ماجرای حبس «داریوش» در دهه ۵۰

  روزنامه‌های کثیرالانتشار – ۱۶ شهریور ۱۳۵۵ :

داریوش اقبالی دیروز بازداشت شد تا ۶ ماه محکومیت خود را در زندان به سر برد.

پریشب مأموران کلانتری سه تهران در حالیکه حکم توقیف داریوش را در دست داشتند، او را هنگام اجرای برنامه دستگیر کردند.

داریوش در اردیبهشت‌ ماه سه سال قبل با جوانی به نام علوی تصادف کرد و علوی یکی از چشمان خود را از دست داد، داریوش به علت تصادف منجر به نقص عضو رانندگی بدون گواهینامه تحت تعقیب قرار گرفت و در دادگاه به ۶ ماه حبس محکوم شد.

پرونده داریوش به دیوان عالی کشور رفت و رأی دادگاه مورد تایید قرار گرفت و برای اجرای حکم به دایره اجرای احکام دادسرای ناحیه یک فرستاده شد.

ماموران کلانتری سه با در دست داشتن حکم جلب، پریشب او را دستگیر کردند، بنابر حکم دادگاه داریوش تحویل زندان شد.

داریوش از طرف دادیار شعبه پنج دادسرای تهران نیز تحت تعقیب است زیرا شرکت صفحه پرکنی آپولون به علت انجام معامله معارض از او شکایت کرده است.


منبع: عصرایران

دستگیری باند قاچاق دختران در تهران/ سرکرده فراری است

شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب اسلامی تهران به ریاست قاضی صلواتی، متهمان یک باند بزرگ قاچاق دختران را مجموعاً به تحمل ۱۰۰ سال حبس محکوم کرد.

به گزارش تسنیم، عوامل یک باند بزرگ قاچاق دختران که اقدام به قاچاق بیش از ۸۰۰ دختر کرده بود، چندی پیش با اقدام نیروهای اطلاعاتی و امنیتی، دستگیر و برای متهمان آن، در دادسرای جرایم رایانه‌ای پرونده قضایی تشکیل شد.

عوامل باند با استفاده از بستر فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی، اقدام به شناسایی دختران و اغفال آنها می‌کردند که نهایتاً پس از تکمیل تحقیقات، برای ۱۰ نفر از متهمان کیفرخواست صادر و پرونده برای رسیدگی به شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی صلواتی ارسال شد.

در کیفرخواست صادره از سوی دادسرا، مشارکت در راه‌اندازی خانه فساد، قاچاق انسان و قوّادی برای متهمان این پرونده نظر گرفته شده بود.

نهایتاً قاضی صلواتی پس از برگزاری جلسات محاکمه، هر کدام از متهمان این پرونده را به تحمل ۱۰ سال حبس محکوم کرد و پرونده با اعتراض متهمان به حکم صادره، به شعبه ۳۶ دادگاه تجدیدنظر استان تهران ارسال شد.

جلسه دادگاه تجدیدنظر هم چند روز پیش برگزار شد اما هنوز حکم قطعی و نهایی درباره متهمان این پرونده صادر نشده است.

سرشبکه این باند بزرگ قاچاق دختران متواری است و برای وی پرونده جداگانه‌ای تشکیل شده است.


منبع: عصرایران

زن صیغه‌ای: شوهرم برای ۳ فرزندم شناسنامه نمی‌گیرد تا مدرسه بروند

زن میانسال با مراجعه به یکی از کلانتریهای مشهد، زندگی تلخش را بازگو کرد. وی گفت: بعد از مرگ مادرم من کنار پدر پیرم زندگی می‌کردم. پدرم درآمدی نداشت و ما در روستا با کمک‌های دیگران و مراکز خیریه روزگار می‌گذراندیم اگرچه تا کلاس دوم ابتدایی درس خوانده بودم اما وقتی بزرگتر شدم همان آموخته ها را نیز فراموش کردم.

به گگزارش روزنامه خراسان، وی گفت: دو خواهر دیگرم ازدواج کرده بودند ولی آن ها هم زندگی خوبی نداشتند چرا که هر دو دامادمان معتاد بودند و نمی توانستند به ما کمک کنند. به خاطر شرایط خاص پدرم خواستگاری نداشتم و تنها در منزل به پدر پیرم کمک می کردم به طوری که دیگر از ازدواج ناامید شده بودم. در همین روزها بود که «اصغر» به خواستگاری ام آمد.

او ساکن یکی از روستاهای اطراف محل زندگی ما بود و چند زن داشت. پدرم به امید آن که من هم سروسامان بگیرم و خوشبخت شوم موافقت کرد تا با اصغر ازدواج کنم. به پیشنهاد خواستگارم و برای آن که هزینه های ازدواج کمتر شود به یکی از مکان های مذهبی رفتیم تا ابتدا صیغه محرمیت بین ما جاری شود و بعد از آن به عقد رسمی اصغر دربیایم و نام مرا در شناسنامه اش ثبت کند. زن میان سال اشک هایش را با پشت دستان چروکیده اش پاک کرد و ادامه داد: از آن روز به بعد همسرم مدام وضعیت بد اقتصادی را بهانه می کرد و ثبت رسمی ازدواج را به تعویق می انداخت.

روزها و ماه ها گذشت ولی اصغر به عهد خودش وفا نکرد تا این که سه سال بعد از این ازدواج اولین پسرم به دنیا آمد. به همسرم التماس کردم حداقل برای فرزندم شناسنامه بگیرد و نام او را در شناسنامه خودش ثبت کند ولی او مرا تهدید می کرد و کتکم می زد. وقتی بیشتر اصرار می کردم پدر پیرم را نیز کتک می زد. به همین خاطر مجبور به سکوت بودم. سه سال بعد دومین فرزندم نیز به دنیا آمد ولی نه تنها تغییری در رفتار همسرم ایجاد نشد بلکه او دیگر نمی توانست هزینه های زندگی مرا تقبل کند. با این وجود من سعی می کردم با کارکردن در مزارع کشاورزی هزینه های فرزندانم را تامین کنم تا آن ها گرسنه نمانند.

چهار سال قبل سومین پسرم نیز به دنیا آمد ولی اصغر برای آن ها شناسنامه نگرفت و اکنون که ۱۵ سال از این ازدواج می گذرد، فرزندانم در آرزوی رفتن به مدرسه باقی مانده اند و هر سال وقتی دوستانشان را در حال رفتن به مدرسه می بینند گریه کنان از من می خواهند آن ها را به مدرسه بفرستم ولی من خجالت زده هستم و پاسخی برای نگاه معصومشان ندارم.

پرونده ای در این باره در کلانتری تشکیل و به دادگاه ارسال شد.


منبع: عصرایران

قتل آرایشگر به دست مشتری ناراضی

انتشار فیلمی از حمله مرگبار مشتری آرایشگاه به یک مرد جوان آرایشگر در مسکو خشم کاربران شبکه‌های مجازی را برانگیخت.

ایسنا نوشت: این فیلم که در شبکه‌های اینترنتی بازدید بالایی داشته حاکی از حمله مشتری با سیخ به یک آرایشگر ۲۴ ساله و مهاجر اهل ازبکستان در مسکو است.

این مشتری که از مدل کوتاهی موهایش رضایت نداشت و باید هزینه حدودا چهار دلاری پرداخت می‌کرد به آرایشگر معترض شد. آرایشگر تلاش داشت رضایت او را جلب کند اما مشتری از هیچ یک از مدل‌های پیشنهادی استقبال نکرد و با قربانی درگیر شد. متهم، آرایشگر جوان را تا بیرون از آرایشگاه دنبال و با سیخ به او حمله کرد. ضربه سیخ به قلب قربانی در نهایت او را از پای درآورد.

به گزارش راشاتودی، گفته شده که قربانی پیش از رسیدن آمبولانس جان خود را از دست داده است. پلیس مسکو متهم را به اتهام قتل دستگیر کرده‌ است.


منبع: عصرایران

معمای ۵ خودکشی در جنوب پایتخت

۵ خودکشی در پایتخت روز پرکاری را برای بازپرس جنایی پایتخت رقم زد. ۵ حادثه مشابه که همگی آنها در نخستین روز پایتخت رقم خورد.

معمای مرگ‌های خودخواسته در جنوب پایتخت

۵خودکشی در پایتخت روز پرکاری را برای بازپرس جنایی پایتخت رقم زد. ۵ حادثه مشابه که همگی آنها در نخستین روز پایتخت رقم خورد.

در این حوادث، ٢ زن و ٣ مرد در مناطق جنوبی تهران به زندگیشان پایان دادند. ٣نفر از این افراد با حلق‌آیزکردن، یک‌نفر با سقوط از ارتفاع و یک‌نفر دیگر هم با خفگی اقدام به خودکشی کردند.

بررسی‌های اولیه پلیس و تیم جنایی خودکشی‌بودن همه این حوادث را تأیید کرده است. پرونده‌های آنها جهت تکمیل مراحل قضائی به بازپرس مرادی سپرده شده است.

