اسناد تازه منتشر شده کودتای ۲۸ مرداد، انتشار گزینشی است نه آزادسازی
این اسناد هیچ چیز عجیبی را اثبات نمی کند ولی جزئیاتی را که ما می دانیم به صورت ریز و دقیق توضیح می دهد و بین ستون های تاریخ را کامل می کند
وی سخنان خود را با توضیحی درباره مفهوم «سند» آغاز کرد و گفت:
سند یک مفهوم عام دارد و یک مفهوم خاص ولی به طور کلی سند هر کاغذ و برگه به جای مانده از دوران قدیم شامل اسناد رسمی دولتی و حکومتی است. اشاره به دولتی و حکومتی به این خاطر است که در کشورهای مختلف دولت همان کل نظام سیاسی نیست و دولت ها می آیند و می روند در حالی که کلیت حکومت باقی می ماند.
تفرشی به عنوان مثال یادآور شد: طبق آمار ۲۰۱۵ بیش از ۵۰ درصد مراجعه کنندگان به آرشیو اسناد بریتانیا کسانی بودند که در مورد تاریخ خانواده ها و تاریخ محلی کار می کردند و غالب این افراد هم محققین غیر حرفه ای و آماتور بودند و تنها ۴۰ درصد حرفه ای بودند و راجع به مسائل دیپلماتیک، سیاسی و… کار می کردند.
بنابراین بعضی مسائل به لحاظ فرهنگی و رویکرد پژوهش گری اصلا کار حرفه ای تلقی نمی شود؛ مانند تاریخ خانواده ها.
وی گفت: یک بار بر سر این موضوع من یک بار با مقام مسؤول در ایران بحثم شد چون ایشان معتقد بودند اسناد را نباید به همه ارائه کرد و من پرسیدم کدام قانون به شما اجازه می دهد چنین محدودیتی ایجاد کنید؟
تفرشی در عین حال اظهار امیواری کرد به مرور درها باز شود و گفت البته درهای برخی مراکز مانند موسسه تاریخ معاصر باز شده است.
حق عمومی نه امتیاز
به گفته این پژوهش گر امروزه دیگر در دنیا دانستن محتوای اسناد آزاد شده و استفاده از اسناد طبقه بندی شده نه یک امتیاز خاص که یک حق عمومی به حساب می آید.
تفرشی در این بخش از سخنان خود درباره اظهارات دکتر مسعود فروزنده که گفت اسناد مانند تصاویر لحظاتی از تاریخ را ثبت کرده اند و یک روند را نشان نمی دهند این گونه توضیح داد:
لحظه ای بودن اسناد را درک می کنم اما قبول ندارم. زیرا نظام جمع آوری اسناد در ایران منظم و مستمرنبوده است. بنابراین اسنادی که به ما رسیده است،اسناد منظم و بی وقفه ای نیست.
این موضوع هم به دلایل مختلفی است مثل اینکه مشروطه شده یا مقارن با جنگ جهانی بوده و از سوی دیگر فرهنگ نگاه داری اسناد در ایران نبوده و اگر بوده قانونمند نبوده وبه همین دلیل قطعی ها در تاریخ بسیار زیاد است و به خاطر همین در ایران ناگزیزیم به این اسناد به عنوان عکس نگاه کنیم. حال آن که وقتی در مجموعه ای جهانی قرار می گیریم می بینیم یک روند است مثلا درباره تاریخ نفت ایران اسناد زیادی وجود دارد که دیگر عکس نیست و کاملا روند است.
در غرب ۲۰ هزار برگ در ایران هیچ!
به گفته این پژوهش گر در سال های قبل و منتهی به انقلاب اسنادی درباره ریشه های اختلاف شاه با غرب وعربستان وجود دارد و به عنوان مثال به ریشه اختلاف ایران و سعودی ها بر سر نفت در رژیم گذشته اشاره کرد و گفت:
در دسامبر ۱۹۷۷ و در کنفرانس نفتی دوحه مهم ترین محور تغییر سیاست های بین المللی و نفتی ایران شکل می گیرد که آغاز همین دشمنی آشکار سعودی ها با ایران به حساب می آید اما متاسفانه هیچ گونه سندی در ایران در این باره وجود ندارد در حالی که من راجع به این موضوع خاص ۲۰ هزار برگه در غرب دیده ام ولی در کشور هنوز نتوانسته ام چیزی پیدا کنم. آن هم درباره مسئله ای که به سال های پایانی حکومت شاه ارتباط مستقیم دارد.
