آتش سوزی مرگبار در ccu بیمارستانی در میاندوآب آذربایجان غربی (+عکس)

بخش مراقبت های ویژه بیمارستان فاطمه الزهرا میاندوآب دچار سانحه آتش سوزی شد.

به گزارش ایسنا، ساعت ۲و ۴۵ دقیقه بامداد امروز بخش مراقبت های ویژه بیمارستان فاطمه الزهرا میاندوآب دچار سانحه آتش سوزی شد که با حضور به موقع نیروهای امداد رسان امداد رسانی به مجروحین انجام شد و آتش سوزی نیز در کمترین زمان توسط نیروهای آتش نشانی مهار شد.

آتش سوزی مرگبار در بیمارستان میاندوآب آذربایجان غربی

در این حادثه یک نفر کشته و ۵ نفر دیگر مجروح شدند که یکی از مجروحین دچار سوختگی شدید شده و مابقی سرپایی درمان شدند.

یادگار لندنیان، رئیس آتش نشانی میاندوآب، علت حادثه را اتصال سیم کشی از ناحیه دستگاه تنفس مصنوعی کنار تخت بیماری که در این حادثه فوت شد اعلام کرد.


منبع: عصرایران

قتل دانشجوی پزشکی دانشگاه تهران/ رها کردن جسد در جاده شهریار

مرکز اطلاع رسانی پلیس آگاهی تهران بزرگ از کشف جسد دختر دانشجوی دانشکده پزشکی دانشگاه تهران در کمتر از ۷۲ ساعت خبر داد.

به گزارش فارس، بنا بر اعلام مرکز اطلاع رسانی پلیس آگاهی تهران بزرگ جسد دختر دانشجوی دانشکده پزشکی دانشگاه تهران در کمتر از ۷۲ ساعت کشف شد.

بنا بر این گزارش عامل جنایت به ارتکاب قتل عمد و رها کردن جسد فقدانی در شهرستان شهریار – جاده سعید آباد اعتراف کرد.


منبع: عصرایران

دستگیری مواد فروش سابقه دار/کشف تریاک از داخل کمد

ماموران کلانتری ۱۱۱ هفت چنار، موفق به دستگیری توزیع کننده سابقه دار مواد مخدر شدند.

سرهنگ قدرت الله حق پرست در گفتگو با مهر، گفت: شب گذشته یکی از ماموران گشت انتظامی این کلانتری در حال گشت زنی در محدوده استحفاظی متوجه رفتار مشکوک فردی در محدوده خیابان تیموری شده و برای بررسی بیشتر وی را تحت تعقیب قرار داد

وی افزود: این فرد که متوجه حضور این مامور پلیس شده بود،‌ سعی کرد با تغییر مسیرهای ناگهانی و با استفاده از تاریکی شب خود را در کوچه های این محله گم کند اما دقت نظر افسر پلیس این امکان را به وی نداد و با توجه به این ظن مامور پلیس بیشتر شده بود، در فرصتی مناسب او را دستگیر کرد

حق پرست گفت: با دستگیری این فرد از وی بازرسی بدنی به عمل آمد که طی آن ۶۰گرم تریاک که در بسته های کوچک برای فروش به معتادان به طرز ماهرانه ای جاسازی شده بود، کشف شد .

وی افزود: متهم در بازجویی های انجام شده اعتراف کرد که خرده فروش مواد مخدر است و در مخفیگاهش نیز مقادیری مواد مخدر نگهداری می کند

سرهنگ حق پرست ادامه داد: متهم به کلانتری منتقل و پس از کسب مجوز قضائی در بازرسی از منزل او،‌ یک کیلو و ۹۴۰ گرم تریاک از کمد دیواری اتاق خواب کشف و ضبط شد.


منبع: عصرایران

مرد معتاد همسر و ۲ دخترش را آتش زد

سحرگاه دوشنبه ۱۶ مهر ساکنان منطقه‌ای در کلارآباد- شهرستان تنکابن- با دیدن شعله‌های سرکش آتش که از خانه‌ای ویلایی زبانه می‌کشید با آتش‌نشانی و اورژانس تماس گرفتند.

روزنامه ایران نوشت: شدت و حرارت آتش به قدری بود که کسی امکان ورود به ساختمان را نداشت اما اهالی محل تا رسیدن نیروهای امدادی نمی‌توانستند آرام بمانند. آنها شیشه یکی از پنجره‌ها را شکستند تا شاید راهی برای نجات ساکنان خانه پیدا کنند.

با رسیدن گروه‌های امدادی و آتش‌نشانی، سرانجام حریق مهیب مهار و پیکرهای نیمه سوخته دو دختر خانواده و مادر و پدرشان از میان ویرانه‌ها بیرون کشیده شد. فرهاد-مرد خانواده- که با ریختن بنزین روی خودش بیش از ۹۰ درصد سوخته بود پس از یک روز در بیمارستان طالقانی شهرستان چالوس جان باخت.اما همسرش با ۵۰ درصد، فاطمه ۱۰ ساله با ۷۵ درصد سوختگی و زینب ۱۶ ساله با ۱۲ درصد سوختگی عمیق برای درمان به بیمارستان سوانح و سوختگی ساری انتقال یافتند.

 مشکلات خانوادگی زمینه ساز یک فاجعه

ذکریا اشکپور، سخنگوی مرکز مدیریت حوادث و فوریت‌های پزشکی مازندران در این باره به «ایران» گفت:‌ «پس از معاینات پزشکی تیم اعزامی، سوختگی مرد و زن مصدوم بسیارشدید گزارش شد. ابتدا مصدومان به بیمارستان طالقانی شهرستان چالوس منتقل شدند. اما به‌دلیل شدت سوختگی‌ها مرد خانواده جان سپرد. سه عضو دیگر که مادر و دو دختر هستند برای درمان به بیمارستان سوانح و سوختگی ساری منتقل شدند.»سرگرد حامد ابراهیمی، فرمانده انتظامی شهرستان عباس آباد نیز درباره انگیزه این واقعه تلخ گفت: «بررسی‌های مقدماتی نشان می‌دهد مرد خانواده برای ترساندن همسر و دخترانش به‌دلیل مشکلات خانوادگی این آتش‌سوزی را به راه انداخته که باعث بروز فاجعه شده است.»

روایت تلخ ماجرا از زبان دختر بزرگ

«زینب» ۱۶ ساله، دختر بزرگ خانواده است. او که با فرار بموقع از اتاقش نسبت به مادر و خواهر کوچکترش آسیب کمتری دیده است روی تخت بیمارستان و با دست‌ها و بدن بانداژ شده در گفت‌و‌گو با خبرنگار حوادث «ایران» به روایت آن صبح شوم پرداخت. «زینب» در حالی که با یادآوری آن لحظات وهم انگیز بغض گلویش شکسته و اشک‌هایش سرازیرشده بود، با هق هق گریه‌هایش گفت: «نیمه شب بود که با شنیدن فریاد‌های پدر و مادرم از خواب پریدم. آنها مدتی بود که با هم اختلاف داشتند. دیگر شنیدن این صداها برایمان عادی شده بود. فکر می‌کنم ساعت حدود ۴ صبح بود. وقتی سر و صداها کمی فروکش کرد همه خوابیدیم. نمی‌دانم چند ساعت گذشته بود که با گرمای شدید و دودی که وارد اتاق شده بود از خواب پریدم. تمام خانه‌مان در میان شعله‌های آتش و دود بود. برای فرار از شعله‌های آتش، خودم را به اتاق دیگری رساندم.

نمی‌توانستم نفس بکشم. کنار پنجره رفتم تا با باز کردن آن هوای تازه وارد اتاق شود اما نتوانستم. خودم را به کنج دیوار کشاندم و در آنجا کز کردم. حتی توان فریاد زدن و جیغ کشیدن هم نداشتم. بی‌هوش شدم. وقتی به هوش آمدم که امداد گران و همسایه‌ها بالای سرم بودند.

فکر می‌کنم آنها با شکستن در و پنجره وارد خانه شده بودند.» دختر نوجوان ادامه داد: «پدرم بنا بود. با اینکه کار می‌کرد و پول داشت اما به ما خرجی نمی‌داد و زیربار هزینه‌های زندگی نمی‌رفت. هر وقت صحبت پول می‌شد، می‌گفت ندارم. برای همین مادرم در خانه‌های مردم کار می‌کرد. من الان ۱۶سال دارم و از وقتی یادم می‌آید پدر و مادرم با هم اختلاف داشتند.

پدرم بعضی وقت‌ها مواد مخدر ومشروبات الکلی هم مصرف می‌کرد. ما در کلارآباد در یک خانه ویلایی مستأجر بودیم. دو خواهر هستیم. فاطمه خواهر کوچکم ۱۰ساله است که می‌گویند ۷۰درصد سوختگی دارد. مادرم هم حالش خوب نیست.»

خواهر و دامادمان اختلاف‌های زیادی داشتند

دایی زینب و فاطمه که در بیمارستان حضورداشت، به خبرنگار «ایران» گفت: «خواهر و دامادمان از قدیم اختلاف داشتند. حتی یک بار کارشان به طلاق کشیده شد که با کدخدامنشی از طلاق منصرف شدند. آن‌طور که خواهرزاده‌ام می‌گوید شب حادثه پدر و مادرش درگیری لفظی پیدا می‌کنند و خواهرم که بیرون نیز کار می‌کرد به همسرش گفته که اگر مانع فعالیتش شود طلاق خواهد گرفت. داماد ما هم تهدید کرده در این صورت همه خانواده را با هم می‌سوزاند.

