گاز گرفتگی ۱۴ زن در تالار عروسی تشریفات پردیس

رحیمه احمدی فر ۵۲ ساله، رویا فاضل ۴۵ ساله، فاطمه عزیز آبادی ۵۵ ساله، فاطمه جعفری ۱۶ ساله، پروانه احمدی فر ۵۳ ساله، خاطره احمدی فر ۴۰ ساله، ملیکا جعفری ۲۰ ساله، فاطمه احمدی فر ۴۶ ساله، مهری کربندی ۶۷ ساله، ضحا رباط جزی ۱۰ ساله، فریبا احمدی ۴۳ ساله، سحر میزبان ۲۵ ساله و ملکه مرادی ۴۷ ساله به بیمارستان متقل شدند.

سخنگوی اورژانس کشور گفت: براثر نشت گاز در تالار عروسی در پردیس، ۱۴ نفر مجروح شدند.

به گزارش میزان، مجتبی خالدی، اظهار داشت: ساعت ۲۰:۱۳ روز گذشته وقوع حادثه در تالار تشریفات پردیس به اورژانس اعلام شد. با حضور عوامل اورژانس مشخص شد نشت گاز منو اکسید کربن باعث مسمومیت تعدادی از افراد حاضر در عروسی شده است.

وی ادامه داد: بلافاصله ۶ دستگاه آمبولانس به محل حادثه اعزام و ۱۴ مسموم را به بیمارستان شفا پردیس منتقل کردند.

سخنگوی اورژانس کشور اسامی مصدومان را به شرح زیر اعلام کرد.

رحیمه احمدی فر ۵۲ ساله، رویا فاضل ۴۵ ساله، فاطمه عزیز آبادی ۵۵ ساله، فاطمه جعفری ۱۶ ساله، پروانه احمدی فر ۵۳ ساله، خاطره احمدی فر ۴۰ ساله، ملیکا جعفری ۲۰ ساله، فاطمه احمدی فر ۴۶ ساله، مهری کربندی ۶۷ ساله، ضحا رباط جزی ۱۰ ساله، فریبا احمدی ۴۳ ساله، سحر میزبان ۲۵ ساله و ملکه مرادی ۴۷ ساله به بیمارستان متقل شدند.

مریم طاهری ۳۰ ساله ومعصومه نوری مقدم ۴۶ ساله درمان سرپایی شدند.


منبع: عصرایران

۲ زلزله پیاپی بالای ۴ ریشتر در قصرشیرین کرمانشاه

زمین‌لرزه‌ای به بزرگای ۴٫۶ در مقیاس امواج درونی زمین، امروز چهارشنبه حوالی قصر شیرین استان کرمانشاه را لرزاند.

به گزارش ایسنا، شبکه‌های لرزه‌نگاری مرکز لرزه‌نگاری کشوری موسسه ژئوفیزیک دانشگاه تهران در ساعت ۱۱:۲۷:۴۱ ثانیه امروز چهارشنبه ۱۵ آذر ماه این زمین‌لرزه را ثبت کردند.

مختصات این زمین‌لرزه که در عمق ۸ کیلومتری زمین رخ داده، ۳۴.۵۴ شمالی و ۴۵.۷۰ شرقی ثبت شده است.

این زمین‌لرزه در ۱۱ کیلومتری قصر شیرین، ۱۷ کیلومتری سرپل ذهاب و ۳۵ کیلومتری ازگله در استان کرمانشاه به ثبت رسیده است.

همچنین در ساعت ۱۱:۳۲:۰۶ ثانیه نیز زلزله دیگری با بزرگای ۴ ریشتر در عمق ۹ کیلومتری زمین این منطقه را به لرزه در آورد.


منبع: عصرایران

۴ مصدوم در زلزله استان گیلان

سرپرست روابط عمومی دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی گیلان گفت: تاکنون مصدومیت چهار نفر به دلیل زلزله غروب امروز (سه شنبه) در استان گزارش شده است.

طلعت کاویانی شامگاه سه شنبه در گفت و گو با ایرنا افزود: یک نفر مرد در شهرستان رودسر به دلیل ضربه به سر دچار مصدومیت شده که برای درمان به بیمارستان ۲۲ آبان لاهیجان منتقل و تحت درمان قرار دارد.

وی اظهار داشت: دو مرد نیز به دلیل ضربه به پا و یک زن به دلیل ضربه به دست، در لنگرود دچار مصدومیت شدند که به صورت سرپایی در بیمارستان این شهرستان تحت درمان قرار گرفتند.

بر اساس اعلام مرکز لرزه نگاری کشوری موسسه ژئوفیزیک دانشگاه تهران، زمین لرزه ای به بزرگی چهار و هشت دهم ریشتر، ساعت ۱۸ و ۵۷ دقیقه و ۱۷ ثانیه امروز (سه شنبه) استان گیلان را لرزاند.


منبع: عصرایران

برخورد ۲ قطار در آلمان با ۵۰ زخمی

سه‌شنبه شب برخورد دو قطار در غرب آلمان به مجروحیت دستکم ۵۰ نفر منجر شده است.

به گزارش فارس، رسانه‌های آلمانی سه‌شنبه شب از برخورد دو قطار در غرب این کشور خبر داد.

به نوشته پایگاه «فرانکفورتر آلگماینه»، پلیس می‌گوید در این حادثه یک قطار مسافربری در حومه شهر «نئوس» واقع در نزدیکی شهر «دوسلدورف»، با یک قطار باری تصادف کرده است.

بر اساس آمارهای اولیه، در این تصادف دستکم ۵۰ نفر زخمی شده‌اند. به گفته مقامات محلی، احتمال افزایش آمار زخمی‌ها و تلفات احتمالی وجود دارد. هنوز دلیل وقوع این حادثه مشخص نیست.


منبع: عصرایران

از درگیری ساده لفظی تا قتل

فحاشی دو مرد در بازار تهران حادثه خونینی را رقم زد. کارگر یک مغازه پتوفروشی پس از درگیری لفظی و گلاویزشدن با مرد جوان او را با ضربات چاقو به قتل رساند و از محل حادثه متواری شد. آغاز درگیری این دو بر سر اختلاف مالی ناچیزی بوده که در روز حادثه منجر به درگیری بین آنها می‌شود. پلیس به دستور بازپرس جنایی پایتخت در تعقیب متهم اصلی این پرونده است.

فحاشی دو مرد در بازار تهران حادثه خونینی را رقم زد. کارگر یک مغازه پتوفروشی پس از درگیری لفظی و گلاویزشدن با مرد جوان او را با ضربات چاقو به قتل رساند و از محل حادثه متواری شد. آغاز درگیری این دو بر سر اختلاف مالی ناچیزی بوده که در روز حادثه منجر به درگیری بین آنها می‌شود. پلیس به دستور بازپرس جنایی پایتخت در تعقیب متهم اصلی این پرونده است.

از درگیری ساده لفظی تا قتل

ساعت پنج بعدازظهر روز یکشنبه خبر یک درگیری منجر به قتل از سوی مأموران کلانتری ١١٣ بازار به بازپرس کشیک قتل تهران اعلام شد. بر اساس گزارش‌های اولیه مرد ٣٠ساله‌ای به نام «امیر» در پی نزاعی در مغازه پتوفروشی در خیابان مصطفی خمینی، محدوه بازار سیداسماعیل دچار جراحت شدید شده بود که پس از انتقال به بیمارستان سینا به دلیل خونریزی جانش را از دست داد.

بازپرس امور جنایی تهران پس از دریافت این خبر دستور انتقال جسد را به پزشکی قانونی صادر کرد. صاحب مغازه محل وقوع نزاع هم از سوی پلیس بازداشت شد که پیش از ظهر دیروز به دادسرای جنایی تهران منتقل شد. متهم بازداشت‌شده به نام کمال با ٣٨‌سال در اظهاراتش به محسن مدیرروستا، بازپرس ویژه قتل پایتخت گفت: «من در محدوده چهارراه سیروس بازار سیداسماعیل پتوفروشی دارم و قتل در مغازه من اتفاق افتاد. من در جریان همه اتفاقات هستم، اما هیچ نقشی در این جنایت نداشتم. من در روز حادثه یعنی یکشنبه حدود ساعت یک‌و‌نیم ظهر از مغازه خارج شدم؛ همراه زنم به دفترخانه‌ای رفتیم تا سند خودرو را به نام او انتقال دهم. قبل از ساعت ٣ بود که به مغازه برگشتم.