دکتر تفرشی تصریح کرد: ضعف در اجرای قانون تملکی نیز باعث شده اشخاص برای خود موزه درست کنند و می توان گفت ما بهترین قانون ها را در ایران داریم اما به درستی انجام نمی شود.
انتشار گزینشی آزاد سازی نیست
در ادامه بحث او به موضوع اصلی نشست پرداخت و گفت : اسناد تازه منتشر شده را به هیچ رو نمی توان آزاد شده دانست.
تفرشی توضیح داد: این مجموعه در واقع گزیده ای از اسنادی است که وزارت خارجه آمریکا منتشر کرده ولی آزاد نشده زیرا وقتی می گوییم آزاد شده یعنی هر کسی بتواند به آنها دسترسی داشته باشد. در بریتانیا البته اسنادی آزاد شده است.
وی تصریح کرد: زمانی می توان از لفظ آزاد شده استفاده کرد که من محقق بتوانم به اسناد دسترسی داشته باشم.
دکتر تفرشی یادآور شد: اینکه کسی گزیده هایی را در بیاورد و انتخاب کند، غیر حرفه ای و خطرناک است وخطر گزینشی بودن اسناد چه آنها که در ایران منتشر می شود و چه آنهایی که آمریکایی ها منتشر می کنند همیشه وجود دارد. خطر به این خاطر که بیم تصویرسازی آگاهانه یا حتی ناخواسته و غیر حرفه ای وجود دارد.
گذشته تاریخی یا فوتبال سیاسی داخلی
سند پژوه ایرانی در عین حال خاطر نشان کرد:
موضوع آیت الله کاشانی، مصدق ، ۲۸ مرداد و ملی شدن صنعت نفت از جنبه حقیقت یابی خارج و به بخشی از فوتبال سیاسی داخلی ما بدل شده و جناح های مختلف از آن استفاده ابزاری می کنند تا روی هم را کم کنند و طبیعتا یک عده ای خوش شان می آید و انگاراساسا اهمیتی ندارد که این موضوع حقیقت دارد یا نه بلکه تبدیل شده به دعوای سیاسی روزشده است.
وی پرسید چرا هنوز جریان مصدق و کاشانی این قدر داغ است و خود پاسخ داد: چون ابزاری است برای دعوای روز و هر کسی به گونه ای با آن بازی می کند.اصلاح طلب به گونه ای و اصولگرا جور دیگر. توده ای به نوعی و سلطلنت طلب و مصدقی هم به نوعی دیگر و در این موضوع اصل مسئله تاریخ گم می شود.
در بخش دیگر نیز دکتر مجید تفرشی چنین گفت:
– نگاه ها کاملا سیاه و سفید شده و ما یک آدم خوب داریم به نام مصدق یا شاه یا کاشانی و یا کاملا برعکس. یک سری دیو داریم که هیچ گاه نمی توانند کار خوب کنند و از آن طرف یک سری فرشته داریم که هیچ وقت کار بد نمی توانند انجام دهند.
اگر ۲۸ مرداد از نظر کاشانی و طرفدارانش این بود که مصدق یک نخست وزیر قبلا محبوب بوده خطاکار شد و به تدریج تبدیل به این موضوع شد که مصدق از آغاز نوکر انگلستان بوده است. در حالی که این را ۵۰ سال پیش حتی ۳۰ سال پیش نیز نمی گفتند.
در نگاه مقابل هم درباره آیت الله کاشانی که خود و پدرش در ۱۹۲۰ در جنگ جهانی اول جزو پیشروهای مبارزه با استعمار بریتانیا بودند – هر چند در دوره رضا شاه طرفدار او بودند-برخی از طرفداران مصدق جوری صحبت می کنند که انگار از آغاز با انگلیسی ها بوده است.