خفگی با کیسه پلاستیک
ساعت ١٠:١١ صبح شنبه نخستین حادثه از طریق کلانتری ١٢١ سلیمانه به بازپرس کشیک تهران اعلام شد. حادثه‌ای که در آن یک دختر ٢٧ساله به طرز عجیبی جان باخته بود. خبر این حادثه را یکی از اعضای خانواده نیلوفر به پلیس ١١٠ اعلام کرد.

با حضور ماموران در محل حادثه مشخص شد که دختری جوان با کشیده‌شدن کیسه‌ای پلاستیکی روی سرش خفه شده است. یکی از دوستان این دختر جوان که خبر این حادثه را به پلیس اطلاع داده بود، در اظهاراتش به ماموران گفت: «من برای انجام کاری از خانه خارج شدم. هنگام ترک خانه با نیلوفر تماس گرفتم اما او تلفنش را جواب نداد، چون شب قبل با او تلفنی صحبت کرده بودم، می‌دانستم که او در خانه است.

کمی نگران شدم، چندبار دیگر با او تماس گرفتم، در مسیر برگشت به سمت خانه او رفتم. در زدم اما صدایی از داخل خانه نمی‌آمد. من دوست صمیمی نیلوفر بودم، به همین دلیل کلید خانه او را داشتم، در را باز کردم و به اتاق او رفتم. وقتی درِ اتاق را بازکردم، دیدم که روی تخت افتاده و نفس نمی‌کشد.» در ادامه تیمی از ماموران جنایی همراه با بازپرس ویژه قتل در محل حادثه حاضر شدند.

در همان بررسی‌های ابتدایی مشخص شد علت این مرگ مشکوک به خودکشی بوده است. شواهد و مدارک موجود در محل حادثه نشان می‌داد که نیلوفر با کشیدن کیسه پلاستیکی روی صورتش و گره‌زدن آن اقدام به خودکشی کرده است. جسد این دختر جوان به دستور بازپرس مرادی به پزشکی قانونی منتقل شد و تحقیقات بیشتر درخصوص این پرونده ادامه دارد.

حلق‌آویزشدن مرد شیشه‌بر در خیابان خیام
هنوز چند ساعتی از این حادثه نگذشته بود که بازپرس مرادی از طریق ماموران کلانتری ١١۶ مولوی در جریان یک مرگ مشکوک دیگر قرار گرفت. مردی ٣٢ساله در داخل مغازه‌اش در خیابان خیام حلق‌آویز شده بود. ماموران از طریق تماس مردی که خودش را شریک رضا معرفی کرده بود، در جریان این حادثه قرار گرفتند. با حضور ماموران و تیم جنایی در محل حادثه مشخص شد مردی جوان خودش را از سقف دار زده است.

بررسی تیم پزشکی مرگ را به علت خفگی و چند ساعت قبل از کشف جسد اعلام کرد. شریک این مرد جوان در اظهاراتش به ماموران گفت: «من و رضا چند سالی است که با هم در این مغازه شریک هستیم. کار ما شیشه‌بری و فروش شیشه است. وضع کارمان بد نیست اما چند سالی است که فروش و رونق قبلی را نداشت. پنجشنبه ظهر برای آخرین‌بار رضا را دیدم. بعدازظهر پنجشنبه بود که مغازه را بستیم. این آخرین ملاقات من با رضا بود. از او خبری نداشتم تا این‌که ظهر شنبه به طرف مغازه رفتم. وقتی کرکره مغازه را بالا کشیدم، دیدم که رضا از سقف آویزان شده، سریع به طرفش رفتم تا او را نجات دهم، اما وقتی بدنش را لمس کردم، متوجه شدم که چند ساعتی از مرگش گذشته، من هم بلافاصله موضوع را به پلیس اطلاع دادم.»

شواهد و مستندات موجود هم صحت گفته‌های شریک رضا را تأیید می‌کرد. همه چیز حکایت از یک خودکشی دیگر در پایتخت داشت. بررسی تیم جنایی هم اقدام به خودکشی این مرد جوان را تأیید می‌کرد. با این وجود پیکر رضا هم برای بررسی‌های بیشتر به دستور بازپرس مرادی به پزشکی قانونی منتقل شد.

خودکشی مرد میانسال خانه
درست یک‌ساعت بعد خبر سومین مرگ مشکوک به بازپرس شعبه دوم دادسرای جنایی تهران اعلام شد. مردی ۴٠ساله به نام مجید در چهارچوب درِ خانه در محله نازی‌آباد خودش را حلق‌آویز کرده بود. ساعت ١۴:٣٨ خبر این خودکشی از سوی اعضای خانواده این مرد به پلیس اطلاع داده شد. با حضور ماموران تیم جنایی پایتخت در محل حادثه مشخص شد که مرد میانسال با طناب خودش را دار زده است.

در تحقیقات ابتدایی ماموران، مشخص شد که این مرد سابقه اعتیاد داشته است. اعضای خانواده او از دلیل این اقدام اظهار بی‌اطلاعی می‌کنند و در اظهاراتشان به ماموران درباره خودکشی مجید گفتند: «او مشکل خاصی نداشت. چند سالی مواد مصرف می‌کرد، اما این اواخر چندبار برای ترک مواد تلاش کرد. در روزهای اخیر هم رفتار مشکوکی نداشت. واقعا از این حادثه شوکه شدیم. وقتی او را دیدیم، باورمان نمی‌شد که او خودش را دار زده باشد.»
مرگ‌های مشابه

در مشیریه و شهرک ولیعصر
چهارمین حادثه اما حلق‌آویزشدن زن سالخورده‌ای در منطقه مشیریه تهران بود. خبر این حادثه هم ساعت ١۶:١٣ دقیقه به بازپرس جنایی تهران اعلام شد. معاینات اولیه جسد مرگ را در اثر خفگی تأیید می‌کند. بررسی‌های تیم جنایی هم نشان می‌دهد که این حادثه هم یک خودکشی بوده است. با این وجود علت خودکشی این زن سالخورده به درستی مشخص نیست. بازپرس مرادی دستور انتقال جسد به پزشکی قانونی را صادر کرد تا پرونده چهارمین خودکشی پایتخت هم در دادسرای جنایی تهران تشکیل شود.

پنجمین و آخرین حادثه هم با سقوط جوانی ٣۵ساله در شهرک ولیعصر تهران به پایان رسید. در این حادثه مردی جوان به دلیلی نامعلوم از طبقه پنجم یک ساختمان مسکونی به پایین سقوط کرد. پلیس از طریق تماس رهگذران و همسایه‌ها در جریان این حادثه قرار گرفت. با حضور ماموران در شهرک ولیعصر مشخص شد که مرد جوانی با نام بابک از پشت‌بام یک واحد مسکونی سقوط کرده است.

بررسی‌های ابتدایی تیم جنایی مرگ خودخواسته این جوان را هم تأیید می‌کرد. با این وجود بازپرس مرادی دستور انتقال پنجمین جسد را هم به پزشکی قانونی صادر کرد تا پرونده خودکشی‌های نخستین روز هفته پایتخت در عدد ۵ توقف کند.

خودکشی راه‌حل نافرجام
خودکشی گمانی برای فرآیند حل مسأله است. این تعریفی است که روانشناسان شناخت‌گرا برای مرگ‌های خودخواسته ارایه داده‌اند. به گفته ابراهیم مقدم، این گروه از روانشناسان معتقدند که فرد هنگامی که اقدام به خودکشی می‌کند، تنها راه‌حل مشکلات را در پایان‌دادن به زندگی خود جست‌وجو می‌‌نماید.

در واقع این افراد وقتی هیچ روش و ترفندی برای فایق‌آمدن بر مشکلات زندگی ندارند، به سراغ این اقدام می‌روند. این روانشناس اجتماعی معتقد است؛ رسیدن به چنین نقطه‌ای خود معلول عوامل زمینه‌ساز دیگری است. پایین‌بودن و ضعف معنویات، اختلالات روانی یا تمایلات به چنین رفتاری از مهمترین عوامل زمینه‌ساز برای رسیدن به گمان فرآیند راه‌حل از طریق خودکشی است. البته در این فرآیند باید بین خودکشی و پیرا خودکشی تمایز قایل شد.

این روانشناس در توضیح بیشتر می‌گوید: «همانطور که گفتم، خودکشی اقدام آگاهی برای پایان‌دادن به زندگی است. درحالی‌ که در پیراخودکشی فرد به دنبال مرگ خودخواسته نیست، او بیشتر برای گرفتن امتیاز، جلب توجه، تهدید و مواردی از این دست تظاهر به این اقدام می‌کند که معمولا هم منجر به خودکشی نمی‌شود.» این روانشناس اجتماعی در ادامه صحبت‌هایش با اشاره به تفاوت‌های جنسیتی در مرگ‌های خودخواسته می‌گوید: «معمولا در خانم‌ها پیراخودکشی بیشتر دیده می‌شود، اما در آقایان این مورد کمتر دیده شده و تهدید به خودکشی هم کمتر است، اما از سوی دیگر، خودکشی‌های موفق در آقایان آمار بالاتری دارد.»