او همیشه از این تهدیدها می‌کرد اما اتفاقی نمی‌افتاد، به همین خاطر این بار هم خواهرم حرفش را جدی نگرفته بود. اما گویا فرهاد-داماد- بعد از خوابیدن همسر و فرزندانش بنزین باک موتورش را در ظرفی خالی کرده و به داخل خانه برگشته است. او درها را قفل کرده و سپس بنزین را روی خودش ریخته است و با یک جرقه فندک، آتش گرفته است. چون او نزدیک بخاری بود بنزین به بخاری هم رسیده و باعث انفجار آن و سوختن خانه شده است.»

وی افزود: «دامادمان در آخرین لحظات قبل از مرگش می‌گفت که تصور نمی‌کرده آتش‌سوزی اینقدر شدید باشد. او فقط با این کار قصد داشته تا خواهرم را بترساند اما این فاجعه رخ داده است. از طرفی چون کلید در ورودی دست فرهاد بود هیچ کس نمی‌توانست از اتاق خارج شود که سرانجام خواهرم با گرفتن کلید از او از ورودی اول خارج شده بود و همسایه کناری نیز با شکستن در عقبی دو دختر او را بیرون کشیده بود.»

مرد خانواده سابقه مصرف مواد و الکل داشت

یکی از پزشکان بیمارستان نیز درباره آخرین وضعیت مصدومان حادثه گفت: «زینب دختر بزرگ خانواده با ۱۲درصد سوختگی کمترین آسیب دیدگی را دارد. »

این پزشک ادامه داد: «وقتی از دخترش در مورد اختلال رفتاری پدرش پرسیدیم، گفت او عصبی بوده و سابقه مصرف تریاک و الکل را داشته است. همچنین از لحن صحبت‌های زینب مشخص است او در یک محیط پرتنش بزرگ شده است. درصد سوختگی او کم اما خیلی عمیق است و راه‌های تنفسی‌اش درگیر شده است. او در زمان حادثه در یکی از اتاق‌های دربسته بوده که با تأخیر وی را پیدا کردند. بقیه اعضای این خانواده دچارسوختگی شدید هستند.»


منبع: عصرایران

افشای یک جنایت در تماس مرد ناشناس

مرد مسافر زمانی که از مشهد به تهران برمی‌گشت، در یک درگیری راننده را با ضربات قفل فرمان به قتل رساند. این جنایت زمانی فاش شد که یک مرد در تماس با پلیس قاتل را لو داد.

 افشای یک جنایت در تماس مرد ناشناس

مرد مسافر زمانی که از مشهد به تهران برمی‌گشت، در یک درگیری راننده را با ضربات قفل فرمان به قتل رساند. این جنایت زمانی فاش شد که یک مرد در تماس با پلیس قاتل را لو داد.

صبح یکشنبه ١۶مهرماه امسال مرد جوانی در تماس با ماموران پلیس ١١٠ ادعا کرد علیرضا یکی از دوستانش دست به قتل زده و روی یک صندلی در پارک شهر منتظر نشسته تا به او پول برسانم. در این مرحله ماموران با توجه به ادعای مرد ناشناس به سمت پارک شهر رفتند و زمانی که مرد جوان را با لباس‌های تیره و مشخصاتی که اعلام شده بود، دیدند، او را دستگیر کردند. علیرضا وقتی دستبند پلیس را روی دستانش دید خیلی زود به جنایتی که مرتکب شده بود، اعتراف کرد. او ادعا کرد که در سفر مشهد به تهران دست به قتل راننده خودرو سمند زده و برای دفاع از خودش این قتل را انجام داده است. همین کافی بود تا متهم برای تحقیقات بیشتر در اختیار ماموران اداره ١٠ پلیس آگاهی تهران قرار بگیرد و پرده از این قتل پنهانی برداشته شود.

داستان قتل از زبان قاتل

متهم در بازجویی‌ها جزییات قتلی را که مرتکب شده بود، بیان کرد و گفت: «چندی قبل برای زیارت به شهر مشهد سفر کرده بودم. تا این‌که روز ١۵مهرماه تصمیم گرفتم به تهران بازگردم. به ترمینال رفتم و منتظر تاکسی بودم. داخل ترمینال با مرد جوانی که راننده خودرو سمند مشکی‌رنگ بود، آشنا و متوجه شدم او هم قصد رفتن به تهران را دارد. مرد جوان دیگری نیز داخل سمند بود که ابتدا فکر کردم مسافر است، اما فهمیدم که او با راننده خودرو آشناست و با توجه به این‌که حضور وی باعث می‌شد تا کرایه کمتری پرداخت کنم، پذیرفتم تا در مسیر تهران این مرد که امید نام دارد همراه ما باشد. بنابراین سمند مشکی به سمت تهران حرکت کرد و زمانی که آنها به شهرستان داورزن استان خراسان رضوی رسیدند، راننده خودرو که مردی معتاد بود، برای کشیدن مواد در کنار بزرگراه توقف کرد.

درحالی‌که من سوار خودرو بودم، امید و راننده سمند برای کشیدن مواد از خودرو پیاده شدند و پس از لحظاتی راننده بدون هیچ مقدمه‌ای شروع به فحاشی و ناسزاگویی به من کرد. شوکه شده بودم. به همین دلیل وقتی دیدم آنها شیشه کشیده‌اند و در حالت عادی نیستند از شدت عصبانیت قفل فرمان را از داخل خودرو برداشتم و به سمت راننده حمله کردم. ضرباتی را به سر این مرد زدم. راننده خودرو به زمین افتاد و درحالی‌که از ناحیه سرش خونریزی داشت، متوجه شدم که او به کام مرگ فرو رفته است. در این مرحله از امید کمک خواستم و با هم جنازه را داخل خودرو گذاشتیم. سپس امید به تنهایی خودرو را به روستایی که در نزدیکی محل جنایت بود، برد و جسد را رها کرد. بعد از آن به سراغ من آمد و هر دو در کنار بزرگراه سوار بر یک خودرو عبوری شدیم و به سمت تهران حرکت کردیم.»

متهم ادامه داد: «صبح یکشنبه به تهران رسیدیم و درحالی که پولی در بساط نداشتیم به پارک شهر رفتیم. چند ساعتی را در آن‌جا روی نیمکتی نشستیم تا این‌که امید ادعا کرد یکی از دوستانش می‌تواند برای‌مان پول تهیه کند. او تلفن همراهم را از من گرفت و رفت. گویا همان لحظه با پلیس تماس گرفته بود. درحالی که تصور می‌کردم به‌زودی امید با پول برمی‌گردد، ناگهان ماموران پلیس را در برابر خودم دیدم و دستگیر شدم.»

بنا به این گزارش، سرهنگ حمید مکرم، معاون مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی تهران در این‌باره گفت: «با اعترافات این مرد، هماهنگی‌های لازم با پلیس شهرستان محل جنایت صورت گرفت تا ردی از جسد مرد جوان به دست آید. درحال حاضر متهم پرونده در اختیار ماموران پلیس آگاهی تهران قرار گرفته است و تحقیقات برای پیدا کردن جسد و صحت حرف‌های این مرد در دستور کار ماموران اداره ١٠پلیس آگاهی تهران قرار دارد و در شاخه‌ای دیگر از تحقیقات نیز ردیابی‌های پلیسی برای همدست متهم ادامه دارد.»

خشم‌های آنی و قتل‌های ناخواسته
سعید خراط‌ها، آسیب‌شناس اجتماعی درخصوص خشم‌های لحظه‌ای و عدم مهارت کنترل خشم با توجه به این پرونده به «شهروند» گفت: «قتل‌های لحظه‌ای بیشتر در پرونده‌هایی رخ می‌دهد که بین افراد درگیری و پرخاشگری صورت می‌گیرد و افراد با توجه به عدم کنترل و مهارت خشم دست به جنایت ناخواسته می‌زنند. افراد باید ابتدا موقعیت‌هایی را که در آن قرار می‌گیرند، بشناسند تا بتوانند در زمان حضور در شرایط پرخطر خشم خود را کنترل کنند. در هر صورت امروزه قتل‌هایی که اتفاق می‌افتد و زیاد نیز شده ناشی از درگیری است که در آن افراد قصد کشتن یا قتل ندارند و تنها به دلیل شرایطی که در آن قرار گرفته‌اند و با توجه به خشمی که آنها را فرا گرفته دست به اقدامی می‌زنند که پس از آن دیگر پشیمانی فایده‌ای ندارد. مهارت کنترل خشم اساسا یکی از آموزش‌هایی است که در زندگی توصیه می‌شود افراد آن را بیاموزند و در گروه‌های مختلف زنان، مردان، نوجوانان، جوانان و در دانشگاه‌ها آموزش دهند تا افراد در صورت قرار گرفتن در محل و موقعیت‌های خطرناک خشم خود را کنترل کنند تا شاهد چنین رویدادهایی نباشیم. به‌طور مثال در این پرونده همان‌طور که گفته شده است عامل جنایت ابتدا با راننده خودرو طرح دوستی ریخته و هیچ خصومتی با وی نداشته و زمانی که در برابر فحاشی و ناسزاگویی مرد شیشه‌ای قرار می‌گیرد با توجه به خشم آنی که در وی رخ می‌دهد و به دلیل عدم کنترل خشم با قفل فرمان به سمت راننده جوان حمله کرد و این جنایت را رقم زد. اگر عامل جنایت در زمان خشم، محل را ترک می‌کرد یا چند قدمی از صحنه دور می‌شد تا خشمش آرام گیرد این جنایت رخ نمی‌داد. در صورت قرار گرفتن در این صحنه‌ها افراد می‌توانند با دور شدن از محل درگیری یا سکوت در برابر صحبت‌ها یا ناسزاگویی‌ها از بروز اتفاقات بعدی جلوگیری کنند. پرونده‌های قتل که امروزه و ناخواسته رقم می‌خورد به دلیل عدم مهارت کنترل خشم است و اگر افراد از قبل آموزش‌های مهارت خشم را فراگیرند چنین پرونده‌هایی تشکیل نمی‌شود؛ پرونده‌هایی که اگر یک طرف از دعوا در برابر دیگری سکوت یا محل را ترک کند چنین اتفاقاتی رخ نمی‌دهد. اگر درگیری داخل خانه باشد در صورت امکان از خانه خارج شوید یا در غیراین‌صورت با رفتن به محل دیگری اجازه دهید لحظاتی بگذرد تا خشم پایان گیرد. چون در این صورت می‌توانید عاقلانه و به درستی تصمیم بگیرید.»

