سقوط ۲ چترباز روی کابل‌های فشار قوی در تهران

سخنگوی سازمان آتش‌نشانی شهر تهران از سقوط ۲ چترباز بر روی کابل‌های فشار قوی خبر داد.

جلال ملکی در گفت‌وگو با فارس، اظهار داشت: در ساعت ۹:۲۱ دقیقه صبح امروز حادثه سقوط دو چترباز بر روی کابل‌های برق فشار قوی به سامانه آتش‌نشانی شهر تهران اعلام و مأموران دو ایستگاه به همراه تجهیزات به محل حادثه اعزام شدند.

وی افزود: با حضور آتش‌نشانان در منطقه وردیج که بیرون از محدوده استحفاظی شهر تهران است مشاهده شد دو چترباز در اثر تغییر وضعیت جوی بر روی کابل‌های فشار قوی سقوط کردند و در وضعیت نامناسبی قرار داشتند.

سخنگوی سازمان آتش‌نشانی شهر تهران افزود: نیروهای اداره برق نیز در محل حادثه حضور داشتند و پس از تجهیز کارگاه این دو چترباز از روی کابل‌های برق فشار قوی به زمین افتادند که آتش‌نشانان بلافاصله این افراد را به عوامل اورژانس تحویل دادند که خوشبختانه زنده مانده بودند ولی متأسفانه از ناحیه پا و کمر دچار آسیب‌دیدگی شدند.


منبع: عصرایران

گرفتار شدن ۳ کارگر داخل چاه در تهران/ انتقال آنها به بیمارستان

سخنگوی سازمان آتش نشانی و خدمات ایمنی شهرداری تهران از وقوع ۲ حادثه گرفتار شدن داخل چاه خبر داد و گفت: در این حوادث ۲ کارگر افغانی و یک جوان ایرانی بدلیل مصدومیت روانه بیمارستان شدند.

سید جلال ملکی عصر پنجشنبه در گفت و گو با ایرنا افزود: ساعت ۱۲:۲۷ امروز حادثه گرفتار شدن در داخل چاه در خیابان آپادانا خیابان عربعلی به سامانه ۱۲۵ اعلام و ماموران ۲ ایستگاه آتش نشانی به محل حادثه اعزام شدند.

وی بیان کرد: در یک ملک ۵۰۰ متری به عمق ۱۰ متر گودبرداری شده بود که کارگران مشغول حفر یک حلقه چاه بودند که به یکباره دیواره این چاه ریزش کرد.

ملکی ادامه داد: در این حادثه ۲ کارگر افغانی ۲۸ و ۴۵ ساله یکی تا بالای کمر و یکی از ناحیه پاها در زیر حجم زیاد خاک مدفون شدند.

وی خاطرنشان کرد: با تلاش آتش نشانان این ۲ کارگر زنده از محل حادثه خارج و بدلیل مصدومیت توسط عوامل اورژانس به مراکز درمانی منتقل شدند.

ملکی به دومین حادثه گرفتار شدن در چاه اشاره کرد و گفت: در ساعت ۱۲:۰۳ امروز نیز این حادثه به آدرس خیابان ۱۷ شهریور پایین تر از سه راهی تیر دوقلو به سامانه ۱۲۵ اعلام و ماموران ۲ ایستگاه آتش نشانی به محل حادثه اعزام شدند.

وی بیان کرد: در یک بنای قدیمی ساختمانی جدید در حال ساخت بود و یک حلقه چاه به عمق ۳۰ متر وجود داشت که بدلایل نامشخص یک جوان ۲۸ ساله در داخل این چاه سقوط کرد.

سخنگوی سازمان آتش نشانی و خدمات ایمنی شهرداری تهران ادامه داد: یک نفر مقنی برای نجات این جوان وارد چاه شده بود که بدلیل نداشتن تجهیزات این فرد نیز در انتهای چاه گرفتار شد.

وی با بیان اینکه در انتهای چاه مقداری آب بود اظهار کرد: آتش نشانان با تجهیزات لازم وارد چاه شدند و موفق شدند این ۲ نفر را از داخل چاه خارج کنند.

به گفته ملکی در این حادثه جوان سقوط کرده در داخل چاه توسط آتش نشانان از مرگ حتمی نجات یافت و توسط عوامل اورژانس این مصدوم راهی بیمارستان شد.


منبع: عصرایران

آتش سوزی انبار ضایعات و کارتن در قم (عکس)

۶۰ % بزرگسالان کشور چاق هستند پیراهن باشگاه سنگین‌تر است یا پیراهن ملی؟ اظهارنظر جنجالی دوچرخه‌سوار تاریخ‌ساز قلعه نویی: نمی‌دانم چرا سوارس را محروم کردند کره جنوبی: هیچ جنگی در شبه جزیره کره رخ نمی دهد نویر: هواداران بایرن نگران چیزی نباشند ثابت شد زیدان یک مربی خوش شانس نیست پردرآمدترین بازیکنان سری آ چه کسانی هستند؟ کنار مسی، ۱۰ مترسک بازی می کنند! پنجمی دختر اسب سوار ایرانی در الجزایر

دختران سوری و دختران ایران؛ «آزادی» بیشتر حق کدام یک بود؟  (۴۲ نظر)

۱۰ نکته با آقای کدخدایی درباره وزارت زنان  (۱۶ نظر)

امکان وقوع زلزله ۸ ریشتری در تهران وجود دارد/
گسل ری فقط می تواند زلزله ۶٫۵ ریشتری ایجاد کند  (۱۴ نظر)

بفرما داخل گول بخور!  (۱۰ نظر)

حقوق بشر و بشرهایی که بشرترند  (۹ نظر)

تراژدی مسلمانان در میانمار (+عکس)  (۷ نظر)

پایان جدایی شهرداری از دولت/ لبخند دولت به تهران  (۶ نظر)

«ایران برای همه ایرانیان» در پاسخ رهبری به مولوی عبدالحمید  (۶ نظر)


منبع: عصرایران

حمله ۳ نفر به فرمانده یگان محیط زیست خوزستان

فرمانده یگان محیط زیست استان خوزستان ظهر امروز مورد حمله افراد ناشناس قرار گرفت.

به گزارش مهر، ساعت ۱۵ امروز چهارشنبه حسن آقا شیر محمدی فرمانده یگان محیط زیست خوزستان مورد حمله سه نفر ناشناس قرار گرفت و از ناحیه سر، فک و چشم دچار آسیب شد.

این حادثه در زمان بازگشت از محل کار رخ داد و به گفته آقا شیرمحمدی در مسیر باز گشت از سوی خودروی شخصی که سه نفر سر نشین داشت مورد تعقیب قرار گرفت و در یک مکان خلوت با جلوگیری خودرو وی و ضربه از پشت سر مورد حمله با چوب و کابل قرار گرفت که بعد از این حمله توسط مردم به بیمارستان گلستان منتقل شده است.

خوشبختان حال عمومی وی خوب و تحت مراقبت قرار دارد.

آقا شیر محمدی باره ها به خاطر جدیت در کار و برخورد با متخلفان شکار و صید مورد تهدید قرار گرفته بود و در برخی از تعقیب و گریز متخلفان شکار و صید  غیر مجاز مصدوم شده بود.

 این دومین حادثه برای نیروهای یگان محیط زیست خوزستان است که طی یک ماه اخیر اتفاق می افتد.

 در ماه گذشته هم محیط بان منصور احمدی توسط افراد ناشناس و با سلاح جنگی مورد اصابت سه گلوله قرار گرفت و از ناحیه صورت، کتف و پا آسیب دید.


منبع: عصرایران

قتل دختر به دست پدر در شهرستان شبستر

معاون اجتماعی فرمانده انتظامی استان جزئیات فرزندکشی در شبستر را تشریح کرد.

ایرنا نوشت: سرهنگ اسماعیل پور در افزود: این درگیری منجر به قتل، دیروز چهارشنبه ساعت ۲۱ و ۱۵ دقیقه شب اتفاق افتاده است.

وی اظهار کرد: در این حادثه، پدر ۳۹ ساله خانواده دختر ۱۹ ساله خود را مورد ضرب و جرح قرار داد، اما به رغم اعزام مضروب توسط مردم به بیمارستان شبستر، به علت شدت جراحات متاسفانه اقدامات پزشکی موثر نشد و وی در بیمارستان فوت کرد.

وی افزود: دلیل این درگیری و حادثه، طلاق والدین و حضانت فرزندان بوده است.

معاون فرمانده انتظامی آذربایجان شرقی با بیان اینکه قاتل از محل قتل متواری شده و تحت تعقیب است، گفت: به محض حصول نتایج بعدی اطلاع رسانی می شود.


منبع: عصرایران

آتش سوزی کارگاه ضایعات کارتن در قم/ ۲ تن از ماموران آتش نشانی مصدوم شدند

سخنگوی آتش نشانی شهرداری قم گفت: آتش سوزی کارگاه ضایعات کارتن در قم در حال مهار است و از ۴ جبهه برای کنترل حریق در حال عملیات می باشیم.

حمید کریمی در گفت و گو با ایسنا، آتش سوزی در ساعت ۱۲ و ۳۵ دقیقه آتش سوزی در انبار ضایعات کارتن واقع در قلعه صدری جنب امام زاده عبدالله به مرکز فرماندهی آتش نشانی قم اعلام شد.

مسئول روابط عمومی آتش نشانی استان قم افزود: بلافاصله پس از آتش سوزی خودروهای عملیاتی به محل اعزام شدند.

وی خاطرنشان کرد: در ساعت ۱۲ و ۴۰ دقیقه بنا به نیاز خودروهای واقع در محل واحدهای پشتیبانی به محل اعزام شدند.

کریمی بیان کرد:در حال حاضر ۷ دستگاه خودروی عملیاتی سنگین و یک دستگاه واحد پشتیبانی و مدیران ستادی به اتفاق خودروهای آب ده مدیریت بحران شهرداری در محل حاضر هستند.