به گفته او، خودکشی همواره در بین جوانان بیشتر است و دلیل این موضوع هم به ناتوانی و عدم مدیریت استرس و مشکلات زندگی برمی‌گردد: «درچند ‌سال اخیر، برخی به اشتباه صحبت‌هایی مطرح می‌کنند مبنی بر افزایش خودکشی در بین جوانان، درحالی همواره این آسیب در بین قشر جوان در همه جوامع شایع‌تر بوده است. پایین‌بودن توان مدیریت و حل مسائل و نبود صبر و تکنیک‌های مقابله و مدارا با ناملایمات زندگی و نیز پایین‌بودن جنبه‌های روحانی و معنوی باعث افزایش خودکشی در بین جوانان است.»

او اضافه می‌کند: «علاوه بر این‌ها، افسردگی، فقر و پایین‌بودن سطح تحصیلات هم در افزایش آمار خودکشی نقش موثری دارد.»


منبع: فرادید

ربودن مرد میلیاردر از سوی برادر زاده‌اش

پسر جوان که از عموی ثروتمندش ٨٠‌ میلیون پول طلب داشت، با دوستانش نقشه آدم‌ربایی میلیاردی را اجرا کردند.

 ربودن مرد میلیاردر از سوی برادر زاده‌اش

پسر جوان که از عموی ثروتمندش ٨٠‌ میلیون پول طلب داشت، با دوستانش نقشه آدم‌ربایی میلیاردی را اجرا کردند.

پدر طراح این آدم‌ربایی میلیاردی زمانی که متوجه ربوده‌شدن برادرش شد با مراجعه به بانک حساب‌های بانکی وی را مسدود کرد و پسرش را در این آدم‌ربایی ناکام گذاشت.

صبح روز ۴ شهریور امسال کارگر یکی از حجره‌داران میوه و تره‌بار تهران برای رفتن به محل کارش به خانه صاحبکارش در خیابان پاسداران رفت، تا مثل هر روز با هم به میدان تره‌بار بروند؛ اما این مرد هر چه زنگ خانه را به صدا درآورد، کسی پاسخگو نبود و حتی وقتی به موبایل صاحبکارش زنگ زد نیز کسی جواب تلفن وی را نداد.

کارگر جوان که نگران سرنوشت مرد میانسال بود، به سراغ سرایدار ساختمان ۵ طبقه رفت و با توجه به مرموز‌بودن غیبت مرد حجره‌دار هر دو به تماشای فیلم‌های دوربین‌های مداربسته ساختمان پرداختند. فیلم‌ها از ساعت بامداد ۴ شهریور مورد بررسی قرار گرفت تا این‌که کارگر جوان و مرد سرایدار با فیلمی عجیب که در ساعت ۵ صبح از سوی دوربین‌های مداربسته ضبط شده بود، روبه‌رو شدند.

دو جوان که با ماسک چهره‌شان را پنهان کرده بودند، زمانی که مرد حجره‌دار قصد سوارشدن بر خودروی گرانقیمتش را در پارکینگ ساختمان داشت، به سمت وی حمله کرده و پس از این‌که او را به داخل صندلی عقب خودروی لوکس می‌کشاندند، سوار بر خودروی بنز به‌سرعت از ساختمان خارج شدند. همین کافی بود تا ماجرای ربوده‌شدن مرد ثروتمند به کلانتری ١۶۴ قائم مخابره شود.

در ادامه تیمی از ماموران در محل حاضر شده و پس از بازبینی فیلم لحظه ربوده‌شدن مرد حجره‌دار، تحقیقات پلیسی به دستور بازپرس آرش سیفی از شعبه چهارم دادسرای امور جنایی تهران در اختیار ماموران اداره ١١پلیس آگاهی تهران قرار گرفت. کارآگاهان در گام نخست بارها به بررسی فیلم‌های دوربین مداربسته پرداختند و پس از به دست‌آوردن سرنخ‌های ابتدایی، تحقیقات خود را روی خانواده و آشنایان مرد ثروتمند متمرکز کردند.

تجسس‌های پلیسی ادامه داشت تا این‌که ماموران پی بردند برادرزاده مرد حجره‌دار چندی قبل در کنار عمویش مشغول به کار بوده اما به خاطر طلبی که از عموی خود داشته از حجره میوه و تره‌بار بیرون آمده است.

ماموران در این مرحله پسر جوان را که میثم نام دارد هدف بازجویی قرار دادند که در ادعای نخستین خود گفت: «مدتی در حجره عمویم مشغول به کار بودم اما با هم اختلاف مالی پیدا کردیم. من از آن‌جا بیرون آمدم و در ماجرای آدم‌ربایی نقشی ندارم.»

ردیابی‌های پلیسی ادامه داشت و میثم به ‌عنوان مظنون اصلی پرونده بار دیگر هدف تحقیق قرار گرفت و وی در ادعای جدید خود عنوان کرد که چندی قبل درباره زندگی اعیانی و وضع مالی عمویم با دوستانم حرف زدم و احتمال می‌دهم این آدم‌ربایی از سوی آنها صورت گرفته باشد؛ این ادعا در حالی بود که میثم در حرف‌هایش به تناقض‌گویی پرداخت و درنهایت به ماجرای ربودن عمویش از سوی دوستانش اعتراف کرد.

هنوز لحظاتی از اعترافات میثم نگذشته بود که مرد میانسال که در چنگ آدم‌ربایان بود، ساعت ٢ ظهر همان روز ربوده‌شدنش از سوی آدم‌رباها در میدان فاطمی رها شد و با حضور در اداره پلیس از دست دو جوان غریبه اعلام شکایت کرد.

در این مرحله میثم که راهی جز اعتراف نداشت به ماموران گفت: «چندی قبل در حجره میوه و تره‌بار عمویم مشغول به کار شدم و توانستم با توجه به حمایتی که از سوی عمویم می‌شدم، آناناس و موز بفروشم؛ اما هیچ پولی نصیب من نشد و ٨٠‌میلیون تومان از عموی میانسالم طلبکار شدم و به خاطر اختلافی که با وی پیدا کرده بودم از حجره بیرون آمدم و پس از آن درباره زندگی اعیانی و وضع مالی عمویم با دوستانم صحبت کردم و تصمیم گرفتم با ربودن وی پولم را زنده کنم.»

وی افزود: «با دو نفر از دوستانم به نام‌های علی و امیر و دختر جوانی به نام لیلا نقشه آدم‌ربایی را طراحی کردم و به دوستانم وعده دادم که پس از این ماجرا با توجه به پولی که به جیب می‌زنیم هر یک از آنها می‌توانند خودروی گرانقیمتی برای خود بخرند که همگی با وسوسه پولی که قرار بود به دست بیاوریم پذیرفتند تا صبح ۴ شهریور ماه نقشه‌مان را به اجرا برسانیم.» بدین‌ترتیب ماموران با توجه به اعترافات میثم در عملیات‌های همزمان موفق به دستگیری دو پسر جوان و لیلا شدند.

متهمان ابتدا خود را در ماجرای آدم‌ربایی بی‌گناه می‌دانستند، اما وقتی در برابر اعترافات میثم و مرد میانسال قرار گرفتند به‌ناچار لب به سخن باز کردند.

علی در اعترافاتش به بازپرس گفت: «چندی قبل میثم درباره وضع مالی عمویش و طلبش با ما حرف زد و پیشنهاد داد اگر بتوانیم نقشه آدم‌ربایی‌ را اجرا کنیم، می‌توانیم پول خوبی به جیب بزنیم، به همین دلیل دست به این کار زدیم.»

وی ادامه داد: «اطلاع داشتیم که مرد حجره‌دار با توجه به کارش صبح‌های خیلی زود از خانه خارج می‌شود. روز ۴ شهریور ابتدا در کمین سرایدار ساختمان نشستیم و در یک لحظه با استفاده از غفلت مرد سرایدار وارد پارکینگ ساختمان شدیم و با چماق و تفنگ بادی منتظر ماندیم تا عموی میثم وارد پارکینگ شد. پس از این‌که درِ خودرو لوکسش را باز کرد به سمت او حمله کردیم. ابتدا دست و دهان مرد میانسال را روی صندلی عقب خودرویش بستیم و سپس سرنگ بیهوشی را که از قبل تهیه کرده بودیم به او تزریق کردیم اما تاثیری روی او نداشت و با سرعت از پارکینگ ساختمان خارج شدیم.»

سعید نیز در ادامه حرف‌های همدستش گفت: «پس از ربودن مرد حجره‌دار دو کارت عابربانک او را گرفتیم و پس از این‌که با تهدیدهایمان رمز کارت‌هایش را اعلام کرد، ابتدا برای بررسی مانده حساب کارت‌ها به بانک رفتیم و متوجه شدیم داخل یکی از کارت‌ها ٩٠٠‌میلیون تومان و کارت دوم ٧٠٠‌میلیون تومان پول است و در ادامه، نقشه وارد مرحله بعدی شد.»

