«سونات پاییزی» بانوی سوئدی در تهران
هفته نامه چلچراغ – الهه حاجی زاده، سید مهدی احمدپناه: کارگردانش می گوید که این نمایش تنها یک مواجهه با فیلم «سونات پاییزی» برگمان است، اما نام اثر و عوامل آن به اندازه دیدن فیلمش وسوسه انگیز است.
وقتی از نمایش «سونات پاییزی» حرف می زنیم که نوشته برگمان بزرگ است و گلچهره سجادیه گزیده کار و بهاره رهنما در آن بازی می کنند و جلال تهرانی با وسواس همیشگی اش آن را کارگردانی کرده، داستانی که درباره یک مادر و دختر موزیسین است که لحظات در کنار هم بودنشان و تنش جاری بر صحنه ها، مانند یک قطعه موسیقی ما را با خود همراه می کند. آن چه خواهیدخواند، گفت و گویی است با جلال تهران و بهاره رهنما، کارگردان و بازیگر نمایش «سونات پاییزی»، برای آشنایی بیشتر با ویژگی های این مواجهه.

وقتی از نمایش جلال تهرانی صحبت می کنیم، یکی از ویژگی های بارزی که خیلی سریع از ذهن می گذرد، شیوه بیانی خاصی است که بازیگرانش از آن استفاده می کنند. از چه زمانی و با چه رویکردی به این شیوه علاقه مند شدید؟
به عنوان بازیگر، این شیوه چه چالش ها و جذابیت هایی برای شما داشت؟
شما جایی گفتید نقشی که در نمایش «سونات پاییزی» بازی می کنید، سخت ترین تجربه بازی برای شما تا به حال بوده است. واقعا این طور است؟
کارکردن با گلچهره سجادیه چطور بود؟
آیا شخصیت واقعی شما به شارلوت نزدیک تر نیست؟ با توجه به این که خودتان هم یک سلبریتی هستید و هم یک دختر دارید؟
بهاره رهنما: اعتراف می کنم اگر قرار بود واقع گرایی را در نظر بگیریم، جدا از تفاوت سنی من و شارلوت، فکر می کنم نزدیکی بین من و شارلوت بود، اما برای من جالب است که دکتر تهرانی در دورترین حالت ممکن از من به عنوان بازیگر استفاده کرده است و…

ما در این نمایش شاهد هستیم که خیلی از عناصری که می توانست در این نمایش وجود داشته باشد، از صحنه حذف شده اند. با چه نگاه و رویکردی به این سادگی در نمایش رسیدید؟
اگر این عناصر از صحنه حذف نمی شدند، کار شما به عنوان بازیگر ساده تر نبود؟
یکی از نقاط قوت این نمایش، استفاده از لباس تمرین در حین اجراست که باعث می شود فاصله نمایش با فیلم آن، در ذهن بیننده حفظ شود. آیا از ابتدا و در متن اولیه، این رویکرد را نسبت به طراحی لباس داشتید؟
جلال تهرانی: اجرا در این پروژه مرحله ای از تمرین است. در این مرحله بسیاری از طراحی ها از جمله طراحی لباس در اوایل شکل گیری خود هستند.
در این نمایش می بینیم که شخصیت های دیگری که در فیلم حضور دارند، از نمایشنامه حذف شده اند، فکر می کنید حضور آن ها در روند مواجهه شخصیت ها با کنش متن موثر نبوده؟
جلال تهرانی: ویکتور به عنوان راوی و هلنا به عنوان عنصر فضاساز یا دل غشه آور، به ترتیب، وجوه قصه گو و ملودراماتیک این تئاتر را تقویت می کردند. وجود آن ها می توانست برای طیف وسیعی از مخاطبان تولید هیجان و جذابیت احساسی و عاطفی هم بکند. من چند سالی هست که دیگر به اقناع عواطف طیف وسیع فکر نمی کنم.
روابط در فیلم «سونات پاییزی» و به طبع آن، در نمایش شما بیشتر مبتنی بر گذشته است. از سوی دیگر شما نیز این نمایش را در گذشته نوشته بودید و امروز دوباره با آن مواجه شده اید. به طور کلی گذشته تا چه اندازه در زندگی امروز شما دخیل است؟
جلال تهرانی: هیچ اندازه، گذشته اهمیتی ندارد. ضمنا این متن را برگمان نوشته است. من فقط آن را برای صحنه تنظیم کرده ام.