وی عنوان کرد: به علت وسعت زیاد حریق از ۴ جبهه در حال عملیات هستیم تا حریق کنترل شود و به اطراف سرایت پیدا نکند.

سخنگوی آتش نشانی شهرداری قم اظهار کرد: متاسفانه سیلندرهای گاز در محیط بود که در روند حریق منفجر شد که دو تن از ماموران آتش نشانی را دچار مصدومیت کرد.

وی گفت: این دو مامور آتش نشانی توسط عوامل اورژانس به بیمارستان اعزام شدند ضمن اینکه دو تن از کارگران انبار نیز دچار مصدومیت شده که به صورت سرپایی درمان شدند.

کریمی بیان کرد: خوشبختانه حریق تحت کنترل است و اجازه سرایت به انبارها و کارگاههای اطراف ندادهه نشده و تا دقایق دیگر کل حریق اطفاء می شود.

وی یادآور شد: آتش سوزی گسترده در قم خوشبختانه تلفات جانی نداشته است.

گفتنی است یک دستگاه کامیونت و دو دستگاه خودرو نیز دچار حریق شده است.

خاطرنشان می شود بنا به گفته میرابراهیمی مدیرعامل سازمان مدیریت پسماند شهرداری قم این واحد دپوی کارتن به صورت غیر مجاز فعالیت می کرده است.


منبع: عصرایران

اعتراض عامل قتل «آتنا» به حکم دادگاه

پرونده قتل «آتنا اصلانی» با اعتراض متهم به حکم قصاص و اعدامش برای رسیدگی نهایی به دیوان عالی کشور ارسال شد.

اعتراض عامل قتل «آتنا» به حکم دادگاه

پرونده قتل «آتنا اصلانی» با اعتراض متهم به حکم قصاص و اعدامش برای رسیدگی نهایی به دیوان عالی کشور ارسال شد.

به گزارش «ایران»، ۲۸ خرداد امسال «آتنا» ۷ ساله که اهل پارس آباد دراستان اردبیل بود به طورمرموزی ربوده شد تا اینکه ۱۹ تیر و چند روز پس از دستگیری تنها مظنون ماجرا و تماس تلفنی او با خانواده‌اش، جسد دخترک داخل بشکه‌ای پلاستیکی در پارکینگ خانه «اسماعیل» -متهم- پیدا شد. 

بدین‌ترتیب پس از کشف جسد، مرد رنگرز به قتل دخترک اعتراف کرد و درادامه نیز پرده از راز قتل دو زن دیگر هم برداشت. پس از گذشت حدود ۲ ماه از دستگیری عامل جنایت و اعتراف‌های تکاندهنده‌اش، در حالی که تنها چند روز به محاکمه‌اش باقی مانده بود، او در گفت‌و‌گوبا خبرنگاران، اتهاماتش را تکذیب کرد و مدعی شد تحت فشار بازجویی‌ها به قتل و تجاوز اعتراف کرده است.

با وجود این ادعاها، دادگاه رسیدگی به پرونده قتل «آتنا» با حضور خانواده مقتول و متهم، صبح ۴ شهریور به‌صورت غیرعلنی در دادگاه کیفری یک اردبیل برگزار شد و قضات با توجه به شواهد، مدارک و اعتراف‌های متهم درمراحل تحقیق و بازپرسی و همچنین نظریه رئیس کمیسیون پزشکی قانونی، متهم را به اتهام تجاوز به عنف به اعدام، به اتهام قتل عمد به قصاص نفس و به جرم سرقت به حبس، شلاق و ردمال محکوم کردند.

حجت‌الاسلام قاصدی، رئیس کل دادگستری استان اردبیل گفت: وکیل مدافع متهم پرونده آتنا اصلانی به حکم صادره اعتراض کرده و این پرونده برای رسیدگی ویژه به دیوان عالی کشور ارسال شده است.

برچسب ها: ، ، ،


منبع: فرادید

قتل تاجر سرشناس

بعد از یک روز کاری سنگین و جلسه با معاون وقت اداره آگاهی که تا ساعت ۹ شب طول کشید به دفتر کارم برگشتم که معاونم خبر از قتل شخصی داد که یکی از تاجران بزرگ ایران بود.

قتل تاجر سرشناس

بعد از یک روز کاری سنگین و جلسه با معاون وقت اداره آگاهی که تا ساعت ۹ شب طول کشید به دفتر کارم برگشتم که معاونم خبر از قتل شخصی داد که یکی از تاجران بزرگ ایران بود. 

به گزارش ایران، او به همراه چند نفر از مأموران آگاهی از صحنه جرم دیدن کرده بود و من به دلیل خستگی زیاد، تصمیم گرفتم صبح  زود، پرونده جنایت را بررسی کنم.

مرور پرونده و رسیدن به مظنون

رسیدگی به پرونده آغازشده بود که سردار محسن انصاری فرمانده وقت پلیس تهران بزرگ با من تماس گرفت وپس ازاحوالپرسی گفت: «قتلی صورت گرفته و مقتول یکی از بزرگترین تاجران کشور است و… بعد هم با تأکید گفت: «از شما می‌خواهم در اسرع وقت پرونده را پیگیری کنید و نتیجه‌اش را هم شخصاً به خودم اطلاع دهید.»

گزارش‌های پرونده نشان می‌داد قاتل ناشناس پس از ارتکاب جنایت، به گاوصندوق تاجر هم دستبرد زده وگریخته است. ابتدا چیزی دستگیرم نشد اما می‌دانستم نکته‌ای وجود دارد که از آن غافل شده ام. دوباره با دقت بیشتری پرونده را خواندم که این بار اظهارات همسر مقتول من را نسبت به او ظنین کرد. این زن در برگه شکایت‌اش مواردی را نوشته بود که با تناقض‌هایی همراه بود و…این زن به اطلاعاتی اشاره کرده بود که هیچ‌کس غیر از خودش از آن خبر نداشت. 

میزان دقیق پول‌های نقد، طلاها و جواهرات موجود، چک‌ها، سفته‌ها و مبالغ آنها در داخل گاوصندوق از جمله مواردی بود که تنها کسی می‌توانست از آنها اطلاع داشته باشد که خودش مرتکب سرقت شده باشد. به هرحال مبالغ چک و سفته‌ها بیشتر برای صاحب آن مشخص است حتی سارقی هم که چنین سرقتی را انجام می‌دهد، خیلی دقیق نمی‌تواند به این جزئیات اشاره کند.

با مرور پرونده تنها به یک مظنون رسیدم و پی بردم قاتل تاجر، بی تردید همسر اوست. بنابراین با افسرپرونده تماس گرفتم واز او خواستم هنگام صبح با هم به منزل مقتول برویم. بعد از آن با قاضی کوه کمره‌ای تماس گرفتم و جریان را برایش توضیح دادم که من همسر تاجر کاغذ را عامل قتل می‌دانم.

او هم در پاسخ گفت: «من نمی‌توانم بدون مستندات چنین اتهامی را به کسی بزنم»، اما وقتی قاطعیت من را در این خصوص دید گفت: «مجوز ورود به منزل مقتول را برایت صادر می‌کنم، اما اگر اشتباه کردی همه گناهش گردن خودت.»

کشف جنایت

ساعت ۷:۳۰ صبح به اتفاق سروان محمد بوستانی و سرهنگ محمد دودانگه، به منزل مقتول رفتیم. قبل از آنکه زنگ آیفون را بزنیم از بوستانی خواستم تلفنی با خانه تماس بگیرد و از همسر مقتول بپرسد که آیا خبر جدیدی شده یانه؟او هم همین کار را کرد و زن با اعتماد به نفس کامل پرسید: «مگر به سرنخ جدیدی رسیده‌اید؟ تلفن که قطع شد بلافاصله زنگ خانه را زدیم و به این زن گفتیم که برای بررسی وضعیت پرونده باید خانه را بازرسی کنیم.»

۲۰ دقیقه طول کشید تا در را باز کند و همین زمان کافی بود تا شک ام نسبت به او به یقین تبدیل شود. به طور قطع همسر تاجر پس از تماس تلفنی ما آسوده خاطر شد اما در ادامه با به صدا در آوردن زنگ خانه به او شوک دادیم تا در حال معدوم یا مخفی کردن اسناد

و مدارک مربوط به جنایت غافلگیرش کنیم.همان موقع از سرهنگ دودانگه خواستم بیرون از خانه حواسش به همه چیز باشد. نه کسی از خانه خارج شود و نه چیزی را از منزل بیرون ببرند. بعد از آن به همراه چند نفر از همکارانم وارد آپارتمان مقتول در طبقه چهارم ساختمان شدیم.

به محض ورود، روی کاناپه‌ای که جلو در بود نشستم و همکارانم کار تفتیش اتاق‌ها را شروع کردند. هنوز چند دقیقه‌ای نگذشته بود که سرهنگ دودانگه که پایین خانه مراقب اوضاع بود، پشت در آپارتمان آمد و من را به آهستگی صدا زد. بلند شدم و بیرون در رفتم.

او در حالی که کیسه مشکی بزرگی دردست داشت گفت: «به محض اینکه شما وارد راه پله‌ها شدید، از پنجره طبقه چهارم ساختمان کیسه بزرگی به بیرون پرتاب شد. به داخل کیسه نگاه کردم. کاردی خون آلود با دسته شکسته، مقداری طلا و جواهرات، تعداد زیادی چک و سفته به همراه شناسنامه همسر تاجر و چند سند دیگر داخل کیسه پلاستیکی قرار داشت. 

بدون آنکه کیسه را به داخل آپارتمان بیاورم، شناسنامه زن را برداشتم و به داخل آپارتمان برگشتم و از این زن خواستم که شناسنامه‌اش را به من نشان بدهد. او هم با خونسردی به دنبال شناسنامه‌اش رفت. اما بعد از چند دقیقه صدایش زدم و گفتم: «خانم

شناسنامه ات پیش من است، چرا سیاه کاری می‌کنی؟ چرا فکر می‌کنی خیلی باهوش و زرنگی؟! تو چند دقیقه پیش شناسنامه ات را با برخی مدارک و اشیای قیمتی از پنجره بیرون انداختی. تو چنان دقیق اطلاعات داده‌ای که کاملاً مشخص است تنها کسی که از موضوع باخبر بوده و می‌توانسته چنین کاری را انجام بدهد خودت هستی بعد به دنبال منحرف کردن ما از مسیر حقیقتی؟!»

