جزییات جنایت جسد سوخته دوست صمیمی

تحقیقات درباره انگیزه قتل جوان مهابادی از سوی چهارنفر از دوستانش همچنان ادامه دارد.

تحقیقات درباره انگیزه قتل جوان مهابادی از سوی چهارنفر از دوستانش همچنان ادامه دارد. سوم مهرماه امسال جسد یک نوجوان ١٩ساله به نام صادق برمکی که از دو روز قبل ناپدید شده بود، در بیابان‌های روستای کهریز پیدا شد.

تحقیقات جنایی پلیس مهاباد نشان از آن داشت که صادق شب قبل از جنایت توسط پسرجوانی به نام دانیال و ٣نفر دیگر از دوستانش با مشروبات الکلی مسموم شده و سپس او را در بیابان‌های اطراف شهر هدف ضربات ساطور و چاقو قرار داده‌اند و از این صحنه‌ها نیز فیلمبرداری کرده‌اند.

در ادامه ماموران پی بردند که دانیال و دوستانش سحرگاه فردای آن روز برای سرکشی سراغ صادق رفته و متوجه می‌شوند که دوستشان هنوز زنده است و در این مرحله با ریختن بنزین روی بدن صادق اقدام به آتش‌افروزی کرده و از صحنه‌های مرگبار پسرجوان فیلمبرداری و عکس‌های سلفی می‌گیرند.

جزییات جنایت جسد سوخته دوست صمیمی 

تیم پلیسی پس از ٢۴ساعت متهمان این پرونده جنایی را دستگیر کردند و دانیال پس از دستگیری نیز همراه همدستانش به قتل صادق برمکی اعتراف می‌کنند.

مصطفی حبیبی دادستان عمومی و انقلاب ارومیه درباره این پرونده گفت: «تحقیقات مقدماتی درخصوص انگیزه انجام این عمل مجرمانه ادامه دارد. پس از اعلام گزارش وقوع قتل متهمان در اسرع‌وقت توسط ماموران نیروی انتظامی دستگیر و با تشکیل پرونده در بازپرسی مهاباد، تحقیقات درباره علل و انگیزه‌های این جنایت آغاز شده و ادامه دارد.»

دادستان ارومیه با اشاره به این‌که انگیزه ارتکاب این جنایت هنوز مشخص نیست، افزود: «طبق گزارش‌های اولیه، متهمان از دوستان مقتول هستند که دونفر از آنها هنوز به سن قانونی نرسیده‌اند و پسرجوان را به طرز فجیعی به قتل رسانده و حتی با جنازه مقتول عکس سلفی هم گرفته‌اند.

پس از وقوع این قتل، عکس‌هایی مربوط به آن در فضای مجازی منتشر و موجب نگرانی و تشویش مردم شد که با اقدام به‌موقع در دستگیری عاملان جنایت آرامش به مردم بازگشت. بنابراین از همه مردم عزیز تقاضا داریم نسبت به منتشرکردن و دست‌به‌دست‌کردن چنین عکس‌ها و مطالبی که موجب نگرانی یا تشویش اذهان می‌شود، خودداری کنند.»

همچنین دایی صادق برمکی در تشریح ماجرا به رکنا، گفت: «گفته می‌شود این افراد عضو فرقه شیطان‌پرستی بوده‌اند، اما من یقین دارم که صادق عضو باند شیطان‌پرستی نبوده، به‌ خاطر این‌که خود صادق قربانی عقاید اعضای یک باند شیطانی شده است،

حتی شایعه‌هایی درباره مصرف زیاد موادمخدر آنها در فضای مجازی منتشر شده که اصلا درست نیست، متاسفانه صادق قربانی یک باند شیطانی شده است و من شنیده‌ام حتی قاتلان تا به این لحظه از این کار ابراز پشیمانی نکرده‌اند.» در ادامه خانواده برمکی، جوان مقتول مهابادی در پیامی ضمن تشکر و قدردانی از تلاش‌های دادگستری و نیروی انتظامی، مردم را به آرامش دعوت کردند.

خانواده صادق برمکی خطاب به مردم با فرهنگ مهاباد با بیان این‌که حادثه تلخ کشته‌شدن صادق، قلب‌ها را به درد آورده و دیدگان را اشکبار ساخت، نوشتند: «هرچند غم از دست‌دادن فرزندمان بسی گران و جانکاه است، ولیکن آنچه از ابراز همدردی در چند روز گذشته از مردم مهاباد و مسئولان دیدیم، باعث شد غم از دست‌دادن فرزندمان تا حدودی تسکین یابد.

ضمن دعوت مردم عزیز و شهروندان فهیم مهابادی به حفظ آرامش، از دستگاه قضائی تقاضا داریم در اسرع‌وقت و با قاطعیت با موضوع برخورد کند تا شاهد تکرار چنین فجایعی در آینده نباشیم.»

برچسب ها: ،


منبع: فرادید

قتل با ضربات متعدد ساطور/ قاتل خشمگین بازداشت شد

فرمانده انتظامی استان بوشهر گفت: فردی که پس از درگیری با شخصی دیگر در منزلی مسکونی در یکی از بخش‌های شهرستان گناوه مرتکب قتل شده بود، دستگیر شد.

به گزارش میزان، سردار خلیل واعظی گفت: ساعت ۲۲ شب مورخ ۱۲ مهرماه یک مورد درگیری در منزلی مسکونی در روستای “مال قاید” شهرستان گناوه به پلیس گزارش شد.

وی اضافه کرد: بلافاصله تیم گشت پلیس به محل حادثه اعزام و مشخص شد فردی ۴۵ ساله به هویت «م، ب» بر اثر ضربات متعدد به گلو و سر به قتل رسیده و قاتل متواری شده است.

فرمانده انتظامی استان بوشهر اظهار داشت: با اقدامات اطلاعاتی و فنی کارآگاهان پلیس، یک ساعت پس از حادثه قاتل متواری  شناسایی شد.

وی افزود: اقدام بعدی کارآگاهان پلیس شناسایی مخفیگاه متهم فراری در منزلی مسکونی بود که در یک عملیات قاتل خشمگین دستگیر و به قتل مقتول به علت اختلاف شخصی با ضربات ساطور اعتراف کرد.


منبع: عصرایران

تصادفات به علت لغزندگی بارش برف و باران (فیلم)

جاده کرج ـ چالوس یک‌طرفه می‌شود‌ علی دایی سفیر راهنمایی و رانندگی شد داستان داماد پروین در استقلال تکرار می شود؟ جذب مخاطب برای کانال تلگرامی با سوءاستفاده از عکس یک زن ۸کشته براثر واژگونی اتوبوس در سمنان (عکس) وقتی حیوانات چندش آور، غذای دیوید بکهام می‌شوند! (فیلم) اردوی تیم ملی بسکتبال دختران نوجوان (عکس) هشدار پلیس راه: احتمال ریزش کوه در جاده کرج -چالوس پوتین: می دانستم کره شمالی بمب هسته ای دارد مسابقات لیگ وزنه برداری کشور (عکس)

مدیر باش، سر نتراش!  (۸۵ نظر)

وزیران کشور و دفاع جلوی حوادث سربازی در پادگان ها را بگیرند  (۲۲ نظر)

مام جلال درگذشت  (۱۵ نظر)

تهدید مردمسالاری با شکستن میز بازی/ بحث بی جا برای فرافکنی و سرپوش گذاشتن ناکارآمدی  (۱۵ نظر)

زجری که از مداحان می کشیم!  (۱۴ نظر)

باخت به العین و الهلال، واقعیت تلخ فوتبال  (۱۳ نظر)

رانندگی زنان در عربستان؛ سنت مقاومت می‌کند  (۱۱ نظر)

شماره گذاری ۹ خودروی داخلی متوقف شد/ معاون فنی و مهندسی پلیس راهنمایی و رانندگی: برابر قانون اقدام کرده ایم  (۱۰ نظر)


منبع: عصرایران

انفجار در شمال بغداد/ ۲ کشته و ۴ زخمی

انفجاری خودرویی در نزدیکی حسینیه‌ای واقع در شمال شهر بغداد ۲ شهید و ۴ زخمی برجای گذاشت.

به گزارش فارس، رسانه‌های عراقی از وقوع انفجار در شمال شهر بغداد خبر دادند.

شبکه سومریه لحظاتی پیش از وقوع انفجار شدید در نزدیکی یکی از حسینیه‌های منطقه «الحسینیه» شهر بغداد گزارش داد.

گفته می‌شود یک خودروی بمب گذاری شده در نزدیکی این حسینیه منفجر شده است.

وزارت کشور عراق آمار اولیه قربانیان این انفجار تروریستی را ۲ شهید و ۴ زخمی اعلام کرده است.

خودروهای آمبولانس بعد از وقوع این انفجار به محل حادثه اعزام شده‌اند.


منبع: عصرایران

انفجار در پی نشت گاز در فیروزکوه (+عکس)

چندین واحد تجاری و مسکونی در فیروزکوه (شمال شرقی تهران) بر اثر نشت گاز منفجر شد.

به گزارش مهر، شامگاه چهارشنبه چندین  واحد تجاری و مسکونی در فیروزکوه بر اثر نشت گاز منفجر شد.

این انفجار در خیابان ۴۵ متری فیروزکوه  رخ داد.

حادثه مذکور تلفات جانی نداشته، اما خسارات مالی وارد شده بسیار زیاد است.