چند دقیقه‌ای از بازگشتم به مغازه نگذشته بود که سعید (کارمندم) گفت مقتول (امیر) با تلفن مغازه تماس گرفته و با هم درگیری لفظی پیدا کرده‌اند. سعید به من گفت که او چند بار فحاشی کرده و سعید هم جواب او را داده است. سعید دو ماهی بود که پیش من کار می‌کرد. من با امیر اختلاف حساب داشتم، البته رقم آن زیاد نبود، با وجود این من به او گفتم که این رفتارش اشتباه بوده و او نباید با امیر درگیر می‌شده؛ اما سعید مدعی بود که امیر به خانواده‌اش ناسزا گفته و او نیز در جواب شروع به فحاشی با امیر کرده است.»

این مرد در ادامه اظهاراتش به بازپرس گفت: «دقایقی بعد یکی از مشتریانم به مغازه آمد و با هم به بالکن مغازه رفتیم و از یکی از کارگرهایم خواستم غذا سفارش بدهد. پس از این‌که غذا رسید همراه با دوستم در طبقه بالای مغازه بودیم که ناگهان «امیر» وارد مغازه شد و به سمت «سعید» که در وسط مغازه ایستاده بود، رفت.

درگیری بین آنها بالا گرفت و همسایه‌ها نیز برای جداکردن آنها وارد مغازه شدند، وقتی به پایین مغازه آمدم ناگهان «امیر» روی زمین افتاد و آن‌جا بود که متوجه شدم کارگرم او را زده است. همان موقع از «سعید» خواستم که با اورژانس تماس بگیرد. همان‌طور که بالای سر امیر ایستاده بودم، متوجه شدم که سعید پس از تماس با اورژانس و در شلوغی مغازه پا به فرار گذاشته است.»

از سوی دیگر در تحقیقات کارآگاهان اداره آگاهی مشخص شد، کمال صاحب مغازه در این حادثه نقشی نداشته است. بررسی‌های دوربین مدار بسته مغازه پتوفروشی نشان داد که کمال در زمان  درگیری در طبقه بالای مغازه حضور داشته است. بازپرس هم با توجه به شواهد و مدارک موجود و عدم دخالت این متهم در مرگ مقتول، دستور آزادی او را صادر کرد؛ اما تحقیقات بیشتر در تلاش برای دستگیری سعید از سوی پلیس ادامه دارد.

برچسب ها: ، ،


منبع: فرادید

بازداشت پسر ۱۴ساله‌ای که پس از مست‌کردن در عروسی، مرتکب قنل شد

تابناک به نقل از فرمانده انتظامی شهرستان نرماشیر نوشت: ماموران پلیس نرماشیر در کمتر از ۴۸ موفق به دستگیری قاتل ۱۴ ساله در این شهرستان شدند.

حسین یوسف‌آبادی اظهار کرد: پنجشنبه‌شب گذشته بود که تماسی مبنی بر وقوع یک نزاع و چاقوکشی در جشن عروسی در روستای ده وسط شهرستان نرماشیر با مرکز فوریت‌های پلیسی ۱۱۰ انجام شد و از مجروح شدن یک جوان حکایت داشت، بلافاصله مأموران انتظامی به محل مورد نظر اعزام شدند.

وی بیان کرد: بعد از حضور مأموران در محل درگیری مشخص شد که یک نوجوان ۱۴ ساله به دلیل درگیری لفظی و سپس فیزیکی در مراسم عروسی اقدام به چاقوکشی کرده و با وارد کردن چاقو به قفسه سینه یک جوان ۲۷ ساله او را به شدت مجروح کرده است که این جوان پیش از رسیدن به بیمارستان جان خود را از دست داد.

فرمانده انتظامی شهرستان نرماشیر عنوان کرد: تیم مجربی از مأموران پلیس آگاهی فرماندهی انتظامی شهرستان نرماشیر برای بررسی سریع و دقیق این قتل و کشف آن تشکیل و قاتل در کمتر از ۴۸ ساعت دستگیر شد.

وی ادامه داد: خانواده و بزرگان این مراسم عروسی در مورد جلوگیری از هرگونه نزاع و شرب خمر و عدم مزاحمت برای همسایگان مورد توجیه پلیس قرار گرفته بودند اما متهم در بازجویی‌های انجام شده صراحتاً به جرم خود به دلیل شرب خمر و ایجاد نزاع و چاقوکشی اعتراف کرد.


منبع: عصرایران

دستگیری زنی که ٢١ میلیارد کلاهبرداری کرد

اعضای باند جعل اسناد و کلاه‌برداری با دو فقره پرونده زمین‌خواری شناسایی و دستگیر شدند.

شرق در ادامه نوشت: در پی ارسال یک فقره پرونده از دادسرای کرج به پلیس آگاهی البرز برای تحقیقات و شناسایی افراد جاعل، رسیدگی تخصصی به موضوع در دستور کار مأموران اداره مبارزه با جعل و کلاه‌برداری پلیس آگاهی قرار گرفت.

با بررسی اظهارات شاکی این پرونده مشخص شد مال‌باخته ملکی را به مبلغ ١٧ میلیارد ریال از شخصی خریداری کرده اما پس از مدتی متوجه می‌شود این ملک متعلق به شخص دیگری بوده و فروشنده با سندسازی جعلی اقدام به فروش مال غیر کرده است.

با تحقیقاتی که از فروشنده ملک صورت گرفت، مشخص شد وی نیز این ملک را از یک زن خریداری کرده که با توجه به اظهارات شاکیان و استعلام اداره ثبت، محرز شد سندهای ارائه‌شده به خریداران جعلی بوده و ملک موردنظر نیز از طریق ستاد اجرائی توقیف شده است.

پس از انجام تحقیقات بیشتر وجود یک باند زمین‌خواری در این پرونده به قطعیت رسید و دستور لازم برای شناسایی اعضای باند جعل و کلاه‌برداری اخذ شد.

مأموران پلیس آگاهی پس از شناسایی فروشنده زن کلاه‌بردار، وی را دستگیر کردند که در تحقیقات اولیه اعتراف کرد به دلیل مشکلات مالی با چند نفر دیگر همدست شده و با سندسازی، ملک مذکور را به خریدار فروخته و پس از نقدکردن چک‌ها مبلغ ٢٣ میلیون تومان دریافت کرده است.

با تلاش مأموران شش نفر از همدستان متهم نیز شناسایی و در یک عملیات ضربتی دستگیر شدند. با تحقیقات تکمیلی مشخص شد که اعضای این باند یک قطعه زمین را نیز به مبلغ چهارمیلیاردو ۵٠٠ میلیون ریال به فرد دیگری فروخته و به همین روش از وی کلاه‌برداری کرده‌اند. سردار عباسعلی محمدیان، فرمانده انتظامی البرز، در‌این‌باره توضیح داد: دراین‌باره هفت متهم با ٢١۵ میلیارد ریال کلاه‌برداری دستگیر و پرونده آنها تحویل مراجع قضائی شد.


منبع: عصرایران

شکایت دختر فریب خورده از سه پسر

شکایت دختر فریب خورده از سه پسر

روزنامه ایران نوشت: پسر جوانی که به اتهام تعرض به دخترجوان با همدستی دوستانش تحت تعقیب قضایی است زمانی که درشعبه چهارم دادگاه کیفری استان تهران پای میزمحاکمه ایستاد، ادعای دختر را رد کرد.