با شنیدن این حرف‌ها، زن لحظه‌ای سکوت کرد و بعد با سرعت از آپارتمان خارج شد و پا به فرار گذاشت. چون همکارم پایین ساختمان ایستاده بود، نگرانی برای فرار متهم نداشتم، صبر کردم و لحظاتی بعد سرهنگ دودانگه او را به داخل آپارتمان برگرداند.

زن وقتی فهمید که راه گریزی جز بیان حقیقت ندارد، روی صندلی نشست و به گریه افتاد. نیمساعتی طول کشید تا به حرف آمد و گفت: «چون با هم مشکلات شدید داشتیم او را کشتم.»

از او پرسیدم: «اصلاً شوهرت بدترین آدم روی زمین! آیا باید خودت دست به کار می‌شدی؟ پس پلیس چکاره است؟»

پاسخ داد: «خیلی تحت فشار بودم و نمی‌توانستم رفتارش را تحمل کنم.بنابراین به همراه پسری که از شوهر اولم دارم، تصمیم گرفتیم او را به قتل برسانیم.»

با اعتراف صریح این زن تلفنم را برداشتم و با سردار انصاری تماس گرفتم و گفتم: «پیرو تماس و دستور شما قاتل را شناسایی و دستگیر کردم.» و سردار هم تشکر و قدردانی شایسته‌ای از من کرد.

بازجویی از متهم و خودکشی

آن زمان اداره آگاهی تهران، بند نسوان نداشت و زنان بازداشتی را به اداره اجتماعی پلیس در خیابان وزرا می‌بردند.روز بعد برای بازجویی به اداره اجتماعی رفتم و از افسر جانشین خواستم تا این زن را برای بازجویی به اتاقش بیاورد. بعد از دقایقی با صدای فریاد همکارم که نشان می‌داد، اتفاق بدی افتاده از جایم پریدم و بسرعت به سمت بازداشتگاه دویدم و دیدم که زن با میخی که در داخل سلول پیدا کرده دست به خودکشی زده و غرق در خون، بیهوش روی زمین افتاده است.

به سرعت آمبولانس را خبر کردیم و او را به بیمارستان انتقال دادیم. از پزشک معالج درخواست کردم که هرکاری می‌تواند برای زنده ماندنش انجام دهد، حتی به خاطر دارم به کادر درمانی تأکید کردم: «این زن باید زنده بماند» و خوشبختانه سیر درمان موفقیت‌آمیز بود و او زنده ماند.

ترخیص متهم از بیمارستان و انتقال به زندان

روز بعد متهم را از بیمارستان مرخص کردیم و پرونده را تحویل قاضی کوه کمره‌ای دادم و به شوخی گفتم: «دیدید زن تاجر، قاتل بود و گناهش هم گردن ما نیفتاد!» 

ایشان هم با متانت همیشگی لبخندی زد و از تیم ما تشکر کرد.بعد از تحقیقات تکمیلی و دستگیری پسر آن زن مشخص شد که زن صرفاً برای تصاحب ثروت و اموال مقتول دست به این جنایت زده و تهمت‌هایش از اساس کذب بوده است.


منبع: فرادید

تصادف کامیون با اتوبوس در جاده گلستان/ ۳ کشته و ۲۲ مصدوم (+عکس)

معاون عملیات اورژانس کشور گفت: تصادف کامیون با اتوبوس در جاده جنگل گلستان به بجنورد سه کشته و ۲۲ زخمی بر جای گذاشت.

میزان نوشت: حسن نوری اظهار گفت: در ساعت ۳:۲۹ بامداد امروز در محور جنگل گلستان – بجنورد،حد فاصل چمن بید و رباط قره بیل و ۴۲ کیلومتری شهرستان آشخانه با اطلاع از این حادثه بلافاصله ۶ دستگاه آمبولانس به محل حادثه اعزام شد.

وی افزود: این حادثه منجر به کشته شدن ۳ نفر و مصدومیت ۲۲ نفر گردید.

نوری گفت: ۱۹ نفر از مصدومین این حادثه به بیمارستان پورسینا شهرستان آشخانه و ۳ نفر به بیمارستان امام علی(ع) بجنورد منتقل شدند.

۳ کشته و ۲۲ مصدوم براثر تصادف کامیون با اتوبوس در جاده جنگل گلستان (+عکس)


منبع: عصرایران

فرار هالیوودی دو زندانی در مسیر بیمارستان

زندانی تهرانی ساعتی پس از فرار در یکی از بیمارستان‌های تهران جان باخت.

فرار هالیوودی دو زندانی در مسیر بیمارستان

فرار از زندان به سبک فیلم‌های سینمایی در دو حادثه مشابه در تهران و اهواز. گریز دو زندانی با نقشه مشابه اما با سرنوشتی متفاوت. هر دو زندانی با نقشه قبلی خودشان را به بیمارستان رساندند و با کمک همدستانشان از دست ماموران زندان گریختند؛ دو حادثه یکی در بیمارستان شهدای هفتم تیر تهران و دیگری در مرکز سوانح سوختگی طالقانی اهواز. 

این زندانیان پس از ضرب‌وشتم ماموران از سوی همدستانشان موفق به فرار شدند. زندانی فراری تهرانی ساعاتی بعد در یکی از بیمارستان‌های تهران تسلیم مرگ شد؛ اما از زندانی فراری اهوازی هیچ خبری در دست نیست.

حدود ساعت ٢بعدازظهر روز سه‌شنبه ماموران کلانتری ١٣٠ نازی‌آباد در تماس با بازپرس کشیک قتل پایتخت خبر مرگ مشکوک مرد ٣۵ ساله‌ای را اعلام کردند. بنابر اظهارات ماموران این فرد در بیمارستان امیرالمومنین در حالی تسلیم مرگ شده بود که از ناحیه ران و کتف به ضرب گلوله زخمی شده بود. دقایقی بعد از اعلان این خبر، بازپرس ایلخانی به همراه اکیپ تشخیص هویت آگاهی در بیمارستان حاضر شدند.

فرار زندانی از بیمارستان هفتم‌تیر

با آغاز تحقیقات و در بررسی‌های اولیه مشخص شد که این مرد ٣۵ساله یک زندانی فراری بوده است که ظهر همان روز از دست ماموران زندان گریخته بود. این فرد که به جرم ۵٣ فقره سرقت، به زندان و تبعید محکوم شده بوده، خودش را به بهانه معاینه پزشکی از زندان به بیمارستان هفت‌تیر رسانده بود، اما هنگام خروج از بیمارستان، با کمک عده‌ای که با سلاح سرد به ماموران بدرقه زندان حمله کرده بودند، موفق به فرار شده بود. 

در ادامه بررسی‌ها مشخص شد، این فرد زمانی که در حیاط بیمارستان در حال سوارشدن به خودروی ویژه حمل زندانیان بوده، یکی از دوستانش با قمه به سرباز همراه او حمله و با ضربه‌ای به دست این سرباز او را مجروح می‌کند. در همان حال یکی از نگهبانان بیمارستان که قصد جلوگیری از فرار متهم را داشته، از سوی عده‌ای دیگر از دوستان زندانی مورد ضرب‌وجرح قرار می‌گیرد و او هم مجروح می‌شود. 

سپس متهم به کمک چند مرد موتورسوار و پیاده از حیاط بیمارستان خارج می‌شود. او با دستبند و پابند زندان سوار بر ترک یکی از موتورها می‌شود. در همین حین یکی از دیگر از ماموران بدرقه با کلت چند تیر هوایی شلیک می‌کند. اما وقتی با بی‌توجهی زندانی فراری مواجه می‌شود، به سمت آنها شلیک می‌کند. با وجود این اما زندانی همراه با همدستانش موفق به فرار می‌شوند.

در بررسی دوربین‌های بیمارستان مشخص شد که ١٠نفر با چهار موتورسیکلت از ساعت‌ها قبل از حادثه در حیاط بیمارستان و محوطه اطراف آن در انتظار انتقال زندانی به این مرکز درمانی بودند که در هنگام خروج زندانی از بیمارستان و حین سوارشدن خودرو برای مراجعت به زندان، با چاقو و قمه به سمت ماموران زندان حمله می‌کنند.

همچنین در تصاویر به دست آمده مشخص شد که مامور زندان، پس از صدور چند فرمان ایست و شلیک چند تیر هوایی، در حالی‌که با پای پیاده در تعقیب زندانی فرار بوده، چهار گلوله به سمت آنها شلیک می‌کند؛ با این حال آنها موفق به فرار می‌شوند.

اما فرار از این مهلکه پایان کار زندانی فراری و همدستانش نبود. زندانی فراری در جریان فرار مورد اصابت گلوله مامور زندان قرار گرفته بود و دوستانش با اطلاع از این موضوع به‌سرعت از محل حادثه دور شدند و در پارک وصال نازی‌آباد دستبند و پابند زندانی را از او جدا و لباس‌هایش را عوض کردند. آنها در حین تعویض لباس متوجه خونریزی شدید دوستشان شدند. 

دو گلوله در ران پا و یک گلوله هم در کتف این زندانی را بشدت مجروح کرده بود. شدت خونریزی او باعث شد، تا همدستانش او را در همان حال در پارک وصال رها کنند. ساعتی بعد فردی ناشناس با اورژانس تماس می‌گیرد. با حضور ماموران اورژانس در محل رهاشدن این زندانی زخمی، پلیس هم مطلع شده و در محل حادثه حاضر می‌شود. 

