یکباره تخریب کردن، فرهنگ ما شده

مرجان یگانه پرست- روزنامه بهار: فرهاد ورهرام به تازگی فیلم مستند «خاطرات نگاتیو» را در یازدهمین جشنواره فیلم «سینماحقیقت» دارد. «خاطرات نگاتیو» به تعطیلی لابراتوارهای فیلم و تبدیل سیستم آنالوگ به دیجیتال می‌پردازد و قرار است این فیلم در نشست پژوهشی چشم اندازهای جدید سینما از آنالوگ تا دیجیتال همراه با حضور پژوهش‎گران و سینماگران فعال در عرصه لابراتوار در موزه سینما نمایش داده شود. درباره این فیلم، تعطیلی استودیوهای قدیمی تهران و پدید آمدن فرهنگ یکباره تخریب کردن با این هنرمند گفت‌وگو کرده‌ایم که در ادامه می‌خوانید.
***
«خاطرات نگاتیو» همان طور که از اسمش برمی آید به تاریخ سینمای ایران اشاره دارد. ویژگی اصلی این فیلم چیست؟
دغدغه ساخت این فیلم مستند در طی تعطیل شدن و از رده خارج شدن دو لابراتوار قدیم تهران برایم جدی شد. دو سال پیش بود که دو لابراتوار مهم و قدیمی تهران که با آنها در ارتباط بودم، رو به تعطیلی رفتند. بر این اساس تصمیم گرفتم قبل از اینکه تاریخچه و خاطرات افرادی که سال‌ها در این زمینه و در پس زمینه فیلم‌های مهم سینمایی فعالیت کرده بودند، کاملا از دست برود؛ این فیلم را بسازم. برای ساخت این فیلم با مرکز سینمای مستند تجربی وارد مذاکره شدم و این مرکز حمایت کردند تا این فیلم ساخته شود. فیلم «خاطرات نگاتیو» ترکیبی است از مصاحبه با افرادی که در استودیو فیلمساز فعال بودند همچنین دوستانی که در استودیو بدیع کار می‌کردند. ضمن اینکه نظر کارشناسان سینمایی و فیلم‌های آرشیوی هم در این فیلم دیده می‌شود. این فیلم نشان می‌دهد که چطور به صورت ناگهانی و بدون فکر و حمایت مدیران سینمایی، دو لابراتوار مهم به طور کلی نابود می‌شوند و از دور خارج می‌شوند. خاطرات سال‌های لابراتوارداری در ایران به یکباره از بین می‌رود.
برای بسیاری از علاقه مندان سینما و سینماگران، نگاتیو و بخش‌های مربوط به آن همراه با نوستالژی است. آیا مخاطب این فیلم علاقه مندان سینما هستند؟
در ایران است که فیلم‌های نگاتیوی نوستالژی شده اند در خارج از ایران، لابراتوار و ساخت فیلم‌های آنالوگ هنوز به مانند گذشته اعتبار دارد و بسیاری از فیلم‌های هنوز به این شیوه تولید و فیلمبرداری می‌شود. این پدیده در ایران و مثل دیگر مواردی که در عمده بخش‌های اجتماعی و فرهنگی مان رخ می‌دهد و یک شبه غیب می‌شوند، اتفاق افتاده است و این روند سینمایی در حال حاضر برای ما نوستالژی شده است. در دیگر کشورها این سبک فیلمسازی هنوز و به یکباره از بین نرفته است و حتی امولسیون‌های جدید نگاتیو تولید و وارد بازار شده است اما این سبک در اینجا به یکباره از بین رفته و موجب بیکاری اجباری لابراتواردارها شده است. در طی این اتفاق کارمندانی با سی تا چهل سال تجربه در امور مختلفی چون شیمی، فیزیک، چاپ و بخش‌های متعدد نگاتیوی از کار بیکار شده اند و لابراتوارها هم مجبور به فروش وسائل شان شده اند. این در حالی است که تخصص و دانش این افراد به نسل جدید هم منتقل نمی‌شود و اثری در سینمای ما ندارد.
به یکباره خراب کردن و کنار گذاشتن داشته هایمان بخشی از فرهنگ ما شده است که بخش زیادی از آن به واسطه ورود تکنولوژی بوده و موجب تغییر مشاغل شده است. مثل اتفاقی که با طراحی اپلیکشین اسنپ رخ داد و آژانس‌های تاکسی را از دور خارج کرد. در باره طراحی ساختمان‌ها و بسیاری از موارد زندگی مان به همین شکل رفتار کرده‌ایم.