برچسب ها: ،


منبع: فرادید

نخبه ریاضی خواستگار مادرش را کشت

 نخبه ریاضی خواستگار مادرش را کشت

نخبه ریاضی که خواستگار مادرش را به قتل رسانده بود، برای بررسی سن عقلی‌اش در زمان جنایت، به پزشکی قانونی معرفی شد. این پسر ١٧ساله در جلسه محاکمه خود مدعی شد که قصد قتل نداشته و در یک لحظه چاقو به مقتول برخورد کرده است.

ماجرا به روز ١۵مرداد‌ سال ٩۵ برمی‌گردد. آن روز مرد ٣٢ساله‌ای به نام حسین، با ضربه چاقو به قتل رسید. بلافاصله موضوع در دستور کار ماموران قرار گرفت و آنها برای بررسی موضوع راهی محل حادثه در یکی از خیابان‌های رباط‌کریم شدند. با حضور ماموران و تحقیق از شاهدان مشخص شد که حسین پس از درگیری با یک پسر نوجوان به نام امیر، کشته شده است. بنابراین تحقیقات در این رابطه آغاز و درنهایت نیز امیر ١٧ساله از سوی پلیس دستگیر شد. تحقیقات از این پسر نوجوان نشان داد که او یکی از نخبه‌های ریاضی است و در المپیاد ریاضی مقام کسب کرده است. امیر در همان تحقیقات نخست به قتل حسین اعتراف کرد و درباره انگیزه‌اش از این جنایت به ماموران گفت: «حسین مرتب مزاحم مادرم می‌شد و می‌خواست با زور با او ازدواج کند. برای همین با او درگیر شدم و ناخواسته او را کشتم.»

با اعترافات این پسر، وی صحنه جنایت را بازسازی کرد و پرونده برای رسیدگی به شعبه پنجم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد. در جلسه محاکمه، ابتدا نماینده دادستان کیفرخواست را خواند و در ادامه خواهر و برادرهای حسین تقاضای قصاص قاتل برادرشان را کردند.

در ادامه امیر که در کانون اصلاح و تربیت به سر می‌برد، در جایگاه ایستاد و در دفاع از خودش به هیأت قضائی گفت: «چند سالی می‌شود که پدر و مادرم از هم جدا شده‌اند. من به همراه مادرم در رباط‌کریم زندگی می‌کردیم. چند وقت پیش از جنایت، متوجه مزاحمت‌های یک مرد غریبه برای مادرم شده بودم. این مرد مرتب برای مادرم مزاحمت ایجاد می‌کرد و می‌خواست که با او ازدواج کند. من هم با مادرم صحبت کردم و متوجه شدم که او اصلا قصد ازدواج یا ارتباط با این مرد را ندارد. برای همین به سراغ حسین رفتم و از او خواستم دست از سر مادرم بردارد، ولی او به حرف‌هایم اهمیتی نداد. برای همین با مادرم به کلانتری رفتیم و از او شکایت کردیم. با این حال دست‌بردار نبود تا این‌که شب حادثه وقتی به جشن تولد پدرم در اسلامشهر رفته بودم، حسین با من تماس گرفت و تهدیدم کرد که شکایتم را پس بگیرم. با هم دعوایمان شد و حسین هم به من ناسزا گرفت. می‌گفت، باید یک‌میلیون تومان به او پول بدهم تا دست از سرمان بردارد. من هم عصبانی شدم. او هم گفت که با هم قرار بگذاریم و حضوری صحبت کنیم. نیمه‌های شب با هم قرار گذاشتیم و من هم همراه خودم یک چاقو برداشتم تا در صورت لزوم از آن استفاده کنم. وقتی به محل قرار رفتم، ناگهان حسین که پشت بوته‌ها پنهان شده بود، به من حمله کرد و درگیر شدیم. مادرم آمد و ما را از هم جدا کرد. می‌خواستم به خانه برگردم که ناگهان حسین آجری را به سمت من پرتاب کرد. بلافاصله برای دفاع از خودم چاقویی برداشتم و ناگهان پایم پیچ خورد. به زمین افتادم و نفهمیدم چطور شد که چاقو به شکم حسین خورد. باور کنید قصد کشتن او را نداشتم. حسین با حرف‌هایش مرا تحریک و عصبانی کرد. نفهمیدم چطور شد که او را کشتم و الان هم پشیمان هستم.»

در ادامه جلسه مشاور کانون اصلاح و تربیت نیز به قضات گفت: «متهم جزو افراد منضبط کانون است و از نخبه‌های ریاضی بوده و در المپیادها هم شرکت کرده است. او در کانون هم درس می‌خواند.»
سپس وکیل متهم به قضات گفت: «موکلم هنگام ارتکاب جرم زیر ۱۸‌سال بوده، برای همین تقاضا دارم، ماده ۹۱ قانون مجازات اسلامی جدید که برای محکومان زیر ١٨‌سال امتیاز قایل شده است، برای وی اعمال و او از قصاص معاف شود.»
در ادامه هیأت قضائی وارد شور شد و درنهایت نیز درخواست وکیل متهم را پذیرفت. به همین دلیل پسر نخبه برای بررسی سن عقلی‌اش به پزشکی قانونی معرفی شد تا اگر کارشناسان اعلام کنند این پسر هنگام ارتکاب جرم حرمت عملی را که مرتکب شده نمی‌دانسته، از قصاص معاف خواهد شد.

برچسب ها: ،


منبع: فرادید

تیراندازی در استانبول با یک کشته و ۲ مجروح

یک مهاجم ناشناس به سوی دانش آموزان دختر در نزدیکیِ مدرسه ای واقع در استانبول ترکیه تیراندازی کرده است که بر اثر آن تا کنون یک نفر کشته و ۲ فرد دیگر نیز مجروح شده اند.

به گزارش مهر، خبرگزاری اسپوتنیک با اعلام یک خبر فوری به نقل از روزنامه حریت از تیراندازی یک مهاجم ناشناس به سوی دانش آموزان دختر در نزدیکیِ مدرسه ای واقع در استانبول ترکیه خبر داد.

بر این اساس، یک دانش آموز کشته و ۲ نفر دیگر نیز مجروح شده‌اند.

تا کنون اطلاعات بیشتری در این باره اعلام نشده است.


منبع: عصرایران

مرگ یک خانم گردشگر در ایذه خوزستان

بخشدار دهدز گفت: یک بانوی گردشگر به دلیل سقوط از ارتفاع و برخورد سنگ به سرش، در منطقه شیوند از توابع دهدز در شهرستان ایذه جان خود را از دست داد.

حجت الله خسروی روز جمعه در گفت و گو با خبرنگار ایرنا گفت: ساعاتی پیش در نزدیکی آبشار منطقه گردشگری شیوند در کنار دریاچه سد کارون ۳ ، یک بانوی گردشگر ۳۶ ساله دچار حادثه شد و جان خود را از دست داد.

وی سقوط از ارتفاع و برخورد سنگ به سر را دلیل مرگ این گردشگر اعلام و تصریح کرد : پس از این اتفاق ، با کمک اهالی روستا و به وسیله قایق تندرو هلال احمر ، مصدوم به فوریت‌های پزشکی کمپ رکعت منتقل شد .

وی افزود: پس از انجام اقدامات اولیه در این کمپ، مصدوم به بیمارستان شهدای ایذه اعزام شد اما متأسفانه به دلیل شدت جراحات وارده قبل از رسیدن به بیمارستان جان خود را از دست داد.


منبع: عصرایران

یک دانشجوی ایرانی در باکو کشته شد

رسانه های جمهوری آذربایجان روز جمعه از کشته شدن یک دانشجوی سال پنجم دانشگاه پزشکی باکو در منطقه ‘نوخانی ‘ حومه پایتخت جمهوری آذربایجان خبر دادند .

به گزارش ایرنا ، دفتر دادگستری شهر سومقایت – Sumgayit- اعلام کرد که یک شهروند جمهوری اسلامی ایران به نام سامان متولد ۱۹۹۴ میلادی عصر روز گذشته ( پنجشنبه ) در منطقه نوخانی در منزل خود از سوی افراد ناشناس کشته شده است .

پلیس شهرسومقایت حومه باکو که بازرسی در رابطه این حادثه را انجام داده ، احتمال می دهد که قاتل قربانی را با بالش خفه کرده باشد ، چرا که هیچ علامتی مبنی بر اعمال زور بر بدن مقتول مشاهده نمی شود.

همچنین دوربین مدار بسته نصب شده در منزل دانشجوی ایرانی ورود چهار فرد ماسک دار را به منزل مقتول نشان می دهد.
همچنین گفته می شود که از منزل مقتول ۵۰ هزار منات به سرقت رفته است .

