سرانجام معجزه هزاره سوم
روزنامه بهار
پس از پنج روز پر تب و تاب که مملو از شنیدههای تایید شده و تایید نشده بود در نهایت سی دقیقه مانده به آغاز آدینه اسامی افرادی که از سد شورای نگهبان عبور کردهاند به شکل علنی اعلام شد. حسن روحانی، اسحاق جهانگیری، محمد باقر قالیباف، ابراهیم رییسی، مصطفی میرسلیم و مصطفی هاشمی طبا شش نامزدی هستند که از نگاه و با سلیقه دوازده عضو شورای نگهبان در این دوره از انتخابات واجد شرایط مندرج در قانون اساسی شناخته شده اند.
در چند سال اخیر اعلام اسامی تایید صلاحیت شدهها همواره با یک غافلگیری همراه بوده است. در انتخابات۹۲ در پیش چشمان حیرت زده مردم یکی از بنیانگذاران جمهوری اسلامی و همراه و یار نزدیک رهبر انقلاب۵۷ و همچنین «رفیق دیرین» رهبریِ امروزِ نظام بی صلاحیت تشخیص داده شد. در دوره اخیر انتخابات خبرگان نیز سید حسن خمینی به بهانه عدم احراز اجتهاد رد صلاحیت شد و این در حالی بود که بسیاری از مراجع و علمای قم از جمله حضرات آیات جوادی آملی، وحید خراسانی، محفوظی، مرحوم موسوی اردبیلی و… اجتهاد خمینیِ جوان را تایید کرده بودند.
و در این انتخابات هم «معجزه اصولگرایان» از گردونه رقابت حذف شد. در ادامه از علل چنین شکل تصمیمگیریهایی که باعث شگفتی ناظران و مردم میشود خواهیم گفت اما پیش از آن خوب است یک بار دیگر نسبت جریان اصولگرا که در ساختار قدرت نیز نقش آفرینی پر رنگی دارد را با بی صلاحیتِ امروز و معجزه دیروز به یاد بیاوریم. همین چند سال پیش بود که برخی از اعضای ارشد همین نهادی که امروز به رد صلاحیت رئیسجمهور سابق رسیده است نه تنها مهر تایید بر صلاحیت او زد بلکه بر خلاف نص صریح ماده هفتاد و سه قانون انتخابات ریاست جمهوری به شکل علنی از او حمایت کرد. مدت زمان زیادی از خطبههای نماز جمعهای که مردم را تشویق به رای به احمدینژاد میکرد نگذشته است و امروز همان خطیبان بر بی صلاحیتی او تاکید میکنند.
احمدینژاد تغییر کرده است یا تصمیمگیران شناخت کافی را برای تشخیص به موقع عدم صلاحیت این شخص را نداشته اند؟ مگر میتوان حمایتهای بیچون و چرا و اغراق گونه افرادی چون مصباح یزدی را از رئیس دولتهای نهم و دهم به دست فراموشی سپرد؟ آیا افرادی که امروز به چنین نتیجهای درباره احمدینژاد رسیدهاند شهامت عذرخواهی از حمایتهای گذشته خود را دارند؟
بسیاری پس از اعلام رد صلاحیت رئیسجمهور سابق و حذف احمدینژاد از رقابت های۹۶ به یاد گفتههای رقبای او در سال۸۸ افتاده اند. چه چهره اصولگرا در آن انتخابات (محسن رضایی) و چه دو چهره اصلاح طلب رقیب احمدینژاد در سال ۸۸ هر کدام به شکلی به واسطه حضور در آن انتخابات و به بهانه نقدها و اعتراضاتشان به مشی دولت وقت مورد طعن و کنایه و اعتراض قرار گرفتند اما امروز با نگاهی دوباره و از روی بیطرفی به آن نقدها میبینیم که حتی اگر مسیر اعتراضات پس از انتخابات۸۸ را هم مسیری انحرافی و خلاف منافع ملی بدانیم آن انتقادات به عملکرد دولت در حوزههای مختلف کاملا درست بوده است و حالا میبایست جریان اصولگرا که در انتخابات ۸۴ و خصوصا ۸۸ تمام قد پشتیبان این فرد بود و خسارات بسیاری را در جنبههای گوناگون به کشور زد نسبت به عملکرد خود پاسخگو باشند.
در کمال تعجب و حیرت شاهد آن هستیم نه تنها در برابر خطای بزرگشان که خسارتهای سنگینی به کشور زده است مهر سکوت بر لب زدهاند بلکه با جمع شدن بر گرد فرد دیگری قرار است این بار احمدینژادی ثانی را بر کرسی قدرت بنشانند. تنها کافی است اندکی به اطرافیان و رئوس وعدههای داده شده از سوی برخی کاندیداها دقت شود تا انتخابات۸۴ و انتخابات۸۸ و وعدههای احمدینژاد به ذهن متبادر گردد. احمدینژاد را رجایی خواندند و با عملکردی که داشت تصویر مثبت آن شهید را در جامعه تخریب کردند به حدی که صدای نزدیکان مرحوم رجایی را نیز درآوردند و امروز فرد دیگری را بهشتی میخوانند تا با سوء استفاده از نام این شهید مظلوم چند رای به سبد رای خود بیفزایند.
به نظر میرسد که معقولتر این باشد که جریان اصولگرا پیش از حمایت از فرد جدیدی درباره حمایتهای گذشتهاش از فرد بی صلاحیت اعلام شده امروز پاسخگو باشد.اما در خصوص رویه شورای نگهبان و چرایی تصمیمات غافلگیرکننده آن؛ شاید بتوان به طور خلاصه علت اصلی چنین امری را غیر قابل سنجش بودن ملاکهایی دانست که باید توسط شورای نگهبان در نامزدهای ریاست جمهوری احراز شود. ملاکهایی از قبیل «مدیر و مدبر»، «رجل سیاسی و مذهبی» ، «دارای حسن نیت و امانت و تقوا» و «مومن و معتقد به مبانی جمهوری اسلامی ایران» از جمله ملاکهایی است که تاکنون هیچ قاعده ونظمی برای قابل سنجش شدن آن در نظر گرفته نشده است.
اگر تصمیم گیران کشور با توجه به سیاستهای کلی انتخابات، ابلاغی از سوی رهبری نظام تدبیری را برای قابل سنجش کردن چنین ویژگیهایی که شورای نگهبان موظف به احراز آنها در نامزدهای انتخاباتی است بیندیشند آنگاه میتوان با خیالی آسوده از غیر سلیقهای بودن تصمیمات اتخاذی از سوی این نهاد نسبت به رد یا تایید صلاحیتها در انتخابات سخن به میان آورد.تا هنگامی که حدود و ثغور چنین ویژگیهایی غیر قابلاندازه گیری و به اصطلاح «هر کسی از ظن خود شد یار من» باشد همچنان شاهد غافلگیریهایی از جنس رد صلاحیت رئیس وقت مجمع تشخیص مصلحت نظام، مجتهد شناخته شدهای چون سید حسن خمینی، و رییسجمهور سابق خواهیم بود.
منبع: بهارنیوز