستر می‌نشیند و بعدها در ۶۰ سالگی در صندلی آخر نشسته است. این حقیقت تلخی است که نوازندگان موسیقی کلاسیک در ایران نمی‌شناسند. اما باید به آن خو بگیرند و عادت کنند.

این مساله در فرهنگ ما به گونه‌ای دیگر است و پذیرفتن چنین مساله‌ای برای ما کار دشواری است.

باید خو بگیرند. ببینید، تیم فوتبال و تیم ارکسترسمفونیک، پدیده‌ای ایرانی و شرقی نیستند. کار تیمی یعنی این؛ اگرنمی‌توانند بروند کشتی بگیرند. حتما لازم نیست که با این طرز تفکر بیایند و فوتبال بازی کنند. در این دو گروه هم هیچ جایی برای بچه‌های لوسِ مامان باباها و بدون نظم پیش بینی نشده است.

این مشکل را در ایران چگونه می‌شود
حل کرد؟

باید اراده کار کردن وجود داشته باشد. اگرتصمیم به انجام کار گرفته شود می‌شود این را پیاده کرد و از این لوس بازی‌ها عبور کرد. همان‌طور که آقای برانکو ایوانکوویچ اهل کرواسی، توانست با بچه‌های ایرانی تیم پرسپولیس، این سبک جهانی را در ایران پیاده کند. همان‌طوری که من ایرانی هم توانستم، بعد از بروکسل، در کشور آقای ایوانکوویچ، ارکسترفیلهارمونیک زاگرب پایتخت کشورشان را به عنوان مدیر هنری اداره کنم. همانطوری که در سال ۱۳۹۴ هم با همکاری۸۵ نوازنده ایرانی ثابت کردیم که در ایران هم می‌شود یک تیم ارکستر‌سمفونیک با روحیه بالا تشکیل داد.

ببینید، در جوامع شبیه ما ایجاد مشکل، کار آسانی است اما حل آن بسیار سخت. منظور راه‌حلی است که ماندگار باشد. البته من از طرف خودمان، گروه‌کننده کار، صحبت می‌کنم. باید گفت که یک گروه دیگری هم در آن انتهای خط نشسته‌اند که مسوولان امر هستند. اگر آنها نخواهند، می‌توانند به سادگی تمام رشته‌های ما را پنبه کنند. همانطوری که تیم مسوول وزارت فرهنگ و ارشاد و معاونت هنری این کار را کرد و به یک چشم به هم زدن ورق را برگرداند و کارگزار همان بچه‌های لوس و نُنُر شد که صحبت‌شان را کردم. بنا‌بر‌این در جواب شما باید بگویم که مشکل راه‌حل دارد و می‌شود آن را حل کرد. اما آیا این حل مشکل دایمی خواهد بود یا خیر!

نه در فوتبال و نه در موسیقی، حل دایم این مشکل نه دست آقای برانکو ایوانکوویچ و نه دست علی رهبری است.

زمانی که شما در سال ١٣٩۴ به ایران آمدید تا مدیر هنری ارکستر‌سمفونیک تهران باشید، این طور بیان شد که شما چندین تن از نوازندگان ارکستر را اخراج کرده‌اید. آیا دلیل آن اخراج‌ها همین مسائل بود. اصلا آن اخراج‌ها واقعیت داشت.

این حقیقت ندارد. عده‌ای برای حفظ چهره شان در اجتماع، به ناحق، حاشیه‌هایی در رسانه‌های مختلف به وجود آوردند. ما فقط یک نفر، آن هم موزیسین بسیار عالی را، فقط به خاطر رعایت نکردن نظم از ارکستر اخراج کردیم. بقیه خودشان به علت عادت نداشتن به نظم لازم در ارکستر‌سمفونیک یا احساس ضعف و عدم هماهنگی با موزیسین‌های جوان، ارکستر را ترک کردند. البته این افراد اگر با آن بی‌نظمی‌هایی که داشتند، مانده بودند؛ ما حتما آنها را هم اخراج می‌کردیم.

۸۵ نفر تا آخرین روز حضور بنده در تهران (چهارده ماه تمام)، با وجود مشکلات بزرگ مالی، ما را با جان و دل در ارکستر‌سمفونیک تهران همراهی کردند؛ فراموش نکنیم که این افراد هم ایرانی بودند. باید یادآوری کنم که رسانه‌ها همیشه این امکان را داشته‌اند که با این ۸۵ نفر راجع به این حاشیه‌های بچگانه مصاحبه کنند. نه با افرادی که ارکستر راترک کرده بودند.

ارسلان کامکار پیش از آمدن شما به ایران مایستر ارکستر بود. اما پس از چندی و بعد از حضور شما، از ارکستر رفت. علت رفتن او چه بود.

ایشان از دوستان بنده بودند و ما برای‌شان احترام زیادی قایل بودیم. ایشان با نوازندگان و بنده هیچ‌گونه مشکلی نداشتند. چندین بار هم که نتوانستند به موقع سر تمرین‌ها حاضر شوند دلیل آن را مشکل خانوادگی عنوان کردند. بعد هم که ارکستر را ترک کردند ما رسما از ایشان در حضور مردم تجلیل کردیم. موضوع اخراج ایشان بعدا از سوی رسانه‌ها مطرح شد که کاملا برخلاف حقیقت بود. قضاوت شخصی بنده این است که ایشان پس از سال‌ها کار مداوم در ارکستر‌سمفونیک تهران خسته شده بود.

 در ايران هم مي‌شود يك اركستر‌سمفونيك تشكيل داد
از طرفی آن زمان ۴ نوازنده بسیار جوان و قوی، مثل پدرام فریوسفی، بردیا کیارس، امیر باورچی و امین غفاری در ارکستر بودند که شاید آقای کامکار برای اینکه میدان را به آنان بدهد، به موقع خود را کنار کشید. فراموش نشود که در رشته ما، احساس رقابت و غریزه پیشی گرفتن از بغل دستی، از دوره هنرستان تا آخر عمر بین نوازنده‌ها، باقی می‌ماند و اغلب نوازنده‌های موسیقی غربی ناچارند بعد از سنین ۴۵ یا ۵۰ سالگی جای‌شان را به جوانان قوی‌تر بدهند. کاری که ایشان هم لازم بود برای بالابردن سطح کار ارکستر انجام می‌دادند و این حقیقت طبیعی شاید تلخ و بازنشستگی شان رامی‌پذیرفتند.

می‌دانید که آقای کامکار دوباره به عنوان میهمان به ارکستر آمده‌اند؟

چرا که نه، به همان دلیلی که گفتم. اکنون دیگر جای مایستر ارکستر خالی است و رقبای اصلی ایشان آقایان فریوسفی، کیارس، باورچی و غفاری دیگر در ارکستر نیستند.


منبع: برترینها

«اجاره‌نشین‌ها»؛ طنز و تراژدی در یک خانه بی‌صاحب

«اجاره‌نشین‌ها»ی داریوش مهرجویی، یکی از موفق‌ترین ساخته‌های این فیلمساز بزرگ و پای ثابت انتخاب‌های منتقدان و دوستداران سینما در رشته‌های بهترین فیلم و بهترین کمدی تاریخ سینمای ایران و البته رکورددار پخش از شبکه‌های تلویزیونی و ماهواره‌ای و به همین دلیل دیده‌شده‌ترین فیلم استاد در میان مردم عادی است. فهرست افتخارات و دستاوردهای «اجاره‌نشین‌ها» در حد کتاب گینس مفصل است، اما فارغ از تمام ارزش و اعتباری که امروز می‌توان برای این فیلم به‌رسمیت شناخت یک پرسش بنیادی مطرح است که پیدا کردن پاسخش شاید از هر آن‌چه به «اجاره‌نشین‌ها» مربوط است مهم‌تر باشد: چرا این کمدی سطح بالا و پرمایه، در گذر از سه دهه همچنان جایگاهش را حفظ کرده و علاوه بر منتقدان و مخاطبان جدی سینما، مردم عادی هم دوستش دارند و با لذت تماشایش می‌کنند؟

«اجاره‌نشین‌ها»؛ طنز و تراژدی در یک خانه بی‌صاحب 

در ۳۰ سال گذشته تقریبا تمام شاخصه‌های فرهنگی عوض شده‌اند و سلیقه عمومی تغییر کرده، اما هنوز هم همین مردمی که تحت تأثیر سریال‌های طنز تلویزیونی و میراث فیلمفارسی قرار دارند و لذت‌بردن از «چارچنگولی» و «اخراجی‌ها» و «نهنگ عنبر» عادت‌شان شده، اذعان دارند که کمدی خوب و اصیل یعنی «اجاره‌نشین‌ها» و در شرایطی که بسیاری از شبه‌کمدی‌های انباشته از کنایه‌های سیاسی و شوخی‌های جنسی با گذشت فقط یکی، دو سال کهنه و از رده خارج به نظر می‌رسند «اجاره‌نشین‌ها» در ۳۰ سالگی همچنان جذاب و بدیع جلوه می‌کند و به یاد می‌آورد که برای ساخت یک کمدی خوب، نیازی به لودگی و هرزه‌درایی نیست و بدون شوخی‌های رکیک و هنجارشکن نیز می‌توان تماشاگر سینما را سرگرم کرد.

در این میان نکته دردناک این است که موفقیت گسترده «اجاره‌نشین‌ها» به‌عنوان یک الگوی تولید کمدی نتوانسته سنت خاصی را تعریف کند و جریان فیلمسازی کمدی در ایران را تحت تأثیر قرار دهد. با این‌که همه معتقدند «اجاره‌نشین‌ها» نمونه کمدی خوب و موفق است، اما همچنان بازار آثار تجاری و ضعیفی که هیچ نسبتی با استانداردهای این فیلم ندارند گرم است و در عمل تجربه ساخت و اکران «اجاره‌نشین‌ها» در حد یک استثنای فردی متوقف مانده. «اجاره‌نشین‌ها» کمدی چندلایه و عمیقی است که در ورای ظاهر ساده و سرراستش به دلالت‌های اجتماعی و سیاسی گوناگونی راه می‌دهد و دقیقا به اتکای همین مفاهیم درونی است که تا امروز سرپا مانده است.

فیلم مثل آینه‌ای تمام‌نما، اخلاقیات و عادت‌های جامعه زمان خودش را بازتاب می‌دهد و از آن‌جا که موضوعاتی مثل منفعت‌طلبی، ریاکاری، دوگانگی حرف و عمل، تزلزل شخصیتی، عاقبت‌اندیش نبودن و دروغ‌گویی (در بعد اخلاقی) و نیز بوروکراسی ناکارآمد و اقتصاد فاسد و ضعف قانون (در بعد اجتماعی) جزو آسیب‌هایی هستند که بعد از گذشت سه دهه، هنوز موضوعیت دارند و شکل‌شان عوض نشده، ناگزیر «اجاره‌نشین‌ها» هم همچنان فیلم روز است و اغلب حرف‌ها و نکته‌هایی که مطرح می‌کند هنوز تازگی دارند. در سطحی عمیق‌تر، بحث بر سر این نکته ادامه دارد که آیا آن آپارتمان پوشالی و درب‌و‌داغونی که گویی بیرون جهان رها شده با ساکنان بس ناهمگون و وضعیت ناپایدارش، نمادسازی عامدانه‌ای برای وطن است و مهرجویی خواسته با طراحی این ساختمان لرزان و تصویر کردن اختلاف‌ها و کشمکش‌های آدم‌هایش، تمثیلی از جامعه و دوران خودش بسازد؟

مسلما روند فیلم به نوعی است که به چنین تفسیرهایی راه می‌دهد، اما به همین سادگی هم می‌توان محل تأویل را عوض کرد و همه‌چیز را به سمت مثلا نقد کاپیتالیسم و دهکده جهانی برد یا آپارتمان کذایی را معادلی برای جبهه و شرایط جنگی دانست یا هر برداشت و تفسیر دیگری از این دست. در نهایت اهمیتی ندارد که مهرجویی کدام تناظر را در نظر داشته، چون «اجاره‌نشین‌ها» به اتکای جاذبه‌های روایی و موقعیت‌های کمیک درخشانش ماندگار شده، وگرنه ده‌ها فیلم دیگر با شوخی‌های تندتر و مستقیم‌تر و نمادسازی‌های جسورانه‌تر، باید جایگاهی فراتر از این فیلم پیدا می‌کردند.