دادستانی شهر سومقایت اعلام کرده که در رابطه با این حادثه پرونده جنایی تشکیل شده و تحقیقات پلیس برای دستگیری عاملان این حادثه ادامه دارد .


منبع: عصرایران

قتل راننده خودروی سواری با قفل فرمان

فردی که با یک اتومبیل کرایه‌ای از مشهد به تهران می‌آمد در بین مسیر و هنگام مصرف مواد مخدر با راننده درگیر و او را به قتل می‌رساند.

به گزارش ایلنا سرهنگ مراد مرادی درباره جزییات این حادثه گفت: ظهر امروز فردی طی تماس با سامانه ۱۹۷ اعلام داشت فردی که مرتکب قتل شده است هم اینک با لباس تیره رنگ در پارک شهر تهران حضور دارد که با توجه به حساسیت موضوع تیمی از ماموران تجسس کلانتری ۱۱۳ بازار برای بررسی موضوع به محل اعزام می‌شوند.

وی با اشاره به اینکه ماموران به سرعت در محل حاضر شده و با پایش ها و بررسی های صورت گرفته موفق به شناسایی و دستگیری قاتل می شوند، تصریح کرد: متهم در بازجویی های اولیه به جرم خود مبنی بر قتل یک راننده خودرو در مسیر مشهد به تهران اعتراف کرد.

سرهنگ مرادی اظهارکرد: متهم در اعترافات خود گفت؛ اوایل همین هفته قصد سفر به تهران را داشته که در ابتدای راه با فردی دیگر هم مسیر شده و با توجه به اینکه تلاش داشتند قیمت کمتری برای سفرشان بپردازند تصمیم می گیرند هر دو با یک خودرو کرایه ای به تهران مسافرت کنند. که در همین رابطه با راننده خودروی سواری به توافق رسیده که در میانه راه راننده و فرد مسافر دوم برای کشیدن مواد مخدر به شانه خاکی جاده تغییر مسیر می دهند.

معاون اجتماعی فاتب خاطر نشان کرد: بنا بر اعترافات متهم، راننده و مسافر دوم هنگام استعمال مواد مخدر با وی درگیری لفظی پیدا کرده که همین امر منجر به درگیری آنها می شود و متهم با قفل فرمان به راننده حمله کرده و او را به قتل می رساند.

وی با اشاره به اینکه مسافر دوم خودرو جسد راننده را در جایی از بیابان پنهان کرده و بعد به همراه متهم با اتوبوس به تهران عزیمت کرده، گفت: مسافر دوم دقایقی قبل از دستگیری متهم به بهانه تماس با منزل خواهرش از متهم جدا می شود.

سرهنگ مرادی خاطر نشان کرد : در حال حاضر متهم جهت انجام تحقیقات تکمیلی در اختیار اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ است


منبع: عصرایران

تصادف تریلی با پراید/ ۲ نفر کشته شدند

رئیس پلیس‌راه جنوب استان فارس گفت: بر اثر برخورد یک دستگاه تریلر با یک دستگاه پراید در محور قیرو کارزین به جهرم، ۲ نفر از سرنشینان تریلر کشته و ۷ نفر از سرنشینان دو خودرو مجروح شدند.

به گزارش ایسنا، به نقل از پایگاه خبری پلیس فارس سرهنگ “احمد هوشمندی” توضیح داد: به دنبال اعلام وقوع یک فقره تصادف فوتی در محور قیرو کارزین به جهرم، بلافاصله مأموران به محل مورد نظر اعزام شده و مشاهده کردند یک دستگاه پراید برخورد کرده و منجر به کشته و مجروح شدن ۹ نفر شده است.

او گفت: در این حادثه ۴ سرنشین پراید و ۲ سرنشین تریلر مجروح شده و به بیمارستان منتقل شدند و دو نفر دیگر از سرنشینان تریلر به دلیل شدت جراحت وارده در دم فوت کردند.

رئیس پلیس راه جنوب استان فارس با استناد به نظر کارشناسان علت وقوع حادثه را تجاوز به چپ تریلر اعلام کرده است.


منبع: عصرایران

ناگفته‌های پدر مأمور پلیسی که از قصاص قاتل فرزندش گذشت

مأمور پلیسی که به دست مردی خلافکار به قتل رسیده و اولیای‌دم از قصاص او گذشت کرده ‌بودند، قرار بود چند روز بعد از شهادتش نامزد کند.

ناگفته‌های پدر مأمور پلیسی که از قصاص قاتل فرزندش گذشت

مأمور پلیسی که به دست مردی خلافکار به قتل رسیده و اولیای‌دم از قصاص او گذشت کرده ‌بودند، قرار بود چند روز بعد از شهادتش نامزد کند.  

پدر و مادر «علی احمدی»، مأمور پلیسی که در  پی تعقیب  و گریز و درگیری مسلحانه با فردی خلافکار کشته شد، وقتی فرزندشان به خوابشان آمد، تصمیم به گذشت گرفتند. 

پدر این مأمور پلیس درباره آرزوهای پسرش، گفته و توضیح داده فقط سه روز تا نامزدی پسرش مانده بود که او را به قتل رساندند.

شما چطور از شهادت پسرتان مطلع شدید؟

من ماشین دارم، آن روز در ماشین نشسته بودم و می‌خواستم جایی بروم که یک نفر از همکاران پسرم آمد گفت علی در رباط کریم تصادف کرده است. از من خواست با او به محل تصادف بروم. وقتی به آنجا رفتم یک سرهنگ پیش من آمد و من را با خودش به سمت بیابان برد که یک آمبولانس هم توقف کرده بود، وقتی به آمبولانس رسیدم دیدم که یک نفر روی زمین افتاده است و پتو روی او کشیده‌اند. آن موقع بود که فهمیدم چه شده است و همان‌جا از حال رفتم. نیم‌ساعت بی‌هوش و گیج بودم و وقتی حالم بهتر شد ماجرای شهادت علی را برای من شرح دادند.

هیچ‌وقت از کاری که پسرتان به‌عنوان پلیس انجام می‌داد خبر داشتید؟

بعد از شهادتش دوستان و همکارانش من را به جاهایی که عملیات کرده بود بردند و نشان دادند، حتی ماشین‌هایی که گرفته بود، ‌اسلحه‌هایی که کشف کرده بودند و گفتند یک هفته قبل از شهادت ٧٠٠ یا ٨٠٠ کیلوگرم مواد مخدر کشف کرده بود.

خودش هیچ‌وقت درباره شغلش با شما صحبت می‌کرد؟ به‌هرحال مأمور پلیس‌ بودن شغل پرخطری است و در هر مأموریتی ممکن است پلیس به شهادت برسد.

پسرم هیچ‌وقت از کارهایی که در جایگاه یک پلیس انجام می‌داد با ما صحبت نمی‌کرد، چون می‌دانست مادرش نگران می‌شود و مادرش هم همیشه به او می‌گفت جاهای سخت نرود؛ اما رفیق‌هایش بعد از شهادتش برای ما تعریف کردند که هر روز با دزدها و قاچاقچی‌ها و آدم‌های خلافکار سروکار داشت و چون او فعالیت بیشتری داشت او را به عملیات می‌فرستادند.

آیا هیچ‌وقت فکر می‌کردید چنین اتفاقی بیفتد؟

نه فکر نمی‌کردم، البته پدرها و مادرها همیشه نگران بچه‌هایشان هستند.

پسر شما چه مدت بود در پلیس خدمت می‌کرد؟

پسرم از سال ٨٣ یا ٨۴ وارد پلیس شد، دو سالش را در منطقه مهران سربازی کرد و بعد از آن بود که وارد پلیس شد و این اتفاق برایش افتاد.

شما چند فرزند دارید و علی زمانی که این اتقاق برایش افتاد چند سال داشت؟

یک پسر و چهار دختر دارم و علی پسر بزرگ من بود که هم‌زمان با خدمت در پلیس، در دانشگاه در یکی از رشته‌های علوم انسانی تحصیل می‌کرد.

ازدواج کرده بود؟

مدتی بود که برای او با خانواده یک دختر صحبت کرده بودیم و قرار بود نامزد کند. روزی که این اتفاق افتاد پنجشنبه بود و سه روز بعد آن یعنی شنبه قرار بود نامزد کند. البته چند ماهی بود که درگیر مراسم خواستگاری بودیم و حتی خانواده دختر هم گفتند باید از محل کارش تحقیق کنند. او هم درخواست مرخصی و وام و مسکن کرده بود که اتفاقا چند روز قبل از شهادتش با درخواستش موافقت شده بود. 

دوستانش بعد از شهادت به من گفتند روزی که نامه موافقتش آمده بود، پسرم مأموریت بوده است و وقتی برگشته بود به او گفته بودند مژدگانی بده و شیرینی برایمان بخر، سرهنگ تو را کار دارد و با درخواست مرخصی‌ات هم موافقت شده است که علی به آنها گفته ان‌شاءالله شیرینی شهادتم را هم به شما می‌دهم.

آیا پس از این اتفاق خانواده مقتول برای رضایت پیش شما آمدند؟

خیلی آمدند، اما چون ما تصمیم به قصاص داشتیم خواهش‌های آنها در ما اثر نمی‌کرد.

آیا هیچ‌وقت با قاتل پسرتان رودررو صحبت کردید؟

نه من حرفی با او نداشتم، ‌فقط یک ‌بار او را در دادگاه دیدم و حتی الان نمی‌توانم او را نفرین کنم و هیچ‌وقت هم نفرین نکردم، ‌به خدا واگذار کرده‌ام و گفتم هر کاری می‌خواهی خودت با او بکن.

