فیلم «زرد»؛ اندیشهای تلخ از واقعیتهای جامعه
هفته نامه همشهری جوان – احمد رنجبر: «زرد» نه شاهکار است و نه یک فیلم ضعیف. به ساختار و محتوایش ایراد وارد است اما در مجموع نتیجه تلاش مصطفی تقی زاده به بار نشسته و با فیلمی «خوب» رو به رو هستیم. شاید داستان تلخ آن شما را اذیت کند ولی نمی توان ارجاعات فیلم را غیرواقعی و «سیاه نمایی» تلقی کرد.
حتما اگر کارگردان تجربه ای بیشتر داشت، مفهوم «امید» را پررنگ تر می کرد و قدری از گزندگی اش می کاست. با تقی زاده در شرایطی گفت و گو کردیم که سخت درگیر اکران فیلم است و همه تلاشش را برای رونق گیشه آن می کند که تا حالا نتیجه هم گرفته و «زرد» فروش معقولی داشته است.

شما سی و دو ساله هستید. درست است؟
جوانی که تجربه زیست در تهران را دارد با خیلی مسائل درگیر بوده و می داند دور و برش چه خبر است. از آن طرف بک گراند سینمایی دارید و سال ها مترصد ساخت اولین فیلمتان بوده اید. نتیجه این پیشینه را می توان در «زرد» دید. نگاهتان به زندگی تلخ است؟
نوع رفتار جون های فیلم ملموس است و امروزی. مابهازای بیرونی دارند یا همه زاییده تخیلتان هستند؟
گفتید زندگی را خیلی دوست دارید؛ پس چرا این همه تلخ اندیشی پشت قصه فیلم است؟
به عنوان نسل تازه فیلمسازان، خیلی خوب است که واقع گرا هستید اما نمی شد قصه را کمی شیرین تر روایت کنید؟
من با این هدف که قصه ای تلخ یا شیرین بنویسم، سراغ «زرد» نرفتم. خود قصه، ما را به سمتی می برد که ممکن است شیرین یا تلخ باشد. اگر ما پتانسیل مان را آزاد کنیم تا بخواهیم فیلمی شیرین بسازیم، نتیجه درستی به دست نمی آید. فقط درباره «زرد» نمی گویم؛ کلا قصه، فیلمنامه نویس را به سمت و سوی خاص می برد.

شما چقدر مسیر قصه «زرد» را کنترل کردید؟ اصلا چند سال با آن درگیر بودید؟
خود قصه که برگرفته از واقعیت تلخ جامعه است، به اندازه کافی اثرگذاری دارد. چه نیازی بود مثلا صحنه خاکبرداری را نشان دهید و با نشانه گذاری بر شرایط وخیم و آشفتگی شخصیت ها تاکید کنید؟
حتما نظر مردم را در سایت های سینمایی دیده اید.
بعضی ها فیلم را دوست دارند و برخی نه. منتها حجم بیشتر نظرها درباره تلخی فیلم است. شما جوان هستید و بانشاط؛ چرا کاری که مثلا حمید نعمت الله در «بی پولی» کرد را انجام ندادید؟ تلخی در اوج است اما شیرینی اش، فیلم را خواستنی می کند.
کاش به جای بچه، آدم بزرگ تری انتخاب می کردید، انگار خواسته اید زهر قصه را بیشتر کنید.
ولی در هر حال بچه است.
نکته مثبت «زرد» قصه روان آن است. گره افکنی و گره گشایی آن به قاعده است و مخاطب خسته نمی شود. خیلی خوب است که فیلم گرفتار بازی فرمی و مبهم گویی نمی شود. انگار علاقه خودتان هم سینمای قصه گو است.
موقع تماشای «زرد» یاد موقعیت های آشنا می افتیم. جمع شدن دوستان دور هم، «ضیافت» و «خط ویژه» را به یاد می آورد، رو شدن دست مرد به کما رفته را در سریال «نفس گرم» و زن فداکار را در «سگ کشی» دیده ایم. حد اعلای تکاپو برای قرض کردن پول هم در «تنگنا» روایت شده و… این ها تعمدی است؟
شما از موقعیت های نمایشی صحبت می کنید که ما ۳۶ وضعیت بیشتر نداریم. اتفاقا این که شما موقعیت های مختلف را می شمارید، من را خوشحال می کند و حتی می توانم مثال های دیگری هم بزنم ولی این که شما با چه لحنی قصه را روایت می کنید و چه روایت و قرائتی از تم داستان دارید، مهم است. این ها که شما گفتید فضاسازی است و در خیلی فیلم ها می تواند شبیه هم باشد، این که چه می خواهید بگویید و چطور بیان کنید، مهم است. وگرنه خیلی از فیلم ها هستند که ما را یاد موقعیت های مختلف در فیلم های دیگر می اندازند و اصلا ضعف نیست.

از موقعیت نمایشی گریزی نیست، شما مشخصا الگویی داشته اید؟
نکته بارز دیگر فیلم، ویترین کامل آن است. بازیگرانی مطرح انتخاب کرده اید که هرکدام می توانند برگ برنده یک فیلم باشند. با این حال برای کارگردان اول ریسک هم هست، چون کار کردن با ستاره ها کار آسانی نیست.
ممنون از این نگاهتان. نه به خاطر این که من را تایید می کنید، چون دوست دارم پرسش های تخصصی پرسیده شود. ولو اگر ناظر به ایرادهایم باشد. بله، من راه سختی انتخاب کردم. وقتی در پیش تولید بودم، خیلی از همکاران تماس می گرفتند که مصطفی اشتباه می کنی این همه بازیگر آورده ای؛ فیلم اولت است، نمی گذارند کارت را بکنی و چه و چه. منتها من کار خودم را کردم و از این همکاری لذت بردم.
سه ماه تولید برای یک فیلم سینمایی زیاد نیست؟
فیلم را به جشنواره فجر دادید؛ درست است؟
عجیب بود که پذیرفته نشد، آن هم وقتی فیلم های ضعیف در جشنواره سال پیش کم نبودند.
پس دلیل فرامتن است.
بله، من البته توجهی به این اتفاق نداشتم. سعی کردم ر اه خودم را بروم و خدا را شکر فیلم در جشنواره معتبر شانگهای جایزه گرفت و ما خیلی زود مزدمان را گرفتیم.

در مکالمه ای که قبل از مصاحبه داشتیم، متوجه شدم یکی از فاکتورهای اصلی کارگردانی را دارید؛ اعتماد به نفس. این ویژگی چقدر در هدایت و بازی گرفتن از ستاره ها به کمکتان آمد؟
حالا واقعا دیکتاتور بودید؟
شما که اصرار به کارگردانی دارید، چرا بازی کردید؟
به زودی فیلم دوم را می سازید؟
خدا را شکر فیلمنامه بعدی ام تمام شده و سر فرصت آن را شروع می کنم.
منبع: برترینها