فضای گرم و پرتحرک زندگی شخصیت‌ها و برخوردهای مداوم این آدم‌ها با یکدیگر، برگ برنده «اجاره‌نشین‌ها»ست و نقش‌ها هم به بازیگرانی سپرده شده که جذا‌ب‌ترین معادل‌ها را برای تکمیل شخصیت‌پردازی درخشان مهرجویی جاگذاری کرده‌اند. سیر پرماجرای داستان و ریتم کنترل‌شده روایت، تا آخرین سکانس و آن فروپاشی بزرگ، تمام اجزای پرتعداد فیلم را در وحدتی ارگانیک و با نوعی هارمونی روح‌نواز به پیش می‌برد و ضمنا هرکدام از شخصیت‌ها آن‌قدر جذاب، متکامل و پرنکته ‌هستند که تعقیب داستان‌شان به‌تنهایی برای اقناع تماشاگر کافی است. هنر مهرجویی این بوده که توانسته داستان پرمایه و پر فراز و نشیبش را به‌طرزی متعادل میان موقعیت‌ها و شخصیت‌های مختلف تنظیم کند و علاوه بر این، دیالوگ‌ها و شوخی‌های هر یک، با لحن، زمان‌بندی و شیوه‌ای متناسب با تعریف کلی آن شخصیت در فیلمنامه، اجرا شده که در عین وحدت ساختار و لحن، نوعی تنوع و چندگونگی دلپذیر به فیلم تزریق کرده که به‌ویژه برای یک کمدی خوب از هر عنصر و ارائه‌ای واجب‌تر است.

کمتر کمدی مهمی در سینمای ایران تا این حد از قصه و خرده‌قصه غنی است و در کمتر فیلمی این همه شخصیت ریز و درشت جذاب تا انتها درست پیش می‌روند و قصه‌های‌شان به نتیجه می‌رسد. کاراکترهای بدیعی که با بازی نوابغی چون اکبر عبدی و حسین سرشار جاودانه شده‌اند انگار از همان ابتدا به‌صورت مستقیم برای زیست ابدی در تالار یادگارهای سینمای ایران طراحی شده بودند و در واقعیت هم «اجاره‌نشین‌ها» خانه و سرزمین ابدی تعدادی از بهترین خاطرات سینمایی چند نسل شد. کاش یک‌بار دیگر، ابر و باد و مه و خورشید و فلک، دست به دست یکدیگر می‌دادند تا یک مهرجویی دیگر پیدا شود و در سال‌های بلوغ و باروری فکری و هنری‌اش «اجاره‌نشین‌ها»یی دیگر برای سینمای ایران به یادگار بگذارد.

۳۰سالگی «اجاره‌نشین‌ها» در گفت‌وگو با داریوش مهرجویی

گلاویژ نادری: ۳۰ سال از اکران «اجاره‌نشین‌ها» به کارگردانی داریوش مهرجویی می‌گذرد. ۳۰ سال زمان کمی نیست. حال سه دهه از این فیلم فاصله گرفته‌ایم. متولدان سال ۶۶ حالا ۳۰ ساله شده‌اند، اما بعید است جوان‌های دهه ۶۰ «اجاره‌نشین‌ها» را ندیده باشند. همه علاقه‌مندان به سینما در آن روز‌ها از این فیلم به‌عنوان یکی از به‌یادماندنی‌ترین فیلم‌های سینمای ایران یاد می‌کنند که لحظات خاطره‌انگیز و بدیعی را با تماشای این فیلم تجربه کرده‌اند. این فیلم در دوران خود با این‌که جاروجنجال‌های بسیاری به‌راه انداخت و تعبیرهای عجیب و غریبی از آن شد، اما دچار توقیف نشد و به سلامت به اکران رسید. همان‌طور که در این گفت‌وگو اشاره می‌کند، «اجار‌ه‌نشین‌ها» را دلشوره و درعین‌حال امید به توقیف‌نشدن می‌سازد. خودش هیچ‌وقت تصور نمی‌کرده که این فیلم به یکی از آثار ماندگار سینمای ایران تبدیل شود و پس از ۳۰ سال هنوز مورد اقبال و توجه باشد.

«اجاره‌نشین‌ها»؛ طنز و تراژدی در یک خانه بی‌صاحب 

پس از گذشت ۳۰ سال از اکران «اجار‌ه‌نشین‌ها» هنوز منتقدان از این فیلم به‌عنوان یکی از برترین فیلم‌های سینمای ایران یاد می‌کنند؛ فیلمی کمدی که با گذشته سه دهه، ارزش‌های خود را حفظ کرده و تاریخ مصرف آن نگذشته است. در آن زمان که فیلم را کارگردانی می‌کردید این تصور را داشتید که بعد از ۳۰ سال چنین حسی نسبت به فیلم در میان منتقدان و علاقه‌مندان به سینما وجود داشته باشد؟

نه، چنین فکری نمی‌کردم. در آن زمان به آینده دور نمی‌توانستم فکر کنم. در آن دوران به آینده نزدیک فکر می‌کردم و امیدوار بودم که این فیلم مثل فیلم‌هایم قبلی‌ام توقیف نشود. در آن زمان خیال‌پردازی نمی‌کردم و هیچ‌وقت تصور نمی‌کردم بعد از ۳۰ سال مردم این احساس را نسبت به فیلم داشته باشند.

در سال‌های اخیر در نظرسنجی‌های برترین فیلم‌ سینمای ایران، بیشتر منتقدان از «اجار‌ه‌نشین‌ها» به‌عنوان یکی از ۱۰ فیلم برتر خود نام می‌برند و این فیلم همیشه یکی از بهترین‌ آثار سینمای ایران به حساب می‌آید که چه علاقه‌مندان سینما چه منتقدان و چه اهالی سینما لحظات خوشی با این فیلم را تجربه کرده و به یاد می‌آورند. فکر می‌کنید،‌ علت این میزان علاقه و وفاداری نسبت به این فیلم چیست و چرا هیچ فیلم دیگری نتوانسته با آن رقابت کند؟

فکر می‌کنم همه این‌ها به دلیل استحکام ساختاری فیلم است. وقتی یک درام قوی باشد و همه‌چیزش با هم جفت و جور باشد، هماهنگی کلی در اجرا، رویدادها و سکانس‌ها دیده می‌شود. من در رنگ‌آمیزی کاراکترها هریک از آن‌ها را به شکل خاصی می‌دیدم و هیچ‌کدام آن‌ها تیپ نبودند. هریک از آن‌ها کاراکتر بودند. خانه‌ای که بی‌صاحب است، مبنای دعوای معاملات ملکی‌ها قرار گرفته، به محور داستان تبدیل می‌شود و زد و خورد و جنجال و خونریزی بین آن‌ها به‌وجود می‌آورد. این داستان از نظر دراماتیک ابعاد مختلفی دارد که روی یک موضوع ابسورد و جفنگ شکل گرفته است. از همان ابتدا که داستان این فیلم را می‌نوشتم، همه‌اش فکرم پیش تئاتر پوچگرا مثل آثار یونسکو و آلبی بود. فکر نمی‌کردم فیلم کمدی است، تصورم این بود که فیلم یک تراژدی طنز‌آمیز است. فیلمنامه‌ای که ساختار آن قرص و محکم و درست و حسابی باشد و بیانگر روحیات خاص ملتی باشد، طی سال‌های طولانی پایدار و ماندگار خواهد بود.

لوکشینی که آن خانه در «اجار‌ه‌نشین‌ها» قرار داشت، احتمالا حالا پر از ساختمان و برج شده و دیگر اثری از آن خانه در آن‌جا وجود ندارد؟ فیلمبرداری فیلم در کجا انجام شد؟

آن خانه در میدان صادقیه بود. ما آن‌جا یک خانه نیمه‌کاره پیدا کردیم که با زدن دکور، آن را تکمیل کرده و بعد هم که خانه را خراب کردیم و در واقع فروریخت.

«اجاره‌نشین‌ها»؛ طنز و تراژدی در یک خانه بی‌صاحب 

زمان شکستن منبع آب و به‌راه افتادن سیل در خانه، یکی از سکانس‌های تکرارنشدنی سینمای ایران است که چه قبل و چه بعد از این فیلم چنین طراحی‌ای را خیلی ندیدیم. ترک‌خوردگی آیینه و دیوارها و پایین‌آمدن سقف ازجمله اتفاقاتی است که هنوز تماشاگر را با تماشای فیلم متعجب می‌کند چطور به چنین طراحی‌ای رسیدید؟

ترک‌خوردن دیوار و آیینه و به‌راه افتادن آب و… در سناریو بود و بعد سعی کردیم بخشی از آن را به کمک محمدعلی‌ نقی‌کنی (عضو گروه جلوه‌های ویژه) اجرایی کنیم. ما چهار طبقه داشتیم که در هر طبقه یک مخزن بزرگ آب تعبیه کرده بودیم. بازیگران هر طبقه را در همان‌جایی که زندگی می‌کردند، مستقر ‌کردیم. دوربین در پایین آن طبقه گذاشته ‌شد. بعد مخزن آب را باز می‌کردیم و آب از بالا راه می‌افتاد و آن‌ها همراه با آب، لیز می‌خوردند و پایین می‌آمدند.

هریک از این طبقات را با یک برداشت ضبط می‌کردید؟ در چنین شرایطی که امکان برداشت دوباره وجود نداشت؟

نه، ما سیل هر طبقه را فیلمبرداری کردیم و بعد دکور طبقه بعد را می‌چیدیم و فیلمبرداری می‌کردیم. بازیگران با همان آب زیادی که راه می‌افتاد،‌ لیز می‌خوردند.

بازیگران در همین پایین‌آمدن از پله‌ها صدمه ندیدند؟

نه، خیلی هم بهشان خوش می‌گذشت.

بسیاری از صحنه‌های فیلم به سکانس‌های به‌یادماندنی تبدیل شدند. علاوه‌بر سکانس‌های مربوط به راه‌افتادن سیل،‌ سکانس مربوط به پختن کباب یا آشتی‌کردن برادران و غذا خوردن کارگران از بهترین سکانس‌های سینمای ایران است. چطور چنین سکانس‌هایی را با بازیگران فیلم که طیف متنوعی را دربرمی‌گرفتند، کارگردانی کردید؟

با بازیگران قبل از فیلمبرداری تمرینات زیادی کرده بودیم، اما وقتی سناریو درست باشد دیالوگ‌ها مسیر را به بازیگر نشان می‌دهد که چطور باید بازی کند. منطق فیلمنامه و دیالوگ‌ها که اصل کار است وقتی درست باشد و کاراکترها خوب شکل گرفته باشند، همه‌چیز درست از آب درمی‌آید.

فیلمبرداری «سنتوری ۲» چه زمانی شروع می‌شود؟ پیش‌تولید فیلم آغاز شده است؟

بله، پیش‌تولید شروع شده و مشغول کار روی موسیقی و ترانه آن هستیم. خواننده ترانه‌ها هم مشخص شده، اما نمی‌خواهیم الان هیچ‌یک از عوامل را اعلام کنیم. دو تا سه هفته دیگر فیلم را کلید می‌زنیم و وقتی فیلم آماده شود، آن را اکران خواهیم کرد و منتظر جشنواره نخواهیم ماند.

«اجاره‌نشین‌ها»؛ طنز و تراژدی در یک خانه بی‌صاحب 

درباره «اجاره‌نشین‌ها» که در سال ۱۳۶۵ جلوی دوربین رفت و در سال ۱۳۶۶ اکران شد

پوریا ذوالفقاری: نوشتن از «اجاره‌نشین‌ها» در گام نخست ساده جلوه می‌کند. برشمردن نکات مثبت فیلمنامه و کارگردانی و انتخاب درست نقش‌ها و بازی‌هایی که در عین یکدستی هریک حس و رنگی متفاوت دارند و موقعیت‌های فراموش‌نشدنی‌ که پی‌در‌پی هم می‌آیند و مجال حتی دمی چشم‌برگرفتن از دنیای فیلم را به مخاطب نمی‌دهند، احتمالا نخستین نکاتی هستند که هنگام نوشتن از «اجاره‌نشین‌ها» به ذهن می‌رسند؛ فیلمی که عیارش سال به سال بیشتر هویدا می‌شود و دیگر برای کسی مهم نیست در کدام بخش‌ها نامزد شد، چه جوایزی گرفت و چه اتهامات و نامه‌نگاری‌هایی در پی آورد. فیلم ماندنی به‌تنهایی و فارغ از بار سنگین تحسین‌ها و اتهام‌ها و جوایز، بر زمان غلبه می‌کند و در نهایت می‌ماند و در مقابل، فیلمی که ماندگار نباشد، با انبوهی جایزه داخلی و خارجی، با ظهور نخستین نشانه‌های گذشت زمان و تغییر زمانه به گوشه‌ای فراموش‌شدنی از تاریخ تبعید خواهد شد.