پسر جوان ادامه داد: «کارت‌ها را در اختیار لیلا قرار دادیم و دختر جوان ماموریت داشت با کارت‌ها به مغازه طلافروشی برود و طلا بخرد اما وقتی لیلا به مغازه طلافروشی رفت، متوجه شدیم که جلوی حساب بسته شده و اجازه برداشت یا خرید نداریم، به همین دلیل مرد حجره‌دار را در میدان فاطمی از خودرو پیاده کردیم.»

کارآگاهان در این شاخه از تحقیقات پلیسی پی بردند که پدر میثم در همان لحظات ابتدایی که متوجه ربوده‌شدن برادرش شده با مراجعه به بانک ماجرا را به مسئولان بانک اعلام کرده و جلوی حساب‌ها رابسته است.

تجسس‌های پلیسی در ادامه نشان از آن داشت که میثم و دوستانش اعتیاد به مواد مخدر شیشه داشته‌اند و نقشه این آدم‌ربایی در یک بزم شبانه و زمانی که سه پسر جوان مواد مصرف کرده بودند، طراحی شده است.

لیلا در ادامه با توجه به اعترافاتی که سه پسر جوان داشتند، ادعا کرد که چندی قبل در خیابان با میثم آشنا شدم و پس از مدتی میثم پیشنهاد ازدواج داد و این درحالی بود که مدت زمان کوتاهی از دوستی ما می‌گذشت. از او خواستم به من مهلت دهد تا به پیشنهادش فکر کنم.

دختر جوان گفت: «من به میثم اعتماد داشتم و از ماجرای آدم‌ربایی بی‌اطلاع بودم تا این‌که از من خواستند با کارتی که در اختیارم می‌گذارند از مغازه طلافروشی خرید کنم که حساب کارت بسته شده بود و نتوانستم خواسته میثم و دوستانش را انجام دهم تا این‌که دستگیر شدم.»

بنا به این گزارش، تحقیقات تکمیلی از متهمان به دستور بازپرس پرونده در اداره ١١ پلیس آگاهی تهران ادامه دارد.


منبع: فرادید

ربودن ۲ خواهر به‌دلیل جواب منفی به خواستگاری!

فرمانده انتظامی شهرستان گرمسار از آزادسازی دو دختر ربوده شده در کمتر از ۲۴ ساعت در این شهرستان خبرداد.

به گزارش ایسنا و به نقل از معاومنت اجتماعی نیروی انتظامی استان، سرهنگ ابوذر قربانی در توضیح این خبر اظهار کرد: در پی تماس تلفنی شب گذشته یک خانواده تبعه افغان با مرکز فوریت‌های پلیسی این شهرستان مبنی بر ربودن دو خواهر ۱۷ و ۶ ساله از این خانواده ، موضوع سریعا در دستور کار ویژه پلیس آکاهی این شهرستان قرار گرفت.

وی ادامه داد: کارآگاهان پلیس آگاهی بلافاصله به محل عزیمت و ضمن بررسی صحنه و انجام تحقیقات محلی و با استفاده از شگردهای پلیسی به سرنخهایی دست یافتند.

فرمانده انتظامی شهرستان گرمسار گفت: در ادامه تحقیقات کارآگاهان پلیس آگاهی مشخص شد ربایندگان سه نفر بوده که دونفر از آنها از اقوام دور این دو خواهر و یک نفر دیگر راننده آژانس بوده که در ربایش با آن دونفر همکاری داشتند.

قربانی تصریح کرد: بلافاصله کارآگاهان پلیس آگاهی طی هماهنگی با مقام قضایی پس از شناسایی راننده آژانس را بازداشت و محل اختفای ربایندگان را در شهرستان فیروزکوه شناسایی و به محل اختفای آنان مراجعه ولی به هنگام حضور متوجه می شوند که به محل دیگری نقل مکان کردند.

این مقام انتظامی ادانه داد: پس از انجام تحقیقات کارآگاهان در محل اخفای آنان و بررسی بیشتر، محل اختفای بعدی ربایندگان را در شهرستان ساوه شناسایی و بالافاصله به محل مراجعه که خوشبختانه دو خواهر ربوده شده در محل شناسایی و آزاد شدند.

فرمانده انتظامی شهرستان گرمسار افزود: این دو خواهر در لحظات اولیه اعلام کردند پس از اطلاع مامورین از محل اختفای آنان ربایندگان از محل متواری شدند. علت و انگیزه ربایش این دو خواهر عدم قبول خواستگاری ربایندگان بوده که منجر به ربایش این دوخواهر شده است.


منبع: عصرایران

مرگ کودک ۴ ساله در تعقیب و گریز پلیس با قاچاقچیان

گلوله شلیک شده در تعقیب و گریز ماموران انتظامی با توزیع کنندگان مواد مخدر در یکی از مناطق دزفول به مرگ کودکی خردسال منجر شد.

به گزارش ایرنا، معاون سیاسی اجتماعی فرمانداری دزفول یکشنبه شب گفت:بر اساس گزارش دریافتی از مقام انتظامی در طرح پاکسازی کوی پیام نور دزفول از عرضه کنندگان مواد مخدر عملیات تعقیب و گریزی روز یکشنبه بین ماموران انتظامی و سوداگران مرگ رخ داد.

امیر عیسی زاده افزود: در این عملیات ،گلوله ای شلیک شده و این گلوله پس از اصابت به یکدستگاه خودرو ، کمانه کرده و به کودکی چهار ساله اصابت کرد.

وی افزود:اصابت گلوله موجب مرگ این کودک خردسال شده است.

با اجرای طرح پاکسازی یکی از مناطق آلوده دزفول در حاشیه این شهر مقدار ۱۲ کیلوگرم تریاک از سوداگران مرگ کشف شد.


منبع: عصرایران

قاتل: مقتول به همسرم تجاوز کرده بود/ فکر می کردم در ایران برای این قتل مجازات نمی شوم

مردی که مدعی است در افغانستان کشتن مردانی که برای زنان ایجاد مزاحمت می‌کنند، مجازات ندارد، مزاحم همسرش را در ایران به قتل رساند و گفت فکر می‌کرده ‌است مجازات نمی‌شود.

به گزارش روزنامه شرق، چهارم دی‌ماه سال ٩٠ زنی به اداره پلیس مراجعه کرد و راز یک قتل را که شوهرش مرتکب شده بود، فاش کرد. این زن که فریبا نام داشت، به پلیس گفت: مدتی پیش همسرم رضا مردی را به باغی در شهریار کشاند و او را کشت. مأموران به آدرس باغی که این زن در اختیار آنها قرار داده بود، رفتند و رضا را در حالی دستگیر کردند که قصد داشت جسد مثله‌شده اکبر را از باغ خارج کند. او در بازجویی‌ها به قتل اکبر اعتراف کرد و گفت: اکبر به همسرم تجاوز کرده بود؛ به ‌همین ‌دلیل او را به قتل رساندم. به‌این‌ترتیب با تکمیل پرونده و شکایت اولیای ‌دم کیفرخواست علیه متهم صادر شد و پرونده برای رسیدگی در اختیار شعبه ١١٣ وقت دادگاه کیفری استان تهران قرار گرفت.

در جلسه دادگاه ابتدا نماینده دادستان کیفرخواست را قرائت کرد سپس خواهر و برادر اکبر به عنوان ولی ‌دم در جایگاه ویژه قرار گرفتند و تقاضای قصاص متهم را کردند و قضات از آنها خواستند به دلیل اینکه هویتشان برای دادگاه به صورت دقیق احراز نشده است، در نزدیک‌ترین زمان برای دادگاه مدرکی ارئه دهند. سپس نوبت به رضا رسید؛ او با قرارگرفتن در جایگاه گفت: قبول دارم که اکبر را به باغ کشاندم و با او درگیر شدم اما او را به قتل نرساندم. فردای آن روز هنگامی که به باغ رفتم، متوجه شدم اکبر فوت کرده؛ برای اینکه دچار مشکل نشوم جسدش را مثله کردم.

او در ادامه گفت: برای اینکه بتوانم با فریبا ازدواج کنم، صد میلیون تومان خرج کردم. او زن زیبایی است و من دوستش دارم. او زن دومم است و همسر اولم با دو فرزندم در افغانستان زندگی می‌کنند. مدتی پس از ازدواج با فریبا متوجه شدم گاهی برایش پیامک ارسال و چهره‌اش رنگ‌پریده می‌شود. یک روز علتش را جویا شدم که فریبا گفت برادر یکی از دوست‌هایش برای او پیامک می‌فرستد و می‌گوید از من عکس‌هایی دارد که قصد پخش‌کردن آنها را دارد. خیلی عصبانی شدم و درحالی‌که تلفن همسرم در دستم بود، به اداره پلیس رفتم و از برادر دوستش که اکبر نام داشت، شکایت کردم. مدتی بعد فریبا برای دیدن دوستش به خانه‌اش رفت. هنگامی که به خانه برگشت، چهره پریشانی داشت و روی دست‌‌هایش آثار خراشیدگی دیده می‌شد. فریبا می‌ترسید با من حرف بزند اما در نهایت به من گفت هنگامی که به خانه دوستش رفته، او در خانه نبوده است و اکبر او را غافلگیر کرده و مورد آزار جنسی قرار داده‌ است.