به گفته یکی از افراد حاضر در محل حادثه، نشت شوفاژخانه این مجتمع سبب انفجار شده و وجود کپسول گاز در یک واحد تجاری فست فود در قسمت جلوی این مجتمع نیز بر میزان انفجار افزوده، اما هنوز آتش نشانی علت قطعی حادثه را اعلام نکرده است.

در اثر این حادثه شیشه های واحدهای مسکونی و تجاری فرو ریخته و قسمتی از سقف نیز تخریب شده است.

در حال حاضر برای رعایت موارد ایمنی، اجازه نزدیک شدن به ساختمان به کسی داده نمی شود.

در پی این انفجار، احتمال ریزش بیشتر این مجتمع نیز وجود دارد.


منبع: عصرایران

سقوط جوان ۲۶ ساله از یک مجتمع مسکونی در شهرک قزوین

‌مدیر مرکز آموزشی_درمانی شهید رجایی گفت: جوان ۲۶ ساله‌ای که از یک مجتمع مسکونی در شهرک مهرگان سقوط کرده بود، در بیمارستان شهید رجایی تحت مراقبت و درمان قرار گرفت.

‌محسن ادهمی مدیر مرکز آموزشی_درمانی شهید رجایی در گفت‌وگو با ایسنا، اظهار کرد: شب گذشته جوان ۲۶ ساله‌ای از یک ساختمان در مهرگان سقوط کرده بود به بیمارستان مهرگان منتقل شد.

وی افزود: این جوان دچار خونریزی مغزی و شکستگی جمجمه شده بود که به‌سرعت توسط متخصص اعصاب تحت جراحی و درمان قرار گرفت.

مدیر مرکز آموزشی_درمانی شهید رجایی  در پایان گفت: در حال حاضر سطح هوشیاری بیمار تا حدودی بالاآمده و در بخش مراقبت‌های ویژه قرار دارد.


منبع: عصرایران

جزئیات حادثه کشته شدن افسر و سرباز در کرج/ شلیک ۲ تیر به فرمانده

رئیس سازمان قضایی نیروهای مسلح استان البرز جزئیات حادثه کشته شدن افسر و سرباز در کرج را تشریح کرد.

رضا حسینی در گفتگو با مهر، با اعلام جزئیات تکمیلی پیرامون خبر روز گذشته مبنی بر به قتل رساندن یک نیروی کادر انتظامی توسط سرباز وظیفه، اظهار کرد: این سرباز پس از کشتن فرمانده اش، خودکشی کرد.

حسینی افزود: بامداد روز گذشته یک سرباز پس از کشتن فرمانده خود در محل خدمت در کلاک استان البرز خودکشی کرد و جان سپرد.

وی اضافه کرد: ساعت پنج بامداد روز گذشته سه‌شنبه ۱۱ مهر به علت درگیری بین یک سرباز با فرمانده اش در انبارک مواد ناریه در حوزه کلانتری ۴۰ کلاک هر دو نفر جان خود را از دست دادند.

رئیس سازمان قضایی نیروهای مسلح استان البرز با تشریح حادثه روز گذشته گفت: ساعت سه بامداد افسر موردنظر از سرباز می‌خواهد که برای رفتن به سر پست آماده شود که وی امتناع می‌کند.

وی بابیان اینکه پس از جروبحث بالاخره سرباز سر پست خود رفته اما دو ساعت بعد با اسلحه کلاش سازمانی که جهت پست نگهبانی در اختیار داشته به‌طرف فرمانده خود تیراندازی کرده و او را به قتل می‌رساند، تصریح کرد: پس از جان باختن کادر نیروی انتظامی سرباز نیز با اسلحه خودکشی می‌کند.

حسینی بیان کرد: بلافاصله موضوع به دادسرای نظامی استان البرز گزارش‌شده و بازپرس شعبه اول دادسرای نظامی به همراه تیم بررسی صحنه جرم و کارشناسان سلاح در محل وقوع جرم حاضر شدند.

وی با اشاره به اینکه اقدامات و تحقیقات مقدماتی انجام و دستورات لازم به ضابطین برای تکمیل تحقیقات و اعلام نتیجه به دادسرای نظامی البرز داده‌شده است، افزود: بررسی اولیه نشان می‌دهد که سرباز دو تیر به فرمانده اصابت کرده است.

حسینی یادآور شد: سرباز مذکور که دارای ۲۱ ماه خدمت سربازی بوده با شلیک یک تیر به ناحیه سرخود خودکشی کرده است.


منبع: عصرایران

مرگ ملی‌پوش سابق دوچرخه‌سواری در اتوبان قزوین – کرج (+عکس)

ملی‌پوش سابق دوچرخه سواری ایران به علت تصادف دار فانی را وداع گفت‌.

به‌ گزارش ‌ایسنا، حامد ژاله از ملی‌پوشان سابق دوچرخه‌سواری ایران ساعاتی پیش در تصادف زنجیره‌ای که در آزاد راه قزوین – کرج رخ داد با دوچرخه دچار سانحه شد و درگذشت.

او که در حین تمرین فوت کرده، برادر علیرضا ژاله، رییس کمیته کوهستان فدراسیون دوچرخه سواری است.

مرگ ملی‌پوش سابق دوچرخه‌سواری در اتوبان قزوین - کرج (+عکس)


منبع: عصرایران

افشـای راز ۳۰ ساله جدایی فرزند از خانواده

مرد ناشناس که راز جا به جا شدن ۳۰ ساله نوزادی را در دل داشت، پس ازجست‌و‌جوهای فراوان، سرانجام خانه پدر فرد گمشده را پیدا کرد و بدون اینکه خودش را نشان دهد جزئیات ماجرا را فاش کرد.

 افشـای راز 30 ساله جدایی فرزند از خانواده

مرد ناشناس که راز جا به جا شدن ۳۰ ساله نوزادی را در دل داشت، پس ازجست‌و‌جوهای فراوان، سرانجام خانه پدر فرد گمشده را پیدا کرد و بدون اینکه خودش را نشان دهد جزئیات ماجرا را فاش کرد.

به گزارش ایران، به‌دنبال افشای این ماجرا، بازپرس جنایی تهران دستور شناسایی هویت تمام کودکان پسری را داد که روز به دنیا آمدن نوزاد موردنظر متولد شده بودند.به گزارش خبرنگار جنایی «ایران»، ساعت ۱۱ صبح ۲۹ تیر سال ۶۶، زن جوانی که دومین فرزندش را باردار بود برای وضع حمل به یکی از بیمارستان‌های شرق تهران انتقال یافت. زن جوان پس از به‌دنیا آمدن پسر اولش، همان موقع او را علی نامید.ساعاتی بعدهم پدرنوزاد با خوشحالی ازکارکنان بیمارستان خواست فرزندش را نشان دهند.اما آنها اعلام کردند به‌دلیل شرایط ویژه نوازد تا پس از بهبودی‌اش  چنین امکانی میسر نیست.

مرد جوان هم دراوج ناراحتی بیمارستان را به امید اینکه فردا همسر و بچه‌اش را به خانه می‌برد ترک کرد. بعد از رفتن او بود که علی را به مادرش دادند و نوزاد تمام شب ازسینه مادرمهربان شیرخورد. اما ساعت ۱۰ صبح وقتی مرد جوان برای ترخیص بچه‌اش راهی بیمارستان شد، به او گفتند که علی حال خوبی ندارد و ساعتی بعد هم خبر مرگش را دادند.

ولی مرد جوان و همسرش که از شنیدن این خبر شوکه شده بودند نمی‌توانستند باور کنند که چنین حادثه‌ای برای پسرشان رخ داده است. اما چاره‌ای نبود و درنهایت ۳۱ تیر، نوزادی به‌خاک سپرده شد. این درحالی بود که مادر علی در دلش بشدت مشکوک بود و مدام به همسرش می‌گفت که پسرش زنده است.

با گذشت چندین سال ازاین واقعه دلخراش، والدین علی خبردار شدند در بیمارستانی که مادر علی زایمان کرده بود، چندین بچه طی سالهای گذشته جا به جاشده یا فروخته شده بودند. به همین خاطر پدر علی سال ۸۵ شکایتی را مطرح کرد اما دستش به جایی نرسید.

زنگ مرد ناشناس
پدر و مادر علی با آنکه بعد از علی صاحب چهار دختر و یک پسر دیگر هم شده بودند اما هرگز نتوانستند از فکر پسرگمشده‌شان بیرون بیایند. بلاتکلیفی آنها ادامه داشت تا اینکه ۲۰ شهریور امسال اتفاق عجیبی رخ داد.

زمانی که پدر علی در مغازه‌اش مشغول کار بود مرد ناشناسی زنگ خانه آنها را به صدا درآورد. همسرش گوشی را برداشت تا ببیند چه کسی پشت در است که ناگهان صدای مرد ناشناسی را شنید.مرد ناشناس گفت: بچه‌تان که ۳۰ سال پیش در بیمارستان… به دنیا آمده بود، زنده است.

مادر علی که باشنیدن این حرف شوکه شده بود از مرد ناشناس خواست تا خودش را معرفی کند یا بایستد تا حضوری صحبت کنند.اما وقتی با عجله خود را به مقابل در رساند خبری از مرد ناشناس نبود. با این حال موضوع را بلافاصله با همسرش در میان گذاشت.تا اینکه متوجه شدند مرد ناشناس به نشانی خانه قبلی آنها رفته و پس ازدریافت آدرس جدید محل سکونتشان، به آنجا آمده و این راز را فاش کرده است.