در «اجاره‌نشین‌ها» اتفاقی افتاده است. فراتر از برجستگی‌ها و آن سوی برگ‌های برنده داستانی و اجرایی فیلم، در جهانش اتفاقی افتاده که به کلام درنمی‌آید. کم ندیده‌ایم و ستایش نکرده‌ایم آثاری را که همه چیزشان درست است، اما روحی که در این فیلم هست، نشاطی که ربطی به کمدی‌بودنش ندارد، انسجامی که هست و دیده نمی‌شود، طراوتی که در هر پلان به چشم می‌خورد، اجرایی که درخشان است اما به رخ کشیده نمی‌شود، داستانی که به انبوهی تفسیر نشانه‌شناسانه و اجتماعی و سیاسی راه می‌دهد اما راه بر لذت‌بردن نمی‌بندد، یله‌بودنی که به شلختگی پهلو نمی‌زند، آدم‌هایی که سادگی‌شان جلوه بلاهت به خود نمی‌گیرد و حسابگری‌شان به سیاس‌بودن نمی‌رسد، موقعیت‌هایی که دل ما را از فرط خنده به درد می‌آورند اما تهی از هر اغراقی، واقعی و به‌اندازه‌اند، در کنار هم اثری ساخته‌اند که فراتر از خنداندن بیننده، هوش از سرش می‌برد.

بارها به تماشای این فیلم نشسته‌ام.به هر بهانه‌ای و در هر حس‌وحالی بارها تصمیم گرفته‌ام این‌بار در فیلم دقیق شوم و راز مکتومش را بگشایم و برای توصیفش واژه‌ای بیابم، اما تا به خود می‌آیم، دیوارها از هم شکافته و ستون‌ها پاشیده و عباس‌آقا سوپرگوشت و برادرش در خانه توی رو هم ایستاده‌اند و سیل راه افتاده و آقای قندی و سالک و آقای سعدی را با خودش برده است. «اجاره‌نشین‌ها» همان کلیت فراتررفته از اجزاست. راز فیلم راز همان لحظه‌ای ‌است که افسار قلم از دست نویسنده رها می‌شود و چیزی روی کاغذ می‌آید فراتر از تصور حتی خود او. «آن»ی‌است که از ترکیب رنگ‌های یک تابلوی نقاشی می‌زاید و خالقش را هم به حیرت وامی‌دارد. دمی ا‌ست که خواننده‌ای پس از سال‌ها تمرین ردیف‌های آوازی از همه آن‌ها عبور می‌کند و خود اشک شوق و شگفتی به چشم می‌آورد. وگرنه مهرجویی که این همه دقت و پشتکار را در دیگر فیلم‌های آن دوره‌اش رعایت می‌کرد. فیلم‌هایی که پس از «اجاره‌نشین‌ها» جلوی دوربین برد و زمان ساخت هریک طبیعتا تجربه‌ای بیشتر از دوران کارگردانی این فیلم داشت.

«اجاره‌نشین‌ها»؛ طنز و تراژدی در یک خانه بی‌صاحب 

یادم نیست کجا از قول مهرجویی خواندم که داخل و خارج ساختمان این فیلم دو جای متفاوت‌اند؛ یعنی سکانس‌های داخلی در خانه‌ای بوده و سکانس‌هایی که مقابل ساختمان می‌گذرند، جایی دیگر. ‌این هم بهانه‌ای شد که باز به تماشای فیلم بنشینم و باز شگفت‌زده شوم از کار زنده‌یاد ژیلا مهرجویی در مقام منشی صحنه. اصلا انگار در این فیلم همه از خود فراتر رفته‌اند و بیش از همه خود مهرجویی که فیلم قبلی‌اش، «مدرسه‌ای که می‌رفتیم»، نشان از این داشت که هنوز خودش را پس از انقلاب ۵۷ پیدا نکرده و تحولات اجتماعی جامعه ملتهب پس از پیروزی انقلاب در او، که همواره حساس بوده به این تغییرات، رسوب نکرده. «اجاره‌نشین‌ها» همان فیلمی ا‌ست که همه را مطمئن می‌کند مهرجویی می‌تواند سینماگر اثرگذار پس از انقلاب هم باشد. خودش را در روزگاری سپری‌شده جا نگذاشته و همچنان می‌توان از او انتظار کارهای جدید داشت.

انتظاری که مهرجویی طی دو دهه بعد به بهترین شکل پاسخش را داد. باز نمی‌دانم کجا خواندم و گوینده خود مهرجویی بود یا کسی دیگر که مدعی شده بود «اجاره‌نشین‌ها» حتی یک پلان اضافه ندارد. این درست‌ترین ادعایی‌ است که می‌توان درباره این فیلم مطرح کرد. «اجاره‌نشین‌ها» از استادانه‌ترین فیلم‌های تاریخ سینمای ماست. همزمان با «ناخداخورشید» به جشنواره پنجم فیلم فجر آمد و عزت‌الله انتظامی هم در رقابتی دشوار جایزه بازیگری مرد را به داریوش ارجمند باخت. در تحلیل فیلم درخشان تقوایی می‌شد از همینگوی و هاوارد هاکس سخن گفت، اما «اجاره‌نشین‌ها» به این رویکردها و نام‌ها راه نمی‌داد. تازه کمدی هم بود. آن گارد ناخواسته‌ای که در ناخودآگاه روشنفکرنمای ما نسبت به کمدی وجود دارد، نگذاشت این فیلم را چنان‌که سزاوارش بود، ستایش کنیم. این احساس که مگر می‌توان از فیلمی این‌قدر لذت برد و با تماشایش بلند خندید که مخاطبان عام را هم غرق در لذت و خنده می‌کند، ما را کمی دیر به قاطعیت این اعتراف رساند که با یکی از بهترین فیلم‌ها- نه فقط کمدی‌ها-ی تاریخ سینمایمان طرف‌ایم. فیلمی که حتی اگر کسی آن را بهترین فیلم سینمای پس از انقلاب هم بخواند، می‌توان به او حق داد. فیلمی که ۳۰‌ساله شده و… مانده است. فیلمی که باید به سازنده‌اش گفت ممنون جناب مهرجویی بابت این تندیس خوش‌تراش، این گوهر همچنان و همیشه درخشان، این قند مکرر. ۳۰سالگی‌اش مبارک‌تان باشد.


منبع: برترینها

بازخوانی دکلمه «ربّنا» استاد شجریان

این پیشکسوت رادیو  پس از حدود ۳۸ سال، شعری را که در ابتدای دعای ربنا با صدای محمدرضا شجریان خوانده بود، دوباره دکلمه کرد.امیرنوری با اشاره به ضبط دعای «ربّنا» با صدای محمدرضا شجریان، یادآور شد: «ربّنا» سال‌های اول انقلاب ضبط شد. مرحوم حسین صبحدل (موذن و تهیه‌کننده پیشکسوت رادیو ) از من خواستند که همراه آقای شجریان «ربّنا» را اجرا کنم و اینگونه بود که دکلمه ابتدایی «ربّنا» را خواندم. شعر این دکلمه را آقای صبحدل از مثنوی افشاری مولانا انتخاب کرده بودند.استاد نوری به پخش نشدن دعای «ربّنا» با صدای محمدرضا شجریان از صداوسیما اشاره کرد و گفت: چرا پخش «ربّنا» را قطع کردند؟ استاد شجریان هم بارها گفته است که «ربّنا» به ایشان ارتباطی ندارد و متعلق به مردم است. من هم که دکلمه «ربّنا» را خوانده‌ام و سال‌ها است که پخش شده، دیگر مال من نیست بلکه متعلق به رادیو و مردم است؛ در واقع آنچه که مردم دوست دارند، متعلق به آن‌هاست.
منبع: بهارنیوز

جنگی‌سازان جشنواره فیلم فجر

به گزارش ایسنا، در جشنواره فجر امسال در کنار فیلم‌هایی با موضوعات و ژانرهای متفاوت، آثاری هم هستند که نام سازنده‌اشان سابقه‌ای از ساخت فیلم با موضوع جنگ و دفاع مقدس دارد مثل ابراهیم حاتمی‌کیا و پرویز شیخ‌طادی، اما کارگردان‌هایی هم هستند که مخاطبان سینما در وهله‌ اول هیچ تصوری از تماشای یک فیلم جنگی از آن‌ها ندارند.

ابراهیم حاتمی‌کیا یکی از فیلمسازان حاضر در جشنواره سی‌وششم است که پس از ساخت فیلم «بادیگارد»، امسال با فیلمی به جشنواره می‌آید که به نوعی در حوزه جنگ طبقه‌بندی می‌شود.«به وقت شام» با بازی بابک حمیدیان، هادی حجازی‌فر، جواد عزتی و جمعی از بازیگران اهل سوریه، به حوادث منطقه و اسلام تکفیری می‌پردازد و روایتگر ماجرایی از هواپیمای کمکی ایران به سوریه است که برای فرود در فرودگاه دمشق دچار مشکل می‌شود.حاتمی‌کیا با ساخت فیلم‌هایی همچون دیده‌بان، مهاجر، وصل نیکان، از کرخه تا راین، خاکستر سبز، بوی پیراهن یوسف، برج مینو، روبان قرمز، موج مرده و آژانس شیشه‌ای از فیلمسازان بنام حوزه جنگ و دفاع مقدس در سینمای ایران شناخته می‌شود.

دیگر فیلم این حوزه جشنواره که به حوادث منطقه و داعش مربوط می‌شود، «امپراتور جهنم» ساخته پرویز شیخ طادی و با بازی علی نصیریان، فرخ نعمتی،‌ علیرام نورایی، صبا کمالی، سعید راد و کوروش زارعی است.
این کارگردان سینما در یکی دیگر از دوره‌های جشنواره فیلم فجر فیلم «روزهای زندگی» را به نمایش گذاشت که برای آن سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی را گرفت.شیخ‌طادی همیچنین ساخت فیلم «شکارچی شنبه» را هم در کارنامه کاری خود دارد که به غصب فلسطین و شروع فعالیت صهیونیست‌ها در این موضوع می‌پردازد.

یکی دیگر از کارگردان‌هایی که سابقه ساخت فیلم در این حوزه داشته محمدعلی باشه‌آهنگر است که امسال فیلم جدیدش را با نام «سرو زیر آب» رونمایی می‌کند.در این فیلم بازیگرانی همچون بابک حمیدیان، مسعود رایگان، رضا بهبودی، مینا ساداتی، همایون ارشادی، مهتاب نصیر پور، هومن برق نورد، ستاره اسکندری، شهرام حقیقت دوست و فرخ نعتی حضور داشته‌اند تا داستانی از دفاع مقدس را روایت کنند.شاخص‌ترین تجربه فیلمسازی باشه‌اهنگر در حوزه دفاع مقدس فیلم «ملکه» بوده که در سی‌امین دوره جشنواره فجر رکورددار نامزدی دریافت جایزه شد.

اما یکی از کارگردان‌هایی که امسال در جشنواره، فیلم تازه‌ای دارد و اگر پیش از دیدن فیلم از حال و هوای آن اطلاعی نداشته باشید، متعجب خواهید شد پیمان معادی است که جدا از بازیگری، در کارنامه فیلمسازی خود فیلم اجتماعی «برف روی کاج‌ها» را داشته و در این دوره فیلمی با نام «بمب» را درباره بمباران تهران در زمان جنگ تحمیلی رونمایی می‌کند.در این فیلم پیمان معادی، لیلا حاتمی، حبیب رضایی، سیامک انصاری، سیامک صفری و … بازی کرده‌اند.

دیگر فیلمسازی که اولین تجربه بلند او را در حوزه جنگ در جشنواره خواهیم دید، بهرام توکلی است که با «تنگه ابوقریب» در بخش سودای سیمرغ جشنواره رقابت می‌کند.این فیلم با بازی جواد عزتی، امیر جدیدی، حمیدرضا آذرنگ، علی سلیمانی، قربان نجفی و مهدی قربانی روایتگر دفاع دلاورمردانه گردان عمار در برابر لشکرکشی رژیم بعث به فکه و شرهانی است.توکلی در سال‌های گذشته فیلم‌هایی ساخته که شناخته‌شده‌ترین آن‌ها شاید «اینجا بدون من» باشد. او فیلم‌های دیگری همچون «پرسه در مه»، «من دیه‌گو مارادونا هستم»، «بیگانه» و «آسمان زرد کم عمق» را هم ساخته که در بین این‌ها «تنگه ابوقریب» متفاوت از بقیه خواهد بود.

یکی دیگر از فیلم‌های جشنواره سی‌وششم که به نوعی به حوزه جنگ ارتباط پیدا می‌کند، مستند «زنانی با گوشواره‌های باروتی» ساخته رضا فرهمند است که رویکردش پرداختن به زنان و کودکانی است که در جنگ با داعش بودند.از این‌رو، برای اولین بار تصاویری از این زنان در یک اثر نشان داده می‌شود که دست‌اندرکاران آن ادعا می‌کنند تا به‌حال در هیچ فیلم مستند یا رسانه‌ای نمایش داده نشده است.
منبع: بهارنیوز

موسیقی نواحی هویت یک ملت است

سید عباس صالحی در حاشیه اجرای گروه موسیقی سورنای لرستان درباره علت انتخاب تماشای این اجرا از جشنواره موسیقی فجر،گفت: موسیقی نواحی ایران شبیه اقلیم جغرافیایی کشورمان متنوع است و همانطور که در اقلیم کشور تنوع بسیاری داریم موسیقی نواحی نیز تنوع ایران با همه هویت متکثرش نشان می دهد.وی افزود: به نظر می رسد همانطور که زبان ، خط و پاره ای چیزهای دیگر نمایانگر اجزای هویتی یک ملت هستند ، موسیقی هم هویت ملت ها را نشان می دهد.وزیر تاکید کرد: موسیقی ایرانی با تنوع اقلیمی توانسته به خوبی هویت ملت ایران را نشان دهد.صالحی خاطرنشان کرد: با این نوع نگاه به نظرم آمده که در جشنواره و در بخش موسیقی نواحی حضور یابم و این حضور می تواند نگاهی باشد به اینکه هویت را از دریچه موسیقی نیز می توان به تماشا نشست.

