نگاهی به آثار و زندگی احمد محمود
مرجان یگانه پرست- روزنامه بهار: چه بسیار نویسندگانی که هنر داستان پردازی این سرزمین را شکل دادند و از افسانه ها، وقایع و یا روایتها و برداشتهای شخصی الهام گرفتند و خواه ناخواه آینهای از تبار و آیین و افکار جمعی مان را به ما بازتاباندند. نویسندگان بزرگ و کوچکی که دایره نویسندگی و نگاشتن را به قوت نوشتههایشان بزرگتر کردند و هزار این هنر را عیار بخشیدند. چه تعداد که کمتر شناخته شده اند در میان مردم کم کتاب خوان ما و احمد محمود یکی از همین نام آشناهای کم خوانده شده است. هر چند به وقت بودن او، جایزهها نثار آثارش نشد اما به تازگی جایزه ادبیای به نام او احداث و برندگانش هم اعلام شدند، که در نوع خود برای زنده نگه داشتن نویسندهای توانمند در عصری که گذشت، جای تقدیر داشت. به بهانه این جایزه ادبی و سالگرد میلاد او در این گزارش نگاهی به آثار و زندگیاش شده است.
***
نویسندهای برجسته در عصر معاصر
احمد اعطا با نام ادبی احمد محمود متولد ۴ دی ۱۳۱۰ در اهواز و متوفی به ۱۲ مهر ۱۳۸۱ در تهران نویسنده معاصر ایرانی بود. سبک نوشتاری او رئالیسم اجتماعی بود و معروفترین رمانش «همسایهها» در زمره آثار برجسته ادبیات معاصر ایران شمرده میشود. محمود در ۴ دی ۱۳۱۰ در شهر اهواز از پدر و مادری دزفولی الاصل به دنیا آمد و شاید به همین دلیل بیشتر خود را دزفولی میدانست. در برخی از آثارش چون «همسایهها» و «مدار صفر» درجه واژهها و جملاتی به گویش دزفولی به چشم میخورد و نیز شخصیت «نعمت» در داستان «غریبهها و پسرک بومی» از کتابی به همین نام نیز از یکی از اهالی دزفول به نام نعمت علائی گرفته شدهاست که حولوحوش سال ۱۳۲۳ در دزفول به دست افراد ناشناسی ترور میشود. پدر احمد محمود در سال ۱۳۵۶ که در آن زمان احمد محمود ۴۶ ساله بود فوت کرد و مادرش در سال ۱۳۷۹ دو سال قبل از درگذشت خود احمد محمود از دنیا رفت. در سال ۱۳۲۷ با عمهزادهاش ازدواج کرد و در سال ۱۳۲۹ دوره متوسطه را شبانه در دبیرستان شاهپور اهواز به پایان رساند.
تجربه زندان و مبارزات سیاسی
پس از سپری کردن دوران تحصیلات ابتدایی و متوسطه در زادگاهش، به دانشکده افسری ارتش راه یافت، اما ازجمله تعداد زیاد دانشجویان دانشکده افسری بود که پس از کودتای ۲۸ مردادماه سال ۱۳۳۲ بازداشت و سپس بخشبخش آزاد شدند؛ درحالیکه تنها ۱۳ نفر از آنان در زندان باقی ماندند. احمد اعطا، یکی از این دانشجویانی بود که توبهنامهای امضا نکرد و به همکاری با حکومت پهلوی تن نداد. به همین دلیل مدت زیادی را در زندان بهسر برد که گویا مشکل ریوی او که درنهایت به مرگش منجر شد، یادگار همان دوران بودهاست. مدتی هم در حوالی خلیج فارس، از جمله در بندر لنگه، در تبعید به سر برد والبته خودش از این دوران با عنوان: «… زمانی که گرفتار بازی سیاست شده بودم!» یاد میکرد. در سال ۱۳۳۳ نخستین داستان کوتاهش به نام «صب میشه» در مجله امید ایران منتشر شد و در سال ۱۳۳۸ توانست اولین مجموعه داستانش به نام «مول» را با سرمایه شخصی به چاپ رساند.
مرگ به دلیل یادگار دوران سیاست
درد تنگی نفس و بیماری ریوی تا آخر عمر با او همراه بود و او خود میگفت: بعد از انقلاب به اصرار خودم بازخرید شدم و خانهنشین شدم تا شاید به درد درمانناپذیری که همه عمر با من بود – و هست – سامان بدهم. دیر بود اما چاره نبود.