زندانی فراری که به علت خونریزی شدید بیهوش شده بود، بلافاصله به بیمارستان امیرالمومنین(ع) منتقل می‌شود اما به دلیل شدت جراحات وارده و خونریزی جانش را از دست می‌دهد. به دستور بازپرس ایلخانی جسد متوفی برای بررسی بیشتر به پزشکی قانونی منتقل شد و تحقیقات برای شناسایی و بازداشت همدستان فراری وی ادامه دارد.

دومین حادثه اما صبح دیروز در اهواز اتفاق افتاد. فرار یک زندانی دیگر با نقشه‌ای مشابه آنچه روز سه‌شنبه در تهران رخ داده بود. در این حادثه هم همدستان و دوستان یک زندانی با حمله مسلحانه به خودروی حمل زندانی در محوطه بیمارستان سوانح سوختگی اهواز، او را فراری دادند. در این حادثه یکی از پرسنل درمانی این بیمارستان به ضرب گلوله زخمی شده است.

فرار زندانی سابقه‌دار در اهواز

ساعت ١٠:٣٠ دقیقه صبح دیروز یک زندانی به علت سوختگی به بیمارستان سوانح‌سوختگی طالقانی اهواز اعزام شده بود که پیش از وارد‌شدن بیمار به داخل بیمارستان عده‌ای ناشناس شروع به تیراندازی کردند. افراد مسلح که نقاب به چهره داشته و ظاهرا از قبل اطلاع داشتند که یکی از زندانیان قرار است به بیمارستان منتقل شود، اقدام به تیراندازی هوایی در محل بیمارستان کردند و درنهایت با ایجاد رعب و وحشت باعث فراری‌دادن زندانی شدند. 

فرمانده انتظامی اهواز حادثه تیراندازی بیمارستان طالقانی اهواز را طرحی از قبل برنامه‌ریزی‌شده برای فرار یک زندانی سابقه‌دار عنوان کرد. از سرنوشت زندانی فراری و همدستانش هم خبری در دست نیست و مسئولان انتظامی اهواز از ارایه توضیحات بیشتر درخصوص این حادثه خودداری کردند. 

این در حالی است که با پیگیری‌ها از دانشگاه علوم پزشکی اهواز مشخص شد که در این حادثه یک پزشک جوان از کادر درمانی این بیمارستان به دلیل اصابت گلوله مجروح شده، اما حال عمومی او رضایت‌بخش است.


منبع: فرادید

نقض ۲ حکم اعدام با نظر پزشکی قانونی

 روزنامه ایران نوشت: حکم قصاص آشپزجوان و مرد مکانیک که به‌دنبال اختلاف‌هایی، دوست‌شان را در یک بوستان به قتل رسانده بودند درحالی ازسوی قضات عالی رتبه دیوانعالی کشورنقض شد که درجلسه دیروز محاکمه، هریک ازمتهمان ضمن ابرازپشیمانی خواستاربخشش ازسوی اولیای دم شدند.این درحالی بود که پزشکی قانونی اعلام کرده یک ضربه اصلی عامل کشته شدن پسرجوان بوده است وبه همین خاطر یک نفر می باید به اتهام قتل مجازات شود.

پرونده این جنایت از روز بیست و هشتم شهریور سال ۹۱ ودرپی نزاع خونینی که در بوستان معلم شهر قدس-دراستان تهران- اتفاق افتاد دردستورکارتیم جنایی قرارگرفت.دراین واقعه هولناک پسر ۲۱ ساله‌ای به نام «احمد» با ضربات چاقو مجروح شده بود که پس از انتقال به بیمارستان جان سپرد.

دو عامل این جنایت که پس از درگیری متواری شده بودند پس ازشناسایی تحت تعقیب پلیس قرار گرفتند و ۱۱ روزبعد دستگیر شدند. «هادی»- ۲۲ ساله -و «فریدون»- ۲۳ ساله -پس ازاعتراف به مشارکت درجدال خونین و قتل راهی زندان شده و مدتی بعد در شعبه هشتم دادگاه کیفری تهران پای میزمحاکمه ایستاده و هر دو به اتهام مشارکت در قتل به قصاص محکوم شدند.

اما این حکم از سوی قضات شعبه ۱۱ دیوانعالی کشور نقض شد چراکه براساس گواهی پزشکی قانونی، علت مرگ مقتول اصابت یک ضربه چاقو به پشت گردن اعلام شده اما روشن نبود که این ضربه را کدام یک از دو متهم وارد آورده است.

بنابراین صبح دیروز هر دو متهم در شعبه چهارم دادگاه کیفری که به ریاست قاضی اصغر عبداللهی و با حضور قاضی واعظی – مستشار دادگاه – تشکیل جلسه داده بود پای میز محاکمه ایستادند.در ابتدای جلسه، اولیای دم (مادر و خواهران مقتول) برای عامل قتل، قصاص خواستند. سپس متهم ردیف اول – هادی – پای میز محاکمه ایستاد و در دفاع از خود گفت: آن شب من و فریدون با موتورسیکلت به پارک رفته بودیم که با دوست‌مان وهمراهش برسراختلاف‌های قبلی درگیر شدیم  اما من هرگز انگیزه‌ای برای کشتن مقتول نداشتم.

سپس متهم دیگرپرونده پای میز محاکمه ایستاد و به کدورت بین مقتول و خودش اشاره کرد و گفت قصدی برای قتل او نداشتم اما از اولیای دم عاجزانه درخواست دارم مرا به خاطر تنها فرزندم ببخشند.پس از پایان اظهارات هر دو متهم، وکلای مدافع آنها به دفاع از موکلان خود پرداختند و آنگاه قضات برای صدور رأی وارد شور شدند که قرار است بزودی حکمشان را صادر کنند.آنها باید یکی ازمتهمان را به قصاص و دیگری را به زندان محکوم کنند.


منبع: عصرایران

انفجار در پایگاه آمریکایی در افغانستان

رسانه ها از وقوع یک حمله انتحاری در ورودی پایگاه آمریکایی «بگرام» در افغانستان خبر می دهند.

به گزارش عصرایران به نقل از بی بی سی،  دقایقی پیش با انتشار یک خبر فوری از حمله انتحاری در ورودی پایگاه آمریکایی «بگرام» واقع در افغانستان خبر داد.

بر اساس گزارش بی‌بی‌سی، پلیس ولایت «پروان» واقع در شمال افغانستان نیز وقوع این حمله انتحاری در ورودی پایگاه آمریکائی «بگرام» را تأئید کرده است.

لازم به ذکر است، پایگاه هوایی «بگرام» مهمترین و بزرگ‌ترین پایگاه نیروهای آمریکایی در افغانستان به شمار می رود.

«عبدلشکور قدوسی» فرماندار منطقه مذکور به بی‌بی‌سی اعلام کرد که یک بمبگذار انتحاری مواد انفجاری خود را در ورودی اصلی پایگاه بگرام منفجر کرده است.

قدوسی همچنین گفت که ۴ غیرنظامی در این حمله زخمی شده اند؛ اما تا کنون گزارشی درباره تلفات نیروهای آمریکایی در این حمله در دست نیست.

طالبان اعلام کرده است که حمله انتحاری کنونی در بگرام به انتقام برگه‌های تبلیغاتی توهین آمیزی است که دیشب از سوی نیروهای ناتو در ولایت پروان پخش شده بود.

گفتنی است، چهارشنه ۱۵ شهریور ماه سال جاری نیز حمله مشابهی به ورودی پایگاه هوایی بگرام در افغانستان به وقوع پیوسته بود.


منبع: عصرایران

آتش‌سوزی گسترده در کارخانه ظروف یکبار مصرف (عکس)

آتش‌سوزی گسترده کارخانه ظروف یکبار مصرف در بزرگراه فتح، خیابان سامان پور مهار شد. 

در محل حادثه یک مجموعه از انبارها و کارخانه های تولید و نگهداری مواد اولیه و ظروف یکبار مصرف مشاهده شد که یکی از کارخانه ها به مساحت تقریبی ۵ هزار مترمربع آتش گرفته و دود و شعله ناشی از آتش سوزی از فواصل دور دست قابل رویت بود. براثر شدت حرارت ناشی از آتش سوزی سقف شیروانی کارخانه دچار ریزش شده و کاملا تخریب شده بود. خوشبختانه در این حادثه به هیچ یک از کارکنان آسیبی نرسیده بود و تنها خسارت مالی زیادی بر جای ماند.


منبع: عصرایران

چگونگی فرار یک زندانی در حادثه تیراندازی مقابل بیمارستان اهواز

رییس دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز جزئیات حادثه تیراندازی مقابل بیمارستان سوانح و سوختگی آیت‌الله طالقانی اهواز را تشریح کرد.

دکتر اسماعیل ایدنی در گفت‌وگو با ایسنا اظهار کرد: حدود ساعت ۱۰ تا ۱۰:۳۰ امروز (۱۵ شهریورماه) یک زندانی که اعزامی از یک زندان بود، با یک آمبولانس به بیمارستان آیت‌الله طالقانی اهواز منتقل شد. زندانی روبه‌روی اورژانس بیمارستان از آمبولانس پیاده شده و با ویلچر به سمت بیمارستان برده می‌شود.

وی افزود: قبل از ورود زندانی به بیمارستان در پیاده‌رو و پس از این که عرض خیابان را طی می‌کنند، یک خودرو سواری که حامل چند فرد مسلح نقاب‌دار بودند، به محل نزدیک شده و این افراد پیاده شده و نگهبان همراه زندانی را تهدید می‌کنند.

ایدنی ادامه داد: یکی از این افراد مسلح به سمت بیمارستان ظاهرا تیراندازی هوایی می‌کند و یک نفر دیگر از این افراد مسلح نیز زندانی را فراری می‌دهد و همگی متواری شده و محل را ترک می‌کنند.

وی گفت: در اثر تیراندازی به سمت داخل اورژانس بیمارستان، تیر به ساق پای یک همکار پزشک اصابت کرد.