متهم ادامه داد: با شنیدن این سخنان تصمیم گرفتم اکبر و همسرم را به قتل برسانم. از فریبا خواستم اکبر را به باغی که گاهی به آنجا می‌رفتم، بکشاند. فریبا قبول کرد و تلفنی با اکبر قرار گذاشت. هنگامی که اکبر وارد باغ شد درحالی‌که پشت در ایستاده بودم، او را غافلگیر کردم و دستم را روی دهانش گذاشتم. بعد از اینکه اکبر بی‌هوش روی زمین افتاد او را رها کردم و همراه همسرم به خانه برگشتیم. فردای آن روز با پسردایی‌ام به باغ رفتیم که متوجه شدم اکبر در جای خودش نیست. هنگامی که داخل باغ را گشتم، او را در دستشویی پیدا کردم؛ روی زمین افتاده بود و نفس نمی‌کشید. اکبر جان سپرده بود برای همین با پسردایی‌ام او را در باغ دفن کردیم. هرچند من قصد کشتن اکبر را نداشتم اما در افغانستان کشتن این افراد مجازات ندارد و فکر می‌‌کردم در قانون ایران نیز همین‌طور باشد.

رضا ادامه داد: هنگامی که متوجه شدم همسرم همه چیز را به پلیس گفته است، بار دیگر به باغ رفتم و با مثله‌کردن جسد سعی در خارج‌کردن آن از باغ داشتم که پلیس من را دستگیر کرد.

در پایان آن جلسه قضات وارد شور شدند و در نهایت رضا از قتل عمد منجر به قصاص تبرئه و فریبا به اتهام معاونت در قتل به پنج سال حبس محکوم شد. اما این رأی در دیوان عالی کشور نقض شد و پرونده برای رسیدگی بیشتر به شعبه هم‌عرض ارسال شد. در این جلسه نماینده دادستان ابتدای جلسه با قرائت کیفرخواست به عنوان نماینده دادستان به دلیل عدم احراز هویت اولیای‌ دم و عدم پیگیری آنها درخواست پرداخت دیه کرد. در ادامه رضا بار دیگر در جایگاه ایستاد و با تکرار سخنان قبلی خود گفت: قصد کشتن اکبر را نداشتم؛ مثله‌کردن جسد را نیز قبول ندارم چون ۴٠ روز از کشته‌شدن اکبر گذشته بود که همراه پسردایی‌ام بار دیگر به باغ رفتم و جسد را از زیر خاک بیرون آوردیم. با پایان جسله رسیدگی قضات برای صدور رأی وارد شور شدند.


منبع: عصرایران

جزئیات قتل وحشتناک دانشجوی پزشکی

دانشجوی حقوق پس از درگیری با نامزد ١٨ساله‌اش، او را خفه و جسد این دانشجوی پزشکی را در جاده شهریار رها کرد. پسر جوان ٣ روز پس از قتل، قفل سکوتش را شکست و به این جنایت پنهان اعتراف کرد.

 جزئیات قتل وحشتناک دانشجوی پزشکی

دانشجوی حقوق پس از درگیری با نامزد ١٨ساله‌اش، او را خفه و جسد این دانشجوی پزشکی را در جاده شهریار رها کرد. پسر جوان ٣ روز پس از قتل، قفل سکوتش را شکست و به این جنایت پنهان اعتراف کرد.

صبح چهارشنبه، ١٩مهرماه امسال پدری با حضور در کلانتری ١۵١ یافت‌آباد از ناپدید‌شدن دختر ١٨ساله‌اش به نام زیبا خبر داد و اعلام کرد که روز گذشته دخترش پس از رفتن به دانشگاه دیگر به خانه بازنگشته و هیچ‌کس از سرنوشت او اطلاعی ندارد. بدین ترتیب تیمی از ماموران پایگاه پنجم پلیس آگاهی تهران به دستور بازپرس پرونده از دادسرای امور جنایی تهران برای ردیابی دختر جوان وارد عمل شدند.

کارآگاهان در گام نخست پی بردند که زیبا دانشجوی رادیولوژی دانشکده پیراپزشکی دانشگاه تهران است که صبح روز سه‌شنبه، ١٨مهرماه برای رفتن به دانشگاه از خانه خارج شده و صبح نیز در کلاس‌ها حضور داشته و پس از پایان کلاس‌هایش دیگر به خانه بازنگشته است.

ماموران در ادامه متوجه شدند محمدرضا، جوان ٢٣ساله که نامزد دختر جوان است، آخرین فردی بوده که زیبا را ملاقات کرده است. در همین راستا تحقیقات از پسر جوان آغاز شد اما وی ادعا می‌کرد که از سرنوشت نامزدش اطلاعی ندارد.

در حالی که تجسس‌ها روی محمدرضا متمرکز شده بود، تحقیقات در دیگر شاخه‌های پلیسی ادامه داشت تا این‌که ساعت ١٣:٣٠ دقیقه ظهر جمعه، ٢١مهرماه پسر جوان سکوتش را شکست و به قتل نامزدش در عصر سه‌شنبه اعتراف کرد. همین اعترافات کافی بود تا محمد‌رضا به جرم قتل دختر جوان در اختیار ماموران اداره ١٠ پلیس آگاهی تهران قرار گیرد. در ادامه پسر جوان ادعا کرد که جسد همسرش را در جاده‌های سعیدآباد رها کرده است. ماموران با حضور در صحنه جرم موفق به پیداکردن جسد دختر جوان شدند.

گفت‌وگو با جوان همسرکش

محمدرضا ٢٣ساله ادعا می‌کند به خاطر عذاب وجدانی که داشته به قتل نامزدش اعتراف کرده و قصد کشتن او را نداشته است. او صبح دیروز برای انجام تحقیقات به دادسرای جنایی تهران منتقل شد و در گفت‌وگو با «شهروند» جزییات بیشتری از قتل را فاش کرد.

چه مدت بود که با نامزدت عقد کرده بودی؟

۴ ماه قبل در یک دفترخانه زیبا را عقد کردم.

چطور با هم آشنا شدین؟

پدر زیبا مغازه تعویض روغنی دارد و پدرم نیز همیشه به مغازه او می‌رفت. در این مدت من نیز چند بار همراه پدرم به مغازه تعویض روغنی رفتم و با توجه به شناختی که پدرانمان از هم پیدا کرده بودند، ماجرای ازدواج پیش آمد و پس از مراسم خواستگاری با زیبا ازدواج کردم.

تحصیلاتت چقدر است؟

دانشجوی حقوق بودم اما به ‌خاطر اصرارهای مادر زیبا از ادامه‌تحصیل انصراف دادم.

چرا انصراف دادی؟

مادر زیبا همیشه بهانه‌گیری می‌کرد و می‌گفت که سربازی نرفتی و شغل مناسبی نداری؛ به همین‌ خاطر برای رهایی از این بهانه‌گیری‌ها از ادامه‌‌تحصیل انصراف دادم و به دنبال کارهای خدمت سربازی بودم و قرار بود به‌زودی سربازی بروم.

شغلت چه بود؟

در یک پیک‌موتوری کار می‌کردم.

با همسرت اختلاف داشتی؟

بله؛ او با توجه به حرف‌های مادرش همیشه بهانه می‌گرفت که کار مناسبی ندارم، پول لباس‌هایش را باید پرداخت کنم، ماشین ندارم، خانه ندارم و غیره. پس از زمانی که زیبا به عقد من در آمد این حرف‌ها شروع شد و خودش و مادرش بهانه‌گیری می‌کردند اما پدرش هیچ‌وقت حرفی نمی‌زد.

برای همین تصمیم به قتل گرفتی؟

نه؛ من زیبا را دوست داشتم و همسرم بود و هیچ‌وقت تصمیم به قتل نگرفتم. هنوز باور نمی‌کنم که همسرم را کشتم.

روز حادثه چه اتفاقی افتاد؟

ظهر سه‌شنبه بود که خودروی سمند مادرم را گرفتم و به دنبال همسرم رفتم. جلوی دانشگاه منتظر ماندم تا زیبا کلاسش تمام شد و از دانشگاه خارج شد. همسرم سوار بر خودرو شد اما از همان اول شروع به بهانه‌گیری کرد که تو کار مناسب نداری، سربازی نرفتی و لباس برایم نمی‌خری، باید برای من خانه و ماشین بخری. در ادامه مرا کتک زد که از او خواستم آرام باشد و گفتم که دفترچه‌ام را پست کرد‌ه‌ام و پس از خدمت سربازی همه‌چیز درست می‌شود؛ اما بی‌فایده بود تا این‌که تصمیم گرفتم ساکتش کنم و دستم را دور گردنش گرفتم که دیدم زیبا بیهوش شده و نفس نمی‌کشد. ترسیده بودم و نمی‌توانستم باور کنم که همسرم را کشته‌ام به همین‌خاطر به سمت جاده شهریار رفتم و سپس در جاده سعیدآباد جسد را رها کردم.