رسیدگی به این ماجرا از روزی شروع شد که دخترجوانی همراه پدرش به اداره آگاهی تهران رفت و از سه پسر به اتهام تعرض به دخترشان شکایت کردند. پرستو گفت: من سرکار می‌رفتم و ساعت نه شب باید خانه می‌رسیدم.اما آن شب دوستم به دنبالم آمد و با هم به خرید رفتیم.در بازگشت به خانه حدود ساعت یازده شب بود که از دوستم خداحافظی کردم و در حالی که فاصله‌ام تا خانه کم بود ناگهان یک خودروی پژو پرشیای سفید جلوی پایم ایستاد و مرا با تهدید چاقو سوارکردند.آنها من را با ماشین‌شان به باغی در اطراف تهران بردند. دو جوان در حالی که چاقو دست‌شان بود تهدیدم کردند و یکباره به طرفم هجوم آوردند و با تهدید به من تعرض کردند.در همان حال آنها به یک پسر دیگر زنگ زدند و از او خواستند به باغ بیاید. باورم نمی‌شد. اما پسر دیگری هم به آنها اضافه شد و من چاره‌ای نداشتم جز اینکه به خواسته آنها تن بدهم.

دختر جوان که پس از این اتفاق اقدام به خودکشی کرده بود و مدتی را هم در بیمارستان روانی تحت نظر بود ادامه داد: پس از این ماجرای هولناک درحالی که بشدت شوکه و به هم ریخته بودم آنها مرا کنارخیابانی رها کردند و به خانه برگشتم.اما نمی‌توانستم بپذیرم که این اتفاق هولناک برایم افتاده و زندگی‌ام درچند ساعت نابود شده. مرتب با خودم فکر و خیال داشتم تا اینکه تصمیم گرفتم به زن داداشم همه چیز را بگویم و بعد از آن دست به خودکشی زدم که نجاتم دادند.پس از طرح شکایت، دخترجوان به پزشکی قانونی معرفی شد اما هیچ مدرکی مبنی بر تجاوز احراز نشد و پزشکان پس از معاینه دختر اعلام کردند رابطه‌ای وجود داشته اما تعرض صورت نگرفته است.

در دادگاه چه گذشت

تحقیقات قضات شعبه چهارم کیفری تهران به ریاست قاضی عبداللهی دراین زمینه ادامه داشت تا اینکه هفته گذشته تنها متهم بازداشت شده برای ادای توضیحات به دادگاه احضار شد.

پسرجوان به قضات گفت: من نه تنها از ماجرای تعرض خبر ندارم بلکه تا قبل از تماس دوستم فرشید حتی نمی‌دانستم با ماشین من آدم ربایی صورت گرفته است. یکی از روزهای اردیبهشت دو نفر ازدوستانم به نام‌های فرشید و کریم ماشین مرا امانت گرفتند تا کاری انجام دهند.البته کریم پراید داشت و من کمی تعجب کردم که چرا ماشین من را گرفتند. در هرصورت آنها با ماشینم رفتند اما وقتی چند ساعتی گذشت با آنها تلفنی تماس گرفتم ولی نه فرشید پاسخگو بود و نه کریم جواب تلفن‌هایم را می‌داد. تا اینکه بالاخره کریم با من تماس گرفت و نشانی یک باغ را داد و از من خواست با ماشین او که دستم بود به آنجا بروم. وقتی رسیدم دیدم کریم کنار ماشینم ایستاده و وقتی سراغ فرشید را گرفتم و پشت دیوار را که نگاه کردم متوجه شدم او و دوستش- شاکی پرونده- نشسته‌اند و با هم گل می‌گویند و گل می‌شنوند. بعد هم همگی از باغ بیرون آمدیم در حالی که ما هیچ کاری با این دختر نداشتیم.

پس از اظهارات متهم، قضات دستورتحقیقات بیشتر دراین باره را صادرکردند تا پس از رفع برخی ابهام‌های باقیمانده، حکم‌شان را صادرکنند.

برچسب ها: ،


منبع: فرادید

افشای راز هولناک داماد

دختر جوانی که بیماری صرع داشت به امید یک زندگی بهتر ازدواج کرد، اما نه تنها طعم خوشبختی را تجربه نکرد، بلکه از همسرش به ویروسی آلوده شد که دنیا را جلوی چشمانش تیره و تار کرد.

به گزارش روزنامه ایران، در روزهای سرد پاییزی برای «ترنج»، نه قدم زدن روی برگ‌های زرد درختان جالب بود و نه تماشای ترّنم باران از پشت پنجره جذابیتی داشت. او با مادر پیرش پا به دادگاه خانواده گذاشته بود تا از همسرش جدا شود. با اینکه شوهرش به بیماری ایدز مبتلا بود، اما تنها چیزی که تازه عروس را مصمم به طلاق می‌کرد، نه این بیماری بود و نه اعتیاد همسرش. ترنج می‌گفت؛ «برای هر دردی درمانی هست، جز دروغ و پنهانکاری.»

 وقتی ترنج وارد شعبه ۲۴۴ دادگاه خانواده شد، قاضی «حمیدرضا رستمی» اسامی طرفین پرونده را خواند، اما اثری از شوهرش «کاوه» نبود. با این حال ترنج به صندلی خالی کنار خود نگاهی کرد و به یاد روز عقدشان افتاد و به این فکر کرد که تا چند روز دیگر می‌توانستند دومین سالگرد پیوندشان را جشن بگیرند. اما تندباد تقدیر همه رؤیاهایش را با خود برده و همسرش برای او چیزی باقی نگذاشته بود جز تنهایی، ویروس ایدز و دلی شکسته.ترنج دختری بود که به گفته آشنایان از هر انگشتش هنری می‌ریخت و با آنکه تحصیلات دانشگاهی هم داشت اما موفق نشده بود کاری برای خودش دست و پا کند.

به همین خاطر در ۲۶ سالگی همچنان روزگار خود را در خانه می‌گذراند، چرا که از کودکی به بیماری صرع مبتلا بود و گاه و بیگاه تشنج می‌کرد. با این حال تنها آرزویش این بود که ازدواج کند و با تکیه به همسرش به سوی خوشبختی رؤیایی برود. سرانجام روزنه امید به اتاق کوچکش تابید و مادرش خبر داد که برایش خواستگاری پیدا شده است.روز خواستگاری کاوه کت و شلوار دودی رنگ پوشیده بود و دسته گلی بزرگ در دست داشت. ترنج هم در دلش حسابی خوشحال بود، اما سعی می‌کرد خودداری کند و به روی خودش نیاورد. بعد ازتشریفات مقدماتی قرار شد عروس و داماد با هم گفت‌و‌گو کنند. در آن لحظات ذهن ترنج درگیر این سؤال بود که؛ «از میان این همه دختر چرا مرا انتخاب کرده‌اند؟» برای همین تصمیم گرفت در همان جلسه اول به شوهر آینده‌اش بگوید که صرع دارد و با خودش فکر کرد اگر واقعاً کاوه او را بخواهد می‌ماند. همین طور هم شد و کاوه در میان جمع گفت: «تو دختر رؤیاهای من هستی و…».

دوره نامزدی زوج جوان به یک ماه نکشید تا اینکه با مهریه ۱۱۰ سکه‌ای پای سفره عقد نشستند و قرار شد سال آینده زندگی مشترکشان را آغاز کنند. کاوه در شرکت نصب تابلوهای تبلیغاتی کار می‌کرد و ناچار بود شب‌ها هم کارکند. ترنج هم شکایتی نداشت اما از او قول گرفته بود تا کم کم زمان کارش را تا شروع زندگی مشترک‌شان تغییردهد. با این حال خیلی زود با خبر شد که کاوه اعتیاد دارد و در میان وسائلش سرنگ نگهداری می‌کند. وقتی هم به او اعتراض کرد، کاوه گفت:«من برای شب بیداری ناچارم مواد مخدر مصرف کنم، درست مثل تو که برای غش نکردن دارو مصرف می‌کنی!»در آن لحظات ترنج باشنیدن این حرف احساس کرد دلش شکسته و باوری در ذهنش خرد شده است. اما اهمیتی نداد و سعی کرد با عشق و علاقه، همسرش را به ترک مصرف مواد تشویق کند. چند ماه بعد هم فهمید که کاوه کارت پایان خدمت ندارد و در حالی که برای جمع‌آوری مدارک معافیت از سربازی این طرف و آنطرف می‌رفت، راز بزرگی بر ترنج آشکار شد. چراکه خیلی اتفاقی فهمید کاوه به ویروس اچ ‌ای وی آلوده است و این موضوع را از او پنهان کرده است. هر چند این موضوع را انکار می‌کرد و به ترنج می‌گفت که برای فرار از خدمت سربازی مدارک جعلی بیماری ایدز را فراهم کرده است اما عروس جوان برای کشف حقیقت تلاش کرد تا اینکه خبرهولناکی که بشدت ازآن وحشت داشت رسید و فهمید که خودش هم به ویروس اچ‌آی وی آلوده شده است.