تعیین جایزه برای پایان ۳۰ سال چشم انتظاری
تماس مرد ناشناس باعث شد پدر و مادر علی، مطمئن شوند که پسرشان زنده است. به همین خاطر برای پیدا کردن بچه‌شان و رازگشایی از این ماجرا به دادسرای امور جنایی تهران رفته و شکایتی در رابطه با جا به جا کردن فرزندشان مطرح کردند.پدر علی به خبرنگار «ایران» گفت: «به ما گفته‌اند که بچه در رحم مادرش فوت کرده است درحالی که از روزی که به دنیا آمده تا فردا صبح بچه پیش مادرش بوده است. ۱۶ ساعت همسرم نزد بچه بوده است، چطور می‌گویند که در رحم فوت کرده است.

از طرفی صبح روز زایمان که برای ترخیص رفتم به من گفتند که بچه مریض است. برای دفن هم از من مقداری پول گرفتند اما مدرکی در این رابطه ارائه نکردند. آنها حتی اجازه ندادند که من بچه‌ام را ببینم. من و مادرش دلمان می‌خواهد بچه‌مان را که حالا مرد جوانی شده است پس ازسال‌ها پیدا کنیم و از این چشم انتظاری مرگبار رها شویم. حتی یک فیش حج برای کسی که بچه‌ام را به من برگرداند به‌عنوان مژدگانی در نظر گرفته‌ام.»

با شکایت مرد میانسال و همسرش، به دستور بازپرس شعبه ششم دادسرای امور جنایی تهران رسیدگی به این پرونده در دستورکار قرار گرفت. در نخستین گام بازپرس محسن مدیر روستا دستور تحقیقات لازم را به پزشکی قانونی ومسئولان بهشت زهرا صادر کرد. پس از تحقیقات صورت گرفته، پزشکی قانونی اعلام کرد چنین موردی به آنها گزارش نشده است. اما بهشت زهرا اعلام کرد نوزاد پسر با نام پدر و مادر شاکی‌های پرونده، روز مورد نظر به علت مرگ نوزاد در رحم، در بهشت زهرا دفن شده است.

با افشای این موضوع از آنجا که ۳۰ سال از ماجرا گذشته است امکان نبش قبر و آزمایش «دی ان ای» برای تعیین اینکه نوزاد دفن شده علی بوده است یا خیر امکان ندارد. اما بازپرس جنایی دستور بررسی هویت نوزادان پسری که همزمان با علی در همان بیمارستان به دنیا آمده را صادر کرد.تا پس ازبررسی‌های تخصصی ابهام‌های موجود درپرونده برطرف شود.


منبع: فرادید

پسرم را به خاطرگنج کشته اند!

پسر جوان وقتی با شرط پرداخت شیربهای ۱۲میلیونی تومانی پدر دختر مورد علاقه‌اش روبه‌رو شد در یک باغ تصمیم به خودکشی گرفت. درحالی که به نظر می‌رسید او به زندگی‌اش پایان داده است، نگهبان باغ گریخت و کارآگاهان با معمای پیچیده‌ای روبه‌رو شدند.

 پسرم را به خاطرگنج کشته اند!

پسر جوان وقتی با شرط پرداخت شیربهای ۱۲میلیونی تومانی پدر دختر مورد علاقه‌اش روبه‌رو شد در یک باغ تصمیم به خودکشی گرفت. درحالی که به نظر می‌رسید او به زندگی‌اش پایان داده است، نگهبان باغ گریخت و کارآگاهان با معمای پیچیده‌ای روبه‌رو شدند.

به گزارش ایران، متهم اصلی پرونده پس ازنقض حکم تبرئه‌اش دردیوانعالی کشور، در شعبه چهارم دادگاه کیفری استان تهران محاکمه شد. در این جلسه پدر مقتول اظهارات تازه‌ای مطرح کرد و گفت: «پسرم را به خاطر گنج کشته‌اند. ضمن اینکه مطمئنم همه سناریوهای آنها برای خودکشی جلوه دادن پسرم توسط خودشان طراحی شده است….»

پرونده این ماجرا از ۲۲ خرداد سال ۹۲ و به‌دنبال کشف جسد حلق آویز پسر جوانی به نام حمید دردستور کار قرارگرفت.

شوهرخاله حمید که جسد را پیدا کرده وآن را از درخت پایین کشیده بود به مأموران گفت: «از سر کار برگشته بودم که تلفن همراه همسرم زنگ خورد. شماره ناشناس بود برای همین من صحبت کردم. پشت خط، صدای نورالله، نگهبان یکی از باغ‌های ملارد را شنیدم.

او گفت حمید به باغ آمده اما حالش بد شده و غش کرده است. سریع خودم را به آنجا رساندم اما اثری از نورالله نبود. ضمن اینکه ناگهان جسد حلق آویز حمید را بالای یک درخت دیدم.»خاله حمید نیز به مأموران گفت: «حمید با کسی خصومت نداشت و می‌خواست ازدواج کند. نامزدش را خیلی دوست داشت اما پدر دختر گفته بود باید ۱۲ میلیون تومان بابت شیربها پرداخت کند. حمید فقط چهار میلیون تومان داشت .برای همین وقتی از تأمین مبلغ درخواستی ناامید شد، گفت می‌خواهد خودکشی کند.»

مرگ حمید به خودکشی شبیه بود اما فرارناگهانی نگهبان همه معادلات را به هم ریخت.

بنابراین کیفرخواست پرونده برای متهم صادر شد و چندی بعد پرونده برای دومین بار در دستور رسیدگی دادگاه کیفری استان تهران قرار گرفت. در نخستین جلسه دادگاه، نورالله که به افغانستان گریخته بود حضور نداشت. قضات نیز پس از بررسی اظهارات اولیای‌ دم، مرگ حمید را خودکشی دانسته و حکم برائت متهم را صادر کردند.

اما این رأی در شعبه هفتم دیوان‌عالی کشور بررسی شد و قضات با نقض حکم دادگاه، دستور رسیدگی بیشتر به اظهارات چند نفر دیگر از آشنایان حمید را صادر کردند.

صبح دیروز دومین جلسه دادگاه در شعبه چهارم به ریاست قاضی اصغر عبداللهی برگزار شد. در آغاز جلسه پدر و مادر حمید که هنوز خودکشی پسر جوانشان را باور نکرده وداغدار بودند از قضات خواستار مجازات قاتل فرزندشان شدند.پدر حمید گفت: پسرم را به خاطر کشف گنج کشته‌اند وبه هیچ عنوان قبول ندارم که پسرم خودکشی کرده باشد.

آنگاه نگهبان باغ پای میز محاکمه ایستاد و گفت من اتهام‌ام را قبول ندارم اگر فرار کردم به خاطر این بود که ترسیده بودم. اگر من این جنایت را مرتکب شده بودم چرا خودم با بستگان حمید تماس گرفتم. پس از پایان اظهارات متهم وبا توجه به اظهارات تازه اولیای دم، قضات وارد شور شدند تا دراین باره تصمیم‌گیری کنند.

برچسب ها: ، ،


منبع: فرادید

برق گرفتگی مرگبار دانش آموز در سیستان و بلوچستان

صبح امروز یک دانش آموز اهل روستای حوت آباد سرباز دچار برق گرفتگی شد.

به گزارش صدا و سیما، این دانش آموز به نام امیر بلوچ حدود ۱۲ سال سن دارد .  این حادثه حدود ساعت ۶ و سی  دقیقه بامداد امروز هنگام تماس این دانش آموز با آب سردکن مدرسه اتفاق افتاد.پرت شدن این دانش آموز پس از برق گرفتگی موجب وارد شدن ضربه به ناحیه سر او نیز شده است.

پس از این حادثه، مصدوم به مرکز درمانی روستای بخش پیشین شهرستان سرباز منتقل شد و با تشخیص پزشک ، با یک دستگاه آمبولانس اعزام شده به این مرکز برای دریافت خدمات درمانی بهتر به بیمارستان ولایت شهرستان سرباز منتقل شد.

سَقاری ، مدیر شبکه بهداشت و درمان شهرستان سرباز گفت ضریب هوشی این کودک بین ۸  تا ۹ و حال عمومی اش  خوب و واکنش وی نسبت به تحریکات، رضایت بخش است،  اما از آنجا که کاهش ضریب هوش داشته و نیاز به سی تی اسکن از ناحیه سر دارد ، به بیمارستان ایرانشهر منتقل می شود.


منبع: عصرایران

دستگیری جراحان زیبایی متقلب در مشهد/ متهمان ۲ زن آرایشگر بوده اند

دو زن آرایشگر به اتهام دخالت در امور پزشکی و انتشار محتوای مستهجن در فضای مجازی و گروه‎های تلگرامی در مشهد شناسایی و دستگیر شدند.

به گزارش میزان، حق دادی دادیار ویژه جرائم رایانه‎ای دادسرای مشهد ، با اشاره به دستگیری دو زن جوان به اتهام دخالت در امور پزشکی اظهار کرد: دختر جوانی به عنوان شاکی خصوصی به داسرا مراجعه و در این زمینه طرح شکایت کرد و پرونده توسط پلیس فتا پیگیری شد.