رییس دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز عنوان کرد: این افراد به بیمارستان وارد نشدند و تیراندازی در خارج از بیمارستان انجام شد که در پی آن تیر به داخل اورژانس وارد شده و به پزشک که در اورژانس بوده اصابت کرده است.

وی گفت: حال عمومی این پزشک در حال حاضر خوب است و افراد مسلح نیز بلافاصله پس از فراری دادن متهم صحنه را ترک کردند.


منبع: عصرایران

معمای یک قتل‌ عام خانوادگی

در این حادثه زن ٣٢ساله همراه با پسر ١١ساله‌اش توسط همسرش به قتل رسیدند پلیس روز گذشته پیکر بی‌جان پدر و مادر قاتل را هم در محل کار او کشف کرد…

 معمای یک قتل‌ عام خانوادگی

جنایتی مبهم. پرونده‌ای معماگونه. حادثه‌ای تکان‌دهنده، قتل ‌عام خانوادگی با انگیزه‌ای نامعلوم. چهار جسد و جنازه قاتلی که گفته می‌شود پس از ارتکاب به چهار قتل با چاقو خودکشی کرده است. همه عضو یک خانواده بودند، یک خانواده نسبتا مرفه با موقعیت اجتماعی مناسب. چاقویی که جان ۴ نفر از اعضای این خانواده را نشانه گرفت و دست آخر هم بر گردن عامل این جنایت نشست. کسی که در یک روز هم پسر و همسرش را کشت و هم احتمالا جان پدر و مادرش را گرفته و درنهایت با همان چاقو به زندگی‌اش پایان داد تا قتل‌ عام خانوادگی یکی از هولناک‌ترین و مرموز‌ترین پرونده‌های جنایی پایتخت را رقم بزند.

نخستین جسدهای این قتل ‌عام خانوادگی ساعت ٩شامگاه دوشنبه ١٣ شهریور امسال در یکی از فرعی‌های خیابان یخچال تهران کشف شد. خبر این حادثه را خواهر مینو، همسر قاتل به کلانتری ١٢۴ قلهک اطلاع داد. با حضور ماموران در محل حادثه و تأیید خبر کشف اجساد متعلق به یک خانواده سه نفره به نام‌های پژمان ۴٠ساله، مینو ٣۶ساله و پارسا ١٢ساله بلافاصله موضوع به اداره دهم ویژه قتل پلیس آگاهی و قاضی کشیک ویژه قتل دادسرای امور جنایی تهران اعلام شد. با تشکیل پرونده با موضوع «قتل‌ عمد» و به دستور بازپرس شعبه پنجم دادسرای ناحیه ٢٧تهران، پرونده برای رسیدگی در اختیار اداره دهم ویژه قتل پلیس آگاهی تهران قرار گرفت.

اظهارات خواهر مینو

ماموران آگاهی در نخستین گام تحقیقات به سراغ خواهر مینو رفتند. او به‌عنوان نخستین مطلع از این حادثه و کسی که پلیس را در جریان این جنایت قرار داده بود، در اظهاراتش به ماموران گفت: «قرار بود امشب مادرم از مسافرت بازگردد. او به یکی از کشورهای اروپایی رفته بود. به همین دلیل با مینو قرار گذاشتم تا با هم به فرودگاه برویم. حدودا ساعت دو بعدازظهر بود که با تلفن همراه مینو تماس گرفتم تا قرار رفتن به فرودگاه امام خمینی را نهایی کنیم. اما او تلفنش را جواب نداد. چند بار دیگر هم تماس گرفتم، اما او پاسخگوی تماس‌های من نبود. بعد با گوشی تلفن همراه همسرش تماس گرفتم اما او هم پاسخ تلفن من را نداد. با تلفن همراه پسر خواهرم تماس گرفتم اما او هم تلفنش را پاسخ نداد. نگران شده بودم. به همین دلیل به سمت خانه آنها حرکت کردم. چند دقیقه‌ای به ٩ شب مانده بود که به خانه آنها رسیدم. زنگ را زدم اما کسی در را باز نکرد. هم خودروی پژمان در پارکینگ بود، هم خودرو مینو. بیشتر نگران شدم. زنگ یکی از همسایه‌ها را زدم و وارد ساختمان شدم. به پشت در آپارتمان آنها در طبقه دوم – واحد ششم رفتم و ناگهان متوجه آثار خون بر روی نرده‌های دزدگیر آپارتمان شدم. از اختلاف مینو و پژمان خبر داشتم. چند سالی بود که آنها با هم مشکل داشتند، حتی خواهرم چندین‌بار از پژمان درخواست طلاق کرده بود برای همین، خیلی ترسیدم. به دنبال کلیدساز رفتم. زمانی که وارد خانه شدیم، همه‌جا پر از آثار خون بود. داخل اتاق خواب جسد مینو و پژمان افتاده بود و جسد پارسا نیز در داخل حمام. با سروصدای من همسایه‌ها به طبقه دوم آمده و پس از دقایقی پلیس در محل حاضر شد.» همزمان در تحقیقات و بررسی‌ها محل جنایت مشخص شد که پژمان با جسم تیز اقدام به کشتن همسر و پسر خود کرده و در ادامه به زندگی خود نیز پایان داده است.

کشف اجساد پدرومادر قاتل

اما این پایان پرونده جنایی نبود. قتل ‌عامل خانوادگی محله قلهک با کشف دو جسد دیگر در خیابان پاسداران وارد فاز جدیدی شد. جسد پدرومادر سالخورده پژمان صبح دیروز در محل کار او توسط پلیس کشف شد. کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی در جریان تحقیقات جنایت خانوادگی قلهک اطلاع پیدا کردند، که پدرومادر عامل آن جنایت، قرار بوده از شهرستان به تهران مراجعه کنند. به همین دلیل ماموران با آنها تماس گرفتند تا درباره انگیزه ارتکاب این جنایت توسط پسرشان از آنها تحقیق کنند؛ اما آنها نیز پاسخگوی تماس‌های کارآگاهان و دیگر اعضای خانواده‌شان نبودند. در ادامه با شناسایی دفتر کار پژمان در منطقه پاسداران، کارآگاهان صبح روز سه‌شنبه به این محل مراجعه و پس از ورود به داخل دفتر کار پژمان با اجساد پدرومادر وی در حالی‌ که آنها نیز مورد جراحت شدید ناشی از جسم تیز قرار گرفته بودند، روبه‌رو شدند. کشف این دو جسد روند تحقیقات درباره این پرونده را پیچیده‌تر کرد. دو جنایت در خیابان یخچال، خودکشی عامل آن حادثه و کشف پیکر بی‌جان پدر و مادر پژمان آن هم در محل کار او ماموران را در برابر یک پرونده معمایی با انگیزه نامشخص قرار داد. هر چند بررسی تصاویر به دست آمده از دوربین‌های محل کار پژمان نشان داد که او روز دوشنبه، همراه با پدرومادرش به داخل این ساختمان رفته و پس از دقایقی، پژمان به تنهایی از ساختمان خارج شده است و به‌احتمال زیاد، این جنایت هم توسط پژمان رقم خورده است اما انگیزه این جنایت به معمایی رازآلود برای تیم تحقیقات در این پرونده تبدیل شده است.

در همین‌ حال محمد شهریاری، سرپرست دادسرای جنایی تهران، پژمان را عامل جنایت خیابان یخچال اعلام کرده است. سرپرست دادسرایی جنایی درباره دو جسد کشف‌شده دیگر این پرونده هم گفت: «براساس اطلاعات به دست آمده، عامل جنایت خیابان یخچال، از پدرومادر خود خواسته بود تا به تهران بیایند و ظاهرا پدرومادر قاتل هم صبح روز دوشنبه از شهرستان به تهران آمده بودند و در محل کار پسرشان یعنی شرکت ساختمانی، در منطقه پاسداران حضور یافته بودند که تیم جنایی پس از مراجعه به محل کار قاتل با جسد پیرمرد و پیرزن مواجه شدند.»

روایت ساکنان ساختمان صبا

اما انگیزه این قتل‌عام خانوادگی، معمای این پرونده جنایی است. رازی که شاید با خودکشی پژمان هیچ‌وقت برملا نشود. این را یکی از همسایه‌ها این خانواده به «شهروند» می‌گوید. کوچه‌ای دنج در یکی از فرعی‌های خلوت خیابان یخچال. بن‌بستی سرسبز با درختانی تودرتو در دو ردیف که به اندازه یک خودرو برای تردد اهالی این کوچه راهی باز کرده است. نبش این کوچه ساختمان قدیمی با نمایی سیمانی‌ رنگ‌ورورفته قد علم کرده است. واحد ۶ ساختمان صبا. محل این جنایت هولناک. هنوز هم باورش سخت است، اصلا به سروشکل آنها نمی‌خورد که این‌کاره باشند، شنیده‌ام که با هم اختلاف داشتند، اما آدم‌های ساکت و بی‌آزار بودند. اینها را یکی از همسایه‌های این خانواده به «شهروند» می‌گوید. او چندسالی است که در ساختمان صبا ساکن است و همه ساکنان را می‌شناسد: «ما شب حادثه خانه نبودیم، تا دیروقت با خانواده بیرون بودیم، وقتی به نزدیکی خانه رسیدیم، چراغ خودرو پلیس و اورژانس را دیدم. ابتدا من و همسرم فکر کردیم خانه آتش گرفته، تا این‌که سر کوچه از صحبت‌های ماموران کلانتری متوجه این جنایت شدیم. آنها ساکن واحد ۶ بودند. هنوز سکونتشان به دوسال نرسیده بود، من چون کارهای مالی این ساختمان را انجام می‌دهم، در جریان رفت‌وآمد همه ساکنان هستم. آنها دوتا خودرو داشتند، خانمش رانندگی می‌کرد و خودروی شخصی داشت. مهندس هم شب‌ها دیروقت به خانه می‌آمد. اوایل چندباری برای گرفتن شارژ پیش او رفتم. از‌ سال گذشته هم شارژ ساختمان را به حسابم واریز می‌کرد. آدم معقول و متینی بود، کلا خانواده آرام و بی‌صدایی بودند، اما من شناخت زیادی از آنها نداشتم، در کل این‌جا محل آرامی است. کسی به کسی کاری ندارد.»