اگر امروز این امکان برای شما به وجود بیاید، چه بخشی از گذشته خود را تغییر خواهدداد؟
جلال تهرانی: این سوال خیلی کلی است. من فقط در زمینه تئاتر به آن پاسخ می دهم: اگر همه چیز همان طور باشد که بوده است، من هم هیچ بخش آن را تغییر نخواهم داد.
در این نمایش دو شخصیت زن به ظاهر به هم علاقه مندند، ولی در باطن فاصله زیادی با یکدیگر دارند. این چنین روابطی را تا چه اندازه در جامعه امروز و بین نسل امروز مشاهده می کنید؟
جلال تهرانی: من این فاصله را نه تنها میان نسل های متوالی، بلکه میان اعضای یک نسل هم عمیقا می کنم.
بهاره رهنما: خیلی زیاد فاصله بین نسل ها در همه جهان خیلی بیشتر شده است و با گذشته خیلی فرق کرده. شاید یکی از دلایل تغییر روابط در فضاهای مجازی و… باشد. والد و فرزند همیشه رابطه جزر و مدی دارند و لحظات مختلفی در زندگی آدم ها وجود دارد و هر کس این نما را می بیند، یا بار فکری خودش و روابطش با خانواده خودش رو به رو می شود.

مشکل درک نسل های مختلف از یکدیگر یکی دیگر از پیرنگ های این نمایش است. شما خودتان با نسل قبل از خود درباره چه مسائلی اختلاف داشتید، یا آن ها را درک نمی کردید؟
جلال تهرانی: درک نسل کذشته به نظر بعید می رسد. من از نسلی هستم که نسل گذشته را بی حرف و حدیث هضم می کردند.
آیا با نسل بعد از خود هم این، مسائل را دارید؟ مثلا یا فرزندان؟
جلال تهرانی: سعی می کنم انتظاری نداشته باشم.
خیلی از افراد مانند شخصیت شارلوت در «سونات پاییزی» که در زندگی حرفه ای شان موفق هستند، در زندگی خانوادگی با مسائلی مواجه می شوند که شاید افراد عادی تر کمتر با آن رودررو باشند و در خیلی از موارد نمی توانند از پس حل کردن آن مسائل بربیایند. فکر می کنید این افراد، چرا قدرتی را که در مواجهه با کار دارند، در رویدادهای خانوادگی ندارند؟
جلال تهرانی: افرادی مانند شارلوت فرزندانشان را عمیق تر بار می آورند، با توقعاتی عمیق تر. و گاهی حتی لوس تر. مشکلات خانوادگی در همه اصناف وجود دارد. شارلوت و دخترش بلدند که درباره آن حرف بزنند. می توانند خود را و رابطه خود را عمیق تر بررسی کنند. شاید اغلب دیگران چنین توانی ندارند.

بهاره رهنما: نمی توان گفت این قدرت در آن ها وجود ندارد. انسان های عادی هم گاهی نمی توانند بین زندگی شخصی و کاری موازنه و تعادل برقرار کنند. در کل به نظرم هر تصمیمی در دنیا، چیزهایی به انسان می دهد و چیزهایی را از او می گرد. به هر حال بحث تمرکز کردن است که در دنیا می گویند کسانی که خیلی در کارشان موفق هستند، با شغلشان ازدواج کرده اند و اولویت آن ها شغل آن ها شده است و انسان های خیلی زبده و برتر در هنر و علم اصولا انسان های تنهایی بوده اند و نمی توانند اطرافیانشان را برای مدت طولانی کنار خودشان نگه دارند، به این دلیل که وقتی کار یک انسان جهانی و شاخص می شود، انرژی و وقت فرد را می گیرد، اما به هر حال استثنا هم وجود دارد و به انرژی افراد هم بستگی دارد.
منبع: برترینها