در حزب توده البته قضیه متفاوت است.زیرا در این حزب تجدید نظری بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی پیدا شد. بخشی معتقد هستند مصدق بازی خورده آمریکایی ها است ،زیرا با ملی شدن صنعت نفت ایران به منافع شوروی خدشه وارد می کند و انگلستان ظاهر قضیه است و می خواهد آمریکایی ها را بیاورد ولی بعد از ۳۰ تیر به تدریج رویکرد تغییر می کند و به مصدق نزدیک می شوند. بعد از اسفند ۳۱ هم ارتباط هایی با هم پیدا می کنند که به آنجا ختم می شود که یکی از دغدغه های روحانیت در سال پایانی حکومت مصدق مخصوصا ۶ ماه آخر این بود که آن ها بهم نزدیک می شوند.آیت الله کاشانی و آیت الله بروجردی در واقع نگران این مسئله بودند.
اختلاف درون جناح مذهبی
اشتباه رایج این است که تصور می شود یک جناح مذهبی داریم و همه با هم یکی هستند. در صورتی که آیت الله کاشانی، آیت الله بروجردی و فداییان اسلام اختلاف داشتند. ناسزاهایی که فداییان اسلام به آیت الله کاشانی و حتی آیت الله بروجردی می دادند بی نظیر است. حتی آقای نواب صفوی و تیمش اعلامیه ای درباره آقای کاشانی و آقای بروجردی صادر می کنند که قابل نقل نیست.
تفرشی توضیح داد: طیف مذهبی سه جناح مختلف هستند.حتی در ۲۸ مرداد میان خود فداییان اسلام نیز دعوا شکل می گیرد. به گونه ای که آقای کرباسچیان مدیر فداییان اسلام بعد از ۲۸ مرداد عکس نواب صفوی را با حیوان می کشد.
وی اضافه کرد: البته گروه کاشانی پیش از ۲۸ مرداد ائتلاف کامل پیدا می کنند.از آن طرف آیت الله بروجردی تحت فشار قرار می گیرد که موضع بگیرد.
از ۳۰ تیر به بعد خط سی آی ای و ام ای سیکس (سازمان امنیت خارجی بریتانیا) برای بزرگ نمایی و عظیم جلوه دادن کمونیسم در ایران اضافه می شود. یعنی خطری که از نفوذ و دخالت شوروی و حزب توده وجود داشت.به این صورت که به علما و جامع سنتی و بازار بفهمانند که اگر از این دولت که متهم به ناکارآمدی هم شده بود دفاع و حمایت کنند راهی جز روی کار آمدن حزب توده و شوروی باقی نمی ماند.
میهمان انجمن اندیشه وقلم آنگاه یادآور شد: از این پس مصدق دیگر گزینه نیست بلکه انتخاب میان شاه و حزب توده است و طبیعتا وقتی این موضوع به یک روحانی دینی ثابت می شود در انتخابش تردید نمی کند و بین شاه و کمونیسم اولی را ترجیح می دهد.
وی گفت: در ۲۳ تیر ۱۳۳۲ وقتی نماینده رسمی دولت امریکا به ایران می آید در تهران تظاهرات خونینی راه می افتد و در واقع بخشی از سازماندهی تظاهرات توده ای ها را آمریکایی ها و انگلیس ها انجام می دهند برای اینکه به گروه های مردد سنتی نشان دهند کمونیسم دارد ایران را می گیرد و شما باید مصدق را کنار بگذارید و وقتی جا افتاد عملیات براندازی به راحتی انجام شد.
از سوی دیگر با دولتی روبرو هستید که خودش خسته است. وی اظهار عقیده کرد: در ۲۸ مرداد خود دکتر مصدق علاقه ای به ماندن نداشت و اقتصاد ایران هم در هم شکسته بود. به همین دلیل و به تعبیر جلال آل احمد تنها محصول ۲۸ مرداد این بود که از یک دولت ورشکسته، قهرمان و شهید جاودان ساخت.