یکی دیگر از ساکنان این ساختمان هم به «شهروند» می‌گوید: «آنها در طبقه ما بودند. ما واحد ٧ هستیم. دیوار به دیوار آنها. اطلاع زیادی از این خانواده ندارم. تازه به این ساختمان آمده بودند، اما یک‌بار مینو به من گفته بود که همسرش مهندس و استاد دانشگاهی در کرمان است. خود مینو هم شاغل بود، فکر می‌کنم در دادگاه یا قوه‌قضائیه کار می‌کرد، آنها از صبح تا غروب در خانه نبودند. من در خبرها خواندم که خواهرش گفته؛ آنها با هم اختلاف شدیدی داشتند، اما این مدتی که به این‌جا آمدند، ما هیچ چیزی ندیدیم. نه صدایی، نه داد و فریادی. خانواده ساکتی بودند، زیاد هم رفت‌وآمد نداشتند. از دیشب پلیس به این‌جا آمد و جنازه آنها را در خانه پیدا کردند، همه شوکه شدیم.»

کم‌شدن آستانه تحمل چنین جنایت‌هایی را رقم می‌زند

«برای بررسی این جنایت هولناک باید در مرحله نخست پرونده را بعد از تحقیقات تکمیلی مورد مطالعه قرار داد اما قبل از هرموضوعی باید به سه نکته مهم که می‌تواند باعث بروز چنین جرایمی شود، توجه کرد.»

اینها را دکتر جعفر کوشا رئیس انجمن ایرانی جرم‌شناسی به «شهروند» می‌گوید و با بررسی این جنایت هولناک ادامه می‌دهد: «اول این‌که به ‌نظر می‌رسد برخی مردم از نظر تعادل روحی و روانی دچار مشکل شده‌اند و زمانی که نمی‌توانند از نظر اجتماعی و اقتصادی مسائل را حل کنند، با توجه به کم‌شدن آستانه تحمل دست به چنین جنایت‌هایی می‌زنند. این مشکلات در گذشته نیز وجود داشته اما آستانه تحمل مردم پایین آمده و قدرت کنترل و مهارکردن آن را ندارند. دوم این‌که در گذشته یکسری خطوط قرمز به‌عنوان سنت، مسائل شرعی و حرمت‌ها وجود داشت اما امروزه این نکات کنار گذاشته شده است. همچنین اختلافات خانوادگی، عدم تعادل روحی و روانی و عبور از خطوط قرمز درجامعه باعث شده تا مردم به‌ صورت پرخاشگرانه در برابر مسائل عکس‌العمل نشان دهند. دراین پرونده می‌توان گفت که قاتل به خاطر اختلافات خانوادگی که داشته، تعادل روحی و روانی خود را از دست داده و همین باعث شده تا ابتدا دست به قتل پدر و مادرش در محل کارش بزند. از نظر جرم‌شناسی، رفتار قاتل نشان از آن دارد که پسر خانواده پس از کشتن پدر و مادرش پشیمان شده و خیلی زود از محل کارش خارج شده و در نخستین مرحله قصد داشته ابتدا خودکشی کند اما در اوج عصبانیت به این نکته توجه داشته که پس از خودکشی و افشای راز قتل پدر و مادرش برای همسر و فرزندش مشکلاتی پیش خواهد آمد و این آسیب‌ها تا سال‌ها همراه آنها خواهد ماند. به همین‌ خاطر با رفتن به خانه اقدام به قتل همسر و فرزند خود کرده و در مرحله بعدی با خودکشی‌اش به این مسائل پایان داده است تا هیچ‌یک از اعضای خانواده‌اش در این ماجرا آسیب نبینند. در این جنایت خانوادگی باید به این نکته توجه داشت که پس از اختلافات خانوادگی، دخالت‌های خانواده‌ها و عبور از خطوط قرمز سنت‌شکنی و موضوع اقتصادی باید مورد بررسی قرار می‌گرفت. موضوع اقتصادی به این خاطر ارجحیت دارد که پدر و مادر قاتل به محل کار پسرشان مراجعه کرده‌اند و این درحالی است که خانه فرزندشان در نزدیکی محل کار او بوده و احتمالا بین آنها اختلافات مالی زیادی وجود داشته که پدر و مادر برای حل این موضوع به دفتر کار پژمان رفته و بین آنها درگیری پیش آمده و عامل جنایت نسبت به این موضوع پرخاشگری کرده و اقدام به قتل پدر و مادرش کرده است. احتمال می‌رود عامل جنایت در فاصله کمی قتل‌های دیگر و خودکشی را انجام داده است. احتمالا مشکلاتی وجود داشته که نمی‌خواسته کسی از آن باخبر شود. اگر زمان دو جنایت فاصله زیادی داشت، احتمال این‌که فردی متوجه قتل پدر و مادر در محل کار وی شود، وجود داشت. همین باعث می‌شد تا ماجرا را به همسر و فرزند قاتل اطلاع دهد و مانع قتل‌های بعدی شد یا درصورت دیگر شاید فاصله زیاد بین دو جنایت باعث می‌شد تا قاتل پس از قتل پدر و مادرش با گذشت زمان زیادی، از خشونت وی کاسته می‌شد و دست به قتل‌های بعدی نمی‌زد. از طرف دیگر، نمی‌توان گفت چون قاتل یک استاد دانشگاه بوده، پس نباید دست به این جنایت می‌زد. انجام اینگونه جنایت‌ها به موقعیت اجتماعی فرد ربطی ندارد و احتمالا فرد در گذشته و در شخصیت خود دچار اختلالات و مشکلاتی بوده است.»

برچسب ها: ، ،


منبع: فرادید

جزئیاتی تازه از جنایت در خیابان یخچال/ مهندسی که پدر، مادر، همسر و پسرش را کشت

با ورود به خانه همگی صحنه دلخراشی را پیش روی خود دیدند؛ جسد خونین زن و شوهر جوان روی زمین افتاده بود و پیکرخونین پسر ۱۱ ساله‌شان هم در حمام پیدا شد.

مهندس معمار در یکی از هولناک‌ترین جنایت‌های پایتخت، پدر، مادر، همسر و پسر ۱۱ ساله‌اش را کشت و بعد هم به زندگی‌اش پایان داد. در جریان این قتل عام خانوادگی که صبح دوشنبه رخ داد، این جنایتکار ابتدا مادر و پدرش را که از شهرستان راهی تهران شده بودند به قربانگاه کشاند و بعد از کشتن آنها به خانه‌اش بازگشت و همسر و فرزندش را با چاقو از پای درآورد. بعد هم با یک ضربه چاقو به زندگی خود پایان داد.

به گزارش عصرایران به نقل از روزنامه ایران، ساعت ۲ بعد از ظهر دوشنبه ۱۳ شهریور زن جوان برای چندمین بار با تلفن همراه خواهرش  و خانه آنها تماس گرفت اما هیچ جوابی نشنید. قرار بود مادرشان تا ساعاتی دیگر از سفر اروپا به ایران برگردد. به همین خاطر طبق برنامه می‌بایست همراه خواهرش مینو برای استقبال از مادر به فرودگاه می‌رفتند. بی جواب ماندن تماس‌های چند ساعته‌اش با خواهر و شوهرخواهرش، زن جوان را به شدت نگران و دل‌آشوب کرده بود. بنابراین چاره‌ای نداشت جز اینکه به خانه مینو برود. لحظاتی بعد هم خود را به خیابان فکوریان – حوالی خیابان یخچال – و مقابل ساختمان ۶ طبقه رساند که خواهرش ساکن طبقه دوم آنجا بود. 

زن جوان با نگرانی وارد ساختمان شد و زنگ در آپارتمان خواهرش را به صدا درآورد اما فایده‌ای نداشت چراکه هیچ‌کس پاسخگو نبود. زن جوان با نگرانی به پارکینگ رفت و با دیدن خودروی خواهر و شوهرخواهرش بیشترمضطرب شد. دوباره به طبقه دوم برگشت که این بار ناگهان چشمش به لکه خونی افتاد که روی حفاظ آهنی در آپارتمان پاشیده بود. 

جزئیاتی تازه از جنایت در خیابان یخچال/ مهندسی که پدر، مادر، همسر و پسرش را کشت

او که می‌دانست خواهر و شوهرخواهرش با هم به شدت اختلاف دارند و مینو چند بار درخواست طلاق داده بود، با دیدن رد خون به شدت ترسید. تنها کاری که از دستش برمی‌آمد این بود که به سراغ کلیدساز محل برود. دقایقی بعد مرد کلیدساز به آنجا آمد اما زمانی که در را باز کرد و وارد خانه شدند همگی صحنه دلخراشی را پیش روی خود دیدند؛ جسد خونین زن و شوهر جوان روی زمین افتاده بود و پیکرخونین پسر ۱۱ ساله‌شان هم در حمام پیدا شد.

گزارش سه جنایت

دقایقی بعد و با اعلام خبر این جنایت هولناک به پلیس ۱۱۰، تیمی از مأموران کلانتری ۱۲۴ قلهک خود را به آنجا رساند و بلافاصله بازپرس کشیک قتل را باخبر کردند. به این‌ ترتیب بازپرس دشتبان از شعبه دهم دادسرای جنایی به همراه تیم ویژه جنایی راهی محل واقعه شدند.

در بررسی‌های مقدماتی مشخص شد زن ۳۷ ساله – مینو – با ضربات متعدد چاقو از پا درآمده است. این در حالی بود که شواهد نشان می‌داد او تلاش داشته تا از دست عامل جنایت بگریزد اما موفق نشده بود. در چند قدمی پیکر زن جوان، جسد همسرش قرار داشت. پژمان – ۴۰ ساله – نیز با یک ضربه چاقو به گردنش از پا درآمده بود؛ چاقویی هم در دست راستش قرار داشت اما جسد پسر ۱۱ ساله آنها کف حمام افتاده بود. او نیز با ضربات چاقو و به شکل هولناکی به قتل رسیده بود.

