شرح زندگی جنجالی پلیس ایرانی لندن

کتاب جنجالی خاطرات نخستین پلیس مهاجر ایرانی انگلستان و شرح تبرئه او از دادگاه‌های این کشور در قالب کتابی با عنوان «از ما نیست» منتشر شد.

نشر مروارید کتاب «از ما نیست» شامل روایت مستندی از زندگی علی دیزایی از ایرانیان ساکن انگلستان را منتشر کرد.

به گزارش مهر، علی دیزایی از ایرانیانی است که در ۱۵ سالگی و در سال ۱۳۵۱ به انگلستان مهاجرت می‌کند و تخصیلات خود را در این کشور می‌گذراند. وی در سال ۱۹۸۶ نخستین افسر مهاجر پلیس بریتانیا می‌شود و در سال ۲۰۰۱ در پی اتهامات شگفت و دسیسه‌های نژادی به دادگاه فراخوانده می‌شود و پس از دو سال محاکمه جنجالی که جریان برگزاری آن از پرشنونده‌ترین برنامه‌های رادیو بی‌بی‌سی می‌شود در دادگاه تبرئه شده و با این حکم ضوابط پلیس بریتانیا را برای همیشه دگرگون می‌کند.

دیزایی در جریان دادخواست پلیس متروپلیتن لندن به جاسوسی، کلاهبرداری در زمینه هزینه‌ها سفر، همکاری با تجار غیرقانونی، ارتباط با فواحش و اعتیاد به مواد مخدر و استروئیدها متهم می‌شود که در نهایت نیز در دادگاه از این اتهامات تبرئه می‌شود.

جالب اینکه دیزایی پس از تبرئه در دادگاه در مقابل پیشنهاد پلیس لندن مبنی بر دریافت چند میلیون پوند به عنوان غرامت و یا برگشت به کار خود، برگشت به کارش را انتخاب می‌کند و در حال حاضر نیز سرهنگ پلیس در غرب لندن و مشاور حقوقی سازمان ملی پلیس رنگین‌پوستان به شمار می‌رود.

این اثر که یکی از پرفروش‌ترین کتاب‌های انگلستان نیز به شمار می‌رود به قلم دیزایی و به زبان انگلیسی تالیف شده و در ایران نیز با ترجمه نگار کریمی روانه بازار شده است.

نشر مروارید این کتاب را با قیمت ۲۶ هزار تومان منتشر کرده است.


منبع: عصرایران

معرفی برگزیدگان جشن منتقدان سینمای ایران/ "رگ خواب" بهترین فیلم، لیلا حاتمی و حامد بهداد بهترین بازیگران

یازدهمین جشن انجمن منتقدان و نویسندگان سینمایی عصر امروز با معرفی برگزیدگان برگزار شد.

عصرایران – عصر امروز پنجشنبه، ۲۶ مردادماه ۱۳۹۶، یازدهمین جشن انجمن منتقدان و نویسندگان سینمای ایران در محل سالن همایش های کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان برگزار شد.

این مراسم با یک ساعت تاخیر و از ساعت ۱۹:۵۵ با اجرای فرزاد حسنی آغاز شد. در این مراسم برگزیدگان یک سال اخیر سینمای ایران از نگاه منتقدان سینما معرفی شدند.

در بخش آغازین این مراسم یاد شهید حججی و همچنین مرحوم علی معلم، منتقد و تهیه کننده مطرح سینمای ایران گرامی داشته شد.

در ادامه برگزیدگان این دوره جشن منتقدان معرفی می شوند.

بهترین موسیقی

تندیس بهترین موسیقی متن برای فیلم “رگ خواب” به سهراب پورناظری تعلق گرفت. همچنین در این بخش دیپلم افتخار برای فیلم “ویلایی ها” به ستار اورکی اهدا شد.

بهترین طراحى صحنه و لباس

تندیس بهترین طراحى صحنه و لباس برای فیلم “ماجرای نیمروز” به بهزاد جعفرى طارى تعلق گرفت.

بهترین چهره پردازی

تندیس بهترین چهره پردازی برای فیلم “ماجرای نیمروز” به محسن دارسنج اهدا شد. همچنین دیپلم افتخار بھترین طراحی چهره پردازى اهدا شد به ایمان امیدوارى برای فیلم”خفگى” تعلق گرفت.

بهترین تدوین

تندیس بهترین تدوین به بهرام دهقانی برای فیلم های “نگار” و “خفگی” اهدا شد. در این بخش دیپلم افتخار به سجاد پهلوان زاده برای فیلم “ماجرای نیمروز” تعلق گرفت.

بهترین بازیگر نقش اول مرد

تندیس بهترین بازیگر نقش اول مرد به حامد بهداد برای فیلم “سد معبر” اهدا شد. در این بخش دیپلم افتخار بهترین بازیگر نقش اول مرد به کوروش تهامی ‌برای بازی در فیلم “رگ خواب” تعلق گرفت.

بهترین بازیگر مکمل مرد

تندیس بهترین بازیگر نقش مکمل مرد به هادی حجازی فر برای فیلم “ماجرای نیمروز” اهدا شد.

بهترین فیلمبرداری

تندیس بهترین فیلمبرداری به مسعود سلامی برای فیلم “خفگی” اهدا شد.

جایزه خلاقیت و استعداد ویژه

جایزه خلاقیت و استعداد ویژه (فیلمسازان اول) به طور مشترک به منیر قیدی برای “ویلایی‌ها’ و اصغر یوسفی نژاد برای “خانه (اِو)” اهدا شد.

بهترین بازیگر نقش مکمل زن

تندیس بهترین بازیگر نقش مکمل زن به طناز طباطبایی برای فیلم “ویلایی ها” تعلق گرفت.

بهترین بازیگر نقش اول زن

تندیس بهترین بازیگر نقش اول زن برای فیلم “رگ خواب” به لیلا حاتمی اهدا شد. دیپلم افتخار در این بخش به ثریا قاسمی برای فیلم “ویلایی ها” تعلق گرفت.

بهترین فیلمنامه

تندیس بهترین فیلمنامه برای فیلم “رگ خواب” به معصومه بیات اهدا شد.

بهترین کارگردانی

تندیس بهترین کارگردانی برای فیلم “رگ خواب” به حمید نعمت الله اهدا شد. همچنین در این بخش دیپلم افتخار بهترین کارگردانی برای فیلم “ماجرای نیمروز” به محمدحسین مهدویان تعلق گرفت.

بهترین فیلم

تندیس بهترین فیلم برای “رگ خواب” به حمید نعمت الله اهدا شد.


منبع: عصرایران

در مورد زندگی «آنجلینا جولی»

 


 


 

همه ما آنجلینا جولی را به عنوان یک بازیگر و فعال حقوق بشر دوست داشتنی می شناسیم اما او رازهای مخفی زیادی دارد و این روزها بسیاری از آن ها افشا شده اند. در طول زندگی اش همواره از او به خاطر انتخاب هایی که در این مدت داشته مورد انتقاد قرار گرفته است؛ از پوشیدن لوله ی آزمایش حاوی خون نامزدش تا ریختن خون خودش روی تی شرت نامزد سابقش. به نظر می رسد که این دختر علاقه ی زیادی به خون دارد. با این وجود هر گاه حقیقتی رسوا کننده در مورد زندگی شخصی او برملا شده آنجلینا هیچ گاه از کار خود اظهار پیشمانی نکرده است حتی دزدیدن شوهر دیگران. در ادامه ی این مطلب قصد داریم شما را با حقایقی جالب در مورد زندگی شخصی این بازیگر سرشناس هالیوود آشنا کنیم.


 

۱۴- بازی با چاقو در اتاق خواب

اعتراف های آنجلینا جولی در مورد زندگی دوران جوانی اش را می توان تعدادی از عجیب ترین چیزهایی دانشت که افراد در طول زندگی خود شنیده اند. در سال ۲۰۰۳، وی یک مصاحبه ی نسبتاً صادقانه با برنامه ی ۲۰/۲۰ شبکه ی اَی بی سی داشتکه در آن اعتراف کرد که همراه با نامزد اولش بازی دردناکی را انجام می داده اند. در آن دوران وی فهمیده بود که به بازی با چاقو علاقه دارد و به همین دلیل تصمیم گرفتند که با چاقو به همدیگر ضربه بزنند. وی اعتراف کرد که در آن دوران مانند انسان های ابتدایی به شریک زندگی خود حمله می کرده است و برای این که دیگران زخم هایش را نبینند مجبور بوده برخی چیزها را پنهان کرده و به مادرش دروغ بگوید.


۱۳- او احساساتش را به بچه هایش نشان نمی دهد


 


همه می دانیم که جولی فرزندانش را بسیار دوست می دارد و علناً اعلام کرده که برای محافظت از فرزندانش هر کار دیوانه واری انجام خواهد داد. در چند سال اخیر زندگی برای جولی بسیار سخت بوده و ازدواجش با برد پیت به بن بست خورده است. به خاطر بیماری مجبور شد خودخواسته عمل ماستکتومی انجام دهد. در سال ۲۰۱۵ نیز چاره ای جز برداشتن تخمدان هایش برای او باقی نماند که به یائسگی زودرس او منجر شد. هیچ کس نمی دانست چرا آنجلینا جولی علی رغم این که به هیچ سرطانی مبتلا نشده است دست به این روش های درمانی تهاجمی و پیشرفته می زند. بعدها مشخص شد که وی این کار را برای حمایت از کودکانش انجام داده است. وی در این باره می گوید:” وقتی که بزرگ شده بودم خیلی نگران مادرم بودم ،خیلی. دوست ندارم که بچه هایم همان نگرانی را در مورد من داشته باشند. به نظر من بسیار مهم است که به جای گریه کردن جلوی آن ها زیر دوش حمام گریه کنید. آن ها باید بدانند که همه چیز خوب پیش خواهد رفت حتی اگر اطمینان ندارید که اوضاع بر وفق مراد است”.


۱۲- او هنوز با جانی لی میلر رابطه ی خوبی دارد

اولین مردی که جولی با او ازدواج کرد جانی لی میلر بود که هنگام کار بر روی فیلم «هکرها» (Hackers) با هم آشنا شده بودند. این دو در حالی با هم ازدواج کردند که اسم میلر با خون خود جولی روی لباسش حک شده بود. آن ها سه سال با هم زندگی کردند و جولی ناگهان درخواست جدایی داد زیرا برای خودشکوفایی به زمان نیاز داشت. وی در این باره چنین گفته است:” ما می دانستیم که در سنین پایین ازدواج کرده ایم و باید به بلوغ خود ادامه بدهیم و این که بعضی اوقات در مکان های مختلفی این بلوغ را ادامه داده و مدتی را دور از هم سپری می کردیم.

 


 


اما جدا شدن از او برایم بسیار سخت بود… مطمن نبودم که وقتی شما همه چیز را با هم به اشتراک می گذارید، آزادی و تفاهم چه معنی می دهد- طرف مثبت و منفی آن کجا بود. ما مدت زیادی را جدا از هم کار می کردیم و شاید حالا درک می کنم که چه خوب است که سفر شخصی خود را داشته و این موضوع شما را از دیگران جدا نسازد. و فکر می کنم شاید به خاطر این که آن زمان حس زیاد خوبی درمورد خودم نداشتم… یک انسان کامل نبودم، فکر می کنم، و حالا می دانم که شما هیچ وقت کامل نخواهی شد و این موضوع اصلاً اهمیتی ندارد”. علی رغم جدایی ناراحت کننده این دو، میلر گفته است که آن ها تابه امروز رابطه ی خوبی با هم دارند.


۱۱- فیلم «در کنار دریا» باعث تنش در زندگی اش شد

فیلم «در کنار دریا» (By the Sea) داستان از هم پاشیدن یک ازدواج را روایت می کرد و شاید این فیلم برای جولی و پیت بهترین فیلمی نبود که می توانستند در آن حضور داشته باشند زیرا مشخص شده است که این فیلم نقش زیادی در فروپاشیدن زندگی این دو داشته است.


 


آن ها در ابتدا گفتند که این فیلم هیچ تاثیری بر زندگی آن ها نداشته است اما در ادامه گفتند که تنها برای چند ماه بعد از فیلم از هم جدا زندگی کرده اند. جولی دراین باره می گوید:”آسان نبود. ما فقط باید شجاع بودیم و می گفتیم «خب عزیزم ما برای انجام این کار به اندازه کافی قوی هستیم. بیا از این موضوع برای قوی تر کردن خودمان استفاده کنیم» ما باید در گوشه هایمان می ماندیم مانند بوکسورها و زن و شوهر نباشیم. سخت بود که آن صحنه ها را بدون برد بازی کنم و همزمان از همدیگر مراقبت کنیم. معمولاً بین صحنه ها مطمئن می شدیم که طرف دیگر حالش خوب است، اما ما باید می توانستیم واقعاً زشت باشیم”.


۱۰- شرایط بین او و برد واقعا بد شده بود

بسیار سخت نیست که تنش در زندگی برد پیت و آنجلینا جولی را ببینیم. در ابتدا او گفته بود که برد پیت با فرزاندنشان بدرفتاری کرده است. او نظراتش در مورد جدایی از برد پیت را بیان نکرد تا این که در مصاحبه ای با ونیتی فیر در جولا سال ۲۰۱۷،  از روابط بین خود و برد تنها با عبارت «بسیار بد» یاد کرد. سپس او در ادامه ی بحث هایش چنین گفت:”من نمی خواستم که از این کلمات استفاده کنم… همه چیز سخت شده بود”.


 


او در ادامه ی مصاحبه صحبت های عجیبی ایراد کرد که او را انسانی بی گناه و قربانی رفتارهای پیت نشان می داد اما همه می دانیم که او بسیار حسابگرتر از این حرفهاست. وی در مورد فرزندانش چنین گفت:”آن ها بسیار شجاع بودند، خیلی شجاع… در برخی از موارد آن ها به این شجاعت نیاز داشتند. زخم های همه ی ما در حال التیام یافتن بعد از اتفاقات ناگواری است که به درخواست طلاق منجر شد. آن ها در حال التیام از درد طلاق نیستند. آن ها دارند برخی از رنج هایی که از برخی چیزها، نوعی زندگی… برخی چیزها در زندگی داشتند التیام می یابند”.


۹- پوشیدن لباس های آغشته به خون تنها در مسیر بالغ شدن اتفاق افتاد

ازدواج و زندگی او با بیلی باب تورنتون برای همه ی ما بسیار عجیب بود. بین پوشیدن لوله های حاوی خون تونتون دور گردنش و حضورهای عجیب و غریبشان در انظار عمومی هیچ رابطه ای دیده نمی شد. جولی گفته است که همه ی این کارها برای خوشحال کردن تورنتون بوده است. وی در مصاحبه با شبکه ی ای بی سی گفته است:” من می خواستم که او خوشحال باشد. به نظرم این کاری است که باید می کردم. این چیزی است که یک زن برای همسرش انجام می دهد. در آن دوران من واقعاً چنین قصدی داشتم. به نظر من او فوق العاده بود. اما در حال حاضر فکر می کنم که او را نمی شناسم . ما دیگر دوست نیستیم. به نظر من انسان اشتباهاتی می کند و از آن ها درس می گیرد و اگر با درسی که از این اتفاقات گرفته ای به انسان بهتری تبدیل شوی، بسیار خوب خواهد بود. من در یک برهه ی زمانی قرار داشتم که فکر می کردم شخصیت هایی که در فیلم هایم بازی می کنم از شخصیت خودم بسیار بامزه تر بودند. شاید همین موضوع باعث شد که دیگر از تتو کردن و انجام کارهای خاص و عجیب و غریب دست بردارم”.


۸- مادرش تاثیر زیادی بر روی او گذاشت

همه می دانیم که آنجلینا جولی جراحی های بسیاری را برای جلوگیری از دچار شدن به سرنوشتی مشابه مادرش انجام داده است. مادر جولی در سال ۲۰۰۷ به دلیل سرطان تخمدان درگذشت و این همان چیزی بود که برای سال ها باعث نگرانی جولی شده بود. بدون شک مرگ مادرش تاثیر زیادی بر روی او داشت. اما بیش از آن ازدواج و زندگی مادرش با جان وویت و نحوه ی جدایی آن ها از هم بود که بیشترین تاثیر را بر روی زندگی او داشت. وی در ابن باره چنین گفته است:” او در رشته بازیگری درس خوانده بود اما با پدرم ازدواج کرد و در سن ۲۸ سالگی با دو بچه از پدرم جدا شد.


 


او از رویاهایش دست برداشت. من دختر آن مادر هستم. عشق من به فرزندانم، ارزش هایم، اهمیت دادن به اتفاقاتی که در سراسر جهان رخ می دهد، همه ی این ها را از مادرم دارم. هر روز به شدت برای او دلتنگ می شوم. من سعی می کنم همانطور که مادرم مرا بزرگ کرد بچه هایم را بزرگ کنم. من هیچ وقت حضور پدر را در کنارم احساس نکردم”.


۷- وقتی پای انظار عمومی به میان بیاید او بسیار حساب شده عمل می کند

وقتی که پای رسانه ها به میان می آید جولی سعی می کند که وجهه ی خود را به هر طریقی حفظ نماید. هر چه سن او بالاتر رفته چیزهای عجیبی که در مورد او در رسانه های شنیده ایم کمتر شده است و بدون شک دلیلی برای این موضوع وجود دارد. وی در این باره گفته است:” من دوست دارم پشت شخصیت هایی که بازی می کنم خود را قایم کنم. علی رغم باورهای عمومی من زندگی ام را بسیار شخصی نگه می دارم و از مشهور بودن دل خوشی ندارم. دوست دارم که خیلی راحت با عموم مردم در ارتباط راحتی باشم. دوست ندارم وقتی که حرف می زنم رازی را پنهان کنم یا مجبور باشم مراقب حرف زدنم باشم. دوست ندارم برای حرف هایم برنامه ریزی کنم. می خواهم رک باشم. دوست دارم عقایدم را آزادانه بگویم و امیدوار باشم که منظور درستی از حرف هایم استنباط شود. دوست ندارم دست از آزاد بودن بردارم. و دست نیز برنخواهم داشت”.


۶- او می خواهد که خانواده اش به خاطر طلاق از پیت قوی تر باشد

ولی همیشه گفته که بهترین چیزها را برای فرزندانش می خواهد و طلاق از برد پیت نیز در همین راستا بوده است. اما سخت است باور کنیم که طلاق تاثیر خوبی بر روی فرزندان داشته باشد. طلاق همیشه زشت بوده است. حمله کردن به برد پیت در رسانه ها این موضوع را برای آن ها آسان تر نکرده است. این روزها جولی همچنان می گوید که او و برد پیت هنوز عضو یک خانواده هستند.

 


 


بعد از شروع کارهای پیش تولید فیلم «آن ها اول پدرم را کشتند» (‌First They Killed My Father) که کارگردانی آن را بر عهده داشت، چیزهایی را در مورد ازدواجش با برد پیت به بخش خبری بی بی سی گفت:”دوران بسیار سختی بود. بسیاری از افراد تجربه چنین شرایطی را تجربه کرده اند. همه اعضای خانواده ی من شرایط سختی را تحمل کردند. تمرکز من بر روی بچه هایم بوده است، بچه هایمان. ما یک خانواده هستیم و برای همیشه نیز یک خانواده باقی خواهیم ماند و من با همین دیدگاه با این مسئله برخورد می کنم. من تلاش می کنم راهی پیدا کنم که این موضوع به نحوی ما را قوی تر و نزدیکتر کند”.


۵- او می خواست که فرزندانش مادر او را به خوبی بشناسند

جولی زمانی که جوان بود با مرگ مادرش روبرو شد و این موضوع و نداشتن مادر در آن دوران او را به شدت تحت تاثیر قرار داد. به همین دلیل یکی از دغدغه های اصلی او این بود که مبادا فرزندانش مادربزرگشان را خوب نشناسند. جولی در مورد تصمیم خود برای رفتن زیر تیغ جراحان به نیویورک تایمز چنین گفته بود:”مادرم برای بیش از یک دهه با سرطان مبارزه کرد و در سن ۵۶ سالگی از دنیا رفت.





او آن قدر زنده ماند که اولین نوه هایش را ببیند و آن ها را بغل کند. اما فرزندان من هیچ وقت این شانس را نداشتند که او را بشناسند و عشق و مهربانی او را لمس کنند. ما همیشه از «مادر مامان» صحبت می کنیم و همیشه سعی دارم که در مورد بیماری که او را از ما گرفت صحبت کنم. حقیقتاً من در حضور دیگران هیچ وقت گریه نمی کنم و این موضوع را برد به شما گفته است، از گریه کردن بیزارم. من انسان واقع بینی هستم. بر این باورم که گریه کردن مشکلی را حل نخواهد کرد. اما وقتی که مادرم را از دست دادم گریه کردم و سخت گریه کردم”.


۴- جولی از مرگ مادرش به شدت الهام گرفت

وقتی که وی روی فیلم «قلب قدرتمند» (A Mighty Heart) به عنوان بازیگر کار می کرد در واقع واکنش به مرگ مادرش را نشان می داد. به نظر می رسد که کنار آمدن با مرگ مادر کار بسیار سختی برای او بوده است. در آن زمان که مدت زمان زیادی از مرگ مادرش نمی گذشت وی در مصاحبه با شبکه ی NBC  گفته بود:” مادرم از آن دسته زن هایی بود که هفته ها برای برگزار کردن درست یک مراسم جشن تولد برنامه ریزی می کرد و چهار پیش نویس نیز برای کارت جشن تولد می نوشت که در ان ها احساسات خود را بیان کند و این بدان معنا بود که او برای مادر بودن به دنیا آمده بود. او بسیار مهربان بود و با مرگش نیز به من درس داد، درس قوی بودن. این بزرگ ترین درس بود”.


۳- او رابطه ی خوبی با پدرش نداشت

اگر چه جولی و پدرش، جان وویت در انظار عمومی رابطه ی خوب و شادی را به نمایش می گذاشتند اما در واقعیت جولی رابطه ی خوبی با پدر خود نداشت. دلایل زیادی برای رابطه ی نامهربانانه جولی با پدرش وجود داشت. مهم ترین دلیل او عدم وفاداری به مادرش در زمان ازدواج بود. البته این رفتار از جانب جولی که خود باعث به هم خوردن چندین ازدواج شده بود بسیارجالب است.. با این وجود پدرش در رسانه ها بارها گفته است که دخترش از مشکلات روحی رنج می برد و جولی نیز به این سخنان پدرش عکس العمل نشان داده است:”فکر می کنم که کمتر از یک سال سن داشتم که جدایی اتفاق افتاد و مادرم روابط نامشروع پدرم را کشف کرد.


 


آن ها رابطه ی بسیار خوبی نداشتند و بسیار با هم دعوا می کردند. بنابراین من نیز در مسیر بزرگ شدن همواره بر سر چیزهای مختلف با او جدل داشتم به ویژه در مورد مادرم. تا این که شرایط به جایی رسید و حرف هایی زده شد که این رابطه برایم ناخوشایند شده بود و واقعاً احساس بدی به من دست می داد بنابراین از پیش او رفتم و با مادرم تماس گرفتم و گفتم که دیگر با او [وویت] حرف نمی زنم”.


۲- او زودتر از بیلی باب تورنتون بلوغ پیدا کرد

بدون شک سرکش بودن این دختر باعث جذب شدن بیلی باب تورنتون به او شده بود. وی به محض این که جولی را دید خواست از نامزد سابقش لارا درن جدا شود. وقتی این دو با هم ازدواج کردند واقعاً غیرقابل کنترل شده بودند. سپس در سال ۲۰۰۰ جولی به کامبوج سفر کرد و در آن جا در نهایت پسرش مدوکس را به فرزندی پذیرفت. کامبوج جولی را به یک مدافع حقوق بشر تبدیل کرد و وقتی که او نزد شوهرش بازگشت برقرار کردن ارتباط با بیلی برایش سخت شده بود زیرا او احساسات کاملاً متفاوتی نسبت به تغییرات عقیدتی جولی داشت. جولی در این باره گفته است:” او شروع به تمرکز کردن بر روی چیزهای خاص کرد، موسیقی و فیلم های متفاوت. من تمرکزم را روی سفر گذاشتم و واقعاً این کار را دوست داشتم.

 


 


کامبوج را به خوبی می شناختم و واقعاً می خواستم بچه ای را به فرزندی قبول کنم. من و بیلی به یکباره به انسان های متفاوتی تبدیل شدیم واین موضوع قبل از آمدن مدوکس به خانه اتفاق افتاده بود. و زمانی که مدوکس به خانه ما آمد ما داشتیم از هم جدا می شدیم”.