گروه موسیقی سورنای لرستان به سرپرستی احسان عبدی پور شامگاه شنبه اجرای خود را در برج آزادی با حضور وزیر فر هنگ و ارشاد اسلامی اجرا کرد.سی و سومین جشنواره بین المللی موسیقی فجر با ۱۰۰ اجرا از سبک های مختلف موسیقی از گروه های داخلی و خارجی از ۲۰ تا ۳۰ دی ماه در تالارهای مختلف تهران در حال برگزاری است.
منبع: بهارنیوز

زنان عربستان و افغانستان از ایران پیشی گرفته‌اند

به گزارش  ایلنا، نزهت امیری  که سال ۱۳۸۴ چهار کنسرت را در سالن‌های تالار وحدت و فرهنگسرای بهمن با همکاری ارکستر حسین دهلوی رهبری کرده بود،؛ قرار است یکبار دیگر در تالار وحدت در مقام رهبر ارکستر روی صحنه برود؛ البته این بار با همراهی «ارکستر نغمه باران» به خوانندگی علی امیرقاسمی و در جریان سی و سومین جشنواره بین المللی موسیقی فجر. یک ماه نیم قبل نیز نزهت امیری در کنسرتی دیگر به نفع زلزله‌زدگان کرمانشاه روی صحنه رفت. با او درباره «نحوی تشکیل ارکستر حسین دهلوی و رهبری آن»، «اجرای ارکستر نغمه باران به رهبری او در جشنواره موسیقی فجر امسال»، «پروسه کار حوزه موسیقی از ابتدا تا رهبری ارکستر»، «مشکلات بانوان موزیسین» و بسیاری مسائل دیگر گفتگو کرده‌ایم.

نزهت امیری (رهبر ارکستر نغمه باران) درباره حضور خود و ارکستر تحت رهبری‌اش در جشنواره موسیقی فجر گفت: ارکستر نغمه باران از ۵ مردادماه امسال من را به عنون رهبر میهمان دعوت کردند و از آن زمان با آنها همکاری می کنم. این ارکستر از حدود ده سال قبل فعالیت خودش را با تلاش‌های بی‌وقفه بسیاری از همین دوستان آغاز کرده و هر در هر دوره‌ای با رهبران مختلفی کار کرده‌اند. این ارکستر را می‌توان ارکستر ملی نغمه باران نیز نامید؛ سازهایی که در ایران به عنوان سازهای ملی شناخته می‌شوند به علاوه سازهای زهی ارکستر مجلسی و ۴ گروه سازی دیگر در این ارکستر استفاده می‌شوند. سازهای بادی چوبی به طور کامل در ارکستر وجود دارد؛ البته فاگوت نداریم. نوازنده ساز ابوا نیز برای این کنسرت به ما پیوسته است.

این موزیسین در ادامه افزود: در تمام این سال‌ها به این شکل عمل شده که برای اجراهای مختلف برخی نوازندگان برخی سازها که در ارکستر وجود ندارد به ارکستر دعوت می‌شوند. ما در حال حاضر دو نوازنده ساکسیفون آلتو داریم که نقش فاگوت یا باسون را در ارکستر ایفا می‌کنند. اعضای ارکستر در اجرای ۹ آذر ماه که به نفع زلزله‌زدگان در فرهنگسرای ارسباران روی صحنه رفت، حدود ۵۵ نفر بودند. ما برای اجرا در سی و سومین جشنواره موسیقی فجر تعدادی از نوازندگان دیگر را نیز به ارکستر اضافه کرده‌ایم. همچنین گروه کر ارکستر را که فقط از بانوان تشکیل شده است تکمیل کرده‌ایم؛ ما از گروه کر شماره ۲ فرهنگسرای ارسباران تقاضا کردیم که گروه آقایان آنها به جمع ما بپیوندند و در همین فرصت کوتاه نت‌هایی برایشان تنظیم شده تا در این اجرا ما را همراهی کنند. در واقع در این اجرا جمع نوازندگان و اعضای گروه کر بیش از ۷۰ نفر هستند که ارکستر نغمه باران را همراهی می‌کنند.

وی همچنین درباره رپرتوار ارکستر نغمه باران برای اجرای ۲۶ دی در تالار وحدت عنوان کرد: رپرتوار اجرا از اساتید مختلف انتخاب شده است. بخشی از آن مانند برنامه گلها از ساخته‌های استاد همایون خرم و بزرگ لشگری است. همچنین قطعه «خاک مهر آئین» ساخته علی اکبر قربانی نیز در این کنسرت اجرا خواهد شد. علاوه بر اینها سه قطعه غیر آوازی نیز درنظر گرفته شده که دو قطعه «شوشتری» یا همان به زندان و «کنسرتینو برای سنتور و ارکستر» از استاد دهلوی و «ماهور برای ارکستر و ویلن» از استاد مرتضی حنانه هستند. البته ما فقط دو موومان از «کنسرتینو برای سنتور و ارکستر» را به نت درآورده‌ایم و اجرا خواهیم کرد دلیل اصلی آن هم این است که به نت درآوردن چنین کاری هزینه‌بر است و از آنجا که ما همچنان بدون اسپانسر فعالیت می‌کنیم فقط در این حد توانستیم کار را به نت درآوریم.

نزهت امیری گفت: موزیسین‌های بسیاری بدون هیچ چشمداشتی زمان زیادی را صرف کرده‌اند و فعالیت می‌کنند تا چنین کاری روی صحنه برود. اگر مدیریت صحیح حمایتی فرهنگی وجود داشته باشد قطعا نتیجه‌های بهتری هم به دست می‌آید. ببنید در بسیاری از کشورهای دنیا نهادهای فرهنگی دولتی و شهرداری‌ها چنین ارکسترهایی را تحت پوشش قرار می‌دهند که در اینجا وجود ندارد. به اینها اضافه کنید سختی‌ها و کمبودهایی را که از نظر نتاسیون و دسترسی به آثار با آن مواجه هستیم و برای چنین مواردی باید مشکلات و هزینه‌های بسیاری نیز متحمل می‌شویم.

این رهبر ارکستر همچنین در مورد فعالیت خود تا زمانی که رهبری ارکستر حسین دهلوی را برعهده گرفت، گفت: من سال ۱۳۵۸ دیپلم گرفتم و از همان زمان وارد عرصه موسیقی شدم؛ ولی به واسطه انقلاب فرهنگی که ده سال دانشگاه‌ها و مراکز موسیقی را تعطیل کرد، من نیز ده سال از دانشگاه عقب ماندم. البته در این ده سال خوشبختانه توانسته از محضر بسیاری از اساتید بزرگ موسیقی کشورمان استفاده کنم و شاگردی‌شان را انجام دادم و تمام دروس دانشگاهی را پیش از ورود به دانشگاه در سال ۱۳۶۸ با این اساتید کار کردم. زمانی که وارد دانشکده هنرهای زیبا شده به نوعی یگر دانشگاه برای من چیز خاصی نداشت و تنها نیاز به این مدرک داشتم تا از نظر آکادمیک هم ثابت کنم که چنین مدرکی دارم و بتوانم فعالیت موسیقی خود را دنبال کنم.

وی در ادامه افزود: همواره گرایشم در موسیقی رهبری ارکستر بود و از آنجا که می‌دانستم چنین رشته‌ای در ایران وجود ندارد وقتی با برخی از اساتید در این زمینه مشورت کردم گفتند در رشته آهنگسازی ادامه تحصیل بدهم که تقریبا واحدهای شان مشترک است. پس از پایان فوق لیسانس آهنگسازی در سال ۱۳۸۲ از آنجا که شاگرد استاد دهلوی بودم درس «تلفیق شعر و موسیقی» ایشان و همچنین «مبانی و اصول اجرا» و «آواز جمعی» را در دانشگاه تدریس کردم. در همین زمان بود که از استاد دهلوی خواهش کردم ارکستر مضرابی ایشان را راه‌اندازی کنم و نت‌هایشان را در اختیارم قرار بدهند. استاد دهلوی در سال ۱۳۷۰-۷۱ ارکسترشان را تشکیل دادند و اجرایی را هم روی صحنه بردند که فیلم این اجرا را می‌توانید پیدا کنید و ببینید. بعدها در سال ۱۳۸۴ من با شاگردان همان کسانی که با استاد دهلوی کار کرده بودند و تحصیلکرده‌های دانشگاهی بودند ارکستر استاد دهلوی را یکبار دیگر راه‌اندازی کردیم و حدود یکسال تمرین داشتیم.

نزهت امیری درباره شکل‌گیری دوباره ارکستر حسین دهلوی افزود: البته وقتی من پیشنهاد تشکیل دوباره این ارکستر را دادم، استاد دهلوی در ابتدا مقاومت می‌کردند و می‌گفتند چنین کاری حتما باید با کمک یک اسپانسر دولتی انجام شود و اگر غیر از این باشد به شما آسیب می‌زند و شما را از پا می‌اندازد و بعد از چند صباحی کار تعطیل می‌شود و همه کسانی که همکاری کرده‌اند را سرخورده می‌کند. ایشان حتی اسپانسر خصوصی را در این زمینه نیز قبول نداشتند. من برای انجام این کار اصرار کردم و توانستم رضایت ایشان را بگیرم. در نهایت این ارکستر تشکیل شد و در سال ۱۳۸۴ توانستیم ۴ شب اجرا برگزار کردیم. دو شب اجرا در شهریور ماه همان سال در فرهنگسرای بهمن روی صحنه بردیم و ۲ شب هم در دهه فجر در تالار وحدت به اجرای برنامه پراختیم. استاد فرید عمران بعدها به من گفت که در شورای فرهنگی از این اجرا تعریف کرده بود و بقیه اعضا نیز تایید کرده بودند و این برایم بسیار ارزشمند بود.

این موزیسین همچنین درباره اینکه بسیاری او را اولین بانوی ایرانی رهبر ارکستر می‌دانند، گفت: ما قبل از انقلاب زنان بسیاری داشتیم که در زمینه موسیقی بسیار تلاش کرده‌اند اما به دلیل دشواری راه بسیاری از این زنان ناکام ماندند. مثلا خانم گلنوش خالقی گروه کر حرفه‌ای را به راه انداختند و می‌دانم که یک ارکستر مجلسی هم با ایشان همکاری می‌کرد. یا مثلا اساتید دیگری بودند که در هنرستان فعالیت می‌کردند و گروه‌های دانش آموزان و دانشجویان داشتند. ولی رهبر با این شکل که خودش نوازندگی نکند و در جو ارکستر بایستد و پارتیتور در مقابلش قرار بدهد و نقش کلاسیک رهبری را ایفا کند، ما در خود ایران نداشتیم. در سال ۱۳۸۹ نیز چند سال بعد از تجربه‌ای که ما با ارکستر استاد دهلوی روی صحنه بردیم، خانم نازنین آقاخانی قرار بود با ارکستر سمفونیک تهران به عنوان رهبری روی صحنه برود که به بنا به دلایلی آن اجرا هم اتفاق نیفتاد.

وی درباره حضور پررنگ بانوان موزیسین در عرصه‌های جدی هنر موسیقی نیز گفت: امروز زنان کشورهای اطراف‌مان مانند زنان عربستان و افغانستان در حالی دارند از ما پیشی می‌گیرند که ما در گذشته بسیار جلوتر از آنها بوده‌ایم؛ قطعا ما حسادت نمی‌کنیم اما این هشدار را می‌دهم که وقتی چیزی در مسیر طبیعی خودش رشد نکند سر از زیر زمین‌ها درمی‌آورد. باید این سوال را امروز پرسید که چرا ما به طور جدی موسیقی زیر زمینی داریم؟ الان ما در تمام ایران دو سالن داریم که اجرای ویژه بانوان در آنها مجوز می‌گیرد؛ یکی تالار وحدت و دیگری سالن فرهنگسرای نیاوران است. خب ما انتظار داریم توجه بیشتری را در زمینه اجرا به بانوان موزیسین نیز صورت بگیرد. در این زمینه البته در حال حاضر جمعی از بانوان موزیسین در حال جمع‌آوری امضای برای اضافه‌تر شدن سالن‌های اجرای ویژه بانوان هستند. یک گروه بانوان باید شش ماه در نوبت بماند تا فرصت اجرا پیدا کند. خب چنین شرایطی اصلا جالب نیست.