پس از قتل کجا رفتی؟

به خانه بازگشتم و از همان ابتدا عذاب ‌وجدان داشتم؛ ولی می‌ترسیدم که حرفی بزنم و حتی با خانواده همسرم به پلیس آگاهی رفتیم و پیگیر ماجرا شدم اما دیگر نتوانستم سکوت کنم؛ روز جمعه به قتل همسرم اعتراف کردم.

خانواده همسرت وضع مالی خوبی داشتند؟
در یک سطح بودیم، پدر من بازنشسته بود و خانه برای خودمان بود ولی خانواده همسرم در یک خانه اجاره‌ای زندگی می‌کردند.


منبع: فرادید

آتش در «آی‌سی‌یو»

آتش‌سوزی در بخش «آی‌سی‌یو» بیمارستان حضرت فاطمه(س) میاندوآب یک کشته و ٣ مصدوم بر جای گذاشت.

 آتش در «آی‌سی‌یو»

آتش‌سوزی در بخش «آی‌سی‌یو» بیمارستان حضرت فاطمه(س) میاندوآب یک کشته و ٣ مصدوم بر جای گذاشت. این آتش‌سوزی درپی انفجار دستگاه پزشکی در بخش مراقبت‌های ویژه این بیمارستان رخ داد.

شدت انفجار این دستگاه، مرگ یکی از بیماران بستری در بخش «آی‌سی‌یو» را رقم زد و آتش‌سوزی بعد از آن هم موجب سوختگی ٣٠‌درصدی یکی دیگر از بیماران بستری در این بخش شد. همچنین در این حادثه، دونفر از پرسنل بیمارستان که برای مهار آتش و نجات جان بیماران بستری وارد محل حادثه شده بودند، دچار مسمومیت تنفسی شدند.

بیمار دچار سوختگی به بیمارستانی در ارومیه اعزام شده و دو مصدوم دیگر این حادثه هم در مرکز درمانی عباسی این شهرستان تحت مداوا هستند. با این وجود، براساس شنیده‌ها حال عمومی هر ٣ مصدوم این حادثه رضایت‌بخش است. هرچند علت قطعی این حادثه اعلام نشده، اما براساس گزارش‌های اولیه اتصالی دستگاه موسوم به ونتیلاتور موجب بروز این انفجار شده است. با این وجود مقامات قضائی استان آذربایجان‌غربی از بررسی و برخورد با مقصران احتمالی خبر داده‌اند.

شعله‌های آتش در «آی‌سی‌یو»

این حادثه در نخستین ساعات بامداد شنبه در بیمارستان حضرت فاطمه(س) میاندوآب رخ داد. چند دقیقه‌ای به ساعت ٣بامداد مانده بود که صدای انفجار مهیبی از بخش مراقبت‌های ویژه این مرکز درمانی به گوش رسید.

آتش از بخش «آی‌سی‌یو» شعله‌ور شد و دود همه فضای بیمارستان را پر کرد. بلافاصله پرسنل بیمارستان برای اطفای حریق و کمک به بیماران محبوس در بخش مراقبت‌های ویژه وارد عمل شدند و همزمان وقوع این حریق را به آتش‌نشانی اطلاع دادند.

با حضور ماموران آتش‌نشانی و همکاری پرسنل بیمارستان کار مهار آتش و همچنین نجات بیماران داخل «آی‌سی‌یو» به‌طور همزمان آغاز شد و آنها ۵ بیمار گرفتار در حریق را از این بخش خارج کردند.

بیماران بستری در این بخش که دچار مصدومیت‌های سطحی شده بودند، بلافاصله توسط عوامل اورژانس به بخش مراقبت‌های ویژه بیمارستان عباسی منتقل شدند، اما در این حادثه یکی از بیماران بستری در این بخش به علت شدت انفجار و سوختگی شدید در همان نخستین دقایق حادثه جانش را از دست داد.

به گفته ابراهیم حسنی، معاون درمان دانشگاه علوم پزشکی آذربایجان‌غربی این بیمار به علت قرارگرفتن در نزدیکی دستگاهی که علت بروز این انفجار و آتش‌سوزی بوده، جانش را از دست داده است. او درباره جزییات این حادثه گفت: «علت این حادثه انفجار دستگاه ونتیلاتور بوده که به دلیل مجاورت با تخت یکی از بیماران بستری در این بخش موجب مرگ او شد.

یکی دیگر از بیماران بستری در این بخش هم دچار ٣٠‌درصد سوختگی شد که او را برای مداوا به ارومیه اعزام کردند. همچنین درحین عملیات نجات، دونفر از همکاران که برای نجات جان بیماران بستری در این بخش چندین نوبت وارد بخش حادثه‌دیده شده بودند، به دلیل مسمومیت ناشی از گاز مواد سوختنی در بیمارستان عباسی تحت‌ مراقبت ویژه قرار گرفتند.»

بررسی علت آتش‌سوزی از سوی دستگاه قضائی

درهمین حال جواد آقازاده رئیس دانشگاه علوم پزشکی آذربایجان‌غربی با رد برخی اخبار و شایعات مطرح‌شده درخصوص تعداد مصدومان قابل توجه این حادثه به «شهروند» گفت: «در این حادثه یک مرد ۵٩ ساله فوت کرده و یک خانم ۶٩ دچار سوختگی شده است و نیز دونفر از همکاران در زمان کمک به مصدومان دچار گازگرفتگی شدند.

برخی از رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی آمار ٢۵ مصدوم درخصوص این حادثه را مطرح کرده‌اند که به‌ هیچ عنوان درست نیست و ما آن را تأیید نمی‌کنیم. یک کشته و ٣ مجروح آمار قطعی این حادثه است و حال عمومی هیچ‌یک از مصدومان این حادثه وخیم نیست.»

او ادامه داد: «این آتش‌سوزی با همکاری ستاد بحران فرمانداری، نیروی انتظامی، آتش‌نشانی، هلال‌احمر و کلیه اعضای شورای تأمین شهرستان در کمترین زمان ممکن کنترل و مدیریت شد و در ظهر شنبه روند خدمات‌درمانی در این بیمارستان به حالت عادی بازگشت و درحال حاضر هم همه قسمت‌های این بیمارستان به جز بخش «آی‌سی‌یو» درحال ارایه خدمات‌درمانی است.»

آقازاده درباره جلسه برگزارشده درخصوص این حادثه و علت وقوع این حادثه هم توضیح داد: «درهمان نخستین ساعات، پس از حادثه جلسه‌ای با حضور اعضای دانشگاه علوم پزشکی، فرمانداری و نیروهای خدماتی و انتظامی شهرستان در بیمارستان تشکیل و درباره روند امدادرسانی به مصدومان و بررسی علت وقوع این حادثه تصمیماتی گرفته شد.

برهمین اساس علت موضوع در دست بررسی است و واحد تجهیزات پزشکی وزارت بهداشت درمان و آموزش پزشکی نیز نسبت به بررسی علت این موضوع اقدام می‌کند.» درهمین حال، مصطفی حبیبی دادستان عمومی و انقلاب ارومیه از آغاز تحقیقات قضائی درخصوص این حادثه آتش‌سوزی بیمارستان حضرت فاطمه(س) خبر داد و دراین‌باره گفت: «در این حادثه یکی از بیماران بستری در بخش «آی‌سی‌یو» این بیمارستان فوت شده و یکی دیگر از بیماران هم دچار سوختگی شده است.

تحقیقات در این پرونده آغاز شده و احتمال سهل‌انگاری، تقصیر متولیان در دست بررسی است.» او درباره علت وقوع این حادثه هم گفت: «براساس گزارش‌های واصله ساعت ٣بامداد روز شنبه بخش «‌آی‌سی‌یو» این مرکزدرمانی دچار آتش‌سوزی شده و علت آن طبق گزارش‌های اولیه رئیس بیمارستان و رئیس شبکه بهداشت اتصال دستگاه پزشکی مخصوص بیمار و انفجار آن بوده است.»

روایت یکی از شاهدان

ساعت ۴صبح بود که متوجه شدم بیمارستان آتش گرفته، با عجله به طرف بیمارستان رفتم. وقتی به نزدیکی بیمارستان رسیدم، چند ماشین آتش‌نشانی و آمبولانس در حیاط بیمارستان بود. تازه آن‌جا بود که متوجه شدم بخشی که رضا در آن بستری بوده، آتش گرفته است.

اینها را برادر یکی از حادثه‌دیدگان انفجار و آتش‌سوزی بیمارستان حضرت فاطمه(س) میاندوآب  می‌گوید. به گفته این جوان ٣٢ساله، برادر او به دلیل ناراحتی قلبی در بخش مراقبت‌های ویژه این مرکزدرمانی بستری بود و پزشکان منتظر بودند تا با پایدارشدن شرایط برای ادامه روند درمانی او تصمیم‌گیری کنند.

او درباره مشاهداتش از این حادثه می‌گوید: «وقتی به نزدیکی بیمارستان رسیدم، ماموران بیمارستان مانع ورودم به داخل شدند. بوی دود و آتش همه ‌جا را پر کرده بود. نیروهای آتش‌نشانی دایما درحال رفت‌وآمد بودند. من نگران رضا بودم، اما آن‌جا آن‌قدر شلوغ بود که کسی به نگرانی من توجه نمی‌کرد.