۱-حضور در فیلم «بچه اشتباهی» او را به شدت به هم ریخت

جولی در سال ۲۰۰۸ در فیلم «بچه اشتباهی» (Changeling) حضور یافت که داستانی را در دهه ی ۲۰ در مورد یک مادر تنها که بچه اش کم می شود را روایت می کند. نیروهای پلیس به جای این که به او کمک کنند بچه اش را پیدا کند مانند یک زن دیوانه با او رفتار می کردند و بدین ترتیب سعی می کردند بچه ای سر راهی را به او غالب کنند و به او القا کنند که بچه ی خود اوست.


 

 


 

این داستان آن چنان برای جولی آزار دهنده بود که بر روی رابطه ی او با بچه هایش تاثیر گذاشت. وی در این باره گفته است:” به عنوان یک مادر این موضوع بسیار وحشتناک بود. بچه هایم را تا جایی که امکان داشت در هنگام ناهار در کنار خودم داشتم و بعد از یک روز کار سریع به سمت خانه می رفتم. فقط می خواستم که خودم را به حماقت بزنم. چنان احساساتی بودم که دیدم رفتارم با کودکانم بسیار بسیار احمقانه شده است. از این که می دانستم فرزندانم کجا هستند و حالشان خوب است بسیار خوشحال بودم”.


منبع: بهارنیوز

اعلام نامزدهای هشتمین جشن مستقل فیلم کوتاه

به گزارش فیدان، با پایان یافتن مرحله ی اول داوری آکادمی هشتمین جشن مستقل فیلم کوتاه، اعضا آکادمی از میان ۴۶ فیلم منتخب و در رشته‌های مختلف،  ۱۷  فیلم را نامزد دریافت تندیس جشن فیلم کوتاه دانستند.

 
نامزدهای بهترین بازیگر (جایزه ی ویژه هشتمین جشن):

– خورشید چراغی پور  برای بازی در فیلم کوتاه  «وقت نهار»

– مهدی حسینی نیا  برای بازی در فیلم کوتاه «سوادکوه»

– یوسف علی دریا دل  برای بازی در فیلم کوتاه «دختری درمیان اتاق»

– محمود نظرعلیان  برای بازی در فیلم کوتاه «آرا»

– محمود نظرعلیان  برای بازی در فیلم  کوتاه «دریازدگی»

– یوسف یزدانی  برای بازی در فیلم  کوتاه «جایی برای آرامش»

نامزدهای بهترین صدابرداری یا صداگذاری:

– علی آتش افروز برای صداگذاری فیلم کوتاه «هومائتیا»

– محمد مهدی جواهری زاده برای صداگذاری فیلم کوتاه «حیوان»

– آرش قاسمی  برای صداگذاری فیلم کوتاه «آرا»

– آرش قاسمی برای صداگذاری فیلم کوتاه «وقت نهار»

– حسین قورچیان برای صداگذاری فیلم کوتاه «کل به جزء»

– علیرضا علویان برای صداگذاری فیلم کوتاه «خوابگردها»

نامزدهای بهترین تدوین:

– عماد خدابخش برای فیلم کوتاه «زونا»

– محمدرضا سجادیان  برای فیلم کوتاه «هومائیتا»

– پویان شعله ور برای فیلم کوتاه «آرا»

– بهرام عمرانی برای فیلم کوتاه «وقت نهار»

– علی مسلمی برای فیلم کوتاه «حیوان»

– محمد نجاریان برای فیلم کوتاه «شب تولد»

نامزدهای بهترین فیلمبرداری:

– علی آب‌پاک  برای فیلم کوتاه «حیوان»

– اشکان اشکانی  برای فیلم کوتاه «زونا»

– مسعود امینی تیرانی  برای فیلم کوتاه «تاریکی»

– پوریا پیشوایی  برای فیلم کوتاه «شب تولد»

– پیمان عباس زاده  برای فیلم کوتاه «آرا»

– علی قاضی  برای فیلم کوتاه «خوابگردها»

نامزدهای بهترین فیلمنامه:

– بهرام و بهمن ارک  برای فیلم کوتاه «حیوان»

– آرمان خوانساریان  برای فیلم کوتاه «سایه فیل»

– امید شمس  برای فیلم کوتاه «شب تولد»

– علیرضا قاسمی برای فیلم کوتاه «وقت نهار»

– یوسف کارگر برای فیلم کوتاه «آرا»

– کریم لک زاده  برای فیلم کوتاه «دختری در میان اتاق»

نامزدهای بهترین نگاه تجربی:

– محمدمهدی رسولی  برای فیلم کوتاه کوتاه «کپسول»

– عاطفه محرابی  برای فیلم کوتاه «#ساعت_چهار»

– آرین وزیردفتری  برای فیلم کوتاه «هنوز نه»

نامزدهای بهترین کارگردانی:

– بهرام و بهمن ارک  برای فیلم کوتاه «حیوان»

– امید شمس برای فیلم کوتاه «شب تولد»

– یوسف کارگر برای فیلم کوتاه «آرا»

– کریم لک زاده  برای فیلم کوتاه «دختری در میان اتاق»

– طوفان نهان قدرتی  برای فیلم کوتاه «زونا»

نامزدهای بهترین فیلم:

– فیلم کوتاه «آرا» به کارگردانی  و تهیه کنندگی  یوسف کارگر و انجمن سینمای جوان

– فیلم کوتاه «حیوان» به کارگردانی  بهرام و بهمن ارک و تهیه کنندگی مدرسه ملی سینما

– فیلم کوتاه «زونا» به کارگردانی و تهیه کنندگی طوفان نهان قدرتی

– فیلم کوتاه «شب تولد»  به کارگردانی امید شمس و تهیه کنندگی مدرسه ملی سینما

– فیلم کوتاه «وقت نهار» به کارگردانی  و تهیه کنندگی علیرضا قاسمی


منبع: عصرایران

جدیدترین فیلم های سینمایی دنیا اینجاست (۵۷)

برترین ها – ترجمه از سولماز محمودی:
کیث کیمبل، از وب‌سایت متاکریتیک هر هفته آخرین اخبار، آپدیت ها، تریلرها و
مطالب مربوط به فیلم های سینمایی که قرار است در طول ماه های آینده روی
پرده سینماهای دنیا بروند را گردآوری و منتشر می کند.


متاکریتیک وبسایتی تجاری است که نقدهای منتقدین در خصوص فیلم های سینمایی،
بازی ها، آلبوم های موسیقی، سریال ها، دی وی دی ها و اخیراً کتاب ها را
جمع آوری می نماید. بنابراین می توانید موثق ترین اخبار در مورد فیلم های
مورد علاقه خود و ستاره هایی که قرار است در این فیلم ها بازی کنند را در
اینجا بخوانید.
 

جدیدترین فیلم های سینمایی دنیا اینجاست (53)

دارن آرونوفسکی (نویسنده و کارگردان)، پس از کارگردانی فیلم حماسی “نوح” بر اساس کتاب مقدس، با فیلم “مادر!” (mother!) بازمی گردد؛ که داستانی خودمانی تر و ظاهراً ناگوار دربارۀ از هم پاشیدن رابطۀ یک زن و شوهر پس از رسیدن چند مهمان ناخوانده و ترسناک به خانۀ آنها است. نمایش این فیلم با بازی جنیفر لارنس، خاویر باردم، میشل فایفر، اد هریس، دانل گلیسون و کریستن ویگ، از ۱۵ سپتامبر، بعد از اکران نخست در جشنوارۀ فیلم ونیز آغاز می شود.

 جدیدترین فیلم های سینمایی دنیا اینجاست (57)


فیلم جدید آرماندو یانوچی (کارگردان و نویسنده)، نگاهی کمدی به چشم انداز سیاسی روسیه در سال های ۱۹۵۰ دارد. بعد از مرگ استالین، یاران او برای کنترل آیندۀ کشور می جنگند، اما هدف اصلی زنده ماندن است. “مرگ استالین” (The Death of Stalin) بر اساس رمان مصور فرانسوی نوشتۀ فابیان نوری و تیه‌ری روبن و با بازی استیو بوشمی، آندریا رایزبارو، الگا کوریلنکو، پدی کانسیداین، سایمن راسل بیل، روپرت فرند، جیسن آیزاکس، مایکل پالین و جفری تامبر، ابتدا در جشنواره فیلم تورنتو و سپس در ایالات متحده نمایش داده خواهد شد.

 جدیدترین فیلم های سینمایی دنیا اینجاست (57)


“شگفتی” (Wonder) با بازی جیکوب ترمبلی در نقش اُگی پولمن، پسربچه ای با صورتی متفاوت از دیگر کودکان را به تصویر می کشد که بعد از آموزش در خانه توسط مادرش (جولیل رابرتز) با شجاعت وارد پایۀ پنجم مدرسه ای محلی می شود. این فیلم که ۱۷ نوامبر به سینماها خواهد آمد، و بر اساس رمان پرفروش آر. جی. پالاسیو و به کارگردانی استیون چبوسکی ساخته شده، بازیگران دیگری از جمله اوون ویلسون، دیوید دیگز، مندی پاتینکین و سونیا براگا را در تیم نقش های مکمل دارد.

 جدیدترین فیلم های سینمایی دنیا اینجاست (57)


“دختر ناشناخته” (The Unknown Girl) در اکران اول خود در جشنوارۀ فیلم کن ۲۰۱۶، بدترین نقد ها را در میان فیلم های برادران فیلمساز بلژیکی ژان پی‌یر و لوک داردن دریافت کرده است. این فیلم که از ۸ سپتامبر به نمایش در خواهد آمد، داستان پزشک جوانی است که بیماری را به کلینیک راه نداده است و حالا بعد از مرگ این بیمار، می کوشد تا با کمک به تعیین هویت این شخص ناشناس از احساس گناه خود بکاهد. ادل اینل نقش این پزشک را بازی می کند.

 جدیدترین فیلم های سینمایی دنیا اینجاست (57)


دومین فیلم محمد دیاب، که داستان آن در قاهره و دو سال بعد از انقلاب مصر می گذرد، در یک ون پلیس انباشته از معترضان بازداشت شده می گذرد. همچنان که ون از میان شورشی ها می گذرد، جنجال های بیرون بر مسافرین که معرف تمام جنبه های جامعۀ مصر هستند، تأثیر می گذارد. “برخورد” (Clash) از ۲۵ اوت در سینماها به نمایش در می آید.

 جدیدترین فیلم های سینمایی دنیا اینجاست (57)


مارگارت بتس (نویسنده و کارگردان) در جشنوارۀ ساندنس امسال، جایزۀ ویژۀ کارگردان موفق را برای اولین فیلم بلند روایی خود، “تازه کار” (Novitiate) دریافت کرد. مارگارت کوالی نقش دختر جوانی را ایفا می کند که با وجود آزمایش هایی که از سوی مادر روحانی (ملیسا لیو) مطرح می شود، مصمم است راهبه شود. در این فیلم که نمایش آن از ۲۶ اکتبر شروع می شود، مورگان سیلور، دایانا اگران و جولیان نیکولسون نیز حضور دارند.

 جدیدترین فیلم های سینمایی دنیا اینجاست (57)


“دوست داشتن ونسان” (Loving Vincent) اولین فیلم بلندی است که به صورت نقاشی با رنگ روغن ساخته شده است. این فیلم که ساختش شش سال زمان برده است، زندگی پیچیده و مرگ بحث انگیز ونسان ونگوگ را بررسی می کند. فیلم با نقاشی ۶۵۰۰۰ فریم با الهام از کارهای این هنرمند ساخته شده است. در این اثر که از ۲۲ سپتامبر به نمایش در خواهد آمد، ایدن ترنر، سیرشا رونان، کریس اودوود و هلن مک کروی صداپیشگی کرده اند.

 جدیدترین فیلم های سینمایی دنیا اینجاست (57)


 “جایزه” (Trophy) نگاهی دارد به یک مسابقۀ بزرگ شکار، پرورش و حفاظت از حیات وحش، و این کار را با آشکار کردن رابطۀ پیچیده میان این سه انجام می دهد. این فیلم، به کارگردانی کریستینا کلوژاو و شائول شوارز، که از ۸ سپتامبر اکران می شود، در جشنوارۀ ساندنس امسال نقد های بسیار خوبی دریافت کرده است.

 جدیدترین فیلم های سینمایی دنیا اینجاست (57)


“مثل من متفاوت” (Same Kind of Different as Me) اولین تجربۀ کارگردانی فیلم بلند مایکل کارنی است. این اثر بر اساس خاطرات پرفروش “مثل من متفاوت: بردۀ دوران مدرن، فروشندۀ بین المللی آثار هنری، و زن نچسبی که همۀ این ها را با هم مرتبط کرد”، از ۲۰ اکتبر به نمایش در خواهد آمد و در آن گرگ کینر در نقش ران هال، یک فروشندۀ بین المللی آثار هنری ظاهر می شود که با دنور مور (جایمن هانسو) دوست می شود، مرد بی خانمانی که در برنامۀ داوطلبانۀ کمک های غذایی با او آشنا می شود. رنی زلوگر نقش همسر هال را بر عهده دارد مه اصرار دارد این دو مرد با هم دوست شوند.

 جدیدترین فیلم های سینمایی دنیا اینجاست (57)

 


آخرین فیلم نیتان سیلور داستان یک مهماندار هواپیما است که شیفتۀ مردی می شود که هنگام توقف در پاریس ملاقاتش می کند. نمایش “خیابان ترست” (Thirst Street) با بازی لیندزی برج و دمین بونار از ۲۰ سپتامبر آغاز می شود.

 جدیدترین فیلم های سینمایی دنیا اینجاست (57)

اخبار و یادداشت های کوتاه درباره فیلم هایی که قرار است ساخته شوند:

•    تاد هینس مستندی را دربارۀ ولوت آندرگراوند (گروه راک) کارگردانی خواهد کرد. (منبع: Variety)

•    نیک جوناس برای بازی در اقتباس داگ لیمان از “پیاده روی هرج و مرج” (Chaos Walking) به دیزی ریدلی و تام هالند پیوسته است. (منبع: Heat Vision)

•    میلا یوویچ در “پسر جهنمی” (Hellboy) به کارگردانی نیل مارشال، نقش ملکۀ خون بدذات را در مقابل دیوید هاربر و ایان مک شین بازی خواهد کرد. (منبع: Deadline)

•    روث نگا در فیلم “اد استرا” (Ad Astra) دنبالۀ علمی تخیلی “شهر گمشدۀ زی” (The Lost City of Z) به کارگردانی جیمز گری به برد پیت و تامی لی جونز پیوست. (منبع: Heat Vision)

•    ریض احمد در حال گفتگو برای پیوستن به تام هاردی برای بازی در “زهر” (Venom) دنبالۀ مرد عنکبوتی به کارگردانی روبن فلایشر است. (منبع: Variety)

•    تیم میلر اقتباسی از “نورومنسر” (Neuromancer) ویلیام گیبسن را کارگردانی خواهد کرد. (منبع: Deadline)

•    ال فنینگ، تیموتی چالامت و سلنا گومز در فیلم بعدی وودی الن بازی خواهند کرد. (منبع: Variety)

•    آلفرد وودارد در “شیر شاه” (The Lion King) به کارگردانی جان فاورو به جای سارابی، مادر سیمبا، صداپیشگی خواهد کرد. (منبع: Heat Vision)

•     ربه‌کا تامس فیلم اکشن علمی تخیلی “سرکش” (Malignant) بر اساس کمیک جیمز وان کارگردانی خواهد کرد. (Heat Vision)

•    فیلم جدید جان وو، “تعقیب جنایتکاران” (Manhunt)، اولین بار در جشنوارۀ فیلم ونیز به نمایش در خواهد آمد. (منبع: Variety)

•     ست گوردون فیلم “تولیا” (Tulia) را کارگردانی خواهد کرد؛ فیلم بر اساس یک داستان واقعی که در سال ۲۰۰۵ در کتاب “تولیا: نژاد، کوکایین و فساد در شهر کوچکی در تگزاس” شرح داده شده، ساخته خواهد شد.

 (منبع: THR)

•    جنیفر گارنر با فیلم “” (Peppermint)، یک تریلر انتقامجویی به کارگردانی پیر مورل به فیلم اکشن بازخواهد گشت. (منبع: Deadline)


منبع: برترینها

روح سرگردان در نمایش «شرق دور، شرق نزدیک»

– شکوه  مقیمی: نور دنبال مرد روی صحنه می‌آید. مونولوگ کامران آغاز می‌شود، از دروغ شکوه دارد و غم فاجعه پلاسکو بر جانش نشسته است. از کیارستمی بی‌آنکه نامی بیاورد یاد می‌کند و پزشکانی را که در پی قصور آنها، کیارستمی برای همیشه کوچ کرد نشانه می‌رود و از درخت گیلاسی می‌گوید که سایه‌اش بر مزار او، بر سر خاطیان سنگینی می‌کند. نویسنده‌ای سرخورده است که تصمیم گرفته در واکنش به ویرانی و هبوط اخلاقی جامعه، رساله‌ای بنویسد در ستایش دروغ و همسرش را تهدید می‌کند که اگر بخواهد موجود دیگری را به این دنیای بی‌ثبات بیاورد، خودش را از تراس به کف خیابان پرتاب می‌کند.

با هجوم مغول‌های مدرن مواجهیم 
هانا، همسر نویسنده اما دنبال راهی است برای راضی کردن کامران تا موجودی را که درونش در حال رشد است، به دنیا آورد. در این تکاپو هانا به زنی برمی‌خورد که از دل تاریخ آمده و ۸۰۰ سال است که سرگردان است، سری که مغول از تنش جدا کرده، پیری به او گفته چاره‌ات پیش زنی است که خودش گرفتارترین است و روح سرگردان در خانه هانا به دنبال چاره است. «شرق دور، شرق نزدیک» با بازی حامد بهداد، بهناز نازی، کامبیز امینی، کتانه افشاری‌نژاد، محسن گودرزی، بهار نوحیان، مرجان فریقی و با طراحی خوب نور رضا حیدری تا ۲۷مردادماه در تماشاخانه شهرزاد روی صحنه می‌رود.

نمایش شما با واژه «دروغ» آغاز می‌شود که از دید کامران، کاراکتر نویسنده، بزرگ‌ترین کشف و اختراع انسان است. ایده این نمایشنامه بر پایه دروغ ریخته شده بود یا از داستان به دروغ رسیدید؟

ایده بر اساس یک قصه بود نه یک تم. من هیچ‌گاه بر اساس یک تم نمایشنامه نمی‌نویسم، معمولاً بعد از نگارش، متوجه تم نمایشنامه می‌شوم. من داستان یک زن و شوهر را در ذهن داشتم که بر سر بچه‌دار شدن اختلاف دارند. شوهر، نویسنده‌ای است که به خاطر شرایطی که جامعه به او تحمیل کرده است توان چاپ آثارش را ندارد و دیگر انگیزه نوشتن هم ندارد. منزوی است و انتقادات و دیدگاه خاص خودش را نسبت به تاریخ، جامعه و هستی دارد و در یک جایی به این نتیجه می‌رسد که باید «در ستایش دروغ» رساله‌ای بنویسد زیرا جهان امروز بر پایه دروغ بنا شده است و حتی اعتمادی هم به تاریخ نیست زیرا به قول همین نویسنده، تاریخ را زنده‌هایی می‌نویسند که بر سینه مردگان شادی می‌کنند. این نگاه و اندیشه شخصیت داستان است که لزوماً دیدگاه من نیست.

به همین خاطر بخش تاریخی و روح سرگردان دوره هجوم مغول را در نمایش جای دادید؟

از نظر من جدی‌ترین بخش نمایش همین‌جاست. در نگارش تاریخ تنها سهمی که هیچ‌گاه منظور نشده، سهم مردم است. همیشه از شاهان، وزیران و سرداران نوشته شده است، در مهم‌ترین منابع تاریخی مثل تاریخ جهانگشای و تاریخ بیهقی از مردم کوچه‌وبازار چه چیزی ثبت شده است؟! مردم مهره‌هایی هستند که بدون اختیار جابه‌جا می‌شوند و نقش تعیین‌کننده‌ای جز حفاظت از شاه و سیاهی‌لشکر بودن ندارند. در نمایشنامه من، مشخصاً یک فرد عادی از روزگار گذشته آمده است که حرف‌هایش را از کتاب‌ها نگرفته. او در مورد خانواده‌اش و جفایی که بر تن و وجود خودش وارد آمده سخن می‌گوید. این بخش نزدیک‌ترین چیز به حقیقت است.

داستانی که ابتدا در ذهنتان بود بر محوریت مرد نویسنده می‌چرخید یا مثل نمایش هانا، همسر او کاراکتر محوری قصه بود؟ هانایی که نمادی از هستی است، نماینده قدرت باروری و آفرینش، تنها کسی که در مقابل مسخ‌شدگی و عادت به بی‌نظمی می‌ایستد.

نمایش من قهرمانی به مفهوم کلاسیکی ندارد اما کاراکتر محوری من از ابتدا هانا بوده است. همسر او می‌خواهد نظم وجود زن را یعنی نظم بارداری را با تهدید به خودکشی‌اش بر هم بزند. اما زن به دنبال راهی برای نظم بخشیدن است و مرد مدام نظام را به هم می‌ریزد و زن منظم می‌کند و این روال تا پایان ادامه دارد. این ساختاری بود که می‌خواستم از ابتدا وجود داشته باشد. این نمایش بیش از تمام آثار من زنانه است.

با هجوم مغول‌های مدرن مواجهیم

پلاسکو بر چه مبنایی به قصه اضافه شد؟

من معتقدم خانه و خانواده از پیکره جامعه جدا نیست و هر دو بر هم تأثیر می‌گذارند. بیرون از ما فاجعه‌ای اتفاق افتاد که از پنجره یا تلویزیون قابل رؤیت بود و اینکه اگر تاکنون خانه ما آتش نگرفته دلیلی بر امنیت ما نیست. این موضوع نمایش مرا تکمیل‌تر کرد و به سمت نمایشی چندآوایی برد. اگر خیالمان راحت باشد که مانند کارتن‌خواب‌ها در سرما نمی‌میریم بیهوده است، شاید ما هم در یک شب آرام دچار مرگ سفید و گازگرفتگی شویم. مرگ در اطراف ما پرسه می‌زند. حادثه هر لحظه ممکن است اتفاق بیفتد و اگر این حادثه شکل سیستماتیک به خودش بگیرد و هر لحظه دستخوش حادثه باشیم یعنی یک جای کار شدیداً می‌لنگد.
پلاسکو در نمایش شما نمادی از کل جامعه است، به نظر شما پلاسکو تا همیشه نمادی از ناامنی و بی‌ثباتی باقی می‌ماند؟

به نظر شما بار دیگر مغول‌ها به همان شکل به کشور ما حمله می‌کنند؟

قطعاً نه!

من هم همین نظر را دارم، اما فکر می‌کنم ما به شکل‌های دیگری با هجوم مغول‌ها مواجهیم. ترافیک، آلودگی، امواج ماهواره‌ای و پارازیت‌ها که سردردها و بیماری‌های انسانی را در پیش دارد نمونه مدرنی از هجوم مغول است و تنها رنگ عوض کرده است. دیگر لازم نیست تاتارها از سرهای بریده مناره بسازند؛ همین که آمار طلاق و اعتیاد رو به رشد است، شکاف طبقانی گسترده‌تر می‌شود و طبقه متوسط در حال متلاشی شدن است یعنی زنگ خطر بزرگی زده شده. چه چیزی موجب فروپاشی جماهیر شوروی شد؟ در کشورهای دیگر، مثل امریکا، زمانی که متوجه فروپاشی طبقه متوسط شدند آن را تقویت و تأمین کردند و اصناف را برای ثبت اعتراض‌ها به رسمیت شناختند.

این اتفاق موجب شد حد میانه از بین نرود و ارزش‌ها باقی بماند. یک فقیر بتواند با کار کردن به رتبه متوسط برسد و یک تاجر هم با ورشکست شدن به طبقه فقیر سقوط نکند. رشد روزافزون طبقه نوکیسه در جامعه ما نشان می‌دهد که ما همچنان در تهاجم هستیم. اینکه رفتار دیپلماتیک ما غلط است، یعنی اشتباه دوران مغول‌ها در حال تکرار است.  وقتی یک مسئول به‌جای ادبیات فاخر و شایسته با ادبیات ناصحیح که در‌ شأن جامعه و شخصیت حقوقی خودشان نیست صحبت می‌کند یعنی هنوز ما در معرض حمله مغول‌ها می‌توانیم باشیم. این چیزی است که من خواستم با تماشاگر در میان بگذارم.

در مقابل این تهاجم مدرن  هنر را در چه وضعیتی می‌بینید؟

رفتارهای غلط موجب سرخوردگی هنرمند و انزوای او می‌شود. هنرمندان، دیگر بازار کارشان را در بازارهای خارج از مرز جست‌و‌جو می‌کنند. کوچ هنرمندان تهدیدهایی است که هنر را تحت فشار قرار داده است. وقتی یک هنرمند تجسمی مورد تکریم و حمایت قرار نمی‌گیرد و گالری‌ای برای به نمایش گذاشتن آثارش ندارد چه توقعی می‌توان از او داشت؟ وقتی مجسمه‌سازی اثر خلق‌شده‌اش را به خاک می‌سپارد، یک اعتراض بزرگ کرده، این مزار یعنی دهشت برای کسی که کارش آفرینش است. فراموش نکنیم هنرمندان یک ویژگی خداگونه دارند، «قدرت آفرینش» که آدم‌های عادی از آن بی‌بهره‌اند و نهایتاً بتوانند به مهارت برسند.