احمد محمود در اواخر عمر دچار بیماری تنگی نفس شد و این بیماری در سال ۱۳۸۰ یک بار او را به بیمارستان کشاند. در اول مهرماه ۱۳۸۱ بار دیگر حال او به وخامت گرایید و پس از انتقال به بیمارستان و بستری شدن، در روز جمعه ۱۲ مهر سال ۱۳۸۱ به دنبال یک دوره بیماری ریوی در بیمارستان مهراد در تهران درگذشت و در امامزاده طاهر کرج به خاک سپرده شد. آثاری که از او به جا مانده است، مول (۱۳۳۸)، دریا هنوز آرام است (۱۳۳۹)، بیهودگی (۱۳۴۰)، زائری زیر باران (۱۳۴۷)، از دلتنگی (۱۳۴۸)، پسرک بومی (۱۳۵۰)، غریبهها (۱۳۵۲)، دیدار (۱۳۶۸)، قصه آشنا (۱۳۷۰)، از مسافر تا تبخال (۱۳۷۱) و از رمانهاهم میتوان به همسایهها (۱۳۵۳) داستان یک شهر (۱۳۶۰) زمین سوخته (۱۳۶۱) مدار صفر درجه (۱۳۷۲) و درخت انجیر معابد (۱۳۷۹) برنده دوره اول جایزه هوشنگ گلشیری به عنوان بهترین رمان را نام برد. او همچنین ترجمه رمان آدم زنده اثر «ممدوحبن عاطل ابونزال» (۱۳۷۶ ( و و دو فیلمنامه ایوب بهرام و مد و مه را در کارنامه دارد.
سبک نوشتارش، نزدیک به واقعیت ملموس پیرامونش
هرقلم وهرنویسنده سبکی دارد که او را از دیگر نویسندگان جدا ومتمایز میکند. به طور مثال زبان نوشتار جلال با بزرگ علوی متفاوت است. این به چگونگی استفاده از کلمات چگونه تراش دادن کلمات باز میگردد، بعضی کلمات را به ادا کردن کلاسیک میپسندند، یکی هم به محاوره گویی در داستان علاقه دارد، بدین صورت است که یک نویسنده صاحب سبک میشود. سبک نویسندگی. چیزی که قلم او را از دیگران متمایز میکند. احمد محمود، سبک خاص خودش را داشت و نویسنده ای با قلمی رئالیستی آن هم از نوع اجتماعی بود. قلمی که بیمحابا تمام زوایای زندگی طبقه کارگری را به تصویر میکشید. سبکی که او انتخاب کرده بود، متناسب زمانهای بود که در آن زیست میکرد، جامعه گرفتار در فقری عظیم، فشار طبقاتی و نبود راه حل هایی اساسی برای برون رفت از دشواریهای حکومتی. او به واسطه نوع زیستاش و برآمده از دل همان مردم عادی گرفتار در رنج، میتوانست به خوبی قلم بزند و از واقعیاتی ملموس بنویسد که در کوچه و بازار و در زندگی آدمهای پیرامونش جاری بود.
اوج داستان نویسی احمد محمود را در رمانهای مشهور «همسایه ها» نوشته شده در سال ۱۳۵۳ و «مدار صفردرجه» منتشر شده در سال ۱۳۷۲ میتوان مشاهده کرد. در رمان «همسایه ها»، نویسنده زندگی یک جوان دهه سی(خالد) را به تصویر میکشد. یکی از شگردهای محمود در بیان تکیه کلامها و خلق دیالوگ هایی است که مخصوص آن مردم با آن زادوبوم است که هر خوانندهای رامجذوب میکند. اودر تصویر اهواز دهه سی سنگ تمام میگذارد. تب وتاب دهه سی که بوی بیست وهشت مرداد میدهد وکودتا و تفکرات رایج حزبی آن دوره مانند کمونیست و دیگراحزاب نوپا. نمی توان هیچ کدام از این دو کتاب را رمان تاریخی دانست اما گوشه چشمی هم به اتفاقات وحوادث شگرف آن دوران دارد.