بعد از چند دقیقه به یکی از پرسنل بیمارستان اسم و مشخصات برادرم را گفتم و او در جواب به من گفت که یک‌نفر از افراد بستری در بخش «آی‌سی‌یو» فوت شده است. نگرانیم بیشتر شد تا این‌که رضا را روی تخت چرخدار دیدم که به سمت راهروی خروجی می‌برند. به سرعت خودم را به آنجا رساندم. او خیلی ترسیده بود، اما سروصورتش سالم بود، او را همراه ۴نفر دیگر به بیمارستان عباسی منتقل کردند. الان هم حالش مساعد است. اگر کمک آتش‌نشانی و پرسنل اورژانس نبود، شاید او الان زنده نمی‌ماند.»


منبع: فرادید

تصادف مرگبار پراید با پیکان بار (عکس)

اهتمام جدی بانک صادرات بر کاهش دارایی های سمی و مطالبات معوق اسپینر در ایستگاه فضایی بین المللی (فیلم) نماینده مجلس: اگر اروپا با آمریکا در برجام همراهی کند ایران رویه گذشته خود را ادامه می دهد آلمان: لغو برجام به نفع محافظه کاران در ایران است با تغذیه سالم از این بیماری ها دور باشید ارائه خدمت به مشتریان در فضای مجازی، از ضروریات بانکداری دیجیتال است شایعه مسواک همگانی است ظریف: دیگر هیچ کس به آمریکا اعتماد نمی کند/ ترامپ باید اختلال شناختی خود درباره منطقه را تصحیح کند قیمت های جدید محصولات ایران خودرو (+جدول کامل) دختر دونالد ترامپ در نشست بانک جهانی (عکس)

ترامپ: برجام را تایید نمی کنیم و نخواهیم کرد/ تحریم های سرسختانه ای را علیه سپاه اعمال می کنیم / اشتباهات برجام باید اصلاح شود واگر نه لغو می شود  (۴۴ نظر)

۶ نکته درباره اظهارات ترامپ علیه ایران و برجام  (۳۲ نظر)

به خودمان گل نزنیم  (۳۱ نظر)

ترامپ بلای جان یا برگ برنده روحانی  (۱۴ نظر)

به ۱۰ دلیل ترامپ را دوست دارم  (۱۲ نظر)

عبور از تله ترامپ با دموکراسی و دیپلماسی  (۱۲ نظر)

اخلاق در کتاب درسی جا نمی شود  (۴ نظر)

فوتبالیست مشهور ترکیه ای کوفته فروش شد (+عکس)  (۳ نظر)


منبع: عصرایران

زلزله ۴ ریشتری در عسلویه

شهرستان عسلویه سه بار لرزید که بزرگترین آن به قدرت ۴ ریشتر در عمق ۲۰ کیلومتری در فاصله ۱۲ کیلومتری عسلویه ثبت شده است.

به گزارش تسنیم، براساس گزارش مرکز لرزه نگاری موسسه ژئوفیزیک دانشگاه تهران از ساعت ۲۱ تا ساعت ۲۱:۴۱ عسلویه ۳ بار بر اثر زلزله لرزید که سبب وحشت مردم این بندر شد.

این گزارش حاکی است این زمین لرزه‌ها که در اعماق بین ۱۰ تا ۲۰ کیلومتری زمین رخ داده در فاصله ۱۲ کیلومتری عسلویه به وقوع پیوسته است.

نخستین زمین لرزه عسلویه ساعت ۲۰:۵۹ به بزرگی ۳٫۲ ریشتر در عمق ۲۰ کیلومتری و در فاصله ۹ کیلومتری بندر عسلویه ثبت شده است.

آخرین زمین لرزه در عسلویه ساعت ۲۱:۴۱ به بزرگی ۳٫۱ ریشتر در فاصله ۱۲کیلومتری بندر عسلویه و در عمق ۱۰ کیلومتری بوده است.

در بین این ۳ زمین لرزه بزرگترین آن ساعت ۲۱:۰۸ به بزرگی ۴ ریشتر در فاصله ۱۲ کیلومتری بندر عسلویه و عمق ۲۰کیلومتری ثبت شده است.

موقعیت جغرافیایی زمین لرزه ۳ ریشتری عسلویه ۲۷٫۵۶ شمالی و ۵۲٫۵۴ شرقی به ثبت رسیده است.

گزارش خبرنگار تسنیم از عسلویه حاکی است این زمین لرزه‌ها سبب وحشت مردم شده که خوشبختانه تاکنون گزارشی از خسارات و تلفات جانی گزارش نشده است.


منبع: عصرایران

برخورد مرگبار پراید و تریلی در خراسان جنوبی (+عکس)

فرمانده پلیس راه خراسان جنوبی از تصادفی خونین در محور بیرجند- قاین خبر داد و گفت: متاسفانه در این حادثه سه نفر جان باختند و وضعیت دو مصدوم حادثه وخیم است.

سرهنگ حسین رضایی در گفتگو با مهر اظهارکرد: ساعت ۱۲ و ۴۶ نیمه شب گذشته برخورد یک دستگاه سواری پراید با تریلی در گردنه خونیک محور قاین به بیرجند به پلیس راه استان گزارش شد.

وی با بیان اینکه متاسفانه سه نفر از سرنشینان پراید متاسفانه در این حادثه در دم جان باختند، گفت:دو نفر دیگر از سرنشینان مصدوم و روانه بیمارستان شدند که حال آنها وخیم گزارش شده است.

برخورد مرگبار پراید و تریلی در خراسان جنوبی (+عکس)

فرمانده پلیس راه خراسان جنوبی عنوان کرد: علت اولیه تصادف از سوی کارشناسان قصور راننده کامیون اعلام شده که نظر قطعی پس از بررسی های دقیق اعلام خواهد شد.

سرهنگ رضایی بیان کرد: محل تصادف از نقاط مستعد حادثه بوده است که قبلا به مسئولان اعلام شده و به رانندگان نیز اطلاع رسانی شده است .

وی بیان داشت: ۲۷ درصد متوفیان تصادفات جاده ای طی شش ماهه نخست سال جاری سرنشینان سواری پراید بوده اند.

به گفته وی خطای انسانی سهم ۹۵درصدی در تصادفات جاده ای را داشته است.


منبع: عصرایران

نقص فنی در پرواز مشهد – تهران

مدیر روابط عمومی فرودگاه بین المللی شهید هاشمی نژاد مشهد گفت: نقص فنی در پرواز مشهد – تهران منجر به بازگشت هواپیما به باند فرودگاه، لحظاتی پس از بلند شدن آن شد.

حسن جعفری شامگاه شنبه در گفت و گو با ایرنا افزود: این پرواز ساعت ۱۹:۳۵ از فرودگاه مشهد انجام شد اما به دلیل وجود نقص فنی در موتور هواپیما لحظاتی پس از تیک آف به فرودگاه بازگشت که با حضور و آماده باش عوامل آتش‌ نشانی فرودگاه، فرود موفقیت آمیز این هواپیما انجام شد.
جعفری تصریح کرد: تمام مسافران این پرواز به سالن فرودگاه منتقل شدند.

دیشب نیز پرواز مشهد- تهران شرکت آتا هنگام پرواز دچار مشکل شد ولی این مشکل حین پرواز مرتفع شد و پرواز به فرودگاه مشهد بازنگشت.

فرودگاه شهید هاشمی نژاد مشهد بعد از فرودگاه مهرآباد تهران پر رفت و آمدترین فرودگاه کشور است که در روزهای عادی روزانه ۱۸۰ پرواز و در زمان اوج مسافرتها تا ۲۵۰ پرواز در روز از آن انجام می شود.

به طور میانگین سالانه بیش از ۱۰ میلیون مسافر از طریق فرودگاه مشهد جا به جا می شوند.


منبع: عصرایران

زلزله عسلویه را لرزاند

زلزله ای به بزرگی ۴ ریشتر مرز استان های بوشهر و فارس – حوالی عسلویه را لرزاند.

 به گزارش باشگاه خبرنگاران جوان؛ زلزله ای به بزرگی ۴ ریشتر ساعت ۲۱:۰۸:۴۹ مرز استان های بوشهر و فارس – حوالی عسلویه را لرزاند.

این زمین لرزه در طول جغرافیایی: ۵۲٫۵۴، عرض جغرافیایی: ۲۷٫۵۶ و در عمق ۲۰ کیلومتری زمین رخ داده است.

از خسارات احتمالی زمین لرزه گزارشی دریافت نشده است.


منبع: عصرایران

انفجاری در پایتخت سومالی با ۴۰ کشته (+عکس)

خبرگزاری شینهوا از افزایش آمار کشته‌های بمب‌گذاری در پایتخت سومالی خبر داد.

به گزارش ایسنا، خبرگزاری شینهوا به نقل از یک مقام پلیس سومالی گزارش داد، تعداد کشته‌های بمب‌گذاری اخیر در مرکز موگادیشو به دست‌کم ۴۰ تن افزایش یافته است.