حق دادی افزود: با توجه به صدمات صورت گرفته ناشی از جراحی بر بینی این دختر جوان، پرونده به پزشکی قانونی ارسال و در این راستا چندین مورد دیه ناشی از صدمات توسط پزشکی قانونی تعیین شد.وی تصریح کرد: با تحقیقات صورت گرفته مشخص شد این دو زن با راه‌اندازی مرکز جراحی‌های پرسینگ (نصب جواهرات بر روی اعضای بدن) در یک آرایشگاه، زیورآلات را بر روی اندام‌های زنان و دختران جوان نصب می‌کردند و سپس نمونه کارها را در فضای مجازی و گروه های تلگرامی منتشر می‎کردند.

دادیار ویژه جرائم رایانه‎ای دادسرای مشهد در پایان خاطرنشان کرد: برای این دو آرایشگر با موارد اتهامی دخالت در امور پزشکی و انتشار محتوای مستهجن در فضای مجازی و گروه‎های تلگرامی پرونده قضایی تشکیل شد که در حال حاضر در مرحله تحقیقات مقدماتی است و هنوز منتهی به صدور کیفرخواست نشده است.


منبع: عصرایران

ادعای عجیب قاتل ستایش قریشی

«احتمال می‌رود که متهم با طرح این ادعا خواستار طولانی‌شدن زمان اجرای حکمش باشد و این درحالی است که این اظهارات هیچ تأثیری در روند پرونده و حکم صادره ندارد.»

قاتل ستایش قریشی درحالی که به روزهای اجرای حکم اعدامش نزدیک می‌شود، به تازگی ادعا می‌کند که همدست داشته است.

رسیدگی به این پرونده روز ٢٣فروردین‌ماه‌ سال ٩۵ کلید زده شد. پسر ١٧ساله عصر روز ٢٢فروردین پس از آزار و اذیت دختر ۶ساله افغان دست به قتل او در روستای خیرآباد ورامین زده بود. پس از دستگیری پسر جوان دادستانی ورامین بر رسیدگی ویژه و خارج از نوبت پرونده تأکید کرد. از نخستین لحظات وقوع این جنایت، رسیدگی به این پرونده به‌طور ویژه و خارج از نوبت در دستور کار دستگاه قضائی قرار گرفت تا این‌که پس از صدور قرار مجرمیت و کیفرخواست، شعبه هفتم دادگاه کیفری یک استان تهران، قاتل ستایش را بابت ارتکاب قتل به قصاص، تجاوز به‌ عنف به اعدام و بابت جنایت بر میت به دیه محکوم کرد و این حکم در شعبه ٣٢ دیوانعالی کشور تأیید شد.

در روند این پرونده جنجالی، وکیل متهم از بستری‌شدن موکلش در بیمارستان اعصاب و روان خبر داد و این درحالی بود که پزشکی قانونی در تحقیقات ابتدایی سلامت روان قاتل ستایش را تأیید کرده بود. روز دهم بهمن ‌سال ٩۵، حکم قاتل ستایش برای اجرا به واحد اجرای احکام دادسرای ورامین ارجاع شد و درحال ‌حاضر منتظر تعیین تکلیف دادگاه درخصوص ارش‌البکاره و مهرالمثل است، چراکه اولیای دم ستایش از دادگاه تقاضای تعیین ارش‌البکاره و مهرالمثل کرده بودند که دادگاه موضوع را به کارشناس ارجاع داد. کارشناس اولیه این پرونده، ۴٠‌میلیون تومان به‌عنوان ارش‌البکاره و ۴٠‌میلیون تومان هم به‌عنوان مهرالمثل تعیین کرد. با اعتراض اولیای‌دم ستایش به کارشناسی اولیه، موضوع به هیأت سه‌نفره کارشناسی ارجاع شد و نهایتا این هیأت، ۶٠‌میلیون تومان به‌عنوان ارش‌البکاره و ۶٠‌میلیون تومان نیز به‌عنوان مهرالمثل تعیین کرد.

درحالی که پرونده به صورت ویژه آخرین مراحل رسیدگی را طی می‌کند، قاتل ستایش قریشی ادعای عجیبی را مطرح کرد. عسگر قاسمی آقباش وکیل اولیای‌دم ستایش درخصوص این اظهارات جدید به «شهروند» گفت: «قاتل ستایش بعد از قطعیت حکم در دیوانعالی کشور ادعا کرده بعد از قتل با یکی از دوستانش بر جسد دختربچه ۶ساله اقدامات مجرمانه‌ای انجام داده‌اند که در این خصوص دادگاه کیفری یک استان تهران دستور رسیدگی به این ادعاهای جدید عامل جنایت را در صلاحیت دادگستری ورامین دانسته و به ‌زودی تحقیقات تکمیل خواهد شد. شاید این ادعاها دروغ باشد.»

وی افزود: «احتمال می‌رود که متهم با طرح این ادعا خواستار طولانی‌شدن زمان اجرای حکمش باشد و این درحالی است که این اظهارات هیچ تأثیری در روند پرونده و حکم صادره ندارد.»

وکیل قاتل ستایش قریشی گفت: «اینکه حکم چه زمان به اجرا می‌رسد، باید منتظر تمام‌شدن سن ١٨سالگی متهم باشیم. آبان‌ماه امسال ١٨سالگی این قاتل تمام خواهد شد و پس از آن باید منتظر اجرای حکم باشیم.»

برچسب ها: ، ،


منبع: فرادید

جزییات حادثه مرگبار باغ پسته سیرجان از زبان پدران ٣ قربانی این ماجرا

در این حادثه یک دختر ٧ساله، یک پسر ۶ساله و یک پسر ١۶ساله به علت خفگی جانشان را از دست دادند…

امیرحسین خواجوی| چند روزی از حادثه مرگبار نجف‌شهر سیرجان می‌گذرد. حادثه تلخی که جان دو کودک و یک نوجوان را گرفت. یک دختر ٧ساله، یک پسر ۶ساله همراه با یک نوجوان ١۶ساله به علت خفگی جانشان را از دست دادند. بازی در باغ پسته و داخل‌شدن در تانکری که راهی برای خروج نداشت همه آن چیزی بود که مرگ دلخراش رضا، فاطمه و علیرضا را رقم زد. این بچه‌ها همراه با مادرشان برای پسته‌چینی به یکی از باغات پسته عزت‌آباد رفته بودند که یک لحظه غفلت فاطمه میرشکارپور، رضا سالاری و علیرضا میرشکارپور را برای همیشه خاموش کرد.

داغ پسر بعد از سوگ مادر

قاسم سالاری پدر رضا، یکی از داغداران این حادثه است. پدر جوانی که هنوز داغ مرگ مادر را فراموش نکرده، خبر این حادثه دلخراش بار دیگر او و خانواده‌اش را عزادار کرد. او در این حادثه هم پسر خردسالش را از دست داد و هم دخترخواهر ٧ساله‌اش را. در ادامه گفت‌وگوی «شهروند» با این پدر داغدار را می‌خوانید:

شما چه زمانی از مرگ رضا مطلع شدید؟

پنجشنبه بعدازظهر بود، من به مزار مادرم رفته بودم. حدود ۴٠روز قبل از این حادثه مادرم فوت کرده بود. همسرم با من تماس گرفت و گفت که رضا همراه علی و فاطمه در تانکر بی‌هوش شده‌اند. من هم سریع خودم را به آن‌جا رساندم، اما اورژانس به ما گفت که هر سه نفر آنها خفه شده‌اند، با این حال اجساد آنها را به پزشکی قانونی بردند.

پزشکی قانونی علت مرگ را به شما اعلام کرد؟

همان روز اول به ما گفتند که مرگ این بچه‌ها مشکوک است. اجساد را کالبدشکافی کردند اما جواب درستی به ما ندادند. من هنوز هم نمی‌دانم که پسرم به دلیل خفگی و نبود هوا مرده یا آن تانکر سمی بوده است.

در تانکر سم نگهداری می‌کردند؟

آن‌طور که همسرم می‌گوید، چند‌سال پیش چندباری در این تانکر سم ریخته بودند، اما روزی که این حادثه اتفاق افتاد، تانکر خالی بود، ولی بوی خاصی داشت. البته تفاوتی ندارد. سمی بودن یا نبودنش زیاد فرقی نمی‌کند، مهم بچه‌ها بودند که   از بین رفتند.

همسر شما در محل حادثه بود؟

بله، او همراه با خواهرم برای پسته‌چینی به آن باغ رفته بودند که این حادثه اتفاق افتاد.

از جزییات این حادثه اطلاع دارید؟

همسرم و خواهرم همراه با چند زن دیگر برای چیدن پسته به باغی در عزت‌آباد رفته بودند. زن‌ها مشغول کار بودند و رضا با بچه‌ها مشغول بازی بود. چند ساعتی می‌گذرد تا این‌که همسرم متوجه غیبت رضا می‌شود. او ابتدا فکر می‌کند که رضا با فاطمه و علی در گوشه‌ای از باغ مشغول بازی هستند، اما هرچه آنها را صدا می‌زند، پاسخی نمی‌شنود. موضوع را به خواهرم می‌گوید. آنها شروع به جست‌وجو می‌کنند. همه‌جا را می‌گردند تا این‌که خواهرم به تانکر مشکوک می‌شود. چند ضربه‌ای به آن می‌زند و آن را تکان می‌دهد. او متوجه سنگین بودن تانکر می‌شود، وقتی درِ تانکر را باز می‌کنند، می‌بینند که رضا کنار  فاطمه و علی بی‌هوش شده است. بلافاصله با پلیس و اورژانس تماس می‌گیرند و موضوع را به آنها اطلاع می‌دهند. وقتی من به آن‌جا رسیدم بچه‌ها را داخل آمبولانس گذاشته بودند.