سالم بودن در ورودی، قفل بودن در هنگامی که خواهر مینو به آنجا مراجعه کرده بود و پیدا شدن چاقو در دستان پژمان، همه مهر تأییدی بود که عامل این جنایت مرد خانه است. او فارغ‌التحصیل رشته معماری و دارای مدرک فوق لیسانس بود که همسر و پسرش را به قتل رسانده بود و بعد از آن به زندگی خود پایان داده بود.

ناپدید شدن پدر و مادر پژمان

در حالی که پس از تحقیقات تکمیلی دستور انتقال اجساد به پزشکی قانونی از سوی بازپرس جنایی صادر  و تحقیقات در این‌باره آغاز شده بود، کارآگاهان خبردار شدند که پدر و مادر پژمان صبح روز حادثه از کرمان به تهران آمده و در خانه پسرشان – محل جنایت – مستقر شده بودند اما هیچ خبری از آنها نبود و چمدان و سوغاتی‌های آنها در گوشه اتاق به چشم می‌خورد.

سرپرست دادسرای امور جنایی تهران در این‌باره گفت: پس از دریافت خبر این جنایت تکان‌دهنده بلافاصله دستورات لازم صادر شد. با توجه به اینکه در ورودی آپارتمان سالم و بسته بود و از طرف دیگر چاقو در دست راست پژمان قرار داشت و گردن قربانیان از سمت راست هدف قرار گرفته بود، فرضیه ارتکاب قتل‌ها توسط پژمان قوت گرفت‌ اما موضوعی که در این میان ذهنمان را درگیر کرده بود ناپدید شدن پدر و مادر پژمان بود.

قاضی محمد شهریاری ادامه داد: زوج میانسال پاسخگوی تلفن‌هایشان نبودند و همین مسأله شک ما را بیشتر برانگیخت. در ادامه تحقیقات، کشف آثار خون روی خودرو شاسی‌بلند پژمان که در پارکینگ خانه پارک شده بود و نیز رد پای خونین در کنار خودرواش این احتمال را قوت بخشید که مرد جوان ابتدا پدر و مادرش را در محلی دیگر به قتل رسانده و بعد از آن به خانه آمده و نقشه دو جنایت دیگر و خودکشی‌اش را طراحی و اجرا کرده است. 

در نهایت پس از تحقیقات گسترده، اوایل صبح سه‌شنبه محل شرکت عامل جنایت در محدوده خیابان پاسداران شناسایی شد و مأموران پس از حضور در شرکت، با جسد پدر و مادر قاتل روبه‌رو شدند و موضوع را به ما اعلام کردند. به دنبال اعلام این خبر بازپرس پرونده و تیم تحقیق راهی محل مورد نظر شدند.

خیابان گلستان ۴ پاسداران؛ ساعت ۱۰ صبح

آن‌طور که تصاویر دوربین‌های مداربسته نشان داد، محمدرضا – پدر ۶۸ ساله پژمان – صبح دوشنبه همراه پسرش وارد دفتر شرکت شده بودند و اینکه داخل شرکت چه اتفاقی رخ داده معلوم نیست اما دوربین‌ها ۳۰ دقیقه بعد تصویر دیگری از پژمان را ثبت کرده‌اند. این بار پژمان به پارکینگ بازگشته و مادرش را از خودروی پرادو پیاده کرده و وارد دفتر شرکت می‌شوند.

جسد پدر پژمان، داخل اتاق و کنار میز کار و جسد جمیله – زن ۶۰ ساله – داخل سالن و در کنار صندلی افتاده بود. با آنکه وسایل پذیرایی داخل شرکت بازرگانی وجود داشت اما هیچ پذیرایی از زوج نگون‌بخت صورت نگرفته بود. آثار خون داخل آشپزخانه و دستشویی هم دیده می‌شد. انگار عامل جنایت پس از قتل به آشپزخانه و بعد از آن دستشویی رفته و دست‌هایش را شسته و بعد از آنجا خارج شده است. تمامی شواهد هم نشان داده هیچ آثار درگیری و دفاعی از سوی قربانیان دیده نشده و آنها در یک لحظه غافلگیرانه، قربانی شده‌اند.

به گفته شهریاری، بررسی‌ها نشان داده پدر و مادر قاتل حدود ساعت ۹ صبح ۱۳ شهریور به قتل رسیده‌اند و مینو و پسر ۱۱ ساله‌اش هم بین ساعت ۱۰ تا ۱۱ صبح همان روز کشته شده‌اند. عامل جنایت نیز دقایقی بعد از کشتن همسر و فرزندش به زندگی‌اش پایان داده است. همسایه‌های شرکت، اطلاعات زیادی از مهندس جوان ندارند.

سرهنگ کارآگاه حمید مکرم، معاون مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی تهران بزرگ نیز در این‌باره گفت: همزمان با اعلام خبرجنایت‌ها بلافاصله تیم‌های ویژه وارد عمل شدند. پس از کشف اجساد تمامی قربانیان، تحقیقات تخصصی از دیگر اعضای خانواده قربانیان پرونده در دستور کار قرار گرفت و بررسی‌ها در این باره ادامه دارد.

همچنین یکی از همسایه‌ها که در محل نخستین جنایت حاضرشده بود، گفت: اصلا هیچ اطلاعاتی از مهندس ندارم. تنها چند باری دیدم که دوربین و وسایل فیلمبرداری به داخل ساختمان می‌آورد ولی اینکه دقیقا در این شرکت چه اتفاقی می‌افتاد در جریان نیستم.

همسایه‌ها در شوک

همسایه‌های محل زندگی و کار عامل قتل‌ها در شوک هستند و هنوز کسی باور ندارد مرد جوان به ظاهر آرام، مرتکب چنین جنایت تکان‌دهنده‌ای شده باشد.

یکی از زنان همسایه محل زندگی قربانیان که هنوز شوک‌زده و هراسان بود، گفت: زمانی که این جنایات رخ داد ما در خانه بودیم ولی هیچ صدایی نشنیدیم. به نظر این زوج آدم‌های ساکت و آرامی بودند البته از خواهرهای مینو – همسر متهم – شنیدم که او ورشکست شده و آنطور که می‌گفتند رد پای زنی هم در زندگی‌اش به دست آمده است اما انگیزه اصلی این قتل عام همچنان در ابهام قرار دارد.


منبع: عصرایران

نجات مرد ۶۰ ساله از زیر آوار در تبریز

روابط عمومی سازمان آتش نشانی شهرداری تبریز با اشاره به ریزش آوار در خیابان فردوسی اعلام کرد: کارگر ۶۰ ساله گرفتار در زیر آوار با تلاش نیروهای آتش نشانی نجات یافت.

به گزارش ایرنا،  زمانی که کارگران یک ساختمان دو طبقه در خیابان فردوسی مشغول تخریب ساختمان بودند، سقف ساختمان ریزش کرد و موجب مدفون شدن کارگر ۶۰ ساله در زیر آوار شد.

گزارش ادامه داد: با اعلام این حادثه به سامانه ۱۲۵ و اعلام مدفون شدن یک نفر در زیر آوار، گروه نجات ایستگاه شماره یک عازم محل حادثه شد و بلافاصله اقدام به نجات فرد از زیر آوار کردند که به دلیل جراحت وارده وی را جهت مداوا در اختیار عوامل اورژانس قرار دادند.

آتش نشانان در ادامه عملیات با ایمن سازی محل و ارایه توصیه های ایمنی لازم به افراد در ساختمان، به ایستگاه مربوطه بازگشتند.


منبع: عصرایران

پستچی متجاوز محکوم به اعدام شد

«پستچی» قلابی که به اتهام تجاوز به ۴۰ زن و دختر جوان دستگیر و محاکمه شده بود با حکم قاضی محمد مقیسه -رئیس شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب اسلامی تهران- محکوم به اعدام شد.

 پستچی متجاوز محکوم به اعدام شد

«پستچی» قلابی که به اتهام تجاوز به ۴۰ زن و دختر جوان دستگیر و محاکمه شده بود با حکم قاضی محمد مقیسه -رئیس شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب اسلامی تهران- محکوم به اعدام شد.

رئیس دادگاه دیروز در گفت‌و‌گو با «ایران»، گفت: «با توجه به اوراق ومستندات موجود درپرونده و اظهارات قربانیان مرد شیطان صفت، این تبهکار به اعدام محکوم شد. البته درصورت اعتراض متهم، حکم قابل تجدید نظرخواهی در دیوانعالی کشور می‌باشد.»

براساس اوراق و محتویات پرونده، این تبهکار چند چهره، پس از شناسایی طعمه‌هایش، سوار بر موتورسیکلت به ساختمان‌های مسکونی خلوت می‌رفت و پس از فشردن زنگ آپارتمان‌ها، خود را به‌عنوان مأمور پست معرفی کرده و زن‌ها یا دختران جوان را به بهانه تحویل بسته پستی، با زور و تهدید به آپارتمان‌هایشان می‌کشاند و وحشیانه به آنها تعرض می‌کرد.

پرونده این تبهکار سال ۹۱ و پس از طرح شکایت ۴۰ زن و دختر به دادسرای ناحیه ۲۱ تهران ارجاع شد که پس از اعتراف متهم به هر ۴۰ جنایت سیاه، کیفرخواست او به اتهام فساد فی‌الارض صادر شد.

اما قضات شعبه ۷۱ دادگاه کیفری یک استان تهران با صدور قرار عدم صلاحیت، پرونده را به دادگاه انقلاب فرستادند. بدین ترتیب پرونده به شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب ارجاع شد که این دادگاه به ریاست قاضی صلواتی برای محاکمه متهم تشکیل جلسه داد و براساس قانون مجازات اسلامی، او را مفسد فی‌الارض تشخیص داد و به اعدام در حضور مردم محکوم کرد.