نزهت امیری همچنین درباره مشکل آرشیو موسیقی نیز گفت: یکی از مشکلات جدی جامعه موسیقی این است که اصلا آرشیوی مناسبی در زمینه موسیقی وجود ندارد. برای مثال وقتی شما به آرشیو موسیقی تالار وحدت می روید برای فرهنگ این مرز و بوم گریه‌تان می‌گیرد؛ کاغذها پوسیده‌اند و تلاشی برای نگهداری بهتر آنها و یا ذخیره کردنشان در حافظه‌های رایانه ای صورت نگفته است.
منبع: بهارنیوز

یک فرش اعجاب انگیز (عکس)

اسکیت‌برد، خودرو یا فضایی فناورانه برای زندگی؟ (+عکس) نگرانی خانواده‌های دریانوردان نفتکش ایرانی (عکس) دستور لاریجانی به کمیسیون امنیت ملی برای پیگیری وضعیت نفتکش ایرانی با این خودرو کلاس A مرسدس دوستانه صحبت کنید/ هوش مصنوعی خودرو رانندگی را آسان می‌کند (+عکس) پتک شهرداری بر سر کفش ملی؛ چه سرنوشتی در انتظار خانه فیل آبی در میدان قیام است؟ (+فیلم) نتانیاهو به ماکرون: اظهارات ترامپ را جدی بگیرید و برجام را اصلاح کنید طنزهای کاربران شبکه های مجازی درباره “رفع فیلترینگ تلگرام” گروه امدادونجات ایرانی در نزدیکی نفتکش (عکس) خودروهای آینده اینفینیتی از این طراحی بهره می‌برند (+عکس) آغاز جلسه مجلس/ سوال از وزیر بهداشت در دستور کار امروز نمایندگان

آقای روحانی حواست هست؟!  (۴۹ نظر)

از زندگانی‌ام گله دارد جوانی‌ام  (۳۸ نظر)

نابغه ۱۰ ساله یا قربانی بازی بزرگترها؟  (۳۵ نظر)

ماجرای خروج احتمالی ترامپ از برجام به زبان ساده / ایران چه باید بکند؟  (۳۵ نظر)

رفع فیلتر تلگرام؛ پایان یک پرونده یا آغاز حملات جدید به روحانی؟!  (۳۳ نظر)

درددل سوزناک خانواده‌های دریانوردان نفتکش سانچی: دریانوردان مظلومند، نباید در آتش بسوزند/ این فاجعه خیلی بدتر از پلاسکو است چرا این ها گفته نمی شود؟  (۲۸ نظر)

همه رستوران های کشور فقط باید یک نوع غذا سرو کنند/ نظام آموزشی ایران به همین مضحکی است!  (۲۸ نظر)

۱۰ نکته درباره مخالفت وزیر با طرح تربیتی بسیج در مدرسه‌ها  (۲۶ نظر)


منبع: عصرایران

سرگذشت ندیمه؛ بردگی برای زوج‌های نابارور

هفته نامه همشهری جوان – علی مسعودی نیا: عشق کتاب ها وقتی خبردار می شوند که فیلم و سریالی براساس داستان یک نویسنده بزرگ ساخته شده، حتما حسابی ذوق زده می شوند، درست مانند اتفاقی که این روزها برای سریال «سرگذشت ندیمه» رخ داده و حالا خیالی از عشق کتاب ها و عشق فیلم ها مشتری پر و پا قرص آن شده اند. این سریال از روی رمانی به همین نام، نوشته «مارگارت اتوود» نویسنده بزرگ و صاحب سبک کانادایی ساخته شده است. داستان این سریال در آینده ای نزدیک اتفاق می افتد و خالق آن «بروس میلر» است که چندان هم سابقه پر و پیمانی در عرصه سریال سازی ندارد

اما سریال «۱۰۰» از او در سال ۲۰۱۴ مورد توجه بینندگان قرار گرفته بود. «الیزابت ماس»، «جوزف فاینس»، «ایوان استراهوفسکی» و «مکس مینگلا» بازیگران اصلی این مجموعه هستند. «رید مورانو»، «مایک بریکر»، «فلوریا سیگیسموندی»، «کیت دنیس» و «کری اسکوگلند» کارگردانان اپیزودهای مختلف سریال هستند. فصل نخست این مجموعه در ۱۰ قسمت توسط کمپانی «هولو» تهیه شده و نخستین پخش آن از ماه آوریل ۲۰۱۷ آغاز شده است. ناگفته پیداست که «الیزابت ماس» نقش «آفرد» را بازی می کند و «جوزف فاینس» نقش فرمانده را.

سریال آغاز بسیار موفقی داشته و هم بینندگان و هم منتقدان آن را بسیار پسندیده اند. در راتن تومیتوز برایش امتیاز ۹۶ ثبت شده و از نزدیک به ۲۰ جایزه ای که نامزدش بوده، ۱۲ جایزه در رشته های مختلف برده است. این سریال مدتی است که توسط تلویزیونی اینترنتی «آیو» دوبله شده و با کسب مجوز در اختیار کاربران قرار گرفته؛ سریالی که در حال حاضر جزء پربازدیدترین سریال ها و فیلم های این تلویزیون اینترنتی است.

سرگذشت ندیمه؛ بردگی برای زوج های نابارور 

اطلاعات فوری

  • نام سریال: سرگذشت ندیمه The Handmaid’s Tale
  • کارگردان: بروس میلر
  • گروه نویسندگان: بروس میلر، لیلا گرستین، کایرا اسنایدر و اریک تاچمن، براساس رمانی به همین نام نوشته مارگارت اتوود
  • بازیگران: الیزابت ماس، جوزف فاینس، ایوان استراهوفسکی و مکس مینگلا
  • تعداد قسمت و فصل: یک فصل ده قسمتی
  • تایم هر قسمت: ۵۰ دقیقه
  • شبکه: هولو
  • نمره در IMDB: ا ۸٫۹ از ۱۰
  • امتیاز متاکریتیک: ۹۲
  • میزان رضایتمندی در راتن تومیتوز: ۹۶ درصد

آشنایی با قصه

پس از جنگی داخلی در آمریکا توازن قوا بر هم خورده و دولت تمامیت خواه «گیلیاد» قدرت را به دست گرفته است. این جامعه نوین، طبقات نوینی هم دارد که در آن زنان به همسران، دختران، عمه ها، ندیمه ها، مارتاها و همسران کم ارزش تقسیم شده اند. با توجه به ناباروری گسترده، آن دسته از زنان که قادر به بارور شدن هستند به عنوان ندیمه به بردگی گرفته می شوند و به زوج های نابارور دارای قدرت و نفوذ خدمت می کنند. در این میان آفرد، شخصیت اصلی داستان، ندیمه فرمانده است.

این در حالی است که همسر فرمانده به او ظلم بسیاری می کند و دیگر خدمتگزاران حاضر در آن منزل، به ویژه راننده فرمانده به نام نیک، بسیار دلشان برای او می سوزد. پیش از تغییر وضعیت زندگی، آفرد برای خودش، همسر و فرزند داشت. آفرد کم کم به مدد حافظه و تفکرش در می یابد باید به فکر دنیایی باشد که در آن این گونه تحت ستم نباشد اما حتی مطرح کردن این افکار هم می تواند برایش خطرناک باشد. در این بین آفرد با فرمانده رابطه نزدیک تری برقرار می کند و برخی از اسرار زندگی او را در می یابد. از طرفی نیک به آفرد علاقه مند شده و… حالا در ادامه، شش دلیل برای این که ثابت شود این سریال کار خارق العاده ای است و نباید دیدنش را از دست داد.

 سرگذشت ندیمه؛ بردگی برای زوج های نابارور

۱٫ آینده ای باورپذیر

در روزگاری که دیوانه ای مثل ترامپ بر ایالات متحده حکومت می کند و جهان در یکی از متشنج ترین برهه های تاریخ بشریت به سر می برد، نگرانی بسیاری از ما این است که داریم به کدام سمت و سو می رویم و چگونه می توان آدم های عافیت طلب و ساده لوح را آگاه کرد که پایان مسیری که در آن هستیم تا چه حد ممکن است فاجعه بار باشد. در چنین اوضاعی «سرگذشت ندیمه» یک آینده باورکردنی و محتمل را به تصویر می کشد. شاید دنیا از منظر تکنولوژیک فرق چندانی با روزگار کنونی نداشته باشد اما انتهای مسیر فعلی ما را به سمت و سوی استیلای هولناک ترین جنگ ها و حکومت ها پیش خواهدبرد و انسان بیش از همیشه تبدیل به کالایی  خواهدشد در خدمت صاحبان قدرت.

۲٫ قصه منسجم و جذاب

از دل رمان درخشان مارگارت اتوود که نامش در میان تهیه کنندگان سریال هم آمده، نویسندگان ماهر چون خود بروس میلر، «لیلا گریستین» (که اثر درخشانی چون «دختر شایعه» را در کارنامه دارد)، «کایرا اسنایدر» و «اریک تاچمن»، فیلمنامه ای پر از تعلیق و جذابیت را تالیف کرده اند که هر اپیزودش پر از ماجراهای جذاب است. طی دو قسمت اول، شخصیت ها و فضای داستان به بهترین شکل ممکن برای بیننده ساخته می شوند

و محور اصلی داستان هم چنان پرکشش است که بلافاصله هر مخاطبی را درگیر می کند. خود خانم اتوود برگ برنده داستانش را نگاه عبرت آموزش از تاریخ می داند. او معتقد است هر چند این داستان داد روزگاری خیالی را به تصویر می کشد اما با توجه به روندی که دنیا در پیش گرفته، هیچ چیز در آن غیرواقعی نیست. البته از نوشتن رمان حدود ۳۰ سال می گذرد اما با به قدرت رسیدن ترامپ توجه همگان دوباره به آن جلب شد. چرا که آن را اثری پیشگویانه تلقی کردند.

 سرگذشت ندیمه؛ بردگی برای زوج های نابارور

۳٫ توجه به مطالبات زنان

این داستان انسان دوستانه و زیبا از سوی زنان بسیار مورد توجه قرار گرفته است. در حالی که قهرمان بیشتر سریال ها مردان هستند و کمتر دیده می شود مجموعه ای ساخته شود که در قالب یک ماجرای دنباله دار و تراز اول، حرف های دل زنان را بیان کنید: سرگذشت ندیمه نوعی بیانیه است که علیه دنیای مردسالاری که حقوق زن را به اشکال مختلف پایمال می کند. به این ترتیب است که بشردوستان و مدافعان حقوق زنان آن را اثری عمیق و جربان ساز می دانند.

۴٫ هولو علیه نتفیلیکس

راستش را بخواهید کاری که نتفیلیکس دارد با صنعت سریال سازی می کند دست کمی از حکومت توتالیتر گیلیاد ندارد. خیلی ها هستند که به مرور زمان دیگر سریال های نتفیلیکس را دوست ندارند. چون بیشتر آن ها اول و آخرش قصد سرگرم کردن مخاطب را دارند و بس. ام کمپانی تازه نفس «هولو» در همین مدت کم، کارهای درخشان تر و عمیق تری تولید کرده است. آن ها با سرگذشت ندیمه توجه مخاطبان را از نتفیلیکس گرفتند و به سمت خود جلب کردند. در حالیکه میانگین نمره سریال هالی نتفیلیکس حالا به ارقام متوسطی رسیده. هولو امتیازهای درخشانی از سوی منتقدان گرفته و در جوایز معتبری چون امی هم برای رقیبش شاخ و شانه کشیده است.

سرگذشت ندیمه؛ بردگی برای زوج های نابارور 

۵٫ بازیگران درخشان

سرگذشت ندیمه، سیتاره جهانی و مطرحی ندارد اما کلی بازیگر خوب دارد که همگی در سطوح اول هنری درخشش داشته اند و این جا هم موفق شده اند نقش های پیچیده شان را به بهترین شکل ممکن ایفا کنند. الیزابت ماس در نقض آفرد واقعا غوغا کرده است. شخصیت رنج کش او که زمانی به همراه همسر و دخترش به کانادا گریخته و حالا ندیمه ای شده تحت سلطه همسر فرمانده اش بسیار بر دل مخاطب می نشیند. ماس هر چند یک ستاره هالیوودی نیست اما بیش از ۲۰ بار نامزد جوایز معتبر سینما و تلویزیون بوده و نه بار هم جایزه را به خانه برده است. جوزف فاینس که حالا در اوج پختگی است، نقش فرمانده را بازی می کند؛

مردی که از یک سو عامل قدرت حاکمه است و از سویی  درگیری های شخصی و عاطفی فراوانی دارد و هر لحظه به رنگی در می آید. او را در فیلم های مهمی چون «زیبای ربوده شده» (ساخته برناردو برتولوچی) و «شکسپیر عاشق» به یاد داریم که این دومی برایش جوایز مهمی چون بفتا را به ارمغان آورده است. ایوان استرهوفسکی در خبیث ترین نقش کارنامه هنریش نقش همسر فرمانده را به درخشان ترین شکل ممکن ایفا کرده و به سرعت موفق می شود نفرتی را که لازمه پیشبرد داستان است، به مخاطب تزریق کند. او بازیگر نسبتا پرکاری است که فیلم بازها حضورش در «نخبگان قاتل» را در کنار «رابرت دنیرو» به خوبی در خاطر دارند.