کسی که آفرینشگر است هر لحظه وضعیتی جدید را تعریف می‌کند و این کار تنها از خدا و هنرمند برمی‌آید. هنرمند باید آزادی عمل داشته باشد و جامعه او را قضاوت کند، نه یک دستگاه سانسور و ممیزی که براساس تشخیص غیرهنری‌اش هنرمند را محدود می‌کند و اگر برخلاف آن عمل کند او را از این دایره بیرون می‌کنند که این بیرون رفتن خسارت بسیاری به ما وارد می‌کند. اگر ناصر تقوایی هر دوسال یک فیلم ساخته بود سینمای ما چقدر پیشرفت می‌کرد؟

اگر فیلم‌های کیارستمی در همه جای ایران پخش می‌شد فرهنگ ما چقدر جلو می‌رفت؟ اگر شهیدثالث مجبور به رفتن نمی‌شد چقدر رشد می‌کردیم؟ شاعران بسیاری که به خاطر کج‌تابی‌ها و کج‌سلیقگی‌ها مجبور به کوچ شدند چه؟ با افتخار از «آرش کمانگیرِ» سیاوش کسرایی صحبت می‌کنیم و شعر «والا پیامدار محمد» او با صدای فرهاد از صدا و سیما پخش می‌شود اما از نوشتن نام شاعر و خواننده کراهت دارند. این رفتارها هنرمند را خسته می‌کند. اگر هنرمندی می‌گوید صدا و سیما حق پخش صدای مرا ندارد باید صدا و سیما به عملکرد خودش نگاهی بیندازد، نه اینکه واکنش منفی نشان دهد.

باید ببیند چه رفتار غیرمتمدنانه‌ای داشته که هنرمند را دلگیر کرده است. آنها برای دلجویی هنرمند کاری نمی‌کنند، بلکه به او می‌گویند: «ناراحت باش و از این ناراحتی بمیر، کسی ناز شما را نمی‌کشد و کسی منتظر آفرینش شما نیست.» چرا متولیان فرهنگی ناصر تقوایی را تشویق نمی کنند که فیلم بسازد؟ چرا حتی تقوایی را نمی‌شناسند و می‌گویند این مملکت بدون ناصر تقوایی هم هست؛ اما این مملکت بدون تقوایی‌ها و حافظ‌ها و سعدی‌ها نیست. این مملکت فقط با هنرمندانش بوده و هست که هنوز هست.

با هجوم مغول‌های مدرن مواجهیم 

نمایش شما در کل نمایشی نمادین است، نویسنده نماینده قشر روشنفکر، روح سرگردان نماد تاریخ، زن نماد هستی و…آیا این نمادها از ابتدا در ذهنتان اساطیری بودند یا هنگام نگارش «شرق دور، شرق نزدیک» سویه اساطیری یافتند؟ چرا که حتی نام نمایش به‌گونه‌ای اساطیری است.

وقتی از نماد حرف می‌زنیم حتماً پای اسطوره در میان است. وقتی از زن حرف می‌زنیم نگاه اسطوره‌ای باروری و زمین و زایش داشته‌ایم. این نشانه‌ها همه ریشه در اسطوره دارند. درک روابط بین آدم‌ها در دنیای امروز، بدون درک کردن اساطیر و کارکرد نشانه‌ای آنها، ممکن نیست. وقتی از زن‌ و شوهر حرف می‌زنیم باید به گذشته، نه گذشته‌ای آدم و حوایی، نگاهی داشته باشیم. مفاهیم ازلی مفاهیمی اساطیری هستند، عشق، هستی و مادر که در تمام کتب مقدس و فرهنگ‌ها نیز وجود دارند و نگاه من هم به آنها از همین منظر است. دیدگاه‌های جوزف کمبل، اسطوره‌شناس امریکایی نیز روی تفکر هنری و علوم اجتماعی من بسیار تأثیر گذاشته است.

دکور شما فضایی خالی است، هیچ وسیله‌ای در صحنه دیده نمی‌شود، بازیگران حتی کفش به پا ندارند و مخاطب باید از قوه تصورش یاری گیرد. این خلأ نماد چیست؟ زهدان مادر یا تابوت؟

نخستین چیزی که در گستره و یلگی صحنه دیده می‌شود همین خلأ است. ما روی این صحنه پایمان روی زمین است اما همین زمین هم مطمئن نیست و نمی‌توان به آن تکیه کرد و می‌شود روی همین زمین فروریخت، همان‌گونه که یکی از کاراکترهای ما، مرد آتش‌نشان، از نخستین تا آخرین حضورش مدام در حال فروافتادن است. این فضای خالی فضایی است که هویتش را از اشیا و طبیعت نمی‌گیرد بلکه آن را از مفهوم خودش در ارتباط با انسان گرفته. خانه ما به شکل مرسوم خانه نیست، مثل کاروانسرایی است که از هرجایی همه وارد و خارج می‌شوند. عین دالانی که در آن گیر افتاده‌ای و فرصتی داده شده که در آن باشی تا عشق بورزی، حرف بزنی یا برعکس مورد غضب واقع شوی، به هم بریزی و به هم ریخته شوی و زمانت که به پایان رسد باید از این میدان کنار روی.

هر چیزی در شکل واقع‌گرایانه‌اش می‌توانست آن پهنا و نشانه‌ها را محدود و معنا و نگاه مخاطب را مخدوش کند. ما صندلی و قهوه را نشان نمی‌دهیم اما حالا به تعداد مخاطبان صندلی و فنجان قهوه داریم. من معتقدم وقتی کلمه جاری می‌شود باید روی صحنه جان بگیرد بدون آنکه بخواهد با پانتومیم جلوی چشم تماشاگر ساخته شود. تماشاگر صندلی را هرجایی که بخواهد تصور می‌کند، شیر یا خط می‌اندازیم بدون آنکه سکه‌ای در کار باشد، زن می‌خواهد برقصد و چند لحظه بعد نقش مقابل به رقص زیبای او اعتراف می‌کند. همه اینها در باور تماشاگر جان می‌گیرد. ما سعی کردیم به دریافت‌های جدیدی برسیم که در ادبیات کهن و فلسفه یونان وجود داشته است. همان گونه که طبیب‌ شیرازی می‌گوید: «نباید کلمه را بر کاغذ نوشت، کلمه باید جاری شود، اگر در وسط بیابان گفتی رودخانه، همان لحظه باید از دل بیابان رودخانه بیرون بزند.» برای همین من این نمایش را تئاتر بی‌چیز نمی‌دانم، ما یک‌قدم فراتر از تئاتر بی‌چیز رفته‌ایم.

نمایش شما پر از جزئیاتی است که مثل مهره‌های تسبیح‌اند. شما با نخی که ترکیب فرم‌های آیینی و مدرن است آنها را به هم وصل کرده‌اید. چگونه به این شیوه اجرایی رسیدید؟

نمایشنامه ما یک نمایش روایت‌محور است. ما ابتدا باید کشف می‌کردیم این گفت‌وگوها به سمت مخاطب باشد یا دیوار چهارم حفظ شود. ما ابتدا روایت‌ها را برای تماشاگر اتود کردیم اما فرم زیبایی به ما نداد و جادوی ما را به هم ریخت. ما می‌خواستیم به سمت آیین حرکت کنیم و در آیین، روح جادو، اثیری و کیهانی وجود دارد و اگر قرار باشد تماشاگر وارد آن شود عملاً ما فقط جادو و آیین را نمایش می‌دهیم و این روح جاری و ساطع نخواهد شد. بر این اساس خواستم روایت‌ها شکلی مخصوص به خود بیابند که تماشاگر تنها شاهد و ناظری باشد بر اتفاقی که پشت یک دیوار نامرئی در حال رخ دادن است. این مسأله روایت‌محوری ما را به این سمت برد که هرچقدر می‌توانیم به این روح اساطیری و آیینی و اندکی هم تئاتر مقدس بپردازیم.

جایی که حتی پس از پایان نمایش، بازیگر چیزی از وجودش را ببیند که کنده می‌شود و روی صحنه باقی می‌ماند. چیز عجیبی را که در این نمایش شاهد آن هستم این است که تماشاگرها وقتی از سالن بیرون می‌روند ساکت و مسحورند و این آشفتگی خواسته و هدف ما از این نمایش بود. همین که تا یکی، دو روز تأثیرش بر تماشاگر باقی می‌ماند، یعنی نمایش ما کار خود را کرده؛ نمایشی که با اهداف تجاری و گیشه‌محور تولید نشده است. نمایش ما با اندیشه و روایت و فرم خاص، برای مخاطب خاص است.


منبع: برترینها

فیلم‌های تلویزیون در آخرین هفته مرداد

فیلم‌های سینمایی و تلویزیونی و انیمیشن «دکتر استرنج لاو»، «عملیات آژاکس»، «تا آمدن احمد»، «پرواز ۹۵۶»، «ترافیک»، «کلاف»، «شب واقعه»، «هوای ناپایدار»، «برف‌شکن»، «بالاترین پیشنهاد»، «پیتر بل ۲»، «سفر زمان»، «فرزندان»، «آشیانه‌ای در باد»، «بچه نشو»، «لک ‌لک‌ها»، «ماداگاسکار ۲» و «ماداگاسکار۳» «قول»، «کیمیا»، «امکان مینا»، «هتل بزرگ بوداپست»، «برو راهتو برو»، «تشنه سرعت»، «قاتل جزیره» «کودک و فرشته»، «لبه تاریکی» و «آخرین فرمانروا» روزهای پنج‌شنبه و جمعه (۲۶ و ۲۷ مرداد ماه) از شبکه‌های سیما روی آنتن می‌روند.

شبکه یک سیما

به گزارش ایسنا به نقل از روابط عمومی سیما، فیلم سینمایی «دکتر استرنج لاو» به کارگردانی استنلی کوبریک، پنج‌شنبه، ۲۶ مرداد ماه ساعت ۲۳ از شبکه یک سیما پخش خواهد شد.

در خلاصه داستان فیلم با بازی پیتر سلرز و جرج سی.اسکات خواهید دید: جک ریپر، ژنرال روان‌پریش ارتش و رییس یک پایگاه هوایی در آمریکاست که در اقدامی خودسرانه، تهاجمی هسته‌ای علیه شوروی به راه می‌اندازد و رئیس‌جمهور و سیاستمداران آمریکا پس از آگاهی از این عمل با تجمع در اتاق فرماندهی جنگ ایالات متحده به دنبال راهی برای توقف این حملات می‌گردند.

*************************************

فیلم تلویزیونی «عملیات آژاکس» به کارگردانی محمدرضا ورزی، جمعه ۲۷ مرداد ماه ساعت ۱۶ از شبکه یک سیما پخش خواهد شد.

در خلاصه داستان فیلم آمده است: عملیات آژاکس که توسط آمریکا و انگلیس طراحی شده بود برای بازگرداندن دوباره محمدرضاشاه پهلوی در ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ ترتیب داده شد. در این فیلم حال و هوای آن روزها و حوادث مهم آن به تصویر کشیده می‌شود.

در این فیلم تلویزیونی، حسین نورعلی، سعید نیکپور و امیریل ارجمند هنرنمایی کرده‌اند.

****************************** *******

شبکه دو سیما

فیلم تلویزیونی «تا آمدن احمد» به کارگردانی صادق صادق دقیقی، پنج‌شنبه ۲۶ مرداد ماه ساعت ۲۳ از شبکه دو سیما پخش می‌شود.

در این فیلم با بازی افسر اسدی و مهدی فقیه خواهید دید: احمد پسر خانواده،  از نیروهای جمعیت حلال احمر است که شهید می‌شود اما خانواده او فکر می‌کنند که هنوز زنده است و دنبال او می‌گردند. در این بین روزی یک جوان مجروح جنگی به روستای محل زندگی خانواده احمد آورده شده و چنین شایعه می‌شود که این جوان از سرنوشت احمد باخبر است….

****************************** *******

شبکه سه سیما

فیلم تلویزیونی «پرواز ۹۵۶» به کارگردانی شهرام ابراهیمی، پنج‌شنبه ۲۶ مردادماه ساعت ۱۰ از شبکه سه سیما پخش می‌شود.

این فیلم برگرفته از سرگذشت مهندسانی است که در یک سانحه هوایی و در یک ماموریت کاری در سال ۱۳۸۰ جان خود را از دست داده‌اند.

سعید احمدی، حسن اسدی و محمود پاک‌نیت بازیگران این فیلم هستند.

****************************** *******

فیلم سینمایی «ترافیک» به کارگردانی راجیش پیلای، پنج‌شنبه ۲۶ مردادماه ساعت ۱۶ از شبکه سه سیما پخش خواهد شد.

در این فیلم با بازی جیمی شرگیل و مانجوی باجپایی خواهیم دید: در ترافیک یک روز عادی در یکی از شهرهای هند تصادف وحشتناکی رخ می‌دهد و پسر جوانی که در شرف ازدواج است دچار مرگ مغزی می‌شود. از طرفی دختر یکی از بازیگران معروف کشور به پیوند قلب احتیاج دارد و در آستانه‌ی مرگ است. والدین دختر در حالت استیصال با اصرار و التماس‌های بسیار موفق می‌شوند تا والدین پسر را راضی کنند که قلب پسرشان را به دختر بچه اهدا کنند.

****************************** *******

فیلم سینمایی «کلاف» به کارگردانی شهرام شاه‌حسینی، پنج‌شنبه ۲۶ مردادماه ساعت ۲۴ از شبکه سه سیما پخش می‌شود.

در خلاصه فیلم آمده است: جوانی به‌نام فریبرز که عاشق ورزش بوکس است و دچار مشکلات مالی است و از طرفی قصد دارد با دختر مورد علاقه‌اش مهتاب ازدواج کند و با هم از ایران بروند. مهتاب در یک شرکت کلاهبرداری پولشویی کار می‌کند او به همراه نادر و فریبا، مبالغ کلان اشخاص پولدار را در قالب شرکت‌های واردات و صادرات از ایران خارج می‌کنند. مهتاب و بهروز تصمیم گرفته‌اند نادر و فریبا را دور بزنند و این بار پول‌های مشتری را بربایند….

لیلا اوتادی، کیکاووس یاکیده و علی انصاری در این فیلم هنرنمایی کرده‌اند.

****************************** *******

فیلم تلویزیونی «شب واقعه» به کارگردانی حسین قاسمی جامی، جمعه ۲۷ مرداد ماه ساعت ۱۰ به روی آنتن شبکه سه سیما می‌رود.

در خلاصه داستان فیلم آمده است: یکی از تکاورهای نیروی دریایی بعد از رویارویی با یک ناو آمریکایی که ناوچه روشن را غرق کرده، دو روز روی آب شناور می‌ماند و فرصتی است که گذشته خود را مرور کند. در پایان با یک رویارویی دوباره تصمیم به مقابله با ناو آمریکایی می‌گیرد….

در این فیلم تلویزیونی حمید فرخ نژاد، لادن مستوفی و حبیب دهقان نقش‌آفرینی کرده‌اند.

*************************************

فیلم سینمایی «هوای ناپایدار» به کارگردانی Marco Pontecorvo، جمعه ۲۷ مرداد ماه ساعت ۱۹ از شبکه سه سیما پخش می‌شود.

در این فیلم با بازی لوکا زینگارتی و پاس کوآل‌پترولو خواهید دید: جاکومو و آرماننو دو دوست قدیمی که در کارگاه مبل‌سازی مشغول به کار هستند. آنها وضع مالی خوبی ندارند و بابت کارگاه بدهی زیادی دارند. تا اینکه یک روز جاکومو در زمین کارگاه متوجه فوران نفت می‌شود. جاکومو تصمیم می‌گیرد کارگاه را رها کرده تا بتواند از پول نفت به ثروت برسد. او مهندس ایتالیایی را به نام لومبللی استخدام می‌کند تا نفت را مورد آزمایش قرار دهد و نتیجه سود دهی را به آنها بگوید. در این راه جاکومو با مخالفت‌های بسیاری مواجه می‌گردد.

*************************************

شبکه چهار سیما

فیلم سینمایی «برف‌شکن» به کارگردانی بانگ جوون‌هوی، پنج‌شنبه ۲۶ مرداد ماه ساعت ۲۰:۳۰ از شبکه چهار سیما روی آنتن می‌رود.

در خلاصه داستان فیلم آمده است: کره‌ی زمین به‌دلیل یک آزمایش ناموفق به سرزمین یخ‌زده و غیرقابل سکونتی تبدیل شده که هیچ جنبنده‌ای در آن دیده نمی‌شود. در میان این برف و یخِ بی‌انتها، قطاری به‌سرعت در حرکت است و این حرکتِ به دورِ کره‌ی زمین، از زمان یخ‌زدن زمین، سال‌هاست که ادامه دارد. در این قطار، مردمی زندگی می‌کنند که تنها انسان‌های باقیمانده هستند. آن‌ها از زمان یخ‌زدنِ زمین، سوار قطار شده‌اند و همچنان هم در آن ساکنند….

در این فیلم سینمایی کریس اونز، کان هوسون و اد هریس نقش‌آفرینی کرده‌اند.

****************************** *******

فیلم سینمایی «بالاترین پیشنهاد» به کارگردانی گیوسپ تورناتوره، جمعه ۲۷ مرداد ماه ساعت ۲۱:۳۰ از شبکه چهار روی آنتن می‌رود.

در خلاصه داستان فیلم با بازی جیم استراگس و جوفری راشو آمده است: یک دلال بزرگ آثار هنری کلکسیون ارزشمندی را دور از چشم دیگران برای خود فراهم کرده است. او طی سال‌ها با کارشناسی‌های دروغین آثار هنری با ارزش دیگران را با کمترین قیمت خریداری کرده است. در این راه چند نفر از دوستانش نیز او را یاری کرده‌اند اما او سر آنها را نیز کلاه گذاشته است. تا اینکه پس از مدتی زن جوانی وارد زندگی او شده و آنها به یکدیگر علاقمند می‌شوند. ناگهان در یکی از روزها متوجه می‌شود تمام آثاری که طی سال‌ها جمع‌آوری کرده همگی ناپدید شده‌اند و خبری هم از دختر نیست….

****************************** *******

شبکه پنج سیما

فیلم سینمایی «پیتر بل ۲» به کارگردانی ماریا پیترز، پنج‌شنبه ۲۶ مرداد ماه ساعت ۱۳:۳۰ از شبکه پنج سیما پخش می‌شود.

در این فیلم با بازی کوئنتین شرام و فرنچ دی گروت خواهیم دید: یک سرقت از خانه ژوزف انجام می‌شود و او دوباره تقصیر را به گردن پیتر می‌اندازد و پیتر به زندان می‌افتد؛ اما در زندان طی حوادثی معلوم می‌شود سرقت مذکور توسط یک فرد سابقه‌دار انجام گرفته و پاسلو رئیس زندان قصد دارد پیتر را آزاد کند که می‌فهمد پیتر قبلاً خودش فرارکرده است….

****************************** *******

فیلم تلویزیونی «سفر زمان» به کارگردانی «امیر شهاب رضویان»، جمعه ۲۷ مردادماه ساعت ۱۰:۴۵ از شبکه پنج پخش می‌شود.

در خلاصه داستان آمده است: امیر از اینکه پدرش مجبور است برای آقای فراست کار کند ناراحت است. پدر امیر در کار انیمیشن‌سازی است و یک عروسک‌ساز حرفه‌ای است ولی آقای فراست با پدرش بد اخلاق است و احترام او را نگه نمی‌دارد. پدربزرگ امیر در کار خیمه‌شب‌بازی است و در کارش استاد است او یک چراغ جادو به امیر هدیه می‌دهد که غولک از آن بیرون می‌آید و امیر را برای دیدن آینده‌اش به زمان آینده می‌برد….

خسرو احمدی، رضا بهبودی و محمد مین باشی بازیگران این فیلم هستند.

****************************** *******

شبکه شما

فیلم تلویزیونی «فرزندان» به کارگردانی یاسر طالبی، پنج‌شنبه ۲۶ مرداد ماه ساعت ۲۴ از شبکه شما پخش خواهد شد.

در این فیلم با بازی حسن رستمانی و مهرتاش سعیدی خواهید دید: زندگی بی‌دغدغه یعقوب و همسرش که با گرمای عشق یکدیگر به آرامش رسیده است با بی‌خبری از تنها پسرشان فرخ، که برای ادامه تحصیل به خارج از کشور مهاجرت کرده است، دگرگون می‌شود. یعقوب در پی یافتن نشانی از پسرش سفری اودیسه‌وار را تجربه می‌کند….

****************************** *******

فیلم تلویزیونی «آشیانه‌ای در باد» به کارگردانی اصغر نعیمی، جمعه ۲۷ مردادماه ساعت ۱۳:۳۰ از شبکه شما پخش خواهد شد.

در خلاصه داستان فیلم آمده است: حمید مرد جوانی‌است که رییس یک شرکت و بسیار بلندپرواز است. وی به‌علت بدهی مالی و ورشکستگی به پول‌های بهره‌ای رو می‌آورد و روز به روز وضعیت مالی او بدتر می‌شود. تا اینکه همسرش او را ترک می‌کند و او با اعتقاد به اینکه زندگی وی را طلسم کرده‌اند….

در این فیلم تلویزیونی دانیال حکیمی و نگار فروزنده بازی کرده‌اند.

****************************** *******

شبکه کودک

فیلم تلویزیونی «بچه نشو» به کارگردانی احمد درویش‌علی‌پور، پنج‌شنبه ۲۶ مرداد ماه ساعت ۱۴ از شبکـه کودک پخش خواهد شد.

در این فیلم خواهید دید: نیما و جلال پدر و پسری هستند که روابط صمیمانه‌ای با یکدیگر دارند. اما پدر نیما بیش از حد به او محبت می‌کند و به همین دلیل همانند بسیاری دیگر گرفتار یک ویروس می‌شود. ویروسی که بیشتر به سراغ خانواده‌های تک فرزندی می‌رود و موجب تغییر در روابط والدین و فرزندان می‌شود…!

ابراهیم شفیعی، نفیسه روشن و نیما شاهرخ‌شاهی در این فیلم نقش‌آفرینی کرده‌اند.

****************************** *******

انیمیشن سینمایی «لک ‌لک‌ها» به کارگردانی نیکولاس استولر، جمعه ۲۷ مردادماه ساعت ۱۴ از شبکه کودک پخش خواهد شد.

در این انیمیشن خواهید دید: لک لک‌ها دیگر به‌جای نوزادان، وظیفه‌ی تحویل محصولات اینترنتی را به‌عهده دارند، اما وقتی که به‌صورت اتفاقی یک سفارش نوزاد از راه می‌رسد، بهترین و سریعترین لک‌لک تصمیم می‌گیرد که نوزاد را به خانواده‌اش برساند….

****************************** *******

شبکه امید

انیمیشن سینمایی «ماداگاسکار ۲» و «ماداگاسکار۳» به کارگردانی اریک دارنل و تام مکگراس، پنج‌شنبه و جمعه ۲۶ و ۲۷ مردادماه ساعت ۱۸ از شبکه امید پخش خواهد شد.

در این انیمیشن‌ خواهیم دید: شیری به‌نام اَلِکس، گورخری به‌نام مارتی، زرافه‌ای به‌نام مل‌مان و اسب آبی به‌نام گلوریا که از باغ‌وحش نیویورک دورافتاده و همچنان در جزیره‌ی ماداگاسکار گیر افتاده بودند، قصد دارند آنجا را سریع‌تر ترک کنند. بعد از آن ناگهان، وارد سرزمینی آفریقایی می‌شوند. در آنجا، الکس خیلی زود با بقیه‌ی خانواده‌اش روبرو می‌شود و متوجه مشکل در برقراری ارتباط با آن‌ها می‌شود، زیرا او مدت زیادی را در باغ‌وحش مرکزی شهر بوده و مانند خانواده‌اش رفتار نمی‌کند….

****************************** *******

شبکه افق

فیلم سینمایی «قول» به کارگردانی شان پن، جمعه ۲۷ مردادماه ساعت ۱۰ از شبکه افق پخش خواهد شد.

در این فیلم  با بازی جک نیکسون و آرون اکهارت خواهید دید: جری افسر بازنشسته اداره پلیس در آخرین روز کاری‌اش در جریان پرونده قتل دختر بچه‌ای قرار می‌گیرد. او به مادر دختری که به قتل رسیده است، قول می‌دهد تا قاتل را بیابد. به‌همین دلیل و با وجود بازنشستگی، جری تحقیقاتش را ادامه می‌دهد و با خریدن یک پمپ بنزین قدیمی به کمین یک ماشین سیاه می‌نشیند. در این میان آشنایی او با کریسی دختر بچه یک زن رستوران‌دار کم‌کم او را به زندگی مشترک علاقمند می‌کند….

