فرجام جریان «عدالتخواهی»!
مهدی نورمحمدزاده
مقدمه: به گواهی تاریخ، جریان عدالتخواهی و ظلم ستیزی از نخستین و مهمترین آرمانهای انقلاب اسلامی است که در سالهای پس از انقلاب نیز کم و بیش در صحنههای سیاسی و اجتماعی کشوررسمیت داشته و جناحهای سیاسی هم به تبع شرایط و مصالح خویش، گاه منادی و طرفدار آن بودهاند و گاه در خصوص آن سکوت کرده اند. در سالهای اخیر و با گسترش رسانههای مجازی و سطح اطلاع مردم از وقایع و نابسامانیهای جامعه، جریان و گفتمان عدالتخواهی نیز رونقی دوباره گرفته و گاه منشا برکات و آثار خیر هم شده است. در چند و چون عدالتخواهان امروز و ضعف و قوت هایشان، حرف بسیار است! اشارات ذیل هم نمونهای است از آنچه باید در موردش بیشتر اندیشید و سخن گفت!
هتل بی هتل!
ظاهرا اوایل انقلاب بوده که گروهی از دانشجویان انقلابی مقابل هتلی در شیراز تجمع میکنند و با این استدلال که وجود این هتل پرهزینه که فقط مختص ثروتمندان و مرفهین است در دوران پس از انقلاب لزومی ندارد و بلکه به نوعی منشا فساد و تبعیض است، قصد تخریب آن را میکنند. موضوع به تهران میرسد و بالاخره با وساطت برخی بزرگان، دانشجویان کوتاه میآیند و هتل سالم میماند! کم نیست نمونههای این چنینی در تاریخ انقلاب که نشان میدهد ما هنوز در تعریف عدالت و عدالتخواهی و ظلم ستیزی به اجماع منطقی، عقلانی و شرعی نرسیده ایم. هر گروه و دستهای در حد فهم و درک خود عدالت را معنا میکند و برای تحقق آن قدم بر میدارد. هم نیت آنهایی که «یارانه» و «مسکن مهر» را اجرا کردند و هم آنها که «توسعه سیاسی» و «جامعه مدنی» را مطرح نمودند، لااقل در مقام ظاهر این بوده که به تحقق عدالت کمک کنند! اما مشکل اینجاست که هنوز تعریف درست و دقیقی از عدالت در ابعاد سیاسی، اجتماعی و اقتصادی وجود ندارد، برای همین هم سالهاست که یک پای ثابت پاتوقهای روشنفکری و انقلابی، «تقدم توسعه بر عدالت» یا برعکس آن است و این بحث هنوز هم ادامه دارد!
«چپ و راست» و عدالت!؟
در کشور ما، بخش مهمی از نیرو و توان اجتماعی، رسانهای و سیاسی به تناوب در اختیار جریانات سیاسی چپ و راست بوده است. نسبت این جریانها با عدالت و عدالتخواهی چیست؟ ! مگر نه این است که هر دو این جریانها خود را مومن و مجری عدالت دانستهاند و طرف مقابل را ضد عدالت و مختلس؟ ! و مگر نه اینکه پروندههای اختلاس کلان از هر دو جریان رو شدهاند و باز هردو جریان، پرونده خودشان را سیاسی جلوه دادهاند و پرونده طرف دیگر را بی سابقه در تاریخ جهان و مسبب بی عدالتی در جامعه!؟
این عدالتخواهی سیاست زده، فایدهای که ندارد هیچ، باعث لوث شدن مفهوم عدالتخواهی و ظلم ستیزی و ناامیدی مردم از تحقق عدالت هم میشود، و افسوس که تا حدی چنین هم شده است.
متاسفانه باید اذعان کرد که به جز اقلیت پاک دستی که در هر دو جریان سیاسی وجود دارند، بدنه غالب این جریانات سیاسی، در عمل باوری به عدالت و عدالتخواهی ندارند و بیشتر به فکر تامین منافع شخصی و جناحی خود هستند! در ادارات ما، همان قدر که نماینده اصولگرا اعمال نفوذ کرده و دختر خود را با دور زدن صدها متقاضی متخصصتر و کارآمدتر مشغول به کار کرده، فرماندار اصلاح طلب هم پسر خود را! و جالب اینکه حتما تکیه کلام هر دو بزرگوار در اول سخنرانی هایشان، «عدالتخواهی و مبارزه با فقر و فساد و تبعیض» بوده و هست و خواهد بود!
مجمع الجزایر عدالت!
نگاه فعالان جامعه ما به عدالت جزیرهای است. گروهی از تبعیض و ظلمهای اقتصادی رنج میبرند و تعریفشان از عدالت، اقتصادی محض است. گروهی برای تحقق عدالت سیاسی تلاش میکنند و گروهی دیگر شعار عدالت اجتماعی و حقوق مدنی را سر میدهند. همه این مطالبات به جا و ستودنی هستند، اما این نگاههای محدود که ارتباط ارگانیک بین ساختارهای فرهنگی، اجتماعی و سیاسی را یا نمیبینند و یا میبینند و درک نمیکنند، نمیتوانند در جهت تحقق عدالت همه جانبه مفید باشند. عدالت کاریکاتوری، محکوم به زوال است و نمیتواند به شکل پایدار وجود داشته باشد.