چه شد که تصمیم گرفتید بدون پول رضایت بدهید؟

مردم هم خیلی پیش ما آمدند که پول بگیر و رضایت بده، اما ما اصلا تصمیم به رضایت نداشتیم که بخواهیم پول بگیریم یا نه، ‌بعد از آن هم اگر با پول رضایت می‌دادیم دلمان راضی نمی‌شد. همان روزی که ما به قاتل پسرمان مهلت دادیم، چند قاتل دیگر را هم برای اجرای حکم آورده بودند، حکم همه آنها اجرا شد و فقط ما بودیم که چند ماه مهلت دادیم، ‌آخرسر هم که همسرم خواب دید و به خاطر ماه محرم و امام حسین(ع) از خون پسرمان گذشتیم.

الان که قصاص نکرده‌اید چه احساسی دارید؟

حالم خوب است. چون به‌خاطر رضای خدا و خون امام‌حسین(ع) از قاتل گذشتیم، ‌اگر ما از قاتل گذشت نمی‌کردیم جانش را می‌گرفتیم کار تمام می‌شد، اما الان اثر بخشش ما باقی خواهد ماند.

آیا در مدت این چند سال با فرزندان دیگرتان درباره قصاص یا بخشش قاتل صحبت می‌کردید؟

بله، صحبت می‌کردیم و خیلی از مواقع هم بچه‌ها به ما می‌گفتند که رضایت بدهید، ولی چون پسرمان بی‌گناه کشته شده بود راضی نمی‌شدیم و بیشتر از همه هم مادر شهید بود که اصرار به قصاص داشت.

چه شد که تصمیم به رضایت گرفتید؟

پسرم انگار به دلش افتاده بود که شهید می‌شود و به دوستانش هم گفته بود که شیرینی شهادتش را می‌دهد. بعد از این اتفاق پسرم به خواب دخترم و چند نفر از فامیل آمده بود که چرا رضایت نمی‌دهید، برای رضای خدا رضایت بدهید و گفته بود که با آنها مدارا کنید، خوبیت ندارد. 

وقتی اینها را به ما گفتند ما دیگر نتوانستیم قصاص کنیم و تصمیم گرفتیم مهلت بدهیم و همسرم هم گفت اگر پسرم به خواب خودم بیاید، رضایت خواهم داد. بعد هم که به خواب همسرم آمد، دیگر ما مطمئن شدیم که باید رضایت بدهیم و سه‌شنبه بود که به دادسرا رفتیم و رضایت دادیم.

پسرتان در مورد شهادت با شما یا دوستانش صحبت کرده بود؟

با ما و دوستانش که نه، اما در وصیت‌نامه‌ای که در آخرین سفری که به مشهد داشت نوشته بود و بعد از شهادتش به دست ما رسید، متوجه شدیم که در مشهد هم از امام رضا(ع) شهادت خواسته بود و وقتی ما دیدیم که او به آرزویش رسیده و به خواب فامیل و مادر خودش هم آمده و خواسته است مدارا کنیم، تصمیم به مدارا گرفتیم و برای رضای خدا رضایت دادیم. 

فکر می‌کنم، روح پسرم هم در آرامش است. من و اعضای خانواده‌ام هم حال بهتری داریم و امیدواریم قاتل به راه راست هدایت شود و دیگر کارهای خلاف نکند.


منبع: فرادید

واژگونی خودروی سارقان پسته/ فوت راننده

فرمانده انتظامی سیرجان با اشاره به تعقیب خودروی سارقان پسته توسط مالک محصول در این شهرستان و واژگونی آن به دلیل سرعت بالا، گفت: راننده خودرو نیز در این حادثه جان خود را از دست داد.

سرهنگ محمدرضا ایران نژاد روز چهارشنبه در گفت و گو با ایرنا افزود: سارقان پسته باغات سیرجان شب گذشته مسیر استان فارس را با خودروی سواری پژو طی کردند تا به باغهای پسته حسن آباد واقع در بخش زیدآباد رسیدند.

وی ادامه داد: این افراد پس از ممانعت از ورودشان توسط کارگران باغ پسته، نیمه شب وارد باغ مورد نظر شده و اقدام به برداشت بیش از ۳۰۰ کیلوگرم از محصول این باغ می کنند.

سرهنگ ایران نژاد افزود: پلیس سیرجان به محض اطلاع از سرقت، محورهای خروجی این شهرستان را کنترل کرد.

وی با بیان اینکه مالک باغ پسته نیز اقدام به تعقیب خودروی سارقان در محور بندرعباس می کند گفت: سارقان بعد از اطلاع از تعقیب شدن، سه گونی پسته را از شیشه خودرو به منظور ایجاد مانع در مسیر خودرو مالک باغ بیرون می اندازند.

وی افزود: خودروی سارقان در حالی که از حوزه استحفاظی سیرجان خارج می شد با ورود به جاده خاکی به دلیل سرعت بالا واژگون می شود.
وی تصریح کرد: راننده خودروی سارقان در این حادثه جان خود را از دست داد و ۲ سارق دیگر نیز که زن و شوهر و از اهالی روستاهای اطراف استان فارس بودند، دستگیر شدند.


منبع: عصرایران

جزئیات حادثه انفجار گلوله بازمانده از جنگ در دزفول/ نوع گلوله منفجر شده در دست بررسی است

معاون سیاسی اجتماعی فرمانداری ویژه دزفول جزئیات حادثه انفجار گلوله بازمانده از جنگ در یک انبار ضایعاتی را تشریح کرد.

امیر عیسی‌زاده در گفت‌وگو با خبرنگار ایسنا – اظهار کرد: حوالی بعد از ظهر چهارشنبه ( ۱۹ مهرماه) یک گلوله جنگی بازمانده از دوران جنگ در یک انبار ضایعاتی در شهر دزفول که در کوی پیام نور و بعد از ترمینال اهواز قرار دارد، به علت نامعلومی منفجر شد.

وی ادامه داد: این حادثه خوشبختانه هیچ‌گونه خسارات و تلفات جانی در پی نداشت و تنها به علت پرتاب ضایعات آهنی یک دستگاه پراید که در مجاورت محل حادثه پارک شده بود دچار خساراتی شد.

معاون سیاسی اجتماعی فرمانداری ویژه دزفول عنوان کرد: نوع گلوله منفجر شده در این حادثه در دست بررسی قرار دارد. علت این انفجار ممکن است پرتاب این گلوله درون آتش یا مواردی از این دست توسط افراد بی اطلاع باشد.

عیسی‌زاده با اشاره به وقوع حوادث انفجاری مشابه این حادثه در سال‌های گذشته افزود: قبلا هم حوادثی از انفجار مهمات جنگی را در انبارهای ضایعاتی دزفول داشته‌ایم.


منبع: عصرایران

تجاوز به نوجوان معلول در خیابان

تجاوز به پسربچه‌ای معلول در یکی از محلات جنوب‌غرب تهران؛ پرونده‌ای که در شعبه چهارم دادسرای جنایی تهران به جریان افتاده است.

تجاوز به نوجوان معلول در خیابان

تجاوز به پسربچه‌ای معلول در یکی از محلات جنوب‌غرب تهران؛ پرونده‌ای که در شعبه چهارم دادسرای جنایی تهران به جریان افتاده است. 

در این حادثه تکان‌دهنده، نوجوان ١٣ساله با تهدید چاقوی یکی از اراذل‌واوباش محل قربانی آزار جنسی شد. 

قربانی این حادثه یک معلول جسمی و حرکتی است. این پرونده با مراجعه این نوجوان و خانواده‌اش در دادسرا به جریان افتاد و پزشکی قانونی هم تجاوز به این نوجوان را تأیید کرد. متهم این حادثه پس از چند هفته شناسایی و دستگیر شد. 

متهم پس از حضور در دادسرای جنایی تهران و تفهیم اتهام با قرار قانونی بازپرس پرونده بازداشت شد.

تجاوز در خیابان

این حادثه اول تیرماه‌ سال‌جاری در یکی از خیابان‌های فرعی پاسگاه نعمت‌آباد تهران اتفاق افتاد. شهروز همراه با تعدادی از دوستانش به مسجد محل رفته بود که در مسیر برگشت به خانه با یکی از اراذل‌واوباش محل روبه‌رو شد. 

پویا یکی از جوانان‌های همان محل با چاقو به سمت شهروز و دوستانش آمد. همه بچه‌ها از ترس پا به فرار گذاشتند. هرکس به سمتی دوید و تا جایی که می‌توانستند از محل دور شدند، اما در این میان شهروز به‌ خاطر معلولیتی که داشت، سرعتش از همه آنها کمتر بود. 

با این وجود او همه تلاشش را کرد تا از چنگ پویا بگریزد، اما فایده‌ای نداشت، او فرار می‌کرد و پویا با چاقویی که در دست داشت، به سرعت به او نزدیک می‌شد. در نهایت پویا به او رسید و با تهدید چاقو او را با خودش به مکان خلوتی برد و نقشه شومش را عملی کرد و او را در همان حال رها کرد. شهروز قربانی آزار جنسی این جوان قداره‌کش شد که بعد از این حادثه هولناک به خانه رفت و ماجرا را برای خانواده‌اش بازگو کرد.

دو روز بعد از این حادثه، خانواده شهروز با مراجعه به دادسرای جنایی تهران، اعلام شکایت کردند. رسیدگی به پرونده این تجاوز به شعبه چهارم و بازپرس صیفی سپرده شد. 