زوج جوان در خانه پدری کاوه اتاقی گرفته بودند و آنها در تدارک تهیه خانه مستقلی برای خود بودند که ترنج برای نخستین بار برگه آزمایش خون خودش را گرفت و دید رویش مهر خورده است؛ مثبت. او همانجا روی صندلی آزمایشگاه دچار تشنج شد و وقتی چشم باز کرد خودش را روی تخت درمانگاه دید. او به خانه پدری‌اش برگشت و تا یک هفته لب به غذا نزد. دنیا در نگاه او تیره و تار شده بود و تصور می‌کرد همه درها به رویش بسته شده‌اند تا آنکه به خاطر گریه‌های مادرش راضی شد کمی غذا بخورد. دو هفته هم جواب کسی را نداد.

سرانجام یک روز صبح بلند شد و نزد مشاوری که قرار بود او را درباره مبارزه با بیماری ایدز راهنمایی کند رفت. پزشکان هم به او اطلاع دادند که بیماری هنوز در مرحله ابتدایی است و حتی می‌تواند با دارو درمانی آن را متوقف کند. سه ماه باید دارو مصرف می‌کرد تا شانس خود را برای به دست آوردن سلامتی دوباره امتحان کند. اما در این مدت از کاوه خبری نشد و ترنج هم تصمیم گرفت به‌دلیل پنهانکاری در ابتلا به بیماری لاعلاج از دادگاه درخواست طلاق کند.آن روز که ترنج با مادرش به دادگاه آمده بودند، معلوم شد که احضاریه به دست کاوه نرسیده و انگار او خانه پدری‌اش راهم ترک کرده است. با این حال قاضی به منشی دادگاه دستور داد وقت رسیدگی دیگری را برای ترنج و همسرش در نظر بگیرند. بعد هم از ترنج خواست به خانه برگردد، اما درست چند لحظه قبل از خروج ترنج، مادرش در را باز کرد و رو به قاضی گفت:«واقعاً چرا آزمایش ایدز قبل از ازدواج را اجباری نمی‌کنند؟ حالا من باید چه کار کنم؟» و دختر جوان او را دلداری داد و گفت؛ «غصه نخور مادرجان! همه چیز درست می‌شود…».

برچسب ها: ،


منبع: فرادید

کشته شدن ۳ نفر به دلیل برخورد با مین در غرب ایران

ساعتی پیش متاسفانه در اثر برخورد با مین ضد تانک باقیمانده از جنگ تحمیلی در مهران ۳ نفر جان باختند.

به گزارش خبرگزاری صدا و سیما؛ عصر امروز دو زن و یک مرد در حادثه انفجار مین درمنطقکشته شدن ۳ نفر بر اثر انفجار مین در مهرانه عملیاتی قلاویزان شهرستان مرزی مهران جان خود را از دست دادند.

مین منفجر شده مین ضدتانک بوده و هر سه نفر در لحظه انفجار در دم بر اثر شدت جراحات کشته شدند.

بر اساس گزارش خبرنگار خبرگزاری صدا و سیما در مهران این حادثه در منطقه پاکسازی شده اتفاق افتاده است.

این سه نفر اهل شهرستان مهران بوده اند.


منبع: عصرایران

۴ کشته در تصادف جاده زنجان – قزوین

سخنگوی سازمان اورژانس کشور از کشته و زخمی شدن ۵ نفر در تصادفی در بزرگراه زنجان خبر داد.

مجتبی خالدی در گفت‌وگو با ایلنا درباره جزییات این حادثه گفت: ساعت ۱۶:۴۲ یک‌دستگاه خودروی ۲۰۶ با یک‌دستگاه اتوبوس در اتوبان زنجان- قزوین(لاین‌جنوبی)، نرسیده به عوارضی ۳ با هم برخورد می‌کنند.

او با بیان اینکه ۲ دستگاه آمبولانس به محل اعزام شده، ادامه داد: بر اثر این حادثه ۴ نفر کشته و یک‌نفر مصدوم شد که به بیمارستان اعزام شد.


منبع: عصرایران

قتل پسر در شکنجه گاه پدر

پرونده قتل فجیع پسر سه ساله اهل شهرستان گنبد کاووس که در شکنجه گاه پدرمعتادش کشته شد، به صورت ویژه در دستور رسیدگی قضایی قرار گرفت.روز چهارشنبه گذشته ساکنان روستای «زابل آباد» در تماس با اورژانس اجتماعی از شکنجه‌های کودکی به نام «محمد» در همسایگی‌شان خبر دادند.

پرونده قتل فجیع پسر سه ساله اهل شهرستان گنبد کاووس که در شکنجه گاه پدرمعتادش کشته شد، به صورت ویژه در دستور رسیدگی قضایی قرار گرفت.روز چهارشنبه گذشته ساکنان روستای «زابل آباد» در تماس با اورژانس اجتماعی از شکنجه‌های کودکی به نام «محمد» در همسایگی‌شان خبر دادند.

بدین‌ترتیب تیمی از اورژانس اجتماعی راهی خانه مورد نظر شدند. ولی از آنجا که خانه مرد معتاد مجهز به دوربین مداربسته بود، او با مشاهده آنها در را باز نکرد.به همین خاطر مددکاران مجبور به گرفتن حکم قضایی برای ورود به خانه شدند. در حالی که تلاش برای دریافت این حکم ادامه داشت، مأموران اورژانس اجتماعی از اعزام کودکی ۳ ساله به بیمارستان گنبد کاووس باخبرشدند.

آنها پس از حضور در بیمارستان دریافتند کودک آزار دیده نیمه جان همان کودک اهل روستای زابل آباد است. این کودک که به‌دلیل شدت جراحت‌ها در کما به سر می‌برد، با وجود تلاش‌های تیم درمانی، سرانجام روز جمعه روی تخت بیمارستان تسلیم مرگ شد و پدر معتادش به اتهام کودک آزاری و قتل بازداشت شد.

رسیدگی فوق‌العاده به پرونده «محمد»

هادی هاشمیان- رئیس کل دادگستری استان گلستان- دیروز گفت: پدرقربانی جنایت بازداشت شده و پرونده‌ او به اتهام قتل و وارد کردن صدمه بدنی در دادسرای عمومی و انقلاب گنبدکاووس در حال رسیدگی ویژه است. به گفته وی بررسی‌ها نشان داده، متهم معتاد بوده و در زمینه خرید و فروش مواد مخدر نیز فعالیت داشته است.

این جنایتکار در بازجویی‌های مقدماتی اعتراف کرده طی یک هفته‌ گذشته بار‌ها، پسر خردسالش را به خاطر شیطنت وبازیگوشی مورد ضرب و شتم قرار داده و انگشتانش را با سیگار سوزانده است. مادر این کودک نیز دو سال قبل و به دلیل مشکلات شدید خانوادگی از شوهرش طلاق گرفته و پس از آن محمد با پدرش زندگی می‌کرد. وی افزود: این پسربچه، هنگام تحویل به بیمارستان در کما بود و آثار سوختگی با سیگار و کبودی نیز روی پا و بدن‌اش دیده شده است.ضمن اینکه متأسفانه بر اثر شدت جراحات، پس از سه روز کما جان خود را از دست داده است.