****************************** *******

فیلم سینمایی «کیمیا» به کارگردانی احمدرضا درویش، جمعه ۲۷ مردادماه ساعت ۱۸:۳۰ از شبکه افق پخش خواهد شد.

در این فیلم خواهید دید: در آغاز جنگ ایران و عراق، همسر رضا باردار است و باید مورد عمل جراحی قرار گیرد. رضا او را به بیمارستان می‌رساند و خود به اسارت قوای دشمن در می‌آید. همسر رضا حین عمل جراحی می‌میرد و شکوه جراح، فرزند رضا را نجات می‌دهد. پس از گذشت نه سال، وقتی رضا از اسارت آزاد می‌شود، پی می‌برد که همه اعضای خانواده‌اش را از دست داده است. حال او در جستجوی تنها باز مانده خود، فرزندش است. کیمیا، فرزند رضا، نزد شکوه در مشهد زندگی می‌کند. مشکل اینجاست که شکوه به طور کامل به کیمیا وابسته است….

در فیلم سینمایی «کیمیا»، خسرو شکیبایی، بیتا فرهی و رضا کیانیان ایفای نقش کرده‌اند.

****************************** *******

شبکه نمایش

فیلم‌های سینمایی و تلویزیونی «کودک و فرشته»، «لبه تاریکی» و «آخرین فرمانروا» پنج‌شنبه ۲۶ مردادماه ساعت ۱۳، ۱۶:۳۰، ۲۳ از شبکه نمایش روی آنتن می‌رود.

****************************** *******

فیلم‌های سینمایی ‌و تلویزیونی «امکان مینا»، «هتل بزرگ بوداپست»، «برو راهتو برو»، «تشنه سرعت» و «قاتل جزیره» جمعه ۲۷ مردادماه ساعت ۱۳، ۱۵،۱۶:۳۰، ۱۹،۲۳ از شبکه نمایش پخش می‌شود.


منبع: عصرایران

اعلام جزییات فستیوال «شب های موسیقی»

خانه هنرمندان ایران با مشارکت بخش خصوصی میزبان نخستین فستیوال «شب های موسیقی» در تالار استاد جلیل شهناز این مجموعه می شود.

به گزارش مهر، کامران همت پور مدیر موسسه فرهنگی و هنری «آوای حنانه» و مدیر برگزاری فستیوال ««شب های موسیقی»» در نشست رسانه ای که روز چهارشنبه ۲۵ مردادماه به بهانه برگزاری این رویداد موسیقایی در تالار استاد امیرخانی خانه هنرمندان ایران برگزار شد، درباره جزییات این رویداد توضیح داد: از ابتدا قرار بود این فستیوال با همکاری دفتر موسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برگزار شود اما از  آنجایی که کنسرت های زیر هزار نفر به اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی استان تهران واگذار شده ما سعی کردیم تا این بار با همکاری خانه هنرمندان ایران نسبت به اولین دوره فستیوال اقدام کنیم که خوشبختانه با موافقت آقای رجبی معمار مدیرعامل این مجموعه کارها انجام گرفت و کار به جایی رسید که ما از روز سوم شهریورماه میزبان علاقمندان به موسیقی در گونه های مختلف خواهیم بود.

وی ادامه داد: ما برای اجرای ۱۲ گروه در فستیوال «شب های موسیقی» برنامه ریزی کرده بودیم اما چون جابجایی مدیریتی در اداره اماکن نیروی انتظامی انجام گرفته بوده پروسه صدور  مجوز و هماهنگی های انتظامی مقداری به طول انجامید و ما ناچار شدیم که در این دوره فقط میزبان پنج گروه موسیقایی باشیم که از سلیقه ها و تنوعات جالب توجهی برخوردارند.

متاسفانه همه چیز موسیقی ایران در اختیار موسیقی پاپ است و من بسیار متاسفم که بگویم طی سال های اخیر کمتر خبرنگار یا منتقدی را دیدم که کنسرت های ما را پوشش دهد.

همت پور عنوان کرد: طبق برنامه ریزی های انجام گرفته ما بعد از ماه های محرم و صفر نیز این برنامه ها را ادامه خواهیم داد و فکر می کنم با توجه به محدود شدن اجراهای موسیقی به جشنواره ها، برگزاری چنین رویدادی می تواند در معرفی هر چه بهتر موسیقی های ارزشمند به مخاطبان ثمربخش باشد. به هر ترتیب در این دوره طبق برنامه ریزی های انجام گرفته گروه «چریکه» روز سوم شهریورماه، «گروه زروان» روز هشتم شهریورماه، گروه «حافظ» روزهای ۱۰ و ۱۳ شهریورماه، گروه «بی حصار» روزهای۱۲ و ۲۲ شهریورماه و گروه «واله» روز ۲۴ شهریورماه به اجرای برنامه می پردازند.

سلمان حسینی سرپرست گروه موسیقی «چریکه» در این نشست رسانه ای ضمن ابراز خرسندی از برگزاری این فستیوال گفت: امیدوارم چنین رویدادهایی فقط در تالارها و شهرهایی که دارای امکانات خوب هستند اجرا نشده و شاهد برگزاری این فستیوال در شهرهای محروم نیز باشیم.

وی ضمن معرفی گروه «چریکه» ادامه داد: رپرتوآری که در کنسرت اجرا می شود در دو بخش انجام خواهد گرفت که بخش اول به اجرای موسیقی تنبور و بخش دوم به اجرای موسیقی دستگاهی ایران اختصاص خواهد یافت.

بیک محمدی نماینده گروه موسیقی «زروان» در این نشست توضیح داد: آنچه که گروه زروان در کنسرت پیش روی خود به مخاطبان عرضه خواهد کرد، مجموعه قطعاتی از موسیقی فلامنکو با هنرمندی محمدعلی قلیچ است که در این رپورتار آثار بزرگان گیتار فلامنکو و بعد آثار آقای قلیچ اجرا می شود.

امینی نماینده گروه موسیقی حافظ هم در توضیح اجرای این گروه موسیقایی در فستیوال «شب های موسیقی» بیان کرد: گروه «حافظ» یک گروه باسابقه ۲۵ ساله است که طی سال های اخیر فعالیت های مستمری را در عرصه موسیقی انجام داده است. به همین منظور ما قصد داریم در کنسرت پیش رو نیز اجراهایی را روی صحنه ببریم که بتواند مورد توجه علاقمندان موسیقی قرار گیرد.

وی ادامه داد: اجرای آثاری از حضرت حافظ به خوانندگی دکتر مظلوم از شاگردان استاد حسین عمومی با قطعات متشکل از موسیقی های نیم پرده ای از جمله برنامه هایی است که ما در این کنسرت برای مخاطبان اجرا خواهیم کرد. این در حالی است که گروه حافظ روزهای ۱۷ و ۱۸ شهریورماه نیز در تالار اندیشه حوزه هنری کنسرت دیگری رابرگزار می کند.

مهرداد یکتا نماینده گروه «بی حصار» هم در این نشست خبری عنوان کرد: گروه بی حصار با هنرمندی مزدا انصاری، نگین سریر، نیلوفر ابراهیمی و بنده به عنوان خواننده در کنسرت پیش رو قطعاتی از موسیقی های قدیمی ایران به آهنگسازی  همایون خرم، مجید وفادار، مهدی خالدی، انوشیروان روحانی، محمد سریر و عماد رام را طی دو روز اجرا می کنند.

حیدر کاکی مدرس و نوازنده شناخته شده موسیقی ایرانی نیز با اشاره به کنسرت «گروه واله» در قالب فستیوال «شب های موسیقی» گفت: من ترجیح می دهم پیرامون برنامه ای که قرار است در کنسرت پیش رو اجرا شود تا روز اجرا توضیحی را ارائه ندهم، فقط از شما دوستان رسانه ای خواهش می کنم تا توجه بیشتری به موسیقی های مهجور ایرانی که نیاز شدیدی به حمایت رسانه ای دارند معطوف کنید. متاسفانه همه چیز موسیقی ایران در اختیار موسیقی پاپ است و من بسیار متاسفم که بگویم طی سال های اخیر کمتر خبرنگار یا منتقدی را دیدم که کنسرت های ما را پوشش دهد. بنابراین ترجیح می دهم در این نشست به این موضوع اشاره کنم که امیدوارم روند خوبی را بعد از شاهد باشم.


منبع: عصرایران

برنامه فرهنگی یک خانه فرهنگ میعاد در تهران (عکس)

پیشرفت طرح احداث نیروگاه غرب کارون از مرز ۵۰ درصد گذشت سقوط بالگرد نظامی آمریکا/ ناپدید شدن ۵ نفر واریز یارانه مردادماه، فردا پنج‌شنبه تذکرات نمایندگان درباره جابجایی اظهارات مخالفین و موافقین وزرای پیشنهادی نخست‌وزیر جدید الجزایر انتخاب شد جعفرزاده: ربیعی در صورت رای اعتماد نظام جامع تامین اجتماعی را اجرا کند دستگیری عامل برداشت غیرمجاز از حساب شهروند همدانی لاوروف: امیدواریم واشنگتن و تهران به برجام پایبند بمانند افزایش قیمت خودروهای سایپا (+جزئیات و جدول ) تصادف خونین مینی‌بوس و کامیونت در جنوب تهران

دست‌فروش‌ها قاتل نیستند!  (۲۳ نظر)

روحانی هوادار تراکتورسازی: تا چه زمانی باید در مسجد بنشینیم تا جوان‌ها نزد ما بیایند؟/ تماشاگران مرا تشویق کردند و شعار دادند «حاج آقا خوش آمدی» / طرفدار رئال مادرید هستم  (۱۲ نظر)

نیاز به گفتمان و سیاستی تازه برای «بازیابی دانشگاه» در دولت دوازدهم  (۱۲ نظر)

پایان اولین روز بررسی صلاحیت وزرای پیشنهادی دولت/ آغاز روز دوم؛ صبح فردا با بررسی صلاحیت وزیر پیشنهادی اطلاعات  (۱۰ نظر)

وضعیت اسفناک کسب و کار در ایران: رتبه ۱۲۰ جهان!  (۸ نظر)

برنده نهایی مسابقه خنداننده‌شو مشخص شد  (۶ نظر)

گنگام استایل «نیمار» و انتقام گیری به سبک رونالدو  (۶ نظر)

سفیر ایران در عراق: عدم برگزاری رفراندوم به نفع کردهاست/نزدیکی شیعیان عراق به ریاض به معنای دور شدن از ایران نیست  (۶ نظر)


منبع: عصرایران

در اواخر تابستان ۹۶، چه فیلم هایی می توان دید؟

– سعید مروتی: یک‌‌ماه و چند روز را از فصل تابستان پشت‌سر گذاشته‌ایم. تابستانی که از قدیم، مناسب‌ترین موعد برای تماشای فیلم‌ بوده است؛ فصل فراغت از رفتن به مدرسه و دانشگاه با روزهایی طولانی و به‌شدت گرم؛ ایامی که جوانا‌ن قدیم بیشتر از همیشه کتاب می‌خواندند و به سینما می‌رفتند. حالا ماییم و مرداد و شهریور ۹۶٫چه فیلم‌هایی بر پرده آمده‌اند که ارزش تماشا دارند و چه فیلم‌هایی قرار است در روزهای آتی روی پرده بیایند؟ در شبکه نمایش خانگی سراغ چه فیلم‌هایی می‌شود رفت و برای خاطره بازی بهتر است کدام فیلم‌ها را بازخوانی کنیم؟

روی پرده

  • ساعت ۵عصر
  •  کارگردان و تهیه‌کننده: مهران مدیری
  •  بازیگران: سیامک انصاری، امیر جعفری، آزاده صمدی، نگین معتضدی، رسول نجفیان و مهران مدیری.

نخستین فیلم بلند سینمایی مهران مدیری در مقام کارگردان، مهم‌ترین فیلم اکران شده این روزهاست. فیلم اول مهران مدیری هرچه باشد و با هر کیفیتی اثر مهمی است. مدیری مهم‌ترین سرگرمی‌ساز دو دهه اخیر ایران بوده است؛ از مجموعه «ساعت خوش» که در اواسط دهه۷۰معیارهای طنز تلویزیونی را به کل عوض کرد تا همین برنامه «دورهمی»، مدیری در رسانه ملی چهره شاخص، مهم و تأثیرگذاری بوده است؛ سرگرمی‌سازی که بهترین کارهایش را در تلویزیون ساخته و حضور مقطعی‌اش در سینما از ملودرام تلخ «دیدار» (که محصول سال‌های قبل از شهرت مدیری بود ولی زمانی اکران شد که او دیگر ستاره شده بود) تا کمدی‌‌های اجتماعی چون «دایره‌زنگی» و «همیشه پای یک زن در میان است»، همگی در گیشه موفق بوده‌اند. این را هم باید گفت که مدیری باوجود موفقیت‌هایی که به‌عنوان بازیگر سینما داشته، اغلب ستاره‌ای تلویزیونی محسوب می‌شده.

تلویزیون رسانه‌ای بود که مدیری جوان را در میانه‌های دهه ۷۰به شهرت و محبوبیت رساند؛ اوج این شهرت و محبوبیت را می‌شد هنگام پخش سریال‌های «پاورچین» و «شب‌های برره» مشاهده کرد. وقتی در اواخر دهه ۸۰رابطه مدیری و تلویزیون تیره و تار شد او سریال «قهوه تلخ» را برای شبکه نمایش خانگی ساخت؛ سریالی که شروع بسیار موفقی داشت ولی حاشیه‌های فرامتنی باعث شد نیمه‌کاره و بدون پایان رها شود. نیمه‌کاره ماندن قهوه‌ تلخ لطمه زیادی به مدیری زد و شاهدش چند مجموعه بعدی او بودند که همگی در شبکه نمایش خانگی ضرر دادند؛ کارهای ضعیفی که به‌نظر می‌رسید سازنده‌اش یا دیگر انگیزه چندانی ندارد یا قریحه طنزش ته کشیده است.

شکست‌های پیاپی در شبکه نمایش خانگی مدیری را به خانه اولش بازگرداند و بعد از یک سریال جنجالی درباره پزشکان، دورهمی را در تلویزیون راه انداخت و نشان داد با همه انتقادها هنوز هم مهران مدیری است و می‌تواند مخاطبان انبوه را جذب برنامه‌اش کند. در همه این سال‌ها که مدیری کمدی‌های آیتمی ساخت در معدود مصاحبه‌هایش از روحیه متفاوت و حال و هوای تلخش می‌گفت؛ جوری که به‌نظر می‌رسید او باید هنرمندی از جنس وودی‌آلن باشد.

فصل تماشا 

اینها البته تنها در همان مصاحبه‌ها قابل ‌مشاهده بود و اگر به آثار مدیری رجوع می‌کردیم به سختی می‌شد رگه‌های طنز روشنفکرانه مطلوب او را در سریال‌هایش مشاهده کرد. در همان سال‌های دور که ساعت‌ خوش مدیری همه ایران را فتح کرده بود، سریال دیگری هم با عنوان «۳۹» روی آنتن رفت که مصداق بارز طنز روشنفکرانه بود و خیلی زود هم شکست خورد. در واقع آنچه در آثار مهران مدیری باعث موفقیتش می‌شد کمترین ارتباط را با مفاهیم روشنفکرانه داشت. واقعیت این است که مدیری هرگز وودی‌آلن نشد، ولی با فراز و نشیب‌هایی توانست به‌عنوان یک سرگرمی‌ساز، روح جمعی ایرانی‌ها را تسخیر کند. حالا او با نخستین ساخته بلند سینمایی‌اش به میدان آمده و همانطور که پیش‌بینی می‌شد در روزهای اول اکران، گیشه را به شکلی توفانی فتح کرده است. هجوم مخاطبان برای تماشای فیلمی از مهران مدیری بنابه‌ سابقه‌ای که بالای دو دهه قدمت دارد، طبیعی به‌نظر می‌رسد.

ساعت ۵عصر شاید همان طنز تلخ مطلوب مدیری باشد که در همه این سال‌ها آرزوی رسیدن به آن را داشت ولی اقتضای کار در تلویزیون امکان دسترسی به آن را برایش فراهم نمی‌کرد. برای نخستین بار، مدیری علاوه بر کارگردانی، نویسندگی فیلمنامه را هم برعهده داشته است. ماجرای آدم ساده و به‌شدت بدشانسی که سیامک انصاری سال‌ها مشابه آن را در سریال‌های مدیری بازی کرده، بازهم در مجموعه‌ای از بدبیاری و بلاهت خودش را گرفتار می‌کند. فیلم مدیری، قرار بوده یک کمدی موقعیت باشد و در کنارش برخی رفتارهای جمعی کورکورانه و جوگیرانه مردم هم مورد نقد قرار گرفته است.

 ساعت ۵عصر در یک بستر زمانی کوتاه مجموعه‌ای از رخدادها را با شتاب کنار هم می‌گذارد و حاصل کار احتمالا همان چیزی است که مدیری سال‌ها آرزوی ساختش را داشته است. ساعت ۵عصر به برخی رخدادهای معاصر ارجاع می‌دهد و این ارجاعات آنقدر آشکار است که کسی انگار سازندگان فیلم را جدی نگیرد.


بیست و یک روز بعد

  • کارگردان: محمدرضا خردمندان
  • بازیگران: ساره بیات، مهدی قربانی، حمیدرضا آذرنگ، امیرحسین صدیق، جلال فاطمی، رضا استادی، سینا رازانی و…
  •  تهیه‌کننده: محمدرضا شفاه، محصول حوزه هنری.

در این سال‌ها فیلم اولی‌ها بیشترین کنجکاوی را میان علاقه‌مندان سینما برانگیخته‌اند و این روند از فیلم «ابد و یک روز» به بعد شدت بیشتری یافته است. «ابد و یک روز» به‌عنوان نخستین ساخته بلند سینمایی سعید روستایی به‌عنوان بهترین فیلم اکران سال ۹۵تقریبا مهم‌ترین جوایز جشنواره فیلم فجر و جشن خانه سینما را درو کرد و نام سازنده جوانش را سر زبان‌ها انداخت. اتفاقی که باعث شد آثار کارگردان‌های جوانی که نخستین فیلم‌شان را ساخته‌اند توجه بیشتری به‌خود جلب کند. در جشنواره سال گذشته این اتفاق به‌طور مشخص در مورد فیلم‌های «خانه» (اصغر یوسفی‌نژاد)، «تابستان داغ» (ابراهیم ایرج‌زاد)، «ویلایی‌ها» (منیر قیدی) و «بیست و یک روز بعد» افتاد. در این میان فیلم «خانه» محبوب منتقدان شد و «تابستان داغ» با نامزدی در ۱۳رشته مورد توجه داوران جشنواره فیلم فجر قرار گرفت و البته عنایت ویژه هیأت داوران جشنواره نسبت به فیلم تأثیر معکوس گذاشت و بیشترین نقد منفی در مورد این فیلم نوشته شد.

فصل تماشا 

«ویلایی‌ها» به‌دلیل نگاه خاص زنانه‌اش در مواجهه با سینمای جنگ، فیلم بحث‌انگیزی شد. در هیاهوی جشنواره سی و پنجم به‌نظر می‌رسید فیلم «بیست و یک روز بعد» به آنچه استحقاقش را داشت نرسید. فیلمی که هم فیلمنامه سرپا و قابل ‌قبولی دارد و هم در اجرا اثری گرم و دوست‌داشتنی از کار در آمده ‌است. نگاه اجتماعی سازنده‌اش هم امتیاز فیلم است. خردمندان پیش از ورود به عرصه فیلمسازی چند فیلم کوتاه و انیمیشن ساخته که انیمیشن «پدر» در میان آنها مشهورتر و محبوب‌تر است. او در نخستین فیلمش سراغ الگوی آشنایی که به سینمای کانونی شهرت دارد رفته است. روایت تلاش یک نوجوان سختکوش که می‌خواهد بر مشکلات غلبه کند. نمونه پسر بچه‌ای که مهدی قربانی در فیلم «بیست و یک روز بعد» نقشش را بازی کرده در سینمای ایران فراوان داشته‌ایم. نکته کلیدی پرداخت متفاوت فیلمساز به این خط آشناست. اینکه پسر بچه‌ای می‌کوشد هزینه درمان مادر بیمارش را تهیه کند سوژه تازه‌ای نیست ولی در «بیست و یک روز بعد» ما با جزئیاتی مواجه می‌شویم که حاصل مشاهدات دقیق فیلمساز از طبقه فرودست است.

طبقه‌ای که سینمای ایران چند سال است کمتر سراغش رفته. شاید بتوان توجه زیاد از حد سینمای ایران به نمایش تناقض‌ها و مشکلات طبقه متوسط شهری را مانع پرداختن به مسائل دیگر اقشار دانست. «بیست و یک روز بعد» یک ستاره جوان دارد. مهدی قربانی که در سی‌امین جشنواره فیلم کودک اصفهان بازی‌اش دیده و تحسین شد می‌تواند مخاطب را به فیلم پیوند بزند. او این بار از نوید در «ابد و یک روز» فاصله گرفته. اینجا نوجوانی است مغرور و کنشمند که برخلاف نوید که اجازه خودنمایی مقابل بزرگ‌ترها را نداشت و ناظری باهوش و آگاه بود او تلاش می‌کند تا بر سرنوشتش غلبه کند. روحیه قهرمانی که بر فیلم حاکم است، آن را اثری پرشور و جذاب برای نسل جوان کرده.

به همین دلیل مخاطبان نوجوان در جشنواره اصفهان به‌شدت از این فیلم استقبال کردند و «بیست و یک روز بعد» ۱۲سانس فوق‌العاده در اصفهان داشت. ساره بیات در نقش مادری جوان که از بیماری سرطان رنج می‌برد حضوری دلنشین و دوست داشتنی دارد و قطعا یکی از امتیازهای تبلیغاتی فیلم برای مخاطبان است. فیلم مسیر دشوار قهرمان نوجوان را برای رسیدن به هدفش بدون شعار و اغراق به نمایش می‌گذارد. بزرگمردی کوچک که می‌شود اعمال و رفتارش را باور کرد، همچنان که همه کاراکترهای «بیست و یک روز بعد» زنده و ملموس هستند.


سارا و آیدا

  • کارگردان: مازیار میری.
  •  بازیگران: پگاه آهنگرانی، غزل شاکری، مصطفی زمانی، سعید چنگیزیان، تینا پاکروان، شیرین یزدانبخش و…
  • تهیه کننده: همایون اسعدیان.

تیم مازیار میری و همایون اسعدیان فیلم «سعادت آباد» را در کارنامه دارند و «سارا و آیدا» به نوعی ادامه همان گرایش و نگاه اجتماعی در فیلمسازی است اما محافظه کار‌تر و ساده‌تر. یافتن خط مشترک در فیلم‌های مازیار میری اگر غیرممکن نباشد، بسیار دشوار است. شاید بتوان گفت نخ تسبیحی که فیلم‌هایی چون «قطعه ناتمام»، «به آهستگی»، «پاداش سکوت»، «سعادت‌آباد»، «حوض نقاشی» و «سارا و آیدا» را به هم متصل کرده این است که کارگردانی‌شان را میری بر عهده داشته است. شاید به همین دلیل است که مثلا میان فیلم‌های «حوض نقاشی» و «سعادت آباد» از نظر ایدئولوژیک فاصله‌ای چشمگیر وجود دارد وحتی می‌توان از نوعی تقابل و تضاد میان دو سبک زندگی کاملا متفاوت از هم در این دو فیلم سخن گفت. به این ترتیب می‌توان گفت، این فیلمنامه است که نقش کلیدی را در فیلم‌های میری ایفا می‌کند.

فصل تماشا

وقتی فیلمنامه‌ای را پرویز شهبازی می‌نویسد، نتیجه آن «به آهستگی» می‌شود و هنگامی که طرح فیلمنامه از منوچهر محمدی است حاصل «حوض نقاشی». اما همانطور که در آغاز اشاره شد «سارا و آیدا» حاصل همکاری میری با اسعدیان است. دو فیلمسازی که در ژانرهای مختلف فیلم ساخته‌اند، با نهادها و سازمان‌های گوناگون همکاری کرده‌اند و البته به‌نظر می‌رسد به سینمای اجتماعی و مسائل روز بی‌اعتنا نیستند. «سارا و آیدا» رفاقت زنانه را به تصویر می‌کشد و موضوع مهم مسئولیت پذیری و تعهد را به‌عنوان یک مبحث اخلاقی مطرح می‌کند.