پدر شهروز در اظهاراتش به بازپرس گفت: «قبل از ظهر بود که پسرمان همراه با چند نفر دیگر از دوستانش برای نماز به مسجد محل رفته بود. معمولا هر روز به مسجد می‌رود. بعد از نماز در مسیر برگشت جوانی ناشناس سد راه آنها می‌شود و با چاقو آنها را تهدید می‌کند. آنها هم سعی می‌کنند از دست او فرار کنند، اما شهروز به دلیل این‌که مشکل حرکتی دارد، موفق به فرار نمی‌شود و در کنار خیابان مورد تعرض قرار می‌گیرد.» 

مادر شهروز هم در ادامه صحبت‌های همسرش گفت: «پسرم وقتی به خانه رسید، رفتار عجیبی داشت. صورتش سرخ شده بود و با کسی حرف نمی‌زد، من بلافاصله متوجه رفتار غیرعادی او شدم. ابتدا سعی داشت موضوع را از من مخفی کند اما وقتی اصرار من را دید، همه اتفاقاتی که برایش رخ داده بود را برای من تعریف کرد. 

من شوکه شده بودم، نمی‌دانستم باید چه کار کنم، هم عصبانی بودم و هم برای شهروز دلم می‌سوخت، صبر کردم تا پدرش به خانه آمد، موضوع را به او گفتم و تصمیم گرفتیم که شکایت کنیم. چطور یک انسان می‌تواند چنین رفتاری داشته باشد، این رفتار با یک بچه معلول..! 

حتی حیوانات همچنین رفتاری ندارند.» خانواده شهروز در پایان اظهاراتشان درخواست اشد مجازات برای عامل این حادثه را داشتند.

شناسایی و دستگیری متهم

به ‌دنبال طرح شکایت خانواده شهروز، بازپرس صیفی دستور تحقیقات درخصوص این پرونده را صادر کرد و همزمان این نوجوان را به پزشکی قانونی معرفی کرد. در ادامه رسیدگی به این پرونده بازپرس سایر شهود این ماجرا را احضار کرد. شاهدان که همان دوستان شهروز بودند، همه ماجرا را همان‌طور برای بازپرس بازگو کردند. 

از سوی دیگر، جواب پزشکی قانونی هم پس از چند هفته اعلام شد. تجاوز به شهروز نظر قطعی پزشکی قانونی بود. بازپرس پرونده با توجه به شواهد و مدارک موجود دستور بازداشت پویا را صادر کرد. ماموران پلیس در تحقیقات میدانی موفق به شناسایی محل سکونت برادر متهم شدند. در ادامه بررسی‌ها مشخص شد، پویا جوانی ٢۶ساله در یکی از خیابان‌های محله پاسگاه نعمت‌آباد زندگی می‌کند. 

درنهایت پلیس او را در خانه‌اش دستگیر کرد. متهم پس از دستگیری سعی داشت خودش را بی‌گناه نشان دهد، اما درنهایت به جرمش اعتراف کرد. پویا پس از انتقال به دادسرای جنایی تهران در برابر بازپرس پرونده قرار گرفت. 

او ضمن اعتراف به تجاوز به نوجوان معلول، قاضی صیفی گفت: «من به زور و تهدید این کار را انجام نداده‌ام. قبول دارم که با شهروز رابطه داشتم، اما این کار را با تهدید چاقو نکرده‌ام.» 

اما پویا درحالی این اظهارات عجیب را مطرح کرده است که پیش از این همه دوستان و همراهان شهروز برعلیه او شهادت داده‌اند و پزشکی قانونی هم تجاوز به این نوجوان معلول را تأیید کرده است. این پرونده درحال حاضر در دادسرای ناحیه ٢٧ تهران در جریان است و به دستور بازپرس تحقیقات بیشتر درخصوص این پرونده ادامه دارد.

کاهش جرایم جنسی با آموزش جنسی

اما آزار جنسی کودکان و نوجوانان به همین پرونده یا چند پرونده مشابه ختم نمی‌شود. تجاوز و آزار و اذیت جنسی در سنین پایین پدیده‌ای است که در چند وقت خبرهای زیادی درباره آن منتشر شده است که حتی برخی از آنها مانند پرونده آتنا منجر به قتل هم شد. پلیس بارها نسبت به مراقبت از کودکان و آموزش‌های لازم در جهت کاهش بروز چنین حوادثی هشدار داده است. با این وجود اما این مسأله‌ای نیست که تنها با هشدار و اطلاع‌رسانی بتوان آن را کنترل و مدیریت کرد. 

به گفته امید ملکی، جامعه‌شناس و استاد دانشگاه آموزش جنسی تنها راهکار عملی برای کاهش این‌گونه جرایم است. او که معتقد است، بروز چنین جنایت‌هایی ریشه در پایین‌بودن آگاهی و آموزش‌های جنسی در جامعه دارد، در این‌باره به «شهروند» می‌گوید: «در کشور ما به آموزش‌های جنسی کمتر توجه می‌شود. 

این آموزش‌ها نقش موثری در کاهش آسیب‌ها دارد. این آموزش‌ها می‌تواند هم برای گروه آسیب‌پذیر موثر باشد و هم باعث جلوگیری از بروز این جرایم شود، حتی به عقیده من، آموزش‌های جنسی می‌تواند تعداد متهمان و افراد در معرض خطر ارتکاب به این اعمال را هم کاهش دهد.» 

او با اشاره به خطرها و آسیب‌هایی که در کمین کودکان و نوجوانان در جوامع امروزی است، ادامه می‌دهد: «آزار و تجاوز جنسی به کودکان در همه جوامع وجود دارد، اما همان‌طور که گفتم، نقش آموزش می‌تواند از شدت آن کم کند. از سوی دیگر آموزش مهارت‌های زندگی از سوی خانواده به کودکان هم خیلی مهم است. 

در کمتر خانواده‌ای به کودک «نه»‌گفتن را آموزش می‌دهند. مهارت برقراری ارتباط با غریبه‌ها. مراقبت از خود در فضاها و اماکن عمومی، اینها موضوعاتی است که والدین وظیفه دارند به کودکان خود آموزش دهند.» ملکی شناخت خطرات موجود بالقوه در محل زندگی و شناخت و آموزش راهکارهای مقابله را هم یکی دیگر از عوامل موثر در این زمینه می‌داند: «به هرحال باید پذیرفت فرهنگ حاکم در مناطق مختلف تفاوت‌هایی دارد. 

برای مثال، در تهران بافت‌های قدیمی و جنوب شهر بیشتر در معرض جرم قرار دارد. این واقعیتی است که باید آن را پذیرفت. برای مثال همچنان در محله‌های جنوبی شهر می‌توان کودکانی را دید که مانند سال‌های دور با دوستانشان درحال بازی در کوچه و خیابان هستند. 

درحالی که در شمال شهر کمتربچه‌ای بدون والدینش در اماکن عمومی دیده می‌شود. به همین دلیل عمده این بزه‌ها در مناطق جنوب و حاشیه شهر رخ می‌دهد. ساکنان در این مناطق باید توجه بیشتری به کودکان و اقشار آسیب‌پذیر داشته باشند.»

درهمین حال، مصطفی تبریزی روانشناس اجتماعی معتقد است؛ متولی اصلی آموزش‌های جنسی در کشور آموزش‌وپرورش است که به دلایل مختلف تاکنون به وظایفش در این خصوص عمل نکرده است. 

او در این‌باره می‌گوید: «آموزش می‌تواند همزمان از قربانی‌شدن و ارتکاب به خشونت‌ها و تجاوزهای جنسی جلوگیری کند. این‌که افرادی در سنین جوانی دست به چنین رفتارهای غیراخلاقی و تکان‌دهنده‌ای می‌زنند، ریشه در مسائل مختلفی دارد که دلیل همه آنها به تابوهای جنسی در جامعه بر‌می‌گردد. تقریبا همه مردم در معرض ارتباط جنسی هستند، اما آموزش و اطلاعات از منابع معتبر در این زمینه تقریبا صفر است. 

در این شرایط است که منابع غیررسمی و صبحت‌های درگوشی همه دانسته‌های جامعه از مسائل جنسی می‌شود. غریزه جنسی امری است که نیاز به آگاهی و آموزش دارد، اما نظام آموزشی ما تنها به درس و نمره خلاصه شده و خانواده‌ها نیز دنباله‌روی همین نگرش غلط هستند. 

درحالی که پرورش و توجه به نیازهای اساسی انسان فراموش شده است. فرهنگ عمومی هم علاقه‌ای ندارد به این موضوع ورود کند. اما در پستو و نهان درباره موضوعات جنسی صحبت می‌کنند. در این شرایط یک کودک چطور می‌تواند از خودش در برابر آسیب‌های اجتماعی از این دست محافظت کند.»


منبع: فرادید

آتش سوزی یک واحد تولیدی در کاشان/ یک کشته و یک مصدوم

آتش سوزی که عصر روز چهارشنبه در شرکت جهان ترمز واقع در شهرک صنعتی راوند کاشان رخ داد، یک کشته و یک نفر مصدوم برجای گذاشت.

به گزارش ایرنا؛ مدیر روابط عمومی سازمان آتش نشانی و خدمات ایمنی شهرداری کاشان ضمن تایید این خبر گفت: این آتش سوزی که علت آن توسط کارشناسان در حال بررسی است، با حضور نیروهای آتش نشانی مهار و خاموش شد اما یک از کارگران این واحد تولیدی به علت شدت آتش سوزی جان خود را از دست داد و یک کارگر نیز مجروح شد.

