اهمیت تخصص در مدیریت شهری
امیر آریازند- روزنامه بهار:
پرداختن به موضوع شهر و مدیریت شهری در ماهها و روزهای نزدیک به انتخابات شورای شهر، عادتی مقبول میان اقشار جامعه و اصحاب رسانه شده است، غافل از اینکه به گفته سهراب سپهری «شهر من گم شده است» . تهران شهری قابل زیست نیست. سالها است از ظرفیت زیستمحیطی خود فراتر رفته و به شهری بیماری زا تبدیل شده است. شهرتهران جایی برای سالمندان، کودکان، معلولان و اقشار آسیبپذیر نیست. تهران جایی برای پیاده و دوچرخه ندارد. پیادگان بهدلیل نبود پیادهروها ناچار به عبور از لابهلای خودروها هستند (و بهعنوان راهحل به زیر گذرها فرستاده میشوند) و درختان هرروز برای تجاریسازی قطع میشوند. باغها وپارکها فروخته میشوند و این چنارستان خوش آب و هوا درحسرت یک نفس خوش است.
وقوع حوادثی ناشی از قهر طبیعت چون بارندگی و جاری شدن سیل در تونلها یا وزش طوفانهای شدید و افتادن درختان و فجایع ناشی از اهمال کاری انسانی از فرونشست زمین تا آتش سوزی پلاسکو موید این مطلب است که ارکان مدیریت شهری در تهران از عدم کفایت رنج میبرند. تاکنون گاهی الطاف الهی و گاهی قهرمانی مردمان شریف این سرزمین کاستیهای مدیریت و متخصصان شهری و مدیران بحران را جبران کردهاند. از این رو اهمیت تخصصگرایی در مدیریت شهری و اولویتبندی تخصصهای مرتبط با شهر و شهروندان، آگاهی رسانی صحیح به شهروندان در ارتباط با تخصصهای مرتبط با شهر، جلوگیری از آفت تبلیغات غیرتخصصی و پوپولیسم در شعارهای انتخاباتی رخ مینماید.
چرا که وقوع فجایعی چون فرو ریختن ساختمان پلاسکو با فاصله زمانی کم با انتخابات شوراهای شهر موجب شده است تا این مسائل از حافظه کوتاهمدت مردم پاک نشود و سؤالات زیادی درباره خیل عظیم کاندیداهای شورای شهر که برای عضویت در شورا هجوم آوردهاند مطرح شود. امروزه نقدهای متعددی درباره حضور غیرمتخصصان در رسانهها و شبکههای اجتماعی مطرح شده است. سؤال این است که آیا داشتن تخصصهایی در زمینههای شهرسازی، معماری و مانند آن میتوانند تضمین کننده ایفای وظیفه درست آنها باشند؟ آیا صرف داشتن مدرکهای مرتبط یا حتی کار در حرفه برای حفاظت از منافع شهروندان در شورا کافی است؟
پر واضح است که تخصص هایی از قبیل علوم برنامه ریزی، مدیریت، مالی و حسابداری، حقوق، مدیریت فرهنگی، محیط زیست، شهرسازی، معماری، عمران و فناوری اطلاعات از تخصصهای اصلی درگیر در بحث شناخت شهر و مدیریت شهری هستند. اما همانطور که ذکر آن رفت، دید صرف تخصصی واحد در اعضای شورای شهر مورد نقد است و برای ارتفاع گرفتن دیدگاههای صلب صاحبین هر یک از تخصص ها، نیاز است که با تاکید بر تخصصهای میان رشته ای؛ جامع الاطراف بودن مجموعه اعضای شورا را در زمینههای علمی یاد شده تضمین کرد. همچنان که درگذشته تاریخی کشور که بزرگان علمی نظیر بوعلی سینا، شیخ بهایی و … که عالمانی جامع الاطراف بودند در قامت شهریاری نیز معتمد و مورد وثوق مردمان زمانه خود بوده و در مناسبات اجرایی و آبادانی دیار خود تاثیرگذار بودند. همچنین علاوه بر توانمندیهای جامع علمی، ظرفیتهای برگرفته از تجارب اجرایی برای اعضای شورا ضروری بوده و برخورداری از تعهد و اخلاق حرفهای در اعضای شورا با تاکید بر توجه و تعمق در ایدهها و نوآوریها و قابلیت در تحقیق و بررسی نظام مند نیز لازم است.
از طرفی با توجه به ماهیت تخصصی و کمتر سیاسی شورای شهر، داشتن بینش سیاسی و در کنار آن تخصص، لازمه ایفای نقش هدایت، کنترل و نظارت است و از این منظر نهاد شورا با نهادهایی نظیر مجلس که ماهیت سیاسی تخصصی دارند متمایز میباشد. ماهیت شورا فی مابین نخبهگرایی محض متعلق به دنیای کهن و عامگرایی پوپولیستی که از آفات دنیای مدرن است در حرکت است و بر این اساس اعضای شورا را نه به جهت نخبگی تخصصی محض و به واسطه اتصال به قدرت سیاسی بلکه به اعتبار برخورداری از دانش شهر موجه میشمارند. از این دیدگاه عضو شورای شهر بایستی از ویژگیهای ذیل برخوردار باشد: دانش بومی از شهر، دانش تخصصی مرتبط با شهر، توان ایفای نقش کنترل و نظارت. توفیق در ایفای نقش کنترل و نظارت منوط به برخورداری عضو شورا از قدرت تخصصی و کاریزمای علمی است و فقدان برخورداری از قدرت یا جایگزینی آن با قدرت اداری به عنوان عامل عدم موفقیت اعضای شورا در ایفای نقش کنترل و نظارت برشمرده میشود.
منبع: بهارنیوز