همان موقع یکی از ماموران اورژانس به من گفت که آنها تمام کرده‌اند.

رضا چند‌ سال داشت؟

۶ساله بود.‌ سال آینده باید به مدرسه می‌رفت.

وضع روحی مادرش چطور است؟

از روزی که این حادثه پیش آمد تا الان یک‌شب خواب نداشته است. خیلی بی‌قراری می‌کند. همسرم دختر عموی من است. ما‌ سال ٨٨ ازدواج کردیم. من ٢٩‌سال دارم و همسرم ٢٢ساله است، برای زنی در این سن‌و‌سال تحمل این درد خیلی سخت است.

شما همین یک فرزند را داشتید؟

نه، ما یک پسر سه‌ساله هم داریم.

مرگ تلخ فاطمه
یدالله میرشکارپور پدر فاطمه است. دختربچه ٧ساله‌ای که در کنار پسردایی و پسرعمویش به طرز دلخراشی جان داد. آنچه در ادامه می‌خوانید گفت‌وگوی «شهروند» با این پدر داغدار است:
چطور از مرگ فاطمه مطلع شدید؟

برادر همسرم به من خبر داد. قاسم با من تماس گرفت و گفت که فاطمه با علی و رضا در باغ حاج محمود عزت‌آبادی خفه شده‌اند.

شما از حضور همسرتان در باغ پسته اطلاع داشتید؟

در منطقه ما زن‌ها در این فصل برای پسته‌چینی به باغ‌های پسته می‌روند. این روال هرسال بیشتر خانواده‌ها در سیرجان است. زندگی که با کارکردن یک‌نفر نمی‌چرخد. من درآمد زیادی ندارم. با حقوق کارگری نمی‌شود زندگی کرد. من می‌دانستم که همسرم با زن قاسم و تعدادی دیگر از زن‌های روستا برای پسته‌چینی رفته‌اند. این پسته‌چینی آخر بلای جان دخترمان شد.

پسته‌چین‌ها روزمزد هستند؟

روزی ۴۵‌هزار تومان. از اوایل شهریورماه تا اوایل مهر. کمتر از یک‌ماه. پول زیادی نمی‌شود اما از هیچی بهتر است. به‌خصوص برای ما که درآمد دیگری نداریم. شاید اگر وضع مالی من بهتر بود، الان فاطمه هم زنده بود.

از زمان گم‌شدن بچه‌ها تا پیداشدن آنها چقدر زمان برد؟

آنطور که همسرم برای من تعریف کرده، حدود ساعت یک بعدازظهر آنها متوجه می‌شوند که از فاطمه و رضا خبری نیست. باغ را جست‌وجو می‌کنند و متوجه غیبت علیرضا هم می‌شوند تا این‌که همسرم به طرف تانکر می‌رود و درِ آن را باز می‌کند. حدود ساعت ٢بعدازظهر. اما این‌که آنها چند ساعت داخل تانکر گیر افتاده بودند، مشخص نیست. پزشکی قانونی هم‌زمان دقیق مرگ آنها را به ما اعلام نکرد.

پلیس یا پزشکی قانونی علت مرگ را به شما اعلام کرد؟
نه. ما هنوز هم نمی‌دانیم که چرا این بچه‌ها مردند. به ما گفتند که این بچه‌ها به داخل تانکر رفته‌اند و بعد درِ آن بسته شده است. درِ این تانکر‌ها هم از بیرون باز می‌شود. فاصله تانکر تا جایی که زن‌ها مشغول کار بودند هم، زیاد بوده و صدای آنها را کسی نشنیده، اما ما به این حادثه مشکوک هستیم. به‌خصوص آن‌که علی همراه آنها بود. او پسر بزرگی بود و عقلش می‌رسید که داخل تانکر خطرناک است. ما نمی‌دانیم چه اتفاقی افتاده، یک تانکر ٢۵٠ لیتری که جای بازی نیست.

این صحبت‌ها را با پلیس هم مطرح کردید؟

بله. من همراه قاسم چندباری به پاسگاه رفتیم و این موضوعات را به آنها گفتیم. پلیس در جواب به ما گفت که خودشان پیگیری می‌کنند و اگر مورد مشکوکی باشد، به ما اطلاع می‌دهند، اما تا الان هیچ خبری نشده است.

فاطمه چند ‌سال داشت؟

٧سالش بود. قرار بود از مهرماه به مدرسه برود که این اتفاق افتاد. فاطمه فرزند آخر ما بود. من‌ سال ٨٠ ازدواج کردم. پسر بزرگم علی ١۶ساله است و محمد ١۴‌سال دارد.

مرگ مشکوک
محمد میرشکارپور یکی دیگر از پدران داغدار این حادثه است. او علیرضا تنها پسرش را در این حادثه از دست داد. پدری میانسال که هنوز هم وقتی نام علیرضا را می‌شنود، اشک از صورتش سرازیر شده و گریه امانش نمی‌دهد تا به همه سوالات «شهروند» پاسخ دهد:

شما هم مثل قاسم و یدالله تلفنی درجریان این حادثه قرار گرفتید؟

قاسم به من اطلاع داد. وقتی شنیدم که آنها داخل تانکر گیر افتادند و خفته شده‌اند، باورم نشد. تا وقتی چشمم به جنازه علیرضا افتاد، مرگ آنها را باور نداشتم. من نمی‌توانم قبول کنم که علیرضا چنین کاری کرده باشد. او چند سال از فاطمه و رضا بزرگتر بود. همیشه هم از بچه‌های فامیل مراقبت می‌کرد. شاید فاطمه و رضا به ‌خاطر سن‌وسالشان به داخل تانکر بروند اما علیرضا بچه نبود.

همسرتان هم با زن‌های فامیل برای پسته‌چینی به عزت‌آباد رفته بود؟

نه او در خانه بود. خودم به او این خبر را دادم. در این مدت مدام گریه می‌کند و علیرضا را صدا می‌زند. ضعیف شده است. از آن روز تا الان چندبار به بیمارستان رفته است. نه غذا می‌خورد و نه با کسی صحبت می‌کند. می‌ترسم بلایی سرش بیایید. همسرم علیرضا را خیلی دوست داشت. او تنها پسرما بود.

شغل شما چیست؟

کارگری. در جایی که ما زندگی می‌کنیم شغل مناسب کم است. من چند ‌سال است که روی زمین و باغ مردم کار می‌کنم. زمستان‌ها هم که فصل پسته نیست، به گله‌داری مشغولم. علیرضا هم گاهی‌اوقات به کمک من می‌آمد. او عصای دست من بود.

به جز علی فرزند دیگری هم دارید؟
علیرضا تنها پسر من بود. یک دختر هم دارم که عقد کرده است.


منبع: فرادید

تجاوز دسته جمعی به یک زن در یک باغ در مشهد

سی و یکم تیر گذشته چند زن و مرد که مدعی بودند از چنگ اعضای یک باند گریخته اند، هراسان خود را به ماموران انتظامی رساندند و پرده از ماجرایی وحشتناک برداشتند.

 تجاوز دسته جمعی به یک زن در یک باغ در مشهد
سی و یکم تیر گذشته چند زن و مرد که مدعی بودند از چنگ اعضای یک باند گریخته اند، هراسان خود را به ماموران انتظامی رساندند و پرده از ماجرایی وحشتناک برداشتند.

به گزارش خراسان، این افراد که تنها آشنایی و رابطه دوستی با یکدیگر داشتند در اظهارات خود ادعا کردند: ما قصد داشتیم برای یکی از همراهانمان «جشن تولد» برگزار کنیم تا آن زن ۳۵ ساله غافلگیر شود. به همین خاطر به همراه چند نفر از آشنایان و دختر ۱۵ ساله آن زن برنامه ریزی کردیم تا این «پارتی تولد» را در منطقه تفریحی شاندیز برگزار کنیم.

این گونه بود که شش زن و دو مرد به راه افتادیم اما خودرو ۲۰۶ برای عزیمت به شاندیز کافی نبود به همین خاطر از یکی دیگر از دوستان مان خواستیم به همراه ما در این جشن شرکت کند. او هم قبول کرد و چند نفر از ما داخل پراید نشستیم و حرکت کردیم اما در مسیر حرکت با یکی از دوستان مان که سوار بر موتورسیکلت بود روبه رو شدیم وماجرای جشن تولد را برایش بازگو کردیم.

«س» با شنیدن این حرف ها گفت: ما خانه ای ویلایی در جلگه بالای روستایی در منطقه ده غیبی داریم که کنار تپه واقع شده است و منظره ای زیبا دارد. می توانید از آن مکان برای برگزاری جشن استفاده کنید.

ما هم قبول کردیم و به همراه او به سمت روستای مذکور به راه  افتادیم ولی بعد از طی مسافتی هوا تاریک شد و بعضی از زنانی که همراه مان بودند از رفتن به «خانه باغ جلگه ای» منصرف شدند، وقتی موضوع را با «س» درمیان گذاشتیم او اصرار می کرد که آن جا همه امکانات فراهم است و در واقع از بازگشت ما جلوگیری می کرد.

در همین حال بود که ناگهان حدود ۱۰ نفر که سوار بر یک دستگاه پراید و چند موتورسیکلت بودند با قمه و چوب و چماق اطراف مان را محاصره کردند و با تهدید به مرگ از ما خواستند به سوی «خانه باغ جلگه ای» حرکت کنیم.