روح الله فدایی افزود: این عملیات توسط گروه های آتش نشان از ایستگاه های ۱، ۲ و۳ کاشان انجام شد و از سرایت آتش سوزی به سوله ها و کارخانه های مجاور جلوگیری شد.

وی از متصدیان واحدهای تولیدی و صنعتی خواست با رعایت استانداردها، توصیه ها و ضوابط ایمنی از وقوع این گونه حوادث جلوگیری کنند.
شرکت جهان ترمز کاشان انواع لنتهای ریلی، تشتکی خودروهای سنگین و لنت ترمز دیسکی خودروهای سبک و سنگین را تولید می کند.
این شرکت نخستین تولید کننده لنت کفشکی بدون آزبست در ایران است که هفت سال متوالی به عنوان بزرگترین صادرکننده لنت ترمز در کشور محسوب می شود.


منبع: عصرایران

انفجار در الانبار عراق با ۷ کشته و ۱۵ زخمی

منابع امنیتی عراق از وقوع انفجار تروریستی در شهر «هیت» واقع در غرب الانبار خبر دادند.

به گزارش فارس، انفجار انتحاری در قهوه‎خانه‎ای در شهر «هیت» واقع در غرب الانبار چندین کشته و زخمی بر جای گذاشت.

به گزارش المیادین، بر اثر وقوع این انفجار، هفت نفر کشته و ۱۵ نفر دیگر نیز زخمی شدند.

منابع بیمارستانی عراق گزارش دادند که وضعیت جسمانی برخی از زخمی‎ها وخیم است.


منبع: عصرایران

مرگ پسر ۱۰ ساله بخاطر تزریق اشتباه آمپول! (+عکس)

پسرم ۹ روز در کما بود و بعد از آن درمیان اشک و بهت من و همسرم و خانواده هایمان روی تخت بیمارستان جان سپرد.

ایران – مرد جوانی با مراجعه به دادسرای جنایی تهران از پزشک و مسئولان یک بیمارستان به اتهام تزریق آمپول اشتباه که به مرگ فرزند ۱۰ ساله‌اش انجامیده شکایت کرد.

مرد جوان گفت: بعد از ۵ سال دوا و درمان خدا به من و همسرم، اسماعیل را داد. پسرم هیچ مشکلی نداشت فقط گاهی اوقات که سرما می‌خورد کمی تشنج می‌کرد اما در حد کما رفتن نبود.

چند روز قبل هم همین اتفاق برایش افتاد که خیلی سریع او را به یکی از بیمارستان‌ها بردم. پزشک هم برای پایین آوردن تب پسرم در سرش آمپولی تزریق کرد.

اما بعد ازآن تزریق پسرم به کما رفت. همان موقع هم پزشکش گفت که آمپول را اشتباهی تزریق کرده است.

پسرم ۹ روز در کما بود و بعد از آن درمیان اشک و بهت من و همسرم و خانواده هایمان روی تخت بیمارستان جان سپرد.

مرگ پسر 10 ساله بخاطر تزریق اشتباه آمپول! (+عکس)

باورکنید با رفتن او زندگی ما آتش گرفته است و من و همسرم یک لحظه هم آرام و قرار نداریم. بازپرس سجاد منافی آذر، پس از بررسی‌های مقدماتی پرونده را برای تحقیقات به دادسرای جرایم پزشکی ارجاع کرد تا به موضوع رسیدگی شود.


منبع: عصرایران

کلاهبرداری با سوءاستفاده از لباس اورژانس ۱۱۵

جوان ٣٠ ساله‌ای که با جعل عنوان پزشک اورژانس اقدام به کلاهبرداری کرده بود از سوی پلیس شناسایی و دستگیر شد.

 کلاهبرداری با سوءاستفاده از لباس اورژانس 115

جوان ٣٠ ساله‌ای که با جعل عنوان پزشک اورژانس اقدام به کلاهبرداری کرده بود از سوی پلیس شناسایی و دستگیر شد.

این
پسر شیاد با سوء‌استفاده از لباس پزشکان اورژانس از افراد متقاضی کار به
بهانه استخدام در اورژانس ١١۵ چند‌ میلیون تومان کلاهبرداری کرده بود.

ماموران
از طریق مرکز نماینده حقوقی مرکز فوریت‌های پزشکی درجریان این پرونده قرار
گرفتند و درنهایت کارآگاهان پایگاه دوم پلیس آگاهی تهران موفق به دستگیری
این جوان کلاهبردار شدند.

ماجرای این پرونده
عجیب ١٨مرداد ماه ‌سال ‌جاری با مراجعه نماینده حقوقی مرکز فوریت‌های
پزشکی به دادسرای ناحیه پنج تهران به جریان افتاد. او با طرح شکایتی به
بازپرس گفت: «جدیدا فردی با جعل عنوان پزشک، خودش را به ‌عنوان یکی از
مدیران رده بالای این مرکز معرفی کرده و با این شگرد از تعداد زیادی از
جوانان جویای کار اقدام به کلاهبرداری کرده است.»

به
دنبال این اظهارات و طرح شکایت مرکز فوریت‌های پزشکی پرونده مقدماتی با
موضوع «جعل عنوان و کلاهبرداری» در دادسرای ناحیه پنج تهران تشکیل شد.
بازپرس شعبه پنجم این دادسرا دستور تحقیقات در این خصوص را صادر کرد و این
پرونده را در اختیار ماموران اداره دوم آگاهی تهران قرار داد.

اظهارات یکی از مالباختگان جویای کار
ماموران
در نخستین مرحله از تحقیقات به سراغ مالباختگانی رفتند که فریب این جوان
را خورده بودند. همزمان تعدادی از شاکیان هم با اطلاع از به جریان افتادن
این پرونده به اداره دوم پلیس آگاهی مراجعه کردند و جزییات بیشتری از نحوه
کلاهبرداری این جوان را در اختیار ماموران قرار دادند.

بیشترین
مالباختگان این پرونده جوانان جویای کار بودند که به امید دستیابی به شغل
مناسب به وعده این جوان اعتماد کردند. بر اساس گفته همه شاکیان، متهم جوانی
حدودا ٣٠ ساله است که خودش را به ‌عنوان دکتر روزبه، یکی از مدیران رده
بالای اورژانس معرفی کرده و در صحبت‌هایش مدعی شده بود که قادر به استخدام
آنها در مرکز فوریت‌های پزشکی ١١۵ است و به این بهانه تحت‌ عنوان هزینه‌های
استخدامی چند‌ میلیون تومان از آنها دریافت کرده است.

دختری
٢۵ ساله یکی از مالباختگان این پرونده در اظهاراتش به ماموران گفت: «چند
ماه پیش من به‌ عنوان مسئول غرفه‌ای در یک نمایشگاه فرهنگی در پارک دانشجو
تهران حضور داشتم که به ‌طور اتفاقی با این جوان آشنا شدم. آن روز من داخل
غرفه نشسته بودم که این مرد جوان با لباس فرم ماموران اورژانس وارد غرفه
شد.

او ابتدا به‌
عنوان یک بازدید‌کننده معمولی سوالاتی درباره محصولات غرفه و نمایشگاه
پرسید و در لابه‌لای صحبت‌هایش خودش را به ‌عنوان پزشک معرفی کرد. او وقتی
متوجه علاقه من به ماموریت‌های اورژانسی و حوادث شد، ادعا کرد که مدیر یکی
از بخش‌های اورژانس است و می‌تواند مرا در این مرکز مشغول به کار کند. او
شماره تماس من را گرفت و به این بهانه ارتباط من با روزبه آغاز شد. مدتی از
آشنایی ما نگذشته بود که به من ابراز علاقه کرد و گفت که قصد دارد با من
ازدواج کند.

ارتباط
من با روزبه ادامه داشت تا این‌که یک روز با من تماس گرفت و گفت که همه
مراحل استخدامی من انجام شده و آخرین مرحله استخدام نیاز به پرداخت دو
‌میلیون و پانصد‌ هزار تومان پول دارد. او با همین بهانه در آخرین
ملاقاتمان این پول را از من گرفت؛ اما پس از آن دیگر پاسخ تماس‌های من را
نداد و ارتباطمان به کلی قطع شد.

پس
از چند روز به دفتر مرکزی اورژانس تهران مراجعه کردم تا شاید از این طریق
روزبه را پیدا کنم؛ اما در کمال تعجب متوجه شدم که چنین شخصی در آن‌جا
مشغول به کار نیست و در همه این مدت من فریب خورده بودم.

شناسایی دستگیری متهم جوان
اظهارات
دیگر شکات هم تقریبا شبیه به هم بود. مراجعه جوانی که خودش را پزشک و یکی
از مدیران اورژانس معرفی می‌کرد و با وعده استخدام در این مرکز از جوانان
بیکار و جویای کار مبالغی را اخذ می‌کرد و پس از آن به‌کلی ناپدید می‌شد.

با
توجه به شیوه و شگرد متهم در کلاهبرداری از جوانان جویای کار، کارآگاهان
پایگاه دوم پلیس آگاهی اقدام به شناسایی محل سکونت پدرِ روزبه در غرب تهران
کردند؛ اما با مراجعه ماموران به خانه پدر این جوان متوجه شدند که پدر و
مادر او چندین ‌سال است که متارکه کرده‌اند و به همین دلیل روزبه محل اقامت
دایم و مشخصی ندارد.