رمان «همسایه ها» دریک خانه دوری سازسنتی اتفاق میافتد. خانه ای که همه جور آدم را میتوان در آن پیدا کرد.از قهوه خانه چی تا قاچاقچی سیگار. از پاسبان تا شاتر برشکسته وگاریچی ولحاف دوز.اما همه اینها مانند رنگهای لچک ترنجی یک قالی برتن داستان نقش بسته اند.هیچ کدام اضافه نیست. در «مدار صفردرجه» نیز فضا همان فضاست. همان فضای دهه سی زمانی که مملکت در تب وتاب ملی شدن نفت امتحان پس میدهد و شاید میسوزد. فضاهای خلق شده در «مدارصفر درجه» شباهت زیادی به «همسایه ها» دارد. در «مدارصفردرجه» با اینکه سال ۱۳۷۲ منتشر شده اما نویسنده تو را به کوچه پس کوچههای دهه سی میبرد و لذتی بیوصف از فضای آن زمانه را به کام مخاطب میچشاند. در این رمان هم همه جور آدم میبینی از سیاسی و حزبی گرفته تا سلمانی و مثل نوذر بیکار. قلم احمد محمود صمیمی وحرفهای بود. همان حکایت سهل و ممتنع و به گفته بسیاری کلمات را خوب میشناخت و ظرفیت و چگونگی به کار بردن آنها را میدانست. زبان آدمهای آثارش را هم خوب میشناخت زیرا در بین آنها زندگی کرده بود. بیشتر جریانهای داستانهای کتاب هایش را تجربه کرده بود از کارگری گرفته تا راننده تاکسی. او راوی جهان پیرامون و جاری روزمره بود. او هم بسان خیلی از نویسندههای هم عصر خود، نویسندهای بود که در لایههای پایین جامعه زندگی کرده و دردهای آنها را شنیده بود.
واکنش خانواده نویسنده به جایزه ادبی «احمد محمود»
فرزند احمد محمود با بیان اینکه در جریان شکلگیری جایزه «احمد محمود» بوده است، انتظار خود را از این جایزه ادبی بیان کرد.
بابک اعطا درباره حاشیههای مربوط به جایزه ادبی «احمد محمود» گفت: مدتها پیش با من تماس گرفتند و درباره برگزاری چنین جایزهای با من صحبت کردند اما من با این مسئله مشکلی نداشتم. البته قرار بر این بود که دوباره با من تماس بگیرند اما دیگر از آنها خبری نشد و تماس نگرفتند. او با تأکید بر اینکه هیچ اعتراض و مشکلی نسبت به برگزاری جایزه «احمد محمود» ندارد، گفت: تنها گله من این است که دوباره تماس نگرفتند و کار خود را انجام دادند.
پسر احمد محمود همچنین درباره انتظارات خود از جایزه «احمد محمود» بیان کرد: انتظار من این است که این جایزه در حد نام احمد محمود باشد. در جوایزی که به مجموعه داستان و یا رمان میدهند به این امر توجه داشته باشند که این جایزه نام احمد محمود را بر خود دارد و در انتخاب کتابها دقت بالایی داشته باشند. در واقع جایزه در شأن احمد محمود باشد. اعطا در ادامه تاکید کرد: اینکه جایزه ادامه داشته باشد خیلی مهم است. معمولا جایزههای اینچنینی بعد از برگزاری چند دوره متوقف میشوند. من نمیدانم چه امری باعث توقف این جایزهها میشود. ممکن است یکی از دلایل آن خود برگزارکنندگان باشند؛ بنابراین برگزارکنندگان سعی کنند اختلافهای مربوط به خودشان را حل کنند تا جایزه تداوم داشته باشد.
جایزه ادبی «احمد محمود» آثار راهیافته به مرحله دوم خود را در دو بخش رمان و مجموعه داستان معرفی کرد و همزمان با سالروز میلاد این نویسنده برندگانش را خواهد شناخت. بنا بر اعلام دبیرخانه جایزه، این کتابها با رای مستقیم ۵۰ نویسنده، منتقد و روزنامهنگار از بین ۲۵۳ رمان و ۱۲۳ مجموعه داستان منتشرشده در سال ۹۵ انتخاب شدهاند. در مرحله دوم این جایزه، از بین آثار اعلامشده، پنج رمان و پنج مجموعه داستان به عنوان نامزدهای نهایی معرفی خواهند شد.
منبع: بهارنیوز