واکنشهای دلواپسانه به یک گفتگو
روزنامه بهاررییس جمهور روحانی در گفتگوی رادیو تلویزیونی اخیرش با مقایسهای بین آنچه در ابتدای راه تحویل گرفته بود تا امروز ار نرخ رشد اقتصادی بیش از شش درصد، تورم کمتر از هشت درصد، پیشی گرفتن صادرات از واردات بعد از چهار دهه، افزایش قابل ملاحظه صادرات غیر نفتی نسبت به گذشته، ایجاد هفتصد هزار شغل در سال، رفع تحریمهای اثرگذار بر معیشت مردم مانند تحریم فروش نفت سخن گفت و در کنار آن نگرانی هایش را از سیل عظیم تحصیل کردگان جویای کار که به شکل میانگین یک میلیون نفر برای هر سال هستند، سیاست بازیهای معطوف به انتخابات مخالفان دولت در موضوعاتی مانند حقوقهای نامتعارف و سخت گیریهای نابجای نهادهای خارج از دولت درباره موضوعات اجتماعی و فضای مجازی را با مردم در میان گذاشت. با نگاهی به واکنشهای جریان مخالف دولت نسبت به گفتگوی اخیر رییس جمهور میتوان تاکید آنها بر غیر واقعی بودن آمارهای اقتصادی را به عنوان یک عبارت تکرار شونده در نظر گرفت. البته این منتقدان آمارهای اقتصادی هیچگاه به این سوال پاسخ نمیدهند که اگر آمارهای رسمی اقتصادی را دروغ بدانیم میبایست چه شاخصی را به عنوان معیار سنجش عملکرد اقتصادی دولتها قرار دهیم. قاسم روانبخش که از او به عنوان شاگرد ارشد مصباح یزدی نام میبرند و از چهرههای شناخته شده «دلواپسان» است در خصوص آمارهای اقتصادی ارائه شده توسط حسن روحانی معتقد است: «آمارهای رئیسجمهور با عقل و عُرف جور نیست، بهتر بود آقای روحانی آمارهای درست به مردم بدهد. آقای روحانی دلش را به آمارهایی که اعلام میکند، خوش کرده در حالی که این آمارها برای مردم هیچ کارایی ندارد.» اظهارات روانبخش در زیر سوال بردن آمارهای رسمی کشور در حالی است که تا همین چندی پیش رییس و معاونان مرکز آمار همان افرادی بودند که رییس جمهور سابق حکم انتصابشان را امضا کرده بود و دولت روحانی تغییری در این بخش نداده است که بتوان این گونه وانمود کرد که دولت با تغییر در مرکز آمار قصد آمارسازی دارد. از سوی دیگر بخش کارشناسی مرکز آمار که وظیفه محاسبه این شاخصها را دارد مانند هر نهاد دیگری با تغییر دولتها تغییر آن چنانی نمیکند. این فعال سیاسی تندرو در ادامه با متهم کردن رییس جمهور به دروغگویی اظهار داشت: «گاهی گفتن خلاف واقع آنقدر بزرگ است که انسان تصور میکند که شاید این دروغ، درست باشد، . آقای روحانی بهتر است آمار درست بدهد نه آماری که با عقل و عرف جور در نمیآید.» دروغگو خواندن رییس جمهور توسط این اقلیت خاص که در این سه سال و نیم بارها تکرار شده ، در حالی است که رهبری نظام بارها در این باره تذکر دادهاند و چنین اتهامزنیهایی را علیه رییس جمهور متکی به آرای اکثریت مردم را زیر پا گذاشتن اخلاق، انصاف و قانون عنوان کرده اند. پرسشی که میتوان از این افراد پرسید این است که مردم ادعای ولایت مداریتان را باور کنند یا این رفتار و گفتار خلاف خواست و فرمان رهبری را؟ نکته جالب توجه این است که در خصوص آمار نرخ رشد که بر اساس محاسبات دقیقی اعلام میشود منتقدان دولت که از انصاف بیشتری برخوردارند نیز آن را دروغ و غیر واقعی نمیدانند و تنها یک اقلیت خاص که ازتریبونهای پرشماری برخوردار است بر طبل دروغگو خواندن رییس دولت و همراهانش میکوبد. به عنوان مثال حمیدرضا حاجی بابایی وزیر دولت احمدی نژاد و نماینده فعلی مجلس در خصوص نرخ رشد اعلامی از سوی رییس جمهور میگوید: «به آمارهای دولت و بانک مرکزی باید اعتماد داشت، افزایش سهم فروش نفت ایران در بازارهای جهانی و افزایش نرخ نفت در این بازار و انتقال درآمدهای ارزی نفتی به داخل کشور اثر خود را در رشد تولید ناخالص ملی از ناحیه تاثیر درآمدهای نفتی در این شاخص مهم نفتی گذاشته است.» حمید رضا فولادگر نیز به عنوان یکی دیگر از چهرههای اصولگرا که سابقهای طولانی در کمیسیونهای اقتصادی مجلس دارد درباره افزایش نرخ رشد اقتصادی معتقد است: «رشد اقتصادی ۷. ۴ دهم درصدی دروغ نیست، اما همه واقعیت هم نیست. نرخ رشد اقتصادی ۷. ۴ دهم درصدی اعلام شده توسط بانک مرکزی متاثر از افزایش قیمت نفت و افزایش حجم آن از اواخر سال قبل به دو برابر حاصل شده است که این مساله تاثیر خود را در شاخص تولید ناخالص ملی و رشد اقتصادی محاسبه شده بانک مرکزی گذاشته است. شاخص تولید ناخالص ملی براساس دو مکانیزم محاسبه میشود؛ یکی با احتساب قیمت نفت و دیگری بدون احتساب قیمت نفت که رشد اقتصادی اعلام شده توسط بانک مرکزی با احتساب افزایش درآمدهای نفتی کشور طی شش ماه گذشته محاسبه و اعلام شده است.» دیگر واکنش دلواپسانه به بخشی از صحبتهای روحانی بر میگشت که از واقعیت تحریم فروش نفت و وضعیت خطرناکی که در صورت عدم توافق برجام گریبان کشور را میگرفت سخن گفته بود. رییس جمهور بر اساس تصمیماتی که قدرتهای جهانی به شکل علنی اعلام کرده بودند در خوشبینانهترین حالت ممکن اظهار کرده بود که در صورت عدم رسیدن به توافق برجام فروش نفت به ۲۵۰ هزار بشکه در روز کاهش مییافت و چنین وضعیتی برای کشوری که متکی به درآمدهای نفتی است یک فاجعه تمام عیار است. در واکنش به این واقعیت که با نگاهی به گذرا به تصمیمات طرفهای تحریم کننده ایران در گذشته میتوان به آن رسید محمد علی خطیبی نماینده سابق ایران در اوپک اظهار کرده است: «رئیس جمهور دیشب به نکات جالبی اشاره کرد. وی گفت اگر برجام نبود صادرات نفت به ۲۵۰ هزار بشکه میرسید، درحالیکه در دولت قبل در شدیدترین فشارها صادرات نفت حدود یک میلیون بشکه بود. دولت آقای روحانی هم تا زمان لغو تحریم خرید نفت کشورمان در همان بستری که در دولت قبل ایجاد شده بود حدود یک میلیون بشکه صادر میکرد. لذا به نظرم اقای روحانی طرح خاصی در مورد مسائل حاد اقتصادی کشور نظیر رکود و بیکاری ارایه نکرد و فقط به نکات کلی اشاره کرد!» با دقت در پاسخ خطیبی به روحانی میتوان به این نتیجه رسید که اساسا این شخص آن چه روحانی گفته است را نشنیده است و با مبنا قرار دادن وضعیتی که هنوز کاهش تدریجی فروش نفت ایران آغاز نشده بود به نقد گفتههای روحانی پرداخته است. این واکنشهای دلواپسانه و مانند آن را میتوان ناشی از این نکته دانست که اقلیت خاص افراطی که ذیل جریان اصولگرا مشغول فعالیت است به خوبی دریافته که پس از کنار گذاشته شدن احمدی نژاد دیگر هیچ فرد شاخصی برای رقابت با روحانی را نخواهد داشت. بنابراین تمام همّ و غم خود را به تخریب دولت مستقر معطوف کرده است و به جای نقدهای کارشناسی دست به اتهام زنی و دروغگو خواندن رییس جمهور میزند.
منبع: baharnews.ir