کارآگاهان
آگاهی در ادامه تحقیقاتشان مطلع شدند که روزبه به‌تازگی یک واحد مسکونی در
جنت‌آباد شمالی اجاره کرده و در آن‌جا زندگی می‌کند. درنهایت ماموران پس
از کسب اطمینان از حضور این متهم در منزلش، او را دستگیر و به اداره آگاهی
منتقل کردند. او در همان مراحل نخست بازجویی به جرمش اقرار کرد.

این
جوان دیپلمه در اعترافاتش به ماموران گفت: «من به لباس نیروهای اورژانس
علاقه زیادی داشتم. به همین دلیل این لباس را تهیه کردم. بعد هم در زمان
اجرای طرح‌های امدادی تیم‌های اورژانس با همان لباس در محل برگزاری طرح‌ها
حاضر می‌شدم و تعداد زیادی عکس از خودم تهیه می‌کردم و زمانی که افراد
مختلف به من مراجعه می‌کردند با نشان‌دادن آن عکس‌ها خودم را پزشک اورژانس
معرفی می‌کردم.»

به ‌گفته سرهنگ سعدالله
گزافی، رئیس پایگاه دوم پلیس آگاهی تهران بزرگ، با توجه به شناسایی تعداد‌ی
از شکات و مالباختگان و اعتراف صریح متهم به کلاهبرداری از این اشخاص و
شکایت رسمی مرکز اورژانس قرار قانونی از سوی بازپرس پرونده صادر شده و متهم
جهت انجام تحقیقات در اختیار پایگاه دوم پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفته
است.


منبع: فرادید

خواب نجاتبخش در آخرین مهلت

مادر افسر پلیس با حضور در دادسرای جنایی تهران، قاتل پسرش را بی هیچ قید و شرطی بخشید

 خواب نجاتبخش در آخرین مهلت

مرد جوان که در جریان یک تعقیب‌وگریز پلیسی برای فرار از دست مامور اقدام به تیراندازی مرگبار کرده بود، پس از ٣‌سال فرار دستگیر شد. این مرد که یکبار تا پای چوبه دار رفته بود، درحالی ‌که چند روز تا پایان مهلت اجرای حکمش نمانده بود، به ‌خاطر خواب مادر مقتول بخشیده شد.

ساعت ٣ بامداد ٢٨تیرماه‌ سال ٨٨ بود و تیمی از ماموران درحال گشتزنی در منطقه ایستگاه رباط‌کریم بودند که به خودروی پژو ٢٠۶ سفیدرنگی مشکوک شدند. در ادامه پس از دقایقی دستور ایست را برای راننده خودروی مرموز صادر کردند. راننده پژو بدون توجه به دستور پلیس پای روی پدال گاز خودرویش گذاشت تا از دست ماموران فرار کند.

همین کافی بود تا تعقیب و گریز پلیسی در منطقه اسلامشهر آغاز شود. ماموران لحظه به لحظه خودروی پژو ٢٠۶ را تحت‌نظر داشتند و این درحالی‌ بود که راننده جوان سعی داشت با حرکات مارپیچ با سرعت زیاد پا به فرار بگذارد تا این‌که تیم پلیسی پس از یک تعقیب و گریز موفق شدند خودروی پژو ٢٠۶ را متوقف کنند.

در این صحنه ماموران برای این‌که راننده خودرو مسیر فراری پیدا نکند، به سرعت وارد عمل شده و توانستند این مرد جوان را دستگیر کنند اما جوان دیگری که روی صندلی کناری راننده پژو ٢٠۶ نشسته بود، قبل از رسیدن ماموران با پای پیاده فرار کرد.

یکی از ماموران در مرحله به تعقیب مرد جوان دوید و چندبار دستور ایست را برای وی صادر کرد اما بی‌فایده بود تا این‌که مرد فراری با بیرون‌کشیدن اسلحه‌ای اقدام به تیراندازی مرگبار به سمت مامور جوان کرد.

مامور جوان در این صحنه هدف گلوله قرار گرفت و غرق خون روی زمین افتاد و مرد هفت تیرکش نیز پا به فرار گذاشت. لحظاتی بعد تیم‌های امدادی اورژانس در محل حاضر شدند و در همان بررسی‌های ابتدایی مرگ استوار علی احمدی اعلام شد. این درحالی بود که ماموران پلیس در بررسی خودروی پژو ٣ اسلحه با فشنگ‌های جنگی کشف کردند و در تحقیقات پلیسی مشخص شد که این دو مرد در کار سرقت احشام فعالیت داشته‌اند.

دستگیری عامل شهادت مامور پلیس

تجسس‌های پلیسی برای دستگیری عامل شهادت مامور جوان ادامه داشت تا این‌که پس از گذشت ٣‌سال ماموران مرد ۴٢ساله‌ای به نام رضا را که در یک باند سرقت فعالیت داشت، دستگیر کردند.

دستگیری این متهم درحالی صورت گرفت که وی قصد فرار از دست ماموران را داشت که در یک تعقیب و گریز پلیسی در حلقه محاصره ماموران زمینگیر شد. رضا پس از دستگیری ادعا کرد که در باند سرقت هیچ نقشی نداشته و بی‌گناه است.

او زمانی که علت فرارش از دست ماموران را بیان کرد، مشخص شد که وی از ٣‌سال قبل به‌عنوان قاتل فراری تحت تعقیب است. این مرد در اعترافاتش گفت: «تیرماه‌ سال ٨٨ بود که همراه یکی از دوستانم در منطقه رباط‌کریم از دست ماموران فرار کردیم و پس از دستگیری همدستم وقتی یکی از ماموران به تعقیب من بود، برای رهایی از دست مامور جوان مجبور شدم به سمت او تیراندازی کنم که پس از فرار متوجه شدم مامور پلیس به کام مرگ فرو رفته است.

از همان زمان به خاطر قتلی که انجام داده بودم، فراری شدم تا این‌که مرا به‌عنوان یکی از اعضای باند سارقان دستگیر کردند. این درحالی بود که من سرقتی نکرده بودم و به خاطر این‌که تحت تعقیب بودم، از دست ماموران فرار کردم.»

بدین ترتیب صبح نخستین روز بهمن‌ماه ‌سال ٩٢ جلسه رسیدگی به این پرونده به ریاست قاضی اسلامی و ۴ قاضی مستشار برگزار شد. نماینده دادستان رضا را متهم به مباشرت در قتل مامور پلیس، نگهداری ٣ اسلحه کلت، جعل سند و مشارکت نگهداری اسلحه کلاشینکف اعلام کرد و سپس خانواده استوار علی احمدی خواستار قصاص قاتل پسرشان شدند.

در ادامه رضا پشت تریبون دفاع قرار گرفت و گفت: «شب حادثه وقتی ماموران اسلحه کلاشینکف را در خودروی من پیدا کردند، خود را به پشت فرمان رسانده و از محل فرار کردم. ماموران پلیس نیز با یک دستگاه بنز به تعقیبم پرداخته و به سمت ما تیراندازی می‌کردند. بعد از ۵کیلومتر تعقیب و گریز در ورودی رباط‌کریم خودرو متوقف شد و به صورت پیاده به فرارم ادامه دادم. در حین فرار دو گلوله شلیک کردم که یکی از تیرها هوایی بود و گلوله دیگر را به سمت زمین شلیک کردم، من قاتل نیستم.»

بدین ترتیب متهم از سوی دادگاه کیفری استان تهران محاکمه شد و به اتهام قتل عمد به قصاص نفس- اعدام- محکوم شد. خانواده مامور پلیس نیز خواستار اجرای حکم اعدام قاتل پسر ٣٨ساله‌شان شدند. رضا در صف اعدام قرار داشت و هر روز لحظه‌شماری می‌کرد تا روز اجرای حکم فرا برسد و شب‌ها کابوس چوبه دار می‌دید تا این‌که اوایل تیرماه روز اجرای حکم فرا رسید و رضا پای چوبه دار قرار گرفت.

عامل شهادت مامور جوان آماده مرگ شده بود. ابتدا نماینده دادستان حکم صادرشده را در برابر خانواده مامور جوان اعلام کرد که در این مرحله مادر مامور پلیس حالش بد شد و درحالی‌ که اشک می‌ریخت، اولیای دم اعلام مهلت کردند تا درخصوص اعدام قاتل پسرشان کمی بیشتر فکر کنند. مادر مامور پلیس چندی قبل اعلام کرد، اگر پسرش در مدت زمان ٢٠روز به خوابش بیاید و راضی به بخشیدن قاتلش باشد، رضا را خواهد بخشید و در غیراین‌صورت حکم صادرشده به اجرا درخواهد آمد.

رضا در گوشه زندان لحظه‌شماری می‌کرد و چند روز به پایان مهلت ٢٠روزه مادر مامور پلیس نمانده بود تا این‌که صبح دیروز مادر مامور شهیدشده به دادسرای امور جنایی تهران رفت و زمانی که وارد شعبه اجرای احکام شد، درحالی ‌که اشک می‌ریخت، از بخشیده‌شدن قاتل پسرش خبر داد. مادر این مامور پلیس درحالی ‌که اشک می‌ریخت، گفت: «خواب پسرم را دیدم و اعلام کرد که «مادر به رضای خدا رضایت بده و قاتل را ببخش»، به همین خاطر به دادسرا آمدم و قاتل پسرم را بدون هیچ شرط و دریافت پولی می‌بخشم.»

رضایت پدر و مادر استوار علی احمدی کافی بود تا وی از چوبه دار رهایی یابد و به‌ زودی از جنبه عمومی جرم به خاطر دیگر جرایمش از سوی جنبه عمومی جرم مورد محاکمه قرار خواهد گرفت.


منبع: فرادید