 سرگذشت ندیمه؛ بردگی برای زوج های نابارور

۶٫ وفاداری به متن اصل

همزمان با رقابت های انتخاباتی در ایالات متحده که دوباره توجه همگان به رمان مارگارت اتوود جلب شده بود، طیف وسیعی از خوانندگان به سراغ رمان «سرگذشت ندیمه» رفتند و آن را خوانده و پسندیدند. فصل نخست سریال کاملا انتظار این مخاطبان را برآورده کرده است. می دانیم وقتی که اقتباس اثری سینمایی یا تلویزیونی از روی کتابی مشهور و موفق انجام می شود، همیشه بیم آن می رود گروهی از بینندگان که با کتاب مرجع آشنایی دارند، از دیدن آن فیلم یا سریال سرخورده شوند، چون در داستان تغییراتی ناشیانه داده می شود یا دنیایی که ساخته می شود با جهان داستان اصلی مطابقت ندارد. سرگذشت ندیمه از این آسیب کاملا مصون مانده است.

منتقدان چه می گویند؟

تقریبا می توانم به جرئت بگویم که در گشت و گذار اینترنتی خودم برای نوشتن این مطلب هیچ منتقدی نیافتم که نقدی منفی روی سریال نوشته باشد. حتی در سایت سخت گیر متاکریتیک هم از ۱۰۰ امتیاز، ۹۲ امتیاز به این سریال تعلق گرفته است. بیشتر نشریات معتبر سینمایی و عمومی زبان به ستایش از سرگذشت ندیمه گشوده اند و آن را نه فقط یک سریال خوب که یکی از مهم ترین سریال های تاریخ برشمرده اند. نقدهای موجود هم از جنبه ساختاری و هم از جنبه معنایی و انطباق مضمون با مفاهیم سیاسی و اجتماعی به این مجموعه نمره بالایی داده اند.

«سم ولستون» از روزنامه گاردین درباره سریال می نویسد: «در باب اینکه چگونه یک اثر اقتباسی می تواند از منبع اقتباسش فراتر برود، اختلاف سلیقه و مشاجره وجود دارد. من فکر می کنم این اقتباس خوب است. نه فقط به این دلیل که این لعنتی را خیلی خوب ساخته اند بلکه به این خاطر که همه چیز در آن خوب پیش می رود.» منتقد روزنامه نیویورک تایمز این قضیه را با مثال به شکلی دقیق تر توضیح می دهد. «امیلی ناسباوم» می نویسد:

«برخی از هوشمندانه ترین لحظات این سریال، آن جایی است که تدوینی رادیکال از متن کتاب انجام شده و یک بخش منفعل کتاب به یک بخش اکتیو در سریال تبدیل شده است.» «جسپر» رییس منتقد روزنامه تلگراف نیز نگاه بسیار مثبتی به این مجموعه دارد و می نویسد: «سرگذشت ندیمه روی دمدمی مزاجی و پیچیدگی سرمایه گذاری کرده است و پاسخ هر پرسش را با رساندن ما به تعلیق توأم با اشتیاق به زمانی دیگر موکول کرده است. فکر نمی کنم در سال جاری با درامی قوی تر و گیراتر از این رو به رو شویم.

سرگذشت ندیمه؛ بردگی برای زوج های نابارور 

•  نسخه دوبله شده و دارای مجوز سریال سرگذشت ندیمه را تلویزیون اینترنتی آیو بارگذاری کرده و الان جزء پرمخاطب ترین برنامه های دانلود شده این تلویزیون است.

•  روزنامه گاردین در نقدی که از سرگذشت ندیمه منتشر کرده از آن در حد یک شاهکار یاد کرده است.

•  مارگارت اتوود از ستاره ها عرصه ادبیات است که البته غیر از نویسندگی کارهای زیاد دیگری هم انجام می دهد. از تهیه کنندگی تا بازیگری. او در همین سرگذشت ندیمه نقش یکی از عمه ها را بازی کرده است.

 
مارگارت اتوود که سرگذشت ندیمه براساس رمانی از او ساخته شده چه کارهای دیگری انجام داده؟

سرگذشت ندیمه؛ بردگی برای زوج های نابارور 

همه فن حریف

مارگارت اتوود در دنیای ادبیات برای خودش ستاره ای بی بدیل است. پنج بار نامزد دریافت جایزه معتبر «بوکر» شده و جوایزی چون «آرتور سی. کلارک» و «پرنسس آستوریاس» را نیز در ویترین افتخارات خود دارد. او به عنوان یک نظریه پرداز مهم در حیطه ادبیات و مسائل اجتماعی همیشه چهره جذاب و محبوبی بوده است. همچنین با بنیان نهادن «بنیاد نویسندگان کانادا» و موسسه مرتبط با آن، خدمات فراوانی به نویسندگان جوان کشورش ارائه داده است.

سخنرانی ها و برنامه های رادیویی مارگارت همیشه محبوب علاقه مندان به فرهنگ بوده است و شخصیت درخشان و خاصش الگویی بوده برای زنانی که می خواهند در جاده فرهیختگی گام بردارند و به مدارجی عالی برسند. دنیای ذهنی و پیچیده آثار داستانی اتوود سبب شده که برخی از بهترین داستان هایش، مثل «آدمکش کور» هرگز بختی برای تبدیل شدن به فیلم و سریال نداشته باشند. با این همه او چندان هم از گود سینما و تئاتر و تلویزیون دور نبوده و موفقیت های بسیاری را در این عرصه ها تجربه کرده است. هر چند هیچ کدامشان تاکنون همپای موفقیت «سرگذشت ندیمه»، سریال «الیاس گریس» نیز براساس رمانی از او ساخته شده است.

«وندای سرگردان»، «روکاری» و «برای ثبت و ضبط» از جمله آثار دیگری هستند که براساس کتاب های او ساخته شده اند. او چهار بر هم در مقام بازیگر جلوی دوربین رفته است. در «الیاس گریس» نقش پیرزنی را در کلیسا بازی کرده، در همین سریال «سرگذشت ندیمه» نقش یکی از انتی ها (عمه ها) را ایفا کرده و در فیلم کوتاهی به نام «اتوود چشم به راه» نیز در نقش خودش ظاهر شده است. او سه بار هم در مقام تهیه کننده در عنوان بندی ها حضور داشته که آخرینش بر می گردد به همین سریال «سرگذشت ندیمه».

اما الیاس گریس و وندای سرگردان نیز نام او را به عنوان یکی از تهیه کنندگان یدک می کشند. فارغ از این او در بیش از ۳۰ فیلم مستند و برنامه تلویزیونی حضور داشته است و به این ترتیب چهره اش خصوصا برای مردم کانادا بسیار آشناست. فعالیت مهم دیگر او در عرصه نوشتن مینی سریال و تله تئاتر بوده است و اتفاقا تنها نامزدی خود را نیز در همین رشته تجربه کرده. در سال ۱۹۸۷ او به خاطر نوشتن مینی سریال مشهور «پرده دوم» نامزد دریافت جایزه گمینی شد و البته جایزه را دریافت نکرد.


منبع: برترینها

پدیده هایی که سروش رو می کند؛ ناشناس اما جذاب

روزنامه هفت صبح: مروری بر شخصیت های فرعی و بامزه سروش صحت از چارخونه تا لیسانسه ها به بهانه موفقیت نقش فرعی ستوان نعیمی با بازی مهدی ربیعی در فصل دوم لیسانسه ها که کلی هوادار پیدا کرده است.

پیش درآمد

سروش صحت استاد انتخاب بازیگران جدید و بامزه برای نقش های اصلی و فرعی است. خیلی از بازیگرانی که الان در سینما و تلویزیون حضور جدی دارند، جزو چهره هایی هستند که صحت برای سریال هایش کشف و پای آنها را از تئاتر به تلویزیون باز کرده. از بهنام تشکر و فرناز رهنما گرفته تا رویا میرعلمی، محمد نادری، هوتن شکیبا و… موضوع این گزارش اما بازیگران شناخته شده تئاتری که با سریال صحت به تلویزیون آمده اند نیست.

قرار است راجع به بازیگران فرعی و بامزه سریال های این کارگردان صحبت کنیم؛ افرادی که عملا بازیگر نبوده اند اما صحت از یک جایی کشف شان کرده و یک نقش کوتاه به آنها داده. این نقش ها آنقدر جذاب شده و مورد توجه مخاطبان قرار گرفته که در طول سریال به خاطر استقبال زیاد، مدام پررنگ تر شده. بهانه اصلی مان جذابیت نقش ستوان نعیمی با بازی مهدی ربیعی در سریال «لیسانسه ها» است؛ نقشی که به خاطر لحن و ویژگی های بامزه اش بسیار مورد توجه قرار گرفته است. مروری داریم بر تمام نقش های فرعی و بامزه سریال های صحت.

ستوان نعیمی

سریال: لیسانسه ها

بازیگر: مهدی ربیعی

از کجا آمده؟ مهدی ربیعی تا پیش از این بازیگر نبوده و کلا حرفه اش چیز دیگری است. صحت صرفا برای این نقش انتخابش کرده.

 پدیده هایی که سروش رو می کند؛ ناشناس اما جذاب

ویژگی نقش: مهم ترین ویژگی نقش استفاده از لحن بامزه و تودماغی خاص خودش است. او به سرعت حاضر می شود و برای اینکه در زمان کوتاه بتواند اطلاعات کلی درباره حادثه را در اختیار همکارانش بگذارد و وقت را تلف نکند، هر اتفاق را فقط با به کاربردن چند کلمه بیان می کند و منظورش را به همین شکل می رساند در پایان جمله هایش یک «تمااام» می گذارد و لحن اداکردن این تمام، کلی طرفدار پیدا کرده است.

اهمیت نقش: «لیسانسه ها» به طور کلی شوخی جالبی با پلیس دارد و ستوان نعیمی دقیقا نماینده یک مامور پلیس اغراق شده است. به سرعت خودش را می رساند، اجازه فرار به کسی نمی دهد، حواسش به همه چیز هست و…


آقای نعمتیان

سریال: شعمدونی

بازیگر: مسعود حسینی

از کجا آمده؟ بازیگر نقش آقای آسانسوری سریال شمعدونی، قبل از بازی در این نقش، در زمینه موسیقی و در گروه کُر فرهنگسرای ارسباران فعالیت داشته…

 پدیده هایی که سروش رو می کند؛ ناشناس اما جذاب

ویژگی نقش: یک کارمند آسانسوری بسیاری ساده که به زیبا علاقه مند می شود. او به شدت کارش را دوست دارد و برای آسانسور احترام ویژه ای قائل است. ابتدا بسیار مظلوم و سر به زیر به نظر می رسد اما کم کم خودش را نشان می دهد. نعمتیان ایتالیایی حرف می زند و اپرا می خواند و خانواده ای بسیار جالب دارد.

اهمیت نقش: نعمتیان از اول با یک سوءتفاهم پا به سریال گذاشت. در حالی که همه خیال می کردند یکی از دکترهای بیمارستان به زیبا علاقه مند شده یک مرتبه سر و کله اش از آسانسور پیدا می شود و توی ذوق همه می خورد. او چهره ای بسیار ساده دارد و زیاد باب میل زیبا نیست. اتفاقا همین تضاد است که این نقش را بامزه تر نشان می دهد.


برادر آقای نعمتیان

سریال: شمعدونی

بازیگر: سعید هاشمی

از کجا آمده؟ دانشجوی رشته تئاتر بوده که فهمیده صحت دارد برای یک نقش تست می گیرد. خودش را رسانده و تست داده. خودش گفته که صحت به خاطر کارهای او سر صحنه از خنده غش می کرده.

 پدیده هایی که سروش رو می کند؛ ناشناس اما جذاب

ویژگی نقش: چهره سعید هاشمی و حرکات جالب صورت و لحن صحبت کردنش، مهم ترین ویژگی های او بود. نقش او کاملا شوخ و شنگ به نظر می رسید و یک کمی شیرین می زد و همه اینها کنار هم او را خنده دار می کرد.

اهمیت نقش: مهم ترین علت جذابیت نقش این بود که همراه نعمتیان وارد قصه شد، همه تا حدی با آقای آسانسوری و حال و احوالش آشنا شده بودند و وقتی برادرش را با این قیافه و حرکات دیدند ماجرا برای شان جالب تر شد. درواقع اهمیت این نقش به خاطر قرارگرفتن کنار نعمتیان بود. چون نشان می داد آنها خانوادگی یک مقدار شیرین می زنند.