یکی از آن ها که «م. غ» نام داشت برای عملی کردن تهدید خود ، با ته دسته کارد ضربه ای به سر «آ» زد. در حالی که دیگر چاره ای نداشتیم به همراه آن ها به سوی «خانه باغ جلگه ای» به راه افتادیم. هوا کاملا تاریک شده بود که  ما را به آن خانه وحشتناک بردند. یکی از آن ها به زن ۳۵ ساله ای که همراه ما بود، گفت: «تو باید قربانی دیگران شوی!»

اگر به خواسته های ما تن بدهی با زنان و دختران دیگر کاری نداریم! دو نفر از آن شیاطین، زن ۳۵ ساله را به پشت خانه بردند و راننده پراید را نیز نزد خودشان نگه داشتند. ما هم از این فرصت استفاده کردیم و در تاریکی شب از آن جا گریختیم.

در پی اظهارات شاکیان، ماموران انتظامی بلافاصله مراتب را به قاضی سیدجواد حسینی (معاون دادستان مشهد) اطلاع دادند و بدین ترتیب با صدور دستورهای ویژه ای از سوی مقام قضایی، ماموران انتظامی شبانه وارد عملیات شدند. آنان وقتی خانه باغ جلگه ای را به محاصره درآوردند که تعدادی از متهمان با استفاده از تاریکی شب و فضای باز دشت از محل گریخته بودند.

در این میان راننده پراید به همراه مرد ۴۵ ساله ای که مدعی بود فقط برای دوستانش مشروب به این مکان آورده است درحالی داخل باغ به دام افتادند که مشخص شد  لاستیک های پراید او را پنچر کرده اند تا نتواند از محل بگریزد. زن ۳۵ ساله نیز که از چنگ آنها رها شده بود، از ماجرایی هولناک پرده برداشت و از تجاوز به عنف گروهی چهار نفره از متهمان سخن گفت.

با توجه به اهمیت وحساسیت موضوع و ادعاهای هولناک شاکیان، «قاضی غلامعلی صادقی» (دادستان مرکز خراسان رضوی) با صدور دستوراتی، خواستار پیگیری سریع ماجرا و دستگیری متهمان شد و به همین خاطر پرونده مذکور در شعبه ۴۰۹ دادسرای عمومی و انقلاب مشهد و توسط قاضی «محمد دشتبان» رسیدگی شد.

تاکید دادستان برای برخورد قاطع با عاملان آدم ربایی و ادعای هولناک زن ۳۵ ساله ، موجب شد تا مقام قضایی دستگیری متهمان فراری پرونده را به  نیروهای عملیات ویژه مشهد بسپارد بنابراین گروه زبده ای از ماموران به سرپرستی سرهنگ بهرام‌زاده (رئیس اداره عملیات ویژه مشهد) و با نظارت و هدایت مستقیم سرهنگ محمد بوستانی (فرمانده انتظامی مشهد) تحقیقات پلیسی خود را در این باره آغاز کردند.

زن ۳۵ ساله که برای روشن شدن برخی زوایای تاریک این پرونده دوباره به تشریح ماجرا پرداخته بود در اظهاراتی تکان دهنده اضافه کرد: وقتی دو نفر از شیاطین مرا به پشت آن خانه بردند و حدود ۴۵ دقیقه مرا آزار دادند، دیگر همراهانم از محل گریختند اما وقتی دوباره به داخل اتاق بازگشتیم دو نفر دیگر از آنان به طرز بی شرمانه ای به آزار من پرداختند . وقتی به مرد ۴۵ ساله که «و- ص» نام داشت و برای آن افراد شیطان صفت مشروب تهیه کرده بود، گفتم نگذارد بیشتر از این مرا آزار بدهند، با وقاحت گفت: تا حالا که تحمل کرده ای باز هم تحمل کن!

در پی اظهارات این زن جوان که مدعی بود همسرش پس از شنیدن ماجرا دو بار دست به خودکشی زده است، ماموران عملیات ویژه در اقدامی هماهنگ و غافلگیرانه موفق شدند طی چند روز گذشته، برخی از عاملان اصلی پرونده آدم ربایی و تجاوز به عنف را دستگیر کنند. این افراد  در مواجهه حضوری با زن ۳۵ ساله، شناسایی و با صدور قرار قانونی از سوی قاضی دشتبان روانه زندان شدند تا تحقیقات بیشتری درباره زوایای تاریک این پرونده صورت گیرد.

در همین حال قاضی شعبه ۴۰۹ مجتمع قضایی شهید بهشتی مشهد با تایید دستگیری تعدادی از متهمان این پرونده گفت: هنوز عملیات پلیسی با صدور دستورات ویژه قضایی برای دستگیری دیگر افراد فراری ادامه دارد.

قاضی دشتبان افزود: این افراد با عناوین اتهامی آدم ربایی، قدرت نمایی با چاقو، تهدید، حبس غیرقانونی، ایراد صدمه بدنی و شرب خمر روبه رو هستند اما رسیدگی به اتهام تجاوز به عنف گروهی در صلاحیت دادگاه کیفری یک است که اقدامات لازم در این زمینه صورت می گیرد.

برچسب ها: ، ،


منبع: فرادید

قتل داماد به خاطر کتک‌زدن خواهر

با اعلام این خبر، مأموران خود را به محل رساندند و متوجه شدند جسد متعلق به مرد جوانی است که سرش از بدن جدا شده است. به این ترتیب تلاش مأموران برای شناسایی هویت جسد آغاز شد تا اینکه مردی به اداره پلیس مراجعه و از گم‌شدن پسرش ساسان خبر داد و گفت: مدتی پیش پسرم برای کار از شهرمان به تهران آمد اما از اول بهمن‌ماه هرچه با او تماس می‌گیرم تلفن همراهش خاموش است و دوستانش نیز از او خبر ندارند.

پسر جوانی که با همدستی دوستش دامادشان را به‌دلیل اینکه خواهرش را کتک می‌زد به قتل رساند و سرش را از بدنش جدا کرد،  به‌زودی پای میز محاکمه حاضر خواهد شد.

به گزارش خبرنگار ما، دوم بهمن‌ماه سال ٩۴ مردی با صدایی لرزان با پلیس ١١٠ تماس گرفت و از کشف جسد مرد جوانی در یک زمین کشاورزی واقع در ورامین خبر داد.

 این مرد به مأموران گفت: کارگر یک زمین کشاورزی هستم. در حال کارکردن در زمین کشاورزی بودم که متوجه یک گودال مشکوک شدم یکی از همکارانم به نام احمد را صدا زدم. هنگامی که با احمد گودال را خالی کردیم متوجه دست یک انسان شدیم.

 با اعلام این خبر،  مأموران خود را به محل رساندند و متوجه شدند جسد متعلق به مرد جوانی است که سرش از بدن جدا شده است. به این ترتیب تلاش مأموران برای شناسایی هویت جسد آغاز شد تا اینکه مردی به اداره پلیس مراجعه و از گم‌شدن پسرش ساسان خبر داد و گفت: مدتی پیش پسرم برای کار از شهرمان به تهران آمد اما از اول بهمن‌ماه هرچه با او تماس می‌گیرم تلفن همراهش خاموش است و دوستانش نیز از او خبر ندارند. 

با اعلام این خبر و مشخصاتی که این مرد در اختیار پلیس قرار داد کارآگاهان احتمال دادند جسد کشف‌شده متعلق به پسر همین مرد است. به‌این‌ترتیب برای تعیین هویت،  او را به پزشکی قانونی منتقل کردند.  

در ادامه تحقیقات با تأیید هویت ساسان ١٨ساله کارآگاهان کار خود را برای شناسایی عامل یا عاملان این جنایت آغاز کردند اما نتوانستند سرنخی در این زمینه پیدا کنند تا اینکه مرد جوانی به اداره پلیس مراجعه و ادعا کرد پسرعمویش ساسان را به قتل رسانده است.

 این مرد جوان گفت: در یک کارگاه خیاطی همراه با پسرعمویم مجید کار می‌کنم و شب‌ها هم همان‌جا می‌خوابم. یک شب مجید همراه با یکی دیگر از همکاران‌مان به نام شهرام درحالی‌که لباس‌هایشان خون‌آلود بود به اینجا آمدند.  آنها درحالی‌که آشفته بودند،  به من گفتند ساسان را به قتل رسانده‌‌اند و پس از چند دقیقه تصمیم گرفتند برای اینکه کسی متوجه نشود ساسان را به قتل رسانده‌اند آنجا را ترک کنند تا جسد ساسان را خاک کنند.  

کارآگاهان با در‌دست‌داشتن این اطلاعات،  مجید و شهرام را که هر دو ٢٠ساله بودند، بازداشت کردند و مورد بازجویی قرار دادند.

شهرام در بازجویی‌‌ها گفت: بچه بودم که پدرم را از دست دادم و در یک کارگاه خیاطی مشغول به کار هستم. مدتی پیش متوجه شدم ساسان همراه با پدرش از خانه مادرم سرقت کرده‌ است برای همین نقشه کشیدم او را تنبیه کنم.

