عصر قدرت‌نمایی جامعه‌ ایرانی

امان‌اللـه قرایی‌مقدمدر جامعه ما هر اتفاقی از جمله حوادث اخیر از حضور مردم در تشییع جنازه آیت‌اللـه هاشمی و پس از آن حادثه ساختمان پلاسکو می‌تواند رنگ و بوی سیاسی داشته باشد. اما بین واقعه فوت آیت‌اللـه هاشمی رفسنجانی و حادثه اسفناک ساختمان پلاسکو می‌توان یک نکته مشترک پیدا کرد. آن نکته مشترک این است که مردم از خدمتگزاران واقعی خود و کسانی که احساس کنند در راه آنها فداکاری کردند، زحمت کشیدند، عمر خود را صرف کردند و جان خود را فدا کردند تقدیر می‌کنند. آقای رفسنجانی هم بعد از اینکه مردم احساس کردند در خدمت مردم است و برای مردم دست به قلم می‌برد و حرف می‌زند به خصوص بعد از واقعه ۸۸، مورد توجه قرار گرفت. حضور چند ده هزار نفری در کنار پیکر آیت الـله رفسنجانی و تشیع‌کنندگان چندین میلیونی پیکر این خدمتگزار صدیق مردم، که خیل عظیمی از مردم از پیر و جوان، رئیس و مرئوس، خواص و عوام با هر نوع تفکر را در بر می‌گرفت به خوبی نشان داد که این مرد تا چه‌اندازه نزد مردم ارجمند است و مردم به خدمتگزار واقعی خود دلبستگی دارند. همچنین مشاهدات میدانی و دیده‌ها و شنید‌ه‌ها که از لحاظ تحقیقات اجتماعی یکی از بهترین شیوه‌های مطالعات اجتماعی است حاکی از آن بود که تا چه‌اندازه «پایگاه اجتماعی» آیت‌اللـه رفسنجانی مقبولیت تام یافته است. در مورد آتش‌نشان‌ها هم مردم دریافتند آنها جان خود را برای نجات دیگران فدا کردند و این موضوع باعث شد چنین قدردانی عظیمی را از آنها به عمل آورند. البته احساسات و عواطف بالطبع در این زمینه دخالت داشته است و جنبه‌های متفاوت همبستگی و اتحاد و یکدلی و همزبانی در این دو واقعه مهم که در ماه گذشته اتفاق افتاد را می‌توان مشاهده کرد. در هر حال در کنار قدردانی مردم از خدمتگزاران واقعی خود، جامعه در حال نشان دادن خود و قدرت‌نمایی است. جامعه اهمیت خود را از این منظر نشان می‌دهد و می‌خواهد با زبان بی‌زبانی بگوید من قدرت واقعی هستم، قدرت از آن من است و می‌توانم هر زمان که احساس کنم لازم است از کسانی که در راه خدمت به کشور کوشش می‌کنند حمایت کنم و به وسط میدان بیایم. تشییع پیکر آیت‌اللـه، هم عبرت‌آموز و هم از لحاظ اجتماعی و سیاسی، بسیار هشدار دهنده بود و به کسانی که تصور می‌کنند مردم از هیچ‌ واقعه‌‌ای خبردار نیستند و به هر چیزی که از آنها بخواهی عمل می‌کنند، نشان داد، اشتباه می‌کنند و مردم همه چیز را می‌فهمند و به رشد و بلوغ فکری رسیده‌اند و نگاهشان معنی‌دار است. مردم در چنین حوادثی می‌توانند انتقادات خود را ارائه کنند. مردم  می‌خواهند به نوعی با زبان بی‌زبانی هم که شده ولو اینکه حرفی هم نزنند و در سکوت ادامه دهند، خود را اعلام کنند. شعارهایی که درباره کم‌کاری‌ها و جهت‌گیری‌های صدا و سیما داده می‌شد از نمونه همین کنش‌های مردمی که با وجود فضای بسته کنونی اهمیت زیادی دارد. به همین دلیل است که می‌توان گفت جامعه متوجه این پویش‌های مردمی و اجتماعی است و البته در می‌یابد که این حرکت‌ها یک بعد سیاسی نیز دارد. نظام در واقعه فوت آقای هاشمی رفسنجانی احساس کرد که این موضوع و حضور چند میلیونی مردم در تشییع جنازه و شعارهایی که داده می‌شد حاوی یک پیام سیاسی است. در صورتی که شاید اگر این اتفاق سال‌های گذشته رخ می‌داد، چنین پوششی برای این حادثه صورت نمی‌گرفت. جامعه متوجه است که در حال حاضر این حرکت‌ها و پوشش‌ها به خصوص پس از فوت آقای رفسنجانی رنگ و بوی سیاسی دارد.


منبع: baharnews.ir