این انفجار در یک منطقه پرتردد و در نزدیکی هتل «سافاری» به وقوع پیوسته است.

به گفته شاهدان محلی، در حال حاضر نیروهای امنیتی محل وقوع این انفجار را برای انجام بررسی‌های بیشتر تخلیه کردند.

از سوی دیگر خبرگزاری شینهوا از وقوع انفجار دومی در پایتخت سومالی خبر داده که ظاهرا این انفجار تلفاتی در پی نداشته است.


منبع: عصرایران

مرگ مشکوک ۳ تبعه افغان در استان البرز

سخنگوی سازمان اورژانس کشور از مرگ مشکوک سه تبعه افغان در شهرستان ساوجبلاغ (استان البرز) خبر داد.

مجتبی خالدی در گفت‌وگو با ایسنا در مورد این اتفاق گفت: ساعت ۱۷:۴۰ امروز (شنبه) درخواست اعزام آمبولانس به باغی در شهرستان ساوجبلاغ، روستای عباس‌آباد به سمت لشگرآباد اعلام شد و به دنبال آن یک دستگاه آمبولانس دانشگاه علوم پزشکی البرز به محل اعزام شد.

سخنگوی سازمان اورژانس کشور گفت: نیروهای اورژانس در محل حضور پیدا کردند و مشخص شد که سه نفر تبعه افغان که در اتاقکی در یک باغ حضور داشتند، فوت کرده‌اند. این سه نفر، دو مرد ۳۸ ساله و یک مرد ۴۰ ساله بودند.


منبع: عصرایران

شلیک های ناگهانی اسلحه (فیلم)

وزیر کشور آلمان در مخمصه تعطیلات اسلامی کوالکام خواستار توقف تولید و فروش آیفون در چین شد دستگیری زورگیران ۱۸ ساله شهرام مکری:«هجوم» بدون ممیزی اکران می‌شود برانکو: مقابل الهلال بی انگیزه نیستیم/طارمی همراه پرسپولیس به عمان نمی آید نام واقعی ایوانکا ترامپ چیست؟ واکنش محسن رضایی به اظهارات ترامپ ارائه لایحه موافقتنامه کشتیرانی تجاری ایران و قزاقستان به مجلس حریق بیمارستانی در پایتخت کلینتون: هیچ مدرکی بر نقض توافق هسته‌ای توسط ایران وجود ندارد

ترامپ: برجام را تایید نمی کنیم و نخواهیم کرد/ تحریم های سرسختانه ای را علیه سپاه اعمال می کنیم / اشتباهات برجام باید اصلاح شود واگر نه لغو می شود  (۴۴ نظر)

۶ نکته درباره اظهارات ترامپ علیه ایران و برجام  (۳۲ نظر)

به خودمان گل نزنیم  (۳۰ نظر)

شهرزادی که دوستش داشتیم  (۲۴ نظر)

به ۱۰ دلیل ترامپ را دوست دارم  (۱۲ نظر)

عبور از تله ترامپ با دموکراسی و دیپلماسی  (۱۲ نظر)

نماینده زرتشتی شورای شهر یزد: متاسفم از این همه تنگ‌نظری  (۸ نظر)

ویدئوی بحث برانگیز رپِر معروف آمریکایی علیه ترامپ  (۴ نظر)


منبع: عصرایران

قتل همسر به‌ خاطر درخواست طلاق

مردی که به‌خاطر اختلاف با همسر و مادرزنش اقدام به قتل آنها کرده ‌است، پس از مرگ همسرش مدعی شد دخالت‌های مکرر مادرزنش علت این درگیری بوده ‌است.

قتل همسر به‌ خاطر درخواست طلاق

مردی که به‌خاطر اختلاف با همسر و مادرزنش اقدام به قتل آنها کرده ‌است، پس از مرگ همسرش مدعی شد دخالت‌های مکرر مادرزنش علت این درگیری بوده ‌است. 

به گزارش شرق، ٩ مردادماه سال جاری به مأموران پلیس خبر رسید درگیری خانوادگی منجر به قتل در یکی از محله‌های تهران اتفاق افتاده‌ است. بلافاصله مأموران به محل رفته و تحقیقات خود را آغاز کردند. آنها متوجه شدند این درگیری میان داماد خانواده با همسر و مادرزنش بوده و باوجود اینکه هردو آنها را کاردآجین کرده ‌است، اما مادرزنش زنده مانده و همسرش جانش را از دست داده ‌است. 

مأموران پلیس جسد زن ٢٧ ساله را به پزشکی‌قانونی انتقال دادند و زن میان‌سال که زخمی شده ‌بود نیز به بیمارستان انتقال یافت. ساعاتی بعد از این حادثه، متهم به قتل از سوی مأموران بازداشت شد. او گفت: اتهام قتل را قبول دارم، اما واقعا قصدی برای کشتن همسرم نداشتم.

متهم گفت: من و همسرم در افغانستان با هم آشنا شده و ازدواج کردیم، اما از وقتی پدر و مادر او به ایران آمدند، زندگی ما دگرگون شد. ما وضع مالی خوبی نداشتیم و پدر و مادر همسرم مرتب از ما می‌خواستند به ایران بیاییم و می‌گفتند اگر این کار را بکنید حتما زندگی بهتری خواهید داشت. 

در این مدت همسرم هم خیلی اصرار می‌کرد که به ایران بیاییم و به من گفت اگر ما به ایران برویم حتما پدر و مادرم هم به ما کمک می‌کنند و وضعیت زندگی ما خیلی بهتر می‌شود، این‌طوری بود که من هم قبول کردم. اما از وقتی به کشور ایران آمدیم زندگی برای من سیاه شد. خانواده همسرم مدام در زندگی ما دخالت می‌کردند و به من می‌گفتند نباید کارهایی را که ما دوست نداریم انجام بدهی. 

دخالت آنها در زندگی من خیلی زیاد بود و حتی می‌خواستند همسرم را وادار کنند که من از آنها جدا شوم، به‌همین‌خاطر هم تصمیم گرفتم دوباره به افغانستان برگردم و گفتم دیگر در ایران نمی‌مانم. روز حادثه به سفارت افغانستان در ایران رفتم و درخواست کمک کردم. به آنها گفتم باید هرطوری شده به کشورم برگردم و با همسرم می‌خواهم از ایران خارج شوم. البته من به‌جز درخواست کمک از سفارت افغانستان از جاهای دیگر نیز درخواست کمک کرده ‌بودم، اما کسی به من توجهی نمی‌کرد تا اینکه روز حادثه بعد از اینکه از سفارت افغانستان به خانه برگشتم، مادرزنم به من پرخاشگری کرد و گفت اگر می‌خواهی به افغانستان برگردی خودت می‌توانی بروی، اما اجازه نمی‌دهم دخترم را ببری. 

سر این موضوع با هم درگیر شدیم و من که خیلی عصبانی بودم و نمی‌توانستم خودم را کنترل کنم، به سمت همسرم و مادرش حمله کردم و با چاقو آنها را زدم که همسرم جانش را از دست داد. روز گذشته مادرزن متهم که ماه‌ها در بیمارستان بستری بود، بالاخره بهبود پیدا کرد و برای بازجویی به دادسرای جنایی تهران آمد. او درباره روز ماجرا گفت: دخترم می‌خواست در ایران بماند و از شوهرش که مردی بی‌مسئولیت بود جدا شود. 

او درخواست طلاق هم کرده‌ و بارها دراین‌باره با همسرش صحبت کرده ‌بود، اما دامادم قبول نمی‌کرد و می‌گفت باید به افغانستان برگردیم. او سر کار نمی‌رفت و می‌خواست که ما خرجی‌اش را بدهیم. مدام هم با ما جروبحث می‌کرد و می‌گفت در افغانستان راحت‌تر زندگی می‌کرده ‌است و زندگی در ایران تجملات دارد و نمی‌تواند مثل افغانستان راحت زندگی کند. 

چندباری شوهرم برایش کار پیدا کرد، اما باز هم سر کار نرفت. او نمی‌خواست هیچ سختی‌ای را تحمل کند. روز حادثه هم وقتی به خانه آمد و متوجه شد دخترم درخواست طلاق کرده، عصبانی شد. او من را مقصر می‌دانست، به همین خاطر هم به من حمله کرد.این زن گفت: دخترم خواست جلوی ضربات او را بگیرد و خودش را سپر من کرد و وقتی دامادم به من حمله کرد، جلوی او ایستاد که ضرباتی را به کمر دخترم زد و منجر به مرگ او شد، بعد هم ضرباتی را به من زد. 

حالا هم من و همسرم از او شکایت داریم و خواستار قصاص او هستیم. البته من در مورد خودم هم شکایت دارم و درخواست مجازات دامادم را دارم. بعد از پایان گفته‌های این زن در شعبه ٨ بازپرسی دادسرای جنایی تهران، بازپرس برای تکمیل تحقیقات دستورات لازم را صادر کرد.

برچسب ها: ، ،


منبع: فرادید