 می‌دانستم مجید از ساسان دل‌خوشی ندارد برای همین شبی که ساسان به دیدن مجید آمد به او گفتم بیا باهم ساسان را تنبیه کنیم. موضوع سرقت از خانه‌مان را با ساسان مطرح کردم و با او درگیر شدم. از او خواستم برای دعوا به محل دیگری برویم.  به همین بهانه او را سوار خودرو کردم به اطراف ورامین بردم و درحالی‌که مجید او را نگه داشته بود چند ضربه چاقو به او زدم بعد از اینکه ساسان روی زمین افتاد مجید چاقو را برداشت و سرش را برید.  

مجید نیز در بازجویی‌‌ها به قتل اعتراف کرد و گفت: ساسان شوهر خواهرم بود. او همیشه خواهرم را کتک می‌زد و به پدر و مادرم  بی‌احترامی می‌کرد. مدتی پیش نیز متوجه شدم او با شهرام اختلاف پیدا کرده است و با پیامک یکدیگر را تهدید می‌کنند.  

متهم در ادامه گفت: روز حادثه هنگامی که ساسان به دیدن من آمد شهرام از من خواست او را تنبیه کنیم و موضوع سرقت از خانه‌شان را پیش کشید به همین دلیل تصمیم گرفتند برای دعوا به محل دیگری بروند. ساسان سوار خودرو شد و شهرام پس از طی مسافت طولانی خودرو را نگه داشت. ساسان و شهرام با یکدیگر درگیر شدند هنگامی که درگیری آنها بالا گرفت شهرام از من خواست ساسان را نگه دارم تا او را بزند،  ناگهان دیدم شهرام چند ضربه چاقو به ساسان زد و او روی زمین افتاد. ترسیده بودم نمی‌دانستم چه‌کار کنم  شهرام به من گفت اگر می‌خواهی بدبخت نشویم کار را تمام کن و سرش را ببر. ترسیده بودم و برای اینکه لو نرویم سر ساسان را بریدم. بعد از آن به کارگاه خیاطی برگشتیم که شهرام گفت بار دیگر به محل حادثه برگردیم تا جسد را خاک کنیم و کسی متوجه نشود ساسان به قتل رسیده است. برای همین به آنجا برگشتیم و جسد ساسان را خاک کردیم.  

به‌این‌ترتیب با توجه به شکایت اولیای‌دم، اعترافات متهمان و سایر مدارک موجود در پرونده کیفرخواست علیه متهمان صادر شد و پرونده برای رسیدگی در اختیار شعبه هفتم دادگاه کیفری استان تهران قرار گرفت و به‌زودی متهمان برای ارائه دفاعیات پای میز محاکمه حاضر خواهند شد.

برچسب ها: ،


منبع: فرادید

قتل مرد مورد علاقه مادر به دست نوجوان المپیادی

نوجوانی که در مسابقات المپیاد ریاضی کشور صاحب مقام شده و متهم است مرد مورد ‌علاقه مادرش را به قتل رسانده است، در دادگاه کیفری استان تهران محاکمه شد.

به گزارش خبرنگار ما، بامداد یکی از روز‌‌های مرداد سال ٩۵ مأموران از مرگ مشکوک مردی در رباط‌کریم باخبر شدند. آنها پس از حضور در محل متوجه شدند مقتول مرد ٣۵ساله‌ای به نام عباس است که با ضربه چاقو جان خود را از دست داده است؛ اما آنها سرنخی درباره عامل یا عاملان این جنایت پیدا نکردند؛ به‌این‌ترتیب کارآگاهان تحقیقات خود را برای شناسایی عامل یا عاملان قتل آغاز کردند و به‌همین‌دلیل از ساکنان محلی که جسد این مرد در آنجا کشف شده بود، تحقیق کردند؛ اما هیچ‌‌یک شب حادثه مورد مشکوکی ندیده بودند و گفتند نمی‌دانند چه کسی این مرد را به قتل رسانده است. چند روز از قتل این مرد ٣۵‌ساله گذشته بود؛ اما مأموران نتوانستند سرنخی از عامل یا عاملان قتل پیدا کنند تا اینکه پسر ١٧ ساله‌ای به نام مهران به اداره پلیس مراجعه و خود را قاتل عباس معرفی کرد.

مهران به کارآگاهان گفت: پدر و مادرم سال‌ها پیش از یکدیگر طلاق گرفته‌اند و من پس از جدایی والدینم با مادرم زندگی می‌کردم. مدتی از این ماجرا می‌گذشت تا اینکه متوجه شدم مادرم با مرد غریبه‌ای رابطه دارد؛ به‌همین‌دلیل به سراغ مقتول رفتم و از او خواستم ارتباطش را با مادرم قطع کند؛ اما او به حرف‌های من توجه نکرد و به رابطه‌اش با مادرم ادامه داد. حتی یک‌ بار او را با مادرم دیدم و باز هم با او درگیر شدم. او درباره روز حادثه گفت: ساعت یک نیمه‌‌شب بود که دیدم عباس سر کوچه ما ایستاده است. می‌دانستم خانه عباس در محله دیگری است و او فقط برای دیدن مادرم به اینجا می‌آید. با دیدن عباس آن وقتِ شب خیلی عصبانی شدم؛ برای همین به طرفش رفتم و با او درگیر شدم. او حاضر نشد آنجا را ترک کند و با حرف‌هایش من را تحریک کرد؛ برای همین نتوانستم خودم را کنترل کنم و با چاقویی که در دست داشتم، یک ضربه به او زدم و عباس روی زمین افتاد.

هنگامی که عباس را در آن حالت دیدم، خیلی ترسیدم. آن وقتِ شب همه خواب بودند و کسی داخل کوچه نبود؛ برای همین او را همان‌جا رها کردم و به خانه برگشتم. فردای آن روز هنگامی که به خیابان رفتم، متوجه شدم عباس جان خود را از دست داده است. هنگامی که این خبر را شنیدم، نمی‌دانستم باید چه کار کنم. نمی‌توانستم با این عذاب وجدان زندگی کنم به‌همین‌دلیل به اداره پلیس مراجعه کردم و خودم را تسلیم کردم.

به‌این‌ترتیب با توجه به شکایت اولیای‌دم، اعترافات متهم و سایر مدارک موجود در پرونده کیفرخواست علیه متهم صادر و پرونده برای رسیدگی در اختیار شعبه پنجم دادگاه کیفری استان تهران به ریاست قاضی بابایی و مستشار تولیت قرار گرفت. در ابتدای جلسه نماینده دادستان کیفرخواست را قرائت کرد؛ سپس خواهر و برادر عباس به‌عنوان ولی‌دم در جایگاه قرار گرفتند و تقاضای قصاص متهم را کردند.

 در ادامه مهران در برابر قضات ایستاد و با شرح روز حادثه گفت: نمی‌خواستم عباس را به قتل برسانم. هنگامی که عباس را دیدم، از او خواستم محله‌ ما را ترک کند و دیگر به آنجا بازنگردد؛ اما او با حرف‌‌هایش من را تحریک کرد و باعث شد کنترل خودم را از دست بدهم و با چاقو او را به قتل برسانم. مهران که از کانون اصلاح و تربیت به دادگاه آورده شده بود، ادامه داد: قبلا چند بار با عباس درگیر شده بودم و از او خواسته بودم دیگر به مادرم نزدیک نشود؛ اما او به حرف‌های من توجه نکرد. حالا نیز از کارم پشیمان هستم و از اولیای‌دم می‌خواهم من را ببخشند.

سپس وکیل مهران برای ارائه دفاعیات در جایگاه قرار گرفت و در ادامه مشاوری که از سوی دادگاه برای اعلام وضعیت روانی متهم به دادگاه دعوت شده بود، گزارش خود را ارائه داد و اعلام کرد مهران یکی از دانش‌آموزان نخبه کشور است که در المپیاد ریاضی هم صاحب مقام شده است و به دلیل طلاق پدر و مادرش وضعیت روحی مناسبی نداشته است. او همچنین نظر خود درباره بلوغ عقلی این نوجوان را نیز به دادگاه ارائه داد.

 با پایان گفته‌های آنها ختم جلسه اعلام و قضات برای صدور رأی وارد شور شدند.

برچسب ها: ،


منبع: فرادید

سرنوشت معمایی ملیکای ٨ ساله

جسد این دختربچه در حالی که دفن شده بود، در یک خانه مخروبه پیدا شد…

دختر بچه ٨ ساله اهل هفتکل استان خوزستان که برای بازی با دوستانش از خانه خارج شده بود به طرز مرموزی ناپدید شد. جسد این دختربچه پس از ۴ ساعت عملیات پلیسی در یک خانه مخروبه پیدا شد. هنوز مشخص نیست که ملیکا با چه انگیزه‌ای قربانی یک جنایت شده است؛ اما تحقیقات در این رابطه همچنان ادامه دارد.

شامگاه سه‌شنبه، ۴مهرماه امسال دختر بچه ٨ ساله‌ای به نام ملیکا لطفی که به خاطر جدایی پدر و مادرش در خانه پدربزرگ مادری‌اش زندگی می‌کرد، برای بازی با دوستانش از خانه خارج شد و در منطقه هوره شهرستان هفتکل استان خوزستان سرگرم بازی شد. خانواده دختربچه با تاریک‌شدن هوا و بازنگشتن ملیکا به خانه وارد کوچه شدند و همه جای محله را جست‌وجو کردند اما خبری از دختر ٨ ساله نبود. زمانی که خانواده‌اش به سراغ دوستان وی رفتند، مشخص شد که او آخرین‌بار سرگرم بازی در کوچه دیده شده است؛ اما هیچ‌کس از او خبری نداشت. با توجه به ناپدید‌شدن ملیکا و بی‌اطلاعی از وی، خانواده‌اش از ماموران پلیس درخواست کمک کردند و بدین ترتیب تیمی از ماموران پلیس آگاهی برای تحقیقات ویژه وارد عمل شدند.