کودک سه ساله با کابل کتک خورده بود

محمدرضا فشایی، رئیس اداره بهزیستی گنبدکاووس نیز دراین باره گفت: روز چهارشنبه در پی تماس مسئولان بیمارستان شهید طالقانی با مرکز اورژانس اجتماعی مبنی بر حضور یک کودک آسیب دیده در بیمارستان، بلافاصله همکاران ما به این بیمارستان اعزام شدند و با مشاهده آثار کبودی دور چشم کودک و جراحات شدید بدنی او موضوع را به پلیس گزارش کردند. بررسی‌های مقدماتی نشان می‌داد پسر خردسال با ضربات کابل به سرش خیلی شدید آسیب دیده است. اما با وجود تلاش پزشکان وپرستاران، پسرک تاب این همه شکنجه وجراحت را نیاورد و سرانجام در بیمارستان جان باخت.

منبع: روزنامه ایران

برچسب ها: ، ،


منبع: فرادید

کشف جسد قربانی جنایت مخوف در اعماق چاه‎

پسرجوانی که درپی اختلاف‌های شخصی، دوستش را به محلی خلوت کشانده و با شلیک گلوله، او را به قتل رسانده و جسدش را درچاهی انداخته بود، پس ازدستگیری، جزئیات قتل رافاش کرد و کارآگاهان را به محل جنایت برد. تحقیقات پلیسی درباره این پرونده به‌ دنبال اعلام گزارش ناپدید شدن پسر ۲۷ ساله از سوی خانواده‌اش در دستور کار مأموران پلس شهرستان بهشهر-استان مازندران – قرارگرفت. در این شکایت اعضای خانواده سید علی حسینی از اهالی و ساکنان منطقه «شهید آباد» اعلام کرده بودند که علی چند روز قبل از خانه خارج و به طور مرموزی ناپدید شده است. آنها گفتند دراین چند روز با تمام بستگان و آشنایان‌شان تماس گرفته اما هیچ‌کس ازاوخبر نداشت.

پسرجوانی که درپی اختلاف‌های شخصی، دوستش را به محلی خلوت کشانده و با شلیک گلوله، او را به قتل رسانده و جسدش را درچاهی انداخته بود، پس ازدستگیری، جزئیات قتل رافاش کرد و کارآگاهان را به محل جنایت برد. تحقیقات پلیسی درباره این پرونده به‌ دنبال اعلام گزارش ناپدید شدن پسر ۲۷ ساله از سوی خانواده‌اش در دستور کار مأموران پلس شهرستان بهشهر-استان مازندران – قرارگرفت. در این شکایت اعضای خانواده سید علی حسینی از اهالی و ساکنان منطقه «شهید آباد» اعلام کرده بودند که علی چند روز قبل از خانه خارج و به طور مرموزی ناپدید شده است. آنها گفتند دراین چند روز با تمام بستگان و آشنایان‌شان تماس گرفته اما هیچ‌کس ازاوخبر نداشت.

بنابراین به دستور بازپرس شعبه اول دادسرای عمومی و انقلاب بهشهر، تیمی از مأموران آگاهی این شهرستان تلاش برای به‌دست آوردن ردی از جوان ناپدید شده را آغاز کردند.آنها در نخستین گام‌ها و در یکی از شاخه‌های عملیاتی، به بررسی روابط دوستانه او پرداختند تا اینکه به یکی از آنها مظنون شده و او را به‌صورت نامحسوس تحت مراقبت قرار دادند. در ادامه تحقیقات تخصصی نامحسوس  اطلاعاتی به‌دست آوردند که نشان می‌داد به احتمال قوی پسرجوان در ماجرای ناپدید شدن سید علی دخالت داشته است.

به این ترتیب احمد با دستوربازپرس، از سوی پلیس بازداشت شد، اما او با اظهار بی‌گناهی تلاش کرد مسیر تحقیقات را تغییردهد که  در ادامه و در جریان بازجویی‌های فنی، پلیسی، وقتی با دلایل و مستندات غیر قابل انکارکارآگاهان روبه‌رو شد به ناچار اعتراف کرد و پرده از راز جنایت هولناک برداشت.

وی در اعتراف‌های تکان دهنده‌اش گفت: روز حادثه دوستم را به بهانه‌ای به مکان خلوتی کشانده و پس ازمشاجره بر سر اختلافی که داشتیم با هم جرو بحث کردیم، اما ناگهان عصبانی شده و لوله اسلحه شکاری‌ام را به طرفش نشانه رفتم و قبل از اینکه فرصت عکس العملی داشته باشد ماشه را چکاندم که چند لحظه بعد هم جان سپرد.

وی در ادامه محل رهایی جسد را به مأموران نشان داد و گفت: بعد از اینکه اطمینان پیدا کردم او کشته شده است برای اینکه رازم فاش نشود جسدش را به داخل چاهی انداختم. پس از این اعتراف‌ها تیم جنایی راهی محل واقعه شده و جسد را از چاه بیرون کشیدند.سپس به دستور بازپرس پرونده جسد برای تعیین علت و زمان وقوع قتل به پزشکی قانونی انتقال یافت.  عامل جنایت هم‌اکنون  بازداشت شده  و با صدور قرار قانونی تا انجام تحقیقات تکمیلی بازداشت است.

منبع: روزنامه ایران

برچسب ها: ، ،


منبع: فرادید

قتل ۳ عضو یک خانواده در گچساران با اسلحه

فرمانده انتظامی کهگیلویه و بویراحمد از قتل پدر و دوبرادر توسط یک جوان در گچساران خبر داد.

سردار مهدی انصاری در گفت‌وگو با ایسنا افزود: شب گذشته جوانی گچسارانی بدلیل نامعلوم با سوار کردن ۲ برادر معلول و پدر ۸۴ ساله خود در خودرو، آنها به بیرون از شهر انتقال داد.

وی بیان کرد: پدر را با اسلحه کمری در منطقه گناوه لری گچساران به قتل رسانده و سپس ۲ برادر معلول خود را به منطقه لیشتر در محدوده آبشاری کشته و در آب انداخته است.

فرمانده انتظامی کهگیلویه و بویراحمد اضافه کرد: این جوان قاتل پس از قتل پدر و دو برادر معلولش خود را به نیروی انتظامی معرفی کرد.


منبع: عصرایران

دستگیری مرد عروسک به دست با ۲۵۰ سرقت درتهران (+‌عکس)

سارق جوانی که با به آغوش گرفتن یک عروسک پاندا اقدام به سرقت از بیش از ۲۵۰ خودرو در محدوده دریاچه خلیج فارس کرده بود، دستگیر شد.

به گزارش ایسنا، از مدتی قبل شماری از ساکنان اطراف دریاچه شهدای خلیج‌فارس و همچنین برخی از افرادی که برای تفریح به این منطقه آمده بودند با مراجعه به کلانتری ۱۸۱ عوارضی از سرقت محتویات و لوازم داخل خودرویشان خبر داده و خواستار رسیدگی به این موضوع شدند که بلافاصله تیمی از مأموران کلانتری رسیدگی به موضوع را در دستورکار خود قرار داد.

تحقیقات برای شناسایی عامل یا عاملان این سرقت ادامه داشت، تا اینکه سرانجام مردی جوان به هویت معلوم به عنوان عامل این سرقت‌ها از سوی ماموران شناسایی و در نخستین روز از هفته جاری دستگیر و به کلانتری منتقل شد.

این فرد در کلانتری تحت بازجویی قرارگرفته و معترف شد که از حدود سه ماه پیش تاکنون اقدام به سرقت از بیش از ۲۵۰ دستگاه خودروی سواری در محدوده اطراف دریاچه شهدای خلیج‌فارس و پارکینگ‌های آن کرده است.

در ادامه تحقیقات پلیس عروسک یک خرس پاندا در کنار متهم توجه ماموران را به خود جلب کرد که با بررسی آن مشخص شد متهم هنگام سرقت این خرس را در آغوش گرفته و شاه کلیدها و لوازم خود برای باز کردن در خودروهای مختلف را درون شکم این عروسک جاساز کرده است.

در ادامه برای این متهم پرونده‌ای تشکیل شده و او برای کشف دیگر جرائم احتمالی به پلیس آگاهی تهران بزرگ تحویل داده شد.