تفرشی در ادامه با رد همه پرسی انحلال مجلس تفکیک صندوق های موافق و مخالف و مسبوق نبودن آن و برگزاری در دو روز جداگانه در تهران و شهرستان ها را قابل قبول ندانست و با این حال گفت می توان شخص دکتر مصدق را با توجه به همان جمله جلال آل احمد برنده ۲۸ مرداد دانست ولی کاش پیش تر مذاکرات بین المللی به نتیجه می رسید و به بن بست ختم نمی شد و نتیجه ای دیگر رقم می خورد.
اسنادی که هیچ چیز عجیبی را ثابت نمی کند
این اسناد هیچ چیز عجیبی را اثبات نمی کند ولی جزئیاتی را که ما می دانیم به صورت ریز و دقیق توضیح می دهد و بین ستون های تاریخ را کامل می کند.
پژوهشگر و تاریخ نگار معاصر دیدگاه های دیگر خود درباره دوران مصدق و کودتا را نیز این گونه بیان کرد:
اولویت متفاوت آمریکا و اروپا
– دکتر مصدق بعد از پیروزی هایی که در لاهه و نیویورک در شورای امنیت بدست آورد،فکر کرد جامعه بین الملل از او همیشه حمایت خواهد کرد.اما این تصور درست نبود.
– بعد ۳۰ تیر تصور مصدق این بود که نیازی به کاشانی ندارد.از سوی دیگر کاشانی می گفت من کمک کردم و و سیاست بده بستان است ومرحوم مصدق سهم نداد و تصور می کرد نیازی به ازدواج مصلحتی ندارد .
مجید تفرشی در آیینه اسناد منتشر شده این نکات را هم استخراج کرده است :
-در اسناد کاملا معلوم است که هندرسون می رود پیش آقای کاشانی که مصدق را می خواهی چه کار و همین طور برعکس به مصدق می گوید.با دو طرف بازی می کند.البته آن زمان بریتانیا سفارت در ایران نداشت و از طریق عواملشان این موضوع را اداره می کردند.
محقق ایرانی که بر روی اسناد آزاد شده کار می کند یاداور شد:
تا ۲۵ تیر ۳۱ دکتر مصدق در عرصه بین المللی بسیار فعال بود و توانست تا سطح بالایی از قلوب اذعان جامعه بین المللی و با دیپلماسی مردم محور کار بکند.
او روی چهار لایه کار می کرد. در لایه اول سیاستمداران ، در لایه دوم اندیشمندان و نخبگان بین المللی و سوم رسانه های بین المللی و چهارم افکار عمومی مردم دنیا اما دکتر فاطمی اشتباهات بزرگی مرتکب شد و خصوصا بعد از ۳۰ تیر دیپلماسی ایران از کار افتاد.
چون تصور می کردند همه دنیا محکوم هستند حق را به ما بدهند و ایران در دوره دوم حکومت مصدق در عرصه بین المللی باخت.
۳ اتفاق تءثیر گذار بین المللی
اولی مرگ ژوزف استالین رهبر شوروی است و در شوروی جنگ قدرت در می گیرد.در ایران هم حزب توده بی پدر می شود و تصمیماتش سر خود می شود.
دوم این که در بریتانیا حزب کارگر کنار می رود. دولتی که به دنبال راه چاره مسالمت آمیز بود و چرچیل پیر سرکار می آید.مهم این نبود که او تندرو است مهم این بود که چرچیل پیر شده بود و اطرافیانش یک عده تندتر از خودش بودند که دولت را اداره می کردند.
سوم هم در امریکا دموکرات ها کنار می روند و جمهوری خواهان روی کار می آیند.
به اعتقاد تفرشی مصدق این سه حادثه را درنیافت و بازی بین المللی در ۶ ماه اخر اتفاق افتاد.
ضمن این که در ماه های پایانی شاهد هستیم که تصورات و محاسبات که دنیا بدون نفت ایران آسیب می بیند درست از کار درنیامد و دنیا راه خود را رفت.
دکتر تفرشی تصریح کرد در زمان ما هم دنیا همین رفتار را نشان داده است و خاطره ای نقل کرد و گفت: سال ۱۳۸۴ من در کنفرانسی دعوت شدم که ۲۵ نفر مهمان داشت و تمام بحث بر سر این بود که اگر ایران مورد تحریم کامل قرار گیرد چه اتفاقی در دنیا می افتد.