فیلم یک ملودرام شهری است که تلاش می‌کند از طریق نزدیک شدن به شخصیت‌های جوانش حال و احوال و دنیای یک نسل را ترسیم کند؛ نسلی که قربانی شرایط است و می‌کوشد سهم خود را در معادلات ناجوانمردانه و مادی امروز پیدا کند. شخصیت مثبت فیلم ساراست (غزل شاکری) که در نهایت دوستی را پاس می‌دارد و یک تنه مقابل همه تهمت‌ها و رنج‌های آینده می‌ایستد. شاید کمتر اثری در سینمای ایران، اینچنین رفاقت زنانه را پاس داشته باشد. بازی‌های فیلم تقریبا یک دست است. زوج آهنگرانی، شاکری موفق شده‌اند رابطه‌ای گرم و جذاب و واقعی را خلق کنند اما مصطفی زمانی برای نقش بدمن این قصه، انتخاب درستی نبوده یا دست‌کم نتوانسته پیچیدگی‌های شخصیت را به تصویر درآورد. با این همه، برشی از زندگی پر اضطراب نسلی که در چهارراه حوادث ایستاده و نمی‌داند باید به کدام نقطه امن پناه ببرد دست‌کم برای مخاطب جوان جذاب است. ضمن اینکه فیلم ویترینی مناسب و مخاطب پسند دارد و می‌تواند فروشی قابل‌قبول داشته باشد.

نمایش خانگی

امتحان نهایی

  •     کارگردان: عادل یراقی
  •      بازیگران: شهاب حسینی، لیلا زارع، امیرحسین سلامتی، بهنام عسکری 
  •     تهیه‌کننده: مصطفی شایسته

عادل یراقی کارگردان جوان فیلم «امتحان نهایی» از شاگردان عباس کیارستمی بوده است؛ شاگردی که آنقدر خوش‌اقبال بود که یکی، دو طرح و فیلمنامه از استاد بگیرد. پس از فیلم «آشنایی با لیلا» که عادل یراقی آن را براساس پیشنهادها و مشاوره‌های کیارستمی ساخت، این بار در فیلم امتحان نهایی، با اثری مواجهیم که نام عباس کیارستمی به‌عنوان فیلمنامه‌نویس در تیتراژ آن آمده است. آمدن نام کیارستمی به‌عنوان فیلمنامه‌نویس در تیتراژ یادآور فیلم‌هایی چون «کلید» (ابراهیم فروزش) و «سفر» (علیرضا رئیسیان) است که اولی یک فیلم موفق کیارستمی‌وار از کار درآمده، دومی را هنوز هم خیلی‌ها بهترین فیلم رئیسیان می‌دانند. این فیلم‌ها که یکی در دهه ۶۰ (کلید) و دیگری در دهه۷۰(سفر) ساخته شدند نشان می‌دهند که کیارستمی از سال‌ها پیش، فیلمنامه در اختیار دیگر فیلمسازان می‌گذاشت.

فصل تماشا

 فیلمنامه امتحان نهایی که به شهادت عنوان‌بندی به‌صورت مشترک توسط کیارستمی و عادل یراقی نوشته شده، ایده اولیه جذابی دارد. یک معلم (شهاب حسینی) به‌طور پنهانی با مادر یکی از دانش‌آموزان (لیلا زارع) ازدواج کرده و پسر هم به این ماجرا پی برده است. پسر دوست دارد پدر و مادرش دوباره با هم زندگی کنند، ولی با پیش آمدن ماجرای ازدواج با آقا معلم، دیگر این کار امکان‌پذیر نیست. حالا پسر با همدستی دوستانش قصد اذیت و آزار معلم را دارد.
طبق سنت کیارستمی، معمولا جای بازیگر حرفه‌ای و شناخته شده از نابازیگران استفاده می‌شود. البته کیارستمی چندباری این قاعده را شکست مثل استفاده از محمدعلی کشاورز در «زیر درختان زیتون» یا بازی ژولیت بینوش در فیلم «کپی برابر اصل». حالا در فیلم امتحان نهایی شاهد حضور شهاب حسینی و لیلا زارع در دو نقش محوری هستیم؛ موضوعی که نشان می‌دهد برای عادل یراقی امکان عمومی فیلمش مهم بوده و می‌دانسته بدون بازیگر حرفه‌ای احتمال اکران ‌شدن فیلم بسیار پایین می‌آید اما با دیدن فیلم متوجه می‌شویم که بازی شهاب حسینی و لیلا زارع تنها برای اکران عمومی نبوده است.

آنچه از بازی حسینی در فیلم امتحان نهایی می‌بینیم، بسیار نزدیک به آن چیزی است که معمولا در فیلم‌های کیارستمی دیده‌ایم؛ اینکه بازیگر حتی اگر ستاره هم باشد باید مثل آدم‌های معمولی نقش ایفا کند. نتیجه اینکه شهاب حسینی فیلم امتحان نهایی ربطی به ستاره فیلم‌های فرهادی و سریال شهرزاد ندارد.در اینجا با شهاب حسینی ‌ مواجهیم ‌ که به شکلی آگاهانه حسینی خاص و حال و هوای ویژه‌اش به‌عنوان بازیگر را کنار گذاشته و خیلی بی‌پیرایه کوشیده تا یک معلم ساده باشد. جنس بازی لیلا زارع هم در فیلم از همین جنس است. دو بازیگر اصلی دیگر فیلم هم نوجوان‌ها هستند؛ امیرحسین سلامتی و بهنام عسگری که به‌عنوان نابازیگر ماهیت حضورشان در تناقض با بازی حسینی و زارع به‌عنوان بازیگران حرفه‌ای قرار‌ نمی‌گیرد.

امتحان نهایی در مجموع فیلم قابل‌توجهی از کار درآمده است؛ فیلمی که نشان می‌دهد سازنده‌اش شاگرد مستعدی در کلاس‌های کیارستمی بوده است. هر چند در نهایت به‌نظر می‌رسد استاد هرگز نتوانست یا نخواست فوت آخر را به شاگردانش بیاموزد. به همین دلیل تا امروز هر فیلمی که با هر میزان وفاداری به سنت سینمای کیارستمی، در نهایت اثری متوسط از کار درآمده است مگر اینکه شاگرد عامدانه کوشیده باشد در مسیری متفاوت از استاد حرکت کند که عادل یراقی در امتحان نهایی اینگونه عمل نکرده است.

 امتحان نهایی در امتداد و تجربه مغتنم آشنایی با لیلا، فیلمسازی را وارد میدان می‌کند که قریحه و استعداد دارد. یکی از آدم‌های کلیدی فیلم مصطفی شایسته است که قبلا هم نشان داده به‌عنوان تهیه‌کننده، ذوق و سلیقه دارد.ضمن اینکه فیلمبرداری حسین جعفریان را هم نباید فراموش کرد.


خانه‌ای در خیابان چهل و یکم

  •     کارگردان: حمیدرضا قربانی
  •     بازیگران: مهناز افشار، علی مصفا، سهیلا رضوی، سارا بهرامی، علیرضا کمالی و آرش مجیدی
  •     تهیه‌کننده: محمود رضوی.

 نخستین ساخته بلند سینمایی حمیدرضا قربانی از زمان تولید و تا اکران، فیلم کنجکاوی‌برانگیزی بود. دلیلش هم سابقه قربانی به‌عنوان دستیار اصغر فرهادی در فیلم‌هایی چون «درباره الی» و «جدایی نادر از سیمین» بود. حمایتی هم که فرهادی از فیلم اول دستیار سابقش به عمل آورد بر کنجکاوی‌ها افزود. شاید هم بتوان گفت سایه سنگین فرهادی، انتظارها را از «خانه‌ای در خیابان چهل و یکم» بالا برد. فیلم یک درام خانوادگی است که به‌عنوان فیلم اول یک کارگردان، اثر قابل‌قبولی محسوب می‌شود. در میزانسن‌ها و قاب‌بندی و دکوپاژ، قربانی کوشیده تا دنباله‌روی سینمای فرهادی نباشد، به همین دلیل گرامر سینمایی خانه‌ای در خیابان چهل و یکم ارتباط چندانی با فیلم‌های فرهادی ندارد. فیلم، قصه دو برادر به نام‌های محسن(علی مصفا) و مرتضی (علیرضا کمالی) را روایت می‌کند که پس از فوت پدرشان در مغازه بلورفروشی او کار می‌کنند. دو برادر بر سر مسائل کاری با هم اختلاف پیدا می‌کنند و براثر درگیری، محسن به شکلی ناخواسته مرتضی را به قتل می‌رساند. گره اصلی داستان در همین جا به‌وجود می‌آید.

فصل تماشا 

 
درحالی‌که همه افراد درگیر ماجرا، از مادر (سهیلا رضوی) گرفته تا حمیده (سارا بهرامی) همسر محسن و فروغ (مهناز افشار) همسر مرتضی، در یک خانه سه طبقه زندگی می‌کنند و روابط پرتنشی در میان آنها برقرار است، فیلمساز می‌کوشد با روایت این روابط، در میانه بایستد و حق را به هیچ کدام از دو طرف دعوا ندهد. شباهت مضمونی خانه‌ای در خیابان چهل و یکم با فیلم‌‌های فرهادی از همین نقطه شروع می‌شود و در گسترش پیرنگ داستان و جلو رفتن قصه، به مرور این شباهت‌ها بیشتر هم می‌شود. فیلم روابط آدم‌هایی را روایت می‌کند که همه زخم‌خورده و عزادارند؛ آدم‌هایی که مدام با یکدیگر به مشکل برمی‌خورند و درنهایت هم با ترک خانه توسط حمیده و دخترش و بعد از آن تصمیم به رفتن فروغ و پسرش سعید، به‌نظر می‌رسد کانون خانواده در معرض فروپاشی کامل قرار گرفته است، به‌خصوص اینکه هم حمیده و هم مادر تصمیم به قصاص محسن گرفته‌اند. خانه‌ای در خیابان چهل‌و‌یکم تا انتها جذابیتش را برای تماشاگر حفظ می‌کند. این فیلمی است که بعید است هنگام تماشا آن را نیمه‌کاره رها کنید.

فضای فیلم به تبع سوژه‌‌اش تلخ و سنگین است و کارگردان کوشیده در نخستین تجربه بلندش ابتدا قصه‌گوی خوبی باشد و تا آنجا که امکان دارد با نمایش تکنیک و مثلا‌ حرکت‌های عجیب و غریب دوربین که معمولا در کار فیلمسازان اول زیاد مشاهده می‌شود، مخل روایت فیلم نشود. از این منظر، خانه‌ای در خیابان چهل و یکم فیلم موفقی از کار درآمده است.

فیلم سرو شکل حرفه‌ای و متناسبی دارد با بازی‌هایی متفاوت از علی مصفا و مهناز افشار که درنهایت باعث ‌شده حتی منتقدان خرده‌گیر و مخالف‌‌خوان هم آن را اثری متوسط ارزیابی کنند. در یک ارزیابی منصفانه به‌نظر می‌رسد فیلم حمیدرضا قربانی کمی بالاتر از حد متوسط است، آنقدر که بشود کنجکاو فیلم دوم او بود؛ فیلمی که در آن استقلال قربانی به‌عنوان کارگردان بیشتر به چشم آید و خبری از سایه سنگین اصغر فرهادی هم نباشد.


ماجرای نیمروز

  •     کارگردان: محمدحسین مهدویان
  •     بازیگران: احمد مهرانفر، هادی حجازی‌فر، جواد عزتی، مهرداد صدیقیان و مهدی پاکدل
  •     تهیه‌کننده: محمود رضوی

بحث‌برانگیزترین فیلم اکران۹۶، به‌تازگی به شبکه نمایش خانگی راه یافته است. پس از نخستین نمایش «ماجرای نیمروز» در سی‌وپنجمین جشنواره فیلم فجر، موجی از اظهارنظرهای متفاوت درباره فیلم به راه افتاد. فیلم در نمایش جشنواره‌ای به‌خوبی با تماشاگر ارتباط برقرار کرد و تبحر و تسلط مهدویان در خلق فضای سال۶۰در کنار قصه‌گویی کلاسیک و بدون لکنت، مخاطب را به فضای پرالتهاب سالی فرو برد که منافقین وارد فاز مبارزه مسلحانه با جمهوری اسلامی شدند. ماجرای نیمروز از ۳۰خرداد ۶۰شروع می‌شود. از روزی که منافقین رسما ورود به فاز مبارزه مسلحانه را کلید زدند. از همان سکانس اول، فیلمساز موفق می‌شود با فضاسازی دقیق، تماشاگر را به قلب حادثه ببرد. بزرگ‌ترین حسن ماجرای نیمروز این است که هم تاریخ را روایت می‌کند و هم قصه‌گویی را به فراموشی نمی‌سپرد.

فصل تماشا 

تأیید و اصرار فیلمساز بر قراردادن دوربین در کنار مأموران امنیتی و پرهیز از ورود به آن سوی ماجرای (تنها استثنا دختر منافقی است که در گذشته علاقه‌ای میان او و مهرداد صدیقیان وجود داشته) یادآور رویکرد مشابهی در فیلم «ارتش سایه‌ها» ساخته ژان پیر ملویل است. ماجرای نیمروز به تماشاگرش هیجان و تعلیق هدیه می‌دهد؛ اتفاقی که در کمتر فیلمی از سینمای ایران در این سال‌ها شاهدش بوده‌ایم. مهدویان پیش از این در سریال «آخرین روزهای زمستان» و فیلم «ایستاده در غبار» نشان داده بود که در مستندنمایی به مهارت چشمگیری رسیده و این‌بار با ماجرای نیمروز توانایی‌اش در درام‌پردازی را نمایان می‌کند. مأموران امنیتی ماجرای نیمروز ابرقهرمان نیستند، جوان‌های صادقی هستند که گاهی بر پایه احساسات‌شان عمل می‌کنند و حتی شکست هم می‌خورند. همین‌ها باعث همراهی و همدلی بیشتر مخاطب با آدم‌های برگزیده فیلمساز می‌شود.

بیشتر شخصیت‌های اصلی فیلم ما به‌ازای بیرونی دارند و البته تنها موردی که تماشاگر احتمالا قبل از دیدن ماجرای نیمروز نسبت به آن شناخت دارد، مسعود کشمیری نفوذی منافقین در نخست‌وزیری است. مهدویان با جسارت از احمد مهرانفر و جواد عزتی که در این سال‌ها بیشتر بازیگر آثار طنز شناخته شده‌اند در نقش‌هایی کاملا جدی استفاده کرده و نتیجه کار هم درخشان است. همچنان که هادی حجازی‌فر هم پس از بازی در نقش دشوار احمد متوسلیان در ایستاده در غبار، این‌بار توانسته با مهارت نقش یک مأمور عملیاتی را درست از کار دربیاورد. ماجرای نیمروز به‌عنوان درامی سیاسی، هم درام دارد و هم سیاست در آن نقش مهمی ایفا می‌کند.

فیلم قصه‌ای را در یک فرآیند تاریخی روایت می‌کند که درباره‌اش اسناد زیادی منتشر شده است. هنر مهدویان این است که از دل این اسناد، جذاب‌ترین و در عین حال مهم‌ترین بخش‌های آن را بیرون کشیده و با مهارتی که از یک فیلمساز باتجربه انتظار می‌رود، آنها را استادانه کنار یکدیگر چیده است. ماجرای نیمروز البته منتقدانی هم دارد؛ منتقدانی که فراموش کرده‌اند فیلم به روایت رسمی از اتفاق‌های سال۶۰پرداخته و به شیوه‌ای هوشمندانه از ۳۰خرداد ۶۰شروع می‌شود و در ۱۹بهمن همین سال به پایان می‌رسد.


نفس

  •     کارگردان: نرگس آبیار
  •     بازیگران: مهران احمدی، گلاره عباسی، سیامک سفری، محمدرضا شیرخانلو، احسان قاسمی، پانته‌آ پناهی‌ها، شبنم مقدمی، با معرفی ساره سادات نورموسی و با هنرمندی جمشید هاشم‌پور
  •     تهیه‌کنندگان:‌شرکت سینمایی نور تابان، ابوذر پورمحمدی و محمدحسین قاسمی

نرگس آبیار بعد از دومین ساخته‌اش «شیار ۱۴۳» به جمع نه‌چندان پرتعداد فیلمسازان زن شاخص سینمای ایران پیوست. آنچه شیار ۱۴۳را به اثری متفاوت تبدیل کرده بود، نگاه زنانه فیلمساز به مقوله دفاع ‌مقدس بود. تصویری از مادری که سال‌ها به انتظار فرزند به جبهه ‌رفته‌اش نشسته، همراه با مایه‌هایی پررنگ از احساسات‌گرایی، آنقدر قوت ملودراماتیک داشت که تدوین ضعیف فیلم و ساختار سینمایی نه‌چندان متناسبش خیلی توی ذوق نزند. مهم‌ترین امتیاز شیار ۱۴۳سوژه فیلم بود و در مرحله بعد بازی مریلا زارعی که عنان احساسات را در فیلم به‌دست می‌گرفت و تماشاگر را تا انتها با خود درگیر و همراه می‌کرد.

فصل تماشا

درحالی‌که به‌نظر می‌رسید آبیار در فیلم سومش کار دشواری در پیش رو دارد و دامنه انتظارها از او به‌شدت افزایش یافته، نمایش «نفس» در سی‌وچهارمین جشنواره فیلم فجر همه را غافلگیر کرد. فیلم بلندپروازانه نرگس آبیار، روایت بخش‌هایی از تاریخ معاصر ایران از دید یک دختربچه است؛ روایتی همراه با تخیل و در عین حال مستند که تصویری باورپذیر از دوران پرتب و تاب دهه۵۰ و اوایل دهه ۶۰ می‌سازد و مخاطب را کاملا با خود همراه می‌کند. نسخه جشنواره کمی طولانی بود و فیلم برای اکران عمومی کوتاه شد و به زمانی نزدیک به دو ساعت رسید که البته همین زمان هم برای فیلم‌های ایرانی که اغلب ۹۰ دقیقه‌ای هستند زیاد محسوب می‌شد. نفس به شکل دلپذیری فیلمی شخصی است؛ شخصی‌ترین فیلم کارنامه نرگس آبیار که در آن آنچه از کودکی به یاد دارد را با قصه و درام در هم آمیخته و در نهایت به ترکیبی از خاطره و داستان و تغزل رسیده است. درحالی‌که عده‌ای شیار ۱۴۳را به شعارزدگی متهم کرده بودند. در نفس بخشی از مهم‌ترین رخدادهای تاریخ معاصر ایران بدون دادن شعار روایت می‌شد.

نزدیک‌ترین تعبیری که منطبق با حال و هوای فیلم بود تشبیه آن به دفترچه خاطرات یک دختربچه بود که از دل انقلاب و جنگ روایت خود را بیان می‌کرد. نفس قصه‌گویی کلاسیک را کنار گذاشته و روایت غیرخطی‌اش را با خاطره‌گویی‌هایی همراه کرده که در آن هم ظرافت به چشم می‌خورد و هم جسارت؛ روایت زندگی خانواده‌ای فقیر که در خانه‌ای حوالی کرج زندگی می‌کنند. شخصیت اصلی فیلم دختربچه‌ای است به نام بهار(ساره‌سادات نورموسی) که پدرش غفور(مهران احمدی) راننده کامیون« کفش بلا» است و در آستانه انقلاب اخراج و و کاسبی خرده‌پا می‌شود. زندگی بهار با فرازونشیب‌های فراوانی مواجه می‌شود.

زندگی با مادر ناتنی غفور، افسرخانم/ ننه‌آقا(پانته‌آ پناهی‌ها)، تشویق‌هایی که از خانم معلم سپاهی‌دانش (گلاره عباسی) می‌شنود، رفتن به دیدار عمویش قدیر(سیامک صفری) در قم و مواجه با کولی- غربتی‌های هندی حاشیه‌نشین که رئیس‌شان ببری‌خان(جمشید هاشم‌پور) است و بعد، سفر به یزد و رفتن نزد خاله‌اش (مریم صادقی)، وقوع انقلاب و شروع جنگ تحمیلی که فیلمساز به آن در دل خرده‌روایت‌های زندگی بهار می‌پردازد. نفس به لحاظ کارگردانی و روایت چند گام از شیار ۱۴۳جلوتر و از آن جنس فیلم‌هایی است که در سینمای ایران کمتر ساخته می‌شود.


۵۰کیلو آلبالو

  •     کارگردان: مانی حقیقی
  •     بازیگران: ساعد سهیلی، هستی مهدوی‌فر، پژمان جمشیدی، آزاده صمدی، افسانه بایگان، فرهاد آئیش، علی صادقی، مونا احمدی، امید روحانی، بهنوش بختیاری، داریوش اسدزاده، هادی کاظمی، سیامک انصاری، ویشکا آسایش، سروش صحت، مهران غفوریان، نادر سلیمانی و مانی حقیقی 
  •     تهیه‌کنندگان: مصطفی شایسته و محمد شایسته

در فیلم «خوب، بد، جلف» ساخته پیمان قاسم‌خانی، مانی حقیقی نقش کارگردانی متعلق به سینمای هنری را بازی می‌کند که تهیه‌کننده او را به استفاده از پژمان جمشیدی و سام درخشانی که با سریال «پژمان» کارشان گل کرده، مجبور می‌کند. در نهایت هم مانی حقیقی آنقدر سرصحنه حرص می‌خورد که بر اثر سکته قلبی از دنیا می‌رود! با توجه به اغراق‌های مرسوم سینمای کمدی، پژمان جمشیدی و سام درخشانی در خوب، بد، جلف نقش بازیگرانی بی‌استعداد را بازی کردند و حضور آنها در فیلمی به کارگردانی مانی حقیقی هم قرار بود به مجموعه‌ای از موقعیت‌های کمدی بینجامد.

فصل تماشا

شوخی‌هایی که از دل تضاد میان ایده‌‌آل‌های مانی حقیقی کارگردان و پژمان و سام درخشانی بیرون می‌آمد هم در نهایت بامزه و مفرح بود. فقط نکته اینجا بود که در عالم واقعیت و بدون اجبار و اصرار، مانی حقیقی با پژمان جمشیدی فیلم ساخته بود؛ آن هم فیلمی که از ابتدا قرار بود تجاری و به‌اصطلاح؛ «بفروش» باشد و مجموعه‌ای از بازیگران آثار طنز هم در آن بازی کرده بودند؛ فیلم ۵۰کیلو آلبالو که پس از اکران موفق در نوروز ۹۵با یک سال تأخیر، سرانجام سر از شبکه نمایش خانگی درآورد. کارگردانی کمدی شلوغ و بازاری از جنس ۵۰کیلو آلبالو پس از فیلم روشنفکرانه «اژدها وارد می‌شود» روحیه افراط و تفریطی مانی حقیقی را به خوبی نمایان می‌کند.

نوه ابراهیم گلستان و فرزند نعمت حقیقی و لیلی گلستان کارش در سینما را با فیلم اکران نشده «آبادان» شروع کرد و بعد با «کنعان» و «پذیرایی ساده» نشان داد که علاقه‌ای به طی‌کردن مسیرهای قبلا پیموده شده را ندارد و دنبال ایده‌های تازه و متفاوت است. در اژدها وارد می‌شود مانی حقیقی نشان داد که به‌عنوان کارگردان در خلق فضای مؤثر سینمایی رشد و ارتقای قابل‌توجهی کرده و حتی کسانی که چندان موافق فیلم نبودند  یا چیز زیادی از آن سر در نیاورده بودند در اینکه اژدها وارد می‌شود، فضای غریب و کارگردانی مسلطی دارد تردیدی نداشتند. شاید کمتر کسی فکر می‌کرد مانی حقیقی پس از ساخت بهترین اثر کارنامه‌‌اش، سراغ فیلمی از جنس ۵۰کیلو آلبالو برود؛ یک کمدی تجاری با تمام عناصر و نشانه‌های سینمای عامه‌پسند که امکان نمایش و عرضه آنها در سینمای ایرانی وجود داشته است.

ماجرای ساختن فیلم تجاری خوش ساخت هم خیلی با حال وهوای ۵۰کیلو آلبالو منطبق نمی‌شود و برخی از نوعی خودآگاهی روشنفکرانه و هجو فیلمفارسی در فیلم سخن به میان آوردند که در این خصوص جز در لحظاتی، نمی‌شود مصداقی از آن در ۵۰کیلو آلبالو یافت و ارائه کرد. فیلم پر است از تیپ‌های نمایشی و انواع و اقسام حادثه و اتفاق؛ به‌گونه‌ای که در تمام مدت تماشای آن مخاطب کاملا سرگرم می‌شود. حال اینکه نام این جنس سرگرمی را چه می‌شود گذاشت خود داستانی دیگر است. تماشای ۵۰کیلو آلبالو از منظر پیشنهادی که کارگردانش از منتهی‌الیه جریان روشنفکری، به سینمای عامه‌پسند می‌دهد، در نوع خود جالب توجه است؛ جالب توجه از این نظر که پیشنهاد مانی حقیقی روشنفکر، تفاوتی با آنچه در گذشته‌ها امثال سیامک یاسمی و رضا صفایی عرضه می‌کردند، ندارد.