منبع: عصرایران

زنی که می گفت شوهرش در میدان جنگ با داعش است، قاتل او از آب درآمد

خراسان نوشت: دوازدهم بهمن سال ۱۳۹۲ بود که زن میان سالی ماجرای گم شدن همسر ۴۶ ساله اش را فاش کرد.

«م» که خود را وکیل دادگستری معرفی می کرد با مراجعه به اداره جنایی پلیس آگاهی خراسان رضوی گفت: همسرم ساعت ۱۶:۳۰ هشتم بهمن (چهار روز قبل) به قصد عزیمت به یکی از شهرهای جنوبی خراسان رضوی از منزل خارج شد و دیگر اطلاعی از سرنوشت او ندارم! در پی اعلام این گزارش، پرونده در «دایره فقدانی ها» رسیدگی شد و بدین ترتیب استعلام از مراکز قانونی مانند زندان، بهزیستی، پزشکی قانونی، مراکز درمانی و … درحالی آغاز شد که تحقیقات میدانی غیرمحسوس کارآگاهان در اطراف محل زندگی مرد ۴۶ ساله، حکایت از وجود اختلافاتی بین او و برادران همسرش داشت.

حمله نقابداران

با این سرنخ، بررسی کارآگاهان ماجرای هولناکی را افشا کرد. تحقیقات نشان می داد یک ماه قبل و در تاریخ ۹۲٫۱۰٫۴ ، «پ» (مرد ۴۶ ساله) از بجنورد به مشهد بازگشت. ساعت حدود ۲۱:۳۰ بود که «پ» برای بازکردن در پارکینگ از خودرو پیاده شد در همین حال سه مرد نقابدار به وی حمله کردند و او را با ضربات چاقو هدف گرفتند. در حالی که مرد مجروح یکی از نقابداران مسلح به سلاح سرد را شناخته بود، در مرکز درمانی بستری شد و از ضاربان شکایت کرد. اما او فقط ۲۴ ساعت روی حرف خود ماند و بعد از آن با دست نوشته ای ادعای خود را پس گرفت و نوشت که در تشخیص ضاربان اشتباه کرده است! همین دست نوشته توسط همسر فقدانی که در امور وکالت فعالیت دارد ضمیمه پرونده شد، این درحالی بود که مرد مجروح، طی روزهای بعد از این ماجرا، با تهدیدهای ناشناسی مواجه شد که اگر شکایتی مطرح کند این بار او را می کشند!

پیگیری پرونده در دایره قتل

با مشخص شدن ماجرای تهدیدهای مرگبار که هفت بار از تلفن های عمومی شهری گرفته شده بود، این پرونده رنگ جنایی به خود گرفت و موضوع گم شدن مرد ۴۶ ساله وارد مرحله جدیدی شد بنابراین، پرونده مذکور به دایره قتل اداره جنایی پلیس آگاهی خراسان رضوی ارجاع شد و کارآگاهان به تجزیه و تحلیل های کارشناسی پرداختند.

فرضیه قتل قوت گرفت

با مطرح شدن ماجرای حمله نقابداران به مرد ۴۶ ساله، تحقیقات گسترده کارآگاهان با صدور دستوراتی از سوی قاضی ویژه قتل عمد در زمان وقوع حادثه، ادامه یافت و آن ها دو تن از برادران همسر مرد گم شده را احضار کردند اما هیچ سرنخ مستندی به دست نیامد! این گونه بود که مقام قضایی دستور آزادی بلاقید دو فرد مظنون را صادر کرد ولی کارآگاهان با تجزیه و تحلیل های اطلاعاتی و بررسی سرنخ های موجود، باز هم به نتیجه ای می رسیدند که نشان از قتل مرد ۴۶ ساله داشت.

مشاهده شدن مرد گم شده در کشورهای دیگر

درحالی که پلیس همچنان به تحقیقات خود درباره گم شدن مرد ۴۶ ساله ادامه می داد هر از چند گاهی، گزارش های همسر «پ» روند تحقیقاتی این پرونده را به سوی دیگری می کشاند. «م» که مدام پیگیر پرونده بود گاهی با دادن اطلاعاتی به کارآگاهان مدعی می شد که همسرش با شماره ناشناس از کشور پاکستان تماس گرفته است! گاهی ادعا می کرد با شماره ناشناسی از کشور سوئد تماس داشت! در برخی موارد نیز از مشاهده شدن همسرش در قم خبر می داد یا مدعی می شد که همسرش را در کشور سوریه و در حال جنگ با داعش دیده اند! و … گزارش اختصاصی خراسان حاکی است: بررسی هرکدام از ادعاهای این زن، موجب طولانی تر شدن رسیدگی به پرونده می شد و در نهایت نیز استعلامات مختلف از مراکز گوناگون قانونی، هیچ نتیجه ای دربرنداشت. با این وجود هنوز هم پیگیری پنهانی و غیرمحسوس سرنخ های اصلی پرونده به برادران همسر مرد ۴۶ ساله می رسید و نقش آن ها را در این ماجرا پررنگ‌تر می کرد.

ماجرای کارت ملی

بررسی های شبانه روزی با نظارت مستقیم رئیس پلیس آگاهی به عمق محتویات پنهان پرونده کشیده شد تا این که سرنخ های اختلاف خانوادگی، پای دو برادرزن و همسر مرد گم شده را به میان کشید. در همین زمان قاضی ویژه قتل عمد با صدور دستوری قاطع، از کارآگاهان خواست دو برادرزن مرد ۴۶ ساله را بازداشت کنند. در اثنای تحقیقات و بازجویی های گسترده، راز شش سیم کارت مخفی افشا شد که همه آن ها به نام فردی ناشناس بود. ادامه تحقیقات که گاهی به جلسات بامدادی با حضور قاضی شعبه ۲۱۱ دادسرای عمومی و انقلاب و رئیس پلیس آگاهی خراسان رضوی کشیده می شد نشان می داد که ردپای مردی به نام «س» در این ماجرا وجود دارد.

بعد از انجام تحقیقات گسترده «س» شناسایی شد و گفت: اواخر سال ۹۱ در بولوار وکیل آباد با راننده یک دستگاه پژو که خود را مامور آگاهی معرفی می کرد، تصادف کردم و چون خسارت آینه بغل بسیار جزئی بود او کارت ملی مرا گرفت تا خسارتش را پرداخت کنم! اما دیگر به تماس هایم پاسخ نداد. گزارش خراسان حاکی است کارآگاهان که دیگر به سرنخ های مهمی رسیده بودند با صدور دستوراتی از سوی قاضی میرزایی، راننده پژو را به آگاهی احضار کردند و بدین ترتیب مشخص شد که «ق» (راننده پژو) با استفاده از کارت ملی «س» چند سیم کارت تلفن همراه دریافت کرده است.

اعترافات هولناک

با افشای ماجرای سیم کارت های پنهانی و به کارگیری شیوه های تخصصی و فنی در پلیس آگاهی پرده از ماجرای ارتباط «ق» با همسر مرد گم شده برداشته شد و این گونه احتمال جنایت قوت گرفت. بنابراین گزارش پس از انجام یک سری تحقیقات گسترده فنی که با نظارت رئیس آگاهی و راهنمایی های مداوم مقام قضایی همراه بود، بالاخره راز این پرونده جنایی به گور مخوفی در گورستان جاده قدیم قوچان کشیده شد. اعترافات برادر زن «پ» حاکی از آن بود که آن ها به دلیل اختلافات خانوادگی نقشه قتل «پ» را با همدستی خواهرشان و همکاری «ق» کشیده اند. «ق» در بازجویی ها مدعی شد فقط ارتباط کاری با همسر مرد ۴۶ ساله داشته و برای او پرونده های وکالتی جور می کرده است اما در نهایت همسر «پ» نیز راز جنایت را فاش کرد و گفت: روز حادثه وقتی دخترانم را به مدرسه بردم به منزلم بازگشتم و قرص سمی خطرناکی را داخل یک لیوان شربت حل کردم و آن را به همسرم دادم. او بلافاصله بعد از خوردن شربت جان باخت و سپس با هماهنگی قبلی «ق» و یکی از برادرانم برای انتقال جسد آمدند.