عین این ماجرا در زمان دکتر مصدق اتفاق افتاد .جامعه بین المللی به این نتیجه رسید که مصدق معامله ناپذیر است و سراغ راه حل های دیگر رفتند.
آبرو بری و آبروخری
از دیگر سخنان مهم دکتر تفرشی در این نشست می توان به تبیین روندهای استناد به اسناد امریکایی درباره ۲۸ مرداد اشاره کرد که به گفته او چند موج است.
ادعای غیر قابل اثبات
دومین موج را هم باید کتاب آقای ویلبر دانست که کارش کالبدشکافی عملیات کودتای ۲۸ مرداد بود و نیویورک تایمز این را پیدا و چاپ کرد. سوای کتاب ویلبر که از اسناد سیا است، تنها حدود ده برگ سند سیا در مجموعه منتشر شده اخیر آورده شده است.
نام هایی که در هیچ کتاب تاریخی نیست
یکی از لذت های کار کردن بر روی اسناد بین المللی این است که با اسم هایی سرو کار پیدا می کنید که پیش تر در هیچ کتاب تاریخی در حد پاورقی نیزنداده ایم و ما در تاریخ نگاری خودمان از ۲۰۰ سال پیش افراد کلیدی را نمی شناسیم.زیرا ما به دنبال شاه ها بودیم و دنبال شاه سازها نبوده ا یم و ما افراد میانه را که نقش مهمی هم ایفا می کردند اصلا نمی شناسیم.
به اعتقاد این تاریخ نگار با نگاه متفاوتی در تاریخ نویسی رو به رو شده ایم که می توان آن را سلطنت طلبانه لقب داد.
دکتر تفرشی در پایان گفت: در ۶۴ سال گذشته به تدریج تاریخ نویسی چپ به خصوص بعد از فروپاشی شوروی به تاریخ نویسی ملی گرا و مصدقی و ناسیونالیستی نزدیک شده و تاریخ نگاری مذهبی درباره مصدق به تاریخ نویسی سلطنت طلبانه و همین که این چهار مورد دو به دو به هم نزدیک شده اند نشان می دهد بر اساس بحث های امروز دسته بندی شده است.
ماندگاری در تاریخ
یادآور می شود در میانه های بحث گفت و گوهایی میان این استاد دعوت شده به انجمن و دو تن از اعضای گروه تاریخ صورت پذیرفت و بخشی از توضیحات دکتر تفرشی در واقع پاسخ به همین نکات بود.
از جمله اشارات مربوط به نگاه به اسناد به مثابه یک روند یا اسلاید های جداگانه که مسعود فروزنده مطرح کرد و نکته ای که مهرداد خدیر بر آن انگشت گذاشت و گفت: درست است که سر و کار شما با اسناد و تاریخ است اما نمی توان تاریخ را از جلو به عقب روایت کرد و گفت مصدق باید این کار را می کرد یا آنجا پافشاری نمی کرد و تن نمی داد چرا که اگر چنین می کرد مصدق دیگر مصدق نبود و ۶۴ سال پس از سقوط دولت ملی درباره او گفت و گو نمی کردیم.
مجید تفرشی اما پاسخ داد: من بر اساس تاریخ و اسناد صحبت می کنم و مسؤول قهرمان های شما و دیگران نیستم. در مقابل مهرداد خدیر ابراز نگرانی کرد کسانی بر پایه مد یا موج مصدق ستیزی فراموش کنند رجالی از این دست چه نقشی در تاریخ داشته اند و اگر هم به ظاهر شکست خوردند اما نام و راه شان باقی ماند کما این که مردم انتقام ساقط کردن دولت او را ۲۵ سال بعد از کودتای ۲۸ مرداد گرفتند و در ۱۴ اسفند ۱۳۵۷ و کمتر از یک ماه پس از پیروزی انقلاب بر مزار او حاضر شدند و ادای احترام کردند و همین نشان می دهد که بر خلاف تصور مصدق شکست نخورده است…
منبع: عصرایران