هلن

  •     کارگردان و تهیه‌کننده: علی‌اکبر ثقفی
  •     بازیگران: روشنک گرامی، پژمان بازغی، امین حیایی، هوتن شکیبا، ستاره پسیانی و ‌رؤیا نونهالی

علی‌اکبر ثقفی اواسط دهه ۷۰ فیلم «جان سخت» را با بازی مجید مظفری جلوی دوربین برد. فیلمی که قرار بود ابوالفضل پورعرب بازیگر اصلی آن باشد، ولی در دقیقه۹۰، پورعرب که در آن سال‌ها بسیار پرمخاطب بود، جای خود را به مظفری داد. جان‌سخت به‌عنوان فیلمی حادثه‌پرداز نشانی از موفقیت را به همراه نداشت و چند سال بعد ثقفی سراغ سوژه‌ای رفت که به‌نظر می‌رسید به گیشه‌ای تضمین‌ شده خواهد رسید. در اوج موفقیت‌های تیم فوتبال پرسپولیس و قهرمانی‌های پیاپی این تیم با مربیگری علی‌پروین، ثقفی فیلم فوتبالیست‌ها را با بازی پروین، حمید استیلی، افشین پیروانی و چند بازیکن دیگر تیم سرخ‌پوش پایتخت، جلوی دوربین برد. نتیجه کار البته آنقدر ضعیف بود که فیلم برخلاف پیش‌بینی‌های اولیه نتوانست به فروش قابل‌قبولی دست یابد. ثقفی پس از شکست فوتبالیست‌ها، یک‌دهه را به سکوت گذراند و پس از آن هم ترجیح داد در کسوت تهیه‌کننده در کنار پسرش امیرحسین ثقفی بایستد.

فصل تماشا 

با فیلم‌های «مرگ کسب و کار من است» و «همه‌‌چیز برای فروش» امیرحسین ثقفی به‌عنوان استعدادی تازه در سینمای اجتماعی ایران مطرح شد و البته فیلم سوم این کارگردان با عنوان «مردی که اسب شد» آنقدر فرم‌گرا بود که کمتر کسی توانست با آن ارتباط برقرار کند.با این حال، همکاری پدر و پسر در فیلم «هلن» شمایلی تازه یافت. این‌بار امیرحسین ثقفی فیلمنامه‌ای اجتماعی برای پدرش نوشت تا علی‌اکبر ثقفی پس از ۱۵سال دوری از فیلمسازی روی صندلی کارگردانی بنشیند.

 هلن یک درام اجتماعی تلخ است که به لحاظ فضا و حال‌وهوا یادآور سینمای خیابانی سال‌های دور است. همانطور که از نام فیلم برمی‌آید، با اثری زن‌محور مواجهیم. هلن (روشنک گرامی) دختر جوانی است که زندگی نابسامانی دارد. مادرش نسرین (رویا نونهالی) سال‌ها پیش از همسرش جدا شده و حالا با مردی کم‌سن و سال‌تر از خود با نام فرهاد (امین حیایی) زندگی می‌کند. هلن حاضر به زندگی با مادرش نیست و خرج خودش را از راه فروش داروهای لاغری به داروخانه‌ها درمی‌آورد. نگین (ستاره پسیانی) دوست صمیمی هلن است. هلن که قصد ازدواج با اشکان (هوتن شکیبا) برادر نگین را دارد برای فرار از بن‌بست زندگی حاضر به مهاجرت شده و از اینجا پای یک قاچاقچی به نام بابی (پژمان بازغی) به ماجرا باز می‌شود. برخلاف بسیاری از فیلم‌های سینمایی که در آنها شاهد خط قصه پررنگی نیستیم در فیلم هلن مشخص است که فیلمساز کوشیده تا در فیلمش حفره‌های روایتی وجود نداشته باشد.

  از میان سه فیلمی که تاکنون علی‌اکبر ثقفی کارگردانی کرده، هلن با فاصله، بهترین آنهاست. فیلمی که در اکران عمومی هم در موعد نامناسبی به نمایش درآمد و هم اینکه در کنارش «خوب، بد، جلف» به‌عنوان یک کمدی جذاب حضور داشت. به همین دلیل هلن در اکران عمومی کمتر دیده شد. برای فیلم‌هایی از این جنس که در اکران مهجور واقع می‌شوند، شبکه نمایش خانگی می‌تواند فرصتی مناسب برای بهتر دیده‌شدن باشد. هرچند به‌نظر می‌رسد فیلمی چون هلن کمی دیر ساخته شده و چنین اثری با این حال‌وهوا تماشاگران دهه۷۰را بهتر می‌توانست جذب کند. فضایی که فیلم بر آن تکیه دارد، سال‌هاست در کمتر فیلمی به‌چشم می‌خورد و شاید بتوان گفت واقع‌گرایی اجتماعی هلن کمی کهنه است.

شاهین مالت

  • کارگردان: جان هیوستن.
  • بازیگران: همفری بو‌گارت، مری آستور، گلادیس جورج، پیتر لوره(لوری)، لی پاتریک، سیدنی گرین استریت و والتر هیوستن.
  • سال ساخت: ۱۹۴۱

جان
هیوستن در نخستین فیلم بلند سینمایی‌اش که آن را براساس رمانی از دشیل همت
کارگردانی کرد یکی از بهترین نوآوری‌های تاریخ سینما را خلق کرده است.
فیلمسازی که از سوی منتقدان کارگردان مولف نامیده نمی‌شد و اندرو ساریس
منتقد سرشناس آمریکایی در رده‌بندی کارگردان‌هایش او را در فهرست «کم‌قدرتر
از آنچه به‌نظر می‌رسند» قرار داده، دست‌کم در ابتدا و انتهای کارنامه
بلندش در اندازه‌های فیلمسازی بزرگ ظاهر شده است. در ابتدای دهه۴۰ هیچ‌کس
انتظار نداشت «شاهین مالت» فیلم برجسته‌ای از کار درآید. هیوستن جوان که
قبلا فیلمنامه‌نویس بود در نخستین تجربه کارگردانی‌اش کم‌تجربه به‌نظر
می‌رسید. بوگارت هم هنوز در قامت ستاره ظاهر نشده بود.

فصل تماشا

تنها
بخت هیوستن جوان این بود که به‌عنوان نویسنده آنقدر موفق ظاهر شده بود که
برادران وارنر در مرحله فیلمنامه و انتخاب داستان دشیل همت دخالتی نداشته
باشند. هیوستن با اعتماد ‌به نفسی کم‌نظیر جورج رافت ستاره تابناک آن
سال‌های هالیوود را کنار گذاشت و بوگارت را انتخاب کرد که پیش از آن عمده
شهرتش را مدیون نقش منفی‌هایش بود. شاهین مالت داستان معمایی‌اش را با
مهارت تمام تعریف می‌کند و در خلق کارآگاهی تلخ‌اندیش بخشی از اسطوره
بوگارت را ترسیم می‌کند. بسیاری از کاراکترهای فیلم سویه اصلی شخصیت‌شان را
پنهان کرده‌اند که در راس آنها مری آستور قرار دارد که مقدمه‌ای به حضور
تیپ خاص زن فریبکار بر آثار نوآر شد. فیلمبرداری سیاه و سفید فیلم درخشان
است و به‌نظر می‌رسد همه بازیگران در نهایت دقت انتخاب شده‌اند. در شبکه‌ای
پیچیده از فریب و جنایت مجسمه‌ای به نام شاهین مالت به سرقت می‌رود.
ماموریت سام اسپید با بازی بوگارت یافتن این مجسمه و حل معماست. در این
مسیر اسپید تجربه‌ای را از سر می‌گذراند که در انتهای فیلم دیگر آن کارآگاه
سرد و به‌ظاهر بی‌تفاوت نیست که حرفه‌ای‌گری مهم‌ترین مساله‌اش است. به
تعبیری قهرمان هیوستن در انتهای شاهین مالت طعم بیهودگی و شکست را با تمام
وجود می‌چشد. 


منبع: برترینها

حیوان خواری؛ نگاه فلسفی به تغذیه

مجله جهان کتاب – محمد زین الدین:

  • جاناتان سفران فوئر، ترجمه ثمین نبی پور، تهران: مثلث، ۱۳۹۵، ۳۱۸ ص. ۲۳۰۰۰ ریال

چندی پیش، کاریکاتوری را در یکی از شبکه های اجتماعی با دوستانم به اشتراک گذاشتم. تصویری از گاوی قوی هیکل و خشمگین که پیش بند خونین قصابی بسته بود و با ساطور پشت کنده قصابان مشغول تکه کردن گوشت بود. شاید به نظرتان این تصویر خنده دار بیاید، اما آنچه موجب ناخوشنودی دوستانم شد و ارسال پیام های شکایت آمیز و اعتراضی به من، تصویر دردناک انسان های سلاخی شده ای بود که در دکان آن گاو قصاب به قناره کشیده شده بودند.

اغلب دوستان معترض و خشمگین با این استدلال که تصویر به شدت خشن و بی رحمانه و شبیه به یک کابوس است، از من خواستند که آن را حذف کنم. گرچه در نهایت به احترام آنها کاریکاتور را از صفحه ام برداشتم اما این سوالم بی جواب ماند: چرا وقتی حیوانات را در همین وضعیت می بینیم، احساس ناراحتی یا خشم نمی کنیم؟

حیوان خواری؛ نگاه فلسفی به تغذیه

شاید ساده ترین پاسخ به این سوال این است که ما انسانیم و آنها حیوان! اما آیا انسان بودن به ما این اجازه را می دهد که هر بلایی می خواهیم بر سر بقیه موجودات این کره خاکی بیاوریم؟! مگر نه این که انسان هم گونه ای از حیوانات است که توانسته به اتکای هوش برترش بر جهان تسلط یابد؟! پس اگر بر فرض، روزی بر روی زمین موجوداتی باهوش تر از ما پیدا شوند، به آنها حق می دهیم که ما را سلاخی و از گوشت مان تغذیه کنند؟!

این گونه پرسش ها را می توان زمینه ساز پدید آمدن کتابی به نام «حیوان خواری» به قلم جاناتان سفران فوئر دانست. این نویسنده آمریکایی و دانش آموخته فلسفه را پیش از این با رمان کوچک و خواندنی «حال همه مان خوب بود» می شناختیم. رمانی که بر اساس آن، فیلمی دیدنی و جذاب با عنوان «فوق العاده بلند و بیش از اندازه نزدیک» ساخته شده است.

اما «حیوان خواری» یک داستان نیست. کتابی در مدح گیاه خواری هم محسوب نمی شود. یعنی مجبور نیستید مدام درباره فواید خوردن کلم بروکلی بخارپز و قارچ کبابی بشنوید و به این موضوع ایمان بیاورید که پونه کوهی منبعی سرشار از کلسیم است، حتی بیشتر از جگر گوسفند. «ناتوانی فوئر در پاسخگویی به این پرسش فرزندش که چرا بعضی از حیوانات را می خوریم و بعضی را نه، او را به جستجو در سنت های گوناگون تغذیه و داستان های مرتبط با آن واداشت.»

این کتاب که با ترجمه ای روان و خوشخوان منتشر شده است، یکی از پرفروش ترین آثار غیر داستانی سال های ۲۰۰۹ و ۲۰۱۰ و مورد تحسین روزنامه های آمریکایی محسوب می شود. اثری که کوشیده با رویکردی فلسفی به موضوع تغذیه انسان بپردازد و چنان مورد استقبال قرار گرفته است که به قول روزنامه لس آنجلس تایمز، جاناتان سفران فوئر را در کنار بزرگ ترین فیلسوفان جهان می نشاند. او این اثر را با روایتی از مادربزرگش، که یکی از جان به در بردگان جنگ جهانی دوم است، درباره آشپزی شروع می کند و در ادامه به تحلیل و بررسی حقوق حیوانات می پردازد.

حیوان خواری؛ نگاه فلسفی به تغذیه

اما تنها به ایده پردازی در زمینه حیوان خواری بسنده نمی کند. او برای نوشتن این کتاب روزها و ماه ها با کشتی های صیادی سفر کرده، از مراکز پرورش مرغ و کشتارگاه ها بازدید می کند.

نویسنده بر اساس یافته های خود به بحث بر سر «بهترین روش زندگی بر سیاره زمین» می پردازد و رساله تحلیلی خود را بر دیدگاه امانوئلا چنامی اسپادا، روانشناس ایتالیایی استوار می سازد که می گوید: «انسان انگاری خطری است که باید به جان بخریم. چون باید از تجربه های انسانی خودمان برای پاسخ به پرسش ها درباره تجربه های حیوانات استفاده کنیم. تنها درمان ممکن (برای انسان انگاری) نقد مداوم تعاریف مان است تا بتوانیم پاسخ های درخور برای پرسش های مان پیدا کنیم.»


منبع: برترینها

بازیگر بتمن در فیلم کارگردان جوان ایرانی

به گزارش ایسنا به نقل از هالیوود ریپورتر، این فیلم که اولین محصول مشترک سینمای ایران و هالیوود محسوب می‌شود، از عوامل و بازیگران آمریکایی، ایرانی و اهل خاورمیانه بهره می‌برد و «وال کلیمر» بازیگر آمریکایی که به این پروژه سینمایی پیوسته سابقه بازی در فیلم‌هایی چون «تاپ گان»، «بتمن برای همیشه»، «مخمصه»، «سنگ قبر» و چندین فیلم موفق دیگر را در کارنامه دارد.فیلم کمدی «فرزند اول» درباره یک زوج تازه ازدواج کرده به نام «بِن» متولد ایران و «کیت» متولد آمریکاست که در کالیفرنیا زندگی می‌کنند، اما زمانی که قرار است اولین فرزند آنها متولد شود هر دو خانواده در کنار هم قرار می‌گیرند که این موضوع اتفاقات عجیبی را رقم می‌زند؛ چرا که حمید پدر «بن» یک سیاستمدار ایرانی و ضدآمریکایی است و «بایدن» پدر «کیت» که نقش آن را «وال کلیمر» بازی می‌کند نیز یک سیاستمدار تندروی آمریکایی است.

علی عطشانی سینماگر ایرانی که کارگردانی این فیلم را بر عهده دارد پیش از این ساخت فیلم‌هایی چون «تلفن همراه رئیس‌جمهور»، «یادم تو را فراموش»، «پوست موز»، «آقای الف» و «نقش نگار» را بر عهده داشته است و فیلم «پارادیس» از او محصول مشترک سال ۲۰۱۶ بین ایران و آلمان بود.کمپانی «LA Independent Film and Entertainment» تهیه‌کنندگی این فیلم را بر عهده دارد و نگارش فیلم‌نامه «فرزند اول» نیز بر عهده «سم خوزه»، «طارق ذهدی» و مهدی علی‌میرزایی است.فیلمبرداری «فرزند اول» قرار است از ماه اوت در لس‌آنجلس آغاز شود و سایر عوامل فیلم نیز به زودی معرفی می‌شوند.


منبع: بهارنیوز

شهرام ناظری :سخت گیرها بین اهالی موسیقی فاصله انداخته است

مستند دف به روایت استاد بیژن کامکار با حضور چهره های مطرح موسیقی و سینما در آمفی تئاتر روزنامه ایران به نمایش در آمد.

به گزارش ایران، در این مستند بیژن کامکار به زبان کردی تاریخچه، نحوه ساخت دف و زادگاه این ساز و شرایطی که این ساز در موسیقی ایران دارد را بیان کرد.

بیژن کامکار استفاده از دف را برای نخستین بار در بین دراویش قادری بیان کرد و گفت : درست ترین ریتم ها هم در حال حاضر در خانقاه ها توسط دراویش  برای دف استفاده می شود.

کامکار دف را سازی کاربردی بیان کرد که در تمام موسیقی های سنتی و پاپ و سمفونی هنوز استفاده می شود و به دلیل محدودیت هایی که برای سازهای دیگر بوده این ساز توانسته جایگاه و اصالتش را هنوز در بین موسیقی هایی که این روزها شنیده می شود داشته باشد.

استاد شهرام ناظری دیگر میهمان این برنامه   خانواده کامکارها را جز اصیلترین و با عشق ترین خانواده ها بیان کرد که با وجود محدودیت ها و حب و بغض هایی که به موسیقی شده هنوز عشق در وجودشان دیده می شود و این ساز را زنده نگه داشتند و تنگناها و مشکلاتی که این روزها به موسیقی و اهل این هنر شده مانعی برای کنار گذاشتن و بی توجهی آنها به ساز دف نشده است .

وی دف را جزئی از وجود خود و خانواده کامکارها بیان کرد و گفت: ما با ساز دف بزرگ شدیم و دف باعث شد این دوستی و رفت و امدها با این خانواده با گذشت سالیان سال حفظ شود و از بین نرود.

ناظری اسطوره هایی چون بیژن کامکار که این سال ها با وجود جفا و محدودیت سوختند و مخالف جریان آب حرکت کردند را سرمایه های بی بدیلی بیان کرد که می توانند سرمشق خوبی برای جوان هایی باشند که این روزها به موسیقی روی آورده و چراغ کم سوی موسیقی را روشن نگه داشته اند.

استاد ناظری بیژن کامکار را اسطوره ای در حوزه موسیقی دف بیان کرد که عشق به ساز دف در وجودش حک شده و سال ها با عشق به این ساز زندگی کرده و با تمام مشکلات و تنگناها عشق به این ساز هنوز در وجودش می جوشد.

استاد ناظری سخت گیری هایی  که به اهل موسیقی شده را عامل مهم  برای دور شدن هنرمندان موسیقی از یکدیگر  بیان کرد که این محدودیت ها و سخت گیری ها صدمات جبران ناپذیری را به اهل موسیقی وارد کرده که مهم ترین آن دور شدن و قطع دوستی بین اهالی موسیقی شده است.

ناظری ادامه داد :خوشبختانه با تمام مشکلات و بیماری هایی که تنگناها به بنده و دیگر دوستان اهل موسیقی وارد کرده هنوز عاملی نشده تا ما از خانواده اصیل کامکار دور شویم و هنوز دورهمی هایی که در دوران جوانی با هم داشتیم حفظ شده است.

استاد ناظری با خنده به قلبش اشاره می کند که تا با حال دوبار آن را عمل کرده و دلیل آن هم عشق به موسیقی و فشارهایی که برای این کار تحمل کرده و سخت گیری ها و سختی هایی که این روزها نسبت به موسیقی می شود سلامتی هنرمندان را به خطر انداخته است.

پشنگ کامکار برادر بیژن کامکار نیز سفارشی کارکردن برای یک موضوع را بسیار سخت دانست و فیلم مستند دف به روایت بیژن کامکار هم از نظر سینمایی هم از نظر موسیقی بسیار جذاب و دیدنی بود که به شناخت دف به شنونده کمک بسیار می کند.

تجدد همسر بیژن کامکار حس شنیدن صدای دف را به  حس شنیدن اذان موذن زاده تشبیه کرد که با شنیدن صدای دف قلب جا کن می شود و روح به سوی ملکوت به پزواز در می اید.

همسر بیژن کامکار زحمتی که همسرش برای ساز دف کشیده را غیر قابل وصف بیان کرد و گفت : زمانی که بعد از کنسرت ها با دست هایی زخم و تاول زده به خانه می آمد من با آب نمک آنها را مداوا می کردم. کار سنگینی که هر کسی قادر به انجام آن نبوده و استاد کامکار به تنهایی با تمام محدودیت ها به حفظ و گسترش ساز دف بدون خستگی ادامه داده و می دهد.

عبدالحسین مختاباد خواننده سنتی  فضای فیلم را نشان دهنده رباط موسیقی و دف دانست که هر جا که ساز را برای موسیقیدان حرام اعلام کردند و محدودیت قایل شدند اهل هنر با تمام فشارها کارشان را به نحو احسن انجام دادند به طوری که نظیر آن ساخته نشده و فشارها و محدودیت ها عاملی نشده تا موسیقیدان تسلیم شوند و دست از کار بکشند.

مختاباد ادامه داد :هر سازی در ایران به نام یک هنرمند ثبت شده و ساز دف هم به نام بیژن کامکار به ثبت رسیده است.

داوود آزاد فیلم دف به روایت بیژن کامکار را از آن جهت که یک فیلم برای یک ساز  ساخته شده بسیار ارزشمند دانست و گفت :اگر این روزها ساز دف شلوغ ترین کلاس ها را دارد و در تمام خانه ها دف وجود دارد بخاطر نقش ارزنده و درخشانی بوده که بیژن کامکار برای حفظ دف کرده است.

بهشتی رییس پژوهشگاه میراث فرهنگی نیز با بیان اینکه دف تا به حال پناهگاهی به جز کردستان به خود ندیده است و دلیل آن هم وجود فضای عرفانی است که دروایش برای دف به وجود آوردند.

صانعی مقدم یکی از سینماگرانی که در اکران این فیلم مستند حضور داشت هم تلفیق خوب فیلم را از آن جهت که هم جنبه اطلاع رسانی داشت و از سویی به خوبی تاریخچه و ویژگی های فرهنگی و هنری بیان شده بود را کار موفقی خواند و گفت :  در معرفی دف هیچ مطلبی جا نیفتاده و مستند به دلیل خوش ساخت بودن تمام جنبه های یک مستند خوب را داشت و به طرز نجیبانه ای روایت دلنشین از دف به نمایش در آمد.

حجت الاسلام دعایی مدیر عامل روزنامه اطلاعات یکی دیگر از مهمانانی بودکه در اکران فیلم حضور داشت و درباره تحریمی که در حوزه موسیقی صورت گرفته گفت :انصاف نیست که تحریم موسیقی را به انقلاب و امام راحل نسبت دهید تسامح و روشن بینی امام خمینی در تمام مسایل مخصوصا حوزه موسیقی مشهود است و مستندات بسیاری در این زمینه وجود دارد که از جمله آن نواختن سورد ای مطهر با انواع و اقسام سازها در حضور ایشان بود .


منبع: عصرایران

جزئیات اولین محصول مشترک سینمای ایران و هالیوود

«وال کلیمر» ـ بازیگر آمریکایی ـ به جمع بازیگران فیلم کمدی «فرزند اول» به کارگردانی علی عطشانی پیوست.

به گزارش ایسنا به نقل از هالیوود ریپورتر، این فیلم که اولین محصول مشترک سینمای ایران و هالیوود محسوب می‌شود، از عوامل و بازیگران آمریکایی، ایرانی و اهل خاورمیانه بهره می‌برد و «وال کلیمر» بازیگر آمریکایی که به این پروژه سینمایی پیوسته سابقه بازی در فیلم‌هایی چون «تاپ گان»، «بتمن برای همیشه»، «مخمصه»، «سنگ قبر» و چندین فیلم موفق دیگر را در کارنامه دارد.

فیلم کمدی «فرزند اول» درباره یک زوج تازه ازدواج کرده به نام «بِن» متولد ایران و «کیت» متولد آمریکاست که در کالیفرنیا زندگی می‌کنند، اما زمانی که قرار است اولین فرزند آنها متولد شود هر دو خانواده در کنار هم قرار می‌گیرند که این موضوع اتفاقات عجیبی را رقم می‌زند؛ چرا که حمید پدر «بن» یک سیاستمدار ایرانی و ضدآمریکایی است و «بایدن» پدر «کیت» که نقش آن را «وال کلیمر» بازی می‌کند نیز یک سیاستمدار تندروی آمریکایی است.

علی عطشانی سینماگر ایرانی که کارگردانی این فیلم را بر عهده دارد پیش از این ساخت فیلم‌هایی چون «تلفن همراه رئیس‌جمهور»، «یادم تو را فراموش»، «پوست موز»، «آقای الف» و «نقش نگار» را بر عهده داشته است و فیلم «پارادیس» از او محصول مشترک سال ۲۰۱۶ بین ایران و آلمان بود.

کمپانی «LA Independent Film and Entertainment» تهیه‌کنندگی این فیلم را بر عهده دارد و نگارش فیلم‌نامه «فرزند اول» نیز بر عهده «سم خوزه»، «طارق ذهدی» و مهدی علی‌میرزایی است.

فیلمبرداری «فرزند اول» قرار است از ماه اوت در لس‌آنجلس آغاز شود و سایر عوامل فیلم نیز به زودی معرفی می‌شوند.


منبع: عصرایران

ملودی‌هایی که در خاطره‌ها ثبت است

به گزارش  ایرنا، در مراسم تجلیل از انتظامی که سه شنبه شب در تالار سوره حوزه هنری با حضور هنرمندان و سینماگران سرشناس شکل گرفت حمید حامی خواننده پاپ دو قطعه از سمفونی ایثار را که توسط انتظامی ساخته شده است به صورت زنده اجرا کرد.مسعود جعفری جوزانی کارگردان سینما در این مراسم گفت: ساخت موسیقی برای فیلم کار دشواری است، مجید انتظامی همه حس و وجود خود را ذره ذره در فیلم می دمد، مجید از مردم نبریده است، وقتی می خواهیم از یک فرهنگ سخن بگوییم فقط از ترافیک و مشکلات نگوییم، به ستاره های آسمان آنجا نیز بنگریم.

