دموکراسی، انتقاد، قدرتطلبی
مهدی دادویینژاد- روزنامه بهار:
یکی از موهبتهای دموکراسی از منظر عام کلمه، رواج شنیدن صدای مخالف یا زنده باد مخالف است، این روزها و در حالی که به روزهای نهایی انتخابات نزدیک میشویم اصولگرایان و مخالفان حسن روحانی با شدت هر چه تمامتردر حال مطرح کردن انتقادات علیه دولت مستقر میباشند، البته به کمک رسانهای که ملی نامگذاری شده و میلی و جهت دار از آنها حمایت میکند. ذات مخالفت و نقد وضع موجود موضوعی بسیار نیکو و پسندیده میباشد و اگر درست و بر پایه عدم غرض ورزی باشد باعث ممانعت از بسیاری از کجرویها میشود، چه آنکه نقدها و مخالفتها با رویههای اتخاذ شده در دوره احمدی نژاد اگر به صورت جدی و به دور از انگ پراکنی و کاسبکاری مورد توجه قرار میگرفت و حمل بر معانی مختلف نمیشد شاید منتقدین امروز روحانی نیازی به برائت جویی از او نداشتند و صد البته که این برائت جوییها یا از روی حب قدرت است و یا از زیر بار مسئولیت جانفشانی برای او شانه خالی کردن. البته که آن انتقادات که از سوی دلسوزان دوجریان عمده کشور علی الخصوص اصلاح طلبان مطرح میشد، مبتنی بر واقعیات و رفتارهای خلاف قاعده و هنجار شکن او بوده و امروز عدهای مدعی بصیرت میتوانند نابصیر بودن خود را در آینه عملکرد و رفتارهای احمدی نژاد ببینند، آنچه که آنها در آینه و در روز روشن هم ندیدند و منتقدان او در خشت خام دیدند، حمایت آمیخته با جنون عاشقانه و مجنون وار صدا و سیما در حمایت از او و هم چنین خفه کردن صدای منتقد و مخالف به بهانههای واهی، عرصه را برای تاخت و تاز او فراهم نمود وکشور را به ورطه سقوط کشانید.
امروز اما انتقاد از شخص و دولت روحانی نه به بی بصیرتی ختم میشود و نه به هر انگ و برچسب دیگری، البته موضوعی که در اغلب این انتقادات دیده میشود یک نا مفهوم گویی و کلی گویی است و ادامه یافته سبک انتقادی احمدی نژادی میباشد، به طور مثال آقای بذرپاش که نوع مدیر شدن خلقالساعه او در دوران احمدی نژاد مورد انتقادات دلسوزان بود و نمیشد این نوع رویکرد مدیر گزینی را در لفافه جوان گرایی توجیه نمود امروز فقط میگوید اوضاع بد است. قطعا فردی که انتقاد میکند باید دارای یک نظرگاه نسبت به یک موضوع باشد تا بتواند آن را نقد کرده و در عین حال باید بتواند جایگزین مناسب را برای آن معرفی کند، نوع انتقادات رقبای روحانی نشانی از حتی یک خط برنامه و آلترناتیو برای عبور از این وضعی که به تعبیر خودشان بد است، به همراه ندارد. چون در اصل موضوع مهم برایشان وضع و حال مردم و جامعه نیست، بلکه ارضای شهوت قدرت طلبی میباشد.
سوء استفاده گسترده از تمام ظرفیتهای موجود به قصد تخریب و نه نقد منصفانه و عدم ارائه یک برنامه درست و سیاه نمایی علیه وضع موجود، تمام برنامههای آنها برای رسیدن به قدرت است، مهمترین گزینه آنها برای رقابت با روحانی یعنی آقای رئیسی در اعلامیه ورود به انتخابات آیا حتی یک خط در مورد کارهایی که باید کرد به صورت کلی توضیح داده است؟ یا سردار قالیباف با آن عملکرد در حراج تهران به صورت بی ضابطه جز انتقاد و سوءاستفاده از واژه مدیریت جهادی کاری کرده است؟ حضور زاکانی و بذرپاش در لیست پنج نفره جمنا که خود یک شکست مطلق در کارنامه اصولگرایان است آیا حاوی یک پیام قدرت طلبی نیست؟ در همین دوره آقای روحانی اصلاح طلبانی که از او حمایت کردهاند هیچ گاه از انتقاد نسبت به برخی از عملکردها کوتاه نیامدهاند و حمایت از او را به معنی عدم انتقاد فرض ننمودهاند، این مسئله در مورد اصلاحطلبان آنچنان عیان بود که رسانههای تندرو و کاسبان فلاکت ایران نیز به این انتقادات استناد میکردند البته به عنوان سندی برای بی بصیرتی حامیان روحانی.
عینا برعکس کاری که اصولگرایان در حمایت از احمدی نژاد کردند و هر نوع انتقادی را با ارتقای درجه به انتقاد علیه نظام تعبیر کردند. یکی از مهمترین پیامهای دموکراسی آزادی اعلام نظر و مخالفت با رویههای غلط است که مدعیان و منتقدان امروز هشت سال به انحای مختلف در مقابل آن سد ایجاد نمودند و امروز نیز که فضا برای انتقاد آزاد است از آن سوء استفاده میکنند برای پوشاندن سوء تدبیر و عدم کارایی برای ارائه یک برنامه جامع تا مبادا مورد داوری مردم گیرند. میل سیریناپذیر قدرت طلبی همراه با شعارهای پوپولیستی و بدون در نظر گرفتن دوران سیاه احمدی نژاد ونقد منصفانه کارنامه روحانی در نهایت منجر به بی اخلاقیهای بیشتری میشود که جامعه تا مدتها باید تاوان آن را پرداخت کند.
منبع: بهارنیوز