مرجان

سریال: ساختمان پزشکان

بازیگر: زهره فوده

از کجا آمده؟ هیچ تجربه ای از بازیگری نداشته. خودش در جایی گفته یک روز صحت با او تماس گرفته و گفته در ساختمان پزشکان نقشی دارد که می خواهد او بازی کند. ابتدا امتناع می کند و در نهایت موفق شده این نقش بسیار جذاب را بازی کند.

 پدیده هایی که سروش رو می کند؛ ناشناس اما جذاب

ویژگی نقش: یک دختر چاق که چهره چندان جذابی نداشت اما به شدت پررو بود. او برای ازدواجش با ناصر شرط های عجیبی داشت. لحن صحبت کردن و کشیدن کلمات با لوسی خاص یک دختر جوان، جذابیت بیشتری به این نقش می داد.

اهمیت نقش: مواجهه دختری با این حجم پررویی و قابلیت فراوان برای حرص درآوردن آن هم درست مقابل ناصر اتفاق جذابی بود که باعث شد تصویرش در ذهن خیلی از مخاطبان باقی بماند.


دوم

سریال: چارخونه

بازیگر: مهدی امیری مهر

از کجا آمده؟ محمد امیری مهر مدیر صدابرداری سریال «چارخونه» بوده. در قسمت های اول سریال نقش یک فروشنده ماشین را بازی کرده. یک بار که پشت صحنه داشته با جواد رضویان با لهجه افغانی صحبت می کرده سروش صحت صدایش را از پشت در شنیده و به او گفته چند تا سکانس برایت کنار گذاشته ام.

 پدیده هایی که سروش رو می کند؛ ناشناس اما جذاب

ویژگی نقش: مهم ترین ویژگی دوم، خالی بندی اش بود. او با لهجه افغانی مدام خاطره های عجیب تعریف می کرد. معمولا خاطره هایش را هم اینطور شروع می کرد که «یک روز در خانه نشسته بودم و داشتم تخمه می خوردم که تلفن زنگ زد…» این جمله را با چنان لهجه بامزه ای ادا می کرد که تا مدت ها تکیه کلام مردم در کوچه و خیابان شده بود.

اهمیت نقش: رویارویی کاراکتر دوم با چهارشنبه که نقش آن را جواد رضویان بازی می کرد جالب از آب درآمده بود و فضای سریال را خنده دارتر کرده بود.


منبع: برترینها

ملاقات سینما و ورزش در ایستگاه یازدهم

یازدهمین جشنواره بین المللی فیلم های ورزشی و چهارمین جشنواره بین المللی عکس ورزشی ۲۵ تا ۲۷ دی ماه ۱۳۹۶ در سینما فلسطین برگزار می شود.

عصرایران – نشست خبری یازدهمین جشنواره بین المللی فیلم های ورزشی و چهارمین جشنواره بین المللی عکس ورزشی، امروز (شنبه، ۲۳ دی ماه ۱۳۹۶) در سالن کنفرانس کمیته ملی المپیک برگزار شد.

در این نشست احسان شیعه، مدیر شبکه ورزش و رئیس یازدهمین جشنواره بین المللی فیلم های ورزشی با اشاره به اینکه فراخوان این جشنواره شهریور ماه ۱۳۹۶ اعلام شد، اظهار کرد: مهلت ارسال آثار اواخر آبان ماه بود که به دلیل استقبال گسترده از ایران و کشورهای مختلف مهلت دریافت آثار تمدید شد.

وی با بیان اینکه پس از بررسی آثار ارسالی، رشد بسیار خوبی از لحاظ کمی و کیفی نسبت به سال قبل مشاهده شد که این نشان می دهد جشنواره فیلم های ورزشی مسیر شکوفایی خود را آغاز کرده است.

شیعه با اشاره به اینکه یازدهمین جشنواره بین المللی فیلم های ورزشی به دلایلی از اهمیت ویژه ای برخوردار است، افزود: دلیل اول این است که این رویداد در یک حوزه تخصصی و ژانر استاندارد بین المللی برگزار می شود و در دنیا سینمای ورزشی را به عنوان یک گونه مطرح و مهم می شناسند؛ در دنیا تولید فیلم و برنامه سازی تلویزیونی ورزشی یک الگوی مطرح و شناخته شده است که طرفداران بی‎شماری دارد .

مدیر شبکه ورزش با بیان اینکه دلیل دیگر برای مهم بودن این جشنواره این است که جشنواره فیلم های ورزشی زیر نظر فدراسیون جهانی فیلم های ورزشی (FICTS) برگزار می شود که ایران جزو ۱۶ کشور برگزیده جهان است و جشنواره را به صورت منطقه ای برگزار می کند، اظهار کرد: تعدادی از کشورها در آسیا و شمال آفریقا تحت پوشش این جشنواره قرار دارند که آثارشان را برای این رویداد ارسال می کنند و برگزیده های این جشنواره به جشنواره جهانی فیلم های ورزشی که همه ساله در میلان ایتالیا برگزار می شود معرفی می شوند.

شیعه ویژگی سوم و منحصربفرد این جشنواره را حمایت نکردن از این جشنواره دانست و افزود: در دنیا نهادهای مرتبط بسیار مشتاق هستند تا جشنواره ای با این ویژگی ها برگزار شود اما متاسفانه جشنواره فیلم های ورزشی تنها جشنواره ای است که نهادهای مرتبط حمایت های لازم را در سال های اخیر از این جشنواره به عمل نیاوردند و اگر تلاش های دبیر فعلی جشنواره نبود این جشنواره برگزار نمی شد؛ بنابراین درخواست من از رسانه ها این است که این جشنواره را به عنوان یک رویداد مهم فرهنگی ورزشی به مردم و مخاطبان معرفی کنند.

رئیس یازدهمین جشنواره بین المللی فیلم های ورزشی با بیان اینکه شبکه ورزش به عنوان حامی معنوی و رسانه ای پا به میدان گذاشت و از این جشنواره حمایت کرد، افزود: شبکه ورزش سال گذشته تنها به عنوان یک شرکت کننده آثار خود را به جشنواره ارسال کرد اما احساس کردیم اگر امسال به صورت جدی‌تری ازاین جشنواره حمایت نکنیم خطر تعطیلی دوباره آن را تهدید می کند؛ بضاعت ما بضاعت رسانه ای است و در حد توان و امکانات از جشنواره حمایت می کنیم.

شیعه با اشاره به اینکه شبکه ورزش از امشب (شنبه ۲۳ دی) تا پایان هفته هر شب در یک برنامه زنده با عنوان «سینما ورزش» به پوشش جشنواره خواهد پرداخت، افزود: تلاش می کنیم در تعطیلات نوروز نیز یک ویژه برنامه با هدف نمایش آثار برگزیده جشنواره در شبکه ورزش تولید کنیم .

سیدمجتبی علوی، دبیر یازدهمین جشنواره بین المللی فیلم های ورزشی و چهارمین جشنواره بین المللی عکس ورزشی در این نشست با اشاره به اینکه ۱۱۶ کشور دنیا عضو فدراسیون جهانی فیلم های ورزشی (FICTS) هستند که جشنواره جهانی میلان را زیر نظر کمیسیون فرهنگی کمیته بین المللی المپیک( IOC) برگزار می کند، اظهار کرد: ایران از سال ۱۳۸۱ به عضویت این فدراسیون درآمد و جریان برگزاری این جشنواره تا سال ۱۳۸۹ ادامه داشت اما در آن سال به دلیل اختلافات داخلی از جمله اختلافات سازمان تربیت بدنی وقت و کمیته ملی المپیک این جشنواره به مدت ۶ سال تعطیل شد و سرانجام در سال ۱۳۹۵ پس از وقفه طولانی این جشنواره برگزار شد.

وی با بیان اینکه اگر سال گذشته این جشنواره برگزار نمی شد و ایران حق عضویت خود را به فدراسیون جهانی (FICTS) پرداخت نمی کرد و فیلم های منتخب ارسال نمی شد، خطر اخراج و تعلیق هفت ساله جشنواره فیلم های ورزشی ایران را تهدید می کرد، افزود: سال گذشته مستند «آتلان» به نمایندگی از ایران جایزه بهترین مستند جشنواره میلان را کسب کرد و امسال نیز دو مستند «گزارشگر» و «آریو والیبال» بهترین آثار در بخش مستند شدند.

علوی در ادامه افزود: متاسفانه امسال در روند برگزاری جشنواره حمایت ویژه ای از سوی مسئولین مشاهده نشد و به همین دلیل جشنواره امسال چندین بار تا مرز تعطیلی پیش رفت و بدون شک اگر حمایت های بخش خصوصی و همدلی دوستان در ستاد جشنواره نبود این جشنواره برگزار نمی شد.

دبیر یازدهمین جشنواره بین المللی فیلم های ورزشی با اشاره به اینکه ۶۹۳  فیلم از ۲۳ کشور متقاضی حضور در بخش‌های مختلف این رویداد شدند، تصریح کرد: با پایان مهلت ثبت نام در این جشنواره، آثاری از ۲۳ کشور عضو شامل هند، ژاپن، نیجریه، مالزی، لبنان، ترکیه و افریقای جنوبی و… برای حضور در این جشنواره به دبیرخانه ارسال شد که از ۶۹۳ فیلم بیش از ۴۰۰ اثر خارجی بود که این آثار از آسیای میانه، غرب آسیا و شمال آفریقا که حوزه تحت پوشش ایران است به دبیرخانه رسید.

آثار انتخاب شده از سوی هیأت انتخاب در بخش مسابقه به مدت سه روز در روزهای ۲۵ تا ۲۷ دی در سینما فلسطین اکران می شوند و برگزیدگان نیز ۲۸ دی ماه در مراسمی در هتل المپیک معرفی می شوند.

علوی با بیان اینکه در این جشنواره دو بزرگداشت برگزار می شود، اظهار کرد: از داریوش ارجمند  پیشکسوت عرصه بازیگری که از علاقه مندان ورزش و عضو فدراسیون کشتی پهلوانی است و همچنین از یونس علی شیری عکاس قدیمی و با سابقه تقدیر می شود.  

در ادامه این نشست محمد مختاری، دبیر بخش عکس این جشنواره با اشاره به اینکه در بخش عکس آثار عکاسان ۴۴ کشور به دبیرخانه چهارمین جشنواره بین‌المللی عکس ورزشی رسیده است، افزود: ۳۷۶ هنرمند با ۱۷۸۳ عکس در این رویداد ثبت نام کرده اند.

وی با بیان اینکه این آثار از کشورهایی مانند برزیل، آلمان، انگلیس، اسلواکی، ویتنام، روسیه، هند، بنگلادش، بحرین، بوسنی، مالزی، صربستان، اسپانیا، ترکیه، اوکراین و‌…به دبیرخانه جشنواره ارسال شده است، بیان کرد: این جشنواره با استفاده از دبیرخانه دیجیتال مربوط به نمایندگی فدراسیون بین المللی هنر عکاسی (فیاپ) در ایران برگزار می شود.

در این نشست احسان شیعه، رئیس جشنواره و مدیر شبکه ورزش سیما؛ مجتبی علوی، دبیر جشنواره؛ محمد مختاری، دبیر بخش عکس؛ جواد مهدوی عادلی، قائم مقام دبیر جشنواره؛ مژگان زرگر، مدیر اجرایی جشنواره و رضامیرمحرابی، مدیر رسانه‎ای حضور داشتند.

یازدهمین جشنواره بین المللی فیلم های ورزشی و چهارمین جشنواره بین المللی عکس ورزشی ۲۵ تا ۲۷ دی ماه ۱۳۹۶ در سینما فلسطین برگزار می شود.


منبع: عصرایران

حذف فرش قرمز جشنواره فیلم فجر!

