چرا حضور جهانگیری اصولگرایان را مستأصل کرد
امید پورعزیز- روزنامه بهار:
شوک حضور جهانگیری و درخشش غیرقابل پیش بینی او در جریان مناظره اول بهقدری برای اصولگرایان سنگین و غیرقابل باور بوده است که تقریبا تمامی تمرکز آنها را به هم ریخته و ابتکار عملشان را به محاق برده است. اما سوال اصلی این است که مگر جهانگیری کیست؟ چه ویژگیهای شخصیتی دارد؟ و او چه مزیتی دارد که مقابله با او را برای اصولگرایان از روحانی متمایز میکند؟
شخصیت هایی همچون حسن روحانی، ناطق نوری و این اواخر علی لاریجانی و علی مطهری افرادی هستند که زمانی منتسب به اصولگرایان بوده و به مرور از آنها منشعب شدهاند و طیف های نوپایی همچون اعتدالیون را شکل داده اند. لذا انتقاد از افرادی که زمانی از خودیها محسوب میشدند بهمراتب راحتتر و کم هزینهتر است. ولی اسحاق جهانگیری که از اعضای ارشد حزب کارگزاران است همواره در تقسیمبندیهای سیاسی به طیف اصلاح طلب هر چند اصلاح طلب معتدل، منتسب بوده است و به راحتی نمیتوان او را به بهانههایی همچون تغییر رویه سیاسی مؤاخذه کرد. حداقل تقابل مستقیم با افرادی همچون جهانگیری در شرایط سیاسی فعلی هزینههای گزافتری برای اصولگرایان خواهد داشت. از طرفی جهانگیری به واسطه سابقه کاری و سیاسیاش نقاط حساسیت برانگیز و غیر شفاف چندانی ندارد و این موضوع شانس جوسازیهای سیاسی بر علیه او را کاهش میدهد.
همچنین او به لحاظ سلسله مراتبی و طی کردن مدارجترقی بصورت سالم از رانت ویژه ایی برخوردار نبوده و عملا سیاهنمایی نسبت به شخصیت او بسیار سخت میباشد. همچنین تجربه بالای او و تخصص نسبتا قابل توجه این شخص زمینههای لازم برای بهانه جویی از او را تا حد زیادی کاهش میدهد اما یکی از مهمترین بارزههای شخصیتی منحصر بهفرد جهانگیری این است که او مورد وثوق عموم چهرههای سیاسی از جمله آیت الله هاشمی رفسنجانی، سید محمد خاتمی، حسن روحانی و حتی تا حدودی آیت الله خامنه ای نیز میباشد.
لذا عملا به راحتی نمیتوان او را دستاویز هجمههای سیاسی ناجوانمردانه قرار داد. در واقع جهانگیری این روزها به کابوس تمامعیار اصولگرایان بدل شده است. از طرفی او بهشدت شخصیت قابل اعتمادی دارد و تقریبا هیچ نگرانی از بابت عدم وفای به عهد او با اصلاحطلبان و بالاخص با حسن روحانی وجود ندارد. شاید اصولگرایان همانگونه که بهراحتی و با جسارت تمام از علی لاریجانی عبور کرده و او را آماج حملات خود قرار دادند، گمان میکردند که در این دوره نیز بهشیوه پیشرفتهتری بتوانند از عهدهی روحانی برآمده و در حد توان او را تخریب نمایند. ولی حضور هوشمندانه و با صلابت جهانگیری همه تصورات آنان را به باد داد.
در واقع با حضور جهانگیری عملا سردرگمی توأم با عصبیتی در جبهه اصولگرا بیداد میکند و تقریبا تا این لحظه هیچ استراتژی مشخصی برای مقابله با آن ندارند. البته رئیسی سعی میکند در این اوضاع نابسامان تا حدودی از اصولگرایان فاصله گرفته و حداقل در ظاهر از خودش شخصیت مستقل و منزهی به جامعه ارائه کند. ولی چون زمان باقیمانده تا انتخابات نسبتا قابل توجه است مسلما طی روزهای آتی پردهها دریده میشود و حتی برای مردم در دورافتادهترین مناطق ایران نیز عیان میشود که او از هر اصولگرای دیگری اصولگراتر است و اتفاقا لشگر اصولگرا با تمام قوا پشت سر او سنگر گرفتهاند هرچند سعی میکنند با استتار لازم چندان دستشان را رو نکنند. البته قالیباف که بیشتر نماینده طیف جوانتر و جاه طلبتر اصولگرایان است، عملا از حمایت ژنرالهای اصولگرا بی بهره است ولی او نیز میکوشد با رد گم کردن و عرضه شخصیت نوینی از خودش به احمدی نژادی دیگر بدل شود.
البته او شاید بتواند تا حدی در این استراتژی خویش موفق عمل کند ولی دو عامل اصلی شانس او را بهشدت کاهش میدهد. اولین تجربه تلخ و حافظهی تاریخی مردم از فجایع هشت ساله احمدی نژاد، و دیگری افزایش فرآینده ضریب نفوذ فضای مجازی در جامعه در این دوره و خنثی شدن بسیاری از شگردهایی که از انحصار رسانهای حاصل میشد. لذا با توجه به تمامی موارد ذکر شده، از آنجا که امید و آرزوی اصولگرایان براساس تخریب بیامان و حتی غیراخلاقی و بدون انصاف روحانی و نه داشتههای خودشان برنامه ریزی شده بود، با آمدن جهانگیری عملا رنگ میبازد و حتی چه بسا بهواسطه عصبیت ناشی از برهم خوردن رویاهایشان، شرایط غیر قابل پیش بینی و احتمالا پرهزینه ایی را نیز به مملکت تحمیل کنند. که در این صورت میبایست مسئولیت و تبعات ناشی از به مخاطره انداختن منافع ملی را به دوش کشیده و در پیشگاه تاریخ و ملت ایران پاسخگو باشند. در واقع عبرت گرفتن از تاریخ و مرور تجربه تلخ احمدی نژاد مؤید این است ماه هیچگاه پشت ابر نمیماند و بمرور حقایق بر همگان روشن میشود.
منبع: بهارنیوز