تاثیر تحول شناختی در ازدواج موفق
به گزارش آلامتو و به نقل از سپیده دانایی؛ اگر افراد در سن جوانی به فکر ازدواج بیفتند، به این معنا است که یک تحول شناختی در آنها به وجود آمده است. بر این اساس و اگر قرار باشد یک ارزیابی روانشناسانه از فرایند ازدواج داشته باشیم و مناسب یا نامناسببودن دلایل ازدواج را مشخص کنیم، باید ببینیم تحول شناختی لازم به وجود آمده است یا نه. یافتههای روانشناسی نشان میدهد که افراد در دوران نوجوانی نگرش خاصی به دنیا و پدیدههایش دارند. نوجوانان ممکن است خیالباف باشند و آرزوهای بزرگی در سر بپرورانند. واقعبیننبودن، از خصوصیات نوجوانان است و روانشناسان وجود این ویژگی را طبیعی میدانند؛ اما اگر همین ویژگی در جوانان وجود داشتهباشد، دیگر طبیعی نیست. به عبارت دیگر، اگر تحول شناختی در افراد اتفاق نیفتاده باشد، یعنی از نظر سطح درک و شناخت با دوره نوجوانی متفاوت نباشند، شرایط ازدواج را ندارند؛ بنابراین دلیل مناسب ازدواج به وجود آمدن این تحول شناختی است، به این معنا که فرد از مرحله رویاپردازی بیرون آمده و به واقعبینی رسیده باشند.
از طرف دیگر، استقلال اقتصادی، شخصیتی، روانی و… شروط لازم برای ازدواج است. این مسائل را که بررسی کنیم، میبینیم افرادی که صرفاً بر اساس عشق و باور به این موضوع که با ازدواج تمام مشکلات مانند فشارهای خانوادگی و اجتماعی و… حل میشود، به ازدواج تن میدهند، دلایل مناسبی برای ازدواج نداشتهاند. اگر از استقلال اقتصادی حرف میزنیم، منظور این نیست که افراد مرفه باشند یا حتی توانایی اداره یک زندگی مشترک را داشته باشند. ما بیشتر به استقلالی اشاره میکنیم که ذهنی است؛ یعنی از نظر ذهنی، مستقلبودن در افراد نهادینه شده است و همین باعث میشود آنها در مواجهه با شرایط سخت ابتکار عمل و تحمل داشته باشند.
افراد قبل از ازدواج تصویر درستی از زندگی مشترک ندارند. اگر این طور باشد، وقتی در شرایط خاص قرار میگیرند، نمیتوانند بر اوضاع مسلط شوند. مراجعات به کلینیکهای روانشناسی نشان میدهد، برخی به میزانی عاشق دیگری هستند که حاضرند همه چیز را زیر پا بگذارند؛ اما هنوز یکسال از زندگی مشترکشان نگذشته، اختلافات اساسی پیدا میکنند و حتی در نمونههایی، ضربوشتم بین آنها به وجود میآید. واقعیت این است که آنها نتوانستهاند بر شرایط بعد از ازدواج کنترل پیدا کنند و شرایط پذیرش دیگری را نداشتهاند.
در جامعهٔ ما این باور وجود دارد که همه خودشان باید همه چیز را درباره زندگی مشترک بدانند؛ یعنی مشورت با روانشناسان و مشاوران انجام نمیشود. این در حالی است که اگر روانشناسان دلایلی را به عنوان دلایل نامناسب ازدواج ذکر میکنند، برای حرفشان مبنای علمی دارند. روانشناسان وقتی میخواهند شرایط فرد برای ازدواج را بسنجند، به این واقعیت اذعان دارند که ازدواج فرایند پیچیدهای دارد و دلایل درست و نادرست ازدواج در هم تنیدهاند و تشخیص آنها کار آسانی نیست. گاهی شاهد هستیم که تصمیمگیری درباره ازدواج بر اساس باورهای غلط انجام میشود. اگر قرار باشد نوعی تقسیمبندی در این زمینه ارائه دهیم، باید بگوییم برخی افراد چون آموزش ندیدهاند، صرفاً به ازدواج فکر میکنند و میگویند همه مشکلات با ازدواج حل میشود. برخی دیگر بر این باورند که عشق کافی است. یا برای مثال این باور وجود دارد که با تولد بچه مشکلات حل میشود. باید گفت ناآگاهی، پیروی از الگوهای قدیمی اشتباه و فشارهای اجتماعی ممکن است ازدواجهای نامناسبی را به وجود بیاورند و افراد اگر میخواهند زندگی زناشویی خوبی داشته باشند، باید آگاهانه انتخاب کنند و خود را از مشورت دیگران بینیاز نبینند.
The post تاثیر تحول شناختی در ازدواج موفق appeared first on آلامتو.
منبع: alamto.com