**ستون موسیقی و سینما
حسام الدین سراج خواننده موسیقی اصیل نیز اظهار داشت: من از مجید اتنظامی اخلاقمداری، صبر، متانت ومهربانی آموختم. بزرگترین ویژگی یک هنرمند غیر از اینها، هوشمندی است. انتخاب های مجید انتظامی عالی است چرا که امروز همه نسبت به او خوشبین هستند. او ستون سینما و موسیقی شده است. من از او ارتباط مهربانانه و احترام به همسر را آموختم.

**کارکرد موسیقی انتظامی جمع کرده همه سلیقه ها است
امین صادق محمدی ، کارگردان مستند ‘ابوایست’که در واقع روایت زندگی مجید انتظامی است گفت: بزرگترین مشکل این بود که خود استاد نمی خواست این مستند ساخته شود، از گلنوش انتظامی (دختر استاد) تشکر می کنم که اگر لطف وی نبود کار به اینجا نمی رسید، استاد قدردان تواضع شما هستم.محمدی اضافه کرد: میخواهم عبارت کوتاهی در مورد مجید انتظامی بگویم، طیف های مختلف با سلیقه های متعدد اینجا حضور دارند استاد انتظامی کارکرد موسیقی شما همین است که همه ما را کنار هم جمع می کند.گوهر خیراندیش، باشه آهنگر، علی رویین تن، باکیده، محمد سریر، پوران درخشنده، جمال شورجه، مهدی کرم پور، کامران ملکی، هوشنگ کامکار، ابهری، محمدحسین مهدویان و اکرم محمدی و محسن مومن شریفی رییس حوزه هنری از جمله حاضر در این مراسم بودند. مجید انتظامی ۷۰ ساله آهنگساز، نوازنده و مدرس موسیقی است و تاکنون برای ۸۰ اثر سینمایی از جمله بای سیکل ران، روز واقعه، آژانس شیشه‌ای ، دیوانه‌ای از قفس ، سفر سنگ، آخرین بازمانده ، زرد قناری و بوی پیراهن یوسف، موسیقی متن نوشته ‌است.انتظامی موسیقی را نزد ثمین باغچه بان و کمال پورتراب و در کنسرواتوار برلین آموخت.مجید انتظامی در سال ۸۹ به عنوان چهره ماندگار معرفی شد و سال ۹۳ به عنوان جهادگر عرصهٔ فرهنگ و هنر نشان افتخار دریافت کرد.او فرزند عزت‌الله انتظامی ملقب به آقای سینمای ایران و همسر آذرنوش صدر سالک نوازنده چنگ، پیانو و مدرس موسیقی است.

**میوه هیچگاه از درختش دور نمی ماند
لوریس چکناواریان نیز برای گفتن جملاتی کوتاه درباره مجید انتظامی بالای سن آمد و گفت: شما آهنگساز بسیار خوبی هستید و خدمت خوبی به دنیای موسیقی کرده اید، خانواده شما همه هنرمند هستند همانطور که میوه هیچگاه از درختش دور نمی ماند.محمد علی باشه آهنگر کارگردان ایرانی نفر بعدی بود که به جایگاه دعوت شد، او گفت: افتخار می کنم عکسی را با استاد گرفتم که خاطره من خواهد بود. در دانشکده سینما و تاتر درس می خواندم که موسیقی های فیلم شما به من انگیزه داد.

**ملودی هایی که در خاطره ها ثبت است
وی گفت: هر چند بسیاری از فیلمنامه هایی که نوشتم ساخته نشد اما شما و موسیقی شما باعث شد ما به سینما برویم.باشه اظهار داشت: شما و سینمای ایران رابطه دو طرفه داشتید. بسیاری از تماشاگران نام عوامل فیلم را نمی دانند اما ملودی های احساسی موسیقی های شما، در خاطره ها ثبت است.
این کارگردان با بیان اینکه امروز در فیلم های مستند و کوتاه از موسیقی های مجید انتظامی بسیار استفاده می شود، ادامه داد: برای استاد عزت الله انتظامی (پدر مجید انتظامی) دعا می کنم، شما میوه نیستید یک درخت تنومندید که ما به شما افتخار می کنیم.محمد سریر آهنگساز موسیقی سخنران بعدی بود که او نیز گفت: موسیقیِ بزرگترین و ماندگارترین فیلم ها اثر استاد بوده است. عزت الله انتظامی پدر او سایه بلندی دارد و مشکل است از زیر سایه وی کسی بتواند به عنوان فرزند، خود را برجسته تر در حوزه موسیقی نشان دهد. بسیاری از بزرگان اینگونه هستند اما مجید انتظامی از درون این سایه بلند شد و با آثار خود استقلال و وجهه مستقلی در موسیقی متن فیلم بروز داد.سریر ادامه داد: موسیقی ای که در زندگی بسیاری از ما و برنامه های رادیویی سینمایی وجود دارد و متوقف نمی شود آثار مجید انتظامی است. این استاد موسیقی اضافه کرد: موسیقی های انتظامی برای ما خاطره انگیز است، با وی حدود ۵٠ سال در عرصه موسیقی آشنا هستم و می دانم چقدر کار و تلاش کرده و همیشه آثار خود را با کیفیت خوب عرضه کرده است. امیدوارم آثار بیشتری را برای آیندگان برجای گذارد.

**می خواهم از حسرتم بگویم
سیدرضا میرکریمی دیگر کارگردان سینمای ایران به عنوان سخنران بعدی گفت: می خواهم اینجا از حسرتم بگویم که این سعادت را نداشتم با استاد مجید انتظامی کار کنم. وی ادامه داد: استاد انتظامی فردی چند وجهی، هم عمیق و هم آرتیست است، آدم خودخواهی نیست که فقط به خود و کارش فکر کند. در فعالیت های اجتماعی هم حضور دارد و نسبت به هم صنفان خود به عنوان هنرمندی برجسته تعهد اجتماعی دارد. من با موسیقی های شما خاطرات بسیاری دارم و امیدوارم اجازه دهید با هم کار کنیم.هوشنگ کامکار دیگر آهنگساز برجسته نیز جملاتی در مورد مجید انتظامی گفت: من از جوانی در دانشکده هنرهای زیبا تحصیل می کردم، استاد انتظامی از بهترین نوازندگان آباوی ارکستر سمفونیک بود، در آن مقطع حضور و نوازندگی در ارکستر سمفونیک به راحتی ممکن نبود.
کامکار افزود: شیوه کار او با ایده های من مطابقت دارد و من آثار این استاد را دوست دارم.وی با بیان اینکه موسیقی باید هویت ملی داشته باشد، ادامه داد: کسی که کارش دارای هویت ملی است، جایگاه خاصی دارد، آثارش بسیار با ارزش و مورد توجه است و هنگام اجرادر خارج از کشور مورد استقبال بسیاری قرار می گیرد.

**آقازاده هایی که هنر را جلا می دهند
مجری سپس کامران ملکی کارگردان، فیلم نامه نویس و بازیگر سینما و تلویزیون را به جایگاه دعوت کرد و او را سنگ صبور اهالی سینما نامید. ملکی نیز در سخنانی کوتاه گفت: من از طرف مدیر عامل خانه سینما اینجا حاضر شده ام، او به دلیل کسالت نتوانست در این مراسم شرکت کند.این کارگردان سپس اینگونه ادامه داد: آقازاده های سیاست خود را به سیاست میچسبانند اما آقازاده های هنر به هنر تجلی می بخشند. ملکی با بیان اینکه مجید انتظامی سالها ریاست کانون آهنگسازان ایران را برعهده داشت، یادآور شد: دوستان بسیاری که با وی کار کرده اند، علاوه بر خلق آثار او در حوزه موسیقی، می دانند که انتظامی در نوازندگی موسیقی تا چه حد تاثیر داشت. کمکی که انتظامی به موسیقی ایران کرده، تربیت نوازندگان چیره دست است.در آیین بزرگداشت امشب، حمید حامی خواننده موسیقی پاپ قطعه «آوای باران» و دو قطعه از سمفونی «ایثار» را اجرا کرد. او پیشتر با استاد انتظامی در سمفونی «ایثار» همکاری داشته است.این خواننده پس از اجرای خود گفت: استاد، ستاره درخشان و فخر موسیقی ایران است در مورد سابقه موسیقیایی من، همیشه اولین نامی که برده می شود، نام اوست.وی سپس از ناصر فرهودی صدابردار پیشکسوت موسیقی که به تازگی درگذشته و این مرحوم را دوست صمیمی استاد نامید، یاد کرد.گوهر خیراندیش دیگر سخنران این مراسم بود که او نیز گفت: دردانه هنر، امشب ستاره مجلس است. نمی دانستم من قابل هستم در خدمت شما باشم و در خدمت چنین عزیزی سخن بگویم.
این بازیگر سینما سپس از همسر انتظامی قدردانی کرد و افزود: او خود هنرمند است و دختر آنها که این شانس را داشتم در فیلم کوتاهش بازی کنم.

خیراندیش موسیقی انتظامی را کارکتری در کنار کارکترهای دیگر فیلم توصیف کرد و گفت: موسیقی او فاخر است، برای من امشب شبی فراموش نشدنی است.سیدضیاالدین دری کارگردان سینما نیز طی یادداشتی از حضور نداشتن خود در مراسم عذرخواهی کرد که مجری آن رابرای حاضرین خواند.سپس نوبت سخن به مجید انتظامی رسید. او گفت: هنرمندان بسیاری از دست می دهیم و بی سرو صدا از کنار موضوع عبور می کنیم. ما هنوز به بهای موسیقی پی نبرده ایم. ناصر فرهودی یکی از بزرگان صدای ایران بود، علیرضا خورشید فر و بسیاری دیگر نیز اینگونه بودند.وی پس از آن در حالی که می خواست از همسر خود قدردانی کند، اینگونه آغاز کرد؛ کسی که تمام این چهل سال …اما بغض امان سخن بیشتر نداد، دستانش در حالی که کاغذی در دست داشت شروع به لرزیدن کرد. انتظامی پس از لحظاتی ادامه داد: قدردان کسی هستم که تمام این سالها کنار من بود، پس از این جملات همسر او روی سن آمد و پس از تجلیل و اهدای لوح توسط حوزه هنری در کنار جمعی از هنرمندان پیشکسوت همچون لوریس چکناواریان و هوشنگ کامکار عکس یادگاری گرفتند.سپس مستند آبوایست که فیلم زندگی مجید انتظامی است به نمایش گذاشته شد.


منبع: بهارنیوز

دنیل کریگ سرانجام سکوتش را شکست

دنیل کریگ که پیش از این چهار بار در نقش مامور «۰۰۷» بر پرده سینما ظاهر شده است، به گمانه‌زنی‌ها درباره جیمز باند بعدی پایان داد.او سه‌شنبه به برنامه استیون کولبرت رفت و در گفت‌وگو با مجری سرشناس برنامه‌های گفت‌وگو محور خبر حضورش در نقش جیمز باند را تایید کرد. پیش از این نشریاتی مانند نیویورک تایمز و گاردین از حضور او در این نقش خبر داده بودند. کریگ در گفت‌وگو با کولبرت اعلام کرد که برای آخرین بار در این نقش ظاهر خواهد شد. او در این باره گفت: «دوست دارم در اوج از نقش بیرون روم و بیش از این نمی‌توانم صبر کنم.»
جالب است که او پیش از حضور در برنامه کولبرت به رادیو بوستون گفته بود: «دوست ندارم خیالات شما را خراب کنم اما هنوز تصمیمی در این باره گرفته نشده است. اخبار زیادی درباره حضور من در نقش جیمز باند شنیده می‌شود اما هیچ چیز به صورت رسمی اعلام نشده است. من برای بالا بردن رقم قرارداد نیست که در پذیرفتن نقش تعلل می‌کنم، بلکه دلایل کاملا شخصی برای این کار دارم.»او در توضیح مصاحبه‌اش با رادیو بوستون به کولبرت گفت: «از همه افرادی که امروز در این باره با آن‌ها گفت‌وگو کردم عذرخواهی می‌کنم. می‌خواستم برای نخستین بار این خبر را به تو بدهم.»
«کازینو رویال» در سال ۲۰۰۶، نخستین بار کریگ را در قامت جیمز باند به جهانیان معرفی کرد. از آن پس او در فیلم‌های «ذره‌ای آرامش»، «اسکای فال» و «اسپکتر» در نقش جیمز باند ظاهر شد.او پس از بازی در فیلم «اسپکتر» اعلام کرد که دیگر در این نقش بازی نخواهد کرد و ترجیح می‌دهد به جای این کار با شیشه رگش را بزند. کریگ در توضیح اظهارنظر جنجالی‌اش درباره کناره‌گیری از این نقش گفت: «دلیلی برای عذرخواهی درباره آن نمی‌بینم. آن زمان تازه چند روز از پایان فیلمبرداری «اسپکتر»‌ گذشته بود و فردی از من پرسید که دوباره نقش را بازی می‌کنی که قطعا جواب من نه بود. البته به شکلی احمقانه پاسخ دادم.»قسمت بعدی سری فیلم‌های جیمز باند هنوز عنوانی ندارد و در مرحله پیش تولید است. زمان اکران فیلم نوامبر سال ۲۰۱۹ تعیین شده است.


منبع: بهارنیوز

ایجاد مفاهمه، مهمترین ویژگی صالحی

مرجان یگانه پرست- روزنامه بهار
حوزه فرهنگ و هنر، حوزه وسیعی از هنر‌های مختلف است که نیازمند  الزامات و برنامه ریزی‌های اساسی و همچنین با مسائل و معضلات بسیاری پیش روی خود مواجه است.  وزیر پیشنهادی فرهنگ و ارشاد دولت جدید علاوه بر ایجاد همگرایی در بین اهالی فرهنگ و هنر، با چالش بزرگ‌تری روبه‌رو است  که آن ایجاد مفاهمه و اشتراک بین اهالی فرهنگ با دیگر نهادهای کشوری می‌باشد و امید می‌رود بتواند مشکلات موجود را حل و این نهاد مهم را به اثرگذاری بهتر پیش ببرد. عبدا لرضا گرشاسبی، مدیر آمار، اطلاعات و آموزش معاونت امور فرهنگی در گفتگو با «بهار» از سوابق دکتر صالحی و اثراتی که وزیر پیشنهادی در عرصه فرهنگ و هنر می‌تواند داشته باشد، گفته است که در ادامه خواهید خواند.
***
 لطفا بفرمایید که وزیر پیشنهادی وزارت فرهنگ و ارشاد چقدر می‌تواند به رفع مشکلات و مسائل موجود در عرصه فرهنگ و هنر موثر باشد؟
در شرایط و وضعیتی که حوزه فرهنگ و هنر در آن قرار دارد و تغییرات مدیریتی که این وزارت خانه در چند سال اخیر با آن روبه‌رو شد. وزیر پیشین به دلیل لغو کنسرت‌ها و موارد مختلفی که بروز کرد،‌ترجیح داد که از مسئولیت کناره بگیرد و وزیر بعدی روی کار آمد. ما کماکان با مشکلات مختلفی در حوزه‌های تئاتر، سینما و دیگر حوزه‌ها مواجه هستیم. به نظرم مهمترین ویژگی دکتر صالحی این است که به دلیل سوابق و فعالیت‌هایی که در حوزه‌های مختلف از جمله حوزه و دانشگاه دارد، می‌تواند مفاهمه قابل توجهی در بین حوزه‌های مختلف فرهنگ و هنر ایجاد کند. ایشان به دلیل تحصیلاتی که در زمینه فلسفه دارند، با محیط آکادمیک و دانشگاهی آشنایی دارند و هم به دلیل سوابق حوزوی با فضا و دیدگاه حوزه بیگانه نیستند. این دو وجه در سابقه ایشان می‌تواند به انجام گفتگو و مفاهمه کمک کند و امید آن است که به فضای تلطیف شده‌ای دست یابیم و سوءتفاهمات و التهابات موجود در جامعه فرهنگ کاهش پیدا کند. امیدواریم که با حضور ایشان به اعتدالی در گفتگوهای فرهنگی برسیم.

شناخت ایشان از دو حوزه حوزه و دانشگاه به تجمیع آرا و دیدگاه‌ها کمک خواهد کرد و به گفته شما منجر به ایجاد مفاهمه خواهد شد اما فکر نمی‌کنید که در حوزه‌های مختلف فرهنگ و هنر نیاز به عملکرد قاطعانه‌تر و متعهدانه‌تری از سوی وزارت ارشاد هستیم؟ البته قاطعیتی که ناشی از رسیدن به مفاهمه است.
به نظرم در فضای کلی فرهنگ و هنر کشور، سهم وزارت ارشاد چندان وسیع نیست زیرا هم از نظر بودجه و هم از نظر دامنه تاثیر و ارتباط، سهم کمتری داریم، در نتیجه امکان عملیاتی ما را محدود می‌کند. از نظر جایگاه فکری هم ارشاد متکی و متعهد به برنامه‌های بالادستی است و تنها در چارچوب خاصی می‌تواند عمل کند. شاید لازم باشد که محدوده عملکرد وزارت ارشاد را دقیق‌تر‌ترسیم کنیم بعد انتظارات مان را براساس این محدوده و امکانات دنبال کنیم. اختیارات و وظایفی که اکنون بر عهده وزارت ارشاد است، کوچکتر از فضایی است که در دست سایر بخش‌های فرهنگی قرار داده شده است. تاثیر صدا و سیما به مراتب خیلی بیشتر از وزارت ارشاد است اما انتظاری که در اذهان عمومی از ارشاد می‌رود، بیشتر است. به طور مثال در اشاعه فرهنگ حجاب، همه متولی اصلی را ارشاد می‌دانند، در حالی که مگر ارشاد چقدر می‌تواند در این زمینه اثرگذاری کند؟ این وزارت خانه در مقایسه با تاثیر تلویزیون نیست.

 اینکه صدا و سیما از دامنه تاثیر وسیع‌تری با مخاطب برخوردار است، شکی نیست اما فراموش نکنیم که وزارت ارشاد یک نهاد تصمیم گیرنده و قانون گذار است و در نتیجه می‌تواند عملیاتی‌تر در جامعه اثرگذار باشد. انتظار این است که این نهاد کارشناسانه و البته مسئولانه هم عمل کند، موافق نیستید؟ این نهاد با اینکه مراکزی را مسئول ارائه مجوز در حوزه‌های مختلف نشر یا نمایش و سینما کرده است اما در قبال نهادهای تحت نظارت خود هم مسئولانه عمل نمی‌کند و عملکردی ملاحظه گرانه در قبال نهادهای معترض دیگر داشته است.
این نکته درست است و جناب صالحی درصددند که این مشکلات را رفع کنند و ایشان در مصاحبه تلویزیونی خودشان هم به این نکته اشاره کردند که وقتی مجوز محصولات فرهنگ و هنری از سوی یک نهاد قانونی و دولتی صادر می‌شود، نباید از طرف هیچ نهاد دیگری لغو شود. این اعمال نظرات و لغو برنامه‌ها از سوی مراکزی بوده است که دارای موقعیت خاصی در سیستم هستند و برای رفع این مشکل قاطعانه عمل کردن نتیجه بخش نیست، به‌خصوص در زمینه فرهنگ و هنر. این حوزه نیاز به گفتگو و مذاکره دارد که در طی زمان حاصل می‌شود. این موارد در موقعیت‌های زمانی خاصی چون زمان انتخابات پررنگ‌تر هم می‌شوند اما در نهایت ورود هر دو نگاه مذهبی و فرهنگی باید در کنار هم قرار بگیرند و به یک نظر مشترک برسند تا مسائل موجود هم حل شوند. به نظر می‌رسد در این حوزه، مرجعی که به این دو حوزه اشراف داشته باشد و بتواند اشتراکات لازم را مهیا کند، نداشته ایم. حتی در قوه قضاییه هم در حل مسائل دقیق عمل نمی‌شود زیرا این ضعف حقوقی وجود دارد. اگر ارشاد اشتباه کرده، باید این نهاد مسئولیت حقوقی آن را بر عهده بگیرد و اگر نهاد دیگری مسئله ساز شده است، باید آنها مسئولیت مشکلات را برعهده بگیرند اما این ضعف در قانون حل نشده باقی مانده است. قوه قضاییه هم تمایلی به حل مسئله از خود نشان نداده است در این زمینه از دکتر صالحی هم سوال شده است و ایشان مترصد این است که گفتگوهایی پیگیرانه با نهادهای مختلف انجام بدهند تا نتیجه‌ای حاصل شود. لازم است مقدماتی طی شود تا به سمت حل مسئله پیش برویم. بر اساس این سوابق و موارد موجود معتقدم که قاطعانه عمل کردن پاسخگوی مشکلات نیست و به نظرم مهمترین ابزار ما گفتگوست که وزیر پیشنهادی از امتیاز بالایی در این زمینه برخوردار است.

 رئیس جمهور در جلسه دفاع از وزرا به مداخله نهادهای دیگر در وزارت ارشاد اشاره کرده‌اند و از مجلس خواسته‌اند تا اگر این موارد در حیطه اختیارات ارشاد نیست، این مسئله را مشخص کنند. در این باره چه نظری دارید؟
به نظرم وقتی ایشان مجلس را میانجی حل این مسئله می‌کنند، خواستار حل خلا قانونی آن هستند. این هم نوعی گفتگو است که مسائل در مجلس مطرح شود و راه حلی برای آن ارائه شود. منظورشان رسیدن به یک اشتراک نظر در قوه مجریه، مقننه و دیگر نهادهای مرتبط است.

 در حوزه‌های مختلف فرهنگ و هنر با مشکلات مختلفی روبه رو هستیم اما در طی انتخابات شاهد حمایت همه جانبه فعالان این عرصه از دولت دوازدهم بودیم. وزیر پیشنهادی نسبت به این فعالان چگونه عمل و چه خدماتی به آنها ارائه خواهد کرد؟
 دکتر صالحی در حوزه نشر و کتاب حضور موثری داشتند. در حالی که در دوره قبل ناشران و اهالی قلم ارتباط ضعیفی با ارشاد داشتند ولی از وقتی که ایشان در این حوزه حضور یافتند، ارتباط آنها دوباره احیا شد. در ادامه فعالیت دکتر صالحی برای سیاست‌گذاری‌ها از صاحب نظران نظرخواهی کردند و از آنها کمک گرفتند. حتی قرار نبود ایشان در دولت جدید حضور فعال داشته باشند اما اهالی قلم طومار نوشتند و هم اکنون هم از ایشان حمایت کرده‌اند زیرا ایشان نشان دادند که در فرهنگ مکتوب کشور دارای حسن خلق و مشرب خوبی دارند و ارتباط اهالی فرهنگ را تقویت کردند.

 فکر می‌کنید ایشان در قبال دیگر حوزه‌ها که از در طی انتخابات از دولت حمایت کردند و مطالباتی دارند، چگونه عمل خواهند کرد؟
امیدوار هستیم که ایشان مشی شان را در سایر حوزه‌ها نشان دهند و باعث تفاهم و اشتراک دیدگاه‌ها شوند. امیدوار هستیم همان طور که اهالی قلم از ایشان حمایت کردند، دیگر اهالی فرهنگ و هنر هم از مشی و وسعت نظر ایشان استقبال کنند. اگر بخواهم مستندتر درباره ایشان توضیح بدهم باید به تولید کتاب به عنوان یک شاخص اشاره کنم. تولید کتاب از سال ۸۴ روندی نزولی داشت ولی از سال ۹۲ به این سمت از رکود بیرون آمده و رشد صعودی را تجربه کرده است. در بخش شمارگان و تیراژ کتاب به یک خط افقی رسیده و از سیر نزولی خارج شده است. این از مصادیق آماری تاثیر حضور ایشان در ارشاد بوده است و می‌توانیم امیدوار باشیم که این وضعیت در سایر حوزه‌ها هم انجام شود.


منبع: بهارنیوز

ادعای یکی از ۲ فینالیست خنداننده شو: تیم نویسندگان خندوانه مرا بایکوت کرده بودند

کافه سینما نوشت: شب گذشته، برنامه ضبط شده فینال خنداننده شو، پخش شد و نام میثم درویشان‌پور به عنوان نفر اول این رقابت اعلام شد. 

حالا مجید افشاری، رقیب او در فینال، متنی را منتشر، و در آن ادعا کرده که نویسندگان برنامه خندوانه، او را بایکوت کرده بودند:

ادعای یکی از 2 فینالیست خنداننده شو: تیم نویسندگان خندوانه مرا بایکوت کرده بودند


منبع: عصرایران

رابرت دنیرو؛ هرگز احمق نیست!