مرجان یگانه پرست-روزنامه بهار:
طبق اعلام دبیر جشنواره فیلم فجر، این دوره از جشنواره مراسم فرش قرمز ندارد. مراسمی نمادین که در بیشتر جشنواره‌های جهان مرسوم است و از سویی، عاملی برای معرفی عوامل یک فیلم و ایجاد رغبت و انگیزه در میان علاقه‌مندان این رسانه است و از سوی دیگر عاملی برای عزت و احترام به سازندگان یک اثر بوده است. در طی چند سال گذشته مراسم فرش قرمز با ایده هایی قابل توجه در جشنواره فیلم فجر هم اجرایی شد و موافقان خاص خودش را داشت. این مراسم پر جاذبه امسال از آیین جشنواره حذف شده است و ظاهرا این حذف به علت کم کردن هزینه‌های جشنواره و از طرفی برای جلوگیری از بروز حاشیه هایی که در طی سال‌های گذشته در طی مراسم فرش قرمز رخ داد، افتاده است. درباره حذف مراسم فرش قرمز در سی و ششمین دوره از جشنواره فیلم فجر نظر چند نفر از سینماگران را جویا شده ایم که در این گزارش آمده است.
***
ستاره سازی و تبلیغ الگوی مصرف یا عزت و احترام به عوامل فیلم و مخاطب؟
فرش قرمز، مراسمی تشریفاتی و رنگی است که در دیدارهای سیاسی و فرهنگی مرسوم است و به نوعی آیین استقبال و معرفی فرد استقبال شونده است. در آیین جشنواره‌های فیلم، فرش قرمز مراسمی است برای معرفی سازندگان یک فیلم به علاقه‌مندان سینما و رسانه‌های خبری. در نگاه کلی این مراسم نوعی پروموت و معرفی عوامل سازنده یک اثر سینمایی اما با فرآیندی پر جاذبه برای مخاطب و البته عزت و احترام به عوامل فیلم محسوب می‌شود. در این مراسم که برخی آن را ستاره سازی و جنجال برانگیز می‌دانند و آن را دور از فرهنگ ایرانی می‌شمارند، بازیگران و دیگر عوامل سازنده یک فیلم معرفی می‌شوند و این خوراک خبری رسانه‌ها را تولید می‌کند و از طرفی علاقه‌مندان چهره‌ها یا سینماگران مختلف، فیلم مورد علاقه خود را می‌توانند دنبال کنند و چه بسا بتوانند با آنها در طی مراسم و در صورت حضور در کاخ جشنواره ارتباط برقرار کنند. اجرای فرش قرمز در چند سال گذشته به دلیل نحوه پوشش ستاره‌ها و سازندگان فیلم به یکی از جنجال‌های خبری تبدیل شده بود و امکانی برای نقد این مراسم با این دلیل که مطابق با الگوی مصرف و سبک زندگی ایرانی- اسلامی نیست، شد تا اینکه امسال حذف این مراسم از جشنواره کلید خورد.

داستان حذف فرش قرمز از جشنواره
«فرش قرمز» در جشنواره فجر، از زمانی به بعد، پر حرف و حدیث شده است و حالا هم زمزمه‌هایی به وجود آمده که خبر از حذف آن از جشنواره سی‌و‌ششم می‌دهد. داستان حذف فرش قرمز از جشنواره فیلم فجر از زمانی آغاز شد که سخنگوی کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی از جلسه‌ کمیته فرهنگی، هنری و رسانه کمیسیون فرهنگی با برگزارکنندگان جشنواره فیلم فجر خبر داد که در آن درباره کاهش‌ هزینه‌های جشنواره بحث شده و در ذیل این موضوع هم حذف فرش قرمز اعلام شده است. حجت‌الاسلام احد آزادی‌خواه، سخنگوی کمیسیون فرهنگی و نماینده اصولگرای مردم ملایر در مجلس شورای اسلامی تأکید کرده بود که این جلسه غیر از رئیس سازمان سینمایی و دبیر جشنواره سی‌و‌ششم، با حضور علی مطهری و احمد مازنی از اعضای کمیته فرهنگی، هنری و رسانه کمیسیون فرهنگی، تشکیل شده و «به گفته مسئولان جشنواره هزینه‌های جشنواره ملی فیلم فجر امسال نسبت به گذشته ۵۰‌درصد کاهش یافته و این کاهش هزینه‌ها یکی از نقاط قوت جشنواره امسال است». او این را هم گفته بود که مسئولان برگزاری خبر داده‌اند که بساط فرش قرمز که در دوره‌های قبل حواشی‌ای به همراه داشت و جنجال‌آفرین بود، در این دوره از جشنواره برچیده شده است.

 فرش قرمز، تیزر و پوستر لازمه سینماست
هارون یشایایی، تهیه کننده فیلم‌های «ناخدا خورشید»، «هامون» و «اجاره نشین ها» در پاسخ به این سوال که آیا شما با حذف فرش قرمز از جشنواره امسال موافقید یا نه؟، اظهار داشت: بودن یا نبودن فرش قرمز مهم نیست، مهم این است که فیلم‌های خوب در جشنواره حضور داشته باشد.
این تهیه کننده پیشکسوت در ادامه افزود: این موضوع سال گذشته مورد انتقاد قرار گرفت و یک عده اعتراض کردند. ایشان گفتند دوست دارند که فرش قرمز باشد، اما به شرط آنکه خوب نمایش داده شود نه فقط اینکه فرش قرمز باشد. وی تاکید کرد: دلیل فرش قرمز بیش از هر چیز باید این باشد که فیلم‌های خوب به مخاطب معرفی شود البته امسال به نظر می‌رسد که فیلم‌های خوبی در جشنواره هستند. واقعیت این است که سینما همین است و هر کسی که می‌خواهد سینما را قایم کند، نمی‌شود. سینما همین فرش قرمز، آگهی‌ها و تیزرها و همین طور پوسترو بنرش است… و بودن همه این‌ها لازم است. یشایایی همچنین در پاسخ به این سوال که جشنواره امسال را چگونه پیش بینی می‌کنید؟، گفت: کمابیش فیلم‌های خوب در این دوره دیده می‌شود و مثل همیشه است، بالاخره همیشه یه سری انتقادات وجود دارد. ظاهرا تاکنون کسانی که فیلم‌ها بازبینی کرده اند، گفته اند که فیلم‌ها امسال خوب هستند. باید منتظر ماند و دید.

همان بهتر که سینمای بومی ما فرش قرمز نداشته باشد
راما قویدل، کارگردان و فیلمنامه نویس نیز در یادداشتی اختصاصی برای «بهار» از وجود فرش قرمز در جشنواره ابراز رضایت کرده و نوشته است: با توجه به تک فیلم اکران نشده‌ام – «چاقی» – یک بار و فقط یک بار بر فرش قرمز جشنواره فجر گام نهاده‌ام. آن هم خیلی بامزه بود. همه گروه در سالن کاخ جشنواره حضور داشتند و راس ساعت نامشخصی که ناگهانی هم اعلام می‌شد، محترمانه به بیرون از سالن رانده شدیم و در سرمای زمستان زیر بارش باران نیم ساعتی منتظر ماندیم و وقتی موش آب کشیده شدیم به درون سالن هدایت شدیم و بر فرش قرمزی راه رفتیم. در آن شرایط کوشیدیم به یکدیگر برخورد نکنیم و پس از دور افتخاری مجهول در مقابل تابلویی تبلیغاتی ایستادیم و عکس گرفتیم. همه این‌ها بدون اطلاع رسانی قبلی و درنهایت آشفتگی، بی برنامگی و هیجان رخ داد. وی در ادامه یادداشت آورده است: گاهی وقت‌ها بعضی از گروه جا می‌ماندند و به سرعت توسط دوستان تشریفات تأدیب می‌شدند و به صف برمی‌گشتند! از آن جایی که غیر از جشنواره فجر در جایی دیگر از دنیا تجربه فرش قرمز ندارم، یادآوری خاطره‌اش برایم مفرح است اما با توجه به تجربه شخصی‌ام باید بگویم همان بهتر که نباشد. بهتر است بپذیریم سینمای ما یک سینمای کاملا بومی است و همه چیزمان به همه چیزمان می‌آید. پس فرش قرمز را بسپاریم به کسانی که درست هم اجرایش می‌کنند و ما ماست خودمان را بخوریم!

برگزاری فرش قرمز موقعیت مناسب می‌خواهد
ابوالحسن داودی، کارگردان فیلم «رخ دیوانه» در پاسخ به این سوال که با حذف فرش قرمز از جشنواره موافق هستید یا نه؟ بودن این مراسم چه اهمیتی در روند جشنواره داشت، اظهار داشت: اینکه فرش قرمز باشد یا نباشد، بستگی به جا و موقعیت‌اش دارد چون فرش قرمز را نمی‌شود جلوی یک ساختمان که ورودی ندارد یا به نوعی ورودی‌اش اجازه نمی‌دهد، برگزار کرد. وی در ادامه افزود: در هر صورت یک چنین مراسمی باید موقعیت مناسب‌اش را داشته باشد، به عنوان مثال یک جایی مثل پردیس ملت جای مناسبی برای فرش قرمز ندارد و دلیل اینکه امسال فرش قرمز نداریم دقیقا نبود جای مناسب برای برگزاری می‌باشد. بنابراین اگر دوستان هم فرش قرمز را حذف کردند به دلیل نبود مکان مناسب جغرافیایی است وگرنه بنده با اجرای مراسم فرش قرمز موافقم.

فرش قرمز، عامل رونق سینماست
عباس رافعی، کارگردان، فیلمنامه نویس و تهیه کننده نیز در پاسخ به سوال «بهار» درباره حذف فرش قرمز از جشنواره گفت: سینما برای مردم و مخاطبان جذابیتی ویژه به ویژه به دلیل حضور ستارگان و عوامل پشت صحنه سینما دارد. برای عموم مردم، فرش قرمز در حقیقت ویترینی از سینما است. این مراسم برای ورود به داخل مجموعه سینما در تمام دنیا اجرا می‌شود و تماشاچیان می‌آیند بازیگرانی را که دوست دارند می‌بینند و با آنها عکس می‌گیرند.
وی همچنین در ادامه افزود: فکر می‌کنم که این مراسم یک موقعیت تجملاتی و اشرافی نیست که بخواهیم با آن مخالفت کنیم بلکه جزو ملزومات سینما است پس همچنان که نمایش خصوصی یک فیلم، بیلبورد، پوستر و تبلیغات در فضای مجازی گسترده جزو ملزومات سینما است، فرش قرمز هم جزو ملزومات و ضروریات سینما به حساب می‌آید که به نوعی باعث رونق گرفتن صنعت سینما می‌شود.

حاشیه‌ها بدون فرش قرمز هم در راهند
به هر حال جشنواره امسال برخلاف چند دوره گذشته، فرش قرمز و معرفی عوامل سینمایی و ستاره‌ها را ندارد، شاید این مراسم حواشی داشته است اما باعث جذب مخاطبان و علاقه مندان سینما می‌شد و سازندگان فیلم‌ها با احترام و تشریفاتی ویژه به مخاطبان معرفی می‌شدند. سینما، پدیده‌ای وارداتی است و مولفه‌های خاص خود را دارد و فرش قرمز از هم خواه ناخواه یکی از مولفه‌های اساسی آن است. شاید نبود این مراسم کمکی به حذف بودجه این جشنواره باشد اما خیلی نمی‌توان امیدوار بود که نبود این مراسم از توجه مخاطبان به مدل لباس ستاره‌ها و حاشیه‌های احتمالی در طی جشنواره بکاهد.
منبع: بهارنیوز

واکنش حافظ ناظری به کنایه مهران مدیری در «دورهمی»

حافظ ناظری در پستی در صفحه شخصی خود نسبت به کنایه مهران مدیری در دورهمی واکنش نشان داد.

مهران مدیری در برنامه دورهمی با زبان طنز به انتقاد از حافظ ناظری و سلبریتی هایی که به کرمانشاه برای کمک به زلزله زدگان رفته بودند، پرداخت. البته بیشتر کنایاتش متوجه حافظ ناظری بود. حافظ ناظری نیز در کانال تلگرامی خود با انتشار یک عکس نوشت: تلاش هایتان بى فایده ست! این تن از فولادهِ و این قلب پر از عشق و اعتقاد!!!


منبع: عصرایران

جلوی تخریب خانه "نیمایوشیج" گرفته می‌شود

رئیس کمیته میراث فرهنگی شورای اسلامی شهر تهران با اشاره به برگزاری نشست با مالکان فعلی خانه نیمایوشیج گفت: می خواهیم تا جلوی صدمه بیشتر به این خانه گرفته شود و در تلاش هستیم تا این ملک به تملک شهرداری تهران درآید.

حسن خلیل آبادی در گفت و گو با شهرنوشت، درباره وضعیت خانه نیما یوشیج، گفت: با گزارشی که از شهردار منطقه یک دریافت کردم، متوجه شدم آ‌نها پیگیر وضعیت ساختمان و خانه نیما یوشیج هستند و از آن نگهداری می‌کنند تا آسیبی به ساختمان وارد نشود.

وی در ادامه تصریح کرد: شهرداری ناحیه مربوطه نیز شب گذشته از منطقه و محدوده خانه نیما بازدید کرد و تصاویر را برای من فرستاد که خوشبختانه فعل و انفعالاتی در آنجا صورت نگرفته است.

به گفته رئیس کمیته میراث فرهنگی شورای اسلامی شهر تهران مقرر شده تا با شهردار منطقه یک و مالکان آن پلاک ثبتی نشست مشترک برگزار شده تا جلوی صدمه به خانه نیما یوشیج گرفته شود و این ملک به تملک شهرداری تهران درآید.

به گزارش شهرنوشت، خانه نیما یوشیج در محله تجریش تهران، خیابان دازشیب، خیابان رمضانی، کوچه رهبری قرار دارد و به گفته اهالی محل این خانه، محل رفت‌و‌آمد معتادان شده است.


منبع: عصرایران