جامعه ما همان قدر که تشنه عدالت اقتصادی است، همان قدر هم به تحقق عدالت سیاسی و مدنی نیازمند است، چرا که یک ساختار عادلانه سیاسی بهتر میتواند به تحقق عدالت اقتصادی کمک کند تا یک ساختار ناعادلانه و مبتنی بر رانت و فساد سیاسی! شاید یکی از علل مهمی که علی رغم اراده و تلاش فراوان، مانع تحقق عدالت اقتصادی (به عنوان شعار اصلی دولت) در دولتهای نهم و دهم شد، همین نگاه جزیرهای به مفهوم عدالت بود.نگاهی که مثلا در پیادهسازی «عدالت مدیریتی» ، مخصوصا در سطح استانها و شهرستانها عملکردی غیر منطقی داشت. کم نبودند کارمندان و کارشناسانی که با حداقل استعداد مدیریتی و کارآمدی یک شبه مدیرکل شدند و خودشان هم ندانستند و باز هم نمیدانند روی چه حساب و کتابی؟ !
عدالت شیشه ای؟
عدالت مولود شفافیت است. قوانین شفاف، سیاستهای شفاف، عملکرد شفاف، دادگاه شفاف و. . . تا نباشند، عدالت هم امکان وقوع پیدا نخواهد کرد. جامعهای که هنوز هم در اطلاعات و آمار اساسی آن اختلاف نظر و تاویل و تفسیر هست، چطور و با چه مبنایی میتواند دنبال تحقق عدالت باشد؟ ! قوانین ناکارآمد و تفسیر پذیر، تحلیلهای سطحی و شعاری و صاحب منصبان کم دانش و کوتاه بین موانع دیگری هستند که در مسیر تحقق عدالت قرار میگیرند. یکی از اساتید حقوق میگفت: «من که خودم استاد حقوق هستم، هنوز هم تعریف حقوقی و دقیق مفسد اقتصادی را نمیدانم!» فساد اقتصادی، رانت خواری و اخلال در نظام اقتصادی و. . . هر چند در جامعه ما فراوان است، اما هنوز هم تعریف شفاف و دقیق قانونی از آنها ارائه نشده است. حتی یادم هست که یکی از دوستان از قول یک مقام قضایی تعریف میکرد که محتویات پرونده فلانی به گونهای است که هم میتوان او را مجرم اقتصادی شناخت و شناساند و هم یک فعال اقتصادی جسور و موفق! فاصله این دو عنوان از همدیگر کم نیست! چرا باید عناوین اقتصادی در نظام حقوقی ما اینقدر باز و سیال تعریف شوند؟ ! متاسفانه عدم شفافیت و به روز بودن قوانین در حوزه مطبوعات، فضای مجازی و تجارت الکترونیک هم صادق است، که این مساله خود، از طریقی دیگر مانع تحقق عدالت و مبارزه با رانت و فساد میشود. روزنامه نگاران محافظه کار، رسانههای وابسته و ساز و کارهای سنتی اقتصادی، هرگز نمیتوانند برای تحقق عدالت و مبارزه با رویههای ناکارآمد و فسادخیز قدمی بردارند!
آرمانگرایان عدالتخواه!
در جامعه امروز ما، جوانان پاک نیت و عدالتخواهی هم هستند که فارغ از منافع شخصی در مسیر مبارزه با فساد و تبعیض گام بر میدارند، جریانهای دانشجویی و رسانهای که با کمترین ابزار و گاه با بیشترین هزینه ها، افشاگری میکنند و فریاد حمایت از مظلومان سر میدهند. اما این دوستان هم گرفتار آسیب هایی هستند که تاثیرگذاری فعالیت شان را کمرنگ میکند. برخوردهای گزینشی و گاه سطحی و همان ضعف نگاه جزیرهای به عدالت، اشکال کار آرمانگرایان است. آنها هرچند اهل چپ و راست نیستند، اما دو گانههای دیگری چون «انقلابی و بی تفاوت» ، «ولایی و غیر ولایی» ، «حزب اللهی و ضدانقلابی» و «خودی و غیرخودی» بر نظام فکری شان حاکم است که خواسته یا ناخواسته در موضع گیری شان تاثیر میگذارد. وقتی «دکتر سعید زیباکلام» ، برجام روحانی و ظریف را پنبه میکند و نسبت به فرجام آن هشدار میدهد، قند توی دل آرمانگرایان آب میشود و همه جا عکسها و صحبت هایش تیتر میشود! اما وقتی «دکتر سعید زیباکلام» ، نامهای انتقادی به رییس قوه قضا مینویسد و از عدم پاسخگویی این قوه گله میکند، خبری از عکس و متن زیبا کلام در رسانههای انقلابی و آرمانگرا نمیشود! واقعا چرا؟ !
آرمانگرایان تا وقتی گرفتار این تناقضها هستند، نمیتوانند علم عدالتخواهی را بلند کنند و گفتمان عدالتخواهی را احیا کنند. آنها همان قدر که پیگیر اخبار و دادگاه برادر رییس جمهور هستند، باید پیگیر اخبار و دادگاه رضا شهابی هم باشند! نمی شود که برای احضار یک روزنامه نگار انقلابی، فریاد «وااسلاما» سر داد و در برابر بازداشت و حبس برخی روزنامه نگاران دیگر، سکوت کرد و لال شد! اگر ما واقعا عدالتخواه و ظلم ستیز ایم، باید حواسمان به خیلی چیزها باشد، که در مرام و مسلک اسوه عدالتخواهان علی (ع)، اگر عقیل برادر به خاطر زیاده خواهی اش مواخذه میشود، منتقد گستاخ به خاطر زیاده گویی و حتی بدگویی اش محاکمه و مجازات نمیشود!
منبع: بهارنیوز