راز گور سیمانی!

گزارش خراسان حاکی است: تحقیقات پلیس و مقام قضایی نشان داد که متهمان جسد مرد ۴۶ ساله را داخل پتو پیچیده و در زیر تخت داخل حیاط پنهان کرده اند و شب هنگام با خودروی «ق» به گورستانی در یکی از روستاهای اطراف جاده قوچان انتقال داده اند. سپس در تاریکی شب، جسد را دفن کرده و روی آن گالن بزرگ اسید را ریخته اند تا اثری از جسد باقی نماند و روی گور را سیمان کردند. گزارش خراسان حاکی است با اعترافات متهمان، دستور نبش قبر از سوی قاضی میرزایی صادر شد و بدین ترتیب بقایای جسد مرد ۴۶ ساله برای انجام معاینات در حالی به پزشکی قانونی انتقال یافت که بررسی ها برای کشف زوایای پنهان این پرونده جنایی همچنان ادامه دارد.


منبع: عصرایران

جان باختن ۳ تبعه افغانستان در جاده اصفهان

سه تبعه افغانستان بر اثر واژگونی یک دستگاه خودرو سواری پژو ۴۰۵ در جاده اصفهان – میمه جان خود را از دست دادند.

به گزارش ایرنا، در این حادثه عصر یکشنبه اتفاق افتاد همچنین ۱۰ نفر از سرنشینان این خودرو که تبعه افغانستان هستند، مصدوم و به بیمارستان گلدیس شاهین شهر منتقل شدند.

این خودرو از مبدا شیراز به مقصد تهران و درحال حمل ١٣ سرنشین از اتباع غیر مجاز بود که در ۲۰ کیلومتری میمه دچار سانحه شد.
به گزارش پلیس، راننده این خودرو پس از واژگونی متواری شده و علت حادثه در دست بررسی است.

پیش از این نیز ۲۹ مهر امسال بر اثر واژگونی یک دستگاه خودرو سواری سمند حامل اتباع کشور افغانستان در جاده نایین- اردستان، سه تبعه افغانستان کشته و ۹ نفر دیگر مصدوم شدند.


منبع: عصرایران

پدری دختر خود را با طناب کشت

پدری در شیراز دختر جوان خود را با طناب به قتل رساند.

به گزارش مهر، معاون اجتماعی فرماندهی انتظامی استان فارس گفت: صبح روز پنجشنبه نهم آذرماه، ماموران کلانتری قصردشت از وقوع یک فقره قتل در آپارتمان های چوگان مطلع شده و خود را به محل حادثه رساندند.

سرهنگ کاووس محمدی ادامه داد: دربررسی وتحقیقات اولیه به عمل آمده پدر به قتل دخترش اعتراف کرد که دراین میان علت وانگیزه قتل رااختلافات خانوادگی اعلام کرده است و تحقیقات تکمیلی باهماهنگی مقام قضایی ادامه دارد.

وی گفت: مقتول۱۸ ساله ودیپلم بوده و بنابه اظهارمتهم به وسیله طناب به قتل رسیده است.متهم بلافاصله دستگیر وبادستورمرجع قضایی روانه زندان شد.

سرهنگ محمدی در پایان گفت :به والدین توصیه می شود تا مشکلات خانوادگی خود رابامشاورین و ومتخصصین روانشناس درمیان بگذارندو نظارت بیشتری برفرزندان خود داشته باشند.


منبع: عصرایران

۱۲ هزار سکه ضامن خوشبختی عروس نشد

 دختر و پسر جوانی که با ۱۲ هزار سکه طلا به عنوان مهریه عروس پای سفره عقد نشسته بودند، در دوازدهمین سال زندگی مشترک به بن بست رسیدند و بعد از چهارسال کشمکش سرانجام توافق کردند راهشان را از هم جدا کنند و طلاق بگیرند.

12 هزار سکه ضامن خوشبختی عروس نشد

 زن و شوهر جوان که برای رسیدگی پرونده «طلاق توافقی» به شعبه ۲۶۴ آمده بودند، «نگار» و «بهرام» نام داشتند. زن ۳۵ ساله و مرد ۳۸ ساله بود که لباس‌های مد روز، اما ارزان قیمتی بر تن داشتند. اما آنچه قاضی «غلامحسن گل آور» را به تعجب وا می‌داشت رقم مهریه سنگین زن جوان بود. برای همین به محض آنکه وارد دادگاه شدند، نام آنها را از روی پرونده خواند و گفت: «عددی که روی عقدنامه شماست، به عنوان مهریه رقم عجیب و غریبی است. چطور شد که به این رقم رسیدید؟»

مرد جوان روی صندلی جا به جا شد و جواب داد: «راستش من برای تضمین خوشبختی به مهریه سنگین اعتقادی ندارم و دوست داشتم مهریه همسرم ۱۲ شاخه گل رز باشد. اما محضردار تأکید کرد که باید رقم ریالی یا مالی مشخص برای مهریه تعیین کنیم. من هم پیشنهاد دادم ۱۲ سکه بهار آزادی باشد. اما این خانم و خانواده‌اش اصرار داشتند که مهریه باید هزار سکه باشد و همانجا میان خانواده من و خانواده نگار بحث و گلایه پیش آمد. من هم برای آنکه روز اول زندگی مان تلخی پیش نیاید لج بازی کردم و گفتم ۱۲ هزار سکه بنویسند. البته همانجا با صدای بلند گفتم؛ اگر همسرم یک روز بخواهد مهریه‌اش را بگیرد حتی یک سکه هم نمی‌دهم…‍» قاضی نگاهش را روبه زن برگرداند و گفت: «همسرتان درست می‌گوید؟»

نگار جواب داد: «بله. این تنها وعده‌ای بوده که واقعاً عملی کرده است. البته من هیچ وقت مهریه‌ام را درخواست نکرده بودم، اما حالا که قرار است جدا شویم حق و حقوقم را باید بدهد. در تمام آن ۱۲ سالی که با هم زندگی کرده‌ایم، یک سکه هم از او نگرفته‌ام که هیچ، حتی یک بار هم به من طلا و جواهر هدیه نداده…»

بهرام حرف همسرش را قطع کرد و گفت: «داشتم و نخریدم؟ تو برای طلا و جواهر زن من شده بودی؟ ۱۰ سال خوب و خوش زندگی کرده‌ای، حالا یادت افتاده برایت کادو نگرفته‌ام؟» قاضی زوج جوان را به آرامش دعوت کرد و از آنها پرسید: «حالا چه اتفاقی افتاده که بعد از ۱۲ سال می‌خواهید طلاق بگیرید؟»

این بار زن پیش افتاد و گفت: « تازه دیپلم گرفته بودم. خانواده‌ام فشار می‌آوردند که وارد دانشگاه شوم، اما وقتی می‌دیدم تحصیلکرده‌ها بیکار هستند، مصمم بودم به جای درس خواندن برای خودم یک شرکت راه بیندازم و جوان‌های فامیل را دور هم جمع کنم. تا اینکه با بهرام آشنا شدم. او هم از بلند پروازی من خوشش می‌آمد و تشویقم می‌کرد. می‌خواست دانشگاه را رها کند تا با هم آن شرکت را راه‌اندازی کنیم. اما وقتی پیشنهاد ازدواج داد، شرط کردم باید مدرک تحصیلی‌اش را بگیرد. اما راستش دلم نمی‌خواست زود ازدواج کنم. 

می‌خواستم به نقشه‌ام برای تأسیس شرکت برسم. با این حال بهرام واحدهای بیشتری انتخاب کرد، یک سال بعد فارغ‌التحصیل شد و به سرعت خانواده‌اش را برای خواستگاری فرستاد. مشکل اول ما از همان شب خواستگاری شروع شد چون خانواده من موافق این ازدواج نبودند و دوست داشتند آدم پولدار و خانواده‌ای شمال شهری به خواستگاری‌ام بیاید. من هم به بهانه موافقت نکردن خانواده‌ام از ازدواج شانه خالی کردم.»