– ارغوان اشتری: وقتی وارد دفتر جشنواره ترابیکای رابرت دنیرو می‌شوید، نخستین چیزی که به آن بر می‌خورید، تبری است که به دیوار کنار در آویزان شده است. خیلی ترسناک و درعین حال کمیک یا شاید هم آبزورد، به همان اندازه هم می‌تواند جدی باشد و در تضاد با محیط ورودی که با عکس های خانواده گی و مبلمان راحتی مزین شده است. این فضا خیلی خوب هنرمندی را توصیف می کند که نیت اش می تواند بسیار غنی، آگاهانه و اسرارآمیز باشد. همانطور که کارهای اخیر کمدی او نشان می دهد، رابرت دنیرو بیشتر مایل است نقش دلقک را ایفا کند، اما همانگونه که رفتار محبت آمیز اما مدام محتاطانه او در این گفتگو تایید می کند او هرگز نقش یک احمق را روی پرده ایفا نخواهد کرد.

کمدی، اسکورسیزی و کهنسالی

هنوز از نخستین سال های آموزش بازیگری و کارتان در آکتورز استودیوز بهره می‌گیرید یا چنان آموزه های بازیگری در درون شما در این مقطع نهادینه شده که مستقیم از آن استفاده نمی‌کنید؟

نکات مشخصی هست که شما آسان‌تر یا با اضطراب کمتر و بی بحث به کار می‌گیریدشان. اگر می‌خواهید نکاتی را بفهمید، خواهید فهمید. شاید نگرانی و اضطراب داشتن درباره شخصیت نقش‌آفرینی را سخت تر کند. مگر نگرانی و اضطراب تجربه ای باشد که شخصیت آن را دارد طی می‌کند، پس این ها را در یک سکانس استفاده می‌کنید. بنابراین در لحظه هرچه که انتظارش را ندارید پیش می آید همواره بهترین است.

می‌توانید به قدر کافی هم‌زمان بیرون و درون نقش باشید تا درباره تاثیر یک جمله یا یک سکانس بیاندیشید؟

شما درون شخصیت هستی و بیرون از او. درون و بیرون او. همیشه مشاهده گری؛ کاملا اصلاح کننده نیستید اما مشاهده می کنید تا حواس تان جمع باشد در مسیر صحیحی حرکت می کنید. همیشه بخشی از وجود شما این کار را انجام می دهد و خوب است. اینگونه نیست که نقش همه شخصیت شما را در برگیرد و کاملا غرق باشید. واجب است فرمی از اصلاح خود، رفتار خود و رفتار شخصیت را داشته باشید.

شما گرایش مشخصی به فیلم های کمدی داشته اید و در بیش از نیم دوجین فیلم کمدی در چند دهه گذشته حضور داشتید. اما این ادعا هم صحیح است که از همان ابتدای بازیگری در یک یا دو قالب کمدی نقش آفرینی کردید. در رفقای خوب هم اساسا نقش تان کمیک است.

بله مارتی (مارتین اسکورسیزی) این را می داند و بسیاری از آن موقعیت ها و شخصیت ها بامزه اند. موثر اما بامزه.

 و در خیابان های پایین شهر (مارتین اسکورسیزی) گویی شخصیتی شوخ در مقابل شخصیت جدی هاروی کایتل (straight man) هستید.

من را یاد فیلم‌هایی می‌اندازید که با بن استیلر همکاری کردم؛ فیلم های ملاقات با والدین، جایی که بن استیلر به شدت بامزه است در حالی که فقط نگاه می کند و گوش می دهد. او از جهاتی همین شخصیت (straight man) است به شما پاسخ های بی بو و خاصیت می دهد. اما پاسخ های او بی بو و خاصیت نیستند آکنده از نظریه و طعنه اند. (straight man در کمدی شخصیتی است که جدی است و دیالوگ هایش بستر شوخی را برای شخصیت دیگر فراهم می کند.)

 از کجا تصمیم تان درمورد نقش آفرینی بیشتر در فیلم های کمدی به ذهن تان خطور کرد؟

گمان می کنم با کمدی کارم را شروع کردم. خیلی از فیلم هایی که بازی کرده ام بامزه بوده اند، فیلم هایی مانند خوشامدگویی یا سلام، مامان! و حالا یک سبک مشخص هست که تلاش کرده ام در آن بازی های متفاوتی ارایه بدهم. گمان کنم با این را تحلیل کن شروع شد. بیلی کریستال با من تماس گرفت و پرسید آیا مایل ام در فیلم حضور داشته باشم. فیلمنامه را فرستاد و مطالعه کردیم با خودم گفتم بامزه است که با یک چیزهایی شوخی کرد؛ نقش هایی که به خاطرش شهرت داشته ام.

بیایید دست شان بیاندارید.

گاهی اوقات شوخی خوب است.

پیش از این جکی براون ساخته کوینتین تارانتینو را در استیتن آیلند در سینما تماشا کردم که اهل همین منطقه هستم. لحظه ای که در فیلم شما را می کشند جوانی پشت سرم گفت: «چه شوخی مسخره ای؟ دنیرو رو می کشید؟ این دیگر چه کثافتی است؟» و سپس سالن سینما را ترک کرد. در ذهن او شما شخصیت سرسختی هستید که همیشه پیروزید. شما کشته نمی شوید. شما رابرت دنیرو هستید. برای من این لحظه به نقطه عطف می مانست، فرصتی تا شما روایت داستان را تغییر دهید و نقش شخصیت گردن کلفتی را بازی می کنید که به نوعی پفکی است.

(می خندد) آن هم یک جور شخصیت بود، درست است؟ کوئنتین خیلی خوب می نویسد با خشم اما طنزِ هم زمان. بعدش در ۱۵ دقیقه ایفای نقش کردم که تا سرحد مرگ شکنجه می شدم.

کمدی، اسکورسیزی و کهنسالی

مطمین هستم آن جوانی که در استیتن آیلند بود این فیلم را هم دوست نداشت.

درباره بازیگران مشخصی شنیده ام که دوست ندارند در فیلم کشته شوند…

 یا هرگز آدم بد باشند. اما شما از همان ابتدا نقش ضدقهرمان بازی می کردید. یکی از آنها جیک لاموتا در گاو خشمگین است، بحث ها بیشتر درباره اضافه وزن شما در این نقش و این نماد ظاهری بود. اما به نظر می رسد که تغییر فیزیکی در راستای تحول رویکرد ذهنی شما به نقش باشد.

درباره تغییر احساس کلی خودم نسبت به خودم بود. ابتدا خیلی روی فرم بودم و سپس به لحاظ تصویری اجازه دادم فرو پاشیده شوم. فکر می کردم یک تجربه شخصی جذاب باشد و برای فیلم کارکرد داشت.

 آیا نکته خاصی درباره اضافه وزن وجود داشت که از جنبه باور به خود بر شما تاثیری بگذارد؟

خب راه رفتن تغییر می کند؛ احساس متفاوتی پیدا می کنید تنفس تان سنگین تر می شود. ۱۵ پوندی که ابتدا اضافه شد، مشکلی نبود، بامزه بود. اما پس از آن زحمت داشت.

 از بحث جنبه فیزیکی به سراغ کلام برویم. من بابابزرگ کثیف را دیدم. به نظرم شما یک اجرای کلامی شگفت انگیز ارایه می دهید.

بابابزرگ کثیف از آن مدل فیلم هایی بود که بازیگران خاصی نمی پذیرند. اما من کارگردان اش دن میزر را دوست داشتم. فکر کردم کار جالبی است که اهمیت ندهی و کلمه «گور بابات» را بگویی. منظورم این است که بعضی دیالوگ ها بود که من نمی توانستم بیان کنم. بعدا درباره اش شوخی می کردیم.

در دیالوگ های شما سرعت و ادا و اصولی وجود دارد که همه آن دشنام ها را می فهمانید.

حرف تان جالب است. می روم دوباره فیلم را مرور می کنم چون روی دیالوگ ها خیلی زحمت کشیدم. نویسندگان خاصی مانند دیوید ممت هستند که دیالوگ هایشان یک چنین ریتمی دارد. بی نظیر است اما شما باید ریتم را بشناسید. شاید اگر ریتم را نشناسید نمی توانید سر صحنه بروید و دنبال کارت های راهنما باشید واقعا باید ریتم را بدانید. من سخت تلاش کردم تا آن ریتم را اجرا کنم.

کارنامه شما را مرور کردم تنها سال هایی که فیلم نداشتید سال ۲۰۰۳ و ۱۹۸۳ بود و چندسالی در دهه هفتاد میلادی. کارنامه بسیار بسیار منظمی است.

آره با این وجود امروز فکر می کردم که چرا یک سال در فیلمی نقش آفرینی نکردم. حتما نقشی وجود نداشته که بخواهم قبول کنم. یا مسایل بی شمار دیگری وجود دارد که با آن درگیرم. همینی است که هست.

 مسلما منظورم عکس این بود. شگفت انگیز است چرا که کم پیش می آید شما یک سال کار نکنید.

بله گمان کنم. وقتی جوان بودم سابقا یک سال به خودم مرخصی می دادم چون زحمت زیادی برای نقش ها می کشیدم ولی الان که همه چیز در حال از دست رفتن است و باید تا می توانید استفاده ببرید. سن ما دارد بالا می رود. زمان زیادی برای مان نمانده. نمی دانیم فردا قرار است چه پیش بیایید. پس ایده من این است که دم را دریاب و نقش را قبول کن. به فرزندانم فکر می کنم، به بردن آنها به تعطیلات اما می توانم مدیریت کنم تا زمانی که سر لوکیشن فیلمبرداری هستم آنها را می توانم با خودم همراه کنم. به خصوص که من و مارتی می خواهیم مرد ایرلندی را کار کنیم و پس از آن یک فیلم با دیوید اُ.راسل خواهم داشت. باید آنها را بازی کنم.

کمدی، اسکورسیزی و کهنسالی

 در مورد همکاری با دیگر بازیگران وقتی که آنها هم مانند شما تحت تعلیم مکتبی مشابه باشند به حاصل کار کمکی می کنید؟

همیشه همکاری با دیگر بازیگران را مانند همکاری با موسیقی دان ها می دانم جایی که شما یک ریتم خاصی دارید که می تواند کنش مند باشد و بعضی مردم آسان تر می توانند نسبت به بقیه ارتباط برقرار کنند. اما اینطور نیست که بگویم می خواهم با فلان بازیگر همکاری کنم. ابتدا نقش را در فیلم می پذیری سپس بازیگری دیگر نقش دیگر را قبول می کند و اینطوری همکاری پیش می آید. شاید فکر کنی که از حضور فلانی خیلی راضی نیستم اما من در موقعیت تصمیم گیری قرار ندارم. گاهی از اوقات با گروهی از بازیگران دورخوانی انجام می دهیم که مطمین شویم می توانیم با آنها ارتباط برقرار کنیم. شما مردمی را دوست ندارید که مانند دو قطب مثبت یک آهن ربا نمی توانند همدیگر را جذب کنند.

آیا خودتان را درگیر نقش آفرینی بازیگری دیگر می کنید یا به آنها راهنمایی می دهید یا بازیگری جوان تر را زیر پروبال می گیرید؟

اگر در سکانسی نقش آفرینی می کنم، کاری را که بازیگر مقابل انجام می دهد می بینم.ابتدا به کارگردان اشاره و پیشنهادهایی را مطرح می کنم، مگر کارگردان و بازیگران به اندازه کافی بهم نزدیک باشند که شما بتوانی حرف ات را بزنی. اما اگر بازیگر فردی باشد که شناخت کافی نداشته باشم فقط می خواهم با احترام برخورد کنم. این پروتکل اصلی است.

مدت هاست که احساس می کنم نویسندگانی که درباره فیلم می نویسند نوشتن درباره بازیگری را بلد نیستند. این چیزی است که شما به سهم خودتان احساس کنید؟

خیر. نمی دانم. فکر می کنم سابقا نویسندگانی بودند که به بازیگران سخت می گرفتند مانند جان سیمون. به نکات شخصی اشاره می کرد که بازیگر کنترلی روی آن نداشت. به نظرم منتقدان گاهی از اوقات در مورد بازیگری درمورد چیزهایی دچار سوءتعبیر می شوند که بازیگران کارهایی را انجام می دهند که اصلا چنین قصدی نبوده. اما در کل فکر می کنم نویسندگان از بازیگران درست انتقاد می کنند. به اعتقاد من وجود منتقدان لازم است چون حرف هایی را خواهند زد که شاید کسی که مورد بحث شان است با آن موافق نباشد. آنها صدای واقع نگر هستند. گاهی وقت ها تنها حقیقتی است که از فردی می شنوید. شما به تماشای فیلم دوستی می روید، می خواهید چطوری به آنها بگویید که فیلم را نپسندیده اید؟ این کار را نمی کنید. منتقدان تنها کسانی هستند که حتی اگر شما با آنها موافق نباشید نظری را بیان می کنند که نیاز است بشنوید. به خصوص آن چیزی است که امروزه و با این موقعیت من فکر می کنم اهمیت دارد رئیس جمهور احمقی است که گرفتارش شده ایم.

فکر می کنم آدم ها حساس تر شده اند چون ترغیب کردن مردم به فیلم بینی سخت تر شده است.

فیلم ساختن سخت است. گروه دل و روح شان را برای فیلم می گذارد. و سپس فیلم ها می توانند مورد بررسی قرار بگیرند، هیچ کس توجه ای نشان نمی دهد و بی اعتنا از کنارشان می گذرند. این یکی از بداقبالی های این کار است. کلی زحمت می کشی و هیچ کس درک نمی کند و واقعا اهمیت قایل نمی شود.

نقش آفرینی یا فیلمی بوده که شما کار کرده باشید و کمتر از انتظارتان مورد توجه قرار گرفته باشد؟

فیلمی به نام حال همه خوب است (۲۰۰۹) را بازی کردم که دوست اش داشتم و براساس فیلمی از جوزپه تورناتوره محصول ۱۹۹۰ بود. حال همه خوب است را کرک جونز ساخت.

شما ستاره سینما هستید؛ فیلم هایی به خاطر حضور شما ساخته شده است اما هرگز این چیزی نبوده که شما به نقش آفرینی تان روی پرده بیاورید. شاید انتظاراتی از اینکه یک فیلم رابرت دنیرو چه می تواند باشد هست. اما رویکرد شما ظاهرا همیشه براساس موقعیت بوده و در خدمت متن بوده اید.

موقعیت ها فرق می کند. جایی بازیگران یک کار مشابه را میلیون ها بار تکرار می کنند یا گاهی شما نقشی متفاوت را بازی می کنید که فیلم ایجاب می کند. شاید یک نقش آفرینی برنده جایزه اسکار نباشد اما موفق است. این بخشی از کار ماست.


منبع: برترینها

عجیب ترین هایی درباره «پینک فلوید»

: تاثیرگذارترین و محبوب ترین گروه موسیقی راک انگلیسی در سال ۱۹۶۵ میلادی و توسط چند دانشجوی معماری به نام های سید برت، نیک میسن، راجر واترز و ریچارد رایت، تشکیل شد.

دیوید گیلمور در دسامبر ۱۹۶۸ به عنوان پنجمین عضو به گروه پیوست و به تدریج جایگزین سید برت شد که به دلیل مصرف بیش از حد مادهٔ توهم‌زای ال‌اس‌دی، سلامتی روانی خود را از دست داده بود. پس از جدایی برت از پینک فلوید، راجر واترز تبدیل به شاعر اصلی ترانه‌ های گروه شد. در این زمان بود که پینک فلوید با آلبومی همانند «نیمه تاریک ماه» به شهرت جهانی دست پیدا کرد.

پینک فلوید با موسیقی پراگرسیو و سایکدلیک، اشعار فلسفی با معانی بسیار عمیق و همچنین اجراهای زنده حرفه ای، توانست به موفقیت بین‌ المللی دست یابد.

علاوه بر این مسائل، شاید برایتان جالب باشد تا با ۱۴ حقیقت کمتر شنیده شده در مورد این گروه و فعالیت هایشان آشنا شوید. برای این منظور در ادامه با ما همراه باشید.

14 حقیقت جالب در مورد «پینک فلوید» که شاید تاکنون نمی دانستید

پینک و فلوید

نام گروه «پینک فلوید» از اسم دو خواننده سبک بلوز به نام های «پینک اندرسون» (کارولینای جنوبی) و «فلوید کانسیل» (کارولینای شمالی) اقتباس شده است. «سید برت»، طرفدار دو آتشه این مردان موسیقی بود.

نام پینک فلوید، در اصل از نام دو موسیقیدان بلوز به نام‌های فلوید کانسل و پینک اندرسون برگرفته شده بود که از نوازندگان سبک پیمونت بلوز به حساب می‌آمدند

وقتی راجر، ریچارد و نیک یکدیگر را ملاقات کردند

بنیان‌گذاران اصلی گروه پینک فلوید، راجر واترز، ریچارد رایت و نیک میسون در سال ۱۹۶۳ میلادی در  پلی تکنیک لندن، هنگامی که مشغول تحصیل در رشته معماری بودند، برای نخستین بار یکدیگر را ملاقات کردند. این موسسه در حال حاضر با نام دانشگاه وستمینستر شناخته می شود.

از واترز به عنوان یکی از خلاقترین آهنگسازان، ترانه سرایان و تهیه کنندگان تمام تاریخ موسیقی راک یاد می‌کنند.

نام Sid Barrett به جای Syd Barrett

14 حقیقت جالب در مورد «پینک فلوید» که شاید تاکنون نمی دانستید

نام اصلی و واقعی سید بَرِت، «راجر کیث برت» است. هنگامی که وی فقط ۱۵ سال داشت، دوستانش او را با نام Syd خطاب می کردند. همین باعث شد تا بعدها با نان هنری «سید برت» فعالیت کند.

او در ژانویه ۱۹۴۶ متولد شده و در ۷ جولای ۲۰۰۶ چشم از جهان فروبست. وی فقط ۱۰ سال در عرصه موسیقی فعال بود و ۳۵ سال پایانی زندگی خود را در انزوا سپری کرد.

فناوری در اجراهای زنده

14 حقیقت جالب در مورد «پینک فلوید» که شاید تاکنون نمی دانستید

پینک فلوید به عنوان یکی از پیشگامان اجراهای زنده شناخته می‌ شود که به خاطر کنسرت های پرخرج، کیفیت بالای صدا در هنگام اجرا و استفاده از افکت‌ های صوتی خلاقانه به شهرت فراوانی دست پیدا کرد. این گروه در ابتدای کار خود از پروژکتورهای تاشو برای ایجاد جلوه بصری بهره می گرفت.

خلاقیت و نوآوری در چیدمان و جلوه های بصری اجراهای زنده این گروه در آن زمان زبانزد خاص و عام بود. اگر چه تلاش هایشان در این دوره زمانی عاری از هرگونه فناوری به نظر می رسد.

فعالیت های چندرسانه ای

از سال ۱۹۶۶ میلادی، تقریبا تمامی اجراهای زنده پینک فلوید با یک فیلم همراه بود که پشت سر نوازنده ها پخش می شد. این ایده باعث می شد تا هیجان و احساسات حاضرین تحریک شده و بیشتر با موزیک همگام شوند. خلق اجراهای زنده استادانه، به موفقیت بین‌ المللی پینک فلوید منجر گشته و باعث شد تا به یکی از محبوب‌ ترین و تأثیرگذارترین گروه‌ های موسیقی عامه‌پسند تبدیل شود.

عصیان یا انقلاب؟ یا حماقت؟

یکی از موفق ترین تک آهنگ های پینک فلوید با عنوان «آجری دیگری در دیوار، بخش دوم» یکی از پرفروش ترین موزیک های این گروه بود که شعر آن در اعتراض به ساختمان ها و سیاست های سخت‌گیرانه مدارس نوشته شده بود. آن ها بسیار شناخته شده و تاثیر گذار بودند و به هدفشان نیز نائل شدند و تغییرات مثبتی در سیستم آموزشی بریتانیا ایجاد شد.

مجموعه گیتارهای دیوید گیلمور

14 حقیقت جالب در مورد «پینک فلوید» که شاید تاکنون نمی دانستید

دیوید گیلمور، نوازنده گیتار، مجموعه بسیار بزرگی از انواع گیتارهای کلاسیک دارد. او حتی مالک گیتار الکتریک «فندر استرتوکستر» با نخستین شماره سریال است؛ یعنی اولین و اصلی ترین استرتو.

سگِ آلبوم «سیموس»

سیموس نام پنجمین آهنگ آلبوم فضولی از گروه پینک فلوید است. نام آهنگ برگرفته از یک سگ با نام سیموس است که به استیو مریوت (Steve Marriot)، تعلق داشت و از صدای زوزهٔ سگ وی در نسخهٔ آلبوم این آهنگ استفاده شده است.

وقتی دانش آموزان از پینک فلوید شکایت کردند

14 حقیقت جالب در مورد «پینک فلوید» که شاید تاکنون نمی دانستید

اگر آهنگ «آجر دیگری در دیوار، بخش ۲» را شنیده باشید، حتما می دانید که یک گروه کر از دانش آموزان مدرسه همصدا می خوانند «ما به آموزش نیازی نداریم». در سال ۲۰۰۴ میلادی، همین دانش آموزان که دیگر بزرگ شده بودند، از این گروه موسیقی شکایت کرده و از آن ها درخواست غرامت کردند.

البته شکایت آن ها از سوی دادگاه پذیرفته نشد اما بر اساس قانون می خواستند که بخشی از درآمد موزیک به آن ها پرداخت گردد.

آهنگ «آرنولد لین» بر اساس شخصیت یک سارق واقعی نوشته شده است

ترانه آهنگ «آرنولد لین» بر اساس شخصیت سارقی واقعی نوشته شده که راجر واترز وی را می شناخته است. او یک دگرپوش بوده که لباس های زنان را از ماشین های لباسشوئی عمومی می دزدیده است.

پینک فلوید ضبط موسیقی زنده داشت

14 حقیقت جالب در مورد «پینک فلوید» که شاید تاکنون نمی دانستید

بد نیست بدانید در سال ۱۹۷۲ میلادی، پینک فلوید آلبومی را منتشر کرد که در آمفی تئاتر Pompeii  ضبط شده بود که هیچ تماشاگری نداشت.

«نیمه تاریک ماه» یکی از پرفروش ترین آلبوم های موسیقی تاریخ است

«نیمه تاریک ماه» یکی از موفق ترین آلبوم های پینک فلوید به شمار می رود که به مدت ۵۹۱ هفته پیاپی در صدر پرفروش ترین موزیک ها بود و بیش از ۱۰ سال یکی از ۲۰۰ آلبوم محبوب بیلبورد به شمار می رفت. به همین خاطر نام این آهنگ در کتاب رکوردهای جهانی گینس ثبت شد.

در فهرست برخی دیگر از بیلبوردها این آلبوم تا ۲۶ سال در صدر محبوب ترین ها قرار داشت و همین امر ثروت هنگفتی برای گروه به همراه آورد.

کاور آلبوم موسیقی «نیمه تاریک ماه» در عرض ۳ دقیقه انتخاب شد

14 حقیقت جالب در مورد «پینک فلوید» که شاید تاکنون نمی دانستید

برای کاور این آلبوم، ۷ گزینه مختلف وجود داشت. وقتی از تمامی اعضای گروه خواسته شد تا مناسب ترین گزینه را انتخاب کنند، همه آن ها تصویر منشور را برگزیدند.

پینک فلوید نخستین گروه موسیقی راک بود که از سیستم صدای فراگیر استفاده می کرد

پینک فلوید از سیستم صوتی کوادرافونیک Azimuth استفاده می کرد. در سال ۱۹۶۷ در حال اجرا در یک سالن اجتماعات، ریچارد رایت ازیک جوی استیک برای ایجاد صدای فراگیر ۲۷۰ درجه ای استفاده کرد. بعدها، در سال ۱۹۷۲ میلادی آن ها این سیستم را به ۳۶۰ درجه ارتقا دادند.

آلبوم آخر

14 حقیقت جالب در مورد «پینک فلوید» که شاید تاکنون نمی دانستید

آلبوم «رودخانه بی پایان» که در هفتم نوامبر سال ۲۰۱۴ میلادی منتشر شد، پانزدهمین و آخرین آلبوم پینک فلوید محسوب می شود. همچنین باید اشاره کنیم که در فروشگاه اینترنتی  آمازون در کشور انگلستان، بیشترین تقاضای پیش خرید را نیز در میان آلبوم های موسیقی در طول تاریخ داشته است.

رودخانه بی پایان در یک قایق صدابرداری و ضبط شده است

14 حقیقت جالب در مورد «پینک فلوید» که شاید تاکنون نمی دانستید

آخرین آلبوم پینک فلوید،  «رودخانه بی پایان» در خانه قایقی دیوید گیلمور ضبط شده است. استودیوی این قایق بسیار کوچک بود اما پاسخگوی نیاز گروه بوده است.
منبع: برترینها