خنده دارترین فیلم های «جری لوییس»
هفته نامه همشهری جوان – علی مسعودی نیا: جری لوییس نابغه تازه درگذشته سینمای کمدی، با کدام یکی از فیلم هایش همه را از خنده روده بر کرد؟ ما ۸ تا از آنها را برای تان سوا کردیم.
نکته جالبی که از مطالعه این فهرست ها دستگیرمان می شود این است که کسی در صدرنشینی فیلم اول آن هیچ تردیدی ندارد و همگان آن را بهترین نقش آفرینی کل عمر جری لوییس می دانند. تغییرات اصلی از میانه لیست شروع می شود که گاهی نام فیلم های عجیب و چرندی چون «جزیره وحشی ها» هم در این سیاهه ها آمده اما فهرست ما را با اطمینان خاطر مرور کنید، چون چکیده چند سایت معتبر است و نظرات منتقدان پشتوانه آن است. خانم ها! آقایان! این شما و این برترین های سلطان کمدی، جری لوییس.
اطلاعات فوری
* کی و کجا به دنیا آمد؟ در نیوجرسی در سال ۱۹۲۶
* کی و کجا از دنیا رفت؟ همین یک هفته قبل ۲۹ مرداد ۹۶
* از کی بازیگر شد؟ سال ۱۹۴۲ در شانزده سالگی با بازی در یک تئاتر کمدی
* اولین فیلمی که بازی کرد: دوست من ایرما به فنا می رود، در سال ۱۹۴۹
* مهم ترین فیلم های کارنامه اش: دوست من ایرما به فنا می رود، آشپز خنگ، بچه رو بخوابون بچه، کشتی را ترک نکن، پادوی هتل، شیفته زن ها، پروفسور دیوانه، دنیای دیوانه دیوانه دیوانه، فریب خورده، بوئینگ بوئینگ، به طور کامل، روزی که دلقک گریست، سلطان کمدی و …
۱) پروفسور دیوانه (۱۹۶۳)

داستان: یک پروفسور مشنگ اما نابغه برای بهبود روابط اجتماعی خود دارویی می خورد که به طور موقت او را به مردی خوش تیپ، بدجنس و شیطان تبدیل می کند.
دیالوگ شاخص:
مربی باشگاه: صدمه دیدی؟
پروفسور: اگه بتونی بگی یه نفر که زخم معده داره و یه تراشه چوب رفته تو انگشتش و ناخن پاش هم در اثر رعد و برق منهدم شده، صدمه ندیده، خب آره، می تونی بگی که من هم صدمه ندیدم.
۲) شیفته (۱۹۶۱)

کامنت: یک کمدی بسیار خنده دار در فضایی لوکس، حتی جری لوییس هم در هیجانی ترین سکانس ها در برابر صورت خشک و بی روح «بادی لستر» (در نقش ویلارد) امکان داشت شکست بخورد اما مدام از خودش واکنش های بداهه خلق کرد. کارگردانی هوشمندانه او سبب شد در بسیاری از لحظات فیلم بتواند داستان چند لایه و پیچیده هربرت را به درستی تعریف کند.
دیالوگ شاخص:
هربرت: ه، مثل هربرت!
۳) پسر گیشاهه (۱۹۵۸)

کامنت: فیلمی که نویسنده و کارگردانش استاد قدیمی لوییس، «فراک تشلین» بوده، یکی از بهترین همکاری های تاریخ سینمای کمدی را رقم زده است. یک جادوگر بی عرضه و ناشی در کنار یک بچه یتیم. صحنه گرمابه در این فیلم بدون شک یکی از شلوغ ترین و پر بزن و بکوب ترین سکانس های کمدی تاریخ سینماست.
دیالوگ شاخص:
گیلرت: خدایا! وحشتناکه! سربازا اصلا نمی تونن واسه زن ها جذاب باشن… دستکم نه با این آشغالایی که ارتش به جای غذا به خوردشون می ده.
۴) پادوی هتل (۱۹۶۰)

کامنت: این فیلم را فیلم صامت جری لوییس لقب داده اند، نه از این بابت که واقعا صامت است بلکه او تمام شوخی های دوران سینمای صامت را در این اثر بازسازی کرده است. لوییس خودش فیلمنامه «پادوی هتل» را نوشت، آن هم زمانی که در همان هتل اقامت داشت و شب ها در سالن آن کنسرت اجرا می کرد. کارگردانی آن را هم خودش بر عهده گرفت. کل مرحله نگارش و ساخت فیلم تنها سه هفته طول کشید!
دیالوگ شاخص:
ندارد اما صحنه نشستن اش پشت میزی با چند تلفن را مرور کنید و بدون شنیدن حتی یک دیالوگ روده بر شوید!
۵) پیک (۱۹۶۱)