دقیقا. این فیلم مستند هم داستان همین فرهنگ اشتباه را روایت می‌کند که باعث حذف بخش مهمی از مشاغل و اسناد تاریخ سینما می‌شود. تکنولوژی تغییرات به همراه دارد اما در دیگر کشورها در طی زمان این تغییرات ایجاد می‌شود و نه به یکباره. مدیرانی که در ایران کار می‌کنند، تازه به دوران رسیده هستند و این باعث می‌شود که ارزش داشته‌های فرهنگی و اجتماعی مان از بین برود. آنهایی که تا متوجه جدید بودن و مهم بودن یک تکنولوژی و سبک می‌شوند، آن را می‌قاپند اما فرهنگ آن را نمی‌قاپند. این نوع نگاه است که فرهنگ ما را تخریب می‌کند. ایران به یک انبار تکنولوژی‌ها و سبک‌های جدید تبدیل شده است بدون اینکه به ورسیون‌ها و ویژگی‌های انواع قبلی توجهی شود. بدون اینکه به پرورش در دانشگاه‌ها و انتقال دانش اهمیت داده شود. این اتفاقات در جای جای مشاغل و سینما هم اتفاق افتاده است. هستند کسانی که مونتاژ و تدوین فیلم انجام می‌دهند و با داشتن یک لپ‌تاپ تدوینگر دیجیتالی شده اند بدون اینکه تخصص و دانشی کلاسیک داشته باشند. فراموش نکنیم که با ورود به عرصه تکنولوژی دیجیتالی حتی با گذشته سال‌ها یک استودیوی حرفه‌ای و تخصصی دیجیتالی هم نداریم. استودیویی که بتواند خدمات حرفه‌ای بدهد. متاسفانه وقتی از سینمای آنالوگ به سینمای دیجیتالی آمدیم، به صورت حرفه‌ای دیجیتال هم نشدیم. در صورتی که سینمای آنالوگ نزدیک به ۶۰ سال سابقه در ایران داشت و مجموعه دانشی وجود داشت که می‌توانست به نسل جدید منتقل شود. این افراد در دیگر کشورها به خود گذاشته نمی‌شدند. این تجربیات ارزشمند هستند و می‌توانستند در شکل گیری سینما و استودیوی دیجیتالی موثر باشند. این بی توجهی از بی سیاستی ورزات ارشاد از ابتدا بوده است که باعث شد این نوع مشاغل و لابراتوارها از رده خارج شوند. ناگفته نماند که رفتن به دنیای دیجیتال منطقی است اما نباید می‌گذاشتند آن استودیوها با آن سابقه و افراد متخصص تعطیل شوند.
در سال‌های اخیر شاهد بوده‌ایم که فیلمخانه ملی دست به مرمت فیلم‌های مهم تاریخ سینما زده است و این فعالیت‌ها نشان می‌دهد که هنوز و شاید تا سال‌های نیاز به لابراتوارها و تهیه نسخه‌های خوب نگاتیو از فیلم وجود خواهد داشت. چرا از این لابراتوارها در این راستا حمایت نشده است؟
بله فیلم‌خانه ملی با مدیریت خوب آقای خوشنویس و خانم طاهری، هویت و اعتباری نو پیدا کرده است. فیلم‌های قدیمی اسکن و مرمت شده اند. اگر این دو نفر در فیلم‌خانه ملی نبودند و درایت به خرج نمی‌دادند، همان بلایی که سر این لابراتوارها آمد، سر فیلم‌خانه ملی هم می‌آمد. درایت این دو فرد ربطی به وزارت ارشاد هم نداشته است. در فیلم مستند «خاطرات نگاتیو» اهمیت لابراتوارها و کاربرد آنها را مطرح می‌کند. این استودیوها در نهایت می‌توانستند کارگاه‌های آموزشی برای مراکز و دانشکده‌های سینمایی باشند. سینماپژوهان در خارج از کشور با این مقوله آشنا می‌شوند و مثل اینجا نیست که با یک دوربین دیجیتالی وارد عرصه فیلمسازی می‌شوند. شما چرا موزه می‌روید؟ چون موزه‌ها کلاس درس هستند و آگاهی شما را افزایش می‌دهند. ریشه‌های هنرها در موزه‌ها پیدا می‌شود و این شکل می‌توانست در این استودیوها ادامه پیدا کند. این فرهنگ تخریب کردن در کشور ما بنا شده است و تعطیلی این لابراتوارها با این نگرش که خانه‌های قاجاری و تاریخی تخریب می‌شوند، تفاوتی ندارد.
قرار است که فیلم شما در موزه سینما در نشست‌های پژوهشی بررسی شود. این اتفاق از سوی موزه سینما خوب است. این موزه چطور می‌تواند در بحث‌های تخصصی فعال تر و اثرگذارتر باشد؟
وظیفه موزه سینما تنها نگهداری اشیا نیست و اگر فقط نگهدارنده آنها باشد با انباری تفاوتی ندارد. پس لازم است در کنار آن اسناد، فیلم‌ها و فعالیت‌های تخصصی هم صورت بگیرد. موزه باید در راستای آموزش و اشاعه هنر هم فعالیت کند.
 فیلم شما در ثبت خاطرات شفاهی و تاریخی سینما موثر خواهد بود، نکته‌ای که اغلب در کشور ما و در آرشیو کردن اسناد ضعف وجود دارد؟
بله در این فیلم، روایات این افراد که در استودیوهای قدیمی تهران فعال بودند، ثبت شده است و امیدواریم این اسناد به کار سینماپژوهان بیاید.
چرا هنوز فیلم مستند، مخاطب خود را پیدا نمی‌کند؟ به نظر می‌آید اگر شرایطی در تلویزیون باشد که فیلم‌های مستند متعدد نمایش داده شوند، این فیلم‌ها مخاطبان بیشتری داشته باشند؟
به هر حال فیلم مستند در این مدیوم بیشتر دیده می‌شود ولی مدتی است که نمایش این فیلم در سینماها هم رونق گرفته است اما به شخصه شاهد بوده ام که برخی شبکه‌های ماهواره‌ای و اخیرا شبکه مستند در جذب مخاطبان به این نوع فیلم اثرگذار بوده اند و باید از آنها ممنون باشیم.
منبع: بهارنیوز