قاضی گفت: «به نظرمی رسد که رضایت دادید. آن هم با مهریه‌ای سنگین…؟» نگار ادامه داد: «با آنکه کار درست و حسابی نداشت، آنقدر به خواستگاری‌ام آمد و واسطه فرستاد تا راضی شدم. در آن چند ماه هر چه می‌گفتم قبول می‌کرد. وعده‌های بزرگ می‌داد و توی گوشم می‌خواند که ما خوشبخت‌ترین زوج فامیل می‌شویم. بالاخره خانواده‌ام را راضی کردم. اما پدر و مادرم می‌گفتند این پسر اهل کار کردن نیست و تو را به دردسر می‌اندازد ولی اگر مهریه سنگین را قبول کند ما حرفی نداریم و بهرام هم گفت درباره تعیین مهریه سنگین حرفی به خانواده‌ام نزنید تا روز عقد، خودم امضا می‌کنم.»

هنوز حرف‌های زن جوان تمام نشده بود که بهرام حرفش را برید و گفت: «من عاشق نگار بودم. به خاطر اینکه مهریه ۱۲ هزار سکه‌ای را امضا کرده بودم، پدر و مادرم طردم کردند و هیچ پولی نداشتم که زندگی‌ام را شروع کنم. از استخدام اداری هم خبری نبود. با این حال در رستوران‌ها و پیتزا فروشی‌ها کارگری کردم و حتی دو سال در حجره فرش فروشی مشغول پادویی شدم تا راه و رسم تجارت را یاد بگیرم. اما سرمایه‌ای نداشتم و دوباره به رستوران برگشتم و در این مدت وضعم بهتر شد. من بچه‌ها را خیلی دوست دارم. اما همسرم راضی به بچه دار شدن نیست. این اواخر دائماً در حال بگو مگو بودیم و هر چه می‌شد می‌گفت مهریه‌ام را اجرا می‌گذارم و روزگارت را سیاه می‌کنم. من هم به خانه پدرم برگشتم و قول دادم زنم را طلاق می‌دهم.»

نگار بلند شد و گفت: «آقای قاضی این مرد فقط به حرف می‌گوید دوستم دارد، اما هیچ تلاشی برای بهتر شدن زندگی و پیدا کردن یک کار دائمی نمی‌کند. هر جا برود سه ماه نشده اخراجش می‌کنند. پس از آن مدتی در خانه می‌ماند و فقط نقشه می‌کشد، بعد دوباره قول می‌دهد جدی باشد و به سر کار می‌رود، اما باز هم چند ماه بیشتر دوام نمی‌آورد. هر کاری را انجام نمی‌دهد و می‌گوید من تحصیلکرده‌ام و در ‌شأن من نیست.

نه بیمه درست و حسابی دارد و نه درآمد خوب. از وقتی وارد زندگی مشترک با این مرد شدم به کلی طرح و برنامه راه‌اندازی شرکت رؤیایی‌ام به هم ریخت و هیچ یک از خانواده‌ها حمایتی نکردند تا اینکه سال دهم ازدواجمان قهر کرد و به خانه پدرش رفت. در این مدت حتی یک ریال هم خرجی نداده. از آن روز تا به حال پرونده‌های متعددی علیه هم در دادگاه‌های خانواده درست کردیم تا به این نتیجه رسیدیم که بهتر است به طور توافقی از هم جدا شویم. خصوصاً بچه‌ای هم نداریم.»

قاضی گل آور نگاهی به پرونده آنها انداخت و گفت: «دخترم، درباره نفقه و اجرت المثل ایام زندگی مشترک و مهریه چه تصمیمی گرفتید؟»زن جوان سر جایش نشست و جواب داد: «من فقط ۵۰۰ سکه از مهریه‌ام را می‌خواهم. بقیه را به همراه نفقه و اجرت المثل می‌بخشم.»

قاضی از مرد جوان پرسید: «آیا توانایی پرداخت همین مقدار مهریه را دارید؟»بهرام جواب داد: «فعلاً بیکار هستم و فقط می‌توانم ابتدا ۵ سکه بدهم و هر دو ماه هم یک سکه بپردازم.»قاضی سعی کرد زوج جوان را از طلاق منصرف کند اما آنها اصرار داشتند که به آخر خط رسیده‌اند. بنابراین زن و شوهر را به واحد مشاوره فرستاد و تأکید کرد تا دریافت نظر مشاوران درباره مهریه به یک توافق مناسب برسند.

منبع: روزنامه ایران


منبع: فرادید

دام کلاهبرداران برای فروشندگان اینترنتی

دو مرد شیاد که با شناسایی اجناس فروشی گرانقیمت در سایت‌های مجازی پای معامله می‌رفتند و به جای پول، پیامک جعلی رسید بانک را به فروشنده می‌دادند، دستگیر شدند. چندی پیش زن جوانی در تهران با مراجعه به پلیس از سرقت عجیب تابلو فرش نفیس خود خبر داد.

دو مرد شیاد که با شناسایی اجناس فروشی گرانقیمت در سایت‌های مجازی پای معامله می‌رفتند و به جای پول، پیامک جعلی رسید بانک را به فروشنده می‌دادند، دستگیر شدند. چندی پیش زن جوانی در تهران با مراجعه به پلیس از سرقت عجیب تابلو فرش نفیس خود خبر داد.

او به مأموران گفت: مدتی قبل این تابلو فرش را با قیمت ۲۰ میلیون تومان در سایت دیوار برای فروش گذاشته بودم که مرد جوانی با من تماس گرفت و برای بازدید از آن و معامله قرار گذاشتیم. همه چیز به نظر عادی بود اما مرد جوان به بهانه اینکه عابربانکش را نیاورده و پول را با تلفن بانک پرداخت می‌کند، با نشان دادن پیامک واریز پول، تابلو فرش را تحویل گرفت و رفت. اما ساعتی بعد وقتی حسابم را چک کردم متوجه شدم پولی برایم واریز نشده و پیامک جعلی بوده است.

سرنخ طلایی

همزمان با آغاز تحقیقات در این پرونده، مأموران گشت پلیس در محدوده پونک به موتور پارک شده‌ای ظنین شده و با بررسی پلاک آن متوجه سرقتی بودن آن شدند. ساعاتی بعد سارق موتور که از حضور مأموران خبر نداشت، سراغ موتور آمد و سپس به پاتوق معتادان در مجتمعی مسکونی در همان خیابان وارد شد.

مأموران همزمان با دستگیری او چندین کارت خودرو کشف کردند که صاحبخانه مدعی بود چند معتاد برای گرفتن مواد آنها را گرو گذاشته‌اند. با به‌دست آمدن این مدارک تحقیقات برای دستگیری سارقان معتاد به دستور میروکیلی دادیار شعبه چهارم دادسرای ویژه سرقت پایتخت، آغاز و با اطلاعاتی که مرد موادفروش در اختیار پلیس گذاشت سه سارق خودرو شناسایی و دستگیر شدند.

۱۵۷ سیمکارت برای یک نفر

همزمان با دستگیری سه سارق، راز پرونده کلاهبرداری‌های خریداران سایت‌های فروش مجازی نیز فاش شد. کارآگاهان اداره چهاردهم پلیس پایتخت دریافتند در این پرونده یکی از سارقان به نام «مجتبی» با همدستی دوستش با هویت «محمد جواد» با بیش از ۱۵۰ سیمکارت فروشندگان کالاهای فروشی در سایت‌های اینترنتی را پای معامله کشانده و با پیامک جعلی رسید بانک به جای پول، اجناس گرانقیمت را تحویل گرفته و متواری می‌شدند. 

با حل شدن معمای این پرونده کلاهبرداری، دادیار شعبه چهارم دادسرای ویژه سرقت خواستار چاپ عکس‌های بدون پوشش متهمان شد. مالباختگان می‌توانند برای طرح شکایت به اداره چهاردهم پلیس آگاهی پایتخت یا شعبه چهار دادسرای ویژه سرقت مراجعه کنند.

منبع: روزنامه ایران

برچسب ها: ، ،


منبع: فرادید