کارآگاهان در نخستین اقدام پلیسی تجسس‌های خود را در محل زندگی این دختربچه آغاز کردند و تیم‌های ویژه‌ای برای پیدا‌کردن ملیکا در شهرستان هفتکل تشکیل شد تا این‌که ساعت ٢٣:۴۵ سه‌شنبه تیمی از ماموران پلیس آگاهی با صحنه تلخی روبه‌رو شدند. کارآگاهان در تجسس‌های ویژه خود به خانه مخروبه قدیمی در فاصله ١٠٠متری خانه پدربزرگ ملیکا رسیدند و زمانی که به این ساختمان رفتند، در یک اتاق ۶ متری دست‌های دختربچه‌ای را که از خاک بیرون بود، دیدند. تیم پلیسی در این مرحله با کنارزدن خاک کف اتاق ۶ متری جسد ملیکا را پیدا کردند و همین کافی بود تا ماجرای پیداشدن جسد دختربچه ٨ ساله به تیم‌های جنایی و دادستان هفتکل مخابره شود. بازپرس پرونده در این مرحله ابتدا دستور انتقال جسد ملیکا را به پزشکی قانونی صادر کرد تا علت مرگ وی مشخص شود. در عین ‌حال حجت‌الاسلام مرعشی، دادستان شهرستان هفتکل درباره این پرونده گفت: «ماموران پلیس از همان لحظات ابتدایی برای پیداکردن دختر بچه ٨ ساله وارد عمل شدند و در آخرین ساعت پایانی سه‌شنبه جسد دفن‌شده ملیکا لطفی در یک خانه مخروبه قدیمی پیدا شد. در بررسی‌های ابتدایی علت مرگ ملیکا خفگی اعلام شده است و هیچ‌گونه آثاری از تجاوز وجود ندارد؛ اما برای اطمینان بیشتر جسد به پزشکی قانونی منتقل شده تا با اقدامات فنی و نمونه‌برداری نظریه کامل و دقیق متخصصان پزشکی قانونی اعلام شود.»

اسحاق مرادی، فرماندار هفتکل نیز در این‌باره گفت: «پدرومادر ملیکا طلاق گرفته‌اند و این کودک در خانه پدربزرگ مادری‌اش زندگی می‌کرد که در یک جنایت معمایی به کام مرگ فرو رفته است. در حال حاضر نمی‌توانیم بگوییم که به این دختربچه تجاوز شده است یا خیر و باید منتظر نظریه نهایی پزشکی قانونی باشیم. با هماهنگی فرمانده انتظامی شهرستان، دادگستری و دادستان هفتکل و پزشک قانونی جسد تشخیص هویت و به سردخانه اعزام شد. تحقیقات از پدر و مادر این دختر آغاز شده و تیمی از ماموران نیز در صحنه جرم اقدامات فنی خود را آغاز کرده‌اند تا به سرنخی از عامل این جنایت برسند.»

برچسب ها: ،


منبع: فرادید

پرداخت دیه، مجازات مردی که زنی کارتن‌خواب را به قتل رساند

مردی که متهم است زنی کارتن‌خواب را مورد ضرب‌وجرح قرار داده و به قتل رسانده‌ است، از سوی هیئت قضات به پرداخت دیه محکوم شد.

به گزارش خبرنگار ما، ٢۴ آبان‌ سال ٩٣، مسئولان بیمارستان لقمان به پلیس خبر دادند زن جوانی که با آثار شکنجه و کبودی روی بدنش به بیمارستان آورده شده،‌ جان خود را از دست داده ‌است. با این تماس، مأموران بلافاصله خود را به بیمارستان رساندند در تحقیقات اولیه متوجه شدند مقتول دختر جوانی به نام مهرناز است که با ضربات متعدد به سرش جان خود را از دست داده‌ است. در ادامه تحقیقات، مأموران از زن و مرد جوانی‌ به نام عباس و فاطمه که مهرناز را به بیمارستان منتقل کرده بودند تحقیق کردند. عباس ٢۶ساله در بازجویی‌ها به کارآگاهان گفت: اسفند سال گذشته در میدان راه‌آهن با مهرناز آشنا شدم. او به شیشه اعتیاد داشت؛ هنگامی که متوجه شدم مقتول کارتن‌خواب است دلم برایش سوخت برای همین او را به خانه‌مان بردم و به او پناه دادم.

این مرد در ادامه گفت: چون مادرم بیمار بود و نمی‌توانست راه برود از مهرناز خواستم پرستار مادرم شود او نیز چون خودش را به من مدیون می‌دانست این کار را قبول کرد. از آن روز به بعد، مقتول از مادرم نگهداری می‌کرد و شب‌ها کنار مادرم می‌خوابید تا اینکه روز حادثه ساعت ٩ شب مهرناز با سر و صورت خونین وارد خانه شد من هم او را به بیمارستان رساندم.

در ادامه تحقیقات زن جوانی که همراه این مرد بود در بازجویی‌ها به مأموران گفت: ١١ ماه پیش به‌دلیل اینکه با همسرم اختلاف داشتم او و پسر پنج‌ساله‌ام را ترک کردم و با عباس آشنا شدم؛ او از من خواست در خیابان نمانم و مرا به خانه‌شان دعوت کرد. در آنجا با مادر و خواهر عباس و مقتول آشنا شدم. این زن در ادامه به مأموران گفت: عباس بیشتر اوقات مهرناز را کتک می‌زد، گاهی اوقات با من نیز درگیر می‌شد حتی یک بار از من فیلم گرفت و گفت اگر از خانه‌اش بیرون بروم فیلم مرا پخش خواهد کرد. شب حادثه عباس بار دیگر با مهرناز درگیر شد و با میله جاروبرقی ضربه‌ای به سرش زد. وقتی مهرناز از حال رفت او را داخل اتاق خواب کشید و باز هم چند سیلی محکم به صورتش زد، سپس از اتاق بیرون آمد و وقتی دیدیم مهرناز نفس نمی‌کشد با اورژانس تماس گرفت و او را به بیمارستان رساند.

در ادامه تحقیقات عباس که در بازجویی‌ها دچار تناقض‌گویی شده بود بازداشت شد و در بازجویی‌های فنی اعتراف کرد و گفت: روز حادثه فاطمه و مهرناز با یکدیگر درگیر شدند من هم برای اینکه دعوایشان تمام شود با آنها درگیر شدم و با دسته تی چند ضربه به مهرناز زدم. البته فاطمه هم چند بار سر مقتول را به دیوار کوبید. فاطمه نیز در ادامه تحقیقات بازداشت شد و به جرم خود اعتراف کرد.

به‌این‌ترتیب با توجه به اعتراف متهمان و سایر مدارک موجود در پرونده، کیفرخواست علیه متهمان صادر و پرونده برای رسیدگی در اختیار شعبه دهم دادگاه کیفری استان تهران به ریاست قاضی قربان‌زاده قرار گرفت. در ابتدا نماینده دادستان، کیفرخواست را قرائت و قصاص متهمان را درخواست کرد. در ادامه عباس در جایگاه ویژه قرار گرفت و گفت: من قاتل نیستم. روز حادثه فاطمه با مهرناز درگیر شد و سر او را چند بار به دیوار کوبید من هم زمانی که متوجه شدم حال مهرناز خوب نیست او را به بیمارستان بردم. این مرد در پاسخ به این سؤال که قبلا چرا به کشتن مهرناز اعتراف کرده ‌است گفت: من تحت فشار بودم. همچنین فاطمه به من قول داد اگر قتل را قبول کنم با فروختن زمین‌های پدرش من را از زندان آزاد خواهد کرد. در ادامه فاطمه در برابر قضات ایستاد و گفت: عباس دروغ می‌گوید من قاتل نیستم. زمانی که بازداشت شدم عباس من را تهدید کرد که اگر قتل را قبول نکنم خانواده‌ام را نابود خواهد کرد من هم ترسیدم برای همین قتل را گردن گرفتم.

بعد از پایان جلسه دادگاه هیئت قضات وارد شور شدند و هیئت قضات، عباس را در قتل عمد مجرم نشناخت اما به‌خاطر اتهام قتل شبه‌عمد او را به پرداخت دیه محکوم کردند. همچنین متهم ردیف دوم از اتهاماتش تبرئه شد.

برچسب ها: ،


منبع: فرادید

انفجار در سلیمانیه عراق با یک کشته و ۵ زخمی

انفجاری سنگین عصر امروز چهارشنبه در یکی از کارگاههای صنعتی در نزدیک شهر سلیمانیه جان یک نفر را گرفت و ۵ تن دیگر را زخمی کرد.

به گزارش ایرنا، منابع خبری در سلیمانیه اعلام کردند این انفجار بدلیل وجود مواد منفجره در یکی از کارگاههای مربوط به تولید محصولات فلزی در منطقه بازیان از توابع استان سلیمانیه در شمال عراق بوده است.

این گزارش حاکی است انفجار در پی ذوب آهن آلات در میان کارگاه روی داده است. 

بدنبال این انفجار نیروهای امنیتی در مکان انفجار مستقر شده و تحقیقات در خصوص انفجار و دلایل آن شروع شده است.


منبع: عصرایران