اما با اعتراض متهم به حکم صادره، پرونده به دیوانعالی کشور رفت و دادرسان، درباره مواردی ازتحقیق نقض گرفته و پرونده را برای محاکمه مجدد متهم به شعبه دیگری از دادگاه انقلاب ارجاع کردند. سرانجام محاکمه متهم در شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی مقیسه برگزار شد.

شکایت از تبهکار وحشی
رسیدگی به این پرونده هولناک از اول تیر سال ۹۱ و پس از طرح شکایت زن جوانی در دستور رسیدگی پلیس قرارگرفت. این بانوی خانه دار پس ازحضور در اداره آگاهی تهران گفت: در خانه تنها بودم که زنگ به صدا درآمد. ازآن سوی خط صدای مردی را شنیدم که خود را مأمور پست معرفی کرد وگفت که یک پاکت پستی برایمان آورده است. برای تحویل گرفتن بسته پستی وارد آسانسور شدم اما ناگهان مرد جوان راه را بر من بست و با چاقو تهدیدم کرد و در نهایت پس از سرقت گردنبند و مجروح کردن گردنم بسرعت از مجتمع بیرون رفت و سوار بر یک دستگاه موتورسیکلت مشکی فرار کرد.

طی روزهای بعد نیز شکایت‌های دیگری از سوی زنان و دختران جوان به اداره آگاهی رسید که اعلام کرده بودند پستچی قلابی آنها را در آسانسور یا داخل آپارتمان‌هایشان غافلگیر کرده و پس از آزار و اذیت، تجاوز و سرقت، با یک موتورسیکلت گریخته است.

پس از طرح شکایت از سوی ۴۰ زن و دختر جوان جست و جوها برای دستگیری «جانی آسانسور» ادامه یافت تا اینکه وی در یکی از روستاهای استان گیلان شناسایی شد و کارآگاهان جنایی شامگاه نوزدهم دی سال ۹۲ او را دستگیر کردند. مرد تبهکار نیز در بازجویی به هر ۴۰ مورد تجاوز اقرار کرد.

این پستچی قلابی که به «جانی آسانسور» معروف شده به مأموران گفت: «من شیشه مصرف می‌کردم و به همین دلیل چیزی از جزئیات تعرض‌ها به یاد نمی‌آورم و هر چند روز یکبار که آثار شیشه از بین می‌رفت همه چیز به یادم می‌آمد. من تجاوزها را وقتی انجام می‌دادم که شیشه مصرف می‌کردم. اما حالا پشیمانم.»

برچسب ها: ،


منبع: فرادید

ازدواج های شوم زن جوان

زنی که مدتی پس از ازدواج دوم با پسر جوانی، دچار بیماری عفونی سختی شده بود با ناامیدی ازبدست آوردن سلامتش راهی دادگاه شد و از همسرش به‌دلیل پنهان کردن بیماری‌اش شکایت کرد و خواستارطلاق شد.

ازدواج های شوم زن جوان 

زنی که مدتی پس از ازدواج دوم با پسر جوانی، دچار بیماری عفونی  سختی شده بود با ناامیدی ازبدست آوردن سلامتش راهی دادگاه شد و از همسرش به‌دلیل پنهان کردن بیماری‌اش شکایت کرد و خواستارطلاق شد.

به گزارش ایران، «شادی» زن ۳۵ ساله‌ای بود که همراه همسرش «جلال» وارد شعبه ۲۶۴ دادگاه خانواده شدند. هر دو آرام و کم حرف به نظر می‌رسیدند و وقتی در برابر رئیس دادگاه نشستند، قاضی «غلامحسین گل آور»به بررسی پرونده‌شان پرداخت. چند لحظه بعدهم از زن جوان پرسید: «در دادخواستی که ارائه داده‌اید دلیل طلاق را پنهان کردن یک نوع بیماری واگیردار پوستی از سوی همسرتان عنوان کرده‌اید. آیا واقعاً امکان ادامه زندگی مشترک برایتان وجود ندارد؟»

همین‌که شادی خواست جواب دهد، همسرش گفت: «درخواست همسرم چندان ربطی به بیماری‌ام ندارد، موضوع این است که چون رمال به او گفته نباید ازدواج می‌کردیم حالا مادر خرافاتی‌اش زیر پایش نشسته. و…»

زن که انگار با شنیدن این حرف نتوانسته بود طاقت بیاورد حرف جلال را قطع کرد و گفت: «تو بیماری «اچ پی وی» نداری؟ من از تو مبتلا نشدم؟ چرا دروغ می‌گویی؟ چرا…»بعد هم درحالی که بغض کرده بود ادامه داد: «بعد از شکست در نخستین ازدواجم آن هم با مردی که بیماری روانی داشت، مدتی منزوی شده بودم و ناامید از ادامه زندگی سرم به تنهایی خودم گرم بود. تا اینکه در یکی از شبکه‌های اجتماعی با جلال آشنا شدم.

با اینکه او دو سال ازمن کوچکتر بود به من قوت قلب می‌داد و پس ازآشنایی بیشتر به خواستگاری‌ام آمد و با هم ازدواج کردیم. البته درآمدش کم بود، اما برای من این مسائل مهم نبود. دوست داشتم در زندگی‌ام به آرامش برسم و خوشبخت شوم. اما در همان آغاز زندگی متوجه زگیل‌ها و علائم خاصی در پوست بدنش شدم که در پاسخ به کنجکاوی‌ام آن را یک بیماری پوستی ساده دانست.

با این حال مدتی بعد خودم هم به آن آلوده شدم و در برخی نقاط بدنم زائده‌هایی به شکل زگیل به وجود آمد. وقتی به پزشک مراجعه کردم فهمیدم که این بیماری «اچ پی وی» یا «پاپیلوم» انسانی است و از زوج‌ها به هم سرایت پیدا می‌کند. هیچ گونه درمان قطعی هم ندارد و با این شرایط من هیچ چشم‌انداز روشنی از سلامتی‌ام در آینده ندارم.»

مرد دوباره به حرف آمد و گفت: «باور کن که خودم هم نمی‌دانستم به این بیماری مبتلا هستم. یادم هست که قبل از ازدواج می‌گفتی اگر ایدز هم داشته باشم با من ازدواج می‌کنی… من تو را دوست دارم و نمی‌خواهم طلاقت بدهم.»

قاضی که به حرف‌های آنها گوش می‌داد، اوراق پرونده را ورق زد و گفت: «حالا که شما هم به این بیماری مبتلا شده اید، نمی‌توانید با هم به زندگی مشترکتان ادامه دهید؟»

شادی جواب داد: «مشکل من پنهان کاری است نه بیماری. هر انسانی ممکن است به یک بیماری مبتلا باشد. اما اگر همسرم در همان روزهای اول آشنایی حقیقت را گفته بود، می‌توانستم واکسن آن را تزریق کنم و تا آخر عمر ناچار به تحمل عوارض این بیماری نباشم. اما با اینکه دلم نمی‌خواهد دومین مهر طلاق بر شناسنامه‌ام بخورد، اما دلم شکسته و فکر می‌کنم از احساساتم سوء استفاده شده است» وقتی قاضی نگاهش را رو به مرد برگرداند.

جلال بلافاصله گفت: «همه اطرافیان ما می‌گویند بهتر است جدا شوید. ۱۴ سکه مهریه هم برای من چیزی نیست، می‌توانم براحتی آن را بپردازم. اما من همسرم را دوست دارم و نمی‌خواهم از او جدا شوم.»

قاضی چند دقیقه دیگر به حرف‌های زن و شوهر گوش داد و آنگاه از آنها خواست کمی فکرکنند وسعی نمایند زندگی‌شان را حفظ کنند. در غیر این صورت برای پیگیری پرونده به دادگاه مراجعه کنند و…

برچسب ها: ،


منبع: فرادید

حمله خرس به یکی از اعضای شورای روستای گالیکش گلستان

رییس پارک ملی گلستان اظهار کرد: یک قلاده خرس قهوه‌ای که رو گذشته به روستای ترجنلی از توابع شهرستان گالیکش نزدیک شده و یکی از اعضای شورای اسلامی این روستا را زخمی کرده بود، توسط ماموران یگان حفاظت پارک ملی گلستان زنده‌گیری شد.

به گزارش ایسنا، سیدمهدی کوچک با اعلام این خبر گفت: صبح روز یکشنبه با دریافت خبری مبنی بر نزدیک شدن یک قلاده خرس قهوه‌ای به حاشیه روستای ترجنلی، ماموران یگان حفاظت پارک ملی گلستان در محل حضور پیدا کرده و خرس را مشاهده می‌کنند. اما این حیوان با مشاهده ماموران فرار می‌کند و تلاش برای گرفتن این حیوان بی نتیجه می‌ماند.

وی افزود: روز دوشنبه با تماس یکی از اعضای شورای این روستا مبنی بر مشاهده مجدد این حیوان، ماموران به محل مراجعه و با استفاده از دستگاه پرتاب دارت بیهوشی اقدام به بیهوش کردن حیوان می‌کنند.

کوچک ادامه داد: تذکرات لازم برای نزدیک نشدن به این حیوان داده شد اما با وجود اتخاذ اقدامات امنیتی، متاسفانه حیوان قبل از بیهوش شدن دست چپ یکی از ساکنین روستای ترجنلی به نام عبدالله باکیده عضو شورای روستای ترجنلی را که به این حیوان نزدیک شده بود، زخمی کرد.

رییس پارک ملی گلستان اضافه کرد: این فرد بلافاصله به بیمارستان مطهری گنبد کاووس منتقل و تحت درمان قرار گرفت و در حال حاضر وضعیت عمومی وی خوب است.

وی با اشاره به زنده گیری خرس، گفت: این حیوان برای بررسی‌های بیشتر در صورت وجود بیماری به مرکز نگهداری حیات وحش گناره منتقل شد.


منبع: عصرایران