کامنت: «صورتی اس. تشمن» به استخدام استودیوی فیلمسازان «پاراموچول» در آمده تا جاسوسی کند. یک آدم کم حرف و کله پوک که در یک موقعیت خطیر و دشوار قرار می گیرد. داستانش شاید آشنا به نظر بیاید اما بازی جری لوییس در آن شباهتی به «پادوی هتل» ندارد. فیلم در حقیقت مضحکه پشت پرده استودیوی پارامونت است.
دیالوگ شاخص:
باز هم ندارد! در عوض صحنه نشستن اش پشت میز مدیریت را ببینید و اداهای ریسه آورش را در جلسه ای خیالی در برابر کارمندانی خیالی!
۶) پول و دیگر هیچ (۱۹۶۲)

کامنت: «فرانک تشلین» برای ششمین بار به کمک جری لوییس آمد تا یکی از بهترین فیلم های کارنامه اش ساخته شود. لوییس قصد داشت خودش فیلم را بسازد اما در آخرین لحظات از این کار منصرف شد. یک تعمیرکار خوش قلب دست و پا چلفتی که باید تبدیل شود به یک کارآگاه خصوصی باهوش و مخفیانه دنبال گنج از دست رفته رفیقش باشد. فیلمی پر از شوخی های جذاب و درجه یک.
دیالوگ شاخص:
لستر (در حال تعمیر تلویزیون): کار نکرد نه؟… خب پس… بنابراین… اینو از اینجا در میاریم.
۷) کی به فروشگاه اهمیت می ده؟ (۱۹۶۳)

کامنت: پادوی مغازه ای که دل در گرو عشق مالک فروشگاه (جیل سنت جان) دارد. او برای آن که ارزش و اهمیت خود را اثبات کند می کوشد تر و فرز باشد و وظایف زیادی را بر عهده بگیرد از جمله رنگ کردن میله پرچم، به گردش بردن سگ مالک فروشگاه و پانتومیم بازی کردن برای «لروی اندرسون». باز هم تشلین کارگردان فیلم است. یک سکانس درخشان کارتونی هم در این فیلم وجود دارد که ماجرای نرمن با جاروی برقی را به تصویر می کشد؛ جارویی که ناگهان انگار وحشی و دیوانه می شود.
دیالوگ شاخص:
آقای کوییمبی: خب! تو این جا کارهای خوبی خواهی کرد اما اول باید بتونی که معنی کار در این فروشگاه عظیم رو لمس کنی.
نرمن فایفر: آه! اتفاقا با این کار مشکلی ندارم. لامسه من خیلی قویه… انگشتام خیلی حساسند.
۸) جواهرات خانوادگی (۱۹۶۵)

کامنت: یکی از بهترین کمدی های نیم قرن اخیر که از همکاری یک کودک و یک شخصیت بزرگسال شکل گرفته است. جری لوییس در این فیلم در هفت نقش مختلف ظاهر شده است که با یکدیگر تفاوت های ظاهری و رفتاری بسیاری دارند. لوییس در زمان ایفای نقش در این فیلم چهل ساله بود اما شخصیت هایی بسیار پیرتر از خود را با انعطافی مثال زدنی بازی کرد.
دیالوگ شاخص:
ندارد! اما هر لحظه و هر صحنه اش برای تان خاطره ساز خواهد بود.
جری لوییس در سال ۱۹۶۰ و در حالی که ۳۴ سال داشت اولین فیلمش با نام «عیالوار» را جلوی دوربین برد و یک سال بعد از آن یعنی در سال ۱۹۶۱ این کار را با ساخت دو فیلم دیگر ادامه داد.
پروفسور دیوانه یکی از بهترین فیلم های جری لوییس است؛ فیلمی که خودش کارگردانی آن را بر عهده داشت و در آن ایفاگر دو نقش متفاوت بود. این چهارمین فیلم جری لوییس در مقام کارگردان بود.
آن سوی نابغه
در بیشتر کمدی های جری لوییس هدف اصلی، خنداندن است و بس. او این هنر را داشت و البته بعدها در همکاری خود با مارتین اسکورسیزی و رابرت دنیرو در «سلطان کمدی» نشان داد که چه استعدادهای شگرف دیگری داشته و رو نکرده است.
منبع: برترینها